آفتاب یلدا

قسمت نوزدهم برنامه آفتاب یلدا به کارشناسی حجت الاسلام و المسلمین سخنور


 

بسم الله الرحمن الرحیم

تاریخ:07/01/1401

برنامه:آفتاب یلدا

مجری:

بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم، بینندگان عزیز و ارجمند شبکه جهانی حضرت ولیعصر عرض سلام و درود و شب بخیر خدمت شما عزیزان دارم و بسیار خوشحالم که با برنامه آفتاب یلدا در خدمت شما هستیم، در خدمت استاد عزیزم حجت الإسلام و المسلمین استاد سخنور هستیم استاد با تبریک سال نو خدمت شما در خدمت تان هستیم.

حجت الاسلام و المسلمین سخنور:

بنده هم عرض سلام و شب بخیر دارم خدمت شما و بینندگان عزیز و تبریک می گویم سال نو را ان شاء الله که در این سال جدید واقعاً این آفتاب یلدا طلوع بکند و سال پایان غیبت حضرت حجت باشد ان شاء الله

مجری:

ان شاء الله بسیار ممنونم در روزهای پایانی ماه شعبان المعظم هم هستیم که امیدوارم بیشترین بهره را برده باشید از این ماه مبارک و نیمه شعبان که سپری شد وایضاً آماده شده باشید برای ماه مبارک رمضان که ماه مهمانی خدا است، استاد این هفته فکر می کنم در رابطه با مسئله سماع یا بقولی سِماع می خواهیم با شما صحبت کنیم و مباحثی را مطرح کنیم، ما سراپا گوش هستیم.

حجت الاسلام و المسلمین سخنور:

زنده باشید ان شاء الله؛ هر فرقه ای برای خودش یک آیین هایی دارد یک مراسم هایی دارد و صوفیه به سماع خیلی پرداختند، حالا به تاریخچه اش می پردازیم، سماع در لغت به معنای شنیدن یا به معنای صدای خوش، یا به معنای غناء آمده، غنای طرب انگیز غنایی که به وجد بیاورد طرف را حالتش را دگرگون بکند، العین که یکی از کتاب های لغت عرب هست، سماع را به معنای غناء معنی کرده، لسان العرب می گوید هر آواز خوشی که گوش از آن لذت ببرد، به آن می گویند غناء، گوهری در شرح اصطلاحات صوفیه جلد5، صفحه 312 می گوید که، شنیدن یعنی شنوایی، و سرور و آوازی که شنیدن آن خوش آید و شخص رقص آید، یعنی یک آواز طرب انگیز باشد، در اصطلاح بزرگان صوفیه در مورد غنا تعابیری دارند، اما در اصطلاح سماع چیست؟ شعر خوانی همراه با ساز و آواز و حرکات موزون بدنی و پایکوبی و دست افشانی است، گاهی اوقات به دست زدن تنها است، گاهی اوقات باپا کوبیدن است، گاهی اوقات حالت جذبه پیش می آید، حالش بد می شود، نعره می زند، در نقش بندیه در قادریه داریم نمونه هایش را، هدفش چیست؟ ایجاد حال و وجد صوفیانه است، یک شخصی می رقصد یک رقص عادی است، هدفش آن حال و وجد صوفیانه نیست، ولی مجالس صوفیانه و رقص صوفیان ساز و آواز و حرکات موزون بدنی است، کله زدن است، پایین و بالا رفتن است، شعر خواندن است، دست کوبیدن پای کوبیدن به منظور ایجاد حال و وجد است، می گوید یک حالی ایجاد می شود، یک حالی در سر ایجاد می شود حالا یک وجدی برایشان حاصل می شود، حالا اینها به تعابیر آمدند توجیهش کردند که مثلاً اصلاً آن حال چه هست، ببینید مولوی و ابو سعید ابوالخیر در ولدنامه صفحه 88، مولوی می گوید که سماع همسنگ قرآن است، سه دیدگاه داریم در صوفیان، بعضی صوفیان آمدند افراطی بودند در بحث سماع مولوی اوحد الدین کرمانی و ...، افراطی بودند یعنی می گفتند بالاتر از قرآن یا همسنگ قرآن، یا بالاتر از نماز است، حالا می خوانیم صحبت هایشان را،

مجری:

استاد معذرت می خواهم، این همسنگی به چه معنا است؟

حجت الاسلام و المسلمین سخنور:

همتراز بودن

مجری:

به این معنا که به لحاظ آوایی که ایجاد شده یا از لحاظ شأنیت

حجت الاسلام و المسلمین سخنور:

نه به معنای آن حالی که برایت ایجاد می کند، عظمتی که دارد آنحالی که قرآن خواندن به تو می دهد سماع هم به تو می دهد، حتی به او می گویند بیا نماز شده می گوید آن نماز اعضا و جوارح را به عبادت می خواند این سماع دل را به بندگی می خواند، بعضی گفتند که نه سماع خوب است، مفید است می زنیم آن حال و وجد صوفیانه برایمان حاصل می شود، و بعضی آن صوفیان ابتدایی با سماع مخالف بودند، ما خب رفته رفته دیگر الآن تقریباً خیلی کم داریم که صوفیانی که با سماع مخالف باشند، ولی هستند، هنوز جنید بغدادی، اللعمع صفحه 343، سماع فرودگاه رحمت الهی است، رقص و آواز صوفیانه، سری سقطی در احیاء العلوم، جلد2، صفحه 269، قلوب اهل محبت در وقت سماع در طرب آید، شمس تبریزی مناقب العارفین افلاکی، صفحه 673، سماع قرآن پارسی است، دیدگاه صوفیان را می گوید، ببنیم چقدر برایشان عظمت دارد این رقصیدن و پایکوبیدن آن هو هو کشیدن و سر تکان دادن و این حرف ها، ذونون مصری در قشیریه صفحه601،  سماع وارد حق است، وارد یعنی الهام، سماع وارد حق است که دلها بدو برانگیزد،ابوالحسین نوری در حلیة الأولیا، جلد10، صفحه 253، درویشی که به سماع حاضر نشود را متهم بدانید، باید حتماً سماع بیاید، روزبهان بدری در شرح شطحیات، صفحه 634، سماع سفیر حق است، جلال الدین محمد بلخی رومی معروف به مولوی، صفحه 552، سماع غذای جان عاشقان است، یحیی با خرزی در اوراد الأحباب صفحه 185، سماع لشکر خدا است، اوحد الدین کرمانی در دیوانش صفحه 276، سماع معراج روح است، باز روزبهان بقلی شیرازی در رساله قدس، صفحه 50، در سماع هزار لذت است، که به یک لذت از آن هزار سال راه معرفت توان رفت که به آن هیچ عبادت میسر نشود، شما با سماع یک شبه می توانی هزار سال معرفت را بروی با رقص، اگر مسلمانند که پیغمبر این را به ما نیاموخت، حرف ما به اینها این است در کجای دین ما این رقص و پایکوبی هست؟ اهل بیت برای آداب طهارت و نجاست نیامدند، اهل بیت آمدند معارف و عرفان و توحید را به ما یاد بدهند، کجا اهل بیت این حالات رقص و سماع را داشتند؟

مجری:

در واقع سؤال این است که با سماع چطور می شود به خدا رسید، خدا را شناخت؟ آیا با رقصیدن می شود؟

حجت الاسلام و المسلمین سخنور:

و خیلی هم مقدس می دانند، نجم الدین کبری نقل می کند که شیخ جنید بغدادی در سماع حاضر بود و سماع در نمی گرفت، هرچه می زدند با دف و اینها، آن حال طرب و رقص نمی آمد، شیخ فرمود بنگرید که هیچ عامی در میان ما هست، یعنی غیر صوفی، شاید نحوست حضور غیر صوفی باعث شده که ما دیگر رقص مان نگیرد، نیافتند، شیخ فرمود بهتر طلب کنید، چون طلب کردند، کفش عامی با کفش صوفی عوض شده بود و به این دلیل در نمی گرفت، کفش شان جابجا شده بود، کفش آن غیر صوفی را از خانقاه انداختند بیرون زدند و رقص آمد، بگذریم از نظر افراد یک کلیپ را اگر می شود ببینیم باهمدیگر از سماع دراویش و صوفیان را

مجری:

استاد من هنوز متعجبم به شدت

حجت الاسلام و المسلمین سخنور:

حالا تعجب تان بیشتر می شود که چطور با انحراف از مکتب حق اسلام چطور می شود افراد را به این رقص و پایکوبی انداخت به اسم عرفان، به اسم رسیدن به آن معارف الهیه بزنید و بکوبید زن و مرد با هم قاطی بزنید، نعره بزنید که عرفان برای ما وجد صوفیانه است، کجای دین و پیغمبر به ما این را آموخت؟ من همیشه این در ذهنم دور می زند، هرکه گرزید زخراجات شاه، بارکش غول بیابان شود، هرکه معارف را از در خانه امیرالمؤمنین نگیرد از صحیفه سجادیه و نهج البلاغه نگیرد اینطور می شود، اینها البته فرقه های سنی صوفی بودند، ما بیشترین آمار تعداد صوفیان را در فرقه های سنی داریم در خارج از کشور در پاکستان در ترکیه، در هندوستان در سوریا و ....

سماع از چهار عنصر تشکیل می شود شعر، آواز، موسیقی، حرکت موزون، این چهار عنصر را باید داشته باشد تا بشود سماع، ابزارش چیست؟ دف، دایره زنگی، نی، یا مزماری که در روایات است، طبل، رباب، تنبور، بعد آزاد است دیگر هرچه خواست بزند، این دف خیلی برایشان مهم است، اگر دقت کرده باشید داخل این کلیپ دف بود و از موسیقی های دیگر هم استفاده می شود؛ روزبهان بقلی شیرازی در اوراد الأحباب صفحه 207، می گوید: سماع باید سه چیز داشته باشد روایح طیبه، وجه صبیحه و صوت ملیح، اوحد الدین کرمانی در نفقات الأنس می گوید، صفحه 687، شیخ اوحد الدین را با صورت های خوب خوش بودی و در سماع با ایشان ذوق ها می کردی، حالا بحث شاهد بازی و امرد بازی که داشتند، جای خود دارد؛ مهمترین علت گرایش به سماع، هستی شناسی عاشقانه و پایه ریزی مکتب براساس هرم عشق، ببینید در یک مقطعی دوستانی که برنامه را از قسمت های اولیه دنبال می کنند، گفتیم در آغاز تصوف در اسلام، قبل از اسلام را ما اصلاً وارد نشدیم که ریشه های کابالای یهود عرفان مسیحیت، آیین هندو و دیگران، در آغاز اسلام با زهد افراط گونه شروع شد، هرچه تو زهد بیشتر می کردی عارف تر بودی و در حال سیر و سلوک بیشتری بودی، پیغمبر اکرم(ص) به شدت با رهبانیت در دین مخالفت کرد، «لارهبانیت فی الدین» پیغمبر فرمود از من پیغمبر که زاهدتر نیستید، من ازدواج می کنم پیش زن و بچه ام هستم با مردم هستم، بچه هایم را دوست دارم، ترک حیوانیات کردن، ترک خانواده کردن، کنج عزلت گزیدن، این حرف ها چیست؟ هیچ کدام از اهل بیت و پیغمبر چنین کاری نکردند،  از یک مقطع به بعد، با ظهور رابعه ادویه حالت آن زهد افراط گونه به حالت عاشق گونه برگشت، در رابطه زهد افراطی شما با خدا رابطه ات عابد و معبود است، شما هرچه زهد در دنیا بیشتر بکنی بیشتر به خدا نزدیک هستی، در رابطه عاشقانه نه، تو باید عاشق خدا بشوی، باید عشق به خدا را تجربه بکنی، عشق بدون شائبه سودجویی، لذا بعضی از صوفیان با امردان سر و سری داشتند، می گفتند «المجاز قنطرة الحقیقة» چراکه عشق به امردان مشق عشق است، شما باید بیاموزی که به شخصی عشق داشته باشی که شائبه سودجویی در او نباشد، شما عاشق دختر همسایه تان می شوی می خواهی بروی با او ازدواج بکنید که برایت بچه بیاورد قرمه سبزی درست بکند، زندگی را جمع و جور بکند، زن زندگی می خواهی، شائبه سودجویی در آن هست، شما باید به گونه ای عشق را بیاموزی که در آن شائبه سودجویی نباشد، همجنس، لذا امرد داشتند، همین آقای اوحد الدین کرمانی که گفتیم و...، توجیه می کردند که ما می خواهیم مشق عشق بکنیم،  لذا بعضی از عرفای صوفیه به این بهانه غلط های خیلی زیادی کردن و اشتباهاتی داشتند که همجسنگرایی و شاهد بازی و اینها داشتند،  در این رابطه عاشق گونه می گوید شما بزن به طبل آن سماع و خوش باش، عشق بکن، به وجد بیا، دیدید حالتش دارد جیغ می زند، حالت وجد عارفانه برایت رخ بدهد با آن طبل و جو و بکوب و پایکوبی و این حرف ها، شما به وجد بیایید در آن عشقت حل بشوی، و مستحلک بشوی، بتوانی آن مراتب عرفانی ات برود بالاتر، که خواندیم که از نماز هم حتی موفق تر است در قرب الی الله و...

مجری:

استاد معذرت می خواهم این کلیپی که ما دیدیم من فکر می کنم یکی از مصادقی که ما به عرفان رو می آوریم آرامش است، مسئله آرامش هست واقعاً آرامش با خودمان و با پرودگار در واقع آرامش اینجا اصلاً وجود نداشت.

حجت الاسلام و المسلمین سخنور:

نه ببنید یک تحلیل مفصل دارد، وقتی که سر اینطرف و آنطرف می رود به شدت، پایکوبی می شود، یک مایعی در مغز ترشح می کند که باعث سرخوشی شما می شود، کله را نیم ساعت اینطرف و آنطرف بکنید احساس سبکی داری، بعد می گویی یک آرامشی به من دست داد، بخاطر این می گوید، ما همیشه گفتیم که حال پیدا کردن نشانه حقانیت یک شیء نیست، من با این مسئله حال کردم اصلاً اثرات دیدم،

«مَن عمِلَ في بِدعةٍ خَلاّهُ الشّيطانُ و العِبادةَ، و ألْقى عليهِ الخُشوعَ و البُكاءَ»

یک حالت خشوع و بکاء هم شیطان به او می دهد، خوراج و نهروان عبادت می کردند تا صبح، گریه و زاری می کردند، حفاظ قرآن بودند، حال می کرد با نماز و عبادت تا صبح، مولا هم گردن همه شان را زد، این حال، حال الهی نیست حال شیطانی هست، «خَلاّهُ الشّيطانُ و العِبادةَ، و ألْقى عليهِ الخُشوعَ و البُكاءَ» این روایت کلیدی هست، یک کلیپ دیگر باهم ببینیم باز از اینها، تعجب آقا باز بیتشر بشود.

مجری:

بله این کلیپ را هم دیدیم استاد،

حجت الاسلام و المسلمین سخنور:

بله، البته اینها فرقه قادریه هستند، سنی مذهب هم هستند، و در کردستان ایران و عراق هردو هستند، قادریه کسنزانیه هستند، که در حضور قطب شان بود چنین سماعی داشتند می کردند، اینها در آن حالت سماعی که دارند یک حالت های جذب و وجدی هم برایشان به وجود می آید که حالت های بی خودی به خودشان دست می دهد، سیخ فرو می کنند در صورت شان در پهلو هایشان، چاقو در سرشان فرو می کنند از این کارهای عجیب و غریبی که مثلاً سنگ قورت می دهند، حالا اینها ترفند هایی دارد که مفصل است،

مجری:

شاید به بیانی می خواهند بگویند ما چون در این حالت هستیم بر حقیم و اتفاقی برایمان رخ نمی دهد

حجت الاسلام و المسلمین سخنور:

بله درحالی که شما هر کسی از اینهایی دیدید که سیخ به خودش دارد فرو می کند شما بگویید صدتا سیخ شما نمی خواهد فرو بکنی، یک سیخ را بده خودم فرو بکنم، نمی دهد به تو، چون او خودش می داند کدام نقطه را، تمرکز کرده کدام نقطه را حواسش هست کدام نقطه را بزند، حتی گاهی اوقات خودشان هم نمی زنند، می دهند دست یک کس دیگر می زند، یک کلیپ دیگر را باز باهم ببینیم از اینها.

مجری:

بسیار ممنونم اینها راههای رسیدن به خدا است استاد؟

حجت الاسلام و المسلمین سخنور:

چه عرض کنم، کلاش می گذارد به پهلوی خودش شلیک می کند خون هم می آید که چه؟ که ما مثلاً برحق هستیم؟ هر کس از معارف از در خانه اهل بیت برود بیرون به اینجا می رسد اینها قادریه هستند، کلاه گذاشته سر خودش آتش می زند یا محمد یا کس نزان، توصل می کند به قطب شان، ببینیم این کلیپ را باهمدیگر.

مجری:

بله متشکرم این هم استاد حرکات خلاف عقل خلاف شرع به نظرم

حجت الاسلام و المسلمین سخنور:

وقتی که انسان عقل را حجاب بداند همین می شود، عارف و صوفی به مرحله ای می رسد می گوید اینها عقل حجاب است، پای استدلالیان چوبین بود، پای چوبین سخت بی تمکین بود، اصلاً عقل حجاب است، شما برو عاشق شو، السماء یزید فی العشق، مولوی سماع عشقت را زیاد می کند، بعد چطور می آید این را تقدیسش می کند، همین اعمال مضحک دف زدن و زن و مرد باهمدیگ کوبیدن و کله زدن این حرف هاس، غزالی در احیاء العلوم جلد 2 صفحه 370، حضرت خضر را دیدم و نظر ایشان را درباره سماع پرسیدم و ایشان در پاسخ گفت

«هو صف الضلال لا یثبت علیه الا اقدام العلماء»

احیاء العلوم، غزالی، ج 2 ص 370

چیزی است خیلی عالی، چشمه عالی، که فقط علما می توانند سماع بکنند، برویم یک زره جلوتر جسارت را ببینیم.

غزالی در یک خوابی است باز نقل می کند مز گوید: پیامبر (ص) و ابوبکر در مسجد حضور داشتند، عذر خواهی می کنم، واقعاً از محضرت حضرت حجت عذر خواهی می کنم این نسبت شنیء را به پیغمبر می دهد،

پیامبر و ابوبکر در مسجد حضور داشتند و ابوبکر چیزی می خواند و پیغمبر حرکت خاصی شبیه رقص، همانند انسان وجد زده از خود نشان می داد، سپس فرمود این سماع حق است از سوی حق

مجری:

چه نسبت ناروایی برای اینکه به حقانیت برسند

حجت الاسلام و المسلمین سخنور:

درحالی که ما به یک مرجع شیعه نمی توانیم این نسبت مضحکی که الآن یک مشت می بینیم به این شکل دارند، خودش را آتش بزندف سیخ فرو بکند پای بکوب دست افشانی بکن، زنها باهم بریزند داخل خیابان بکوبند طبل بزنند و دف بزنند و هو هو بکشند، این کلیپ را باهم دیگر ببینیم باز دومرتبه برای قادریه کسنزانیه هست.

مجری:

بله ممنونم از اتاق فرمان، استاد فکر کنم این هم برای همین اواخر بود

حجت الاسلام و المسلمین سخنور:

بله همین اخیراً است، افتتاح یکی از خانقاهها در سنندج ایران خودمان، خب زنها بریزند در خیابان بزنند و بکوبند، چنین و چنان، به اسم طریقت، عرض کردیم بعضی از افراد صوفیان افراطی بودند در زمینه سماع و سماع را حتی بالاتر از نماز می دانند، یا همسنگ قرآن می دانند شاخص ترین این افراد جناب جلال الدین محمد بلخی رومی معروف به مولوی، نصرآبادی، نوری، روزبهان بقلی، شمس تبریزی، اوحد الدین کرمانی و فخر الدین عراقی که از اکابر صوفیه بودند، ابو سعید ابوالخیر می گوید در تذکرة الأولیاء است، جلد1، صفحه 129، نیمه شب مریدان خود را از خواب بیدار می کرد و به آنها می گفت،

«قُومُوا وَ ارقصوا لِلَّهِ»

تذکرة الأولیاء،ابو سعید ابو الخیر، ج1، ص 129

مریدانش را از خواب بیدار می کرد که بلند بشودید برای خدا برقصید، سهل تستری، اصرار التوحید صفحه 45، سهل چون سماعی شنید او را وجدی پدید آمد و 25 روز در آن وجد بماند  طعام نخورد و اگر زمستان بود عرق می کرد و پیراهنش تر می شد، 25 روز غذا نمی خورد، بگذریم، از این ادعاهای شاخ و دم دارد خیلی زیاد است در بین صوفیان، جلال الدین رومی یکی از شخصیت های افراطی و پر حرص در عرصه سماع بود جناب مولوی

مجری:

استاد در مورد مولی یک کم تمرکز بیشتر کنیم از ابتدا اینگونه، یک همچین طریقتی را بقول خودشان فرقه ای را اختیار کرد یا اینکه نه کم کم وارد شد.

حجت الاسلام و المسلمین سخنور:

نه از نیمه دوم قرن 3 بحث سماع مطرح می شود، حالا به تاریخچه اش می پردازیم، حتی تا آخرین لحظه، حسام الدین چلبی اینطور می گوید که قوالان در بالاین وی به آواز و سماع مشغول بودند، تا آخرین لحظه زندگی مولوی، حتی وصیت می کند که در مراسم تشییع من قوالان بخوانند، دف بزنند و نی بزنند و  و سماء باشد اصلاً بحث تشییع نباشد

مجری:

همان مسئله ای که قرص را مطرح می کنند به قول خودشان

حجت الاسلام و المسلمین سخنور:

پس مولوی می گوید:قضای عاشقان باشد سماع که در او باشد خیال اجتماع، سماع  آرام جان زندگان است، کسی داند که او را جان جان است، بگذریم.

شبی نمازش را تا دیر وقت به تأخیر انداخت سپس برخواست و در حالی که می خندید و خود بازیگری نشان می داد،(تکان می داد خودش را) اینطور می خواند، نصیت الیوم من عشقی صلاتی فلا ادری عشاعی من عداتی،

دیگر از عشق یادم رفت که در حال سماع بودم، در حالی که دین می فرماید

«إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى‏ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَر»

یک وقار و تمأنینه می آورد دین، اصحاب اهل بیت چنین بودند، حضرت می فرماید

«بیتُ الغناء لا تُؤمَنُ فیه الفجیع»

خانه ای که در او موسیقی نواخته بشود از فجایع در امان نیست

«و لا تُجابُ فیه الدَّعوةُ»

دعای اهل آن خانه مستجاب نمی شود

«وَ لَا یَدْخُلُهُ الْمَلَکُ»

فرشته داخل آن خانه نمی شود

مناقب العارفین افلاکی، می گوید روزی در حضور مولانا رباب میزدند، و مولانا ذوق ها می کرد از ناگاه عزیزی درآمد، یک شخص از مریدان آمد که نماز دیگر می گویند دارند اذان می گویند، مولانا فرمود نی نی آن نماز دیگر و این سماع نماز دیگر هردو داعیان حق هستند، یکی از آن نماز یک هم سماع یک ظاهر را به خدمت می خواهد این دیگر سماع باطن را به محبت حق می خواند، و ما به راحتی می بینیم در میان صوفیان شیعی هم همین است، تا الآن سنی ها را دیدیم، ببینیم یک کلیپ را از دراویش شیعه داخل ایران.

مجری:

بله متشکرم عزیزان اگر امکان دارد کلیپ بعدی را هم آماده داشته باشید که استاد روی دوتا کلیپ صحبت می کنند

حجت الاسلام و المسلمین سخنور:

مشکلی ندارد ما در میان شیعیان هم داریم می بینیم که همچین چیزهایی نفوذ کرده، همین ادا و اتوارها گاهی اوقا دیدیم در بعضی از هیئات همین ادا واتوارها نفوذ شده، درآویش خاکسار هستند آمدند نفوذ کردنت بین هیئات یا خودشان هیئت گرفتند هو می کشد، کله می زند دیگر سینه نمی زنند، دست انداخته گردن بغل دستی کله می زنند، خم می شود می رود جلو خم می شود می آید عقب،  هو می کشد می آید جلو هو می کشد می آید عقب، و همین را عرض کردم، بارها گفتم، بارها گفتم، تا این حنجره ام کار کند می گویم، تصوف بسیار نفوذی است، در صدا و سیمای ما نفوذ می کند، در دانشگاه ما نفوذ می کند، در حوزه علمیه ما نفوذ می کند، در هیئات ما نفوذ می کند، اینکه ما فکر بکنیم تصوف نشسته یک گوشه نفوذ نمی کند در هیئت ها نیست، حالا یک فرقه ای هستند، یک گوشه ای هستند این خیلی ساده انگارانه هست، بسیار دارند کار می کنند، به شدت هم کار می کنند، و دقیق و حساب شده هم کار می کنند

مجری:

دلیلش شاید این باشد استاد ظاهرش انگار ظاهر فریبنده ای هست،

حجت الاسلام و المسلمین سخنور:

بی حد و عدد یا علی مدد دارد می خواند دیگر،  سماع دف می زند کله می زند، پا می زند، بی حد و عدد، می گوید آقا اینکه دارد از امیرالمؤمنین می گوید آنها که سنی بوند، می گوییم همان سماع این هم هست،  دارد همینجا دف می زدند، نی می زدند، دمبک می زدند برای اهل بیت، ما حسین حسین گفت و هیئات سنتی و قدیمی، و هیئات همین الآن هیئات صالح ما چطور هستند؟ علما چطور به ما یاد دادند،اهل بیت چطور به ما یاد دادند، دف بزن و حسین حسین بگو، اصلاً زشت نیست کنار نام حضرت اباعبد الله حسین دف بزنم نی بزنم؟

مجری:

استاد ما حتی در مساجدمان هم در اعیاد مشکلی درایم، بحث اختلافی است

حجت الاسلام و المسلمین سخنور:

حالا این بحث اختلافی است، حرف این است که در این حد نفوذ صوفیه را ما بی خیالش بشویم که جوان ما دیگر کله می زند دیگر دست نمی زند، کله می زند هو می کشد، و نفوذ کردند، به ظاهر روحانیت، یک کلیپی داریم از  یک نفر که ادعای عرفان می کند، اگر آماده هست بگذارند،

مجری:

بله متشکرم از اتاق فرمان، استاد این اختلاط واقعاً سؤالم این است که در تاریخ در نسل اول این اشخاصی نام بردید هم وجود داشته؟

حجت الاسلام و المسلمین سخنور:

بله

مجری:

یعنی آن امرد که فرمودید علاوه بر آن حضور زنان

حجت الاسلام و المسلمین سخنور:

حالا بحث امرد جای خودش، حضور زنان، مولوی با زنان شبهای جمعه، زنان دارد نقل می کند افلاکی در مناقب، شبهای جمعه جمع می کرد با زنها سماع می کرد و سماع می شده، می بینیم همین سماع مختلط زن و مرد هم هست، در صوفیان سنی هست در صوفیان شیعه هم هست، حتی مکشفاً حجاب ندارند، حتی بیعضی از چهره هایی که به اسم عرفان ما می شناسیم، که اینها آمدند عرفان به مردم بیاموزند، عرفان اسلامی، می بینیم، وسط زنها نشسته زنهای مکشفه دارند موسیقی می نوازند و کف می زنند و  شعر می خوانند  آقا هم نشسته.

کلیپ بعدی را با دقت خواهش می کنم بینیم، ببینیم عرفان را از چه کسی داریم می گیریم؟

مجری:

بله متشکرم استاد، این کلیپ آخری من خودم چون به هر صورت یک مقداری...

حجت الاسلام و المسلمین سخنور:

من حرفم این است معارف را ما فقط باید از اهل بیت بگیریم، عرفان و اعتقادات است فروع دین که نیست،  تقلیدی نیست، باید از اهل بیت بگیریم، وقتی که پا از در خانه اهل بیت گذاشتی کنار، معارف را رفتی سراغ هر کسی عرفان از او گرفتی، به همین بلا مبتلی می شوی، کسی که به چهره عرفان مردم می شناسندش وسط خانم های بی حجاب دارد، سماع می کند، این سماع است دف و نی و بزن و شعر و کف می زدند و خانم های مکشفه و روسری بردار که تو عرفان الهی را می خواهی به ما یاد بدهی، این شکلی؟

مجری:

در حالی که خانواده شان هم خانواده بسیار  خوبی هست

حجت الاسلام و المسلمین سخنور:

نه کاری نداریم، به ظاهر نباید نگاه بکنیم،  شاید با عمامه روی سرش دارد دروغ می گوید، با عمامه روی سرش دارد توجیه می کند سماع غذای جان عاشقان است، روح می خواهد پرواز کند به سمت خدا نمی تواند پرواز بکند در این قفس گیر کرده، خودش را به در و دیوار می زند، بعد یک مرتبه رقص می شود، ملت فکر کردند رقص این است، نه این سماع است، رقص نیست، حالا روح می خواهد پرواز کند به در و دیوار می خورد، چه توجیه احمقانه ای است؟ چطور می توانی در پیشگاه خدا و اهل بیت بگویی جوانها را این دین را پیغمبر برای شما آورد؟ به این جلفی و سبکی؟ کلیپ بعدی را حتماً ببینیم.

کلیپ:

سهروردی می گوید سماع چیست، گفتند سماع چیست، گفت مرغ جان قصد خدا می کند، شوق برش می دارد، می خواهد برود آنجا خودش را می خواهد بزند این طرف و آن طرف قفس بدن، گاهی قفس بدن را می شکند می رود موت عارض می شود، گاهی هم که نمی شکند این قفس را بر می دارد به این طرف و آن طرف می زند، اینها خیال می کردند رقص هست، رقص نیست، این مرغ جان است قوت گرفته می خواهد برگردد پیش معشوق خودش، پا شده قفس را به حرکت در آورده می زند به این طرف و آن طرف، تو خیال  می کنی دارد می رقصد، یک چیز دیگر است، یک رقص دیگر است، رقص مردان بر سر میدان کنند،  رقص اندر خودن خود مردان کنند، رقص آنجا کن که خود را بشکنی، پنبه را از ریش شهوت برکنی.

مجری:

بله متشکرم استاد در مورد ایشان یک صحبتی می فرمایید؟

حجت الاسلام و المسلمین سخنور:

این یکی از افرادی است که ادعای عرفان کرد با عمامه روی سرش می گوید سماع آن است که به در و دیوار می خواهی بزنی به خدا برسی بعد یک دفعه رقصد می گیرد؟ اهل بیت و اصحاب اهل بیت چنین بودند؟ پیغمبر و قرآن چنین به ما گفت؟ روایات صحیح چنین به ما یاد دادند؟ با عمامه روی سر بعدش هم می بینیم عمامه را برداشته خودش صوفی خانقاهی هست، با گیس بلند و سیبیل و ریش، فریف لباس را نخور، 4متر عمامه بگیر بگذار سرت می شوی آخوند،  عرفان را باید از اهل بیت گرفت نه از هر آخوندی، هر کس عمامه سرش گذاشت، هر کس را نمی توانیم از او عرفان بگیریم،  تصوف گفتم نفوذی هست، در حوزه علمیه نفوذ می کند، در صدا و سیما نفوذ می کند، به اسم معرفت، می نشیند، به اسم معرفت می گوید حتی جسارت می کند به علما، رسماً می گوید چون علما خودشان، عذر خواهی می کنم از بینندگان عزیز چون علما برای ما عزیز هستند،مراجع عظیم هستند و بزرگان شیعه را احترام می گذاریم، ولی در صدا و سیما نفوذ کرده جسارت می کند، رسماً به فقهای ما، به رهبری نیز جسارت می شود، می گوید بعضی از افراد چون دیدند این رقص هست، رقص را هرزه درآیی حساب کردند، نه که خودشان اینطوری هستند، یعنی خودشان هزره اند رقص صوفیان را هم هرزه درآیی حساب کردند، نه فهمیدند، رقص صوفیان را، البته مرتبه فهمش هم همینقدر هست بیشتر نمی فهمد عجب علما نفهمیدند؟ بزرگان شیعه نفهمیدند مراجع نفهمیدند؟ فقها نفهمیدند شما فهمیدید؟ ببینیم این کلیپ را تا ببینیم از چه کسی داریم عرفان می گیریم.

کلیپ:

- این نسبت هایی که می دهند که شما فرمودید هر کسی به اندازه فهم خودش حرف می زند، اینها چون در همان مرتبه هستند از رقص فقط الواتی می فهمند و رقاصی می فهمند و هرزه درآیی، کسی که رقص را هرزه درآیی می داند فکر می کند که رقص مولانا هم هرزه درآیی است، این دیگر بیشتر از این هم نمی تواند بفهمد، بیچاره چکار بکند، این مرتبه فهمش همین است، خودش همین است، فکر می کند هر کسی که از رقص صحبت کرد هم در همین حد رقص او است، اما من قبل از اینکه وارد بیان و توضیح این مطلب بشوم یک حکایتی نقل کنم که البته این واقعیت است، سعد الدین حمویه که یکی از عرفای بزرگ است، خیلی عارف بزرگی است، در یک جلسه ای نشسته بود که عرفا بودند، آن جلسه سماع بود شعری خوانده شد و حالی دست داد به عرفا، و عرفا به رقص در آمدند، سعد الدین حمویه همچنان آرام نشسته بود در بحر تفکر تکان نمی خورد، یک کسی از آنها که در حال رقص بود گفت مولانا جلسه سماع است، رقص است تو را ساکت می بینم، سعد الدین حمویه این آیه را قراعت کرد، فرمود «وَتَرَى الْجِبَالَ تَحْسَبُهَا جَامِدَةً وَهِيَ تَمُرُّ مَرَّ السَّحَابِ» شما این کوه ها را می بینی که ساکت است، سالها صامت و ساکت ماندند، این کوه را ما می بینیم، هزاران سال است سر جایش تکان هم نمی خورد، صدا هم نمی کند، اما در باطن امر و در واقع و نفس الأمر این کوه مانند ابر در حرکت است، تمر مر السحاب، یعنی مانند ابرها در حرکت است، کوه ها در حرکت هستند، ابر هم در حرکت است، ابر همیشه در حرکت است، رقص است، و آن جمله ای که شما فرمودید از حاجی که حکیم است خدا رحمتش کند، حکیم متأله هست، رقص نوعی حرکت است، منتهی حرکتی است که یک مبنی تکانش می دهد، یک محرکی دارد، رقص بی خودی که نمی آید، اصلاً رقص بی خودی نمی شود، اگر بی خودی باشد آن حرفه است آن تکنیک است، همین هرزه درآیی هست، یک حرفۀ رقاص حرفه ای هست، رقاص حرفه ای که رقص حرفه ای نمی کند،

حجت الاسلام و المسلمین سخنور:

یک لحظه اگر امکانش هست استوپ بکنید این کلیپ را، ببینید چطور دارد جسارت می کند به فقها، اینها چون خودشان اینطوری هستند این را هم هرزه می بینند؟ قدر فهمش همین قدر هست؟ تو داری کل مراجع شیعه را اهانت می کنی، رهبری را داری اهانت می کنی شما،

مجری:

آن روایاتی که منشاء مسئله رقص را مطرح می کند

حجت الاسلام و المسلمین سخنور:

بعد ببین کجا را به کجا می زند، هرچیزی که حرکت کرد یعنی سماع هست؟ هر چیزی که حرکت کرد یعنی حرکت به سوی مبداء دارد می کند، اگر حرکت را ما سماع ببینیم خب شما هر حرکتی را سماع داری می بینی؟ کجا را به کجا می زنید، «وَتَرَى الْجِبَالَ تَحْسَبُهَا جَامِدَةً وَهِيَ تَمُرُّ مَرَّ السَّحَابِ» البته این جریان برای قیامت است، نه برای الآن، «وَتَرَى الْجِبَالَ تَحْسَبُهَا جَامِدَةً وَهِيَ تَمُرُّ مَرَّ السَّحَابِ» حالا بحثش را کاری نداریم از آیه ولی صحبت اینجا است که کجا را به کجا داری می زنی، که هر حرکتی سماع هست؟ بعد سماع صوفیان را می خواهی توجیه بکنی که رقص شان رقص عارفانه هست، هرزه درآیی نیست؟ ادمه کلیپ را ببینیم

ادامه کلیپ:

اما آن کسی که به رقص می آید یک محرکی از درون دارد، رقص نوعی حرکت است ولی حرکت ویژه، نه هر حرکتی رقص هست، حرکت ویژه رقص هست، حرکتی است که از نقص به کمال می رود، اگر ما نقص را اینطور معنی کنیم که از نقص به کمال

حجت الاسلام و المسلمین سخنور:

می گویید اگر ما رقص را این معنا کنیم که از نقص به کمال، کدام رقص، چه کسی گفته رقص از نقص به کمال حرکت است، شما داری از خودت می گویی، اگر ما رقص را اینطور معنا بکنیم که  حرکت از نقص به کمال است چه کسی همچین حرفی زده که رقص حرکت از نقص به کمال است، حرکت از نقص به کمال کلام امیرالمؤمنین است نه رقص، حرکت از نقص کمال کلام خداوند است عمل کردن به واجبات و ترک محرمات است، نه رقاصی، نه رقصیدن، بعد شما اینها را بعنوان عرفان به جوان شیعه می دهی؟ سعد الدین حمویه یکی از عرفای بزرگ بود مجلس عرفا بود، درآویش و صوفیه را به اسم عرفا و عرفان دارد قالب می کند، مجلس عرفا بود ایشان هم از عرفای بزرگ بود رقص سماع بود، عجب عرفا هم می رقصیدند، پس صوفیان را دارد قاطی می کند با عرفا و داری تجلیل می کنی از صوفیه، و همین آقا شخصاً و رسماً در همین صدا و سیما تبلیغ و تأیید می کند خود صوفیه را، ادامه کلیپ را ببینیم تا کلیپ بعدی را من عرض بکنم خدمت تان.

ادامه کلیپ:

حرکتی است که از نقص به کمال می رود، اگر ما رقص را اینطور معنی کنیم که از نقص به کمال رفتن است، نه تنها عارف در رقص می آید نه تنها انسان، برای اینکه هستی همواره علی الإتصال و علی الدوام از نقص به کمال می رود از قوه به فعلیت از مرحله قوه به فعلیت، رقصی چنین میانه میدانم آرزو است، یعنی از نقص به کمال رفتن، کسی که به یک چیزی خرسند و قانع است همتش کم است، یک چیزی به او رسیده حالا این را سخت نگه می دارد و به همین جا هم قانع است، این حرکت حبی ندارد حرکت کمالی ندارد یعنی به بالاتر نمی خواهد برسد، اصلاً خواستن ندارد نمی خواهد، اما کسی که هل من مزید می گوید برای کمال و هر لحظه بالا و بالا و بالاتر می خواهد برود از نقص به کمال می رود، این در یک رقص است، شجر در رقص است هجر در رقص است، دریا در رقص است، کوه در رقص است، همین کوه هم حرکت جوهری دارد.

مجری:

خیلی متشکرم استاد بفرمایید

حجت الاسلام و المسلمین سخنور:

به اسم عرفان به اسم معارف

مجری:

یعنی این حرکت رقص که گفتند از نقص به کمال است را واقعاً متوجه نشدم

حجت الاسلام و المسلمین سخنور:

از جیب مبارک درآوردند مگر هر حرکتی حرکت به نقص به کمال است؟ حرکت به اسفل هم می تواند باشد، نمی تواند باشد؟ انسان حرکت بکند برود به قهقرا هر حرکتی که از نقص به کمال نیست، چرا شما زیرکانه رقص صوفیان را نقص به کمال می بینید، چرا حرکت نقص به ادون نمی بینید، شاید رفته دارد می چرخد برود پایین تر، نبوده افرادی که حرکت کردند، حرکتی که رفتند به قهقرا رفتند به بدبختی در قعر جهنم به بدی رفتند، مسیر شان به سوی آتش است، مسیرش را انتخاب کرد به سوی پایین تر، هر حرکتی حرکت از نقص به کمال است؟  بعد حرکت صوفیان هم حرکت نقص به کمال است؟ بعد رقص و آوازی که اینجا داریم می بینیم سیخ فرو می کند و می رقصد و زن و مرد با هم قاطی مکشفه و بی حجاب و ای دل اگر عاشقی در طلب یار باش و این حرکت عارفانه شد و به اسم عرفان که آن سعد الدین حمویه عارف بود در برنامه ای به نام معرفت به خورد جوان شیعه ما می دهی؟ این همان صوفی بازی است دیگر، غیر از این است؟ رسماً دارد تأیید سماع می کند، و تأیید صوفیه می کند رسماً همین صوفیه ای که داریم می بینیم، همین درآویشی که شما دیدی و تعجب کردی اول برنامه که چه شد، این کلیپ را ببینیم که چطور همین آقا تأیید صوفیه می کند.

کلیپ:

صوفی یعنی کسی که صاف باشد، اگر کسی صاف نباشد، صاف یعنی چه؟ یعنی باید دلش پاک باشد کسی که دل پاک دارد، دل پاک دل صاف است، دل صاف یعنی دل پاک، پاک از چه؟ از رذائل اخلاق از تعلقات دنوی از شهوات از نفسانیات، از جاه طلبی از ریا کاری، از نفاق از هر رذیلتی این صاف است، صوفی کسی است که صاف باشد، اگر کسی ادعای صوفی گری کرد، و تصوف، و صاف نبود این حقه باز است، این شیاد است، چه بسا کسانی که در لباس صوفی ادعا بکنند، ولی صاف نیستند، و چه بسا کسی هست و ا صلاً بوی تصوف هم نمی دهد اصلاً نه ظاهر صوفی گری دارد نه هیچ چیز.

مجری:

بله متشکرم استاد این ظاهر کلام دومش ظاهر زیبایی داشت

حجت الاسلام و المسلمین سخنور:

بله ظاهرش خیلی زیبا است، صوفی کسی است که صاف باشد، یعنی هر کس که صاف است صوفی است، سلمان هم صوفی بود، ابوذر هم صوفی بود، زهیر و بریر و مقداد و سلمان و اباذر و اصحاب امام حسین هم همه صوفی بودند چون صاف بودند، اصحاب امام صادق روات حدیث ابی بصیر و زراره و محمد، اینها همه صوفی بودند چون صاف بودند، دارد رسماً می گوید کسی که صاف است صوفی است، صوفی هم کسی است که صاف است، اگر کسی را دیدی که صوفی است، اگر راست می گوید صاف است، پس صوفیان افرادی هستند که از غل و غش صاف هستند، و تأیید می کند رسماً تصوف را دارد ترویج می کند در مملکت شیعه ما، به جوانان شیعه به اسم معرفت، عنوان برنامه هم عنوان برنامه معرفت است، و رسماً می بینیم با عمامه به سر سماع را تأیید می کند، رقص را در حالی که دین ما چنین آموزه ای نداشت، اگر قرار بود سماع و رقص صوفیانه ما را به خدا نزدیک کند اولین کسی که به ما رقص سماع یاد می داد امیر عالم امیرالمؤمنین و پیغمبر بودند، امام صادق می نشست می گفت بنشینید به شما رقص سماع یاد بدهم، چون این راه قرب الی الله است، هزار بار گفته ام نمک این خاندان را خورده ام، و از اینها حرف می زنم، هزار بار هم می گویم تا جان در بدن داشته باشم می گویم این را

«مَنْ أَرَادَ اللَّهَ بَدَأَ بِكُمْ وَ مَنْ وَحَّدَهُ قَبِلَ عَنْكُمْ‏ وَ مَنْ قَصَدَهُ تَوَجَّهَ بِكُم»

«باب الله الذی منه یعطی»

شما اهل بیت هستید، اگر این «باب الله الذی منه یعطی» را از دست بدهید باید مثل همین ها بروید مختلط زن و مرد با ناموس مردم برقصی،

«قُومُوا وَ ارقصوا لِلَّهِ»

این شد عرفان به اسم معرفت در برنامه معرفت به اسم عرفان، چرا من همیشه می گویم چقدر آموزه های صوفیانه را بخورد جوانها دادند به اسم عرفان، دقیقاً حرفم همینجا است.

مجری:

بسیار ممنونم استاد فرصت مان تمام شد ممنونم از شما و از اینکه در این برنامه هم کاملاً روشنگری کردید و مسائل را مطرح کردید از شما بینندگان عزیز هم تشکر می کنم

وقتی دلم به سمت تو مایل نمی شود

باید بگویم اسم دلم دل نمی شود

اللهم عجل لولیک الفرج التماس دعا و تا برنامه دیگر بدرود.

 

 


  
  • رضایی

    14 آبان 1402 - ساعت 15:10

    خیلی زشته زن و مرد با هم قاطی شدند یاعلی یا علی میگویند. لا اله الا الله

    0 2
  • رضایی

    13 شهریور 1402 - ساعت 23:18

    دکتر الهی قمشه ای بود.درست دیدم؟؟

    0 2
  • رضایی

    13 شهریور 1402 - ساعت 22:46

    عالی بود.ممنونم

    0 2

آفتاب یلدا>

فرقه ها صوفیه سماع غنا آواز خوش رقص عرفان کاذب شیعه دراویش نفوذ مولوی