اخلاق علوی سیره مهدوی

قسمت شانزدهم برنامه اخلاق علوی و سیره مهدوی با کارشناسی آیت الله سید محمد حسینی قزوینی
موضوع: سفارشی از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) که هیچگاه به آن عمل نشد!


 بسم الله الرحمن الرحیم

30/04/1401

موضوع: سفارشی از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) که هیچگاه به آن عمل نشد!

برنامه اخلاق علوی سیره مهدوی

فهرست مطالب این برنامه:

امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) فرمود: این خبر پیامبر قطعا واقع خواهد شد!

داستان عجیب و دردناک شهادت «میثم تمار»!

«حجاج ثقفی» خون آشامی که از کشتن شیعیان لذت می برد!

دیدگاه جالب مقام معظم رهبری پیرامون واقعه غدیر

سفارشی از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) که هیچگاه به آن عمل نشد!

حل اختلافات، رفاه دنیوی و سعادت اخروی در قبول ولایت اهلبیت (علیهم السلام)

خلاصه ای از مطالب مطرح شده در جلسات گذشته!

تماس بینندگان برنامه

استناد امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) به امامت خویش با توجه به جریان غدیر!

مجری:

أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم‏، بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ الْحَمْدلِلَّهِ رَبِّ العالَمين‏ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِينَ

عرض سلام، ادب و احترام دارم خدمت همه شما بینندگان عزیز و ارجمند شبکه جهانی حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف).

این فرخنده ایام مبارک را تبریک عرض می کنم ان شاءالله که توانسته باشیم در این ایام، عیدی واقعی خودمان را از وجود نازنین حضرت آقا ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) کسب کرده باشیم. حلاوت، طراوت و شیرینی این ایام را چشیده باشیم و ان شاءالله شکر این نعمت را به خوبی به جا آورده باشیم.

«الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّكِينَ بِوَلَايَةِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْأَئِمَّةِ المَعْصُومین علیهم السلام»

الحمدلله این توفیق را داریم با برنامه اخلاق علوی و سیره مهدوی در خدمتتان هستیم هنوز هم در ایام ولایت هستیم. چاشنی ولایت همیشه زینت بخش همه مجالس است. در این ایام هم سعی می کنیم این چاشنی را حفظ کنیم و بیشتر راجع به این مطالب صحبت کنیم.

برنامه، برنامه اخلاق علوی و سیره مهدوی است و ان شاءالله از محضر حضرت استاد، حضرت آیت الله حسینی قزوینی بهرمند می شویم.

ابتدا عرض سلام و ادب محضر ایشان داریم از استاد می خواهیم مثل همیشه ابتدای برنامه مزین کنند قلبهای ما زنگار زدایی بشود با نام نامی حضرت زهرای مرضیه (سلام الله علیه). سلام عرض می کنیم اسعد الله ایامکم

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

سلام علیکم ورحمة الله وبرکاته.

السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا بَقِيَّةَ اللَّهِ فِي أَرْضِه،‏ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا مِيثَاقَ اللَّهِ الَّذِي أَخَذَهُ وَ وَكَّدَهُ- السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا وَعْدَ اللَّهِ الَّذِي ضَمِنَه‏، السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا صَاحِبَ الْمَرْأَى وَ الْمَسْمَع‏ فَمَا شَيْ‏ءٌ مِنَّا إِلَّا وَ أَنْتُمْ لَهُ السَّبَبُ وَ إِلَيْهِ السَّبِيل السَّلَامُ عَلَيْكَ یَا مَنْ بِيُمْنِهِ رُزِقَ الْوَرَى وَ بِوُجُودِهِ ثَبَتَتِ الْأَرْضُ وَ السَّمَاء

خدمت بینندگان عزیز و گرامی خالصانه ترین سلامم را تقدیم می کنم موفقیت بیش از پیش برای همه عزیزان از خدای منان خواهانم.

برای این که خودمان، بینندگان عزیز، دست اندرکاران شبکه ولی عصر را بیمه صدیقه طاهره (سلام الله علیه) در دین، دنیا و آخرتمان کرده باشیم یادی از آن بزرگوار کنیم.

در روایتی «ابن ابی الحدید معتزلی»، در «شرح نهج البلاغه»، از صدیقه طاهره نقل می کند که حضرت فرمودند:

«أَنَّ السَّعِيدَ كُلَّ السَّعِيدِ حَقَّ السَّعِيدِ مَنْ أَحَبَّ عَلِيّاً فِي حَيَاتِهِ وَ بَعْدَ مَوْتِهِ»

حقیقت و واقعیت تمام سعادتها و رستگاریها در دوستی علی ابن ابی طالب هم در زمان حیات امیر المؤمنین و هم بعد از حیات آن حضرت است.

شرح نهج البلاغة؛ اسم المؤلف: أبو حامد عز الدين بن هبة الله بن محمد بن محمد بن أبي الحديد المدائني الوفاة: 655 هـ ، دار النشر: دار الكتب العلمية - بيروت / لبنان - 1418هـ - 1998م، الطبعة: الأولى، تحقيق: محمد عبد الكريم النمري، ج9، ص169

امیدواریم ان شاءالله این توصیه صدیقه طاهره آویزه گوشمان باشد و محبت امیرالمؤمنین و اهل بیتش را به عنوان بالاترین سرمایه و مهمترین نعمت الهی حفظ کنیم در آخرین لحظات زندگی مان، شیطان خدای ناکرده، از دست مان نرباید.

تو کیستی تو تمام پیمبری زهرا * تو حجت حجج الله اکبری زهرا

بهشت احمدی و رکن حیدری زهرا * ز چار بانوی باغ جنان سری زهرا

تو مادر حسنینی، نه مادر همه ای * چه بهتر است بگویم فقط تو فاطمه ای

علت این که فاطمه را فاطمه نامیدند:

«وَ إِنَّمَا سُمِّيَتْ فَاطِمَةُ لِأَنَّ الْخَلْقَ فُطِمُوا عَنْ مَعْرِفَتِهَا»

فاطمه، فاطمه نامیده شد زیرا مردم از درک جایگاه و مقام او عاجز هستند.

تفسير فرات الكوفي؛ نویسنده: كوفى، فرات بن ابراهيم، محقق/ مصحح: كاظم، محمد،  ناشر: مؤسسة الطبع و النشر في وزارة الإرشاد الإسلامي، ص 581

خدا ما را در دنیا و آخرت با صدیقه طاهره و پدر بزرگوارش و همسر گرامش و فرزندان عزیزش محشور کند ان شاءالله.

مجری:

الهی آمین، با این عقلهای ناقصمان به هیچ وجه نمی توانیم به حقیقت آن عزیزان و بزرگواران پی ببریم. ان شاءالله با ظهور منجی عالم بشریت حضرت مهدی موعود (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بتوانیم از لبان مبارکشان این فضایل و آن معرفت اصلی را به دست بیاوریم و بتوانیم به سرچشمه اقتداء پیدا کنیم.

حضرت استاد آماده هستیم بشنویم از وجود نازنین حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف)

امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) فرمود: این خبر پیامبر قطعا واقع خواهد شد!

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

مرحوم «شیخ صدوق» (رضوان الله تعالی علیه) در کتاب «کمال الدین و تمام النعمة»، روایتی را نقل می کند که رسول اکرم فرمودند دوازدهمین خلیفه من، دوازدهمین امام و نُهمین فرزند امام حسین (سلام الله علیه) آن خورشیدی است که از مغرب ظهور می کند و در نزد رکن و مقام سخن می گوید

 «فَيُطَهِّرُ الْأَرْض وَ يَضَعُ الْمِيزَانَ بِالْقِسْط فَلَا يَظْلِمُ أَحَدٌ أَحَداً»

 زمین را از نا پاکی، ظلم و ستم پاک می کند. قانون عدالت را در تمام کره زمین به اجراء در می آورد. به طوری که هیچ کسی جرأت نمی کند به فرد دیگری ظلم و ستم کند.

كمال الدين و تمام النعمة؛ ابن بابويه، محمد بن على، محقق/ مصحح: غفاری، علی اكبر، ناشر: اسلاميه، ج1، ص78

در آخر روایت است که امیرالمؤمنین گفت خدای عالم با حبیبش رسول الله پیمانی بسته است و این قضیه قطعاً واقع خواهد شد و جزء اخبار قطعیه است که حضرت تشریف خواهد آورد، ظهور خواهد کرد و به آن چه که خدای عالم وعده داده است عمل خواهد کرد. ان شاءالله خدای عالم همه ما را از یاران خاص، سربازان فداکار آن بزرگوار قرار بدهد.

مجری:

ان شاءالله. حضرت استاد فردا شهادت «میثم تمار» است روایتی که حضرتعالی در ابتدا از حضرت زهرای مرضیه (سلام الله علیها) اشاره کردید: «أَنَّ السَّعِيدَ كُلَّ السَّعِيدِ حَقَّ السَّعِيدِ مَنْ أَحَبَّ عَلِيّاً فِي حَيَاتِهِ وَ بَعْدَ مَوْتِهِ» شاید یکی از مصادیقش «میثم تمار» باشد.

به رسم این که این فرصت ها نادر و کم است پیش می آید سالروز شهادت و ولادتی پیش می آید که این ها را بتوانیم مطرح کنیم. اگر نکته خاصی نسبت به این شخصیت است بفرمایید استفاده می کنیم.

داستان عجیب و دردناک شهادت «میثم تمار»!

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم‏، بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ وَبِهِ نَسْتَعين وَهُوَ خَيرُ نَاصِرٍ وَ مُعِينْ الْحَمْدُلِلَّه ‏وَ الصَّلَاةِ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ وَعلَیٰ آلِهِ آل الله لَا سِيَّمَا علَیٰ مَوْلانَا بَقِيَّةَ اللَّه‏ وَ الّلعنُ الدّائمُ‏ علَیٰ أَعْدائِهِمْ أعداءَ الله إلىٰ يَوم لِقَاءَ اللّه

وَأُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ؛ حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ؛ نِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِيرُ

«میثم تمار» و همچنین دیگر همرزمان آن بزرگوار مثل «رُشید هجری»، «حجر بن عدی» و «کمیل ابن زیاد» آنهایی که واقعاً‌ در راه محبت علی از تمام زندگی شان گذشتند و با اهدای خونشان این مذهب را بیمه کردند. و این مذهب به دست ما رسید که اگر آن فداکاری ها نبود آن جانفشانی ها نبود معلوم نبود سرنوشت این مذهب در گذر تاریخ چه می شد.

مرحوم «شیخ مفید» و کشی (رضوان الله تعالی علیهما) و دیگر بزرگان در رابطه با «مثیم تمار» مطالبی دارند که واقعاً آدم از شنیدنش جا می خورد که این بزرگان چقدر نسبت به امیر المؤمنین (سلام الله علیه) ارادت داشتند.

مرحوم «کشی» در «رجال» نقل می کند که روزی «میثم تمار» خدمت حضرت امیر (سلام الله علیه) می رسد. حضرت می فرماید «میثم»، چه حالی پیدا می کنی وقتی به برائت از ما دعوت می شوی؟ گفت هرگز از شما برائت نمی جویم. فرمود در اینصورت به خاطر محبت و ولایت ما دست، پا و زبانت را می برند. عرضه می دارد:

«فَذَاكَ فِي اللَّهِ قَلِيلٌ»

در راه خدا به خاطر محبت و ولایت شما چیز خیلی اندکی است.

رجال الكشي إختيار معرفة الرجال؛ كشى، محمد بن عمر ناشر: مؤسسة نشر دانشگاه مشهد محقق/ مصحح: طوسى، محمد بن حسن / مصطفوى، حسن‏، ص83

جان، دست، پا و زبان من که قابل شما را ندارد. بعد حضرت دست «میثم» را می گیرد در روبروی منزل «عمرو بن حریث» صحابی پیغمبر می آورد که جزء مقربان «عبید الله ابن زیاد» (لعنت الله علیه) است. درخت نخلی را نشان می دهد می گوید بر بالای این درخت تو را به دار می آویزند در حالی که دست، پا و زبانت را بریده اند.

«میثم» زیر آن درخت می آمد نماز می خواند و می گفت ای درخت تو بزرگ شدی، رشد و نمو کردی برای من، من هم روزی خوردم بزرگ شدم برای تو؛ به «عمرو ابن حریث» می گفت «عمرو» من روزی همسایه شما خواهم شد حق همسایگی را ادا کن.

«عمرو بن حریث» تصور می کرد «میثم» منزل «عبد الله مسعود» را که در کوچه شان بود می خواهد بگیرد تا روزی که «میثم» را دستگیر کردند و پیش «عبید الله زیاد» بردند. «عبید الله زیاد» گفت از علی دست بر دار و برائت جو. گفت از علی دست بر دارم به چه کسی امیدوار شوم؟ آیا جایگزینی بهتر از علی دارید؟

سخنانی بین «میثم» و «عبید الله زیاد» رد و بدل شد «عبید الله»‌ گفت دستور می دهم تو را به اشد مجازات به قتل برسانند، دست و پایت را ببرند «میثم» شروع به گریه کرد «عبید الله زیاد» گفت عجب نمی دانستم تو این قدر آدم ترسویی هستی همین که تهدید کردم داری گریه می کنی.

گفت نه من به خاطر این گریه نمی کنم. گریه ام به خاطر این است که آقا، مولا و تاج سرم امیرالمؤمنین به من خبر داد که توسط فرزند یک زن بد کاره، کنیز فاجره دست، پا و زبانت را می برند.

گفت من برای همه ثابت می کنم که (نستجیر بالله) علی دروغ گفته است دست و پایت را می برم ولی زبانت را نمی برم. دست و پای او را بریدند رو بروی منزل «عمرو بن حریث» به دار آویختند در چند لحظه ای که از عمر «میثم» باقی است داد می زند.

این را همه دارند «شیخ مفید» در «ارشاد» دارد. مرحوم «کشی» و بزرگان دیگر هم این را نقل کردند. «میثم تمار» گفت آی مردم در این چند لحظه ای که از عمر من باقی است بیایید در رابطه با فضایل علی و فتنه های که تا قیامت اتفاق می افتد برای شما بگویم.

«عمرو بن حریث» در حال عبور بود دید مردم جمع شدند دید از دست و پای «میثم تمار» بالای دار خون جاریست ولی دارد از فضایل و منقبت علی سخن می گوید.

دوان دوان به دار الإماره رفت به «عبید الله زیاد»‌ گفت خانه ات ویران اگر «میثم» به سخنانش ادامه دهد مردم «کوفه»‌ علیه تو شورش خواهند کرد. «عبید الله زیاد»‌ بی اختیار دستور داد جلاد برو زبانش را قطع کن.

جلاد آمد «میثم» گفت چه می خواهی؟ گفت «عبید الله» دستور داد زبانت را بیرون بیاوری ببرم زبانش را بیرون آورد و برید گفت:

«صَدَقَ مَوْلَاي أمَیرَ المُؤمِنين (عَلَيْهِ السَّلَامُ)»

امیر المؤمنین علی ابن ابی طالب راست گفت!

دوستان این خون ها و شکنجه ها بود این مذهب این چنین به دست ما رسید. در رابطه با «رشید هجری» هم شبیه به همین است وقتی بین «عبید الله زیاد» و «رشید هجری» بگو مگو می شود «عبید الله» دستور می دهد او را بکشند گفت بله مولایم علی به من خبر داد که تو مرا خواهی کشت و زبانم را هم خواهی برید.

گفت من برای این که ثابت کنم علی دروغ گفته است کاری به کار تو ندارم برو دنبال کارت همین که «رشید هجری» خواست از دار العماره بیرون برود «عبید الله زیاد» دستور داد سریع او را به قتل برسانید و ذبح کنید و زبانش را هم ببرید علی راست گفته است.

«حجاج ثقفی» خون آشامی که از کشتن شیعیان لذت می برد!

از این طور قضایا در طول تاریخ زیاد داریم مثل قضیه «کمیل ابن زیاد» و «قنبر» غلام امیر المؤمنین، «حجاج» لعین و سخیف و رذل که «عمر بن عبد العزیز» می گوید اگر تمام ملت ها و امت ها بیایند فاجرترین افرادشان را بیاورند و ما «حجاج» را در یک طرف قرار بدهیم از فجار تمام اقوام و ملل این فاجر ما، سنگین تر است.

روزی خسته شده بود گفت خسته ام می خواهم خستگی ام در برود ببینید از دوستان علی چه کسی هست او را بکشم جلوی من دست و پا بزند جان بدهد خستگی من در برود.

گفتند بهترین فردی که علی را خیلی دوست دارد «قنبر» است «قنبر» را گرفتند آوردند گفت «قنبر» چطور می خواهی تو را به قتل برسانم؟ گفت هر طور می خواهی در قیامت تلافی کنم به همان شکل. مردانه بدون این که هیچ ترسی داشته باشد دستور داد او را مثل گوسفند ذبح کردند تماشا می کرد ولذت می برد.

این ها این چنین بودند دوستان این خون های پاک بود که مذهب اهل بیت (علیهم السلام) به دست ما رسیده است. ما باید از این مذهب به خوبی پاسداری کنیم و با تمام توان از این مذهب دفاع کنیم شبهاتی که امروز مثل سیل طرف مذهب سرازیر است پاسخ بدهیم و این مذهب را خوب نگه داریم و به نسل های آینده مان تحویل دهیم. اگر کوتاه بیاییم قطعاً نفرین و لعن آیندگان نثار ما خواهد شد.

این خلاصه ای از بحث «میثم» بود گفتیم بعضی از همرزمان «میثم» را هم نام ببریم روح همه شان شاد. جالب این است وقتی «میثم»‌ گفت آقا جان دست، پا و زبان من را ببرند چیز کوچکی است حضرت فرمود «میثم»‌ فردای قیامت با خود ما محشور خواهی شد این بشارت امیر المؤمنین است. این که مایه دلگرمی یاران امیر المؤمنین (سلام الله علیه) بود.

البته محبت خالی اهلبیت فایده ای ندارد. در روایت هم داریم کسانی که ادعای محبت می کنند و بر مقتضای محبت عمل نمی کنند این محبت فایده ای برای آن ها در دنیا و نه در آخرت نخواهد داشت.

مجری:

بله خیلی ممنون، باید خودمان را بسنجیم اینها سنجه و میزان هستند آیا ما حقیقتاً می توانیم خودمان را محب بنامیم؟ اگر آنها محب بودند ما چه هستیم؟

فقط نکته ای که حضرتعالی اشاره فرمودید نسبت به این که «میثم تمار» وقتی در آن حالت بود قبل از مرگ هم داشت فضایل امیر المؤمنین را می گفت. الان نزدیک غدیر است این ایام، این روزها و این شب ها هنوز رنگ و بوی غدیری دارد. قطعاً الان دست ما گشاده تر است اگر آن ها زبان شان، قاصر بود قطعاً هیچ قصوری نبود و به وجود نیامد اما هیچ حجتی بر ما نیست که این را بیان نکنیم اگر امکانش است پیامی از غدیر بفرمایید ان شاءالله بعد از آن وارد بحث شویم.

دیدگاه جالب مقام معظم رهبری پیرامون واقعه غدیر

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

در رابطه با غدیر حرف خیلی زیاد است در این چند شب دوستان، محققین و کارشناسان مطالبی را گفتند ما هم توفیق داشتیم در دهه ولایت چند روزی «مشهد» خدمت آقایان، علماء و روحانیان بودیم. همچنین در استان «فارس» بودیم آنجا هم جلسات متعددی در خدمت دوستان بودیم. استان «بوشهر» بودیم در مرکز استان و در شهرهای تابعه مخصوصاً در «گناوه» و بعضی از شهرهای نزدیک «گناوه» بحثهای داشتیم.

الحمدلله استقبال مردم امسال از غدیر یک استقبال اگر نگوییم بی نظیر، کم نظیر بود. یعنی تلافی این سه سال به خاطر کرونا این مجالس تعطیل شده بود امسال مردم الحمدلله خوب جبران و تلافی کردند «جزاهم الله خیراً عن الولایة»

در رابطه با پیام غدیر ابتدا نکته ای را از «سایت مقام معظم رهبری» بیاورم ایشان نکته ظریفی در رابطه با پیام غدیر دارند می گویند:

"عید الله الاکبر از همه اعیاد موجود در تقویم اسلامی بالاتر و پر مغزتر است. تأثیر این عید از همه این اعیاد بیشتر است چرا؟ چون تکلیف امت اسلامی در زمینه هدایت، در زمینه حکومت در حادثه غدیر معین شده است."

این بالاترین پیام غدیر است که زمینه هدایت و زمینه حکومت در غدیر معین شده است. حرفی نیست که بر طبق توصیه پیامبر اعظم در غدیر عمل نشد. این تعبیر این بزرگوار است شاید اگر کسی دیگر می گفت می گفتند این طوری نکنید مخالف وحدت و چه و چه است.

البته باز در فرمایشات «مقام معظم رهبری» است که مرحوم «شهید مطهری» قبل از انقلاب مقاله ای نوشتند و در آن مقاله اثبات کردند که غدیر، مایه وحدت امت اسلامی است مفصل است ان شاءالله اگر مناسبتی پیش آمد مقاله مرحوم «شهید مطهری» را برای مردم توضیح می دهم آن جا خیلی زیبا و عالی آورده است.

همچنین از «علامه امینی» (رضوان الله علیه) از «الغدیر» و تقریظ های که بعضی از علمای طراز اول اهل سنت از کشورهای مختلف نوشته اند نام برده است که غدیر مایه وحدت امت اسلامی است. حادثه غدیر و حدیث غدیر اگر عمل شود اختلافی در میان امت اسلامی به وجود نخواهد آمد.

 ولی متأسفانه ایشان هم می گوید "حرفی نیست که بر طبق توصیه پیامبر اعظم در غدیر عمل نشد. پیغمبر هم طبق بعضی از روایت ها خبر داده بود که عمل نخواهد شد، اما مسئله غدیر، مسئله ایجاد یک شاخص است، یک معیار و میزان است تا آخر دنیا مسلمانان می توانند این شاخص را، این معیار را جلوی خودشان قرار دهند و تکلیف مسیر عمومی امت را معین کنند. این که پیغمبر اکرم حساس ترین زمان را برای اعلام مسئله ولایت انتخاب کرد این انتخاب پیغمبر نبود انتخاب خدای متعال بود. از طرف پروردگار وحی رسید که: (بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيكَ مِنْ رَبِّكَ) نه این که پیغمبر مسئله امامت و ولایت را از سوی پروردگار قبلاً نمی دانست چرا از اول بعثت برای پیغمبر مسئله روشن بود. بعد هم حوادث گوناگون این بیست و سه سال آن چنان این حقیقت را عریان و آشکار کرد که جای تردیدی باقی نمی گذاشت."

این فرمایش خیلی متین و زیبای «رهبری» در رابطه با پیام غدیر است. ولی نکته ای که این بزرگوار در رابطه با غدیر فرمودند که به وصیت پیغمبر عمل نشد به چند نکته ای فقط اشاره کنم.

سفارشی از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) که هیچگاه به آن عمل نشد!

ایشان می گوید در بعضی از روایات هم آمده است که عمل نشد. فقط توضیح مختصری در این رابطه عرض کنم که نظر ایشان اشاره به روایاتی است که در منابع اهل سنت آمده است. در کتاب «مسند احمد ابن حنبل»، جلد 1، صفحه 108 با سند صحیح از رسول اکرم نقل می کند که فرمود:

«وان تُؤَمِّرُوا عَلِيًّا وَلاَ أُرَاكُمْ فَاعِلِينَ تَجِدُوهُ هَادِياً مَهْدِيًّا يَأْخُذُ بِكُمُ الطَّرِيقَ الْمُسْتَقِيمَ»

اگر علی را امیر،‌ فرمانده و ولی امرتان قرار بدهید گرچه می دانم نمی کنید ولی اگر بکنید او همه شما را به صراط مستقیم هدایت می کند.

مسند الإمام أحمد بن حنبل؛ اسم المؤلف: أحمد بن حنبل أبو عبدالله الشيباني الوفاة:241، دار النشر: مؤسسة قرطبة – مصر، ج1، ص108، ح 859

از این واضح تر و روشن تر؟ همچنین در «مستدرک حاکم نیشابوری» است که:

«وإن وليتموها عليا فهاد مهتد يقيمكم على صراط مستقيم»

اگر تن به ولایت علی بدهید همه شما را در صراط مستقیم اقامت می کند.

المستدرك على الصحيحين، اسم المؤلف: محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاكم النيسابوري الوفاة: 405 هـ، دار النشر: دار الكتب العلمية - بيروت - 1411هـ - 1990م، الطبعة: الأولى ، تحقيق : مصطفى عبد القادر عطا، ج 3، ص 153، ح 4685

یعنی مردم را در صراط مستقیم به پا می دارد بعد می گوید حدیث صحیح است و شرایط شیخین را هم دارد. «حلیة الأولیاء ابو نعیم اصفهانی» همین تعبیر را دارد:

«إن تستخلفوا عليا وما أراكم فاعلين تجدوه هاديا مهديا يحملكم على المحجة البيضاء»

اگر تن به خلافت علی بدهید گرچه می دانم این کار را نمی کنید شما را بر آن راه روشن و آشکار که هیچ گونه ظلمتی نیست وادار می کند.

حلية الأولياء؛ اسم المؤلف: أبو نعيم أحمد بن عبد الله الأصبهاني الوفاة: 430، دار النشر: دار الكتاب العربي - بيروت - 1405، الطبعة: الرابعة، ج 1، ص 64

در «المصنف» تألیف «عبد الرزاق صنعانی»، دارد که از خلیفه دوم پرسیدند چه کسی را می خواهد خلیفه کنی؟ به یکی از «انصار» گفت چند نفر از «مهاجرین» را نام برد

«فعدد رجالا من المهاجرين ولم يسم عليا»

تعدادی ازمهاجرین را نام برد ولی علی را نام نبرد

«فقال عمر فما لهم من أبي الحسن فوالله إنه لأحراهم إن كان عليهم أن يقيهم على طريقة من الحق»

خلیفه دوم گفت: چرا از علی نام نبردی؟ قسم به خدا شایسته ترین فردی است که اگر به خلافت برسد و شما به خلافت او تن بدهید تمام شما را به طریق حق هدایت می کند.

المصنف؛ اسم المؤلف: أبو بكر عبد الرزاق بن همام الصنعاني الوفاة: 211 ، دار النشر: المكتب الإسلامي - بيروت - 1403، الطبعة: الثانية، تحقيق: حبيب الرحمن الأعظمي، ج5، ص446، ح9761

همه اینها واضح و روشن است. در این زمینه قبلاً هم اشاره داشتیم که روایات الی ماشاء الله در کتب اهل سنت است.

حل اختلافات، رفاه دنیوی و سعادت اخروی در قبول ولایت اهلبیت (علیهم السلام)

الان اختلافی که در میان امت اسلامی و مذاهب می بینیم محصول عمل نشدن به این سفارش پیامبر هست. در «مستدرک حاکم نیشابوری»، دارد که رسول اکرم به امیرالمؤمنین فرمود:

«أنت تبين لأمتي ما اختلفوا فيه من بعدي»

بعد از من اگر امت به اختلاف بیافتند تنها راه نجات از اختلاف این است که سراغ شما بیایند.

المستدرك على الصحيحين؛ اسم المؤلف: محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاكم النيسابوري الوفاة: 405 هـ، دار النشر: دار الكتب العلمية - بيروت - 1411هـ - 1990م، الطبعة: الأولى، تحقيق: مصطفى عبد القادر عطا، ج3، ص132، ح4620

حضرت فرمود:

«وتفترق هذه الأمة على ثلاث وسبعين كلها في النار إلا واحدة»

المستدرك على الصحيحين؛ اسم المؤلف:  محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاكم النيسابوري الوفاة: 405 هـ، دار النشر: دار الكتب العلمية - بيروت - 1411هـ - 1990م، الطبعة: الأولى، تحقيق: مصطفى عبد القادر عطا، ج 1، ص 443

رسول اکرم کاملاً تمامی این ها را برای مردم بیان کرد و پیام غدیر هم امروز برای ما همین است. حتی اگر ما برای دینمان خیلی بهاء ندهیم دنیای مان را هم بخواهیم پیام غدیر برای دنیای ما رفاه آور است. این فرمایش رسول اکرم است.

امیر المؤمنین (سلام الله علیه) خطاب به «طلحه» و «زبیر» می گوید:

«لَوْ أَنَّ النَّاسَ حِينَ قُبِضَ رَسُولُ اللَّهِ سَلَّمُوا لَنَا وَ اتَّبَعُونَا وَ قَلَّدُونَا أُمُورَهُم‏ أَكَلُوا مِنْ فَوْقِهِمْ وَ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِهِم‏»

اگر بعد از پیغمبر، مردم تسلیم امر ما می شدند و از ما تبعیت می کردند نعمتهای خدا از بالای سرشان زیر پایشان سرازیر می شد در رفاه کامل بودند.

كتاب سليم بن قيس، نویسنده: هلالى، سليم بن قيس، محقق / مصحح: انصارى زنجانى خوئينى، محمد؛ ناشر: الهادى‏؛ ج‏2، ص 771 و 772

از صدیقه طاهره در کتاب «بلاغات نساء» تألیف «ابن ابی طیفور» نقل شده که فرمود:

«ويالله لو تكافئوا على زمام نبذه رسول الله...ولفتحت عليهم بركات من السماء»

اگر تن به ولایت علی بدهند برکات آسمان و زمین بر سرشان می بارد.

بلاغات النساء؛ اسم المؤلف: أبو الفضل أحمد بن أبي طاهر ابن طيفور (المتوفى: 280هـ) الوفاة: 280، دار النشر : ج1، ص9

همین تعبیر را «ابن ابی شیبه» استاد «بخاری» متوفای 235 در «مصنف»، جلد 7، صفحه 443 از قول «سلمان» می گوید:

«لو جعلتموها في أهل بيت نبيكم لأكلتموها رغدا»

اگر این خلافت را در اهل بیت پیغمبر قرار بدهید نعمتهای دنیایی را نوش جان خواهید کرد.

الكتاب المصنف في الأحاديث والآثار؛ اسم المؤلف: أبو بكر عبد الله بن محمد بن أبي شيبة الكوفي الوفاة: 235، دار النشر: مكتبة الرشد - الرياض - 1409، الطبعة: الأولى، تحقيق: كمال يوسف الحوت، ج7، ص443

از این بهتر و واضح تر؟ هم رفاه دنیوی هم سعادت اخروی. جالب است که سعادت اخرویش را آقایان اهل سنت آوردند. رسول اکرم فرمود:

«أما والذي نفسي بيده لئن أطاعوه ليدخلن الجنة أجمعين أكتعين»

اگر از علی اطاعت کنند تمام مسلمانها بدون استثناء وارد بهشت خواهند شد.

المصنف؛ اسم المؤلف: أبو بكر عبد الرزاق بن همام الصنعاني الوفاة: 211، دار النشر: المكتب الإسلامي - بيروت - 1403 ، الطبعة : الثانية، تحقيق: حبيب الرحمن الأعظمي، ج11، ص318، ح 20646

پیام غدیر این است ولی به پیام غدیر عمل نشد. امروز هم اگر ما بخواهیم واقعاً امت اسلامی را در صف و مسیر واحد قرار دهیم. این اختلاف ها برای همیشه از میان بر داشته شود غیر از رفتن سراغ اهل بیت، غیر از رفتن به فرمایشات رسول اکرم در غدیر چیز دیگری نخواهد بود.

امروز حتی برای رفع این همه اختلاف ها، این مشکلات، این تکفیرها، این تفسیق ها، این کشت و کشتاری که امروز مسلمان ها به دست خودشان یکدیگر را می کشند اگر ما پیام غدیر را خوب درک کرده باشیم قطعاً این اختلافات انجام نخواهد شد.

پیام غدیر عبارت است از ساختن انسان معنوی، جامعه دینی و حکومت دینی. اگر ما پیام غدیر را درک کنیم هم خودمان دینی و ولایی خواهیم شد همه جامعه مان ولایی خواهد شد و هم حکومتمان هم ولایی خواهد شد.

مجری:

به تعبیر آقا امام رضا (علیه السلام) که فرمود:

«إِنَّ الْإِمَامَةَ زِمَامُ الدِّينِ وَ نِظَامُ الْمُسْلِمِينَ وَ صَلَاحُ الدُّنْيَا وَ عِزُّ الْمُؤْمِنِين‏»

الكافي (ط - الإسلامية)، نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الاسلامیة، ج1، ص199، بَابٌ نَادِرٌ جَامِعٌ فِي فَضْلِ الْإِمَامِ وَ صِفَاتِه‏‏، ح1

بینندگان عزیز اگر سوال یا مطلبی خاصی است مخصوصاً در ایام غدیر قطعاً همان جور که تلاش ها برای برپا کردن و اقامه این عید بزرگ بیشتر بوده است، شبهات هم از آن طرف چندین برابر شده است. اگر شبهه خاصی در ذهنتان است اینها را با شماره هایی که زیر نویس شده مطرح بفرمایید صحبت های شما را خواهیم شنید.

در بحث اخلاق علوی و سیره مهدوی قدری فاصله افتاده است حضرت استاد اگر لطف بفرمایید یک مختصری از آن چیزی که مطرح شد بیان بفرمایید استفاده می کنیم.

خلاصه ای از مطالب مطرح شده در جلسات گذشته!

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

در برنامه اخلاق علوی و سیره مهدوی، بحث ما روی فرمایش امام صادق (سلام الله علیه) بود بنابر نقل مرحوم «نعمانی» (رضوان الله تعالی علیه) در «الغیبه» که فرمود:

«مَنْ سَرَّهُ أَنْ يَكُونَ مِنْ أَصْحَابِ الْقَائِمِ فَلْيَنْتَظِرْ وَ لْيَعْمَلْ بِالْوَرَعِ وَ مَحَاسِنِ الْأَخْلَاق‏»

هر کس دوست دارد از اصحاب حضرت مهدی باشد باید منتظر باشد و اجتناب از گناه و اجتناب از فکر گناه بکند و زیباییهای اخلاق را در خودش احیاء کند.

الغيبة (للنعماني)؛ ابن أبي زينب، محمد بن ابراهيم، محقق- مصحح: غفارى، على اكبر، ناشر: نشر صدوق، ص200، باب 16

گفتیم برای این که بخواهیم این انتظار در ما احیاء شود. ویژگی های اخلاق اسلامی و علوی را در خودمان احیاء کنیم و از گناه دور باشیم و حتی به مکروهات نزدیک نشویم مستلزم این است که در ایمانمان به خداوند دقت کنیم و خود را در محضر خدا ببینیم.

تعبیری از «امام راحل» (رضوان الله تعالی علیه) است که در اول «اتوبان قم- تهران» هم نصب کرده اند "عالم محضر خداست در محضر خدا گناه نکنید" همان تعبیری که رسول اکرم (صلی الله علیه وآله) فرمود:

«اعْبُدِ اللَّهَ كَأَنَّكَ تَرَاهُ»

خدا را آن چنان عبادت کن که گویا او را می بینی.

مصباح الشريعة؛ نویسنده: منسوب به جعفربن محمد امام ششم (عليه السلام)، ناشر: اعلمی، محقق/ مصحح: ندارد، ص8

امیرالمؤمنین می گوید:

«يَا ذِعْلِبُ لَمْ أَكُنْ بِالَّذِي أَعْبُدُ رَبّاً لَمْ أَرَهُ»

خدایی که نبینم عبادت نمی کنم.

الأمالي (للصدوق)؛ ابن بابويه، محمد بن على، محقق/ مصحح: ندارد. ناشر: كتابچى، ص342

این هم منطق قرآن است.

(يا أَيهَا الْإِنْسَانُ إِنَّكَ كَادِحٌ إِلَى رَبِّكَ كَدْحًا فَمُلَاقِيهِ)

ای انسان! تو با تلاش و رنج به سوی پروردگارت می ‌روی و او را ملاقات خواهی کرد!

سوره انشقاق (84): آیه 6

انسان تو در تلاش هستی به طرف خدا و کمال مطلق حرکت کنی ولی راه را اشتباهی می روی تصور می کنی که کمال، در ثروت است. هر چه ثروت بیشتر شود تشنگی به ثروت بیشتر خواهد شد. تمام ثروت روی زمین هم برای یک فرد باشد دنبال این است که ثروت کرات بالا را هم بگیرد.

بالاترین مقامات دنیوی را داشته باشد باز دوست دارد به مقام بالاتری برسد. اگر بگویند سلطنت کره زمین را به تو می دهیم چند روزی از سلطنت بگذرد، می گوید ای کاش می توانستم سلطنت افرادی که در کرات بالا هستند هم داشته باشم.

اینها در حقیقت دنبال رسیدن به کمال است ولی کمال را اشتباه کرد تصور می کند در مال و ثروت است داشتن همسر مورد ایده آلش است ولی تمام این ها هم بیاید می بیند هنوز آن خلاء پر نشده است. آن اطمینان قلبی برایش پیش نیامده است.

(الَّذِينَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللَّهِ أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ)

آنها کسانی هستند که ايمان آورده ‌اند، و دلهای شان به ياد خدا مطمئن (و آرام) است؛ آگاه باشيد، تنها با ياد خدا دلها آرامش می ‌يابد!

سوره رعد (13): آیه 28

یاد خدا، ملاقات و دیدن خدا است. «اعْبُدِ اللَّهَ كَأَنَّكَ تَرَاه‏» خدا را آن چنان عبادت کن گویا او را می بینی «فَإِنْ لَمْ تَكُنْ تَرَاهُ»، به این مرحله نرسیدی گناهان برای تو حجابی درست کرده است یعنی پرده ها مانع دیدن خدا است، حتی بعضی وقت ها نه تنها گناه پرده است بعضی از حجاب های نوری هم است ما خدا را نمی توانیم ببینیم.

 در دعای مناجات شعبانیه که همه ائمه آن را می خواندند دارد که:

«إِلَهِي هَبْ لِي كَمَالَ الِانْقِطَاعِ إِلَيْك حَتَّى تَخِرَقَ أَبْصَارُ الْقُلُوبِ حُجُبَ النُّور‏»

خدایا انقطاع کامل به من بده چشم قلبی من، حجاب های نوری را پاره کند

إقبال الأعمال (ط - القديمة)؛ ابن طاووس، على بن موسى، محقق/ مصحح: ندارد ناشر: دار الكتب الإسلاميه، ج2، ص687

در این زمینه عرفا مخصوصاً «امام» (رضوان الله تعالی علیه) مطالب زیادی دارند فقط برای آن اهل دل نکته ای را بگویم که چطور می شود حجاب نوری را پاره کرد. نور که حجاب نمی تواند باشد. ذات اقدس ربوبی چیزی نیست که قابل تصور باشد

«كلّما ميّزتموه بأوهامكم في أدقّ معانيه مخلوق مصنوع مثلكم مردود إليكم»

هر چه بخواهیم از ذات اقدس الهی تصور کنیم خدای عالم، فوق او است.

بحار الأنوارالجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار (ط - بيروت)؛ نویسنده: مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، ناشر: دار إحياء التراث العربي، محقق/ مصحح: جمعی از محققان، ج110، ص104

چون او نه حد و حدودی دارد نه قابل توصیف است.

«الَّذِي لَيْسَ لِصِفَتِهِ حَدٌّ مَحْدُودٌ وَ لَا نَعْتٌ مَوْجُودٌ وَ لَا وَقْتٌ مَعْدُودٌ وَ لَا أَجَلٌ مَمْدُود»

نهج البلاغة (للصبحي صالح)؛ نویسنده: شريف الرضى، محمد بن حسين، ناشر: هجرت، محقق/ مصحح: فیض الاسلام، ص 39

ولی ما با صفات و اسماء الهی به آن ذات مقدس اشاره می کنیم مثلاً آن چهار اسم مبارکی که در رأس هزار اسم است «حی»، «قیوم»، «علیم» و «قدیر» این چهار اسم، محیط بر تمام اسماء الهی است.

مثلاً خدای عالم را به عنوان علیم یعنی «عالم بکلِ شیئٍ، محیط بکلِ شیئٍ، قادر بکلِ شیئٍ» این تصور قدرت بکل شیئ، تصور علم به بکل شیئ نور است. ولی این نور مانع دیدن ذات است. اگر به مرحله ای رسیدیم (كَادِحٌ إِلَى رَبِّكَ كَدْحًا)

تلاش می کنی بروی حجابهای نوری را هم کنار بگذاری چون علم خدا، عین ذات خدا است. قدرت خدا، عین ذات خدا است. اگر ما این علمی که به عنوان صفت و اسم داریم تصور می کنیم پاره کردیم دیگر (فَمُلَاقِيهِ) آنجا می توانیم به جایی برسیم تا:

(فَكَانَ قَابَ قَوْسَينِ أَوْ أَدْنَى)

تا آنکه فاصله او (با پيامبر) به اندازه فاصله دو کمان يا کمتر بود

سوره نجم (53): آیه 9

هم برسیم به جایی که مثل حضرت موسی (علی نبینا وآله وعلیه السلام) مشافحتاً با خدا حرف بزنیم. خدا با ما سخن بگوید و یک مقدار بالاتر از او برای حضرت موسی (علی نبینا وآله وعلیه السلام) از درخت صدا در آمد

(إِنَّنِي أَنَا اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدْنِي وَأَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِكْرِي)

من «الله» هستم؛ معبودی جز من نيست! مرا بپرست، و نماز را برای ياد من به پا دار!

سوره طه (20): ‌آیه 14

اگر ما به جایی رسیدیم که این معنویت و این ویژگی برای ما حاصل شد احساس کردیم تمام عالم جلوه حق است. من هم هر چه از کمالات دارم جلوه حق است. قدرت من، علم و حرکات دست من جلوه حق است.

اگر به اینجا رسیدیم به قول آقایان به جایی می رسیم که خدای عالم همان طوری که از درخت صدا در آمد (لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدْنِي) من هم دارم نماز می خوانم بسم الله می گویم گویا این خدای عالم از زبان من دارد بسم الله الرحمن الرحیم و الحمد لله می گوید. چون خدا می گوید:

(اللَّهُ خَالِقُ كُلِّ شَيءٍ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيءٍ وَكِيلٌ)

خداوند آفريدگار همه چيز است و حافظ و ناظر بر همه اشيا است.

سوره زمر (39): آیه 62

خدا خالق همه چیز است

(بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ * الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ)

به نام خداوند بخشنده بخشايشگر ستايش مخصوص خداوندی است که پروردگار جهانيان است.

سوره فاتحه (1): ایات 1 و 2

(بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ * الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ) چیز است یا نه؟ حرکت دست من چیز است یا نه؟ به قول مرحوم «طباطبایی»:

«أن كل ما يصدق عليه اسم شي‏ء ما خلا الله فهو مخلوق‏»

هر چه در دنیا واژه چیز به او اطلاق بشود خالقش خداوند است.

الميزان فى تفسير القرآن‏، نويسنده: طباطبايى، سيد محمد حسين‏، ناشر: دفتر انتشارات اسلامى جامعه‏ى مدرسين حوزه علميه قم‏، 1417 ق‏؛ ج‏7، ص 296

(فَأَينَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ)

و به هر سو رو کنيد، خدا آنجاست!

سوره بقره (2): آیه 115

فقط دوستان عزیز ما إنیّت و أنانیت را از خودمان دور کنیم، این منیّت را از خودمان اگر بتوانیم دور کنیم دست ما نیست معصوم فرمود:

«إِلَهِي هَبْ لِي كَمَالَ الِانْقِطَاعِ إِلَيْكَ وَ أَنِرْ أَبْصَارَ قُلُوبِنَا بِضِيَاءِ نَظَرِهَا إِلَيْكَ حَتَّى تَخِرَقَ أَبْصَارُ الْقُلُوبِ حُجُبَ النُّورِ»

إقبال الأعمال (ط - القديمة)؛ ابن طاووس، على بن موسى، محقق/ مصحح: ندارد ناشر: دار الكتب الإسلاميه، ج2، ص 687

باید بگویید خداوند از دست ما بگیرد حجاب های ظلمانی را یکی پس از دیگری پاره کنیم به حجاب های نورانی برسیم آن ها را هم پاره کنیم تا احساس کنیم که همه:

(اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ)

خداوند نور آسمانها و زمين است

سوره نور (24): آیه 35

این بالاترین مرحله عرفان و توحید است. اگر به این جا رسیدیم (اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ) نه تنها گناه نمی کنیم نه تنها مکروه انجام نمی دهیم همه می شود

(صِبْغَةَ اللَّهِ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَةً وَنَحْنُ لَهُ عَابِدُونَ)

رنگ خدايی (بپذيريد! رنگ ايمان و توحيد و اسلام؛) و چه رنگی از رنگ خدايی بهتر است؟! و ما تنها او را عبادت می ‌کنيم.

سوره بقره (2): آیه 138

تمام اعضاء و جوارح، قلب، روح، فکر و تمام حرکات ما رنگ خدایی می گیرد. وقتی رنگ خدایی گرفت انسان احساس می کند رسید به آن جایی که هدف از آفرینش همین بوده است.

یکی از راه های رسیدن به اینجا همان سوال است که پرسیدند:

«فَمَا مَعْرِفَةُ اللَّهِ»

شناختن خدا و رسیدن به آن جا چه است؟

آقا امام حسین (سلام الله علیه) فرمود:

«مَعْرِفَةُ أَهْلِ كُلِّ زَمَانٍ إِمَامَهُمُ الَّذِي يَجِبُ عَلَيْهِمْ طَاعَتُه‏»

علل الشرائع؛ نويسنده: الشيخ الصدوق (وفات: 381)؛ تحقيق: السيد محمد صادق بحر العلوم، ناشر: منشورات المكتبة الحيدرية ومطبعتها - النجف الأشرف، سال چاپ: 1385 - 1966 م، ج1، ص9، ح1

رسیدن به الله و معرفت الله راهش، معرفت امام است چون جلوه أتم و مظهر تمام اسماء ذاتی و صفاتی و تمام کمالات الهی ائمه (علیهم السلام)، رسول اکرم و سیزده نور پاک هستند که اگر این ها را ما شناختیم وقتی نور را دیدیم از این نور پی می بریم خورشیدی است.

دیگر در آنجا همه چیز روشن است همان تعبیری که امیر المؤمنین به «کمیل» کردند مسائل حقیقت را می گوید در آخر می گوید فجر دمیده شد خورشید در آمد. (آفتاب آمد دلیل آفتاب) تنها راهش این است که ما خدا را کاملاً ناظر ببینیم

«اعْبُدِ اللَّهَ كَأَنَّكَ تَرَاهُ فَإِنْ لَمْ تَكُنْ تَرَاهُ فَإِنَّهُ يَرَاك‏»

مصباح الشريعة؛ نویسنده: منسوب به جعفربن محمد امام ششم (عليه السلام)، ناشر: اعلمی، محقق/ مصحح: ندارد، ص8

 (أَلَمْ يعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ يرَى)

آيا او ندانست که خداوند (همه اعمالش را) می ‌بيند؟!

سوره علق (96): آیه 14

این دوربین الهی است بارها گفتیم همواره از ما فیلمبرداری می کند. آیا این بشر نمی داند خدا او را می بیند و عالم به تمام سرّ و خفیات ما است. چیزی از زاویه قلب ما هم می گذرد خدای عالم و ولیش حضرت بقیة الله الأعظم (ارواحنا لتراب مقدمه الفداء) از او هم آگاه است.

مجری:

بسیار عالی خیلی ممنون، عزیزانی که در جلسات گذشته همراه ما بودند این فرمایشات حضرت استاد کاملاً قابل استفاده بود هم عزیزانی که به تازگی همراه ما شدند در جلسات پیش نبودند هم فهرستی از آن چیزی که گذشت بیان شد و در عین گزینشی بودن و فشرده بودن سراسر و سرشار از نکات کلیدی و نو بود.

تماس بینندگان برنامه:

بیننده (آقای امین از تهران – شیعه):

سلام عرض می کنم خدمت شما مجری محترم و خدمت حاج آقا هم سلام عرض می کنم امیدوارم حالتان خوب باشد. من دو سوال می خواستم بپرسم یک سوالم مهم است و سوال دیگرم حاشیه ای تر است. بعد از تلویزیون جواب شما را می شنوم. از برنامه خوبتان تشکر می کنم این برنامه ها را قطع نکنید ما مشتری دائمی هستیم.

«شبکه کلمه» را نگاه می کردم مجری برنامه آقای «عقیل هاشمی» مسئله ای را با قطعیت گفت گفتم شاید رفته گشته دیده و برای ما یک شبهه شد. گفت در کتاب های شیعه اصلاً یک روایت صحیح وجود ندارد که پیغمبر دست علی را بالا برده باشد برای بحث غدیر «من کنت مولاه فهذا علی مولاه» می گفت یک روایت اینها ندارند که بیاورند اگر هم چیزی است باز صد رحمت به کتاب های ما که در آن است. برای من شبهه شده بود یعنی یک روایت در کتاب های ما نیست که این آقا با قطعیت می گفت اگر هست شما برای ما بگویید.

مطلب دیگر این که حضرت علی و پیغمبر انگشتر را دست راست شان می کردند تحقیقی کردم دیدم «معاویه» اولین بار انگشتر را دست چپ کرد تا سنت را بشکند می خواستم ببینم درست است یا نه؟

مجری:

سلامت باشید خدا حفظ تان کند تشکر می کنیم از تماس تان آقا «امین» عزیز که دغدغه خودتان را مطرح کردید و سوالتان را پرسیدید ان شاءالله همراه ما باشید حضرت استاد پاسخگویی سوالات شما خواهند بود. جناب آقای «محمدی» از «اصفهان»، سلام علیکم بفرمایید

بیننده (آقای محمدی از اصفهان – شیعه):

سلام عرض می کنم خدمت مجری محترم و سلام عرض می کنم خدمت جناب آیت الله قزوینی. سوال این است که تازگی مراسم عید غدیر رفته بودیم یکی از روحانیان بزرگوار مطلبی را در تفسیر آیه شریفه (وَإِنْ يكَادُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَيزْلِقُونَكَ بِأَبْصَارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّكْرَ وَيقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ) فرمودند که: (لَمَّا سَمِعُوا الذِّكْرَ) این ذکر، مقام ولایت حضرت امیرالمؤمنین است و این آیه را گاهی در ارتباط با چشم زخم می خوانیم یا به صورت نمایشی می گذاریم در ارتباط با ولایت است. ذکر را ولایت امیر المؤمنین (علیه السلام) فرمودند.

(وَيقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ) در ارتباط با مخالفان حضرت امیر المؤمنین است. باز (وَمَا هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِلْعَالَمِينَ) را فرمودند (هَوَ) به (ذِکْرٌ) بر می گردد این که (ذِكْرٌ لِلْعَالَمِينَ) یعنی ولایت امیر المؤمنین برای همه بشریت است. می خواهم حضرت استاد در ارتباط با این مطلب توضیح بفرمایند متشکرم

مجری:

جناب اقای محمدی تشکر از تماس تان موفق و مؤید باشید. سرکار خانم «رضایی» از «کرمان» عزیزانی که در فضای مجازی فعالیت می کنند نام ایشان برایشان آشنا است فعالیت هایشان و تماسهایی که گرفتند حتماً بسیاری از عزیزان با فعالیت های ایشان آشنا هستند. خانم «رضایی» در خدمت تان هستیم بفرمایید

بیننده (خانم رضایی از کرمان – شیعه):

عرض سلام و ادب دارم خدمت جناب مرعشی بزرگوار و تشکر از لطف شما و همچنین خدمت حضرت آیت الله حسینی قزوینی ابتدا عید امامت و ولایت را خدمت شما عزیزان تبریک عرض می کنم. من باب این موضوع که «شبکه جهانی حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف)» و اساتید حاضر در آن و شاگردان آیت الله «قزوینی» که علمدار مبارزه با «وهابیت» و اثبات حقیقت اسلام که ولایت مولا امیر المؤمنین (علیه السلام) است. طبق فرمایش حضرت استاد شناخت امام اصل است.

ارادت و تشکر دارم مخصوصاً‌ در این یک سال اخیر تلاش اساتید بزرگوارمان باعث شده است که برای جماعت مخالف اهل بیت (علیهم السلام) و مبلغین فرقه های ضاله، بچه شیعه ها و بیننده های این شبکه هم کافی باشند به لطف شما چه برسد به اساتید بزرگوارمان. برنامه امشب بهانه ای شد برای عرض ارادت و تشکر محضر اساتید عزیز و حضرت آیت الله «قزوینی»‌ و بقیه عوامل شبکه و بیننده های محترم شبکه تماس بگیرم و عرض ارادت خودم را خدمت استاد برسانم، تشکر از لطف شما.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

تشکر از شما و تلاش های که در فضای مجازی انجام می دهید به نوبه خودمان از شما و دیگر عزیزان تشکر داریم موفق باشید.

مجری:

تشکر می کنیم از سرکار خانم «رضایی»، ان شاءالله عید بر شما هم مبارک باشد و مابقی این فعالیت ها همچنان روز افزون باشد. تماس بعدی جناب آقای «بهادری» از «کرج» هستند بفرمایید در خدمت تان هستیم.

بیننده (آقای بهادری از کرج – شیعه):

عرض سلام و شب بخیر دارم خدمت حضرت آیت الله دکتر «حسینی قزوینی» و جناب اقای «مرعشي» دو سید بزرگوار. حضرت آقا در «سلسله احادیث حاکم نیشابوری» در صفحه 228 نقل از «سعید ابن وهب» که از قول رسول مکرم اسلام فرمودند:

«أليس اللّه أولى بالمؤمنين‏ قالوا بلیٰ قالَ اللَّهُمَّ مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلَاه‏»

یعنی ولایت علی بر گرفته از ولایت خدا است آن هم با واژه «أولى بالمؤمنين‏»؛ مسئله بعدی ولایت علی هم ردیف ولایت پیامبر است. در کجا آمده است؟ «ابن کثیر دمشقی» شاگرد «ابن تیمیه» در کتاب «البدایة والنهایة» متوفای 774 در جلد 5 ‌آورده است

«ألستم تعلمون أو ألستم تشهدون أني أولى بكل مؤمن من نفسه»

آیا شهادت نمی دهید که منِ پیامبر ولایتم بر مؤمنین از مؤمنین بالاتر است؟

 «قالوا بلى قال فمن كنت مولاه فان عليا مولاه اللهم وال من والاه وعاد من عاداه»

البداية والنهاية؛ اسم المؤلف: إسماعيل بن عمر بن كثير القرشي أبو الفداء الوفاة: 774، دار النشر: مكتبة المعارف – بيروت، ج5، ص212

با سند خوب، ثقات «علی شرط شیخین» و «صحیح ترمذی»

(النَّبِي أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ)

پيامبر نسبت به مؤمنان از خودشان سزاوارتر است؛

سوره احزاب (33): آیه 6

در کتاب «کشّاف»، جلد 3، صفحه 531 و «تفسیر آلوسی»، جلد 21، صفحه 151 در تفسیر سوره احزاب آیه 6 این به ولایت پیامبر صراحت دارد

«( الْنَّبِيُّ أَوْلَى بِالْمُؤمِنِينَ ) في كلِّ شَيء من أُمُورِ الدِّينِ والدُّنيا»

الكشاف عن حقائق التنزيل وعيون الأقاويل في وجوه التأويل؛ اسم المؤلف: أبو القاسم محمود بن عمر الزمخشري الخوارزمي الوفاة: 538، دار النشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت، تحقيق: عبد الرزاق المهدي، ج3، ص531

یعنی ولایت پیامبر بر مؤمنین از ولایت خود مردم بالاتر و قوی تر است یعنی پیامبر بر تمام امور دینی و دنیای مردم اشراف دارد و حرف ایشان حجت است چه مردم بخواهند و نخواهند باید اجراء کنند.

در کتاب «زاد المهاجر» در تفسیر سوره احزاب آیه 6؛ (النبي أولى بالمؤمنين من أنفسهم) دارد که:

«وهو دليل على ان من لم يكن الرسول اولى به من نفسه فليس من المؤمنين ومنها ان يكون احب إلى العبد من نفسه»

هر کس ولایت پیامبر را بر خودش قوی نداند اصلاً مؤمن نیست.

الرسالة التبوكية زاد المهاجر إلى ربه؛ اسم المؤلف: محمد بن أبي بكر أيوب الزرعي أبو عبد الله الوفاة: 751، دار النشر: مكتبة المدني - جدة، تحقيق: د. محمد جميل غازي، ج1، 29

پیامبر در غدیر اول می فرماید:

«ألست اولی بکم من انفسکم»

آیا من بر مؤمنین از نفس مؤمنین اولیٰ هستم؟ امر من بالاتر از امر شما است حلال من حلال شما است. در کتاب «صحیح مسلم»، از «عبد الله ابن عمر» آورده است.

«وَمَنْ مَاتَ وَلَيْسَ في عُنُقِهِ بَيْعَةٌ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً»

صحيح مسلم بشرح النووي؛ اسم المؤلف: أبو زكريا يحيى بن شرف بن مري النووي الوفاة: 676، دار النشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت - 1392، الطبعة : الطبعة الثانية،ج3، ص 1478، ح1851

هر کس بدون امام از دنیا برود به مرگ جاهلی مرده است. «احمد حنبل» در کتاب «مسند»، جلد 4، صفحه 96 آورده است

«من مَاتَ بِغَيْرِ إِمَامٍ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً»

مسند الإمام أحمد بن حنبل؛ اسم المؤلف: أحمد بن حنبل أبو عبدالله الشيباني الوفاة:241، دار النشر: مؤسسة قرطبة – مصر، ج4، ص96، ح16922

سوال «مَن ماتَ بلا إمامٍ» یعنی چه؟ یعنی مرگ بت پرستی، مرگ منهای رسالت، مرگ منهای توحید، مرگ منهای معاد؟ این که مال کتاب های «وهابیان» است این ربطی به کتاب های شیعه ندارند. این که پیامبر در خطبه غدیر می فرماید:

«ألستم تشهدون أن لا إله إلا الله»

چرا پیامبر این را می گوید ای وجدان ها بیدار بشوید مشکلی ندارد در کتاب «معجم طبرانی»، جلد 3، صفحه 108 تا 201 آورده است جریان پیامبر را در غدیر آورده است

«ألستم تشهدون أن لا إله إلا الله»

علی را می خواهد معرفی کند آقا می فرماید آيا شما خدا را قبول ندارید؟ یا رسول الله این مردم دارند از حج بر می گردند در رکاب شما «اللهم لبیک» گفتند این چه سوالی است می کنید؟

«ألستم تشهدون اني رسول الله وأن محمدا عبده و رسوله وإن الجنة حق والنار حق»

آيا شهادت به رسالت من نمی دهید؟ پیامبر دارد می گوید مردم می گویند اگر ما به رسالت تو شهادت نمی دهیم 23 سال در رکاب شما شمشیر نمی زدیم و شهید نمی دادیم. بعد فرمودند آيا شهادت نمی دهید که بهشت و جهنم است؟ همه قبول کردند اگر بهشت و جهنم نبود ما این جا چه کار می کردیم جانم به فدایت؛ چون پیامبر دارد به همه متذکر می شود من سه اصل از اصول دین را یادآوری می کنم توحید، نبوت، معاد می خواهد بگوید این ولایت علی همسنگ توحید، نبوت و معاد است.

در کتاب «تذکرة الخواص ابن جوزی» صفحه 26 در بحث سوره احزاب آیه 6 برای غدیر آورده است

«ألست اولی بالمؤمنین من انفسهم هذا نص صریح في آیات امامة و قبول الطاعة»

یعنی این نص صریح بر اثبات امامت علی و قبول اطاعتش می باشد «ابن قیم» می گوید هر کس پیامبر را بر خودش اولیٰ نداند اصلاً مؤمن نیست. «ذهبی» در کتاب «تاریخ اسلام» در رابطه با «ابن جوزی» می گوید:

«الامام، الواعظ، المورخ شمس الدین ابو المظفر الترکیة، جمال الدین بن فرج ابن جوزي وکان اماما تقیا واعظا وحیدا...»

یعنی همه قبول دارند ایشان می گوید حدیث غدیر نص امامت در مورد علی ابن ابی طالب است. والسلام علیکم ورحمة الله وبرکاته

مجری:

طیب الله بسیار عالی جناب آقای «بهادری» عزیز که پاسخی به شبکه های «وهابی» هم دادند پاسخ یکی از عزیزان جناب آقا «امین» از «تهران»‌ در لا به لای این صحبت ها بود. آخرین تماس سرکار خانم «رضایی» از «سیستان و بلوچستان» بفرمایید خیلی مختصر بفرمایید.

بیننده (خانم رضایی از سیستان و بلوچستان – شیعه):

خدمت شما و استاد قزوینی سلام عرض می کنم بابت ضیق وقت یک سوال می پرسم کم و بیش می دانیم علی ابن ابی طالب چطوری با موافقان و پیروانشان صحبت می کردند می خواهم بدانم با مخالفشان چطور برخورد داشتند؟ جدای از مسلمان با بقیه «یهودی، مسیحی و بی دین» اگر امکانش باشد در مورد این موضوع صحبت کنید ممنون می شوم.

مجری:

سلامت باشید خدا نگهدار شما. حضرت استاد تماس اول آقا «امین» راجع به شبهه ای که در «شبکه کلمه» مطرح شده بود و این که اصلاً‌ هیچ عبارتی با بیان «من کنت مولاه»‌ نداریم این دروغ هر چه شاخدارتر باشد به حساب این ها پذیرش و باورش مثل این که راحت تر می شود.

استناد امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) به امامت خویش با توجه به جریان غدیر!

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

در رابطه با مسئله غدیر سال گذشته مفصل امامت علی از زبان خود حضرت با سندهای صحیح و معتبر مطرح شد. به چند مورد همراه با سند اشاره می کنم. «تفسیر قمی» است با این که آقای «خویی» (رضوان الله تعالی علیه) می گوید تمام روات شان ثقه هستند.

 «وَ حَدَّثَنِي أَبِي عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ النُّعْمَانِ عَنْ ضُرَيْسٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ (علیه السلام»

‏«حسن ابن محبوب، محمد ابن نعمان، ضریس» از ابی جعفر (علیه السلام) هیچ شک و شبه ای نیست که همه ثقه هستند. در رابطه با امیر المؤمنین می گوید:

«وَ نَصَبْتُهُ لَهُمْ عَلَماً فِي حَيَاتِي وَ دَعَوْتُهُمْ إِلَى طَاعَتِهِ وَ جَعَلْتُهُ خَلِيفَتِي فِي أُمَّتِي وَ إِمَاماً يَقْتَدِي بِهِ الْأَئِمَّةُ مِنْ بَعْدِي»

تفسير القمي؛ قمى، على بن ابراهيم، محقق/ مصحح: : موسوى جزائرى، طيّب‏، ناشر: دار الكتاب، ج1، ص193

تمام بحث غدیر را این جا حضرت مطرح می کند. بررسی سندی بخواهیم کنیم از نظر سند «علی ابن ابراهیم» ثقه است. در مورد «ابراهیم هاشم» آقای «خویی» می گوید:

«لا ينبغي الشك في وثاقة إبراهيم بن هاشم»

معجم رجال الحديث وتفصيل طبقات الرواة؛ الموسوي الخوئي، السيد أبو القاسم _المتوفى1411ق_، بي‌نا، ج1، ص291

«حسن ابن محبوب» جزء ارکان اربعه شیعه است «محمد ابن علی نعمان مؤمن الطاق» که از قهرمانان علم مناظره بود و «ضریس ابن عبد الملک کناسی» هم «کشی» می گوید:

 «فاضلٌ ثقةٌ»

 پس کاملاً هیچ مشکلی از نظر سندی ندارد. آقایان می گویند همچنین چیزی نداریم نمی دانم روی چه حسابی می گویند. یا در کتاب «کافی»، دارد پیغمبر که از دنیا رفت در سقیفه برای تعیین خلیفه جمع شده بودند. «سلمان» آمد به امیر المؤمنین خبر داد که این ها جمع شدند امیر المؤمنین فرمود:

«شَهِدُوا نَصْبَ رَسُولِ اللَّهِ إِيَّايَ لِلنَّاسِ بِغَدِيرِ خُمٍّ بِأَمْرِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَأَخْبَرَهُمْ أَنِّي أَوْلَى بِهِمْ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ أَمَرَهُمْ أَنْ يُبَلِّغَ الشَّاهِدُ الْغَائِب‏»

از این بهتر؟ از زبان خود امیر المؤمنین است در یکی از کلیپ هایی که پخش شد آقای «خدمتی»‌ گفت این ها هیچ دلیلی ندارند آمدند فقط از قول خلیفه دوم گفت «أصبحت مولا» اگر غدیر به امامت علی دلالت می کرد چرا خود حضرت علی نگفت؟ بفرمایید این تعبیر حضرت امیر (سلام الله علیه) است.

«قَدْ أُعْلِمُوا إِمَامَهُمْ وَ مَفْزَعَهُمْ بَعْدَ نَبِيِّهِمْ فَانْطَلَقَ إِبْلِيسُ لَعَنَهُ اللَّهُ كَئِيباً حَزِيناً وَ أَخْبَرَنِي رَسُولُ اللَّهِ»

الكافي (ط - الإسلامية)؛ نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الاسلامیة، ج8، ص334

از نظر سند روایت که می گوید روایت صحیح نیست «علی ابن ابراهیم» عرض کردیم «ابراهیم ابن هاشم» ثقه است «حماد ابن عیسی» از اصحاب اجماع است «ابراهیم ابن عمر یمانی» از ثقات است. «سلیم ابن قیس» هم «ثقةٌ جلیل القدر» پنج - شش نفری که در سند روایت هستند تمام این ها مورد وثوق هستند. آقایان چه می خواهند؟

در «کمال الدین»، صفحه 274 در عصر خلافت عثمان در مسجد پیغمبر

«وَ فِي الْحَلْقَةِ أَكْثَرُ مِنْ مِائَتَيْ رَجُل‏»

بیش از دویست نفر آن جا بودند حضرت امیر (سلام الله علیه) در آن جا فرمود:

«فَنَصَبَنِي لِلنَّاسِ بِغَدِيرِ خُمٍّ فَقَالَ مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ هَذَا مَوْلَاهُ اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ »

پیغمبر من را در غدیر خم، برای امامت نصب کرد

كمال الدين و تمام النعمة، ابن بابويه، محمد بن على‏، محقق / مصحح: غفارى، على اكبر، ج‏1، ص 274

از این بهتر؟ پیغمبر فرمود:

«أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ اللَّهَ أَمَرَنِي أَنْ أَنْصِبَ لَكُمْ إِمَامَكُمْ وَ الْقَائِمَ فِيكُمْ بَعْدِي وَ وَصِيِّي وَ خَلِيفَتِي‏»

كمال الدين و تمام النعمة؛ ابن بابويه، محمد بن على، محقق/ مصحح: غفاری، علی اكبر، ناشر: اسلاميه، ج1، ص277

جناب آقای «امین» از «تهران»‌ سند روایت، «أبان ابن ابی عیاش» ثقه است. «علامه محمد تقی مجلسی» توثیقش کرده است. «سلیم ابن قیس هلالی» است که آقای «خویی» می گوید شکی در وثاقتش نیست. روایت از نظر سند صد در صد صحیح است هیچ اشکالی در سند روایت نیست. در جمع دویست نفر امیر المؤمنین فرمود پیغمبر گفت: «مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ هَذَا مَوْلَاهُ»، روایت زیاد داریم چون وقت گذشت به همین اندازه اکتفاء می کنم.

یا روایتی که جلسه قبل در رابطه با بحث امام هادی (سلام الله علیه) در خطبه غدیریه آنجا مفصل با سند صحیح در کتاب «مزار» مرحوم «مشهدی» آقا امام هادی (سلام الله علیه) مفصل در رابطه با بحث غدیر، پیغمبر چه گفت؟ مردم چه کار کردند؟ صحابه آمدند بیعت کردند. پیشاپیش صحابه خلیفه اول و دوم بودند. تمام قضایای غدیر را آقا امام هادی (سلام الله علیه) در زیارت غدیریه مطرح کرده است سند روایت هم صد در صد صحیح است.

مجری:

بسیار عالی! متأسفانه این ها این قدر وقیح شدند وقتی این همه سند، مدرک و دلیل می آوریم هر چیزی بخواهند از کتب خودشان رو می کنیم باید به آن ها بگوییم به کجا چنین شتابان؟ این ها گفتند باشد کتاب های ما را کنار بگذارید کاری نداشته باشید سراغ کتاب های خودتان بروید.

شکی در آن نیست این اعتقادات را از کجا آوردیم؟ شما باید پاسخگو باشید شمایی که این را پذیرفتید در کتب خودتان است پس چرا خودتان اعتقاد پیدا نمی کنید؟

سوال دومی هم داشتند بنا به مقتضای وقت هر جور صلاح می دانید انگشتر در دست راست کردن از چه زمانی آغاز شده است؟

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

از زمان رسول اکرم.

«يَا عَلِيُّ تَخَتَّمْ بِالْيَمِينِ فَإِنَّهَا فَضِيلَةٌ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ لِلْمُقَرَّبِين‏»

من لا يحضره الفقيه‏؛ نویسنده: ابن بابويه، محمد بن على‏، ناشر: دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم‏، محقق: غفارى، على اكبر ‏، ج4، ص374

«تختم بالیمین» روایاتش از نبی مکرم و ائمه (سلام الله علیه) است که اینها «تختم بالیمین» خاتم در دست راست بودن روایاتش مفصل است.

مجری:

جناب آقای «محمدی» هم نسبت به آیه (وَإِنْ يكَادُ) پرسیدند تطبیقش با اهل بیت

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

این عزیزمان هم می توانند در کتاب «البرهان فی تفسیر القرآن»، جلد 5، صفحه 464 مفصل از «تفسیر قمی» و ... آورده است (وَإِنْ يكَادُ) را با ائمه (علیهم السلام) تطبیق کرده است.

تفسیر مرحوم «صافی»، جلد 5، صفحه 215؛ «تفسیر نور الثقلین»، جلد 5، صفحه 399؛ «تفسیر کنز الدقائق» مال «محمد رضا قمی»، جلد 13، صفحه 395؛ «تفسیر مرحوم شُبّر» به همین شکل می توانند مراجعه کنند این تعابیری که ایشان آورده بودند با مقداری کم و زیاد در تفاسیر روایی شیعه آمده است.

مجری:

این هم از اصل آن منبعی که دنبالش می گشتند. سرکار خانم «رضایی» از «سیستان و بلوچستان» از برخورد امیر المؤمنین با مخالفان سوال داشتند می خواستند چگونه بوده است؟

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

برخورد امیر المؤمنین با مخالفیانشان یک برخورد کاملاً منطقی بود. حتی در خطبه 206 «نهج البلاغه» وقتی می بیند صحابه اش سپاهیان «معاویه»‌ و یارانش را فحش می دهند حضرت فرمود:

«إِنِّي أَكْرَهُ لَكُمْ أَنْ تَكُونُوا سَبَّابِين‏»

دوست ندارم به آن ها فحش بدهید

نهج البلاغة (للصبحي صالح)؛ نویسنده: شريف الرضى، محمد بن حسين، ناشر: هجرت، محقق/ مصحح: فیض الاسلام، ص323، خطبه 206

دوست ندارم به آن ها فحش بدهید افشاء گری کنید حقایق را برای آنها بیان کنید. ولی این که بعضی از موارد امیر المؤمنین آمدند برای این که مشخص بشود حق علی غصب شده است. این حق مسلم علی بود به تعبیر «مقام معظم رهبری» پیام غدیر عمل نشد. حضرت امیر (سلام الله علیه) در خطبه 150 «نهج البلاغه» دارد

«حَتَّى إِذَا قَبَضَ اللَّهُ رَسُولَهُ رَجَعَ قَوْمٌ عَلَى الْأَعْقَابِ»

تا این جایی که می گوید:

«وَ ذَهَلُوا فِي السَّكْرَةِ عَلَى سُنَّةٍ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ»

نهج البلاغة (للصبحي صالح)؛ نویسنده: شريف الرضى، محمد بن حسين، ناشر: هجرت، محقق/ مصحح: فیض الاسلام، ص 209، خطبه 150

در نامه به «مالک اشتر نخعی»

«إِنَّ هَذَا الدِّينَ قَدْ كَانَ أَسِيراً فِي أَيْدِي الْأَشْرَار»

نهج البلاغة (للصبحي صالح)؛ نویسنده: شريف الرضى، محمد بن حسين، ناشر: هجرت، محقق/ مصحح: فیض الاسلام، ص 435، نامه 53

حقایق را هم بیان کرده است. مرحوم شهید «مطهری» (رضوان الله تعالی علیه) در کتاب «امامت و رهبری» خیلی خوب بیان کرده است می گوید امیر المؤمنین در زمان خلفاء بنای جنگ و منازعه نداشت. با سکوت و مشاوره در موارد ضروری به آنها و پاسخگویی به مشکلات علمی و دینی حضرت پیش قدم بود؛ ولی این پیش قدم بودن امیرالمؤمنین مانع این نشد که از حق خودش دفاع نکند و از غاصبین حق خودش افشاء گری نکند. امیر المؤمنین با بیان لیّن و برخوردهای مناسب قرآنی

(وَجَادِلْهُمْ بِالَّتِي هِي أَحْسَنُ)

و با آنها به روشی که نيکوتر است، استدلال و مناظره کن!

سوره نحل (16): آیه 125

جدال احسن است نه حتی جدال حسن!

مجری:

بسیار عالی خیلی ممنون و متشکر حضرت استاد از محضرتان بسیار استفاده کردیم. همچنین تشکر می کنم از همه شما بینندگان عزیز و ارجمند که تا انتهای برنامه همراه ما بودید موفق و مؤید باشید تا دیدار آینده خدا نگهدار!


اخلاق علوی سیره مهدوی>

عدالت مهدوی میثم تمار غدیر مایه وحدت امت اسلامی وحدت اسلامی خلافت امیرالمومنین علی علیه السلام معرفت امام