تاریخ بدون روتوش

قسمت پنجاه و هفتم برنامه تاریخ بدون روتوش با کارشناسی استاد حسینی
موضوع : فرزند کوروش کمبوجیه


 عنوان برنامه: تاریخ بدون روتوش

موضوع برنامه: واکاوی در مورد تاریخ ایران باستان «ایرانی‌ها و اعراب»

تاريخ: 11/ 12/ 1400

استاد: آقای دکتر حسینی

بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم؛ عرض سلام و ادب خدمت شما بینندگان عزیز و ارجمند شما که بیننده برنامه تاریخ بدون روتوش هستید فصل 2 این برنامه را ملاحظه می فرمایید و قسمت 16 از فصل دوم برنامه تاریخ بدون روتوش تقدیم حضور شما عزیزان می شود و ان شاء الله با ما تا پایان برنامه همراه باشید سعی می کنیم تاریخ را بدون روتوش مرور کنیم تورق کنیم آن نقاطی را که باید حقایقش گفته بشود یا نقاط ابهامش مطرح بشود.

3 تا سوال در برنامه مطرح شده در فصل اول که هم چنان 3 تا سوال ما بی پاسخ است ما تمرکزمان در فصل اول بیشتر در مورد زرتشت و شخصیتش بود، 3 تا سوال پرسیدم که احتمالاً برخی ها از شنیدن این 3 تا سوال ما خسته شده باشند ولی ما از گفتنش خسته نمی شویم زرتشت کَیْ بوده؟ یک دوره ای، یک سالی، یک دهه ای، یک سده ای برایش بیاورید گفتیم در هزاره زرتشت هم اختلاف نظر وجود دارد.

چندین قسمت اسناد را در برنامه برای شما نشان دادیم. زرتشت کجایی بود؟ آیا در ایران بوده است؟ آیا در اوستا دارید که زرتشت، ایرانی بوده است؟ و چرا بر اساس اوستا، زرتشت در منطقه ای که از لحاظ جغرافیایی هیچ شبهاتی با هیچ منطقه ای از ایران ندارد. نه ایران الان، نه ایرانی که بگوییم 6 برابر بزرگ تر بوده باشد ما این ها را مفصل با شما بحث کردیم.

نکته بعدی این که گفتیم برخی از مبلغین زرتشتی که می گویند شما بیایید پیرو یک پیامبر پارسی گوی ایرانی باشید در مورد پارسی گوی بودن زرتشت هم صحبت کردیم که این چنین نبوده است اوستا گویی بوده زبان اوستایی است اگر ما اوستا را زرتشتی بدانیم. گاتاها را زرتشتی بدانیم ولی در کنارش گفتیم در مورد نبوت زرتشت خود شما به هیچ نتیجه ای نرسیدید.

چطور می توانید بیایید ما را به آیین و به دینی دعوت بکنید که شخص اولش را هنوز نمی دانید پیامبر بوده یا پیامبر نبود؟ و دعوای شما در این خصوص هم چنان ادامه دارد هیچ کدام در بین زرتشتی استدلالی ندارد که بتواند به درستی بر دیگری غلبه بکند. گاهی هر دو به بخش گاتاهای اوستا استناد می کنند.

ما دوباره بحث هخامنشیان را مطرح کردیم کوروش را مطرح کردیم و بحث فتح بابل توسط هخامنشیان را به شما گفتیم قضایای بابل، یهودیان بابل، منشور کوروش در بابل، روش فتح بابل، بحث های که اوپیس بوده و بحث ما رسید به یک جای که کوروش در بابل به اواخر زندگی اش نزدیک شد.

حالا ما می خواهیم یک بحث جدیدی را باز بکنیم تاریخ را یک مقدار جلوتر بیاییم و آن هم در مورد آقازاده کوروش یک کمبوجیه است یکی از شخصیت های تاریخی که گاهی به عنوان الگو سعی می شود مطرح بشود و با یک چهره روتوش شده نسبت به آن چه که در گزارش های تاریخی آمده است سعی می شود آن شخصیت معرفی بشود کمبوجیه است.

این دو سه قسمت برنامه ای که می خواهیم به کمبوجیه بپردازیم مسائلی که برای شما مطرح می کنیم و به گزارش های تاریخی مستند می کنیم آن جای هم که نیاز باشد در موردش تحلیل می کنیم ببینید که در مورد کمبوجیه چه می بینید و چه می شنوید، اگر هم مخالف داشتیم حتماً استقبال می کنیم از همین ابتدای برنامه داریم خدمت شما عرض می کنیم روی خط تشریف بیاورند نظر خودشان را بفرمایند.

اول این که بدانید شخصیت کمبوجیه بر خلاف آن چه که بعضی ها می‌ آیند این قدر شفاف و واضح معرفی می کنند خیلی در هاله ای از ابهام است، مگر برخی از نقاطی که تاریخ آمده برای ما معرفی کرده است که ایشان چطور شخصیتی داشت. با همدیگر چند تا از عبارت های که تصریح می کند نسبت به این که کمبوجیه، شخصیتی است که دارای نقاط ابهام فراوان هست با همدیگر ببینیم.

کتاب داریوش دادگر جناب آقای دکتر شروین وکیلی، آقای شروین وکیلی اگر من خلاف می گویم ایشان به ما تذکر بدهند یا برای ما پیام بفرستند ایشان شیفته شخصیت کمبوجیه است. خیلی دفاع جانانه ای نسبت به کمبوجیه در دروس و کتب شان داشتند. در کتاب داریوش دادگر ایشان همان ابتدا در این بحثی که مطرح می شود در صفحه 64 ایشان می گوید در مورد کمبوجیه داده های ضد و نقیض در تاریخ وجود دارد. در واقع اگر به منابع تاریخی جهان باستان بنگریم با دو کمبوجیه کاملاً متفاوت رو برو خواهیم شد. یکی از این دو به طور خاص در منابع یونانی باز نمایی شده و تنها اشاره های جسته و گریخته بدان را در یک نوشته پارسی باستان می توان یافت. دیگری تصویری یکسره متفاوت است از منابع پارسی باستان مصری، بابلی و مدارک باستان شناختی بر می آید و بدنه اصلیش توسط منابع یونانی نیز تأیید می شود.

یعنی ایشان تأکید می کند که آن شخصیت دومی که از کمبوجیه معرفی می شود خلاف آن چیزی است که منابع یونانی گفته اند که عمدتاً منظورش آقای هرودوت است به آن می رسیم و بدنه اصلی این گزارش ها هم مدارک باستانی که به دست آمده توسط منابع یونانی تأیید می شود. جلوتر می رویم ببینیم قضایا از چه قرار است.

کتاب بعدی، کتاب هزاره های گمشده با این دو تا کتاب در این چند قسمت برنامه کار داریم یکی آثار آقای پرویز رجبی به عنوان یک باستان گرای که عمرشان را گذشته و همین شخصیتی که معرفی کردم آقای دکتر شروین وکیلی به عنوان کسی که شیفته شخصیت کمبوجیه است. شاید به کتب آقای شروین وکیلی یک جایی استناد بکنیم یک جایی هم عبارات شان را نقد بکنیم.

خودشان اگر خواستند و این بزرگواری را داشتند در برنامه ما شرکت بکنند می توانند طرفداران شان، شاگردان شان تشریف بیاورند و نکاتی اگر ایشان داشتند را می توانند ان شاء الله به ما منتقل بکنند. کتاب هزاره های گمشده جناب آقای دکتر پرویز رجبی که زندگیش را برای ایران باستان حقیقتاً گذاشت جلد 2 هخامنشیان به روایتی دیگر تألیف پرویز رجبی (شناسنامه کتاب را ملاحظه می کنید) سری بعدی اسکن ها را به شما نشان دادم سریع از روی شناسنامه کتاب بتوانم عبور بکنم مطالب را بتوانیم بیشتر تقدیم حضورتان کنیم.

ایشان ابتدای فصل 4 در کتاب شان در مورد کمبوجیه صحبت می کنند افسانه هنوز گریبان تاریخ را رها نکرده است. آقای پرویز رجبی جای افسانه گفتند به جایش روتوش می توانید بگذارید. خیلی جاها منظور آقای پرویز رجبی از افسانه، روتوش است این آقا یک باستان گرا است ولی نسبت به این روتوش ها و افسانه ها حساسیت دارد. در عین حالی که برای ایران باستان زندگیش را گذاشت یک جایی هم واقعاً از لحاظ ایدئولوژی بخصوص با ایشان تفاوت های بین تفکرات ما هست ولی ایشان حقیقتاً حساسیت داشت این را دارم رک خدمت تان می گویم.

آقای شروین وکیلی هم زیاد می بینید که از این عبارت استفاده می کند که این بر اساس افسانه است ولی آقای پرویز رجبی خیلی بیشتر و مو شکافانه تر و حساس تر هستند نسبت به برخی از افسانه ها و روتوش ها. افسانه هنوز گریبان تاریخ را رها نکرده است از این روی برای نوشتن تاریخ دوره کمبوجیه هم کاملاً در اختیار منبع های خارجی هستیم از این دوره نیز هنوز هیچ اثر مکتوب ایرانی به دست نیامده است.

دو تا حرف تقریباً یکی است آقای شروین وکیلی و آقای پرویز رجبی هر دو به نوعی باستان گرا هستند از لحاظ شکلی یک مقدار تفاوت دارند. هر دو دارند می گویند گزارش های که در مورد کمبوجیه آمده در هاله ای از ابهام است آقای شروین وکیلی با این عنوان که دو تا شخصیت در تاریخ داریم ویژگی های که در مورد کمبوجیه گفتند متفاوت است.

آقای پرویز رجبی می گوید این افسانه ها در گزارش های تاریخی و واقعیت های علمی اگر نقل شده در افسانه پیچیده شده به خاطر همین کار را برای ما سخت کرده و منابع ما در این مورد منابع خارجی است. آن چه که در مورد کمبوجیه در تاریخ داریم ابتدا به کتاب هرودوت بر می گردد توجه بکنید هرودوت به عنوان یک کسی که الان صراحتاً باستان گراها مورخ می گویند، آقای هرودوت ما نمی گوییم تمام حرف های که زده درست است همچنین اعتقادی نداریم و حرف آن افرادی که می گویند همه حرف هایش از روی دشمنی بوده و ایشان دشمن هخامنشیان و کوروش بوده است را قبول نداریم مستند هم بر خلافش خدمت شما نشان دادیم.

از جمله عبارتی که پروفسور هاید ماری کخ در کتاب شان داشت که ترجمه کتیبه های دوره هخامنشیان را از زبان داریوش آورده بود. اما باید ببینیم نقش هرودوت در نقل عباراتی که راجع به کمبوجیه است چه است؟ من می خواهم این مقدمات را برای تان بچینم جلوتر که می روم کار دارم با این مبانی که دارم خدمت شما معرفی می کنم.

در کتاب هزاره های گمشده جلد 2 بخش هخامنشیان به روایت دیگر آقای دکتر پرویز رجبی مطرح کرده ایشان آن جا یک مطلبی دارد مطلب خیلی مهمی است صفحه 198 اواخر مطالب شان راجع به بحث کمبوجیه صراحتاً چه گفته؟ جایگاه تاریخ هرودوت را در موراد کمبوجیه می خواهم این جا از زبان یک باستان گرا ببینیم.

از کوروش تا کمبوجیه نیز تنها و به زحمت حدود نقش ها پیدا بودند و اگر هرودوت را نمی داشتیم از این حدود هم بی بهره بودیم یعنی اصلاً حدود نقش های پادشاهان و افراد را نمی توانستیم بفهمیم چطوری بود. و راه طولانی سرگذشت مان باز هم کوتاه تر می شد. هر چه دلبستگی ما به راه پشت سر بیشتر باشد شگفتی و ارج کار هرودوت هم بیشتر جلوه می کند.

چون تنها این مرد همین یک تن است که فانوس آغاز فرضی راه تاریخ مکتوب ملتی کهن از 550 پیش از میلاد تا 522 پیش از میلاد بوده است. یعنی ایشان فقط آمده این فانوس را روش کرده ببینید چطوری شده است. پاره راهی را که چون آغاز فرضی راه است در تاریخ ایران از اهمیت ویژه ای برخوردار است آقای هرودوت یک تنه، چون تنها این مرد، همین یک تن است که این فانوس را آورده و دارد در مورد کوروش و کمبوجیه برای ما نقش ها را شفاف و روشن می کند.

پس اگر شما بخواهید در مورد کمبوجیه همین یک مرد فانوس دار به قول آقای پرویز رجبی را بگیرید دیگر با تاریکی مطلق مواجه هستید. پس هرودوت را نمی توانید در گزارش های تاریخی از کمبوجیه حذف کنید و کنار بگذارید تیم نقش هرودوت، بالاتر از این به نظرم اصلاً یک باستان گرا نمی تواند در تصوراتش آمده باشد نقش یک مورخ را در مورد یک شخصیت تاریخی این طوری مطرح کرده باشد. (یک تنه فانوس دار) معرفی آن دوره از تاریخ است.

سراغ شخصیت کمبوجیه برویم همان طور که آقای دکتر شروین وکیلی گفته بودند شخصیت کمبوجیه انگار دو نوع معرفی از او در تاریخ است یکی شخصیت مثبت، یک شخصیت منفی ولی آن چه که در تاریخ آمده است و آقای شروین وکیلی نویسنده کتاب داریوش دادگر گفته توازنی بین معرفی چهره مثبت و منفی وجود ندارد؛ یعنی آن چهره ای که ویژگی های منفی را برای کمبوجیه در تاریخ گفته است غلبه خیلی پر رنگی دارد نسبت به آن افرادی که آمدند این ویژگی های مثبت را برایش گفتند.

هم از نظر استدلال های تاریخی، هم از نظر تحلیل های تاریخی در این چند قسمت همین ها را خدمت شما عرض خواهیم کرد. کتاب داریوش دادگر آقای دکتر شروین وکیلی ایشان به عنوان یک شخصی که شیفته شخصیت کمبوجیه است و تمام قد از ایشان دفاع می کند. صفحه 66 این که کوروش چند ماه پس از فتح بابل، اداره امور آن را به دست پسر جوانش سپرده و به او اجازه داده تا در این شهر به سنتی باستانی تاج گذاری کند نشانگر آن است که در همان زمان هم کمبوجیه، شخصیتی نیرومند و مدبر را از خود نشان داده بود.

ببینید استدلالش چه است؟ چرا کمبوجیه را یک شخصیت نیرومند و مدبر می گوید؟ می گوید چون کوروش در زمان حیاتش در بابل برایش تاج گذاری کرد. و گرنه گماشتن جوانی بیست و چند ساله که در مورد سنش خیلی بحث است کمبوجیه سنش در تاریخ مشخص نیست چقدر است؟ برخی ها گفتند 7 ساله بود که در بابل به قدرت رسید آقای شروین وکیلی یک سری استدلال ها دارد به نظرم استدلال هایش به سادگی قابل نقد است.

ادامه کلام ایشان را بخوانیم وگرنه آقای کوروش، کمبوجیه را بر یک دولتی مثل بابل گذاشت که خیلی نیرومند بود که تازه فتح شده بود اگر ما نگوییم که این کمبوجیه یک شخصیت نیرومند و مدبر بود باید بگوییم کار کوروش ماجراجویی سیاسی نا بخردانه بود. کوروش قاعدتاً در فرزندش استعداد و گوهری را سراغ داشت که در این  مقطع زمانی حساس چنین تصمیمی گرفت.

تمام آن چه که از مدح کمبوجیه ما می بینیم مثل آقای دکتر شروین وکیلی بر اساس پیش زمینه ای است که این ها راجع به کوروش دارند، یعنی با پیش زمینه ای که نسبت به کوروش دارند می گویند چون کوروش، کمبوجیه را در زمان حیات خودش فرماندار بابل می کند و یا به قول آقای شروین وکیلی چند جا در آثارشان دارند ولیعهد خودشان می گذارند پس کمبوجیه شخصیتی مدیر و مدبری بود.

اگر آن پیش زمینه زیر سوال برود کل این استدلال هم زیر سوال خواهد رفت. دو باشد کوروش بر اساس همان پیش زمینه های که شما دارید همان مسائلی که خودتان برای معرفی اش به کار می برید یک شخصیت والا، البته من معتقد هستم کوروش بسیار انسان با هوشی بوده این که کارهای خوب و بد داشت ما جدا می کنیم یک بحث است این که کوروش یک جنگاور بوده است یک انسانی بوده است که تدبیر می کرد برای این که چطوری سرزمین ها را بتواند فتح بکند.

این که به عنوان یک سر لشکر قوی بود در عین حالی که پادشاه بود همه این ها هست ولی ملازمه اش چه است که شما بگویی چون کوروش این ویژگی ها را داشت پسرش را که به عنوان جانشین یا ولیعهد خودش گذاشت حتماً این مسائل را داشت نه شما بیایید بگویید شخصیت مثبتی بوده است اما فرزندش را به خاطر آن سنتی که باید از فرزندان خودشان جانشین می گذاشتند او را جانشین خودش گذاشت.

یعنی دلالتش این طوری نیست که بگویید چون کوروش گذاشته است پس لزوماً او شخصیت مدیر و مدبر باشد. این حرفی بود که جناب آقای دکتر شروین وکیلی در مورد آقای کمبوجیه زده بودند اگر این طوری ما تصور نکنیم که کمبوجیه مدیر و مدبر بوده پس این کار کوروش یک کار غیر عقلائی می شود آن زمان یک سنتی بوده است که پادشاه فرزندش را به عنوان جانشین معرفی می کرد. چرا آن طرف قضیه را شما نمی بینید چرا دارید این طوری بر اساس یک پیش زمینه قضاوت می کنید؟

یک مطلب دیگر جناب دکتر شروین وکیلی در کتاب شان دارند ایشان در صفحه 66 می گوید بر اساس آن چه که در سالنامه نبونعید می دانیم در پاییز 538 پیش از میلاد کمبوجیه به بابل رفت در جریان مراسمی رسمی به شیوه بابلی یان تاج گذاری کرد، چون دارد در مورد کمبوجیه این جا صحبت می کند در ادامه اش هم مشخص است کمبوجیه را دارد می گوید. و دست بت مردوک را در دست گرفت این را دقت کنید که بعضی ها می گویند مردوک، خدا بود نه دست بت مردوک را در دست گرفت همان راه آقای کوروش را در این قضیه ادامه داد. او واپسین کسی بود که این مراسم را انجام می داد و بنابراین وی را باید آخرین شاه بابل دانست. این مشخص است آخرین شاه بابل باید ایشان را بدانیم منظورشان دقیقاً کمبوجیه است.

پس کمبوجیه در زمان آقای کوروش مراسم رسمی را بر اساس سنت و اعتقادات بابلی انجام می دهد به عنوان فرماندار بابل و آخرین شاه بابل معرفی می شود. من می خواهم یک نکاتی را بگویم که شاید برای برخی از عزیزانی که تصور می کنند این تفکرشان در مورد کوروش بدیهی است یعنی واقعیت تاریخی همین است و چیزی جز این نیست شاید برای شان جالب باشد.

طبیعتاً یک سری مباحث اختلافی در مورد کمبوجیه هست مثل سایر پادشاهانی که در موردشان ابهام وجود دارد به جاهای رسیدم بعضی جاها صرفاً فقط نقل تاریخی را می آورم بعضی جاها نیاز شد در آن اختلاف نظر نکته ای به ذهنم رسید ان شاء الله خدمت تان عرض می کنم.

اما آقای کمبوجیه گفتند که بر اساس این که کوروش، کمبوجیه را به عنوان جانشین خودش گذاشته پس مشخص است که یک آدم مدیر و مدبری بود سن شان هم که بر اساس فرضیات ولی دو تا استدلال هم در کتاب شان آوردند ایشان بیست و خرده ای سال هست یک جای هم می گوید آقای کمبوجیه یک فرمانده پخته به نظر می رسید در همان سالی که آقای کوروش از دنیا رفت. فعلاً نمی خواهم در استدلال سن کمبوجیه ورود پیدا بکنم مسائل مهم تری هست در این جلسه عرض می کنم.

کتاب ایران کهن که ترجمه و تألیف آغاسی است کتاب ایران کهن مورد علاقه بسیاری از باستان گراها است منابع متعدد است جلوتر برویم منابع دیگری به شما نشان می دهم ایشان در این کتاب فصل 5 چه گفته؟ در مورد جانشین کوروش، ابتدای فصل 5 می گوید بعد از کوروش پسرش کمبوجیه بر تخت سلطنت جلوس کرد او طی آخرین جنگ کوروش در ایران مانده بود و همان گونه که طبیعت فرزندانِ پدرانِ بزرگ و نامدار است کمبوجیه کاملاً مغایر کوروش بود و شخصیت او با مرور زمان عیان تر شد.

یعنی چه؟ ایشان یک قاعده ای را در ذیلش آورده برخی از مورخین هم همین را دارند می گویند ولی آقای شروین وکیلی می گویند نه من بررسی کردم این چنین نبود. اما تعدادی این اعتقاد را دارند می گویند افرادی که نامدار بودند شخصیت های بزرگی بودند و در تاریخ موفق بودند فرزندشان بر عکسش می شده یعنی فرزند را که نگاه بکنی می فهمی که پدرش چه وضعیتی را داشته به عکس یعنی فرزند را شخصیتی متفاوت با پدرشان تصور کرد.

ایشان می گوید همان گونه که طبیعت فرزندانِ پدرانِ بزرگ و نامدار است یعنی بر اساس همان روالی که، هر کسی که فرزند پدر نامداری بوده بر عکس عمل می کرد کمبوجیه هم بر عکس کوروش کاملاً شخصیت مغایری نسبت به کوروش داشته با مرور زمان این عیان شده. صفحه 60 کتاب ایران کهن، کمبوجیه که غالب ایام طفولیت خود را ببینید در چه وضعیتی بزرگ شد؟ کمبوجیه شخصیت واقعاً عجیبی داشت با این شخصیت عجیبش یک زمینه ای داشت. برخی از متون را با هم ببینیم کمبوجه که غالب ایام طفولیت خود را در کاخ مخصوص زنان و پیش مادر به سر برده بود طرز تفکر دیگری داشت او عمده زکاوت و شجاعت خود را از پدر به ارث برده این جا تجلیل می کند می گوید زکاوت و شجاعت داشته ولی تربیت غلط یافته بود. زود خشم بود و سرسخت، بی حوصله و لجوج که هرگاه با کوچک ترین مخالفتی برخورد می کرد در نهایت خشونت و غضب رفتار می نمود.

هر حرفی می زد باید به آن عمل می کرد وگرنه با غضب رفتار می کرد کمبوجیه با توجه به تدارکاتی که پدر دیده بود (زمینه ای که آقای کوروش برایش ایجاد کرده بود) در سال 525 قبل از میلاد خود را آماده حمله به مصر کرده بود. یکی از قضایای مهم زندگی کمبوجیه این بود که بعد از کوروش به مصر حمله کرد که به گفته بسیاری از مورخین زمینه سازی در زمان کوروش شده بود و کوروش قصدش این بود که مصر را به حکومت هخامنشیان ملحق بکند عمرش کفاف نداد فوت کرد یا کشته شد.

اما کمبوجیه به این مسیر ادامه داد به قضیه فتح مصر ان شاء الله مفصل خواهیم پرداخت، اما چه اتفاقی افتاد و شاید علت این شتاب که می خواهد برود سریع مصر را بگیرد ناراحتی های خانوادگی و توطئه تنی چند از شاهزادگان رقیب برای سرنگون کردن او بوده باشد. شما از کتاب آقای آغاسی آوردید اسکن ها را پشت سر هم ببینیم.

از یک شخصیت دیگر برای تان بیاورم آقای داندامای یک هخامنشی پژوه نامدار در کتاب تاریخ سیاسی هخامنشی، فریب جواهر کلام کتاب ایشان را ترجمه کرده ایشان در کتاب شان بعضی موقع ها نقل قول می آورند بعضی موقع ها حرف خودشان است. صفحه 77 از مورخ آمریکایی یک نقل قولی می‌ آورد سعی می کنم عبارات را مختصر نشان بدهم چند تا نشان بدهم شما به نتیجه برسید این گزارش ها را ببینید بعد سراغ موضوعات بعدی می رویم.

در این قضایا اوپن های یکی از مورخین آمریکایی است نکاتی را در مورد بحث هخامنشیان و ایران باستان دارد اگر لازم شد به شخصیت ها بپردازیم برای تان کامل معرفی می کنم افرادی که ما نامی از آن ها می آوریم به چه شکلی هستند. در مورد کتاب ها در خلال خواندن عبارات گاهی توضیح می دهم. همین کارشناس می نویسد که کامبوزیا همان کمبوجیه است بر خلاف شکیبایی فوق العاده ای که کوروش داشت (در مورد کوروش گفته آدم خیلی صبوری بود ولی کمبوجیه بر عکسش بود) دارای یک اعتقاد نیرومند مذهبی بود که ملاحظات سیاسی او را تحت الشعاع قرار می داد.

آقای شروین وکیلی می گوید احتمالاً کمبوجیه زرتشتی بوده به هر حال نه کوروش و نه کمبوجیه نظری ویژه ای درباره آزادی مذهبی یا تحمل بعضی مسائل نداشتند. فکر نکنید این ها گفتند نه انسان ها آزاد هستند هر کسی اعتقادی می خواهد داشته باشد باید در آزادی کامل باشد. نه آقای کوروش نه آقای کمبوجیه همچین اعتقادی نداشتند.

در امپراطوری آن ها چنین چیزهای اعمال نمی شد و مدارکی در دست نیست که ابراز کنیم در زمینه مسائل مذهبی یا سیاسی تفاوتی بین رفتار کوروش و کمبوجیه وجود داشته آن ها هر دو تمام خدایان ایرانی و خارجی را مورد پرستش قرار می دادند. آن ها به قدرت خدایان ایمان داشتند و می کوشیدند رضایت آن ها را جلب کنند هر خدای پیدا می کردند می گفتند برویم رضایتش را جلب بکنیم.

کتاب بعدی، کتاب آقای حسن پیرنیا همین کتابی که ما در استودیو روی میز خودمان داریم کتاب آقای پیرنیا به عنوان سومین مصدر برای تان بیاوریم که ببینید ایشان چه گفته؟ روش آقای پیرنیا همین طوری است در کتاب تاریخ ایران باستان شان یک سری مسائل را گاهی نقل می کنند گاهی حرف خودشان است. بعضی وقت ها خودشان یک مسائلی را مطرح می کنند آخرش می گویند اقوال دیگران هم به چه شکل است.

ایشان در صفحه 427 ذیل سلطنت کمبوجیه، کتاب تاریخ ایران باستان آقای حسن پیرنیا کتاب مرتبی از لحاظ باب بندی تاریخی است بر اساس دوره های تاریخی پیش رفته می گوید کروسوس به کمبوجیه رسید شروع به نصیحتش کرد یک تعدادی گفته بودند کمبوجیه، از پدرش بهتر است یعنی همچنین بحثی پیش آمده بود بعضی از مورخین هم این طوری گفتند کمبوجیه از کوروش بهتر بود. چرا؟

یکی از دلایل شان این بود که او مالک تمامی چیزهای است که پدرش داشت. تمام سرزمین های که پدرش فتح کرده بود به او رسید به علاوه آن، بر مصر و دریاها تسلط پیدا کرد، این که بر دریاها تسلط پیدا کرد به خاطر ناوگان دریایی بود که در زمان کمبوجیه راه افتاد در موردش توضیح خواهم داد که چه کسانی این را برنامه ریزی کردند و به چه شکل و کیفیتی بود؟

در مجلس مشورتی حاضر شد نسبت به کمبوجیه، گفت پسر کوروش به عقیده من تو با پدرت مساوی نیستی چرا؟ چون پدرت، یک پسری مثل تو به جای گذاشت ولی تو هنوز پسری مثل خودت نداری می خواست به واسطه کمبوجیه جایگاه کوروش را نشان بدهد و بالا ببرد. آقای کمبوجیه از این حرف خوشش آمد ایشان چرا مسائل دیگری را در کتابش یادآوری کرد؟ یک اتفاقاتی در زمان کمبوجیه افتاد و خشونت های به خرج داد آن ها را هم خدمت تان عرض خواهم کرد گفت من وظیفه ام است کمبوجیه را نصیحت بکنم به او گفت تابع هوای جوانی و قلب مباش معتدل باش و خودداری کن.

یعنی ویژگی های که کمبوجیه نداشته مال بینی برِ شیرین دارد و احتیاط از صفات حکماء است بی جهت هموطنان خودت را اعدام می کنی حتی اطفال را می کشی. آن کسی که آن جا حاضر بوده است بر اساس این گزارش به کمبوجیه گفت بچه ها را هم داری می کشی بی گناه که هیچ اگر این رفتار را ترک نکنی بر حذر باش که پارسی ها بر تو بشورند (قیام می کنند)

پدرت اصرار داشت تو را نصیحت دهد و راه های خوب به تو بنمایند، از روی نصیحت آمده ولی به کمبوجیه بر خورد گفت من را نصیحت می کنی؟ جسارت تو به جای رسیده که به من نصیحت دهی؟ عبارتی که آقای پیرنیا در کتاب شان آورده چه است. برای من روشن است که کمبوجیه سخت دیوانه بوده والا مقدسات و عادات مردم را استهزاء نمی کرد.

منظورش این است که عادت مردم را استهزاء می کرد به چه شکل است دو تا مسئله برجسته در این زمینه وجود دارد یکی مراسمی بود که کمبوجیه می خواست تاج گذاری بکند و یک گاو مقدسی که می گویند در مصر بوده، حالا صحت و سُقم اش به جایش فرصت شد و لازم بود با شما بحث خواهیم کرد. نفر بعدی که در مورد رفتار کمبوجیه صحبت کرد کسی که در آن زمان هم بود کمبوجیه را نصیحت کرده بود پدرت کوروش به تو گفت درست رفتار کن چرا داری این کارها را می کنی؟

آقای پرویز رجبی در کتاب هزاره های گمشده، جلد 2 ایشان در فصل 4 که در مورد کمبوجیه آخرین شاه هخامنشی از شاخه کوروش اول بحث کرده ببینید صراحتاً چه نوشته؟ کمبوجیه بی آنکه با درد سر بزرگی روبرو بوده باشد سلطنت را به دست گرفته است چون زمان پدرش کوروش به او داده شد. توجه به کشته شدن بردیا به دستور او (به قضیه بردیا می رسم) شگفت انگیزی این تصویر را دو چندان می کند.

بالاتر اشاره کردیم که احتمالاً کمبوجیه گرفتار نوعی جنون بوده است یعنی این قدر رفتارهای که از او گزارش شده وحشتناک است، باستان گراها همین کمبوجیه که به عنوان الگو دارند معرفی می کنند آقای پرویز رجبی باستان گرا می گویند احتمالاً کمبوجیه گرفتار نوعی جنون بوده هرودوت می گوید مشکل روانی داشت ما حرف هرودوت را فعلاً فاکتور می گیریم آقای پرویز رجبی، اگر این گمان درست باشد کمبوجیه جنون داشته انتخاب او به عنوان ولیعهد از سوی کوروش مسئله انگیز خواهد بود چرا انتخابش کرد؟

مگر این که بپذیریم به رغم جنون و علاقه به نوشیدن دائم الخمر بوده بر اساس گفته آقای پرویز رجبی شایستگی و تدبیر او در سپاهی گری (یعنی به عنوان فرمانده سپاه بودن و جنگاوری و ...) و جمع و جور کردن دستگاه حکومتی، برجستگی ویژه ای داشته است؟ مگر این که بگوید درست است دیوانه، مجنون و دائم الخمر بوده است ولی با این وجود می توانست سپاه را جمع و جور بکند. تنها راه توجیه این است که بتوانیم از کوروش دفاع بکنیم بگوییم کمبوجیه را به عنوان جانشین خودش گذاشته است.

همان طور که ملاحظه کردید از کتاب ایران کهن خدمت تان آوردم، از کتاب هخامنشیان داندامای آوردم، از کتاب تاریخ ایران باستان آقای پیرنیا خدمت شما آوردم و از کتاب هزاره های گمشده ‌آقای دکتر پرویز رجبی هم اوردم. تا این جا دیدید که چه صفات و ویژگی های گفته بود. البته این ویژگی ها در کتب متعددی در گزارش های تاریخی بخصوص مورخین در تحلیل ها نوشتند خدمت تان صادقانه می گویم چون برخی هم تحت تأثیر عبارات هرودوت بودند آوردم.

چون هرودوت واقعاً می گوید کمبوجیه دیوانه بود مدام در موردش تکرار می کند کتاب سومی که هرودوت دارد متنش را ملاحظه بفرمایید در بند اول، دوم، سوم شروع به حرف زدن می کند انگار دائم دارد این را تأکید می کند. آقای دکتر شروین وکیلی از برخی از رفتارهای که کمبوجیه داشت منتها از کتاب تاریخ هرودوت چه نقل می کند؟ در کتاب داریوش دادگر آقای شروین وکیلی، ایشان چند تا عبارت از تاریخ هرودوت نقل می کند.

البته خودشان ایمانی به این عبارات ندارد ولی نقل کرده من از کتاب ایشان می آورم صفحه 80 روایت های دیگری هم در این مورد وجود دارد، این روایت ها که در منابع یونانی و بویژه تواریخ هرودوت چون کتاب التواریخ است هرودوت داستان سرا ثبت شده دلیل حمله کمبوجیه به مصر را به روایتی عامیانه و از نظر تاریخی نا درست فرو می کاهد.

آقای شروین وکیلی به دنبال این است که بگوید یک استراتژی برنامه ریزی شده قرص و محکمی برای حمله و لشکرکشی کمبوجیه به مصر وجود داشته بعد مواجه می شود به یک سد و گزارش تاریخی مهم و آن هم گزارش های است که هرودوت آورده. چه شد که کمبوجیه به مصر حمله کرد؟ این را دارم ذیل رفتار کمبوجیه می آورم بحث حمله به مصر سر جای خودش، به آن می پردازم.

چه شد که حمله کرد؟ جالب است دو سه تا دلیل هرودوت آورده ایشان نقل کرده، نخستین داستان آن است که کمبوجیه از آماسیس، دخترش را خواستگاری کرد فرعون مصر، کمبوجیه گفت من دخترت را خواستگاری می کنم برخی گفتند کمبوجیه در بابل به چشم پزشک نیاز داشت فرعون مصر یک پزشکی را فرستاد و پیشنهاد داد آیا من دخترم را به عقد شما در بیاورم؟ آقای کمبوجیه موافقت کرد گفت بر گردید و قرار شد دخترش را بفرستد تا کمبوجیه با او ازدواج بکند.

اما آماسیس دختر فرعون قبلی را فرستاد. این را خود دختری که برای کمبوجیه فرستاده بودند یک روز به کمبوجیه گفت من دختر این فرعون نیستم من دختر فرعون قبلی هستم کمبوجیه به اصطلاح عوامانه اش گفت من را گول زدید و مسخره کردید تو دختر یک کس دیگر هستی گفت حالا به مصر حمله بکنیم آقای شروین وکیلی این نوع گزارش ها را دست می اندازد ولی گزارش هرودوت است و باعث شد که این جنگ بین پارسها و مصری ها راه بیافتد.

داستان دیگر می گوید کاسان دانَه، کاسان دانْ هم گفتند مادر کمبوجیه و همسر کوروش بود که مراسم جانشینی کمبوجیه بعد از مراسم عزاداری و عزای عمومی ایشان برگزار شد در زمان کودکی اش به یکی از زنان مصری کوروش حسد می برد یعنی چه؟ یعنی وقتی که کمبوجیه به دنیا آمده بود مادرش به یک زن دیگری حسادت می کرد آن زن کجای بود؟ مصری بود چه کاره این ها می شد؟ هوویش می شد یعنی بر اساس این گزارش کوروش حداقل بر اساس این می شود 2 تا همسر داشت.

بحث تعدد زوجات مفصل لازم شد به آن می پردازیم مادر کمبوجیه وقتی کمبوجیه کوچک بود دید مادرش به این زن مصری حسادت می کند به همین دلیل کمبوجیه که در 10 سالگی شاهد این ماجرا بود بعدها به مصر حمله کرد گفت مادرم که از دست دادمش نسبت به یک زن دیگر کوروش که مصری بوده حسد ورزیده برویم کشورشان را اشغال کنیم و خاکش را به توبره بکشیم.

دلیل دیگری که هرودوت ارائه کرده است چنین است می گوید یکی از خدمتگزاران فرعون که البته مسئول نظامی در آن دوران بوده و از افرادی بود که با فرعون به اختلاف بر خورد با همدیگر درگیر شدند نگاه کرد دید یک قدرت دیگری در آن منطقه است من می توانم به آن جا بروم از راه دریا خودش را به بابل رساند کمبوجیه با فرعون دعوایش شد پس با کشتی به ایران گریخت پس از ماجرای هیجان انگیز پیش کمبوجیه آمد کمبوجیه را تحریک کرد و به او راه های حمله به مصر را یاد داد، گفت من آن جا فرمانده بودم و این جایگاه را داشتم به تو یاد می دهم چطوری می توانی به مصر حمله بکنی و به راحتی مصر را بتوانی تصرف بکنی و به دودمان خودت که دودمان هخامنشیان بودند الحاق بکنی.

این نمونه های که از هردودت آقای دکتر شروین وکیلی نقل کرده شروین وکیلی ایمانی به این مسائل ندارد یک نکته ای را مطرح می کند این نکته را با همدیگر ببینیم و دو اتفاق خیلی عجیبی که در زمان کمبوجیه افتاد را خدمت تان عرض می کنم یکی گزارش در مورد ازدواج شان با خواهرشان و بعد این که برادرشان بردیا را کشتند.

کتاب هزاره های گمشده نوشته دکتر پرویز رجبی را ببینید ایشان یک مسئله ای را می آورد بعد از مسائل هرودوت را آورد و نقل کرد در صفحه 182 می گوید هرودوت ظاهراً دروغ نمی گوید وقتی این ها را می کند چرا؟ ایشان یک استدلال دارد هرودوت با توجه به کارهای غیر متعارف کمبوجیه از آن میان یکی از کارهای غیر متعارفش چه بود؟ ازدواج او با خواهر خود. او را به جنون متهم می کند و می نویسد که او از کودکی از بیماری صرع رنج می برد.

هردودت یک نوع دفاع کرد می گوید واقعاً یک نوع بیماری جسمی داشت بالاخره همین هرودوت درباره کوروش نیز گزارش کرده است و اگر قصد دروغ پردازی می داشته، اگر هرودوت می خواست دروغ ببندد تخریب بکند نسبت به او یعنی کوروش که لیدی یونانی نشین را بر انداخته و همسایه خطرناک خاک اصلی یونان شده بود انگیزه بیشتری داشته است.

می گوید این دروغ ها را هرودوت نیامد به کوروش نسبت بدهد در حالی که زمینه انگیزه دروغ بستن بیشتر بوده چیزی که ما از متن فهمیدیم اگر خلافش هست یک مخالفی بیاید این جا به ما توضیح بدهد تا قانع بشویم پس آقای دکتر پرویز رجبی عملاً گزارش هرودوت را با این استدلال می پذیرد برخی از گزارش های هرودوت راجع به کمبوجیه را که اگر هرودوت می خواست به کمبوجیه دروغ ببندد به پدرش کوروش می بست.

آن جا زمینه مساعدتر بود تا این که بخواهد به کمبوجیه دروغ ببندد گفتیم یک اشاره شده بود به این که آقای کمبوجیه با خواهر خودشان ازدواج کردند و برادر خودشان را کشتند. ریشه این مسئله در مورد ازدواج شان با خواهرشان باز بر می گردد به همان عبارتی که هرودوت دارد، ولی این را خدمت شما عرض بکنم که این منحصر در گزارش های هرودوت نیست کتاب تاریخ باستان آقای حسن پیرنیا را ملاحظه بفرمایید ایشان در جلد 1، صفحه 426 آورده: پس از آن کمبوجیه خواهری را که دوست داشت ازدواج کرد و بعد از چندی خواهر دیگر را گرفت. باز در ادامه می گوید فوق العاده نیست اگر بگوییم که از جهت مرض جسمانی، روح کمبوجیه هم مریض بود این ها را می خوانی ای وای داری به کمبوجیه آقا زاده کوروش توهین می کنی من دارم می گویم این گزارش های تاریخی را ببینید می خواهیم در موردش صحبت بکنیم رفتارش هم خواهیم دید. یک جاهای رفتاری داشته که برای باستان گراها به هیچ عنوان قابل انکار نیست نمونه اش را امشب خدمت تان نشان می دهم.

 گزارش بعدی ایران کهن، آغاسی، صفحه 67 کمبوجیه علائمی در مورد برخی از ناراحتی ها فکری و جنون بروز داده بود که سرانجام به جنون کامل مبدل شدند و یک دیوانه به تمام معنا گشت. به ایران پیغام فرستاد تا برادرش بردیا این همان برادری است که از ترسش آقای کمبوجیه گفت باید کشته بشود سندی محکم نسبت به این مسئله وجود دارد و برای باستان گراها غیر قابل انکار است مگر این که یک شخصیت بسیار بزرگی را تکذیب بکنند خدمت تان نشان خواهم داد. چرا بردیا برادرش را کشت؟ به خاطر این که در خواب خود برادرش را بر تخت سلطنت دیده بود و چون خواهرش که همسرش نیز محسوب می شد.

ایشان هم می گوید آقای کمبوجیه با خواهرش ازدواج کرده بود، این گزارش ها یعنی چه؟ یعنی دو تا از فرزندهای کوروش حداقل چون خواهر بعدی را هم اگر بگیریم اوضاع بدتر می شود دو تا فرزند کوروش با همدیگر ازدواج کرده بودند (خواهر و برادر) به خاطر مرگ برادر اشک ریخت. خواهر کمبوجیه دختر کوروش که همسرش هم محسوب می شود می گوید برای برادرش بردیا که کمبوجیه او را کشت گریه کرد.

آقای کمبوجیه چه عکس العملی نشان داد؟ کمبوجیه آنچنان لگدی به شکمش وارد ساخت که جا به جا فوت کرد، اما این حوادث و نظائر آن از منابع یونانی و مصری به ما رسیده همان منابعی که آقای دکتر پرویز رجبی می گوید اصلاً یک فانوسی که در راه روشن شده این فانوس همین منابعی است که ما داریم و نمی دانیم که غرض ورزی در آن ها تا چه حد است؟ اصل مسئله را می دانیم ولی این که تا چه حدی غرض ورزی بوده نمی دانیم.

می گوییم غرض ورزی چطوری است؟ باز به کتاب هزاره های گمشده آقای پرویز رجبی یک استناد بکنم این سند را به شما نشان می دهم برای باستان گراها غیر قابل انکار باشد. ایشان در صفحه 192 بحث را مطرح می کند می گوید یک سری از مسائل در ابهام است ولی بگذارید یک چیزی به شما بگویم البته با تشکیک می گوید.

پیش از ترک خواننده روایت راست یا دروغ هرودوت، هرودوتی که ایشان گفته تنها کسی است که در آن برهه ای از تاریخ برای مان فانوس روشن کرده. راست یا دروغ این گزارش هرودوت را درباره رفتار و منش کمبوجیه با هم می خوانیم. این روایت ارزش تاریخی ندارد ارزش آن در تاریخ آن ها است همان افرادی که تنها کسانی بودند که این مسائل را برای مان شفاف و واضح می توانند بکنند.

روزی کمبوجیه توله سگ و بچه شیری را به جنگ هم انداخت بعد نگاه می کردند و لذت می بردند و با خواهر خود که همسرش نیز بود به تماشای جدال آن ها مشغول بود یک گرگ و سگی را با هم انداخته بودند و بچه شیر و توله سگی را هم با هم انداخته بودند با هم بجنگند ببینند کدام یک دیگری را شکست می دهد چون شکست توله سگ نزدیک شد برادر توله به کمک او شتافت نگذاشت آن شیر توله سگ را بکشد.

آن گاه دو برادر بچه شیر را از میدان به در کردند موفق شدند. که ناله زن کمبوجیه همان خواهرش بود بر خواست کمبوجیه سبب ناله را پرسید زن گفت از آن نالان است که بردیا برادری نداشت که از او دفاع کند یعنی کنایه با خود کمبوجیه که برادر و شوهرش بود گفت تو بردیا را کشتی یک برادر نداشت از او دفاع بکند کمبوجیه بر آشفت و او را کشت.

او همچنین یک بار 12 پارسی را بدون داشتن گناهی بزرگ وارونه زنده به گور کرد یک نمونه رفتار دیگری که هرودوت نقل کرده، در منفیس به دستور او گلوی یک قاضی ایرانی را به نام سیسَم نس به گناه دریافت رشوه بریدند، جالب است بعضی ها به همین گزارش تاریخی افتخار کردند این شخصیتی که کمبوجیه دارد دارید به این رفتارش افتخار می کنید کنار این گزارش، گزارش های دیگری در کتاب هرودوت آمده است.

می گوید در ایران باستان رشوه گرفته بود پوست طرف را کنده بود، بله در اویستا داریم که زنده زنده پوست یک شخصی کنده بشود، اسنادش را به شما نشان دادیم و شاید اگر کسی بگوید زرتشتی بوده این را بعد عنوان مؤیید بردارد بیاورد من کمک می کنم به کسانی که این نظریه را قبول دارند.

طرف رشوه گرفته بود، گفتند طرف رشوه گرفته یا حالا اصلا ثابت شد، گناه دریافت رشوه این است که زنده زنده پوستش را بریدند! و او را سر تا پا پوست کندند. مثل یک میوه پوستش را کندند و از این پوست نوارهای برای کشیدن بر صندلی قضاوت او درست کردند. صندلی که می نشست قضاوت می کرد پوستش را به آن چسپاندند.

این صندلی چه صندلی بوده است؟ همان صندلی که به پسرش هوتانیس رسیده بود به هوتانیس سفارش شد که همواره به هنگام به صدور حکم به یاد داشته باشد که به کدام صندلی تکیه دارد. همین گزارش را وقتی بعضی ها می رسند می گویند ببینید مقابله با رشوه چطوری بوده است پوست قاضی را کنده روی صندلی چسپانده و به پسر طرف گفته حالا بیا قضاوت کن و یادات باشد.

همان منبعی که شما به آن استناد و استدلال می کنید گزارش های دیگری هم کنارش آمده است بعضی وقت ها یک رفتار از روی دادگری یک شخص است، بعضی وقت ها رفتار چیزی است که تحت عنوان جنون در این کتب و در این آثار از آن یاد کرده اند این خیلی متفاوت است.

باز اثر دیگری من بیاورم ببینیم که این اقا برادرش را هم کشت و خواهرش را که با او ازدواج کرده بود بر اساس این گزارش ها کشت. حالا با برادرش بردیا چه کار کرد؟ از زبان داریوش است که ترجمه آن پرویز رجبی و نویسنده اش پورفسور هاید ماری کوخ است. کتاب را ببینید در این کتاب در صفحه شماره 5 همان اوایلش آمده: کمبوجیه به جانشینی پدر بر تخت نشست به بردیا پسر کوچک تر کوروش ساتراپ‌نشین ‌های شرقی، پارت، خوارزم، کرمان و بلخ رسید. کوروش آهنگ حمله به مصر داشت، کمبوجیه این مقصود را بر آورد.

می گوید کوروش خودش می خواست حمله کند کمبوجیه این را اجرایی کرد. اما پیش از حرکت به مصر به سبب وحشتی که از قیام برادرش بردیا برای به چنگ آوردن فرمانروایی در غیبت خود داشت پنهان او را به قتل رساند.

کتاب بعدی هزاره های گمشده باز از آقای پرویز رجبی بردیا، از بردیا بردیه پسر کوروش تنها این را می دانیم که او به توطئه برادر خود کمبوجیه پیش از سفر او در بهار 525 پیش از میلاد کشته شد. زندگی این شاهزاده نیز مانند نیمه ای دوم زندگی سیاسی کوروش در هاله ای از ابهام پنهان است و جریان کشته شدن او یکی از تاریک ترین بزنگاه های تاریخ هخامنشیان است این تاریکی چندان هم شگفت انگیز نیست چون طبیعتا در زمان کمبوجیه کوشش لازم برای پنهان نگهداشتن جریان به عمل آمده بود بویژه این که از نشانه های موجود چنین بر می آید که بردیا در نزد ایرانیان از محبوبیت خوبی برخوردار بوده. یعنی اقای کمبوجیه حسادت کرده و برادرش را کشت، با خواهرش ازدواج کرد و او را هم کشت.

من یک سند دیگر نشان تان بدهم اگر رسیدم وارد بحث بعدی بشوم. من ترجمه کتیبه بیستون را جستجو می زنم این در جاهای مختلف آمده ولی چون دسترسی برای شما راحت باشد اطاق فرمان لطف کنید تصویر مانتیور بنده را نشان بدهید. ببینید در کتیبه بیستون چه گفته است؟ متن کامل صحیح نوشته از ویکی پدیا باز می کنم از باب سهولت دسترسی شما مخاطب ها و اگر نه استنادم صرفا به این نیست دیدید که کتاب های مختلفی به این اشاره کرده بودند و در ترجمه های که از کتیبه بیستون آمده این را می توانید ببینید.

ترجمه متن کامل صحیح نوشته بیستون آمده این قدر می روید نگاه می کنید لذت می برید یک مقدار هم بفهمید در این متن چه آمده است. ستون شماره یک این کتیبه بند شماره ده را ببینید چه گفته است. داریوش شاه گوید – بعضی ها می گویند اولین مورخ ایران چو آمده تاریخ را نوشته، داریوش چه کسی است؟ جانشین کمبوجیه است. داریوش خودش بعد از کمبوجیه چه می گوید؟-  "آنچه به وسیله من انجام شد پس از اینکه شاه شدم. کمبوجیه پسر کوروش از [خاندان] ما بود او در آن زمان شاه بود. کمبوجیه برادری داشت به نام بردیا، مادر بردیا مادر کمبوجیه نیز بود [پس آنها برادر تنی بودند]" کمبوجیه چه کار کرد؟ "پس از آنکه کمبوجیه بردیا را بکشت، برای مردم معلوم نشد که بردیا کشته شده به مردم نگفتند که اقای کمبوجیه آمده برادرش بردیا را کشته. بعد کمبوجیه رهسپار مصر شد" بند ده ستون یک صحیح نوشته بیستون.

آقا ذهینت مان را در مورد بیستون بهم نریز ما در آن جا می رویم فکر می کنیم همه اش در مورد مسائل خوب و عدالت محور و این ها است. در بیستون آمده است داریوش در آن جا نوشته که پسر کوروش برادرش را کشت؟ بله آمده چه کارش می خواهید بکنید؟ این هم از این. پس این مستندی است که غیر قابل انکار است مگر این که بگویید داریوش دروغ گفته است.

اقای کوروش آمد زمینه سازی های را انجام داد برای این که کمبوجیه بخواهد به قدرت برسد فکر می کنم بحث مان طولانی شد بیش از هفتاد اسکن برای امشب بود که من می خواستم برای شما نشان بدهم و بسیار آن ماند و در جلسات بعد ان شاء الله این ها را خدمت تان عرض خواهم کرد.

یک اتفاق خیلی عجیب افتاده که مورخین به آن نپرداختند مگر در چند خط از آن رد شدند. کوروش قبل از این که از دنیا برود یا کشته بشود چند ماه قبل می آید کمبوجیه را به عنوان فرماندار بابل معرفی می کند حالا یک مراسم خاصی بوده مراسم تحقیر آمیز و به شدت تحقیر آمیز، به خود کمبوجیه بر می خورد ولی مجبور می شود ارکانش را انجام بدهد به شما می گویم قضیه چه بوده است. با سیلی به صورت کمبوجیه می زند بعد جلوی بت گریه می کرده که بگویند بت راضی شده و اصلا داستانی دارد کلاه گیس بر سرش می گذاشتند، سلاح هایش را باید تحویل می داده لباس های نظامیش را باید در می آورده، آن لباسی که این ها می گفتند باید می پوشیده گریه اش باید جلوی آن بت در می آمده تا بگویند بت مردوک از تو راضی شد بعد آن جا اعتراف به گناه باید داشته باشد بگوید من کاری نکردم مفصل به شما این ها را نشان خواهم داد. در جای خودش جالب است بدانید که گاهی در آن جا چطور برخورد شده است برای این که برخی افراد بخواهند به قدرت برسند.

اما نکته ای مهم که در تاریخ و کتاب مورخین را من نگاه می کنم می بینم چند خط بیشتر راجع به آن توضیح نداده سریع از آن رد شدند. اقای شروین وکیلی که دلیلی آورده باهم ان شاء الله در قسمت بعد خواهیم دید خودتان قضاوت کنید که چقدر این دلیل می تواند درست باشد آن هم این است که اقای کوروش ابتدا می آید اقای کمبوجیه را به عنوان فرماندار بابل می گذارد ولی بعد از یک مدت از فرماندار بابل خلع می کند.

بعد از این اتفاق کوروش کشته می شود یا از دنیا می رود این ها را که رسیدیم به شما می گویم این اتفاق جلوتر هم می افتد به نسبت کمبوجیه برای داریوش آن جا من متن ها را می آورم و قضاوت را خود شما عزیزان در این زمینه داشته باشید و به شما واگذار می کنیم. یک میان برنامه ببینیم بعد سراغ تماس ها می رویم. بحث مان یک مقدار دُز متن تاریخیش زیاد بود مجبور بودم قدم به قدم به برخی از کتب استناد بکنم تا نکته ابهام برای کسی باقی نماند منتظر مخالفین هستیم اگر تماس بگیرند.

آقای فریدون راستی هم که زرتشتی بودند آمده بودند یک مسئله ای را در مورد زرتشت گفته بودند با ایشان هم ما در برنامه تماس گرفتیم جواب نداد، تماس اطاق فرمان را قطع کردند بعد از این که فهمیدند از برنامه ما هستند و بنده هم که به ایشان پیام دادم بنده را هم بلاک کردند. یکی از اسکان های که خواندم مآل اندیشی بود، احتمالا مال اندیشی گفتم مطلب از کتاب اقای پرنیا بود از شما عذر خواهی می کنم به هرحال در مورد ویژگی اخلاقی کمبوجیه بود که خدمت تان عرض کردیم و نصایحی که نسبت به کمبوجیه انجام شده بود.

بله درست است مآل اندیشی است یک بار دیگر این را ببینیم آن جا که نصیحت می کنند کتاب تاریخ ایران باستان اقای حسن پرنیا صفحه شماره 427 مآل بینی بر شیرین دارد، تصورات واهی، خیال پردازی رؤیا پردازی شیرین است ولی احتیاط از صفات حکما است.

آمدند این ها را به اقای کمبوجیه گفتند کمبوجیه به هرحال عصبانی و ناراحت شد. میان برنامه را ببینیم بر می گردیم مخالفین تماس بگیرند اگر موبد عزیز و بزرگوار زرتشتی خواست با برنامه تماس بگیرد و به سوال ما جواب بدهد در خدمت شان هستیم، اگر مبلغین زرتشی خواستند تشریف بیاورند ما مدت ها و ماهها است ده ها قسمت است که منتظر هستیم تماس بگیرند اگر فکر می کنید به آن سه تا سوال ما جواب دارید بفرمایید و اگر فکر می کنید نسبت به آن چه که ما داریم می گوییم نکته ای، نقدی و نقضی و مسئله ای است تشریف بیاورید بفرمایید تا بیننده ها با حقیقت آشنا بشوند.

(میان برنامه)

استاد حسینی:

بینندگان عزیز ممنون از همراهی تان. من دو مرتبه یک نکته ای را اصلاح بکنم در کتاب تاریخ باستان ایران اقای پیرنیا نکته ای که من عرض کردم من دوباره روی ترجمه اش یک اصلاح بزنم اقای دهخدا بر اساس آن چه که از نسخ خطی و دست خط ایشان باقی مانده است مآل بینی را گفته یعنی عاقبت سنجی؛ پس ترجمه این عبارت این طوری می شود مآل بینی بر شیرین دارد و احتیاط از صفات حکما است. یعنی آینده نگر باش، آینده بین باش باز همان نصیحت است ما دقت می کنیم مطالب درست به شما منتقل بشود به خاطر همین من نگاه کردم دیدم که گفته اند بر اساس یاداشتی که از مرحوم دهخدا وجود دارد مآل بینی به معنای عاقبت اندیشی است.

سراغ تماس های شما بینندگان عزیز و ارجمند برویم، آقا امیر از تهران سلام علیکم ورحمة الله

بیننده اقای امیر از تهران:

سلام استاد حسینی خسته نباشید، استاد حسینی من اول یک انتقاد می کنم

استاد حسینی:

بفرمایید

آقای امیر:

سلامت باشید. یک مورد این است که من آرشیو برنامه هایتان را نگاه می کنم ولی متأسفانه کیفیتش از لحاظ تصویر و از نظر صدا خیلی پایین است. یعنی هدفون و به فارسیش گوشی و این ها هیچ کدام جواب نمی دهد.

استاد حسینی:

اطاق فرمان دارد آنلاین در گوش من می گوید هزینه ای آپلود برنامه با کیفیت بالا هزینه سایت را خیلی بالا می برد و ما الان از لحاظ مالی امکانش را نداریم، این چیزی است که الان گفتند من به شما دارم می گویم.

آقای امیر:

قانع شدم، عرض به حضور تان چون برنامه تان از نظر محتوایی بسیار عالی است، همچنین برنامه ای در زمینه ای تاریخ ندیده بودم که مطالب را یک جا عنوان کند و پراکنده نباشد و هدفمندی وجود داشته باشد. حیف است شما که این قدر زحمت می کشید یک کار رسانه ای هم که می شود انجام داد از نظر من باید رویش انجام بشود.

استاد حسینی:

ان شاء الله که بشود همچنین اتفاقی بیفتد. فرمودند این کیفیتی که در سایت بار گذاری می شود کیفیتی است که متن کتاب بشود قابلیت مطالعه داشته باشد اما هزینه اش زیاد است اگر بخواهیم کیفیت بیشتری در سایت بارگذاری بکنیم ان شاء الله اطاق فرمان هم شنید، مسؤلین عزیز شبکه هم شنیدند خودم هم ان شاء الله منتقل می کنم مخاطبینی هم اگر می خواهند کمک بکنند بشنوند و اگر خواستند در این زمینه یاری رسان شبکه باشند. آقا امیر سوالی داشتید؟

اقای امیر:

قربان شما، عرض به حضور تان شما می فرمایید و در متن های تاریخی که می خوانید من خودم چون می روم چک می کنم مطلبی که شما ایرانی ها می فرمایید در آن متن پرشین نوشته یعنی اشاره به آن قوم و قبیله خاص دارد که آن موقع حکومت می کردند این برداشت اشتباه نزد هموطنان پیش می آید می گویند خب به هرحال چون ایرانی نوشته ما باید از آن دفاع کنیم به هرحال ایرانی بوده است.

استاد حسینی:

اقا امیر در مورد این بخش از سوال تان یعنی این متنی که من می خوانم یک چیز دیگر می خوانم؟

اقای امیر:

نه، شما همان متن های که در مورد تاریخ هخامنشیان نوشته شده

استاد حسینی:

گاهی ترجمه است.

اقای امیر:

بله.

استاد حسینی:

ترجمه است ممکن است اون مترجم پرشین را به ایرانی ها ترجمه کرده باشد.

اقای امیر:

بله دقیقا، حالا من این را می خواستم خدمت شما عرض کنم که زمان گذشته تا همین دویست، سیصد سال اخیر مفهوم ملیت ها و مرز بندی های جغرافیایی در کشورها به این صورت نبوده است اقوام حکومت می کردند حالا یک زمانی ساسانی ها، یک زمانی سلجوقی ها و یک زمانی آل بویه و این ها ولی خودشان هرکدام یک قلمروی داشتند این که بگوییم چون هخامنشیان ایرانی بودند پس باید از هر کار مثبت و منفی شان دفاع کنیم این اشتباه است. ایرانی نبودند یک قومی بودند که بر ایران حکومت می کردند اگر ایرانی به معنای ما بودند ما در نظر می گیریم به اقوام دیگر ایرانی رحم می کردند مادها را به قولی غارت نمی کردند، ازیان ایلام را غارت نمی کردند.

استاد حسینی:

بله، زمین گیر شدند و باقی مانده آن ها را هم درگیر شدند و همان جا را هم فتح کردند، نکته ای که دارید می فرمایید نکته ای درستی است از شما اقای امیر ممنون هستم

اقای امیر:

سلامت باشید یک نکته ای را هم عرض کنم یک اقایی هم که خیلی با شما مخالف است و یک درآمدهای هم از لحاظ مخالفت با شما، البته نه شخص شما بلکه با کلیت مفاهیم فرهنگی مخالف است به اقوام ایرانی توهین می کند، شیعه این قدر زحمت می کشد خون می دهد تا اقوام ایرانی را، اقوام ملل دیگر را که با ما ارتباط  فرهنگی دارند یک جا زیر یک پرچم جمع کند، این ها با همان چرت و پرت های شان مشکل ایجاد می کنند. مثلا ببخشید نمی خواهم به این برنامه توهین و یا چیز دیگری بشود واقعا در آن حد نیست که ایشان بخواهد بیاید با شما مناظره کند. طرف دارد می گوید من به قولی سردار رسانه هستم ژنِوْ را ژُنُو می گوید شما چطور سردار رسانه هستی اسم پایتخت و کشور را نمی دانی.

رئیس جمهور آذربایجان دارد روسی حرف می زند بعد ایشان می گوید این دارد به ترکی این حرف ها را می زند. شما حتی تشخیص نمی دهی این دارد به چه زبانی صحبت می کند.

استاد حسینی:

البته من خودم هم شده لغتی را خوانده باشم اشتباه باشد سعی می کنم اگر تذکر داده بشود درستش کنم مثلا نمونه اش همین امشب بود خیلی روی آن تاکید نمی شود کرد. البته ژِنو دیگر خیلی عبارت مشهوری است با ادعاهایشان همخوانی ندارد.

اقای امیر:

آخر ایشان می گوید من سردار رسانه هستم.

استاد حسینی:

بله نکته همین است آقای امیر سردار رسانه شان ما چند دقیقه برنامه رفتیم، سردار رسانه شان تیم برداشت آورد برنامه سازی، آقا این برنامه را بسازید نمی دانم شبکه اینترنتی و تلویزیونی راه بیندازید جواب و فلان... یک دانه جواب نتوانستند بدهند. یک کلیپ دادیم هنوز که هنوز است دنبال این هستند که آن را جواب بدهند. شما نشان دادید دیگر سردار رسانه!

ایشان گفته که من صدها هزار مخاطب دارم، حسینی مخاطبش کم است باشد چند نفر مخاطب دارد دو نفر من با دو نفر مخاطب این کار را کردم صدها هزار مخاطبت را این مدت شما مشغول کنید فقط بخواهید جواب آن مطلبی که من گفتم را بدهید. سردار بودنت کجا بود؟ سردار این است که با کمترین نیرو بتواند یک کاری برای طرف مقابل بکند.

اقای امیر:

عذر می خواهم مخاطب های چهارده پانزده ساله دیگر شاید منظورش این است.

استاد حسینی:

باشد چهارده – پانزده ساله باشند. بله با ادعایشان همخوانی ندارد. حالا نکات دیگری درباره ایشان است من نگهداشتم واقعا به چند تا از آقایان و برخی از دوستان آن را نشان دادم بسیار جا خوردند اگر لازم باشد من آن ها را میایم در یک کلیپ یا در یک برنامه مطرح می کنم آن وقت ببینید از آن به بعد چه بلایی سر مباحث رسانه ای شان می آید. فعلا من به دلایلی این کار را نکردم.

اقای امیر:

خیلی ممنون از صبر شما حالا با این حجم از اطلاعات و این ها این ادعا را واقعا مثل ایشان ندارید نمی دانم حالا تحصیلات ایشان چه است تخصص ایشان چه است؟ یک چیزی من بگویم خیلی جالب بود ایشان یک عکسی را نشان داد به قول خودش گفت داریوش کبیر که ما فهمیدیم حالا آن هم یکی از شخصیت های بابلی بوده که نسبت دادند

استاد حسینی:

بله تصویری که نشان دادند. بالاخره کسی که استدلالش ضعیف باشد ما این جا می آییم این قدر اسکن داریم نمی رسیم در یک برنامه اصلا نشان بدهیم بعد بعضی از آقایان می آیند یک تصویر سازی ذهنی شان را ملاک برای یک مبنا می کنند. یعنی اصلا همین که شما مبنای اعتقاد را پوک و پوچ بچینید باعث بدترین صدمه به آن اعتقاد می شوید. آقا فلان مسئول ایرانی را ببینید چهره اش... یک جا با این عکس این طوری می گفت این اصلا استدلال نیست این اصلا ملاک نیست. انسان بیاید عالمانه دقیق علمی تاریخ را بررسی کند حالا مردم ممکن است از یک چیزی خوششان بیاید و برایشان جذاب باشد ولی آن استدلال بعضی وقت ها سخیف است استدلال این قدر سخیف است که کل و اصل آن اعتقاد را یک جورهای زیر سوال می برد ممنونم از شما اقای امیر

اقای امیر:

سلامت باشید. خلاصه بحث ایشان این است که هرکسی ملی گرایی از نوع خودش دیگر هرکسی که متولد ایران بود و فارسی صحبت کرد هرکاری کرد و هر رفتاری داشت ما باید از او دفاع کنیم با ملاک های ایشان محمود خاوری هم قابل دفاع است!

استاد حسینی:

اگر بحث نژاد باشد بله.

اقای امیر:

آن شهید افغانستانی که به خاطر ایران شهید شد یا شهید عراقی این ها قابل دفاع نیستند برای ایران شهید شدند ولی قابل دفاع نیستند برتر نیستند ولی آن خاوری برتر است.

استاد حسینی:

بله سلمان فارسی را بیاید دفاع کند راست می گوید ایشان سلمان فارسی را بیاید دفاع کند. سلمان فارسی که ایرانی بوده در منطقه جی اصفهان!

اقای امیر:

ایشان از بیانات رهبر هم آن قسمت های که فکر می کند می تواند یک نکته ای در مورد عرایض خودش پیدا کند آن ها را می گوید

استاد حسینی:

این ها... وهابی ها و داعشی ها را هم می آیند نسبت به کلام قرآن در جایی استناد می کنند ولی یک جا آقا در مورد غیرت دینی صحبت می کند اصلا سکوت می کند. آقا در مورد عید مبعث همین چند روز گذشته نکاتی گفتند به نظرم کار این ها تمام شد آن چه که لازمه ای حرکتی که الان وجود دارد لازمه اش افزایش ایمان جوانان است نه این که سراغ اقای کمبوجیه و این ها بروی که این طوری بوده و فلان بوده است.

مخاطبان فکر نکنند می ترسیم ایشان اقای امید دانا را می گوید باز تکرار کنیم اقای امید دانا بروید مطالب ایشان را ببینید ممنونم از شما اقا امیر در پناه حق باشید

اقای امیر:

ممنونم خیلی لطف کردید خدا نگهدار

استاد حسینی:

اقای آرش از شیراز سلام علیکم، در خدمت تان هستیم آقای آرش.

بیننده آقای آرش:

سلام اقای حسینی اول درباره آن سه سوالی که پرسیدید، نبوت زرتشت، برای مثال ما می گوییم علی محمد باب کذاب بوده و پیغمبر نبوده است، و کسانی که پیروی از آن می کنند کافر هستند، و پیروان زرتشت هم که کذاب بوده باید قاعدتا کافر باشند، ولی بعضی از مراجع ایشان را در زمره اهل کتاب آورده اند.

استاد حسینی:

توضیح می دهم در این مورد.

آقای آرش:

بعد دو سوال کوتاه، یکی این که گفتار نیک و پندار نیک و پندار نیک سندش کجا است؟

استاد حسینی:

از اوستا می آورند، و سوال سوم تان؟

آقای آرش:

و یکی اینکه فروهر ماجرایش چیست؟

استاد حسینی:

اتاق فرمان مخالف داریم که پشت خط باشد؟ اگر مخالف نداریم بگذارید که من جواب بدهم. پس اجازه بدهید سوالات ایشان را جواب بدهم. بر اساس روایات من دارم می گوییم و خودم این را نگفتم، روایات ما این را می گوید و خلافش هم روایاتی نداریم، یعنی یک روایت ما تا حالا نتوانسته ایم پیدا بکینم که گفته باشد زرتشت پیامبر بوده است. سه روایت که در این مورد داریم، هر سه تکذیب نبوت است، چه آن روایتی که درباره مناظره حضرت امام رضا (علیه السلام) با موبد زرتشتی بوده، و گمان شما این بوده که نبی بوده، و چه آن روایت الإتجاه شیخ طبرسی؛ که در آن جا می فرماید: ادعای نبوت داشته است و ادعایش هم باطل بوده و دروغ بوده است.

سوال ایشان این بود، که شما می گویید که در بهائیت یک نفر آمده و ادعا کرده که من پیامبرم و البته که بالا تر از آن هم ادعا کرده اند، پیروانشان را مراجع حکم خاصی درباره شان صادر می کنند، چرا زرتشتیان را گفته اند اهل کتاب یا ملحق به اهل کتاب؟

مسأله به این خاطر است که اولا: بهاییت در چه دوره ای آمده و ادعا کرده است و در چه دوره ای پیامبر بوده و حتی بالا تر از پیامبر بوده؟ در زمانی که ختم نبوت اعلام شده، یعنی پیامبر خاتم آمده و هر شخصی ادعای نبوت داشته باشد قطعا باطل است، و کشف این ماجرا بسیار ساده است، یعنی این گونه نیست که بگوییم حالا ببینیم که این شخص نبی هست یا نیست، هر شخصی که ادعای نبوت بکند بعد از پیامبر خاتم قطعا دروغ گو است، پس راه برای پیروان این ها در قاعده بسیار ساده است.

دوم: مسأله بعدی این است که درمورد زرتشت و آیین مجوس واقعا پیامبر داشته اند، یعنی مجوسی ها واقعا پیامبر داشته اند، ایران باستان واقعا پیامبر داشته است ولی زرتشت ادعای بی جایی را در مورد نبوت خودش و در ادامه همان مطرح کرد، نه اینکه یک دینی را بیاورد به تنهایی و صرفا بیاید و بخواهد دینی را مطرح بکند بدون پشتوانه ای که واقعیت داشته باشد، یک زمانی یک شخصی ادعا می کند که خودش را در یک مسیری قرار می دهد و واقعیت این است که آن ها کتاب داشته اند و حضرت مجوس پیامبر ایران باستان کتاب داشته است و یک شخصی خودش را در آن راستا قرار می دهد، اما یک زمانی یک شخصی می آید اساسا بعد از ختم نبوت ادعای نبوت می کند، خیلی با یکدیگر تفاوت دارد، حالا اینکه زرتشتیان خودشان اهل کتاب هستند یا ملحق به اهل کتاب هستند این یک مسأله است، علامه مجلسی (اعلی الله مقامه الشریف) در کتاب شان نکته ای در این مورد دارد که چرا مجوس ملحق به اهل کتاب بوده است، عمده استدلال کسانی هم که اهل کتاب یا ملحق به اهل کتاب می دانند زرتشتیان را این است که آن ها واقعا یک پیامبری داشته اند، درمورد خود زرتشت نیست، درمورد پیروان آیین زرتشت است، یک آیینی که در ایران باستان پیامبری را داشته و یک شخص دیگر آمد و این را منحرف کرد، این دوتا بحث است که کاملا با یکدیگر متفاوت است.

اتاق فرمان آیا موبد زرتشتی تماس گرفته است یا خیر؟ خب پس اجازه بدهید من سوال بعدی ایشان را هم جواب بدهم. درمورد فروهر پرسیدند که این نماد فروهر چیست؟ همان پرنده یا موجودی که معمولا سه ردیف بال دارد که البته چهار ردیف هم در آثار هست، همان مثال معروف، چرا بخواهم توصیف بکنم، بگذارید من به شما این نماد را نشان بدهم، شاید عزیزانی که تازه به جمع ما پیوسته اند با این نماد آشنایی نداشته باشند. ملاحظه بفرمایید این نماد، نماد فروهر، این نمادی که معروف است و مشهور است، این نماد چیست؟ آیا اصلا ربطی به زرتشت دارد یا ندارد؟

ببینید یک احتمالی را مطرح کرده است جناب آقای موبد نیک نام درمورد این نماد فروهر، و این است که این نماد احتمالا یک نماد از آدم فضایی ها بوده است، حالا اگر خواستید از سایت ایشان این را می آورم که ببینید که ایشان چه گفته است، البته مطلبی که در سایت شان آمده در کتابشان به نوعی تحریف هم شده است ولی اگر این سایت ایشان باز بشود و بالا بیاید من از سایت ایشان موبد نیک نام مطلبی را نشان می دهم که به کتاب شان منتقل شده است ولی یک مقداری دست کاری شده است، سایت ایشان متاسفانه باز نشد، اما کتابشان را ببینیم، کتاب زرتشت و مزدیسنان پرسش و پاسخ هایی در شناخت دین زرتشت که آقای موبد کوروش نیک نام نوشته اند و اخیرا این کتاب را هم نوشته اند، فکر می کنم که جزء اولین نفر هایی بوده ام که این کتاب به دستم رسید شبی که کتاب به دستم رسید تا صبح داشتم کتاب را مطالعه می کردم. در صفحه 488 پرسش: آیا نگاره فروهر مربوط به زرتشتیان است؟ موبد نیک نام می خواهد جواب بدهد، تصویر فروهر که سنگ نگاره ها دیده می شوند با فروهر اوستایی که در باور سنتی زرتشتیان از آن یاد می شود با هم یکی نیستند، و هر کدام فلسفه جداگانه ای دارند. فکر می کنم مخالفی تماس گرفته اند. سراغ تماس ایشان برویم آقای لقمان سلام علیکم و رحمة الله.

بیننده آقای لقمان:

سلام علیکم خسته نباشید.

استاد حسینی:

زنده باشید آقای لقمان چند دقیقه طول کشید از زمانی که تماس گرفتید تا زمانی که روی خط بیایید؟

آقای لقمان صدای بنده را دارید؟ اتاق فرمان مجدد با ایشان تماس بگیرید لطفا، آقای لقمان می فرمایند پشت خط هستید، صدای بنده را دارید؟ هام صدای شما را بنده دارم، شما صدای بنده را نمی شنوید؟

اتاق فرمان لطفا با ایشان مجدد تماس بگیرید. با ایشان تماس بگیرید لطفا با این فرصتی که داریم، چون ایشان مخالف هستند، ما ان شاء الله بتوانیم در خدمت شان باشیم.

آقای موبد نیک نام در سایت خودشان احتمال بحث آدم فضایی بودن این نماد فروهر را هم مطرح کرده اند ولی الان سایت شان بالا نیامد، به نظرم تصویر سایت شان را گرفته ام و ان شاء الله نیاز شد من دوباره تصویر سایت شان را هم  می آورم و به شما بزرگواران نشان می دهم.

آقای لقمان سلام علیکم.

آقای لقمان:

سلام آقای حسینی خسته نباشید.

استاد حسینی:

سلامت باشید آقای لقمان شما مخالف هستید؟! چه مقدار طول کشید تماس گرفتید و در برنامه تشریف آوردید؟

آقای لقمان:

خیلی زود، دو دقیقه نشد.

استاد حسینی:

خدا را شکر، خدمت تان هستیم آقای لقمان.

آقای لقمان:

شما در برنامه قبلی تان فرمودید که کوروش کبیر بعد از فتح بابل بت پرستی را نه تنها نابود نکرد رواج داد، می خواستم بگویم آقای رائفی پور در یکی از سخنرانی هایشان برعکس این را گفته اند، گفته که در زمان کوروش پیامبری به نام حضرت دانیال فکر می کنم که بوده، و دوباره یک جریان دیگری گفته اند که کاهنان مردوک بر علیه حضرت دانیال اعتراض کردند و چاهی کندند یک تعداد حیوان درنده درون چاه انداختند و گفتند اگر بر حق است بفرستش درون چاه که اگر بر حق نبود این حیوانات درنده بخورند، مثل اینکه گفته اند شب تا صبح حضرت دانیال در چاه بوده اند و هیچ اتفاقی نیفتاد.

استاد حسینی:

آقای لقمان ما منشور کوروش را سخنان کوروش بدانیم یا ندانیم؟

آقای لقمان:

خودتان فرمودید که خود کوروش این را ننوشته است، شخص دیگری این را نوشته است.

استاد حسینی:

کتابت نکرده، ولی در زمان کوروش نوشته شد، درست است؟

آقای لقمان:

بله.

استاد حسینی:

زمانی که در منشور کوروش از بت مردوک تعریف و تمجید و تجلیل می شود، زمانی که مورخین دارند می گویند که کوروش پسرش کمبوجیه را در معابد در مقابل بت مردوک برد، اگر می خواهید باز سند های جدید هم نشان تان می دهم، و در آنجا رفته که تعظیم بکند به بت مردوک من این را چه کار کنم؟

آقای لقمان:

من می گویم که شاید این منشور را کوروش نگفته باشد، شاید بعد از کوروش نوشته باشند.

استاد حسینی:

خیر، با این شاید ها که نمی شود، منشور کوروش دارد در همان زمان وضعیت کوروش را می گوید و در زمان کوروش نوشته شده است و کسی نگفته است که بعد از کوروش نوشته اند، کسی همچنین ادعایی را مطرح نکرده است، آیا کسی را شما سراغ دارید که گفته باشد که منشور کوروش را بعد از کوروش نوشته اند.

آقای لقمان:

خیر، کسی را سراغ ندارم، ولی می گویم به گفته آقای رائفی پور..

استاد حسینی:

با این شاید ها ما نمی توانیم واقعیت تاریخی را تغییر بدهیم، یک منشور باقی مانده است، و حد اقل به امضاء کوروش رسیده است، همان جا دارد از زبان خود کوروش یک مسأله ای را اعلام می کند، شما می خواهید بگویید بعد از کوروش نوشته شد! بعد از کوروش هم کمبوجیه پسر کوروش پادشاه است، می خواهید بگویید که بعد از کمبوجیه نوشته شد باز داریوش دارد بر سر کار می آید در سلسله هخامنشیان، نمی شود این چنین استدلالی کرد، اگر منشور کوروش را بخواهیم نگاه بکنیم، البته بعضی ها هم گفته اند که خود کوروش نوشته است یعنی این مسأله هم هست که برخی ادعا کرده اند که خود کوروش نوشته است و برخی هم می گویند که، ملاحظه بفرمایید کتاب هخامنشیان، آقای ساقب فر هم این کتاب را ترجمه کرده، و آقای ساقب فر هم دقت به نسبت بالایی دارد در ترجمه این گونه متون و هم این که خودشان هم دیدگاهشان مشخص است، صفحه شماره 35، اسناد بابلی که پس از فتح بابل به دست کوروش تنظیم شده اند، یعنی به دست چه کسی؟ خود کوروش، درست است؟ یا در ادامه اش، صفحه شماره 36، در منشور کوروش که پس از فتح بابل به دست ایرانیان 539 تنظیم شده است، کوروش که می گوید معابد و محراب ها را در منطقه شوش و در شرق دجله ترمیم و دوباره برقرار کرده است. خودش دارد می گوید که من معبد راه انداخته ام، بت خانه راه انداخته ام، درست شد؟

آقای لقمان:

بله

استاد حسینی:

حالا این همه اسناد تاریخی می خواهیم چکار کنیم؟

آقای لقمان:

یک روایتی را هم آقای رائفی پور آورده اند...

استاد حسینی:

من با ایشان اختلاف نظر دارم درباره کوروش، این واضح است من بار ها...

آقای لقمان:

خب ما هم این را می گوییم که یک مناظره ای شما دو نفر داشته باشید

استاد حسینی:

ما بحثی نداریم آقای لقمان عزیز، من خودم بار ها با خود ایشان صحبت کردم، چون واقعا ایشان را یک پژوهشگر میدانم و با ایشان بحث کردم، صحبت کردم، ایشان دلائل شان را فرمودند، من گفتم، همین چند وقت قبل هم دوباره در رابطه با فتح بابل با ایشان صحبت می کردم و ایشان هم نظرات و دیدگاه های خودشان را دارند،‌ واقعیت این است که باید نگاه بکنیم نسبت به شواهد و استدلال ها به چه شکل و به چه صورت است، چه بسا کسی بگوید استدلال ایشان نسبت به این موضوعات قوی تر است، و این مسأله خاصی نیست که بگوییم شکاف اعتقادی است، خیر یک اختلاف نظر در یک مسأله تاریخی است خود مورخین هم در این مسائل اختلاف دارند، آقای لقمان درست شد؟

آقای لقمان:

بله

استاد حسینی:

آن دسته از باستان گرا هایی که به منشور کوروش افتخار می کنند به عنوان یک منشور حقوق بشر آن ها هیچ کاریش نمی توانند بکنند، مثلا ممکن است آقای رائفی پور بگویند اصالت منشور را من قبول ندارم. ولی آن باستان گرایی که به منشور کوروش استدلال می کند و افتخار می کند آن هیچ راهی ندارد که بخواهد این بحث مردوک را بپذیرد هیچ راه فراری ندارد دیگر.

آقای لقمان:

اینکه کوروش یکی از کاندیدا های ذوالقرنین در قرآن است چه؟

استاد حسینی:

من باز بر علیه این ادعا بسیار استدلال دارم، حالا اگر شما خواستید در جلسه بعد تشریف بیاورید، اگر استدلال ها را بیاورید باز من دانه دانه جوابتان را می دهم.

آقای لقمان:

باشه، ممنون. خدانگهدار.

استاد حسینی:

موفق باشید ان شاء الله آقای لقمان عزیز خدانگهدار شما باشد. یکی از اصلی ترین هایش همین است، قرآن می فرماید که ذوالقرنین از ابتدا یک فرد صالحی بوده است، اگر ما بخواهیم بگوییم که کوروش در آخر عمرش با حضرت دانیال آشنا شده باشند، باز با آن شخصیت از دیدگاه بنده مطابقت ندارد.

ممنونم از شما بینندگان عزیز و ارجمند و بزرگواران، مخالفی دیگر امشب هم تماس نگرفت درست است اتاق فرمان؟ ما همچنان منتظرشان هستیم، جلسات بعد هم منتظرشان هستیم مخالف تماس بگیرند، چرا مخالف تشریف نمی آورد در برنامه دیگر؟ یکی از دلائلش این است که ناامید هستند از اینکه بحثی که می کنند به موفقیت استدلال شان بخواهد بی انجامد، جلسات بعد مطلب زیاد است در رابطه با کمبوجیه خدمت تان عرض خواهم کرد، نمی دانم چند جلسه طول بکشد کمبوجیه چرا که ما معمولا تعداد برنامه هایمان درباره هر موضوع دارد بیشتر از آن حد تصور ابتدایی مان درمورد آن برنامه می شود، ولی می ارزد به نظر من که این زمان را بگذاریم یک بار هم که شده این موضوعات مهم را بدون روتوش پیگری بکنیم و قدم قدم با هم پیش برویم که ببینیم به شکل بوده، سعی هم این است که این مطالب و مسائل و آن ارکانی که مورد بررسی تاریخی است را در فضای دانشگاه می گوییم را این جا هم به شما نشان بدهیم ولو اینکه در خلال طرح یک موضوع باشد قاعده را هم این جا ان شاء الله برای شما به نمایش بگذاریم. متشکرم از شما عزیزان و خوبان، ممنونم از اینکه با ما همراه بودید، التماس دعا، یا علی مدد، خدانگهدار.


  
  • محمد عرب

    18 اسفند 1400 - ساعت 01:45

    بی نظیر و عالی.. خدا خیرتان دهد ان شا الله و امیدوارم خدای نکرده دست نفوذ نتواند این برنامه را متوقف کند‌

    0 1

تاریخ بدون روتوش>

اوستا بابل منشور کوروش کمبوجیه داریوش هخامنشیان افسانه هرودت باستانگرا