عصر انتظار

قسمت هفدهم برنامه عصر انتظار با کارشناسی حجت الاسلام و المسلمین حائری پور


 

بسم الله الرحمن الرحیم

تاریخ:13/12/1400

برنامه:عصر انتظار

مجری:

أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ الْحَمْدُلِلّهِ الَّذِی جَعَلَ الْحَمْدَ مِفْتَاحاً لِذِکْرِهِ، وَ سَبَباً لِلْمَزِیدِ مِنْ فَضْلِهِ، وَ دَلِیلا عَلَى آلاَئِهِ وَ عَظَمَتِهِ.

«اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلي آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّي تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلا وَهَبْ لَنا رَحْمَتَهُ وَ رَأفَتَهُ وَ دُعائَهُ وَ خَیْرَهُ»

عرض سلام و ادب و احترام دارم حضور همۀشما بینندگان عزیز و ارجمند برنامه عصر انتظار از شبکه جهانی حضرت ولی عصر، أیام پر فضیلت ماه رجب را پشت سر گذاشتیم إن شاءالله که خداوند توفیق بهره گیری از فیوضات این ماه را قسمت همۀشما عزیزان کرده باشد و در دومین شب از شب های پر فضیلت ماه شعبان المعظم هستیم و اعیاد پیش رو را خواهیم داشت عید سراسر سعادت ولادت حضرت أبا عبدالله الحسین (علیه السلام)، آقا قمر بنی هاشم حضرت أباالفضل العباس و آقا امام زین العابدین (علیه السلام) را و نیمه این ماه که إن شاءالله میلاد سراسر نور و سراسر سعادت منجی عالم بشریت حضرت بقیة الله الأعظم (روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء) که همه این ایام را حضور یکایک شما عزیزان تبریک و تهنیت و شادباش عرض می کنیم، با برنامه عصر انتظار دیگر در خدمت شما عزیزان هستیم و در خدمت کارشناس عزیز و محترم برنامه جناب حجت الإسلام و المسلمین حاج آقای حائری پور هستیم که حضورشان سلام و خیر مقدم عرض می کنیم، سلام علیکم.

حجت الاسلام و المسلمین حائری پور:

سلام علیکم و رحمة الله

بنده هم خدمت همه بینندگان عزیز این برنامه عرض سلام و ادب دارم و پیشاپیش موالید ائمه (علیهم السلام) را که در این ماه عزیز و نورانی قرار گرفته تبریک و تهنیت عرض می کنم.

مجری:

خیلی ممنون و سپاسگذارم، می خواهیم إن شاءالله موضوع را با مفهوم غیبت پیش ببریم و به صورت کلی راجع به غیبت صحبت بکنیم، حاج آقا یک مفهوم و تعاریفی از غیبت را بفرمایید برای بینندگان عزیز تا إن شاءالله بحث را ادامه بدهیم.

حجت الاسلام و المسلمین حائری پور:

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی سَيِّدِنا وَ نَبِیِّنَا مُحَمَّد وَآلِهَ الطَّاهِرِین.

یکی از موضوعات بسیار با اهمیت در رابطه با وجود مقدس امام عصر مسئله غیبت آن بزرگوار است چون بخش قابل توجهی از حیات آن بزرگوار در همین غیبت در واقع سپری شده الآن نزدیک دوازده قرن از غیبت آن بزرگوار می گذرد قاعدتاً راجع به این موضوع سؤالات فراوانی هم ممکن است که در ذهن عزیزان باشد، ما تلاش می کنیم در این برنامه إن شاءالله لااقل به بخشی از این سؤالات پاسخ بدهیم.

یکی از آنها همین بحث مفهوم غیبت است که اساساً ما بررسی بکنیم وقتی می گوییم امام زمان (علیه السلام) غائب است مقصودمان چه هست؟ یعنی چه که غائب است؟ چون من دیدم گاهی وقت ها بعضی ها اینطور فکر می کنند که غیبت در رابطه با حضرت به معنای این است که امام مثلاً در یک کره دیگری در یک عالم دیگری به سر می برند؛ این تصور تصور غلطی است و هیچ همخوانی با روایات ما ندارد روایات ما با صراحت می فرمایند که امام (علیه السلام) روی همین زمین و در کنار مردم با مردم زندگی می کند این در کلمات امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) هست که فرمودند که حجت خدا (منظورشان امام دوازدهم هست) فرمودند او بر روی زمین راه می رود در فرش های شما قدم می گذارد در بازارهای شما حرکت می کند؛ اینها یعنی اینکه بین شماست، حاضرند ولی از نظر غائب اند، حالا همین خودش در واقع بیان یک مفهوم هست در یک عبارت کوتاه، ما می خواهیم همین را توضیح بدهیم، ببینید عزیزان بیننده هم قاعدتاً  آنهای که اهل مطالعه اند در کتاب ها شاید دیده باشند این مطلب در کتاب های که راجع به غیبت آن حضرت هست آمده که ما در روایات مان آمده آن بزرگوار حضور دارند در زمین، در محافل، در مجالس، در راه ها، در مکان های مختلف، منتهی غائب از نظر همانطور که خودتان فرمودید در همین عبارت کوتاه دیده نمی شوند، در عین اینکه حضور دارند دیده نمی شوند و البته در بعضی از تعبیرهای روائی ما هست که آن بزرگوار دیده هم می شود ولی شناخته نمی شود یعنی البته طبیعی هم هست که شناخته نشوند علتش این هست که ما سابقه ای از این بزرگوار در ذهن خودمان که نداریم از جمال ایشان از شمائل ایشان، اینطور نیست که ما یک سابقه ذهنی داشته باشیم، هیچ کس در دوران ماه و حتی دوران های قبل از ما الآن عرض کردیم بیش از 1180 سال بیشتر از غیبت گذشته کسی سابقه ای از وجود مقدس حضرت از جمال و شمائل آن بزرگوار ندارد طبیعی است که اگر امام را ببیند نشناسد، البته حالا ممکن است یک وقتی هم یک جای یک کسی به فراست بیفتد و بخواهد از یک شواهدی پی ببرد به حضرت که آنجا هم امام این قدرت را دارند که با تصرفی در اذهان مانع از این بشوند که شناخته بشوند چون گاهی در ملاقات ها این اتفاق افتاده که افرادی علائمی را دیدند که نزدیک بوده حضرت را بشناسند ولی در عین حال خودشان می گویند که مثلاً با اینکه ما سلام دادیم مثل حاج علی بغدادی و آقا پاسخ من را دادند ولی در عین حال من آنجا توجه پیدا نکردم که ایشان امام عصر (علیه السلام) هستند، پس می خواهم این را عرض بکنم غیبت در روایات ما به دو گونه تعبیر شده از آن؛ یکی اینکه آقا حضور دارند بدون اینکه دیده بشوند مثلاً در تعبیر اینطوری آمده

«يَرَى النَّاسَ وَ لَا يَرَوْنَهُ»

یعنی مردم را آقا می بیند در اجتماعات ولی مردم ایشان را نمی بینند، این یک تعبیر است که در روایات آمده، تعبیر دیگری که در روایات آمده این است که

«یَرَى النَّاسَ وَ يَعْرِفُهُمْ وَ يَرَوْنَهُ وَ لَا يَعْرِفُونَهُ»

آقا امام عصر در اجتماعات مردم را می بینند و می شناسند ولی مردم ایشان را می بینند اما نمی شناسند، حتی حالا اگر باز برای تقریب به ذهن ما بخواهیم مطلب را باز بکنیم من عرض بکنم که در یک روایتی از وجود مقدس امام صادق (علیه السلام) آمده که حضرت فرمودند که چگونه امت انکار می کنند غیبت را یعنی غیبت حضرت ولی عصر را به عنوان یک پیشگویی می گویند فرمودند چطور بعضی ها انکار خواهند کرد و حال آنکه این جریان برای حضرت یوسف اتفاق افتاده یوسف هم زندگی غائبانه داشت یعنی حضرت در عین اینکه در میان مردم است ولی غائب است آن زمانی که در مصر هست حالا عزیزان حتماً آن سریال معروف یوسف پیامبر را هم دنبال کردند این خیلی کمک می کند به فهم مطلب، آنجا وقتی حضرت یوسف در مصر در سمت عزیز مصر هستند و مدیریت می کنند بحث اقتصاد مردم را که به قحطی نیفتند مردم مصر ایشان را به عنوان یوسف پیامبر نمی شناسند به عنوان یک حکیم به عنوان یک دانشمند به عنوان یک کسی که آمده آنها را نجات بدهد اما نه به عنوان پیامبر خدا، با اینکه حضرت سال ها در میان آنهاست، از آن بالاتر؛ برادران حضرت یوسف از کنعان حرکت می کنند می آیند به مصر که از آنجا گندم بردارند ببرند شهر خودشان، حضرت را نمی شناسند، در همین روایت حضرت امام صادق فرمود که برادران یوسف با آقا ملاقات کردند ندانستند او یوسف هست، پس می خواهیم بگوییم اینکه کسی دیده شود ولی هویت او شخصیت او آشکار نشود این چیزی نیست که مثلاً بگوییم نمی شود، حتی در جریانات ائمه ما داریم مثلاً امام سجاد در کاروان های زیارتی حج می رفتند شناخته نمی شدند البته آنجا به معنای غیبت شان نبود که بگوییم حضرت غائب بودند، آنجا به عنوان یک مرد ناشناس حضور پیدا می کردند، می خواهم بگویم ناشناسی چیزی عجیبی نیست که کسی بگوید مگر می شود؟ من یک وقتی یک جای گفتم ناشناس، گفت حاج آقا امام که بیاید که از سیمای او مثلاً نور می بارد همه می فهمند، گفتم نه؛ این تلقی تلقی است که گاهی وقت ها از این فیلم ها برداشت می شود مثل فلم حضرت رضا (علیه السلام) اینطوری آقا را نشان می دهند، واقعیت امر اینگونه نیست و لذا عرض کردم شاهدش همین جریان حضور امام سجاد در کاروان ها به صورت ناشناس، امیرالمؤمنین در جریان آن خانومی که مشک آبی را می برد حضرت دیدند گفتند کمکت بکنم معروف است آقا را نشناخت حضرت رفتند کمک اش کردند بعد برایش غذا بردند با بچه هایش بازی کردند تا بعد خانم همسایه آمد معرفی کرد، پس ببینید خلاصه سخن اینکه مفهوم غیبت امام عصر در روایات ما به این دو شکل بیان شده است و این تناقض هم ندارد مرحوم مجلسی می فرماید اینکه گفته شده است در روایات آقا دیده نمی شود این همان است که در روایات دیگر فرمودند شناخته نمی شود چون وقتی که عرض می شود که نشناسند او را، انگار ندیدند او را، با ندیدن مساوی است و البته مرحوم آیت الله صافی گلپایگانی (رحمة الله علیه) از مراجع معظم تقلید که اخیراً رحلت فرمودند خدا رحمت شان کند ایشان در یک کتابی که راجع به غیبت نوشته اند ایشان فرموده بودند ممکن هم هست غیبت امام در محیط های مختلف یا زمان های مختلف به شکل متفاوت رخ بدهد به این معنی؛ یک جاهای آقا اساساً به چشم بینندگان نیایند دیده نشوند و یک جاهای چطوری باشد؟ دیده بشوند ولی شناخته نشوند، می خواهم به اصطلاح این تفاوتی که در عبارات روایات آمده این را می خواستم در واقع توجیه علمی اش را برای عزیزان عرض کرده باشم.

مجری:

پس رهبران الهی هم می شود گفت که سابقه غیبت وجود داشته با توجه به تعبیری که شما فرمودید از حضرت یوسف پیامبر.

حجت الاسلام و المسلمین حائری پور:

بله نکته خیلی خوبی را از لابه لای عبارات بنده شما برداشت کردید این نکته بسیار مهمی است که غیبت اختصاص به وجود مقدس حضرت ولی عصر ندارد چون بعضی ها وقتی می گویی غیبت مثل یک کسی که انگار با یک پدیده بی سابقه ای مواجه شده باشد، بودند در میان شیعیان در همان اوائل خیلی مسئله غیبت برای شان سنگین بود پذیرفتنش، حالا ما چون دائم گفتگو می کنیم و بالاخره أنس گرفتیم با روایات عزیزان مأنوس اند به اصطلاح پذیرش اش راحت تر شده، اوائل شیعیان وقتی که گرفتار غیبت شدند بعضی ها دچار چالش فکری شدند که یعنی چه؟ امام از میان مردم غائب بشود؟ چون یازده امام قبلی غیبت نداشتند و لذا مرحوم صدوق (رضوان الله علیه) می مقدمه کتاب کمال الدین شان که عزیزان قاعدتاً آشنا هستند کمال الدین و تمام النعمة مال مرحوم شیخ صدوق آنجا آوردند می فرمایند که من شبی در عالم رؤیا دیدم که در مسجد الحرام هستم وجود مقدس حضرت ولی عصر را هم کنار خانه کعبه دیدم در عالم خواب، بعد آقا اشاره کردند من رفتم جلوتر و فرمودند که دیدند که من نگرانی در صورتم هست، ایشان نگران همین چالش های که عرض کردم برای شیعیان چالش های فکری و شبهاتی که مطرح شده بود راجع به حضرت نگران این بودند، آقا امام عصر فرمودند چرا کتابی برای من نمی نویسی؟ گفتم من کتاب نوشتم برای تان، فرمودند نه، یک کتابی بنویس و در آن کتاب غیبت انبیاء را ذکر کن لذا ایشان وقتی که بیدار می شود شروع می کند امتثال امر امامش را می کند و همین کتاب کمال الدین و تمام النعمة که الآن در اختیار ما است و جزء بهترین کتاب ها و منابع در باره حضرت ولی عصر است این را می نویسند، این کتاب بخش عمده اش راجع به غیبت انبیاء هست روایاتی را آورده که حضرت یوسف مدتی را غائب بودند، حضرت موسی (علیه السلام)، حضرت عیسی، حضرت عیوب، حضرت صالح، حضرت یونس، خیلی از رهبران الهی حجت های خدا مدتی از میان قوم خودشان امت خودشان غائب بودند البته ممکن است شکل غیبت فرق بکند یا مثلاً مدت غیبت البته به این مقدار نبوده ولی مهم اینجا چه هست؟ مهم این است که جناب عالی سؤال کردید آیا اساساً مسئله غیبت در رهبران الهی بوده؟ که فرمودید از این روایتی که راجع به حضرت یوسف خواندیم نشان می دهد بله بوده حالا ممکن است زمانش آن وقت روی حکمت الهی محدود بوده مثلاً حضرت موسی (علیه السلام) دوتا غیبت داشتند یکی آن 28 سال بوده، ما الآن بحث زمان را نداریم بحث این را داریم که اگر کسی بگوید غیبت یک پدیده ی است که مثلاً نبوده از کجا آمده؟ مگر می شود؟ می گوییم بله این در رهبران الهی بوده و راه فهم این مطلب و ایمان آوردن به آن هم عرض کردیم روایاتی است که از ائمه معصومین نه یکی و دوتا و پنج تا و ده تا، ده ها روایت در باره غیبت انبیاء بیان شده که من فقط راجع به حضرت یوسف اش را خدمت عزیزان گفتم، اگر خواستند ملاحظه بکنند هم کتاب کمال الدین که ترجمه فارسی هم دارد آنهای هم که عرب زبان هستند خود متن کمال الدین گویا است و هم کتاب شریف مکیال المکارم نوشته مرحوم موسوی اصفهانی بخش های زیادی از این روایات را آورده یعنی وقتی که بروند در کلمه غیبت نگاه بکنند می بینند که غیبت پیامبران الهی را موارد خیلی زیادش را ذکر کرده روایاتش را.

مجری:

اگر صلاح می دانید راجع به علت غیبت هم یک صحبتی بفرمایید.

حجت الاسلام و المسلمین حائری پور:

در واقع یک مسئله بسیار مهم در رابطه را غیبت حضرت ولی عصر مسئله علت و فلسفه غیبت است که طبیعتاً این سؤال مطرح می شود که چرا امام زمان غائب شدند؟ حالا اینکه غیبت معنایش این هست بسیار خب، اینکه می گویید سابقه دارد آن هم قبول، ولی حتماً باید یک دلیلی داشته باشد غیبت، به تعبیر دیگر امام (علیه السلام) طبق قاعده و روی فورمول طبیعی قاعده اش این هست که میان امت باشند چون برای هدایت امت اند برای تحقق بخشیدن به منویات رسول الله و اجرای دین خدا مأموریت دارند، چگونه شده است که حضرت در پس پرده غیبت قرار گرفته؟ آنهم قرن های متمادی، این باید یک دلیلی داشه باشد دلیلش چه هست؟ وقتی که می خواهیم بررسی علت بکنیم اینجا الحمد الله ما روایات فراوانی داریم حالا یک وقت کسی می خواهد تحلیل عقلی بکند آن هم امکانپذیر است، تحلیل تاریخی بکند آن هم امکانپذیر است، ولی من فعلاً از منظر روایات یک اشاره ای بکنم اگر شد در خلال بحث از آن منظرها هم به مسئله نگاه می کنیم، ببینید توجه دارند بینندگان عزیز که وقتی بحث سؤال از علت مطرح می شود اینجا پاسخ ها ممکن است متفاوت باشد کمااینکه در روایات ما اینطوری هست مثلاً یک کسی آمد خدمت امام صادق (علیه السلام) و امام (علیه السلام) از غیبت امام عصر صحبت کردند حضرت فرمودند غیبت قطعاً اتفاق خواهد افتاد یعنی به اصطلاح ما می گوییم بی برو برگرد، یک مسئله قطعی و حتمی است این را ائمه (علیهم السلام) در واقع جلو جلو اطلاع دادند به شیعیان و اینها ثبت شد روایاتش؛ یعنی به نظرم این مطلب خیلی مطلب مهمی است ما قبل از اینکه وجود مقدس امام عصر متولد بشوند کتاب های داریم که اینها حالا آن زمان به صورت شاید کاغذهای امروزی نبوده ممکن است روی مثلاً پوست های می نوشتند ولی احادیث ائمه در رابطه با وقوع غیبت پیش از تولد امام عصر توسط اصحاب ائمه مثل اصحاب حضرت رضا (علیه السلام) اصحاب حضرت جواد الأئمه فضل بن شاذان یکی از آنهاست این روایات در واقع تدوین شده وجود داشته، می خواهم عرض بکنم که این مسئله را خیلی باید به اصطلاح به صورت یک مسئله ای که اصالت دارد و عمق دارد و جلو جلو اهل بیت گفتند باید به آن توجه بکنیم، حالا می خواستم این را عرض بکنم وقتی که در محضر امام صادق آن شخص نشسته بود عبدالله فضل هاشمی، امام (علیه السلام) فرمودند غیبت حتماً رخ خواهد داد، تا خبر از غیبت دادند این آقا سؤال کرد که برای چه؟ «ولِمَ يا رسولُ اللّه؟» چرا غیبت رخ می دهد؟ حالا ببینید جواب امام صادق را عنایت بفرمایید؛ حضرت فرمودند که

«أمرٍ لَم يُؤذنْ لنا في كَشفِهِ لكُم»

علت غیبت امری است که ما اجازه نداریم آن را برای شما بیان بکنیم

گاهی وقت ها اینطوری است گاهی بعضی از مسائل سرّ است، از رسول خدا سؤال می کردند این قیامتی که از آن خبر می دهی و بر آن اصرار داری که ایمان بیاوریم به این قیامت زمانش چه زمانی هست؟ فرمود

«عِلْمُهَا عِندَ رَبِّي»

دانش اش پیش پروردگار من هست

خدا إراده کرده است حکمتش بر این قرار گرفته که زمانش معلوم نباشد، بعضی چیزها زمانش معلوم نیست الآن زمان مرگ و مردن آدم ها؛ اینهمه بشر پیشرفت کرده توانسته این را کشف بکند؟ این جزو اسرار است خدا نخواسته کشف بشود بر آدم ها، یا مثلاً فرض کنید زمان ظهور؛ کسی نمی داند، این در روایات ما هم آمده علمش پیش خدا هست، حالا می خواهم این را عرض بکنم علت غیبت حضرت نگفتند علت ندارد چون هر پدیده ای یک علتی دارد، فرمودند یک امری است علتش که ما اجازه نداریم آن را بیان بکنیم، این شخص گفت که آقا حکمتش چه هست؟ چون یک تفاوتی بین علت و حکمت هست؛ حکمت یعنی یکی از مواردی که در واقع می تواند دخالت در این غیبت داشته باشد و مؤثر باشد، حضرت باز هم نفرمودند به صورت مکشوف و باز، فرمودند همان حکمتی که در غیبت انبیاء الهی بوده اینجا هم هست، الآن ما گفتیم در بخش قبلی انبیاء غیبت داشتند، فرمود همان اینجا هم هست، بعد حضرت این را فرمودند؛ فرمودند سرّ غیبت او آشکار نخواهد شد مگر پس از ظهورش همچنان که علت کارهای خضر (علیه السلام) برای موسی آشکار نشد مگر بعد از رسیدن زمان جدایی، قاعدتاً داستانش را عزیزان بیننده مستحضرند با قرآن مأنوس اند سوره مبارکه کهف حضرت موسی همراه شد آنجا نام حضرت خضر نیامده، حضرت موسی که همراه شدند با این شخصی که حالا گفته شده است جناب خضر بوده با او شرط کرد که به این شرط با من می آیی که در باره علت کارها سؤال نکنی، سه تا کار انجام داد هم قتل غلام هم سراخ کردن کشتی که اولیش بود و هم ساختن دیوار، در هر سه مورد موسی بن عمران سؤال کرد که چرا این کار را کردی؟ علتش چه بود؟ فلسفه اش چه هست این کار؟ و در هر سه مورد جناب خضر پاسخ می دادند که قرار بود سؤال نکنی، بعد موقعی که دیگر گفت که

«هذا فِراقُ بَيْنِي وَ بَيْنِكَ»

زمان جدایی که فرا رسید عرض کرد جناب خضر که حالا من برایت می گویم علت کارها چه هست الآن که دیگر می خواهیم خداحافظی کنیم برایت می گویم، حالا می خواهم این را عرض بکنم حضرت صادق (علیه السلام) فرمودند علت غیبت امام عصر که تو سؤآل می کنی یک سرّ است و این سرّ و راز موقع ظهور حضرت کشف خواهد شد آن وقت مردم خواهند فهمید چرا، حالا ممکن است یک کسی بگوید آن وقت دیگر چه فایده ای دارد مثلاً؟ اینکه فایده دارد یا ندارد این چیزی نیست که من متوجه بشوم یا مثلاً یک کسی دیگری، خدا می داند که این سرّ الآن اگر برای ما معلوم باشد به مصلحت ما هست یا نه، بعضی چیزها اصلاً مصلحت نیست ما بدانیم، من دارم الآن این روایت را توضیح می دهم عزیزانی که دارند دنبال می کنند برنامه را بدانند ما بعد از این سخنانی متفاوتی با این خواهیم داشت بر اساس روایات دیگر، ولی عجالتاً دارم عرض می کنم در این روایت فرموده که یک راز است یک سرّ است زمانش هم نرسیده مثل اینکه مثلاً بچه من یک سؤالی می کند از من، می گویم عزیز من حالا چشم من برایت توضیح می دهم یک خُرده صبور باش، می بینم مثلاً این بچه هفت هشت ساله تحمل اینکه من بخواهم مثلاً فرض بفرمایید که یک مسئله ای را برایش باز بکنم الآن ندارد، این را به او بگویم اصلاً ممکن است به هم بریزد سیستم فکری و ذهنی اش، ظرفیتش را ندارد، می گویم حالا مثلاً یک چند سال دیگر، می خواهم عرض بکنم اینکه یک مسئله ای زمانش نرسیده باشد این چیزی نیست که ما بگوییم مثلاً نمی شود یا قابل قبول نیست، به هر حال اینجا حضرت صادق فرمودند یک سرّ است و نکته قشنگش این است یک پیام بسیار مهمی همین روایت دارد که عزیزان بعداً بروند روایتش را هم ببینند در کتاب های که بحث غیبت کرده این روایت را آورده حضرت صادق فرمودند که

«إِنَّ هَذَا أَمْرٌ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ وَ سِرٌّ مِنْ سِرِّ اللَّهِ وَ غَیْبٌ مِنْ غَیْبِ اللَّهِ»

یعنی امر غیبت حضرت ولی عصر یکی از اسرار الهی است از اوامر پروردگار است خدا إراده کرده به امر او رخ داده و از غیب های الهی است مسائل غیبی هست، بعد فرمودند این نکته را

«وَ مَتَى عَلِمْنَا أَنَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ حَکِیمٌ صَدَّقْنَا بِأَنَّ أَفْعَالَهُ کُلَّهَا حِکْمَةٌ»

فرمود وقتی ما دانستیم پروردگار عالم حکیم است می دانیم که همه کارهای او بر اساس حکمت است همه اش دلیل دارد، امام فرمود گرچه دلیلش برای ما آشکار نباشد، الآن ما خیلی از احکام هم هست ما علتش را نمی دانیم چرا نماز صبح دو رکعت است؟ چرا نماز مغرب سه رکعت است؟ چه تفاوتی بین اینهاست که اینجا سه رکعت اینجا دو رکعت؟ چرا خدا نگفته هر کس هر مقدار حال دارد بخواند؟ روی مسئله حجاب مثلاً فرض بفرمایید فرمودند حد و مرزش اینقدر است این علتش چه هست؟ اصل حجاب را ما دلیلش را می دانیم این حد و مرزش شاید مثلاً دقیق اش را علتش را، خیلی چیزها احکام علت هایش بیان شده نمی خواهم الآن بگویم ولی می خواهم بگویم بعضی چیزها هست که علتش بیان نشده امام صادق فرمود عزیز من تو که می دانی خدای تو حکیم است پس هر دستوری که بدهد مطابق حکمت است گرچه حکمتش بر من و تو آشکار نباشد.

مجری:

خیلی ممنون و سپاسگذاریم بسیار بهرمند شدیم از بیان ارزشمند جناب حجت الاسلام حائری پور عزیز، مفاهیم و تعاریفی را حاج آقا بیان فرمودند و رسیدیم به علت غیبت که از فرمایشات حاج آقا بهره بردیم و می خواهیم ان شاء الله ادامه بدهیم علت و فلسفه و دلایل غیبت را ان شاء الله از زبان حاج آقای حائری پور.

حجت الاسلام و المسلمین حائری پور:

در بخش قبلی خدمت عزیزان بیننده عرض کردیم که در روایتی امام صادق فرمودند علت غیبت سری از اسرار الهی است، و در پایان روایت یک نکته ای را حضرت بیان کرد که یک نسخه کلی هست برای همه سؤالاتی که برای ما در عرصه های مختلف  پیش می آید که من مثال به احکام هم زدم، که اگر یک جایی سؤالی مطرح شد یا سؤالی برای ما یا برای دیگری و جوابش را مثلاً پیدا نکردیم در رابطه با خدا و کارهای خدا و دستورهای خدا فرقی نمی کند چه کارهایی که خدا انجام می دهد در عالم و چه دستوراتی که می دهد، امام صادق فرمود همین که می دانی خدای تو حکیم است باور داری به اینکه همه کارهایش بر أساس حکمت است، مثل من نیست، مثل شما نیست، خدا خدای حکیم است منتهی حالا گاهی ما حکمت کارش را متوجه می شویم گاهی متوجه نمی شویم، و نفهمیدنش هم اتفاقاً امر دور از ذهنی نیست، علتش هم این است که او پروردگار عالم است، کار او و رسیدن به حکمت های کار او دانشی می خواهند، علم سرشاری می خواهد اولیاء خدا است که کارهای خدا را حکمت هایش را می فهمند و برای ما می گویند، ما ممکن است بعضی هایش را متوجه بشویم بعضی هایش را نفهمیم، حتی در کارهای خدا، نه فقط در دستورات، کارها مثل همین غیبت یک فعل الهی است که خداوند اراده کرده است امام غائب بشود، یا فرض بفرمایید در زندگی های شخصی مان هم رخ می دهد، مثلاً فرض بفرمایید که یک دعایی را ما می کنیم إصرار هم داریم مستجاب نمی شود، مثلاً یک نفر هست 20 سال است می گوید خدایا یک اولاد به من بده خدا به او نداده، همسایه بغلی اش 6 تا اولاد دارد واقعاً دیگر می گوید من بسم هست، ولی می بینی که خدا دوباره به او اولاد می دهد گاهی وقت ها اینجا بعضی ها کلافه می شوند که خب یعنی چه اینکه نمی خواهد، یک دانه از اینها را بده به اینکه دارد زار می زند، ولی خب من علت را نمی دانم من حکمت را نمی دانم، که چه مصلحتی است که این خواسته من اینجا چکار باید بکنم؟ اینجا باید تسلیم أراده پروردگار باشم، من باید همه راه هایی که می تواند من را به آن خواسته مثبت و درستم برساند باید بروم،اما اگر نرسیدم، نباید بگویم چطور شد که خدا این کار را در حق من انجام نداد، نه چطور شد ندارد، مسلمانی یعنی تسلیم بودن، الآن ما نشستیم اینجا بررسی می کنیم علت غیبت را، چه اشکالی دارد، یک بحث است دیگر، علت غیبت حضرت ولیعصر چیست، یک سؤال خیلی جدی سابقه هم دارد از اهل بیت هم می پرسیدند، اما یک وقت اینجا عزیزان بیننده در پاسخ های ما پاسخی را می شنوند که قانع می شوند، می گوید من تویجه شدم که چرا امام غایب شده،  اما یک وقت پاسخی را می شنوید شما را قانع نمی کند،  خب اینجا ما که نمی توانیم صورت مسئله را پاک کنیم، غیبت یک حقیقت است، یک واقعیت است، یک امری است که به تدبیر پرودگار عالم رخ داده، نهایت این است که ما سر این را فعلاً ندانیم و بعداً طبق بیان امام صادق برای ما مکشوف خواهد شد اشکالی هم ندارد و ضرری هم به حال ما ندارد، ما باید از امام مان اطاعت کنیم،  باید رضایتش را جلب بکنیم، باید برای فرج او و ظهور او زمینه سازی بکنیم تلاش بکنیم و این کارها منافاتی ندارد با اینکه ما علت غیبتش را ندانیم، اما حالا چون آقا سؤال کردند و سؤال درستی را هم پرسدند که ما ادامه بدهیم این بحث را به این مقدار اکتفا نکنیم،  که آیا در روایات دیگر ما چگونه مسئله مطرح شده،  من می خوام خدمت عزیزان بیننده عرض کنم که در بعضی از روایات ما آمده علت بیان شده، یعنی برخلاف این روایتی الآن خواندیم که فرمود سر است در بعضی روایات بیان شده که ممکن است بگویند چطوری است اینجا گفتند سر است، توضیح من این است که آنجا هم که بیان شده، ممکن است که همه علت این نباشد، بخشی از علت باشد، گاهی دیدید، مثلاً یک کسی به شما می گوید که شما چطور شد که این رشته تحصیلی را انتخاب کردید؟ چرا رفتی رشته مکانیک؟ شما می گویید که علاقه داشتم، من به شما می گویم که تمام علتش علاقه ات بوده؟ چیز دیگری این وسط نبوده؟ می گویی که نه من حساب کردم که آینده کاری اش هم خوب است، خب این هم می شود یک علت، می گویم همین است؟ می گویید نه دیدم که اتفاقاً نیاز جامعه هم است،  من خواستم یک گره ای از جامعه از همین شهری که در آن زندگی می کنیم مثلاً باز کنم، می خواهم عرض بکنم گاهی یک فعل یک عمل ممکن است عوامل و علت های مختلف داشته باشد، پس در واقع تناقضی نیست بین اینکه در روایتی می فرمایند علت سری از اسرار الهی است در یک روایت دیگری می آیند علتی را بیان می کنند، ممکن است این علتی که بیان شده است،  تمام علت نباشد، بخشی از علت باشد، بخش های دیگرش همان سری است که در روایت دیگری فرمودند که  نباید بگوییم، اذن نداریم که بگوییم، حالا با این توضیح  که از پیغمبر اکرم  نق شده که پیغمبر خبر دادند از غیبت امام عصر (ع) من در بخش قبلی گفتم، گفتم هم رسول خدا هم اهل بیت از غیبت امام دوازدهم خبر دادند و این نکته بسیار مهمی است چون بعضی وقت ها من دیدم بعضی از مخالفین ما مثل این وهابی ها اینها می آیند شبهه افکنی می کنند که مسئله غیبت بعد از امام یازدهم مطرح شد، امام عسکری که به شهادت رسید، بزرگان شیعه دیدند که عجب امام عسکری شهید شدند و فرزندی هم که ندارد، خب بله فرزند حضرت آشکار نبوده، فرزند شان در یک زندگی پنهانی بودند، که حالا علتش را هم عرض می کنیم،  گفتند چون فرزندی نداشت، مسئله غیبت را طراحی کردند و گفتند غایب شده، نه دهها روایت وجود دارد از رسول خدا  از امیرالمؤمنین از امام مجتبی از سید الشهدا، بیا تا امام حسن عسکری همه شان راجع به غیبت حضرت ولیعصر صحبت کردند، حالا یکی از آنها این روایت است که مربوط به بحث ما است؛ پیغمبر اکرم فرمودند که

«لابد للغلام من غبیة»

آن کودک حتماً غیبت خواهد داشت

چون غیبت امام در کودکی رخ داده، پنج سالشان بوده حالا بعضی مثل جناب شیخ مفید می گویند از آغاز تولد یک اختلافی اینجا وجود دارد، خب نهایتش پنج سالگی، حضرت فرمودند که آن کودک غیبت خواهد داشت، راوی می گوید من گفتم که

«و لما یارسول الله»

برای چه؟

فرمودند بخاطر بیم کشته شدن او، بیم این می رود که کشته بشود، یعنی برای حفظ جانش غائب می شود، خب این مسئله بعنوان علت بیان می شود در این روایت اگر ما تاریخ را نگاه کنیم که من  اگر یادتان باشد در بخش قبلی عرض کردم که  این مسئله بررسی علت را می شود از منظر تاریخی هم برررسی کرد اینجا به کمک ما می آید، کسی که برود تاریخ اهل بیت را ببیند حاکمان بنی امیه و بنی عباس اینها، چطوری با ائمه ما تا کردند چطوری برخورد کردند اصلاً با شیعیان شان چکار کردند، چه برسد به خود ائمه، چه غربتی چه مظلومیتی، چه حصر و حصاری برای ائمه ایجاد کرده بودند،  اینها چزی نیست که در تاریخ گم شده باشد، حتی خود مخالفین هم اینها را نوشتند،  هست در کتاب هایشان

مجری:

برای حفظ جان حضرت آیا راه دیگری وجود نداشته که مثلاً بجز غیبت؟

حجت الاسلام و المسلمین حائری پور:

چرا، حالا آن را هم می توانیم بررسی بکنیم که آیا راه دیگری می توانست باشد یا نه، ولی من این بخش سخنم را یک تتمه ای دارد، عرض بکنم، و بعد این سؤال جناب عالی را با اجازه تان باز کنم؛ ما داریم می گوییم که غیبت مسیری بوده است برای حفظ جان، شما می فرمایید که راه دیگری برای حفظ جان حضرت که حضرت غائب نمی شدند از یک راه دیگر جانشان حفظ می شد، این هم سؤال قشنگی است، من می خواستم این را عرض بکنم که تاریخ عباسی را و خلفای بنی العباس را که نگاه می کنیم در دوران ائمه (ع) متوجه می شویم که ائمه در چه حصری بودند در چه حصاری بودند، در چه سختی و تنگنایی قرار گرفته بودند، و هرچه این حکومت ادامه پیدا می کند حکومت عباسی ها، و می رسیم به این ائمه ای که منتهی می شود به امام دوازدهم این فشارها بیشتر می شود، دیگر کار به جایی می رسد که امام هادی و امام عسکری، امام دهم و یازدهم را می آورد در سامرا و تحت نظر قرار می دهند، عسکریین (ع) و خیلی همه رفت و آمد ها کنترل می شد به خانه امام عسکری، چرا؟ تاریخ می گوید که حکومت عباسی تصمیم گرفته بود که اگر پسری در خانه امام عسکری متولد شد، کشته بشود، این را گفته بودند، و لذا رصد می کردند، کمین گذاشته بودند مرتب رفت و آمد می کردند همه را کنترل می کردند، حتی حواس شان به این بود که اگر خانمی در خانه امام عسکری (ع)، چون حضرت عیال شان بودند و کنیز هم داشتند اگر خانمی بار دار باشد، باید حواس شان باشد که این بچه ای که می خواهد متولد بشود، چه هست؟ و لذا جناب رجس خاتون در روایت آمده حضرت حمل شان مخفیانه بود، آثار حمل مشخص نبود، چون اگر مشخص می شد خطر داشت برای امام (ع)، خب می خواهم بگویم در این  شرائط امام می خواهد متولد بشود، خب در این شرایط می خواهد متولد بشود، معنی اش این است که اگر تولدش آشکار باشد، و بعد آشکارا بخواهد زندگی بکند در همان کودکی بنا بود آقا را به شهادت برسانند، پس اینکه پیغمبر اکرم فرمود بیم بر جانش می رود و لذا غائب می شود بخاطر این است، یعنی تاریخ را هم که مطالعه می کنی، می بینی مسئله کاملاً روشن است خطر جانی کاملاً جدی است،  و لذا حضرت غائب می شود؛ این مسئله در روایات متعددی آمده که مسئله غیبت برمی گردد به حفظ جان حضرت (ع)، این یک روایتش بود که خواندم متعدد ما روایت داریم، از آقا موسی بن جعفر هم داریم، فرمودند که او غائب می شود خوفاً علی نفسه، چون بر جانش بیم هست، خطر جانی دارد، از امام صادق هم داریم، منتهی سؤال خوبی را شما مطرح کردید، و آن سؤال این بود که حالا ممکن است کسی بپرسد بگوید خیلی خب قبول روایت هم هست، تحلیل تاریخی هم که همراهی می کند قصه را، و توجیه می کند، که غیبت امام برای این بوده که جان حضرت در خطر بوده،  ولی آیا برای حفظ جان فقط و فقط تنها راه این بود که آقا غائب بشود، مخصوصاً با خسارت هایی که غیبت دارد، بلاخره وقتی امام در دسترس امت نیست، امت دچار یک حیرت و سرگردانی می شود انحرافاتی که پیدا می شود، شبهاتی که مطرح می شود، یک عده ای ممکن است برگردند، ما د  روایات مان داریم یک عده ای در دوره غیبت اینها دچار چالش های جدی می شوند از نظر فکری و اعتقادی و برمی گردند، منحرف می شوند، و علما تلاش کردند که این انحراف به حداقل برسد، روایات اهل بیت برای همین است، حالا راه دیگر من از جناب آقای صادقی پور می پرسم، بینندگان عزیز هم دارند می شنوند، شما خودتا تأمل بکنید مثلاً چه مسیری می شد برای حفظ جان حضرت در نظر گرفت، بگوییم آقا غائب نباشند، آشکار باشند، بروند بیایند، رفت و آمد شان را داشته باشند، فعالیت شان را داشته باشند، عین پدران بزرگوار شان، و در عین حال جانشان هم محفوظ بماند، چطور می تواند جانشان محفوظ بماند، تصور می رود به نظر من تنها راهی که اینجا با آن خطر جدی که وجود داشته برای امام که می خواستند در همان کودکی به محض تولد او را بکشند، مثل جناب موسی بن عمران ک ایشان همینطوری بود جریان ولادتش، تنها چیزی که تصور می رود برای حفظ جان حضرت بدون غیبت این است که ما بگوییم، خدا که قدرتش بی نهایت است، یعنی نمی تواند ولی خودش را آشکارا حفظ بکند، عرض می کنم چرا می تواند، منتهی به چه قیمتی؟ قیمتش به این است که هرکه می خواهد به امام سوء قصد برساند این اختیار از او گرفته بشود، خدا مگر نمی تواند اختیار را بگیرد از آدم ها مثلاً می خواهد یک نفر یک تفنگی را بگیرد در روزگار ما تفنگی را می خواهد طرف آقا بگیرد بگوییم دستش شَل بشود، چشمش کور بشود، پایش لنگ بشود نتواند برود،  خدا که قدرت دارد، یا اصلاً نظر این شخص را از کشتن برگرداند، مگر ذهن ها و قلب ها در تحت قدرت پروردگار نیست، یا مقلب القلوب و الأبصار، یک دفعه یک کسی که دشمن خونی است،  خدا محبت را بیانداز در دلش مثل اینکه محبت موسی را انداخت در دل فرعون، فرعون همه بچه ها را می کشت، موسی را که از روی آب گرفت خانمش گفت حالا ما که أولاد نداریم، ان شاء الله که این بچه آن نباشد که می خواهد مقابل تو بایستد، قلب فرعون نسبت به این پسر بر خلاف همه پسران بنی اسرائیل مهربان شد و قبولش کرد، بزرگش کرد خودش، یارانه اش را مادر موسی می گرفت، ولی خرجی اش را باید فرعون می داد، در خانه فرعون بزرگ شد، ولی اینجا در جریان حضرت موسی آنجا یک نمونه است به شکل دیگری خداوند متعال تدبیر می کند، اینجا اگر قرار بود ک در طول این مدتی که هنوز زمینه های قیام فراهم نشده، این آقا مأموریتش قیام جهانی و حکومت جهانی است، خب باید شرائط این فراهم بشود، دوران غیبت دورانی است که در واقع این پرسه دنبال می شود که شرائط فراهم بشود، امام حاضر باشند، و ظاهر باشند، تا زمانی که شرائط قیام فراهم بشود حالا صد سال دویست سال هزار سال ممکن بود بگذرد مثل الآن هنوز شرایط قیام فراهم نیست، خب در تمام این دوران خدا می خواهد امام را آشکارا حفظ بکند، گفتیم چه می شود؟ باید سلب اختیار بکند از آدم ها آن وقت این خلافت آن چیزی نیست که خداوند در عالم قرار داده، یعنی فرمول عالم را خدا چطوری ریخته؟ انسان را موجودی مختار آفریده حالا بخاطر حفظ جان ولی اش، این نظام را به هم بریزد، اختیار را از آدم ها بگیرد، این خلاف حکمت پروردگار است، یا مثلاً بگوییم که نه اختیار را از آدم ها نگیرد، بگذارد آدم ها هر بدی می خواهند بکنند، سوءقصد هم دارند انجام بدهند، از آن طرف تأثیر آن عامل را در امام از بین ببرد، مثلاً گلوله را شلیک بکند خب شلیک بکند،  ولی گوله می خورد به پیشانی حضرت یا به قلب حضرت بر خلاف هم گلوله ها اثر نکند،  حضرت یک نگاهی بکنند، ببینند روی لباس شان یک اشاره ای بکنند انگار یک خاکی بود رفت، این هم خلاف طبیعت است، نظام را خدا اینطوری طراحی کرده که آهن داغ سرب شلیک شده با آن فرایندی که یک گلوله دارد، قائدتاً شما الآن در این قسمت مهارت بیشتری نسبت به بنده دارید، اثر کشندگی دارد برای هر کسی به مؤمن بخورد اثر دارد، به کافر هم بخورد اثر دارد، مثل سیم برق، اگر من بلد نباشم درست با آن رفتار بکنم ناشی گری بکنم خب فرقی نمی کند سیم برقی که عایقی ندارد روکشی ندارد، مؤمن دست بگذارد برق می گیرد او را، کافر هم دست بگذارد برق می گیرد، خدا نمی گوید چون این مؤمن است، حیف است برق نگیردش، نه علل و عواملی که در عالم است، اصلاً  نظام نظام علت و معلول است، این نظام نظامی است که نظام احسن است، بر این نظام دارد روال عالم پیش می رود،  لذا اگر هم یک جاهایی خدا علتی را تعطیل کرده استثناء است، ممکن است عزیزان بیننده بگویند چطور حضرت ابراهیم در آتش نسوخت؟ خب بله حضرت ابراهیم را یکبار برایش نقشه کشیدند انداختندش در آتش خداوند متعال به اعجاز آن علت را کنار زد، قرآن می فرماید به آتش گفتیم تا حالا می  سوزاندی، حالا نسوزان به اراده ما، «کونی بردا و سلاما على ابراهیم» بله آن به عنوان یک استثناء است، معجزه پیامبر خدا است برای اینکه نبوتش هم اثبات بشود مردم ببینند، اگر این نبی الهی نبود که می سوخت، خب خیلی ها چشم شان باز می شود ایمان می آورند، ولی اینکه در طول این قرون متمادی امام عصر امام زمان، برای اینکه جانش حفظ بشود بگوییم خدا اختیار را از انسان ها بگیرد، یا نظام علّی و معلولی را  به هم بریزد، این خلاف حکمت است، پس برمی گردیم به اینکه، آیا راه دیگری هست، راه هایش همین ها بود که عرض کردیم، اگر کسی راه دیگری دارد، بگوید زنگ بزند بگوید این راه را هم پیشنهاد می کنیم به خدا، ولی نه، در واقع خداوند با غیبت امام  را در چارچوب قوانین نظام عالم حفظ کرده است،  این نکته را عزیزان فراموش نکنند، امام را در پوشش غیبت و در مجموعه قوانین تعریف شده نظام آفرینش حفظ کرده است.

مجری:

طیب الله ان شاء الله خیلی بهره مند شدیم، باز هم خدا قوتی عرض کنیم حضور عوامل محترم برنامه عصر انتظار.

رسیدیم به اینکه یکی از دلایلی که برای غیبت مطرح شده، حفظ جان امام بوده، من یک سؤالی  به ذهنم رسید و می خواهم از حاج آقا سؤال بکنم، و ان شاء الله پاسخ بدهند که اینکه آیا امام بر جان خودش بیم داشته باشد، می شود گفت که یکی از دلایل  عیب یا نقص امام بوده باشد یا نه؟

حجت الاسلام و المسلمین حائری پور:

بله نکته خوبی را فرمودید، چون در روایات ما آمده که وقتی که سؤال کردند از علت در همان روایت پیغمبر که عرض کردم تعبیر این است که امام بر جان خودش بیم ناک است به همین تعبیر آمده، که نگران جان خودش هست، و به این دلیل غائب شده، بعضی شاید در ذهن شان بیاید که این یعنی چه، خب امام که نباید بترسد، امام یکی از اوصاف برجسته اش شجاعتش است، ما در میان ائمه مان از امیرالمؤمنین بگیرید تا امام عسکری قبلش شخص رسول خدا فاطمه زهرا (س) اصلاً ما نداریم که یک جایی یک چیزی بعنوان ترس در وجود شان آمده باشد به این معنی که افرد نگران این هستند، مخصوصاً وقتی که مسئله جان مطرح می شود نگرانی ندارند، منتهی باید دید که این نگرانی در کجا است، یک وقت می گوییم که یک میدانی است مثل کربلا سید الشهدا از اینکه در پایان این راه شهادت باشد هیچ هول و هراسی ندارد، نه که خودش نمی ترسد علی اکبرش هم نمی ترسد، قاسمش هم نمی ترسد، چرا؟ چون یک جاهایی هست که مرگ و شهادت برای احیاء دین خدا است، آنجا امیرالمؤمنین هم نمی ترسد، وقتی در جهاد شرکت می کند خط اول است؛ اما یک جاهایی اگر ولی خدا کشته بشود، آنجا دیگر کمکی به احیاء دین نکرده، بعکس آنجا اهداف ضربه می خورد، اما زمان (ع) آخرین امام از حلقه نورانی امامت است، دیگر بعد از ایشان امامی نیست، فرق می کند با ائمه گذشته، این یک، یعنی اگر ایشان کشته شد، پایان امامت این در أراده پروردگار اینطوری است، این مسئله روشنی است، اینطور نسیت که بگویم چون الآن امام زمان غایب شده، دوازده تا خدا طراحی کرده، نه از عزل در علم پروردگار اینطور بوده که خداوند برای جهانیان بعد از خاتم انبیاء دوازده تا جانشین برای او در نظر گرفته، آخرین شان امام دوازدهم است، خب حالا اگر ایشان کشته بشود پس یک تفاوتش با سایر ائمه این است که اگر ایشان کشته بشود دیگر جانشینی ندارد، خود این یعنی اینکه وضعیت ایشان متفاوت است با وضعیت ائمه گذشته، اینجا حفظ جان از این جهت متفاوت می شود و در راستای اراده پروردگار است یعنی چه؟ یعنی امام دوازدهم به فرمان خدا باید حافظ جان خود باشد، چرا که اگر کشته بشود پایان سلسله امامت خواهد بود در حالی که هنوز آن اهدافی که خدا در نظرش هست تحقق پیدا نکرده، یعنی چه؟ یعنی خداوند اراده اش بر این قرار گرفته که روی زمین حکومت جهانی عدل به رهبری امام عادل شکل بگیرد، حالا امام عادل در همان کودکی برود،  تمام شد، طرح به هم می خورد، کل طرح از بین می رود، بنابر این اینکه امام برای حفظ جانش غائب می شود چون اینجا وضعیت با امامان سابق متفاوت است،  و این را هم باز توضیح دادیم در بحث قبلی که اساساً تحدیدی که اینجا برای جان امام بود، آن تهدید هم با تهدیدی که بر جان ائمه گذشته بود متفاوت بود، آنجا ائمه ما می آمدند یک دوره ای زندگی می کردند، یک دوره ای امامت می کردند، هر کسی به هر شکلی در محیطی که بود تأثیرات خودش را دارد، رهنمودهایی می دهد، احادیثی را می گوید راه را نشان می دهد، مکتب را پیش می برد، درست است یا نه؟ حالا امام زمان چگونه است قصه اش؟ می خواهند در حین تولد همان لحظه بکشندش، یعنی اصلاً بنا نیست، حیاتی داشته باشد، پس ببینید اصلاً اینجا کلاً جریان متفاوت است در این بخش بلکه باید نگرانی بر جان باشد، این نگرانی در طرح خدا است، یعنی به دستور خدا است، خدا است که می خواهد این جان حفظ بشود، و امام باید در طرح خدا حافظ جان خودش باشد و به اراده پروردگار غائب می شود، پس این تفاوت را باید در نظر بگیریم؛ این یک نکته، یک نکته دیگر این که تکمله این بحث است، این است که عزیزان بیننده هم با قرآن مأنوس هستند، خوف که تعبیر عربی ترس هست اینطور نیست همیشه مضموم باشد، مکان تا مکان فرق دارد، اتفاقاً خوب شد شما این سؤال را کردید، چون من در یک جاهایی دیدم که بعضی از وهابی ها که متأسفانه اصلاً منطق گفت و گو ندارند، یعنی اگر کسی منطق گفت و گو داشته باشد خودش هم گاهی می فهمد که اشکالش اشکال بی راهی است، آمده گفت که شیعیان به مهدی اعتقاد دارند که او طبق روایات خودشان ترسو است،  و مهدی مسلمین فرد شجاعی است، چون می دانید که همه به مهدی اعتقاد دارند، آمده تفکیک کرده، گفته مهدی شیعیان آن کسی که به آن معتقد هستند یک فرد ترسو است طبق روایات شان بر جان خودش بیم ناک است نگران است اما مهدی مسلمین فردی شجاع است، خب وقتی این حرف را می زند ما در پاسخش می گوییم که مگر شما با قرآن ارتباط ندارید، شما که مرتب قرآن می خوانید حفظ می کنید قرآن را، خداوند متعال راجع به موسی چه گفته در قرآن وقتی موسی بن عمران در مصر آمد آن دو نفری که باهم درگیر بودند را اینها را از هم جدا بکند، چون کمک خواست از او آن فرد بنی اسرائیلی رفت به کمک او قرآن می گوید که یک ضربه ای به آن دشمن زد «فقضی علیه» افتاد و از دنیا رفت، کشته شد، بعد قرآن می گوید

« فَخَرَجَ مِنْهَا خَائِفًا يَتَرَقَّبُ»

قصص/21

موسی از شهر مصر خارج شد در حالی که ترسان بود، برای چه؟ می ترسید بگیرندش بکشندش، گفت الآن من را می گیرند به جرم اینکه قتل مرکتب شدم، حالا قتل خطئی هم بوده ولی خب دستگاه ظالم است دستگاه جبار فرعونی است،  موسی فکر کرد اگر مرا بگیرند و من کشته بشوم چه می شود؟ تمام طرح به هم می خورد، طرح چیست؟ طرح این است من آمدم برای نجات بنی اسرائیل من باید با فرعون در صورتی که تسلیم نشود بجنگم، باید او را سر جایش بنشانم باید این طاغوت را سرنگون بکنم به کمک بنی اسرائیل خب حالا هنوز به جایی نرسدیم این قصه اتفاق افتاده و ما را بگیرند و تمام، حبس مان بکنند، پس آنجا هم خوف به موسی نسبت داده می شود و این خوفی که به موسی نسبت داده می شود، این خوف، خوف مضموم خوف ترس بد که ترسی که ناشی از ضعف نفس است، از این ترسها نیست، این ترس در دایره طرح پرودگار عالم است.

مجری:

خیلی ممنون و سپاس گذاریم، حدودا 8 دقیقه فرصت درایم اگر نتیجه گیری بشود برای پایان فرمایشات تان می شنویم ان شاء الله.

حجت الاسلام و المسلمین حائری پور:

من برای اینکه بحثم ناقص نماند در این فرصتی که در اختیار مان هست می خواهم این نکته را عرض بکنم تاحالا ما گفتیم مفهوم غیبت این است، غیبت در انبیاء سابقه دارد، بعد پرسیدید که علت غیبت گفتیم در بعضی روایات گفته سری از اسرار الهی است،  اما در بعضی از روایات علت هایی بیان شده است، که گفتیم ممکن است اینها بخشی از علت باشد که با آن سر بود تنافی و تناقض ندارد، یک علت بحث این بود که جان حضرت حفظ بشود که این تقریباً مهم ترین علتی است که آقای صادقی پور در روایات مطرح شده، و تحلیل تاریخی هم کاملاً با آن هماهنگ هست، اما یک سری علت های دیگری هم در روایات آمده، مثلاً یکی از علت هایی که در روایت آمده این است که وقتی سؤال کردند از علت غیبت فرمودند برای امتحان و آزمون خدا می خواهد با غیبت مؤمنان را آزمایش بکند، که چقدر پای کار امام هستند، یعنی حالا که غائب شد تمامشد، می روند کنار یا نه یاد امام در دلهایشان هست برای این امام تلاش می کنند زمینه سازی می کنند، راهش را دنبال می کنند، مثل کاری که الحمد الله شبکه جهانی ولیعصر موفق به آن است، این عزیزانی که زحمت می کشند، این تلاش یعنی اینکه گرچه ما در دوران غیبت امام هستیم، ولی هرگز به سبب غیبت امام مان را فراموش نمی کنیم، ما تلاش می کنیم یاد حضرت نام حضرت اهداف حضرت مطرح بشود، معارف حضرت بیان بشود، معرفت افزایی بشود، پس بنابر این این هم در روایت آمده که این می تواند جزئی از علت باشد، نه تمام علت.

نکته دیگر که در روایت آمده که این هم مهم است از وجود مقدس حضرت علی بن موسی الرضا (ع) پرسیدند، امام هشتم گفتند که چرا غیبت می کند، چون امام رضا هم راجع به غیبت حضرت روایت دارند، از علت که سؤال کردن حضرت فرمود که برای اینکه تحت بیعت طاغوت ها قرار نگیرد، یعنی چه؟ یعنی اینکه ائمه گذشته ما برنامه شان اینطوری بود یعنی حاکمان جائر بنی امیه و بعد بنی العباس بخاطر آن قدرت مسلطی که داشتند و حکومت را غصب کرده بودند، محدود کردند امامان ما را و این محدودیت تا آنجا بود که ائمه ما نمی توانستند واقعاً در برابر آنها علم قیام برافرازند گاهی هم اصحاب شان می گفتند شما نمی خواهید دست به قیام بزنید؟ گاهی می فرمودند که ما نداریم امکاناتش را یارانی ندرایم که قیام بکنیم، به امام صادق عرض شد، که شما دست به قیام نمی زنید، حضرت فرمودند که من ندارم آن تعداد یاری که من بتوانم با آنها قیام بکنم، و لذا یکی از شرایط قیام حضرت ولیعصر هم همین است که یاران فراهم بشوند،اگر تا حالا اتفاق نیافتاده این قیام یک از آنها همین است، یاران باید به اندازه ای که یک حکومت جهانی می خواهد شکل بگیرد باید باشد، حالا این مسئولیت من و شما را سنگین می کند و عزیزان بیننده باید همه آستین همت بالا بزنند که  آماده بشوند برای یاری حضرت ولیعصر، خب پس چه می خواستم بگویم، ائمه ما در شرایطی که به سر می بردند یازده امام بزرگوار ما مجبور شدند به بیعت با طاغوت های زمان شان، بعیت یعنی چه؟ نه اینکه ما تو را قبول درایم بعنوان خلیفه پیغمبر نه ولی نمی توانستند علیه آنها دست به قیام بزنند باید سکوت می کردند، برای اینکه شیعیان شان هم جانشان در خطر بود، اگر می خواستند دست به قیام بزنند همه را قلع و قم می کردند، لذا در مقابل اینها سکوت می کردند امام زمان اگر آشکار می بود اگر غائب نمی شد، در طول این دوران هایی که بر او گذشته است در این غیبت و هنوز شرایط قیام فراهم نیست، باید چکار می کرد؟ برای اینکه خودش و شیعیانش حفظ بشود، مثل پدران بزرگواش باید با طاغوت های زمانه که یکی و دوتا نیستند از در مدارا و سازش و عدم قیام و سکوت در برابر آنها به پردازد تا بتواند حیات خودش را ادامه بدهد تا زمانی که شرایط ظهور فراهم بشود،  خداوند خواسته است این امام که مأمور به قیامت جهانی علیه ظلم و طواغیت است، او دیگر تحت بیعت طواغیت قرار نگیرد، برای اینکه تحت بیعت طاغوت ها قرار نگیرد چکار باید بکند؟ باید غائب بشود، غیبت پوششی است که امام مجبور به بیعت با طاغوت های زمانه نباشند، این را عزیزان بیننده باید برود باز هم دنبال بکنند،مسئله نیاز به توضیح بیشتری دارد، ولی حالا در این فرصت خواستیم بگوییم که روایات اینطوری هم درایم حتی از زبان خود حضرت ولیعصر در توقیعات شان رسیده وقتی سؤال کردند چرا شما غائب شدید، اما زمان (ع) فرمودند که پدران من بیعت طواغیت به گردن شان قرار گرفت هر امامی را نگاه کنید همینطوری بوده حتی سید الشهدا یک دوره ای ده ساله معاصر با معاویه بودند و در آن زمان دست به قیام نزدند، و مجبور بودند که قیام نکنند، حضرت فرمودن هر کدام از پدران من مجبور به بیعت با طاغوتهای زمانه شان شدند، و خدا نخواسته است من تحت بیعت طواغیت قرار بگیرم، خود این هم علت هایی دارد و حکمت هایی دارد که چرا ایشان نباید تحت بیعت طواغیت قرار بگیرد، شاید یک دلیلش این باشد که اگر ایشان هم تحت بیعت طواغیت قرار می گرفت چه بسا امید در دل مستضعفان از میان می رفت، می گفتند که خب ایشان هم که امام آخر است، ایشان هم که با طواغیت زمانه در برابر آنها سکوت می کند دست به قیام نمی زند ما دیگر چه امیدی داشته باشیم، ولی خداوند متعال به اراده خودش او را در پس پرده غیبت قرار داد تا بگوید این امام مأموریتش متفاوت است مأمور به قیام است، برای همین جهت در غیبت قرار گرفته تا شرایط قیام فراهم بشود، و اگر حاضر بود و ظاهر بود چه بسا مجبور می شد، و حتماً اینطوری بود که مجبور به بیعت با طواغیت می شد، اینها بخش هایی است از آنچه که، یعنی بخش هایی از حکمت ها و علت هایی است که در روایات مربوط به علت غیبت آمده موارد دیگری هم عزیزان اگر دنبال بکنند هست در کتاب هایی که راجع به علت غیبت نوشته شده،  ولی من تلاش کردم در این برنامه مهمترین آن موارد را بگویم و با کمک جناب عالی ما تحلیل خواستیم بکنیم سؤالاتی که پیرامونش هست را خواستیم پاسخ داده باشیم.

مجری:

خیلی بهره مند شدیم از فرمایشات حضرت عالی

ای آفتاب زهرا عجل علی ظهورک،

تنهایی شهر و صحرا عجل علی ظهورک

 

بی تو غیب قرآن، بی تو ا سیر عترت

ای مهر عالم آرا عجل علی ظهورک

خیلی بهره من شدیم از فرمایشات ارزشمند جناب استاد حائری پور عزیز و نگاه های خوب شما بینندگان عزیز برنامه عصر انتظار و تا برنامه دیگر همه شما عزیزان را به خدای بزرگ و مهربان می سپارم خدا نگهدار.

 


عصر انتظار>

شعبان مفهوم غیبت امام عصر صلوات الله علیه غایب غیبت صغری غیبت کبری غیبت انبیاء ظهور جمعه