-
حبل المتین 12 تیر 1401
1:27:12 دقیقه -
حبل المتین 5 تیر 1401
1:24:29 دقیقه -
حبل المتین 29 خرداد 1401
1:23:59 دقیقه -
حبل المتین 22 خرداد 1401
1:21:57 دقیقه -
حبل المتین 15 خرداد 1401
1:23:45 دقیقه -
حبل المتین 8 خرداد 1401
1:25:33 دقیقه -
حبل المتین 1 خرداد 1401
1:21:46 دقیقه -
حبل المتین 25 اردیبهشت 1401
1:25:21 دقیقه -
حبل المتین 18 اردیبهشت 1401
1:24:47 دقیقه -
ماه خدا 26 فروردین 1401
52:13 دقیقه -
حبل المتین 21 فروردین 1401
1:22:49 دقیقه
حبل المتین
قسمت صد و چهل و دوم برنامه حبل المتین با کارشناسی آیت الله سید محمد حسینی قزوینی
دیگر قسمت ها
02/05/1401
موضوع: تحلیلی بر جریان عظیم مباهله در حقانیت ولایت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه)
برنامه حبل المتین
فهرست مطالب این برنامه:
رضایت تمام ساکنین زمین و آسمانها، ویژگی ممتاز حکومت حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه)
هر لحظه آماده ظهور باشید! گویا خبرهایی در راه است!
تحلیلی بر جریان عظیم مباهله در حقانیت ولایت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه)
آیا با این شاهکار معاویه، جایی برای دفاع از او باقی می ماند!؟
ادامه تحلیلی بر جریان عظیم مباهله در حقانیت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه)
استناد امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) به آیه مباهله بر حقانیت خود!
دستور صریح امام صادق (سلام الله علیه) به مباهله در اثبات حقانیت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه)
تماسهای بینندگان برنامه
مجری:
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین
عرض سلام و ادب و احترام دارم خدمت همه شما بینندگان عزیز و ارجمند «شبکه جهانی حضرت ولی عصر». الحمدلله این توفیق را پیدا کردیم بازهم در یکشنبه شبی دیگر به محضر همه شما گرامیان برنامه «حبل المتین» را تقدیم کنیم.
برنامهای که این افتخار را داریم در محضر حضرت استاد آیت الله حسینی قزوینی باشیم. ان شاءالله امشب هم بتوانیم نهایت بهره و استفاده را از محضرشان ببریم.
همچنین تبریک عرض میکنم. امروز روز مباهله بوده است. این روز بزرگ و فرخنده را به همه شیعیان و حق جویان عالم تبریک عرض میکنم. ان شاءالله که بر همه شما مهنا باشد.
سعی میکنیم مقدار معظمی از بحث را امروز در محضر حضرت استاد نسبت به اصل مباهله استفاده کنیم و نسبت به این جریانات بیشتر بشنویم.
مثل همیشه در ابتدا حسن مطلع برنامه ذکر و نامی از حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) است. گوش جان میسپاریم و استفاده میکنیم. حضرت استاد در خدمتتان هستیم.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
السلام علیک یا بقیة الله فی أرضه السلام علیک یا میثاق الله الذی أخذه و وکده السلام علیک یا وعد الله الذی ضمنه السلام علیک یا صاحب المرئی و المسمع فما کان لنا شیء الا و انتم له السبب و الیه السبیل
سلام علیکم و رحمة الله و برکاته؛ خدمت همه بینندگان عزیز و گرامی خالصانهترین سلامم را تقدیم میکنم و موفقیت روزافزون برای همه گرامیان از خداوند منّان خواهانم.
ما طبق برنامه همیشگی نامی از حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) میبریم تا خودمان و شبکه و دست اندرکاران و بینندگان عزیز را بیمه حضرت فاطمه زهرا کنیم.
در رتبه ز انبیاء مقدم زهراست
همتای علی مرد دو عالم زهراست
برگو که آنکه اسم اعظم جوید
شاید که تمام اسم اعظم زهراست
با توجه به آیات و روایات نوری که از تواتر هم بالاتر هست بلکه فوق تواتر هست، خداوند عالم نور اهلبیت (علیهم السلام) و نور حضرت صدیقه طاهره را از نور خود آفرید قبل از آنکه ملکی و فلکی و عرشی و فرشی آفریده باشد.
خداوند عالم تمام کمالات خود را در وجود مقدس این بزرگواران به ودیعه نهاد. هرچه خداوند متعال کمالات دارد ائمه اطهار و حضرت صدیقه طاهره دارد، با این تفاوت که کمالات خداوند ذاتی و ازلی است و کمالات اهلبیت و حضرت صدیقه طاهره اعطایی خداوند متعال است.
به تعبیر امام راحل (رضوان الله تعالی علیه) مقام بالای ائمه اطهار در حدی است که اسم اعظم الهی هم تابع وجود مقدس ائمه اطهار است در مرتبه اسمی نه در مرتبه ذاتی.
در مرتبه ذات، اسماء الهی عین ذات خداوند تبارک و تعالی هست. باشد که ان شاءالله فردای قیامت ما بتوانیم زیر سایه حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) به شفاعت این بزرگواران برسیم و در جوار آن بزرگواران در بهشت برین با شفاعتشان جای بگیریم.
مجری:
الهی آمین، ان شاءالله همینطور باشد. ما همیشه منتظر هستیم به رسم هر جلسه بعد از حسن مطلع زیبا بشنویم از منتقم خون آن شهیده (سلام الله علیها) حضرت صاحب العصر و الزمان (ارواحنا فداه) و دلتنگی هایمان را نسبت به حضرت فزونتر کنیم.
رضایت تمام ساکنین زمین و آسمانها، ویژگی ممتاز حکومت حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه)
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
یکی از روایاتی که در رابطه با ظهور حضرت ولی عصر هست این است که حضرت در کره زمین حکومتی را تشکیل میدهد که در اثر آن حکومت عدل، ظلم و ستم ریشه کن میشود و عدالت، برادری، برابری، صفا و صمیمیت میان مردم گسترش پیدا میکند؛
«یرْضَی بِخِلَافَتِهِ أَهْلُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ»
تمام ساکنین زمین و آسمانها و فرشتگان از خلافت او اظهار خوشحالی و رضایت میکنند.
«وَ الطَّیرُ فِی الْجَوِّ»
پرندگان آسمان هم به برکت حکومت عدل حضرت به نوا میرسند.
بحار الأنوار، نویسنده: مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، محقق / مصحح: جمعی از محققان، ج 51، ص 91، ح 14
در زمان حکومت حضرت مهدی کسی جرئت نمیکند حتی به پرندگان هم کوچکترین ظلم و جسارتی بکند و مشکلی برای آنها درست کند.
تمام ما سوی الله اعم از انبیاء، اولیاء، شهداء، صدیقین، صالحین، حیوانات، جمادات، نباتات همگی و همگی از حکومت عدل حضرت ولی عصر اظهار شادمانی و رضایت میکنند.
خدا را به آبروی مادرشان حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) سوگند میدهیم هرچه سریعتر مقدمات ظهورش را فراهم کند و از باقیمانده غیبتش صرفنظر کند و ما را از یاران خاص و سربازان فداکار و شهدای رکابش قرار بدهد.
مجری:
اللهم انا نرغب الیک فی دولة کریمة
همچنان انسان این توصیفات را میشنود. همین شنیدنها چه حلاوت و چه طراوتی به انسان دست میدهد که دیدن آن چهره و جمالی که انسان حتی نمیتواند تصور کند انسان به چه سمت و سویی خواهد رفت و اشتیاق و دلتنگی ها دیدنی خواهد بود.
هر لحظه آماده ظهور باشید! گویا خبرهایی در راه است!
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
جالب اینجاست که بنده چند شب قبل عرض کردم یکی از سیاستمداران روسیه گفته بود: جنگی که شروع شده همگی نشانه آخرالزمان است!
دیشب هم اخبار از قول یکی از مسئولین رده بالای آلمان گفت: آتش سوزیها و مشکلاتی که هست همگی از نشانههای آخرالزمان است.
مثل اینکه خبرایی هست. ان شاءالله پشت پرده ملائکه و انبیاء و اولیاء آماده ظهور میشوند. ان شاءالله ما هم خودمان را آماده کنیم.
از کرم خدا چیزی بعید نیست. شاید شب خوابیدیم و دیدیم فردا صبح ظهور شده است. شاید صبح بیدار شدیم و دیدیم تا غروب ظهور شده است.
(إِنَّهُمْ یرَوْنَهُ بَعِیداً وَ نَراهُ قَرِیبا)
زیرا آنها آن روز را دور میبینند و ما آن را نزدیک میبینیم!
سوره معارج (70): آیات 6 و 7
در روایت هم داریم که وقتی شب استراحت میکنید و میخوابید، به این نیت بخوابید که فردا ظهور هست و در رکاب حضرت باشید.
وقتی صبح برمی خیزید به این نیت برخیزید که ان شاءالله امروز ظهور محقق میشود و تشرف به زیارت حضرت ولی عصر برای همگان فراهم میشود. ما تنها باید دعا کنیم.
امام حسن عسکری (علیه السلام) میفرماید: اگر برای فرج دعا نکنید، مسیر فرج مسیر طبیعی خود را طی میکند.
برای فرج فرزندم حجة بن الحسن (ارواحنا فداه) دعا کنید همانگونه که مادری برای شفای بیماری لاعلاج تنها فرزند خود دعا میکند و امیدش تنها به خداوند عالم است و ضجه می زند و ناله میکند.
حضرت در ادامه میفرماید: به خاطر دل شکسته یک زن بنی اسرائیل فرج حضرت موسی هفتاد سال جلو افتاد.
زنی از بنی اسرائیل داشت گِل و خاک از قصر فرعون به بالا میبرد که وسط راه درد زایمان او را فراگرفت. وقتی درد زایمان یک زن را فرامی گیرد مرگ را جلوی چشمش مجسم میکند.
زن نشست و شرطهها با شلاق به بدن او نواختند و گفتند: اینجا محل کار است، زایشگاه نیست! قلب این زن شکست و گفت: خدایا تا کی در غیاب حضرت موسی به ما این همه ظلم و ستم شود.
این زن با حالت اضطرار و قلب شکسته دعا کرد و خداوند به برکت دعای آن زن هفتاد سال آمدن حضرت موسی را جلو انداخت.
«وَ أَکثِرُوا الدُّعَاءَ بِتَعْجِیلِ الْفَرَج فَإِنَّ ذَلِک فَرَجُکم »
برای تعجیل فرج زیاد دعا کنید. زیرا فرج شما هم در فرج من است.
کمال الدین و تمام النعمة، نویسنده: ابن بابویه، محمد بن علی، محقق / مصحح: غفاری، علی اکبر، ج 2، ص 485، ح 4
در خدمت حضرتعالی هستیم.
مجری:
حاج آقا بسیار استفاده کردیم. وقتی انسان این مطالب را میشنود جا دارد که بال دربیاورد، مخصوصاً کسی که میخواهد خود را تابع کسی بداند که؛
«یرْضَی بِخِلَافَتِهِ أَهْلُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ»
حضرت استاد این روایت را بیان کردند. اتفاقاً همین امروز روز مباهله هم روزی بود که بزرگان مسیحی نجران همین احساس را کردند. گویی تمام سماوات و همه ارض در اختیار همین چند نفری هست که آمدند.
اگر با آن بزرگواران مخالفت شود، این سماوات و ارض همگی مخالفت میکنند با دشمنان و مخالفان و مسیحیهایی که ادعای بیجا داشتند.
حضرت استاد! میخواهیم از جریان مباهله بیشتر بشنویم. برنامه، برنامه «حبل المتین» هست و به نظرم بنابر اقتضای برنامه ما میخواهیم مباهله را از دیدگاه اهل سنت بررسی کنیم که مرتبط با خود موضوع هم باشد.
تحلیلی بر جریان عظیم مباهله در حقانیت ولایت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه)
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین الحمدلله و الصلاة علی رسول الله و علی آله آل الله لاسیما علی مولانا بقیة الله و اللعن الدائم علی اعدائهم اعداء الله إلی یوم لقاء الله أفوض أمری إلی الله إن الله بصیر بالعباد حسبنا الله و نعم الوکیل نعم المولی و نعم النصیر
بنده به یک نکتهای اشاره کنم. یکی از اعاظم میفرمودند: ما به واجبات بیشتر میپردازیم و از ارکان غافل هستیم.
ما برای ازدواج حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) و حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) جلسات مختلف شادی برگزار میکنیم. همچنین ولادت رسول گرامی اسلام و ولادت حضرت صاحب الزمان را جشن میگیریم.
اینها جزو واجبات است، اما ارکان چیز دیگری است. غدیر رکن اسلام است. مباهله یکی از ارکان است. ما مباهله را بسیار سبک میشماریم.
ایشان تعبیر میکردند که حمد و سوره در نماز واجب است، اما رکوع و سجده رکن است. ما نباید همه هم و غم خود را بسیج کنیم برای حضور قلب در حمد و سوره، اما رکوع و سجده را فراموش کنیم. رکوع و سجده رکن است. آنجا باید خیلی دقت کنیم.
بحث مباهله یکی از ارکان دین و عقاید شیعه است. متأسفانه هم صدا و سیما و هم مردم نسبت به مباهله کم مهری میکنند. شاید هم مقصر ما هستیم که حقیقت مباهله را برای مردم خوب بیان نکردیم.
مباهله در حقیقت یکی از شاهکارترین مسائل تاریخ دوران رسالت است. قضیه بعثت، قضیه هجرت، قضیه غدیر و قضیه مباهله جزو ارکان دین است. وقتی خداوند عالم در قرآن کریم بحث مباهله را مطرح میکند، کاملاً واضح و روشن است که میفرماید:
(فَمَنْ حَاجَّک فِیهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَک مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَکمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَکمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَکمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَی الْکاذِبِین)
هر گاه بعد از علم و دانشی که (در باره مسیح) به تو رسیده، (باز) کسانی با تو به محاجه و ستیز برخیزند، به آنها بگو:" بیایید ما فرزندان خود را دعوت کنیم، شما هم فرزندان خود را، ما زنان خویش را دعوت نماییم، شما هم زنان خود را، ما از نفوس خود دعوت کنیم، شما هم از نفوس خود، آن گاه مباهله کنیم، و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم.
سوره آل عمران (3): آیه 61
بعد از اینکه شما با نصاری نجران مناظره کردید و آنها حرف حق را نپذیرفتند، تنها یک راه باقی میماند و آن هم مباهله است. مباهله به معنای نفرین کردن یکدیگر هست با شرایطی که وجود دارد.
خداوند عالم میفرماید که بگو ما فرزندانمان را میآوریم و شما هم فرزندانتان را بیاورید. ما زنانمان را میآوریم و شما هم زنانتان را بیاورید. ما جان خودمان را میآوریم و شما هم جان خودتان را بیاورید.
(ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَی الْکاذِبِین)
آن گاه مباهله کنیم، و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم.
مباهله در حقیقت یک نقطه عطفی است در تاریخ اسلام که رسول اکرم به قدری برای نبوت و رسالت و حقانیتش یقین دارد که حاضر است عزیزترین عزیزانش را در این راه و در این مسیر قرار بدهد.
البته این قضیه هم پیامهای زیادی دارد. دیشب هم آیت الله نظری منفرد هم نکاتی را فرمودند که بسیار نکات زیبا و باارزشی بود. این نکات در عین حال نکات منبری بود و برای استفاده عموم مردم خوب بود، اما برای خواص کافی نبود.
وقتی در کتاب «صحیح مسلم» که صحیحترین کتاب بعد از قرآن کریم هست این قضیه مطرح میشود، خیلی جالب است که نکته ظریفی در اینجا وجود دارد.
بنده عبارت «صحیح مسلم» را میآورم و بعضی از پیامهای این روایت را برای بینندگان توضیح میدهم. شاید این پیامها را تا به حال نشنیدیم یا به آن توجه نداشتیم.
ما روایات را میخوانیم و از آن عبور میکنیم و روی روایت تحلیل نمیکنیم. ائمه اطهار (علیهم السلام) روی تحلیل روایت تکیه داشتند. حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) فرمودند:
«عَلَیکمْ بِالدِّرَایاتِ لَا بِالرِّوَایاتِ»
بر شما باد به تحلیل روایات، نه تنها نقل روایات.
بحار الأنوار، نویسنده: مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، محقق / مصحح: جمعی از محققان، ج 2، ص 160، ح 12
روایات را تحلیل کنید و ببینید پیام روایت چیست. تنها روایت را نخوانید و عبور کنید.
«هِمَّةُ السُّفَهَاءِ الرِّوَایةُ وَ هِمَّةُ الْعُلَمَاءِ الدِّرَایة»
همت سفیهان به روایت نقل کردن است و همت عالمان به بررسی روایت است.
بحار الأنوار، نویسنده: مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، محقق / مصحح: جمعی از محققان، ج 2، ص 160، ح 13
بر فرض، شما پنجاه روایت میخوانید و یک وهابی هم میگوید تمام این روایات ضعیف بوده است و شما را خلع سلاح میکند.
در مقابل وقتی یک روایت خواندید، آن را بررسی سندی کردید، سند روایت را قطعی کردید و پیام روایت را برای مردم روشن کردید خیلی واضح و روشن است.
آیا با این شاهکار معاویه، جایی برای دفاع از او باقی می ماند!؟
بنده روایتی از کتاب «صحیح مسلم» میآورم. روایت از «سعد بن أبی وقاص» است که جزو شورای شش نفره خلیفه دوم بوده است. ایشان نقل میکند زمانی که «ابوسفیان» در مدینه آمده بود،
«أَمَرَ مُعَاوِیةُ بن أبی سُفْیانَ سَعْدًا فقال ما مَنَعَک ان تَسُبَّ أَبَا التُّرَابِ»
معاویة بن أبی سفیان سعد بن أبی وقاص را خواند و به او گفت: چرا به علی بن أبی طالب ناسزا نمیدهی؟
گویا «سعد بن أبی وقاص» فریضه واجبی را ترک کرده باشد! بر فرض امیرالمؤمنین داماد پیغمبر اکرم نبود، همسر حضرت فاطمه زهرا نبود، خلیفه چهارم هم نبود. اولین کسی که ایمان آورد هم نیست، کسی که به شمشیر او پرچم اسلام برافراشته شد هم نیست. حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) اگر تمام این صفات را نداشتند صحابی که بودند! اینکه پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمودند:
«لَا تَسُبُّوا أَصْحَابِی»
الجامع الصحیح المختصر، اسم المؤلف: محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی، دار النشر: دار ابن کثیر, الیمامة - بیروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقیق: د. مصطفی دیب البغا، ج 3، ص 1343، ح 3470
و یا فرمودند:
«من سَبَّ أَصْحَابِی فَعَلَیهِ لَعْنَةُ اللَّهِ وَالْمَلائِکةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِینَ»
المعجم الکبیر، اسم المؤلف: سلیمان بن أحمد بن أیوب أبو القاسم الطبرانی، دار النشر: مکتبة الزهراء - الموصل - 1404 - 1983، الطبعة: الثانیة، تحقیق: حمدی بن عبدالمجید السلفی، ج 12، ص 142، ح 12709
آیا این فرمایش تنها در حق عده خاصی است یا شامل امیرالمؤمنین هم میشود؟! چرا ما فکر نمیکنیم؟!
کسانی که دارند از معاویه دفاع میکنند، والله العلی الأعلی هنگام جان دادن گرفتارند، در شب اول قبر گرفتارند، در برزخ گرفتارند و در قیامت شرمنده هستند؛ حال میخواهند قبول کنند یا قبول نکنند.
ما قرار به فحاشی نداریم، اما کسی که دستور بدهد به امیرالمؤمنین ناسزا بگویند چه حکمی دارد؟!! «أَمَرَ» به چه معناست؟! چرا «مأمور به» در اینجا حذف شده است؟! بسیاری از آقایان واژه «أَمَرَ» را معنا کردهاند.
«ابن تیمیه حرانی» مطلبی در این زمینه نقل کرده است و ما از خودمان نمیگوییم. ایشان در کتاب «منهاج السنة» جلد پنجم صفحه 42 می نویسد:
«وأما حدیث سعد لما أمره معاویة بالسب فأبی فقال ما منعک أن تسب علی بن أبی طالب »
معاویه دستور داد که به علی بن أبی طالب ناسزا بگو، اما سعد از این کار ابا کرد و معاویه به او گفت: چرا به علی بن أبی طالب ناسزا نمیگویی؟
منهاج السنة النبویة، اسم المؤلف: أحمد بن عبد الحلیم بن تیمیة الحرانی أبو العباس، دار النشر: مؤسسة قرطبة - 1406، الطبعة: الأولی، تحقیق: د. محمد رشاد سالم، ج 5، ص 42، الفصل العاشر قال الرافضی ومنها ما رواه أخطب خوارزم عن النبی
«پروفسور موسی شاهین لاشین» یکی از علمای بزرگ و اساتید برجسته عربستان سعودی کتابی به نام «فتح المنعم شرح صحیح مسلم» دارند. ایشان در این کتاب جلد نهم صفحه 332 مینویسد:
«أمر معاویة بن أبی سفیان سعدا»
معاویه بن أبی سفیان به سعد دستور داد.
سپس مینویسد:
«المأمور به محذوف لصیانة اللسان عنه »
مسلم مأمور به را حذف کرده است تا مردم نسبت به معاویه بدبین نشوند.
اگر مردم به علی بن أبی طالب ناسزا بگویند اشکالی ندارد، اما اگر این قضیه روشن شود و مردم به معاویه بدبین شوند بد است!!
«و التقدیر: أمره بسب علی»
معاویه به سعد بن أبی وقاص دستور داد که علی را سب کند.
فتح المنعم شرح صحيح مسلم؛ المؤلف: الأستاذ الدكتور موسى شاهين لاشين، الناشر: دار الشروق، الطبعة: الأولى (لدار الشروق)، 1423 هـ - 2002 م؛ ج 9، ص 332
من نمیدانم که قضیه چیست! آیا روایاتی که آقایان از قول رسول گرامی اسلام آوردهاند که حضرت میفرماید:
«من سب علیا فقد سبنی ومن سبنی فقد سب الله»
تاریخ مدینة دمشق وذکر فضلها وتسمیة من حلها من الأماثل، اسم المؤلف: أبی القاسم علی بن الحسن إبن هبة الله بن عبد الله الشافعی، دار النشر: دار الفکر - بیروت - 1995، تحقیق: محب الدین أبی سعید عمر بن غرامة العمری، ج 14، ص 132، ح 1566
درست هست یا درست نیست؟! در کتاب «مستدرک علی الصحیحین» جلد سوم صفحه 130 آمده است که «أم سلمه» میگوید از پیغمبر اکرم شنیدم که می فرمود:
«من سب علیا فقد سبنی»
هرکسی به علی ناسزا بگوید به من ناسزا گفته است.
در مورد سند روایت هم آمده است:
«هذا حدیث صحیح الإسناد ولم یخرجاه»
المستدرک علی الصحیحین، اسم المؤلف: محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاکم النیسابوری، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1411 هـ - 1990 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: مصطفی عبد القادر عطا، ج 3، ص 130، ح 4615
همچنین آقای «أحمد بن حنبل» در کتاب «مسند» خود مینویسد:
«عن عبد اللَّهِ الجدلي قال دَخَلْتُ على أُمِّ سَلَمَةَ فقالت: سمعت رَسُولَ اللَّهِ یقول من سَبَّ عَلِیاًّ فَقَدْ سبنی»
مسند الإمام أحمد بن حنبل، اسم المؤلف: أحمد بن حنبل أبو عبدالله الشیبانی، دار النشر: مؤسسة قرطبة – مصر، ج 6، ص 323، ح 26791
مجری:
با این حساب معاویه دستور به سب رسول الله داده بود!
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
بله، حضرت هم فرموده بودند که هرکسی من را سب کند خدا را سب کرده است. در اینجا علی بن أبی طالب را سب میکنند، مأمور به هم حذف میشود و آقایان هم ادعا میکنند نباید درباره معاویه حرف بزنید!!
یک بام و دو هوا که نمیشود! وقتی شما به سب ابوبکر و عمر و عثمان میرسید، ادعا میکنید که هرکسی خلفا را سب کند کافر است. در کتاب «الإستغاثة فی الرد علی البکری» اثر «ابن تیمیه» آمده است:
«أن من سب أبا بكر أو عمر أو عثمان أو علياً -رضي الله عنهم- فهو كافر»
الاستغاثة في الرد على البكري؛ ابن تيمية الحراني، أحمد تحقيق: د. عبد الله بن دجين السهلي، مكتبة دار المنهاج للنشر والتوزيع، الرياض، الطبعة: الأولى، 1426 هـ؛ ص 392
بنابراین طبق فتوای «ابن تیمیه» کسی که دستور به سب امیرالمؤمنین داده کافر است. آیا میشود به کافر «رضی الله عنه» گفت؟! قضاوت با شماست، ما دیگر نمیخواهیم در این زمینه قضاوتی داشته باشیم!
ادامه تحلیلی بر جریان عظیم مباهله در حقانیت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه)
بنابراین در کتاب «صحیح مسلم» آمده است:
«قال أَمَرَ مُعَاوِیةُ بن أبی سُفْیانَ سَعْدًا فقال ما مَنَعَک ان تَسُبَّ أَبَا التُّرَابِ»
معاویة بن أبی سفیان سعد بن أبی وقاص را خواند و به او گفت: چرا به علی بن أبی طالب ناسزا نمیدهی؟
«فقال أَمَّا ما ذَکرْتُ ثَلَاثًا قَالَهُنَّ له رسول اللَّهِ فَلَنْ اسبه»
سعد میگوید: من سه ویژگی درباره علی از پیغمبر اکرم شنیدم که هرگز به او اهانت نمیکنم.
«لان تَکونَ لی وَاحِدَةٌ مِنْهُنَّ أَحَبُّ الی من حُمْرِ النَّعَمِ»
اگر یکی از این ویژگیها برای من بود، از تمام ثروت روی زمین برایم باارزشتر بود.
«فقال له رسول اللَّهِ أَمَا تَرْضَی ان تَکونَ مِنِّی بِمَنْزِلَةِ من مُوسَی الا انه لَا نُبُوَّةَ بَعْدِی»
رسول الله به علی بن أبی طالب فرمود: تو برای من هَارُونَ در مقام و منزلت هارون برای موسی هستی، جز اینکه بعد از من پیغمبری نخواهد بود.
«یحِبُّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَیحِبُّهُ الله وَرَسُولُهُ»
او خدا و پیغمبر را دوست دارد و خدا و پیغمبر هم او را دوست دارد.
در جنگ خیبر خلیفه اول و دوم شکست خوردند و برگشتند. پیغمبر اکرم فرمود: فردا پرچم را به دست کسی میدهم که هم خدا و پیغمبر را دوست دارد و هم خدا و پیغمبر او را دوست دارند.
«وَلَمَّا نَزَلَتْ هذه الْآیةُ (فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَکمْ) دَعَا رسول اللَّهِ عَلِیا وَفَاطِمَةَ وَحَسَنًا وَحُسَینًا فقال اللهم هَؤُلَاءِ أَهْلِی»
صحیح مسلم، اسم المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسین القشیری النیسابوری، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، ج 4، ص 1871، ح 2404
بنابراین آیه تطهیر و آیه مباهله دو آیه کنار هم هستند. نکته دیگر این است که «ابن کثیر دمشقی» شاگرد «ابن تیمیه» در کتاب «تفسیر» خود جلد اول صفحه 372 مینویسد:
«(أنفسنا وأنفسکم) رسول الله وعلی بن أبی طالب»
مراد از (أنفسنا وأنفسکم) در این آیه رسول الله و علی بن أبی طالب است.
رسول اکرم میفرماید: ما جان خود را میآوریم و شما هم جان خود را بیاورید. "خود" پیغمبر اکرم است و "جانِ خود" علی بن أبی طالب است. از این بهتر؟!
«(وأبناءنا) الحسن والحسین (ونساءنا) فاطمة»
مراد از (وأبناءنا) حسن و حسین است و مراد از (ونساءنا) حضرت فاطمه زهراست.
تفسیر القرآن العظیم، اسم المؤلف: إسماعیل بن عمر بن کثیر الدمشقی أبو الفداء، دار النشر: دار الفکر - بیروت – 1401، ج 1، ص 372، باب آل عمران: (59 - 63) إن مثل عیسی... ..
«حاکم نیشابوری» هم میگوید که در این زمینه روایت متواتر داریم. ایشان در کتاب «معرفة علوم الحدیث» صفحه 50 مینویسد:
«وقد تواترت الأخبار فی التفاسیر عن عبد الله بن عباس وغیره أن رسول الله أخذ یوم المباهلة بید علی وحسن وحسین وجعلوا فاطمة وراءهم ثم قال هؤلاء أبناءنا وأنفسنا ونساؤنا»
روایات متواتری در تفاسیر از «عبدالله بن عباس» و دیگران داریم که رسول اکرم در روز مباهله دست علی بن أبی طالب و امام حسن و امام حسین را گرفتند و حضرت فاطمه زهرا هم پشت سرشان بود و فرمود: اینها فرزندان من و زنان من و جان من هستند.
«فهلموا أنفسکم وأبناءکم ونساءکم ثم نبتهل فنجعل لعنة الله علی الکاذبین»
شما هم بروید جان خود و فرزند خود و زنان خود را بیاورید تا با هم مباهله کنیم و لعنت خدا را بر دروغگو قرار دهیم.
معرفة علوم الحدیث، اسم المؤلف: أبو عبد الله محمد بن عبد الله الحاکم النیسابوری، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1397 هـ - 1977 م، الطبعة: الثانیة، تحقیق: السید معظم حسین، ج 1، ص 50، باب معرفة أولاد الصحابة
آقای «بیهقی» تعبیری دارد که تعبیر بسیار زیبایی است. البته ایشان غیر از «بیهقی» صاحب «سنن» هست. ایشان در کتاب «المحاسن و المساوی» مینویسد که روزی در جلسهای که «عبدالله بن عمر» و دیگران حضور داشتند، مردی بلند شد و گفت:
«یا أبا عبد الرحمن من أفضل أصحاب رسول الله؟»
ای ابو عبدالرحمن! بافضیلت ترین اصحاب پیغمبر اکرم کیست؟
«فقال: أبو بکر وعمر وعثمان وطلحة والزبیر وسعد وسعید وعبد الرحمن بن عوف وأبو عبیدة بن الجراح»
عبدالله بن عمر گفت: بافضیلت ترین اصحاب رسول الله ابوبکر و عمر و عثمان و طلحه و زبیر و سعد و سعید و عبدالرحمن بن عوف و ابو عبیده جراح هستند.
«فقال له: فأین علی بن أبی طالب، رضی الله عنه؟»
راوی گفت: چرا نام علی بن أبی طالب را نیاوردی؟
«قال: یا هذا تستفتی عن أصحابه أم عن نفسه؟»
عبدالله بن عمر گفت: ای شخص! از اصحاب پیغمبر اکرم سؤال میکنی یا از جان پیغمبر اکرم سؤال میکنی؟
«قال: بل عن أصحابه»
راوی گفت: از اصحاب پیغمبر اکرم سؤال میکنم.
به گفته او علی بن أبی طالب فراتر از اصحاب پیغمبر اکرم است و جان رسول الله است!
«قال: إن الله تبارک وتعالی یقول: ' قل تعالوا ندع أبناءنا وأبناءکم ونساءنا ونساءکم وأنفسنا وأنفسکم '»
المحاسن والمساوئ، اسم المؤلف: إبراهیم بن محمد البیهقی، دار النشر: دار الکتب العلمیة- بیروت/ لبنان - 1420 هـ - 1999 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: عدنان علی، ج 1، ص 38، باب محاسن علی بن أبی طالب رضوان الله علیه
ما در این زمینه خیلی روایت داریم. «زمخشری» هم در کتاب «الکشاف» جلد اول صفحه 397 قضیه مباهله را میآورد و سپس مینویسد:
«وفیه دلیل لا شیء أقوی منه علی فضل أصحاب الکساء علیهم السلام»
هیچ دلیلی قویتر از آیه مباهله بر افضلیت اصحاب کساء (علیهم السلام) نداریم.
«وفیه برهان واضح علی صحة نبوة النبی»
این دلیل واضح بر صحت رسالت و نبوت رسول اکرم است.
«لأنه لم یرو أحد من موافق ولا مخالف انهم أجابوا إلی ذلک»
دوست و دشمن کسی نقل نکرده است که نصاری نجران پاسخ داده باشد.
الکشاف عن حقائق التنزیل وعیون الأقاویل فی وجوه التأویل، اسم المؤلف: أبو القاسم محمود بن عمر الزمخشری الخوارزمی، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت، تحقیق: عبد الرزاق المهدی، ج 1، ص 397، ح 171
پیغمبر اکرم این همه صحابه داشتند و علاوه بر آنها همسرانشان از جمله «عایشه» و «حفصه» و «أم سلمه» و دیگران هم بودند، اما تنها حضرت فاطمه زهرا و امام حسن و امام حسین و حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) را برای اثبات نبوتشان با خود بردند.
آیا بالاتر از این هم فضیلتی هست؟! اصلاً بر فرض آیه و حدیثی در خلافت علی بن أبی طالب نداریم، تنها میخواهیم افضل الناس و احب الناس و اقرب الناس را به جای پیغمبر اکرم بنشانیم.
آیا أحب و أفضل و أقرب از امیرالمؤمنین که جان پیغمبر اکرم هست میتوانیم پیدا کنیم که به جای پیغمبر اکرم بنشانیم؟! در این زمینه حرف بسیار است.
مجری:
بسیار عالی. حضرت استاد! حضرتعالی در ابتدا اشارهای داشتید به اینکه مباهله از ارکان هست و باید پاسداشت آن را بسیار مفصل انجام داد.
الآن به نظرم این قضیه واضح شد زیرا بینندگان هم شاهد هستند که ما روز عید غدیر که به حق آن را جشن میگیریم و بزرگداشت و پاسداشت آن را انجام میدهیم، روزی هست که نبی گرامی اسلام حضرت امیرالمؤمنین را به عنوان وصی و برادر انتخاب کردند.
در روز عید غدیر خم برادری پیغمبر اکرم با امیرالمؤمنین اثبات شد، اما در روز مباهله برابری اثبات میشود!
طبق تمام اعترافاتی که علمای اهل سنت داشتند، از لحاظ رکن بودن هم شکی در آن باقی نمیماند. ان شاءالله که بتوانیم پاسداشت این روز مبارک را بیش از پیش انجام بدهیم.
همانطور که ملاحظه میکنید تلفنها زیرنویس شده و در اختیارتان هست. ان شاءالله تماس بگیرید، ما صدای شما را داخل استودیو خواهیم شنید.
عزیزان اتاق فرمان در انتهای برنامه در فرصت مقتضی که پیش میآید ان شاءالله با شما تماس خواهند گرفت و صدای شما را وصل خواهند کرد.
ما صدای شما را میشنویم، دغدغه خود را مطرح میکنید و ان شاءالله پاسخ را خواهید یافت. یک فاصله بگیریم، ان شاءالله برمی گردیم و در خدمتتان خواهیم بود.
عرض سلام مجدد خدمت همه شما بینندگان عزیز و ارجمند «شبکه جهانی حضرت ولی عصر». الحمدلله در محضر حضرت آیت الله حسینی قزوینی هستیم.
امروز که روز مباهله بود شنیدیم از کتب اهل سنت از آن چیزی که نقل کردند. مقداری از بحثهایی که مطرح میشود نظیر بحث سب علی بن أبی طالب واقعاً تأسف برانگیز بود و جای تفکر و تأمل دارد.
«صحیح مسلم» کتابی هست که برای اهل سنت عِدل قرآن کریم به حساب میآید، قطعاً درس آموز خواهد بود و برای همه مسلمین و حق جویان عالم.
حضرت استاد! این افراد به خیال خود میخواهند یک فرار رو به جلو انجام بدهند. ما همین چند وقت پیش هم دیده بودیم که می گویند چرا شما از کتب شیعه دلیل نمیآورید؟!
ما همیشه به کتب اهل سنت استناد میکنیم و آنها می گویند که چرا از کتب شیعه دلیل نمیآورید؟! در جواب این سؤال دلایل بسیاری از کتب شیعه هم خدمتشان عرضه شد.
یکی دیگر از سؤالاتی که مطرح میکنند این است که می گویند چرا شما کاسه داغتر از آش شدید؟!!
آیا جایی بوده است که علی بن أبی طالب به آیه مباهله استناد کند که شما برای حقانیت آن حضرت استناد میکنید؟! اگر چنین چیزی بوده است برای ما بیاورید. خودشان به حساب خودشان دارند تحدی میکنند.
استناد امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) به آیه مباهله بر حقانیت خود!
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
این قضیه در کتابهای خودشان هم آمده است. اولاً اینکه اگر امیرالمؤمنین هم نفرموده باشند، ما هستیم و این آیه شریفه.
رسول اکرم برای تصدیق رسالتش امیرالمؤمنین را برای مباهله بردهاند. حضرت موسی از خداوند میخواهد که برادرش را وزیر و خلیفه خود قرار دهد.
(وَ اجْعَلْ لِی وَزِیراً مِنْ أَهْلِی)
وزیری از خاندانم برای من قرار بده.
(هارُونَ أَخِی)
برادرم هارون را.
(اشْدُدْ بِهِ أَزْرِی)
به وسیله او پشتم را محکم کن.
(وَ أَشْرِکهُ فِی أَمْرِی)
و او را در کار من شریک گردان.
سوره طه (20): آیات 29 تا 32
قرآن کریم در آیه دیگری میفرماید:
(وَ أَخِی هارُونُ هُوَ أَفْصَحُ مِنِّی لِساناً فَأَرْسِلْهُ مَعِی رِدْءاً یصَدِّقُنِی إِنِّی أَخافُ أَنْ یکذِّبُون)
و برادرم هارون زبانش از من فصیحتر است، او را همراه من بفرست تا یاور من باشد و مرا تصدیق کند میترسم مرا تکذیب کنند.
سوره قصص (28): آیه 34
آیا مباهله غیر از (یصَدِّقُنِی) هست؟!
همانطور که حضرت موسی برادرش هارون را برای تصدیق رسالتش میبرد و به عنوان خلیفه و وزیرش انتخاب میکند، حدیث منزلت هم چنین است. پیغمبر اکرم فرمودند:
«أَمَا تَرْضَی أَنْ تَکونَ مِنِّی بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ من مُوسَی»
الجامع الصحیح المختصر، اسم المؤلف: محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی، دار النشر: دار ابن کثیر, الیمامة - بیروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقیق: د. مصطفی دیب البغا، ج 3، ص 1359، ح 3503
همانطور که حضرت هارون شریک امر و کمک کار رسول اکرم هست و تصدیق کننده رسالت اوست، اینجا هم حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) در مباهله رفتهاند تا بگویند که پیغمبر اکرم راست میگوید.
آیا بهتر از این میتوانیم استدلال کنیم؟! وقتی آیات در کنار همدیگر قرار بگیرند، مفهوم و پیام پیدا میکنند.
آیا کسی که برای تصدیق پیغمبر اکرم و اثبات صداقت پیغمبر اکرم رفته است میتواند جای پیغمبر اکرم بنشیند و خلیفه او باشد یا کسی که اصلاً این فضیلت برای او نیست؟!
امیرالمؤمنین فضائل دیگری دارند، اما ما نمیخواهیم فعلاً به آنها برسیم. چنین چیزی برای او نیست. آیا غیر از علی بن أبی طالب کسی را داریم که این مرتبه را داشته باشد؟! به ما نشان بدهید!
به ما کسی را نشان بدهید که برای تصدیق پیغمبر اکرم آمده است. ما هم حاضریم آن شخص را بپذیریم. احادیث جعلی «ابوهریره» و «کعب الأحبار» را دور بیندازید، ما با آنها کاری نداریم. برای ما آیه قرآن بیاورید.
علاوه بر این ما میبینیم در کتاب «تاریخ دمشق» مطلبی از قول امیرالمؤمنین نقل شده است که خیلی جالب است. بنده به دوستان توصیه میکنم سخنان امیرالمؤمنین را در جلسه شورای شش نفره عمر بن خطاب خوب پیگیری کنند.
این سخنان هم در کتب شیعه نظیر «خصال» اثر «شیخ صدوق» و هم در کتب اهل سنت نظیر «تاریخ دمشق» و «مناقب ابن مردویه» که با دو سند آورده، نقل شده است.
در کتاب «تاریخ دمشق» جلد چهل و دوم صفحه 431 روایتی از قول «عمرو بن واصله» نقل شده است که میگوید من در روز شورا پشت در بودم که امیرالمؤمنین فرمود:
«والله لأحتجن علیهم بما لا یستطیع قرشیهم ولا عربیهم ولا عجمیهم رده»
والله استدلالی میکنم که نه قرشی نه عرب و نه عجم نمیتواند یک حرف از استدلال مرا نقض کند.
حضرت در اینجا هفتاد استدلال برای امامت و استحقاق و افضلیت خود مطرح کرده است. حضرت فرمودند:
«أنشدکم بالله الذی لا إله ألا هو أفیکم أحد وحد الله قبلی»
به خدا سوگند آیا در میان شما کسی قبل از من خدا را به وحدانیت میشناخت؟
«قالوا اللهم لا»
مردم گفتند: به خدا خیر.
«قال أنشدکم بالله هل فیکم أحد صلی لله قبلی وصلی القبلتین»
حضرت فرمود: به خدا سوگند آیا یک نفر از شما غیر از من به قبلتین عمل کرده است؟
«قالوا اللهم لا»
مردم گفتند: به خدا خیر.
حضرت تمام فضائل خود را مطرح کردند و قضیه حدیث طیر، حدیث سد الأبواب، حدیث أخوت، حدیث منزلت، حدیث رایت، آیه نجوا را آوردند و فرمودند:
«قال نشدتکم بالله هل فیکم أحد أقرب إلی رسول الله فی الرحم ومن جعله رسول الله نفسه وأبناه أبناءه ونساءه نساءه غیری»
حضرت فرمودند: به خدا سوگند آیا در میان شما کسی از من نزدیکتر به پیغمبر اکرم هست که پیغمبر اکرم او را جان خود قرار داد و فرزندان او را فرزندان خود و زن او را زن خود قرار داده باشد؟
«قالوا اللهم لا»
مردم گفتند: به خدا خیر.
تاریخ مدینة دمشق وذکر فضلها وتسمیة من حلها من الأماثل، اسم المؤلف: أبی القاسم علی بن الحسن إبن هبة الله بن عبد الله الشافعی، دار النشر: دار الفکر - بیروت - 1995، تحقیق: محب الدین أبی سعید عمر بن غرامة العمری، ج 42، ص 431، باب آخر الجزء التاسع والتسعین بعد الأربعمائة من الفرع
این استدلال امیرالمؤمنین به آیه مباهله بر خلافت و حقانیت خود در شورای شش نفره که شامل خبرگان تعیین خلیفه بودند هست.
خلیفه دوم گل سرسبد صحابه را انتخاب کرده بود. آنها شش نفر بودند و قرار بود از میان خودشان یک نفر را به عنوان خلیفه انتخاب کنند.
به نظر من نه در زمان خلافت حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) و نه در زمان خلافت ابوبکر و عمر و عثمان چنین فرصت طلایی برای امیرالمؤمنین نبود که پرده از روی اسرارش بردارد، علی رغم اینکه عدهای مخالف حضور امیرالمؤمنین در شورای شش نفره بودند.
«ابن عباس» به حضرت عرض میکرد: در این جلسه شرکت نکنید، زیرا تعیین شورا از قبل مشخص است.
واقعاً هم مشخص بود! از ابتدا هم معلوم بود خروجی شورا غیر از عثمان کسی دیگر نیست. خلیفه دوم هم خود گفت شورایی که من درست کردم خروجیاش غیر از عثمان کسی دیگر نیست.
در مقابل امیرالمؤمنین از این فرصت استفاده کرد، آنجا رفت تا پیامش را برساند. حضرت اولاً خواستند ثابت کنند که این افراد در قضیه سقیفه استدلال کردند و انصار را از میدان به در بردند و گفتند ما قریش هستیم و پیغمبر اکرم فرموده است:
«الأئمة من قریش»
المستدرک علی الصحیحین، اسم المؤلف: محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاکم النیسابوری، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1411 هـ - 1990 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: مصطفی عبد القادر عطا، ج 4، ص 85، ح 6962
حال از این شش نفر چند نفر آنان از قریش هستند؟! آیا در آنجا نگفتند که علی بن أبی طالب خلافت و نبوت در یک جا جمع نمیشود؟! چطور شد که در اینجا خلیفه دوم علی بن أبی طالب را کاندید کرد؟!
آنها گفتند که خلافت و نبوت در یک جا جمع نمیشود. اگر علی بن أبی طالب خلیفه میشد چه میشد؟! خلافت و نبوت که در یک جا جمع میشد. بعد از عثمان بازهم خلافت و نبوت در یک جا جمع شد. بنابراین صحابه همگی اشتباه کردند.
امیرالمؤمنین به «ابن عباس» فرمود: من میروم تا ثابت کنم مطالبی که آنها گفته بودند مطالب دقیق و منطبق با ضوابط اسلامی نبوده است.
حضرت این فرصت را غنیمت شمرد و نزدیک به هفتاد مورد از فضائل و استحقاقشان بر خلافت و آنچه رسول اکرم او را برای خلافت انتخاب کرده بود را بیان فرمودند.
حضرت آیه تطهیر، آیه مباهله، آیه (إِنَّما وَلِیکمُ اللَّهُ)، آیه (بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیک مِنْ رَبِّک)، آیه اکمال، حدیث منزلت و حدیث غدیر را بیان کردند.
حضرت تمام مطالبی که رسول اکرم در طول بیست و سه سال دوران رسالت خود در حق امیرالمؤمنین فرموده بودند را بیان کردند. حال بعضی از محدثین بخشی از این مطالب را آوردند و بعضی از محدثین بخش دیگری آوردند.
«مرحوم شیخ صدوق» بخش اعظمی از این مطالب را آورده است. «ابن مردویه» متوفای 410 هجری دو روایت آورده که در آنجا بخش اعظمی از این مطالب را نقل کرده است.
آقای «خوارزمی» در کتاب «مناقب» خود بخشی از این مطالب را آورده است. آقای «ابن عساکر» هم بخشی از این مطالب را آورده است.
اگر ما این مطالب را در یک جا جمع کنیم، نزدیک به هفتاد مورد میشود که امیرالمؤمنین به حقانیت خودشان استدلال کردند. اگر هیچ نبود جز استدلال امیرالمؤمنین در روز شورای شش نفره بر حقانیت خودشان، برای ما کافی بود.
آقایانی که ادعا میکنند اگر علی بن أبی طالب خلیفه بود چرا خود نیامد استدلال کند، یا بی سواد هستند و از کتابهای خودشان بی خبرند یا خبر دارند و عناد دارند.
البته گزینه اول اولی است. این افراد از کتابهای خود بی خبر هستند، یعنی سواد مطالعه و فرصت مطالعه کردن ندارند.
مجری:
بله، بسیار عجیب هست. حضرت استاد! در لا به لای فرمایشاتتان استدلالهایی که امیرالمؤمنین به آیات مختلف قرآن کریم و روایاتی که هست داشتند و بحث شورای شش نفره مطرح شده است، نسبت به جریان «سعد بن أبی وقاص» قضیه:
«منعک أن تسب علی بن أبی طالب»
را مطرح کردید، فرمودید که در همان حدیث هم به آیه تطهیر و آیه مباهله استدلال شده بود. قطعاً بینندگان عزیز هم در مقام پاسخ برمی آیند.
گاهی اوقات میخواهند ببینند چه آیاتی هست که در شأن ائمه اطهار و امیرالمؤمنین نازل شده است و میخواهند آنها را فهرست وار ردیف کنند. کدام یک از این آیات را میتوانند بشمارند؟!
دستور صریح امام صادق (سلام الله علیه) به مباهله در اثبات حقانیت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه)
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
در رابطه با بحث آیه مباهله که عرض میکنم خیلی کوتاه آمدیم، امام صادق و ائمه دیگر به شیعیان توصیه میکردند که اگر افرادی در خلافت امیرالمؤمنین لجاجت به خرج میدهند را به مباهله دعوت کنید.
مباهله یکی از معجزات اسلام است. اگر دو نفر که در مسائل اعتقادی با همدیگر اختلاف دارند با شرایط خاص آن نفرین کنند، طرف باطل، فی المجلس نابود میشود.
بنده در ذهن دارم سال 1383 علمای شیعه در «شبکه المستقله» از علمای وهابی برای مباهله دعوت کردند. آنها ابتدا زیر بار رفتند، اما وقتی دیدند که آبرو و حیثیتشان میرود اعلام کردند که ما حاضر به مباهله نیستیم.
ما میبینیم در کتب شیعه این قضایا مطرح شده است. «مرحوم شیخ مفید» (رضوان الله تعالی علیه) در کتاب «تصحیح اعتقادات امامیه» مینویسد که حضرت فرمودند:
«بینوا للناس الهدی الذی أنتم علیه و بینوا لهم [ضلالهم الذی هم علیه]»
هدایتی که خداوند نعمت آن را به شما عطا فرموده است برای مردم بیان کنید و ضلالت را روشن کنید.
رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) فرمودند:
«إنی تارک فیکم ما إن تمسکتم به لن تضلوا بعدی»
من در میان شما دو چیز به امانت میگذارم که اگر به آنها تمسک کردید، هرگز گمراه نمیشوید.
تفسیر القرآن العظیم، نویسنده: ابن کثیر، وفات: 774، رده: مصادر تفسیر سنی، خطی: خیر، تحقیق: تقدیم: یوسف عبد الرحمن المرعشلی، سال چاپ: 1412 - 1992 م، ناشر: دار المعرفة للطباعة والنشر والتوزیع - بیروت – لبنان، ج 4، ص 123، باب سورة الشوری
مردم اهلبیت را رها کردند. حضرت میفرماید که جدا شدن مردم از اهلبیت را برای همگان بازگو کنید.
«و باهلوهم فی علی بن أبی طالب ع»
در مورد امامت علی بن أبی طالب بحث و مناظره و مباهله کنید.
تصحیح اعتقادات الإمامیة، نویسنده: مفید، محمد بن محمد، محقق / مصحح: درگاهی، حسین، ص 71، فصل فی النهی عن الجدال
حضرت به صراحت دستور به مباهله دادند. جالب اینجاست که در کتاب «کافی» جلد دوم صفحه 513 نقل شده است که «ابو مسروق» یکی از اصحاب امام صادق (علیه السلام) عرضه میدارند که من با اهل سنت بحث میکنم.
«إنّا نکلّم النّاس فنحتجّ علیهم بقول اللّه عزّ و جلّ: أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکمْ فیقولون: نزلت فی أمراء السرایا»
زمانی که با اهل سنت بحث میکنیم و به آیه شریفه (أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکمْ) استدلال میکنیم، می گویند که اینها در رابطه با فرماندهان جنگی است.
«فنحتجّ علیهم بقوله عزّ و جلّ: إِنَّما وَلِیکمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ- إلی آخر الآیة» فیقولون: نزلت فی المؤمنین»
زمانی که به آیه شریفه (إِنَّما وَلِیکمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ) استدلال میکنیم، ادعا میکنند که این آیه در حق مؤمنین نازل شده است.
«و نحتجّ علیهم بقول اللّه عزّ و جلّ: قُلْ لا أَسْئَلُکمْ عَلَیهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبی فیقولون: نزلت فی قربی المسلمین»
زمانی که به آیه (قُلْ لا أَسْئَلُکمْ عَلَیهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبی) احتجاج میکنیم، ادعا میکنند که این آیه در حق مسلمین نازل شده است.
«قال: فلم أدع شیئا ممّا حضرنی ذکره من هذه و شبهه إلّا ذکرته»
راوی عرضه داشت: هرچه از آیات در حقانیت اهلبیت بود را مطرح کردیم، اما آنها زیر بار نمیروند.
«فقال لی: إذا کان ذلک فادعهم إلی المباهلة»
حضرت فرمودند: اگر دیدی این افراد زیر بار دلیل نمیروند، آنها را به مباهله دعوت کن.
به این افراد بگو که بیایید مباهله کنیم که اگر واقعاً علی بن أبی طالب خلیفه اول هست خداوند شما را نابود کند و اگر ابوبکر خلیفه اول هست خداوند ما را نابود کند.
راوی در ادامه میپرسد: یابن رسول الله! چطور مباهله کنم؟! حضرت فرمود: سه روز روزه بگیر و غسل کن و انگشتانت را باز کن و در انگشتان او قرار بده و بگو:
«ِاللَّهُمَّ رَبَّ السَّمَاوَاتِ السَّبْعِ وَ رَبَّ الْأَرَضِینَ السَّبْعِ عَالِمَ الْغَیبِ وَ الشَّهَادَةِ الرَّحْمَنَ الرَّحِیمَ إِنْ کانَ أَبُو مَسْرُوقٍ جَحَدَ حَقّاً وَ ادَّعَی بَاطِلًا فَأَنْزِلْ عَلَیهِ حُسْبَاناً مِنَ السَّمَاءِ أَوْ عَذَاباً أَلِیماً ثُمَّ رُدَّ الدَّعْوَةَ عَلَیهِ»
در ادامه میفرماید:
«فَقُلْ وَ إِنْ کانَ فُلَانٌ جَحَدَ حَقّاً وَ ادَّعَی بَاطِلًا فَأَنْزِلْ عَلَیهِ حُسْبَاناً مِنَ السَّمَاءِ أَوْ عَذَاباً أَلِیماً ثُمَّ قَالَ لِی فَإِنَّک لَا تَلْبَثُ أَنْ تَرَی ذَلِک فِیهِ»
«ابومسروق» میگوید که بعد از این هرگاه این افراد لجاجت میکردند، آنها را به مباهله دعوت میکردم.
«فَوَ اللَّهِ مَا وَجَدْتُ خَلْقاً یجِیبُنِی إِلَیه»
به خدا سوگند یک نفر حاضر به مباهله نشد.
کافی، نویسنده: کلینی، محمد بن یعقوب، محقق / مصحح: غفاری علی اکبر و آخوندی، محمد، ج 2، ص 513، ح 1
تو که عقیدهات اینقدر برایت محترم نیست و برای اعتقاداتت به قدری یقین نداری که حاضر نیستی جان خود و همسر و فرزندانت را فدا کنی، این چه عقیدهای هست؟!
این عقیده را شیطان در لحظه جان دادن همانند آب خوردن از دست شما میگیرد و از دستت میرود.
مجری:
خیلی جالب است که ظاهراً طرف مقابل یقین دارد که این مباهله حق هست، زیرا که اگر فکر میکرد مباهله حقیقت ندارد به صحنه میآمد و ورود میکرد.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
این افراد هم به مباهله یقین دارند و هم به اعتقاداتشان یقین ندارند. مباهله آیه قرآن هست و در کتب اهل سنت هم آمده است که مباهله یکی از معجزات اسلام است.
مجری:
اگر اجازه بدهید تماسها را وصل کنیم، اگر فرصت شد از محضرتان استفاده میکنیم.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
من در خدمت شما هستم.
تماسهای بینندگان برنامه:
آقا امین از تهران پشت خط هستند. آقا امین در خدمت شما هستیم، بفرمایید:
بیننده (آقا امین از تهران – شیعه):
حاج آقا سلام.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
سلام علیکم و رحمة الله.
بیننده:
خسته نباشید، دست شما درد نکند بابت برنامه خوبتان. ما برنامه شما را میبینیم و استفاده میکنیم.
شبکهای که بر ضد شما کار میکند، کلیپی از شما نشان داد و گفت: ایشان دروغ به شما تحویل میدهد. حاج آقا بارها نشان دادند که در کتاب «روح المعانی» اثر «آلوسی» که آیه ابلاغ این چنین قرائت میشد.
کارشناس این شبکه میگفت که آقای قزوینی به شما نشان نداده که در پایین این مطلب آمده است که این از اضافات شیعه است.
ایشان ادعا میکرد که اصلاً آقای «آلوسی» این مطلب را به عنوان یک مطلب قطعی در کتابش نیاورده است، بلکه نقل کرده که شیعیان این مطلب را اضافه میکنند. بنده میخواستم حاج آقا در این زمینه قدری توضیح بدهند. دست شما درد نکند.
مجری:
بسیار خوب.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
شما پشت خط باشید. ملاحظه کنید در کتاب «روح المعانی» آمده است:
«وأخرج ابن مردویه عن ابن مسعود قال: کنا نقرأ علی عهد رسول الله (صلی الله علیه و سلم) یاأیها الرسول بلغ ماأنزل الیک من ربک إن علیا ولی المؤمنین وإن لم تفعل فما بلغت رسالته»
ما همگی در زمان پیغمبر اکرم این آیه را چنین میخواندیم: ای پیغمبر! به مردم بگو که علی ولی امر مؤمنین است و اگر ولایت علی معرفی نشود رسالت تو ناتمام است.
روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم والسبع المثانی، اسم المؤلف: العلامة أبی الفضل شهاب الدین السید محمود الألوسی البغدادی، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت، ج 6، ص 193، باب المائدة: (67) یا أیها الرسول... ..
ملاحظه کنید ایشان تمام این مطالب را آورده است و سپس هیچ حرفی در خصوص اینکه این مطلب دروغ هست نیاورده است.
ایشان در ادامه مینویسد که خبر غدیر چنین است. این افراد یک سری مطالبی در رابطه با غدیر آوردهاند. ایشان سپس اشعار غدیر را مطرح میکند و هیچ کلمهای در اینکه آیا این مطلب ضعیف است یا از خزعبلات شیعه هست نیاورده است.
اگر ایشان چنین مطلبی پیدا کردند به ما نشان بدهند، ما هم به آنها جایزه میدهیم. چرا این افراد هذیان می گویند؟!
جالبتر این است که همین عبارت را آقای «سیوطی» در کتاب «الدر المنثور» آورده است. ایشان هم مینویسد:
«وأخرج ابن مردویه عن ابن مسعود قال: کنا نقرأ علی عهد رسول الله (یا أیها الرسول بلغ ما أنزل إلیک من ربک) ان علیا مولی المؤمنین (وإن لم تفعل فما بلغت رسالته والله یعصمک من الناس)»
سپس روایت دیگر را نقل میکند و هیچ توضیحاتی در مورد این روایت نیاورده است. ایشان نه گفتند که این روایت صحیح است و نه گفتند که این روایت ضعیف است. اگر این روایت ضعیف بود، آقای «سیوطی» به این روایت اشاره میکردند.
بنده بارها گفتم، ده بار هم آوردم و بازهم میآورم. در کتاب «الدر المنثور» اثر «سیوطی» آمده است:
«وأخرج ابن مردویه عن ابن مسعود قال: کنا نقرأ علی عهد رسول الله (یا أیها الرسول بلغ ما أنزل إلیک من ربک) ان علیا مولی المؤمنین (وإن لم تفعل فما بلغت رسالته والله یعصمک من الناس)»
ابن مریویه به نقل از ابن مسعود میگوید ما همگی در زمان پیغمبر اکرم این آیه را چنین میخواندیم: ای پیغمبر! به مردم بگو که علی ولی امر مؤمنین است و اگر ولایت علی معرفی نشود رسالت تو ناتمام است.
الدر المنثور، اسم المؤلف: عبد الرحمن بن الکمال جلال الدین السیوطی، دار النشر: دار الفکر - بیروت – 1993، ج 3، ص 117، باب المائدة: (67) یا أیها الرسول... ..
ایشان در ادامه روایت دیگری آورده است. در اولین روایت آورده است:
«وأخرج ابن أبی حاتم وابن مردویه وابن عساکر عن أبی سعید الخدری قال: نزلت هذه الآیة (یا أیها الرسول بلغ ما أنزل إلیک من ربک) علی رسول الله یوم غدیر خم فی علی بن أبی طالب»
الدر المنثور، اسم المؤلف: عبد الرحمن بن الکمال جلال الدین السیوطی، دار النشر: دار الفکر - بیروت – 1993، ج 3، ص 117، باب المائدة: (67) یا أیها الرسول... ..
ایشان نگفته که این روایت ضعیف است، اما هرجا که روایت ضعیف است آقای «سیوطی» عبارت «بسند ضعیف» را آورده است.
اگر به کتاب «الدر المنثور» مراجعه کنید، روایات زیادی را میبینید که عبارت «بسند ضعیف» را آورده است. حال در روایتی که ما آوردیم عبارت «بسند ضعیف» نیاورده است. معلوم است که به نظر آقای «سیوطی» این روایت صحیح است.
چرا اینطور هذیان می گویید؟! چرا مردم را مسخره میکنید و اینطور حرفهای بی هوا میزنید؟! «سیوطی» در کتاب «الدر المنثور» ملتزم هست و روایات ضعیف را مشخص کرده است.
بنده میتوانم دو هزار مورد روایت «بسند ضعیف» از کتاب «الدر المنثور» اثر «سیوطی» برایتان میآورم.
حال در رابطه با آیه شریفه (یا أَیهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیک مِنْ رَبِّک) آورده است: «علی رسول الله یوم غدیر خم فی علی بن أبی طالب» و «بسند ضعیف» هم نیاورده است. همچنین نسبت به روایت:
«کنا نقرأ علی عهد رسول الله (یا أیها الرسول بلغ ما أنزل إلیک من ربک) ان علیا مولی المؤمنین (وإن لم تفعل فما بلغت رسالته والله یعصمک من الناس)»
هم «بسند ضعیف» نیاورده است. معلوم است که سند از نظر آقای «سیوطی» صحیح بوده است.
مجری:
بسیار عالی، خیلی ممنون. بسیار نکته خوب و جالبی بود. تشکر میکنیم از آقا امین عزیز.
اگر شما یا دیگر بینندگان با آنها در تماس هستید حتماً مطالبه کنید همانطور که الآن هم بجا تماس گرفتید و این دغدغه خودتان را مطرح کردید و مطالبه کردید که حق واضح و روشن شود، از آنطرف هم عزیزان تماس بگیرند و مطالبههای حق جویانه را انجام دهند.
قطعاً در هدایت هرکسی که این مطالب را ببیند و به مسیر حق رهنمون شود، این افراد هم سهیم خواهند بود.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
برای اینکه مطلبی کمی روشنتر شود روایتی دیگر به بینندگان نشان بدهم. در کتاب «فتح القدیر» اثر «شوکانی» روایتی در این زمینه آمده است.
«شوکانی» یکی از وهابیهای شاخ دار عصر ماست و متوفای 1250 هجری است. عربستان سعودی کتابهای ایشان را مرتب علیه شیعه چاپ و منتشر میکند. ایشان در کتاب «فتح القدیر» جلد دوم مینویسد:
«وأخرج ابن أبی حاتم وابن مردویه وابن عساکر عن أبی سعید الخدری قال نزلت هذه الآیة) یا أیها الرسول بلغ ما أنزل إلیک (علی رسول الله یوم غدیر خم فی علی بن أبی طالب رضی الله عنه»
سپس مینویسد:
«وأخرج ابن مردویه عن ابن مسعود قال کنا نقرأ علی عهد رسول الله (یا أیها الرسول بلغ ما أنزل إلیک من ربک وإن لم تفعل فما بلغت رسالته والله یعصمک من الناس)»
فتح القدیر الجامع بین فنی الروایة والدرایة من علم التفسیر، اسم المؤلف: محمد بن علی بن محمد الشوکانی، دار النشر: دار الفکر – بیروت، ج 2، ص 60، باب المائدة: (67) یا أیها الرسول... ..
ملاحظه کنید ایشان هیچ مطلبی در خصوص ضعف این روایت نیاورده است. ایشان در ادامه مینویسد:
«وأخرج ابن مردویه والضیاء فی المختارة عن ابن عباس أن رسول الله سئل أی آیة أنزلت من السماء أشد علیک»
فتح القدیر الجامع بین فنی الروایة والدرایة من علم التفسیر، اسم المؤلف: محمد بن علی بن محمد الشوکانی، دار النشر: دار الفکر – بیروت، ج 2، ص 60، باب المائدة: (67) یا أیها الرسول... ..
و حدیث دیگری مطرح کرده است. اول روایت را بیان کردیم و آخر روایت هم این روایت است.
تصویری که ملاحظه میکنید، تصویر کتاب هست و نوشته ما هم نیست که ادعا کنید قزوینی نوشته «شوکانی» را تغییر داده و حذف کرده است. این جلد و شناسنامه کتاب است و این هم صفحه کتاب است.
مجری:
بسیار خوب، بسیار عالی. من یاد یکی از کارشناسان وهابی افتادم. ایشان مطلبی را آورده بود نشان میداد و میگفت که این مطالب ذکر شده است. ایشان خواست سند نشان بدهد و بعد از آن بینندهای تماس گرفت و گفت: این مطلب را از کجا میخواندی؟
کارشناس وهابی گفت: من این کتاب را به تازگی نوشتهام و مطلب را از کتاب خودم میخواندم!! بعد که کاشف به عمل آمد این آقا اشتباه کرده است، او گفت: بالاخره هرکسی اشتباه میکند.
بالاخره این کارهایی است که در این شبکه انجام میشود. حضرت استاد لطف میکنند اصل آن مصادر را با ذکر تمام مشخصات و سند کتاب بیان میکنند و کوچکترین و ریزترین جزئیات را هم ذکر میکنند که اهل پژوهش و دقت قطعاً به این مطلب واقف هستند.
جناب آقای محمدی از اصفهان پشت خط هستند. آقای محمدی در خدمت شما هستیم، بفرمایید:
بیننده (آقای محمدی از اصفهان – شیعه):
سلام، شب شما بخیر مجری ارجمند حجت الاسلام مرعشی و سلام بر کارشناس محترم آیت الله قزوینی.
مجری:
علیکم السلام و رحمة الله، سلامت باشید.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
سلام علیکم و رحمة الله، ممنون و متشکرم.
مجری:
آقای محمدی عزیز در خدمت شما هستیم، بفرمایید.
بیننده:
تشکر از برنامه خوب شما. خواستم قبل از اینکه سؤال خودم را بپرسم عرض کنم که این شبکهها را اصلاً اصفهان وصل نمیکنند. ما سعی کردیم پنج یا شش دقیقه بیشتر برنامه را نگاه نکنیم.
آنها چهل پنجاه شماره تلفن زیر صفحه میگذارند، اما هیچکدام را وصل نمیکنند. آنها دائماً سعی دارند فقط فحش بدهند و بد و بیراه بگویند و گاهی اوقات شاید پنج درصد هم آدرس از حدیث و روایتی که ذکر میکنند نگویند.
اصلاً فکر نمیکنم این افراد کارشناس هستند، زیرا آنها مسئول دشنام و بد و بیراه هستند. علی رغم اینکه حق نداریم چنین حرفی بزنیم، اما فکر میکنم سفیانی که گفتند در آخرالزمان میآید همین افراد هستند.
سؤالی که برایم پیش آمد این است که با توجه به برنامههای مختلفی که در «شبکه جهانی حضرت ولی عصر» و «شبکه جهانی ولایت» دیدیم آیات و روایاتی که در تفاسیر شیعه و سنی خواندیم و راجع به امیرالمؤمنین و اهلبیت هست الی ماشاءالله است.
اینطور که این آقایان سعی میکنند دائماً معارضه کنند و بگویند که این حدیث راجع به امیرالمؤمنین نیست، این حدیث راجع به اهلبیت نیست، آیه تطهیر راجع به خاندان عصمت و طهارت نیست سؤال اینجاست که از قرآن چه چیزی باقی میماند؟!
من فکر میکنم افرادی که به راحتی شیعه را تکفیر میکنند اگر مدعی درستی هستند راجع به آیه مباهله چه حرفی دارند؟! راجع به آیات سوره مبارکه مائده چه جوابی میتوانند بدهند؟!
اگر این موارد را جمع کنیم از صدها آیه بیشتر میشود که این افراد میخواهند یکی یکی طرح کنند و کنار بگذارند. بنابراین از قرآن کریم چه چیزی برایشان باقی میماند؟! ما در روایت میخوانیم که امیرالمؤمنین فرمودند: «أنا الکتاب»، «أنا الصراط».
ما در برابر حضرت علی هیچ شکی نمیتوانیم کنیم. بنده در کتابی خواندم که یکی از دانشمندان مصری عصر حاضر نوشته بود که «نهج البلاغه» خاص امیرالمؤمنین است.
ایشان نوشته بود که این کتاب قطعاً از امیرالمؤمنین است. اگر بگوییم این کتاب از امیرالمؤمنین نیست باید بگوییم از «سید رضی» هست که این خلاف فرض هست. اگر این ادعا را پذیرفتیم، یعنی یک شیعه توانسته چنین مطالبی بگوید.
بنابراین امیرالمؤمنین خیلی بالاتر از اینهاست. بنده میخواهم بگویم که آیا نفی این مطالب با کفر مساوی نیست؟! اگر کسی آیهای از قرآن کریم را نقض کند کافر است.
بنابراین افرادی که ما را به خاطر یک سب تکفیر میکنند، خودشان آیات قرآن را منکر میشوند. آیا کافر بودن نسبت به خودشان محرز نیست؟! خداوند به شما اجر بدهد.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
خداوند به شما جزای خیر عنایت کند. آقای محمدی بزرگوار قدری از مشکلات از طرف ماست. ما نباید همه تقصیرها را به گردن آنها بیندازیم.
وقتی ما نمیآییم آیات و روایاتی که در حق امیرالمؤمنین نازل شده است اعم از فضائل حضرت یا آیاتی در رابطه با خلافت و امامت امیرالمؤمنین را برای مردم مطرح کنیم چنین نتیجهای به دنبال خواهد داشت.
ما باید آیات و روایات مربوط به حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) را در رسانهها به صورت مستدل و مستند با زبان خوش مطرح کنیم. ما این مطالب را مطرح نمیکنیم و جوانان شیعه و اهل سنت هم از ما نمیشنوند.
اگر یک جوان شیعه تحت تأثیر شبکههای وهابی قرار گرفت و ذهنش متزلزل شد، مقصر کیست؟! من از حضرتعالی عذر میخواهم، اما مقصر، ما روحانیون هستیم. مقصر آن دسته از شیعیانی است که از قضایا اطلاع دارند و بیان نمیکنند.
امروزه فضای مجازی آخوند و غیر آخوند نمیشناسد. اگر حضرتعالی در رابطه با مسائل اسلام و حقانیت امیرالمؤمنین مطالبی دارید، بر شما تکلیف است که کانال و گروه و صفحهای در فضای مجازی درست کنید و این مطالب را مطرح کنید.
این گروه را باز بگذارید و اجازه بدهید شیعه و سنی به این مطالب اشکال کنند و جواب بدهید. امروزه هرکسی به اندازه وسع خودش باید کار کند.
بنده بر این عقیده هستم که امروزه امیرالمؤمنین از زمان خودشان به مراتب مظلومتر هستند. بخشی از مظلومیت به این جهت است که ما کار نمیکنیم.
حوزههای علمیه ما آنگونه که باید در رابطه با بحث ولایت و امامت و پاسخ گویی به شبهات ورود پیدا کنند، کار نمیکنند.
بنده عرض کردم در مرتبه اول مقصر ما هستیم و در مرتبه دوم مقصر امثال شما هستید که اطلاع دارید، اما طبق اطلاعاتتان در فضای مجازی کار نمیکنید.
مقام معظم رهبری فرمودند: امروزه فضای مجازی به قتلگاه جوانان تبدیل شده است. مشکل اینجاست که ما در این قتلگاه نمیرویم.
مجری:
بسیار خوب. ان شاءالله که اگر وارد این عرصه نبودند ورود پیدا کنند و اگر وارد این عرصه بودند همان شاءالله محکمتر تلاش کنند.
آقای محمدی منتظر این شبکهها نمانید. این افراد از قدیم نشان دادند مبنایشان همین هست که وصل نکنند تماسهایی را که احساس میکنند به ضررشان هست.
گاهی اوقات که شبکههای وهابی تماسها را وصل میکنند، همان بهتر که وصل نمیکردند. قطع کردنها و جواب ندادنها و پیچاندنها نشانگر این است که چه بسا بهتر بود که اصلاً وصل نمیکردند.
از آقای محمدی از اصفهان تشکر میکنیم. آقای عزیززاده از اردبیل پشت خط هستند. آقای عزیززاده در خدمت شما هستیم، بفرمایید:
بیننده (آقای عزیززاده از اردبیل – شیعه):
سلام عرض میکنم به شما جناب مجری و آیت الله قزوینی و تمامی بینندهها.
مجری:
علیکم السلام و رحمة الله.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
سلام علیکم و رحمة الله.
بیننده:
بنده میخواستم دو حدیث از نظر سندی بحث شود و آیت الله قزوینی بگویند که این روایات صحیح السند هستند یا خیر.
مجری:
بفرمایید.
بیننده:
روایت اول در کتاب «کافی» جلد دوم صفحه 375 آمده است.
مجری:
متن حدیث را هم دارید؟! لفظی از این حدیث به همراهتان هست؟!
بیننده:
حدیث اعراب گذاری نشده است. من حدیث را میخوانم. در روایت آمده است:
«إِذَا رَأَیتُمْ أَهْلَ الرَّیبِ وَ الْبِدَعِ مِنْ بَعْدِی فَأَظْهِرُوا الْبَرَاءَةَ مِنْهُمْ وَ أَکثِرُوا مِنْ سَبِّهِمْ وَ الْقَوْلَ فِیهِمْ وَ الْوَقِیعَةَ وَ بَاهِتُوهُمْ کیلَا یطْمَعُوا فِی الْفَسَادِ فِی الْإِسْلَامِ وَ یحْذَرَهُمُ النَّاسُ وَ لَا یتَعَلَّمُوا مِنْ بِدَعِهِمْ یکتُبِ اللَّهُ لَکمْ بِذَلِک الْحَسَنَاتِ وَ یرْفَعْ لَکمْ بِهِ الدَّرَجَاتِ فِی الْآخِرَة»
کافی، نویسنده: کلینی، محمد بن یعقوب، محقق / مصحح: غفاری علی اکبر و آخوندی، محمد، ج 2، ص 375، ح 4
مجری:
حدیث بعدی چه حدیثی مدنظرتان هست؟!
بیننده:
حدیث بعد هم در کتاب «بحارالانوار» جلد 47 صفحه 323 آمده است. در روایت آمده است:
«وَ نَحْنُ مَعَاشِرَ بَنِی هَاشِمٍ نَأْمُرُ کبَارَنَا وَ صِغَارَنَا بِسَبِّهِمَا وَ الْبَرَاءَةِ مِنْهُمَا»
بحار الأنوار، نویسنده: مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، محقق / مصحح: جمعی از محققان، ج 47، ص 323، ح 17
مجری:
ان شاءالله حضرت استاد این بررسی را هم انجام خواهند داد. نسبت به اصل مطالب این روایات صحبت زیاد شده است. در خصوص شیوه برخورد ما با مخالفان و چیزی که حق را برای آنها واضح میکند بارها صحبت شده است. این دو روایت را بررسی خواهیم کرد.
تشکر میکنم آقای عزیززاده از اردبیل از تماستان، ان شاءالله این روایات را بررسی خواهیم کرد. حضرت استاد اگر امکان دارد پاسخ ایشان را بفرمایید.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
روایت اول را «علامه مجلسی» در کتاب «مرآة العقول» جلد یازدهم صفحه 77 حدیث چهارم نقل کرده و مینویسد:
«الحدیث الرابع: صحیح»
مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول، نویسنده: مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، محقق / مصحح: رسولی محلاتی، سید هاشم، ج 11، ص 77، بَابُ بَابُ مُجَالَسَةِ أَهْلِ الْمَعَاصِي
حال سؤال اینجاست که مراد از «بَاهِتُوهُمْ» چیست. «علامه مجلسی» در پاورقی کاملاً توضیح داده و مینویسد که مراد از «بَاهِتُوهُمْ» بهتان زدن نیست، بلکه مراد این است:
«و الظاهر أن المراد بالمباهتة إلزامهم بالحجج القاطعة و جعلهم متحیرین لا یحیرون جوابا کما قال تعالی: "فَبُهِتَ الَّذِی کفَرَ"»
مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول، نویسنده: مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، محقق / مصحح: رسولی محلاتی، سید هاشم، ج 11، ص 81، ح 5
ایشان به صراحت میگوید کسانی که اهل ریب هستند و بدعت گذارند را از نظر برهان کاری کنید که نتوانند نفس بکشند.
همانطور که حضرت ابراهیم در مناظره با نمرود فرمود: خدای من میمیراند و زنده میکند. نمرود هم گفت: من هم این کار را میکنم.
او دستور داد دو نفری که به اعدام محکوم شده بودند را آورد، سپس یکی از آنها را کشت و دیگری را آزاد کردند. نمرود گفت: من یکی از این دو نفر را کشتم و دیگری را آزاد کردم.
حضرت فرمود: خدای من آفتاب را از مشرق میآورد. اگر راست می گویی آفتاب را از مغرب بیاور.
(فَبُهِتَ الَّذِی کفَر)
آن مرد کافر، مبهوت و وامانده شد.
سوره بقره (2): آیه 258
این حالت را «بَاهِتُوهُمْ» می گویند، یعنی مبهوت کردن طرف مقابل! این به عنوان تهمت نیست، آقایان دارند آن را اشتباه معنا میکنند.
در رابطه با حدیث دوم باید بگویم که این روایت به هیچ وجه سند ندارد. سند روایت صددرصد ضعیف هست و مخالف عقیده شیعه هست.
در کتاب «اعتقادات» اثر «شیخ صدوق» و «تصحیح اعتقادات امامیه» اثر «شیخ مفید» صفحه 107 آمده است که افرادی به امام صادق عرضه میدارند:
«وَ قِیلَ لِلصَّادِقِ- عَلَیهِ السَّلَامُ: یا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ، إِنَّا نَرَی فِی الْمَسْجِدِ رَجُلًا یعْلِنُ بِسَبِّ أَعْدَائِکمْ وَ یسَمِّیهِمْ»
افرادی به امام صادق عرضه داشتند: یابن رسول الله! ما در مسجد فردی را مشاهده میکنیم که آشکارا به دشمنان شما دشنام میدهد و آنها را نام میبرد.
«فَقَالَ: «مَا لَهُ- لَعَنَهُ اللَّهُ- یعْرِضُ بِنَا»
امام صادق فرمود: چه مرضی دارد؟ لعنت خدا بر او باد! با این کارش زبان دشمنان را علیه ما باز میکند.
إعتقادات الإمامیة (للصدوق(، نویسنده: ابن بابویه، محمد بن علی، ص 107، باب الاعتقاد فی التقیة
در کتاب «بحارالانوار» جلد 74 صفحه 217 همین روایت آمده است. این روایت اصلاً با مبنای اهلبیت و قرآن کریم سازگار نیست. قرآن کریم میفرماید:
(وَ لا تَسُبُّوا الَّذِینَ یدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَیسُبُّوا اللَّهَ عَدْواً بِغَیرِ عِلْم)
(معبود) کسانی را که غیر خدا را میخوانند دشنام ندهید مبادا آنها (نیز) از روی ظلم و جهل خدا را دشنام دهند.
سوره انعام (6): آیه 108
آنوقت درست است که ما بیاییم به مخالفین و مقدساتشان ناسزا بگوییم؟! فحش منطق کسی است که حرفی برای گفتن نداشته باشد.
ما معتقدیم مذهب ما برخاسته از متن قرآن کریم و منطبق با سنت راستین نبوی است به طوری که هم کتابهای خودمان حقانیت ما را اثبات کردهاند و هم کتابهای اهل سنت دارند.
چرا باید ناسزا بگوییم؟! چرا این مذهب مقدس را با دست خودمان به ناسزا گویی آلوده کنیم؟! امام رضا (علیه السلام) فرمود:
«فَإِنَّ النَّاسَ لَوْ عَلِمُوا مَحَاسِنَ کلَامِنَا لَاتَّبَعُونَا الْحَدِیث»
اگر مردم زیباییهای کلام ما را بشنوند، از ما تبعیت میکنند.
وسائل الشیعة، نویسنده: شیخ حر عاملی، محمد بن حسن، محقق / مصحح: مؤسسة آل البیت علیهم السلام، ج 27، ص 92، ح 33297
آیا تا به حال اتفاق افتاده است که امام صادق (علیه السلام) در مسجد بالای منبر و در جمع صحابه شروع به سب کردن مخالفین کنند؟! آیا امام باقر (علیه السلام) این کار را کردهاند؟! آیا امام سجاد (علیه السلام) این کار را کردهاند؟!
امام رضا (علیه السلام) و امام جواد (علیه السلام) تقریباً فضای کافی در اختیار داشتند. آیا ائمه اطهار (علیهم السلام) این کارها را کردهاند؟!
شما که میخواهید برائت بجویید، در قنوت و سجده نمازتان هرچه دلتان میخواهد بگویید. هر کاری دلتان میخواهد در نمازتان انجام دهید، اما در خارج از خلوت خودتان حق ندارید به مقدسات دیگران اهانت کنید نه تنها مقدسات اهل سنت!
ما حق فحش دادن به مقدسات مسیحیت، یهودیها و زرتشتیها نداریم. ما با بیان محکم و ادله قاطع و کوبنده حقانیت خودمان و بطلان طرف مقابل را به صورت علمی ثابت میکنیم، دیگر نیازی به فحش دادن نداریم.
مجری:
طرف مقابل نهایتاً هم مبهوت میشوند.
حضرت آیت الله حسینی قزوینی:
بله، نهایتاً «بَاهِتُوهُمْ» میشوند. سلام ما را به عزیزان اردبیلی برسانید، مخصوصاً امام جمعه محترم که ما دوستشان داریم.
ایشان چندی قبل تماس گرفتند و نزدیک به نیم ساعت با ما تلفنی صحبت داشتند. اگر توفیق داشته باشیم اردبیل خدمت دوستان هم خواهیم رسید.
مجری:
ان شاءالله، بسیار زیبا. نکات، نکات دقیقی بود. جالبی امر برای خود بنده و قطعاً بسیاری از شما هم همین است که اگر واقعاً چنین امری وجود داشته است، نسبت به اهلبیت هم باید وجود داشته باشد.
یک جا بیاورید که اهلبیت سب کرده باشند، توهین کرده باشند. آیا چیزی غیر از محاسن پیدا خواهید کرد؟!
ما از همین جا میتوانیم بفهمیم که آیا این دسته از روایات و این دسته از صحبتهایی که متأسفانه بعضاً در بعضی از جمعها بیان میشود صحبت اهلبیتی و صحبت علوی و صحبت ائمه اطهار هست یا نیست.
عذرخواهی میکنم از عزیزانی که نتوانستیم تلفنشان را وصل کنیم. آقای بهادری، آقای احمدی، آقای فتحی، آقای حسینی و آقای عبدی تماس گرفته بودند و فرصت نشد. ان شاءالله در جلسات آینده حتماً خدمتتان خواهیم بود.
حضرت استاد بسیار از محضرتان تشکر میکنم، بسیار استفاده کردیم و بهره بردیم. همچنین تشکر میکنم از همه شما بینندگان عزیز و ارجمند، ان شاءالله که موفق و مؤید و منصور باشید.
تا دیدار آینده خدانگهدار
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته