آینه تاریخ

قسمت پنجاه و سوم برنامه آینه تاریخ با کارشناسی حجت الاسلام و المسلمین دکتر جباری


 

بسم الله الرحمن الرحیم

تاریخ: 27/03/1401

برنامه: آینه تاریخ

مجری:

خدا یا به نام تو آغاز می کنیم

بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین، اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

بینندگان محترم سلام وقت شما بخیر در هر کجا که بیننده ما هستید و شبکه جهانی حضرت ولی عصر را انتخاب کردید برای دیدن و برنامه آینه تاریخ را ان شاءالله تقدیم حضور شما عزیزان خواهیم کرد با حضور استاد عزیز مان و ناخدای این کشتی جناب آقای دکتر جباری استاد حوزه و دانشگاه و متخصص در مسائل تاریخی و سیره، در خدمت استاد خواهیم بود و ان شاءالله پاسخگوی شما عزیزان بیننده خواهیم بود از طریق پل های ارتباطی که به روی شما باز هست، از همین الآن می توانید تماس بگیرید سؤالات تان را مطرح کنید، چه به صورت متنی، چه به صورت صوتی، و حتی تماس مستقیم در استودیو ان شاءالله محضر استاد دکتر جباری مطرح می کنید،  ما هم خدمت ایشان ارائه می کنیم سؤالات را و پاسخ را خواهید گرفت، جناب آقای دکتر سلام وقت شما بخیر در ماه ذی قعده و ماه حرام و ماه مبارکی هم هستیم، ان شاءالله طاعات شما هم قبول باشد.

استاد جباری:

بسم الله الرحمن الرحیم عرض سلام و ادب دارم حضور شما جناب آقای غضبانی و حضور همه بینندگان عزیز این برنامه هرجایی که شرف حضور دارند از خداوند متعال توفیقات و تأییدات و شادکامی و بهروزی برای همه بینندگان طلب می کنم و در عصر روز جمعه هستیم یاد بکنیم از مولا و سرور و ولی نعمت مان حضرت ولی عصر (عج) رضای آن حضرت را طلب بکنیم و از خداوند متعال این توفیق را بخواهیم که همواره ما را در مسیری قرار بدهد که مرضی وجود مقدس امام عصر (علیه السلام) هست.

مجری:

ان شاءالله که آقا امام عصر عنایت کند و بتوانیم لحظات خوبی را ایجاد کنیم برای بینندگان محترم و این ساعات جزو صالح اعمال ما و حضرت عالی و بینندگان عزیز قرار بگیرد.

ماه ذی قعده من یادم هست از حضرت عالی یکبار این را شنیدم که ماهی است که خوب است بگوییم ماه ذی قعده ماه آقا امام رضا (علیه السلام) هست چون در این ماه ولادت حضرت معصومه خواهر بزرگوار ایشان و خود ولادت حضرت امام رضا (علیه السلام) و حتی شهادت آقا امام جواد هم در همین ماه هست هر چه هست مناسبت برای آقا امام رضا (علیه السلام)؛ هفته گذشته ما سؤالات خوبی را از حضرت عالی پرسیدیم و شما پاسخ های خیلی مناسبی و مباحث شیرینی را مطرح کردید در خصوص آقا امام رضا (علیه السلام)، اگر اجازه بدهید امروز هم در همین خصوص سؤالاتی از آقا امام رضا (علیه السلام) به دست ما رسیده که مطرح کنیم خدمت حضرت عالی از جمله سؤالاتی که از هفته قبل هم باقی مانده اگر اجازه بفرمایید، یکی از مسائلی که مطرح شده این است که حضرت امام رضا (علیه السلام) بخصوص در دوران ولایت عهدی شان، حالا روابط اجتماعی ایشان با مردم را می خواستم مطرح بفرمایید که در تاریخ چه گزارش هایی از این روابط با مردم چگونه برخورد می کردند بخصوص در دوران ولایت عهدی که یک جایگاه و یک منصب حکومتی هم بوده.

استاد جباری:

بله نکته خوبی است و این سؤال بر می گردد به یکی از وظایف بسیار مهم ما شیعیان، در اینکه بشناسیم سیره معصومان (علیه السلام) را برای زندگی خودمان برای حالات و لحظات و عرصه های مختلف زندگی بهترین الگو معصومان (علیه السلام) هستند، و بخصوص که در طول سال مناسبت هایی مربوط به هر یکی از معصومان پدید می آید بهترین موقعیت است برای اینکه به سراغ آن معصوم برویم و تا حدی بشناسیم، البته شناخت کامل نیاز به مطالعات مستقل دارد و ، مطالعات مفصل دارد و لذا ما شیعیان و همه بینندگان عزیز باید توجه داشته باشیم که احتمام مان و توجه مان عنایات مان به یک معصوم منحصر به آن روزهایی نباشد که روز ولادت آن معصوم هست، روز شهادت آن معصوم هست، بلکه در طول سال باید ما یک احتمام خاصی داشته باشیم به مطالعه حالات معصوم، زندگی و سیره معصوم، رفتار و عملکرد معصوم، که در برهه های مختلف حیات مان بر چه مبنایی حرکت بکنیم، چند روایت را من مغتنم می شمارم از  منابع روایی که درباره رفتار و عملکرد امام رضا (علیه السلام) بخصوص در آن بعدی که اشاره فرمودید، یعنی در ابعاد اجتماعی، امام (علیه السلام) در نوع ارتباط و رفتارشان با مردم  چگونه عمل می کردند بخصوص در دوره ای که حضرت ولایت عهدی داشتند یک شخصیت اجتماعی شناخته شده ای داشتند و منصبی داشتند با زیر دستان چگونه برخورد می کردند  مسائلی از این دست، چند روایت هست که قابل توجه هست اینها درس های خوبی در این روایات هست یک روایاتی را مرحوم شیخ صدوق در  کتاب شریف عیون اخبار رضا (علیه السلام) نقل کردند در جلد2، این کتاب صفحه 184، روایت با سندی که مرحوم شیخ صدوق آوردند تا می رسد به شخصی به نام ابراهیم بن عباس، او دیده های خودش را آنچه که مشاهده کرده از حالات امام رضا (علیه السلام) در ارتباط با مردم و دیگران این را گزارش کرده، چند جمله است شاید حدود دو پاراگراف  باشد، اما هر جمله ای حکایت از یک اصل رفتاری دارد، می گوید

«ما رَأيتُ أبا الحَسَنِ الرّضا عليه السلام جَفا أحَدا بِكَلِمَةٍ قَطُّ»

هیچ گاه امام رضا را ندیدم با کلام کسی را بیازارد ظلم بکند جفا بکند در سخن به کسی

عیون اخبار رضا (علیه السلام) ،شیخ صدوق، ج 2، ص 184

حالا به هر حال جفا و ظلم در سخن به دیگری گونه های مختلف دارد گاهی اصلاً ممکن است که در کلام اهانت بکند کسی را استخفاف و تخفیف نسبت به او روا بدارد تنقیصش بکند، تعییب بکند، یک دروغی را به او نسبت بدهد، یا تندی بکند در کلام، و به گونه ای انسان ممکن است که با کلامش دیگری را بیازارد نیش و کنایه انسان بزند، نسبت به دیگر به هر حال این عنوان واسعی است.

«ما رَأيتُ أبا الحَسَنِ الرّضا عليه السلام جَفا أحَدا بِكَلِمَةٍ قَطُّ»

هرگز در کلام دیگری را مورد ظلم قرار نداد

ما باید توجه داشته باشیم به این نکته هر عنوانی که ذیل عنوان جفا و ظلم می گنجد در ظلم کلامی باید از آن اجتناب بکنیم.

«وَ لا رَأيتُهُ قَطَعَ عَلى أحَدٍ كَلامَهُ حَتَّى يَفرُغَ مِنهُ»

این هم یک اصل رفتاری اجتماعی است که انسان کلام دیگر را قطع نکند؛ می گوید هیچ گاه ندیدم امام رضا کلام دیگر را قطع بکند، صبر می کرد کلامش منعقد بشود، جمله اش منعقد بشود کلامش کامل بشود بعد امام آغاز به سخن بکند، ما خودمان زیاد برخورد کردیم همه بینندگان از این احتمال داشته اند، گاهی مشغول گفتن یک خبری هستید یک جمله ای هستید، یک چیزی دارید بیان می کنید شروع کردید تا نیمه جمله رسیدیم طرف اصلاً انگار توجه ندارد که شما چه دارید می گویید شروع می کند کلام خودش را می گوید، انگار نه انگار که مخاطبش دارد سخن می گوید، قطع کلام مخاطب از غیر اخلاقی ها است ضد اخلاق است که این نشان می دهد که اگر در سیره معصوم بخواهیم برگردیم آنجا نمونه اش هست که می گوید امام رضا (علیه السلام) هرگز کلام دیگری را قطع نکرد، این دوتا.

نکته سوم :

«وَ ما رَدَّ أحَدا عَن حاجَةٍ يَقدِرُ عَلَيها»

امام (علیه السلام) هیچ گاه کسی را که ذو الحاجّه، کسانی که حاجتی داشتند و به حضرت مراجعه می کردند  رد نمی کرد،

حالا ممکن است گاهی انسان ممکن است نتواند حاجت دیگری را برآورده بکند، خب یک طلبی دارد می کند از انسان یک پولی می خواهد یک مالی می خواهد یا مثلاً یک کاری را می خواهد که انسان توان آن را ندارد اما، این معنایش رد کردن نیست، که انسان در این گونه موارد هم باید با یک کلام یسیری با سخن نرم و لطیفی که ببخشید الآن من فرصتش را ندارم یا توانش را ندارم یا بتواند ارجاعش بدهد به کسی که ممکن است او بتواند کمکش بکند یا خودش یک زنگی یا تلفنی واسطه گری بکند برای اینکه حاجت آن مؤمن رفع بشود، حالا امام رضا (علیه السلام) که الحمد الله توان این را داشته که حاجات دیگران را رفع بکند، می گوید هیچ گاه امام رد حاجت دیگری را نکرد، و در مورد خودمان که گاهی ممکن است خبر نداشته باشیم حداقل یک سخن لَنگ و لطیف و یا واسطه گری و امثال اینها باید انجام بگیرد، این هم نکته سوم

مجری:

البته یک نکته ای هم دارد دیگر، شخص اگر  دغدغه اش این باشد که رفع حاجت دیگران بکند، از قبل آمادگی هایش را هم ایجاد می کند برای خودش فراهم می کند

استاد جباری:

خودش هم نتواند بالاخره یک زنگی به دوستش می زند، ریشی گرو می گذارد

مجری:

که حضرت امام رضا (علیه السلام) این دغدغه را داشتند

استاد جباری:

بله دغدغه داشتن خودش موضوعیت دارد، و این نکته مهم که انسان گاهی می تواند واسطه بشود، آبرویی دارد آبرو را گرو بگذارد برای رفع حاجت مؤمن، این هم نکته سوم.

نکته چهارم در ارتباط با ادب اجتماعی است که امام (علیه السلام) رعایت ادب اجتماعی می کرد، یکی از آداب اجتماعی در نوع نشست و برخواست هست، می گوید امام (علیه السلام)

«وَ لا حَدَّ رِجلَهُ بَينَ يَدَي جَليسٍ لَهُ قَطُّ»

هیچگاه امام پا دراز نکرد در مقابل همنشینش،

کسی که نشسته در مجلس امام پاهایش را هیچگاه ندیدم که دراز بکند و این ادب اجتماعی را رعایت می کرد، و نکته دیگر اینکه

«وَ لا اتَّكى بَينَ يَدَي جَليسٍ لَهُ قَطُّ»

تکیه هم نمی داد

این نکته جالبی هست که امام حتی در مقابل آن مهمان و کسی که مراجعه کرده بود صحابی آمده بوده خدمت حضرت امام اینطور نبوده که مثل ملوک و پادشاهان و امرا و افراد متکبر و اینها برای خودشان یک جایگاه منزلتی قائل هستند می نشینند تکیه می دهند به حالت تکبر و تبختر و دیگری را کوچکتر از خودش حساب میکند امام با این عظمت می گوید ندیدم که مقابل دیگری تکیه بدهد، این نکته ای هست، و بزرگان ما و بزرگانی از علمای ما تبعیت از معصومین (علیه السلام) داشتند اما در حالات برخی از مراجع مان، مراجع معاصر این را شنیدیم که چنین چیزی را تعمد داشتند و جزو عادات شان بوده، از جمله مرحوم آیت الله العظمی سید احمد خانساری که مجسمه تقوا بوده، ایشان در حوزه بزرگان و مراجع و مرحوم امام درباره زهد و تقوای ایشان سخنی فرمودند و چون بالخصوص درباره ایشان شنیدم از کسی که محضر ایشان زیاد مشرف می شد، که ایشان با یک فاصله ای با دیوار می نشستند، وقتی که مردم می آمدند و کسی در حضور ایشان بود، با یک فاصله، چنانچه نزدیک دیوار باشند پشتی باشد تکیه بدهند، این قدر رعایت می کردند مسئله را، این هم یک نکته.

نکته دیگر اینکه

«وَ لا رَأيتُهُ شَتَمَ أحَدا مِن مَواليهِ وَ مَماليكِهِ قَطُّ»

حضرت حسن کلام داشتند قرآن کریم به ما توصیه می کند،

«وَ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً»

با مردم خوب سخن بگویید، نیک سخن بگویید،

حتی با افراد مخالف با دشمن، حتی با دشمن هم انسان نیک سخن بگوید همین ممکن است موجب جذب او بشود، راجع به پیامبر اکرم هست دیگر

«فبما رحمة من اللَّه لنت لهم ولو کنت فظّا غلیظ القلب لانفضوا من حولک»

کسانی که با پیامبر سر و کار داشتند انواع و اقسام مردمان بودند، هم پیروان حضرت، مؤمنان خالص بودند، مؤمنان غیر خالص بودند، منافقین بودند، کفار بودند، افراد بی ادب جاهلی بودند، اما پیامبر با همه با لینت و نرمی سخن می گفت، و قرآن می گوید این باعث جذب اینها می شد،  اگر تو با آنها «ولو کنت فظّا غلیظ القلب» اگر درشت خو و درشت گو بودی،  «لانفضوا من حولک» از گرد تو پراکنده می شدند مردمان اما «فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ» چون تو ممثل و مجسمه رحمت الهی هستی، لذا با اینها با لینت و نرمی برخورد کردی، امام رضا هم همینطور می گوید هیچگاه ندیدم که شتم بکند دشنام بدهد امام

«أحَدا مِن مَواليهِ وَ مَماليكِهِ قَطُّ»

با اینکه خادمان حضرت بودند آنها مملوک بودند

غلام بودند زیر دست بودند، اما هیچگاه امام زبان به تندی نگشود، من خیلی متأثر می شوم گاهی می بینم که مراجعه می کند انسان به یک تعمیر کاری یا یک کسی که آمده کاری را انجام بدهد، صاحب صنعتی است شاگردی که زیر دست او دارد کار می کند، گاهی با درشتی این صاحبان کار، اوستا کارها و اینها که استاد او هست گاهی انگار که این زیر دست او هست و هر کاری می تواند با او انجام بدهد گاهی با فحش و دشنام و تندی

مجری:

حتی بعضی وقت ها به اینها می گویند چرا اینگونه برخورد می کنید، می گوید ما خودمان شاگرد یک کس دیگر بودیم اینطور با ما برخورد کرد که اوستا شدیم،

استاد جباری:

بله یعنی کار غلط استادش را تکرار می کند در حالی که عقل اجازه نمی دهد فطرت اجازه نمی دهد، خب این هم یک انسان است جایگاه و شأن و منزلت خودش را دارد، و روایات متعدد است، آیات متعدد است درباره اینکه نباید یک انسان را مورد اهانت یعنی کوچک انگاری قرار داد و باید شأن یک انسان را به عنوان انسان حفظ کرد؛ امیرالمؤمنین می فرماید که

«النّاسُ صِنْفانِ إمّا أَخٌ لَكَ في الدِّيْنِ، أو نَظِيرٌ لَكَ في الخَلْقِ»

می فرماید که مردمان دو گونه هستند، یا برادر دینی تو هستند یا شبیه تو در خلقت هستند

هرچه باشد این انسان جایگاه و شأن و منزلتی دارد، و حالا روایات دیگر جالب است درباره نوع رفتار امام رضا با زیر دستان هست که در ادامه هست عرض می کنم؛ این هم یک نکته.

نکته دیگر می گوید:

«وَ لا رَأيتُهُ تَفَلَ قطّ»

خب گاهی انسان در اجتماع می بیند طرف در پیاده رو دارد راه می رود آب دهان می اندازد و اخلاط و امثال اینها را گاهی جلوی چشم دیگران در جویی می انداز یا در پیاده رو می انداز، گاهی این عادت زشت را در روابط اجتماعی انسان در برخی می بیند، می گوید امام رضا هرگز چنین چیزی را در او ندیدم که آب دهان بیندازد در مقابل دیگران،

«وَ لا رَأيتُهُ يُقَهقِهُ في ضِحكِهِ قَطُّ»

امام تبسم داشتند، اهل بیت اهل بشر وجه بودند، چهره شان باز بود متبسم بو

ایجاد انرژی می کردند در دیگران، ایجاد نشاط می کردند اخمو نبودند، همه اهل بیت این چنین هستند، در رابطه اجتماعی اما این چنین هم نبود که دهان را باز بکنند و قهقه بزنند که نشانگر غفلت باشد، گاهی قهقه ها و خنده های بعضی نشانگر این هست که اینها غافل هستند از  آن وظایفی که دارند آن مسیری که دارند، یاد آخرت و این غفلت هم نباید بروز پیدا بکند در نوع رفتار آنها

«بَل كانَ ضِحكُهُ التَّبَسُّمُ»

امام (علیه السلام) اهل تبسم بودند

خنده حضرت با تبسم همراه بود، این یک بخش است در ادامه می فرماید که

«وَ كانَ إذا خَلا وَ نَصَبَ مائِدَتَهُ أجلَسَ مَعَهُ عَلى مائِدَتِهِ مَماليكَهُ وَ مَواليهِ حَتَّى البَوّابَ السّائِسَ»

وقتی که سفره پهن می شد همه را از این خادم ها و مملوک ها و گاهی این غلام سیاه ها و امثال اینها در آن زمان بودند در خانه های مردمان بودند که بخصوص امام رضا (علیه السلام) ولیعهد شده مأمون هم کسانی را گماشته برای خدمت به حضرت و اینها در خانه حضرت بودند، حضرت سر سفره همراه خودش ولیعهد زمان یا امام زمان اینها را می فرمود که بیایند بنشینند همراه حضرت غذا بخورند، که در یک روایت دیگری دارد که آن آشپز حضرت یا آن خادم می گوید که یابن رسول الله اینها را اجازه بدهید سفره دیگری برایشان پهن بکنیم، همراه شما نباشند، به هر حال آنها یک جایگاه پایین تری دارند، حضرت ناراحت می شود، می فرماید

«مَه، إنَّ الرَّبَّ تبارك وتعالى واحد، والأُمُّ واحدة، والأب واحد، والجزاء بالأعمال»

چهار جمله کلیدی می فرمایند حضرت، چهار جمله که من مکرر با افتخار این را در محافل و هر کجا بهانه ای پیدا بکنم می گویم، و ما شیعه و در درجه بالاتر، و ما مسلمان ها باید اینها را نقل بکنیم برای دیگران و افتخار بکنیم که این نگاه و این مبنای مکتب ما است در نگاه به انسان ها فرمود ساکت باش این چه حرفی است می زنی،

«مه»

ساکت باشد،

«إنَّ الرَّبَّ تبارك وتعالى واحد»

خدای همه ما یکی است

«والأب واحد»

پدر همه ما یکی است

حضرت آدم هست

«و الأم واحدة»

مادر همه ما حضرت حوّا است واحد است

«و الجزاء بالأعمال»

خداوند هم ملاک اش برای برتری  انسان ها اعمال آنها است

«إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ»

«و الجزاء باالأعمال»

و لذا چه فضلی برای من امام رضا برای اینه هست جز اینکه از طریق عمل  سنجیده می شوم و عمل هم در روز قیامت مشخص خواهد شد، در نقل دیگر هست که، فرمود که

«بعد العرض علی الله»

ملاک های سنجش، و اعتبار سنجش بعد از عرض علی الله هست

بعد از اینکه انسان ها عرضه شدند با اعمال شان  وجود شان برای خداوند متعال، آنجا معلوم می شود چند مرده حلّاج هستند، این هم باز یک نکته؛ بعد می آید سراغ حالات فردی حضرت در ارتباط با عباداتش و سیره عبادی معنوی فردی

«و کان (علیه السلام) قلیلاً النوم بالیل»

شبها کم می خوابید، امام (علیه السلام)

«کثیر السهر»

ای کاش خداوند این توفیق را به ما و شما بینندگان عزیز عطا بکند، شما که ان شاءالله  موفق هستید که خواب مان را تنظیم بکنیم به وقت بخوابیم، به وقت بلند بشویم، بخشی از شب را جزء دارایی خودمان داشته باشیم، شبها را از دست ندهیم، ولو بخشی از آخر شب را، قبل  از طلوع فجر را بتوانیم بیدار باشیم که به هر حالا بزرگان چیزها دیدند از آن لحظات، و سفارش ها کردند، روایت امام عسکری (علیه السلام) نواده بزرگوار امام رضا (علیه السلام)، می فرماید که

«اِنَّ الوُصُولَ اِلَي اللهِ عَزَّوَجَلَّ سَفَرٌ لا يُدرَكُ اِلّا بِامتطاءِ اللَّيلِ»

کسی می خواهد به خدا برسد یک سفری باید برود،

وصول به خدا سفری است که  «لا یدرک»، انسان نمی تواند به انتهای این سفر برسد، مقصد این سفر برسد،

«بِامتطاءِ اللَّيلِ»

امتطاء یعنی مطیه، زاد و توشه بهره گرفتن از شب، از شب بهره بگیرد بتواند زاد و توشه سفر را فراهم بکنیم، روایت جالبی است از امام عسکری (علیه السلام) می گوید امام رضا (علیه السلام) «قلیل نوم باللیل» بود، شبها کم می خوابید،

«کثیر السهر، يُحْيى أَكْثَرَ لَياليهِ مِنْ أَوَّلِهِ إِلىَ الصُّبْحِ»

خیلی از شبها را شب بیدار بود حضرت، از او تا آخر، شب بیدار بود،

«و کان کثیرَ الصیامِ»

حضرت زیاد روزه می گرفت

باز این هم نکته ای است خیلی از ما ممکن است که غافل باشیم،  و دلایل مختلفی، و اشتغالات امثال اینها محروم باشیم از روزه های مستحبی در طول سال، در آن ایامی از سال که روزها کوتاه است خنک است، در فصل زمستان و اینها، وقت های خوبی است برای روزه های مستحبی، چه برسد به روزه های قضا که باید گرفت، مواجب و اعمال روزه های مستحبی را می گوید امام «کثیر الصیام» بود روزه زیاد می گرفت

مجری:

این هم ما ذی قعده هست و جزو آن موقع هایی است که روزه در آن خیلی هم  استحباب دارد،

استاد جباری:

بله، به هر حال در طول سال دارد، اما بخصوص بعضی از ماه ها مثل ماه رجب و شعبان که مقدمه ماه رمضان هست، اینها ویژگی خاص دارند، ایام دیگر هم همینطور اما اگر توانستیم، مثل این روایت که می فرماید که

«فلا یفوتُه صیامُ ثَلاثةِ اَیامٍ فى الشَّهرِ»

اما امام رضا (علیه السلام) مقید بود روزه سه روز در یک ماه ترک حضرت نمی شد.

مستمراً داشت این را، و عزیزان بیننده، حتماً شنیدید این را که برخی از اصحاب پیامبر (ص) مثل سلمان زیرک بودند، از پیامبر آموخته بودند، و سه روز روزه در ماه را می گرفتند، «صوم الدهر» از آن تعبیر شده، و یک وقتی سلمان گفته بود که من همه روزها روزه هستم، بعد به پیامبر بعضی آمدند گفتند که ما دیدیم سلمان بعضی از روزها روزه نیست، چطور می گوید همه روزها؟ پیامبر پرسید سلمان گفت چونکه قرآن می فرماید

«مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها»

هر کس یک حسنه بیاورد، ده برابر به او جزا میدهیم،

من یک روز روزه می گیرم خداوند متعال وعده داده ده برابر حساب کند، در ماه سه روز روز بگیرم گویا تمام ماه را روزه گرفتم، فصل روزه تمام ماه را دارم، آن وقت صوم الدهر می شود، کسی در عمرش هر ماه سه روز روزه بگیرد گویا تمام عمرش را روزه گرفته، خداوند متعال چنین پاداشی می دهد و متأسفانه از امثال من گاهی یا خیلی وقت ها فوت می شود اینکه در ماه مقید به این باشیم،  می گوید امام رضا (علیه السلام) مقید به این جهت بود،

«و یقول: ذلک صَومُ الدّهرِ»

همان که عرض کردم، خود امام رضا (علیه السلام) این را به عنوان صوم الدهر یاد می کرد و آخرین جملات هم این است،

«و كانَ [أبُوالحسَنِ الرِّضا عليه السلام] كَثيرَ المَعروفِ والصَّدَقَةِ فِي السِّرِّ»

صدقه را مخفیانه زیاد می داد امام (علیه السلام)

خب صدقات واجب یعنی زکات و اینها، چون واجب هست خیلی انسان دچار ریا و اینها در آنجا ممکن است نشود، چه بسا آنجا آشکارا هم انسان بدهد برای ترغیب دیگران توصیه شده باشد خوب است، زکات را آشکار بدهد، خمس را آشکار بدهد، کارهای واجب را آشکار بدهد، اما کارهای مستحب را در معرض این هست که انسان دچار عُجب و ریا و  تظاهر و اینها بشود، لذا اینها را توصیه شده مخفیانه انجام بدهید، امام می گوید مخفیانه «كَثيرَ المَعروفِ والصَّدَقَةِ فِي السِّرِّ» بود.

«وَ أّکْثَرُ ذلکَ یَکونُ مِنْهُ فی الَّیَالِی الْمُظْلِمَةِ»

در شبهای تاریک خیلی وقت ها انفاق ها و صدقات را حضرت توضیع می کرد، بعد این راوی که ابراهیم بن عباس باشد تا اینجا نقل می کند، بعد می گوید

«فَمَمْ زَعَمَ أنَّهُ رَأی مِثْلَهُ فِی فَضْلِهِ‌ فَلا تصدق [تُصَدِّقْه]»

هر کس گمان کرد که مانند امام رضا را در این فضائل دیده هیچگاه تصدیقش نکنید

که امام رضا گل سر سبد فضیلت های اخلاقی این چنین است، روایت جالبی هست چندین محور در آن بود که برای همه ما آموزنده است.

مجری:

حالا ما غافل نشویم از چند نکته در این مبحث که من خیلی مبحث در ذهنم آمد یک سری از آن را یاد داشت کردم، ما یک برنامه ای هم داریم در همین شبکه در آن حضرت آیت الله قزوینی تشریف می آورند، برنامه اخلاق علوی سیره مهدوی، برنامه ای که شبهای جمعه هست، در آنجا ایشان می آیند اخلاق حضرت علی (علیه السلام) را بیان می کنند و سیره حضرت مهدی (علیه السلام) هم دقیقاً مان سیره خواهد بود، و این نکته را که الآن شما فرمودید خیلی برای من جالب بود، ما خیلی وقت ها، متأسفانه هست من با آنها برخورد داشتم، حضرت عالی هم قطعاً داشتید، برخی بخاطر این تبلیغات شومی که می شود بعضی وقت ها از حضرت حجت تصور خوبی ندارند،  از دوران عصر حضور ایشان ان شاءالله بعد از ظهور و همیشه این معروف است که شمشیر امام زمان گردنت را بزند از این صحبت ها زیاد می شود، در حالی که یک تصوری می کنند، برای من یک تصویری درست می کنند که چه چهره خشنی که با آن شمشیر می آید که هر کس را هم که اذیت می کند می گوییم ان شاءالله گردنت به وسیله امام زمان قطع بشود، در حالی که اصلاً این نیست

استاد جباری:

نماد تمام این فضائل است،

مجری:

حالا شما سیره امام رضا در دوران ولایت عهدی فرمودید چه سیره ای چقدر شیرین و جذاب است، قطعاً آقا امام عصر هم همین سیره را دارند و قطعاً از ائمه اطهار ایشان حتماً همان سیره را می خواهند پیاده کنند و اگر ما این سیره را خوب یاد بگیریم می توانیم یک تصور خیلی خوبی از آن دوران داشته باشیم، ما چون شبکه ولی عصر هم بود، ما همیشه این برنامه این سیره ها که حضرت عالی و اساتید دیگر بیان  می کنند باید به این توجه داشته باشیم که این سیره دقیقاً سیره و اخلاق آقا امام عصر هم هست و خواهد بود، ان شاءالله.

من یک نکته ای را هم یاد داشت کرده بودم فراموش کرده بودم عرض کنم، اینکه فرمودید کثیر السهر با هاء دو چشم این معنی اش شب زنده داری است، غیر از بحث سحر که نزدیک هست،

استاد جباری:

بله بله، این سهر با هاء دو چشم معنای بیداری در شب دارد

مجری:

بله بیداری در شب البته به عبادت و اینها، نه اینکه بیداری در شب باشد و خدای نکرده در مسائل دیگر باشد.

استاد جباری:

یک روایتی در کافی هست حالا این را فرمودید بد نیست عرض بکنم، که

«كل عين باكية يوم القيامة إلا ثلاث»

هر چشمی در قیامت گریان است مگر سه چشم

«عَیْنٌ بَكَتْ مِنْ خَشْیَةِ اَللَّهِ»

چشمی که از خشیت الهی گریسته باشد

«عَيْنٌ سَهِرَتْ فِي طَاعَةِ اللَّهِ»

با همین سین و هاء چشمی که شب زنده دار است در طاعت خدا، آن وقت این طاعت خدا اعم است ممکن است عبادت باشد یا آن پرستاری که شب بیدار است نیروی انتظامی که شب بیدار است، مرزبانی که نخوابیده، کسانی که در مسیر خدمت به جامعه شب را بیدار هستند شامل همه اینها می شود

«وَ عَيْنٌ غُضَّتْ عَنْ مَحَارِمِ اللَّهِ»

چشمی که پوشیده شده از محارم الله

که همان صحنه هایی که خداوند اجازه نداده دیدنش را و امروزه خیلی باید دقت بکنند همه در این فضاهای مجازی و گناهان بصری که متأسفانه شایع شده ان شاءالله که خداوند متعال عنایت کند.

مجری:

خیلی متشکرم از نکته ای که فرمودید، استاد بلاخره یک سؤالی هم آمده که ایام خدا که زیاد هست و حضرت امام رضا (علیه السلام) حداقل دو سال در ایران بودند از اول شروع سفر شان تا شهادت شان، سؤال کردند در خصوص نماز بارانی که حضرت امام رضا (علیه السلام) خواندند، آیا یک بار است چندبار بوده، آیا مرو نماز باران خواندند یا در راه هم ممکن است در جای دیگر خواندند، و نتیجه این همیشه این بوده که باران باریده یا نه؟

استاد جباری:

بله یک گزارش داریم در ارتباط با نماز باران امام رضا (علیه السلام) و آن بعد از ولایت عهدی هست امام وقتی کم به مرو رسیدند در حدود ماه رمضان سال 201 هجری که مأمون ولایت عهدی را تحمیل کرد بر حضرت، گزارش با همین تصریح هست که

«لَمَّا بُويِعَ اَلرِّضَا»

عیون اخبار الرضا (علیه السلام) این را نقل کرده، ج 2، ص 167

مرحوم شیخ صدوق در عیون اخبار الرضا (علیه السلام) این را نقل کرده، جلد 2، صفحه 167 که بعد از  بیعت با امام رضا به عنوان ولایت عهدی

«قل المطر»

باران کم شد

«فقالوا هذا من نکده»

عجیب است، دشمنان یا وابستگان بنی عباس یا عامه، دشمنان حضرت گفتند این بخاطر شومی امام رضا است، آمده در اینجا باران کم شده، لذا

«فسأله المأمون أن یستسقی»

مأمون از حضرت خواست که، حضرت برود و نماز باران بخواند،

این هم با توجه به شناختی که از مأمون داریم، معلوم نیست خیرخواهانه باشد، معلوم نیست که همینطور که حضرت برود و نماز بخواند و باران نیاید و بیشتر موجب تنقیص حضرت بشود،  و کسانی که به طرفداری از ائمه و اهل بیت بنی هاشم و علویین قیام می کنند و اینها، می فرمایند که اینجا خبری نیست و اینها دروغ بوده، بعد حضرت فرمود که

«رأیت فی منامی رسول الله، قال لی»

جدم پیامبر را در خواب دیدم،

حضرت فرمود که

«یا بنیّ انتظر یوم الإثنین»

تا روز دو شنبه صبر کن

روز دو شنبه

«وابرز إلی الصحراء»

برو به صحرا،

چون مستحب هم هست نماز باران را زیر آسمان خوانده بشود، در صحرا خوانده بشود،

«واستسق ، فإنّ اللّه یسقیهم»

خداوند متعال باران خواهد باراند و سقی و سیر آبی عطا می کند

بعد روز دو شنبه وقتی شد حضرت تشریف بردند به صحرا و مردم هم آمدند و بر منبر رفتند امام (علیه السلام) حمد و ثنای الهی بجا آوردند و عرض کردند به پیشگاه الهی که

«اللّهمّ یا ربّ أنت عظّمت حقّنا أهل البیت»

خدا یا تو حق ما اهل بیت را بزرگ داشتی جایگاه ما را بزرگ داشته ای

«فتوسّلوا بنا کما أمرت»

و لذا مردم متوسل به ما شدند همانطور که تو امر کردی که متوسل بشوند به ما اهل بیت

«وَابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ»

امر الهی،

«وأمّلوا فضلک ورحمتک»

مردم امید به فضل و رحمت تو دارند،

«وتوقّعوا إحسانک ونعمتک»

متوقع احسان و نعمت تو هستند،

«فاسقهم سقیا نافعا عامّا»

خدایا یک باران عام و فراگیر و نافع فرو بفرست

«غیر ضائر ولا رائث »

بارانی که ضرر نرساند و متأخر هم نباشد،

الآن بیاید،

«ولیکن ابتداء مطرهم بعد انصرافهم من مشهدهم هذا إلی منازلهم ومقارّهم»

باران هم الآن نیاید که به زحمت بیفتند در مسیر بازگشت به خانه هایشان بروند به خانه ها برسند بعد باران بیاید

این برای این هست که اینطور نیست که حضرت دعا بکند شبش باران بیاید فردایش بیاید بگویند آن شیاطین و افراد مغرض بگویند که به صورت طبیعی باران آمد ربطی به دعا علی بن موسی الرضا نداشت، حضرت قید می کند که امروز بیاید، تأخیر نیفتند، اما اینها برسند منازل شان بعد بیاید، قیود را بیان می کند، بعد وقتی دعای حضرت تمام شد،

«فرعدت السماء وبرقت»

آسمان رعد و برق شروع شد،

«وهاجت الریاح»

بادها شروع کرد به وزیدن

«فتحرک الناس»

بلند شدند از جای شان

و سراسیمه بروند سمت منازل شان و پناهی برای خودشان پیدا کنند، حضرت فرمود

«أنّ هذا الصحاب العارض لبلده کذا»

فرمود فعلاً عجله نکنید این ابری که می آید برای فلان شهر هست

 تا ده بار حضرت فرمود این برای فلان شهر هست،

«إلی عشر مرّات»

بعد از ده بار فرمود که

«هذا لکم»

این ابر برای شما هست،

«وأمرهم بالانصراف»

همه بروید سمت منازل تان

«وقال : لم تمطر علیکم ما لم تبلغوا منازلکم»

نخواهید بارید تا شما به منازل تان برسید

«ونزل من المنبر»

تمام لحظات حضرت بر منبر نشسته بودند، و این ابرها را مسیرش را مشخص می کردند، و بعد فرمودند این ابر برای شما است، و از منبر پایین آمدند

«و کان کما قال»

همانطور شد

مردم رفتند رسیدند به خانه های شان این باران بارید، که حالا آن حمید بن مهران است یکی از دشمنان حضرت هست که در نقل دیگری هست که در نقل دیگری هست وقتی باران بارید با این وجود که خیلی کرامت و معجزه از حضرت صادر شده بود،

مجری:

همان چیز هایی که حضرت فرموده بود، تا خانه نروید این همه نشانه

استاد جباری:

با این وجود در مجلس مأمون گفت که تو خیال کردی که این باران با دعای تو بارید؟ یک امر طبیعی بود بارید، خیلی به خودت نگیر اهانت کرد به حضرت، و جریانش معروف است که بعد حضرت وقتی اوج اهانت او را دید، دوتا عکس شیر بر روی آن بالش ها بود، اشاره کردند که این را ببلعید این خبیث را و آنها به صورت دو شیر واقعی در آمدند و او را در همان جا بلعیدند و تمام شد و برگشتند سر جایشان، این جریان جزو معاجز حضرت نقل شده که از تبعات این بحث نماز باران است که اشاره کردم.

مجری:

خیلی جالب بود، دست شما درد نکند.

استاد حالا در بحث نماز هستیم و اینها، بحث نماز عید فطر یا عید قربان که بلاخره حضرت امام رضا (علیه السلام) یکی از این عید ها را نماز خواندند شاید هم هر دو را خواندند من نمی دانم در تاریخ گزارش چه داریم در این خصوص؟ من یادم می آید در سریالی که از حضرت امام رضا (علیه السلام) ساخته شد آن هم طبیعتاً به پشتوانه این احادیث تاریخی و روایات و گزارش ها ساخته شده در آنجا من یادم هست اصلاً نماز برگزار نشد،  در تاریخ چه چیزی بیان می شود در گزارش تاریخی؟

استاد جباری:

بله همینطور است، البته امام را نگذاشتند تا انتها برود، از نقلی که این نقل را هم مرحوم کلنی  در کتاب شریف اصول کافی، جلد1، صفحه 488، حدیث 7 نقل کرده، و در برخی از منابع دیگر مثل عیون اخبار الرضا (علیه السلام) از مرحوم شیخ صدوق آمده، جلد 2، صفحه 149، در مناقب آل ابی طالب مرحوم ابن شهر آشوب آمده، جلد 4، صفحه 141 و  پیدا است که مسئله خیلی مشهوری بوده که متون معتبر ما همه نقل کردند، و تعبیر هم می آید که

«فلما حذر العید»

اصول کافی، ج 1، ص 488، ح 7

این فلما حذر العید، ظاهر نقل چنانکه برخی از محققین هم استنباط کردند که این عید مترتب بر بیعت گیری برای ولایت عهدی هست، و چون بیعت گیری برای ولایت عهدی است، در هفته اول ماه رمضان سال 201 بوده و لذا حمل بر عید فطر شده،  نه عید قربان، عید فطر را ترجیح دادند، و وقتی که این عید رسید،

«بَعَثَ الْمَأْمُونُ إِلَى الرِّضَا ع يَسْأَلُهُ أَنْ يَرْكَبَ وَ يَحْضُرَ الْعِيدَ وَ يَخْطُبَ»

مأمون درخواست کرد که حضرت به نماز عید تشریف بیاورند و خطبه بخوانند، نماز را حضرت بجا بیاورند

و ادعا می کرد که من برای اینکه مردم به فضل شما آگاه بشوند و چشمان شان روشن بشود به وجود شما

«و تقر قلوبهم بهذه الدولة المبارکة»

این دولتی که الآن ولی عهدش شما هستید چشمان مردم به ولی عهدش روشن بشود  و اینها، امام پاسخ دادند به مأمون که

«قَدْ عَلِمْتَ مَا كَانَ بَيْنِي وَ بَيْنَكَ مِنَ الشُّرُوطِ»

حضرت شرط کرده بودند

فرمودند که قبول ولایت عهدی به این شرط کردند که هیچ دخالتی در امور عزل و نصب و کارهای اجرایی و امثال اینها نداشته باشند،  واکنش حضرت بود برای خنثی کردن آن نقشه ای که مأمون کشیده بود،  حضرت این را مطرح کردند که می دانیم بین ما و تو چنین شرطی بود که من  داخل در این امور نشوم که امور مناسب حکومتی است، مثل متولی امر نماز عید و اینها، مأمون جواب داد که نه من می خواهم جایگاه شما در  قلوب نیرو ها و کارگذاران ، جند و نظامی ها و امثال اینها و عامه مردم، مستقر بشود و فضل شما را متوجه بشوند، وقتی که اصرار کرد مأمون، حضرت فرمود که اگر من را عفو کنی از این کار، معاف بداری بهتر، اگر نه که من همانطور که پیامبر و امیرالمؤمنین نماز را اقامه می کردند، انجام خواهم داد، مأمون هم گفت

«اخرج کما تحب»

هر طوری که شما دوست دارید همانطور انجام بدهید،

بعد مأمون به فرمانده ها و نظامیان  و کارگذاران و اینها، دستور داد که صبحگاه عید بروند در خانه امام رضا (علیه السلام) و منتظر باشند، همه جمع شدند و می گوید که

« قَعَدَ النَّاسُ من الرِّجَالُ وَ النِّسَاءُ وَ الصِّبْيَانُ فِي الطُّرُقَاتِ وَ السُّطُوحِ »

بالای پشت بام ها در مسیرها همه مشتاقانه منتظر آمدن امام رضا (علیه السلام) بودند،

خورشید که طول کرد حضرت غسل کردند، عمامه سفیدی بر سر بستند و دوطرفه عمامه را هم تحت الحنک یک سر عمامه را به سینه یک طرف را هم به پشت شان رها کردند،

مجری:

رنگ لباس و عمامه نکته خاصی دارد در آن عصر؟

استاد جباری:

شعار بنی عباس که لباس سیاه بود، عمامه و لباس سیاه داشتند، بنی هاشم سبز بود، مأمون برای اینکه اقبالش به سمت بنی هاشم را و ادبارش نسبت به بنی العباس نشان بدهد لباس سبز و رنگ سبز را شایع کرد، بعد از ولایت عهدی امام رضا (علیه السلام)، اما در روز عید اینجا دارد که امام رضا (علیه السلام) عمامه سفید بر سر گذاشته، و لذا اینکه سادات الزاماً همیشه باید عمامه سیاه بر سر بگذارند نیست، ائمه (علیه السلام) گاهی رنگ غیر سیاه را هم داشتند در عمامه شان، از جمله شواهد آن همین هست، در روایت مربوط به پیامبر (ص)  هم باز روایاتی داریم ناظر به این نکته، اینجا تصریح دارد که عمامه سفید حضرت بر سر نهادند و تحت الحنک را رها کردند از سینه و پشت شان و

«و شمر ثوبها عن رجلیه»

پارچه لباس شان را هم تا کردند، بالا کردند، به نشانه تواضع از این نوع تشمیر ثوب، راجع به پیامبر هم هست، تشمیر، تشمیر یعنی کوتاه کردند لباس، مثلاً راجع به پیراهن پیامبر هست که خیلی بلند نبود، تا روی قدم هایش را بگیرد، تا نصف ساق و یک مقدار بیشتر بود، چرا؟ آن دلیل داشت، در روایت آمده برای اینکه شبیه ملوک و متکبران پادشاهان نشود، چون آن زمان شاید این زمان هم رسم باشد که این افراد صاحب منصب لباس بلند و شنل های بلند و گاهی دیدیم در پادشاهان همین محمد رضا پهلوی هم تصاویر و فیلم هایش هست از پشت سر این شنل هایشان را کسانی حمل می کردند و اینها، لذا برای اینکه نشان بدهند ما خصلت های این ملوک را پادشاهان و اینها را نداریم به این شکل عمل می کردند اینجا هم «تشمیر ثوب» درباره امام رضا(علیه السلام) آمده و عصایی حضرت در دست گرفتند و به اطرافیان شان شیعیان و خادمان آنها که همراه حضرت از خانه می خواستند خارج بشوند فرمودند که شما هم به همین شکل عمل بکنید

«افْعَلُوا مِثْلَ مَا فَعَلْتُ»

مثل من شما خارج بشویم

چنین صحنه ای و

«ثم خرج حافیاً ماشیاً»

دو حالت هم پابرهنه و هم پیاده

در حالی که آن سردمداران و قواد و آن رؤسا و اینها همه با لباس های زینتی و سوار مرکب ها، و می گوید که به این شکل حضرت از در خارج شدند و آنها وقتی که حضرت را به این شکل دیدند و دم در حضرت ایستادند و سر مبارک را به سمت آسمان بلند کردند و عرض کردند

«اللَّهُ أَكْبَرُ اللَّهُ أَكْبَرُ اللَّهُ أَكْبَرُ اللَّهُ أَكْبَرُ عَلَى مَا هَدَانَا اللَّهُ أَكْبَرُ عَلَى مَا رَزَقَنَا مِنْ بَهِيمَةِ الْأَنْعَامِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَى مَا أَبْلانا‌»

دعای معروف روز عید را حضرت دم در خواندند با صدای بلند دیگر این اطرافیان حضرت هم می گویند ما هم همراه حضرت به این شکل خواندیم یک دفعه این کارگذاران و فرماندهان و اینها از اسبان و مرکب هایشان پایین آمدند و این چکمه هایشان را با عجله از پایشان در آوردند که مانند حضرت اینها هم پا برهنه و پیاده حرکت بکنند، و می گوید که حضرت الله اکبر که می گفتند فضا آنچنان تحت سیطره ندای حضرت بود که ما تصور می کردیم که دیوارها و همه دارند جواب حضرت را می دهند.

مجری:

یاد آن تکبیرات وقتی حضرت امیرالمؤمنین گفته بود در جنگ با خوارج که می فرمود هر الله اکبر یکی از آنها را بهم می زد، این الله اکبر در ائمه خیلی مشخص است.

استاد جباری:

یک ولوله ای می گوید بپا شد

« فَتَزَعْزَعَتْ مَرْوُ من الصیّاح»

از این صداها و زجه ها

«صارت ضجّة واحدة»

یک ندای واحد الله اکبر به هوا می رفت

«و لم يتمالك الناس من البكاء و الضجيج»

چه صحنه ای بود، مردم خودشان را نمی توانستند نگاه دارند همه اشک می ریختند و گریه می کردند

می دیدند این صحنه را

مجری:

یعنی آنجا واقعاً آن صحنه ها خاشعانه در مقابل خدا هست، و آن فضا ایجاد شده،

استاد جباری:

بعد از سالها یک چهره ای آمده مثل پیامبر دارد نماز می خواند و حرکت می کند مثل امیرالمؤمنین و حضرت هر ده قدمی که می رفتند می ایستادند و چهار تا تکبیر می گفتند،

«فكان أبو الحسن عليه السلام كلّ عشر خطوات يقف وقفة، یكبّر  أربع»

چهار با تکبیر گفتند

بعد فضل بن سهل به مأمون می گوید که

«إن بلغ الرضا عليه السلام المصلّى على هذا السبيل، افتتن به الناس»

اگر علی بن موسی بن الرضا اینطور برود به مصلی برسد دیگر مردم شیفته او می شوند

«خفنا کلنا علی دماعنا»

ما از خون مان ایمن نیستیم

و جان مان در خطر خواهد بود وقتی این را گفت مأمون متوجه شد که دارد صحنه به نفع امام رضا می چرخد با یک نماز

«فَبَعَثَ إِلَيْهِ الْمَأْمُونُ قد کلفناک شطتی»

گفت که ما شما را اذیت کردیم، فوق طاقت شما به شما تحمیل کردیم

«و لسنا نریدک أن یلحقک أذن»

نمی خواستیم اذیت تان بکنیم

«فرجع»

برگردید

«و الیصلی بالناس من کان یصلی بهم علی رسمه»

همان کسی که با آنها نماز می خواند همان نماز را بخواند

لذا در ادامه اش دارد که امام رسیده بودند به مسجد خرکاه تراشان، حالا به فارسی آن زمان چه معنایی می داده، یک مسجدی بوده داخل آنجا شدند دیگر از مردم جدا شدند حضرت و تشریف بردند داخل آنجا و آنجا نماز خواندند خودشان با بعضی از اطرافیان، و این خدّام حضرت هم

«قد حملوا خفه و لبس»

کفش حضرت را آوردند

و  آنجا بعد از نماز حضرت پوشیدند و مرکب حضرت را آوردند و  تشریف آوردند به سمت منزل، اما می گوید

«فاختلف امر الناس فلم ينتظم في الصلاة»

دیگر نماز برپا نشد خیلی متفرق شدند مردم در آن روز وقتی که دیدند امام رضا (علیه السلام) دیگر به امر مأمون جدا شد از مردم خیلی دیگر اینها تبعیت نکردند، نماز واحدی خیلی شکل نگرفت، این گزارش این چند منبعی است که عرض کردم و به هر حال خیلی جالب و تکان دهنده است.

مجری:

حاج آقا وقت مان تمام شده یک سؤالی هم برای مان رسیده که منظور کلاب ممطوره در عصر امام رضا چیست، اگر می شود مختصر این را بفرمایید.

استاد جباری:

کوتاه عرض می کنم، عزیزان مستحضر هستید که بعد از شهادت امام کاظم و امامت امام رضا (علیه السلام) یک عده معتقد شدند به بقاء و حیات امام کاظم، جریان واقفیه معروف است، یونس بن عبد الرحمن که صحابی خاص امام رضا (علیه السلام) بوده با اینها بحث می کرد و مناظره می کرد، در یک مناظره که اینها را دست شان را خالی دید و خیلی اینها مغلوب شدند او گفت من اینها را پست تر از کلاب ممطوره می دانم، کلام ممطوره سگ های باران خورده، سگ که باران می خورد چطور زشت می شود، می گوید اینها را پست تر از سگ های باران خورده دیدم.

مجری:

خیلی ممنون استاد ما عذر خواهی می کنیم وقت مان کاملاً به پایان رسیده و اینها، دعا را هم ان شاءالله کوتاه ترین دعا را می کنیم ولی با عظمت ترین آن را از شما خیلی ممنون

اللهم عجل لولیک الفرج

خدا حافظ.


آینه تاریخ>

ماه ذیقعده امام رضا علیه السلام الگوی واقعی سلمان فارسی صدقه مخفی نماز باران ولایت عهدی