عصر ایمان

قسمت شصت و چهارم برنامه عصر ایمان با کارشناسی حجت الاسلام و المسلمین عباسی
(شبهات گروه نو اخباریون – غنا و موسیقی)


 بسم الله الرحمن الرحيم

عنوان برنامه: عصر ایمان (شبهات گروه نو اخباریون – غنا و موسیقی)

تاريخ: 27/ 01/ 1401

استاد: حجت الاسلام والمسلمین عباسی

مجری: آقای سید محمد حسین عربی نژاد

مجری:

بسم الله الرحمن الرحیم

ما را غلام کوی حسن آفریده اند/ مبهوت و مات روی حسن آفریده اند/ ما را پیاله نوش شرابش رقم زدند/ مست از خُم و سبوی حسن آفریده اند/ خورشید را به این همه نقش و نگارها/ از طلعت نکوی حسن آفریده اند/ آری ز مقدمش همه جا بوی گل گرفت/ گل را ز رنگ و بوی حسن آفریده اند/ از انبیاء و اولیاء همه را صف به صف ببین/ مدهوش خلق و خوی حسن آفریده اند.

به نام خدا سلام بینندگان عزیز و ارجمند بسیار خوشحال هستم که در شب ولادت امام حسن مجتبی (علیه السلام) با برنامه عصر ایمان از شبکه جهانی حضرت ولی عصر مهمان خانه های شما هستیم. به استاد عزیز و کارشناس محترم برنامه مان استاد عباسی سلام عرض می کنم عید را به شما تبریک می گویم در خدمت شما هستیم

استاد عباسی:

سلام علیکم ورحمة الله بنده هم خدمت بینندگان عزیز و گرامی شبکه جهانی حضرت ولی عصر (اروحناه له الفداه) عرض سلام و ادب و احترام دارم و همین طور سالروز میلاد با سعادت کریم آل طه حضرت امام حسن مجتبی (علیه السلام) را تبریک عرض می کنم، امیدوارم که خدا به عظمت مولود امشب آن چه که به بهترین از بندگانش عنایت می فرماید به همه ما و شما هم عنایت بفرماید.

مجری:

استاد اگر موافق باشید برنامه را متبرک کنیم در شب میلاد امام حسن به نام کریم اهل بیت و از امام حسن مقداری برای مان بگویید تا ان شاء الله به بحث های خودمان بپردازیم.

استاد عباسی:

بسم الله الرحمن الرحیم وبه نستعین إنه خیر ناصر ومعین ثم الصلاة والسلام علی سیدنا و نبینا ابا القاسم مصطفی محمد وعلی اهلبیته الطیبین الطاهرین المعصومین واللعن الدائم علی اعدائهم اجمعین الی قیام یوم الدین. اللَّهُمَّ كُنْ لِوَلِیِّكَ الحُجَةِ بنِ الحَسَن، صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ فِی هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِی كُلِّ سَاعَةٍ، وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناً حَتَّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا.

شب میلاد با سعادت امام مجتبی (علیه السلام) است و همان طور که شما فرمودید مناسب است که در این شب مطالب و نکاتی را در رابطه با شخصیت و زندگانی امام مجتبی (علیه السلام) بدانیم چرا که حقیقتاً امام مجتبی (علیه السلام) یک مظلومیت خاص و ویژه ای دارند. از مجموع بزرگان و اهل بیت (علیهم السلام)، اصحاب اهل کساء در رابطه با امیر المؤمنین مناسبت های مختلف هم غدیر هم ایام میلاد هم ایام شهادت و دیگر مناسبت ها شاید سخن زیاد به میان بیاید.

امام حسین (علیه السلام) 2 ماه عزاداری حضرت در ماه محرم و صفر است، حضرت زهرا (سلام الله علیها) 2 تا ایام فاطمیه مدت های مدید و همین طور روز میلادشان روز زن و جشن و برنامه های این چنینی هست، اما امام مجتبی (علیه السلام) یک شب میلادشان است که مثل امشب و فردا است که جشن گرفته می شود در تلاقی با ماه مبارک رمضان و روزه داری ها است.

ایام شهادت حضرت هم 28 صفر مصادف با شهادت آقا رسول الله ایام شهادت امام رضا (علیه السلام) است، خیلی مختصر از ایشان گفته می شود و بیان می شود و شاید خیلی ها اطلاع از حضرت کم داشته باشند. نکاتی که می خواهم عرض بکنم بر می گردد به آن جایگاه والای حضرت در مسائل اخلاقی و مسائل اجتماعی که در رابطه با امام حسن مجتبی (علیه السلام) بسیار برجسته است.

همین طور که ویژگی کریم را به ایشان دادند و حقیقتاً جایگاه حضرت یک جایگاه ویژه ای در کرامت است، حالا آن که معروف است همه می دانند این که امام مجتبی (علیه السلام) همیشه در منزل سفره داشتند یعنی سفره دار بودند و همه سال دوست و دشمن می توانستند به خانه حضرت برای اطعام شدن و اکرام شدن بیایند.

بدانیم که این اطعام کردن و اکرام دیگران این طور نبود که با یک موضع بالایی به عنوان این که ما می خواهیم اکرام بکنیم، روزی نقل کردند که امام مجتبی (علیه السلام) در دوره ای که این نقل هست به نوعی شخص اول جهان اسلام در دوران 6 ماهی که قبل از صلح نامه و آن اتفاقات باشد حضرت از جای عبور می کردند چند نفر از فقراء روی خاک نشست بودند در حال خوردن غذای ساده ای بودند، به امام حسن تعارف کردند و گفتند اگر می شود شما هم بیایید از این غذا میل بکنید حضرت کنار این ها نشستند و با این ها در غذا خوردن همراه شدند و آیه ای را خواندند که:

(فَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَكَبِّرِينَ)

چه بد است جايگاه متکبران!

سوره غافر (40): آیه 76

بعد که مقداری با این ها غذا میل کردند گفتند من آمدم و دعوت شما را اجابت کردم حالا من از شما دعوت می کنم شما مهمان ما بشوید، این مدل تعامل با دیگران در پذیرایی کردن از دیگران، خیلی از جاها شاید این طوری باشد افراد اگر بر سر یک سفره ای حاضر می شوند صاحب مجلس صاحب خانه، شاید بر اساس این که دیگرانی هم می خواهند بیایند از این سفره استفاده کنند بیشتر تمایل شان بر این است شخص همین جا غذا بخورد سیر بشود. یک جاهای شوخی می کنند می گویند خوردن جایز و بردن حرام ولی در خانه امام مجتبی (علیه السلام) هر کس، هر طوری که دوست داشت یعنی دوست داشت همین الان غذا میل کند و هم غذا با خودش ببرد دوست داشت در این جا غذا نخورد به همراه خودش ببرد.

یک وقت یک ماجرایی دارد در دورانی که امیر المؤمنین (صلوات الله وسلامه علیه) زنده بودند در زمان حیات ایشان بود کسی در اطراف مدینه آمد دید امیر المؤمنین در باغ بود از کار دست کشیدند آمد مهمان امیر المؤمنین شد شما در حال غذا خوردن هستید من هم با شما غذا بخورم. حضرت تعارف کردند گفتند من چیز خاصی ندارم نان خشک و یک مقداری آب است که این نان را هم خیلی با زحمت می شکستند شاید بعضی از بینندگان عزیزمان خاطرشان باشد الان نان جو خیلی نازک می زنند که خوش طعم است، ولی قدیم نان جو می زدند نان ضخیم تر بود چون اصل جو بود و تغییری رویش اتفاق نمی افتد خیلی سخت می شکست و خیلی ساخت قابل خوردن بود.

حضرت به ایشان راهنمایی کردند گفتند اگر غذای گرم و تازه و خوشگوار می خواهی داخل مدینه برو آدرس دادند گفتند شما به آن جا برو آن جا سفره پهن است آن شخص رفت و مهمان امام مجتبی شد منتها نه امیر المؤمنین را به عنوان امیر المؤمنین می شناخت نه امام مجتبی (علیه السلام) را وقتی برایش غذا آوردند مشغول خوردن غذا شد یک مقداری از غذایش را خورد بقیه غذایش را در کیسه و یک ظرفی ریخت و در ذهشن این بود که برای امیر المؤمنین ببرد که آن جا دارد نان خشک استفاده می کند. امام مجتبی (علیه السلام) گفتند با خیال راحت غذایت را بخور خواستی ببری هم غذا هست، امام فرمودند برای خانواده ات می خواهی ببری؟ گفت یک آقایی بیرون مدینه دیدم مشغول کار در باغی بود خسته بود بین کار آمده بود که غذا میل بکند دیدم یک نان جو خیلی خشکی دارد گفتم که از این غذا که غذای تازه است برای ایشان هم ببرم. امام مجتبی (علیه السلام) گفتند نیاز نیست این کار را بکنی آن آقا صاحب این خانه و پدر من است او جز آن غذا، غذایی را نمی خورد و میلی به غذای دیگر ندارد به این شکل با این شخص تعامل کردند و این تعامل حضرت، یک فتح باب عجیبی است طوری دشمن کار کرده که عده زیادی از خانه اهل بیت (علیهم السلام) گریزان هستند یعنی آن قدر حجم تبلیغات، دشنام، ناسزا بالا است.

تبلیغات منفی که به دین و اسلام آسیب زده اند و دشمنی کردند در بعضی از عباراتی که در قنوت معاویه و در خطبه های نمازشان است معاویه، عمرو عاص، مروان ابن حکم و خیلی از این ها دارند که دقیقاً دشنام و لعن امیر المؤمنین با این عنوان که او صَدَّ عَنْ سَبِيلِك‏ انجام داده است و اسلام را محدود کرده و از بین برده است با این عنوان بود وجود نازنین امام مجتبی (علیه السلام) با این سفره داری شان در مدینه یک بابی برای ارتباط این ها با اهل بیت (علیهم السلام) را باز گذاشته بودند. تا جایی که همه بینندگان مان شنیدند آن مرد شامی تا می شناسد که ایشان فرزند امیر المؤمنین هستند شروع به دشنام دادن می کند، آقا حسن (علیه السلام) به او می گوید ظاهراً خسته ای اهل شام هستی اگر نیاز به غذا داری خانه ما غذا مهیا است. نیاز به استراحت داری محل استراحت، نیاز به لباس و استحمام داری فضا و شرایط مهیا است. اساساً آن شخص با آن تبلیغاتی که شنیده بود با این صحنه که مواجه می شود فرو می ریزد یعنی از نحوه مواجهه با امام مجتبی (علیه السلام) متحیر می شود و این کلماتی که حضرت در مقابل او مطرح کردند. شاید این مسئله برای مان قابل پذیرش یا قابل فهم نباشد که یک کنیزی یک شاخه گل برای حضرت هدیه می‌ آورد. مگر یک شاخه گل چقدر ارزش دارد؟ 20 تا 50 هزار تومان ارزش دارد. حضرت در مقابل این چه برخوردی انجام می دهد؟ حضرت می فرمایند که من تو را در راه خدا آزاد کردم پاداش یک شاخه گل، آزادی در راه خدا وقتی یک نفر آن جا اعتراض می کند مگر چه کار کرد؟ یک گل هدیه کرد حضرت فرمودند ما تأدیب به أدب الله شدیم خدای متعال ما را این گونه پسندیده و این گونه خواسته است و در راه خدای متعال این گونه عمل می کنیم.

این را هم بینندگان عزیز شنیدند ولی اینی که می خواهم عرض بکنم را نشنیدند پذیرشش برای آدم سخت است مروان ابن حکم و پدرش حکم ابن ابی العاص هر دو لعن شدند، مروان وقتی در صلب پدرش بود لعن شد و هر دو از مدینه توسط پیغمبر اخراج شدند و مصیبت های زیادی را رقم زدند از جمله در شهادت امام مجتبی (علیه السلام) که مانع از دفن حضرت در کنار پیغمبر شدند و تیر باران بدن حضرت و اتفاقات بعدی که رخ داد.

امام مجتبی (علیه السلام) مرکبی داشتند در تاریخ گفته شده قاطری بوده که خیلی رام و خوش سوار و خوش رکاب بود و سرحال بود، مروان دلش می خواست یک جوری این قاطر را از امام مجتبی (علیه السلام) بگیرد راهی پیدا نمی کرد که بتواند از امام مجتبی بگیرد. به کسی گفت اگر تو توانستی این قاطر را از امام مجتبی بگیری من 30 تا حاجت تو را برآورده می کنم مثلاً این مقدار پول می دهم و چه و چه می کنم. گفت باشد. رفت در مجلسی که امام حسن مجتبی (علیه السلام) بود شروع کرد به تعریف و تمجید از آدم های که اطراف امام مجتبی بودند نه خود امام مجتبی، مثلاً ابن عباس این گونه است در زمان پیغمبر این کار و این کار را کرده از چند نفری که دور امام نشستند شروع به تعریف و تجلیل کرد کلماتی و شعرهای و مطالبی بیان کردن کسی به او اعتراض کرد شما این جا آمدی هر چه آدم دور حضرت بود تعریف کردی از امام مجتبی هیچ چیزی نگفتی. این شخص گفت من تا حالا هر چه گفتم از آدم های عادی که صحابه پیغمبر بودند گفتند صحابه معمولی، کسانی که پیامبر را درک کرده بودند و در جنگ بودند این تمجیدها مال این ها بود، صحابه خوب اطراف پیغمبر من اصلاً وارد تمجید از خانواده اهل پیغمبر و خاندان پیامبر و خاندان پیامبران و اهل بیت (علیهم السلام) نشدم بعد شروع کرد از امام مجتبی تعریف کردن، ویژگی امام مجتبی و ... گفت.

مرسوم بود به شاعر صله و هدیه ای می دادند این جا یک پرانتزی باز بکنم چون این ایام حرف و حدیث های در رابطه با این قصه شده بود که ائمه (علیهم السلام) صِله را به عنوان هدیه پرداخت می کردند، طرف مقابل هدیه را طلب نمی کرد یا به زور بگیرد ما اگر در طرف گیرنده باشیم که می خواهیم صله بگیریم باید اجازه بدهیم اگر ما کاری انجام دادیم مثلاً مداحی یا سخنرانی کردیم طرف مقابل به ما صله (هدیه) بدهد خودش هر مقداری که داد با میل خودش این را پرداخت بکند ما مبلغ و قیمت مشخص نکنیم. و اگر در طرف پرداخت کننده هستیم نگوییم تو نباید بگیری و به تو نباید پرداخت بکنیم چون آن های که حقیقتاً برای اهل بیت کار می کنند نباید دریافتی داشته باشند، نه از این طرف به آن پرداخت کننده آن کسی که کار برایش انجام شده یا آن کسی که شعر را شنیده گفته شده که شما صله بدهید زیاد هم بدهید با کرامت هم بدهید، از آن طرف به آن شخص هم گفته شده که شما به زور نگیرید طمع در مال مردم نداشته باشید بگذارید خودشان با میل آن مقداری که دوست دارند بدهند و این تبدیل به کسب و کار نشود.

لذا گاهاً دیده می شود که هر دو طرف اشتباه می کنند یعنی هم طرف گیرنده یا کسی که مداح یا سخنران است خدای نکرده بخواهد مبلغ تعیین بکند از آن طرف هم گاهاً این اشکال و اشتباه وجود دارد می گویند وظیفه شما است بیایی سخنرانی و مداحی کنی یا شعر بخوانی ما هم هیچ وظیفه ای نداریم شما را به خیر و ما را به سلامت، دو طرف قصه اشتباه است. بعد از آن حضرت از مسجد بیرون آمدند و سوار همان مرکب شدند گفتند دوست داری چه صله ای به تو بدهیم؟ گفت یابن رسول الله من همین مرکب را می خواهم حضرت پیاده شدند گفتند مرکب را ببر او مرکب را برد کسی آمد گفت این شخص با مروان قرار گذاشته بود که این مرکب را از دست شما در بیاورد دو تا بیت شعر خواند بعد شما این مرکبت را به عنوان هدیه به او دادی این توطئه بود.

کلمه و عبارت و حدیث امام مجتبی (علیه السلام) عجیب است حضرت فرمودند کریم زمانی که مورد خدعه قرار می گیرد، یعنی وقتی یک آدمی که کریم است آدم های تلاش می کنند گولش بزنند خودش را به گول خوردن می زند تجاهل می کند یک طلبه ای بود آمد گفت من فرزند دار شدم، آقا از زیر تشک یک پولی به او داد رفت دوباره ماه بعد همین را تکرار کرد سوم، چهارمین بار همین کار را تکرار کرد بعد برای که او درس بگیرد ممکن بود 10 بار هم می آمد ایشان عنایت می کردند. برای این که درس بگیرد به او گفت فلانی قدر خانمت را بدان سالی 4 تا بچه می آورد خانم های دیگر سال یک دانه بچه هم نمی اورند! به تعریض به او گفت حواسش جمع باشد.

 ولی امام معصوم می گوید زمانی که کریم را می خواهند فریبش بدهند که چیزی از او بگیرند اتفاقاً خوشحال می شود خودش را به فریب می زند خودش را به این راه می زند که من نفهمیدم تو چاپلوسی کردی که یک چیزی بگیری. برای کریم مهم کریم بودن است مهم برایش این نیست الان آدم ها بگویند دیدی گول خورد! بگویند کیف و لذت در این است که آن لحظه من عطاء بکنم، ولو این که این عطاء کردن ظاهرش، ظاهر این باشد که کریمی را گول زدند.

 خیلی جالب است در زمان آقا رسول الله کسی گفت من سوال دارم ذهنم درگیر است حساب و کتاب قیامت با چه کسی است؟ گفت با خود خدا است، گفت خیالم راحت شد دیگر هیچ نگرانی ندارم از دستم در برود خطا و گناهی بکنم. چرا؟ به خاطر این که آن کریم است ویژگی کریم این است وقتی از او درخواست می کنند درخواست را برآورده می کند وقتی که قدرت پیدا می کند

«الْكَرِيمُ إِذَا وَعَدَ وَفَى‏»

کریم وقتی که وعده می دهد به وعده اش وفا می کند.

«وَ إِذَا تَوَعَّدَ عَفَى‏»

وقتی که وعیدی می دهد خیلی راحت عفو می کند.

تصنیف غرر الحكم و درر الكلم؛ نویسنده: تميمى آمدى، عبد الواحد بن محمد، محقق/ مصحح: محقق / مصحح: درايتى، مصطفى‏‏،  ناشر: دفتر تبلیغات، ایران – قم: 1366 ش ص252

دیدید بعضی ها می گویند باور کن اگر این اتفاق بیافتد چنان بلایی بر سرت می‌‌ آورم و اگر آن اتفاق بیافتد تمام تلاشش را می کند که آن بلا را سر طرف بیاورد. ولی بعضی ها وعید می دهد یعنی تهدید می کنند ولی موقعی که موقع عمل به این می شود دل شان نمی آید می گوید ولش کن، گذشتم، تمام شد، یک کاری کرد حاضر نمی شود به طرف مقابل ضرر بزند. حاضر نمی شود آبروی طرف را ببرد به خاطر این که گولش زد کریم این ویژگی را دارد.

این شخصی که آمده بود گفت صفت خدا «أکرم الأکرمین» است یعنی کریم ترینِ کریم ها با کرامت ترینِ کریمان عالم خدای متعال است من خودم را عرض می کنم بعد به منِ بنده پیزوری درب و داغون وعید داده که اگر چه کردی در آتش می اندازمت. در دنیا چهارشنبه سوری اگر آتش درست کرده باشند من را داخل آن بیاندازند نابود می شوم چیزی از من باقی نمی ماند بعد می توانم عذاب جهنم را تحمل بکنم! بعد که خدا اکرم الأکرمین است خدا به این وعیدش عمل می کند؟ گفت الحمد لله من را راحت کردی بعد که در حال رفتن به بیرون بود پیغمبر گفت اگر کسی می خواهد به یکی از اهل بهشت نگاه بکند به این نگاه بکند این قدر مطمئن به خدا است این قدر امید به خدا دارد خدا شناسی اش قوی شده نمی گوید بهشت و جهنم الکی است نمی گوید عذاب دوزخ الکی است، می گوید خدای که من می شناسم من را داخل جهنم نمی اندازد.

مجری:

نمی خواهد برود کار خطا انجام بدهد تصمیم ندارد برود خطائی انجام بدهد.

استاد عباسی:

اصلاً کسی که خدا را این طوری می شناسد به سمت آن چیزها نمی رود این قدر خدا را خوب بشناسد، طرف مقابل کریم با کَرم دارد این طوری می کند بعد شما می توانی این کرامت را زیر پا بگذاری بگویی العیاذ بالله من می خواهم گناه بکنم من می خواهم جرم و جنایت مرتکب بشوم لذا وجود نازنین امام مجتبی (علیه السلام) این ویژگی خیلی ویژگی عظیم و عجیبی است در وجود امام مجتبی البته همه اهل بیت ما در کرامت همین هستند «کلهم نورٌ واحد» ولی تجلی این نور، زمان امیر المؤمنین این تجلی برای امام حسن مجتبی باز هست یعنی حضرت در زمانی که حکومت ظاهری پیدا کردند، نزدیک 5 سال یک روز جمعه مصادف با غدیر شد، غدیر خم روز جمعه ا فتاد، حضرت خطبه خیلی مفصلی در رابطه با غدیر خواندند بعد نماز خواندند خطبه یا کلاً نماز تمام شد حضرت فرمودند که همه به مناسبت عید غدیر به منزل فرزندم امام مجتبی (علیه السلام) ناهار میهمان هستید.

یعنی خدای متعال اراده کرده وجود نازنین امام مجتبی (علیه السلام) شاید در توسل های یک خرده توسل های ما کم باشد در عرب ها یک مقداری بیشتر است، چون واقعاً امام مجتبی (علیه السلام) کار گشا و راه گشا هستند واقعاً حاجت دهنده هستند. در توسل به وجود نازنین امام مجتبی (علیه السلام) خیلی نیاز است که جدی عمل بکنیم توسل داشته باشیم.

آن سفره ای که برای امام مجتبی (علیه السلام) انداخته می شود توسلی که می شود نذری که نسبت به ایشان انجام می گیرد از واسطه های اگر آقایان وهابی ما را مهدور الدم ندانند و نکشند قائله به شرک و کفر ما نشوند از واسطه های عظیم خدای متعال در روی زمین است نماد رنگ امام مجتبی (علیه السلام) سبز است سفره های که می اندازند سبز رنگ استفاده می کنند مطابق روایت هم است.

نماد رنگ سید الشهداء (علیه السلام) قرمز است که در روایت هم دارد قصر حضرت در بهشت از یاقوت سرخ است. نماد رنگ امام مجتبی (علیه السلام) رنگ سبز است سرخ به معنای شهادت و نوع شهادت ایشان با شمشیر است نوع شهادت امام مجتبی (علیه السلام) با سم بوده و رنگ سبز نمادی از آن است و اتفاقاً داریم قصر ایشان در بهشت از یاقوت سبز است و رنگ سبز رنگ ویژه ای از وجود امام مجتبی (علیه السلام) است.

ان شاء الله خدای متعال به ما توفیق، اجازه و اذن را عنایت بفرماید وجود نازنین امام مجتبی (علیه السلام) را بشناسیم هم توسل به وجود نازنین مجتبی داشته باشیم هم تأسی به رفتار امام مجتبی (علیه السلام) داشته باشیم. من عرض کنم که این ماه رمضان بهترین مناسبت و بهترین بهانه است برای این که به وجود کریمانه و صفت کرم، فضل و بخشش از امام مجتبی (علیه السلام) نزدیک بشویم.

در امور مختلف می آید آن حداقلی که ما می توانیم در تأسی به حضرت شروع بکنیم این که ایام ماه مبارک رمضان افطاری بدهیم، می دانم خیلی از خانواده ها مشکل مالی، معیشتی و ... دارند ولی همراه شدن با دیگران هر چیزی که وسع مان است کسی می گفت من چه کار بکنم نگران هستم بچه هایم بزرگ می شوند بخیل باشند سخی نباشند اهل کرم نباشند گفتم کرم را باید از دست پدر، مادر ببینند تا اهل کرم بشوند.

این نیاز به تمرین دارد یکی از تمرین هایش این است که شما داخل منزل افطار آماده کنید اگر می توانید داخل منزل دعوت کنید اگر نه خانه کوچک بود نشد غذا را داخل آماده بکنید دست بچه هایتان بدهید در خانه همسایه بدهند لازم هم نیست این افطار را حتماً به یک مستحق بدهید، یعنی بروید در شهر بگردید یک نفر مستحق پیدا کنید نه همسایگان و کسانی که اطراف ما هستند بدهید، بچه ببیند که شما برنج و عدس و این ها خریدید غذایی درست کردید به دست بچه تان این را در اختیار دیگران قرار دادید. بچه هایتان را سهیم در کار خیرتان بکنید خیلی موقع اگر می خواهید صدقه بدهید این صدقه را خودتان پرداخت نکنید صدقه را با دست بچه تان بدهید، اگر در مسجد می خواهید یک پولی در صندوق کمک به مخارج مسجد بیاندازید به دست فرزندتان بدهید بیاندازد فرزندان تان از شما ببینند و خودشان انجام بدهند تا این عادت بشود.

دو سه روز قبل در فضای مجازی تصویری منتشر شد در یکی از مناطق تهران در دولت آباد سفره 1 کیلومتری برای اطعام افطار پهن شده بود، پذیرایی های آورده بودند خود مردم هم که می آمدند مثلاً یک نفر در خانه اش شله زرد درست کرده بود یک نفر شربتی درست کرده بود آورد، اگر خدای متعال دید ما خودمان نسبت به همدیگر مهر، رحم، محبت، عاطفه داریم قطعاً خدای متعال به ما عنایت، رحم، بخشش خواهد کرد.

این برکتی که باید در سفره هایمان بیاید اگر کم شده به خاطر این که گاهی این ضرب المثل بسیار نا مناسب و نا پسند که کلاهت را بچسب باد نبره، یا هر که کلاه خودش را باید بچسبد این ضرب المثل، ضرب المثل بسیار نا مناسبی است. در سختی ها به جای این که کلاه مان را بچسبیم باد نبرد هوای همدیگر را داشته باشیم که همه حفظ بشویم. اگر کسی حواسش فقط به خودش بود مثل این که یک موقعی سیلی می آید یا یک اتفاقی می افتد اگر یک نفر داخل آب گیر بیافتد این یک نفر خیلی احتمال دارد در این سیل بیافتد ولی اگر چند نفر با هم باشند هوای هم را داشته باشند به همدیگر کمک بکنند نجات محقق خواهد شد.

 این را بدانید در سختی های آخر الزمان اگر به این سمت رفتیم که هوای هم را داشته باشیم نگوییم ماه رمضان من، افطار من، سفره من فقط این را نگوییم هوای یک سفره دیگر را داشته باشیم هوای یک جای دیگر را داشته باشیم برای یک کسی دیگر دلخوشی درست بکنیم یک موقعی خدای نا کرده بی سحری روزه نگیرد یک موقعی افطارش نا جور و ناشایست نباشد این قطعاً کمک می کند برکت نظر لطف خدای متعال را برای خودمان جلب بکنیم.

مجری:

متشکرم استاد، چند سالی هم است پویش افطاری ساده برگزار می شود و الحمد لله مردم مشارکت می کنند، یک افطاری ساده ای هم در ماه مبارک رمضان دیگران را مهمان می کنند و همین حرف شما را تأیید می کند.

استاد عباسی:

حتی نکته جالبی است امام مجتبی (علیه السلام) در بیابانی بودند که برای حضرت غذایی آوردند حضرت شروع به خوردن کردند یک سگی آمد جلوی حضرت نشست و مشغول تماشا کردن حضرت بود حضرت یک لقمه خودشان بر می داشتند یک لقمه به این سگ می دادند و دوباره لقمه بعدی، کسانی که حاضر بودند گفتند یک لقمه غذا به سگ دادند دیگر تمام می شود. دوباره لقمه بعدی، چند بار این اتفاق افتاد. این های که دور حضرت بودند اعتراض کردند آقا شما گرسنه هستید و ضعف بر شما غلبه کرده یا روزه بودید غذا دادن به سگ را ول کنید حضرت فرمودند من حیاء می کنم که یک جانداری دارد به من نگاه می کند آن گرسنه است من بخواهم غذا بخورم سیر بشوم و او گرسنه بماند. یعنی این قدر مراقبت کردن حتی نسبت به یک جاندار دیگری که غیر انسان باشد حضرت این طور رفتار دارند بعد ببینیم ما چقدر نسبت به انسان های اطراف مان، آدم های اطراف مان چقدر مسئولیت داریم!

مجری:

استاد بسیار متشکرم، ان شاء الله که همه مان سر سفره کریمانه حضرت امام حسن مهمان باشیم یاد کنم از ولی نعمت مان کریمه اهل بیت حضرت معصومه (سلام الله علیها) که ما مهمان و جیره خوار سفره ایشان هستیم. بخش اول صحبت مان با اجازه استاد به پایان ببریم و یک میان برنامه ای ببینیم و ان شاء الله در بخش بعد در خدمت شما هستیم.

 (میان برنامه)

مجری:

 بینندگان عزیز مجددا به برنامه عصر ایمان خوش امدید، خیلی خوشحالم که در این شب مبارک همراه با کارشناس عزیز برنامه استاد عباسی در خدمت شما هستیم امیدوارم که از دست کریمانه حضرت امام حسن عیدی بگیرید و شاد باشید. استاد با بخش دوم برنامه مان در خدمت شما هستیم و در رابطه با غناء و موسیقی صحبت می کردید و آثاری که در زندگی ما می تواند داشته باشد و احتمالاً اثر وضعی که خواهد داشت در خدمت شما هستیم.

استاد عباسی:

بحثی که محضر بینندگان عزیزمان در جلسات گذشته بودیم، در رابطه با یکی از شبهات نو اخباری ها بود و آن این که قبول نکردند و نپذیرفتند که در روایات اهل بیت غناء و موسیقی نهی شده باشد دقیقاً کلمه غناء نزدیک به بحث موسیقی باشد کلاً‌ توجیه کردند و گفتند هیچ کراهتی در رابطه با هیچ کدام از موسیقی ها یا عمده ای از موسیقی ها نیست. به خاطر این که اساساً غناء یک چیز دیگری است که اصلاً ربطی به موسیقی ندارد.

 ما بحثی را در این رابطه مطرح کردیم ادله و روایات را آوردیم و حرف مان در پاسخ به این ها، این بود که با تک روایت آن هم رفتن سراغ روایات نا مربوط، روایات ضعیف از نظر سندی از نظر محتوایی نمی شود نتیجه گرفت و باید جمعی از روایات مورد بررسی قرار بگیرد. بحث های را داشتیم ادله قرآنی را آوردیم ادله روائی را آوردیم که بینندگان مان می توانند در آرشیو شبکه جهانی حضرت ولی عصر بحث های گذشته ما را تقریباً 5 -6 جلسه است داریم بحث می کنیم ملاحظه بکنند تا رسیدیم به این که عواقب گوش دادن به موسیقی و غناء در روایات چه است؟ البته بعضی از این روایات در جلسات قبل هم در مقام استدلال به مناسبت های دیگر خوانده شده که ما این جا سعی می کنیم یک جمع بندی نسبت به این داشته باشیم و موارد را عرض بکنیم.

یکی از آثار و عواقب غناء فقر در زندگی است، روایتی در دعائم الإسلام، جلد 2، صفحه 207 از امام باقر (علیه السلام) آمده حضرت فرمودند که:

«مَجْلِسُ الْغِنَاءِ مَجْلِسٌ لَا يَنْظُرُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَى أَهْلِهِ»

مجلس غناء، مجلسی است که خدای متعال به اهل آن نظر رحمت ندارد.

«وَ الْغِنَاءُ أَخْبَثُ مَا خَلَقَ اللَّهُ تَعَالَى وَ الْغِنَاءُ يُورِثُ النِّفَاقَ وَ يُعْقِبُ الْفَقْرَ.»

غناء بدترین چیزی است که مورد خلقت از جانب خدای متعال قرار گرفته و غناء موجب نفاق و موجب فقر می گردد يُعْقِبُ الْفَقْرَ

دعائم الإسلام و ذكر الحلال و الحرام و القضايا و الأحكام؛ ابن حيون، نعمان بن محمد مغربى، محقق / مصحح: فيضى، آصف،‏ ناشر: مؤسسة آل البيت عليهم السلام، ذكر افتراض الجهاد، ج‏2، ص207

مانند این روایت از امام صادق (علیه السلام) آمده که:

«الْغِنَاءُ يُورِثُ النِّفَاقَ وَ يَعْتَقِبُ الْفَقْر»

 غناء ابتدا انسان را منافق و بعد انسان را فقیر می کند.

بحار الأنوارالجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار (ط - بيروت)؛ نویسنده: مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، ناشر: دار إحياء التراث العربي، محقق/ مصحح: جمعی از محققان، ج76، ص241

این روایت امام صادق (علیه السلام) در بحار، جلد 76، صفحه 241 آمده. روایت دیگری از امیر المؤمنین آمده

«كَثْرَةُ الِاسْتِمَاعِ إِلَى الْغَنَاءِ تُورِثُ الْفَقْر»

کثرت استماع به غناء موجب فقر می شود.

بحار الأنوارالجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار (ط - بيروت)؛ نویسنده: مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، ناشر: دار إحياء التراث العربي، محقق/ مصحح: جمعی از محققان، ج76، ص243

نام كتاب: مشكاة الأنوار في غرر الأخبار؛ نويسنده: طبرسى، على بن حسن‏ (تاريخ وفات مؤلف: 600 ق‏)، محقق / مصحح: ندارد، ناشر: المكتبة الحيدرية نجف‏: 1385 ق / 1965 م / 1344 ش‏، ص129

باز در همان آدرس قبلی که عرض کردیم. در روایت دیگر موسیقی را عامل از بین رفتن برکت می داند آن فقر نتیجه از بین رفتن برکت است. از آقا رسول الله (صلی الله علیه وآله وسلم) نقل شده در ارشاد القلوب، جلد 1، صفحه 174 که حضرت فرمودند:

«لَا تَدْخُلُ الْمَلَائِكَةُ بَيْتاً فِيهِ خَمْرٌ أَوْ دَفٌّ أَوْ طُنْبُورٌ أَوْ نَرْدٌ وَ لَا يُسْتَجَابُ دُعَاؤُهُمْ وَ يَرْفَعُ اللَّهُ عَنْهُمُ الْبَرَكَة»

وارد خانه ای که در آن شراب یا دایره یا تنبور از آلات موسیقی یا نَرد از وسایل قمار باشد ملائکه وارد این خانه نمی شوند دعای اهل خانه مستجاب نمی گردد و برکت از این ها برداشته می شود.

نام كتاب: إرشاد القلوب إلى الصواب( للديلمي)؛ نويسنده: ديلمى، حسن بن محمد (تاريخ وفات مؤلف: 841 ق‏)، محقق / مصحح: ندارد، ناشر: الشريف الرضي‏ مكان چاپ: قم‏: 1412 ق‏، ج1، ص175

این روایاتی که در رابطه با فقر و از بین رفتن برکت در خانه است. مورد بعدی که در بعضی از احادیث آمده که موجب گرایش به فساد و بی غیرتی خواهد شد که افراد خیلی راحت گرایش به فساد از جمله به فسادهای جنسی پیدا می کنند و موجب بی غیرتی خواهد شد در روایتی از نبی مکرم آمده

«الْغِنَاءُ رُقْيَةُ الزِّنَا»

وسیله ای برای رسیدن به زنا است.

بحار الأنوارالجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار (ط - بيروت)؛ نویسنده: مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، ناشر: دار إحياء التراث العربي، محقق/ مصحح: جمعی از محققان، ج76، ص247

غناء نردبان هست «رُقْيَةُ الزِّنَا» به معنای نردبانی است که به سمت بالا می رود یعنی وسیله ای برای رسیدن به زنا است. و خیلی نزدیک می کند که یکی از مهم ترین انحرافات جنسی و فسادهای جنسی است.

در روایت دیگر گرایش به موسیقی عاملی برای بی غیرتی دانسته شده روایت از امام صادق (علیه السلام) هست اسحاق ابن جریر نقل می کند حضرت این گونه فرمودند هنگامی که در خانه شخصی 40 روز موسیقی نواخته بشود و مردان داخل آن بشوند یک شیطانی ویژه ای در آن خانه وارد می شود هر یک از عضوهایش را بر مثل آن عضو بر بدن صاحب خانه قرار می دهد و در آن یک بار می دمد با این کار غیرت از خانه وی رخت می بندد، به طوری که خدا نا کرده نزدیکان و اطرافیان او دچار انحراف و فساد می شوند اما او توجهی نمی کند اهمیتی برایش نخواهد داشت که همان بی غیرتی است.

یک زمانی اگر فرصت بود در رابطه با بی غیرتی مفصل باید بحثی داشته باشیم با توجه به این که به شدت روی مسئله غیرت دارد جریان ابلیسی و شیطانی دارد کار می کند که اساسا غیرت چه معنایی دارد.

مجری:

دقیقاً مصادیقش خیلی مهم است که بدانیم مصادیقش چه است که اگر جلسه ای شد با هم صحبت بکنیم.

استاد عباسی:

به شدت نسبت به اصل مسئله غیرت و بعد مصادیقش مطرح می کنند این که مرد نسبت به زن می خواهد غیرت داشته باشد یعنی چه؟ همسرت، همسرت باشد دو نفر با همدیگر قرارداد اجتماعی یا شرعی یا هر چه بستید با همدیگر زندگی بکنید، این که غیرت داشته باشد اگر کس به ناموست نگاه کرد اگر ارتباطی برقرار شد تعصبی داشته باشی اصلاً این معنا پیدا نمی کند.

اساساً مفهوم غیرت را مخصوصاً گاهی یک اتفاقی می افتد که آن اتفاق مصداق ناپسند یا نا صحیح غیرت است، مثل اتفاقی که در خوزستان افتاد خدا برای هیچ کس و خانواده و فردی نیاورد، واقعاً یک نفر به یک جایی درست یا غلط برسد درست، غلط عامل این اتفاق او بوده یا نبوده از ناموسش سر ببرد و سر او در خیابان بیاورد و بچرخاند اتفاق بسیار زننده ای که پیش آمد!

مجری:

چند سال پیش هم همین گزینه در مازندران اتفاق افتاد.

استاد عباسی:

بله، این اتفاق نا صواب یا نا صحیح یا آزار دهنده ملاک قضاوت می شود یعنی به جای این که ما بر اساس متون دینی بر اساس مبنا صحبت بکنیم رسانه ها شروع می کنند رویش مانور دادن و اتفاقاتی این چنینی.

مجری:

می گویند چون غیرت داشت رفت ناموسش را سر برید

استاد عباسی:

بله، روی این مسئله غیرت می گذارند در حالی که اصلاً اتفاق، جور دیگری است این روایتی که عرض کردم اگر بینندگان عزیز خواستند مفصل تر ملاحظه بکنند در کافی شریف، جلد 5، صفحه 536 از امام صادق (علیه السلام) آمده است.

 از دیگر عواقب و عوارض گوش دادن به موسیقی و غناء غفلت از یاد خدای متعال است که شاید بگوییم عمده ای از آن عواقب ناشی از همین می شود. یک جلسه دیگری در رابطه با موسیقی عرض کردیم که اساسا موسیقی حرام در تعارض با هدف خلقت است هدف خلقت آن هوشیاری توجه و تعالی مان است که این جایی که فرصت داری مثل این که بگویند این شخص می خواهد برای مسابقات جام جهانی در یک رشته ای آماده بشود 3 ماه هم بیشتر فرصت ندارد این 3 ماه همه تلاش آن تیم این است که این شخص فقط کارهای تمرینی و ... انجام بدهد در آرامش باشد.

بعد می گویند در این 3 ماه اجازه دارد یک هفته کنار ساحل برود برای خودش خوش بگذراند؟ اجازه دارد یک غذای لذیذ چرب بخورد؟ می گویند نه این 3 ماه فرصت دارد و در این 3 ماه باید همه تلاشش را بکند، ثمره این 3 ماه آن مسابقه است ولذا از خیلی از ظاهراً‌ لذت ها باید بگذرد برای این که به آن هدف بزرگ برسد.

حالا ما 60- 70 سال که اسمش بزرگ است ولی می دانیم چشم به هم بزنیم می بینیم 30- 40 سال شد. یک آقای خیلی با لهجه ای خوبی هم می گفت من یک موقعی 20 سالم بود در جلسه مهمانی می نشستم می دیدم بزرگ ترها تعریف می کنند 30 سال پیش یادتان است فلان اتفاق افتاد، بعد می گفتند 30 سال؟ 40 سال؟ 20 سال؟ من الان کلاً 20 سالم است ولی می گفت خیلی زود به آن جای رسیدم که الان از 30 سال پیشم دارم تعریف می کنم و دیگر برای من خیلی تعجب آور نیست چون می دانم خیلی زود در حال گذر است.

مجری:

گفت ای که پنجاه رفت و در خوابی/ شاید در این چند روز دریابی/ عمر برف است و آفتاب تموز/ اندکی ماند و خواجه غَرّه هنوز

واقعاً اندکی تا نگاه می کنند می بینند وقت رفتن است درون همه مان این گزینه است و بسیار سریع می گذرد.

استاد عباسی:

بله، این فرصت برای رسیدن به آن تعالی است و تعبیری که خیلی ها نسبت به موسیقی، موسیقی حرام، ضرب آهنگ های خاص و ... دارند همین نکته است که به عنوان یک مخدر استفاده می شود به عنوان این که بی خیال دنیا یعنی تو بیا فاصله بگیر به جای اینکه مشکلات را حل کنی مشکلات را پاک کن کنار بگذار بیا خوش باش مسائل را کنار بگذار به جای این که حل بکنی کارها را به جای این که جلو ببری بی خیال بشو بیا خوش باش. ولذا با کارهای جدی، با کارهای فکری نا سازگار است و ما قبلاً عرض کردیم که خیلی از کسانی که حتی در غرب دنبال کارهای فکری دقیق و پی گیری های دقیق هستند استفاده از موسیقی را به حداقل می رسانند به خاطر این که این مشکل را دارند.

 لذا این که فراموشی یاد خدا، دور شدن از یاد خدا است این می شود ریشه خیلی از اتفاقات دیگر که از امام صادق (علیه السلام) است می گوید:

«وَ الْمَلَاهِي الَّتِي تَصُدُّ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى مَكْرُوهَةٌ كَالْغِنَاءِ وَ ضَرْبِ الْأَوْتَار»

بحار الأنوارالجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار (ط - بيروت)؛ نویسنده: مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، ناشر: دار إحياء التراث العربي، محقق/ مصحح: جمعی از محققان، ج10، ص229

آن چیزهای که موجب دور شدن انسان از یاد خدا می شود استفاده کردن از این ها مناسب نیست مکروه است نه به معنای صرفاً مکروه و حرام اصطلاحی، به معنای این که استفاده از آن مناسب و درست نیست.

 این درست نبودن گاهی به یک درجه ای می رسد که خدای متعال حرام می فرماید گاهی به یک درجه ای می رسد که خدای متعال مکروه می فرماید گاهی هم مباح است ولی مباحی که خیلی توجه به آن نباید بشود یا در اصل و عنوان اصلی قرار نگیرد ولی در هر صورت این موجب غفلت از یاد خدا است.

در آیات قرآن در این رابطه با عنوان «لهو الحدیث» بیان کردیم لهو آن چیزی است که انسان را آن طوری مشغول می کند که موجب باز ماندن از کارهای مهم تر بشود این قدر آدم مشغولش بشود لهو اساساً این است لهو و لعب یعنی چه؟ یعنی این که چندین ساعت شد من کار داشتم نرفتم انجام بدهم گفتم ولش کن. زن را گفتم ولش کن. بچه مریض دارم گفتم ولش کن.

لهو لعب این طوری است یک جوری آدم را مشغول می کند آدم قرار کاری دارد می گوید ولش کن، الان خوش بگذرانیم، اساسا به لهو چیزی می گویند باعث بشود که انسان کارهای مهم تر را رها بکند این یک مسئله که در رابطه با لهو الحدیث که به غناء هم تفسیر شده حضرت فرمودند که:

«فَإِنَّ الْمَلَاهِيَ تُورِثُ قَسَاوَةَ الْقَلْبِ‏»

بحار الأنوارالجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار (ط - بيروت)؛ نویسنده: مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، ناشر: دار إحياء التراث العربي، محقق/ مصحح: جمعی از محققان، ج73، ص356

موجب قساوت قلب می شود همین که انسان کارهای مهمش را کنار می اندازد و بی خیال می شود قساوت قلب می آورد یک زمانی هم فرزندش تب دارد می گوید ولش کن ان شاء الله خودش خوب می شود یعنی این بی خیالی منفی.

مجری:

طرف سنگدل می شود

استاد عباسی:

سنگدل شدن یعنی چه؟ یعنی ببینی جلویت دارند یکی را می کشند مهم نباشد ببینی فرزندت مریض است در تب می سوزد به جای این که دکتر ببری می گویی ولش کن بگذار من کار و تفریح خودم را داشته باشم. شاید بیننده های عزیز در فیلم های برای مواد مخدر این را زیاد دیده باشند در مصرف مواد مخدر به یک جای می رسد که دیگر هیچ چیزی برایش مهم نیست. فرزندش هم در حال مردن است می گوید بمیرد چه کار کنم؟ فقیر است با لباس بد بیرون می رود باید خجالت بکشد که فرزندم با این لباس بیرون می رود، بدون کفش و با دمپایی می رود برایش مهم نیست این می شود آن قساوت قلب، قساوت قلب در بعضی از امور این طوری خودش را نشان می دهد. آقا رسول الله فرمودند:

«يَا عَلِيُّ ثَلَاثَةٌ يُقَسِّينَ الْقَلْبَ اسْتِمَاعُ اللَّهْو»

من لا يحضره الفقيه؛ نویسنده: ابن بابويه، محمد بن على، (تاريخ وفات مؤلف: 381 ق‏)، محقق / مصحح: غفارى، على اكبر، ناشر: دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم: 1413 ق، ج4، ص366

یک موردش استماع اللهو یکی از مواردی که موجب سنگدلی می شود شنیدن لهو و لعب است. یکی از ویژگی هایش این است که غناء و موسیقی اراده انسان را سست می کند و غریزه جنسی را در وجود انسان تحریک می کند غالب موسیقی های که موسیقی های حرام هستند این ویژگی را دارند وقتی که تسلط در قوای عصبی انسان می گذارد موجب تحریک جنسی افراد می شود اراده افراد را کم می کند.

فردی که اراده داشت من به نا محرم نگاه نکنم در فکرم هم حتی این چنین نیاورم که بخواهم تعدی نسبت به نا محرم داشته باشم با موسیقی حرام سست می شود یک مقداری حالت خارج شدن از حالت عادی و کنترل انسان از دستش خارج می شود. اراده چه است؟ اراده این است که همه اعضاء و جوارح من در کنترل خودم باشد. طوری هیجان را در وجود انسان زیاد می کند مثال بخواهم بزنم مثال قابل فهم باشد افراد پای تلویزیون یا در ورزشگاه در حال تماشای فوتبال هستند، در فوتبال از آن لحظه ای که یک تیمی شروع به حمله می کند دو سه نفر از میانه زمین با سرعت به سمت دروازه حریف می روند و دریب می کنند و افراد را جا می گذارند آن لحظه ای که به اصطلاح فوتبالی ها شلیک می کند و توپ را به سمت دروازه محکم می زند توپ می خواهد داخل دروازه برود اطراف مان دیدیم هم در تصویرهای تلویزیونی و ... دیدیم یک مرتبه افراد از جا بلند می شوند و ابراز شادی می کنند.

خیلی از اوقات این در کنترل انسان نیست یعنی انسان با اراده خودش بالاتر نپرید با اراده خودش نزد زیر میزی که جلویش بود و ظرف تخمه ریخت و شکست اصلاً‌ آن لحظه دیگر متوجه نمی شود. چرا؟ چون آن سرعت بازی و آن جذابیت بازی لحظه به لحظه دارد یک هیجانی ایجاد می کند که این هیجان با وارد شدن توپ داخل دروازه منفجر می شود و حالت انفجاری پیدا می کند و در این زمان و شرایط خیلی اتفاق ها ممکن است بیافتد و افراد از خود بی خود بشوند و نتوانند خودشان را کنترل بکنند در پیشرفته ترین کشور دنیا این هست تا کشورهای معمولی تر، کشورهای جهان سوم، کشورهای عقب افتاده و ... می گویند تماشاچی ها از ورزشگاه بیرون می آیند تماشاچی هر که می خواهد باشد یعنی شما بهترین آدم های روزگار را داخل ورزشگاه بگذار بیرون می آیند طوری هیجانات شان غلبه پیدا کرده می بینی اتفاق های عجیب و غریب رقم می خورد. صندلی را می شکنند دیوار را خرد می کنند شیشه را می شکنند.

 یعنی این هیجان به یک اوجی رسیده بعد امکانی برای تخلیه این هیجان وجود ندارد یک مقداریش ممکن است با بالا پایین پریدن داخل ورزشگاه کم شود ولی آن قدر شعله زیاد هست که قابل کنترل نیست.

 شما شعله ای را زیر ظرفی روشن بکنید با شعله کم جوش می آید و قُل قُل می کند یک خرده زیادترش بکنید قُل قل ها بیشتر می شود و این طرف و آن طرف می پاشد ولی شما این شعله را 10 برابر هم بکنید دیگر کار دیگری نمی تواند بکند نهایتاً ته می گیرد و می سوزد.

این آدم آن قدر هیجاناتش زیاد شده وقتی از ورزشگاه بیرون می‌ آید تازه الان در اوج هیجان است به او می گویی از ورزشگاه برو بیرون و به خانه ات برو این چه کار کند؟ نمی تواند هیجانش را کنترل کند این ویژگی بدی است شما در روز نیم ساعت، یک ساعت یک موسیقی بگذار هیجاناتت بالا برود مقابلش می خواهی چه کار کنی؟ راهی برای تخلیه نیست بعد خود این موجب افسردگی می شود.

یا کارهای عجیب و غریب و اتفاق های بد رقم می خورد یا موجب افسردگی می شود در ظرف زود پز یک سوپاپ اطمینانی دارد، این سوپاپ اطمینان آرام آرام می چرخد و بخاری از آن بیرون می‌ آید شما اگر مانع این بشوید چه اتفاقی می افتد؟ تجمیع آن و منفجر شدن زود پز است. یعنی یا فرد باید هیجاناتش را بروز بدهد که جای نیست بروز بدهد بیاید داخل خیابان بروز بدهد باید شیشه بشکند و چه و چه بکند بیابان هم که نمی تواند برود اطرافش هم محیط طبیعی نیست بگوید من 5 ساعت در بیابان می دوم تا این انرژی تخلیه بشود. یا باید خودش را کنترل کند خودش را که کنترل می کند باز موجب سر خوردگی می شود از داخل منفجر می شود چون این حس و هیجان را دارد ولی امکانی برای برآورده کردن آن ندارد.

مجری:

بعضی از کسانی که این موسیقی ها را گوش می کنند دور و نزدیک با آن ها در ارتباط هستیم آدم های به شدت درون گرایی هستند یعنی منزوی هستند همین چیزی که شما فرمودید اضطراب و استرسی که به آن ها وارد می شود و این افسردگی درون شان نهادینه می شود از این دسته آدم های که موسیقی گوش می کنند سراغ دارم و همیشه هم از آن ها می پرسم مگر این موسیقی به قول خودتان شاد نیست؟ مگر این موسیقی خوبی نیست؟ هیچ پاسخی ندارند فقط گوش می کنند مثل همان مخدری که فرمودید مصرف می کنند و دیگر به آن وابسته شدند برای این ها هم همین قضیه اتفاق می افتد.

استاد عباسی:

بله دقیقاً‌ به همین شکل است در این رابطه روایتی از نبی مکرم اسلام نقل شده که:

«مَنِ اسْتَمَعَ إِلَى اللَّهْوِ يُذَابُ فِي أُذُنِهِ الْآنُك‏»

مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل؛ نورى، حسين بن محمد تقى، محقق/ مصحح و ناشر: مؤسسة آل البيت عليهم السلام، ، ج‏13، ص222

«مَنِ إستَمَعَ» اگر کسی به غناء و موسیقی لهوی گوش بدهد «و یُذابُ فی اذنِهِ» این اتفاق برایش می افتد که یک قطعه ای از سرب در گوش در قیامت خواهد افتاد این تمثل آن بلایی است که سر این می آید یعنی سلامت این دارد به مخاطره می افتد یعنی زندگی آینده خودش را با این شکل خراب و تباه می کند.

مورد دیگر از مواردی که در عواقب این است عدم استجابت دعا است به صراحت گفتند خانه ای که در آن غناء باشد

«بَيْتُ الْغِنَاءِ لَا تُؤْمَنُ فِيهِ الْفَجِيعَةُ وَ لَا تُجَابُ فِيهِ الدَّعْوَةُ وَ لَا يَدْخُلُهُ الْمَلَكُ.»

الكافي (ط - الإسلامية)؛ نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الاسلامیة، ج6، ص432، بَابُ الْغِنَاء، ح15‏

در این خانه استجابت دعا وجود ندارد. چرا؟ یک علتش می تواند همان باشد که در روایات معصومین (علیهم السلام) آمده که موجب غفلت از خدا می شود اصلاً‌ اهل این خانه به سراغ خدا نمی روند که دعا بخواهد مستجاب بشود. غالباً به سراغ خدا نمی روند در اضطرارها می روند. در اضطرارها که همه می روند وقتی که شما 9 روز نرفتی روز دهم می گویی ای خدا من گرفتار هستم.

یک عبارت خیلی جالبی در روایتی است می گوید صوتی، دعایش مورد اجابت قرار می گیرد که این صوت به گوش ملائکه آشنا باشد، یعنی ملائکه وقتی صدای مناجات و دعای یک نفر را می شوند خدا به آن ها می گوید ببینید اگر آشنا است اجابت کنید یعنی چه؟ یعنی این اهل دعا است الان نه این که چون گیر کرده آمده به هیچ چیزی اعتقاد ندارد هیچ چیزی را قرار نیست پاسخ بدهد.

می گوید خدایا این پارتی بازی شد آن های که خوب هستند جواب شان را می دهی، نه یک حساب و کتابی در این جا وجود دارد حساب و کتابش این است که شما اگر اهل ذکر خدا نیستی اهل توجه به خدای متعال نیستی زندگی ات آن سبک و سیاقی نیست که قابل عنایت، قابل تغییر، قابل رشد و ارتقاء باشد. الان داری می گویی خدایا حاجت من را بده ملائکه نگاه می کنند می بینند یک مقدار آن طرف ترت خدای نا کرده آلت قمار آن طرف ترت لیوان خالی شراب نجس است.

اصلا چه سازگار است؟ خدا می گوید من می خواهم عنایت بکنم تو چه ظرفی بریزم؟ ظرفت کجاست؟ یک کریمی می خواهد یک لیوان شیر برای آدم بریزد می گوید لیوانت را بیاور من لیوان ندارم بعد نگاه می کند یک لیوان آورده داخلش مگس مرده کثیف و آلوده است این کریم نگاه می کند می گوید شیر را داخل این لیوان کثیف بریزم این شیر را حرام کردم نه تو می توانی بخوری و نه این شیر سالم باقی می ماند. لذا این ظرف باید آمادگی داشته باشد آمادگی در این خانه برای اجابت دعا وجود ندارد از امام صادق (علیه السلام) در دعائم الإسلام روایت آمده که:

«بَيْتُ الْغِنَاءِ لَا تُجَابُ فِيهِ الدَّعْوَةُ»

دعا در این خانه مستجاب نمی شود.

دعائم الإسلام و ذكر الحلال و الحرام و القضايا و الأحكام؛ ابن حيون، نعمان بن محمد مغربى، محقق / مصحح: فيضى، آصف،‏ ناشر: مؤسسة آل البيت عليهم السلام، ذكر افتراض الجهاد، ج‏2، ص208

پنجمین مورد زمینه نزول بلا است ما همه به نوعی با کلمه بلا آشنا هستیم آدم ها بلا را گاهی فقط به بد تعبیر می کنند می گویند بلا یعنی زلزله که هزاران نفر بمیرند نه بلا، مترادف ابتلاء است یعنی اتفاق های بیافتد آزمون های از ما گرفته بشود که این آزمون ها گاهی برای ارتقاء درجه است. گاهی برای کرامت و انعام است. گاهی برای این است که واقعاً آزموده بشویم که چند مَرده حلاج هستیم! معلوم بشود و سطح بندی بشود.

گرفتن امتحان از دانشجو در آخر ترم، برای دانشجو زحمت ایجاد می کند ولی به نفع خود دانشجو است چون اگر این درس را پاس کرده باشد در نمره اش ثبت می شود یک ترم جلو می افتد بعد می تواند برود انتخاب واحدهای جدید بکند. بعضی از دانشجوها گلایه می کنند می گویند استاد ما نمره ترم ما را نداده و چون نداد ما نمی توانیم انتخاب واحد جدید داشته باشیم.

یعنی خود امتحان، لطف در حق بنده است چون باعث می شود بنده هم آزموده، قوی، محکم بشود هم بتواند سراغ مرحله بعدی برود و رشد در این داشته باشد. یکی از بخش های بلا آن مواردی است که به عنوان عقوبت وارد می شود (عذاب است)

«قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه واله وسلم) يَظْهَرُ فِي أُمَّتِي الْخَسْفُ وَ الْقَذْفُ قَالُوا مَتَى يَكُونُ ذَلِكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ إِذَا ظَهَرَتِ المعارف [الْمَعَازِفُ‏] وَ الْقَيْنَاتُ وَ شُرْبُ الْخَمْرِ وَ اللَّهِ لَيَبِيتَنَّ أُنَاسٌ مِنْ أُمَّتِي عَلَى أَشَرٍ وَ بَطَرٍ وَ لَعِبٍ يُصْبِحُونَ قِرَدَةً وَ خَنَازِيرَ لِاسْتِحْلَالِهِمُ‏ الْحَرَامَ وَ اتِّخَاذِهِمُ الْقَيْنَاتِ وَ شُرْبَ الْخُمُورِ وَ أَكْلِهِمُ الرِّبَا وَ لُبْسِهِمُ الْحَرِير»

نام كتاب: إرشاد القلوب إلى الصواب( للديلمي)؛ نويسنده: ديلمى، حسن بن محمد (تاريخ وفات مؤلف: 841 ق‏)، محقق / مصحح: ندارد، ناشر: الشريف الرضي‏ مكان چاپ: قم‏: 1412 ق‏، ج1، ص38 و 39

آقا رسول الله فرمودند در میان امت من بلای فرو رفتن در زمین، سنگ باران شدن از آسمان به عقوب خواهد پیوست. گفتند یا رسول الله چه وقت چنین بلایی نازل می شود؟ گفتند هرگاه غناء، زنان خواننده و خوردن شراب و مسکرات آشکار شود و گروه از امت من شب زنده داری می کنند با سرور زیاد و نعمت فراوان و لهو و لعب و بازی و شب را صبح می کنند در حالی که مانند خوک و میمون می باشند یعنی تمام مدت از شب تا به سحر، (ویژگی میمون و خوک چه است؟ ویژگی خوک لذت های جنسی زود گذر است. ویژگی میمون هم فقط لهو و لعب سر گرمی باطل باشد) به واسطه حلال شمردن حرام و به واسطه گرفتن زنان رقاصه و خوردن شراب و رباء و پوشیدن لباس حریر این اتفاق برای شان می افتد که این دو بلا بر این ها نازل می شود این روایت در ارشاد القلوب، جلد 1، صفحه 38 و 39آمده.

در روایت دیگر از امام صادق (علیه السلام) فرمودند:

«بَيْتُ الْغِنَاءِ لَا تُؤْمَنُ فِيهِ الْفَجِيعَةُ»

خانه ای که در آن غناء و موسیقی و آواز باشد از مصیبت ها و بلاهای دردناک در امان نیست.

الكافي (ط - الإسلامية)؛ نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الاسلامیة، ج6، ص432، بَابُ الْغِنَاء، ح15‏

نباید تصور کنند ما کار خودمان را می کنیم. بالاترین اتفاق این است که خدای نا کرده ما اساس این قصه را حلال بدانیم یعنی آنی که اصلاً بلا را قبول ندارد. آنی که اصلاً ایمنی از بلای دردناک را قبول ندارد. آنی که اصلاً نقش خدا را در زندگی قبول ندارد که هیچی.

حرف ما و روی سخن ما با آن های است که قبول دارند اهل ایمان هستند ولی خدای نا کرده این یک تکه را به بازی گرفتند. بی اعتناء هستند می گویند نه چه کسی گفته حرام است؟ ضرری نمی رساند به این شکل برخورد می کنند این روایات ان شاء الله موجب توجه ما باشد.

مجری:

بسیار ممنون با اجازه تان یک میان برنامه ببینیم و بر گردیم ادامه بحث را در خدمت شما و بینندگان عزیز باشیم

(میان برنامه)

مجری:

 از انبیاء و اولیاء همه را صف به صف ببین/ مدحوش خلق و خوی حسن آفریده اند

بینندگان عزیز با بخش پایانی برنامه در خدمت شما و در خدمت استاد عباسی هستیم. استاد با ادامه بحث غناء در خدمت شما هستیم

استاد عباسی:

مواردی را عرض کردیم در رابطه با پیامدهای غناء و موسیقی در روایات 2 مورد از موردهای اصلی باقی مانده 7 مورد را با روایت های مختلف عرض کردیم مورد 6 این که علت رو سیاهی در قیامت را در بعضی از روایات غناء دانستند. وجود نازنین آقا رسول الله فرمودند که صاحب تنبور روز قیامت بر انگیخته می شود در حالی که رو سیاه است

 «أَسْوَدَ الْوَجْهِ»

با حالت رو سیاهی است.

«وَ بِيَدِهِ طُنْبُورٌ مِنْ نَارٍ»

در دست او تنبوری از آتش است.

«وَ فَوْقَ رَأْسِهِ سَبْعُونَ أَلْفَ مَلَكٍ»

بالای سر او 70 هزار فرشته هستند.

«بِيَدِ كُلِّ مَلَكٍ مِقْمَعَةٌ يَضْرِبُونَ رَأْسَهُ وَ وَجْهَهُ»

دست هر کدام از آن ها یک گرزی است که بر سر و صورت او می زنند.

«وَ يُحْشَرُ صَاحِبُ الْغِنَاءِ مِنْ قَبْرِهِ أَعْمَى وَ أَخْرَسَ وَ أَبْكَمَ»

و صاحب غناء و خوانندگی نا مشروع از گور خودش کور و کر و گنگ بر انگیخته می شود

«وَ يُحْشَرُ الزَّانِي مِثْلَ ذَلِكَ وَ صَاحِبُ الْمِزْمَارِ مِثْلَ ذَلِكَ وَ صَاحِبُ الدَّفِّ مِثْلَ ذَلِكَ.»

و زنا کار و صاحب مزمار که نی مخصوص است و صاحب دف مانند همین قضیه خواهد بود.

بحار الأنوارالجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار (ط - بيروت)؛ نویسنده: مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، ناشر: دار إحياء التراث العربي، محقق/ مصحح: جمعی از محققان، ج76، ص253

این پاسخ صحبتی که در بین برنامه می کردیم که شما فرمودید دف در بعضی از فیلم های مربوط به صدر اسلام ساخته شده آن چه جایگاهی دارد؟ جوابش در همین روایت که دف را مختص و جدا نکردند که دف اشکالی ندارد و ... اولاً فیلم هستند که ساخته شدند و ثانیاً در بعضی از روایات اهل سنت غالباً داریم که اشکال نداشته باشد این مربوط به شیعه و روایات شیعه نیست.

حکم دف هم مانند بقیه آلات موسیقی با ویژگی های خودش است اگر بخواهیم بگوییم کدام یکی از آلات موسیقی تا حدودی استثناء شده باشد، آلات موسیقی که برای جنگ استفاده می شود مثل شیپور در موردی که در حرام به کار نرود یا طبل در مورد مطلوب به کار برود در مورد حرام به کار نرود این ها آلات مشترک می شود، آلات خاص موسیقی با شرایط خاص خودش استفاده از آن حرام خواهد بود.

جلسه گذشته هم مفصل عرض کردیم شنیدن کدام موسیقی ها حرام است؟ حکم زننده آلات موسیقی با شنونده متفاوت است، یعنی ممکن است با یک آلت موسیقی که جزء آلات خاصه موسیقی و غناء است ویژگی مجالس لهو و لعب را دارد شخصی بیاید یک موسیقی بزند که این موسیقی خاصی نباشد و حرام نباشد و شنیدنش اشکال نداشته باشد.

کسی که می شنود برایش اشکال ندارد ولی کسی که دارد می زند چون دارد از آلت خاصِ برای موسیقی غناء استفاده می کند ولو این که دارد خوب می زند استفاده کردن از برایش اشکال دارد و دارد مرتکب حرام می شود. دقیقاً مثل استفاده از آلات قمار می ماند اگر یک وسیله ای آلات قمار باشد ولو در غیر قمار، صرفاً برای بازی از آن استفاده بکنند باز هم استفاده از آن حرام است ولو این که دارد به عنوان بازی از آن استفاده می کند.

آلات موسیقی هم این طوری است اگر آلت غناء باشد استفاده از آن حرام است. یک صدای تولید شد حرام یا حلال، این صدا اگر به گوش کسی بخورد کسی بشنود عمداً یا سهواً چه حکمی دارد؟ می گویند اگر آن ویژگی های که ما در جلسه گذشته عرض کردیم نداشته باشد شنیدنش اشکالی ندارد.

 مورد بعدی مطرح کردند که در روایات این طور آمده که موجب شکست در زندگی می شود یعنی جلوی رستگاری و فلاح را می گیرد. علت این هم فکر می کنم با توجه به بحث های که عرض کردیم روشن باشد. وقتی که انسان را از یاد خدا غافل می کند از آن هدف خلقت دور می کند انسان را سست می کند اراده انسان را برای فعالیت مثبت و رفتن به سمت هدایت کم می کند، قطعاً رستگاری را هم به همراه ندارد و انسان را دور می کند.

 آقا امیر المؤمنین (علیه السلام) فرمودند:

«لَا يُفْلِحُ مَنْ وَلِهَ بِاللَّعِبِ وَ اسْتُهْتِرَ بِاللَّهْوِ وَ الطَّرَب‏»

رستگار نمی شود کسی که به بازی پناه برده باشد (یعنی می خواهد یک جوری خودش را سرگرم بکند که مسائل دنیا را رد بکند)

«وَ اسْتُهْتِرَ بِاللَّهْوِ وَ الطَّرَب»

و شیفته لهو و لعب و طَرب باشد.

تصنیف غرر الحكم و درر الكلم؛ نویسنده: تميمى آمدى، عبد الواحد بن محمد، محقق/ مصحح: محقق / مصحح: درايتى، مصطفى‏‏،  ناشر: دفتر تبلیغات، ایران – قم: 1366 ش ص460

 

 یعنی همه حواسش جمع این مسئله باشد همه اوقات دلش می خواهد سراغ موسیقی و لهو و لعب برود. می گوید این، موجب رستگاری نمی شود چرا؟ چون طبیعی است زمان زیادی را باید برای این موارد بگذارد و به اصل امور و زندگیش قطعاً نمی رسد تصنیف غرر الحکم، صفحه 460 این روایت آمده.

این 7 مورد مواردی بود که خدمت شما بینندگان عزیزمان عرض کردیم از آثاری که در روایات از معصومین (علیهم السلام) آمده است به عنوان آثار و عواقب غناء و گوش دادن به موسیقی حرام

مجری:

بسیار متشکرم فکر می کنم جمع بندی مسئله غناء و موسیقی را داشتیم اگر در انتهای برنامه مسئله خاصی است در خدمت تان هستیم.

استاد عباسی:

من می خواستم یک اشاره ای داشته باشم شاید این جلسه نرسیم جلسه آینده مفصل تر مطرح خواهیم کرد. فقط در این بحث شروع کنیم و اشاره داشته باشیم به این که علمای امامیه از ابتدای عصر غیبت بعد از معصومین (علیهم السلام) به عنوان فتوا و نظر در رابطه با غناء و موسیقی چه بیان کردند؟ این خیلی به ما می تواند کمک بکند علتش هم این است که این علماء بزرگان از علمای قرن های مختلف و اعصار مختلف هستند که روایات اهل بیت در دست و اختیار این ها بوده است.

مثلا وقتی کسی مثل شیخ صدوق مطلبی را می آورد، شیخ صدوق خودش از صاحبان کتب اربعه است، از بزرگان شیعه است، از اعاظم است وقتی که می‌ آید نکته ای را بیان می کند یعنی روایاتی که از معصومین به دست او رسیده دارد اون روایات را تجزیه و تحلیل صحیح می کند و بیان می کند و جمع این گفتار که ما می بینیم از قرن سه و چهار اصلا از قرن چهار ما همین طور اقوال نزدیک به هم از علما تا دوران معاصر داریم.

به عنوان نمونه مرحوم شیخ صدوق (اعلی الله مقامه الشریف) متوفای 381 هجری قمری در کتاب المقنع خودشان اوردند

«إِيَّاكَ وَ الْغِنَاءَ»

از غناء بر حذر باش!

 «فَإِنَّ اللَّهَ تَوَعَّدَ عَلَيْهِ النَّار»

وعده و تهدید به عذاب و آتش کردند.

«وَ الصَّادِقُ (علیه السلام) يَقُولُ شَرُّ الْأَصْوَاتِ الْغِنَاءُ»

فرمودند بدترین صوت ها غناء است.

این در جواب ان آقای کم سوادی که در فضای مجازی آمد گفت اصلا غناء موسیقی نیست، صدا نیست که موسیقی باشد، مجلس غناء یک مجلسی بوده کفار می نشستند یک حرف های ضد دین و ضد اسلام می زدند و الا غنا اصلا موسیقی نیست. در حالی که ایشان از امام صادق (علیه السلام) نقل کردند

«شَرُّ الْأَصْوَاتِ الْغِنَاءُ»

در ادامه مرحوم شیخ صدوق دارد:

 «وَ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى وَ اجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ»

همان آیاتی که در رابطه با غنا بیان کردیم

 «وَ هُوَ الْغِنَاءُ وَ قَالَ (وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْتَرِي‏ لِيُضِلَّ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَ يَتَّخِذَها هُزُواً أُولئِكَ لَهُمْ عَذابٌ مُهِينٌ‏) وَ لَهْوُ الْحَدِيثِ فِي التَّفْسِيرِ هُوَ الْغِنَاء»

در ادامه دارد:

«وكسب المغنية حرام‏»

کسب مغنیه یعنی آوازه خوان حرام است.

نام كتاب: المقنع( للصدوق)؛ نويسنده: ابن بابويه، محمد بن على‏ (تاريخ وفات مؤلف: 381 ق‏)، محقق / مصحح: ندارد، ناشر: مؤسسة امام مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف‏، قم: 1415 ق، ص455

دو مرتبه نگویند یک مجلسی بوده و یک چیزهای می گفتند که به آن غنا می گفتند ما نمی دانیم چیه؟ یک چیزهای می گفتند مثلا ضد خدا و پیغمبر حرف می زدند نه همان مجلس موسیقی خاص و این ها، همه غنا بوده این دیدگاه شیخ صدوق به عنوان یکی از اعاظم شیعه و ان هم در قرون نخستین است.

یا مرحوم شیخ مفید متوفای 413 ابتدای قرن پنج هجری در کتاب المقنعه خودشان آوردند:

«و عمل العيدان و الطنابير»

ساخت و ساز عودها و طنبورها

 «و سائر الملاهي محرم»

و دیگر آلات موسیقی حرام است.

 «و التجارة فيه محظورة»

خرید و فروش آن ها هم ممنوع است.

«و كسب المغنيات حرام‏»

و کسب و کار و درآمد کسانی که آوازه خوان هستند حرام است.

«و تعليمه مخطور في شرع الإسلام»

یاد گرفتن و یاد دادن این کارها هم در شرع مقدس اسلام ممنوع است.

این حکم شرعی است. آن چیزی که شما فکر می کنید که در ان ایام نبوده، نه در آن ایام هم زن خواننده بوده، هم مجلس لهو و لعب بوده و هم مجلس موسیقی بوده همان طوری که عرض کردیم شخص امد به حضرت گفت من در حیاط می روم در دستشویی می روم در آن جا صدای موسیقی از خانه همسایه می آید گوش می دهم و طول می دهم یک مقدار بیشتر بشنوم.

حضرت فرمودند که اگر در این حالت از دنیا بروی چه جواب خدا را می خواهی بدهی؟ فکر نکنید آقا غنا یک چیزی بوده و این ها مدل کار شیطانی است. یک چیزی بوده در آن موقع به آن غنا می گفتند، آن اشکال دارد ولی موسیقی که اصلا غنا نیست و اصلا ربطی به غنا ندارد.

این عین روایات است آن زمان هم موسیقی وجود داشته هم آواز خوانی و ترانه های خاص وجود داشته، همه این ها وجود داشته و حکمش را هم بیان کردند.

مجری:

استاد شاید آلات موسیقی خیلی بیشتر هم بوده به خاطر این که عرب در این مسئله زبانزد بوده است.

استاد عباسی:

بله، اصلا بردهای که مغنیه و آوازه خوان بودند قیمت های خیلی هنگفتی داشتند، اگر یک برده ای بلد بود آواز بخواند یک قیمتی عجیب و غریبی پیدا می کرد به خاطر این که این ها بارها و بارها در جاهای مختلف هم شنیدیم بعضی ها می خواهند به روی مبارک این مسئله را نیاورند و الا جاهای مختلف شنیدیم وقتی امام کاظم (علیه السلام) از درب خانه ای رد شدند صدای موسیقی شنیدند بعد به ان کنیزی که دم در آمده بود زباله ها را دم در بگذارد گفتند صاحب این خانه برده است یا آزاد است؟ کنیز گفت آزاد است. امام فرمودند معلوم است آزاد است که این صدا از خانه اش بیرون می آید. حضرت اصلا گوش نکردند ببینند این ها کفر می گویند یا ضد خدا و پیغمبر حرف می زنند، صدای آواز بیرون آمد، صدای موسیقی بیرون آمد و به اصطلاح حضرت با آن درواقع صاحب خانه برخورد کردند.

مجری:

استاد بسیار متشکرم زمانمان رو به اتمام است فقط این را در تأیید حرف شما بگویم در تاریخ داریم که در دوره ساسانیان هم موسیقی دان های بودند که اصلا سازندگان موسیقی بودند و کارشان ساختن موسیقی ها بوده و در گذشته وجود داشته است.

بسیار ممنون و متشکر از شما مثل همیشه بسیار عالی مباحث را طبقه بندی کردید و این بحث اقوال علماء هم ان شاء الله پیش درآمدی برای جلسه آینده باشد.

از شما بینندگان عزیز هم تشکر می کنم که با ما همراه بودید امیدوارم که عیدی ما در این شب عزیز ظهور حجت ابن الحسن (عجل الله تعالی فرجه الشریف) باشد. تا برنامه دیگر شما عزیزان را به خدای بزرگ می سپارم خدا نگهدار!


عصر ایمان>

امام حسن مجتبی علیه السلام کریم اهلبیت علیهم السلام اطعام وفای به عهد کرامت توسل بذل و بخشش افطار صدقه محبت و عاطفه