اخلاق علوي سيره مهدوي

قسمت چهاردهم برنامه اخلاق علوی و سیره مهدوی با کارشناسی آیت الله سید محمد حسینی قزوینی


 بسم الله الرحمن الرحیم

09/04/1401

موضوع: نمونه هایی از علم غیب داشتن «ابوبکر»، «عمر» و «عثمان»!

برنامه اخلاق علوی و سیره مهدوی

فهرست مطالب این برنامه:

امام باقر (سلام الله علیه) و ویژگی خاص حکومت حضرت مهدی (سلام الله علیه)

موسوعه ای ارزشمند از احادیثی درباره امام جواد (سلام الله علیه)

چگونه یک امام شش ساله می تواند حجت الهی باشد!؟

مناظره شنیدنی امام جواد (سلام الله علیه) با «یحیی بن اکثم»!

مطالعه این دو کتاب ارزشمند مرحوم «شرف الدین» را از دست ندهید!

خلاصه ای از مطالب مطرح شده در جلسات گذشته!

نمونه هایی از علم غیب داشتن «ابوبکر» و «عمر» و «عثمان»!

تماس بینندگان برنامه

مجری:

أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم‏، بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ الْحَمْدلِلَّهِ رَبِّ العالَمين‏ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِينَ

«صلی الله علیک یا ابا جعفر یا محمد ابن علی أیها التقی الجواد یابن رسول الله» سلام عرض می کنم خدمت همه شما بینندگان عزیز شبکه جهانی حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف).

الحمد لله این توفیق نصیبمان شد در شب جمعه ای دیگر محضر همه شما گرامیان برنامه اخلاق علوی سیروه مهدوی را تقدیم کنیم. در محضر حضرت استاد آیت الله حسینی قزوینی هستیم ان شاءالله بتوانیم امشب هم نهایت استفاده و بهره را از محضرشان ببریم.

شهادت جانگداز حضرت آقا امام جواد (علیه السلام) را تسلیت عرض می کنیم و سالروز ازدواج حضرت زهرای مرضیه (سلام الله علیها) و امیرالمؤمنین علی ابن ابی طالب (علیه السلام) را هم گرامی می داریم. حضرت استاد سلام علیکم! در خدمتتان هستیم.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

سلام علیکم ورحمة الله وبرکاته.

السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا بَقِيَّةَ اللَّهِ فِي أَرْضِه،‏ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا مِيثَاقَ اللَّهِ الَّذِي أَخَذَهُ وَ وَكَّدَهُ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا وَعْدَ اللَّهِ الَّذِي ضَمِنَه‏، السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا صَاحِبَ الْمَرْأَى وَ الْمَسْمَع‏ فَمَا شَيْ‏ءٌ مِنَّا إِلَّا وَ أَنْتُمْ لَهُ السَّبَبُ وَ إِلَيْهِ السَّبِيل السَّلَامُ عَلَيْكَ یَا مَنْ بِيُمْنِهِ رُزِقَ الْوَرَى وَ بِوُجُودِهِ ثَبَتَتِ الْأَرْضُ وَ السَّمَاء

خدمت بینندگان عزیز و گرامی خالصانه ترین سلامم را تقدیم می کنم و موفقیت روز افزون برای همه گرامیان از خداوند منان خواهانم. با توفیق و عنایت الهی و توجهات حضرت ولی عصر برنامه را با یادی از صدیقه طاهره (سلام الله علیها) آغاز می کنیم، باشد که ان شاءالله سیدة النساء العالمین گوشه چشمی به همه ما کرده باشد.

فتادم زیر ضرب تازیانه بارها از پا * ولی نگذاشتم کم گردد از مولا سر مویی

واقعاً مظلومیت علی همین بس که حامی جز فاطمه زهرا ندارد.

گرفتم در میان کوچه پاداش رسالت را * چه پاداش گرانقدری چه بازوبند نیکویی

به خون دیده بنویسید بر دیوار این کوچه * که این جا کشته راه ولایت گشته بانویی

مدینه ثبت کن این را که در امواج دشمن ها * حمایت کرد از دست خدا بشکسته بازویی!

وسيعلم الّذين ظلموا أَي منقلب ينقلبون

مجری:

طیب الله انفاسکم. خیلی ممنون و متشکر. حضرت استاد! همه ما مشتاق هستیم بشنویم از آن اشتیاق اصلی و دلتنگی تمام عالم بشریت حضرت صاحب العصر والزمان.

امام باقر (سلام الله علیه) و ویژگی خاص حکومت حضرت مهدی (سلام الله علیه)

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم‏، بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ وَبِهِ نَسْتَعين وَهُوَ خَيرُ نَاصِرٍ وَ مُعِينْ الْحَمْدُلِلَّه ‏وَ الصَّلَاةِ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ وَعلَیٰ آلِهِ آل الله لَا سِيَّمَا علَیٰ مَوْلانَا بَقِيَّةَ اللَّه‏ وَ الّلعنُ الدّائمُ‏ علَیٰ أَعْدائِهِمْ أعداءَ الله إلىٰ يَوم لِقَاءَ اللّه، وَأُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ، حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ، نِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِيرُ

مرحوم «نعمانی» در کتاب «الغیبة»، در رابطه با حکومت جهانی حضرت ولی عصر روایتی آورده است که امام باقر (سلام الله علیه) می فرماید:

«إِذَا خَرَجَ يَقُومُ بِأَمْرٍ جَدِيدٍ وَ كِتَابٍ جَدِيدٍ وَ سُنَّةٍ جَدِيدَةٍ وَ قَضَاءٍ جَدِيدٍ»

حضرت ولی عصر وقتی ظهور می کند با یک دستور جدیدی خواهد آمد.

 امر جدید چیست؟ الله اعلم ولی مشخص است آن چه که در طول 1400 سال تغییرات، تحولات و انحرافاتی در دین مقدس اسلام انجام شده است خیلی از آثار پیغمبر را آتش زدند سوزاندند و نگذاشتند برای مردم بازگو شود؛ قطعاً حضرت وقتی می آید آن چه را که در زمان رسول اکرم از زبان رسول اکرم، از سیره رسول اکرم، از تقریر رسول اکرم بود را می ‌آورد.

 همه اینها برای مردم تازگی دارد تصور می کنند یک دین جدیدی است و حال آن که دین جدیدی نیست همان دین اسلام است که در گذر زمان خیلی از مسائل دچار فراموشی و یا دچار غفلت و یا دچار انحراف شده است.

«وَ كِتَابٍ جَدِيدٍ» با کتاب جدیدی خواهد آمد شاید نظر این باشد در قرآن مجید تأویلات، تفسیرات، بیانهایی که رسول اکرم در ذیل هر آیه داشته است اینها را هم در کنار آیات ذکر خواهد کرد. یا مراد از «کتاب جدید» این باشد که قرآن را طبق «ما أنزل إلی النبی» می آورد. چون اولین سوره ای که به رسول اکرم نازل شد:

(اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ)

بخوان به نام پروردگارت که (جهان را) آفريد

سوره العلق (96): آیه 1

بود و آخرین سوره، سوره مائده یا سوره نصر بود. ولی الان سوره الحمد که بیست و چهارمین یا بیست و پنجمین سوره است، در اول قرآن است. سوره الناس آخر قرآن است اینها هم به دستور خدا بوده است که رسول اکرم این چنین، چینش کرده است. چون کتاب، کتاب هدایت است و آن کسی که قرآن را نازل و ابلاغ کرده است اعلم به روش هدایت هست. اینچنین چینش کردند که مردم از آیات قرآن بهترین هدایت ها را برداشت کنند.

«وَ سُنَّةٍ جَدِيدَةٍ» با یک سنت جدیدی خواهد آمد. «وَ قَضَاءٍ جَدِيدٍ» و قضاوت های جدیدی که مطابق قضاء رسول الله است که در گذر زمان، مورد غفلت قرار گرفته است. بعد فرمود:

«عَلَى الْعَرَبِ شَدِيدٌ»

واژه عرب در اینجا شاید مراد عربهای زمان ما نباشد. مراد کسانی که از دین و اسلام بیگانه هستند باشد. معنای واقعی عرب یعنی بیگانگی از اسلام. می فرماید برای آنها وضع خیلی دشوار خواهد شد.

«وَ لَيْسَ شَأْنُهُ إِلَّا الْقَتْلَ»

کسانی که با حضرت مخالفت می کنند حضرت جز کشتن چیز دیگری ندارد.

نابودی کسانی که بنای مخالفت و نزاع با حضرت را دارند راهی جز این نخواهد بود. امیدواریم که ان شاءالله خدای عالم به ما توفیق بدهد بتوانیم زمان ظهورش را درک کنیم و بر وجودش افتخار کنیم و بر دستوراتش عمل کنیم، به اوامر، نواهی و دستورات او راضی باشیم و از یاران خاص و سربازان فداکارش و شهدای رکابش قرار بگیریم ان شاءالله.

مجری:

ان شاءالله. خیلی از شما بینندگان عزیز برنامه های شب گذشته به ویژه برنامه ای که مختص وجود نازنین حضرت آقا امام جواد (علیه السلام) بود را دیدید. اما خالی از لطف نیست از محضر استاد هرچند جملاتی کوتاه بنا بر فرصتی که داریم راجع به وجود نازنین حضرت آقا امام جواد (علیه السلام) بشنویم.

موسوعه ای ارزشمند از احادیثی درباره امام جواد (سلام الله علیه)

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

در رابطه با آقا امام جواد (سلام الله علیه) حرف خیلی زیاد است، توفیق نداشتیم شب شهادت در محضر بینندگان عزیز باشیم. عزیزان دیگر این برنامه را انجام دادند.

جا دارد یک اشاره ای به بعضی از ویژگی های حضرت جواد الأئمه (سلام الله علیه) داشته باشم، البته امروز وبیناری بود برای «آستان قدس رضوی» که آنجا نزدیک به یک ساعت در رابطه با آقا امام جواد (سلام الله علیه) مطالبی عرض کردیم.

در همین زمینه کتاب «موسوعه امام جواد» (سلام الله علیه) اولین کتابی بود که «مؤسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر» چاپ کرد. خدای عالم به ما توفیق داد این کتاب را به رشته تحریر در آوردیم و کتاب برگزیده حوزه علمیه شد. «الحمد لله وله الشکر وله المَنْ».

نکاتی که در این موسوعه آوردیم پنجاه روایت از رسول اکرم، از حضرت امیر و دیگر ائمه (علیهم السلام) فقط در رابطه با امامت و ولایت حضرت جواد آوردیم؛ یعنی پنجاه روایت، دلیل بر امامت آقا امام جواد (سلام الله علیه). چندین روایت قبل از ولادت امام جواد و حدود ده، دوازده روایت بعد از ولادت حضرت جواد (سلام الله علیه) مطالبی آوردیم.

چگونه یک امام شش ساله می تواند حجت الهی باشد!؟

چون یکی از اشکالاتی که بعضی ها نسبت به امام جواد (سلام الله علیه) می گرفتند سن کم حضرت بود. زیرا هنگام شهادت آقا امام رضا (سلام الله علیه)، آقا امام جواد شش سال بیشتر نداشت.

برای بعضی ها این امام شش ساله که حجت الهی باشد و بیانگر معارف دینی باشد مفسر و مبین قرآن باشد حافظ شریعت باشد، مقداری قبولش سخت بود. لذا در همان زمان از حضرت سوال می کردند و یا از آقا امام هشتم سوال می کردند.

روایتی را مرحوم «مجلسی» از مرحوم «خزاز» نقل کرده است. راوی «ابراهیم بن ابی محمود» است می گوید در «طوس» بالای سر امام هشتم بودم اواخر عمر حضرت بود و علایم شهادت مشخص بود. عده ای که کنار من بودند عرض کردند:

«إِنْ حَدَثَ حَدَثٌ فَإِلَى مَنْ»

اگر اتفاقی برای شما بیافتد امام بعد از شما چه کسی است؟

حضرت فرمود:

«إِلَى ابْنِي مُحَمَّدٍ»

به فرزندم محمد مراجعه کنید.

سائل گفت این فرزند شش ساله چگونه می تواند حجت خدا باشد؟ امام هشتم فرمود:

«إِنَّ اللَّهَ بَعَثَ عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ نَبِيّاً ثَابِتاً بِإِقَامَةِ شَرِيعَتِهِ فِي دُونِ السِّنِّ الَّذِي‏ أُقِيمَ فِيهِ أَبُو جَعْفَرٍ ثَابِتاً عَلَى شَرِيعَتِهِ»

خداوند حضرت عیسی را پیغمبر قرار داد در حالی که در گهواره بود.

كفاية الأثر في النصّ على الأئمة الإثني عشر؛ خزاز رازى، على بن محمد، محقق/ مصحح: حسينى كوهكمرى، عبد اللطيف‏، ناشر: بيدار، ص 277

خداوند فرمود:

(قَالَ إِنِّي عَبْدُ اللَّهِ آتَانِي الْكِتَابَ وَجَعَلَنِي نَبِيا)

(ناگهان عيسی زبان به سخن گشود و) گفت: «من بنده خدايم؛ او کتاب (آسمانی) به من داده؛ و مرا پيامبر قرار داده است!

سوره مریم (19): آیه 30

همچنین در رابطه با حضرت یحیی فرمود:

(يا يحْيى خُذِ الْكِتَابَ بِقُوَّةٍ وَآتَينَاهُ الْحُكْمَ صَبِيا)

حضرت یحیی را در حالی که کودک بود نبوت و حکم دادیم.

سوره مریم (19): آیه 12

در روایات متعددی حتی از امام جواد (سلام الله علیه) سوال می کنند آقا جان در این سن، امامت شما چگونه است؟ فرمود امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) آمد از رسول اکرم تبعیت کرد نُه ساله بود آیا کسی توانست اعتراض کند؟ روایات متعدد دیگری در رابطه با امامت حضرت جواد (سلام الله علیه) داریم.

نکته جالب این است که وقتی «مأمون» تصمیم می گیرد دخترش «ام الفضل» (علیه العنة والحاویة) را به عقد امام جواد در بیاورد، امام جواد کودک بود ظاهراً هنوز به حد بلوغ هم نرسیده بود، خیلی از بزرگان اهل سنت به او ایراد گرفتند این فرزند کوچک است بگذارید پیش علماء برود درس بخواند یاد بگیرد مقداری ورزیده بشود و از معارف دینی آگاه بشود.

«مأمون» کاملاً آگاه بود. می گویند در میان «خلفای عباسی» از همه اعلم بود، خدا ان شاءالله به همان علمش لعنت کند و به اشد عذاب گرفتار کند عذابی که اهل جهنم از عذاب او به عذاب بیایند ان شاءالله.

«مأمون» گفت من اینها را می شناسم. اینها شیر علم را در دوران کودکی از سینه مادر نوشیدند. اینها علومشان، علوم لدنی است علوم اکتسابی نیست. ولی باور نمی کردند تا تصمیم گرفتند مناظره ای تشکیل بدهند و برای «مأمون» ثابت کنند آقا امام جواد (سلام الله علیه) خیلی زیاد از معارف دینی با خبر نیست.

رفتند «یحیی ابن اکثم» را که فاضل ترین، مشهورترین و عالم ترین علمای اهل سنت بود برای مناظره انتخاب کردند. امام جواد دو مناظره با «یحیی ابن اکثم» دارد یکی مناظره قبل از ازدواج «ام الفضل» و یک مناظره بعد از ازدواج با «ام الفضل» است.

الان فرصت نیست عرض کردم اگر فرصتی بشود روزی در رابطه با مناظراتی که آقا امام جواد (سلام الله علیه) داشت و حقانیت اهل بیت را و بطلان مکتب دیگران را با علم و آیات قرآن ثابت کرد نه با فحش، ناسزا و اهانت، صحبت خواهم کرد.

ما باید از اینها درس بگیریم چه مناظرات آقا امام رضا با «یحیی ابن ضحاک» که اعلم علمای عصرش بود؛ چه مناظراتی امام جواد با «یحیی بن اکثم» که از سرآمد علمای زمان خود بود این مناظرات و گفتگوی علمی یا به قول امروزی ها کرسی آزاد اندیشی که این بزرگواران داشتند ما باید از اینها یاد بگیریم که چطور معارف اهل بیت را به دیگران منتقل کنیم.

(ادْعُ إِلَى سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُمْ بِالَّتِي هِي أَحْسَنُ)

با حکمت و اندرز نيکو، به راه پروردگارت دعوت نما! و با آنها به روشی که نيکوتر است، استدلال و مناظره کن!

سوره نحل (16): آیه 125

فرمود با موعظه و سخنان زیبا قلب طرف مقابل را نرم کنید بعد بحث مناظره بود که در آنجا حقانیت اهل بیت و بطلان مکاتب دیگر را با علم، ‌منطق و بیان نه با فحش و ناسزا ثابت کنید.

مناظره شنیدنی امام جواد (سلام الله علیه) با «یحیی بن اکثم»!

مخصوصاً در مناظره ای که امام جواد (سلام الله علیه) با «یحیی ابن اکثم» داشتند بنا بر نقل «احتجاج مرحوم طبرسی»، «مأمون» بعد از ازدواج «ام الفضل» با امام جواد، «یحیی ابن اکثم» و جماعت دیگری را آورد. «یحیی ابن اکثم» در رابطه با خلیفه اول سوالاتی کرد.

«یحیی ابن اکثم» گفت یک سری روایت های داریم خطاب آمد:

«يَا مُحَمَّدُ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يُقْرِئُكَ السَّلَامَ وَ يَقُولُ لَكَ سَلْ أَبَا بَكْرٍ هَلْ هُوَ عَنِّي رَاضٍ فَإِنِّي عَنْهُ رَاضٍ؟»

ای محمد! از ابوبکر سوال کن ببین از من راضی است؟ من از او راضی هستم.

 امام جواد جواب می دهد ولی نه این که چهار تا فحش، ناسزا و حرف های دور از ادب بگوید.

«لَسْتُ بِمُنْكِرٍ فَضْلَ أَبِي بَكْرٍ»

ما فضل ابی بکر را که شما قائل هستید نمی خواهیم انکار کنیم!

 اول این را برای طرف می آورد می خواهد قلبش را نرم کند، از اول بیاید بگوید ما منکر تمام این چیزها هستیم طرف مقابل در مقابل حضرت جواد (سلام الله علیه) گارد می گیرد و موضع گیری می کند.

فرمود ما منکر فضیلت ابوبکر که شما قائل هستید نیستیم. ولی باید ببینیم واقعاً‌ با قرآن تطبیق می کند یا تطبیق نمی کند؟ حضرت می گوید قانون کلی داریم هر چه با قرآن و سنت تطبیق کند می پذیریم و مخالف باشد نمی پذیریم. قرآن می گوید:

(وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ وَنَعْلَمُ مَا تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ)

ما انسان را آفريديم و وسوسه ‌های نفس او را می ‌دانيم، و ما به او از رگ قلبش نزديکتريم!

سوره ق (50): آیه 16

خداوند از تمام آن چه که از زاویه قلب بشر می گذرد آگاه است از رگ گردن هم به انسان نزدیک تر است.

«فَاللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ خَفِيَ عَلَيْهِ رِضَاءُ أَبِي بَكْرٍ مِنْ سَخَطِهِ حَتَّى سَأَلَ عَنْ مَكْنُونَ سِرِّهِ؟ هَذَا مُسْتَحِيلٌ فِي الْعُقُولِ»

آیا خداوند نمی داند ابوبکر از او راضی است یا نیست؟ می خواهد از پیامبر سوال کند واسطه بشود سوال کند بر خلاف آیه قرآن، منطق، سنت و عقل است.

الإحتجاج علی أهل اللجاج؛ نویسنده: طبرسی، احمد بن علی، ناشر: نشر مرتضی، محقق / مصحح: خرسان، محمد باقر،ج2، ص446- 449

بعد مدام سوالات دیگری می کند امام جواد با آیات قرآن و سنت قطعی اینها را جواب می دهد می گوید این حرفهای که شما در رابطه با فضیلت ابوبکر یا عمر ابن الخطاب می زنید با قرآن و منطق همخوانی ندارد. این طور حرف زدن چقدر زیباست!

حکمت و موعظه حسنه این است. یک عده از ماها هستیم شروع می کنیم چهار تا فحش می دهیم تصور می کنیم فتح الفتوح کردیم قله ها را فتح کردیم. حال آن که کسانی که امروز در رسانه ها یا در فضای مجازی بارها گفتیم با اهانت و فحاشی جلو می آیند خطرشان برای تشیع از خطر وهابیت بیشتر است. ضربه ای که بر پیکره شیعه و تشیع می زنند این ضربه ها، ضربه های جبران ناپذیر است.

همچنین بعضی از افراد به قدری عقب رفتند از پشت بام پایین افتادند، می گویند ما فقط فضایل را بگوییم کاری با مسائل دیگر نداشته باشیم. هر دوی اینها باطل است، با سیره ائمه نمی سازد.

مطالعه این دو کتاب ارزشمند مرحوم «شرف الدین» را از دست ندهید!

امروز هم در این ویبینار گفتم یکی از پرچمداران تقریب و وحدت میان امت اسلامی مرحوم شرف الدین است. مقام معظم رهبری هم می فرماید ما داعیه این را نداریم اهل سنت بیایند شیعه بشوند ولی از علمای اهل سنت تقاضا می کنیم کتاب «علامه امینی» و کتاب مرحوم «شرف الدین» را مطالعه کنند.

مرحوم «شرف الدین»‌ دو کتاب دارد به همه بینندگان و همچنین اهل سنت تقاضا می کنم این دو کتاب را مطالعه کنند. یک کتابی دارد «الفصول المهمة فی تألیف الأمة» به نظر من در رابطه با تألیف قلوب و الفت بین شیعه و سنی و مسئله تقریب شاید بگوییم کتابی مثل «الفصول المهمة»‌ نوشته نشده است حرف مبالغه ای نزدیم.

فهرست این کتاب را هم شما نگاه کنید واقعاً مبهوت می مانید که این مرد اولاً چقدر به مبانی شیعه و سنی مسلط است، مثل یک غواص ماهر که در اقیانوس است به هر طرف می خواهد شنا می کند به قعر اقیانوس می رود. آدم از تسلط ایشان لذت می برد.

 از آن طرف می گوید راه تألیف امت این نیست که ما اهل سنت را تکفیر و تفسیق کنیم یا اهل سنت، شیعه را تفسیق و تکفیر کند این راه عقلایی نیست. آن کسانی که از هر دو طرف این راه را پیموده اند اگر چنان چه اجتهاد کرده اند معذور هستند.

«علامه شرف الدین» مسائل مختلفی را از صدر اسلام نقل می کند می گوید مطالب نادرستی از صحابه در رابطه با افتراء به «عایشه» صادر شده است. بعد می گوید شیعه به هیچ وجه همچنین حرفی را نمی پذیرد، بزرگان ما، علمای ما و فقهای ما در طول تاریخ گفته اند هیچ پیغمبری و حتی نبی مکرم (صلی الله علیه وآله) همسران شان گرفتار فحشاء نشده اند و نمی شوند.

اینها جز افتراء نیست ولی از آن طرف، آن کسانی که افتراء بستند پیغمبر اینها را تکفیر نکرد نگفت شما کافر شدید. نگفت شما باید حد زده بشوید. یا کسانی که نسبت به پیغمبر جسارت کردند گفتند «إعدل یا رسول الله» این عدل نیست پیغمبر اینها را تکفیر نکرد.

 موارد مختلفی از تأویلاتی که در صدر اسلام صورت گرفته است. کارهای نادرستی انجام شده است آقایان نیامدند اینها را تکفیر کنند. «معاویه»، «جنگ صفین» را در برابر امام علی (سلام الله علیه) به پا کرد به تعبیر «یعقوبی» صد و ده هزار کشته شدند آقایان نیامدند بگویند «معاویه» کافر است بلکه «معاویه» را صحابی پیغمبر می دانند.

«عایشه، طلحه و زبیر» در «جنگ جمل» آن همه مسائل به وجود آوردند ولی آقایان اهل سنت می گویند اجتهاد کردند.

اگر علمای شیعه هم چهار تا حرف زدند چرا شما نسبت به شیعه معتقد نیستید اینها اجتهاد کردند خطاء کردند؟ نمی شود «بائُک تجُر وبائی لا تجر» هر چه شما بخواهید انجام بدهید تأویل، توجیه و اجتهاد ولی اگر شیعه یک حرفی زد آسمان باید بر سر شیعه خراب بشود.

مرحوم «شرف الدین» کتاب «الفصول المهمة» را در مسئله تقریب نوشت. واقعاً این کتاب اگر نگوییم بی نظیر، کم نظیر است. و کتاب «الإجتهاد والنص» هم نوشت. اجتهادهاداتی که صحابه خلاف قرآن و سنت کرده بودند کتاب مفصلی است توهین نکرد، فحش نداد، اهانت هم نکرد، مقدسات اهل سنت را زیر سوال نبرده است.

معتقد هستم از مسئولین حوزه های علمیه و دانشگاه ها تقاضا می کنم اگر بشود این دو تا کتاب را در حوزه ها و دانشگاه ها معرفی کنند. زمانی که این کتاب نوشته شده است شاید بعضی از مطالبش را زمان ما تطبیق نکند بعضی از مطالبی است که باید حذف بشود. بعضی از مطالب تلخیص بشود و کتاب درسی در حوزه ها و دانشگاه ها بشود.

این دو کتاب برای ما الگو باشد هم کتاب «الفصول المهمة فی تألیف الأمة» هم کتاب «اجتهاد در برابر نص». هر کدام از اینها حدود هفتاد تا صد صفحه بشود و کتاب درسی باشد هم طلاب عزیز ما در حوزه بخوانند با روش های بزرگان مان در رابطه با تقریب و تألیف میان امت اسلام آشنا بشوند و هم بحث نقد طرف مقابل که ما چگونه باید نقد کنیم با این هم آشنا بشوند.

مناظرات آقا امام هشتم (سلام الله علیه) و مناظرات امام جواد یکی از بهترین راه هایی است برای هم تألیف میان امت اسلامی و تقریب میان مذاهب اسلامی و هم روش نقد عقاید و افکار طرف مقابل این ها باید برای ما الگو باشند ان شاءالله.

مجری:

بسیار عالی بود. مطلب جدیدی که برای خودم و شاید برای همه شما بینندگان تازگی داشت اینکه مرحوم «علامه شرف الدین» را به نام کتاب «المراجعات» می شناختیم در صورتی که این دو کتابی که حضرت استاد به زیبایی از اینها یاد کردند ان شاءالله توفیق این را داشته باشیم مطالعه کنیم و از آن بهره ببریم.

در بحث اخلاق علوی و سیره مهدوی هستیم ان شاءالله از محضر حضرت استاد استفاده خواهیم کرد. حضرت استاد جلسات پیش راجع به اصل موضوع سخنان مهمی فرمودید اگر امکانش است مختصراً باز اینها را تکرار بفرمایید ان شاءالله دوستان عزیزی که به تازگی همراه ما شدند در جریان قرار بگیرند.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

قبل از این که سوال حضرتعالی را جواب بدهم شعر «شهریار» را همیشه پخش می کنند

برو ای گدای مسکین در خانه علی زن * که نگین پادشاهی دهد از کرم گدا را

می گویند یکی از بزرگان گفت در این جا «شهریار» حق مطلب را اداء نکرده است گفتند چطور؟ گفت این که می گوید: (برو ای گدای مسکین در خانه علی زن) این صحیح نیست. پس چطوری باید می گفت؟ باید می گفت:

مرو ای گدای مسکین به درِ سرای مولا * که علی همیشه می زد در خانه گدا را

افراد در خانه علی نمی رفتند علی در خانه مستمندان و فقراء می رفت. این که (برو ای گدای مسکین در خانه علی زن) برای امیرالمؤمنین مدح نیست و خلاف واقعیت است. باید می گفت:

مرو ای گدای مسکین به درِ سرای مولا * که علی همیشه می زد در خانه گدا را

خلاصه ای از مطالب مطرح شده در جلسات گذشته!

بحث مان در رابطه با سیره اخلاق علوی و سیره مهدوی روایتی بود که از «غیبت نعمانی» نقل کردیم حضرت می فرماید:

«مَنْ سَرَّهُ أَنْ يَكُونَ مِنْ أَصْحَابِ الْقَائِمِ»

هر کس دوست دارد از اصحاب حضرت مهدی (ارواحنا فداه) باشد.

 سه کار باید انجام بدهد یکی همواره در انتظار باشد خودش را آماده کند. اگر حضرت آمد از نظر آمادگی روحی و جسمی بتواند جزء سربازان حضرت باشد. از نظر مسائل اخلاقی

«فَلْيَنْتَظِرْ وَ لْيَعْمَلْ بِالْوَرَعِ»

نه تنها گناه نکند بلکه فکر گناه هم نباید در ذهنش خطور کند.

«وَ مَحَاسِنِ الْأَخْلَاقِ»

خودش را مزین کند به زیباییهای اخلاق هم محاسن اخلاقی هم مکارم اخلاقی را در خودش باید احیاء کند.

الغيبة( للنعماني)؛ ابن أبي زينب، محمد بن ابراهيم، محقق- مصحح: غفارى، على اكبر، ناشر: نشر صدوق، ص200

در این رابطه گفتیم بهترین راهکاری که ما بتوانیم از گناه دور باشیم خودمان را به محاسن و مکارم اخلاقی مزین کنیم راه های وجود دارد یکی از اینها این است که ما خداوند را همیشه ناظر حال خودمان بدانیم. دوربین خدای عالم همیشه بالای سر ما است.

(أَلَمْ يعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ يرَى)

آيا او ندانست که خداوند (همه اعمالش را) می ‌بيند؟!

سوره علق (96): آیه 14

به تعبیر «آیت الله بهجت» اگر می خواهیم ببینیم آدم خوبی هستیم یا نه؛ یک دوربینی از اول صبح بلند می شویم از ما فیلمبرداری کند شب از صدا و سیما پخش کنند اگر خجالت نکشیدم ناراحت نشدیم آدم خوبی هستیم.

ولی اگر فیلمی که از ما گرفتند یک جایی پخش کردند یا در رسانه پخش شد سرمان را پایین انداختیم خجالت کشیدیم معلوم می شود نه؛ هنوز با آن مراحل کمالات خیلی فاصله داریم. این یکی از راه های است که خدای عالم را ناظر بدانیم.

نکته دیگر اینکه ائمه (علیهم السلام) بویژه وجود مقدس حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) را ناظر حال خودمان بدانیم و احساس کنیم که حضرت از خود ما بر خود ما آگاه تر است. همان تعبیر «امام راحل» (رضوان الله تعالی علیه) که می فرماید علم امام به عالم هستی از علم عالم هستی بر خودش قوی تر و نافذتر است. اینها کاملاً واضح و روشن است.

در وصیت «امام» (رضوان الله تعالی علیه) آمده است. بارها این را آوردیم که «امام» در همان ابتدای وصیتنامه سیاسی و الهی خودشان چون مطلب، مطلب خیلی مهمی است از سایت «مقام معظم رهبری» آوردیم متن کامل وصیتنامه الهی و سیاسی حضرت «امام (رضوان الله تعالی علیه)» ایشان در اینجا می فرمایند: "ما مفتخریم پیرو مذهبی هستیم که رسول خدا مؤسس آن به امر خداوند تعالی بوده است."

پس بنیانگذار مذهب شیعه رسول اکرم است این که بعضی از افراد می گویند مذهب شیعه بعد از قتل عثمان و بعد از قضیه شهادت امام حسین به وجود آمد، اینها مطالب بی اساس و بی پایه است آقایان مقداری دچار توهم شدند یا بی سواد هستند.

 "ما پیرو مذهبی هستیم که رسول خدا، مؤسس آن به امر خداوند تعالی و امیرالمؤمنین علی ابن ابی طالب این بنده رها شده از تمام قیود مأمور رها کردن بشر از تمام اقلاد و بردگی ها است. ما مفتخریم که ائمه معصومین (عزیزان خوب دقت کنند) از علی ابن ابی طالب گرفته تا منجی بشریت حضرت مهدی صاحب زمان (علیهم آلاف التحیة والثناء) که به قدرت خداوند قادر زنده و ناظر امور هست ائمه ما هستند. اینها ناظر تمام امور عالم هستی هستند نه ناظر منِ تنها، نه ناظر بشر، نه ناظر جن و انس بلکه اینها ناظر به تمام ما سِوی الله هستند به اذن الله تبارک وتعالی."

یکی از بحث هایمان این بود که ائمه (علیهم السلام) در این زمینه اطلاع کامل باذن الله تبارک وتعالی دارند. آیات قرآن هم آوردیم که حضرت عیسی خبر می دهد:

(وَأُنَبِّئُكُمْ بِمَا تَأْكُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِي بُيوتِكُمْ)

و از آنچه می ‌خوريد، و در خانه ‌های خود ذخيره می کنيد، به شما خبر می ‌دهم؛

سوره آل عمران (3): آیه 49

یا اول سوره تحریم که زنان پیغمبر با یکدیگر یک مسئله سرّی را رد و بدل کردند رسول اکرم این را برای آن ها فاش کرد گفتند: یا رسول الله چه کسی این سِرّ ما را به شما گفت؟ گفت خدای عالم این را برای من گفت. مشخص است هم نبی مکرم علم غیب داشت هم انبیاء دیگر داشتند.

این که «وهابی»های امروز می گویند علم غیب کسی داشته باشد مشرک و کافر است قتلش واجب است؛ اینها حرف های بی اساس و مزخرفاتی است که یا از روی جهل به کتاب و سنت بیان می کنند یا نه، جهل نیست عنادی که دارند دنبال این هستند که شیعه و سنی را به جان هم بیاندازند. حال آن که اهل سنت و شیعه همه معتقد هستند مسئله علم غیب و آگاهی از پنهانی ها به اذن الله تبارک وتعالی هم برای انبیاء هم برای ائمه و هم برای اولیاء یک مسئله ثابت و مسلم بوده است.

مجری:

یک نکته ای که بینندگان بعضاً ‌تماس می گرفتند و می گفتند زیاد هم شنیدیم در شبکه های «وهابی» هم تکرار می شود این که برای اینها علم غیب ائمه قابل پذیرش نیست. آیا ما می توانیم غیر از ائمه، از بزرگان شان، افرادی که خودشان قبول دارند چیزی بیاوریم ببینیم آیا آنها کسی را داشتند که علم غیب بداند؟

نمونه هایی از علم غیب داشتن «ابوبکر» و «عمر» و «عثمان»!

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

سوال خوبی است. نمی دانم چقدر بتوانیم برسیم نسبت به بزرگان شان، که اینها علم غیب داشتند از غیب خبر داده بودند این را «ابن قیم جوزیه» شاید حدود پنجاه شصت مورد از علماء و بزرگان ردیف می کند که از غیب خبر می دادند.

ولی ما نسبت به سه خلیفه ابوبکر، عمر بن الخطاب و عثمان که از غیب خبر داده بودند و اینها با سندهای صحیح نقل کردند امیداورم آقا «سعید» عزیز ما هم اگر بیننده برنامه است خوب دقت کند.

البته ایشان در آخرین جلسه گفت بله پیغمبر از علم غیب خبر داشت ولی به وحی خدا. ما نگفتیم رسول اکرم بدون وحی الهی از غیب خبر می داد. مثلاً کسی بگوید پیغمبر مستقلاً از غیب خبر می داد این را مشرک می دانیم شکی نداریم. رسول اکرم هر چه داشت از خداوند داشت ائمه هم هر چه داشتند از رسول اکرم داشتند.

«امام مالک» متوفای 179 کتابی دارد به نام «الموطأ» یکی از صحاح سته اهل سنت است روایاتی را مطرح می کند می گوید موقوف و صحیح است. موقوف است یعنی روایت از پیغمبر نیست از صحابه است.

ایشان در اینجا می گوید خلیفه اول به دخترش «عایشه» وصیت کرد گفت فلان جا باغی دارم چه و چه تا آخرش گفت دو برادر و خواهرانت را از تقسیم اموال من بی بهره نکن.

«فَاقْتَسِمُوهُ على كِتَابِ الله»

طبق دستور خدا هم به دو برادرت هم به دو خواهرت اموال من را بده.

 «عایشه» می گوید گفتم:

«یا أَبَتِ وَالله لو كان كَذَا وَكَذَا لَتَرَكْتُهُ إنما هِيَ أَسْمَاءُ فَمَنِ الأُخْرَى»

چشم دربست در اختیار شما هستم یک خواهر بیشتر ندارم آن هم «اسماء» است دیگری کدام است؟

«فقال أبو بَكْرٍ ذُو بَطْنِ بِنْتِ خَارِجَةَ أُرَاهَا جَارِيَةً»

در این همسرم که دختر «خارجه» است می بینم که ایشان باردار است و بچه در رحم او هم دختر است.

موطأ الإمام مالك؛ اسم المؤلف: مالك بن أنس أبو عبدالله الأصبحي الوفاة: 179، دار النشر: دار إحياء التراث العربي - مصر، تحقيق: محمد فؤاد عبد الباقي، ج2، ص752، ح 1438

«البانی» هم در کتاب «ارواء الغلیل»، جلد 3 می گوید روایت صحیح است. «ابن خلدون» در مقدمه ش دارد بر این که این مسائل نه برای ابوبکر بلکه برای بسیاری از صالحین و اهل اقتداء صورت گرفته است.

آقای «لالکائی» در «کرامات الأولیاء» می گوید:

«وجعل ذلك كرامة له فيما أخبر به قبل ولادتها وأنها أنثى وليست بذكر»

این، کرامتی برای آقای ابوبکر است. قبل از این که، همسرش «بنت خارجه» وضع حمل کند خبر داد بچه در رحمش دختر است.

كرامات أولياء الله عز وجل؛ اسم المؤلف: هبة الله بن الحسن الطبري اللالكائي الوفاة: 418، دار النشر: دار طيبة - الرياض - 1412، الطبعة: الأولى، تحقيق: د. أحمد سعد الحمان، ج1، ص118

جالب این است که آقای «سبکی» از علمای بزرگ شافعیه در «طبقات شافعیه»، جلد 2، صفحه 322 از کراماتی که به دست ابوبکر انجام شده است. این قضیه را می آورد می گوید اینجا دو تا کرامت برای ابوبکر است:

«إحداهما إخباره بأنه يموت فى ذلك المرض»

خبر داد که من در این بیماری از دنیا می روم و در آن بیماری هم از دنیا رفت.

«والثانية إخباره بمولود يولد له وهو جارية»

خبر هم داد بعد از وفاتم، همسرم بچه ای به دنیا می آورد که دختر است.

طبقات الشافعية الكبرى؛ اسم المؤلف: تاج الدين بن علي بن عبد الكافي السبكي الوفاة: 771هـ، دار النشر: هجر للطباعة والنشر والتوزيع - 1413هـ، الطبعة: ط2، تحقيق: د. محمود محمد الطناحي د.عبد الفتاح محمد الحلو، ج2، ص322

جالب است که این ویژگی از چیزهایی که مختص خداوند است.

(إِنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَينَزِّلُ الْغَيثَ وَيعْلَمُ مَا فِي الْأَرْحَامِ وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ مَاذَا تَكْسِبُ غَدًا وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ بِأَي أَرْضٍ تَمُوتُ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ)

آگاهی از زمان قيام قيامت مخصوص خداست، و اوست که باران را نازل می ‌کند، و آنچه را که در رحم‌ها(ی مادران) است می ‌داند، و هيچ کس نمی ‌داند فردا چه به دست می ‌آورد، و هيچ کس نمی ‌داند در چه سرزمينی می ‌ميرد؟ خداوند عالم و آگاه است!

سوره لقمان (31): آیه 34

«امام قرطبی» در کتاب تفسیرشان، جلد 7 این آیه را می آورد می گوید:

«وكذلك من قال: إنه يعلم ما في الرحم فهو كافر»

گفتند هر کس بگوید می دانم در رحم فلانی جنسیت نوزاد چه است کافر است.

الجامع لأحكام القرآن؛ اسم المؤلف: أبو عبد الله محمد بن أحمد الأنصاري القرطبي الوفاة: 671، دار النشر: دار الشعب – القاهرة، ج7، ص2

نمی دانیم چه کار کنیم کجا را بپذیریم کجا را نپذیریم؟ از این طرف این همه روایت، از طرف دیگر دو کرامت و معجزه برای ابوبکر هم خبر از وفاتش داد قرآن هم می گوید (وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ مَاذَا تَكْسِبُ غَدًا وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ بِأَي أَرْضٍ تَمُوتُ) هیچ کس نمی داند در کجا از دنیا خواهد رفت ولی ابوبکر گفت من در این مرض، از دنیا می روم. قضیه دختر بودن جنین را گفت و دختر بود.

امثال این را آقایان برای خلیفه اول الی ماشاء الله آوردند. فقط یک نمونه را آوردم که مخصوصاً این را به عنوان یک کرامت برای خلیفه اول شان گفتند.

اگر ما همچنین تعبیری برای آقا امام صادق و امام باقر (سلام الله علیه) بیاوریم یا برای حضرت امیر که خلیفه چهارم شان هم است بیاوریم برای حضرت صدیقه طاهره بیاوریم که پاره وجود پیغمبر است؛ آسمان را بر سر شیعه ویران می کنند.

می گویند ای وای شیعه کافر، مشرک و مرتد شد علم غیب فقط مال خدا است چرا شما می گویید امام امیرالمؤمنین از علم غیب خبر داشت حضرت زهرا از علم غیب خبر داشت. اگر خودشان همچنین چیزی بیاورند بلافاصله پیاز داغش هم زیاد می کنند اینجا کرامات، معجزه چنین و چنان است.

در رابطه با خلیفه دوم «ابن تیمیه» که این همه در رابطه با شیعه مطالب وقیح و زشتی دارد در «مجموع فتاوی» جلد 11، صفحه 278 می گوید کرامات صحابه، تابعین و سایر صالحین زیاد است. من جمله از کرامات عمر ابن الخطاب این که سپاهی را به «ایران» و شهر «دماوند» فرستاد. عمر در حال خواندن خطبه بود

«فجعل يصيح على المنبر يا سارية الجبل يا سارية الجبل»

«ساریة» فرمانده سپاه بود. یک دفعه آقای عمر ابن الخطاب خطبه نماز جمعه اش را قطع کرد با صدای بلند گفت ای ساریه به طرف کوه، به طرف کوه! همه مردم تعجب کردند تا این که سپاه آمد گفتند:

«يا أميرالمؤمنين لقينا عدوا فهزمونا فاذا بصائح يا سارية الجبل يا سارية الجبل فأسندنا ظهورنا بالجبل فهزمهم الله»

ما در حال شکست بودیم دیدیم یک صدایی در فضاء طنین انداز شد یک صدایی شبیه به صدای شما پیچید به طرف کوه بروید و کوه را سنگر برای تان قرار بدهید. رفتیم الحمد لله دشمن ما شکست خورد!

كتب ورسائل وفتاوى شيخ الإسلام ابن تيمية؛ اسم المؤلف: أحمد عبد الحليم بن تيمية الحراني أبو العباس الوفاة: 728، دار النشر: مكتبة ابن تيمية، الطبعة: الثانية، تحقيق: عبد الرحمن بن محمد بن قاسم العاصمي النجدي، ج11، ص 278

جالب این است که آقای «ابن قیم»‌ شاگرد «ابن تیمیه» در کتاب «الروح»، جلد 1 همین تعبیر را می آورد. «فخر رازی» در «تفسیر کبیر»، جلد 21 این عبارت را می آورد می گوید از خلیفه دوم انواع زیادی از کرامات ثبت شده است.

آقای «فخر رازی» کاری ندارم نسبت به خلفاء می گویید عقیده شما است. آقای «فخر رازی» آیا برای امیر المؤمنین، صدیقه طاهره، امام حسن و امام حسین چیزی در کتابت آوردی؟ که گفتی «مِنْ کراماتِهِ»‌ چنین و چنان است.

می گوید عمر بر روی منبر در حال خطبه خواندن بود گفت «یا ساریة الجبل الجبل». جالب این است می گوید علی ابن ابی طالب می گوید این تاریخ را نوشتیم مثلاً اول ذی الحجة سال پانزده هجری بود. وقتی سپاه آمدند اینها گفتند ما در حال شکست بودیم صدای خلیفه را شنیدیم به طرف کوه رفتیم و الحمد لله سپاه دشمن را شکست دادیم.

آقای «ملا علی قاری» در «مرقات المفاتیح» می آورد می گوید سند این روایت معتبر است. «ابن حجر عسقلانی» در کتاب «الإصابة فی تمییز الصحابة»، جلد 3، صفحه 5 که معتبرترین کتاب «رجال» اهل سنت است می گوید سند این روایت «إسنادٌ حسن».

«سیوطی» در «جامع الأحادیث» می آورد می گوید سند معتبر است. «البدایة والنهایة»، جلد 10، صفحه 175 می گوید سند معتبر است. آقای «البانی» در «احادیث الصحیحة»، جلد 3، صفحه 101 به عنوان یک سند صحیح می آورد.

آقای «ابن حجر هیتمی» در «الصواعق»، جلد 1، صفحه 293 با عبارت «بإسناد صحیح» می آورد می گوید این از کرامات جناب خلیفه دوم بوده است.

جالب این است که در «رساله قشیریه» نوشته «ابو القاسم قشیری» متوفای 465 ایشان در اینجا وقتی این را می آورد تعبیرش این است که:

«قيل: هذه الكرامات لاحقة بمعجزات نبينا صلى الله عليه وسلم»

اینها در حقیقت محلق به معجزات پیغمبر است نه کرامت.

الرسالة القشيرية؛ اسم المؤلف: أبو القاسم عبد الكريم بن هوازن القشيري الوفاة: 465هـ، دار النشر: دار الكتب العلمية - بيروت/لبنان - 1422هـ - 2001م، الطبعة: لا يوجد، تحقيق: خليل المنصور، ج1، ص380

بعضی از این آقایان می گویند این معجزه آقای خلیفه دوم چه بسا از معجزات پیغمبر بالاتر است آب و تابش را زیاد می کنند. همین تعریف را نسبت به امیرالمؤمنین و حضرت زهرا هم داشته باشید.

عزیزان ما «شبکه های وهابی» را نگاه می کنند دقت کنند شما نسبت به بزرگان تان اینها را آوردید و هیچ اشکالی نگرفتید. ولی ما مطلبی از ائمه معصومین و حضرت امیر می آوریم دلیل بر کفر می شود.

یا در روایتی در کتاب «المعرفة و التاریخ» نوشته «الفسوی»، صفحه 529 از عمر ابن الخطاب می گوید از آمدن «حجاج بن یوسف ثقفی» خبر داد ایشان می آید این همه جنایت و چنین و چنان می کند. اینها علم غیب است یا خیر؟ جالب این است که «سیوطی» در «تاریخ الخلفاء» می گوید عمر بن الخطاب این حرف را در رابطه با «حجاج» زد که «حجاج» هنوز به دنیا نیامده بود.

«کلبی» عبارتی را می آورد که خلیفه دوم به آقایی به نام «شهاب ابن جمره» می گوید منزلت کجا است؟ می گوید فلان منطقه. عمر ابن خطاب می گوید:

«أَعوذُ باللَّه من النَّار ويحكَ، أَظنُ أَهلك قد أَحترقوا.»

به خدا پناه می برم از آتش. بدو که خانه ات آتش گرفت زن و بچه ات در حال سوختن هستند.

«قال: فانصرفَ فوجد ناراً قد أَحاطت بأَهلهِ فأَطفأَها»

آقای «شهاب ابن جمره» دوان دوان آمد دید خانه اش آتش گرفته است زن و بچه اش در درون آتش هستند.

نسب معد واليمن الكبير؛ اسم المؤلف: هشام بن محمد بن السائب الكلبي (المتوفى: 204هـ) الوفاة: 204، دار النشر:،  ج 1، ص 165

مبارک خودتان؛ ولی اینها را اگر برای ائمه نقل کردیم کفر ما را ثابت نکنید. «تاج العروس زبیدی» با این که کتاب لغت است این را مفصل آورده است.

«فقال عُمَرُ: أَدْرِكْ أَهلَكَ فقد احترقوا، فرجعَ فوجَدَ النار قد أَحَاطَتْ بأَهْلِه، فأَطْفَأَها»

خلیفه دوم گفت بدو، خانواده ات را دریاب در آتش دارند می سوزند. این آقا آمد دید آتش خانه را فرا گرفته است زن و بچه اش گرفتار آتش شدند آتش را خاموش کرد.

تاج العروس من جواهر القاموس؛ اسم المؤلف: محمد مرتضى الحسيني الزبيدي الوفاة: 1205، دار النشر: دار الهداية، تحقيق: مجموعة من المحققين، ج10، ص462

در رابطه با عثمان، «ابن قیم» در «مدارج السالکین»، جلد 2، صفحه 486 از «انس ابن مالک» غلام پیغمبر می گوید به منزل یا دولت سرای آقای عثمان ابن عفان خلیفه سوم می رفتم. وسط راه چشمم به خانمی افتاد:

«تأملت محاسنها فقال عثمان رضي الله عنه يدخل علي أحدكم وأثر الزنا ظاهر في عينيه»

مقداری به سر و صورتش نگاه کردم وقتی پیش عثمان آمدم گفت بعضی از افراد می آیند می بینم زنا از چشمان اینها دارد می بارد.

«أوحي بعد رسول الله ولكن تبصرة وبرهان وفراسة صادقة»

«أنس» گفت آقای عثمان بعد از رسول به تو وحی هم شده است؟ یعنی جبرئیل آمد به تو وحی کرد که من در راه به نا محرم نگاه کردم؟ گفت نه.

مدارج السالكين بين منازل إياك نعبد وإياك نستعين؛ اسم المؤلف: محمد بن أبي بكر بن أيوب بن سعد شمس الدين ابن قيم الجوزية (المتوفى: 751هـ) دار النشر: دار الكتاب العربي - بيروت - 1393 - 1973، الطبعة: الثانية، تحقيق: محمد حامد الفقي، ج2، ص486

خیلی جالب است «غزالی» در «إحیاء العلوم»، جلد 3 می گوید از کرامات بزرگی که برای آقای عثمان است این بود که خبر داد آقای «انس ابن مالک» در وسط راه به نا محرم نگاه می کرد. «ابن قیم» هم همین تعبیر را دارد.

یا در کتاب «البدایة والنهایة»، جلد 10، صفحه 324 آمده است روزی عثمان به «حشر کوکب» قسمت شرقی قبرستان بقیع که مربوط به «یهودی»ها بود اشاره کرد گفت این جا مرد صالحی دفن خواهد شد. بعد خودش در آنجا دفن شد. می گویند این از کرامات آقای عثمان است که محل دفن خودش را هم برای مردم بیان کرد.

«مجمع الزوائد» همین تعبیر را در جلد 9، صفحه 76 آورده است می گوید این از کرامات آقای عثمان است و تمام راویان این روایت ثقه هستند.

اینها به عنوان نمونه بود عرض کردیم اگر بخواهیم علم غیبی که برای سه خلیفه در کتاب هایشان آوردند بخواهیم مطرح کنیم شاید مثنوی هفتاد مَن کاغذ شود.

اینها را به صورت مقدمه می آوریم بر این که اگر می گوییم یا حضرت «امام» می فرماید به اذن خدا امیرالمؤمنین تا حضرت ولی عصر شاهد و ناظر همه خلایق هستند این حرف غلو و خلافی نیست. مشابه این را شما برای خلفای تان آوردید. برای دیگر صحابه و بزرگانتان آوردید اینها چیزی نیست که با این بخواهید کفر و شرک شیعه را ثابت کنید اینها حرفهای بی اساس است.

مجری:

بسیار عالی، بسیاری از سوالاتی که این شبهه کنندگان یا افرادی که در ذهن شان یک سوالی پیش آمد با همین صحبت ها واضح و روشن شد اگر کسی دنبال حقیقت است قطعاً پاسخ خودش را یافته است.

تماس بینندگان برنامه:

بیننده: (آقای علی از قم – شیعه)

سلام عرض می کنم خدمت شما مجری محترم و حضرت آیت الله حسینی قزوینی، خیلی ممنون از برنامه خوب تان. سوالی برای من در مورد حجاب پیش آمده است این که آیا حجاب در قرآن اول برای مردان آمده است که شما مراقب چشمان خودتان باشید به نامحرم یا کلاً چیزهای حرام نگاه نکنید یا برای خانم های مؤمنه؟

دو: خداوند در قرآن فرموده یا در روایات است به زن های مؤمنه گفت شما حجاب تان را رعایت کنید یا به زن های آزاد؟ یعنی بنده ها یا کسانی که در شهر یا کشور آزاد هستند؟

سه: حکم شرعی دنیوی و حکم عرفی جامعه ای چیست؟ کسی که بد حجاب باشد چون ما در زمان «رضا خان قلدر» داشتیم که به زور چادر از سر زن های مؤمن می کشیدند و موفق نشدند. در زمان ما به زور می خواهند چادر سر مردم کنند آیا این فرهنگ درست است؟ آیا علماء در این زمینه کم کاری نکردند که با اخلاق و طمأنینه وارد بشوند لجبازی انسانها تحریک نشود و کشورهای مغرض چه «یهودی»ها یا «وهابی‌»ها باعث نشوند که سوء استفاده کنند؟

مجری:

خیلی ممنون آقا علی عزیز! منتظر هستیم سوالات بیشتر با رنگ و بوی اعتقادی مطرح بشود اما این سوال را هم از حضرت استاد خواهیم پرسید و پاسخ را جویا خواهیم شد. جناب آقای «محمدی» از «اصفهان» سلام علیکم بفرمایید

بیننده: (آقای محمدی از اصفهان – شیعه)

سلام علیکم بر نورین نیرین حجت الاسلام مرعشی و آیت الله قزوینی، وقت شما بخیر و تشکر از برنامه شما. ابتدا خواستم از استاد به این علت تشکر کنم بسیار سعی می کنند از طعن دوری کنند و برنامه شان اسقاطی است علاوه بر مسائل اخلاقی، عرفانی و چیزهایی که مربوط به آخرت است مُصر هستند تأکید کنند و قلبهای ما را بیشتر نورانی می کند.

 اما سوال من دو سه تا است خیلی مختصر عرض کنم. یک این که قبله «مسجد النبی» مطابق آخرین اندازه گیری های مهندسین امروز دقیقاً متوجه «مسجد الحرام» است یکی از بزرگ ترین دلایل علم غیب پیامبر اکرم نیست؟

سوال دیگر این که آیه شریفه از سوره توبه (وَسَيرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَرَسُولُهُ ثُمَّ تُرَدُّونَ إِلَى عَالِمِ الْغَيبِ وَالشَّهَادَةِ فَينَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ) این باز دلیل بر علم غیب حتی غیر از پیامبر اکرم ماننده عده ای از صحابه نیست مثلاً «سلمان و ابوذر» را هم شامل بشود؟

سوال آخر آیه شریفه (وَنُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ) مضارع آوردن «نُرِیدُ» آیا دلیل بر استمرار اراده خداوند بر این که بالاخره کار این امت را با ظهور حضرت ولی عصر (علیه السلام) به یک جای مثبتی بکشاند این کاملاً سازگاری ندارد؟ ان شاءالله که خداوند به شما قوت و صبر بیشتری بدهد تلاشی که می کنید پیش خدا اجر و قرب زیادی دارد.

مجری:

خدا حفظ تان کند خدا نگهدار شما موفق و مؤید باشید. جناب آقای «قاسمی»‌ از «خرم آباد» سلام علیکم بفرمایید

بیننده: (آقای قاسمی از خرم آباد – شیعه)

سلام علیکم، تشکر از جناب ایت الله قزوینی سوال من در مورد مسئله رجعت در آخر الزمان است آیا درست است که بعد از امام زمان رجعت می شود و امام حسین می آید؟ آیا حدیثی در این مورد است یا در قرآن به آن اشاره شده است؟

مجری:

تشکر جناب آقای قاسمی عزیز، جناب آقای «بهادری» سلام علیکم بفرمایید

بیننده: (آقای بهادری از کرج – شیعه)

بسم الله الرحمن الرحیم عرض سلام و شب بخیر دارم خدمت آیت الله حسینی قزوینی و جناب اقای مرعشی. حضرت آقا در کتاب «مقدمه ابن خلدون» و «تاریخ ابن خلدون» دو جلدی و 8 جلدی پیام این کتاب دو کلام است که محصول این کتاب از ایشان صادر می شود که (نستجیر بالله) فرزندان امام علی مثل امام باقر و امام صادق فرزندان شان جزء یکی از جنایتکارترین انسانهای تاریخ بودند. یعنی قصاب و خونخوار این مال آقای «ابن خلدون» است.

یک تعدادی از آنها را می گویند ایشان می گوید از نظر شرارت، «حجاج ابن یوسف ثقفی» از «بنی هاشم» و «قریش» کمتر نیست. سوال مورخی بیاید یکی از خونخوارترین انسان های تاریخ تا به حال می گویند «حجاج ابن یوسف ثقفی» ملعون معادل ندارد.

می گویند در روزهای بسیار گرم «بغداد» که روزها خیلی گرم بود و شب های خیلی سرد بود زندان ها سقف نداشت. تعداد زندانی ها هشتاد هزار نفر مسلمان بودند. روزها گرما این زندانی ها را اذیت می کرد شب ها سرما در تاریخ های آقایان اهل سنت آمده است که آقای «حجاج ابن یوسف ثقفی» گفت می خواهم ضیافت بدهم می گویند نوعی حلوای بسیار خوشمزه درست کردند مردم بر سفره «حجاج» ریختند و مشغول خوردن حلواء شدند یک «عرب» با اشتیاق مشغول خوردن حلواء شد. «حجاج» نگاه کرد و گفت «ایها الناس» هر کس از این حلواء بخورد سرش را از تنش جدا می کنم. آن «عرب» گفت ای امیر من فرزند و خانواده ام را به تو سپردم و شروع به خوردن کرد یعنی می خورم بکش و فرزندانم در امان تو.

سوال این است کسی مثل «ابن خلدون» می گویند تئورسین «صهیونیست» بین المللی بود وقتی عرب‌ها فهمیدند این آقا مرموز بود داشتند قبر را نبش می کردند استخوان هایش را می خواستند قطعه قطعه کنند پیامش چه است؟ می گوید ایشان می گوید امام حسین را قبول دارم ولی قابل قیاس با «یزید» نیست، اما یک عصبیت در «یزید» بود که در امام حسین وجود نداشت و آن نژاد پرستی است یعنی هر کسی نژاد پرست باشد برای مدیریت لایق تر است با این که قرآن می فرماید: (إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ) آیا ایشان این حرف را می پذیرد؟

بعد ایشان می گوید آقای ابوبکر و عمر دو نفر جز یکی از معجزه آورانی بودند که در سمت انبیاء قرار داشتند چطوری معرفی کرد؟ آقای عمر می گوید من بالای منبر بودم یک مرتبه گفت:  «یا ساریة الجبل الجبل» مردم گفتند ایشان چه می گوید؟ از او سوال کردند جناب خلیفه چه فرمودی؟ جناب عمر گفت از فرماندهانم بود گم شده بود و فراری در «عراق» ایشان می گوید به طرف کوه برو بعدها می گویند این جزء کرامات و معجزات جناب خلیفه دوم بوده است.

 ابوبکر هم داشت می گویند چطور؟ «اسماء» خواهر «عایشه» مادر «عبد الله ابن زبیر» که از صیغه به وجود آمده بود خانم خلیفه اول به ایشان حامله بود پرسیدند خانم شما حامله است؟ جناب ابوبکر گفت بله حامله است فرزندش دختر می باشد بعد دختر شد. این را آقای «ابن خلدون» جزء معجزات ابوبکر به حساب آورده است.

 آن وقت اینها یک کلام معجزات از اهل بیت پیغمبر را قبول نمی کنند سوال من این است این کسانی که قلم به مزد بودند در خدمت حاکمان «بنی امیه» و «بنی عباس» بودند چرا این قدر دشمنی را خاندان پیغمبر داشتند؟ اگر شما توضیح بدهید ممنون می شوم.

اسلامی که دوازده معصوم معرفی کرده است اسلامی که در یک هزار و خرده ای سال «بنی امیه» و «بنی عباس» معرفی کردند جز قتل، سوزاندن اموال، مصادره اموال و خفقان چیزی به ارمغان نداشت در حال حاضر در عصر ما دنیا از این اسلام اموی وحشت کرده است که «داعش» و «طالبان» نماد آن است. ممنون و سپاسگزارم والسلام علیکم ورحمة الله وبرکاته.

مجری:

جناب آقای «بهادری» عزیز مثل همیشه سوالاتی که قطعاً پشت پرده آن حقایقی نهفته است و این سوالات یارای پاسخ می طلبد اینها را متوجه «وهابیت» کردند. حضرت استاد به ترتیب بخواهیم پیش برویم آقای «علی» از «قم» راجع به حجاب سوال پرسیدند سه مسئله را بیان کردند اول این که برای مردان است یا زنان؟ برای برده ها یا آزاده ها بود بعد حکم بد حجاب چیست؟

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

در رابطه با این که، ایشان گفتند آیا حجاب اول برای مردان آمد یا برای زنان آمده است؟ سوره نور دارد:

(قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ يغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَيحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذَلِكَ أَزْكَى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا يصْنَعُونَ)

به مؤمنان بگو چشم های خود را (از نگاه به نا محرمان) فرو گيرند، و عفاف خود را حفظ کنند؛ اين برای آنان پاکيزه ‌تر است؛ خداوند از آنچه انجام می ‌دهيد آگاه است!

سوره نور (24): آیات 30

در آیه بعدی دارد (وَقُلْ لِلْمُؤْمِنَاتِ يغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ) به زنهای مؤمنات هم بگویید چشمان شان را از نگاه به نامحرم حفظ کنند. در یک جا آمده است این طوری نیست که برای مردان قبلاً آمده باشد برای زن ها بعداً آمده باشد. در یک سوره اولش در رابطه با مردان است دوم برای زن ها است.

معمولاً از نظر طبیعت مردها بیشتر از زن ها گرفتار این قضایا هستند شاید هم به خاطر این که اول حکم مردها را معین می کند بعد حکم زن ها را شاید این باشد. فرض اگر مؤمنات را جلو می انداخت می گفتند چرا مؤمنین را جلو نیانداخت؟ از این جهت هیچ تفاوتی ندارد.

ولی این که آیا شامل مؤمنین یا غیر مؤمنین است؟ فقهای ما و اهل سنت هم دارند نسبت به کفار نگاه کردن به زنان کفار اگر قصد ریبه ای نباشد اشکالی ندارد. حتی «امام (رضوان الله تعالی علیه)» در «تحریر الوسیله» دارد بعضی از زن ها مثلاً در رژیم گذشته بی حجاب بودند ایشان می گوید این ها برای خودشان ارزش انسانی قائل نیستند، حتی یک تعبیر تندی دارند نمی خواهم آن تعبیر امام را نقل کنم.

می گوید اگر کسی بدون قصد ریبه بخواهد به آن ها نگاه کند این ها آن ارزش ایمانی و ارزش انسانی خودشان را پایمال کردند برای خودشان احترام قائل نیستند، ولذا ما هم برای آنها احترام قائل نیستیم. این حرمت نظر فقط مخصوص زن های مؤمنین است.

در رابطه با زن های آزاد و کنیزها به همین شکل است. عمدتاً وقتی (وَقُلْ لِلْمُؤْمِنَاتِ) می گوید شامل زن های آزاده می شود. زن های مثل أمه و کنیزها در روایات داریم آقایان هم دارند اگر آن جا قصد ریبه ای نباشد مشکلی ایجاد نمی کند.

در رابطه با جناب آقای «محمدی» بزرگوار قبله «مسجد النبی» تمام کارهای پیغمبر؛ یعنی در زمان پیغمبر علم غیبی که از نبی مکرم اهل سنت نقل کردند ما نه، مثلاً «کرامات الأولیاء» یا کتاب «الروح ابن قیم» را بیاوریم شاید بشود یک ماه هر شب دو ساعت در رابطه با علم غیبی که اهل سنت از رسول اکرم نقل کردند بشود بیان کرد.

من جمله همین، آن زمان نه قبله نمایی نبود رسوال اکرم قبله «مسجد النبی» را طوری تنظیم کرد الان با پیشرفته ترین قبله نماها می بینند دقیق مقابل «بیت الله الحرام» است.

در رابطه با سوره:

(وَ سَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ ثُمَّ تُرَدُّونَ إِلى‏ عالِمِ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ فَيُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُون‏»

و خدا و رسولش، اعمال شما را می ‌بينند؛ سپس به سوی کسی که دانای پنهان و آشکار است بازگشت داده می ‌شويد؛ و او شما را به آنچه انجام می ‌داديد، آگاه می ‌کند (و جزا می ‌دهد!)

سوره توبه (9): آیه 94

قبلاً هم عرض کردیم در روایات، خودمان الی ماشاء الله داریم در کتب ما، کتاب «کافی»، جلد 1، صفحه 130، چاپ «بیروت» امام رضا (سلام الله علیه) می فرماید ما به تمام اعمال شما اطلاع داریم و آیه:

(وَقُلِ اعْمَلُوا فَسَيرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ)

بگو: عمل کنيد! خداوند و فرستاده او و مؤمنان، اعمال شما را می ‌بينند!

سوره توبه (9): آیه 105

می گوید مراد از مؤمنون ما ائمه هستیم. در این زمینه بیش از چهل روایت داریم که مراد از مؤمنون در این آيه ائمه (علیهم السلام) هستند.

«فخر رازی» هم در تفسیرش به صراحت می گوید: (فَسَيرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ) نشان می دهد بر این که در این آیه عده ای از مؤمنین هستند و نبی مکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) علم غیب داشته است. این مطلب را در تفسیرشان جلد 16، صفحه 189 کاملاً واضح و روشن بیان کرده است.

 همچنین آیه:

(وَنُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ)

ما مي‌خواهيم بر مستضعفان زمين منت نهيم و آنان را پيشوايان و وارثان روي زمين قرار دهيم!

سوره قصص (28): آیه 5

قطعاً خبر دادن از آینده است حالا (أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ) مراد چه است یا نیست قطعاً می دانیم این آیه در رابطه با قیام حضرت مهدی (ارواحنا لتراب مقدمه الفداء) است. بعضی از اهل سنت هم همین را گفتند بعضی ها هم مطالب دیگری آوردند.

جناب آقای «قاسمی» در رابطه با بحث رجعت فرمودند برادر بزرگوار سوره نمل آیه 83

(وَيوْمَ نَحْشُرُ مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ فَوْجًا مِمَّنْ يكَذِّبُ بِآياتِنَا فَهُمْ يوزَعُونَ)

(به خاطر آور) روزی را که ما از هر امتی، گروهی را از کسانی که آيات ما را تکذيب می ‌کردند محشور می ‌کنيم؛ و آنها را نگه می ‌داريم تا به يکديگر ملحق شوند!

سوره نمل (27): آیه 83

روزی که از هر امتی یک دسته محشور می کنیم؛ از امتی مال قیامت نیست در قیامت کل مردم محشور می شوند. این طوری نیست در قیامت یک عده محشور بشوند و یک عده محشور نشوند. این آیه کاملاً نشان می دهد بر این که مربوط به رجعت است. از هر امتی و از هر قبیله ای و از هر فامیلی یک عده ای زنده خواهیم کرد.

در «تفسیر قمی»، جلد 2، صفحه 131 و مرحوم «طبرسی (رضوان الله تعالی علیه)» و ... از همین آیه استفاده کردند بر این که یک عده ای که مؤمنین محض و کفار محض هستند در قیام حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) رجعت خواهند کرد.

در این رجعت مؤمنین به پاداش خود می رسند و افتخار سربازی حضرت ولی عصر را خواهند داشت و کفار هم جنایاتی که کردند و عقاب نشدند به دست حضرت ولی عصر عقاب خواهند شد.

در رابطه با رجعت ان شاءالله اگر فرصتی بشود در بحث هایی که نسبت قیام حضرت ولی عصر، ویژگی حکومت ولی عصر داریم روزی صحبت بشود عزیزمان سوالی را طرح کنند ان شاءالله روایاتی که در این زمینه است را مطرح خواهم کرد.

آمدن حضرت رسول اکرم، حضرت امیر و حضرت آقا سید الشهداء (سلام الله علیه) و ... از روایات استفاده می کنیم رجعت این سه بزرگوار قطعی است. این سه بزرگوار بعد از ظهور حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) بر می گردند و حکومت خواهند کرد. این که دیگر ائمه هم می آیند یا نمی آیند مسئله خیلی زیاد روشن نیست.

به این عزیزمان توصیه می کنم کتاب «حق الیقین علامه شُبر»، جلد 2، بحث رجعت را مطالعه کنند. به نظرم (شاید من ندیدم) کتابی بهتر از کتاب «حق الیقین» در رابطه با احوال آخرت از آیات و قرآن به این شکل ظریف، ساندویچی مختصر و مفید ندیدم.

عربی این کتاب عربی خیلی ساده ای است کسی که کم و بیش با ادبیات عرب آشنا باشد متوجه می شود. یا کتاب «حق الیقین علامه مجلسی» را هم مطالعه کنند عربی اش واضح است ولی ما «شُبر» اضافات خوبی دارد دسته بندی زیبایی دارد آن را مطالعه کنند همه چیز در آنجا است.

مجری:

بسیار عالی خیلی ممنون و متشکر، حضرت استاد خیلی لطف فرمودید استفاده کردیم. همچنین تشکر هم می کنم از همه شما بینندگان عزیز و ارجمند که تا انتهای برنامه همراه ما بودید ان شاءالله موفق و مؤید و منصور باشید تا دیدار آینده خدا نگهدار!


اخلاق علوي سيره مهدوي>

امام جواد علیه السلام مناظرات امام شیعه علم غیب اهل بیت علیهم السلام ناظر همه خلق اند به اذن الهی وحی الهی رجعت