آفتاب یلدا

قسمت بیست و دوم برنامه آفتاب یلدا به کارشناسی حجت الاسلام و المسلمین سخنور
موضوع: سحر و جادو در تصوف


 

بسم الله الرحمن الرحیم

تاریخ:08/03/1401

برنامه: آفتاب یلدا

مجری:

بسم الله الرحمن الرحیم، قَالَ رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی  وَیسِّرْ لِی أَمْرِی وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِّن لِّسَانِی  یفْقَهُواْ قَوْلِی

سحر و جادو، مفهوم و لغتی که خود لغت به تنهایی یک بار اسرار آمیز و گاهی جذاب و گاهی دلهره آور، انسان ها با هر عقیده و دینی و مسلک و آئینی که باشند، شاید بشود به نوعی به این گونه تقسیم شان کرد که گروهی که اعتقاد به جادو سحر دارند و گروهی که به این مفهوم اعتقاد ندارند، این شاید خیلی با پس زمینه های عقیدتی و فکری آنها به شکل مستقیم ارتباط نداشته باشد، یعنی فرد با دنیا متفاوت با فرهنگ های متفاوت مواضع خاصی نسبت به یک موضوع دارند، آنچه که در هفته های گذشته ما درباره بحث فرقه های انحرافی داشتیم گاهی تنه زد به بحث سحر جادو یا قدرت های  ویژه ای که گاه در این فرقه های انحرافی دیده می شود، فرصت مغتنمی بود از استاد عزیز در این موضوع استفاده کنیم مجدداً در خدمت ایشان هستیم خدا را شکر می کنیم و سلام و عرض ادب خدمت ایشان، استاد سلام وقت شما بخیر.

حجت الاسلام و المسلمین سخنور:

بسم الله الر حمن الرحیم، بنده هم عرض سلام و خسته نباشید دارم خدمت شما و همکاران زحمت کش تان که واقعاً با یک خلوص قشنگی کار را دنبال می کنند، و پیشاپیش تبریک عرض می کنم میلاد بی بی  حضرت معصومه ولی نعمت مان که ما همه بر سر خان کرم کریمه اهل بیت متنعم هستیم.

مجری:

سلامت باشید، چه خوش ذوقانه، استاد آنچه که با بحث سحر و جادو گروه های مختلف تفکرات مختلف مواجه می شوند، می شود اینطور دسته بندی کرد یکی عده که اصلاً بگویند چنین چیزی وجود ندارد، عده ای به شکل افراطی و تعابیر و باورهای خیلی غلیظ و جدی حتی نگاه مثبت به آن داشته باشند، و یک نگاه هم می تواند نگاه وسط نگاه متعادلی باشد  در عین اینکه من اولین خواهش و تمنایم این است که اصلاً سحر و جادو را یک تعریف داشته باشیم، یعنی ما در ادبیات در احادیث در کلام عمومی مفاهیم شاید گاهی متفاوت در مورد سحر و جادو داشته باشیم، سحر واقعی سحر کاذب شعبده بازی، یا حتی در ادبیات ما می گویند کلام فلانی سحر دارد، شاید یک مفاهیم متفاوتی مترتب باشد، اول یک تعریفی از این موضوع داشته باشیم.

حجت الاسلام و المسلمین سخنور:

برای شناخت یک جریان باید ریشه و آن تاریخچه اش را بررسی کرد، از کجا آمده چطور بوده، چه شکل بوده قصه هاروت و ماروت جای خود، یک قصه مفصلی است که ملکین آمدند و گفتند که « يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ» یک سری قدرت های بودند گفتند که از این استفاده نکنید ما برای امتحان آمده ایم، که در روایات و قرآن اشاراتی شده، و در روایات به تفصیل بررسی شده، اما چون موضوع ما تصوف و بکار گیری این علوم غریبه و سحر در فرقه ها و فریبی برای جذب جوانان به فرقه ها و حق نشان دادن انحراف توسط این علوم غریبه و کارهای خالق العاده است، بگذارید از اینجا شروع بکنیم، اگر خاطر بینندگان عزیز مانده باشد، عرض کردیم که شیطان مقابله با جریان حق می کرد، شیطان یک سری افراد را یک سری قدرت ها به آنها می داد، با ریاضت کشدن، ریاضت چیست؟ ریاضت شرعی داریم ما؟ بله، امیرالمؤمنین (ع) می فرماید"

«إنّما هِي نَفسِي أرُوضُها»

من نفسم را ریاضت می دهم با غذا نخوردن با دائم الذکر بودن با ترک حیوانیت کردن با...، نه با تقوا، هدف تان چیست یا امیرالمؤمنین

«لتأتی آمنتاً یوم الفزع الأکبر»

برای اینکه روز قیامت امن و آرامش، آن فزع اکبر که می آید من با آرامش وارد صحرای محشر بشوم، هدفم این است، اما بعضی از افراد ریاضت کشیدند و شیطان هم یک سری قدرت ها به آنها داد، این افراد الهی بودند؟ ابداً بلکه در جریان شیطان و مقابله با خدا بودند، یعنی دشمنان خدا بودند که یک سری قدرت ها داشتند، و همین طیف افراد توانستند با فریب علوم غریبه و با سحر و تنجیم، با ارائه کردن یک سری از خوارق عادات بفریبند مردم را و دین خدا را منحرف کنند، وقتی که گوساله را سامری درست کرد برای بنی اسرائیل، اجلٌ جسدٌ، یک گوساله ای که له خوار بود، صدا داشت، «أخذت من أثر الرسول» کرد و در دهان او پاشید و با سحر و علوم غریبه ای که بسیار رواج داشت در زمان موسی گوساله به صدا در می آمد وقتی سجده می کردند، یک صدایی می داد می گفتند ببین خدا از ما راضی شده، همیشه افرادی بودند که با ریاضت با تنجیم با سحر به یک سری قدرت ها دست پیدا می کردند، ترک حیوانیات می کردند گوشت نمی خوردند، روغن حیوانای استفاده نمی کردند، آنچه مربوط به  حیوانات باشد استفاده نمی کردند، گیاه خواری و دائم الذکر بودند، و تمرکز داشتند روی یک چیزهایی و یک سری از برنامه هایی که داشتند، خاص انجام می دادند شیطان یک سری قدرت ها به آنها می داد، همین افراد انحراف ایجاد کردند، افرادی که احبار یهود معروف شدند، وقتی که موسی رفت، وقتی که یوشع بن نون با صفورا و آن جنگ و آن قصه ها که دقیقاً شبیه جریان جمل و جنگ عایشه با امیرالمؤمنین بود خب احبار یهود کنج عزلت گزیدند، و رهبانیت گزیدند «رَهْبانِيَّةً ابْتَدَعُوها» ترک حیوانیات کردند ریاضت کشیدند یک سری قدرت ها برای شان شیطان داد، می آمدند بین مردم که شما دنبال رمه داری و گوسفند داری و کسب و کار تان هستید، باطن تورات را ما می فهمیم، ما دنبال ریاضت بودیم، ما دائم الذکر بودیم، ما ترک کردیم لذایذ را، به عنوان زهد ترک لذایذ دنیا کردیم، رهبانیت احبار یهود ما می دانیم باطن تورات چیست، لذا همین ها افرادی بودند که انحراف در دین به وجود می آوردند، به مردم هم می گفتند قبول ندارید؟ بفرمایید در ذهنت را خبر می دهم، داخل خانه ات را خبر می دهم، یک سری علوم غریبه هم داشتند، یک سری قدرت ها هم داشتند، یک سری کارها هم می کردند، و مردم هم گفتند خداوند بر دست اینها چه چیزهایی دارد جاری می کند، در حالی که شیطان دارد جاری می کند، تفاوت سحر با معجزه چیست؟  از کجا بفهمیم که این که دارد انجام می دهد سحر است یا معجزه، البته اعجاز مخصوص انبیاء و حجج الهی است، کرامت، این سحر علوم غریبه است یا کرامت است،  معجزه سحر را از کجا متوجه بشویم، یک سحر استاد باید ببیند ریاضت باید بکشد،  و کارهایش هم محدود به همان چیزهایی است که استاد دیده، یعنی می تواند با چشم این جسم را بلند کند و بگذارد بکند، می تواند با چشمش چنین کاری بکند، یک سری کارهای خارق العاده ای که خودش تمرین کرده، و استادش را دیده، ولی انبیاء هر کاری که می خواستند انجام می دادند، پیغمبر به یهود گفت چه معجزه ای می خواهید، گفتند یا رسول الله می خواهیم این کوه از بیخ کنده بشود از کمر دوتا بشود، قله بیاید پایین دامنه برود بالا، پیغمبر اشاره کرد انجام داد، چه می خواهید انجام بدهم، ماه را از وسط دو نیم بکنید،  اشارة کرد، چه می خواهید انجام بدهیم، شتر باردار از دل سنگ باید در بیاوری، اشارتی کرد صالح پیغمبر اینطور شد، و ...، معجزه که پیغمبر اصلاً می گفت چه می خواهید،  چه معجزه ای می خواهید، پس محدود نبوده، دو ساحران کارهایشان مربوط به زمان و مکان خاص است،  باید در یک بیابانی باشند، شب باشد ماه کامل باشد، مثلاً یک سری ابزار و وسایل و ادوات دارند وسایل جادوگری و این حرف ها او نه اشارتی می کند ماه به دو نیم می شوید، اشارتی می کند خورشید بر می گردد، اشارتی می کند کوه شکافته می شود شتر باردار در می آید؛ تفاوت دیگر معمولاً علوم غریبه دنبال هدف مادی است، حالا یا دنبال پول هست یا دنبال آقا جان شدن، ولی انبیاء می فرمودند که

«لا أسألُکُم علیهِ أَجراً إن أجری علیه علی الله؛ أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا ۖ إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَى الَّذِي فَطَرَنِی؛ ۖ إِنْ أَجْرِيَ عَلَى رب العالمین؛ إلّا مودة فی القربی»

دنبال پول و جاه و مقام آقا جان شدن نبودند ولی معمولاً، یادمان باشد حدیث هفته قبل که ترک دنیا می کند لدنیا، به دنبال آقا جان شدند، ولی اینها نبودند، و تفاوت هایی که متعدد هست در سحر و معجزه، در مسیحیت هم همینطور بود، یک سری افراد می آمدند رهبانیت ترک حیوانیات می کردند، ترک حیوانیات یک کاری می کند جن بتواند بازی بکند با طرف، یک ضعفی به جسمش وارد می شود که آن ضعف باعث می شود رخنه ای باز بشود، شیطان جن هست دیگر، «کان من الجن» قرآن می فرماید، از اجانین است، جن می شود وارد روحش بشود وارد جسمش بشود و آزارش بدهد، جن زدگی گاهی اوقات اتفاق می افتد البته، می تواند « الَّذِي يُوَسْوِسُ فِي صُدُورِ النَّاسِ» تو فکرش، بیاید وسوسه اش بکند، آمد خدمت امام صادق (ع) عرض کرد یابن رسول الله ما از یک وادی رد می شویم اینجا کأن وادی اجانین است می ترسیم صداهایی می آید، حضرت فرمود بله هر وقت آنجا رسیدید وقت اذان هم نبود، بلند اذان بگویید، و اینها همه فرار می کنند می روند، گفت ما بلند اذان گفتیم و آنان رفتند، دیگر خوف و وحشت هم رفت

مجری:

پس بین مردم معروف است که می گویند بسم الله بگویید، تا راحت بشوید، آن هم هست؟

حجت الاسلام و المسلمین سخنور:

بله، یکی از مسائلی که واقعاً باعث می شود که اگر جن آمد اذیت کرد، با صدای بلند در خانه ات اذان بگو، می روید، یادم باشد نکاتی که باعث می شود ما خودمان با دست خودمان جن را داخل خانه و زندگی مان بیاوریم عرض بکنم، از طرفی یک روایت دیگر از امیرالمؤمنین هست فکر کنم، حضرت می فرماید اگر یک نفر 40 روز گوشت نخورد در گوشش اذان بگویید، چون کسی که 40 روز گوشت نخورد می تواند بازیچه اجانین بشود، یک ضعفی در بدنش به وجود می آید

مجری:

یک باگی به قول امروزی ها

حجت الاسلام و المسلمین سخنور:

احسنت ما در طب بابی داریم به نام جن زدگی، یعنی شما باید یک سری دارو ها را بخوری ک بدنت قوی بشود که آن رخنه ها پوشیده بشود دیگر جن نتواند تو را اذیت بکند، یک ضعف جسمی برایت به وجود آمده که به طبع یک ضعف روحی به وجود آمده که جن می تواند با تو بازی بکند.

مجری:

چه جالب در داستان های ابو علی سینا هست، آن بنده خدا را می خواست مداوا کند گفت برو تقویت شو که می گفت من گاو هستم،

حجت الاسلام و المسلمین سخنور:

احسنت، باید یک تقویت بشود جسمش، تا روح قوی بشود، لذا ترک حیوانیات می کردند، گوشت حیوان نمی خورند، مشتقات حیوان اصلاً استفاده نمی کردن، ترک حیوانیات می کردند، 40 روز، حضرت فرمود 40 روز گوشت نخورد در گوشش اذان بگو، چله، چله، چله های پیاپی ترک حیوانیات کردن، جسم ضعیف یک سری از ضعف ها باعث می شود انسان گاهی اوقات تخیل بکند، گاهی اوقات وهمیات برایش حاصل بشود، و گاهی اوقات جن و شیطان بتواند با او ملعبه بکند و او را بازیچه بکند، اینها را بگذاریم کنار همدیگر ترک حیوانیات کردن در ریاضت ها نقش مهمی دارد، آیا دال بر حق و حقانیت است، ابداً، من رفتم پیش یک نفری همچین که وارد شدم گفت الآن یک نفر وارد می شود و چنین می گوید، دیدم واقعاً یک نفر وارد شد و چنین هم گفت، دیدید این آقا چشم برزخی دارد این آقا به بالا وصل است، این آقا علم غیب دارد، این آقا عارف واصل است، با یک تسخیر جن می توانند این کار را انجام بدهند، از ذهن شما می توانند خبر بدهند، از فکر شما خبر بدهند، و من می دانم اگر آقای گلپایگانی بیاید با من بیعت بکند، چون 2هزار تا مرید دارد این با من بیعت بکند یعنی 2 هزار نفر آمدند با من بیعت کردند، آمدند مرید من شدند، لذا می گویم آقای گلپایگانی شما برو ببین باید پیروی از چه کسی بکنی، چه کسی باید استاد عرفان و اخلاقت باشد؟ چه کسی باید حرف به تو بزند تو گوش بکنی، می گوید من که تو را قبول ندارم، می گویم اشکال ندارد، برو توسل بکند و یک چیزهایی برایت مشخص می شود در خواب افراد به تو نشان می دهند من هم از طرفی یک دو شب شما توسل می کنی و در این یکی دو شب توسل من یک شب جن خودم را می فرستم در خوابت بیاید بگوید برو با آقای سخنور بیعت کن که او حق است، بعد یک نوری هم داشته باشد و یک وجه ای هم، می گوید آقا من امام هادی را داخل خواب دیدم گفت برو با آقای سخنور بیعت کن، یک سؤال مگر می شود شیطان و اجانین داخل خواب به شکل اهل بیت در بیایند؟ ابداً، پس چه می شود داخل خواب ادعا بکند، بگویم آنکه حضرت می فرماید «من رآنی فقد رآنی» برای کسی است که چشم و ابروی حضرت را در بیداری دیده باشد بله به آن چشم و ابرو در نمی آید، ولی من و شما که امام هادی ندیدیم در بیداری ادعا امام زمانی می کند، نمی کند؟ مدعیان مهدویت، خب یک جن می فرستند در خواب بگوید من امام هادی هستم، شما که امام هادی ندیدی، فکر می کنی امام هادی است، فرموده برو با سخنور بیعت بکن،  می گوید من امام رضا هستم، دیدم یک بانویی چادر به سر افتاده، فکر می کنم حضرت زهرا بود، امکان دارد یک جن من بفرستم بگویم برو چادر سر بکن، بگو برو با سخنور بیعت کن، شما که زهرا ندید، بله به چشم و ابروی امام رضا نمی تواند در بیاید، ولی می تواند ادعا بکند یا نه؟ من برای اینکه شما بیایی با من بیعت بکنی، چون یک لقمه چربی هستی که پشت سرت 2هزار نفر می آیند با من بیعت می کنند جن می فرستم در خوابت، دو گاهی اوقات برای جذب افراد از جن هم استفاده نمی کنم، او اینقدر ساده لوح است و ذهنش را شست و شو دادم که با یک مزاج شناسی می توانم قشنگ زیر و بم آن را در بیاورم، رنگ پوستش می گوید این بلغمی است یا صفرایی یا سودایی، می گویم شما داخل خانه عصبانی می شوی زود، با زن و بچه خوش اخلاق تر باش، آقا این از داخل خانه من خبر دارد، علم غیب دارد، اینها نیست ترفند های مزاج شناسی است، ما دوره های تربیت مربی مان یک دور مزاج شناسی می گوییم، چون ترفندی است که استفاده می کنند واقعاً که از رنگ سفیدی چشم از رنگ پوست، یکی از فریب های شان چهره شناسی است، فرم بینی، فرم لب، داریم چهره شناسی، فرم ابرو، رنگ چشم، یکی همیشه پایش را دارد تکان می دهد حرف می زند، یکی آرام است، این نشانه هایی هست که یکم زیرکی داشته باشم می توانم طرف را آنالیز کنم، بعد بگوید آقا ایشان علم غیب دارند، ایشان از علوم غریبه خیلی بلد هست، جن دارد، یا ایشان کراماتی دارد، پس همیشه افرادی بودند که در جبهه مقابل دین با ترک حیوانیات کردن، مقابله می کردند با جریان الهی، با جریان انبیاء چه کسی آمد خبر داد به فرعون که موسی قرار است دنیا بیاید؟ حرف شان غلط بود؟ نه عین واقعیت بود، و همینطور هم شد، نطفه اش منعقد شد، الآن دنیا می آید، چند ماه هست در شکم مادر، گرچه این را باید عرض بکنم که در موسی در کاخ فرعون بوده آنها خبر نداشتند، نمی توانستند خبر بدهند به فرعون، چون خدا جلوی شان را گرفته بود، آنجا خدا جلوی شان را گرفته بود، قدرت خدا و امام زمان بالاترین قدرت ها است، از هیچ جن و شیطانی نترسید تا وقتی که در پی حجت ابن الحسن هستید، یک بار با یکی از این جن گیر های قدر یک جلسه ای بود، از من هم دعوت کردند، نشستیم صحبت کردیم،  یک طور داشت حرف می زد که اجانین فعال ما یشاء هستند، هر کاری دلشان بخواهد می کنند، و ما نمی توانیم جلوی شان را بگیریم، گفتم آقای فلانی تمام اجانین، تمام ساحران تمام جادو گران یک طرف، من و حجت ابن الحسن و یک آیة الکرسی یک طرف، هیچ کاری نمی توانند بکنند، یک لحظه تأمل کرد که اینطور قرص جوابش دادم، تأیید کرد گفت راست می گویی، قرآن می فرماید

«وَ لَوْ أَنَّ قُرْآناً سُيِّرَتْ بِهِ الْجِبالُ أَوْ قُطِّعَتْ بِهِ الْأَرْضُ أَوْ كُلِّمَ بِهِ الْمَوْتى‌»

رعد/31

کوه را می توانی با یک آیه قرآن جا به جا کنی، با مردگان سخن بگویی، شوخی نیست قرآن آیت الکرسی را کم نشمارید، سه بار آیت الکرسی، پنج بار آیت الکرسی، روایت داریم خدا ندا می دهد که ای ملائک بروید کنار که این پنج بار آیت الکرسی را خوانده من خدا محافظ او هستم، و عجیب بوده، در آیت الکرسی و حفظ از اجانین، و یک نکته تجربی عجیب بوده این ذکر ناد علی در حفظ از اجانین، اجانینی که من دعا و ذکر می گویم نمی روند، ولی اذیت می کنند، ولی

«نادِ عَلیّاً مَظهَرَ العَجائِب تَجِدهُ عَوْناً لَکَ فِی النَّوائِب کُلَّ هَمٍّ وَ غَمٍّ سَیَنجَلی بِوَلایَتِکَ یا عَلِیُّ یا عَلِیُّ یا عَلِیُّ»

می گفت آتش می گرفتند و فرار می کردند، وحشت می کردند و فرار می کردند، و نمونه های متعددی که داشتیم، اما سخن اینجا است که با این ترفند می آیند جذب می کنند و عمده افراد در مشکلات زندگی فوری اول کاری که می کنند رجوع می کنند به دعا نویس، برویم دعا نویس برای ما طلسم شده، بریم دعا نویس برای ما طلسمی بسته اند، فلان کردند، در حالی که بارها گفته ام گاهی اوقات یعنی در اکثر مواقع که دیدم، به من مراجعه کردند، دیدم خودشان عامل خرابی های زندگی شان هستند، می گوید من آمدم چند سال است خواستگاری می روم تا پای سفره عقد می روم، دو سال سه سال خواستگاری می روم، تا پای سفره عقد می روم سه چهار مورد بهم خورده، حاج آقا برایم طلسم نوشته اند، حاج آقا دعا نویسی برایم کرده اند، حاج آقا سحر و جادو کردند، به او می گویم نماز می خوانی، می گوید نه، می گویم پدر مادرت از تو راضی هستند؟ می گوید دو سه سال است با پدرم حرف نمی زنم، قهر هستیم، خب تو عاق والدین هستی، تو خود سحر کار خودت هستی، خودت گره کار خودت هستی، چرا سحر برای تو بنویسند، تو می آید کارت را خراب می کنی، تو با یک سری اعمال زندگی ات را خراب کردی،

«و ان الله لا يغير ما بقوم حتي يغيروا ما بأنفسهم»

تغییری در خودت بده ببین واقعاً زندگی ات تغییر می کند یا نه، تا در همان ریل هستی همین است، باید تغییر را از خودمان شروع بکنیم، و مانع خیلی از کارهای، ما معمولاً جناب آقای گلپایگانی دنبال این هستیم که مقصر را یک کس دیگر بپنداریم، تقصیر را بیندازیم گردن یک کس دیگر، حاضر نیستیم خودمان را تغییر بدهیم، می گوییم سحر و جادو و طلسم و این حرف ها کردند، این جای خود، پس در بسیاری از موارد عامل خطاها، عالم گیر و گورهای کارهای خودمان، خودمان هستیم، گاهی اوقات هست که نه عامل این مسائل گیر  گورهای خودمان نیست، ولی خودمان با دست خودمان جن را وارد زندگی مان کردیم، رجوع کردم به دعا نویس، یک سری طلسمات و غارورات و این حرف ها نوشته، خط و خطوط و شکل و این حرف ها، خب اینها موکل دارد، یعنی جن، هر جا اسم موکل را شنیدی، چه در دعا نویسی چه هر چیزی بدانید منظور جن اسـت، موکل دارد یعنی جن است، این دعا موکل دارد، این ذکر موکل دارد، این جن دارد حتی در ذکر دادن، می گویند از فلانی ذکر می گیریم، خب خودت برو بگو، نه 732 مرتبه باید هر شب بگویی یاعلی یا عظیم، این 732 مرتبه ای که از من می گیری باید از من ذکر بگیری یعنی یک موکل هم برایش دارم آن 732 تا را هم که خواندید شما کدی هست که او بیاید کار را حل بکند برایتان، آن جن بیاید کاری حل بکند برایتان، ذکر گرفتن تعداد خاص، در بحث طلسمات هم همینطور یکسری خطوط و این حرف ها موکل می آید، جن را داخل خانه ام می گذارم، دعا را کجا می برم؟ در خانه ام می گذارم یا می برم یک جایی دفنش می کنم آن جن می آید کار من را انجام میدهد، جن را عملاً خودم با دست خودم وارد زندگی ام کردم، و جن می تواند در ذهنم نفوذ بکند؟ بله، در فکرم نفوذ کند؟ بله، در خونم نفوذ کند؟ بله می تواند، بسیاری از وقت ها به صوفیه می آیند می گویند بیماری خونی دارد، سرطان خون نمونه داشتیم صوفی سنی بی دین، صوفی سنی که به تسنن خودش هم اصلاً معتقد نیست، یک آدم بی دین توانسته سرطان خون را درست بکند با همین جن گیری ها و طلسمات، روی خون می تواند اثر بگذارد، جن می تواند روی خون اثر بگذارد، نفوذ بکند در بدن انسان، خب این شیطان نمی تواند نفوذ بکند؟ «الذی یوسوس» شیطان هم جن است، می تواند نفوذ بکند، نمونه داشتم یک نفر در یکی از شهرستان ها در مری یک غده ای در آورده بود، غدۀ سرطانی، مجلسی داشتم، آمدند دنبال ما و برویم این را ببینیم تو را خدا، و رفتیم و این جوان رعنا و خوش قد و بالا، خیلی جوان خوش سیما، اتفاقاً زن و بچه هم داشت بنده خدا، تازه هم ازدواج کرده بود بنده خدا، مری یک غده ای در آورده بود و گفتند باید این مری شکافته بشود، سینه شکافته بشود، مری شکافته بشود، این تکه را ما برداریم بهم بدوزیم بعد 40 روز این سینه باید شکافته بشود تا عفونت نکند، یک چیزی اصلاً! از چه زمانی این بیماری به جان من افتاده، گفتند از وقتی که رفته بودم پیش یک دعا نویس، از وقتی که چند تا طلسم پیدا کردیم شروع شد مثلاً آقای ایکس آمد بیماری شروع شد، گفتند شما خودتان هم سراغ دعا نویس رفتین؟ مادر گفت که نه حاج آقا ما یک سید فلانی داریم ایشان اجاق دارد ما رفتیم سراغش، گفتم خب همین دعا نویس رفتید دیگر، نه گاهی اوقات دعا از آیات قرآن می نویسد، یک نکته یا بینندگان عزیز دقت داشته باشند، بعضی افراد می گویند اینهایی که می نویسند از روی قرآن می نویسد، قبول، آنچه که از آیات و روایات و آنچه که  معنایش را می فهمید، حضرت می فرماید، دو تا یا سه تا روایت هست، حضرت می فرماید که اشکال ندارد، رفتید رقیه برایت نوشت، دعا نوشت، که عمده این دعا نویس ها شیاد هستند، اصلاً دعا نویسی هم بلد نیستند، و عمده شان طلسم نویس هستند،  نه دعا نویس، به اسم دعا نویس دارند می روند،  این وادی، خیلی خطرات زیادی دارد، ولی چیزی که معنی و مفهومش را نمی فهمی و اقسمک ب ... نمی دانی که هست و چه هست، ابداً همراه او نیاور، ابداً همراه خودت نگاه ندار ابداً ننویس، به آب روان بیانداز، چیزی که معنایش را می فهمی، آیت الکرسی بنویسید در بازویت همراه خودت نگه داشته باشد، چهار قل بنویس نگه داشته باشد، معوذتین بنویس همراه خودت در بازو و گردنت نگه دار، چیزی که معنایش را بفهمی، متوجه بشوی، حضرت فرمود مواظب باشد چیزی که معنایش را نمی دانی، خطوطی که هست روی اینها معنایش را می فهمید؟ نه، چرا اجازه می دهید همراهت باشد، اینها کد هست، کد برای ساحر ها و جادو گر ها هست، گفت نه و فردا بعد از منبر نشستم داخل ماشین که بروم محل استراحت خود، دختر همین خانم آمد اجازه گرفت داخل ماشین نشست گفت حاج آقا این طلسم هایی است که از بساط مادرم در آوردم، 16-17 تا طلسم، دیدم گفتم اینها طلسم هست، اصلاً این را دعا نویس به ما داده، گفتم این را دعا نویس به اسم دعا به شما داده اینها همه طلسمات است.

مجری:

فرق دعا و طلسم را چه می شود گفت؟

حجت الاسلام و المسلمین سخنور:

همین الآن عرض کردم مجدد تکرار می کنم، چیزی که از قرآن و روایات باشد و معنایش را بفهمی، آن می شود دعا،

مجری:

این می شود دعا، آن که خطوط عجیب و غریب و ناشناخته و نا پیدا است و روایات نیست می شود طلسم

حجت الاسلام و المسلمین سخنور:

احسنت، چیزی که معنایش را نمی فهمی، و اصلاً متوجه نمی شوی، نذار پیشت باشد، این می شود طلسم، نگاه کردم گفتم اینها  را فوری بریز در آب روان تا درست بشود، رفت و ریخت در آب روان جناب آقای گلپایگانی، هفته بعد نوبت داشتند تهران برای عمل و اینها باز رفتند اسکن گفتند رفته، غده از بین رفته، پس می تواند، شیطان و جن وارد زندگی و وارد جسم مان بشود و دچار بیماری بشویم، ام در بسیاری از موارد خودمان پای جن را به زندگی مان باز می کنیم.

مجری:

به شوخی بگوییم آمدنش دست ما است رفتنش دیگر دست ما نیست، دیگر می آید مهمان می شود، استاد حالا برای یک حالت سومی که اشاره هم داشتید بعضی اینها حتی مسلط بر علوم غریبه هم نیستند، شعبده باز هستند، یک دوستی تعریف می کرد می گفت رفتید پیش یکی از اینها که ادعا داشت گفت یک انگشتری به ما داد و گفت که شب می روی در بیابان فلان جا می اندازی و می آیی تا من بقیه مراحل را با تو طی کنم و بگویم، گفت ما رفتیم و شیطنت مان گل کرد گفت، انگشتر را نینداختم، دستم گرفتم و برگشتم، مثلاً آن روز که گفت برگشتم، و گفت بله خدا فرشتگانی دارد که در خدمت اولیاء هستند، کارهایی می کنند، مثلاً آن انگشتری که شما انداختید پیش من هست، برای من آوردند، گفت من برگشتم اتفاقاً خداوند شخصیت هایی دارد که از این انگشتر دوتا عین هم درست می کنند چون یکی هم پیش من هست، گفت که اصلاً نه علوم غریبه بود نه چیزی قرار بود با یک شعبده بازی و با آن جو و فضا، یعنی دقیقاً همان چیزی که در تلویزیون ما به عنوان شعبده بازی می بینیم، فقط با ترفندها، یا مثلاً آن جمعی که نشستند می گویند یک وقت صحبت هایی که بین شان رد و بدل می شود و شما تعجب می کنید، آن چند نفر اصلاً هماهنگ هستند، نیروهای خودش هستند، افراد خودش هستند، وای ایشان الآن یک چیزی گفت من کف کردم، تعجب کردم یعنی یک لول دیگر خیلی پایین تر است.

حجت الاسلام و المسلمین سخنور:

یاد یک جریانی افتادم یکی از فامیل های ما جنوب زندگی می کنند فامیل های سببی هستند، گفت که ما بچه بودیم سن خودش بالا هست و تعریف می کرد، گفت که ما بچه بودیم و سمت مسجد سلیمان زندگی می کردیم یک رفیقی داشت خیلی می ترسید اسمش محمد علی بود، مادرش رفت پیش دعا نویس برایش یک دعایی گرفت به بازوی او دیگر نمی ترسید، تلقین و القائات، گفت یک روز رفته بودیم رودخانه شنا بکنیم و با رفقا شیطنت مان گل کرد گفتیم برویم ببینیم این چه نوشته برای محمد علی که دیگر نمی ترسد، ما شنا کردیم رفتیم این فهمید، وسط آب صدا می زد، نکنید دست نزنید، ما تا این برسد کنار آب برداشتیم دعا را باز کردیم، که چه نوشته که دیگر این نمی ترسد اصلاً، اصلاً کلاً دیگر ترس رفت، باز کردیم دیدیم نوشته که محمد علی، حالا یک حرف بدی هم در آن زده بود لیچار بارش کرده بود که از چه می ترسی، القاء شده بود به او که این دعا دیگر باعث می شود که من نترسم، خیلی از اوقات دعا نویس یک خطوطی می زند در آن که اصلاً متوجه نیستی چه هست، القاء می شود برایت که از وقتی که دعا نوشت برایم درست شد، ردیف شد، گاهی اوقات از عمومات استفاده می کنند.

مجری:

مثل فالگیر ها که یک چیز های کلی می گویند.

خب استاد رسیدیم به کسانی که حتی آن علوم غریبه را ندارند و با ترفند های روانشناسانه به تعبیری می شود گفت با همان شعبده بازی که ما ذهن مان هست مردم را گول می زنند، استاد ادامه صحبت را بفرمایید.

حجت الاسلام و المسلمین سخنور:

بعضی از مسائل واقعیت دارد و حقیقت، بعضی از مسائل واقعیت دارد ولی حقیقت ندارد، حق نیست، سحر و جادو واقعیت دارد، عرض کردم خبر داد از آینده، بچه ای که هنوز به دنیا نیامده، از تنجیم ستاره شناسی، که خود همین تنجیم هم دو مرتبه یا بیشتر بساط منجمین بهم خورد، رد الشمس برای یوشع بن نون، رد الشمس برای امیرالمؤمنین، که دو بار اتفاق افتاده یکی پیغمبر یکی خود امیرالمؤمنین اینها بساط منجمین را بهم زد، یعنی محاسبات دقیق منجمین را این رد الشمس به هم زد، لذا الآن می توانند حرف هایی بزنند، اما هم دروغ در می آید هم راست در می آید، یعنی دروغ و راست باهم قاطی است، پس سحر، تنجیم، علوم غریبه این حرف ها واقعیت دارد، جن واقعیت دارد، اما حق نیستند، که بیاید با چهار تا از ذهنت خبر دادن، با چهار تا از خانه خبر دادن، با از آینده گفتن، این حرف ها بتواند کاری انجام بدهد، و بتواند حقانیتش اثبات بشود، و إلّا مرتاض های هندی کارهایی می کنند که پدر جد این اقطاب صوفی هم نمی توانند انجام بدهند، گوساله پرست هست، در دیگر آب جوش نشسته آب جوش هم دارد غلیان می کند نشسته دارد حرف می زند، ملت هم دورش تعجب، بروید مرتاض های هندی را ببینید، هر روز یک کلیپی هست برویم با هم ببینیم،

مجری:

بله این یکی از نمونه ها بود که استاد توضیح بفرمایند

حجت الاسلام و المسلمین سخنور:

ببینید الآن کارهای خارق العاده انجام می دهد در دیگر نشسته زیرش هم آتش هست و دارد می جوشد، یک نفر آمده بود پیش من گفت استاد رفتم پیش یک از عرفا شیر سماور را باز کرد همانجا وضو گرفت، گفتم الحق که این دیگر واصل و فانی فی الله شده و هرچه هم بگوید دیگر درست است، چون با شیر سماور توانست وضو بگیرد، عقل هم چیز خوبی است، مگر این می شود دلیل بر حقانیت، معیار و ملاک برای حق و باطل کتاب الله و عترتی، تمام غیر از آن هزار فریب در آن قاطی است، پس عرض کردیم بعضی چیزها واقعیت دارد اما حقیقت ندارد، حق نیست باطل است،  یک خبر خوشی هفته آینده به شما می رسد، حال سر برج می شود حقوق واریز می کنند برایش، ولی می گوید ببین منظور از خبر خوش که آقای سخنور گفت همین است، سفری برای شما افتاده است، حالا دیگر سفر کاری قرار بوده اصلاً از قبل پروازش را هم گرفته ای که برویم و بیاییم، و می گوییم این سفر منظورش آن بوده، از عمومات گاهی اوقات استفاده می کنند، یک مردی در زندگی شما فتنه می کند، یا یک زنی در زندگی شما دارد فتنه می کند، حالا که هست که در زندگی اش گاهی  فتنه نباشد، یکی دارد اذیت می کند، یک چیزی یک اختلافی گوشه ای پیش می آید که این بشود، خب این می بندند او را به پیشگویی آقای سخنور، که ایشان چشم برزخی دارد، و عرض کردیم چشم برزخی اصلاً اساس و مبنای آن را در جلسات پیشین زدیم، اصلاً اساس و مبنایی دارد که ادعا بکند، طرف چشم برزخی دارم واقعیت دارد که مردم را به شکل حیوان ببیند یا نه، این یک ادعایی بدون دلیل است، و شما توحید خود را با برهان قبول می کنی، چطور ادعای من مبنی بر چشم برزخی را شما همینطور قبول می کنید چشم بسته، پس یک سری افراد هستند،  که می توانند با اجانین یک سری کارها را انجام بدهند،  و اجانین یک سری قدرت ها دارند، رؤیت نمی شوند چه کنیم از اینها در امان بمانیم، اذان بلند داخل خانه تان بگویید، چه کنیم اگر اینها آزار دادند، اگر رفتید سراغ طلسم و دعا نویس و این حرف ها و طلسمات داریم چه کار کنیم، به آب روان بیاندازید، چه کار کنیم، آیت الکرسی پنج مرتبه صبح و شب بخوانید، چه کار کنیم، «ناد علیا مظهر العجائب * تجده عونا لک فی النّوائب» ما هر جا گیر بکنیم، بین جن و انس، آسمان و زمین، ملجأ و پناهی جز ابا الحسن امیرالمؤمنین نداریم، ما بچه شیعه هستیم، هر کس به کسی نازد ما هم به علی نازیم، تمام دلگرمی مان ابا الحسن امیرالمؤمنین هست، پدر مان هست «أَنَا وَ عَلِیٌّ أَبَوَا هَذِهِ اَلْأُمَّةِ» توسل به امیرالمؤمنین، شفا، توسل به امیرالمؤمنین نجات، توسل به امیرالمؤمنین تمام خیر و خوبی ها را دارد، پس چه شد، آیت الکرسی بخوانید، به آب روان بیندازید اگر طلسم و سحر و دعا و جادو نویسی هست، نکته بعدی اینکه که اگر رفتید سراغ دعا  و دعا نویسی، اگر چیزی نوشت برایتان معنای آن را بفهمید، کلمه یا خطی که معنای آن را متوجه نشدید فوری از او قبول نکنید و اگر هم گرفتید همین الآن به آب روان بیندازید، که حضور و وجود این دعا و طلسم در زندگی تان باعث وجود و حضور جن است، و باعث ایذاء هست، باعث اذیت است باعث بیماری ها هست، حتی بیماری های خونی، لذا خودمان پس عامل حضور جن در زندگی هایمان می شویم این یک، دوم  یکی از عوامل فریب اقطاب صوفیه از طریق علوم غریبه و جن است، سه آیات قرآن قدرت دارد که اجانین خبیث را بیرون بکند، ما چند نوع جن داریم، عفریت داریم، که بسیار خبیث است، غول داریم که خیلی جسه بزرگی دارد و یک حمقی دارد، یک ساده لوحی و حمقی دارد، عفریت، غول و انواع مختلف داریم که حالا وارد آن نمی شویم، انواع مختلفی از اجانین داریم و مسلمان داریم کافر داریم، حتی در ادیان، از طریق انسان ها تا حالا آزار نشدید، کسی اذیت تان نکرده در زندگی؟ چرا همینطور جن هم می تواند اذیت بکند، اما روح انسان، و قدرت روح انسان به مراتب بسیار قوی تر از جن است، می توانید جن را به بردگی بکشی، که هر کار گفتی انجام بدهد، برای اینکه شما یک سری قدرت هار از طرف جن داشته باشی، تقلیل می دهی آن روح را تضعیف می کنی، می آوری پایین، با ترک حیوانیات با ریاضت کشیدن تا جن بتواند بر شما سوار بشود، تا جن بتواند یک سری قدرت ها را به تو بدهد تا شیطان بتواند بر اثر یک سری از اعمال حتی افراد در خفا سجده به شیطان می کنند، برای اینکه قدرت ها را شیطان به آنها بدهد، اهانت به مقدسات می کنند،  نستجیر بالله و نعوذ بالله سوره یاسین را مثلاً نجس می کنند، قرآن نجس بکنند، یک نفر بود گفت رفتند از غیب خبر می داد، رفتند با همدیگر هم قصه و هم داستان شدند که بگیرندش گفتند علامت دادیم می گیریم اش، روی تشک چه اش هم می نشست شروع می کرد غیب گفتن، گفت یه علامت داد و ریختیم گرفتیم دست و پایش را و دست بند زدیم، تشک را زدیم کنار دیدیم لایه لایه قرآن را ورق ورق کرده مدفوع انسانی زیرش گذاشته، باز یک لایه لایه دیگر قرآن، یک لایه دیگر مدفوع انسانی، نجس کرده قرآن را تا بتواند شیطان یک سری قدرت ها به او بدهد، سوره قرآن را در چاه فاضلاب بیندازند تا یک سری قدرت ها شیطان به آنها بدهد، اهانت به مقدسات بکنند، تا یک سری قدرت بگیرند، اینطور راحت نیست که هر کس ریاضت کشید فهمید و اینها

مجری:

یکبار یک بحثی در جمع جوان ها بود، یک چنین صحبتی شد شاید این حس بود که بگذار ما یکبار تستش بکنیم، یکی می گفت من می خواهم به فلان خواسته ام برسم، مثلاً به یک دختری برسم به یک ثروتی برسم، حالا این کار را می کنیم بعد توبه می کنیم، صحبتی شد که بر خلاف ذهنیت اولیه این کارها حتی خیر دنیایی ندارد، یعنی اینطوری نیست که بگویی من الآن می خواهم توی این کارهای باطل، قدرت مطلق دنیایی پیدا کنم کیفش را ببرم آن دنیا هم بی خیال، همین دنیا به خواسته هایت نمی رسی، به چه دلیل؟ به این دلیل که اگر کسی با این کارها و با این خبیثیات به جایی می رسید باید قدرت های نامبر وان دنیا جادوگر ها باشند، و در هیچ مقطع تاریخی هیچ وقت یک پادشاه آنطور که من می دانم، از جادوگر استفاده می کرده، اما جادوگر خودش به تنهایی نه به ثروت بی نهایت می رسیده نه به لذت بی نهایت می رسیده، که خیلی جالب است حتی همین کارهای پلیدی که یک سری ویژگی ها دارد نمی تواند برای خود جادوگر باشد، و به آن خیر دنیایی هم نمی رسد.

حجت الاسلام و المسلمین سخنور:

دقیقاً نگاه کنید اکثر دعای نویس ها و جادوگر ها یک انسان های تیره و تار هستند نه تنها خودش دور و اطرافش هم، یک نکبت و نحوستی دارند یک نحسی در رفتار های شان هست

مجری:

حتی لذت دنیایی نمی برند،

حجت الاسلام و المسلمین سخنور:

نمی برند چون همیشه در حال ریاضت کشیدن است، در حال سختی کشیدن است، اگر ریاضت نکشد قدرت هایش را از دست می دهد، همیشه مداومت دارد در ریاضت، ولی از آنطرف مؤمن با یک آیه قرآن با یک ناد علی، با یک یا علی گفتن و یا زهرا گفتن می بینی هم لذت دنیا و آخرت می برد و هم بساط همه این ریاضت ها و زحمت های آنها می ریزد بیرون،  و می بینیم گاهی اوقات با آیه قرآن خواندن اجانینی که در درون انسان هستند، چه عذاب هایی می کشند، یک کلیپی دارد که یک سری افراد هستند، حالا به عنوان اینکه یک نمونه ای دیده باشند بینندگان عزیز، با آیات قرآن می بینی طرف با داد و وحشت و جیغ و این حرف ها می افتد چون آن جنی که در درون بدنش هست، دارد اذیت می شوم، پس ما سحر و علوم غریبه ریشه در تاریخ دارد، در زمان حضرت موسی سحر و علوم غریبه خیلی زیاد بوده،  سحر و علوم غریبه یکی از عواملی بوده برای اینکه افراد به مردم بخورانند که ما بر حق هستیم،  در حالی که دین می گوید خیر حق کتاب الله و عترتی است، دین می گوید حق تعقل شما است، نه قدرت هایی که بتواند خبر بدهد از پشت دیوار، و یک نکته را می خواهم بینندگان، همین که تأیید فرمایشات حضرت عالی باشد، فرض کن عمرت را گذاشتی که بفهمی در ذهن افراد چه می گذرد، ثم ماذا؟ بعدش چه؟ 20 سال 25 سال عمر و وقت خود را بگذاری بروی ریاضت بکشی که بعد بفهمی پشت این دیوار چیست، بعد یک سری نکبت ها به زندگی ات وارد بکنی، نکتب های دنیایی، به فلاکت دنیایی افتادند، درست است رقم های میلیاردی جا به جا می شود، برای همین دعا نویس ها و شیاد ها،  ولی می بینیم برکت ندارد، همیشه در نکبت هست همیشه در نحسی است، همیشه یک طوری است، اصلاً حالش ناخوش هست، چون نحوست دنیایی هم دامنش را می گیرد، می دانید چقدر آه پشت سر افراد همین دعا نویس ها هست؟ که طلسم بسته او از شوهرش بدش بیاید، زن از مرد بدش بیاید، مرد از زن بدش بیاید،  می گفت وارد خانه می شدم، زنم را به شکل جن می دیدم، بدم آمده بود از او، «يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ و أهله» بین قلب و مرد و انسان، نفوذ می کند بین زن و شوهر ها را بهم می زنید، بین آن دو نفری که همدیگر را دوست دارند می خواهند با هم زندگی بکنند بین شان، این آه ها بیچاره تان می کند، این نحوست و نکبت می آورد، فکر کردید فقط خوش و خرمی است؟ نه هزار بیچارگی دارد و اگر قبر و قیامت قبول دارید که بیچارگی است؛ یک نکته دیگر ما آیا اجازه داریم با جن ارتباط برقرار بکنیم یا نه؟ امیر عالم امیرالمؤمنین (ع) می فرماید خداوند جن را خلق کرد، و انسان را نیز هم، و بین آنها حائل و پرده ای قرار داد که همدیگر را نبینند، و باهم مأنست و مجالست نداشته باشند و حرام است برای کسی که این پرده را از بین ببرد، و بنشیند با اجانین دیگر یک کارهایی بکنند که با جن ارتباط برقرار می کنند، حرام است، اگر هم یک جن آمد سراغ شما که من جن خوبی هستم، خیلی مؤمن و متدین هستند، او هم گناه کار است، چون خدا حائل قرار داده امیرالمؤمنین می فرماید او هم اجازه ندارد آن پرده را بردارد و بیاید با انسان ها ارتباط برقرار بکند و یک سری کارها را انجام بدهد، و داشته باشند که این اجانین دون پخش می کنند چهار تا عمل نشان می دهد، چهار تا علوم نشان می دهد، چهار تا از غیب خبر می دهد، می گوید من می خواهم مشکلات مؤمنین را حل بکنم، مشکلات مؤمنین را به گونه ای دیگر حل بکن، برو کمک اقتصادی بکن، برو برایش کار جور بکن، جوان بیکار است بفرست سر کار، به گونه ای دیگر حل بکن، به تزویر شیطان گوش نکن، که با اینکار من می توانم مشکلات مردم را حل بکنم، خیر آقا، برو مشکلات را طور دیگر حل بکن، یک آیت الکرسی یک حرز ابی دجانه بر دیوار زدن،

مجری:

اینها صغیر و کبیر دارد فرقش چیست؟

حجت الاسلام و المسلمین سخنور:

ظاهراً آن کامل تر درست باشد، روایت معتبر هم دارد، به دیوار بزنند و این چیزهایی که از اهل بیت برای ما رسیده پس رقیه نویسی دعا نویسی، طلسم و سحر و جادو وجود دارد،  واقعیت دارد اما باطل است مخصوصاً سحر  جادو، دعا نویس اگر از قرآن باشد از ادعیه باشد و چیزی که معنایش را نمی فهمید وارد آن دعا نشود، می گویند ظاهراً اشکالی ندارد، اما رجوع به ساحر این دعا نویس بود، رجوع به ساحر، رجوع به جادوگر، رجوع به رمال و چمال و غیب گو، از نظر فقی از نظر دینی از نظر مراجع عظام قطعاً حرام است و عواقب بدی در دنیا هم برایتان دارد، مثل همان خانمی که رفته  10-15 تا طلسم گرفته، بچه اش اینطور غده در آورده، عواقب بدی هم در نیا دارد و هم در آخرت

مجری:

خب استاد بگذارید من اینطور بگویم، بسم الله الرحمن الرحیم دو نفر نشستید دنیایی که 50 سال پیش هسته اتم را شکافتند، الآن بحث های به فضا و زمین اینها چیست که می گویید، یک همین دنیا مدرنی که اینقدر برای ما فضای علمی اش جذاب هست طبق آمار خود شان عجیب ترین وابستگی و بالاترین چرخه مالی بحث های رمالی و جادوگری در آن وجود دارد، می توانید مراجعه کنید به وب سایت های خود شان به مراجع خبری خودشان که همین دنیای مدرنی که ما فکر می کنیم که شاید خیلی به ما فخر می فروشند، بسیار خرافاتی هستند، نکته دوم: آیا جادوگری وجود دارد؟ همانطور که توضیح دادیم اصلش بله، اما بخش قابل توجهی از آن شیادی کلک و ظاهر فریبی است اما آنچه که در واقعیت وجود دارد، طبق صحبت های زیبا و ارزشمند استاد دقت بکنیم، اگر ما خودمان سراغ فضای جادوگر و جن و این چیزها نرویم آن فضا نمی تواند به ما مسلط بشود، پس شرط اول این است که اصلاً خودمان وارد این قصه نشویم، این گارد را این فضایی که خدا برای ما قرار داده و من یک وقت به دوستان می گفتم مثل گوشی که روت است، و اگر بخواهیم وارد آن بشویم باید این روت بشود و بشکند، اگر این فضای گارد طبیعی را که خدا برای ما قرار داده را نشکنیم، خیلی از این قصه ها را نداریم؛ سوم اگر به هر دلیلی وارد این فضاها شدید باز راهکارهای عقلی پیش می گیریم، عقلی چیست؟ یک سریعاً از زندگی مان اینها پاک بکنیم، از آدم هایی که این چنین هستند فاصله بگیریم، جالب است که همین یکی دو هفته پیش از یک رقم عجیب و غریبی گردش مالی متأسفانه مباحث رمالی و جادوگری در فضای مجازی در ایران صحبت شد، وقت تمام شد اگر سعادت پیدا باشد این بحث ادامه پیدا بکند یا چه شود نمی دانم، تشکر می کنیم از شما خسته نباشید می گوییم استفاده کردیم، لذت بردیم،

حجت الاسلام و المسلمین سخنور:

خدا حفظ تان بکند امیدوارم که از در خانه اهل بیت این طرف و آن طرف نرویم چه در خانه اهل بیت چه در حل مشکلات اینقدر دعا های زیبا نوشتند اهل بیت برای رفع مشکلات برای گشایش روزی، برای تسهیل در ازدواج، برای برای برای، این دعا ها عجیب عمل می کند، نماز جعفر طیار حضرت فرمود اکسیر اعظم است ادعیه ای هست که امام صادق (ع) که من امام صادق ضامن هستم که مستجاب بشود، امام جواد می فرماید من امام جواد ضامن هستم که مستجاب بشود، پنجره فولاد داریم ما را با طلسم چکار؟ ما امام رضا داریم ما را به سحر چکار؟ ما امیرالمؤمنین و نجف و کربلا داریم ما را با این مسخره بازی ها و اجانین چکار، و هر جا دیدید کسی اذیت تان می کند توسل به ام البنین، امیرالمؤمنین، ابالفظل، بیچاره شان می کند، اصلاً نترسید قدرت داشته باشید، قوی باشید و خودمان همانطور که فرمودید دور واطراف اینها نرویم، اینها جرأت نمی کنند سمت ما بیایند، و یک نکته جن منصور بالرعب است، خیلی مهم است، من مورد داشتم آمده جن با جن گاهی اوقات در افتادند، اجانین را اذیت کردند با ادعیه از بین شان بردم آمدند سراغ من، و اگر وحشت کردی از جن باختی، ولی اگر وحشت نکردی هیچ کاری نمی تواند بکند،

مجری:

فقط جنگ روانی،

حجت الاسلام و المسلمین سخنور:

تمام، صدایی بیاید در قابلمه ای بهم بخورد وحشت بکنی، دست و پا بزنی که الآن چه شده یک اتفاقی دارد می افتد، یک چیزی شده، این وحشت کرد او برده، باز صوفیان گاهی اوقات در افتادم گفتند آقا جن بیچاره تان می کند و فلان، بعد از کلاس ها من بودم و شب و یک مدرسه علمیه بزرگ تنها، صدای در باز می شد و بسته می شد، خب من تنها بودم در یک مجتمع بزرگ با خودم دیدم که اینها می خواهند سر به سر من بگذارند گفتم من فردا صبح باید سر کلاس بروم، من خسته ام، فردا شب هم پرواز برگشت دارم، من می خواهم به کارم برسم، هر کاری می خواهی بکنی بکن می خواهم بخوابم، تمام شد، در دیگر تکان نخورد، در داخل سالن بود جایی که هوا اصلاً جریان نداشت که باز و بسته بشود، منصور بالرعب هستند، ترسیدی باختی، نترس بایست بگو

«نادِ عَلیاً مَظهَرَالعَجائِب تَجِدهُ عَوَناً لَکَ فِی النَوّائِب»

آن وقت یا علی را بگو قرص بایست هیچ کاری نمی توانند بکنند، ما آقا داریم.

مجری:

ما شاء الله، یا علی التماس دعای فرج.


  
  • سروش تولایی

    12 خرداد 1401 - ساعت 11:48

    سلام خیلی زیبا و عالی لطفا تمام قسمت های قبلی را تو سایت بذارید

    0 0

آفتاب یلدا>

نقد تصوف سحر و جادو معجزه کرامت علوم غریبه جن چشم برزخی آیه الکرسی طلسم ها