عصر ایمان

قسمت پنجاه و دوم برنامه عصر ایمان با کارشناسی حجت الاسلام و المسلمین عباسی
شخصیت حضرت جعفر بن ابی‌طالب (علیه‌السلام)


  

بسم الله الرحمن الرحيم

عنوان برنامه: عصر ایمان (ارزش زن)

تاريخ: 20/ 09/ 1400

استاد: حجت الاسلام والمسلمین عباسی

مجری: آقای سیرتی

مجری:

بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم؛ عرض سلام و ادب و احترام دارم خدمت شما بیننده های عزیز، سروران گرامی از این که بیننده برنامه عصر ایمان از شبکه جهانی حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) شدید بسیار متشکر و سپاسگزارم. برنامه خودمان را با یاد و نام خدای بزرگ و مهربان آغاز کردیم، ان شاء الله که بتوانیم برنامه خوبی را ارائه بدهیم و برنامه خوبی خدمت شما سروران گرامی داشته باشیم.

در ایام شهادت جناب جعفر طیار برادر عزیز حضرت امیر مؤمنان علی ابن ابی طالب (علیه السلام) هستیم خدمت شما عرض تسلیت دارم، و این ایام را گرامی می داریم، اجازه بفرمایید با استاد گرانقدر حجت الاسلام والمسلمین حاج آقا عباسی عزیز مهمان برنامه خودمان سلام علیکی داشته باشیم و از این که دعوت ما را پذیرفتند و به استودیوی برنامه عصر ایمان حضور پیدا کردند بسیار تشکر کنیم. استاد سلام می کنم خدمت شما خیلی خوش آمدید.

استاد عباسی:

سلام علیکم ورحمة الله، بسم الله الرحمن الرحیم وبه نستعین إنه خیر ناصرٍ ومعین ثم الصلاة والسلام علی سیدنا و نبینا ابا القاسم مصطفی محمد وعلی اهلبیته الطیبین الطاهرین المعصومین واللعن الدائم علی اعدائهم اجمعین الی قیام یوم الدین. اللَّهُمَّ كُنْ لِوَلِیِّكَ الحُجَةِ بنِ الحَسَن، صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ فِی هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِی كُلِّ سَاعَةٍ، وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناً حَتَّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا

بنده هم خدمت شما و بینندگان عزیز و گرامی شبکه جهانی حضرت ولی عصر (ارواحنا له الفداء) عرض سلام و ادب و احترام دارم و همین طور این ایام را گرامی می داریم، ایام شهادت حضرت جعفر طیار که برادر امیر المؤمنین هستند و شخصیتی که جزء صحابه گرانقدر رسول گرامی اسلام هستند، زبان گویای اسلام در زمان مهاجرت به حبشه و بیان طوفانی که ایشان در حضور پادشاه حبشه و دفاع از دین اسلام دارند.

بعد از آن هم مسئله رشادت های ایشان در جنگ های مختلف و بویژه در جنگ موته که منجر به شهادت حضرت جعفر طیار شد. و ایشان شخصیتی هستند که دو دست ایشان در جنگ، قطع شد و وعده و بشارت داده شد که خدای متعال در بهشت در مقابل دو دستی که از ایشان در جنگ موته قطع شد دو بال به ایشان عنایت خواهد کرد.

 لذا بحث ذو الجناحین بودن و دارای دو بال بودن برای حضرت جعفر مطرح شده و رسول گرامی اسلام بعد از این که از حبشه بر گشتند نمازی بسیار با فضیلت به ایشان آموختند که معروف و مشهور به نماز جناب جعفر طیار است که در مفاتیح الجنان برای کارها و حاجات مهم و درخواست های مهم بسیار سفارش شده است.

خیلی از بینندگان عزیزمان با این نماز آشنا هستند؛ اما شاید نسبت به شخص جناب جعفر کمتر اطلاع داشته باشیم معمولاً در آستانه ایام فاطمیه در این تاریخ شهادت حضرت جعفر است و در بعضی از منابع تفسیری ما آمده که ایشان را مصداق

(مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيهِ)

در ميان مؤمنان مرداني هستند که بر سر عهدي که با خدا بستند صادقانه ايستاده‌اند.

سوره احزاب (33): آیه 23

کسانی که استوار بر امر الهی و آن عهد و پیمانی هستند که با خدای متعال داشتند و البته ایشان در جنگ موته، موته به منطقه فلسطین بسیار نزدیک بود و در شامات بود و آن جا که به شهادت رسیدند الان قبر ایشان در اردن است، خیلی فضائل و ویژگی برای ایشان ذکر شده است برادر امیر المؤمنین فرزند فاطمه بنت اسد (علیها السلام) و حضرت ابو طالب (علیه السلام) که حقیقتاً این آل ابوطالب که فرزندان حضرت ابو طالب هستند از عزیزی شعری شنیدم که مضمون این شعر این بود کسی که نان ابو طالب را خورده این ویژگی ها را پیدا می کند یکی آن می شود امیر المؤمنین و دیگری جناب جعفر طیار و دیگری عقیل این خانواده و این نسل، نسل بسیار با برکت و بسیار ارزشمندی است. این ایام را یک مقداری بیش تر قدر بدانیم و شخصیت های با عظمت اسلام و صحابه رسول گرامی اسلام را آن های که حقیقتاً عهد و پیمان را حفظ کردند گرامی بداریم.

در صحابه رسول گرامی اسلام، افراد مختلف الحال هستند کسانی بودند که اهل نگاه داشتن پیمان و عهد خدای متعال (رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيهِ)؛ و بعضی افراد هم بودند که این ها اهل غدَر و اهل پیمان شکنی و اهل ایذاء و اذیت پیامبر و دشمنی با دین بودند که شخصیتی مثل جناب جعفر یک شخصیت ویژه است که باید نسبت به ایشان اهتمام ویژه و ارادت ویژه داشته باشیم، اگر عزیزان بیننده مان خواستند در این رابطه مطالعه ای داشته باشند کتابی هست که می توانند تهیه بکنند و مطالعه کنند. اثر نوشته دوست بزرگوارمان جناب آقای معماریان که از محققین درس تاریخ اسلام هستند و از خطباء هستند با نام «حضرت جعفر طیار مردی که اگر می بود»، حالا قصه ای مردی که اگر می بود چه است؟ این که امیر المؤمنین (صلوات الله وسلامه علیه) در شأن ایشان گفتند که جناب حمزه و برادرم جعفر این ها اگر بودند بسیاری از اتفاقات بعد از شهادت پیامبر که منجر به شهادت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) شد شاید اتفاق نمی افتاد. چون این ها قبل از این واقعه هر دو به شهادت رسیده بودند حضرت حمزه عموی پیامبر است اگر این دو بزرگوار بودند کلام امیر المؤمنین است مردی که اگر می بود خیلی اتفاقات تغییر می کرد.

مجری:

صحبت شجاعت ایشان است

استاد عباسی:

بله شجاعت این بزرگوار که اشعاری در رابطه با حضرت جعفر سروده شده مخصوصاً اخیراً که یک کار بسیاری ارزشمندی شد جا دارد تقدیر بکنم از دوستان و عزیزان مان در مجموعه عقیل و مجموعه بنیاد فرهنگی امامت و مجموعه سرو امید از مجموعه های فرهنگی با دبیری جناب آقای معماریان که نویسنده این کتاب بودند یک کنگره شعری برگزار شد، اولین کنگره شعر حضرت «جعفر طیار مردی که اگر می بود» چهار شنبه گذشته این کنگره، اولین کنگره بود برگزار شد و بیش از 150 شعر خیلی خوب، عالی، آیینی رسید و تأیید شد و از بین آن ها نفرات اول تا سوم هم جایزه داده شدند و مجلس، مجلس بسیار زیبایی بود در شأن و عظمت حضرت جعفر طیار!

شخصیت های که این ها دُر و گهر و نگین هستند ولی ما کمتر از آن ها اطلاع داریم شاید 80- 90 درصد شیعیان امیر المؤمنین از حضرت جعفر طیار فقط نماز جناب جعفر را که حدود 300 تا تسبیحات اربعه دارد شنیده باشند و اطلاع زیادی نداشته باشیم از اتفاقاتی که رقم زده و آن رشادت های که انجام داده و آن خدماتی که به اسلام داشته و این باعث افتخار شیعه است که آل ابوطالب که متأسفانه با یا دشمنی، یا بی مهری بسیاری از افراد در تاریخ اسلام مواجه شدند با این ویژگی ها از بزرگان و اعاظم شیعه هستند.

جالب است که ایشان لقب ذو الهجرتین را به خودش اختصاص داد دو هجرت، هجرت به حبشه و هجرت به مدینه و بعد آن همه رشادت وقتی که از حبشه باز گشتند موجب خوشحالی رسول گرامی اسلام شدند و این شخصیت، یک شخصیت ویژه است ان شاء الله که قدر ایشان را بدانیم و درخواست من این است که ثواب این برنامه را چه گفتن های ما،‌ چه شنیدن ها و دیدن های بینندگان عزیزمان همگی نیت کنیم ثوابش را چه جلسه یادگیری دین و یادگیری کلام اهل بیت (علیهم السلام) است ان شاء الله همه برای خدا باشد ثواب این برنامه را هدیه کنیم به برادر نازنین امیر المؤمنین (صلوات الله وسلامه علیه) حضرت جعفر طیار ان شاء الله!

مجری:

حضرت جعفر طیار از حضرت امیر بزرگ تر بودند؟ چون قبل از حضرت آقا به شهادت رسیدند برای من جالب بود.

استاد عباسی:

قبل از حضرت علی (علیه السلام) بودند، سومین فرزند حضرت ابوطالب هستند که گفتند طالب و عقیل و قبل از حضرت علی، طالب، عقیل و جناب جعفر طیار و حضرت علی بود.

مجری:

برای بیننده های عزیز هم ممکن است جای سوال باشد که حتی برای من هم جای سوال است فلسفه نماز جعفر طیار چه است؟ که حضرت پیغمبر چه مصلحتی دانستند که به حضرت جعفر طیار یاد بدهند و تا الان هم دست ما برسد و یک نماز بسیار با فضیلتی بشود.

استاد عباسی:

آموزش های که نبی مکرم داشتند آموزش های عمومی یا صحبت های عمومی توسط پیامبر بود برای همه بیان می کردند، گاهی اوقات یک مطلبی را چه پیامبر، چه امیر المؤمنین، چه اهل دیگر به یک فرد، خاص می گفتند اما جنبه عمومی به آن می دادند یعنی اجازه نشر او وجود داشت حالا آن خاصی که مربوط به یک نفر است فقط در زندگی او است طبعاً به ما هم نمی رسید منتقل نمی شود.

ولی بعضی از آن خصوصی ها، مثلاً فردی که دعای کمیل به او آموخته می شود کمیل ابن زیاد است که امیر المؤمنین این دعا را به ایشان آموزش می دهند اما نه آموزش دادند فقط برای خود ایشان ولی طرف کلام ایشان یک ظرف وجودی با ارزشی است به نام جناب کمیل ابن زیاد از اصحاب شان یعنی آن شخص یک ویژگی دارد.

اولین بار وقتی پیامبر می‌ خواهند این نماز را به کسی آموزش بدهند ما حکمت واقعی قصه را نمی دانیم ولی به تعبیر بنده آن قدر در این سفر حضرت جعفر طیار منزه و پاکیزه شدند و آن قدر ارتقاء و تعالی پیدا کردند این شأنیت را پیدا کردند که پیامبر می خواهد به مردم یک نمازی را آموزش بدهد از طریق ایشان آموزش بدهد.

مجری:

جالب است که به نماز جعفر طیار معروف شده است.

استاد عباسی:

بله، نماز جعفر طیار یعنی نمازی که پیامبر به حضرت جعفر طیار آموزش دادند و این نماز اهمیت و جایگاه ویژه ای دارد پیامبر می توانستند در مسجد بیایند به مردم بگویند مردم من یک نمازی آموزش می دهم هر که بخواند حاجت می گیرد؛ ولی به یک نفر آن را بیان می کنند کأنه این شخص، صلاحیت دریافت آموزش این نماز را دارد شاید این طور بگوییم یک بشارت و یک مژده و یک پاداش برای آن هجرت و آن اتفاقی است که جناب جعفر طیار رقم زده است.

حالا از کنار سفره او بقیه مؤمنین هم از این دعا، از این نماز، از آداب و مناسک استفاده می کنند و یک واسطه ای می شود یعنی یک جای از تاریخ حداقل اسم حضرت را باقی گذاشتند چون ما معتقد هستیم که بسیاری از ندانستن های ما یک جاهای، یک کسانی به نوعی عمدی کم کاری کردند یعنی نه علمای شیعه کم کاری کردند آن طرف قصه بنای بر این نبوده، جناب آقای معماریان لطف کردند زحمت کشیدند کتاب حضرت جعفر طیار مردی که اگر می بود را نوشتند و به یادگار در اختیار ما است و ما می توانیم بخوانیم.

جمع کردن این ها چقدر زحمت دارد مگر چقدر در منابع تاریخی به صورت جدی به ایشان پرداختند؟ چقدر پردازش کردند؟ پردازش جدی اتفاق نیفتاده و شاید این، آن مطلبی است که عمدی بوده باشد یا سهوی نباشد. به طبع وقتی که کم پردازش می شود کم گفته می شود افراد هم کم اطلاع پیدا می کنند، خدا را شاکر هستیم که دارد این مسئله راه می افتد و روشن می شود شخصیت های با عظمتی مثل حضرت ابوطالب (علیه السلام) مثل حضرت جعفر طیار (علیه السلام) این های که شخصیت های اسلامی طراز اول هستند بعد از معصومین هستند. چون گاهی اوقات پرتو شعاع نور معصومین آن قدر عظیم است گاهی اوقات ممکن است ما نتوانیم خوب نزدیک بشویم ولی افرادی که تالی تلو معصوم هستند در کنار معصومین هستند ولی بسیار با عظمت هستند این ها اتفاقاً خیلی شخصیت های خوبی برای پی گیری و الگویی هستند آن جایگاه الگویی را پیدا بکنیم.

ما معصومین را گاهی اوقات فاصله می گیریم یا نمی توانیم چون جایگاه عصمت، آن جایگاه و عظمت، نزدیک شدن، اطلاع گرفتن یک مقداری سخت می شود. ولی برای شخصیتی مثل جناب جعفر طیار، مثل حضرت ابوطالب پدر نازنین شان یک مقداری کار آسان تر است؛ ولذا می تواند شخصیت الگویی خیلی جالبی باشد در دوران ما شخصیت های مثل حضرت ابوطالب، حضرت جعفر طیار، حضرت حمزه این ها شخصیت های هستند که فوق العاده ظرفیت الگو پذیری و الگو گیری دارند. مثلاً جناب جعفر در آن شرایط ایمان آوردنش، جزء اولین نفرات است که ایمان می آورد. بعد تحت فشار و شکنجه با عده ای حرکت می کند و تقریباً سرپرستی کاروان را برای این هجرت به عهده می گیرد.

 بعد در آن مجلس مهم یک کار بسیار مهم و اتفاق مهم را رقم می زند و آن دفاع از جایگاه اسلام است، آن قدر متین، آن قدر وزین، آن قدر دقیق در رابطه با اسلام و رابطه اسلام و مسیحیت صحبت می کند از بزرگان مربوط به مسیحیت که حضرت عیسی (علی نبینا وآله وعلیه السلام) باشند حضرت مریم (علیها السلام) باشد صحبت می کند.

بعد می بینیم آن جای که وظیفه مهاجرت است وظیفه کار فرهنگی است گفتگو و مناظره است در اوج ایستاده و انجام وظیفه می کند آن جای هم که وظیفه جنگ است بهترین فرد برای فرماندهی از جانب پیامبر برای یک جنگ بسیار مهم منصوب می شود چون جنگ، جنگ بسیار سخت و طاقت فرسائی است. بعضی از جنگ های پیامبر اطراف مدینه بوده دسترسی به شهر خودشان داشتند مقدار کمی مسافت حرکت می کردند تا به محل جنگ برسند.

اما برای رسیدن به موته روزهای متمادی در مسیر هستند یک جای که برای شان نا مأنوس و غربیه است مسافت، مسافت بعیدی برای جنگیدن و این ها است می بینیم که جناب جعفر در این جا هم به این گونه نقش آفرینی به عنوان فرمانده لشکر، پرچم به دست او است و در این جنگ مقاومت زیادی می کند و در این جنگ دست راست حضرت قطع می شود، دست چپ حضرت قطع می شود با این ویژگی ها به شهادت می رسند.

مجری:

عرضم به خدمت بیننده های عزیز وقتی به تاریخ نگاه می اندازیم در دین مقدس اسلام می بینیم کسانی هستند چقدر خوش درخشیدند مثل شهادت حضرت جعفر طیار که برادر امیر مؤمنین علی ابن ابیطالب (علیه السلام) است. البته در مورد ایشان چقدر کم صحبت می شود خدمت استاد هستیم و بتوانیم صحبت کنیم به گمانم حداقل چند جلسه ای نسبت به این بزرگواران اختصاص بدهیم باید صحبت بشود تا کامل این عزیزان را بشناسیم.

در مورد فضائل حضرت جعفر طیار صحبت می شود واقعاً خیلی زیبا است این که حضرت پیامبر نمازی را به این بزرگوار آموزش می دهد و آن هم نمازی به نام حضرت جعفر طیار که همه ما در جریان هستیم و می دانیم نماز جعفر طیار به این نام، نامگذاری شده است.

 ان شاء الله بعد از میان برنامه می خواهیم بپردازیم به یک موضوعی که در هفته های گذشته بسیار صحبت شده و بحث، بحث مسیحیت بوده نگاه مسیحیت نسبت به زنان دین مقدس اسلام بوده.

استاد عزیز صحبت های بسیار زیبای داشتند معرفی زنان برتر دین اسلام صحبت داشتند و یک صحبت های بسیار و بحث های جالبی شد ان شاء‌ الله بعد از میان برنامه در خدمت تان خواهیم بود.

 (میان برنامه)

مجری:

 بینندگان عزیز! با ادامه برنامه عصر ایمان خدمت شما هستیم برنامه بسیار زیبای را داریم و این که در هفته های گذشته استاد گرانقدر حجت الاسلام والمسلمین جناب آقای عباسی عزیز پاسخ بسیار زیبای را نسبت به خیلی از شبهاتی که خیلی از آقایان و ممکن است خانم های محترم هم نسبت به این برنامه داشته باشند در خدمت تان هستیم.

سوال شان چه بوده؟ این که دین مقدس اسلام شأن و منزلت زن را خیلی پایین دانسته برای ما خیلی جالب بود و حقیر، به عنوان مجری برنامه در این برنامه برای من هم جای سوال بود استاد پاسخ دادند و لذت بردیم، ولی جالب این جا است وقتی برنامه تمام می شود خیلی از بیننده های عزیز تماس می گیرند و دوست دارند در برنامه صحبت بکنند و سوال های خودشان را بپرسند.

من از الان در برنامه خواهش می کنم خیلی از عزیزانی که پای برنامه هستند و برنامه را می بینند اگر احیانا سوال و درواقع شبهه ای برایشان ایجاد شده دوست دارید بدانید با دلیل و منطق می توانید تماس بگیرید صحبت های شما را خواهیم شنید استاد گرانقدر هم پاسخ سوال های شما را خواهند داد.

در هفته های گذشته سوالاتی که مطرح می شد و یک چیزی که در مورد دین مسیحیت برای من خیلی جالب بود آن های که کشیش می شوند یا آن های که بزرگ دین مسیحیت هستند اصلاً ازدواج نمی توانستند بکنند و در این هفته ای که گذشت برای من خیلی جای سوال بود دوست داشتم در این برنامه خدمت استاد این مسئله را بپرسیم و این مسئله حل بشود.

این که حتی طلاق هم ندارند و اگر هم ازدواج بکنند طلاق نمی توانند بگیرند خیلی جالب است کسی که ازدواج بکند یعنی هر جوری دلش بخواهد زندگی بکند بعد یک مرتبه می بینند که از همدیگر جدا شدند یعنی یک قانون درست و اساسی در مذهب شان و دین شان دیده نشده البته اگر استاد اجازه بفرمایند یک کلیپی را نسبت به همین قضیه ببینیم که فلسفه ازدواج چه است و مسیحیت چیزی به نام ازدواج دارند یا نه یک مرتبه عاشق همدیگر می شوند و یک زندگی را شروع می کنند بدون این که خیلی از مردم جامعه بدانند که این ها با یک قوانینی ازدواج کردند یا نباید ازدواج بکنند. خواهش می کنم این کلیپ را با دقت ببینید. (استاد از اتاق فرمان دوستان می فرمایند چند دقیقه صبر بکنیم تا کلیپ آماده بشود)

استاد عباسی:

بله، نکته من این است که بینندگان عزیز هم می بینند این مسئله که اساساً زن آیا جایگاهی دارد یا ندارد؟ ما این سوال را جدی مطرح کردیم در مسیحیت به تبعش در یهودیت آیا برای زن جایگاهی قائل شدند یا خیر؟

مجری:

در یهودیت هم است؟

استاد عباسی:

در یهودیت هم است، چون مسیحیت ادامه یهودیت این مطالبی که گاهی ما از کتاب مقدس گفتیم مثل قصه ای که در خلقت است در تنبیه جناب حوا و همه زنان به خاطر تخلفی که معتقد هستند این ها مرتکب شدند عرض کردیم زن ها را می گویند با درد زایمان باید تنبیه بشوند، اگر این کار را حضرت حوا نمی کرد نیاز به این تنبیه وجود نداشت و باید تا قیام قیامت این تنبیه اتفاق بیافتد.

چون ببینید زن یک پایه اصلی در رابطه با خانواده است در مسیحیت سوال من این است تأمل و دقت هم داشته باشیم، در مسیحیت عرض خواهیم کرد بیننده ها با دیدن این کلیپ یک تأمل جدی داشته باشند که اساسا خانواده یعنی چه؟ اصلاً خانواده ای وجود دارد یا ندارد؟

مجری:

کلیپ آماده است با همدیگر ببینیم

(کلیپ)

چرا دینت تو را از نعمت مادر شدن منع کرد؟ چرا تجرد؟

مجری:

کلیپ را دیدیم جداً من تحت تأثیر قرار گرفتم، خدای بزرگ این عالم را برای آرامش رسیدن آفریده زن و مرد با ازدواج به آرامش برسند، وقتی دین مسیحیت را می بینیم آدم متحیر می ماند که چرا؟ یعنی چیزی که ما الان در کلیپ مشاهده کردیم کسی که ازدواج نکند به خدا می رسد چرا تجرد؟ کسی که مجرد باشد می تواند عرش آسمان را طی کند و کسی که هوا و هوس داشته باشد برود ازدواج کند یک چیزی مخالف قانون پروردگار واقعاً عجیب است استاد بفرمایید

استاد عباسی:

من این جا می خواهم عرض بکنم گاهی اوقات افراد می گویند شما همه ادیان را خواندید و دیدید و دارید اسلام را انتخاب می کنید؟ من چون در این قصه بحث کردم چندین بار با برخی از افرادی که مسیحی بودند صحبت و بحث کردم من می گویم لازم نیست همه ادیان را زیر و رو کنیم، همه اعتقادات را بررسی بکنیم گاهی اوقات ممکن است از یک اتفاق ما بتوانیم به حقیقت رهنمون بشویم.

وقتی ما می گوییم دین اسلام، دین برتر است با تعصب مسلمان بودن مان و شیعه بودن مان این را نمی گوییم. به عنوان این ما مبلغ و مروج این دین هستیم این را نمی گوییم، به عنوان این می گوییم وقتی در یک امر جزئی مثل مسئله دیدگاه نسبت به زن به صورت کلی مقایسه می کنیم این مسئله یک مسئله جزئی است اما وقتی مقایسه می کنیم حقانیت برای مان خیلی واضح و روشن می شود. چطور؟

مبنای اسلام، ازدواج است یعنی ازدواج جزئی از مسائل دینی ما است. چطور؟ روایتی که در هنگام خطبه عقد اکثر زنان و مردان مسلمان خوانده می شود تیمماً و تبرکاً ای کاش به معنی این هم دقت بکنیم حضرت فرمودند:

«النِّكَاحُ سُنَّتِي فَمَنْ رَغِبَ عَنْ سُنَّتِي»

نکاح، سنت من است اگر کسی از این سنت روی گردانی کند بگوید من با ازدواج کاری ندارم. اصلاً نمی خواهم به سمت ازدواج بروم. اصلاً ازدواج را قبول ندام!

 می گوید:

«فَلَيْسَ مِنِّي.»

این از امت من نیست.

بحار الأنوارالجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار (ط - بيروت)؛ نویسنده: مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، ناشر: دار إحياء التراث العربي، محقق/ مصحح: جمعی از محققان، ج100، ص220

از امت من نیست یعنی چه؟ یعنی این که قرار بود با تبعیت از من، تعالی پیدا بکنید به خدا برسید آنی که می گوید من ازدواج را قبول ندارم نه کافر شد. آنی که ازدواج نمی کند نه بی دین شد این یعنی از آن تعالی دارد می افتد، چرا؟ چون پایه تعالی آن نکته ای است که شما اشاره کردید یک بخشی از آن آرامش است و در غیر ازدواج این آرامش تحقق پیدا نمی کند.

اگر شما قرار است تعالی پیدا بکنید به معنای محرومیت از غرائز نیست به معنای تعادل پیدا شدن در غرائز است. اگر آدمی هیچ وقت خشم نداشته باشد این آدم به درد نمی خورد این آدم بی بخار است، هیچ وقت در زندگی خشم ندارد. خوب است؟ نه باید یک موقع های خشم داشته باشد بعضی از خشم ها، خشم مقدس است مثل خشم من در اعتقادات در مقابل کافر است اگر خشم نداشته باشید از ناموست چطور دفاع می کنی؟ از مملکتت چطور دفاع می کنی؟ باید عصبانی بشوی وقتی یک نفر می خواهد برود از مملکتش دفاع بکند باید بر دشمن ناراحت و غضبانک باشد.

 غرائز دیگر هم همین طور است اگر یک نفر اصلاً گرسنه اش نشود هیچ وقت نیاز به غذا پیدا نکند 3 روز، 5 روز بعد ضعف می کند از دنیا می رود، مگر همچنین چیزی می شود؟ باید این غریزه باشد منتها نه آن قدر کم خوردن که بگوییم در او این غریزه وجود نداشته باشد که غذا بخواهد بخورد نه از آن قدر زیاد خوردن که از پر خوری از دنیا برود یا از پر خوری بیمار بشود باید به تعادل برسد بقیه قوای بدن هم این طور است.

علاوه بر اتفاق های دیگری که در خانواده، علاوه بر تأمین غرائز انسانی مثل غرائز جنسی، غرائز آرامش، مسائل روحی، مسائل عاطفی است بحث فرزند آوری یعنی امتداد نسل به جای این که نسل تهدید بشود یا از بین برود بحث ادامه نسل بشری که لازم است و باید در زندگی ادامه پیدا بکند و خیلی ویژگی های دیگر است.

یعنی دین اسلام می گوید اگر تو ازدواج بکنی این موجب رشد برای تو است مانع و آسیب نیست بگویند بنده خدا نتوانست خودش را حفظ بکند رفت ازدواج کرد. نتوانست مسیر خدایی را طی بکند تا آخر برود وسط راه برید. دنبال هوا و هوس رفت و ازدواج کرد این نیست جزئی از دین و متن دین است.

سراغ مسیحیت می رویم عرض کردم اثبات حقانیت اسلام در یک موضوع با یک موضوع؛ یعنی فقط یک موضوع را بدانیم کفایت می کند این که در مسیحیت بین تجرد و ازدواج کدام یکی اولویت دارد؟ تجرد. برنامه شما به عنوان دین مسیحی برای ازدواج چه است؟ می گوید من مستقلاً برنامه ای ندارم برنامه من بر عدم ازدواج است می گویم حاضر هستی ازدواج نکنی بیا من کارت دارم بیا رشد کن، درس بخوان، بالا برو، کشیش بشو، کاردینال بشو، پاپ بشو!

از آن طرف زن هستی مجرد بمان بیا راهبه بشو من برای شما مرکز مخصوص عبادتگاه درست می کنم. معبد درست می کنم، استاد می گذارم به شما تعلیم بدهد می گوید اگر من ازدواج کردم چه؟ اگر ازدواج کردی دنبال زندگی ات برو بله به تو اجازه می دهم یک دعائی بخوانی، نمازی، عبادتی، کلیسا بیایی ولی دیگر من حساب روی تو باز نمی کنم.

مجری:

یعنی این را گناه می دانند؟ درست است شما این را می‌ فرمایید؟

استاد عباسی:

نه که گناه می دانند می گویند گناه به این معنا که دور شدن از آن مسیر حقیقی الهی، می گویند ما به مردم نمی گوییم همه تان کشیش و راهب بشوید و به معبد بیایید ولی معبد مقدس تر از آن است که شخص وقتی ازدواج کرده بخواهد بیاید و مقیم در آن جا بشود!

مجری:

کلاً وارونه است

استاد عباسی:

بله، علم دین مقدس تر از آن است کسی بیاید علم دین را آموزش ببیند و بخواهد مشغول دنیا مثل ازدواج و فرزند آوری و این ها باشد، لذا می گویند بین دنیا و دین یکی را انتخاب کن یا طرف دین بیا یا طرف دنیا برو. اگر طرف دنیا رفتی ما می گوییم خیلی خب ما رهایت نمی کنیم بگوییم به سلامت ما کاری به کارت نداریم اصلاً شما مرتد و بی دین هستی؛ نه یک آدمی که یک عبادت معمولی هم می تواند انجام بدهد یک راز و نیازی هم با خدا داشته باشد از راز و نیاز با خدا محرومت نمی کنیم.

ولی فکر نکن می توانی به مقامات برسی همان طور که به مقامات اجتماعی مثل کشیشی و کاردینالی و پاپی و این ها نمی توانی برسی به مقامات الهیه ویژه و خاص هم نمی توانی برسی. یک نفر از افراد درجه یک کلیسا ازدواج نکردند. یک نفر از کسانی که در معبد به عنوان زنان راهبه زندگی کردند در این دو هزار و خرده ای سال اخیر زیست کردند، هیچ کدام شان ازدواج نکردند نباید ازدواج می کردند. چون اگر ازدواج می کردند دیگر جای شان آن جا نبود.

 می گوییم چه کار کنند؟ می گویند در راه خدا بیایند می گوییم در راه خدا آمدند این ها حق دارند این غریزه را داشته باشند؟ می گوید نه حق ندارند می گوییم چه کار کنند؟ می گوید غریزه شان را سرکوب کنند از این صرف نظر کنند. مگر می شود صرف نظر کنند؟ می گوید باید این کار را انجام بدهند.

بعد خروجی قصه چه است؟ ظاهر قصه این است که یک صرف نظر اتفاق افتاد این خانم رفت در معابدی که برای راهبه های خانم درست می کنند، این مرد هم به کلیسا و به سمت مقامات کلیسایی رفت ظاهرش این است که این ها از دنیا دست شستند دیگر نیازی به چیزی پیدا نمی کنند.

مجری:

یعنی به هیچ نیازی توجه نداشتند یعنی انتظار دارید باورم بشود استاد!

استاد عباسی:

بله، این ها می گویند شما باور کنید؛ ولی آمار غیر از این را نشان می دهد در دنیای غرب کسانی هستند یا مسیحی هستند ولی به کلیسا اشکال دارند، یا اصلاً مسیحی نیستند اصلاً هیچ دینی را قبول ندارند یا ادیان دیگر هستند، این ها نقد می کنند و این پرونده ها را می آورند پرونده های شکایت خانواده های متعدد، هزاران نفر خانواده از یک کشیش که در سفر آقای پاپ به انگلستان بیننده ها می توانند در اینترنت سرچ بکنند.

در سفر به انگلستان که چند سال قبل اتفاق افتاد عده زیادی از خانواده های قربانیان تجاوزهای جنسی کشیش ها به فرزندان پسر یا دختر، بویژه فرزندان پسر اتفاق افتاده بود، این ها آمدند در ورودی شهر تجمع و اعتراض کردند ایشان در جمع این ها حاضر شد یک مبلغ سنگینی را به عنوان دیه داد گفت بله این ظلم و این جنایت اتفاق افتاده ما خسارت پرداخت می کنیم و به این ها دیه پرداخت کرد این ها بخشی از کسانی بودند که آن جا باید ساکت می شدند. آقای پاپ به خانوادهای قربانیان پیشنهاد داد که به شما خسارت می دهیم.

مجری:

جامعه این را بد می داند؟ خانواده هایشان این را بد می دانند؟

استاد عباسی:

بله اگر بد نمی دانند شکایت نمی کنند. اگر بد نمی دانند که اعتراض نمی کنند. در ورود پاپ تظاهرات نمی کنند. پاپ دارد وارد می شود جمعیتی به استقبال آمدند تشکر بکنند و جمعیتی به اعتراض آمدند این یک مورد دو مورد نیست ریشه اش در چه است؟ ریشه اش در ممنوعیت ازدواج است. به این ها کاری نداریم بر فرض بگوییم همه تارک دنیا هستند. خروجی اش می دانید چه است؟ خروجی اش این است که در مسیحیت چیزی به عنوان نظام خانواده نداریم.

یعنی به عنوان یک نظام نیست وقتی شما بنا نداری که آدم ها با خانواده رشد کنند بعد به آن ها نمی گویی اگر در این خانواده این مرد، این گونه به همسرش کمک کرد این گونه به همسرش ابراز علاقه کرد، این طور ثواب برای او دارد اگر زن این گونه به همسرش محبت بکند این ثواب برای او دارد چون اصلاً نظامی نیست. بنایت بر این بوده که این ها ازدواج نکنند اصل خود ازدواج تخلف است و ازدواج دور شدن از مسیر الهی است با آن حرف های که در رابطه با زن دارند.

وقتی این نظام خانواده نیست اصلی ترین رکن نظام خانواده چه کسی است؟ زن است، این زن برایش شوهرش همسر هست و برای فرزند مادر است تربیت نسل به این فرزند داده شده، شما بیشترین بی احترامی را به چه کسی کردی وقتی می گویی خانواده نه؟ به این زن؛ چرا اصلاً نه گفتی؟ به این مردی که می خواهد ازدواج بکند گفتی ازدواج نکن تعالی پیدا کنی چرا؟ به خاطر این که این زن (عذر خواهی می کنم این کلام را می گویم) این زن مثل دیو می ماند این زن تو را منحرف می کند این زن تو را از مسیر هدایت دور می کند.

زن وقتی می خواهد راهبه بشود چرا به او می گویند ازدواج نکن؟ می گویند به خاطر این که وقتی وارد رابطه ازدواج با یک نفر می شوی باز تو داری او را منحرف می کنی تو سر جایت بنشین، در همین معبد بمان ما غذایت را می دهیم یک زن کمتر بقیه را منحرف کند بهتر است، یک زن در معبد باشد بیرون نباشد با کسی ازدواج بکند که از آن خدائی و بزرگی و مسیر تعالی او را بیاندازد.

این اتفاق چه چیزی را رقم می زند؟ این اتفاق دقیقاً کانون خانواده که زن است را دارد می زند؛ چون اساساً با دید منفی به زن شروع شد آن حرف های که برای تان نقل کردیم نسبت به زن می گویند و برای زن شأن قائل نیستند نتیجه اش این جا خودش را نشان می دهد یعنی یک انحراف عقیدتی که زن را منحرف کننده، بد، پایین، شأن دوم، جنس دوم و این ها ببینیم این جاها می شود.

بعد این می آید نظام خانواده را به هم می زند وقتی که نظام خانواده ندارند ازدواج امر مقدس به معنای مقدس نیست وقتی که ازدواج ندارند، همه چیز که به هم ریخته این جا هم یک به هم ریختگی دیگر است، وقتی آیه قرآن می فرماید اگر از جانب غیر خدای متعال باشد:

(لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلَافًا كَثِيرًا)

اختلاف فراوانی در آن می ‌يافتند.

سوره نساء (4): آیه 82

اختلافات فراوان می بینی این جا به یک مشکل دیگر دوباره برخورد می کند می گوید بخواهی ازدواج کنی باشد ما جلویت را نمی گیریم ولی نمی گذاریم کشیش بشوی از خیلی از چیزها از مقامات علمی، مقامات معنوی و این ها محرومت می کنیم همین تمام شد؟ نه کلی عوارض دیگر دارد می گوید حالا می خواهی ازدواج هم بکنی شما فقط دست یک نفر را می گیری می روی سوگند یاد می کنی می گوید مهریه نداری.

آقای ویلسون گفتند که صحبت ایشان قطع شد مثل این که دوستان ما ناراحت شدند با هم طولانی صحبت کردیم، آخر برنامه بود دیگر ناراحت نشوند اگر ناراحت شدند ما عذرخواهی می کنیم قصدی نبوده نیم ساعت، چهل دقیقه بعضی اوقات روی خط بودند اما به هر حال وقتی که آن جا خراب شد این جا چه اتفاقی می افتد؟ دوباره عارضه دیگر دارد می گوید این ازدواج مقدس نیست به معنای این که بگوییم تقدسی داشته باشد در حالی که در اسلام تقدس دارد یعنی یک آیین بسیار مهم است.

اسلام برایش مهریه قائل می شود، برای این که برای زن ارزش قائل می شود می گوید مرد تو برو با عزت و احترام از زن خواستگاری کن برای این که ثابت بکنی او را دوست داری مهریه پرداخت بکن، ارزش قائل بشو این کار را هم انجام می دهد. در مسیحیت می گوید زن مهریه ندارد، زن می تواند از مرد خواستگاری کند مرد هم می تواند از زن خواستگاری کند بعد با کلماتی می گویند تو شوهر این هستی و تو هم زن این هستی.

مجری:

تعهد هم به همدیگر ندارند درست است؟

استاد عباسی:

در رابطه با تعهد حرف دارم چند دقیقه دیگر دوباره از من بپرسید این صحبتم تمام شود عرض می کنم. می آید این ازدواج اتفاق می افتد مهریه هم که ندارد بعد می گوید حق نفقه با مرد است؟ می گوید نفقه هم با مرد نیست یعنی می تواند مرد بدهد یا این که دو تای کار کنید چیزی به عنوان مسیحی من نگفتم من به عنوان دین مسیحیت به شما نمی گویم باید مرد زندگی این زن را تأمین کند، بنابراین تأمین نکرد می تواند مرد به زنش بگوید خودت برو کار کن به من چه خرجت با خودت است.

باز می گوید حق مسکن با مرد است یعنی مسکن زن را باید تأمین کند زن حق مسکن دارد؟ می گوید این هم نه، با همدیگر باید بروند یک خانه بگیرند هر دو اجاره بدهند و با هم زندگی بکنند این هم وظیفه نیست بعد می گوییم نتوانستند با هم زندگی کنند چه؟ الان به مشکل خوردند نمی توانند با هم زندگی کنند هر چه مشورت می کنند چه کار بکنند؟ می گوید نمی توانند ندارد، آنی که اولش می گفت حق نداری زن بگیری والا رشد نمی کنی حق نداری شوهر کنی والا این طوری می شود الان می گوید نه دیگر حق نداری ازدواج را به هم بزنی! وقتی: (لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلَافًا كَثِيرًا)؛ اگر یک چیزی الهی نباشد در آن اشکالات زیادی به وجود می‌ آید آنی که می گفت ازدواج نکن حالا ازدواج کرد می گوید حق نداری طلاق بگیری؛ حق نداری طلاق بگیری باید چه کار کنی؟ هیچی تا آخر زنت است. حالا چه کار کنم؟ هیچی به اصطلاح بسوز و بساز باید بمانی. لذا در مسیحیت طلاق شرعی ندارد اگر غیر از این است آقا ویلسون یا عزیز مسیحی دیگری روی خط بیایند برای من توضیح بدهند شاید من اشتباه بکنم.

طلاق شرعی ندارد پس چه طلاقی دارد؟ می گویند در هر کشوری هستی اگر یک قانون و قاعده ای برای این قصه گذاشتند بروید از آن قاعده و قانون پی گیری کنید در آلمان یک قانونی دارد، می گویند جدا می توانی بشوی با این شرایط، در دادگاه، دادگاه شرعی و دینی نه می گویند ازدواج نکن طلاق که نداری حالا می خواهید از همدیگر جدا شوید این دیگر الهی و مال مسیحیت نیست یک حکم اجتماعی است بروید ببینید دادگاه چه می گوید؟ بعد دادگاه چه حکمی بکند؟

حالا خروجی چه شده؟ باز در این قصه تعداد زیادی از آدم ها حاضر نیستند به محدوده ازدواج فکر بکنند. چرا؟ در شیعه ممکن است بعضی ها مهریه را بالا بگیرند یک سری جوان ها می گویند از ترس مهریه ازدواج نمی کنند اشتباه است دین اسلام مهریه بالا نگفته؛ گفته مهریه پایین بگیرید شما مهریه حضرت زهرا را ببینید مهریه، قیمت زن نیست پول را به عنوان قیمت زن پرداخت نمی کنیم، مهریه ایجاد محبت است مهریه به معنای این است که یک تعهد ضمنی دارم، بگوییم فلانی چون خیلی با ارزش است 1300 سکه مهریه اش باشد فلانی (العیاذ بالله) بی ارزش است مثلاً مهریه اش 5 سکه است. نه والا این طور باشد پایین ترین مهریه را حضرت زهرا (سلام الله علیها) داشت مهر السنه حضرت زهرا (سلام الله علیها) مبلغ بالایی نمی شود به پول امروز هم مبلغ بالایی نمی شود آن روز هم مبلغ بالایی نبوده چون این ارزش و قیمت گذاری (العیاذ بالله) روی زن نیست.

بزرگ ترین توهین به زن و مرد و بیش تر زن این است که یک جلسه خواستگاری باشد بعد سر جلسه مهریه این 20 تا بگوید آن 30 تا بگوید و دیگری 50 تا بگوید و همین طور مهریه را بالا و پایین ببرند آن بگوید خیرش را ببینید مدام با همدیگر کَل و کَل و بحث سر این قضیه کنند، این بد است به خاطر این که خرید و فروش نیست.

 خروجی اش این است که به این آقا و خانم می گویند شما برو ببین دادگاه چه می گوید؟ شرعی هم نیست نتیجه اش این که افراد حاضر نیستند ازدواج کنند. پس چه کار می کنند؟ این ها با همدیگر با رفاقت هم خانه می شوند و با هم زندگی می کنند.

مجری:

نا مشروع؟

استاد عباسی:

بله، این جا مشروع و نا مشروع اصلاً معنی پیدا نمی کند، جواب آن سوال شما که آن وقت آدم ها چه کار می کنند آیا تعهد هم ایجاد می کند؟ یک جاهای اعلام می کنند که رابطه خارج از روابط زن و شوهر را بد می دانند، یعنی این خانم نسبت به این مرد تعهد دارد یا ندارد؟ این جا پایه بسیار سست است چون کانون خانواده نیست و خیلی راحت ممکن است این قصه به هم بخورد؛ یعنی شخص، همسر داشته باشد و در بخش های از زندگی با غیر همجنسش رفاقت هم داشته باشد.

مجری:

این تعهد نیست؟

استاد عباسی:

تعهد نیست یا پایه اش خیلی سست است یک جاهای بگوییم می گویند نه آن جا تعهد است ما نمی گوییم همه مسیحی ها این طور هستند در مسیحی ها خانواده های با تعهد هستند کسانی که در کل زندگی شان خارج از خانواده شان نمی روند، ولی قصه این است وقتی این سست شد، شما آن وقت می خواهی این قصه را چطوری نگه داری؟ چطوری می خواهی این تعهد را ایجاد کنی؟

وقتی که شما پایه ای اساساً قائل نیستی حرمتی برای این قائل نیستی؛ نتیجه اش چه می شود؟ نتیجه اش این می شود که جناب پاپِ فعلی می آید سخنرانی می کند و این مسئله را مطرح می کند که بزرگ ترین گناه، رابطه خارج از روابط زناشویی نیست این که یک زن و یک مردی برود با غیر از همسر خودش باشد این بزرگ ترین گناه نیست، گناه بزرگ چیزهای دیگر است. دروغ و این ها است.

یعنی چه؟ یعنی عملاً دارد مسیر را دارد باز می کند یعنی شما می گویی این، از بدترین گناه ها است؟ بله ده تا بدتر دیگر هم داریم چه اشکالی دارد تهمت باشد، دروغ باشد و این ها باشد؛ ولی یک موقع می گوییم نه این خیلی گناه زیادی هم نیست. یکی از اشکالات این که در خیلی از جاها همراه شدنِ با جریان آب چون در بعضی از کشورها یک مقاومت خیلی جدی در رابطه با ازدواج همجنس در مسیحیت بود در ممنوعیت ازدواج همجنس بود بعضی از جاها، بعضی از کلیساها آمدند این را هم اجازه دادند.

تا جای که حتی (العیاذ بالله) فیلم سینمایی ساخته شد که در آن فیلم، این طور القاء می شد که شاید نظر (العیاذ بالله العیاذ بالله) حضرت عیسی هم به این قصه خیلی منفی نبوده باشد تا این مرحله پیش رفتند لذا خروجی قصه چه شده؟ خروجی قصه این شده می گویند ازدواج نکن تعالی پیدا نمی کنی اگر ازدواج کنی بعد که می گویی نه می خواهم ازدواج کنم می گوید خیلی خب اگر ازدواج کردی دیگر حق طلاق نداری.

شما این را به من بگویید دینی که یک جای بن بست قائل است می گوید راه ندارد چطور می تواند دین محرف نباشد دین الهی باشد؟ اصل دین الهی است ولی این قصه تحریف شده یعنی دین تحریف شده چطور می تواند بگوید من دستور می دهم از این 8 میلیارد آدم هر که ازدواج کرد دیگر حق ندارد از همسرش جدا بشود مگر همچنین چیزی می شود؟ بله در اسلام مبغوض‌ ترین حلال خدا، طلاق است.

محبوب ترین ازدواج است از ازدواج محبوب تر نداریم از طلاق هم مبغوض تر نداریم؛ یعنی بدترین چیز است یعنی وقتی یک خطبه طلاق خوانده می شود عرش الهی به لرزه می افتد ولی راه را گذاشته یک جای اگر این بماند دین و دنیایش از بین می رود عاقبتش شر می شود، یا خودش خدای نکرده خود کشی می کند یا می زند او را می کشد دیگر یک جای نمی شود ادامه داد.

مجری:

امکان دارد در جامعه مسیحیت این اتفاق پیش بیاید وقتی نتوانند از همدیگر طلاق بگیرند دست به خود کشی بزنند یا طرف همسرش را خدای نکرده بکشد.

استاد عباسی:

اگر متعهد به دین باشد باید یکی از این کارها را انجام بدهد یا باید تا آخر عمر تحمل کند یا خود کشی کند متعهد به دین نباشد هزاران هزار زوج در کشورهای اروپایی که این ها دارند جدا از هم زندگی می کنند، این در خانه مستقل زندگی می کند و آن هم در خانه مستقل زندگی می کند زن و شوهر هستند 15 سال است همدیگر را ندیدند زن و شوهری شان را به هم نمی زنند، بدتر از این، زن و شوهر هستند این، بدون ازدواج در یک منزل با یک مرد دیگر دارد زندگی می کنند آن هم با یک زن دیگر بدون ازدواج در یک منزل زندگی می کند ازدواج شان هم سر جایش است.

می گویند ما مسیحی هستیم نمی توانیم به هم بزنیم نمی خواهیم طلاق بگیریم طلاق قانونی هم درد سر خیلی دارد یعنی در طلاق قانونی خیلی ماجراها دارد به دادگاه می روند عزیزان مان در ایران از دادگاه های خانواده شاکی هستند خیلی سخت تر از این ها در دادگاه های بعضی از کشورها دارد برخورد می شود نمی توانند به این آسانی طلاق بگیرند.

طلاق بگیرند قانون می آید اموال این را حساب می کند، اموال آن را حساب می کند چه به این بدهیم؟ چه به آن بدهیم؟ در دادگاه شان کلی ماجرا دارند، لذا بهترین راه این که اصلاً ازدواج را نروی ثبت بکنی یا ازدواج نکنی چرا بروی ثبت بکنی که گیر بیافتی؟ الان اگر ازدواج کردی گیر افتادی می خواهی طلاق بگیری باز دو مرتبه بهترین راه نروی طلاق بدهی جدا بدون هم زندگی بکنید.

ببینید این حرف های که من دارم می زنم چه را می رساند؟ این را می رساند که یک نظم منطقی در نظام خانواده مسیحی وجود ندارد. من نمی گویم خانواده های مسیحی (دو تا حرف است) در اعتقاد و در مبنا و در قانونش داریم صحبت می کنیم فراوان خانواده های مسیحی در ایران خودمان زندگی می کنند خیلی خوب و خوشبخت دارند زندگی می کنند مبارک شان باشد.

ولی ما حرف از افراد بیرون نمی زنیم بگوییم تمام خانواده های مسیحی محکوم به شکست و طلاق و جدایی و  این ها هستند نه بحث ما این است آن مبنایی که دین گذاشت آن مبنا، مبنای صحیحی است یا باید با یک قانون اجتماعی درستش کنیم یا باید بگوییم این طوری زندگی کنیم با آن مبنا آدم ها جلو بروند چند چند هستند؟

این خانم و آقایی که الان دارند خوشبخت زندگی می کنند در هر دینی بودند حتی کمونیست هم باشند با همدیگر خوب باشند دعوای شان نشود حالا آنی که دعوایش می شود تکلیف چه است؟ دینش به او می گوید همینی که است دندِت نرم می خواستی زن نگیری، می خواستی شوهر نکنی، یا دینش به او می گوید که یک راهی داری:

(وَإِنْ خِفْتُمْ شِقَاقَ بَينِهِمَا فَابْعَثُوا حَكَمًا مِنْ أَهْلِهِ وَحَكَمًا مِنْ أَهْلِهَا إِنْ يرِيدَا إِصْلَاحًا يوَفِّقِ اللَّهُ بَينَهُمَا إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيمًا خَبِيرًا)

و اگر از جدايي و شکاف ميان آن دو (همسر) بيم داشته باشيد، يک داور از خانواده شوهر، و يک داور از خانواده زن انتخاب کنيد (تا به کار آنان رسيدگي کنند). اگر اين دو داور، تصميم به اصلاح داشته باشند، خداوند به توافق آنها کمک مي‌کند؛ زيرا خداوند، دانا و آگاه است (و از نيات همه، با خبر است).

سوره نساء (4):‌ آیه 35

حَکَمی از اهل زن، حکَمی از اهل مرد همین کاری که الان اتفاق می افتد می گویند شما پیش حکَم بروید دو تا حکم بیایند بنشینند، مشاور بیاید صحبت بکند با هم حرف بزنید ولی اگر نشد هیچ رقمه این دو تا به هم نمی خورند باید چه کار کرد؟ یک دین عقلائی می گوید دیگر راهی برای این ها جز جدایی ممکن است نباشد. یک دین هم هست می گوید نه همینی که هست دندِت نرم تا قیام قیامت تا روزی که مُردی به اصطلاح می گوید با لباس سفید رفتی با لباس سفید هم بر می گردی. تمام هیچ راهی ندارد بسوز و بساز!

اگر نمی سوزی و نمی سازی یا باید بروی طلاق قانونی آن کشور را اخذ بکنی یا باید جدا زندگی بکنی و هر کدام تان برای خودتان یک زندگی جدیدی تشکیل بدهید بدون این که زندگی قبلی را به هم زده باشید، بعد می دانید این چه آثاری در روحیه هر یک از طرفین دارد؟ زندگی قبلی را به هم نزده دارد با یکی دیگر زندگی می کند. باعث و بانی این اتفاق چه کسی بود؟ باعث و بانی این اتفاق دین شد یک موقع خود آدم ها باعث و بانی اتفاق می شوند من بد دارم زندگی می کنم یک بلائی هم سرم می آید یک موقعی دین یک مدلی من را می پیچاند که بلائی سرم بیاید این خیلی بد است.

مجری:

هیچ انسانی از منطق بدش نمی آید این را هم باید بدانیم چون انسان و اشرف مخلوفات هستیم، هیچ کسی از برنامه بدش نمی آید همه ما از بی برنامگی بدمان می آید از بی منطقی بدمان می‌آید، از هرج و مرج بدمان می آید؛ ولی متأسفانه صحبتی که در برنامه دارد می شود جامعه مسیحیت یک سمت و سویی دارد که آدم در برنامه به هم می ریزد. یک میان برنامه کوتاهی را ببینیم، بینندگان عزیز و همراهان گرامی ان شاء الله که با ما همراه هستید و بعد بر می گردیم ادامه برنامه را در خدمت استاد گرانقدر خواهیم بود.

 (میان برنامه)

مجری:

استاد، عزیزی پشت خط هستند جناب آقای اسماعیلی از خراسان سلام می کنم خدمت شما خیلی خوش آمدید

بیننده آقای اسماعیلی از خراسان:

سلام علیکم خدمت شما و همچنین جناب استاد عباسی محترم در مورد ازدواج فرمودید کلاً سیستم طبیعی انسان هم یک مشکلاتی دارد، مثلاً در 9 سالگی دختر می گویند 9 سالت شد آماده ازدواج و تکثیر نسل هستی، عقل حکم می کند که ایشان هنوز به بلوغ فکری و رشد نرسیده چرا باید این طور بشود؟ اتفاق دیگری که می افتد باز در سن بی عقلی و نادانی و نا آگاه بودن اگر چنان چه مؤنثی، مذکری را لمس کند آن طور که دانشمندان می گویند ژن عشق در ایشان بیدار می شود.

یعنی یک فردی با غرض، بی غرض، با رضایت، بی رضایت ایشان را لمس کند آن ژن بیدار می شود حالا این فرد هر کاره می خواهد باشد خوب باشد بد باشد، سنش بالا باشد ایرادهای داشته باشد اولین لمس به بدن ایشان وارد می شود آن ژن بیدار می شود و از آن جای که معمولاً در عشق عقل نیست اتفاقاتی می افتد.

منظورم از این حرف این است کلاً سیستم بدن از ازل بوده در زمانی که به وجود آمده اشتباه تولید شده یعنی به جای این که شهوت در سن 19- 20 سالگی باشد عقل در سن 14 سالگی و رشد در عین 14 تا 18 سالگی باشد کلا برعکس شده ساز و کار بدن این طوری است. بعد آن فتواهای که داده می شود چه در مسیحیت، چه در یهودیت و چه در اسلام اکثراً سرگیجه دارند یعنی در این مورد نمی توانند تصمیم بگیرند می گویند دختر 9 ساله عقل ندارد و کسی هم که عقل نداشته باشد «عاقلکُم بالِغکُم» رشیده باشد بتواند ازدواج کند نمی تواند. دارای شهوت است دارای بلوغ جنسی است دارای عقل و رشد نیست برای همین تمام ادیان در این مورد گیر کردند.

نه تنها مسیحیت، اسلام هم گیر دارد نه تنها اسلام، یهودیت هم گیر دارد، هیچ کدامش سر جایش نیست مشکل این است که این مسیحی مجبور است یک جوری سرکوبش کند، یهودی جور دیگری، مسلمان طوری دیگر، سیستم بدن انسان درست تکمیل نشده به صورت غار نشینی بوده من دانم طبیعت گراها یک چیزهای می گویند با آن ها کاری نداریم چون سیستم بدن وقتی که دچار مشکل است این فتواها هم بیرون می آید.

استاد عباسی:

ببخشید یک سوال از شما بپرسم قبل از این که پاسخ بدهم و آن این که الان شما روش مناسب و مدل مناسب را چه می دانید؟ و اشکال تان الان به خدا است که (العیاذ بالله) سیستم را این طوری آفریده یا به ادیان است یا به مدل ژنتیک افراد است. الان اشکال تان به چه است و راه حل را به چه می دانید؟ همه اشتباه می کنند؟ من جواب می دهم که اسلام کاملاً درست مطرح کرده ولی شما بگویید راه حل چه است و اشکال تان به چه کسی است؟ به خدا که سیستم بدن را این طوری آفریده یا به ادیان؟

اسماعیلی:

آقای عباسی فرض کنید الان حضرت عیسی باشد بخواهد یک نفر را خلق کند اول به او شهوت می دهید؟ یا این سه تا را باید داشته باشد اول به او رشد می دهید؟ عقل می دهید یا شهوت می دهید؟ مسلماً اول به او عقل می دهید بعد از عقل تا 18 سالگی به او رشد می دهید بعد از 20 سالگی به او شهوت می دهید که همه چی سر نظم باشد من کاری ندارم کی خلق کرده کی خلق نکرده. از دیدگاه یک نفر این طوری است بعد در این فتاواها که داده می شود اسلام به فتوا ...

استاد عباسی:

الان به فتوا کاری نداریم، شما بگویید با نظم در آفرینشش مشکل دارید یعنی این نظم را درست نمی دانید؟

اسماعیلی:

شما باید این را بگوید، نه من نمی گویم من می گویم قاعدتاً باید این طوری باشد.

استاد عباسی:

اگر شما می گویید قاعدتاً باید این طوری باشد و این طوری نیست شما با آن برداشت علمی که دارید اگر شما بودید چطوری می آفریدید؟ من متوجه نشدم!

اسماعیلی:

 آقای عباسی من می گویم با ما می خواستیم یک فردی را خلق کنیم اول به او عقل می دادیم قبل از این که شهوت بدهیم بعد در 16 سالگی رشد می دادیم در 20 سالگی به او بلوغ جنسی می دادیم، آقای حسینی فکر نکنم شما ایرادی داشته باشید اگر ایرادی هست چه اشکالی دارد؟

استاد عباسی:

من حسینی نیستم عباسی هستم اشکالش در این جا این هست که شما به عنوان خدا نیستید شما بنده خدا هستید، احتمالاً اگر قرار باشد که به یک درجه ای برسید باید یک مقداری بیش تر از این تلاش بکنیم یا بیش تر از این کار بکنیم اشکال اولیه اش این است.

اسماعیلی:

فتواهای که داده می شود بر اساس سیستم بدن است.

استاد عباسی:

نه ربطی به این ندارد، آن مطالبی که شما گفتید اصلاً علمی نیست این که اولین دستی که به انسان می خورد چه می شود این ها علمی نیست.

اسماعیلی:

اینترنت جلوی تان است سرچ کنید ببینید دانشمندان چه می گویند؟

استاد عباسی:

اجازه بدهید، حرف شما مثل این می ماند که بگوییم بچه ای که تازه به دنیا می آید یک ماهه در بغل مادر خودش هم بلد است از سینه مادر شیر بخورد، چه نیازی به چشم دارد؟ این چشم را بگذارید برای موقعی که قرار است راه بیافتد و قرار است زمین بخورد آن موقع چشم را خدا به او می داد این که مراتب این ها به چه شکلی باشد، مطلب شما اشتباه است به این معنا که غریزه های مختلف در وجود انسان است هر کدامش یک زمانی، یک کارایی پیدا می کند یک ویژگی در بدن انسان پیدا می کند.

مسئله احساس و عاطفه همه احساس و عاطفه مسئله جنسی نیست، ولی غریزه اش، غریزه جنسی است؛ یعنی غریزه جنسی است بعد این احساس و عاطفه بعد خیلی از مسائل انسان است قبل از ازدواج هم ممکن است مربوط به این باشد، حالا خدا غریزه ای جنسی را گذاشته برای ازدواج، یک شغل، یک انگیزه، یک علاقه پیدا بشود که بعد شخص ازدواج بکند، منتها این قبل از آن نمی شود عدم باشد بعد یک مرتبه پیدا بشود اصلش در وجود او است.

اگر یک کسی غریزه ای جنسی یک کودکی را بیدار کند او را تحریک بکند این تقصیر خدا است که این را در وجود او آفریده یا تقصیر این پدر و مادر، برادر و خواهر و  دیگرانی که آمدند و این دستکاری را دارند انجام می دهند، تقصیر این ها است.

 لذا اسلام کامل این قصه را رعایت کرده حرف شما نسبت به اسلام اصلاً وارد نیست به خاطر این است که اسلام می گوید به این بچه تصویر نا مربوط نشان ندهید حرف نا مربوط به او نزنید زودتر از موعد او را آگاه به مسائل خاص نکنید که او بتواند به آن رشد و بلوغ برسد. 9 سالگی هم این نیست که بگویند 9 ساله هستی باید ازدواج بکنی نه زمان ازدواج، زمانی است که به این فهم و درک از نظر عقل، شعور، توانمندی ها رسیده باشد بتواند زندگی را اداره کند بتواند ازدواج کند.

 به خاطر همین هم تا آن قصه ای که در رابطه با بالغه و رشیده و ... گفته شده که رشیده باشد اجازه پدر شرط است که پدر مراقبت بکند کنترل بکند، نکند خدای ناکرده با یک احساس سطحی که یک نفری در وجود این دختر ایجاد کرده، این دختر برود ازدواج بکند در حالی که صلاحیت نیست، توانمندی نیست طرف مقابل هم صلاحیت ندارد لذا اذن پدر از این باب لازم است.

جواب اشکال یک شبهه دیگری که شما نگفتید دیگران می گویند این جا داده شد لذا این که شما می گویید... یک مرتبه ای نیست که خدا در 8 سالگی یک مخلوق بگوید من دکمه مربوط به عقل این آدم را فعال می کنم، 10 سالگی یک دکمه دیگر را؛ نه این غرائز در وجود انسان است در موقع های مختلف زندگی، مدل های مختلف توجه به این یا نیاز به این بله یک جای آن فعالیت جدی شروع می شود باید مراقب باشیم که این ها نزدیک ترین حالت به هم را پیدا کند.

صد در صد با هم مماس نمی شود، یعنی ممکن است یک آقا پسری 15 سالگی تکلیف می شود همان 15 سالگی احساس نیاز به ازدواج داشته باشد، ولی نتواند ازدواج بکند از نظر عقلی، تدبیر به جای نرسیده باشد ازدواج بکند تا 18 سالگی باید صبر بکند اسلام برای این دو سه سال هم راهکار دارد که صبر پیشه کند و چه کار بکند و صبر کند تا زمان ازدواجش بشود، یعنی ممکن است فاصله بیافتد بهترین حالت این است که این فاصله کمترین حالت باشد یعنی دختر در زمانی که به سن بلوغ جسمانی و جنسی می رسد همان موقع هم به بلوغ عقلی و تدبیر رسیده باشد ازدواج کند.

در قدیم بین عرب این طوری بود و در بین ایرانی ها هم این طوری بود، خیلی از قدیمی هایی که در ایران زندگی می کردند مادر بزرگ ها و این ها 9 سالگی، 10 سالگی، 12 سالگی ازدواج کردند چند تا بچه داشتند مشکلی هم نداشتند اگر نکته ای دارید بفرمایید.

اسماعیلی:

جناب آقای عباسی ما بچه روستا بودیم هیچی ندیده بودیم در 14- 15 سالگی به بلوغ جنسی رسیدیم و نیاز هم داشتیم، ولی مگر می شود آدم کار نداشته باشد بعد برود ازدواج کند با این همه مشکلات خانه، قرض بدهکاری، خرج خانه حرف من این است، همان فتواها که از طرف دین داده می شود به خاطر این است که سیستم روند طبیعی بدن انسان عقلانی نیست به نظر من. شما در مورد 9 می گویید مگر 18 ساله چه ایرادی داشت بحث یاد گیری است نمی شود یک دختر 9 ساله هم زمان با عقل هم داشته باشد بد و خوب را تمیز بدهد.

این فتواهایی که از طریق یهودیت و مسیحیت و اسلام داده می شود، سیستم بدن انسان چون به هم ریختگی دارد آن فتوا هم پیش می رود قانونی ندارد.

استاد عباسی:

نکته ای که وجود دارد شما دو تا مسئله را با هم خلط می کنید اشکال شما به اصل سیستم بدنی است که اشکال واردی نیست، و شما با یک مبنای علمی این را نمی گویید می گویید به نظر من، این نظر شما را نه یک دانشمند غربی، نه یک دانشمند شرقی هیچ کس تأیید نمی کند که بدن یک به هم ریختگی دارد، چرا اول این سیستم به وجود نیامد؟ من ابتدا توضیح دادم اصل غریزه ها در وجود انسان هست هر کدام در یک مرتبه ای وجود دارد این مراقبت های که اسلام گفته نسبت به کودک و این ها انجام بدهید برای این است که کمترین فاصله بین بلوغ عقلی و این ها باشد و لازم هم است.

اگر قرار باشد که این بلوغ فیزیکی بدن و غیره زمانی باشد که بلوغ عقلی اتفاق افتاده یا تمکن مالی اتفاق افتاده یا بعد از آن باشد اصلاً خیلی موقع ها انگیزه ای برای ازدواج و انگیزه ای برای رشد علمی، رشد عقلی، رشد تدبیر زندگی برای آدم ایجاد نشود، لذا زودتر علاقه ایجاد می شود و آن هم ایجاد می شود از شما ممنونم.

اسماعیلی:

من هم ممنونم استفاده کردیم.

مجری:

آقای اسماعیلی متشکریم، ممکن است در هفته آینده بحث و سوالات بیشتر باشد ان شاء الله استاد عزیز در هفته آینده پاسخ سوالات آقای اسماعیلی را بیشتر بدهید جناب آقای کاووسی از مشهد سلام عرض می کنم

بیننده آقای کاووسی از مشهد:

بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم ورحمة الله خدمت استاد عباسی بزرگوار و مجری محترم برنامه، میلاد عقیله بنی هاشم و ولیة الله را به تمام شیعیان جهان و همین طور شبکه محترم ولی عصر و دست اندرکاران تبریک عرض می کنم. اولاً‌ تشکر می کنم از موضوعی که شما دارید دنبال و پگیری می کنید از آقای اسماعیلی برادر قبلی مان متشکرم از مطالبی که مطرح فرمودند نکته ای به نظر بنده رسید. خودم را عرض می کنم خداوند به بنده 3 فرزند داده 2 دختر و 1 پسر، پسر من فرزند اولم است. دختر اولم را همان طور که اهل بیت فرمودند گذاشتم بعد از سن 17 سالگی و بعد از کنکورشان ازدواج بکنند ولی پسر اولم که 29 سالش است به قدری مشکلات جامعه و مشکلات اقتصادی و فرهنگی، اجتماعی وجود دارد و نتوانست کار کند ما متأسفانه نتواستیم کاری کنیم هنوز ازدواج نکرده، آماری که بنده مطالعه کردم در مورد آمار ازدواج بعد از شیوع بیماری کرونا خیلی جالب بود که بیشتر شده بود واقعاً عجیب است.

دلیلش را صاحب نظران مطرح می کنند می گویند به خاطر بحثی است که تجملات کمتر می شود، مهمانی ها و مراسمات کمتر می شود و بستر ازدواج خیلی راحت تر فراهم می شود. همه بزرگواران یقین بدانید کسانی که سنت های غلطی را برای برگزاری ازدواجی گذاشتند مثل مراسمات پر هزینه، تجملات و این گونه مسائلی گذاشتند مطمئن باشید یک طرف این مشکلات گریبان گیر خودشان است چه زنده باشند چه مرده باشند گناهان همیشه به پای این ها نوشته می شود.

یکی از بهترین سنینی که برای ازدواج مطرح شده پیغمبر اسلام که الگوی ما هستند در سن 25 سالگی ازدواج کردند، امیر المؤمنین هم در سن کم و جوانی ازدواج کردند و بهترین سنی هم که برای ازدواج می شود ما مطرح بکنیم نمی شود برایش عددی مطرح کرد ولی سنی که خود انسان ببینید توانایی اداره یک زندگی را دارد بهترین برای انجام مراسم ازدواج و متأهل شدن است.

در بین جوان ها مشکلات زیاد است الان پسر بنده هم این مشکلات را دارد، واقعاً دعا می کنیم به حضرت بانو بی بی زینب کبریٰ که این مشکلات برای جوان ها بر طرف بشود، اسباب ازدواج فراهم بشود ان شاء الله این سنت های غلطی که برای ازدواج گذارده شده این ها برداشته بشود تا یک جامعه اسلامی و سالم داشته باشیم.

دست شما درد نکند از مطالبی که مطرح می کنید و ما هم استفاده می کنیم بنده و پسرم برنامه های شما را نگاه می کنیم ان شاء الله خدا خیرتان بدهد.

مجری:

خیلی متشکرم از جناب آقای کاووسی عزیز! استاد اطاق فرمان می گویند که 2 دقیقه بیشتر وقت نداریم استاد پاسخ شما و سوالات بیننده عزیز را شنیدیم

استاد عباسی:

ممنونم از بینندگان عزیزمان که تماس گرفتند چه آقای اسماعیلی،‌ چه آقای کاووسی ولی نکته ای را در رابطه با صحبت جناب آقای اسماعیلی عرض بکنم باز هم تأکید می کنم مطلبی که ایشان گفتند هیچ پایه علمی ندارد، یعنی ما نمی توانیم به عنوان یک مطلب علمی ببینیم که اگر این طور می بود و جالب است هر چه که علم دارد پیشرفت می کند علوم تجربی دارد پیشرفت می کند به دقت در آفرینش و نظم در آفرینش بیشتر پی می برد.

ولذا این که بگوییم باید انسان اول بلوغ عقلی برسد، چون این بلوغ عقلی متفاوت است برای همه این ها برنامه وجود دارد؛ یعنی دین مبین اسلام برای همه این ها برنامه دارد که چطور تلاش بکنیم که فرزندان مان زودتر به بلوغ عقلی و فکری و بحث تدبیر برسند؟ از طرفی چطور تعجیل در قصه بلوغ جسمی آن ها اتفاق نیافتد و در زمان خودش باشد؟

اگر در زمان خودش باشد کمترین اختلاف زمانی را پیدا می کنند و آن ایام هم مدیریت می شود چرا که غرائز در وجود انسان از ابتدا است و نیاز هست که در وجود انسان باشد در زمان و در جای خودش از آن استفاده بشود اما این که بگوییم حذف بکنیم این نباشد بعد یک مرتبه در وجود شخص پدیدار بشود این امر، امر مطلوب و صحیحی نیست.

اشکالاتی هم که در رابطه با ادیان گفتیم ریشه اش به این بر نمی گردد شخص ازدواج می کند بخواهد طلاق بگیرد این ربطی به زمان بلوغ و زمان بلوغ عقلی نیست، می خواهد طلاق بگیرد می تواند طلاق بگیرد یا نه؟ اسلام راه دارد مسیحیت این مسیر را طوری دیگر ترسیم کرده.

مجری:

استاد از شما قول بگیریم ان شاء الله جلسه آینده نسبت به این قضیه یک خرده بیشتر صحبت بفرمایید که برای بیننده های عزیز ممکن است جای سوال باشد و کامل ملتفت این بحث بشوند. از بیانات شما استفاده کردیم. بیننده های عزیز خیلی متشکرم از این که تا الان برنامه را نگاه کردید

سوالی مد نظرتان هست بپرسید تماس بگیرید استاد عزیز در این برنامه حاضر هستند و پاسخ سوالات شما را ان شاء الله می دهند. خیلی متشکرم ممنونم برنامه را دیدید لحظات پایانی برنامه خدا را قسم بدهیم بحث امشب ما بسیار زیبا بود و شروع برنامه ما در مورد جناب حضرت جعفر طیار بود بیاییم خدای بزرگ و مهربان را به این مرد بزرگ قسم بدهیم، خدایا قسمت می دهم تو را به حق جناب جعفر طیار اللهم عجل لولیک الفرج الهی آمین!

«یا علی مدد خدا نگهدار»

 

 

 


عصر ایمان>

عصر ایمان شبکه ولی عصر شخصیت حضرت جعفر بن ابی‌طالب (علیه‌السلام)