اخلاق علوی سیره مهدوی

قسمت دوازدهم برنامه اخلاق علوی سیره مهدوی با کارشناسی آیت الله سید محمد حسینی قزوینی
موضوع: آیا اعتقاد به علم غیب داشتن پیامبر و ائمه (علیهم السلام)، شرک است!؟


 بسم الله الرحمن الرحیم

19/03/1401

موضوع: آیا اعتقاد به علم غیب داشتن پیامبر و ائمه (علیهم السلام)، شرک است!؟

برنامه اخلاق علوی و سیره مهدوی

فهرست مطالب این برنامه:

شرایط مالی و اقتصادی بی نظیر در عصر ظهور امام زمان (سلام الله علیه)

خلاصه مطالب مطرح شده در جلسات گذشته!

دیدگاه جالب امام خمینی (ره) درباره مقام امامت ائمه (علیهم السلام)

آیا اعتقاد به علم غیب داشتن پیامبر و ائمه (علیهم السلام)، شرک و کفر است!؟

تماس بینندگان برنامه

شرح فرازهایی از «خطبه معرفت نورانی» امیرالمؤمنین (سلام الله علیه)

این دو سه مقاله جناب «آیت الله مصباح یزدی» را حتما بخوانید!

مجری:

أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم‏، بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ الْحَمْدلِلَّهِ رَبِّ العالَمين‏ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِينَ

عرض سلام و احترام دارم خدمت همه شما بینندگان عزیز شبکه جهانی حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف).

دهه پر خیر و برکت کرامت را تبریک عرض می کنم. ان شاءالله به برکت آن وجودهای نازنین و کریم، به ما ببخشند تمام گناهانی که انجام دادیم و ان شاءالله ظهور حضرت حجت (عجل الله تعالی فرجه الشریف) هر چه نزدیک و نزدیک تر بشود.

همانطور که مطلع هستید شبهای جمعه این توفیق را داریم در برنامه اخلاق علوی و سیره مهدوی استفاده می کنیم از محضر حضرت استاد «آیت الله حسینی قزوینی» ان شاءالله امشب هم بتوانیم نهایت بهره و استفاده را از محضرشان ببریم. سلام عرض می کنم در خدمتتان هستیم.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

سلام علیکم ورحمة الله وبرکاته.

السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا بَقِيَّةَ اللَّهِ فِي أَرْضِه،‏ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا مِيثَاقَ اللَّهِ الَّذِي أَخَذَهُ وَ وَكَّدَهُ- السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا وَعْدَ اللَّهِ الَّذِي ضَمِنَه‏، السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا صَاحِبَ الْمَرْأَى وَ الْمَسْمَع‏ فَمَا شَيْ‏ءٌ مِنَّا إِلَّا وَ أَنْتُمْ لَهُ السَّبَبُ وَ إِلَيْهِ السَّبِيل السَّلَامُ عَلَيْكَ یَا مَنْ بِيُمْنِهِ رُزِقَ الْوَرَى وَ بِوُجُودِهِ ثَبَتَتِ الْأَرْضُ وَ السَّمَاء

خدمت بینندگان عزیز و گرامی خالصانه ترین سلامم را تقدیم می کنم و موفقیت روز افزون برای همه گرامیان از خدای منان خواهانم.

برای این که بتوانیم خودمان، شبکه و دست اندرکاران و بینندگان عزیز را بیمه فاطمه زهرا (سلام الله علیها) کرده باشیم یادی از آن بی بی مظلومه دو سرا کرده باشیم.

نخلی که شکسته ثمرش را نزنید * مرغی که زمین خورده پرش را نزنید

دیدید که اگر دست مردی بسته * دیگر در خانه همسرش را نزنید

بر سوخته باغ ما دیگر سر نزنید * این خانه آتش زده را در مزنید

از ما که گذشت مادری را دیگر * در خانه به پیش چشم دختر نزنید

وسيعلم الَّذين ظَلموا أَي منقلب ينقلبون

مجری:

طیب الله انفاسکم. خیلی ممنون و متشکر. اما راجع به آن حکومت عدل جهانی بشنویم و اشتیاق مان را نسبت به لحظه ظهور منجی عالم بشریت (ارواحنا لتراب مقدمه الفداء) ان شاءالله بیشتر و افزون تر بکنیم.

شرایط مالی و اقتصادی بی نظیر در عصر ظهور امام زمان (سلام الله علیه)

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

در رابطه با ویژگی های حکومت حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) یکی از مشکلات جهان امروز و دیروز و آینده ای که ما داریم می بینیم مشکلات اقتصادی و گرفتارهای مالی مردم است. یکی از ویژگی های خاص حکومت حضرت مهدی (ارواحنا فداه) بر طرف کردن این مشکلات اقتصادی و مالی است. به طوری که در تاریخ نمونه ای برای آن ذکر نشده است.

مرحوم «علامه مجلسی» در «بحار»، جلد 52، صفحه 391 نقل می کند که امام باقر (سلام الله علیه) فرمود: حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) وقتی می آید

«يُعْطِي النَّاسَ عَطَايَا مَرَّتَيْنِ فِي السَّنَةِ»

هر سال دو مرتبه عطایای ویژه به مردم عنایت می کند.

«وَ يَرْزُقُهُمْ فِي الشَّهْرِ رِزْقَيْنِ»

ماهانه دو مرتبه عطایایی به عموم مردم کوچک و بزرگ، زن و مرد، فقیر و دارا عنایت می کند.

این جالب است:

 «وَ يُسَوِّي بَيْنَ النَّاسِ»

در میان تمام مردم یکسان عطایا و بخشش را تقسیم می کند.

«حَتَّى لَا تَرَى مُحْتَاجاً إِلَى الزَّكَاةِ»

تا این که در جامعه نمی بینی کسی احتیاج به زکات داشته باشد.

 یعنی فقیری که مستحق باشد در جامعه به چشم نمی خورد.

«وَ يَجِي‏ءُ أَصْحَابُ الزَّكَاةِ بِزَكَاتِهِمْ إِلَى الْمَحَاوِيجِ مِنْ شِيعَتِهِ فَلَا يَقْبَلُونَهَا»

کسانی که زکات به گردن آنها واجب شده است دنبال محتاج می گردند، به هر شیعه ای می گویند زکات گردن مان است قبول می کنید؟ کسی زکات را از صاحبان زکات قبول نمی کند.

«فَيَصُرُّونَهَا وَ يَدُورُونَ فِي دُورِهِمْ فَيَخْرُجُونَ إِلَيْهِمْ فَيَقُولُونَ لَا حَاجَةَ لَنَا فِي دَرَاهِمِكُمْ»

همین طوری در خانه ها، کوچه ها، محله ها و شهرها می گردند به هر کس می رسند می گویند: احتیاجی به این پول شما نداریم

 به قدری حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) ثروت و امکانات در اختیار ما قرار داده است چشم و دل مان سیر شده است و احتیاجی نداریم. می خواهیم چه کار کنیم. بهترین خانه، بهترین مرکب، رزق، امکانات اطعمه و أشربه از هیچ جهت کمبودی در زندگی نداریم که بخواهیم از شما این زکات را قبول کنیم.

«فَيُعْطِي عَطَاءً لَمْ يُعْطِهِ أَحَدٌ قَبْلَهُ»

حضرت بخششهایی برای مردم می کند که در تاریخ بشریت سابقه ندارد احدی چه از انبیاء، چه از سلاطین، چه ملوک و چه أمرا همچنین بخششی برای مردم کرده باشند.

بحار الأنوار (ط - بيروت)؛ نویسنده: مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، ناشر: دار إحياء التراث العربي، محقق/ مصحح: جمعی از محققان، ج52، ص390 و 391

امیدواریم که خدای عالم به آبروی صدیقه طاهره فرجش را نزدیک کند و به ما توفیق درک زمان ظهورش را عنایت کند و ما را از خادمین، سربازان فداکار و فدائیان خاص حضرت قرار بدهد آن عصر را ببینیم و الحمد لله رب العالمین بگوییم.

مجری:

ان شاءالله. در دهه مبارک کرامت هستیم میلاد حضرت آقا ثامن الحجج (علیه السلام) بسیار نزدیک شده است. آقا علی ابن موسی الرضا در روایتی است که فرمودند:

«وَ تَجْعَلَنَا فِي الْجَنَّةِ مَعَهُ وَ لَا تَبْتَلِنَا فِي أَمْرِهِ بِالسَّأْمَةِ وَ الْكَسَلِ وَ الْفَتْرَةِ وَ الْفَشَلِ وَ اجْعَلْنَا مِمَّنْ تَنْتَصِرُ بِهِ لِدِينِك‏‏»

بحار الأنوار (ط - بيروت)؛ نویسنده: مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، ناشر: دار إحياء التراث العربي، محقق/ مصحح: جمعی از محققان، ج 92، ص 335

ان شاءالله بتوانیم ما هم جزء افرادی باشیم که همراه با حضرت، دین الهی را یاری می کنیم. حضرت استاد مختصری از آن چه در جلسات گذشته مطرح شد بفرمایید ان شاءالله آن افرادی که به تازگی همراه برنامه شدند در جریان قرار بگیرند.

خلاصه مطالب مطرح شده در جلسات گذشته!

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم‏، بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ وَبِهِ نَسْتَعين وَهُوَ خَيرُ نَاصِرٍ وَ مُعِينْ الْحَمْدُلِلَّه ‏وَ الصَّلَاةِ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ وَعلَیٰ آلِهِ آل الله لَا سِيَّمَا علَیٰ مَوْلانَا بَقِيَّةَ اللَّه‏ وَ الّلعنُ الدّائمُ‏ علَیٰ أَعْدائِهِمْ أعداءَ الله إلىٰ يَوم لِقَاءَ اللّه، الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذي هَدانا لِهذا وَ ما كُنَّا لِنَهْتَدِيَ لَوْ لا أَنْ هَدانَا اللَّه‏

در جلسات گذشته در رابطه با ویژگی های حکومت حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) اشاره کردیم اگر هر کس دوست دارد از یاران حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) باشد

«فَلْيَنْتَظِرْ وَ لْيَعْمَلْ بِالْوَرَعِ وَ مَحَاسِنِ الْأَخْلَاقِ»

الغيبة (للنعماني)؛ ابن أبي زينب، محمد بن ابراهيم، محقق- مصحح: غفارى، على اكبر، ناشر: نشر صدوق، ص 200

باید منتظر باشد شبانه روزش در انتظار آمدن او باشد. «وَرَع» بالاتر از تقواست. یعنی گناه نکند فکر گناه را هم از ذهنش نگذراند. محاسن و مکارم اخلاقی را هم رعایت کند. ما نسبت به هر دوی این ها مطالبی را خدمت بینندگان عزیزمان مطرح کردیم تا رسیدیم در رابطه با بحث وَرع و اخلاق خوب و سوال اخیری که عزیزمان از ما داشتند این بود که راه های ترک گناه چیست!

هیچ کس دوست ندارد گناه کند الا این که کسی دارای فطرت نادرستی باشد و علاقه به گناه کردن داشته باشد. آن هم در اثر تربیت بد و همنشینی با افراد بد، این اخلاق زشت در او رشد کند و بخواهد گناه و معصیت کند مردم آزاری کند خدا را معصیت کند. و گرنه:

«كُلُّ مَوْلُودٍ يُولَدُ عَلَى الْفِطْرَةِ»

خداوند سرشت هر کسی را فطرت خدا جویی، فطرت اخلاق خوب، فطرت عمل کردن به فضائل اخلاقی قرار داده است.

الكافي ( ط- الإسلامية)؛ نويسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق‏؛ محقق / مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد؛ ناشر: دار الكتب الإسلامية، تهران‏: 1407 ق‏، ج2، ص 13

ماهایی که گرفتار این گناه و معصیت هستیم چه کار کنیم که این گناه از ما فاصله بگیرد یا ما از گناه فاصله بگیریم؟ راه های زیادی در این زمینه وجود دارد. عرض کردیم از «آیت الله مصباح یزدی» سوال می کنند چه کار کنیم خطورات شیطانی از ذهنمان دور بشود می گوید به یاد حضرت ولی عصر باشید. به طوری به یاد امام زمان باشید که برای شما ملکه باشد همیشه خودتان را در محضر امام زمان ببینید دیگر گناهی از شما سر نمی زند.

«آیت الله بهجت» می گوید صبح بلند می شوید با یاد امام زمان بلند بشوید، دست به سینه سلام بدهید عرض کنید یابن رسول الله دست ما به دامن شما. می نشینید یا صاحب الزمان بگویید. بلند می شوید یا صاحب الزمان بگویید. تکان می خورید یا صاحب الزمان بگویید. اگر این چنین کردید شیطان هرگز اطراف شما دیده نخواهد شد.

این یک از راههایی است که می توانیم با نام حضرت ولی عصر که اسم اعظم الهی است و واسطه فیض است.

«بِيُمْنِهِ رُزِقَ الْوَرَى وَ بِوُجُودِهِ ثَبَتَتِ الْأَرْضُ وَ السَّمَاءُ»

زاد المعاد- مفتاح الجنان‏؛ نويسنده: مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى‏ (تاريخ وفات مؤلف: 1110 ق‏)، محقق / مصحح: اعلمى، علاءالدين‏، ناشر: موسسة الأعلمي للمطبوعات‏، بيروت‏ 1423 ق، ص423

می توانیم با این وضع از گناهان و معصیت دور باشیم. نکته دیگری که در جلسه قبل عرض کردیم همواره آیه شریفه:

(أَلَمْ يعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ يرَى)

آيا او ندانست که خداوند (همه اعمالش را) مي‌بيند؟!

سوره علق (96): آیه 14

را در نظر داشته باشید. دوربین خدا همیشه بالای سر ما است. تمام حرکات قلبیه و قالبیه، چشم نگاه می کند دوربین ضبط می کند. گوش مان می شنود زبان مان حرف می زند دست مان حرکت می کند. از زوایای ذهنمان چیزی خطور می کند همه را این دوربین ضبط می کند و تمام اینها در یک آرشیوی قرار می گیرد فردای قیامت این آرشیو را در اختیار ما قرار می دهند.

آنجا می بینیم تمام حرکات و سکنات مان در این فیلم ضبط شده است در یک لحظه و یک چشم به هم زدن تمام آن چه که از اول زندگی مان تا آخر عمر از ما سر زده است جلوی چشم مان مجسم می شود.

عزیزانی که در ماه مبارک رمضان برنامه «زندگی پس از زندگی» را دیدند، دیدند بعضی از افرادی که روح از بدن شان جدا شده یک حالت خاصی برایشان پیدا شده همه در این مسئله اتفاق نظر دارند که ما دیدیم در یک لحظه تمام آن چه که در عمرمان انجام داده ایم جلوی چشممان رژه می رود.

قرآن می گوید وقتی پرونده را به دستشان می دهند می گویند:

(يا وَيلَتَنَا مَالِ هَذَا الْكِتَابِ لَا يغَادِرُ صَغِيرَةً وَلَا كَبِيرَةً إِلَّا أَحْصَاهَا)

«اي واي بر ما! اين چه کتابي است که هيچ عمل کوچک و بزرگي را فرونگذاشته مگر اينکه آن را به شمار آورده است؟!

سوره کهف (18): آیه 49

آیه ای از سوره بقره خواندیم عرض کردم آیه تکان دهنده ای است. فرمود:

(وَإِنْ تُبْدُوا مَا فِي أَنْفُسِكُمْ أَوْ تُخْفُوهُ يحَاسِبْكُمْ بِهِ اللَّهُ)

اگر آنچه را در دل داريد، آشکار سازيد يا پنهان، خداوند شما را بر طبق آن، محاسبه مي‌کند.

سوره بقره (2): آیه 284

آنچه که در نهادتان دارید از ملکات خوب و بد، صفات خوب و بد، ایمان یا کفر، محبت، کینه، نفاق، صفا، حسد، بخل هر چه هست حتی عملی انجام می دهید قصدتان غیر خدا است مسجدی می سازید می خواهید مردم بگویند فلانی مسجدی ساخته است. مدرسه ای می سازید. احسانی می کنید. عزاداری می کنید. ولی نیت تان این است که مردم بگویند این آقا آدم خوبی است.

خدای عالم می گوید اینی که در نیتتان است چه برای مردم بگویید یا نگویید (يحَاسِبْكُمْ بِهِ اللَّهُ) خدا تمام این ها را فردای قیامت با شما محاسبه می کند

(فَمَنْ يعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيرًا يرَهُ؛ وَمَنْ يعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يرَهُ)

پس هر کس هموزن ذره‌اي کار خير انجام دهد آن را مي‌بيند! و هر کس هموزن ذره‌اي کار بد کرده آن را مي‌بيند!

سوره زلزله (99): آیه 7 و 8

ولذا باید خیلی مراقب باشیم که خدا را ناظر و شاهد خودمان بدانیم. حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) را ناظر و شاهد خودمان بدانیم چون تمام فیوضات از ذات اقدس ربوبی توسط حضرت ولی عصر به ما می رسد. همان اطلاعی از نهان و درونی که خدای عالم دارد آقا ولی عصر (ارواحنا لتراب مقدمه الفداء) به اذن الله همان اطلاع را بدون کم و کاست دادند.

فرقی بین علم الهی به غیب و علم ائمه فقط یک جمله است علم خدای عالم، استقلالی و ذاتی است مال خودش است علم ائمه هر چه دارند از خدا دارند.

(عَالِمُ الْغَيبِ فَلَا يظْهِرُ عَلَى غَيبِهِ أَحَدًا إِلَّا مَنِ ارْتَضَى مِنْ رَسُولٍ)

داناي نهان است و کسي را بر غيب خود آگاه نمي‏کند مگر رسولانی که آنان را برگزيده

سوره جن (72):‌ آیه 26 و 27

خدای عالم مرده زنده می کند حضرت عیسی هم می گوید:

(وَأُحْيي الْمَوْتَى بِإِذْنِ اللَّهِ)

و مردگان را به اذن خدا زنده مي‌کنم.

 سوره آل‌عمران (3): آیه 49

ولی (وَأُحْيي الْمَوْتَى) خدا با (وَأُحْيي الْمَوْتَى) حضرت عیسی زمین تا آسمان تفاوت دارد.

مجری:

بسیاری از افرادی که شبکه را پی گیری می کنند از یک طریقی دنبال دفع شبهات هم هستند. قرآن می فرماید: (أَلَمْ يعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ يرَى) یا در آن آیه: (يحَاسِبْكُمْ بِهِ اللَّهُ)، این علم غیب صرفاً مختص به خداوند است و کسی با خداوند در این صفت مشترک نیست. پس چرا شیعیان این علم غیب را برای ائمه هم قائل هستند؟

دیدگاه جالب امام خمینی (ره) درباره مقام امامت ائمه (علیهم السلام)

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

فقط یک جواب خیلی کوتاه خدمت حضرتعالی بدهم. فرمود: (يحَاسِبْكُمْ بِهِ اللَّهُ) هر آن چه شما انجام بدهید ظاهر کنید یا در باطن داشته باشید همه را خدا به حساب می آورد. قرآن هم در سوره غاشیه آیه 25 تا 29 می گوید:

(إِنَّ إِلَينَا إِيابَهُمْ* ثُمَّ إِنَّ عَلَينَا حِسَابَهُمْ)

به يقين بازگشت آنان به سوی ماست، و مسلما حسابشان (نيز) با ماست!

سوره غاشیه (88): آیات 25 و 26)

در زیارت جامعه کبیره می خوانیم:

«وَ إِيَابُ الْخَلْقِ إِلَيْكُمْ وَ حِسَابُهُمْ عَلَيْكُم‏»

برگشت مردم به سوی شما ائمه است حساب مردم هم با شما ائمه است.

من لا يحضره الفقيه؛ نویسنده: ابن بابويه، محمد بن على، ناشر: دفتر انتشارات اسلامى جامعه مدرسين حوزه علميه قم مصحح: غفاری، علی اكبر، ج2، ص612

«امام» (رضوان الله تعالی علیه) تعبیری دارد، فرمایشی که از «امام» می آید کسی نمی تواند نسبت به فرمایشات ایشان إن قلت قلت بکند. حداقلش مسلمان ها و شیعیان امام را به عنوان یک فقیه، فیلسوف، عارف، اصولی و مسلط به مبانی دینی قبول دارند. چه انقلابی باشند چه انقلابی نباشند.

حتی می بینیم خیلی از «مسیحی»ها نسبت به مقامات علمی حضرت امام هیچ حرفی نمی توانند بزنند. حتی «اپوزیسیون ها» و امثال اینها نسبت به جایگاه علمی «امام» هیچ حرفی ندارند.

«امام» (رضوان الله تعالی علیه) در کتاب «آداب الصلاة»، صفحه 263 تعبیرش این است:

«در قرآن می فرماید: (إِنَّ إِلَينَا إِيابَهُمْ) و دیگر موجودات به توسط انسان رجوع به حق کنند بلکه مرجع و معاد آنها به انسان است. چنانچه در زیارت جامعه که اظهار شمّه ای از مقامات ولایت را فرموده است می گوید: «وَ إِيَابُ الْخَلْقِ إِلَيْكُمْ وَ حِسَابُهُمْ عَلَيْكُم‏» و می فرماید: «بِكُمْ فَتَحَ اللَّهُ وَ بِكُمْ يَخْتِمُ اللَّه‏»

بعد ایشان می گوید:

«این که در آیه شریفه می فرماید: (إِنَّ إِلَينَا إِيابَهُمْ* ثُمَّ إِنَّ عَلَينَا حِسَابَهُمْ) در زیارت جامعه کبیره می فرماید: «وَ إِيَابُ الْخَلْقِ إِلَيْكُمْ وَ حِسَابُهُمْ عَلَيْكُم‏»، برگشت خلایق به سوی شما است حساب خلایق هم با شما ائمه است سری از اسرار توحید و اشاره به آن است که «رجوع بأنسان الکامل» رجوع به إلی الله است. زیرا انسان کامل، فانی مطلق و باقی به بقاء الله است و از خود تعیُن و إنیّت و أنانیتی ندارد بلکه خود از اسماء حسنیٰ و اسم اعظم است.»

در وصیتنامه سیاسی الهی «امام» یک تعبیر زیبایی است. امام در اینجا تعبیرش این است: "ما مفتخریم پیرو مذهبی هستیم که رسول خدا مؤسس آن به امر خداوند تعالی بوده است." این که بعضی از یاوه سراها می گویند مذهب شیعه بعد از عثمان به وجود آمد باید در این حرف هایشان تجدید  نظر کنند.

"ما مفتخریم ائمه معصومین از علی ابن ابی طالب گرفته تا منجی بشر حضرت مهدی صاحب الزمان (علیهم آلاف التحیة والسلام) که به قدرت الهی قادر، زنده و ناظر همه امور ما هستند."

 در کتاب «مصباح الهدایة» می فرمایند "علم امام به عالم هستی از علم عالم هستی بر خودش قوی تر و نافذتر است."

چون بدیهی ترین بدهیات علم انسان به خودش است. بدیهی ترین بدهیات، نزدیکی انسان به خودش است ولی آقا ولی عصر (ارواحنا لتراب مقدمه الفداء) از ما به خود ما نزدیک تر است. علم او به ما از علم خود ما بر ما قوی تر و نافذتر است. این یک نکته خواستم قبل از این که وارد جواب حضرتعالی بشوم عرض کنم.

آیا اعتقاد به علم غیب داشتن پیامبر و ائمه (علیهم السلام)، شرک و کفر است!؟

اما در رابطه با حرف های بی اساسی که «وهابیت» دارند مطرح می کنند مثلاً «فتاوای لجنه دائمه عربستان سعودی» که در رأس آن آقای «بن باز» متوفای 1420 بوده است می گوید:

«ادعاء علم الغيب كفر، قال تعالى: { قُلْ لَا يَعْلَمُ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ الْغَيْبَ إِلَّا اللَّهُ }»

ادعای علم غیب کفر است. چون قرآن می گوید: کساني که در آسمانها و زمين هستند غيب نمي‌دانند جز خدا

فتاوى اللجنة الدائمة للبحوث العلمية والإفتاء؛ المؤلف : أحمد بن عبد الرزاق الدويش، الناشر : الرئاسة العامة للبحوث العلمية والإفتاء؛ ج1، ص 141؛ السؤال الرابع من الفتوى رقم ( 5476 )

«محمد بن عبد الوهاب» در کتاب «أصول الدين الإسلامي» می گوید:

«ومن ادعى شيئاً من علم الغيب، قد أمرنا الله أن نكفر بها ونجتنب عنها»

کسی که ادعای چیزی از علم غیب کند کافر است.

أصول الدين الإسلامي مع قواعده الأربع؛ المؤلف: محمد بن عبد الوهاب بن سليمان التميمي النجدي (المتوفى: 1206هـ)؛ المحقق: رتبها محمد الطيب بن إسحاق الأنصاري، الناشر: دار الحديث الخيرية بمكة المكرمة؛ ص 24

 جالب این است که «بن باز» در «فتاوا نورٌ علی الدرب» می گوید

«فاللوح المحفوظ لا يطلع عليه إلا الله عز وجل»

لوح محفوظ را کسی جز خدا نمی داند.

«ومن زعم أنه يعلم ما فيه فهو كافر يستتاب من ولاة الأمر فإن تاب وإلا وجب قتله حماية للمسلمين من شره وفتنته»

هر کس گمان کند از لوح محفوظ خبر دارد کافر است باید توسط ولی امر توبه داده شود اگر توبه نکرد کشتن او واجب است.

فتاوى نور على الدرب؛ المؤلف: عبد العزيز بن عبد الله بن باز (المتوفى: 1420هـ)، اعتنى به: أبو محمد عبد الله بن محمد بن أحمد الطيار - أبو عبد الله محمد بن موسى الموسى؛ ص 223

شاگرد «ابن تیمیه»، «ابن قیم» می گوید استاد من «ابن تیمه» از لوح محفوظ به ما خبر می داد. تناقض ها را ببینید. این می گوید «من زعم أنه يعلم ما فيه فهو كافر». افراد دیگری چه «ابن تیمیه» و دیگران حرف های زیادی در این زمینه دارند.

اولاً امثال آقا «سعید» عزیزمان که جلسه قبل در خدمت شان بودیم بینندگان عزیز، عزیزان شیعه، عزیزان اهل سنت، آنهایی که فریب «سلفی» را خوردند از آیات قرآن یک آیه را گرفتن و بر مبنای آن عقیده ساختن حرام و خلاف شرع است.

چون قرآن مطلق دارد، مقید دارد، ناسخ دارد، منسوخ دارد، عام و خاص دارد لذا نباید یک آیه را بگیریم از آن طرف از آیات دیگر صرف نظر کنیم. مثلاً یکی بگوید:

(قُلْ يتَوَفَّاكُمْ مَلَكُ الْمَوْتِ الَّذِي وُكِّلَ بِكُمْ ثُمَّ إِلَى رَبِّكُمْ تُرْجَعُونَ)

بگو: «فرشته مرگ که بر شما مأمور شده، (روح) شما را مي‌گيرد؛ سپس شما را بسوي پروردگارتان بازمي‌گردانند.»

سوره سجده (32): آیه11

خدا کار ندارد عزرائیل قبض روح می کند. در مقابل یکی بگوید قرآن فرمود:

(اللَّهُ يتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حِينَ مَوْتِهَا)

خداوند ارواح را به هنگام مرگ قبض مي‌کند.

سوره زمر (39): آیه 42

یکی به این آیه استدلال کند قبض روح دست خدا است یکی می گوید نه قبض روح به دست ملائکه است. ولی (يتَوَفَّاكُمْ مَلَكُ الْمَوْتِ الَّذِي وُكِّلَ بِكُمْ) این (وکَّل بِکُمْ) همه چیز را حل کرده است.

(وَهُوَ الَّذِي يحْيي وَيمِيتُ)

و او کسي است که زنده مي‌کند و مي‌ميراند.

سوره مؤمنون (23): آیه 80

می گوید زنده کردن مرده ها همه دست خدا است غیر از خدا هیچ کس نمی تواند. می گوید حضرت عیسی هم زنده می کرد ولی این کلمه بإذن الله که در ذیل کلمه:

(وَأُحْيي الْمَوْتَى بِإِذْنِ اللَّهِ)

و مردگان را به اذن خدا زنده مي‌کنم

سوره آل‌عمران (3): آیه 49

این روشن می کند. آن که مستقلاً و ذاتاً، مرده زنده می کند خدا است. آن که با اذن خدا می تواند مرده، زنده کند غیر خدا است ملائکه، حضرت عیسی، حضرت موسی، رسول اکرم، ائمه (علیهم السلام)، اولیاء الله همه می توانند بأذن الله تبارک وتعالی برسند به آن مرحله بالا برسند از نظر تهذیب نفس می توانند مرده زنده کنند.

حتی «ابن تیمیه» می گوید خیلی از بزرگانی داریم مرده زنده کردند. حتی حرف های آن اساتید، خدا و پیغمبرشان را هم نگرفتند. مثلاً قرآن می گوید:

(وَعِنْدَهُ مَفَاتِحُ الْغَيبِ لَا يعْلَمُهَا إِلَّا هُوَ)

کليدهای غيب، تنها نزد اوست؛ و جز او، کسی آنها را نمی ‌داند.

سوره انعام (6): آیه 59

همان طوری که این آقا استدلال کرد:

(لَا يعْلَمُ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ الْغَيبَ إِلَّا اللَّهُ)

کساني که در آسمانها و زمين هستند غيب نمي‌دانند جز خدا

سوره نمل (27) آیه65

در کنارش هم خیلی واضح تر به پیغمبر می گوید:

(قُلْ لَا أَقُولُ لَكُمْ عِنْدِي خَزَائِنُ اللَّهِ وَلَا أَعْلَمُ الْغَيبَ(

بگو: «من نمي‌گويم خزاين خدا نزد من است؛ و من، (جز آنچه خدا به من بياموزد،) از غيب آگاه نيستم

سوره انعام(6): آیه50

خزینه های خدا دست ما نیست من غیب نمی دانم. ما به این آیه استدلال کنیم پیغمبر می گوید من غیب نمی دانم در سوره هود و انعام تکرار شده است. از آن طرف در سوره جن آیه 26 و 27

(عَالِمُ الْغَيبِ فَلَا يظْهِرُ عَلَى غَيبِهِ أَحَدًا إِلَّا مَنِ ارْتَضَى مِنْ رَسُولٍ)

دانای غيب اوست و هيچ کس را بر اسرار غيبش آگاه نمی ‌سازد، مگر رسولانی که آنان را برگزيده

سوره جن (72): آیه 26

(عالم الغیب) خدا است و بر غیبش آن کسانی که از آن ها راضی است با اطلاع می کند چقدر زیبا، عالم الغیب مستقل خدا است. عالم الغیب ذاتی خدا است. ولی خدای عالم به یک بنده ای اجازه می دهد از غیب خبر بدهد. چه اشکالی دارد؟

حضرت عیسی می گوید:

(وَأُنَبِّئُكُمْ بِمَا تَأْكُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِي بُيوتِكُمْ)

و از آنچه مي‌خوريد، و در خانه‌هاي خود ذخيره مي‌کنيد، به شما خبر مي‌دهم؛

سوره آل‌عمران (3): آیه 49

هر چه در خانه هایتان می خورید من نیستم ولی به شما خبر می دهم چه می خورید؟ در خانه هایتان هر چه ذخیره می کنید خبر می دهم. ولی همه چیز به اذن الله است. این به اذن الله است که می تواند مرز شرک و ایمان را روشن کند.

یعنی هر کس بگوید (نستجیر بالله) حضرت عیسی مستقلاً از غیب خبر می دهد مشرک است. اگر بگوید باذن الله خبر می دهد مؤمن است. این را آقایان توجه ندارند یعنی یک چشمی به آیات قرآن نگاه می کنند. یک عده از آیات را می گیرند (یُؤمِنونَ بِبَعْضِ الْكِتَابِ) ولی از بعضی دیگر خبر نمی دهد.

 «تفسیر ابن کثیر دمشقی» شاگرد یا نوچه آقای «ابن تیمیه» متوفای 774 در تفسیرش در ذیل آیه شریفه:

(عَالِمُ الْغَيبِ فَلَا يظْهِرُ عَلَى غَيبِهِ أَحَدًا إِلَّا مَنِ ارْتَضَى مِنْ رَسُولٍ)

دانای غيب اوست و هيچ کس را بر اسرار غيبش آگاه نمی ‌سازد، مگر رسولانی که آنان را برگزيده

سوره جن (72): آیه 26

می گوید:

«وقوله تعالى (عالم الغيب فلا يظهر على غيبه أحدا إلا من ارتضى من رسول) هذه كقوله تعالى (ولا يحيطون بشيء من علمه إلا بما شاء) وهكذا قال هنا إنه يعلم الغيب والشهادة وأنه لا يطلع أحدا من خلقه على شيء من علمه إلا مما أطلعه تعالى عليه ولهذا قال (عالم الغيب فلا يظهر على غيبه أحدا إلا من ارتضى من رسول) وهذا يعم الرسول الملكي والبشري»

تفسير القرآن العظيم؛ اسم المؤلف: إسماعيل بن عمر بن كثير الدمشقي أبو الفداء الوفاة: 774، دار النشر: دار الفكر - بيروت – 1401، ج4، ص 434

خدای عالم از غیبش آگاه نمی کند مگر راضی باشد. این هم رسل ملکی و بشری را هم می گیرد. یعنی هم ملائکه باذن الله از غیب خبر می دهند هم انبیاء از غیب خبر می دهند.

یا آقای «ابن حجر عسقلانی» در «فتح الباری»، در ذیل آیه:

(وَلَوْ كُنْتُ أَعْلَمُ الْغَيبَ لَاسْتَكْثَرْتُ مِنَ الْخَيرِ وَمَا مَسَّنِي السُّوءُ)

اگر از غيب باخبر بودم، سود فراواني براي خود فراهم مي‌کردم، و هيچ بدي (و زياني) به من نمي‌رسيد.

سوره اعراف (7): آیه 188

می گوید:

«وسائر ما كان النبي صلى الله عليه وسلم يخبر به من الغيوب بإعلام الله تعالى إياه لا أنه يستقل بعلم ذلك»

تمام آنچه که پیغمبر از غیب خبر می دهد با تعلیم خداوند است نه این که پیغمبر مستقلاً علم غیب دارد.

فتح الباري شرح صحيح البخاري؛ اسم المؤلف: أحمد بن علي بن حجر أبو الفضل العسقلاني الشافعي الوفاة: 852، دار النشر: دار المعرفة - بيروت، تحقيق: محب الدين الخطيب، ج9، ص 203

اگر مستقلاً علم غیب دارد می گوید شرک است؛ باذن الله علم غیب داشته باشد توحید می شود. این عبارت های بزرگان شما است.

 «تفسیر بحر المحیط» آقای «ابو حیان اندلسی» متوفای 745 معاصر «ابن تیمیه، ذهبی و ابن کثیر دمشقی» ایشان هم دارد:

«(وَلَكِنَّ اللَّهَ يَجْتَبِى) أي : يختار ويصطفي (مِن رُّسُلِهِ مَن يَشَاء) فيطلعه على ما شاء من المغيبات»

در اینجا می گوید خداوند از مغیبات، بر هر کسی از بندگانش بخواهد اطلاع می دهد. بعد می گوید:

«فاطلاع الرسول على الغيب هو باطلاع الله تعالى بوحي إليه»

خدای عالم به وحی و الهامش پیغمبر را از غیب خبر می دهد.

تفسير البحر المحيط، اسم المؤلف: محمد بن يوسف الشهير بأبي حيان الأندلسي، دار النشر: دار الكتب العلمية - لبنان/ بيروت - 1422هـ -2001م ، الطبعة: الأولى، تحقيق: الشيخ عادل أحمد عبد الموجود، ج3، ص132

یا آقای «بیضاوی» یک مقدار از انبیاء فراتر رفته است در «تفسیر بیضاوی»، در مورد آیه: (عَالِمُ الْغَيبِ فَلَا يظْهِرُ عَلَى غَيبِهِ أَحَدًا إِلَّا مَنِ ارْتَضَى مِنْ رَسُولٍ) می گوید:

«وكرامات الأولياء على المغيبات»

این که بعضی از اولیاء، - انبیاء را هم کار ندارد - بعضی از اولیاء الهی و بندگان خوب خدا، اینهایی که از غیب خبر می دهند.

«إنما تكون تلقيا عن الملائكة»

این اولیاء خدا ارتباطی که با ملائکه می گیرند از غیب خبر می دهند

«كاطلاعنا على أحوال الآخرة بتوسط الأنبياء»

تفسير البيضاوي؛ اسم المؤلف: البيضاوي الوفاة: 685، دار النشر: دار الفكر – بيروت، ج5، ص402

همانطوری که ما قیامت را ندیدیم آینده و غیب است ولی انبیاء خبر دادند در قبر نکیر، منکر، سوال و فشار قبری است. در فردای قیامت اصحاب یمین و شمالی است تمام اینها غیب است. غیب شاخ و دم ندارد اینها را پیغمبر از کجا گفته است؟ از خودش گفته است شرک است اگر «بوحیٍ من الله و بعلمٍ من الله» گفته است عین توحید می شود.

«تفسیر قرطبی»، عصاره شش قرن صدر اسلام است به صراحت می گوید:

«فالله تعالى عنده علم الغيب وبيده الطرق الموصلة إليه»

علم غیب دست خدا است. راه های رسیدن به علم غیب هم دست خدا است هم علم غیب دست خدا است هم راه وصول به علم غیب هم دست خدا است.

«لا يملكها إلا هو فمن شاء إطلاعه عليها أطلعه ومن شاء حجبه عنها حجبه»

هر کس را خدای عالم بخواهد از غیب اطلاع پیدا کند خبر می دهد. هر کس را خدا بخواهد از علم غیب محروم کند محرومش می کند.

الجامع لأحكام القرآن؛ اسم المؤلف: أبو عبد الله محمد بن أحمد الأنصاري القرطبي الوفاة: 671، دار النشر: دار الشعب – القاهرة، ج7، ص2

در «شرح صحیح بخاری ابن بطال» متوفای 449 یعنی قدیمی ترین «شرح صحیح بخاری» است بعد از او «شرح صحیح بخاری» آقای «ابن حجر» متوفای 852 می شود «بدر الدین عینی» متوفای 855 می شود. ایشان در «شرح صحیح بخاری»،‌ جلد 10، صفحه 201 می گوید:

«جعل لكثير من أنبيائه السبيل إلى كثير من علم الغيب»

بسیاری از انبیاء به بسیاری از علم غیب دسترسی داشتند.

شرح صحيح البخاري؛ اسم المؤلف: أبو الحسن علي بن خلف بن عبد الملك بن بطال البكري القرطبي الوفاة: 449هـ، دار النشر: مكتبة الرشد - السعودية / الرياض - 1423هـ - 2003م، الطبعة: الثانية، تحقيق: أبو تميم ياسر بن إبراهيم، ج10، ص201

 اینها چه دارند می گویند؟ این «وهابی»ها دنبال چه هستند؟ آقای «نووی» از او تعبیر به فقیه الأمة می کنند متوفای 676 است. همان سالی که مرحوم «محقق حلی» صاحب «معتبر» از دنیا رفته است. استاد «علامه حلی» که از نظر فقهی، مرز متقدمین و متأخرین است. کتاب «تهذیب الأسماء واللغات» دارد:

«ومنها أخباره بالمغيبات»

حضرت عیسی از غیب خبر داد.

«قال الله تعالى إخبارا عنه (وأنبئكم بما تأكلون وما تدخرون في بيوتكم)»

خبر می دهم به شما آن چه که در خانه هایتان می خورید و آن چه که ذخیره می کنید.

«ومنها مشيه على الماء»

حضرت عیسی روی آب راه می رفت.

 هر کس نمی تواند روی آب راه برود به اذن الهی دارد راه می رود. آب طوری است که پایین می برد.

«ومنها نزول المائدة عليه من السماء بنص القرآن»

تهذيب الأسماء واللغات؛ اسم المؤلف: محي الدين بن شرف النووي الوفاة: 676هـ، دار النشر: دار الفكر - بيروت - 1996، الطبعة: الأولى، تحقيق: مكتب البحوث والدراسات، ج 2، ص 359

این ها کاملاً واضح و روشن است. «وهابی ها» می گویند هر کس از علم غیب و لوح محفوظ خبر بدهد کافر است. اینها را چه کار می خواهند بکنند؟

ما از آقایان «وهابی ها» و «سلفی ها» سوال می کنیم تمام اینها را کنار می گذاریم به «صحیح مسلم» مراجعه می کنیم آقایان می گویند «صحیح مسلم أصح الکتاب» بعد از قرآن است. بفرمایید در این کتاب چندین روایت آمده است از «حذیفه» که می گوید: رسول گرامی بلند شد خطبه خواند.

«ما تَرَكَ شيئا يَكُونُ في مَقَامِهِ ذلك إلى قِيَامِ السَّاعَةِ إلا حَدَّثَ بِهِ»

پیامبر تمام اتفاقاتی که تا قیامت می افتد بالای منبر برای همه صحابه گفت.

 پس پیغمبر گفت صحابه هم آگاه شدند. همه علم غیب پیدا کردند می گوید:

«حَفِظَهُ من حَفِظَهُ وَنَسِيَهُ من نَسِيَهُ»

آنهایی که واقعاً حافظه خوبی داشتند تمام این علم غیب را در سینه شان نگه داشتند. آنهایی که حافظه خوب نداشتند فراموش کردند.

در روایت بعدی حذیفه می گوید می گوید:

«أخبرني رسول اللَّهِ بِمَا هو كَائِنٌ إلى أَنْ تَقُومَ السَّاعَةُ»

پیغمبر تمام اخبار را تا روز قیامت به من خبر داد.

آقایان «وهابی ها» و «سلفی ها» به ما جواب بدهید این که «حذیفه» می گوید تا قیامت همه چیز را می دانم آیا «حذیفه» را کافر می دانید یا کافر نمی دانید، تکلیف این آقا را برای ما روشن کنید؟

باز در روایت بعدی «ابو زید عمرو بن أخطب» می گوید پیغمبر نماز صبح با ما خواند بالای منبر رفت تا ظهر خطبه خواند. نماز ظهر را خواند رفت خطبه خواند. نماز عصر را خواند تا غروب یعنی بعد از نماز صبح تا مغرب و عشاء بعد از نماز ها خطبه خواند.

«فَأَخْبَرَنَا بِمَا كان وَبِمَا هو كَائِنٌ فَأَعْلَمُنَا أَحْفَظُنَا»

از تمام گذشته و آینده پیغمبر به ما خبر داد. هر کس حافظه قوی داشت مطالب پیغمبر را گرفت.

صحيح مسلم؛ اسم المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسين القشيري النيسابوري الوفاة: 261، دار النشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت، تحقيق: محمد فؤاد عبد الباقي، ج4، ص2216 و 2217 ح2891 و 2892

پس هم پیغمبر علم غیب دارد تا قیامت خبر می دهد؛ هم صحابه به تعلیم پیغمبر از علم غیب خبر دارند. شما که می گویید: «من ادعی أنه یعلم الغیب فهو کافر» بیایید تکلیف پیغمبر را روشن کنید. تکلیف اقایان «حذیفه» و «عمرو ابن أخطب» را برای روشن بفرمایید چرا دارید بی سوادی خودتان را به نمایش می گذارید؟ دنبال چه هستید؟ دنبال این هستید که اهل بیت و شیعه را تخطئه کنید چرا؟ دنبال این هستید که شیعه و سنی را به جان هم بیاندازید؟

فرمایشات «مقام معظم رهبری» در سالگرد رحلت «امام» با این که مشخص بود ایشان حال مساعدی نداشتند صدای شان غیر از صدای همیشگی شان بود فرمودند تلاش کنیم اختلاف شیعه و سنی راه نیاندازیم، شیعه و سنی باید زندگی مسالمت آمیزی داشته باشند. ایشان برای چه کسی دارد می گوید؟ برای پرنده های آسمان نمی گوید برای من و شما دارد می گوید.

آن «شبکه وهابی» آن خطیب جمعه ای که در نماز جمعه شروع می کند با زبان بی زبانی شرک شیعه را تثبیت می کند می گوید هر کس متوسل بشود مشرک است. معتقد به علم غیب باشد مشرک است. به زیارت قبور برود مشرک است. فرمایشات ایشان با تو هم است، شما که ولی فقیه را أولی الأمر می دانید از ما بالاتر برایش مقام قائل هستید.

ما نماینده اولی الأمر می دانیم شما خود أولی ألامر می دانید، این بزرگوار با شما است چرا دارید این کار را می کنید؟ چرا در شبکه هایتان این شکلی مطرح می کنید؟

همچنین بعضی از شیعیان داغ به قولی «تشیع انگلیسی» آنهایی که در «آمریکا» سر و سامانی گرفتند اعلام می کند این شبکه ام را تأسیس کردم (به قول خودش) برای این که به مقدسات اهل سنت توهین کنم.

آقا با این کارت کجا را فتح کردی؟ ما بارها در اینجا گفتیم شاید هزار بار گفتیم در جلساتی که برای طلبه ها و اساتید حوزه داشتم گفتم. در این شبکه گفتم، در «شبکه سلام» گفتم. در «شبکه المستقله» که مال «عربستان سعودی» است گفتم. در «شبکه ولایت» گفتم این عقیده ما است هرگونه توهین به مقدسات اهل سنت، اضافه می کنیم یا توهین مقدسات شیعه که باعث اختلاف بشود این گناه بزرگ بلکه لا یُغفر است. هیچ شک و شبهه ای در آن نیست.

هر کس باشد در هر مقامی باشد بخواهد با توهین به مقدسات یکدیگر حقانیت خودش را ثابت کند نه تنها حقانیتش را ثابت نکرده است بطلان عقیده اش را ثابت می کند از این بهتر و واضح تر؟!

 تعدادی از علمای بزرگوار از «ایرانشهر» چندی قبل منزل ما تشریف آورده بودند آنجا به صراحت گفتم در «بیرجند» در جمعی که در خدمت علمای اهل سنت بودیم اینجا هم بارها گفتیم.

گفتم بنده «قزوینی» معتقد هستم فراتر از بحث تقریب، فراتر از بحث وحدت باید شیعه و سنی با یکدیگر با صفا و صمیمیت زندگی کنیم. هر چه به صفا و صمیمیت ما ضرر بزند خلاف شرع و حرام است. ما باید این را برای خودمان الگو قرار بدهیم.

بارها مثال زدم در «ایران» داریم زن و شوهری در یک خانه زندگی می کنند یکی شان شیعه است و دیگری سنی است. فرزندان شان یکی شیعه و دیگری سنی است نمونه زیاد داریم. حتی یک خانواده ای چندی قبل به «قم» آمده بودند خانم می گفت همسرم سنی و من شیعه هستم چهار بچه دارم دو تای شان شیعه و دو تای شان سنی هستند.

تا به حال نه از شوهرم سوال کردم چرا سنی هستی نماز دست بسته می خواند یک دفعه سوال نکردم چرا دست بسته نماز می خوانی؟ من دست باز نماز می خوانم یک دفعه ایشان از من سوال نکرده چرا دست باز نمی خوانم.

بچه های من یکی دست باز نماز می خواند دیگری دست بسته نماز می خواند. این را صفا می گویند، باید در جامعه مان این طور صفا و صمیمیت داشته باشیم.

بحث های علمی سر جای خودش است این که بگوییم به بهانه تقریب، وحدت، صفا و صمیمیت حقانیت مذهب خودمان را بیان نکنیم ادله خودمان را بیان نکنیم یا یک سنی ادله خودش را بیان نکند این را هیچ کس نگفته است.

نه «امام» گفته، نه رهبری گفته و نه مراجع می گویند. بحث های علمی به تعبیر «شهید مطهری» در کتاب «امامت و رهبری» صفحه 22 یا 23 می گوید مباحث علمی سر و کارش با عقل، منطق و خرد است.

بحث های علمی را می کنیم. آن آقایان هم بحث های علمی می کنند ولی بحث های علمی که در لا به لای بحث علمی توهین نکنیم تعریضی نداشته باشیم. اهانت نداشته باشیم. معتقد هستیم امیر المؤمنین خلیفه اول است این هم ادله ما است آن هم می گوید ما معتقد هستیم ابوبکر خلیفه اول است این هم ادله ما است.

فردای قیامت هر کسی بر مبنای حجتی که برای او تمام شده است محاسبه می شود. شاید بیش از بیست روایت داریم که بعضی از روایات صحیح صد در صد است امام صادق (سلام الله علیه) فردای قیامت تعدادی از کسانی که معتقد به ولایت امیر المؤمنین و شیعه نیستند ولی بغض علی را هم ندارند نصب علی را نکردند وارد بهشت خواهند شد.

من از بعضی از تندروهای شیعه تقاضا می کنم این روایات را مورد مطالعه قرار بدهند یکی دو روایت نیست. در ذهنم است بالای بیست تا روایت داریم. ان شاءالله یک روزی سوال کنید چند تای از این روایت ها را مفصل با تصویرش برای مردم نشان بدهم. بگویم چون شیعه هستم فقط بهشت مال من است غیر از من هیچ کس حق بهشت رفتن ندارد؟ این خلاف دستورات اهل بیت است.

مجری:

الان در دهه کرامت و میلاد حضرت آقا علی ابن موسی الرضا هستیم. صفت رضا را به ایشان دادند به خاطر اینکه تمام اقشار مختلف نسبت به ایشان رضایت داشتند. خصوصا در مناظراتشان که چقدر معروف و مشهور است.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

حضرت با «مسیحی ها» با «یهودی ها» با علمای اهل سنت مناظره داشتند. امام جواد با اهل سنت مناظراتی داشتند این مناظرات سر جای خودش است. اثبات حقانیت مذهب سر جای خودش است ولی در اثبات حقانیت، نباید کفر طرف مقابل را ثابت کنیم.

خدا بیامرزد استادی داشتیم آقای «فاضل اصفهانی» آن زمانی بود که بعضی از آقایان بعضی از مراجع را تکفیر و تفسیق می کردند. خدمت ایشان در «مسجد محمدیه»، «لمعه» می خواندیم الان مسجد خراب شد وارد حرم شده است.

ایشان جمله زیبایی فرمود گفت می خواهیم فضیلت «سلمان» را ثابت کنیم دو راه دارد. یا می گوییم «ابوذر» کافر و «سلمان» مسلمان واقعی است. یک راه دیگر این که می گوییم «ابوذر» هم خوب است «سلمان» هم خوب است ولی «سلمان» در خوبی چندین برابر «ابوذر» است. ما نباید برای اثبات افضلیت یک نفر با کفر طرف مقابل اثبات کنیم.

این را بارها گفتم اگر آیاتی نداشتیم که بفرماید:

(وَلَا تَسُبُّوا الَّذِينَ يدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَيسُبُّوا اللَّهَ عَدْوًا بِغَيرِ عِلْمٍ)

(به معبود) کساني که غير خدا را مي‌خوانند دشنام ندهيد، مبادا آنها (نيز) از روي (ظلم و) جهل، خدا را دشنام دهند!

سوره انعام (6): آیه 108

این همه روایات از ائمه نداشتیم و خطبه حضرت علی (سلام الله علیه) که فرمود:

«إِنِّي أَكْرَهُ لَكُمْ أَنْ تَكُونُوا سَبَّابِين‏»

نهج البلاغة (للصبحي صالح)؛ نویسنده: شريف الرضى، محمد بن حسين، ناشر: هجرت، محقق/ مصحح: فیض الاسلام، ص323، خطبه 206

از امام صادق هم نداشتیم؛ مراجع هم نفرموده بودند «امام» و «رهبری» هم نگفته بودند در رابطه با اهل سنت شما برخورد تند نکنید، ما بودیم و عقل خودمان بود عقل ما چه حکمی به ما می کرد؟

اگر بخواهیم فرهنگ اهل بیت را منتشر کنیم با فحش دادن، توهین کردن دیگران می شود این مکتب را منتشر کرد؟ یا نه با فحش و توهین به دیگران مردم را نسبت به شیعه و مکتب بدبین می کنیم. اصلاً عقل ما چه قضاوت می کند؟

مجری:

در ایام ولادت حضرت آقا موسی الرضا (علیه السلام) هستیم و همینک سراغ تماسهای شما بینندگان گرامی خواهیم رفت.

تماس بینندگان برنامه:

بیننده: (آقای محمدی از اصفهان – شیعه)

سلام عرض می کنم خدمت مجری ارجمند و استاد بزرگوار، حاج آقا خیلی استفاده کردیم بویژه یک مطلب خیلی جدید بود فرمایش حضرت «امام خمینی» (رحمة الله علیه) را با آیه قرآن تطبیق دادید. هم تازگی داشت و هم جای بحث بیشتر.

در ارتباط با إخبار حوادث مستقبله «بصره» که در خطبه 128 «نهج البلاغه» در ارتباط با اخبار غیبیه است از حضرت پرسیدند در ارتباط با حمله به «بصره» و چیزهایی که نمی دانم مربوط به آینده، آیندها ست و یا زمانش گذشته است توضیحاتی دادند.

به هرحال حاکی از علم غیب امام است هیچ کس از مخالفین امام علی در طول تاریخ منکر این خطبه حضرت علی نشده است سندش هم همان طور که مستحضر هستید کسانی که به شیعه حمله می کنند هرگز جرأت نکردند به این خطبه نزدیک بشوند بگویند حضرت علی مطلبی غیر واقعی گفتند اگر صلاح می دانید توضیح بفرمایید

مجری:

تشکر جناب اقای محمدی، در خدمتتان هستیم حضرت استاد.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

در رابطه با علم ائمه از غیب ان شاءالله مفصل صحبت خواهیم کرد. من جمله خطبه 128 «نهج البلاغه»‌ است دارد:

«و من كلام له (علیه السلام) فيما يخبر به عن الملاحم بالبصرة»

اتفاقاتی که در «بصره» می افتد به «أحنف» حضرت مفصل مشخص می کند از آینده خبر می دهد بعضی از افراد می گویند:

«فَقَالَ لَهُ بَعْضُ أَصْحَابِهِ لَقَدْ أُعْطِيتَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ عِلْمَ الْغَيْبِ»

یا علی تو علم غیب می دانی؟

«فَضَحِكَ (علیه السلام) وَ قَالَ لِلرَّجُلِ وَ كَانَ كَلْبِيّاً»

ایشان از قبیله بنی کلب بوده است. فرمود:

«يَا أَخَا كَلْبٍ لَيْسَ هُوَ بِعِلْمِ غَيْبٍ وَ إِنَّمَا هُوَ تَعَلُّمٌ مِنْ ذِي عِلْمٍ»

ای برادر بنی کلب! اینی که از آینده «بصره» گفتم علم غیب نیست. اینها در حقیقت فرا گرفته از صاحب علم است.

بعد حضرت می فرماید:

«وَ إِنَّمَا عِلْمُ الْغَيْبِ عِلْمُ السَّاعَةِ وَ مَا عَدَّدَهُ اللَّهُ سُبْحَانَهُ بِقَوْلِهِ إِنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَ يُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَ يَعْلَمُ ما فِي الْأَرْحامِ وَ ما تَدْرِي نَفْسٌ ما ذا تَكْسِبُ غَداً وَ ما تَدْرِي نَفْسٌ بِأَيِّ أَرْضٍ تَمُوتُ الْآيَةَ فَيَعْلَمُ اللَّهُ سُبْحَانَهُ مَا فِي الْأَرْحَامِ مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَى وَ قَبِيحٍ أَوْ جَمِيلٍ وَ سَخِيٍّ أَوْ بَخِيلٍ وَ شَقِيٍّ أَوْ سَعِيدٍ وَ مَنْ يَكُونُ [لِلنَّارِ] فِي النَّارِ حَطَباً أَوْ فِي الْجِنَانِ لِلنَّبِيِّينَ مُرَافِقاً فَهَذَا عِلْمُ الْغَيْبِ الَّذِي لَا يَعْلَمُهُ أَحَدٌ إِلَّا اللَّهُ وَ مَا سِوَى ذَلِكَ فَعِلْمٌ عَلَّمَهُ اللَّهُ نَبِيَّهُ فَعَلَّمَنِيهِ وَ دَعَا لِي بِأَنْ يَعِيَهُ صَدْرِي وَ تَضْطَمَّ عَلَيْهِ جَوَانِحِي‏»

نهج البلاغة (للصبحي صالح)؛ نویسنده: شريف الرضى، محمد بن حسين، ناشر: هجرت، محقق/ مصحح: فیض الاسلام، ص185، خطبه 128

 «علم الغیب» و «علم الساعة» چیست اینها را حضرت مفصل جواب می دهد ولی می گوید آن چه از سینه من در این قضایا صادر شد تمامی اینها تعلم و آموزش از خدای عالم و نبی مکرم بوده است مستقلاً از علم غیب خبر ندارم. آنچه که خدای عالم در اختیار ما قرار داده بود داریم برای مردم می گوییم.

این خطبه، خطبه خیلی مفصلی است نکات خیلی ظریفی دارد تمام معیارها و ملاک های شرک و توحید را حضرت امیر (سلام الله علیه) در اینجا بیان می کند.

البته این را هم خدمتتان عرض کنم مخاطبین حضرت یک مخاطبینی هستند که نسبت به امیر المؤمنین علم و شناختی آنچنانی ندارند. علی را مثل بعضی از افراد شیعه نمای «سلفی» - که می گویند اینها علمای ابرار هستند، علم اینها مقداری از مراجع بالاتر است – می دانند و لذا آگاهی از جایگاه امیر المؤمنین ندارند.

لذا حضرت برای این که، اینها دچار شبهه نشوند فرمود علم غیب، علم الساعة است خدای عالم «يُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَ يَعْلَمُ ما فِي الْأَرْحامِ»، خدا از آنچه که در رحم ها است خبر دارد. اگر بنا باشد بگوییم آن چه که در رحم است فقط خدا می داند این علم غیب است. اینها که امروز می روند سونوگرافی می کنند تمام مشخصات بچه را می گویند پس این هم قائل به علم غیب است باید کفر و شرک باشد!

شرح فرازهایی از «خطبه معرفت نورانی» امیرالمؤمنین (سلام الله علیه)

امیر المؤمنین (سلام الله علیه) اوج مظلومیتش در این خطبه نشان داده می شود، برای این که مردم را که شناختی از علی ندارند و نمی دانند علی کیست. لذا می آید یک سری مطالبی را مطرح می کند که مطابق با تفکرات مردم است. این خطبه را در مقابل «خطبه معرفت نورانی» بگذارید که برای «ابوذر» و «سلمان» امیر المؤمنین بیان می کند.

عبارتهای خطبه 128 را با عبارت های که حضرت امیر برای «سلمان»‌ و «ابوذر» بیان می کند زمین تا آسمان تفاوت دارد. من فقط به قسمتی از این خطبه نورانی اشاره می کنم می گوید:

«قَالَ (علیه السلام) إِنَّهُ لَا يَسْتَكْمِلُ أَحَدٌ الْإِيمَانَ حَتَّى يَعْرِفَنِي كُنْهَ مَعْرِفَتِي بِالنُّورَانِيَّةِ»

هیچ کس ایمانش به کمال نمی رسد تا اینکه من را با معرفت نورانی بشناسد

 بعد می گوید:

«مَعْرِفَتِي بِالنُّورَانِيَّةِ مَعْرِفَةُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَل وَ مَعْرِفَةُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مَعْرِفَتِي بِالنُّورَانِيَّة‏»

معرفت نورانیت من، معرفت الله است. و شناختن خدا هم شناختن من به نورانیت است.

بحار الأنوار (ط - بيروت)؛ نویسنده: مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، ناشر: دار إحياء التراث العربي، محقق/ مصحح: جمعی از محققان، ج26، ص1

یعنی ائمه (علیهم السلام) جلوه اتم خدا هستند. همان تعبیری که حضرت امام دارد خدای عالم تمام کمالات ذاتی، صفاتی، اسمائی و افعالی را در این وجود چهارده معصوم تجلی داده است، این مهم است.

این عبارت را عزیزان دقت کنند شاید بالاترین تعبیری است که ما می توانیم در رابطه با امام (علیه السلام) بخواهیم بیان کنیم.

دفعه قبل هم اشاره ای داشتم از بزرگان زیاد است ولی این عبارتی که از امام مطرح می شود کسی شاید نسبت به بعضی از آقایان اشکال علمی کنند ولی کسی نسبت به «امام (رضوان الله تعالی علیه)» نمی توانند اشکال علمی کنند.

کتاب «آداب الصلاة»، صفحه 183 می نویسد: "حق تعالی به جمیع شئون ذاتیه و صفاتیه و اسمائیه و افعالیه بر آن تجلی نموده است." دیگر چه ماند؟ بعد دارد: "ذوات مطهره معصومین از رسول تا حضرت حجت اینها مفاتیح وجود و مخازن کبریاء و معادن حکمت و وحی، اصول معارف و عوارف و صاحبان مقام جمع و تفصیل هستند." این معرفت امام به نورانیت می شود. گرچه گفتن بعضی از اینها ساده است ولی تصورش هم برای ماها خیلی سخت است.

«فَمَنْ أَقَامَ وَلَايَتِي فَقَدْ أَقَامَ الصَّلَاةَ»

خدای عالم می گوید (أقیموا الصلاة) می گوید «صَلوا» نمی گوید نماز را اقامه کنید و بر پا بدارید می گوید هر کس ولایت من را بر پا دارد نماز را هم بر پا داشته است.

«وَ إِقَامَةُ وَلَايَتِي صَعْبٌ مُسْتَصْعَبٌ لَا يَحْتَمِلُهُ إِلَّا مَلَكٌ مُقَرَّبٌ أَوْ نَبِيٌّ مُرْسَلٌ أَوْ عَبْدٌ مُؤْمِنٌ امْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ لِلْإِيمَان‏»

این خیلی واضح و روشن است. البته آنجا حضرت امیر مرزها را معین می کند می فرماید:

«لَا تَجْعَلُونَا أَرْبَاباً وَ قُولُوا فِي فَضْلِنَا مَا شِئْتُم‏»

ما را از مرتبه خدایی پایین تر بیاورید و ما را عبد خدا بدانید بعد در فضیلت ما هر چه دل تان می خواهد بگویید.

«فَإِنَّكُمْ لَا تَبْلُغُونَ كُنْهَ مَا فِينَا وَ لَا نِهَايَتَهُ»

آن کُنهی که خدای عالم برای ما قرار داده است نمی توانید برسید.

«فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ قَدْ أَعْطَانَا أَكْبَرَ وَ أَعْظَمَ مِمَّا يَصِفُهُ وَ أَصِفُكُمْ»

هر چه شما در توصیف و عظمت ما بگویید خداوند به ما خیلی بالاتر از او داده است.

«أَوْ يَخْطُرُ عَلَى قَلْبِ أَحَدِكُمْ»

 به طوری که هر چه بر ذهن شما از عظمت ما خطور کند ما بالاتر از او هستیم

«فَإِذَا عَرَفْتُمُونَا هَكَذَا فَأَنْتُمُ الْمُؤْمِنُون‏»

اینطوری اگر ما را شناختید شما مؤمن شدید.

بحار الأنوار (ط - بيروت)؛ نویسنده: مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، ناشر: دار إحياء التراث العربي، محقق/ مصحح: جمعی از محققان، ج26، ص2

این تعابیر، تعابیر خیلی سنگینی است، عرض کردم توفیقی داشته باشیم یک وقتی این فرمایش حضرت امیر (سلام الله علیه) را همان حدیث نورانیت است اگر بخواهیم شروع کنیم ده پانزده جلسه است.

این دو سه مقاله جناب «آیت الله مصباح یزدی» را حتما بخوانید!

از متأخرین جناب «آیت الله مصباح یزدی» (رضوان الله تعالی علیه) در سایت شان دو سه مقاله خیلی جانانه، زیبا و ارزشی در مقام نورانی اهل بیت (علیهم السلام) دارد.

از بینندگان عزیز تقاضا می کنم این مقالاتی که در سایت آقای «مصباح یزدی» (رضوان الله تعالی علیه) است از مطالعه کردن آن غفلت نکنند. ایشان هم به زبان خیلی ساده بیان کرده است.

«امام» در «مصباح الهدایة» بیان کرده است ولی «مصباح الهدایة» را آقای «فِهری» ترجمه کرده است ترجمه ایشان هم احتیاج به ترجمه و شرحی دارد. یعنی بعضی وقت عبارت عربی که «امام» دارد رساتر از ترجمه جناب آقای «فِهری» (رضوان الله تعالی علیه) است.

ولی دو سه مقاله ای که آقای «مصباح» دارد شاید یکی از مقاله ها را بیست بار خواندم هر وقت هم می خوانم بر روح ایشان درود می فرستم. برایشان طلب رحمت می کنم. ایشان به زبان خیلی ساده ساده بیان کرده است حرف ایشان عموم فهم هم است.

من معقتد هستم کسی که کلاس دوم، سوم دبیرستان باشد پایه اول، دوم حوزه را خوانده باشد فرمایشات آقای «مصباح» را در رابطه با خلقت نوری می تواند راحت متوجه بشود. آقای «اصغر طاهر زاده» در «اصفهان» کتابی به نام «خلقت نوری اهل بیت (علیهم السلام)» دارد آن هم کتاب خیلی خوبی است.

در «قم انتشارات ناشران طبق همکف» فروشگاهی این کتاب را می فروشند توصیه می کنم این کتاب را هم دوستان تهیه کنند شناختن اهل بیت، شناخت خدا است. یعنی خدای عالم به تعبیر «امام» تمام آن کمالات ذاتی و صفاتی خودشان را در این ها به ودیعیه گذاشته است. هر چه این ها را بیشتر بشناسیم خدا را بیشتر شناختیم.

«مَنْ أَرَادَ اللَّهَ بَدَأَ بِكُمْ بِكُم‏»

هر کس بخواهد به طرف خدا برود باید در خانه شما برود.

الكافي (ط - الإسلامية)؛ نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، ناشر: دار الكتب الإسلامية، محقق/ مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ج‏4 ؛ ص576

حضرت به «سلمة ابن کهیل» و «عتبه» گفت:

«شَرِّقَا و غَرِّبَا، فَلَا تَجِدَانِ عِلْماً صَحِيحاً إِلَّا شَيْئاً خَرَجَ مِنْ عِنْدِنَا أَهْلَ الْبَيْتِ»

شرق و غرب عالم را زیر پا بگذارید علم صحیح شریعت را جز از ما اهل بیت از جایی دیگر نمی توانید به دست بیاورید.

الكافي (ط - الإسلامية)، نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب، محقق/ مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الاسلامیة، ج2، ص328

مجری:

«اللهم أرزقنا» ان شاءالله که بتوانیم حقیقت این نوع خلقت را تا جایی که برای مان امکان دارد به آن نزدیک بشویم تا بتوانیم به آن مراتب کمال علمی و عملی ان شاءالله دست پیدا کنیم. حضرت استاد خیلی تشکر می کنم از محضرتان خیلی استفاده کردیم.

همچنین تشکر می کنم از همه شما بینندگان عزیز و ارجمند شبکه جهانی حضرت ولی عصر (عج الله تعالی فرجه الشریف) که تا انتهای برنامه همراه ما بودید ان شاء الله موفق، مؤید و منصور باشید تا دیدار آینده خدا نگهدار!


اخلاق علوی سیره مهدوی>

راه ترک گناه یاد امام عصر عج أَلَمْ يَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ يَرَىٰ لوح محفوظ ظاهر و باطن قرآن اذن خداوند وحدت