عصر انتظار

قسمت هفتم برنامه عصر انتظار با کارشناسی حجت الاسلام و المسلمین موسوی
موضوع: شرایط ظهور


 

بسم الله الرحمن الرحیم

تاریخ:05/09/1400

برنامه:عصر انتظار

مجری:

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ

عصر یک جمعۀ دلگیر دلم گفت بگویم، بنویسم که چرا آب به گلدان نرسیده است؟

 چرا عشق به انسان نرسیده است؟

چرا لحظه باران نرسیده است؟

خداوند گواه است دلم چشم به راه است

و در حسرت یک پلک نگاه است

ولی حیف نصیبم فقط آه است

و همین آه خدایا برسد کاش به جائی

برسد کاش صدایم به صدائی.

«اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلي آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّي تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلا وَهَبْ لَنا رَأفَتَهُ وَ رَحْمَتَهُ وَ دُعائَهُ وَ خَیْرَهُ»

اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج

عرض سلام و احترام و آدینه بخیر حضور همۀشما بینندگان عزیز عصر انتظار از شبکه جهانی حضرت ولی عصر، با برنامه دیگر در خدمت شما هستیم به کارشناسی جناب حجت الإسلام والمسلمین حاج آقا موسوی زنجانی که خدمت شان سلام و خیر مقدم عرض می کنیم، حاج آقا سلام علیکم.

حجت الإسلام والمسلمین آقای موسوی زنجانی:

علیکم السلام و رحمة الله.

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ وَالصّلاة والسّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابی القاسم المصطفی محمّد (صلوات الله والسلامه علیه وآله)، السلام علی المهدی و علی أبائه.

در خدمت شما و بینندگان بزرگوار هستم.

مجری:

تشکر می کنم، می خواهیم إن شاءالله برنامه را آغاز بکنیم با موضوع شرایط ظهور و می خواهیم این سؤال را داشته باشیم که ما چه نقشی می توانیم داشته باشیم در تحقق ظهور و تحقق شرائط ظهور؟ إن شاءالله موضوع را آغاز بفرمایید.

حجت الإسلام والمسلمین آقای موسوی زنجانی:

ما در مباحث مهدویت با دوتا عنوان علائم و شرایط روبرو هستیم و اینها با هم تفاوت دارند؛ علائم همانطوری که از اسمش پیداست نشانه هست و یعنی این ابزارهایی که در شرع مقدس در روایات شریفه وارد شده و متعدد هم هست حالا بعضاً مباحث خیلی زیادی هم رویش پیاده می شود نشان دهنده مثلاً وقوع ظهور هست، اما یک سری مسائل که بحث امشب ما خدمت بینندگان بزرگوار همین هست شرایط تحقق ظهور هست در چه شرایطی ظهور محقق می شود؟ علائم کاشف از پدیده ظهور هست و همۀشان هم نیازی نیست در یک زمان جمع بشوند بعد از اینکه به وجود می آیند از بین می روند و قابل شناخت اند، بعضاً بدا بردار هستند ممکن هست مثلاً یک نشانه ای بدا بردار باشد خداوند آن را از نشانه بودن خارج بکند، اما شرایط ظهور این گونه نیست؛ شایط باید محقق بشود تا آن مشروط به اصطلاح طلبه ها به وجود بیاید مثلاً به عنوان مثال برای اینکه یک گیاه رشد بکند معمولاً اینگونه می گویند؛ سه تا عنصر خاک، آب و هوا باید باشد که این گیاه بتواند رشد و نمو داشته باشد، این شرایط مثلاً رشد آن گیاه می شود، اما یک سری از مسائل هست که مثلاً می گویند این علامت و نشانه اینکه این گیاه رشد کرده مثلاً اگر بوی عطری پیچید مثلاً در این مکان، مشخص می شود که این مثلاً گل به ثمر نشسته و امثال اینها، حالا ممکن هست بعضی موقع ها اصلاً بوی عطر نپیچد یعنی زودتر از آن موئد ما ببینیم و امثال آنها، پس فرق هست بین نشانه و علامت با شرایط ظهور، شرایط ظهور پایدار و باقی باید باشد چندان قابل شناخت برای بشر معمولی نیست و اما حتماً برای تحقق ظهور آن باید بوجود بیاید تا ظهور محقق بشود.

 حالا سؤالی که ممکن هست در ذهن بینندگان بزرگوار ایجاد بشود این هست که اگر ظهور دست خدا هست و ولی خدا، خب این شرایط فراهم هست چرا انجام نمی شود؟ پس یک چیز دیگری در میان هست که آن را ما معمولاً حواس مان به آن نیست، مستحضرید در قرآنکریم سه بار آیه شریفه «اعوذ بالله من الشیطان الرجیم لِیظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ کلِّهِ» ذکر شده، اینطوری در ذهنم هست که سه بار بیان فرموده قرآن این آیه شریفه را، اینهم وعده خدا هست، اساساً حکومت حضرت مهدی (سلام الله علیه) که یک حکومت جهانی هست سه تا عنصر برای این نیاز هست:

یک: رهبر؛ این حکومت جهانی نیاز به یک رهبر دارد.

دو: یک قانون جامع و کامل.

سه: آمادگی عمومی برای تحقق این مسئله.

رهبر در این حکومت جهانی وجود نازنین حضرت ولی عصر (سلام الله علیه) هست، قانون جامع و کامل دین اسلام هست که با محوریت قرآن کریم، این دوتا تحقق فعلی دارند یعنی الآن محقق هست این مسئله، حالا من عبارت خودمانی عرض کنم هم خدا آماده هست هم امام زمان (عج) آماده هست، یک مسئله دیگر می ماند آن آمادگی جامعه بشر برای حضور حضرت ولی عصر (سلام الله علیه)، به عبارت دیگر اگر بنا بود فقط این دین اسلام و رهبر معصوم در تحقق این حکومت جهانی به صورت کامل نقش داشته باشند و به چیز دیگری ما نیاز نداشته باشیم خب زمان امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) این محقق بود چرا این حکومت شکل نگرفت؟ هم دین اسلام بود هم به رهبری امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) می توانست این محقق بشود اما یک مسئله سومی در میان هست که آن وجود خارجی آن موقع نداشت که الآن باید به آن برسیم، حالا من سوگمندانه باید این مسئله را خدمت شما و بینندگان محترم عرض کنم که ببینید وقتی شرایط آماده نباشد امام معصوم چگونه با دلسوزی تمام بعضاً ناراحت این قضیه هست به عنوان مثال مثلاً در زمان امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) شما فکر می کنید حالا از بینندگان عزیز سؤال کنم؛ شما فکر می کنید مظلومیت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) به چه هست؟ آیا به عدم فرمانبرداری مردم هست؟ که در خطبه 27 نهج البلاغه می فرماید که:

«يَا أَشْبَاهَ الرِّجَالِ وَ لَا رِجَالَ»

ای مرد نمایان نامرد

نهج البلاغه،خطبه 27

ای کودک صفتان بی خِرد، ای کاش هرگز شما را نمی دیدم و نمی شناختم شناسایی شما جز غم و اندوه حاصلی نداشت

«قَاتَلَكُمُ اللَّهُ لَقَدْ مَلَأْتُمْ قَلْبِي قَيْحاً»

خدا شما را بُکُشد که قلب منِ علی را پر از خون کردید و کاسه های غم و اندوه را جرعه جرعه به من نوشاندید، خطبه 27 نهج البلاغه شریف بیان می فرماید که این عدم فرمانبرداری مردم کوفه را حضرت دارد ذکر می کند، آیا مظلومیت امیرالمؤمنین به عدم فرمانبرداری مردم هست؟ یا در عنوان دیگر در خطبه سوم نهج البلاغه حضرت می فرماید که در حالی که با چشم های خود می نگریستند، از حافظه دارم می گویم حالا کاملش مراجعه بفرمایند بزرگواران، با چشم های خود می نگریستند که میراث من را به غارت می برند در حالی که خار در چشم و استخوان در گلوی من مانده بود دامن جمع کردم و صبر پیشه کردم و إلی آخر حضرت می فرمایند، آیا مظلومیت امیرالمؤمنین غصب حکومت هست که در مسئله اشاره می فرماید؟ یا در جای دیگر حضرت کنار قبر فاطمه زهرا (سلام الله علیها) ببینید چگونه سخن می گوید: فاطمه جان! با از دست دادن تو طاقتم کم شده، صبرم لبریز شده و إلی آخر، یا نامه 45 نهج البلاغه در مورد غصب فدک هست و امثال اینها، اینها همه معلول اند هیچ کدام علت مظلومیت حضرت نیست، علت اساسی مظلومیت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) این هست که آن زمینه فراهم نبود و جایگاه امیرالمؤمنین را مردم درک نمی کردند امامت را آن گونه که باید بفهمند نمی فهمیدند و جایگاه امام را به او قائل نبودند، لذا در زمان سایر ائمه (علیهم السلام) هم این شرایط محقق بوده یعنی هم دین به عنوان یک برنامه جامع و کامل در احتیار بوده هم رهبر جهانی در اختیار بوده و حاضر و ناظر بوده اما این مسئله یعنی حکومت جهانی شکل نگرفته بخاطریکه این عنصر سوم یا بالاخره این مسئله ای که جزء مهم ترین مسائل تشکیل حکومت جهانی حضرت مهدی (سلام الله علیه) را آن می شماریم این آمادگی در بین مردم نبوده و این باعث شده که این مسئله به تأخبر بیفتد و خداوند این را جزء ذخایر قرار بدهد یعنی وجود نازنین امام زمان (عج) را تا این آمادگی حاصل بشود که إن شاءالله بتوانم در ادامه بیشتر پیرامون این قضیه صحبت کنم و کاربردی گفتگو کنیم که چه بکنیم ما به این مسئله نیل پیدا بکنیم ولو به لحاظ شخصی ما وظایف مان را إن شاءالله بتوانیم انجام بدهیم.

پس ما فرق گذاشتیم بین علائم و شرایط و عرض شد محضرشما بزرگواران که اینجا یک مسئله ای در میان هست و آن این هست که ما به صورت جد باید متمرکز روی این بحث بشویم که به لحاظ آمادگی ما به لحاظ فردی، اجتماعی و حکومتی ولو در کشور خودمان چه وظایفی را به عهده داریم؟ من به عنوان یک شخص یا من به عنوان پدر مثلاً یک خانواده، آن خانم به عنوان مادر، یا اصلاً یک دختر جوان که مجرد هم هست ایشان چه وظایفی را باید به دوش بکشد؟ ممکن هست خدای ناکرده ما اصلاً ظهور را درک نکنیم کمااینکه الآن حدود هزار و صد و هشتاد و چند سال هست مردم در زمان غیبت به دنیا می آیند و در زمان غیبت از دنیا می روند اینها روز قیامت بالاخره حساب کتاب از اینها کشیده می شود، چه وظایف مشخصی را انسان در قبال حضرت ولی عصر (سلام الله علیه) خواهد داشت؟ حالا دوتا قسمت من می خواهم این بحث را عرض کنم محضرشما و بینندگان بزرگوار اینکه اول ما باید نقش خیلی پر رنگی را نسبت به این سه عنصر که عرض کردم رهبر، دین و آمادگی مردم قائل بشویم که من سعی می کنم روی این سه محور مطالبی را خدمت بینندگان بزرگوار داشته باشم.

ابتداً در مورد جایگاه دین در زندگی بشر که إن شاءالله سعی می شود نمایش هم داده بشود بزرگواران توجه بفرمایید ببینید خداوند تبارک و تعالی به لحاظ وجودی مثل خط هست یعنی شروع و پایانی ندارد ابتدا و انتها ندارد، پس خدا اول ندارد آخر هم ندارد که اصطلاحاً در علم کلام گفته می شود أزلی و أبدی، انسان به لحاظ وجودی مثل نیم خط هست شروع دارد پایان ندارد ابتدا دارد انتها ندارد لذا امیرالمؤمنین می فرماید که:

«خلقتم للبقاء لا للفناء»

یا در جای دیگر حضرت می فرماید:

«الآخِرَةُ أبَدٌ»

و در محضر قرآن قرار می گیریم «خالِدِينَ، خالِدِينَ أَبَداً» و امثال اینها مواجه می شویم با این کلمات مبارکه، لذا اگر بخواهیم امروزی با یک جوان تحصیل کرده گفتگو کنیم انسان وجودش مثل نیم خطی هست که شروع دارد اما پایان ندارد ابتدا دارد انتها ندارد، بعضی ها می گویند انسان وجودش وجود پاره خطی هست شروع دارد (انعقاد نطفه یا تولد)، پایان دارد (مرگ)، اینها نزدیک به نصف جمعیت جهان را شامل می شوند، پس ما دو نوع نگاه به انسان داریم در عصر کنونی؛ بعضی ها قائل اند که انسان وجودش مثل وجود نیم خط هست شروع دارد پایان ندارد ابتدا دارد انتها ندارد بعد از این دنیا خبری هست، اما بعضی ها می گویند نه شروع انسان بالاخره تولد هست و پایانش مرگ هست و خیلی عجیب هست که انسان به این جا رسیده ولی نزدیک به دو میلیارد و پانصد میلیون نفر چنین نگاهی به انسان دارند، پس دوتا نگاه متفاوت دارند که نگاه الهیون، نگاه ادیان آسمانی، نگاه مؤمنین و متدینین نگاه اول هست یعنی نگاه نیم خطی به انسان هست نه پاره خطی، حالا در زندگی انسان چهار مرحله را ما باید طی بکنیم:

یک: اولین مرحله مرحله دنیا هست که شروع اش تولد هست آخرش مرگ هست.

دومین مرحله برزخ هست که فاصله بین تمام شدن دنیای شخص و شروع روز قیامت هست، یعنی آنهایی که زمان حضرت آدم از دنیا رفتند تا همین الآن در برزخ هستند، به فاصله دو چیز می گویند برزخ.

روز قیامت سومین مرحله هست و مرحله چهارم زندگی ابدی هست.

الآن ما که زنده هستیم در دنیا هستیم، آنهایی که از دنیا رفتند در برزخ اند، هیچ کس به مرحله سوم وارد نشده یعنی قیامت و زندگی ابدی هم بعد از تمام شدن روز قیامت هست، دنیا مقدارش یک عمر هست حالا هفتاد سال، هشتاد سال، کمتر بیشتر، برزخ مجهول هست برای ما چرا؟ چون شروع روز قیامت را خداوند نفرموده، همین را عرض کنم خدمت بینندگان بزرگوار که آنهایی که از زمانی که می میرند تا شروع روز قیامت در یک مکانی به نام برزخ خواهند بود که حالا بحث ما تشریح این مسائل نیست من می خواهم جایگاه دین و آن برنامه جامع در زندگی انسان که اهمیت قائل بشویم بعد عناصر دیگر بیاید می توانیم زمینه ساز شرایط ظهور باشیم ولو به لحاظ فردی، روز قیامت 50 هزار سال هست همانطوری که ظاهر سوره شریفه معارج آیه چهار می فرماید:

«مِقْدارُهُ خَمْسِينَ أَلْفَ سَنَةٍ»

4/ معارج

50 هزار سال هست دنیا، و زندگی ابدی هم که بی نهایت هست دنیا کاشت داشت هست بقیه مراحل برداشت هست، اگر ما نگاه مان به انسان درست نباشد جایگاه حکومت جهانی حضرت مهدی را هم آن گونه که باید نمی توانیم درک بکنیم و حتی وجود معصومین در بین انسان ها را هم نمی توانیم درست درک بکنیم، اما اگر نگاه مان به انسان درست باشد آن موقع جایگاه دین در زندگی انسان جای خودش را پیدا می کند که یکی از عناصر مهم تشکیل حکومت جهانی حضرت مهدی (سلام الله علیه) این هست که محوریت این حکومت دین اسلام هست و با این دین قرار هست جامعه انسانی اداره بشود.

حرکت ما از دنیا به آخرت مثل حرکت انسان از رحم مادر به دنیا؛ وقتی که می گویند مثلاً این میز شبیه این میز بغلی اش هست، وقتی که می گویند مثلاً آن فرش شبیه آن یکی فرش هست یعنی آن دوتا نسبت به همدیگر شباهت های را دارند ممکن هست تفاوت های را هم داشته باشند، این مطلبی که عرض می کنم برگرفته از روایات ما هست که اشاره به این معنی دارند کلیتش را من عرض می کنم که بحث بسیار مهمی هست بزرگواران توجه بفرمایند خیلی کارگشا هست در زندگی شان، حرکت ما از دنیا به آخرت مثل حرکت انسان از رحم مادر به دنیا، یعنی هر نسبتی که حرکت انسان از رحم مادر به دنیا دارد همان نسبت را حرکت انسان از دنیا به آخرت دارد، چندتا عنوان را من عرض می کنم بقیه اش را إن شاءالله بزرگواران خودشان مطالعه و تأمل می کنند روی بحث، نُه ماه انسان در رحم مادر هست در این نُه ماه ابزارهای خداوند به انسان می دهد که یک عمر از این ابزارها در دنیا انسان استفاده می کند مثل چشم، مثل گوش، مثل دستگاه تنفس، مثل اعضای دیگر بدن، مثل دستگاه گوارش و امثال اینها، نُه ماه رحم مادر یک عمر دنیا را نتیجه می دهد فقط نُه ماه نتیجه نمی دهد لذا انسان می تواند در دنیا بی نهایت آخرت را بسازد حالا چه به لحاظ خدای نکرده عذاب و سختی، چه به لحاظ نعمت که نتیجه اش بهشت و لقاء الله إن شاءالله خواهد بود.

 به لحاظ وسعت دنیا خیلی وسیع تر از جایگاهی هست که انسان قبل از تولد آنجا بوده، آخرت هم نسبت به دنیا همچین حالتی دارد، یا امکاناتی که در دنیا هست خیلی پیشرفته تر از قبل از ورود به دنیا هست یعنی رحم مادر، به لحاظ خوردنی ها، دیدنی ها و شنیدنی ها، حالا سه تا من جمله عرض می کنم مربوط می شود به حرکت انسان از رحم مادر به دنیا؛ اکثریت وسائلی که انسان در رحم مادر به دست می آورد آنجا استفاده نمی کند مثل چشم، مثل مثلاً دستگاه گوارش، مثل دست و پا، استخوان، آنجا نیاز ندارد، یا اگر این ها را نداشته باشد دچار بحران نمی شود مثلاً چشم نداشته باشد دچار بحران نمی شود، یا شش نداشته باشد در شکم مادر دچار بحران نمی شود بچه، و سومین مسئله؛ اگر بچه ناقص بیاید در دنیا، در دنیا درست نمی شود باید قبل از ورود به دنیا این را تحصیل می کرد لذا ما در زمان غیبت اگر بیکار بنشینیم بگوییم امام زمان (عج) تشریف می آورند کارها را انجام می دهند ما هم بالاخره آن زمان یعنی زمان حضور و ظهور حضرت چون دوتا عنوان هست؛ امام زمان حاضر هست ظاهر نیست، غیبت امام به معنای عدم حضور نیست به معنای عدم ظهور هست، امام زمان حاضر هست منتهی ما نمی بینیم یعنی ظاهر نیست، لذا اگر ما به دینداری ما که یکی از مهم ترین ویژگی های یاران حضرت مهدی زهد و پارسایی و متقی بودن شان هست یعنی یکی از شرایط ظهور امام (عج) این هست که انسان ها به این مقام برسند که سردمدار خودشان محور زندگی را دینداری قرار بدهند و از این دینداری فرار نکنند شانه خالی نکنند، پس ماها در زمان غیبت به عنوان افرادی که می خواهیم شرایط ظهور را فراهم بکنیم در گام اول ضرورت دین گرایی برای مان باید محرز باشد یعنی به جای برسیم که تحت هیچ شرایطی از دین خودمان نگذریم، ببینید در همین مثالی که عرض کردم که بر گرفته از روایات بود حالا سه جمله عرض می کنیم مربوط می شود به حرکت انسان از دنیا به آخرت، سه جمله اول مربوط می شد به حرکت انسان از رحم مادر به دنیا، حالا سه جمله دوم که برداشت از همان سه جمله اول هست مربوط هست به سه تا فورمول مهم انتقال انسان از دنیا به آخرت:

اولیش این هست اکثریت نتایج دینداری را ما در دنیا نمی بینیم یعنی شخصی که مثلاً کارهای خیلی خاصی از دین را انجام می دهد با سختی، مثلاً روزه می گیرد، آن شخصی که روزه نمی گیرد ظاهراً راحت تر از ما هست، کسی که برای نماز صبح بلند نمی شود بالاخره راحت تر هست خوابیده استراحت می کند و امثال اینها، بله مقدار کمی از نتایج دینداری را انسان در دنیا می بیند اما «وَ الْآخِرَةُ خَيْرٌ وَ أَبْقي‏» نتیجه اصلی آخرت هست.

دوم که دانشجویان این سؤال را زیادمی پرسند که می گویند آنهایی که دین ندارند راحت تر از ما اند چرا اینطوری هست؟ اگر انسان در دینش نقصی باشد غالباً از ناحیه نقص در دنیا اذیت نمی شود مثل بچه ای که در شکم مادرش نابینا هست الآن بحران ایجاد نمی شود، اصلاً مثل کسی که در رحم مادر شش ندارد الآن دچار اذیت نمی شود اما او نقص دارد اما نتیجه اش را الآن نمی بیند.

و نکته سوم اگر انسان به لحاظ دینداری ناقص منتقل به آخرت بشود آنجا درست نمی شود، کجا باید درست می شد؟ در دینا، می تواند برگردد؟ نمی تواند برگردد، این هست راز در خواست مرده ها برای برگشت به دنیا، لذا خداوند قسم یاد می کند:

«وَالْعَصْرِ»

قسم به عصر

سوره عصر

قسم های خداوند بزرگواران بینندگان محترم دوتا علت حتماً دارد؛ یک: آن چیزی که خدا به آن قسم می خورد چیز مهمی هست، دو: آن چیزی که بعد از قسم می خواهد بگوید چیز خیلی مهمی هست وگرنه خداوند العیاذ باالله نمی خواهد قسم بخورد بگوید من راست می گویم، نه این نیست، مطلب خیلی مهم هست که قسم یاد می شود، خب چه می خواهد بگوید؟ در آیه شریفه دوم می فرماید که:

«إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِي خُسْرٍ»

آنهایی که بالاخره ادبیات عرب کار کردند سه تا تأکید روی این جمله هست؛ جمله اسمیه تأکید، «إِنَّ» بر سرش آمده تأکید دوم، لام بر سر خبر آمده در ادبیات عرب می گویند تأکید سوم، یعنی حتماً حتماً انسان در خسران هست إلی یک گروه، فقط خداوند یک گروه را استثناء می کند از  این قضیه

«إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ»

که مجموع اش می شود دینداری، لذا ما در زمان غیبت که واقع شدیم مستثنای از این قانون کلی خداوند بزرگواران نیستیم ماها تنها راه خوشبختی خودمان را دینداری باید بدانیم لذا ببینید دنیا محیط زیست ثابتی هست انسان قبل از اینکه وارد دنیا بشود طبق دنیا ساخته می شود چشم می خواهد قبل از اینکه وارد دنیا بشود با خودش می آورد، گوش می خواهد قبل از اینکه وارد دنیا بشود با خودش می آورد، و سایر اعضای بدن، لذا دنیا خودش را با ما تطبیق نمی دهد ما باید طبق امکانات دنیا بیاییم به دنیا، لذا کسی که امکانات را با خودش نیاورده زجر می کشد و بعضاً هم محکوم به مرگ هست، حالا آن طرف هم همینطور یعنی آخرت محیط زیست ثابتی هست بهشت دارد جهنم دارد اگر طبق آنجا ما خودمان را آماده نکنیم آنجا بحران داریم، پس رحم مادر رحم برای دنیا، خود دنیا رحم برای آخرت، پس ما در زمان غیبت مهم ترین مسئله مان حفظ دین هست که روایتش را إن شاءالله در ادامه بحث عرض می کنم خدمت تان.

مجری:

بله تشکر می کنم از جناب آقای موسوی زنجانی و خدا قوتی هم عرض بکنیم به اوامل برنامه در اتاق فرمان.

امشب هم در خدمت کارشناس محترم برنامه جناب حجت الإسلام و المسلمین موسوی زنجانی هستیم و از کلام شان بهره مند شدیم، در باب شرائط ظهور کلماتی را فرمودند و استفاده کردیم سه عنصر فرمودند که بنده یادداشت کردم عنصر رهبر، عنصر قانون و آمادگی جامعه که،راجع به قانون که دین و قرآن هست فرمودند و بهره بردیم و ان شاء الله ادامه مبحث را می خواهیم بپردازیم به جایگاه رهبر، جامعه دینی که وجود نازنین حضرت ولیعصر (عج) هستند در زندگی بشر در زمان غیبت چگونه خواهد بود، بفرمایید و بهره ببریم.

حجت الإسلام و المسلمین موسوی زنجانی:

خیلی متشکر، عرض کنم محضر بزرگواران و حضرتعالی جناب آقای صادقی  عزیز، یکی از مهم ترین عواملی که باعث می شود انسان خودش را به معنای واقعی کلمه برای ظهور شرایط فراهم کند و خودش در این مسیر گام بردارد این است که به معنای واقعی کلمه، جایگاه خلیفه الهی در روز زمین را درک بکنند، به این روایت توجه بفرمایید، بنابر اتفاق شیعه و اهل سنت پیامبر گرامی اسلام هم این روایت را فرمودند همه هم حتی خلی از بینندگان عزیز این روایت شریفی که ملاحظه می فرمایید حفظ هستند

«من مات و لم یعرف امام زمانه مات میتة جاهلیة»

اما این را چطور معنا می کنند، بزرگواران، می فرمایند که هر کسی بمیرد و نسبت به امام زمانش شناخت نداشته باشد، به مرگ جاهلیت مرده، عموماً این گونه معنا می شود، این روایت شریف، اما من عرض می کنم، اگر عنایت بفرمایید این گونه معنا بکنید، هر کسی بمیرد و نسبت به امام زمانش معرفت نداشته باشد، چون شناخت آن بار معنایی که مد نظر معرفت است بعضاً انسان توجه ندارد، آن یک شناخت خاصی است که همان معرفت است، و آن اثری که باید داشته باشد را ندارد، اگر اینگونه معنا بشود، بعنوان مثال مثلاً یکی از اقوام نزدیک تان ان شاء الله کرونا هم تا آن موقع از بین می رود، یک مراسمی را بگیرد حالا مراسم عروسی است، مراسم تولد است ولیمه حج است، شما که عزیز ترین دوست آن شخص هستید شما را دعوت نمی کند، شما به او چه می گویید؟ ای بی معرفت چرا من را دعوت نکردی، این آن معنایی است که ما دنبالش هستیم، ما به او نمی گوییم ای کسی که من را نمی شناسی چرا من را دعوت نکردی، می گوییم بی معرفت، حالا یک مقدار پیرامون این قضیه می خواهم خدمت شما و بینندگان عزیز درس پس بدهم اینکه اولاً این روایت یک طورهایی وصیت پیامبر هست، «من مات و لم یعرف امام زمانه» عنایت بفرمایید، پیامبر آخرین پیامبر است، دین شان اسلام است، کتاب شان قرآن کریم، به ذهن شان که مثلاً پیامبر می فرمودند، «من مات و لم یعرف اسلام» یا «قرآن مات میتة جاهلیه»، چرا پیامبر نفرمود «من مات و لم یعرف القرآن مات میتة جاهلیه» یا من مات و لم یعرف الإسلام مات میتة جاهلیه» و آن هم با این تأکید امام زمانه، نه امام خالی،این به این معنا است که این امام است که مبین قرآن است، این امام است که مبین اسلام است، اسلام منهای امام می شود داعش، می شود 70 فرقه غیر از شیعه، لذا این امام است که مبین قرآن است، قرآن که زبان ناطق ندارد که هر کسی از مذاهب اسلامی همه به قرآن تمسک می کنند، می گویند به استناد این آیه ما حق هستیم، آن یکی می گوید به استناد این آیه ما حق هستیم، همه به قرآن استناد می کنند، و همه هم می گویند ما حق هستیم، در حالی که حرف خیلی از اینها با همدیگر صد و هشتاد درجه متفاوت است، لذا جایگاه امام را اگر ما در جان خودمان بتوانیم ایجاد بکنیم، یکی از بهترین افرادی خواهیم بود که در زمینه، بوجود آوردن شرایط ظهور گام های مؤثر مستمر و پایداری را برخواهیم داشت،و آن چیست؟ آن این است که این معنایی که پیامبر گرامی اسلام، در این روایت شریف فرموده به معنای واقعی کلمه در جان خودمان ایجاد بکنیم، «من مات و لم یعرف» هر کس بمیرد و نسبت به امامش معرفت نداشته باشد؛ حالا چند جمله پیرامون این معرفت من می خواهم خدمت شما عرض بکنم،  روایت شریف دیگری را من نمایش بدهم،از امام سجاد (ع) سؤال می کنند

«ما معرفت الله»

معرفت خدا چیست

از معرفت الله سؤآل می شود، جواب را ببینید امام صادق می فرماید

«معرفت اهل کل زمان امامهم الذی یجب علیهم طاعته»

معرفت اهل هر زمان تبعیت از امامی است که واجب است از او تبعیت بشود،

از معرفت خدا سؤآل شده، می گوید تبعیت از خود امام، یعنی به معرفت خدا انسان نمی رسد مگر از کانال یا از مسیر امام زمان خودش، پس الآن ما به معرفت خدا نمی رسیم مگر از کانال امام زمان (عج) لذا ما عرض می کنیم امامت روح دین است، اصل و اساس دین اسلام است، پس ما باید به معرفت امام برسیم، نه معلومات مهدوی، سه پله را ما باید در این مسیر طی کنیم، یک دانش مهدوی، دو بینش مهدوی، سه منش مهدوی، حالا اجازه بدهید من یک چند دقیقه ای در مورد این معرفت صحبت کنم بعد برگردم، روی این قضیه معرفت به لحاظ علمی یعنی درک رابطه ای که حضرت با من دارد، و درک رابطه ای که من باید با حضرت داشته باشم، از زندگی خودمان مثالهای معرفتی بخواهیم عرض کنیم خدمت شما بزرگوارا، ما نسبت به جایگاه پدر و مادر مان معرفت داریم خیلی هایمان، ما نسبت به جایگاه فرزندمان معرفت داریم، یعنی حاضر هستیم از جان مان از راحتی مان، از آسایش مان بگذریم برای اینکه خطری متوجه فرزند مان نشود، اصلاً نیازی نیست شما به یک پدر بگویی هوای بچه ات را داشته باش، اصلاً شما نیاز نیست به یک مادر بگویی نسبت به بچه هایت حساس تر باش، چرا چون او نسبت به بچه اش این معرفت را دارد، اگر ما نسبت به امام (ع) معرفتی که در دین مبین اسلام نسبت به امام تبیین شده را داشته باشیم، اصلاً نیازی نیست به ما تذکر بدهند که دنبال امام زمان تان باشید، در آن حالت اصلاً ما نمی توانیم امام را فراموش کنیم، مثل مادری که بچه مفقود الأثر خودش را نمی تواند فراموش بکند، او می گوید شما من را درک نمی کنید، شما نمی فهمید، و خیلی از چیزها را من متوجه می شوم، معرفت گم شده بشر است در این عصر و تمام عصرها، در طول حیات ائمه اطهار (ع) و پیامبران، مشکل اساسی این بی معرفتی مردم بوده که در قسمت اول عرایضم عرض کردم که مظلومیت امیرالمؤمنین بی معرفتی  مردم نسبت به جایگاه امام زمان بوده، چون مردم بی معرفت بودند پس عدم فرمان برداری را دارند، حضرت زهرا شهید می شود، حکومت غصب می شود، فدک غصب می شود و امثال اینها، اینها هم معلول یک علت است، آن علت بی معرفتی است، حالا من بعنوان یک شخصی که می خواهم منتظر واقعی باشم و زمینه ساز ظهور باشم، اولین گام و مهم ترین گام، مؤثر ترین گام،اثرگذار ترین گام، اینجا است که نسبت به امام معرفت داشته باشم، اگر معرفت کسب شد، اصلاً نمی توانم یک جا بند بشوم، حتماً در آن مسیر سیر خواهم کرد، و این مسیر را پیش خواهم رفت تا به آن هدف خودم نائل بشوم؛ لذا اگر من امام را بعنوان امام، معرفت داشته باشم، باز از معرفت مثال بزنم، ببینید بزرگواران، یک شهری در یک دانشگاهی سخنرانی می کردم، از حضار خواستم، و سؤال پرسیدم که یک نفر بین شما هست که جدیداً مادرش را از دست داده باشد، یک خانمی از دانشجویان گفت حاج آقا من، تسلیت گفتم ایشان هم تشکر کردند، گفتم می شوم سؤال من را جواب بدهید، کجا بودید آن موقع، گفت که من دانشکده بودم، مادر تان کجا بود؟ گفت خانه بود، به او گفتم که می شود سؤالات من را جواب بدهید، گفتند بله، الآن همه شما بزرگواران که صدای بنده را می شنوید و تصویر را دارید، شما هم جواب بدهید از طرف آن خانم، به ایشان گفتم که قرار بوده شما سریع برگردید خانه دیگر، گفت بله، سؤال کردم ایا مهم بود با چه ماشینی بروی خانه؟ گفت نه، اصلاً اهمیت داشت، که مثلاً شما پشت وانت بار بنشینی بروی خانه؟ نه،برایت مهم است که چادرت را پشت و رو پوشیدی؟ نه، برایت مهم است که کفش هایت را لنگه به لنگه پوشیدی یا کفش هایت زمین خوردی خاکی شده، چادرت خاکی شده، گفت نه؟ گفت برایت مهم بود که مردم نگاهت می کنند؟، گفتم برایت مهم بود که مردم مسخره ات می کنند، گریه کردی،حالت نامناسبی پیدا کرده، لباست نمی دانم چهره ات، برایت مهم است؟ گفت نه، حالا بخشی از راه را پیاده می دوی، مهم است؟ گفت نه، گفتم چه برایت مهم بود؟ ایشان گفتند که رسیدن به خانه و اینکه کنار جنازه مادرم بنشینم با او وداع کنم قبل از اینکه این را می گویند معرفت، لذا اگر ما نسبت به امام زمان معرفت داشته باشیم، حضرت می شود، در زندگی ما اصل و محور، وقتی امام زمان (عج) اصل شد در زندگی ما، اصلاً نمی توانیم او را فراموش کنیم، و تمام امورات زندگی ما، در مراتب بعدی، اولویت بندی قرار می گیرند، یعنی لباس پوشیدن این شخص، محورش پسند و ناپسند امام زمان است، انتخاب همسرش، تربیت فرزندش، محتویات موبایلش، مکان های ترددش، شغلش، پولی که در می آ ورد، تمام شؤنات زندگی انسان محوریتش با رضایت یا عدم رضایت حضرت ولیعصر (عج) در زندگی شکل خواهد گرفت، چرا چون نسبت به او اهمیت قائل است و آن مسئله برایش محور است، مثال دیگر، مثلاً یک نفر ازدواج در پیش دارد، یک نفر یک مسئله خیلی مهمی در پیش دارد، حتی ممکن است سر کار هم فکرش  آنجا باشد، چون آن مسئله برایش اصل است، و سوگمندانه باید عرض کنم، متأسفانه امام زمان اصل اول و مهم ترین مسئله برای خیلی از ماها نیست،

زبس که خانه یاران دل ما ها به رنگ دنیا شد

دگر برای تو جایی بغیر صحرا نیست

اگر امام زمان برای ما در زندگی اصل باشد، دل مان برای حضرت تنگ می شود،استادی داشتیم تهران که طلبه بودیم، دانشجویان، مردم عادی، شده یک شب بخاطر نبود امام زمان خوابتان نبرد، بروید در حیاط خانه یا محلی که هستید گریه کنید بی تابی کنید، بگویید امام زمان من کجا است؟ اگر امام زمان (عج) برای ما اصل باشد، ما دل مان برایش تنگ می شود بی تابش می شویم، کی زمانی که اصل بشود، اینقدری که مردم و دنیا، حالا اجازه بدهید من اسم ببرم، مردم ایران برای سکه و أرز بی تابی کردید، اگر برای امام زمان اینقدر بی تابی می کردیم فکر می کنید ظهور محقق نمی شد؟، حالا من نمی خواهم، بگویم این اگر می شد محقق می شود، عرض می کنم اصل در زندگی ما چه هست، حالا خدا هدایت کند آن افرادی که جامع را به تلاطم اقتصادی و اینها رساندند، من بحثم این نیست، عرضم این است اگر به همان اندازه وجود امام زمان برای ما در زندگی اصل باشد خیلی از معادلات زندگی ما عوض می شود، مسیر زندگی تغیر می کند، حالا این کلیپی که  بزرگواران پخش می کنند، بعنوان مقدمه من دو سه جمله در موردش عرض کنم، ببینید یک کلیپ را شما ملاحظه می فرمایید، بچه مسحی امریکای برای آمدن منجی خودش چطوری بی تابی می کند، چطوری او تربیت می شود، که دو میلیارد نفر تقریباً ما مسیحی داریم در کره زمین، مربیان آنها در تربیت فرزندان شان چه حساسیتی بخرج می دهند، حالا به زبان انگیلیسی است، فرصت نشد که ما بدهیم زیر نویس بشود، مثلاً من دو سه جمله ترجمه می کنم، حرف های مربی شان را، مربی به آنها می گوید که، به بچه های مسیحی امریکایی، که در مدرسه هستند، یا در یک کمپی دارند آموزش می بینند، البته این برش خورده از یک فیلم مفصل، به بچه ها می گوید شما با عیسی گفت و گو کنید مناجات کنید، به او بگوید ما اینجا هستیم، ما برای رشد کردن، ما می توانیم جهان را تغیر بدهیم، آن بچه می گوید به حضرت عیسی، ما آماده هستیم خطا های ما را کمک بکن، بخشیده بشود، ما رشد کنیم، حالا این کلیپ را نمایش بدهند بزرگواران،

اینجا گاد به معنای عیسی است، آن جملاتی که عرض کردم بخشی اش همین است که روی صفحه ملاحظه می کنید، بعد می گوید هیچ کس ساکت نباشد همه عیسی را بخوانید و این بچه ها عیسی را بعنوان منجی خودشان می خوانند، ببینید تمرکز بچه را، مناجات او با منجی اش، یعنی حضرت عیسی را ببینید،  بعد بچه ها بی تاب شدند، گریه کردن، عرض کردم این فیلم برش خورده صورت بچه ها را ببینید، بی تابی بچه ها را ببینید، مسیحی ها یک مراسمی دارند با آب توبه و در مناسبت های مختلف از این استفاده می کنند، دست هایشان را می شورند، و آن تصویری که دیدی مربوط به همان است، می گوید هیچ کس ساکت نباشد، همه عیسی را بخوانید،  و می خوانند، اشک صورت بچه را ببینید روی صفحه، و بچه بی تاب می شود می نشیند روی زمین، یعنی به لحاظ عاطفی و گرایشی  اصطلاحاً بچه هایشان را از همان بچگی توجه می دهند به منجی، که حالا متحضر هستید که همه ادیان قائل اند که یک منجی می آید، یک شخصی می آید که جهان را نجات می دهد، حالا ادیان مختلف در مصداق که این منجی چه کسی هست با هم اختلاف دارند، مثلاً مسیحی ها می گویند حضرت عیسی است، یهودی ها می گویند، از نسل داود است، مسلمان های می گویند از نسل فاطمه زهرا سلام الله علیها است، و زرتشتی ها چیز دیگری می گویند، و امثال اینها، اما اینکه یک نفر می آید و جهان را نجات می دهد در این مسئله با همدیگر، اشتراک دارند، و متفق هستند، اما در مصداق با همدیگر تفاوت دارند، عرض من این است، ما بعنوان شخصی که در زمان غیبت حالا به هر دلیلی من عمرم تا الآن که قطعاً در زمان غیبت رقم خورده، حالا خدای نکرده ممکن است تا آخر عمرم هم در زمان غیبت باشم، من بعنوان یک فرد مسلمان و متدین که در زمان غیبت عمرم رقم خورده، در همین زمان غیبت وظیفه دارم، و بدانم این را، خداوند از آنجایی که عادل است، شخصی که در زمان ظهور اما است، با شخصی که در زمان غیبت است، اینها حساب کتاب شان با هم فرق می کند، شخصی که مسجد به او دور از با شخصی که نزدیک است با هم فرق می کند، شخصی که پایش درد می کند با شخصی که نه بدنش درد نمی کند می رود نماز جماعت متفاوت است،  لذا شخصی که مثلاً همسرش بداخلاق است، با شخصی که همسرش خوش اخلاق است، شخصی که پنج تا شش تا بچه تربیت می کند در نظام اسلامی و شش بچه تحویل جامعه می هد، با شخصی که یک دانه بچه تحویل می دهد اینها حساب و کتاب شان باهم فرق می کند، چرا؟ چون خدا عادل است، حالا عرض می کنم، ما در زمان غیبت هستیم دسترسی معمولی به امام مان نداریم، ما حساب کتاب مان با افرادی که در زمان حیات ائمه اطهار، در زمان ظهور ائمه بوده متفاوت است، پس نگران این نیستیم، نوع حساب و کتاب ما با نوع حساب و کتاب آنها متفاوت است، منتهی الآن من وظیفه ام چیست، مهم ترین وظیفه که می تواند وظائف دیگر را خود آن و تحقق آن وظیفه محقق بکند بقیه شرایط را این است که نسبت به امامم معرفت داشته باشم، یعنی با توضیحات قبلی، امام بشود در زندگی اصل و محور برای مان اگر اصل و محور شد، مگر پیامبر نفرمود «یا علی أنا و انت ابوا هذه الأمة» علی جان من و تو پدران این امت هستیم، حالا من باور می کنم که من فرزند امام هست»، یک حوزه علمیه ای رفته بودم، ورودی حوزه یک دفتری نصب کرده بودند روی دیوار من به مسؤل فرهنگی گفتم این دفتر چه هست، گفت بچه ها دلنوشته هایشان را روی می نویسند، گفتم می شود بیاورید؟ اطراف کرج بود، در هشتگرد بود، این دفتر را برای من آوردند، و من ورق می زدم، در این دفتر دلنوشته ها خطاب به امام زمان (عج) ثبت شده بود، با این عنوان، بابا سلام بابا، صبح بخیر، امروز تلاش می کنم، کاری نکنم کاری نکنم که شما ناراحت بشوید، امروز تلاش می کنم، باری از روی دوش شما برداشته بشود، امروز به نحو احسن درس خواهم خواند، و لبخند را به لبان شما خواهم نشاند، با این عنواین خیلی برایم جالب بود.

«یا علی أنا و انت ابوا هذه الأمة» اهل بیت پدر معنوی ما هستند، امام زمان در معنوی ما هست، حالا این پدر چقدر بچه دارد، 400 میلیون شیعه داریم، روزی هر کدام یک خطا بکنند، مگر ما در دعای عهد نمی گوییم

«اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی مِنْ أَنْصَارِهِ وَ أَعْوَانِهِ، الذَّابِّینَ عَنْهُ، الْمُسَارِعِینَ فِی حَوَائِجِهِ»

خدایا من را جزو انصار حضرت قرار بده،

خب شخصی که در این جایگاه می خواهد قرار بگیرد، کاری نمی کند که مولای خودش دلش به درد بیاید، خب این قسمت از بحث را هم اینگونه جمع بندی بکند محضر شما بزرگواران، اینکه معرفت گم شده بشر است، یکی از مهمترین و حساس ترین وظایف ما در زمان غیبت و حتی در زمان ظهور کسب معرفت نسبت به امام است لذا امام صادق (ع) به هشام فرمود درکتاب الغیبه مرحوم نعمانی، باب 25،  این روایت شریف آمده،

«یا هشام إعرف امامک»

ای هشام نسبت به امامت معرفت پیدا بکن

الغیبة،نعمانی،باب 25

«فإنک إذا عرفت امامک لم یضرک تقدم هذا الأمر او تأخرک»

ای هشام اگر نسبت به امامت معرفت پیدا بکنی، هیچ فرقی نمی کند که تو ظهور را درک بکنی یا درک نکنی،

یعنی اگر ما در زمان غیبت معرفت نسبت به امام داشته باشیم، انگار در زمان ظهور حضرت هستیم، یعنی به جایگاهی می رسیم که مثل اینکه درمحضر حضرت هستیم، بعد در روایت بعدی اش اگر ملاحظه بفرمیند بزرگواران در آن کتاب شریف باب 25، می فرماید، اگر شما نسبت به امام تان معرفت داشته باشید، انگار در خیمه حضرت نشستید، اگار جزء سرلشکر سپاهیان حضرت هستید، این معرفت چنین مقامی دارد، حتی مثلاً ما در حیطه زیارت حضرا معصومین، مثلاً درمورد امام رضا (ع) مگر نداریم، همه تان مستحضر هستید می فرماید هر کسی با معرفت امام را زیارت کند،  بهشت بر او واجب می شو، این معرفت چنین جایگاهی را می تواند برای انسان کسب کند،  یعنی این معرفت که کسب بشود، یعنی اصل و محور در زندگی حضرات معصومین می شوند، لذا تمام امورات زندگی خودشان را با اینها وفق خواهند داد.

مجری:

ان شاء الله که خدا این معرفت را به دلهای همه ما بچشاند.

و دقایق پایانی را ان شاء الله جمع بندی را در خدمت حاج آقا هستیم و التماس دعا داریم از همه شما عزیزان.

حجت الإسلام و المسلمین موسوی زنجانی:

در دو قسمت قبلی حالا قسمت اول در مورد جایگاه دین در زندگی انسان بود که این برنامه جامع و کاملی که یکی از شرایط ظهور حضرت است و محقق هست، الآن هست، قرآن  و اسلام هست، که با همان عبارت دین از آن یاد می کنیم، و رهبریت جامع و کامل که وجود نازنین حضرت ولیعصر (عج) هست، قسمت سوم که سالهای سال است، حالا عبارتش خودمان است، هم خدا منتظر هم امام زمان منتظر است، که مردم روی زمین یک کاری بکنند، تمام دنیا خلق شده تا انسان خلق بشود، انسان خلق شده تا انجام اعمال اختیاری به کمال برسد رسیدن انسان به کمال متوقف است بر وجود حجت الهی که همان خلیفة الله است؛ لذا اگر خلیفه خدا نباشد، که الآن امام زمان(عج) هست، آن هدف از خلقت انسان محقق نمی شود، اگر خلقت انسان زیر سؤال برود، خلقت جهان زیر سؤال می رود، این که طرف از حضرت سؤال می کند اگر حجت نباشد، می فرماید لساخت، یعنی زمین اهل خودش را می بلعد یعنی این سفره جمع می شود چون جهان که برای انسان خلق شده بود انسان هم هدف از خلقتش محقق نمی شود.

آن قسمت سوم مسئله که آمادگی برای ظهور هست مستحضر هستید آخرین حجت الهی هست حالا عبارتش می خواهم بیشتر در ذهن مبارک بزرگواران بماند ببینید اینطوری یاد می کنم؛ این آخرین مهره خداوند هست و تا زمانی که شرایط محقق نشود این ظهور به وقوع نخواهد پیوست آقای قرائتی (حفظه الله) یک مثال  قشنگی دارند می گویند اگر شهرداری در سر گوچه ای لامپ بزند، بزنند بشکنند، بار دوم بیاید لامپ نصب کند، بزنند بشکنند، یازده بار لامپ بیاد بزند مثلاً آنجا می زنند می شکنند، دیگر می گوید من لامپ اینجا نمی زنم اول یاد بگیرید فرهنگش را داشته باشید تا من مجدد بیام اینجا لامپ نصب کنم حالا مثالی برای تقریب به ذهن هست که یازده امام را شهید کردند، تا زمانی که زمینه فراهم نشود، مثلاً هوا پیما کجا می نشیند؟ در فرودگاه، فرودگاه نباشد که هوا پیما نمی نشیند، تا زمانی که مردم به لحاظ تعداد و معنوی آماده نشوند به نظر می رسد حالا حالاها باید منتظر باشیم حالا طبق یک نگاهی، یا خودمان بعضی های مان حالا آدم هایی که امام می خواهد نیستیم یا تعداد مان کم هست قرار هست امام جهان را آباد کند البته این که می گویند امام می آید کشت و کشتار راه می اندازد نمی دانم دو سوم مردم جهان کشته می شوند اینها دروغ هست جعلیات هست و چنین چیزی ما نداریم در روایات، اگر هم روایتی در این زمینه کسی بخواهد مثلاً عَلَم بکند این روایات مشخص هست مقالاتی در موردشان نوشته شده اینها جعل شده یعنی ساخته شده دروغی هست، یعنی فرزند امیرالمؤمنینی که برای شاد کردن یک یتیم به آن شکل متواضعانه رفتاری انجام می دهد که بچه یتیم شاد بشود، اگر قرار بود کسی مردم را بکشد جدش امیرالمؤمنین أولی تر بود لذا این مسائل را ما نداریم اما مردم آمادگی حضور ولی خدا را پیدا بکنند حضرت خواهد آمد، اما مسئله ای را من اینجا عرض می کنم چون بنا ست ما یک طوری صحبت بکنیم که به درد زندگی روزمره مردم بخورد دیگر، الآن من چه بکنم؟ بزرگواران! اینکه می فرمایند انتظار فرج برای شما فرج هست این تعارف نیست هم در روایات داریم هم به هر حال تأکیدات زیادی بزرگاندین ما در این مسیر داشتند یعنی اگر من به معنای واقعی کلمه منتظر باشم و در مسیر زمینه سازی گام های خوبی را بردارم به همان جایگاهی می رسم که افراد در زمان ظهور حضرت خواهند رسید پس من وظیفه ام مشخص هست در این مسیر گام بردارم، حالا تعدادی از این مسائل که در زمینه کسب شرایط ظهور آماده سازی برای ظهور هست به لحاظ فردی اجتماعی و حکومتی را حالا همه اش را نمی رسم که توضیح بدهم ولی کلیاتی را در موردش ببینید.

ما در زمان غیبت همین الآن برای زمینه سازی ظهور در سه حوزه فردی، اجتماعی و حکومتی وظیفه مندیم، و در حوزه فردی در حیطه بینش، در حیطه گرایش و در حیطه کُنش ما وظیفه داریم که اینها هم باز توضیحات خودش را دارد، پس به لحاظ فردی یعنی من هستم و خودم، اصلاً من خودم شخصاً در این حیطه برای اینکه شرایط ظهور را محقق بکنم خودم چیکار باید بکنم؟ که منظور این هست، در حوزه اجتماعی یعنی من وظیفه ام نسبت به اطرافیانم چه هست؟ نسبت به همسرم، فرزندانم، همسایه هایم، همشهری هایم، آنهایی که در کشورم هستند، حتی جهانیان وظیفه ام چیست؟ و در حوزه حکومتی یعنی افرادی که در پُست های حکومتی قرار می گیرند چه شاخصه هایی را باید داشته باشند؟ و چه کارهایی را باید انجام بدهند؟ حالا عرض کردم نمی رسیم بحث خیلی مفصل هست منتهی یک اشاراتی در قسمت اول خواهیم داشت.

در حیطه بینیش؛ بینیش یعنی دانستن و باور کردن، گرایش یعنی محبت و کُنش هم یعنی رفتار، در این حوزه ها بزرگواران توجه می فرمایند یکی از وظایف ما شناخت امام هست «اصول کافی» صفحه 371 که روایتش را در قسمت قبلی قرائت کردم که می فرماید:

«اعرف إمامک»

اصول کافی، ص 371

این «اعرف إمامک» هم یعنی بدان این امام کیست، مدعیان دروغین هم می گویند ما مهدی هستیم خب کدام مهدی؟ این را بشناس که فرزند حسن عسکری (علیه السلام) هست که در دام مثلاً مدعیان دروغین و این کذاب ها قرار نگیری، بعد در عنوان دوم شناخت مقام و شخصیت امام (عج) هست که از شخصی حضرت پرسید من کیستم؟ عرض کرد آقا شما آقا هستید آقا زاده، اسم پدر امام زمان را برد، فرمود نه

«أنا خاتم الأوصیاء بی یدفع الله البلاء عن أهلی و شیعتی»

ببینید بعضی موقع ها شما می بینید مادر به بچه اش می گوید که من مادرت هستم یعنی او در ظاهر می داند این مادرش هست منتهی جایگاه مادر را درک نمی کند، یعنی یک رفتاری که در مقابل انجام دادی این شایسته نبود یا قریب به این مضمون، یکی از بزرگان نقل می کرد در کتب مهدوی آوردند این مطلب را که می گوید یکی از اولیاء الله کنار شهر مشهد امام زمان (عج) را زیارت کردند بعد حضرت به طرف حرم حضرت رضا (سلام الله علیه) نگاه می کردند، می گوید این عالِم سلام کرد به حضرت خوش آمد گفت بعد عرض کرد آقا خوش آمدید بفرمایید، اشاره کرد به طرف داخل شهر، حضرت نگاه کردند به طرف حرم فرمود کسی با من کاری ندارد پشت کرد و رفت، لذا شناخت مقام و شخصیت حضرت یکی از وظایف فردی ما برای تحقق شرایط ظهور هست که من به لحاظ فردی این آمادگی را باید کسب کنم ببینید وقتی حضرت تشریف آوردند فرض کنید همین الآن تشریف آوردند حضرت، من شما و همه بزرگوارانی که در اتاق فرمان هستند بزرگوارانی که در منزل، هر جای جهان که صدای ما را می شنوند من اگر الآن در محضر حضرت قرار بگیرم و دستوری به من بدهد بگوید مثلاً این ماشینت را باید بدهی به فلانی از آن دست بکشی، این ساعت مچی، این نمی دانم مبایلت را بگذار کنار، یا فلان مبایل را بردار، آیا من به لحاظ اعتقادی به جایگاهی رسیدم که بگویم چشم؟ حضرت کجا بیاید؟ من خودم را به لحاظ ولو شخصی باید به اینجا برسانم که بله قربان گوی حضرت باشم در شرایط سخت بگویم بله و به این جایگاه بتوانم برسم، لذا حضرت از جایگاه خودش صحبت می کند به وسیله من بلا از شما دفع می شود، یعنی آن مقام و جایگاه را بشناسید و مسئله دیگر در این حیطه درخواست کسب معرفت هست که امام صادق (علیه السلام) به ما آموزش دادند در کتاب شریف کافی جلد یک، صفحه 337 حضرت فرمودند که دعای هست که مخصوصاً این قدیمی ها چقدر حساس بودند نسبت به این مسائل مهم که

«اَللّهُمَّ عَرِّفْني نَفْسَكَ، فَاِنَّك اِنْ لَمْ تُعَرِّفْني نَفْسَكَ لَمْ اَعْرِفْ نَبِيَّكَ»

کافی، ج 1، ص 337

که این را سفارش کردند برای کسب معرفت قرائت بکنند در زمان غیبت و شناخت مسائل مربوط به حضرت که در این قسمت من چند دقیقه این را می خواهم مطالبی را عرض کنم؛ ببینید بزرگواران ماها در حیطه دانشی وظیفه مندیم، یعنی چه؟ یعنی ماها خیلی های مان آن مطالبی را که باید بدانیم در مورد حضرت مهدی، اطلاعات نداریم، یعنی شخص دکترا می گیرد به عنوان یک فرزند شیعی، بسانس دارد، فوق لسانس دارد، دیپلوم دارد، یک آدم معمولی، امامت که جزء اصول دین ما هست آیا ما می توانیم چند دقیقه در موردش صحبت بکنیم؟ که مهم تر از نماز هست جزء اصول دین ما هست که، نماز که چنین جایگاهی دارد امامت مهم تر از نماز چون جزء اصول دین ما هست، این مسئله را ما وظایف مان در زمان غیبت چیست اینها را می دانیم؟ آیا غیبت به معنای عدم ظهور هست یا عدم حضور؟ شرایط چه هست؟ علائم چه هست؟ اینها فرق های شان با هم چه هست؟ من چیکار باید بکنم در زمان غیبت؟ و نسبت به حضرت چیکار کنم به آن معرفتی که در قسمت های قبلی اشاره شد برسم؟ این را به عنوان یک فرد مکلف باید ما به آن حساس باشیم، پرهیز از مسائل بی فایده که مثلاً بعضی از چیزها هست مشکلی از مشکلات دین و معرفت را حل نمی کند مثال عرض می کنم مثلاً امام زمان ازدواج کردند یا نکردند؟ کجا زندگی می کنند؟ من به عنوان کارشناس مباحث مهدویت این را باید بدانم و بتوانم بالاخره بررسی کنم نقد کنم یا بالاخره در مقابل مدعیان بتوانم اصل مطلب را ادا بکنم و به هر حال اگر او کذب می گوید کذب او را برملا کنم، اما افراد معمولی که در این جایگاه نیستند ضرورتی ندارد به این مقام برسیم مثلاً امیرالمؤمنین فرمود که از من بپرسید قبل از اینکه از بین شما بروم، حالا اینگونه نقل شده که شخص می گفت چقدر مو روی سر من هست؟ این چه مشکلی از مشکلات دنیا و آخرت انسان را برطرف می کند و امثال این؟ این بخشی از مسائلی هست که ما در حوزه بینش به آن نیازمندیم که حتماً و جتماً باید به آن بپردازیم سایت های هست در این حیطه مثلاً سایت مرکز تخصصی مهدویت اگر بزنند دوستان در فضای مجازی در فضای انترنت می آید برای شان، کانال های در این حیطه تحریف شده منتهی حساس باشیم که این کانال ها خودی باشند بعضاً در دام مدعیان دروغین گرفتار نشوند.

 در حوزه گرایش ما وظیفه مندیم؛ ببینید گرایش عرض کردم یعنی محبت، یعنی ما شخصی را دوست داریم مثلاً فرزند مان را دوست داریم، مادر مان را دوست داریم، پدر مان را دوست داریم، نسبت به شخصی که شما دوست دارید سعی می کنید یک کارهایی انجام بدهید:

یک: این محبت خودتان را نشان می دهید با یک کارهایی.

دو: سعی می کنید محبت او را جلب بکنید.

سه: سعی می کنید با او ارتباط داشته باشید حالا با توجه به شرایط هر چقدر که شرایط محقق هست، مثلاً می خواهید به یک نفر محبت تان را ابراز بکنید یک کارهای انجام می دهید، حالا در مورد امام زمان (عج) محبت دارید در کتاب شریف «مکیا المکارم» بخشی از این وظایف آمده 70-80تا در این حیطه مثلاً وظیفه تعریف کرده آیت الله موسوی اصفحانی (رحمة الله علیه) که مثلاً نامگذاری فرزندان به القاب حضرت، مثلاً مهدی و امثال آن، یا یاد همیشگی حضرت، ادب به هنگام ذکر مثلاً حضرت صاحب (سلام الله علیه)، تعظیم مواقف و مشاهد یعنی آن مکان ها آن زمین هایی که متعلق به حضرت هست انسان حساس باشد آن ها را زنده نگهدارد و این جزء تعظیم شعائر هست، ابراز اشتیاق برای دیدار برای ظهور برای سلامتی، ابراز اندوه از غیبتش از سختی هایی که می کشد از دردهایی که بعضاً از دست ما مثلاً اذیت بشود حضرت که در آن نامه ی به شیخ مفید هم می فرمایند، دعا و زیارت که حالا شقوق مختلف دارد دعا برای ظهور، دعا برای عهد، دعا برای سلامتی و امثال اینها، یا جلب محبت که چیکار کنیم امام زمان هم محبتش را به خودمان جلب بکنیم؟ در یک کلام خواست امام زمان را بر خواست خودمان مقدم کنیم، بالاخره ما خودمان یک کاری را می خواهیم انجام بدهیم می توانیم تشخیص بدهیم کدام را امام زمان دوست دارد دیگر، آن را مقدم کنیم، یا سعی کنیم در شبانه روز با حضرت ارتباط داشته باشیم که بزرگان فرمودند نیم ساعت کمتر بیشتر را اختصاص بدهید به حضرت با او گفتگو کنید با او حرف بزنید با او درد دل بکنید که از امام باقر (علیه السلام) سؤال کردند در مورد این آیه شریفه که

«اصْبِرُوا وَصَابِرُوا وَرَابِطُوا»

حضرت فرمودند:

«إِصْبِرُوا عَلَی أَدَاءِ الْفَرَائِضِ وَ صَابِرُوا عَدُوَّکُمْ وَ رَابِطُوا إِمَامَکُمْ الْمُنْتَظَر»

با امام تان ارتباط داشته باشید گفتگو کنید و اینها، حالا من با این جمله مطلب را تحویل آقای صادقی بدهم جلسه را که بزرگواران عزیزان حالا وقت نشد که من مطالب را تا حدودی در این حیطه خدمت شما عرض کنم، اما عرض می کنم ما بعد از مرگ مان نمی توانیم برای حضرت کاری بکنیم تا زمانی که زنده هستیم می توانیم در حیطه به وجود آوردن شرایط ظهور گام برداریم، یک طوری زندگی کنیم یک طوری کار کنیم برای امام زمان که خدای ناکرده اگر هم ظهور را درک نکردیم و مُردیم امام زمان بفرماید، این که دارم می گویم آروزی خود من هست که وقتی از دنیا رفتیم امام زمان بگوید عجب آدمی را از دست دادم، به این جایگاه برسیم.

خیلی متشکرم از توجه شما بزرگواران.

مجری:

إن شاءالله که این معرفت را داشته باشیم، خیلی ممنون و سپاسگذارم از نگاه های همۀشما بینندگان عزیز و بهرمند شدیم از بیانات ارزشمند کارشناس محترم برنامه مان حضرت حجت الإسلام والمسلمین حاج آقا موسوی زنجانی، تا عصر انتظار دیگر در پناه خداوند و در ذیل عنایات حضرت ولی عصر (عج) باشید.

اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج

خدا نگهدار.

 

 

 

 

 


عصر انتظار>

شبکه ولی عصر عصر انتظار انتظار ظهور مهدویت