اخلاق علوی سیره مهدوی

قسمت سیزدهم برنامه اخلاق علوی و سیره مهدوی با کارشناسی آیت الله سید محمد حسینی قزوینی
موضوع: اعتراف بزرگان شیعه و سنی به علم غیب داشتن ائمه (علیهم السلام)


 بسم الله الرحمن الرحیم

26/03/1401

موضوع: اعتراف بزرگان شیعه و سنی به علم غیب داشتن ائمه (علیهم السلام)

برنامه اخلاق علوی و سیره مهدوی

فهرست مطالب این برنامه:

ذکر توسل جانسوز به حضرت زهرا (سلام الله علیها)

امنیت عمومی در کل جهان، از ویژگیهای حکومت امام زمان (سلام الله علیه)

خلاصه ای از مطالب مطرح شده در جلسات گذشته!

اعتراف بزرگان شیعه و سنی به علم غیب داشتن ائمه (علیهم السلام)

تماس بینندگان برنامه

مناظره جالب استاد حسینی قزوینی با بیننده اهل سنت!

مجری:

أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم‏، بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ الْحَمْدلِلَّهِ رَبِّ العالَمين‏ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِينَ

عرض سلام و احترام دارم خدمت همه شما بینندگان عزیز شبکه جهانی حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف).

الحمدلله این توفیق را داریم در شب جمعه ای دیگر محضر همه شما گرامیان، بینندگان عزیز و ارجمند برنامه اخلاق علوی و سیره مهدوی را تقدیم بکنیم. برنامه ای که این افتخار را داریم در محضر آیت الله حسینی قزوینی هستیم ان شاءالله امشب هم بتوانیم نهایت بهره و استفاده را از محضرشان ببریم.

سلام و عرض ادب محضر استاد محترم. در خدمتتان هستم.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

سلام علیکم ورحمة الله وبرکاته.

السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا بَقِيَّةَ اللَّهِ فِي أَرْضِه،‏ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا مِيثَاقَ اللَّهِ الَّذِي أَخَذَهُ وَ وَكَّدَهُ- السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا وَعْدَ اللَّهِ الَّذِي ضَمِنَه‏، السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا صَاحِبَ الْمَرْأَى وَ الْمَسْمَع‏ فَمَا شَيْ‏ءٌ مِنَّا إِلَّا وَ أَنْتُمْ لَهُ السَّبَبُ وَ إِلَيْهِ السَّبِيل السَّلَامُ عَلَيْكَ یَا مَنْ بِيُمْنِهِ رُزِقَ الْوَرَى وَ بِوُجُودِهِ ثَبَتَتِ الْأَرْضُ وَ السَّمَاء

خدمت بینندگان عزیز و گرامی خالصانه ترین سلامم را تقدیم می کنم موفقیت همه گرامیان را از خدای منان خواهانم. مثل برنامه همیشگی یادی از صدیقه طاهره کرده باشیم باشد که یک گوشه چشمی به همه ما و شما گرامیان داشته باشد که آبروی دینی دنیایی و آخرتی ما را تضمین خواهد کرد.

ذکر توسل جانسوز به حضرت زهرا (سلام الله علیها)

یکی از سخت ترین روزهای حضرت امیر (سلام الله علیه) روزهایی بود که زهرای مرضیه را از دست داد. امیرالمؤمنینی که در تمام جنگ ها جز تبوک در رکاب رسول الله بودند و پشت به دشمن نکردند. زره او، قسمت پشتی نداشت. مردم صدای مظلومیت او را در طول این مدت نشنیده بودند ولی ناله علی به هنگام دفن زهرای مرضیه در آمد

«قَلَّ يَا رَسُولَ اللَّهِ عَنْ صَفِيَّتِكَ صَبْرِي»

ای رسول الهی با از دست دادن زهرای مرضیه، صبر علی تمام شد.

 «ورَقَّ عَنْهَا تَجَلّدي»

 برایم این روزها خیلی سخت است

أَمَّا حُزْنِي فَسَرْمَدٌ وَ أَمَّا لَيْلِي فَمُسَهَّدٌ»

حزن و اندوه من در مصیبت زهرا همیشگی است تا آخر عمر مصیبت زهرا را فراموش نمی کنم.

الكافي( ط- الإسلامية)؛ نويسنده: كلينى، محمد بن يعقوب ‏؛ محقق / مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد؛ ناشر: دار الكتب الإسلامية، تهران‏، 1407 ق‏؛ ج1، ص 459، ح3

دل آشفته ام را رفتی و آشفته تر کردی * سرا پای وجودم را ز داغت شعله ور کردی

من و تو هر دو تنها غریب و شهر غم بودیم * تو راحت گشتی اما غربتم را بیشتر کردی

به سوی مسجدم با دست بسته چون که می بردند * خودت را در حمایت از من تنها سپر کردی.

روایتی که مرحوم عیاشی، در تفسیرش دارد خیلی درد آور است، روایت خیلی مفصل است. روایت از حضرت صادق (سلام الله علیه) است می گوید وقتی به خانه امیر المؤمنین حمله کردند

«فقامت فاطمة بنت رسول الله تحول بينه و بين علي»

زهرای مرضیه بین مهاجمین و امیر المؤمنین حائل شد که نگذارد علی را ببرند.

تفسير العيّاشي‏؛ نويسنده: عياشى، محمد بن مسعود (320 ق)‏، محقق: رسولى محلاتى، هاشم‏، ناشر: المطبعة العلمية، تهران، 1380 ق‏؛ ج2، ص 307

و آنچنان زهرای مرضیه را جلوی چشم امیر المؤمنین کتک زدند که می فرماید:

«فاسقط علی وجهي‌»

به صورت روی زمین افتادم

 نمی دانم چه اتفاقی افتاد؟ فقط این را تاریخ را نوشته است صدا زد

«یَا فضَّه خذیني قد قتلوا ما في احشائي»

فضه مرا دریاب محسنم را کشتند و به عنوان اولین شهید راه ولایت نام حضرت محسن، ثبت شد!

وسيعلم الَّذين ظَلموا أَي منقلب ينقلبون

مجری:

طیب الله انفاسکم خیلی لطف کردید. اشتیاق داریم برای شنیدن از آن کسی که قرار است بیاید و منجی عالم بشریت باشد و منتقم خون حضرت زهرا باشد.

حضرت استاد از محضرتان راجع به حکومت جهانی حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) استفاده می کنیم.

امنیت عمومی در کل جهان، از ویژگیهای حکومت امام زمان (سلام الله علیه)

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

در رابطه با ویژگی های حکومت جهانی، روایت خیلی مفصلی را مرحوم «شیخ مفید» متوفای 413 در کتاب ارشاد آوردند امام صادق (سلام الله علیه) فرمود:

«إِذَا قَامَ الْقَائِمُ حَكَمَ بِالْعَدْلِ وَ ارْتَفَعَ فِي أَيَّامِهِ الْجَوْرُ وَ آمَنَتْ بِهِ السُّبُلُ»

وقتی حضرت مهدی ظهور می کند حکم به عدالت می کند. در زمان حکومت حضرت از ظلم و ستم خبری نیست برای همیشه ظلم ریشه کن می شود و تمام راه ها و ارتباطات جمعی از امنیت عمومی برخوردار می شود.

 یعنی آنچنان امنیت در سراسر گیتی برقرار می شود که سابقه آن را کسی نه دیده و نه شنیده است و نه در تاریخ سراغ دارد.

«وَ أَخْرَجَتِ الْأَرْضُ بَرَكَاتِهَا وَ رُدَّ كُلُّ حَقٍّ إِلَى أَهْلِهِ»

زمین تمام برکات خودش را خارج می کند. از هر کسی حق ضایع شده است چه حق مالی، چه حق آبرویی، چه حق حیثیتی آقا ولی عصر (ارواحنا فداه) در حکومتش تمام حق را به حق دار بر می گرداند.

یعنی در کره زمین کسی نمی ماند که در دلش خطور کند فلانی در حق من ظلم کرده است و این ظلم جبران نشد.

«وَ لَمْ يَبْقَ أَهْلُ دِينٍ حَتَّى يُظْهِرُوا الْإِسْلَامَ وَ يَعْتَرِفُوا بِالْإِيمَانِ»

الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد؛ نویسنده مفيد محمد بن محمد (وفات: 413)، محقق: مؤسسة آل البيت عليهم السلام‏، ناشر: دار المفيد للطباعة والنشر والتوزيع - بيروت – لبنان، ج2، ص384 و 385

در سراسر کره زمین جز اسلام، دین دیگری شناخته نخواهد شد و جز ایمان به خدا و نبی مکرم به ولایت و امامت ائمه معصومین (سلام الله علیهم اجمعین) هیچ دین و مذهبی به رسمیت شناخته نخواهد شد. و آثاری از ادیان، شرک و ... در کره زمین باقی نخواهد ماند.

 روایت طولانی است به همین اندازه اکتفاء می کنیم ان شاءالله در جلسه بعدی باقی روایات را خدمت عزیزان ارائه می کنیم. آرزو می کنیم خدای عالم به ما توفیق بدهد بتوانیم زمان آن بزرگوار را درک کنیم و از یاران خاص آن حضرت باشیم درک کردن زمان، هنر نیست، از سربازان ویژه آن حضرت بودن هنر است. مورد عنایات خاص حضرت قرار گرفتن عشق است.

امیدواریم که ان شاءالله خدای عالم به برکت این محبتی به ما کرم کرده است نسبت به اهل بیت و برائت از دشمنان اهل بیت به ما عنایت کرده است هم زمان ظهورش را به ما قسمت کند و هم از دوستان، سربازان و فدائیان و جانبازان ویژه حضرت را به ما کرم کند ان شاءالله.

مجری:

حضرت استاد، حضرتعالی جلسات پیش بیان فرمودید:

«مَنْ سَرَّهُ أَنْ يَكُونَ مِنْ أَصْحَابِ الْقَائِمِ فَلْيَنْتَظِرْ وَ لْيَعْمَلْ بِالْوَرَعِ وَ مَحَاسِنِ الْأَخْلَاقِ»

الغيبة( للنعماني)؛ ابن أبي زينب، محمد بن ابراهيم، محقق- مصحح: غفارى، على اكبر، ناشر: نشر صدوق، ص200

حضرت استاد! راهکار این که چه کار کنیم تا جزء اصحاب امام زمان قرار بگیریم را بیان فرمودند اگر یک مختصری از آن چیزی که ذکر شده است باز بفرمایید ان شاءالله وارد مبحث جدید بشویم.

خلاصه ای از مطالب مطرح شده در جلسات گذشته!

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم‏، بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ وَبِهِ نَسْتَعين وَهُوَ خَيرُ نَاصِرٍ وَ مُعِينْ الْحَمْدُلِلَّه ‏وَ الصَّلَاةِ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ وَعلَیٰ آلِهِ آل الله لَا سِيَّمَا علَیٰ مَوْلانَا بَقِيَّةَ اللَّه‏ وَ الّلعنُ الدّائمُ‏ علَیٰ أَعْدائِهِمْ أعداءَ الله إلىٰ يَوم لِقَاءَ اللّه، وَأُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ، حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ، نِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِيرُ

در جلسات گذشته روایتی که عزیزمان اشاره کردند در کتاب «غیبت نعمانی» از آقا امام صادق (سلام الله علیه) است.

«مَنْ سَرَّهُ أَنْ يَكُونَ مِنْ أَصْحَابِ الْقَائِمِ فَلْيَنْتَظِرْ»

هر کس دوست دارد از یاران حضرت باشد منتظر باشد.

 در مورد منتظر گفتیم هم انتظار فکری و هم انتظار عملی است.

«وَ لْيَعْمَلْ بِالْوَرَعِ»

ورع مقداری از تقوا بالاتر است یعنی گناه نکنیم، فکر گناه هم نکنیم. به محرمات نزدیک نشویم بلکه به مکروهات هم نزدیک نشویم.

«وَ مَحَاسِنِ الْأَخْلَاقِ»

خودمان را مزین به زیباییهای اخلاق الهی بکنیم.

الغيبة( للنعماني)؛ ابن أبي زينب، محمد بن ابراهيم، محقق- مصحح: غفارى، على اكبر، ناشر: نشر صدوق، ص200

خدا کریم است ما هم نسبت به زیر دست ها کرم کنیم. خدا رئوف و مهربان است؛ ما هم نسبت به دیگران مهربان و رئوف باشیم. خدای عالم صاحب گذشت است ما هم اگر کسی در حق مان بدی کرد به فکر انتقام نباشیم.

 کسی از ما غیبت کرد ما دو برابرش غیبت نکنیم. در حق کسی که نسبت به ما بدی کرد از خدای عالم طلب مغفرت کنیم.

یکی از رمزهایی که گره ها را باز می کند درهای بسته معنوی را می گشاید و انسان را به مراحل بالای کمال می رساند که:

رسد آدمی به جایی که به جز خدا نبیند * بنگر که تا چه حد است مقام آدمیت

یک موردش همین مسئله است که انسان در برابر کسی که در حق او بدی کرد انتقام جویی نکند، اینها را مورد بخشش قرار دهد و برای آنها طلب مغفرت کند.

از یکی از اولیاء الله جمله ای اشاره کردم که می گفت در ماه رمضان قبل از اذان صبح برخیزید در سجده بگویید خدایا هر کس در حق من غیبت کرده و بدی کرده، مال من را خورده است از اموال من ضایع کرده است، نسبت به من بی احترامی آبرویی و حیثیتی کرده است خدایا همه را به خاطر رضای تو بخشیدم و حلال کردم. گناهان آنها را خدایا ببخش و گناهانشان را به حسنات مبدل گردان!

بعد عرض کنیم خدایا من که بنده تو هستم همه را بخشیدم تو که أرحم الراحمین و أکرم الأکرمین هستی تو که أرئف الرئوفین هستی اگر من را نبخشی پس معلوم می شود (نستجیر بک یا الله) من از تو بخشنده تر و مهربان تر هستم! این یکی از راههایی است که درهای بسته معارفی را به روی آدم باز می کند.

عزیزان گفتن و شنیدن اینها خیلی راحت است ولی عمل کردن خیلی سخت است در آن حالت انسان مسلط بر خشم و غضبش باشد.

نمی خواهیم انسان را با حیوان مقایسه کنیم انسان با یکدیگر، امام حسین هم یک انسان است «یزید بن معاویه» هم یک انسان است ولی «یزید» از انسانیت بهره ای ندارد. امام حسین سراپا انسانیت است.

در «یزید» آثاری از اخلاق الهی دیده نمی شود امام حسین (سلام الله علیه) تمام وجودش خُلق الله (اخلاق الهی) است. مقداری پایین تر بیاییم یکی از اعاظم دیدم مقایسه می کند می گوید: «امام راحل» را شما با «صدام» مقایسه کنید. هر دو انسان هستند ولی در «صدام» از انسانیت چیزی نیست سراپا شهوت و غضب است.

ولی «امام» (رضوان الله تعالی علیه) انسان است نه تنها از خشم و غضب در او اثری نیست، بلکه این خشم و غضب را در چهار چوب انسانیت به کار برده است در مسیر حرکت به الله به کار برده است.

لذا ما باید تلاش کنیم نیروهایی که خدای عالم به ما داده است نیروی غضب، شهوت و امثال این به قول آقایان عرفا و علمای اخلاق عمده آنچه که انسان را به زمین می زند غضب و شهوت است.

اگر بتوانیم این دو تا را مهار کنیم در اختیار خشم و غضب نباشیم، اسیر نیروی غضبیه و شهوانیه نباشیم، بلکه نیروی غضب و قوه شهوانیه در اختیار و اسارت ما باشد، اگر به اینجا رسیدیم آن مفهوم واقعی انسانیت را که:

(إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً)

«من در روي زمين، جانشيني [= نماينده‌اي‌] قرار خواهم داد.»

سوره بقره (2): آیه 30

(وَنَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي)  

و در او از روح خود (يک روح شايسته و بزرگ) دميدم

سوره حجر (15): آیه 29

این را توانستیم در وجود خودمان تجلی بدهیم. قبل از آن که وارد برزخ شویم در دنیا، برزخمان را می بینیم. قبل از آن که وارد عالم مثال شویم در اینجا می بینیم.

خیلی از اولیاء خدا نقل می کنند آیا الان وقت نماز صبح است یا نه؟ می گویند بله وقت طلوع فجر است می گویند از کجا؟ می گوید می بینم ملائکه شب، بالا می روند ملائکه روز، پایین می آیند. اون هم یک انسان ما هم یک انسان هستیم. ما از پشت گوشمان خبر نداریم آنها به اینجا رسیده اند که همه حقایق را می بینند.

لذا باید تلاش کنیم ورع و محاسن اخلاقی را در خودمان احیاء کنیم و راه احیاء کردنش عرض کردیم یکی از بهترین راه ها این است که ما ایمان را به خدا و امام زمان تقویت کنیم.

به تعبیر «امام راحل» (رضوان الله تعالی علیه) تعبیری شبیه به این می گوید تمام مشکلات ما بشر به ضعف ایمان مان بر می گردد. اگر با تمام وجود معتقد باشیم خدا ناظر ما است و ما را می بیند، شاهد ما است؛ آنچه که زوایا و خطورات ذهنی ما می گذرد از او هم آگاه است. قطعاً گناهی از ما سر نمی زند که هیچ، فکر گناه هم از ما سر نمی زند.

مثل آن کسی که دوربینی گرفته دارد تمام حرکات و سکنات را از صبح تا غروب فیلمبرداری می کند. این فرد حواسش کاملاً جمع است کار نادرستی انجام ندهد با آبرو و حیثیتش بازی بشود ولذا همان آیه شریفه ای که عرض کردم دوربین ثابت الهی است از ما شبانه روز دارد عکس برداری می کند.

(أَلَمْ يعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ يرَى)

آيا او ندانست که خداوند (همه اعمالش را) مي‌بيند؟!

سوره علق (96): آیه 14

شب جمعه است توسل به صدیقه طاهره و امام حسین داشته باشیم خدای عالم این روحیه را به ما بدهد که ائمه (علیهم السلام) به ما یاد دادند:

«اللهم انت کما أحب، فاجعلني کما تحب»

خدایا تو خدایی هستی که من دوست دارم هر چه از خوبی ها به ذهنم می رسد تو داری من را از آن بنده های قرار بده که تمام خوبی های تو را در خودم احیاء‌ کنم.

«‌اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي أَخْشَاكَ كَأَنِّي أَرَاك‏»

آنچنان کن از تو بترسم گویا تو را می بینم.

الكافي (ط - الإسلامية)؛ نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب، محقق: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الاسلامیة، ج2، ص577، ح1

البته «کأني أراک» مال مبتدی ها است. آنهایی که تازه به سیر و سلوک می افتند. ولی آنهایی که راه رفته هستند متفاوت هستند. «ذعلب یمانی» از امیرالمؤمنین سوال می کند.

 «هل رأیتَ ربَّک؟»

خدایت را دیدی؟

فرمود:

«وَيْلَكَ يَا ذِعْلِبُ مَا كُنْتُ أَعْبُدُ رَبّاً لَمْ أَرَهُ»

چطور نبینم خدایی را که ندیدم!

«فَقَالَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ كَيْفَ رَأَيْتَهُ قَالَ وَيْلَكَ يَا ذِعْلِبُ لَمْ تَرَهُ الْعُيُونُ بِمُشَاهَدَةِ الْأَبْصَارِ وَ لَكِنْ رَأَتْهُ الْقُلُوبُ بِحَقَائِقِ الْإِيمَان‏»

الكافي (ط - الإسلامية)؛ نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب، محقق/ مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الاسلامیة، ج1، ص138‏، ح4

«ذعلب یمانی» می گوید چطور دیدی؟ می گوید آن دیدن ها با چشم نیست این چشم مال این عالم ماده و طبیعت است. از عالم طبیعت بالاتر برویم همان طور که در برنامه ماه رمضان‌ «زندگی پس از زندگی» پخش می کرد آنجا دیدن چشم، حرف زدن با زبان و حرکت کردن با پا و ... نیست آنجا همین که اراده می کنی همه چیز محقق می شود.

طرف مقابل اراده می کند تمام آن چه که در ذهن او است به ذهن ما منتقل می شود. دیدن های قلبی است که به مراتب از دیدن های چشمی هم قوی تر هم نافذتر اصلاً خطایی در آنجا نیست نمی گوید خطایش کمتر است. آنجا حقیقت را می بینیم نه ظاهر را ببینیم گذشته و آینده را می بینیم نه فقط زمان حال را می بینیم.

ولذا باید تلاش کنیم ناظر بودن خدای عالم و ناظر بودن ائمه (علیهم السلام) را در خودمان احیاء کنیم.

مجری:

احسنتم طیب الله، بسیار عالی. جلسه پیش مفصل درباره بحث علم غیب الهی صحبت شد و این که برخی از شیعه نماها یا «وهابیت» در بین شان افرادی هستند که قضیه علم غیب ائمه را رد می کنند.

آیا یک روایت یا سخن صریحی چه از بین اهل سنت جه در کتب شیعه داریم نسبت به این مطلب که ائمه (علیهم السلام) علم غیب دارند؟

اعتراف بزرگان شیعه و سنی به علم غیب داشتن ائمه (علیهم السلام)

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

در رابطه با علم غیب ائمه (علیهم السلام) عبارتهای زیادی از علمای بزرگ اهل سنت داریم. «ابن خلدون» با این که جزئی از شکاکین است و خیلی ارادت آن چنانی به مذهب شیعه و ائمه ندارد، عبارت خیلی زیبایی از ایشان دیدم.

ابن خلدون متوفای 808 هجری در «مقدمه ابن خلدون» با تحقیق «زهیر سهیل زکار» و «خلیل شهاده» وقتی می خواهد در رابطه با علم غیب برای اولیاء مطرح کند می گوید:

« ووقع لجعفر»

بی ادبانه نام امام صادق را می برد چه کار کنیم از «ابن خلدون» بیشتر از این انتظار نیست.

«ووقع لجعفر وأمثاله من أهل البيت كثير من ذلك»

 برای جعفر (امام صادق) و امثال او از اهل بیت بسیاری از این علم غیبها ثبت شده است.

بعد می گوید پیغمبر اکرم فرمود:

«إن فيكم محدثين»

شما مسلمانها و امت من کسانی هستید که ملائکه با شما سخن می گویند.

«فهم أولى الناس بهذه الرتب الشريفة والكرامات الموهوبة»

اگر بنا است امت پیغمبر با ملائکه رابطه داشته باشند ملائکه به آنها از گذشته و آینده خبر بدهد، اهل بیت (علیهم السلام) شایسته تر از دیگران به این رتبه شریف و کرامات هبه شدن خدای عالم هستند.

در صفحه بعد دارد:

«عن جعفر الصادق»

 از امام صادق می گوید (کلمه جعفر صادق آورده است)

«وفيه علم ما سيقع لأهل البيت على العموم ولبعض الأشخاص»

آقا امام صادق نسبت به آنچه که بر سر اهل بیت می آید یا نسبت به بعضی از اشخاص در آینده گرفتار می شوند حضرت خبر داده است، و همه اش به وقوع پیوسته است

«وقع ذلك لجعفر ونظائره من رجالاتهم على طريق الكرامة والكشف»

از راه کرامت و مکاشفه برای مردان اهل بیت اتفاق افتاده است. از آینده خبر داده اند و آن خبر هم نسبت به افراد محقق شده است.

می گوید برای بعضی از اولیاء خدا هم این چنین است تا بحث علم جَفر که مستند به امام صادق است می آورد یک بحث خیلی خاصی دارد وقتی به اهل بیت می رسد می گوید:

 «فَهُمْ أهلُ الکرامات»

 اهل بیت، دارای کرامات بودند.

آقایان «وهابی» گوش شان را باز کنند «ابن خلدون» می گوید. «علامه حلی»، «علامه مجلسی» و «شیخ طوسی» نیست:

«فهم أهل الكرامات وقد صح عنه أنه كان يحذر بعض قرابته بوقائع تكون لهم فتصح»

نسبت به بعضی از خویشاوندشان مطالبی را گفتند از وقایع آینده خبر دادند و اتفاق هم افتاده است.

بعد می گوید در رابطه با «زید» گفت تو شهید خواهی شد. نسبت به نفس الزکیه گفت این را می کشند و حتی گفت قاتلش چه کسی است. «منصور دوانیقی» ایشان را خواهد کشت تمام اینها به وقوع پیوست این را «ابن خلدون» می گوید.

روایات متعدد قبلاً از «امالی شیخ صدوق» خواندیم مفصل این قضایا آمده است ولی وقتی یک فردی این چنینی که تقریباً جزء شکاکین در حق اهل بیت است این چنین می گوید البته بعد می گوید:

«وإذا كانت الكرامة تقع لغيرهم فما ظنك بهم علما ودينا وآثارا من النبؤة وعناية من الله»

می گوید وقتی می بینیم افراد عادی خبر از غیب می دهند و اتفاق هم می افتد از افراد عادی کراماتی نقل می شود و درست هم است وقتی افراد عادی صاحب این کرامات هستند چگونه ما انکار کنیم کراماتی که از اهل بیت صادر شده است؟

 بعد می گوید:

«وقد ينقل بين أهل البيت كثير من هذا الكلام»

از اهل بیت از این حرف ها که حتی احدی این چنین حرف های بزرگ و درشتی نزدند ائمه زده اند و اتفاق هم افتاده است.

مقدمة ابن خلدون؛ اسم المؤلف: عبد الرحمن بن محمد بن خلدون الحضرمي الوفاة: 808، دار النشر: دار القلم - بيروت - 1984، الطبعة: الخامسة، ج 1، ص 331

ایشان یک چیز واقع شده تاریخی را دارد مطرح می کند. یعنی یک روایتی را نقل کند این روایت را یک کسی بگوید مثلا متواتر ضعیف است امثال اینها نیست. یا اشکال سندی یا دلائلی دارد یا مثل «ذهبی» که می گوید:

«يشهد القلب انه باطل»

ميزان الاعتدال في نقد الرجال؛ اسم المؤلف: شمس الدين محمد بن أحمد الذهبي الوفاة: 748، دار النشر: دار الكتب العلمية - بيروت - 1995 ، الطبعة: الأولى، تحقيق: الشيخ علي محمد معوض والشيخ عادل أحمد عبدالموجود، ج 1، ص 213

بگوید قلب من شهادت می دهد این باطل است نه؛ می گوید این اتفاقات در تاریخ ثبت شده است. نسبت به کمتر از اهل بیت ثبت شده است چرا از اهل بیت ثبت نشده باشد؟ وقتی ما از دیگران می بینیم این کرامات نقل شد و صحیح هم است چرا این کرامات را از اهل بیت قبول نکنیم؟ خیلی عجیب است.

همچنین «بیضاوی» متوفای 691 که از مفسرین نامی اهل سنت است در تفسیرش، می گوید کرامات اولیاء بر علوم غیبی بر گرفته از ملائکه است. پیغمبر فرمود در میان امت من افرادی مُحَدّثْ هستند. یعنی کسانی که ملائکه برای آنان سخن می گویند با ملائکه مرتبط هستند. ملائکه برای آنها از آینده خبر می دهد.

یا «قرطبی» متوفای 571 در تفسیرش، جلد 7، صفحه 2 به صراحت می گوید علم غیب دست خدا است. کسی بخواهد به علم غیب خدا برسد راهش هم دست خدا است. هر کسی را دوست داشته باشد

«لا يملكها إلا هو فمن شاء إطلاعه عليها أطلعه ومن شاء حجبه عنها حجبه»

هر کس را خدای عالم بخواهد از غیب اطلاع پیدا کند خبر می دهد. هر کس را خدا بخواهد از علم غیب محروم کند محرومش می کند.

الجامع لأحكام القرآن؛ اسم المؤلف: أبو عبد الله محمد بن أحمد الأنصاري القرطبي الوفاة: 671، دار النشر: دار الشعب – القاهرة، ج7، ص2

با وجود این بگوییم چهار تا «وهابی» می گوید علم غیب، مخصوص خدا است هر کس ادعای علم غیب بکند «فهو کافرٌ، فهو مرتدٌ»

من نمی دانم اینها چطور فکر می کنند این آقایان حداقل برای علمای خودشان احترام قائل بشوند. علمای خودشان دارند به این صراحت بیان می کنند اینها آدم های عادی نیستند «قرطبی، بیضاوی، ابن خلدون، فخر رازی» جزء شخصیت های برجسته و پر آوازه اهل سنت هستند.

همچنین از علمای ما هم مرحوم «شیخ مفید» متوفای 413 هجری در کتاب «اوائل المقالات»، می گوید:

«إن الأئمة من آل محمد (صلی الله علیه واله وسلم) قد كانوا يعرفون ضمائر بعض العباد»

ائمه (علیهم السلام) باطن بندگان را می شناختند.

یعنی کسی آنجا خدمت حضرت می آمد منافق بود، مؤمن بود، شیعه بود گذشته اش چگونه بود؛ همه را جلوی چشمش می گذاشت.

«ويعرفون ما يكون قبل كونه»

اتفاقاتی که هنوز نیفتاده است ائمه ما خبر داشتند.

 البته می گوید:

«وليس ذلك بواجب في صفاتهم ولا شرطا في إمامتهم، وإنما أكرمهم الله تعالى به وأعلمهم إياه للطف في طاعتهم و التمسك بإمامتهم»

أوائل المقالات؛ نويسنده: الشيخ المفيد (وفات: 413)، تحقيق: الشيخ إبراهيم الأنصاري، ناشر: دار المفيد للطباعة والنشر والتوزيع - بيروت – لبنان، ص77

ما اگر بخواهیم امامت ائمه را بشناسیم نباید بگوییم علم غیب ثابت شده است یا خیر؟ اگر علم غیب ثابت نشد پس امام نیست نه؛ این از مقامات این ها شرایط در امامت این ها نیست خدای عالم از لطفش این ها را از غیب خودش مطلع کرده است.

شاگرد بزرگوارش «سید مرتضی» متوفای 436 هجری می گوید:

«أنا قد علمنا بالأخبار الشائعة أنهم عليهم السلام أخبروا بالغائبات»

روایتهایی شیوع دارد که ائمه (علیهم السلام) از غیب خبر دادند

«فعلمنا أن الله تعالى قد أطلعهم على ذلك»

یقین داریم خدا، ائمه (علیهم السلام) را بر این علم غیب آگاهی داده است.

رسائل الشريف المرتضى؛ الشريف المرتضى (وفات : 436)، تحقيق: تقديم : السيد أحمد الحسيني / إعداد: السيد مهدي الرجائي، ناشر: دار القرآن الكريم – قم 1405، ج 1، ص 282

اینها کاملاً واضح و روشن است که ائمه (علیهم السلام) آگاه از این قضایا بودند. یک دفعه یک «وهابی» مثل «بن باز» فریادش بلند بشود بگوید هر کس معتقد به علم غیب باشد مرتد و کافر است، صفت خدایی را برای بشر قائل شده است.

خدای عالم، محیی و ممیت است حضرت عیسی هم مرده زنده می کرد پس قرآن این صفت خدایی را به حضرت عیسی داده است (نستجیر بالله) شرک است؟ از رسول اکرم این همه در قرآن مطالبی آمده است از غیب خبر داده است (وغلبت الروم) متن قرآن است از آینده خبر داد و همه این ها اتفاق افتاده است.

یا یکی از بیننده هایمان زنگ زد گفت حضرت امیر (سلام الله علیه) در رابطه با اتفاقاتی که در آینده در «بصره» می افتد از سیل و ... خبر داد بعد از شهادت حضرت امیر این اتفاقات افتاده است در زمان حیاتش هم نبوده است.

این ها یک سری مسائلی است کسی با قرآن انس داشته باشد به روایات با نظر بدون تعصب نگاه کند یک مسئله ای حل شده است.

مسئله مهمی مثل علم غیب، خیلی از افراد را می شناسیم کاملاً آگاه هستند از گذشته و آینده انسان خبر می دهند تعدادی از اینها را خودمان دیدیم اینها چیزی نیست که قابل انکار باشد حالا شما «وهابی»ها چشم گوش تان را خدا بسته است

(خَتَمَ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ وَعَلَى سَمْعِهِمْ وَعَلَى أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَةٌ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ)

خدا بر دلها و گوشهاي آنان مهر نهاده؛ و بر چشمهايشان پرده‌اي افکنده شده؛ و عذاب بزرگي در انتظار آنهاست.

سوره بقره (2): آیه 7

خدا به شما از این اولیاء خدا نشان نداده است گناه ما چه است؟ ولی حداقلش ببینید بزرگان شما در این زمینه چه می گویند؟

«ابن تیمیه» است آن دفعه اشاره داشتیم «منهاج السنه» جزء 8، صفحه 135 به نقل از «علامه حلی» می گوید امیرالمؤمنین از غیب خبر داده است. ایشان می خواهد به «علامه حلی» جواب بدهد می گوید:

«أما الإخبار ببعض الأمور الغائبة فمن هو دون علي يخبر بمثل ذلك فعلى أجل قدرا من ذلك»

خبر دادن از علم غیب آنهایی که خیلی کمتر از علی ابن ابی طالب هستند از غیب خبر می دهند. جایگاه امیر المؤمنین خیلی بالاتر از این است که ما بخواهیم بگوییم از غیب خبر دارد برای ما شگفت انگیز باشد.

بعد ایشان حاشیه زده است می گوید:

«وفي أتباع أبي بكر وعمر وعثمان من يخبر بأضعاف ذلك»

تابعین ابوبکر، عمر و عثمان افرادی هستند چندین برابر علی ابن ابی طالب از غیب خبر دادند.

 این دیگر امام، پیغمبر و خدای شما است. نمی دانم با چه نگاهی به «ابن تیمیه» می خواهید نگاه کنید بعد بگوید:

«وليسوا ممن يصلح للإمامة»

این افرادی که از غیب خبر دادند اینها صلاحیت برای امامت ندارند.

منهاج السنة؛ اسم المؤلف: أحمد بن عبد الحليم بن تيمية الحراني الوفاة: 728، دار النشر: مؤسسة قرطبة - 1406، الطبعة: الأولى، تحقيق: د. محمد رشاد سالم، ج8، ص135

گویا ایشان تصور کرده است که شیعه بر این عقیده است هیچ دلیلی بر امامت امیرالمؤمنین نداریم جز علم غیب. می گوید اگر شما بگویید چون علی علم غیب داشته است امام است افراد دیگری هم علم غیب دارند ولی امام نیستند.

ما عبارت مرحوم «شیخ مفید» را خواندیم گفت علم غیب، از شرایط امامت نیست از امتیازات، فضائل و محاسن ائمه (علیهم السلام) است.

مجری:

بسیار عالی، مطلب بسیار زیاد است قطعاً به خاطر این که فرصت محدود است و باید تمام سوالات مطرح بشود و به یک سرانجامی برسد به همین حد کفایت و بسنده می کنیم سوالات بیشتری نسبت به همین موضوع است ان شاءالله از حضرت استاد خواهیم پرسید.

تماس بینندگان برنامه:

بیننده: (آقای ماجد از فارس – اهل سنت)

سلام عرض می کنم، حاج آقا می گوید حضرت علی علم غیب داشت. موقعی که پیامبر (صلی الله علیه وسلم) زنده بود به حضرت علی گفت با مخالفانت کاری انجام نده اگر پیشتیبان داشتی می توانی جلویشان را بگیری، بگیر و اگر یاوری نداشتی کاری نداشته باش حضرت فاطمه را هم بکشند فرزندش سقط بشود.

پس چرا علم غیب داشتند چرا حضرت علی همسرش را که دختر پیامبر است بیرون نبرد این برنامه پیش نیاید؟ شما می گویید پیامبر گفت، پیامبر گفت دین اسلام از بین نرود کدام دین و کدام اسلام؟ شما می گویید دین عمر و ابوبکر درست نیست چه دینی؟ شما می گویید دین ابوبکر و عمر کلاً‌ درست نیست. شما می گویید پیامبر به حضرت علی گفت جنگ نکن دین اسلام از بین می رود کدام دین و اسلام؟ شما می گویید دین اسلام ابوبکر و عمر درست نیست؟ چه ربطی دارد که نجنگند؟

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

آقا «ماجد» عزیز! قرآن در مورد حضرت عیسی می گوید علم غیب دارد.

(وَأُنَبِّئُكُمْ بِمَا تَأْكُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِي بُيوتِكُمْ)

و از آنچه مي‌خوريد، و در خانه‌هاي خود ذخيره مي‌کنيد، به شما خبر مي‌دهم.

سوره آل‌عمران (3): آیه 49

چرا آن وقتی که یهودیان حمله کردند او را بکشند حضرت عیسی از این قدرتش استفاده نکرد و فرار نکرد؟ حضرت عیسی مرده زنده می کرد مادرش حضرت مریم را بعد از دنیا رفتن چرا زنده نکرد؟

برادر عزیزم علم غیبی که در پیامبران و ائمه است اینها برای هدایت مردم استفاده می کردند برای اثبات حقانیت اسلام از این استفاده می کردند. نه برای منافع شخصی خودشان.

به قول آقای «ابن تیمیه» أتباع و پیروان ابوبکر و عمر علم غیب دارند. پیغمبر به طریق اولیٰ دارد. عبارت «صحیح مسلم» را خواندیم و نشان هم دادیم که راوی می گوید پیامبر روزی بعد از نماز صبح تا نماز عشاء سخنرانی کرد

«عَمْرَو بن أَخْطَبَ قال صلى بِنَا رسول اللَّهِ الْفَجْرَ وَصَعِدَ الْمِنْبَرَ فَخَطَبَنَا حتى حَضَرَتْ الظُّهْرُ فَنَزَلَ فَصَلَّى ثُمَّ صَعِدَ الْمِنْبَرَ فَخَطَبَنَا حتى حَضَرَتْ الْعَصْرُ ثُمَّ نَزَلَ فَصَلَّى ثُمَّ صَعِدَ الْمِنْبَرَ فَخَطَبَنَا حتى غَرَبَتْ الشَّمْسُ فَأَخْبَرَنَا بِمَا كان وَبِمَا هو كَائِنٌ فَأَعْلَمُنَا أَحْفَظُنَا»

صحيح مسلم؛ اسم المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسين القشيري النيسابوري الوفاة: 261، دار النشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت، تحقيق: محمد فؤاد عبد الباقي، ج4، ص2217 ح2892

این «صحیح مسلم» است نمی توانیم بگوییم درست نیست. می دانست علم غیب دارد چرا در قضیه «جنگ احد»‌ از غلم غیبش استفاده نکرد که نزدیک به هفتاد نفر از عزیزانش شهید شدند؟

اگر چنانچه رسول اکرم علم غیب داشت این که در رابطه با همسر رسول اکرم «عایشه» از کاروان عقب مانده بود و بعد قضایای افتراء و آیه «إفک» پیش آمد پیغمبر علم غیب داشت چرا کاروان رفت و همسرش «عایشه» ماند فردا صبح یک صحابی دیگر او را بر گرداند.

برادر بزرگوارم! وقتی پیغمبر علم غیب دارد از علم غیبش بنا نیست برای استفاده شخصیش استفاده کند این یک نکته.

نکته بعدی شما فرمودید پیغمبر فرمود علی جان اگر کمک داشتی برای رسیدن به مقامت و امامت اقدام کن و با مخالفینت بجنگ در غیر این صورت اقدامی نکن. رسول اکرم 13 سال در «مکه» بود چرا در برابر «قریش» حضرت قیام نکرد و شمشیر به دست نگرفت؟

صحابه ای که اسلام آورده بودند اینها را بسیج نکرد با مشرکین بجنگند؟ مثل قضیه جنگ «بدر، احد و احزاب» تشکیل نداد می دانست نیروهایی که رسول اکرم دارد اگر بخواهد در برابر «قریش» اینها را قرار بدهد همین چند ده مسلمان را هم می کشند از بین می برند. دیگر اسلام و مسلمانی باقی نمی ماند.

پس رسول اکرم چون در «مدینه» کمک نداشت در برابر کفار «قریش» آن همه اذیت ها می شد می بینید «سمیه و یاسر» مادر و پدر «عمار» را به بدترین و فجیع ترین شکنجه ها دارند شکنجه می کنند حضرت می گوید:

«صبرا يا آل ياسر فإن موعدكم الجنة»

آل یاسر صبر کنید بشارت بهشت به شما می دهم.

شرح نهج البلاغة؛ اسم المؤلف:  أبو حامد عز الدين بن هبة الله بن أبي الحديد المدائني الوفاة: 655 هـ، دار النشر : دار الكتب العلمية - بيروت / لبنان - 1418هـ - 1998م ، الطبعة: الأولى، تحقيق: محمد عبد الكريم النمري، ج20، ص36

از پدر و مادر «عمار» دفاع نمی کند. «بلال» را دارند شکنجه می کنند به قولی سنگ داغی را روی شکمش می گذارند رسول اکرم دارد می بیند ولی چرا دفاع نمی کند؟ رسول اکرم دفاع نکرد خود خلیفه اول و دوم چرا از مسلمان های که تحت شکنجه بودند دفاع نکردند؟

کاملاً مشخص است وقتی یک کسی امکانات مالی و نیرویی ندارد موظف نیست از علم غیر طبیعی استفاده کند. اگر علم غیر طبیعی باشد خدای عالم به همه چیز قادر است.

(وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ لَآمَنَ مَنْ فِي الْأَرْضِ كُلُّهُمْ جَمِيعًا)

و اگر پروردگار تو مي‏خواست قطعا هر که در زمين است همه آنها يکسر ايمان مي‏آوردند

سوره یونس (10): آیه 99

خدا اراده کند تمام مردم روی زمین مسلمان می شوند، خدا قدرت و علم غیب هم دارد چرا در قضیه «جنگ احد» خدای عالم جلوی کشته شدن اصحاب را نگرفت؟ این ها را به ما جواب بدهید.

نکته دومی که حضرتعالی فرمودید اگر امیرالمؤمنین سکوت نمی کرد دین از بین می رفت. نگفتیم دین ابوبکر و عمر از بین رفت. ابوبکر و عمر دینی نداشتند. دین،‌ دین اسلام بود. علی هم بر دین اسلام بود آنها هم بر دین اسلام بودند.

عزیز من! شما تاریخ را نگاه کن وقتی رسول اکرم از دنیا می رود منافقین ضربه خورده دنبال فرصت هستند اسلام را از بین ببرند.

 یکی از علمای بزرگ «الأزهر» می گوید یک سوم قرآن در رابطه با منافقین است. از آن طرف حکومت «ایران»‌ ضربه خورده است دنبال فرصتی می گردد اسلام را از بین ببرد. حکومت «روم» ضربه خورده است دنبال فرصتی می گردد اسلام را از بین ببرد.

اگر امیرالمؤمنین با یاران کمی که داشت در برابر مخالفین می ایستاد جنگ داخلی شروع می شد همدیگر را می کشتند. از این طرف «ایران» حمله می کرد از آن طرف هم «روم» حمله می کرد دیگر مسلمانی نمی ماند، دین و اسلامی نمی ماند.

مقداری دقت کنید سوال مطرح می فرمایید سوال را طوری مطرح کنید که منطقی باشد. تا به حال نشنیدیم کسی بگوید اگر علی (سلام الله علیه) سکوت نمی کرد دین ابوبکر و عمر از بین می رفت. نمی دانم این چه فرمایشی است حضرتعالی بیان می کنید، اولین بار از شما شنیدیم!

مجری:

آقا «ماجد» عزیز به نظرم قبلا از «هرمزگان» تماس گرفته بودید ان شاءالله جلسات بعد تماس بگیرید خدمت تان هستیم چون تماس ها زیاد هستند فرصت را به عزیزان دیگر بدهیم. ان شاءالله موفق و مؤید باشید.

مناظره جالب استاد حسینی قزوینی با بیننده اهل سنت!

بیننده: (آقای سعید از تهران- اهل سنت)

سلام علیکم حاج آقا زنده باشید ان شاء الله همیشه سالم و برقرار باشید، ما از دیدن جمال نورانی شما واقعا لذت می بریم. ان شاءالله روزی بشود که عقایدمان به همین راه نزدیک تر بشود یا ما سمت شما بیاییم یا شما سمت ما بیایید هر چه خدا بخواهد.

حضرت استاد دیدم شما دارید با آقا «ماجد» صحبت می کنید نشنیدم ایشان چه سوالی کرد؟ اما حضرتعالی جواب دادید که پیغمبر علم غیب داشت اما حق نداشت از علم غیبش استفاده شخصی کند. قرآن دقیقاً ضد فرمایش حضرتعالی می گوید. قرآن می فرماید:

(وَلَوْ كُنْتُ أَعْلَمُ الْغَيبَ لَاسْتَكْثَرْتُ مِنَ الْخَيرِ)

سوره اعراف (7): آیه 188

این آیه را چطور ترجمه می فرمایید؟

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

از آن طرف آیه 26 سوره جن دارد:

(عَالِمُ الْغَيبِ فَلَا يظْهِرُ عَلَى غَيبِهِ أَحَدًا * إِلَّا مَنِ ارْتَضَى مِنْ رَسُولٍ)

دانای غيب اوست و هيچ کس را بر اسرار غيبش آگاه نمی ‌سازد،

سوره جن (72): آیه 26 و 27

این آیات را کنار هم بگذاریم و قضاوت کنیم!

بیننده:

اینها با هم هیچ گونه منافاتی ندارد (لَاسْتَكْثَرْتُ مِنَ الْخَيرِ) خدا دارد به او می گوید ای پیغمبر بگو، به مردمان توضیح بده اگر من علم غیب داشتم برای خودم خوبی زیادی کسب می کردم. یعنی از علم غیبم استفاده می کردم (یعنی استفاده شخصی می کردم) عذر می خواهم دقیقاً مخالف فرمایش حضرتعالی است. تا اینجا با ما موافق هستیم تا برویم سراغ آیه ای که شما فرمودید.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

برادر بزرگوارم! وقتی آیات قرآن را کنار هم می گذاریم قرآن در آیه 255 سوره بقره

(وَلَا يحِيطُونَ بِشَيءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلَّا بِمَا شَاءَ)

و کسي از علم او آگاه نمی ‌گردد؛ جز به مقداری که او بخواهد.

سوره بقره (2): آیه 255

در این که خدا علم غیب دارد شما شکی ندارید؟ (إلا بما شاء) اشرف مخلوقات بهتر از پیغمبر سراغ نداریم پس باید این دو آیه را کنار هم بگذاریم

بیننده:

چطوری علم غیب پیغمبر ثابت می شود؟

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

هر کجا این آیات کنار هم بیاید آن جاهایی که می گوید:

(وَلَوْ كُنْتُ أَعْلَمُ الْغَيبَ لَاسْتَكْثَرْتُ مِنَ الْخَيرِ)

و اگر از غيب باخبر بودم، سود فراوانی برای خود فراهم می ‌کردم،

سوره اعراف (7): آیه 188

اگر من علم غیب شخصی داشتم یعنی از پیش خودم علم غیب داشتم

بیننده:

همچنین حرفی را کجا می گوید؟ از آیه چنین چیزی بر نمی آید.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

مشخص است وقتی کنار هم می گذاریم (وَلَا يحِيطُونَ بِشَيءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلَّا بِمَا شَاءَ) درست شد؟

بیننده:

حضرت استاد قرآن می فرماید: (وَلَوْ كُنْتُ أَعْلَمُ الْغَيبَ) اگر من علم غیب داشتم!

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

یعنی رسول اکرم با این آیه، آیه 26 سوره جن را نفی می کند؟

بیننده:

نه، سوره جن چه می فرماید که نفی می کند؟

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

(عَالِمُ الْغَيبِ فَلَا يظْهِرُ عَلَى غَيبِهِ أَحَدًا * إِلَّا مَنِ ارْتَضَى مِنْ رَسُولٍ)

بیننده:

بله حضرت استاد ادامه اش چه می گوید: (فَإِنَّهُ يسْلُكُ مِنْ بَينِ يدَيهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا لِيعْلَمَ أَنْ قَدْ أَبْلَغُوا رِسَالَاتِ رَبِّهِمْ وَأَحَاطَ بِمَا لَدَيهِمْ وَأَحْصَى كُلَّ شَيءٍ عَدَدًا) می گوید علم غیب منظور همان آیات قرآن است.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

از کجا در آوردید این آیات قرآن است؟ ربطی به آن ندارد.

بیننده:

ببخشید (رِسَالَاتِ رَبِّهِمْ) یعنی چه؟

مجری:

شما فقط قرآن را رسالت می دانید؟

بیننده:

رسالت پیامبر چه بود؟

مجری:

فقط پیامبر آمد قرآن را بیاورد؟

بیننده:

نه، وقتی می گوید علم غیب را ما به او می دهیم یکی را مسئول می کنیم از چپ و راست مواظبش باشد تا چه کار کنیم؟ (لِيعْلَمَ أَنْ قَدْ أَبْلَغُوا رِسَالَاتِ رَبِّهِمْ) تا ببینیم رسالت پروردگار را چطور می رساند.

به نظر شما این رسالت چه است؟ یعنی علم غیب، یعنی این که پیغمبر علم غیب کامل دارد؟ نمی دانم شما از این چه برداشتی می خواهید بکنید؟

مجری:

تک تک رفتار پیامبر همان رسالت الهی است این که چیز واضحی است فقط قرآن نیست، پیامبر هیچ کاری نمی کند بجز آن وحیی که است.

بیننده:

حضرت استاد فرمود آیات را باید کنار هم بگذاریم. آیات اول را خواندیم حضرت استاد گفت با آیات سوره جن را چه می کنید، آیات سوره جن نشان دهنده این است که خدا می گوید من به پیغمبرم علم غیب دادم. علم غیب، آیات قرآن را دارد ثابت می کند نه علم غیبی که...

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

از کجای این آیه استفاده کردید که علم غیب فقط آیات قرآن را اثبات می کند؟ تا بداند آنهایی که پیام های پروردگارشان را رساندیدند و خدا به آن چه که در نزد آنها است احاطه دارد و همه چیز را به عدد شمارش کرده است چه ارتباطی به علم غیب پیغمبر دارد؟

بیننده:

شما می فرمایید علم غیب است من که می گویم ارتباطی ندارد. دارم رد می کنم.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

این آیه با (فَلَا يظْهِرُ عَلَى غَيبِهِ أَحَدًا) چه ارتباط و منافاتی دارد؟

بیننده:

(عَالِمُ الْغَيبِ فَلَا يظْهِرُ عَلَى غَيبِهِ أَحَدًا) عالم غیب یعنی داننده غیب خدا. (فَلَا يظْهِرُ عَلَى غَيبِهِ أَحَدًا) به هیچ کس غیر از آن چه خودش می داند علم غیب را نمی داند

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

بله (إِلَّا مَنِ ارْتَضَى مِنْ رَسُولٍ)

بیننده:

بله دارم عرض می کنم. (إِلَّا مَنِ ارْتَضَى مِنْ رَسُولٍ)، غیر از آن رسولانی که از او راضی باشد.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

یعنی از رسولانی که راضی است علم غیب را می دهد؟

بیننده:

بله ادامه اش را هم با هم می خوانیم (فَإِنَّهُ يسْلُكُ مِنْ بَينِ يدَيهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَداً) چه ترجمه ای می شود؟

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

صفات خدا را دارد بیان می کند. ربطی به این که پیغمبر علم غیب دارد یا ندارد، ندارد چرا دارید این طور مغالطه می کنید. (فَإِنَّهُ يسْلُكُ مِنْ بَينِ يدَيهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَداً) خداوند تبارک وتعالی نگهبانی پشت سر و پیش رو قرار داده است چه ربطی به علم غیب دارد؟ یعنی یک جا دارد خدای عالم است، رئوف است، رحیم است، کریم است و منتقم است پس همه این ها را باید به هم پیوند بدهیم؟

بیننده:

دوباره از آیه 26 دوباره می خوانم (عَالِمُ الْغَيبِ فَلَا يظْهِرُ عَلَى غَيبِهِ أَحَداً) این که معنایش مشخص است ادامه اش هم راجع به همین است شما قبول دارید؟

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

(إِلَّا مَنِ ارْتَضَى مِنْ رَسُولٍ) مطلب تمام شد.

بیننده:

بله آیه بعدی که آیه 28 می شود (لِيعْلَمَ أَنْ قَدْ أَبْلَغُوا رِسَالَاتِ رَبِّهِمْ) آیا این هم ادامه قبل است یا نه؟

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

از اول سوره را شما ملاک قرار بده تمام آیات قبل و بعد اینها را

(حَتَّى إِذَا رَأَوْا مَا يوعَدُونَ فَسَيعْلَمُونَ مَنْ أَضْعَفُ نَاصِرًا وَأَقَلُّ عَدَدًا * قُلْ إِنْ أَدْرِي أَقَرِيبٌ مَا تُوعَدُونَ أَمْ يجْعَلُ لَهُ رَبِّي أَمَداً)

(اين کار شکني کفار همچنان ادامه مي‌يابد) تا آنچه را به آنها وعده داده شده ببينند؛ آنگاه مي‌دانند چه کسي ياورش ضعيفتر و جمعيتش کمتر است! بگو: «من نمي‌دانم آنچه به شما وعده داده شده نزديک است يا پروردگارم زماني براي آن قرارمي‌دهد؟!

سوره جن (72) آیات 24 و 25

تمام اینها را کنار هم بگذار هر کدام از اینها مفهوم خاصی دارد. مثلاً الان یک دفعه در رابطه با قرآن صحبت می کنم یک دفعه در رابطه با معاد صحبت می کنم، در رابطه با نبوت صحبت می کنم آنها را بگوییم اینها حتماً باید به هم پیوست چرا اینجا این طوری شد و آنجا آن طوری شد؟ برادر من این روش برداشت از قرآن صحیح نیست.

این که در رابطه با حضرت مسیح می گویید: (وَأُنَبِّئُكُمْ بِمَا تَأْكُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِي بُيوتِكُمْ) این که خیلی واضح و روشن است رسول اکرم هم افضل از حضرت عیسی است در آن شک و شبهه ای نیست.

بیننده:

حضرت استاد همین که الان فرمودید (وَمَا أَدْرِي مَا يفْعَلُ بِي وَلَا بِكُمْ) یعنی چه؟ یعنی من علم غیب دارم؟

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

صد بار این را گفتیم خدای عالم می گوید:

(هُوَ الَّذي يُحْيي وَ يُميت‏)

او کسي است که زنده مي‌کند و مي‌ميراند

سوره غافر (40): آیه 68

خدا هست که فقط می میراند خدا هست که احیاء می کند از طرفی هم حضرت عیسی می گوید: (وَأُحْيي الْمَوْتَى بِإِذْنِ اللَّهِ)

بیننده:

باذن الله می گوید یا نه؟

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

ببینید کلاً آیات قرآن هر کجا بحث توحید را می آورد صفات حق را مستقل می آورد این جا شکی نیست. یعنی آن که ذاتاً علم غیب دارد خداوند است. ذاتاً مرده زنده می کند خداوند است. ولی اگر کس دیگری بخواهد مرده زنده کند اگر معتقد باشیم استقلالاً یعنی با گسستگی و بریدگی از خدا مرده زنده می کند شرک و کفر است.

ولی اگر معتقد باشیم به اذن الله مرده زنده می کند این عین توحید است، ما معتقد باشیم پیغمبر اکرم باذن الله علم غیب دارد. این عبارت «صحیح مسلم» ‌است شیعه هیچ؛ تمام اهل سنت معتقد هستند «صحیح مسلم أصح الکتب بعد القرآن» است. حداقل دقتی کن

«عن حُذَيْفَةَ قال قام فِينَا رسول اللَّهِ مَقَامًا ما تَرَكَ شيئا يَكُونُ في مَقَامِهِ ذلك إلى قِيَامِ السَّاعَةِ إلا حَدَّثَ بِهِ حَفِظَهُ من حَفِظَهُ وَنَسِيَهُ من نَسِيَهُ»

تا قیامِ قیامت هر اتفاقاتی بنا بود بیافتد پیغمبر خبر داد، هر کدام از صحابه، حافظه قوی داشتند در ذهن شان ماند حافظه قوی نداشتند از ذهنشان رفت.

 صحيح مسلم؛ اسم المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسين القشيري النيسابوري الوفاة: 261، دار النشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت، تحقيق: محمد فؤاد عبد الباقي، ج4، ص2217، ح2891

در روایت بعدی باز از «حذیفه»

«أَنَّهُ قال أخبرني رسول اللَّهِ بِمَا هو كَائِنٌ إلى أَنْ تَقُومَ السَّاعَةُ»

پیغمبر به من خبر داد تا قیامت اتفاقاتی که می افتد پیغمبر به من خبر داد!

صحيح مسلم؛ اسم المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسين القشيري النيسابوري الوفاة: 261، دار النشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت، تحقيق: محمد فؤاد عبد الباقي، ج4، ص2217، ح2891

این روایت «صحیح مسلم» را می خواهید چه کار کنید؟

بیننده:

قرآن می فرماید، عذر می خواهم سوء برداشت از این نوع روایات است. وقتی که شما می فرمایید در «صحیح مسلم» آمده است پیغمبر از همه اتفاقات تا قیامت برای ما گفته است این نه به این معنی است که مو به مو هر چه اتفاق می افتد به ما گفته است. در مجموع، ماحصل موضوع داریم. قرآن می فرماید: (تِبْياناً لِكُلِّ شَيْ‏ءٍ) است. آیا واقعاً در قرآن همه چیز بیان شده است تبیان همه چیز شده؟ به نظر شما تبیان به همه چیز شده است؟

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

بله به همه چیز، تبیان شده است

بیننده:

وقتی (کل شیئ) می گوید این (کل شیئ) یعنی همه چیز و همه چیز و همه چیز؟ یا فقط در مورد آن مسئله ای که انسان در باب اعتقادات و عاقبت بخیری به آن احتیاج دارد (تبیاناً لکل شیئ) است؟

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

(تِبْياناً لِكُلِّ شَيْ‏ءٍ) است. با اضافه آیه شریفه 44 سوره نحل

(وَأَنْزَلْنَا إِلَيكَ الذِّكْرَ لِتُبَينَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيهِمْ)

و ما اين ذکر [= قرآن‌] را بر تو نازل کرديم، تا آنچه به سوي مردم نازل شده است براي آنها روشن سازي

سوره نحل (16): آیه 44

سنت پیغمبر به قرآن اضافه بشود (تِبْياناً لِكُلِّ شَيْ‏ءٍ) است. سنت را از قرآن حذف کنید نه قرآن (تِبْياناً لِكُلِّ شَيْ‏ءٍ) نیست.

بیننده:

سنت را کسی نمی تواند حذف کند مگر می شود کسی سنت را حذف کند؟

آیت الله حسینی قزوینی:

همین إخبار از غیب هم این همه علمای اهل سنت و شیعه نقل کردند إخبار متعدد رسول اکرم در خود قرآن آمده است

(الم‌ غُلِبَتِ الرُّومُ)

روميان مغلوب شدند!

سوره روم (30): آیه 2

پیغمبر از آینده خبر داده است اگر علم غیب نداشت چطور از شکست «روم» خبر می دهد؟

بیننده:

ما معتقد هستیم پیغمبر خدا از طریق جبرائیل و وحی، اخبار غیبی به ایشان می رسید نمی گویم پیغمبر خدا مطلقاً‌ علم غیب داشت.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

ما هم همین را معتقد هستیم دعوایی نیست

بیننده:

چرا اختلاف ما با شما این است که شما می فرمایید ایشان علم غیب لا ینتاهی به اذن خدا دارد این چطوری ثابت می شود؟ شما می فرمایید امامان ما علم غیب دارند علم غیب امامان چطور ثابت می شود؟

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

علم غیب امامان را هم از روایات متواتر ثابت می کنیم. «ابن خلدون» را ما نقل کردیم «ابن خلدون» که شکاک ترین عالم سنی است می گوید به قدری در تاریخ اتفاق افتاده است که امام صادق و اهل بیت از آینده خبر دادند از سرنوشت افراد خبر دادند و قطعاً هم انجام شد و به وقوع پیوسته است.

مسئله ای است که «ابن خلدون» سنی می گوید تمام اینها اتفاق افتاده است «ابن تیمیه» در رابطه با «مغول» می گوید این و این می شود «ابن قیم» می گوید تمام آن چه را که «ابن تیمیه» از آینده خبر داده بود محقق شد.

شما یک دفعه می گویید اگر وحیاً علم غیب بیاید اشکالی ندارد اگر آیه قرآن شما می گویید در ذیل آیه 26 یا 28 سوره جن نقل می کند علم غیب از طریق وحی هم باید شما منکر باشید.

بیننده:

برای چه منکر بشویم این را قرآن دارد می گوید ما به او دادیم

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

ما هم اگر می گوییم پیغمبر و ائمه علم غیب دارند خدا به اینها داده است ما که نمی گوییم آن مستقل علم غیب دارند.

بیننده:

حضرت علی در «نهج البلاغه» متجاوز از ده مورد می گوید اگر می دانستم که این طوری می شود من این کار را می کردم.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

امیرالمؤمنین دارد با مردم عادی حرف می زند

«إِنَّا مَعَاشِرَ الْأَنْبِيَاءِ أُمِرْنَا أَنْ نُكَلِّمَ النَّاسَ عَلَى قَدْرِ عُقُولِهِمْ»

الكافي (ط - الإسلامية)، نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الاسلامیة، ج1، ص23، كتاب العقل والجهل

پیغمبر می گوید با مردم قدر عقول شان داریم حرف می زنیم. از امیرالمؤمنین چطور در «نهج البلاغه» این همه مسائل از آینده خبر داده است در روایات دیگر از آینده خبر داده است. حتی «ابن تیمیه می گوید اتباع ابی بکر و عمر چندین برابر علی ابن ابی طالب از غیب خبر دادند و محقق هم شده است پس اینها دروغ می گویند؟

بیننده:

حضرت علی نامه ای به «مالک به اشتر» می دهد وقتی او را حاکم «مصر» می کند این نامه یکی از بلندترین نامه های «نهج البلاغه» است. حتماً شما این را خواندید مو به مو وظایف «مالک اشتر» را در آن قید می کند. یعنی کسی این نامه را می خواند می بیند چقدر این نامه کامل است. از اولین قدمی که برمی داری با زنها چطوری برخورد می کنی، با مردها، با کارگرها، با رعیت چطور برخورد می کنی. مالیات چطوری می گیری. همه را به او دانه دانه می گوید.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

چه ربطی به علم غیب دارد؟

بیننده:

آیا «مالک اشتر» به مصر رسید که از این بیانات حضرت استفاده کند یا خیر؟ اگر حضرت علی علم غیب داشت برای چه این همه وقت گذاشت نامه ای به این بلند و بالایی برای ایشان نوشت؟ ایشان اصلاً به «مصر»‌ نرسید!

مجری:

شما می خواهید ببینید تا قیامت بماند همین الان هم الحمد لله یک اسوه و الگویی برای همگان است، این طوری بخواهیم برخورد کنیم به آیات قرآن هم باید هزار ایراد بگیریم.

بیننده:

عزیزم! آیات قرآن می گوید پیغمبر علم غیب ندارد کدام آیه قرآن را شما می گویید؟

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

شما از این طرف می گویید به پیغمبرش وحی می کند از طریق وحی علم غیب دارد، از این طرف می گویید آیه قرآن می گوید پیغمبر علم غیب ندارد. کدام حرف شما را بپذیریم؟

بیننده:

علم غیبی که آیات قرآن باشد این علم غیب است. این از طریق وحی است به پیغمبر نازل می شود بله اخبار غیب، جای دیگر هم به پیغمبر نازل می شود شکی ندارم. مگر در «جنگ احد» نبود پیغمبر گفته بود تنگه پشت کوه را خالی نکنید علم غیب به او داده بودند از خودش نمی گفت. من منکر نیستم این محدود است مثل معجزه حضرت عیسی است.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

از کجا می گویید محدود است؟ دلیل شما بر محدودیتش چه است؟

بیننده:

به خاطر این که جای دیگر می گوید بگو من علم غیب ندارم از این واضح تر چه باید بگوید؟

آیت الله حسینی قزوینی:

علم غیب ندارم یعنی از پیش خود علم غیب ندارم نه این که علم غیب ندارم هیچ ندارم. شما می گویی علم غیب دارد از آن طرف می گویی علم غیب دارد در «جنگ احد» این را گفته است از این طرف قرآن می گوید: (وَلَوْ كُنْتُ أَعْلَمُ الْغَيبَ لَاسْتَكْثَرْتُ مِنَ الْخَيرِ) اگر علم غیب داشت اصلا به «احد» نمی رفتند.

بیننده:

شما (وَلَوْ كُنْتُ أَعْلَمُ الْغَيبَ لَاسْتَكْثَرْتُ مِنَ الْخَيرِ) چطور ترجمه می کنید؟

آیت الله حسینی قزوینی:

تمام خیرات و خوبی ها را جذب می کردم

بیننده:

یعنی از علم غیبم استفاده می کردم درست است؟

آیت الله حسینی قزوینی:

چرا در قضیه «احد» استفاده نکرد؟ در قضیه «احزاب» استفاده نکرد؟ در قضیه جنگ های دیگر چرا پیغمبر استفاده نکرد؟

آقا «سعید» شما از یک طریق می گویید پیغمبر از طریق وحی، علم غیب دارد از آن طرف می گوید پیغمبر می گوید من از علم غیب خبر ندارم. در حرف شما تناقض است. این محدود بودن را از کجا آوردی؟ یعنی خدای عالم عاجز است علم غیب کامل به پیغمبر بدهد؟ در قدرت خدا شک دارید؟ در این که پیغمبر برای علم غیب شایستگی ندارد در این شک دارید؟ در کدامش شک دارید؟

مجری:

به نظرم برای افرادی که کامل برنامه را دیدند و مشاهده کردند مطلب واضح است.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

خیلی عالی بود تناقضاتی که ایشان داشتند قضیه را خیلی روشن کرد. ما معتقد هستیم ائمه (علیهم السلام) و انبیاء اگر می گویند ما علم غیب نداریم یعنی علم غیب از پیش خود نداریم. اگر می گویند علم غیب داریم یعنی خدای عالم از طریق وحی به ما غیب داده است. به ائمه (علیهم السلام) از طریق إخبار نبی مکرم علم غیب داده است.

همانطوری که «حذیفه» از طریق إخبار پیغمبر از آینده با خبر بوده است اینها چیزی نیست که ما بخواهیم رویش بحث کنیم. این که این همه بزرگان اهل سنت از آینده خبر می دهند. ابوبکر می آید از جنسیت فرزندش خبر می دهد. خلیفه دوم در «مدینه»‌ نشسته است از جنگی که در «نهاوند» است خبر می دهد اینها را نمی توانید انکار کنید.

آقا «سعید» بزرگوار! یا باید سنی سنی باشید عقیده اهل سنت را بپذیرید یا شیعه شیعه باشید. نمی شود در وسط آدم مذبذب باشد.

مجری:

آقا «سعید» اگر نکته دیگری است ان شاءالله جلسات آینده در خدمت تان هستیم.

بیننده: (آقای بازیار از یاسوج -شیعه)

بسم الله الرحمن الرحیم با عرض سلام خدمت حضرتعالی و حضرت استاد، چون وقت کوتاه است پاسخی به این آقا که تماس گرفتند و یک سری مسائل را مطرح کردند از آیات قرآن بگویم.

این برداشتی که ایشان می کنند کاملاً برداشت خلاف آیات است. آن آیه ای که می گوید: (وَلَوْ كُنْتُ أَعْلَمُ الْغَيبَ لَاسْتَكْثَرْتُ مِنَ الْخَيرِ وَمَا مَسَّنِي السُّوءُ)، آن آیه دارد این را بیان می کند اگر من یک انسان معمولی بودم و یک انسانی بودم که با خدا ارتباط نداشتم و علم غیب را مستقلاً از نزد خودم داشتم قطعاً به حرف نفسانیت عمل می کردم یک انسان معمولی دارد؛ اما من چون پیغمبر هستم و از نزد خدا علم غیب دارم و می دانم که یک انسان معمولی نمی تواند از نزد خدا علم غیب داشته باشد بنابراین من علم غیب را در همان راهی که خدا می خواهد مصرف می کنم چون من معصوم هستم.

آیه سوره جن که حضرت استاد اشاره کردند کاملاً دقیق اشاره کردند آن آیه دارد این را بیان می کند که: (عَالِمُ الْغَيبِ فَلَا يظْهِرُ عَلَى غَيبِهِ أَحَدًا * إِلَّا مَنِ ارْتَضَى مِنْ رَسُولٍ فَإِنَّهُ يسْلُكُ مِنْ بَينِ يدَيهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَداً) این دارد این را بیان می کند خداوند علم غیب که اعم از وحی تشریعی است که همین قرآن است و سایر وحی ها، وحی های تبیینی و تفسیری، وحی هایی که مربوط به علوم آینده است به ائمه عطا شد به اذن الهی به اینها داده می شود و بعد این وسط ها خداوند فرشتگانی مقرر می کند که این علوم معصومانه در اختیار ائمه و پیغمبر قرار می گیرد. و این دارد تأکید بر این می کند که این علوم از ناحیه خدا است و معصومان این را دریافت می کنند.

اتفاقاً (أَنْ قَدْ أَبْلَغُوا رِسَالَاتِ رَبِّهِمْ)، نشان می دهد که اینها در راه شخصی استفاده نمی کنند اینها در راه رساندن آن رسالات خودشان از این علم غیب استفاده می کنند.

آقای عزیز! داری می گویی نخیر طبق ‌آن آیه، آن آیه دارد می گوید اگر یک کسی مستقلاً این علوم را داشت قطعاً در راهش است ولی چون من معصوم هستم فرشتگان به اذن الهی این علوم را معصومانه به دست من می رسانند و من معصوم هستم این (لِیعلمَ) نه این که خدا بداند این (لیعلم) یعنی خداوند این را تثبیت و ایجاد کند علم فعلی است اینها را باید بروی مطالعه کنی.

این (لیعلم) یعنی این که آن معلوم محقق بشود یعنی این که خداوند چون اینها را تأیید کرده است یعنی علوم را معصومانه به دست اینها می رساند اینها معصوم هستند و در راه رساندن آن هدایت های الهی از آن استفاده می کنند

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

در تکمیل فرمایشات این عزیزمان، آقای «سعید» سوره احقاف ‌آیه 9 را خواند ولی ذیلش را دید به ضررش است نخواند.

(قُلْ مَا كُنْتُ بِدْعًا مِنَ الرُّسُلِ وَمَا أَدْرِي مَا يفْعَلُ بِي وَلَا بِكُمْ إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا يوحَى إِلَي وَمَا أَنَا إِلَّا نَذِيرٌ مُبِينٌ)

بگو: «من پيامبر نوظهوري نيستم؛ و نمي‌دانم با من و شما چه خواهد شد؛ من تنها از آنچه بر من وحي مي‌شود پيروي مي‌کنم، و جز بيم‌دهنده آشکاري نيستم!»

سوره احقاف (46): آیه 9

(وَمَا أَدْرِي مَا يفْعَلُ بِي وَلَا بِكُمْ إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا يوحَى إِلَي) نمی دانم فردا بر سر من و شما چه خواهد آمد؟ من تابع وحی هستم یعنی هر چه به من وحی بشود خدای عالم علمش را به من می دهد نسبت به خودم به شما خبر می د هم اگر علمش به من نرسد خبر نخواهم داد خیلی واضح و روشن است.

مجری:

بسیار عالی خیلی ممنون، تشکر می کنیم حضرت استاد از محضرتان استفاده کردیم. همچنین تشکر می کنم از محضر شما عزیزان بیننده که تا انتهای برنامه همراه مان بودید عذر خواهی می کنم از عزیزانی که نتوانستیم پاسخ شان را بدهیم. آقا «ماجد» و آقا «سعید» اگر کلام تکمیلی دارند شب های آینده در خدمت تان خواهیم بود. ان شاءالله موفق و مؤید باشید تا دیدار آینده خدا نگهدار!

 


اخلاق علوی سیره مهدوی>

گذشت از دیگران دعا بری دیگران علم غیب الهی کرامات اهل بیت علیه السلام در کتب اهل سنت عمار یاسر مسلمانان تحت شکنجه