عصر انتظار

قسمت شانزدهم برنامه عصر انتظار با کارشناسی حجت الاسلام و المسلمین اباذری


 

بسم الله الرحمن الرحیم

تاریخ:06/12/1400

برنامه:عصر انتظار

مجری:

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ وَ صَلَّی اللهُ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِین.

«اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلي آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّي تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلا وَهَبْ لَنا رَحْمَتَهُ وَ رَأفَتَهُ وَ دُعائَهُ وَ خَیْرَهُ»

دلم هوای تو کرده،هوای آمدنت

صدای پای تو آید،صدای آمدنت

بهار با تو بیاید به خانه ی دل ما

سری به خانه ما زن،صفای آمدنت

چقدر وعده ی وصل تو را به دل بدهم

چقدر جمعه بخوانم دعای آمدنت

نیامدی و دلم را شکستی ای مولا

چه نذر ها که نکردم برای آمدنت

الهم عجل لولیک الفرج

عرض سلام و ادب و احترام و آدینه بخیر دارم حضور همۀشما بینندگان عزیز برنامه عصر انتظار، به اتفاق کارشناس محترم برنامه جناب حجت الإسلام و المسلمین حاج آقای اباذری این هفته هم در خدمت شما هستیم و إن شاءالله برنامه عصر انتظار را از شبکه جهانی حضرت ولی عصر (عج) از جوار بارگاه کریمه اهل بیت حضرت فاطمه معصومه (سلام الله علیها) از شهر مقدس قم در ایام و روزهای پایانی ماه مبارک رجب المرجب که امیدواریم إن شاءالله در این روزهای باقی مانده از این ماه پر فضیلت خداوند توفیق بهره گیری از فیوضات این ماه را به همه ما مرحمت بفرماید.

جناب حجت الإسلام و المسلمین حاج آقای اباذری عزیز سلام علیکم خیر مقدم عرض می کنم.

حجت الإسلام و المسلمین اباذری:

علیکم السلام و رحمة الله

بنده هم آرزوی توفیق و سعادت روز افزون دارم برای حضرت عالی و همه بینندگان عزیز و گرانقدر برنامه عصر انتظار، به امید اینکه جزء منتظران راستین نام مان ثبت بشود.

مجری:

إن شاءالله، در آستانه شهادت جانسوز و جانگداز حضرت موسی بن جعفر (علیه السلام) هستیم خدمت شما صمیمانه تسلیت عرض می کنم و همینطور در آستانه بعثت نبی مکرم اسلام که 27 ماه رجب المرجب اتفاق خواهد افتاد حضورشما تبریک عرض می کنیم و برنامه را إن شاءالله با موضوع آسیب شناسی جامعه منتظر که هفته گذشته هم تقریباً با همین موضوع برنامه را پیش بردیم و این هفته هم إن شاءالله می خواهیم از کلام ارزشمند جناب حجت الإسلام أباذری کارشناس محترم برنامه مان بهرمند بشویم و فیض ببریم.

حاج آقا آسیب شناسی جامعه منتظر یک تعریف کلی از این آسیب شناسی شما تعریف بفرمایید و چرا ما اصلاً دچار این آسیب ها می شویم؟ و منشأ این آسیب ها چیست؟

حجت الإسلام و المسلمین اباذری:

بسم الله الرحمن الرحیم اَللهُمَ وَفِّقنا بِما تُحِبُ و تَرضَی

روی موضوع بسیار حساس و مهمی دست گذاشتید و به تعبیری یک موضوع ارژانسی، چرا؟ به جهت اینکه اهل بیت (صلوات الله علیهم اجمعین) به ما فرمودند و یاد دادند که هر صبح و شام منتظر فرج باشید و انتظار در یک معنای کلی به معنای آماده باش هست ما اگر این آمادگی را در حد لازم کماً و کیفاً نداشته باشیم ظهور اتفاق بیفتد آنی که آسیب می بیند کیست؟ ما هستیم ما از این قافله عقب می مانیم لذا موضوع موضوع حساس و مهمی است و آیات قرآن را که مراجعه می کنیم و همینطور روایات می بینیم خیلی هشدار داده شده نسبت به این، تعبیری داریم در سوره میارکه حدید آیه 16 کمتر این تعبیر راجع به موضوعات دیگری آمده و نظر به همین موضوع هم هست و آن این است که آیا وقتش نرسیده شما مثل اهل کتاب نباشید؟ مثل جامعه منتظر بنی اسرائیل نباشید؟ اشاره کردید به بحث بعثت ما همین تمام مناسبت های که در پیشرو داریم در ضمن بحث شهادت آقا موسی بن جعفر و آن جریان تلخ واقفیه را داریم، به نقلی رحلت جانگداز حضرت أبو طالب (ع) را داریم، عید مبعث را و 28 رجب حرکت آقا امام حسین از مدینه به مکه، همه اینها در این موضوع اتفاقاً می گنجد تمام این مناسب ها، إن شاءالله بینندگان عزیز و گرانقدر مان با صبر و حوصله قلم هم دست شان باشد قلم و دفتر، اصلاً یکی از ویژگی های منتظران این است شکارچی اند همه جا قلم و دفتر همراه شان است و نکات ارزشمند را ثبت می کنند رویش کار می کنند و سعی می کنند در کنار مهدی باوری مهدی یاور هم باشند دیندار دین یاور باشند این معارف را خودشان یک مبلغ ببینند چون اصلاً منتظر حالت فعال است و خصوصاً بحث جهاد تبیین هم که در واقع خودش یک اعلام جهاد است تکلیف سنگینی که روی دوش ما گذاشته شده همه خودمان را باید نسبت به این موضوع، حالا من عنوان در یک نگاه کلی همین آیه 16 حدید را که عرض کردم خدا می فرماید وقتش نرسیده که شما مثل اهل کتاب نباشید؟ این یعنی چه؟ یعنی شما مبتلای به این خطر هستید اگر به وقت به موقع چاره اندیشی نکنید به همان فرجام شوم دچار می شوید

«أَلَمْ يَأْنِ لِلَّذِينَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِكْرِ اللَّهِ وَمَا نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ وَلَا يَكُونُوا كَالَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِنْ قَبْلُ»

حدید/16

وقتش نرسیده برای کسانی که ایمان آوردند دل های شان نرم و خاشع بشود برای یاد خدا برای آنچه که از طرف خدای علی اعلی نازل شده؟ و شاید هم این فرازش هست

«أَلَمْ يَأْنِ لِلَّذِينَ آمَنُوا وَلَا يَكُونُوا كَالَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ»

وقتش نرسیده که مثل اهل کتاب نباشند؟ که

«فَطَالَ عَلَيْهِمُ الْأَمَدُ»

زمان برای اینها طولانی آمد

«فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ»

دچار قساوت قلم شدند

اینها آسیب اند و بعد از مسیر منحرف شدند

«وَكَثِيرٌ مِنْهُمْ فَاسِقُونَ»

امام صادق (علیه السلام) می فرماید که این عمل زمان انتظار است و این آیه مربوط به مردم دوران انتظار مردم دوران غیبت حضرت مهدی (عج)؛ یعنی ای منتظران خاتم الأوصیا به هوش! شما دچار آن آسیب های که جامعه منتظر خاتم الأوصیا شدند و از ایمان و باور به در واقع آن پیامبر خاتم باز ماندند نباشید یعنی این خطر پیش روی شما هم هست، روایات متعددی ده ها روایت داریم از معصومان (صلوات الله علیهم اجمعین) که این مسئله را یادآور می شود تذکر می دهد آسیب های را و جالب این است راهکار هم ادامه می دهد، من به عنوان نمونه فعلاً یکی دو مورد را اشاره کنم و در ضمن بحث و خدا را شاکریم به خاطر این نعمت که جلسۀ شکل بگیرد راجع به موعود أمم راجع به بقیة الله الأعظم آقای مان امام زمان (عج)، این از سنخ جلساتی است که در دید و نگاه آسمانیان است چون بر اساس روایات زمین تاریک است برای آسمانیان توجهی ندارند در روایت تشبیه شده مثل شبی که تاریک است شما آسمان را می بینید سیاه است کجاها و چه جلب توجه می کند؟ نقطه های درخشان ستاره ها لذا روی زمین هم فرمود نقطه های درخشانی هست که همچوم خورشید و ستارگان تلألؤ دارد اینها مورد توجه آسمانیان است یکیش این نمونه از جلسات است که ولی خدا، منتخب خدا، برگزیده الهی آقای مان بقیة الله الأعظم موضوع جلسه باشد و انتظار ایشان و آسیب های که ما در این سیر و حرکت ممکن است دچار بشویم، آقا امام حسین (علیه السلام) طبق روایتی که مرحوم شیخ صدوق (رضوان الله تعالی علیه) در کتاب «کمال الدین و تمام النعمة» جلد یک، باب 30 نقل می کند در بخش روایات آقا امام حسین؛ حضرت راجع به نهمین فرزندشان «التاسعُ مِن وُلدِي» صحبت می کنند که خدا به دست او عالم را احیاء می کند زنده می کند با نور عدالت و دین حق را بر تمام ادیان غلبه می دهد.

کمال الدین و تمام النعمة، شیخ صدوق، ج 1، ب 30

تمام اینها اشاره به آیات قرآن دارد، ولی شاهدم سر این فراز از روایت فرمود

«لهُ غیبةٌ»

برای نهمین فرزندم حضرت مهدی غیبتی است

«یَرْتَدُّ فيها اَقْوامٌ»

این آسیب است ریزش های دوران غیبت دوران انتظار؛ اقوامی گروه های دچار ارتداد می شوند باز می مانند از این سیر از این حرکت، چرا؟ علل و عواملش چه هست؟ ریشه و منشأ، راه درمانش چه هست؟ البته

«وَيَثْبِتُ عَلَی الدِّینِ اخَرُونَ»

ثابت قدمان هم که اینها هم هزینه باید بپردازند

«فَيَوُذُّونَ»

دچار آزار و اذیت و تمسخر قرار می گیرند.

یا در روایت دیگری آقا امام سجاد (علیه السلام) در همان کتاب کمال الدین جلد یک، باب 31 بخش روایات سید الساجدین (علیه السلام) حضرت دو نوع غیبت را اشاره می کنند بعد می فرمایند

«وَ أَمَّا الأخری»

کمال الدین و تمام النعمة، شیخ صدوق، ج 1، ب 31

یک غیبت کوتاه مدت داریم

«وَ أَمَّا الأخری»

اما آن دومی (غیبت طولانی)

«فَيَطُولُ اَمَدُها»

زمانش طولانی است به گونه ی که بیشتر کسانی که معتقد به حضرت مهدی اند از گردش جدا می شوند

«حَتّي يَخْرَجَ مِنْ هذَا الْامْرِ اَكْثَرُ مَنْ يَقُولُ بِهِ»

این مال ماها هست مال شیعیان است مال منتظران هست آنهایی که معتقد به حضرت هستند؛ در این سیر و حرکت برای برسیدن به آن قلۀ نور این جامعه منتظر دچار آسیب های می شود که باز می ماند از حرکت، این آسیب بزرگی است حضرت دارد هشدار می دهد، بعد می پرسیم یابن رسول الله چه کنیم؟ بعد راهکار ارائه می دهد

«فَلا يَثْبُتُ عَلَيْهِ الاّ»

سه تا ویژگی بیان می کند، اصلاً روایات عجیبی، در خود ادعیه و زیارات هم شما با این نگاه می بینید، اصلاً چرا روی ادعیه و زیارات اینقدر تأکید شده؟ دعا و زیارت یک کلاس معرفتی است یعنی شما وقتی کتاب دعا را مفاتیح را مقابلت می گذاری یک دعای را می خوانی یا زیارتی را می خوانی خودت را در محضر یک کلاس ببین و آن نکته های معرفتی این ادعیه و زیارات را سعی کن بگیری دریافت بکنی، یک موضوعی که ما در ادعیه و زیارات فراوان می بینیم بحث ثبات قدم است در روایات هم همینطور، آقا امیرالمؤمنین دوران غیبت را بیان می کنند در همان کتاب «کمال الدین» البته در منابع مختلف روائی ما آمده، در کتاب کمال الدین همان جلد یک باب 26 که روایات آقا امیرالمؤمنین هست حدیث 14 همان دوران تلخ غیبت را بیان می کند و سختی این دوران، بعد می فرمایند

«ألا فَمَن ثَبَتَ مِنهُم عَلَی دینِهِ»

کمال الدین و تمام النعمة، شیخ صدوق، ج 1، ب 26، ح 14

کسی که در این دوران ثابت قدم بماند چه اجر و مقام و منزلتی دارد، تا می گوید «فَمَن ثَبَتَ عَلَی دینِهِ» یعنی چه؟ یعنی این دوران دورانی است که طوفانی های به پا می شود زلزله های صورت می گیرد که چه آسیب می بیند؟ چه را بر باد می دهد؟ چه را خراب می کند؟ بنیان سست ایمان را، اگر کسی ایمانش بتن آرمه نباشد در این زلزله ها دوام نمی آورد زلزله که می آید چه می ریزد؟ چه ساختمان هایی؟ سست، طوفان های به پا می شود که این طوفان ها دین و ایمان را، حیا را، غیبت را، ارزش ها را به باد می دهد اگر حواس مان نباشد لذا می فرماید کسی که ثابت قدم بماند بر دین و ایمانش در این دوران

«فَهو مَعی فی دَرَجَتی یَومَ القیامَة»

او در آن زندگی ابدی ما منی امیرالمؤمنین علی بن أبی طالب، معلوم است کار کار سختی است منتظر ماندن و اینکه مراقب باشیم جامعه منتظر موعود دچار آسیب نشود کار سختی است و ما در معرض آسیب ها هستیم، الآن باید از مهم ترین دغدغه منتظران این باشد چه آسیب های را ما الآن دچار شدیم؟ یک، راه درمان این آسیب ها چه هست؟ و مهم تر از آن چطوری جامعه مان را بیمه کنیم دچار آسیب های دیگر نشویم پیشگیری بکنیم از این آسیب ها تا این کاروان نور به آن نقطه و مقصدی که در پیش روی دارد برسد؟ پس ما باید یک: آسیب ها را باید بشناسیم، دو: ریشه یابی کنیم آسیب ها را، سه: راه درمان و راه حلش را بیان بکنیم، این تا اینجا بحث آسیب شناسی جامعه منتظر جامعه ای که در حرکت به سوی قله است، آنچه که سبب اختلال در این سیر و در این حرکت می شود که یا اینها از حرکت باز بمانند دچار کندی بشوند یا خدای نکرده از مسیر خارج بشوند از حالت انتظار خارج بشوند ما به این می گوییم آسیب و برنامه مان این است این آسیب ها را می خواهیم بشناسیم آسیب شناسی جامعه منتظر، اگر این بحث را بخواهیم ریشه ای ببینیم من مجبورم یک مقدمه ای را خدمت تان عرض بکنم.

مجری:

حالا تا قبل از اینکه وارد بحث بشویم و مقدمه را بیان بفرمایید اشاره کردید به اینکه مثل قوم بنی اسرائیل نباشیم منظور کدام قسمت از بنی اسرائیل؟ همان بخش انتظاری که جناب موسی آمدند و دیدند که قوم شدند گوساله پرست مقصود همین است؟

حجت الإسلام و المسلمین اباذری:

عرض کردم آیه 16 حدید می فرماید شما وقتش نرسیده مثل اهل کتاب نباشید؟ که

«فَطَالَ عَلَیْهِمُ الْأَمَدُ»

امام فرمود «أَمَد» یعنی زمان انتظار، پس این یک مشابهتی را می رساند بین ما و بنی اسرائیل، جامعه منتظر خاتم الأوصیاء و جامعه منتظر، ما وقتی سؤال می کنیم از قرآن، قرآن می گوید تدبر کنید در آیات؛ جامعه بنی اسرائیل چطوری بودند که قرآن می گوید وقتش نرسیده مثل آنها نباشید؟ لذا وقتی با توجه به آیات دیگر قرآن سراغ بنی اسرائیل می رویم به چند مرحله برخورد می کنیم که اینها در آزمون انتظار مردود شدند و همه اینها برای جامعه منتظر خاتم الأوصیاء امروز مهم است که آن درس ها و عبرت ها را بگیرد، یکی هم آن موردی بود که حضرت عالی اشاره کردید که موسی کلیم به فرمان الهی آن وعدۀ که دارد و آن میقاتی که دارد «وَ وٰاعَدْنٰا مُوسىٰ ثَلاٰثِينَ لَيْلَةً» طبق فرمان الهی به بنی اسرائیل اعلام می کند که من قراری دارم وعده ی دارم شما از حضرت هارون اطاعت بکنید او جانشین من است تا من برگردم، حالا فعلاً 30 روز بیان شده، 30 روز گذشت و اینها دیدند کسی پیدا نشد حضرت موسی برنگشت، اینجا سامری پیدا شد و آن قضایا رقم خورد متأسفانه در این دوران انتظار می بینیم جامعه توحیدی بنی اسرائیل مهم ترین و اساسی ترین اصل را که توجید است از دست می دهد و می شود گوساله پرست، چرا اینطوری شد؟ سامری چه کسی بود؟ چرا بنی اسرائیلی که آنهمه معجزات را دیدند فریب خوردند؟ عمدۀشان

«إِلَّا الْقَلیلَ مِمَّنْ وَفی لِرِعایَهِ الْحَقِّ»

و اینها اینجا باید چیکار می کردند؟ چرا در دهه ذی الحجه به ما می گویند آن نماز دو رکعت را بخوانید بین نماز مغرب و عشا و بعد این آیه و «و واعدنا» را بخوانید؟ ما گاهی وقت ها این که عرض کردم مثلاً در محضر دعا یا زیارت قرار می گیریم یا حتی نمازها و امثال اینها نسخه های دینی که در این زمینه بیان شده صرفاً توجه به این ثوابش نباشد آقا دو رکعت نماز می گویند خیلی ثواب دارد این نماز را بخوانید در ثواب حاجیان شریک هستید، نه، چرا این آیه را بخوانیم؟ بنی اسرائیل چند هزار سال قبل بودند هر کاری کردند تمام شد رفت، چرا توی منتظر امروز این نماز را بخوان و تو نمازت بعد از سوره توحید «و واعدنا» را بخوان؟ بخاطر همین موضوع است که گرفتار آن آسیب و مشکل نشویم، اما از این مهم تر این است که حالا در ادامه من این را مفصل تر بعد از اینکه مقدمۀ خدمت تان عرض می کنم مفصل تر واردش می شویم و با توجه به عید مبعثی که در پیشرو داریم آن انتظار مهمی که جامعه بنی اسرائیل مژده و نویدش را انبیاءشان شفاهاً و کتباً در کتاب های آسمانی شان بود که پیامبری می آید او پیامبر خاتم است اشرف الأنبیاء والمرسلین سید الکونین، از فضائل او گفته بودند و می فرمودند که اگر ما هم زمان و دوره ایشان باشیم جزو اولین ایمان آورندگان به او خواهیم بود، محل ظهور و بروز او کجاست؟ منطقه حجاز است، محل تشکیل حکومتش بین عیر و اُحد است، اینها به عشق موعودشان از سرزمین خودشان از وطن خودشان از شامات بلند شدند آمدند منطقه حجاز که آن موعود که وقتی می آیند جزو اولین ایمان آورندگان به او باشند اما اجمالاً فعلاً خدمت تان عرض بکنم مجدد ما می رویم سراغ آیاتش که در قرآن و مفصل واکاوی می کنیم این قضیه را که

«فَلَمَّا جَآءَهُم مَّا عَرَفُواْ کَفَرُواْ بِهِ»

وقتی وعده الهی محقق شد پیامبر خاتم آمد اینها به جای اینکه جزو اولین ایمان آورندگان باشند باز ماندند کفر ورزیدند اینکه بماند بلکه تمام قد مقابلش ایستادند و دیگران کافران آمدند ایمان آوردند شدند از انصار و یارانش، حالا آیه 16 حدید می گوید وقتش نرسیده شما آنطوری نباشید؟ برای همین می گویم که موضوع آسیب شناسی جامعه منتظر یک موضوع حساس و اساسی است که ببینیم آیات متعددی در قرآن، حالا چه شد جامعه منتظر بنی اسرائیل دچار این آسیب ها شد؟ علل عواملش چه بود؟ چه باید می کردند؟ ما امروز چه درسی را باید بگیریم؟ این را فعلاً داشته باشید، من لازم می دانم یک مقدمه ای را توجه می دهم که توجهی به این مقدمه باعث می شود ما حقیقت و چیستی انتظار را بفهمیم و اینکه چرا انتظار و جامعه منتظر دچار آسیب می شود؟ ریشه و منشأ چه هست؟ و راه درمان چه هست؟

ببینید ما وقتی می گویم جامعه منتظر، سخن از انسان است، اولین مسئله و حساس ترین مسئله بحث خود انسان است و نگاهی که دین به انسان دارد، توجه می دهم به آیه 20 سوره لقمان

«أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ أَلَمْ تَرَوْا أَنَّ اللَّهَ»

لقمان/20

ببینید اینجا با زبان گلایه شروع می شود، قرآن می گوید تدبر کنید

«أَلَمْ تَرَوْا»

آیا فکر نکردید؟

توجه نکردید، نسبت به چه؟

«أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَكُمْ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ»

خدای علی أعلی آنچه در آسمان هاست آنچه که در زمین است مسخر و رام تو کرده در اختیار توی انسان قرار داده؛ یعنی ما گاهی وقت ها می گوییم در عالم خیلی چیزها هست یک آن هم انسان، ولی دید قرآن نسبت به انسان این نیست، همه چیز یک طرف، توی انسان یک طرف، این تشکیلاتی که می بینید این دستگاه عظیم خلقت، این سفره عظیم گسترده، «مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ» همه برای تو، چه چه؟ من تنها دغدغه ام خوردن و خوابیدن و خوش بودن و لذت بردن است و همین حیات مادی همین هاست؟ یا نهایتش بروم بهشت آنجا با حور و غلمان دم خور باشم؟ این چطور با حکمت خدا جور در می آید؟ اصلاً داد خلقت در می آید لذا قرآن می گوید چرا روی این فکر نکردی؟ اینکه

«وَأَسْبَغَ عَلَيْكُمْ نِعَمَهُ ظَاهِرَةً وَبَاطِنَةً»

هر چه نعمت است خدا بر سر و روی تو ریخته

«ظَاهِرَةً وَبَاطِنَةً»

آنچه که دیده می شود و میلیاردها نعمتی که دیده نمی شود اصلاً خبر نداریم توجه نداریم که این نعمت ها هست، جالب است آقا موسی بن جعفر (علیه السلام) که ما شهادت جانگدازشان را در پیش رو داریم و اتفاق تلخی که در جامعه شیعه افتاد آن جریان واقفیه آن هم خواص جامعه لغزیدند و چه خسارتی، اینکه فقط مال آن زمان نیست این زمان هم و هنگام ظهور حضرت مهدی هم این خطر پیشروی ما هست هنگام ظهور پنجمین فرزندشان، چه یک عده باز ماندند از همراهی با امامتی با امام رضای مان ثامن الحجج؟ دچار ریزش شدند؟ و خسارت عظیمی زدند به جامعه شیعه؟ ما با اینها کار داریم، راوی می آید از آقا موسی بن جعفر راجع به همین آیه 20 سوره لقمان سؤال می کند، چه خوب است منتظران اهل سؤال باشند بروند از علماء علمای که در آن رشته که می خواهند سؤال بکنند تخصص دارند دیگر اینقدر دامنه علم گسترش پیدا کرده که امروز نمی شود کسی بگوید من در همه رشته ها، حالا در موضوع مهدویت بروند از علمای که در زمینه مهدویت کار کردند سؤال کنند منی منتظر امروز توقع امام زمان از من چه هست؟ چیکار باید بکنم؟ چیکار نباید بکنم؟ این اهل سؤال بودن و همین که عرض کردم اهل نوشتن بودن این اگر فرهنگ بشود در این سیر و حرکت اصلاً تغییر و تحولی صورت می گیرد، طرف آمده از آقا موسی بن جعفر (علیه الصلاة والسلام) می پرسد این نعمت که خدا دارد می گوید «وَأَسْبَغَ عَلَيْكُمْ نِعَمَهُ ظَاهِرَةً وَبَاطِنَةً» نعمت آشکار و پنهان چه هست؟ حضرت می فرمایند که نعمت آشکار امام ظاهر و آشکار است و نعمت پنهان امام غائب است، اصلاً نعمت به طور مطلق هر کجا در قرآن آمده منظور ولی خدا هست حجت الله است خلیفة الله است که اگر او را شناختی و فهمیدی و دنبالش بودی همه چیزها در خدمت تو می شود و نعمت می شود، اما اگر او را نداشتی بقیه چیزها می شود وزر و وبال برایت، یک مثال را یکی از بزرگان می زند خیلی قشنگ است فرض کنید میوه یک انار یک سیب آن وقتی که وصل به درخت است پیوند بین او و درخت نور خورشید که می تابد موجب نضج و رسیدگی و طراوتش می شود، آبی که پای این درخت می آید به نفعش است موجب رشد بیشتر و رسیدگی بیشتر و طعم بهتر، نسیمی که می وزد، همه اینها در راستای رشد اوست، اما اگر جدا شد افتاد روی زمین چه اتفاقی می افتد؟ همان آفتاب، همان آب، همان باد عامل پوسیدگی اش می شود، ما چرا نعمت در قرآن هر کجا مطلق آمده یعنی نعمت ولایت؟ نعمت امامت؟ نعمت امام؟ و اینکه ما باید مأموم امام و برگزیده الهی باشیم؟ اگر این اتصال و ارتباط برقرار بود هر آنچه که در این عالم است وسیله رشد و کمال تو می شود اما اگر جدا شدی می شود

«من مات ولم یعرف إمام زمانه مات میتة جاهلیه»

همه چیز را داشته باشی همه کارها عبادات هم انجام بدهی تمام این عالم می شود وزر وبال برای تو، من می خواهم ریشه یابی را داشته باشم که اولاً قدر خودمان ظرفیت و منزلت خودمان را بشناسیم انسان کیست تمام عالم یک طرف این انسان یک طرف، بعد طرف سؤال می کند این نعمت ظاهر چه هست؟ نعمت باطن چه هست؟ امام کاظم (علیه السلام) می فرمایند نعمت ظاهر امام ظاهر است نعمت باطن امام غائب است، گفت مگر کسی از شما غائب می شود؟ آن وقت آقا موسی بن جعفر آمدند از پنجمین فرزندشان بقیة الله الأعظم و غیبت شان نکات بسیار ارزشمندی را بیان کردند.

مجری:

پس تمام نعمت های الهی حول محور ولایت است.

حجت الإسلام و المسلمین اباذری:

همینطور است، اصلاً اگر این پیوند و ارتباط با ولایت برقرار شد بقیه چیزها هم می شود نعمت و عامل رشد و رستگاری و إلا سبب ذلالت و گمراهی می شود، حالا بیاییم سراغ آیه اول سوره إبراهیم

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ الر ۚ كِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ إِلَيْكَ»

إبراهیم/1

برای اینکه این انسان به آن قله برسد جمله ی از آقا امیرالمؤمنین نقل اشعاری که

اَتَزعَمُ اَنَّكَ جِرمٌ صَغِيرٌ

تو فکر می کنی همینی هستی که دیده می شوی جلوی آینه می ایستی همین هست که در آینه منعکس شده؟ تو این هستی؟

وَفِيكَ انطَوَي العَالَمُ الاَكبَرُ

عالم اکبر عالم بزرگتر از آن که تو بتوانی تصورش را بکنی در وجود توی انسان «انطَوَي»، «انطَوَي» یعنی چه؟ یعنی به صورت بالقوه است این باید به فعلیت برسد، پس انسانی که آمده در این عالم یک سیری دارد یک حرکتی دارد یک مسیری دارد یک مبدئی دارد مقصدی دارد این مقصد یک راهبری می خواهد، چه می کسی می تواند راهبر این انسانی باشد که تمام ما فی السموات و ما فی الأرض برای این انسان است؟ کسی می تواند راهبر این انسان باشد که خودش در اوج قله است کسی که تمام آنچه که بالقوه است به فعلیت رسیده باشد یعنی انسان کامل یعنی ولی خدا، برگزیده الهی، یک کلمه یعنی امام، امام زمان، حالا سوره حضرت إبراهیم چهاردهمین سوره قرآن آیه اولش فوق العاده عجیب است در رابطه با این موضوعی که ما می گوییم وإلا تمام آیات قرآن عجیب است، می فرماید

«أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ الر ۚ كِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ إِلَيْكَ»

إبراهیم/1

این طرح و برنامه است خدا سنگ تمام گذاشته، فردای قیامت هیچ کس بهانه ندارد طرح و برنامه ای خدا داده جامع ترین برنامه که اولین آیاتش بر فراز جبل النور در غار حرا در حالی که امیرالمؤمنین هم شاهد بود ناظر بود کنار پیامبر خدا بود ولایت کنار نبوت بود اولین آیاتش نازل شد و به تدریج در طول 23 سال آیات و سوره های ناز شد، آیه اول سوره إبراهیم؛ اصلاً نظام تکامل بشر نظام هدایت بشر در این آیه آمده

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ الر ۚ كِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ إِلَيْكَ»

انسان بدون طرح و برنامه وحیانی که از سوی خالقش هست اگر خواست به حرکتش ادامه بدهد و به اصطلاح زندگی بکند باخته هدر داده همه این امکانات و ظرفیت ها را، شما ببینید وقتی می روی یک ماشین می خری دنبال این هستی این دفترچۀ که کارخانه تولید کننده اش داده این چه گفته؟ این چه می خواهد؟ روغن می خواهد چه نوع روغنی؟ چطوری از این ماشین مراقبت و نگهداری کنم تا بهترین بهره و استفاده را ببرم؟ انسانی که خدا آفریده با این ظرفیت، حالا شما فرض کن رفته هواپیما بخرد دولت رفته هواپیما خریده همینطور می گویند پشتش بنشین برو؟ یا می گوید این نوع هواپیما چه ویژگی های دارد؟ یعنی هر چه وسیله حساس تر باشد بیشتر این مسئله می طلبد که ما دنبال شناخت بهترش باشیم تا استفاده کنیم، آسیب های که دچارش ممکن است بشود بسیار سنگین تر و سخت تر است، یکی «كِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ إِلَيْكَ» تمام است؟ آیا پیامبر خاتم الأنبیاء والمرسلین پیک بود؟ نامه رسان بود که این کتاب را برای ما بیاورد بعد از 23 سال بگوید من رفتم؟ وقتی هم بفرمایند مثلاً قلم و دواتی بیاورید چیزی بنویسم هرگز گمراه نشوید می گویند نه ما قرآن را داریم

«عندنا کتاب الله حسبنا»

نه، چه کسی این را می گوید؟ آنی که انسان را نشناخته، اصلاً غدیر با راه مقابلش تمام مشکل و تمام آسیب در همین بحث انسان است برای همین مقدمه را عرض کردم گفتند زندگی انسان اجتماعی است چون زندگی اجتماعی است یکی را می خواهیم که رتق و فتق امور بکند، زنبورهای عسل هم زندگی شان اجتماعی است ملکه ای دارند، مورچه ها و موریانه ها در بیابان های آفریقا هم همینطور اند، انسان موجودی است که تمام ما فی السموات و ما فی الأرض برای این انسان، این ظرفیت انسان اگر شناخته شد آن وقت می فهمی کسی جز انسان کامل نمی تواند راهبری این انسان را بر عهده بگیرد لذا دنبالش فرمود

«لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ»

تا توی رسول خاتم الأنبیاء والمرسلین چیکار بکنی؟ این ناس را جامعه را از ظلمات از تاریکی ها به سمت نور ببری، من همینجا می خواهم بگویم ریشه انتظار را می خواهم بگویم؛ اصلاً این انتظار چه هست؟ یک سیر است یک حرکت است، از کجا به کجا؟ از ظلمات به نور، در بیرون بردن و هدایت کردن از ظلمات به نور چه کسی می تواند کمک و قافله سالار ما باشد؟ آنی که خودش تمام وجودش نور است هیچ گونه رجسی جهلی تاریکی ظلمتی در او نیست، چه کسی می تواند ادعا بکند؟ یعنی کسی باید بشود که

«لَوْ كُشِفَ الْغِطَاءُ مَا ازْدَدْتُ يَقِيناً»

پرده غیب کنار برود هیچ چیزی بر یقین من افزوده نمی شود، این را چه کسی می تواند بگوید؟ چه کسی می تواند بگوید «سَلُونِی قَبْلَ‏ أَنْ تَفْقِدُونِی‏»؟

«لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ»

تا تو، اصلاً تعریف هدایت همین هست دیگر، لذا ما اگر انسان را شناختیم و شکافتیم او را، اضطرار به حجت از دل انسان می آید بیرون، ای انسان می خواهی آسیب نبینی؟ می خواهی برسی به اوج و قله؟ اولین و مهم ترین کار این است آن راهبرت را بشناس امامت را بشناس لذا می بینیم در روایات در بحث دوران غیبت تمام تأکیدشان روی معرفت است و ریشه و منشأ عمده آسیب ها ضعف در معرفت و بینش است

«لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ»

مسئله اینقدر حساس هست که این کار را حتی پیامبر خاتم خودش و خودش بخواهد انجام بدهد نمی تواند إذن رب می خواهد «بِإِذْنِ رَبِّهِمْ» این إذن هم یک إذن تکوینی است لذا کسی که می خواهد امر هدایت بشر را بر عهده بگیرد این حکمش در عرش بسته می شود نه در زمین سقیفه چون «إِذْنِ رَبِّهِمْ»، چرا سختش می کنید؟ حالا یک صندلی اینجا هست خالی هست حالا یکی بیاید بنشیند امور را رتق و فتق بکند، می گوید

«إِلَىٰ صِرَاطِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ»

این بدل از نور است می گوید مقصد می دانی کجاست؟ ظرفیتی که در توی انسان قرار داده شده می دانی چه هست؟ به کجا می توانی برسی؟ به اعلی علیین، به اینکه از این ظلمت ها خودت را رها بکنی بشوی مظهر اسماء و صفات الهی، وجودت سراسر نور بشود، بهشت بهانه است، جهنم یک هشدار است که متوقف نشوی بی راهه نزنی، گاردریلی که کنار اتوبان است برای چه هست؟ یا قبل از این گاردریل با یک دستگاه خاصی آسفالت را چیکارش می کنند؟ نا هموارش می کنند اسم خاصی هم دارد چرخ ماشین که روی اینجا می رود سروصدا می کند هشدار است دیگر، این جهنم هشدار است برای اینکه تو به بیراهه نزنی این مسیر را إهدنا الصراط المستقیم درست بروی طی بکنی این مسیر را

«إِلَىٰ صِرَاطِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ».

حالا آن مطلبی را که می خواهم خدمت بیننگان عزیز و گرانقدرم؛ این نظام هدایت بشر است طرح و برنامه می خواهیم قرآن، یک کسی می خواهیم که در اوج قله باشد که حتماً باید مصطفی الهی باشد برگزیده الهی باشد مجتبی و مرتضی خدای علی اعلی باشد

«لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ»

اصلاً کار کار الهی است کار هدایت است إذن رب را می خواهد و این انسانی که بنا است به آن قله برسد آن قله کجاست؟ قله نور است ربانی شدن الهی شدن، ما اگر این را توانستیم بشناسیم حالا خدا تمام این زمینه ها را فراهم کرده قرآن کتاب قرآن را معجزه جاویدان گذاشته پیامبر خاتم را گذاشته و بعد از او کسانی که در حد و مرتبه این پیامبر اند «إلا النبوة» گذاشته اولهم امیرالمؤمنین علی بن أبی طالب و آخرهم آقا امام حسین فرمود

«التاسع من ولدي»

نهمین فرزندش، 12 نفر اند نه یکی کمتر نه یکی بیشتر، منتهی یک مسئلۀ که داریم و الآن آرام آرام وارد بحث انتظار و آسیب ها می شویم این است که خدا سنتش بر این تعلق گرفته که انسان با اختیار خودش حق را بشناسد با ابزار و امکانات درونی و بیرونی که به او داده؛ عقل پیامبر درونی که رسالتش این است که دست انسان را در دست عقل کل بیرونی انسان کامل بیرونی امام حجت خدا بگذارد آن را پیدایش بکند دستش را که در دست او گذاشت می گوید «سمعاً و طاعةً» در اختیار او باش اگر از او جدا شدی بیچاره می شوی بدبخت می شوی، من پرتوی از وجود او هستم آن پیامبر و رسول باطنی، لذا باز هر کجا می بینیم آسیب هست آنجا جای که انسان از تفکر و تعقل تقلیدهای کورکورانه، خدا در قرآن می گوید به بُت پرست ها بُت نپرستید، می گویند آبا و اجداد مان بُت می پرستیدند حالا ما بیاییم بُت ها را کنار بگذاریم؟

«أَ وَ لَوْ كانَ آباؤُهُمْ لا يَعْقِلُونَ شَيْئاً وَ لا يَهْتَدُونَ‌»

یک وقت یک رسمی رسوماتی هست که غلط است هزار سال سابقه دارد دو هزار سال، عقلت انسان به تو می گوید آنچه که مانع رشد تعالی و حرکت تو می شود آن را کنار بگذار چیکار داری به سابقه اش؟ ببینید اینها می شود آرام آرام داریم ریشه ها را خدمت تان عرض می کنیم، خدا سنگ تمام گذاشت منتهی یک مسئله که اینجا هست خدا سنت های دارد قوانینی دارد از جمله سنت اختیار؛ خدا می خواهد که انسان از این فرصتی که در اختیارش قرار داده با اختیار خودش با آن نعمت عقل حق را بشناسد (شناخت حق) و حق مدار بشود و خودش آن امام حجت الهی را انتخاب بکند، چون نعمت اختیار پیش آمد یک عده لبیک می گویند به ندای حق و جریان حق و این سیر و حرکتی که برای انسان در نظر گرفته شده و آن ولی و حجت و امامی که خدا قرار داده می شود مؤمنان، اما یک عده ای در اثر جهل و نادانی در اثر حوس رانی

«أَفَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَٰهَهُ هَوَاهُ»

آن هوا پرستی ها، آن ظاهر بینی ها سبب می شود در نقطه مقابل قرار بگیریند کفر بورزند یک جریانی به نام جریان باطل شکل می گیرد از ابتدای جریان حابل و قابل، قبلش حضرت آدم و شیطان، می خواهم برایتان بگویم، رسیدیم سر بحث که ریشه و منشأ آسیب ها چیست و راه در مان چیست، حالا دوتا جریان شکل گرفت، جریان حق و جریان باطل اینها دوشادوش هم از همان ابتدایی که حضرت آدم و هوا پدر و مادر عزیز و گرانقدر مان پایشان را روی زمین گذاشتند، این جریان شروع شد،  یک طرف آدم و هوا یک طرف ابلیس، کم کم فرزندان حضرت آدم، هابیل عزیز در مقابل قابیل خاسر، شکل می گیرد، تا می آید ابراهیم خلیل، نمرود نمرودیان، تا می آید موسی کلیم، فرعون و فرعونیان، عیسی مسیح و فراعنی که مقابل ایشان بودند،  و پیامبر خاتم، و ابو جهل هایی که مقابل ایشان بودند، تا امیرالمؤمنین و معاویه هایی که بودن، امام حسن امام حسین، و آن یزدی که مقابلش بودند، این جریان حق و باطل همچنان ادامه دارد، و حرکت دارد تا برسد به آن تقابل نهایی حق و باطل به موقعیتی که این نور سراسر عالم را بگیرد، «لتخرج الناس من الظلمات الی النور» آن نور سراسر عالم را بگیرد عدالت سراسر عالم را بگیرد و زنمینه ای فراهم بشود که عمده انسان ها به آن نقطه تعالی برسند، حالا در دوران غیبت همچنان این سیر و حرکت ادامه دارد، جامعه منتظر به جامعه ای می گویند که این علم و پرچم حق را سعی می کنند، با تمام وجود ابالفضل گونه نگه دارند، خب این اگر بخواهد نگه دارد این علم و پرچم را، آن نقطه مقابلش آن جریان باطل مستکبران، فراعنه می نشینند نگاه بکنند؟ چون نگه داشتن این علم و پرچم حق، جلوی زیاده خواهی های آنها را می گیرد، آنها می خواهند سیطره خودشان را بر تمام دنیا، تمام بشر را عبد و برده خودشان کنند، آن آیه ای که در قرآن دایم «فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ» راجع به فرعون، فرعون آمد قومش را خفیف شمرد، یعنی کاری کرد آنها را توجه داد به جسم، به ظاهر به مادیات که آن عقل کنار برود، «فاستخفّ قومه»، «الإنسان بعقله» وزانت و فقل انسان به عقلش هست، مستکبران کاری می کنند، عقل کنار برود اینها را در چنبره و سیطره خودشان قرار بدهند اسیر و برده خودشان بکنند، اینها که نمی شینند شما این علم و پرچم حق را نگه داری، سعی می کنند آسیب بزنند، لذا آسیب ها بعضی درونی است، بعضی بیرونی است، از طریق دشمنان هست، پس جامعه منتظر رسالتش چه شد؟ بافراشته نگه داشتن این علم و پرچم حق تا برسد به آن قله و آن تقابل نهایی حق و باطل، آقایمان امام زمان که آن بحث ظهور و تجلی توحید و حق و حقیقت و نور عدالت و تمام جهان را داشته باشیم، حالا در این سیر حرکتی که داریم پیش می رویم، ما دچار آسیب هایی می شویم، از درون، دچار آسیب هایی می شویم از برون،اینها را یکی یکی با توجه به جامعه منتظر بنی اسرائیل و هشداری که داده شده ان شاء الله یکی یکی باهم پیگری می کنیم.

مجری:

ان شاء الله، خیلی ممنون و سپاسگذارم، خیلی بهره مند شدیم از بیانات ارزشمند جناب حجت الإسلام حاج آقای اباذری عزیز.

حاج آقا درس ها و عبرت هایی که از بنی اسرائیل می توانیم بگیریم، اگر در بین کلمات تان بفرمایید استفاده کنند بینندگان عزیز سپاس گذاریم.

حجت الاسلام و المسلمین اباذری:

بله وقتی در قرآن آیاتش را بررسی می کنیم، عجیب بحث بنی اسرائیل مورد توجه قرار گرفته و سرگذشت آنها بیان شده نه به این عنوان که ما از تاریخ آگاهی پیدا بکنیم، اصلاً قرآن کتاب رشد است، کتاب تربیت است، کتاب زندگی است، مشق زندگی است را از روی قرآن باید نوشت،  از جمله مسائلی را که در قرآن دست روی آن گذاشته و بطور ویژه دیده، بحث جامعه منتظر بنی اسرائیل است که عرض کردم اگر یک آزمون بخواهیم بگیریم در آن آیه ای که خدای علی اعلی می فرماید وقتش نرسیده، مثل اهل کتاب نباشید، چه آیه ای بود، چه سوره ای؟ سوره حدید آیه16، این آیه و دستور تدبر ما را حساس می کند که برویم سراغ قرآن و ببینیم که بنی اسرائیل چطوری بودند، قضیه چه بود، قبل از اینکه دیر بشود، ما چاره ای بیاندیشیم، آیات 89 به بعد سوره بقره، من از اینجا شروع می کنم به اجمال و شما هم همراهی بفرمایید بعنوان نماینده بینندگان عزیز و گرانقدر مان،

«اعوذبالله من الشیطان الرجیم، وَلَمَّا جَاءَهُمْ كِتَابٌ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ»

وقتی که کتابی از طرف خدا برای اهل کتاب آمد

بقره /89،

خب کتابی که برای آنها آمد چه بود؟ قرآن، چون آنها هم مؤمن زمان بودند، آنها خدا را باور داشتند، پیامبر شان را قبول داشتند کتاب آسمانی داشتند، مژده و نوید پیامبر خاتم در ادامه و این سیر و این حرکت هدایتی به آنها داده شده بود، که پیامبر خاتم می آ ید با آن ویژگی ها، و اینها با توجه به کدهایی که داستند آمدند منطقه حجاز و جالب این است که بعضی از اینها که پیگرتر بودند آن کد،  عیر و احد را داشتند، که محل تکشیل حکومت آن پیامبر بین عیر واحد است، آن روز هم که جی پی اس نداشتند که به راحتی بتوانند، خیلی همت بلندی داشتند گشتند و گشتند پیدا کردند، اصلاً مدینه اینطوری شکل گرفت، آمدند آنجا مستقر شدند، بین عیر و احد خب در شمال مدینه ما کوه احد را داریم، در این قسمت جنوبش عیر را داریم، اینجا ساکن شدند، در انتظا تحقق وعده الهی ظهور آن پیامبر، کم کم قبایلی بودند در سمت جنوب حجاز که اینها چون دیدند وضیعت اینها را که چاه هایی را و قنات هایی را حفر کردند و منطقه مدینه هم خیلی منطقه مستعد و حاصل خیزی است، خیلات و باغ های عظیم درخت خرما آمدند کاشتند وضع شان خیلی خوب شد، آن قبائل فقیر و ندار، آمدند که اینها را محاصره کنند و غارت بکنند، کار به مصالحه کشید، آنها گفتند ما منتظر چنین پیامبری هستیم،  ما قضیه مان این است، داستان آمدن مان اینجا است، مقداری از خرما دادند و اینها هم قبول کردند رفتند، دو تیره از اینها ماندند، اوس و خزرج، اوس و خزرج دین ندارند کافر هستند، خدا می فرماید

«وَكَانُوا مِنْ قَبْلُ يَسْتَفْتِحُونَ عَلَى الَّذِينَ كَفَرُوا»

بقره/89

وقتی با اوس و خزرج کافر دعوای شان می شد طلب فتح و پیروزی می کردند، می گفتند صبر کنید موعود ما بیاید بیچاره تان می کند، جالب این است، در تفاسیر ما و تفاسیر اهل تسنن هردو نوشته، مثلاً مرحوم فیض در تفسیر صافی آورده، جناب آقای سیوطی هم در الدر المنظور آورده این ماجرا را و تبیین روایی این ماجرا را مفصلش را  آورده، قرآن فقط اشاره می کردند که اینها در مواجه و درگیری شان با کفار می گفتند صبر کنید موعود ما بیاید چکار می کنیم،

«فَلَمَّا جَاءَهُمْ مَا عَرَفُوا كَفَرُوا بِهِ»

وقتی وعده الهی محقق شد، آنچه را که شناختند ای هما چیزی است که وعده به آنها داده شده، ای داد بی داد کفر ورزیدند، بعد

«فلعنت الله علی الکافرین»

خب چرا؟ اینها که از خانه و وطن و زندگی شان به عشق موعود گذشتند آمدند منطقه حجاز در طول این سالها و قرون و اعصار در جامعه منتظر بنی اسرائیل چه اتفاقی افتاد که آن وقتی که موعود شان آمد کم آوردند، حالا می فهمین عجب، چرا قرآن اینجا می فرماید که شماوقتش نرسید مثل اینها نباشید، یعنی آن منتظران خاتم الأوصیا اگر در دوران انتظار حواست تان جمع نباشد، گرفتار آسیب بشوید،  به همین فرجام شوم دچار می شوید، و وقتی امام زمان آمد که دیگر کاری نمی شود کرد، اگر شما آن آمادگی لازم را ایجاد نکرده باشی آن خودسازی لازم را نکرده باشی، این آسیب ها را  درمان نکرده باشی همین فرجام رقم می خورد برای شان، سنت خدا هست، علت هر کجا بیاید بدنبالش می آید، برای همین است که می گویند این موضوع موضوع اورژانسی هست، حساس است، باید قبل از اینکه دیر بشود به داد برسیم خب اینها را من فهرست وار عرض می کنم، و از بینندگان عزیز و گرانقدر می خواهم مراجعه کنند به تفاسیر ببینند خودشان با این دید بر آیات تدبر داشته باشند، بررسی کنند، اصلاً بروند پیش اهلش، پیش علماء بررسی کنند، مباحثه کنند هم به داد خودمان برسیم هم به داد هم به داد دیگران، اولین موضوعی را که قرآن در آیه 90سوره بقره دست رویش می گذارد، بحث حسادت است، اینها با اینکه دیدند بلکه این مولودی که آمده همان است که وعده اش داده شده، اما چرا ایمانیاوردند؟ ما یک دردی داریم که از سرطان بدتر است، و آن حسادت است، یعنی فرزندان یعقوب پیامبر گرفتار این آسیب شدند، چه که برادر شان را می خواستند سربه نیستش کنند آخرش داخل چاه انداختند، حسادت، قضیه قبلش هابیل و قابیل، چه شد قابیل بردار به این خوبی، هابیل را بشکد، هابیل که عیب و ایرادی نداشت، حسادت؛ لذا در روایت حسادت بسان آتشی تشبیه شده، که چطور آتش می آید هیزم را همه چیز را می خورد نابود می کند، حسادت دین و ایمان را نابود می کند، اینها می دانستند، فهمیدند این همان است اما دیدند ای داد بی داد، این از بنی اسماعیل است، نه از بنی اسرائیل، محضر بینندگان عزیز عرض بکنم، ما حضرت ا براهیم خلیل داریم، که خدا فرزندی به ایشان داده به نام اسماعیل و فرزند دیگری به ایشان می دهد بنام اسحاق و حضرت اسحاق صاحب فرزندی می شود بنام یعقوب که لقب حضرت یعقوب اسرائیل است یعنی عبد الله،  و همینطور این سیر ادامه پیدا می کند و فرزندان یعقوب را می گویند بنی اسرائیل خب اینها از بنی اسرائیل بودند، پیامبر خاتم از نسل حضرت اسماعیل بود، و متأسفانه در سیر زمان بنی اسرائیل و جامع یهود گرفتار یک آسیب بزرگی شد به نام نژاد پرستی خود برتر بی نی که ما نژاد برتر هستیم، آیات متعددی در قرآن آمده که حتی آمدند گفتند، «يَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ» دست خدا هم بسته است، خدا ما را قوم برتر قرار داده و از این کار هم نمی تواند برگردد، لذا ما را نمی تواند اصلاً عذاب کند، ما را نمی تواند ببرد جهنم مگر یک مدت خیلی محدودی مثلاً 40 روزی و امثال اینها، این نژاد پرستی سبب شد اینجا این درد این سرطان درمان نشد اینجا کار دستشان داد، لذا می خواهم بگویم آی جامعه منتظر خاتم الأوصیا اگر می بینید گرفتار رذیله حسادت هستید، چون ویژگی حسادت این است، شما در عین اینکه حق را می شناسید پا روی حق می گذارید، این خاصیت حسادت است، تعارف هم با کسی ندارد،  از سرطان بدتر است اگر ما می بینیم در وجود مان نسبت به آچه که در خانواده و زندگی اجتماعی مان نسبت به فامیل مان نسبت به همسایه نسبت به مسئولین و دیگران اگر گرفتار بلای حسادت هستیم آب داریم دست مان را بگذاریم زمین، لقمه می خواهیم دهان مان بگذاریم، بگذاریم زمین برویم درمان کنیم، و الّا بیچاره مان می کند، الآن ما در بحث نظام ولایت فقیه بعضی از رگه ها و جریاناتی که خصوصاً اوایل با بحث ولی فقیه عزیز مصداق عزیز و گرانقدر رهبر معظم عزیز انقلاب مان این رهبر فرزانه مخالفت می کردند، بررسی می کردیم واکاوی می کردیم می دیدیم همین آسیب می رسید، بعضی ها در اثر حسادت همراهی نکردند، یا بعضی از مسائل پیش آمد، این در زمان ظهور هم، لذا در کتاب الغیبه نعمانی باب 17 و باب21 این هشدار ها را داده، که می گوید عده ای وقتی امام زمان می آید با قرآن می روند به جنگ با امام زمان،اینها گروها های مختلف هستند، علل و عوامل مختلف دارد یکی بحث آنهایی است که گرفتار آسیب حسادت است، در باب 21 الیغبه نعمانی فرمود وقتی حضرت مهدی می آید کسانی از گردش جدا می شوند که توقع ا ین بود اینها از یارانش باشند، خب چرا دچرا ریزش می شوند، این حسادت کار دست شان می دهد،  عده ای می گویند، این موعود که همان امام شیعه ها است، روی لج و بغضی که با شیعه دارند، حق را می شناسند اما پا روی حق می گذارند، بعضی ها نمی گویم همه، پس این یک آسیب، و تعصب های کور کورانه، اینکه می گویند نه ما هم به آن چیزی که بر خودمان نازل شده و شریعتی که حضرت موسی آورده آن را باور داریم کاری به بقه اش نداریم، آقا تعصب جاهلانه برای چه، انسان باید دایر مدار حق باشد، اصلاً معنای طواف خانه خدا چیست؟ خانه خدا که سنگی بیشتر نیست، یک نماد است، شما هفت دور وقتی دور خانه خدا می گردی به تو می گویند که

«وَ اتَّخِذُوا مِنْ مَقامِ إِبْراهيمَ مُصَلًّي»

بقره/125

چرا باید پشت مقام دو رکعت نماز بخوان، برای اینکه رو به قبله باشی؟ دور کعبه که همه سمتش به سمت قبله هست، برای چه

«وَ اتَّخِذُوا مِنْ مَقامِ إِبْراهيمَ مُصَلًّي»

چون ادعای بزرگی کردی، تو گفتی من می خواهم پروانه حق باشم، هر کجا حق را شناختم با جان و دل پروانه حق بشوم، حاضرم جانم را فدای حق بکنم، می گویم برو از ابراهیم یاد بگیر، به او می گویند زن و بچه ات را بیاور در یک وادی لم یزرع بگذار و برو، خدا اینجا نه درختی نه سایه ای، نه آبی، نه غذایی، عبد یعنی این خدا دارد به تو می گوید، تو میفهمی خدا نمی فهمد؟ بعد این بچه می رسد به سن 14-15 سالگی فرمان صادر می شود که با دست خودت سرش را ببر، چه کسی دارد می گوید؟ خدا، خدایی که مهر و محبتش از تمام مخلوقات نسبت به انسان بالاتر است،  خدایی که هیچ نقص و عیب و ایرادی در آن نیست،  دارد به تو می گوید، ابراهیم خلیل می گوید سمعاً و طاعتا، لذا اینکه انسان حق را بشناسد و پایبند به حق باشد کار مشکلی هست، لذا فرمود به داد هم برسید

«و تواصوا بالحق»

دو پایبندی به حق، حق را بشناسی، حق را بپذیری، سنگین است، سخت است، تاریخ نشان می دهد، کم نبودند افرادی که حق را شناختند، اما پا روی حق گذاشتند، یکی از آنها حسادت است، یکی تعصب است، ولی نه همان چیز هایی که خودمان داریم، من فقط حسینی خودم را قبول دارم، من فقط این امام جماعت اینجا را قبول دارم، انسان دایر مدار حق باید باشد،  حق محور باشد، اما مهمترین مسئله که امروز متأسفانه جامعه منتظر خاتم الأوصیا دچارش هست این است، برگردیم سوره حدید فرمود، آیا وقتش نرسیده مثل اینها نباشید؟ پس یعنی هستی، ترمز بگیریم، برگردیم به راه حل، آیه 96،

«وَلَتَجِدَنَّهُمْ أَحْرَصَ النَّاسِ عَلَىٰ حَيَاةٍ وَمِنَ الَّذِينَ أَشْرَكُوا»

بقره/96

جناب آقای صادقی عزیز، جامعه منتظر بنی اسرائیل که منتظر خاتم الأنبیاء و المرسلین بودند،  و ابتداءً به عشق آن موعود از خانه و زندگی و همه چیزشان گذشتند، آمدند در منطقه حجاز سختی ها را هم تحمل کردند،  اما ما یک دشمن قسم خورده ای داریم که گفته اگر  تو در راه درست بخواهی حرکت کنی، من راه را سد می کنم،

«لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِراطَكَ الْمُسْتَقِيمَ»

راه را سد می کنم

«ثُمَّ لَآتِيَنَّهُمْ مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ وَمِنْ خَلْفِهِمْ وَعَنْ أَيْمَانِهِمْ وَعَنْ شَمَائِلِهِمْ»

محاصره صد در صدت است می کنم، چه کارمی کنم؟

«لَأُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ»

 دنیا را برایت زیبا جلوه می دهم

حجر/39

مسابقه رفاه و تجمل راه می اندازم، مد گرایی، چشم هم چشمی، این را قرآن دارد بیان می کند، در سوره حجر ایه 39، و از آن طرف مستکبران را می بینیم، که اگر می آیند بیش از صد شبکه ماهواره ای فقط برای ایران راه می اندازند، و هزاران بلکه میلیون ها سایت و شبکه و کانال فضای مجازی، راه می اندازند،  یکی از مهمترین محور هایش این بود خصوصاً بعد از دوران دفاع مقدس، حرص به دنیا، مسابقه رفاه و تجمل را به جان ما بیندازند، که ما در مادیات بالادست مان را ببینیم و تمام سعی مان این باشد، فرض کنید کسی 20 میلیون دارد می گیرد، رفیق دارد 25 میلیون می گیرد، چرا من نگیرم، این 25 دارد می گیرد، آن یکی دارد 30 میلیون می گیرد چرا من، این مسابقه آن وقت نتیجه چه می شود؟ اختلاص ها،

«وَلَتَجِدَنَّهُمْ أَحْرَصَ النَّاسِ عَلَىٰ حَيَاةٍ وَمِنَ الَّذِينَ أَشْرَكُوا»

جامعه منتظر بنی اسرائیل که خدا را قبول دارد پیامبر را قبول دارد بغیر از موسی، کتاب آسمانی دارد تورات، اما این جامعه که منتظر آن پیامبر موعود شان هست، گرفتار حرص به دنیا می شود، و در حرص به دنیا دست بی دین ها را دست مشرکین را از پشت می بیندد، اصلاً گویا آخرتی نیست، خدایی نیست، خب وقتی این مسابقه راه افتاد شما تمام توجهت به  به تن شد، صبح تا شب که این موهایم چطور است، بینی ام چطور است، لب ولوچه هم چطوری است، چاقم یا لاغرم، لباسم ست هست یا نیست، در این عکس عروسی چند دست لباس بروم عوض بکنم، بپوشم، او چندتا النگو داشت من چندتا النگو دارم، و خانه و ماشین و در مهمانی، آقا در مهمانی می شمارد می گوید این دو نوع برنج، سه نوع خورشت من حالا دعوت می کنم باجناق را نشانش می دهم، یادم نمی رود جناب آقای صادقی عزیز در ایام حج، خیلی سالها پیش که هوا مناسب بود ما در پشت بام هتل یک فضای مناسب داشت، دیواره مناسبی جای خوبی بود برای نشستن جلسه گرفتن با حاجی ها و امثال اینها، خب حاجی ها دور تا دور نشسته بودند، با همدیگر،صحبت می کردند، حالا صدا به گوش می رسید، گاهی شما گوش نمی دهی، ولی فضا محدود تر است به گوش می رسید، طرف میگفت من سپردم وقتی برمی گردم شتر جلویم نحر کنند، گفتم، شتر، قیمتش زیاده، گفت گوسفند که هر بی سر  پایی جلویش وقتی برمی گردد، می کشند، آمده دور خانه خدا چرخیده، عرفات آمده، مشعر آمده، منا آمده، اما معرفت کسب نکرده؛ الان ما چرا در جامعه خودمان آمار می دهند 12 تا 15 میلیون آمار می دهند برای اینکه ما جوان مجرد داریم،  وقت ازدواج چه بسا گذشته، چون اینقدر قید و بند به این ازدواج بستیم که جوان مگر جرأت می کند پایش را جلو بگذارد، بابای دختر مگر جرأت می کند بگوید بفرمایید، مگر از عهده جهیزیه بر می آید، خب وقتی

«لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِراطَكَ الْمُسْتَقِيمَ»

ازدواج که راه صحیح و درست است که شما دین و ایمانت را حفظ کنی، طهارت و پاکی ات را حفظ کنی، زن و شوهر نعمة العون علی طاعة الله بشوند،  این وقتی کنار زده شد، راه فساد باز می شود،خب ما گرفتار این آسیب نشدیم؟ ما وقتی گرفتار فساد شد جامعه مان وقتی دچار حرص به دنیا شدیم، و سعی می کنیم، رو میزی، ور میزی، زیر میزی هرچه که پول است بیاید، پول مهم است، حلال و حرام می رود کنار توجه به معنویت و خدا می رود کنار، صداقت امانتداری، انصاف می رود کنار، تمام فکر  و ذکر مان در آمد بیشتر می شود، اصل درآمد هرچه که شد، لذا در بحران هاو سختی ها من به فکر خودم هستم، و اتفاقاً سختی ها و بحران های اقتصادی را یک فرصت می بینم، که حتی پا بگذارم روی دیگران بروم بالا، انصاف می رود کنار، معنویت رنگ می بازد، و وقتی شما از خدا، از معنویت، رفتی فاصله گرفتی مال حرام وارد زندگی شد، چه اتفاقی می افتد؟ حالا این را در ادامه عرض خواهم کرد، آقا امام حسین خودش آمده رو در رو دارد موعظه می کند، خیر و صلاح شان را می خواهد، اما گوش نمی دهند، چرا؟ حضرت فرمود «مُلِئَت بُطونُکُم مِن الحَرامِ»؛ پس یکی از آسیب هایی که جامعه منتظر ممکن است دچارش بشود، حسادت، دو تعصب های کور کورانه، سه حرص به دنیا که حرص به دنیا پکیجی و مجموعه ای از آسب ها است و مهمترینش ورود مال حرام به زندگی است، آیه 86 سوره هود را بینندگان عزیز ما خیلی هایشان حفظ هستند، «بقیة الله خیر لکم» می دانید اصلاً ماجرا چیست؟ تفسیرش مال حلال است، شهر مدین یک شهر تجاری بود گرفتار همین آسیب شد، خدا پیامبری به نام حضرت شعیب فرستاد هشدار داد به اینها نسبت به مال حرام، مال حرام دین و دنیا ات را نابود می کند، مال حرام نسلت را تباه می کند،  آنهایی که مال حرام را دنبال می کنند، اگر می دانستند این مال حرام چه تأثیر روی نسل شان می گذارد، دق مرگ می شدند از ناراحتی، الآن تمام توجه جامعه منتظر این شده، متأسفانه، حرص به دنیا از بزرگرین آسیب هایی است که سبب شد جامعه منتظر بنی اسرائیل که روزی به عشق موعودشان خانه و کاشانه و وطن شان را کنار گذاشتند آمدند منطقه حجاز که اولین ایمان آورندگان به او باشند، وقتی وعده الهی محقق شد، «كَفَرُوا فَلَمَّا جَاءَهُم مَّا عَرَفُوا كَفَرُوا بِهِ»، بعد در آیه 32 سوره توبه و 8صف می گوید که بلکه تمام قد مقابلش ایستادند، در32 توبه می گوید

«يُرِيدُونَ أَنْ يُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ»

توبه/32

چه کسانی هستند اینها؟ همین جامعه منتظر بنی اسرائیل هستند، همین مؤمنان زمان هستند، که اینها مشکل ساز شدند برای موعود اینها تمام قد دنبال کار شکنی بودند و آن همه مصیبت ها را ایجاد کردند، و عجیب این است،آنکه تن آدم می لرزد، آن کافران، آن اوس و خزرج، آنهایی که «يَسْتَفْتِحُونَ عَلَى الَّذِينَ كَفَرُوا» آنها شدند از انصار، شدند از انصار، حالا قرآن می گوید وقتش نرسیده که مثل آنها نباشید، حضرت مهدی بیاید این وعده خدا است،  اگر ما کوتاهی کنیم، اگر ما باز بمانیم، ما ضرر کردیم

«يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنوا مَن يَرتَدَّ مِنكُم عَن دينِهِ فَسَوفَ يَأتِي اللَّهُ بِقَومٍ يُحِبُّهُم وَيُحِبّونَهُ»

مائده/54

کار دارد پیش می رود،این بزرگترین نعمت خدا است که ما منتظر بمانیم، و زمینه را فراهم کنیم، زمینه سازی کنیم برای ظهور حضرت مهدی، این علم و پرچم و نگه داریم، ولودست مان از تن مان قطع بشود،

«وَاللّه إن قَطَعتُمُ يَميني إنّي اُحامي أبَداً عَن ديني»

من دست از امام زمانم برنمی دارم تا دست در بدن دارم

من از امام زمانم سخن می گویم تا زبان در دهان دارم، من برای امام زمانم می دوم و در راه زمینه سازی ظهور تا پا دارم و می توانم حرکت بکنم، تا نفس دارم، تا قلبم می زند، یک فرصت برای ما، و آخرین مورد که عرض می کنیم و باز خدمت تان هستیم و اگر نکته ای سؤالی دارید، و بعد موارد دیگری را که درایم درسها و عبرت هایی که هست و این جامعه منتظر دچار شده که چه کنیم این آسب ها و این آ سیب ها راه درمانش چه هست، یادتان باشد راجع به راه درمان بیشتر صحبت کنیم، اینها آمدند گفتند که خب تو که می گویی پیامبر هستی، از طرف خدا آمدی، ببینم آن مأمور و آن فرشته ای که وحی برایت می آورد چه کسی هست؟ حضرت فرمود حضرت جبرائیل گفتند نه ما با جبرائیل میانه ای نداریم، عوضش کن جبرائیل را میکایل را بگو برایت بیاورد تا ما به تو ایمان بیاوریم، یعنی چه؟ شما بجای اطاعت و حرف شنوی از برگزیده الهی از رسول و فرستاده الهی خاتم الأنبیاء و المرسلین تعیین تکلیف برایش می کنید؟ لذا یکی از مواردی که امام سجاد (ع) فرمود کسی ثابت قدم نمی ماند بر راه حق مگر اینکه سه تا ویژگی داشته باشد، یکی از مواردی که حضرت سید الساجدین بیان می فرماید این است، که کسی که تسلیم برگزیده الهی باشد، یعنی وقتی با نعمت عقل فهمید که او همان موعود است، موعود راستین است، چون ما بحث مدعیان دروغنی هم داریم، قبل از طلوع فرج صادق، فجر کاذب هم داریم، این هم یکی از آسیب ها است، مدعیان دروغین با گونه های مختلفی که دارند؛ عنایت بفرمایید ما وقتی که شناختیم براساس معیارهایی که دین به ما داده اهل بیت به ما دادند قرآن به ما داده که ایشان موعود راستین است، دیگر با تمام وجود باید تسلیم باشیم، چون او شاخص و معیار حق هست، «فإنَّهم مع الحقِّ، والحقُّ معهم لا یُزایلونه ولا یُزایلهم» اصلاً می خواهید بدانی حق چیست باطل چیست، باید ببینید امام زمان چه می گوید، تو آمدی برای برگزیده الهی پیامبر خاتم می گویی که..، جالب این است که یک طرف خدا است، یک طرف پیامبر خاتم است، جبرئیل واسطه بین خدا و حضرت خاتم است، می گویند چون فرستاده آن کسی که وحی می آورد به تو جبرئیل است ما به تو ایمان نمی آوریم، این را عوضش کن تا ایمان بیاوریم، که اگر هم بر فرض عوض می شد، باز هم ایمان نمی آوردند، سابقه شان نشان می دهد دنبال بهانه است، بهانه تراشی این همه اش ضعف معرفت و بینش است، آن زمینه هایی که در آن ها ایجاد شده از مال حرام، ببینیم مال حرام وقتی وارد زندگی شد از گلو پایین رفت شما حرف راست امام حسین را دیگر باور نمی کنی، دروغ و دجل و نیرنگ ابن زیاد را باور می کنی، این خاصیت مال حرام است، اصلاً چه در این زمین که مال حرام واردش شده رشد می کند؟ باطل، حق دیگر اینجا جا ندارد، تاریک شده اینجا، اصلاً مال حرام تاریک می کند، ظلمانی می کند، لذا خدا می فرماید کسی که دشمن باشد با جبرئیل یعنی دشمن با خدا است، با رسول و فرستاده الهی استو.

این اجمالی بود در رابطه با جامعه منتظر بنی اسرائیل یک گوشه ای، که اینها متأسفانه گرفتار آسیب شدند و این آسیب ها اینها را خسرت دنیا و الآخره کرد، قرآن هم می گوید، شما آی جامعه منتظر خاتم الأوصیا به هوش، همانند جامعه منتظر خاتم الأنبیاء نشوید، و قبل از اینکه دیر بشود خودتان را درمان کنید.

مجری:

بله تشکر چون در دقایق پایانی برنامه مان هستیم ان شاء الله از راه های درمان هم چندتا نکته برایمان بگویید استفاده بکنیم، بحث خیلی قابل استفاده و شیرین بود و زود گذشت.

حجت الاسلام و المسلمین اباذری:

من یک سری سر فصل هایی را خدمت بینندگان عزیز و گرانقدر برنامه عصر انتظار عرض بکنم، اینها را یاد داشت بکنیم، کار بکنیم رویش مباحثه بکنیم، و به داد دیگران هم برسیم، هم به داد خودمان و هم به داد دیگران برسیم، مهدی باور مهدی یاور بشویم؛ نمونه هایی را عرض بکنم و بعد بیاییم سراغ راه درمان، بعد از رحلت رسول خدا چه اتفاقی افتاد و چرا؟ با آن هم محکم کاری که شده بود، دیگر از غدیر بالاتر و بیعتی که شده بود؟ ما باز همین رگه هایی که جامعه منتظر بنی اسرائیل دچارش شدند می بینیم از همان اول وارد شد، عده ای آمدند مردم را بر دنیای شان ترساندند، گفتند علی بیاید همه چیز به هم می ریزد، علی بیاید جنگ می شود، مردم زمین گیر شدند، این دجل و نیرنگ دشمن است،  آیه قرآن است، که می گوید شیطان از طریق ترساندن «إِنَّمَا ذَلِكُمُ الشَّيْطَانُ يُخَوِّفُ أَوْلِيَاءهُ» عجیب است چه شد ابن زیادی که با کمتر از 500 نفر آمد در کوفه ای که 18 هزار نفر حداقل با حضرت مسلم بیعت کرده بودند، آنها کمتر از 500 نفر است، اینها 18 هزار نفر حداقل هستند، چطور آنها غلبه کردند؟ ابن زیاد با همین سلاح ترس، گفت سپاه شام، سپاه شام را بخواهم برایتان بگویم داعش هست، امروز چه ذهنیتی از داعش داریم، سپاه شامی در کار نبود، چیزی جایی نبود، پس یکی از سلاح ها برای زمین گیر کردن، که ما در دوران ظهور و هم در دوران انتظار برای زمین گیر کردن ما باره و بارها جامعه استکبار جهانی، آمریکا از این سلاح استفاده کرده، و بعضی از افرادی که ضعف معرفت و بینش دارند تاریخ تحلیلی نخواندند متأسفانه تحت تأثیر قرار گرفتند و آسیب دیدیم، و در دوره ظهور هم اگر حق با تمام معنا قد علم می کند، باطل هم با تمام معنا قد علم می کند،  و یکی از مهمترین شاخه های جنگ نرم و روانی دشمن، بحث ترس است، پس یکی از آسیب ها بحث ترس است، با همین سلاح ترس جامعه آقا رسول الله را زمین گیر کردند، و شد آنچه که نباید می شد، با همین سلاح ترس ابن زیاد 30 هزار نفر نیرو آورد جلوی امام حسین، اینها کم مسئله ای نیست، چه شد امام حسن تنها ماند؟ سردار هایش را معاویه با پول خرید، پس معلوم است این جامعه، باز رفاه و تجمل دوباره شکل گرفت که عده ای حاضر هستند که به هر قیمتی به پول برسند، و امام شان را تنها گذاشتند، جریان واقفیه که عرض کردم، جریانی که لرزه بر تن انسان می اندازد، و جریان تلخی است، که خیلی عبرت انگیز است، و بزرگان ما، خواص ما برخی شان لرزیدند، خب در دوره طولانی که آقا موسی بن جعفر در زندان بودند وجوهات زیادی جمع شده بود پیش بعضی از بزرگان، وقتی آقا شهید شدند، که همینجا عرض تسلیت دارم محضر شما بینندگان عزیز و محضر آقایمان و مولایمان علی بن موسی الرضا المرتضی، محضر کریمه اهل بیت حضرت فاطمه معصومه (س)، محضر آقایمان امام زمان، وقتی آقا امام رضا به امامت رسیدند، عده ای از بزرگان شیعه دست به یک ترفندی زدند دیدند اگر امامت امام رضا را بپذیرند،اینها را باید تحویل دهند به امام رضا، اینجا حب دنیا و مال دنیا سبب شد خیانت بکنند، و ترفندی زدند گفتند نخیر آقا موسی بن جعفر شهید نشده، غائب شده اصلاً مهدی ایشان هست، و بعداً می آید عالم را پر از عدل و داد می کند، و چون اینها در رأس بودند و جایگاه شناخته شده ای داشتند، خیلی از شیعیان هم حرف اینها را گوش دادند، خب با روشنگری خواص، خود آقا امام رضا، برخی دیگر از بزرگان و علمای ما الحمد الله خیلی برگشتند، اما افرادی ماندند، پس این مسئله ای که جامعه منتظر بنی اسرائیل را زمین گیر کرد، مردم بعد از رحلت رسول خدا را زمین گیر کرد، مردم منتظر آقا امام حسین را زمین گیر کرد، در همین دوران انتظار و هنگام ظهور حضرت مهدی ممکن است بزرگترین آسیب را به ما بزند، از اینها نباید گذشت، حالا ما چکار بکنیم؟ یک مهمترین مسئله ای که به ما می گویند بحث معرفت است، لذا گفتند قدر و منزلت خودت را ای انسان بشناس، آیه 20 لقمان را گفتم، آیه 1 سوره ابراهیم را گفتم، ایه 105سوره مائده،

«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا عَلَيْكُمْ أَنْفُسَكُمْ»

مردم انسان کسانی که ایمان آوردید به داد خودتان برسید

مائده/105

چرا چه خبر است مگر؟

«لَا يَضُرُّكُمْ مَنْ ضَلَّ إِذَا اهْتَدَيْتُمْ»

آقای صادقی قرآن می گوید تو اگر خودت را شناختی قدر و منزلت خودت را شناختی، هرگز خودت را به هیچ و پوچ به این دنیا به این سمن قلیل نمی فروشی، نمی آیی دنیا را بگیری آخرتت را بدهی، نمی آیی دنیا را بگیری امام زمانت را از دست بدهی.

«لَا يَضُرُّكُمْ مَنْ ضَلَّ إِذَا اهْتَدَيْتُمْ»

7 میلیارد و خورده ای آدم فاسق بشوند فاجر بشوند، کافر بشوند از خدا برگردند، تو مثل کوهی فولادین استوار و راست قامت می مانی، به انتظار مهدی فاطمه، چه چیزی باعث می شود که بتوانی بمانی؟

«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا عَلَيْكُمْ أَنْفُسَكُمْ»

آنهایی که الآن مشکل حجاب دارند، آسیب های مختلف اجتماعی که ما داریم، اینها چون قدر و منزلت خودشان را نشناختند، پس یک معرف نفس، که از دل این معرفت نفس انسان می رسد به توحید خدا شناسی از دل خدا شناسی می رسد به شناخت حجت الهی و با تمام وجود با جان و دل می آید در خدمتش و از اینکه آن ولی خدا او را پذیرفته که یاورش باشد اشک شوق می ریزد، و وقتی بدنش سرتاپا پر از زخم شده در راه جانفشانی در راه امامش آخرین جمله اش موقع جان دادن این است که «أوفیت یابن رسول الله؟» یعنی از اینکه امام او را پذیرفته به خود می بالد، چرا؟ چون می بیند با جانفشانی در راه امام است که خودش به جایی می رسد، امام که مثل خورشید است نیاز ندارد، پس می بینید همه به معرفت برمی گردد، اگر انسان خودش را شناخت و از خودشناسی اش، اگر این خودشناسی نبود، من خدا را هم برای خودم می خواهم، می گویم خدا بدهد اگر نداد ناراحت می شوم، امام می روم مشهد می گویم یا علی بن موسی الرضا به من بده اگر ندهی دیگر نمی آیم، امام هم برای خودم می خواهم، چه شد طلحه و زبیر از امام علی جدا شدند؟ این جمله نهج البلاغه است فرمود آقا امیرالمؤمنین، «أُرِيدُكُمْ لِلَّهِ وَ أَنْتُمْ تُرِيدُونَنِي لِأَنْفُسِكُمْ» من شما را می خواهم به خدا برسانم، شما را ربانی کنم، خدا را بشناسید، اما شما من علی را هم، من اگر این معرفت نفس و خود شناسی و تهذیب نفس را نداشته باشم، امام زمان هم که آمد توقع دارم آن که من می خواهم را انجام بدهد، لذا خلاف آن بود قرآن به دست می گیرم با بهانه می روم مقابلش؛ پس اساس کار خود شناسی و تهذیب نفس، درمان کردن راذئل خصوصاً حسادت و از گرگ نترسیم، از مال حرام بترسیم، بدانیم، بقیة الله خیر لکم، مال حلال خیر محض است، که اگر این نشد در تأویل آیه وقتی می گویند، بقیة الله اما زمان است، این مال حرام من را از امام زمانم و از حالت انتظار برای او جدا می کند.

مجری:

بله پس راه های درمان آسیب جامعه منتظر شد معرفت نفس، و تهذیب نفس.

خیلی بهره مند شدیم از بیانات ارزشمند جناب حجت الإسلام و المسلمیمن حاج آقای اباذری عزیز و نگاه های خوب شما بینندگان عزیز تا عصر انتظاری دیگر همه شما عزیزان را به خدای بزرگ و مهربان می سپارم خدا نگهدار.

 

 

 

 

 


عصر انتظار>

آسیب شناسی جامعه منتظر بعثت واقفیه ویژگی های منتظران جهاد غیبت بهشت و جهنم شناخت حق ولی و حجت خدا