روایت «من مات بلا امام» در منابع شیعه حبل المتین

قسمت صد و نهم برنامه حبل المتین با کارشناسی آیت الله سید محمد حسینی قزوینی


 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

برنامه حبل المتین - 04 09 1400 (قسمت صد و نهم)

عنوان برنامه: روایت «من مات بلا امام» در منابع شیعه

 کلیدواژه: شبکه جهانی حضرت ولی عصر؛ شیعه؛ آیت الله حسینی قزوینی؛ حدیث من مات؛ امام؛ شناخت امام!

استاد: حضرت آیت الله حسینی قزوینی

مجری: حجت الاسلام والمسلمین مرعشی

مجری:

أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم‏، بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ الْحَمْدلِلَّهِ رَبِّ العالَمين‏ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِينَ

عرض سلام، ادب و احترام دارم خدمت همه شما بینندگان عزیز و ارجمند شبکه جهانی حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف).

الحمد لله باز در سید اللیالی در شب جمعه دیگر این توفیق را پیدا کردیم برنامه «حبل المتین» را تقدیم نگاه شما بینندگان عزیز و ارجمند بکنیم، برنامه ای که این توفیق را داریم در محضر حضرت استاد حضرت آیت الله دکتر «حسینی قزوینی» هستیم ان شاء الله امشب هم بتوانیم نهایت بهره و استفاده را از محضرشان ببریم.

همان‌طور که مطلع هستید درخواست می‌کنیم از حضرت استاد که این محفل را با ذکر حضرت زهرا (سلام الله علیها) نورانی بکنند و به ایشان متوسل بشویم، ان شاءالله که عنایتی به محفل، مجلس و سرتاسر زندگی ما بنمایند که نور تمام زندگانی از ایشان است.

حضرت استاد سلام عرض می‌کنم، در محضرتان هستیم استفاده می‌کنیم!

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

سلام علیکم و رحمة الله و برکاته

السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا بَقِيَّةَ اللَّهِ فِي أَرْضِه،‏ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا مِيثَاقَ اللَّهِ الَّذِي أَخَذَهُ وَ وَكَّدَهُ- ِ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا حُجَّةَ اللَّهِ وَ دَلِيلَ إِرَادَتِه‏، السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا وَعْدَ اللَّهِ الَّذِي ضَمِنَه‏، السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا صَاحِبَ الْمَرْأَى وَ الْمَسْمَع‏ فَمَا شَيْ‏ءٌ مِنَّا إِلَّا وَ أَنْتُمْ لَهُ السَّبَبُ وَ إِلَيْهِ السَّبِيل.

خدمت بینندگان عزیز و گرامی که در هرکجای این گیتی پهناور بیننده برنامه هستند خالصانه‌ترین سلامم را تقدیم می‌کنم موفقیت روز افزون برای همه گرامیان از خدای منان خواهانم!

همانطور که عزیزمان اشاره داشتند بنایمان بر این است که ابتدای امر، یادی از صدیقه طاهره (سلام الله علیها) داشته باشیم که سند حقانیت شیعه هست.

 مرحوم «سید مهدی حلی» یا «قزوینی حلی» شعری دارد خیلی شعر جان سوزی است می‌گوید:

قال سلیم قلت یا سلمان

می‌گوید از «سلمان» سوال کردم!

 هل دخلوا و لم یک تیذان

به خانه حضرت زهرا وارد شدند بدون اجازه وارد شدند

فقال إي وعزّة الجبار

قسم به عزت خدای جبار بدون اذن وارد خانه حضرت زهرا شدند!

ليس على الزهراء من خمار

به طوری که حضرت زهرا در داخل خانه خود بود چادری نداشت و یا روسری بر سرش نبود.

لكنّها لاذت وراء الباب  * رعاية للستر والحجاب

دید که نامحرمان وارد خانه شدند برای رعایت حجاب رفت خودش را پشت در مخفی کرد تا نامحرم او را نبیند!

فمذ رأوها عصروها عصره * كادت بروحي أن تموت حسره

وقتی دیدند زهرای مرضیه رفت پشت در مخفی شد، در را محکم فشار دادند؛ آنچنان فشار دادند که نزدیک بود زهرا پشت در جان بسپارد.

تصيح يا فضّة اسنديني * فقد وربي قتلوا جنيني

حضرت صدیقه طاهره ندا داد فضه به دادم برس قسم به پروردگارم محسنم را که در رحم داشتم شهید کردند‍!

فأسقطت بنت الهدى وا حزنا * جنينها ذاك المسمى محسنا

در اثر فشار دَرْ دختر خیر البشر محسن را سقط کرد، مُحسنِ که شش ماهه بود!

 صلی الله علیک یا مولاتی یا فاطمه الزهراء

 ان شاء لله به تعبیر مرحوم «کمپانی (رضوان الله تعالی علیه)» که می‌فرماید:

     و لست أدري خبر المسمار سل صدرها خزانة الأسرار

     فإن كسر الظلع ليس ينجبر * إلا بصمصام عزيز مقتدر

پهلوی شکسته حضرت زهرا قابل جبران نیست مگر با شمشیر فرزندش آقا حجت بن علی حسن العسری (سلام الله علیه)

من ابتدای امر نکته‌ای را هم اشاره کنم، بعضی وقت‌ها در پایان جلسه به خاطر تلفن‌های متعدد عزیزان، نمی‌توانیم و توفیق پیدا نمی‌کنیم و آن این است که تلاش کنیم اگر دست مان از رسیدن به دامن مولای مان بقیه الله الاعظم کوتاه شده قلب مان را روانه آن وجود نازنین کنیم.

مرحوم «شیخ صدوق» در کتاب «کمال الدین» صفحه 368 در رابطه با ویژگی‌های شیعیان در ایام غیبت می‌فرماید:

«يَغِيبُ عَنْ أَبْصَارِ النَّاسِ شَخْصُهُ وَ لَا يَغِيبُ عَنْ قُلُوبِ‏ الْمُؤْمِنِينَ‏ ذِكْرُهُ‏»

وجود جسمانیش از نظرها غایب است؛ ولی یاد حضرت همواره در دل مومنین است.

كمال الدين و تمام النعمة، ابن بابويه، محمد بن على‏، محقق / مصحح: غفارى، على اكبر، ج‏2، ص 368

در دعایی هم که مرحوم شیخ طوسی در «مصباح المتهجد» صفحه ۴۱۳ دارد، یکی از دعاها این است:

«اللَّهُمَّ لَا تُنْسِنَا ذِكْرَهُ»

مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، طوسى، محمد بن الحسن‏؛ ناشر: مؤسسة فقه الشيعة ، ج‏2، ص: 757

خدایا یاد حضرت را به فراموشی نسپاریم، توفیق بده همواره به یاد حضرت باش و توصیه‌ای که همیشه، از آیت الله العظمی «بهجت» عرض کردیم می‌گوید تکان می‌خورید یا صاحب الزمان بگویید، می‌شینید یا صاحب بگویید، برمی‌خیزید یا صاحب الزمان بگویید، صبح از خواب برمی‌خیزید بگویید یا صاحب الزمان، دستم به دامنت.

 آخر شب دست به سینه سلام بدهید یا صاحب الزمان اگر لغزشی از من سر زد به احترام مادرت زهرا از خدای عالم بخواه از این لغزش های من در گذرد.

دوستان عزیز ببینید همین امروز روز پنجشنبه بود چند بار نشستیم چند بار برخواستیم در این نشستن‌ها برخواستن‌ها چند بار به یاد حضرت مهدی بودیم، آیا صبح زود که برخواستیم با نام امام زمان روزمان را آغاز کردیم؟ شب که می‌خواهیم استراحت کنیم با یاد امام زمان می‌خواهیم خوابمان را آغاز کنیم.

یکی از راههایی که می‌شود در عالم رویا خدمت حضرت ولی عصر رسید، همیشه به یاد آن حضرت بودن است.

 ائمه (علیهم السلام) خواب و بیداری شان هیچ فرق نمی‌کند؛ چون شیاطین و اجنه به هیچ وجه به صورت ائمه و انبیاء در عالم رویا نمی‌توانند مجسم بشوند.

 اگر موقع خوابیدن تمام افکارت را متوجه آقا ولی عصر بکنید و به آن نازنین وجود فکر کنید به غیبت طولانی اش به غصه‌های دلش، به چشم اشکبارش در مصیبت جدش سیدالشهدا (سلام الله علیه) و مادرش فاطمه زهرا و کیفیت ظهورش و چگونگی حکومتش، می‌گوید اگر به یاد حضرت و با فکر حضرت خوابت برد یقین بدان که در یکی از شب‌ها خدای عالم توفیق زیارت حضرت را به تو کرم می‌کند.

 لذا امیدواریم، ان شاءالله امشب که شب جمعه است این را آغاز کنیم و سیره عملی خودمان ان شاءالله تا آخر عمر قرار بدهیم!

مجری:

حضرت استاد احسنتم، طیب الله بسیار استفاده کردیم و از محضرتان بهره‌مند شدیم ان شاءالله که بتوانیم تک تک این کلمات را سرلوحه زندگی خودمان قرار بدهیم و زندگی خودمان را به فضل و یاری وجود نازنین حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) زندگی مهدوی بکنیم.

بینندگان عزیز و ارجمند همان‌طور که مطلع هستید ما بیست جلسه در مورد «آموزه‌هایی از ولایت و امامت» الحمدالله از محضر استاد استفاده کردیم و امشب هم جلسه بیست و یکم درس‌هایی از امامت و ولایت هست ان شاءالله از محضر استاد استفاده خواهیم کرد!

 اما عزیزانی ممکن است به تازگی همراه برنامه شده باشند و با متن و جریان اصلی این مباحث آشنا نباشند از حضرت استاد خواهش می‌کنیم تا یک مختصری از جلسه گذشته بیان بفرمایند، تا عزیزانی که به تازگی همراه شدند وارد مبحث بشنوند و هم عزیزانی که بالاخره فاصله‌ای افتاده می‌خواهند یک مروری بشود ان شاءالله حضور ذهن داشته باشند و بتوانیم نهایت استفاده را از محضر حضرت استاد ببریم، استاد در خدمت تان هستیم.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم‏، بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ وَبِهِ نَسْتَعين وَهُوَ خَيرُ نَاصِرٍ وَ مُعِينْ الْحَمْدُلِلَّه ‏وَ الصَّلَاةِ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ وَعلَیٰ آلِهِ آل الله لَا سِيَّمَا علَیٰ مَوْلانَا بَقِيَّةَ اللَّه‏ وَ الّلعنُ الدّائمُ‏ علَیٰ أَعْدائِهِمْ أعداءَ الله إلىٰ يَوم لِقَاءَ اللّه، وَأُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ، حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ، نِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِيرُ

یکی از احادیثی که در کتب شیعه و اهل سنت با سندهای صحیح و معتبر وارد شده حدیث «من مَاتَ بِغَيْرِ إِمَامٍ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً» است.

 «من مَاتَ بِغَيْرِ إِمَامٍ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً»

هر کس بدون امام از دنیا برود مرگش مرگ جاهلی است.

 

مسند الإمام أحمد بن حنبل؛ اسم المؤلف: أحمد بن حنبل أبو عبدالله الشيباني الوفاة:241، دار النشر: مؤسسة قرطبة – مصر، ج4، ص96، ح16922

عرض کردیم این روایت در کتب اهل سنت در «صحیح مسلم» از قول «عبدالله ابن عمر ابن الخطاب» آمده و در منابع متعدد دیگر هم این عبارت آمده است.

بزرگان اهل سنت هم روی این مانور داده‌اند و حتی بعضی از آقایان گفتند اگر کسی یک شب بدون امام بخوابد و مرگش فرا رسد مرگش مرگ جاهلی است و مرگ جاهلی هم مشخص است کسانی که در دوران جاهلیت از دنیا رفته‌اند یعنی بدون اعتقاد به خدا، بدون اعتقاد به نبوت، بدون اعتقاد به معاد، یعنی با همان حالت بت پرستی از دنیا رفته اند.

غالب مرگ‌های زمان جاهلیت این بوده، الا تعدادی اندک و انگشت شماری که به آیین حضرت ابراهیم عمل می‌کردند یا به آیین حضرت عیسی و موسی عمل می‌کردند این‌ها تعداد‌شان خیلی کم و انگشت‌شمار بودند.

لذا این قضیه در منابع معتبر اهل سنت آمده است، جلسه گذشته یک مقداری به آن پرداختیم و ناقص ماند.

کتاب «طبقات حنابله» مال «ابو یعلای حنبلی - متوفای 526» است، تحقیق آقای دکتر «عبدالرحمان ابن سلیمان عثیمین»، و چاپ «مکه مکرمه دانشگاه ام القری» در جلد سوم صفحه ۴۲ دارد:

«لا يحل لأحد أن يبيت ليلة»

حلال و جایز نیست یک شب انسان بخوابد

«ولا يرى أن ليس عليه إمام برا كان أو فاجرا»

طبقات الحنابلة؛ اسم المؤلف: محمد بن أبي يعلى أبو الحسين الوفاة: 521، دار النشر: دار المعرفة - بيروت، تحقيق: محمد حامد الفقي، ج2، ص21 (آدرس دهی بر اساس نرم افزار الجامع الکبیر)

این‌که امامی نداشته «برا کان او فاجرا» خیلی جالب است این امام فاجر باشد یا عادل باشد!

 غرض این‌که یک امامی داشته باشد، این‌که پیغمبر می‌ فرماید: «من مَاتَ بِغَيْرِ إِمَامٍ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً»؛ یعنی من مات بلا امام مطلقا یعنی اگر امام شما «یزید، عبدالملک مروان و ولید» هم بودند یا مثل «مأمون، هارون الرشید» که امام رضا و امام کاظم (سلام الله علیهما) را شهید کردند هم بود، یعنی اگر با او هم بیعت کردیم به دستور پیغمبر عمل کردیم!

 نمی‌دانیم قضیه چه است شاید متوجه نمی‌شویم.

همچنین آقای «بربهاری» که از بنیان‌گذاران تفکر سلفی است و اولین کسی است که فتوا داد سینه زنان برای امام حسین و عزاداران امام حسین قتلش واجب هست، قبل از وهابیت این فتوا را داد. «ابن تیمیه - متوفای ۷۲۸» است ایشان متوفای ۳۲۹ است، کتابی به نام «شرح السنه» دارد این کتاب هم چاپ «عربستان سعودی» است در صفحه ۵۶ دارد:

«لا يحل لأحد أن يبيت ليلة ولا يرى أن ليس عليه إمام برا كان أو فاجرا»

كتاب شرح السنة؛ اسم المؤلف: الحسن بن علي بن خلف البربهاري أبو محمد الوفاة: 329، دار النشر: دار ابن القيم - الدمام - 1408، الطبعة: الأولى، تحقيق: د. محمد سعيد سالم القحطاني، ج1، ص28 (آدرس دهی بر اساس نرم افزار الجامع الکبیر)

جایز نیست انسان یک شب بدون امام سپری کند، این امام عادل باشد یا فاسق باشد!

 همچنین آقای «ابن حزم اندلسی» در کتاب «المحلی» جلد ۹ صفحه 359 دارد:

«لاَ يَحِلُّ لِمُسْلِمٍ أَنْ يَبِيتَ لَيْلَتَيْنِ»

دو شب، (ایشان یک مقدار تخفیف داده است)، دو شب اگر بدون امام بخوابد مرگش مرگ جاهلی است. استناد هم به «حدیث صحیح مسلم» کرده است.

«وَمَنْ مَاتَ وَلَيْسَ في عُنُقِهِ بَيْعَةٌ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً»

المحلى؛ اسم المؤلف: علي بن أحمد بن سعيد بن حزم الظاهري أبو محمد الوفاة: 456، دار النشر: دار الآفاق الجديدة - بيروت، تحقيق: لجنة إحياء التراث العربي، ج9، ص359

بعد هم یک مطالبی آورده که صلاح نیست عرض کنیم. البته روایت در کتب شیعه هم آمده مرحوم «نعمانی» در کتاب غیبت‌شان از قول امام صادق (سلام الله علیه) دارد:

«حَدَّثَنَا يَحْيَى بْنُ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ قَالَ لِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ (علیه السلام) يَا يَحْيَى بْنَ عَبْدِ اللَّهِ مَنْ بَاتَ لَيْلَةً لَا يَعْرِفُ فِيهَا إِمَامَهُ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً»

هر کس شبی را سپری کند امامش را نشناسد مرگش مرگ جاهلی است.

الغيبة( للنعماني)؛ ابن أبي زينب، محمد بن ابراهيم، محقق- مصحح: غفارى، على اكبر، ناشر: نشر صدوق، ص127

ان شاءالله در آینده بحث خواهیم کرد که مراد از این امام چه کسی است، آیا برا و فاجرا همین است یا نه مراد از امام همان کسی است که رسول گرامی (صلی الله علیه و آله سلم)، از همان آغاز رسالت تا آخرین لحظات حیات عمر شریف شان معین فرمود و بر امامت بعد از خویش تاکید داشتند و امامت بعد از خویش را استمرار نبوت قرار دادند.

 امام جایگزین نبی مکرم هست در تمام امور غیر از مسائل نبوت و وحی و تشریع جدید؛ چون رسول اکرم فرمود یا علي:

«أنت تبين لأمتي ما اختلفوا فيه من بعدي هذا حديث صحيح على شرط الشيخين ولم يخرجاه»

المستدرك على الصحيحين؛ اسم المؤلف: محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاكم النيسابوري الوفاة: 405 هـ، دار النشر: دار الكتب العلمية - بيروت - 1411هـ - 1990م، الطبعة: الأولى، تحقيق: مصطفى عبد القادر عطا، ج3، ص132

بعد از من تو هستی که برای مردم در مسائلی که با هم گفتگو و اختلاف دارند مطالب حق را بیان می‌کنی.

 علی با حق است، حق با علی است. علی با قرآن است، قرآن با علی است، از همدیگر جدا نمی‌شوند نه در این دنیا و نه در آن دنیا و نه در عالم برزخ تا نزد حوض کوثر که دیگر در حقیقت انجا دوراهی مشخص می‌شود، بهشتیان راهی بهشت می‌شوند.

(وَأَمَّا الَّذِينَ سُعِدُوا فَفِي الْجَنَّةِ خَالِدِينَ فِيهَا مَا دَامَتِ السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ إِلَّا مَا شَاءَ رَبُّكَ عَطَاءً غَيرَ مَجْذُوذٍ)

اما آنها که خوشبخت و سعادتمند شدند، جاودانه در بهشت خواهند ماند، تا آسمانها و زمين برپاست، مگر آنچه پروردگارت بخواهد! بخششي است قطع نشدني!

سوره هود (11): آیه 108

(فَأَمَّا الَّذِينَ شَقُوا فَفِي النَّارِ لَهُمْ فِيهَا زَفِيرٌ وَشَهِيقٌ)

اما آنها که بدبخت شدند، در آتشند؛ و براي آنان در آنجا، «زفير» و «شهيق» [= ناله‌هاي طولاني دم و بازدم‌] است...

سوره هود (11): آیه 106

شقاوتمندان هم وارد آتش می‌شوند؛ یعنی پایان قیامت حوض کوثر می‌شود، بعد از حوض کوثر یک دوراهی بیشتر نیست سه راهی و چهار راهی نداریم. یک دوراهی است آن کسانی که از آب حوض کوثر به دست امیرالمومنین ساقی کوثر نوشیدند این‌ها وارد بهشت خواهند شد و برای همیشه یک زندگی جاودانه خواهند داشت.

(يطَافُ عَلَيهِمْ بِصِحَافٍ مِنْ ذَهَبٍ وَأَكْوَابٍ وَفِيهَا مَا تَشْتَهِيهِ الْأَنْفُسُ وَتَلَذُّ الْأَعْينُ وَأَنْتُمْ فِيهَا خَالِدُونَ)

(اين در حالي است که) ظرفها(ي غذا) و جامهاي طلائي (شراب طهور) را گرداگرد آنها مي‌گردانند؛ و در آن (بهشت) آنچه دلها مي‌خواهد و چشمها از آن لذت مي‌برد موجود است؛ و شما هميشه در آن خواهيد ماند!

سوره زخرف (43): آیه 71

(وَفِيهَا مَا تَشْتَهِيهِ الْأَنْفُسُ) هرچه که دلشان بخواهد البته قرآن یک تبصره‌ای هم دارد، می‌گوید بهشتیان در بهشت هرچه بخواهند به آن‌ها می‌دهیم.

(لَهُمْ مَا يشَاءُونَ فِيهَا وَلَدَينَا مَزِيدٌ)

هر چه بخواهند در آنجا براي آنها هست، و نزد ما نعمتهاي بيشتري است (که به فکر هيچ کس نمي‌رسد)!

سوره ق (50): آیه 35

اضافه اینکه هرچه دل‌شان می‌خواهد می‌دهیم بعضی چیزهایی که دل‌شان هم نمی‌خواهد اصلاً فکرشان نمی‌رسد بالاتر از آنچه که دلشان می‌خواهد به انها خواهیم داد.

 این‌که: (وَلَدَينَا مَزِيدٌ) چه است ان شاءالله خدای عالم به حق محمد و آل محمد قسمت کند آن جا بیرویم هم (مَا تَشْتَهِيهِ الْأَنْفُسُ) را ببینیم و هم ببینیم (وَلَدَينَا مَزِيدٌ) چه است را ببینیم.

 به قول مرحوم «شهید مطهری» این چیزها گفتنی و شنیدنی نیست رفتنی و دیدنی است.

 خدا هم نیاورد به حق حضرت زهرا تمام شیعیان و تمام دوستداران اهل بیت عصمت و طهارت را و تمام کسانی که عداوت اهل بیت در دل ندارند ان شاءالله اینها همه وارد بهشت شوند و از رفتن به طرف آتش جهنم دور شوند واقعا آیاتی که در رابطه جهنم است بعضی وقت آدم می‌خواند و فکر می‌کند بدنش می‌لرزد.

(إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِآياتِنَا سَوْفَ نُصْلِيهِمْ نَارًا كُلَّمَا نَضِجَتْ جُلُودُهُمْ بَدَّلْنَاهُمْ جُلُودًا غَيرَهَا لِيذُوقُوا الْعَذَابَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَزِيزًا حَكِيمًا)

کساني که به آيات ما کافر شدند، بزودي آنها را در آتشي وارد مي‌کنيم که هرگاه پوستهاي تنشان (در آن) بريان گردد (و بسوزد)، پوستهاي ديگري به جاي آن قرار مي‌دهيم، تا کيفر (الهي) را بچشند. خداوند، توانا و حکيم است (و روي حساب، کيفر مي‌دهد).

سوره نساء (4): آیه 56

(كُلَّمَا نَضِجَتْ جُلُودُهُمْ بَدَّلْنَاهُمْ جُلُودًا غَيرَهَا لِيذُوقُوا الْعَذَابَ) از شراره آتش پوست و گوشت انسان می‌ریزد، دوباره گوشت و پوست دیگری را می‌ رویانیم، چرا؟ (لِيذُوقُوا الْعَذَابَ)؛ تا عذاب را خوب بچشند، آن‌هایی که در دنیا به قول خودشان با عزت، تکبر و تفاخر و گناه معصیت زندگی کردند خطاب می‌آید:

(ذُقْ إِنَّكَ أَنْتَ الْعَزِيزُ الْكَرِيمُ)

(به او گفته مي‌شود:) بچش که (به پندار خود) بسيار قدرتمند و محترم بودي!

سوره دخان (44): آیه 49

 تو که با عزت در دنیا زندگی می‌کردی، بیا برو داشتی، مقام و منصب داشتی، مال و منال داشتی و با عزت زندگی کردی، حالا ذلت را هم ببین! پناه می‌بریم به خدا، پناه می‌بریم به خدا، پناه می‌بریم به خدای عالم!

مجری:

 ان شاءالله بتوانیم خودمان را حفظ کنیم، بالاخره شرایطی که در ان هستیم و الان الحمدلله پای این برنامه عزیزان نشستند، و این حالات حقجویی و حق طلبی را ان شاءالله حفظ کنند که سرانجام شان در همین تفکری هست که منجر خواهد شد به اینکه چه راهی را بپیمایند.

حضرت استاد قبل از این‌که بخواهیم سوال بعدی را از محضرتان بپرسیم حضرتعالی یک اشاره‌ای کردید به این روایتی که: «مَنْ بَاتَ لَيْلَةً لَا يَعْرِفُ فِيهَا إِمَامَهُ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً»؛ آن را از کتب شیعه بیان فرمودید؛ چون بینندگان هم خیلی وقت ها تقاضا می‌کردند، هر کدام از آن مباحث را که مطرح کردیم بخواهیم در خود کتب شیعه هم بررسی کنیم الان فکر کنم پرونده «من مات بلا امام مات میتة جاهلیة»، از کتب اهل سنت دارد بسته می‌شود، اگر لطف بفرمایید این حدیث را در منابع شیعی هم ببینیم استفاده می‌کنیم!

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

خیلی از عزیزان قبلا هم تقاضا کرده بودند حتی یکی دو هفته قبل هم درخواست داشتند روایاتی که از اهل سنت نقل می‌کنید از کتب شیعه هم بیان بشود، به این‌ها حق می‌دهیم؛ شاید با نقل از کتب اهل سنت برای بعضی‌ها آرامش نیاید.

یا توجیهاتی که آنها می‌کنند این توجیهات برای شیعه قابل قبول نباشد؛ ولی اگر در کتب شیعه بود برای این‌ها اطمینان بیشتری حاصل می‌شود.

 در این موضوع روایت زیاد داریم، شاید نزدیک پنجاه و خورده‌ای روایت در کتب شیعه داریم، پنجاه شش تا پنجاه و هفت روایت در ذیل «من مات بلا امام» داشته باشیم، ان شاءالله خدا توفیق مان بدهد «دانشنامه امامت و ولایت» را چاپ کنیم یک جلد چهارصد تا پانصد صفحه‌ای مخصوص حدیث «من مات بلا امام مات میتة الجاهلیه» خواهد شد.

در کتاب «کافی شریف، مرحوم کلینی - متوفای ۳۲۹» جلد اول صفحه ۳۷۱ روایت صحیح است

«عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ النُّعْمَانِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مَرْوَانَ عَنْ فُضَيْلِ بْنِ يَسَارٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ (علیه السلام) يَقُولُ مَنْ مَاتَ وَ لَيْسَ لَهُ إِمَامٌ فَمِيتَتُهُ مِيتَةُ جَاهِلِيَّةٍ وَ مَنْ مَاتَ وَ هُوَ عَارِفٌ لِإِمَامِهِ لَمْ يَضُرَّهُ تَقَدَّمَ هَذَا الْأَمْرُ أَوْ تَأَخَّرَ وَ مَنْ مَاتَ وَ هُوَ عَارِفٌ لِإِمَامِهِ كَانَ كَمَنْ هُوَ مَعَ الْقَائِمِ فِي فُسْطَاطِهِ.»

الكافي (ط - الإسلامية)، نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الاسلامیة، ج1، ص371 و 372، ح5

... «فضیل» می‌گوید از امام باقر (سلام الله علیه) شنیدم «مَنْ مَاتَ وَ لَيْسَ لَهُ إِمَامٌ فَمِيتَتُهُ مِيتَةُ جَاهِلِيَّةٍ»؛ هر کس بمیرد و امامی نداشته باشد مرگش مرگ جاهلی است.

«وَ مَنْ مَاتَ وَ هُوَ عَارِفٌ لِإِمَامِهِ لَمْ يَضُرَّهُ تَقَدَّمَ هَذَا الْأَمْرُ أَوْ تَأَخَّرَ»؛ هر کس بمیرد امامش را بشناسد این‌که امر ظهور به وقوع بپیوندد یا به وقوع نپیوند ضرر به او نمی‌زند.

 خیلی جالب است می‌گوید کسانی که در انتظار حضرت ولی عصر هستند، اگر زمان ظهور را درک نکردند؛ ولی امامشان را می‌شناسند و آگاهی دارند می‌گوید عدم درک محضر امام ضرری به ایمان ان‌ها نمی‌زند. «وَ مَنْ مَاتَ وَ هُوَ عَارِفٌ لِإِمَامِهِ» هر کس بمیرد عارف به امامش باشد، این عارف به امام مراحلی دارد مرحله ابتدایی و آغازینش این است که معتقد باشیم حضرت ولی عصر حضرت مهدی (ارواحنا لتراب مقدمه الفداء) دوازدهمین خلیفه رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) است!

 همان خلفای اثنی عشری که در کتب اهل سنت آمده و بیش از دویست، سیصد تا روایت در رابطه با اسامی ائمه داریم که از ناحیه رسول اکرم، امیرالمؤمنین، صدیقه طاهره تا آقا امام عسکری (سلام الله علیه) بیان شده است.

می‌گوید اگر کسی عارف به امامش باشد؛ یعنی همین اندازه بداند که حضرت مهدی (ارواحنا فداه) به دنیا آمده و در پس پرده غیبت است و مشرف به عالم هستی است و او امام حق و حجت الهی است این مرتبه نازل، نازلش است.

یک مقدار که بالاتر باشد این امام واسطه فیض بین خالق و مخلوق است و هر فیضی که می‌رسد از کانال حضرت ولی عصر (ارواحنا لتراب مقدمه الفداء) می‌رسد، هرچه از اعمال هم انجام می‌شود از کانال حضرت ولی عصر به طرف الله صعود می‌کند، هم در سیر نزولی و هم در سیر صعودی واسطه فیض آقا حضرت مهدی (ارواحنا لتراب مقدمه الفداء) است.

 بالاتر از او هم انسان بداند که روح عالم هستی، قلب عالم هستی، وجود مقدس حضرت ولی عصر (ارواحنا لتراب مقدمه الفداء) است. اگر کسی عارف به امامش باشد از دنیا برود، گویا با حضرت مهدی (ارواحنا فداه) در درون خیمه حضرت، در جوار حضرت، در محضر حضرت، و در حضور حضرت بوده است.

 در کتاب «محاسن مرحوم برقی - متوفی ۲۷۴» است در جلد اول صفحه 155باز «فضیل ابن یسار» است که از امام باقر (سلام الله علیه) نقل می‌کند: «مَنْ مَاتَ وَ لَيْسَ لَهُ إِمَامٌ فَمَوْتُهُ مِيتَةٌ جَاهِلِيَّةٌ»

«عَنْهُ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ النُّعْمَانِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مَرْوَانَ عَنِ الْفُضَيْلِ بْنِ يَسَارٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ (علیه السلام) يَقُولُ مَنْ مَاتَ وَ لَيْسَ لَهُ إِمَامٌ فَمَوْتُهُ مِيتَةٌ جَاهِلِيَّةٌ وَ لَا يُعْذَرُ النَّاسُ حَتَّى يَعْرِفُوا إِمَامَهُمْ وَ مَنْ مَاتَ وَ هُوَ عَارِفٌ لِإِمَامِهِ لَا يَضُرُّهُ تَقَدُّمُ هَذَا الْأَمْرُ أَوْ تَأَخُّرُهُ وَ مَنْ مَاتَ عَارِفاً لِإِمَامِهِ كَانَ كَمَنْ هُوَ مَعَ الْقَائِمِ فِي فُسْطَاطِه‏»

المحاسن؛ نویسنده: برقى، احمد بن محمد بن خالد، محقق / مصحح: محدث، جلال الدين‏، ناشر: دار الكتب الإسلامية، ج1، ص155

ذیلش همین است فقط یک فرازی هم دارد، بعداً هم عرض خواهیم کرد: «وَ لَا يُعْذَرُ النَّاسُ حَتَّى يَعْرِفُوا إِمَامَهُمْ»؛ مردم در معرفت امام هیچ عذری نمی‌توانند داشته باشند؛ یعنی بحث شناخت امام و تبعیت از امام یک امر عقلی و وجدانی است.

 اصلاً روایتی هم نداشته باشیم، همان مناظره که «مرحوم هشام ابن حکم» با آن مرد ابازی و خارجی داشت، امروز اگربخواهیم به احکام الهی عمل کنیم یا باید رسول اکرم باشد که از وحی مطالب را می‌گیرد به ما می‌دهد، یا کسی باشد که قائم مقام رسول اکرم باشد هیچ خطا، هیچ نسیان و سهوی از او سر نزند. در غیر این صورت شریعت اسلامی در خطره است.

 یعنی مسائلی پیش می‌آید این فردی که برای ما احکام بیان می‌کند معصوم نباشد اشتباهی مطلب ضد شریعت را به عنوان شریعت به مردم بیان کند، این خلاف سنت الهی و خلاف بعثت انبیا است.

وقتی مناظره «هشام» با آن مرد ابازی پایان می‌پذیرد «هارون الرشید» می‌گوید زبان و مناظره این مرد از صد هزار شمشیر برای ما خطرناک‌تر است؛ چون می‌داند آن امامی که می‌تواند معصوم باشد، بیانگر احکام الهی باشد و هیچ اشتباهی، سهوی، نسیانی، خطایی از او صورت نگیرد جز اهل بیت عصمت و طهارت که قرین قرآن هستند.

«إني تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ من بَعْدِي كِتَابَ اللَّهِ عز وجل وَعِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي وَإِنَّهُمَا لَنْ يَتَفَرَّقَا حتى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ»

المعجم الكبير؛ اسم المؤلف: سليمان بن أحمد بن أيوب أبو القاسم الطبراني الوفاة: 360، دار النشر: مكتبة الزهراء - الموصل - 1404 - 1983، الطبعة: الثانية، تحقيق: حمدي بن عبدالمجيد السلفي، ج5، ص154، ح4922

غیر از آن‌ها هیچ کسی نیست، و این‌هایی که مدعی امامت و خلافت هستند امثال «هارون الرشید» و قبل از و بعد از او از این موضوع بهره‌ای ندارند.

 لذا تصمیم می‌گیرد که «هشام» را به قتل برساند که آن وزیرش سریع او را فراری می‌دهد!

روایت دیگر باز در کتاب «کافی شریف» جلد اول صفحه ۲۳۶ است.

«عَنْ عَبْدِ الْأَعْلَى قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) عَنْ قَوْلِ الْعَامَّةِ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص قَالَ مَنْ مَاتَ وَ لَيْسَ لَهُ إِمَامٌ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّة»

الكافي ( ط- الإسلامية)؛ نويسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق‏؛ محقق / مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد؛ ناشر: دار الكتب الإسلامية، تهران‏: 1407 ق‏، ج1، ص 378، ح2

«عبدالاعلی» می‌گوید از امام صادق سوال کردم «عن قول العامه» از اینکه اهل سنت از پیغمبر روایت نقل می‌کنند؛ یعنی معلوم می‌شود که این برای مردم فرهنگ شده بود «من مات و لیس له امام مات میتة جاهلیة» این که اهل سنت نقل می‌کنند می‌گویند هر کس بمیرد و امامی نداشته باشد، مرگش مرگ جاهلی است آیا درست است؟

«فَقَالَ الْحَقُّ وَ اللَّهِ»

قسم به خدا حق است؛ یعنی هر کس بدون امام بمیرد، مرگش مرگ جاهلی جاهلی است.

روایت خیلی مفصل است بعد می‌گوید:

«قُلْتُ فَإِنَّ إِمَاماً هَلَكَ وَ رَجُلٌ بِخُرَاسَانَ لَا يَعْلَمُ مَنْ وَصِيُّهُ لَمْ يَسَعْهُ ذَلِكَ»

می‌گوید ما در «مدینه» هستیم و کسی در خراسان است، امامش از دنیا برود و نداند وصی امام چه کسی است، وظیفه‌اش چیست، اگر بمیرد مرگش مرگ جاهلی است؟ حضرت می‌فرماید:

«لَا يَسَعُهُ إِنَّ الْإِمَامَ إِذَا هَلَكَ وَقَعَتْ حُجَّةُ وَصِيِّهِ عَلَى مَنْ هُوَ مَعَهُ فِي الْبَلَدِ وَ حَقُّ النَّفْرِ عَلَى مَنْ لَيْسَ بِحَضْرَتِهِ إِذَا بَلَغَهُمْ»

مردمی که خارج از «مدینه» هستند «مدینه تا خراسان» خیلی راه است، می‌گوید وقتی شنیدند امام حق از دنیا رفته است، برای این‌ها واجب هست افرادی را بفرستند ببینند وصی آن امام به حقی که از دنیا رفته چه کسی است.

 وقتی آقا امام صادق از دنیا رفت، خبر شهادت امام صادق در «کوفه» پیچید با اینکه امثال «زراره» تربیت شده مکتب امام صادق هستند حضرت می‌فرماید:

«رَحِمَ اللَّهُ زُرَارَةَ بْنَ أَعْيَنَ لَوْ لَا زُرَارَةُ لَانْدَرَسَتْ آثَارُ النُّبُوَّةِ أَحَادِيثُ أَبِي (علیه السلام)»

الإختصاص‏؛ نويسنده: مفيد محمد بن محمد (تاريخ وفات مؤلف: 413 ق‏)، محقق / مصحح: غفارى، على اكبر و محرمى زرندى، محمود، ناشر: الموتمر العالمى لالفية الشيخ المفيد، ايران- قم: ‏1413 ق‏، ص 66

«رَحِمَ اللَّهُ زُرَارَةَ بْنَ أَعْيَنَ- لَوْ لَا زُرَارَةُ وَ نُظَرَاؤُهُ لَانْدَرَسَتْ أَحَادِيثُ أَبِي (علیه السلام)»

تفصيل وسائل الشيعة إلى تحصيل مسائل الشريعة؛ شيخ حر عاملى، محمد بن حسن، ناشر: مؤسسة آل البيت عليهم السلام، محقق/ مصحح: مؤسسة آل البيت عليهم السلام، ج27، ص144

اگر «زراره» و امثال او نبودند احادیث پدرم امام باقر نابود می‌شد؛ ولی برای اینکه برای مردم درس باشد «زراره» فرزندش را به «مدینه» می‌فرستد تا ببیند جانشین آقا امام صادق جانشین چه کسی است!

در اینجا من این مطلب را داخل پرانتز عرض کنم بعضی از وهابی‌هایی که در شبکه‌های شیطانی وهابیشان مطرح می‌کنند می‌گویند اگر مشخص بود چرا «زراره» نمی‌دانست و دنبال تحقیق است؟ «زراره» دنبال این است که برای مردم بفهماند در ذیلش هم یک چیزی جعل کردند و این جعل هم عمدتاً از ناحیه «زیدی‌ها» بوده است؛ چون آن زمان این‌ها از یک اقتدار خاصی برخوردار بودند، مثل وهابی های امروز شبهات زیادی علیه شیعه دوازده امامی مطرح می‌کردند!

ائمه (علیهم السلام» جواب زیدی‌ها را می‌دادند، در زمان «مرحوم شیخ مفید، شیخ صدوق» و... خیلی از شبهاتی که امروز وهابی‌ها مطرح می‌کنند برگرفته از زیدی‌های آن زمان است.

 بعد جالب است می‌گوید پسر «زراره» به «مدینه» رفت قبل از اینکه خبر بیاورد «زراره» از دنیا رفت و قبل از مرگش قرآن را به دست گرفت گفت خدایا پسرم که نیامد من بدانم وصی امام صادق چه کسی است، هرچه در این قرآن امامی معین کرده‌ای من معتقد به آن امام هستم.

 ولی می‌گویند آدم دروغگو کم حافظه است امام صادق (سلام الله علیه) سال ۱۴۸ شهید شده «زراره» سال ۱۵۰ از دنیا رفته است که سال تناثر النجوم می‌گویند «زراره، محمد ابن مسلم و...» از دنیا رفتند؛ یعنی ده – پانزده تا از فحول شیعه سال ۱۵۰ از دنیا رفتند، سال ریزش ستاره ها شهرت گرفته است، دو سال بعد از شهادت امام صادق از دنیا رفته است.

افرادی که این روایت‌ها را جعل می‌کنند اولاً بر این‌که قسمت اول روایت هم زیر سوال می‌رود و ثانیاً دو سال فاصله از میان شهادت آقا امام صادق (سلام الله علیه) و وفات «زراره» است یعنی دو سال طول کشید تا پسر «زراره» بین «کوفه تا مدینه» را بپیماید نتوانست برسد!!

بعضی از افراد که مدعی تشیع هستند به شیعه می‌رسند می‌گویند شیعه هستیم به سنی می‌رسند می‌گویند سنی هستیم، به وهابی می‌رسند می‌گویند با شما هم عقیده هستیم؛ خیلی عجیب است واقعاً آدم نمی‌داند با این‌ها چه کار کند.

سنی با سنی بودنش می‌آید تکلیف ما در برابر او کاملاً روشن است عقیده‌اش مشخص است. وهابی هم کاملاً موضعش برای ما مشخص است. شیعه هم که کاملاً مشخص است.

اما این‌هایی که هر روز به رنگی در می‌آیند و در هر لباسی و در هر فرصتی به یک لباسی در می‌آیند این‌ها خیلی خطرناک هستند. مناظره‌ای که سال ۹۲ با آقای «مصطفی طباطبایی» داشتیم هرچه سوال می‌کردیم عین یک بچه شیعه جواب می‌داد. گفتم خدایا این چیزهایی که ایشان نوشته‌ است و این دست خط ایشان است چیز دیگر نشان می‌دهد.

 من به ایشان گفتم یازده مورد دست خط شما موجود است که تو به حضرت ولی عصر رکیک‌ترین توهین ها را کردی، گفت این‌ها مال قبل از انقلاب بوده است. من گفتم اگر قبل از انقلاب بوده کسی از شیعه اگر به امام زمان اهانت کند مرتد است و مرتد فطری توبه‌اش پذیرفته نیست و موجب قتل است زنش هم باید از او بدون طلاق جدا بشود. اموالش را هم باید وراثش در حال حیاتش تقسیم کنند.

حکم یک شیعه‌ای که مرتد بشه ضرورت از ضروریات دینی را انکار کند حکمش این است، فرق نمی‌کند که شما قبل از انقلاب این دست خط را نوشتی یا بعد از انقلاب نوشتی این دستخط شما است. گفت به من یک چیزایی نسبت می‌دهند، گفتم نسبت می‌دهند را نمی‌دانم این دست خط شما است نسبت نیست، این عبارت‌های شما است.

مجری:

چون حضرتعالی را دیده مصداق همان آیه:

(وَإِذَا لَقُوا الَّذِينَ آمَنُوا قَالُوا آمَنَّا وَإِذَا خَلَوْا إِلَى شَياطِينِهِمْ قَالُوا إِنَّا مَعَكُمْ إِنَّمَا نَحْنُ مُسْتَهْزِئُونَ)

و هنگامي که افراد باايمان را ملاقات مي‌کنند، و مي‌گويند: «ما ايمان آورده‌ايم!» (ولي) هنگامي که با شيطانهاي خود خلوت مي‌کنند، مي‌گويند: «ما با شمائيم! ما فقط (آنها را) مسخره مي‌کنيم!»

سوره بقره (2): آیه 14

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

جالب است، عزیزمان جناب حاج آقای «یزدانی» رساله دکترای شان در رابطه با نقد افکار همین «طباطبایی» است و خوب کار کرده دست‌شان درد نکند، از ایشان تشکر می‌کنیم و دعا می‌کنیم.

 ایشان (طباطبایی) کتاب‌هایی که نوشته خیلی جالب است یک کتابی نوشته و منتشر کرده، تمام عقاید وهابیت را مطرح کرده است، توسل شرک است، زیارت قبور بت پرستی است کسانی که از قبور ائمه حاجت می‌خواهند این‌ها شرک‌شان از شرک بت پرست‌ها هم قوی‌تر است.

 دوباره همین کتاب را بعد از چند سال یک تجدید چاپ کرده، این مطالبش را تغییر داده وقتی به شیعه می‌رسد چاپ دومش را نشان می‌دهد، وقتی به سنی و وهابی می‌رسد چاپ اولش را نشان می‌دهد این یک روشی است که این‌ها دارند.

واقعاً نمی‌دانیم چه کار باید کرد و این یک معضل شده است؛ در خیلی از موارد وقتی یک شیعه‌ای که هیچ خبر ندارد کتابش را می‌خواند یا او کتابش را نشان می‌دهد طرف می‌گوید این آقا تمام عقیده شیعه را دارد.

وقتی با یک سنی و یا وهابی مطرح می‌کند می‌گویند به به چه آدم خوبی است این عین عقیده ما را دارد. این یکی از روش‌های است که این‌ها دارند من خواستم عزیزان بدانند، این‌ها حالت منافقانه دارند.

 مثل «ابن تیمیه» که یک جا نسبت به امیرالمومنین جسارت و بی‌حیایی می‌کند و یک جای دیگر تجلیل می‌کند این روشی است که نواصب بعضی هایشان برای این‌که بتوانند راه گریزی برای خودشان بگذارند از این روش استفاده می‌کنند.

ان شاءالله اگر یک وقت فرصت بشود تناقض‌هایی که «ابن تیمیه» در رابطه با حضرت امیر، صدیقه طاهره و ائمه (علیهم السلام ) دارد این‌ها را کنار هم می‌‌گذاریم، الان وهابی‌ها در شبکه‌هایشان فقط همان عبارت‌هایی که «ابن تیمیه» از امیرالمومنین مدح کرده را می آورند مخاطبین که می‌بینند می‌گویند «ابن تیمیه» آدم خیلی خوبی است و حرف‌های خوبی زده است و نسبت به حضرت علی ارادت دارد؛ ولی آن حرف‌هایی که نسبت به حضرت امیر جسارت می‌کند و حتی می‌گوید قاتل علی اعبد الناس؛ عابدترین انسان‌ها بوده است را نمی‌آورند.

 همچنین «ابن تیمیه» می‌گوید اکثر صحابه و تابعین: «كانوا يبغضونه و يسبونه و يقاتلونه»

«و لم يكن كذلك علي فان كثيرا من الصحابة و التابعين كانوا يبغضونه و يسبونه و يقاتلونه»

منهاج السنة النبوية؛ اسم المؤلف: أحمد بن عبد الحليم بن تيمية الحراني أبو العباس الوفاة: 728، دار النشر: مؤسسة قرطبة - 1406، الطبعة: الأولى، تحقيق: د. محمد رشاد سالم، ج7، ص137

بسیاری از صحابه و تابعین علی را سب می‌کردند بغض علی را داشتند با علی جنگ می‌جنگیدند اینها را مطرح نمی‌کنند. از آن طرف هم می‌بینیم بعضی از دوستان هم فقط این قسمت‌های اهانت‌ها را نقل می‌کنند، اون‌ها را نقل نمی‌کنند، بهترین راه این است می‌خواهیم مطرح کنیم هم ناصبی بودن این را مطرح کنیم و تثبیت کنیم و هم منافق بودنش را مطرح بکنیم.

 نفاقش را مطرح کنیم یک جا جسارت می‌کند یک جا مدح می‌کند، این وقتی موضعش روشن بشود دیگر مخاطب کاملاً تشخیص می‌دهد قضیه چه است. این روایت را مرحوم «مجلسی در مرآة العقول» جلد چهارم صفحه ۲۲۹ آورده می‌گوید صحیح است. آقای «محمد تقی مجلسی (رضوان الله تعالی علیه) در کتاب «روضه المتقین» در جلد سیزدهم صفحه ۱۸۹ روایت عبدالاعلی را می‌گوید:

«و في الصحيح، عن حماد، عن عبد الأعلى‏»

روضة المتقين في شرح من لا يحضره الفقيه (ط - القديمة)؛ مجلسى، محمدتقى بن مقصود على، محقق/ مصحح: موسوى كرمانى، حسين و اشتهاردى على پناه‏، ناشر: مؤسسه فرهنگى اسلامى كوشانبور، ج13، ص189

روایت دیگر «مرحوم کلینی» در جلد اول «کافی» صفحه ۲ ۳ ۴ بابی دارد باب ۱۴۴ چاپ بیروت:

«بَابُ مَنْ مَاتَ وَ لَيْسَ لَهُ إِمَامٌ مِنْ أَئِمَّةِ الْهُدَى وَ هُوَ مِنَ الْبَابِ الْأَوَّل‏»

همان بابی که قبلاً بوده است.

«عَنِ الْفُضَيْلِ بْنِ يَسَارٍ قَالَ: ابْتَدَأَنَا أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) يَوْماً وَ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه واله وسلم)»

 بعد «فضیل ابن یسار» می‌گوید خودمان یک روزی ابتدا از آقا امام صادق (سلام الله علیه) سوال کردیم یابن رسول الله پیغمبر اکرم فرمود:

«مَنْ مَاتَ وَ لَيْسَ عَلَيْهِ إِمَامٌ فَمِيتَتُهُ مِيتَةٌ جَاهِلِيَّةٌ فَقُلْتُ قَالَ ذَلِكَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه واله وسلم) فَقَالَ إِي وَ اللَّهِ قَدْ قَالَ قُلْتُ فَكُلُّ مَنْ مَاتَ وَ لَيْسَ لَهُ إِمَامٌ فَمِيتَتُهُ مِيتَةٌ جَاهِلِيَّةٌ قَالَ نَعَمْ.»

الكافي (ط - الإسلامية)، نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الاسلامیة، ج1، ص376، ح1

«مَنْ مَاتَ وَ لَيْسَ عَلَيْهِ إِمَامٌ فَمِيتَتُهُ مِيتَةٌ جَاهِلِيَّةٌ فَقُلْتُ قَالَ ذَلِكَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه واله وسلم)»؛ این را فرموده است حضرت فرمود: «إِي وَ اللَّهِ» بله به خدا قسم، «قَدْ قَالَ قُلْتُ فَكُلُّ مَنْ مَاتَ وَ لَيْسَ لَهُ إِمَامٌ فَمِيتَتُهُ مِيتَةٌ جَاهِلِيَّةٌ قَالَ نَعَمْ» آقا جان هر کس بدون امام از دنیا برود، مرگش مرگ جاهلی است؟ فرمود بله.

 روایت بعدی از «ابن ابی یعفور» است

«عَنِ ابْنِ أَبِي يَعْفُورٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) عَنْ قَوْلِ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه واله وسلم) مَنْ مَاتَ وَ لَيْسَ لَهُ إِمَامٌ فَمِيتَتُهُ مِيتَةٌ جَاهِلِيَّةٌ قَالَ قُلْتُ مِيتَةُ كُفْرٍ قَالَ مِيتَةُ ضَلَالٍ قُلْتُ فَمَنْ مَاتَ الْيَوْمَ وَ لَيْسَ لَهُ إِمَامٌ فَمِيتَتُهُ مِيتَةٌ جَاهِلِيَّةٌ فَقَالَ نَعَمْ.»

الكافي (ط - الإسلامية)، نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الاسلامیة، ج1، ص376، ح2

«مِيتَةُ كُفْرٍ»، آیا این مرگش مرگ کفر است؟ «قَالَ مِيتَةُ ضَلَالٍ» مرگ ضلالت و گمراهی است.

ان شاءالله در رابطه با این که مراد از «من مات میتة الجاهلیة»، چه است آن‌جا روایات متعدد داریم که مسئله کاملاً واضح و روشن است.

 مرحوم «ملا صالح مازندرانی» در «شرح کافی» خودش می‌گوید:

«هذا الحديث متّفق عليه بين الامّة و لهم تأويلات ركيكة فاسدة بينا فسادها فى شرح كتاب الحجة (عليكم بالطاعة)»

شرح الكافي-الأصول و الروضة (للمولى صالح المازندراني)؛ مازندرانى، محمد صالح بن احمد، محقق / مصحح: شعرانى، ابوالحسن‏، ناشر: المكتبة الإسلامية، ج5، ص172

این روایت متفق علیه بین امت شیعه و سنی «و لهم تأويلات ركيكة فاسدة بينا فسادها فى شرح كتاب الحجة» بعضی از علما یک تأویلات رکیک و فاسدی دارند که در «کتاب الحجه» فساد این تأویلات رکیک را بیان کردیم!

 این در حقیقت یک نگاه اجمالی به کتب شیعه در رابطه با حدیث شریف «من مات بلا امام مات میتة الجاهلیة» بود.

مجری:

بسیار عالی، حضرت استاد خیلی لطف فرمودید، الحمدلله آن بینندگانی هم که پیگیر بودند تا از منابع خود شیعه بخواهند این روایات را ببینند، الحمدلله به برکت وجود نازنین حضرت استاد این توفیق نصیب ما شد تا بتوانیم این مدارک را هم ببینیم آن عزیزان هم از همین‌ها استفاده بکنند!

(میان برنامه)

مجری:

عرض سلام مجدد خدمت شما بینندگان عزیز و ارجمند شبکه جهانی حضرت ولی عصر (عج الله تعالی فرجه الشریف)!

الحمدلله تا این لحظه از برنامه همراه ما بودید و پیگیری کردید بحثی را که تحت عنوان مرگ جاهلی که در زمان اسلام واقع می‌شود آغاز کرده بودیم آن مرگ در صورتی است که انسان معرفت به امام زمان خودش نداشته باشد.

در حقیقت دو تا از تعابیر را بررسی کردیم «من مات بلا امام» و همان تعبیری که می‌گفت «من مات ولیس فی عنقه بیعة» هر دو تای این‌ها حکمش «مات میتة الجاهلیة» بود.

اما تعبیر دیگری را که حضرت استاد زیاد می‌شنویم بارها و بارها آن را شنیدیم که «من مات ولم یعرف امام زمانه» حضرتعالی هم به مناسبت‌هایی بعضا جسته و گریخته به آن مطلب اشاره می‌فرمودید؛ اما اگر بشود به صورت منسجم آن را در کتب اهل سنت دید این عبارت «من مات ولم یعرف امام زمانه مات میتة الجاهلیه» به نظرم بحث را یک انسجام خاصی می‌بخشد و استفاده می‌کنیم!

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

من قبل از اینکه فرمایش حضرتعالی را جواب بدهم این نکته را لازم است عرض کنم بحثی که داریم

«وتفترق أمتي على ثلاث وسبعين ملة كلها في النار إلا ملة واحدة»

المستدرك على الصحيحين؛ اسم المؤلف: محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاكم النيسابوري الوفاة: 405 هـ، دار النشر: دار الكتب العلمية - بيروت - 1411هـ - 1990م، الطبعة: الأولى، تحقيق: مصطفى عبد القادر عطا، ج1، ص218، ح 443

امت من به ۷۳ فرقه تقسیم می‌شود ۷۲ فرقه در آتش هستند و یک فرقه در بهشت.

یا این روایت: «من مات بلا امام مات میتة الجاهلیة»

 «من مَاتَ بِغَيْرِ إِمَامٍ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً»

مسند الإمام أحمد بن حنبل؛ اسم المؤلف: أحمد بن حنبل أبو عبدالله الشيباني الوفاة:241، دار النشر: مؤسسة قرطبة – مصر، ج4، ص96، ح16922

شیعه و سنی نقل کرده، این را شاید بعضی از این شبکه‌های شیطانی وهابی بگویند شما با این کار تمام اهل سنت را تکفیر کردید، نه اصلا بحث تکفیر نیست اولاً روایت را از منابع شیعه و سنی نقل کردیم، اگر برای کسی امامت حضرت امیر (سلام الله علیه) و امامت ائمه (علیهم السلام) با دلیل ثابت شود و بعد از اثباتش انکار کند قطعاً کافر در او شکی نیست.

فرق نمی‌کند این شخص شیعه باشد، سنی باشد، وهابی باشد، مسیحی باشد، یا یهودی باشد؛ یعنی وقتی ثابت شد که توسط رسول اکرم امامت امیرالمومنین و یازده فرزندش ثابت است.

 روایات متعدد داریم قبلا هم آوردیم و «جحد» امامت ائمه را جحد کند، جحد یعنی انکار عن علم

(وَجَحَدُوا بِهَا وَاسْتَيقَنَتْهَا أَنْفُسُهُمْ)

و آن را از روي ظلم و سرکشي انکار کردند.

سوره نمل (28): آیه 14

قوم فرعون به حقانیت حضرت موسی یقین داشتند؛ ولی با اینکه یقین داشتند نبوت حضرت موسی را انکار کردند این کاملاً مشخص است؛ ولی آن دسته از افراد که به این یقین نرسیدند، در آن مورد هم روایات متعدد داریم شاید بالای چهل تا روایت باشد که اگر اهل سنت یا حتی وهابی، مسیحی حق برایش روشن نشده، ولی عداوت اهل بیت را ندارند، نسبت به اهل بیت جسارت نمی‌کنند این‌ها وارد بهشت خواهند شد.

روایات در این زمینه زیاد داریم من فقط یکی دو تا را بگویم تا این قضیه برای عزیزان روشن بشود که این مسئله، یک مسئله کوچکی نیست.

روایت را از جلد ۸ «مرآة العقول» نقل می‌کنم با اینکه می‌گوید حدیث دهم حسن کالصحیح.

«وَ حَفْصِ بْنِ الْبَخْتَرِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) قَالَ»

«حفص بختری» است می‌گوید خدمت امام صادق (سلام الله علیه) رسیدم فرمود:

«إِنَّ الرَّجُلَ لَيُحِبُّكُمْ وَ مَا يَعْرِفُ مَا أَنْتُمْ عَلَيْهِ فَيُدْخِلُهُ اللَّهُ الْجَنَّةَ بِحُبِّكُمْ وَ إِنَّ الرَّجُلَ لَيُبْغِضُكُمْ وَ مَا يَعْرِفُ مَا أَنْتُمْ عَلَيْهِ فَيُدْخِلُهُ اللَّهُ بِبُغْضِكُمُ النَّارَ»

الكافي (ط - الإسلامية)، نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الاسلامیة، ج2، ص126، بَابُ الْحُبِّ فِي اللَّهِ وَ الْبُغْضِ فِي اللَّه‏، ح10

یک فردی از اهل سنت شما را دوست دارد و اعتقادات شما را هم نمی‌شناسد؛ یعنی به امامت ائمه عقیده ندارد، خدای عالم این‌ها را وارد بهشت خواهد کرد! در آن هیچ شک شبهه‌ای نیست!

همچنین در کتاب «کافی شریف»، جلد 8، صفحه ۱۶۸ روایتی است:

«عَنِ الصَّبَّاحِ بْنِ سَيَابَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) قَالَ: إِنَّ الرَّجُلَ لَيُحِبُّكُمْ وَ مَا يَدْرِي مَا تَقُولُونَ فَيُدْخِلُهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ الْجَنَّةَ وَ إِنَّ الرَّجُلَ لَيُبْغِضُكُمْ وَ مَا يَدْرِي مَا تَقُولُونَ فَيُدْخِلُهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ النَّارَ وَ إِنَّ الرَّجُلَ مِنْكُمْ لَتُمْلَأُ صَحِيفَتُهُ مِنْ غَيْرِ عَمَلٍ قُلْتُ وَ كَيْفَ يَكُونُ ذَلِكَ قَالَ يَمُرُّ بِالْقَوْمِ يَنَالُونَ مِنَّا فَإِذَا رَأَوْهُ قَالَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ كُفُّوا فَإِنَّ هَذَا الرَّجُلَ مِنْ شِيعَتِهِمْ وَ يَمُرُّ بِهِمُ الرَّجُلُ مِنْ شِيعَتِنَا فَيَهْمِزُونَهُ وَ يَقُولُونَ فِيهِ فَيَكْتُبُ اللَّهُ لَهُ بِذَلِكَ حَسَنَاتٍ حَتَّى يَمْلَأَ صَحِيفَتَهُ مِنْ غَيْرِ عَمَلٍ.»

الكافي (ط - الإسلامية)، نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الاسلامیة، ج8، ص315،

صباح ابن سبابه از امام صادق (سلام الله علیه) نقل می‌کند می‌گوید فردی است که شما شیعیان را دوست دارد عموم اهل سنتی که در داخل کشور داریم شیعه سنی با هم رفاقت دارند، همدیگر را دوست دارند زن شیعه هست همسرشان سنی است یا به عکس، دو برادر هستند یکی شیعه است و دیگری سنی است دارند زندگی مسالمت آمیز می‌کنند همدیگر را دوست دارند، و آن جوان شیعه عقیده سنی را ندارد و این سنی هم عقیده شیعه را ندارد.

 می‌گوید: «وَ مَا يَدْرِي مَا تَقُولُونَ»؛ اصلا نمی‌داند شما چه می‌گویید، عقیده شما چه است. «فَيُدْخِلُهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ الْجَنَّةَ»؛ خدای عالم این شخص را وارد بهشت خواهد کرد.

در بعضی از روایات داریم شرطش این است که نصب و عداوت اهل بیت را نداشته باشند. عداوت اهل بیت باشد اگر اعمال یک صد و بیست و چهار هزار پیغمبر را هم کسی داشته باشد با عداوت و بغض اهل بیت بمیرد روی بهشت را مطلقا نخواهد دید هرکس می‌خواهد باشد.

 (نستجیر بالله) شیعه باشد، سنی باشد، وهابی باشد، مسیحی باشد، یهودی باشد بغض، عداوت و کینه اهل بیت خاصیتش قطعی وارد آتش شدن در آتش است. اگر نصب و عداوت ندارد، اما معتقد هم نیست برایش طبق فرمایشات آیت‌الله ‌العظمی «خویی» از ادله شرعیه ثابت نشده است که پیغمبر امیرالمؤمنین را برای امامت نصب کرده است.

 این‌که امامت علی ما جاء به النبی است، حالا یا به تقلید از علما یا به تقلید از پدران فرمایش آقای خویی است می‌گوید همچین فردی را نه تکفیر می‌کنیم نه می‌گوییم این آقا وارد بهشت نخواهد شد!

 عزیزان این را داشته باشند چند بار هم تکرار کردیم، روایاتش را امشب یکی دو تا آوردیم شاید در مناسبتی کل این روایات را مطرح کنیم، اینکه بعضی از علما حرفی زدن الان در شبکه‌های وهابی مستمسک شده که ما من عالم شیعی الا یعتقد بکفر اهل السنة باطنا، این حرف، حرف بی اساس و کاملا مخالف بیش از چهل روایت از ائمه (علیهم السلام) است.

همه روایات هم ضعیف باشند اگر متواتر نگوییم چندین برابر مستفیض است که این قضیه نادرست است.

این‌که بعضی از شبکه‌ها، یا بعضی از آخوندهای سلفی می‌گویند شیعه اهل سنت را تکفیر می‌کند چند تا روایت از «کافی و بحار الانوار» می‌خوانند و یا مطالبی را از بعضی بزرگان نقل می‌کنند و اختلاف بین شیعه سنی راه می‌اندازند، عداوت شیعه را در قلب سنی ایجاد می‌کنند و چه بسا زمینه ‌ساز قتل شیعه را فراهم می‌کنند این با منطق اهل بیت نمی‌سازد، با منطق قرآن هم نمی‌سازد!

 این را خواستم خدمت عزیزان داشته عرض کنم.

مجری:

خیلی ممنون، فرمایش تان بسیار عالی بود استفاده کردیم. عزیزانی که پیگیر برنامه هستند جلسات آینده را هم مشاهده بفرمایند اگر جلسات گذشته با ما نبودند حتما در آرشیو شبکه مطالب را مشاهده کنند ان شاءالله مفید برایشان خواهد بود.

ادامه جلسات هم بالاخره با حضور ذهن بیشتر و توانایی فهم و درک این معارف را به دست می‌آورند که ان ان شاءالله به مسیر حق خداوند آن‌ها را رهنمون کند.

تذکر بسیار به جا و دقیقی بود که حتما باید آن را در زندگی خودمان که خیلی وقت‌ها ممکن است خودمان را در مقام مناظره ببینیم، در مقام توجیه کردن یک سری از انسان‌ها ببینیم که بخواهیم ان‌ها را به راه راست هدایت کنیم نکته‌ای که حضرت استاد فرمودند، نکته بسیار کلیدی است که در نظر داشته باشیم و بتوانیم به آن عمل کنیم!

 اولین تماس آقا «مجتبی» عزیز از «بوشهر» پشت خط ارتباطی هستن سلام علیکم در خدمت تان هستیم بفرمایید.

 قبل از اینکه تماس ایشان وصل بشود یادآوری کنم تمامی بینندگان با شماره های که زیرنویس شده اطلاع داشته باشید در خدمت تان است ان شاءالله تماس بگیرید.

تماس بینندگان برنامه

بیننده: (آقای مجتبی از بوشهر – شیعه)

سلام علیکم و رحمة الله ...من هفته قبل که زنگ زدم، سوال پرسیدم حقیقتش قانع نشدم و می‌خواهم یکبار دیگر استاد «قزوینی» به صورت کامل برایم توضیح بدهند که اگر انحرافات در دین اتفاق افتاد مثلاً آقا آمد گفت دست ببندیم، امام علی نباید بگوید این چه کاری است که تو انجام می‌دهی، این خلاف سنت پیامبر است همین‌طور خیلی از چیزهای دیگر. من حقیقتا از پاسخ این سوال که سری قبل زنگ زدم قانع نشدم.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

آقا «مجتبی» لطفا سوال تان را دوباره بفرمایید متوجه نشدم!

آقای مجتبی:

استاد! درباره انحرافات در دین مثلاً دست بستن که عمر این را آورد، امام علی نرفت به او بگوید این کار اشتباه است و سنت پیامبر نیست. این یک موردش بود حتی غسل کردن و سایر مواردی که ما با اهل سنت اختلاف داریم در نماز خواندن، روزه گرفتن و موارد دیگر.

سوال دیگر این که به عثمان ذی النورین می‌گویند، یعنی دو تا از دختران پیامبر را به عثمان دادند این را هم می‌خواستم توضیح بدهید.

این مطلب که عمر که با «ام کلثوم» ازدواج کرده اصلاً یک چیز الکی بود، من قبول ندارم و از این جهت مطمئن هستم. و درباره این‌که خلیفه اول، دوم و سوم در چند سالگی به صورت ظاهری یا غیر ظاهری ایمان آوردند توضیح بفرمایید

آقای «مرعشی» عزیز من می‌خواستم یک مطلبی را به شما بگویم هرگاه شما را می‌بینم حقیقتش یاد اهل بیت می‌افتم!

مجری:

 نفرمایید خجالت زده هستیم می‌کنم با این بیانات خجالت زده‌تر خواهیم شد!

اقای مجتبی:

 من انسان اهل تحقیق هستم، از من سوال می‌کنند، خدا را شکر هیچ باختی هم در مقابل‌شان نداشتم، اگر هم از من پرسیدند بلد نبودم از حاج آقای استاد «قزوینی»، از آقای استاد «یزدانی» و از استاد «ابوالقاسمی» سوال می‌کنم و جواب می‌گیرم و خدا را شکر به کمک اهل بیت باختی هم نداشتم!

مجری:

 خدا را شکر الحمدلله، ان شاءالله همیشه در راستای اطاعت کردن و رهنمون شدن به فرامین اهل بیت و همچنین ارشاد و هدایت‌گری دیگران خداوند شما را موفق بدارد که قطعاً توفیق بسیار بزرگی است و انسان بالاتر از این شاید پیدا نکند، تشکر می‌کنم آقا «مجتبی» خداوند حفظ تان کند.

حاج آقا سوال‌های اقای «مجتبی» زیاد است فعلا آقای «بهادری» را وصل کنیم بعد به پاسخ این سوالات بپردازیم. آقای «بهادری» سلام علیکم در خدمت تان هستیم بفرمایید

بیننده: (آقای بهادری از کرج – شیعه)

 بسم الله الرحمن الرحیم عرض سلام و شب بخیر دارم خدمت حضرت آیت الله دکتر «حسینی قزوینی» و جناب آقای «مرعشی» دو سید بزرگوار!

حضرت آقا جناب آقای «ابن خلدون» در کتاب «مقدمه» اش می‌گوید امامت واجب است به چه دلیل؟ می‌گوید اصحاب شرعه، یعنی مشروعیتی که به اصحاب توسط جناب خلیفه دوم در «جاویه» داده شد، جلسه‌ای که ایشان همراه چهارده نفر صحابه با یهودیان بودند، نتیجه جلسه این شد که خود اصحاب هسته دیگری غیر از قرآن و سنت هستند؛ یعنی هرچه اصحاب بفرمایند حجت است.

بعد از آن اصحاب از قرآن و سنت خدا پیشی گرفتند؛ یعنی اصحاب امدند جای خدا و رسولش نشستن!

 آقای «متقی هندی» صاحب «کنز العمال» در جلد یک شماره ۶۶۴ می‌فرماید رسول خدا فرمودند:

«من مات بغير امام مات ميتة جاهلية (حم طب عن معاوية)»

كنز العمال في سنن الأقوال والأفعال؛ اسم المؤلف: علاء الدين علي المتقي بن حسام الدين الهندي الوفاة: 975هـ، دار النشر: دار الكتب العلمية - بيروت - 1419هـ-1998م، الطبعة: الأولى، تحقيق: محمود عمر الدمياطي، ج3، ص254، ح8281

این اعتراف «معاویه ابن ابوسفیان» است، «معاویه» گفت رسول خدا فرموده دین بدون امام نمی‌شود سوال این است چرا امثال «ابن خلدون‌ها» می‌گویند چون صحابه فرمودند دین بدون امام نمی‌شود؟ چرا ایشان می‌گوید صحابه فرمودند که ما باید امام یا حاکم داشته باشیم؟ چرا نمی‌گوید رسول خدا فرموده است؟ چرا نمی‌گوید رسول خدا فرموده که جامعه باید امام داشته باشد؟

 چون آقای «ابن خلدون» اگر بپذیرد که رسول خدا فرموده جامعه بدون امام نمی‌شود نزد رسول خدا امام واقعی چه کسی است؟ «الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ»؛ مثل آقا علی ابن ابی‌طالب.

 سوال این است آقایان در بیان تاریخ چه اشکالی دارد بفرمایند قال رسول الله امام هست؛ اما وقتی که آقای خلیفه دوم می‌گوید امام هست آقایان سریع می‌پذیرند. مثلاً در صفحه ۳۷۰ «ابن خلدون – مقدمه» جلد اول گفته قریشی‌ها شرط‌ شان در قریشی بودن امام باشند یعنی باید قریشی باشند که امام باشند؛ اما فلان‌ آدم‌ها گفتند چون قریشی از بین رفتند پس هر کس می‌تواند امام باشد!

 سوال، مگه قرآن کوثر نفرمود؟

(إِنَّا أَعْطَينَاكَ الْكَوْثَرَ)

ما به تو کوثر [= خير و برکت فراوان‌] عطا کرديم!

سوره کوثر(108): آیه 1

 مگر کوثر را معنا نکرده بودند؟ کوثر خیر کثیر، مگر خیر کثیر را معنا نکرده بودند؟ ادامه دار:

(إِنَّ شَانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ)

(و بدان) دشمن تو قطعا بريده‌نسل و بي‌عقب است!

سوره کوثر(108): آیه 3

قرآن می فرماید ای رسول من، دشمنت در آینده ریشه اش کنده می‌شود تو کوثر داری هم نماز بخوان خیالت راحت، هم آدم قربانی بکن ما به تو کوثر دادیم!

 آقایان امثال «باقلانیا» و دیگران گفتند قریشی بودن در امام شرط می‌باشد اگر کسی قریشی نباشد امام نمی‌تواند باشد اما دیدیم قریشی‌ها متلاشی شدند؛ پس دیگران هم می‌توانند امام باشند. پس همین «سید رشید رضا» دشمن شیعه است مگر سادات نیست؟

الان به نظر من شما آقای «بن سلمان» را بردارید یک قریشی وهابی جایش بگذارید که از نسل سادات باشد والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته، ببخشید مزاحم شدم!

مجری:

 احسنتم سلامت باشید، تشکر می‌کنیم آقای «بهادری» عزیز هم از فرمایشات تان هم از این پیشنهاد که فرمودید منتظر باشیم باید عمل کنند.

 حضرت استاد این آقا «مجتبی از بوشهر» تماس گرفتند، یک نکته هفته قبل بیان کرده بودند، خواستن به تفصیل بیشتری حضرتعالی به آن بپردازید و آن این است چرا امیرالمؤمنین وقتی می‌دید این همه انحرافات به وجود می‌آید در مقابل آن‌ها قاطعانه نه ایستاد و بخواهد ریشه همه اینها را بزند؟

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

جناب آقا «مجتبی» عزیز! بعد از رسول اکرم انحرافاتی پیش آمد در آن هیچ شکی نیست، به آنچه پیغمبر معین کرده بود عمل نشد، عقیده هر شیعه قدیماً و حدیثا این است.

در دوران امر بین این که امیرالمومنین بیاید قیام کند عده‌ای را برای جنگ آماده کند، ان‌ها هم آماده بشوند بعد به جان هم بیفتند، مسلمان کشی و برادر کشی در میان امت اسلامی رواج پیدا کند، چهار تا مسلمانی هم که بودند کشته بشود آیا این به نفع اسلام است یا به ضرر اسلام است، به نفع امیرالمؤمنین است یا به ضرر امیرالمومنین است؟ کدامش است؟

مجری:

آیه قرآن دارد حضرت موسی به حضرت هارون گفت چرا این‌ها را گذاشتی منحرف بشوند؟ حضرت هارون گفت:

(قَالَ يا ابْنَ أُمَّ لَا تَأْخُذْ بِلِحْيتِي وَلَا بِرَأْسِي إِنِّي خَشِيتُ أَنْ تَقُولَ فَرَّقْتَ بَينَ بَنِي إِسْرَائِيلَ وَلَمْ تَرْقُبْ قَوْلِي)

(هارون) گفت: «اي فرزند مادرم! [= اي برادر!] ريش و سر مرا مگير! من ترسيدم بگويي تو ميان بني اسرائيل تفرقه انداختي، و سفارش مرا به کار نبستي!»

سوره طه (20): آیه 94

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

حضرت امیر المؤمنین هم می‌فرماید: «لولا مخافة الفرقة»، اگر ترس این را نداشتم که تفرقه میان مردم می‌افتد، و دین از بین می‌رود، قطعاً قیام می‌کردم! روایت زیاد است یکی دوتا نیست.

آقای «مجتبی» ملاحظه بفرمایید این کتاب «الاستیعاب في معرفة الاصحاب – عبدالبر متوفای 463»، معاصر «شیخ مفید، سید مرتضی و شیخ طوسی» است. ایشان در جلد ۲ صفحه ۴۹۷ دارد:

«وأیم الله لولا مخافة الفرقة وأن یعود الکفر ویبوء الدین لغیرنا فصبرنا علی بعض الألم ثم لم نر بحمد الله إلا خیرا»

الاستیعاب فی معرفة الأصحاب؛ اسم المؤلف: یوسف بن عبد الله بن محمد بن عبد آلبر، دار النشر: دار الجیل - بیروت - 1412، الطبعة: الأولی، تحقیق: علی محمد البجاوی، ج 2، ص 497، ح 774

قسم به خدا، اگر ترس این نبود، که در میان مسلمان‌ها تفرقه ایجاد بشود، و کفر دوباره برگردد، دین اسلام نابود می‌شود، اگر این نبود قطعاً من این حکومت را تغییر می‌دادم و این حاکمیت را از بین می‌بردم!

 همان سخنان پیغمبر را که من وصی او هستم، به یاد آوردم «فصبرنا علی بعض الألم» مشکلات را من تحمل کردم جز خوبی هم ندیدم!

 این مطلب از کتاب شیعه نیست که بگوییم شیعه این را گفته است این عبارتی است که آقای «ابن عبدالبر» درکتاب «الاستیعاب» آورده است، کتاب «الاستیعاب» یکی از معتبرترین کتاب‌ها است.

آقا «مجتبی» عزیز در کتب شیعه هم ملاحظه بفرمایید مطالب فروان است. امیرالمومنین در زمان خلفا که هیچ، بعد از این که به خلافت رسید، کتاب «روضه کافی» جلد 8 خطبه حضرت امیر، حدیث شماره ۲۱ آن دفعه من اشاره کردم.

 می‌گوید:

««قَدْ عَمِلَتِ الْوُلَاةُ قَبْلِي أَعْمَالًا خَالَفُوا فِيهَا رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه و آله، مُتَعَمِّدِينَ لِخِلَافِهِ، نَاقِضِينَ لِعَهْدِهِ، مُغَيِّرِينِ لِسُنَّتِهِ وَ لَوْ حَمَلْتُ النَّاسَ عَلَى تَرْكِهَا وَ حَوَّلْتُهَا إِلَى مَوَاضِعِهَا وَ إِلَى مَا كَانَتْ فِي عَهْدِ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه واله وسلم) لَتَفَرَّقَ عَنِّي جُنْدِي حَتَّى أَبْقَى وَحْدِي أَوْ قَلِيلٌ مِنْ شِيعَتِيَ الَّذِينَ عَرَفُوا فَضْلِي وَ فَرْضَ إِمَامَتِي مِنْ كِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ سُنَّةِ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه واله وسلم)‏»

والیان قبل از من عملی انجام دادند مخالفت با پیغمبر است تعمد در این مخالفت داشتند عهد پیغمبر را نقض کردند، سنت پیغمبر را تغییر دادند.

 «وَ لَوْ حَمَلْتُ النَّاسَ »؛ اگر من مردم را وادار کنم، این را در زمان حکومت و خلافتش می‌گوید. عَلَى تَرْكِهَا وَ حَوَّلْتُهَا إِلَى مَوَاضِعِهَا وَ إِلَى مَا كَانَتْ فِي عَهْدِ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه واله وسلم)؛ این بدعت‌ها را ترک کنند، این بدعت ها را همه را جابجا کنم به زمان پیغمبر برگردانم

«لَتَفَرَّقَ عَنِّي جُنْدِي حَتَّى أَبْقَى وَحْدِي»؛ حتی سپاه من که الان در کنار من می‌جنگد، در جنگ جمل در جنگ صفین در جنگ نهروان همین سپاه من دچار تفرقه می‌شوند، من تنها می‌مانم.

مجری:

این زمان خلافت خود حضرت است.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

بله، این زمان خود خلافت خلافت حضرت امیر است. «أَوْ قَلِيلٌ مِنْ شِيعَتِيَ الَّذِينَ عَرَفُوا فَضْلِي وَ فَرْضَ إِمَامَتِي مِنْ كِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ سُنَّةِ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه واله وسلم)‏»؛ من یا تنها می‌مانم یا یک عده اندکی از شیعیان من که به فضیلت من آشنا هستند، و وجوب امامت من را از قرآن و سنت پیغمبر برای آن‌ها ثابت شده می‌مانند.

 بعد حضرت نزدیک سی - چهل مورد از بدعت‌هایی که در زمان گذشته شده بود بیان می‌کند. قضیه مقام ابراهیم، رد فدک، قضیه خانه جعفر، قضیه خمس، قضیه سد ابواب قضیه متعتین، قضیه جهر به بسم الله، این‌که در نماز میت پنج تا تکبیر گفته بشود. همچنین طلاق سه تایی و صدقات بر اصناف، مسئله وضو و غسل نماز...

می‌فرماید اگر این‌ها را انجام بدهم

«إِذاً لَتَفَرَّقُوا عَنِّي‏»

اصلا سپاه من از من دور می‌شوند و دچار تفرقه می‌شوند، می‌گوید من به مردم گفتم بابا در ماه رمضان نافله ماه رمضان را به جماعت نخوانید!

«فَتَنَادَى بَعْضُ أَهْلِ عَسْكَرِي مِمَّنْ يُقَاتِلُ مَعِي يَا أَهْلَ الْإِسْلَامِ غُيِّرَتْ سُنَّةُ عُمَر»

كافي( ط- دارالحديث)؛ نويسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق‏ (تاريخ وفات مؤلف: 329 ق‏)، محقق / مصحح: دارالحديث‏، ناشر: دار الحديث‏، قم‏، ق 1429، ج15، ص154- 159، ح 14836/ 21

بعضی از سپاهیان من که در رکاب من می‌جنگیدند این‌ها فریاد درآوردند آی اهل اسلام سنت عمر نابود شد. امیر المؤمنین چه کار کند؟

آقا «مجتبی» عزیز! این دیگر خیلی واضح و روشن است، وظیفه امر به معروف و نهی از منکر در صورتی که انسان احساس کند طرف قبول می‌کند، شرط اقدام به نهی از منکر تأثیر گذاری است.

شما می‌بینید طرف شراب می‌خورد، اگر شما بگویی یا نگویی هیچ تاثیری نمی‌گذارد، اگر بگویی جری تر هم می‌شود می‌گویی شراب نخور، می‌گوید آقا یک لیوان شراب دیگر هم بیاور. به او بگویی آقا حرام است می‌گوید یک لیوان دیگر باز بیاور، وقتی طرف آدم لجوج هست با گفتن شما نه تنها شراب را کنار نمی‌گذارد، بلکه لجبازی هم می‌کند. قطعاً اینجا منکر نه تنها نهیش واجب نیست، بلکه نهیش حرام هم هست!

مجری:

حضرت آقا امیرالمومنین چه صبری کرد.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

بله فرمود:

«فَصَبَرْتُ‏ وَ فِي الْعَيْنِ قَذًى وَ فِي الْحَلْقِ شَجًا أَرَى تُرَاثِي نَهْبا»

نهج البلاغة (للصبحي صالح)؛ نویسنده: شريف الرضى، محمد بن حسين، ناشر: هجرت، محقق/ مصحح: فیض الاسلام، ص48

فقط بحث خلافت نیست.

 در رابطه با عثمان ذی النورین بنده عقیده ام بر این است که این دو تا دختر، دختران رسول اکرم بودند و فرمایشاتی که جناب «علامه سید جعفر مرتضی» آورده که اینها دختران پیغمبر نبودند، خواهر زاده حضرت خدیجه بودند، بنده این را قبول ندارم و رد می‌کنم.

هر کس برای خودش دلیل دارد، یک رساله دکترا در مدرسه حجتیه برای یکی از طلبه‌های پاکستان بود، ایشان در آن‌ رساله اثبات کرده بود که دختران پیامبر نبودند همان ادله‌ای که مرحوم «کوفی» در قرن پنجم و ششم آورده و مرحوم «سید جعفر مرتضی» آورده است را آورده بود.

 بنده گفتم اگر این را حذف نکنید من به عنوان استاد داور نمره نخواهم داد و مجبور کردم این بخش را حذف کند گفتم این جز اختلاف چیز دیگری ندارد.

بعضی می‌گویند فلانی با وحدت چنین چنان هست این‌ها نمی‌فهمند، در قضایا نیستند، و تحت تاثیر شبکه‌های شیطانی قرار می‌گیرند.

 در رابطه با ازدواج عمر با «ام کلثوم» باز بنده معتقد هستم این ازدواج صورت گرفته و بنا به قول «نوبختی»، «ام کلثوم» بعد از اینکه سال بیست و سوم عمر از دنیا رفت باکره به خانه امیرالمومنین برگشت. در این رابطه چهار - پنج تا روایت معتبر در «کافی» داریم.

 بعضی از آقایان که معتقد هستند این ازدواج صورت نگرفته، بنده بر این عقیده هستم که این ادله بنده را قانع نکرده است، روایاتی که در این زمینه هست «کلینی» در «کتاب النکاح » بابی به نام «باب ازدواج ام کلثوم من عمر بن الخطاب» دارد.

 در کتاب طلاق هم بابی دارد: «امرأ حبلی مات عنها زوجها» آن‌جا هم دو تا روایت است. فقهای ما هم در طول تاریخ به این قضیه استناد کردند ما نمی‌توانیم فقها و بزرگان مان را تخطئه کنیم.

 این‌که خلفای اول و دوم در چند سالگی ایمان آوردند؟ در رابطه با خلیفه اول است که همان سال‌های اول ایمان آورد، تقریبا بعد از ۵۰ نفر ایمان آورد در این هیچ شک و شبهه‌ای نیست، در منابع اهل سنت هم آمده است. جزء مسلمان‌های سری اول هستند. در این که سال اول بوده یا سال دوم بوده است نمی‌دانیم.

خلیفه دوم بعد از سال دهم یا قبل از اینکه رسول اکرم و بنی هاشم از شعب ابی طالب بیرون بیایند یا بعد بوده تقریبا سال دهم یازدهم ایشان ایمان آورد.

عثمان هم در آن وسط‌ها ایمان آورد.

ببینید طرح این مسائل به نظرم خیلی مشکلی را حل نمی‌کند. اگر آیه شریفه:

(إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّيتِي قَالَ لَا ينَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ)

خداوند به او فرمود: «من تو را امام و پيشواي مردم قرار دادم!» ابراهيم عرض کرد: «از دودمان من (نيز اماماني قرار بده!)» خداوند فرمود: «پيمان من، به ستمکاران نمي‌رسد! (و تنها آن دسته از فرزندان تو که پاک و معصوم باشند، شايسته اين مقامند)».

سوره بقره (2): آیه 124

اگر ظالم حقیقت در متلبس و من قضا عنه باشد یعنی کسی در طول عمرش گرفتار شرک شده باشد شایستگی امامت ندارد، بله آن‌جا این بحث مطرح است، عهد امامت به کسی که در طول عمرش حتی یک لحظه هم مشرک باشد، شایستگی امامت را ندارد.

اما این که این‌ها را مستمسک قرار بدهیم و توهین کردن را شروع کنیم به نظرم به صلاح جامعه نیست، باید تلاش کنیم مطالب خودمان را با دلیل برهان بگوییم اهل سنت هم مطالب شان را با دلیل و برهان بگویند.

 بحث‌های دلیل و برهان سر کارش به تعبیر «شهید مطهری» با عقل، خرد و منطق است از فحش و اهانت به یکدیگر اجتناب کنیم و همگی با التزام به عقاید خودمان در صف واحد، در برابر دشمنانی که می‌خواهند اسلام را از بین ببرند و مسلمان ها را نابود کنند، باید در صف واحد در برابر دشمنان اسلام بایستیم و هر کس و فردی خلاف این را بخواهد عمل کند به نظرم امروز از دایره اسلام شاید بیرون باشد.

مجری:

احسنتم بسیار عالی! چقدر هم مرتبط با همان سوال اول شان شد که ما حواسمان را بدهیم آن تفرقه به وجود نیاید خود آقا امیرالمومنین به خاطر جلوگیری از این تفرقه این همه صبر کردند.

 خیلی تشکر می‌کنم حضرت استاد از محضرتان بسیار استفاده کردیم و بهره مند شدیم. همچنین تشکر می‌کنم از همه شما بینندگان عزیز و ارجمند که تا انتهای برنامه «حبل المتین» همراه ما بودید تا دیدار آینده خدا نگهدار!


روایت «من مات بلا امام» در منابع شیعه>

شبکه جهانی ولی عصر شیعه آیت الله حسینی قزوینی حدیث من مات امام شناخت امام