تاریخ بدون روتوش

قسمت چهل و هشتم برنامه تاریخ بدون روتوش به کارشناسی دکتر سید محمد حسینی


 بسم الله الرحمن الرحيم

عنوان برنامه: تاریخ بدون روتوش

موضوع برنامه: واکاوی در مورد تاریخ ایران باستان «ایرانی‌ها و اعراب»

تاريخ: 17/ 09/ 1400

استاد: آقای دکتر حسینی

بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم عرض ادب و سلام و احترام دارم خدمت شما بینندگان عزیز و ارجمند شبکه جهانی ولی عصر بیننده قسمت دیگری از سلسله برنامه تاریخ بدون روتوش هستید فصل دوم این برنامه را ملاحظه می فرمایید و ما میهمان منازل شما هستیم تا برگی دیگر از تاریخ را ان شاء الله بدون روتوش، بتوانیم تورق بکنیم.

در فصل اول این برنامه در مورد زرتشت نکاتی را عرض کردیم و گفتیم شخصیت زرتشت، شخصیتی است که حداقل به ادعای بسیاری از مورخین معاصر تفکرات ایشان، آموزه های ایشان یا آموزه های منتسب به ایشان با ایران باستان آمیخته است. اگر ما بخواهیم تاریخ را ورق بزنیم و حقایق را ببینیم یک سری جاها باید اول بدانیم مبانیش از جانب چه کسی تحت تأثیر قرار گرفته یا آداب و رسوم آن تحت تأثیر قرار گرفته؟

به خاطر این دیدیم باید به بحث زرتشت به صورت متمرکز بپردازیم با شما در مورد زرتشت صحبت کردیم و گفتیم که اساس مسئله ای که ما داریم مطرح می کنیم ابهاماتی است که در مورد زرتشت وجود دارد و این ابهامات به شکلی است که عملاً اجازه نمی دهد که زرتشت بتواند با پیامبر دیگری قابل مقایسه باشد.

سه سوال مطرح کردیم گفتیم اولاً‌ زرتشت پیامبر بوده یا نبوده؟ آقایان عزیز زرتشت، موبدان بزرگوار بیایید با همدیگر صحبت بکنیم ببینیم خود شما نبوت زرتشت را قبول دارید یا قبول ندارید؟ قابل اثبات است یا قابل اثبات نیست؟ به چه شکل است؟ بعد گفتیم شما که می گویید پیامبر ایران باستان بوده اگر کسی بیاید زرتشتی بشود بر اساس اوستا، اصلا نمی تواند بپذیرد زرتشت ایرانی بوده چون منطقه ای که اوستا برای زرتشت مشخص کرده در ایران نیست در مورد تولدش هم صحبت نکرده که کجا دنیا آمده؟ جای که گاهی فعالیت داشته ایرانویچ بوده و ویژگی های که خود اوستا برای ایروانیچ آورده قابلیت انطباق با ایران را ندارد.

 مسئله بعدی خدمت شما عرض کردیم زرتشت چه موقع زندگی می کرد؟ شما می خواهید به ما یک الگو معرفی بکنید بگویید از ایشان تبعیت و پیروی بکنیم و نسبت به شخصیتش شناخت داشته باشیم این زرتشت چه موقع زندگی می کرده؟ چرا این قدر در مورد زمان زرتشت ابهام وجود دارد؟

این را هم کنارش گفتیم منصفانه به قضیه نگاه می کنیم بسیاری از انبیاء الهی هستند که در مورد زمان شان ابهام وجود دارد؛ ولی اگر یک کسی مسلمان باشد پیامبر آن انبیاء که نیست اگر کسی زرتشتی باشد حداقل باید صده و هزاره اش را درست بداند که چه موقع بوده؟ کجا بوده؟ چطوری بوده؟ مفصل در این موارد با شما صحبت کردیم مستندات را نشان دادیم اوستا را این جا باز کردیم برای شما خواندیم.

نکاتی را گفتیم دعوت کردیم بعضی از موبدان و مبلغین عزیز زرتشتی در برنامه آمدند منتها پاسخی نسبت به این سوالات عملاً ما دریافت نکردیم کما این که خودتان هم قطعاً همچنین قضاوتی را در این مورد دارید و خواهید داشت حتی موبدان عزیزی که آمدند با ما صحبت کردند هیچ وقت حاضر نشدند صحبتی که با ما داشتند خودشان از طریق فضای مجازی یا رسانه های که دارند بخواهند منتشر کنند.

در ادامه شروع کردیم در مورد ایران باستان با شما صحبت کردیم گفتیم حالا ما ایران باستان را بدون روتوش بررسی کنیم قرار است جلوتر برویم به تاریخ اسلام برسیم. تاریخ اسلام را بدون روتوش باید یک سری نکاتش برای شما مطرح بشود تا اگر بنا است اعتقادی استوار بر این گزارش های تاریخی باشد اعتقادی بر مبنای درست و صحیح باشد نه بر اساس توهمات، نه بر اساس روتوش، نه بر اساس نکاتی که واقعیت ندارد.

نکاتی را در مورد دوره هخامنشیان، گُل قضیه هخامنشیان که کوروش است مطرح کردیم و گُل قضیه کوروش، گُل داستان کوروش، گُل افتخار کوروش که قضیه فتح بابل است را به عنوان یک نمونه وسط گذاشتیم گفتیم حالا تاریخ بدون روتوش را روی فتح بابل اجرا بکنیم ببینیم چه جوابی از آن می گیریم؟ چه نکاتی را می توانیم از آن دریافت بکنیم؟

این جلسه هم مسائل را تکمیل می کنیم جلوتر خواهیم رفت ولی لازم است که من باز چارچوب بحث را خدمت تان عرض بکنم ما اول با شما بحث کردیم گفتیم آیا هخامنشیان زرتشتی بودند یا نبودند؟ یک قضیه مهمی است اگر کسی ادعا دارد هخامنشیان، سلسله پادشاهی است که بر اساس تفکرات زرتشت بوده باید یک سری نکات را در موردش در نظر بگیریم. اگر هخامنشیان، زرتشتی بودند یک مسئله که خیلی بیّن و واضح و شفاف است این است که بر اساس اوستا شما نباید مرده را دفن بکنید؛ پس این پاسارگادی که ادعا می شود قبل کوروش است این چه است؟ مثل این که شما یک مسلمانی را بیاورید که این مسلمان را در دخمه گذاشته باشند یا یک بزرگ اسلامی را در دخمه گذاشته باشند بگویید این آدم مسلمان بوده و مسلمانان دفنش کردند می گوییم این روش خاکسپاری و تدفین کاملاً متفاوت با روش خاکسپاری مسلمان ها است.

در این مورد با شما صحبت کردیم پروفسور هاید ماری کخ هم در کتاب از زبان داریوش این مسئله برای شان خیلی مسئله مهمی بود که تعارض دارد بین اعتقادی که زرتشتی ها داشتند رسم خاکسپاری درباره هخامنشیان.

 مسئله بعدی که به آن پرداختیم هر جا هم لازم باشد تکملیش می کنیم مستندات را بیش تر ارائه می دهیم حرکت بخت النصر به سرزمین یهودا بود. این مسئله چطوری بود؟ بالاخره این حرکتی که بخت النصر به سرزمین یهودا داشته است قبل از نبونعید به چه شکل بوده؟ آیا کشت و کشتار و جنایت و نسل کشی آن جا شده است؟ یا نه مسئله یک جنبه های دیگری دارد که عملاً به نفع خیلی ها نیست واقعیتش گفته بشود. نکته دیگر این است که ما چرا به قضیه فتح بابل می پردازیم؟ چون فتح بابل، نمونه ایده آل فتوحات ایران باستان است می گویند فتح بابل بسیار فتح جالبی بوده است از این بابت که سریع بوده است ادعا می شود که بدون کشتار بوده است ادعا می شود بدون خونریزی بوده است ادعا می شود که عفو عمومی صادر شده بود ادعا می شود که بعد از این فتح اوضاع مردم خیلی خوب شده بود.

به خاطر همین روی این مسئله دست گذاشتیم به عنوان یک نمونه می خواهیم بررسی بکنیم ببینیم واقعاً چقدر تاریخ دارد روتوش می شود و خیلی حقایق از کنار این مسئله نمایان خواهد شد. نکته بعدی گفتیم اصلاً فتح بابل بدون خونریزی بود یا نبود؟ بیش ترین تأکید در مورد فتح بابل این است که یک جنگ یا فتحی بوده است که در آن کشتار و خونریزی های مرسوم وجود نداشته است. تا این جا به صورت ویژه به آن پرداختیم باز گریزی به این موضوع خواهیم زد.

نکته بعدی این است که دلیل وجود تفاوت در فتح بابل با سایر فتوحات چه است؟ ما گفتیم قبول داریم که در فتح بابل با سایر فتوحات مرسوم تفاوت وجود داشته، ولی یک سری ادله برای این مسئله داریم که ادله ما هم مستند است. یکی از آن این است که تاریخ را روتوش کردند روتوش تاریخ به جای بازگوئی حقایق توسط متعصبین، فتح بابل را آمدند روتوش شده با گل و بلبل ارائه دادند. نکته بعدی یک سری ویژگی های بود که هخامنشیان داشتند که این فتح را متفاوت می کرده.

 مسئله بعدی این است که چه ویژگی های هخامنشیان داشتند که این فتح را سریع و یک مقداری متفاوت با سایر فتوحات کرد.

1. تمرکز قدرت هخامنشیان، تمرکز قدرت مناسبی داشتند، بله سلطنت های دیگر این ویژگی را داشتند تمرکزی که در زمان هخامنشیان در دوره کوروش داشتند یک تمرکز قدرت کامل و فراگیر بوده است و دست آقای کوروش باز بوده. مرزهایش تثبیت شده بود و لشکر خوبی را آماده کرده بود.

2. در جنگ اوپیس، (منطقه اوپیس در شمال شرق بابل بوده) در جنگ اوپیس خون و خونریزی ها راه افتاده بود و آن جا لشکر بابل عملاً شکست خورده بود و کسانی که در اوپیس بودند لشکریان بابل بودند این ها می گویند جنگ و خونریزی بابل مثل جاهای دیگر نیست می گوییم قبل از این فتح بابل با لشکریان در منطقه اوپیس درگیری رخ داده بود کشتار هم شده بود. این جلسه مستنداتی را در این زمینه خدمت تان نشان خواهیم داد.

3. علت این که هخامنشیان به صورت متفاوت بابل را فتح کنند ارابه های جنگی بود ارابه های که مجهز به داس شده بود عملاً یک تانک جنگی جدید در آن زمان ساخته شده و این یک وسیله عجیب و غریبی بود که هخامنشیان در جنگ استفاده می کردند و سپاه دشمن را زمین گیر می کردند به مراتب هم به روز رسانی شد. در دوره داریوش هم نکات تاریخی دارد که جلوتر برویم ان شاء الله به وقتش عرض خواهم کرد.

از این ارابه های در جنگ و فتح بابل استفاده شد که به شما عرض کردیم در تاریخ ایران باستان جناب آقای حسن پیرنیا هم نقلش را آورده بود.

4. در ذیل دلایلی که ما گفتیم فتح بابل را با جاهای دیگر متفاوت کرده است در مورد هخامنشیان گفتیم چه ویژگی‌ های داشتند؟ بابلی ها هم یک سری ویژگی ها داشتند و یک سری اتفاقات در بابل افتاده بود که از جمله آن ها می توانیم به این موارد اشاره بکنیم کاهنان به پادشاهان خیانت کردند کاهنان در کنار پادشاهان یک حزب قدرتمند در بابل بودند.

به طور مثال قضیه عربستان را الان نگاه بکنید که آل الشیخ در حال چه فعالیتی در آن جا است و آل سعود چه فعالیتی می کنند؟ آل سعود،‌ کارهای سیاسی انجام می دهند. آل الشیخ کارهای افتاء و روابط دینی شان را انجام می دهد. شما بخواهید این ها را برای بابل جایگزین بکنید آل سعود که کارهای سیاسی را انجام می دهد پادشاهان آن زمان می شوند و آل الشیخ که کارهای دینی را انجام می دهد همان کاهنان می شوند که در معابد و بتکده ها بودند. کاهنان به پادشاهان خیانت کردند یعنی عملاً پشت پادشاهان را خالی کردند.

ویژگی دیگری که بابل داشت این بود که فرمانده هان نظامی هم در بابل یک جاهای خیانت کردند. مردم بابل از جنگ های که قبلش داشتند زخمی بودند خسته شده بودند آمادگی برای مقاومت جدی نداشتند بسیاری از مردم بابل،‌ بومی نبودند برای تجارت آن جا آمده بودند و در آن منطقه بودند اصلاً بابلی نبودند که بخواهند از بابل در مقابل مهاجمین دفاع بکنند.

مردم بابل بر اساس بعضی از گزارشات تاریخی، بعد از کوروش دو بار فتح صورت گرفته بود و ادعا شده است که آن ها هم بدون جنگ و خونریزی به استقبال مهاجم آمدند که بابل راحت فتح شده بود در مورد کوروش گفتند که منجی است تحت تأثیر تفکرات یهودی که یهودی ها کوروش را منجی معرفی کرده بودند یا آمدن کوروش را طوری زمینه سازی کرده بودند که انگار منجی دارد می آید.

اگر مردمی در یک سرزمینی باشند شخصی را منجی بدانند دیگر نیازی نیست در مقابل منجی بخواهند بایستند منجی یعنی نجات دهنده آن ها؛ چه دلیلی است که در مقابل هخامنشیان بخواهد بایستند به خاطر این که پادشاه هخامنشیان کوروش است. حکامی هم که در منطقه بابل بودند ضعیف بودند به نسبت به کوروش، به نسبت پادشاه نبونعیدی که آن جا وجود داشت هرچند یک فرزند جنگاور داشت ولی در کل توانایی ایستادن در مقابل پادشاه با هوش و خلاقی مثل کوروش نداشت و این هم باعث شد که کار برای هخامنشیان راحت تر بشود.

بابل متحد هم نداشت یعنی سرزمینی یا امپراطوری که بخواهد با بابل متحد باشد وجود نداشت عملاً بابل دور خودش دیوار کشیده بود قبلاً مورد تهاجم قرار گرفته بود وارد درگیری های مختلفی شده بود ولی چون بابل متحد نداشت هیچ جای دیگری از آن ها در مقابل تهاجمی که هخامنشیان انجام داده بودند حمایت نکردند این ها باعث می شد که کار، راحت تر بشود.

روی نقشه می خواهم به شما نکاتی را نشان بدهم که قضیه فتح بابل به چه شکل بوده است؟ یک مقدار عینی تر و ملموس تر و محسوس تر برای تان باشد این نقشه، از نقشه های معروف و مشهوری است که در مورد ایران دوره هخامنشیان به تصویر کشیده شده سمت راست بالای تصویر یک مقدار نقشه را بازتر نشان داده، سمت چپ ملاحظه می کنید یک مقدار زوم کردیم که راحت تر بتوانید فضا را ببینید. مادها سمت شرق و سمت راست تصویر هستند سرزمین بابل و بابل است و شبه جزیره عربستان در جنوب است و سمت غرب آن جا اورشلیم و منطقه فلسطین و سوریه را می بینید.

برخی از این عبارات، عبارت های قدیم است ماد را که مشخص کرده به جای ایران آورده ولی برخی از عباراتی که در نقشه استفاده شده عبارات جدیدی است که استفاده شده مثل قضیه عربستان؛ چه اتفاقی افتاده این روالی که ما می گوییم در رفت و برگشت ها، ‌جنگ ها، بخت النصر، سرزمین یهودا، هخامنشیان، فتح بابل را روی نقشه با همدیگر ببینیم تا در ذهن تا بتوانید یک تصوری داشته باشید.

از منطقه بابل، بخت النصر به سمت اورشلیم حرکت می کند البته اورشلیم آن موقع زیر مجموعه بابل بوده، برای اختلافی که بین بخت النصر و فرمانده یهودی که در منطقه اورشلیم بود به آن جا لشکری کشی انجام شد این هم توضیح بدهم خط های که کشیدیم لزوماً به این معنا نیست که مسیر حرکت را داریم نشان می دهیم نه مسیر مبدأ و مقصد را داریم این جا نشان می دهیم.

وقتی که بخت النصر در اورشلیم وارد شد ادعا کردند جنایت کرد نسل کشی و این ها انجام داد آن مسئله به کنار ادعای یهودی ها در این زمینه خیلی پر رنگ است یک تعدادی از یهودی ها به سمت بابل آمدند بعد از این که این ها به بابل آمدند 70 سال در بابل بودند بعد از این که به بابل منتقل شدند وضعیت خوبی داشتند بر خلاف آن چه که یهودی ها در آن جا ادعا می کنند.

در منطقه ایران در دوره هخامنشیان لشکر کشی رخ می دهد و لشکر هخامنشیان به سمت اوپیس حرکت می کند، در اوپیس وارد جنگ می شوند اوپیس منطقه ای بود که ارتش بابل، نظامیان بابل در آن جا با هخامنشیان درگیر شدند جنگ سختی رخ داد بر اساس بسیاری از گزارش های تاریخی که وجود دارد. بعد از این که در اوپیس بابلی ها عملاً شکست خوردند از بابل، لشکر هخامنشیان از اوپیس به سمت بابل رفت. منطقه نزدیک به اوپیس در نقشه نگاه بکنید یک مقدار با بغداد کنونی فاصله دارد انتهای جنوبی بغداد است.

به سمت بابل آمدند در عراق فعلی و در منطقه بابل قدرت را به دست گرفتند، حکومتی که در بابل مستقر بود در منطقه اورشلیم سمت چپ تصویر را هم در بر می گرفت یعنی فتح بابل عملاً، فتح اورشلیم بود وقتی که بابل سقوط کرد اورشلیم هم با آن سقوط کرد چون آن موقع حکومتش، حکومت یک پارچه بود زیر مجموعه پادشاهی نبونعید بود.

فتح بابل توسط هخامنشیان رخ می دهد و آن یهودی های که در بابل بودند بعضی ها ادعا کردند که این ها اسیر و تبعیدی بودند این ها تعدادی شان البته با تأخیر به منطقه اورشلیم باز گردانده شدند یا به سرزمین یهودا. ما با این چند اتفاق و جنگ کار داریم ان شاء الله باز جلوتر برویم یک سری نقاط حساسی که در مورد این گزارش های تاریخی است به شما می گویم الان بر اساس این گزارش های تاریخی برای خواسته های خودشان  چه نقشه ای می کشند!

اما این جلسه نکاتی که می خواهیم خدمت تان عرض بکنیم این است در مورد این جنگ ها، چه حمله بخت النصر به اورشلیم، چه بردن یهودی ها به منطقه بابل و فتح بابل بسیاری از مورخین تحت تأثیر تورات هستند. تورات، در چند جا به این قضایا پرداخته چه مسئله بخت النصر و چه مسئله کوروش، چه مسئله پادشاه بابل در کتاب تورات پرداخته شده یعنی توراتی که الان در دست ما است تورات تحریف شده به این مباحث پرداختند.

منتها باید توجه کرد به این راحتی که ما نمی توانیم به ادعایی که در تورات تحریف شده آمده است اعتماد بکنیم. اصل تورات موسی (علیه السلام) کتاب آسمانی وحی بوده است کلام الله بوده است آن هم کلام خدا بوده است ولی این توراتی که ما داریم تورات تحریف شده و دست کاری شده است که داریم خدمت تان عرض می کنیم.

فتح بابل که خیلی ها به آن افتخار می کنند که فتح بابل وسط هخامنشیان چقدر خوب بوده عمده گزارش هایش از کجا است؟ کتاب کوروش در بابل را ببینید نوشته آقای علی قلی محمودی بختیاری که دانشجویان دانشگاه تهران این کتاب را به خاطر یادبود فتح بابل بر اساس چیزی که این جا نوشته شده به پیشگاه مبارک شاهنشاه آریا مهر و اولیاء حضرت شهربانو به این دو نفر تقدیم کردند.

قضیه ای فتح را بابل را مورد افتخار قرار دادند در این کتاب همان ابتدا که در مورد کوروش در بابل صحبت می کند می نویسد از آن جا که چگونگی در آمدنِ کوروش به بابل و داستان های ویژه او از راه کتاب تورات به ما رسیده است؛ یعنی عمده مباحثی که در مورد فتح بابل وجود دارد در کتاب های تاریخی آورده شده و بر آن تکیه می شود از راه چه کتابی است؟ توراتِ تحریف شده نه تورات حضرت موسی!

توراتی را چه کسانی تحریف کردند؟ خاخام های یهودی؛ پس عمده گزارش ها از کجا رسیده؟ از راه تورات تحریف شده. چه کسانی تورات را تحریف کردند؟ یک عبارت از کتاب الواح بابل نشان تان بدهم این کتاب را جناب ادوارد شیورا نوشته مورخ و زبان شناس و کلامی دروس اعتقادی را ایشان خوانده بوده، ایتالیایی است در روم به دنیا آمده نام و آوازه اش بین مورخین واضح و روشن است. کتاب الواح بابل را آقای علی اصغر حکمت ترجمه کرده سال 1375 این چاپی که ما داریم چاپ شده است.

شما جلد کتاب را هم ملاحظه بفرمایید نکات خوبی در این کتاب آمده با بعضی از جاهایش فعلاً کار نداریم سراغ صفحه 196می آییم ایشان در مورد تورات مطرح می کند توراتی که مبنای فتح بابل است گزارشاتش از این کتاب گرفته شده می گوید که اما در مورد کتاب مقدس یعنی تورات، علاوه بر افزودن حجم و اضافه کردن مطالب کتاب یعنی یک سری چیزها به این کتاب اضافه شده که در باب همه مؤلفات و اعصار باستانی معمول بود، به همه کتاب های تاریخی به نوعی مباحثی اضافه شده بود جریان مخالف دیگری در برابر نمو و رشد آن کتاب نیز وجود داشت.

 می گوید عمده مباحث کتاب های تاریخی دست خوش تغییر شدند ولی تورات به صورت ویژه تحریف شده؛ چه شده؟ که آن عبارت بود از حذف بعضی از اجزاء کتاب به دست خاخام های متعصب و رهبانیان غیور که آن کتاب را به مذاق و سلیقه خود سانسور می‌ فرمودند. و اجازه نمی دادند که آن نامه آسمانی درباره خدا و دین و یا تاریخ و سرگذشت بانیان ادیان و شارعین شرایع بیاناتی و مطالبی داشته باشد که با فکر و مذاق آن ها درست در نیاید هر چه دوست داشتند حذف می کردند علاوه بر این که مطالبی به تورات اضافه کردند هر جای که خاخام های یهودی دوست داشتند حذف می کردند.

از این رو از روی تعصب دینی (یعنی تعصب دینی یهودی) و بی ملاحظه هر چه به نظرشان نا مطلوب می نمود از کتاب حذف می کردند این عمل مداوم در جرح و تعدیل کتاب مقدس امروز آن کتاب را به صورت تألیفی در آورده است که گرچه زنده و مثبت است ولی فضلاء و دانشمندان نمی توانند آن را مانند منابع موثقی برای مطالعه در مبادی عقائد و مؤسسات دینی به عنوان یک منبع معتبر بشمارند.

با این تورات، ما گزارش در مورد فتح بابل و کوروش داریم و کوروش را می خواهیم معرفی بکنیم روتوش را ببینید تورات بارها تحریف شده ولی هر جا که خاخام ها می دیدند یک مطلبی این جا آمده به دردشان نمی خورد یا برای شان مشکل ساز است یا دوست نداشتند با سلیقه شان هم جور در نمی آمد راحت از تورات حذف می کردند. پس ما مواجه هستیم با گزارشی از فتح بابل که از طریق تورات به ما رسیده توراتی که در آن تحریف رخ داده است.

یک منبع دیگر به شما نشان بدهم البته در این زمینه منابع بسیار متعدد است، کتاب ایران کهن شما مقدمه این کتاب را بخوانید عجیب به تعریف و تجلیل از ایران باستان شروع می کند هر چقدر هم یک کسی در مورد ایران باستان متعصب باشد این کتاب را می خواند از این شدت اغراق متحیر می شود نویسنده کتاب گیور گیس آغاسی است. نمونه ای از این کتاب را خدمت شما عرض می کنم در صفحه 48 مطلبی را آورده خودش در کتابش مطلبی را از تورات نقل کرده، بعدش خودش برای حرف خودش پاورقی زده رویکردشان برای من جالب بود، از ایشان افراد جدی تری در مورد تورات صحبت کردند. از کجا می گویم حرف خودش است؟ چون می گوید برای حفظ اصالت نوشته ها و مدارک پیشینیان انشاء مطالب با تکرار مکررات به عینه در این جا آورده می شود و در ضمن لازم به یادآوری است همان گونه که در کتاب آشور کهن نیز اشاره کردم. کتاب آشور کهن را هم ایشان نوشته؛ پس معلوم است گوینده در این جا مصحح و محقق کتاب نیست خود نویسنده است. امروزه تاریخ جهان کهن بالاخص مشرق زمین را از تورات نقل می کنند که با تفکیک حقایق از روایات و افسانه ها تا حدودی نکات مبهم روشن می شود می گوید باید این ها را از هم جدا کرد یک سری افسانه ها و حقایق در تورات وجود دارد؛ ولی اشتباهات مهم تاریخی تورات را نیز نباید از یاد برد ایشان ادعا می کند مجبور هستم در کتابم وقتی مطلبی از تورات می آورم برای این که اصالت داشته باشد به عینه نقل بکنم هر چند تکرار داشته باشد ولی در تورات پر است از مطالب افسانه ای که با حقایق مخلوط شده است.

راست و دروغ تورات را می شود تشخیص داد یا نمی شود تشخیص داد؟ کتاب کوروش در بابل که به جناب شاه و فرح پهلوی تقدیم شده بود، در این کتاب نکته جالبی آمده در صفحه 34 تاریخ یهود را بحث کرده چون در مورد بابل است هر کسی به فتح بابل بپردازد لزوماً باید به یهود هم بپردازد اصلاً نمی شود به یهود بدون بابل بپردازد.

اما راست این است که تاریخ قوم یهود بسیار گنگ و سر در گم است و چنان با افسانه آمیخته شده است که بخش های راستین و تاریخی آن را نیز باید با گمان پذیرفت. می گوید یک واقعیتی هم که ما دیدیم و اگر گفتیم این یک واقعیت است باز همان را هم باید با گمانه و ظن بپذیریم نمی شود باور بکنیم و قطعیت داشته باشیم. این قدر تورات با افسانه مخلوط شده بعد یک کتاب این چنینی را مبنا برای شناخت شخصیت کوروش به تنهایی بکنیم.

کار به جای می رسد که گیورگیس آغاسی در کتاب ایران کهن صراحتاً این مطلب را در صفحه 47 مطرح می کنند بعد از این که یک گذری در مورد روایاتی که آمده، می شود به آن استناد کرد یا نمی شود استناد کرد آن چه مسلم است این می باشد که این روایات را نمی توان به عنوان تاریخ پذیرفت بعد می گوید این امر یعنی نگارش باب دانیال تورات که بعضی ها به آن استناد می کنند یک مسئله ای که در مورد مسئله ذو القرنین بودن یا نبودن کوروش داریم به همین جا بر می گردد.

400 سال پس از وقوع واقعه بوده بخش دانیال تورات را چه موقع نوشتند؟ 400 سال بعد جزئیات امر همان مطالبی هستند که هرودوت نقل می کند، در صفحه 48 یعنی هرودوت را به تورات اولویت می دهد چون می گوید مطالبی که در تورات آمده 400 سال تفاوت زمانی دارد با اتفاقی که افتاده است آن هم از فیلتر خاخام های یهودی رد شده است.

نکته بعدی آیا یهود که این طوری با تحریف تورات، جهت مباحث تاریخی را به نفع خودش تغییر داده یا هر جا که دوست داشته آیا جاهای دیگر هم اثر گذاشته یا نه، فقط قضیه تورات است؟ واقعیت را من می گویم و اعتراف باید بکنیم که به صورت عموم در تاریخ نگاری اسلامی هم یهود تأثیر گذاشت و به انحراف کشاند آن چیزی که تحت عنوان اسرائیلیات ما از آن یاد می کنیم. مگر وجود ندارد؟ بله وجود دارد.

بسیاری از کتاب های تاریخی، تاریخ اسلام به صورت عموم که عمدتاً کتب اهل سنت را در بر می گیرد پر است از این گزارش ها که مخالف کلام شیعه است. کتاب کوروش در بابل آقای محمودی بختیاری، ایشان در این کتاب تصریح می کند می گویند دانشجویان دانشگاه تهران که این کتاب را تقدیم کردند که مورخ، تاریخ نویس و تاریخ دان و تاریخ خوان بودند در صفحه 35 چه می گویند؟ با این همه این قوم سر گردان و اندک (یهودی ها) بر اثر تلاش های نهانی که دانایان آنان کرده اند و نوشته های راست و نا راستی که فراهم ساخته اند از راه و بیراه در تاریخ ملت های کهن و نو رخنه کردند. قضیه اصلاً‌ این نیست که به شما بگوییم فقط تورات را یهود تحریف کرد در تاریخ ملت های مختلف ورود پیدا کردند تاریخ سازی و جعل و روتوش کرد به آثار دینی و اجتماعی و ادبی آنان دستبردها زدند.

بویژه در دو سه قرن، انجامین این رخنه و دستبرد و تاریخ سازی آنان بسیار گسترش یافته است و با دستی که در کار باستان شناسی یافتند و کتاب های که در این زمینه پرداخته اند توانستند تا اندازه فراوانی نظرها و خواسته های خود را در همه این آثار بگنجانند. این ادعا می کند می گوید در همه آثار یهودی ها دست بردند. آن چه خواستند در کتاب های تاریخ گذاشتند.

و انگیزه های سیاسی روزگار نیست آنان را در این کار یاری کرد بدین رو در بررسی زندگی و آیین این قوم همواره با گمان پیش می رویم و تا آن جا که می شود به کوتاهی می پردازیم چون اطمینان نداریم. زیرا همه پیامبران و پادشاهان آنان جنبه افسانه ای دارند. یهود این طور در تاریخ نویسی و تاریخ نگاری رخنه کرد فراتر از تورات رفت.

مورخین مسلمان هم تحت تأثیر قرار گرفتند یا تحت تأثیر قرار نگرفتند؟ در کتاب کوروش در بابل تصریح می کند در صفحه 36 می گوید کوروش که در نوشته های روزگار ساسانی و نوشته های اسلامی نامی از او نیست نمی شود بگوییم نامی از او نیست این ادعا را این جا مطرح کرده است نمی شود بگوییم هیچ نامی از او نیست. جز آن چه ابو ریحان بیرونی در آثار الباقیه آورده که آن هم از سندهای یهودی است می گوید مسلمان ها در مورد کوروش هیچی ندارند، یک جا در آثار الباقیه ابو ریحان دارند که آن هم باز از یهودی ها گرفته شده است.

و اشاره ای که ابو الفرج عبری در کتاب مختصر الدول دارد ظاهراً منظورش ابو الفرج اصفهانی نیست ابن عبری را دارد می گوید در کتاب مختصر الدول دارد از راه تورات و آثار یهودی شناخته شده همانی هم که مسلمان ها دارند ایشان ادعا می کند از طریق آثار یهودی بوده این مسئله، مسئله مهمی است. باید توجه بکنیم ببینیم تاریخ را داریم از کجا می آوریم؟ کوروش بابل را بدون خونریزی خیلی خوب فتح کرد از کجا داری می گویی؟ مبنا کجا می شود؟ آثار یهودی یا تورات را می خواهی مد نظر بگذاری کار را مقداری سخت می کند.

یک نکته دیگری خدمت تان عرض بکنم در پاور پوینتی که خدمت شما نشان دادم در مورد اوپیس به شما گفتم روی نقشه به شما گفتیم چطوری رفت و برگشت بین سربازان و نظامیان بود. سرزمین بابل که فتح شد بعد از آن سرزمین اورشلیم و یهودا می شود و بخش دیگر هخامنشیان قبل از فتح بابل می شود وقتی که حمله کردند و به سمت بابل آمدند بابل در شمال شرقش یک سرزمینی به اسم اوپیس وجود داشت.

بابلی ها نظامیان شان را در اوپیس فرستاده بودند هخامنشیان درگیری شان با نظامی ها از آن جا شروع شد حالا چطور شد؟ آیا آن جا رسیدند گفتند چرا جنگ و خونریزی؟ بیایید بابل را کاملاً به ما تحویل بدهید یا نه اتفاقات دیگری افتاده است؟ چند تا اثر به عنوان نمونه به شما نشان می دهم کتاب هخامنشیان خانم آملی کورت که ترجمه جناب مرتضی سالارفر است آقای مرتضی سالارفر بین باستان گراها کاملاً شناخته شده است.

 خانم آملی کورت هم شخصیت عجیب مورخ است. یعنی هم در جمهوری اسلامی کتاب‌ شان، کتاب سال شده هم در آمریکا جایزه بهترین کتاب تاریخی سال را دریافت کردند شخصیت شان کاملاً برجسته است و جایزه ای که گرفتند جایزه برترین کتاب تاریخی و باستانی بوده، برای یکی از کتاب هایشان دریافت کردند برای این کتاب شان نبوده یک اثر دیگرشان بوده است.

در مورد هخامنشیان وقتی کتاب را نوشته ایشان در صفحه 42 چه می گوید؟ لشکریان هخامنشی به لشکریان بابلی رسیدند می گوید این ها در منطقه اوپیس به همدیگر رسیدند در منطقه اوپیس، سردار گوبریاس را به محاصره بابل فرستادند در مورد گوبریاس یک نکته ای وجود دارد فرصت شد به شما می گویم این کوبریاس چه کسی بود و از کجا آمد و بعد چه اتفاقی برایش افتاد، این هم جالب است که در آن جا شاه بابل نبونید یا نبونعید شکست می خورد و اسیر می شود.

می گوید وقتی که آمدند با سپاه شروع به جنگ و کشتار در اوپیس کردند این قدر کشتار را در اوپیس ادامه دادند می گفتند یا شما باید تسلیم بشوید یا شما را می کشیم گزارش ها در این زمینه متعدد است. یکی دو تا گزارش در این زمینه مستند به شما نشان بدهیم بد نیست. یک کتاب دیگر به شما نشان بدهم ببینید نبرد اوپیس به چه شکل بود؟ آقای شاپور شهبازی نویسنده کتاب زندگی و جهان داری کوروش کبیر در مورد آقای علیرضا شاپور شهبازی که اسم شان را هم در کتاب نیاورند برخی ها گفتند ایشان از شناخته شده ترین مورخین ایران باستان هستند که برای ایران باستان و دفاع از کوروش و هخامنشیان بسیار تلاش کرد.

شاپور شهبازی حقیقتاً شخصیت برجسته ای در تاریخ ایران باستان است اختلاف نظر قطعاً داریم با نکاتی که ایشان داشته در مورد حمله بابل در صفحه 301 می گوید وقتی که هخامنشیان به اوپیس رسیدند نبونعید یک گروهی از سربازان جنگاورش را که از بابل در منطقه اوپیس آورده بود آن جا آماده و منتظر این اتفاق، ظاهراً بودند وقتی یک درگیری بین هخامنشیان و بابلی ها راه افتاد این درگیری به چه صورت بود؟ نبردی خونین میان وی و پادگان بابلی در گرفت و کوروش با حمله ای سخت شهر را بگشود و مردمش را ناچار به فرمانبرداری کرد، اصلاً جنگ بابل از این جا شروع شده بود این گزارش ها و مباحث تاریخی را می خواهید چه کار بکنید می گویید کوروش بدون جنگ آن جا را گرفت چرا این قدر روتوش می کنید؟ یک جای را روتوش کنید که بتوانید روتوش کنید. چند تا سند قضیه فتح بابل را می خواهید پنهان کنید؟

اطاق فرمان مانتیور بنده را نشان بدهند این اسکن های است که هنوز به شما در همین زمینه به شما نشان ندادم اوپیس هم این طوری نبود شما فکر بکنید مثلاً اگر درگیری و جنگی در آن جا رخ داده فقط نظامی بودند نه گزارش های مختلف و متعددی وجود دارد که ایرانی ها وقتی به جنگ می بردند، زن ها را هم با خودشان می بردند. اتفاقاً در مورد شیون و زاری زنان در اوپیس گزارش تاریخی داریم. به سربازها التماس می کردند که فرار نکنید، کجای تاریخ را می خواهید روتوش بکنید؟ واقعیت است آن جا که خوب بود بگوییم خوب بوده آن جا که بد بوده بگوییم بد بوده. هر که بیاید واقعیت تاریخی هم بگوید هزار تا انگ و اتهام هم به او می زنید راه به جای نمی برید هر چه دوست دارید بگویید این همه گزارش های تاریخی را می خواهید چه کار کنید؟

من نگویم یکی دیگر می آید می گوید؛ من نگویم آن وقت دشمن می آید می گوید، ما عاقلانه داریم این ها را مطرح می کنیم تا واقعیت را بدانیم درست بتوانیم در موردش تصمیم بگیریم. ما به یک صحبتی استناد کردیم جناب پرویز رجبی نکاتی را در مورد قضیه فتح بابل داشتند بنده خدا آقای پرویز رجبی مورخی که زندگی خودش را برای ایران باستان گذاشت هم در دوره پهلوی با مشکلاتی مواجه شد به خاطر اعتقاداتی که داشت هم بعد از انقلاب در هر دو دوره ایشان در شرایط خاص زندگی کرد.

یک مصاحبه با روزنامه اعتماد کرد، پیوست روزنامه این مصاحبه را چاپ کرد. بعد از این که ایشان این مصاحبه را با روزنامه اعتماد کرد بلائی بر سر ایشان آوردند حالا من عباراتش را باید نشان بدهم تا ببینید چه خون دلی خورد؟ گفت من خیلی چیزها را نگفتم برخی ها می گویند بر اثر همین فشاری که آوردند ایشان سکته کرد و از دنیا رفت برخی ها این را مطرح می کنند.

روزنامه اعتماد از آرشیوش این مصاحبه را پاک کرد ما پی گیری کردیم و با دفتر روزنامه ارتباط گرفتیم گفتند پاک کردند، ولی این گزارش است همان موقع زرتشتی ها عکس العمل نشان دادند باز اگر آن عکس العمل ها نبود ممکن بود یکی ادعا کند از اساس گزارش و همچنین مصاحبه ای وجود ندارد ولی دیگر نمی شود کاریش کرد چون جوابیه دادند و یک سری نکاتی گفتند.

آقای پرویز رجبی یک سری حقایقی را گفت شبیه مسائلی که ما داریم این جا مطرح می کنیم تاریخ را بدون روتوش گفت، این همه برای ایران باستان زحمت کشید این همه برای دوره هخامنشیان زحمت کشید بعد آمد گفت واقعیت را می گویم، با آقای پرویز رجبی بعد از این مصاحبه چه کار کردند؟ چرا واقعیت را گفتی؟ بخشی از مصاحبه ایشان را با همدیگر ببینیم بعد ان شاء الله بر می گردیم خدمت تان هستیم مخالفین تماس بگیرند با هم صحبت بکنیم این 3 تا سوالی که مطرح کردیم هنوز فرصت پاسخگویی در این قسمت برنامه برایش گذاشتیم در مورد زرتشت اگر موبد عزیز زرتشتی یا مبلغ زرتشتی بخواهد تشریف بیاورد ما خدمت شان هستیم صدای شان را می شنویم سخنان جناب آقای پرویز رجبی را در مورد فتح بابل توسط کوروش ببینیم

(سخنان پرویز رجبی در مورد فتح بابل توسط کوروش)

آن استوانه یکی از ارزشمندترین اشیاء جهان است ولی منشور آزادی و حقوق بشر نیست اگر این طور بود پس کوروش بزرگ در بین النهرین چه می کرد که آزادی بدهد؟ کوروش در بابل و بین النهرین، برخی جاها را نیز آتش زد و سوزاند و از بین برد. او سه امپراطوری بزرگ جهان را از بین برد بین النهرین باستان، یکی از بزرگ ترین فرهنگ ها بود که یک روز بعد از فتح بابل دیگر وجود نداشت آخر چرا فراموش می کنیم؟  بله کوروش اولین فاتحی است که بعد از فتح هر جایی به مردم احترام می گذاشت که کار قشنگی است ولی آیا 40 هزار سرباز همراه او نبودند؟ شکم 40 هزار سرباز باید پر شود این آدم ها سپر خود را به در خانه های فتح شده می زدند و وارد می شدند و هر کاری دوست داشتند می کردند. اگر به زیبایی اعلامیه کوروش توجه می کنیم باید به این موارد هم توجه کنیم این ادعای بزرگی است که کوروش نخستین فرمان آزادی بشر را صادر کرد و در کنار آن به فرهنگ نابود شده بین النهرین توجه نکنیم.

استاد حسینی:

ملاحظه فرمودید چه نکته عجیبی مگر در صحبت های ایشان وجود داشت؟ بدون روتوش یک واقعیتی را مطرح کردند یا این همه سربازی که در بابل رفتند این ها یک وعده می خواستند بخورند چطوری غذای می خوردند؟ شما که می گویی خیلی مسالمت آمیز بوده همه مردم دست به سینه خدمت این همه سرباز بودند؟ نه ایشان به عنوان یک مورخ می گوید می رفتند درب منازل را با سپر می زدند و غذاهای که می خواستند می گرفتند.

یک نکته ای در صحبت هایم در مورد شخص گوبریاس گفتم کتاب تاریخ بابل را امشب اسکنش را به شما نشان می دهم، نکته بسیار جالبی است و از عواملی است که باید در قضیه فتح بابل در آن دقت کرد از تأسیس سلطنت تا غلبه ایرانیان آمده تاریخ بابل را مطرح کرده، در کتاب تاریخ بابل لئوناردو کینگ مطرح کرده خانم دکتر رقیه بهزادیان ترجمه کرده در مورد این کتاب جلوتر رفتیم اگر باز خواستم استناد بکنم مسائل را می گویم کتاب، کتاب مهمی در مورد تاریخ بابل است جزء کتاب های خیلی برجسته در زمینه تاریخ بابل است. در صفحه 272 نکته ای را آورده یک تردیدی کرده تردیدشان بی جا بوده نباید شک می کرد ولی چه گفته؟ اگر حق داشته باشیم گوبریاس یا گوبارو، حاکم گوتیوم را با سردار بابلی با همان نام که در زمان نبوکِت نَصَر مقامی ارجمند داشت یکسان بدانیم می توانیم سرعت و سهولت غلبه ایرانیان را بر بابل مستقیماً ناشی از طرفداری او از مهاجمان به شمار آوریم.

یک داستانی را نقل می کند می گوید چه شد یک دفعه بابل شکست خورد؟ یکی از دلایلش چه بود؟ به خاطر این بود که جناب آقای گُبریاس یا گوبریاس خیانت کرده بود وی چون پیش بینی می کرد که تنها راه نجات کشورش (بابل) در تسلیم شدن فوری است شاید تصور می کرد که نفع بابل در این است که با انضمام آن به شاهنشاهی هخامنشی مخالفت نکند و بنابراین اقدام مذبور را به طور مسالمت آمیز انجام داد.

جناب آقای گوبار یا گوبارو یا گوبریاس دو دستی سرزمینش را تقدیم کرد ایشان می گوید این دو تا را یکی بدانیم یا نه اگر حق داشته باشیم بله این دو تا یکی بودند ایشان خائن بود یکی از دلائلی که فتح بابل را با فتوحات جاهای دیگر متفاوت کرد افرادی خائنی مثل این بود در ویژگی بابلی ها که صحبت می کردم و در مورد خیانت فرماندهان می گفتم یکی اش منظورم آقای گوبریاس بود.

یک جمع بندی خیلی مختصر داشته باشم من در جلسات قبل مفصل گفتم معتقد هستم تاریخ فتح بابل تحت تأثیر تورات تحریف شده قرار گرفته کاری که کوروش انجام داد حداقل نظریه ما این است که رویش می توانیم صحبت بکنیم مستند هم برایش داریم که کوروش، یهودی ها را از بابل آزاد نکرد، اخراج کرد. یهودی ها را می شناخت می دانست چطور قومی هستند چه رفتاری دارند؟

آمد دستور داد بر گردید به سرزمین یهودای خودتان بروید. گفتند پول می خواهیم گفت پول تان را می دهم گفتند اورشلیم را می خواهیم بسازیم آن جا به هم ریخته گفت من از هزینه پادشاهی به شما می دهم، گفت وقت می خواهیم آن جا را بسازیم گفت وقت داشته باشید فقط جمع کنید و بروید. گفتند این کسانی که ماندند چه؟ این ها را چه کار می کردند؟ باید به دیگران پول می دادند گفتند یک عده از این ها فقیر هستند نمی توانند مسافرت کنند گفت اشکال ندارد از خود یهودی ها آن های که پولدار هستند هزینه اش را بدهید. گفتند از بت پرستی در این منطقه بدمان می آید آقای کوروش کلاً بت پرستی را در منطقه بابل آزاد گذاشت تا یهودی ها از بابل بروند همچنین حرفی که آقای کوروش در منطقه بابل زد بعد از این که بابل را فتح کرد آزادشان نکرد اخراج شان کرد. سراغ تماس ها برویم خانم قربانی از تهران سلام علیکم ورحمة الله

بیننده خانم قربانی از تهران:

سلام خسته نباشید اول تشکر کنم از برنامه خیلی خوب تان ان شاء الله که ادامه پیدا کند به مسائل دیگر هم بپردازید ما بیش تر بتوانیم استفاده کنیم با این جوی که امروزه متأسفانه در جامعه ما است. فقط یک سوال خدمت تان داشتم شما در برنامه دو هفته قبل تان فکر کنم گفتید یهودی ها خیلی کمک کردند کوروش را به عنوان منجی معرفی کرده بودند که قرار است بیاید و جامعه را نجات بدهد. بعد وقتی که آقای کوروش آمدند این ها را اخراج و بیرون کردند این جا تناقض به نظرتان ایجاد نمی کند؟ چرا وقتی که آن ها طرفداری کوروش را کردند؟ بعد کوروش آمد این ها را از آن جا بیرون کرد در جریان اِستروا زمان خشایار شاه هم داشتیم که آن ها در ایران مورد ظلم قرار گرفته بودند و وزیر هامان را کشت نمی دانم چقدرش افسانه است و چقدرش واقعیت است؟ به نظر شما تناقض ایجاد نمی کند که بعداً دوباره یهودی ها آمدند از آقای کوروش طرفداری کردند راجع به ایشان خوب نوشتند در تورات از ایشان تمجید کردند آقای کوروش بت پرستی را آزاد کرده بود یهودی ها را از آن جا اخراج کرده بود چرا همچنین کاری کردند؟ به نظر من با منطق جور در نمی آید.

استاد حسینی:

سوال تان را پرسیدند من خدمت تان عرض می کنم. ببینید چند تا مسئله را باید در نظر بگیریم اولاً این که یهودی ها چقدر کوروش را می شناختند آیا خود یهودی ها هم پیش بینی می کردند که کوروش بخواهد این ها را اخراج بکند یا نه؟ این یک. منتها پاسخ اول: برگشتن به اورشلیم به نفع چه کسانی بود؟ ما مستنداتی داریم در مورد این که برگشتن به اورشلیم به نفع کسانی می شد کسانی که آن جا می رفتند اوضاع شان بهتر می شد صاحبان معابد یهودی و کاهن ها بودند برای این دسته که برگشتن شان ولو به عنوان اخراج باشد که مشکلی پیش نمی آورد.

خانم قربانی:

مگر کاهن ها جزو ثروتمندهای آن جا نبودند؟ گفتید ثروتمندان که بر نگشتند.

استاد حسینی:

یک تعدادشان بر نگشتند ولی یک تعدادی از کاهنان ثروتمندتر می شدند اگر بر می گشتند. چرا؟ چون می گفتند بیت المقدس، خانه خدا است درآمدی که آن جا می توانستند به دست بیاورند بسیار بهتر از چیزی بود که می توانستند در بابل عملاً به دست بیاورند این نکته. نکته بعدی این است که این ها شاید روی کوروش شناخت درستی نداشتند این ها کوروش را ندیده بودند یعنی شناخت شان از کوروش دورا دور بود، شاید پیش بینی شان این نمی شد بعداً هم چرا گفتند کوروش آدم خوبی بود؟ چه باید می گفتند برای خودشان آبروداری می کردند و مظلوم نمایی کردند.

اگر نمی گفتند همچنین اتفاقی افتاده مظلوم نمایی شان ابتر می ماند این ها می خواستند بگویند در بابل وضعیت مان خیلی بد بوده حالا که بر گشتیم بگذارید ما این سرزمین را بگیریم از منافع اش استفاده بکنیم در طول تاریخ هم نسبت به این مسئله همیشه یادآوری می کردند ما در بابل در وضعیت بدی بودیم برای مظلوم نمایی به این مقدمه نیاز داشتند.

نکته بعدی که خدمت تان در این خصوص عرض بکنم این است که آقای کوروش خیلی مؤدبانه این ها را اخراج کرد؛ یعنی هم یک دستور و فرمان داد هم یک فرصت داد، هم سیاست های چید که این ها بر گردند و نکته بعد این است که یهودیانی که در منطقه بابل بودند برگشت یک تعدادی شان برای شان مهم بود و اهمیت داشت یک تعدادی می خواستند در بابل بمانند، کسانی که در بابل مانده بودند آقای کوروش با باز گذاشتن بتخانه ها مورد اذیت قرار داد.

خودشان گفته بودند در بابل چیزی که این ها را اذیت می کردند این که مردم در پرستشگاه بت می روند و یهودی ها کم کم دارند جزئی از بابلی ها می شوند اعتقادات شان را هم دارند فراموش می کنند همه این ها دست به دست هم داد تا این که این ها بگویند کوروش به ما خیلی مؤدبانه گفته برویم ما از یک مظلومیتی داریم رهایی پیدا می کنیم و داریم فرار می کنیم، این مظلوم نمایی را برای خودشان از طرفی حفظ بکنند از طرفی دیگر از کوروش تجلیل کنند بگویند کوروش یک پادشاه بزرگ بود. کوروش خیلی خوب با ما برخورد کرد نبونعید و دیگران با ما بد برخورد می کردند چون کوروش به عنوان یک شخصیت اسطوره ای در تاریخ از یک دوره ای مطرح شد اگر این ها می خواستند بگویند کوروش آمد ما را اخراج کرد عملاً به ضررشان می شد ولی گفتند کوروش با ما خیلی خوب برخورد کرد. کوروش، قدر ما را می دانست نبونعید و بخت النصر پادشاه خیلی بدی بود پس این ها با هم قابل جمع است. یکی از دلائلش هم این است که یهودی ها چند دسته بودند این نبود که بگوییم به ضرر همه شان بود بر گردند نه یک تعدادی بر می گشتند به نفع شان می شد. ولی یهودی ها یک عمومیتی داشتند عموماً به نفع شان نبود که بخواهند بر گردند.

 یک نکته بعدی هم بر اساس تورات خدمت تان عرض کنم قبل از این که کوروش بابل را فتح بکند این ها خیلی عجز و ناله می کردند از این که از سرزمین شان دور هستند خیلی این را به رخ دیگران می کشیدند یک شعر معروفی دارند طرف گفت من دلم پیش اورشلیم مانده است همچنین مسئله ای که من الان در سرزمین غربت هستم باید به اورشلیم بر گردم. با این زمینه ای که داشتند کار را برای خودشان عملاً سخت تر کرده بودند شاید اگر یک کسی راه را برای شان باز می گذاشت می گفت بفرمایید بروید مگر نمی گفتید چرا ما را این جا آوردید؟ چرا نمی روید؟ کنار هم گذاشتن این مسائل نشان می دهد که خاخام ها به قول کتابی که در مورد بابل نوشته شده بود خاخام های که می دانستند باید چه کار بکنند آن ها یک جهتی به قضیه دادند که کوروش با ما بد بود چون کوروش پادشاه فهمیده و زیرکی بوده چرا با شما بد باشد؟

شما چه کسی هستید که همه با شما بد بودند؟ همه با شما بد نبودند پس شما قوم بدی بودید گفتند نه کوروش با ما خوب بود از طرفی گفتند ما در بابل خیلی مظلوم بودیم و خیلی ظلم و ستم به ما شده بود، کوروش آمد ما را آزاد گذاشت به خاطر همین گفتن واقعیت از هیچ سمت و سوئی به نفع این ها نبود پس این دو تا با هم کاملاً قابل جمع است.

خانم قربانی:

دست شما درد نکنه

استاد حسینی:

 پاسخ تان را گرفتید؟

خانم قربانی:

بله، دست شما درد نکند از برنامه خوب تان تشکر می کنم. فقط جناب حسینی راجع به استوانه کوروش می شود بگویید چند جلسه بعد قرار است صحبت کنید؟

استاد حسینی:

دور نیست ان شاء الله در مورد استوانه کوروش خدمت تان عرض خواهم کرد خدا نگهدار. بیننده بعدی خانم سلیمیان سلام علیکم ورحمة‌ الله

بیننده خانم سلیمیان:

سلام عرض می کنم خدمت شما آقای حسینی تشکر می کنم از تلاش های پیاپی و خستگی ناپذیر شما برای این که این برنامه را همیشه روتین نگه دارید و با سند و مدرک بیننده را متقاعد می کنید. دوست داشتم مطالبی در رابطه با آزادی اقلیت های دینی در ایران بگویید. همین یهودی های که بحث شان در برنامه تان داغ شد یک کتاب دارند به اسم مَراسی ارمیا در رابطه با این است که خداوند به آن ها می گوید تا زمانی که شما خدا پرست هستید من به شما اَرض مقدس یا اِرض را می دهم که زندگی کنید. زمانی که بخواهید بت پرستی پیشه کنید اِرض را از دست می دهید این در کتاب مِدینای اِخایا همان مراسی اِرمیا آمده و کسانی که می خواهند در رابطه این که یهودی ها مظلوم نمایی می کنند این کتاب را بخوانند به نظر من خیلی خوب است. می خواستم بگویم در ایران، اقلیت های دینی دارند از درون و از خانواده پوسیده می شوند خیلی از بچه هایشان به سمت ادیان دیگر کشیده می شوند. من پنج شش شب پیش یک کلیپ از یکی از خاخام های یهودی دیدم می گفت خانواده نمی توانند فضای مجازی را انکار کنند نمی توانند دانستنی های که از طریق فضای مجازی به بچه های اقلیت های دینی فرستاده می شود انکار کنند، گفتند ما برای بچه ها مدرسه های شبانه روزی زدیم اگر یک بچه ای دانشجو می شود و به یک شهر غریب می رود حداقل در یک خوابگاه یهودی زندگی کند؛ ولی ما با این ایزوله کردن جامعه مان آخرش هم نتوانسیم بقیه جوانان ما را از گرایش به دین های مختلف مثل اسلام یا حتی نِهیلست شدن نجات بدهیم. خودشان می گفتند که 70 درصد جمعیت یهودی های دنیا دارد ریزش می کند همه شان به سمت ازدواج با بقیه ادیان می‌ روند خودشان به این رسیدند که تورات شان پوچ است، خود خاخام شان داشت اعتراف می کرد می گفت ما آمدیم جامعه را برای شان مناسب کنیم؛ ولی با توجه به فضای مجازی و دانستی های که بین همه رایج شده ما نمی توانیم از آگاهی رساندن به جوانان مان امتناع کنیم این ها در معرض اطلاعات قرار می گیرند و حق و ناحق را تشخیص می دهند.

این دیگر شعور و سواد رسانه ای است که به همه مطلب می رسد و خودشان می توانند انتخاب کنند، می خواستم ببینم در جامعه زرتشتیان ایران هم یک چنین باور و اتفاقی افتاده یا نه؟ یک چنین ریزشی اتفاق افتاده که با برنامه ها یا با فضای مجازی بچه های نوجوان، چلنجرها یا افرادی که تازه به بلوغ می رسند به بطلان عقاید خودشان پی ببرند و به سمت دیگر ادیان کشیده بشوند یا خیر؟ خیلی ممنون می شوم اگر در این رابطه توضیح بدهید.

استاد حسینی:

چشم، در پناه حق باشید، یک نکاتی را در مورد سوالاتی که پرسیدند عرض کنم بعد سراغ تماس بعدی برویم خانم سلیمیان پرسیدند در مورد زرتشتیان هم آیا همچنین اتفاقی افتاد که چنجرهای شان با فضای مجازی که آشنا شدند مطالبی را ببینید بعد تغییر دیدگاه بدهند؟ من فقط یک نمونه را خدمت تان عرض می کنم فرزند یکی از موبدان عزیز و بزرگ زرتشتی ایشان برنامه ما را دنبال می کردند به مذهب و مکتب حقه اهل بیت (علیهم السلام) مشرف شدند. با ما در ارتباط هستند البته به خاطر شرایط و جوی که وجود دارد به شدت ایشان نگران بودند اتفاقی بخواهد بیافتد و به جا بود یک سری مسائل و موضوعاتی را ایشان توانستند برای ما بفرستند و یک سری جاها به ما کمک بکند و مباحثی که نیاز بود ما بدانیم در جریان قرار دادند نه به عنوان این که بخواهند جاسوسی بکنند نه تحت این عنوان که اطلاع و اشراف نسبت به برخی از منابع و برخی از فعالیت ها داشتند.

این برای نمونه خدمت شما عرض کردم اتفاقاً سن شان هم خیلی زیاد نیست، بله این اتفاق افتاده در گذر تمدن که از سنت به سمت مدرنیته حرکت می کنیم برای ادیانی که تحریف شده است یا ادیانی که از اساس الهی نیستند یکی از اتفاقاتی که می افتد ارتداد از آن اعتقاد است و این مسئله طبیعی است.

در مورد تماس قبل هم یک اسکن نشان بدهم خانم قربانی تماس گرفتند گفتند اگر این ها کوروش را منجی معرفی کردند پس اخراجش چطوری قابل جمع با هم است؟ کتاب زندگی و جهان داری کوروش کبیرِ آقای شاپور شهبازی را ملاحظه بکنید یک جستجو بزنید ببینید شاپور شهبازی چه کسی بود؟ اصلاً قبل از این که من بخواهم مستندات آن را با رفرنس نشان بدهم خودتان به بسیاری از مستندات دسترسی خواهید داشت.

ایشان در کتاب شان صفحه 289 می گوید نباید فراموش کرد که گرفتاری یهودیان تنها به زیان کاهنان شان بود نه کارگران و مزدوران و کشاورزان که از بیابان های دردناک و گرم و خشک سینا و فلسطین به دشت بارور و شهر پر نعمت و شکوهمند بابل افتاده بودند، فقط برای موبدان شان مسئله بود می خواستند بر گردند چه کسی تبلیغ می کرد کوروش، منجی است؟ مردم عادی که نمی توانند بگویند این آدم منجی است. کاهنان و بزرگان شان تبلیغ می کردند برگشت شان هم به نفع شان بود کلی پول توانستند درباره قضیه برگشت به دست بیاورند.

 در برنامه های گذشته تأکید کردم این برنامه هم تأکید می کنم الان هم فرصت است اگر موبد عزیزی می خواهد تماس بگیرد تا پایان برنامه تماس بگیرد و صحبتی بکنیم و پاسخی نسبت به مطالبی که داشتیم خواست مطرح بکند ما قطعاً استقبال می کنیم و مطمئن باشید بسیار خوشحال می شویم اگر بشنویم یک مخالف با ما تماس بگیرد بیش تر به ما می چسبد از باب این که حقیقت برای مخاطب مان شفاف تر خواهد شد و برای ما لذتبخش است. تماس بعدی آقای میلاد از اراک سلام علیکم ورحمة‌ الله

بیننده آقای میلاد از اراک:

سلام خدمت شما جناب حسینی وقت بخیر، جساراتا اقای حسینی یک مقدار نقد راجع به برنامه قبلی جنابعالی داشتم از هوادارهای آقای امید دانا هستیم.

استاد حسینی:

آقای امید دانا چرا گفت با حسینی مناظره نمی کنم مگر مغز خر خوردم؟

آقای میلاد:

نمی خواست درگیر دو قطبی سازی و این چیزها بشود.

استاد حسینی:

چرا قبل از ما با افراد دیگر مسلمان مناظره کرده بود؟

آقای میلاد:

جناب حسینی ایشان 2 سال است از این فازها بیرون آمده نه اسلام ستیزی می کند نه تبلیغ زرتشتی گری می کند.

استاد حسینی:

پس چرا در همان کلیپی که راجع به ما صحبت کرد برگشت گفت چه شیعه باشد چه اسلام ناب محمدی که اشاره اش به وهابی ها و داعشی ها و سلفی ها بود.

آقای میلاد:

درست می گویید، ولی اعتقاد و نظرش آن است.

استاد حسینی:

نظرش آن است ابراز هم دارد می کند؛ پس شما نیایید بگویید 2 سال است کلاً این نظر را ابراز نمی کند درست شد؟

آقای میلاد:

بله درست است؛ ولی هر کس یک نظر و برداشتی دارد ایشان اگر می آمد در آن راستای اعتقادش برنامه سازی می کرد تبلیغ می کرد شما حق نقد و مناظره داشتید و می توانسید این کار را انجام بدهید

استاد حسینی:

پس آن نکته اول تان نقد شد فرمودید که ایشان دست برداشته ثابت شد نه دارد اشاره می کند هنوز دارد یک نکات و مسائلی را می گوید. نکته بعدی آقا میلاد ایشان به برنامه ما پرداخت یا من به ایشان پرداختم؟ اول این را بگویید.

آقای میلاد:

فکر می کنم شما اول پرداختید.

استاد حسینی:

چه موقع پرداختم که فکر می کنید من اول پرداختم؟

آقای میلاد:

چون ما مخاطب برنامه ایشان هستیم اولین بار ایشان بود اتفاقاً از شما تمجید هم کردند

استاد حسینی:

پس ایشان بودند به برنامه ما پرداختند.

آقای میلاد:

نه قبل از این که برنامه تان شروع بشود فکر می کنم آن موقع برنامه نداشتید راجع به چهارشنبه سوری بود اگر اشتباه نکنم. شما یک نکته ای را فرموده بودید ایشان گفت موضع شما در این موضوع دقیق تر است.

استاد حسینی:

بله ایشان گفتند که آقای حسینی از موبد نیکنام ما در این موضوع دقیق تر موضع گرفته؛ حالا ما برنامه را شروع کردیم ایشان راجع به برنامه تاریخ بدون روتوش حرف زدند یا من راجع به ایشان حرف زدم؟

آقای میلاد:

حقیقتش من چون فصل اول برنامه را هم کم و بیش می دیدم گاهی دوستان زنگ می زدند راجع به ایشان از شما می پرسیدند شما اول گفتید، گفتید من می خواهم نقدش کنم چندین برنامه می شود

استاد حسینی:

پس من حرفی نزدم بیننده بوده، دوباره سوالم را تکرار کنم ایشان اول آمدند ابتدائاً راجع به ما حرف زدند یا من راجع به ایشان حرف زدم؟

آقای میلاد:

می گویم اول شما گفتید

استاد حسینی:

شما خودتان گفتید بیننده تان گفته، یک مقدار انصاف داشته باشید الان بفرمایید ایراد کار ما چطوری بوده و چه بوده؟

آقای میلاد:

من از این جهت تماس گرفتم که بگویم این کارها بیش تر باعث دو قطبی می شود.

استاد حسینی:

از چه بابت باعث دو قطبی می شود؟ اگر دو قطبی بین حق و باطل است بگذارید بین حق و باطل دو قطبی بشود، من دارم می گویم یهودی ها تاریخ را تحریف کردند یک تعداد در قضیه تاریخ دنبال یهودی ها افتادند حالا من این را بگویم می گویید چرا دو قطبی ایجاد می کنید بین کسانی که واقعیت تاریخی را می گویند با کسی که پیروان یهودیان در گزراشات تاریخی هستند؟

اِه پس حقیقت را نگوییم پیامبر آمد گفت دو قطبی است هر دو قطبی که اشکال ندارد پیامبر آمد دو قطبی ایجاد نشد؟ سوال زرتشت آمد دو قطبی ایجاد شد یا نشد؟ خود زرتشت دو قطبی ایجاد کرد یا نکرد؟

آقای میلاد:

بله درست می گویید برای همه ادیان همین است، مسیحیت هم آمد همین شکلی شد یهودیت هم همین طور حتی اسلام بین بت پرست ها و مسلمان ها.

استاد حسینی:

پس چرا به ما ایراد می گیرید؟

آقای میلاد:

الان زمانش نیست.

استاد حسینی:

زمانش چه موقع است؟ آیا شما تشخیص می دهید زمان چه موقع است؟ چرا الان زمانش نیست که بگوییم یهودی ها دارند مظلوم نمایی می کنند؟ الان دارند سرزمین های اسلامی را با همین مظلوم نمایی غصب می کنند الان زمانش نیست؟ بگذاریم این ها بیایند بخورند و همه سرزمین های اسلامی را بروند بعد بیاییم بگوییم حالا اجازه بدهید ما در مورد تاریخ بگوییم چه بوده؟ الان وقتش است بگوییم و روشن گری کنیم الان وقتش است واقعیت را بگوییم.

آقای میلاد:

بله حق با شما است اتفاقاً راجع به یهودیان تماس گرفتم یکی از چیزهای که می خواستم بگویم همین بود در مورد رابطه کوروش با یهودیان اتفاقاً شما درست گفتید، یک سری از مذهبیون بودند که به کوروش تهمت صهیونیست بودن می زدند.

استاد حسینی:

نه من قائل به این هستم که کوروش یهودی ها را اخراج کرده و کار خوبی هم کرد.

آقای میلاد:

دست شما درد نکند این اتفاقاً حرف درستی است.

استاد حسینی:

حالا یک سوال آقا میلاد من بیایم این حرف را بزنم که کوروش صهیونیست نبوده این ها را اخراج کرده باعث دو قطبی نمی شود بین بعضی ها که می گویند کوروش صهیونیست بوده؟

آقای میلاد:

چرا درست می فرمایید

استاد حسینی:

پس چرا این جا به من می گویید آفرین حرف خوبی زدی، ولی آن جا که واقعیت ها با سلیقه شما جور در نمی آید می گویید چرا دو قطبی ایجاد می کنید؟ چرا دو قطبی این جا خوب است ولی دو قطبی آن جا خوب نیست؟

آقای میلاد:

نه آقای حسینی توجه داشته باشید جریان ملی گرا و مذهبی بخواهیم جمعیت ایران را به دو قسمت تقسیم کنیم خیلی زیاد هستند هم مذهبیون زیاد هستند هم جریان ملی گرا زیاد هستند، آن کسی که می گوید کوروش صهیونیست است شاید انگشت شمار باشد تعدادشان خیلی کم است بین دو قطبی ها اصلاً دیده نمی شود ولی وقتی بین یک جریان ملی و جریان مذهبی،‌ دو قطبی ایجاد می شود به نظر من درست نیست.

استاد حسینی:

آقا میلاد من نمی فهمم دو قطبی چه است؟ یعنی ما بیاییم تاریخ را بخوانیم این باعث می شود که به ملی گراها بر بخورد! یعنی شما این قدر ملی گراها را بدون درک و بدون فهم می دانید که اگر ما این جا بیاییم کتاب تاریخ باز کنیم بگوییم در تاریخ ایران باستان آقای پیرنیا این آمده به ملی گراها بر می خورد، این توهین به شعور و فهم ملی گراها است اگر هم یک عده ای ملی گرا هستند باید بیاییم بگویید که نه ملی گراها استقبال می کنند کما این که مگر من از بحث مناظره و گفتگوی علمی و در مورد اعتقادات و مذهب خودم استقبال نمی کنم؟ در این قضیه مشکلی نداریم این که شما می گویید ای وای این تاریخ را نگویید به ملی گراها بر می خورد یعنی دارید به شعور ملی گراها توهین می کنید

آقای میلاد:

نه توهین و بحث بر خوردن نیست بالاخره...

استاد حسینی:

من معتقد هستم اگر ملی گرا داشته باشیم ملی گرای عاقل که آزاد بخواهد فکر کند واقعیت را بگوییم چرا به او بر بخورد؟

آقای میلاد:

من به عنوان یک ملی گرا تماس گرفتم آدم باید واقعیت ها را بگوید شما چهار تا نقد هم می کنید دیدم در مورد کوروش بین برنامه تعریف هم کردید.

استاد حسینی:

ما تعارفی نداریم واقعیت را می خواهیم بگوییم

آقای میلاد:

این خیلی خوب است خیلی مؤدبانه هم اتفاقاً صحبت می کنید

استاد حسینی:

خدا را شکر باز شما این انصاف را دارید و این نکته را می فرمایید

آقای میلاد:

بالاخره باید فرقی بین شما و آن تجزیه طلب ها باشد، احتمالاً دیدید چه حرف های می زنند و چه سیاه نمایی های می کنند، کار شما درست است ولی فکر نمی کنم الان زمان این کار باشد.

استاد حسینی:

می خواستم این را هفته بعد نشان بدهم آقا میلاد، شهید مطهری را چقدر قبول دارید که زمان شناس بوده؟ مقتضیات زمان شهید مطهری الان به عنوان یک نظریه مطرح است درسته؟

اقای میلادی:

بله.

استاد حسینی:

 این شهید مطهری است برای 200 سال، 300 سال، 1000 سال قبل هم نیست زمانی هم که ایشان زندگی می کرده شرایط به مراتب سخت تر، حساس تر از الان بوده؛ یعنی آن شرایط حساس کنونی که همیشه برای بعضی ها استمرار دارد آن موقع حساس تر هم بوده است.

می خواستم هفته بعد به این نکته بپردازم حالا چون شما فرمودید به احترام شما الان نشان می دهم کتاب متفکر شهید استاد مرتضی مطهری آینده انقلاب اسلامی ایران صفحه 40- 41 کتاب ایشان یک بحث دارد شما عبارت و تیتر را ببینید "مقایسه میان کار ابراهیم (علیه السلام) و رسول اکرم و کار ملکه انگلستان و کوروش" جمله را ببینید دیگر شهید مطهری مقتضیات زمان را نمی دانند؟ ببینید چه می گوید؟ یا در گذشته می گفتند ببینید کوروش چقدر مرد بزرگ و بزرگواری بود که وقتی به بابل رفت و آن جا را فتح کرد تمام بتخانه ها را محترم شمرد، این کار از نظر یک فاتح که سیاست استعمار گری دارد و می خواهد مردم را بفریبد توجیه می شود؛ ولی از نظر بشریّت چطور؟ اصلاً کار کوروش را در مقابل بشریت می گذارد. آیا خود جناب کوروش به آن بت ها اعتقاد داشت؟ نه. کوروش چه فکر می کرد؟ می گفت این اعتقاد،‌ این مردم را بدبخت کرده یا نه؟ بله، ولی در عین حال دست به ترکیب آن ها نزد. چرا؟ (به جمله دقت کنید) چون می خواست که آن ها در زنجیر بمانند این خیانت بود نه خدمت! تعبیر شهید مطهری در مورد کوروش، کوروش را خائن می داند.

من نمی آیم این جمله را راجع به کوروش بگویم تا الان هم نگفتم من در مورد این مسئله تحلیل جدا دارم من می گویم آقای کوروش بتخانه ها را آزاد گذاشت یکی از دلایلش این بود که یهودی ها را بتواند کوچ بدهد از منطقه بابل بروند، گفتم وقتی در این برنامه یهودی می گویم منظورم چه است؟ یهودی های که تورات را تحریف کردند و دین شان را تحریف کردند و به ظلم دارند با مردم برخورد می کنند و با ظلم دارند غصب می کنند. یا یهودی های بابل را دارم می گویم.

شهید مطهری می گوید کوروش خائن بود من این را نمی گویم ولی اگر می خواهید بگویید مقتضیات زمان و الان وضعیت انقلاب این است این کتاب شهید مطهری است. من قبلاً فیزیکی این کتاب را تهیه نکرده بودم اگر داشتم چند سال قبل در کتابخانه های که جابجا کردم جا مانده بود. فایلش را مطالعه می کردم ولی دو سه روز قبل از خیابان انقلاب این را تهیه کردم که بیایم این کتاب را به شما نشان بدهم این هفته به خودم گفتم هفته بعد نشان می دهم ولی به احترام گل روی آقا میلاد گفتم این را هم نشان بدهم ولی من نمی گویم کوروش خائن بود من این تعبیر را به کار نمی برم ولی شهید مطهری گفته است.

مسائل دیگری هم است آقا میلاد نکات دیگری است که الان نمی خواهم مطرح بکنم از این تعبیر بدترش هم داریم اگر بعضی ها آمدند ما را متهم کردند آن وقت من می دانم چطور جواب بدهم آقا میلاد عزیز از تماس تان ممنون هستم

آقای میلاد:

ممنونم آقای حسینی دست شما درد نکند لطف کردید

استاد حسینی:

خدا نگهدار شما. بنده فکر کنم آقا میلاد خیلی تعجب کرد انتظار نداشت شهید مطهری همچنین حرفی زده باشد. بیننده آقا محمد از ایزه سلام علیکم ورحمة الله

بیننده آقای محمد از ایزه:

استاد سلام عرض می کنم، می خواستم یک مطلبی خدمت تان عرض کنم و یک سوالی هم داشتم این که برنامه تاریخ بدون روتوش در کنار زدن روتوش ها موفق بوده باعث شده که بعضی ها یک حس ملی گرایی داخل شان بر انگیخته بشود، فکر می کنم این راه می تواند با بیان افتخارات یا اتحادی که ایرانی ها در ایران باستان داشتند برطرف بشود. مثل ادعای ارابه داس دار که توضیح دادید این مورد می تواند این حس غلط را در افراد کنار بزند اگر موارد قابل افتخارمان تعدادی باشند که بشود به صورت مستمر ارائه بشود و این حس بیان شدن بدی ها در ذهن مخاطب یک مقدار کمرنگ تر بشود این مشکل افراد بر طرف بشود و سوال من این است من به عنوان یک شیعه می خواهم در خانه یا محیط کار یا جاهای مختلف از نمادهای هخامنشیان مثل فروَهر یا سر ستون ها یا چیزهای مختلف استفاده کنم می شود این کار را انجام بدهم یا از اعتقادات زرتشتیان مثل امشاد فلاح یا ایزدان به صورت اسطوره ای بهره ببرم؟

استاد حسینی:

چشم خدمت تان عرض می کنم سوال دیگری ندارید آقا محمد؟

آقای محمد:

نه ممنون، من قطع می کنم توضیحات تان را گوش می دهم.

استاد حسینی:

چشم ممنون از آقا محمد عزیز، اولاً نکته ای که فرمودید نکته خوب و قابل تأملی است که نقاط مثبت را هم بگوییم که بعضی از آقایان حس ملی گرایی شان خیلی بر انگیخته نشود اولاً بگذارید حس ملی گرائی برانگیخته بشود از این بابت که بیشتر مطالعه کنند اصلاً تلاش کنند و بخواهند بیایند پاسخ علمی نسبت به ما بدهند.

مسئله بعد این است چون ما تاریخ بدون روتوش می گوییم، عمدتاً روتوش برای خرابکاری ها است یعنی یک جای که خرابکاری شده یک روتوشی رویش می زند که آن ظاهر را اصلاح بکنند، وقتی تاریخ بدون روتوش می گوییم وقتی روتوش را کنار می زنی یعنی بدون روتوش، زیرش معمولاً نقاط منفی بیرون می آید یعنی رسالت برنامه ما، فرصتی که داریم می گذاریم برای این است که ما بدون روتوش تاریخ را بررسی بکنیم منتها در کنارش نقاط مثبت را هم بگوییم چشم؛ گفتیم می گوییم خواهیم گفت.

ولی تناسب این مسئله که ما تاریخ بدون روتوش مان، کنار زدن این روتوش ها است و نشان دادن جاهای است که دیگر یک تعبیری به کار می برند نمی دانم بگویم یا نه؟ ماله کشی این تعبیر را به کار می برند ما تاریخ بدون روتوش داریم چون آن ها این تهمت را نسبت به ما هم می زنند. اشکال ندارد ما مستند می آییم و این ماله و روتوش را کنار می زنیم چون ما ماله و روتوش را کنار می زنیم بعضی وقت ها زیرش چیزهای خوبی دیده نمی شود ولی چشم در کنارش به عنوان نمک قضیه و نمک کار نقاط مثبت را هم حتماً مطرح خواهم کرد.

ما الان داریم ایران باستان را بدون روتوش می گوییم به تاریخ ایران برسیم بعد از تاریخ ایران به تاریخ اسلام بدون روتوش برسیم آن جا قرار است چه اتفاقی بیافتد؟

 سوال بعدی شان را جواب بدهم پرسیدند از نماد فروَهر یا نمادهای اَمشاس بندون در خانه استفاده بکنیم اشکال دارد یا ندارد؟ مسئله اش به چه شکل است؟ یک نکته ای را خدمت تان عرض بکنم اولاً این را بدانید فروَهر نماد زرتشتی ها نبوده است. در کتاب زرتشت و مزدا یسنا پرسش های و پاسخ های در شناخت دین زرتشت جناب آقای موبد کوروش نیکنام این کتاب را نوشتند تازگی ها هم چاپ شده صفحه 488 سوال پرسیدند آیا نگاره فرَوهر مربوط به زرتشتیان است؟ ایشان پاسخ داده که فَرتوک یعنی عکس فرَوهر که در سنگ نگاره ها دیده می شود با فروَهر اوستایی که در باور سنتی زرتشتیان از آن یاد می شود با هم یکی نیستند و هر کدام فلسفه جداگانه ای دارند.

ایشان در سایت شان هم تصریح کرده که نماد فروَهر نماد زرتشتی نیست نماد ایران باستان است این مسئله یک جنبه فقهی دارد که باید از مرجع تان استفتاء کنید که آیا این علامت، جزء علامت های تبلیغ فِرَق و ادیان دیگر محسوب می‌ شود حکم صلیب را دارد یا ندارد؟ آن را من این جا سکوت می کنم چون از مرجع تقلیدتان باید بپرسید خود من مقلد هستم این را استفتاء می کنیم و می پرسیم.

نکته دوم این است حالا ما از این استفاده بکنیم اشکالی دارد یا اشکال ندارد؟ اگر از من می پرسید چه اشکالی دارد؟ در اتاق من در خانه کتاب های است که رویش پر از این نمادها است چه ایرادی دارد؟ یک نماد تاریخی است بیش تر از این که شما این نمادها را داشته باشید من خودم چه بسا این نمادها را دارم.

بعضی از نمادهای ایران باستان، نمادهای خیلی زیبایی است من وقتی که تخت جمشید می روم از هنر ساختش لذت می برم، آن یک مسئله جدا است این که واقعیت چه بود و چطور این ساخته شد یک مسئله دیگر است بنای پاسارگاد واقعاً بنای جالبی است 2500 سال پیش همچنین چیزی را ساختند آن یک مسئله این که داخلش جسد کوروش را گذاشتند یا نگذاشتند یک مسئله دیگری است. از من بپرسید نه ایرادی ندارد چه اشکالی دارد منتقد باشید با واقعیت مسائل را ببینید نمادهایش را هم کنار خودتان داشته باشید اگر در مسئله دینی اش در استفتاء از مرجع تان به مشکل بر نخوردید از منِ حسینی بپرسید نه؛ تماس بعدی آقای افخمی سلام علیکم ورحمة الله

بیننده آقای افخمی:

سلام علیکم جناب اقای استاد حسینی وقت شما بخیر، از برنامه تان تشکر می کنم جناب حسینی من هفته گذشته با شما صحبت می کردم یک سوء تفاهمی پیش آمد اول نمی خواستم خدمت تان عرض کنم.

استاد حسینی:

آقای افخمی صدای تان خیلی بریده بریده می آید

آقای افخمی:

اتفاقاً مشکل قطع و وصل شدن صدا بود هفته گذشته با هم صحبت می کردیم من صدای شما را نشنیدم چون صدای گیرنده را بسته بودم البته باز پخش برنامه را دیده بودم متوجه شدم فرمودید کار کوروش درست بود بابت حمله با ارابه ها خاطرتان است.

استاد حسینی:

بله

آقای افخمی:

من آن سری کلاً حرف شما را نداشتم بازپخش برنامه را دیدم متوجه حرف تان شدم

استاد حسینی:

حرف من درست بود من صادقانه عرض کردم.

اقای افخمی:

نه، شما که صادق هستید مورد قبول ما هستید سوال من بابت دو سه برنامه قبل تان بود صراحتاً گفتید کوروش با این کارهایش جنایت کرد این حرف را زدید درست است؟

استاد حسینی:

گفتم کوروش جنایت کرد؟

آقای افخمی:

بله

استاد حسینی:

 احتمال دارد منظورتان همان عبارت شهید مطهری باشد قبلاً هم اشاره کردم که خیانت بود.

آقای افخمی:

نه، حرف خود شما بود که البته داشتید با بیننده صحبت می کردید گفتید در حمله به بابل جنایت کرد.

استاد حسینی:

آن گزارش های تاریخی که حتی در کتاب های تاریخی باستان گراها نوشته شده را وقتی کنار هم می گذاریم از آن هم چنین چیزی برداشت می شود، ولی یادم نیست که این تعبیر را گفته باشم ممکن است در یک سیاقی این نکته را گفته باشم.

آقای افخمی:

در برنامه قبلی که مردم قانع شدند بابت این که از کوروش تعریف کردید من نشنیدم جواب من به دو سه برنامه قبل تان بر می گشت واقعاً کوروش کارش خوب بود یا جنایت کرده؟ (صدا قطع و وصل می شود نامفهوم)

استاد حسینی:

آقای افخمی صدایتان خیلی قطع و وصل می شود بریده بریده می آید. بگذارید سوال اول تان را جواب بدهم فرمودید واقعاً آقای کوروش جنایت کرد یا کار خوبی انجام داد؟ خودتان بیایید نگاه کنید بعضی ها می گویند امپراطوری نگویید شاهنشاهی بگویید به هر تعبیری معروف استفاده می شود یک امپراطوری هخامنشی است. بابل یک منطقه خوش آب و هوای آن زمان به نسبت خوش آب و هوای از لحاظ اقتصادی قوی و صاحب تمدنی است.

لشکر کشی نظامی می شود به اوپیس جنگجوهایشانن می رسند این ها را می کشند این قدر می کشند بر اساس گزارش های تاریخی که می گویند یا باید تسلیم بشوید یا کشته بشوید، ضجه زنان بلند می شود از آن جا به سمت بابل می آیند بابل را می گیرند تسخیر می کنند فرزند شاه را می کشند یا به اسارت می گیرند آن جا را تا اورشلیم تصرف می کنند، افرادی در این میان کشته می شوند. یک سری فرزندان بدون پدر می شوند مادرشان را از دست می دهند یک سری مادرها و پدرها فرزندان شان از دست می دهند، برادرها و خواهرهای از دست می رود. برای چه؟ برای این که آقای کوروش قلمرو هخامنشیان را می خواهد از سمت غرب به مصر برساند ببرد تا آن جا پیش رفت، اسم این را چه می گذارید؟ قدم به قدم خون ریخته می شود تا به آن جا برسد.

بحث دفاع نیست بابل به هخامنشیان حمله نکرده که دفاع صورت بگیرد، عملیات پیش دستانه یا پیش گیرانه هم نیست چون بابل هم قصد حمله به هخامنشیان را ندارد که بگوییم جلوی یک خطر گرفته شد شما اسمش را چه می گذارید؟ الان این جا با تعبیرش کار نداریم دعوایی با تعبیرش نداریم. نکته بعدی وقتی که آن منطقه فتح شد در حالی که درِ بتخانه ها را بسته بودند درِ بتخانه ها باز گذاشته می شود گفت بروید بت بپرستید شهید مطهری به این خیانت می گوید.

آقای افخمی عزیز سوالی داشتید هفته های بعد تشریف بیاورید من خدمت تان هستم. یک نکته ای را بگویم ممنونم دوستان یادآوری کردند که امروز ظاهراً یادبود آقای شیر علی مردان خان بختیاری است بزرگ مردی که در مقابل استعمار و ظلم ایستاد آخر هم به شهادت رسید و توسط طاغوت اعدام شد. ما از این شخصیت ها در تاریخ مان کم نداشتیم هرچند کم از آن ها می شنویم.

یک رگ غیرتی که بختیاری ها دارند مثل شیر علی مردان خان است در تاریخ دیدیم که بختیاری ها در مقابل استعمار ایستادند در آینده هم ان شاء الله این چنین خواهد بود. یادبود ایشان امروز بوده من نمی دانستم عذرخواهی می کنم ولی لازم است یادآوری کنیم آن جای که می گوییم نقاط مثبت بوده این ها نقاط مثبت و برجسته ما است این ها افتخار  هستند این ها توهم نیستند این ها واقعیت هستند.

ایشان جلوی ظلم و ستم ایستاد تا جان خودش را از دست داد ولی اسمش و راهش در این مرز و بوم باقی ماند. از شما عزیزان ممنون هستم که با ما همراه هستید ان شاء الله در پناه حق باشید از شما التماس دعا دارم جلسات بعدی را ببینید نکات مهمی را قرار است با شما در میان بگذاریم امیدوارم ان شاء الله هر کجا که هستید زندگی تان پر از خیر و برکت باشد.

«یا علی مدد خدا نگهدار» 


تاریخ بدون روتوش>

شبکه جهانی ولی عصر تاریخ بدون روتوش ایران