عصر ایمان
قسمت پنجاه و هشتم برنامه عصر ایمان با کارشناسی حجت الاسلام و المسلمین عباسی
دیگر قسمت ها
عنوان برنامه: عصر ایمان (شبهات گروه نو اخباریون – لباس روحانیت)
تاريخ: 16/ 11/ 1400
استاد: حجت الاسلام والمسلمین عباسی
مجری: آقای سیرتی
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم؛ عرض سلام و ادب و احترام دارم خدمت شما بیننده های عزیز برنامه عصر ایمان، از این که بیننده برنامه خودتان شدید از شبکه جهانی حضرت ولی عصر در شام شهادت حضرت امام دهم مان، آقا جان مان امام هادی (علیه السلام) بسیار سپاسگزاریم خدمت شما عرض تسلیت دارم از این که در چنین شبی بیننده برنامه خودتان شدید.
خدمت شما هستیم و خدمت حجت السلام والمسلمین استاد گرانقدر جناب آقای عباسی عزیز کارشناس برنامه و خیلی خوشحالیم از این که دعوت ما را پذیرفتند و در استدیوی برنامه عصر ایمان حضور پیدا کردند. استاد خدمت شما سلام عرض می کنم خیلی خوش آمدید شام شهادت امام هادی (علیه السلام) را خدمت شما تسلیت عرض می کنم
استاد عباسی:
سلام علیکم ورحمة الله بنده هم عرض سلام و ادب و احترام دارم محضر بینندگان عزیز و گرامی شبکه جهانی حضرت ولی عصر (ارواحنا له الفداه) و همین طور عرض تسلیت به مناسبت شهادت دهمین امام همام، امام هادی (علیه السلام) امیدوارم که خدا ما را از شیعیان و عزاداران حضرت قرار بدهد و ثبت بفرماید محضر شما هستم.
مجری:
خدمت بیننده های عزیز عرض کنم در هفته گذشته اگر بیننده برنامه خودتان بوده باشید ما بحثی را آغاز کردیم در مورد سوالی که نو اخبارییون نسبت به لباس روحانیت مطرح کردند یعنی چرا روحانیان، لباسی به عنوان لباس روحانیت می پوشند؟ استاد عزیز با روایت ها و احادیثی که در برنامه مطرح کردند و مثال های شیرینی که در برنامه گفتند ما را به فیض رساندند و کامل متوجه شدیم.
روایتی در مورد عمامه گفتند کاملاً زیبا بود از این جهت و این که خدمت شما و خدمت استاد گرانقدر هستیم نسبت به لباس های که به عنوان عبا هست و لباس ظاهر یک روحانی استاد ادامه بحث را در خدمت تان باشیم.
استاد عباسی:
بسم الله الرحمن الرحیم وبه نستعین إنه خیر ناصر ومعین ثم الصلاة والسلام علی سیدنا و نبینا ابا القاسم مصطفی محمد وعلی اهلبیته الطیبین الطاهرین المعصومین واللعن الدائم علی اعدائهم اجمعین الی قیام یوم الدین. اللَّهُمَّ كُنْ لِوَلِیِّكَ الحُجَةِ بنِ الحَسَن، صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ فِی هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِی كُلِّ سَاعَةٍ، وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناً حَتَّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا
امیدوارم که خدای متعال ما را از منتظرین واقعی حضرت ولی عصر (ارواحناه له الفداء) قرار بدهد و ثواب این برنامه و ثواب دعای سلامتی حضرت ولی عصر و دعای فرج را محضر مولای مان آقا امام هادی (علیه السلام) تقدیم می کنیم.
بحثی که جلسه گذشته مطرح کردیم و شما هم زحمت کشیدید هم مروری داشتید و هم سوالی را در این رابطه مطرح کردید در رابطه با لباس روحانیت بود. عرض کردیم یکی از اشکالاتی که نسبت به لباس روحانیت مطرح می کنند که چرا چنین لباسی را شما می پوشید؟ باید به صورت عادی لباس دیگر مردم را یک عالم بپوشد و بین مردم با همان شکل زندگی بکند و این کار را در عباراتی حتی تا مرحله حرام و بدعت هم پیش می برند.
نکاتی را جلسه گذشته مطرح کردیم از جمله بحثی که در رابطه با عمامه مطرح کردیم و این که با عنوان خاصی که پیامبر در جریان عید غدیرخم عمامه ای را بر سر امیر المؤمنین گذاشتند و آن طوری که وجود نازنین امام رضا (علیه السلام) وقتی که قرار شد بیایند و نماز عید بخوانند با آن هیبت و با آن شکل و شمایل با عمامه ای مخصوص آمدند و حضور پیدا کردند.
روایتی که نبی مکرم اسلام فرمودند که رسول خدا، امیر المؤمنین را خواستند و ایشان را معمم کردند بعد بخشی از عمامه را بین دو کتف ایشان رها کردند فرمودند خدای متعال من را در روز جنگ حنین به فرشتگانی دارای عمامه با این شکل و شمایل تأیید کرد و آن ها عمامه را از پشت رها کرده بودند و عمامه، بین مسلمان ها و مشرکین فاصله ای بود.
لذا یک ویژگی دارد و از آقا رسول الله نقل کردند که آقا رسول الله یک عمامه سیاهی داشتند که با آن عمامه سیاه نماز می خواندند، در دوران ما سادات و آن های که از نسل پیامبر و اهل بیت (علیهم السلام) هستند با عمامه سیاه، معمم می شوند در روایت دیگری فرمودند که این ها همه در منابع معتبر شیعی است.
این روایتی که الان عرض می کنم در رابطه با فتح مکه است فرمودند پیامبر اکرم روز فتح مکه وقتی که داخل شهر شدند عمامه مشکی بر سر داشتند در مکارم الأخلاق، صفحه 119 آمده. یا در کافی مرحوم کلینی، جلد 6، صفحه 63 روایتی آورده
«كُنْتُ فِي الْمَسْجِدِ فَدَخَلَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ ع وَ لَمْ أُثْبِتْهُ وَ عَلَيْهِ عِمَامَةٌ سَوْدَاءُ»
وقتی که امام زین العابدین (علیه السلام) وارد مسجد پیغمبر شدند عمامه مشکی داشتند و از این عمامه استفاده می کردند.
الكافي (ط - الإسلامية)؛ نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الاسلامیة، ج6، ص63، بَابُ أَنَّهُ لَا طَلَاقَ قَبْلَ النِّكَاح، ح4
بنابراین ممکن بود افراد در آن دوره استفاده عادی داشته باشند و هم استفاده ویژه که به عنوان یک عظمت، نماد دینی و اتفاقی که قرار هست برای یک مسئله ای در رابطه با دین به وجود بیاید آن هم جایی که امیر المؤمنین را می خواستند به عنوان هم جانشین خودشان معرفی بکنند هم به عنوان مبلغ بعد از پیامبر هم به عنوان مبین احکام دین می خواستند مشخص بکنند.
یکی دیگر از این لباس ها که به عنوان پوشش روحانیت است و مورد استفاده قرار می گیرد عبا است. روی لباس اصلی که بنده پوشیدم که اسمش لباده است این که رنگش مشکی یا رنگ دیگری است روی لباس می اندازند ممکن است جایی برای انجام یک کاری یا تجدید وضو این عبا برداشته بشود یا این عبا هنگام سخنرانی از روی شانه گاهی اوقات می افتد هنگام نماز با این عمامه یا هنگام خروج از منزل یا هنگام جلسات معروف به عبا است.
برخی از متدینین در گذشته یعنی 30- 40 سال قبل و حتی امروزه در بعضی از مساجد قدیمی تهران می بینیم که یک چوب لباسی گذاشتند و 10- 15 تا عبا روی آن هست و بعضی از کسبه وقتی داخل مسجد می آیند یکی از این عباها بر می دارند می پوشند و نماز را با این می خوانند که این، علت دارد عرض می کنیم.
یعنی یک لباسی است که برای بقیه مردم هم به عنوان یک لباس دینی برای وقت نماز یا بعضی ها هنگامی که می خواهند حرم علی ابن موسی الرضا (علیه السلام)، یا حرم حضرت معصومه (سلام الله علیها) مشرف بشوند عبا می اندازند مثلاً از داخل ماشین یا از نزدیکی حرم عبا می پوشند و می روند.
این، چه ویژگی دارد؟ روایتی از امام باقر (علیه السلام) نقل شده که حضرت فرمودند عموی رسول خدا، حمزه سید الشهداء (علیه السلام) را با همان جامه و بدن پر خون خودشان دفن کردند و عبای خودشان را روی ایشان کشیدند که نشان می دهد پیامبر عبا کشیدند. این جا یک توضیح بدهم که وجود نازنین حضرت حمزه (علیه السلام) یکی از شخصیت های بسیار مهم و اثر گذار تاریخ اسلام است. در حمایت از پیامبر، در دفاع از پیامبر، در شجاعت در مقابل دشمنان بویژه در جنگ احدی که بسیاری فرار کردند حضرت حمزه ایستادند و دفاع کردند و در این جنگ به شهادت رسیدند.
آن قدر شهادت ایشان برای وجود نازنین رسول الله جانگداز بود که واقعاً بر پیامبر سخت گذشت تا جای که وقتی دیدند دیگران خانواده های شان دارند عزاداری برای آن شهداء می کنند آقا رسول الله دیدند کسی نیست برای حضرت حمزه (علیه السلام) عزاداری بکند حضرت غمگین شدند فرمودند:
«وَلَكِنْ حَمْزَةُ لاَ بواكي له»
عمویم حمزه گریه کن ندارد.
مسند الإمام أحمد بن حنبل؛ اسم المؤلف: أحمد بن حنبل أبو عبدالله الشيباني الوفاة: 241، دار النشر: مؤسسة قرطبة – مصر، ج 2، ص 40، ح4984
یکی از انصار می گوید من این کلام پیامبر را شنیدم رفتم برخی از خانم های انصار را جمع کردم و گفتم بیایید برای عموی پیامبر عزاداری کنید. این ها جمع شدند عزاداری کردند پیامبر وقتی شنیدند از آن مصیبت آرام شدند که علاوه بر شهادت ایشان در معرکه که البته شهادت نا جوانمردانه بود و غلامی به نام وحشی از دور با نیزه ای به صورت غافلگیرانه حضرت را به شهادت رساند علاوه بر آن هنده آمد و شکم حضرت را شکافت و جگر یا کبد حضرت حمزه را بیرون کشید و به دندان کشید به نشانه انتقام و حرصی که نسبت به حضرت حمزه داشت.
البته الحمد لله اخیراً یک همایشی دو روز قبل روز پنجشنبه در قم برگزار شد به نام حضرت حمزه (علیه السلام) با پیام مقام معظم رهبری و مراجع عظام تقلید و مقالاتی بود و این مقالات خوانده شد یک صبح تا ظهر سخنرانی و مقالاتی بود ان شاء الله آثاری هم از این همایش چاپ خواهد شد که این همایش به همت دپارتمان تاریخ جامعة المصطفی العالمیه با ریاست جناب دکتر رفیعی انجام شد.
یک همایش خیلی خوبی که جایش واقعاً خالی است برای این شخصیت های با عظمتی که اگر می بودند اتفاقات دیگری می افتاد و اگر حیات شان ادامه پیدا می کرد که آقا امیر المؤمنین بارها فرمودند که اگر حمزه و جعفر بودند آن اتفاقات بعد از شهادت پیامبر و شهادت همسرم زهرای مرضیه (سلام الله علیها) و این ها اتفاق نمی افتاد.
لذا این شخصیتها، شخصیت های با عظمتی هستند من در این جا خواستم هم این همایش را عرض بکنم هم از بزرگواران و عزیزانی که برگزار کننده بودند تشکر کنم. آقا رسول الله با عبای خودشان حضرت حمزه را برای دفن شان پوشاندند نشان می دهد که آقا رسول الله عبا بر دوش می انداختند و حالا این عبا را به این شکل استفاده کردند. کافی، جلد 3، صفحه 211 یا در مکارم الأخلاق از ابی اسحاق آمده که:
«قَالَ أَرَانِي أَبِي عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ (علیه السلام) وَ هُوَ يَخْطُبُ وَ عَلَيْهِ إِزَارٌ وَ رِدَاءٌ وَ عِمَامَة»
نام كتاب: مكارم الأخلاق؛ نويسنده: طبرسى، حسن بن فضل (تاريخ وفات مؤلف: قرن 6)، محقق / مصحح: ندارد، ناشر: شريف رضى، قم: 1412ق/ 1370ش، ص119
ابی اسحاق می گوید پدرم، حضرت علی (علیه السلام) را دید دارد خطبه می خواند و او اِزار یعنی لباس عادی، لباسی که امروز می تواند عبا باشد، می تواند لباده باشد و یا پیراهن سر تا سری باشد اِزار به تعبیر امروزی پیراهن سر تا سری یا دشداشه ای که در عربی مرسوم است و عبا و عمامه پوشیده بودند. این در مکارم الأخلاق، صفحه 119 است.
در نقل دیگر آمده که امام حسن (علیه السلام) بعد از شهادت امیر المؤمنین وارد مسجد شدند و عبای مشکی پوشیده بودند این روایت در اثبات الوصیه مسعودی، صفحه 157 آمده
«و روي أن الحسن قام خطيبا بعد دفنه، فعلا منبر الكوفة و عليه عمامة سوداء مسدولة و طيلسان أسود، فحمد اللّه و أثنى عليه»
إثبات الوصية للإمام عليّ بن أبي طالب، نویسنده: مسعودى، على بن حسين، محقق / مصحح: ندارد، ناشر: انصاريان ص157
زمانی که پدر را دفن کردند در حالی که عمامه مشکی ژولیده ای بر سر داشتند به خاطر این که از دفن آمده بودند خاک آلود و عبای مشکی پوشیده بودند بالای منبر رفتند و خطبه خواندند و بعد از حمد و ثنای الهی این گونه فرمودند که ادامه خطبه حضرت است.
در رابطه با ماجرای شهادت سید الشهداء (علیه السلام) و واقعه عاشوراء این طور آمده که:
«حَضَرَتْ صَلَاةُ الظُّهْرِ»
وقتی نماز ظهر شد.
«وَ أَمَرَ الْحُسَيْنُ (علیه السلام) الْحَجَّاجَ بْنَ مَسْرُورٍ أَنْ يُؤَذِّنَ»
حضرت به حجاج ابن مسروب دستور دادند که اذان بگوید.
ایشان اذان گفت.
«فَلَمَّا حَضَرَتِ الْإِقَامَةُ خَرَجَ الْحُسَيْنُ (علیه السلام) فِي إِزَارٍ وَ رِدَاءٍ وَ نَعْلَيْنِ»
وقتی که اقامه حجاج ابن مسرور تمام شد امام حسین (علیه السلام) با یک لباس و عبا و نعلین از چادر بیرون آمد.
الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد؛ نویسنده مفيد محمد بن محمد (وفات: 413)، محقق/ مصحح: مؤسسة آل البيت عليهم السلام، ناشر : دار المفيد للطباعة والنشر والتوزيع - بيروت – لبنان، ج2، ص78
این نشان می دهد که از چادر استفاده می شده و موارد دیگری که در این رابطه فراوان است بنابراین، این ویژگی که با عنوان لباسی که برای پیامبر و امیر المؤمنین بوده و این ها استفاده می کردند وجود دارد.
اما این که آیا پوشیدن این لباس، فضیلت هم دارد یا خیر؟ یعنی فقط صرفاً به خاطر این که یک لباسی است که مردم آن عصر و بعد اهل بیت و پیامبر می پوشیدند خوب است یا نه یک فضیلت ویژه ای هم دارد؟ می گوییم این فضیلت ویژه هم در رابطه با برخی از این لباس ها وجود دارد، یعنی به عنوان لباس معنوی از آن ها یاد شده است.
مثلاً روایتی در کافی شریف، جلد 3، صفحه 394 از سلیمان ابن خالد آمده می گوید:
«سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام)»
می گوید از امام صادق پرسیدم
«عَنْ رَجُلٍ أَمَّ قَوْماً فِي قَمِيصٍ لَيْسَ عَلَيْهِ رِدَاءٌ»
یک نفری امام جماعت است اگر این امام جماعت با یک پیراهن نماز بخواند اما عبای بر دوشش نیاندازد حکمش چه است اشکالی دارد یا خیر؟ حضرت فرمودند که:
«لَا يَنْبَغِي»
خوب نیست این کار را بکند.
شاید حرام نباشد به عنوان حرمت حضرت نفرمودند اما گفتند سزاوار نیست. چرا؟ آن عبا یک جنبه معنوی و الهی به این شخص، اضافه می کند چون در امام جماعت که شرط نیست حتماً روحانی باشد، بله اگر روحانی باشد غیر روحانی بهتر است که امام جماعت نباشد ولی یک جایی هست 5 تا متدین با همدیگر مسافرتی رفتند جایی هستند می خواهند با هم نماز بخوانند یک نفرشان جلو می ایستد بقیه هم عدالت او را قبول دارند به او اقتداء می کنند حمد و سوره اش هم درست است.
حالا این روحانی نیست اما بدون این عبا می خواهد با پیراهن معمولی نماز بخواند حضرت فرمودند باز هم شایسته نیست؛ یعنی این عبا نشان دهنده یک جایگاه و معنویتی است باز اشتباه نشود ممکن است یک نفر این لباس را بپوشد و آن معنویت را رعایت نکند. این لباس را بپوشد ولی ملاحظه مدارای جایگاه این لباس نکند ولی لباس را حضرت فرمودند می خواهد نماز بخواند حتماً با این لباس باشد.
« لَا يَنْبَغِي إِلَّا أَنْ يَكُونَ عَلَيْهِ رِدَاءٌ أَوْ عِمَامَةٌ يَرْتَدِي بِهَا»
حضرت فرمودند شایسته نیست جز این که عبای بر پشت و سینه خود بپیچد و یا از عمامه استفاده کند و آن را بر دوش خودش بپیچد.
الكافي (ط - الإسلامية)؛ نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الاسلامیة، ج3، ص394، بَابُ الصَّلَاةِ فِي ثَوْبٍ وَاحِدٍ وَ الْمَرْأَةِ فِي كَمْ تُصَلِّي وَ صَلَاةِ الْعُرَاةِ وَ التَّوَشُّحِ، ح3
یعنی یک چیزی به شکل عمامه بر سر بگذارد یا یک پارچه ای به عنوان عبا، بعضی ها دیدیم یک شالی را باز می کنند سید هستند شال سیادت شان را باز می کنند روی شانه می اندازند و نماز می خوانند این تأکید شده، فردی می خوانی یک بحث است ولی می خواهی به عنوان امام جماعت بایستی یک چیزی روی شانه ات انداخته باشی یعنی حداقلی وجود داشته باشد که این را عرض کردیم در کافی کلینی از امام صادق (علیه السلام) آمده است.
مجری:
فرقی نمی کند که عمامه یا عبا باشد درست است؟
استاد عباسی:
گفتند که اگر لباس مناسب ندارد یک چیزی از این ها را یا یک پارچه ای شکل عبا روی شانه اش بیاندازد یا یک چیزی شکل عمامه باشد، چون خود عمامه بستن هم داریم به صورت ویژه عمامه بستن برای نماز مستحب است عمامه که می گویند یک حداقلی یعنی یک دوره پارچه ای که یک طرفش آویزان باشد این یک حداقلی از عمامه است که برای نماز مستحب است که شخص داشته باشد.
مجری:
برای امام جماعت فرقی نمی کند هر کسی می تواند این کار را انجام بدهد؟
استاد عباسی:
بله خود افراد هم حتی اگر مأموم هم هستند ولی اصلاً برای امام جماعت ویژه فرمودند که «لا ینبغی» درست نیست من فتوای فقهی نمی خواهم بدهم روایت را دارم می خوانم فقیه باید بر اساس همه روایات بگوید این مکروه است مثلاً اقلُ ثواباً است اگر اقلُ ثواباً بگیریم یا بگویند حرام است یا بگویند صحیح و درست نیست. در بحار علامه مجلسی روایت از امام صادق (علیه السلام) که:
«فِي قَوْلِهِ عَزَّ وَ جَلَّ»
نسبت به آیه قرآن که:
(خُذُوا زِينَتَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ)
زينت خود را به هنگام رفتن به مسجد، با خود برداريد!
سوره اعراف (7): آیه 31
(خُذُوا زِينَتَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ)؛ وقتی که شما می خواهید مسجد بروید با زینت و آراستگی بروید.
حضرت فرمودند که:
«قَالَ لِصَلَاةِ الْعِيدَيْنِ وَ الْجُمُعَةِ وَ رُوِيَ أَنَّ الزِّينَةَ هِيَ الْعِمَامَةُ وَ الرِّدَاءُ.»
بحار الأنوارالجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار (ط - بيروت)؛ نویسنده: مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، ناشر: دار إحياء التراث العربي، محقق/ مصحح: جمعی از محققان، ج87، ص372
این زینتی که گفت وقتی مسجد می خواهی بروی با زینت بروید کَیْ و با چه تیپ و هیبتی زینت می گویند؟ زینت خانم ها طلا و آرایش است. به مردها گفته به مسجد می خواهید بروید با زینت بروید چطوری باید حضور پیدا بکنند؟ حضرت فرمودند: «الْعِمَامَةُ وَ الرِّدَاءُ»؛ عبا و عمامه (خُذُوا زِينَتَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ) است که بر اساس همین آن عده ای که از قدیم مرسوم بود وارد مسجد می شدند تغییر هیبت می دادند اگر کاسب و مردم عامی هم بودند لباسی می پوشیدند و عبایی می انداختند این (خُذُوا زِينَتَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ) است؛ یعنی همین طوری خالی، خالی مسجد نروید. وقتی وارد مسجد می شوند با عبا و عمامه وارد می شوند هم ممکن بود سجاده ای پهن بکنند و نماز بخوانند.
این اَقل قصه است بله آن هم ثواب دارد، این روایت را علامه مجلسی در بحار، جلد 87، صفحه 372 آوردند باز در روایتی از امام صادق (علیه السلام) فرمودند:
«يَنْبَغِي لِلْإِمَام»
بینندگان عزیز ما داریم ادله و روایات مختلف را بررسی می کنیم عرض کردیم دین داری ما نباید بر اساس ذوق و سلیقه خودمان باشد، همین طوری بگویم من، خوشم نمی آید. من کاره ای نیستم بگویم خوشم نمی آید من دوست دارم این طوری باشد. من دوست دارم چه است؟ ما مسلمان نشدیم شیعه امیر المؤمنین نشدیم که مدام بگوییم من این طوری نمی پسندم من دوست دارم این گونه باشد. بله در امور شخصی مثلاً بگویم من نمی پسندم غذایم خیلی داغ باشد بخورم این امر شخصی است.
آن هم تازه دستور داریم اهل بیت فرمودند در غذای داغ، برکت نیست بگذارید یک مقداری از حرارت غذا کم بشود، مسئله شخصی که من با آب خیلی سرد یا با آب معمولی یا ولرم وضو بگیرم این ها فرق می کند با این که ما می خواهیم در رابطه با یک امری از امور دین نظر بدهیم، این نظر را یا بر اساس سلیقه خودمان بدهیم خدای نکرده یا بیاییم بر اساس یک مطلب، یک روایت، یک دلیل عرفی نظر بدهیم بعد عمل بکنیم و جلو برویم این اشتباه است.
بهترین راه این است که ما مراجعه کنیم واقعاً ببینیم اهل بیت چه می گویند؟ واقعاً ببینیم خدا از ما چه خواسته؟ اگر آنی که خدا خواسته ما عمل بکنیم قرار بود چه کسی در دنیا از ما راضی باشد؟ خدا راضی باشد حالا بقیه مردم می خواهند نا راضی باشند می خواهند بپسندند یا نپسندند. شما محال است یک مدلی از لباس، یک مدلی از هیبت، یک مدلی از رفتار را پیدا کنید که همه مردم بگویند من از این خوشم می آید.
یک نفر می گوید جناب آقای سیرتی کُت پوشیده من خوشم می آید می پسندم کت، لباس رسمی است یک نفر می گوید مجری که نباید این قدر رسمی باشد چرا کاپشن نپوشیده؟ یک نفر می گوید لباس با یقه پوشیده چرا لباس بی یقه نپوشیده؟ اگر لباس بی یقه بپوشد می گویند آن رسمی نیست. این سلیقه است بله سلیقه مردم در دنیا برای بعضی از امور دنیایی جای خودش ولی واقعاً ما قیامت مان را می توانیم با سلیقه مردم اصلاح و درست بکنیم حتی جواب بدهیم؟
یک جای گفتیم من اصلاً و ابداً روحانی ها نباید لباس روحانی بپوشند این لباس فلان است روز قیامت می گویند این حرفت از کجا است؟ سند و حرفت چه است؟ بگوید من یک پیجی را در اینستاگرام دیدم فلان مطلب را این طوری گفته بود به نظرم آمد حرف خوبی است. به نظرم آمد حرف خوبی است یعنی چه؟ تو دلیل آن را باید بروی به دیگری هم ارائه بدهی ببینی او، جواب دارد یا ندارد؟ حرف را بشنوی، حرف ها را کنار همدیگر بگذاری بعد خروجی نظر و دیدگاه داشته باشد. حضرت امام صادق (علیه السلام) فرمودند:
«وَ يَنْبَغِي لِلْإِمَامِ يَوْمَ الْجُمُعَةِ أَنْ يَتَطَيَّبَ وَ يَلْبَسَ أَحْسَنَ ثِيَابِهِ وَ يَتَعَمَّمَ.»
بحار الأنوارالجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار (ط - بيروت)؛ نویسنده: مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، ناشر: دار إحياء التراث العربي، محقق/ مصحح: جمعی از محققان، ج86، ص257
حضرت فرمودند سزاوار است که امام منظورشان در روز جمعه؛ «لِلْإِمَامِ يَوْمَ الْجُمُعَةِ»، نه امام معصوم در روز جمعه یعنی امام جمعه ای که بخواهد نماز جمعه بخواند که در روز جمعه خودش را خوشبو کند عطر استعمال کند «وَ يَلْبَسَ أَحْسَنَ ثِيَابِهِ وَ يَتَعَمَّمَ»؛ بهترین لباسش را بپوشد و معمم باشد.
یعنی این عمامه، جزء لباسی است که برای امام جمعه در روز جمعه مطرح و بیان شده چرا؟ چون نماز جمعه یک نماز و عبادت خدا است یک رفتار دینی است این رفتار دینی و عبادت خدا در مسجد یا مصلیٰ یا این ها اتفاق می افتد این ویژگی برایش لحاظ شده و این ویژگی وجود دارد.
روایت دیگر باز در کافی شریف از:
«مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ جَمِيعاً عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِيسَى عَنْ سَمَاعَةَ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) يَنْبَغِي لِلْإِمَامِ الَّذِي يَخْطُبُ النَّاسَ- يَوْمَ الْجُمُعَةِ»
امام صادق (علیه السلام) فرمودند سزاوار است برای امامی که در روز جمعه می خواهد نماز بخواند.
«أَنْ يَلْبَسَ عِمَامَةً فِي الشِّتَاءِ وَ الصَّيْف»
تابستان و زمستان عمامه بر سر بگذارد.
یعنی این طور نیست مثلاً بگوید زمستان سرد است می خواست یک پوششی روی سرش بگذارد عمامه روی سرش گذاشته حالا اگر تابستان باشد نه دیگر لازم نیست فرمودند در زمستان و تابستان.
«وَ يَتَرَدَّى بِبُرْدٍ يَمَنِيٍّ أَوْ عَدَنِي»
بافته یمنی یا بافته عدنی را بر دوشش بپیچد.
الكافي (ط - الإسلامية)؛ نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الاسلامیة، ج3، ص421، بَابُ تَهْيِئَةِ الْإِمَامِ لِلْجُمُعَةِ وَ خُطْبَتِهِ وَ الْإِنْصَات، ح1
یعنی عبا، یک عبائی از جنس عبای یمنی یا جای دیگر عدنی بر خودش بپوشد که این می شود عمامه و عبا داشتن برای خواندن این نماز که این روایت در کافی شریف، جلد 3، صفحه 421 آمده است.
مجری:
بسیار عالی. بیننده های عزیز، صحبت های که در این برنامه می شود خوب است که ما بشنویم و بیاندیشیم و فکر کنیم و به کار ببریم نسبت به خیلی از قضایا و اتفاقاتی که در جامعه پیش می آید سوالاتی که مطرح می کنند خوب است که یک انسان، کسی که خودش را مسلمان و شیعه علی ابن ابیطالب (علیه السلام) می داند نسبت به دین مقدس اسلام خودش را تسلیم بداند.
اسلام تسلیم دین مقدس اسلام باشد، خیلی خوب است ما هم نسبت به کلام اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) سر تعظیم فرود می آوریم و این که این بزرگواران هر چه گفتند ما گوش می دهیم میان برنامه کوتاهی را ببینیم و بر گردیم.
(میان برنامه)
مجری:
بینندگان عزیز و سروران گرامی با برنامه عصر ایمان از شبکه جهانی حضرت ولی عصر (عج الله تعالی فرجه الشریف) در خدمت شما هستیم. اگر احیاناً سوالی نسبت به موضوع خیلی مهم است نسبت به موضوع احیاناً برای تان ایجاد می شود لطف بفرمایید تماس بگیرید عزیزان ارتباط تلفنی را برقرار می کنند و سوالات شما در این برنامه پخش می شود، استاد عزیز هم پاسخ سوالات شما را خواهند داد. ادامه برنامه را خدمت شما و خدمت حضرت استاد هستیم
استاد عباسی:
بحث مان در رابطه با روایاتی بود که در رابطه با فضیلت نماز با عمامه یا عبا در آن مطرح بود و حضرات معصومین در رابطه با امام جماعت فرمودند؛ اما روایت مطلق هم داریم که آقا رسول الله در رابطه با نماز با عمامه فرمودند که مطلقاً یعنی فقط برای امام جماعت هم نیست هر کسی که هنگام نماز این عمامه را داشته باشد نمازش با فضیلت تر است از کسی که بدون عمامه نماز بخواند.
آقا رسول الله فرمودند 2 رکعت نماز با عمامه بهتر از 4 رکعت بدون عمامه است، این 2 رکعت از 4 رکعت فضیلتش بالاتر است. در رابطه با عبا هم روایات دیگر آمده در رابطه با عمامه، علامه مجلسی می فرماید:
«ورد استحباب العمامة مطلقا في أخبار كثيرة»
استحباب عمامه در روایات متعددی آمده است.
«و حال الصلاة من جملة تلك الأحول»
موقع نماز پوشیدن عمامه از آن زمان های است که ویژگی خاص پیدا می کند.
بحار الأنوارالجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار (ط - بيروت)؛ نویسنده: مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، ناشر: دار إحياء التراث العربي، محقق/ مصحح: جمعی از محققان، ج80، ص193
بنابراین یک لباسی است ما بحث نمادها را جلسه گذشته مطرح کردیم به عنوان یک نماد ویژه می توانیم بگوییم مطرح است، واقعاً هم این جایگاه و این مسئله در روایات آمده، فوائدی را در رابطه با نمادها عرض کردیم اما در رابطه با لباس روحانیت کتابی نوشته آقای محمد عالم زاده 10 تا اثر یا فایده را از لباس روحانیت بیان کرده است.
خیلی خلاصه این 10 مورد را عرض می کنم بعد می رویم سراغ ادله ای که مخالفین مطرح کردند و دارند آن را بررسی و بحث کنیم. یکی از آثار لباس روحانیت اعلام آمادگی برای خدمات اجتماعی است یعنی مراجعه مردم، کمک کردن، کاری، سوالی، مطلبی را در رابطه با صحبت کردن. تداعی و تذکر ارزش ها برای صاحب لباس، طبعاً کسی که لباس روحانیت می پوشد با توجه به این و با علم به این که، این لباس، لباس پیامبر است خودش برای ارزش ها توجه بیشتری قائل است.
یعنی به اصطلاح گناه کردن در این لباس اگر کسی اهل توجه باشد برایش مقداری سخت تر است، تا بخواهد با لباس عادی این کار را انجام بدهد. علاوه بر این که تداعی و تذکر ارزش ها برای دیگران را هم دارد، یعنی یک عده ای به محض این که یک روحانی را می بینند اگر نکته ای باشد یک مقداری خودشان را جمع و جور می کنند. اگر اهل احترام گذاشتن باشند خدای نکرده مشغول گناهی یا اتفاق و نکته ای باشند یک مقداری مراعات می کنند این نکته خوبی است.
بحث تصریح کردن به آرمان ها، یک دیدگاه و یک باور و اعتقاد شیعی هست، این باید فریاد زده بشود حالا این در جامعه دائماً تذکر داده بشود که یکی از مواردش خودش لباس روحانیت است. بحث تبلیغ غیر مستقیم بودن آن القاء نا خودآگاه حقانیت تشیع که مثلاً می گویم در یک جامعه ای اگر یک جایی قرار باشد که افراد صاحبان دیگر ادیان یعنی علمای دیگر ادیان هم وجود داشته باشند در یک جایی رفت و آمد اتفاق می افتد خود کثرت علمای دین اسلام در آن فضا و در آن جایگاه و این ها در این رابطه اثر گذار است.
اما نسبت به ادله مخالفین، مخالفین که داریم عرض می کنیم غالباً بحث نو اخباری ها هستند، یا کسانی که احیاناً نو اخباری نیستند ولی حرف آن ها را حرف خودشان گرفتند به کسی بر نخورد بگوید ما مثلاً اخباری نیستیم ولی این حرف را می زنیم شما گفتید حتماً باید نو اخباری باشی. نه این حرف غالباً از آن ها شنیده شده و آن ها زدند اما ممکن است یک نفر، نو اخباری نباشد اما همین دیدگاه ها را داشته باشد.
دلیل اول شان این است که می گویند لباس روحانیت، لباس دین نیست و اصلاً پیامبر، ائمه لباس خاصی برای تبلیغ دین نداشتند با یک مضمون خاص به یک روایاتی استناد می کنند ما دو مورد از این روایات را بررسی می کنیم مضمون خاص این روایات این است که پیامبر هم مثل بقیه مردم بود کسی داخل مسجد می آمد می دیدید آدم نشستند نمی فهمید که دقیقاً چه کسی پیامبر است؟ سوال می کرد پیامبر چه کسی است مردم اشاره می کردند.
پس این نشان می دهد که پیامبر لباس همان مردم را می پوشیدند لباس عادی بود لباس خاصی برای تبلیغ دین نداشتند. روایتش را بخوانم در مکارم الأخلاق از اباذر یک روایتی آمده فرمودند که:
«كَانَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه واله وسلم) يَجْلِسُ بَيْنَ ظَهْرَانَيْ أَصْحَابِهِ فَيَجِيءُ الْغَرِيبُ فَلَا يَدْرِي أَيُّهُمْ هُوَ»
حضرت پیش اصحاب خودشان می نشستند، وقتی یک آدم نا آشنایی وارد می شد نمی توانست تشخیص بدهد پیامبر چه کسی است؟
یعنی پیامبر این قدر معمولی بین مردم می نشستند که قابل تشخیص نبود. این روایت را گفتند و از آن این طور برداشت کردند. مکارم الأخلاق، صفحه 16 که این نشان دهنده عدم تمایز با دیگران است و پیامبر هم مثل مردم لباس می پوشیدند.
اما پاسخ: اولاً افرادی که با حضور در مجلس پیامبر او را نمی شناختند این دلیل بر عدم رسمیت لباس روحانیت نمی شود. چرا؟ چون مسلمان های صدر اسلام بسیاری شان به آن مستحباتی که در دین وجود داشت عمل می کردند. یعنی خیلی هایشان از پیغمبر شنیدند عبا پوشیدن موقع نماز خوب است، عبا می پوشیدند. عمامه پوشیدن موقع نماز خوب است عمامه می پوشیدند. مگر در عرب ها در آن دوره همه عمامه داشتند؟ نه خیلی ها همین حالت چفیه عربی داشتند. خیلی ها حالت عِقال بر سرشان داشتند. بعضی ها هم بودند چیزی بر سر نمی گذاشتند عادی راه می رفتند.
بنابراین اگر پیامبر قابل شناسایی نبود به خاطر این که همه آن موارد استحباب ها را در مسجد رعایت می کردند، ممکن بود بیرون لباس دیگری بپوشند ولی مسجد که می آمدند عمامه می گذاشتند برای این که نماز بخوانند و عبا می پوشیدند برای این که می خواستند نماز بخوانند. نکته دوم این که، این روایت یکی از آن روایات است که درباره مدل حضور پیامبر در بین مردم است روایات دیگری هم است که آن ها، آن روایت را نمی بینند. چه روایتی است؟ روایت باز در مکارم الأخلاق تقریباً همان جای که روایت نقل شده از ابوذر آمده اول ها این طور بود که:
«فَيَجِيءُ الْغَرِيبُ فَلَا يَدْرِي أَيُّهُمْ هُوَ»
یک غریبه می آمد نمی فهمید.
ادامه روایت است:
«حَتَّى يَسْأَلَ فَطَلَبْنَا إِلَى النَّبِيِّ»
ما از پیامبر درخواست کردیم برای این که مردم می آیند شما را بشناسند.
«أَنْ يَجْعَلَ مَجْلِساً يَعْرِفُهُ الْغَرِيبُ»
یک جوری بنشیند که یک آدم غریبه متوجه بشود شما پیامبر هستید.
چون او آمده از پیغمبر سوالش را بپرسد پیامبر یک موقعی از دنیا رفتند به شهادت رسیدند هر که بیاید باید سوالش را از یک صحابه بپرسد یا باید سراغ امیر المؤمنین برود اگر بخواهد جواب دقیق عین و مثل پیامبر بشنود یا نه از یک نفر سوالش را بپرسد از سلمان، اباذر، مقداد و این ها.
اما الان که پیامبر است با پیامبر کار دارد، یعنی پیامبر مسئول تبلیغ دین است یعنی اگر فرد داخل مسجد بیاید ببیند 20 نفر نشستند با چه کسی این جا کار دارد؟ با آنی که مسئول تبلیغ دین و معرفی دین است که خود پیغمبر است یعنی روحانی این جمع که باید جوابگوی دین باشد سوالات و ابهامات را از او بپرسند پیغمبر است. می گوید ما از پیغمبر طلب کردیم که یک جوری بنشیند بعد چه اتفاقی افتاد؟
«إِذَا أَتَاهُ فَبَنَيْنَا لَهُ دُكَّاناً مِنْ طِينٍ فَكَانَ يَجْلِسُ عَلَيْهَا وَ نَجْلِسُ بِجَانِبَيْه»
نام كتاب: مكارم الأخلاق؛ نويسنده: طبرسى، حسن بن فضل (تاريخ وفات مؤلف: قرن 6)، محقق / مصحح: ندارد، ناشر: شريف رضى، قم: 1412ق/ 1370ش، ص16
نتیجه اش این شد که یک سکوی کوچکی از گِل برای پیغمبر درست کردیم، وقتی بعد از نمازها پیامبر می خواست بنشیند ما با او صحبت کنیم بالای مسجد این سکو که از گِل درست کرده بودیم مثلا بیست سانت یا سی سانت بلندتر بود پیامبر روی آن می نشست ما هم دو طرف پیامبر پایین می نشستیم، یک نفر که وارد می شد می دید پیامبر آن روبرو یک کم بالاتر است بقیه هم یک کم پایین تر نشستند متوجه می شد ایشان پیغمبر است.
یعنی یک جایگاه خاص برای تبلیغ و بیان دین آدم های که سوال دارند معطل نشوند، حقیقت قصه هم همین است کسی که سوال دارد ما مثال مترو زدیم در مترو اگر قرار باشد یک نفر بگردد، بگردد از قیافه بفهمد که مثلاً من درس دین خواندم، اگر قیافه من هم خیلی واضح و تابلو نباشد که من آخوند هستم هیچی متوجه نمی شود. اگر قیافه خیلی تابلو باشد می گوید این دیگر حتماً آخوند است از او سوال می پرسد از قیافه بفهمد و سوال بپرسد ممکن است رویش نشود بگوید ببخشید شما روحانی هستی؟ بعد یک دفعه می گوید نکند من بپرسم شما روحانی هستی بعد بگوید نخیر من روحانی نیستم یک تکه ای در جوابم بگوید.
یعنی آدم ها خیلی موقع ها حوصله ندارند این قدر پی گیری کنند باید خیلی دم دست و عادی باشد، الان این آقا 2 سال است یک سوال فقهی در ذهن اش است همین الان که من دم مغازه اش رفتم میوه بخرم این سوال یادش افتاده است. جالب است من در قطار با چند نفر بزرگوار همسفر شدم در یک کوپه ای با همدیگر بودیم به محض این که ما رسیدیم من هنوز داشتم ساکم را می کشیدم یکی از این ها به یکی دیگر گفت هم کوپه ای ما حاج آقا هست سوالاتت را آماده کن! یعنی تا می بیند که روحانی است می گوید سوالاتت را آماده کن ممکن است این سوالش مال 3 سال قبل باشد ولی همت نمی کند تا یک جایی به پست یک روحانی نخورد سوالش را نمی پرسد این هم نمادش این است. برای پیامبر یک جای ویژه درست کردند چرا؟ چون ممکن است یک نفر در مسجد بیاید آن که می آید سوال می کند می گوید کدام تان پیغمبر هستید جوابش را می گیرد می گویند ایشان، می آید سوالش را می پرسد.
از نظر روان شناسی بعضی ها داخل می آیند اصلاً روی شان نمی شود سوال کنند که کدام تان پیغمبر هستید؟ من از چه کسی سوالم را بپرسم؟ همین هم نه، همین که ببیند این ها آدم های عادی هستند نشستند پشیمان می شود می گوید بگردم پیدا بکنم همین برایش به اصطلاح نمی صرفد نمی ارزد می گوید حالا ولش کن بعداً اگر شد می پرسم.
لذا روایت کاملاً متفاوت است اگر حرف این ها درست بود باید پیامبر مقاومت می کردند، می گفتند نه جای ویژه برای من درست نکنید من باید عین مردم باشم هر جا که مردم نشستند من همه همان جا نشسته باشم در حالی که شما تصور کنید که یک جای گِلی بلندتر درست کردن، بلندتر است ولی حضرت پذیرفتند و قبول کردند.
مجری:
همین منبر امروزی است
استاد عباسی:
بله شبیه منبر امروزی است، جایگاه، سِن، یک صندلی بلندتر از صندلی بقیه که آن منبر می شود بقیه پایین تر نشستند او بالاتر نشسته یعنی یک نمادی از تبلیغ دین است، الان اگر کسی بالای منبر هم نرود بخواهد همین طوری پرسش و پاسخ بکند حلقه هایی گاهی حرم امام رضا برگزار می شود غالباً یک صندلی ولو یک تشکی اضافه تر می گذارند که یک خرده بالاتر باشد یک میزی جلویش می گذارند این کسی است که می شود از او سوال پرسید یک علامت برای این قضیه است.
معمولاً کسی این تصور را نمی کند اگر حرم امام رضا ببینند یک روحانی روی یک صندلی نشسته چند نفر هم پایین نشستند دارند سوال می کنند می گویند ببینید این ها می خواهند از جامعه جدا بشوند و این ها می خواهد بگوید می خواهد صدا بهتر برسد می خواهد همه مخاطب ها را ببیند وقتی پایین پایین نشسته باشد شاید تعداد 20- 30 نفر بشود دیگر آدم های بعدی دیده نمی شوند صدایش به همه نمی رسد. واقعا این برداشت را عموم مردم انجام نمی دهند که اگر قرار باشد یک لباس، یک مدل معمولی متمایز از این جهت برای این ویژگی باشد.
باز روایت دیگری که آقایان در این باب به آن تمسک کردند در وسائل الشیعه آمده:
«عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ»
حماد ابن عثمان می گوید:
«سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) يَقُولُ فِي حَدِيثٍ خَيْرُ لِبَاسِ كُلِّ زَمَانٍ لِبَاسُ أَهْلِهِ»
از امام صادق شنیدم بهترین لباس هر زمانی، لباس مردم آن زمان است.
تفصيل وسائل الشيعة إلى تحصيل مسائل الشريعة؛ شيخ حر عاملى، محمد بن حسن، ناشر: مؤسسة آل البيت عليهم السلام، محقق/ مصحح: مؤسسة آل البيت عليهم السلام، ج5، ص8، بَابُ اسْتِحْبَابِ إِظْهَارِ النِّعْمَةِ وَ كَوْنِ الْإِنْسَانِ فِي أَحْسَنِ زِيِّ قَوْمِهِ وَ كَرَاهَةِ كَتْمِ النِّعْمَة، ح2
یعنی بهترین لباسی که مردم می توانند در یک زمانی بپوشند لباسی است که مردم همان زمان می پوشند و عرض کردیم آقایی در جایی در یک مملکتی لباس روحانیت را کنار گذاشت کت و شلوار و کروات پوشید مثلاً به استناد به این روایت است. الان مردم در این جا، این لباس را می پوشند من هم باید یک کروات بزرگ گُل گُلی هم بزنم بگویم شبیه مردم شدم. فهم از روایت که روایات را کنار هم نگذاشتن فهم ناقص از روایت چه بلائی به سر انسان می آورد و چه اتفاقی را رقم می زند؟
مجری:
در واقع ایشان به همین نتیجه رسیدند که لباس را کنار بگذارد درست است؟
استاد عباسی:
بله رسید و کنار گذاشت الان برنامه های تلویزیونی اش را با کت و شلوار و کروات می روند، یعنی به هیچ عنوان لباس روحانیت نمی پوشند. انصراف از لباس روحانیت یک جورهای نشانه مذب ذب بودن است خود ایشان حمل بر این می کرد من حق طلب هستم نه باید بگوییم مذبذب در عقیده هستی شما 10- 15 سال با لباس روحانیت گفتی و گفتی و گفتی آن وقت ها نرفتی نگاه بکنی که نباید این لباس روحانیت را بپوشی.
آدم های که تا الان آمدند و بیننده تو شدند به اعتبار لباس روحانیت تو آمدند بیننده ات شدند و الان به این نتیجه رسیدی که این لباس اشتباه است چطور ما به این نتیجه نرسیم که بقیه حرف های تو اشتباه است؟ مسیرت اصلاً اشتباه بوده که به این جمع بندی و نتیجه اشتباه رسیدی.
مجری:
بینندگان عزیز میان برنامه کوتاهی را دوستان عزیزم آماده کردند باهم ببینیم و بر گردیم ادامه برنامه را در خدمت شما خواهیم بود.
(میان برنامه)
مجری:
سروران گرامی با ادامه برنامه عصر ایمان در خدمت شما و خدمت حجت الاسلام والمسلمین جناب اقای عباسی عزیز هستیم. بحث، بحث لباس روحانیون است و استاد فرمودند با این همه روایاتی که در برنامه صحبتش شد لباس روحانیان یک نمادی است که شناخته شده و برای من خیلی جالب است در شروع برنامه هفته گذشته استاد صحبت می کردند می گفتم ممکن است به فرض مثال یک حقی داشته باشند ولی این همه صحبت در برنامه این همه روایت نسبت به این که لباس روحانیت چه جایگاه ویژه ای دارد و حضرت رسول اکرم محمد مصطفی (صلی الله علیه وآله وسلم) که پیامبر بزرگ الهی است این قدر سفارش شده باشد هیچ شک و شبهه ای نباید نسبت به پوشیدن لباس روحانیت ایجاد بشود. استاد در خدمت تان با ادامه برنامه هستم.
استاد عباسی:
نسبت به روایت دومی که مطرح کردند داشتیم بحث می کردیم که گفتند لباس زمان خود را و لباس آن دوره را بپوشید بعد از این روایت استفاده می کنند که یعنی باید شما لباسی را بپوشید که همه مردم می پوشند و دیگر معنی ندارد که در این بین، روحانی ها یا مبلغین دینی لباس ویژه ای را بپوشند. ما در پاسخ این مسئله عرض می کنیم این روایت را باید در فضای خودش و در جایگاه خودش در نظر بگیریم و تمام جوانب را بسنجنیم.
یعنی با یک روایت نمی توانیم حکم بدهیم چون از آن طرف می بینیم مانند این مسئله پوشیدن لباس ارزان قیمت توسط اهل بیت را ما داریم و لباس گران قیمت را داریم، امامی لباس خشن می پوشند و امامی لباس فاخر می پوشند و هر کدام هم ماجرایی دارد. مثلاً امام رضا (علیه السلام) چون دربار مأمون محل رفت و آمد ادیان است وقتی که مسئله ولایتعهدی مطرح می شود حضرت می بینیم که لباس فاخر می پوشند بعضی ها اشکال می گیرند حضرت لباسی که زیر آن پوشیدند را نشان می دهند که آن لباس، لباس خشنی است؛ اما اقتضای آن جایگاه این است که لباسی بپوشند که این لباس، لباس مناسب باشد و جایگاه درستی داشته باشد.
این ماجرا هم به آن مسئله بر می گردد یعنی باید این را در نظر بگیریم که مقصود حضرات معصومین این بود که یعنی اگر همه مردم در یک دوره ای لباس کت و شلوار پوشیدند؛ پس باید علمای دین هم همه کت و شلوار بپوشند؟ یا در دوره های داشتیم مثلاً 50 سال، 70 سال یا 100 سال قبل یک پوشش های خاصی در ایران رواج پیدا می کرده کلاه پهلوی بود بعد کلاه شاپو آمد که این ها اجبار هم می شد یعنی لباس عمومی مردم می شد.
در حالی که در همان دوره هم متدینین نسبت به این مسئله واکنش داشتند که ما این کلاه را نمی خواهیم بپوشیم یعنی این کلاه را ما دوست نداریم کلاه سنتی ایرانی استفاده می کنیم، اگر قرار شد که یک مرتبه عمده ای از مردم جامعه قبول کردند به زور یا هر چه یک کلاه خارجی را بر سر بگذارند و در جامعه بیایند بگوییم الزاماً باید همه مردم این کار را بکنند چون امام معصوم گفته، گفته لباس اهل زمان خودتان را بپوشید و استفاده بکنید. قطعاً مقصود این نیست چون مقاومت در رابطه با بعضی از لباس ها وجود داشته، اگر قرار بشود همراه شدن دستور اهل بیت باشد پس متدینین نباید هیچ واکنشی داشته باشند پس چه است؟
جمع بندی این روایت با آن چه که اتفاق افتاده به معنای این است که مراعات پوشش مردم بشود یعنی چه؟ یعنی این که مردم گاهی اوقات از نظر مالی در مضیقه هستند لباس ها، لباس های ساده ای است یعنی لباس های گران قیمتی نیست. پارچه ها، پارچه های گران قیمتی نیست کسی که به عنوان روحانی می خواهد لباسی را تهیه بکند او هم از پارچه های تهیه بکند که این پارچه ها، پارچه های گران قیمت به آن معنا نباشند یعنی زمانی که در یک مجلس قرار می گیرند چندین نفر دیگر هم هستند اگر کت آن آقا را با لباس روحانیت این آقا را کنار هم بگذارند تقریباً هر دویش از یک جنس پارچه است نزدیک به هم است نه این که پارچه کت و شلوار آن آقا از یک جنسی باشد که مثلاً متری 200 هزار تومان است ولی این آقا یک چیزی پوشیده باشد که مثلاً متری 3 میلیون تومان است. این مراعات، مراعات طبقه مردم در زندگی، نوع پوشش این ها را مراعات بکند.
لذا داریم وقتی امیر المؤمنین حکومت را به دست گرفتند خزانه بیت المال خالی شده بود مردم در فقر و تنگدستی بودند در آن ابتدا قدرت خرید آن چنانی نداشتند چون به نوعی در دوران خلیفه قبل هر چه در بیت المال بود خالی کرده بودند یعنی یک جورهای خزانه خالی را تحویل داده بودند خود حضرت هم لباس شان را متناسب با مردم زمان خودشان پوشیدند.
یعنی از نظر جنس، مرغوبیت و کیفیت تطبیق دادند با آن چیزی که مردم داشتند نه به این معنا که حضرت، لباس خودشان را عوض کردند، بلکه در انتخاب نوع عبا و عمامه و این ها به گونه ای نمی پوشیدند که موجب تفاخر و ریا بشود بلکه از مدل معمولی برای این مسئله استفاده می کردند لذا امیر المؤمنین در رابطه با لباس های انسان های متقی در بیان این که چه لباسی می پوشند؟ می فرمایند که:
«مَلْبَسُهُمُ الِاقْتِصَاد»
كتاب سليم بن قيس الهلالي، محقق / مصحح: انصارى زنجانى خوئينى، محمد؛ ناشر: الهادى؛ ج2، ص 849
یعنی پوشش آن ها میانه روی است افراط و تفریط در پوشش نمی کنند این که یک فردی عادی که توانمندی عادی از نظر مالی هم دارد یک لباسی بپوشد که خیلی کهنه و کثیف و آن چنانی باشد این هم از آن طرف موجب منقصت می شود یعنی شائبه بخل در رابطه با شخص مطرح می شود یا شائبه ذخیره کردن پول و اموال و این ها برایش مطرح می شود.
آن حد اعتدال که نه لباس، لباس تفاخر و ریاء باشد و نه لباس، لباسی باشد که موجب منقصت باشد میانه روی بین این دو تا باشد. بنابراین، این لباس زمان به معنای این نیست که لباسی را شخص بپوشد که الزاماً الان همه مردم در این جا دارند می پوشند. لباس عرف مردم این گونه شده پس باید ما حتماً با همین لباس باشیم داریم می بینیم یک نفر در هندوستان زندگی می کند، لباس عرف آن جا (لباس هندی)، لباس های خاصی است لباس های سر تا سری و حالت حوله مانندی که استفاده می کنند بگوید پس باید به همین شکل حتماً شما هم لباس این ها را بپوشید.
یا اگر چین بود لباسی که مردم چین غالباً می پوشند و می پسندند قطعاً به این معنا نیست اگر یک نفر به یک کشوری رفت که غالباً کروات استفاده می کنند اگر فردا به یک کشور دیگری رفت که پاپیون استفاده می کنند بگوید من پاپیون می زنم اگر هم عراق رفت عراق غالباً این گونه نیست کروات استفاده نمی کنند بگوید این جا کروات نمی زنم. این بی مبنایی است و مبنای نا صواب و نا صحیح است. معصومین هرگز از ما نخواستند که این گونه خودمان را با اطراف مان بخواهیم تطبیق بدهیم.
یکی دیگر از ویژگی ها و دلائلی که بیان کردند بحث لباس شهرت بودنِ لباس روحانیت است. می گویند مگر اهل بیت (علیهم السلام) نگفتند که لباس شهرت نپوشید لباسی که انگشت نما بشوید مثلاً یک نفر پیراهن و شلوار زرد بپوشد و در خیابان بیاید یک موقع فقط پیراهن زرد می پوشد شلوارش یک رنگ دیگر است اگر تمام پوشش زرد باشد و با عینک دودی که دسته هایش زرد است بیرون بیاید همه نشان می دهند می گویند این را نگاه کنید با چه لباسی آمده این لباس شهرت می شود.
این لباس حرام است یعنی وارد یک اتوبوس، مترو یا یک محیطی بشوی ببینی چیزی که جدیداً متأسفانه زیاد مُد شده با لباس های تکه و پاره وارد بشود مثل این که الان درگیری به وجود آمده با 3- 4 نفر کتک کاری کردند چاقو زدند شلوار و پیراهن را پاره کردند دو تا پارگی روی دستش دارد چهار تا روی پایش دارد همه جایش حالت پاره پاره است.
آدم ها نشان می دهند می گویند ببینید چه لباسی پوشیده یواشکی نشان می دهند یا واضح نشان می دهند این لباس شهرت می شود و لباس شهرت از نظر شرعی ممنوع است امیر المؤمین فرمودند:
«الْبَسْ مَا لَا تَشْتَهِرُ [تَتَشَهَّرُ] بِهِ وَ لَا يُزْرَى بِك»
لباسی بپوش که تو را انگشت نما نکند و موجب حقارت و استخفافت هم نشود.
غرر الحكم و درر الكلم (مجموعة من كلمات و حكم الإمام علي عليه السلام)؛ نویسنده: تميمى آمدى، عبد الواحد بن محمد، محقق/ مصحح: رجائى، سيد مهدى، ناشر: دار الكتاب الإسلامي، ص134
یعنی لباس یک جوری نباشد الان هر چه بگویم شاید مُد باشد قدیم این طور می گفتند مثلاً این بنده خدا شلوار مال برادرش بوده کوتاه شده الان این دارد می پوشد یک جوری تحقیر بود، واقعاً بعضی خانواده ها نداشتند شلواری می پوشیدند کوتاه تر بود مشخص بود که بنده خدا نتوانستند جدید بخرد و واقعاً این طور بود.
یا کسی نه از روی عجله بیرون آمده مثلاً کسی جوراب پایش نمی کرد در واقع این لباس رسمی نیست واقعاً اگر بخواهیم یک جایی، رسمی برویم می گوییم نپوشیدن جوراب عیب است، مثلاً شلوار 5 سانت کوتاه باشد می گویند وقت خرید نمی دانستی اندازه ات چقدر است به اندازه خودت بخری؟ مثلا سایر 52 را چرا 48 خریدی یا یک چیزهای دیگری در لباس ها که بعضی هایش را نمی شود بیان کرد.
این که حضرت فرمودند لباسی که تو را انگشت نما کند نپوش لباسی نباشد که موجب حقارت و استخفاف تو بشود این از آقا امیر المؤمنین در غرر الحکم و درر الکلم، صفحه 134 آمده است.
آقا رسول الله فرمودند:
«مَنْ لَبِسَ ثِيَابَ شُهْرَةٍ فِي الدُّنْيَا»
اگر کسی در دنیا لباس شهرت بپوشد.
این روایت خیلی عجیب است عمل نکردن به این روایات به دستورات دین، خیلی عوارض به وجود می آورد هم عوارض و اشکالات دنیایی هم عوارض و عقوبات آخرتی؛ حضرت فرمودند کسی در دنیا لباس شهرت بپوشد علاوه بر همه اشکالاتی که در دنیا است آدم ها به چشم حقارت نگاه می کنند در شخصیت خود آدم لباس چقدر اثرگذار است لباس با وقار پوشیدن با لباس بی وقار و سبک پوشیدن چقدر فرق می کند اما فرمودند که:
«أَلْبَسَهُ اللَّهُ لِبَاسَ الذُّلِّ يَوْمَ الْقِيَامَةِ»
خدای متعال در قیامت به او لباس ذلّت بپوشاند
نام كتاب: مكارم الأخلاق؛ نويسنده: طبرسى، حسن بن فضل (تاريخ وفات مؤلف: قرن 6)، محقق / مصحح: ندارد، ناشر: شريف رضى، قم: 1412ق/ 1370ش، ص116
روز قیامت مسخره بین مردم خواهد شد تحقیر در بین مردم خواهد شد. این از آقا رسول الله در مکارم الأخلاق، صفحه 116 آمده است.
در روایتی امام صادق فرمودند:
«كَفَى بِالْمَرْءِ خِزْياً أَنْ يَلْبَسَ ثَوْباً يَشْهَرُهُ أَوْ يَرْكَبَ دَابَّةً تَشْهَرُهُ.»
برای خواری انسان همین بس که لباس شهرت بپوشد یا بر مرکب شهرت بنشیند.
الكافي (ط - الإسلامية)؛ نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الاسلامیة، ج6، ص445، بَابُ كَرَاهِيَةِ الشُّهْرَة، ح2
این در کافی، جلد 6، صفحه 445 از امام صادق (علیه السلام) نقل شده.
یا امام صادق (علیه السلام) فرمودند که:
«إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى يُبْغِضُ شُهْرَةَ اللِّبَاسِ.»
الكافي (ط - الإسلامية)؛ نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الاسلامیة، ج6، ص445، بَابُ كَرَاهِيَةِ الشُّهْرَة، ح2
نام كتاب: مكارم الأخلاق؛ نويسنده: طبرسى، حسن بن فضل (تاريخ وفات مؤلف: قرن 6)، محقق / مصحح: ندارد، ناشر: شريف رضى، قم: 1412ق/ 1370ش، ص116
لباسی که لباس شهرت باشد این ویژگی ها دارد یعنی لباسی که باعث می شود آدم انگشت نما بشود به آدم بخندند، آدم را تحقیر بکنند. لباس نا متعارف باشد، نهی کردند فرمودند که خدای متعال دشمن می دارد و از این لباس بدش می آید مکارم الأخلاق، صفحه 116. این نسبت به آن چه که در رابطه با این مسئله مطرح شده آیا واقعاً لباس روحانیت، لباس شهرت است یا خیر؟
اگر قرار باشد لباس روحانیت، لباس شهرت باشد لباس بقیه اصنافی که لباس خاص دارند هم لباس شهرت می شود، مثل پزشک ها، نیروی انتظامی که لباس خاص دارند، مثل کارکنان و خدمه پروازی در فرودگاه، مثل لباسی که در بعضی از مشاغل دیگر می پوشند بعضی از مشاغل را ما کمتر در جامعه می بینیم مثل آن های که مهندس معدن و مهندس های ساختمان و این ها هستند که ممکن است لباس های سرتاسری مربوط به مسائل فنی بپوشند. ولی چون در محیط خاص کار هستند یعنی محیط کارشان محدود است داخل یک ساختمان یا یک جایی است ممکن است کارمندهای یک بانک هم همه یک مدل لباس کت و شلوار و پیراهن بپوشند آن ها یک مقداری محدود هستند یعنی بعضی هایشان اصلاً کاری با مردم ندارند مثل آنی که دارد ساختمان می سازد، مهندس و کارگر و ساختمان ولو این که کلاه خاص بگذارد و لباس خاص بپوشد مردم تا در آن ساختمان نروند یا از بیرون احتمالاً یکی دو نفرشان را ببینند برخوردی ندارند.
ولی بعضی ها وسط جامعه هستند و آن لباس را دارند مثل پرستارها و پزشک ها که در بیمارستان هستند مثل نیروی انتظامی و آتش نشانی و این ها که دقیقاً در جامعه هستند چرا؟ چون نیروی انتظامی بیشتر از همه پلیس راهنمایی رانندگی با لباس خاصِ خاص به خاطر این که آدم ها در هر شهری گم بشوند می خواهند از نیروی انتظامی سوال بپرسند اتفاقاً لباس هایشان حتی از بقیه نیروی انتظامی ها خاص تر است.
آن یکی ها به خاطر این لباس هایشان خاص است به خاطر این که مورد مراجعه هستند یعنی افراد اگر احساس نا امنی بکنند اگر مشکلی پیش بیاید اگر مسئله ای باشد مراجعه به مسئول برقرار نظم بکنند ماشین شان با چراغ گردان می آید این یک پیام خاص دارد یعنی اگر قرار است کسی این جا را نا امن کند ول کند برود نا امن نکند. اگر کسی می خواهد دزدی کند دزدی نکند شب هم در بعضی از کوچه ها و خیابان ها هم دور می زنند.
لذا اگر این طور باشد لباس همه این ها باید لباش شهرت بشود نه این ها لباس شان، لباس شهرت نیست لباسی است که یک هدف خاصی دارد یک کارایی و کارکرد خاصی دارد که باید برای این، این لباس خاص پوشیده بشود، یک ویژگی های برای لباس شهرت در کلام علماء هم مطرح شده که آن ها هم ملاک ها را برای این قصه روشن کردند شامل چه لباسی می شود؟
مرحوم یزدی در عروة الوثقیٰ، جلد 1، صفحه 568 در تعریف لباس شهرت می گویند پوشیدن لباس شهرت به این است که شخصی لباسی که از نظر جنس یا رنگ یا وزن و هیئت و طرز دوخت بر خلاف شخصیت اوست بپوشد. مثل این که یک دانشمند دینی، روحانی بیاید لباس نظامی بپوشد یا بر عکس یکی نظامی است بیاید لباس دینی بپوشد همین طور حرام است که زن، لباس اختصاصی مردان را بپوشد اگر یک لباسی، شهرت دارد به این که این لباس اختصاصی مال مرد است زن نباید بپوشد. یا مرد لباس اختصاصی زنان را بپوشد یک لباسی که معروف است که این لباس را فقط خانم ها می پوشند مثلاً مانتوی زنانه، مانتوی زنانه مال خانم ها است اگر مردی آن هیبت مانتوی زنانه را با آن ویژگی ها بپوشد و در جامعه بیاید این لباس برای او لباس شهرت می شود.
یعنی خلاف ویژگی های خودش بپوشد که ما جلسه گذشته اشاره کردیم و نقد هم کردیم کسی که روحانی است لباس ورزشی خاصی را می پوشد و جزء برنامه های زندگی و تبلیغ این قضایا باشد. این که یک نفر روحانی داخل یک ورزشگاه رفت یک لباس ورزشی هم پوشید ولی به عنوان حضور در اجتماع با آن لباس حضور پیدا می کند این غیر متعارف می شود.
در کتاب صراط النجاة مرحوم آقای خویی، تعلیقه آقای تبریزی در تعریف لباس شهرت آمده که:
«لباس الشهرة هو أن يلبس ما لا يتعارف لبسه من مثله»
لباس شهرت به این است که شخصی لباسی را که متعارف نیست بپوشد.
«كأن يلبس العالم لباس الجندي في بعض الموارد»
مانند این که عالم در برخی از موارد لباس پلیس بپوشد.
صراط النجاة ( تعليق الميرزا التبريزي ) - السيد الخوئي (وفات : 1413)،
ج 6، ص 466
واقعاً به عرف مردم هم مراجعه بکنیم اگر مردم ببینند یک عالم جلیل القدر یا یک مرجع تقلید کت و شلوار و یا لباس عادی پوشیده در جامعه آمده توقع ندارند، توقع شان این است که او لباسی متناسب با آن جایگاه معنوی و علم و مطالبی که هست بپوشد. گرچه پزشک هم عالم است و علم پزشکی دارد.
تفاوتی که در علم پزشکی وجود دارد همان لباسی که متعارف برای او هست از او هم نمی پسندند و این یک امری است که کاملاً در همه جای دنیا پذیرفته شده، چه کسی را بخواهیم در دنیا مثال بزنیم؟ رئیس جمهور بعضی از کشورهای بزرگ دنیا که ادعا هم دارند آن ها هم وقتی که می خواهند حضور در جمع و اجتماع پیدا بکنند غالب موارد دارند رعایت می کنند.
رئیس جمهور 70 ساله پیره مرد فلان کشور در جلسه های رسمی با تی شرت قرمز آستین کوتاه نمی آید ممکن است یک فیلمی از او منتشر کنند که در فلان تفریحگاه رفته یا در خانه یا باغ خودش لباس دیگری هم پوشیده ولی همان جا هم بر نمی تابند یعنی گاهی اوقات بعضی از افراد سوژه می شوند لباس شهرت همین است، یعنی همه سریع دارند برای همدیگر می فرستند یک تکه فیلمی را که یک فرد مشهوری در دنیا یک لباسی غیر متعارف پوشیده است.
دقیقاً برای همه مردم دنیا این ویژگی را دارد همین که مردم آن کشور یا مردم دنیا دارند غیر عادی برای هم می فرستند که ببینید چه پوشیده! این ببینید چه پوشیده لباس شهرت است یعنی یک چیز عجیب و غریبی پوشیده که هیچ وقت این کار را نمی کرد و کسی در جایگاه این، این کار را انجام نمی دهد این لباس شهرت می شود. در حالی که واقعاً لباس روحانیت این نیست.
حتی این خصلت را تجربه دارم حتی خارج از کشور و حتی کشورهای اروپایی خیلی تعجب نمی کنند این لباس را ببینند یعنی متوجه می شوند که این لباس مربوط به چه دینی است در یکی از کشورها رفتم دیدم شخصی از علمای بودائی آن هم داخل یک محیط علمی یا رسمی آمده من هم آن جاها رفتم، نه آدم ها از دیدن من تعجب می کنند نه از دیدن او تعجب می کنند. چرا؟ به خاطر این که او هم آمده لباس آن دین را پوشیده.
آدم ها می دانند که این مربوط به یک دینی است ممکن است من آن دین را نشناسم آن مخاطب متوجه نشود که من برای شیعه از اسلام هستم قرار است این جا صحبتی داشته باشم یا حضور داشته باشم این مثلاً مال بودیسم، هندوئیسم یا مسیحیت است ولی اجمالاً عموم مردم دنیا و بسیاری از کشورها اطلاع دارند وقتی افراد را با لباس های خاص مشکی یک دست، با ویژگی های خاصی می بینند می گویند این کشیش مسیحی است صلیب هم دارد آدم ها را با این لباس می بینند می گویند این روحانی است ممکن است برای بعضی ها که خارج از دین اسلام هستند روحانی شیعه و سنی را نتوانند زود تشخیص بدهند.
ولی آن های که داخل اسلام هستند یعنی یک مقداری با اسلام آشنا هستند متوجه می شوند آن های که این مدلی عمامه می بندند عبا می اندازند الزاماً شیعه هستند آن های که یک مدل دیگر عمامه می بندند عبا هم غالباً نمی اندازند مثلاً در مصر و فلسطین و این ها صرفاً حالت لباده مانند لباسی شبیه به این لباس شان است. می شناسند یعنی این متعارف است این به عنوان لباس شهرت نیست همه نمی گویند این چه لباسی است؟
ممکن است بگویند ببین یک روحانی این جاها آمده در این دانشگاه، در این محوطه، در این رستوران آمده ممکن است تعجب کنند ولی از جهت لباس یعنی یک لباس پذیرفته شده ای است بله در بعضی از شهرهای اروپا مثلاً در آلمان کاملاً مجاز است همه ساعات روز شما با لباس روحانیت بیرون بروید، اتوبوس سوار شوید یا به ادارات بروید و این ها بعضی از استان هایشان زمان مشخص کردند به عنوان یک لباس، مثل لباس پزشک ها، پرستارها می گویند در محوطه کار، ساعت اداری یعنی شما 8 صبح تا 4 بعد از ظهر در اداره خودت هستی حالا اداره شما مسجد است، اداره شما مرکز فرهنگی شیعی اسلامی است در آن جا شما این لباس را بپوش.
یعنی این را به عنوان لباس یک قشر خاصی پذیرفتند که باید این لباس را بپوشند ممکن است بگویند خارج از این ساعت شما مثل پزشکی هستی که از ساعت کاری اش گذشته می خواهد به خانه برود این لباس را در می آورد آویزان می کند می رود این اختلاف جزئی به اصطلاح فرهنگی وجود دارد آن هم جالب است که در یک کشور، بسیاری از ایالاتش آزاد است بعضی از ایالاتش هم گفتند در غیر ساعت اداری شخصی با این لباس تردد نکند. مثل این که در غیر ساعت اداری با لباس پزشکی و این ها در جامعه ممکن است تردد نباشد این هم نسبت به این مسئله.
مجری:
بسیار عالی، استاد ما حدودا سه دقیقه بیشتر فرصت نداریم.
استاد عباسی:
پس جواب ما در رابطه با لباس شهرت که خیلی مهم است اولاً لباس شهرت یعنی لباس خلاف عرف در حالی که از قدیم الایام لباس روحانیت برای عرف خاص بوده و پوشیدن این لباس چیز عجیبی برای مردم نیست، تقریباً همه حتی ادیان دیگر با این مفهوم با این لباس آشنا هستند پس دیگر به آن لباس شهرت نمی گویند. یعنی یک نفر در یک خیابانی در یک ساختمانی و این ها یک روحانی را ببیند بله اگر جایی باشد که با این لباس سازگاری ندارد، ممکن است این فیلم را همه دست به دست بکنند این جا خلاف را او مرتکب شده که با این لباس در آن ساختمان رفته است.
خدای نکرده در یک مرکز العیاذ بالله شرب خمر یک روحانی با یک لباس روحانیت حاضر بشود این را آدم ها ممکن است فیلم بگیرند همه برای همدیگر بفرستند نه به خاطر این که از این لباسش تعجب کردند از این که می گویند این لباس جایش این جا نیست. ما در نماز خانه فرودگاه رفته بودیم یک آقای تعجب کرده بود می گفت چرا روحانی ها در نمازخانه هستند؟ مگر روحانی ها نماز هم می خوانند؟ شوخی می کرد این تعجب برای این است.
والا یک نفر، یک روحانی را ببیند دیگر از این لباس تعجب نمی کند این لباس و هیبت چه است این شخص پوشیده؟ حتی دیگر در بین غیر مسلمان ها هم کاملاً مشخص است نکته دیگر این که لباس روحانیت امروز تبدیل به یک نماد شده خواه یا نا خواه هر نمادی یک شهرتی دارد، چون بین افراد شناخته می شود یک شهرتی در پی دارد.
گفتم آدم های که دارند با وسیله نقلیه خودشان این طرف و آن طرف می روند هر جا هم بروند کاری داشته باشند یا نداشته باشند نه کسی توجه می کند که این ماشین چه است؟ نه کسی توجه می کند چند تا سرنشین دارد؟ چه می برد؟ باری که صندوق عقب دارد چه است؟ در کیفش چه است؟ ولی اگر این ماشین رنگش زرد باشد همه می دانند باید توقع داشته باشند دست گرفتند برای شان بایستد به اصطلاح مسافر را ببرد.
مثلاً نباید وسیله غیر متعارفی در این ماشین باشد باید برای حمل مسافر و این ها آماده باشد لذا این نماد به این شکل شده و با این ویژگی ها پذیرفته شده در زمان اهل بیت (علیهم السلام) هم نماد، مرسوم بوده مانند روایتی که از امام عسکری (علیه السلام) داریم که حضرت علامات مؤمن را مثلاً «تختُم بیمین» انگشتر عقیق در دست راست قرار دادن را به عنوان نشانه در نظر گرفتند، یا بر تربت سید الشهداء بر مهر سجده کردن را از ویژگی های مؤمن دانستند یا جهر به بسم الله الرحمن الرحیم از ویژگی های مؤمن دانستند.
یعنی این ها نمادهای است صرفاً این نبود بگوییم تو شیعه باش هیچی مهم نیست هیچ نمادی هم نمی خواهد داشته باشی، نه اتفاقاً نماد داشته باش زیارت اربعین نماد مؤمن و شیعه است، سجده بربت سید الشهداء نماد است نه، این نماد را هم داشته باش نه فقط تو شیعه باش هر طوری که هستی هر جور دلت می خواهد نه یک شیعه باش اتفاقاً این نمادها را هم استفاده بکن که دیگران هم متوجه بشوند.
نمازخانه فرودگاه می روی می بینی 100 نفر دارند نماز می خوانند 95 نفر از این ها بر تربیت سید الشهداء دارند سجده می کنند این صحنه را می بینی کیف نمی کنی؟ احساس غرور نمی کنی که الحمد لله رب العالمین که من هم شیعه امیر المؤمنین هستم و این جا، این همه شیعه امیر المؤمنین دارند سجده بر تربت می گذارند.
نکته بعدی این که علمای شیعه در طول تاریخ همواره این طور بوده که بر پوشیدن عبا و عمامه به عنوان نماد تبلیغ دین مداومت داشتند در جهت حفظ این تلاش کردند و جالب است که دشمن ها هم دائماً در جهت از بین بردن این تلاش کردند یعنی خود این نشانه است که از این طرف هزار و اندی سال است که علمای شیعه دارند مقاومت می کنند که این لباس، به عنوان نماد شیعه باشد از بین نرود و طرف مقابل هم دارد تلاش می کند که این نماد از بین برود.
طرف مقابلش چه کسی بود؟ مثلاً حکومت پهلوی بود که ممنوع می کرد یا می گفت نباید لباس روحانیت بپوشید بحث سربازی را برای این ها مطرح می کرد که بدون لباس روحانیت بشوند و بعد دو مرتبه باید بیایند از حکومت اجازه بگیرند دیگر حکومت به این ها اجازه نمی داد با طرفةُ الحیل و با خیلی از مقاومت ها این قصه حفظ شده است.
جالب است که چرا طرف مقابل نگران از این بود؟ می گوید یک روحانی شیعی با این لباس خطرناک است برای چه کسی خطرناک است؟ برای کسی که می خواهد با دین مقابله بکند با شیعه مقابله بکند شیعه را می خواهد از بین ببرد و این خودش ویژگی بوده که باید انجام می شد.
نکته دیگر بر فرض که لباس روحانیت موجب تمایز بشود به هر تمایزی برای یک لباس، لباس شهرت گفته نمی شود. عرض کردیم در جامعه خودمان مثل پلیس و پزشک و پرستار و این ها در جامعه در عرف مردم این لباس را دارند می پوشند و لباس شهرت نیست و باز شدیدتر از این برای خارج از کشور در یک جایی که همه زن ها بی حجاب هستند یک خانم حجابش را حفظ می کند یعنی یک خانم با پوشش اسلامی است اگر این باشد این لباس شهرت می شود یعنی این را بیشتر از بقیه توجه به او می کنند و نشان می دهند باید لباس شهرت بشود در حالی که این طور نیست.
مجری:
بسیار عالی. استاد ان شاء الله ادامه بحث را برای هفته آینده بگذاریم ان شاء الله ادامه دارد؟
استاد عباسی:
باید ببینیم یا مختصری بحث کنیم یا جمع بندی و بحث جدید داشته باشیم شاید هم به اندازه یک جلسه ادامه پیدا بکند در خدمت تان هستیم.
مجری:
خیلی متشکرم از صحبت های شیرین تان استفاده کردیم. بیننده های عزیز به لحظات پایانی برنامه رسیدیم و صحبتی که در این 1 ساعت و نیم در این برنامه نسبت به این موضوع شد کاملاً ملتفت شدیم و از این جهت که لباس روحانیت یک نوع نماد است و بپذیریم و استاد فرمودند که از نظر شخصی بپرهیزیم و خوب نیست انسان در مسئله های دینی آن چیزی که مد نظر خودش است بگوید من فکر می کنم این درست است و یا آن درست است و بیاید نسبت به آن حرکت خودش را پیش ببرد.
سعی کنیم که تمام مسئله های که دین مقدس اسلام بیان کرده را با جان و دل بپذیریم ان شاء الله. لحظات پایانی برنامه است خیلی ممنونم که تا به حال برنامه را نگاه کردید در شام شهادت حضرت امام هادی (علیه السلام) هستیم ان شاء الله که امشب ما را از دعاهای خودتان بی بهره نفرمایید. خدایا قسمت می دهیم تو را به آقا جان مان امام هادی «اللهم عجل لولیک الفرج» الهی آمین یا علی مدد خدا نگهدار!