آفتاب یلدا

قسمت یازدهم برنامه آفتاب یلدا به کارشناسی حجت الاسلام و المسلمین روزبهانی


 

بسم الله الرحمن الرحیم

تاریخ:05/10/1400

برنامه:آفتاب یلدا

مجری:

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام و عرض ادب از برنامه آفتاب یلدا از سری مباحث شناخت، بررسی و بحث در باره فرقه های انحرافی در خدمت تان هستیم، اگر پیگیر برنامه های قبلی ما بوده باشید از ابعاد مختلف روش ها، منش ها، سبک ها و آنچه که یکی از فرقه های انحرافی که حالا این هفته و این جلسه آخرین جلسه از مباحث شناخت این فرقه هست را پیگیری کرده باشید قرار هست آنچه که تا امروز گفتیم را إن شاءالله در خدمت استاد عزیز باشیم یک جمع بندی داشته باشیم، ابتدا خدمت استاد سلام و عرض ادب داریم و بفرمایید.

استاد روزبهانی:

سلام علیکم

بنده هم خدمت حضرت عالی و بینندگان عزیز و ارجمند عرض سلام و ادب و احترام دارم.

مجری:

من ابتدا می خواستم یک باره وارد بحث بشوم این جلسه آخر خیلی کار داریم کلی صحبت شد از زاویه های مختلف، اشکالاتی که بر این فرقه به شکل مشهود و معقول قابل احصا بود به بخش هایش اشاره کردیم، آخرین حدیثی که در جلسه قبل داشتیم حالا اجازه بدهید من تنازانه بگویم بازی با نقطه شده بود تا یک مفهوم متفاوتی و حتی در گذر زمان همانطور که فرمودید در چاپ های بعدی همان صحبت ها باز حذف شد سانسور شد، بازی و تحریف احادیث و منابع اسلامی که مورد بازی این مجموعه قرار گرفت را اگر مورد دیگر هست لطف کنید بفرمایید تا سؤالات بعدی را تقدیم کنم.

استاد روزبهانی:

بسم الله الرحمن الرحیم

بله اساساً هیچ روایتی نیست یا آیه شریفه ی نیست که مورد استناد و تمسک این فرقه قرار گرفته باشد و در این آیه و روایت دست نبرده باشند، شما ببینید از آیه صریح قرآن «هَلْ یَنْظُرُونَ إِلَّا أَنْ یَأْتِیَهُمُ اللَّهُ فِی ظُلَلٍ مِنَ الْغَمَامِ» که واضح و آشکار یک آیه مشخصی هست در قرآن این آیه را بیایی تحریف بکنی بگویی «یومٌ یأتی الله» یک دستکاری خیلی شرم آور، بعد جالب هست یکی از به اصطلاح مبلغین این فرقه وقتی که گفتگو و مناظره ی بود بین ما و ایشان؛ وقتی من به او می گفتم اینجا آیه را صریحاً آمده دستکاری کرده و در نسخه های اولیه کتاب تان که نمی توانید انکار بکنید آنجا هست دیگر حالا نسخه های بعدی را آمدید درست کردید بماند، بعد ایشان توجیه اش این بود که این «هل ینظرون» نقل به مضمون هست، گفتم عزیز من این «یوم یأتی» با «هل ینظرون» اگر یک کسی یک ذره ادبیات عرب بلد باشد اینها معنای شان نه تنها نقل به مضمون نیست که در حقیقت در تقابل با آن قرار گرفته و تو چطوری حاضر می شوی به عنوان یک انسان به عنوان یک فرد مدعی علم و دانش بیایی و اینقدر خودت را تحقیر کنی و یک حقیقت مسلمی را بخاطر اینکه ادعای یک کسی دیگری که یک زمانی یک دروغی را گفته تو بیایی خودت را اینطوری مفتضح بکنی و اینطوری حرف خلاف عقل و منطق را بزنی؟ ولی متأسفانه از قدیم گفتند 

«حب الشیءٍ یُعمی و یُصِمَّ»

دوست داشتن یک چیزی کر و کور می کند افراد را، این افراد متأسفانه کر و کور شدند با این حرف، و البته عرض کردم آیات متعددی را اینها در آنها دست بردند و روایات متعدد را از جمله مثلاً ایشان استناد می کند به روایتی که

«إذا قام القائم قامت القیامه»

وقتی که قائم قیام کند قیامت آغاز می گردد

این روایت را خودشان هم در واقع هر چه گشتند سندی برایش پیدا نکردند آقای اشراق خاوری که از مبلغین تراز اول این فرقه هست و کتاب های زیادی برای این فرقه نوشته آمده گشته رفته از کتاب «شرح ارشیه» شیخ احمد احسائی این عبارت را در آورده، جالب اینجاست که آنچه که جناب شیخ احمد احسائی در این کتاب می گوید یک نظریه هست حالا ایشان به عنوان در مطلب کتابش مطالبی را می آورد از جمله اینکه مثلاً قیام حضرت را می شود به نام قیامت هم فرض کرد، اما این اشراق خاوری می آید با طراری و شیادی یک قال الصادقی به آن اضافه می کند، وقتی می بینیم حتی اینها به کتاب شیخ احمد احسائی هم رحم نمی کنند، کتاب الآن موجود هست جریان شیخیه هم حالا کتاب هایش را در اختیار دارند در اختیار دیگران هم هست و چیز قابل دسترسی است اینجا آقای شیخ احمد احسائی به هیچ وجه اشاره ی به نام مقدس حضرت صادق (علیه السلام)و اینکه این روایت از حضرت صادق نقل شده باشد نمی کند این اولاً، و بر فرض که اصلاً جناب شیخ احمد احسائی بر فرض بگیریم چون نگفته، حالا نمی خواهم به ایشان تهمت بزنم، ما می گوییم بر فرض که آقای شیخ احمد احسائی این را هم گفته باشد خب شیخ احمد احسائی برای ما که حرفش سندیت ندارد شیخ احمد احسائی مال قرن دوازده هست، بر چه مبنای؟ شیخ احمد احسائی اگر این روایت را آورده باید سندش را ذکر بکند شیخ احمد احسائی برای ما سندیت ندارد حرف ایشان، ایشان یک حالا ما بر صرف نظر از اختلافات جدی که با جریان شیخیه داریم اما بالاخره یک عالِم شیعی هست و ایشان نمی تواند که روایت ایشان برای ما مستند قرار نمی گیرد، باید اگر روایتی هر کس نقل می کند هر کس، باید سلسله سند آن هم سلسله سند صحیح اش نقل شده باشد و حدیث مرسل نباشد متصل باشد مشخص باشد از چه کسی به ما رسیده و چگونه است، پس وقتی که ما به این روایات مراجعه می کنیم می بینیم که ایشان می آید یک چیزی که اصلاً نیست را به ائمه نسبت می دهد، چگونه تو به خودت جرأت می دهی روایتی که وجود ندارد را به حضرت صادق (علیه السلام) نسبت بدهی؟ این نشان دهنده چه هست؟ نشان دهنده آن اوج و عمق دست کم گرفتن مردم، بی اعتنا بودن به عقل و خرد و دانش و فهم انسان ها، وقتی یک کسی می خواهد با مردم سخن بگوید تلاش باید بکند که به شعور مردم احترام بگذارد به فهم مردم احترام بگذارد، آن کسی که مقابل من نشسته و دارد با من گفتگو می کند انسان است این انسان عقل دارد شعور دارد فهم دارد دسترسی دارد می رود بررسی می کند، خب تو بیا کلاه خودت را قاضی کن چگونه می آیی روایتی را؟ تو که ادعای اتصال به منبع وحی داری تو که ادعای پیامبری داری چگونه می آیی یک عبارتی را غلط می خوانی می گویی نقل به مضمون؟ تو اگر واقعاً از منبع وحی آمدی که اصلاً نقل به مضمون مانعی نباید برای شما باشد یعنی نباشد اصلاً شما نقل به مضمون کنی باید عین عبارت را بگویی چون باید همه چیز در باره فردی که علم لدنی دارد هر دانشی مثل آینه ی که مقابل چشمش ظاهر باشد همه در مقابل چشمت ظاهر هست، پس معلوم می شود تو به منبع فیض هم متصل نیستی، پس معلوم می شود تو عالِم هم نیستی علم لدنی نداری حتی علم نداری علم معمولی هم نداری.

مجری:

استاد آنچه که من برداشت کردم سه روش حداقل به ذهن من می رسد در تحریف اینها استفاده کردند؛ یکی تقطیع کردند یک بخشی را قبل و بعدش را حذف کردند یک بخش اش را، یک بخش در لغت و ظاهر دست بردند که این خیلی با مزه هست و نوع سومش در مفهوم هست، فکر می کنم اگر ما در این روش ها خودمان را قوی بکنیم و یک سنجه ها ملاک های خوبی به دست بیاوریم این روش برای کلک ها و جنگ های روانی و خدعه های که فرقه های دیگر هم به کار می برند می توانیم استفاده کنیم؛ یعنی همین روش های که این سه روشی که حالا حداقل به ذهن من می رسد در انحراف و کید انحراف های دیگر هم دیده می شود.

استاد روزبهانی:

ببینید الآن آقای حسین علی نوری در حدیث معروف «لوح فاطمه (سلام الله علیها)» می آید و یک تحریف خیلی شرم آور می کند، امروز دنیای ما دنیای انواع دسترسی ها هست یعنی دیگر مثلاً مثل سلبق نیست شما اگر می خواستید مثلاً فرض کنید یک حدیثی را پیدا بکنید باید اولاً به یک کتابخانه خیلی بزرگی دسترسی می داشتید و آشنایی با معاجم و تراجم و کتاب ها و اینها داشتید و می توانستید آن لغت را پیدا کنید بعد حالا بروید بگردید دنبال آن حدیث در کدام کتاب در کدام موضوع، برای پیدا کردن یک حدیث شاید گاهی اوقات شما مجبور بودید چند ساعت وقت تلف بکنید، اما امروز با نرم افزارهای مختلفی که هست مثلاً مرکز جهانی نور که مرکز علوم اسلامی کامپیوتری هست خب این عزیزان زحمت کشیدند آمدند و جاهای دیگر حالا من مثال اینجا را زدم، آمدند و معاجم لغوی، حدیثی و مجامع حدیثی متعددی را درست کردند تولید کردند و کار بسیار بزرگ و سترگی انجام دادند در این حال کار ما را راحت کردند و دیگر روایت ها را به راحتی سرچ می کنیم پیدا می کنیم و با نسخه های مختلف، نه با یک نسخه، مثلاً در جامع التفاسیر تفاسیر مختلف، در جامع الروایات روایات مختلف منابع مختلف، اینها آمده بررسی شده دیده شده، دیگر نمی شود در واقع آن فریب هایی را که آقای حسین علی نوری در «ایقان» به کار می برد را به کار برد، ایشان در «ایقان» چاپ هوفمايم آلمان که از نسخه های متأخرش هست صفحه 162 و 163 به حدیث لوح فاطمه اشاره می کند و در اینجا می رود سراغ اینکه می گوید

 در کافی در حدیث جابر در لوح فاطمه (سلام الله علیها)

ایقان، چاپ هوفمايم آلمان، ص 162-163

 البته ایشام (سلام الله علیها) ننوشته بنده عرض می کنم

 در وصف قائم (علیه السلام) می فرماید

«عَلَیهِ کمَالُ مُوسَی وَ بَهَاءُ عِیسَی وَ صَبْرُ أَیوبَ فَیذَلُّ أَوْلِیائِی فِی زَمَانِهِ وَ تُتَهَادَی رُءُوسُهُمْ کمَا تُتَهَادَی رُءُوسُ التُّرْک وَ الدَّیلَمِ فَیقْتَلُونَ وَ یحْرَقُونَ وَ یکونُونَ خَائِفِینَ مَرْعُوبِینَ وَجِلِینَ»

و این روایت را نقل می کند بعد می گوید که

حال ملاحظه فرمایید که حرفی از این حدیث باقی نماند مگر آنکه ظاهر شد چنانچه در اکثر اماکن دم شریف شان ریخته شد و در هر بلدی ایشان را اسیر نمودند و به ولایات و شهرها گردانیدند بعضی را سوختند.

که در واقع در اینجا می گوید در وصف یاران حضرت مهدی می خواهد یاد کند که در این روایت گفته که حضرت مهدی کسی هست که کمال موسی را دارد نورانیت عیسی را دارد، اولیاء در زمانش ذلیل می شوند و سرهای شان روی نیزه ها قرار می گیرد همانطوری که سر ترک و دیلم روی نیزه قرار گرفت، کشته می شوند، سوزانده می شوند و اینها در حال خوف و هراس و ترس و گریز، جای از زمین نمی ماند مگر اینکه به خون اینها رنگین می شود و إلی آخر

 «اولئک اولیاء حقا»

اینها اولیاء حق من هستند

این را خداوند تبارک و تعالی نقل می کند.

 وقتی که ما می رویم سراغ اصل حدیث می بینیم که آقای حسین علی نوری اولاً آمده بخش قابل اعتنای از صدر حدیث را حذف کرده حدیثی که به صراحت در مورد ائمه شیعه ائمه دوازده گانه صحبت کرده و بیان اوصیاء و خلفای رسول الله، آمده این قسمت را به طور کلی حذف کرده گذاشته کنار، اصل روایت را چون به ضررش می شد، بعد این می رسد به وصی دوازدهم که حضرت حجت بن الحسن العسکری (علیه الصلاة والسلام) هست و بعد در این روایت به صراحت به اسم حضرت اشاره شده

«وَ أُکمِلُ ذَلِک»

یعنی بعد از اینکه اسم ائمه را یکی یکی می آورد که از امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) شروع می کند تا حضرت عسکری که می گوید

«وَالدَّاعِی إِلَی سَبِیلِی وَ الْخَازِنَ لِعِلْمِی الْحَسَنَ»

بعد می گوید:

«وَ أُکمِلُ ذَلِک»

و کامل می کند این را

«بِابْنِهِ»

بابن این حسن که چه کسی هست؟ حضرت محمد رحمة للعالمین

«عَلَیهِ کمَالُ مُوسَی وَ بَهَاءُ عِیسَی»

إلی آخر.

در این روایت اولاً وقتی که دارد صحبت می کند از آن کشته شدن و آن مقتول شدن و این اتفاقات دارد از زمان قبل از ظهور سخن می گوید، بله در زمان قبل از ظهور شیعیان رنج های متعددی را در طول تاریخ سپری کردند شما اگر به تاریخ تشیع نگاه بکنید تا زمان صفویه که در ایران مذهب تشیع رسمی می شود همیشه مذهب تشیع در فشار بوده در اقلیت بوده چه بسیار مردان بزرگی از تشیع که آثار فاخر و بزرگی را هم نوشتند اما حتی در زمان حیات شان ناچار به تقیه بودند و خیلی از افراد زمان مرگ شان تنها مثلاً به یکی از اعضای خانوادۀشان فاش می کردند که من مثلاً شیعه هستم شیعه إثنی عشری هستم و به این شکل من را مثلاً در واقع دفن بکنید به خاک بسپارید و به راست خودش معرفی می کرد خودش را و خیلی از آثاری که امروز ما می بینیم از دنیای اهل سنت در فضائل اهل بیت عصمت و طهارت نوشته شده بسیاری از آنها را اگر برویم پژوهش دقیق تری بکنیم می رسیم به اینکه بسیاری از این آثار توسط افرادی که در تقیه بودند نوشته شده، از این طرف شما نگاه بکنید ما فقه مان چگونه به دست ما رسیده؟ به صورت مثال و خیلی ساده می خواهم عرض بکنم؛ ما دوتا کتاب فقهی بنیادین داریم که در حوزه های علمیه فضلا و طلاب این را به عنوان کتاب درسی می گذرانند کتاب «لمعه» هست و «شرح لمعه»، این کتاب «لمعة الدمشقیه» یا «الروضة البهية» که در شرح لمعه دمشقیه هست شما وقتی نگاه بکنید اولی را چه کسی نوشته؟ شهید اول و دومی را چه کسی؟ شهید ثانی؛ یعنی علمای ما بزرگان ما با سختی با مرارت با خون دادن، اصلاً مرحوم شیخ طوسی (رضوان الله تعالی علیه) زمانی که حوزه علمیه نجف را بنیانگذاری کرد اصلاً چطوری بود؟ تاریخ اش را باید ببینید که این بزرگوار را با چه مصیبتی از شهر بغداد راندند، ایشان حتی عمامه به سر نداشت وقتی از شهر تارانده می شود اخراج می شود با آن وضعیت تلخ و غم انگیز اما این بزرگ مرد می آید و حوزه بزرگ و هزار ساله نجف را بنیانگذاری می کند و افتخاری می شود برای جهان اسلام فراتر از مذاهب و اندیشه ها و ادیان می آید بالا، ببینید این مذهب تشیع و اینها یاران حضرت مهدی بودند و با این سختی با این مرارت، شما بروید در کوهستان های لبنان کوهستان های خود ایران همین لرستان همین کهگیلویه و بویراحمد جاهای کوهستانی کشور ببینید چقدر امامزاده های متعدد ما داریم اینها چه کسانی هستند؟ علما و ساداتی اند که از دست خلفای جور پناهنده می شدند به کوهستان ها پناه می بردند و با این وضعیت اسفبار این امانت بزرگ الهی را نسل به نسل منتقل کردند و رساندند، حتی بعد از دوره صفویه و رسمیت یافتن مذهب تشیع و علنی شدن تشیع در سر زمین بزرگ ایران باز هم به این معنی نیست که دیگر این رنج ها و این مصیبت ها از دوش امت اسلام و دوش علمای اسلام و مردان خدا و یاران حضرت برداشته شده، اما در هر صورت آن چیزی که هست همه مربوط به قبل از قیام هست و قبل از ظهور هست و بعد از ظهور اصلاً دیگر وسع کاملاً متفاوت هست بعد از ظهور دیگر در واقع اگر بنا باشد باز هم کشته شدن است چه فایده ی دارد این ظهور؟ این را من قبلاً خدمت تان عرض کردم ما برای ظهور حضرت مهدی (عج) نکاتی داریم که حالا من به اختصار عرض می کنم؛ ما یک سری علائم داریم برای قبل از ظهور که وقتی که شرائط ظهور می خواهد مهیا بشود یک سری علائم باید اتفاق بیفتد مثل مثلاً صیحه آسمانی، مثل خسف بیداء، مثل قتل نفس زکیه، مثل ظهور یمانی و سفیانی و خراسانی با هم و اینها همه هست در روایات، اینها علائم اند، حالا اینها اصلاً بگوییم این علائم اتفاق نمی افتد، یک سری علائم داریم حین ظهور است یعنی در زمانی که ظهور دارد اتفاق می افتد خب حضرت ظهور می کند چگونه از کجا شروع می کند در کجا حرکت می کند؟ اینها را هم اصلاً نادیده می گیریم، ولی یک مسئله داریم مال وقایع بعد از ظهور هست وقایع بعد از ظهور را دیگر نمی توانیم نادیده بگیریم، من دارم عرض می کنم که بنده عددی هم نیستم و این حق را هم ندارم برای مثال دارم عرض می کنم در مقام اسکات خصم دارم این حرف را بیان می کنم که بر فرض که علائم قبل از ظهور و علائم حین ظهور را ما بخواهیم نادیده بگیریم نتایج ظهور و وقایع بعد از ظهور را که دیگر نمی شود نادیده گرفت پس این ظهور به چه درد ما می خورد؟ این ظهور کدام درد بشریت را می خواهد حل بکند؟ ما آمدیم که در کنار حضرت مهدی که آن

«وَنُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ»

در واقع تحقق پیدا بکند، اگر بنا باشد که دوباره در دوران ظهور هم همین اتفاق بیفتد مهدی ظهور کند و بعد گرفتار بشود تبعید بشود شهر به شهر و بعد هم نهایتاً در تبعیض به دار آویخته بشود و نه عدالتی برقرار بشود و نه مشکلی از جامعه بشری حل بشود و همچنان ظلم در سیر سعودی حرکتش باشد این اصلاً به چه درد می خورد این ظهور؟ این ظهور برای چه بوده اصلاً؟ این ظهور چه خاصیتی داشت؟ چرا بشر باید اینهمه سال بگوید الهم عجل لولیک الفرج والعافیة والنصر بعد حالا حضرت ظهور بکند نه عافیتی در کار است نه نصری؟ پس این معلوم می شود که این فرج آن فرجی که ما می خواستیم نیست و این اصلاً فرج نیست.

مجری:

یک نکته که دیگر این عاقلانه ترین برداشت برای شناخت فرقه های انحرافی مدعی موعود است؛ اگر بعد از ظهور شما آقای X دنیا رو به خوبی نرفت شما آن موعود جهانی و آن چه که قرار بود باشد نیستید، این دیگر ابتدایی ترین سنجه و ملاک است، غیر از این است؟

استاد روزبهانی:

ببینید شما همین روایاتی که ما نام بردیم این روایات اخیری که گفتیم شما اینها را اگر نگاه بکنید وقتی که بخواهد مستند یک حرکت جهانی، یک حرکت تاریخی، یک حرکتی که نقطه عطف در تاریخ باید باشد، یک حرکتی که در واقع نقطه امید بشریت می خواهد باشد بخواهد با این روایات جعلی و دستکاری شده و مهم در واقع اثبات بشود پس بهتر که اساساً نشود، مثلاً شما ببینید «علیه کمال موسی و بهاء عیسی...» این ضمیر علیه به کجا بر می گردد جناب آقای حسین علی نوری؟ اگر این ضمیر این علیه در روایت که مشخص به حضرت مهدی می خورد اسمش هم آمده و بیانش هم آمده، اگر این علیه می خورد به آقای علی محمد شیرازی این علی محمد شیرازی کیست؟ اگر می خواهی بگویی مهدی موعود این هست و این آن قائمی هست که مردم منتظرش اند که هیچ اتفاقی نیفتاد با آمدن این، وقتی که هیچ اتفاقی نیفتاد پس بنابراین ظهور این و بروز این، قیام این و حرکت ایشان صد در صد باطل و غیر قابل قبول است و این نیست مگر اینکه آقای حسین علی نوری در واقع یک خیانت آشکار کرده یک خیانت آشکار مثل خیانتی که در حدیث سنه ستین به قول خودش کرد که در آنجا «فی شبهة لیستبین» را تبدیل می کند «فی سنه ستین» خب این واقعاً اوج بی شرمی است واقعاً آدم نمی دانم چه کلمه ای را به کار ببرد که اهانت نشود به افراد اما واقعیتش غیر از این هم نمی شود نام برد، شما چگونه از تاریخ خجالت نکشیدی؟ چگونه از انسان هایی که در مقابل تو نشستند؟ خب بروند روایات را ببینند چندتا کتاب را مثلاً آمدند دستکاری کردند؟ فقط یک سند شما پیدا کردید که این به نام «فی سنه ستین» نوشته باشد خب بیایید اشاره بکنید یک سند تاریخی یک کتابی که این کتاب حداقل یک سند قابل اعتمادی باشد، نه اینکه مثلاً حالا بیایید یک جایی را خودتان دستکاری بکنید و بگویید اینجا، این که نمی شود که.

مجری:

استاد تیکه اول آخرین جلسه را داریم طی می کنیم و تکرار آنچه که باگ ها و غلط های فاحشی که قابل توجیه نیست و خدا را شکر که اینقدر عیان و مشخص این غلط ها قابل تعریف هست، یک وقت در یک فضای باطل آدم حس می کند اینقدر قضیه پیچیده می شود اینقدر باید یک توضیحات غامض حرفه ای ارائه بشود تا یک خباثت را اثبات بکنید، اینجا با کمترین اطلاع، با حداقل انصاف، با حداقل دانسته می شود این را فهمید.

کسی می آید که مثل هیچ کس نیست.

در خدمتیم استاد.

استاد روزبهانی:

با توجه به اینکه این جلسه آخر از سری اول است که ما در خدمت تان هستیم و إن شاءالله اگر خدا توفیقی بدهد در فصل های بعد هم إن شاءالله شاید توفیقی باشد به خدمت برسیم اجمالاً من یک جمع بندی و یک اشاره گذرای از آغاز تا به امروز بقول شما تلویزیونی ها، آنچه گذشتی من عرض بکنم، من اگر بخواهم بهائیت و موضوعی که محل بحث ما بود را عرض بکنم، بهائیت بعنوان مهدویت و بعنوان تکمیل و تتمیم دیانت مقدس اسلام مدعی و وارد صحنه می شود، بخشی از جامعه با هر دلیلی به این جریان متصل می شوند و می پیوندند و بصور فراز و فرودهای مختلفی این فرقه تا به امروز تداوم پیدا می کند، وقتی به این فرقه نگاه می کنیم، چند عنصر را در طول تاریخ این فرقه مشاهده می کنیم؛ عنصر اولین و نخستینی که در این فرقه وجود دارد، من این را در جاهای مختلف گفتم و باز هم خواهم گفت و گفتنش هم إبایی ندارم، دست برنمی دارم چون واقعیت فرقه همین است، فرقه چند عنصر دارد که این عناصرش همیشه با او هستند و هرگز از آن جدا نیستند، عنصر اول خرافه هست، خرافه یعنی غیر علم، خرافه یعنی آن چیزی که حقیقت ندارد، در نهایت بجای حقیقت قالب زدن، دروغ را بجای واقعیت نشاندن، شما ببینید فرقه بهائیت می آید به احادیث دست می زند و احادث را به نفع خودش دست می زند ،جز ترویج خرافه است، یعنی علم را تبدیل می کند به غیر علم، دانش را تبدیل می کند به غیر دانش به جهل، دستور العمل هایی که می دهد بر مبنای احواء نفسانی خودشان هست، برای تأمین نظرات خودشان و دیدگاه های خودشان بنابر این، اینها هم در همان قالب خرافه جا می گیرند، به کتاب هایشان هم که مراجعه می کنیم، به آثار شان هم که مراجعه می کنیم حتی از خرافات آشکار هم اینها دست برنداشتند، مثلاً یک جایی از کتاب های حسین علی نوری در حفادی هست ظاهراً می گوید که : و نظر کن در ماده نحاسی، که چون در ماده خود از غلبه بوسد در امان ماند پس از 70 سال به مقام ذهبی رسد، و البته گفتند که نحاس از آغاز خود ذهب بود به یبوسد مبتلی شده، به مس نگاه کنید، نحاس نگاه کنید، نحاس یعنی مس، به مس نگاه کن اگر در معدن از غلبه یبوسد خشکی در امان بماند مبدل به طلا می شود، یعنی طلا همان مسی است که رطوبتش ار از دست نداده؛ این عبارت و این واژه از کسی که مدعی علم و دانش و فرهیختگی است پذیرفتنی است؟ جالب است وقتی که با اینها صحبت می کنی، خب نمی توانند انکار بکنند، در متن هست می آیند می گویند در فلان حدیث هم در فلان جا وجود دارد شبیه به این اولاً آنجا باید بررسی بشود که

 آیا اصلاً حدیث درست هست یا غلط هست یا وارد شده، ما که مدعی نیستیم همه احادیث صادره از معصوم اند، خیلی اینها ورود پیدا کردند.

مجری:

اسرائیلیات هست.

استاد روزبهانی:

بله، بعد هم شما مدعی بودید که آمدید یک مسیر جدید است نوین است فلان است، خب این که باز دارید خرافه پروری می کنید و خرافه گرایی می کنید و این یک نمونه بود من عرض کردم، امثال این مثلاً در همان الفادی یک جایی در رابطه با گنجشک صحبت می کند می گوید گنجشک آن «ک» اولش در رابطه با کنز هست، «ن» اش در رابطه با نمی دانم نز هست، «ش» اش می گوید فلان، کلمه های گنجشک را یکی یکی مثلاً می آید واژه پردازی می کند کلمه سازی می کند، یعنی چه؟ اینها را از کجا در می آورد؟ جز خرافه هیچ چیزی نیست، پس نمونه بارز خرافه پروری در این فرقه نمونه های بارزی از خرافه پروری در این فرقه قابل استناد هست که حالا در جای خودش قابل بررسی هست.

بخش دیگر این فرقه خشونت و بی رحمی هست؛ خشونت های کلامی بگیرید توهین و اهانت، مثلاً حسین علی نوری به شیعه می گوید شیعه شنیعه؛ یعنی شیعه را با واژه شنیعه تعریف می کند، بعد از آن طرف می گوید «عاشروا مع الأدیان بروح و الریان» با ادیان با روح و ریان برخورد کنید اما من خودم به اینها می گویم شیعه شنیعه، این که قابل جمع نیست، یا پسرش عباس یا خود حسین علی به برادر ازل لقب گوساله (عِجل)، معذرت می خواهم سُسک (جُعَل) و انواع واژگان غیر مؤدبانه نسبت به برادر خودش به کار می برد این خشونت خشونت زبانی نیست پس چیست؟ داستانی را در کتاب «خاطرات حبیب» هست که این کتاب خاطرات حبیب با اجازه لُجنه ملی انتشارات امری یعنی مطبوعات امری که در واقع انتشارات رسمی بهائیت در ایران بوده قبل از انقلاب چاپ شده، کتاب موجود هست خودشان هم دارند، اگر این داستان دروغ هست پس لجنه ملی نشر آثار امری که مؤسسه مطبوعات امری هم چاپخانه اش بوده و مسؤل چاپش بوده اینها دروغ را تأیید کردند پس به خودشان بر می گردد، در آن کتاب نوشته شده که روزی بهاء الله و یکی یارانش داشتند از داخل بازار رد می شدند یک بنده خدای اینها را دید گفت که باز این بابی ها پیدایشان شد، زیر لب هم تازه گفت، خودش می گوید می گوید زیر لب گفت باز این بابی ها پیدا شدند، بهاء الله به آن بنده خدای که همراهش بود گفت که برو خلاصه بزن او را و این هم آمد ریش یارو را گرفته با مُشت می زد در سرش، بعد این بنده خدا کتک سختی از اینها خورد بعد رفت پیش داروغه شکایت کرد داروغه برگشت گفت که حتماً یک کاری کردی که اینها تو را زدند، ما می دانیم که کاری نکرده، خودشان طبق روایت خودشان یک زیر لب گفته باز اینها پیدا شدند، شما این را مقایسه بکنید با داستان حضرت مالک اشتر یک صحابی امیرالمؤمنین (علیه السلام) هست یکی از یاران امیرالمؤمنین هست این مرد بزرگ می آید از بازار کوفه عبور می کند آن میوه فروش بی ادب برای اینکه دوستانش بخندند زباله ی را سمت ایشان پرتاپ می کند، این بزرگوار به جای اینکه عصبانی بشود به جای اینکه فحاشی بکند بجای اینکه برو بزن در دهانش بگوید به جای اینکه برود ریش اش را بگیرد با مُشت در سرش بزند به جای اینکه برود فلان کار و فلان کار، بگوید من اصلاً خودم از أجله اصحاب امیرالمؤمنین هستم به داروغه بگوید داروغه بیا این را بگیر پدرش را در بیاور، رفت به مسجد که این بنده خدا رفت مسجد دید دارد نماز می خواند ایستاد گفت بیا، گفت ببخشید من نشناختم شما را، گفت من آمدم مسجد برای تو دعا کنم کارم چیزی دیگر بود جای دیگر می خواستم بروم آمدم که دعا کنم که خدا تو را هدایت بکند، این مقام یکی از اصحاب امیر مؤمنان علی (علیه السلام) هست و این در واقع عملکرد آقا میراز حسین علی نوری پیامبر صلح و رحمت، اصلاً با کدام قافیه این جور در می آید؟ با کدام معنی جور در می آید؟ بعد فقط این نیست تاریخ را ببینید بروید جلو تاریخش را همینطوری مرور کنید بروید جلو ببینید به کجاها می رسید، وقتی که اینها در بغداد بودند خود میرزا عباس افندی پسر این آقای حسین علی نوری می گوید در زمانی که پدر من در بغداد بود نفسی در کربلا و نجف در نیمه شب جرأت بر مذمت و شنائت پیدا نمی نمود از سطوت جمال مبارک، چه سطوتی داشته؟ چرا در مورد حضرت عیسی چنین کلماتی وجود ندارد؟ چرا در مورد حضرت موسی چنین حرفی وجود ندارد؟ چرا در مورد حضرت پیغمبر چنین نیست؟ اولاً شما لات کوچه خلوت هستید این را بگویم، این خبرها هم نبود که حالا خودش دارد می گوید، فکر نکند کسی حالا مثلاً، این دارد دروغ هم می گوید پسرش، ولی اگر هم دارد می گوید این لات بازی های پدرت هست این خیلی قابل افتخار و احترام نیست.

مجری:

حداقل آروز و آمال تان بوده.

استاد روزبهانی:

شما حداقل این نکته که هست این هست که شما با خشونت مشکلی نداشتید و خشونت شیمه، روش و میتودتان بوده بعد ادعای صلح طلبی می کنید؟ شما این سابقه را دارید با این سابقه نمی شود ادعای صلح طلبی کرد، بعد که ایشان می آید و به ادیرنه می رود ادیرنه در منتهی إلیه غربی عثمانی بود یک شهری است که اصلاً رُمی است یعنی در واقع مال ممالک رُم هست که حالا امپراطور عثمانی آن را تصرف کرده بود جزء ممالک رُم شرقی است به نام یکی از سرداران رُمی به نام آدیریانوس این شهر آدیرنه نامیده شده بود که حالا ترک ها ادیرنه به آن می گویند و الآن به عنوان یکی از استان های غربی ترکیه به نام استان إدیرنه شهرت دارد، در این شهر که بودند خب اینها را از بغداد تبعیت کردند به استانبول، از استانبول به إدیرنه؛ در انجا اینها درگیر با هم شدند یعنی حسین علی نوری و برادرش میرزا یحی صبح ازل و چقدر از همدیگر کشتند چقدر به همدیگر آزار زدند، این شهر را امنیتش را به هم زدند تا جای که آمدند و گفتند که اینها را از ما جدا کنید شهر را به هم ریختند یعنی نظم این شهر به هم ریخته شده بوده، مدعیان صلح به جان همدیگر افتادند و این از آنها می کشتند آنها از اینها می زنند، هر روز مردم بلند می شوند خون و خونریزی و جنگ و دعوا و بدبختی، آخر اعتراض نهایتاً و دولت عثمانی دید این شهر یک دروازه ورودی به ترکیه است عثمانی آن روزگار است و هر کس که وارد عثمانی می شود یکدفعه متوجه این داستان و این درگیری ها و این اختلافات عجیب و غریب اینها می شود و یک کمی برای وجاهت ترکیه خوب نیست اینها را ناچار شد از هم جدا کرد که آمد میرزا یحی صبح ازل را فرستاد به قبریس به فاماگوستا یا به قول ترک ها ماغوسا و حسین علی را فرستاد به عکا در فلسطین اشغالی در 15 کیلو متری بندر حیفا، اینها رفتند به آنجا که از هم جدا بشوند، چهار نفر از یاران بهاء را با ازل فرستاد به قبریس، بعد از مدتی این چهار نفر برگشتند به عکا، چهار نفر از یاران ازل را هم فرستاد به عکا پیش حسین علی نوری، هفته اول همۀشان را زدند کشتند یعنی نتوانستند چهار نفر مخالف را یک هفته تحمل کنند در منابع شان هست که البته خود حسین علی نوری هم گیر افتاد و حالا اینها آن موقع که بخاطر آن جنایت به زندان افتادند را جزء دوران سجن حضرت معرفی می کنند و چه مظلومیتی حضرت مبتلا شد برای اینکه هدایت، بروید خودتان در منابع تان نوشتید برای این به زندان افتاد، بعد هم که آزاد شد رفت در بیت عبود و رفت دوباره در بیت عودی خمار و نهایتاً به قصر بهجی، شما چه منتی سر بشر می گذارید؟ این با خونریزی و کشتن و اینها در زمانی هم که حتی ادعای پیامبری خودش هم بود همراهش بود و بعد هم در آثار الواح اش هم باز این گردن کلفتی هایش را گهگاهی نشان می دهد

«کنک شعلة النار لأعدائی»

در لوح احمد مگر نمی گوید این را؟ «کنک شعلة النار لأعدائی» یعنی چه؟ یا آن همه اهانتی که به برادرش می کند به دیگران می کند هر کس که من را قبول نداشته باشد باید به خودش شک کند به مادرش شک کند، از این عبارت های زشت و ناپسندی که بیان می کند، خشونت جزء ذاتی دیگر این فرقه هست.

 یکی دیگر از اجزای ذاتی این فرقه خیانت هست که در وجود این فرقه نهفته است؛ در زمانی که مرحوم امیر کبیر (رضوان الله تعالی علیه) این امیر بزرگ، این مرد شریف، این مرد عادل، این مرد خیر اندیش، این مرد نیک که گفتارش نیک بود، پندارش نیک بود و کُنش و اندیشه نیکی دارد این انسان یعنی مصداق همان گفتار نیک پندار نیک رفتار نیک است این مرد با این ویژگی ها خداوند لطف کرد به مردم ایران و این شد نصیب مردم ایران، ببینید سرنوشت امیر چه شد؛ امیر را سرگرم کردند امیری که آمده بود اینجا را کشور را در واقع به نیکبختی برساند سرگرمش کردند با فتنه های خودشان در قلعه طبرسی و در زنجان و در نیریز و نهایتاً مدتی از وقت امیر به قلع و قمع بابیان انجامید و امیر را امیر سفاک نامید شوقی افندی، خود حسین علی و جاها دیگر به امیر چه اهانت های که نکردند امیری که هیچ کس در خیر اندیش بودنش شکی ندارد حتی بهائی ها ناچار شدند گاه و بیگاه از خوبی های امیر بگویند و به دروغ نوشتند و ادعا کردند که امیرکبیر در روز آخری که در باغ فین داشت به شهادت می رسید به توطئه همین جریانات ملعون می گوید امیر گفته بود من چیکار داشتم با این سید شیرازی و فلان و این حرف ها، اینها را از کجا در آوردید؟ کدام سند این را تأیید می کند؟ چه کسی گفته این را؟

مجری:

استاد من یاد این جملاتی می افتم که الآن در فضای مجازی می گویند بدون هیچ سندی.

استاد روزبهانی:

متأسفانه ببینید اینها روی نادانی مخاطبان خودشان حساب باز کردند روی بی سوادی مخاطبان خودشان حساب باز کردند ولی کور خواندند عذرخواهی می کنم این عبارت را می گویم چون به لطف حضرت حق تعالی تاریخ را وقتی ما ملاحظه می کنیم اینها با انواع ترفندها سعی کردند جلو بیایند ولی تا به امروز طرفی نبستند و جز اعداد و ارقام باطل اعداد و ارقام بی ارزشی که نتیجه ی هم ندارد به جای نرسیدند، ادعا می کنند که در دویست و خُردۀ از کشورهای دنیا حضور دارند، در دویست و خُردۀ از کشورها حضور پیدا کردید ولی چه کردید؟ چه حجمی از مردم تعقیب می کنند شما را و اصلاً شما را به حساب می آورند؟ اینهم که گهگاهی در لا به لای این همه برنامه یکی هم در مورد اینها صحبت می کند بخاطر این هست که بالاخره کیدشما به خودت تان برگردد، خیانت گفتیم جزء ذاتی؛ قصه امیر یک نمونه از خیانت است، تاریخ ایران را هم مطالعه بکنید ببینید نه اینکه این حرف حرف ما آخوندها باشد بگویند آخوندها برای کاسه کوزه خودشان این حرف را می زنند، بروید ببینید کسروی چه می گوید در مورد این فرقه، ببینید فریدون آدمیت چه می گوید در مورد این فرقه، ببینید بسیاری از روشنفکرانی که دغدغه دینی و اعتقادی هم ندارند در مورد این فرقه چه می گویند، شما فرقه ضاله بهائیت جزء خیانت به تاریخ ایران، خیانت به این خاک، خیانت به این سر زمین، الآن هم در همین مقطع تاریخی که الآن هستیم خیانت های اینها و خیانت کاری ذاتی اینها باعث انواع مشکلات برای مردم ایران شده و بخشی از این تحریم هایی که در کشور ما اتفاق می افتد ناشی از فتنه هایی هست که این گروه در عرصه بین المللی علیه مردم ما و نظام ما انجام می دهند، یکی از مبلغین خائن این گروه می آید و نسبت به مثلاً حالا بزرگ مردی که همین روزها داریم به شهادتش نزدیک می شویم سردار عزیزمان سلیمانی (رضوان الله تعالی علیه) ایشان را به عنوان قصاب از او یاد می کنند، ببینید زور هست این حرف؛ یعنی ببینید یک انسان خبیثی می آید یک انسان طیب و طاهری را قصاب نام می دهد در حالی که قصاب صبرا و شتیلا را می ستایند، اینها در حالی این حرف را می زنند که تا الآن یک کلمه در مورد غاصبان سرزمین مقدس فلسطین سخنی نگفتند، اینها در حالی این حرف ها را می زنند به سردار سلیمانی می گوید قصاب که تا الآن یک جمله در مورد ناکازاکی و هیروشیما سخن نگفتند و محکوم نکردند، هیچ در هیچ جای تاریخ سراغ نداریم مگر اینکه از حالا به بعد بخواهند بگویند که بعید هست بگویند چون اربابان شان از اینها ناراحت می شوند.

مجری:

استاد در دقایق آخر هستیم یک نکته را من به ذهنم می رسد اگر در سی ثانیه بدیهی ترین باطل ها مثل بت پرستی که دیگر این هیچ جای دفاعی ندارد در مرحله اول باطل بودنش عینی هست عقلی هست کاملاً پذیرفته است اما اینها وقتی که وارد مذاکره با اینها می شویم می بینیم که ادبیات شگفتی یا خدعه های پر لایه ای برای کارشان می چینند یعنی به این سادگی نیست که حالا در یک مرحله بگوییم خب دیگر اینکه خیلی منطقی هست که سنگ را نباید بپرستی که، اما می بینیم در قرن 21 در پیشرفته ترین کشورهای جهان از نظر تکنالوژی هنوز پت پرستی هست، به نظر می رسد این فرقه ها در عین اینکه در همین لایه ظاهری باطن شان مشخص هست در طول زمان توانسته باشند پیچیدگی های یا ادبیات های خاصی برای خودشان ایجاد کنند، می خواهم عرض بکنم اگر یک فردی یک جوانی یک بار برخورد بکند با یک ادبیاتی که از دفاع از اینها کلام اینها جا نخورد نترسد تعجب نکند هر باطلی که دیگر باطل ترین شان هست برای خودش یک جاهای ابزاری چیده، بخواهد به حقیقت برسد و این ابهامش برطرف شود راه اورژانسی اش چیست؟

استاد روزبهانی:

ببینید می گوید «السؤال مفتاح العلم» یا «فاسئلوا أهل الذکر» می گوید از اهل ذکر بپرسید از خردمندان بپرسید از صاحبان دانش بپرسید، ببینید تنها راه اینکه انسان در گودال نیفتد در چاه نیفتد می گوید «الإحتیاط طریق النجاة» احتیاط کند هر حرفی را «فَبَشِّرْ عِبَادِ الَّذِينَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولَئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ» اگر می خواهد جزء هدایت شدگان باشد انسان هر چیزی را شنید در گاه نخست نپذیرد، شما پیش خداوند تبارک و تعالی معذور خواهی بود بگویی چیزی را شنیدم در موردش تحقیق کردم، تأمل کنیم در پذیرش، اگر تأمل کردیم تحقیق کردیم درست و بعد به نتیجه رسیدیم دیگر «فاذا عزمت فتوکّل علی اللَّه» پس در گاه نخست در بازه اول و در محدوده نخستین اش در مرز اولش باید تعجیل نکنیم صبور باشیم بالاخره یک اتفاقی افتاده ممکن هست ذهن من را درگیر بکند ممکن هست به گونه ی سخن بگوید ببینید گاهی اوقات من در جلساتی که می روم می گویند اگر بهائیت این هست که تو داری می گویی خب چطور بعضی از مردم نمی پذیرند؟ من می گویم صبر کن به شما یک مثال بزنم؛ الآن مردم به راحتی نوشابه می خورند، به راحتی سیگار می کشند، خیلی از کارها را مردم خیلی راحت انجام می دهند تبلیغات حالا تلویزیون ما سیگار کشیدن را تبلیغ نمی کند بعضی از جاهای دیگر تبلیغ می کنند بیلبورد دارند تبلیغات تلویزیونی دارند، همین نوشابه؛ نوشابه که دیگر تبلیغات تلویزیونی دارد انواع اقسام نوشابه که حالا ما حق نداریم اسم بیاوریم ولی مثال تلویزیون دارد تبلیغ می کند قبل از اخبار، بعد اخبار و این چندتا لیوان می آید چندتا یخ می افتد داخلش، او نوشابه می ریزد صدای گازش را صدای این را، شروع می کنند نوشابه خنک بنوشید، شما چقدر تشویق می شوید به خوردن این نوشابه؟ کانال برنامه را عوض می کنید شبکه سلامت یک آقای پزشکی آمده آنجا می گوید نوشابه بخوری این ضرر را به تو می زند، این ماده شیمیایی داخلش هست، این آسیب را به تو می زند، این ماده نگهدارنده آن آسیب را می زند، این قسمتش سرطانزا هست، آن قسمتش فلان هست، فلان هست، اصلاً شما می گویید چطوری می شود با اینهمه معایب اصلاً دولت اجازه می دهد نوشابه تولید بشود؟ ببینید ما که می گوییم در واقع نقش همان شبکه سلامت و آن پزشک شبکه سلامت است، آنی که آنها می گویند همان تبلیغ تلویزیون است طبیعتاً گاهی اوقات تیزر ها و تبلیغ ها جذاب تر از برنامه های که بر پایه علم و دانش و اینهاست، این دیگر به خود من مربوط هست که خردمندانه عمل بکنم یا جو زده بشوم با یک تبلیغ.

مجری:

خدایا از پروپاگاندای باطل به تو پناه می بریم، فرصتی نیست یا علی التماس دعای فرج.


آفتاب یلدا>

شبکه ولی عصر آفتاب یلدا استاد روزبهانی بهائیت فرقه های انحرافی