آفتاب یلدا

قسمت دهم برنامه آفتاب یلدا به کارشناسی حجت الاسلام و المسلمین روزبهانی


 

بسم الله الرحمن الرحیم

تاریخ:28/09/1400

برنامه:آفتاب یلدا

مجری:

بسم الله الرحمن الرحیم

از آفتاب یلدا با شما صحبت می کنیم از شب ظلمت جهل و تاریکی بشر و امید به آمدن آفتابش، این شب شاید آغازش از کوچه ی بود و آتش گرفتن دری و ظلم به بانوی اول عالم، در این ایام هستیم تسلیت عرض می کنیم خدمت شما این ایام را و امیدواریم که بانوی دو عالم نگاه لطفی به ما داشته باشند برای تبیین حقایق و شرح ظلمت ها ظلم ها و اشتباهات بشری که در این ایام این روز و هزار و چهار صد سال بعد از آن تاریخ هنوز بر بشر روا هست، در خدمت استاد عزیز هستیم در ادامه بحث شناخت فرقه های انحرافی و در جلسه گذشته پرداختیم به انواع راهکارها، روش ها، سبک ها و ابزارهایی که آنها سعی کردند برای خودشان حقیقت تراشی کنند حتی به قرآن دست بردند تحریف کردند و سعی کردند از این منبع نور ابزاری بسازند برای تعریف، توصیف و یا بهتر بگویم توجیه مسیر اشتباه و ناقص خودشان.

استاد سلام عرض ادب، تسلیت می گوییم ایام را و خدمت تان هستیم.

استاد روزبهانی:

سلام علیکم و رحمة الله

بنده هم خدمت شما عرض سلام دارم و همچنین بینندگان عزیز و عرض تسلیت دارم به مناسبت سالروز شهادت بی بی دو عالم خانم فاطمه زهرا (سلام الله علیها) امیدوارم که خداوند به حق پهلوی به ناحق شکسته حضرت زهرا (سلام الله علیها) دل های همه مردم را به نور ایمان و معارف قرآن و حب اهل بیت روشن و منور بکند إن شاءالله.

مجری:

الهی آمین، استاد نکته ای که یک اشاره داشتم جالب هست یک وقتی ظلمت، جهل، باطل از ادبیات منحصر به خودش، ابزار مخصوص به خودش استفاده می کند، اما یک وقت قدم جلو می گذارد از ابزار، روش ها، مسیرها، قالب هایی که به ظاهر می تواند حقیقت و حقیقی باشد یا حتی از ابزار دنیای حق استفاده می کند، در وادی اشاراتی داشتیم از حالا به تعبیر نادرستی می گوییم تفسیرهایی که از قرآن داشتند این فرقه از آغاز، این مسیر را إن شاءالله شروع بکنیم و سؤالاتی که اگر بود من خدمت تان خواهم گفت.

استاد روزبهانی:

ببینید در باب تفسیر به رأی آیات و تأویلات نا به جای آیات قرآن و همچنین تفسیرها و برداشت های نا صحیح از روایات و استفاده کردن از روایات ضعیف و جعلی، دست بردن در متن روایات متأسفانه در شیوه و شیمه رهبران بهائی مکرر دیده شده به راحتی و به سهلی یک آب خوردن و بدون شرم از تاریخ دروغ پردازی می کنند و مطالبی را می گویند که اساساً با هیچ عقل و منطقی جور در نمی آید، در جلسات پیشین یادم هست که پیرامون بعضی از آیات و روایاتی که در واقع فرقه ضاله بهائیت به آنها استناد می کنند و از آنها استفاده می کنند مطالبی را عرض کردیم؛ مشهور ترین آنها آیه 5 سوره مبارکه سجده هست که این آیه شریفه می فرماید:

«يُدَبِّرُ الْأَمْرَ مِنَ السَّمَاءِ إِلَى الْأَرْضِ ثُمَّ يَعْرُجُ إِلَيْهِ فِي يَوْمٍ كَانَ مِقْدَارُهُ أَلْفَ سَنَةٍ مِمَّا تَعُدُّونَ»

خداوند تدبیر می کند امر را از آسیمان به زمین

5/سجده

«فِي يَوْمٍ»

در یک روز

«كَانَ مِقْدَارُهُ أَلْفَ سَنَةٍ مِمَّا تَعُدُّونَ»

که این روز به اندازه هزار سال از آن سال های هست که شما می شمارید

این «يُدَبِّرُ الْأَمْرَ مِنَ السَّمَاءِ إِلَى الْأَرْضِ» بر اساس سیاق آیات و تفسیری که دارد و مفسرین متعدد این را نقل کردند مربوط به امور تکوینی و خلقت و آفرینش عالم هست، آیات اولیه اشاره دارد به خلق عالم در شش روز

«فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ»

که حالا این «ستته أیام» به چه معنی هست حالا خارج از بحث ما هست و إن شاءالله در مباحث تفسیری بزرگان و صاحبان فن و دانش اش به آن خواهند پرداخت، اما اجمالاً عرض بکنیم که این آیات و آیات بعد از او یعنی آیات 4، 5، 6 اینها همه سیاق شان در رابطه با امور تکوینی و مسائل مربوط به آفرینش هست و هیچ ربطی به مسائل تشریعی و جعل شریعت و نزول دین ندارد اما فرقه بهائیت می آید و تلاش دارد به رغم آن چیزی که واضح هست و روشن هست ادعا بکند مثلاً أبوالفضل گلپایگانی در کتاب «فرائد» اش می آید می گوید که اینجا که آیه قبل آیه چهار که از شش روز صحبت شده از روزهایی که عالم را خداوند خلق کرده یعنی شش هزار سال سابقه ادیان مختلفی که روی زمین بودند؛ یعنی می خواهد نتیجه بگیرد که هر دینی نسبت به به اصطلاح هزار سال روی زمین هست و می گوید که دین اسلام هم از همان قاعده مستثنی نیست و چون حضرت عسکری (علیه السلام) از دنیا رفت هزار سال بعدش علی محمد شیرازی ادعا کرده پس این دوره هزار ساله که قرآن وعده کرده محقق شده و هر هزار سال دین جدیدی آمده، اولاً چه کسی گفته که ادیان گذشته هر کدام شان هزار سال بودند؟ شما به نوشته های خود علی محمد شیرازی که مراجعه بکنید که پیشوای اینها هست امام اینها هست و در واقع به قول خودشان مبشر بهاء الله هست ایشان در کتابش می گوید که از عمر این عالم نگذشته إلا دوازده هزار و دویست و ده سال؛ یعنی دو برابر دارد می گوید دوازده هزار و دویست و ده سال، أبوالفضل گلپایگانی می گوید شش هزار سال، پس شش هزار سالش را چیکار کردید؟ شما که مدعی دانشمند بودن و عالِم بودن و فاضل بودن و خودت را خیلی برجسته می دانی و پاسخ همه عالم را می خواهی بدهی با کتاب فرائد ات، حالا اینجا چطوری شد یکدفعه شش هزار سال را یکدفعه سر به نیست کردی، بماند این قضیه، ولی چون این آیه را ظاهراً گفتیم قبلاً من دیگر نمی خواهم دوباره وارد جزئیات آیه بشوم اما اینکه در این آیه شریفه که مربوط به امور تکوینی هست می خواهد به زور به شرع نسبتش بدهد خب هیچ ربطی با داعیه علی محمد شیرازی ندارد علی محمد شیرازی هزار سال بعد از حضرت عسکری اساساً ادعای دین جدید که نکرده علی محمد شیرازی در سال 1260 ادعای بابیت امام زمان را دارد و خودش را باب امام زمان می داند و تا چهار سال هم ادعایش همین هست تغییری نمی کند بنابرآن چیزی که خود مورخین بهائی نوشتند خود مورخین بابی نوشتند و مورخین بی طرف نوشتند ایشان در سال 64 در قلعه ماکو در واقع نگاهش عوض شد و ادعای آن هم زمانی که شنید یارانش در بدشت در واقع به شارع بودن ایشان و به آوردن دین جدید توسط ایشان اشاره کردند ایشان آنجا ادعایش را به مهدویت تغییر داد و سال 65 هست که در حقیقت به آن ارائه کتاب «بیان» خودش را صاحب یک شریعت جدید معرفی می کند و کتاب «بیان» اش هم مملو از غلط و اشتباه و داستان های دیگر هست فلذا علی محمد شیرازی اساساً هزار سال بعد از حضرت عسکری (علیه السلام) ادعا نکرده هزار و چهار سال بعد، اینجا گفت «ألف سنه»، نگفت هزار و چهار سال بعد، این باید مشخص بشود این چهار سال را شما چطوری می خواهید بگویید، بعد تازه از این گذشته هزار سال بعد از پیامبر گرامی اسلام می شود سال هزار؛ یعنی سال هزار هجری، یا حالا بگوییم بعد از رحلت پیامبر می شود سال هزار و ده هجری، چرا بشود سال هزار و دویست و شصت؟ می گوید این سال هزار و دویست و شصتی که در واقع می گوید آقای أبوالفضل گلپایگانی می گوید که چون دوره نبوت دوره وحی پیامبر و الهامات ائمه هست یعنی وحی دین مجموعی از وحی پیامبر و الهامات ائمه می شود دین و دین با الهامات ائمه طاهرین کامل می شود، اگر بنا هست که دین به وحی پیامبر و الهامات ائمه باشد و کامل بودنش این باشد یعنی قبل از رحلت حضرت عسکری دین کامل نبوده یعنی زمان حضرت عسکری دین کامل شده روزی که حضرت عسکری از دنیا رفت سال 260 هجری دین کامل شد، اما می بینیم که بنابر نظر مورخین و مفسرین و حالا مفرسین شیعه که روز عید غدیر خم را معتقد هستند که «الیوم أکلمت لکم دینکم و أتممت علیکم نعمتی» این آیه ی که اینجا آمده و از إکمال دین صحبت می کند و در واقع با ولایت آقا امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) دین را کامل می داند، یا اهل سنت که مثلاً نگاه دیگری دارند ولی آنها هم دین را کامل می دانند، زمان حیات پیغمبر چه شیعه چه سنی دین را با وجود پیامبر گرامی اسلام و با آیاتی که پیغمبر آورده کامل شده در واقع می آید دین را تحویل می دهد و حالا اینکه دین چگونه کامل می شود بحثی هست بین ما و آنها بحث جداگانه ای هست، اما اینکه هر دو گروه هر دو فریقین به تکامل دین معتقد هستند شک و تردیدی در این مسئله وجود ندارد فلذا اینکه آقای أبوالفضل گلپایگانی می آید الهامات ائمه را هم برای تکامل دین، البته الهامات ائمه برای تکامل معنویت و برای کمال بیشتر اینها سر جای خودش هست، اما اینکه کمال دین را و در واقع بگوییم دین ناقص بوده قبل از رحلت حضرت عسکری این به نوعی نشان می دهد که این فرد فقط در صدد اثبات مدعای خودش هست بدون یک دلیل موجه و یک دلیل منطقی، حالا ایشان این ادعا را هم می کند باشد اصلاً ادعای شما درست، اصلاً آقای أبوالفضل گلپایگانی ادعای شما درست؛ خودشما بارها و بارها در آثارتان به ائمه إثنی عشر اشاره کردید و علی محمد شیرازی را به رغم عدم شایستگی امام دوازدهم شیعیان محسوب کردید و معرفی خواستید بکنید، اگر بر فرض این ادعای شما درست باشد دوازده امامی بودن شیعه که محرز هست دیگر اصلاً شیعه به اسم شیعه دوازده امامی معروف هست این بخش از شیعیان، ما که به عنوان شیعیان دوازده امامی مشخص و معروف و مشهور هستیم و شما هم جزء این فریق بودید جزء این مذهب بودید و پیروان این آیین بودید می دانید که ما دوازده امامی هستیم فلذا حضرت امام حسن عسکری نمی تواند اگر هم مثلاً بر فرض آن چیزی که شما گفتید درست باشد نمی تواند نقطه پایان باشد پس بایستی نقطه پایان این آئین بر فرض محال، واقعاً معذرت می خواهم از ساحت مقدس حضرت ولی عصر که می خواهم مقایسه بکنم، مثال هست دیگر حالا برای رد إسکات این قَسْم خبیث هست که حالا اگر علی محمد شیرازی بر فرض در این جایگاه باشد ایشان سال 1266 به دار مجازات آویخته شد سال 2266 در واقع منتظر آمدن دین جدید باشیم اگر بر فرض ادعای شما هم درست باشد که قطعاً درست نیست، ببینید با این ادعاهای پوشالی اینها می آیند می خواهند با دست بردن در یک آیه و در تفسیر یک آیه اثبات حقانیت بکنند که زهی خیال باطل، جالب اینجاست که وقتی که صحبت از تحریف تورا و انجیل می شود آقای حسین علی نوری استبعاد می کند می گوید که تحریف تورات و انجیل غیر ممکن هست، می گوییم چرا غیر ممکن هست؟ می گوید چونکه نسخه های متعددی از این کتاب ها دست مردم بوده یعنی افراد متعددی تورات داشتند انجیل داشتند چطوری ممکن هست این کتاب تحریف بشود؟ حالا جواب این شبهه ایشان در جای خودش محفوظ اما این حرف را ما می زنیم؛ اگر شما استبعاد می کنید از اینکه تورات و انجیل به دست بشر تحریف شده باشد چون نسخه های متعدد از این در دست دیگران هست تفاسیر متعددی هم از این آیات در دست مردم هست کتاب های متعددی هم موجود هست و این آیات قرآن در تفاسیر مختلف نقل شده چرا حتی برای نمونه یک کسی یک احتمال هم حتی به ادعای شما نزدیک به ادعای شما نداشته؟ و صرفاً این ادعای باطل شماست در این آیه شریفه که منظور از، مگر قرآن برای هدایت نیست؟ اگر «هُدًى لِلنَّاسِ» هست و بینات هست آشکار و واضح بَيِّنَ که جمعش می شود بینات یعنی چیزهای که واضح و آشکار و روشن اند کاملاً قابل رؤیت اند قابل حس اند قابل درک اند، ببینید اگر بنا هست که این آیات بینات باشند پس نمی تواند اینقدر این معنی دور از قاعده باشد و دور از ذهن باشد که در طول هزار و دویست و شصت سال هیچ کس در واقع این به ذهنش خطور نکرده باشد بعد یک مدعی بیاید و این را آن هم نتواند مقام خودش را اثبات بکند نتواند جایگاه خودش را اثبات بکند و برای اثبات مقام و جایگاه خودش که هنوز نتوانسته اثباتش بکند بیاید متشبث بشود به این، حالا اگر چرا ایشان می توانست مقامش را ثابت بکند می توانست ادعای خودش را إبرام بکند و این را به ما بقبولاند که در این جایگاه قرار دارد شاید مثلاً می گفتیم حالا ایشان تفسیر جدیدی ارائه کرده، شما در ادعای خودت به قول معروف می گوید که «ثبت العرش ثم انقش» یا به قول ما فارسی ها اول برادری ات را ثابت کن بعد طلب ارث کن، شما هنوز نتوانستی برادری ات را ثابت بکنی بعد می آیی طلب ارث می کنی شما می گویی که تفسیر این آیه این هست و من می خواهم این تفسیر را بیان بکنم، چه کسی گفت تفسیر آیه این هست که شما می گویید؟ شما بر اساس چه قاعده ای می گویید؟ تو الآن در مقامی هستی که هنوز جایگاهت ثابت نشده هنوز نتوانستی خودت را در واقع به باور دیگران برسانی فلذا الآن ناچاری از قواعد قوم پیروی بکنی الآن ناچاری به آن چیزی که من را قانع می کند با من سخن بگویی، نه که بیایی یک تعریف جدید ارائه بدهی و بگویی این تعریف جدید هست و تو هم باید این را بپذیری خب می شود عین استبداد این در واقع با هیچ منطق بشری قابل قبول نیست که شما بیایی این آیه را آنطوری که دلت می خواهد تعبیر و تفسیر کنی، در جاهای دیگر هم همین داستان وجود دارد یعنی در روایات متعدد هم که الا به مواردی که لازم باشد اشاره می کنیم که اینها در واقع برای اثبات اینکه آقای علی محمد شیرازی در مقام العیاذ باالله امامت شیعیان و قائمیت و مهدویت هست می آیند دست به این تشبثات می زنند و این ادعاها را می کنند که هر کدام از اینها را که ما بررسی می کنیم حتی محض نمونه یک موردش تصدیق نمی شود و یک موردش درست از کار در نمی آید، خداوند اینقدر دست این فرقه کذاب را تهی کرده مثلاً در باره همان مسئله تحریف تورات و انجیل شما ببینید خود مسیحی ها در سال 325 اسقف های عالَم این تاریخ مسیحیت هست این از مسلمات تاریخی هست اینها جمع شدند در شهر نیقیه حالا نیکیا یا نیقیه، در آن شهر جمع شدند و از بین انواع انجیل هایی که بین مردم بود اینها را جمع کردند در یک اتاق و بحث کردند با هم، نهایتاً فردا صبح آمدند گفتند از بین اینهمه انجیل این چهار انجیل در واقع شدند اناجیل اصلی، این چهارتا انجیل هم با هم متفاوت اند یعنی اناجیل اربعه که امروز وجود دارد از حیث متن، محتوا، مفاهیم، حتی الهیات با همدیگر تفاوت هایی دارند فلذا خود اینها به صورت آشکار و واضحی نشان دهنده این هست که این کتاب ها تحریف شده، یک کتاب تورات ببینید اسپینوزا یک عالِم یهودی هست اسپینوزا در انترنت هم سرچ بکنید هست یعنی چیز خیلی دور از دسترسی نیست که این آقای اسپینوزا می آید و دلائل متعددی می آورد مبنی بر تحریف کتاب تورات؛ یعنی یک فرد یک عالِم یهودی یک فیلسوف یهودی در واقع به تحریف شدن این کتاب موجود اعتراف دارد و إذعان دارد و اصلاً کتاب را هم بخوانید به این نتیجه می رسید که بخش های مختلف این اثر مملو از مطالبی هست که با هیچ منطقی قابل قبول نیست حالا ما چون بحث تخصصی هست و إن شاءالله اساتید مربوطه در این موضوع خواهند پرداخت من زیاد ورود نمی کنم اما اجمالاً عرض بکنم که همین بحث تورات و انجیل بخش های مختلفش نمی دانم کشتی گرفتن حضرت یعقوب با خدا، یا حیله ای که عیسو و یعقوب یعنی یعقوب در واقع کلاهی که سر بردادرش عیسو گذاشت و نبوت را از او گرفت، یا چشم چرانی های العیاذ باالله آن پیامبر بر پشت بام و نگاه کردن به زن آن سردار، یا فاجعه غیر اخلاقی حضرت حالا این نقلی که در کتاب های اینها هست یکی از پیامبران با دختران خودش و بعد اینکه نسلی از او متولد می شود که بعداً از اجداد حضرت عیسی (علیه السلام) قرار می گیرد، اینها کاملاً واضح و آشکار هست که اینها همه در واقع تحریفاتی که در این آثار اتفاق افتاده، بعد می آید ادعا می کند که نه در آنها تحریف صورت نگرفته بعد در تفسیر آیاتی که ما می خوانیم تحریف صورت گرفته، این چطوری قابل جمع اند این ادعاها با هم؟

مجری:

استاد آنچه که من یک بررسی داشته باشم اجمالی؛ هر کسی ادعای دارد یا باید به ذات مستقلاً به شخصه خودش بیاید این ادعایش را ثابت کند، اگر می خواهد در زمین ما بازی کند با ادبیات ما با ابزار ما باید استانداردها را رعایت بکند، نه آنکه یک قالب ها استانداردها تعاریفی را بیرون از این زمین وارد این زمین بکند تا بخواهد از این ابزار استفاده کند، اگر کسی می خواهد ادعای را از قرآن داشته باشد باید حداقل ها را رعایت کند یعنی تفسیر این آیه قرآن حالا شاید اینجا نمی دانم درست هست بگوییم یا نه خوشبختانه ما دو گروه با تفاوت های فکری برجسته در اسلام داریم که هیچ کدام از اینها در طول این هزار سال حتی اشاره ای به این نوع برداشت نداشتند حالا یک آقای مدعی می آید می خواهد از ابزار قرآن استفاده کند بدون رعایت استانداردها و اسلوب و روش هایی که حداقل هزار سال گذشته به آن هیچ اشاره ای نشده، این آیا خلاصه آنچه که گفته شد هست؟

استاد روزبهانی:

بله کاملاً.

مجری:

نکته دوم اینکه اگر تازه بخواهیم به فرض آن تعریف آن تفسیر آن برداشت را داشته باشیم باز هم اینقدر به قول امروزی باغی دارد اینقدر حفره دارد اینقدر غلط دارد اینقدر اشتباه دارد که حتی همان تفسیر غلط را هم نمی شود یک طور جفت و بست داد با این و جورش کرد و کاملاً این روشی که به نوعی می خواهد تأیید باشد یکی از دلائل رد و اثبات باطل بودن این مجموعه و این فکر هست.

استاد روزبهانی:

صد در صد همینطور هست، ببینید در بحث تحریف تا جایی ایشان پیش رفته که در کتاب «ایقان» که به قول خودشان یکی از مهم ترین آثار حسین علی نوری هست به صراحت آیات قرآن را تحریف می کند مثلاً آیه ما داریم:

«هَلْ يَنْظُرُونَ إِلاَّ أَنْ يَأْتِيَهُمُ أللهُ في ظُلَلٍ مِنَ الْغَمامِ»

که این در واقع یک تعریض است به اهل کتاب و خاص مسیحیون که آیا اینها منتظرند خدا در سایه های از ابر بیاد؟ که این در واقع استفهام استفهام انکاری است استفهام توبیخی است دارد می گوید چنین چیزی نخواهد شد، این در واقع آیا شما منتظرید که خدا در سایه ای از ابر بیاید؟ که جوابش این هست که

«کَلَّا»

 که چنین نخواهد شد چنین اتفاقی نخواهد افتاد، با کمال تعجب می بینیم که حسین علی نوری می آید در نسخه های اولیه کتاب «ایقان» چون کتاب های اینها را مکرر اینها باز نویسی کردند.

مجری:

یعنی آن قرائت های اولی را خودشان الآن نمی پذیرند؟

استاد روزبهانی:

ببینید در نسخه های قدیمی تر کتاب «ایقان» مثلاً مخصوصاً نسخه 1308 قمری حسین علی نوری که پسرش محمد علی افندی در بمبئی چاپ کرده «هَلْ يَنْظُرُونَ إِلاَّ أَنْ يَأْتِيَهُمُ أللهُ» نیست «یَومٌ يَأْتِي أللهُ في ظُلَلٍ مِنَ الْغَمامِ» است، ببینید کاملاً معنای برعکس «یوم یأتی» یعنی در واقع دارد بشارت می دهد به روزی که خدا در سایه های از ابر خواهد آمد حالا اینکه آیه قرآن کریم در واقع انکار این معنی است و جالب ترش اینجاست که بعداً تشکیلات بهائیت و رهبران وقتی متوجه این خط و خطا می شوند برای حفظ ظاهر هم که شده می آیند آیه را دستکاری می کنند و اصل آیه را می گذارند، بعد جالبش اینجاست که ادعای حسین علی نوری در این اثر و در این نکته که اشاره می کند که «یوم یأتی» در تفسیرش و توضیح اش دارد که با «یوم یأتی» است نه با «هل ینظرون» یعنی کاملاً در تعارض است یعنی آیه قرآن در تعارض با توضیحی هست که ایشان دارد می دهد ولی متأسفانه وقتی که چشم های انسان را غفلت فرا گرفته باشد و انسان غرق در آلودگی های فکری قرار گرفته باشد متأسفانه نمی تواند این حقایق را ببیند و درک بکند و خودش را از این منجلابی که متأسفانه هست نجات بدهد، من توصیه می کنم به کسانی که پیرو این اندیشه هستند پیروی این فکر هستند پیرو این فرقه هستند لااقل خودشان با خودشان خلوت کنند آیا می توان به کسی که این گونه به صراحت در واضح ترین نکات دست می برد و با آنها بازی می کند می توانید به این فرد اعتماد بکنید؟ شما نگاه کنید در همین کتاب «ایقان» حدیث معروف مفضل بن عمر را که از حضرت امام صادق (علیه السلام) در رابطه با ظهور سؤال می کند در رابطه با وقت ظهور در رابطه با کیفیت ظهور سؤال می کند را به راحتی مثل آب خوردن تحریف می کند.

مجری:

به جای با مزه ای رسیدیم در ضرب المثل فارسی می گویند که طرف گفت خسن و خسین دخترهای معاویه اند، گفت آقا خسن و خسین نبود حسن و حسین بود، معاویه نبود علی بود، دختر نبود پسر بود؛ یعنی هیچ چیز آن با هیچ چیز آن جور در نمی آید خیلی جالب هست، یک نکته ای که خدمت تان عرض بکنم؛ واقعیت قبل از شروع برنامه یک تصور خیلی محدودی از چه این فرقه چه فرقه های انحرافی مشابه داشتم، اقتضای مطالعاتی گاهی یک مروری داشتم، اما اینکه بشناسم، نه، نکته جالب برای شناخت این موضوع ها غیر از یک چنین برنامه هایی که می تواند خیلی مبارک باشد ورود فضای هنرمندانه و هنرمندها است، چرا این مقدمه را عرض کردم؟ یک افتاق مبارک هفته پیش افتاد یک جشنواره با عنوان جشنواره محفل خیانت، من تصاویر و گزارش محدودی از این دیدم، و بطور تصادفی حضور استاد را هم در آن جمع دیدم، از ایشان تمنا دارم یک اشاره ای بکنند هم این اتفاق مبارک را که حضور جمع هنرمندان متعهدی از گرافیست ها و کارکاتوریست هایی که در فضای ارزشی و اخلاقی و انسانی در سالهای گذشته هم کارهای متعددی از ایشان دیدیم حالا این جلسه هم یک بهانه ای بشود اشاره ای بشود، به اضافه اینکه حالا اگر فرصت بود یک مروری هم به عکس العمل روشنفکر های واقعی، هنرمندها و آزاد اندیش ها در این صد سال گذشته جدا از بحث حوزوی و علمایی به این انحراف، به این اشکال و مواضعی که شده اگر فرصت شد از استاد خواهش می کنیم که اشاره ای داشته باشند.

حجت الاسلام و المسلمین روزبهانی:

ببینید ما برای روشن کردن حقیقت ناچاریم که از ابزارهای مختلف استفاده بکنیم خب گاهی اوقات یک اثر هنری فاخر و ارزشمند و خوب می تواند به اندازه چندین جلسه سخنرانی و حتی چندین کتاب تأثیر داشته باشد، هنر به علت اینکه زبانش فراتر از استدلال است، و در عمق روح انسان نفوذ می کند، اگر هنر متعالی باشد، اگر هنر متعهد باشد که هست به لطف خدا، می تواند تأثیر شگرفی در بیدار سازی انسان ها داشته باشد، و این مقوله ای است که هیچ کس نمی تواند انکارش بکند، البته به همان اندازه ای که آنطرف یک تیغ دولبه است، اگر تیغ دادن در کف زنگی مست گاهی اوقات، دشمن ما متأسفانه شاید یک خورده ای زودتر از ما از عنصر هنر برده، البته می خواهم این را عرض بکنم که ما سالیان طولانی است که مخصوصاً مردم ایران و مسلمانان از هنر استفاده کردند، مساجد بسیار زیبای ما هنر خطاطی و و نقاشی ما کاشی کاری ما، حجم سازی های ما سفالگری ما، و بسیاری از هنرهایی که الحمد الله در تاریخ ما وجود داشته و تا به امروز هم به لطف خدا تداوم پیدا کرده یک هنر متعالی است که همیشه به کمک دین آمده و به کمک تبلیغ شریعت مقدس اسلام آمده، و در واقع هنر نوعی الهام الهی شاید بشود اسمش را گذاشت، چون وقتی که هنرمند در خود فرو می رود تا بتواند یک اثری را خلق بکند آن اندیشه اش باید به یک نقطه متعالی متصل بشود که بتواند یک هنر فاخری را ارائه بکند، یک اثر فاخری را ارائه بکند، بر این اساس تصمیم گرفته شد که با جامعه هنری ارتباط گرفته بشود و این ارتباط گرفته شد منتهی به علت محدودیت هایی که وجود دارد، متأسفانه از جهت مالی و جهات دیگر، و اینکه خودمان هم بتوانیم مدیریت بکنیم کار را تصمیم گرفته شد در یک حجم محدودتری کار صورت بگیرد و در فضای گرافیکی و کارهای طراحی و کاریکاتور این کار انجام بشود، بعد دست نیاز به سوی هنرمندان داز شد و به لطف خدا به گرمی فشردند هنرمندان سطح بالای کشور محبت کردند و در این راه قدم برداشتند، خب طبیعتاً یان اتفاق مبارکی بود که باید می افتاد برای اینکه این جشنواره بتواند آثار فاخر تری را تولید بکند و هنرمندان دیگر هم بیایند کارگاه هایی هم تعریف شده که آن چیزی که شما می فرمایید کارگاهی بود که در شهر شیراز برگزار شد، باز خوردهای مثبت و منفی داشت که طبیعتاً بازخوردهای منفی اش نوعاً از طرف فرقه بود که هیچ حرکتی و هیچ عکس العملی را علیه خودش برنمی تابد، و وقتی که حرکتی علیه اش می شود بلافاصه موضع می گیرد و  شروع می کند به پرخاشگری که روشش است، و سنتش هست، و همینطور بوده و است و خواهد بود، بی احترامی کردن، دروغ پردازی کردن، که این کار ترویج نفرت است اگر استفاده از هنر برای بیان حقیقت ترویج نفرت است آیا فحاشی کردن ترویج نفرت نیست، آیا دروغ پردازی کردن در کتاب ایقان توسط حسین علی نوری که بیش از صد مورد عالمان دین را به دروغ مورد اهانت قرار می دهد این تولید نفرت نیست، اینکه مذهب تشیع را که قبل از ادعای علی محمد شیرازی خودش مدعی پروی از آن بوده، شیعه شنی به نامرد این تولید نفرت نیست؟ اینکه مردم ایران را که  به نپیوستند و او را نپذیرفتند و انواع توهمت ها و بی ادبی ها نواختند تولید نفرت نیست؟ اما اگر چهارتا هنرمند آمدند یک اثر هنری تولید کردند این می شود تولید نفرت؟

مجری:

لطیف تر از این اصلاً مگر می شود؟

حجت الاسلام و المسلمین روزبهانی:

با یک بیان هنری می خواهد یک مطلبی گفته بشود، هیچ استبعادی هم ندارد و هیچ چیز بدی هم نیست ولی عجیب است که این جریان هیچ چیزی را علیه خودش برنمی تابد و شروع کرده، اصلاً این کار یک کاری است، جالب اینجا است که خیلی عجیب برای من، اینکه این یک بحث دولتی و حکومتی هم فرض کرده بود، خب لا اقل به خودتان زحمت بدهید این یک گروهی از هنرمندان و چندتا مجموعه دارند این کار را انجام می دهند، این را بیایید به بودجه دولتی و حکومتی و اینها نسبت دادن و بدون اینکه علم و آگاهی داشته باشید و این حرف ها را بزنید این دروغ پردازی هایتان شرم آور و خجالت آور است، اما خب به هر صورت از آنها هم همین انتظار می رود یعنی در واقع شما نباید انتظار داشته باشید که اینها بیایند عکس العمل مثبت نشان بدهند اما از آن طرف آنهایی که اهل روشنی فکر هستند اهل فهم متعالی هستند خیلی ها هم تشکر کردند، خیلی هم خوشحال شدند اینکه ما داریم یک گام جدید برمی داریم برای بیان آن چیزی که مقصود مان هست برای روشنگری و برای هدایت، بیش از آنکه بخواهیم از نوشته جات و کارهای علمی و گفت و گو ها و اینها استفاده کنیم، برویم سراغ فضاهای جدید و از این موضوعات هم بهره گیری بکنیم و این موجب خوشحالی است که عرض بکنم که بسیاری از صاحبان هنر، صاحبان دانش تشویق کردند ابراز خوشحالی کردند، و به لطف خدا این کار را به پیش می بریم «و لا یخافون فی الله، لومة لائم» از این حرف ها هم انکاری نداریم اجمالاً هم عرض بکنیم که این کار به حمد خداوند تبارک و تعالی تداوم خواهد یافت از عرصه ملی به عرصه بین المللی ان شاء الله گسترش خواهد یافت «ولو کره الکافرون و مشرکون و المنافقون».

مجری:

خیلی اتفاق مبارکی است، امیدوارم که این استمرار داشته باشد، حالا باز خورد اینها را یک جای مشخصی، با اینکه تصاویر یا وب سایتی ارائه شده برای اینکه عزیزان و علاقه مندان به آن مراجعه بکنند؟

حجت الاسلام و المسلمین روزبهانی:

جشنواره هنوز تمام نشده، چون یک بخشی از این جشنواره حالت رقابتی هم دارد تا پایان دوره ای که برای اخذ آثار تعیین شده خب طبیعتاً انتشار شان به صلاح نیست چون ایده های اینها رقابتی است دوست دارند که در این فضای رقابتی افراد زحمتی کشیدند به یک نتیجه ای برسند، اما چرا برای انتشار آثار بعد از اینکه جشنواره به اتمام رسید و کار داوری ها و مراسماتش به انتها رسید ان شاء الله تبارک و تعالی برای دسترسی مردم به این آثار اساساً این جشنواره برای این است که مردم از این آثار استفاده بکنند برای این است که دسترسی ها ایجاد بشود، ولی خب فعلاً فقط بخاطر اینکه بنا است این فضای رقابتی جایگاهش حفظ بشود و آسیبی به زحمات افراد زده نشود این آثار می ماند، ما در بحث هایی که داشتیم مثلاً در همین تولید کاریکاتور تأکید داشتیم که شئونات اسلامی رعایت بشود و به رغم اینکه هنرمندان ما متعهد هستند و می دانیم که خط قرمز ها را می شناسند و از آنها عبور نمی کنند، ما در عین حال خواستیم که یک سری از اصول عملیه که اصول حرفه ای کار هست رعایت بشود توجه به نکات مختلف بشود و بیشتر از آنکه به حجو و حزل پرداخته باشد، اگر هم بنا هست طنزی باشد طنز فاخر باشد طنز قابل تأملی باشد که بشود گامی به جلو بگذاریم نه اینکه به موضوعاتی برسد که قابل توجیه و توضیح نباشد در گرافیک هم که دیگر وضعش مشخص هست الحمد الله بحث به آنجا نمی رسد و تولید یک محتوا است که این محتوا ان شاء الله مفید خواهد بود.

مجری:

ان شاء الله، یک اشاره ای اصل بحث را عرض می کنم آنچه که شما صلاح می دانید ادامه داشته باشیم، یکی از ویژگی های برجسته و اینکه رویش خوب کار کرده مجموعه بهائیت بحث معماری است، من چون علاقه شخصی به موضوع معماری دارم، یک بار سالهای قبل انواع این معابد اینها را در نقاط مختلف دنیا می دیدم، می دیدم که چه طبل توخالی چه ظاهر جذاب و پر تم تراقی برای این مجومعه تهی تدارک دیده شده، من یک سری مجموعه هایش را از آمریکای لاتین دیدم تا آسیای شرقی متنوع در عین اینکه آن معماری تم اصلی خودشان را حفظ کردند اما متناسب آن فضا بومی سازی شده، می خواهم بگویم که چیزی که در گذشته تا امروز دیدیم همینطور که ما هنرهای الهی داریم هنرهای تاریک و شیطانی هم داریم در فرقه های دیگر در اصول دیگر باطل همیشه استفاده از هنر همانطور که در صحبت هایتان فرمودید هست، بجز معماری بهائیت از چه ابزاری در فضای رسانه و هنر توانسته بعنوان یک مستمسک خوب و مؤثر در راه اشاعه تفکر  و ایده های خودش استفاده کرده.

حجت الاسلام و المسلمین روزبهانی:

من باید عرض بکنم که بهائیت بلاخره برای پیش برد اهداف خودش چون بیان اندیشه هایش هم اتفاقاً با مشکل استدلال و بیان روبرو بوده تلاش کرده از چیزهایی که او را از زحمت استدلال دور می کند استفاده بکند، گفتیم هنر اینقدر جایگاه دارد که فرد بعضی اوقات با یک تابلو با یک اثر می تواند یک حالی را یک حال جدیدی را تجربه بکند که آن حال جدید ممکن است در تصمیمات مهم زندگی اش تأثیر داشته باشد، خب بهائیت هم از این مسئله استفاده کرده، می بنید که خطاطان ماهری مثل مشکین قلم یا زین المقربین، در کنار بها و عبد البهاء بودند و آثاری هم خلق کردند، آثارشان هم موجود است که نشان می دهد، که در تراز بالایی قرار نداشتند اما هنرمندان توانمندی بودند، اما در هنر معماری که گفتید، معمار های سازمانهای فراماسونری، در هنر معماری یک طولایی دارند، مثلاً فراماسون ها اساساً با معماری بوجود آمدند، ماسون یعنی معمار و بنا و این شکل در طبقات دیگر اجتماع هم رشد پیدا کرد، جریانات ماسونی نوعاً با معماری یک پیوند جالبی دارند، شما نگاه بکنید که یکی از زیبا ترین مسجادی که سخاته شده مسجدی است  که قادیانی ها در کوه کرمل کنار قبر باب ساختند، این نشان دهنده است که آنها یک جریان ماسونری هستند، از آنطرف مثلاً نوع معماری شان هم خواص هست، اگر ما بخواهیم صحبت بکنیم نیاز به یک جلسات مفصلی دارد که خیلی به درد اینجا هم نمی خورد، اما اجمالاً از یک معماری خاص استفاده می کنند حالا در مورد آن معابدی که شما گفتید که بهائی ها معابد مختلفی ساختند که مثلاً همین چند روز پیش هم یکی از معابد شان را هم در واناواتو یکی از کشورهای بسیار دور افتده اقیانوس آرام مجمع الجزایری آنجا ساختند، اینها تلاش می کنند از عناصر مورد ناتوجه فرقه خودشان مثل اضلاع نه گانه و عدد 9 و عدد 19 استفاده بکنند که بیشتر به خرافه می ماند و از المانهای منطقه ای محلی و آن چیزها و نشانه هایی که در بین مردم، مثلاً شما نگاه بکنید لتوس گل نیلوفر آبی یک گلی است که در فرهنگ های شرقی جایگاه دارد، این قالی هایی که در خانه های خودمان پهن هست تا ستون های تخت جمشید تا بروی آسیای جنوب شرقی، این گل یک جایگاهی داشته و در طراحی ها و در نقش ها بوده و حضور داشته، نهایت با یک مهندس ایرانی بنام فریبرز معد لتوس را در دهلی نو می سازد که یک بنایی را ایجاد بکند که همین ساحت این بنا بزرگی این بنا و شکل خواص آن توجه مردم را جلب بکند، اما شاید مصداق همان «مساجد هم مأمورده و قلوبهم خالیة علی الإیمان» چیزی دیده نمی شود معنویتی پیدا نمی شود شما وقتی که به عکس ها و فیلم هایشان هم مراجعه بکنید و نگاه بکنید، آن خضوعی که در یک معبد باید دیده بشود واقعاً در اینها دیده نمی شود.

مجری:

نکته ای هست ما دوستی که آنجا رفته می گفت خیلی ها بعنوان در منوی ساختمان های زیبای هند آنجا مراجعه می کنند، بدون اینکه بدانند این چیست کجا است چه هست، و کل آن جمعیت توریست را اینها فاکتور می زنند جزو علاقه مندان یا همراهان.

حجت الاسلام و المسلمین روزبهانی:

این بحث خیلی بحث چیزی نیست چون آخرش اینها یک سری ساختمان ساختند یک سری اماکن را ساختند، ساختن این اماکن، وقتی یک مسجد ساخته می شود و مناره های یک مسجد بالا می رود گنبد ساخته می شود محراب یک مسجد درست می شود این فقط این ساختمان نیست، این معارفی است که دراینجا منتشر می شود، این مفاهیمی است که بر پایۀ یک بنیان اصیل و یک پایۀ استوار منتشر می شود و به دست دیگران می رسد، اما در فرقه بهائیت که هنوز در ابتدائیات مبانی خودش لنگ می زند و هنوز دروغ پردازی ها، مثلاً شما ببینید در همان حدیث مفضل بن عمر، که نسخه های متعددی از این روایت دست مردم هست در کتاب های مختلف است و این روایت در جاهای مختلف نقل شده در منابع مختلف حدیثی که در آنجا مفضل بن عمر از حضرت صادق (ع) در رابطه با کیفیت ظهور وقت ظهور و اینها سؤال می کند و حضرت به او می گوید که وقت ظهور مشخص نیست و توقیت را حضرت رد می کند و به شدت در اینکه این وقتی برای ظهور تعیین شده باشد حضرت انکار جدی دارند و این را به شدت انکار می کنند، و در فراز دیگری که از کیفیت ظهور جناب مفضل از حضرت سؤال می کند که پس لاأقل کیفیت ظهور چگونه است حضرت می فرماید «فی شبهة لیستبین» حضرت در یک زمان شبهه ناکی ظهور می کند و آرام آرام امرش آشکار می شود و روشن می شود و فهمیده می شود، که این از کیفیت ظهور است، بعد حسین علی نوری می آید با، عجیب است انسان واقعاً حیرت می کند چه کلمه ای بکار ببریم که احترام به خودمان گذاشته باشیم  که زبان مان به هر کلمه ای نیالاییم، ایشان می آید می گوید که چرا علمای اسلام چشم هایشان را باز نکردند روشن نشدند که در منابع دینی شان مثلاً در کتاب بحار الأنوار در جواب مفضل بن عمر آمده که ایشان سؤال کرده و گفته شده حضرت در سنة ستین ظهور می کند، کجا حضرت گفته باشد امام زمان (ع) در سنه ستین ظهور می کند، امامی که خودش برای بعد از صادق است، امام صادق علیه السلام برای سال 150 هست شهادت ایشان، امامی که برای بعد از سال 160 هست چطور می خواهد بگوید که سنة ستین، این سنه ستین از کجا معلوم که سال 1260، سال 260 نیست، 360 نیست، این سال ظهوری که شما می گویید سنه ستین کجا سنه ستین است، این همه کتاب های مختلف این همه منابع مختلف همه «فی شبهة لیستبین» نوشته شده، اما یک نسخه که دست حسین علی نوری بوده آن نوشته بوده « فی سنة ستین» یعنی شبهه را تبدیل کرده به سنه، دست برده نقطه ها را پاک کرده به نظر خودش فکر کرده که کولاک کرده، لیستبین را کرده ستین، که مثلاً بگوید این سال 260 که علی محمد ظهور کرده این همان سنة ستینی است که در ورایات آمده، پس اگر بنا است حضرت در سنه ستین ظهور کند، پس چرا خودش در آغاز روایت می گوید که این کار را نکنید و در مورد توقیت صحبت نکنید، «حاشا لله»  حضرت می فرماید، که اینجا سؤال می پرسد آقای مفضل بن عمر،

«قال سألت سیدی الصادق هل للمأمور المنتظر»

آیا برای مأمور منتظًر

«المهدی (ع) من وقت»

آیا وقتی تعیین شده

که مردم آن را بدانند

«یعلمه الناس»

«فقال حاشا لله»

هرگز چنین نیست که خداوند وقتی تعیین کرده باشد، برایش که شیعیان ما آن را بدانند، بعد دوباره در مورد اینکه زمانش چه وقت هست، تمام اینها را حضرت تک تک رد می کند در صدر روایت، در ذیل روایت هم همین است، بعد چگونه ممکن است در اثناء روایت، در صدر روایت گفته وقت تعیین نکنید، در ذیل روایت گفته وقت تعیین نکنید، بعد دراثناء روایت بگوید شما وقت تعیین کنید، خب این نشان دهنده این است که با وقاحت تمام دست برده در روایت تحریف کرده و دورغ پردازی می کند و عجیب هم است که یک عده ای افراد بدون اینکه حقایق را به این راحتی، به واضحی، به این وضوح به این آشکاری، اینها را نبینند و توجیه کنند؛ و اگر ما بخواهیم این چهره را آشکار کنیم بگویند این دروغ پردازی است، بگویند این نفرت پراکنی است، چه نفرت پراکنی، اتفاقاً ما می خواهیم برای مقابله با نفرت این کار را بکنیم شما دارید نفرت می پراکنید که آمدید برادر برای ادعای چند روزه دنیایی خودتان از برادر جدا کردید، فرزند را از مادر جدا کردید.

مجری:

استاد به نقطه اوج رسیدیم و از آنطرف هم به پایان زمان، حالا این بهانه خوبی شد برای یک شروع آتشین و جذاب برای برنامه بعدی حدیث تلیخی است، می گوید کسی «کلُوا واشربوا» گوش کرد «و لا تسرفوا» را فراموش کرد، داشت خیلی می خورد گفتند چرا؟ گفت حدیث داریم کلُوا واشربوا، حالا این برش زدن ها نقطه عوض کردنها انگار طنز نیست، انگار یک عده واقعاً رویش  برنامه داشتند.

خدا را شکر الحمد الله الهی شکر که یک بار دیگر فرصت بود خدمت تان بودیم در محضر استاد مطالب جذاب و شیرین و قابل تأمل و اگر حواشی تاریخ آن را قیچی کنیم باور نکردندی که مبنای فکری عده ای بر این أصول هست دارید می شنویم این هم خودش از عجایب است، امیدواریم خدا توفیق  بدهد ادامه این برنامه باشد، ادامه حیات باشد، هفته آینده در خدمت تان خواهیم بود با ادامه شرح حدیثی که نقطه های جابجا شد. یا علی.

 

 


آفتاب یلدا>

شبکه ولی عصر آفتاب یلدا استاد روزبهانی بهائیت فرقه های انحرافی