عصر ایمان 18 دی 1400

قسمت پنجاه و پنم برنامه عصر ایمان با کارشناسی حجت الاسلام و المسلمین عباسی


 بسم الله الرحمن الرحيم

عنوان برنامه: عصر ایمان (پرداخت پول از طرف مردم برای منبر و روضه خواندن علما)

تاريخ: 18/ 10/ 1400

استاد: حجت الاسلام والمسلمین عباسی

مجری: آقای سیرتی

مجری:

بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم؛ عرض سلام و ادب و احترام داریم خدمت شما بیننده های عزیز، سروران گرامی، بیننده های برنامه عصر ایمان از این که بیننده برنامه عصر ایمان شدید از شبکه حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بسیار متشکر و سپاسگزارم امیدوار هستم هر کجا هستید بیننده این برنامه هستید ان شاء الله تن تان سالم باشد در پناه اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) باشید.

ان شاء الله بتوانیم تا پایان برنامه خدمت شما بیننده های عزیز باشیم با موضوعاتی که در هفته های گذشته آغاز کردیم امشب هم به لطف پروردگار بزرگ ادامه برنامه را خدمت شما خواهیم بود و خدمت استاد گرانقدر حجت الاسلام والمسلمین جناب آقای عباسی عزیز میهمان و کارشناس برنامه هستیم سلام می کنم خدمت شما خیلی خوش آمدید

استاد عباسی:

سلام علیکم ورحمة الله بنده هم خدمت بینندگان عزیز و گرامی شبکه جهانی حضرت ولی عصر (ارواحناه له الفداء) عرض سلام و ادب و احترام دارم و همین طور عرض تسلیت به مناسبت ایام شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها) در روزهای که گذشت و امیدوارم که عزاداری های شما بینندگان عزیز و گرامی مورد قبول زهرای مرضیه (سلام الله علیها) قرار گرفته باشد و بهترین اجرها را به شما عنایت بفرماید

مجری:

استاد عزیز و بیننده های گرامی، ما هفته گذشته بحثی را در مورد شبهه نو اخباری ها آغاز کردیم که در مورد منبری های صحبت شد که بر خلاف اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) هدیه ای که به مبلغین دین یا منبری ها داده می شود مخالف کلام اهل بیت و مخالف رفتار اهل بیت است و صحبتی شد استاد اگر امشب هم در مورد این قضیه صحبت بفرمایید که ان شاء الله بیننده های عزیز اگر احیاناً سوالی مد نظرشان بود لطف بفرمایند با ما در ارتباط باشند استاد عزیز پاسخ سوالات شما را ان شاء الله در این برنامه خواهند داد. استاد در خدمت تان هستم.

استاد عباسی:

بسم الله الرحمن الرحیم وبه نستعین إنه خیر ناصرٍ ومعین ثم الصلاة والسلام علی سیدنا و نبینا ابا القاسم مصطفی محمد وعلی اهلبیته الطیبین الطاهرین المعصومین واللعن الدائم علی اعدائهم اجمعین الی قیام یوم الدین. اللَّهُمَّ كُنْ لِوَلِیِّكَ الحُجَةِ بنِ الحَسَن، صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ فِی هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِی كُلِّ سَاعَةٍ، وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناً حَتَّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا

بحثی را جلسه ای آغاز کردیم در رابطه با مسئله مبالغی که به عنوان منبر یا به عنوان آموزش مسائل دینی یا سخنرانی گرفته می شود، نو اخباری ها مطرح می کنند این که شما کاری غیر از طلبه بودن، روحانی بودن و امور علمی و دینی و سخنرانی و تبلیغ و این ها ندارید یعنی شغل مجزا ندارید مغازه، کسب و کار و کشاورزی ندارید این اشتباه و باطل است و آن مبالغی هم که شما می گیرید اشکال دارد و حرام است مخالف با آن چه که اهل بیت (علیهم السلام) گفتند.

بررسی ما، بررسی روایات در این باب بود بنا نیست که ما با میل و سلیقه شخصی خودمان بیاییم بگوییم که این کار درست نیست و جایز نیست یا بگوییم این کار درست و جایز است. یک عده ای همین طوری بر اساس ذوق و سلیقه شخصی شان اگر قرار است با یک روحانی مسئله و اختلاف نظر و اختلاف سلیقه ای دارند بگویند نه گرفتن این مبالغ حرام است و کسانی هم از جمله ممکن است منِ روحانی بگویم به خاطر این که سلیقه ام این اقتضاء را می کند یا خودم روحانی هستم و احیاناً دارم همین مبالغ را می گیرم بخواهم این طوری به این خاطر دفاع بکنم.

بینی و بین الله ما باید در محضر روایات معصومین (علیهم السلام) و سیره اهل بیت باشیم و این بحث را دقیقاً روشن بکنیم که با یک روایت در فضای مجازی مطرح کردن که این کار حرام است این کار حرام نمی شود با یک روایت مطرح کردن که این کار حلال است می تواند انجام بشود حلال نمی شود. بلکه باید جمع روایات دیده بشود.

ما دو دسته روایات را جلسه گذشته بررسی کردیم یک دسته روایات نهی از شرط اجرت در قبال آموزش دین بود که به روایتی از «تهذیب الأحکام» از امام باقر (علیه السلام) اشاره کردیم و روایتی از امام صادق (علیه السلام) در «بحار الانور» مطرح کردیم و روایات دیگری در این باب، همه بحث این بود که اگر شخص شرط بگذارد اشکال دارد و نباید برای آموزش امور دینی نباید شرط بگذارد که مهم ترینش در این جا بحث تعلیم قرآن یا تعلیم واجبات از دین بود باز در این جا بحث غیر واجبات مطرح نشد.

دومین دسته از روایات، روایاتی بود که مستقیماً اشاره به این دارد که اگر شرط اتفاق نیفتاده باشد هدیه گرفتن توسط مبلغین دین توسط کسانی که قرآن و احکام را یاد می دهند، هدیه گرفتن اشکالی ندارد؛ یعنی افراد می توانند دریافت هدیه داشته باشند که در رابطه با این قضیه هم روایتی محضر بینندگان عزیز خواندیم که از امام صادق (علیه السلام) بود روایت، روایت در موضوعی بود و کاملاً‌ روشن بود. حمزة ابن حمران می گوید من از امام صادق شنیدم که حضرت فرمودند هر کس:

«مَنِ اسْتَأْكَلَ بِعِلْمِهِ افْتَقَر»

اگر کسی با علمش بخواهد روزی بخورد، کسب درآمد بکند این شخص فقیر می شود.

 روای می گوید همین سوال و ابهام برای من پیش آمد محضر امام صادق (علیه السلام) عرض کردم آقای جان فدای شما بشوم میان شیعیان و دوستان شما گروهی هستند که دانش های شما را فرا می گیرند روایات شما را یاد می گیرند احکام شما را می‌ آموزند بعد در میان شیعیان تان منتشر می کنند و در مقابل از نیکی و انعام و هدایای آن ها بی بهره نمی مانند.

حضرت فرمودند این ها کسانی نیستند که با علم خود نان می خورند حواس مان باشد «اسْتَأْكَلَ بِعِلْمِهِ» آن کسی نیست که روایات اهل بیت را برای ترویج معارف اهل بیت دارد به دیگران آموزش می دهد و احیاناً هدیه ای دریافت می کند، آن کسی است که بدون آن که علمی داشته باشد و از جانب خدا حمایت و راهنمایی شده باشد آن بیاید فتوایی بدهد که منجر به پایمال شد حقوقی بشود.

«إِنَّمَا الْمُسْتَأْكِلُ بِعِلْمِهِ الَّذِي يُفْتِي بِغَيْرِ عِلْمٍ وَ لَا هُدًى مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ لِيُبْطِلَ بِهِ الْحُقُوقَ طَمَعاً فِي حُطَامِ الدُّنْيَا.»

معاني الأخبار؛ ابن بابويه، محمد بن على، محقق / مصحح: غفارى، على اكبر، ناشر: دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم، ص181، باب معنى الاستئكال بالعلم‏

برای این که یک بهره ای از دنیا ببرد حکم ها را زیر و رو کند و یک بیانی داشته باشد که منجر به ضایع شدن حق دیگران باشد که روایات دیگری در این باب آمده بود این روایتی که عرض کردم در کتاب النور الساطع فی الفقه النافع، جلد 2، صفحه 572؛ روایت قبلی از معانی الأخبار بود و روایات دیگر در تهذیب الأحکام و این ها داریم مثلاً امام صادق (علیه السلام) در تهذیب الأحکام، جلد 6، صفحه 365 حضرت فرمودند:

«الْمُعَلِّمُ لَا يُعَلِّمُ بِالْأَجْرِ وَ يَقْبَلُ الْهَدِيَّةَ إِذَا أُهْدِيَ إِلَيْهِ.»

برای تعلیم دادن اجر و مزد نگیرد اما اگر هدیه ای به او داده بشود آن را قبول می کند.

تهذيب الأحكام (تحقيق خرسان)؛ نویسنده: طوسى، محمد بن الحسن، ناشر:  دار الكتب الإسلاميه، محقق/ مصحح: خرسان، حسن الموسوى‏، ج6، ص365، بَابُ المکاسب، ح168

نباید برای اجر این کار را انجام بدهد اما اگر هدیه ای به او داده بشود قبول کند. این دو دسته ای که جلسه گذشته عرض کردیم.

مجری:

حتی هدیه دادن از نظر نو اخباریون اشکال دارد؟

استاد عباسی:

نوع مطرح کردن شان این است شما وقتی که شغل دیگری نداری روحانی هستی داری امور دین را تبلیغ می کنی و هدیه دیگران را قبول می کنی، مبلغی را می گیری نه آنی که شرط می کند نه، اصل گرفتن را می گویند شما باید اولاً شغلی داشته باشی. ثانیاً‌ در مقابل این، حتی آن هدیه را به عنوان هدیه دریافت نکنی.

دسته سوم از روایات این است که بر علوم واجب نهی از اخذ اجرت شده باشد و در سایر علوم کراهت داشته باشد؛ یعنی در واجب نمی شود اخذ هیچ گونه اجرتی داشت اما در سایر علوم که علوم واجب نیستند مثلاً من اصل قرآن را یاد گرفتم اما تفاسیر مختلف شاید جزء این نباشد یا اصل احکام دینی را یاد گرفتم اما محاسن اخلاق و موارد اخلاقی شاید جزء این نباشد، یا یادگیری منطق که از علوم ابزاری است علم خود دین نیست مثلاً یک نفر می گوید من می خواهم یک استادی پیدا کنم مثل این که می گوید من یک استاد برای ریاضی، برای زبان انگلیسی می خواهم پیدا کنم باید حق الزحمه به استاد پرداخت بکند.

روایات دسته سوم برای علوم واجب گرفتن اجرت حرام یا ممنوع و برای سایر علوم بحث کراهت مطرح شده شیخ حر عاملی برخی از روایات را تحت عنوان ذکر کرده:

«تُكَرَهُ الْأُجْرَةِ عَلَى تَعْلِيمِ الْقُرْآنِ مَعَ الشَّرْطِ دُونَ تَعْلِيمِ غَيْرِهِ من الشعر و الرسائل و الکنایة و الحساب و نحو ذلک»

یعنی اجرت بر تعلیم قرآن اگر شرط بگذارد مکروه است.

 شیخ حر عاملی که خودش اصالتاً اخباری مسلک است، ایشان روایت را در وسائل با این عنوان آورده و می گوید این غیر از تعلیم دیگر علوم است مثل شعر و کتابت یعنی یادگیری حروف الفباء مثل حساب و غیره است که آن ها اشکالی ندارد بعد گفتند:

«تکره الاجرة علی الاذان»

گرفتن اجرت بر اذان هم مکروه است.

 من به روایاتی در این باب اشاره می کنم تا بحث برای بینندگان عزیزمان روشن تر بشود. یکی از امور مهمی که قبل از این که من بخواهم این روایات را عرض بکنم باید متذکر بشوم این است که بینندگان عزیز ما از اوائل برنامه عصر ایمان همراه ما هستند و در جریان بحث ها و نقدهای ما نسبت به نو اخباری گری هستند یکی از نقدهای جدی ما نسبت به نو اخباری گری این بود که این ها تک روایتی بحث می کنند به یک روایت مراجعه می کنند.

ظاهر یک روایت را می بینند روی همان مانور دادن و نظر دادن شروع می کنند و ذهن بسیاری از مخاطبین را در فضای مجازی منحرف کردن که امام صادق فرمودند این کار حرام است؛ پس چرا این کار حرام دارد انجام می شود؟ دیگر نمی گویند این روایت امام صادق با توجه به روایات دیگری که وجود دارد نتیجه اش می شود این که مثلاً‌ این کار مکروه است.

ممکن است کراهت از آن در بیاید ممکن است روایت ضد و مقابلی برای این روایت داشته باشیم یا روایت ضعیف باشد و یک روایت صحیحی داشته باشیم این که دسته های روایت را من در یک برنامه زنده تلویزیونی دارم عرض می کنم و آرام آرام با بیننده هایمان جلو می رویم نکته مهم در آن این است که بیننده های ما توجه به این نکته داشته باشند ببینند چقدر بحث دشوار است؟

یعنی اگر یک نفر می خواهد یک حرفی در رابطه با یک موضوعی بزند این که بگوید به نظر من اشکال دارد یا به نظر من اشکال ندارد، مکلفین روز قیامت قرار نیست که با این مسئله به نظر من این گونه یا به نظر ایشان آن گونه عمل بکنند و پاسخگو باشند آن ها روز قیامت باید نسبت به احکام شرعیه پاسخگو باشند.

در احکام شرعیه اگر قرار است یک چیزی واجب باشد دلیل بر وجوب می خواهد، اگر یک چیزی حرام باشد دلیل بر حرمت می خواهد. این طوری نیست من بگویم بله من یک روایت از امام صادق دیدم کار بدی هم است من متوجه می شوم این کار بدی است پس می گویم حرام است صرفاً شما متوجه شدی این کار بد است احساس کردی که این کار درست نیست این دلیل بر حرمت نمی شود قرار نیست دین با ما تطبیق پیدا بکند قرار است ما با دین تطبیق پیدا بکنیم.

همین دسته های مختلف را که ما برای بینندگان عزیزمان می خوانیم و توضیح می دهیم روشن می شود که کار به این مقدار هم شُل و آبکی نیست که همین طوری یک نفر برای خودش یک روایتی پیدا بکند و آن روایت را بیاید در فضای مجازی عَلم بکند و شروع بکند با این روایت همه چیز را زیر سوال بردن، یا حمله کردن به یک دیدگاه، به یک عقیده و این طوری بخواهد کارش را پیش ببرد.

اما روایات در این باب، اولین روایت از امام صادق (علیه السلام) است راوی فضل ابن ابی قره می گوید من به امام صادق این طور عرض کردم:

«قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) هَؤُلَاءِ يَقُولُونَ إِنَّ كَسْبَ الْمُعَلِّمِ سُحْتٌ»

افرادی می گویند درآمد معلم، مالِ حرام است نباید درآمد داشته باشد. کسی که دارد تعلیم می دهد.

مجری:

حتی معلم استاد؟

استاد عباسی:

مطلق تعلیم دهنده، اگر کسی دارد علمی را تعلیم می دهد حرام است حضرت در پاسخ فرمودند:

«كَذَبُوا أَعْدَاءُ اللَّهِ»

دشمنان خدا دروغ می گویند این ها دشمن خدا هستند

«إِنَّمَا أَرَادُوا أَنْ لَا يُعَلِّمُوا الْقُرْآنَ»

این ها دل شان می خواهد قرآن آموزش داده نشود.

 یعنی این ها دارند یک جورهای تیشه به ریشه دین می زنند می خواهند قرآن آموزش داده نشود اگر قرار باشد که من یکی دو ساعت وقت بگذارم به یکی آموزش بدهم بله خیلی خوب است که من قصد قربت بکنم فقط به خاطر خدا این کار را انجام بدهم ولی اگر این آقا در زندگی خودش مشکل دارد الان مشکل مالی دارد این یکی دو ساعت را برود هر کاری انجام بدهد یک مبلغی درآمد دارد حالا نفر اول بیاید بگوید به من رایگان یاد بده می گوید باشد رایگان، نفر دوم بیاید بگوید به من هم رایگان یاد بده. اگر قرار باشد کل روزش را یا مقدار زیادی از روزش را آموزش بدهد بعد چطوری زندگی کند؟

نتیجه این می شود زندگی اش اداره نشود رها کند برود کار دیگر انجام بدهد، لذا معلم قرآن کم بشود یک معلمی که فرصت دارد درآمدش هم طوری است که مشکل مالی ندارد رایگان می تواند آموزش بدهد یک حدی می تواند آموزش بدهد، مثلاً می گوید من یک جلسه کلاس  را در دو روز سه روز و چهار روز می توانم قبول کنم بقیه اش هم باید به زندگی ام بپردازم نه دو تا را قبول کنم بعد بقیه چه می شود؟ قرآن آموزش داده نمی شود می گوید:

«كَذَبُوا أَعْدَاءُ اللَّهِ إِنَّمَا أَرَادُوا أَنْ لَا يُعَلِّمُوا الْقُرْآنَ»

این ها دنبال این هستند که اصلاً قرآن آموزش داده نشود.

 ادامه این که:

«وَ لَوْ أَنَّ الْمُعَلِّمَ أَعْطَاهُ رَجُلٌ دِيَةَ وَلَدِهِ لَكَانَ لِلْمُعَلِّمِ مُبَاحاً»

اگر فردی به معلم فرزندش که دارد قرآن و دین آموزش می دهد به مقدار دیه فرزندش هدیه بدهد معلم می تواند بگیرد.

الكافي (ط - الإسلامية)؛ نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الاسلامیة، ج5، ص121، بَابُ كَسْبِ الْمُعَلِّم‏، ح2‏

یعنی می گوید این کار این قدر ارزش دارد چون این بچه، مانند بلا تشبیه مرده ای است دارد زنده می شود، قلبش دارد با قرآن زنده می شود وقتی کسی سواد خواندن و نوشتن ندارد کسی قرآن نمی تواند بخواند این مانند این می ماند که قلبش مرده؛ این معلم دارد این را زنده می کند.

مجری:

فقط نسبت به تعلیم قرآن یا نه تعلیم؟

استاد عباسی:

تعلیم قرآن را می گوید تعلیم های دیگر هم همین طور است به نسبت تعلیم های که حتی زندگی دنیای یک نفر را می تواند تغییر بدهد این آقا قبل از این تعلیم ها، یک کارگر ساده با حقوق در ماه مبلغ کمی بود وقتی که تعلیم و آموزش تخصصی می بیند یک تخصصی یاد می گیرد یک علمی یاد می گیرد دنیای را می تواند متحول کند و زندگی خودش را، درآمدش دیگر آن درآمد سابق نیست احترام  و عزت اجتماعی اش متفاوت می شود چه و چه می شود این هم زنده کردن می شود.

در یک موضوعی آن هم در موضوع دین که اگر حیات معنوی پیدا بکند ما به دنیا آمدیم هم حیات جسمانی و مادی داریم و هم حیات معنوی داریم این حیات معنوی را یکی باید برای ما ارتقاء بدهد همین طوری بدون استاد که نمی شود می آید قرآن را آموزش می دهد کلمات معصومین را آموزش می دهد حضرات معصومین فرمودند احادیث ما، موجب زنده شدن دل می شود حیات قلب، به واسطه احادیث ما اتفاق می افتد.

این احادیث را یکی باید بخواند، ترجمه کند، توضیح بدهد همه افراد نمی توانند خودشان مستقیم مراجعه کنند خوب است که آن قدر آموزش دیده باشند که بتوانند مستقیم مراجعه کنند ولی آنی هم که آن قدر آموزش دیده می تواند مراجعه کند یک روزی آموزش دیده؛ پس آخرش باید آموزش ببینی ماها غیر از معصومین (علیهم السلام) هیچ کسی را پیدا نمی کنیم که بدون علم، بدون آموزش بخواهد کسب کند.

تا می گویند یک نفری این علم و سواد و فضیلت را دارد، سریع آدم ها سوال می کنند اساتیدش چه کسانی بودند؟ می گویند فلان مرجع تقلید است می گویند این مرجع تقلید اجازه اجتهاد از چه کسانی دارد؟ یعنی چه کسانی استادش بودند؟ یعنی هم مهم است که استاد داشته فرض بر همه این است که استاد داشته هیچ کس جز اهل بیت (علیهم السلام) از بدو تولد علم ندارد باید علم کسب بکند.

هم مهم است که استاد داشته باشد یعنی فرض این است که استاد دارد و هم خیلی مهم است که استادش چه کسی است؟ یعنی به این اهمیت می دهند آموزش های تخصصی خاصش، را در همه علوم این طوری است مثلاً می گویند پروفسور فلان در علم پزشکی بعد می گویند اساتیدش چه کسانی بودند؟ استاد پروفسور حسابی چه کسی است؟ فکر می کنم شخصیت برجسته علمی، انیشتین باشد. که اقای پرفسور حسابی شاگردی او را انجام داده می گویند پس خیلی مهم است که فلانی سالی یا دوره ای 3 تا، 5 تا شاگرد می گرفته یکی اش پروفسور حسابی ایرانی بوده این برایش باعث افتخار است ضعف به حساب نمی آید.

بله نسبت به معصومین، معصومین نیاز نیست از کسی کسب علم بکنند نشان داده می شود اگر کسی بخواهد علم از دیگران بگیرد یعنی قبلاً علم نداشته بعداً عالم شده.

نسبت به کسی که می خواهد امام علی الإطلاق جامعه باشد اگر بخواهد این ویژگی را نداشته باشد ضعف به حساب می‌ آید، ولی برای ما انسان های عادی آموزش دیدن هیچ اشکالی ندارد سوال پرسیدن هیچ اشکالی ندارد اتفاقاً استادمان، استاد خوبی باشد افتخار هم به او می کنیم که ما شاگرد فلان استاد هستیم فلانی در محضر فلان عالم رشد پیدا کرده.

حضرت فرمودند که اگر معلم از شخص یعنی آن شخص بیاید هدیه بدهد به اندازه دیه فرزندش یعنی می خواهد بگوید یک مبلغ سنگین بدهد، ما بالاتر از دیه نداریم در عرف محاورات می گویند دیه یک نفر این جا پرداخت بکنیم یعنی یک مبلغ سنگین، ارزش دنیایی و مادی و مالی اش می شود دیه ای که برای یک نفر پرداخت می شود. می گوید به اندازه یک دیه هم بیاد به معلمش بدهد چرا؟ چون این، کأنه او را زنده کرده آدرس این روایت را عرض بکنم کافی شریف، جلد 5، صفحه 121 این یکی از روایات این باب است.

مجری:

بسیار عالی! بیننده های عزیز نکات بسیار ظریفی در برنامه گفته می شود که واقعاً‌ احتیاج به این است که ما فکر کنیم و تدبیر داشته باشیم، استاد عباسی عزیز چقدر زیبا نکات ریز و ظریف را بیان می کنند که ان شاء‌ الله ما با صحبت یا به فرض مثال با استوری کسی یا با پستی که در اینستاگرام و فضای مجازی می گذارند راه را گم نکنیم.

اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) سفارش های را برای شیعیان کردند که احتیاج دارد به معلمینی که بسیار زیبا و با بیان بسیار عالی با فن بیان بتوانند ما را به راه راست هدایت کنند. میان برنامه ای کوتاهی را باهم ببینیم و بر می گردیم در خدمت استاد عباسی عزیز خواهیم بود.

 (میان برنامه)

مجری:

بینندگان عزیز سروران گرامی با برنامه عصر ایمان از شبکه جهانی حضرت ولی عصر (عج الله تعالی فرجه الشریف) در خدمت شما هستیم همان طور که مستحضر هستید در این برنامه موضوعی را آغاز کردیم نسبت به قضایای که در برنامه صحبت می شود و شبهاتی که نو اخباری ها مطرح می کنند خیلی از مردم و ذهن مردم را درگیر می کنند.

ما متوجه هستیم از این که هر سوالی، هر چیزی در این عالم بدون پاسخ نیست و هر چیزی را که دقت می کنیم احتیاج به تفسیر و آموزش دارد احتیاج به این دارد یک استادی برای ما تعلیم و آموزش بدهد «ب» بسم الله الرحمن الرحیم آقا امیر المؤمنین علی ابن ابیطالب چقدر زیبا «ب» بسم الله را توضیح دادند که واقعاً کار هر کسی هم نیست که بگوید ما بسم الله الرحمن الرحیم یا یک حدیثی گوهر بار از اهل بیت را دیدیم و شنیدیم و عمل کردیم. این احتیاج به معلم و تفسیر دارد که استادانی هستند بسیار زیبا در مورد این قضایا صحبت می کنند. استاد عزیز آقای عباسی بفرمایید ادامه برنامه را خدمت تان باشیم که بحث بسیار جالب است در خدمت تان هستم.

استاد عباسی:

بله محضر شما هستم، روایتی را از وجود نازنین امام صادق (علیه السلام) عرض کردیم همراه با توضیح متن روایت و می خواهیم در ادامه کلامی را از شهید اول در توضیح همین روایت داشته باشیم. شهید اول در کتاب الدورس شان روایت را نسبت به همان بخش اول که حضرت فرمودند حمل بر کراهت کردند؛ یعنی آن بخشی که در واجب مزد گرفتن و این ها است روایات را حمل بر کراهت کردند می فرمایند اگر فردی برای تعلیم مازاد بر واجب از فقه و قرآن اجرت بگیرد جایز است.

لکن مکروه است و کراهت آن در صورت شرط کردن بیشتر است، یعنی حتی می تواند شرط بکند ولی کراهت بیشتر می شود لکن حرام نیست به جهت سخن امام صادق (علیه السلام) که می فرماید و اگر فردی به اندازه دیه فرزندش به معلم بدهد مباح و جایز است. همین که حضرت به این طرف اجازه پرداخت دادند به آن طرف اجازه گرفتن داده شده است، نمی شود به این طرف بگویند تو جایز است بدهی به آن طرف بگویند تو حرام است بگیری. این طور نمی شود چون جایز و خوب است. حضرت می گوید اگر این مقدار هم بدهد خوب است به آن طرف بگویند شما جایز نیست بگیری و حرام است بگیری بنابراین نهایتاً روایت منع، کراهت می شود و اگر شرط اتفاق بیافتد این کراهت شدیدتر می شود. تا این جای کار روشن شد که آن ادعای تند نسبت به این که حرام است این واقعاً جایگاهی ندارد. روایت دیگری از

«عَنِ الْفَضْلِ بْنِ كَثِيرٍ عَنْ حَسَّانَ الْمُعَلِّمِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) عَنِ التَّعْلِيمِ فَقَالَ لَا تَأْخُذْ عَلَى التَّعْلِيمِ أَجْراً»

می گوید از آموزش دادن به دیگران سوال کردم حضرت فرمودند برای آموزش، مزد نگیر!

«قُلْتُ الشِّعْرُ وَ الرَّسَائِلُ وَ مَا أَشْبَهَ ذَلِكَ أُشَارِطُ عَلَيْهِ»

گفتم برای شعر،‌ برای یاد نامه نگاری مثل زنگ انشاء مدارس، نامه نوشتن و انشاء نوشتن و این ها و مشابه آن می توانم شرط کنم؟

«قَالَ نَعَمْ بَعْدَ أَنْ يَكُونَ الصِّبْيَانُ عِنْدَكَ سَوَاءً فِي التَّعْلِيمِ لَا تُفَضِّلُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ.»

حضرت فرمودند آری منتها خود این شرط کردن یک شرطی دارد پس از آن که به کودکان در آموزش یکسان بنگری و برخی را بر برخی دیگر برتری نبخشی!

یعنی ملاک شما در برخورد با کودکان خدای ناکرده نشود این که فلانی پدرش پول دارتر است بیشتر به او رسیدگی بکنم که مبلغ بیشتری از پدرش بتوانم بگیرم این شرطش است.

درست است ناچار هستی زندگی بکنی از این ها باید مبلغی را بگیری، اما وقتی که در کلاس آمدی دیگر برای تو فرقی نکند که پدر این فرزند نتوانست شهریه اش را پرداخت بکند یا کمتر دارد پرداخت می کند پدر آن یکی پول دار است می شود مبلغ بیشتری از او گرفت این گونه نباشد. این روایتی که از امام صادق (علیه السلام) آمده

«قَالَ نَعَمْ بَعْدَ أَنْ يَكُونَ الصِّبْيَانُ عِنْدَكَ سَوَاءً فِي التَّعْلِيمِ لَا تُفَضِّلُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ.»

الكافي (ط - الإسلامية)؛ نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الاسلامیة، ج5، ص121، بَابُ كَسْبِ الْمُعَلِّم‏، ح1‏

آدرس روایت: کافی شریف، جلد 5، صفحه 121 این هم یک روایت دیگر است.

مجری:

این نکاتی که شما دارید می فرمایید احادیثی که از ائمه معصومین (علیهم السلام) و از حضرت صادق (علیه السلام) است نو اخباریون به این احادیث توجه نداشتند؟

استاد عباسی:

متأسفانه مدل و شیوه شان این طور است چون این ها اهل علم آموزی نیستند خیلی هایشان نمی روند سراغ این که واقعاً از علماء کسب علم بکنند محضر علماء‌ را درک بکنند این ها یک روایتی را پیدا می کنند و این روایت را عَلم می کنند برای چه؟ برای این که با جریان دینی، با جریان حوزه مقابله بکنند و یک مقابله ای این مدلی داشته باشند حرف شان را به کرسی بنشانند.

مجری:

بهتر نیست با نگاه بیشتر، با اطلاع بیشتری بیایند یک سوالی را مطرح بکنند؟

استاد عباسی:

بله درست است متأسفانه اگر کسی خواست بر اساس دل خودش، بر اساس هوای نفسش، بر اساس خدا ناکرده لجبازی، بر اساس خدا ناکرده عیب گیری این که ائمه معصومین (علیهم السلام) فرمودند:

«سَلْ تَفَقُّهاً وَ لَا تَسْأَلْ تَعَنُّتا»

یعنی برای فهمیدن بپرس

 «سل تفقهاً» یعنی برای این که فقیه بشوی؛ فقیه یعنی کسی که می فهمد یعنی می تواند روایات را استنباط بکند معنای لغوی اش فهمیدن می شود «سل تفقهاً» برای این که حق را بفهمی سوال کن.

«وَ لَا تَسْأَلْ تَعَنُّتا»

الكافي (ط - الإسلامية)؛ نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الاسلامیة، ج6، ص381، بَابُ فَضْلِ الْمَاء‏، ح7‏

خیلی از اوقات دقیقاً این مدلی است که بعضی از این آقایان، سوالات شان مدل اشکال گیری است از روی تعنت است می خواهد طعنه بزند این روایت را می‌ آورد می گوید این روایت است پس چرا شما این طوری می کنید؟ پس چرا این روش را شما دارید؟ یعنی سعی می کند یک چیزی پیدا بکند که با آن، طرف مقابل را محکوم و منکوب بکند.

نمی آید مجموعه روایات را بگوید اگر من می خواستم با مدل خودشان بررسی و بحث بکنم در 5 دقیقه جواب شان را می دادم، همان یک روایت را می خواندم می گفتم اصلاً منظور از «مستأکل بعلمه» این نیست کسانی که روایات ما را می گویند دین ما را تبلیغ می کنند این ها نیست آنی که به غیر علم دارد می گوید تمام شد. یک روایت آوردی من هم یک روایت می‌ آورم.

نمی آمدم روایت نهی را هم بخوانم بگویم این جا هم این روایت نهی آمده یعنی کراهت، یعنی آن جا حرمت است بعد این جا این روایت آمده جمعش با هم چه می شود یک طرفه، 2 دقیقه 5 دقیقه یک روایت می خواندم تو یک روایت خواندی من هم یک روایت می خوانم ولی ما می خواهیم موضوع برای مان روشن بشود برای بینندگان مان روشن بشود ببینند یک روایت و دو روایت در این موضوع نداریم.

حداقل من روایات را 5 دسته کردم و در هر کدام از این ها هم کلی روایت است. کسی می تواند آخر قصه می تواند بگوید گرفتن اجرت یا هدیه یا انعام یا پاکت برای منبر، برای سخنرانی، برای تدریس، برای کلاس حرام است یا حلال است؛ جایز است یا حرام است که این 5 دسته از روایات را به علاوه ادله دیگر، ادله عقلی و این ها دیده باشد توانسته باشد جمع درستی بین این ها پیدا کرده باشد. که آن هم باز من اصلاً‌ ادعا نمی کنم کار من است.

برای بینندگان عزیزمان بیشتر دارم گزارش می کنم که بدانند به این راحتی نیست که من یک روایت پیدا کردم که امام معصوم در این جا گفت اجرت نگیر بعد ادامه اش را یا نیاورم یا روایات دیگر را کنارش نیاورم که می گوید موضوعات دیگر چه؟ می گوید بگیر به این شرط بگیر این ها یعنی کلی فروعات دارد، آنی که خدمت امام معصوم آمدند یک سوالی پرسیدند و گفتند حضرت فرمودند روشن بکنید بگویید این روز بوده یا شب بوده؟ در شهر یا خارج شهر بوده؟ یعنی اگر کسی بخواهد عالمانه جواب بدهد آن جا معلوم می شود شقوق مختلف را بتواند طرح و بیان بکند، این مسئله، یک بُعدی و یک وجهی نیست که فقط و فقط اگر ما یک روایت داریم می گوید به این معلمی که دارد تدریس می کند اگر تو به اندازه دیه فرزندت هم بدهی اشکالی ندارد شقوقش را ما باید دیده باشیم وقتی به این می گویند می توانی بدهی اشکال ندارد بعد به آن طرف می گویند حرام است تو بگیری؟ این به چه کسی بدهد؟ این می خواهد این اجرت و هدیه را پرداخت بکند وقتی او اجازه ندارد بگیرد برای چه به این می گویی حلال است؟ برای این هم باید حرام باشد به این بگویند حرام است می دهی به آن هم بگویی حرام است بگیری خیال همه راحت ولی اگر به این بگویند حلال است تو بده بعد به آن بگویند بده تو حق نداری بگیری این خیلی عجیب و غریب می شود اصلاً قابل تصور نیست.

روایت دیگر در خصال شیخ صدوق از امام صادق (علیه السلام) آمده که راوی معاویة ابن وهب است حضرت فرمودند:

 

 «الشِّيعَةُ ثَلَاثٌ»

 سه دسته شیعه وجود دارد.

«مُحِبٌّ وَادٌّ فَهُوَ مِنَّا»

دوست با محبت که همه جوره پای کار ما است از این ما است.

«مُحِبٌّ وَادٌّ فَهُوَ مِنَّا وَ مُتَزَيِّنٌ بِنَا »

که این شخص که دوست با محبت است از ما است کسانی که ارتباط با ما را وسیله آبرومندی قرار می دهند ما آن ها را آبرومند می کنیم؛ یعنی افتخار می کنیم به این که من نوکر و خادم اهل بیت هستم. عزادار سید الشهداء هستم. سینه زن روضه زهرای مرضیه (سلام الله علیها) هستم. می گوید ما به این ها آبرومند می دهیم می گوید اشکالی ندارد خودشان را به ما منتسب کنند که من تلاشم این است که محب و شیعه اهل بیت باشم می گوید این های که ارتباط با ما را

«وَ مُتَزَيِّنٌ بِنَا وَ نَحْنُ زَيْنٌ لِمَنْ تَزَيَّنَ بِنَا»

ما زینت می شویم برای کسی که از ما زینت بجوید

«وَ مُسْتَأْكِلٌ بِنَا النَّاسَ»

کسانی که ما را وسیله شکم خوارگی و استفاده مادی و سوء استفاده قرار بدهند که:

«وَ مَنِ اسْتَأْكَلَ بِنَا افْتَقَرَ»

این ها که از این طریق می خواهند نان بخورند فقیر خواهند شد.

یعنی چه؟ یعنی در این روایت امام صادق (علیه السلام) می فرماید که اگر کسی بنایش را برای سوء استفاده ای از ما بگذارد، به این که من نوکر اهل بیت هستم بخواهد دیگران را سر کیسه بکند، این شخص قطعاً فقیر خواهد شد حضرت فرمودند که:

«وَ مُسْتَأْكِلٌ بِنَا النَّاسَ وَ مَنِ اسْتَأْكَلَ بِنَا افْتَقَرَ.»

الخصال؛ ابن بابويه، محمد بن على، محقق/ مصحح: غفارى، على اكبر، ناشر: جامعه مدرسين، ج1، ص103

یک عده ای هستند که این ها به واسطه ما می خواهند زندگی شان را بالا ببرند یعنی حرف های که می زنند مبنا و اساسش پول در آوردن است، به دست آوردن مسائل مادی با سوء استفاده از نام اهل بیت است. حضرت فرمودند این ها فقیر می شوند این روایت در خصال شیخ صدوق، جلد 1، صفحه 103 است.

 علامه مجلسی (اعلی الله مقامه الشریف) در ذیل روایت آورده که مراد این است که:

«أن يجعلوا إظهار موالاتهم و نشر علومهم و أخبارهم وسيلة لتحصيل الرزق و جلب المنافع من الناس‏»

مراد این است که اظهار دوستی و نشر علوم و روایات اهل بیت را وسیله ای برای رزق و روزی خودشان قرار بدهند.

بحار الأنوارالجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار (ط - بيروت)؛ نویسنده: مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، ناشر: دار إحياء التراث العربي، محقق/ مصحح: جمعی از محققان، ج65، ص153

یعنی برود بگوید که پول در بیاورد مدلی بگوید که پول در بیاورد زندگی خودش را بالا بکشد رزق و تحصیل منافع داشته باشد و جلب منفعت از مردم برای خود قرار دهد که نتیجه آن بر خلاف مطلوب شان می شود و سبب فقر می شود. آن کسی که اگر این کار را بکند سبب فقرش می شود و برعکس می شود در بحار، جلد 65، صفحه 153 آمده.

بنابراین مراد از نهی چه است؟ مراد از نهی، سوء استفاده از روایات برای جلب منفعت از مردم است.

مجری:

ممکن است شهرت باشد یا چیز دیگری باشد؟

استاد عباسی:

بله شهرت هم منجر به تحصیل چیزهای مادی و این ها در بین مردم می شود؛ یعنی کسی دنبال این نباشد که علوم معارف اهل بیت را در اختیار مردم بگذارد دنبال این باشد یک چیزی بگوید که کیسه خودش پر پول بشود. تفاوت این ها در این جا روشن می شود که اگر قرار شد به خاطر جلب منافع مادی، کسی روایات اهل بیت را استفاده بکند، آن وقت هر جای که احیاناً مردم خوش شان نیاید موافق با ذائقه شان نباشد آن جا را نمی تواند به مردم بگوید.

این باعث می شود که صریح در تبلیغ دین خدا نباشد، یک جوری محافظه کار و احتیاط کار بشود که یک جایی از حکم را به مردم نگوید؛ چون می گوید الان اگر به مردم بگویم شما این جای کاسبی تان اشکال دارد شرعاً نمی توانید این پول را دریافت کنید مردم سراغ من نمی آیند.

مجری:

یعنی مدل کلامش را عوض کند درست می فرمایید؟

استاد عباسی:

بله، یک: مدل کلامش را عوض کند. دو: بعضی از امور را مخفی کند یعنی یک روایات و اموری را به مردم نگوید. شما داری برای مردم احکام و معارف دین را می گویی چرا یک بار نمی آیی به مردم بگویی که کجاهای کسب اموال شان اشکال دارد؟ مگر کسب اموال مردم جدای از دین است؟ چرا یک بار نمی آیی بگویی که مثلاً فلان کاسبی حرام است؟ می ترسی کاسب ها دورت نیایند؟ چرا یک بار به مردم نمی گویی با خانواده تان این مدلی برخورد بکنید این اتفاق می افتد این خلاف امر اهل بیت است.

اگر کسی مدل بیانش می شود یک مدلی که مردم را از عذاب خدا نمی ترساند فقط دارد یک طرفی امیدواری به مردم می دهد.

مجری:

یعنی همه را جذب خودش می کند.

استاد عباسی:

بله اگر قرار باشد من بگویم هر کاری دوست دارید در این دنیا بکن آخرش گل و بلبل هست هیچ اتفاقی نمی افتد جهنم نیست عذاب نیست اتفاقی نمی افتد کاری که بعضی از آقایان دارند انجام می دهند در فضای مجازی با فالوورهای بالا این فالوور از کجا آمده؟ صرفاً به خاطر علم شما آمده یا نه احساس می کند یک مدل اسلامی، یک مدل شیعه ای شما داری تبلیغ و بیان می کنی که این مدل اسلامی که داری بیان می کنی در آن جهنم و عذاب نیست همه چیز گل و بلبل است. آدم ها از همچنین ویژگی خوش شان می‌ آید یعنی بگوید تو مسلمان و شیعه هستی در عین حال هر کاری بکنی باز هم همین طوری است و هیچ مشکلی برایت پیش نمی آید روایت امام معصوم فرمودند که:

«فَقِيهِ حَقِّ الْفَقِيهِ»

عالم، همه ای عالم! حد و ویژگی عالم این است که:

 «مَنْ لَمْ يُقَنِّطِ النَّاسَ مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ»

یعنی آدم ها را از رحمت خدا نا امید نکند بگوید کلاً همه تان جهنمی هستید مثل جُک مانندی که تعریف می کنند می گویند آمد مدام از آیات بهشت می گفت فرمود حاج آقا یک مقدار هم از آیات جهنم برای ما بگو همه اش از آیات بهشتی می گویی گفت بهشت را چون نمی روید برای تان می گویم جهنم را همه می روید می بینید یعنی یک جوری باشد که:

« مَنْ لَمْ يُقَنِّطِ النَّاسَ مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ»

عالم یک کاری نمی کند که کلاً آدم ها مأیوس بشوند بگویند اگر این دین است ما تعطیل و همه ما جهنمی هستیم و از آن طرف:

«وَ لَمْ يُؤْمِنْهُمْ مِنْ عَذَابِ اللَّه‏»

و از آن طرف مردم را از غضب خدا ایمن نمی کند.

یک جوری هم می گوید کأنه ما یک رفیق شش دونگی داریم اسمش خدا است لذا هر کاری بکنیم هیچی به ما نمی گوید. درست است گفته نماز بخوان ولی هیچ کدام از این ها را انجام ندهیم هر جور گناه انجام بدهیم آخرش خدا دلش نمی آید ما را جهنم ببرد پس برای چه جهنم را آفرید؟

جهنم یک خورده کارهای شما است ان شاء‌ الله این ها را یک خورده اصلاح بکنید درست می شود، مثل این که وقتی حکم اعدام برای یک نفر صادر می شود همه شان در فضای مجازی شلوغ می کنند حکم اعدام نه، قصاص نکنید. وقتی یک نفر از خودشان باشد می گویند باید قصاص و برخورد بشود. چرا باید برخورد بشود که دیگر تکرار نشود. چرا آن بنده خدا که یک آدم دیگر است که شما یا خوش تان نمی آید یا ارتباطی با او ندارید چرا آن جا وقتی قرار است قاتلش قصاص بشود همه تان شلوغ می کنید که چرا قاتل می خواهد قصاص بشود؟

این آن دو گانگی می شود؛ یعنی این برخورد ناشایست ما بگوییم مدل دعوت ما، مدل تبلیغ دین ما طوری باشد که آدم ها حس بکنند دیگر راحت هستند هر جوری دل شان خواست زندگی بکنند، این آن مدلی که اهل بیت فرمودند نیست. یک بخشی از دین را نگفتند چرا؟ یک مبلغ دین به یک جای ممکن است خدای ناکرده برسد این آسیب شناسی باید بشود یک مبلغ دین احساس می کند الان اگر بیاید ضعف ها و اشکال ها را بگوید مردم از دورش پراکنده می شوند.

مثلاً یک دانه پست می گذارد فلان مطلبی که حق و درست است یک دفعه می بیند 500 تا کامنت آمد که اعتراض کردند این چه است؟ چرا در رابطه با حجاب شما می گویی حجاب واجب است؟ بعد این آقا عقب نشینی می کند می گوید خیلی خب اگر خودم اعتقاد دارم دیگر در رابطه با حجاب حرف نمی زنم، چون در رابطه با حجاب حرف بزنم یک کا فالوورم می رود 500 کامنت بد و بیراه هم برای من می آید؛ پس از دین خدا چه باقی می ماند؟ این موردهای که می فرمایند نهی شده هم بد گفتن به مردم یعنی جوری بگوییم که مردم تلقی بکنند کار اشتباه شان هم درست است کار خطا ندارند هم یک چیزهای به مردم نگوییم باید گفت

«مَنْ لَمْ يُقَنِّطِ النَّاسَ مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ وَ لَمْ يُؤْمِنْهُمْ مِنْ عَذَابِ اللَّه‏»

الكافي (ط - الإسلامية)؛ نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الاسلامیة، ج1، ص 36، بَابُ صِفَةِ الْعُلَمَاء، ح3

مردم همیشه باید در این خوف و رجاء باشند که باید وضعیت من بهتر بشود تلاش کنم نه من بدترین عالم هستند یعنی من سقوط کردم جهنمی شدم تمام شد پس به این خاطر رها کنم بگویم. یا از آن طرف این قدر امیدوار بشوم که من بهشتی هستم تمام شد که به خاطر تمام شدن از خیالم راحت شدن رها کنم و دیگر تلاشی نکنم. از نظر تربیتی هم دقیقاً‌ همین طور است اگر یک عالمی به یک جای برسد فکر کند من همه علم را دارم و تمام شد این عالم از حالت تعالی و رشد می افتد.

حتی اگر شده بالاترین فوق تخصص مغز و اعصاب شده باشد، این نیاز دارد که باز هم تلاش بکند باز هم مطالعه کند یعنی اگر به یک جای برسد بگوید من دیگر عالم علی الإطلاق در کل دنیا شدم از همه بالاتر هستم رده جلو هستم دیگر مطالعه را کنار بگذارد تمام شد من رسیدم حتماً کسانی می‌ آیند از او جلو می زنند و برتری پیدا می کنند.

کسانی تا آخر عمر، در آخر دوره کاری شان از نظر علمی در اوج هستند که همیشه احساس می کنند من با سوادترین نیستم نیاز است که باز هم مطالعه کنم اگر یکی را این قدر تشویق کردند گفتند شما استاد علی الإطلاق هستی که دیگر بعدی ندارد و این همچنین چیزی را برای خودش باور کرد بداند که تمام است یعنی آن جا توقف کرده این خلاف امور تربیتی است.

در دین هم همین طور است به یک نفر شما بگویی برو خیالت راحت تو بهشتی هستی، این شخص دیگر نیازی نمی بیند تلاش بکند نیازی نمی بیند اقدامی بکند یک نفر را از آن طرف نا امیدش کردی گفتی توی بیچاره می خواهی بهشت بروی؟ تو قطعاً با این گناهی که تا حالا انجام دادی جهنمی هستی، این می گوید پس برای چه تلاش کنم؟ به همان گناهانم و وضعیت بدم ادامه بدهم این هم یک روایت.

روایت بعدی روایتی است که در استبصار شیخ طوسی، جلد 3، صفحه 66 با سندی که ایشان نقل کرده که افراد مختلف در آن است:

«عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنِ الْحَكَمِ بْنِ مِسْكِينٍ عَنْ قُتَيْبَةَ الْأَعْشَى قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام)»

می گوید من به امام صادق این طور عرض کردم

«إِنِّي أُقْرِئُ الْقُرْآنَ فَيُهْدَى إِلَيَّ الْهَدِيَّةُ فَأَقْبَلُهَا قَالَ لَا»

من قرآن تلاوت می کنم می آیند به من هدیه می دهند بپذیرم؟ حضرت فرمودند که نه.

 عرض کردم که:

«قُلْتُ إِنْ لَمْ أُشَارِطْهُ»

اگر من شرط نکنم چه؟

«قَالَ أَ رَأَيْتَ لَوْ لَمْ تُقْرِئْهُ أَ كَانَ يُهْدَى لَكَ قَالَ قُلْتُ لَا قَالَ فَلَا تَقْبَلْهُ.»

من درخواست نکردم. حضرت فرمودند آیا قرآن هم نخوانی به تو هدیه می دهند؟ گفتم نه، حضرت فرمودند پس قبول نکن چون به خاطر قرآن خواندن دارند به تو هدیه می دهند این را قبول نکن.

 شیخ طوسی راوی روایت هستند از صاحب کتب اربعه و صاحب کتاب استبصار هستند ایشان بعد از نقل روایت می گوید:

«لِأَنَّ الْوَجْهَ فِي هَذَا الْخَبَرِ أَنْ نَحْمِلَهُ عَلَى ضَرْبٍ مِنَ الْكَرَاهِيَةِ»

می گوید ما باید این روایت را حمل بر کراهت بکنیم.

 کسی مثل شیخ طوسی دارد بررسی می کند خودش روایت را نقل کرده خودش بعدش می آید بررسی می کند. چرا؟

«لِأَنَّ التَّنَزُّهَ عَمَّنْ هَذِهِ صِفَتُهُ أَوْلَى وَ أَحْرَى»

الإستبصار فيما اختلف من الأخبار؛ طوسى، محمد بن الحسن، محقق/ مصحح: خرسان، حسن الموسوى‏ ناشر: دار الكتب الإسلامية، ج3، ص66

چرا؟ چون دوری از این صفت تنزه از این صفت که من که تا قرآن می خوانم احساس کنم دلم بخواهد که به من هدیه بدهند این احساس خوب نیست. می گوید این صفت تنزه، از این که من دنبال این نباشم وقتی نگرفتم دیگر دنبالش هم نیستم این یک صفت خوب و شایسته تر است؛ اما واجب نیست. کار خوبی است که من امیدی به این نداشته باشم وقتی که من یکی دو بار نگیرم بعد امیدی هم ندارم که به خاطر قرائت قرآنم به من بدهند می گوید این صفت، صفت خوبی است.

اما آن طرف کراهت آن را می رساند این کار، کار واجب نیست که حتماً باید شما نگیری و پول را بر گردانی علامه حلی هم در کتاب تذکرة الفقهاء، جلد 12، صفحه 137 بعد از نقل این روایت می فرماید که:

«وهو محمول على الكراهة؛ جمعاً بين الأدلّة»

می گوید جمع بین ادله این است که بگوییم حمل بر کراهت بکنیم

تذكرة الفقهاء ( ط.ج )؛ العلامة الحلي (وفات: 726)، تحقيق: مؤسسة آل البيت (ع) لإحياء التراث، ناشر: مؤسسة آل البيت (ع) لإحياء التراث، قم 1414، ج 12 ص 137

یعنی حضرت منظورشان این نبود که حرام است نباید کلاً این کار را انجام بدهیم گفتند کراهت دارد. بخشی از آقایان علامه مجلسی را یک مقدار قبول دارند با این که علامه مجلسی اصولی است یعنی اخباری مسلک نیست؛ اما آن های که اهل احترام گذاشتن هستند احترام می گذارند بعضی شان که اصلاً ادب احترام گذاشتن به علماء بلد نیستند اما آن ها که بلد هستند علامه مجلسی را شخص عالمی می دانند و قبول دارند.

در کتاب روضة المتقین، جلد 6، صفحه 512 ایشان می گوید این روایت از حکم ابن مسکین در یک روایت قوی مانند شیخ از قطیبه اعشاء که ثقه می باشد روایت شده ولی در کراهت حمل می شود بعد ایشان می گوید اخبار متفرقه در این مسئله گذشته هرچند که جمع میان آن ها بهتر است که حمل بر کراهت، جمع بین این روایات می شود این چهارمین روایت و آخرین روایت از روایات دسته سوم که عرض کردیم.

مجری:

بیننده های عزیز علم اهل بیت دریا است شکی در این نیست که ائمه معصومین (علیهم السلام) علمی دارند که دریا است و جالب تر از همه این که کلام اهل بیت، ما به یک حدیث نگاه می اندازیم دریای را باید ببینیم و خیلی هم دوست داریم کسان و بزرگان دینی باشند که بسیار زیبا برای ما کلام اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) را برای ما تفسیر کنند.

قبل از این که میان برنامه ای را ببینیم من از بینندگان عزیز درخواست می کنم دوست داریم امشب صدای گرم شما بینندگان عزیز را بشنویم. یکی از دوستان بعد از برنامه پخش زنده به من گفت من می خواستم در برنامه تماس بگیرم ولی خجالت می کشیدم. ما خیلی دوست داریم صدای شما را بشنویم استاد عزیز در برنامه حضور دارند جدا دوست داریم که شما تماس بگیرید و با شنیدن پاسخ استاد در خدمت شما سروران گرامی هستیم.

 (میان برنامه)

مجری:

بیننده های عزیز سروران گرامی شب شما بخیر باشد، از این که بیننده ای برنامه عصر ایمان از شبکه حضرت ولی عصر هستید بسیار متشکرم همراه با استاد عباسی بزرگوار که بحث های بسیار زیبا و شیرینی در برنامه می کنند واقعا ما را روشن می کنند نسبت به شبهاتی که بعضی از افراد در جامعه پخش می کنند ادامه برنامه رل خدمت استاد گرانقدر جناب آقای عباسی عزیز باشیم.

استاد عباسی:

مطالبی که عرض کردیم پایان دسته سوم از روایات بود. دسته چهارم از روایات طوری که محضر بینندگان عزیز دسته بندی کردم، نهی از استفاده ابزاری از علوم اهل بیت است که تأکل به اهل بیت یا سوء استفاده ابزاری از اهل بیت (علیهم السلام) که در این روایات مفصل توضیح داده شده. روایتی را از مرحوم کلینی در کتاب کافی شریف که از کتب اربعه شیعه است عرض می کنم جلد 3، صفحه 338 روایت از امام باقر (علیه السلام) است ابی نعمان نقل کرده:

«مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي النُّعْمَانِ قَالَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ (علیه السلام)»

که امام باقر فرمودند:

«يَا أَبَا النُّعْمَانِ لَا تَكْذِبْ عَلَيْنَا كَذِبَةً فَتُسْلَبَ الْحَنِيفِيَّةَ»

بر ما دروغ مبند تا دین تو بر باد برود

«لَا تَكْذِبْ عَلَيْنَا كَذِبَةً فَتُسْلَبَ الْحَنِيفِيَّةَ»

تا بخواهد دین تو از بین برود یعنی از دین خارج بشوی

«وَ لَا تَطْلُبَنَّ أَنْ تَكُونَ رَأْساً فَتَكُونَ ذَنَباً»

و تلاش نکن که جلو قرار بگیری تا دنبال رو بشوی!

 یعنی چه؟ یعنی تلاش نکن خودت را به شهرت برسانی، تلاش نکن خودت را جلو بیاندازی طوری باشد که مردم را به یک جهتی بخواهی هدایت بکنی که عقب بیافتی؛ عقب بیافتی یعنی چه؟ یعنی گاهی از آن دین معمولی هم عقب می افتی یعنی کسی تلاش می کند که جلودار یک عده ای در مسائل علمی یا مسائل دینی باشد، بعد طوری به خاطر این که منافع کسب بکند این طرف و آن طرف دین می زند که باعث می شود که از آن اقلّ دین داری هم که مردم عمومی و مردم عوام دارند جا بماند.

می بینید یک مرتبه دارد یک چیزی را انکار می کند که اعتقادات مردم عادی هم اجازه نمی دهد که آن را انکار بکنند. یعنی این علت کارش شده و فرمودند:

«وَ لَا تَسْتَأْكِلِ النَّاسَ بِنَا فَتَفْتَقِرَ فَإِنَّكَ مَوْقُوفٌ لَا مَحَالَةَ وَ مَسْئُولٌ فَإِنْ صَدَقْتَ صَدَّقْنَاكَ وَ إِنْ كَذَبْتَ كَذَّبْنَاكَ»

حضرت فرمودند که از مال مردم سوء استفاده نکن. از مردم برای کسب مال و به دست آوردن مال شان سوء استفاده نکن که فقیر می شوی.

روایت، روایت خیلی مهمی است.

«فَإِنَّكَ مَوْقُوفٌ لَا مَحَالَةَ وَ مَسْئُولٌ فَإِنْ صَدَقْتَ صَدَّقْنَاكَ وَ إِنْ كَذَبْتَ كَذَّبْنَاكَ»

الكافي (ط - الإسلامية)؛ نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الاسلامیة، ج3، ص 338، بَابُ الْكَذِب‏، ح1

اگر همه ما این را در نظر بگیریم که «مَوْقُوفٌ لَا مَحَالَةَ»؛ یعنی بالاخره یک روز باید بایستیم حساب پس بدهیم این خیلی مهم است بدانیم که همه ما مهم تر از همه افراد، کسانی که دارند تبلیغ و ترویج دین می کنند از دین سخن می گویند بدانند که «مَوْقُوفٌ لَا مَحَالَةَ» امام معصوم فرمود «مَوْقُوفٌ لَا مَحَالَةَ وَ مَسْئُولٌ»؛ هم مسئول هستند هم باید بایستند حساب پس بدهند یک روزی باید حساب پس بدند این‌ که گفتی روی چه حسابی گفتی؟ این مدل که دین را بیان کردی چرا بیان کردی؟

مجری:

برای همه است یا آن های که مبلغ هستند

استاد عباسی:

نه برای همه است همه باید بیاستند و حساب پس بدهند برای همه حرف های که زدن، د اگر کسی مداح باشد کسی امور دیگری در جامعه ما داشته باشد هر کسی این که «مَوْقُوفٌ لَا مَحَالَةَ» مال همه است ولی آن کسی که حرف های داشت میزده حرف های معمولی دنیای بوده یعنی کاسب بود مبلغ نیست مداح نیست منبری نیست.

آن هم باید روز قیامت جواب بدهد اگر آمدند به او گفتند فلان کاسب همسایه شما چطوری است مدل کاسبی اش چطوری است آدم خوبی است یا خیر؟ برای این که این مشتری از او نخرد بیاید از این بخرد آمد یک حرف کذب یا حرف غیر واقعی را مطرح کرد نه آقا این فایده ندارد، این گران فروش است می داند گران فرموش نیست و می گوید گران فروش است می گوید: «مَوْقُوفٌ لَا مَحَالَةَ»؛ ولی سنگین تر از همه افراد برای کسانی است که دارند حرف دین را می زنند. چرا؟ آن در رابطه با یک نفر گفت یک نفر خراب شد یک نفر کاسبی اش به هم خورد یک نفر مشکل آبرویی پیدا کرد، ولی این، بابیان نا صحیح از دین یک مرتبه هزاران نفر را دارد منحرف می کند. هزاران نفر را زده می کند یا دارد بد حرف می زند موجب زده شدن افراد است.

یا دارد برای این که طرفدار برای خودش جمع بکند از این طرف و آن طرف دین قیچی می کند دین را دارد خراب می کند «موقوفٌ لا محالَه» حضرت فرمودند که اگر راستگو هستی ما تو را تصدیق می کنیم، روز قیامت ما می گوییم که بله این شخص حرف ما را زده درست است، بهشتی می شوی اگر دروغ گفته باشی روز قیامت ما می گوییم این به ما ربطی ندارد تکذیبت می کنیم.

بنا نیست که صرفاً این که اسم من روحانی دین، مبلغ دین شد، پس دیگر از حساب و کتاب ایمان باشیم ایمن از مؤاخذه روز قیامت باشم، ایمن از جهنم باشم، نه اگر حاضر نشدم حق را بیان بکنم، حق را بیان کردن یعنی چه؟ حق گویی یعنی این که این مال حق این است. مثلاً جای اجتماع این طوری است؟ نه حق گویی در همه موارد است.

درست روایات اهل بیت را مسئولانه فهمیدن و فهم درست را منتقل کردن این حق گویی است، اگر کسی حاضر نشد آن چیزی که واقعاً باید بفهمد از روایات بفهمد یک موقع واقعاً تلاشش را می کند، درست نمی فهمد بعد هم اگر به او گفتند قبول و عذرخواهی می کند، یک موقع نه عمداً می خواهد اشتباه بیان بکند. یا اشتباه می فهمد وقتی به او می گویند حاضر نیست بپذیرد خب این «موقوفٌ لا محاله» است.

 روز قیامت می آید این ها چه بود گفتی؟ می گوید دین خدا را گفتم می گویند دین خدا دین مااهل بیت بود یا نبود؟ ما مروجان اصلی و صاحبان دین بودیم یا نه؟ می گوید بله ما تو را تکذیبت می کنیم ما تو را قبول نداریم این های که گفتی حرف ما نبود حرف خودت را گفتی، چرا ما گاهی اوقات اصرار داریم همه اش بیاییم نظر خودمان را به دین تحمیلم بکنیم؟ نظر خودمان را بیان بکنیم اگر می خواهی نظر خودت را بیان بکنی عمامه پیغمبر را کنار بگذارد برو بنشین تا صبح نظر خودت را برای فالوورها و دست داران و طرفدارانت بیان بکن.

این که روی منبر پیغمبر بنشینی اسم پیغمبر را بیاوری یا اسم دین را بیاری بعد حرف های خودت را بزنی برداشت های سلیقه ای و شخصی خودت را بیایی بیان بکنی، یا احیاناً‌ برداشت های صوفیانه، منحرفانه باشد این ها را بگویی روز قیامت اهل بیت (علیهم السلام) نگه می دارند شخص باز پرسی و سوال و جواب می شود. «مَوْقُوفٌ لَا مَحَالَةَ وَ مَسْئُولٌ فَإِنْ صَدَقْتَ صَدَّقْنَاكَ وَ إِنْ كَذَبْتَ كَذَّبْنَاكَ»؛ می گوید اگر حرفی که زدی درست حرف ما بود تصدیقت می کنیم احسنت می گوییم اما اگر درست حرف ما نبود برای چه باید تصدیقت بکنیم؟ باعث شدی هزاران نفر فکر می کردند دین امام صادق این است، در حالی که دین امام صادق این نبود. و مسئول انحراف آن ها شما هستید این هم یک روایت در کافی، جلد 2، صفحه 338 بینندگان عزیز می توانند در اینترنت هم ببیند و استفاده کنند.

در امالی شیخ صدوق همین روایت با یک خرده تفاوت آمده حضرت به ابا نعمان گفتند:

«يَا أَبَا النُّعْمَانِ لَا تُحَقِّقَنَّ عَلَيْنَا كَذِباً فَتُسْلَبَ الْحَنِيفِيَّةَ يَا أَبَا النُّعْمَانِ لَا تَسْتَأْكِلْ بِنَا النَّاسَ فَلَا يَزِيدَكَ اللَّهُ بِذَلِك‏ إِلَّا فَقْراً»

الأمالي (للصدوق)؛ ابن بابويه، محمد بن على، محقق/ مصحح: ندارد. ناشر: كتابچى، ص183

اگر به واسطه ما، مال مردم را بخوری به اسم ما سوء استفاده بکنی، این به اسم ما سوء استفاده کنی یک بخش مهم اش البته همین است که اگر کسی به عنوان عالم دین، به عنوان منبری، به عنوان مداح آمد و سوء استفاده کرد، یک چیز دیگر هم است یکی می‌ آید مؤسسه مالی و اعتباری به نام یک امام معصوم می زند مردم اعتماد بکنند بیایند پول شان را بگذارند بعد پول ها را بر می دارد می رود اختلاس می کند.

یکی مغازه ای می زند اسم یک امام معصوم را یا ظاهر مذهبی به خودش می گیرد مردم اعتماد می کنند اما جنس نا مرغوب می دهد، کلاهبرداری در مقدار و کیفیت و این ها انجام می دهد همه این ها می شود این که مردم سراغ تو آمدند برای چه سراغ تو آمدند؟ چطوری به تو اعتماد کردند؟ اگر تو 20 سال این جا مغازه، مؤسسه و چه داشتی کسی تو را همین طوری تحویل می گرفت؟ اگر نه به خاطر این که اسم اهل بیت را بردی به عنوان اهل بیت ظاهر سازی کردی و حالا داری سوء استفاده می کنی این چیزی است که فکر می کنی نفع به تو می رساند اما فقر به تو می رساند.

اگر یک عالم دینی هم باشد یک مداحی هم باشد یک کسی هم باشد خودش را منصوب به اهل بیت می کند اما فقط کار خودش را پیش می برد سوء استفاده می کند خلاف واقع می گوید این هم همین ویژگی را دارد این روایت در امالی مفید آمده است.

مرحوم ملا صالح مازندرانی در شرح این روایت بخشی از آن که:

«(و لا تستأكل الناس بنا فتفتقر) لعل المراد هو النهى عن أكل أموال الناس بسبب العلوم المستفادة منهم عليهم السلام»

نام كتاب: شرح الكافي- الأصول و الروضة (للمولى صالح المازندراني)؛ نويسنده: مازندرانى، محمد صالح بن احمد (تاريخ وفات مؤلف: 1081 ق‏)، محقق / مصحح: شعرانى، ابوالحسن‏، ناشر: المكتبة الإسلامية، تهران‏: 1382 ق‏، ج9، ص375

یعنی مراد این باشد که نهی از خوردنِ اموال مردم به سبب علومی که از اهل بیت استفاده کرده و این علوم را بیاید وسیله ای برای تحصیل مال قرار بدهد همان طوری که شأن قاضیان جور قضاتی هستند که بر اساس دین و روش و منهج صحیح نیستند، فقط علومی را کسب کرده الان خوب می تواند آدم ها را مجاب بکند قاضی شده دو طرف را می آورند یک جوری بیان حکم می کند که افراد متقاعد بشوند ولی در واقع چه کار می کرد؟ سمت آن کسی که می خواست بگیرد را گرفته است.

درواقع ممکن است از یکی از این ها رشوه گرفته باشد، یا تبانی کرده باشد که به او نزدیک شده باشد. این هم عبارتی که ملا صالح مازندرانی در شرح اصول کافی، الأصول و الروضة، صفحه 375 آوردند.

 مرحوم علامه مجلسی هم در شرح این عبارت نوشتند:

«و لا تستأكل الناس بنا" أي لا تطلب أكل أموال الناس بوضع الأخبار الكاذبة فينا»

یعنی با ساختن اخبار دروغ به خدا پناه می بریم بخواهد کارمان یک جوری بشود کاری کسی طوری بشود که سراغ جعل اخبار برود حرف های الکی زدن، مطالب نا مربوط گفتن، می بیند مردم الان در رابطه با ظهور شوق و شور دارند بدانند حضرت ولی عصر (ارواحنا له الفداه) چه موقع ظهور می کند؟ بیاید یک روایاتی شروع بکند یا جعل بکند یا روایات ضعیف از کتاب های نامربوط فقط برای این که بگوید من یک حرف جدیدی در باب ظهور زدم. من یک نکته و مطلب جدیدی گفتم افراد بیشتری پای منبرش شرکت بکنند افراد بیشتری برنامه اش را دنبال بکنند در فضای مجازی فالوورش باشند این ها خیلی خطرناک است.

«بوضع الأخبار الكاذبة فينا أو بافتراء الأحكام و نسبتها إلينا»

مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول؛ نویسنده: مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، حقق / مصحح: رسولى محلاتى، هاشم‏، ناشر: دار الكتب الإسلامية، ج10، ص327

یا این که نسبت به ما اهل بیت، احکام دروغ و مطالب دروغ و غیر واقعی را بیان بکند، می گوید نظر اهل بیت این است. آقا نظر اهل بیت این است این طوری نیست که شما هر چه دلت بخواهد بگویی، بگویی نظر اهل بیت این است. خیلی خطرناک است مرآة العقول، جلد 9، صفحه 327 این هم یکی دیگر از روایات با این ویژگی بود.

روایات دیگر هم آمده یک نمونه پشت سر همین بگویم در وسائل الشیعه شیخ حر عاملی، جلد 15، صفحه 351 ابا ربیع شامی می گوید امام باقر فرمودند وای بر تو ای ابا ربیع:

«يَا أَبَا الرَّبِيعِ لَا تَطْلُبَنَّ الرِّئَاسَةَ»

ریاست جویی نکن!

 این که رأس، هِد، لیدر یک عده و جماعتی باشی دنبال این نیفت چون یک موقعی به خاطر فضل کسی آدم ها مراجعه می کنند این خودش، خودش را جلو می اندازد متأسفانه در بسیاری از انحرافات فرقه ای همین ماجرا می شود. یعنی می بینیم مدل تعامل راه اندازه این فرقه با آدم های که دارند از او تبعیت می کنند که یکی از نشانه ها هم می تواند باشد این های که مدل شان، مدل مراد و مرید بازی است مدل شان ارجاع به خود است تا ارجاع به اهل بیت، مدام بگویند آنی که من می گوید تو باید گوش بدهی.

همه اش دارند حرف از خود می زنند منیت خودشان را مطرح می کنند این ها آخرهای نتیجه و ثمره اش این می شود که یک فرقه ای درست می شود یعنی یک شخصی یک فرقه ای راه انداخته دارد همه را به خودش دعوت می کند چون می خواهد همیشه این حالت ریاست و هِد بودن و شاخص بودن برایش باشد آن وقت هر حرفی را ممکن است به اهل بیت نسبت بدهد.

« لَا تَطْلُبَنَّ الرِّئَاسَةَ وَ لَا تَكُنْ ذَنَباً»

ریاست طلب نباش، مانند گرگ نباش

«وَ لَا تَأْكُلِ النَّاسَ بِنَا فَيُفْقِرَكَ اللَّهُ الْحَدِيثَ»

به نام ما، مال مردم را نخور که موجب فقر تو خواهد شد.

تفصيل وسائل الشيعة إلى تحصيل مسائل الشريعة؛ شيخ حر عاملى، محمد بن حسن، ناشر: مؤسسة آل البيت عليهم السلام،  محقق/ مصحح: مؤسسة آل البيت عليهم السلام، ج15، ص351، 50 بَابُ تَحْرِيمِ طَلَبِ الرِّئَاسَةِ مَعَ عَدَمِ الْوُثُوقِ بِالْعَدْل‏‏، ح8

این هم در وسائل الشیعه، جلد 15، صفحه 151 آمده است. مرحوم فیض کاشانی بعد از نقل این روایت می گویند:

«و لا تكن ذئبا»

گرگ نباش!

«أي لا تأكل أموال الناس بسبب رئاستك عليهم‏»

اموال آدم های که دور تو را گرفتند به عنوان این که تو بزرگ شان هستی، تو جایگاهی پیدا کردی، رهبر این گروه و فرقه شدی به اموال این ها دست درازی نکن.

«و تعليمك إياهم»

از تعلیمی که به آن ها می دهی سو استفاده نکن.

«و تعليمك إياهم العلم الذي استفدته منا»

تعلیمی که به آن ها می دهی از علمی است که از ما استفاده کردی.

«كما يفسره ما بعده فيفقرك اللَّه»

همان گونه که ما بعدش تفسیر کردیم باید تفسیر بکنی، نیا علم را از ما بگیر تفسیر خودت را بگذار روایت را از ما بگیر یک چیزی از خودت در توضیح اش بگو این باعث می شود که خدای متعال تو را فقیر بکند.

«أي يعاملك بضد مرادك عقوبة لك.»

نام كتاب: الوافي‏؛ نويسنده: فيض كاشانى، محمد محسن بن شاه مرتضى‏ (تاريخ وفات مؤلف: 1091 ق‏)، محقق / مصحح: ندارد، ناشر: كتابخانه امام أمير المؤمنين على عليه السلام‏، 1406 ق‏، ج5، ص845

این باعث می شود که خدا، تو را بیچاره ات بکند دقیقاً مقابل آن چیزی که تو فکرش را می کردی، تو رفتی این کار را انجام دادی که همه چیز درست بشود ولی همه چیز خراب خواهد شد و به نتیجه نمیرسی. این در الوافی، جلد 5، صفحه 845 مرحوم فیض کاشانی آوردند. مرحوم ملا صالح مازندرانی هم در رابطه با این روایت، این طور فرمودند که:

«نهاه أن يجعل العلوم الشرعية التى أخذها منهم عليهم السلام آلة لاكل أموال الناسكما هو شأن قضاة الجور و أوعده بأن اللّه تعالى يفقره اما فى الدنيا بتفويت المال و نقص العيش، أو فى الآخرة بسلب الرحمة»

نام كتاب: شرح الكافي- الأصول و الروضة (للمولى صالح المازندراني)؛ نويسنده: مازندرانى، محمد صالح بن احمد (تاريخ وفات مؤلف: 1081 ق‏)، محقق / مصحح: شعرانى، ابوالحسن‏، ناشر: المكتبة الإسلامية، تهران‏: 1382 ق‏، ج9، ص287

در این روایت می گوید امام معصوم ابا ربیع را نهی کرد از این که علوم شرعیه را که از اهل بیت گرفته وسیله به دست آوردن اموال مردم کند همان گونه که شأن قضات ظلم و جور این گونه است و خداوند وعده داده که او، فقیر بشود و این فقر یا در دنیا است با از بین رفتن این اموال و تنگی در زندگی یا نه این دنیا ممکن است ظاهراً ما ببینیم زندگی خوب و اموالی دارد در آخرت با محرومیت از رحمت خداوند است. این هم در شرح اصول کافی، جلد 9، صفحه 287 آمده است.

این هم یک دسته دیگر از روایات بود که ما حداقل دو نمونه از این را عرض کردیم یک دسته از این روایات می ماند که ان شاء‌ الله جلسه آینده این را مطرح کنیم و جمع بندی و تحلیل آن را خدمت بینندگان عزیز عرض بکنیم.

مجری:

استاد از شما سپاسگزارم. پس با این اوصاف دیگر حرفی باقی نمی ماند از این جهت که اولاً‌ استاد تمام روایات های که بیان کردند همه شان با اسناد و سند برای شما بیننده عزیز مطرح کردند، بسیار جالب است از این جهت که ما بتوانیم راه درست را انتخاب بکنیم.

یک مطلب را خدمت شما بینندگان عزیز عرض کنم انسان ها خیلی متفاوت هستند و خیلی راحت می شود با موبایل و اینستاگرام هر کسی در جایگاه خودش، فالوورهای خودش و آن لایک های خودش را اضافه کند کاری ندارد هستند که می آیند به سمت و سوقی؛ اگر هدف ما اهل بیت باشد اگر هدف ما خدای بزرگ و مهربان باشد باید راهی را انتخاب بکنیم که اهل بیت پیغمبر خدا مسیری برای ما قرار دادند.

 بارها در دعاهای مان عرض کردیم و گفتیم خدایا ما را از مسیر اهل بیت جدا نکن و نظر اهل بیت از ما بر نگردد. استاد عزیز صحبت جالبی کردند فرقه های متفاوتی را درست می کنند، در اینستا و فضای مجازی می بینیم فرقه های ایجاد شده خدای بزرگ به ما عقل و شعور و فکر داده که تدبیر کنیم و بیاندیشیم و از دیگران کمک بگیریم آن های که دین را می شناسند و مبلغ اصلی دین هستند از طریق آن ها راه اهل بیت را بشناسیم و به مسیر اهل بیت ان شاء الله وارد بشویم.

خدایا قسمت می دهم تو را به حق محمد و آل محمد دعای ما را بپذیر اللهم عجل لولیک الفرج الهی آمین «یا علی مدد خدا نگهدار»

 

 


عصر ایمان 18 دی 1400>

عصر ایمان شبکه ولی عصر