آفتاب یلدا

قسمت هجدهم برنامه آفتاب یلدا به کارشناسی حجت الاسلام و المسلمین سخنور


 

بسم الله الرحمن الرحیم

تاریخ:15/12/1400

برنامه:آفتاب یلدا

مجری:

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام و عرض ادب از یک روز زیبا و دوست داشتنی از وسط اعیاد شعبانیه، تبریک عرض می کنم بعد از یکی دو روز البته حلول ماه شعبان را و جشن ها و اعیاد شعبانیه را، ابتدای برنامه در خدمت استاد عزیز هستیم سلام و عرض ادبی خدمت شان داریم و عرض تبریک عید.

سلام علیکم استاد عیدشما مبارک.

حجت الاسلام و المسلمین سخنور:

سلام و خسته نباشید دارم خدمت شما و بینندگان عزیز، امیدوارم که نور ولایت حضرت سیدالشهداء بیش از پیش آناً فآناً قلب ها را روشن و روشن و روشن تر کند إن شاءالله.

مجری:

إن شاءالله، روال مجری این هست که ابتدای برنامه اگر اقتضا و مناسبتی باشد با شعری شروع بکند، فکر می کردم برای تولد سیدالشهداء آقا امام حسین ارباب دل های ما چه شعری آماده کنم و تقدیم کنم، همه ما چه با شعر مأنوس باشیم چه نه، در مناسبت های مختلف شعرهای را وصف های را از حضرت شنیدیم و در باره حضرت، اما زیباترین شعر اسم و نام آن بزرگوار است که شنیدن حسین طنین اش دلبرانه ترین شعرهاست، روزهای را طی می کنیم که زاد روز بزرگ مردانی است که اسلام را از دست مسلمان نماها نجات دادند، اگر ما تصورمان در مرحله اول دشمنی دشمنان اسلام و کفار هست امام حسین و جریان عاشورا و قهرمانان عاشورا همچون حضرت سیدالشهداء و حضرت أبو الفضل (علیهم السلام) و همچنین فرزند بزرگوارشان امام سجاد (علیه السلام) نشان دادند که تبیین خط واقعی و اصیل و سلیم اسلام مهم ترین کارهاست و باید پایش خون داد.

استاد ادامه بحث هفته های گذشته معرفی یکی از فرقه های انحرافی و از ابتدا تاریخچه، شرح شخصیت های شان، کلید واژه های شان، بعضی معارف شان، در خدمت تان هستیم ادامه بحث.

حجت الاسلام و المسلمین سخنور:

شب مبارکی است و این ایام هم ایام اعیاد و ایامی است که توأمان با بوی عطر ولایت اهل بیت است، نکته ای که به ذهنم می رسد و امشب آماده کردم به مناسبت عرض بکنم دیدگاه ولایت از صوفیان و شیعه؛ ما یک دسته از روایات داریم که این روایات در کتب صحیح مسلم و بخاری هم وجود دارد پیغمبر اکرم (ص) می فرماید

«لایَزالُ هذا الدّینُ قائِماً أو عَزیزاً حَتَّی یَکَون اِثْنی عَشَرَ خَلیفَهً»

این دین همیشه پا برجا خواهد ماند و عزیز خواهد ماند تا وقتی که دوازده امام داشته باشیم

بحث ولایت یک موضوع کلیدی و حساس است

«إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسولُهُ وَالَّذينَ آمَنُوا الَّذينَ يُقيمونَ الصَّلاةَ وَيُؤتونَ الزَّكاةَ وَهُم راكِعونَ»

بحث ولایت است اینجا «وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسول»

آن را که دوستی علی نیست کافر است

گـو زاهـد زمانـه و گو شـیخ راه بـاش

بعضی تعبیر ولایت را به دوستی کردند که این خطا است واضح است، بحث ولایت آن تسلط آن ولی بودن، ولایت یعنی آن تسلط حالا تکوین تشریع اش را بخواهیم جدا بکنیم و بحث بکنیم بحث ولایت و امامت و پیشوایی و زعامت است بحث دوستی و اینها نیست، ولی ولایت خیلی مهم است ما شیعه زادگان مسلمان حساس هستیم در بحث ولایت که چه کسی بر ما متولی است، بحث هم بر سر همین بوده بر ولایت امیرالمؤمنین و روایاتی که متعدد است که ولی شما اهل بیت هستند ولی شما امیرالمؤمنین است ولی شما دوازده خلیفه اند همانگونه که سنی و شیعه نقل کردند

«لایَزالُ هذا الدّینُ قائِماً أو عَزیزاً حَتَّی یَکَون اِثْنی عَشَرَ خَلیفَهً»

بعد جابر بن سَمُرَة می گوید همهمه شد از پدر سؤال کردم پیغمبر بعد از او چیزی فرمود؟ چه فرمودند پیغمبر؟ پدرم به من گفت که حضرت فرمود

«کلهم من قریش»

همه از قریش اند

اما حساسیت ولایت از نظر مسلمانان یک موضوع بسیار بسیار حساسی است که می توان دامی در آنجا پهن کرد و ماهی مقصود گرفت، صوفیان می گویند که بیایید از ولایت امیرالمؤمنین بگوییم بیایید از ولایت اهل بیت بگوییم بیایید حسین حسین بگوییم، اما ببینیم واقعاً این دام است یا واقعاً حسین حسین می گویند، ما معتقدیم که

«لولا الحجة لساخت الارض بأهلها»

اگر حجت خدا نباشد زمین می پاشد از هم

«کمَا یمُوجُ الْبَحْرُ»

می پاشد از هم، آنها (صوفیان) معتقدند که

«لولا القطب، پیر، مرشد لساخت الارض بأهلها»

ما معتقدیم که امام باید معصوم باشد، صوفیان هم معتقدند که قطب ما فانی فی الله شده و به مقام عصمت نائل آمده او معصوم است، اما ببینید شیطان چقدر استادانه این وسط عمل می کند؛ ما می گوییم اگر عصمت هست عصمت به معنای اینکه خطای مرتکب نمی شود در حالی که ما می بینیم خطا مرتکب می شود امکان دارد دروغی دارد امکان دارد خطای بکند چطور شما می گویید معصوم است در حالی که خطا می کند؟ اینجا خطا آنجا خطا، با شریعت نمی خواند با چه نمی خواند، او می گوید ببین دریای اخضر و اقیانوس بزرگ را شما با دوتا دبه بیست لیتری ادرار می توانید نجس کنید؟ نه، با دوتا گناه این دریای عرفان که نجس نمی شود؛ یعنی یک کار می کند که او عصمتش خللی وارد نشود هر کار هم دلش خواست انجام بدهد و شما هم اجازه حتی انتقاد در قلب تان ندارید که هفته های گذشته عرض کردیم

«إِنَّكَ لَن تَسْتَطِيعَ مَعِيَ صَبْرًا»

طاقت طریقت نداری، لایق این مقام نیستی، شما در شریعت گیر هستی، به هزار تزویر او را می رانند که او به الهام دل و به وحی انجام می دهد شما حق انتقاد هم ندارید، قطب پرستی بُت پرستی مدرن، این را اگر بینندگان همیشه در ذهن شان باشد که بُت پرستی یک زمان سنگ و چوب سجده می کردند الآن انسان را دارند سجده می کنند و بُت پرستی مدرن و امروزه عصر حاضر همین قطب پرستی است، اما ولایت در تصوف داشتیم می گفتیم؛ هر آنچه که ما در ولایت برای ائمه معصومین معتقدیم آنها برای قطب و پیر و مرشد معتقدند

«لولا القطب لساخت الارض بأهلها»

«لولا الحجة»

علم لدنی دارند؛ می گویند اهل بیت علم لدنی دارند اینها هم علم لدنی دارند در حالی که علم لدنی نمی تواند از روی قرآن یک صفحه بخواند سه جا غلط می گوید بعد نصف آیه را می اندازد چه علم لدنی؟ در آن حدیث شریف حضرت می فرماید می خواهی دستش را رو کنی برو از حلال و حرام از او سؤال کن، بروید از احکام ارث و طلاق و نکاح و طهارت و این چیزها از او سؤال بکنید، علم لدنی است؟ همان که در رساله ها نوشته شما دست بگیر از او چهارتا مسئله فقهی سؤال بکنید نمی تواند جواب بدهد و ادعا می کند من بحر علم و عرفان لاینزل بفرمایید چهارتا اشکال لباس المصلی را برای شما مطرح بکنیم ببینیم می توانید جواب بدهید یا نمی توانید جواب بدهید، بعد آخرش چون نمی تواند جواب بدهد می گوید اینها را رها کنید اینها که در شرع یک پوسته است است بیا مغز عرفان به تو بگویم، می گوییم آقا نه اشکال ندارد مگر علم لدنی نیست؟ بیا جواب به من بده و می ماند در قصه می ماند، تمام آنچه که برای ائمه قائل هستیم آنها برای قطب و پیر و مرشد معتقدند إلا دو رخنه باز می گذارند همان دو درصد سیانر که قاطی اش می کنند بتوانند خر مراد سوار بشون؛ یک: ما شیعیان معتقدیم که الآن خواندیم روایت را ائمه إثنا عشر هستند چیزی که نمی تواند گروهی موسوم به اهل سنت اثبات بکنند این قصه را، جالب اینجاهاست شاید بعضی سؤال برای شان پیش بیاید چطور می شود صحیح مسلم و بخاری همچین روایتی نقل کرده؟ صحیح مسلم و بخاری مال چه تاریخی بودند؟ مال زمان تقریباً هم عصر امام رضا بودند اصلاً فکر نمی کردند که دوازده تا بشود اصلاً لذا ببینید کار خدا در کتب خودشان إثنا عشر را نوشتند چون زمان امام رضا هست هنوز نمی دانند که قرار هست دوازده تا بشود، نه به اموی ها می توانند تطبیق اش بدهند نه به بنی العباس، کم می آورند از این طرف کم می آورند بنی العباس هم که إضاف می آورند، تنها نحله ای و فرقه ای و دین و مذهب و اینکه مدعی دوازده تا هست همین إثنا عشری که شیعه هستند، ما معتقدیم به امامت شخصیه؛ یعنی چه؟ یعنی معتقدیم شخص أبا الحسن علی بن موسی الرضا امام است، شخص آقا امام هادی امام است، شخص سیدالشهداء امام است، اما تصوف و عرفان صوفیانه می گوید خیر ولایت ولایت نوعیه است هر کسی می تواند سیر و سلوک کند و به مقام امام هادی برسد به مقام امام رضا برسد به مقام امیرالمؤمنین برسد، وقتی که تو فانی فی الله شدی دیگر اینجا اصلاً صحبت ولایت خدایی است من خدایم من خدایم من خدا، مگر بایزید نگفت آنجا دویی رفت و یگانگی به وجود آمد خدا شدند؟ دیگر بحث «إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسولُهُ» نیست «إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ» دیگر، خدا شده دیگر، بحث ولایت این است، او معتقد است که ولایت نوعیه است، عدد را می زند، می گوید شیعه منحصر در عدد نیست چرا به عدد خودتان را بند می کنید؟ چرا این عدد را می زند؟ برای اینکه اگر چهار صباح بعد گفت من ولی حی هستم نگویی ما که دوازده تا امام داریم، بتواند خودش را جای امام جا بزند، می گوید شیعه منحصر در عدد نیست شیعه ربطی به عدد ندارد، شما چرا به عدد خودت را بند می کنی؟ دوازده امام؟ چرا دوازده تا؟ بخیل هستید شما؟ زیاد باشد، چرا؟ چون می خواهد اقطاب خودش را هم بگنجاند بعدش بگوید من هم قطب، برو ولی حی را پیدا کن ولی وقت را، حالا ولی وقت چه کسی هست؟ حالا باید شما بروی سیر و سلوک کنی تا بفهمی ولی وقت چه کسی هست بعد حالا لایث سرّ اعظم شدی، سرّ اعظم چه هست؟ اینکه من ولی وقت هستم، یک کلیپی هست از یکی از شیوخ بلکه شیخ المشایخ یکی از فرقه های معروف در ایران، اگر می شود پخش کنیم رویش یک توضیحی بدهم.

کلیپ:

امر به حضرت موسی (علیه السلام) خداوند به او می فرماید که باید بروی در مجمع البحرین تا بنده ما را بیابی و از او تبعیت بکنی «أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ».

حجت الاسلام و المسلمین سخنور:

ببینید «أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ» به کجا زد؟ به اینکه موسی باید برود دنبال خضر، «أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ» یعنی ولی وقت؛ باید بروی دنبال خضر طریق، «أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ» باید او را تبعیت کنید، ادامه را ببینیم.

کلیپ:

او صاحب امر است او صاحب اجازه است از طرف من.

حجت الاسلام و المسلمین سخنور:

می خواهد صاحب اجازه بودن خود صوفیان را جا بزند.

کلیپ:

او را سجده کنید؛ منظور از سجده تبعیت محض است.

حجت الاسلام و المسلمین سخنور:

ببینید الآن می گوید منظور از تبعیت محض سجده است گفته سجده اش بکنید، کجا نقل داریم که موسی مأمور بوده که خضر را سجده کند؟ بخاطر اینکه می خواهد بعداً بگوید من ولی وقت هستم آن وقت فیلم های که می بینید اینها می افتند جلوی اقطاب شان سجده می کنند از کجاست، چطور مخ را زدند چطور مخ را شستشو دادند، ادامه را ببینیم.

کلیپ:

عبدالله است چون آن شخص مطیع امر خدا هست اطاعت کنند او را.

حجت الاسلام و المسلمین سخنور:

ببینید می گوید چون او مطیع امر خدا هست باید اطاعت او بکنید؛ ببینید دارد یک طوری داخل ذهن می کارد که هر کس مطیع امر خدا بود تو هم باید از او اطاعت محض داشته باشی، کجای دین همچین حرفی زده؟ چطور که هر کس عبد خدا بود خب الحمد الله که عبد خدا هست ماشاءالله که عبد خدا هست من باید اطاعت محض از او داشته باشم؟ أبوذر عبد خدا نبود؟ سلمان عبد خدا نبود؟ مقداد عبد خدا نبود؟ عمار عبد خدا نبود؟ بله، اطاعت خدا نمی کرد؟ بله، بر من واجب است از او تبعیت کنم؟ ابدا.

مجری:

یک سؤال: در یک زمان که می شود دوتا عبد همزمان زنده باشند؛ اگر امر اینها با هم در تضاد باشد من باید چیکار کنم؟

حجت الاسلام و المسلمین سخنور:

هیچ چه دیگر، با تعبیر این آقا باید از همه، ولی این می خواهد بگوید چون عبد خدا هست باید او را اطاعت کنی بعد می خواهد بگوید بله من مطیع امر خدا هستم باید، خودش را می خواهد جا بزند به اسم ولایت، حالا ادامه را ببینیم.

کلیپ:

اطاعت کند او را، امر او را فرمانبرداری کند، چیکار کنم بشناسم؟ اسمش چه هست؟ می گوید «عَبْدًا مِنْ عِبَادِنَا»، فاملیش چه هست؟ اسم پدرش چه هست؟ قدش چطوری هست؟ قامتش چطوری هست پروردگارا؟ «وَ عَلَّمْناهُ مِنْ لَدُنَّا عِلْماً».

حجت الاسلام و المسلمین سخنور:

اینجا «عَلَّمْناهُ مِنْ لَدُنَّا عِلْماً» ادعای علم لدنی، اسمش چه هست؟ چیکار به اسمش داری؟ چیکار به قد و قامتش داری؟ چیکار داری حسن باشد حسین باشد علی باشد هادی باشد، چیکار به اسمش داری؟ ولی وقت را دریاب تو، بعد در ادامه خودش الآن ادامه کلیپ را می گوید شیعه کسی است که شعاع ولی وقت به دلش بتابد، ادامه را ببینیم تزویر را ببینیم.

کلیپ:

چطوری می شود موسی (علیه السلام) بدون نشانی و مشخصات می رود و تا می بیند و می شناسد؟ همانطور که آن جوان نصرانی در گودال قتلگاه رفت و شناخت.

حجت الاسلام و المسلمین سخنور:

استفاده از احساسات.

کلیپ:

آن جوان نصرانی چیکار کرده بود؟ شیعه آن کسی است که شعاع ولی وقت به دلش بتابد چه اسم آن شخص را بشناسد بداند چه نداند، شیعه به عدد که نیست، به دانستن عدد نیست، عدد ربطی به تشیع ندارد.

حجت الاسلام و المسلمین سخنور:

شیعه به عدد نیست چرا دوازده تا؟ چهل تا، پنجاه تا، چون اگر عدد را نزند نمی تواند خودش را جا بزند، می گوید من باید عدد را بزند، این یک نکته، دوتا رخنه؛ این یک رخنه تا بتواند خودش را جا بزند.

 دومین رخنه: ما معتقدیم که عرض کردم ادامه روایت حدیث جابر بن سمره می گوید «کلهم من قریش» حضرت فرمود همه از، ما می دانیم که امام باید از اولاد رسول باشد از اولاد امیرالمؤمنین اند اینها، چطور می شود که یک آخوند حالا یا غیر آخوند؟ این که سید نیست چطور می تواند ادعای ولایت و امامت بکند؟ می آید سید بودن را هم می زند، این دوتا رخنه، می گوید

 پس به هر دوری ولی ای قائم است

 آزمایش تا قیامت دائم است

 دست زن در دامن هر کو ولیست

 خواه از نسل عمر، خواه از علیست

مهدی و هادی وی است ای راه جو

از نسل عمر می خواهد باشد، می خواهد از نسل علی

هم نهان و هم نشسته پیش رو

این ابیات مال کیست؟ جلال الدین محمد بلخی رومی، کسی که اینگونه ولایت اهل بیت را می گوید خواه از نسل عمر خواه از علی، شاید افراد این ابیات جلال الدین محمد بلخی رومی معروف به مولوی را درک نکنند همان اول که دارند می خوانند، ولی با توضیح بنده الآن متوجه می شوند کجا را دارد می زند

پس به هر دوری ولی ای قائم است

آزمایش تا قیامت دائم است

دست زن در دامن هر کو ولیست

 خواه از نسل عمر، خواه از علیست

مهدی و هادی وی است ای راه جو

هم نهان و هم نشسته پیش رو

یعنی جوان شما را با بیا علی بگوییم و بیا حسین بگوییم و بیا زهرا بگوییم و بیا هو علی بکشیم و این حرف ها می کشد وسط، ولی بعد می خواهد خودش را قالب کند که من ولی حی هستم، کار به جای می رسد که می گویند آقا برو زیارت امام رضا، می گوید نخیر امام رضا ولی میت است من ولی حی هستم، با همین صراحت، او ولی میت است من ولی حی هستم، لذا می دانیم کسی که ولایت اهل بیت را ولایت نوعیه خواند بدانید ریگ به کفش اش هست این دارد دروغ می گوید این ولایتش صوفیانه است، ما ولایت شخصیه معتقدیم او ولایت نوعیه معتقد است می گوید نوع آدمی می تواند خلیفه شود می تواند به مقام خلیفة الهی برسد؛ اینجاست کلید قصه، می گوید که انسان خلیفة الله است.

مجری:

استاد یک نکته جالبی؛ یک بار بحث معرفی، شناخت، درک منجی بود؛ منجی در همه ادیان و فرهنگ ها و اینها هست، تفاوتش چه هست؟ این هست که منجی را با تمام مشخصات اصل و نسبی مختصادی و حتی ظاهری تعریف می کند اما از شیعه که فاصله بگیریم این کم رنگ می شود کم رنگ می شود، می خواهم یک مثال قریب به ذهن بزنم؛ در دنیای غرب در فیلم ها منجی را که می خواهد تعریف کند می گوید هر دور از جان بی سر و پای می تواند منجی بشود، این ببینید قبل از زندگی اش این شکلی بوده، در فیلم های شان مکرر این را نشان می دهند که این یک آدم معمولی کوچه بازاری بود یکدفعه طبق یک جریانی آمد منجی جهان شد چونکه یک مختصات دقیق برای منجی که دنیا را قرار است نجات بدهد قائل نیستند برای اینکه هر کسی را خواستند قالب کنند.

حجت الاسلام و المسلمین سخنور:

دقیقاً همینطور است، تصوف هم از همین فریب دارد استفاده می کند هر کس را قالب می کند می گوید این چون فانی فی الله شده او ولی حی است و تو باید سر سپرده او باشی چون ولی توست به مقام فنا رسیده است، تو هم می توانی البته سیر و سلوک کنی به، قصه شریعت طریقت حقیقت یادمان نرود، به حقیقت که نائل آمدی تو نیز خلیفه هستی تو هم ولی وقت هستی تو هم به مقام خلافت اللهی رسیدی «إِنِّي جاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَليفَةً» من روی زمین خلیفه می گذارم؛ یعنی همه اهل زمین خلیفه من اند؟ این که فریب شد که، من در تهران یک نماینده می گذارم؛ یعنی همه تهران نماینده من هستند؟ بعد شما مگر نمی گویی به امام زمان السلام علیک یا خلیفة الله فی أرضه و حجته علی عباده؟ امام زمان خلیفة الله، منی بی سر و پا هم خلیفة الله؟ «و رضیکم خلفائه فی ارضه» خدا راضی شد که شما اهل بیت خلیفه های خداوند روی زمین باشید، بعد من هم می توانم خلیفة الله بشوم؟ این ریشه در همان ولایت نوعیه دارد می گوید تو هم بالقوه می توانی تو بالقوه خلیفة الله هستی هنوز بالفعل نرسیدی بیا سیر و سلوک کن تا بالفعل برسی بشوی امام رضا.

مجری:

یک ولایت بدون مختصات.

حجت الاسلام و المسلمین سخنور:

آفرین، بعد اینجا می گوید عصمت اکتسابی است می توانی کسب اش کنی، مقام عصمت هم اکتسابی است، ولی ما می گوییم عصمت به تضمین الهی است، اینها قائل اند که انبیاء سیر و سلوک کردند تا به مقام نبوت رسیدند عیسی بن مریم که در گهواره گفت «إنی عبدالله»، «وَ آتَیناهُ الْحُکمَ صَبِیا» در مورد یحی است، انبیاء در کودکی نبی بودند «كُنْتُ نَبِيًّا وَآدَمُ بَيْنَ الْمَاءِ وَالطِّينِ» و چیزهای دیگر، نبی متولد می شود، شب میلاد حضرت ختم مرتبت چه اتفاقاتی عظیمی افتاد؟ یک شخص عادی بود که بعد سیر و سلکو کند؟ همین امام حسینی که امشب عالم را به نور وجودش منور فرموده فُطْرُس آن قصه میلادش و آن لئیایی که آمد برای قابلگی و اینها، یک شخص عادی بوده بعد سیر و سلوک کرده به امام حسینی رسیده؟ این چه حرفی است؟ تو هم بیا سیر و سلوک کن، بیاییم بعضی کلمات خودشان را ببینیم مستند ببینیم چه می گویند؛ جامی در «نفحات الأنس» می گوید

ولی کسی است که در حال خود فانی و در مشاهده حق باقیست و خود از نفس خود خبر ندارد و اگر با غیر حق باشد عهد و قراری ندارد.

یعنی چه؟ یعنی وقتی که آقای سخنور فانی فی الله شد دیگر ولی است دیگر، می روید شما خون من را می برید آزمایشگاه می دهید بفهمید من فانی شدم یا نه؟ از کجا می فهمید من فانی فی الله شدم؟ جز ادعای خودم؟ ادعای من را چرا بدون دلیل قبول می کنی؟ تمام فکر و روح و ذهنت را می سپاری به من به صرف ادعایم؟ به صرف چهارتا علوم غریبه و جنگیری و سحر و طلسم بعد بگویم اینها را خداوند به من کرامت فرموده؟ کلیپ هست که می گوید

اگر مردم بخواهند در نوح نظر کنند، عیسی بن مریم را ببینند هود و صالح را ببینند و حضرت ختمی مرتبت را ببینند مرا ببینند،

مجری:

با همین صراحت؟

حجت الاسلام و المسلمین سخنور:

بخدا با همین صراحت، چرا ما هرچه می گوییم تعجب می کنید، باهمین صراحت به چه جرعتی می کنید، می گوید نخیر من فانی فی الله شدم، چون فانی شدم، شما می خواهی رسول الله ببینی من را ببین، 

البته اینهار گزاف نمی گیم چون اینها از جانب خداوند به من رسیده

این بی انصاف، ادعا که کنتور نمی اندازد ما هم ادعا بکنیم اگر نان دارد، ولی کسی است که در حال خود فانی، می خواهم بگویم جسارت را به چه حدی می رسانند، که هرچه کوچه بازار توانست خوب ادعا بکند بشود امام و ولی وقت بعد یک مشت جوان ساده لوح ما فریب اینها را بخورند بگویند نه اینها عرفان الهیه است ما می خواهیم عرفان از آقا بگیریم، گولتان زدند به اسم علی علی، به اسم یا علی و هو یا علی این حرف ها آمدند که ولایت خودشان را قالب بکنند، ببینید این جاری است، شهید مطهری در انسان کامل، صفحه 168، ببینیم تعبیر جالب است، معنای فنا چیست، فنا هیچ معنایی برایش پیدا نمی کنی الّا خدا شدن، می گفت من خدا شدم، همانطور که بایزید گفت همانطور که بقیه گفتند، هیچ معنای دیگری ندارد، یک بنده خدایی برایش قرع سمع می کرد، و مثل شما که تعجب کردید که واقعاً با همین صراحت می گویند، واقعاً می گویند گفت نه آقا معنای فنا یعنی اینکه طرف به مرحله ای می رسد که آسمان و زمین را می بیند همه چیز را آثار خداوند می بیند، گفتم این چوپانی که در روستا می رود در بیابیان هم می گوید خدا قربانت بروم چه آسمانی چه چمنی، چه زمینی، این دیگر اینقدر سیر و سلوک و شلوغ کردن ندارد، معنای فنا را متوجه نشدید پس شما، شهید مطهری می گوید عرفا همیشه مستی را به آن معنا که خود می گویند بر عقل ترجیم می دهند، اگر خاطر بینندگان باشد جلسات قبلی عرض کردم، دین ما خیلی تأکیید به تعقل دارد،  می گوید عقل عقل عقل، اما عرفای صوفیان و صوفیان و دراویش می گویند  نه بیایید در حالت سکر من اینها باید عاشق بشوی بفهمی، عشق آمد عقل را بیچاره کرد، باید عاشق بشوی عقل را بگذار کنار اصلاً عقل حجاب است، خدا می گوید عاقل باشد، خدا می گوید «أَفَلَا تَعْقِلُونَ» روایت اهل بیت کتاب العقل و الجهل قرآن ما پر است، می گوید تعقل کنید، تو می گویی نه فقد عاشق بشوید مستی بکن عشق بکن؟ عقل حجاب شد،

عرفا همیشه مستی را به آن معنا که خود می گوید بر عقل تریجح می دهند، توحید نزد آنها معنای دیگری دارد

العقل و الجهل، شهید مطهری

خوب متوجه شده شهید مطهری، توحید نزد عرفا معنای دیگری دارد، یعنی در نزد من و شما یک معنایی دارد، در نزد آنها یک معنای دیگر است، پس معنایش با ما متفاوت است،

توحید نزد آنها معنای دیگری دارد، توحید آنها وحدت وجود است، در این مکتب انسان کامل در آخر عین خدا می شود

اصلاً انسان کامل حقیقی خود خدا است، در این مکتب، خدا می شوی، حالا وقتی که فنای فی الله شدی مدعی می شوی که من «إنما ولیکم الله» من ولی هستم، فنای فی الله الهویت خدایی، ببینید صالحیه جلد2 ، صفحه 346، که یکی از اقطاب اصلی فرقه گنابادیه دارد، می گوید که

صاحب ولایت کلیه مطلقه را الله توان گفت

صاحلیه، ج2 ص 346

واقعاً!

با این نظر و این لحاظ که فانی است در جهت غیب

چون فانی است می توانی بگویی خدا است، اگر می بینید اقطاب به آنها سجده می کنند بخاطر همین ها است،  که اینطوری مخ شان شست و شو شده،

صاحب ولایت کلیه مطلقه را الله توان گفت با این نظر و این لحاظ که فانی است در جهت غیب و علی توان گفت به آن اعتبار که مضاف به کثرات است، مستولی بر کل است و رب توان گفت، که تربیت کل موکول با او است، خالق توان گفت به این اعتبار که خالقیت حق تعالی به واسطه آن ظهور می یابد،

چه کسی ؟ من که دوتا هو کشیدم و سه تا خانقاه رفتم،  چهار صبای دیگر هم می آید او هم دوتا هو می کشد و خانقاه می رود، ادعا قشنگ بتواند بکند، خوب می تواند قطب بشود، خیلی مهم است بتوانی خوشگل حرف بزنی بتوانید خوب ذهن جوان ها را بزنی، خوب بتوانی روی مغز شان کار بکند قشنگ، و این شعری که خواندیم از ملای رومی، پس به هر دوری ولی قائم است، و مهدویت و  ولایت نوعیه، اینها قائل به مهدویت نوعیه هستند. هم ولایت هم مهدویت نوعیه یعنی این نیست که فقط ولایت باشد، نه ولایت و مهدویت نوعیه،

پس به هر دوری ولی ای قائم است                           تا قیامت آزمایش دائم است.

دست زن در دامن هر كو ولي است                         خواه از نسل عمر و خواه از علي است

یعنی یک نکته،

مهدی و هادی وی است ای راه جو

مهدی او است،

مهدی و هادی وی است ای راه جو                      هم نهان و هم نشسته پیشِ رو.

ببینید این حرف همان حرف گنابادیه است که گذاشتند دیگر، یوسف مردانی شیخ المشایخ فرقه گنابادیه، دقیقاً دارد همان حرف ها را می زند، همان شکل دارد سخن می گوید،  شبستری می گوید

نبوت را ظهور از آدم آمد

 

کمالش در وجود خاتم آمد

 

ولایت بود باقی تا سفر کرد

 

چو نقطه در جهان دوری دگر کرد

ود او مقتدای هر دو عالم

 

خلیفه گردد از اولاد آدم

سیر و سلوک بکن به مقام خلافت خواهی رسید، حالا اسم نمی برم و آدرس هم نمی دهم بر اساس مصالحی ولی ببینید کسی که عمامه بر سر دارد کسی که یک ریش سفیدی دارد، کسی که یک سیدی است و عمامه بر سر دارد چون گفتیم، هر که عمامه بر سرش گذاشت که آدم نیست،  مظهر دین اهل بیت است مظهر دین آخوند نیست، ریشی دارد، مریدهایی دارد کتاب هایی دارد، خیلی ها هم قبولش دارند، شاید بهت زده بشوید اگر اسمش را بشنوید، دقت کنید این حرف را در کتاب خودش می گوید که:

هر کس به مقام فنای مطلق برسد تبعاً و قهراً داری این ولایت است و اختصاصی به ائمه ندارد، در حرم خدا با فنا و اضمحلال خویشتن وارد شود، در آن صورت آنجا دیگر نه او هست و نه غیر او نه محمد است نه علی و نه سلمان آنجا حقیقت ولایت واحده است بدون عناوین خاصه و شکل های متعینه

تمام تو خدا شدی تو که خدا شدی دیگر ولایت الله داری

مجری:

بسیار عالی، استاد اجازه بفرمایید رسیدیم به خداواره ها، خدا گونه ها،خدا نماها، نمی دانم خدا پندارها.

حجت الاسلام و المسلمین سخنور:

همین است بت پرستی مدرن، بت پرستی امروزی، «بعثت بین جاهلیتین الأخراهما أعظم من أولاهما»، بین دو جاهلیت مبعوث شدم حضرت رسول الله می فرمایند آخری بدتر است، اینها که یک مشت سنگ چوب است می شکند می ریزیم بیرون، حالا این حب این قطب مراد را چطور از دل این در بیاوریم، بت پرستی است، او ادعا می کند که هر کس به مقام فنای مطلق برسد، طبعاً و قطعاً دارای این ولایت است، و اختصاصی به ائمه ندارد، ولایت نوعیه؛ در جای دیگر در کتاب دیگر می گوید، همین شخص، همین شخص معمم، همین که خیلی مرید دارد، همین که بعضی ها اصلاً به اسم صوفی نمی شناسند، به اسم یک عارف می شناسند، خیلی از آموزه های صوفیانه را به اسم عرفان به خورد جوان هایمان دادند، نمی گویم عرفان نداریم در اسلام عرفان داریم در اسلام، تشیع عرفان دارد ولی خیلی از آموزده های صوفیانه را به اسم عرفان به خورد جوان ها دادند، همانطور که بعضی از آموزه های انحرافی را به اسم تشیع به خورد جوان ها دادند، انسان پس از آنکه به مقام فناء کلی رسید و فناء ذات و اسم و فعل برای او حاصل شد، و سفرهای چهارگانه از اسفار اربعه خود را به اتمام رسانید انسان کامل قطب و ولی الله اعظم می گردد، و ولایت او کامل می شود، یعنی ولی مطلق به ولایت حقه الهیه می گردد پس با همه موجودات به ولایت حضرت حق است، و تصرف او در جمیع امور به اذن خدا برای او است، زیرا لازمه مقام ولایت مطلقه این است، ولایت کلیه الهیه عین ولایت خدا است، اصل یکی است، در خداوند اصالت دارد، در ولی تبعیت دارد، همان ولایت الله را تو داری، به تبع آن خدا چون فانی فی الله شده، اول نبودید، الآن فانی فی الله شدی به تبعیت خدا اینطوری است، و این است معنی خلیفة اللهی، و همچنین بر اساس همین بود که انسان مسجود ملائکه قرار گرفت، که شما می توانی خلیفة الله بشوی، در حای که روایت صریح است امام می فرماید سجده برای خداوند اکرام لنا بود و عبودیت الله بود فکر کنم جلسه قبل صحبت کردیم در موردش، که سجده به سمت کعبه و صحبت کعبه شد، که سجده برای خدا داریم انجام می دهیم به سمت حضرت آدم، قبلگاه حضرت ادم است، و اکراماً و اجراراً و تعظیماً برای اهل بیت، و اینجا می گوید این خلیفة الله و به خاطر همین بود تو خلیفه خدا هستی سجده بکن، کجا انسان خلیفة الله است؟ به چه دلیل؟ در جای دیگر همین آقا می گوید ولایت آقا ولایت پیر و قطب و مراد است، که اسم نمی برم، ولایت آقای فلان عین ولایت ائمه معصومین است و هیچ فرقی نمی کند یعنی در سیر الی الله هرجا که آن اوصیاء الهی نیز رفتند ایشان نیز رفته است، هرجا امام زمان سیر و سلوک کرده این آقا هو هو کش هم سیر و سلوک کرده، از کجا بفهمیم، ادعای خودش، چه استدلال محکمی

مجری:

گفتند وسط زمین کجا است؟ گفته بود همینجا می گویی نه مترش کن

حجت الاسلام و المسلمین سخنور:

تمام شد و رفت، ادعای خودش، ولایت کاملین از اولیاء الهی با ولایت امام زمان (عج) فرقی ندارد، می خواهم این را بگویم دیدگاه که یکی از طریقت های حوزوی است تصوف حوزوی است، صوفیان حوزوی عمامه به سر؛ می خواهم این را عرض بکنم ولایت خیلی مهم است، نباید شریک و مشرک بشویم در ولایت، ولایت خیلی کلیدی و حساس است، مبادا عقل و فکر مان را به جای ولایت به اهل بیت بسپاریم به آنها، ما12 امامی هستیم، بچه شیعه ها ما 12 امامی هستیم، 13 امامی 14 امامی 15 امامی نیستیم نه 11 تا نه 13 بلکه 12 تا هست نه کم و نه بیش، هر کس گفت من ولی خدا هستم، من از اولیاء الهی هستیم، من فلان  هستم، مدعی بود به هیچ وجه به حرف او گوش نکنید، هر آن کس که مدعی است باید بروی از او فاصله بگیری، عبد خدا چنین نیست که ادعا بکند بلکه من فانی در خدا شدم از اولیاء الهی، کافی است چندتا لیدر داشته باشم خوب از من تبلیغ بکند، که آقای سخنور از اولیاء الهی است، حالا ببینیم همین حرف آقا با حرف صوفیان خانقاهی یکی است یا یکی نیست، معتقد است که باید قطب روی زمین باشد.

«لولا الحجة لساخت الأرض بأهلها»

اگر حجت خدا نباشد زمین از هم می پاشد.

یادنامه صالح، ص 230، 231

او معتقد است که اگر قطب نباشد زمین از هم می پاشد، یادنامه صالح، صفحه 230، و 231، چون وجود حجت نزد شیعه در همه ازمنه لازم است، و امتیاز شیعه و سنی و امتیاز شیعه از غیر شیعه این است که، شیعه بطور کلی از اهل طریقت و غیر آنها معتقد هستند که هیچ زمانی زمین از حجت خالی نیست،  و اهل طریقت واقعی در زمان غیبت هم درباره نماینده خدا لازم به این معنی است، که همانطور که در قرآن به وضوح می فرماید

«إنی جاعل فی الأرض خلیفه»

من در روز زمین خلیفه قرار دهنده ام

جانشین و نماینده ای برای خودم معین کرده ام، بر همیشه نماینده است و عقیده مسلم شیعه از همه فرق این است که هیچ زمانی بدون خلیفه الهی نمی شود که من خلیفه و ولی وقت قرار می دهم، کیست خلیفه؟ من

مجری:

خب این نکته، حالا من جاهای دیگر مشابه اش را دیده ام، مستنداتی که می آوری قبول تا اینجا که می رسی که روز زمین باید یک خلیفه باشد، مگر چه اشکالی دارد من، همان شخص آقا امام زمان را خلیفه صرفاً بدانم،  چه لزومی دارد خلیفه دیگری را، آقا امام زمان که زنده است، اگر او بی ادبی و آن کج فهمی را در مورد امام رضا داشته آن آدام، در مورد آقا امام زمان که نمی تواند این را بگوید ایشان که زنده اند، در شرایطی که امام حی هست دیگر چرا باید من به ولی دیگری ...

حجت الاسلام و المسلمین سخنور:

چه نکته خوبی را اشاره کردید آقای گلپایگانی عزیز، دقت بفرمایید، همان اول نمی آید بگوید سلام علیکم و رحمة الله بنده امام زمان هستم و ولی وقت، نه ابتدا می آیند یک ولی از اولیاء الهی است خدا به او عنایاتی کرده چشم برزخی دارد، یک چیز هایی دیده، با دو واسطه نقل می کنم، چون بیننده گان باید این را بشنوند با دو واسطه، که هردو معتبر هستند نزد من، یکی از سادات از اساتید سطوح عالی حوزه علمیه قم، به من فرمودند که یکی از رفقای نزدیک من در حیات مرحوم آیت الله بهجت رفتند خدمت آیت الله بهجت تعبیر همین است که آدم باید امانت دارد و ثقه باشد در نقل تعبیر که من به گوشم سمعت بإذنه، پرسیدم که بعضی از افراد معتقدند که شما افراد را به شکل واقعی حیوانات و اینها می بینید، فرمودند آقای بهجت به من گفتند این چرندها چیست، من تلاش می کنم قرائت نماز صبحم را درست کنم، اینها هم چرند است، که یکی را شغال می بینم، یکی را فلان می بینم، یکی را فلان می بینم، ادعا چیست، لیدر داشته باشم برایم تبلیغ بکنند، و مردم برای خودشان می سازند و درست می کنند، که این آقا چشم برزخی دارد بروید چشم برزخی همه را سگ و شغال می بیند، این با دو واسطه هردو هم معتبر و از اساتید مبرز حوزه علمیه قم است، به شخص بنده فرمود، می گفت اینها هم چرندیات است، من هنر بکنم قرائت نمازم را درست بکنم،  اینها را بگذارید کنار، هنر در اینها نیست، هنر در آن بندگی است، قرائت نمازت را درست کن، برو عبادتت را درست کن نماز را درست بخوان، همین است،

«إنّما هِي نَفسِي أرُوضُها بِالتَّقوى»

امیرالمؤمنین (ع) می فرماید نفسم را من با تقوا و ریاضتش می دهم،

هدف:

«لِتَأتِيَ آمِنَةً يَومَ الخَوفِ الأكبَرِ»

برای اینکه روز قیامت با امن و آرامش بیاید

نکته خوبی اشاره فرمودید حضرت عالی، چرا در زمان غیبت امام، اول می آید می گوید که از اولیاء الهی هست، چشم برزخی هم دارد همه را سگ و شغال می بیند، بعد می گوید خدا به ایشان یک کرامت هایی هم کرده، از ابدال است، تا ببینیم چقدر می روند جلو، چقدر آنطرف مرید شده باشد، ایشان از اولیاء خاص الهی است، بنده خدا است، هر کس هم خدا را باید اطاعت کند باید اطاعتش کنیم، قدم به قدم، ایشان باب حضرت حجت است، امام زمان هم «فإنهم حجتی علیکم و أنا حجة الله» اینها حجت من هستند بر شما، این هم یکی از آن حجت هایی است که امام زمان گذاشته برایتان، چون هر هفته امام زمان را می بینند، هر هفته با امام زمان  می نشینند نهار می خورند، با امام زمان شبها فالوده می خورند، ادعا، رفته رفته می گوید ببین او ولی است چون فانی فی الله شده من هم ولی هستم چون فانی فی الله شدم، در عرض همدیگر هستیم، هیچ فرقی نداریم با هم، ولایت او با ولایت امام زمان هیچ فرقی ندارد، پنج تا داشته باشیم، ده تا داشته باشیم، صدتا فانی فی الله داشته باشیم، البته وقتی که صوفیان در ابتدا می گویند ما صلح کل هستیم، همه خوبند آن هم عرفان است، قادریه و نقش بندیه و رفاعیه و شازالیه و فرق شیعه ذهبیه و خاکساریه و گنابادیه و و  و، همه خوب همه عرفان همه عالی هستند،  تا حلقه بیاید نزدیکتر نزدیکتر، وقتی که جزء خاصان خاص شد، او می گوید من ولی وقت هستم، می گوید پس قطب فرقه بغلی چه؟ می گوید او مدعی است دروغ می گوید اینها ادعای مهدویت می کنند، اینها دروغ می گویند ولی نیستند، ولی یک نفر است آن هم من هستم، اینها مدعیان دروغین هستند، از کجا بفهمیم، دیگر آنجا دیگر از کجا بفهمیم سؤال نمی کنند، اگر از کجا بفهمیم به هذا فراغ بینی و بینک مبتلا می شود،  و آن مصیبت هایی که هست، در جایی دیگر، باز همان فرقه امامه به سر صوفی حوزوی باید دانست که فعل اولیاء خدا عین حق بوده؛ ما عرض کردیم، همان چیزهایی که برای اهل بیت معتقد هستیم برای امام رضا، اینها برا اقطاب شان معتقد هستند، من جمله عصمت علم لدنی، لولا الحجة لساخت الأرض بأهلها، ولایت، ولایتش را که گفت عین ولایت ائمه معصومین است هیچ فرقی ندارد، با ولایت امام زمان هیچ فرقی ندارد، علم هم که لو لا الحجة را خواندیم، «لولا الحجة لساخت الأرض بأهلها» و الآن هم عصمت، فرقه صوفی عمامه به سر حوزوی، ریش دارند اینقدر مرید دارند اینقدر، باید دانست که فعل اولیاء خدا عین حق بوده در آن خطا راه ندارد،  کسی که به مقام فنا رسیده و به آبشخور توحید راه یافته و هدایت و طهارت محضه دست نموده در حریم او لغزش وجود ندارد، عصمت مطلق است، چاپ هم کردند در کتاب ها و در فروشگاه ها هم هست، انسان از امثال مرحوم فلانی، نباید در فتوا مطالبه دلیل نموده یا بخاطر نیافتن مستند فتوا به ایشان اعتراض نماید، ما الآن مرجعت تقلید اگر بگوید مستند فتوا هم اگر پیدا بشود، من اگر هر کس زنگ زد بگوید مستند فتوایتان چیست، که صبح تا شب آقایان باید کارها را تعطیل کنند، ادله را ادله فقهای اجتهادی بدهند، می گوید ولی اینجا نگاه کنید، می گوید آقا جان شما اصلاً مستندات فتوا پیدا نکردی اصلا حرف خودش حجت است، صحبت این نیست که او دارد فتوا می دهد، او اصلاً فتوا نمی دهد، او دارد رسماً فرمایشش سند حجت است، قال الصادق،قال آقای سخنور، قال الصادق قال آقای فلانی، خودش حرفش حجت است بعد تو می گویی سندت چیست؟ انسان از امثال مرحوم آقای فلانی نباید در فتوا مطالبه دلیل نموده یا بخاطر نیافتن مستند فتوا به ایشان اعتراض نمایند خود فرمایش مرحوم فلانی سند و حجت است، الهام اشراق است عصمت دارد؛ در جای دیگر، تراوشات اولیاء حضرت حق همگی طاهر و پاک بوده و فعل خداوند محسوب می گردد،  همگی بر صراط مستقیم سیر می کنند فانی شد.

مجری:

عجب! هرچه که جلو می رویم این دوری از عقلانیت ملموس تر می شود، آنچه که اسلام برای ما تعریف کرده بدهی ترین مهم ترین اصلی ترین واقعی ترین اتفاق و خبر عالم وحدانیت خدا است که آن را ما با دلیل می پذیریم، بعد ائمه ما دلائلی را بر این ارائه می دهند و اصلاً این یک روالی است تعجب نمی کند که شما اگر بگویی دلیلی بر وحدانیت خدا و وجود خدا بیاور؛ اما آنچه که در این مسیر می بینیم دور شدن از این عقلانیتی است که خروجی اش آنچه هست که می بینیم.

استاد لذت بردیم شب عید است شاید این شبها را نباید وجود خودمان را و خاطر مان را با این حرف های تاریک مکدر کنیم، اما از آنطرف اینها تبیین است و فهم حقایق لذت دارد و شیرین است، شیرینی درک حقیقت گوارای وجودتان، عیدتان مبارک التماس دعای فرج.

 


آفتاب یلدا>

دیدگاه ولایت از صوفیه و شیعه امامت 12 خلیفه مسلمان صوفیان عصمت بت پرستی قرآن عرفان ولایت نوعیه