-
کلمه طیبه 12 اردیبهشت 1401
1:26:36 دقیقه -
کلمه طیبه 5 اردیبهشت 1401
1:25:36 دقیقه -
کلمه طیبه 29 فروردین 1401
1:25:44 دقیقه -
کلمه طیبه 22 فروردین 1401
1:25:29 دقیقه -
کلمه طیبه 15 فروردین 1401
1:25:07 دقیقه -
کلمه طیبه 2 اسفند 1400
1:19:37 دقیقه -
کلمه طیبه 18 بهمن 1400
1:23:41 دقیقه -
کلمه طیبه 4 بهمن 1400
1:22:41 دقیقه
کلمه طیبه
قسمت هفتاد و یکم برنامه کلمه طیبه با کارشناسی حجت الاسلام یزدانی
دیگر قسمت ها
بسم الله الرحمن الرحیم
تاریخ:۱۹/۰۲/۱۴۰۱
برنامه:کلمه طیبه
مجری:
أعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم الحمد الله رب العالمین و صلی الله علی محمد وآله الطاهرین.
عرض سلام و ادب و احترام دارم خدمت همۀشما بینندگان عزیز و ارجمند شبکه جهانی حضرت ولی عصر (عج) همچنین تسلیت عرض می کنم سالروز تخریب قبورائمه بقیع (علیهم السلام) را که مثل فردای این فاجعه رخ داد و برای همیشه هم در تاریخ ماندگار شد، تسلیت عرض می کنم محضر همۀشما گرامیان، با برنامه کلمه طیبه در خدمت تان هستیم و این توفیق را داریم تا استفاده کنیم از محضر حضرت حجت الإسلام والمسلمین دکتر یزدانی، إن شاءالله بتوانیم امشب هم نهایت استفاده و بهره را از محضرشان در این برنامه (برنامه کلمه طیبه) إن شاءالله ببریم.
سلام عرض می کنم محضرتان و تسلیت می گویم.
استاد یزدانی:
سلام علیکم و رحمة الله
اعوذ بالله من الشّیطانِ العینِ الرّجیم بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آله الطیبین الطاهرین المعصومین لا سیما مولانا و مقتدانا الحجة بن الحسن المهدی (عج).
من هم سلام و عرض ادب دارم خدمت حضرت عالی و خدمت همه بینندگان عزیز شبکه جهانی حضرت ولی عصر و به نوبه خودم تسلیت عرض می کنم سالروز تخریب گنبدهای ائمه بقیع را خدمت همه شیعیان و همانطور که حضرت عالی فرمودید امسال نود و نُهمین سالی است که این گنبدها تخریب شده توسط إبن سعود عبدالعزیز بن عبدالرحمن بن سعود در سال 1344؛ یعنی الآن 343هستیم یعنی دقیقاً 99 سال پیش این اتفاق افتاده و امیدوار هستیم که به صد سال نکشد و قرن بر این واقعه نگذرد و إن شاءالله حضرت آقا و مولای مان صاحب الزمان بیاید و همین امسال انتقام این جنایت بزرگ را از وهابیت پلید بگیریم و إن شاءالله در آغاز قرن إن شاءالله حداقل امسال بتوانیم زیارت کنیم مولا و آقای مان را و بازسازی کنیم دوباره آن گنبدها را و إن شاءالله بتوانیم حرم های ائمه مان را متصل کنیم به حرم جدشان حضرت رسول خدا (ص) إن شاءالله.
مجری:
إن شاءالله، خیلی ممنون، حالا قبل از اینکه بخواهیم سراغ این مبحث برویم که اتفاقاً جایش، وقتش و زمانش هم قطعاً همین امشب هست که بخواهیم صحبت بکنیم راجع به ائمه بقیع و این گنبدهای که بوده و از بین رفته و اینها، اما همین حلاوتی هم که حضرت عالی اشاره کردید در بحث ظهور منجی عالم بشریت حضرت آقا أبا صالح المهدی (عج) این تذکر را به خود بنده و همه عزیزان داد که در ابتدای برنامه آن سبک و منهجی که حضرت عالی پیش گرفتید را فراموش نکنیم، اگر امکانش هست بفرمایید از آقا امام زمان (عج) ان شاء الله به بحث تخریب گنبد و بارگاه قبور ائمه بقیع هم ان شاء الله خواهیم رسید.
استاد یزدانی:
بله طبق روش همیشگی برنامه های شبکه جهانی حضرت ولیعصر می خواهیم یک روایتی بخوانیم درباره مولا و آقای مان حضرت صاحب الزمان (عج) تا یادی از آن حضرت شده باشد، روایتی که مرحوم شیخ صدوق درکتاب شریف کمال الدین در باب 33، روایتی که از حضرت امام صادق (ع) نقل شده خب امشب هم شب تخریب گنبد های ائمه بقیع هست که یکی از آنها حضرت امام صادق (ع) هست که نوشته اینجا و نقل کرده
«عن ابی عبد الله (ص) قال إذ اجتمعت ثلاث أسماء متوالیة محمد و علی الحسن فالرابع القائم»
اگراین سه تا اسم پشت سر هم بیاید از اسماء ائمه (ع) یعنی محمد بعدش علی باشد، بعدش حسن باشد، امام چهارم بعد از این سه تا قطعاً نفر چهارم حضرت مهدی (عج) هست
شریف کمال الدین،شیخ صدوق، باب 33
همینطور روایت سوم هم دقیقاً با همین مضمون نقل شده
«إذا تعالت ثلاثة اسماء محمد وحسن و کان رابعهم قائم»
امام چهارم بعد از این سه امام حضرت مهدی هست
که می بینیم اینجا حضرت محمد در این روایت امام محمد بن علی امام جواد (ع) هست، بعدش حضرت علی بن محمد، امام هادی و بعد امام حسن عسکری و بعد حضرت مهدی (عج) هست، و این پیش بینی حضرت امام صادق (ع) هست درباره حضرت مهدی (عج) به نظرم روایت جالبی بود و خواستم خدمت تان این روایت را بخوانم تا یادی شده باشد از مولا و آقایمان و صاحب اختیار مان حضرت مهدی (عج).
مجری:
بسیار عالی بسیار زیبا استفاده کردیم، خب قطعاً بینندگان عزیز منتظر هستند که در این شب بپردازیم به همین مطلب و نسبت به این تخریب ها بلاخره قبرستان بقیع اولین قبرستانی بوده که به دستور آقا رسول الله (ص) در طول تمام این سالیان سال وجود داشته، اما چه اتفاقی افتاده اینها از خودشان آمدند یک فتوایی دادند یا اینکه، بلاخره چه پشتوانه ها و چه ایدئولژی پشت این پرده بوده امشب به نظرم مناسب هست راجع به این مطالب هم صحبت هایی بشود.
استاد یزدانی:
بله بحث تفصیلی از تاریخچه گنبد و بارگاه گنبدهایی که ائمه بقیع داشتند بحث تفصیلی هست فرصت اینکه ما در این برنامه به آن بپردازیم نیست، باید یک ویژه برنامه ای تدارک می دیدیم در خصوص همین موضوع ولی همانطور که حضرت عالی مستحضر هستید و بینندگان عزیز هم مستحضر هستند فقط شبکه وهابی کلمه در هفته 30 برنامه علیه مذهب شیعه دارد، یعنی 30 برنامه اختصاصی، 30 ساعت برنامه اختصاصی علیه مذهب شیعه دارد، و ما در کل شبکه هایی که هست، حداقل شبکه ولیعصر فقط یک برنامه در هفته آن هم با این موضوع داریم که مجبور هستیم که ما این برنامه را حفظ کنیم و خیلی به اختصار از بحث بقیع هم خدمت شما بینندگان عزیز بگوییم تا یادی شده باشد از ائمه بقیع و گنبدهایی که تخریب شده، بحث گنبد سازی یکی از پرسابقه ترین معماری های تاریخ اسلام هست، اهل سنت همیشه به این گنبد سازی افتخار کردند و ساختند، همه ائمه اربعه شان الآن گنبد دارد، ابو حنیفه گنبد و بارگاه دارد در بغداد، احمد بن حنبل در بغداد گنبد و بارگاه دارد،شافعی در مصر گنبد و بارگاه دارد و همینطور مالک بن انس، همه ائمه اربعه اهل سنت گنبد و بارگاه دارد، کلیپ هایش هم هست، عکس های تک تک اینها را هم ما داریم که نیاز نیست، غیر از آنها بزرگان دیگر از صحابه بگیر خیلی از اصحاب پیغمبر گنبد و بارگاه دارند خب آن دوتایی که در کنار پیغمبر هستند که قضیه اش فرق می کند، عثمان بن عفان گنبد داشته، در همان صدر اول اسلام گنبد برای عثمان ساخته شده، در زمان معاویة ابی سفیان، معاویه چون می دانید خلیفه سوم را در قبرستانی که در کنار قبرستان مسلمان ها بود و متعلق به یهودی ها بود دفن کردند، اجازه نداند به مسلمان ها که در قبرستان مسلمان ها دفن بشود، آنجا دفن کردند، اما معاویه آن قبرستان را کلاً خرید و متصل کرد به قبرستان مسلمان ها و برای عثمان گنبد ساخت، رسول خدا گنبد داشته، و گنبدش را طبق نقلی که ابن تیمیه داشته عمر بن عبد العزیز ساخته، از بنی امیه است و از خلفای راشدین اینها است، خلیفه راشد پنجم اهل سنت عمر بن عبد العزیز هست، از صوفیان شان که دیگر نگوییم، از عبد القادر گیلانی و بقیه شان؛ یک مطلب بسیار جالبی به نظرم رسید در کتابی هست بنام الحجج الباهرة که موضوعش دفاع از صحابه هست، نویسنده جلال الدین الدوانی الصدیقی از علمای معروف اهل سنت، متوفای 928، با تحقیق دکتر عبد الله حاج علی منیب در مکتب الإمام البخاری چاپ شده، چاپ اول، چاپ 1420، در اینجا یک مطلب جالبی نقل شده صفحه 345، اشکالات شیعه را می آورد و بعد تک تک جواب می دهد، می گوید یکی از اشکالاتی که شیعه به ما دارد و به عوام اهل سنت این اشکال را می گیرند،
«قولهم لعوام السنیة أنتم مالکم قباب»
شما گنبد ندارید ما گنبد داریم
الحجج الباهرة، جلال الدین الدوانی الصدیقی، متوفای 928، تحقیق دکتر عبد الله حاج علی منیب، مکتب الإمام البخاری ، چاپ اول، چاپ 1420، ص 345
یعنی بحث حقانیت شیعه و سنی شده مثلاً حالا یک کسی آمده باشد حالا من ندیدم که چه کسی همچین استدلالی کرده باشد، حالا در پاورقی هم نگفته اند این قضیه را که چه کسی همچین استدلالی کرده که
«أنتم مالکم قباب»
شما گنبد ندارید، ولی ما ائمه مان همه گنبد دارد، ایشان در جواب می گوید
«و یا لله العجب»
چقدر عجیب است این حرف
چه حرفی است که از روی زور می گویید شما، بهتان زورکی است،
«ألمینظروا إلی اتباع ابوبکر و عمر کالأولیاء من اهل السنة مثل سیدی احمد»
مگر نمی بینی پیروان ابوبکر و عمر که از اولیاء اهل سنت هستند، مثل احمد بدوی
حواری گنبد و بارگاه دارد، مقصود از حواری در اینجا محمد بن عمر الحواری است، گنبد و بارگاه دارد شما چرا می گویید گنبد و بارگاه ندارد، بعد از او شنبکی، گنبد و بارگاه دارد، ابی الوفاء گنبد و بارگاه دارد، عبد القادر گیلانی، گنبد و بارگاه دارد، ابن الهیتی گنبد و بارگاه دارد، ابن ادریس، ابو حنیفه، اما احمد بن حنبل
«و امثالهم اصحاب قباب کثرة فی العراق»
مثل ابو حنیفه و عبد القادر گیلانی و احمد بن حنبل ما افراد زیادی در عراق داریم که همه گفتند دارند
اگر من همه اینها را بخواهم بشمارم
«لو عدنا ذکرهم لطال»
طولانی می شود
نمی شماریم،
«وهم مالهم غیر الثاث قباب ظاهر فی العراق»
شما شیعه ها چقدر مگر گنبد دارید، فقط سه تا دارید
گنبد حضرت امام حسین (ع)، گنبد امام جواد و گنبد امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب در نجف، اما ما خیلی بیشتر داریم، شما فقط سه تا دارید، گنبد امام حسین گنبد امام جواد و امام کاظم گنبد امیرالمؤمنین، حالا شاید آن زمان در عصر ایشان امام عسکریین (ع) شاید گنبد نداشته،
«و قباب صاحب زمانهم»
بعد امام زمان را هم نام می برد، که امام زمان هم همان گنبد امامین عسکریین هم بوده؛ و بعد یک حرف دیگری هم می زند که بخواهد خیلی دل ما را بسوزاند که بعضی ها در حجره پیغمبر دفن شدند و گنبد دارند و از این مسائل، حالا کاری به آن قصه نداریم، مهم این است که در این کتاب ایشان دارد افتخار می کند که ما اهل سنت خیلی گنبد داریم، حالا کاری نداریم این افتخار هست یا نیسـت، ولی نشانه این هست که اهل سنت نه تنها گنبد سازی برایشان یک مسئله عادی بوده، بلکه به این مسئله افتخار هم می کردند، و همه ائمه شان، راست هم می گوید همه ائمه شان بارگاه دارد، حرم دارد هم ائمه شان، همینطور امام های تصوف شان معروف است کرخی برای خودش حرم دارد، عبد القادری گیلانی برای خودش حرم دارد، بخاری شان در بخارا حرم دارد، مسلم نیشابوری، کدام یک از اینها را نام ببرید از بزرگان شان که گنبد و بارگاه نداشته باشند، پس گنبد سازی یک مسئله عادی بوده.
مجری:
پس چه شده که اینها به اینجا رسیدند؟
استاد یزدانی:
طبیعی هست وهابی ها می خواستند دشمنی شان را به امامان ما به یک نحوی باید نشان می دادند، هرجا رفتند شهرهای مختلف را تصرف کردند، کسی به گنبد و بارگاه ها کاری نداشتند، تا رسیدند به گنبد های ائمه بقیع و تخریب کردند، حالا من بعضی از این گنبد هایی که در طول تاریخ بوده را بگویم، مثلاً همین گنبد عثمان را، در کتاب های مختلف این داستان نقل شده از جمله در کتاب البدایة و النهایة آقای ابن کثیر، شاگر ابن تیمیه، امام حافظ مورخ ابی الفواداء اسماعیل بن کثیر متوفای 774،ا یشان درا ین کتاب در جلد7، چاپ دار ابن کثیر در دمشق و بیروت چاپ دوم چاپ 1431، می آید بحث گنبد عثمان خلیفه سوم شان را می آورد، می گوید موضع قبر خلیفه سوم اختلافی در این نیست که او در حش کوکب در شرقی بقیع دفن شده، حالا نمی گوید این قبرستان قبرستان چه کسی بوده، مهم نیست، حالا هر جایی که بوده، شک و شبهه ای نیست در اینکه خلیفه سوم در حش کوکب دفن شده،
«و قد بنی علیه فی زمن بنی امیه قبة عظیم و هی باغیة إلی الیوم»
گنبد عثمان در زمان بنی امیه ساخته شده و این گنبد از زمان بنی امیه تا امروز باقی هست،
البدایة و النهایة، ابن کثیر، امام حافظ مورخ ابی الفواداء اسماعیل بن کثیر متوفای 774، ج 7، چاپ دار ابن کثیر دمشق و بیروت، چاپ دوم چاپ 1431
دقیقاً از زمان معاویة بن ابی سفیان خریداری شده این سرزمین و ملحق شده به بقیع، و ابن کثیر متوفای 774، هست قرن 8، از قرن اول تا قرن 8، این گنبد بوده، کسی هم نیامده متعرض بشود، هیچ وهابی هم پیدا نشده بیاید این گنبد را منفجر بکند، خراب بکند، غارت بکند ضریح این گنبد را ولی خب رسیدند به گنبد ائمه اهل بیت(ع) و تخریبش کردند غارتش کردند، ضریح آنها را دادند دست ارباب هایشان الآن هم می بینید، در کشورهای اروپایی در پاریس در موزه نگهداری می شود، همان ضریحی که شیعیان ساخته بودند اینها غارت کردند به چه کسی دادند، خب خودتان استفاده می کردید، دادند به ارباب هایشان به انگلیسی ها و اروپایی ها، و اینها بردند به آنطرف دنیا، گنبد رسول خدا (ص) خود ابن تیمیه در کتاب اقتضاء الصراط المستقیم خودش این مطلب را نقل کرده، که عمر بن عبد العزیز بود که این گنبد را ساخته در المجدل الثانی، صفحه 734، که همین قضیه را نقل می کند که
«ثم بنی عمر بن عبد العزیز علی ذلک البیت هذا البناء الظاهر»
اقتضاء الصراط المستقیم عمر بن عبد العزیز،ج 2، ص 734
این بنی که شما می بینید این گنبدی که می بینید در عصر ابن تیمیه گنبد داشته پیغمبر، این گنبد را چه کسی ساخته؟ عمر بن عبد العزیز ساخته، خب عمر بن عبد العزیز کافر بوده مشرک بوده، بنی امیه همه کافر بودند، همه مشرک بودند؟ خب اگر شرک هست گنبد سازی خب پس سلف صالح شما صالح نبوده، سلف صالح شما تالح بودند اینها، عمر بن عبد العزیز یک مشرکی بوده که فقط هدفش گنبد سازی و بارگاه سازی و قبر پرستی و این مسائل بوده، این هم حرف ابن تیمیه باز در صفحات دیگر هم دقیقاً همین مطلب را گفته و حالا کاری به بقیه مطالبش نداریم، پیامبر هم از زمان عمر بن عبد العزیز حداقل گنبد داشته اگر قبلش نداشت، این گنبد از زمان عمر بن عبد العزیز باقی مانده، حالا ابو حنیفه هم گنبد داشته و از این مسائل، فکر می کنم به همین اندازه کافی باشد و همینطور ائمه بقیع هم در همان عصر گنبد داشته، خود علمایشان گفتند، آقای شیخ نظام الدین، در کتاب الفتاوی الهندیه، یا فتاوای عالم گیریه، جهانگیر خان، پادشاه آن زمان هند دستور می دهد به تعداد زیادی از علمای اهل سنت که یک کتابی بنویسید در باب فقه احناف یک کتاب موجز و مختصر باشد که ما بفهمین چه گفتیم، اعتقادات ما چیست، احکام ما چیست، اینها آمدند یک کتابی نوشتند، به ریاست شیخ نظام الدین و جماعتی از علمای هند در زمان آقای جهانگیر خان، که حالا ترجه کردند به عالم گیریه، حال چطور ترجمه شده دیگر خودشان می دانند، در این کتاب جلد اول، جهانش را ترجه کردند به عالم گیریه اش را نتوانستند ترجمه کنند، صفحه 293، می گوید مستحب است
«و یستحب أن یخرج بعد زیارته علیه السلام إلی البقیع فیأتی المشاهد و المزارات»
کتاب الفتاوی الهندیه، شیخ نظام الدین، ص 293
بقیع چه چیزی را زیارت کنیم؟ مشاهدی که در آنجا بوده، حرم هایی که آنجا هست، مزاراتی که آنجا هست، خصوصاً قبر حضرت حمزه سید الشهدا علیه السلام پس معلوم است آنجا بوده، و بعد کجا برود؟
«و یزور فی البقیع قبة العباس»
گنبد عباس عموی پیغمبر
و در این گنبد چه بوده؟
«و فیها معه الحسن بن علی و زین العابدین، و ابنه محمد الباقر، و ابنه جعفر الصادق»
اینها را بروید زیارت کنید، پس گنبد داشته، قبه داشته، و قبه خلیفه سوم، و قبه ابراهیم پسر پیغمبر و جاعتی از همسران پیغمبر عمه پیغمبر صفیه و بسیار از صحابه که آنجا مدفون بودند، خب از این جمله به راحتی می شود استفاده کرد که در عصر آقای شیخ نظام الدین در آن عصر گنبد داشته حرم های ائمه بقیع، و همینطور ابن جبیر در رحلة خودش دقیقاً توضیح می دهد که ائمه بقیع در آن زمان در عصر ایشان گنبد و بارگاه داشته، ابن جبیر معروف آن جهانگرد آندلسی ابی الحسین محمد بن احمد بن جبیر، ایشان هم در صفحه 144، ذکر مشاهد ائمه بقیع را دارد می آورد که در بقیع چه چیزهایی دیده است، و یکی از چیزهایی که دیده
«و یلیها روضة العباس و الحسن بن علی و هی قبة مرتفعة فی الهواء»
الرحلة، ابن جبیر، ص 144
عباس عموی پیغمبر و امام مجتبی (ع) هم آنجا هست برای این دو نفر یک گنبدی که بلند هست در هوا ساخته شده بوده، یعنی در زمان اهل سنت از قدیم ائمه بقیع گنبد داشتند، و این گنبد موجود بوده، تا اینکه در زمان عبد العزیز بن عبد الرحمن، مؤسس دولت سوم وهابیت این گنبد ها تخریب شد، و بزرگترین جنایتی که عبد العزیز انجام داد، همین جنایت بود، و ان شاء الله خدا هر لحظه بر عذابش بیافزاد، و امیدوار هستیم که آقا و مولایمان امام زمان بیاید و انتقامش را از همه وهابی ها ان شاء الله خواهیم گرفت.
مجری:
سلامت باشید بسیار عالی، پس این صحبت هایی که الآن خیلی راحت در این شبکه های وهابی ما مفصل درایم مشاهده می کنیم که بله اینها یک بحث گنبد و بارگاه سازی بارها و بارها هم بر آن اشاره می کنند اینها، تأکید می کنند بعنوان یک شبهه که مثلاً می خواهد مواجه بکنندشیعه را با این پرسش و این چالش فکر می کنم دیگر پاسخی برای او نخواهند یافت یک صحبتی است که کافی است تاریخچه خودشان را به آنها نشان بدهیم ببینند بزرگان خودشان چه داشتند آیا همان بحث مشرک بودن که نسبت به آنها می گویند آیا نسبت به شیعه می گویند آیا به خودشان هم این نسبت را حاضر هستند بگویند به بزرگان خودشان که تماماً مستنداتش هم حضرت استاد ارائه فرمودند که چنین بوده است.
بسیار خب حضرت استاد بحث بقیع را به اتمام برسانیم، یک لطیفی هم می فرمود که ممکن است این حالت هم باشد که این انگیزه ای که در اینها باعث شد بروند سراغ اینکه تخریب بکنند چه چیزی هست، این بوده که یک بانو و یک سیده بزرگواری بوده که فرزند پیامبر این امت بوده اما قبرش پنهان مانده، اینها گفتند که ما چکار بکنیم که بلاخره این پنهان بودن این رسوایی این ننگ بزرگ بر آن افرادی که ادعای صحابه گری داشتند نماند، گفتند که کاری بکنیم هرچند خلاف فطرت، خلاف سنت، خلاف سلف باشد اما این ننگ را ممکن است بپوشاند، چکار بکنیم؟ بیاییم بگوییم کلیه قبور باید پنهان باشند، کلیه قبور باید نابود بشوند و هیچ اثری از آنها نباشد، زمانی که اینطور شد دیگر کسی سؤال نمی پرسد پس چه شد که قبر فرزند رسول این امت پنهان ماند.
بسیار خب برویم کلیپ اول را باهم ببینیم و برمی گردیم و به نقد آن خواهیم نشست،
کلیپ:
گفتید که حضرت علی پهلوان بود نه ایشان، ببینید در مقام فتوحات ایشان بیشتر از حضرت علی نقش داشتند، خالد بن ولید نقشش در فتوحات اسلامی بیشتر از حضرت است، حضرت علی هم مقام بالایی داشت، حضرت علی هم جنگجو بود ولی مثل خالد بن ولید نجنگید، بدهی است که فضیلت حضرت علی از خالد بن ولید بیشتر است، حضرت علی رضی الله عنه و حضرت عمر و ابوبکر آنها از اوایل مسلمانان هستند که اسلام آوردند، بخصوص این دو نفر حضرت ابوبکر و حضرت علی، اینها از اوایل افرادی هستند که ایمان آوردند، این یک افضلیت، افضلیت دیگر هم چون خلیفه چهارم مسلمین بودند و قبل از آن هم ایشان داماد رسول الله (ص) بودند و یکی از بشارت دهندگان به بهشت، پس فضیلت سیدنا علی از خالد بهتر است، ولی از لحاظ جنگجویی و پهلوانی عرض کردم نقش خالد بن ولید در فتوحات اسلامی به مراتب بیشتر از سیدنا علی بوده.
مجری:
در یک کلمه حالا این همه بالا پایین کردید آقای خدمتی اما این شبهه را می خواست القاء بکند که شجاع ترین و شجاع تر از امیرالمؤمنین هم هست و آن فردی مثل خالد بن ولید است که در فتوحات و جنگ ها این رشادت ها و شجاعت هایی که به خرج داده برای ما ثابت کرده که این شجاعتش بیشتر از امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب است.
استاد یزدانی:
همانطور که شما فرمودید ایشان می گفت حضرت علی درست است افضل است، بخاطر اینکه داماد پیغمبر است اسلام زودتر آورده، ولی در فتوحات جنگجوتر از او چه کسی بود؟ خالد بن ولید، یعنی هر فضیلتی از فضائل امیرالمؤمنین را می خواهند اینها بیان کنند حتی آن فضیلتی که اظهر من الشمس است سعی می کنند یک طوری خدشه ای به آن وارد کنند یک کسی مثل خالد بن ولید را می آورد در برابر امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب علم می کند، یک کم خجالت بکشید، شجاعت های امیرالمؤمنین را همه را فراموش می کنید؟ از بدر احد، خیبر حنین و احزاب تبوک همه اینها را فراموش می کند ایشان و بعد می آید می گوید خالد بن ولید در فتوحات جنگجوتر بوده، اصلاً این را توجه نمی کند که اصلاً امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب (ع) در فتوحات شرکت نکرد، که بخواهد شجاعتش را نشان بدهد،جنگجویی اش را نشان بدهد یا نشان ندهد، خب خالد بن ولید کجا بود قبلش؟ همیشه پرچم مخالف اسلام بوده، همیشه دشمن اسلام بوده، دشمن پیغمبر بوده، هم قبل از اسلام دشمن پیغمبر بوده هم بعد از اینکه ظاهراً مسلمان شد دشمنی اش را با پیغمبر نشان داده کارهایی که انجام داده که دل پیغمبر را خون کرده، امیرالمؤمنین اصلاً این فتوحات را فتوحات نمی دانست، اصلاً اینها را مشروع نمی دانست، اگر مشروع می دانست امیرالمؤمنین باید شرکت می کرد در این فتوحات، چون اگر جهاد بوده این جنگ ها اگر این جنگ ها فتوحات و جهاد بود، جهاد بر هر مسلمانی واجب هست، و امیرالمؤمنین نمی توانست از جهاد سرباز بزند وگر نه سوره انفال و توبه و اینها همه در مزمت منافقینی است که از جهاد سرباز می زدند، امیرالمؤمنین نمی توانست سرباز بزند اگر اینها جهاد بود، امیرالمؤمین اصلاً شرکت نمی کرد همانطور که ابن تیمیه گفته همانطور که ذهبی گفته حالا فرصت شد خدمت تان نشان می دهم که اصلاً امیرالمؤمنین شرکت نکرده مثلاً ابن تیمیه در مجموع فتاوایش این مسئله را اعتراف کرده، جلد4، چاپ مدینه، چاپ 1425، صفحه 493، تمام جنگ هایی که امیرالمؤمنین بعد از وفات پیغمبر شرکت داشته را سه جنگ می داند، جمل صفین و نهروان که این سه جنگ را امیرالمؤمنین به دستور پیغمبر انجام داده، امیرالمؤمنین از پیغمبر دستور داشت و پیغمبر صریح به او گفته بود در این سه جنگ باید بجنگی با فلانی و فلانی و امیرالمؤمنین هم جنگید و کتاب های متعددی از جمله در منهاج السنة جلد7 هم ایشان می گوید امیرالمؤمنین در فتوحات شرکت نداشت بعد از پیغمبر
«فلم یشهد شیئاً من الفتوحات»
منهاج السنة، ج 7
امیرالمؤمنین در فتوحات شرکت نداشت نه او و نه فلانی و نه فلانی، امیرالمؤ»نین هرگز در این جنگها شرکت نکرد، پس اصلاً مقایسه تان غلط است، این مقایسه شما غلط هست که بخواهی بگویید خالد بن ولید در فتوحات جنگجو تر بود، اصلاً سالبه به انتفای موضوع است اصلاً امیرالمؤمنین شرکت نکرده در زمان پیغمبر هم که خوب همه عالم و آدم می دانند، شیعه می داند سنی می داند وهابی می داند ناصبی می داند خارجی می داند همه می دانند که امیرالمؤمنین در زمان پیغمبر دست راست پیغمبر بود وزیر پیغمبر بود فرمانده پیغمبر درهمه جنگ ها بود وجنگی شرکت نکرد مگر اینکه پیروز شد، در جنگی نبود که امیرالمؤمنین باشد و مسلمان ها پیروز نشوند، حتی در جنگ احد هم پیروزی نهایی به دست امیرالمؤمنین حاصل شد و امیرالمؤمنین پیروز شد؛ اما خالد بن ولید چکار کرده، من نمونه کوچکی از کارهای ایشان را در زمان پیغمبر، فقط یک نمونه از نمونه های مختلف ازجنایاتی که در زمان پیغمبر ایشان انجام داد و دل پیغمبر را خون کرد نشان بدهم، از جمله در صحیح بخاری چاپ وزارت اوقاف عربستان سعودی، در ریاض چاپ شده در دار السلام چاپ اول، چاپ1417، صفحه 892، باب 59 از کتاب المغازی، که پیغمبر بزگوار اسلام خالد بن ولید را به نزد بنی جزیمه فرستاد تا آنها را دعوت کند به اسلام، برای دعوت به اسلام او را فرستاد پیغمبر،
«فلم یحسنوا أن یهلوا أسلمنا»
درست نمی توانستند این کلمه را تلفظ کنند و بگوید که أسلمنا
صحیح بخاری، چاپ وزارت اوقاف عربستان سعودی، چاپ اول، چاپ1417، ص 892، باب 59، کتاب المغازی
نمی دانستند چه بگویند، چه گفتند؟
«صبأنا صبأنا»
همان نشانه تسلیم شدن است، اما خالد چکار کرد؟
«فجعل خالد یقتل منهم و یأسر و دفع إلی کل رجل منّا اسیره»
یک عده ای را کشت یک عده ای را هم اسیر کرد
به هر مسلمانی که اسیر داشت دستور داد همه مسلمان ها اسیرهایشان را بکشند
«حتی إذا کان یوم امر خالد أن یقتل کل رجل منّا اسیره»
هر کسی اسیر گرفته باید اسیر خودش را بشکد
راوی روایت می گوید من نکشتم
«و الله لا أقتل اسیری»
من اسیرم را نمی کشم
و هیچ کدام از یاران من هم اسیرش را نکشت تا اینکه پیش پیغمبر آمدیم و قضیه را به پیغمبر گفتیم، پیغمبر دست هایش را بالا برد گفت
«اللهم إنی أبرأ إلیک مما صنع خالد»
خدایا من بیزارم از این عملی که خالد انجام داده
خب این چه جنگجویی هست، این جنگجو هست یا جنایت کار هست؟ این شجاعت است یا جنایت اسـت، این را که دیگر نمی شود به آن گفت شجاعت، این یک جای صحیح بخاری، باز در صحیح بخاری صفحه 1342، باب 23، از کتاب الدعوات نقل شده در صفحه 1507، باب 35 از کتاب الأحکام نقل شده و جایهای مختلف از صحیح بخاری، اینکه پیغمبر اعلام بیزاری می کند از خالد بن ولید و کتاب های دیگر که فراوان این داستان نقل شده و بعد پیغمبر امیرالمؤمنین را فرستاد برای عذر خواهی، رفتند به این قبیله امیرالمؤمنین و دیه همه آن افراد را پرداخت کردند و هرچه خسارت به آنها رسیده بود را امیرالمؤمنین پرداخت کردند، پس از خالد بن ولید تعریف و تمجید نکنید، حالا بعد از پیغمبر ببینید در اولین فتوحاتی که ایشان شرکت کرد، در نخستین فتوحاتی که شرکت کرد، جنگ با مالک بن نویره است، دیگر هم داستان را می دانند خالد بن ولید رفت و آنجا مالک بن نویره صحابی جلیل القدر پیغمبر نماینده پیغمبر در قومش را با اینکه اول امان داد با اینکه باهم نماز خواندند مالک پشت سر خالد نماز خواند، زن زیبای مالک را دید می خواست تصرف بکند همانجا مالک را کشت همه قومش را هم کشت و همانجا با زنش در همانجا فی المجلس زنا کرد و تجاوز کرد، داستانی که همه سنی ها نقل کردند و جزو متواترات تاریخ است،
مجری:
حالا این آقا اسمش را شجاعت و دلاوری می گذارد
استاد یزدانی:
این شجاعت است، شجاعتش این بوده که مسلمان ها را می کشته و به زنهای شان هم تجاوز می کرده به زنها مسلمان چه شجاعی چه دلاوری، حالا بخشی از اینها را من خدمت تان نشان بدهم، آقای ابن حجر عسقلانی در کتاب الإصابه خودش جلد5، در شرح حال مالک بن نویره نقل می کند می گودی مالک بن نویره همان کسی بودکه پیغمبر او را مأمور قرار داده بود بر صدقات قومش که جمع کند اما بعد از وفات پیغمبر دست نگه داشت و صدقه را در بین قوم خودش تقسیم کرد نفرستاد مدینه نه اینکه نداده باشند زکات، نه زکات جمع کرد زکات دادند اما بین قوم خودش تقسیم کرد، ابو قتاده از آن کسانی است که شهادت داد از اصحاب پیغمبر هست، از کسانی بود که شهادت داد که آنها اذان گفتند نماز خواندند اما خالد بن ولید آنها را در یک شبی که خیلی سرد بود نگه داشت و ندا داد که
«أدعوا اسراکم»
بکشید همه اسرای تان را
همه اسرای شان را کشتند همه مردان قبیله مالک بن نویره را
«و تزوج خالد بعد ذلک امرأة مالک»
همانجا با زن مالک ازدواج کرد در ظاهر
سر مالک بن نویره را و افرادش را زیر دیگر گذاشتند و غذا با آن پختند و از این مسائل؛ چرا کشت؟ می گوید ثابت بن قاسم در کتاب دلایل خودش نقل کرده
«أن خالد رأی امرأة مالک»
زن مالک را دید که زن زیبایی بود
«فائقتة فی الجمال فقال مالک بعد ذلک لإمرأته قتلتنی»
تو بودی من را کشتی
یعنی چه؟
«سأقتل من أجلک»
اگر تو خودت را به مالک نشان نمی دادی شاید مالک من را نمی کشت، اما تو اینقدر زیبا بودی که مالک چشمش گرفت و تجاوز کرد به زن مالک بن نویره، روایت های دیگر مثلاً در تاریخ الإسلام آقای ذهبی هم نقل شده مجلد 3، که بحث تاریخ خلفاء را در اینجا آورده حوادث سال 11 تا 40 را، در اینجا می گوید وقتی پیامبر از دنیا رفت و عرب مرتد شد و فلان و فلان، اما مالک هم کافر نشده بود، اما خالد حمله کرد به آنجا و آن کارها را انجام داد وقتی برگشت بعضی به او گفتند
«یا عدو الله قلت أمراً مسلماً»
تو یک مرد مسلمان را کشتی
تاریخ الإسلام، ذهبی، ج 3، بحث خلفاء، حواد 11-40
«ثم نزوت علی إمرأته»
و بعد تجاوز کردی به زن او
«لأرجمنک»
تو مستحق رجم هستی
خب این روایت می گویند خالد دشمن خدا بوده که قاتل یک مسلمان هست، و زنا کار هست، بعد این آقا می گوید که ببینید در فتوحات چه جنگ آوری انجام داده، ما نظر شما را بپذیریم یا این روایتی که ثابت می کند خالد نه تنها شجاع نبوده نه تنها مسلمان نبوده بلکه، دشمن خدا بوده که یک مسلمانی را کشته و همانجا هم به زنش تجاوز کرده، حالا زیاد هست ابن عبد البر هم این قضیه را نقل کرده ابن خلّکان نقل کرده ابن کثیر نقل کرده، و همه تاریخ نویس های اهل سنت شما هر کتاب تاریخی را که داستان جنگ رده را نقل کرده باشد باز کنید به بحث خالد بن نویره و خالد برسید داستان کشتن مالک بن نویره را بدون گناه نقل کردند و بعد اینکه خالد تجاوز کرد به همسر مالک بن نویره، حالا بعد از آن در جنگ های دیگر جنگ فتوحاتی که ایشان نقل می کند، چشمه هایی از فتوحات خالد را ببینیم چکار کرده در این فتوحات، مثلاً آقای طبری در تاریخ خودش، تاریخ الطبری، ابو جعفر ابن جریر طبری، متوفای 310، مجلد ثانی، چاپ دار الکتب العلمیه بیروت، چاپ اول، چاپ 1407، صفحه 323، داستان فتح یکی از شهرهای عراق را نقل می کند، الأنبار که آن زمان جزو ایران بوده ولی الآن جزء عراق هست،
«قدم خالد علی المقدمة»
لشکر پیشرو در اختیار خالد بود
تاریخ الطبری، ابو جعفر ابن جریر طبری، متوفای 310، ج 2، چاپ دار الکتب العلمیه بیروت، چاپ اول، چاپ 1407، ص 323
دور خندق می چرخید، یک خندق آنجا کنده بودند دور خندق طواف می کرد
«و أنشب القتال»
جنگ را تشیع می کرد
خیلی صبر نداشت، اصلاً جنگ را می دید چشمش پر خون می شد و نمی توانست صبر کند در جنگ ها، آمد به تیر انداز هایش گفت
«إنی أری اقواماً لا علم لهم بالاحرب»
من کسانی را می بینم که اینها جنگ آور نیستند
ما جنگ آور هستیم،
«فارموا عیونهم و لا توخوا غیرها»
فقط چشم هایشان را نشانه بگیرد و تیرهایتان را به جای دیگر حدر ندهید
«فرموا رشقاً واحدا»
اول خودش یک تیری انداخت و بقیه هم انداختند
«ففقیء الف عین یومئذ»
آن روز هزاز چشم کور شد
در یک روز دی یک جنگ، در جنگی که بعد معروف شد به جنگ ذات العیون،
«ذهب عیون اهل الأنبار»
فریاد می زدند چشمان مردم انبار همه از دست رفت
مسلمان ها فقط تیر را به چشم مردم می زدند، خب این جنگ آوری فقط به درد شما می خورد، این جنگ آوری اسلامی نیست، کجا دیدی پیغمبر چشم یک نفر را نشانه بگیرد و کور کند کسی را؟
مجری:
با این بیان هرچقدر که خونخوار تر هر چقدر که صفاک تر بدهند به این اقای خدمتی، می گوید چقدر شجاع و چقد جنگ آور چقدر دلاور
استاد یزدانی:
دقیقاً این جنگ آوری و این شجاعت برای شما، ما این شخص را جنگ آور نمی دانیم این خونخوار است این صفاک است و با امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب، یمین را ببینید در جنگ یمن امیرالمؤمنین بدون اینکه تیر بیاندازد همه مردم یمن مسلمان شدند، به دست امیرالمؤمنین، به این می گویند فاتح که بدون جنگ فتح کند، امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب یمن را اینطوری فتح کرد، و اگر امیرالمؤمنین بود قطعاً ایران هم همینطور فتح می شد چون یمن اول ایران بود جزو استان های ایران بود نزدیک حجاز بود و امیرالمؤمنین خودش فاتح یمن هست آن هم نه با جنگ نه با کشتار نه با نابینا کردن هزار چشم، بلکه با معجزه ای که آنجا نشان داد هم مسلمان شدند.
مجری:
بسیار عالی بسیار زیبا واقعاً نعمتی است انسان می بیند این افرادی که می آیند و مثل آقای خدمتی ادعایی را مطرح می کند یک مقدار اگر عمیق تر به آن توجه بکند و نگاه بکند می بیند که چه زوایایی را آنها مد نظر قرار می دهند، این ذهنیت شان نسبت به یک سری از صفات مثبت چطور هست و خود این به نظرم کاملاً بیانگر حق و حقیقت خواهد بود.
برویم و باهم کلیپ دوم را ببینیم.
کلیپ:
- همچنین به این آیه استشهاد می کند که می فرماید
«و یطعمون الطعام على حبه مسکینا و یتیما و اسیرا»
و غذا را اینکه نیاز و دوست دارند به مستمند و یتیم و اسیر می بخشند
انسان/8
و می گوید راویان از فریقین خاصه و عامه یعنی شیعه و سنی، اتفاق دارند که این آیه بلکه تمام سوره در مورد امیرالمؤمنین و همسرش و دو پسرش نازل شده است و این حکم در مورد ائمه هدایت پس از او نیز جریان دارد، و بلاخره ائمه دوازده امام هم شامل می شود، این هم در کتاب الفصول، صفحه 141، علی رغم اینکه به هیچ وجه از امامت و خلافت سخن نمی گوید این آیه اصلاً دور است از بحث امامت و خلافت و در پایان
خب مثلاً خیلی های دیگر کارهای خوب می کردند مگر اصحاب پیامبر هیچ کدام کار خوبی نمی کردند؟ فرض بر اینکه سبب نزول همانطور که اینطور می گوید باشد حالا به یک مسکین و یتیم غذا داد، خب ابوبکر هم بلال و غیره و ذلک را آزاد کرد، عمر هم این کار را کرد، عثمان هم این کار را کرد، عباس عموی رسول الله هم این کار را کرد، یعنی کار خوب برای اینها می شود امامت برای آنها دو ریال هم ارزشی ندارد،
- منحصر نیست اصلاً آیه عام هست، آیه مخصوص نیست، اسم امام علی هم در آن نیست، حتی اگر شأن نزول به یک قصه ای افتاده این آیه نازل شده اما آیه عام هست آیه خاص نیست، یعنی همه مسلمانانی که این کار را می کنند.
مجری:
بسیار خب این هم دیگر پازل نیست، یکی یکی اضافه می شود بر این صحبت ها که اشاره فرمودند حضرت استاد که اینها دلشان نمی آید اصلاً بیایند یک فضیلتی یک چیزی را بگویند اما در طی همان یک نیش و کنایه ای نزنند، حواسشان را بدهند که بیننده نخواهد برود سراغ این فضیلت یک بار حق و حقیقت را بفهمد سریع می آیند یک دفع دخلی انجام می دهند که یکبار خدای نکرده حق روشن نشود، الآن در همین رابطه سوره انسان این آیه شریفه که «و یطعمون الطعام على حبه مسکینا و یتیما و اسیرا» را بیان کردند و داشتند می گفتند که هرچند این فضیلت هست اما خیلی دور هست از اینکه ما بخواهیم بگوییم این ربطی دارد به امامت و خلافت و اینها
استاد یزدانی:
بله لُب حرفش این بود که این نمی تواند فضیلت اختصاصی باشد، که بتواند با آن افضلیت را ثابت بکنیم و بعد امامت را ثابت بکنیم، حرفی از امامت در آن نیامده، بقیه هم بودند کارهایی انجام دادند و فلانی بود فلانی بود، فلانی بود، خیلی ها انفاق کردند و از این مسائل، می گوییم بله ممکن است خیلی ها انفاق کرده باشند، اما آیا خدا آیه ای هم برای آنها نازل کرد؟ خیلی ها مدعی هستند دروغ می گویند مثلاً فرض می گیریم قبول باشد، فلانی همه اموالش را یکبار در راه خدا صدقه داد، فلانی هزار تا شتر در فلان جنگ به پیغمبر داد اما آیه نازل شد؟ آیه نازل نشد، چرا؟ دیگر باید اینها جواب بدهند، من فکر می کنم جوابش در قرآن کریم باشد، که خداوند در سوره مبارکه توبه آیه شماره 53 می فرماید
«قُلْ أَنْفِقُوا طَوْعًا أَوْ كَرْهًا لَنْ يُتَقَبَّلَ مِنْكُمْ ۖ إِنَّكُمْ كُنْتُمْ قَوْمًا فَاسِقِينَ»
توبه/53
بله خیلی ها ممکن است در تاریخ انفاق بکنند اما انفاق را خدا فقط از چه کسی قبول می کند؟ در آیه دیگر خداوند می فرماید
«اِنَّما یَتَقَبَّلُ اللهُ مِنَ المُتَّقین»
خدا انفاق را فقط از متقین قبول می کند
مائده/27
عبادت را فقط از متقین قبول می کند، حالا در قیاس با بقیه اگر حساب بکنیم، خب خیلی ها هزارتا شتر طبق ادعای اینها انفاق کردند و بعضی ها همه اموالشان را انفاق کردند ولی امیرالمؤنین فقط سه شب هرچه غذا داشت را ایثار کرد به اسیر و یتیم و فقیر اما خداوند یک سوره در شأن این عمل امیرالمؤمنین نازل کرد معلوم است امیرالمؤمنین این کار را به نهایت اخلاصش انجام داده، در اوج ا یمان هست و در اوج اخلاص هست، یک غذای ساده که چند لقمه نانی هم بیشتر نیست را به یک فقیر داد خدا از باب تشکر یک سوره برایش نازل کرد، سوره انسان را نازل کرد.
«اِنَّما یَتَقَبَّلُ اللهُ مِنَ المُتَّقین»
اما برای بقیه این همه زور زدند این هم زحمت کشیدند، آیه نازل نشد، حالا ثابت می کنم این دلیل بر افضلیت است و از افضلیت ما امامت را ان شاء الله ثابت خواهیم کرد؛ چند نفر از علمای اهل سنت که گفتند این آیه در شأن امیرالمؤمنین نازل شده چون اینها انکار می کردند که این قضیه نیست، از جمله امام شان شافعی در دیوان خودش که دیوان شافعی الآن معروف است و می توانند دوستان ببینند و خیلی از علمای اهل سنت این مطلب را از شافعی نقل کردند، در دیوان شافعی هم این شعر آمده که با تحقیق دکتر مجاهد مصطفی بهجت این چاپ شده، در مالزی استاد دانشگاه است این شخص در دارالقلم دمشق این کتاب چاپ شده، چاپ اول، چاپ 1420، یک سیری اشعاری که منسوب است به شافعی ایشان اینجا آورده می گوید
«سئل الشافعی عن الإمام علی رضی الله عنه، فقال»
سؤال شد از شافعی درباره امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب(ع) گفت
دیوان شافعی، شافعی، تحقیق مجاهد مصطفی بهجت، دارالقلم دمشق، چاپ اول، چاپ 1420
«إن عبید لفتی»
من غلام آن جوانی هستم که
«انزل فیه هل أتی»
سوره هل أتی در شأنش نازل شده
«إلی متی أکتمه»
تا چه زمانی من این را کتمان بکنم
«إلی متی؟ إلی متی؟»
من تا چه زمانی کتمان بکنم که من نوکر و غلام آن جوانی هستم که سوری هل أتی در حق او نازل شده؛ این شعر منسوب هست به امام شان شافعی، محقق در پاورقی می گوید در کتاب تحفة ناصریه صفحه 23، و کتاب فلان صفحه 57 هم دو شعر منسوب هست به شافعی که این هست
«ألام ألام و حتی متی أعاتب فی حب هذا الفتی
هل زوجت فاطمه غیره؟ وفی غیره هل أتی؟ هل أتی؟»
چرا من را ملامت می کنید، تا چه زمانی من را ملامت می کنید، برای چه ملامت می کنید، که این جوان را من دوست دارم، من را ملامت می کنید که این جوان را دوست دارم، آیا کسی غیر از این جوان شوهر فاطمه بوده؟ آیا درباره کس دیگری هل أتی نازل شده، هل أتی هل أتی؟ آیا هل أتی آمده درباره کس دیگری؟ نه بعد محقق باز در ادامه می گوید این اشاره کرده در این آیه
«هل اتی علی الانسان حین من الدهر لم یکن شیئا مذکورا»
تا آخر سوره که این آیه درباره چه کسی نازل شد، درباره ایثار حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب و عبادتی که او در خانه خودش داشت و این قضیه ای که ایشان نقل کرده، دوتا شعر حداقل منسوب هست به امام تان شافعی و شافعی ها این داستان را و این شعر را از زبان امام تان درباره امیرالمؤمنین نقل کرده؛ و همینطور قرطبی در تفسیر خودش همین شعر را نقل می کند البته نمی گوید برای شافعی است، مهم نیست به هر حال از هر شاعری که هست این داستان را آقای قرطبی در کتاب تفسیر خودش الجامع لأحکام القرآن ابی عبد الله محمد بن احمد ابن ابی بکر قرطبی متوفای 671، جلد 11، چاپ مؤسسه الرساله، چاپ اول، چاپ 1427، صفحه 472، این روایت را نقل می کند از ابن عباس در ذیل همین ایه 12-14 سوره مبارکه انسان که در حق امیرالمؤمنین نازل شده می گوید ابن عباس
«بینما اهل الجنة فی الجنة إذ رأوا نوراً ظنوه شمسا»
اهل بهشت در بهشت یک لحظه دیدند که تمام بهشت نورانی شد تصور کردند خورشید طلوع کرده
الجامع لأحکام القرآن، ابی عبد الله محمد بن احمد ابن ابی بکر قرطبی، متوفای 671، ج 11، چاپ مؤسسه الرساله، چاپ اول، چاپ 1427، ص 472
«قد اشرقت بذلک النور الجنة فیقولون قال ربنا (لا يَرَوْنَ فِيها شَمْساً وَ لا زَمْهَرِيراً)»
خداوند در قرآن گفته در بهشت نه خورشدی است و نه زمهریری هست
این نور دیگر چه نوری هست؟
«فیقول لهم رضوان»
رضوان که فکر کنم ملکی ازملک خدا باشد در جواب آنها می گوید
«لیست هذه الشمس و لاقمر»
این نه ماه است و نه خورشید است
«و لکنّ هذه فاطمة و علی ضحکا فأشرقت الجنان من نور ضحکهما»
این نوری که همه بهشت را روشن کرد علی و فاطمه دارند باهم می خندند
این نور خنده فاطمه و امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب هست
«و فیهما أنزل الله تعالی (هَلْ أَتي عَلَي الْإِنْسانِ حينٌ مِنَ الدَّهْرِ لَمْ يَکُنْ شَيْئاً مَذْکُوراً)»
این سوره در شأن امیرالمؤمنین و فاطمه زهرا نازل شده
و بعد این شعر را نقل می کند
«أنا مولی لفتی ذنل فیه هل أتی
ذاک علی المرتضی وبن عم المصطفی»
این شعر معروف که من غلام آن جوانی هستم که در حق او سوره هل أتی نازل شده او علی مرتضی است و پسر عموی مصطفی (ص)؛ این از آقای قرطبی، نسفی هم هم همین را گفته مفسرف معروف ماتریدی ها، در کتاب تفسیر خودش، ابی البرکات عبد الله بن احمد بن محمود نسفی در کتابی که معروف است به مدارک التنزیل و حقایق التأویل، جلد3، چاپ دارالکلم الطیب، در بیروت چاپ اول، چاپ 1419، صفحه 587، در ذیل همین آیه سوره انسان آیه 8-12، آیه 12 را که نقل می کند
« «وَجَزَاهُمْ بِمَا صَبَرُوا» بصبرهم علی الإیثار»
اینها ایثار کردند
این ایه درباره چه کسی نازل شده؟ درباره امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب فاطمه زهرا و فضه خادمه آنها که وقتی امام مجتبی و امام حسین سید الشهدا (ع) مریض شدند نذر کردند که سه روز روزه بگیرند امیرالمؤمنین رفت و برای یک یهودی کار کرد و از او پول گرفت یا قرض گرفت و به هر حال این حضرت زهرا این گندم را آرد کرد و هر روز پخت تا سه روز، یک روز مسکین آمد، یک روز یمتیم آمد، و یک روز اسیر آمد، و آنها همه این نان ها را دادن به اسیر و یتیم و مسکین، و با آب إفطار کردند و خداوند این آیه را نازل کرد، سوره انسان که حتماً بینندگان عزیز مستحضر هستند
« وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَىٰ حُبِّهِ مِسْكِينًا وَيَتِيمًا وَأَسِيرًا إِنَّمَا نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَا نُرِيدُ مِنْكُمْ جَزَاءً وَلَا شُكُورًا إِنَّا نَخَافُ مِنْ رَبِّنَا يَوْمًا عَبُوسًا قَمْطَرِيرًا فَوَقَاهُمُ اللَّهُ شَرَّ ذَٰلِكَ الْيَوْمِ وَلَقَّاهُمْ نَضْرَةً وَسُرُورًا»
که این در این سوره مبارکه نقل شده، خیلی از علمایشان این داستان را نقل کردند، ما نمی گوییم این مستقیم امامت را ثابت می کند، ما می گوییم این فضیلت اختصاصی امیرالمؤنین علی بن ابی طالب هست وقتی مقایسه می کنیم، با بقیه که خدا هیچ آیه ای در شأن آنها نازل نکرده، خودشان گفتند
«ما اَنْزَلَ الله فِینَا شیئا من الْقُرْآنِ»
روایت صحیح بخاری است، هیچ آیه ای خدا در شأن آنها نازل نکرده است، از این طرف خدا یک سوره بخاطر این عمل امیرالمؤمنین نازل کرده خب این ثابت می کند که جایگاهی که امیرالمؤمنین دارد نسبت به بقیه خیلی جایگاه بزرگی باید باشد، خیلی جایگاه عظیمی باید باشد، و خداوند قدردان این فضیلت امیرالمؤمنین هست، خب بین افضل و مفضول چه کسی باید امام باشد؟ این دیگر منطق قرآن است، که افضل باید برتر باشد نه آن کسی که مفضول هست.
مجری:
بسیار عالی و حالا قطعاً حضرت علای قصد این را ندارید وارد این بحث بشوید اما چقدر زیاد ما می بینیم با همان ادعای واهی اینکه یک آیه غاری است که در شأن فلانی نازل شده و همین کفایت می کند که این بشود اولی بر تمام افراد بر اینکه خلیفه باشد همین کفایت می کند تا افضل اشخاص باشد، همین کفایت می کند تا ما او را بعنوان خلیفه بلافصل و خلاصه تمام هرچه ویژگی خوب هست را صرفاً بخاطر یک ادعای واهی نسبت می دهند اما این آیاتی که کاملاً روشن و واضح هست گویی اصلاً نازل نشده.
برویم سراغ تماس های بینندگان عزیز و بشنویم جناب آقای هاشمی از قم تماس گرفتند در خدمت هستیم آقای هاشمی بفرمایید.
بیننده:
سلام علیکم و رحمة الله خدمت آقای مرعشی بزرگوار و استاد یزدانی عرض ادب و احترام دارم ن سؤآلی داشتم و آن اینکه شما اول برنامه در رابطه با قبه و بارگاه صحبت کردید من سؤالم این است که در مورد قبه و بارگاه و مسجد ساختن بر قبور و اینها ما دلیل داریم درست اما در مورد اینکه ما روی قبور ائمه امام زادگان و پیامبر و أمثال اینها ضریح بسازیم آیا در مورد این هم ما دلیل داریم یا نه؟
استاد یزدانی:
ضریح هم جزو همان گنبد و بارگاه هست دیگر، بوده از قدیم،
مجری:
چونکه استاد اینطور مبحث را پیش بردند بحث این بود که اصلاً ما کاری نداشته باشیم به ادله، شما بروید تصاویر را نگاه بکنید من در خلال اینکه می فرمودند چک می کردم و نگاه می کردم چقدر ضریح های متعددی برای تک تک اینهایی که گنبد برایشان ساخته شده، برای هر کدام یک ضریح هم ساخته شده، پس پاسخی که ابتداً مطرح شده بود پاسخ نقضی بود که همین مطلب نسبت به ضریح سازی هم کاملاً صدق می کند.
استاد یزدانی:
اولین کسی که برای پیغمبر ساخت ضریح ساخت یکی از همسران پِیغمبر بود در همان صدر اسلام به این دلیل که مردم می آمدندخاک قبر پیغمبر را بر می داشتند هر کاری می کردند، خب مردم بخاطر تبرک می آمدند خاک قبر پیغمبر را برمی داشتند، دیدند که هرکس بیاید یک مشت بردارد نمی شود، آمدند به دستور همان شخص آمدند از چوب یک چیزهایی ساختند که مردم نتوانند هجوم بیاورند به قبر ولی پنجره پنجره بود، باز مردم دستشان را از آن پنجره ها وارد قبر می کردند، داخل قبر و یک مشت خاک برمی داشتند، خب اینطوری به مرور قبر کلاً تخریب می شد، و کشف می شد، هرچه هم خاک می ریختند نمی شد، تا چه زمانی خاک بریزیم، دیگر مجبور شدند حتی همان پنجره ها را هم بستند، خب این دلیل حداقل بر جوازش هست، ما که دلیلی بر جوازش در محضر ائمه مان بوده، گنبد امیرالمؤمنین، بنایی که روی گنبد حضرت امیرالمؤمنین (ع) ساخته شده از زمان هارون الرشید در محضر امام کاظم (ع) بوده و بعد در محضر خود ائمه ما آمدند به زیارت قبر امیرالمؤمنین در زمانی که بنابر او بوده دلیلی هم بر حرمتش وجود ندارد این برای حفاظت از قبر هست، و هیچ دلیلی هم برای حرمتش وجود ندارد، حداقلش این است که در همان صدر اسلام برای پیغمبر بعضی ها ساخته بودن و اینها در محضر ائمه ما هم بودند و ائمه ما هیچ وقت نگفتند اینها چیز حرامی هست.
مجری:
احسنتم بسیار خب، آقای هاشمی عزیز سؤآل شان را که نسبت به همین مطلب بود ان شاء الله پاسخ شان را دریافت کرده باشند، نکته دیگری اگر نیست
بیننده:
نکته ای نیست فقط یک مطلب، اینکه عایشه خب این کار را کرده خب عمل عایشه برای ما حجت نیست ما شیعیان که به او کاری نداریم که
استاد یزدانی:
در محضر ائمه ما بود و ائمه ما انکار نکردند، هیچ انکاری از ائمه ما نیست در این زمینه،
مجری:
نسبت به ائمه در زیارات ما مفصل داریم که نسبت به خود ضریح، که چه زمانی، نسبت به خودمان اگر بحث درون مذهبی باشد پیاده شده، آن روایتی هم که حضرت استاد ابتداً فرمودند خب بحث کلی بود نسبت به همه مسلمانان که عمل عایشه قطعاً می تواند حجت برای دیگران باشد ما برای خودمان حجت داریم برای آنها هم این حجت است
استاد یزدانی:
برای آنها حجت است برای ما که حداقل در محضر ائمه ما بوده، ما روایت از ائمه مان نداریم که روی قبر پیامبر یا روی قبر ائمه بنایی نباشد بله برای بقیه ما داریم، برای بقیه مردم ما حق نداریم حداقل این است حداقلش این است که کراهت دارد ما بنایی روی قبری از غیر ائمه و امام زاده ها بسازیم، برای مردم عادی مکروه است ولی برای ائمه ما استثناء شده ما روایت در این زمینه داریم برای گنبد و بارگاه که ان شاء الله یک وقت دیگر باید مفصل به آن بپردازیم.
مجری:
ان شاء الله، بسیار خب تشکر می کنیم آقای هاشمی عزیز که از قم همراه ما بودند و سؤال خودشان را مطرح کردند موفق و مؤید باشید ان شاء الله، جناب آقای فتحی از کرج سلام علیکم و رحمة الله در خدمت تان هستیم بفرمایید.
بیننده:
من عرض سلام دارم از شما و آقای یزدانی تشکر می کنم بخاطر استدلال های قشنگ تان در مقابل ایراد های واهی، نم متشکرم از شما من سالها است دارم تحقیق می کنم دقیقاً سالها است در مورد جنگ های ایرانیان و اعراب خصوصاً جنگ قادسیه، چون در پاورقی ذیل خطبه 146 نهج البلاغه ذکر شده که ارتش ایران 123 هزار نفر و ارتش عرب 33 هزار نفر از نظر منطقی و آن چیزی که خودم، پایانامه دفاع فوق لیسانسم ماه دیگر همین است جنگ های ایرانیان و اعراب، من تاریخ ایران اسلامی خواندم؛ اگر وقت نیست من الآن توضیح بدهم که قرآن یک آیه ای در مورد جنگ های ایرانیان و اعراب را مطرح می کند و دقیقاً استدلال می کند به جنگ و علت شکست ایرانی ها را اینطوری مطرح می کند که دیوار ساسانی باید می شکست تا اسلام در جایی که باید زنده بماند زنده بماند.
استاد یزدانی:
می شود آیه اش را بفرمایید ما هم استفاده کنیم؟
بیننده:
حتماً چشم؛ من در تحقیقاتم دیدم که در سوره اسراء از عبارت «بَعَثْنَا عَلَيْكُمْ عِبَادًا لَنَا أُولِي بَأْسٍ شَدِيدٍ» استفاده می کند من در تحقیقاتم دیدم دفعه اول برخلاف آن چیزی که در المیزان هست این ایرانی ها بودند که دفعه اول بنی اسرائیل را زدند و مکتب شیعه آموزش دیدند که یکبار دیگر بنی اسرائیل را بزنند، حالا اگر همین صفت «أولی بأس شدید» را جسارت نیست اگر همکاران تان بتوانند آیه 16 سوره فتح را بگذارند بالا؛ من دیدم این صفت ایرانی ها است در قرآن نه بخت النصر، همین صفت را می می برد می گذارد آیه 16 سوره فتح اگر همکاران بتوانند تصویر آیه 16 سوره فتح را به من بدهند دانه دانه به شما می گویم.
می گوید
«قُلْ لِلْمُخَلَّفِينَ مِنَ الْأَعْرَابِ سَتُدْعَوْنَ إِلَىٰ قَوْمٍ أُولِي بَأْسٍ شَدِيدٍ»
همان صفت را می آورد، درست است؟ اگر جای أولی بأس شدید بگذاریم ایرانی ها آیه را می شود اینطور خواند، به عرب های متخلف بگو، فرمانده عرب هایی که آمدند با ایرانی ها جنگیدند چه کسی بود؟ این صفت او هست، که نمی خواهم اسم ببرم، دوم امیرالمؤمنین تنها کسی بود که اصلاً تخلف نکرده بود، پس در این ایه ضمنی به او فرمان می دهد که در این جنگ شرکت نکن، سوم عرب می خواندشان نه مسلمان، چهار در آیات قبلی می گوید بروید با کفار بروید با منافقین بجنگید، اینجا چه بگوید، بلکه از قوم مقابل اعراب تعریف هم می کند، پنج حد تعیین می کند، می گوید «أَوْ يُسْلِمُونَ» یعنی تا وقتی که مسلمان شدند دیگر کاری نداشته باشید، اینکه می گویند عرب زد کشت برد برای اینکه یک مشت ارازل متخلف آمده بودند، که فرمانده شان را هم می دانیم چه کسی بود اسم نبریم، بعد از سیاست تشویف و تنبیه استفاده می کند، تنها زبانی که عرب می فهمیده، وقتی قرآن می گوید بروید اجر می دهم نروید زجر می دهم یعنی نتیجه جنگ از قبل تعیین شده ،یعنی ایرانی ها نمی دانستند باید چکار بکنند، هر کاری کردند باختند، چون دیوار ساسانی تاریخ مصرفش تمام بود تا اسلام وارد ایران بشود و از جهل عرب دور بشود، جسارتاً آقای یزدانی
استاد یزدانی:
یعنی الآن شما می خواهی از این فتوحات دفاع کنی یا نه نقد داری می کنی
بیننده:
نه اصلا فتوحات نیست، اصلاً عرب نبرده این موضوع را، امیرالمؤمنین در خطبه 146 نهج البلاغه به این موضوع اشاره می کند حتی تطبری در تاریخش می گوید ما نمی دانیم چه شد، روز اول که ایرانی ها حمله کردند عرب فرار کرد، 66 هزار سبک سوار ایرانی حمله کرد، اصلاً 33 هزارتا عرب نمی توانست بایستد، اما ناگهان تند باد شدید از سوی عربستان ویزیدن گرفت، امیرالمؤمنین می گوید شما پیروز می شوید به رسم پیروزی ما در جنگ بدر، یعنی فرشته های الهی می آیند در این جنگ دخالت می کنند، تا دیوار ساسانی شکسته بشود و راه ورود اسلام به ایران هموار بشود، یعنی اگر جای «اولی بأس شدید» بگذاری ایرانی ها آیه هفت بطن خودش را باز می کند، من در کتاب سربازان خودم که دست آقای عباسی هست، البته من سری اول دادم دست آقای کیانی، آقای کیانی از شبکه شما رفت دادم دست آقای عباسی حرف و استدلال کاملش را هم در سوره اسراء هم در سوره فتح آنجا آوردم، حالا ببینید امیرالمؤمنین چطور رفتار کرده
مجری:
آقای فتحی عزیز عذر خواهی می کنم چون ما تماس های دیگری هم درایم اگر مابقی استدلال را بعداً بفرمایید.
بیننده:
فقط این دو کلمه را بگویم، امیرالمؤمنین یک در جنگ با ایرانی ها شرکت نمی کند، دو عمر را به رسمیت نمی شناسد و با او بیعت نمی کند، سه آن ازدواج بین امام حسین و دختر ایرانی صورت می گیرد، که سندش کامل هست، من با آقای دکتر قزوینی هم صحبت کردم گفتند جناب کلینی تأیید می کند، یعنی خود به خود شیعه در ایران تشکیل شد،
استاد یزدانی:
بله البته خب آن زمان شیعه کم بود در ایران
بیننده:
نه نه پایه اش گذاشته شد می دانم چه می گویید، حالا آن استدلال هست دست آقای عباسی است دست آقای کیانی هم هست، من کاملش را آوردم گفتم که به شما بگویم شاید به دردتان بخورد.
مجری:
بسیار خب تشکر می کنیم جناب آقای فتحی عزیز از کرج که با این تدبر و این کنار هم چیدن که خودش هم هنر خاصی نیاز دارد.
استاد یزدانی:
البته باید مواظب باشیم که تفسیر به رأی نشود، چون خیلی از این تفسیر ها، حالا من نمی خواهم خدمت برادر عزیزمان بگویم، چون باید آدم پایانامه اش را ببیند رساله اش را ببیند، با استدلال تلفنی نمی شود که قضاوت کرد که این استدلال شان خوب هست یا نیست، باید اصل متن را ببیند آدم، ولی خب خیلی از این تفسیرها معمولاً متأسفانه با تفسیر به رأی کشیده می شود و امیدوارم هستیم آقای فتحی اینطوری نباشد.
مجری:
ان شاء الله، بسیار خب حالا هم ایشان حق می دهند که ما این فرصت محدود و ذیقی که در اختیار مان هست باید تقسیم بکنیم بین همه عزیزان، علی أی حال تشکر می کنم از جناب آقای فتحی عزیز که از کرج همراه ما بودند؛ جناب آقای بهادری پشت خط هستند، آقای بهادری عزیز در خدمت تان هستیم بفرمایید،
بیننده:
بسم الله الرحمن الرحیم عرض سلام و شب بخیر دارم خدمت حضرت آقای دکتر یزدانی بزرگوار و جناب آقای مرعشی، جناب آقای دکتر من سؤالی دارم در ذهنم هست حالا این از آقایان اهل سنت محترم یا وهابی ها به ما جواب بدهند که هیچ وقت جواب نمی دهند، کدام پیغمبر از 124 هزار پیغمبر برای دعوت کردن به دینی که از طرف خدا مأمور بوده با شمشیر رفته؟ با گردن زدن رفته؟ پس لاإکراه فی الدین درقرآن چه می شود؟ این آقای خالد بن ولید که مورد احترام اهل سنت محترم می باشد در جنگ احد ضربه اساسی به لشکر اسلام زد، یکی از کسانی که مورد حمله و تهاجم به خانه وحی نقش داشته همین خالد بن ولید بوده، این را می خواهند چکار کنند، ذیل حوادث سال 12 هجری کتاب البدایه و النهایه ابن کثیر، جلد 9، صفحه 520، حوادث سال 12 هجری آورده که در عصر خلافت جناب ابی بکر خالد بن ولید 30 هزار ایرانی را سر برید، این در کجای دین اسلام قرار دارد؟ پس دین رحمت و دین مهربانی چه شد؟ قرآن همه اش با بسم الله الرحمن الرحیم است، پس این چه می شود، در فتح الأنبار 70 هزار ایرانی را بخاطر نذری که کرده بود گردن زد تا جوی خون راه بیانداز، آخر اینها چطور رویشان می شود بگویند شمشیر اسلام، اینکه شمشیر ضداسلام بوده، این را چرا جواب نمی دهند؟
مسئله بعدی ما از جناب آقای ابوبکر سؤال داریم، باید به کار ایشان ایراد گرفت چطور جان و خون و آبروی بین ما مسلمان ها را بدست کسانی مثل خالد بن ولید می سپارد؟ کسی بوده باده گشا بوده، تبه کار بوده، تاریخ ابن عساکر جلد 7، صفحه 30، و الإصابه ابن حجر جلد 2، صفحه 209، سپاهیان ابوبکر سفارش کرد هرکه از کیش ما بازگشته وی را زنده زنده بسوزانید، چرا؟ چرا جانشین پیامبر خالد را برای کشتن مالک نویره و یاران مسلمان و بی گناه او کیفر نداد؟ چرا در برابر خونهایی که ریخته بود او را نکشت؟ چرا برای آمیزش یعنی تجاوز به زنش حد بر او جاری نکرد؟ چرا کیفر دورغ زنی اش را بر وی نستاند، چرا برای برکناری خالد روا نداشت که خالد برکنار بشود، گفت این شمشیر اسلام است، این را می توانند به ما جواب بدهند، پیغمبر سه بار برای یک گروهی سپاهیان فرستاده بود برای تربیت دین، رفت آنجا را دست های همه را بست گردن زد، با اینکه سپاهیان همه تسلیم شده بودند، پیغمبر سه بار دست به آسمان بلند کرد خدایا از کاری که خالد بن ولید کرده من بیزاری می جویم، سه بار به طرف آسمان دست را بلند کرد، این را به ما جواب بدهند، ممنون و سپاس گذارم.
مجری:
بسیار خب احسنتم جناب آقای بهادری عزیز، بلاخره شاید اینقدر خود خالد مهم نباشد مهم همانطور که استاد فرمودند مهم این هست که این فضیلت آقا امیرالمؤمنین و این اهل بیت یک کم مخدوش بشود و در حاشیه قرار بگیرد.
جناب آقای افضلی از کرمان پشت خط هستند، آقای افضلی در خدمت تان هستیم بفرمایید.
بیننده:
سلام علیکم خسته نباشید، سلام عرض می کنم خدمت دوستان عزیز و اینکه می خواستم از شما سؤال بکنم درباره آیاتی که شما ملاحظه می فرمایید می خواستم ببینیم شأن نزول اینها را از کجا باید بفهمیم؟
مجری:
کدام یک از آیات مد نظر تان هست الآن؟
بیننده:
همین سوره انسان،
مجری:
بله
«وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِينًا وَيَتِيمًا وَأَسِيرًا»
بیننده:
بله
مجری:
حالا چندین جا را فی المجلس، سندش را نشان دادند اما حالا باز اگر امکانش هست
استاد یزدانی:
در روایات شیعه که سند زیاد داریم از ائمه مان، خصوصاً از امام هادی و امام عسکری در زیارت غدیریه صریح و واضح و روشن آنجا « أَنْتَ مُطْعِمُ الطَّعَامِ عَلَى حُبِّهِ» اینجا امام می فرمایند، علاوه بر آن 16تا روایت دیگر داریم در منابع اهل سنت هم حدود 16 تا روایت داریم، و بزرگان اهل سنت همه تصریح کردند در این مسئله که این ایه در شأن امیرالمؤنین علی بن ابی طالب (ع) نازل شده
مجری:
بسیار خب جناب آقا افضلی اگر سؤال دیگری نیست،
بیننده:
خیلی ممنون واقعاً چهره آقا سید بوسیدن دارد، این را من اینطوری می گویم تک تیر انداز قلب وهابی ها است،
مجری:
سلامت باشید، بزرگوارید، خب تشکر می کنیم جناب آقای افضلی عزیز حالا خود منبع را هم مستنداً استاد نشان خواهند داد،
استاد یزدانی:
19تا روایت از منابع شیعه داریم، و 9 روایت هم در منابع اهل سنت داریم مبنی بر اینک این آیه در حق امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب (ع) نازل شده، آن روایت معروف زیارت غدیریه که سندش صحیح است، در کتاب المزار ابن مشهدی، که
« أَنْتَ مُطْعِمُ الطَّعَامِ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِينا وَ يَتِيما وَ أَسِيرا لِوَجْهِ اللَّهِ لا تُرِيدُ مِنْهُمْ جَزَاءً وَ لا شُكُورا وَ فِيكَ أَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَى...»
که این آیه را هم می فرمایند که
«وَ يُؤْثِرُونَ عَلَى أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ كَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ وَ مَنْ يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ»
این آیه هم در شأن امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب نازل شده، سند روایت هم صحیح است، علاوه بر این 19 روایت در منابع شیعه و 9 روایت در منابع اهل سنت در این زمینه داریم علاوه بر تصریح علماء از شیخ مفید گرفته تا علمای امروزی، علمای اهل سنت هم از قدمایشان از شافعی شان تا امروز همه می گویند این آیه در شأن امیرالمؤمنین نازل شده جز یک عده متعصب و کسانی مثل ابن تیمیه و اینها که می خواهند انکار بکند، آنها انکارشان خیلی اهمیت ندارد.
مجری:
بسیار خب خیلی تشکر می کنیم حضرت استاد از محضرتان استفاده کردیم، همچنین تشکر می کنم از همه شما بینندگان عزیز و ارجمند که امشب هم پای کلمه طیبه بودید و تا انتها همراهی کردید این برنامه را تادیدار آینده خدا نگهدار.