مهدی یار

قسمت شصت و نهم برنامه مهدی یار با کارشناسی استاد هوشیار


 

بسم الله الرحمن الرحیم

تاریخ:19/11/1400

برنامه:مهدی یار

مجری:

بسم الله الرحمن الرحیم الهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم ولعن اعدائهم.

السَّلاَمُ عَلَی الْمَهْدِیِّ الَّذِی وَعَدَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ بِهِ الْأُمَمَ وَعلی آبائه الطّیّبین الطّاهرین المعصومین.

عرض سلام و ادب و احترام خدمت شما بینندگان جان منتظران جان جانان حضرت مهدی موعود (ارواحنا فداء) در هر نطقۀ از جهان، در خدمت شما هستیم با برنامه دیگری از سلسله برنامه های مهدی یار کرسی مهدویت از شهر مقدس قم جوار کریمه اهل بیت حضرت فاطمه معصومه (سلام الله علیها) و از شبکه جهانی حضرت ولی عصر (عج)، استفاده می کنیم در سلسله جدید این برنامه از محضر کارشناس ارجمند جناب حجت الإسلام والمسلمین هوشیار با موضوع جغرافیای ظهور.

حاج آقا سلام علیکم خیر مقدم عرض می کنم، بفرمایید.

استاد هوشیار:

بنده هم عرض سلام دارم خدمت شما و همه بینندگان گرامی، إن شاءالله که حال تان خوب باشد، در خدمت شما هستم.

مجری:

همانطور که عرض کردم در سری جدید برنامه که محضر جناب عالی هستیم موضوع مان موضوع جغرافیای ظهور هست؛ به عنوان سؤال اول اینچنین مطرح می کنیم که اساساً جغرافیای ظهور به چه معنی است؟ آیا مفهوم خاصی مد نظر هست از جغرافیای ظهور یا خیر؟ بفرمایید.

استاد هوشیار:

بسم الله الرحمن الرحیم اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَهِ بنِ الحَسَن. صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ فِی هَذِهِ السَّاعَهِ وَ فِی کُلِّ سَاعَهٍ وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناًحَتَّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا.

سؤال در واقع اساسی این بحث ما همین بود که شما فرمودید که اساساً جغرافیای ظهور چیست و به چه دردی می خورد؟ شاید یکی از خلع های که در بحث مهدویت مشهود است همین مسئله است پرداختن به بحث جغرافیای ظهور، اگر چه بزرگوارانی کتاب های نوشتند به بخش ها و ابعادی از جغرافیای ظهور به شکل جداگانه پرداختند اما من فعلاً کاری ندیدم که بیاد مستقلاً مجموع جغرافیای ظهور را ترسیم بکند، حالا اینکه مراد ما از جغرافیای ظهور چیست عرض خواهم کرد و این جغرافیای ظهور هست که یک نما و یا یک دور نمای از بحث محدویت را به ما می دهد یک پازلی را به ما نشان می دهد که ما می توانیم تصویر زیبای مهدویت را با همه سختی هایش با همه مشقت هایش با همه زیبای هایش با همه خوبی هایش یکجا ببینیم، مسئله ظهور را، مسئله قیام را، مسئله حکومت بعد از امام مهدی (علیه السلام) را، اتفاقاتی که می افتد، لذا این پازل باید طراحی بشود این تصویر باید مشخص بشود حالا ما اسمش را جغرافیای ظهور گذاشتیم، مراد ما از جغرافیای ظهور فقط شاخصه های مکانی و جغرافیای نیست ای بسا مثلاً جغرافیای فرهنگی هم مراد ما هست در این مسئله که در آن مؤلفه های مختلفی مطرح می شود و باید اینها مورد توجه قرار بگیرد، از اینکه می گوییم جغرافیای ظهور ذهن مان فقط به جغرافیای سرزمینی نباشد که بگوییم پس مراد این است که از اینجا ظهور می شود یا از آنجا، این نیست، بلکه ابعاد مختلف این مسئله را ما می خواهیم اینجا بررسی بکنیم که یک تصویری از سرزمین مهدویت در هنگامه ظهور برای ما مشخص بشود.

مجری:

شرایط، ویژگی ها، مختصات.

استاد هوشیار:

همه اینها، اینجا ما چند شاخصه را باید بررسی بکنیم؛ یعنی در جغرافیای ظهور چند شاخصه حرف اصلی را می زنند؛ یکی این است که بیاییم همان بعد اماکنی را بررسی بکنیم همان چیزی که در ظاهر متوادر به ذهن می شود، مکان های مربوط به ظهور را بررسی بکنیم، قبل از ظهور روایاتی در باره شام وجود دارد، روایاتی در باره یثرب وجود دارد، روایاتی در باره مکه وجود دارد، روایاتی هست در باره خراب شدن بصره، روایاتی هست در باره یمن سرزمین یمن، روایاتی در باره خراسان، روایاتی در باره مشرق زمین، مغرب زمین، روایاتی در باره ری، تهران، تبرستان، اینها همه اش مکان های هستند که بنا به مناسبت های مختلفی در روایات، حالا من که می گویم در روایات فعلاً مرادم روایات شیعه و سنی است اما من بعداً می خواهم اینها را متمایز کنم در بحثم که بگویم که خاصتاً وقتی که می خواهیم جغرافیای ظهور از منظر شیعی را بفهمیم باید برویم روایت های شیعی اش را ببینیم نه معجونی از روایات اهل سنت و شیعه که سناریو را عوض می کند و خراب می کند و ما را به ناکجا آباد می برد که بعضی ها با همان ها رفتند به ناکجا آباد مثل فرقه ها که صحبت خواهیم کرد، پس یکی از این مؤلفه ها همین بحث مکان است که همه مکان های مربوط به ظهور قبل از ظهور، حین ظهور، بعد از ظهور اینها باید بررسی بشود، بررسی اینها و چیدن روی میز بسیار اهمیت دارد، این یک بعد است.

یک بعد از مسئله بررسی زمان هاست؛ این زمان ها خیلی مهم است در شناخت جغرافیای ظهور، مثلاً روایاتی در باره اتفاقاتی در ماه رجب وجود دارد، روایاتی در باره اتفاقاتی در ماه رمضان وجود دارد، روایاتی در باره اتفاقاتی در ماه محرم وجود دارد، روایاتی برای اتفاقاتی در جمادی الأول وجود دارد و روایت های مختلف در باره زمان های مختلف، این زمان ها باید کنار هم چیده بشود تا تازه مفهوم خودش را پیدا بکند، من مثال می زنم به تفسیر قرآن؛ بهترین شیوه تفسیر قرآن تفسیر قرآن به قرآن است یعنی از خود قرآن تطبیق آیات کنار هم گذاشتن آیات بفهمیم این آیه مد نظر چه می گوید، ما وقتی در باره ظهور هم می خواهیم بحثی انجام بدهیم باید تفسیر نشانه با نشانه انجام بدهیم باید تفسیر زمان با زمان انجام بدهیم باید تفسیر مکان با مکان، تا زمانی که منی محقق مکان های مختلف در مسئله ظهور را ندیده باشم روایت هایش را نسنجیده باشم و کنار هم ندیده باشم من نمی توانم مکان مربوط به ظهور را بفهمم که در نهایت من نمی توانم جغرافیای ظهور را بفهمم، پس یکی بحث زمان هست که خیلی مهم است که صحبت خواهیم کرد.

مجری:

و حتی تطبیق زمان و مکان.

استاد هوشیار:

بله آن در نهایت زمان با مکان این مثلاً اتفاق در این زمان در این مکان، نه در آن مکان که گاهی خلط می شود اینها.

سومین مسئله شناخت افراد هست در ظهور افرادی که با عنوان مختلفی در ماجرای ظهور از آنها یاد شده، این خیلی مهم است در شناخت جغرافیای ظهور، فردی به نام یمانی یکی از کسانی است که در چند روایت از او صحبت شده، سفیانی، سید حسنی، فردی به نام خراسانی، فردی به نام سید گیلانی، یا شعیب بن صالح، یا نفس الزکیه و اینها بسیار اهمیت دارد که ما باید جداگانه برویم سراغ این مسائل و بشناسیم این افراد را که در نهایت این افراد با آن زمان ها با آن مکان ها درگیر خواهند بود که عرض کردم نهایتاً باید اینها تطبیق داده بشود، این مؤلفه سوم.

مؤلفه چهارم ما شناخت اقوام هست در مسئله ظهور؛ از اقوام مختلفی در مسئله ظهور صحبت شده مثلاً اقوامی از آذربایجان در روایت صحبت شده باید اینها بررسی بشود اینها چه کسی هستند، در باره اقوامی از ترک ها، در روایت ها جدا کرده اینها را و حق هم به همین است چون آذری غیر از ترک هست حالا مرسوم مصطلح به آذری هم ترک می گویند اما روایت هایش جدا کرده این دو مسئله را، در باره اقوامی از یمن، یمانی نه، اقوامی از یمن که اینها در یمن کارهای انجام می دهند و فلان و اینها، اقوام مختلف در روایت ها باید بررسی بشود این اقوام نقش شان چیست، مردمانی از خطه مثلاً خراسان این کار را انجام می دهند، مردمانی اقوامی از خطه طالقان این کارها را انجام می دهند، اینها باید بررسی بشود، این شد مؤلفه چهارم.

یکی از مؤلفه های بسیار مهم ما شناخت علامت ها و نشانه هاست این علامت ها و نشانه ها هم خیلی تأثیر دارد به عنوان شاخصه پنجم و آخرین شاخصه، حالا علامت ها گاهی علامت های زمینی است مثل رایات مثلاً در روایاتی می بینیم که در باره پرچم های سیاه رایت سود صحبت های شده که حالا من دوباره بر می گردم صحبت می کنیم که این رایات سود اصلاً مورد قبول شیعیان هست یا نیست اینها بحث دیگری هست حالا فعلاً در آن گروه روایات صحبت می کنیم، نشانه های به عنوان رایات سود که خیلی اینها باید بررسی بشود به عنوان علامت ها، یک سری نشانه های زمینی مثلاً خسف بیداء؛ در منطقه بیداء زمین باز می شود، خیلی اهمیت دارد، یک سری نشانه های سماوی مثل صیحه آسمانی، اینها مهم است، کف دستی که در آسمان دیده خواهد شد، طلوع غروب خورشید به هم خواهد ریخت جابجا خواهد شد، همه اینها همه این نشان ها علائم چه زمینی چه سماوی اینها هم می شوند مؤلفه پنجم ما.

مجری:

چه حتمیه چه غیر حتمیه.

استاد هوشیار:

چه حتمی چه غیر حتمی که ما قبلاً یک برنامه ی اینجا خدمت عزیزان بودیم آنجا در باره خود این علائم مفصل صحبت کردیم اصلاً حتمیه داریم نداریم، غیر حتمی داریم نداریم، اگر داریم چگونه هست؟ کدام یکی از اینها نشانه های تعریفی هستند؟ کدام یکی از اینها نشانه های تأییدی هستند؟ کدام یکی از اینها در گروه اشراط ظهور قرار می گیرند؟ چند درصد از اینها روایات شیعه هست؟ چند درصد مال عامه هست؟ اینها قبلاً مفصل صحبت شده، حالا عرض ما این است برای شماختن مسئله جغرافیای ظهور باید این پنج مؤلفه را بررسی کرد تا بتوانیم بگوییم ما جغرافیای ظهور را فهمیدیم، حالا فهمیدن جغرافیای ظهور و یا نداستن جغرافیای ظهور به چه درد ما می خورد؟ من معکوس می خواهم بحث کنیم اینجا؛ ببینید شما وقتی که با فرقه های مختلف در بحث مدعیان مهدویت آشنا می شوید می بینید که هر کدام از اینها برای خودشان یک جغرافیای ظهوری را ترسیم کردند گویا پاشنه آشیل مسئله ظهور و ادعاها و همه اینها همین جغرافیا هست همین پنج مورد هست که آنها هم به آن رسیدند؛ یعنی شما هر کدام از مدعیان مهدویت را پیدا بکنید روی شان کار بکنید که این هم یک جغرافیای ظهوری برای خودش ترسیم کرده حالا با این واژه نه، با یک عنوان دیگری و من معتقدم اگر کسی می خواهد یک نقد عالمانه نسبت به مدعیان مهدویت داشته باشد اولین کاری که باید در باره او انجام بدهد به عنوان مطالعات آن فرقه این هست که ببیند جغرافیای ظهور این فرقه چیست؟ یعنی قبل از اینکه خودمان را بزنیم به این در و آن در و شبهۀ شان چه هست جواب بدهیم فلان، باید بشناسیم این فرقه را، این مدعی را خوب بشناسیم، شناخت جغرافیای ظهور آن فرقه بسیار کمک می کند در اینکه من یک مسلط به ادعای آن جریان بشوم و ثانیاً بتوانم با آنها خوب مباحثه بکنم و ثالثاً بفهمم که اینها می خواهند چیکار بکنند کجا را به کجا وصل بکنند چه افرادی را به چه مجموعه های می خواهند وصل بکنند و چه نتیجه ی بگیرند، پس شناخت جغرافیای ظهور از اینجا اهمیت پیدا می کند حالا یک ما باید بدانیم که در این جغرافیای ظهور خودمان چه اتفاقی می افتد بالاخره این مکان ها که در روایت ها آمده کدام روایت ها بله کدام نخیر، بالاخره این مکان های مختلف هستند نیستند به درد ما می خورند نمی خورند، اما در نهایت اینها کجا بیشتر به درد ما می خورند؟ در زمان های که می خواهیم معارضه ایجاد بکنیم با یک مدعی دورغین که ببینیم او جغرافیای ظهورش چیست و ما در مقابلش جغرافیای ظهور شیعه را قرار بدهیم و به عنوان یک شابلون و بگوییم که جغرافیای شما باطل است به این ادله و جغرافیای ما درست است به این در واقع دلیل های که مطرح است.

مجری:

و چون هم بحث خیلی جذاب است اکثر فرقه ها یک طورهای بالاخره متمسک می شوند به این جغرافیا.

استاد هوشیار:

تقریباً همۀشان، اکثر نه، تقریباً همه این فرقه ها ما می بینیم که بحث جغرافیای ظهور را دارند.

مجری:

أحسنتم، جناب استاد در بخش اول برنامه اشاره فرمودید که اساساً جغرافیای ظهور به چه معناست شاخصه هایش چه هست پنج مورد را هم فرمودید که اولی اماکن مربوط به ظهور بود، دومی زمان های ظهور بود، سوم شناخت افراد بود، چهارم شناخت اقوام بود، پنجم شناخت علائم و نشانه ها بود، بعضی از اینها را در جلساتی که در خدمت شما بودیم مطرح فرمودید ظاهراً موضوع یمانی یا اقوام را اینچنین را مطرح کردید، اما یکی از موضوعاتی که خیلی مطرح می شود بحث نشانه هاست موضوعی که بسیار جذاب است موضوع مبتلا بِه هست؛ در میان خود نشانه ها بحث رایات و پرچم ها باز خیلی مطرح تر است، اساساً اینکه منظور از رایات و پرچم چیست؟ آیا پرچم به معنای یک نماد است؟ به معنای نماد یک حرکت است؟ به معنای یک حکومت است؟ به معنای جمعیت است؟ بفرمایید در خدمت شما هستیم.

استاد هوشیار:

مسئله نشانه ها که عرض کردم قبلاً صحبت مفصلی در بحث نشانه ها در همین برنامه داشتیم و اتفاقاً آنجا ما یادآور شدیم گفتیم دست های ناپیدای در طول تاریخ بودند که منتظران ظهور را از معرفت مداری و از تکلیف مداری سوق دادند به سمت نشانه محوری در حالی که ما چقدر روایت داریم که «إعرف إمامک» برو امامت را بشناس، معرفت امام

«فَإِنَّكَ إِذَا عـَرَفـْتَ إِمـَامـَكَ لَمْ يـَضُرَّكَ تَقَدَّمَ هَذَا الْأَمْرُ أَوْ تَأَخَّرَ»

تو چه کار داری اصلاً با این چیزها تو برو امامت را بشناس و دنبال تکلیفت باش، اصل مسئله این است که در زمان غیبت حضرت صاحب (علیه السلام) معرفت امام و اطاعت از امام اصل اولیه هست اصلاً حرف اول و آخر این است ما غیر از این کاری نداریم که، اما یک عده ی در طول تاریخ آمدند یا تعمداً یا از روی نداستن.

مجری:

یا یک وقتی های هم بالاخره سادگی و شوق زیادی مثلاً آمدند.

استاد هوشیار:

به هر دلیلی، که روایات منع کرده این مسائل را که نپرسید از کجا می آید چرا می آید چرا نمی آید و این پاسخ امام صادق (علیه السلام) به یکی از یاران شان است که گفت که آقا اینکه می گویند یک عده ی عجله می کنند و از عجله هلاک می شوند این عجله کردن یعنی چه؟ حضرت فرمود معنایش این است آن کسانی که می گویند چه زمانی ظهور می کند؟ از کجا ظهور می کند؟ چرا ظهور نکرد؟ چرا دیر شد؟ گفت همه این سؤالات به معنی این است که شخص دارد عجله می کند

«وهلك المستعجلون»

با این وضعیت و با این اوضائی که وجود دارد در روایت ها پس تکلیف ما این است که برویم معرفت را پیدا بکنیم امام مان را بشناسیم جایگاه حقیقی او را و اینکه برویم دنبال اطاعت از ایشان در زمان غیبت ما باید ایشان را سربازی بکنیم، بعضی ها می گویند إن شاءالله آقا ظهور کرد ما جزو یارانش خواهیم شد، تو باید از الآن در رکاب باشی که در زمان غیبت امام، از الآن باید در خدمت باشی، تو برو استراحت کن بخواب در خانانه بی حال باش بگو ما دعا می کنیم آقا إن شاءالله بیاید، این به درد  نمی خورد تو باید حرکت بکنی تو باید در راستای تحقق عدالت اجتماعی قدم برداری، تو باید نمونه ی از یک سرباز را، نمونه ی از یک حرکت را الآن نشان بدهی از خودت، پس مسئله اصلی ما در مسئله ظهور نشانه محوری نیست و تقریباً می شود گفت صد در صد روایاتی که در مسئله نشانه های ظهور حضرات معصومین صادر فرمودند اینها هیچ کدام استقلالاً و ابتدای نبوده؛ یعنی امام صادق نفرمودند ای مردم جمع شوید من می خواهم در باره نشانه های ظهور صحبت کنم برای شما، همه اینها در پاسخ به سؤال بوده آن هم سؤالاتی که اصرار می کردند مثل سؤالات بنی اسرائیل که حتی روایاتی در این باب وجود دارد که مانند بنی اسرائیل نباشید که سؤال پرسیدند و به سختی افتادند که خودشان گرفتار شدند، این را امام صادق خاص در باره ظهور می گوید می گوید سؤال نکنید در باره ظهور که اگر بدانید دچار گرفتاری می شوید مثل بنی اسرائیل و آن آیه شریفه را خواندند، پس ممکن است وقتی کسی حرف من را می شنود که من می گویم که نشانه محور نباشیم برویم معرفت محور، می گوید حضرات چرا فرمودند پس این را؟ می گوییم بخاطر اصرار من و تو بودهم من و توی نوعی در آن زمان بوده، هی رفتیم گفتیم آقا چه زمانی می آید؟ آقا از کجا می آید؟ آقا چگونه می آید؟ آقا چرا نیامد؟ امام صادق (علیه السلام) در مواجهه را سیل این سؤالات عجولانه فرمودند بله از مکه می آید اینگونه می آید آن گونه می آید، پس مسئله ما مسئله معرفت مداری و تکلیف مداری است و این تکلیف هم تکلیف پویا، نه اینکه بنشینیم خانه فقط دعا بکنیم بگوییم ما دعا می کنیم آقا بیاید إن شاءالله، ما برویم در جامعه کارهای سیاسی خودمان را انجام بدهیم، کارهای اجتماعی خودمان را انجام بدهیم، کارهای عمل به واجبات می کنیم، ترک محرمات می کنیم، دفاع از مظلوم می کنیم، مبارزه با ظالم می کنیم، هر وظیفه ی که دین مقدس اسلام بر عهده ما گذاشته را ما در زمان غیبت باید با اهتمام انجام بدهیم آن موقع است که تازه ما به عنوان یک سرباز می توانیم بگوییم ما سرباز امام هستیم که اگر یک روزی ظهور را هم إن شاءالله ما درک کردیم با همین قوت و قدرت هم می توانیم در خدمت امام باشیم، اما کسی که نه، بی حال در خانه نشسته فقط می گوید من دعا می کنم آقا بیاید آقا هم آمد این فرد فقط در حال دعایش هست فعلاً؛ یعنی از سر سجاده بلند نمی شود.

مجری:

همان صحبت قوم بنی اسرائیل دیگر؛ شما برو کارت را انجام بده بعد ما هم به شما ملحق می شویم.

استاد هوشیار:

بله، اینها چه کسانی بودند؟ همان های بودند که می گفتند موسی نیامد موسی چرا نیامد؟ موسی از کجا می آید؟ چه زمانی می آید؟ و کاری هم در جامعه انجام نمی دادند مثلاً در مبارزه با فرعون کاری انجام نمی دادند کتکش را می خوردند ظلم را می پذیرفتند می گفتند موسی بن عمران می آید و می داند با شما چیکار بکند، حالا موسی بن عمران آمد اینها همان کسانی بودند که موسی بن عمران را یاری نکردند و اتفاقاً بیشترین گُر زدن ها هم مال این طیف بوده به حضرت موسی بن عمران که در قرآن اشاره می کند تصریح می فرماید که به موسی بن عمران گفتند تا قبل از اینکه تو بیای به ما می گفتند تو اگر بیای همه مشکلات ما حل می شود همه چیز درست می شود فرج حاصل می شود، تو هم آمدی اما اتفاقی نیفتاد، حضرت در پاسخ شان فرمود که صبر بکنید امیدوارم که خدا کاری انجام بدهد برای تان، آن کسانی که اینگونه اند در زمان ظهور هم همین گونه خواهند بود؟ یعنی حضرت آمد می گوید پس بنا بود شما وقتی آمدی ما خیلی پولدار بشویم پس چه شد؟ یعنی همان تکرار سنت ها که در روایت ها هست که هر سنتی که در زمان انبیاء وجود دارد همه آن سنت ها در زمان مهدی ما محقق می شود یکی از آن سنت ها همین غُر زدن مؤمنین هست آقا بنا بود شما بیایی فلان بشود، حالا از بحث خارج نشویم برگردیم به بحث مان؛ لذا ما آن چیزی که می خواهیم عرض بکنیم این است که اصلاً ما دنبال نشانه ها نباید باشیم تکلیف ما مشخص است روایات متواتر و در واقع واقعاً قابل اعتنا در این خصوص وجود دارد که متأسفانه اینها گفته نمی شود در عوض یک عده ی می آیند از روایات نشانه ای که من یک بار عرض کردم که حدوداً 95 درصد اینها از کتب عامه است مال اهل سنت است اصلاً که اینها نفوذ پیدا کرده به منابع شیعی، و آن پنج درصد هم متفردات و فلان است که ما قبلاً بحث کردیم، حالا با این وجود شما یکی از این اضلاع را پرسیدید که بحث رایات و سؤال خیلی خوبی هم هست که خیلی ها الآن به عنوان نشانه ها که یکی از ارکان شناخت همین جغرافیای ظهور هست سؤال می پرسند می گویند این رایات سود پرچم های سیاه چیست؟ شما اگر در باره فرقه های مختلف هم در بعد مهدویت مطالعه بفرمایید که حتماً مطالعه فرمودید آنجا هم می بینید که بحث پرچم های سیاه بسیار پر رنگ است هر فرقه ای که می آید استناد می کند می گوید رایات سود مشرقی مال ماست، بنی العباس هم همین ادعا را داشتند داعشی ها هم همین ادعا را داشتند، جریان احمد اسماعیل بصری، یا همان احمد الحسن هم همین ادعا را دارد، جریان منصور خراسانی هم همین ادعا را دارد، جریان ابو علی شیبانی هم همین ادعا را دارد، هر کسی که فرقه ای می زند، اتفاقاً یکی از مستندات بسیار جدی همین پرچم ها است، بخاطر همین است که می می گویم باید جغرافیای ظهور فرقه ها را هم بشناسیم، پس این مسئله که فرمودید خیلی جایگاه محکمی دارد در فرقه ها، و من می خواهم آب پاکی به دست فرقه های انحرافی بریزم، مسئله پرچم های سیاه، مسئله رایات سود، اینها جعلیات بنی العباس است، برای چه این کار را کردند؟ این کار را کردند که، مشروعیتی برای قیام خودشان از خراسان داشته باشند، پرچم های سیاه از خراسان که اولین مصداقش هم همین بنی العباس بود، آیا روایت های پرچم های سیاه در منابع روایی دست اول و دست دوم و حتی دست سوم شیعه وجود دارد؟ نه، اینها از کجا یکباره پیدا شدند، از کتاب شرح الأخبار نعمان مغربی که دست نشانده عباسی ها بود، بار اول از آنها می بینیم، حالا این از کجا نقل کرده اینها را، این آمده از کتاب الملاحم و الفتن ابن حماد نقل می کند که یک سنی هست ایشان آن هم معاصر هست، و او هم بدنبال چیزهای دیگر است، اما آیا روایات شیعه در منابع دست اول، دست دوم، حتی دست سوم عرض کردم، درباره رایات سود، پرچم های سیاه صحبتی کردند و این برای ما خیلی مهم است، من معمولاً در بحث هایم می گویم اگر برای شما کسی روایتی خواند بگویید این روایت برای اولین بار در کدام کتاب آمده؟ می گویند کتاب فلان، این کتاب برای چه قرنی هست؟ می گویند مثلاً قرن8-9، نویسنده این کتاب چه کسی هست؟ سه سؤال بپرسید در باء بسم الله مسئله، اولین کتاب کدام کتاب این را آورده، کتاب برای چه قرنی هست، و نویسنده چه شخصیتی دارد، خیلی اهمیت دارد، یکباره می بینیم بعضی از روایاتی که بسیار هم مشهور شدند، روایت مثلاً برای اولین بار در کتاب مشارق الأنوار الیقین نوشته حافظ رجب برسی آمده، این روایت 8قرن 9 قرن کجا بوده، چرا منابع معتبر شیعه این روایت را نیاوردند، و چرا بعد از ایشان هم کسی اعتنا نکرده، مثلاً برای اولین بار حافظ رجب برسی یک روایتی آورده خودش که از متفرداتش هست، و قبل او کسی نیاورده بعد او هم کسی به آن اعتنا نکرده، مثلاً حتی این کتاب را مثال زدیم بگوییم که جناب علامه مجلسی هم در جلد اول کتابش توضیح می دهد، در آنجا که بگوید من از چه کتاب هایی استفاده کردم، می فرماید که من از کتاب حافظ رجب برسی استفاده کردم اینجا اما متفرداتش را نیاوردم، خب پس ببینید چقدر اهمیت دارد که علامه حساس به این مسئله هست که متفردات او را من استفاده نمی کنم، چون اعتباری ندارد، قبلش چه کسی آورده بود، این از چه کسی نقل کرده، چرا قبل از این کسی نگفته، 8قرن-9 قرن این روایت نبوده یکبار از کجا پیدا شده، جعل بوده چه بوده و روایات مربوط به پرچم های سیاه از خراسان هم از همین صنف هست، که اینها استقلالاً درمنابع اهل سنت آمده آن هم اولین بار آقای نائب بن حماد آورده، و بعد از او افرادی تکرار کردند،و در کتاب هایشان آوردند، و از قِبَلی در منابع شیعه هم ورود پیدا کرده، مثلاً جناب سید بن طاووس کتاب التشریف بالمنل را نوشته و آمده سه کتاب سنی را آنجا جمع کرده، و در مقدمه کتابش هم خودش تصریح می کند به این، می گوید که من کتاب سلیلی و بزار و نعیم بن حماد را که هر سه سنی هستند در بحث ظهور جمع کردم شد این کتاب، و حتی آنجا خودش هم خلع مسؤلیت می کند می گوید من این روایت ها را من اینجا آورده اگر این روایات صحیح نباشد علی عهدة الراوی هست، به من هم هیچ ربطی ندارد، فقط خواستم این روایت ها هست در مهدویت، من بررسی نکردم، فقط خواستم بگویم که اهل سنت هم چنین حرف هایی دارد، سید بن طاووس یک شیعه هست کتاب او کتاب شیعی هست، اما روایاتش، روایات شیعی نیست صد در صد برای اهل سنت هست که خودش تصریح کرده، لذا کسی می بینیم می آید مقاله ای می نویسد کتابی می نویسد، روایتی را از آن کتاب درکتاب خودش می آورد رفرنس می دهد کتاب التشریف بالمنل نویسنده سید بن طاووس، بعد از آن قبل این روایت سنی وارد قاموس روایی شیعه می شود، که شخص می گوید این را فلان آقا آورده در کتابش، می گوییم که این آقا در قرن 8، در قرن 9 از چه کسی نقل کرده، می گوید از فلانی، او از چه کسی نقل کرده، از فلانی، او از چه کسی نقل کرده از فلانی، می رسیم به سید بن طاووس او از چه کسی نقل کرده، او از سه کتاب اهل سنت نقل کرده، ممکن است الآن کسی بگوید که مثلاً من در کتاب بحار مجلسی روایت پرچم های سیاه را دارم، دیدم، می گوییم اشکال ندارد، روایت برای اهل سنت هست، حالا از کجا درز پیدا کرده آمده اینجا، مثلاً از کشف الغمة آمده، کتاب کشف الغمّه را آقای اربلی نوشت، و آمد یک چهل حدیثی را که برای حافظ ابو نعیم اصفهانی بود، این را که کلاً ایشان سنی هست، چهل حدیث درباره مهدویت است، آن را برداشت در پیوست کتاب کشف الغمّه قرار داد، آقای مجلسی هم آمده کشف الغمّه را با آن چهل حدیثش یکجا آورده در بحار قرار داده، حال آن آقای حافظ ابونعیم اصفهانی ایشان از چه کسی نقل کره روایاتش را، ایشان یکی از منابع روایی اش کتاب آقای همین نویسنده الملاحم و الفتن ابن حماد است، پس این قبل که بعضی از روایت ها درز پیدا کرده از اهل سنت امده وارد شیعه شده اما اینکه به صرف اینکه ببینیم در بحار مطرح شده، نمی توانیم بگوییم شما که گفتید در منابع شیعه نیست، برای اهل سنت است، می گوییم بله برای اهل سنت است اما از کجا آمده؟ به این طریق، یعنی طرق های مختلف وجود دارد که الآن آمده درز پیدا کرده الآن در بحار الأنوار ما می بینیم، لذا اعتقاد شیعه به پرچم های سیاه خراسان صفر است، هیچ اعتقادی ندارد، در کدام منبع شیعی، دست اول یا حتی دست سوم شیعی شما دراید درباره پرچم های سیاه از خراسان؟ که آن هم با تعابیر مختلفی آمده.

مجری:

یعنی ما به صرف اینکه ازمنابع عامه درز پیدا کرده داریم مخالفت می کنیم، یا نه شاید خود آنها هم بیایند استدلال کنند که خود این روایت راویانش همه ثقه هستند، و مثلاً از رسول الله اصلاً نقل شده و ما اینجا به صرف اینکه از منابع آنها است داریم موضع می گیریم یا نه می گوییم اساساً روایت جعلی است.

استاد هوشیار:

اینجا دوتا نکته است، یعنی هردو باید بررسی بشود، اینکه آیا ما می توانیم به روایات اهل سنت بعنوان اخذ عقیده مراجع کنیم که قطعاً نمی توانیم، و روایاتی هست از امام کاظم (ع) که شما از اینها اخذ عقیده نکنید، خب این یک نکته است، یک نکته بر بحث جعل شان هست، که من معتقد بر جعل اینها هستم، که این جعل هست.

مجری:

که فرمودید معمولاً این روایات جعلی است، حالا در دوران بنی العباس جعل شده،

استاد هوشیار:

بله، اما نکته سر این است که ما اساساً درباره رایات 12 نوع روایت داریم برای 12 نوع پرچم، یعنی همه این فرقه ها، این 12 نوع را ندیدند، اما آمدند یک نوع پرچم های سیاه مشرقی یا خراسان را دیدند، و 11 نوع پرچم دیگر که در مسئله ظهور مطرح است اصلاً اینها را ندیده اند، یا اگر دیده اند در جغرافیای ظهورشان اصلاً مطرح نیست، پس اینجا است که اگر ما بحث جغرافیای ظهور مان را تکمیل بکنیم و همین 12ت را حالا در مقام اثبات یا رد فعلاً ورود پیدا نمی کنیم، اما 12 نوع پرچم خواهد بود، پرچم های مغربی هست، پرچم هایی بعنوان پرچم های بنی العباس به آن اشاره شده، پرچم های چهارگانه عرب ها مطرح شده، پرچم های کوفه مطرح شده، 12نوع پرچم که من یاد داشت کردم که اینجا زمان اگر برسد باهم دیگر صحبت بکنیم، پس در جغرافیان ظهور خاص نبابید بگوییم که ما پرچم های سیاه که آنها هم جعلیات بنی العباس است قطعاً بخاطر مشروع جلوه دادن قیام خودشان از خراسان و آن خراسانی که مطرح می کنند همان آقای ابو مسلم خراسانی هست، 11 نوع پرچم دیگر را باید باهم گفت و گو بکنیم.

مجری:

احسنتم خیلی ممنون و متشکرم، خب جناب استاد اشاره فرمودید به 12 نوع پرچمی که روایات آمده، گرچه اشاره کردید که این ورایات را ما اساساً خیلی به آنها اعتنا نمی کنیم، چون از منابع عامه وارد شده، ولی خب این 12 نوع پرچم را فکر می کنم بهتر باشد آشنا بشویم حداقل بعنوان عنوان، بفرمایید در خدمت شما هستیم.

استاد هوشیار:

بله بله، شناخت این 12 نوع پرچم بسیار مهم است، حالا من در مقام اثبات یا رد این 12تا نیستم، یعنی وقتی که بررسی بکنیم من تعداد قابل توجهی از پرچم ها را با ادله می خواهیم ردشان بکنیم، و به چند پرچم می رسیم که این پرچم ها در جغرافیای ظهور شیعی موضوعیت خواهد داشت، اما اینها کدام هستند صحبت می کنیم، فعلاً من می خواهم بگویم که گستره پرچم وجود دارد،  و آنهایی که می آیند در بین این 12 پرچم انگشت روی یک دسته از روایات می گذارند، می گوید رایات سود اینها می خواهند برداشت های خودشان را انجام بدهند، و کسی که بداند اساساً 12 مدل پرچم گفته شده، این در جلوگیری از انحراف و یا در شاعبه انحراف خیلی مثمر ثمر خواهد بود، مثلاً روایاتی هست در باره رایات اعاجب مغربی، یک عده از مغرب اعاجم می گویند یعنی عرب نیستند، اینها پرچم هایی دارند، پرچم های اینها شروع می شود از سمت مغرب می آید و پروزی های زیادی دارند، و پرچم های اینها هیچ وقت رد هم نمی شود، یعنی هر منطقه ای که اینها وارد می شوند، طبق روایت اینها پیروز هستند، که مثلاً می گوید که

«فلا يردها إلا رايات الأعاجم من أهل المغرب»

یک سری رایات هست، در روایات که تصریح کرده به پرچم های بنی العباس، و در بعضی از روایت ها آمده ظهور مهدی آن موقع خواهد بود که بنی العباس منقرض بشود، که بعضی به اشتباه می گویند بنی العباس باز هم برمی گردد در آخر الزمان و دوباره منقرض می شود، نه این اشتباه است اینها روایت های جعلی است، خود بنی العباس روایاتی می ساخت بر له خودش، عده ای دشمن داشته بنی العباس، اینها روایت می ساختند بر علیه بنی العباس، که بگویند می خواهید مهدی ظهور بکند؟ بیایید یک کاری بکنید بنی العباس منقرض بشود، و منقرض شد مهدی ظهور خواهد کرد، اینها چه زمانی فهم می شود؟ آن موقع که هردو نوع روایت را ببینیم، که اینجا است که می شود فهمید که این روایات با چه انگیزه ای صادر شده یا جعل شده و این مسئله، دسته سوم از روایات مان بعنوان رایات سود صغار هست، پرچم های سیاه کوچک، که اینها هم پرچم هایی هستند که در دست فرزندان ابی سفیان هست که «من قِبَل المشرق» می آیند، یعنی تصریح می کند این پرچم های سیاه کوچک پرچم هایی هستند که برای بچه های ابو سفیان است از ولد او است، و یاران او است که پرچم های مقدسی هم محسوب نمی شوند، لذا آنهایی که پرچم های رایات سود را می گویند اینها را نمی گویند، سعی می کنند آن روایت هایی که مقدس هست، مدح شان شده، آنها را می گویند، می گوییم آنها را می گویی این را هم بگو، و نسبت بین این و آن چیست، اینجا می گوید پرچم های سیاه صغار اینها دست فرزندان ابی سفیان است،

دسته چهارم از روایات با عنوان رایات سود خراسان به دست مارسیده، حالا من در مقام رد و اثبات فعلاً نیستم که روایتی که می گوید که پرچم هایی می آید رایاتی می آید اینها از سمت خراسان شروع می کند و به سمت بیت المقدس می رود و پیروزی هایی هم خواهد داشت، حالا عرض کردم فعلاً رد واثبات نداریم.

دسته پنجم از پرچم هایی که روایت ها آمده پرچم های چهار گانه عرب ها است، که بخشی از این پرچم ها برای قریش هست، بخشی از این پرچم ها برای طایفه قیس هست، بعضی از این پرچم ها برای طایفه یمن هست، بعضیی از این پرچم ها برای طایف خزاعه هست، چهار نوع پرچم برای عرب ها است که در حین ظهور اینها واردشام می شوند أرض شامات را می گیریند، پرچم های مختلفی است که همه شان هم عرب هستند، خب این هم دسته پنجم روایات رایاتی، دسته ششم از روایاتی که درباره رایات صحبت شده در مسئله ظهور پرچم های سگانه است که اینها هم در شامات برافراشته می شوند، رایات ابقع، اصهب و رایات سفیانی، که بسیار در روایت ها به این سه پرچم اشاره شد که اینها چگونه می شوند کدام بر کدام غلبه می کند کدام شکست می خورد، نوع جنگ شان چگونه است، خب پرچم های سگانه، دسته هفتم پرچم های هفت گانه است، در روایات آمده

«یخرج رجل من اهل بیتی فی تسعة رایاتٍ،»

یعنی هفت مدل وهفت پرچم برافراشته می شود

و اتفاقاً آن فرزند ما از اهل بیت که آن پرچم اصلی دست او هست،  پرچم مهدی را، یعنی خود مهدی است که پرچم هدایت را به دست گرفته است،  او در بین 7 پرچم می آید، حالا این7 پرچم چه هست باید در جای خودش بحث بشود، دسته 8 از روایات که ما فقط الآن قصد کردیم که تیتر وار بگوییم ان شاء الله بعداً ما اینها را مفصل توضیح خواهیم داد، پرچم های سیاه سمرقندی است، یک فردی بنام سمرقندی نام که از خطه خراسان پرچم های سیاهی را برافراشته می کند، که

«تخرج رایات سود تقاتل السفیانی فیهم شاب من بنی هاشم»

یک پرچمی بلند می شود با سفیانی می جنگد که در بین این پرچمی ها یا صاحب پرچم جوانی از بنی هاشم هست،

«فی کتفه الیسری خالٌ»

در کتف راستش یک خالی وجود دارد،

و ایشان فردی است که با شعیب بن صالح ظهور می کند، خب این هم پرچم های اینها است،  که از سمت سمرقند می آید و در همین روایت به سمرقندی بودنش هم اشاره می شود، 

«إذا یخرج علیه السمرقندی من الخراسان مع الرایات السود و السفیانی من واد الیابس»

پس یک سمرقندی نامی هم از خطه خراسان، خراسان بزرگ مراد هست، نه خراسان الآن، دسته نهم پرچم های سفید یمانی از یمن است، پرچم های سفید یمانی، نه پرچم های سیاه یمانی، که ما گاهی می بینیم مدعیان یمانیت، اینها می گویند که پرچم های یمانی سیاه است، بعضی مواقع می گویندسفید هست، یعنی فعلاً تکلیف شان را ما ندانستیم، ما یک مناظره ای با یکی از اینها داشتیم، اصرار بر این می کرد می گفت که پرچم یمانی سیاه است،  و این پرچم های سیاه مشرقی برای یمانی هست، گفتیم روایت که تصریح می کند که پرچم یمانی سفید است،

«و قد یکون خروجه و خروج الیمانی من الیمن مع الرایات البیض فی یوم الواحد»

با پرچم های سفیدی می آید شما چطور پرچمش را سیاه کردی؟ دسته دهم پرچم های مشرقی هست که همزمان باپرچم یمانی و خراسانی می آید و یک پرچم نجرانی هم به او اضافه می شود، یعنی چهارتا پرچم همزمان می آیند که یکی مشرقی است و یکی از شرقی ترین منطقه مشرق می آید، مثلاً هند و فلان، یکی یمانی است و یک خراسانی است و یکی هم نجرانی است، و می گوید اتفاقاً هدایت با آن کسی است که از نجران می آید می گوید در بین اینها یمانی هدایت ندارد، خراسانی هم هدایت ندارد، آن مشرقی که از شرقی ترین جای عالم می آید آن هم هدایت ندارد، می گوید آن کسی که از نجران می آید او هدایت دارد و قبلش هم مسیحی بوده، من آن بخش روایت را بخوانم که جالب است، می گوید

«یخرج الرجل من اهل نجران یستجیب للإمام»

استجابت می کند ندای امام زمان (ع) را

«فیکون اولاً نصاری اجابتاً»

اولین مسیحی که اجابت می کند امر امام را این فرد نجرانی است،

«فیحدم بیعته و یطق سلیبه فیخرج بالموالی والضعفی»

این می آید سلیب را می شکند بیعتش با مسیح بودن را می گذارد کنار یعنی مستبصر می شود، و ضعفا و موالی را جمع می کند با خودش،

«فیسیرون إلی النخیله بأعلام الهدی»

می آید همه را در نخیله جمع می کند و این الأعلام هدایت دارد

یعنی پرچم های هدایت دست او است، حالا بعضی ها یک روایت وجود دارد می گوید که یمانی با پرچم های هدایت می آید آن را گرفتند و این را ندیدند که نه روایت هست که فرد مسیحی که مستبصر می شود او هم پرچم هدایت دارد، پس اگر شما معتقد به پرچم هدایت هستید، پرچم هدایت انحصار در یمانی ندارد، یعنی شما خواستید با یمانی، آن هم یمانی واقعی نه هر کسی که ادعای یمانی بکند، با او می تواند به امام برسید نه اتفاقاً می توانید با همین فرد نجرانی به امام برسید که روایت تصریح می کند این روایت در کتاب سرور اهل ایمان نوشته آقای نیلی نجفی آنجا آمده، بحار الأنوار هم این را آورده، و می گوید که ایشان

«بأعلام هداً فیکون مجمع الناس جمیعاً فی الأرض»

می گوید این آدمی که می آید، اعلام هدایت را در نخیله برپا می کند،

«فیکون مجمع الناس جمیعاً فی الأرض»

محل تجمع همه مردم در روی زمین زیر پرچم این نجرانی هست

 که قبلاً مسیحی بوده، این روایت خیلی جالب است، اما خب بعضی از فرقه ها متأسفانه این را نمی گویند، خب این هم نوع دهم پرچم ها، یک نوع پرچم داریم، پرچم های هدایتی که از کوفه بلند می شود، که این هم ربطی به یمانی و خراسانی و فلان هم ندارد، که جالب است این روایت هم، مثلاً در روایت آمده که

«ثمّ یخرجون متوجّهین إلی الشّام، فتخرج رایه هدی من الکوفه»

یک پرچم هدایتی از کوفه بلند می شود و بروید به سمت این

 پس شد سه تا پرچم هدایت، یکروایت درباره یمانی می گوید پرچم هدایت دارد، یک روایت می گوید که پرچم نجرانی که مسیحی بوده، او هدایت دارد و اتفاقاً  او از همه اینها برتر است، چون

«فیکون مجمع الناس جمیعاً فی الأرض»

یعنی هرکس هرچه می خواهد دنبال امام زمان برود می رود زیر پرچم او می ایستد

و سوم

«فتخرج رایة هداً من الکوفه»

از خود کوفه هم یک پرچم هدایتی بلند می شود،

و این معلوم نیست چه کسی است اما از کوفه می آید که در ادامه روایت می گوید و وقتی که این خروج کرد از کوفه یمانی هم از یمن خروج می کند،پس مراد این نیست که مثلاً کسی بگوید پس این کسی که از کوفه است همان کسی است که از یمن هست، چون می گوید یمانی همان زمان خروج می کند از یمن این پرچم هدایت هم از کوفه خروج می کند پس این غیر از آن است، پس شد سه تا پرچم هدایت، پس انحصار نیست، و دوتا هم من عرض بکنم، یک پرچمی هست از هند بلند می شود، رایات هندی در روایت آمده که

«تمام امر آل محمد (ص)»

همه امر خاندان رسول الله (ص)

«عند ظهور رایات تخرج من السند»

اینها را چرا فرقه ها نمی گویند، این پرچم بلند شده از سند، یا هند این چه کسی هست، مثلاً بخشی از پاکستان و هند را دربر می گیرد، این پرچم پرچم چه هست، که می گوید اصلاً تمام امر آل محمد با همین است، از یمن نیست، از کوفه نیست، از فلان جا نسیت، می گوید اصلاً همه امر آل محمد با پرچمی است که از سند بلند می شود، این پرچم سند پرچم چه کسی است، پرچم بعدی پرچم دوازدهم ما، پرچم های مخالف سه گانه هست که پرچم هایی هستند که با عنوان پرچم حسنی و حسینی و غیره مطرح می شود که اینها هم از سمت کوفه و جاهای مختلف جمع می شوند، پس وقتی ما می خواهیم درباره پرچم های زمان ظهور صحبت بکنیم خاصتاً  نرویم سراغ یک نوع پرچم که رایات سود که بعضی ها آمدند کتاب های مفصلی در اینباره نوشتند، فارغ از اینکه اولاً این روایت ها جعلی است و ثانیاً 11 پرچم دیگر هم وجود دارد، گفته بود شما چرا از بین همه پیامبر ها سراغ جرجیس رفتید، چون منفعت آنها در آن است که یک برنامه مجزایی را می طلبد ان شاء الله بعداً خدمت عزیزان باشیم.

مجری:

که البته بیشتر از حدود 20 پرچم شد، حالا شما دسته بندی کردید،

استاد هوشیار:

دسته بندی کردیم اگر آن هفتگاه و سه گانه و اینها را جمع بکنیم بله بیش از اینها هست، پرچم های متعددی می آیند و چندین پرچم هدایت هم در بین اینها هست، اینکه بعضی ها می گویند آقا یک روایت داریم که یمانی پرچم هدایت هست، خب سه- چهار روایت دیگر هم من همین الآن خواندم که می گوید اینها هم هدایت دارد،

«فیکون مجمع الناس جمیعاً فی الأرض»

همین نجرانی هست نه یمانی.

مجری:

احسنتم ببخشید دیگر فرصت ما به پایان رسیده تشکر می کنم جناب حجت الإسلام و المسلمین استاد هوشیار، همچنین تشکر می کنم از شما بینندگان و همراهان عزیز و ارجمند،

عاشقانی که مدام از فرجت می گفتند

عکس شان قاب شد و از تو نیامد خبری

اللهم عجل لولیک الحجت ابن الحسن الفرج و العافیة و النصر و اجلعنا من خیر اعوانه و انصاره و المستشهدین بین یدیه

تا دیدار دیگر شما را به ایزد منان می سپارم، و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته.

 


مهدی یار>

حضرت مهدی علیه السلام جغرافیای ظهور انتظار مهدویت یمن خراسان ری شیعه مکان ها فرقه ها