-
کاوش - پاسخ به شبهات باستان گرایان درباره تاریخ اسلام 9 اردیبهشت 1402
1:26:42 دقیقه -
کاوش - پاسخ به شبهات باستان گرایان درباره تاریخ اسلام 26 فروردین 1402
1:22:57 دقیقه -
کاوش - پاسخ به شبهات باستان گرایان درباره تاریخ اسلام 19 فروردین 1402
1:23:27 دقیقه -
کاوش - پاسخ به شبهات باستان گرایان درباره تاریخ اسلام 7 فروردین 1402
1:16:14 دقیقه -
کاوش - پاسخ به شبهات باستان گرایان درباره تاریخ اسلام 29 اسفند 1401
1:23:47 دقیقه -
کاوش - پاسخ به شبهات باستان گرایان درباره تاریخ اسلام 8 اسفند 1401
1:16:31 دقیقه -
کاوش - پاسخ به شبهات باستان گرایان درباره تاریخ اسلام 1 اسفند 1401
1:23:54 دقیقه -
کاوش - پاسخ به شبهات باستان گرایان درباره تاریخ اسلام 24 بهمن 1401
1:23:49 دقیقه -
کاوش - پاسخ به شبهات باستان گرایان درباره تاریخ اسلام 17 بهمن 1401
1:23:46 دقیقه
کاوش - پاسخ به شبهات باستان گرایان درباره تاریخ اسلام
قسمت دهم برنامه کاوش با کارشناسی حجت الاسلام و المسلمین روستایی
دیگر قسمت ها
عنوان برنامه: کاوش
عنوان بحث: (پاسخ به شبهات باستان گرایان درباره تاریخ اسلام)
تاريخ: 16/ 02/ 1402
استاد: حجت الاسلام و المسلمین روستایی
مجری: سید محمد صفایی
مجری:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ أللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِه محمد و عَجِل فَرَجَهُم وَاحشُرنا مَعَهم و لَعن عَن اعدائَهم . عرض سلام و ادب و احترام و تحیت خدمت شما همراهان و بینندگان عزیز و ارجمند شبکه جهانی حضرت ولیعصر عجل الله تعالی فرجه الشریف مفتخریم از اینکه در شام شنبه دیگری . در خدمت شما هستیم با برنامه ی کاوش ویژه ی پاسخ به شبهات باستان گرایان از شهر مقدس قم و جوار کریمه اهل بیت حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها و از شبکه جهانی حضرت ولیعصر عجل الله تعالی فرجه الشریف. ان شالله امروز هم طبق روال همیشگی برنامه استفاده خواهیم کرد از محضر کارشناس ارجمند جناب حجت الاسلام و المسلمین آقای دکتر روستایی حاج آقا سلام علیکم خیلی خوش آمدید. بفرمایید در خدمت شما هستیم
استاد روستایی:
علیکم السلام ورحمة الله،
بنده هم خدمت حضرتعالی و بینندگان عزیز و ارجمند شبکه جهانی حضرت ولیعصر اروحناه له الفدا عرض سلام و ادب و ایام شهادت حضرت حمزه سلام الله علیه و حضرت عبدالعظیم حسنی رو خدمت بینندگان عزیز و ارجمندمون عرض تسلیت دارم امیدوارم که در هر کجای عالم هستند خادمان خودشان را از دعای خیرشون در شبکه ولیعصر فراموش نکنند
مجری:
ان شالله رب العالمین خیلی ممنون و مچکرم متقابلا خدمت جنابعالی و خدمت بینندگان عزیز و ارجمند تسلیت عرض می کنم شام شهادت حضرت حمره سلام الله علیه و همچنین حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام رو و ان شالله که به زودی زود زیارت آن بزرگواران چه در مدینه منوره و چه در شهر ری نصیب و روزی همه عاشقان و دلدادگان بشود خب طبق روال همیشگی که داشتیم در خدمت جناب آقای دکتر روستایی کلیپ های مختلفی پخش میشه از برخی شبهات شبکه های باستان گرا و جناب آقای دکتر بعد از اون توضیحاتی رو خواهند داد و پاسخ به شبهات رو منتها قبل از اینکه حالا کلیپ اول رو ببینیم بفرمایید که موضوع کلیپ اول چیه
استاد روستایی:
خواهش می کنم ببینید یکی از مباحثی است که این آقایون میان مطرح می کنند به اصل نبوت ایراد می گیرن یکی از این افرادی که خودش رو به عنوان کارشناس مطرح می کنه در فضای مجازی و بالاخره در بعضی از صفحات ایشون میاد و در تلاشه که اصل نبوت رو زیر سوال ببره بعضی حتی از دانشمندان رو ضد انبیاء جلوه بده که آقا مثلا فلان دانشمند که تخصصش پزشکی بوده این با انبیاء مشکل داشته و عرض کنم میاد یک سری موارد و گاها امتحاناتی که از انبیا شده اینها رو به عنوان جنایت مطرح می کنه به عنوان جلاد اینها رو معرفی می کنه و عرض کنم خدمت شما میگه اصلا انگار خدا قراره یک همچین آدم هایی رو به عنوان پیامبر انتخاب بکنه یکی نمی دونم دوست داره بچه اش رو بکشه یکی نمی دونم قاتله یکی نمی دونم چه جوریه و همین یک سری موارد رو بهم میبافه بدون اینکه تحلیل درستی رو بخواد ارائه بده و قضاوت درستی داشته باشه خب این موضوعی است که می خواهیم ان شالله در ضمن محورهایی بهش بپردازیم من تصور می کنم که اول کلیپ رو ببینیم و بعد ان شالله در نقدش گفتگو بکنیم
مجری:
خیلی ممنون و مچکر پس با همدیگه کلیپ اول و ببینیم و ان شالله بر می گردیم
کلیپ اول:
به شکل مفصل در خصوص مباحث نبوت دلایل عقلی و نقلی اون به بسط مبسوط و مشروح خواهم پرداخت اما در این ساعت نکته ای رو که به نظر برای من مهم هست خدمت عزیزان عرض خواهم کرد مواجهه شدن با پدیده نبوت یک امری نیست که مربوط به امور امروزین پژوهشکران باشه بلکه در گذشته هم به این مسئله پرداخته شده برخی ها که نبوت را جنبه الهی می دانستند یعنی اینکه یک خالقی در جهان وجود دارد و اون برای هدایت مردم نیازمند حضور یک نماینده و معرفی اون به عنوان نماینده و سپس ارائه برنامه و دستور العمل های زندگی برای اونها بوده معرفی کرد خب این نگاه نگاه غالبی است که در ادیان ابراهیمی وجود داره هر چند منتقدانی هم بر این قرائت هست و وجود داشته دارد و حتما خواهد داشت شاید برجسته ترین اونها افرادی مثل زکریا رازی بودند در حوزه اسلام که اساسا نبوت را برخلاف عدالت می دانستند که خداوندی بیایید از میان انسان ها یک شخصی را برگزیند حالا ادامه داستان هاش رو افراد دیگری هم خب طبیعتا وجود داشتند خود من هم یکی از کسانی هستم که اساسا بر معیار گزینش انبیاء حتی در همون قرائت درون دینی تشکیکاتی دارم و سوالات بسیار مهمی ذهن من رو به خودش مشغول می کنه یعنی اشخاصی که از سوی این خدا یا نماینده خدا برگزیده می شوند غالبا کسانی هستند که شخصیت اونها چندان دارای وجاهت نیست یعنی شما مثلا به ادیان ابراهیمی که نگاه بیندازید با یک ابراهیمی روبرو هستید که خب این شخص هیچ احترامی برای ادیان دیگر قائل نیست داستان او در مورد تنها گذاشتن یک زن و فرزندش که حالا اونم جنبه حسادت داشته با یک زن دیگر خب محل تامل و ایراده بحث قربانی کردن فرزند و اینکه او این علاقه رو داشته که فرزند خود را برای خدای خود خدای او بود و مسائلی از این دست گرفته تا به پیامبری مثل موسی می رسیم که هم در تورات و هم در قرآن آمده است که این جناب قاتل بوده یعنی در میان نزاع یک بنی اسرائلی و یک قبطی آن مصری را می کشد فرار می کند و در بیابان ظاهرا او به افتخار نبوت نائل میشه در مورد پیامبر اسلام هم چه بسا این موارد وجود داشته خب در شقوق دیگر حالا می توان اون ها رو بررسی کرد اما مسئله من این است که باید اندیشید چرا از میان این خیل انسان ها این افراد برگزیده می شوند برای نبوت یعنی خود ما انسان ها اگر بخواهیم یک شخصی را برای یک امری آن هم امر مهمی انتخاب بکنیم طبیعتا او باید انسانی باشد از نظر آن روش و آن کیش دارای یک اعتباری باشه یا بتواند اون رو محقق بکنه حداقل گذشته ی اون نشان بدهد که انسان صالحی است می تواند در این امور قدم بردارد چگونه است که ما این معیار ها رو برای خداوند در نظر نمی گیریم یعنی اون هم خب در میان جوامع انسان های صالحی وجود داشتند که می توانسته از اون ها استفاده بکنه چه می شود که ناگهان یک قاتلی رو به مقام نبوت برمی گزیند یا افراد دیگری مثل سلیمان که با آن حسادت های خاصش برای تصاحب زن فرمانده ی خودش او را به میدان جنگ می فرسته و این داستان هایی که خب در تورات و کتاب های دیگر آمده
مجری:
خیلی خوش آمدید به برنامه کاوش خب شنیدم صحبت های این فرد رو که در این کلیپ کل انبیاء رو در حقیقت ایشون داره زیر سوال میبره شخصیت انبیاء الهی و به نوعی انبیاء رو در مقابل دانشمندان و دانشمندان رو در مقابل انبیاء قرار میده و کاش در قرآن کریم نام جناب زرتشت هم آمده بود تا ببینیم ایشون مثلا زرتشت رو نقد می کرد در اون صورت یا خیر؟ منتهی جناب دکتر روستایی اینکه ایشون میگه اول که زکریا رازی به صورت خاص میگه یکی از دانشمندان زکریا رازی بود که مثلا این نقدها رو وارد داشت و خودشم در جایگاه رازی میبره بالا بالاخره خودش رو در اون مقام قرار میده و نقد می کنه ببینیم اول واقعا نظر ایشون چی بوده زکریا رازی نسبت به انبیاء و حالا سپس موارد دیگر رو بررسی می کنیم
استاد روستایی:
بله خب ببینید ایشون سعی می کنه میگه بله پژوهشگران در گذشته بودند و بعد میاد از زکریا رازی نام می بره خودشم کناب زکریا رازی می بینه و بعد میاد به انبیاء می پردازه و میگه مثلا برای ادیان دیگه مثلا حضرت ابراهیم چیزی قائل نبوده ارزشی قائل نبوده زن و بچه اش رو رها می کنه بچه اش رو می خواد قربانی بکنه و انبیاء دیگر رو مثل حضرت موسی مثلا میاد میگه آقا این قاتل بوده بعد چرا خدا این رو برگزیده و در مورد پیامبر اسلام و دگیر انبیا مثل حضرت سلیمان نکاتی رو بیان می کنه من ابتدا اگر اجازه بدید اون بخش اول سخن ایشون رو مورد بررسی قرار بدم که آیا اساسا زکریا رازی با مشکل داشته یا خیر ببینید ما وقتی می خواهیم درباره آقایی قضاوت بکنیم درباره یک فردی اونم از مشاهیر هم مخصوصا باشه طبیعتا اون را باید از آثار بشناسیم
مجری:
قطعا همین جور است
استاد روستایی:
آیا فخر رازی اثری دارد
مجری:
زکریا رازی
استاد روستایی:
بله ببخشید زکریا رازی عذر می خوام زکریا رازی اثری دارد که بخواد در آن انبیا را زیر سوال ببره آیا کتابی وجود دارد که دقیق مولف کتاب دقت بکنید مولف کتاب بیاد مثلا قال رازی مثلا اینطور و وثاقت اون مولف هم به اثبات برسه عدم دشمنی او هم با زکریا رازی به اثبات برسه تا بعد بتونیم قضاوت بکنیم یا خیر ای کاش ایشون می آمد ارائه می داد مگر نمی گه زکریا رازی با انبیا مشکل داره خب بیاد دقیقا ببینید من تحدی می کنم بیاد دقیقا اون کتاب زکریا رازی را که با انبیا مشکل داره اون را بیاورد جلوی دوربین نمایش بده بگه آقا این کتاب زکریا رازی انتسابش هم قطعی است اینجاش هم گفته مثلا خب بیاد بگه دیگه این قدم اول که از این آقا توقع داریم بیاد برای بینندگان اثبات بکنه اما قدم دوم من زکریا رازی یا هر دانشمند دیگری را از آثارش می شناسم این طبیعیه قصه است ببینید مثلا ما کتابی هست به نام الفهرست متعلق به ابن ندیم ابن ندیم از علمای چند قرن قبل است که اومده آثار یکسری اندیشمندان مسلمان را نام برده خب برای چاپ دارالمعرفه آقای ابن ندیم از صفحه 416 میاد چی میگه؟
ما صنفه الرازی من الکتب
کتاب هایی که آقای زکریا رازی نوشته بعد میاد دونه دونه نام میبره بعد میرسه به صفحه 419 میگه
کتاب فی آثار الامام الفاضل المعصوم
اصلا درباره امام اهل فضل و معصوم این آقا کتاب داره بعد چطور این با انبیا مشکل داره خب یا مثلا کتاب فی ان للعالم خالقا حکیما
عالم یک خالق حیکمی داره بعد چطوری زکریا رازی این عالم را دارای یک خالقی می داند که این حکیمه بعد اون حکمت اقتضا نمی کنه برای ارتباط بین خالق و مخلوق یک نبی رو منصوب بکنه؟
مجری:
و اون انبیایی که میرسه به جایگاه عصمت با اون شدت
استاد روستایی:
خب آیا میشه اینجوری یا مثلا کتاب الامام و الماموم و المحقین این کتاب هایی است که آقای زکریای رازی داشت اینا اتفاقا برعکس اعتقاد این آقا رو داره ثابت می کنه این یک نکته نکته دوم آقا ما اگر بخواهیم عقیده آقای رازی را بدانیم چیه خب زکریای رازی را باید ببینیم دانشمندان چگونه قضاوتش کرده اند و حتی آثار آقای زکریای رازی چه عباراتی توش هست ما می تونیم از این به یک نتیجه برسیم یا نمی تونیم ببینید کتابی هست به نام فلاسفه الشیعه شیخ عبدالله نعمه عبدالله شیخ نعمه این رو نوشته چاپ دارالفکر لبنانی در اینجا یک بحثی را مطرح می کند در صفحه 476 به چه عنوان به عنوان اساسا تشیع رازی میگه آقا ببخشید مسلمون که هیچی شیعه است اون وقت با انبیا مشکل داره چیه تو داری میگی؟ میگه دلائلی وجود داره که رازی شیعه بوده بعد میگه کتاب هایی نوشته بعد همین کتاب هایی که نام بردم ذکر می کنه کتاب الآثار الامام الفاضل المعصوم یکی کتاب الامام و الماموم و المحقین و کتاب النقض فی الامامه علی الکیال که در نقد آقای کیال آمده که اون یک پنداری در امامت داشته و بالاخره غیر از اون عقیده شیعه اثناعشری بوده ایشون آمده و در نقد اون کتاب نوشته این اندیشمند میگه آقا البته دلایل دیگه ای هم میاره منتهی من می خوام دلایل دیگه رو از کتاب های قدماء علمای قدیمی تر نشون بدم که بالاخره آقا اصلا زکریای رازی مثل ما مسلمانه و ملحد نیست و کافر نیست و نه تنها به انبیا ایشون به قول معروف اعتقادش نسبت به انبیا نادرست نیست بلکه اتفاقا شیعه است اثنا عشری است و اعتقاد خوبی هم نسبت به انبیا داره شما ببینید کتاب بعدی کتاب الامان کتاب الامان من اخبار الاسفار و الازمان مال سید علی بن موسی بن طاووس سیدبن طاووس این کتاب مال سید بن طاووس متوفای 664 قرن هفتم خب در این کتاب میاد و یکی از آثار آقای زکریای رازی را نام میبره و از اول این آثر تا آخر این اثر مطالبش رو میاره شما خطبه اول این اثر زکریای رازی رو و اون جمله آخر این رو ببینید می تونید قضاوت مناسبی نسبت به زکریای رازی داشته باشید یا به تعبیری یک قضاوت واقع بینانه ببینید در صفحه 152 میاد میگه یک بحثی رو می خواد مطرح بکنه برای داروی بعضی از جوارح انسان بیماری هایی که انسان می گیره میگه آقا چه داروهایی داره بعد میگه
فیه کتاب برق الساعه لابن زکریا
میگه این کتابی ایشون نوشته که آقا اگر شما مثلا فلان دارو رو مصرف بکنید در همون لحظه خوب میشید
میگه ابن زکریا بعد میاد توضیح میده پایین این میگه
کنا و قفنا علی کتاب لابن زکریا
میگه من رفتم گشتم و یک کتابی پیدا کردم برای ابن زکریا
که همین ابن زکریا همین محمد بن زکریای رازی است
مجری:
یعنی خودشه دیگه
استاد روستایی:
تصریح می کنه پایین تر که خدمت شما عرض خواهم کرد میگه اسمش برق الساعه است یعنی خوب شدن در لحظه
فَنَنقُلُهُ بِاَلفَاظِه
میگه من همون کتاب رو با خود الفاظ خودش نقل می کنم
بعد میگه ببین
و هذا لفظ کتاب ابن زکریا
این چیز هایی که در ادامه می خوام بیارم واژگان کتاب خود ابن زکریا است
که ما اشاره کردیم حالا دقت کنید
بسم الله الرحمن الرحیم الحمدالله کما هو اهله و مستحقه
سپاس خدا را همان جور که اهلش و استحقاقشه
و صلواته علی خیر خلقه محمد و آله و عترته و سلم تسلیما کثیرا
درود بر بهترین مخلوق خدا پیامبر و آل و عترت پیامبر و خلاصه درود فراوان بر اینها
کتاب؛ الامان من اخبار الاسفار و الازمان صفحه شماره 152
آیا کسی که با انبیا مشکل داره انبیا رو قبول نداره این گونه درود می فرسته بر پیامبر و صلوات علی خیر خلقه نام هم میبره
هذا کتاب الفه محمد بن زکریا الرازی فی الطب
ببینید محمد بن زکریا الرازی
خب شروع می کنه مواردی رو میگه این ابتدای کتاب وقتی کتاب تموم میشه ببینید این بالا هم ببینید سید بن طاووس هنوز داره در مورد همین کتاب صحبت می کنه آخر کتاب چیه؟ آخرش صفحه 161 هست
و اذا قد اتینا علی ما قصدنا الیه فنقول
میگه حالا که ما رسیدیم به اون چیزی که هدفمون بود و بیان کردیم بالاخره این بیماری ها رو ذکر کردیم که چه جوری درمان میشه می گوییم
لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم
بعد می رسه به اینجا که خلاصه
والحمدلله رب العالمین و صلاته علی سید المرسلین محمد نبیه و آله و سلام
میگه سلام بر آقای انبیا پیامبر حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلام بر آل ایشون به قول معروف درود و صلوات خدا بر ایشان
مجری:
بیانی که شیعیان عموما دارن یعنی بخاطر همین احتمالا بیان شیعه است
استاد روستایی:
بله عموماه اصلا این بیان شیعه است و شما می بینید مثلا اگر اهل سنت هم آمدند و آل رو از صلوات حذف کردند این بخاطر امویان بوده بخاطر به قول معروف اون دشمنی بوده که
مجری:
اگر آل رو میارن سلم رو میارن در کنارش بالاخره اینجوری جمع می کنند
استاد روستایی:
ببینید در یک برهه ای کلا آل رو حذف می کنند و علمای اهل سنت تصریح کردن بخاطر دشمنی بنی امیه بوده بالاخره ترسی که از بنی امیه داشتن اما این ادبیات همیشه ادبیات شیعه بوده
مجری:
ادبیات شیعی است بله
استاد روستایی:
بله لذا شما مثلا می بینید وقتی حجاج بن یوسف ثقفی لعنت الله علیه می خواد کمیل بن زیاد رو بکشه میگه امیر المومنین بد نام می بره تا میگه فذکر علی تا امیر المومنین رو نام می بره فورا کمیل می گه صلوات الله علیه صلی علیه درود می فرسته بر امیر المومنین یعنی شیعه گردنش رو هم بزنن درودش رو به اهل بیت می فرسته ادبیات شیعه اما بالاخره در برهه ای اهل سنت بخاطر ترس از بنی امیه آل رو نمی آوردند اما ببینید آقای زکریا رازی هم سلام و درود بر پیامبر می فرسته هم بر آل پیامبر
مجری:
در ابتدا وانتها
استاد روستایی:
بله در ابتدا و انتها این ادبیات ادبیات شیعی است حالا اصلا شما فرض بکنید ادبیات شیعی هم نباشه ادبیات یک فرد مسلمان که پیامبر و آلش رو قبول داره قطعا این ادبیات فردی نیست که پیامبر و آلش رو قبول نداشته باشد
مجری:
قبول نداشته باشد یا حتی بخواد زیر سوال ببره حتی
استاد روستایی:
این ادبیات همچین آدمی نیست
مجری:
چون گفته خیر خلقه دیگه یعنی اعتقاد داره به اینکه پیامبر بهترین خلق است
استاد روستایی:
بهترین موجود است خب حالا آقا بالاخره بعضیا اومدن در طول گفتن زکریا رازی یک انتقاداتی داشته مثلا خب آقا این حرفا چقدر درسته ما باید طبیعتا بریم در منابع ببینیم مسئله رو ببینید
مجری:
یعنی بعضیا آمدند زکریای رازی را گفته اند این چنین بوده است یعنی خودش نگفته ولی بعضیا مدعی بودن
استاد روستایی:
نه نه بعضیا ادعا کردند خب ما این را از کجا باید بفهمیم طبیعتا باید ببینیم دانشمندان در این زمینه چی میگن ببینید کتابی هست به نام عیون الانباء فی طبقات الاطباء اصلا داره در مورد پزشکان صحبت می کنه در طول تاریخ که آقا چه پزشکانی هستند نویسنده ابن ابی اصیبعه بله این نویسنده است موفقالدين ابوالعباس احمد بن قاسم خلیفه بن یونس بن سعدى الخزرجى این اسم کاملشه و اینم اون لقب مشهورش هست خب در این کتاب عیون الانباء فی طبقات الاطباء میاد یک عبارتی را به کار می بره در صفحه 426 ببینید میگه یک کتابی نوشته شده که گفته اند آقای زکریا رازی عیوب اولیای خدا را نوشته عیب انبیا و اولیاء میگه اقول من میگم منه نویسنده
و هذا الکتاب ان کان قد اُلِف
چنین کتابی اگر تالیف شده باشه
الله اعلم
خدا می داند
فهو ما
چه بسا
ان بعض الاشرار المعادین للرازی قد الفه و نسبه الیه
میگه بعضی دشمنای رازی اومدن تالیف کردن به رازی نسبت دادن آقای نوشته روش نوشته محمد بن زکریای رازی پخش کرده
کتاب عیون الانباء فی طبقات الاطباء صفحه 426
مجری:
اون زمان هم که بالاخره انتشارتی اینا وجود نداشته
استاد روستایی:
قابل پیگیری به این معنی نبوده که میگه چرا بخاطر اینکه بیاد این آدم رو بدش کنن و کاری کنند که به قول معروف یک سوء ظنی به این آدم بره
و الا و الرازی اَجلِ من ان یُحاوِلَ هذا الامر
اصلا محمد بن زکریای رازی خیلی شانش بالاتر از این است که همچین حرف هایی بزنه
و ان یصنف فی هذا المعنی
در این مورد بخواد چیزی بنویسه
حتی بعضی از کسانی که اومدن رازی رو مذمت کردن بلکه او را تکفیر کردن مثل علی بن رضوان مصری و غیر اینها آمدن یک کتابی برای رازی نام بردن همین کتاب رو گفتن اسمش چیه مخاریق الانبیاء است خب میگه در حالی که رازی کتاب های دیگری داره حرف های دیگری داره موارد دیگری داره اصلا رازی همچین حرفی نمی زنه این حرف این آقا یا مثلا در همین کتاب فلاسفه الشیعه حالا این قدیمی تر بود این کتابه در اینجا ببینید میاد چی میگه در صفحه 482 میگه ببینید این طعن های که نسبت به رازی ذکر شده و آقای ابن ندیم هم اومده گفته بالاخره یک کتابی هست که عیوب انبیاء رو ذکر کرده این رو به عنوان کتاب رازی گفته اند میگه من می خوام یک چیزی رو به شما بگم این تهمت این تهمته
قَد صَدَرَ عَن کُلِ مَن اَبِی حاتم الرازی و ناصِر خسرو
میگه از اینا صادر شده این تهمت به کی؟
مجری:
به زکریای رازی
استاد روستایی:
به زکریای رازی چرا؟
و کلامهم من الاسماعیلیه
اینا اسماعیلی مذهب بودن
و قد علمنا ان الرازی کان قد حمل علی الاسماعیلیه فی کتاب فرد علی الامامه فی الکیاله
میگه این آقا توی کتابش به اسماعیلیه حمل کرده نقد کرده عقیده اسماعیلیه رو
فلاسفه الشیعه در صفحه 482
این کیال کیه احمد الکیال احد اقطاب مذهب الباطنی یکی از قطب های مذهب اسماعیلیه باطنیه که از روسای فرقه اسماعیلیه هستند میگه این آدم ادعا کرده که خودش امامه ادعا کرده که قائمه غلو کرده در حق خودش تا اینکه شیعه از این تبری جسته چون اسماعیلیه از زیر شاخه های شیعه بوده میگه شیعه از این تبرئ جسته میگه آقای زکریای رازی آمده به این آقا حمله کرده عقائدش رو زیر سوال برده خب اون دوتا اسماعیلی یعنی ابی حاتم رازی و ناصر خسرو هم اومدن بهش حمله کردن
مجری:
و به بهش بستن در واقع
استاد روستایی:
بستن بهش وبعد میگه
و من الغریب ان تکون هذه الاتهامات الموجه الیه کانت ردا علی حملته ضد الاسماعیلیین
این در واقع جواب اونه این اومده حمله کرده نقد کرده اینا اومدن بخاطری که رازی رو ردش بکنن کتاب نوشتن به رازی بستن که آقای رازی با انبیاء مشکل داره متوجه هستید بعد ادامه میده در صفحه 483 میگه ببینید ما به قول معروف این تهمت به رازی رو چی تایید می کنه باز میگه شما ببینید در بسیاری از مولفاتی که داره ایشون کتاب نوشته به علی ابن شهید بلخی فی تثبیت المعاد غرضش چی بوده؟ غرضش این بوده که نقد کنه بر کسی که معاد رو باطل می دونه کتابی نوشته در مورد اینکه انسان خالق حکیمی داره کتابی داره به عنوان آثار الامام الفاضل المعصوم کتابا فی الامام و الماموم المحقین میگه تمام اینها منافات داره با اون چیزی که به آقای قاضی نسبت میدن که آقا بله آقای قاضی کتاب هایی نوشته در مورد عیوب اولیاء و مخاریق انبیاء و با اینا منافات داره اینجوری نیست میگه این آدم رو بهش بستن دشمنان درست کردن براش خب حالا این آقا میاد یک ژشت متفکر می گیره خودشوم بغل زکریای رازی می گیره میگه مردم من و رازی با هم دیگه با انبیاء مشکل داریم ببینید وقتی طرف می خواد یک دروغی بگه سعی می کنه
مجری:
بزرگش کنه
استاد روستایی:
بزرگ ترش کنه هر چی دروغ رو بزرگ تر کنه میگه باورش راحت تره دیگه می خواد بگه انبیاء مشکل دارن سه چهارتا مسئله باطل هم میگه بعد میاد میگه ببین من که نمیگم فقط رازی هم گفته در حالی که کی گفته محمد بن زکریای رازی همچین حرف هایی داره علماء خلاف این رو گفتن در خدمت شما هستیم
مجری:
خیلی ممنون و مچکرم پس تا اینجا در حقیقت نظر جناب زکریای رازی مشخص شد ولی خب باز هم در شبهات دیگری مطرح شد در این کلیپ
استاد روستایی:
قسمت دیگری هم بله در مورد انبیاء دیگه
مجری:
اجازه بفرمایید یک میان برنامه بگیریم برای اینکه پاسخ خیلی طولانی نشه یک میان برنامه ببینیم و ان شالله بعد از میان برنامه و ان شالله در مورد شبهات دیگر همین کلیپ بعد بر می گردیم و جناب استاد پاسخ خواهند داد.
میان برنامه
مجری:
عرض سلام مجدد دارم خدمت شما بینندگان عزیز و ارجمند همچنان در خدمت شما هستیم با برنامه کاوش از شبکه جهانی حضرت ولیعصر عج الله تعالی فرجه الشریف و در خدمت جناب آقای دکتر روستایی هستیم در بخش اول برنامه دیدیم کلیپی رو یکی از به اصطلاح کارشناسان شبکه های باستان گرا پیرامون شخصیت انبیاء الهی صحبت می کرد و خب استنادی داد مطلبی رو به جناب زکریای رازی در بخش اول برنامه جناب استاد کاملا این شبهه رو رفع کردن که این مطلب منتسب شده است به جناب زکریای رازی و خودشون همچین چیزی رو نگفتن صریح هم ندارن اگر هم ایشان واقعا صراحتی دیده کتابی دیده بیاره نشون بده این متن رو و این انتساب رو ولی خب باز جناب استاد اتهامات دیگری رو وارد کردش شخصیت انبیاء الهی دیگه انبیاء عظام حضرت ابراهیم علیه السلام حضرت موسی سلام الله علیه لذا بفرمایید این اتهاماتی که این شخص وارد کرده به انبیاء خب بالاخره شبهه ای رو مطرح کرده این شبهه آیا قابل رفع هست که قطعا هست و شما جوابش رو بفرمایید
استاد روستایی:
ببینید ایشون داره میاد میگه که حضرت ابراهیم علی نبینا و آله و علیه السلام برای ادیان دیگر احترام قائل نبوده ایشون میگه ما بیاییم ببینیم ما بالاخره الان منبعی که در دست داریم نسبت به شناخت حضرت ابراهیم قرآنه دیگه خب ببینیم در این قرآن در واقع برخورد حضرت ابراهیم رو با سایر ادیان چگونه روایت می کنه
مجری:
جسارتا مگر ادیانی هم وجود داشته آها اینم بررسی کنید
استاد روستایی:
ببینید ما یک بحثی داریم در اینکه در عصر حضرت ابراهیم علی نبینا و آله و علیه السلام یک افرادی بودن بت پرست بودن خب یک افرادی بودن بالاخره ستاره پرست یک عده ماه پرست یک عده خورشید پرست خب درباره بت پرستان حضرت ابراهیم آمد با منطق با استدلال به اینها گفت بابا اینا جامدات هستند این سنگ نمی فهمه شما چه جوری بهش سجده می کنید اصلا تو رو نمی فهمه خب بعد اینا متوجه نشدن خب ایشون برای اینکه به قول معروف اینها رو عقل هاشون رو بیدار بکنه آمد بت ها رو شکست بعد این تبر رو روی شانه بت بزرگ گذاشت گفت آقا این کشته بعد اینا وقتی به قول معروف آمدند مواجهه شدن با این مسئله آمدند چی گفتند گفتن حضرت ابراهیم گفت که گفتند
قَالُوا أَأَنْتَ فَعَلْتَ هَٰذَا بِآلِهَتِنَا يَا إِبْرَاهِيمُ
شما این کار رو انجام دادی
آیه 62 سوره انبیاء
حضرت ابراهیم علی نبینا و آله و علیه السلام فرمودند که
قَالَ بَلْ فَعَلَهُ كَبِيرُهُمْ هذا
نه اون انجام داده
فَاسْأَلُوهُمْ إِنْ كَانُوا يَنْطِقُونَ
اگر می تونن حرف بزنن ازشون بپرسید
آیه 63 سوره انبیاء
مجری:
اگر می تونن صحبت کنند
استاد روستایی:
فَرَجَعُوا إِلَىٰ أَنْفُسِهِمْ
اینا به خودشون برگشتند
فَقَالُوا إِنَّكُمْ أَنْتُمُ الظَّالِمُونَ
بابا شما واقعا ظالمید
ثُمَّ نُكِسُوا عَلَىٰ رُءُوسِهِمْ
سراشون رو انداختن پایین
لَقَدْ عَلِمْتَ
بعد چی گفتن؟
مَا هَٰؤُلَاءِ يَنْطِقُونَ
تو که می دونی اینا حرف نمی زنن
قَالَ أَفَتَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لَا يَنْفَعُكُمْ شَيْئًا وَلَا يَضُرُّكُمْ
شما پس دارید چیزی رو می پرستید در مقابل خدا که این هیچ نفع و ضرری براتون نداره خودتون هم که می فهمید آقا
این نه می تونه حرف بزنه نه می تونه کاری بکنه برای چی می پرستید
أُفٍّ لَكُمْ وَلِمَا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ
وای بر شما بابت اون چیزی که می پرستید در مقابل خدا
أَفَلَا تَعْقِلُونَ
عقلتون رو به کار نمی اندازید
آیه 64 الی 67 سوره انبیاء
ببینید آیا این دینه؟ نه اینا سنگ پرست و بت پرستن خب در مقابل این بت پرستی عقل اینا رو چکار می کنه؟
مجری:
بیدار می کنه هشدار میده
استاد روستایی:
بیدار می کنه هوشیارشون می کنه خودشون هم می فهمن که آقا اینا خب این یک برخورد حضرت ابراهیم که این آقا میگه با ادیان احترامی برای ادیان قائل نیست بابا این بت هست دین نیست خب این یکی نکته دوم اون برخورد با بحث ستاره پرستی و ماه پرستی و ایناست
مجری:
خورشید پرستی
استاد روستایی:
شما ببینید میگه حضرت ابراهیم رفت میگه به حضرت ابراهیم ملکوت آسمان ها و زمین رو نشون دادیم اینها شب که شد یک ستاره ای دید
قَالَ هَٰذَا رَبِّي
گفت این خدای من است
فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لَا أُحِبُّ الْآفِلِينَ
زمانی که غروب کرد این ستاره گفت من این رو دوست ندارم
فَلَمَّا رَأَى الْقَمَرَ بَازِغًا
دید نه ماه درخشان شد گفت
قَالَ هَٰذَا رَبِّي
این خدای من است
فَلَمَّا أَفَلَ
زمانی که این ماه هم به قول معروف چیز کرد
قَالَ لَئِنْ لَمْ يَهْدِنِي رَبِّي لَأَكُونَنَّ مِنَ الْقَوْمِ الضَّالِّينَ
گفت اگر خدای من، من را نتونه هدایت بکنه من که گمراه هستم
میگه رب نورش کو؟ تموم شد اینم به قول خودمون غروب کرد
فَلَمَّا رَأَى الشَّمْسَ بَازِغَةً
خورشید رو دید گفت
قَالَ هَٰذَا رَبِّي
این خداست
هَٰذَا أَكْبَرُ
این دیگه از بقیه بزرگ تره
فَلَمَّا أَفَلَتْ
زمانی که اینم غروب کرد
قَالَ يَا قَوْمِ إِنِّي بَرِيءٌ مِمَّا تُشْرِكُونَ
من از این شرک شما بیزارم
إِنِّي وَجَّهْتُ وَجْهِيَ لِلَّذِي فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ حَنِيفًا وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ
آیه 76 الی 79 سوره انعام
تموم شد
مجری:
داشت احتجاج می گرد دیگه باهاشون
استاد روستایی:
ببینید داره استدلال می کنه
مجری:
استدلال میاره
استاد روستایی:
میگه ببین این غروب می کنه این بدرد نمی خوره خدا باید دائم باشه خدا باید حاضر باشه ببین خدای ما چه خدایی است
لَا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلَا نَوْمٌ ۚ
نه چرت می زنه نه خواب داره
آیه 256 سوره بقره
حالا این رو بنده عرض می کنم حضرت ابراهیم در اونجا نفرمودن اما عرضم اینه ببین استدلال می کنه عقل اینها رو بیدار می کنه این استدلال حضرت ابراهیم با ادیان مقابل خودش ایشون میگه هیچ احترامی برای هیچ دینی قائل نیست کو بی احترامی
مجری:
داره با منطق هم صحبت می کنه استدلال هم میاره
استاد روستایی:
داره با منطق صحبت می کنه دلیل عقلی میاره خب این نسبت به بخش اول صحبت ایشون بعد آمد گفت بله آقا ابراهیم زن و بچه اش رو ول کرد توی بیابون خب ما همه بارها و بارها صحبت کردیم گفتیم آقا آیا انبیاء رو که خداوند انتخاب می کنه آیا این همین جوری جبریه یعنی هر کی دلش خواسته و ما هم حق نداریم حرف بزنیم یا نه بر اساس یک آزمون و امتحانی است می خواد ببینه این توی بزنگاه ها محبت خدا رو داره یا محبت زن و بچه رو داره در برابر خدا کدومش؟ ببینید یک زمانی یک کسی محبت خدا رو داره در راستای محبت خدا به زن و بچه اش هم محبت داره این که خوبه
مجری:
در طول هم
استاد روستایی:
آره این که خوبه در طول اون اما یک زمانی در عرض اون اگر بخواد باشه نه این خلاف منطق قرآن است چون ما یک عشق اصیل داریم و به قول معروف یک عشق واقعی داریم که خداوند است طبیعتا ما به هر کسی که محبت می ورزیم و عشق می ورزیم در راستای عشق به خداوند باشه وگر نه در برابر خدا چون خدا خالق هستی است خدا کسی است که فیض مطلق است خدا کسی است که نعمت حیات به ما داده و خیلی از نعم دیگه طبیعتا انسان عبد محبت است شما نگاه کنید مثلا فرض بکنید که اگر من نوعی یا شما نوعی یک فردی را در مقابل خودمون داشته باشیم که همه جوره به ما محبت کنه
مجری:
بله
استاد روستایی:
آیا قلبا او را دوست نخواهیم داشت
مجری:
قطعا
استاد روستایی:
اگر ببینیم آقا توی سختی توی آسونی توی شادی توی غم در تمام شرایط این کنار ماست
مجری:
و مخلصانه بدون اینکه چشم داشتی داشته باشد
استاد روستایی:
مخلصانه بدون چشم داشت قطعا به او بیش از دیگران عشق نمی ورزید
مجری:
قطعا عاشقش می شویم بله
استاد روستایی:
اگر هم بخواهیم کسی رو دوست داشته باشیم با این سنجه می سنجیمش با این معیار که آقا رابطه ات با این چه جوره یعنی اگر کسی با همچین دوست مخلصی که ما داریم زاویه داشته باشه به ناحق طبیعتا ما با اون هم زاویه خواهیم داشت
مجری:
بله
استاد روستایی:
چرا چون عشق واقعی این برای ما ثابت شده اون خدمت خالصانه ی این عطا خالصانه این برای ما ثابت شده بر این اساس این طبیعی است که ما عشق داشته باشیم حالا خداوند می خواهد ابراهیم را امتحان بکند ابراهیم اینجا زن و بچه ات رو رها کن ماموریت داری آیا این فردی است که به زن و بچه اهمیت نمیده اگر این می خواست به زن و بچه اهمیت نده که این همه سال اون ها رو نگه داری نمی کرد این همه سال در خدمتشون نمی بود و بعدا نمی آمد در کنار همین فرزند خانه ی کعبه رو بنا کنه این یک امتحانه یا مثلا میگه ایشون می خواست پسرش رو بکشه بچه کشه این آدم خدا چرا اینو انتخاب کرده این بچه کش رو بابا این اصلا حواسش نیست که ابراهیم اساسا زمانی که پیامبر شد بر اساس شایستگی هایش بر اساس اون اون زمان اصلا همچین بچه ای نداشت
مجری:
اصلا متولد نشده بود
استاد روستایی:
نشده بود ببینید حضرت ابراهیم اصلا خودش در پیرمردی بچه دار شد
مجری:
در پیری بچه دار می شود
استاد روستایی:
ببینید ما عرض کنم خدمت شما در قرآن آیه اش رو داریم اصلا ملائکه میان خانه حضرت ابراهیم ببینید میگه حضرت ابراهیم وقتی که ملائکه آمدند منزلشون دو جای قرآن هست یکی سوره هود به این مسئله می پردازه میگه
ما اومدیم بشارت دادیم زنش وایستاده بود آمدیم بشارت دادیم و خلاصه خندید و اینا گفتیم اسحاقی میاد بعدش یعقوبی میاد و اینها همسرش گفت وای
أَأَلِدُ وَأَنَا عَجُوزٌ
من بچه دار می شم پیرزن هستم
وَهَٰذَا بَعْلِي شَيْخًا
این شوهر من هم شخا پیرمرد هست
إِنَّ هَٰذَا لَشَيْءٌ عَجِيبٌ
این عجیبه گفتن
قَالُوا أَتَعْجَبِينَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ رَحْمَتُ اللَّهِ وَبَرَكَاتُهُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ إِنَّهُ حَمِيدٌ مَجِيدٌ
تعجب می کنید رحمت و برکت خداست بر شما
سوره هود آیات 72 الی 74
این یک جا بعد هم ادامه میده ماجرای حضرت ابراهیم رو بعد ادامه باز جای دیگه میگه ببینید باز اینجا بحث می کنه و میگه همسرش آمد و
وَقَالَتْ عَجُوزٌ عَقِيمٌ
آقا اصلا من نازا هستم
سوره ذاریات آیه 29
مجری:
نازا هستم
استاد روستایی:
نازا هستم هم پیرزن هستم هم نازا خب این حضرت ابراهیم در پیری خدا بهش فرزند میده خب حالا این پیامبر هست به چه دلیل میگم پیامبر هست عالمان اسلامی این حرف رو زدن شما ملاحظه بفرمایید مثلا این کتاب کتاب الشفاء بتعریف حقوق المصطفی مال قاضی عیاض از علمای مالکی مذهب ایشون در اینجا وقتی میاد یک بحثی رو مطرح می کنه در صفحه 99 میگه زمانی که ابراهیم رو انداختن توی آتیش بعد از اون شکستن بت بزرگ توی ماجرای شکستن بت بزرگ ابراهیم چیه پیامبره اون موقع وقتی انداختنش توی آتیش
هو ابن ست عشره سنه
شانزده سالش بود
و ان ابتلاه اسحاق بذبح
میگه زمانی که اسحاق رو آمدن
حالا اهل سنت میگن اسحاق ما می گیم اسماعیل بله
مجری:
ما می گیم اسماعیل
استاد روستایی:
بله میگه اون اسحاق اون موقع هفت ساله بود و ما می گیم اسماعیل اما حضرت ابراهیم طبیعتا ابراهیم شانزده ساله که پیامبره بچه اش که هفت سالش نیست دیگه نمی تونه که هشت نه ساله بچه دار بشه که از اون طرف هم پیرمرد بود طبق قرآن همسرش هم به قول معروف عقیم و نازا بود در پیری خداوند بهش فرزند داد بعد میگه استدلالش به ماه و ستاره هم در پانزده سالگی اش هست خب ببینید
و ان الاستدلال ابراهیم بالکوکب و القمر و الشمس کان و هو ابن خمسه عشر شهرا
خب میگه ایشون البته سنه باید باشه میگه ایشون زمانیه که پانزده ساله است
درست شد این یکی باز این یک نمونه در کتاب دیگر باز همین رو داریم کتاب الجامع الاحکام آقای قربطی که تفسیر قرآن است اینم از علمای مالکی مذهبه در صفحه 56 اینجا همین مسئله رو میاره میگه ابراهیم پانزده سالش بود که آمد گفت این ستاره خدای من نیست اون ماه خدای من نیست اون خورشید خدای من نیست اون موقع هم که انداختنش آتیش شانزده سالش بود اصلا اون موقع پیغمبر بود نه اینکه این بگه یک بچه کش رو خدا انتخاب کرده پیغمبرش بکنه خب این ماجرای ذبح فرزند پس چیه این ماجرای ذبح فرزند زمانیه که خداوند می خواد ابراهیم را به مقام امامت برسانه
مجری:
یک مقام بالاتر
استاد روستایی:
بله
وَإِذِ ابتَلَىٰ إِبرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهدِي الظَّالِمِينَ
سوره بقره آیه 124
خب خداوند اینجا حضرت ابراهیم رو داره امتحان می کنه آیا این امتحان امتحانی است که اسماعیل از این مسئله خبر نداره قطعا خبر داره ببینید من اینجا اول قرآن رو نمایش بدم بعد کتاب یکی از علمای اهل سنت رو کتاب قرآن کریم ببینید سوره صافات آیه شماره 102
فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْيَ قَالَ يَا بُنَيَّ
به بچه اش گفت پسرم
إِنِّي أَرَىٰ فِي الْمَنَامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ
من خواب دیدم تو را ذبحت کردم
فَانْظُرْ مَاذَا تَرَىٰ
نظر خودت چیه؟
سوره صافات آیه 102
ببین خواست ثابت قدمی او را در برابر امر خدا ببیند چون قرار بود بالاخره این اسماعیل هم نبی شود در آینده می خواست ببینه این هم اون مقام رو داره چون خدا به حضرت ابراهیم وقتی که امتحانش کرد در
وَإِذِ ابتَلَىٰ إِبرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا
حضرت ابرهیم پرسید
قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِي
بچه هام چی؟
مجری:
لَا يَنَالُ عَهدِي الظَّالِمِينَ
استاد روستایی:
گفت به ظالمشون نمیدم به ظالم نمی دم اما اگر کسی غیر ظالم باشه میدم یعنی این عهد امامت رو خواهم داد خب اسماعیل هم قراره این عهد رو داشته باشه بله خب حضرت ابراهیم امتحانش می کنه میگه فانظر هذا تری نظر خودت چیه
قَالَ يَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ
بابا هر کاری بهت دستور داده شده انجام بده
سَتَجِدُنِي إِنْ شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِينَ
من را صبور خواهی یافت
خب این یکی بعد نگاه کنید ادامه
فَلَمَّا أَسْلَمَا وَتَلَّهُ لِلْجَبِينِ
گذاشت که این کار رو انجام بده
وَنَادَيْنَاهُ أَنْ يَا إِبْرَاهِيمُ
ندا داد یا ابراهیم
قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْيَا
اون تصدیق کرد این خواب رو تو در امتحانت پیروز شدی
إِنَّا كَذَٰلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ
ما نیکوکاران را پاداش خواهیم داد
و بعد هم خداوند یک گوسفندی رو میفرسته
وَفَدَيْنَاهُ بِذِبْحٍ عَظِيمٍ
سوره صافات آیات 102 الی 107
الی آخر ماجرا دقت کردید پس این طبق نص صریح قرآن حضرت اسماعیل یعنی فرزند حضرت ابراهیم این را می دانست ما در منابع اهل سنت هم این رو داریم حالا من این نمونه را فقط خدمت شما نمایش بدم تفسیر جلالین جلال الدین عبدالرحمان سیوطی و یک جلال الدین احمد بن محمد آمدند این کتاب رو نوشتند ببینید در این کتاب وقتی که این ماجرا رو نقل می کنه در باب حضرت ابراهیم و حضرت اسماعیل این ماجرا رو میاد نقل می کنه ذیل اونها ببین چی میگه میگه آقا این فرزند حضرت ابراهیم به هفت سالگی رسید بعد بعضیا میگن سیزده سالگی آمد گفت که من یک همچین خوابی دیدم بعد میگه
و رویا الانبیاء حق و افعالهم بامر الله
خواب انبیا حق است افعالشون به دستور خداست
بعد میگه گفت نظرت چیه بخاطر اینکه با او مشورت کنه و با اون انس بگیره و ببینه آیا او گوش میده حرف خدا رو یا نه بعد گفت آقا این کار خدا در این کاری که به شما دستور داده انجام بده تا آخر ماجرا این بچه می دونست کاملا علم داشت یعنی این نیست که بگی این یک آدم جلادی است بچه اش رو برداشته برده توی بیابون می خواد حالا سرش رو ببره بعد حالا خدا بگه عجب خون خوار خوبی حالا بیا مثلا تو پیغمبر قرار بده اولا که پیغمبر بود یک مقام بالاتری است که بر اساس امتحانه بر اساس جبر نیست خداوند کسی رو به زور نمیاد نبوت بهش بده به زور نمیاد امامت بهش بده تمام اینا بر اساس امتحانه هیچ جبری در کار نیست اگر جبر بود خب همین آقا می گفت چرا که من پیغمبر نشدم درسته اینا امتحانات سنگینی است که انجام میشه و بعد هم که ابراهیم نکشته فقط دستور خدا خواست بگه من تسلیمم هم خودم هم بچه ام
مجری:
و حکمت الهی آشکار شد جناب استاد
استاد روستایی:
بله دیگه
مجری:
خداوند حکیم است بر اساس حکمتش حالا بحث های کلامی هم خیلی مفصل داره یعنی میشه پاسخ ها داد به این فرد
استاد روستایی:
اما می رسیم به بحث حضرت موسی
مجری:
حالا قبل از اون جسارتا اتفاقا حضرت ابراهیم رو کامل کنیم من آیه 37 سوره ابراهیم رو هم که می دیدم حالا می فرماید اگر لطف بفرمایید
استاد روستایی:
درسته بله
مجری:
اصلا حضرت ابراهیم میگه خدای من اینا رو اصلا در یک سرزمین بدون کشت و زرع گذاشتم بعد براشون دعا می کنه اظهار مهربانی می کنه براشون دعا می کنه که خداوندا یک عده ای رو برسون برای اینها نسبت به اینها مهربان باشن بعد این تکلیف امتحان حضرت ابراهیم بوده
استاد روستایی:
بله تکلیفه ببینید حالا جالبه اینجا بببینید
مجری:
آیه 27 سوره مبارکه ابراهیم
استاد روستایی:
بله از 37 تا 41
مجری:
بله 40 و 41 اصلا این آیات
استاد روستایی:
من این آیات رو بخونم
رَبَّنَا إِنِّي أَسْكَنْتُ مِنْ ذُرِّيَّتِي بِوَادٍ غَيْرِ ذِي زَرْعٍ عِنْدَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّمِ
خدایا قراره اینجا خونه ای ساخته بشه دیگه
مجری:
یعنی حکمت تو بر این اساس
استاد روستایی:
بله
رَبَّنَا لِيُقِيمُوا الصَّلَاةَ
خدایا من این کار رو کردم که اقامه صلات بکنن اینا
فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهْوِي إِلَيْهِمْ
قلب مردم رو متوجه اینا بکن
وَارْزُقْهُمْ مِنَ الثَّمَرَاتِ لَعَلَّهُمْ يَشْكُرُونَ
به اینا روزی بده که اونجا بحث چاه زمزم هست
مجری:
بله زمزم
استاد روستایی:
که اون سعی بین صفا و مروه صورت می گیره حضرت اسماعیل تشنه میشه و مادرش این کار رو انجام میده حضرت اسماعیل پا می زنه و چاه زمزم میاد بالا
رَبَّنَا إِنَّكَ تَعْلَمُ مَا نُخْفِي وَمَا نُعْلِنُ وَمَا يَخْفَىٰ عَلَى اللَّهِ مِنْ شَيْءٍ فِي الْأَرْضِ وَلَا فِي السَّمَاءِ
تو می دونی که ما چی در قلبمون هست چی اظهار می کنیم خلاصه هیچی بر شما در زمین و آسمان مخفی نیست بعد خدا رو سپاس میگه
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي وَهَبَ لِي عَلَى الْكِبَرِ إِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ إِنَّ رَبِّي لَسَمِيعُ الدُّعَاءِ
آیات 37 الی 41 سوره مبارکه ابراهیم
این دوتا رو در پیری خدا به من داد خدا شنونده دعا است خدایا من به قول معروف من رو اقامه کننده نماز قرار بده فرزندانم رو همین طور خدایا دعامون رو قبول کن خدایا خودم رو ببخش پدر و مادرم رو ببخش مومنین رو تا قیامت
مجری:
همچین فردی با این شخصیت و با این
استاد روستایی:
بعد میاد میگه نه ولشون کرد اصلا یک آدمی هست که کلا مثلا جلاد هست و این چه حرفی است از خودش می زنه
مجری:
نعوذ بالله
استاد روستایی:
خب این همین جوری نعوذ بالله میاد به انبیاء توهین می کنه یا مثلا بحث حضرت موسی علی نبینا و علی آله علیه و علیه السلام شما ببینید اصلا ماجرای موسی آیا بعد از کشتن او فرد به قول معروف مصری پیغمبر شده این شما سیر نبوت حضرت موسی رو ببینید که ایشون بالاخره خداوند او را به پیامبر انتخاب می کنه و بعد میگه شما با برادرت برید پیش فرعون
فَقُولَا لَهُ قَوْلًا لَيِّنًا
آیه 45 سوره مبارکه طه
مجری:
لینا
استاد روستایی:
با آرامش صحبت بکنید بعد ایشون میره با آرامش صحبت می کنه بعد معجزه میاره اون ساحرین ایمان میارن و بعد از تمام این مسائل خب چه اتفاقی می افته
وَدَخَلَ الْمَدِينَةَ عَلَىٰ حِينِ غَفْلَةٍ مِنْ أَهْلِهَا فَوَجَدَ فِيهَا رَجُلَيْنِ يَقْتَتِلَانِ هَٰذَا مِنْ شِيعَتِهِ وَهَٰذَا مِنْ عَدُوِّهِ
میگه یکی از پیروان موسی بعد از پیامبری است با یکی از دشمنان موسی درگیره
فَاسْتَغَاثَهُ الَّذِي مِنْ شِيعَتِهِ عَلَى الَّذِي مِنْ عَدُوِّهِ
میگه پیرو حضرت موسی ازشون کمک خواست گفت این دشمن داره من رو می کشه ایشون هم رفت کمک کرد
فَوَكَزَهُ مُوسَىٰ فَقَضَىٰ عَلَيْهِ
زد و این طرف هم چی شد کشته شد بعد گفت
قَالَ هَٰذَا مِنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ عَدُوٌّ مُضِلٌّ مُبِينٌ
این کار این آدم این دشمن شیعه من عمل یک عمل شیطانی بود
آیه 15 سوره قصص
مقابل این وایستاده بود و شیطان دشمن است متوجه هستید و بعد میاد ادامه مطالبی داره که در جای خودش باید گفتگو بشه متوجه هستید پس اینجا هم اصلا
بحث این نیست که این نبی قاتل هست نه آقا اینجا نبرد حق و باطل هست این پیرو حضرت موسی حق است او باطل است خب ایشون باید چکار بکنه در بین نبرد حق و باطل دقیقا باید جانب حق رو بگیره به قصد کشتش هم طرف رو نمی زنه یک ضربه بهش می زنه
مجری:
فَوَكَزَهُ ظاهرا اینم از لحاظ ادبیاتی باید بررسی بشه دیگه یعنی قصد نداشته شاید ضربه آنچنان ضربه ی چیزی نبوده
استاد روستایی:
فَوَكَزَهُ مُوسَىٰ میگه موسی یکی بهش زد اونم افتاد مرد
مجری:
حالا با یک ضربه
استاد روستایی:
بله خیلی هم پیش میاد
مجری:
بله با یک ضربه
استاد روستایی:
با یک ضربه مثلا طرف می فته ضرب مغزی میشه یا هر چی خب این باید بگه جلاد و قاتل هست آقا این از جبهه حق داره دفاع می کنه اصلا شما فرض بکنید با شمشیر هم زده طرف داره از حق دفاع می کنه شما در مقابل دفاع از حق چه خواهید گفت ببینید من اصلا میگم بابا شما نه بر پایه دین اسلام ما اصلا بریم بر پایه دین زرتشت نمیگم این آقا زرتشتی است نمی خوام اینو بگم حرف های دین زرتشت میگه کردار نیک گفتار نیک پندار نیک خب مثلا آقا اگر ما ببینیم یک باطلی داره با یک حقی می جنگه داره حق رو از بین می بره کردار نیک اقتضای چی میکنه
مجری:
دفاع از حق دیگه
استاد روستایی:
بله دفاع از حق و اگر من از مظلوم دفاع نکردم از حق دفاع نکردم یعنی به کردار نیک عمل نکردم بلکه به کردار بد عمل کردم ببینید این یک اصل انسانی است همه جا اصلا فراتر از ادیان کاری نداریم که این دین قانونش چیه اون قانونش چیه اینا نسبت به این اما آخرین نکته ام در این زمینه عرض بکنم ایشون گفت کم و بیش در مورد پیامبر اسلام هم اومده خب کاش نام می برد کجا اومده من یک نکته درباره پیامبر اسلام می گم قضاوت رو می ذارم به عهده بینندگان ببینید مستحضرید که پیامبر صلوات الله و سلام علیه در زمان جاهلیت زمانی که هنوز ایشون به نبوت نرسیده
مجری:
به نبوت نرسیده بله
استاد روستایی:
و در بین مردم جاهلی زندگی می کنه به یک لقبی مشهوره
مجری:
الامین
استاد روستایی:
لقب امین ببینید این امین یعنی چی؟ چرا بهش می گفتن امین کتاب تهذیب الاسماء واللغات آقای نبوی جزء اول از قسم اول چاپ دارالکتب العلمیه صفحه 24 میاد میگه که امیر المومنین علی علیه السلام در مورد پیامبر یک توصیفی دارند که فرمودند
ان النبی
پیامبر فرمودند
ما عبدت صنما قط
من هرگز بتی رو نپرستیدم
و ما شربت خمرا
هرگز شراب ننوشیدم
و خلاصه به اون چیزی که اونها بهش باور دارند به اون بت و اینا از اول من کافر بودم و قبول نداشتم بعد آقای نبوی توضیح میده میگه
و هذا من لطف الله تعالی
این از لطف خداست به پیامبرش
ان برئه من دنس الجاهلیه
ایشون رو از زشتی ها و به قول معروف اون ناپاکی جاهلیت در واقع پاک گردانیده
و من کل عیب
و ایشون رو از هر عیبی پاک کرده
وتا می رسه به اینکه
حتی کانت
عرض کنم
حتی کانت یعرف فی قومه بالامین
میگه اینقد این آدم پاکه و هیچ عیبی نداره در قومش معروف به امین بود چرا؟
لما شاهده من امانته و صدقه و طهارته
آقا این آدم امینه این آدم راسته راستگوست این آدم پاک کردار است کردار نیکویی داره و طاهر است
کتاب تهذیب الاسماء واللغات آقای نبوی صفحه 24
این آدم بخاطر این بهش میگفتن امین یا مثلا کتاب الفصول فی سیره الرسول این مال ابن کثیر دمشقی است اینجا رو ببینید در صفحه شماره 95 میگه خداوند پیامبر رو حفظ کرد حمایت کرد از کوچکی
و طَهَرَ مَن دَنَس الجاهلیه و من کُل عَیبٍ و من کل خلق جمیل
میگه هر عیبی ازش دور کرد اخلاق نیکویی رو به او داد
حَتی لَم یَکن یُعرَف بَینَ قَومِهِ الا بالامین
به گونه ای که بین قومش فقط به عنوان امین شناخته میشد چرا؟
کتاب الفصول فی سیره الرسول ابن کثیر دمشقی در صفحه شماره95
چون شاهد بودند دیدند پاکی او را صدق گفتار او را امانت داری او را همه اینها رو دیدند خب ایشون میگه در مورد پیامبر هم کم و بیش همچین چیزهایی بوده خب کو؟ مردم عصر جاهلی که بهش میگفتن امین تو چی میگی ابوجهل هم می دونست ایشون امینه ابو لهب هم می دونست ایشون امینه یعنی ببینید ابو سفیان هم می دونست ایشون امینه سردمداران کفر یهودی ها هم می دونستند لذا ما توی قرآن داریم که
يَعْرِفُونَهُ كَمَا يَعْرِفُونَ أَبْنَاءَهُمْ وَإِنَّ فَرِيقًا مِنْهُمْ لَيَكْتُمُونَ الْحَقَّ وَهُمْ يَعْلَمُونَ
می دونستند حق چیه و کتمان می کردند همه می شناختند
آیه 146 سوره مبارکه بقره
حالا این اومده میگه در مورد پیامبر هم یک چیزهایی وجود دارد خب بگو ببینم چی وجود دارد؟
مجری:
بله
استاد روستایی:
بسم الله ابوجهل از تو معرفتش بیشتره در خدمت شما هستیم
مجری:
خیلی ممنون و مچکرم جناب آقای دکتر روستایی حول و حوش بیست دقیقه ای به پایان برنامه باقی مانده دو کلیپ منتهی داریم من می ترسم که اگر میان برنامه بگیریم یک مقدار وقت مون گرفته بشه حالا در مورد هر کدوم از این دو کلیپ اگر می خواهید
استاد روستایی:
نه با توجه به اینکه فرصت مون محدوده بدون فوت زمان کلیپ رو ببینیم و بعد ان شالله در موردش گفت و گو خواهیم کرد
مجری:
خب پس بله اتاق فرمان بی زحمت یکی از کلیپ ها رو پخش کنند تا ان شالله ما مجددا بر می گردیم و در موردش صحبت خواهیم کرد
کلیپ دوم:
تا اینکه یک عده ای بعد از مرگ ابوطالب چون ابو طالب محافظ او بود ابوطالب عموی او بود و ابوطالب مسلمان نشد اما محافظ محمد بود یعنی در بستر مرگ که بود این حضرت رسول رفته بود زانو زده بود که یا عمر بگو اشهد ان لا اله الله محمد رسول الله گفت پسر برو دنبال کارت رها کن من را حالا علی هم داشت می آمد حضور داشته در واقع گفت که بگو اشهدان لا اله الله گفت برو دنبال کار و زندگیت لذا رها کن بذار راحت باشم می خواهی که زنان عرب پشت چرخ ها چرخ می کشند دیگه بنیشنند و به من بخندند که ابوطالب بزرگ عرب از ترس مرگ دین اجدادی اش رو رها کرد و دین فلانی رو گرفت من همچین چیزی نمی خوام این است که یک پدیده ای ساختن و
حوران بهشتی را دوزخ بود اعراف سعدی میگه از دوزخیان پرس که اعراف بهشت است گفتند که خداوند تبارک و تعالی چهارصد تریلیون نمی دونم کهکشان رو ولش کن همش چسبیده به ابوطالب این خدا یا به رسولش اینا جکه عرض کنم که جهنم رو ساختن بهشت رو هم ساختن برای مومنین بله آمدند اعراف رو درست کردند میانه که نه بهشت نه کسی ابوطالب اونجا یک نفری نشسته سعدی هم گرفته شعری ازش یک شاهکاری ساخته میگه برو از دوزخیان پرس که اعراف بهشت است خلاصه این داستان ابوطالب بود
مجری:
خب بله باز هم آقای مشیری ادعای دیگری پیرامون شخصیت نازنین حضرت ابوطالب سلام الله علیه که البته ایشون به انبیاء و پیامبر گرامی و حضرت امیر المومنین در جلسات گذشته بررسی شد صحبت هاش حالا به حضرت ابوطالب که می رسه یک اشتراکی با وهابیت پیدا می کنه در حقیقت جناب استاد اینجا دیگه رو میشه که وهابیت نظرشون درباره حضرت ابوطالب چیه و میگه خب ایمان نیاورد و بالاخره یک داستان هایی رو مطرح می کنه پیرامون حضرت ابوطالب علیه السلام بفرمایید
استاد روستایی:
ببینید ما اینجا طبیعتا حضرت ابوطالب رو اگر بخواهیم قضاوت بکنیم از تاریخ باید قضاوت کنیم دیگه ببینیم آیا واقعا ایشون پیامبر را قبول نداشت آیا واقعا اینجوری بود بعضی از مورخین آمدند گفتند آقا اگر ایمان نیاورد به علت این بود که می خواست در واقع از پیامبر حمایت بکنه و اگر این ایمان می آورد نمی تونست این حمایت رو بکنه بعضیا این رو گفتن خب من فقط نمایش میدم که آقای مشیری بدونه ما تتبع داریم ما قشنگ منابع رو می بینیم و بعد هم راجع به ایمان حضرت ابوطالب از منابع اهل سنت و شاره ای از منابع شیعه مطالبی خواهم گفت تا هر مقداری که برسیم ببینید کتاب البدایه و النهایه ابن کثیر در جلد سوم صفحه 41 چاپ مکتبه المعارف میگه ببینید عموش ابوطالب با او مخالف کرد این حرف ابن کثیر است
و کان رسول الله احب خلق الله الیه قطا
رسول خدا خیلی دوست داشت و حمایت می کرد از ایشون
یدافعا یحامی حمایتش می کرد و با قومش مخالفت می کرد با اینکه دین اونها رو داشت بعد میگه که خداوند قلبش رو امتحان کرده به حب رسول خدا بعد میگه علتش چی بود که این دین اونها رو به ظاهر داشت علتش چی بود؟ میگه حکمت خدا بود چرا چون می خواست حامی رسول خدا باشه
لو کان اسلم ابوطالب
اگر ابوطالب مسلمان می شد
لما کان له عند مشرکین القریش وجاهه
این دیگه وجاهتی پیش مشرکین نداشت
و دیگه نمی تونست ازش نمی ترسیدن دیگه بهش احترام نمی گذاشتن نمی تونست پیامبر رو محافظت بکنه اینا جرات به خرج می دادن و علیه پیامبر کار انجام می دادن این میاد اینجوری تحلیل می کنه میگه اگر ایمان ظاهری نیآورده قصه اش اینه اما حالا آیا واقعا حضرت ابوطالب ایمان نیورد ما باید این رو در تاریخ ببینیم اول می ریم سرغ کتب اهل سنت ببینید درباره ایمان حضرت ابوطالب ببینید دفاع هایی از پیامبر داره ایشون من مستنداتم خیلی زیاده بعضی هاشون رو نمایش میدم ببینید کتاب مسند ابی یعلی جلد 12 با تحقیق حسین سلیم اسد در اینجا یک عبارتی رو می آره و یک 2 می زنه بالاش و بعد هم میگه اسناده قوی خب چی میگه میگه آقا اینا مشرکین اومدن یک ایراد هایی رو نسبت به پیامبر مطرح کردند خب و گفتند آقا شما رها کنه و بذار کنار و این حرفا حضرت ابوطالب به دفاع از پیامبر برخواست
فقال ابوطالب ما کذبنا ابن اخی فرجعوا
ما برادرزاده ام رو تکذیب نمی کنیم
برید دنبال کارتون خب یعنی چی تکذیب نمی کنید؟ اعای حضرت رسول چی بود؟ این بود که شما بت پرستید شما باطلید خدای یکتا رو بپرستید میگه من تکذیب نمی کنم ایشون رو درست شد من ایشون رو دروغ گو نمی دانم نمی گم ایشون دروغ میگه برید نبال کارتون یعنی چی یعنی قبول داره خب این یکی مصادر دیگه هم در این زمینه وجود داره باز همین روایت رو مجمع الزوائدو منبع الفوائد در جلد ششم صفحه 4 میاره ببینید میگه وقتی اونا مواردی رو آمدند ذکر کردند فقال ابوطالب میگه ببینید پیامبر یک جمله ای گفت به اونها میگه من رسالت رو نمی گذارم کنار و این حرفا بعد میگه
فقال ابوطالب والله ما کذب ابن اخی
به خدا قسم برادرزاده من هیچ وقت دروغ نگفته
ارجعوا راشدین
برید بی دردسر برید دنبال کارتون
ببینید سندش هم معتبره متوجه هستید خب این دو نمونه اما بریم سراغ اشعار ابوطالب موارد زیاده اما بعضی از اشعار جناب آقای ابوطالب رو هم نقل می کنم کتاب سبل الهدی و الرشاد فی سیره خیر العباد جلد دوم آقای صالحی شامی این کتاب رو نوشته صفحه 507 بعضی از اشعار حضرت ابوطالب رو میاد اینجا ذکر می کنه خطاب به مشرکین
کذبتم و بیت الله نترک المکه
شما دروغ می گید به خدا قسم فکر کردید او مکه رو رها می کنه برای شما می ذاریم شما دروغ می گید به خانه خدا سوگند فکر کردید من محمد را رها می کنیم و با شمشیرها و تیرها و نیزه هامون ازش دفاع نمی کنیم فکر کردید ما به قول معروف ایشون رو دورشون رو خالی می کنیم و از فرزندان و زنان مون بخاطر او نمی گذریم دقت بکنید این یک صرف دوستی خاندانی و عشیره ای و قبیلگی نیست ببینید کذبتم و بیت الله کذبتم و بیت الله قسم به خانه ی خدا و بعد میاد مواردی دیگر رو ذکر می کنه تا می رسه به اینجا میگه ببین حضرت رسول شخصیتی است که به احترام چهره نورانی او آسمان می باره شخصیتی است که پناه بیوه زنان هست فقراء بنی هاشم دورش جمع میشن در نزد اونا این نعمت خداست این شخصیت خب این ادبیات یک آدم مشرک و کافر هست این شعر حضرت ابوطالب هست یا مثلا مورد دیگری خدمت شما بگم در کتاب البدایه و النهایه ابن کثیر چاپ دار ابن کثیر جلد سوم ببینید صفحه 309
الم تعلموا
میگه ابن اسحاق سیره نویس مشهور زمانی که قریش آمدند جمع شدند و درباره پیامبر مواردی رو ذکر کردند و کاری خواستند انجام بدن حضرت ابوطالب یک اشعاری گفت من بعضی از این ابیات این رو می خونم
اَلَمْ تَعْلَمُوا اَنّا وَجَدْنا مُحَمَّداً * نَبِيّاً كَمُوسي خُطَّ فِي اَوَّلِ الْكُتْبِ
شما نمی دونید که ما ایشون رو پیامبری یافتیم مانند حضرت موسی که در کتاب های آسمانی نوشته شده
و ان علیه فی العباد مُحبهً و لا خیراً مِمَن خَصَهُ الله من حُبی
نمی دونی محبتش در دل بندگان خداست خدا مختص کرده او را به محبت خب بعد ادامه میده و مواردی رو درباره پیامبر ادامه میده و ذکر می کنه میگه ما هرگز ایشون رو به شما نخواهیم داد ما هرگز از این تصورها درباره ی این فرد نکنید خب این اشعار حضرت ابوطالب هست در دفاع از پیامبر میگی وجدنا نبیا کموسی خب دیگه همه موسی رو می شناسن که بابا دیگه اون یهود و اینهایی که هستن اینهایی که کتاب مقدس دستشون هست که دیگه می دونن چی نوشته ایشون داره میگه ما اون رو پیامبر یافتیم مثل اونا خب این ادب کسی است که بگه برو دنبال کارت که پیرزن ها به من می خندن چه حرفی است ما اگر بخواهیم حضرت ابوطالب رو بشناسیم طبیعتا از این آثار باید بشناسیم
مجری:
و از این دفاع هایی که از حضرت رسول کرد ایشون اگر می خواست مقابله کنه خب خیلی صریح مقابله می کرد دیگه در کنار بقیه قریش و کفار قریش ایشون می ایستاد حضرت ابو طالب
استاد روستایی:
بله
مجری:
که این کار رو نکرد و خب حالا به نظر برخی ایمانشون رو شاید ابراز نکرده ی جوری
استاد روستایی:
بله ی موقع کسی میگه ابراز نکرده بعد میگه علت اینکه به دین اونها مانده بود این بود می خواست حمایت کنه خب مونده بود این موندن ظاهریه وگرنه ما به لحاظ واقعی بخواهیم در نظر بگیریم حضرت ابوطالب قطعا مومن بوده
مجری:
ایمان آورده بودن
استاد روستایی:
منتهی قصه ایشون ایمانشون رو کتمان کرده بود ببینید ما توی منابع شیعی هم داریم ایشون مخفی کرده بود مثل اصحاب کهف مخفی کرده بود ایمانش رو چرا؟ چون میخواست حمایت کنه چتر حمایتیش می خواست روی سر رسول خدا باشه و الا اونها می آمدند مقابل ایشون می ایستادند بالاخره ایشون هم توانش در حد خودش بود طبیعتا اقوام مختلف همان جوری که آمدند از احزاب مختلف از قبائل مختلف خواستند در شب هجرت پیامبر رو بکشند خب این کار رو می کردن نسبت به حضرت ابو طالب
مجری:
و در طرف مقابل پیامبر چقدر مدح حضرت ابوطالب رو داشتن
استاد روستایی:
فراوان داره
مجری:
آخه مگر میشه کسی که ایمان نیآورده باشه تا لحظه آخر پیامبر مدحش می کردند
استاد روستایی:
بله مسئله دفن ایشون دستوری که میدن آقا ایشون رو چه جوری دفن بکنید دفن اسلامی است نه مثل مشرکین ببینید یعنی موارد متعدد اون احترام پیامبر بله دشمنان امیر المومنین علی علیه السلام اومدن یک اشعاری درست کردند یک احادیثی درست کردند یک چیزی برای خودشون درست کردند که ابوطالب در آتش نمی دونم مغزش در حال جوشیدن است یک حرفایی درست کردند وگرنه شخصیتی که اینجوری محبت خالصانه نسبت به رسول خدا داره به قول ابن کثیر دمشقی ابن کثیر رابطه اش با امیر المومنین خوب نیست این ابن کثیر میاد در میگه این محبت خالصانه رو خدا روزی کرده بود برای ابوطالب محبت خالصانه پیامبر کسی که اینجوری محبت رسول خدا رو داره و اینجوری میاد درباره او در اشعاری مطالبی رو میگه آیا می تونه کافر باشه شما ببینید حتی اشعاری درباره خداوند داره ببینید در همین کتاب سبل الهدی و الرشاد فی سیره خیر العباد جلد دوم صفحه 506
اعوذ برب الناس من کل طاعن علینا بسوء او ملحن بباطل
میگه من پناه می برم به رب ناس خدای مردم از هر کسی که نسبت به ما طعنه ای وارد می کنه طعن بدی یا می خواد یک باطلی رو به ما نسبت بده یا مثلا میاد میگه
و بالبیت حق البیت من بطر مکه و بالله ان الله لیس بغافل
خب به خانه ی خدا همین خانه ی خدایی که در قلب مکه است قسم به خدا که خدا غافل نیست این ادبیات کافر است این ادبیات یک فردی است که در واقع نستجیر بالله مثلا قبول نداره خداوند رو همین مدل ادبیات ها در کتاب های امروز اهل سنت هم نسبت به حضرت ابوطالب وجود داره بعضی از کتاب های درسی که به قول معروف اهل سنت دارند همین موارد توش هست مثلا دارند مثل این کتاب شرح عقائد اهل سنت دکتر عبدالملک عبدالرحمان السعدی امیر صادق تبریزی مریوانی ترجمه کرده این کتاب چه کتابی است انتشارات کردستان در سنندج ببینید جزء کتب درسی حوزه اهل سنت می باشد این کتاب خب حالا ببینید اینجا رو درباره این کتاب صحبت می کنه که کجاها این جزء کتب درسی اهل سنت هست در دانشگاه آزاد کردستان در رشته کارشناسی ارشد ادبیات و زبان فارسی در رشته فقه شافعی دانشگاه تهران تدریس میشه این کتاب خب حالا این کتاب رو ببینید صفحه 213
مجری:
چی آمده؟
استاد روستایی:
میگه و در شخصی مانند ابوطالب ایمان تنها هست نه اسلام میگه ایمان هست یعنی این ایمان در وجود ایشون قرار داره میگه بعضیا فقط اسلام رو دارن ایمان ندارن
مجری:
ایمان ندارن
استاد روستایی:
مثل اون عبدالله بن ابی که اون منافق بود راحت اسلام آورد و
مجری:
این که فراوونه خیلی زیاد بوده این
استاد روستایی:
میگه نه بعضیا به قول معروف ایمان واقعی دارن بعد میاد حضرت ابوطالب رو ذکر می کنه این یک کتاب کتاب های دیگه هم باز در این زمینه باز عرض کنم خدمت شما وجود داره مثل مثلا این کتاب مجموعه کامل عقائد اهل سنت تالیف دکتر مجد مکی فیض محمد بلوچ هم آمده این رو ترجمه کرده ملاحظه بفرمایید در اینجا یوسف قرضاوی هم که از علمای معروف یک موقعی متمایل به وهابیت بود آمده اینجا یک مقدمه ای زده بر این کتابه و عرض کنم حالا موارد متعددی رو ذکر می کنه بعد می رسه در درس دوم میگه معنی و مفهوم اجمالی ارکان ایمان بعد میگه در مورد ایمان اسلام سه تا بحث رو میشه مطرح کرد تا بعد میاد به اینجا می رسه از این تعریف نتیجه گرفته می شود که اگر کسی قلبا ایمان آورد و به زبان اقرار نکند او در نزد خداوند مومن است اما در احکام دنیوی با او همچون کفار رفتار می شود و کسی که با زبان اقرار به این ایمان کند اما ایمان نداشته باشد در نزد خدا کافر است ولی در احکام دنیوی با او مثل مسلمان رفتار میشه و این آدم منافق است بعد میگه این رای ابو مسعود ماتریدی و ابوحنیفه است خب بعداینجا میاد چی میگه میاد درباره ی اسلام و ایمان که صحبت می کنه میگه مسلما اسلام و ایمان مترادف نیستند اسلام یعنی تسلیم فرمان برداری باطنیه خب و عرض کنم خدمت شما میگه مترادف نیستن متغایر هستن و از حیث مصداق بین آن ها عموم و خصوص من وجه هست چون این دو در مثل کسی مثل ابوبکر مصداق می یابند و در کسی چون ابی بن عرض کنم سلول همون عبدالله بن ابی سلول اسلام از ایمان جداست و در شخصی مانند ابوطالب ایمان از اسلام جدا می شود ایمان یعنی چی یعنی واقعا ایمان آورده؟
مجری:
باطنا بله
استاد روستایی:
نزد خدا مسلمانه اما بین مردم کتمان می کنه ایمان خودش رو و در بین مردم در واقع طبق اونا عمل می کنه برای اینکه بتونه چکار کنه از پیامبر حمایت بکنه و کرد این کار رو خب این منابع اهل سنت اگر من فرصتی داریم البته منابع دیگری از اهل سنت باقی مونده اگر من فرصت دارم من یکی دوتا از این احادیث شیعه رو هم نام ببرم
مجری:
فرصت هست حالا قبل از اینکه اگر اشعار بفرمایید چون اشعار ابی طالب رو هم آوردید من خیلی دوست دارم این اشعاری که در ولادت امیر المومنین ایشان آورده و گفت یا رب یا ذا القصد که در مناقب آل ابی طالب هم آمده است یک اشعاری رو خوند برای امیر المومنین که خداوند اسم این طفل رو برای ما مشخص کن اون رو اگر نشون بدید بی زحمت
استاد روستایی:
حرفی نیست آخه من به قول معروف احادیث حیفم میاد
مجری:
خب یا رب یا ذا القصد دجی والقمر خب در خطاب به خداوند گفته دیگه در ولادت امیر المومنین
استاد روستایی:
نه درسته ببینید من اشعاری رو از اهل سنت گفتم حالا می خوام یکی دوتا از امام صادق هم بگم حالا اگر رسیدیم چشم
مجری:
ان شالله حسن ختام برنامه باشه
استاد روستایی:
ببینید کتاب اصول کافی جلد اول خب مرحوم کلینی چاپ دارالکتب الاسلامیه اینجا ببینید در صفحه 448 کتاب الحجه روایتی از امام صادق میاره علی بن ابراهیم از پدرش از ابن ابی عمیر از هشام بن سالم از امام صادق سند معتبر است
ان مثل ابی طالب
مثال ابی طالب مثال کیه؟
مثل اصحاب الکهف
مثال اصحاب کهف هست
اسر الایمان
ایمان خودشون رو پنهان کردند
و اظهر الشرک
شرک رو ظاهر کردن
فاطاعهم الله اجرتا مرتین
خدا به اینا دو اجر داد
اصول کافی جلد اول صفحه 448
مجری:
دو اجر داد
استاد روستایی:
یک اجر بخاطر اون ایمانشون هست یک اجرشون بخاطر اینه به قول معروف پا رو دلش میذاره سختی تحمل می کنه اظهار شرک می کنه تهمت ها رو به جان می خره بالاخره در طول تاریخ خدا اینجوری براش نشر میده این یک روایت است یا مثلا ببینید این روایت دیگر که در کافی مرحوم کلینی بازم در جلد اول آمده همین چاپ دارالکتب الاسلامیه صفحه 448 ببینید این روایت اسحاق بن جعفر از پدرشون امام جعفر صادق علیه السلام نقل می کنند
قیل له انه یزعمون ان ابا طالب کان کافرا
میگه یکسری از این غیر شیعه ها فکر می کنند حضرت ابوطالب کافر بوده بهانه کردن دروغ میگن
کیف یکون کافرا؟
چه جوری ایشون کافر باشه
و هو یقول اَلَمْ تَعْلَمُوا اَنّا وَجَدْنا مُحَمَّداً * نَبِيّاً كَمُوسي خُطَّ فِي اَوَّلِ الْكُتْبِ
دقت بکنید همون شعری که از منابع اهل سنت آوردم چه جوری همچین آدمی می تونه کافر باشه بعد میگه در یک روایت دیگری آمده که
کیف یکون ابی طالب کافرا و هو یقول لقد علموا ان ابننا لا مکذب
تکذیب نمیشه لدینا نزد ما و ما این اباطیلی رو که گفته میشه قبول نمی کنیم
توجه نمی کنیم ایشون شخصیتی است که به نور چهره ایشون ابرها می بارن ایشون پناه بیوه زنان است یا عرض کنم محضر مبارک تون روایت دیگری در منابع امامیه وجود داره کتاب مدینه المعاجز مرحوم بحرانی در جلد هفتم روایتی رو میاره درباره ایمان حضرت ابوطالب که میگه بالاخره اگر قرار باشه ما ایمان افراد رو بسنجیم ببینید امام هادی میگه قرار باشه ایمان ابو طالب در یک کفه ای قرار بگیره
لو وضع ایمان ابی طالب فی کفه و وضع ایمان الخلائق فی کفه اخری لرجح ایمان ابی طالب
ایمان ابو طالب بر بقیه سنگینی می کنه و ترجیح داره
اصول کافی جلد اول صفحه 448
در بحار علامه مجلسی در جلد 35 باز همین مسئله در صفحه 110 آمده ملاحظه بفرمایید روایت رو که از امیر المومنین علی علیه السلام نقل می کنه مواردی رو نسبت به حضرت ابوطالب گفتن بعد امیر المومنین می فرماید چه جوری ایشون کافر باشه در حالی که
ابنه قسیم الجنه و النار
پسرش تقسیم کننده بهشت و دوزخ هست
والذی بعث محمدا بالحق
من خیلی این روایت رو دوست دارم میگه اون کسی که پیامبر رو به حق به پیامبری برگزید قسم به اون خدا
ان نور ابی طالب
نور ابی طالب به گونه ای است که خاموش میکنه
انوار الخلائق
انوار هه خلایق رو روز قیامت
الا خمسه انوار
مگر 5 نور
نور پیامبر نور حضرت زهرا نور امام حسن و امام حسین و اولادشون از ائمه یعنی اون بقیه رو به امام حسین ملحق کرده نور امام حسین و نور فرزندان نور امام حسن نور پیامبر بعد نور حضرت زهرا نور خودشون هم هست بله نور ائمه و امام حسن و امام حسین و حضرت زهرا پیامبر امیر المومنین هم که نفس پیامبر است فرقی نمی کنه و باز حالا موارد دیگری ذکر می کنه که میگه
ان نورهم من نورنا
نور حضرت ابوطالب چرا نور اینا رو خاموش نمی کنه چون نورش از نور خودمون هست
خلق الله من قبل خلق آدم بالفیها
دو هزار سال قبل از خلق آدم خدا ابوطالب رو خلق کرد
یعنی نور حضرت ابوطالب خلق شده بله در عرصه وجود در دوره پیامبر خاتم آمدند و امثال این موارد باز از امام رضا روایت داریم یک کسی میاد شک می کنه در
مجری:
در ایمان حضرت ابو طالب
استاد روستایی:
در ایمان حضرت ابوطالب میگه آقا من شک کردم نامه می نویسه به آقا امام رضا علیه السلام حضرت می فرمایند نامه می زنند جواب می دهند بسم الله الرحمن الرحیم
و من یتخذ من غیر سبیل المومنین نولی ما نولهم
هر کسی غیر از راه مسلمین بره خلاصه ما اون رو قبولش نداریم اما چی میگم
اما انک
آگاه باش بدون تو
ان لم تقر
اگر اقرار نکنی به ایمان ابی طالب
کان مسیرک الی النار
راهت به سمت آتش است
ببینید این ادبیات اهل بیت درباره ابی طالب من هم از اهل سنت گفتم هم از شیعه هم گزاره تاریخی نقل کردم اون اشعار حضرت ابو طالب و هم روایاتی گفتم مواردی هم شما فرمودید
مجری:
اختیار دارید عرض کردم
استاد روستایی:
اشعاری به نحوی حضرت ابوطالب فرمودند که اینا هم وجود داره
مجری:
نه دیگه دوستان اشاره می کنند زنده باشید
استاد روستایی:
این توفیق هم نصیب شما شد که بعضی از واژگان این اشعار رو بخونید اون هم هست یعنی اونا در منابع شیعی درباره تولد امیر المومنین و موارد دیگر حالا فقط اینا نیست متعدد هست در مورد حضرت ابوطالب علیه صلوات الله و سلام ولی خب این آقا متاسفانه هیچ کدوم از اینها رو نمی خواد توجه بکنه فقط به فکر مواجیری است که میگیره
مجری:
احسنتم خیلی ممنون و مچکرم جناب آقای دکتر روستایی استفاده کردیم حسن ختام خوبی هم بود اون روایتی که از زبان مولی علی علیه اسلام امیر المومنین علی بن ابی طالب صلوات الله علیه ذکر فرمودید بسیار خاتمه خوبی بود بر برنامه امشب تشکر می کنم از شما و ان شالله در برنامه های بعد هم در خدمت شما باشیم
استاد روستایی:
سلامت باشید بزرگوارید
مجری:
قسیم النار و الجنه وصی المصطفی حقا امام الانس و الجن
تشکر می کنم از شما بینندگان و همراهان عزیز و ارجمند از همه شما عزیزان التماس دعای فرج و دعای خیر داریم ما و همه ی خدمتگزاران به اهل بیت علیهم السلام رو از دعای خودتون فراموش نکنید و ان شالله ماهم دعاگو خواهیم بود تا برنامه آینده همه شما عزیزان را به خالق متعالی می سپارم والسلام علیکم الرحمه و الله و برکاته