کاوش - پاسخ به شبهات باستان گرایان درباره تاریخ اسلام

قسمت هفتم برنامه کاوش با کارشناسی حجت الاسلام و المسلمین روستایی


 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

 

عنوان برنامه: کاوش

عنوان بحث: (پاسخ به شبهات باستان گرایان درباره تاریخ اسلام)

 

تاريخ: 19/ 01/ 1402

استاد: حجت الاسلام و المسلمین روستایی

مجری: سید محمد صفایی

مجری:

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ أللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِه محمد و عَجِل فَرَجَهُم وَاحشُرنا مَعَهم و لَعن اعدائَهم . عرض سلام و ادب دارم خدمت شما بینندگان عزیز و ارجمند همراهان گرامی شبکه جهانی حضرت ولیعصر عجل الله تعالی فرجه الشریف در شنبه شبی دیگر در خدمت شما هستیم با برنامه ی کاوش ویژه ی پاسخ به شبهات باستان گرایان از شهر مقدس قم جوار کریمه اهل بیت حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها و از شبکه جهانی حضرت ولیعصر عجل الله تعالی فرجه الشریف. پیشاپیش هم تسلیت و تعزیت عرض می کنم ایام شهادت مولی الموحدین امیر المومنین علی بن ابی طالب علیه السلام رو و شبهای قدر رو از همه شما عزیزان التماس دعا فرج و دعای خیر داریم خب همچون روال همیشگی برنامه در خدمت کارشناس ارجمند جناب حجت الاسلام و المسلمین آقای دکتر روستایی هستیم و امشب هم ان شالله با مباحث مختلف در خدمت ایشون خواهیم بود آقای دکتر سلام علیکم قبول باشه طاعات و عبادات خیلی خوش آمدید.

 

 

استاد روستایی:

علیکم السلام ورحمة الله،

بنده هم خدمت حضرتعالی و بینندگان عزیز و ارجمند شبکه جهانی حضرت ولیعصر اروحناه له الفدا عرض سلام و ادب و احترام دارم و ایام رو حلول ماه مبارک رمضان رو تبریک عرض می کنم و امیدوارم طاعاتشون مرود قبول حضرت حق واقع شده باشه و امیدوارم که در لیالی قدر ما رو از دعای خیرشان فراموش نکنند و لازم می دونم که پیشاپیش ایام شهادت مولی الموحدین یعسوب الدین حبل المتین آقا امیر المومنین صلوات الله و سلامه علیه به عزیزانمون تسلیت و تعزیت عرض بکنم خدمت شما هستم.

مجری:

خیلی ممنون و مچکر خوب جناب دکتر روستایی عزیزان دیگه آشنا شدن با روال همیشه برنامه و در حقیقت برنامه بر اساس پاسخگویی به شبهات و کلیپ های است که از شبکه های باستان گرایی پخش می شه اگر مقدمه ای دارید بفرماید و ان شالله بریم سراغ کلیپ اول

استاد روستایی:

خواهش می کنم همانطوری که فرمودید ما در این برنامه معمولا میپردازیم به نکاتی یا شبهاتی که حالا اگر بشه اسمش رو شبهه گذاشت که از طرف برخی از این افراد باستان گرا مطرح می شه نسبت به تاریخ اسلام و تاریخ تشیع به مناسبت ایامی که ما در پیش داریم یعنی در شب های آینده ما ایام ضربت خوردن آقا امیر المومنین صلوات الله علیه و بحث شهادت ایشون رو داریم مواردی که انتخاب شده برای پاسخگویی مواردی هست که دوتاش برمیگرده به شخص امیر المومنین صلوات الله علیه و یکیش برمیگرده به اصل تشیع که این اقایون یک ادعاهایی رو مطرح می کنند اگر موافق باشید ما کلیپ اول رو  ببینیم و ان شالله در موردش صحبت خواهیم کرد

مجری:

پس ببینید کلیپ اول رو و بر می گردیم

کلیپ اول:

اما داستان فقط به همین جا هم ختم نشد یعنی علی بن ابی طالب شروع کرد در برابر یک شخصی که بسیار هم محترم بود به نام حنظله در برابر اون هم چنین رفتاری دارد حالا ببینید چه می کند یاران علی و خود او فقط حقوق شهروندی رو دقت بفرمایید نصر گفت این نصر بن مزاحم منقری است نویسنده کتاب وقعه الصفین و علی علیه السلام به دنبال حنظله بن ربیع معروف به حنظله کاتب که از صحابه بود فرستاد چون در زمان پیامبر اسلام او از صحابه بود ظاهرا متن نامه ای رو نوشته بود به او حنظله بن کاتب می گفتند یعنی آدم محترمی بود جزء صحابه بود و به او گفت ای حنظله تو بر منی یا با منی گفت نه با تو و نه بر تو گفت پس چه می خواهی گفت سوی رُها حالا رها شهری بود بین موصل و شام رو می کنم که سوراخی از سوراخ ها است یعنی می خوام برم توی یک سوراخی زندگی ام رو بکنم آنجا بمانم تا این امر پایین یابد یعنی نزاع شما تمام بشه به خدا سوگند اگر حالا یاران علی شروع می کنند یعنی همون عشیره او قبیله او و افراد دیگه شروع می کنند به بد گویی و تهدید حنظله بن ربیع به خدا سوگند اگر با این مرد یعنی علی خارج نشوی یعنی به جنگ نروی نمی گذاریم فلانه یعنی مادر فرزندانش زن این آقا رو به همراه تو خارج شود و نه فرزندانش یعنی ما گروگان میگیریم زنت رو و فرزندانت رو گروگان میگیریم اگر با علی بیرون نری اجازه نمی دیم اینا رو بخواهی جایی ببری یا مثلا بخواهی از اینا استفاده بکنی بعد ادامه میده و اگر چنین خواهی قطعا تو را خواهیم کشت گفت مرا مهلتی بدهید تا فکر کنم یعنی او حنظله بن ربیع در موقعیتی قرار گرفت که گفت حالا یک وقتی به من بدهید فکر کنم ببینیم چکار باید بکنیم توی این تهدیدها شهروند جامعه علوی است و داخل منزل شد و دربش را قفل کرد و تا چون شب شد به سوی معاویه گریخت البته به سمت معاویه نرفت یعنی اون منطقه ای که به طرف شام میرفت بعد ادامه میده که ولی این دو یعنی حنظله و ابن معتم که هر دو تهدید شده بودند به همراه معاویه نجنگیدند و از دو طرف کناره گرفتن و گفت علی علیه السلام فرمان خراب کردن خانه حنظله رو داد یعنی جریر بن عبدالله و دیگران بس نبود حالا حنظله بن ربیع و ابن معتم رو هم گفته برید خانه اینها رو هم خراب بکنید پس خراب شد یعنی خانه اش خراب شد آن را حالا شبث بن ربعی و دیگران خراب کردند در صفحه در جلد سوم صفحه 172 و 173 این مطلب رو آورده یعنی شما دقت بکنید یک شهروند رو می آوره به او میگه با منی یا بر منی شهروند میگه من اصلا کاری با شما ندارم می خوام برم ی کناری بشینم نه با توام نه بر توام اصلا مخالف هم نیست ولی علی بن ابی طالب و یاران او او را تهدید می کنند به گروگان گیری همین چیزی که الان شما می بینید در حکومت علوی اسلامی انجام می شه گروگانش میگیرن ما این چنین می کنیم اونجوری می کنیم اگر نشه تو رو می کشیم حنظله بن ربیع فرار می کنه از اون حکومت رعب آوری که علی بن ابی طالب در کوفه ایجاد کرده بود و بعد هم علی دستور میده خانه ی او را خراب بکنند و این کار رو انجام بدند

مجری:

خب بله شنیدیم این شبهه رو قبل از این یک شبهه دیگه رو هم مطرح کرده بودند درباره فرد دیگری و قبلا به صورت مفصل جناب استاد پاسخ دادند به این مطلب که برخورد امیر المومنین با افراد بی طرف چه بود این نبود که خب چرا حضرت منازل اونها رو تخریب نکرد به آتش نزدند برخورد امیر المومنین با بی طرفان قبلا کامل بررسی شده جناب استاد خب می خواهید به این مورد خاص هم اشاره بفرمایید ببینیم که جریان چی بوده در این مورد خاص بله

استاد روستایی:

بسم الله الرحمن الرحیم

عرض کنم خدمت شما ببین آقای سلیمانی امیری موندم به چه رویی کلیپ ضبط می کنه حتی بلد نیست اسم کتاب نصر بن مزاحم رو درست به کار ببره درست ذکر بکنند دیگه روی کتاب عربی رو ببینید نیمچه اعرابی زدن و میتونه درست تلفظ بکنه حالا از اون بگذریم غیر از اون این آقا میاد یک نقلی رو مطرح می کنه بدون اینکه سند اینو بررسی بکنه یک و بدون اینکه شرافت علمی داشته باشه و داستان رو کامل نقل بکنه دو بدون اینکه شرافت علمی داشته باشه به این داستان اضافه نکنه سه یعنی این مواردی است که در حرف های این آقا دیده میشه ببینید این اصل کتاب وقعه الصفین از نصر بن مزاحم منقری ملاحظه بفرمایید در صفحه مانیتور من موجود هست اگر امکان باشه دوستان اتاق فرمان نمایش بدن این رو بله کتاب وقعه الصفین بله ملاحظه بفرمایید این اصل کتابه اما سند صفحه 95 این کتاب

 نصر عمر بن سعد حدثنی ابو زهیر عن نقرب ابن صالح

خب همین آقای سلیمانی امیری بیاد به من بگه این عمر سعد کیه بیاد شرح حال اینو به من بگه ببینم آیا در میزان الاعتدال ذهبی یا در المغنی ذهبی دیده که ذهبی راجع به این چی میگه اینو ملاحظه کرده بعنوان ذهبی یک خرین فن در علم رجال بالاخره چی میگه ما در دانش تاریخ درسته به اون معنی حدیث گذاره صحیح نیاز نداریم به اون معنی درسته اما اگر یک زمانی یک معنی از اون بدست بیاد بالاخره بهره سندی هم می کنیم و اصلا یک از روش های بررسی گذاره تاریخی همین بحث نقد بیرونی و درونی است ما می آییم سند رو بهش توجه می کنیم در یک وقتایی که ما سند داریم

مجری:

این همون عمر بن سعد ابی وقاص یا غیر از اونه

استاد روستایی:

نه این غیر از اونه شخصیتی است که معاصر با نصر بن مزاحم هست و ذهبی به نقل از ابو حاتم رازی در مورد او تعبیر متروک الحدیث رو بکار می بره خب این باید اینو ببینه بدون اینکه سندی رو بررسی بکنه میاد کتاب فارسی هم دستشه از روی اون می خونه خب این که سندش وضعیتش اینه اما نکته دوم ایشون این عبارات رو می خونه اما کامل نمی خونه کل ابعاد ماجرا رو نمیگه چی بوده ببینید داره که

ان عبدالله بن معتم العبسی و حنظله بن ربیع تمیمی

میگه این دونفر زمانی که امیر المومنین صلوات الله و سلامه علیه مردم ور گفتند برید به سمت شام اینا با یک افراد زیادی  وارد بر حضرت شدند بعد عرض کنم خدمت شما میگه این تمیمی یعنی کی؟ همین حنظله بن ربیع تمیمی این تمیمی چی گفت؟ گفت یا امیر المومنین ما آمده ایم برای نصیحت شما و اینو از ما قبول کن نصیحت رو

و رأینا لک رأیا

ما یک رای و نظری نسبت به شما داریم

و لاترد الینا

رد نکن

بعد میگه رای و نظرشون چیه؟ میگه آقا ما به شما نگاه کردیم و همراهان شما به نتیجه می رسیم که

عقبی

شما لشکر کشی نکن و

و کاتب هذا الرجل

با این آدم مکاتبه کن با معاویه

و عجله نکن برای جنگ با اهل شام خب یعنی گویا که معاویه یک فردی است که به صورت رسمی قدرت رسمی داره و عرض کنم کاملا مشروع است حالا بیاییم تو هم مذاکره کن

مجری:

بیا مذاکره کن معنایش اینه در واقع

استاد روستایی:

وخیلی هم اصرار دارند که حضرت بپذیره ببینید ما برای نصیحت آمده ایم از ما قبول کن رای داریم ردش نکن خب بعد میگه به خدا قسم من نمی دوانم و تو نمی دانی عاقبت برای کی هست

لم تکن اذا التغیتم الغلبه

 نمی دونید که بالاخره اگر شما با هم رودر رو شدید کی غالب میشه

 ما نمی دونیم و کی پشت می کنه خب این آقا حرفش رو میزنه تموم میشه بعد نوبت میرسه به ابن معتم یعنی اون شخصیت دیگری که همراهش بود یعنی عبدالله بن معتم عبسی خب نوبت به این میرسه

فتکلم

ایشون شروع می کنه یکسری حرف هم ایشون میزنه و به قول معروف اون افرادی هم که با اینا اومدن همون حرفای اینو میزنن بعد داره که آقا امیر المومنین آمدند و فهمیدند که اینا قصدشون خیر نیست حضرت شروع کردن به حمد و ستایش الهی و فرمودند که

فان الله وارث العباد و البلاد

خداوند وارث بندگان و سرزمین ها است

یعنی همه چی متعلق به خداست خدای آسمان های هفت گانه و زمین های هفت گانه خدایی که به سوی او بازگشت میشه و عرض کنم خدمت شما به قول معروف ملک رو به هرکسی بخواد میده و از هر کسی بخواد میگیره هر کی رو بخواد عزیز بکنه هر کی رو بخواد ذلیل می کنه اما پشت کردن بر گمراهان و عرض کنم خدمت شما بر گنه کارانه و به قول معروف باید بر اونها پیروز شد و الی آخر تا میرسه اینجا

وعین الله انِّی لِاَسمَعُ کَلام قَوم

من کلام گروهی رو شنیدم خب عرض کنم خدمت شما

ما اَراهُم یُریدُونَ اَن یَعرفُوا مَعرُوفا وَ لَا یُنکِرُوا مُنکرا

من کلام عده ای رو شنیدم که به خدا قسم کلام عده ای رو شنیدم که فهمیدم اینا قصد کار خیر ندارند اراده نکردند که یک معروفی رو بشناسانند یا اراده نکرده اند که یک منکری رو انکار کنند هدف اینا خیر نیست اینو حضرت فرمودند یکدفعه یک شخصی به نام معقل بن قیس بلند میشه میگه یا امیر المومنین

انَّ هولاء والله ما عَطَوک بِنُصحٍ

اینا رو دیگه این آقا نمیگه دیگه میگه اینا شروع کردند تهدید کردن آقا چی گفتن اینا اینو بشنو اولا کلام خود امیر المومنین که اینا رو می شناسه که اینا شخصیت هایی هستند که اهل امر به معروف و نهی از منکر نیستند

 

مجری:

اینا اهل خیر خواهی نیستن

استاد روستایی:

اینا خیر خواه نیستن اینا پشت صحنه دارن آقای معقل بن قیس میاد میگه

انَّ هولاء والله ما عَطَوک بِنُصحٍ

آقا بخدا قسم اینا برای نصیحت نیومدن ها

وَ لا دَخَلُوا عَلَیکَ الا بِغَشٍ

اینا وارد شدن با نیرنگ اینا حیله دارند

فاحذرهم

آقا از اینا برحذر باش

فاِنَّهم عَدنَ العَدُو

نزدیک ترین دشمن همین ها هستن

این یک مالک بن حبیب بلند میشه میگه یا امیر المومنین

اِنَّه بَلَغَنِی اَنَّ الحَنظلَه هذا یُکاتِب مُعاویه

 بابا این نفوذیه ارتباط داره

فدفع الینا

شما آقا اینو بده به ما

تَحبَسُوا

حبسش می کنیم

حتی تنقضی قضاتک ثم فانصرف

آقا اینو بده ما حبسش کنیم تا اینکه جنگ های شما تموم بشه و برگردید

و قام الی علی عیاش بن ربیعه قاعد بن بکیر

اینا از اون قبیله در واقع همون حنظله بن ربیع تمیمی نیستند بلکه از قبیله فرد مقابل هستند از قبیله عبدالله بن معتم هستند اینا گفتند یا امیر المومنین

ان صاحبنا عبدالله بن معتم

این رفیق ما

قَد بَلَغَنا اَنَّه یُکاتِب مُعاویه

آقا این نفوذیه این ارتباط داره بهمون خبر رسیده ما می دونیم جریان چیه

تَحبَسُه

اینا رو زندانی کن

یا اینکه آقا به ما این اختیار رو بدید که تا ما حبسشون بکنیم زندانیشون بکنیم تا اینکه جنگ های شما تموم بشه و برگردید بعد اینا میفرمایند دستشون رو شده میگن

هذا جَزاءٌ و نَظَرَ لَکُم و اَشارَ الیکم بِالرَایِ فیما بَینَکُم

آقا این شد پاداش کسانی که به نفع شما می خوان نظر بدن و این حرفا خلاصه بعد می خوان بین شما و دشمن بالاخره فاصله بیفته و فلان امیر المومنین می فرمایند که

الله بینی و بینکم

بین من و شما خداست

و به قول معروف من به قول معروف

الیه اکرَکم و به استَحضَرَ علیکم

من بواسطه خدا بر اونها و بر شما پیروز میشم

اذهَبُوا حیثُ شِئتُم

هر جا می خواهید برید برید

بعد امیر المومنین دوباره می فرستن سراغ این حنظله بن کاتب حنظله بن ربیع که معروف به کاتب هست که از اصحاب بودند اصحاب پیامبر حالا ایشون میاد میگه بله معلوم بود آقای محترمی بود فلان بود آقا این یک نامه برای پیامبر نوشته یک دونه یک نامه برای پیامبر نوشته و معروف شده به کاتب چرا معروف شده به کاتب؟ چون اون موقع باسواد کم بود در جزیره العرب همچین می خواد از کلمه کاتب یک چیز بزرگی درست بکنه ویک بزرگ نمایی بکنه این پاورقی توضیح میدن که

کَتبَ لِلنَبی مَرهً کتابا

یک بار یک نامه نوشته

و سُمیَ بذلک الکاتِب و کانَت الکتابَه قَلیلَهٌ فِی العَرب 

توضیح میده کم میده

مجری:

نامه نگاری کم بود

استاد روستایی:

نه اصلا کتابت هم کم بود و هم به قول معروف کاتب نویسنده کم بود درست شد و بعد هم میگه این آدم اصلا یک آدمی هست که در جنگ جمل هم عرض کنم خدمت شما چکار کرد تخلف کرد از لشکر امیر المومنین این آدم خب و به قول این آدم همونی است که آمد به پیغمبر گفت آقا یک روز یهودیا داشته باشند یک روز نصرانیا داشته باشند یک روز هم ما داشته باشیم تعطیلی داشته باشیم بعد میگه سوره جمعه نازل شده الی آخر من حرفم اینه یک دونه نامه نوشته اینجا کلمه کاتب این آقا می بینه می خواد و از این کاه یک کوهی بسازه بله آدم محترمی بوده جایگاه داشته دیگه تمام جرم هایی که اون آدم داره خود فامیلاش دارن میگن میگه بابا این نفوذیه ما اینو می شناسیم اینا همه رو این آقا نادیده میگیره خب حضرت فرمودند یا حنظله

علی عنی

علیه من هستی یا با منی

میگه نه با شما هستم نه علیه شما هستم

و ما تُرید

چی می خواهی؟

میگه منو بفرست به رُحا به اون شهر رحا و به قول معروف یک گشایشی است اونجا من میرم به امر شما تمام بشه فامیلاش می دونن این دورغ داره میگه می دونن که این یک ریگی به کفشش هست

فَقَضَبَ مِن ذلک خیارُ عَمرو بنِ بَنی تَمِیم

بهترین اشخاص قبیله          این میاد میگه نه یک عده اومدن ارعاب کردن تهدید کردن انگار داره جای جلاد و شهید رو عوض می کنه انگار مثلا این آدم شریف خیلی خوبه نازنین رو ی عده دیگه اومدن جلاد رو چکارش کنن تهدیدش کنند در حالیکه که اصلا برعکس ماجرا این داره یک جاسوس رو تطهیر می کنه یک آدم جاسوس رو میگه خیار بنی تمیم آدم های خوب بنی تمیم آمدند

و هُمرَحتُهُ

اهل قبلیه اش بودند

آمدند ناراحت شدند اینا بعد این گفت نه آقا شما نمی تونید من رو از نظر خودم منصرف بکنید من از شما اعلم هستم عرض کنم خدمت شما گفتند حالا که می خواهی بری ما فلان کنیزت که ام الولد بود با فرزندش نمی ذاریم با تو بیاد اگر اینجوره گفت تو که حالا داری این کار رو می کنی دیگه ما نمی ذاریم اون زن و بچه گمراه بشن توی این راه خطر و راه خلاف برن این میگه که گروگان میگیرن فلان می کنن بیسار می کنن داستان چیز دیگه است خب بعد عرض کنم خدمت شما میگن اگر می خواهی تو همچین کاری بکنی ما تو رو می کشیم خلاصه شمشیر می کشن و یک عده میان اینو نجات میدن بعد میگه

اَجِلُونِی حَتی اَنظُرُ

بذارید من فکر کنم  

به من وقت بدید میره توی خونه و شب که میگه

حَرَبَ اِلی مُعاویه

این چه بی طرفیه این آقا میگه که اونجا گفت که نه من نه با شما نه بر علیه شمام چرا

حرب الی معاویه

اون وقت میگه نه این منظورش این بوده که رفته به سمت شام به سمت شام مثلا مثل اینکه بگیم آقای سلیمانی امیری رفته بالاخره برای دلارهای سعودی یا آمریکایی بعد مثلا بگن که نه این از اون مسیر رفته از اون جاده رد شده آخه این چه حرفی است دری وری میگه چیزی که به قول معروف در نص صریح کتاب اومده این میاد میگه نه به سمت شام رفت خب حالا ببینیم به سمت شام رفته یا نه نرفته در ادامه بعد میگه یک عده ای به قول معروف باهاش رفتن آقای ابن معتم هم رفت به معاویه پیوست و یازده نفر هم با او رفتن حنظله با بیست و سه نفر البته میگه اینا با معاویه نجنگیدند و از هر دو فرقه جدا شدند کناره گرفتند نه اینکه جدا شدند این تا اینجا این رو میگه و بعد میگه بله این اقای حنظله زمانی که رفت پیش معاویه یک اشعاری رو هم گفت گفت که بله این حالا من معنای شعرش رو بگم

بله در خونه ی من یک عده هجوم آوردند با شمشیرها و اینا و عرض کنم که ما با یک افرادی طرف هستم که هر چی بهشون میگی نه اونا میگن آره یعنی یک چراغ سبزی هم به قول معروف به معاویه داد که اینا یک افراد قواتی و یک افراد سرکشانی هستند که بالاخره می خوان با شمشیر حمله کنن فلان کنن از این حرفا

مجری:

ذم اهل قبیله خودش رو کرد در واقع

استاد روستایی:

بعد میگه زمانی که این آقا فرار کرد امیر المومنین دستور داد که خونه اینو خراب کردند ببینید

اَمَرَ عَلیٌ بِدارِهِ فَهَدَمَت

بِدارِهِ اما ایشون چی گفت توی حرفاش گفت خونه ی این دوتا قبلیا کم بود خونه ی این دوتا هم خراب کرد این کجاش دوتاست اولا این سند که گفتیم ضعیف است اما از سند هم بگذریم یک آدم نفوذیه که قبیله اش هم می شناسنش منافق این به قول معروف احکامش هم در اسلام مشخصه حالا امیر المومنین تازه دستور داده بِدارِهِ این میگه نه خونه هر دوشون کجای این نوشته هر دوشون بله جالبه که بزرگ قبیله بکر بن تمیم و اون شاخص ها میان خراب می کنن یعنی از خودشون آدم های درست حسابی خودشون این کار رو انجام میدن بعد عرض کنم خدمت شما یک ادامه ای داره که معلوم میشه این آدم همچین به سمت شام نرفته

مجری:

نرفته فقط به سمت شام

استاد روستایی:

تحریض حنظله لمعاویه

دقت کنید تشویق معاویه

مجری:

تحریک می کرد

استاد روستایی:

ابلغ معاویه بن حرب خطه        و لکل سائله تصیل قرار

من عبارتش رو ترجمه بکنم میگه به معاویه این طرح رو برسونید خب بگید که آقا داستان از این قراره اینا می خوان حمله بکنن و ما پستی رو بر خودمون قبول نمی کنیم

تا اینکه انصار و یاران در این راه کشته بشن ما پستی رو قبول نمی کنیم تا انصار کشته بشن ببینید یک زمانی یک کسی میگه من اینو قبول نمی کنم تا قبیله ام کشته نشن اما یک زمانی داره به دشمن میگه ببین معاویه ما قبول نمی کنیم این ذلت این ها رو میگه به میگه به معاویه برسونید ما اینو قبول نمی کنیم تا یاران کشته شوند یاران کی کشته شوند

مجری:

منظورش کیه از یاران انصار معاویه نه یاران امیر المومنین

استاد روستایی:

طبیعتا یاران معاویه دیگه نه یاران امیر المومنین ما اینو دیگه قبول نمی کنیم و اگر خون ما با خون های شما شسته بشه خونه های ما در مقابل خونه های شما خراب بشه نمی دونم زنان ما سر برهنه بشن در مقابل زنای شما هیچ اشکالی نداره من جورت رو معاویه می کشم این به سمت شام رفته از اون مسیر رفته ببینید چقدر این ناجوانمردانه برخورد می کنه با یک گزاره تاریخی خب اون سندش اینم محتواشه اون وقت این آقا نیاورده که خونه اون یکی رو خراب کرد اون یکی دیگه تعریض به معاویه نکرد اون خودش رفت کنار خب امیر المومنین نداره که اینجا خونه ی اون رو خراب کرده خونه عبدالله بن عمر رو هم که خراب نکرده خونه سعد ابی وقاص رو هم خراب نکرده مگر اینا جماعت عثمانی نبودن ما قبلا در برنامه مون گفتیم که اینا هم کناره گیری کردن اعتزال سیاسی اصطلاحا به اینا میگن معتزله سیاسی اینا سیاسی کناره گیری کردن و با حضرت هم بیعت نکردن

مجری:

نه اونور رفتن نه اینور حتی بیعت هم نکرده بودن

استاد روستایی:

نه بیعت نکردن با حضرت ولی اونور هم نرفتن خب حضرت چرا خونه اینا رو خراب نکرد یعنی امیر المومنین صلوات الله و سلام علیه زورش به عبدالله بن عمر نمی رسید قطعا میرسید زورش به سعد ابی وقاص نمی رسید قطعا می رسید امیر المومنین حاکم بودن خب چرا اینکار رو نکردن خب ببینید این یک ناجوانمرانگی این آقا است که میاد اصلا یک چیزی نه سندش رو بررسی می کنه نه متنش رو بررسی می کنه میاد همینجور میگه یک ادعایی می کنه در خدمت شما هستیم

مجری:

خیلی ممنون و مچکر در حقیقت دیدیم که چهار دقیقه حالا سه چهار دقیقه دیگه بود حدودا یک شبهه ای رو مطرح می کنند ایشون بدون اینکه بیان کل گذاره رو مطرح بکنند و ما در حدود الان مثلا ده پانزده دقیقه فقط اون متن خوانیش رو یعنی اگر همه تاریخ رو بخواهیم اینجوری بررسی کنیم قطعا اینها شگردشون همین است دیگه میان مقاطعی از تاریخ رو برش میدن کات می کنن به اصطلاح اضافه می کنن کم می کنن تحریف می کنند از خودشون چیزهایی رو اضافه می کنند و می بینیم اصل حادثه و واقعه چیز دیگری بوده است وقتی بررسی می کنیم خب جناب استاد این کلیپ اول هم مشخص شد کلیپ دیگری داریم فکر می کنم حالا اگر توضیحی هست بفرمایید تا ان شاالله ببینیم

استاد روستایی:

نه حالا اگر با توجه بالاخره به فرصت برنامه مون ما کلیپ های دیگه هم داریم دوتا کلیپ دیگه هم داریم یکیش درباره رشد و گسترش جمعیت شیعه است ایشون بالاخره سیاه نمایی می کنن در این زمینه و یکی هم درباره یکی از جنگ های امیر المومنین سلام الله علیه است فرقی برای ما نمی کنه هر کدوم رو اتاق فرمان پخش بکنند ان شالله درباره اش گفتگو خواهیم کرد در خدمتتون هستیم کلیپ رو ببینیم و ان شالله صحبت می کنیم

مجری:

ایرادی نداره پس کلیپ دوم رو هم ببینیم و ان شالله بر می گردیم

کلیپ دوم:

اما یک سند دیگری که من خواهم خواند این بار هم در جنگ بدر جایی است که خود علی بن ابی طالب این کار رو انجام می دهد یعنی امام اول شیعیان دست به رفتاری میزند که می تواند برای ما نشان دهنده ی شناخت به خلق و خوی این افراد باشه خب زمانی که علی در مقابل ولید بن عتبه قرار می گیره و او را می کشد شیخ مفید این را در صفحه 67 می آورد در کتاب ارشاد هر وقت علی علیه السلام از کارزار بدر نقل می کنه از قتل ولید به خاطر می آورد حالا این ولید پسر عموهای همدیگه بودند و می گفت فراموش نمی کنم وقتی نام برده به دست من از پای در آمد انگشتری درخشان او را دیدم که در دست چپ کرده و چون لباس های او را در می آوردم دیدم زیرپوشی بهتن آراسته که از آن بوی خوش به مشام می رسید فهمیدم باید تازه داماد باشد در صفحه 67 پس ما می بینیم این نوع رفتارهایی که در کربلا به شکل غیر اخلاقی و غیر انسانی با سپاهیان حسین شد با خود او شد و حتی با فرزندان او هم شد چون نقل های تاریخی نشان می دهد همین افراد می آمدند گوشواره دختران و زنان حسین رو می گرفتند لباس های اون ها رو می گرفتند اون ها رو عریان رها می کردند و حتی عمر سعد نقل بسیار جالبی دارد که برخی از این اشخاص گریه هم می کردند یعنی غارت کننندگان می گریستند فاطمه دختر حسین به یکی از اینها می گوید که برای چه گریه می کنی گفت من اموال فرزند دختر پیامبر رو دارم غارت می کنم گریه نکنم بعد گفت خب پس چرا غارت می کنی گفت اگر من نگیرم دیگری می گیره یعنی شما ببینید یک خلق و خوی متناقض یک مسلمان رو که از طرفی گریه می کنه که داره اموال نوه ی دختر پیامبر رو می گیره از طرف دیگر میگه اگر من نگیرم دیگری می گیره پس بهتره من خودم اموال رو غارت کنم و ما اینها رو در منبرها و تریبون ها می شنویم برای اینها می گرییم این رو سند مظلومیت فرزندان حسین می دانیم خب اگر معیار چنین هست اگر بی اندیشیم دیگرانی که حتی توسط پیامبر اسلام حتی جهاد گران مسلمان بعدها در سرزمین ایران مصر یمن شام و جاهای دیگه غارت شدند هم وضعیتی مشابه داشتند جهادگران مسلمانی که حتی از پیراهن پاره یک مرده و کشته شده نمی گذشتند شما فکر می کنید آیا اونها از سرمایه های کلان مردم عبور می کردن آیا از لباس های فاخر از گنجینه ها از فرش ها می گذشتند وقتی طبری نقلی رو می آورد که فرشی را به نام بهار کسری یا فرش هایی از این دست رو به مدینه بردند اون رو قطعه قطعه کردند هر کسی قطعه ای گرفت که حتی علی بن ابی طالب هم گرفت و اون رو فروخت و دیگران خب اینها بی سبب نیست این جماعت بدوی و بیابانی و صحرا نشین حتی از پیراهن پاره نمی گذشتند اینها نشانه هایی است که ما می توانیم دریابیم که غارت گران و جهاد گران اسلامی چگونه با ممالگ مفتوحه برخورد کردن اینکه ما مردم رو از قید و بند اسارت رهانیدیم خطر استبداد و دیکتاتوری پادشاهی ساسانی یا مصر یا یمن یا جاهای دیگر رو از سر مردم برطرف کردیم همه اینها زائیده توهمات و تخیلاتی است که یک عده اهل دین برای چپاول و غارت مردم می سازن برای خودشون هم سند مظلومیت جور می کنند زمانی که به قدرت رسیدن همان کارهایی رو انجام میدن که لشکریان فاتح انجام دادن و برای اونها هم سند دارند روایت دارند دلیل دارند توجیه دارند.

مجری:

خب شنیدیم با هم دیگه صحبت های این آقا رو بازهم متاسفانه مخلوط کردن وقایع مختلف تاریخی شبیه سازی بعضی اتفاقات تاریخی که ارتباطی به هم نداره و در حقیقت از سمت افراد متعددی و مختلفی مطرح شده است و اعمال شده است مظلومیت اهل بیت علیهم السلام رو داره مقایسه می کنه با وقایع دیگر و خب جناب استاد پاسخ بفرمایید که اصلا اصل داستان چی بوده چرا داره اینجوری شبیه سازی می کنه و می خواد یک دست همه رو ببره زیر سوال

استاد روستایی:

بله باز هم به قول معروف ناجوانمردانه این فرد ببینید ایشون میاد میگه بله امیر المومنین با یک فردی به قول معروف در جنگ بدر جنگیده و به قول معروف ولید بن عتبه و بعد هم میگه پسر عمو بودن حالا اینو از کجا در آورده جالبه حالا باید روش بحث بشه بعد میگه لباس هاش رو در آورده اگر در کربلا مثلا اهل بیت رو آمدند باهاشون اون برخورد رو کردن این در مواجهه با عملکرد امیر المومنین بوده این حرفی که این آقا می خواد لب مطلبش رو بزنه و بعد هم میاد میگه بله اینکه اینها گفتند ما مردم رو از حکومت ساسانی نجات دادیم اینها نه به قول معروف توهمات و تخیلاته که این مسلمون ها میگن و بعد هم یک گریزی میزنه به کربلا میگه اون آدمی که داره غارت می کنه گریه می کنه میگه ببینید این رفتار متناقض یک مسلمان است

مجری:

کلا دیگه اسلام رو می خواد ببره زیر سوال

استاد روستایی:

بله می خواد این کار رو کنه ما اول بریم ببینیم نقلی که این آقا میگه شیخ مفید آورده

چیه؟ اینو ببینیم و بعد تحلیل بکنیم ببینیم اصلا از لحاظ تاریخی اولا این نقل چه میزان اعتبار دارد یک ثانیا آیا سیره امیر المومنین اساسا در جنگ ها این بوده که لباس کسی رو در بیاره این بوده یا چیز دیگری است اینو باید با همدیگه ببینیم ببینید کتاب الارشاد شیخ مفید جلد اول ملاحظه بفرمایید در صفحه 74 این اون نقلیه که این آقا داره به قول معروف  استناد بهش می کنه

مجری:

استناد بهش می کنه

استاد روستایی:

فَرُوِیَ انَّه کَان یَذکر بَدرا و قَتلَهُ الوَلِید فَقَال فِی حَدیثِهِ

میگه روایت شده حالا کی روایت کرده معلوم نیست

الارشاد شیخ مفید جلد اول صفحه 74

مجری:

مجهول است

استاد روستایی:

مجهوله حالا کی روایت کرده معلوم نیست که بله من یاد ولید میفتم نمی دونم که یاد انگشترش میفتم بعد به او ضربه زدم او افتاد صلبته اونو زره جنگی اش رو در آوردم و به قول معروف دیدم یک لباسی داره که بوی خوبی میده یادم اومد که این تازه ازدواج کرده خب این نقلی که این آقا میاره اما اساسا نمیگه آقا وقتی رُوِیَ بیاد رُوِیَ نمی دونم قِیلَ یُقالُ ذُکِر این موارد این چنینی وقتی نقلی با صیغه مجهول میاد یعنی ضعیف است اساسا ضعیفه درست شد اساسا ضعیفه خب اینو نمیگه حالا میریم میگیم ما توضیح میدیم ببینید اینجا رُوِیَ بود دیگه قشنگ در کتاب هم اعراب وجود داره این آقای سلیمانی امیری این تیکه رو قشنگ ببینه فَرُوِیَ اگر اتاق فرمان دوباره یک لحظه مانیتور بنده رو نمایش بدن

مجری:

فَرَوَی نیست یک چیز دیگری بخواد بسازه از خودش

استاد روستایی:

دوستان اتاق فرمان

مجری:

اگر این عبارت رو هم نشون بدن دوستان حالا اگر هم

استاد روستایی:

بله ببینید فروی این چیزی است که اینجا آمده خب حالا بریم ببینیم آقا این مدل سیره یعنی چی ببینید در کتاب های متعدد اومده من برای مراعات وقت معمولا یک نمونه آدرس نشون میدن کتاب المجموع شرح مهذب شیرازی جلد اول مال آقای نبوی است این کتاب در اینجا یک بحثی رو مطرح می کنه در صفحه 134 ببینید میگه چیزی که ضعیف باشه

فَلَا یُقالُ فِی شَیءٍ مِن ذَلک بِصیغَهِ الجَزم

میگه اگر ما یک صیغ جزم دارم یعنی یقینی

 مثلا فرض کنیم میگن روی فلانی یعنی فلانی روایت کرد یعنی قشنگ می دونیم کی روایت کرده اینها بهش میگن صیغه جزم یعنی یقین اما چیزی که ضعیف باشه با صیغه جزم نمیگن

و اِنَّما یُقالُ فِی هَذا کُلُه رُوِیَ عَنهُ اَو نُقِل عَنهُ اَو حُکِیَ عَنهُ اَو جَاءَ عَنهُ اَو بَلَغنا عَنهُ اَو یُقالُ اَو یُذکر اَو یُحکِی اَو یُروَی اَو یُرفَع  اَو یَعضَی وَ مَا اَشبَهَ ذَلک مِن صِیغ التَمرِیض

میگه اینا صیغه تمریض         هست تمریض از چی میاد از مرض میاد یعنی ضعیف آدم مریض ضعیف میشه دیگه خب میگه اینا صیغه تمریض به اینا میگن        

و لَیسَت مِن صِیغ الجزم

اینا صیغه جزم نیستند که بعد  ادامه میده میگه

قَالُوا و صِیغُ الجَزم

علماء چی گفتن علماء محقق گفتند صیغه های جزم و یقینی

مُوضُوعَهٌ لِلصَحِیح اَوِ الحَسَن

اینا برای روایت صحیح و روایت حسن وضع شده

و صیِغُ التَمرِیض مَا سَواهَا

صیغه تمریض برای چی برای غیر صحیح و حسن

 یعنی برای ضعیف برای مجهول برای جعلی برای این چیزا میاد صیغه تمریض خب این الان چی بود روی بود دیگه اینجا هم ما داشتیم وقتی میگن

رُوِیَ عَنه

یعنی چی؟ یعنی ضعیفه خب خود شیخ مفید اینو اینجوری داره میگه آقا بفرما

فَرُوِیَ

روایت شده انه کان فلان

کتاب المجموع شرح مهذب شیرازی جلد اول در صفحه 134

همچین چیزی روایت شده کی روایت کرده؟ مشخص نیست این نکته اول که این آقا متاسفانه و صد متاسفانه به این اصلا توجه نمی کنه البته توقع هم نداریم از این آدم چون این آدم نه تاریخ خونده اصلا سواد تاریخی نداره این اومده دوتا کتاب فارسی دستش دادن بعد بیچاره و ورق میزنه یک چیزی می خونه از روش حالا آقا این ضعیفه قویه چه جوریه نقل های دیگه داریم نداریم اساسا نمی فهمه این چیزا رو اصلا توی این فضاها نیست که بخواد اینا رو درک بکنه خب این نکته اول اما نکته دوم ما ببینیم اصلا اساسا سیره امیر المومنین علیه صلات و سلام در جنگ ها چی بوده آیا این بوده که لباس افراد رو در بیاره این بوده یا اصلا اجازه میداده کسی لباس کسی رو در بیاره اینجا داره دیگه همه ی حرف روی اینه دیگه خب ببینیم کتاب کافی شریف چاپ دارالحدیث چون کافی چاپ های مختلفی داره چاپ دارالحدیث چاپ های 15 جلدی است ببینید کافی مرحوم کلینی چاپ دارالحدیث که چاپ 15 جلدی است جلد نهم المجلد التاسع ببینید اینجا عبارت رو در صفحه 435 روایت که شروع میشه اینجا عبدالرحمن بن جندب از پدرش

وَ أَنَ‏ أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِينَ ص‏ كَانَ يَأْمُرُ فِي كُلِّ مَوْطِنٍ لَقِينَا فِيهِ عَدُوَّنَا (کل موطن)

هر جنگی که ما با دشمنون روبرو می شدیم امیر المومنین چی مفرمودند؟ یامر دستور می دادند یک دستور دستوره چیه؟ یک

 لاَ تُقَاتِلُوا اَلْقَوْمَ حَتَّى يَبْدَءُوكُمْ

تا اینا شروع کنند با اینا نجنگید تا اینا شروع کنند این یک

فَإِنَّكُمْ بِحَمْدِ اَللَّهِ عَلَى حُجَّةٍ

شما حجت و برهان دارید

وَ تَرْكُكُمْ إِيَّاهُمْ حَتَّى يَبْدَءُوكُمْ حُجَّةٌ لَكُمْ أُخْرَى

اینی که شما الحمدلله بحقید و اگر جنگ هم با اینا نکردید تا اینکه اینا شروع کنند این اتفاقا دلیل شما رو برهان شما رو تقویت می کنه که آقا شما دنبال هدایتید.

حالا آقا این نسبت به اول جنگ ادامه اش چی؟

فَإِذَا هَزَمْتُمُوهُمْ‏

اگر شما پیروز شدید و آنها را شکست دادید

فَلاَ تَقْتُلُوا مُدْبِراً

آدمی که پشت کرده رو نکشید

مجری:

کسی که فرار کرده

استاد روستایی:

داره فرار می کنه کاریش نداشته باشید.

وَ لاَ تُجْهِزُوا عَلَى جَرِيحٍ

کسی که مجروح شده حمله بهش نکنید

وَ لاَ تَكْشِفُوا عَوْرَةً

میگه لباس کسی رو کنار نزنید که عورت او پیدا بشه کشف عورت نکنید هتک حرمت نکنید.

اصول کافی جلد نهم صفه 435

این چیزی است که آقا امیر المومنین داره میگه اصلا کجا اینو فرمودند فی کُلِ مَوطَنٍ دستور امیر المومنین اینه سیره امیر المومنین اینه که

وَ لاَ تَكْشِفُوا عَوْرَةً

یک نقل مجهول یک نقل ضعیفی رو این آدم گرفته داره مثلا میگه بله علی بن ابی طالب اینجوری بود پس در کربلا هم اگر اینجوری شد در مواجهه با حرف علی بود خب این یکی

وَ لاَ تُمَثِّلُوا بِقَتِيلٍ

کسی هم که کشته شد تکه تکه اش نکنید

خب آقای سلیمانی امیری آنهایی که بدن حضرت علی اکبر رو قطعه قطعه کردن به امیر المومنین اقتداء کردن؟ حضرت که فرمودند

وَ لاَ تُمَثِّلُوا بِقَتِيلٍ

چرا اینا رو نمیگی این که خیلی بده یک کسی ژست کارشناس بگیره و توجه نکنه خب این یک نقل باز نقل دیگری داریم در جنگ جمل در جنگ جمل امیر المومنین علی علیه السلام صلوات و سلامه علیه دستوری که به قول معروف صادر کردند چی بوده خیلی جالبه که من این رو الان خدمت شما عرض بکنم که در جنگ جمل حضرت چه کاری انجام دادند ببینید این کتاب الجمل مرحوم شیخ مفید خب در اینجا میاد یک جمله ای رو نقل می کنه صفحه 216 میگه زمانی که به قول معروف اینا شکست خوردن و اینها امیر المومنین میفرمایند که

اَمِرتُ

من دستور دادم

که شما کسی که پشت می کنه رو نکشید کسی که مجروح شده به قول معروف بر او حمله ور نشید

وَ لَا یَهتکُ سِترا

هیچ حرمتی و هیچ پرده دری نکنید هتک حرمت به هیچکی نکنید هتک حرمت به هیچکی نکنید

 این سیره امیر المومنین است چه در جنگ جمل باشه چه در جنگ های دیگر حضرت باشه اینم یک نمونه اما نمونه ی دیگر و آخرین نمونه بخوام در این زمینه خدمت شما عرض بکنم نسبت به یکی از جنگ های امیر المومنین صلوات الله و سلامه علیه در به قول معروف در زمان رسول خدا اونم جنگ امیر المومنین با عمرو بن عبدود عمرو بن عبدود یک شخصیتی بود که اینطور که خاطرم میاد دیار بکری در کتاب تاریخ الخمیس میگه با هزار نفر برابری میکرد یعنی یک ابر قدرتی بود برای خودش این آقای عمرو بن عبدود بعد توی بعضی نقل ها داره که اینقدر قدرتمند بود یک بچه شتر بلند میکرد روی دست میگرفت به عنوان سپر ازش استفاده میکرد اینقدر این آدم قوی بود خب هستند بعضیا که قدرت های خارق العاده دارند خب ببینید طبیعتا زمین زدن این آدم خیلی امتیاز می خواد یعنی خیلی به قول معروف افتخاره به قول خودمون به قول معروف و از اون طرف نکته ی دیگری که وجود داره ببینید مثلا یک کسی که بخواد مثلا فرض بکنید که دنبال این باشه که کلکسیون لباسی داشته باشه خب فرض بکنید یک کسی که الان دنبال کلکسیون جمع کردن لباس بازیکن ها است اگر مثلا بیاد لباس رونالدو دستش برسه خیلی افتخار می کنه لباس مثلا مسی دستش برسه خیلی افتخار می کنه میگه آقا ببینید من لباس فلانی رو دارم خب اگر کسی دنبال این باشه طبیعتا  امیر المومنین سلام الله علیه باید وقتی عمرو بن عبدود رو می کشتند لباسش رو در می آوردند دیگه  

 

مجری:

یا دیگر غنائم رو مثلا زره اش رو

استاد روستایی:

بله باید این کارها رو می کردند منتها موقعی که عمرو بن عبدود کشته شد توی بعضی نقل ها داریم که مادرش که به نظر میرسه درست نیست خواهر درسته توی بعضی از نقل ها داریم خواهرش آمد بالاس سرش

وَ لَمَا قُتِلَ عَمرو جاءَت اُختُه

این در کتاب زَهَرُ الآداب آمده عرض کنم میگه که خواهرش اومد و گفت

من قَتَله

داداشم رو کی کشته

فقیل علی بن ابی طالب

علی بن ابی طالب

فَقال کفؤٌ کَریمٌ

کُفوٌ کَریم این یعنی چی؟ ببینید امیر المومنین جوان بود عمرو بن عبدود سنش بالا بود چرا میگه این هم کفو عم عرض اینه یعنی آدم بزرگیه و اون هم کریم کُفؤٌ کریمٌ

مجری:

چقدر پلهوانه

استاد روستایی:

چه پهلوان با کرمی و بعد آمد شروع کرد شعر خواندن

لو کان قاتل عمرو غیر قاتله

اگر قاتل داداشم غیر از این آدم بود

لَكُنْتُ اَبْكي عَلَيهِ آخِرَالاَبَد

تا آخر روزگار باید برایش گریه می کردم

لكِنَّ قاتِلُ عَمْروٍ  من لايعابُ بِهِ

قاتلش یک آدمی است که هیچ عیبی نداره هیچ ایرادی نداره

مَنْ كانَ يدعي قديماً بَيضَة البَلَد

اصلا از قدیم به اینا می گفتن اون ریشه و اساس این سرزمین آدم های با ریشه و با اصل و نسب

بعد خود علمای اهل سنت اینو شرح زدن میگن یعنی داره افتخار می کنه که داداشش به دست این آدم کشته شده کفؤ کریم یک آدم با کرامت یک آدم کریمی است اهل لخت کردن این و اون نیست با این که اگر می خواست راحت زره عمرو بن عبدود را در می آورد افختار هم می کرد ببینید چرا پیامبر موقعی که امیر المومنین رفتند مقابل عمرو بن عبدود بایستند فرمودند

بَرَزَ الایمان کُلُه الی الشِرک کُلُه

کل ایمان به مبارزه کی رفته؟ کل شرک

می تونست اینجا زره رو در بیاره بگه کل شرک رو زمین زدم عمرو بن عبدودی که با هزار نفر می جنگه من کشتم می تونست اینجوری عمل بکنه اما نکرد لذا خواهرش میگه کفؤ کریم چه هم کفو و هم طراز کریمی داداشم رو کشته و میاد به این افتخار می کنه بنابراین سیره امیر المومنین که در زمان رسول خدا چه در جنگ های خودشون این نبوده که لباس کسی رو در بیارن فقط یک آدم های ضعیف مث اینها میان و یک همچین حرف هایی رو علم می کنن و اصلا هم بررسی نمی کنند برای خودشون تاویل و تفسیر می کنند

 

مجری:

احسنتم خیلی ممنون و مچکرم جناب استاد روستایی و بلکه می خوام بگم اصلا برعکس این بوده است برخی افراد که نامشون در تاریخ هست که مقابل امیر المومنین علیه صلوات الله از ترسشون خودشون لباس ها رو در می آوردن و در مقابل امیر المومنین کاری به کار آن ها نداشت و رهاشون می کردن اصلا که دیگه داستان معروف اصلا مشهور بوده ظاهرا

استاد روستایی:

بله یکیش عمرو عاص

مجری:

بله دیگه خیلی معروف بوده

استاد روستایی:

مسلم بن ارطاه هست عمرو عاص هست افراد دیگری هم هستند خب این به قول معروف لباس عمرو عاص در آورد که اتفاقا وام دار بالاخره عورتش شد که خودش نکشش امیر المومنین و اتفاقا معاویه این رو به در مقابل او مطرح کرد یک روزی معاویه بهش گفت خوب حضور ذهنی داشتی خب که به قول معروف من اگر این عبارتش رو پیدا بکنم ببینم عبارت اینه ابن قتیبه از مدائنی نقل می کنه در کتاب عیون الاخبار ملاحظه بکنید در صفحه 169 میگه عمرو عاص یک روزی معاویه رو دید می خنده گفت چرا می خندی؟ گفت بخاطر حضور ذهنت

اَضحَکُ لِحُضُورِ ذِهنِک

حضور ذهن؟ میگه بله

عِند اِبداءِک صَوعَتک یَومَ ابنِ اَبِی طَالِب

میگه بخاطر روزی که علی بن ابی طالب مقابل تو وایستاد خلاصه اونجایی رو که نباید ببینند خلاصه لباست رو در آوری خلاصه به قول معروف

عیون الاخبار صفحه 169

مجری:

کشف عورت کردی

استاد روستایی:

مردم دیدن بالاخره علی هم آدم باحیایی است با تو کاری نداشت آدم با حیایی است کسی رو که لخت نمی کنه کسی هم که لخت بشه کاریش نداره بعد میگه

امَا والله لَقَد وَافَقتَهُ مَنانا کَرِیما

تو با یک آدم  که اهل کرامته روبرو شدی

و لَو شَاء اَن یَقتُلَک  لِقَتلِک

اگر می خواست بکشد می کشتت اما نکشتت

بعد عرض کنم خدمت شما عمرو عاص یک جوابی بهش میده عمرو عاص هم میگه یادت رفته موقعی که علی بن ابی طالب

دعاک الی البراز

تو رو دعوت به مبارزه کرد

فَاَحوَلَّت عَیناک

چشات چپ شد حالت بد شد

و خلاصه

بَدا منکَ ما أکره

خلاصه معذرت می خوام لباس خودت رو خیس کردی

 ادامه میده عمرو عاص هم اینو بهش میگه اینو عالم اهل سنت نقل می کنه اما خلاصه اون اشاره شما اشاره ظریف و دقیقی است که ببینید اصلا امیر المومنین اینقدر حیا دارند که کسی که لباسش رو در بیاره کاریش نداره اون وقت خودش بیاد اینجوری لباس کسی رو در بیاره خب این یک حرفی است که امثال این آقایون میان میزنن و نمی گن که شیخ مفید نقل ضعیف رو اینجا فقط گفته آقا روایت شده بعضیا گفتن اینو همین اینو نمی گه

 

مجری:

احسنتم به قول معروف الفضل ما شهده به العهد خب خیلی ممنون و مچکرم فکر می کنم یک میانه برنامه با هم ببینیم یک توقف داشته باشیم منتهی در خدمت شما هستیم تا حدود 20 الی 25 دقیقه دیگر یک میان برنامه ببینیم ان شالله مجددا خدمت شما بر می گردیم

میان برمه

مجری:

سلام الله علیک یا امیر المومنین یا علی بن ابی طالب خیلی خوش آمدید مجددا به برنامه کاوش از شبکه جهانی ولیعصر عجل الله تعالی فرجه الشریف راه های ارتباطی ما هم با شما برقرار است شماره ی پیامکی شبکه شماره 3000151515  است می تونید از این طریق با ما ارتباط برقرار کنید قطعا شماره های تماس رو هم عزیزان زیرنویس می کنند و این راه ها با شما برقرار است خب همچنان کارشناس ارجمند جناب دکتر روستایی هستیم دو کلیپ در بخش قبلی برنامه از شبهات باستان گرایان  پخش شد و به صورت مفصل جناب استاد پاسخ دادن پیرامون شخصیت مولی الموحدین امیر المومنین علی بن ابی طالب علیه السلام آن شخصیت با کرامت آن شخصیتی که دشمنان اقرار می کردند این شخص پهلوان است کریم است و این وصله به امیر المومنین و علی بن ابی طالبی که می شناسیم نمی چسبد خب استاد یک کلیپ سومی هم دوستان آماده کردن در این بخش پایانی اگر نکته ای هست بفرمایید تا کلیپ رو هم ببینیم  

استاد روستایی:

خواهش می کنم عرض کنم محضر مبارک شما یکی از مسائلی که در گفتار این آدم ها خیلی واضح و روشن است ایران ستیزی است ایران ستیزی در اون کلیپ قبل هم حضرتعالی مشاهده فرمودید که عرض کنم خدمت شما این آدم اومد گفت که بله این که اینا می گن ما از یوغ ساسانیان شما رو نجات دادیم و فلان و این حرفا اینها موارد و توهماتی است که این افراد دارند در حالی که واقعا اینجوری نیست در این کلیپ بعدیشونم به نوعی یک ایران ستیزی اینها دارند که حالا ما قبل از اینکه اون کلیپ رو پخش بکنیم توضیحاتی رو نسبت به اون قسمت برنامه شون بدم و بعد عرض کنم بریم سراغ این کلیپ ببینید ایشون در اون کلیپ ادعا کرد که بله این توهمه که میگن مسلمان ها ایرانی ها رو از ساسانیان نجات دادن ببینید ما درباره خراجی که ساسانی ها از ایرانی ها می گرفتن این که غیر قابل انکاره خراج خیلی زیادی بود علاوه بر اینکه شخصیت بانوان در بین ساسانی ها شخصیت مناسبی نبود ما هم در برنامه های قبلی مون توضیح دادیم و گفتیم که من فقط یک سند رو نشون بدم دکتر زرین کوب در کتاب کارنامه اسلام میاد بیان می کنه میگه ببینید صفحه 12 چنان که مجوس هم جزیه ای که به اسلام می پرداختند به مراتب سبک تر و راحت تر از مالیات سرانه ای بود که پیش از آن به حکومت خویش یعنی ساسانیان می دادند مالیات های خیلی هنگفت ساسانیان می آمدند از مردم می گرفتند خب این نسبت به مالیات نسبت به بانوان هم عرض کنم که خیلی تعابیر گزنده ای وجود داره اینجوری نیست که بانوان و مردم وضعیت خوبی داشته باشند این حرم سراهای ساسانی رو این آقایون فراموش کردند ما متاسفانه نمی دونیم چی به اینها بگیم که واقعا اینها اون وجودانشون بیدار بشه اقا بیایید شخصیت زن رو از دیدگاه اسلام بررسی بکنید و شخصیت زن رو از دیدگاه ساسانی بررسی کنید آیا واقعا یکسانه آیا واقعا اینکه به قول معروف از رسول خدا از امیر المومنین تعابیر بسیار بیسیار زیبایی در مورد بانوان آمده است و ما اعتقادمون اینه این تعابیری که نسبت نقصان عقل به زن میده این اساسا مال اهل بیت نیست ولو اینکه یکیش در نهج البلاغه هم آمده باشه ریشه اصلی اش در منابع غیر شیعی است یعنی راوی اصلی راوی غیر شیعی است و این که نقل مرسله ولی منظومه فکری اهل بیت در مورد بانوان بسیار زیباست اما منظومه فکری که همین ساسانیان در مورد زنان داشتند بسیار نابسمان و نادرست هست لذا این آقا که به قول معروف میاد این حرف ها رو میزنه طبیعتا باید به اون کتاب ها مراجعه بکنه و عرض کنم خدمت شما موارد رو ببینه که چه مواردی در اونجا آمده نسبت به بانوان خب این تا به اینجا اما عرض کنم خدمت شما کلیپ دیگری که ایشون داره بر می گرده به مسئله تشیع که بله اعتقادش اینه که این مملکت و این حکومت اینا باعث شده که تشیع از بین بره ما اینو ببینیم ان شالله راجبش صحبت می کنیم

مجری:

بله پس کلیپ سوم رو هم با هم دیگه ببینیم و ان شا الله بر می گردیم.

کلیپ سوم:

در ابتدای برنامه عرض کردم این آماری که امروزه اعلام شده که فقط نزدیک به سی و اندی حالا حدود چهل درصد مردم ایران خود رو شیعه ی اسلامی می دانند که البته بسیاری از اون ها احتمالا با معذوریت پاسخ داده اند اما می توانیم دریافت این کار روشنگری بوده که وارد خانه های مردم شده و الا در زمان رژیم گذشته طبق همان آماری که می دانند نزدیک به نود و اندی از مردم مسلمان شیعه بودند هیچ ابایی هم نداشتند اما امروزه دیگر کنار گذاشتند چیز هایی که توسط شخصیت هایی که در طول این بیست سال اخیر توانستند منابع اسلامی رو کندو کاو بکنند جوهره خمیره مایه اون رو در اختیار مردم قرار بدند تحلیل های واقع بینانه ارائه بکنند اینو تطبیق بدن با حقوق بشر با حقوق اخلاقی با حقوق انسانی جوامع متمدن تا بتواند یک دورنمای صحیحی از یک انسان مدرن ارائه بکند چیزی که اگر ما به دنبال دستیابی به اون هستیم باید آن قید بندها و زنجیر های گذشته رو رها بکنیم

مجری:

خب شنیدیم جناب استاد یک آماری که البته استناد می کنه که باز هم آمارش هم مشخص نیست از کجا داره میاره

استاد روستایی:

اشکال نداره حالا بگه این آمارش رو از کجا داره میاره میگه چهل درصد مردم گفتن شیعه

مجری:

سی چهل درصد شیعه هستند

استاد روستایی:

خب حالا ببینید ما اجازه بدید بریم سراغ یک کسانی که به ظاهر دشمنن و آمار دادند ایشون که برای آمار هیچ چیزی ارائه نکرد

مجری:

آمارشم مثل همون مستندات تاریخیش هست

استاد روستایی:

حالا ما بریم ببینیم آیا واقعا مثلا به نظرتون خوبه بریم سراغ وهابی ها

مجری:

بله از وهابی ها فعلا دیگه

استاد روستایی:

از وهابی ها فعلا دیگه تکفیرتر علی الظاهر نداریم

مجری:

نسبت به تشیع و شیعیان نداریم

استاد روستایی:

بله دیگه خیلی نسبت به شیعه تندن ما چند سند ببینیم از چندتا شخصیت مشخص و معلوم وهابیت مع الاثنی عشریه فی الاصول و الفروع پروفسور علی احمد سالوس شخصیتش کاملا معلومه الانم کسی میتونه سرچ بکنه راحت توی اینترنت ویژگی های این آدم رو پیدا بکنه که این آدم کجا درس میده پیش کی درس خونده چه آثاری داره کاملا معلومه ایشون ببینید اصلا اسم کتابش هم چیه مع اثنی عشریه با شیعه دوازده امامی در اصول و فروع اصلا می خواد کلا درباره شیعه بنویسه خب در صفحه مقدمه ی جزء اول صفحه ای که به مقدمه می پردازه میگه

و شِیعَهُ الاِمامیه الجَعفریه الاِثنَی عَشَریه

شیعه امامیه جعفری دوازده امامی

اَکبَرُ الفِرَق الاِسلامیه المُعاصِر

بزرگترین فرقه ی اسلامی معاصر

تازه میگن به قول معروف حنفی ها خیلی زیادن اما پروفسور احمد علی سالوس میگه اکبر الفرق الاسلامیه کیه؟ میگه شیعه اثنی عشری اینجا داره میگه چهل درصد مردم میگن ما شیعه ایم چهل درصد میشه اکبر الفرق الاسلامیه این یک آقای ناصر غفاری ناصر ابن عبدالله من علی الغفاری این آقای غفاری در کتاب اصول مذهب الشیعه الامیه الاثنی عشریه در اینجا چیه میگه جلد اول دقت بکنید

ان هذه الطائفه الشیعیه الکبری فی عالم الیوم

میگه امروزه این طایفه یعنی شیعه بزرگترین طایفه هستند در عالم بزرگترین گروه عالم رو تشکیل میدن خب مرکز شیعه در دنیا کجاست ایرانه

مجری:

ایران است قطعا

استاد روستایی:

بعد از ایران هم عراق هست و بعد میره سراغ بعضی کشورهای دیگه بزرگترین حکومت شیعی ایرانه خب این دوتا اما چی باعث شده که این مردم شیعه بشن نه فقط توی ایران ها ما خارج از ایران رو چون ببینید در این کلیپش این می خواد ایران ستیزی بکنه که بله آقا اینها این حکومت مثلا به قول معروف باعث شده مردم چیز دیگه بگن فلان بگن بیسار بگن اتفاقا برعکسه اتفاقا این حکومت باعث رشد تشیع شده من میگم نه وهابی ها می گن ببینید

الشیعه الامامیه الاثنی عشریه فی میزان الاسلام ربیع بن محمد السعودی

دقت بکنید این نویسنده کتابه خب اینجا ایشون چی میگه در این کتاب در همون صفحه 5 اول کتاب ببینید چی میگه من وقتی رفتم مصر و به قول معروف چهار پنج سال پیش رفتم اونجا آمدم در قاهره خلاصه استقرار پیدا کردم و اینها یک چیز جدیدی رو به قول معروف در اونجا حس کردم

و مما زاد عجبی من هذا الامر

اون چیزی که تعجب من را زیاد می کرد

این بود که

ان الاخوانا لنا و منهم ابناء احد العلماء الکبار المشهورین فی مصر

میگه برادران ما و بعضی از اونا هم فرزندان علمای بزرگ مصر خب

منهم طلاب العلم طالما جلسوا معنی فی حلقات العلم

خیلی از اهل علم که اصلا با ما در جلسات علمی می نشستند درس های من شرکت می کردند یا به قول خودمون می آمدن در دور ور من بودن

و منهم بعض الاخوان الذین کنا نُحسن الظن بهم

میگه بعضی از برادران که ما بهشون حسن ظن داشتیم خیلی اینا رو قبولشون داشتیم

سلکوا هذا الدرب

اینا این راه رو میرن

این راه چیه؟

و هذا الاتجاه الچدید هو التشیع

اینا شیعه شدن عجب

بعد میگه

و بطبیعه الحال ادرکت منذ اللحظه الأولی أن هولاء  الإخوه کغیرهم فی العالم الاسلامی بهرتهم اضواء الثوره الایرانیه

میگه اینا اصلا تحت تاثیر انقلاب اسلامی ایران اومدن شیعه شدن

تحت تاثیر الثوره الایرانیه انقلاب اسلامی ایران تحت این و به قول معروف اینا به یک هدفی دارن حرکت می کنن به یک سمتی که وحدته که خلافت اسلامی برگردونن اتحادی ایجاد بشه و یک وحدتی ایجاد بشه خب ببینید میگه الثوره الایرانیه این میگه آقا جوری برخورد کردن که مردم جرات نم یکنن بگن ما شیعه ایم پس این همه مجالس این همه محافل چه محافل قرآنی باشه چه محافل اهل بیتی باشه این همه جلسات عزاداری این همه جلسات قرآن این همه رشد کتاب های تشیع و انتشار اونها و این همه مراکز علمی نه تنها در ایران بلکه در سرتاسر دنیا اینا یعنی چی

مجری:

شوق زیارت مردم به عتبات داخل ایران خارج ایران اصلا

استاد روستایی:

این یعنی چی خب این تاثیر انقلاب اسلامی و چیزی که این آقا نمی خواد بشنوه آقای غفاری در یک کتاب همین اصول مذهب الشیعه باز یک حرف دیگری هم داره در جلد اول خب آقا چی باعث شد که این چون دیدید که در اون اسکن های قبلی آقای غفاری گفت که بزرگترین فرقه در عالم شیعه است

مجری:

شیعه جعفری اثناعشری

استاد روستایی:

حالا چی باعث شد آقا ببینید

و قد تشیع بسسب الجهود التی

میگه به سبب تلاش هایی که بذل کردن به کار بردن

شیوخ اثنا عشریه

علمای شیعه دوارده امامی

به سبب تلاش اینا بسیاری از جوانان مسلمین

قد تشیع

شیعه شدن

 قد تشیع به سبب جهود میگه شیعه شدن به سبب تلاش های علمای شیعه بسیاری از جوانان مسلمین بعد میگه هر کسی که کتاب عنوان المجد فی تاریخ النجد رو بخونه از این مسئله می ترسه چون خیلی از قبائل به طور کل شیعه شدن پس ببینید تلاش علما  هست تعالیم انقلاب اسلامی و اون در واقع صدای انقلاب اسلامی هست باعث میشه یک عده شیعه بشن و بزرگترین فرقه ی عالمم ما هستیم الان باز آقای غلیمان یکی دیگه  از علمای وهابی کتابی مختصر منهاج السنه النبویه مختصر کتاب ابن تیمیه است آقای عبدالله الغلیمان  اینجا چی میگه ایشون ایشون دقت کنید در همین مقدمه میگه در صفحه 7 میگه رافضی گری و شیعه گری در تمام بلادی اسلامی و غیر اسلامی چتر خودش رو باز کرده و سایه افکنده شیعه در تمام بلاد اسلامی سایه افکنده اینم حرف این آقا به برکت کجا سایه افکنده به برکت حرف های شما یا به برکت نظام اسلامی خب اینم از این باز آقای مغرابی کتابی داره به نام من سب الصحابه المعاویه فامه هاویه شیخ محمد بن عبدالرحمان المغرابی در اینجا سبب تالیف کتابش رو در صفحه 4 چی میگه؟ چرا این کتاب رو من نوشتم

فخفت علی الشباب فی البلاد المغرب

میگه از جوون های مغرب می ترسیدم

که چی که اینها آمده اند و به قول معروف دارند چکار می کنند در به قول معروف از بلاد مشرق اینا اومدن دارن شیعه گری رو منتشر می کنن  خب از مشرق آمدن سمت مغرب می خوان جوون های مغربی رو هم شیعه بکنند میگه من همچین کتابی نوشتم که با این مبارزه بکنم یعنی رشد تشیع همینجور داره میره جلو از کجا از کدوم حکومت از کدوم نظام کدوم نظام این مایه فکری و دست مایه علمی اینا رو آماده می کنه کجا اینجا چون این آقا داره میگه چهل درصد گفتن ما شیعه ایم کجا گفتن چهل درصد این آمار رو تو کی در آوردی که ما ندیدم کجاست آدرس بده اینم یک نمونه

فرصت دارم یک صفحه دیگه نمایش بدم

مجری:

بله یک پنج دقیقه ای تا پایان برنامه مانده است  

استاد روستایی:

بله ان شالله کتاب دیگری هست که عرض کنم خدمت شما انتصار الحق مناوره العلمیه مع بعض الشیعه الامامیه آقای مجدی محمد علی محمد آمده یکی از گفتگو های خودش رو چاپ کرده در این کتاب چاپ عربستان هم هست دارالطیبه برای ریاض عربستان هست خب در این کتاب ببینید چی میگه در صفحه شماره 4 خب صفحه شماره 4

جاءنی شاب من اهل سنه حیران

جوانانی از اهل سنت آمدند پیش من و حیران بودند

دچار تحیر شده بودند دچار تردید شده بودند

و سبب الحیره أنّه قد امتدت إلیه أیدی الشیعة

دست شیعه به این رسیده بود

و این خیال کرده بود آنها ملائکه خداوند و خلاصه فرستادگان خدا و فرماندهان حقی هستند که خدا فرستاده ایدی الشیعه البته ایشون شروع می کنه به توهین کردن ها النجس القذره الاوثن شروع می کنه توهین کردن اما ببینید نگاه کنید یعنی گفتمان تشیع اینقدر قویه که در اعتقادات اون فرد میشه تردید ایجاد کرد جوانان مغرب به سمت اون میان مصر شاگردان آن آقای وهابی نه تنها شاگرداش بلکه فرزندان علمای بززگ مصر آمدند سمت تشیع بخاطر گفتمان انقلاب اسلامی گفتمانی که در این نظام و توسط این مردم داره به عالم مخابره میشه این باعث شده جذب تیشع زیاد شود حالا این آقا هی بیاد بگه چهل درصد به چه دلیل میگی چهل درصد وهابی که خودش دشمنه تکفیری تر از وهابی نسبت به تشیع نداریم داره چی میگه داره میگه اکبر الفرق الاسلامیه بزرگترین فرقه اسلامی هستند حالا تو هی بگو چهل درصد در خدمت شما هستیم

مجری:

در حقیقت اگر اهل مطالعه هست ایشون یک مطالعه ای بکنه و خدمات متقابل ایران و اسلام آقای شهید مطهری رو و اگر واقعا اینها ایران دوست هستند به نظر من جناب استاد الان در این زمانه باید بیان زیر همین پرچم اگر ایران دوست حقیقی هستند و واقعی هستند و به دنبال این هستند نام ایران در جهان پر آوازه بشه باید بیان تحت همین پرچمی که در ایران اسلامی امروز هست تحت همین تشیع تحت همین نظام بیان اتفاقا به برکت همین پرچم نام ایران گسترش پیدا می کند در دنیا و ان شالله به جاهای بسیار خوبی خواهید رسید همان وعده هایی که پیامبر و نبی مکرم خاتم داده بودند که اگر علم در ثریا باشد مردانی از بلاد فارس به اون دست پیدا می کنند و این وعده های حتمی است و ان شالله در این دوران پایانی دوران آخر الزمانی متصل بشود این حکومت و این نظام به نظام مهدوی خیلی ممنون و مچکرم جناب استاد روستایی عزیز

استاد روستایی:

فقط تاسف خوردم من که فرصت نداشتیم که بعضی از کلیپ های اشک های وهابیت رو پخش بکنم اینجا که عالم وهابی گریه می کنه از گسترش تشیع می گه خدایا خدایا خون اینها رو توی رگ هاشون خش کن

 

اللهم سلف علیهم السرطان

اینجور دعا می کنه نفرین می کنه میگه که سرطان رو بر اینا مسلط کن نمی دونم وبا بیار بلا بیار خشک سالی بیار چی بیار چرا چون شیعه داره گسترش پیدا می کنه و جالبه عالم وهابی دیگه می گه وهابی ها حواستون باشه

فکروا لکراسیکم

فکر میزاتون باشید

فکروا لقصورکم

به فکر قصراتون باشید

چون شیعه داره همه جا رو می گیره ایران داره همه جا می گیره علمای وهابی میگن احتمالا ایشون هم فکر اون میز و فکر قصرشه

مجری:

به فکر دلارهاشه

استاد روستایی:

فکر اینه که اینجوری میاد آمار غلط میده اگر فرصت داشتیم بعضی از این کلیپ ها رو پخش می کردم ولی خب متاسفانه فرصت نداریم

مجری:

خیلی ممنون و مچکرم جناب آقای دکتر روستایی

استاد روستایی:

سلامت باشید

مجری:

ان شالله که در جلسات بعد هم در خدمت شما باشیم در خدمت بینندگان عزیز و ارجمند از همه شما عزیزان التماس دعا فرج و دعای خیر داریم ان شالله که روزی که و روزگاری چشمان ما منور بشود به آن دولت کریمه در این شب ها حتما دعای افتتاح قرائت می شه و ان شالله اون فراز های دعای افتتاح رو همه با هم مرور خواهیم کرد و عرض پایانی ما و دعای همیشگی ما این باشد که

اَللّـهُمَّ اَرِنيِ الطَّلْعَةَ الرَّشيدَةَ، وَالْغُرَّةَ الْحَميدَةَ. وَاكْحَلْ ناظِرِي بِنَظْرَةٍ مِنِّي إِلَيْهِ وَعَجِّلْ فَرَجَهُ وَسَهِّلْ مَخْرَجَهُ وَأَوْسِعْ مَنْهَجَهُ  وَاسْلُكْ بِي مَحَجَّتَهُ وَأَنْفِذْ أَمْرَهُ وَاشْدُدْ أَزْرَهُ وَاعْمُرِ اللّٰهُمَّ بِهِ بِلادَكَ وَأَحْيِ بِهِ عِبادَكَ

السلام علیکم و الرحمه الله و برکاته

 


کاوش - پاسخ به شبهات باستان گرایان درباره تاریخ اسلام>

پاسخ به شبهات تشیع شیعه واقعی امیرالمومنین علی ع بیعت گسترش شیعه جنگ بدر ولید بن عتبه غارت در کربلا سیره امیرالمومنین ع