تاریخ بدون روتوش

قسمت شصت و هشتم برنامه تاریخ بدون روتوش با کارشناسی جناب آقای حسینی


 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

عنوان برنامه: تاریخ بدون روتوش

موضوع برنامه: واکاوی در مورد تاریخ ایران باستان «ایرانی‌ها و اعراب»

تاريخ: 25/ 03/ 1401

استاد: آقای دکتر حسینی

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم

عرض سلام و ادب خدمت شما بینندگان عزیز و ارجمند که بیننده قسمت 27 از فصل دوم برنامه تاریخ بدون روتوش هستید و جلسه قبل به خاطر اخلالی که ایجاد شد در پخش برنامه ما نتوانستیم به صورت زنده خدمت شما بزرگواران و عزیزان باشیم، این هفته و هفته های بعد هم هست ان شاء الله مطالبی را خدمت شما عرض خواهیم کرد. از همین ابتدا عرض بکنم قسمت های برنامه ما به صورت زنده دارد پخش می شود تقدیم حضور شما عزیزان می شود به این شکل است که ابتدای برنامه بنده عرائضم را تقدیم می کنم نکاتم را عرض می کنم و در بخش دوم منتظر تماس برای پاسخ گرفتن نسبت به 3 سوالی که داشتیم آن 3 سوال پاسخ داده بشود ان شاء الله مسائل دیگری هم هست که در برنامه مطرح کردیم راجع به آن هم اگر مخالفی بخواهد بیاید حتماً در خدمت شان هستیم در زمان مناسب با ایشان گفتگو خواهیم داشت.

این قسمت می خواهم یک نکاتی را خدمت تان عرض بکنم که لازم است در این مرور بحثی که داریم اخلالی که ایجاد می کنند اشکالاتی که ایجاد می کنند بعضی از کارهای که طرف مقابل انجام می دهد که هیچ کدامش در فضای منطقی و در فضای علمی نیست بی اثر نیست، در مورد بعضی از تصمیم گیری های که ما انجام می دهیم مثلاً تصمیم های که ما می گیریم خیلی به مذاق آن ها خوش نخواهد آمد. اما خواهید دید که ما در روند و روال برنامه چه کار می کنیم هر چقدر که خارج از مباحث علمی شما بخواهید بیایید یک سری اعمالی را انجام بدهید یک سری کارهای را بکنید ما در میدان علمی می دانیم که چطور رفتار بکنیم و ان شاء الله جبران می کنیم و قضیه این طوری نیست فکر می کنید اگر کاری انجام بدهید ما کوتاه می‌ آییم نه همچنین اتفاقی نخواهد افتاد ان شاء الله.

این قسمت من می خواهم نکته ای را خدمت تان عرض بکنم ما در روال فصل دوم، فصل اول که متمرکز بر زرتشت بودیم، فصل دوم که در مورد تاریخ ایران باستان با شما صحبت کردیم و گفتیم بدون روتوش می خواهیم مسائلی را خدمت تان بگوییم بحث هخامنشیان را شروع کردیم به صورت خاص در مورد کوروش، در مورد قضایا و اتفاقات زمان کوروش، فتح بابل را به صورت مبسوطی نسبتاً به آن پرداختیم، منشور کوروش را پرداختیم کمبوجیه را پرداختیم بردیا را گفتیم.

نیمه اول دوره هخامنشیان تقریباً همین است یعنی اگر مؤسس هخامنشیان را کوروش بدانیم کما این که عموم مورخین این طور رفتار می کنند به عنوان مؤسس دوره سلسله هخامنشیان کوروش را معرفی می کنند و این طوری نیست که بگوییم پادشاهان قبلی را هم جزء پادشاهان محسوب می کنند هر چقدر آن ها هم مدعی شدند فرزندان هخامنش بودند اما وقتی در مورد کوروش، بردیا و کمبوجیه بحث کردیم نیمه اول دوره هخامنشیان تمام می شود. بعد نوبت به داریوش می رسد و فرزندانی که در ایران به قدرت می رسند.

نکته ای را خدمت عرض بکنم این که ما می خواهیم تا این جای کار یک برداشتی را که می شد از صحبت ها و سخنان ما بشود را یک مرور بکنیم نکات دیگری را خدمت تان عرض بکنم و یک بزرگوار و عزیزی که مقیم آمریکا هستند در مورد 3 سوال ما و موضوع برنامه ظاهراً یکی از بیننده ها رفتند پی گیری کردند که ایشان تشریف بیاورند قرار شد که روی خط بیایند هفته گذشته کلاً برنامه با مشکل فنی مواجه شد ولی این هفته ان شاء الله بدون مشکل برنامه را ادامه می دهیم و ایشان در بخش دوم برنامه تشریف بیاورند منتظرشان خواهیم بود.

ما آمدیم روی کار آمدن کوروش را گفتیم منتها خیلی به قبلش نپرداختیم به صورت خاص و ویژه روی بحث فتح بابل تأکید کردیم چون آن چیزی که خیلی توسط برخی از افراد باستان گرای افراطی مورد تأکید قرار می گیرد قضیه و جریان فتح بابل توسط کوروش هست. یک جمع بندی بکنم هخامنشیان که سلسله شان با روی کار آمدن کوروش به نوعی تأسیس می شود چون قبل از کوروش پدرش کمبوجیه بود قبل از پدر بزرگش دوباره کوروش بوده که او کوروش اول می شود.

ولی ما از دوره کوروشِ فاتح بابل مسئله را می گیریم یک سری اتفاقاتی مواجه بود دوره ای که ایشان روی کار آمدند یک مروری بر اساس آن خواهیم داشت یک نکاتی را خواهم گفت امشب به بحث ذو القرنین بودن مختصر اشاره می کنم که اعتقاد ما چه هست تا یک مقدار فضا را فراهم بکنیم که به قضیه داریوش مفصل تر بپردازیم. داریوش را می خواستم اولش 2 قسمت بروم اما چون برخی از آقایان به جای این که پاسخ علمی بدهند کارهای دیگری انجام دادند و متعصبانه فحاشی کردند من می خواهم مفصل تر به داریوش بپردازم. حالا بنشینید ببینید مطالبی که ارائه خواهیم داد چقدر روشنگر هست و چقدر تعصب بی جا شکن در مورد داریوش هست ان شاء الله جمع بندی که بنده می خواهم بکنم در مورد روی کار هخامنشیان نکاتی را خدمت تان عرض کردیم و در ذیل آن به قضیه کوروش شاه اَنشان شدنش و فتح بابل پرداختیم و آن جا گفتیم کوروش اول شاه اَنشان می شود و بعد قیام های شرق را سرکوب می کند و در 3 سال مادها را شکست می دهد و حکومت شان را از بین می برد نه این که همه افرادشان را کشت و از بین برد مادی وجود نداشت نه ولی سلسله مادها را شکست می دهد و مادها عملاً تحت تسلط و سیطره اش در می آیند. جنگ های دیگری هم بود و بعد نهایتاً به قضیه فتح بابل می رسد آن دوره کوروش را از اَنشان تا بابل می گوییم (یعنی شاه اَنشان شدنش تا بابل).

 نکته بعد فرزند کوروش، کمبوجیه نامی است و معروف و مشهور به کمبوجیه است اسم های دیگری مانند اِسمردیس در موردش گفتند برخی اسامی دیگری هم گفتند آن چه که معروف و مشهور است همان کمبوجیه است بعضی ها گفتند کمبوجیه اسم نبوده صفتش بوده است و مسائلی دیگر منظورمان مشخص است همان فرزند کوروش است که می رود مصر را فتح می کند (این تصویری که می بینید کمبوجیه است طرف مقابلش سامتیخ آخرین فرعون مصری مصر است) اِسمردیس اسم بردیا است که هرودت در موردش صحبت کرد. برای کمبوجیه هم اسامی دیگری گفتند اما این جا با کمبوجیه کار داریم منظورمان مشخص است کدام شخص است؟ این که گفتم اسمش کمبوجیه است بله می دانم که برخی ها برخورد دیگری نسبت به این نام داشتند از این باب خواستم در موردش تأکید بکنم.

 نکته بعدی در مورد بردیا صحبت کردیم بردیا برادر کمبوجیه می شود یا گئوماتَه یا گئوماتا چیزی که در تصویر می بینید زیر پای داریوش است گئوماته یا بردیا مفصل با شما صحبت کردیم و یک سری شواهد را خدمت تان عرض کردیم مبنی بر این که این شخصی که زیر پای داریوش است گئوماته نیست یعنی یک شخصیت مجهولی نیست این همان فرزند کوروش است که زیر پای داریوش در کتیبه بیستون نقش بسته. ما به کتیبه بیسُتون می پردازیم یا بیسْتون (در مورد اسمش توضیح می دهم) دقیق ترش بیسْتون است بیسُتون جا افتاده بعضی وقت ها بیسُتون می گوییم به این کتیبه می پردازیم و خواهیم گفت (دوباره تأکید می کنیم) این ها چه کسانی هستند نوشته های روی بیستون چه به زبان بابلی چه به زبان فارسی باستان و چه به زبان ایلامی آن چه که در آن آمده چه گفته شده یک اختلافی در مورد این متن ها است به شما خواهیم گفت نکاتی که خود داریوش گفت خدمت تان عرض خواهیم کرد. منتظر باشید ان شاء الله در مورد این ها برای تان توضیح خواهیم داد و نظر ما در این مورد همین است که این شخصی که زیر پای داریوش هست گئوماته نیست این همان بردیا است واقعاً بردیا بوده و کمبوجیه برادر بردیا درست است که بر اساس گزارش های تاریخی و آن چیزی که عموم مورخین پذیرفتند دستور داده بود برادرش بردیا کشته بشود (یعنی کمبوجیه دستور داده بود بردیا کشته بشود) اما آن پِرسخاست یا پَرخاستی که به او اشاره شده ظاهراً این کار را انجام نداده بود. به خاطر ناتوانی، به خاطر ترس یا هر چیز دیگری بردیا زنده مانده بود و بردیا به حکومت می رسد ولی دودمان هخامنشیان را بررسی می کنند عموماً به پادشاهی بردیا نمی پردازند می گویند یک کسی بود دروغ می گفت و بردیا نبوده است. به متن بیستون می رسیم ان شاء‌ الله برای تان مفصل توضیح خواهم داد نسبت به این مسائل و افراد دیگری که آن ها به دروغ ادعا کردند که خود بردیا یا واقعاً فرزند بردیا بوده است به آن هم می پردازیم.

ما در این سلسله مباحثی که تا این جا داشتیم 27 قسمتی که خدمت شما مطلب، مطرح کردیم به یک مسئله ای می خواستیم بپردازیم که برای شما واضح بشود برخی ها به دودمان هخامنشیان افتخار می کنند آقا نکته ای را در موردشان گفت، گفت افتخار این ها توهمّات است. افتخار باید بر اساس واقعیات باشد نه بر اساس توهمّات باید بر اساس مسائل حقیقی باشد نه بر اساس تاریخ روتوش شده. باید بر اساس حقایق باشد نه بر اساس تعصبات بی جا.

این نکاتی که ما به شما گفتیم برخی ها می دیدم می گفتند واقعاً این مسائل در تاریخ ثبت شده واقعاً هخامنشیان این کارها را کردند واقعاً کوروش این کارها را کرده؟ بله این کارها را انجام دادند و مستند با شما صحبت کردیم. فلذا وقتی که یک کسی مثل آقا فرمود که این رویکرد نسبت افتخار به هخامنشیان توهم است مشخص می شود که چرا؟ بله آن هخامنشی که بعضی ها در خیالات خودشان می سازند یک جاهای، افتخاری دارد. هخامنشیانی که واقعیت داشته چه می گوی هخامنشیانی که واقعاً وجود خارجی داشتند واقعیت داشته آیا افتخار به این ها درست است یا درست نیست؟ ما تفکیک می کنیم و خدمت شما عرض کردم مثلاً‌ در مسائل نظامی هخامنشیان پیشرفت های عجیب و غریب و چشم گیری داشتند باز نسبت به این که چه استفاده ای از این ابزار نظامی شده مثبت بوده یا منفی بوده در موردش بحث داریم ولی در اختیار گرفتن و ساخت کشتی تیریرِم ارتباطی که هخامنشیان با فینقی ها گرفتند. ساختن آن ارابه های داس دار در مورد استفاده اش انتقاد داریم به آن بحثی نداریم مسئله جدا است ولی در مورد ساختش ارتقاء دادن ارابه های داس داری که ساخته بودند و کلاً به صورت کلی ما بخواهیم بگوییم در مورد مسائل نظامی هخامنشیان دست بسیار بالای داشتند و این قدرت نظامی باعث شد که تقریباً تمام حکومت های مناطق میانی زمین را بتوانند بگیرند و در اختیار خودشان قرار بدهند.

دیگر حکومتی باقی نمانده بود الا این که تحت تسلط هخامنشیان بود چون در دوره کوروش، سلسله پادشاهی مصر دودمان 26 مصر زنده است آماسیس دارد حکومت می کند یک حکومت مقتدرانه ای دارد یک بازگشتی دارد ملی گرا است و دارد از داخل مصر را احیاء می کند مثل دودمان های قبل که بعضی وقت ها هر 150 سال یک بار یک افولی دارند دوباره قوای خودشان را تجدید می کنند آماسیس در حال تجدید قوای مصر است.

پس وقتی که حکومت هخامنشیان تأسیس می شود حتی تا فتح بابل هم پیش می روند باز یک حکومتی دیگری هست که تحت کنترل هخامنشیان نیست در سرزمین های میانی قضیه چین و آمریکا متفاوت است. یک مصر است ولی کمبوجیه وقتی که مصر را فتح می کند البته کمبوجیه وقتی که حمله می کند دوره آخرین فرعونِ مصری مصر است که خدمت تان عرض کردم چون فراعنه دودمان شان ادامه پیدا می کند عملاً از ایرانی ها هستند سلسله کلاً یک انحرافی پیدا می کند هر چند عنوان فرعون برای 28 حفظ می شود. ولی سامتیخ آخرین فرعونی می شود که خودش مصری است و توسط کمبوجیه شکست می خورد و مصر و منفیس کلاً به دست کمبوجیه می افتد پس اگر ما بخواهیم لقب شاهِ شاهان به این معنا از آن استفاده بکنیم که تمام شاهان دیگر تحت کنترلش بیایند و دیگر هیچ شاه دیگری در آن مناطق نیست الا این که تحت کنترلش است برای کوروش نمی شود استفاده کرد اگر با این معنا بخواهیم نگاه بکنیم باید برای فرزندش کمبوجیه استفاده بکنیم.

روی این نکته مسائلی را خدمت شما عرض کردیم اما در مورد هخامنشیان که ما می گوییم جعل وجود داشته است یا تحریف وجود داشته است کما این که در مورد سایر مسائل تاریخی بوده مگر در مورد تاریخ اسلام نیست؟ چقدر افراد ظالم به اسم مسلمان در طول تاریخ حکومت کردند و خود مسلمان ها همان های که ادعای شان می شود یا می شده است مسلمان بوده اند تاریخ شان را روتوش کردند.

مگر کم بنی امیه روتوش شد مگر بنی عباس روتوش شد مگر تاریخ خلفاء روتوش شد. ما مسئله ای نداریم حالا طرف شهادتین به حکومت برسد حتماً می گوییم خوب بوده است. نکته ای خدمت تان بگویم حتی مگر کم بعضی ها آمدند دوره صفویه را روتوش کردند بله دوره صفویه نکات برجسته ای دارد ادعای شان هم می شده است که ما شیعه هستیم داریم حکومت می کنیم و خیلی بهتر از دودمان ها و حکومت های دیگر بوده به آنش کار ندارم. ولی مگر برخی از افراد نیستند همین حکومت صفویه را دارند بی جا روتوش می کنند بعضی از جنایت هایشان را پنهان می کنند یا دروغ می گویند. همین ها در مورد هخامنشیان هم صدق می کند اگر ما گفتیم برخی از مسائل جعلیات متأخر است فراوان هم است کتاب نوشتند کوروش کبیر، مسائلی را آوردند رمان را دارند تبدیل به تاریخ می کنند.

یعنی طرف رمان می نویسد آن چیزی که در ذهنش دوست دارد کوروش انجام داده باشد را در قالب یک رمان می آورد ولی همین را می خواهند تاریخ بکنند و بعضی ها می بینیم که به همین کتاب ها دارند استناد می کنند این ها کتاب های متأخر و خیلی جدیدی است که تازه نوشته شده است کتاب های تاریخی نیست. مگر بسیاری از افراد از اسناد واقعی فرار نمی کنند؟ ما می گوییم کتیبه بیستون به دست خود داریوش نوشته شده و خود داریوش می گوید من این را خواندم تأیید می کنم.

متن هست ترجمه و رمز گشایی هم شده به 3 زبان هم نوشته شده قبول نمی کنند خیلی عجیب است متن استوانه کوروش را آوردیم می گوییم خودتان ترجمه کردید آقای ارفعی هم فکر خودتان به آن استناد می کنیم قبول نمی کند. حالا دیگر چه برسد به یک تاریخی مثل تاریخ هرودوت دید چقدر بعضی هایشان نسبت به قضیه تاریخ هرودوت حساس هستند نمی گوییم آن چه که تاریخ هرودوت نقل کرده همه اش درست است نه ما نمی گوییم هر چه که نقل کرده است درست است. ولی موضوع این است که یک کتابی مثل تاریخ هرودوت را از شما بگیرند مثلاً در مورد یک شخصیتی مثل کمبوجیه چند تا جمله کلاً می توانید مستند حرف بزنید نمی گویم چند صفحه. این آقایان بعضی جاها مجبور می شوند از اساس منابع خودشان را بزنند ساقط بکنند برای این که به یک بخشی از آن نشود استناد بکنیم و درباره اش صحبت بکنیم این هم یک بخشی از آن روتوش است. پس جعلیات یک بخشی از آن است فرار از اسناد واقعی یک بخشی از آن است.

 همین کتاب آقای پیرنیا، آقای پیرنیا در تاریخ نگاری در مورد ایران باستان به صورت خاص در مورد هخامنشیان حقیقتاً از افراد کم نظیر است یعنی در دیدن اقوال مختلف، در آوردن برخی از تحلیل ها و مسائل یا حتی بعضی دیگر از مستشرقین. پروفسور هایدماری کخ که کتاب از زبان داریوش را نوشته بر اساس کتیبه های هخامنشی نوشته یعنی الواح هخامنشی که از آن دوره باقی مانده این کتاب را نوشته مطالب را بیاوریم برخی از آقایان قبول نمی کنند. این ها باعث می شود که تاریخ روتوش بشود اصلاً‌ از حد واقعی خودش دور بشود حقیقت را ما نبینیم این جعلیات را ببینیم، واقعی اش را نگاه بکنیم مسئله بعدی پنهان کردن و روتوش حقایق است یک وقت های یک مسئله ای وجود دارد از لحاظ اسناد هم متقن ما می توانیم در موردش صحبت بکنیم یعنی آن ابزاری که لازم است برای اثبات یک مسئله را ما در دست داریم مسئله اثبات هم می شود خیلی از آقایان می‌ آیند پنهان می کنند.

یک نکته ای خدمت تان عرض بکنم حتی متن کتیبه کوروش در بابل را نمی بینید زیاد ترجمه کاملش را پخش بکنند، چون یک نکاتی در آن هست که این ها گیر می کنند یک مسائلی در آن جا آمده که خلاف ادعای این است که اولین منشور حقوق بشر جهان بخواهد معرفی بشود همین متن کتیبه بیستون تا دل تان بخواهد استناد می کنند و افتخار می شود به این که داریوش کتیبه بیستون را نوشته ترجمه کتیبه بیستون را چقدر منتشر کردید؟ کلاً چند نفر کتیبه بیستون را ترجمه کردند؟ این همه دارید افتخار می کنید در این سالیانی که کتیبه بیستون پیدا شد شروع به رمز گشایی کردند چند نفر ترجمه کردند یک آقای نارمَن شارپ است البته ایشان فرمان های شاهنشاهان هخامنشی را آورده منتها در این کتاب کتیبه بیستون آورده چون نگارش بیستون خیلی حجم نسبتاً زیادی هست یک بخش قابل توجهی از این کتاب را در بر گرفته و ایشان هم در این کتاب متن فارسی باستانش را ترجمه کرده است.

ایشان در دانشگاه شیراز مدرس بودند فارسی باستان درس می دادند یا یک نفر دیگر چه کسی است؟ آقای پیر لوکوک که خانم خلخالی متن بر گردان شان را ترجمه کرده منتها تحت اشراف چه کسی؟ خانم ژاله آموزگار، رویکرد خانم ژاله آموزگار را می دانید به چه شکل است البته همین همین ترجمه چاپ اولش با چاپ بعدش فرق دارد که سر جایش به آن می پردازم.

آقای غیاث آبادی هم ترجمه کرده کتیبه به این مهمی اهتمام تان برای انتشار کتیبه چقدر است همین بروید کتاب را نگاه بکنید آقای نارمن شارپ ببینید چه زمانی ترجمه شده چه زمانی چاپ شده چند تا دانه چاپ شده برای من خیلی عجیب است کتیبه بیستون مگر شناسنامه هخامنشیان نیست. این را هم آقای شارپ ترجمه کرده کل فرمان های هخامنشیان آن چه که در دست داشته را آورده در موردش توضیح خواهم داد کتیبه بیستون بخشی از آن است شما از این کتاب چند تا چاپ کردید؟

فرمان های شاهان هخامنشی، نوبت چاپ سوم، سال 88 تیراژ 1000 نسخه، 1000 نسخه؟ می دانید عزیزانی که در بحث چاپ هستند می دانند 1000 نسخه یک تعداد قابل توجهی فقط شما باید به بعضی از کتابخانه ها بدهید این ترجمه ها چرا در دسترس مردم قرار نگیرد؟ این می شود پنهان کردن و روتوش تاریخ، درست نیست و این مسئله قابل توجه است همان چه که خودتان دارید و استدلال که به آن می کنید خیلی نمادین و روتوش شده است. آن واقعیتی که باید مخاطب ببیند و واقعیتی که در کتیبه بیستون آمده حرف های که خود داریوش زده نیست اهتمامی نداشتید نسبت به انتشار مطالبی که در بیستون آمده چون گیر می کنید. اگر کسی واقعیات را بگوید می گوید نه گیر نمی کند می گوید داریوش این کارها و عمل را انجام داده یک عمل خوب داشته چند تا عمل بد هم داشته گزنده و زننده که آدم می خواند واقعاً آدم از شکنجه های که کرده احساس خجالت می کند بخواهد بگوید چطوری شکنجه می کرد چه کسانی را؟ مردم چین را، نه مادها و پارس ها را خوزستانی ها را مردم شمال ایران را در آن زمان.

پارس ها و مادها را به صورت خاص و به صورت ویژه چه شکنجه های کرده؟ شما یا طرفدار ماد و پارس هستید، پس کارهای داریوش را چه کار می خواهید بکنید؟ مثل همان مسئله ای که در فصل اول خدمت تان عرض کردم شما طرفدار زرتشت هستید زرتشت با آریایی ها جنگید و درگیر شد و خودتان گفتید آخرش هم از همین آریایی ها بودند زرتشت را کشتند.

این تناقض ها را چطوری می خواهید جمع بکنید؟ نشوید مثل برخی از مسلمان های که متأسفانه می آیند هم تجلیل می کنند از افرادی امثال معاویه هم نسبت به امیر المؤمنین علی (علیه السلام) با همدیگر جنگیدند قتال داشتند این را می خواهید چه کار بکنید؟ مسلمانی اگر بگوید من هم طرفدار امیر المؤمنین هستم محب اهل بیت (علیهم السلام) هستم، هم بنی امیه یا افرادی دیگر دارای تعارض است نمی تواند این را حل بکند. آقای حسینی تو مگر مسلمان نیستی چرا نمی خواهی از مسلمان ها دفاع کنی؟ من دفاع از حق می کنم برای من ملاک نیست که این طرف، اسمش مسلمان باشد شهادتین بگوید یا نه. همین طور که بین یک مسلمان اختلاف به وجود بیاید در نظریه اش تناقض و تعارض و تضاد است غیر قابل حل است در نقطه مقابل هم اگر کسی بخواهد بگوید من آریایی دوست دارم آریایی هستم و زرتشت هم دوست داشته باشد آن جا تعارض و تناقض است. در آن جا هم اگر کسی طرفدار پارس ها و مادها باشد بگوید من داریوش را هم دوست دارم اهل تناقض و تعارض است. این ها را چه کار می خواهید بکنید؟ در مقابلش هم همانی که دوست نداشته باشد دیکتاتوری را بخواهد پس بزند و بخواهد مرگ بر دیکتاتور بگوید ولی اگر دفاع از رضا شاه بکند دچار تناقض و تعارض غیر قابل حل است.

بابا داری از یک دیکتاتور دفاع می کنی بعد شعار علیه دیکتاتور می دهی از حقوق بشر دم می زنی بعد از یک کوروشی دفاع می کنی که سلطنت تامّه عجیب و غریبی داشته که اصل آن پادشاهی اصل دیکتاتوری بوده این را چه کارش می خواهید بکنید؟ این ها مسائلی است که دچار تناقض و تعارض می شوید این ها را لازم است وسط بحث تاریخ هخامنشیان خدمت تان عرض کنم. برای خیلی ها ممکن است سوال پیش بیاید بگوید این ها چطوری بین این دو تا را می خواهند جمع بکنند؟

مسئله بعدی دودمانی که ما داریم در موردشان صحبت می کنیم دودمان هخامنشیان است هخامنش چه کسی است؟ هخامنش پدر چیش پیش می شود که چیش پیش را جد مشترک می دانند برای کوروش اول بعد کمبوجیه تا پایین یک تیره و یک طایقه و یک تیره و طایقه دیگر که ارشا و آریا مَنه و ویشتاسپ و داریوش هستند. من هنوز نفهمیدم که چرا این قدر روی بحث هخامنش این جا تأکید شده، البته بخشی اش را می دانم و خدمت تان عرض می کنم یک نسب نامه را نشان تان بدهم املی کُرد و دیگران نکاتی را در این مورد گفتند ولی باز آن استدلال (این حرفی که آوردند) قانع کننده نیست ولی طرح مسئله کنم کسی به این مسئله جواب بدهد هیچ جای اعتقاد ما با مشکل بر نمی خورد. کتابی که پیشتر خواهید دید فرمان های شاهنشاهان هخامنشی که نارون شارپ این را ترجمه کرده. من با این کتاب در جلسات آینده زیاد کار دارم فعلاً علی الحساب این بخشش را ببینید آمده شاخه نسبی را کشیده بعضی ها می گویند این شاخه نسبی را داریوش وضع کرده دروغ و جعلی است من با آنش کار ندارم به همین چیزی که هست می خواهم به شما نشان بدهم فرزند هخامنش چیش پیش می شود الفاظ دیگری هم برایش گفتند از چیش پیش دو تا فرزند می ماند یکی آریا مَنه بعد ارشام، ویشتاسپ بعد داریوش می شود یعنی داریوش صاحب کتیبه بیستون. یک فرزند دیگرش کوروش اول می شود کمبوجیه اول، کوروش فاتح بابل دو تا فرزند دارد یکی بردیا یکی کمبوجیه که کمبوجیه، کمبوجیه دوم می شود چون کمبوجیه اسم پدر خود کوروش هم هست این جا هخامنشیان شدند این، چرا چیش پیش یان نگفتید؟ چرا هخامنشیان گفتند حتی چرا کوروشیان نگفتند؟ اگر واقعاً کوروش مؤسس این سلسله محسوب بشود (اگر دارم می گویم)

یکی ممکن است بگوید نه ما قبلش را داریم می گوییم شاهان پارت و شمال کشور را می گیریم شاهان اَنشان را هم در نظر می گیریم یک اگر این جا دارم می گویم چرا کوروشیان نشد؟ یکی از دلایلش را به شما بگویم چون داریوشی که این جا است (به نسب باز مفصل خواهم پرداخت ان شاء الله) این داریوشی که این جا است دیگر از فرزندان کوروش نیست.  برای این که یک دایره گسترده ای به وجود بیاید که همین داریوش را بخواهد در خودش جای بدهد و همین کوروش را بخواهد در خودش جای بدهد و فرزندش کمبوجیه را در خودش جای بدهد بردیا را که گفتند دروغگو بود این دو تا را بخواهد جا بدهد باید بالاتر بیاید داریوش باید به ویشتاسپ برسد ویشتاسپ هم به اَریامنَه بعد به چیش پیش برسد کوروش هم بیاید تا کمبوجیه اول و برسد به کوروش اول برسد و چیش پیش ولی هخامنش این جا چه است چیش پیشیان می گفتید.

یک سری سوالاتی نسبت به بعضی از موضوعات در تاریخ هست که این ابتدای شروع باز کردن برخی از بحث ها است. حالا داریوش دارد می گوید من نُهمین شاه از این شاهان هستم. چون این نسب نامه را باز کردم به آن اشاره کنم داریوش کبیر شما نهمین شاه هستی؟ چطوری حساب کنیم داریوش یک، ویشتاسپ دو، اَرشام سه، آریا منه چهار، چیش پیش پنج، هخامنش شش، کوروش اول هفت، کمبوجیه اول هشت، کوروش نُه، کمبوجیه و بردیا چه شد؟ بردیا را که دروغگو گفتید کمبوجیه چه شد؟ باید یکی از این ها را حذف کنید بعضی ها گفتند ویشتاسپ است بعضی ها گفتند نه این هخامنش است و نکاتی را در این زمینه گفتند که من جلسات بعد خدمت تان عرض خواهم کرد.

 ببینید اسم هخامنشیان که گذاشتند به خاطر این است که این دو تا تیره را به هم وصل بکند چرا؟ چون آقای داریوش در مقابل تیره کوروش ایستاده است و قبل از این که داریوش در مقابل آن درخت واره نسبی فرزندان کوروش اول بخواهد بایستد خود کوروش در مقابل پدران داریوش ایستاده این ها را به شما نمی گویند. این دو تا طیف را نگاه کنید بحثش شد این جا توضیح بدهم شاهانی که می بینید یعنی فرزندان آریا منه و اَرشام و ویشتاسپ که داریوش می شود این ها شاهان سمت پارت ها یعنی شمال ایران هستند نقاطش قابل دسترسی است که آن موقع کجا بود تقریباً‌ قابلیت این را دارد که از متن خود داریوش احصاء بکنیم. طیف دیگر چه؟ خط دیگر که کوروش اول و کمبوجیه اول و کوروش و کمبوجیه دوم می شود این ها شاهان اَنشان هستند. یعنی معمولاً این ها در جنوب ایران هستند تیره مقابل آریا منه و ارشام معمولاً سمت شمال هستند نقشه جغرافیای را نگاه کنید همچنین وضعیتی دارد سمت پارت ها هستند. قبل از این که داریوش بخواهد در مقابل این تیره ای که در اَنشان هستند بیاستد خود کوروش در مقابل آن ها می ایستد با مادها جنگید. آن موقع مادها و پارس ها چه کسانی بودند؟ منظورم شمال و شمال غرب را در بر می گرفت چه کسانی بودند؟

دو تا شاخه هست که با همدیگر جنگیدند دنبال این هستند در قالب هخامنشیان کنار هم بایستند و واقعیت تاریخی این نیست این ها در مقابل هم ایستاده بودند داریوش مگر نیزه دار کمبوجیه نبود و با کوروش نبود؟ بله ولی در مورد جریان قتل های مبهمی که در دوره هخامنشیان بود خدمت تان عرض کردیم تهی این قتل ها و کشته شده ها و کشته ها یعنی کشته شدن کوروش در هاله ای از ابهام است هر چند گزارش های را داریم ولی باز مبهم است. کشته شدن کمبوجیه که خیلی مبهم است در راه برگشت کشته می شود و می گویند ارّه پایش را برید همچنین بهانه هایی را می آ‌ورند و کشته شدن بردیا. نتیجه اش چه می شود؟ نتیجه اش به قدرت رسیدن داریوش می شود یعنی تیره ای که پدرانش توسط تیره دیگر شکست خورده دوباره قدرت به همان شاخه و تیره بر می گردد. بحث در این جا زیاد است بخواهیم صحبت بکنیم می رسیم بحث کتیبه بیستون که رسیدیم به شما خواهم گفت نکاتی را که در این زمینه وجود دارد.

 یک نکته ای آقای حسینی، کوروش مگر ذو القرنین نیست؟ عرض کردیم نخیر بر اساس اعتقادات ما ذو القرنین نیست خیلی رُک داریم این را می گوییم کسانی که ادعای این را دارند فقدان ادله دارند که هیچ بسیاری نکات دارد این مسئله را رد می کند. چند موردش را با همدیگر ببینیم در پاور پوینت به آن اشاره بکنم اگر لازم شد وقتی من به صورت خاص به قضیه ذو القرنین و کوروش می پردازم دانه دانه آن وقت ادله را هم نقل خواهم کرد. بعضی از این تیترها را با هم ببینیم. سوال کوروش، ذو القرنین بود یا نبود؟ نخیر نبود. حاضر هستیم در موردش بحث و گفتگو بکنیم مناظره هم در موردش بکنیم.

اولاً‌ این که، این ادعایی که کوروش ذو القرنین است مخالف آیات و روایاتی است که راجع به ذو القرنین هست یعنی یک مقدار با تسامح من بخواهم صریح بگویم این بحث من یک مقدار تسامح دارد اما این را خدمت تان عرض بکنم کسی که بگوید کوروش همان ذو القرنین است تمام آیات، تمام روایات را به صورت خاص یعنی قطعی الدلاله باید کنار بگذارد. به یک بخشی استناد شده برای آن جواب داریم. پس در مورد یک شخصیت دینی یک ادعای مطرح شده ذو القرنین که مخالفت پیدا می کند که اگر بگوییم کوروش است با آیات و روایات.

 مورد بعدی ادعای مخالف تاریخ است مثلاً شما در تاریخ دانیال نبی دیدید یا کارهای که دیدید هم خوانی داشت با آن کارهای که ذو القرنین انجام داد؟ تاریخی که ما در مورد کوروش بررسی کردیم آن چیزی که شما دیدید آیا هم خوانی و سنخیتی اصلاً با ذو القرنین دارد؟ نه.

نکته بعدی این ادعا مخالف اسناد مکتوب به جا مانده است. به جا مانده از چه کسی؟ مخالف تاریخ که من دارم می گویم منظورم گزارش مورخین است این جا منظورم اسناد مکتوب چه است؟ نمونه اش منشور کوروش است. حرف های منشور کوروش کجایش مطابقت دارد با یک شخصیت گران قدری مثل حضرت ذو القرنین که یک موحد واقعی بود عبد صالح خدا بود.

کدام رفتارش آن خدا پرستی اش آن از مردوک گفتنش آن از ظلم کردنش آن از فتوحاتی که کرده و دلیلش مشخص نیست بجز کشور گشایی چه بوده است؟ این دو تا کجایش با هم سنخیت دارد اگر بگویید ذو القرنین همان کوروش است خود طرف دارد می گوید من نیستم در لوح اش حرفی که دارد می زند می گوید من از یک خدای دیگر دارم یاد می کنم به زور بگوییم نه تو همان ذو القرنین هستی. این هم نیست که شما بگویید آقای کوروش تا یک جایی یک وضعیتی را داشته بعد متحول و عوض شده این الواح که باقی مانده است یا به صورت خاص منشوری که باقی مانده است در بابل بعد از فتح بابل است مال اواخر است تازه تنها سند هم نیست چون روی بحث کوروش در برنامه صحبت کردم و تأکید داشتم روی آن مسئله تأکید کردم.

آقای حسینی اگر این وضعیت آیات قرآن و روایات است پس استناد قائلین ذو القرنین بودن کوروش به چه است؟ به تورات تحریف شده است. می دانید تورات، کتاب حضرت موسی (علیه السلام) آن کتاب مقدس از جانب خدا است اما این توراتی که الان وجود دارد این تورات، تورات تحریف شده است. تحریف شده توسط کسانی که با غرض هم تحریف کردند خدمت تان می گویم.

اولاً این که تحریف تورات نا خواسته نبود یک زمان شما یک کتابی را دارید در طول تاریخ مدام از آن کم می شود و در نسخه برداری اشتباهاتی رخ می دهد چیزی که در بحث بررسی متون گاهی به عنوان تصحیف از آن یاد می شود. ولی یک زمان هست طرف کتاب را بر می دارد می برد هدفمند مثل ترجمه لکوک چاپ اولش سال 82 که تغییر دادند. هدفمند می گوید نه این را باید این طوری تغییر بدهیم اصلاً‌ کار یهودی ها تحریف بود.

(يحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَوَاضِعِهِ)

سخنان را از جاي خود، تحريف مي‌کنند.

سوره نساء (4): آیه 46

یک قلم از کارهایشان بود. تورات تحریف شده است هیچ چیز واقعی در تورات نیست من این را نمی گویم ولی آن استدلالی که در مورد ذو القرنین بودن کوروش می شود عمدتاً به توراتی است که تورات تحریف شده است. در مورد همان استدلال هم بحث دارم متن همان  تورات تحریف شده را برای تان بیاورم می فهمید که قضیه خیلی متفاوت است.

نکته بعدی تاریخ و تاریخ نگاری در بسیاری از جاها در مورد آن دوره و برهه از تاریخ و بخصوص در مورد کوروش متأسفانه تحت تأثیر تورات تحریف شده است. برای شما این مطلب را نشان دادم حتی برخی از مورخین اسلامی بر اساس همین تأثیر آثار را نوشتند. بعضی از نکاتی که نوشتند راجع به یهود به صورت خاص دارم به شما می گویم آن اتفاقاتی که برای یهود در بابل افتاد، تحت تأثیر گزارش های تورات تحریف شده است. تحت تأثیر مستقیم تورات تحریف شده است وگرنه کاری که کوروش کرد با یهودیانی که در بابل بودند آن چیزی نیست که برخی از طرفداران این تورات تحریف شده می گویند.

نکته بعدی یک قاعده ای را در مورد تورات تحریف شده خدمت تان بگویم وقتی شما به متن تورات مراجعه می کنید تورات یک جوری شخصیت پردازی دارد. یعنی می آید در مورد یک شخصیتی صحبت می کند در مورد کارهای که انجام داد ویژگی های که داشت مثبت یا منفی در همین تورات تحریف شده شخصیت پردازی در آن هست. دو تا شخصیت برجسته در این تورات دارید می بیند یک فردش حضرت موسی (علیه السلام) است و دیگری کوروش حضرت در مورد حضرت موسی در تورات تحرف شده چه توصیفی هست؟ چه کسانی مورد خطاب تورات هستند؟ بنی اسرائیل. این تورات تحریف شده راجع به حضرت موسی (علیه السلام)، شخصیتی را به تصویر می کشد که بنی اسرائیل حضرت موسی هر چند با وحی در ارتباط بوده است هر چند معجزاتی را داشته است هر چند بسیار کمک می شد از طرف خدا برای بر گرداندن بنی اسرائیل از مصر به بیت المقدس اما در آخر موفق نشد. در مقابل کوروشی در تورات تحریف شده وجود دارد که این کوروش هیچ ارتباطی با خدا ندارد هیچ ارتباطی با وحی ندارد هیچ ارتباطی با ادیان آسمانی و الهی ندارد، اما موفق می شود بر اساس تورات یهودی ها را از بابل به بیت المقدس بر گرداند. در شخصیت پردازی حضرت موسی (علیه السلام) و کوروش در تورات، حضرت موسی می شود یک شخصیت مذهبی و دینی متصل به خدا و مجهز به معجزات، اما شکست خورده در بر گرداندن بنی اسرائیل به سرزمین و ارض موعود و کوروش می شود یک شخصیتی که با خدا ارتباطی ندارد اصلاً شخصیت الهی نیست اما موفق در حکومتداری است و بر گرداندن بنی اسرائیل از بابل به بیت المقدس می شود.

تورات مبنای که دارد می چیند این است به خاطر این است که کوروش این قدر در تورات تحریف شده بالا می آید. الگو پردازی می شود می گوید اگر تو حاکمی داری حکومت، حکومت الهی و دینی چه است؟ به قول تورات تحریف شده آخرش حضرت موسی می شود دریا را هم شکافت نتوانست بنی اسرائیل را بر گرداند (این شخصیت پردازی که تورات دارد.) در مقابل کوروش را نگاه کن نه معجزه ای داشت نه چیزی مردم بنی اسرائیل را از بابل به بیت المقدس بر گرداند. حالا مردم بنی اسرائیل یعنی از زبان این تحریف کنندگان که تورات تحریف شده را نوشتند دارم می پرسم اگر خطاب به آن ها بگوید. می گوید مردم بنی اسرائیل کدام یکی از این ها بیشتر به دردتان می خورد؟ کدام موفق بود؟ بین حضرت موسی و کوروش چه کسی انتخاب می شود؟ کوروش انتخاب می شود. برخی ها پیرو همین کوروش پردازی تورات تحریف شده هستند.

 مسئله بعدی چرا برخی ها در این چند دهه اخیر بر این تأکید دارند می کنند که کوروش همان ذو القرنین است چرا؟ چند تا دلیل دارد عناوین ادله را خدمت تان نشان بدهم. همانند سازی تاریخی اسلامی یعنی چه؟ یعنی اگر شما گفتید کوروش همان ذو القرنین است مورد تأیید اسلام هم قرار می گیرد مورخین و باستان گراها هم در موردش بهبه چهچه می کنند.

نکته بعدی دلیل سازی برای دفاع از گذشتگان و رد اسناد واقعی یعنی چه؟ یعنی اگر کوروش همان ذو القرنین بود، دیگر هر چه شما سند علیه بحث چند گانه پرستش بودنش بخواهید بیاورید روی هوا می رود نابود می شود چرا؟ چون مخالف قرآن و اسلام می شود یعنی با معرفی کوروش به عنوان ذو القرنین یک سدی ایجاد می شود بین کسانی که تفکرات دینی و الاهیاتی دارند با کوروش. می گوید با کوروش کار نداشته باش هر چه خود کوروش هم گفت من مردوک را می پرستم نپذیر، چرا؟ چون کوروش ذو القرنین است. خود کوروش هم گفت نمی توانی بپذیری چه برسد به مورخین دیگر بخواهند بگویند. هر چه فقط خوب بود از کوروش نقل شده بود را بپذیر، برای دفاع از کوروش دلیل سازی می شود و اسناد واقعی را بر اساس این می شود رد کرد.

نکته بعدی می شود تخصیص ظلم پادشاهان با تطبیق ذو القرنین بودن کوروش یعنی چه؟ قاعده اسلامی این است ملوک و پادشاهان، خود کامگان ظالم هستند مگر تخصیص خورده (افرادی که تخصیص خورده باشند) مثل چه کسی؟ مثل حضرت سلیمان و ذو القرنین، منطق قرآن مخالف سلطنت و پادشاهی است به چه صورت؟ من در این برنامه مقارنه ای خیلی کار نمی کنم ولی یک جاهایی لازم باشد مقارنه می کنم. با همدیگر ببینیم آیه قرآن چه می فرماید؟

(قَالَتْ إِنَّ الْمُلُوكَ إِذَا دَخَلُوا قَرْيةً أَفْسَدُوهَا وَجَعَلُوا أَعِزَّةَ أَهْلِهَا أَذِلَّةً وَكَذَلِكَ يفْعَلُونَ)

گفت: پادشاهان هنگامی که وارد منطقه آبادی شوند آن را به فساد و تباهی می ‌کشند، و عزيزان آنجا را ذليل می ‌کنند؛ (آری) کار آنان همين‌ گونه است!

سوره نمل (27):‌ آیه 34

این (قَالَتْ) چه کسی است؟ بلقیس در پاسخ به چه چیزی؟ در پاسخ به نامه ای که حضرت سلیمان فرستاده بود. بلقیس نمی دانست حضرت سلیمان چه کسی است؟ بین دو تا مسئله گیر کرده بود گفت حضرت سلیمان یا پیامبر الهی است یا پادشاه است. اگر پیامبر الهی باشد که هیچ خیلی خوب است ولی اگر یک پادشاه باشد وضعیت چه است؟ (إِنَّ الْمُلُوكَ) پادشاهان، قاعده قرآنی پادشاهان (إِذَا دَخَلُوا قَرْيةً أَفْسَدُوهَا) وارد یک آبادی بشوند (قریه چند تا معنا شده این جا آبادی می گیرم روستا، شهر و یا چه است بماند تمدنش چه است الان نمی خواهم به آن بپردازم) پادشاهان وارد جای آباد بشوند (أَفْسَدُوهَا) آن جا را به فساد می کشند (وَجَعَلُوا أَعِزَّةَ أَهْلِهَا أَذِلَّةً) پادشاهی عزت مردم را به ذلت تبدیل می کند.

ادامه آیه چه می فرماید؟ (وَكَذَلِكَ يفْعَلُونَ) واقعاً این طوری رفتار می کنند که برخی از تفاسیر ما تصریح دارد و ظاهراً‌ همین هم به واقعیت نزدیک است و درست همین است (وَكَذَلِكَ يفْعَلُونَ) تأییدی بر حرف بلقیس است، داخل پرانتز این را هم خدمت تان عرض بکنم اسلام دینی است که خداوندش در قرآن کلامی را از یک زن می آورد که این زن پیامبر نیست معصوم نیست هیچ کدام از این ها نیست کلامی را از یک زن (قالت) می آورد و تأیید می کند. بر خلاف بقیه رویکردها که بعضی وقت ها اصلاً زن را مثل آدم حساب نمی کردند برخی از تمدن ها، برخی از نگرش ها، برخی از ادیان تحریف شده و مکاتب.

 در مورد این عرض کردیم این قاعده، قاعده اسلامی است پادشاه وارد یک جایی می شود فساد می کند. کوروش پادشاه بوده این قاعده قرآنی را چه کار کنیم؟ بگوییم ذو القرنین است درست می شود. تأیید حرف بلقیس (وَكَذَلِكَ يفْعَلُونَ) است الان نمی خواهم به مسائل روایی و تفسیرش خیلی بپردازم اگر نه روایات ذیلش را هم خدمت تان عرض می کردم.

 نکته بعدی تأييد تاریخی بر چه؟ بر این که پادشاه وارد یک جایی می شود عزت اهلش را ذلت قرار می دهد. روند تاریخ را ما داریم می بینیم همین است. دوره های که حکومت ها این شکلی بوده است پادشاهی و سلطنتی بوده است عزت مردم تبدیل به ذلت شد کم و بیش داشته ولی این قاعده بود.

مسئله بعدی آقای حسینی صفویه که می گفتند ما شیعه هستیم شما چه می گویید؟ همان اول برنامه هم عرض کردم حتی صفویه هم ظلم فراوان داشتند هر چند صفویه بر حکومت های دیگر شرف داشته است و آن حکومت های که در عرض زمانی شان بوده اند مثل عثمانی ها و دیگران و حتی حکومت های که قبل از صفویه در ایران بودند، ولی با این وجود خدمت عرض می کنم خیلی صریح، خیلی رُک حکومت صفویه که خودش را شیعه می دانست ظلم فراوان هم انجام داد هر چند در بسیاری از موارد بر حکومت های دیگر شرف داشت. ولی من نمی توانم از صفویه به عنوان یک حکومت عادل دفاع بکنم.

 آقای حسینی شما مگر شیعه نیستی پس عِرق شیعی بودنت چه شد؟ پادشاهان صفویه این کار را کردند می دانم اصلاً می دانم یک بخشی از تراث شیعه در دوره صفویه فضا پیدا کرد تا بخواهد احیاء بشود، می دانم بسیاری از کتاب های شیعه و روایات مهم ما در خزائن کتبی که در آن جا وجود داشت باب بندی شد و تدوین و دسته بندی شد اصلاً در آن زمان منتشر شد. می دانم صفویه یک بستری را ایجاد کرد که شیعه هم بهتر تبلیغ بشود، با همه این ها می گویم از صفویه نمی توانم به عنوان یک حکومت عادل دفاع بکنم حق برای ما مهم است. پس اگر من می آیم هخامنشیان را می گویم در کنارش می گویم صفویه هم همین است هر چند از لحاظ تاریخی به صفویه نرسیدیم وگرنه به صفویه می رسیدیم با اسناد به شما می گفتم که چه اتفاقاتی افتاده بود چه کارهای در آن زمان انجام شده بود؟

این مسائلی بود که خدمت شما خواستم عرض بکنم حالا که به نیمه دوره هخامنشیان رسیدیم هخامنشیان از زمان داریوش به بعد هم می خواهم خدمت تان عرض بکنم بدانید که روند و روال کار ما به چه شکل است؟ اما 3 تا سوال مهم پرسیدیم اتاق فرمان تأکید کردند که از اول برنامه مخاطبان زیادی پشت خط منتظر هستند 3 تا سوال پرسیدیم 3 تا سوال را با همدیگر ببینیم برای تان کاملاً جا افتاده.

3 سوال از زرتشتیان داشتیم از همان ابتدای فصل اول برنامه تاریخ بدون روتوش و عزیزانی که تشریف می آورند دوست داشتند نسبت به این سوالات پاسخ بدهند و از موبدان عزیز دعوت می کنیم زرتشت پیامبر بود یا نبود؟ این را برای ما مشخص کنید خود زرتشتی ها چطوری است که هنوز به نتیجه نرسیدند بالاخره شخصیت اول شان پیامبر بود یا نبوده است؟ زرتشت چه زمانی بود؟ زرتشت کجا بود؟ آیا زرتشت ایرانی بود یا ایرانی نبود؟ چه زمانی بود؟ خدمت تان عرض کردیم دوره زرتشت واقعاً مشخص نیست در ابهام فراوانی قرار دارد و در این مورد هم خدمت شان توضیح دادیم کجا بود یعنی چه؟ یعنی این که در اوستا و گاتاها محل تولد زرتشت را اصلاً نیاورده آن را کنار بگذاریم.

اما اوستا می گوید زرتشت، منطقه ای که دارد فعالیت می کند گزارش های که در اوستا آمده ایرانویچ می گوید خود اوستا ویژگی های که برای ایرانویچ می آورد با ایران جور در نمی آید چه کار می خواهید بکنید؟ چطوری می خواهید بگویید زرتشت، ایرانی بود؟ پس پیامبر پارسی گو بودنش به شدت محل خدشه شد. و در فصل اول مفصل به آن پرداختیم. اولین تماس آقای محمدی از اصفهان سلام علیکم ورحمة الله

بیننده آقای محمدی از اصفهان:

سلام علیکم خیلی تشکر می کنم از برنامه های دقیق و بسیار عالی شما، راستش من بنده زاده را نهی می کردم از این که پای برنامه های شما بنشیند چون خبر نداشتم که زرتشت هم مستمسکی شده برای مخالفان اسلام، بعد از این که خودم یک مدتی پای برنامه های شما نشستم یک برداشت های از فرمایش های شما کردم 6 دقیقه طول می کشد اجازه می دهید خدمت تان عرض کنم؟

استاد حسینی:

آقای محمدی عزیز چون از اول برنامه عزیزان پشت خط هستند فکر کنم شما مدتی منتظر بودید می دانید اگر خیلی مختصر باشد ممنون می شوم در حد یکی دو دقیقه باشد

آقای محمدی:

چون اگر وسطش بریدگی داشته باشد زحمت کشیدم این دو هفته ای که موفق نشدم راستش یک مقداری ضعیف هستم مثل بچه ها که مشقی نوشتند و بعد اجازه نمی دهند انشاء شان را بخوانند ناراحت می شوم

استاد حسینی:

یعنی به گروهی سپردید تحقیق کنند و بعد شما نوشتید بیایید ارائه بدهید؟

آقای محمدی:

بله

استاد حسینی:

آقای محمدی من دلم نمی آید بگویم تماس بعدی برویم و مطلب تان بماند مطلب تان را بفرمایید ولی اگر سعی بکنید زمان را هم یک مقدار برای تماس های بعدی ذخیره کنید ممنون می شوم. بفرمایید خدمت تان هستم

آقای محمدی:

6 دقیقه می شود بسم الله الرحمن الرحیم از شنوندگان عزیز خیلی عذرخواهی می کنم و همین طور جناب آقای دکتر برنامه شان تحقیقی هست، ولی من به عنوان یک گرته برداری از کارهای ایشان می گویم:

 به نام رب محمد خدای بی همتا / که آفرید حسین و حسن، علی زهرا/ دلا اگر بودش دیده ای حقیقت بین/ به تازه های پژوهش دو چشم و دل بگشای/ که دکتر متخصص به موشکافی خود / به کندوکاو عیان کرده چشم بندی را/ درود و فخر بر آن سید پژوهشگر/ که سحر مسلک رندانه را نمود افشاء/ ولی عصر نموده است شاهکاری نو/ دیگر در این شبکه شیره محمد را/ به ابتکار حسینی چراغ نور افشان/ سترده پرده نیرنگ از پلیدی ها/ سپاس از خدمات بدیع و بی مانند/ که رهگشایی او بیمه کرد ایمان را/ پیام ز نهی منکر مرام و سیرت اوست/ که اهریمن نزند پتک خویش بر سر ما/ از ادعای دروغین روتوش ها به کنار/ نهاد پخش اکاذب می شود رسوا/ بنا امیدی نادان کم اعتنایی کن/ بلندگوی دروغ و سیاهکاری ها/ گهی ز کاسه خورد گاه گاه از کیسه/ عدوی چشمه خورشید بوده یار جفا/ هر آن چه که قرن گذشته برای ما گفتند/ بدین وسیله همه دود گشته سوی هوا/ به نام پیکر و موبد که طبل پنهان زد/ که شش هزاره شده سال کامکاری ها/ هماره قدمت ما را چماق ها کردند/ علیه راه جهان دارد عالی اعلا/ زگاتاها ز اوستا و صلح آزادی/ نجات بابل بی جنگ و فتح لیبی را/ شما خرافه پرستید و ما اصیل و شریف/ مدام چهره تراشی ورد خوانی ها/ سیاه ریشه چنان بود در دل شاهان/ که سالها ببریدند ریشه ای ما را/ به دل نوشته و منشور فرّ ای ایزد/ نمایش سراب و فرا افکنی افسون ها/ تضادها و فواصل میان حرف و عمل/ تناقضات به ژرفی و پهنه ای دریا/ زگفته و عمل نیک آن چنان پندار/ همه تظاهر و تزویر و نخوت بی جا/ به نقشه ای سلفی با لعاب ایرانی / به صبغه ای اموی دشمن اصالت ها/ چو طرح سامری و ساختار گوساله/ که خواست بهر جوانان ره مظنت را/ زهشت سال جهاد مقدس امت/ کسی نگفت درودی به جان فشانی ها/ ندید جنگ عظیم و دفاع جانانه/ نخواند آن همه آماده ای شهادت را/ به زردی رخ و غفلت زسرخی گونه/ به دام های خرید رفیق ماندانا/ اشو نه این وطنی بوده نه حامل وحی/ نه آن کتابش الهی نه راه سوی رجاء.

استاد حسینی:

احسنت.

اقای محمدی:

از آن قبیله نه کم بود یک کوروش دیگری/ کسی نظر ننهاده است بر کرامت ما / تقلبی که نموده برای حذف حریف/ سرودنش که کریه است زشت و جان فرسا/ به مکر پهلوی و حیله های خاور باز/ به پشت صحنه ای آنان سنای آمریکا/ در این میانه یکی جوجه پر نیاورده/ پرد به شاخه ای دیگر ز نا امیدی ها/ زترس مکتب اسلام و جوشش علوی/ نموده چاک گریبان وای ایرانا/حرمسرای اپرویز را ندیده گرفت/ به همسران رسالت کشاند مشکل را/ ز سی هزار پری چهره ای سراسر مُلک/ نگفت در اسارت خسرو چنین سیاهی ها/ به تخت قدرت و کاخ کجش تمسک کرد/ خضوع قیصر رومی و شاد خواهی را/ نگفت قتل مخالف فزون ز بیست هزار/ به یک صباح ببند داد خواهی ها/ ز عدل شاهی و تنها خری که باور کرد/ خطای کفشگر مزدکی و مانی را/ ولی ز لندن و پاریس می رسد جیفه / به آن دیگر تلاویب ریاض و تیرانا/ نه از جماعت داعش نتیجه شان حاصل / نه زانکسی که عَلَمْ کرد باند احمد را/ نه توده ای و فدایی نه خلقی و سرخی/ نه تجزیه طلب و مزد باستانی ها/ گروه قاعده ریگی کومله دموکرات/ به پشت سر گذاشته تاریخ های مصرف را/ غراب ها بنهادند تاش در خون رنگ/ به جای بلبل و طوطی زباغ و سبزه سرا/ چو بادها که نکشتند اندرین مزرع/ بناگزیر درو کرده‌ اند طوفان ها/ زمکر و حیلت جادو حظ و افسانه / بساط مغ بچه گان رفت سوی دار فنا/ من و تو با کلمه حرف .../ زخشم جامه در آرند و گریه زاری ها/ محمدی به ثنا خوانیت لسان الغیب/ ز اصفهان به از این برگ شرمساری را . عفو بفرمایید. اللهم صل علی محمد واله الطاهرین

استاد حسینی:

ممنونم، اللهم صل علی محمد واله محمد وعجل فرجهم. آقای محمدی عزیز بسیار از لطف تان ممنونم، حالا آن جا و ابتدای شعرتان در مورد بنده حقیر بود از لطف تان به صورت ویژه لازم است از طرف خودم تشکر بکنم و مطالبی که بیان کردید آن چیزی که در شعر گنجانده بودید در آن هم نکات بسیار خوبی بود. خدا واقعا خیر تان بدهد. من بابت نکات نغزی که در شعر تان داشتید از شما تشکر می کنم و خوشحالم و پشیمان نمی شوم از این که این فرصت را به شما دادیم و عزیزانی که بیننده هم هستند و پشت خط منتظر بودند احتمالا راضی بودند که شما مطالبی که ما عرض کردیم این طور زیبا به زبان شعر در این برنامه بفرمایید. بسیار ممنونم از شما اقای محمدی عزیز، ظاهرا ایشان قطع شدند، شماره اقای محمدی را داشته باشید من بیرون از برنامه هم از ایشان تشکر کنم. آقای هدایتی از مشهد مقدس سلام علیکم ورحمة الله

بیننده آقای هدایتی از مشهد مقدس:

سلام علیکم جناب اقای حسینی حال تان خوب است.

استاد حسینی:

ان شاء الله موفق باشید در خدمت تان هستیم

اقای هدایتی:

غرض از مزاحمت این است دو هفته قبل که شما قول داده بودید در مورد داریوش می خواستید صحبت کنید، من فقط از کتاب خانم هاید ماری کخ بیش از 30 مورد در آورده بودم که هر کدام وقت شد بگویم در مورد این که گفته بودید داریوش، بیداد گر یا عدالت گر

استاد حسینی:

داریوش، دادگر یا عدالت گر

آقای هدایتی:

بله، من هم چند تا مورد در مورد بیداد گری در آوردم، اما دیشب نمی دانم پیش زمینه یا مقدمه بود در مورد بحث کوروش و ذو القرنین صحبت کردید، من از کتاب دکتر فریدون بدره ای اگر اشتباه نخوانده باشم کوروش کبیر در قرآن مجید و عهد عتیق، انتشارات اساطیر یک مطلبی را بگویم. همان طور که امشب به تورات و شخصیت پردازی تورات اشاره کردید من فقط برای بینندگان می خواهم بخوانم که چگونه گفتند و با اسناد قطعی که خود شما در ابتدای جلسه امشب اشاره کردید چقدر سر ناسازگاری دارد. عهد عتیق، اِرمیا، باب 50 یک تا چهار ببینیم آقای فریدون بدری چه می گوید؟ خداوند آنان را سان می بیند و برای حمله به بابل فرمان می دهد اِرمیا از عهد عتیق انگار یک پیش گویی دارد می کند. در میان امت ها، اخبار و اعلام نمایید عَلَمْ بر افراشته و اعلام نمایید و مخفی مدارید بگویید که بابل گرفتار شده مردوک، خرد شده (این خیلی مهم است) اسرار او رسوا، بت هایش شکسته. منشور حقوق بشر کوروش چه دارد می گوید؟ اتفاقاً دارد به مردوک تقدس می دهد ما مردوک خرد شده را باور کنیم یا تقدس مردوک را؟ در کتاب خانم هاید ماری کخ یک مطلبی نوشته که می گوید رسم هدایای گران قیمت و متبول را آقای کوروش باب کرد. این با ذو القرنین بودن مخالفت دارد حتی به اسناد کتب خودتان همان طور که فرمودید روایات را هم باید کنار بگذاریم.

استاد حسینی:

یک نکته ای در تکمیل فرمایش تان عرض بکنم. رسم هدیه دادن دقیقاً یکی از مواردی است که من رویش فکر کردم و مقایسه کردم وقت بشود این را عرض می کنم، بلقیس برای این که حضرت سلیمان را امتحان بکند گفت یک هدیه ای بفرستیم ببینیم با این هدیه گران قیمت چه کار می کند؟ اگر پذیرفت این از آن پادشاه ها است که: (إِذَا دَخَلُوا قَرْيةً أَفْسَدُوهَا وَجَعَلُوا أَعِزَّةَ أَهْلِهَا أَذِلَّةً) ولی اگر این هدیه را نپذیرفت بحث نبوتش مطرح می شود.

در واقع پذیرش هدیه ذاتاً بد نیست من می خواهم بگویم اگر بحث نماد گرایی را این جا در نظر بگیریم آن هدیه ای که می‌ آید (وَجَعَلُوا أَعِزَّةَ أَهْلِهَا أَذِلَّةً) آن هدیه ای هم که به کوروش داده شده است ببینید با چه وضعیتی و خفتی داده شد بروید متن منشور را بخوانید ترجمه آقای ارفعی را هم بروید بخوانید ببینید چه گفته؟ و این نکته خوبی بود که شما به آن اشاره فرمودید آقای هدایتی عزیز!

آقای هدایتی:

خواهش می کنم یک مورد دیگر بگویم در این اصولی که جمع کردم باز هم از خانم هاید ماری کخ که یک بار از هرودوت می‌‌ آورند یک بار هم خودشان می نویسند. چهار پایه تخت کوروش از طلا بوده اگر پی دی افش را دارید چون صفحات پی دی اف با صفحات کتاب فرق دارد.

استاد حسینی:

فرصت را می خواهیم ذخیره کنیم من در آن مورد توضیح می دهم شما مطلب تان را بفرمایید که به تماس های دیگر هم برسیم.

آقای هدایتی:

من فعلا روی بحث کوروش که اصلاً با ذو القرنین نمی تواند بخواند این ها را گفتم یک روایت هم بخوانم و تمام کنم در روایات داریم که 4 فرد بودند که بر کل دنیا حکومت کردند 2 تا خوب، 2 تا بد یکی از این خوب ها ذو القرنین است، اما چه شما و چه افراد باستان گرا این را قبول دارند حداقل حداقلش این است که مصر، تحت تصرف کوروش نبود. بنابراین کل دنیا را حکومت نکرده بنابراین از لحاظ روایات شیعه ذو القرنین نمی تواند باشد. متشکرم ببخشید من وقت شما و سایر دوستان را هم گرفتم.

استاد حسینی:

متشکرم در مورد روایتی که اشاره فرمودید یک نکاتی بنده دارم اگر لازم بشود به صورت ویژه در مورد بحث ذو القرنین بودن یا نبودن کوروش بپردازم این ها را خدمت تان مطرح خواهم کرد. خانم رضائی از سیستان و بلوچستان (منتقد) سلام علیکم ورحمة‌ الله

خانم رضائی از بلوچستان:

سلام اقای حسینی خسته نباشید، البته اول کار بگویم ما ارادت خاصی به شما داریم از موقعی که در شبکه ولایت بودید از سیستان و بلوچستان هم باید مشخص باشد که ما این جا به واسطه برنامه های که شما و استادهای بزرگوار داشتید حسابی توانستیم شیعه را تبلیغ کنیم فقط می خواهم بگویم نقدی اگر می کنم بابت برداشت خودم است والا شما انسان محترمی برای ما هستید خیلی هم روی تان حساب باز کردیم. درست است خودتان می گویید فقط از زرتشت و هخامنشیان نقد نکردید و اسلام و تاریخ اسلام را هم نقد کردید فقط نقدی برای ایراد نیست که چقدر ایراد می گیرید و نقد می کنید اما بحث من سر زمان است آیا این زمانی که الان در آن هستیم ملی گراها را داریم مورد هجمه قرار می دهیم آیا کار درستی است؟ آیا این زمان سنجی درست است یا این که نه؟ مطلب دیگری هم در مورد شاه دو شمشیره بگویم که بتوانم حرفم را برسانم این که حضرت علی در یک برهه زمانی می گوید من دست به شمشیر نمی زنم چون یار ندارم امام حسین می گوید نه من با این که یار ندارم اما دست به شمشیر می برم حتی اگر فرزند 6 ماهه من از بین برود آیا این را می توانیم به جز این توجیه کنیم که شرایط سنجی باعث شده که به این جا برسیم (تصمیم گیری) جدای از این که مسئله سیاست ما امروزه نمی توانیم بگوییم دیگر مذهب جدای از سیاست است چون دیدیم که در ورزشی که ما چندین سال متهم شدیم که ایران با سیاسی کردن ورزشش، ورزشکارانش را نمی گذارد که در مقابل اسرائیل بازی کنند ورزش را سیاسی کرده الان یک ماهی هم نگذشته تیم ایران را نگذاشتند که به کانادا وارد بشود. بحث من این است الان دوره ای است که به نظر من اعتقاد بین ملی گرا و شیعه باید اتفاق بیافتد چرا که ما در یک استانی زندگی می کنیم که بیشترین ضربه ممکن را از وهابی خوردیم در کشوری زندگی می کنیم که هر قسمتش، هر کدام از مرزش هایش بلا استثناء دارد دچار تجزیه می شود و نمی توانیم این را ندید بگیریم. یک مورد دیگر در مورد دیگر در مورد آقای امید دانا هست شما استناد به حرف های گذشته ایشان می کنید درست است من به عنوان یک شیعه واقعاً وقتی حرف هایش را شنیدم ...

استاد حسینی:

خانم رضایی صدای بنده را دارید، از طرف ایشان قطع شد (دوباره با ایشان تماس بگیریم) تماس بعدی را نگه دارید نکاتی را در این خصوص عرض بکنم بعد ایشان آمدند نکته شان را تکمیل کنند ان شاء الله اولاً فرمودید آقای حسینی آیا الان این زمان مناسبی برای انتقاد از ملی گراها است؟ الان حتی تکان می خوریم می گویند الان زمانش نیست الان در شرایط و برهه خاص کنونی هستیم این برهه خاص کنونی تمام هم نمی شود.

بله یک دوره های شرایط خاص و ویژه است همه این ها درست اتفاقاً‌ الان وقتش است. چرا؟ چون تا یک دوره ای کسانی که ادعای ملی گرایی داشتند خیلی رُک حرف هایشان را می زدند و مواضع شان را شفاف می کردند، ولی از یک دوره ای به بعد ما دیدیم (مفصل باید در این مورد توضیح بدهم) تفکر لیبرالیزم در ایران نتوانست به همه اهدافی که داشت برسد الان از یک در دیگری یک سری افراد دارند وارد می شوند استحاله دارند می کنند.

آقا می فرماید پادشاهی بد است پادشاه ظالم و بد است در هر صورتش، این ها می گویند نه خود تو پادشاهی (بالاترین توهین است) یعنی خود آقا تأکید دارد پادشاهی بد است می گوید تو پادشاه هستی. شهید مطهری می فرماید کوروش خائن بود می گویند نه ولایت فقیه، پا گذاشتن جای پای کوروش است. امام خمینی در مراسم استقبال فرمود این کارها را نکنید مگر من کوروش هستم؟ می گویند نه تو همان کار کوروش را کردی. این فتنه ایجاد می کند یعنی خیلی ها نمی دانند مسائل آن سمت چه است و آن ها به دنبال چه هدفی هستند بعد طرف پادشاه شد چه؟ می گوید فرزندش باید ولی فقیه بعدی بشود. فقهاء چه؟ فقهاء را رها کن این ها به اصطلاح این آقایان که مدام تکرار می کنند و بی جا استفاده می کنند خر مذهبی هستند واژه خر مذهبی را در حالی دارد به کار می برد که چه بسا پدر و مادر، خواهر و بردار خودش هم شاملش می شود. ولی مردم را سِر می کند دست می گذارد روی نقطه ای که شما قبول داری تأکید می کند می گوید من این را قبول دارم ولی یک طور دیگر قبول دارم یک عنوان دیگر رویش بگذارد استحاله، استحاله، استحاله

 تا الان این ها فهمیدند جلوی اسلام و انقلاب اسلامی بخواهند بایستند به دیوار محکمی برخورد می کنند نمی توانند. بهترین راه چه است؟ همان کاری که هخامنشیان کردند به گزارش هرودوت در گرفتن بابل در زمان داریوش (برای تان بعداً توضیح خواهم داد). چند بار این ها شخصیت های را ساختند و به مجموعه دیگر ورود پیدا کردند و آن را تسخیر کردند حالا باید واقع کنیم. آقای محترم، خانم محترم آقا تشخیص می دهند چه زمانی، زمان مناسبی است یا نه؟ آقا در همین سال های اخیر در جلسه ای که خود بنده محضر ایشان بودم در روز دانشجو روی مسئله هخامنشیان تأکید کردند به هخامنشیان افتخار نکنید قبلش هم فرموده بودند در خطبه های نماز جمعه هم فرمودند. من نخواستم یک سری کلیپ ها را پخش کنم حکم فقهی امام را در مورد ملی گراها بیاورم چه است.

 نکته بعدی این که یک سوال دیگر شما پرسیدید گفتید شما به حرف های گذشته امید دانا استناد کردید. امید دانا، دو سه شب قبل گفت اعتقادات من همان اعتقادات گذشته است انتظار دارید هر روز بیاید این ها را تکرار کند؟ بعد انتظار داشتید اگر هر روز تکرار می کرد امثال شماها مثلاً طرفدارش بشوید و پی گیر مباحثش بشوید. مشخص است طرف یک بار گفته مدام دارد ارجاع می دهد خودش می گوید اعتقادات من تغییری نکرده است خیلی عجیب است این قدر صریح دارد می گوید یک سری افراد نمی خواهند بپذیرند. نمی خواهید بپذیرید نپذیرید هیچ چیزی بر گردن نیست از پیامبر که بالاتر نیستیم به جز ابلاغ نیست به جز گفتن این مسئله نیست.

یک سری قضایای دیگری هست من از یک سری مسائل با خبر هستم تا الان نخواستم اسم بیاورم نخواستم بگویم آن افرادی که پیشش بودند و کار کردند نخواستم در معرض یک اتفاق بدی قرار بدهم که چه اتفاقاتی دارد می افتد آن جا چه کار می شود؟ مطمئن باشید هر آن چیزی که دارم به شما می گویم اطلاعات شفاف نیست چیزهای دیگری هم هست. من به وقتش این ها را می گویم دوست هم دارم دنبال بهانه هم هستم که این موارد را بگویم. این مسئله ای نیست که بگویید چون گذشته گفته نه تأکید می کند چند شب گذشته گفته دوستان کلیپش را هم برای من فرستادند. گفته که اعتقادات قبلی من همان ها است تازه گفته چرا به من می گویید به مقدسات توهین کردم؟ من تحلیل کردم. ما بیاییم این جا بگوییم داریوش دارد این طوری می گوید در کتیبه اش آمده این هم متن کتیبه اش است می گویند نه آقا توهین می کنی دو گانه داری درست می کنی. این آقا که به ناموس رسول خدا فحاشی کرده و با وقاحت تمام دارد می گوید اعتقادات من همان اعتقادات است می گویند نه بعد آقایان آمدند ائتلاف کردند.

بگذارید فعلاً هیچی نگویم یعنی من را به آن سمت نبرید فعلاً بگذارید دهانم بسته بماند در مورد ائتلافی که برخی ها برای منفعت طلبی با برخی از این آقایان انجام دادند و هر چقدر که من ببینم این را رُک به شما می گویم هر چقدر ببینم قضایا دارد فتنه انگیزتر می شود یک تعدادی به اسم امام زمان، به اسم انقلاب اسلامی بخواهند جریان های التقاطی را تقویت بکنند جریان های ناصبی را تقویت بکنند مطمئن باشید آن زمان خیلی متفاوت وسط میدان می آیم و خیلی متفاوت رفتار خواهم کرد. هر چند از آن دایره منطق و دایره اخلاق خارج نمی شوم ولی دیگر خیلی از خطوط قرمزی که خودم برای خودم گذاشتم را کنار میزنم، نمی خواستم این ها را این طوری بگویم ولی الان لازم است بگویم و خوب شما تماس گرفتید که من این حرف ها را بزنم آن های که بیننده برنامه هستند منظور من را خوب می فهمند چه است. من سر اعتقادات کوتاه نمی آیم من سر مقدسات کوتاه نمی آیم من سر ائتلاف با یک ناصبی کوتاه نمی آیم.

الان هم دارم یک سری مسائل را بررسی می کنم و ان شاء الله تا یک حدی قطعاً روشن گری خواهم کرد و مسائل را شفاف خواهم کرد این که حدش چقدر باشد را فعلاً دارم می سنجم ببینم شرعی و اسلامی و اخلاقی و الزامش چقدر است. خانم رضائی پشت خط هستید.

خانم رضائی:

بله هستم حرف هایتان را شنیدم ولی نمی دانم این بغض و کینه تان نمی دانم از کجا نشأت می گیرد. الان شما صحبت کردید من سکوت کردم لطفاً خیلی از حرف هایتان در ذهنم بود اما بعضی هایش فراموش شد می خواهم بگویم اسم هرودوت را خیلی به کار می برید آیا شما واقعاً این

استاد حسینی:

الان بحث هرودوت نمی گذارم فعلاً این جا یک کسی دیگر هست در سواحل قناری است

خانم رضائی:

بله موردی نیست بفرمایید.

استاد حسینی:

خانم رضائی یک کسی بیاید به شوهر شما یک لقب ناموسی بدهد بغض پیدا می کنید یا نه؟

خانم رضائی:

پس من یک حرفی بزنم با این که شما می گویید خیلی از حرف ها را دل تان نمی خواهد بزنید اما من هم بعضی از حرف ها را دلم نمی خواهد اما می زنم این جا یک حرف است شما می گویید چند روز پیش این آقا دوباره گفته اعتقادات من همان است آیا منظورش همان بود من اگر بر گردم دوباره همان فحش ها را می دهم؟

استاد حسینی:

دقیقاً گفت این مسیر من است دوباره بر گردم دوباره همین کارها را می کنم.

خانم رضائی:

پس لطف کنید ما برنامه تان را بر اساس (شاید من این طوری فکر می کنم) چون برنامه های آقای قزوینی بر این اساس بوده که می آید ادله عنوان می کند شواهد تاریخ را بیان می کند به صورت علمی بیان می کند می گذارد بیننده خودش تصمیم بگیرد. آقای حسینی بزرگوار شما نسبت به خیلی ناراحت شدید ایرادی ندارد این جا را می خواهم بگویم حرف های که آقای دانا زد از کجا بود؟ این حرف ها از کجا آمد؟ پرداخته ذهن خودش بود؟ از کتب خاصی گرفته شده بود؟ می خواهید بگویم که فیلم موهن از کجا آمد خودتان بهتر می دانید فیلم محمد و عایشه یک انیمیشن است، آقای سلمان رشدی از کجا پیدایش شد؟ چرا حکم ارتدادش را امام می دهد که کار بسیار درستی می کند من هم به عنوان خودم را مسلمان می دانم خدا تشخیص می دهد که هستم یا نه. ولی می خواهم بدانم آیا الان به نظر شما سلمان رشدی، امید دانا، سازنده فیلم موهن محمد و عایشه آیا این ها همه شان از تخیلات شان استفاده کردند؟

استاد حسینی:

آنی که دارد فحاشی می کند به الله دارد فحش می دهد، خانم رضائی من می دانم منظورتان این است رفته کتاب سنی ها را نگاه کرده حرف تان این است خیلی شفافش را بگویم این مسئله را رُک بگویم می خواهید این را بفرمایید درست است؟

خانم رضائی:

بله این که چیز مشخصی است

استاد حسینی:

الان یک کسی بیاید به حضرت زهرا (سلام الله علیها) فحاشی بکند بگوید با استناد به کتب سنی گفتم شما می پذیرید؟

خانم رضائی:

فحاشی بکند؟ بر اساس همان حرف های که در مغزش از آن کتاب پر شده معلوم که می کند همان طور که الان ما داریم به کوروش می گوییم

استاد حسینی:

خانم رضائی این قدر باید از یک آدم ناصبی دفاع بکنید؟

خانم رضائی:

اقای حسینی یک لحظه اجازه بدهید، من هیچ کدام از اسامی زرتشت و هخامنشیان را نمی دانم، اما یک چیز را خوب می دانم گاهی اوقات قضاوت هایمان بر اساس پایه آن کینه یا آن بغضی که در قلب مان است این جاها خودش را نشان می دهد شما می گویید که هرودوت در مورد ازدواج خواهر و برادر...

استاد حسینی:

خانم رضائی من الان با هرودوت کار ندارم (یک لحظه اتاق فرمان اجازه بدهید) کسی از ناصبی دفاع بکند همین طوری رفتار می کنم تندتر هم برخورد خواهم کرد الان یک کسی به خانم رضائی (به این جا رساندید) چون طرف آمده به رسول خدا به ناموسش فحش ناموس داده می گویی یک سری منابع دیده. یکی یک سری منابع در مورد زنان شیعه ببیند بعد بگوید خانم رضائی فلان کاره است این جا را هم شما می آیید بگویید یک سری منابع را دیده دارد می گوید یا نه آن جا باید رگ غیرت بیرون بزند؟ کدامش است شما بالاتر هستید یا حضرت زهرا (سلام الله علیها) شما بالاتر هستید یا پیامبر خدا؟ رویکرد سیاسی شما که همان جا هم شکست خورده است در ائتلاف با ناصبی ها و نتیجه اش به ضرر خواهد شد آن مقدس تر است یا اعتقادات مقدس تر هستند؟ می خواهید برای تان همین الان کلیپ بگذارم. به دوستانم گفتم همین الان عزیزانی که برایم کلیپ را فرستاده بودند بفرستند با گوشی هم پِلی می کنم چون فرصت نیست این حرف دو سه روز قبل ایشان است گوش بدهید

کلیپ امید دانا:

ببخشید من کِی گفتم مسلمان شدم؟ کِی گفتم توبه کردم؟ گفتم هر چه بوده آن مسیر، مسیر اشتباه بوده، توهین کردن آن مسیر غلط است چون شما در شرایطی که همه جامعه به هم جبهه دارند به جای این که همه را بیایی با هم آشتی کنی خودت رفتی لیدر یک بخشی از این جامعه شدی داری دعوا راه می اندازی! مسیر من غلط بوده البته بگویم امید دانای آن موقع به مانند امید دانای امروز مطمئن بوده کارش درست است برای همین چون با صداقت بوده برای من همان کارهاها هم ارزش دارد.

استاد حسینی:

کارهایم ارزش دارد با صداقت بوده مسیر اشتباه بوده چرا مسیر اشتباه بوده؟ آیا به پیامبر نباید توهین کنیم نه چرا کاری کردی که این وسط دو جبهه ای شده؟ یعنی آن مسیری که تو می خواهی بروی باید انقلابی ها و مذهبی ها را هم زیر چتر خودت جمع بکنی می گوید این که گفتید توبه کردم کجا توبه کردم؟ دوباره ببینید

تکرار کلیپ امید دانا:

ببخشید من کِی گفتم مسلمان شدم؟ کِی گفتم توبه کردم؟

استاد حسینی:

می گوید من کِی توبه کردم خودش می گوید من توبه نکردم آقایانی که (من این اصطلاح را نمی خواستم به کار ببرم الان هم به کار نمی برم) روتوش یک معنای دیگرش، روتوش کِشی بگویم نشستند می گویند نه آقا ایشان توبه کرده، بعد صراحتاً یک جای دیگر می گوید تبیین می کند مسیر غلط بوده یعنی چه؟ یعنی به پیامبر توهین کرده غلط بوده؟ نه می گوید مخاطبم را باید زیر کارهای خودم می آوردم با این کارهایم مخاطب مسلمان را پس می زدم اگر من آن روال را ادامه می دادم خانم رضائی نمی آمد این جا برای من روتوش کشی کند، یعنی توهین ناموسی کردم خودش هم چند وقت گذشته گفت لازم بشود همه این ها را منتشر می کنم گفته من می دانم چطوری فحش بدهم منتها فحش را یک جوری می پیچانند که طرف نفهمد چطوری فحش خورد.

دفاع از یک ناصبی را بس کنید اصلاً ناصبی نه مرتد هست یا نیست؟ فقهی اش چه است؟ یک کسی می گوید مسلمان بودم زرتشتی شدم و الان دارد تبلیغ زرتشتی گری می کند، الان می گوید تبلیغ نمی کند این فروَهر که می گوید و فلان دارد تبلیغ می کند آدم ها را واقعی ببینیم، آدم ها را در آن جایی که هستند در آن مرتبه ای که هستند با آن واقعیتی که دارند ببینیم نه آدم بد را خوب کنیم نه آدم خوب را بد کنیم. بله اگر یک کسی خوب بود کارِ خطا و لغزش کم داشت از او بگذریم این منطق امیر المؤمنین در نهج البلاغه حدیث شریف شان هست:

«إِلَّا وَ [يَدُهُ بِيَدِ اللَّهِ‏]»

نهج البلاغة (للصبحي صالح)؛ نویسنده: شريف الرضى، محمد بن حسين، ناشر: هجرت، محقق/ مصحح: فیض الاسلام، ص 209، خطبه 471

این عبارت را جستجو بزنید می آید. ولی این که طرف دارد می گوید چه کسی گفته من توبه کردم یک مسیر اشتباه بود چرا مسیر اشتباه بود؟ چون باید بقیه افراد را هم کنار خودم می آوردم کارهایم را انجام می دادم شد نفاق! تأکید می کند من توبه نکردم. می گوید نه توبه کردی این کلیپ دو سه شب قبلش است فکر کنم 10 روز نمی گذرد نهایتاً از این حرفی که زده هرودوت را فعلاً کنار بگذارید این را حل کنم بعد به هرودوت هم می رسیم (قطع شد)

 یک نکته ای را فرمودید، فرمودید امیر المؤمنین دست به شمشیر نبرد چون یار نداشت ولی امام حسین این کار را کرد اولاً که امام حسین یار داشت شرایط متفاوت بود و یک قضیه ای در مورد امیر المؤمنین بود وصیت پیامبر بود. پیامبر اسلام فرموده بود که باید صبر کنی اگر یار پیدا نکردی. خود امیر المؤمنین هم عبارت و روایاتی که در کتاب اسرار آل محمد و جاهای دیگر آمده است که انتصابش به سلیم ابن قیس بماند روی این هم بحث کردیم الان در ذهن تان چیزی نیاید و جاهای دیگر روایات و حدیثی که داریم از جمله در وسایل الشیعه شیخ حر عاملی آمده آن جا امیر المؤمنین تبیین کردند یک روایتی در این زمینه آمده است و مشخص و معلوم است.

من نسبت به اعتقاداتم ببینم کسی توهین می کند یا از توهین کننده کسی دفاع می کند ناراحت می شوم رگ غیرتم بیرون می زند در مقابل هر جریان، هر شخص، هر مجموعه ای که جلوی مقدسات بیاستد می ایستم خیلی دارم رُک و شفاف می گویم، مؤسسه ولی عصر در مقابل مقدسات بایستد والله علی الاعلیٰ اولین نفری هستم که در مقابل مؤسسه ولی عصر می ایستم. شبکه ولی عصر در مقابل مقدسات بیاستد اولین نفری هستیم که در مقابل شبکه ولی عصر می ایستم تعارف ندارم، من دنیای خودم را با آخرت عوض نمی کنم خدا این نعمت را از هیچ انسانی نگیرد که بخواهد این طوری باشد خدا این نعمت را از هیچ انسانی نگیرد که روی مقدساتش بخواهد بی غیرت بشود. من این طوری هستم توهین نمی کنم فحش نمی دهم واقعیت ها را دارم می گویم. مستند دارم صحبت می کنم.

یک کسی دیگر این طوری نیست ان شاء الله فردا قیامت مشخص می شود که من این کاری که می کنم در مورد مقدسات درست است یا نه فردای قیامت که مقابل چهره نبی مکرم اسلام ایستادیم شما ببینید کسانی که انتقاد کردند آن جا سر بلند هستند یا کسانی که آن جا برای این آقایان روتوش کشی کردند؟ آن جا شما بروید ببینید آیا شخصیت های که شما به خاطر یک مجموعه، به خاطر یک حزب سیاسی از ایشان دفاع کردید آن ها می توانند دست شما را بگیرند یا وبال گردن تان می شوند و انسان را به سمت دَرک می کشند.

آن جا اهل بیت هم دارند دست می گیرند یا امثال این آقا، یک مقدار متنبه بشویم و یک مقدار به خودمان بیاییم و به خودمان تلنگر بزنیم، به تنهایی خودمان بشینیم فکر کنیم. می گوید این بغضی که شما دارید، من این بغضی که دارم در دلم است نسبت به هرکسی که به مقدسات توهین بکند و هرکسی که بخواهد از این ناصبی که علنا آمده به اهل بیت فحش داده از ایشان دفاع بکند.

من می دانم خیلی از افرادی که پیرو این آقا هستند دنبال می کنند و دفاع می کنند می دانم بسیاری از این ها قاطبه این ها افرادی هستند که از روی دلسوزی در این قضیه و مسیر افتاده‌ اند. این را من می فهمم بی انصاف به این مسئله نیستم ولی من می گویم باید این ها هم روشن بشوند باید با ایشان مسائل را شفاف کنیم و خیلی چیزها را برایشان حل بکنیم. و در این راه قدم بر می دارم، قدم هایم را اگر لازم باشد به دویدن هم می رسانم.

ممنونم ببخشید بینندگان عزیز، کسانی که پشت خط بودند عذر خواهی می کنم فرصت نشد خدمت شان باشیم. این چند هفته که مناسبت است، یعنی پنج شنبه ها مناسبت است، شب پنجشنبه شبکه ویژه برنامه خواهد داشت داریم برنامه ریزی می کنیم شاید آن موقع شد یک فرصتی به ویژه برنامه ها بدهیم، برنامه هایمان بعد از آن دوباره بر گردد تا محرم دوباره تصمیم جدید گرفته بشود ولی چون یک برخورد دیگر آقایان داشتند داریم فکر می کنیم که یک روال دیگری را در پیش بگیریم ان شاء الله که ما در خدمت تان هستیم برنامه تاریخ بدون روتوش ادامه خواهد داشت و به خاطر این مناسبت ها شاید زمان جا به جا بشود یا اتفاق دیگری بیفتد ان شاء الله از طریق فضای مجازی خدمت شما عرض خواهیم کرد. ممنونم از شما و خدا خیر بدهد به هرکسی که رگ غیرتش برای اهل بیت متورم می شود با دیدن این که یک کسی بیاید نسبت به اهل بیت توهین کند. ان شاء الله تا دیدار آیند یا علی مدد خدا نگهدار.


تاریخ بدون روتوش>

زرتشت کورش کمبوجیه بردیا داریوش مصر بردیا ذوالقرنین هخامنشیان