عصر انتظار

قسمت بیست و نهم برنامه عصر انتظار با کارشناسی حجت الاسلام و المسلمین حائري پور


 

بسم الله الرحمن الرحیم

تاریخ: 31/04/1401

برنامه: عصر انتظار

مجری:

بسم الله الرحمن الرحیم، اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

سلام و عرض ادب دارم خدمت همه شما بینندگان عزیز و ارجمند شبکه جهانی ولی عصر (عج)؛ در خدمت شما هستیم این هفته جمعه هم اینجا قم حرم اهل بیت و برنامه عصر انتظار، برنامه ای که در آن قصد داریم که به ابعاد مختلف بحث انتظار و آقا امام زمان (عج) بپردازیم، طبق روال هر هفته این برنامه کارشناس محترم عزیز برنامه جناب حاج آقای حائری پور عزیز و بزرگوار اینجا حضور دارند، سلام علیکم حاج آقا خیلی خیلی خوش آمدید.

حجت الاسلام و المسلمین حائري پور:

سلام علیکم و رحمة الله خدمت سروران عزیز بیننده هم عرض سلام و ادب دارم امیدوارم که ان شاءالله بتوانیم در محضر قرآن و عترت برنامه مفیدی را در رابطه با معارف مهدویت داشته باشیم

مجری:

خیلی متشکرم حاج آقا من در مسیر که داشتم می آمدم به سمت استودیو یک سؤالی ذهن خود من را مشغول کرده بود و آن هم این بود که بحث غیبت و انتظار جزو مهمترین مباحث دنیای امروز هست، و آیا خداوند در قرآن کریم به این موضوع با این اهمیت بسیار بالا اشاره ای کردند یا نه؟ اگر اشاره ای شده به چه ترتیب بوده، و خیلی ممنون می شوم که در این موضوع ما را راهنمایی بفرمایید.

حجت الاسلام و المسلمین حائري پور:

بسم الله الرحمن الرحیم، السلام علیک یا بقیة الله فی ارضه، بله موضوع بسیار جالبی را مطرح فرمودید در رابطه با اینکه مهدویت ابعاد مختلفش حالا شما اشاره فرمودید به بحث غیبت و انتظار من اضافه می کنم در بحث مهدویت موضوع حکومت جهانی امام عصر (ع) و همچنین یاوران آن حضرت که در رکاب آن بزرگوار شرکت می کنند عرض می شود که راجع به خود وجود مقدس امام عصر (ع) اینها موضوعاتی است که در آیات مختلف قرآن کریم مطرح شده، منتهی در زمینه مهدویت وقتی می خواهیم به قرآن مراجعه کنیم، مثل خیلی از موضوعات دیگر باید توجه بکنیم زبان قرآن چگونه است، چرا این را می گویم، بخاطر اینکه عرض می شود که کسانی از علمای وهابی آمدند ادعا کردن که با اینکه مهدویت یک امر حقی است و غیر قابل انکار است، ولی گفتند که در قرآن کریم این قضیه اصلاً به آن پرداخته نشده، نه در ظاهر آیات قرآن و نه حتی به صورت یک اشاره و غیر مستقیم، گفته هیچ صحبتی به هیچ شکلی در قرآن از مهدویت مطرح نشده، می گویند در روایات هست هرچه هست، ما می خواهیم پاسخ بدهیم به همین سؤال که آیا واقعاً این گونه است یا نه مهدویت در قرآن مطرح شده منتهی همانطور که جناب عالی فرمودید باید گفت و گو بکنیم که چگونه این موضوع در قرآن کریم به آن پرداخته شده، چون عرض کردم زبان قرآن و شیوه قرآن برای بیان معارف گوناگون یکسان نیست، یک جایی قرآن یک مطلبی را با صراحت بیان می کند، مثلاً فرض بفرمایید راجع به رسالت رسول اکرم خب قرآن کریم خیلی بی پرده می فرماید

«مُحَمَّدٌ رَسولُ اللَّهِ ۚ وَالَّذينَ مَعَهُ أَشِدّاءُ عَلَى الكُفّارِ رُحَماءُ بَينَهُم»

فتح/29

خب با صراحت از رسالت پیغمبر سخن می گوید و نه در این آیه، در آیات متعددی این اتفاق می افتد، ولی کن وقتی که می رسد مثلاً به قضیه امامت و ولایت امیرالمؤمنین می بینیم که روش بیان متفاوت می شود، ما در جایی از قرآن نداریم که قرآن با صراحت از امیرالمؤمنین به عنوان امام با اسم یاد کرده باشد، ولیکن اینکه کسی گمان بکند امامت حضرت در قرآن بیان نشده این یک خطای بزرگ است، چرا؟ چون ما می بینیم در سوره مائده در آیه 55 مسئله امامت امیرالمؤمنین بیان شده، قرآن می فرماید

«إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ»

مائده/55

حالا این ایام هم مناسبت دارد، اخیراً غدیر را پشت سر گذاشتیم این آیه کاملاً با این ایام تناسب دارد ببینید قرآن کریم می فرماید همانا ولی شما مؤمنان خدا و رسول، حالا بعد از رسول می خواهد بگوید علی بن ابی طالب، اما نام نمی برد با صراحت اما ویژگی هایی را بیان می کند که آن ویژگی ها جز بر علی بن ابی طالب بر شخص دیگری مصداق ندارد، می فرماید آن مؤمنانی که نماز می خوانند و زکات می دهند، در حال رکوع، همه مفسران شیعه و اهل سنت اعتراف دارند که این آیه راجع به امیرالمؤمنین است، و ابتدای آیه هم فرمود ولی مؤمنان، یعنی سرپرست آنها، صاحب اختیار آنها، پیشوای آنها خدا و رسول است و کسی که این ویژگی ها را دارد، پس قرآن امامت علی را بیان کرده اما نه با ذکر نام، حالا می آییم در قضیه امام زمان (ع)، جناب عالی سؤال خوبی را مطرح کردید، آیا غیبت انتظار بنده اضافه کردم حکومت حضرت، یاران امام زمان،  مسائلی که پیرامون وجود مقدس حضرت ولی عصر مطرح است آیا در قرآن کریم بیان شده است یا نه؟ بله بیان شده محققان اینطور خدمت تان عرض کنم، عزیزان بیننده هم توجه داشته باشند، نزدیک به 300 آیه را در قرآن کریم گفتند راجع به حضرت است، این عدد، عدد فوق العاده ای هست، بعضی از آیات راجع به غیبت امام هست، بعضی هایش راجع به انتظار است، بعضی راجع به یاوران حضرت، بعضی هایش راجع به حکومت امام عصر (ع) و دولت جهانی آن بزرگوار، منتهی با ذکر ویژگی ها با توصیف، نه اینکه بیاید نام ببرد از حضرت و بی پرده و مستقیم بیان بکند، چون عرض کردیم که حقایق را گاهی مستقیم و صریح می گوید، گاهی غیر مستقیم این چیزی است که ساری و جاری است در قرآن کریم، من برای اینکه یک نمونه ای را خدمت تان گفته باشم و عرض بکنم بد نیست، یک نمونه از آیاتی که راجع به وجود مقدس حضرت است آیه 55 سوره مبارکه نور است، شاید این آیه را عزیزان بیننده کمتر شنیده باشند در این برنامه به آن بپردازیم، قرآن کریم می فرماید

«وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ»

نور/55

اولاً وقتی که می گوید وعده دیگر همه می دانند خدا که می گوید وعده من یعنی دیگر برو و برگرد ندارد، قطعی است، یک وقت وعده بنده هست، وعده بعضی از مردم هست، ممکن است تخلف بکنند، به هزار و یک دلیل ممکن است وعده شان انجام نشود یا عاجز و ناتوان بشوند یا یادشان برود یا عمداً تخلف بکنند، طرف یک وعده ای می دهد بعد می گوید ولش کن انجام نمی دهد، اما خداوند متعال وقتی وعده می کند تخلف وعده یک عمل ناروا است، قرآن می فرماید

«إِنَّ اللَّهَ لَا يُخْلِفُ الْمِيعَاد»

خداوند وعده را تخلف نمی کند

آل عمران/9

پس وقتی در این آیه می فرماید خدا وعده داده است به مؤمنان از شما، یعنی به امت اسلامی مؤمنان از شما که اهل عمل صالح هستند، یعنی همه حواس شان جمع باشد وقتی وعده خدا است دیگر تخلف ندارد، وعده چیست؟ «لیستخلفنهم فی الأرض» حتماً ایشان را در زمین به خلافت خواهد رساند، یعنی حاکمیت به دست مؤمنان خواهد افتاد این وعده خدا است، آن زمانی که آیه نازل شد زمانی بود که مسلمان ها تازه از مکه آمده بودند به مدینه در تنگنا و سختی و تهدید دشمن بودند نوشتند وضع شان به گونه ای بود که شب در خانه خودشان می خواستند بخوابند، با صلاح می خوابیدند، که دشمن هر لحظه امکان دارد تعرض بکند، به پیغمبر اکرم گفتند یا رسول الله این وضع چطور است، واقعاً تا چه زمانی می خواهد این همه تحدید سنگین علیه ما وجود داشته باشد، قرار نیست یک گشایشی اتفاق بیفتد؟، آیه نازل شد، خدا وعده داده است، همین آیه شریفه، به مؤمنان اهل عمل صالح که آنها را در زمین به خلافت و حکومت برساند، یعنی نه تنها شما از این تهدید ها رها می شوید، بلکه مسلط بر اوضاع می شوید حاکمیت دست شما می افتد، خب اینجا طبیعی است که یک عده ای تعجب بکنند یعنی واقعاً امکان دارد ما به خواب هم نمی بینیم که بخواهد همچین اتفاقی بیفتد، شما تصورش را بکنید، فرض کنید ملت ایران اسلامی، آن وقتی که در زمان پهلوی به سر می بردند، کسی اصلاً به ذهنش هم خطور نمی کرد که یک وقتی این حکومت بخواهد سرنگون بشود از ریشه جمع بشود نظام طاغوتی و یک نظامی اسلامی به جای آن پایه گذاری بشود، این حتی دشمن ها هم شاید در محاسبات شان چنین چیزی نبود،

مجری:

خیلی از علما هم فکرش را نمی کردند حتی می گفتند اقدام نکنید ممکن است به نتیجه نرسد

حجت الاسلام و المسلمین حائري پور:

بله می گفتند این چیزی نیست که به جایی برسد، ولیکن خداوند متعال وقتی اراده اش قرار گرفته این اتفاق می افتد، بنابر این در این آیه هم خدا می گوید من به شما وعده می دهم، دیگر روی وعده من که باید حساب بکنید، حاکمیت در زمین دست مسلمان ها و مؤمنان خواهد افتاد،

«كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ»

نور/55

قرآن فوراً یک تشبیهی می کند تا اینکه مؤمنان قوت قلب بگیرند باور شان عمیق تر بشود، می گوید چنانکه پیش از شما کسانی از مؤمنان را ما به خلافت رساندیم مثلاً مثل بنی اسرائیل، مگر بنی اسرائیل تحت سیطره فرعون و فرعونیان اسیر نبودند؟ گرفتار نبودند؟ پسران شان را می کشتند، دختران شان را زنده نگه می داشتند یک جمعیت ضعیف درست کرده بودن، قرآن آنجا می فرماید که ما به اینها خلافت دادیم به این حکومت دادیم، اینها مسلط بر اوضاع شدند، پس اولین وعده خلافت مؤمنان است در زمین.

دوم:

«وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ»

یعنی دین ایشان را قدرت می بخشیم

خب می دانید در مقاطع مختلف اسلام از ابتدا تا الآن که آمده خیلی وقت ها اسلام در ضعف قرار گرفته از سوی دشمنان، در زمان سید الشهداء کار به جایی رسید که امام حسین فرمود

«وعلی الإسلام السلام»

باید با اسلام خدا حافظی کرد وقتی والی کسی مثل یزید بن معاویة است، واقعاً اوضاع اسلام به کجا رسیده بود، احکام اسلام را علناً به بازی می گرفتند، آیا این باقی ماند یا نه، اسلام دوباره تقویت شد، الآن هم ممکن است یک جاهایی در یک سرزمین هایی احکام اسلامی نمادهای اسلامی به شدت مورد تضعیف قرار می گیرد، مسلمان ها تو سری می خورند، قرآن می فرماید

«وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ»

دین شان را تقویت می کنیم و قدرت می بخشیم

«الَّذِي ارْتَضَىٰ لَهُمْ»

آن دینی که برایشان خدا پسندیده

که مرحوم طبرسی در مجمع البیان فرموده این وعده الهی، وعده به جهانی شدن اسلام است، خدا می خواهد بگوید اسلام را کاری می کنیم که بر جهان مسلط بشود، چون تا وقتی ادیان دیگر مکاتب دیگر هستند، این دین در تهدید هست، در اذیت است در فشار است

مجری:

همانطوری هم که شما فرمودید آیه قرآن اشاره کرده که به شما این قدرت را می دهیم که بر زمین مسلط باشید، نه بخش خاصی، پس قطعاً این فرمایش تان درست است که در کل کره زمین این حاکمیت ایجاد می شد

حجت الاسلام و المسلمین حائري پور:

حاکمیت رخ می دهد، احسنت، و بخش دوم دین تان هم جهانی می شود، اسلام کره زمین را می گیرد، و وعده سومی که در این آیه 55سوره نور آمده،

«وَلَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا»

قرآن می فرماید، با تأکید هم می گوید حتماً خوف و نگرانی شما مؤمنان را برطرف می کنیم به جای آن امنیت قرار می دهیم، خب مسلمان ها، چند دقیقه قبل عرض کردم این آیه در شرایطی نازل شد که مسلمان ها در تهدید بودند، قرآن می گوید آن خوف را بر می داریم به جای آن امنیت قرار می دهیم، یعنی شما تهدیدی نخواهید داشت، حالا یک وقت تهدیدی علیه جان شما است، یک وقت علیه مال و اموال شما است، یک وقت علیه نوامیس شما است، یک وقت علیه عقاید و اخلاق و فرهنگ شما است، هر بخشی از بخش های هویت شما مورد تهدید باشد ما در همه این بخش ها ترس و نگرانی را برطرف می کنیم به جای آن امنیت قرار می دهیم، این هم وعده سوم است، بعد آیه در پایانش می فرماید

«يَعْبُدُونَنِي لَا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئًا»

ما می خواهیم این سه کار اتفاق بیفتد، یک جامعه ای که در رأس آن حاکم مؤمنان هستند، دوم دین حاکم دین اسلام است، سوم امنیت به شکل فراگیر در همه بخش ها رخ داده، بعد می فرماید «یعبدوننی» در این جامعه همگان مرا عبادت کنند، «لا یشرکون بی شیئا» چیزی را شریک من قرار ندهد، یعنی در واقع یک جامعه ای که ایجاد بشود، جامعه ای که سر تا پا عبودیت پروردگار است،  چون می دانید هدف خلقت همین است دیگر،

«وما خلقت الجن والإنس إلا ليعبدون»

جن و انس را من نیافریدم مگر اینکه خدا را بندگی کنند

ذاریات/56

بنابراین، این آیه سه تا وعده داده، که یک جامعه آرمانی را برای بشریت درست بکند، سؤال می کنیم، عزیزان بیننده هم توجه شان به ما هست قاعدتاً من سؤال را اینطور مطرح می کنم، می گویم شما تصور بکنید از ابتدای اسلام تا امروز  1443 هجری قمری هستیم، تاریخ اسلام که یک چیزی نیست که معلوم نباشد، تاریخ اسلام نوشتند پیدا است، از زمان رسول خدا تا امروز شما کدام مقطع تاریخ اسلام را پیدا می کنید که این سه وعده کنار هم و باهم رخ داده باشد، یک حاکمیت دست مؤمنان باشد در زمین، دو اسلام جهانی شده باشد، سه همه خوف و نگرانی ها و تهدید هایی که علیه مؤمنان هست برطرف شده باشد، جایی را سراغ دارید شما؟ یعنی شما زمان رسول خدا را ببینید، تهدید ها بوده، بعد در زمان خلفاء بوده، زمان امیرالمؤمنین و بعد از ایشان دائماً تهدید ها علیه مؤمنان علیه دین بوده و در بسیاری موارد هم غیر مؤمنان صاحب خلافت بودند، اینجا می گوید خلافت در دست مؤمنان صالح العمل می افتد، پس بنابر این چنین جامعه ای با این ویژگی ها تحقق پیدا نکرده حالا من از جناب عالی سؤال می کنم آیا می شود خدا در یک جامعه ای گفته باشد با این سه ویژگی ایجاد می کنیم وعده می دهیم که این ایجاد بشود، تا حالا رخ نداده، بگوییم نشده دیگر خدا یک چیزی را می خواست نشد، می توانیم این را بگوییم یا نه، باید بگوییم تا امروز اتفاق نیفتاده ولی پس از امروز رخ خواهد داد، یعنی وعده الهی قطعی است، آنگاه معلوم می شود که در چشم انداز آینده اسلام باید چنین حکومتی با این ویژگی ها اتفاق بیفتد، و چنین حکومتی به اجماع شیعه و اهل سنت غیر از حکومت امام عصر نیست، یعنی الآن همه مسلمین قبول دارند در آینده اسلام یک حکومت است که این سه تا ویژگی را دارد، در رأسش مؤمنان هستند، وجود مقدس حضرت ولی عصر این چیزی است که اهل سنت هم قبول دارند می گویند مهدی بر جهان حاکم خواهد شد، همه قبول دارند در آن روزگار اسلام کل کره زمین را می گیرد این را هم همه قبول دارند، سه همه قبول دارند یک امنیت و صلح و عدالت فراگیر در کل پهنه زمین رخ می دهد، پس معلوم می شود آیه دارد حکومت امام زمان را می گوید ولی اسمی هم از حضرت مهدی نبرده تصریح نکرده که این دولت دولت مهدی موعود است اما ویژگی هایی که گفته جز بر حکومت آقا قابل انطباق نیست، کلمه آخر را عرض بکنم و آن اینکه اتفاقاً در روایات ما راجع به این آیه ما تفسیرهایی از اهل بیت داریم که من یک دانه از آن را می خوانم عزیزان بیننده خواهشاً توجه بکنند، وجود مقدس امام چهارم حضرت سجاد این آیه را تلاوت کردند بعد  آمدند آیه را توضیح دادند، چون ما روایات زیادی داریم که آیات قرآن را توضیح می دهد، به آن می گویند تفسیرهای روایی که خود اهل بیت تفسیر کردند، یک دانه از آن این است عزیزان می توانند مراجعه بکنند خوشبختانه ما تفسیرهای روایی خیلی خوبی داریم، مثل تفسیر شریف البرهان برای مرحوم بحرانی، تفسیر صافی، برای مرحوم فیض کاشانی، و تفسیر نور الثقلین، ما متعدد تفسیرهای روایی داریم، وقتی به این آیه می رسند همه این آقایان این روایت را می آورند، امام سجاد فرمود در تفسیر این آیه، فرمود

«هم والله شيعتنا اهل البيت»

بخدا قسم این جمعیتی که در این آیه گفته مؤمنان به شما وعده می دهم که برای شما این کارها را بکنم، فرمود به خدا قسم اینها شیعیان ما اهل بیت هستند، خدا در حق آنها این وعده ها را عملی خواهد کرد، امام سجاد فرمود، به دست مردی از ما خانواده اهل بیت، بعد فرمود و او مهدی این امت است او همان کسی است که رسول خدا فرمود اگر از عمر دنیا فقط یک روز باقی مانده باشد، خدا آن روز را آنقدر طولانی می کند تا از عترت من کسی قیام کند، و دنیا را پر از عدالت کند، این همه اش فرمایش امام سجاد بود ک می خواستند این آیه شریفه را توضیح بدهند.

مجری:

بسیار عالی خیلی لذت بردیم استاد حائری پور عزیز و بزرگوار خیلی جالب بود این نکته ای که فرمودید یکی از آن مطالبی هست که ما مدعی هستیم قرآن کلام الهی برنامه ای است برای تمام زمان ها، و این اشاره ای که شما کردید به زیبایی مطلب را دوباره تأیید کرد، که خداوند زمان های آینده را هم در قرآن اشاره کردند و برایش برنامه دارند این واقعاً لذت بخش هست.

استاد به زیبایی اشاراتی کردید درباره اینکه آیاتی در قرآن کریم اشاره شده که نسبت به حکومت آقا امام زمان (عج) اشاره کردند، حالا یک مطلبی اینجا مطرح می شود اینکه درباره غیبت ایشان هم آیه ای داریم که اشاره بکنند، و ما با تفسیر آن متوجه مفهوم آیه بشویم آیا آیه ای داریم که اشاره بکنند به یاران امام زمان (عج) که چند نفر هستند چه خصوصیت هایی دارند؟

حجت الاسلام و المسلمین حائري پور:

بله بسیار سؤال جالبی را مطرح فرمودید، عرض می شود که در رابطه با غیبت که ابتدا سؤال مطرح فرمودید عرض می کنم که ما بعضی از آیات را داریم که اشاره ای به غیبت حضرت دارد حالا چگونگی اش را هم عرض می کنم، همان ابتدای قرآن کریم سوره مبارکه بقره می فرماید که

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم، الم ﴿١﴾ ذَلِکَ الْکِتَابُ لا رَیْبَ فِیهِ هُدًى لِلْمُتَّقِینَ ﴿٢﴾»

می فرماید که این کتاب هیچ تردیدی درآن نیست و سبب هدایات پرهیزکاران است

بقره/1و2

بعد در آیه بعدی خدا می خواهد متقین را معرفی کند، پرهیزکاران چه کسانی هستند، متقین چه کسانی هستند، چند تا ویژگی برایشان می گوید، ویژگی اول شان چیست؟

«الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ»

آنها که به غیب ایمان دارند

بعد می فرماید

«وَیُقِیمُونَ الصَّلاةَ»

می رود سراغ نماز و زکات، و انفاق و اینها، حالا ویژگی اول را می خواهیم عرض بکنیم، آنها که به غیب ایمان دارند، عزیزان بیننده حتماً توجه دارند وقتی سخن از غیب مطرح می شود یعنی چه؟ یعنی ما حقایقی که در عالم داریم دو دسته است، یک سری حقایق، حقایق عالم شهادت است، یعنی همین عالمی که ما با آن سر و کار داریم و بسیاری از حقایق را می بینیم مثلاً آنهایی که در عصر رسول خدا بودند، وجود مقدس نبی اکرم را به عنوان یک حقیقت ناب، وجود مقدسش را حس می کنند می بینند با آن صحبت می کنند، پس از او امیرالمؤمنین، پس از او امام مجتبی، پس از او سید الشهدا، اینها حقایق عالم هستند اینها را تجربه می کنند، می بینند با آنها سخن می گویند شاید با همه وجود اینها را درک می کنند، اما یک حقایقی هم در عالم داریم که این حقایق مربوط است به عالم غیب یعنی مؤمن آنها را هم باور دارد بدون اینکه با حواس ظاهری آنها را حس کرده باشد، مثلاً فرشتگان مگر ملائکه جزو حقایق عالم نیست؟ یعنی یک حقیقتی داریم یک واقعیتی در عالم داریم به نام فرشتگان که اینها یک عالمی دارند برای خودشان، تعداد شان از ما انسان ها خیلی بیشتر است، قرآن می فرماید این فرشتگان مأموران خدا هستند مثلاً یک فرشته داریم جبرئیل پیام آور وحی است، یک فرشته داریم میکائیل مسئول رزق و روزی است، یک فرشته داریم عزرائیل که مسئول گرفتن جانها است اینها مأموران الهی هستند، تازه اینها در رأس فرشتگان هستند فرشتگان فراوانی می آیند، می آیند در خانه های مؤمنان، می آیند در مجالس مؤمنان شرکت می کنند، ما چقدر روایت داریم مثلاً یک وقت یک مجلس اهل بیت تشکیل می شود فرشتگان حضور پیدا می کنند، الآن در همین محفل ما که ما داریم ذکر امام عصر را می گوییم، از قرآن راجع به حضرت صحبت می کنیم، ملائکة الله اینجا حضور دارند، منتهی ملائکه چطوری هستند؟ همین که عرض کردیم یک موجود غیبی هست یعنی نه با چشمم می بینم نه با گوشم  صدایش را می شوم،  یعنی ما با هیچ کدام از این حواس مان نمی توانیم او را درک بکنیم ولی می پذیریم که وجود دارد یعنی انکار نمی کنیم وجودش را می گوییم چنین حقیقتی هست، منتهی یک حقیقت غیبی است، حالا یک نمونه دیگر عرض بکنم، اجنه هم همینطور هستند، ما اعتقاد داریم که کنار انسانها یک موجودات دیگری هستند روی همین زمین زندگی می کنند به نام جن، یک سوره هم در قرآن به نام شان هست، توصیفاتی هم درباره شان آمده، این را هم همه قبول دارند حتی غیر مؤمنان هم وجود جن را انکار نمی کنند، با اینکه جن هم یک وجودی نیست که ما با حواس ظاهری مان درکش بکنیم، یا بهشت و جهنم یک حقیقت هست یا نه؟ اما یک حقیقت غیبی است چه کسی بهشت را دیده؟ تا در دنیا هستیم که کسی بهشت را نمی بیند، مگر نادر اولیاء درجه یک خدا، مثل رسول مکرم اهل بیت، بعضی از کسانی که دیگر محرم این زوات مقدس شدند و خیلی اوج گرفتند پرده کنار برود به او نشان بدهند، و الّا قائده اش این است که بهشت را ما فقط با خبرهای قرآنی به آن ایمان آوردیم، خدا در قرآن گفته بعد از این عالم قیامت است در قیامت هم حساب و کتاب و بعد سرنوشت انسان ها به بهشت یا نعوذبالله به جهنم منتهی می شود، اینها حقایق غیبی هستند، اصلاً در رأس حقایق غیبی خود وجود مقدس حق تعالی، یک امر غیبی هست دیگر، یعنی ما با آثار و نشانه ها و آیات به وجود او پی می بریم و الّا مگر خدا با حواس ظاهری قابل درک است؟ خب حالا که اینطور شد، پس معلوم شد متقین چه کسانی هستند؟

«الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ»

به غیب ایمان دارند

چند تا مصداق برای غیب گفتیم خدا، فرشتگان، بهشت، جهنم، اجنه، اینها را مثال زدیم، حالا یک چیز دیگر هم اضافه کن شما، امام غایب این هم مصداق همین غیب است دیگر، نمی توانیم ببینیم حس نمی کنیم، صدای وجود مبارکش را نمی شنویم، نمی توانیم درک بکنیم با حواس ظاهری مان اما به او ایمان داریم، چرا؟ چون خبرهای صادق بشارت های راستین از قرآن و رسول مکرم و اهل بیت طاهرین راجع به وجود مقدس او رسیده که در همین روایت قبلی از امام سجاد خدمت عزیزان بیننده عرض کردم، پس وقتی گفته می شود غیبت آیا یک حقیقتی است که در قرآن یک جایی اشاره به آن شده باشد؟ عرض می کنیم بله، قرآن وقتی می گوید متقین کسانی هستند که ایمان به غیب دارند، یکی از مصادیق غیب امام غایب است، این را شما از خودتان می گویید تحلیل و برداشت خودتان هست، نه امام صادق فرمود، در تفسیر همین آیه سوم سوره بقره فرمود

«الغيب فهو الحجة الغائب»

غیب عبارت است از حجت غایب

بحار الأنوار ج52 ص124

یعنی ما یک حجت ظاهر داریم مثل حضرت صادق، یک حجت غایب داریم مثل امام عصر، امروز حجتی از خدا بر خلق در میان مردم هست این حجت، حجت غایب هست، حجتی است که از حقایق غیبی عالم است، البته یک آیه دیگری هم اشاره بکنم بد نیست، آیه 30 سوره مبارک ملک، آیه اول برای جزء اول بود ابتدای سوره بقره بود، این برای جزء 29 قرآن است، که می فرماید در سوره ملک آیه آخر،

«قُلْ أَرَأَيْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ مَاؤُكُمْ غَوْرًا فَمَنْ يَأْتِيكُمْ بِمَاءٍ مَعِينٍ»

ای پیامبر به مردم بگو اگر این آبی که در اختیار شما است به قعر زمین فرو برود چه کسی برای شما آب گوارا می آورد؟

ملک/30

آبی که از آسمان نازل می شود، یک بخشی در قالب نهر ها روی زمین جاری می شود، رودها رودخانه ها، یک بخشی می رود در دل زمین ذخیره می شود، آن هم که می رود در زمین در دسترس ما است خدا برای ما ذخیره کرده، حالا یک جایی در عمق 5متری، یک جایی 10 متری، یک جایی 20، به صورت چشمه ها می جوشد از زمین، استفاده می کنیم از آن، برای مزارع مان، گاهی بهترین آب شرب ما از دل زمین بیرون می آید، آب شیرین زلال، اینها همه اش نزولات آسمانی است، منتهی اینها رفته در دل زمین ذخیره شده،  حالا در این آیه 30 ملک می گوید فکرش را کردید اگر این آبی که می فرستیم داخل زمین نفوذش می دهیم، اگر برود به اعماق زمین در یک جایی که دیگر دسترس شما نباشد،

«فَمَنْ يَأْتِيكُمْ بِمَاءٍ مَعِينٍ»

چه کسی برای شما آب گوارا می آورد،

شما قدرت ندارید، شما در قرن 21 هستید و در این قرن گرفتار بحران کم آبی می شوید، چرا؟ چون آب ممکن است به لایه هایی از زمین فرو رفته باشد که در دسترس شما نباشد یا نزولات آسمانی کم باشد، حالا غرضم این است این آیه می گوید اگر آب به قعر زمین برود در دسترس شما نباشد چه کسی برای شما آب می آورد، یک آقایی به امام باقر گفت که شما برای ما معنا کنید، معنایش چیست؟ حضرت باقر فرود این آیه راجع به قیام کننده ما اهل بیت است، این آیه دارد می گوید اگر امام تان در پس پرده غیبت قرار بگیرد به او دسترسی نداشته باشید چه کسی برای شما امام آشکاری می آورد، یعنی حضرت باقر فرمودند این ابی که به قعر زمین می رود و در دسترس نیست این امامی است که در پس پرده غیبت قرار می گیرد و شما دست تان به او نمی رسد، این یک تفسیری است که از باطن آیه برای ما بیان می شود، ما خودمان به همچین تفسیری عقل مان نمی رسد، ما فقط ظاهر آیه را می بینیم که آب است،  ولی امام فرمود، آب معنای ظاهری آیه است، معنای باطنی اش امام هست، چطور آب می رود به قعر زمین دیگر دستت به او نمی رسد امام هم وقتی در پس پرده غیبت قرار گرفت اینگونه است، می خواهم عرض بکنم، جناب عالی فرمودید راجع به غیبت این آیه هم مثل آن آیه سوره مبارکه بقره اشاره ای است به غیبت حضرت ولی عصر، به صورت اشاره، اشاره کرده که امام اگر غایب بشود مردم نمی توانند جای خالی او را پر بکنند، همچنان که اگر آب به قعر زمین رفت مردم هلاک می شوند، یعنی در دسترس شان نباشد آب هلاکت قطعی است، اینطور نیست که جایگزین داشته باشد.

بله اتفاقاً خیلی نکته خوبی را فرمودید، یعنی کنار این چند تا آیه ای که راجع به حکومت و راجع به غیبت گفتیم، چون خیلی از عزیزان بینند عاشقان و منتظران ظهور حضرت ولی عصر این سؤال برایشان پیش می آید که ما اگر بخواهیم یار حضرت ولی عصر باشیم، حالا ما در کربلا که نبودیم می گوییم

«یا لَیتَنا کنا مَعَکم»

کاش ما کنار شما بودیم حسین را یاری می کردیم

اما حالا آنجا نبودیم، الآن در این زمان می خواهیم یاور امام زمان مان باشیم، خب این سؤال به نظر یک سؤال خیلی جدی هست ما چگونه می توانیم یاری حضرت باشیم؟ آیا هر کسی با هر خصوصیت و ویژگی می تواند؟ چطور کربلا همه نتوانستند باشند، یک عده ای رفوزه شدند، نتوانستند حضور پیدا بکنند، چرا؟ چون صلاحیت نداشتند، قائده اش این هست کسی که بخواهد یار امام زمان باشد باید یک سری خصوصیاتی داشته باشد، سؤال این خصوصیات چیست؟ من به شما عرض می کنم، هم در روایات ما خصوصیاتی برای یاران حضرت آمده، هم سؤال جناب عالی بود که آیا در قرآن آیه ای هست یاران حضرت را توصیف کرده باشد؟ عرض می کنم بله، ما چند تا آیه داریم یکی از مهمترین آن آیه 54 سوره مائده است، خیلی باید به آن توجه کرد

«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ»

ای گروه مؤمنان هر کس از شما که از دین برگردد

مائده/54

«فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ»

خدا درآینده یک قومی را خواهد آورد،

و اینجا به بعد ویژگی هایشان را می گوید، شش تا ویژگی برای اینها بیان می کند، آن وقت امام باقر فرمود، این آیه دارد یاران مهدی را توصیف می کند کسانی که یار حضرت مهدی هستند این شش خصلت را دارند، یک «یحبهم» دو «یحبونه» دو تا کلمه است، «یحبهم و یحبونه» اولاً ویژگی اول شان این است که خدا عاشق اینها است، خب آدم باید یک کارهایی بکند که خدا دوستش داشته باشد، بالأخره من بخواهم محبوب حضرت حق باشم، می توانم با آلودگی محبوب خدا باشم؟ آدم آلوده محبوب حضرت حق است؟ قرآن چه می گوید؟ می گوید:

«وَاللَّهُ يُحِبُّ الصَّابِرِينَ»

آل عمران /146

«إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ»

بقره/195

«إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَّقِينَ»

آل عمران/76

خدا صابران را دوست دارد، پرهزگاران را دوست دارد، اهل احسان را دوست دارد، اهل جهاد را دوست دارد، من باید ببینم در این وادی هستم یا نه، اولاً خدا دوست شان دارد، دو «یحبونهم» اینها هم عاشق خدا هستند، شهدا عاشق خدا بودند یا نه؟ راز و نیاز های شبانه شان نشان می داد که یک عشقی بین آنها و خدا شان وجود دارد، در روایت دارد خدا می فرماید: دروغ می گوید کسی که فکر می کند من را دوست دارد ولی در تمام شب می خوابد، آیا هیچ دوستی دوست ندارد با دوست خودش خلوت بکند، پس دو ویژگی اول خدا آنها را دوست دارد آنها هم خدا را دوست دارند، که من خواهشم این است که در این بخش محبت عزیزان بینند همه مان فرقی نمی کند بزرگ و کوچک، مرد، زن، کارمند زن خانه دار، همه باید روی این قسمت فکر بکنیم مطالعه بکنیم، ببینیم ما علاقه مان به خدا چطوری است، علاقه های ما خودش را نشان می دهد آنجایی که سر دو راهی شیطان و الله قرار می گیرد انسان، اگر من قرار باشد طرف هوس ها بروم، یعنی محبت خدا در من کمرنگ است، اگر نه بخاطر خدا، بخاطر امام زمان، بخاطر دین خدا از گناه و آلودگی دست کشیدم، از یک لقمه چرب حرام دست کشیدم، از یک مجلس حرام پایم را پس کشیدم از یک نگاه حرام چشمم را بستم، این نشان دهنده این است که من خدا را دوست دارم، ولی اگر نه رها بشوم در دامن گناهان و هوس ها چطور می توانم ادعا بکنم خدا را دوست دارم و خدا من را دوست دارد، خب این دو ویژگی، دو ویژگی دومش خیلی جالب است

«أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ»

مائده/54

یاران امام زمان طبق این آیه پیش مؤمنان فروتن هستند؛ دیدید بعضی ها کلاس می گذارند قیافه می گیرند، مثلاً فرض کنید طرف مسئول است، حالا خبری هم نیست رئیس جمهور هم نیست، مثلاً عضو شورای شهر است، یک اتاق به او دادند، حالا یک ارباب رجوع آمده، می خواهد وارد بشود، می گوید به او بگویید جلسه دارد، چون کلاس کار می آید پایین، این لاأقل باید نیم ساعت پشت در بنشیند ولو من کاری ندارم، ولی اگر تا آمد گفتید برو تو کلاس کار می آید پایین، این باید نیم ساعت منتظر باشد، این چیست؟ این آیا مطابق این آیه است یا ضد این آیه است؟

«أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ»

در مقابل مؤمنان فروتن هستند

رسول خدا پیش مؤمنان چطوری بود امیرالمؤمنین با اهل ایمان چگونه بود، با مساکین می نشستند، در یک سفره غذا می خوردند، حالا بعضی ها می روند در ها را روی خودشان می بندند، چند تا نگهبان می گذارند، خیلی بد است، این آیه می خواهد بگوید اگر شما پیش مؤمنان اظهار فروتنی بکنی کلاس نگذاری، قیافه نگیری اولین فایده اش این است که رابطه اجتماعی انسانها باهم خوب می شود، و اگر تکبر و غرور باشد راه ها بسته می شود پس ویژگی سوم «أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ»، ویژگی چهارم

«أَعِزَّةٍ عَلَى الْكَافِرِينَ»

پیش کافران با صلابت هستند

یعنی با دشمن سرسخت هستند، نفوذ ناپذیر هستند، اهل سازش نیستند، حالا بعض ها برعکس هستند به خودی ها که می رسند، قیافه می گیرند، زمخت هستند سرسخت هستند، پیش دشمن اهل وا دادگی هستند، لبخند می زنند در آغوش می گیرند، قربان صدقه شان می روند، این خیلی بد است، این ضد قرآن هست، در آن آیه ای که اول بحث خواندیم فرمود و الذین معه کسانی که با رسول خدا هستند، ویژگی شان این است، «اشداءعلی الکفار رحماء بینهم» بین خودشان مهربان هستند رحیم هستند، خدا رحمت کند شهید سلیمانی را چرا مردم عاشقش بودند، مگر چند نفر از این مردمی که زیر جنازه اش آمدند پیش سلیمانی رفته بودن، مثلاً شهید سلیمان یک سکه به آنها داده بود، اصلاً خیلی هایشان می گفتند ما اصلاً ندیدیم این مرد را اصلاً یک چهره ای نبود که دائم در رسانه باشد چرا عاشقش بودند چون این دوتا ویژگی را داشت، «أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ» بلند شده از عراق و سوره و لبنان آمده در ایران چند روزی در ایران است برود خانواده اش را ببیند کارهای ایرانش را انجام بدهد، تا می فهمد سیل در جنوب کشور آمده بلند می شود می رود وسط سیلاب این همان «أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ» آن وقت با دشمن چطوری؟ سرسخت با صلابت محکم، به این می گویند کسی که یار حقیقی امام زمان است، آن وقت خدا هم چطوری مزد به او می دهد محبتش را در دلهای مؤمنان قرار می دهد، دو ویژگی پایانی که بشود، شش تا، تا حالا چهار تا گفتیم خدا دوست شان دارد آنها خدا را دوست دارند، پیش مؤمنان فروتن و خازع و نرم هستند، پیش دشمن با صلابت

ویژگی پنجم:

«يُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ»

پیوسته در راه خدا جهاد می کنند

حالا جهاد هم همیشه با شمشیر و با تفنگ که نیست الآن مثلاً الحمد الله ما گرفتار جنگ نظامی نیستیم، آیا در جهاد بسته شده؟ جهاد با بیان نمی شود؟ جهاد با قلم نمی شود، آن کسی که برای امام زمان می نویسد، آن کسی که برای امام زمان می گوید، آن کسی که برای امام زمان قدم بر می دارد، اینها جهاد نیست؟ اینها جهاد هست، عزیزانی که در شبکه حضرت ولی عصر دارند زحمت می کشند، برای اینکه معارف مربوط به امام عصر را در عالم منتشر  بکنند، این بالاترین جهاد است، خدا ان شاءالله تقویت شان بکند، انگیزه هایشان ر ا بیشتر بکند اجر شان را مضاعف بکند، پس «يُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ» در راه خدا جهاد می کنند،

«وَلَا يَخَافُونَ لَوْمَةَ لَائِمٍ»

ویژگی ششم، از ملامت هیچ ملامت کننده ای هم نمی ترسد، یعنی شما وقتی می خواهی کار خب بکنی، کار فرهنگی برای امام زمان برای امام حسن، برای امیرالمؤمنین، قاعده اش این است یک عده ای سنگ اندازی می کنند، متلک می اندازند، انگ می چسبانند به آدم، خب اینجا بعضی ها زود رها می کنند، قرآن می گوید این جماعت، جماعتی نیستند که صحنه را خالی بکنند، پای کار حضرت می ایستند، ما چقدر داشتیم علمای بزرگی که خیلی اذیت شان کردند، امام خمینی را کم اذیت نکردند، قبل از انقلاب، خود آقا گاهی در بعضی از نامه هایش می گفت من اذیت شدم، ولی پای کار خدا و امام زمان تا لحظه آخر ایستاد، کسانی هم که پیرو او شدند و پشت سرش حرکت کردند از نفس او به همینجا رسیده بودند، پای کار امام زمان پای کار سید الشهدا، پای کار دین خدا ایستادند، این ویژگی ها در این آیه شریفه 54 سوره مائده، در روایت دارد که فرمود اینها اوصاف یاران امام زمان (ع) هست.

مجری:

بسیار هم عالی خیلی متشکرم، خیلی زیبا فرمودید استاد واقعاً لذت بردیم، استاد شما بحث آیاتی که اشاره کردند به صورت غیر مستقیم به حکومت حضرت ولی عصر را مطرح کردید، بحث آیاتی که درباره غیبت و یاران حضرت بودند را اشاره کردید، ویژگی های یاران را هم به زیبایی مطرح کردید، آنچه که در آیات آمده بود، حالا اینجا سؤالی که ایجاد می شود این است که در آیات قرآن کریم در کدام یکی از این آیات به چه شکلی به خود حضرت اشاره شده، آیا ویژگی های ایشان را طوری گفتند که ما بتوانیم استنباط بکنیم و نتیجه بگیریم یا خیر؟

حجت الاسلام و المسلمین حائري پور:

بله، ما آیاتی داریم که به فرمایش جناب عالی اشاره کرده باشد به شخص وجود مقدس امام زمان (ع) یکی از آیاتش، آیه معروفی است که من تا بخواهم اشاره بکنم عزیزان منتقل می شوند، آیه ای که می فرماید

«بَقِيَّةُ اللَّهِ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ»

هود/86

خب این آیه معروفی هست، در سوره مبارکه هود آیه 86، ترجمه آیه این است،

«بقیة الله»

یعنی آنچه خدا برای شما باقی نگه داشته است

«خیر لکم»

برای شما بهتر است

«إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ»

اگر اهل ایمان باشید،

این آیه را یک مقداری راجع به آن صحبت بکنیم، باید آیات قبلش را ببینیم تا معلوم بشود این آیه دقیقاً معنایش چیست، چند تا آیه که بر می گردیم به عقب می بینیم قرآن می فرماید که

«وَإِلَىٰ مَدْيَنَ أَخَاهُمْ شُعَيْبًا»

ما به سوی مدین برادرشان شعیب را فرستادیم

خب شعیب از انبیاء الهی است، خدا می فرماید او را مأمور کردیم به سمت مدین برود، مدین یک شهری بوده که حضرت مأمور می شوند برای دعوت به یگانه پرستی به آن شهر بروند، قرآن می گوید وقتی آنجا رفت دعوت به یگانه پرستی کرد

«اعْبُدُوا اللَّهَ»

گفت ای قوم من خدا را بپرستید

بعد کنار دعوت به خدا پرستی آن رفتار غلطی که در میان قوم شعیب رایج بود حضرت فرمود این  کار تان را کنار بگذارید، آن کار چه بود؟ کم فروشی بود، حضرت فرمود که اینطور نباشد که وقتی ترازو می گذارید برای تجارت مشتری مراجعه می کند، اینطور نباشد که یک پولی را بگیرید، مثلاً فرض کنید پول دو کیلو شکر را بگیری ولی به جای اینک دو کیلو شکر بدهید 1800 گرم بدهی، کاری که بعضی ها متأسفانه می کنند، بعضی از کاسب ها غافل هستند که این کار یک خیانت است، حق الناس  هست، خدا از این نمی گذرد، چرا من بیایم خیانت به مسلمان بکنم، حالا فرض کنیم مشتری متوجه نشد، من کیسه شکر را وقتی که شکر را در آن ریختم این را پرت کردم روی ترازو، خب وقتی پرت می کنی با ضرب این کفه ترازو چون ضرب می بیند می رود پایین، بعد هم بدون اینکه صبر بکند که این کفه آرام بگیرد که معلوم بشود یا این عقربه ترازوی دیجیتالی آرامش خودش را پیدا بکند که معلوم بشود واقعاً دو کیلو هست یا 1990 یا 1800 گرم است، زود کیسه شکر را از توی ظرف ترازو بر می دارد و آقا بفرمایید یک کمی هم چرب تر شد، حالا اشکالی ندارد برای شما، یک منّتی هم سر طرف می گذارد، به این می گوییم کم فروشی، من پول دو کیلو گرفتم ولی یک کیلو و هشتصد دادم، این قابل بخشش نیست، این کار را قوم شعیب می کردند، برای چه؟ روشن است برای چه، برای رسیدن به سود بیشتر، اگر من قرار باشد از هر مشتری صد گرم بزنم، از صبح تا غروب چقدر می شود؟ چند ده کیلو گاهی وقت ها در یک مغازه به ظاهر نفع آن کاسب می شود، نبی خدا فرمود که خدا را بپرستید و وقتی که کنار ترازو هستید دارید معامله می کنید خیانت نکنید،

«فَأَوْفُوا الْكَيْلَ وَالْمِيزَانَ»

به ترازو وفا کنید و پیمانه را پر کنید، یعنی به اندازه ای که باید بدهید، بعد حالا وقتی که دارد این سفارش را می کند در ادامه در همین فضا می فرماید

«بَقِيَّةُ اللَّهِ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ»

اگر شما مؤمن باشید  آنچه خدا برای شما باقی نگه داشته برای شما بهتر است

هود/86

خب در فضای این بحثی که الآن من گفتم که قرآن همین بحث را مطرح کرده بقیة الله را مفسرین می دانید چه معنا کردند؟ گفتند سود حلال در معامله، حضرت شعیب فرمود مگر شما دنبال سود نیستید؟ سود دو نوع است، یک سود حرام است همان کاری است که شما می کنید، از مشتری کم می گذارید، از مالش، می گویید برنج می خواهم 10 کیلو بگذارم این که نمی فهمد، کیسه 10 کیلویی، اگر 300 گرم کم بود این که متوجه نمی شود، کیسه را دست می گیرد می رود، به او می گوییم 10 کیلو است، 10 کیلو می فروشیم ولی 300 گرم آن کم است، تلویزیون گاهی اوقات نشان می داد بعضی از ارزاق اینطور می شود، این می شود سود حرام، اما یک سود حلال هم داریم، سود حلال چیست؟ که این بقیة الله دارد آن سود حلال را می گوید، «بقیة الله خیر لکم» آنچه خدا برای شما باقی می گذارد، آن برای شما بهتر است اگر اهل ایمان هستید، سود حلال این است که فرض بفرمایید این لیوان را من کاسب 5 هزار تومان خریدم، من هم که می خواهم استفاده ببرم، من هم که باید یک نانی ببرم سر سفره زن و بچه ام، اگر قرار باشد 5 هزار تومان خریدم، 5 هزار تومان هم بفروشم، اینکه چیزی تهش نمی ماند، اسلام اجازه داده است به کاسب، که این را که خریدی با یک بالا بودی بفروش، بگو من 5 هزار تومان خریدم، 5500 یا 6هزار می فروشم، که آن اضافه اش بیاید در جیب تو سودی از این معامله برده باشی، این سود را اسلام اجازه داده، قرآن می فرماید آن سود حلالی که خدا در معامله برای شما گذاشته آن برای شما بهتر است، سراغ سود حرام نروید، از آن تعبیر کرده به بقیة الله، بقیة الله یعنی آنچه خدا در این معامله برای شما نگه داشته است، که همان سود حلال است، این در داستان قوم شعیب و اینها است، حالا یک سؤال پیش می آید که هر قوم و ملتی ممکن است بحث تجارت مشکل نداشته باشند، آیا این آیه برای اقوام دیگر برای ملت های دیگر برای ما چه پیامی دارد، جوابش این است که عزیز من بقیة الله معنایش سود حلال که نیست، معنایش یعنی آن خیری که خداوند نگه می دارد که از بین نرود، آن چیز خیر، آن چیز نافع و سود مند را می گویند بقیة الله، حالا این بقیة الله در داستان شعیب و قومش که تجارت می کردند سود حلال است، اما در اقوام دیگر در ملت های دیگر پیش بنده و جناب عالی می تواند مصداق دیگری داشته باشد، مورد دیگری داشته باشد، و لذا در تفاسیر آمده هر چیز نافع و سودمندی که برای یک قوم و ملت خدا حفظ می کند بقیة الله است، شما زیارت جامعه را ملاحظه فرمودید، عزیزان بیننده با آن مأنوس هستند احتمالاً زیارتی که از امام هادی (ع) نقل شده است، در آن زیارت حتماً دقت کردید ما خطاب به همه امامان می گوییم بقیة الله همه شان، چرا؟ چون اینها همه وجود های عزیزی هستند که خدا اینها را آورد برای بشر و نگه داشت تا چراغ راه سعادت انسان ها باشد، آیا حسین بن علی آن زمان که بود بقیة الله نبود؟ ذخیره خدا در روی زمین، همه ائمه اینطوری هستند، انبیاء هم اینطوری بودند، حالا می رسیم به این دوره، انبیاء آمدند و رفتند اولیاء آمدند و رفتند، یازده ولی، ولی دوازدهم باقی مانده، این باقی مانده اولیاء خدا آیا مصداق بقیة الله نیست؟ یعنی شما در مجموعه عالم اگر بخواهی یک شیء نافع که به معنای واقعی منفعتش فراگیر است برای همگان قرار است چشم و دل همه را روشن بکند عدالتش همه عالم را بگیرد چه کسی بهتر از وجود مقدس حضرت ولی عصر لذا با این توضیح یک مصداق مهم برای بقیة الله قرآن در این زمان می شود حضرت مهدی یعنی در زمان شعیب در آیه سود حلال است در معامله هم هست، این می شود مصداق و لذا برای اینکه عزیزان بیننده بیشتر به دل شان بنشیند فکر نکنند این یک برداشت شخصی است که مثلاً بنده انجام می دهم، یک کسی آمد پیش امام صادق گفت که آقا جان امام آخر که قرار است قیام بکند آیا او را مردم وقتی با او مواجه می شوند به او سلام بکنند، می توانند بگوید السلام علیک یا امیرالمؤمنین  چون او به معنای واقعی امیرمؤمنان است، آیا می توانند اینطوری سلام بدهند؟ حضرت فرود نه، این لقب مخصوص علی بن ابی طالب است، نه قبلش  نه بعدش بر احدی گفته نمی شود و لذا سایر امامان ما هم هیچ وقت لقب امیرالمؤمنین به آنها نمی گفتند، این اختصاصی علی بن ابی طالب است، بعد سؤال کرد گفت پس وقتی با آن مواجه می شوند چگونه به او سلام می دهند، دوست داشت بداند که سلام به حضرت چگونه است، امام صادق (ع) فرمود می گویند «السلام علیک یا بقیة الله فی أرضه» سلام بر تو ای باقی مانده و ذخیره خدا در روی زمین، بعد راوی می گودی وقتی آقا این سلام را گفت بلا فاصله فرمود «فقیة الله خیر لکم إن کنتم مؤمنین» آیه را خواندند، یعنی اینکه گفتم این گونه سلام می دهند بخاطر این است که حضرت مهدی مصداق بقیة الله قرآن است، یعنی بقیة الله که در قرآن گفته در آیه 86 درست است در زمان شعیب سود حلال بوده، ولی امروز پیامش برای مخاطبان قرآن این است که حواستان باشد بقیة الله که باید قدرش را بدانید به عنوان ذخیره خدا وجود مقدس مهدی موعود است، این یک نمونه، من یک نمونه به عنوان حسن ختام از آیاتی که مربوط به خود آقا هست بگویم، چون می دانم عزیزان بیننده هم مشتاق هستند که از وجود مقدس حضرت، ببینم آیه دیگری هم هست من یک نمونه  عرض بکنم، آیه 20 سوره لقمان، قرآن کریم می فرماید که

«أَلَمْ تَرَوْا أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَكُمْ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ»

لقمان/20

آیا ندیده اید که خداوند متعال چقدر از پدیده ها را مسخر شما کرده است در روی زمین

«وَأَسْبَغَ عَلَيْكُمْ نِعَمَهُ ظَاهِرَةً وَبَاطِنَةً»

فرو ریخته است بر شما انسان ها نعمت هایش را

بعد قرآن نعمت ها را دو دسته می کند می گوید نعمت های ظاهری نعمت های باطنی، الآن عزیزان بیننده خودشان در ذهن شان بیاورند چند نمونه نعمت ظاهری، نعمت هایی که با حواس ظاهری ما قابل درک است، می توانیم بشماریم این نعمت ها را، حالا اگر بخواهیم چند نمونه بگوییم، مثلاً از اعضا و جوارح خودمان، چشم مان گوش مان زبان مان، قلب مان دست و پای مان، اینها می شوند نعمت های خدا، آیا فقط اینها است، نه مثلاً در عالم خوراکی ها، چقد ما نعمت داریم، در عالم کسانی که در ارتباط با ما هستند پدر ما، مادر ما نعمت های معنوی که همان نعمت های باطنی است، قرآن دو دسته می کند اینها نعمت های ظاهری هست، یک سری هم نعمت های باطنی است، مثلاً فرض کنید ایمان امنیت، عقل، اینها نعمت های باطنی هستند،  پس قرآن می گوید که انواع نعمت های ظاهری و باطنی را خدا بر شما فرو ریخته، ما هم چند نمونه گفتیم، یک کسی آمد پیش آقا موسی بن جعفر امام هفتم عرض کرد که یابن رسول الله این آیه معنایش چیست؟ که خدا می گوید انواع نعمت های ظاهری و باطنی را بر شما فرو ریختم، ما یک تفسیری از نعمت داریم یک نمونه هایی را می گوییم، آب، نان، گوشت، هوا، اینها نعمت است، پدر، مادر، معلم اینها نعمت است، خورشید، ماه، کوه، دریا اینها نعمت است سلامتی، عقل، ولی آقا موسی بن جعفر امام است وقتی از او سؤال شد نعمت ظاهری و باطنی چیست می دانید چه جواب داد؟ فرمود نعمت ظاهری امام ظاهر است، نعمت باطنی امام غایب است، ممکن است بنده و جناب عالی اصلاً فکر مان به آن سمت نرود همین چیز های دم دستی، سیب، زمینی پیاز، خربزه، هندوانه، نعمت است اینها درست است، نمی گوییم اینها نعمت نیست، ولی مثل این می ماند که به یک کسی می گویند برای روشنایی مثال بزن، می گوید روشنایی مثل این لامپ، خب لامپ بله روشنایی است، ولی نمی شد بگویی روشنایی خورشید، تو خورشید وسط آسمان را رها می کنی می گویی لامپ، مثل این است که به یک بچه بگویند که پدرت را دوست داری؟ بله، بگوییم خب برای چه پدر را دوست داری؟ می گوید بستنی برایم خرید، می گوییم تو پدر را بخاطر بستنی دوست داری؟ پدر خدمت دیگری نکرده؟ اگر یک بچه ای باشد رشد کرده باشد عاقل باشد فهمیده باشد، می گوید من همه وجودم از پدرم هست، اصلاً حیات من برای پدرم هست، اگر پدرم نبود من هم نبودم، واسطه وجود من پدرم هست، چقدر تفاوت بین دوتا پاسخ است، یک وقت پفک و بستنی بهانه محبت است، یک وقت این بچه می گوید یعنی چه من اصلاً هرچه دارم از پدرم هست، هرچه دارم از مادرم هست، من تا آخر عمر هر طوری تشکر بکنم باز به جایی نمی رسم، چقدر تفاوت است، آقا موسی بن جعفر وقتی می خواهد نعمت ظاهری و باطنی را معنا بکند می فرماید نعمت ظاهری امام آشکار است، یعنی خود من که مقابلت ایستادم، من نعمت ظاهری خدا هستم، می گوید نعمت باطنی چه هست آقا، می فرماید امام غایب آنکه از چشم شما پنهان است، او می شود نعمت باطنی، یعنی توجه می دهد انسان را  که اگر قرار است که برای یک نعمت نمونه و مثال و مصداقی پیدا بکنی، ببینی آن نعمت بزرگتر که همه نعمت های دیگر به او بر می گردد، عقل یک نعمت بزرگی است واقعاً اگر عقل نباشد که هیچ چیز دیگر انسان ندارد، ولی همین نعمت عقل اگر در وجود کسی باشد که امام و حجت خدا را می شناسد، پیرو امیرالمؤمنین هست مثل سلمان و ابوذر این عقل شکوفا می شود، و منشا خدمت مان می شود، اما اگر این عقل در سر کسی بود، فرض کنید انسان های پلید مثل فرعون این عقل چه به درد می خورد، این عقل می شود ابزاری برای اینکه دیگران را استثمار بکنید، الآن مگر کسانی نیستند در دنیا ظاهراً صاحب عقل و خرد هستند، ولی با عقل و خرد شان چکار می کنند خدمت می کنند به بشر یا بمب هسته ای درست می کنند، او هم عقل دارد دیوانه که نیست، ولی عقلی که در پیروی از امام معصوم و حجت خدا قرار نگرفت این نعمت نیست، این می شود عذاب، هم برای خودش هم برای کل بشریت، ثروت و پول نعمت است یا بلا است، همه می گویند بستگی دارد دست چه کسی باشد، اگر این ثروت در اختیار یک کسی باشد که پیرو ولی خدا است این را می آید منشا خدماتی می کند برای بشریت، می آید یک واسکن درست می کند کرونایی که به جان بشریت افتاده با این واکسن خنثی می کند، به این می گوییم یک کسی که در مسیر راه درست دارد حرکت می کند، اما اگر نه این ثروت در اختیار یک کسی قرار گرفت که پیرو ولی خدا و امام معصوم و حجت الهی نیست با همین پول می بینی که بمب درست می کند، هواپیمای جنگی درست می کند برای جنگیدن با بشریت، صلاح درست می کند بچه ها را می کشد، در یمن در فلسطین بیگناه هان را قتل عام می کند،

مجری:

برنامه ای درست می کند، فیلم یا سریالی می سازد که خانواده ها را به نابودی می کشاند

حجت الاسلام و المسلمین حائري پور:

آفرین یعنی می آید از رسانه ای که می تواند در خدمت بشر باشد بر علیه بشر استفاده می کند، پس این آیه شریفه که آیه 20 سوره لقمان بود فرمود خدا انواع نعمت های ظاهری و باطنی را بر شما فرو ریخته، ما آمدیم خودمان یک مثال هایی زدیم، ولی این مثال ها مثال های دم دستی بود، موسی بن جعفر فرمود، توجه شما را جلب می کنم که اگر می خواهی نعمت واقعی را بشناسید در رأس نعمت ها، نعمت امام هست، حالا تازه ما می فهمیم خدا چه نعمتی به ما داده، چگونه باید قدر دان نعمت وجود حضرت ولی عصر باشیم، اگر در مسیر آقا باشیم و پشت سر آقا حرکت بکنیم چه برکاتی نصیب ما خواهد شد در دنیا و در آخرت.

مجری:

بسیار عالی استاد حائری پور عزیز و بزرگوار واقعاً زیبا صحبت کردید و مفید، نکات بسیار بسیار مهمی بود به نظر من، بینندگان عزیز جا دارد که ما به  تک تک این موارد دقت بکنیم، همین نعماتی که ما داریم و خیلی وقت ها به آنها توجه نداریم، اشاره کردید بیماری کرونا و دو سه سال نعمت هایی که ما از کنار آنها به سادگی عبور می کردیم را به ما گوشزد کرد  و یادآوری کرد، نعمت زیارت رفتن، نعمت حضور در مکانهای مذهبی که خیلی ها متأسفانه با حسرت حضور در مجامع مذهبی و حرم های مذهبی در این ایام از دنیا رفتند و نتوانستند این نعمت را مجدداً استفاده بکنند، بسیار مشتکرم از شما خیلی لطف کردید دعوت ما را پذیرفتید، اینجا حضور داشتید و مطالب بسیار مفیدی را هم برای ما  و بینندگان عزیز مان تهیه کردید.

دعا می کنیم ان شاءالله به حق محمد و آل محمد خداوند این نعمت هایی که به ما عنایت کرده را از ما نگیرد ما فرزندان مان و نسل ما را در مسیر اهل بیت قرار بدهد و در زیر سایه اهل بیت باشیم ان شاءالله، اللهم عجل لولیک الفرج، تا هفته آینده که بازهم خدمت شما عزیزان باشیم خدا یار و نگهدار شما.


عصر انتظار>

امامت ولی در قرآن امام غائب بشارت های راستین در مورد امام عصر علیه السلام مصادیق غیب حجت خدا در قرآن محبت خدا