عصر انتظار

قسمت بیست و هشتم برنامه عصر انتظار با کارشناسی حجت الاسلام و المسلمین جعفری


 

بسم الله الرحمن الرحیم

تاریخ: 1401/04/17

برنامه:  عصر انتظار

مجری:

بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم، السلام علی المهدی الذی وعد الله عزوجل به الأمم و علی آبائه الطیبین و الطاهرین المعصومین

عرض سلام و احترام خدمت شما بینندگان جان منتظران جان جانان حضرت مهدی موعود ارواحنا فداه در هر نقطه ای از جهان، در شب عرفه خدمت شما می رسیم با برنامه عصر انظار شب مبارک عرفه شبی که ان شاءالله بتوانیم بهترین بهره را از این شب و فردا که روز عرفه باشد بهره برداری کنیم و همچنین شب شهادت حضرت مسلم بن عقیل (علیه السلام) هست تسلیت و تعزیت دارم محضر حضرت بقیة الله الأعظم ارواحنا فداه و همچنین خدمت شما بزرگواران، همانطور که عرض کردم در خدمت شما هستیم با برنامه عصر انتظار که هر شام جمعه از شهر مقدس قم جوار کریمه اهل بیت حضرت فاطمه معصومه (سلام الله علیه) و از شبکه جهانی حضرت ولی عصر (عج) تقدیم حضور تان می شود.

این هفته هم همچون برنامه گذشته در خدمت کارشناس ارجمند جناب حجت الإسلام و المسلمین دکتر جعفری هستیم و از محضر شان استفاده می کنیم، حاج آقا سلام علیکم عرض تسلیت دارم خیلی خوش آمدید بفرمایید.

حجت الاسلام و المسلمین جعفری:

سلام علیکم و رحمة الله بسم الله الرحمن الرحیم السلام علی المهدی خدمت حضرت عالی و همکاران محترم تان و بینندگان بزرگواری که شاهد برنامه هستند سلام عرض می کنم و این ایام را که ایام بسیار با فضیلت هست و به ویژه بحث عرفه را خدمت همه بزرگواران التماس دعا داریم  و از همه عزیزان این استدعا را داریم که ما را هم مشمول دعای خودشان قرار بدهند.

مجری:

خیلی ممنون و متشکرم، خ اشاره فرمودید به شب عرفه شبی که در  آن قرار گرفتیم دقایقی است در حقیقت وارد این شب عظیم الشأن شدیم، عظمت شب و روز عرفه عظمت خیلی خاصی است و پیرامون آن در روایات هم بسیار توصیه و تأکید شده و بلکه گفته شده افرادی که در ماه مبارک رمضان احتمالاً و احیاناً جا مانده اند و نتوانستند مورد بخشش و آمرزش قرار بگیرند امید شان به عرفه باشد، خب پیرامون فضیلت عرفه و البته چون در شام جمعه هم هستیم این ارتباطی  که می توانیم برقرار کنیم میان عرفه و امام زمان ارواحنا فداه

حجت الاسلام و المسلمین جعفری:

بله همانطور که فرمودید این روایت، روایت امام صادق (علیه السلام) هست که فرمودند: هر کس در ماه مبارک رمضان و شبهای قدر آمرزیده نشده باشد امیدش به روز عرفه باشد، خب این نشان می دهد عظمت روز عرفه را و جایگاهی که عرفه دارد که بعد از شبهای قدر مهمترین ایام و زمانها است، مستحضر هستید که ما یک سری ایام و یک سری مکان ها داریم که اینها فضیلت های فراوانی دارند، مثل اینکه مثلاً نماز در مسجد الحرام چقدر فضیلت دارد، نماز در مسجد پیامبر چقدر فضیلت دارد، و چندین برابر نماز در جاهای دیگر است، در زمان ها هم همینطور، شبهای قدر، «لیلة القدر خیر من الف الشهر» شب قدر برتر از هزار ماه است و همینطور یکی از آن مناسبت ها و زمان ها عرفه هست، هرچند اگر انسان بتواند و این مکان هم برای او حاصل بشود در این زمان، که در زمان عرفه در صحرای عرفات باشد یا طبق روایاتی اگر عرفات هم نتوانست باشد در زیارت امام حسین (علیه السلام) باشد که بسیار جایگاه مهمی است و خداوند توجه می کند به زائران امام حسین (علیه السلام) بخاطر آن عظمت ایثار و فدا کاری که امام حسین (علیه السلام) برای دین و حفظ انجام داد، با همه وجود و با همه آنچه که داشت؛ لذا زمان و مکان اینجا معنا پیدا می کند، برای ما که از آن مکان ها محروم هستیم و با دل مان در آن مکان ها حضور داریم، امروز در عربستان عرفه بود و فردا هم، در واقع این 24 ساعت، یک 24 ساعتی است که هر نقطه ای از جهان مثل شبهای قدر درکی از عرفه دارد تا فردا که در عرفه هستیم، از نظر دل، دل ما در کنار حاجیان هست در صحرای عرفات و با آنها قدم بر می دارد با آنها حرکت می کند با آنها اعمال انجام می دهد ان شاءالله و در فضیلت آنها شریک است ان شاءالله، و مخصوصاً با امیرالحاج که امام عصر (علیه السلام) طبق آنچه که  خواهیم گفت، و همچنین دلهای ما همراه هست با زائران امام حسین (علیه السلام)، عزیزانی که اگر صدای ما را یا تصویر این برنامه را می بینند می شنوند، چه از حاجیان چه از زائران ما را هم فراموش نکنند، که در آن مکان هم دلهای ما هست و حضور جان ما در آنجا هست، اما از نظر فیزیکی طبیعتاً ما از آن مکان محروم هستیم اما از زمان نه، این زمان یک زمان با فضیلتی است که درک آن و اهمیت آن بسیار بالا است، همین روایتی که شما از امام صادق (علیه السلام) فرمودید، این روایت خودش اهمیت این روز را می رساند که این روز بعد از شبهای قدر به چه عظمتی است وقتی هیچ شبی با شبهای قدر قابل مقایسه نیست، بالاتر از تمام سال بلکه بالاتر از هزار ما شبهای قدر است، و بعد همه ماه های سال عظمت شان به ماه مبارک رمضان است، و ماه مبارک رمضان عظمتش به این قله است که شبهای قدر هست، این شبهای قدر با آن عظمتش در گرو این هست که «تنزل الملائکة و الروح فیها بإذن ربهم من کل أمر» در کنار «إنا انزلناه فی لیلة القدر» یعنی اینجا می شود  عملاً تبلور ثقلین، از سویی نزول قرآن را داریم از سویی هم ولی خدا را داریم، اینها از هم جدا نیستند، وقتی فرمود:

«إني تارك فيكم الثقلين ما إن تمسكتم بهما لن تضلوا بعدي كتاب الله و عترتي أهل بيتي و إنهما لن يفترقا حتى يردا علي الحوض»

این تعبیر ساحت مقدس پیغمبر هست  و روایات متواتر شیعه و اهل سنت است، حالا برخی آمدن اصرار کنند بر اینکه بگویند که «کتاب الله و سنتی» و بعد خودشان هم می دانند که در منابع معتبر و آنچه که منابع اصیل هست و منابع معتبر و متواتر هست «کتاب الله و عترتی اهل بیتی» دارد عترتی است نه سنتی، هرچند در رابطه با سنت هم من یک فکر می کنم در همین برنامه حالا شاید سالهای قبل بود اشاره کردم گفتم در سنتی هم که ما بخواهیم نگاه کنیم مثلاً عایشه مطرح می کند که، امیرالمؤمنین أدراب سنت است، از همه کس به سنت آگاه تر است خیلی روشن هم هست چون سنتی یعنی سبک زندگی، سنت یعنی شیوه رفتار شیوه، گفتار شیوه، شیوه عمل این نسبت به سنت پیغمبر هیچ کسی مثل آقا امیرالمؤمنین آگاه نبوده، زنانی که اواخر عمر پیغمبر آمدند همسر پیغمبر شدند، اینها سهمی از میان زنها داشتند در چند روز نوبت اینها می شده که از سیره و سبک زندگی با پیغمبر آشنا بشوند، با پیغمبر همنشین بشوند و بمانند، آنچه که هست این هست که سابقه امیرالمؤمنین و بلکه امیرالمؤمنین چشمان مبارک خودشان را باز کرد در منزلی چشم مبارک شان را باز کرد که در آنجا قبلاً پیغمبر در تحت تکفل پدر ایشان ابوطالب بود یعنی در آن خانه ذکر خیر پیغمبر بود در این خانه هم بود، بعد هم  که بزرگتر شد او تحت تکفل پسر عموی عزیزش پیغمبر قرار گرفت، بعد هم که داماد پیغمبر شد لحظه به لحظه و قبل از اینکه داماد پیغمبر بشود «و أنذر عشیرتک الأقربین» همه شیعه و اهل سنت این را به صراحت مطرح می کنند اولین کسی که به پیغمبر لبیک گفت و گفت من با تو هستم تا آخر امیرالمؤمنین بود و آنجا پیغمبر فرمود انت وصی و وارثی، حالا بعضی از اهل سنت می گفتند که پیغمبر فرمود که «أنت أخی  و ابن عمی و وارثی و کذا و کذا» حالا کذا و کذا وصی و اینها هست دیگر به هر حال، آنچه که هست این هست که امیرالمؤمنین از آغاز با این سنت پیغمبر مأنوس بود باز تا آخر هم همینطور بود، یعنی هرجا پیغمبر را می دیدند، می دانستند اینجا باید امیرالمؤمنین هم باشد، و هر جا امیرالمؤمنین را می دیدند می دانستند پیغمبر هم آنجا است، و لذا لیلة المبیت وقتی اینها آمدند امیرالمؤمنین را در بستر پیغمبر دیدند، گفتند پیغمبر نمی تواند دور شده باشد، چون اینها باهم هستند، و برایشان اصلاً قابل تصور نبود جدایی این دو شخصیت، بعد از رحلت پیغمبر هم همینطور است، بعد از رحلت پیغمبر هم یکی از آن حرف هایی که اینها می زدند به پیغمبر می گفتند که چرا زودتر نیامدی که با تو بیعت کنیم، وقتی رفتند و سقیفه درست کردند، و امیرالمؤمنین فرمود یعنی من باید پیکر مطهر پیغمبر را رها می کردم، این یعنی تمام زندگی امیرالمؤمنین در سیره و سنت پیغمبر هست، لذا اینکه عایشه می گوید ادراب سنت هست این یک حرفی است که کاملاً درست است، لذا اگر ما بگوییم بر خلاف روایات متواتر که «إنی تارکم فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی» گوییم «کتاب الله و سنتی» باز مهمترین مصداقش آقا امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) هست، پس بنابر این شب قدر شبی است که از سویی کتاب الله دارد نازل می شود و از سوی دیگر هم این جایگاه جایگاه پیامبر و خاندان او هست، و این را پیامبر فرمود، و فرمود بعد از من هم ادامه دارد چون تنزل هست، این استمرار است برای یک سال و دو سال نیست و من کل امر است یک مسئله عادی نیست، فقط این نیست که فرشته ها نازل می شود «أن لا تخاف و لا تحزن» این «أن لا تخاف و لا تحزن» برای مؤمنین است فقط برای «أن لا تخاف و لا تحزن» هست، نه من کل امر، این من کل امر باید کسانی باشند که بتوانند این جایگاه ورود این فرشتگان باشند، ظرفیت این را داشته باشند مثل ساحت مقدس پیغمبر که در واقع بر او باید وارد بشوند، بنابر این شب قدر عملاً نشانگر آن حدیث ثقلین هست، عرضم این بود که در اهمیت شب قدر بخاطر اینکه یک سو بحث قرآن هست و سوی دیگر ولی خدا  و انسان کامل است، حالا ما در عرفه یک اتفاق دیگری را داریم، الآن در ساحت حج که اعمال حج دارد انجام می شود یک جایگاه مهمی را داریم، از جایگاه های بسیار مهم که در آن وقوف هم مهم هست که ظهر روز نهم تا نماز مغرب و عشاء باید تا غروب حجاج در آنجا وقوف اجباری داشته باشند، باید حتماً  در آنجا وقوف کنند باید حتماً در آنجا باشند در عرفه، خب این جایگاه را وقتی نگاه می کنیم می بینیم که یک مکانی است و یک جایگاهی است و یک زمانی است که در آنجا طبق روایات ما روزی است که خداوند گناهان را می بخشد روز دعا است روز استغفار است و فضائل مختلفی برای روز عرفه و برای این جایگاه گفته شده در دعاهایی که در اینجا هست، دعای معروف امام حسین (علیه السلام) که ما معمولاً دعای معروف امام حسین (علیه السلام) را می خوانیم که در صحرای عرفات کنار آن جبل الرحمة حضرت خواندند، دعای امام باقر (علیه السلام) هست که شهادت آن بزرگوار را پشت سر گذراندیم، دعای امام سجاد (علیه السلام) هست که باز  در دعای امام سجاد (علیه السلام) ما فرازهایی را می بینیم که آنجا امام برای ظهور حضرت مهدی (علیه السلام) دعا می کنند، و برای تحقق آن مسیری که حضرت مهدی (علیه السلام) می خواهند محقق کنند در دعای عرفه امام سجاد (علیه السلام)  وارد شده و دعا می فرمایند، به هر حال منظورم این است که ما دعای عرفه را یک همچین جایگاهی می بینیم، فضیلت دعا فضیلت ارتباط با خدا و حالا این عرفه شده است بعد از شبهای قدر،  اهمیتش بعد از شبهای قدر است، شاید و بلکه بشود محکم تر این سخن را گفت و آن این هست که مثل شبهای قدر که جایگاه ولی خدا، حالا یک زمانی خود حضرت رسول (ص) یک زمانی هم عترت او و جانشینان آن جایگاه است که فضیلت می دهد به این زمان و مکان، در واقع شرف حضور امام، و این جایگاه است که اصلاً ارزش به این زمان و مکان می دهد، در روایات آمده که

«يَفْقِدُ اَلنَّاسُ إِمَامَهُمْ يَشْهَدُ اَلْمَوْسِمَ»

مردم امام شان را در دوران غیبت نمی یابند اما در مواسم  و موسم های حج حاضر می شود،

مواسم یعنی موسم های حج، بله در تعابیر داریم که حضرت بر فرش های شما قدم می گذارد بر شما سلام می کند، غیر از آن، این مواسم نیست، آنکه حضرت بر شما سلام می کند، بر فرش های شما قدم می گذارد، بر بازار های شما ورود پیدا می کند، آن را داریم به آن کاری نداریم، اما این تعبیری که متعدد آمده در روایت که حضرت در موسم ها حاضر می شود و مردم او را نمی بینند ولی او مردم را می بیند البته در روایات دیگر هم داریم که  حضرت را می بینند و نمی شناسند، اینجا دارد که حضرت را مردم نمی بینند، حال این به شرایط و مسائل دیگر است اما در ارتباط با این موسم حج که هم جناب نعمانی این روایت را آورده غیبت نمانی و بعد هم مرحوم  مجلسی هم از ایشان نقل می کند که روایت، روایت صحیحی است که جناب زراره از امام صادق (علیه السلام) نقل می کند که

«إنّ للقآئم غيبتين يرجع في إحداهما و الأخرى لا يدري أين هو؟»

در یک غیبیتی، غیبت کوتاه مدت او رفت و آمد دارند و در یک غیبت دیگر مردم نمی دانند کجا است، اینجا دارد لا یدری أین هو، یکی هم دارد که «یفقد» دو تعبیر آمده که نمی دانند

«يشهد المواسم،يرى الناس و لا يرونه»

این را مرحوم مجلسی نقل می کند و یک تعبیر دیگر هم دارد «یفتقد الناس امام» مردم امام را گویا گم می کنند و

«يشهد المواسم،يرى الناس و لا يرونه»

که حضرت آنها را می بیند ولی آنها حضرت را نمی بینند، تعابیر مختلف دارد، یفتقد الناس دارد، امامهم دارد، اماماً دارد، منظور این است که یک مطلب را می رساند، و می دانید به آن تعبیری که برگشتیم به قبل و گفتیم که، یکی از مواردی که در اعمال حج وجوب وقوف دارد، و وقوفش از یک زمانی است تا یک زمانی واجب هم هست که همه حاجیان در آنجا وقوف داشته باشند عرفه است، بنابر این در این حضور امام در مواسم حج طبیعی است که در عرفات هم حضور حضرت هست، لذا حضور حضرت عرفه را یک رنگ دیگری می بخشد، نه رنگ دیگری می بخشد اصلاً رنگ می بخشد و در نبود امام فرقی نمی کند، در نبود امام وقتی آن ارتباط الهی برقرار نباشد آن واسطه فیض بر قرار نباشد اصلاً جایگاه پیدا نمی کند، مثل نماز جماعتی که امام جماعت نداشته باشد، دیگر اصلاً نماز جماعت هویت پیدا نمی کند، اصلاً نماز جماعتی اتفاق نمی افتد، اینجا هم همینطور است، در واقع عرفه، عرفه بودنش و آن جایگاه و عظمتش گره می خورد به بودن ولی خدا  که در عصر ما امام عصر (علیه السلام) هست و حضور آن عزیز و آن بزرگوار که تعبیر داریم که در این مراسم شرکت می کنند، با این نگاه وقتی می بینیم متوجه می شویم که شاید بشود گفت که اهمیت عرفه بعد از شبهای قدر یکی از مهمترین دلایلش وجود و حضور امام عصر (علیه السلام) در این جایگاه خواهد بود که حاجیان و همه افراد در این جایگاه توجه به ساحت خدا و به عبادات و می پردازد؛ این نکته اولی که در رابطه با بحث عرفه باید گفته بشود .

مجری:

احسنتم؛ خب جناب استاد صحبت پیرامون عرفه بود این زمان مقدس و این جایگاه مقدس عرفات و فرمودید که  شرافتش به امام هست یعنی اصلاً این جایگاه و این زمان ها به وجود امام هست که معنا پیدا می کند اگر امام نباشد اصلاً معنا پیدا نمی کند در حقیقت و نکته دیگری هم باقی مانده بود بفرمایید.

حجت الاسلام و المسلمین جعفری:

بله شما وقتی نگاه می کنید در عرفه آنچه که رخ می دهد  معرفتی است که حاصل می شود  حتی وقتی اعمال حج را طبق روایات می خواهند یاد بدهند به حضرت ابراهیم، آنجا یکی یکی که یاد می دهند به او می گویند عَرَفتَ، حالا یا حضرت آدم یا حضرت ابراهیم، چون بعضی اسم عرفه را می گویند بخاطر اینکه مکان عرفه را می گویند بخاطر آدم و حوا بوده به تعبیر دیگر نه حضرت ابراهیم را وقتی مواسم و مراحل یا اعمال حج را می خواستند یاد بدهند، یکی یکی به او توضیح می دهند و می گفتند «عرفت» شناختی و تبیین می کردند، و احتمالاً معانی مختلفی داتشته باشد، اما مهم این است که عرفه از معرفت رخ می دهد و اصلاً مؤمن زمانی کارش به ثمر می رسد که دارای معرفت باشد اگر معرفت نباشد نه ممکن است انسان خسته کند خودش را «عاملة الناصبه» خسته کند، ولی چیزی گیرش نمی آید آن چیزی که انسان را به نتیجه می رساند معرفت است که با خودش اخلاص می آورد و رفتار می آورد، وقتی هرچه معرفت بالاتر باشد انسان را گره می زند به رفتار های صحیح، وقتی معرفت پایین باشد آدم خودش را به دیگری می فروشد و از اخلاص خارج می شود، لذا اصل و ریشه ای ترین مسئله معرفت است، وقتی هرچه معرفت بالاتر باشد با او عشق می آید با او اطاعت می آید، با او همراهی می آید با او دلدادگی می آید، بنابر این مهمترین و بنیادی ترین مسئله معرفت است، لذا ما وقتی در رابطه با عرفه صحبت می کنیم مهمترین جلوه این مسئله می شود معرفت، پس ما تا الآن این را گفتیم، گفتیم عرفه آن نخ تسبیح عرفه، آن چیزی که اگر نباشد دانه های این فضیلت از هم پاشیده می شود، مثل جماعتی که بدون امام جماعت هویت خودش را از دست می دهد، و به آن جایگاه نمی رسد، عرفه مثل شبهای قدر گره خورده است به وجود ولی خدا این مطلب اول؛ مطلب دیگری که داریم می گوییم این است که عرفه آن شناخت و معرفت را حاصل می کند، لذا مهمترین مسئله ای که در دعاها وقتی می پرسیدند که ما چه دعایی داشته باشیم، فرمودند معرفت،

«إذا عرفت هذا الأمرلا يضرك تقدم هذا الأمر أو تأخر»

اگر شما معرفت پیدا کردی شناختی این امر را فرقی نمی کند الآن ظهور باشد یا بعد ظهور باشد تو در صف هستی، تو در میدان هستی، تو در این کار فرا نسلی و فرا زمانی تو داری سنگر داری و داری نقش ایفا می کنی، چون یک کاری است که فرا زمانی و فرا نسلی است، همه انبیاء و اولیاء آمده اند برای اینکه این اهداف محقق بشود، همه منتظر این امر بودند و هر کدام هم در واقع در این پازل نقشی ایفا کردند، سهمی را برداشتند و ما هم در این سهم شریک هستیم، فرقی نمی کند که سال 1401 باشیم دهه 90 باشیم، دهه 1400 باشیم یا دهه های قبل باشیم، فرقی نمی کند، مهم این است که انسان در این مسیر و در این راه نقش داشته باشد، و این نقش زمانی اتفاق می افتد که با معرفت گره بخورد، «إذا عرفت هذا الأمر» این مسئله مهم است، لذا ما وقتی بحث معرفت را مطرح می کنیم، ناخودآگاه می رسیم به روایاتی که در عصر غیبت مخصوصاً این را تأکید می کنند.

باز امشب روایت دیگر از جناب زراره نقل می کنیم، خب می دانید شخصیت با عظمت زراره مثل بعضی از یاران و اصحاب دیگر از کسانی هستند که انصافاً شیعه و مکتب اهل بیت مدیون اینها ست، خدمتی که اینها کردند، نه سخن ما است که این روایات است، که اگر اینها نبودند در واقع شیعه و آن مسیر شیعه حفظ نمی شد، و روایات حفظ نمی شد؛ جناب زراره نقل می کنند که من از امام صادق (علیه السلام) شنیدم که فرمودند که برای غلام و برای مهدی (علیه السلام) غیبتی است قبل از اینکه قیام کنند، گفتم چرا، فرمودند از آن حکمت ها یا علت ها بحث شهادت است، و شهادت را مطرح کردند که او امام آخر است و در واقع اگر شهید بشود به تعبیری این حجت از بین رفته است و شهادت بر جایگاه خودش باید رخ بدهد؛ چنانکه حضرت موسی (علیه السلام) گفتند

«فَفَرَرْتُ مِنْكُمْ لَمَّا خِفْتُكُمْ»

من از اینها گریختم وقتی که من احساس ترس کردم

شعرا/21

این نگرانی اشکالی ندارد وقتی قرار باشد شهادت ولی خدا باشد، ولی خدا نگاه می کند به حفظ دین یک وقتی با شهادتش یک وقت با زنده بودنش،

مجری:

که البته امرالهی است دیگر

حجت الاسلام و المسلمین جعفری:

بله؛ بعد امام می فرماید که یا زراره او منتظری است که افرادی در ولادتش شک می کنند، و افرادی می گویند او پدر و فرزند نداشت، البته این شک و تردید ها در آغاز بود و بعد می بینیم که در پایان غیبت صغری و در غیبت صغری عملاً همه واحد می شود و این شک و تردید ها که بعضی برایشان پدید آمده بود این شک و تردید ها همه برطرف میشود و هم مجتمع می شوند و همه بر یک نگاه که همان نگاه اهل بیتی مستقر می شوند بر ولادت حضرت، بعد حضرت می فرماید او منتظری است که مردم امتحان می شوند در این دوره که اهل باطل دچار شک و تردید می شوند، بعد فرمودند:

«يَرْتَابُ الْمُبْطِلُونَ يَا زُرَارَةُ قَالَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ»

زراره می گوید که گفتم

«جلعت فداک إِنْ أَدْرَكْتُ ذَلِكَ الزَّمَانَ أَيَّ شَيْ‌ءٍ أَعْمَلُ»

من اگر در آن دوران غیبت و این فضایی که یک عده دچار تردید می شوند و یک عده می گویند به دنیا نیامده یک عده می گویند شاید از دنیا رفته چکار کنم؟

فرمودند:

«يَا زُرَارَةُ إِذَا أَدْرَكْتَ هَذَا الزَّمَانَ فَادْعُ بِهَذَا الدُّعَاءِ»

اگر این زمان را درک کردی این دعا را انجام بده

آن دعا چیست؟ این دعای

«اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي نَفْسَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي نَفْسَكَ لَمْ أَعْرِفْ نَبِيَّكَ»

خدایا خودت را به من بشناسان، من اگر تو را نشناسم پیغمبرت را نمی شناسم

این که خیلی روشن است، حالا بحث عرفه و معرفت، اگر کسی خدا را بشناسد می داند این خدا که همه امور را با نظم و دقت و با همه لطافت عجیب خلق کرده و همه چیز مرتبط و مشخص است، جایگاه خاص دارد، و مشخص است چه غرضی را قرار است محقق کند، نمی شود انسان را بیافریند و او را عبث و بی هدف رها کرده باشد، من اگر خدا را بشناسم که اگر خدا بی هدف انسان را آفریده باشد می شود ناقص، خدایی که ناقص باشد یک چیزی باید کاملش کند، پس این خدا، خدا نیست، پس از خدایی خارج شد، پس شناخت خدا من را می رساند به اینکه خداوند برای من باید پیغمبر قرار بدهد، حجت را برای من تمام کند، می شود جاده ای درست بکنیم، افرادی را در این جاده قرار بدهیم، ولی در او علائم راهنمایی و رانندگی نباشد، مسیر مشخص نباشد، کجا دره است، چرا نباشد، اینکه نشد، اینکه نقض غرض است این کار عبثی است، اینکه هلاکت است، می تواند مورد اعتراض قرار بگیرد، این چه مسیری است که هیچ هدایتی ندارد، بنابر این کسی که بگوید خدایا من اگر تو را بشناسم پیغمبر تو را می شناسم، نکته ای که قابل توجه است این است، اینجا فقط این نمی گوید که من اگر تو را بشناسم به ضرورت ارسال رسُل پی می برم، یک وقت ما می گوییم من خدا را بشناسم می دانم خدا پیغمبر قرار داده، تا الآن این را گفتیم،

مجری:

اصل وجود پیامبر

حجت الاسلام و المسلمین جعفری:

بله ولی این بالاتر است،

«إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي نَفْسَكَ لَمْ أَعْرِفْ نَبِيَّكَ»

نه «لم ادری ضرورة ارسال رسل» نمی گوید من نمی فهمم ارسال نبوت را، نمی فهمم ضرورت جعل نبی را، اینجا می گوید من اگر تو را نشناسم پیامبرت را نمی شناسم، یعنی اگر کسی خدا را بشناسد هرچه معرفت او بالاتر باشد به خدا می تواند اوصاف پیغمبر و شایستگی ها و شاخصه های پیغمبر را بفهمد، یعنی آن خدایی که هدف دارد، نمی تواند پیغمبری قرار بدهد که

«وَلَو كُنتَ فَظًّا غَليظَ القَلبِ لَانفَضّوا مِن حَولِكَ»

آل عمران/159

خدایی که خودش رحمان و رحیم هست، خدایی که  می خواهد مردم هدایت بشوند، نمی تواند پیغمبر قرار بدهد که «فِي حَوْزَةٍ خَشْنَاءَ» باشد، رحمة للعالمین نباشد، ما در اوصاف هم می توانیم وارد بشویم، خدایا خودت را به من بشناسان، من اگر بشناسم خدایی است که می خواهد انسان را هدایت کند، این خدایی که مهربان است ارحم الراحمین است است پیغمبر او باید رحمة للعالمین باشد، بعداً خواهیم رسید امام او هم باید رحمة الله واسعه باشد، این خدایی که انسان را دوست دارد، در تعابیری داریم که وقتی انسان توبه می کند مثل مادری که فرزندش را گم کرده، باعث شادمانی می شود و خدا از این شاد می شود، این تعبیر پیامبری می طلبد که به تعبیر امام رضا (علیه السلام) مثل مادری مهربان است، به تعبیر امیرالمؤمنین پیغمبر فرمود

«أَنَا وَ عَلِيٌّ أَبَوَا هَذِهِ اَلْأُمَّةِ»

لذا این بحث معرفت خیلی مهم است، خدایا خودت را به من بشناسان، اگر من تو را نشناسم پیامبرت را نمی شناسم، بله مصداق را

«الله اعلم یجعل الرساله»

انعام/124

ولی ویژگی ها را ببینید، در بیان شیعه اهل بیت (علیه السلام) یک بیان فطری است می گوید من غیر از مصداق خصوصیات را کاملاً کنار نقل کنار قرآن و روایات، کنار سفارش های پیغمبر عقل من هم این اوصاف را تبیین می کند، فطر من هم این را تبیین می کند، فطر من هم می گوید پیغمبر نمی تواند آلوده به آلودگی ها باشد، باید معصوم باشد؛ خب تعبیر بعدی، اینجا خیلی حرف داریم منتهی چون حرف های دیگر داریم می خواهیم وقت را مدیریت کنیم

«للَّهُمَّ عَرِّفْنِي رَسُولَكَ»

خدایا پیغمبرت را به من بشناسان

«فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي رَسُولَكَ لَمْ أَعْرِفْ حُجَّتَكَ»

خدا یا پیغمبرت را به من بشناسان که اگر من پیغمبرت را نشناسم حجت تو را نمی شناسم

حجت یعنی اینکه، تعابیر قرآنی است حالا من نقل می کنم، حجت یعنی اینکه احتجاج، یعنی اینکه اگر خداوند پیغمبر قرار ندهد، مردم می توانند به خدا بگویند تو اگر پیغمبر قرار می دادی ما راه را پیدا می کردیم، پس بنابر این معذور هستیم اگر مسیر غلط رفتیم، حجت به این معنا است که وقتی خداوند پیغمبر قرار داد می تواند به مردم بگوید، من برای شما پیغمبر قرار دادم چرا مسیر غلط رفتید و بر آنها احتجاج کند، دو طرفه آیات قرآن هم دارد، اگر فرصت شد می پردازیم، این حجت است، خدایا پیغمبر را برای من معرفی کن، بشناسان، من اگر پیغمبرت را نشناسم حجتت را نمی شناسم، خب پیغمبر

«إِنَّكَ مَيِّتٌ وَ إِنَّهُمْ مَيِّتُونَ»

زمر/30

پیغمبر روزی از دنیا می رود، خب آیا پیغمبر روز از دنیا می رود حجت هم نباید باشد برای بشر؟ آیا صرف وحی کافی است، اگر صرف وحی کافی بود خب این کتاب وحی را در واقع بر کوه ابوقبیس نازل می شد، به همان دلیل که وحی نیاز داشت به یک نفر که برای مردم تبیین کند، به همان دلیل که وحی نیاز داشت به یک نفر که بگوید

«صَلوا کما رَأَیتُمُونِی أُصَلی»

به همان دلیل که یک نفر می خواست که در بزنگاه ها در مسیر ها بگوید چه باید کرد، به همان دلیل که الگوی معصومی می خواست که آن تبلور و تحقق نوشته های قرآن باشد، و ناطق قرآن باشد، به همان دلیل بعد از پیغمبر وحی تمام شد، اما تبیین گر که تمام نشده که، بشر که تمام نشده، لذا این نکته مهم این است که قرآن تمام نشده است، وحی تمام شده است، اما تبیین قرآن که تمام نشده،

مجری:

باز می توانستیم اینجا احتجاج کنیم که خدایا چرا سلسله نبوت را قطع کردی و حجت برای ما قرار ندادی

حجت الاسلام و المسلمین جعفری:

بله شما به هر دلیلی وحی را به همین مقدار بسنده کردی، به قول هانری کوربن چرا دیگران حجتی داشته باشند، چرا دیگران یک واسطه نوری داشته باشند، اصلاً ایشان تعبیر شان این است، البته به حجیت کاری ندارد،  ایشان این را می گوید، پرفسور هانری کوربن فرانسوی که آمد خدمت علامه طباطبایی و بعد شیعه شد، ایشان این را می گوید، که ما از یک یهودی وقتی می پرسیم می گوییم که آیا بودن موسی (علیه السلام) در میان امت، آیا این بودن او باعث برکت بود یا نبود، از مسیحی ها می پرسیم آیا بودن عیسی (علیه السلام) در میان مردم برکت بود یا نبود، به مسلمان ها می گوییم آیا بودن حضرت محمد در بین آنها برکت بوده یا نبوده، می گویند بله یک انسان نورانی یک انسان با همچین جایگاهی باعث برکت است، می گوییم خیلی خب، به یهودی ها می گوییم بعد از حضرت موسی (علیه السلام)، این مایه برکت چه شد، می گویند خب حضرت موسی از دنیا رفت قطع شد برکت، به مسیحی ها می گوییم این باعث برکت در زمان شما چه کسی بود، می گویند حضرت عیسی، بعد چه شد؟ می گوید حضرت عیسی (علیه السلام) کشته شد، آنها می گویند، ولی دوباره زنده شد

«رفع الی السماء»

الآن نیست بنابر این مایه برکت در زمین نیست، به مسلمان ها می رسیم، بسیاری از مسلمان ها می گویند این ساحت مقدس پیغمبر بود و از دنیا رفت تمام شد و رفت، بعد ایشان این را می گوید، می گوید این خلاف عدالت خدا است، چرا یک عده ای از این برکت استفاده کنند بهره مند بشوند، ولی بعد از فوت پیغمبر شان محروم بشوند، فقط و فقط تنها گروهی که می تواند این مشکل عدالت را حل کند، آن روایات و مکتب شیعه اهل بیت است، می گوید اینها تا

«يَرِدُ عَلَيَّ الحَوضَ»

این جایگاه برکت است، به وسیله ائمه اثنی عشری که وجود دارد، خلفای اثنی عشری که شیعه و اهل سنت دارد، می گوید فقط این توانسته این پارادوکس را حل کند، حالا این را من کاری ندارم، این ربطی به حجیت نداشت، فقط اشاره کردم، بنابر این در این تعبیر حجیت این است، می گوید که خدایا پیغمبرت را به من بشناسان که اگر من پیغمبرت را نشناسم، حجتت را نمی شناسم، خب این هم نکته ای هست، ببینید باز هم این را عرض می کنم مثل دفعه قبلی، نمی گوید من اگر پیغمبرت را بشناسم می فهمم باید حجت قرار بدهی، اینکه هست اینکه مشخص است، بلکه بالاتر از این می گوید می گوید من با شناخت پیغمبرت حجتت را می توانم بشناسم، یعنی این نکته که ما اگر پیغمبر را بشناسیم و این خیلی نکته جالبی است، من این را برای دوستان حتی اهل سنت منصف هم این را عرض می کنم، می گویم ببینید ساحت مقدس پیغمبر را قرآن معرفی کرده، ویژگی هایش را گفته، گفته پیغمبر چه خصوصیات و چه شاخصه هایی دارد، اینها را گفته، حالا با این مشخصاتی که از پیغمبر گفته شده، حالا ما این نکته را داریم که این ساحت مقدس پیغمبر این شاخصه هایی که پیغمبر دارد، برای بعد از پیغمبر چه کسانی می توانند این شاخصه ها را داشته باشند، اول برویم سراغ قرآن، ببینیم قرآن و روایات متواتر مورد توافق فریقین، پیغمبر را چگونه معرفی کردند، پیغمبر چگونه شخصیتی بود، دروغ ها را کار نداریم، جعل و اسرائیلیات را کاری نداریم آیات قرآن دو روایات متواتر شیعه و اهل سنت ک در توصیف پیغمبر آوردند، اینها را بگذاریم کنار همدیگر چه شخصیتی از پیغمبر معرفی می کند، حالا وقتی پیغمبر را شناختیم، اوصاف پیغمبر را شناختیم، آن موقع بیاییم در بین اصحاب پیغمبر، در بین علمای شیعه و اهل سنت، همه کسانی که ادعا داشتند یا دیگران برایشان اظهار ادعا کردند، تمام این شخصیت ها را بیاییم از صحابه پیغمبر بیاوریم مشخص کنیم، ببینیم کدام یکی از اینها در اوصاف به پیغمبر نزدیکتر هستند، مثل یک مثال ساده عرض کردم، مثلاً ما در رابطه با ساحت مقدس پیغمبر داریم که

«وَلَو كُنتَ فَظًّا غَليظَ القَلبِ لَانفَضّوا مِن حَولِكَ»

آل عمران/159

پیغمبر رحمت للعالمین بوده،

«فَبِما رَحمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنتَ لَهُم»

این ویژگی پیغمبر بوده، خب در اصحاب پیغمبر شیعه و اهل سنت با انصاف بگردند کدام یکی از اصحاب پیغمبر کسانی که آمدند گفتند کدام یکی از این شخصیت ها در میان خود اهل سنت و شیعه ویژگی او آن شاخصه او مهربانی، لین بودن هست، می دانید یکی از عواملی که بعداً خواستند امیرالمؤمنین را کنار بزنند، گفتند امیرالمؤمنین خیلی اهل شوخی است، و دیگران را خودشان معرفی می کنند که «فی حوزه خشناء» آقا امیرالمؤمنین دارند دیگر بعضی ها آمدند گفتند حوزة خشناء، «فصیرها فی حوزه خشناء» خب این جایگاه افراد خیلی فرق می کند، ساحت پیغمبر در عدم تعلق به دنیا، خب چطور است، ساحت پیغمبر در علم، خب کدام یکی از اینها یک مقاله یک خطبه، یک متنی یک قولی یک سخنی، یک مطلبی که سر این مطلب به تن این مطلب بیارزد بسم الله عرضه کنند، نه اینکه بیایند کپی بردارند، نه واقعاً بر اساس انصاف نه دعوا نه نزاعی نداریم، فرمود خدایا پیغمبرت را به من بشناسان که من اگر پیغمبر تو را نشناسم حجت تو را نمی شناسم، بعد جالب است بعضی آدم ها می آمدند به اهل بیت توهین می کردند بر اساس تبلیغات علیه شان، وقتی می آمدند محبت و مهربانی امام را می دیدند، و کرم امام را می دیدند، آخرش چه می گفتند، بعد از اینکه عذر خواهی می کردند می گفتند

«الله اعلم حیث یجعل رسالته»

خب رسالت چه ربطی به این آقا دارد، این همین معنا است، آن رسالت این حجت را می طلب، بعد

«اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي حُجَّتَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دِينِي»

خدایا حجتت را به من بشناسان که اگر من حجت تو را نشناسم در دینم گمراه می شوم

سر در گم می شوم، شناخت حجت یعنی اینکه آدم بفهمد چه باید بکند، چه اهدافی باید باشد، چه راه رسیدنی دارد، چه آرمان هایی دارد، این بحثی که ما درباره آن صحبت می کنیم،

مجری:

که اگر نشناسد «مات میتة جاهلیة»

حجت الاسلام و المسلمین جعفری:

بله این هم روایت شیعه و اهل سنت است که کسی که امام زمان خودش را نشانسد «مات میتة جاهلیه» که برمی گردیم ان شاء الله درباره آن صحبت می کنیم.

مجری:

ان شاءالله خیلی ممنون و متشکرم.

خب جناب استاد در دو بخش قبلی اشاره فرمودید ابتدا به عرفه و اهمیت روز عرفه و جایگاه امام و ارتباط شان با عرفه و در بخش دوم هم اشاره فرمودید به معرفت امام، لزوم معرفت امام که از شناخت خداوند متعال شروع می شود، از شناخت و سپس شناخت نبی، و نبوت و سپس شناخت حجت و اگر خب این حجت شناخته نشود، در حقیقت به مرگ جاهلیت می میریم، خب فکر می کنم در بخش پایانی برنامه چونکه هم مناسبت مخصوص حضرت مسلم بن عقیل را هم داریم، و هم اینکه این دهه کلاً دهه ذی الحجه جزو دهه های خاص است، خود این دهه که بعد از ماه ذی القعده می آید یک چهله را اضافه کرده است و یک نماز خاصی هم دارد و آن آیه 142 سوره مبارکه اعراف و آن داستان و آن ماجرا، باز هم می توانیم از این یک بحث معرفتی و برداشت معرفتی داشته باشیم یا خیر؟

حجت الاسلام و المسلمین جعفری:

بله این نماز و آن آیه «و واعدنا» که در واقع آیه 142 سوره اعراف ماجرای حضرت موسی (علیه السلام) را مطرح می کند که وقتی حضرت موسی (علیه السلام) به کوه طور می خواستند بروند، و این وعده الهی و موعد الهی برای او بود، این موعد الهی 30 روز بود بعد

«وأتممناها بعشر فَتَمَّ مِيقَاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِينَ لَيْلَةً»

اعراف/142

این 30 روز ده روز اضافه شد

موقعی که حضرت موسی (علیه السلام) می رفت

«وَقَالَ مُوسَى لِأَخِيهِ هَارُونَ اخْلُفْنِي فِي قَوْمِ»

هارون تو در جایگاه من باش

هارون را به جای خودش نصب کرد،

«اخْلُفْنِي فِي قَوْمِي وَأَصْلِحْ وَلَا تَتَّبِعْ سَبِيلَ الْمُفْسِدِينَ»

و مواظب باش که این شلوغی ها و شورش ها و فتنه گری ها تو را همراه نکند

«وَلَا تَتَّبِعْ سَبِيلَ الْمُفْسِدِينَ»

تو بر این مسیر اصلاح باش، و مبادا که همراهی بکنی با مسیر افساد و فساد

اما او را نصب کرد، «اخلفنی فی قومی» این یک نکته است، در روایت ما این داستان حضرت موسی(علیه السلام) و حضرت هارون خیلی بکار رفته، در اینکه چه شد، برای اینکه امت بعد از پیغمبر(ص) آقا امیرالمؤمنین را ناحقّی کردند درباره او و مسیر را جور دیگری بردند و چه بلایی سر بشریت آمد، بجای آن شخصیتی که «أنَا مَدینَهُ العِلمِ وعَلِیٌّ بابُها» بود افرادی آمدند روی کار که خودشان به صراحت می گفتند که گاهی وقت ها افراد در خانه بهتر از ما می دانند، خودشان به صراحت می گفتند «لو لا علی لهلک العمر» هرچه آدم فکر بکند به هر بیانی، من الآن بحث ما اینجا قضاوت تاریخی نیست، آنچه که هست این هست که اثر این عمل در هستی، اثر این عمل در بشر چیست؟ که حضرت زهرا (سلام الله علیه) فرمودند که اگر این امر دست آقا امیرالمؤمنین داده می شد، دنیا و آخرت شما، آباد می شد، و تغییر می کرد، خب خیلی فرق می کند، تفاوت است بیت «ادری و لا أدری» تفاوت است بین کسی که بگوید «سلونی قبل أن تفقدونی» و بین شخصیت و افرادی که اینها نمی دانستند باید مراجعه می کردند می پرسیدند، و مسائل دیگر، این خوشبینانه ترین بیانی که اینجا می شود گفت، اهل بیت به این مسیر و به این داستان حضرت موسی و حضرت هارون (علیه السلام) خیلی اشاره می کنند در این ماجرا، و این آیه دهه ذی الحجه، عجیب است، یعنی ذی الحجه می دانید مناسبت های مختلف دارد، پایان ذی الحجه هم که انواع مناسبت ها دارد از بحث سوره انسان و طعام، و مباهله و عید قربان، و عید غدیر، خب این عظمت های مختلفی که در ذی الحجة وجود دارد و این نماز دهه ذی الحجة مطلبی را اینجا اشاره می کند که این مطلب به نظر من گره می خورد با همین مناسبت عظیمی که ما فردا داریم، یعنی در روز عرفه ما شهادت مظلومی را داریم که در اثر عدم معرفت مردم رخ می دهد، شهادت جناب مسلم بن عقیل که اگر مردم معرفت داشتند و اگر مسیر را درست می رفتند تاریخ قابل تغییر بود، و تاریخ تغییر می کرد و همه به همین معرفت بر می گردد، و این همان موضوعی است که فرمود در دوران غیبت از خدا معرفت بخواهید، این همان موضوعی است که می گوید اگر حجت خود را نشناسی ندانی حجت تو چه دغدغه هایی دارد چه اهدافی دارد، چه مقصدی را دارد پیش می برد گمراه می شوی، راه را کج می روی، مردم بنی اسرائیل حجت خود شان را نشناختند نبی خود شان را نشناختند، نه اینکه شناسنامه ای می شناختند موسی (علیه السلام) هست، برگشتند به گمراهی خودشان، اگر آنها می شناختند که خیلی خب حالا حضرت موسی (علیه السلام) 30 روز رفته، این 30 روز 10 روز اضافه شده، خب خدا که از بین نرفته، جانشین هم که مشخص کرده، پیغمبر فرض کنید از دنیا رفت، همین تعبیر قرآن است، که اگر

«وَمَا مُحَمَّدٌ إِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَفَإِن مَّاتَ أَوْ قُتِلَ انقَلَبْتُمْ عَلَى أَعْقَابِكُمْ»

آیا پیغمبر اگر از دنیا برود شما بر گمراهی خودتان بر می گردید؟

آل عمران/144

خب این تعبیری که در احد گفته شد، این تعبیر خیلی عجیب است، به صراحت دارد مطرح می کند

«وَمَا مُحَمَّدٌ إِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهِ الرُّسُلُ»

حضرت محمد را یک پیغمبر قبل از او هم خیلی ها از دنیا رفتند

«أَفَإِن مَّاتَ أَوْ قُتِلَ انقَلَبْتُمْ عَلَى أَعْقَابِكُمْ»

همین تعبیر را حضرت زهرا (سلام الله علیه) در آن احتجاجی که با جریان تغییر دهنده فضا صحبت می کند با آنها صحبت می کند؛ عرض بنده این هست که مردم بنی اسرائیل بخاطر عدم معرفت که حالا فرض کن حضرت موسی (علیه السلام) به کوه طور رفته و اصلاً از دنیا رفته حالا 30 روز 10 روز عقب افتاده، حالا حضرت موسی اصلاً از دنیا رفته آیا خدا و پیغمبری، پیغمبر از دنیا رفته

«انقَلَبْتُمْ عَلَى أَعْقَابِكُمْ»

باید برگردید به گذشته به جاهلیت، به ارتجاع رخ بدهد به قبل از اسلام، قبل از ایمان آوردن تو، قبل از تسلیم شدن به دستور خدا، این آیه واعدنا در نماز ذی الحجه در واقع یک نوع شعار معرفتی است برای همه انسان های تاریخ، که یک واقعه تاریخی بیان می کند که موسی به کوه طور رفت وعده خدا به او داده، او 30 روز به مصلحتی این 30 روز 10 روز بیشتر شد، و امتی با اینکه حضرت موسی جانشین برای خودش قرار داده بود، اینها دنبال سامری ها رفتند و مسیر را منحرف شدند، این هشدار معرفتی برای همیشه تاریخ وجود دارد، خب این چطور اتفاق می افتد و قابل حل است؟ «اللهم عرفنی حجت» اگر من بشناسم دغدغه های امام من چیست، نه فقط شناخت شناسنامه ای، چون بنی اسرائیل هم موسی را می شناختند هم هارون را، شناسنامه را کاملاً می شناختند، حتی نسبت به ساحت مقدس پیغمبر دارد که یک عده ای قبل از پیغمبر منتظرش بودند،

«يَعْرِفُونَهُ كَما يَعْرِفُونَ أَبْناءَهُمْ»

همانطوری که بچه هایشان را می شناختند اوصاف پیغمبر را می دانستند

اما وقتی پیغمبر آمد با اینکه می شناختند او را ایمان نیاوردند و انکار کردند، لذا نکته مهم بحث شناخت شناسنامه ای نیست، شناخت معرفتی است، حتی جامعه دینی، جامعه دینی نمی تواند مغرور بشود  نمی تواند بنابر اینکه بگوید من شیعه اهل بیت (علیه السلام) هستم بنابر اینکه بگوید من امت ساحت مقدس پیغمبر هستم بر این مغرور بشود و آن شناخت را در خودش حاصل نکند، چون این عدم شناخت باعث می شود این آدم زاویه باز می کند و به انحراف می رود، با اینکه از نظر شناسنامه ای اسم این امت را دارد، یا این شناخت را بازهم استمرار نبخشد بر خودش،

مجری:

به صرف اینکه یک سابقه ای ما داشتیم، به صرف سابقه،

حجت الاسلام و المسلمین جعفری:

بله این شناخت به این معنا است که من بدانم امام من چه هدفی دارد، چه چیزی را می پسندد، چه چیزی را نمی پسندد، امام چه رفتاری را رفتار صحیح می داند، چه رفتاری را ناصحیح می داند، چه گفتاری را صحیح می داند، چه گفتاری را نا صحیح می داند، اصلاً امام اینکه انسان انتظار دارد، یعنی این، یعنی من توقع ام، «متوقعاً به امرنا» در آن روایتی که امام فرمودند، کسی در همه امور آن نگاهش آن قله اش، آن شاخص اش، آن محکش، معیارش امر ما است که این رفتار من، این رفتار در امروز این جایگاه کجا است، ببینید من یک مثال ساده عرض کنم، امروز در عالم هستی این جنگ حق و باطل همیشه بوده، امروز هم هست و هرچه ما به آخرالزمان نزدیک تر می شویم درگیری جدی تر است، چون شیطان می داند که با ظهور امام زمان طبق روایات پایان عمر ما است، بنابر این، این مبارزه و این جنگ جدی تر است، و حربه ها و فتنه ها و شبهات او هم بیشتر می شود، خب یک آدم اگر معرفت به امام داشته باشد سرش را بالا بیاورد می فهمد که امام می فرماید

«العارف بزمانه لا تهجم عليه اللوابس»

کسی که زمانش را بشناسد امور برایش مشتبه نمی شود

در روایت دیگر داریم که

«اذا تغیر السلطان تغیر الزمان»

وقتی حکومت ها عوض می شوند زمان عوض می شود

در یک روایتی داریم

«إذا تَغَيَّرَت نِيَّةُ السُّلطانِ تَغَيَّرَ الزَّمانُ»

وقتی سیاست های حاکمان افکار شان، استراتژی های جهانی تغییر کند، یعنی چه؟ یعنی اگر یک آدم بخواهد امور برایش مشتبه نشود، و جای جلاد و مظلوم را برایش جا به جا نکنند، جای شهید و جلاد را جا به جا برایش نکنند، باید زمان را بشناسد، باید حکومت ها را بشناسد باید امور را بشناسد، نمی شود یک کسی بگوید من شیعه هستم کار ندارم، تو کاری نداری آنها با تو کار دارند، تو کاری نداری اما از آن مسیر نیت امام خارج شدی، از مسیر اهداف امام خارج شدی، امروز اگر کسی سر بلند کند ببیند این جنگی که وجود دارد، این مسیری که وجود دارد، این اهداف شان برای از بین بردن اسلام برای از بین بردن مکتب قرآن، اینها چه کسانی هستند خب چشم باز کنیم ببینیم، آن وقت معنا ندارد فرض کنید در روز عرفات این چیزی که شنیده های ما است، نماز جماعت عرفه را یک آدمی بیاورند که این آدم جزو کسانی است که اسرائیلی ترین و مهربان ترین برخورد ها را با صهیونیست ها و اسرائیل دارد

مجری:

برعکس اینکه اشداء علی الکفار  باشد برعکس است

 

حجت الاسلام و المسلمین جعفری:

خب این معلوم است که شما شناخت و معرفت نه به ساحت پیغمبر دارید نه به ساحت دین دارید نه ه ساحت حجت خود داری، و الّا حق روشن است این تعابیری که وجود دارد برای اینکه ماجرای حضرت موسی و حضرت هارون همین است، خب حالا یک مقداری بیاییم در این بحث خودمان این را عرض می کنم، جامعه ای که معرفت نداشته باشد به امام خود به ولی و رهبر خود، و به پیغمبر خود این جامعه با ندیدن فیزیکی ولی اش به انحراف می رود؛ تا در جنگ احد شایعه کردند پیغمبر کشته شد یک عده ای فرار کردند، آیه برای همین نازل شد، آیه

«وَمَا مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ ۚ أَفَإِنْ مَاتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلَىٰ أَعْقَابِكُمْ ۚ وَمَنْ يَنْقَلِبْ عَلَىٰ عَقِبَيْهِ فَلَنْ يَضُرَّ اللَّهَ شَيْئًا ۗ وَسَيَجْزِي اللَّهُ الشَّاكِرِينَ»

آل عمران/144

این «سَيَجْزِي اللَّهُ الشَّاكِرِينَ» در مقابل کافرینی است که مسیر را رها کردند، کسانی که رها کردند کار را، آنهایی که استوار ایستادند «سَيَجْزِي اللَّهُ الشَّاكِرِينَ» که این نعمت را قدر دانستند، نعمت هدایت است شما نعمت هدایت را چرا فراموش می کنید، چون پیغمبر را ندیدند، لذا ساحت مقدس پیغمبر فرمود در آخرالزمان یک عده ای هستند که اینها برادران من هستند، گفتند ما هستیم برادران شما؟ فرمود شما اصحاب من هستید، برادران ما کسانی هستند که در آخرالزمان می آیند، در بعضی تعابیر دارد کسانی هستند که بر سیاهی و سفیدی ها ایمان آوردند بدون اینکه پیغمبر و امامی را ببینند، این آدم ها هستند، اینها چطوری هستند؟ این همان معرفت است، لذا وقتی معرفت رخ می دهد، منوط به دیدن فیزیکی  امام و پیغمبر نیست که اگر در جنگ احد گفتند پیغمبر کشته شد فرار کنند، یا اگر دیدید پیغمبر به کوه طور رفت کمی دیر کرد دست از پیغمبر بردارد برود سراغ سامری، این خیلی نکته مهمی است، لذا ماجرای هارون و حضرت موسی  این را دارد، و حالا جالب این است که  ما وقتی این داستان را می بینیم در سوره هایی که به این موضوع پرداخته اند مثل سوره طه و اینها می پردازیم می بینیم که این امتی که  بلا را سر پیغمبر شان آوردند، و این بلا را سر دین شان آوردند مثلاً در سوره طه که به اینها می پردازد، وقتی حضرت هارون به اینها می گوید چرا این کار را کردید شما چرا دست از آن مسیر هدایت برداشتید، چرا جدا شدید از این مسیر هدایت، که حضرت می فرماید که

«وَلَقَدْ قَالَ لَهُمْ هَارُونُ مِن قَبْلُ يَا قَوْمِ إِنَّمَا فُتِنتُم بِهِ»

شما گول خوردید فتنه ای بوده این ماجرا

طه/90

«وَإِنَّ رَبَّكُمُ الرَّحْمَٰنُ»

پیغمبر اگر دیر کرده رب شما که خدا است

 شما چرا از خدا رو می گردانید،

«فَاتَّبِعُونِي وَأَطِيعُوا أَمْرِي»

من پیغمبر را اطاعت کنید، من را پیروی کنید

 می دانید چه جواب دادند؟ جواب شان خیلی عجیب است و ما را از آن بنی اسرائیل می رساند به کوفه و می رساند به دوران غیبت

«قَالُوا لَن نَّبْرَحَ عَلَيْهِ عَاكِفِينَ حَتَّىٰ يَرْجِعَ إِلَيْنَا مُوسَىٰ»

گفتند تا موسی نیامده ما بر نمی گردیم، موسی بیاید چشم

شخصیت هایی گاهی وقت ها از امت دین هستند این را می گویند عدم معرفت، یک وقت از بیرون است خب روشن است تکلیفش معلوم است، یک فتنه گر بی ایمانی می آید وقتی ایمان مردم را از بین می برد کسی که در قلبش از اول ایمان نبوده یا منافق بوده یا سامری پیدا می شود این خیلی خب، اما امتی که مؤمن بوده است چه بلایی سرش می آید، اگر معاویه ای می آید فتنه گری می کند، اگر  عمرو عاصی فتنه گری می کند، اگر یزید فتنه گری می کند، اگر ابن زیادی فتنه گری می کند، تکلیفش معلوم است، اما یک شخصیت با سابقه مثل جناب سلیمان بن صرد که سوابق مختلفی دارد، حالا من کار به سوابق خوبش یا بعضی از تأملات در این باره ندارم، یک شخصیت جا افتاده ای که نامه به امام حسین (علیه السلام) می نویسد، چطور می شود این آدم به جناب مسلم بر می گردد شبیه این جمله را می گوید، که امام حسین (علیه السلام) بیاید چشم، ولی من امروز اقدامی نمی کنم، امام حسین (علیه السلام) من را فرستاده، من را جانشین خودش قرار داده، من را قرار داده امور را آماده کنم چطور باید بگوید امام حسین (علیه السلام)، باید به چه بیانی به شما بگوید، الآن اگر با مسلم بن عقیل همراهی کنید اینها اصلاً قدرت پیدا نمی کنند، اینها هنوز در دار الإمارة محکم نشده اند، الآن شما فقط حضور برسانید نمی تواند محکم بکند پایه هایش را، یک جا خالی دادن و یک نیامدن که از عدم معرفت است، نه معرفت شناسنامه ای او عاشق امام حسین بود، او جزو کسانی بود که نامه به امام حسین نوشته بود که

«العجل ثم العجل هل ام الینا»

آقا عجله کن بشتاب بشتاب مثل العتجل یا حجة الله، آدم می ترسد گاهی وقت ها، او جزو آنها بود، اما چه چیزی نگاهش می دارد؟ یک عدم معرفت که، درست است مسلم بن عقیل معصوم نیست، مثل امام حسین (علیه السلام) نیست، البته ساحت مقدسی جناب مسلم بن عقیل دارد، این شخصیت های با عظمت که تا مرز عصمت رسیدند ولی معصوم نیستند، این جایگاه با عظمت جناب مسلم بن عقیل است شکی نیست من نمی خواهم شخصیت مسلم بن عقیل را بیاورم پایین می خواهم از ابان ادبیاتی بگویم که افرادی مثل سلیمان باید بفهمند، آقای سلیمان امام حسین (علیه السلام) الآن شرایطش نبوده است و نرسیده است به کوفه، او را فرستاده است او نایب و جانشین امام حسین (علیه السلام) هست، او در بیان امام حسین (علیه السلام) آمده است و پیامبر فرموده است من برادرم پسر عمویم و مورد اعتماد خودم را می فرستم، مورد اعتماد خودم یعنی چه؟، یعنی وقتی یک بیانی می کند بیان او قبول من است، شما همراهی کنید با او خیلی روشن است چه فرق است بین بنی اسرائیلی که به  موسی گفتند

«إعراب : قالوا لن نبرح عليه عاكفين حتى يرجع إلينا موسى»

و بین امتی که جناب مسلم بن عقیل فرستاده امام حسین (علیه السلام) گفتند امام حسین بیاید ما هستیم ولی ما الآن نمی توانیم با شما همراهی کنیم، و او را سپردند به دم شهادت و تاریخ را سپردند به دم این مظلومیت چه فرقی است، همان ادبیات است، عدم شناخت معرفت امام است خب وقتی امام می گوید او ثقه من هست یعنی سخن او را بپذیرید، او به من خیانت نمی کند  او مورد اعتماد من است، در عصر غیبت اهل بیت (علیه السلام) فرمودند، امام زمان (علیه السلام) فرمودند فقها حجت من بر شما هستند، من حجت بر آنها هستم آنها حجت بر شما هستند، یادتان هست اول حجت را چه گفتم؟ یعنی فردا نمی توانی بگویی من نمی دانستم یا ندیدم، مخصوصاً در عصر ما که عصر ارتباطات است، الآن شما در هر موضوعی بخواهید گیر کنید فقط تلویزیون را کافی است روشن کنید دیدگاه رهبر انقلاب چیست در این موضوع، اینجا نکته ای که دارد این است که آقای عصر غیبت، سلیمان بن صرد های عصر غیبت شما حتی اگر شهید هم بشوید بعدها به عنوان توابین نتوانستید جلوی شهادت و مظلومیت امام حسین را بگیرید، نتوانستید تاریخ را و حفظ دین و حفظ ولی خدا کنید نهایت بخشیده شدید توبه کردید و شهید شدید اما چه کسی می تواند جبران کند شهادت امام حسین را و این بلایی که سر بشریت آمد، این خسران را چه کسی می خواهد جبران کند که

«عظمت مصیبتک فی السموات»

چه کسی می خواهد این را جبران کند، مگر بحث فردی است که فلانی فردا فرض کنید اگر موفق به توبه بشود، در عصر غیبت هم یک عده با این ادبیات وارد می شوند  ادبیات شان این است که بله امام زمان (علیه السلام) بیاید ما بگوییم چشم، امام بیاید بله ما هستیم، سلیمان عاشق امام حسین بود، اینها هم عاشق امام زمان هستند به صرف اینکه من مثلاً نوع تعاملی را می بینیم که به نظر من ممکن است  اگر اینگونه بود بهتر بود،  این آقایان معصوم نیستند اینها هیچ کدام توجیه نمی شود برای اینکه انسان آن وظیفه خودش را نسبت به حجتی که امام قرار داده است تخلف کند، البته این نکته هم مهم است ممکن است یک آدم بگوید این همه فقها، بله این همه فقها، مثل اینکه شما بگویید یک ماشین ما داریم پنج نفر هم راننده داریم، پنج نفر در این ماشین سوار شدند، آیا هر پنج نفر می توانند دست به فرمان ببرند؟ ماشین سقوط می کند، ما شین چپ می کند اصطلاحاً

 مجری:

انتخاب می کنید

حجت الاسلام و المسلمین جعفری:

پنج نفر هستند فرض کن پنج نفر هم راننده هستند طبیعی است که شما آنکه ماهر تر است را انتخاب می کنید و چهار نفر دیگر نهایت نکاتی لازم باشد به او می گویند، اینجا را مواظب باش، اینجا دارد مانع پیش می آید، اما حق ندارند دست به فرمان ببرند ماشین سقوط می کند، این خیلی روشن است، لذا در بعضی تعابیر دارد که  نه کل شان، نه همه این فقها تعبیری که در روایت دارد، حتی این هم نباشد عقل و فطرت هم همین را می گوید ولی من عرضم این است، من می گویم این تعبیری که امام مسلم بن عقیل را به عنوان ثقه و مورد اعتماد خودش معرفی می کند و افرادی می آیند اجتهاد در مقابل نص امام حسین (علیه السلام) می کنند، و می گویند حالا امام حسین بیاید چشم این عین بنی اسرائیل است که گفتند موسی بیاید بگویند چشم، ولو سامری عهده دار امور بشود، ولو جریان بنی اسرائیل چنان زخمی بشود از نظر معرفتی که هرچه بلا هست سر شان آمده و این ننگ روی پیشانی بنی اسرائیل بماند، ولو کوفه ننگی بر پیشانی اش بماند با اینکه بزرگانی از کوفه در طول تاریخ بوده اند که شما بزنگاهی که باید امام حسین را یاری کنید با عدم یاری مسلم بن عقیل میدان را دادید، میدان برده را باختید، چند هزار آدم آمدند با جناب مسلم بن عقیل بیعت کردند و بعد به نماز مغرب و عشاء نشد  مسلم را رها کردند بعد مسلم و هانی را سپردند دست جلاد دوران و بعد هم میدان را کاملاً باختند به طاغوت، همان آدم هایی که عشق امام حسین را داشتند و بعد دیگر نتوانستند کاری بکنند، و این آسیبی است که همه بر می گردد به عدم معرفت، همه بر می گردد به همین عرفه، که اگر آن معرفت رخ بدهد وقتی من امام را شناختم، اهداف را شناختم خودم را گره به حضور فیزیکی امام نمی زنم، خودم را گره به حضور فیزیکی ولی خدا و پیغمبر نمی زنم، آن موقع این یاران همان یارانی می شوند که آقا امیرالمؤمنین حسرت شان را می خورد که «أین العمار» بعد فرمود اینها کسانی بودند که «ووثقوا بالغایب فأتبعوا» اینها به امام شان به رهبر شان اعتماد کردند و پیروی کردند این را شناخته وقتی شناخت رخ بدهد، خب متأسفانه گاهی وقت ها با یک افرادی سر و کار داریم که حاضر هستند انواع فضای مجازی و اینها همه را بشنوند اما یک بار حاضر نیستند، فرض کن مثال می زنم، فرض کن این همه تبلیغات بر علیه انقلاب اسلامی می کنند این همه تبلیغات بر علیه امامین انقلاب می کنند، بابا لا اقل یک بار صحبت خودشان را گوش بده نه صحبت تقطیع شده را، لا اقل بشنو ببین مگر حرف غلطی می زنند، مگر حرف بدی می زنند،

مجری:

یک سرود ساده پخش می شود چقدر بعضی ها تحریک می شوند در مقابلش،

حجت الاسلام و المسلمین جعفری:

بله شما وقتی می بینید یک جریان فسادی که از یک طرف مردم را به بی عفتی و بی حجابی اینها می کشاند به فساد می کشاند خب آدم چشمش را باز کند جریان حق و باطل را می فهمد، خب می فهمد شما وقتی بد حجابی بیاید، بد حجابی اعتراض به حکومت نیست، این بد حجابی اعتراض به بنیان خانواده است، بد حجابی یعنی تمرین امتحانی که الآن همه غرب دارد پیش می آید که الآن فساد اینها عذر می خواهم دور از ساحت این جلسه که  به نام ساحت مقدس امام زمان است، از حیوان آزاری و چه و چه گذشته، شما می بینید بالاترین آمار آزار جنسی حیوانات در همین کشورهای مدعی سوئد و نمی دانم سویس و این کشورها است خودشان می گویند، تازه این چیزهایی است که آنها آمار می دهند، آنهایی را که آمار نمی دهند که بماند، بزرگترین آدم کشی ها را شما ببینید در چه فضاهای وجود دارد، خب ما می خواهیم راه اینها را برویم؟ می گفت «بغض لأمیر المؤمنین» احدی با اهل بیت قابل مقایسه نیست ولی این بغض به چه قیمتی یک بار گوش بدهید به این ببینید چه بوده داستان چیست  حرف چیست، بله هیچ کس ادعای عصمت نمی کند برای فقها، خود اهل بیت هم ادعای عصمت نداشتند برای فقها، اهل بیت می دانستند فقها  معصوم نیستند، ولی با همین ویژگی که می دانستند چون بحث شرط و عدالت در آنها بود باز ما را ارجاع دادند، مثل چه؟ مثل اینکه می گوییم نظام پزشکی می داند پزشک معصوم نیست، ولی گفته پزشکی که حاذق است، پزشکی که وجدان کاری دارد اگر نباشد به تعبیر امام رحمة الله علیه می فرمودند اسلام بدون روحانیت مثل کشور بدون طبیب است بدون پزشک است،  و می میرد  ولو آسیب هایی دارد

مجری:

اشتباه هم ممکن است باشد، خطای پزشکی هم ممکن است باشد

حجت الاسلام و المسلمین جعفری:

بله ممکن است اما اینکه ممکن است معنایش این نیست که حتماً هست، ممکن است معنایش این نیست که اگر ما یک خطایی فرض دیدیم کل داستان را، با یک خطای پزشکی که کل پزشکی را تعطیل نمی کنند، این موارد خیلی روشن است عرضم را جمع بکنم و آن این است که ما آنچه گفتیم این بود که  در عظمت عرفه که از همه سروران عزیز التماس دعا داریم  امشب و فردا آن عظمت عرفه جایگاهی در آن روایات ما آمده که امام باقر(علیه السلام) فرمودند که اگر کسی  در ماه مبارک رمضان شب قدر آمرزیده نشده امیدش به روز عرفه باشد، خب این جایگاه عرفه را می رساند بعد هم گفتیم جایگاه عرفه مثل شبهای قدر که گره به ولی خدا خورده  روز عرفه هم گره به ولی خدا می خورد، در روایت داریم حضرت در موسم حج حاضر می شود و یکی از آن موقف هایی که  وجوب وقوف دارد در عرفه هست و بعد عرض کردیم که عرفه به معنای معرفت هست  و معرفتی که در روایات ما تأکید شده مخصوصاً در عصر غیبت و معرفت اگر رخ بدهد  انسان را منوط به حضور فیزیکی نمی کند، لذا فرمود برادران من کسانی هستند که اینها بر نوشته بر سیاهی و بر سفیدی ایمان آوردند، یعنی منوط بر دیدار نیستند، ندیده ایمان آوردند اما با معرفت، اگر انسان معرفتش بر دیدار باشد بر شناسنامه فقط باشد، می شود بنی اسرائیلی که موسی را ندیدند  و از هارون سر تافتند، و دنبال سامری ها رفتند  می شود امتی که در جنگ احد خبر شهادت پیغمبر را دیدند رفتند یک سمت دیگر می شود امتی که بعد از رحلت پیغمبر یک مسیری می روند می شود جامعه ای که در ندیدن امام حسین (علیه السلام) و نیامدن امام حسین (علیه السلام) مسلم بن عقیل مورد اعتماد امام حسین (علیه السلام) را تنها می گذارند و به توجیه اینکه ما امام حسین را دوست داریم، امام حسین بیاید چشم، حتی آن توجیه اینقدر بزرگ و پررنگ می کنند که این را از بین ببرند، مثل جامعه ای می شود که در غیبت کبری محبت امام زمان و عشق به امام زمان را اینقدر ادعا می کنند و می گویند اما آن وظیفه ای که در دوران غیبت برای همراهی با فقها را طبیعتاً یکی از آنها عهده دار می شود آن را به توجیه اینکه امام زمان بیاید من انجام می دهم کنار بزند.

مجری:

احسنتم خیلی ممنون و متشکرم جناب حجت الإسلام و المسلمین آقای دکتر جعفری استفاده کردیم از بیانات تان و همچنین تشکر می کنم از شما همه عزیزان بینندگان عزیز و مؤمنان عاشقان و موالیان حضرات آل الله صلوات الله علیهم اجمعین از همه شما عزیزان  التماس دعای فرج و دعای خیر داریم در این شب و فردای آن، فردای عرفه عرضه می داریم که

یوسف گم گشته باز آید اگر ثابت شود

در فراقش همچو یعقوبیم و حسرت می خوریم

 

آن یار سفر کرده که صد قافله دل همره اوست هر کجا هست خدایا به سلامت دارش.

و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته.

 


عصر انتظار>

فضیلت عرفه دعای امام حسین علیه السلام در عرفه حضور امام در عرفات معرفت به حجت حق نماز دهه اول ذی الحجه شهادت حضرت مسلم بن عقیل به دلیل عدم معرفت مردم