حبل المتین

قسمت صد و ششم برنامه حبل المتین با کارشناسی آیت الله سید محمد حسینی قزوینی
موضوع:میلاد امام حسن عسکری علیه السلام و نقد شبهات امامت ایشان


 

بسم الله الرحمن الرحیم

تاریخ:23/08/1400

برنامه:حبل المتین

مجری:

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم الحمد الله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین.

السلام علیک یا أبا محمد یا حسن بن علی أیها الحسن العسکری یابن رسول الله.

عرض سلام و ادب و احترام دارم خدمت همۀشما بینندگان عزیز و ارجمند شبکه جهانی حضرت ولیعصر (عج) همچنین شام میلاد حضرت آقا امام حسن عسکری (علیه السلام) را خدمت همۀشما تبریک و تهنیت عرض می کنم شام میلاد پدر حضرت آقا امام زمان که این شبکه مزین هست به نام ایشان و بلکه کل هستی و کلی عالم از آن ایشان هست تبریک و تهنیت عرض می کنم إن شاءالله که بتوانیم در راستای فرامین فرزند ایشان، در راستا اعمال و رفتاری که بر ما واجب هست تا بتوانیم دلدادگی خودمان را نسبت به آن امام همام نشان بدهیم إن شاءالله موفق و منصور باشیم.

همانطور که مطلع هستید به رسم شب های دو شنبه (یک شنبه ها) تقدیم می کنیم محضرشما برنامه حبل المتین را برنامه ای که این افتخار را داریم در محضر حضرت آیت الله استاد دکتر حسینی قزوینی باشیم إن شاءالله امشب هم بتوانیم نهایت بهره و استفاده را از محضرشان ببریم، همانطور که مطلع هستید در ابتدای فرمایشات شان بنا دارند از حضرت صدیقه کبرا (سلام الله علیها) بفرمایند إن شاءالله امشب هم بتوانیم از این سخنان بهرمند بشویم و دل های مان را فاطمی بکنیم.

سلام عرض می کنم محضرتان و تبریک می گویم این خجسته ایام را.

آیت الله حسینی قزوینی:

سلام علیکم و رحمة الله و برکاته

اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا بَقیَّةَ اللهِ فی اَرضِهِ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا حُجَّةَ اللَّهِ وَ دَلیلَ اِرادَتِهِ.

خدمت بینندگان عزیز و گرامی که در هر کجای این گیتی پهناور بیننده برنامه هستند خالصانه ترین سلامم را تقدیم می کنم موفقیت بیش از پیش برای همۀ عزیزان از خدای منان خواهانم و ما رسم ثابت مان این هست که یک یادی از صدیقه طاهره (سلام الله علیها) کرده باشیم که امروز به مناسبت روز چهلم شهادت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) بود و از طرفی هم میلاد امام عسکری (سلام الله علیه)، ما هم روز اربعین شهادت صدیقه طاهره را خدمت مولای مان بقیة الله الأعظم (ارواحنا لتراب مقدمه الفداء) تسلیت عرض می کنیم و همچنین میلاد پدر بزرگوارشان را هم تبریک عرض می کنیم.

زهرا که بی بهانه شفاعت نمی کند

حب علی بهانه ی زهرای اطهر است

 

مولا به امر فاطمه امضا کند ولی

اشک رقیه جوهر امضای حیدر است

 

عمريست رهين منت زهرائيم

مشهور شده به عزت زهرائيم

 

مُرديم اگر به قبر ما بنويسيد

ماپير غلام حضرت زهرائيم

یا مولاتی یا فاطمة الزهراء أغیثینی.

مجری:

أحسنتم طیب الله، خیلی ممنون و متشکر هستیم، حضرت استاد ما این توفیق را داریم در زمانی که بالاخره روزها و شب های منصوب هست به حضرات معصومین استفاده می کنیم از محضرتان و بینندگان هم مطلع هستند که حداقل ابتدای برنامه را اختصاص می دهیم به آن مناسبتی که بالاخره واقع شده، امشب هم دوست داریم بشنویم در ابتدا از حضرت آقا امام حسن عسکری از بالاخره ولادت شان شروع شده تا مدت امامت شان، خلفای هم عصر ایشان و بالاخره حالا یک شناسنامه مختصری اگر بفرمایید استفاده می کنیم و بهرمند می شویم.

آیت الله حسینی قزوینی:

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین الحمدلله، الصلاة علی رسول الله و علی آله آل الله لا سیما علی مولانا بقیة الله و اللعن الدائم علی أعدائهم أعداء الله الی یوم لقاء الله، افوض امری الی الله ان الله بصیر بالعباد.

در رابطه با  آقا امام عسکری (سلام الله علیه) حرف خیلی زیاد هست ولی من خیلی فشرده؛ مرحوم شیخ مفید در ارشاد جلد دو، صفحه 313 دارد بر اینکه آقا امام عسکری (سلام الله علیه)

«وُلد فی المدینة المنوره»

در مدینه منوره به دنیا آمد

الإرشاد، شیخ مفید، ج 2، ص 313

«فی یوم الجمعة لثمانین خلون من شهر ربیع الآخر»

روز جمعه، هشت روز از ربیع الآخر گذشته بود

سال 232.

 مرحوم طبرسی هم در «إعلامُ الوَریٰ» جلد دو، صفحه 131 مفصل آورده مادر بزرگوارشان مسمی به سلیل بود و بعضی ها گفتند اسمش حدیث بود

«وکانت من العارفات الصالحات»

جزء زن های عارف و صالح بوده

إعلامُ الوَریٰ، طبرسی، ج 2، ص 131

القاب حضرت هم با اینکه پدر بزرگوارشان ملقب به هادی بودند امام عسکری هم لقب شان هادی و سراج، همینطور عسکری و إبن الرضا هم مشهور بود یعنی بعد از آقا امام هشتم (سلام الله علیه)، امام جواد، امام هادی، امام عسکری اینها مشهور بودند به إبن الرضا چون حضرت رضا (سلام الله علیه) با آمدن شان به ایران و یک شهرت جهانی پیدا کردند دیگر اینها را می گفتند إبن الرضا انتساب می دادند به حضرت رضا (سلام الله علیه)، و کنیه حضرت هم که أبو محمد هست در دعای توسل می گوییم یا أبا محمد یا حسن بن علی أیها الزکی العسکری، مدت امامت حضرت هم شش سال بیشتر نبود مرحوم شیخ مفید در ارشاد همان جلد دو، صفحه 313 که عرض کردم خلفای معاصرشان هم با سه تن از خلفای در این شش سال خلفای عباسی معاصر بوده؛ المعتز، المهتدی، المعتمد، لعنت خدا و عذاب شدیدش بر اینها و پدران شان که غاصب حقوق اهل بیت عصمت و طهارت بودند.

باز «إعلامُ الوَریٰ» مرحوم طبرسی دوستان مراجعه کنند جلد دو، صفحه 131 و کتاب های دیگر در این زمینه مفصل آوردند و حضرت تقریباً هفت ساله بودند که امامت را پدر بزرگوارشان آقا جواد الأئمه در بیست چهار سالگی به شهادت رسیدند و امامت به امام هادی (سلام الله علیه) منتقل شد.

مجری:

حالا بینندگان عزیز هم حتماً بالاخره افرادی که این شبکه را گرفتند بالاخره دنبال یک پاسخگویی به شبهات و اینطور برنامه ها هستند حالا چه بهتر که اگر امکانش هست نمی دانم ظاهراً آن دوره ای که حضرت آقا امام حسن عسکری (علیه السلام) زندگی می کردند پر بوده از این شبهات و سؤالاتی که نه تنها علیه تشیع بلکه علیه اسلام و علیه دینداری به طور مطلق مطرح می شده، اگر مختصراً هم بفرمایید حالا ببینیم جواب و پاسخ حضرت آقا امام حسن عسکری (علیه السلام) به این طور شبهات چه بوده تشکر می کنیم.

آیت الله حسینی قزوینی:

من در این زمینه مطلب خیلی زیاد هست بخواهیم ورود پیدا بکنیم آقا امام حسن عسکری (سلام الله علیه) در عصر خودشان با اینکه تحت مراقبت شدید حکومت عباسی بود ایشان شاگردانی تربیت کرده بودند برای پاسخگویی به شبهات مخالفین، معاندین، نواصب و مخالفین اهل بیت (علیهم السلام)، روایات در این زمینه اهمیت شبهات و غیره از حضرت خیلی زیاد داریم ولی یک تعبیری دارد در احتجاج مرحوم طبرسی جلد اول، صفحه 19 که تعدادی از شیعیان می آیند خدمت آقا امام عسکری (سلام الله علیه) عرضه می دارند یابن رسول الله ما در فلان منطقه زندگی می کنیم یکی از این آخوندهای حکومتی شبهاتی مطرح می کند و پیش مردم می گوید أبو بکر و عمر از علی افضل بودند و بعضی از مطالبی که ما نمی توانیم جواب بدهیم و اگر بشود خلاصه فکری برای این بکنید، حضرت خودشان که محظور داشتند نمی توانستند حضور پیدا کنند با توجه به خلاصه محدودیتی که حکومت برای حضرت بود و غیره، حضرت به یکی از شاگردان شان که تربیت کرده بود دستور می دهد که برو با این مرد مناظره کن و کاری کن که خلاصه این خفه خون بگیرد، به آنها می گوید:

«أبعث إلیکم من یفحمه عنکم»

الإحتجاج، طبرسی، ج 1، ص 19

کسی از شاگردانم را می فرستم که این دیگر لال کند، یعنی آنچنان مناظره محکمی انجام بدهد که دیگر این توان حرف زدن نداشته باشد.

مجری:

مبهوت شدن حاصل بشود.

آیت الله حسینی قزوینی:

بله «فَبُهِتَ الَّذِي کَفَر» بشود، بعد

«فدعا برجل من تلامذته»

«الإحتجاج» جلد اول، در بعضی از چاپ ها صفحه 19 هست، در بعضی از چاپ ها 21 هست که می گوید:

«ان لنا جارا من النصاب يؤذينا ويحتج علينا في تفضيل الاول والثاني والثالث على أمير المؤمنين عليه السلام ويورد علينا حججا لا ندري كيف الجواب عنها والخروج منها»

شبهاتی مطرح می کند که واقعاً ما نمی دانیم چطوری این شبهات را جواب بدهیم، حضرت به یکی از شاگردهایش می گوید برو

«فتكلم، وأفحم صاحبهم»

کار کن که دیگر لال بشود نتواند حرف بزند

«واكسر عربه وفلَّ حدّه ولا تبق له باقية»

آن چنان کن که تمام خلاصه حیثیت علمی او را از بین ببر یعنی کاری کن که پیش مردم از نظر علمی مفتضح بشود و این شمشیر تیزی و بیان تندی که علیه شیعه دارد این زبانش را ببر

«ولا تبق له باقية»

چیزی برای باقی نگذار

ببین مناظره باید اینطوری باشد من از همۀ عزیزانی که در حوزه مناظره و پاسخ به شبهات کار می کنند یا وارد نشوند در این حوزه، یا وارد می شوند یک کاری کنند که طرف واقعاً خفه خون بگیرد و دیگر جرأت بحث نداشته باشد، ما همین شیخ عدنان عرعور هفده سال بود در شبکه های وهابی یکه تاز میدان بود در شبکه المستقله و نمی دانم قناة الصفا و غیره، من یادم می آید پنج شش سال قبل بود با عزیزمان جناب آقای دکتر أبوالقاسمی مناظره داشتند حدود بیست دقیقه مناظره شروع نشده بود ایشان فرار کرد دید اصلاً نمی تواند جواب بدهد و در تمام سایت ها هم نوشتند وهابی ها سنی ها که عدنان عرعور از جواد أبوالقاسمی شکست خورد و فرار کرد و خود آن شبکه برنامه اش را برای همیشه حذف کرد، ببینید ما دوست داریم عزیزان ما مجهز باشند و خوب مطالب، چون بحث های مناظره یک سری مربوط به مسائل علمی هست که باید پایه های علمی مان قوی باشد استدلال های قوی که ائمه (علیهم السلام) به ما یاد دادند و شاگردان شان برای ما یاد داده اند اینها را باید مسلط باشیم و مهم تر از آن فن مناظره هست اگر کسی فن مناظره بلد نباشد هر چه با سواد هم باشد نمی تواند طرف را از میدان به در کند، بعد این بنده خدا رفت و

«فافحمه، وصيره لا يدري في السماء هو، أو في الارض»

آنچنان او را مبهوت کرد آن ناصبی نمی دانست در آسمان هست یا زمین هست، بعد خلاصه اینها آمدند خدمت امام عسکری تشکر کردند گفتند آقا به قدری ما خوشحال شدیم که غیر از خدا این خوشحالی ما را کسی نمی تواند درک کند، یعنی خیلی جالب هست می گوید به قدری شیعیان خوشحال شدند اصلاً نمی توانیم خوشحالی مان را بیان کنیم فقط خدا می تواند این خوشحالی ما را بیان کن، خیلی جالب هست

«وقع علينا من الفرح والسرور ما لا يعلمه الا الله»

و متعصبین هم به قدری غمناک شدند محزون شدند بیچاره شدند که تا به حال همچین بیچارگی برای اینها رخ نداده بود، بعد امام عسکری فرمود که آنها که در آسمان ها هستند ملائکه انبیاء آنها هم ناظر این مناظره بودند بیش از شما آنها خوشحال شدند و دشمنان اینها هم بیش از دشمنان اینها ناراحت شدند از این، ما در این زمینه البته حرف خیلی زیاد داریم از حضرت یا مثلاً همان فردی که می آید فیلسوف عراق در زمان خودش اسحاق کِندی و غیره، حضرت می گوید:

«أما فيكُم رَجُلٌ رَشيدٌ؟»

جوانمری نیست برود جوابش را بدهد؟

تا حضرت یک کلاسی می گذارد، یعنی اینقدر اهمیت دارد مسئله، آموزش می دهد بعد اینها را می فرستد به جنگ علمی این مرد فیلسوف عراقی به عنوان افسران نرم میدان تهاجم فرهنگی و آنچنان می کنند که آن را دیگر مبهوت می کنند او هم می شود «فَبُهِتَ الَّذِي» و دست از القاء شبهاتش بر می دارد.

مجری:

حاج آقا حالا اگر اجازه بدهید ما از همین کانال هم بخواهیم پیش برویم و یک مناظره ای که چند وقت پیش حالا ممکن هست بینندگان عزیز هم آشنایی داشته باشند با آن و دیده بودند که در یکی از این شبکه های وهابی یک مبحثی را مطرح می کردند یعنی حالا به اسم مناظره این را برگزار کردند یک بالاخره شبه مناظره ای برگزار کردند نسبت به مبحث همین خلفای إثنی عشر و صحبت شان این بود که ما در بحث خلفای إثنی عشر قطعاً نمی توانیم این حدیث را بپذیریم، حالا ما می خواهیم پاسخ را از حضرت عالی بگیریم، شبهۀشان این بود این شبهه را می انداختند که ما روایت خلفای إثنی عشر را نمی توانیم بپذیریم چرا که حتی خود ائمه هم نمی دانستند که امام بعد از خودشان چه کسی هست و برای این می خواستند نمونه بیاورند می آمدند جریان خود حضرت امام حسن عسکری را مطرح می کردند به این بیان که حضرت امام هادی (علیه السلام) اطلاع نداشتند که امام بعد از ایشان چه کسی هست و نمی دانستند که آیا امام حسن عسکری می خواهد به امامت برسد یا سید محمد فرزند دیگرشان قرار هست به امامت برسد و بنا بود اصلاً سید محمد به امامت برسد اما امام حسن عسکری به امامت رسید و این را دلیل می گیرند بر اینکه پس این روایت خلفای إثنی عشر و اینها تماماً باطل هست، حالا پاسخ را از حضرت عالی بشنویم.

آیت الله حسینی قزوینی:

ما ببینید قبلاً هم گفتیم بر اینکه ما حدود 300تا روایت جمع کردیم، نه ده تا، نه بیست تا، فوق تواتر در رابطه با اسامی ائمه از خود رسول اکرم، از حضرت امیر، از صدیقه طاهره، از امام حسن مجتبی، امام حسین، تا بیاید به خود امام عسکری برسد که نام تمام ائمه در آنجا برده شده، من فقط یک نمونه از اینها را می آورم بعد به بحث می رسیم، روایت هم صد در صد صحیح هست من دیگر بحث سندی نمی خواهم بکنم، این «کفایة الأثر» هست مال مرحوم خزاز هست در صفحه 270، حدیث شماره 152، روایت از هشام هست و ظاهر قضیه این هست که این هشام، هشام بن سالم هست هشام بن حکم نیست می گوید خدمت امام صادق بودم چند نفر از اصحاب مثل معاویة بن وهب، عبدالملک بن أعین برادر زراره آمدند خدمت حضرت، خلاصه یک سؤالاتی داشتند و حضرت به سؤالات جواب داد تا به آنجا رسید که فرمود: در رابطه با امامت پایین ترین مرتبه شناخت امام این هست که ما آن هفته هم عرض کردیم در رابطه با حضرت ولی عصر (ارواجنا فداء) یکی از بزرگترین وظیفه ما شناخت امام هست، حضرت آن کسی که می آید خدمت خود حضرت ولی عصر می گوید:

 «أتعرفُنی؟»

من را می شناسی؟

می گوید بله

«أنت سیدٌ وابن سید»

گفت این را نمی خواهم، حالا إن شاءالله این را اگر آخر جلسه فرصت شد من آن روایت را هم عرض می کنم، می گوید پایین ترین مرتبه امام این هست که

«أنه عِدل النبی»

امام هم تراز پیغمبر هست

کفایة الأثر، خزاز، ص 270، ح 152

«إلّا درجة النبوة»

و وارث پیغمبر هست، طاعتش طاعت پیغمبر هست طاعت خدا هست، باید تسلیم بشود مسلمان ها در برابر او، تمام مسائلش را به او واگذار کند و تمام احکام را از او بگیرد و بداند

«یعلم»

علم داشته باشد

امام بعد از رسول الله علی بن أبی طالب هست، بعد او امام حسن، بعد امام حسین، امام سجاد، امام باقر

«ثم أنا»

من امام صادق هستم

«ثم بعدی موسی إبنی»

بعد از من حضرت موسی پسر من هست

بعد از او امام رضا پسر او، بعد از او امام جواد، بعد از امام هادی، بعد از او امام عسکری، بعد هم حضرت ولی عصر (ارواحنا فداء).

ما ببینید شبیه این روایت ها را حدود 300تا داریم، نه یکی، نه دوتا، سند روایت هم صد در صد صحیح هست هیچ شبهۀ در آن نیست لو حضرت زهرا وغیره.

 اما در رابطه با حضرت امام عسکری (سلام الله علیه) مخصوصاً از زمان آقا امام رضا (سلام الله علیه) که این قضایا حکومت هارون الرشید بعد هم مأمون دنبال این بودند که بحث امامت ائمه (علیهم السلام) را منحرف کنند اذهان مردم را منحرف کنند چون قیام های مختلفی در گوشه کنار حکومت اسلامی علیه حکومت بنی العباس شکل گرفته بود و اینها از این انقلاب ها نمی ترسیدند و می ترسیدند یکی از این انقلاب ها رهبری اش با امام معصوم باشد و لذا ائمه (علیهم السلام) هم در این زمینه ورود پیدا کردند که خود امام هشتم (سلام الله علیه) من فقط یک دو سه تا روایتی در این زمینه می خوانم با سند صحیح؛ «عیون اخبار الرضا» مال مرحوم شیخ صدوق هست در جلد دوم، صفحه 296 که دعبل خزاعی می آید خدمت حضرت خلاصه آنجا مسائلی را مطرح می کند و بعد حضرت می فرماید:

«یَا دِعْبِلُ! الْإِمَامُ بَعْدِی مُحَمَّدٌ ابْنِی»

امام بعد از من امام جواد هست

عیون اخبار الرضا، شیخ صدوق، ج 2، ص 296

«وَ بَعْدَ مُحَمَّدٍ ابْنُهُ عَلِیٌّ»

بعد از امام جواد پسرش امام هادی هست

«بَعْدَ عَلِیٍّ ابْنُهُ الْحَسَنُ»

بعد از او فرزندش امام عسکری

«بَعْدَ الْحَسَنِ ابْنُهُ الْحُجَّةُ»

دیگر از این واضح تر؟

همین روایت را «کمال الدین» شیخ صدوق در صفحه 347 آورده.

کمال الدین، شیخ صدوق، ص 347

«کفایة الأثر» همین روایت را در صفحه 388 آورده.

کفایة الأثر، خزاز، ص 388

سند روایت هم صد در صد صحیح هست هیچ شبهۀ در سندش نیست احمد بن زیاد جعفر همدانی هست شیخ صدوق گفته:

«کان رجل ثقة دیناً فاضلاً »

علی بن إبراهیم هست ثقه هست إبراهیم بن هاشم هست آقای خوئی می گوید:

«لا ینبغی فی وثاقة إبراهیم بن هاشم»

دیگر این از نظر سند هیچ مشکلی ندارد.

باز ما روایتی از آقا امام جواد (سلام الله علیه) داریم در «کمال الدین» شیخ صدوق (رضوان الله تعالی علیه) که إبن أبی دلف می گوید من شنیدم از امام جواد محمد بن علی الرضا فرمود امام بعد از من پسر من امام هادی هست

«أمره أمری وقوله قولی وطاعته طاعتی»

کمال الدین، شیخ صدوق

امر امام هادی امر من هست گفتار او گفتار من هست اطاعت او اطاعت من هست

«والإمام بعده ابنه الحسن»

امام بعد از امام هادی، امام عسکری هست امر او امر پدرش هست، قولش قول پدرش هست

«ثمَّ سکت»

ساکت شد

«فقلت له: یا ابن رسول الله فمن الإمام بعد الحسن؟»

بعد از امام عسکری چه کسی هست؟

حضرت گریه کرد خیلی شدید، گفت بعد از امام حسن عسکری فرزندش قائم بالحق منتظر هست.

از این بهتر؟ از این روشن تر؟ از این واضح تر؟ این آقایانی که می گویند امام هادی خبر نداشت، اما از خود امام هادی (سلام الله علیه)؛ در کتاب «إثبات الوصیة» مسعودی، علی بن مهزیار می گوید به امام عسکری عرض کردم

«وقد نص علی أبی محمد»

إثبات الوصیة، مسعودی

به صراحت گفت امام بعد از من امام عسکری هست، از این واضح تر؟ اگر امام هادی نمی دانست این «قد نص علی أبی محمد» دیگر چیست؟ بعد گفتم:

«یا سیدی أیجوز أن یکون الإمام ابن سبع سنین»

الآن اگر شما از دنیا بروید هفت سال بیشتر ندارد، می شود امام هفت ساله باشد؟

«قال: نعم وابن خمس سنین»

پنج ساله هم می تواند باشد همانطوری که خود پدر بزرگوارشان پنج ساله بودند به امامت رسیدند، از نظر سند هم هیچ شبهه ای در سندش نیست مسعودی که

«ثقةٌ جلیلٌ»

عبدالله بن جعفر حمیری هست

«شیخ القمیین ووجههم»

علی بن مهزیار هم هست که دیگر کاملاً شناخته شده هست، این سه تا راوی هست سه تایش هم کاملاً شناخته شده هستند.

باز در «دلائل الإمامة» محمد بن جریر طبری شیعی در صفحه 250 باز در اینجا از آقا امام هادی (سلام الله علیه) هست که به صراحت می گوید امام بعد از من امام عسکری (سلام الله علیه) هست بعد از او حضرت مهدی (ارواحنا لتراب مقدمه الفداء).

دلائل الإمامة، محمد بن جریر طبری، ص 250

باز در کتاب غیبت شیخ طوسی هست که از رسول اکرم (ص) امام هادی با سند خودش نقل می کند و

«أبو الحسن علی بن محمد العسکری»

کتاب الغیبه، شیخ طوسی

روایت از امام هادی هست از پدر بزرگوارش از رسول اکرم، بعد می گوید بعد از من امام عسکری امام هست، بعد از او حضرت مهدی و او پایانبخش ائمه هست.

و همچنین باز از امام هادی (سلام الله علیه) در «إثبات الوصیة» روایت دیگری هست باز حضرت می فرماید که:

«باسناد عن أبی الحسن قال أبو محمد ابنی الخلف من بعدی»

أبو محمد امام عسکری خلیفه من بعد از من هست، سند روایت هم باز صد در صد صحیح هست.

در کتاب کافی باز جلد اول، صفحه 199، امام هادی چهار ماه قبل از شهادت شان راوی می گوید آقا تعدادی از موالیان را آورد شاهد گرفت

«أوصی أبو الحسن إلی إبنه الحسن»

امام هادی وصیت کرد امامت را به فرزندش امام عسکری

اصول الکافی، ج 1، ص 199

دیگر از این بهتر؟ از این واضح تر؟

باز در «کمال الدین» شیخ صدوق در صفحه 353 از عبدالعزیز حسنی می گوید رفتم خدمت امام هادی (سلام الله علیه) در آنجا عقایدم را گفتم و حضرت بعد از اینکه شهادت دادم که امام امیرالمؤمنین هست، امام حسن، امام حسین، و گفتم شما

«فقال: ومن بعدی الحسن ابنی»

هنوز امام حسن به دنیا نیامده امام عسکری

امام هادی فرمود بعد از من فرزندم امام عسکری هست

و بعد هم حضرت مهدی (ارواحنا لتراب مقدمه الفداء)، بعد حضرت فرمود:

«هذا والله دین الله الذی ارتضاه لعباده»

از این واضح تر؟ از این روشن تر؟ و إلی ماشاءالله، «کافی» جلد اول، صفحه 199، 201، بازهم «کمال الدین» صفحه 156، «کفایة الأثر» صفحه 419، «غیبة» شیخ طوسی صفحه 199، اینها همه روایاتی هست که از امام هادی (سلام الله علیه) تصریح کرده به امامت امام عسکری، آن وقت یک عده آدم های بی سواد معاند یا بگوییم احمق، اگر بگوییم «أَحْمَقُ مِنْ هَبَنَّقَةَ» به هَبَنَّقَةَ توهین هست، بگوییم دیوانه، به دیوانه ها توهین هست، اینها می آیند در برابر اینهمه انبوه روایات چیزهای که زیدیه آن زمان مطرح کردند شبهاتی که این شبهات را مرحوم شیخ صدوق جواب داده، شیخ مفید جواب داده، سید مرتضی جواب داده، شیخ طوسی جواب داده، علامه حلی جواب داده، بزرگان ما در همان قرن سوم چهارم این ها را حلاجی کردند جواب دادند، حالا بعد از گذشتن سیزده چهارده قرن در این شبکه های شیطانی وهابی یا بعضاً در گوشه کنار بعضی از افرادی می آیند که بله امام هادی نمی دانست که امام بعد از خودش امام عسکری هست یا نه، من نمی دانم با این روایت ها اینها خبر دارند از این روایت ها یا ندارند؟ «ان كنت تدري فذاك مصيبة وان کنت لا تدری فالمصیبه اعظم» این دیگر اگر می دانی نمی گویی این مصیبت هست، اگر نمی دانی مصیبت دو چندان هست، ولذا شاید این ولادت ها و غیره باعث می شود که بعضی از مسائل در لا به لا مطرح بشود عزیزان ما در قضایا باشند گوشه کناری که ما می بینیم حتی بعضاً می بینیم بعضی از این افرادی که به ظاهر ادعای تشیع می کنند ولی مزدور اجنبی هستند مزدور وهابیت هستند می آیند برای بعضی از این جواناها یک همچین شبهاتی را مطرح می کنند با کمال تأسف.

مجری:

بله ما الآن صرفاً در همین حالا همین مختصر قطعاً به یک تواتر محصلی رسیدیم با صرف همین خواندن همین روایات، حالا حضرت استاد هم فرمودند بخاطر اینکه وقت ضیق هست بخاطر همین از بسیاری از اینها هم صرف نظر کردیم اما چقدر از این روایات صحیحی که مطرح شد و دیگر به نظرم جای هیچ نوع سؤالی نسبت به این شبهه حداقل باقی نمی ماند و آن کسی که می خواهد بیاید شبهه افکنی بکند اگر قطعاً با این گونه پاسخ دادن و این سبک پاسخگویی مواجه بشود قطعاً مبهوب خواهد شد و حالا به قول همان روایتی که آمده بود زمین و آسمان را اشتباه می گیرد با هم.

بسیار خب تا اینجای برنامه الحمد الله شنیدیم از حضرت استاد نسبت به شبهاتی که نسبت به وجود نازنین حضرت آقا امام حسن عسکری مطرح می شود و یک شناسنامه مختصری که هم که در ابتدا فرمودند، تمام اینها قابل  استفاده بود، اما حال در این بخش از برنامه، همانطور که عزیزان همراه ما بودید ما در 17جلسه گذشته مطالبی را مطرح کردیم، و استفاده کردیم از محضر حضرت استاد شنیدیم راجع به آموزه هایی از امامت و ولایت تا رسیدیم به این روایت «علی مع الحق و الحق مع علی» در جلسه گذشته تعابیر مختلفی، یعنی تعابیر مختلفی از این بیان را که حضرت آقا رسول الله (ص) بیان فرموده بودند، بعضی از این تعابیر را بررسی کردیم و دیدیم که در قالب دعا در قالب جمله خبریه و انشائیه به هر صورت هست حضرت این بیان را نسبت به آقا امیرالمؤمنین علیه السلام داشتند،  حالا یک سؤالی که چندتا از این بیان ها و تعابیر ماند ما می خواستیم از حضرت استاد بپرسیم ان شاء الله امشب فرصت بکنیم و از حضرت استاد بپرسیم و پاسخ آنها را بگیریم؛ یکی از آن روایات این هست که ظاهراً حضرت آقا رسول الله در جمع مهاجرین و انصار اشاره فرمودند به حضرت آقا امیرالمؤمنین و فرمودند که حق با ایشان هست، حالا نمی دانم این روایت را می توانیم سندش را و خود اصل روایت را با هم ببینیم بصورت مستند اگر امکانش هست لطف بفرمایید.

آیت الله حسینی قزوینی:

بله، ببینید رسول اکرم(ص) آن دفعه هم عرض کردم چه در مکه چه در مدینه از اول آغاز رسالتش تا آخرین لحظه ای که روح بزرگوارش به ملاء اعلی بپیوندد، بحث خلافت حضرت امیر، حقانیت حضرت امیر، فضائل حضرت امیر، مطرح کرده، بعضی ها در جلسه خصوصی بوده بعضی ها مثل همین قضیه علی مع الحق و الحق مع علی لن یفترقی هست، ام سلمه گفت در خانه من بود، هیچ کس هم نبود، من بودم رسول اکرم بود حضرت امیر بود، پیغمبر به علی رو کرد گفت «یا علی الحق معک» و حق با تو است و تو هم با حق هستی، و هر کس از تو تبیعت کند از حق تبعیت کرده، هر کس تو را ترک کند، حق را ترک کرده، بعضی ها در جمع بوده، ابو یعلی در مسند شان با تحقیق ارشاد الحق الأثری ایشان در اینجا جلد 2، صفحه 17 محققش هم می گوید «رجاله موثقون» آقایان نگویند که روایت ضعیف است آوردید شما، می گوید در منزل پیغمبر تعدادی از مهاجرین و انصار بودند

«فرخج علینا فقال ألا أخبرکم بخیارکم؟»

آیا نمی خواهید به شما بگویم بهترین شما که هست؟

مسند ابو یعلی، تحقیق ارشاد الحق اثری، ج2، ص 17

بعد فرموید

«خیارکم الموفون المطیبون إن الله یحب الخفی التقی، و مرَّ علی بن ا بی طالب فقال الحق مع ذا الحق مع ذا»

پیغمبر که سخن می گفت امیرالمؤمنین آمد عبور کرد، حضرت فرمود حق با این مرد هست، حق با این مرد هست

«فی نفر من المهاجرین و الأنصار»

اگر اینطوری هست ما می خواهیم یک سؤالی بپرسیم سؤال کردن که گناه نیست، این آقایان مهاجرین انصار در سقیفه کجا بودند؟ چرا یک نفر نیامد بگوید ما گفتیم پیغمبر گفت حق با علی است، مراد از حق دیگر مصداق اتمّش حق خلافت است دیگر، حضرت که دعوا نکرد با کسی که روی زمینی لباسی، گاوی، گوسفنید، ما می گوییم حق با علی است، الحق مع ذا، مصادق بارزش بحث خلافت است دیگر، حالا یک بار این است که حضرت علی با یک کسی دعوا دارد منازعه دارد، اختلاف دارد، می گوییم حق با این است، و یک دفعه نه بدون مقدمه بصورت مطلق بدون هیچ قیدی، می گوید «الحق مع ذا»، حق با این است، هم حقانیت خلافتش را اثبات می کند، هم عصمتش را تثبیت می کند، و اگر چنانچه امیرالمؤمنین اشتباه کند سهو کند، خطا کند، یا خدای نکرده گناه کند، فرمایش پیغمبر نستجیر بالله اغراء به جعل و اغراء به گناه می شود، جناب آقای آجری در کتاب «الشریعة» شان در جلد 4، صفحه 1759، همین تعبیر را بیان کرده،

«الحق مع ذا الحق مع ذا»

الشریعه، آجری، ج4، ص 1759

«فی نفر من المهاجرین و الأنصار»

آقای ابن حجر عسقلانی، در مطالب العالیه اش، جلد16، صفحه 147، همین تعبیر را مطرح می کند، و ابن عساکر در تاریخ دمشق  جلد 42، صفحه 449، با همین را

«فی نفر من المهاجرین و الأنصار»

تاریخ مدینة الدمشق، ابن عساکر، ج42، ص 449

را مطرح می کند؛ حیثمی در مجمع الزوائد جلد 7، صفحه 234، مطرح می کند و می گوید

«رواه ابو یعلی و رجاله ثقات»

ابو یعلی آورده تمام راویانش هم ثقه هستند

مجمع الزوائد، حیثمی، ج7، ص 234

خب دنبال چه هستیم ما، اصلاً هیچ روایتی در رابطه با خلافت امامت، و وصایت امیرالمؤمنین ما نداشته باشیم، غیر از همین یک روایت علی مع الحق و الحق مع علی، آیا مسئله را روشن نمی کند برای ما؟ امیدواریم که ان شاء الله آنهایی که دنبال تلنگر هستند، دنبال درنگ هستند، دنبال بیداری هستند، دنبال تحقیق هستند، ما نمی گوییم در بسته از ما بپذیرید، نه شما بروید تحقیق کنید ببینید این حرفهایی که ما داریم می زنیم، این حرف ها صحیح هست یا صحیح نیست، یک روایت صحیح هم بیاورید مثلاً فلان آقا، آقای الف مع الحق، آقای ب مع الحق، آقای دال مع الحق، استناد صحیح برای ما بیاورید ما که هر روایتی آوردیم در طول این دو سه جلسه در رابطه با حدیث مع الحق، تلاش کردیم، شهادت علمای اهل سنت را بر صحت روایت و وثاقت رواتش را ما مطرح بکنیم، حالا دیگر مثل ابن تیمیه وقتی بیاید بگوید نه به سند صحیح آمده نه به سند ضعیف آمده یک دیوانه اینطوری، دیگر چکار کنیم، باید بگوییم قضاوت با عقلاء، عاقلان دانند.

مجری:

خیلی ممنون و متشکر، حضرت استاد فقط ما حالا قرآن را که داریم می خوانیم، خیلی زیاد این را هم مشاهده کردیم که در خود قرآن بعضی وقت ها این روایتی بود که حق را آقا امیرالمؤمنین دانست،اصلاً حق چیزی است که همراه با آقا امیرالمؤمنین است و گرد امیرالمؤمنین می چرخد، اما در قرآن ما چنین تعابیری را می بینیم که دقیقاً در قرآن خود قرآن بنام حق آورده شده، حالا نمی دانم، اگر قرار است حق امیرالمؤمنین باشد خب آن یک بحث است، اما در خود قرآن باز ما مشاهده می کنیم که قرآن بعنوان حق آورده شده، حالا تعبیری داریم که یک این همانی هم بخواهد بین اینها بوجود بیاورد؟

آیت الله حسینی قزوینی:

خیلی نکته ظریفی فرمودید در اینکه قرآن حق هست، هیچ مسلمانی شبهه ای ندارد، قرآن خطا ندارد، اشتباه ندارد، تحریف ندارد، شیعه و سنی، آنهایی هم که تحریف را به گردن شیعه می بندند کاملاً اشتباه می کنند، حالا آنها هم که می گویند تحریف دارد، می گویند قرآن حق است، آن که هست حالا اضافه شده کم شده، این قرآن موجود قرآن حق است، ما می بینیم رسول گرامی آمده امیرالمؤمنین را با قرآن معادله کرده، می گوید علی با قرآن هست، قرآن هم با علی است، باز این هم «لم یتفرقا حتی یردا علی الحوض» که دیگر امثال طلحه و زبیر نگویند علی خوب بوده ولی «بدّلً و غیّرَ» عوض شد، ببینید کتاب مستدرک حاکم نیشابوری، جلد3،

«علی مع القرآن، و القرآن مع علی لن یتفرقا حتی یردا علی الحوض»

علی با قرآن هست، قرآن هم با علی است،

مستدرک، حاکم نیشابوری، ج 3

قرآن حق است یا نیست، قرآن معصوم است یا معصوم نیست، علی با قرآن هست قرآن با علی است معنایش چیست؟ آن هم «لن یتفرقا» کلمه لن نفی ابد می کند هرگز از هم جدا نمی شوند، تا کی؟ تا حوض کوثر، حتی در عالم برزخ، در عالم مثال بقول آقایان اینها از همدیگر جدا نمی شوند،حاکم نیشابوری گفت

«هذا حدیث صحیح الإسناد»

آقای ذهبی هم در تلخیص می گوید «صحیح» آقایان می گویند اگر حاکم نیشابوری و ذهبی یک روایت را تصحیح کرد، بمنزله ورود به صحیح بخاری و صحیح مسلم است، خب پیام این روایت چیست، ما یک مقداری دقت کنیم، فقط روایت را نخوانیم رد بشویم برویم، رسول اکرم وقت می آید امیرالمؤمنین را با قرآن عِدل قرار می دهد، می خواهد به ما بفهماند بر اینکه آی مسلمان تو اگر یقین داری قرآن حق است، قرآن باطل نیست، قرآن اشتباه ندارد، قرآن خطا ندارد، قرآن نسیان ندارد، علی هم عین قرآن است، قرآن عین علی است، یعنی هم می خواهد بگوید قرآن ناطق علی است، «علی مع القرآن» یعنی علی با قرآن است، یعنی هرچه که شما برای قرآن مقام و فضیلت بیان کنید علی هم تمام آن را دارد، واژه دوم «والقرآن مع علی» قرآن با علی است، اگر کسی بخواهد قرآن را بفهمد باید برود سراغ علی، قرآن ناطق علی است، آیات قرآن را باید علی معنا کنید، علی تفسیر کند، علی تبین کند، همانطور که رسول اکرم قرآن آیه 44 سوره نحل می گوید

«وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ»

ما قرآن را به تو نازل کردیم که برای مردم بیان کنی

نحل/44

همانطور که پیغمبر بیانگر قرآن هست، علی بن ابی طالب هم بیانگر قرآن هست، در موارد اختلافی باید علی بیاید بیان کند.

باز برویم سراغ مستدرک، حاکم در جلد 3، صفحه 142،حدیث 4684، پیغمبر به امیرالمؤمنین فرمود،

«أنت تبین الأمتی ما اختلفوا فیه بعدی»

تو بیانگر اختلافات میان مردم بعد از من هستی

مستدرک، حاکم نیشابوری، ج3، ص 142، ح 4684

تو باید برای من تبین کنید، «

«لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ»

پغمبر تو باید بیانگر باشی، اینجا هم می گوید

«تبین الأمتی»

بعد از من؛ یعنی کسی بخواهد قرآن را بفهمد سراغ امیرالمؤمنین باید برود، «و القرآن مع علی»این خیلی مهم است، هم قسمت اولش مهم است که عصمت علی را می خواهد اثبات بکند، حقانیت علی را می خواهد اثبات بکند، و هم قسمت دوم که کسی می خواهد معارف قرآنی را یاد بگیرد، ما دیگر هرچه داریم قرآن است دیگر، اگر بخواهد قرآن را فرا بگیرد باید برود سراغ امیرالمؤمنین (ع) و همچنین حلیة الأولیاء ابو نعیم اصفهانی،در جلد 1، صفحه 62، باز هم در اینجا می گوید  اول کسی که از اینجا می آید امیرالمؤمنین سید المرسلین، قائد الحر المحجلین، خاتم الوصین هست،

«یبن لهم ما اختلوا فیه بعدی»

این کس برای امت من موارد اختلافی را بیان می کند

حلیة الأولیاء، ابو نعیم اصفهانی، ج1، ص 62

ما گفتیم

«تفترق امتی علی ثلاث و سبعین فرقة کلهم فی النار إلّا فرقة واحده»

یک فرقه هستند که نجات پیدا می کنند،

کدام می شود، آنکه سراغ علی برود

«و القرآن مع علی، علی مع القرآن»

این دیگر خیلی واضح است، در این زمینه ماروایت زیاد داریم، هم شیعه و هم سنی، إلی ما شاء الله ما روایت داریم.

مجری:

حاج آقا همان صفاتی را که فرمودید ما نگاه می کنیم یکی از اوصافی که خود خداوند به قرآن نسبت داده فرقان بودن قرآن است، جدا کننده حق از باطل است

آیت الله حسینی قزوینی:

بله، علی هم فاروق اعظم هست، مبین اختلافات امت هست، خب این را جناب حافظ علائی شافعی در کتاب اجمال الإصابه فی اقوال الصحابه صفحه 55، همین تعبیر را  می آورد،

«و أخرج الحاکم فی مسنده بسند حسن عن ام سلمه علی مع القرآن و القرآن مع علی لن یفترقی حتی یردا علی الحوض»

اجمال الإصابه فی اقوال الصحابه، ص 55

طبرانی در معجم الاوسط، شان در جلد 5، صفحه 135، باز همین

«ام سلمه علی مع القرآن و القرآن مع علی لن یفترقی حتی یردا علی الحوض»

معجم الأوسط، ج5، ص 135

آقای زمخشری در ربیع الأبرار، جلد2، صفحه 173 همین تعبیر را از ابو ثابت غلام علی بن ابی طالب (ع) مطرح می کند، حیثمی در مجمع الزوائد، جلد9، صفحه 129، همین تعبیر را مطرح می کند،

«علی مع القرآن و القرآن مع علی لا یفرتقان»

مجمع الزوائد، حیثمی، ج9، ص 129

در کتاب های شیعه هم باز همین بحث آمده، کمال الدین، شیخ صدوق، صفحه 230 جلد اول، از امیرالمؤمنین

«إن الله تبارک و تعالی طهرنا و عصمنا»

خدا ما را مطهر کرده و معصوم قرار داده

کما الدین، شیخ صدوق، ج 1، ص 230

آنهایی که می گویند امیرالمؤمنین معصوم نیست، بفرمایند ببینند چیست قضیه اش، روایت هم از امیرالمؤمنین (ع) هست، بعضی از این افراد ورشکستگان سیاسی که رفتند خارج از کشور، می گویند عصمت ائمه قرن 4-5، مطرح شده، در زمان ائمه از این حرفها خبری نبود، مثل سروش و غیره، مرتب از این حرفهای مذخرف می زنند، بفرمایید روایت از خود حضرت امیر (ع) هست، شما می آیید می گویید شیخ صدوق نقل کرده، شیخ صدوق هم تمام واسطه اش را تا به امیرالمؤمنین آورده، اگر شما بخواهید این روایت را زیر سؤال ببرید، نماز را، الآن ما داریم دو رکعت نماز می خوانیم، حمد سوره، تشهد، اینها را هم شیخ صدوق و شیخ طوسی با سند خودشان از ائمه نقل کردند، شما اگر روایت عصمت را زیر سؤال ببرید تمام احکام را باید زیر سؤال ببرید شما، روایت هم صد در صد صحیح است، خدا ما را مطهر کرده معصوم کرده

«وجعنا شهداء علی خلقه»

آقا سعید عزیز، می گوید خدای عالم ما را شاهد بر خلقش قرار داده، دیگر ندارد در حال حیات یا بعد از شهادت، ما شاهد بر خلائق هستیم، و حجت خدا در زمین

«و جعنا مع القرآن و جعل القرآن معنا»

قرآن را با ما اهل بیت قرار داده

با ما نه با من علی تنها،

«و جعل القرآن معنا»

قرآن را هم با ما قرار داده،

کسی اگر بخواهد سراغ قرآن برود باید بیاید سراغ ما اهل بیت،

«لا نفرقه و لا یفارقنا»

نه ما از قرآن جدا می شویم، و نه قرآن از ما جدا می شود

همین روایت را مرحوم کلینی در کافی، جلد1، صفحه 112، می آورد

«و جعل القرآن معنا لا نفرقه و لا یفارقنا»

الکافی، کلینی، ج1، ص 112

سند روایت هم  صد در صد صحیح است، محمد بن حسن ولید هست، نجاشی می گوید شیخ القمیّین، فقیه ثقة ثقة عینٌ محمد بن حسن فرخ صفار هست، احمد بن محمد بن عیسی اشعری قمی، حسین بن سعید اهوازی است، حماد بن عیسی هست، سلیم بن قیس هلالی هست، تمام اینها هم هیچ شکی و شبهه ای در وثاقت اینها نیست، خب اگر ما دنبال حق هستیم، اگر دنبال این هستیم که یک مطلب حقی پیدا کنیم، دنبال حقیقت می گردیم، این هست، و اگر نه دنبال جدل هستیم، دنبال بگو مگو هستیم، عناد هستیم، لجاجت داریم، دیگر قرآن می گوید «قل موتوا بغیظکم»، بروید از غصه بمیرید شما.

مجری:

تنها راهکار همین می ماند، بسیار خب تشکر می کنیم حضرت استاد، حالا سؤالات دیگری هم هست، اما چون بینندگان عزیز هم پشت خط هستند اگر اجازه بدهید ما این فرصت را به عزیزان بیننده بدهیم.

خب تماس اول جناب آقای داوری از رامشیر پشت خط هستند، آقای داوری در خدمت تان هستیم بفرمایید.

بیننده:

باعرض سلام خدمت سادات بزرگوار، می خواهم 6 میلیون سادات در ایران، و 60 میلیون سادات در کل جهان، قال امام صادق (ع) در کتاب شیعة المصطفی لشیعة المرتضی، هر کس در وصف ما بیت شعری بگوید خداوند به محبت این بیت شعر خانه ای در بهشت به او می دهد،

بسم الله الرحمن الرحیم،

همین که ابن حیدری اول و آخر کفایت می کند

همین که ذریه زهرایی کفایت می کند

از آنجا که شما را در دل خود احساس کردم

بسوی حرم جدت پرواز کردم

روی شما من را سوی حیدر می برد

یاد زهرا یاد احمد می برد

یقین دارم جد من با جد تو بد کرده است

ظلمی بسیار فراوان کرده است

من این شعر را در وصف شما ها تلاوت می کنم

فرمود جدت که بیت شعرت تو را شفاعت می کند

جد شما گفته که در وصف ما شعری بگو

در نبود مهدی زهرا برای تو تلاوت می کنم

من بقربان عمویت مهدی می شوم

تا بیاید برای شأنی که داری تلاوت می کنم

سیدا من را نزد جدت شفاعت می کنی؟

از عذاب گناهانم نزد جدت رهایم می کنی؟

جدت علی صاحب جنت و دوزخ است

من را نزد جدت شفاعت می کنی؟

جد تو بر دوش ما حقی گذاشت

نوع بندگی، نوع زندگی، نوع انسانیت گذاشت

یا زهرا خدا حافظ شما.

مجری:

احسنتم طیب الله، خیلی تشکر می کنیم آقای داوری عزیز که از رامشیر همراه ما بودید و این شعر را هم تقدیم کردید، تشکر می کنیم از محضرتان.

تماس بعدی آقا جلیل هستند از زنجان در خدمت شان هستیم، بفرمایید.

بیننده:

ضمن عرض سلام و خسته نباشید می خواستم ببینم ما باهم بعضی تلویزیون را گاهاً نگاه می کنیم می گویند اصلاً امام زمان نیست، یا این روحانی های ایران به شما دروغ می گویند، من می خواستم یک چند مورد دلایلی بگویید که لا أقل من چون جزو هیت امنای اینها هستم، اکثراً سؤال زیاد می کنند، می خواستم چند مورد از دلائل به من بگویند، که وجود امام زمان را ثابت کند.

مجری:

بسیار خب تشکر می کنیم آقا جلیل عزیز اگر اجازه بدهید ما حالا این سؤال شما هم چونکه مرتبت با وجود نازنین حضرت آقا امام زمان (عج) هست را متصل بکنیم، به انتهای برنامه که ان شاء الله حسن ختام برنامه هم قرار بگیرد.

تماس بعد جناب آقای علی دوست هستند از میان دو آب در خدمت تان هستیم آقای علی دوست بفرمایید.

بیننده:

سلام آقا خسته نباشید ان شاء الله، سلام عرض می کنم خدمت آقای قزوینی عزیز، ما دوتا پیشنهاد داشتیم اگر اجازه بفرمایید، عرض شود در خصوص اینکه استناد که می کنید در کتاب های اهل سنت بزرگوار بهتر نیست اول کتاب های خودمان را بگویید، چون کتاب های اینها را با تفسیر بیشتر برد می کنیم، مثلاً کتاب های ما الحمد الله تمام روایت هایش یکی است، ولی کتاب های اینها ضد نقیض است، اول از کتاب های خودمان روایت بیاوریم، اگر مقدور است بعداً از کتاب های برادران اهل تسنن، بیاوریم، یک این است، یکی هم این است که الآن که الحمد الله شبکه تان هم بنام حضرت ولیعصر مزین هست، یک تاریخ نگار هم بگذارید کنارش، مثلاً امروز 1147 سال 10 ماه و 12 روز و تقریباً 16 ساعت از زمان غیبت امام زمان (ع) می گذرد، بهتر نیست که این را گوشه تلویزون بگذارید، مثلاً یک برنامه گاه شماری زمان شماری که مثلاً مشخص بشود مردم و شیعیان هم متوجه بشوند که چقدر از غیبت امام زمان می گذرد.

مجری:

بسیار خب خیلی ممنون پس این دو مطلب شد اینکه اولاً اینکه ما می خواهیم مستندات را نشان بدهیم پیشنهاد شما این هست که ابتداً مستندات را از کتب شیعه نشان بدهیم، که آن اختلاف هایی که هست همان اول منشاء اشتباه نشود و اول از کتب شیعه نشان بدهیم، و دوم هم همین بحث تاریخ نگار غیبت که چه مقدار از زمان غیبت وجود نازنین حضرت امام زمان (عج) گذشته است. تشکر می کنیم، حالا این دو مطلب هر دوتا مرتبط با وجود نازنین امام زمان بود اما حالا نمی دانم این پیشنهاد اول ایشان قابل اجرا هست از خود حضرت استاد ما غرض را بپرسیم که آیا غرض این کار چه هست که ما همان اول مستندات را از اهل سنت نشان می دهیم.

آیت الله حسینی قزوینی:

ببینید آنکه مهم  هست برای ما، افتخار ما این هست، جناب آقای علی دوست عزیز، حقانیت مذهب مان را از کتب اهل سنت ثابت می کنیم، این اتفتخار ما هست، بزرگان ما هم در طول تاریخ همین کار را کردند، که در قرآن به این مضومن می گوید در رابطه با اینکه  من پیغمبر حق هستم یا نه بروید از اهل تورات سؤال کنید، خب این نشان می دهد بر اینکه ما باید تلاش بکنیم این مسائل مان را از کتب اهل سنت و مخالفین ما که معتقد به امامت ائمه نیستند، در کتاب هایشان هم مطالب را با سندهای صحیح آوردند، این افتخار برای ما هست، در کتاب های ما هم هست، البته ما اول تلاش مان بر این هست که از کتب اهل سنت بیاوریم، مسئله را تثبیت کنیم حجت برای آنها تمام بشود، و همچنین جوانهای ما که می آیند یکسری مطالبی می شنوند از بعضی از شبکه های وهابی، ذهن شان شاید مشوش بشود، و لذا این ذهن شان که بخواهد مشوش بشود ما ناگزیر هستیم اینها را از خود اهل سنت بیاوریم که اینها یکم دفعه ذهن جوانهای ما روی شبهات نرود، بعدش هم از منابع شیعه هم ما مواردی بوده که می آوریم از منابع شیعه هم ما اشاره می کنیم، اینها نگویند این حقانیت تان را از ما گرفته اید، این هم یک نکته ای بود که من خواستم عرض کنم.

مجری:

حالا با توجه به فرصت باقی مانده ای هم که هست، اگر ایشان هم توقع شان این بود که به مسئله امام زمان بیشتر در شبکه بخواهد پرداخته بشود حالا ما این فرصت را بگذاریم هم نسبت به آن سؤالی که آقای جلیل از زنجان داشتند، و این پیشنهاد را داشتند که راجع به امام زمان بیشتر صحبت بشود و این شبهه پراکنی هایی که بارها و بارها دارد انجام می شود، نسبت به اینکه وجود امام زمان را اینها می خواهند کتمان بکنند، خب استفاده بکنیم در این لحظات آخر برنامه از محضرتان و بهره مند بشویم.

آیت الله حسینی قزوینی:

ببینید بحث سر این است که ما چندتا مسئله داریم، یک اینکه آیا حضرت مهدی به دنیا آمده یا نیامده، ما همین امروز یک کلاسی داشتیم برای اساتید حوزه های علیمه واحد خواهران موضوع بحث مان این بود که ابن تیمیه می آید می گوید اصلاً امام زمان به دنیا نیامده، حدود بیش از 200 نفر از علمای اهل سنت صراحت دارند بر اینکه حضرت مهدی (عج) در سال 255 هجری روز جمعه متولد شده، ذهبی آورده، ابن حجر آورده، یافی آورده، ابن خلکان آورده، تمام این بزرگان شان، ابن حجر عسقلانی، ابن حجر حیتمی همه آوردند یک نفر دو نفر نیست، بیش از 200 نفر اینها آمده اند بحث مهدویت را مطرح کردند، وقتی که مطرح کردند، اینها مشکل شان این هست که ببینند که خب اینکه حضرت مهدی که به دنیا آمد، خب کسی که بدنیا می آید باید یک روزی هم از دنیا برود دیگر، ذهبی می آید گیر می کند، تاریخ ولادتش را می گوید، ولی تاریخ نستجیر بالله شهادت یا وفات حضرت را نمی تواند بگوید، چون دستش خالی است، مثلاً در تاریخ اسلام ذهبی جلد 19، ایشان می آید می گوید اما فرزند امام عسکری حضرت مهدی در 256یا 258 به دنیا آمده، بعد از پدر چند سال بوده

«عدم و لم یعلم کیف مات»

تاریخ اسلام، ذهبی، ج19

خب اقای ذهبی تو که یک مورخ هستی تمام ریزه کاری های وفیات و ولادت ها را آوردی، خب وقتی بدنیا آمدنش را گفتی شما یک مسئله به این مهمی که این همه سر و صدا ایجاد کرده در طول تاریخ از رسول اکر گرفته تا امام عسکری ما نزدیک 4هزار روایت در رابطه با حضرت مهدی ارواحنا لتراب مقدمه الفداء داریم، آیا نباید شما بدانید که اگر فرزند از دنیا رفته، چطوری از دنیا رفته، و ما از آنطرف هم مسئله ما این هست که حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی در این کتابی که در رابطه با حضرت مهدی نوشته، 3هزار و 666 روایت آورده، جالب این هست که عمده این روایات، یعنی 318 روایت ما درایم در کتب شیعه و سنی که حضرت مهدی دارای عمر طولانی است، نه یکی نه دوتا نه سه تا، 91 یک روایت داریم دارای غیبت طولانی است،  و در طول این مدت افرادی که خدمت حضرت ولیعصر مشرف شدند، از سید ابن طاووس که می گوید من به قدری خدمت حضرت رسیدم با تن صدای حضرت هم آشنا هستم، مرحوم مقدس اردبیلی، می گوید بقدری خدمت حضرت ولیعصر رسیدم می گویند از همه  بیشتر بوده، یعنی هر وقت مشکلی داشته خدمت حضرت می رفته مشکل را حل می کرده، سر درس دو نوع روایت نقل می کرده، یک دفعه می گفت این روایت شیخ طوسی در تهذیب جلد فلان صفحه فلان، یک دفعه می گوید روایت این است بروید مدرک پیدا کنید، همه شاگردان می فهمیدند این از زبان حضرت ولیعصر (عج) شنیده، و قضایای دیگر الآن هم افراد زیادی را بنده خودم شناخت دارم که تشرف خدمت حضرت ولیعصر داشتند،  از حضرت مطالبی را گرفتند، یعنی اینکه حضرت در قید حیات است، افرادی خدمت حضرت ولیعصر می رسند، و از محضر استفاده می کنند، خود حضرت هم فرمود اگر شما گناه نکنید حجابی میان من و شما نیست، آنکه مانع تشرف شما شده،  «ما یصل إلینا منک ما نکره» آنکه ما کراحت داریم از شما سر می زند، شما بیا گناه نکن، واجبات را که انجام بده، خود حضرت ولیعصر (عج) می آید به دیدن شما، شما ببینید این کتاب هایی که در رابطه با تشرفات یا این جناب آقای قاضی زاهدی کتابی دارد بنام شیفتگان حضرت مهدی در دو جلد هست، که البته کارهای ویراستاری و تنظیماتش را بنده خودم انجام دادم، تمام کسانی که خدمت حضرت ولیعصر از زمان غیبت صغری تا 20 سال قبل تشرف داشتند، ایشان در آنجا آورده، دیگر بهتر از این می شود واضح تر از این می شود گفت؟ یا من یک چیز خیلی ساده برای شما بگویم، این را دیگر در شرح حال زندگی امام راحل رضوان الله تعالی علیه نوشتند و در نماز جمعه هم آقای هاشمی در سالگرد رحلت امام این را در نماز جمعه مطرح کرد تمام دنیا شنیدند، که ایشان گفت ما روز 21 بهمن 57، امام یک بیانیه داده بود که فردا روز 22 بهمن همه بریزید بیرون، می گفت ما دیگر یقین داشتیم که حکومت نظامی رژیم می خواهد قتل عام بکند، می گفت هر چه از امام خواستیم که این بیانیه را منتشر نکن، صلاح نیست کشتار زیاد می دهیم، این را آیت الله خزعلی شاد دو یا سه بار برای من گفت، در مسجد اعظم قم هم شب هفتم آیت الله العظمی خوئی بود، حداقلش 2هزار از اساتید و مراجع بزرگواران نشسته بودند، ایشان در آنجا هم گفت، گفت من خودم بودم آنجا در مدرسه علوی، گفت من بودم، آقای مهدوی کنی بود، آقای امامی کاشانی اینها هم بودند، و ما تمام مان اتفاق نظر داشتیم که این بیانیۀ امام به صلاح نیست، فردا روز 22 بهمن مردم بریزند در خیابانها رژیم همه را قتل عام می کند، ما یک کشته های چند ده هزار یا چند صد هزار خواهیم داد، م گفت ما از آقای طالقانی که یک مقدار با امام صریح بود، امام هم خیلی خاطرش را دوست داشت، به آقای طالقانی گفتیم شما این تلفن را بردار، بگو ما طبقه همکف بودیم امام طبقه بالا بود، می گفت تلفن برداشت با امام صحبت کرد، عصر روز 21 بهمن، می گفت خیلی اصرار کرد، آقا صلاح نیست، همه دوستان انقلابیون اینجا هستند، بزرگان اعاظم همه متفق القول هستند که این بیانیه به صلاح نیست می گفت ما یک دفعه دیدیم که تلفن از دست آقای طالقانی افتاد ایشان شروع کرد به گریه کردن، اول تصور کردیم بر اینکه، الآن این قضیه را در نماز جمعه گفتند دیگر تمام دنیا شنیدند، چیزی نیست که ما بخواهیم مخفی بکنیم، می گفت بعد از اینکه ایشان حال شان خوب شد، اول تصور می کردیم شاید امام یک عبارت تندی گفتند به ایشان برخورد، بعد اصرار کردیم که چه بود، گفت آقای طالقانی اگر خود حضرت ولیعصر (عج) دستور داده باشد که این بیانیه صادر بشود باز هم تو اصرار می کنی؟ خب شما دیدید بعد از  22بهمن که قضیه تمام شد آنهایی که در رأس کار بودند، همه آمدند در تلوزیون گفتند ما تصمیم داشتیم روز 22 بهمن مدرسه علوی که امام آنجا بود و یارانش آنجا بود، آنجا را بمب باران کنیم و هر کس هم آمد بیرو قتل عام کنیم، فردا صبح دیدیم که تمام مردم ریختند در خیابان یک نفر در خانه نیست، اگر ما بخواهیم بکشیم باید تمام مردم را بکشیم، کسی نمی ماند برای آنها ما حکومت کنیم، خب ببینید این کی چیز خیلی واضح و روشن هست برادر عزیزم بر اینکه حضرت ولعصر (عج) تشریف دارند ما نمی بینیم، آن حضرت کاملاً ما را می بیند، در خود بحار جلد 52، صفحه 174، در توقی اش به شیخ مفید

«فَإِنـّا يُحيطُ عِلمـُنا بِأنْبـائِكُمْ،»

ما احاطه علمی به تمام اخبار شما داریم

بحار الأنورا، ج 52، ص »174

«وَلا يَعْزُبُ عَنّا شَى ءٍ مِنَ أخبارِكُمْ»

چیزی از حالات شما خبرهای شما بر ما پوشیده نیست

این دیگر واضح و روشن هست، بقولی بهترین دلیل وقوع شیء در تاریخ است، دیگر این هم بزرگان و غیره خدمت حضرت رسیده اند و از محضر شان شفا گرفتند و گرفتاری هایشان حل شده و غیره شده، اینها دیگر چیزی نیست که بشود اینها را مخفی کرد از غیبت صغری گرفته تا عصر حاضر، حالا بعضی از مسائلی هم هست که خیلی زیاد نمی شود مطرح کرد، من فقط یک جمله بگویم مرحوم آقای بهاء الدینی نقل می کنند در قنوتش بعضی از آیات قرآن را می خواندند، بعد یک دفعه می گویند که همه می شناسند، خود رهبری هم خدمت ایشان می رفتند مراجع ما هم ایشان را می شناسند، تازه هم مرحوم شده 7-8 سال است مرحوم شده ایشان، گفتند یک دفعه ایشان تمام قنوت ها و آن آیات و دعاها را گذاشت کنار اللهم کل ولیک الحجة ابن الحسن را دارد می خواند، بعضی از خصیصین که یک مقدار رویشان باز بود، گفتند شما یک دفعه تمام دعاهایی که در قنوت می خواندی عوض کردی، ایشان فرمود از طرف حضرت ولیعصر (عج) به من پیام دادند در قنوت من را دعا کنید،  و من بعد از پیام حضرت ولیعصر (عج) دیگر آن دعاهایی که در قنوت می خواندم «رَبَّنَا آتِنَا فِی‏الدُّنْیَا حَسَنَةً وَ فِی‏الآخِرَةِ حَسَنَةً وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ»، همه اینها را کنار گذاشتم دیگر ملتزم شدم در تمام قنوت هایم دعای فرج حضرت ولیعصر را بخوانم، این دیگر جدید است که دیگر خیلی قدیم نیست برادر بزرگوار.

مجری:

احسنتم بسیار خب خیلی بهره مند شدیم، لذت بخش بود و الحمد الله که  این سخنان را شنیدیم ان شاء الله بتوانیم این فاصله ها را که بین خودمان هست و مانع دیدار ما با محبوب خودمان با آن رکن رکین عالم هستی هست این فاصله ها را کنار بگذاریم و این گناهان را کنار بگذاریم، تا بتوانیم مشرف بشویم به محضر قطب عالم امکان ان شاء الله.

تشکر می کنم از همه شما بینندگان عزیز و ارجمند تا دیدار آینده خدا نگهدار.

 

 

 

 

 

 


حبل المتین>

حبل المتین شبکه ولی عصر میلاد امام حسن عسکری علیه السلام آیت الله سید محمد حسینی قزوینی نقد شبهات امامت شیعه امامت