کاوش - پاسخ به شبهات باستان گرایان درباره تاریخ اسلام

قسمت ششم برنامه کاوش با کارشناسی حجت الاسلام و المسلمین عباسی


 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

 

عنوان برنامه: کاوش

عنوان بحث: (پاسخ به شبهات تاریخی دینی توسط باستان گرایان درباره تاریخ اسلام)

 

تاريخ: 07/ 01/ 1402

استاد: حجت الاسلام و المسلمین عباسی

مجری: محمدرضا گودرزی

مجری:

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ. با نام و یاد خدا عرض و سلام و ادب و احترام دارم خدمت شما بینندگان عزیز امیدوارم هر جا هستید حالتون خوب باشه و هیچ گرفتاری و مشکلی ان شالله نباشه جا داره که اول برنامه ما در واقع تبریک عرض کنیم ایام ماه مبارک رمضان خدمت شما بینندگان محترم و نازنین و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما ان شالله عرض کنم شبکه جهانی حضرت ولیعصر رو ملاحظه میفرمایید با برنامه کاوش در خدمت شما بینندگان عزیز هستیم که در واقع پیرامون مسائل پاسخ به شبهات تاریخی دینی است امروز این توفیق حاصل شد که در خدمت شما بینندگان عزیز باشیم به اتفاق کارشناس محترم برنامه حضرت حجت الاسلام و المسلمین استاد عباسی امیدوارم شما با ما همراه باشید و برنامه مورد توجه شما ان شالله قرار بگیره حاج آقا سلام علیکم عرض ادب خیلی خوش آمدید

 

استاد عباسی:

سلام علیکم و رحمه الله

بنده هم خدمت بینندگان عزیز و گرامی شبکه جهانی حضرت ولیعصر اروحنا له الفداء عرض سلام و ادب و احترام دارم و همینطور تبریک عرض میکنم هم سال نو هجری شمسی رو و هم حلول ماه مبارک رمضان رو امیدوارم که خدا این سال رو بر همه ی موالیان اهل بیت علیهم السلام مبارک گرداند با ظهور مولامون حضرت ولیعصر اروحنا له الفداء

مجری:

بسیار سپاسگزارم که وقت گذاشتید و تشریف آوردید به این برنامه اما اگر موافق باشید حضرتعالی در آغاز برنامه برای اینکه بینندگان عزیز بیشتر آشنا بشن با برنامه کاوش و اینکه پاسخ به شبهات تاریخی چی هست اصلا اینکه چند لحظه ای در خدمت شما باشیم و بعد ان شالله که شبهه اول اینجا پخش بشه و ما در خدمت شما باشیم

استاد عباسی:

خواهش میکنم

 بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین انه خیر ناصر و معین ثم صلاه و السلام علی سیدنا و نبینا ابوالقاسم مصطفی محمد و علی اهل بیت طیبین الطاهرین ولعن دائم علی اعدائهم اجمعین الی قیام یوم دین بسم الرحمن الرحیم

اَللهمَّ کُن لولیَّک الحُجةِ بنِ الحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیهِ وَ عَلی ابائهِ فی هذهِ السّاعةِ، وَ فی کُلّ ساعَة وَلیّا وَ حافظاً وقائِداً وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیناً حَتّی تُسکِنَهُ اَرضَکَ طَوعاً وَ تُمَتّعَهُ فیها طَویلاً

همین طوری که شما فرمودید بحث برنامه و موضوع برنامه شبهات تاریخی هست که غالبا اون شبهات رو از جریانات ضد دین یا باستان گرایی شاهدش هستیم افرادی که در فضای مجازی و شبکه های اجتماعی دارند فعالیت میکنند و نکاتی مطرح می کنند تصورشون این هست که از متون تاریخی میتونن استفاده بکنند نفی بکنند اعتقادات صحیح اسلامی رو و اشکالاتی رو بر اسلام وارد بکنند نکته مهی که درباره ی بسیاری از این شخص ها مطرح هست اینکه اینها اولا یک منظومه فکری صحیح علمی و یک منهج علمی ندارند فقط رفتند سراغ یک سری از متون که بتونن اشکالاتی رو تهیه بکنن و بر ضد تشیع مطرح بکنند و نکته دوم این است که بدترین مرحله اول اینکه اساسا اینها به متون تاریخی درجه یک دسترسی ندارن چون دانش حداقلی مراجعه به کتب مرجع و اصلی که دانش زبان باشه یعنی فهم زبان عربی باشه ندارند لذا این اقای هم که ازش کلیپ پخش می کنیم مراجعه به ترجمه های فارسی که انجام شده و حالا موجود هست در فضای مجازی یا کتاب هایی که چاپ شده فقط به اینها مراجعه داره لذا از رفتن به سراغ خود متون عربی ناتوان هستش و این گره و مشکل رو دو چندان میکنه و نکته بعدی اینکه میاد برش هایی از تاریخ رو یا از یک روایت رو بیان میکنه و تقطیع و تحریف و و جا به جایی در مسائل انجام میده تا بتونه اون نتیجه گیری که دلش میخواد رو انجام بده کاری هم که ما در این برنامه خوب است انجام بدهیم اینکه روشن بکنیم همین در واقع عدم تسلط این شخص به تاریخ و هم اون عنادی که در واقع داره با مفاهیم اسلامی و تلاش میکنه فقط با چنگ اندازی به بعضی از مسائل در واقع حالا مشکل دار یا ضعیف حتی تقطیع محتوا اون حرفش رو ثابت بکنه و دشمنی با مذهب کرده باشه و مخاطبینش رو هم به اشتباه می اندازه غالبا با نوع برش و تقطیع و استفاده ای که از روایات میخواهد داشته باشد حالا میخواهید ملاحظه کنیم من در خدمت شما هستم

مجری:

بسیار نکته ی زیبایی رو اشاره کردید که توی فضای مجازی مخصوصا این روزها خیلی ها گرفتارش هستند درگیرش هستند دنبال می کنند در واقع اینکه حالا هر صحبتی هر گفتاری هر بیانی از کسی بالاخره منتشر میشه قاعدتا نباید خیلی راحت باور کرد معمولا اینکه حدیث فرمود المومن کیص الحمدلله اهل تقوا مومنین حتما زرنگ هستند و این زیرکی رو دارند که صحبت هایی که پخش میشه تحلیل بکنن و بررسی بکنند و تحقیق بکنند ان شالله که هیچ وقت هیچ کس گرفتار اینجور مباحث نشه خب ما دوستان اگر آماده باشه شبهه اول و کلیپ اول رو تقدیم بیننده هایی عزیز کنیم و ان شالله با پاسخش که جناب استاد عباسی  ان شالله در خدمت شما هستیم.

کلیپ اول:

خب بسیار درد آور است اینکه بیندیشیم شخصی در میدان جنگ آمده کشته شده و افراد جامه او را در می آورند تا این بدن برهنه در صحرا بماند طبیعتا الان به یک شیعه بگو این رفتار لشکر عمر سعد را یک عمل اخلاقی غیر انسانی و البته غیر شرعی می دانند اما ما به این غیر شرعی بودنش در این داستان کار داریم یعنی میخواهیم ببینیم که آیا این رفتار لشکر عمر سعد غیر شرعی بوده است یا نه؟ در اینکه غیر اخلاقی و غیر انسانی بوده است ما هیچ شکی نداریم این رفتار زیبنده و پسندیده یک انسان و یک جنگ آور نیست اما ببینیم نخستین بار این مسئله در کجا رخ داد در جنگ بد یعنی اولین جنگ جدی در جهان اسلام سپاهیان قریش آمدند نیروهای پیامبر اسلام هم که برای غرات کاروان رفته بودند و کاروان ابوسفیان از جهت دیگری راه پیمود و به مکه رفت در برابر سپاهیان اهل قریش و مکه قرار گرفتند در این جنگ عمرو بن هشام مخرومی یا همان ابو جهل که خب جزء ثروتمندان بود و جزء افرادی بود که دارای احترام بود در جنگ کشته میشه زمانی که در حال مرگ هست و آخرین رمق ها رو در بدن دارد عبدالله بن مسعود او را میکشه و البته آوردند که معاذبن عبرو بن جموح هم او را کشته حالا کاری نداریم به این مسئله اما عبدالله ین مسعود زمانی که می دانید که این عبدالله بن مسعود از قاریان بزرگ و از حافظان بزرگ صحاب مصحف هست در زمینه قرآن و جزء بزرگترین صحابه محمد بود وبعدها هم در کوفه کار قضاوت انجام میداد قرآن تعلیم میداد و این کارها رو میکرد خب ببینید این صحابه چه میکنه که مورد تایید پیامبر اسلام هم هست گفته می شود ابوسلمه عبد الاسد مخذومی که در آن موقع پیش پیامبر صل الله علیه و آله وسلم بود و باطنا از قتل ابوجهل متاسف بود رو به ابن مسعود کرد و گفت ابوجهل را تو کشتی گفت آری خداوند او را کشت ابوسلمه گفت این ابوسلمه که بعهدها کشته میشه همسر یعنی ام سلمه به عقد پیامبر اسلام در میاد ابوسلمه گفت تو عهده دار کشتن او بودی ابن مسعود گفت آری و بعد ادامه میده ابن مسعود گفت به خدا قسم من او را کشتم و لباسش را هم در آوردم ابوسلمه گفت چه علامتی در بدنش بود میخواست مطمئن بشه که آیا او واقعا ابوجهل را کشت و چنین کاری انجام داد؟ گفت خال سیاهی در وسط ران راستش ابوسلمه آن نشانه را شناخت و  به این مسعود گفت این جمله بسیار مهمی است گفت تو او را برهنه کردی و حال آنکه هیچ قریشی دیگری را برهنه نکرده است یعنی ببینید این رسم در گذشته ظاهرا با این جمله ای که ابوسلمه می گوید وجود نداشت یا بسیار نادر بود اما ابن مسعود این قاری بزرگ این قاضی اهل اسلام چون این رو غنیمت دید از تن شخص کشته شده هم او را در آورد و خب مورد تایید پیامبر هم بود در حضور پیامبر اسلام در صفحه 68 کتاب مغازی واقدی دوستان می توانند نگاه بیندازند

مجری:

بسیار عالی خیلی ممنونم از شما بیننده های عزیز که همراه ما هستید همونطور که ملاحظه فرمودید هم دیدید و هم شنیدید  ما ان شالله در خدمت شما هستیم و پاسخ به این شبهه در واقع که جناب حضرت حجت الاسلام و المسلمین استاد عباسی ان شالله پاسخ بفرمایند حاج ما در خدمت شما هستیم اول اینکه شبهه ای که در این کلیپ هست در واقع چه شبهه ای بوده و اینکه کتابی ایشون معرفی  کردند که حالا میخواهیم شما این کتاب رو هم معرفی کنید که این کتاب مال کی هست و اسناد و مدارک موجود هست مستند هست یا نه در واقع

استاد عباسی:

بله نسبت به نکته ای که این آقا مطرح کرد بحثش بر سر یک روایت بودی از کتاب مغازی واقدی که حالا اون رو توضیح خواهم داد و نکته تمرکز بحث در این بود که ابن مسعود ابوجهل رو در این جنگ در جنگ بدر میکشه و او را عریان میکنه و ایشون میخواد بگه که این عریان کردنی که حالا شما بعدها در عرصه کربلا

مجری:

در واقعه کربلا

استاد عباسی:

و غیره می بینید از جنگ های خود اسلامی از جنگ های زمان پیامبر  از جنگ بدر و توسط صحابه پیامبر و با تایید پیامبر اتفاق افتاده حالا ما میخواهیم روایت رو بررسی کنیم اولا خود مطلب رو ببینیم آیا با چیزی که ایشون میگه تطابق داره چون ایشون تاکید کرد که عبدالله بن مسعود این کار رو انجام داد و پیامبر هم تایید کردو خشنود شد از این مسئله روایت رو که ما بررسی می کنیم در کتاب مغازی واقدی که از کتب تاریخی اهل سنت هست نسبت به اون کتاب هم تکاتی داریم عرض خواهیم کرد جلد یک صفحه 90 این روایت نقل شده که ابا سلمه بن عبدالاسد مخذومی نزد پیامبر بود

فَوَجَد فِی نَفسِی فَاَقبَلَ عَلَی ابنِ مَسعُود فَقالَ اَنتَ قَتَلتَ؟

رفت سراغ این مسعود گفتش تو آیا کشتی ابوجهل رو گفت

نَعَم الله قَتَلَه

بله خدا او را کشت

مجری:

خدا او را کشت

استاد عباسی:

ابو سلمه گفتش که

انتَ وَلَیتَ قَتلَت

تو مسئول قتل او بودی تو مسئول کشتن او بودی

در جنگ هست دیگه گفت بله بعد ابن مسعود گفت سوال کردش باز از او که علامتش چیه؟ ابن مسعود اینجا گفتش بله من کشتم او را و لباس های او را هم در آوردم ابو سلمه پرسید که علامتی در بدن او دیدی علامتی وجود داشت گفت بله یک علامتی در ران سمت راست او وجود داشت و ابوسلمه متوجه شد که بله همون بوده بعد ابوسلمه یک اعتراضی به اون میکنه ابتدی روایت گفتش که

فوجد فی نفسه

میگه در واقع که خیلی دوست نداشت که ابوجهل کشته بشه اینجا اعتراض میکنه به ابن مسعود که تو او را عریان کردی در حالی که هیچ قریشی شخص دیگری رو به اصطلاح عریان نمیکنه ابن مسعود گفت

والله اِنَّه لَم یَکُن فِی قُرَیش وَلَا فِی خُلفاءِها اَحَد الله اعداءَ لله و لِرَسُولِه مِنه

گفتش که بخدا قسم در بین قریش و در بین هم پیمانان قریش هیچ کس به اندازه او دشمن خدا و پیغمبر نبود دشمنی او در اعلا از دشمنی بود ببینید شخصیت ابو جهل یک شخصیت عادی نبود که بگیم آقا یک جنگ آور الان حرف ما بر سر تایید این حرف نیست منتها فضا رو شما در نظر بگیرید و شخصیت رو در نظر بگیرید  خود این آقای ابوسلمه درخواست نشانه میکنه میگه تو اگر راست میگی که تو کشی ابوجهل رو و تو کشتی چه نشانه ای در بدن او بود اگر نشانه قیافه او را میداد خب قیافه رو همه میشناسن دیگه خب دیگه میگن تو جای دیگه هم دیده باشی میشناسی نشانه میگه از داخل بدن او از بدن او نشانه بده یک احتمال اینجا این میشه که آقای ابن مسعود اینجا یک عریان کردن رو انجام داده که بعد انکار نتونن بکنن چون قریش یک کشته های قریش در بدر به اصطلاح تیکه پاره شدن یا در بین جنگ در ضربات و در اتفاقات و عده ای از این ها رو داخل چاه های بدر ریخته بودن حالا ممکن بود کسی منکر بشه امکان یک احتمال اینجا این هستش که بخاطر اینکه راهی بر اینها نباشه نکته دوم اینکه این یک فرد شاخص هست در دشمنی بی نظیر هست با پیغمبر بوده شاید یک وجه قصه این بوده اما ادامه ی قضیه بعد گفت من بخاطر کاری که انجام دادم عذر خواهی نمی کنم

فَاَسکَتَ ام سَلَمه فسمع ابو سلمه بعد ذلک یستغفر من کلامه

ابو سلمه از کلام خودش استغفار کرد که در مورد ابوجهل من چرا اصلا اینقدر سخت گیری کردم

یا این نکات رو گفتم بعد اینجاها کلام نام پیامبر به میان میاد و واکنش پیامبر میگه

و فَرَحَ رسول الله بِقَتل ابی جَهل

آقا رسول الله از کشته شدن ابوجهل خوشحال شد

 همین یعنی خوشحالی رسول گرامی اسلام که میخوان به منظره تایید بگیرن برای بخش اول هست که کشته شدن ابوجهل هستش و نه عریان کردن و لباس ها ابوجهل رو در آوردن لذا این نسبتی که دارن میدن به پیامبر، پیامبر وسط یک جنگ شلوغ دو نفر با همدیگه دارن صحبت میکنن ابوسلمه و عبدالله بن مسعود در رابطه با قتل ابوجهل و این مسئله درسته میگه

و کان عند النبی

ولی توی اون شلوغ پلوغی جنگ این به معنای این نیستش که الان اگر پیامبر دارن گوش میدن الان حتما باید این موضع گیری را داشته باشند چون ی موقع میگیم آقا ما در اصول فقه و مباحث دینی میگیم آقا شخص یعنی پیامبر امام معصوم باید در مقام بیان باشم در مقام بیان بودن میگن وقتی که شما در مقام بیان هستی باید کامل قصه رو بگی حکم کامل رو بگی الان یک نفر اگر آمد از امام معصوم سوال کرد وظیفه شرعی من در این موضوع چیه باید وضو بگیرم یا نگیرم خب اینجا اگر پیامبر ناقص جواب بده یا امام معصوم ناقص جواب بده این داره به اشتباه میفته چون این آمده داره سوال میکنه میخواد پاسخش رو بگیره

مجری:

میخواد پاسخش رو بگیره دقیق

استاد عباسی:

ببینید پیامبر در مقام بیان است اما وسط جنگ اگر پیامبر به یک نفر بگه به کار اشتباه یک نفر اعتراض نکرد آیا این به معنا این است که من تایید میکنم این کار رو

مجری:

من تایید میکنم آیا هست یانه

استاد عباسی:

نه در اینجا چون میگم پیامبر در مقام بیان نیست اینجا یک موقع همه ایستادن ببینن آیا حکم مثلا عریان کردن یک نفر در جنگ یک کشته ای در جنگ چی هست؟ سوال کرده یکی یا اینکه همه وایستادن میگه آقا وسط جنگه پیامبر تصریح روایت اینه

و فرح رسول الله بقتل ابی جهل

از کشته شدن ابوجهل حضرت خوشحال شدند نه اینکه مثلا آقای ابوجهل رو آقای ابوسلمه آمده باشه

مجری:

عریان کرده باشه

استاد عباسی:

به اصطلاح عریان کرده  باشه و لباس رو در آورده باشه بعد هم حضرت ادامه مطلب

آقا رسول الله فرمودند

قال اللهم قد انجزت ما وعدتنی فَتَمِم عَلَیَ نِعمَتَک

و اما نعمت خودت رو بر ما تمام کن خدایا بر ما منت گذاشته

اصلا موضوع موضوع عریان کردن او نیست عریان کردن او یک حرفی بود بین ابو سلمه و عبدالله بن مسعود و تمام شد با چی هم تمام شد بله ابو سلمه گفت من مثلا واقعا ابوجهل جای دفاع نداره ولی اگر کاری اشتباه باشه اشتباهه حتی اگر نسبت به ابوجهل باشه نمیخواهیم بگوییم کاری اگر اشتباه هستش ابوجهل باشه کار درسته دیگری باشه کار اشتباهه ولی شرایط و فضای اون موقع ابن مسعود آمد دفاع کرد از خودش گفت اگر من اینکار رو انجام دادم یکی اینکه اعداء عدو پیغمبر بوده یک بخشش هم بدون اینکه بگویید خب بالاخره اولین نفر خودت سوال کردی گفتی اگر راست میگی تو کشتی چه علامتی داشت چه نشونه ای داشت خب من اگر قیافه رو بگم قیافه رو همه دیدن اگر لباش رو بگم که لباس جنگی است چیز خاصی نیست پس اون علامتی که به اصطلاح شما دارین میگین

مجری:

که دیگران کاملا اطمینان پیدا کنند که این شخص کشته شده

استاد عباسی:

بله این مرحله اول نکته اول نسبت به مسئله که خوشحالی پیامبر فقط و فقط بابت کشته شدن اون بوده نکته ی دیگه اینکه آقای واقدی اولا خودش مورد شخصیت خود واقدی و کتاب واقدی مورد تردید جدی هست مورد اشکال و انتقاد جدی هست نه از جانب علمای شیعه حالا اینکه ایشون داره نقل میکنه اصلا اساسا از منابع اهل سنت هست اصلا ما قبول نداریم اینو ما قبول نداریم شما اگر میخواهی مثلا به شیعه اشکال بگیری باید از منابع شیعه بیاری اینه که از منابع اهل سنت هست اما حالا ما اصل قصه رو هم میخواهیم حل بکنیم و روشن بکنیم واقدی شخصی نیستش که بشه با تک روایت او مسئله رو حل کرد در رابطه با واقدی اولا متهم به کذب شده متهم به جعل حدیث شده بخاری و عدی بن حاتم در موردش گفتن متروکه به نقل های او توجه نمیشه احمد بن حنبل در رابطه با ایشون آقای واقدی میگه که احادیث رو دگرگون میکرد دست کاری میکرد احادیث رو ابی حاتم و نسائی میگن وضع و جعل حدیث میکرده ابن راهویه میگه نزد من از جاعلان حدیثه ابن معین از بزرگان طراز اول حدیث اهل سنت میگه ثقه نیست دارقطنی میگه ضعف درش وجود داره ابن خلکان حدیث رو تضعیف کرده یعنی یک شخصیتی که ذهبی گفته بر ترک نقل های او اجماع وجود داره حالا اینو عزیزان اگر خواستن مراجعه کنن میزان الاعتدال جلد ششم صفحه 273 مغنی ابن قدامه المغنی فی الضعفا جلد دوم صفحه 356 و تقریب و نهذیب جلد دو صفحه 317 خیلی از این شخصیت های طراز اول اهل سنت آمده اند اینو بیان کرده اند و رد کرده اند پس آقا واقدی یک کسی نیستش که بشه روی دیوارش یادگاری نوشت با تک روایت او شما بیایید اسلام رو پیامبر اسلام رو بخواهید محکوم کنید که این مطلب رو قبول داشتند نکته ی دیگه اینکه آقای واقدی این نقل رو بدون هیچ سندی ارائه میده یعنی خود واقدی هم برای این مطلب سندی ارائه نمیده بگیم مثلا ایشون برای این روایت یک سندی آورد تنها میگه یقال یعنی گفته می شود

مجری:

دیگه از کی گفته شده کلا دیگه نیاوردن

استاد عباسی:

از کی گفته شده کیا مطرح کردن این دیگه هیچی نیستش فیقال گفته شده اینجوری شده در جنگ بدر سند نداره لذا نقلی که بدون سند باشه ضعیفه و قابل استناد برای مانیست شما میخواهید با این حرفت با استناد به روایت میخواهی چیو ثابت کنی؟ ایراد داشتن و باطل بودن اساس دین اسلام رو میخواهی ثابت کنی مگر میشه با یک نقل ضعیف با یک سند ضعیف چنین کاری رو انجام داد نکته ی دیگر اینکه خود علمای اهل سنت در منابع مختلف نقل کردند که رسول گرامی اسلام هیچ گاه دنبال کشف عورت دیگران یا برملا کردن باطن دیگران و پنهان دیگران نبودند اینو هم باز علمای زیادی از اهل سنت نقل کرده اند مثلا آقا یابن اثیر جزری صاحب کتاب اسد الغابه در جلد یک صفحه 33 آقای مقریزی در انفال الاسماء جلد دو صفحه 179 ابن کثیر در البداء و النهایه جلد 6 صفحه 33 این مطلب رو نقل کرده اند نکته ی بعدی در پاسخ اینکه آقا امیر المومنین صلوات الله و سلامه علیه که تربیت شده ی کنار پیامبر تربیت شده ی دست پیامبر کنار دست پیامبر اول من آمن نسبت به پیامبر بودند یک عبارتی هستش که

انا عبدٌ من عبید محمد

من خودم رو بنده ای از بندگاه پیامبر می دانم در کافی جلد یک صفحه 90 آمده در رابطه با ایشون هستش که خب کشف عورت و برهنه کردن دشمن رو عمل ناجوانمردانه می دانستند و در نبرد اگر دشمن از ترس خودش یا از ترس جانش به کشف عورت پناه میبرد و خودش رو برهنه میکرد از جان اون میگذشتن و با اون کاری نداشتن که دیگه ماجرای معروفش هم در فیلم امام علی منعکس هست عمرو عاص بالاخره متوسل به این مسئله شد چون میدانست آقا امیر المومنین اونقدر ماخوذ به حیا هستند و نسبت به این امور اخلاقی مراقبت دارند و متوسل شد به اینکه عریان کنه خودش رو و امیر المومنین از خون او به همین خاطر گذشتند اما یک نقل تاریخیش رو در این رابطه عرض بکنیم در کتاب عرضم خدمتتون که تاریخ طبری جلد دو 194 آورده که در جنگ احد طلحه بن عثمان پرچم دار مشرکان بلند شد و گفت ای گروه اصحاب پیامبر ای اصحاب محمد شما می پندارید که خداوند ما را با شمشیر های شما به آتش میراند و شما را با شمشیر های ما به بهشت میبرد اکنون آیا از میان شما کسی هست که خداوند او را با شمشیر من به بهشت ببرد یا مرا با شمشیر او روانه دوزخ کند حضرت علی علیه السلام در برابر برخاست و گفت سوگند به آنکه جانم در دست اوست از تو جدا نمی شوم تا تو را روانه دوزخ کنم یا تو مرا با شمشیرت به بهشت بفرستی بعد میگه حضرت علی ضربتی بر او وارد کرد و یکی از پاهای او قطع شد وی افتاد و لباس او کنار رفت و بدن او نمایان شدو گفت ای پسر عمو تورا به خدا سوگند می دهم که حق خویشاوندی رو رعایت کنی همونی که رجز میخوند و اون رو میگفت اینجا قسم داد امیر المومنین رو حضرت علی علیه السلام رهایش کردند و رسول خدا تکبیر گفتند و از حضرت علی سوال کردن چه چیزی تو را از تمام کردن کارش باز داشت چون این دوباره بلند بشه باز میخواد رجز بخونه و بگم آره من پیروز شدم و غیره حضرت فرمودند چون بدن او پیدا شد منو سوگند داد پس من از او خجالت کشیدم این یک نقل درباره امیر المومنین و نحوه مواجهه شون در نقل دیگری آمده که در جنگ احد چون درگیری شدید شد پیامبر خدا زیر پرچم انصار نشست و به حضرت علی علیه السلام پیغام داد که پرچم را پیش ببر شما برو جلو میدان حرکت کن و پرچم رو پیش ببر ابو سعد بن ابی طلحه که پرچم دار مشرکان بود ندا داد ای ابو القسم آیا اهل نبر تن به تن هستی گفت بله  پس در میان دو لشکر به مبارزه در آمدند و دو ضربه رد و بدل کردند و حضرت ضربه ای زد و او به خاک افتاد بعد از او روی گردان شد و کار او را تمام نکرد منتظر بودند او را حضرت بکشه اما نکشت یارانش به او گفتن چرا کارش را نساختی فرمود عورتش را در برابر من هویدا کرد و خویشاوندی موجب شد که از او روی بگردانم و دانستم که خدای عز وجل او را کشته است این در کتاب البدایه و النهایه ابن کثیر جلد چهار صفحه 23 این مطلب آمده باز در رابطه با نبر خندق داریم که

ثُم اَقبَل عَلِی رَضِیَ الله نَحوَ رَسولُ الله  وَ وَضَعَهُ یَتَعَلَل فَقَال عُمَر بنِ خطاب هَلا صَلبتَه درءَ فَلیس للعرب درءا خیرا منها

دیگه حضرت علی بعد از اینکه عمرو بن عبدود رو کشت آمد سمت پیامبر چهره اش میدرخشید دیگه ظفر شرایط رو باید در نظر بگیریم که چه شرایط سخت و بحرانی بوده از اون خندقی که همه زحمت مسلمان ها بود عمرو بن عبدود میگذرد و میاد هل من مبارز مییطلبد طوری که نفس ها در سینه حبس میشه یعنی آنقدر جنگ آور بوده عمرو بن عبدود که کسی جرات نمیکرد نفس بکشته سه بار پیغمبر سوال کردند آیا کسی هست جواب عمرو بن عبدود را بدهد داره رجز میخونه در میدان با چه شور و هیجانی آمده اینطرف آمده داخل سرزمین و شهر خودشون

مجری:

یک جوری حریف طلبی میکنه کسی

استاد عباسی:

حریف طلبی جدی داره انجام میده و جزء امیر المومنین به ندای پیغمبر پاسخ نمیده حالا رفته امیر المومنین عمرو بن عبدود رو زده اینجا خلیفه دوم اهل سنت آمد گفتش که چر زره اش رو برنداشتی یک جنگ آوری مثل عمرو بن عبدود اون زره یک اثر تاریخی باستانی به حساب میاد که آقا من زره عرو بن عبدود رو به غنیمت گرفتم چرا زره اش رو برنداشتی عرب زره ای بهتر از آن ندارد اینقدر این جنگ آور بوده حضرت علی علیه السلام فرمودند او را زدم پس با عورتش خود را از من حفظ کرد عریان شد و خجالت کشیدم که وی را با گرفتن زره اش بی پوشش کنم این زره حداقل چیزی بود که میتونست خودش رو بپوشونه با همه ی ارزشی که داشت همه توقع داشتند که با زره عمرو بن عبدود بیاد حضرت رها میکنه و حاضر نیست این کار رو انجام بده این در مستدرک الصحیحین جلد سه صفحه 33 این ماجرا به اصطلاح آمده فراوان از این موارد داریم باز در نبرد صفین این مسئله نقل شده که پسر بثر به تبه نزدیک شد و حال آنکه نقابی آهنین بر چهره داشت شناخته نمی شد  حالا من بر خلاف این آقا که اشکال میکنه این عبارت عربی اش رو هم دارم عربی اش رو هم دارم و برای اینکه بینندگانمون سریعتر بحث رو برسن این رو عرض میکنم خدمت شما به صورت فارسی حال آنکه نقابی آهنین بر چهره داشت و چهره اش شناخته نمی شد آنگاه او را ندا داد ای ابوالحسن به مبارزه ی من در آی حضرت علی علیه السلام با وقار و بی اعتنایی به سویش روان شد و آنگاه که به او نزدیک شد بر او که زره به تن داشت با نیزه ضربه ای زد و وی را به زمین افکند اما زره مانع فرو رفتن نیزه بر اندام او شد بثر نیز در برابر او به عورتش پناه برد بدین سان که دست برد تا عورتش را عریان کند و از آسیب او در امان باشد که امیر المومنین تا این صحنه رو دیدند برگشتند و به او پشت کردند حالا خیلی جالبه که خیلی ها مقابل امیر المومنین به جای ماندن بر سر عهد رزمندگی و جنگجویی و استفاده از شمشیر به عورتشون پناهنده شدن و سعی کردن با خجالت دادن امیر المومنین بخاطر اینکه حیا حضرت زیاد هست خلاصه جان خودشون رو نجات بدن

مجری:

نجات پیدا کنند

استاد عباسی:

یعنی در واقع نجات دهنده جانشون این برهنگی

مجری:

شگردی بود در واقع

استاد عباسی:

شگردی بود دیگه همه یاد گرفته بودند و میدونستند اگر میخوان علی رو از جلوی علی جان سالم به در ببرن کشته نشن راهش این هست که بالاخره عریان بشن امیر المومنین از خجالت برگردن و اینها زنده بمانند میگه وقتی بثر بر زمین افتاد اشتر او را شناخت و گفت ای امیر المومنین این بثر بن ارطاط دشمن خدا و توست خیلی شخصیت خبیثی بود بثر بن ارطاط علی علیه السلام گفت او را واگذار که خدایش لعنت کند آیا پس از اینکه چنان کاری کرد که به قول معروف عریان شد عورتش را عیان کرد نزدیکش شوم و او را بکشم یعنی این کار را من در مقابل او انجام نخواهم داد باز این در وقعه الصفین صفحه 458 آقای ابن مزاحم نقل کرده و در بعضی از منابع دیگر هم آمده یا ابن قتیبه دینوری در شرح نبرد صفین نسبت به همونطوری که عرض کردیم در فیلم امام علی هم منعکس شده بودش نسبت به عرو عاص این مسئله رو داریم که آمده و اینگونه انجام شد امیر المومنین به عمرو عاص حمله برد و او را با نیزه ضربه زد و بر زمین افکند عورت او نمایان شد و حضرت علی دست کشید و بازگشت یارانشون گفتند که ای امیر المومنین تو را چه شد که از او روی برگرداندی و بازگشتی آیا میدانید او کیست؟ گفتند نه  گفت او عمرو عاص است که عورتش را نزد من آشکار کرد و سپس مرا به یاد خویشاوندی افکند پس من نیز از او منصرف شدم آنگاه که عمرو نزد معاویه بازگشت معاویه به وی گفت خدای را سپاس گوی که بواسطه یک اعضایی داری که اون اعضا جان تو را نجات داد یعنی تو مدیون اعضا و جوارج خودت هستی که تو را تونستند از دست امیر المومنین نجات بدهند

مجری:

اینکه فرمودید خویشاوندی تو چند بخش آمده بود این که بحث خویشاوندی اینجا چی هست؟ یعنی اگر غیر خویشاوند باشه چنین چیزی آیا امکان نداشت این چی بوده موضوعش در واقع

استاد عباسی:

ببینید یکی در بحث خود عریان شدن هست که حضرت شرم میکنن در واقع یکی اون قسم و سوگندی که اینها میدن به خویشاوندی که حالا خویشاوند ممکنه که در جنگ مقابل خویشاوند قرار بگیره و بعد کشته بشه اما وقتی قسم میده درخواستش این هستش که آبرو وحیثیت من را نبر اگر یک فردی در حالی که عریان هست مثلا کشته بشه یا در حالی که آمد و خودش رو عریان کرد برای اینکه جانش رو نجات بده باز هم کشته بشه این برای او یک ننگ هستش این ننگ رو درخواستشون این هست که برای ما در خانواده نذار یک حق دومی در واقع یک در واقع احتیاط و حیا

مجری:

یک کوئن دیگه یک فرصت دیگه

استاد عباسی:

یک فرصت دیگری هستش که خود این خویشاوندی و از بستگان بودن خب حالا نکته ای که هست ما الان درخواستمون از این آقای سلیمانی امیری این هستش که اگر شما می توانید شما که اینقدر رجز خوندید که آقا این اتفاقی که در کربلا برای سید الشهدا پیش آمد که لباس از تن او در بیاورند در تاریخ اسلام مورد تایید پیامبر هست و این فرهنگ از اونج آمده است شما یک روایت صحیح بیاورید یک روایت حتی معمولی بیاورید که خود پیامبر چنین کاری رو انجام داده باشه در جنگ ها که لباس کسی بر تنش نباشه یک روایتی از مغازی واقدی با نقل ضعیف بدون سند مغازی خودش خدشه هست این آقای واقدی خودش مورد خدشه هست آوردید که یک نفر یک کاری انجام داده پیامبر هم اون کار رو تایید نکرده شما گفتید تایید کرده ببینید این تقطیع ها اینها فریب مخاطبه پیامبر میگه

فرح بقتل ابی جهل

خوشحال شد از اینکه ابو جهل کشته شده باشه

هیچ کاری آقا نسبت به اینکه لباس او را در آوردند نداره شما آمدید به این تمسک کردید بله سنت مورد تایید پیامبر و اتفاقی هستش که اصحاب پیامبر رقم زدند و پیامبر تایید کردند در حالیکه به هیچ عنوان این اتفاق نیفتاده و نه از جانب پیامبر بوده و نه تایید پیامبر رو داره و نه این روایت روایت معتبری هست که شما بخواهید و بتوانید به اون استناد بکنید

مجری:

بسیار عالی خب اینم پاسخ این شبهه حالا شخصی که اینو مطرح میکنه امیدوارم که ی مقدار قبلش یک مطالعی داشته باشند یک تحقیقی داشته باشند یک بررسی داشته باشند صرف اینکه یک چیز رو تحقیق و تفسیر به رای بخواهند داشته باشند فکر میکنم صحیح نیست و پسندیده نیستش و قطعا چنین چیزی و کسی هم قبول نمیکنه خب ما اگر موافق باشید بینندگان عزیز یک میان برنامه ان شالله ببینم با همدیگه مجدد برگردیم و در خدمت شما خواهیم بود

مجری:

خیلی خوش آمدید بینندگان عزیز و نازنین یکبار دیگه جا داره که تبریک عرض بکنم ایام مبارک رمضان رو آرزوی قبولی طاعات و عبادات رو داریم برای همه شما بینندگان عزیز و التماس دعا

بینندگان عزیز اگر کسی تازه به جمع ما پیوسته و شبکه رو ملاحظه میفرمایید شبکه جهانی حضرت ولیعصر علیه السلام در خدمت شما هستیم با برنامه کاوش که در واقع پاسخ به شبهات تاریخی دینی هستش که بخش اولش تقدیم شما شد بخش دوم و در واقع شبهه دوم دوستان اگر آماده پخش هست ما میشنویم و میبینیم ان شالله و پاسخ جناب استاد حضرت حجت الاسلام و المسلمین حاج آقای عباسی در خدمت شما خواهیم بود ان شالله

کلیپ دوم:

اما یک سند دیگری که من خواهم خواند اینبار هم در جنگ بدر جایی است که خود علی بن ابی طالب اینکارو انجام می دهد یعنی امام اول شیعیان دست به رفتاری می زند که می تواند برای ما نشان دهنده شناخت و خلق و خوی این افراد باشد خب زمانی که علی در برابر ولید بن عتبه قرار میگیره  و او را میکشه شیخ مفید این رو در صفحه 67 می آورد در کتاب ارشاد هر وقت علی علیه السلام از کارزار بدر نقل می کرد از قتل ولید بخاطر می آورد حالا این ولید پسر عموهای همدیگه بودند و میگفت فراموش نمی کنم وقتی نام برده به دست من از پای در آمد انگشتری درخشان او را دیدم که در دست چپ کرده و چون لباس های او را بیرون می آوردم دیدم زیرپوشی به تن آراسته که از آن بوی خوش به مشام می رسید فهمیدم باید تازه داماد باشد در صفحه 67 پس ما می بینیم این نوع رفتارهایی که در کربلا به شکل غیر اخلاقی و غیر انسانی با سپاهیان حسین شد با خود او شد و حتی با فرزندان او هم شد چون نقل هایی تاریخی نشان می دهد همین افراد می آمدند گوشواره ی دختران و زنان حسین رو میگرفتن لباس های اون ها رو میگرفتن اونها رو عریان رها میکردن و حتی ابن سعد نقل بسیار جالبی دارد که  حتی برخی از این اشخاص گریه هم میکردند یعنی غارت کنندگان میگریستن فاطمه دختر امام حسین به یکی از اینها می گوید که برای چه گریه میکنی گفت من اموال فرزند دختر پیامبر رو دارم غارت میکنم گریه نکنم گفت پس چرا خب غارت میکنی گفت خب اگر من نگیرم دیگری میگیره

مجری:

بسیار عالی خب بیننده های عزیز عرض کنم خدمت شما قبل از پاسخ به این شبهه باید عرض کنم که شما هم همینطور اگر پیشنهادی یا سوالی انتقادی شبهه ای هر نقطه نظری که دارید میتونید با شماره ای که زیر نویس میشه همکاران مون تقدیم میکنن خدمت شما با ما در میون بذارید حتما در یک فرصتی ان شالله پیگیری میشه و پاسخ داده میشه ان شالله به این سوالات شما با شما هستیم و پاسخ به این سوال و شبهه و اینکه با حضرت حجت الاسلام و المسلمین حاج آقای عباسی ان شالله حاج آقا اول شبهه چی بود ببینیم در واقع شاهد مثال ایشون چی بوده و اینکه پاسخ حضرتعالی رو ما می شنویم

استاد عباسی:

بله ایشون تقریبا این کلام ادامه کلیپ اول و شبهه اول هست در کلیپ آمد از یکی از صحابه ماجرایی رو مطرح کرد که عبدالله بن مسعود آمده باشه و عریان کرده باشه ابو جهل رو اینجا در تکمیل اون مسئله آمده نسبت به امیر المومنین مسئله ای رو مطرح میکنه که میگه آقا ولید رو در جنگ حضرت علی علیه السلام کشتند و او را عریان کردند و بعد میخواد بگه در کربلا اگر همین کار نسبت به فرزند ایشون اتفاق افتاد این سیره ای بوده که پیامبر و خود امیر المومنین بنا گذاشتند اینجا خیلی جالب است این از همون مواردی هست که آقای امیری سلیمانی میره سراغ ترجمه کتاب ها و از ترجمه مطالبی رو میگه که برخی از این مطالب در اصل کتاب اصلا موجود نیست همون شیخ مفید در الارشاد صفحه 67 عین روایت هست ما میخواهیم ببینیم اصلا از کجا ایشون چنین مطلبی رو به اصطلاح آوردن و دارن استناد میکنند و بیان میکنند

فَرَبا انه کانَ یَذکُرُ بَدرا و قَتلِهِ الولید فَقالَ فِی حَدیثِهِ کاَنِی اَنظُرُ الیه و خاتَمُه فِی شُماله فَضَربَتُهُ ضَربَتا اُخری فَسَررتُه و سَبَبتُ فرایت به رَضعَا من خُلُوق فَعَلِمتُ انه غَریبُ عَهدٍ بِقُرص

میگه آقا من این رو به اصطلاح وقتی که با او درگیر شدم حضرت یک موقع بیان میکردند خاطره ی کشتن رو که من گویا الان دارم می بینم برق انگشتری که در دست چپش بود هنگامی که دستش بر زمین افتاد ضربت دیگری بهش زدم او را به زمین انداختم و زره او را گرفتم و گفتیم که زره جنگی رو گرفتن نمادی از این بود که  فرد به اصطلاح کشته و نمادی از غلبه بود بعد میگه من دیدم که عطر بر تن مالیده دانستم که او تازه داماد است خب حضرت عطر رو در واقع آدم بو میکنه استشمام میکنه بوی عطر رو بوی عطر رو حضرت استشمام کردند متوجه شدند که تازه داماد هست کجای این در واقع روایت و مطلب در این بخش داره که حضرت آمده باشند و او را عریان کرده باشند جایی در این مسئله نیامده ایشون کاش به متن عربی هم مراجعه میکرد و کامل ملاحظه میکرد سخنی از غارت پیکر نیامده حضرت وقتی زره ولید رو کنار زدند دیدند که به قول معروف بوی خوشی میده و متوجه شدند که او مثلا تازه داماد هست این نکته اول نکته بعدی ای کاش ایشون یک تفحص بیشتری هم میکردند کلمات حضرت علی رو این هجم جنگی که حضرت علی علیه السلام داشتند چه جنگ های زمان پیامبر چه جنگ های بعد از پیامبر و دوران خلافت خودشون جنگ جمل صفین نهروان سیره امیر المومنین رو می دیدند یک روایت مفصلی رو آورده آقای نصر بن مزاحم در وقعه الصفین صفحه 203 و 204 و شرح نهج البلاغه ابن میثم جلد هفت صفحه 83 الی 87 این اخلاق جنگ و دستوراتی است که حضرت علی علیه السلام در رابطه با جنگ میدن مفصل حضرت آمدند در رابطه با جنگ گفتن

کاَنَّ عَلیا کان یَامُرُها فِی کُلِ مَواطِنٍ لَقِینا مَعَهَ عَدُوَ

هر جایی که قرار بود جنگی بین دو لشکر اتفاق بیفته اول امیر المومنین ما رو جمع میکرد این مطالب رو به ما می فرمود یعنی دیگه کانَّ حفظ اینا شده بود که آقا دیگه میدونستن الان میخوان جنگ رو شروع بکنند حضرت دوباره میاد همه رو نگه میداره شروع میکنه دستورات را دادن

مجری:

دستورات و توصیه هایی که هستش

استاد عباسی:

دستور العمل حضرت که

لاتُقاتَلُ القوم حَتی یَبدَءُکم فاِنَّکُم بحمدالله عَلَی حُجَه فَتَاکُکُم اِیاهُم حَتی یَبدَءُکُم حُجَهٌ اُخرَی لَکُم علیهم فاذا قاتَلتُمُوهُم فَهَزَمتُمُوهُم فَلَا تَقتُلُوا

عبارت اولش این هستش که آقا شما شروع کننده جنگ نباشید شما حجت دارید در جنگ کردن اما با اینکه صبر کنید که اونها جنگ رو آغاز بکنند حجت دومی رو پیدا خواهید کرد بعد گفتند حالا اگر جنگیدید و شکست دادید که در خیلی از موارد این اتفاق میفتاد الان باید چکار کنیم

فلاتَقتُلُوا مُدبِرا فلا تَجهَزُوا عَلَی جَرِیحٍ

اینکه آقا کسی که فرار میکنه رو نکشید کسانی که از جنگ فرار می کنند و پناهنده میشن نکشید

فلا تَجهَزُوا عَلَی جَرِیحٍ

آدم های مجروح رو نکشید کسی که مجروح شده توی میدان افتاده

به اصطلاح امروزی که میگن تیرخلاص، تیر خلاص نزنید اشکال نداره بذارید زنده بمونن

فلا تَکشَفُوا عَورهً

شاهد مثال ما اینجاست هرگز و هرگز کسی رو عریان نکنید در جنگ

این دستوری که اینقدر امیر المومنین گفتن شخص راوی میگه آقا باز ما به قول معروف

کان یامرنا فی کل موطن لقینا

هرجا که میخواست جنگ شروع بشه امیرالمومنین میدونستیم که الان امیر المومنین میخواد شروع کنه به اصطلاح توصیه ها رو

ولا تکشفوا عوره

هرگز و هرگز بدنی رو عریان نکنید

ولا تَمثَلُوا بقَتیلٍ

کسی رو مثله نکنید

فَاِذا وَصَلتُم الَی رِحالِ قَومٍ فَلَا تَهتَکُوا سِتراً وَ لَا تَدخُلُوا داراً اِلا بِاذنِهِ

 هتک حرمتی نکنید وارد خانه ای نشید بدون اینکه من اجازه داده باشم چیزی رو از اموالشون رو جز آنچه در میدان جنگ باشه برندارید

 به هیچ زنی آزار و گزندی نرسونید اگر چه به ناموس شما دشنام دهند و فرماندهان و نیکان شما را نیز مشمول دشنام سازند یعنی اگر آمدند زن و بچه ای که مثلا از اونها بوده داخل اون شهر یا در اون جنگ اگر آمدند اینها به منه امیر المومنین ناسزا گفتن دیگه بالاتر از این که نداریم حضرت میگه باز هم اجازه ندارید با اینها برخورد کنید اینها رو ضرب و شتم کنید  اینها رو مجروح کنید با اینها وارد جنگ بشید زیرا چنین زنانی ضعیف کم تحمل و کم خرد می باشند اون حالا کسی از خودش رو در جنگ از دست داده توی حالت های عصبی شدیده

مجری:

بله ناراحت هست

استاد عباسی:

این میتونه بگه آقا دیگه نذاریم حرمت شکنی بشه طرف مقابل  آخه ما که حرمت شکنی نمی کنیم اونم اجازه نداشته باشه لااقلش اینه بگیم ساکت باش حق نداری بزنی میگه نه با اینها کاری نداشته باش میگه ما مامور بودیم در زمان رسول خدا آن زمان که آنها زنان مشرکی بودند نیز از آزار رساندن به اینها نیز  خود داری کنیم میگه اون موقع که مشرک بودن ما وظیفه داشتیم از آزار رسوندن خودداری کنیم حالا که مسلمونن و خطا کارن اهل بغی هستند اون موقع که مشرک بودند پیامبر میگفت این زن های مشرک هم دست با شوهرانشون خدا نشناس اینا رو آزار ندید در روزگار جاهلی مگر مردی زنی را با چمقاقی یا پاره آهنی میزد تا بر او دست یابد پس از وی حتی بازماندگان آن مرد به سبب چنان رفتار ناشایستی سرزنش میشدن خب ببینید عبارت ها خیلی عبارت های عجیبی هست دستورات امیر المومنین یک دستورات جدی برای اینکه شما وقتی در عرصه جنگ هستید معمولا میگن آقا عرصه جنگ افراد دیگه سرشون نمیشه که آقا الان این کیه مقابلشون چیه چطور برخورد کنند

مجری:

رحم و مروت اصلا دیگه اونجا معنا و مفهوم پیدا نمیکنه

استاد عباسی:

بله وقتی که نسبت به امیر المومنین وقتی که قرار شد که با حضرت زهرا ازدواج کنند چون همه به خواستگاری می آمدند یک وقت سلمان رفتش گفت یا علی نمی خواهی بری به خواستگاری حضرت زهرا حالا یا یکی دیگه از اصحاب حضرت گفتش آخه میترسم که مثلا دختر رو نده به من پیامبر و غیره نه برو شما درست میشه رفت و آقا رسول الله قبول کردند گفت برم از فاطمه بپرسم رفت و از فاطمه پرسیدند و موافقت کردند بعد گفتش که جهیزیه چی؟ چی داره ایشون جهیزیه رو قبلا مرد تقبل میکرد دیگه در واقع گفت من چیزهایی که دارم یک شتر بار کشی هست یک شمشیر هست با یک دونه زره حضرت فرمودند که شمشیر رو برای جنگ نیاز داری شتر بارکشی هم که برای کار و کسب و بالاخره رفتن و آوردن آب و هیزم و اینا نیاز داری زره ات رو بفروش امیر المومنین رفتند زره شون رو بفروشن کسی نمی خرید زره رو چون امیر المومنین زره شون پشت نداشت شنیدن بینندگان عزیز زره فقط جلو داشت خب آدم ها که میخوان بجنگن زره ای رو میخوان که دو طرف بدن رو بگیره زره ای که یک طرف داشته باشه چه ارزشی داره حالا یک نفر پیدا شد خلاصه بنده ی خدایی پیدا شد همون زره رو خریدن و حضرت آمدند رفتند وسیله تهیه کردند و امیر المومنین در جنگ ها خودشون با کمال آرامش هرگز شتاب در جنگ نمی کردند به امیر المومنین گفتند آقا شما مرد جنگی این چیه شما سوار میشی میری مثلا با یک الاغ میری توی میدون جنگ بابا یک اسب تیز پای تازه نفسی تاخت بری تاخت برگردی گفت اسب تیز پای مال کسی است که توی کشتن آدم ها اولا عجله داره جنگی میره که سریع بره بزنه بکشه باز توی برگشت هم عجله داره احتمال داره که دارن تعقیبش میکنن میخواد بیاد سریع برسه به لشکر خودی نه من عجله دارم در کشتن آدم ها که بخوام تند برم نه من هرگز پشت میکنم به لشکر دشمن عجله ای بخوام برگردم که نیاز به اسب داشته باشم لذا بهترین چیز برای من قاطر هست که من با قاطر آروم آروم می دیدند امیر المومنین داره از دور میاد جان عالم به فدایش داره از دور میاد یک قاطری داره از دور میاد آروم آروم روش امیر المومنین نشسته داره میاد به سمت میدان میفهمیدن امیر المومنین آمد و حساب کار خودشون رو میکردن امیر المومنین اصرار بر کشتن زیاد اصرار بر سریع کشتن بعضی ها رو یک زخم وارد میکرد ول میکرد و اینقدی که دیگه نتونه بیاد آسیب بزنه به لشکر گفتند یا علی یک ضربه کوچولو زدی نه این فرزندانش آینده میاد جزء یاران اسلام میشن

مجری:

یک جورایی تنبهش میکردن متنبهش میکردن که دیگه

استاد عباسی:

حضرت متوقفش میکردن که دیگه خلاصه بلند نشه از مسلمونا بکشه نتونه این کار رو بکنه ولی نمی کشتش هم که نسلش از بین بره بعد بر میگشت میگفت این اصلاح میشه درست میشه حضرت نگاه میکردن با اون نگاه خاص امیر المومنین که اصرار به کشتن زیاد نداره اصرار به این نداره که سریع بره افراد رو قلع و قم بکنه یعنی کشتن های او بر اساس حکمت بر اساس اون علم الهی است که خدا به امیر المومنین عنایت کرده اون امیر المومنین بیاد یک همچین برخوردی داشته باشه مثلا بیاد نسبت به افراد با این ویژگی که مثلا بخواد اونا رو عریان بکنه این مدل صحبت کسی که هر بار لشکرش رو نگه میداره چهار سال و اندی امیر المومنین عمده اش در جنگه ماه ها در جنگ جمله نزدیک یک سال  و خورده ای حدود یک سال و نیم در جنگ صفین با معاویه هستش در عین حال هر بار که قراره لشکر حمله کنه همه رو نگه میداره میگه آقا این کار رو نکنید این کار رو نکنید نسبت به

مجری:

شرح وظایفی رو براشون تصویب میکنه

استاد عباسی:

دقیقا دستور عمل جدی براشون که بدونند اینطوری نیستش که حالا ما توی لشکر دشمن و خیلی جالبه آقای گودرزی بینندگان عزیزمون خدا رو شاهد میگیرم  اون حقانیت ها اینجا مشخص میشه حقانیت ها اینجا مشخص میشه که این منش رفتار امیر المومنین صلوات الله و سلامه علیه هست و اون منش و رفتار جریان مقابل هست که شما ببینید توی صفین هربار می افتاد آب دست معاویه سمت امیر المومنین رو از آب محروم میکرد میگفت دشمنه بهش آب نمیدیم هر بار می افتاد دست امیر المومنین آب رو برای لشکر معاویه باز می گذاشت اصحاب میگفتن آقا آب رو ببیند بذار از تشنگی تلف بشن بذار فشار بهشون بیاد برگردن نمیدونم جنگ تموم میشه آقا میفرمود نه ما با آب کاری نداریم تشنگی نباید بکشن سید الشهداء علیه السلام حر آب رو بر سید الشهداء بسته حالا اونا اومدن خلاصه بعد آب رو میبنده دیگه اونا اومدن سراغ سید الشهداء صحبت کردن حضرت دستور میدن آب ها رو آوردن اینا وضو گرفتن فلان اینا اومدن وایستادن نماز خوندن سمت اهل بیت منش اهل بیت سیره اهل بیت اینه دشمنان اهل بیت اونه بعد جالبه هزار و چهارصد سال میگذره همین میشه اینکه فرمودند آب ها رو آلوده نکنید نسبت به زنان نسبت به درخت نسبت به چه نسبت به چه هزار و چهارصد سال گذشته همینه شما ببینید در سوره مدافعین حرم چندتاشون اومدن نقل کردن دیگه مثلا سردار سلیمانی به ما گفتش که اینجا مواظب باشید شرایط جنگی این خانه ها اهل شون فکر کردن رفتن ما الان نیاز به استراحت داریم نیاز به آب داریم نیاز به چه داریم به این آسونی اجاره نیمداد که کسی وارد خانه های افرادی که به حساب اونا حتما راضی ان یعنی یارو کسی که الان حضور خودش بخاطر تو الان آمده مال این دیار نیستش تو باید سلاح دست میگرفتی حالا نمیتونی پیری ناتوانی زن و بچه داشتی فلان داشتی جوان رعنای شیعه از ایران برادر پاکستانی برادر افغانستانی برادر ایرانی برادر عراقی فرقی نمیکنه بلند شده آمده بخاطر مقدساتش آمده داره از تو دفاع میکنه قطعا راضی هست ولی ایشون توصیه میکرد مراقبت میکرد کامل مشهود بود این مسئله چون آقا اگر استفاده نمشه تا اونجا راه داره نرید وارد حریم نشید آقا این زندگی دیگه حریم نداره در کنده شده سقف کنده شده میگفتش خب پا روی این فرش نذارید ممکنه الان جنگ برطرف بشه بخواد بیاد این فرش رو نیاز داشته باشه این مقدار مراقبه دارند اون وقت شما ببینید که بعضی از این

مجری:

در خونه ها بازه اینجوری عمل میکنند

استاد عباسی:

بعد شما از اون طرف ببینید جریان داعش جریان القاعده جریانی که الان افغانستان بعنوان طالبان ببینید آقا اصلا چیو رعایت میکنند دیگه خیلی عجیب و غریبه توی بعضی از این فیلم ها منعکس شد افراد هیچ ملاحظه ای حتی وقتی که به او گفته میشه زنی شوهرش از دنیا رفته کشته شده میخوان باهاش ازدواج بکنند به اصطلاح خودشون الایاذ بالله میخوان جهاد نکاح بکنن اینا میگه آقا این عده داره زنی که شوهرش از دنیا رفته عده داره باید عده نگه بداره میگه نه عده مال دوران قدرت و دوران سولت و حکومت هست الان وسط جنگه اینکه دیگه این زن صبر بکنه چهار ماه و ده روز چون شوهرش از دنیا رفته دقیقا کاری که مدلی که الایاذ بالله خالد بن ولید نسبت به همسر مالک بن نویره انجام میده میخوام بگم اینکه ما پیرو چه کسی هستیم و چه کسی باشیم خیلی مهمه در اینکه آقا چه رفتاری آقای سلیمانی امیری و دیگرانی که دنبال اشکال گرفتن به اسلام هستید بیایید منابع شیعی رو به صورت درست بررسی بکنید بله آقا شما برید یک نفر مثل خالد بن ولید رفت و همون شبی که مالک بن نویره رو کشت همون شب به همسر او به اصطلاح جمع شد جنایت مرتکب شد خطا مرتکب شد بعد هم آمد و خلاصه خلیفه اول گفتش که

اِجتَهَدَ فَاختَفَ لَه اَجره واحِد

که خلیفه دوم گفتش که من تو باید حد بخوری تو باید قصاص بشی تو باید چه بشی خب اونطور اون قصه رو ممکنه شما ببینید این رو پای اسلام نذارید

مجری:

بله همینطور است

استاد عباسی:

این اسلام حقیقی نیست پیامبر سر اینکه خالد بن ولید این به اصطلاح بعضی افراد رو بیگناه کشته سگ هایی رو کشته ظرف سگ ها رو شکسته پول دادند به امیر المومنین علی جان برو هر کدوم از اینا دیه اینا رو پرداخت بکن نمیدونم خسارت ظرف سگشون رو برو بده خسارت ظرف سگ رو برو بده بعد هم دست بلند کرد سه بار فرمود

 اللهم اِنِّی اَبرَءُ اِلیک مِما صَنَعَ خَالِد

خدایا من به تو پناه میبرم اعلام برائت میکنم از کاری که خالد بن ولید انجام داد

آقای پیغمبر ما جایی که به قول شما پشت شخص در بیاد وقتی ناحق بوده

اللهم اِنِّی اَبرَءُ اِلیک مِما صَنَعَ خَالِد

 شیوه پیامبر ما الگوی اهل بیت ما این نیست بعد اگر شما جایی در بین مسلمون ها پیدا کردید بله اشکال از مسلمونیشونه شما نرید مطلبی رو از نامسلمان ها به اسم اسلام بیاورید خالد بن ولید به عنوان اسلام این کار رو نکرده اگر به عنوان اسلام کرده به عنوان اسلامی که انحراف درش وجود داشت والا پیامبر

اللهم اِنِّی اَبرَءُ اِلیک مِما صَنَعَ خَالِد

پیامبر اعلام برائت میکنه در منش پیامبر این نیستش که چنین جنایتی مرتکب بشه بله این شخص شخص بله آقا در حمله به کجا جنایت کردند بله کردند در حمله به کجا جنایت کردند بله کردند ولی آیا این مورد تایید خدا و رسول بوده؟ نه مورد تایید اهل بیت ما بوده؟ نه لذا اگر مطلبی قرار مطرح بشه بله آقا ایشون اشاره کرد گفتش که در کربلا کسی بود که آمد گوشواره رو میکشید و گریه میکرد گفتند چرا میکشی گفت من نکشم دیگران می کشن گفتن چرا گریه میکنی گفت بخاطر اینکه فرزند پیغمبر هستید اتفاقا ایشون گفتش که در گذشته خیلی مرسوم نبوده عریان کردن مثلا اینا خب ما میخواهیم بگوئیم اتفاقا بعضی از کسانی به اسم درون اسلام آمدند مقابل اهل بیت قرار گرفتند مقابل امیر المومنین مقابل سید الشهدا مقابل امام مجتبی قرار گرفتند اینا همون کفار بودند یا بدتر از کفار

مجری:

بدتر از کفار بودند

استاد عباسی:

آمدند جنایت کردند این که تایید حرف ما هستش این که مظلومیت امام ما هستش اینکه کسی گوشواره از  گوش دخترش بکشه این جنایت رو بکنه بعد هم بگه آقا اگر من نبرم دیگری میبره دیگری انجام میده و بگه آقا من گریه برای اینکه فرزند پیامبرند شما نگو ببین مسلمون ها چه هستند آقا ببین نامسلمون ها چه هستند اینجا به دنبال این نگرد که تعارضی بین اسلام و بی دینی ایجاد بکنی که بی دینی به شدت بی رحم تر از اسلام هستش ببینید بی دین ها هم همین کار رو میکنند جنگ هایی که در دنیا عمده جنگ های مهمی که در دنیا اتفاق افتاده اتفاقا همین بی دینی این جنگ ها رو رقم زده جنگ جهانی اول مگر مسلمون ها بودند جنگ جهانی دوم مگر مسلمون ها بودند اتفاقا اون بی دینی اومده اینو رقم زده بله در بین مسلمون ها کسانی هستند اسم اسلامه عمل اسلام نیست محتوا اسلام نیست رفتار رفتار انسانی نیست اسلامی نیست ببینید وقتی مورد تایید نیست خودشونن دیگه اینا اگر مورد تایید نیستش چرا شما می آیید نسبت می دهید به اسلام این ملاک ما این دستور العمل امیر المومنین است که با این بندهای متعددی که داره این کار نکنید این کار نکنید دستور می دهند دستور می دهند یک بار دو بار هم در هر حمله ای در هر جنگی حضرت دو مرتبه اینو تکرار دو مرتبه اینو تکرار می کردند یک دستور العمل و آیین نامه جدی برای افراد هستش و اگر کسی خلاف این عمل میکرده ناراحتی میکردند برخورد میکردند و مبارز میکردند خدمت شما هستیم

مجری:

خیلی ممنونم حاج آقا بسیار تشکر میکنم از شما خیلی شفاف واضح اونچه که مستند نیاز بود پاسخ این شبهه هم داده بشه و قطعا بیننده های عزیز هم که این شبکه رو این برنامه رو در واقع ملاحظه میکنند دیدند و متوجه شدند قاعدتا که بالاخره پاسخ این شبهه با شفافیت کامل و اینکه جناب استاد عباسی عزیز پاسخ دادند ما جناب استاد ده دقیقه زمان داریم اگر باز هم فرمایشی هست که در خدمت حضرتعالی هستیم

استاد عباسی:

من اجمالا یک جمع بندی مختصر داشته باشم خب حالا به هر حال اگر زودتر هم برنامه تموم شد موردی نداره ولی من یک جمع بندی مختصری داشته باشم و اون اینکه در این شبهه ای که مطرح کرد که حالا در واقع هی سعی کرد شاهد های مختلف بیاره مرحله اولی که شاهد آورد از عبدالله بن مسعود بود و خیلی تاکید میکرد که هی میخواست روی شخصیت عبدالله بن مسعود مانور بده شخصیت عبدالله بن مسعود به عنوان قاری بعنوان چه چه این نزد اهل سنت خیلی والاست حالا شیعه ارادت والایی به عبدالله بن مسعود نداره نزد اهل سنت بعنوان قاری و فلان ضمن اینکه اونها معارضی با اشتباه یک نفر هم نمی تونه باشه یعنی از کارهای روانی آقای سلیمانی امیری است که هی میاد میگه بله عبدالله بن مسعود خیلی آدم مهمی بوده خیلی قاری بوده خیلی چه بوده خیلی چه بوده

مجری:

برجسته سازی شخصیت

استاد عباسی:

برجسته سازی شخصیت باشه که بگه آقا مثلا دیگه یکی اولا نزد شیعه نیست ثانیا آدم بزرگی هم باشه معصوم نیست و اشتباه ممکنه ازش سر بزنه نکته دوم هی تاکید بر اینکه آره جلوی پیغمبر این کار رو کرد با حضور پیامبر این کار رو کرد پیامبر راضی بود پیامبر اعلام خشنودی کرد پیامبر اعلام رضایت کرد در حالی که ما هر چی بررسی کردیم بیننده ها هم دیدند که هیچ اعلام رضایتی از جانب پیامبر در این موضوع وارد نشده و حضرت تایید نکردند و اگر هم اتفاقی افتاده اینجاها عرض کردیم یک احتمالی در این رابطه این هستش که بخاطر اینکه اون نشونه رو داشته باشه که اعلام چنین داشته باشه ثانیا بخاطر اون عداوت جدی به اصطلاح به هیجان در آمد عبدالله بن مسعود و اون کار رو کرد و در نهایت یک کار اشتباهی هست یک کار غلطی است خب کار غلط هستش و این فرد هم یک فرد معصومی نبوده اما به تایید پیامبر نرسیده بعد آمد سراغ امیر  المومنین صلوات الله و سلامه علیه که ولید رو کشته و نسبت به ولید چنین اتفاقی افتاده که باز اون هم شاهد قصه این بود که آقا امیر المومنین خودشون با این کار مخالفا بارها اعلام کردند به همه هم گفتند خودشون هم نمیان این کار رو بکنن بویی هم استشمام کردند از عطر او بود از عطر او متوجه شدند که این تازه داماد هستش کاری به لباس او نداشتند بله زره رو معمول این هستش که کسی رو میکشن زره رو در میارن هم بعنوان غنیمت برای کل مسلمون ها هم به نشانه اینکه توجه به اینکه این شامل حالشون شده در واقع این شخص رو ایشون کشته استفاده هم که از این زره ها نمیکردن خود امیر المومنین زره ها رو می آوردند حالا برای بقیه مسلمون ها در اختیار اسلام قرار میگرفت و خود حضرت هرگز استفاده ای که بگن آقا زره رو برمیدارن برای خودشون بر نمی داشتند و منش خودشون هم کاملا متفاوت با این هست کسی که سرباز بوده به اصطلاح شما بگید چنین کاری میکرده وقتی که فرمانده میشه چرا باید این کار رو انجام نده چرا باید دائما نهی بکنه از انجام این کار بنابراین این متعارف نبوده و برای اینکه جلوی هیجان افراد و و لشکریان رو بگیرن قبل از هر حمله اینقد گفته بودن که یک جورایی همه حفظ بودن 

مجری:

ملکه ذهن شده بوده که باید اینو رعایت کنند

استاد عباسی:

ملکه ذهن شده بود که باز امیر المومنین میگفت باید رعایت بکنید دستور خیلی هم جدی هست بالاتر از این هست که بخوان از یک کشته ای که در جنگ بوده مرد نظامی بوده و طبیعتا میتونن از وسائل او استفاده کنند و غیره نسبت به زنان و غیره حتی دشنام میدن میگه حتی اگر به بزرگان شما فرماندهان شما به من که فرمانده شما هستم دشنام دادند شما نسبت به اونها آزار و اذیتی نرسونید این اخلاق جنگ در حالا به اصطلاح اخلاق جنگی که به اصطلاح در جنگ اتفاق میفته یکی از اساتید حوزه علمیه قم یک کتابی رو کار کردند بعنوان اخلاق جنگ در اسلام ومسیحیت اونجا آمدند محتوای بسیار وسیعی که اسلام در رابطه با اخلاق جنگ داره که در جنگ چه چیز هایی باید رعایت بشه و در مقابل مسیحیت چی داره که مسیحیت یک چندم اسلام محتوا یعنی اصل محتوا یعنی جزئیاتی که در منابع اصلی و کهن ما در روایات ما در آیات ما بهش اشاره شده که در ادیان دیگر وجود نداره اصلا یعنی اون موراد ریز و جزئی که اصلا بهش توجه نشده خیلی جزئیات داره احکام نبرد جزئیات اخلاقی و رعایت های اخلاقی مثل اینکه حتی وقتی که دشنام میدن اگر کسی از اون افراد باقی مونده از زنان اونا مونده شما حق تعرض برخورد اینها و غیره ندارید

مجری:

بسیار عالی یک نکته ای رو اشاره فرمودید خیلی جالب بود حاج آقا من که از شهید بزرگوار شهید سردار سلیمانی فرمودید اینکه توی کشور سوریه وقتی که اونجا بودند در یکی از خاطراتشون هست که نامه ای مستند به زبان عربی نوشتند واینکه از اون صاحب خانه و صاحب منزلی که در منزلشون سکونت داشتند طلب حلالیت کردند که ما اینجا بودیم استفاده کردیم حلالیت طلبیدند و حتی گفتند شاید بعد از جنگ ان شالله وعده بازسازی و اینها رو دادند این خودش به قول حضرتعالی سیره اهل بیت هست کسانی که مثل شخصیت بزرگواری مثل امیر المومنین علی علیه السلام که در دامان پیغمبر اکرم صلوات الله علیه تربیت پیدا میکنه چیز دیگری جزء این نیستش و ای کاش ما بتونیم اینها رو سر لوحه حالا جنگ ان شالله هیچ وقت نباشه خب این تاریخی هست که باید مورد بررسی قرار بگیره اگر الان هم یک وقتایی اتفاق میفته در گوشه کنار دنیا اینا رو مطالعه کنه آدم اینا رو یک جورایی نگاه بکنه بررسی بکنه که رفتار در جنگ هم یک رفتار خاصی هست و باید ما اینا رو مورد توجه قرار بدیم خب دوستان اگر بفرمایید که ما چقد زمان داریم خب بله دوستان میفرمایند که زمان نداریم خیلی ممنونم حاج آقا خیلی لطف فرمودید خدا ان شالله سلامتی ب حضرتعالی بده و اینکه ما رو هم در این ماه مبارک حتما دعا بفرمایید

استاد عباسی:

همچنین التماس دعا داریم از شما و بینندگان عزیز

مجری:

سپاسگزارم سپاس از شما بیننده های عزیز که همراه ما بودید امیدوارم که برنامه مورد توجه و رضایت شما قرار گرفته باشد نکته ای که باید عرض کنم اینکه شما بیننده های محترم اگر تمایل داشتید که ان شالله عضو کانال ایتای برنامه ما باشید در واقع میتونید عدد سیصد سیزده رو به سه هزار پانزده پانزده ارسال بفرمایید و به صورت خودکار در واقع عضو کانال میشید و میتونید از این مطالب و برنامه هایی که تقدیم حضور شما بیننده های عزیز میشه استفاده ببرید امروز و در این ساعت وقتمون به پایان رسید ان شالله که ما رو هم از دعای خیرتون در این ماه مبارک فراموش نکنید خدا یارتون باشه خب بسلامت

 

 

 

 

 

 

 

 

 


  
  • رضایی

    3 ارديبهشت 1402 - ساعت 12:44

    واقدی کذاب هست

    0 1

کاوش - پاسخ به شبهات باستان گرایان درباره تاریخ اسلام>

پاسخ به شبهات جنگ بدر عبدالله بن مسعود ابوجهل عریان کردن ابوجهل کربلا و عریان بدن ها اخلاق جنگ امیرالمومنین علیه السلام