تاریخ بدون روتوش

قسمت پنجاه و یکم برنامه تاریخ بدون روتوش با کارشناسی آقای حسینی
موضوع : نقد و بررسی تاریخ بابل و کوروش


 بسم الله الرحمن الرحيم

عنوان برنامه: تاریخ بدون روتوش

موضوع برنامه: واکاوی در مورد تاریخ ایران باستان «ایرانی‌ها و اعراب»

تاريخ: 22/ 10/ 1400

استاد: آقای دکتر حسینی

بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم؛ عرض سلام و ادب و احترام خدمت شما بینندگان عزیز و ارجمند شبکه جهانی ولی عصر، شما بیننده دهمین قسمت از فصل دوم سلسله برنامه تاریخ بدون روتوش هستید. برنامه ای که سعی می کند تاریخ را بدون روتوش و بدون تعصباتی که معمولاً‌ در ارائه تاریخ وجود دارد تقدیم حضور شما عزیزان بکند و مطالبی را برای شما مطرح می کنیم که اگر قرار است و بنا است که شما مسئله ای تاریخی را منبع اعتقادی خودتان قرار بدهید با یک دقت بیشتری به آن نگاه بکنید و با تأمل بیشتری نسبت به مسائل تاریخی به آن ها بپردازید.

همین ابتدای برنامه خدمت شما عرض می کنم به علت مسائل فنی نمی توانید لپ تاپ بنده نمی توانید اسکن کتاب ها را ببینید اتفاق خوبی حاصل خواهد شد از این باب که زودتر سراغ تماس شما بزرگواران و بینندگان عزیز و ارجمند می رویم و دعوت می کنم باز هم مثل 51 قسمت برنامه تا الان اجرا شده 50 قسمت تقدیم حضور شما به صورت کامل ارائه شده.

بر اساس 50 قسمت برنامه ای که ما خدمت شما ارائه دادیم و از مخالفین دعوت کردیم که تشریف بیاورند از موبدان عزیزان زرتشتی که تشریف بیاورند نسبت به سوالات ما پاسخگو باشند از مبلغین زرتشتی که در برنامه تشریف بیاورند ما خدمت شان باشیم سوالات ما را جواب بدهند، یا از عموم زرتشتیان عزیز درخواست کردیم استدعا کردیم حتی بیایند در برنامه شرکت بکنند پاسخ ما را بخواهند بدهند باز هم از این ها دعوت می کنیم امشب سعی می کنیم فرصت وسیع تری را قرار بدهیم.

اتاق فرمان اولین موبد عزیزی که با برنامه تماس بگیرد به برنامه وصل خواهد کرد برای این که گفتگوی دو طرفه ای داشته باشیم ان شاء الله مبلغین زرتشتی هم اگر بودند با کمال میل امشب با فرصت بیشتری که داریم پذیرای آن ها خواهیم بود.

در فصل اول برنامه که 41 قسمت بود تقدیم حضور شما عزیزان شد 3 سوال اساسی در مورد زرتشت مطرح کردیم نه جسارت و بی احترامی در این 3 تا سوال است 3 تا سوال همه کس فهم و ساده است ولی پاسخ هایش پاسخ های مشکلی است، ما این را می دانیم ولی دلیل نمی شود این که پاسخ سوالاتی که ما پرسیدیم وقتی مشکل است برخی بیایند بگویند ما آمدیم جسارت و توهین کردیم و از این طور موارد. 3 تا سوال در مورد شخص زرتشت:

سوال اول گفتیم زرتشت کِه بود آیا پیامبر بود یا پیامبر نبود؟ شمای که می گویید ما زرتشتی هستیم پیرو زرتشت هستیم اصلاً‌ ببینیم خودتان در مورد زرتشت چه فکر می کنید؟ آیا خود زرتشتی ها به این نتیجه رسیدند زرتشت پیامبر بوده یا خیر؟ عرض کردیم نه، اسناد هم این جا نشان دادیم کلیپ ها را هم پخش کردیم که خود زرتشتی ها هنوز نمی دانند زرتشت، پیامبر بوده یا نبود؟

پس چطور می توانند بعد از این مسئله بیایند بگویند مسیحی ها، یهودی ها، مسلمان ها، بقیه کسانی که در ایران هستید بیایید پیرو پیامبر ایران باستان باشید که زرتشت است اصل نبوتش را چطوری می خواهید ثابت بکنید؟

مسئله دوم گفتیم شما گفتید زرتشت، ایرانی بود، ایرانی بود، ایرانی بود یک سوال ساده بر اساس اوستا می توانید بگویید زرتشت، کجا به دنیا آمده؟ نه مطلبی در هیچ یک از کتب مختلفی که اوستا را تشکیل می دهد نیامده. خیلی خب با آن کاری نداریم اصلاً محل فعالیت زرتشت بر اساس اوستا کجا است؟ ایرانویچ، ایرانویچ کجا است؟ یک سرزمینی که بعضی ها گفتند افسانه ای است.

ویژگی های ایرانویچ برای اوستا می گوید که با هیچ دوره ای از تاریخ زیستی بشر در ایران جور نمی آید که می گوید ده ماه یخبندان و دو ماه بسیار سرد؛ پس بر اساس اوستا، زرتشت ایرانی نبود شما می گویید ایرانی بوده بیاورید بینیم از کجا می خواهید ثابت کنید؟ مسئله سوم گفتیم زرتشت چه زمانی زندگی می کرد؟ برخی هایتان گفتید هم عصر برخی نقل ها که به اساس آن کتاب ها گاهی زرتشتی ها استناد کردند. گفتند در دوره کوروش زندگی می کرد 2500 سال پیش.

بعضی ها گفتند نه 3 هزار، 4 هزار، 5 هزار، 6 هزار، 7 هزار، 8 هزار، 9 هزار، 10 هزار یا 11 هزار سال پیش زندگی می کرد. چرا این قدر تفاوت در بین مورخین و زرتشتی ها در مورد سال، دهه، هزاره زرتشت وجود دارد؟ این یعنی این که چنین شخصیتی خیلی ابهام آمیز است و واقعاً قابلیت الگو قرار دادن را ندارد با این اختلافات عجیب و غریبی که در موردش وجود دارد.

گفتیم اگر ما اشتباه می کنیم ما که سوال پرسیدیم شما بیایید به ما پاسخ بدهید 3 تا سوال است بعضی از مبلغین زرتشت این قدر سر و صدا کردند، چند روز اخیر هم دارند زمین و زمان را به هم می ریزند برای این که به این 3 تا سوال نپردازند چرا این قدر دارید تلاش می کنید به مسائلی بپردازید که در آن حواشی هم هیچی برای گفتن ندارید؟

3 تا دانه سوال است بیایید جواب بدهید، می دانیم پاسخ نسبت به این 3 تا سوال سخت است ولی این 3 تا سوال برای شما یک سد در مقابل هجوم و تبلیغات علیه اعتقادات اسلامی و شیعه است. از این به بعد شما تا بخواهید به یک بچه شیعه که برنامه ما را دیده بیایید بگویید چرا زرتشتی نمی شوی می گوید این 3 تا سوال ما را برو در برنامه تاریخ بدون روتوش جواب بده، تا بفهمیم که واقعیت چه است تا زمینه فراهم بشود تا بخواهیم زرتشتی بشویم. تا این جا که در فصل اول عرض کردیم.

 نکته بعدی این بود که ما گفتیم فصل 2 را شروع می کنیم و قسمت 10 از فصل دوم را داریم تقدیم شما می کنیم گفتیم تاریخ ایران باستان را جدای از بحث زرتشت بگذارید که هنوز با زرتشت کار داریم، ولی تمرکزمان مثل دوره قبل نیست. جدای از بحث صرفِ زرتشت، تاریخ ایران باستان را هم بدون روتوش مرور کنیم ببینیم که قضیه از چه قرار است؟ فریادهای که می بینید برخی دارند به خاطر برنامه ما می زنند به این خاطر است می گویند چرا بدون روتوش تاریخ را ارائه می دهید بیایید روتوش کنید بیایید دروغ بگویید بیایید غلو کنید بیایید همان دروغ های که گفتند را بگویید چرا دارید واقعیت را می گویید؟

این وسط بعضی ها داشتند از این واقعیت ها سوء استفاده می کردند برای بحث های اعتقادی، برای اعتقادات خودشان، برخی ها از این مباحث سو استفاده سیاسی علیه کشور می کردند وقتی که اساس آن ها مورد نقد قرار بگیرد روال کارشان به هم می ریزد و ما هم خوشحال هستیم از این که روال کارشان را به هم می زنیم از این بابت که این ها جلوی کشور و اعتقادات جوان ها ایستاده بودند اِبایی که نداریم از این که بگوییم خیلی خوشحال هستیم.

گفتیم ما قضیه فتح بابل را به عنوان یک نمونه و اسطوره ای از تاریخ که در یک برهه بسیار آن هم از تاریخ ایران آمده مطرح بکنیم دوره هخامنشیان دوره مهمی است تنها دوره تاریخ و شروع تاریخ ایران نبوده ولی دوره مهمی بوده، به نسبت دوره های قبل تر از خودش، گزارش های تاریخی که از دوره هخامنشیان داریم تعدد و تنوع بیشتری دارد و در بین پادشاهان هخامنشی، کوروش سرآمد این پادشاهان محسوب می شود.

در بین اعمالی که کوروش انجام داده بر اساس کتیبه ای که اخیراً هم در بابل پیدا شده است در عراق کنونی آن جا نکاتی را از جانب آقای کوروش گفته اند، برخی اسمش را منشور حقوق بشر گذاشته اند برخی ها به این عنوان ایراد دارند به هر حال بعد از این که این منشور در بابل یافت شد که فرمان کوروش بوده است، یا فرمانی بوده است که نوشته شده و به تنفیذ و تأیید کوروش رسیده است به بحث کوروش در تاریخ ایران بیشتر پرداخته شده است.

گفتیم ببینیم بابل، چطوری فتح شد؟ این بابلی که برخی ها می گویند بدون هیچ جنگ و درگیری فتح شد به استقبال کوروش رفتند، گفتیم این بابل چند تا ویژگی داشت شروع کردیم دانه دانه ویژگی ها را گفتیم اسناد مختلفی را برای این ویژگی ها نشان دادیم گفتیم کاهنانی در بابل بودند به مسئولانی که در بابل بودند خیانت کردند یکی از دلایلی بود که باعث شد وقتی که به بابل حمله شد عکس العمل، متفاوت با جاهای دیگر باشد که به آن جا حمله می شد.

هرچند همان جا هم برای فتح بابل جنگ بوده است قبل از بابل جنگ و درگیری شروع شد گفتیم مردم بابل از جنگ و درگیری های که قبلش بود زخمی و خسته شده بودند یعنی توان شان مثل توان یک کشوری که آمادگی برای جنگ داشته باشد نبود. خیلی از مردم بابل بومی نبودند برخی از مورخین گفتند که در بابل، کوروش جاسوس داشت این ها در آن جا نفوذ کرده و زمینه را فراهم کردند.

ارابه های جنگی در زمان کوروش ساخته شد که این ارابه های جنگی مجهز به 4 داس بود که این ها می توانست به اصطلاح عمومی جمعیت نظامی که در مقابل قرار می گرفت درو بکند، این ابزار جنگی و نظامی خیلی کمک می کرد به این که بتوانند سپاهیان پیش بروند کنند یا حداقل از مقاومت طرف مقابل جلوگیری بکند. تاریخ گفته است مردم بابل به جز حمله کوروش، دو تا حمله دیگری که به آن ها شد مقاومت چندانی نشان ندادند برخی گزارش های تاریخی این را می گوید.

از اوپیس درگیری های بابل شروع شد اصلاً سپاه نظامیان بابل یک بخشی شان در اوپیش بودند آن جا درگیری و جنگ بود بر اساس گزارش های تاریخی کشت و کشتاری راه افتاد بعد از آن، بابل فتح شد اوپیس بیرون از بابل بود و بعد از این که در اوپیش درگیری نظامی بین هخامنشیان و سربازان بابلی اتفاق افتاد جنگ بالا گرفت کشت و کشتارهای زیادی در آن جا اتفاق افتاد بعدش به سمت بابل آمدند.

یعنی قبل از این که به بابل برسند جنگ با نظامی ها شروع شده بود و کشت و کشتارهای بسیاری بر اساس گزارش های تاریخی راه افتاده بود. از طرفی دیگر در بابل، آقای کوروش به عنوان یک منجی معرفی شده بود شما تصورش را بکنید بخشی از مردم که آمدن این سپاه را آمدن سپاه منجی شان می دانستند چه دلیلی داشت بخواهند مثل سایر مناطق که به آن ها حمله می شود مقاومت و استقامت بکنند که البته این را یهودی ها در بابل راه انداختند که آقای کوروش منجی است.

حکامی که در آن جا بودند از ضعف خاصی در مقابل دیگران برخوردار بودند و یک سری کارهای انجام دادند در تاریخ وقتی شما اوراق تاریخی را مرور می کنید در کتب درسی هم گاهی این ها تکرار می شد، بی کفایتی پادشاهان و مسئولان یکی از دلایلی بود که به سقوط آن حکومت و تمدن می انجامید در بابل هم چنین وضعیتی گزارش شده است.

بابل متحد نداشت و اطرافش جای نبود که بخواهد در هنگام حمله به بابل بیایند از آن دفاع بکنند. بعد از آن آمدیم در مورد بحث یهود در بابل نکاتی را گفتیم که خیلی مسئله مهمی است. قضیه یهود در بابل نکاتی خیلی مهم و کلیدی در تاریخ است که اگر حل بشود بسیاری از مسائل روشن خواهد شد. نکاتی را در مورد یهود در بابل گفتیم و گفتیم کسانی که یهودی بودند در بابل بودند آیا واقعاً اسیر بودند در بابل بودند یا نه؟ می توانید به آرشیو مراجعه بکنید ملاحظه بفرمایید که در مورد چه نکاتی گفتیم.

اما گفتیم یک نکته خیلی مهم در برنامه مان می خواهیم اعلام بکنیم و شواهد متعددی یک جاهای تصریح تاریخ و یک جاهای شباهت متعددی برایش داریم و آن هم این است که آقای کوروش در بابل وقتی با یهودیانی که از بیت المقدس، از اورشلیم به بابل آمده بودند مواجه شد بر خلاف آن چه که معروف است و گفته می شود کوروش یهودی ها را از بابل آزاد نکرد، کوروش به نحوی یهودی ها را از بابل اخراج کرد.

آقای حسینی آیا کار بدی بود یا کار خوبی بود چه بود؟ آن چه که اعتقاد شخصی من نسبت به این مسئله است این است که آقای کوروش کار هوشمندانه ای انجام داد قوم لجوج و عنودی را که این ها دائم بهانه می‌ آوردند وضعیت و کارنامه شان در دوره پیامبران مشخص بود الان هم که وضعیت شان مشخص است. البته گفتم وقتی یهود در این برنامه می گویم یا‌ آن یهودی های را می گویم که در بابل بودند منظورم آن یهودی ها است یا یهودی های هستند که ظالمین و مظلوم نما هستند و در دنیا حضور دارند.

آقای کوروش دید با یک منطقه ای مواجه است منطقه بابل، یک منطقه بسیار حاصل خیز، منطقه ای اقتصادی، منطقه ای است که وضعیت خوب و مطلوبی دارد برای چرخاندن وضعیت اقتصادی سرزمین های که تحت کنترل هخامنشیان است. اما در این منطقه یهودیان فراوانی هم دارند زندگی می کنند آقای کوروش سیاستی که در پیش گرفت اخراج این یهودی ها بود. چند کار کرد من قبل از این که استدلال ها یا قرائن جدیدم را امشب بخواهم خدمت شما عرض بکنم این را بگویم که در جلسات قبل گفتیم الان هم مصدر جدیدی برایش معرفی خواهم کرد.

تاریخ بابل را عمدتاً مورخین، چه مورخین مسلمان چه مورخین غیر مسلمان تحت تأثیر تورات یهودی نوشتند. چون در تورات، به قضیه یهودیان بابل قبل از حمله کوروش و بعد از حمله کوروش پرداخته شده به عنوان یک کتاب در موارد متعدد متأسفانه مورد اعتماد مورخین قرار گرفته و حتی مورخین مسلمان تحت تأثیر تورات قرار گرفتند. ما کتاب تورات اصلی را مقدس می دانیم کتاب آسمانی می دانیم اما این تورات، تورات تحریف شده است. توراتی است که یهودی ها دست بردند تغییر دادند همان جای که تغییر ندادند

(يحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَوَاضِعِهِ)

سخنان را از جاي خود، تحريف مي‌کنند

سوره نساء (4): آیه 46

چند تا مصدر برایش ببینیم که تاریخ، تحت تأثیر تورات بوده، کوروش در بابل کتابی است نوشته آقای علی قلی محمودی بختیاری قبلاً این ها را به شما گفتم خیلی زود رد می شود فراموش کرده بودم که لپ تاپم را اتاق فرمان نمی تواند نشان بدهد. در کتاب کوروش کبیر جناب آقای شاپور شهبازی، در کتاب ایران کهن آقای آقاسی، در کتاب تاریخ امپراطور هخامنشیان پروفسور پیر بِریان و در چند کتاب دیگر مسئله به صراحت آمده است که تاریخ نگاری بابل، تحت تأثیر تورات بوده.

ما گفتیم می خواهیم این را کنار بگذاریم با یک دید دیگر نگاه بکنیم یعنی فقط تاریخی که از فیلتر تورات گذشته را نگاه نکنیم، اولاً یک مورخی داریم که در اورشلیم به دنیا آمده است نسبت به این مسئله تصریح کرده بود که آقای کوروش یهودی ها را از بابل اخراج کرد، دستور داد که جمع کنید از این جا بروید. یوسیفوس یهودی همان مورخ معروف و مشهوری است که این مسئله را گفته.

برخی ها گفتند یوسیفوس متولد سال 37 میلاد و متوفای 100 میلاد است یعنی مال قرن اول میلادی بوده، در کتاب تاریخ خودش که تاریخش هم به اسم خودش نامگذاری شده مثل تاریخ طبری که به اسم خودش معروف و مشهور است ایشان می گوید کوروش دستور اخراج داد. دیدید وقتی هم می خواهند در مورد کارهای کوروش در بابل بگویند عمدتاً فرمان کوروش می گویند. چه فرمانی؟ منطقه بابل، تحت تصرف کوروش، منطقه اورشلیم هم چون زیر مجموعه بابل محسوب می شد هر چند یهودی ها فرماندهی خودشان را داشتند ولی با سقوط بابل منطقه اورشلیم هم سقوط کرده بود یعنی عملاً اورشلیم به یکی از استان های حکومت بابل تبدیل شده بود. کوروش دستور به چه کسی داده؟ خودش پادشاه است، تمام قدرت و تمرکز قدرت و ثروت دست کوروش است به چه کسی دستور داده؟ این ضمیر دستور، به چه کسی بر می گردد؟ همه حرف ما این جا این است. دستور به چه کسی بود؟

فرمانده هان و مسئولانش مال خودش بودند دستور، آیا به یک فرمانده یا یک شهرداری بود که یهودی ها را می توانی آزاد بکنی یا نه دستور به یهودی ها بود که شما باید از بابل بروید. ما دومی را می گیریم که مستند هم برایش داشتیم. آقای کوروش به خود یهودی ها دستور داد که از بابل بروید در کنارش چه کار کرد؟ دستور صادر شد آقایان یهودی جمع کنید از بابل بروید.

یهودی های که در بابل بودند بانکداری راه انداخته بودند، نبض تجاری را در بابل در دست گرفته بودند کارهای اقتصادی مهمی را انجام می دادند همه یهودی ها خوش نداشتند که بخواهند به اورشلیم بر گردند. یهودی ها در این زمینه که بخواهند بر گردند تأخیر و تعلل کردند در این که بخواهند بر گردند در اوراق تاریخی نشان دادیم متعدد که یهودی ها گفتند سرزمین حاصل خیز پر زرق و برق بابل را ما رها کنیم به خرابه های اورشلیم برویم این ها معتقد هستند ویران شده بود.

در کنار دستوری که کوروش داد یک سری سیاست ها گذاشت یکی اش این بود که بت خانه ها را در بابل که مدتی بود از جانب حاکم جدید بابل مسدود شده بود، آقای کوروش دستور داد این بت خانه ها را باز کنند این محل ها پرستش بت را دوباره اجازه بدهند که بت پرستان آن جا بروند بت پرستند. از طرفی یکی از مسائلی که یهودی ها را در بابل اذیت می کرد بت پرستی مردم و سست شدن اعتقادات بقیه یهودی ها بود، ناراحت بودند می گفتند چرا باید این جا بت خانه خاه باز باشد و مردم بروند بت بپرستند؟ این مخالف اعتقاد و آموزه های دینی ما است.

یکی از دلائلی که کوروش دستور داد این بت خانه ها در بابل احیاء بشوند باز بشود کاهنان به سر کار خودشان بر گردند، ما معتقد هستیم این سیاستی بود در پیش گرفت برای این که یهودی ها آسایش و آرامش قبل را در بابل نداشته باشند و این بشود یک اهرمی فشاری برای این که آن بخواهند بر گردند. این یک اهرم فشار برای برگشت یهودی ها بود دستور خود کوروش یکی دیگر از اهرم های فشار بود.

یک سری سیاست های تشویقی آقای کوروش گذاشت چه کار کرد؟ گفت اورشلیم خراب شده من از ذخائر پادشاهی، از هزینه های ساختار سلطنتی خودم این طوری بخواهیم یک تعبیر خیلی ساده بگوییم از پول سلطنتم، سیستم پادشاهی ام هزینه بازسازی بیت المقدس را به شما می دهم، فقط بر گردید و هزینه ها را شروع کرد پرداخت کردن البته این کامل نشد آقای کوروش جلویش را گرفت اسناد تاریخی در این مورد است. ان شاء الله جلسات بعد از لپ تاپم نشان می دهم

آقای کوروش دیگر چه سیاستی گذاشت؟ آقای کوروش گفت بیت المقدس برای تان آباد می کنم، یهودی های که در بابل هستند می خواهند به اورشلیم بر گردند نیروهای نظامی این ها را اسکورت کنند تا خود اورشلیم ببرند همراه این ها بروند یعنی تحت الحفظ یهودی ها را از بابل به اورشلیم برد، این یک سیاست دیگر آقای کوروش بود تسهیل در بازگشت یهودی ها؛ یک فرصت هم به آن ها داد گفت شما یک سری اموال این جا دارید می خواهید ببرید یک فرصتی هم به یهودی ها داده شد تا بر گردند.

دیگر چه سیاستی به کار گرفته شد؟ این بود در عین حالی که آقای کوروش گفت من هزینه بازسازی بیت المقدس را به یهودی ها می دهم شما بر گردید به آن سرزمین بروید یهودی های که داخل بابل بودند باید بخشی از هزینه بازسازی را پرداخت می کردند. یعنی آقای کوروش یک کاری کرد که فرمانش اجرائی بشود این ها تحت یک سیاست بود.

برخی از مورخین دیدم قضیه این که کوروش یک سیاستی داشت این را در مورد برگشتن این ها مطرح کردند منتها نسبت به مسئله این طور که ما داریم می گوییم خیلی صراحت نداشتند. آقای دکتر شروین وکیلی که نام آشنا است ایشان در کتاب خودشان تحت عنوان کوروش رهایی بخش یک مطلبی را مطرح می کند. ایشان می گوید در آن فرا خوانی که (ما گفتیم دستور بود) فرا خوانی که برای ترک بابل و بازگشت به فلسطین دیده می شود و قاعدتاً در امتداد سیاست کوروش برای کوچاندن تبعیدیان به مرزهای مصر بوده دکتر شروین وکیلی استفاده کردند می گوید در این کوچ دادن یک سیاستی بود می خواست به سمت مرزهای مصر بفرستد. داستان اورشلیم و مصر و بابل به دوره های قبل ترش بر گردیم موضوع تاریخی است اما ایشان می گوید یک سیاستی بود. آقای کوروش خواست یهودی ها را به آن سمت بر گرداند.

جای دیگر هم داریم بعداً مستندات را خدمت تان عرض خواهم کرد. پس این سیاست ها در پیش گرفته شد کوروش عملاً یهودی ها را از بابل اخراج کرد که به اورشلیم بر گردند هم دستور به خروج وجود داشت و هم سیاست گذاری های که آن ها را تقویت می کرد برای این که بتوانند بر گردند و مورخین عمدتاً می گویند برخی از یهودی ها با همین سیاست به آن جا بر گشتند، برخی ها هم گفتند آقای کوروش بعد از یک مدت، دلائلی ساخت و ساز اورشلیم را متوقف کرد با این که ابتدای کار شروع کردند این کار را انجام دادن این خودش ایجاد انگیزه برای یهودی ها بود که از بابل خارج بشوند آقای کوروش این کار را متوقف کرد. دیگر بیت المقدس آباد نشد تا زمان داریوش دوم که آمدند آن را تکمیل کنند برخی از مورخین این را گفتند. تا این جا یک خلاصه و تحلیلی بود که جامع خدمت تان عرض کردیم.

 اما نکته دوم که امشب می خواهم خدمت تان عرض بکنم منابع تاریخ برای بررسی تاریخ ایران باستان داریم برخی از این ها دوره به دوره قابل تقسیم بندی است اگر ما بخواهیم دوره هخامنشیان را مطالعه بکنیم عمدتاً 3 تا منبع بیشتر نداریم.

1. همان منابع تاریخی و نوشته های تاریخی مورخین است که برخی از کتاب های تاریخی مورخین ایرانی نوشته اند برخی های را یونانی ها نوشته اند مورخین مختلف آمدند پرداختند تقدم و تأخر زمانی متفاوتی هم دارند.

2. آن چیزهای است که از مکتوبات باقی مانده است مثلاً شما بخواهید مطالعه تاریخی داشته باشید کتیبه های که در گنج نامه همدان باقی مانده. کتبیه های که در جاهای مختلف کشور باقی مانده است، را روی کوه ها نوشته اند این نگاره ها معمولاً محدودیت هم دارند ولی به عنوان مستندات تاریخی به آن استناد می شود.

3. در مورد هخامنشیان منبع سوم الواح یعنی لوح های است که از دوره هخامنشیان باقی مانده است تعداد این لوح ها چند هزار لوح گلی است که باقی مانده. برخی ها گفتند موقعی که هخامنشیان، بنای پاسارگاد را داشتند می ساختند که ظاهراً در دوره هخامنشیان تکمیل هم نشد هنوز هم وقتی شما مراجعه بکنید یک سری جاها می بینید مشخص است این ساختمان ها تکمیل نشده است.

در آن دوره لوح های که قبلاً‌ گلی بوده است رویش می نوشتند در بین دیوارها می گذاشتند و بر اساس اعتقاد برخی ها که می گویند اسکندر حمله کرد و تخت جمشید را به آتش کشید وقتی که این دیوارها به آتش کشیده شد این الواح در بین دو تا لایه دیوار بودند چون از جنس گل بودند پخته شدند و این به استحکام این ها کمک کرد و به خاطر همین تا دوره ما باقی ماندند.

برخی از این نوشته ها، نوشته های حکومتی است برخی از نوشته ها، نوشته های اقتصادی و مالی است. اوضاع اقتصادی دوره هخامنشیان را می تواند تشریح بکند. اوضاع اجتماعی و فرهنگی شان را حتی برخی جاها می تواند برای ما نکاتی در موردش داشته باشد بتوانیم به تحلیل برسیم. کتاب از زبان داریوش را که پروفسور هاید ماری کوخ نوشته بر اساس این الواح نوشته شد.

برای من عجیب است چرا باید یک همچنین کتابی در بازار تقریباً‌ نایاب یا کمیاب باشد؟ فایل پی دی اف آن هست ولی خود کتاب را من چند جا رفتم از چند کتابفروشی که آثار ایران باستان و زرتشتی ها را به فروش گذاشته بودند به سختی گیر آوردم باز از آن طریق نتوانستم کتاب از زبان داریوش را به دست بیاورم از طریق دیگری به دست آوردم.

این الواح حدود 90 سال قبل به خارج از کشور به صورت امانی برده شد یعنی امانت دادند که در مورد این الواح مطالعاتی صورت بگیرد بعد به ایران بر گردد. تعداد زیادی از این الواح هنوز باز نگشته است و در آمریکا است. نماینده جمهوری اسلامی در سازمان ملل روز گذشته اشاره ای نسبت به این موضوع داشتند این الواح مال ایران است بر گردانید شما قرار بود امانت نگه دارید به این کار دزدی می گویند ایشان گفت من دارم می گویم.

به عنوان یک شیئ که موقتاً در دست آن ها قرار بوده باشد و به سرعت بر گردد تحویل داده شده ده ها است که این الواح ایرانی را در کشور خودشان نگه داشتند (دزدی) باید بر گردانند ما این تعبیر را استفاده می کنیم به خاطر این که دارند استفاده خودشان را از آن الواح می برند، در حالی که مال این کشور، مال این مرز و بوم است.

سوال من این جا این است و خدا را گواه می گیرم دارم این را از روی دلسوزی عرض می کنم این الواح برای ما خیلی از نکات را می توانند روشن بکنند، خیلی از گره های نکات تاریخی را می توانند باز بکنند چه بسا بتوانند برخی از نظرات ما را در مورد ایران باستان تغییر بدهند. چرا عزیزان و بزرگواران و موبدان زرتشتی مستقلاً پی گیر بازگشت این الواح نیستند؟

باستان گرائی زرتشتی ها مشخص و بیّن و بارز است این که نماینده رسمی جمهوری اسلامی بخواهد در سازمان ملل صحبت بکند این یک نوع ورود و یک جنس ورود است، این که موبدان عزیز زرتشتی، انجمن موبدان تهران بیایند موضع بگیرند رسماً درخواست بکنند اصلاً زرتشتی های خارج از کشور که دلسوز هستند. لوح های هخامنشیان مال این کشور و مرزها است چرا این ها را بر نمی گردانید؟ اجازه بدهید بر گردد داخل کشور، کارهای مطالعاتی رویش انجام بشود یافته های جدیدی در موردش پیدا بشود، در مورد مسائل اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، جغرافیایی باید روی دوره های مختلف ایران باستان مطالعه بشود دست ما در بحث منابع باز می شود.

آیا برخی از آقایان دوست ندارند به این دلیل که حقایقی در مورد ایران باستان باز هم افشاء خواهد شد به خاطر همین خیلی دوست ندارند این الواح بر گردد آن یک بحث است ولی اگر واقعاً‌ این طوری دارید فکر می کنید تعصب تان واقعاً بی جا است. اما اگر نه برخی ها بی خیال هستند اهمیتی برای این مسئله قائل نیستند ما داریم تلنگر می زنیم آقایان بیایید مطالبه بکنید این الواح به ایران بر گردد چند هزار لوح گِلی است.

بسیاری از اطلاعات قطعی را می تواند به ما بدهد یک زمان یک کسی مورخ است می آید یک کتابی می نویسد مورخ در حد مورخ بودن و کتاب تاریخی بودن مطلبش اعتبار دارد، لوح به عنوان یک مستند غیر قابل تردید گاهی اعتبار دارد مورخ ممکن است یک جای اشتباه بکند ولی وقتی که شما لوح گلی از دوره خود هخامنشیان دارید اگر ترجمه درستی بتوانید از آن داشته باشید دیگر به یک منبع دسته اول رسیدید.

کوشش بکنید این ها بر گردد ببینیم چه خبر بوده؟ چرا همچنین کاری نمی کنید؟ از عزیزان زرتشتی، از انجمن موبدان تهران، از شخص بزرگواری که ما برای ایشان قائل هستیم و جویای احوال شان هم هستیم جناب دکتر موبد اردشیر خورشیدیان بیایید مطالبه بکنید الواح دوره هخامنشیان به کشور بر گردد. این ها مال این سرزمین است. این ها دارایی های تاریخی این سرزمین است هر آن چه که در این الواح آمده باشد خوب یا بد آن ارتباطی با دشمن ایران ندارد ما باید بدانیم تاریخ خودمان چه بوده است؟

امیدواریم که این موضوع پی گیری بشود خیلی دوست دارم یک شب خدمت شما اعلام بکنیم که این الواح بر گشته است و در کشورمان ما شاهد تکمیل و بازگشت این الواح هستیم و از این طریق هم بتوانیم نسبت به گذشته خودمان اطلاعات و علم دقیق تری پیدا بکنیم چه بسا دیدگاه های ما بر اساس آن الواح یک جاهای باید مورد تجدید نظر قرار بگیرد.

خیلی هم خوب است و ما استقبال می کنیم ملاک ما حقیقت است ملاک ما تعصب و شعار نیست صرفاً احساسات ملی و قومیتی نیست. هیچ مخالفی تا الان تماس نگرفته اگر تا الان تماس گرفته بود ما میان برنامه را حذف می کردیم مستقیم ایشان را داخل استودیو وصل می کردیم اما چه کار کنیم که هنوز تماس نگرفتند. من نمی دانم به چه زبانی از مخالفین بخواهم که در برنام شرکت بکنند؟ آن دسته از آقایانی که فقط صرفاً‌ با کامنت قهرمان هستند و ابزارشان هم چیزی جز توهین نیست.

حالا از این بابت به ما توهین می شود طبیعتاً ناراحت می شویم به خاطر حسی که هر انسانی دارد نسبت به این که به او توهین بشود نمی آییم بگوییم ناراحت نمی شویم؛ ولی از یک جنبه ای خشنود هستیم که واقعیت دارد برای خیلی ها نمایان می شود و آن ادعای گفتار و کردار و پندار نیک است هرچند با هزینه این تهمت ها و توهین ها باشد به رخ دارد کشیده می شود، آن هم به نفع ما است در زمینه های مختلفی آقایان بازی را باختند در تبلیغات، خودشان را باختند در زمینه علمی باختند در زمینه اخلاقی باختند در زمینه رسانه ای هم باختند.

چند شبانه روز است شما دارید تلاش می کنید یک کاری بکنید که مخاطبین ما از این 3 تا سوال را از شما نپرسند و به سمت این 3 تا سوال نروند هر چه دوست داشتید تهمت زدید خودتان هم دارید به این تهمت ها می خندید هر چه ادبیات و قاموس ادبی تان بود توهین کردید. سوال های ما را جواب دادید یا جواب ندادید؟

تمام این حرف های که زدید تمام این توئیت های که زدید تمام این مطالبی که منتشر کردید و کلیپ های که ساختید تمام این وُیْس چت های که داشتید تمام برنامه های زنده که داشتید همه را یک جا بریزید عصاره اش دو کلمه جواب به یک دانه از سوالات ما بود یا نبود؟ نبود باختید بد هم باختید. میان برنامه را ببینیم و بر گردیم خدمت شما عزیزان باشیم.

 (میان برنامه)

استاد حسینی:

 در خلال میان برنامه به دوستانم عرض کردم واقعاً مخالف نیامده؟ شاید باورش سخت باشد به خاطر همین بعضی از بیننده ها با ما تماس گرفتند و گفتند می خواستیم امتحان کنیم ببینیم شما واقعاً مخالف روی خط برنامه می آورید یا نه؟

چرا هیچ کدام از این مخالفین نیامدند؟ اوائل فصل اول برنامه تاریخ بدون روتوش چند نفری یک مقدار سعی کردند ولی سعی شان خیلی نتیجه نداد ولی این دلیل نمی شود اصلاً نیایید و این قدر عرصه را بخواهید خالی بگذارید و ما یک طرفه بخواهیم صحبت بکنیم خودمان نمی پسندیم. تشریف بیاورید نکات تان را بگویید ایرادات تان را مطرح بکنید نسبت به سوالاتی که ما پرسیدیم پاسخ بدهید. تا قبل از این، برخی از مورخین، برخی از این مبلغین این همه سر و صدا تبلیغات برای آیین زرتشت داشتید بعضی هایشان مورخ هم بودند می‌ آمدند حداقل خودشان را مورخ معرفی می کردند پس چه شد؟ شبکه، شبکه شیعه بیایید این جا تریبون در اختیار شما است مخاطب دارد می شوند بیایید با استدلال ما را محکوم کنید بیایید نسبت به سوالات ما پاسخ بدهید بیایید نشان بدهید مطالبی که ما داریم می گوییم پاسخ دارد یک نفر پیدا نمی شود بیاید نسبت به این 3 تا سوال ما جواب بدهد؟ می دانیم کار برای تان دشوار است.

ما حقایق تاریخی را گفتیم اتاق فرمان به من گفتند واقعاً یک دانه مخالف هم نیست یعنی یک کسی بگوید من به عنوان مخالف تماس گرفتم می خواهم نسبت به سوالات جواب بدهم یک نفر هم نداشتیم که بخواهد تماس بگیرد. یکی از دوستان فرمودند من گفتم پاسارگاد در زمان هخامنشیان تکمیل نشد منظورم تخت جمشید بود.

بله اگر من پاسارگاد گفتم اشتباه لفظی بود تخت جمشید در زمان هخامنشیان بعدش هم حتی تکمیل نشد هنوز هم یک جای ناقص مانده است عذرخواهی می کنم. یک کلیپی هم در تخت جمشید ضبط کردم و یک نمونه های را نشان دادم که هنوز تکمیل نشده است این که ما چرا این جا تأکید می کنیم تکمیل نشده؟ یک استدلالی پشت این مسئله خوابیده و رد استدلال طرف مقابل در این مسئله است که ثابت بکند تخت جمشید تکمیل نشده بود لازم شد به جایش خدمت تان عرض می کنم.

ما شروع کردیم تاریخ را ورق زدیم حقایق تاریخی را گفتیم اوستا ورق زدیم گفتند شما دارید شکاف ملی مذهبی ایجاد می کنید. می خواهید سوال ما را جواب ندهید جواب ندهید دیگر این بهانه خنده دار یعنی چه؟ یعنی واقعاً کسی بیاید به شما بگوید زرتشت، پیامبر بود یا نبود شکاف ملی مذهبی ایجاد می شود! یا شما نمی خواهید جواب بدهید بعد گفتند اقتضائات زمانه ات را بشناس این تعابیر را شما از چه کسی یاد گرفتید؟ غیر از شهید مطهری یاد گرفتید؟

شهید مطهری در مورد تاریخ، در مورد کوروش، در مورد هخامنشیان چه گفته؟ می دانید یا نمی دانید؟ به شما گفتند می دانید کلیپ را با همدیگر ببینیم بعد بر گردیم ببینیم شهید مطهری در مورد کوروش چه گفته من هم چنان منتظر هستم مخالف یا یک موبد یا یک مبلغ زرتشتی تماس بگیرد تشنه این مسئله هستیم که یک بحث و گفتگوی دو طرفه ای شکل بگیرد.

(کلیپ شهید مطهری در مورد کوروش)

در گذشته می گفتند ببینید کوروش چقدر مرد بزرگ و بزرگواری بوده که وقتی به بابل رفت و آن جا را فتح کرد تمام بت خانه ها را محترم شمرد، این کار از نظر یک فاتح که سیاست استعمار گری دارد و می خواهد مردم را بفریبد توجیه می شود؛ ولی از نظر بشریت چطور؟ آیا خود جناب کوروش به آن بت ها اعتقاد داشت؟ نه، کوروش چه فکر می کرد؟ می گفت این اعتقاد، این مردم را بدبخت کرده یا نه؟ بله ولی در عین حال دست به ترکیب آن ها نزد. چرا؟ چون می خواست که آن ها در زنجیر بمانند. این خیانت بود نه خدمت!

استاد حسینی:

ملاحظه فرمودید تعبیری شهید مطهری به کار برد که من در برنامه به کار نبردم گفت در قضیه بابل کوروش خائن بود، من همچنین تعبیری را تا الان به کار نبردم شاید هم به کار نبرم بعد گفتند حرف تان شکاف ملی مذهبی ایجاد می کند گفتیم شخصیت ملی مذهبی بالاتر از سردار دل ها شما ندارید همچنین شخصیتی می شناسید؟  ایشان صراحتاً موضع خودش را در مورد این آقایان مدعی منتشر کرد خیلی به بعضی ها بر خورد چرا واقعیت ها را دارید می گویید؟ گفتیم رهبر انقلاب در مورد این مسائل صراحت دارد. در مورد شخص کوروش در خطبه نماز جمعه می گوید. شما چه می گویید؟ تازه ما خیلی چیزها را پخش نکردیم از امام خمینی مطالب را پخش نکردیم. پشت این آقایان قرار نگیرید نمی توانید پشت این آقایان قرار بگیرید.

هر چه خودتان را بخواهید پنهان بکنید ما دوباره یک مسئله جدید منتشر می کنیم آبروی تان می رود جزء تهمت زدن و دست خالی چیزی ندارید. ما با این 3 تا سوال خیلی رک به شما بگویم مدام به شیعه حمله و هجمه می کردید آمدیم سنگر درست کردیم گفتیم این 3 تا سوال ما است زرتشتی، باستان گرا می خواهد علیه تشیع تبلیغ بکند پشت این 3 تا سوال جواب بدهد بعد از این که، این ها را جواب دادید سوالات دیگری هم ما داریم این ها را جواب بدهید.

حالا ما چه کار می کنیم؟ ما در چه موضعی می ایستیم؟ پشت این سنگری شیعه می پرسد بعد حمله می کنیم تعبیر حمله جنگی و فیزیکی نمی گویم زندگی مسالمت آمیز ما داریم حمله اعتقادی یعنی این که ما با سلاح منطق، با زبان و گفتگوی علمی، با استدلال حمله می کنیم، یعنی کاری که اهل بیت می کردند. کاری که ادیان گاهی در دفاع از خودشان انجام می دهند بعضی وقت ها این ها یک زمان دفاع می کنند یک زمان نسبت به طرف مقابل کتاب می نویسند نقد می کنند منظورم از حمله همین است ما این کار را می کنیم.

هر چقدر تهمت بخواهید بزنید هر چقدر هم بگویید هیچ کدام از این ها جواب سوالات ما نیست، بدتر دارید کار خودتان را سخت تر می کنید می دانید ما داریم چه کار می کنیم؟ مواردی را دارم که شما فکرش را نمی کنید پیش بینی کردیم بر اساس آن روال داریم پیش می رویم و به خاطر همین است شما عزیزان به جای این که سمت حق بروید تعصبات بی جا را کنار بگذارید حالا مجبور هستید یک سری نکاتی بگویید که خودتان هم قبول ندارید و باورتان نمی شود.

اطاق فرمان مخالف که نیست حداقل موافق را بگذارید صحبت کند اشکال ندارد. اولین تماس آقا محمد از تهران سلام علیکم ورحمة الله

بیننده آقای محمد از تهران:

سلام علیکم آقای حسینی خدمت شما و بینندگان عزیز شبکه جهانی حضرت ولی عصر، وقت شما بخیر. امروز که این دعوت و رجز خوانی شما را شنیدم، یاد یکی از پیام های خودم افتادم که به آقای خسرو فروهر از زرتشتی ها و باستان گراهای خیلی متعصب است در بعضی از شبکه های ماهواره ای خارج هم برنامه دارد، از طرف شما یا از طرف برنامه شما به او پیام دادم چون گفته بودید اگر کسی برای مناظره و گفتگو هست حتی لینک برنامه را من برای ایشان فرستادم من را بلاگ کردند. نمی دانم چرا از گفتگو و مناظره فرار می کنند؟ در برنامه شان علیه اسلام زیاد گفتند ولی می ترسند. آقای زرتشت ستوده هم از زرتشتی ها و مبلغین خارج است من به ایشان هم ایمیل زدم هم پیام دادم هم گفتم برای گفتگو بیایید باز هم نیامدند، نمی دانم چرا؟

استاد حسینی:

واقعاً خودتان نمی دانید چرا نمی‌ آیند؟

محمد:

چرایش مشخص است همان 3 تا سوال را شما بیشتر از 1 سال است پرسیدید نتوانستند جواب بدهند اگر می توانستند جواب بدهند که تا حالا دنیا را به هم زده بودند می گفتند ما جواب دادیم.

استاد حسینی:

آقا محمد باز شما تلاش خودتان را بکنید.

محمد:

چشم من فقط از همه بیننده ها خواهش می کنم اگر در فضای مجازی مبلغی از زرتشتی ها دیدید حتماً دعوت به گفتگو بکنید، اسکرینش را بگیرید داشته باشید جمع کنیم به عنوان یک کلیپ استفاده بکنیم این همه افراد مختلف پیام دادیم دعوت به گفتگو کردیم ولی آن ها نیامدند در مقابل منطق اسلام و شیعه کم آوردند.

استاد حسینی:

درست است یک شب در برنامه دیدم یک گروه واتساپی شما در برنامه برایم فرستاده بودید که آن جا رفتید برای مبلغینی که ضد تشیع و اسلام کار می کنند. بیننده ها در جریان قرار بگیرند آقا محمد برای من فرستادند این گروه بعد از این که یک دوره برنامه ما شروع می شد گروه را موقت تعطیل می کردند بعد لینک برنامه را گذاشتند و درخواست مناظره شد کلاً گروه را یک طرفه کردند اجازه نمی دهند اکانت های دیگر مطلب بگذارند برای شان محدودیت گذاشتند. فقط خودشان مطلب می گذارند درست است آقا محمد.

محمد:

بله این گروه مال زرتشتی های اروپا بود بنیاد جهانی زرتشت کلاً‌ در آن جا بلاگ کردند

استاد حسینی:

دیگر اجازه ندادند کسانی که تبلیغ می کردند یا مطلبی می گفتند یا سوال می پرسیدند بخواهند آن جا بیایند و حرفی بزنند شما هم تلاش بکنید ما هم، هم چنان امیدوار هستیم.

محمد:

یک کلیپ جدید از برنامه شما استفاده کردم می خواهم بسازم آن ها را برای تان می فرستم وقت تان بخیر.

استاد حسینی:

آقا محمد ان شاء الله موفق و مؤید باشید خدا نگهدار شما، هنوز تماس مخالف نداریم، یعنی چه؟ من نمی فهمم حداقل یک نفر بیاید روی خط تلاشش را بکند این قدر شما نسبت به اعتقادات تان بی انگیزه شدید؟ این قدر شما نسبت به اعتقادات تان بد بین شدید که حتی تماس نمی گیرید بخواهید دفاع بکنید. من دارم این حرف ها را امروز این جا می زنم شروع کننده ما نبودیم شماهای بودید که در فضای ماهواره و فضای مجازی این قدر به اسم زرتشت به اعتقادات اسلامی تاختید حالا که ما آمدیم می خواهیم حقایق را روشن و آشکار و شفاف کنیم هیچ کس دیگر نیست چرا؟ چون بحث دو طرفه است.

تا زمانی که یک طرفه می خواستیم صحبت بکنید هر چه دوست داشتید خودتان بگویید راست و دروغ با همدیگر مخلوط کنید تحویل بدهید و نتیجه ای که خودتان می خواستید بگیرید آن برای تان امکان پذیر بود، حالا که نه اگر یک سوال علمی و مسئله علمی مطرح بشود کتابی بخواهد مورد استناد قرار بگیرد اوستایی بخواهد این جا خوانده بشود این جا دیگر نمی توانید ورود پیدا بکنید.

این عدم مشارکت شما برای بحث و گفتگوی علمی قابل درک است ولی باید تجدید نظر بکنید. قابل درگ است از این بابت که شماها متوجه شدید که توان گفتگوی علمی در دفاع از اعتقادات را در مقابل اسلام و شیعه وجود ندارد. یک کلیپ در مورد کوروش ببینید این کلیپی که دیدید از شهید مطهری در مورد کوروش بود. شهید مطهری، مقتضیات زمان خودش را بلد است می داند عالمانه موضع می گیرد نمونه اش را دیدید. آیا فقط شهید مطهری آمده است این حرف را زده است؟ نه افراد مختلفی این حرف را زدند.

آقای دکتر پرویز رجبی زندگی خودش را، عمر خودش را، و تمام دوره های علمی خودش را برای دفاع از ایران باستان گذاشت، آخر عمری مصاحبه کرد مصاحبه را سعی کردند از آرشیو هم پاک بکنند منتها به این فکر نکردند با جوابیه های که برخی از آقایان به این مصاحبه داده بودند چه کار کنند؟ شما چطور مصاحبه ای را آمدید پاک کردید جوابیه اش هنوز است؟ مصاحبه ای بود که آن جوابیه ها به آن پرداخته.

یعنی این تیغ تحریف تا یک جای برای شما بریده از یک جای به بعد دیگر متوقف می شود ببینیم یک بخشی از سخنان صریح دکتر پرویز رجبی باستان شناس و زبان شناس در دوره معاصر خودمان را در مورد قضیه فتح بابل، هم چنان من امید دارم یک مخالف بخواهد تماس بگیرد در 51 قسمت از سلسله برنامه های تاریخ بدون روتوش ببینیم بحث شان چه است؟ چه پاسخی نسبت به سوالات ما دارند.

(کلیپ - نظر صریح اقای دکتر پرویز رجبی در مورد فتح بابل)

آن استوانه، یکی از ارزشمندترین اشیاء جهان است ولی منشور آزادی و حقوق بشر نیست. اگر این طور بود پس کوروش بزرگ در بین النهرین چه می کرد که آزادی بدهد؟ کوروش در بابل و بین النهرین، برخی جاها را نیز آتش زد و سوزاند و از بین برد او 3 امپراطوری بزرگ جهان را از بین برد بین النهرین باستان، یکی از بزرگ ترین فرهنگ ها بود که یک روز بعد از فتح بابل دیگر وجود نداشت. آخر چرا فراموش می کنیم؟ بله کوروش اولین فاتحی است که بعد از فتح هر جای به مردم احترام می گذاشت که کار قشنگی است ولی آیا 40 هزار سرباز همراه او نبودند؟ شکم 40 هزار سرباز باید پر شود این آدم ها سپر خود را به در خانه های فتح شده می زدند و وارد می شدند و هر کاری دوست داشتند می کردند. اگر به زیبایی اعلامیه کوروش توجه می کنیم باید به این موارد هم توجه کنیم این ادعای بزرگی است که کوروش، نخستین فرمان آزادی بشر را صادر کرد و در کنار آن به فرهنگ نابود شده بین النهرین توجه نکنیم.

استاد حسینی:

نظر خیلی صریح آقای دکتر پرویز رجبی در مورد فتح بابل بود این جا به یک نکته ای بپردازم از دو تا عبارت و دو تا واژه دودمان بنی امیه و پیروان بنی امیه برای تخریب شیعیان و افرادی که از شیعه و امیر المؤمنین دفاع می کردند استفاده کردند، البته بعد از یک مدتی این استفاده ها متعدد شد جاهای دیگر هم مورد استفاده قرار گرفت ولی این دو تا واژه عمدتاً برای تخریب شیعیان استفاده شد.

یکی «غال فی التشیع» دومی «مُتشَیِّعٌ» یا «کانَ متشیِّعاً» معادل امروزی این دو تا واژه می دانید چه است؟ که در قرن های گذشته برای تخریب شیعیان استفاده شد «غال فی التشیع» معادل امروزی اش را تقریباً همین واژه ای که برخی از مخالفین ما استفاده می کنند «خر مذهبی»، «کانَ متشیِّعاً» یا «مُتشَیِعٌ» یعنی مذهبی نما، شیعه نما می گویند استفاده های دیگری هم داشت.

ولی وقتی یک ساختار باطل امتدادش، استمرار پیدا کرده حتی در عباراتی که دارد برای تخریب تشیع استفاده می کند دارد ادامه همان راه قبل را می رود و ما این جا هستیم ان شاء الله در حد خودمان نگذاریم این اتفاق بیافتد که هیچ با جریان شیعه می پرسد گاهی منجر به ناراحتی مخالفین هم می شویم. یکی از مخاطبین مان سوال دارند ولی هم چنان منتظر مخالف هستیم آقای مرادی سلام علیکم و رحمة الله.

بیننده آقای مرادی:

سلام علیکم خیلی ممنون از برنامه خوب تان

استاد حسینی:

من فکر کردم مخالف هستید خیلی خوشحال شدم

مرادی:

من به عنوان بی طرف صحبت می کنم

استاد حسینی:

اتاق فرمان فرمود چون سوال دارید

مرادی:

دو تا سوال دارم یک این که پندار نیک غیر از الله و گفتار نیک غیر از پیامبر و کردار نیک غیر از حضرت علی ما چیزی نداریم. سوال دوم اگر 500 سال دیگر تاریخ شناسانی مثل شما بیایند و اشتباهات آقای کوروش را یا کارهای کفر آمیزش را در این کتبیه ها ببینند و بشنوند و اشتباهات این 43 سال جمهوری اسلامی را و کارهای از نظر دین، کفر آمیز را بشنوند چه می گویند؟ یکی آن مثل این که فرزند کمتر زندگی بهتر، اختلاس ها و اعتیادها و خیلی از چیزهای دیگر که سر به فلک می کشد که اگر ما بت پرست بودیم شاید این کارها را نمی کردیم مثل چین کمونیست آیا می توانید شما کفه ترازو بگذارید؟

استاد حسینی:

نکاتی را راجع به این مسائلی که فرمودید بگویم؟ ببینید در مورد مسئله اول که فرمودید پندار نیک، گفتار نیک، کردار نیک؛ پندار نیک مصداقش الله می شود گفتار پیامبر می شود کردار امیر المؤمنین اتفاقاً یکی از مسئله اساسی که ما در مورد این 3 تا عبارت داریم همین است که شما می گویید گفتار نیک، کردار نیک، پندار نیک از همان داعشی مبنایش را برو بپرس نمی گوید گفتار بد، کردار بد، پندار بد.

همان بودائی که دارد مسلمان را می سوزاند و می کشد نمی گوید من گفتار بد، کردار بد، پندار بد دارم ما در مورد مفاهیم این جا با همدیگر دعوا و اختلاف نداریم هیچ نمی گوید دین من طرفدار دروغگویی است همه راه راستی می گویند. ما در مورد مصادیق این ها بحث داریم آیا ادرار خوراندن با اجبار و اکراه به زنان، آیا مرده را رها کردند کفتار آن را تکه تکه بکند اگر کسی آیین زرتشت را قبول نداشت زنده زنده پوستش را بکنند که موارد متعدد و مختلفی را گفتیم هم در تئوری زرتشتی ها مطرح شده بود و هم اجرائی شده بود مستنداتی فراوانی از آن نشان دادیم این ها را شما مصداق گفتار، کردار، پندار نیک می دانید یا نمی دانید؟

مرادی:

نه!

استاد حسینی:

بحث ما در مسئله اول همین است یعنی می گوییم شما دارید یک مفاهیمی را می گویید که این مفاهیم را همه قبول دارند. هیچ کس گفتار بد، کردار بد، پندار بد نمی گوید مصداق تان چه است؟ مسلمانان هم نسبت به همین ها باید پاسخگو باشند در اسلام مصداقش عمل صالح است.

مرادی:

همان عمل صالح درست است ترازو است. ببینیم آیا پیامبران یا خوبانی که قبلاً بودند کارهای نیک شان را بگوییم کارهای بدشان را هم بگوییم یعنی ترک اولیٰ مثل حضرت آدم هم بگوییم، خوبی هایشان را هم بگوییم که بزرگان زرتشت به خاطر گرفتن کتیبه های ما عقب نشینی نکنند، نگویند جمهوری اسلامی چون این مشکلات را دارد ما عقب نشینی می کنیم این ها دست آمریکا باشد. ما خوبی هایش را بگوییم بدی هایشان را هم بگوییم.

استاد حسینی:

ما تاریخ بدون روتوش می گوییم یک اتفاقش همین است آقای مرادی عزیز ما مگر کم مسلمان ها را در شبکه ولی عصر نقد می کنیم؟ بیشترین حجم برنامه های ما، گروه پاسخ به شبهات تا این جا نقد افرادی بوده که این ها به ظاهر شهادتین می گفتند از گفتن ابائی داریم؟ نه زیارت عاشورا را که ما داریم می خوانیم نصفش سلام به مؤمنین، نصفش لعن به برخی دیگر که در ظاهر برخی از این ها شهادتین هم می گفتند نماز هم در ظاهر می خواندند.

اتفاقاً برخی از این ها در ظاهر ادعای محبت پیامبر هم داشتند به درد نمی خورد، عملت یک چیز دیگر بوده که مورد لعن یک مؤمن واقع می شوی منطق شیعه همین است آن منطق مستحکم و استواری که نمی توانند جلویش بایستند همین است. می گوید این طرف مسلمان است باشد مورد لعن من قرار می گیرد چون در مقابل حق و حقیقت ایستاد.

مرادی:

در اسلام هم هست که حقایقی را علمای دین پنهان می کنند، احادیثی هم است که پنهان می کنند و تفسیرهای نادرست رویش می گذارند، وقتی که به بن بست می رسند می گویند حدیث ضعیف است یا ما معارض این حدیث را پیدا نکردیم حدیث را خدمت تان بگویم

استاد حسینی:

کلیات در مورد عموم مسلمان ها در تاریخ

مرادی:

اجازه می دهید حدیث را خدمت تان بخوانم امام صادق (علیه السلام) به مفضّل فرمود هر بیعت قبل از ظهور مهدی (علیه السلام) کفر، نفاق و تزویر است که لعنت به بیعت شونده و بیعت کننده و از امام حسین (علیه السلام) نقل شده که فرمود هر پرچم بر افراشته است رهبری قبل از قیام من این طاغوت است.

استاد حسینی:

آقای مرادی عزیز اولاً عرض کنم فهمیدم هدف شما چه است از این مسئله ای که می فرمایید

مرادی:

هدف من این است در زمان قرون وسطیٰ علمای مسیحی جنایت های زیادی کردند.

استاد حسینی:

این یک بحث دیگر است. بحث قیام در عصر غیبت را شما فرمودید که چرا این روایت گفته نمی شود؟ من این را عرض می کنم هم این روایت گفته بشود هم سایر روایاتی که در این زمینه داریم گفته بشود. چطور؟

مرادی:

معارضش را من پیدا نکردم.

استاد حسینی:

مثلاً گروهی نزد امام معصوم رفتند و عرض کردند ما می خواهیم قیام بکنیم امام صادق (علیه السلام) چه پاسخی داد؟

مرادی:

کدام امام؟

استاد حسینی:

امام صادق (علیه السلام)

مرادی:

من امام صادق را نمی گویم من بعد از حضرت مهدی (علیه السلام) را عرض می کنم زمان امام سقیفه ای شد.

استاد حسینی:

آقای مرادی این بحث، این برنامه نیست ولی چون شبهه اش را مطرح کردید من این را جواب می دهم ادله تان را که می گویید بعد از امام زمان چه است؟ یک دسته از این روایات وجود دارد این روایات را کامل کار کردیم یکی اش مثلاً روایتی است که به امام سجاد (علیه السلام) استناد می شود در مقدمه صحیفه سجادیه آمده، آن روایتی که آمده دیگر بعد از امام زمان نمی گوید همان موقع را می گوید روایات قیام، روایات تخصیص زننده دارد مخصص دارد، مثل روایتی از امام صادق (علیه السلام) وقتی رفتند گفتند قیام بکنیم گفتند زید ابن علی هم قیام کرد آیا قیامش باطل بود؟ نه باطل نبود، امام معصوم برای شهادت حضرت زید گریه کرد.

بعد امام صادق (علیه السلام ) فرمود:

 «وَ لَا تَقُولُوا خَرَجَ زَيْدٌ»

 نگویید زید هم قیام کرد.

 چرا؟ چون زید ویژگی های داشت که شما ندارید یعنی اصل قیام مورد بحث نیست.

«فَإِنَّ زَيْداً كَانَ عَالِماً وَ كَانَ صَدُوقاً وَ لَمْ يَدْعُكُمْ إِلَى نَفْسِهِ إِنَّمَا دَعَاكُمْ إِلَى الرِّضَا مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ (علیه السلام)»

به نفس خودش دعوت نمی کرد به پرچم اهل بیت دعوت می کرد.

«وَ لَوْ ظَهَرَ لَوَفَى بِمَا دَعَاكُمْ إِلَيْه‏»

در قیام پیروز می شد پرچم را به دست اهل بیت می داد.

الكافي (ط - الإسلامية)؛ نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الاسلامیة، ج8، ص264

 پس اصل قیام را شما با این روایات هم نمی توانید بگویید.

مرادی:

در زمان امام هست که این موضوع گفته می شود و انجام شده در زمان غیبت حضرت مهدی (علیه السلام) حضرت مهدی اجازه دادند؟

استاد حسینی:

اگر در زمان حضور امام، شخص دیگری می تواند قیام بکند به طریق اولیٰ در هنگام غیبتش می تواند قیام بکند. چرا؟ چون شما می خواهید بگویید فقط امام باید قیام بکند امام معصوم، حضور دارند شخصی دیگر قیام کرده مثل حضرت زید ابن علی!

مرادی:

قیام به اسم اسلام و پرچم اسلام بالا بردن هر کشوری به خاطر ناموس و وطن و خاکش می جنگد.

استاد حسینی:

بله برای اسلام، برای تشیع، برای پرچم

مرادی:

حتی سپهبد صیاد شیرازی، سپهبد آقای قاسم سلیمانی این ها شهید شدند به خاطر وطن شان، خاک شان، ناموس شان رأس کار پرچم اسلام بالا رفته

استاد حسینی:

این بخش را من با شما کاملاً موافق هستم به خاطر همین در مورد حضرت زید شهید داریم «وَ لَوْ ظَهَرَ لَوَفَى بِمَا دَعَاكُمْ إِلَيْه‏»!

مرادی:

شما این کارنامه را ببینید چرا این احادیث را نمی آیند در تلویزیون در رسانه ها بگویند؟ چرا مخالف این احادیث را به مردم نمی گویند؟ چرا؟

استاد حسینی:

چون ما گفتیم این جا هم شما مطرح فرمودید

مرادی:

من در این 43 سال نشنیدم شما الان عرض کردید در یک شبکه دیگر عرض کردم که جور دیگر جواب می دادند.

استاد حسینی:

ما نسبت به این ها استقبال هم می کنیم چون گفتگو و بحث علمی است در موردش بحثی نداریم.

مرادی:

خیلی خوشحال هستم که شما بحث می کنید اگر نظام های دیگری بودند شاید این بحث ها نبود

استاد حسینی:

الحمد لله، خدا را شکر که در چنین وضعیتی هستیم می توانیم صحبت بکنیم و در مورد حقایق گفتگو بکنیم و این موارد را این جا بتوانیم حداقل بیان بکنیم.

مرادی:

خیلی ممنون یا علی

استاد حسینی:

در پناه حق باشید. در مورد الواح فرمودند گفتند در کشور یک شعائری دادند فرزند کمتر زندگی بهتر این یک سیاست مقطعی بوده است، درست یا غلط بوده بحثش توسط متخصصین خودش در موردش بحث می شود اگر غلط بوده، بله بگوییم سیاست غلطی بوده برخی ها ممکن است بگویند از اساس غلط بوده یا بگویند نه برای یک مقطعی مناسب بوده از یک جایی نباید استمرار و امتداد پیدا می کرد. اشتباه و غلط بوده بگوییم اشتباه بوده ما همین را داریم می گوییم.

 می گوییم چه 20 سال قبل، چه 2 هزار سال قبل، چه 2500 سال قبل،‌ چه مسلمان، چه زرتشتی یک جاهای اشتباه کردند و این ها دارند الگو و اسوه قرار می گیرند اگر آن اشتباه لازم است گفته بشود بیاییم بگوییم شخصیت ها را یک طوری در تاریخ افسانه وار نسازیم که اعتقادات هم بخواهم سوار بر آن ها بکنیم اشتباهات فراوان را هم بپوشانیم و با این روتوش کردن بخواهیم یک جهتی به آن بدهیم که خودمان دوست داریم.

تاریخ را آن چنان که هست ببینیم نه آن چنان که خودمان دوست داریم علی آقا از مشهد سلام علیکم ورحمة الله

بیننده آقای علی از مشهد:

سلام علیکم خسته نباشید خیلی ممنونم از برنامه های خوب تان من از بیننده های هستم که همیشه پی گیری می کنم و از برنامه بدون روتوش هم راضی هستم و برنامه موفقی است. حقیقتاً من دو تا شبهه داشتم نه در مقام یک مخالف با صحبت شما در مقامی نیستم شما آدم با سوادی هستید با منطق صحبت می کنید.

شبهه من یکی این که ما مسلمان و شیعه هستیم در کشوری به اسم ایران ما یک تاریخی داریم نمی گویم مثل خیلی از اگر این طوری بخواهیم تعریف کنیم پاندیرانیست ها یا پاند آریایی‌ها همچنین لغاتی می شود گفت که مطلقاً بگویم کوروش کبیر چه است ولی یک تاریخی مال کشور ما است می خواهم بدانم مایی که شیعه امیر المؤمنین هستیم بخواهیم در برابر این ها موضع گیری داشته باشیم چیزی که من از برنامه شما دیدم شما می گویید این ها دروغ و اشتباه است. من می گویم این شبهه من شاید برای خیلی ها باشد کتیبه ها و الواح و تاریخی که از متون تاریخ باستان مانده تکلیف این ها چه می شود؟ تا جای که مطالعه داشتم اولین کسانی که در مقابل جامعه غرب ایستادگی کردند مثل یونان و روم ایرانی ها بودند مثل اشکانی ها، ساسانی‌ ها، هخامنشیان!

استاد حسینی:

هخامنشیان نبودند دوره اشکانیان بودند دوره سردار سورنا بود

علی:

یونانیان بودند

استاد حسینی:

چون دوره هخامنشیان به عنوان مهاجم بودیم

علی:

تا آن جا که من می دانم به این ها حمله شده بودند در جوابش خشایار شاه به آتن حمله کردند.

استاد حسینی:

در تاریخ جلوتر رفتیم لازم شد به جزء به شما می گویم ولی عمدتاً دوره هخامنشیان وضعیت به این شکل نبود فرمودید این الواح و کتیبه ها چه می شود؟ اتفاقاً دارم بر اساس همین الواح و کتیبه ها صحبت می کنم، یعنی سوال شما این بود که شما دارید این طوری می گویید تاریخ بدون روتوش یک سری موارد را می گویید که این موارد گاهی جدید و عجیب به نظر می رسد این کتاب ها، این سطور، این خطوط نقش بسته بر روی اشیاء، این یادداشت ها، این نوشته ها را چه کار کنیم؟

اتفاقاً من دارم بر اساس همان ها تاریخ را می گویم. اگر می گویم کوروش یک شخصیتی بود که وارد بابل شد و بعد از این که وارد بابل شد نسبت به بت ها کرنش و تعظیم کرد بر اساس منطق کوروش یا منشور کوروش دارم می گویم، چون اسم معروف است من هم همین را استفاده می کنم. اگر یک نکاتی را در مورد بابل دارم می گویم دانه دانه دارم خط کتب تاریخی را به شما نشان می دهم.

مورخین حتی باستان گرا را دارم می گویم من می گویم حتی آن چه که باستان گراها و حتی باستان گراهای افراطی گفتند در سطور و نوشته ها و اوراق کتب خودشان آوردند همین ها هم گفته نمی شود من کاری جز این نمی کنم این ها را دارم می گویم. من چرا این جا ناراحت هستم از این که بقیه الواح هخامنشی به ایران بر نمی گردد؟ باید بیاید و ترجمه بشود واقعیت دیده بشود اصلاً چه بسا این ها بر گردد خودم یک جای نظرم را عوض کنم. تردید نکنید اگر لازم باشد اگر مستند باشد من این کار را بکنم.

منتها می گویم برویم واقعیت را ببینیم مشکل من این است چرا سراغ این کتب و تحلیل های درست نمی رویم چرا سراغ این مبانی نمی رویم؟ چرا سراغ افسانه سرائی رفتیم؟ چرا سراغ یک سری مباحثی رفتیم که مبنای تاریخی ندارد و بیشتر به افسانه شبیه است و افسانه ای است تا این که حقیقت را بخواهد بیان بکند اصلاً حرف من همین است.

علی:

استاد بیشتر صحبت من راجع به دوره بعد است هخامنشیان برای دوره ایران باستان است می خواهم راجع به اشکانیان و ساسانیان بگویم در این دوران چرا تاریخ مان را نمی آییم روشن کنیم و جبهه بندی بشود چون چیزی که در کتاب های تاریخی ما می گویند جنگ حرّان را می گویند که ما چقدر جانانه مقابل روم ایستادیم و چه نبردهای را می گویند.

ما این ها را کنار هم بگذاریم می توانیم از این نتیجه بگیریم که تاریخ مان، تاریخ پر رنگی بوده مقابل زور گویان ایستادگی کرده. اگر دور از آن های که حرف ناحق می گویند یک خورده واقعیت ها را ببینیم منظور من همین است.

استاد حسینی:

دقیقاً در برنامه می خواهم همین کار را بکنم جلوتر که بروم به بحث تاریخ اسلام برسم می خواهم همین را بگویم الان از لحاظ زمانی به دوره ساسانی ها نرسیدیم. در تاریخ مجبور هستم قله قله پیش بروم یعنی اگر به جز بخواهم ورود پیدا بکنم فقط به قدرت رسیدن کوروش چند قسمت برنامه می شود و نمی رسم مجبور هستم یک سری قله ها را که در تاریخ ایران برجسته بوده است و به عنوان یک نماد مطرح شده سعی بکنم روتوش را کنار بزنم و این ها را باز خوانی بکنیم ببینیم خود باستان گراها چه گفته اند، بعد سراغ نکات برجسته بعدی برویم.

و به تاریخ اسلام می رسیم آن جا مقایسه انجام می دهیم آن جای که مسلمان ها اشتباه کردند و مستند بود همان ها را هم خواهیم گفت و ان شاء الله این ها را خواهید دید ولی هنوز نرسیدیم ما فعلاً در بابل هستیم دوره ای که بابل توسط کوروش فتح شده بود.

علی:

خیلی ممنون

استاد حسینی:

ان شاء الله موفق و مؤید باشید خدا نگهدار. فقط یک نکته ای را تکمیل بکنم داشتم عرض می کردم فکر کردم آقای مرادی تماس گرفتند مخالف هستند سریع داخل استودیو وصل کردیم هیچ کدام از این ها شکاف ملیت و دین نیست، اولاً به بحث هویت بنا باشد مشخص است هویت بر کدام یک استوار بشود نه توهمات، آن چه که تحت عنوان ملیت گفته می شود یک باستان گرایی و باستان ستایی است که گاهی افراطی می شود.

گاهی نه ملیت به معنای وطن، به معنای دفاع از کشور، به معنای آب و خاک است این دو تا با هم قاطی نکنید این ها را هم متفاوت است و ارتباط های هم با همدیگر دارند. من چند بار در برنامه تکرار کردم تاریخ گذشته ایران یک تاریخی بوده است که خیلی سیاه و تاریک و بدون هیچ نقطه امید، بدون هیچ نکته ای بود. نه تاریخ ایران نه یک سر و گردن به اندازه یکی دو تا آدم بالاتر از بسیاری تمدن های دیگر بوده که الان مدعی اش هستند. اصلاً در این مسئله شکی ندارم همین طور که این جا بحث تاریخ بدون روتوش را بحث می کنم آن جا هم حاضر هستم نقطه مقابلش را بحث بکنم انتقاد ما سر جای خودش است واقعیت را می خواهیم بگوییم حقایق را می خواهیم مطرح بکنیم. برخی ها نفع شان و سودشان در احساساتی کردن ایران باستان و پرداختن به ایران باستان است.

در هویت دادن صرف به یک شخص در حال حاضر به عنوان پیرو و دنباله رو گذشتگان در 2 هزار سال قبل است، ما با اینش مشکل داریم، انتقاد داریم نسبت به این مسئله ایراد داریم موفق هم نمی شوید در تاریخ ایران و همین تاریخ 100 و 200 ساله نمی خواستم به این مسئله ورود پیدا کنم نهضت های ملی ما کجا یک موفقیت چشم گیری به دست آوردند الا جایی که مرجعیت شیعه پرچمداری کرده، الان جایی که یک عالم شیعه نسبت به مسئله ورود پیدا کرد.

این یک واقعیت و حقیقتی است که الان واضح و مشخص است این مسئله را با بحث وطن دوستی قاطی نکنید این مسئله را به ایستادگی در مقابل دشمن قاطی نکنید مذهبی ها از بقیه بیشتر ایستادند و خواهند ایستادند؛ پس این دو تا را با همدیگر قاطی نکنید اشتباه نگیرید در وطن دوستی، ممکن است تفاوتی بین دو نفر وجود نداشته باشد در احساسی که نسبت به وطن دارد ولی در اعتقاداتش ممکن است یک سری جاها اختلاف نظر داشته باشد.

در زندگی مسالمت آمیز باید این مسالمت آمیز بودن استمرار داشته باشد این ها را با هم اشتباه نگیریم و قاطی نکنیم این بحث و گفتگوی علمی سر جای خودش بحث دفاع از وطن، بحث ایستادگی یک پارچه در مقابل دشمن، در مقابل مهاجم همه این ها سر جای خودش این ها را با همدیگر قاطی نکنیم و قاطی کردن این مسائل با همدیگر هم برای تان جوابی نسبت به سوالات ما نمی شود.

همه مسائل را با هم یکی بکنید باز یک کلمه، سوالات ما را جواب ندادید، حسینی را بتوانید بزنید، ترور بکنید، از بین ببرید به اندازه یک دانه کلمه، پاسخ شما نسبت به این سوالات نیست، نیست هیچ کدام از این ها جواب نیست 3 تا دانه سوال پرسیدیم، 3 تا سوال منطقی پرسیدیم، 3 تا سوال واضح پرسیدیم، 3 تا سوال شفاف پرسیدیم، نسبت به این 3 تا سوال ما جواب بدهید.

مخاطبین عزیز متشکرم که با ما همراه بودید امشب هم مخالف تماس نگرفت ان شاء الله در پناه حق باشید و در چنین شبی که قسمت دهم فصل دوم برنامه تاریخ بدون روتوش است یادمان می آید قبل از این که این مسائل را بخواهیم مطرح بکنیم در فضای ماهواره ای و در فضای مجازی چطور می آمدید با پنهان شدن پشت اعتقادات زرتشتی و زرتشتی گری و پشت ایران باستان قرار گرفتن چطور به اعتقادات اسلامی و شیعی می تاختید الان دیگر وقتش نیست و همه دارند می بینند که شما نسبت به سوالات ما پاسخگو نیستید.

«التماس دعا یا علی مدد خدا نگهدار»

 


  
  • محمد معین محمدی

    26 دي 1400 - ساعت 17:06

    میشه باز هم استاد حسینی با آقای رائفی پور برنامه بگذارند

    0 0

تاریخ بدون روتوش>

تاریخ بدون روتوش تاریخ ایران زرتشت کوروش بابل پیامبر هزاره زرتشت مبلغین تاریخ اسلام واقعیت ها هخامنشیان کتیبه منشور