عصر انتظار

قسمت پانزدهم برنامه عصر انتظار با کارشناسی حجت الاسلام و المسلمین اسحاقیان


 

بسم الله الرحمن الرحیم

تاریخ:29/11/1400

برنامه:عصر انتظار

مجری:

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ وَ صَلَّی اللهُ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِین الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم.

آشنای غروب آدینه

ای صفای غروب آدینه

 

حس پنهان؛ضمیر گمگشته

رو نمای غروب آدینه

 

ابتدای طلوع هر هفته

انتهای غروب آدینه

 

ماجرایش همیشه طولانیست

ماجرای غروب آدینه

 

چه برای خودش حکایتی دارد

قصه های غروب آدینه

 

به تو نزدیک می شوم آقا

با دعای غروب آدینه

«اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلي آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّي تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلا وَهَبْ لَنا رَحْمَتَهُ وَ رَأفَتَهُ وَ دُعائَهُ وَ خَیْرَهُ»

عرض سلام و احترام و آدینه بخیر دارم حضور همۀشما بینندگان عزیز برنامه عصر انتظار از شبکه جهانی حضرت ولی عصر، شب ها و روزهای ماه پر فضیلت رجب در پیش رو داریم و آرزو می کنیم که إن شاءالله خداوند توفیق بهره گیری از فیوضات این ماه را به همه ما مرحمت بفرمایید، با یک برنامه دیگر در خدمت شما عزیزان هستیم و کارشناس محترم برنامه جناب حجت الإسلام والمسلمین حاج آقای اسحاقیان در محفل مان حضور دارند و إن شاءالله می خواهیم از بیانات شان بهرمند بشویم، حضور حضرت عالی سلام و آدینه بخیر دارم عرض سلام و ادب و احترام.

حجت الاسلام و المسلمین اسحاقیان:

بسم الله الرحمن الرحیم الحمد الله رب العالمین وصلی الله علی محمد وآله الطاهرین سیما بقیة الله فی الأرضین روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء.

سلام و عرض ادب دارم خدمت عالی و همچنین بینندگان عزیز و مکرم شبکه جهانی حضرت ولی عصر (عج)، إن شاءالله که در این شامگاه جمعه که همگون و در واقع هماهنگ هست با نام و یاد مقدس حضرت حجت بن الحسن العسکری (عج) بتوانیم در این دقایق نامی و یادی از آن امام بزرگوار داشته باشیم و مورد قبول آن حضرت قرار بگیرد إن شاءالله.

مجری:

تشکر می کنیم از حضور حضرت عالی در برنامه عصر انتظار و موضوعی را که إن شاءالله بنا داریم خدمت بینندگان عزیز مان تقدیم بکنیم بحث آسیب شناسی است؛ می خواهیم در ابتدای برنامه یک تعریف کلی از آسیب شناسی و به ویژه آسیب شناسی در بحث معنویت و آسب شناسی معنوی را از زبان حضرت عالی داشته باشیم تا برسیم إن شاءالله به آسیب شناسی مهدویت.

حجت الاسلام و المسلمین اسحاقیان:

معمولاً آسیب شناسی در مرحله اول که مطرح شد مربوط می شد به بیماری ها و آسیب های جسمی؛ یعنی هر گونه عارضه ای که کارکرد صحیح بدن را مورد تعرض قرار می دهد و نمی گذارد که آن خروجی و آن عملکرد صحیح در آن اتفاق بیفتد معروف شد به آسیب شناسی و اصطلاحات شبیه این در پزشکی و بهداشت زیستی و جسمی انسان مطرح شد، از همین روال در امور علوم انسانی و مسائل معنوی هم آسیب شناسی رواج پیدا کرد و اتفاقاً در این بخش خیلی مهم تر هم هست از نسبت به آسیب شناسی در مسائل جسمی و زیستی برای اینکه آثار آسیب های که در مسائل معنوی وارد می شود گاهی به هیچ وجه قابل جبران نیست در حالی که بخشی از آسیب های جسمی ممکن است با یک روند درمانی کوتاه یا طولانی مدت قابل حل باشد ولی بخشی از آسیب های معنوی ممکن است به قیمت تمام شدن کل سرمایه معنوی انسان و زندگی ابدی انسان تمام بشود بنابراین ما این آسیب ها را در بخش اول که بخواهیم بررسی کنیم می پردازیم به آسیب های کل مباحث معنویت؛ یعنی هر چیزی که معنویت گرای خوانده می شود و امور معنوی درست و صحیح البته هست مثل توحید، مثل اعتقاد به امام زمان، اعتقاد به عالم غیب حتی، یک آسیب های کلی هست که در همه این موارد صدق می کند و در مسائل مهدویت هم صدق می کند مثلاً یکی از این آسیب های کلی نگاه حس گرایانه به این موضوعات است یعنی عکس آن جهتی که خداوند متعال مقرر فرموده فرض کنید در مورد عالم غیب خداوند در مورد چنین موضوعی فرموده که

«يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ»

مؤمنان آن کسانی هستند که ایمان به غیب می آورند یعنی عالم غیب را با ادله عقلی و استدلال های که هست می پذیرند اما نه اینکه به دنبال سرک کشیدن در عالم غیب باشند، جالب است کنار این آیه شما یک آیه دیگر را قرار بدهید

«ما كانَ اللَّهُ لِيُطْلِعَكُمْ عَلَى الْغَيْبِ»

اصلاً خدا بنا نیست شما را بر جزئیات امور غیب آگاه کند

«وَلَٰكِنَّ اللَّهَ يَجْتَبِي مِنْ رُسُلِهِ مَنْ يَشَاءُ»

خداوند پیامبران را وسیله این کار قرار داده یعنی هر نوع ارتباط خاص و پرداخت به جزئیات عالم غیب لازم باشد آنها ارتباط می گیرند و به شما می رسانند آنها چون صلاحیتش را دارند و شایستگی های لازم را دارند ولی اتفاقی که می افتد حالا افراد عالمانه عامدانه و یا جاهلانه در این امور معنوی که وارد می شوند برخی حالا در جریان های فِرق انحرافی عامدانه و برنامه ریزی شده و در افراد جاهل از روی نادانی و عدم اطلاع، اینها به دنبال این هستند که حتماً به تمام این جزئیات به صورت محسوس دسترسی پیدا کنند در حالی که سودی هم برای آنها نخواهد داشت لذا می بینید که در قرآن به عنوان سند اصلی اسلام و تمام مسلمانان جهان وقتی مان در نظر می گیریم همیشه یکی از دغدغه های قرآن همین مسائل هست که چرا به دنبال این مسائل هستید با اقوام مختلف قوم بنی اسرائیل اقوام دیگر که قرآن مواجه می شود این را یاد آور می کند که لزومی ندارد شما به این جزئیات، حالا در بخشی از این موارد مثل خودت توحید مثلاً

«رَبِّ أَرِنِي أَنْظُرْ إِلَيْكَ»

حتی یک پیامبر اولوالعزمی مثل حضرت موسی (سلام الله علیه) آنجا مطرح می کنند که من رؤیت حسی تو را مثلاً طالب هستم، اینکه حالا چرا این سؤال را حضرت داشتند جای خودش باید بحث بشود ولی خداوند جواب می دهد که نه این لزومی ندارد اصلاً، اولاً که غیر ممکن است بعد هم

«وَلَٰكِنِ انْظُرْ إِلَى الْجَبَلِ»

شما به کوه که نگاه کنی ما هم تجلی می کنیم و در واقع این نمادی است از تجلی الهی در همه خلقت؛ یعنی این درست است که خطاب به حضرت موسی (علیه السلام) است ولی همه انسان ها اگر می خواهند خدا را رؤیت کنند رؤیت معنوی فراهم است تجلی او مثلاً خود همین قرآن که در سوره مبارکه حشر فرموده اگر ما بر کوه نازل می کردیم

«لَرَأَيْتَهُ خَاشِعًا مُتَصَدِّعًا»

یعنی الآن این قرآن نازل شده بر یک انسان هست که او هم بر بقیه آن را قرائت و تفهیم فرموده و همچنین ائمه (علیهم السلام)، شما اگر می خواهید تجلیات غیبی و معنوی را ببینید خب این قرآن هست این امامان هستند این انسان های کامل در دوران ما امام زمان (عج) هستند و آموزه های شان هست، صرف اینکه شما کسی را ببینید در کنارش باشید کافی نیست ما چقدر داشتیم در دوران پیامبران در دوران ائمه وقتی زمان حضور فزیکی و جسمی آنها بود در کنار آنها بودند حتی گاهی از آشنایان و نزدیکان آنها بودند ولی عملاً مخالفت می کردند امثال أبو لهب ها و دیگران، این روند را اگر تغییر کند خصوصاً در بحث مهدویت چون حالا مثالی که من عرض کردم عام بود اما در خود مهدویت هم اگر بخواهیم تطبیق کنیم یک دوران غیبتی قرار داده شده این مصلحتی در آن هست مصالحی و حکمت های هست، برخی همیشه به دنبال این هستند که یک طوری این دوران عیبت را بگویند نه غیبت نیست اصلاً حضور است حالا یا ادعای نیابت خاص می کنند از گذشته تا کنون بوده در دوران غیبت کبرا ادعای نیابت خاص می کنند برای خودشان یا دیگران، یا اینکه ما در هر زمان بخواهیم مثلاً دسترسی به امام زمان داریم آنهم با إراده شخصی خودمان، اینها تلاش های است در جهت عکس آن چیزی که خداوند صلاح دیده اینها در بحث غیبت در روایت آمده به صراحت که این

«سِرٌّ من سِرِّالله، غیبٌ من غیب الله»

پس ورود پیدا نکنیم این قدر تجسس در این مسائل نکنیم یک حکمتی هست همین غائب بودن همین که شما در این دوران غیبت تلاش می کنید خودتان را آماده کنید این فرایند و این روند خودش حکمتی در آن هست چرا شما فکر می کنید که این را کلاً کنار بزنید می رسید به حقیقت ماجرا؟ البته باید این نکته را در نظر گرفت وقتی ما این را می گوییم معنیش این نیست که انسان درخواست و آرزوی رسیدن به خود همان ظهور یا رؤیت ملاقات در دوران ظهور را نداشته باشد بلکه مفهومش این هست که الآن برای کل عالم اسلام و بشریت این مسئله حکمت قرار گرفته که غیبت دوران غیبت طولانی مدت امام زمان هست و مصالح فراوانی هست همین که در این دوران غیبت فرض کنید ما در یک بحران اضطراری هستیم این اضطرار اصلاً خودش از نظر عواطف و رشد معنوی تأثیر دارد

«فَأَخَذناهُم بِالبَأساءِ وَالضَّرّاءِ لَعَلَّهُم یَتَضَرَّعونَ»

همین فراق دوری

«فَلیبک الباکونَ»

برای چنین چیزی باید انسان ها گریه کنند

«فَلْتَذْرِفِ الدُّمُوعُ»

برای این اشک بریزید، این اشک ریختن ها و عواطف ها مقدمه ی است برای معرفت بیشتر، لذا است که ما می بینیم در برخی از روایات گفته می شود که کسانی که در دوران غیبت هستند اینها از نظر معرفت بالاتر از دوران حضور و حتی دوران حضرت رسول (ص) هست، چرا اینها بالاترند؟ چون مثلاً

«آمَنُوا بِسَوَادٍ عَلَی بَیَاض»

به نوشته به موضوع علمی به چیزی که باید تحقیق کنند ایمان می آورند جلوی آنها مثل قوم حضرت صالح شتری از دل کوه بیرون نیامده لزوماً، یک معجزه عجیب و غریبی یک نمود آشکاری از عالم غیب به این شکل ندیدند ولی تمام تمثل و تجسم واقعی عالم غیب را دارند می بینند در همین روایات شریف در تجلیات حضرت حجت در دوران غیبت، اینها بالاتر از آن معجزاتی هست که در آن اقوام گذشته اتفاق افتاده، شما حساب کنید همین معجزه انتظار چه کرد در این قرن معاصر که حضرت امام راحل و کسانی که یاری کردند او را در همه جای جهان اسلام همت کردند معجزۀ اتفاق افتاد واقعاً که به نام همین مباحث؛ یعنی انتظار حضرت بقیة الله الأعظم که می بینید امام راحل خیلی جاها می فرمایند اگر حضرت حجت تشریف بیاورند چیکاری می خواهند انجام بدهند ما در همان حد اگر می توانستیم با کل ظلم برخورد می کردیم حالا که نمی توانیم در حد خودمان نهضت های مقاومت در هر جای جهان که هستند از امام راحل این ایده را گرفتند و این مقاومت را انجام می دهند این کم معجزه نیست که اینهمه قدرت های جهانی، هزینه های آن چنانی، دسترسی به رسانه های قوی، نفوذ و دخالت در همه کشورهای که ممکن است انجام می دهند هزاران و صدها هزار برابر ما هزینه انجام می دهند صدها برابر نظام اسلامی مقاومت های اسلامی که در جهان هست انجام می دهند بعد خودشان اعتراف می کنند ما نتوانستیم، آیا این خودش یک نشانه ای نیست؟ این نمادی از این نیست که شما دارید پشتبانی می شوید توسط امام زمان؟ پشتبانی که لزومی ندارد شما او را دیده باشید و حضرت به زبان بیاورند حالا اینکه به شکل عام هم به زبان آوردند که

«اِنّا غَیْرُ مُهْمِلینَ لِمُراعاتِکُمْ وَ لاناسينَ لِذِكْرِكُمْ»

چقدر شیرین است این حدیث ما شما را فراموش نمی کنیم ما شما را رها نکردیم، اگر اینطوری بود یعنی اگر ما هوادارشما نبودیم و رعایت شما را نمی کردیم

«وَاصْطَلَمَكُمْ الْأعْداءُ»

دشمن شما را خورد می کردند

«لَنَزَلَ بِکُمُ الَّلاْواءُ»

تمام بلاها بر شما هجوم می آورد، این یک موضوع مهمی است یعنی ما چرا به این مسئله توجه نمی کنیم؟

اگر اجازه بدهید یک قسمت دیگری هست از همین بخش اول یعنی داریم می پردازیم به بخش آسیب های عام و کلی که آسیب های مهدویت هم به عنوان مصداقی از آن هست:

بخش دوم از این آسیب های عام من اسمش را گذاشتم انحراف در اهداف و اغراض اصلی؛ اصلاً منجی و موعود برای چه چیزی می آید؟ حالا همه ادیانی که معتقد به منجی هستند این دیگر مشخص است در آثارشان در کتب شان هست، منجی و موعود چه اهدافی دارد؟ اهداف کلی اش مشخص است مثلاً عدالت طلبی هم در منابع اسلامی متواتر است که جهان را پر از عدل و داد می کند هم تقریباً شما در هر متن دینی کتاب عهدین عهد جدید عهد قدیم، کتبی که در ادیان رایج دنیا هست شما ببینید این مسئله هست صالحان جهان را به عهده بگیرند ظلم و تاریکی ها کنار برود و خوبی و نور همه جا را فرا بگیرد، این یک هدف اصلی است، اگر کسی این هدف اصلی را گم کند و برود سراغ مسائل ظاهری و دم دستی، این یک نوع انحراف است، حالا جالب است قرآن این انحراف را مورد توجه قرار می دهد به شکل کلی، چون من اینجا دارم آسیب های کلی را می گویم که از قرآن هم الهام بگیریم، مثلاً قرآن می فرماید

«لَيْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَكُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ»

آنطوری که در جاهلیت در جاهلیت قدیم و جدید هم به شکل دیگری فکر می کردند نیکی این است که یک کار عجیب و غریب و خارق العادۀ انجام بدهند که تا حالا کسی انجام نداده این بشود مثلاً نیکی، یا بر سر قبله جنجالی به پا می کردند که چرا مثلاً تغییر قبله اتفاق افتاد؟ این آیه نازل شد که

«أَینَما تُوَلُّوْا فَثَمَّ وَجْهُ اللّه»

همه جا وجه الله است و تجلی الهی است که در قسمت قبلی عرض کردم، ولی ما یک مصلحتی را می دانیم که یک قبله مشخصی مکه الآن قرار داده بشود، یا به طور خاص در موضوع اهدافی که در اسلام و مهدویت مطرح شده ما سه تا آیه داریم در مورد مزد و اجر خواستن پیامبر؛ این سه تا را کنار هم که قرار بدهیم نتیجه نهایی اش این است که من پیامبر مزدی از شما نمی خواهم

«إِلاَّ مَن شَآءَ أَن يَتَّخِذَ إلى رَبِّهِ سَبِيلاً»

یعنی همین مودت اهل بیت هم که از شما خواستم چون می خواهم راهی به سوی خدا باز کنید، پس خود دوست داشتن اهل بیت، عشق و محبت به امام زمان و موعود گرایی و منجی گرایی به طور عام راهی به سوی خدا است راهی به سوی آنچه که خدا از اول می خواسته و تا ابد می خواهد، چه چیزهای خدا می خواهد؟ کاملاً مشخص است توسط همین قرآن و انبیاء ارائه شده، اگر اینها فراموش بشود مثلاً دفاع از مظلوم و مقابله با ظلم هر کجای دنیا که باشد خود همین شخصیت بزرگوار حضرت زینب کبرا (سلام الله علیها) که اخیراً از روز وفات ایشان گذشتیم شما نگاه می کنید آن لسان و بیان زیبای آن حضرت که لسان و بیان حیدری و امیرالمؤمنینی است این ورود پیدا می کنند اهداف را کاملاً تبیین می کنند که ما به دنبال چه چیزهای بودیم ما دست در دست ظالمان نمی خواهیم قرار بدهیم هدف ما این است، اما اگر این فراموش بشود و افراد بروند به سراغ مسائل ریز و جزئی بدون فایده، یک عمر ذهنی و رؤیای، این یک انحراف در مسئله است این انحراف در همه مسائل مربوط به معنویت گرایی هست مثلاً ببینید حالا به حمد الله ما نگاه می کنیم هم در کشور خودمان هم در کشورهای دیگر اسلامی خصوصاً در جاهای که نهضت های مقاومت فعال هست و به آن عمق و حقیقت اسلام بیشتر عمل می شود توجه دارند به این اهداف اصلی که اسلام چه چیزی خواسته و بعد تا آخر به کجا می خواهد برود تا دوران موعود و منجی، ولی بعضی وقت ها به طور جزئی ما می بینیم که افراد امور معنوی را خلاصه می کنند در یک امور خیالی و ذهنی؛ یعنی همین که مثلاً فرض کنید بعضی ها اینطوری نگاه می کنند همین که ما یک حس خوبی داریم کافی است یک حس خوبی به امام زمان داریم، خوب است این یک پله اول خوبی هست، من یک مورد خاص را می خواهم عرض کنم خدمت تان؛ بعضی وقت ها آدم می بیند یک جای در مسیر و معابیر که حرکت اتفاق می افتد و مردم می روند می آیند یک کسی نیاز به یک کمکی دارد حالا به هر شکلی، بعضی افراد می ایستند آنجا مثلاً تصویر برداری می کنند، واقعاً الآن اینجا شما یک وظیفه مشخصی دارید شما به عنوان یک انسانی که آن انسان کامل خلیفة الله است همه انسان های دیگر هم به نوعی تجلی همین خلیفة اللهی اند یعنی الآن وقتی این مظلوم واقع شده این کمک می خواهد این ضعیف است و نیاز به کمک دارد شما انگار خدا به شما مأموریت داده در قالب همین قرآن و دعا و دستورات الهی، از شما می خواهد دیگر، الآن اگر امام زمان(عج) فرض کنید در همین خیابانی که ما رد می شدیم و یک مشکلی بود در یک معبری مثلاً، کسی کمک می خواست، فرض کنید ایشان تشریف داشتند چه می کردند؟ یعنی همینطور عبور می کردند می گفتند نه ما الآن یک هدف مثلاً دیگری داریم که باید مثلاً به آن برسیم؟ ما زندگی ائمه را در دوران حضور می بینیم دیگر، جزئیات مشکلات مردم را، یکی از ائمه طواف را رها می کند تا می بیند کسی بدیهی دارد و الآن طواف مستحبی که آنجا بوده رها می کند و می گوید این بالاتر است الآن، این بالاتر از، یا در روایت دیگری داریم که اگر شما یک خانواده محرومی را رسیدگی کنید اول فرمودند بالاتر از یک حج است، بعد رفتند 70 حج، بعد بالاتر، اینها خیلی مهم است یعنی ما روح و حقیقت مهدویت و موعود و منجی گرایی از همین مسائل ریز و جزئی شروع می شود فقط یک حس مثلاً خوب نیست که آن هم هست، یک نمونه دیگری چون پیش آمده بود عرض می کنم؛ من اسامی مکان ها اشخاص را نمی گویم به لحاظ حرمت این برنامه مقدس که هست، یک جای بود که ثبت نام می کردند این را گفتند که اتفاق افتاده؛ ثبت نام می کردند در آن مکان برای یک امر مقدس و خوب و معنوی، مسؤولینی بودند برای ثبت نام، افرادی هم می رفتند برای ثبت نام آنجا، بعد یک شخصی عبور کرده بود آمده بود برای ثبت نام مثلاً فرض کنید فرزندش در آن موضوع، خورده بود زمین و کلی صورتش با شدت و عمق زیادی مجروح شده بود، بعد یک نفر آنجا نیامده بود بگوید که ما شما را کمکی کنیم یک تماسی بگیریم، می گویم خیلی کم هست این موارد من هم که می گویم فقط به عنوان اینکه مثال زده باشم و واضح بشود، ولی اینها نشان دهنده یک آسیب است یعنی شما که الآن آمدید در یک امر مقدسی ثبت نام کنید یک امر معنوی که سراسر معنوی است خب معنویت همینجاست جلوی چشم شماست این نیاز به کمکی دارد الآن کسی نیست مثلاً در یک شهر غریبی است، می خواهم بگویم معنویت را ما گاهی دچار یک آسیبی در آن شدیم احساس می کنیم معنویت صرف این است که ما در یک مکانی هستیم و یک حال خوشی پیدا کنیم برویم، آن هست حتماً نمی خواهیم آن را انکار کنیم، یک مقداری ما در این موضوعات مشکل داریم خصوصاً ما وقتی بحث مهدویت مطرح می شود ائمه ما عرض کردم از جزئی ترین امور برای شان مهم بوده ورود پیدا می کردند تا بالاترین امور، همین امام زمان (عج) از جزئی ترین امور هر جا که داریم دیگر ما نقل شده که به صورت پنهانی و در همان حالت غیبت دسترسی می کنند دستگیری می کنند از کسانی که مشکلاتی دارند به صورت پنهان و ناشناس البته، نوعاً اینطوری است، از این نوع رسیدگی به معضلات جامعه را یعنی دقیقاً معضلات برای ایشان یک دغدغه هست همین دغدغه که شما در دعای افتتاح می بینید که إن شاءالله در آستانه ماه رمضان قرار می گیریم

«نَشْكُو إِلَيْكَ فَقْدَ نَبِيِّنَا، غَيْبَةَ وَلِيِّنَا، کَثْرَةَ»

دشمنان زیاد اند فِتن زیاد است، این دغدغه های که برای حضرت امام زمان هست از جزئی ترین امور جامعه دغدغه هست تا کل جهان که

«يَمْلاَ الاَرْضَ قِسْطا وَ عَدْلاً»

وقتی جهان را پر از عدل و داد می خواهند بکنند این معنیش نیست که به امور جزئی و روزمره حضرت مثلاً توجهی ندارند یا برای شان مهم نیست آنها، ما معنویت را باید یک دقت دیگری بکنیم ببینیم معنویتی که اهل بیت داشتند اینطوری بود از بطن جامعه معنویت می آمد بیرون نه صرفاً در یک مکان مقدس، اگر ما برویم به آن سمت دوباره همان اشتباهی که در برخی از ادیان تحریف شد گرفتار همان مسیر می شویم یعنی فقط معنویت ما محسوب می شود فرض کنید به یک روز جمعه ی در یک اعتکافی در یک مکان خاصی، اما اصل معنویت در بطن زندگی است در همین روزمرگی ها است در همین تضادها تعارضات است.

مجری:

بله حالا آنطور که برای من استنباط شد این است که یکی از آسیب ها این هست که ما افراد جامعه از همدیگر غافلیم یعنی باید بیشتر به هم نوعان خودمان توجه بکنیم یکی از آسیب های عصر انتظار مان همین هست که باید به هم نوع خودمان کمک بکنیم و توجه بیشتر به هم نوع داشته باشیم.

دلم جز هوایت هوایی ندارد

لبم غیر نامت نوایی ندارد

وضو با اذان و نماز و قنوتم

بدون ولایت صفایی ندارد

الهم عجل لولیک الفرج

در خدمت کارشناس محترم برنامه جناب حجت الإسلام والمسلمین حاج آقا اسحاقیان عزیز هستیم و از مباحث آسیب شناسی از زبان ایشان بهرمند شدیم آسیب شناسی کلی معنویت را بیان فرمودند و إن شاءالله می پردازیم به آسیب شناسی در بحث مهدویت، حضورشان تقاضا می کنیم که بحث را ادامه بدهند.

حجت الاسلام و المسلمین اسحاقیان:

دسته دوم از آسیب ها که به آن می پردازیم آسیب های خاص موضوعات مهدویت است یعنی آنچه که از مهدویت ما می شناسیم مثل بحث معرفت امام، علایم ظهور، انتظار، جریان ها و فِرق انحرافی و مسائل دیگر آسیب ها به این موضوعات و به این زیر شاخه ها مربوط می شود، یکی از آنها حواله دادن امور به دوران ظهور است یعنی بعضی وقت ها اینطوری دیده می شود که افراد می گویند حالا اصطلاح رایج عامیانه اش که خود آقا وقتی تشریف آوردند خود امام زمان (عج) که آمدند آن حل می شود یا اینکه ما منتظریم تا آن اتفاق بیفتد و چقدر آن ابر مرد بزرگ قرن معاصر این حضرت امام راحل این را تأکید داشتند که این اشتباه است که ما بیاییم بگوییم مثلاً خود آقا تشریف می آورند این را در سخنرانی های شان حتی در صحیفه نور هم ثبت شده که تأکید می کنند شما این را می گویید نه ما وظیفه داریم اینطور نیست که با عجل لولیک گفتن کار تمام بشود با کارشما عجل می شود تعبیر حضرت امام اینطوری هست که با کارشما این اتفاق می افتد این تعجیل چون وابسته به إراده انسان ها است لذا ما در روایات مربوط به انتظار فراوان داریم مثلاً

«انْتِظَارُ الْفَرَجِ‏ مِنَ الفَرَجِ»

خود این انتظار این فرایند بخشی از فرج است، جای آمده

«مِنْ أَعْظَمِ الْفَرَجِ»

یعنی حتی بخش اعظمی از آن گشایش و فرج نهایی همین دوره انتظار هست، این واقعاً مفهومش چه هست؟ وقتی که گفته می شود «انتظار الفرج من الفرج» یعنی شما تصور نکنید که در دوران ظهور همه معادلات کلاً تغییر می کند دوران ظهور که عصر قیامت نیست بله ما داریم در کلام مفسران بزرگوار مثل علامه طباطبایی که مثلاً خداوند تجلیاتی دارد یکی آن مثلاً دوران ظهور است رجعت است و قیامت، ولی بعد ایشان می فرماید که مرتبه نهایی و اعلا آن دوران قیامت هست اما اینها با هم تفاوت های هم دارد یعنی دوران ظهور با دوران قیامت متفاوت است چون دوران ظهور هنوز دوران تکلیف هست عمل گرایی، وظایف و باز هم تقابل انسان با هوای نفس و خواسته ها وجود دارد چیزی که در دوران ظهور اتفاق می افتد یک مدیریت و کنترل درست، مدیریت نیروی انسانی، زیر ساخت ها اصلاح می شود، برنامه صحیح ارائه می شود، نه اینکه دیگر همه معادلاتی که برای مثلاً اداره جامعه، حاکمیت و رفع و فتق امور لازم است همه تغییر کند لذا مثلاً ما در احاد یث داریم که حضرت فرمودند

«اَسیرَ بِسیرة جَدّی»

من به همان سیره جدم رفتار می کنم، اول مقطع دوران ظهور یک درگیری های هست هرچند ما کاملاً این را معتقدیم وقتی منابع مهدوی را می بینیم درگیری ها بسیار محدود منطقه ای با سران کفر و ظلم است اصلاً یعنی شما کل دوران ظهور را نگاه کنید به نام یک درگیری شناخته نمی شود یعنی اگر کسی بخواهد بگوید ظهور چیست برای من تعریف کن؟ اگر بیاید بگوید دوران ظهور مثلاً یا قیام یعنی یک جنگ مثلاً تمام عیار جهانی، کاملاً معلوم است که با منابع مهدوی بیگانه است یعنی نمی شناسد این قضیه را چون بسیار محدود در چند ماه اول است آن هم فقط بخشی از جاها که اصلاً جنگی واقع نمی شود مثلاً لشکر سفیانی که یکی از علائم حتمی ظهور است حرکتی اتفاق می افتد برای تقابل، آنها هم بیشتر افرادی هستند که دیگر معاندین اند و قابل هدایت نیستند آن هم خسف بیدا اتفاق می افتد یعنی بین مکه و مدینه آنها از بین می روند و اصلاً جنگی که بخواهد کل منطقه را مثلاً درگیر کند افراد زیادی کشته شوند چنین چیزی نیست در جاهای دیگر هم اینطوری است، درست است واقعاً جنگ است قیام است اما نه اینکه کل جهان را زیر به قول معروف یک پرچم جنگی فرا بگیرد و همه در خون بغلطدند چون این را تأکید می کنم بخاطر اینکه یکی از آسیب های هم که گاهی گفته می شود در منابع و کتب آسیب شناسی هم زیاد هست همین است که آن چهره پر از جنگ و خشینی که ارائه می شود نه اینکه ما بخواهیم فرض کنید به لحاظ اینکه علاقه مند به مهدویت و حضرت امام زمان هستیم واقعیت را طور دیگری جلو بدهیم، خود متون دارد این را نشان می دهد زمان بندی های دوران ظهور نشان می دهد اصلاً مسئله این نیست، با همه این اوصاف به هر حال یک بخشی از تقابل هست آنجا تقابل با شیطان هست و شیطان صفتانی که اتفاق می افتد آنجا هستند این تقابل هست وقتی حضرت می فرمایند من به سیره جدم؛ یعنی اگر آن زمان مثلاً شما می بینید که در زمان حضرت رسول شیب أبو طالب اتفاق می افتد حضرت پیامبر یگانه انسان عالم از اول تا آخر با اینکه در خانواده مشهور و معروف مکه و قریش بودند ولی بخاطر همین دین مجبور می شوند جای بروند که در سه سال در یک منطقه به اصطلاح بیابانی خشک و بی آب و علف که حتماً خود بینندگان عزیز و حضرت عالی مستحضر هستید غذا و آب که به اینها می رسید به صورت کاملاً اتفاقی یعنی یک کسی پیدا می شد دلسوز بود مخفیانه در دل شب یک غذای بار شتری انجام می داد که آن برسد مثلاً، حالا ممکن بود گاهی هم نرسد چون کسی دنبال نمی کرد، اینها به این شکل اسلام را رساندند با این مشقت ها و سختی ها به ما و بعد بیا تا آخر، در مورد امام زمان هم داریم که مشقت ها و سختی های که ایشان دارند در خصوصاً اوائل واقعاً زیاد است چون مواجه می شوند با کسانی که خیلی دشمنانی که بسیار به قول معروف تجربه دیده اند بلدند از همین متون دینی تأویل ایجاد کنند مثلاً فِرق و جریان انحرافی خیلی پخته تر از دشمنان زمان قبل هستند نیرو جمع کنند انحراف افکار عمومی، جوّ افکار عمومی را تغییر بدهند، مثلاً آن نداهای شیطانی که گفته می شود نماد از همین است دیگر خودش یکی از آسب های است که در دوران ما هم به شکلی هست افراد را جوّ افکار عمومی را تغییر می دهند مثل کاری که الآن رسانه ها انجام می دهند به اصطلاح مقام معظم رهبری می فرماید جای ظالم و مظلوم یا قاتل و مقتول را به راحتی تغییر می دهند و او را متهم می کنند مظلوم متهم می شود حتی در عرصه جهان اسلام هم ما می بینیم به راحتی کسی که ده ها سال است در محاصره دشمن زمین است و غصب شده آن قدر روی این کارهای رسانه ای انجام می دهند که یک فرد ناآگاه می گوید چه اشکالی دارد اینها اصلاً با هم کنار بیایند و تحویل بدهند بروند که دیگر مثلاً جنگی نباشد، به راحتی کار را تغییر می دهند و عنوان را عوض می کنند اصلاً، این مسائل الآن ما در دوران انتظار با آن مواجه هستیم نباید فکر کنیم اینها اهمیت ندارد یعنی فکر کنیم الآن این تقابل ها، بعضی وقت ها ما اینطوری هستیم می گوییم که الآن دوران انتظار هست ولی چقدر خوب است اینها نبود الآن اینهمه ما تحریم می شویم هم ایران اسلامی هم هر کسی که ندای اسلام را در جهان می خواهد احیا کند و کاری برای زمینه سازی ظهور و نجات مظلومان عالم که هدف بزرگ منجی است انجام بدهد همیشه این فکر در ذهن ما می آید که فکر می کنیم مثلاً اگر این دغدغه ها را داریم تقابل داریم تحت محاصره و فشار دشمن هستیم فکر می کنیم این چیز خوبی نیست مثلاً اگر اینها نبود و ما در یک جامعه مثل دوران ظهور بودیم همه چیز دغدغه ها نبود درگیری ها نبود خیلی معنوی تر بودیم و حالا اینکه احادیث انتظار می گوید نه اینطوری اصلاً این فکر کردن غلط است چون «انتظار الفرج من الفرج» همه شما در همین فرایند که هستید دارید رشد می کنید که قبلاً عرض کردم در بخش قبلی احادیثش را، پس این یک موضوع است، همان بحث زمینه سازی هم که می گویند مثلاً در دوران انتظار ما تمرین می کنیم اطاعت و فرمانبری، شما تصور کنید دوران غیبت صغرا که شروع می شود چهارتا نایب خاص تعیین می شوند به اسم؛ یکی شان حسین بن روح نوبختی است این حسین بن روح نوبختی عزیزانی که تاریخ شناس اند و منابع می دانند خاندان نوبختی همه اکثراً عالم و فیقه و اندیشمند بودند ولی یکی از اینها می شود نائب خاص حسین بن روح، از خود ایشان سؤال می کنند که یا از یک نفر دیگر که عالم تر بوده از ایشان می پرسند که چرا مثلاً حسین بن روح نایب شد نایب سوم؟ چرا شما نشدید؟ او با صداقت تمام جواب می دهد که آن ظرفیت و قابلیتی که در حسین بن روح است در من نیست من ممکن است از نظر علمی ظاهراً بیشتر باشم و یا من را به قداست بشناسند مردم بیشتر با غلظت بیشتری مقدس من را بدانند اما حسین بن روح علاوه بر این که این صفات را دارد آن ظرفیتش آنقدر فراوان است که می تواند اسرار را نگهدارد، این خیلی مهم است یعنی دوران غیبت صغرا یک دورانی است که افرادی راز نگهدار، قوی، کسانی که مدیریت بر خودشان دارند می توانند جامعه را اداره کنند، احساساتی نمی شوند سریع، به هر سمتی رو نمی کنند، تحلیل می کنند موضوعات را، کار واقعاً دشواری بود در دوران غیبت صغرا، الآن به مراتب شاید دشوارتر باشد، همین ها فرایند است از ما همین ها را می خواهند این خودش ایجاد معنویت دارد و درجه معنوی به انسان می دهد که باید به این توجه بشود، این شاخه اول؛ یعنی ما داشتیم می گفتیم کدام آسیب ها هستند که خاص موضوعات مهدویت اند؟ یکی  حواله دادن به دوران ظهور است، یکی از اینها تغییر زمان بندی ها و برنامه های که وجود دارد مثلاً در سلسله مباحث مهدویت تأکید زیاد شده که تعیین وقت را اصلاً بدنبالش نروید، بعضی از جاها گفته اند اصلاً کل ما اهل بیت اینطوری هستیم، «إنا اهل البیت لا نوقت» ما هرگز تعیین وقت نمی کنیم، دیگر مردم عادی که هیچ، یا می فرمایند اگر کسی یک ادعای خاصی کرد و زمان و ادعای خاصی داشت، «و لا تعاونَّ» بدون اینکه هیچ واهمه ای داشته باشی بایست و تکذیب کن، یعنی برنامه و اولویت کشیده شده این است، ما زمان بندی، در احادیث دیگر هم هست، همانطور که دوران قیامت

«يَسْأَلُونَكَ عَنِ السَّاعَةِ أَيَّانَ مُرْسَاهَا»

اعراف/187

قرآن می فرماید می آیند از تو مرتب می پرسند که چه زمانی قیامت می آید، جواب می دهند که

«إِلى‌ رَبِّكَ الْمُنْتَهى‌»

این را به خدا واگذار کن،

شما فکر کن فردای قیامت است، آماده باش این آمادگی مهم است، «اُحضرة الجنة» فکر کن الآن بهشت آماده است، که واقعاً هم آماده است، بنابر این در مسائل ظهور هم همینطور است، این سیری که قرار داده شده تعیین وقت اولویت نیست، بدنبال ملاقات رفتن برنامه اول نیست، اینکه یعنی من فکر کنم حتماً یک کاری انجام بدهم که من ملاقات کنم، حالا اگر صلاح ببیند خداوند و بعد خود امام زمان اینطور تشخصی بدهند، این یک امر دیگری است، ولی اینکه ما بعنوان یک دغدغه مهم رؤیت در دوران غیبت را در دستور کار مان قرار بدهیم، افرادی هم هستند شیادان فراوان هستند، ما در این مرکز تخصصی مهدویت از اوایل دهه 80 که شروع شد و بخشی هم برای همین بررسی جریان انحرافی بود، خیلی واجه شدیم با پیروان و گرایش یافتگان این جریان ها اصلاً کتاب های زیادی، دایرة المعارف هایی باید بشود این مطالب که افراد به سادگی خودشان را در اختیار چنین اشخاص مدعی قرار می دهند، یعنی با اینکه تناقضات فراوانی در حرف های اینها می بینند، چرا این اتفاق می افتد؟ چون فکر می کند همین زندگی عادی که دارد بعنوان یک منتظر انجام می دهد، فکر می کند کافی نیست، می گوید اینکه نشد این انتظار نشد، من حتماً باید ببینم چه زمانی می شود که ظهور می شود حتماً باید یک نفر را پیدا کنم از طریق او وصل بشوم به یک شخص دیگری، مثل یکی از جریان های انحرافی آنجا در جملاتش سلسله مباحثی که داشته، آنجا می گوید که ما در دوران غیبت به یک هادی نیاز داریم، و بعد تقاضا هم می کنند، تقاضای زاری، ما هم هادی نیستیم ولی به ما چیزهایی یاد دادند، یعنی ما هستیم در واقع، یکی از خصوصیات مهم خیلی از جریان ها و فرق انحرافی این است که یا به خودشان آدرس مستقیم می دهند یا طوری آدرس می دهند که برمی گردد به همان جا، مثل این برنامه های مکان یاب و رانندگی هست، مثلاً شما را ده جا می چرخاند ولی آنجایی که برود بلاخره می رود، این جریان های انحرافی هم اینطوری هستند، و افراد چون دقت کافی ندارند، تجربه ندارند، نمی دانند، همه پیروان جریان های انحرافی هم فکر می کنند، فقط خودشان هستند، ما گاهی با اینها مواجه می شویم می گوییم این کتاب را نگاه کنید در این کتاب خانه، این جریان فلاناست این فرقه چه هست، این برای 200 سال پیش است، این 10 سال پیش هست، اصلاً خودشان تعجب می کنند، می گویند نه این حرفی که سران جریان ما زده اند، حالا آنها که جریان نمی گویند، آنها یا می گویند امام یا هر چیزی، می گوید این جاهای دیگر نیست، ما کتاب را داریم می گوییم نگاه کن عین این مطلبی که شما  گفتید سران این جریان گفته، دقیقاً مثلاً بهائیت هم یا جریان های دیگر هم گفتند، و تعجب می کنند، چون بخاطر همین عدم وجود تجربه و عدم آشنایی با این مسائل فکر می کند باید حتماً یک راهی پیدا کنم ویژه بشوم، یعنی شاخص باشم، خب اینکه من همینطور عادی زندگی کنم بعد با سختی و مشقت بعضی وقت ها مثلاً خدا ممکن است صلاح ببیند از نظر زندگی و معیشتم در سختی باشم، بعد یا در یک کشوری باشم 8سال، مثل یمن جنگ و کودک کشی و محاصره تمام عیار، آنطرف باز فلسطین به شکلی در ایران خودمان به شکلی بعد در این فرایند که فرد قرار می گیرید فکر می کند اتفاقی نمی افتد، خب من چه منتظری هستم،  من که اصلاً چیزی نمی بینم، یا باید یک چیز مشهودی مشخص باشد که مشخص بشود من منتظر هستم، درحالی که می گویند روال و برنامه ما اینجا همین است، ما یک زمان نامعلومی داریم،  شما کاری به آن زمان نداشته باش، شما بدنبال این نباشد که این اتفاق حتماً همان علامت ظهور هست یا نه، ما این را سپردیم به افراد خاصی، درکتاب غیبة نعمانی کتاب درجه یک در بحث مهدویت است، مشخص کرده، گفته علائم را کسانی تشخیص می دهند که «یروون احادیثنا» تخصص در آن مباحث دارند، لزومی ندارد تک تک ما بگوییم که آن سفیان است یا نه، آیا آن جریان همان یمانی و سفیانی هست یا نه، این متولی دارد مشخص شده در منابع اسلامی هست، اگر از اینها فاصله بگیریم می شود همین آسیب بزرگی که ما داریم می بینیم، یعنی افراد زیادی، بعد آدم یک جریانی را می بیند و چقدر ناراحت هم می شود آدم، که مثلاً یک جریانی چند دهه کار می کرد مثلاً در همین ایران، افراد می آمدند آنجا به نام اهل بیت و عزاداری جمعیت ها از سراسر کشور مثلاً اتوبوسی می آمدند، بعداً کشف شد که از آن طرف می گفت که کمر درد من هم از علائم ظهور هست،  یعنی شما در کل منابع همه ادیان بگردید شما چنین علامت ظهوری پیدا نمی کنید، که کمر درد یک شخصی از علامت های ظهور باشد، حتی در علائم غیر حتمی و جعلی حتی در اسرائیلیات هم شما این را نمی بینید، جالب است،  در اسرایئلیاتی که هالیوود و جاهای دیگر در فیلم آخرالزمانی استفاده می کنند، شما چنین چیزی را به عنوان مصائب مسیح و علائم آخر الزمان نمی بینید، ولی افراد می روند آنجا، صحبت که با او می کردیم در مرکز مهدویت، اینکه گفتم احساس کاذب، گفت من مدتی که در جلسات ایشان می رفتم واقعاً در کار خودم هم جدی شده بودم، در آن کار فنی انصافم بهتر شده بود، یعنی واقعاً فک می کرد همه چیز را از اینجا دارد، در حالی که واقعاً آدم نگاه می کند در آنجا کذب دارد گفته می شود، نصبت دروغ به متون مهدویت دارد داده می شود، کاملاً و از این بدتر، خب چرا این اتفاق می افتد، همان که عرض کردم یعنی فرد فکر می کند حالا این مسیری که فقها و علما بر اساس متون ترسیم شده، می گوید اینکه جواب نداد این نشده ما باید حتماً یک راه ویژه ای پیدا کنیم، از این راه که خارج می شود، دزدان و سر گردنه گیران فراوان هستند، فقط منتظر هستند که یک شخصی از این مسیر خارج بشود، و از این حبل الله و اعتصام به دین خارج شد آنها در انتظار هستند.

مجری:

سپاس گذارم الحمد الله مباحث شما هم کلی هست و هم بیانگر همه مسائل، بحث را ادامه بدهیم.

حجت الاسلام و المسلمین اسحاقیان:

شاخه سوم از بخش دوم، چون ما یک بخش داشتیم آسیب های کلی عمر در موضوعات معنویت گرایی بود، یک شاخه هم آسیب های خاص مباحث مهدویت، در این بخش دوم، دو قسمت را عرض کردم، قسمت سومش مباحث غیر مستند یا خرافات از خرافات ریز و جزئی تا جایی که منجر می شود به یک فرقه یا جریان انحرافی، این را یک اشاره ای داشته باشیم، البته این بخش از آن بخش های است که بسیار مفصل است، مثلاً الآن فرق تقریباً یک دهه قبل می گفتند که 2500 فرقه معنویت گرا فقط در آمریکا است، در کل جهان که بماند، تازه آنها تعریفی که از فرق و فرقه دارند، متفاوت است با نگاه ا سلامی، شاید اینجا توسعه بیشتری داشته باشد، بنابر این مباحث فرق و جریان های انحرافی خیلی گسترده است، ولی بنده از بعد آسیب به آن اینجا نگاه می کنم یعنی در صدد تعریف و بیان انواع فرق و تاریخچه و اینها نیستم، که خب منابع متعددی بحمد الله نوشته شده و موجود هست.

مجری:

غالب این فرقه ها هم بقولی افکار معنوی و عرفانی را دنبال می کنند.

حجت الاسلام و المسلمین اسحاقیان:

بله نوعاً این حالت معنویت گرایی انحرافی در غالب آنها هست، و جالب این است که آن چیزی که ما بصورت میدانی به آن رسیدیم نه اینکه فقط در کتاب ها ببینیم، عیناً با صحبت و گفت و گو و یا جاهایی که بودیم شکل میدانی در شهرها جایی که می رفتیم آن کسانی که سران و گردانندگان این امور هستند، اصلاً معتقد به این مسائل معنوی نیستند، یعنی اسمش معنویت گرایی هست ولی سران و رؤس آنها به هیچ وجه اعتقادی به این موضوعات ندارند، حتی گاهی در مباحث خصوصی شان کاملاً تمسخر هم می کنند این موضوعات را، با قاطعیت عرض می کنم این را خدمت تان، ولی لایه های پایین تری که می آییم گاهی افرادی هستند کاملاً معتقد هستند، یعنی به شکلی هست که در یکی از همین جریان بابیه وقتی دو نفر از اینها بنا بود اعدام بشوند به همت امیر کبیر که با این جریان بابیت برخورد کرد و بابی گری، بعد یکی از این افراد وقتی خواستند او را اعدام کنند، آنجا رو کرد به یک شخص دیگری گفت مولای من آیا از من راضی شدی یا نه؟ یعنی تا آنجا هم که نفس آخر می خواهد برود باز طرف واقعاً فکر می کند که این شخص مولای او است و امام او است، اما در رؤس و قطب اصلی جریان ها واقعاً اعتقادی به این نیست، و چقدر خوب است کسانی که به هر شکلی حالا این مطالب به آنها می رسد یا مطالب مشابه دیدند و در شرف گرایش به این جریانات هستند، یا سراغ دارند از نزدیکان و اطرافیان شان که گرایش دارند به این جریانات پیدا می کنند، همیشه اینها متذکر بشوند به آنها که شما منابع اصلی این جریانات را دیدید تا حالا؟ تاحالا یک کتاب اصلی از آنها، یک صوت اصلی دیدید؟ آیا گفت و گوهای محرمانه این افراد را اصلاً شنیدید که آنها واقعاً چه می گویند؟ به چه اعتقاد دارند، واقعاً به خداوند معتقد هستند یا به آن دلار ها و به آن پولها معتقد هستند، این خیلی مهم است، ولی چون به آن توجه نمی شود سطوح پایین فرق هم فکر می کنند امر مقدسی را دارند تبعیت می کنند، بلحاظ همین هم هست که برگشت خیلی مشکل است، یعنی شما ممکن است مناظره هم برقرار کنی، صحبت کنید ولی چرا این برگشت مشکل است، اول اینکه برگشت از هر اعتقاد و عقیده ای کار سختی است، چون فرد ملکه شده برایش، بعد دوم اینکه در جریانات فرق انحرافی نمی دانند واقعیت را، کتب اصلی را منابع را، اتفاقات واقعی را در آن جریانات اصلاً ندیدند، مثلاً یکی از همین جریانات و فرقی که به ظاهر یازده امام را قبول دارد و بعد امام دوازدهم را می گوید آمده و رفته و کس دیگری هست و یک دین جدید آمده، اینها خیلی اصل آن شیعیان را و افکار شان را خشن می دانند و در برنامه هایی که دارند و تلویزیونی که حتی در سطح جهان دارند کار می کنند، خیلی بر سر این مسئله جو سازی می کنند، که ما هم صلح گرا هستیم و اصلاً صلح عام داریم و خانه عدل جهانی ساختیم و این مسائل هست حالا جالب اینکه خانه عدل یعنی بیت العدل جهانی آنها در دل ظالم ترین رژیم دنیا است، یعنی رژیم سهیونیست، آنجا سکونت شان هست؛ همین جریانات که اینقدر الآن داد و فریاد صلح عام و جهانی را فرا داده اند، در منابع اصلی شان هست، یک از سران اصلی از کتاب هایی که نوشتند بنام تنبیه النائمین آنجا می گوید اینقدر آنجا از مخالفان و مردمی که به شکلی می دیدند اینها دارند حقیقت را می یابند کشتند، که می نشستند و یک شعری می خواندند، و به تعبیر آنها صد رحمت به یزید، با تعبیری که آنها بکار می بردند، می گفتند اینطوری اگر باشد که مثلاً باز آن زعم آن باشد باز بهتر بود تا این شخصی که رئیس این جریان ما هست، یعنی واقعیت ها اینها است، ولی کسانی که در پایین حرم قرار دارند، نمی دانند اینها را اصلاً مطلع نیستند، خب حالا این یک بعد به جهالت انداختن افراد، یک بعد دیگرش این هست که افراد را و جریانات پایین دستی را، یا کسیانی که در شرف گرایش هستند، حواله می دهند به اموری که اصلاً چیزی به آنها اثبات نمی شود، مثلاً رؤیا شما رؤیا و خواب بر اساس آن چیزی که در قرآن و روایات ما هست ما در قرآن که موارد رؤیا مشخص است داریم ذکر شده،  رؤیای حضرت یوسف رؤیای صادقه ایشان، حضرت ابراهیم و اسماعیل که «إنی اری فی المنام» من در خواب می بینم که من تورا ذبح می کنم، یعنی حضرت اسماعیل را، بعد حضرت اسماعیل هم فرمودند که خب

«يا أَبَتِ افْعَلْ ما تُؤْمَرُ»

هرچه امر شده انجام بده

صافات/102

«سَتَجِدُنِي إِنْ شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِينَ»

موارد رؤیا مشخص است، در روایات ما رؤیا مشخص شده که مثلاً چند دسته هست، فقط یک دسته اش رؤیای صادقه هست، تازه آن هم که رؤیای صادقه هست از دل آنها هیچ منبع دینی نداریم که به ما گفته باشند، از دل رؤیا شما یک دستور دینی می توانی صادر بشود، یعنی به شما بگویند ما یک منابع داریم برای اینکه تکلیف دینی خودمان را بدانید، یکی از آنها چیست؟ رؤیا است، درست است ما رؤیای صادقه داریم، شاید در آنها یک هشدارها و یا بشارت هایی هم هست، ولی از دل آنها هیچ دستور دینی خصوصاً در سطح بالا، یعنی مثلاً شناخت امام، مصداق امام چه کسی است، آیا این امام زمان هست یا نیست، دیگر در این حد که به هیچ وجه قابل تصور نیست، شما از یک رؤیا متوجه بشوید امام واقعی شما مثلاً آن شخص است یا این شخص است، حتی ائمه ما وقتی نگاه می کنید آنها رؤیا شان، «و لا ینام قلبی» یعنی اگر به ما می گفتند ما همچین رؤیایی دیدیم بر ما حجت است کلاً چون آنها که «إن هو إلّا وحی یوحا» جز از وحی و منشاء نورانی وحی چیزی نمی فرماید، اما با همه این اوصاف هیچ وقت در أمور مهم استناد به رؤیا نمی کردند، شما ببینید همین حضرت زینب (س) و امام حسین حرکت که می خواهند انجام بدهند برای این قیام بزرگ که پیامبر یک رؤیایی در مورد ما دیدند، یا ما خودمان دیدیم پس به دلیل این حرکت کنید، گویی که اگر این را می گفتند حجت هم بود، چون رؤیای معصوم است، و بعنوان دستور معصوم حجت می شد، اما با این حال آن کار را انجام نمی دهند، چه موقعه هایی از کرامت و رؤیاها تعریف می کردند؟ وقتی افراد کاملاً با عقلانیت آمدند شناختند غربال شدند، آن آخر که می رسند حضرت مثلاً در بین مسیر آنجا می فرمایند که من رؤیایی برایح حاصل شده و آنجا این مسئله برای من مطرح شد که

«فَإِنَّ اللَّهَ قَدْ شَاءَ أَنْ يَرَاكَ قَتِيلاً»

خدا این شهادت را برای شما در خواست کرده، و از شما می خواهد

یا اسارت را در مورد خاندان مکرم، یا جایگاه بهشتی شهدای کربلا را قبل از اینکه به شهاد برسد نشان می دهد کجا این کار را انجام می دهند، وقتی همه چیز تمام شده است، کلی خطبه خوانده شده، ادله آمده، استناد کردند به همه مسائلی که قابل استناد هست، آنها را می فرمایند آن کرامات و الهامات و مسائل را می گذارند، با آنها نمی آیند اصل حرکت شان را برای مردم مستند کنند، با اینکه اگر می فرمودند حجت بود، تا چه رسد به اینکه ما به یک رؤیای شخص غیر معصوم استناد کنیم، که پر از ابهامات و آمیخته با جهل مرکب و کاذب و مسائل مختلف هست، این یک مسئله مهم است، چون خیلی از جریان ها و فرق انحرافی این کار را انجام می دهند، حالا چرا این کار را انجام می دهند؟ به نظر شما چرا جریان های این انحرافی می آیند می گویند بخاطر یک رؤیا به ما ایمان بیاورید با استخاره به ما ایمان بیاورید، شما فکر می کنید چرا این کار را انجام می دهند جناب آقای صادقی پور،

مجری:

بله بحث ایمان به فرق را

حجت الاسلام و المسلمین اسحاقیان:

من این را  بعنوان نماینده مدعی الأمور و کل بینندگان عزیز شبکه جهانی حضرت ولیعصر از شما سؤال می کنم که تصور شما این است که چرا فرقه ها نمی آیند یک دلیلی بیاورند، چرا نمی آیندبگوید مثلاً این آیه دلیل ما است، فقط آنرا اول بیایند بگویند، این حدیث دلیل ما است، فقط به آن استناد کنند، چرا به رؤیا استناد می کنند یا به ا ستخاره، به نظر شما

مجری:

بله چون استناد محکمی ندارند،

حجت الاسلام و المسلمین اسحاقیان:

کاملاً درست است، یعنی وقتی یک امری که هر طوری بشود تفسیرش کرد، من یک رؤیایی دیدم، آن امام زمان است، یک نفر دیگر آن را کاملاً تکذیب می کند، من اینطور استخار می گیرم، می گوید گروه شما بر حق است، یک کسی یک طور دیگر استخاره می گیرد می گوید آن باطل است، یا حتی از علوم غریبه استناد می کنند، خب کاملاً روشن است یعنی وقتی شخص دلیل متقنی ندارد، نمی تواند درست استناد کند، یا دلیل علمی اش را می گذارد آن آخر کار و بیشتر بر این مسائل مانور می دهد، یا اصلاً فقط از همان دلایل می آورد، یعنی شبهه دلایل، رؤیا، خواب، اسخاره، الهامی به من دست داد، خوابیدم، جالب است بدانید که  سران یکی از همین جریان هایی که در این دو قرن بوده مثلاً یکی از اینها حتی تخصصی هم در مباحث علوم حوزوی تا سطوح بالا را داشتند ایشان، حالا من اسم نمی برم، چون اگر اسم ببرم ضرورت پیدا می کند که کل آن جریان را توضح بدهم و به نتیجه نمی رسیم، ولی اجمالاً بحث می کنم خدمت تان که،  حتی اجازه روایت و اجتهاد و اینها را هم داشته ایشان، البته نه در سطوح مراجع و علمای بزرگ، ولی از کج انحراف شروع می شود؟جایی که به جای استناد به همین روند فقات و علمی آنچه که ائمه به ما گفتند در دوران غیبت می آید می گوید، من کل ائمه را در خواب دیدم، یکی یکی، بعد گفتند شما وظیفه دارید الآن ظهور نزدیک است برو جلو اقدام کن، مشکل اینجا است، و الّا ممکن است آن شخص ذاتاً فرد عالمی هم باشد با علمایی هم حشر و نشر داشته باشد، صرف اینکه کافی نیست، آیا حالا الآن کهوارد این عرصه شدی عالمانه عمل می کنید، حالا بحث تقوا و عدم منافع دنوی که جای خودش مهم است، از اینجا آسیب شروع می شود، یعنی خب جذاب هم هست برای بخشی از مردم، یعنی طرف یک دفعه در یک فضایی که همه دنبال یک راه نجات و منجی هستند بیاید بگوید، تک تک ائمه را من در خواب دیدم، و به من گفتند ظهور نزدیک است، اقدامات اولیه را شما شروع کنید، یکی دیگر از همین جریانات به نام جریان هاشمی خراسانی که حالا بیشتر با سایتی فعال هستند، آنها هم جالب است می گوید الآن ما یک دولت انتقالی هستیم، یعنی امام شرایطش باید فراهم بشود، پس ما الآن فکر کنید که از امام بطور خاص می خواهید از من عیناً بخواهید ما این کار را انجام می دهیم یا امام می آیند ازما تحویل می گیرد آن هم نه بعنوان یک حکومت شیعی، این منظور شان نیست، این توجه بشود، می گویند که الآن دقیقاً همان کاری که امام معصوم می خواهند انجام بدهند من همان را دقیقاً عین ایشان انجام می دهم، و حضرت هم این مأموریت را به من داده است که شما عین من کار انجام بده، بعد در زمان مشخصی ما از شما تحویل می گیریم، ولی من به شما قول می دهم که چنین افرادی هیچ وقت تحویل نخواهند داد، یعنی اگر زمانش هم برسد بگویند خب شما بنا بود تحویل بدهید، یعنی سیر این فرق نشان می دهد  که دیگر آن چیزی که بدست آوردند هرگز حاضر به رد و تسلیم آن نخواهند بود، خب این هم یک شاخه، البته من خیلی مختصر عرض کردم، چون جریانات و فرق خیلی گسترده است، هم فرقی که مربوط به مهدویت هستند گسترده هست، فرقی که به شکلی خاص مهدوی نیستند، ولی به نوعی معنویت گراهایی هستند که به مهدویت یک شکلی ارتباط دارند، مثل جریان عرفان حلقه و جریان های دیگر اینها فراوان هستند.

مجری:

حالا اگر در ادامه مبحث تان اشاره ای هم بکنید به بحث مقابله با این آسیب ها، یک بحث کلی داشته باشیم بد نیست.

حجت الاسلام و المسلمین اسحاقیان:

بله چشم، اگر فرصت هست من یک شاخه دیگر از آن قسمت آسیب های خاص مهدویت باقی مانده.

آخرین شاخه ای که عرض می کنم، البته این تعداد و شمارشی که من عرض می کنم خدمت تان اینطور نیست که فقط همین ها باشد، این یک نوع تقسیم بندی است، شما در کتاب آسیب شناسی که می آیید گونه های مختلف تقسیم بندی آسیب ها هست، این هم یک نوع تقسیم بندی است، این است که ما هضم در فرهنگ آخر الزمانی دوران انتظار بشویم، یعنی فرهنگ باطل آخر الزمانی، مثلاً یکی از این عناصر فرهنگ باطل آخر الزمانی مأیوس شدن است، شما نگاه کنید فرمایشات مقام معظم رهبری را که اینها فهرست شده نمایه زده هم شده در سایت حفظ و نشر آثار آیت الله العظمی خامنه ای، آنجا که نگاه کنید مثلاً بحث یأس را خیلی ایشان تأکید دارند، بطور کلی و ما استفاده ای که اینجا از آن داریم همان یأس آخر الزمانی است که منجر به دوران ظهور، بله ما در احادیث دوران انتظار داریم که «لاَ يَأْتِيكُمْ هَذَا اَلْأَمْرُ إِلاَّ بَعْدَ يَأْسٍ» این امر ظهور نمی آید مگر بعد از یأس، بعضی روایت آمده «بعد إیاس» چوم أیس،  یأس درستاست که آن حروف اصلی شان جابجایی دارد ولی یک مفهوم مشترک هم دارند،نمی آید مگر  بعد از یأس، نه به آن مفهومی که دیگر هیچ انسان خوبی نمانده هیچ برنامه ای هم دیگر جایی وجود ندارد، هیچ حاکمتی اسلامی هم نیست، منظور از یأس این است که افراد پی می برند چه می خواستند، متوجه می شوند که خواسته اصلی شان اینها نبوده که این اسم ها و مکاتب اقتصادی پر از مشکل که خودشان در آن الآن مانده اند و نمی دانند چکار کنند، منظور از یأس این است، ولی آن یأس منفی که دارم عرض می کنم، این است که افراد بلاخره می گفتند یه علائم ظهوری هست، هر روز یک کسی می گفت این شاید علامت باشد، 200سال پیش فلان حکومت اسلامی بود، مثلاً سلاطین اسلامی بودند، اینها گفتند که خب الآن نزدیک هست ظهور، دوباره جریاناتی آمدند گفتند، افراد فکر می کنند که تمام شد، دیگر ما به کجا می خواهیم برسیم روند جهان را می بینیم، همه رو به ظلم و گسترش فساد و مشکلات است، مگر اصلاً قابل اصلاح هست چنین روندی؟ بنده یک مقاله نوشته بودم در مجله امان که خاصت امام زمان هم هست، آنجا عنوانش را این زده بودم، علائم حتمی خیلی وقت است اتفاق افتاده، البته منظورم آن علائم حتمی متون روایی ما نیست، که آنها مشخص هستند، سه یا پنج علامت حتمی است، تعبیر کنایی و اصطلاحی بود که یعنی اگر شما دنبال این هستید ببینید خداوند وعده هایش را محقق می کند، خدا وعده داده ظهور، این واقعاً می شود یا نه مثلاً ممکن است اتفاق دیگری بیافتد، آنجا من عرض کردم شما نگاه کنید در متونی مثل قرآن بلاخره این دوران انتظار زمان های دیگر هم بشکلی بوده انتظار یک پیامبر بعدی، منجی که خواسته بیاید، در حد آن زمان، منطقه ای، می آمدند می گفتند«متی نصرالله» چه زمانی می آید مثلاً «استیأس الرسل» همه یک طوری خموده می شدند و می گفتند دیگر امکان ندارد این وضع اصلاح بشود، چقدر خدا تا بحال در جلوی چشم ما در تاریخ سلاطین و ظالمین را به زمین زده؟ صدام ها، هیتلرها، سران همین جریان های پر تکرار و پر تعداد انحرافی، الآن کجا هستند، الآن چه از اینها باقی مانده است؟ بعد از آن طرف کسانی که پرچم حق را در نهضت بین المللی مقاومت را برداشتند، مثل همین شهید بزرگوار سردار سلیمانی، خب چقدر تلاش کردند در تویتر در اینستاگرام در جای دیگر حذف بشود، خب ببینید، وقتی خدا آنجا می فرماید باطل رفتنی است حق ماندنی است، «اما ما ینفع الناس» آن باقی می ماند، اینها وعده های حتمی است مگر ما تا حالا این همه وعده حتمی را در همین انقلاب اسلامی خودمان مگر ما اینقدر ندیدیم؟ بنابر این شما اگر می خواهید ببینید آیا علائم حتمی یا بهتر از آن ظهور اتفاق می افتد یا نه، همین ها را ببینید، جلوی چشم ما قرار دادند، می گویند ببینید چقدر اتفاق افتاد، پس آنها هم امکانش هست.

خواستم این را بگویم که یکی از آسیب ها این است که در این فرهنگی آخر الزمانی جاهلیت مدرن ما حذف نشویم، یعنی با شدت تولیدات رسانه ای افکار و شبهاتی که رایج می شود و چقدر گسترده آدم نگاه می کند، من بعضی وقت ها نگاه می کنم برای دانشجویان دروس معارفی که داریم، آنجا می بینم فیلم ها و مطالبی هست که استفاده بشود، برای نقدش و بحث کردن در کلاس، می بینم، یک نمونه فیلم مناسب و مستند در بحث، فرض کنید یک امام هست بعد صدها مورد، شبهه هست، یعنی اصلاً قابل مقایسه نیست، توازن، توازن کاملاً معکوسی هست، و هیچ توازن مشخصی وجود ندارد، این همه کار انجام می شود افراد فکر نکنند که همه چیز تمام شده دیگر تمام شد کار تمام است مثلاً، این یک مسئله هست، من این نکته آخر این قسمت را بگویم، بعد اگر فرصت شد برای آن راهکار مقابله، در قرآن این آمده که وقتی جنگ احد شد بعد ندا دادند دیگر تمام شد، به دورغ گفتند یا اشتباه کردند، گفتند به شهادت رسید، بعد این آیه آمد، او هم یک رسولی است،

«أفان مات او قتل انقلبتم علی اعقابکم»

آل عمران/144

خب حال اصلاً ایشان شهید شد فرض کنید تمام شد، شما بر می گردید به عقب، اصلاً خدایی نبوده این همه تا حالا برای شما، نشانه های الهی قرار ندادیم؟ یکی از ویژگی های مهم مهدویت صحیح و اصیل این است که بر خلافت نسخه های تحریف شده در برخی از متون تحریف شده ادیان هست، گاهی آنها نگاه شان به منجی گرایی این است که اگر فرض منجی نیامد دیگر اصلاً خدایی هم دیگر نعوذبالله نبوده، حال آنکه آن نگاه منجی گرایی صحیح که در متون دینی هست همین نگاه هست، می گوید حالا اصلاً پیامبر نبود شما مگر توحید نیستید، مگر کلمة اللهی الأولیا نیستید؟ این همه وعده ای که تا حالا دیدید مگر محقق نشده تا حالا؟ مگر «و لله ما فی السماوات و ما فی الأرض» همه آسمان و زمین برای خدا نیست، «لله جنود» مگر ما نمی گوییم همه آسمان و زمین لشکر خدا هستند، و شما هم دیدید نمونه هایش را پس چرا فکر می کنید که همه چیز باید طبق روالی که خودتان می بینید باشد تا امیدوار باشید، با اینکه ما اصل مهدویت را، یعنی مثلاً در همه روایات وقتی شما نگاه می کنید، می گویند اصلاً امکان هیچ بداء و تغییری در اصل ظهور نیست، ممکن است در علائم الظهور یک تغیراتی باشد، در اصل ظهور وعده خد هست، «ان الله لایخلف المیعاد» ولی با همه این اوصاف یک فرض است دیگر، ما می گوییم فرض محال است، فرض کنید اگر منجی هم نباشد و علائم حتمی هم اصلاً نیاید، آن چیزی که گفته شد؟ همه چیز تمام شد؟ نه،«أفأن مات او قتل» اگر پیامبر هم رفت باز خداوند همان خدای پیامبر هست، همان خدایی که این همه کار انجام داد؛ لذا می خواهم بگویم این سختی دوران انتظاری که ما الآن هستیم، آثار ضد فرهنگی که تولید می شود، فشارهای مختلف و تحریمات علیه کشورهای اسلامی نباید ما را به این نتیجه گیری برساند که نمی شود اصلاً امکان نیست که بشود این روند را تغیر داد.

حالا ما در راهکارهای مقابله با این آسیب ها در هر دو شاخه اش که عرض کردم، راهکارها هم طبیعتاً مفصل است ولی من کوتاه عرض می کنم، خدمت تان، یکی از این راهکارها این است که ما الگوی صحیح انتظار را و فرهنگ صحیح را ما ترویج و تبیین کنیم، مثل همین کار بسیار بزرگ و مقدسی که این شبکه حضرت ولیعصر انجام می دهند و دیگر کسانی که در رسانه ها یا بصورت حضوری کار فرهنگی انجام می دهند، این خودش خیلی مهم است این تبیین  انتظار صحیح، مثلاً در قرآن بنی اسرائیل منتظر یک پیروزی هستند، کاملاً تبیین می کند، می گوید شما نشستید اینجا می گویید «إنّا هاهنا قائدون» تو برو خودت با خدا بجنگ، یعنی همراه خداوند برو با دشمنان بجنگ شهر که آماده شد ما در خدمت تان هستیم، «أنت و ربک» بروید با هم بجنگید، این را رد می کند، بعد می گوید نسخه صحیح اش هم این است، این تبیین های دقیق را در قرآن ببینید، «یسجد للشمس» قوم صبا که ملکه صبا هم مدیریت آنها را داشتند، خوبی هایی داشتند مثل مشورت کردن با عقلا، این را قرآن می آورد و بعد ردیه ای هم نمی زند، «یسجدون للشمس» آن هد هد می رود می وید که قومی را دیدم، خورشید پرستی می کردند این غلط هست، قرآن به صراحت می گوید این غلط است، آن فکر کردن شان درست است، این تبیین ها، همین جهاد تبیین که اخیراً هم مطرح شده موضوع مهمی است، یعنی شاید مهمترین کاری که باید برای مقابله با آسیب ها انجام بشود همین تبیین درست است،  این جریان انحرافی که شما دارید می بینید، برویم ببینید، پیشینه مالی اینها را ببینید، ببینید کجا چقدر اصلاً این جواهرات و پولهایی که از شما گرفتند ما شما را به امام زمان متصل می کنیم، من در یکی از این کتاب کوچک انحراف آن آخرش تصاویر سوء استفاده های مالی را آنجا زدم که مثلاً این چقدر جواهرات چقدر مسائل دیگر، طرف خانه خودش را فروخته، گفته من اگر بدهم به این قطب که ادعای ارتباط با امام را دارد دیگر همه امور معنوی ام درست می شود، خانه ای که با خون دل عمری بدست آورده، در یک لحظه فدا کرده، رفته اجاره نشین شده، چرا؟ بدهم به این شخص که مرا به امام زمان متصل کند، خب بروید ببینید، اینها روشنگری بشود در جلوی چشم همه روشن بشود، از آنطرف امور مثبتش هم، مثلاً شما ببینید همین فرهنگ مهدویت صحیح در دوران کرونا وقتی که می آید کشور ما تمایزش را ببینید با کشورهای دیگر، آنجا بر سر تجهیزات بهداشتی دعوا می شود و به جان هم می افتند، اینجا دعوا بر سر این است که چقدر من مثلاً می توانم ماسک تولید کنم، چقدر می توانم در خانه ها غذا ببرم در خانه ها برای فقراء یعنی اینجا رقابت بر سر این است، خب این از کجا آمده؟ این رقابت از کجا نشأت گرفته، از همان فرهنگی که امیرالمؤمنین نان و خرما آنقدر بر دوش قرار می دهند که بدن مطهر شان زخمی می شود، یا امام سجاد (ع) در عین اینکه آن همه معنویت و عبادت ظاهری هم داشتند در تمام جهات از اینجا آمده، از همین فرهنگ خود انتظار آمده این مسئله اینکه در جبهه های دفاع مقدس ما در ایران  و در جبهه های نهضت مقاومت در همه جای دنیا می بینید، فدا کاری رقابت بر سر فدا شدن برای اهل بیت، برای جهان اسلام خب این فدا شدن، از کجا آمده، فرهنگ مهدویت را شما ببینید، «اخرجنی من قبری مؤتزراً» اصلاً برنامه اش هست، هر روز صبح این جزو برنامه اش هست که آرزو می کنم اگر هم مردم، از قبر بیرون بیام «مؤتزراً کفنی» آماده «شاهراً سیفی» سلاحم آماده تا به این نهضت جهانی کمک کنم، از اینجا آمده این فرهنگ، یعنی امور مثبت تبیین بشود ما چه داشته هایی داریم،  در فرهنگ انتظار مان، امور منفی هم هردو تبیین بشود تا افراد دچار این آسیب ها نشوند، و بعد راه های برگشت را، ما همیشه این راه های برگشت را باید رویش تأکید کنیم، مثلاً شما ببینید نمونه های مختلفی در قرآن آمده، بعضی ها دچار این جریان های انحرافی شدند، بر هم نگشتند، از سران شان هم بودند، مثلاً جریان بلعم باعورا را قرآن تعریف می کند، دیگر این جریانهای انحرافی فعلی ما می خواهند مثلاً خودشان به کجا برسند؟ بگویند ما یک الهام معنوی و رؤیایی به ما شده، دیگر بالاتر از بلعم باعورا که خود قرآن دارد می گوید ما به او آیاتی دادی، یعنی واقعی، اسم اعظم واقعی نه ساختگی و ادعایی، ولی چون «لاکنّه اخلد إلی الأرض» می خواست سوء استفاده بکند، مثل همین هایی که می خواهند جیب خودشان را این مدعیان پر کنند از خون دل هایی که مردم یک عمری جمع کردند، می گوید چسپید به زمین، می خواست با همین اسم اعظم جلوی حضرت موسی که می خواهد کل بنی اسرائیل را نجات بدهد، جلوی او ایستاد با همین اسم اعظم این می خواهد بایستد، بعد می گوید از او گرفتیم، «انسلخ» گرفته شد، و بعد بدترین تعبیر را در مورد این شخص می آورد، که سرانی یکی از جریان های انحرافی است، می گوید «مثله کمثل الکلب»، مثل آن حیوانی است که همه اش وحشت و هراس است هر کاری انجام بدهد، باعث آسیب به جامعه می شود، این تبیین این راهها، خب برگرد، اگر بلعم باعورا برگشته بود، اگر مثل حر در مقابل این نهضت عاشورا که در واقع به نوعی آینه نهضت ظهور هم هست، شما چون هر جا می بینید اینها با هم پیوند دارند در ادعیه، حر برمی گردد، و افتخار می شود در نهضت عاشورا، پس بقیه هم می توانند، راه توبه را برای مردم نشان بدهیم، اینهایی که دچار این آسب و فرق می شوند، بگوییم که امکان بازگشت هست، اتفاقی برای شما نمی افتد، بخشی از این کسانی که دچار این آسیب ها می شوند، همیشه یک ترسی دارند، حالامفصل هست بعضی از اینها دچار آسیب های روانی ابدی و طولانی مدت می شوند، که متأسفانه یکی از ظلم های بزرگ فرق آسیب های مهدوی و غیر مهدوی هست، درحالی که اگر بشود برای اینها تبیین کرد که این طوری نیست که به شما می گویند اگر برگردید، کل زندگی تان تباه می شود، نه برگشتند خیلی ها چه کسانی که همین جریان های مثل بهائیت برگشتند، کتاب هم در نقد نوشتند، با عزت و افتخار هم از دنیا رفتند، اصلاً اتفاقی هم برایشان نیافتاد که کن فیکن بشود زندگی آنها، اینها باید تبیین بشود که راه برگشت هست، راه اصلاح این فرهنگ غلط هم هست، بودند کسانی که برگشتند هیچ مشکل هم برنخوردند، ما این نمونه ها را باید بگوییم.

مجری:

سپاس گذارم دیگر وقت مان تمام است و ما خیلی بهره مند شدیم از بیانات ارزشمند جناب حجت السلام و المسلمین حاج آقای اسحاقیان عزیز و از نگاه های خوب بینندگان عزیز برنامه عصر انتظار صمیمانه سپاس گذارم تا برنامه عصر انتظاری دیگر هم شما عزیزان را بخدای بزرگ و مهربان می سپارم، خدا نگهدار.

 

 


عصر انتظار>

آسیب شناسی معنوی مهدویت دوران غیبت حکمت انتظار معجزه نفوذ فرق انحرافی علائم ظهور معنویت تعیین وقت