-
حجت الاسلام یزدانی
01:25:59 دقیقه
ویژه برنامه کشتی نجات 25 مرداد 1400 -
حجت الاسلام روستایی
01:25:44 دقیقه
ویژه برنامه کشتی نجات 24 مرداد 1400 -
حجت الاسلام روستایی
01:25:36 دقیقه
ویژه برنامه کشتی نجات 22 مرداد 1400 -
حجت الاسلام روستایی
01:24:34 دقیقه
ویژه برنامه کشتی نجات 20 مرداد 1400 -
حجت الاسلام ابوالقاسمی
01:52:52 دقیقه
ویژه برنامه کشتی نجات 19 مرداد 1400 -
حجت الاسلام یزدانی
01:53:26 دقیقه
ویژه برنامه کشتی نجات 18 مرداد 1400 -
یک روحانی شیعه در فرودگاه بین المللی الدمام بازداشت شد 14 مرداد 1400
-
حجت الاسلام روستایی
02:00:15 دقیقه
ویژه برنامه قتیل العبرات 5 شهریور 1399 -
حجت الاسلام ابوالقاسمی
01:53:06 دقیقه
ویژه برنامه قتیل العبرات 4 شهریور 1399 -
حجت الاسلام یزدانی
01:58:02 دقیقه
ویژه برنامه قتیل العبرات 3 شهریور 1399 -
حجت الاسلام ابوالقاسمی
02:01:30 دقیقه
ویژه برنامه قتیل العبرات 2 شهریور 1399 -
حجت الاسلام روستایی
02:00:22 دقیقه
ویژه برنامه قتیل العبرات 1 شهریور 1399 -
آقای علی شریفی
01:58:51 دقیقه
ویژه برنامه قتیل العبرات 31 مرداد 1399 -
حجت الاسلام ابوالقاسمی
01:55:18 دقیقه
ویژه برنامه قتیل العبرات 30 مرداد 1399
ویژه برنامه کشتی نجات حجت الاسلام و المسلمین دکتر جباری
قسمت نهم ویژه برنامه کشتی نجات به مناسب دهه اول محرم با کارشناسی حجت الاسلام و المسلمین دکتر جباری
دیگر قسمت ها
بسم الله الرحمن الرحيم
تاریخ: 1400/05/26
عنوان برنامه: کشتی نجات
استاد: حجت الاسلام والمسلمین دکتر جباری
مجری: آقای شرافت
چشمم از اشک پر و مشک من از آب تهی ست
جگرم غرقه به خون و تنم از تاب تهی ست
به روی اسب قیامم و به روی خاک سجود
این نماز ره عشق است ز آداب تهی ست
هر چه بخت من سرگشته به خواب است حسین
دیدهی اصغر لب تشنه ات از خواب تهی ست
دست و مشک و علمی لازمهی سقایی ست
دست عباس تو از این همه اسباب تهی ست
مشک هم اشک به بی دستی من می ریزد
بی سبب نیست اگر مشک من از آب تهی ست
صَلَّى اللَّهُ عَلَيْک یَا رَحْمَة اللَّهِ الْوَاسِعَة و یا باب نجاة الامة المظلوم یا ابا عبدالله، السَّلَامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْعَبْدُ الصَّالِحُ- الْمُطِيعُ لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ ع السَّلَامُ عَلَيْكَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُه.
بینندگان ارجمند سلام علیکم عزاداریهایتان مقبول، در شب تاسوعای حسینی در خدمت شما با ویژه برنامه کشتی نجات از شبکه جهانی حضرت ولی عصر هستیم، ان شاء الله به لطف نگاه مهربان قمر بنی هاشم زندگی تان پر از نور حسینی باشد و اگر عنایت حضرت ابا الفضل باشد حیات و ممات و حشر ما ان شاء الله حسینی خواهد بود.
در خدمت شما هستیم، تسلیت عرض میکنیم، التماس دعا داریم ان شاء الله بتوانیم برنامه خوبی را پیش رو داشته باشیم با حضور جناب حجت الاسلام دکتر جباری و از محضرشان استفاده کنیم. سلام علیکم خیلی خوش آمدید تسلیت عرض میکنم بفرمایید.
استاد جباری:
بسم الله الرحمن الرحیم بنده هم عرض سلام، ادب خدمت حضرتعالی و عزیزان بیننده دارم هرجا که شرف حضور دارند ان شاء الله که همواره موفق و سر بلند باشند، شهادت حضرت ابی عبدالله و یاران مخلص آن حضرت را عرض تسلیت دارم بالاخص ابا الفضل العباس (سلام الله علیه) برادر و یار با وفای ابی عبدالله (سلام الله علیه) را که امشب و فردا تعلق به آن بزرگوار دارد.
ان شاء الله که خداوند عنایت کند بتوانیم تأسی به ابی الفضل العباس (سلام الله علیه) داشته باشیم و همچون آن بزرگوار مواسات و ایثار مناصحت به امام عصر مان (عج الله تعالی) داشته باشیم.
مجری:
خیلی خوب، ممنونم از حضور تان ان شاء الله که دقایق خوبی به نام حضرت ابا الفضل پیش رو داشته باشیم، روشن باشد و پر از خیر و برکت و این برکت برای زندگی ما است و این تأسی که شما گفتید خیلی نکته مهمی است که از نام اهلبیت ان شاء الله به مرام اهلبیت نزدیک بشویم.
با این عزاداریها بتوانیم حسینی تر باشیم، امشب و فردا مربوط به حضرت ابا الفضل است و ایشان القاب فراوانی داشتند شاید سقا بودن حضرت ابا الفضل اسمی باشد که خیلی از ما دل میبرد و اتفاقا خیلی دل ما را سوزانده، حالا این شعری که خواندم یکی از کارهای عاشورای ماندگاری است که راجع به سقایی حضرت ابا الفضل سروده شده. راجع به این لقب اگر صحبت بفرمایید در ادامه ان شاء الله سوالات دیگری دارم که خدمت تان عرض خواهم کرد.
استاد جباری:
بله، یکی از القاب مشهور ابا الفضل العباس (سلام الله علیه) که شاید بشود یکی از مشهورترین القاب آن بزرگوار لقب سقا است و شاید برای بینندگان عزیز این سوال مطرح باشد که این لقب آیا بعدها به حضرت داده شده، بعد از شهادت آن حضرت، یا قبل از شهادت هم این لقب را آن حضرت داشت؟
خوب است عرض کنم در رجزهای که حضرت عباس (سلام الله علیه) در روز عاشورا این لقب آمده، خود آن حضرت (سلام الله علیه) در رجزهایشان، از جمله در یک مصرعی که در رجزها است حضرت تعبیر میکند:
«إني أنا العباس أغدو بالسقا»
من همان عباسی هستم که کارم سقایی است، کارم آب آوردن است. «أغدو بالسقا»؛ یعنی با سقایی صبح میکنم!
بحار الأنوارالجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار (ط - بيروت)؛ نویسنده: مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، ناشر: دار إحياء التراث العربي، محقق/ مصحح: جمعی از محققان، ج45، ص40
این وظیفه و تکلیف توسط ابا عبدالله (سلام الله علیه) به آن حضرت سپرده شد، و آغازش هم بعد از روز هفتم بود؛ یعنی از زمانی که عمر سعد ملعون به دستور ابن زیاد در روز هفتم مأمور شد که آب را بر حرم ابا عبدالله (سلام الله علیه) ببندد.
خب تا روز هفتم بر اساس نقلها پیدا است که منعی وجود نداشت، شریعهی فرات در نزدیکی خیام ابا عبدالله (سلام الله علیه) بود و از آب استفاده میکردند؛ اما به عنوان یک حربهی ناجوانمردانه از طرف ابن زیاد این دستور آمد. یعنی در چرایی این دستور ابن زیاد مستمسکش را این قرار داد، یک مستمسک باطل و دروغی و آن اینکه چون که خلیفه مظلوم منظورش عثمان بود او تشنه کشته شد و آب را بر رویش بستند لذا اینجا هم باید آب را بست، در حالیکه این نکته مطرح است حالا اگر بعضی از کسانی که دور خانه عثمان را محاصره کردند و میخواستند آب را منع کنند چه ربطی به ابا عبدالله (سلام الله علیه) دارد؟ چه ربطی به خاندان امیر المؤمنین دارد؟ در حالیکه در تاریخ است امیر المؤمنین (سلام الله علیه) بود که آب به خانه عثمان فرستاد، منتهی به هرحال با این مستمسک دروغ این کار را کردند.
در ادامه دارد که بعد از منع آب ابا عبدالله (سلام الله علیه) به حضرت عباس (سلام الله علیه) مأموریت داد که با 30 سواره و با 20 پیاده با 50 نفر، همراه 50 نفر درواقع میشود گفت دو سوم یاران ابا عبدالله (سلام الله علیه) به همراه حضرت عباس (سلام الله علیه) با بیست مشک؛ یعنی 30 سواره و 20 پیاده با بیست مشک به سمت شریعهی فرات رفتند.
بعد از آن با دستور عمر سعد، عمرو ابن حجاج زبیدی ملعون با پانصد نفر موکل به شریعه فرات شد، بنابر نقلهای متقدم با پانصد نفر آمدند مانع شدند، بین منطقهی که ابا عبدالله (سلام الله علیه) حضور داشتند خیام حضرت و آن قسمتی که ورودی به سمت شریعه بود.
در تاریخ خیلی مشخص نشده که در چه روزی و یا در چه شبی، شب هنگام بود که این حرکت از طرف حضرت عباس انجام شد؛ اما به نظر میرسد که طبیعتا شب هشتم باشد یعنی بعد از منع آب در روز هفتم، شب هنگام از تاریکی استفاده کردند و این گروه رفتند و نزدیک شدند.
یکی از اصحاب شجاع ابا عبدالله (سلام الله علیه) نافع ابن هلال است، ایشان یکی از اصحاب شجاع حضرت است و جزء شهداء در رکاب حضرت، نافع ابن هلال است. گویا ایشان از حضرت عباس جلوتر حرکت میکردند.
عمرو ابن حجاج متوجه نافع شد، گفت کجا میروی؟ گفت میخواهیم سمت شریعه برویم و آب برداریم، او گفت برای تو مانعی نیست. گفت نه من به همراه یاران دیگر هستم گفت نه شما از این آب ممنوع هستید. و اینجا بود که اینها آمدند مانع بشوند درگیری انجام شد و حضرت عباس (سلام الله علیه) به همراه نافع و آن گروه از سوارانی که همراهشان بودند رفتند و جنگیدند و اینها را که پانصد نفر بودند عقب راندند.
شما حساب کنید آنها پانصد نفر و اینها پنجاه نفر بودند، تازه از این پنجاه نفر هم بیست تا مشک را آن بیست نفر پیاده احتمالا برداشتند که راحتر بتوانند آب را بردارند. طبیعتا 30 نفر میشوند که با این پانصد نفر جنگیدند و اینها را عقب راندند و اینها یکی از صحنههای رشادت حضرت عباس (سلام الله علیه) است که اینجا بروز کرد. اینها مشکها را پر کردند و آب را آوردند. این یک صحنه است.
مجری:
آب به خیمه رسید.
استاد جباری:
بله، آب به خیمه رسید. این صحنه سقای حضرت عباس (سلام الله علیه) است و بعد از این ما هیچ گزارشی نداریم که بر آن بتوانیم اعتماد کنیم دال بر اینکه توانسته باشند به خمیهها آب بیاورند.
یک گزارش ظاهرا مرحوم شیخ صدوق دارد که کاملا شبیه همین گزارشی که عرض کردم به حضرت علی اکبر (سلام الله علیه) نسبت میدهد. منتها چون خیلی شبیه است به نظر میرسد که همین گزارش است چون علی اکبر هم طبیعتا در این جمع حضور داشته لذا به نام او هم گزارش آمده است.
بعد از آن بحث حفر یک چشمهی توسط ابا عبدالله (علیه السلام) است که در پشت خیمه زنان حفر شده در تاریخ دارد که حدود نوزده گام حضرت برداشتند و آنجا را حفر کردند و آب زلالی ظاهر شد. به نظر میرسد این نوعی خرق عادت بود، یک چشمهی را حضرت به اینها نشان داد و مشکها را پر کردند و از آب استفاده کردند و بعد آن چشمه محو شد.
این هم باز در گزارش نیامده در همین فاصله بین منع آب تا شب عاشورا، روزش خیلی مشخص نیست. یکی هم این است که این خبر به گوش ابن زیاد رسید، لذا پیغام داد و دستور داد گفت مراقب خیام حسین و حرکت حسین باشید شنیدم که اینها چاه میکنند و آب استخراج میکنند مانع بشوید مبادا بتوانند این کار را انجام دهند. تا به روز عاشورا رسید؛ یعنی میخواهم عرض کنم در میان گزارشها بحث آب رساندن به خیام یکی احتمالا همان بحث شب هشتم است.
روز عاشورا حضرت عباس (سلام الله علیه) باز این مأموریت به حضرت داده شد، و با حضرت ابا عبدالله باهم به سمت شریعه فرات حرکت کردند تا آب را بردارند که منجر به شهادت حضرت شد.
مجری:
این هم نشانه خباثت عمر سعد و لشکریانش است که یک جمع قلیلی مقابلشان هستند مگر چقدر جنگ طول میکشد؟ و با اینکه از چند روز قبل آب را هم ببندند؛ یعنی اوج خباثت و جرمی از جرمها و جنایتی از جنایتهای سپاه دشمن است و آن دروغی که گفتند یعنی به یک دروغ مستمسک شدند، در حقیقت بر جنایتهایشان افزودند.
استاد جباری:
این یکی از شواهد تاریخی است دال بر اینکه دشمن مثل ابن زیاد، مثل عمر سعد و دیگرانی مثل معاویه و در آن عصر یزید برای رسیدن به اهدافشان از هر وسیلهی استفاده میکنند؛ یعنی هدف وسیله را توجیه میکند، اینها از هر وسیلهی خودشان را مجاز میدیدند که استفاده کنند. امیر المؤمنین (سلام الله علیه) در یک بیانی نسبت به معاویه دارد:
«وَ اللَّهِ مَا مُعَاوِيَةُ بِأَدْهَى مِنِّي وَ لَكِنَّهُ يَغْدِرُ وَ يَفْجُرُ وَ لَوْ لَا كَرَاهِيَةُ الْغَدْرِ لَكُنْتُ مِنْ أَدْهَى النَّاس»
قسم به خدا معاویه زیرکتر از من علی نیست «وَ لَكِنَّهُ يَغْدِرُ وَ يَفْجُرُ» ولکن او اهل غدر و اهل کارهای ناجوانمردانه است. از هر روشی استفاده میکند.
نهج البلاغة (للصبحي صالح)؛ نویسنده: شريف الرضى، محمد بن حسين، ناشر: هجرت، محقق/ مصحح: فیض الاسلام، ص318
اتفاقا این مسئله منع آب از جمله روشهای معاویه بود که معروف است در «صفیین» این کار را انجام داد. همین «رود فرات» را در منطقه «صفیین» بر سپاه امیر المؤمنین (سلام الله علیه) منع کرد و حضرت بر ابا عبدالله (سلام الله علیه) مأموریت داد، حضرت با یک گروهی حرکت کردند و «فرات» را باز کردند امیر المؤمنین فرمود:
«وَ هَذَا أَوَّلُ فَتْحٍ بِبَرَكَةِ الْحُسَيْن»
بحار الأنوارالجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار (ط - بيروت)؛ نویسنده: مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، ناشر: دار إحياء التراث العربي، محقق/ مصحح: جمعی از محققان، ج44، ص266
و آب را گشودند و بعد از آنکه آب گشوده شد بر سپاه امیر المؤمنین گشوده شد حضرت آب را برای سپاه معاویه آزاد کردند.
مجری:
مقابله به مثل نکردند.
استاد جباری:
خوب است اینجا یک نکته و شبههی را یا باز یک سخن دروغی را، نقل نادرستی را اشاره کنم چون ممکن است گاهی عزیزان بیننده مواجه شده باشند (نعوذ بالله) به پیامبر اکرم (صلی الله علیه واله) تلاش کردند نسبت بدهند که این کار ناجوانمردانه معاویه در «صفیین» و کار ناجوانمردانه سپاه ابن زیاد و عمر سعد در کربلا را شاید به همین خاطر که بخواهند نوعی مشروعیت به آن بدهند پیشینه آن را در یک نقل محرف و مجعول تاریخی به پیامبر بر گرداندهاند و آن اینکه نسبت دادهاند به پیامبر که در «بدر» آن حضرت دسترسی به چاههای «بدر» پیدا کرد و چاهها را به توصیهی یکی از اصحاب حباب ابن منذر، همه چاهها را کور کردند یک چاه را فقط برای خودشان باقی کردند که سپاه و مشرکان قریش که میآیند از آب منع بشوند.
این یک نقل دروغین و محرفی است که من دیگر واردش نمیشوم، این نه با آیات قرآن، آیات اوایل سوره انفال سازگار است و نه با روایات ناظر به این مسئله که نمیخواهم واردش بشوم ولی اجمالا خواستم عرض کنم کسانی که این را نقل کردند و جعل کردند درواقع به نظر میرسد که به نوعی خواستند پیشینه تراشی بکنند و مشروعیت بخشی به آنچه که بعدها توسط معاویه و فرزندش یزید و یا سپاه او صادر شد.
مجری:
از این جماعت بعید نیست؛ حتی حضرت رسول را یک جورهای شأنش را پایین میآورند برای اینکه یک عده را توجیه کنند. راجع به روز تاسوعا با اینکه یک روز به نام حضرت ابا الفضل است، حالا این پیشینه و دلیلش چیست؟
استاد جباری:
تقسیمهای که انجام شده، روزهای دهه اول ماه محرم را تقسیم کردند، سلیقه خوبی است به هرحال برای اینکه شهدای مطرح کربلا را به هرحال حقش را ادا بشود و هر شبی و هر روزی به اینها پرداخته بشود.
روز تاسوعا با توجه به جایگاه حضرت عباس (سلام الله علیه) و رشادت آن حضرت، عظمت مقام آن حضرت و اینکه در سپاه ابا عبدالله (علیه السلام) دومین نفر بود؛ یعنی به هرحال پرچمدار بود چنانکه در سپاه رسول خدا (صلی الله علیه واله) علمدار امیر المؤمنین بود.
«أَنْتَ صَاحِبُ لِوَائِي فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ»
الخصال؛ ابن بابويه، محمد بن على، محقق/ مصحح: غفارى، على اكبر، ناشر: جامعه مدرسين، ج2، ص429
اینجا هم همینطور بود و علم را معمولا به شجاعترین میدادند، یکی این جهت است و فکر میکنم یک جهت دیگر جدای از این تقسیم بندیهای که حالا صورت گرفته جهت دیگر است و آن این است که عصر تاسوعا، شمر آمد، دارد که روز عصر نهم شمر با آن دستور العمل خاصش از جانب ابن زیاد نزد عمر سعد آمد و اینکه باید یا کار را تمام کنی و یا کار را به شمر بسپاری!
این دستور را به عمر ابن سعد داد و عمر سعد هم بنایش را بر این گذاشت که کار را تمام کند، حرکت را انجام بدهد یک نقل جانسوزی است من واقعا این نقل را که میدیدم منقلب کننده است؛ یعنی ببینید در یک جبهه این قدر ناجوانمردانه شخصی است نقل میکند میگوید عصر روز نهم همراه عمر سعد نشسته بودیم و پاهایمان را در آب قرار داده بودیم که خنک بشویم، کسی آمد در گوش عمر سعد چیزی را گفت بعد معلوم شد که از طرف ابن زیاد یک مأموری آمده و ابن زیاد به او گفته که برو به عمر سعد بگو یا کار را تمام میکنی و یا گردنت را میزنم.
میگوید عمر سعد بلا فاصله تا این را شنید بلند شد و لباس رزم پوشید و آن جمله معروفش خطاب به سپاهش که:
«يَا خَيْلَ اللَّهِ ارْكَبِي وَ أَبْشِرِي»
یعنی به خودشان لقب سپاه خدا میدهند، ای سپاهیان خدا سوار شوید «وَ أَبْشِرِي» در بعضی از نقلهای متأخرتر دارد: «وَ أَبْشِرِي بالجنة» یا «بالجنة ابشری»؛ این هم نباشد مشخص است دارد میگوید بشارت باد بر شما، یا بشارت فتح و پیروزی باد. یا بشارت بهشت باد و امثال این لاطائلات که مطرح میکردند.
دارد که سپاه حرکت کرد و در آن نقل دارد که ابا عبدالله (سلام الله علیه) مقابل خیام به شمشیرشان تکیه کرده بودند و سر را بر زانو مبارکشان گذاشته بودند و حالت چرت و خواب سبک رفته بودند که این نشان میدهد حضرت به هرحال در این ایام فرصت استراحت که نداشتند، مگر میشود حضرت ابا عبدالله برود در خیمهی استراحت کند در حالیکه یک چنین وضیعتی است؛ یعنی روی خیلی چیزها صحبت میشود در روز تاسوعا و عاشورا قبلش اما بحث خستگی ابا عبدالله (علیه السلام) و اینکه به هرحال مسئولیت این سپاه و این جماعت و این عیال را دارد، لحظاتی اینجا حضرت خوابش برد و بعد با حرکت سپاه و سُم اسبها حضرت زینب متوجه میشود میآید به حضرت ابا عبدالله عرض میکند که اینها حرکت کردند نکند به سمت خیام و اینها میآیند.
حضرت میگوید من الان جدم را در خواب دیدم، پدرم امیر المؤمنین را و برادرم حسنم را و مادرم فاطمه را در خواب دیدم و گفتند بشتاب تو به زودی سوی ما خواهی آمد. حضرت زینب (سلام الله علیه) بی تاب میشود و ابا عبدالله دلداری میدهد، آنجا دارد که به حضرت عباس (سلام الله علیه) مأموریت میدهد، همین عصر تاسوعا بعد از نماز عصر و اینها بوده که مأموریت میدهد آنجا تعبیر:
«بِنَفْسِي أَنْت»
دارد. اینکه ابا عبدالله (علیه السلام) اوج علاقهاش را به حضرت عباس "جانم به فدایت" ابراز میکند. امام معصوم به هرکسی این تعبیر را به کار نمیبرد. جانم به فدایت برو و ببین اینها چه میگویند و مقصودشان چه است؟
حضرت عباس (سلام الله علیه) به همراه زهیر، به همراه حبیب مقابل سپاه و مقصدشان را سوال میکنند، و آنها میگویند یا به امر عبیدالله ابن زیاد گردن بنهید و یا آماده جنگ بشوید، عمر سعد اینطور بیان میکند.
حضرت عباس میگوید پس بروم با برادرم این را مطرح کنم، نزد ابا عبدالله (علیه السلام) میآید و این را مطرح میکند، و امام (سلام الله علیه) میفرماید یک امشب را از اینها مهلت بگیر، امشب را مهلت بگیر که خدا شاهد است من به نماز و دعا و ذکر و عبادت و مناجات و اینها علاقه دارم به قرائت قرآن علاقه دارم.
ببینید حالا آن بحث زیرکی حضرت عباس (سلام الله علیه) را میخواهم عرض کنم، کاردانی و مدیریت که امام این چنین میفرماید برو مهلت بگیر. حضرت عباس میآید مهلت میگیرد اما با این بیان، خب بیاید به اینها بگوید که فردا ما با شما خواهیم جنگید، ما که به امر ابن زیاد گردن نمینهیم و باشد فردا صبح بجنگیم. مشخص است که اینها مهلت نخواهند داد، از کلام خود قیس ابن اشعث هم پیدا است وقتی که ابن سعد این را شنید با برخی از نزدیکانش به مشورت برخواست.
قیس ابن اشعث گفت که اینها فردا با تو خواهند جنگید، عمر سعد گفت اگر بدانم که فردا خواهند جنگید امشب را مهلت نمیدهم، از این بیان پیدا است که اگر میدانستند پاسخ این است؛ لذا حضرت عباس به نحو زیرکانهی جواب میدهد فرمود که من رفتم با برادرم صحبت کردم ایشان فرمود که امشبی را مهلت بدهید بماند تا ما درباره این مسئله بیندیشیم و ما هنوز با شما صحبت نکردیم درباره اینکه چگونه باید عمل کنیم، فردا صبح در این باره صحبت میکنیم، دروغ هم نفرمود فقط خواست امشب را مهلت بدهند و به نحوی کار را معطل نگهداشت و به فردا واگذار کرد.
این بحث دشمن شناسی و اینکه زمان شناسی و چگونه پاسخ دادن و آنها هم قبول کردند، خود همین عمرو ابن حجاج زبیدی که موکل بر شریعه فرات بود وقتی که دید عمر ابن سعد معطل است در این که این پیشنهاد را بپذیرد و یا نپذیرد گفت اگر غیر مسلمان چنین پیشنهادی داده بود و درخواست کرده بود میپذیرفتی چه رسد به اینکه اینها خاندان پیامبر هستند! واقعا جای تأثر و تأسف دارد با اقرار به اینکه اینها خاندان پیامبر هستند اما با اینحال یک چنین حرکتی را انجام میدهند. لذا حضرت عباس (سلام الله علیه) عصر تاسوعا واسطهی این مسئله است که یک مهلتی خواسته شد.
نکته دیگر بحث امان نامه است که همراه شمر آورده شد، شمر از ابن زیاد این را خواست اجازه بده که من برای خواهر زادههایم امان نامه ببرم! تعبیر خواهر زاده که میکرد، حتی سوال هم میشود کسانی که در فضای وضعیت قبیلهی صدر اسلام نیستند تصور میکنند که ام البنین خواهر شمر بوده در حالیکه قطعا این چنین نیست، نسب اینها از هم جدا بود اما چون هردو از اهل قبیله بنو کلاب بودند لذا اهل یک قبیله به خاطر همان خُلق و خوی جاهلی این تعلق را نسبت به همدیگر احساس میکردند.
لذا شمر گفت که خواهرزادههای ما کجا هستند؛ یعنی به هرحال ام البنینی که اهل قبیله ما است کجا هستند؟ که حضرت عباس و برادرانش مقابل او آمدند، شمر گفت شما در امانید، شما اهل قبیله بنو کلاب هستید، من برای شما امان گرفتم، که پاسخ تند حضرت عباس و برادرانش مواجه شد. این مسئله امان نامه هم در همان عصر تاسوعا رخ داده است، لذا ببینید روز تاسوعا از این جهات، چند وجهی که ذکر کردم تناسب با حضرت عباس (سلام الله علیه) دارد.
مجری:
خیلی خب، ان شاء الله لحظات این روز را قدر بدانیم و متوسل به قمر بنی هاشم بشویم، و ان شاء الله به شخصیت آسمانی حضرت ابا الفضل نزدیک بشویم و دنیا و آخرت خودمان را آباد کنیم با ویژه برنامه کشتی نجات در خدمت شما هستیم.
(میان برنامه)
مجری:
ما تشنگانیم سقا ابا الفضل، و ما کشتگان و مسیحا ابا الفضل، و ما قطره هستیم دریا ابا الفضل، اگر تشنه جانی بگو یا ابا الفضل. ان شاء الله که در دنیا و آخرت حضرت ابا الفضل دستگیر ما باشند. نوحهی تأثیر گذاری که با صدای آقای سلحشور عزیز شنیدیم اثر دوست مرحوم ما زنده یاد امیرحسین مؤمنی است که ان شاء الله روحش شاد باشد و در جوار حضرات معصومین، سید الشهدا و حضرت ابا الفضل باشد.
اما در برنامه کشتی نجات راجع به وجود مقدس حضرت ابا الفضل صحبت میکنیم وجودی که این همه ارج و قرب دارد نه نزد ما، نزد معصومین، نزد ائمه و میخواهم دلایلش را از حاج آقای جباری بپرسیم و اینکه در زیارات و در روایات اهلبیت چه ویژگیهای برای حضرت ابا الفضل بیان شده است. زیرکی را فرمودید و اشاراتی هم داشتید اما از دیگر ویژگیهای حضرت ابا الفضل بگویید که بیشتر آشنا بشویم.
استاد جباری:
نکتهای را عرض بکنم و آن اینکه ما در تاریخ اسلام درباره شخصیتهای مطرح بزرگی مثل حضرت عباس (سلام الله علیه) مثل حضرت علی اکبر (سلام الله علیه) مثل حضرت زینب (سلام الله علیها)، اینها با توجه به عظمت شخصیتشان اقتضا میکند که ما گزارش خیلی داشته باشیم، روایات زیاد داشته باشیم؛ اما آن بلا و آن مصیبتی که متوجه مکتب اهلبیت (علیهم السلام) از ناحیه دشمنان شده و اینکه به هرحال آن فضا، فضای آماده و محیای نبود برای اینکه گزارشهای فضائل آنها را راحت پخش بشود و نوشته بشود. به همین ترتیب دامنگیر هم شیعیان اهلبیت شده و هم به هرحال امام زادگان برجستهی مثل حضرت عباس (سلام الله علیه) به عدد انگشتان یک دست بخواهیم امام زادههای برتر و برجسته را بشماریم قطعا حضرت عباس جزء آنها است.
لذا ما همین مقدار راجع به حضرت معصومه (سلام الله علیها) و حضرت زینب (سلام الله علیها)، اما آن روایات معدود و مختصری هم که رسیده خیلی گویا است؛ یعنی گویا این ارادهی الهی بوده بر اینکه اینها باقی بماند که شیعیان ببینند و در تحلیل و عظمت آن شخصیت پی ببرند.
مجری:
با اینکه از نظر کمیت روایات پایین است ولی کیفیت این روایات خیلی بالا است
استاد جباری:
راجع به حضرت عباس (سلام الله علیه) روایتی از امام سجاد (سلام الله علیه) داریم، مرحوم شیخ صدوق در بیش از یک کتابش نقل میکند، در خصال خودش صفحه 68 نقل میکند. در کتاب امالی خودش در صفحه 548 باز نقل میکند. این روایت از امام سجاد (سلام الله علیه) است.
روایت دیگر از امام صادق (سلام الله علیه) داریم، این در برخی از آثار نسب شناسی مثل عمدة الطالب صفحه 327، همچنین سر سلسلة العلویه صفحه 89 و امثال اینها آمده است. این نکتهی که عرض کردم بحث زیرکی، بحث بصیرت:
«نَافِذُ الْبَصِيرَة»
تا بصیرت نباشد، در عرصه عمل که انسان نمیتواند این چنین عمل کند، این چنین پایدار بماند، حتی همین بیانها در زیارت حضرت هم که عرض میکنم در کامل الزیارات، زیارتی از امام صادق (سلام الله علیه) برای حضرت عباس نقل شده است، آنجا هم باز تعابیر بلندی است، بحث تسلیم، وفا، نصیحت این تعابیر بلندی که آمده هرکدام جای یک بحث مفصل دارد، تا بصیرت نباشد، عرض میکنم که در عرصه عمل انسان نمیداند چگونه عمل کند، متحیر است یا به بیراهه میرود، بصیرت است که انسان را راهنمایی میکند که چگونه به هرحال پیش برود و در عرصه عمل با تمامی وجود تسلیم و مطیع امر مولای خودش است و روز تاسوعا این چنین بروز میکند و شب عاشورا آن چنان بروز میکند.
شب عاشورا حضرت عباس (سلام الله علیه) اولین کسی است که تصریح نقلیات تاریخی است که به سخن میآید، بعد از اینکه ابا عبدالله (سلام الله علیه) میگوید اینها با من کار دارند، شما حرکت کنید بروید، من از شما بیعت را برداشتم خدا میداند که این جملات با دل حضرت عباس (سلام الله علیه) چه کرده است!
در نقلها دارد اولین کسی که به سخن آمد آقا ما کجا برویم، شما را اینجا بگذاریم کجا برویم؟ مگر ممکن است که شما را رها کنیم، حضرت عباس (سلام الله علیه) این جملات را فرمود. اینها بر گرفته از آن روح بصیرت و معرفت حضرت است.
روایت امام صادق (سلام الله علیه) این است:
«كان عمنا العباس نافذ البصيرة»
عموی ما عباس، گویا امام صادق (سلام الله علیه) با افتخار دارد تعبیر عمنا به کار میبرد، یک عموی خوبی مثل حضرت عباس داشتیم.
«كان عمنا العباس نافذ البصيرة صلب الايمان»
... ایمانش محکم و استوار بود.
همان که اشاره فرمودید، ما باید نه فقط مدح و منقبت و فضیلت این بزرگواران را بگوییم بلکه باید به اینها نزدیک بشویم، هریک از این اوصافی که بیان میکنیم تلاش باید بکنیم که در حد توان خودمان را شبیه آنها بکنیم، متصف به این اوصاف بشویم.
«صلب الايمان»؛ ایمان محکم بخصوص در این زمینه کار آسانی نیست؛ یعنی اسبابی دوری از ایمان در دو جهت هم در جهت فکری و اعتقادی، هم از جهت عملی بسیار فراهم است اسباب دوری؛ یعنی شبهات، شبهات علمی فراوان در فضای مجازی در دسترس این نسل است چه جوان و چه غیر جوان. از آن طرف شهوات به تعبیر حضرت آیت الله جوادی (حفظه الله) که در درسهایشان معمولا میفرمودند که مشکلات انسان از دو ناحیه پدید میآید یا شبههی علمی یا شهوت عملی. شبهه علمی امروز فراوان و شهوت عملی که ابزارش فراوان است.
مجری:
شبهات و شهوات!
استاد جباری:
بله، شهوات به نوبه خودش به تدریج موجب میشود که در افکار و اعتقادات تأثیر بگذارد، اگر ادامه پیدا کند انسان را به سمت کفر بکشاند، لذا بحث «صلب الايمان»؛ ایمان محکم و استوار یکی از اوصاف حضرت عباس است.
«جاهد مع أبي عبد الله الحسين عليه السلام»
با ابا عبدالله (سلام الله علیه) مجاهدت کرد
«وابلى بلاءً حسنا»
خوب امتحان پس داد، از پس امتحان خوب برآمد
ولذا باید به آن حضرت در مثل امشب و مثل فردایی و مثل پس فردایی متوسل بشویم. به حضرت ابا عبدالله (سلام الله علیه) متوسل بشویم که ما را از این امتحانات دشوار آخر الزمان کمکمان کند که پیروز در بیاییم، خودمان، اهلمان خانوادهمان، دیگران مؤمنین جوانها اینهای که در معرض این مشکلات اعتقادی، اخلاقی هستند.
بعد حضرت فرمود:
«وابلى بلاءً حسنا ومضى شهيدا»
با شهادت از دنیا رفت!
كتاب: سر السلسلة العلوية؛ نويسنده: أبي نصر البخاري (وفات: ح 341)، تحقيق: تقديم وتعليق: السيد محمد صادق بحر العلوم، ناشر: انتشارات شريف الرضي، چاپ: 1413 - 1371 ش، ص89
این روایت امام صادق (سلام الله علیه) است. روایت امام سجاد (سلام الله علیه) معروف است حضرت فرمود:
«رَحِمَ اللَّهُ الْعَبَّاسَ»
خداوند عمویم عباس را رحمت کند.
باز در بعضی از منابع تعبیر عمی آمده است. در روایت امام صادق عمنا امده بود.
«فَلَقَدْ آثَرَ وَ أَبْلَى»
آثر، ایثار کرد و صفت ایثار یعنی آنچه که انسان دارد، نهایتا جانش است، این را در راه خداوند متعال فدا کند. ابا عبدالله که به هرحال نماد مکتب الهی است.
«وَ أَبْلَى وَ فَدَى أَخَاهُ بِنَفْسِهِ»
ابلی، امتحان پس داد در این صحنه امتحان!
«وَ فَدَى أَخَاهُ بِنَفْسِهِ»
و جانش، خودش را فدای برادرش ابا عبدالله (سلام الله علیه) کرد
«حَتَّى قُطِعَتْ يَدَاهُ»
در حدی که هردو دستش قطع شد.
الخصال؛ ابن بابويه، محمد بن على، محقق/ مصحح: غفارى، على اكبر، ناشر: جامعه مدرسين، ج1، ص68
بد نیست من در اینجا پرانتزی باز کنم، مصیبت حضرت عباس (سلام الله علیه) مصیبت بزرگی بود، بحث قطع دو دست حضرت عباس مطرح است. در برخی از نقلها قطع دو تا پای حضرت هم مطرح است. نقل هم در منابع متأخر نیست مثلا قاضی نعمان تمیمی مغربی در شرح الاخبار وقتی به بحث شهادت حضرت عباس (سلام الله علیه) میرسد میگوید:
«و قطعوا يديه و رجليه»
هم دو دستش و هم دو پای حضرت عباس را قطع کردند.
نام كتاب: شرح الأخبار في فضائل الأئمة الأطهار عليهم السلام؛ نويسنده: ابن حيون، نعمان بن محمد (تاريخ وفات مؤلف: 363 ق)، محقق / مصحح: حسينى جلالى، محمد حسين، ناشر: جامعه مدرسين، قم: 1409 ق، ج3، ص193
خدا میداند ابا عبدالله (سلام الله علیه) وقتی آمدند و بر بالین حضرت عباس قرار گرفتند با این صحنه فجیع مواجه شدند چه حالی داشتند.
امام سجاد (سلام الله علیه) در ادامه میفرماید:
«فَأَبْدَلَهُ اللَّهُ بِهِمَا جَنَاحَيْنِ»
خداوند متعال در عوض این دو دست دو تا بال به عمویم عباس داد
«يَطِيرُ بِهِمَا مَعَ الْمَلَائِكَةِ فِي الْجَنَّةِ»
یعنی آن توصیفی که درباره جعفر طیار در روایات آمده که پیامبر راجع به جعفر توصیف کرد، این توصیف را درباره حضرت عباس امام سجاد میفرماید که در بهشت همراه فرشتگان با آن دو بال پرواز میکند.
پیدا است بحث پرواز کردن در بهشت همراه فرشتگان این مال هرکسی نیست این مختص هم جعفر طیار است و هم حضرت عباس (سلام الله علیه) کما اینکه حضرت میفرماید:
«كَمَا جَعَلَ لِجَعْفَرِ بْنِ أَبِي طَالِبٍ»
این بیان آخر امام سجاد، بیان بزرگی است:
«وَ إِنَّ لِلْعَبَّاسِ عِنْدَ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى»
همانا برای عباس نزد خداوند تبارک و تعالی
«لَمَنْزِلَةً»
یک جایگاهی عباس نزد خداوند متعال دارد که:
«يَغْبِطُهُ بِهَا جَمِيعُ الشُّهَدَاءِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ»
الخصال؛ ابن بابويه، محمد بن على، محقق/ مصحح: غفارى، على اكبر، ناشر: جامعه مدرسين، ج1، ص68
امام معصوم میفرماید یک جایگاهی حضرت عباس در قیامت دارد که همه شهدا در روز قیامت به حال آن جایگاهی که حضرت دارد غبطه میخورد. این تعبیر جمیع الشهداء، تعبیر کمی نیست. با یک چنین شخصیتی ما مواجه هستیم، این تعبیر در دو روایتی بود که عرض کردم.
در زیارت حضرت که خداوند توفیق تشرف به حرم مطهر آن حضرت را با رفع موانع قسمت کند، این زیارت با نقل معتبر است و از جمله زیاراتی است که متن زیارت درباره یک امام زادهی از لسان معصوم صادر شده است.
کتاب کامل الزیارات از نظر جایگاه استنادی و ارزشی یکی از معتبرترین کتابهای حدیثی ما شیعه است، مربوط به قرن چهارم، مرحوم جعفر ابن قولویه قمی از بزرگان شیعه و استاد مرحوم شیخ مفید در کامل الزیارات صفحه 440 در زیارت حضرت عباس نقل میکند، مضامینی که در آن زیارت از لسان امام صادق (سلام الله علیه) برای حضرت عباس آمده جالب است.
بعد از مقدماتی که است حضرت فرمود وقتی به در حرم آن حضرت و نزدیک به قبر قرار گرفتید بگو:
«سَلَامُ اللَّهِ وَ سَلَامُ مَلَائِكَتِهِ الْمُقَرَّبِينَ وَ أَنْبِيَائِهِ الْمُرْسَلِينَ وَ عِبَادِهِ الصَّالِحِينَ وَ جَمِيعِ الشُّهَدَاءِ وَ الصِّدِّيقِينَ وَ الزَّاكِيَاتِ الطَّيِّبَاتِ فِيمَا تَغْتَدِي وَ تَرُوحُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِين»
سلام همه اینها بر تو ای ابن امیر المؤمنین.
«أَشْهَدُ لَكَ بِالتَّسْلِيمِ وَ التَّصْدِيقِ وَ الْوَفَاءِ وَ النَّصِيحَةِ لِخَلَفِ النَّبِيِّ الْمُرْسَل»
من شهادت میدهم که تو عین تسلیم بودی نسبت به خلف پیامبر، نسبت به جانشین پیامبر و مقام تصدیق داشتی، مقام وفاء داشتی!
«وَ النَّصِيحَةِ»
نصیحه در اذهان ما، معنای نصحیت گاهی همین نصیحت کردن است. این است اما اصل نصیحت یعنی خیر خواهی، النصح یعنی خیر خواهی.
«وَ النَّصِيحَةِ»
یعنی تو خیر خواه نسبت به برادرت ابا عبدالله (سلام الله علیه) بودی.
«لِخَلَفِ النَّبِيِّ الْمُرْسَل»
یا مثلا در بخش بعدی زیارت میفرماید:
«فَجَزَاكَ اللَّهُ عَنْ رَسُولِهِ وَ عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ عَنِ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ (صلوات الله علیهم) أَفْضَلَ الْجَزَاءِ»
خداوند برترین پاداشها را بر تو بدهد.
چرا؟
«بِمَا صَبَرْتَ وَ احْتَسَبْتَ وَ أَعَنْتَ»
به خاطر صبر؛ صفت صبر بخصوص در این عرصهها، در عرصه جهاد مسئله اگر بنا است ما درس بگیریم، الگو بگیریم صبر خیلی بحث مهمی است. خود صبر بر معصیت، ترک معصیت. صبر بر طاعت، صبر بر مصیبت، این گونههای مختلف صبر که است. حضرت عباس (سلام الله علیه) در آن عرصهها بر سختیها باید صبر کند.
مجری:
این صبر را در کنار اطاعت
«الْمُطِيعُ لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ لِلْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَ سَلَّم»
وقتی میآوریم برای یک مرد جنگی خیلی سخت است نجنگد. یعنی نجنگیدن حضرت ابا الفضل خودش شأن و مقام ایشان را نشان میدهد. به قول یک استادی کنار بقیع وقتی بدن حضرت امام حسن را تیر باران کردند سید الشهداء یک اشاره کردند گفتند برادرم گفته خون ریخته نشود، حضرت ابا الفضل شمشیر را غلاف کردند. و باز در قصه عاشورا که میگویند:
«ضَاقَ صَدْرِي»
بالاخره مردی جنگی است دارد میبیند، نوجوان هم به شهادت رسیده و به امر سید الشهداء فقط برای آب آوردن میرود. آن صبری که فرمودید فکر کنم اینجا با آن اطاعت کنار هم بیاید نشان آن مطیع بودن و صابر بودن حضرت ابا الفضل است.
استاد جباری:
بله، مسئله تکمیل میشود، این اوصاف وقتی در کنار هم میآید، عرض میکنم که یک وقت است یک فردی صرفا شجاع است، هر وقت لازم شد به میدان میرود؛ اما آن شجاعت باید قرین و عجین با اطاعت از مولی بشود و بصیرت. صبر نسبت به اینکه الان مصلحت چه است، الان تکلیف چه است. بر اساس تکلیف عمل کردن در هر لحظهی و اگر تکلیف اقتضا کرد که فعلا صبر کنم برای مرحله بعدی من وارد عمل بشوم، پا روی نفس بگذارد صبر کند.
مجری:
این است که حضرت ابا الفضل را یگانه میکند هم سقاء، هم علمدار است؛ یعنی واقعا اینها را کنار هم میگذارید به قول شما شأن حضرت ابا الفضل را ما میتوانیم درک کنیم. بعد کلمه به کلمه روایت از معصوم، خودش هرکدام برنامه است.
استاد جباری:
بله یک مفهومی دارد.
«وَ احْتَسَبْتَ»؛ یعنی اینکه همه را به حساب خدا بگذاری، در این مسیر حسابت مشخص باشد در چه مسیری داری حرکت میکنی «وَ أَعَنْتَ»؛ اعانه و کمک و یاری در تعابیر همین زیارت است در ادامه حالا عرض میکنم و ربطش به همین «أَعَنْتَ» بدهیم اینجا میگوید تو اعانت و یاری نسبت به برادرت ابا عبدالله (سلام الله علیه) کردی بعد در ادامه دارد:
«جِئْتُكَ يَا عَبْدَ اللَّهِ وَافِداً إِلَيْكُمْ»
ای فرزند امیر المؤمنین نزد تو آمدم در حالیکه وافد هستم و به سوی تو سفر کردم و به حرم تو آمدم
«وَ قَلْبِي لَكُمْ مُسَلِّمٌ»
قلب من تسلیم شما است
«وَ أَنَا لَكُمْ تَابِعٌ»
من تابع شما هستم
«وَ نُصْرَتِي لَكُمْ مُعَدَّة»
این تعبیری است که در زیارت آل یاسین هم خطاب به امام عصر (سلام الله علیه) آمده است. ای کاش همه ما در یک چنین وضعیتی باشیم. یک وقت خدای ناکرده لق لقه لسان است و یک وقت است که با عمل خودمان ثابت کردیم، با رفتارمان و با منشمان، با نوع زندگیمان، با سبک زندگیمان، این را در عمل ثابت کردیم که:
«يَا أَبَا صَالِح يَا حُجَّةَ ابْنِ الْحَسَن نُصْرَتِي لَكُمْ مُعَدَّة»
یاری من برای شما هر لحظه آماده است.
آیا واقعا اینطوری است؟
مجری:
خیلی ادعای بزرگی است.
استاد جباری:
به تعبیر یک بزرگی میگفت خود حضرت حجت (سلام الله علیه) بیاید و موبایل بعضیها را همان لحظه بگیرد، رویشان میشود به حضرت تقدیم کنند. یا رفتارهای یک شبانه روزشان را راحت در یک سینی بگذارند و تقدیم حضرت بکنند که این رفتار من است
«نُصْرَتِي لَكُمْ مُعَدَّة»
تعبیر بزرگی است. اینکه میگوید اعنت؛ تو یاری کردی به هرحال یک شیعه و یک کسی که تابع برای یک مولایی است باید هر آن این حالت آمادگی برایش وجود داشته باشد. اینها به هرحال بحث تولی نسبت به حضرت عباس (سلام الله علیه) است.
بعد در ادامه سراغ تبری میآید دوری جویی از کسانی که این جنایت را در حق آنها کردند میگوید:
«حَتَّى يَحْكُمَ اللَّهُ وَ هُوَ خَيْرُ الْحاكِمِينَ فَمَعَكُمْ مَعَكُمْ»
ما با شما هستیم
«لَا مَعَ عَدُوِّكُمْ»
با دشمنان شما نیستیم
«إِنِّي بِكُمْ وَ بِإِيَابِكُمْ مِنَ الْمُؤْمِنِين»
من نسبت به شما و بازگشت شما مثل رجعت، ما معتقدیم در رجعت اینها باز خواهند گشت. خداوند به اینها فرصتی خواهد داد که حاکمیت الهی را پیش ببرند.
«وَ بِمَنْ خَالَفَكُمْ وَ قَتَلَكُمْ مِنَ الْكَافِرِين»
من از کافرین هستم نسبت به کسانی که مخالفت شما را کردند دستش به خون شما آغشته شد.
«قَتَلَ اللَّهُ أُمَّةً قَتَلَتْكُمْ بِالْأَيْدِي وَ الْأَلْسُن»
خداوند بکشد آن امت و آن گروه و کسانی که شما را هم با ایدی و هم با السن و زبان کشتند.
كامل الزيارات؛ نویسنده: ابن قولويه، جعفر بن محمد، ناشر: دار المرتضوية، محقق/ مصحح: امینی، عبدالحسین، ص257
کسانی بودند که شمشیر نکشیدند؛ اما با زبانشان مؤید نسبت به حاکمان جور شدند. کسانی در کوفه و در غیر از آن بودند که با زبانشان آمدند تأیید کردند. همان کسانی که بعد از پیامبر اکرم تمامی کسانی که آمدند روایات مجعول را به پیامبر اکرم نسبت دادند مبنی بر اینکه مسئله در غیر مسیر علی است.
اینجا خدمت عزیزان بیننده و تمامی کسانی که الان در همین شبکههای معاند تشیع هستند و شبانه روز دارند کار میکنند مشمول این جمله هستند و به هرحال اینها ملعون هستند
مجری:
بِالْأَلْسُن
استاد جباری:
بِالْأَلْسُن
بِالْأَلْسُن؛ السنشان دارد کار میکند، اینها بالاخره یک روزی در پیشگاه خداوند پاسخ بدهند که کلمه به کلمهی که در این شبکهها که یکیشان تحت عنوان کلمه است و دارند شبانه روز بر علیه مکتب اهلبیت کار میکنند و قطعا خلاف رضای پیامبر اکرم دارند پیش میروند تصور کاذبی دارند که دارند روایات پیامبر را میخوانند، اینها قطعا مشمول این جمله هستند و در خون این اولیاء الهی سهیم و شریک هستند. این هم بخش از زیارت است.
و بخش بعدی همانطوری که در آغاز برنامه شما با آن تعبیر خدمت حضرت عباس (سلام الله علیه) سلام دادید. در ادامه دارد:
«ثُمَّ ادْخُلْ وَ انْكَبَّ عَلَى الْقَبْرِ»
داخل شو و خودت را روی قبر بینداز
«وَ قُلِ السَّلَامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْعَبْدُ الصَّالِحُ- الْمُطِيعُ لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ (علیهم السلام) السَّلَامُ عَلَيْكَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُه»
ای کاش چنین زمینهی برای همه فراهم بشود.
مجری:
خیلی خوب، دقایقی از برنامه باقی مانده، البته چند تا سوال دیگری هم پیش روی من بود خیلی برایم جالب بود راجع به نسل حضرت ابا الفضل بدانیم؛ اما فکر میکنم زمانمان محدودتر از این است. حدود سه تا چهار دقیقه فرصت داریم راجع به روایت صحیح از شهادت حضرت ابا الفضل میخواهم بشنویم هم روضه بشنویم جلسه به روضه ختم بشود و هم به یک روایت صحیح از شهادت حضرت ابا الفضل برسیم.
استاد جباری:
همانطور که اشاره کردم، درباره شهادت حضرت عباس (سلام الله علیه) دو گونه نقل وجود دارد، نقل مشهور آن چیزی است که مرحوم علامه مجلسی در کتاب شریف بحار الانوار نقل کرده است. گویا از کتاب المنتخب طریحی نقل کرده گرچه ذکر نمیکند میفرماید:
«بعض مولفات اصحابنا»
همین نقلی که است که حضرت عباس مقابل ابا عبدالله آمدند و عرض کردند:
«ضَاقَ صَدْرِي»
سینهام تنگ شده نمیتوانم تحمل کنم اجازه بده به میدان بروم، بعد امام حسین فرمودند که برو مقداری آب بیار و حضرت عباس رفتند و بعدش ندای:
«یا اخا ادرک اخاک»
این نقلی است که علامه مجلسی دارند؛ اما نقل مرحوم شیخ مفید متون متقدم که اینها بر گرفته از مقتل ابو مخنف است، از مقاتل مطرح دوره امام صادق (سلام الله علیه) است که بعد به دست مرحوم شیخ مفید و طبری و اینها میرسد. آنجا تعبیر یک مقدار اختلاف دارد از این جهت که عرض میکنم در بعضی از قسمتها در آغازش قابل جمع است.
مطلب این است که حضرت عباس و ابا عبدالله (سلام الله علیهما) هردو باهم به سمت شریعه فرات برای آب آوردن رفتند، حمله کردند به آن کسانی که موکل بر شریعه بودند، منتها دشمن آمد حائل شد، بین اینها فاصله انداخت.
پس هم ابا عبدالله (سلام الله علیه) برای آب برداشتن میرفت هم حضرت عباس (سلام الله علیه). دشمن حائل شد، یکی از افراد عمرو ابن حجاج فردی از بنی داریم بود، شخصی از بنی داریم بود که گفت یا حسین از این آب تو حق نداری بنوشی و یک زخم زبانی بر حضرت ابا عبدالله (سلام الله علیه) زد. بعدش هم به سوی حضرت تیری انداخت و تیر به گلوی حضرت اصابت کرد، حضرت مشغول آن تیر شد و ابا عبدالله (سلام الله علیه) به سمت خیمهها برگشت. حضرت عباس (سلام الله علیه) در این عرصه تنها ماند و به سمت شریعه رفتند.
از ضمیمه کردن نقل مرحوم شیخ مفید و آن نقلی که اشاره کردم قاضی نعمان و هم نقل علامه مجلسی بر میآید که حضرت وارد شریعه شده و مشک را پر کرده، شاید اینکه گفته میشود دست را زیر آب برد هم این چنین نباشد، از نقل قاضی نعمان این بر نمیآید که این کار را هم کرده باشد؛ یعنی عظمت حضرت ابو الفضل چون بر اساس یک شعری که در شرح الاخبار آمده:
«جَادَ لَهُ عَلَى عَطَشٍ بِمَاء»
ایثار کرد علی عطش و در آنجا نیامده که حتی دستش را زیر آب برده باشد بعد فذکر عطش الحسین؛ به هرحال مشک را پر کرد و به سمت خیمهها آمد دشمن در پشت نخلها کمین کرده بودند، نانجیبی آمد ابتدا دست راست حضرت (سلام الله علیه) را قطع کرد و نانجیب دیگری دست چپ حضرت را قطع کرد و به این بسنده نشد، دست چپ حضرت که قطع شد حکیم ابن طفیل دارد یک عمود آهنین بر فرق حضرت عباس زدند و دیگر در این لحظه است که آن حضرت از اسب به زمین افتاد که واقعا اینجا اوج مصیبت است و این مصیبتی است که ام البنین (سلام الله علیها) در بقیع میآمد و صورتهای قبری را درست میکرد و این اشعار را میخواند که مضمونش همین است که من خبر دار شدم که بر رأس فرزندم عباس عمود زدند، قسم به خدا اگر دستان او در بدن بود دشمن چنین توانی را نداشت و صدای عباس (سلام الله علیه) بلند شد و این بار برادرش ابا عبدالله را با:
«یا اخا ادرک اخاک»
صدا زد و خدا میداند چه حالی به ابا عبدالله دست داد و آمد و مواجه شد با این بدنی که حالا بر فرق سرش عمود خورده و دستها از بدن قطع است و به نقل قاضی نعمان پاها هم از بدن قطع شده و اینجا آن جمله تاریخی ابا عبدالله که این جمله بی نظیر است:
«الان انكسر ظهرى و قلت حيلتى»
در هیچ جای عاشورا ابا عبدالله (سلام الله علیه) این جمله را بر زبان نیاورده است. صلی الله علیک یا ابا عبدالله، صلی الله علیک یا ابا عبدالله، صلی الله علیک یا با عبدالله و علی اخیک ابا الفضل العباس (سلام الله علیه).
مجری:
آقا تقبل الله، ان شاء الله قبول باشد، خیلی استفاده کردیم از همه شما عزیزان بیننده هم قبول باشد، ان شاء الله به زودی از باب القبله رو به حرم حضرت ابا الفضل میکنیم یا ساقی العطاشا را ببنیم سلام بدهیم و وارد بشویم، ان شاء الله زیارت مقبول داشته باشیم. ان شاء الله به عنایت به حضرت ابا الفضل راهی حرم سید الشهداء بشویم.
گرفتارم، گرفتارم ابا الفضل - گره افتاد در کارم ابا الفضل
دعای کن دوباره چند وقتی است - هوای کربلا دارم ابا الفضل
یا علی التماس دعا خدا نگهدار.