تاریخ بدون روتوش

قسمت هفتاد برنامه تاریخ بدون روتوش با کارشناسی جناب آقای حسینی


 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

عنوان برنامه: تاریخ بدون روتوش

موضوع برنامه: واکاوی در مورد تاریخ ایران باستان «ایرانی‌ها و اعراب»

تاريخ: 08/ 04/ 1401

استاد: آقای دکتر حسینی

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم

عرض ادب، سلام و احترام خدمت شما بینندگان عزیز و ارجمند، شما که بیننده ای قسمت بیست و نهم از فصل دوم برنامه تاریخ بدون روتوش هستید و قرار است ان شاء الله مطالبی را خدمت شما در مورد تاریخ عرض کنیم که این ها روتوش است بر خلاف آن چیزی که بعضی ها نمی خواهند تاریخ خوانده بشود.

شما ببینید مثلا در بین مسلمان ها برخی از سلفی ها و برخی از وهابی ها و دیگران گاهی دوست ندارند اصلا تاریخ اسلام بازگو بشود و حقایقش گفته بشود و همین روال هم در بین برخی دیگر هست و دوست ندارند تاریخ ایران گفته بشود واقعیت هایش گفته بشود و آن جای که نقاط قوت بوده مشخص بشود و آن جاهای هم که نقاطی بوده که روتوش شده و به دروغ گفته شده اصلاح بشود و به هرحال این ناراحتی خیلی تأثیری روی کاری ما نخواهد داشت همان طور که می دانید روال برنامه ما این است که خیلی مودبانه و مستند سعی می کنیم موضوعاتی را خدمت شما تقدیم کنیم که این موضوعات شفاف می کند اتفاقاتی که را که افتاده و شفاف می کند برخی دورغ های را که برخی از آقایان جعل می کنند برای تطهیر برخی و برای زیر سوال بردن برخی دیگر دیگر.

ما آن چه که داریم در این برنامه داریم انجام می دهیم در فصل دوم روالی بود که از قضیه کوروش و از فتح بابل و قرار شد که جلو بیاییم موضوعات را به تناسب آن چه که لازم است وقت بگذاریم و به آن بپردازیم. بعد از کوروش به کمبوجیه پرداختیم به بردیا پرداختیم و الان در قسمت های هستیم که در خصوص داریوش با شما صحبت می کنیم. داریوش شخصی دادگر و یا بیدادگر بود ما اسنادی را تقدیم حضور شما می کنیم و موضوعاتی را مطرح می کنیم که برای شما می تواند کمک بکند برای این که به پاسخ این سوال برسید.

جلسات قبل در مورد داریوش صحبت کردیم، نکاتی را خدمت شما عزیزان و بزرگواران عرض کردیم و گفتیم که بنا را بر کتیبه بیستون بگذاریم، کتیبه ای که در زمان داریوش نوشته شده و برخی از اتفاقات زمان داریوش که محوریتش جنگ های بود که داریوش با ایرانی ها انجام داد و کشتاری که انجام داد به تصویر کشیده و آمار و ارقامی را ارائه داده است. در مورد کتیبه بیستون با شما صحبت کردیم و عرض کردیم که به سه زبان کتیبه بیستون در آن محل بغستان نگارش شده، زبان آرامی، زبان بابلی و زبان پارسی باستان، حالا در مورد این که آیا پارسی باستان بر گرفته از زبان های دیگر است یا بالعکس مباحث و موضوعاتی مطرح شده من سعی کردم به بعضی از این مباحث فرعی نپردازم آن جای که بحث تعیین کننده می شود آن مسئله فرعی را ان شاء الله روی میز می گذاریم در موردش صحبت می کنیم و با شما گفتگو می کنیم.

عرض کردیم بنای مان بر این بود که در مورد داریوش دو جلسه صحبت کنیم چون برخی ها بی منطق ورود پیدا کردند و برخی ها با توهین و تهمت و بی ادبی وارد شدند به جای این که پاسخ علمی بدهند ما گفتیم باشد بعضی وقت ها ناراحتی طرف مقابل تأثیر مثبت روی کار ما می گذارد، این جا هم یکی از آن جا شد. و ما گفتیم دو قسمت دیگر اضافه می کنیم در مورد داریوش و چهار قسمت در مورد داریوش صحبت می کنیم. یک مقدار بیشتر پیش بروند کارهای دیگری هم انجام خواهیم داد. هر عملی که شما انجام بدهید غیر علمی می باشد، خیلی رک و قاطع به شما بگویم هر عملی که شما انجام بدهید غیر علمی باشد ما یک تصمیم جدید می گیریم و روی آن موضوعی که شما حساسیت بی جایی نشان می دهید که با توهین به جای پاسخ علمی ما مواجه می شویم یعنی شما به ما توهین می کنید ما برای آن یک طرح جدید می ریزیم و یک برنامه جدید را پیاده می کنیم. برخی از این ها آنی و سریع است شما متوجه می شوید و برخی دیگر نه یک مقدار زمان می برد ولی حالا منتظر باشید عمر تان برای دیدن برخی از موضوعات و اتفاقات کفاف خواهد داد.  

اصلا برنامه ای که ما داریم تقدیم حضور شما می کنیم یکی از اهمیت هایش برنامه زنده ای که دارد پخش می شود. یکی دیگرش این است که این ها آرشیو می شود، و هنوز به انتشاری که باید این برنامه را نرساندیم، بهر حال آن هم برنامه ریزی خودش را دارد خیال تان راحت باشد چه موافق و چه مخالف بدانید که قرار است همچنین اتفاقی بیفتد.

برویم سراغ برنامه ای خودمان که محوریتش در مورد داریوش و کتیبه بیستون است و در قسمت دوم هم ما منتظر تماس ها هستیم مخالفین بیایند این همه قسمت برنامه گذاشتیم در یک برنامه ماهواره ای که پخش اینترنتی هم دارد دعوت کردیم مخالفین بیایند پاسخ بدهند نسبت به مسائلی که مطرح کردیم نسبت به آن سه سوال اساسی که در مورد زرتشت مطرح کردیم، و دیگر خودتان شاهد و ناظر بودید که عکس العمل این ها چه است. برخی از آقایان که فقط در حد کامنت و فحاشی کردن عکس العمل نشان دادند و پاسخ علمی ندیدیدیم. به هرحال ما کار خودمان را ادامه می دهیم و روال خودمان را پیش خواهیم برد و ان شاء الله که بتوانیم حقیقت را به سمع و نظر شما عزیزان برسانیم.

در مورد کتاب نارمن شارپ صحبت کردیم برگردانی که از خط فارسی کتیبه بیستون داشته و کتاب را خدمت شما در جلسه گذشته نشان دادیم. بر می گردیم نکاتی را در مورد همین کتاب به شما می خواهم بگویم. بعضی از این موضوعات فرعی است گفتیم خودمان اصلیش می کنیم یک موردش همین جا است که خدمت تان خواهیم گفت کتاب را ملاحظه بفرمایید کتاب اقای نارمن شارپ که فرمان های شاهنشاهانه هخامنشی است و این کتاب را آمده است ایشان نوشته و ترجمه کرده است آن چیزی که در کتیبه های که از زمان هخامنشیان به دست ما رسیده است. در مورد خط در اولش توضیح داده کتیبه ارشام آریا منه را آورده در مورد شان صحبت کرده و یک جایی می آید می رسد به قضیه نسبی که احتمالا مورد اشاره ای اقای داریوش همین نسب بوده است. در موردش با شما صحبت کردیم و گفتیم این تیک های که می بینید کنارش زدیم این تعداد پادشاهانی که داریوش می گوید جور در نمی آید و بعد یک احتمال را مطرح کردیم گفتیم بردیا را هم اگر جزء پادشاهان بگیریم با آن ترکیبی که هخامنش را پادشاه ندانیم و گشتاسب را هم پادشاه ندانیم، این ترکیب می تواند درست باشد.

اما می خواهیم یک نگاه دیگر به این بکنیم و نکات دیگری در این قسمت خدمت شما عرض بکنیم بعد سراغ کتیبه بیستون برویم و ان شاء الله موضوعاتی که در آن مورد است مطرح بکنیم. ببینید از این جا که شروع می شد هخامنش، ما در کنار هخامنش ضربدر زدیم برای چه؟ به خاطر این که برخی ها معتقدند که آقا هخامنش شاه نبوده است. مستند تاریخی هم برای اثبات شاه بودن هخامنش مطرح نشده و گرنه این قدر محل اختلاف در بین خود این اقایون نبوده است جناب اقای شیرمن وکیلی هم صراحتا گفته بود که آقای داریوش هخامنش را شاه نگرفته و محسوب نکرده است.

بعد از هخامنش چیش پیش است که بعد دو تیره می شوند یک تیره آریا منه، ارشام، ویشتاسب و داریوش می شود. تیره بعدی کوروش اول، کمبوجیه، کوروش فاتح بابل کمبوجیه و بردیا می شود. که این بردیا توسط این داریوش کشته می شود و به دروغ گفته می شود که این گئوماته دروغین است و ما در موردش مفصل صحبت کردیم ادله را آوردیم و موافقین این مسئله که آقای داریوش به دورغ گفت بردیا گئوماته است آن جا تحلیل ها را هم خدمت شما عزیزان عرض کردیم. آن چیزی که هرودوت پی گرفته و پیش برده در کتاب تواریخ خودش همان ادعای است که داریوش مطرح کرده است. چون می دانید هرودوت نسبت به کوروش و داریوش به هرحال علاقه خاصی نشان می دهد و متونش کاملا مشخص است بر خلاف تصوری که برخی دارند که هرودوت با کوروش و این ها دشمن بوده است نه این چنین نبوده است. تا آن جای که توانسته دفاع کرده است.

اما برگردیم در مورد نسب چند تا نکته را خدمت شما بگویم اولا این که می گویند هخامنش که دارید می بینید و ملاحظه می فرماید این هخامنش شاه بوده چرا؟ به خاطر این که وقتی که داریوش آمده گفته خاندانش را نام ببرد گفته هخامنشیان؛ پس در نتیجه هخامنش شاه بوده است. نخیر این استدلال، از اساس ویران است عباسیان می گفتند ما عباسیان هستیم همان بنی عباس به این عنوان شناخته شده اند آیا عباس خودش خلیفه بود؟ نه نبود. بنی امیه، امویان به امیه می رسیدند آیا امیه خودش خلیفه بود؟ نه نبود. عباس که در زمان پیامبر هم بود خلیفه نبود. این خاندان را دارد می گوید اگر بنا بود بگوید این بندی که در بیستون آمده بگوید من از تخمه شاهی هستم یعنی همه این ها شاه بودند باز ترکیبش بهم می خورد. ویشتاسب را هم باید شاه حساب کنید جور در نمی آید. چطور می خواهید این را بشمارید؟ باز ببینید هخامنش را شما شاه بگیرید، چیش پیش را هم شاه بگیرید، آریامنه را هم شاه بگیرید، ارشام را هم شاه بگیرید، گیشتاسب را هم اگر شاه بگیرید داریوش گفته از تخمه شاهی هستیم پس همه شاه بشوند، اگر بخواهید بگوید نه ویشتاسب را شاه نمی گیریم پس این حرف آقای داریوش که گفته از تخمه شاهی هستیم به این معنا نیست که همه این ها شاه بودند، هخامنش را هم می شود کنار بگذاریم.

ببینید هخامنش و گشتاسب را بگیریم تعداد چند تا می شود؟ یک، دو، سه، چهار، پنج، شش، هفت، هشت، نه، ده نفر با کمبوجیه پسر کوروش می شود باز جور در نمی آید. یک حرفی را آقای داریوش زده این همه تلاش کردید بخواهید یک طوری توجیه کنید حرفی را که زده نتوانستید تا الان همچنین کاری را بکنید از این به بعد هم نمی توانید و نخواهید توانست چون ما تحلیل های مختلفی که در مورد این نسب آمده را دیدیدیم و ادعای مختلفی که مطرح شده را دیدیدیم.

 حالا باز می خواهید چند تا نکته را در مورد نسب نامه به شما بگویم من به شما عرض کردم گفتم این تیره اریامنه ارشام ویشتاسب داریوش با تیره کوروش اول کمبوجیه کوروش فاتح بابل و کمبوجیه این ها یک جایی باهم درگیری دارند آن درگیری چه زمانی است؟ موقعی است که ارشام پاشاه ماد است، برای ارشام چه اتفاقی می افتد؟ ارشام توسط کوروش از پادشاهی کنار زده می شود. کلا پارساها و مادها درگیر بودند یادتان است گفتم زرتشتی ها و آریایی ها باهمدیگر درگیر شدند برخی ها تعجب کردند و داد و فغانشان و توهین شان بلند شد. این هم از همان جاها است روتوش کردند چون خواستند بگویند ما آریایی هستیم زرتشتی هم هستیم بعد این جا جنگیدند چطوری می شود بین این دو را جمع کرد؟ پس هیچی نباید در موردش بگویند باید روتوش کنند ما آمدیم روتوش را کنار زدیم این ها ناراحت شدند. این اتفاق در جامعه اسلامی هم افتاد در تاریخ آمدند گفتند که ما هم امیر المؤمنین را قبول داریم و هم طرف مقابلش که با ایشان جنگیده است را قبول داریم گفتیم این با منطق ما و با هیچ منطقی جور در نمی آید دو طرف باهم جنگیدند کشتار راه انداختند چطور شما هردوی این را بخواهید بهشتی بدانید؟ منطق پشت این ماجرا منطق درستی نیست چون قتال شده کشتار شده و خیلی از جاها پشیمانی هم وجود نداشته که شما بگویید آقا مثلا آن های که اولیاء دم بودند بخشیدند و همچنین اتفاقاتی افتاد ولی می خواهم بر اساس همین عبارتی که اقای نارمن شارب آورده نکته ای را خدمت تان عرض کنم.

آقای نارمن شارب این جا آمده در مقابل اریامنه و ارشام و کوروش و کمبوجیه سال ها را مشخص کرده است. حالا من یک سوال می شود بپرسم آریامنه بر اساس آن کتیبه ادعایی که خود آقای نارمن شارب هم ترجمه اش کرده است یک ادعایی را مطرح کرده در مورد اصالت این کتیبه من اشاره کردم که ما نمی خواهیم الان در موردش با شما صحبت کنیم ولی اگر لازم بشود به آن می پردازیم.

آریامنه آمده متنی را دارد این را گفته آقای نارمن شارب لوحه اریامنه شاهنشاه هخامنشی، آریامنه چه می گوید؟ آریامنه شاه بزرگ، شاه شاهان، شاه در پارس پسر چیش پیش که باز گفتیم این جا نگفته چیش پیش شاه بوده است، چیش پیش را گفته شاه بوده هخامنش را نگفته شاه بوده. این جا آریامنه می گوید من شاه بزرگم شاه شاهان در پارس، پسر چیش پیش شاه، چیش پیش را به عنوان شاه گرفته، هخامنش را شاه نگرفته است همان اسم کنارش ضربدر زدیم، کنار چیش پیش ما این جا ضربدر نزدیم کنار هخامنش ضربدر زدیم.

آقای آریامنه می گوید من شاه بزرگ و شاه شاهانم، یعنی بر شاهان دیگر هم باید کنترل داشته باشد در این منطقه، این یک. این جا در این تیره که شما نگاه می کنید آریامنه ششصد و چهل تا ششصد و پانزده شاه کجا است؟ شاه پارس است. تیره دیگر کجا و چه کسی؟ در انشان سال ششصد و چهل تا سال ششصد این سال های که باهمدیگر مشترک است را چه کار می خواهید بکنید؟ چطوری می شود شاه شاهان بوده ولی یک شاه دیگر هم کنارش بوده، سال ششصد و چهل تا ششصد و پانزده شاه پارس بوده که مراجعه به آثار داندامایف بفرمایید می بینید که پارس با انشان دقیقا در این دوره یکی است.

حالا قوم است و منطقه است تفاوت و بررسی اش به چه شکل است آن به کنار الان نمی خواهم در آن بحث وارد بشوم، یک ایراد این است که پارس و انشان چطوری دو تا شاه داشته و این یکی شاه شاهان شده است؟ نکته بعدی واقعا این که آریامنه اگر گفته شده و خودش گفته شاه شاهانم این کتیبه را قبول بکنیم چطوری شاه شاهان همزمان با او کوروش اول هم شاه بوده است؟ سخت است دست و پا بزنید ببینید جواب می توانید بدهید یانه؟ آن های که توهین می کنند را دارم می گویم. آن های که علمی جواب می دهند بزرگوار هستند در برنامه تشریف بیاورند ما خدمت شان هستیم. بروید به این سوالات جواب بدهید. سوال های ما را پاسخ بدهید چطوری همزمان این دو تا شاه بوده اند؟

نکته ای بعدی این تیره که کوروش اول می شود کمبوجیه اول و کوروش فاتح بابل و کمبوجیه دوم می شود ما خدمت شما عرض کردیم که این تیره که ملاحظه می فرمایید با تیره دیگر، اطاق فرمان تصویر مانیتور بنده را نشان بدهید این تیره را ما خدمت شما عرض کردیم که با این تیره درگیر شده بودند هم بردیا را گفتیم داریوش کشته و هم در مورد مرگ کمبوجیه مرگ بسیار مشکوک کمبوجیه که بعدش منجر به قدرت رسیدن داریوش شد در موردش با شما صحبت کردیم.

نکته بعد چطور می شود این شاهان، شاهان پارس باشند؟ این ها هم شاه انشان باشند که یک منطقه می شود. ما گفتیم یک توجیه را می پذیریم براساس همان روال پیش می رویم، توجیهی که اقای شیروین وکیلی دارند می گوید این ها شاهان پارت بودند، حالا شاه پارت بودند پس پارس دیگر چه است؟ این ها کجا می شوند؟ این ها منطقه انشان می شوند. کوروش چطوری به قدرت رسید؟ ما جلسه قبل آمدیم گفتیم تاریخ هرودوت را چون بعضی از آقایان تصور و بهتر است بگویم توهم شان بر این است که تاریخ هرودوت ضد هخامنشیان است کلا ورداریم و کنار بگذاریم. به ما گفتند یک برنامه ای که وجود داشته مثلا آمده بوده در لابلای فحاشی هایش دو تا نکته هم بگوید که همان را هم نگفته بوده و الان جوابش را هم دریافت می کنید، گفتند چرا هرودوت را کنار گذاشتید؟ ما هرودوت را برای همیشه کنار نگذاشتیم، ما هرودوت را کنار گذاشتیم تا سلاح از دست شما همان توجیه الکی و آبکی که از لحاظ علمی هیچ جایگاهی ندارد هم جلویش را بگیریم. بر می گردیم مشکلی ندارد این هم تاریخ هرودوت ترجمه جناب اقای ثاقب فر سراغش برویم؟ خیلی خوب، چند نفر آمدند بگویند که پارس ها با مادها درگیر شدند باهم جنگیدند و خیانت در این وسط رخ داد؟ چند نفر آمده بودند بگویند که آریایی ها و زرتشتی ها باهم در زمان گشتاسب درگیر شده بودند؟ نگفته بودند ما می گوییم مشکل ندارد برنامه تاریخ بدون روتوش به خاطر همین است.

 سراغ کتاب برویم، من دو تا کتاب را کنار بگذارم تا تصویر بهتر دیده بشود. تاریخ هرودوت ترجمه اقای ثاقب فر، آقای ثاقب فر را دیگر باستان گراها خوب می شناسند، آقای ثاقب فر هم نیامده این کتاب هرودوت را ترجمه کند و از او تجلیل کند خیلی جاها خودش با یک عصبانیتی سخنان هرودوت را در پاورقی ها رد کرده و یا در مقدمه اش تاخته است. اشکال ندارد ولی سراغ تاریخ هرودوت می رویم. ببینید تاریخ هرودوت چه گفته است؟

از بخش اول کتاب تاریخ هرودوت می خواهم برای شما بخوانم کتاب یکم تاریخ هرودوت است، یک بخش های خلاصه اش را می گویم، یک بخش های را از روی کتاب برای شما نشان می دهم شورش کوروش چطوری شد؟ این شروع قدرت چطوری بود؟ آقای هرودوت آمده توضیح داده است بخش 123 شروع کرده است کوروش بزرگ شد، قبلش در مورد بحث کوروش صحبت کرده اتفاقات دیگری که افتاده خواستید مراجعه بفرمایید در تاریخ هرودوت ملاحظه بفرمایید. کوروش بزرگ شد و به دلیرترین و جذاب ترین جوانان همسن و سال خود تبدیل گردید آقای هرودوت است و شیفته کوروش و برخی از پادشاهان هخامنشی است. هارپاک که در آرزوی کینه جویی از آستیاک بی تاب بود از یک سو پیوسته برای کوروش هدیه می فرستاد و با احترام چرب زبانی می کرد زیرا می دانست که خود که خویشاوند ساده ای بیش نیست نمی تواند در هدف خویش کامیاب شود.

آقای هارپاک می خواهد به آستیاک در سرزمین مات خیانت بکند، قدرت گرفتن کوروش را ببیند، زیرا می دانست که خود خویشاوند ساده ای بیش نیست نمی تواند در هدف خویش کامیاب شود و می کوشید هرچه بیشتر با این جوان که مانند خود او از شاه آزار دیده بود نزدیک شود خودش را به کوروش نزدیک می کرد. از سوی دیگر دسیسه های خود را آغاز کرد، از آن جا که آستیاک با مادها رفتار ستمگرانه ای داشت او باهمه بزرگان تماس گرفت و کوشید آنان را متقاعد سازد که آستیاک را سرنگون سازد. این جا دارد در مورد آستیاک و حکومت آستیاک در مادها صحبت می کند و کارهای که چه کسی انجام داده است؟ هارپاک انجام داده است.

این جا نقش محوری هارپاک را ببینید همین طور که در زمان کمبوجیه اوجائورسنه و دیگران بودند. آنان را متقاعد سازد که آستیاک را سرنگون سازند و در این راستا کوروش را به رهبری برگزینند. آقای هارپاک دنبال همچنین قضیه بود که آستیاک را توسط کوروش کنار بزند. آستیاک در ماد و کوروش در پارس بر اساس گزارش تاریخ هرودوت. هنگامی که این اقدامات مقدماتی پایان گرفت هارپاک تصمیم گرفت کوروش را که در پارس می زیست در جریان نقشه خود قرار بدهد. ببینید از کجا اصلا قدرت گرفتن کوروش شروع شد؟ اما راهها تحت مراقبت بود از این رو به حیله زیر دست یازید شکم خرگوشی را پوست نکنده پاره کرد و نامه ای که در آن نقشه ای خود را شرح داده بود درون شکم حیوان نهاد، و سپس شکم حیوان را دوخت و به یکی از مورد اعتماد ترین گماشتگان خود سپرد و او را به کسوت شکارچیان به پارس فرستاد. نامه را می خواست منتقل بکند در شکم خرگوش گذاشت برای این که متوجه نشوند کسانی که در راه چک می کنند تا مسئله به چه شکلی است. و سفارش کرد تا شخصا و به تنهایی با کوروش ملاقات کند و خرگوش را تحویل دهد و بگوید خود او بدون حضور شخص دیگری شکم حیوان را بگشاید یعنی کوروش!

کوروش خرگوش را دریافت کرد و شکمش را گشود و نامه را برداشت و خواند در آن نامه چه آمده بود در آن نامه ای که هارپاک از ماد به کوروش در پارس نوشته بود؟ مضمون نامه چنین بود ای پسر کمبوجیه خدایان نگهدار تو هستند، حالا خدای واحد و این ها را دیگر بارها دیدید خود داریوش هم در کتیبه بیستون از خدایان دارد یاد می کند. خدایان نگهدار تو هستند زیرا بدون آنان اکنون زنده نبودی، پس انتقام خود را از قاتل خویش آستیاک بگیر او قاتل تو است زیرا به عمد می خواست تو را بکشد، گرچه به یاری ایزدان و وجود من هنوز زنده هستی گمان می کنم از مدت ها پیش این را می دانی، و می دانی با تو چه کردند؟ و آستیاک با خود من چه کرده است چون به جای نابود کردنت تو را به شبان سپردم اگر آن چه را می گویم انجام دهید همه قلمرو آستیاک از آن تو خواهد شد. پارسیان را به شورش بر انگیز و رهبری آنان را علیه مادها به عهده بگیر.

چه اگر آستیاک من را علیه تو گسیل کند یا هر ماد بزرگ دیگری را در هر حال پیروز خواهی شد، زیرا همه بزرگان ماد نخستین کسانی خواهند بود که او را ترک خواهند کرد و به تو خواهند پیوست، تا آستیاک را سرنگون کنی، همه چیز در این جا آماده است پس اندرز من را بپذیر و بی درنگ انجام ده مقدمات به قدرت رسیدن کوروش برای اینکه شاهنشاه در منطقه پارس و ماد بشود.

کوروش با آگاهی از این نقشه در اندیشه شد که چگونه پارسیان را به ماهرانه ترین شیوه به شورش وادارد. آن گاه پس از اندیشه فراوان تدبیر زیر را به اجرا گذاشت، نامه ای از سوی آستیاک به سوی خود نوشت، آقای کوروش نامه جعل کرد، سران پارسی را گرد آورد در حضور آنان نامه را گشود و اعلام کرد که آستیاک او را به فرمانروایی بر فارس گماشته است، به دورغ این را نوشت زیرا آستیاک اصلا همچنین کاری نکرده بود. آنگاه افزود ای پارسیان به شما فرمان می دهم هریک داسی برگیرید و در این جا گرد آیید فرمان او چنین بود، در پارس تیره ها یعنی قبائل متعددی زندگی می کنند کوروش برخی از آنان را فرا خواند و به شورش بر انگیخت که عبارت بود چند تا از قبائل را می اورد و جدید ترین قبائل را می گوید داستان این جا چه می شود؟ این جا را یک مقدار برایتان توضیح بدهم خیلی وقت با متن خوانی گرفته نشود. آقای کوروش برای این که بخواهد حمله بکند و آستیاک و مادها را شکست بدهد، به هرحال آستیاک شاه ماد بود، می آید مردم را جمع می کند، یک زمینی را آماده می کند و بعد آن جا شروع به کار کردن می کنند. به ایشان می گوید فردا بیایید برای آن مردمی که در آن جا یک روز سختی کشیده بودند مهمانی را تدارک می بیند و برایشان خوراک و آشامدنی آماده می کند.

بعدش یک خطبه می خواند، به قولی کسانی که در خصوص مباحث این عبارات استفاده می کنند خطبه خوانی و سخنرانی و این ها، خطبه ای برای آن مردم می خواند و می گوید یک روز قبل بهتر بود یا الان بهتر است که خوردید و آشامیدید و راحت بودید؟ مردم می گویند الان خیلی بهتر بود، در شرایط رفاه بودیم و به ما خوش گذشت روز قبل که خیلی سخت بود و بر ما سخت گذشت آقای کوروش گفت اگر می خواهید همچنان در این سختی باقی بمانید کاری نکنید ولی اگر می خواهید از زیر یوغ این سختی بیرون بیایید باید علیه آستیاک قیام بکنیم که پادشاه ماد بود.

بیرویم ادامه را بخوانیم صفحه 127پارسیان که اکنون رهبری یافته بودند از آن جا که از مدت ها پیش یوغ مادها برگردن شان سنگینی می کرد با شادی برای آزادی خود به تلاش پرداختند وقتی آستیاک از دسیسه های کوروش آگاه شد او را با پیکی به دربار احضار کرد، کوروش پاسخ داد زودتر از آن چه می پندارد به دیدارش خواهد شتافت، آن گاه آستیاک سپاه بزرگ از همه مادها بسیج کرد و گویی خدایان چشمانش را کور کرده بودند که هارپاک را به فرماندهی این سپاه بر گماشت. همان هارپاک خائن را به اشتباهی آقای آستیاک به عنوان فرمانده سپاه می گذارد که جلوی کوروش می خواهند بجنگند. جنگ شد یا نشد؟ در آن جا رفتند و مادها گفتند آقای کوروش بیایید ما اصلا پادشاهی را دو دستی تقدیم می کنیم، انگار مثلا پشت فرمان یک خودرو بشینند و یک مسیر را طی بکنند تعارف کردند بیا بشین پادشاهی را این جا داشته باش و کنترل بکن و بر تخت پادشاهی بنشین و این جا را کنترل بکن. نه این های که به شما می گویند این ها از روتوش گذشته و دروغ و تحریف است.  

سراغ کتاب تواریخ آقای هرودوت برویم، مادها و پارساها در برابر یکدیگر قرار گرفتند، چرا نمی آیید بگویید مادها و پارساها باهم جنگیدند؟ چرا نمی آیید بگویید کوروش علیه مادها جنگید و دو سپاه را در مقابل یکدیگر قرار داد؟ آقا در مقابل هم قرار گرفتند گفتند برویم خانه تمام شد و قدرت را به کوروش بدهیم. نخیر و به نبرد پرداختند، و در همان نخستین پیکار تنها کسانی خوب جنگیدند که از دسیسه آگاه نبودند، مردم بی چاره پارس را به جان هم افتادند نمی دانند پشت قضیه چه است؟ بقیه عده ای به کوروش پیوستند و شمار بسیار دیگر یا بر اثر سستی عمدی فرماندهی کشته شدند یا پا به فرار گذاشتند. پارساها و مادها با هم جنگیدند آستیاک پس از آگاهی از شکست ننگین سپاه ماد سخت به خروش آمد فریاد زد نه کوروش فرصت بهره برداری را نخواهد یافت دیگر چیزی نگفت و دست به کار شد در آغاز فرمان داد مغان خواب گذار معبرین را که توصیه کرده بودند کوروش زنده بماند را چارمیخ بکشند.

در توضیحی که آورده و به طرز فجیعی آنان را کشت، من در مورد برخی از این عبارات توضیح خواهم داد که چه بوده است حالا ببینم که چقدر رویم می شود بتوانم توضیح بدهم و بعضی از این جنایت ها را شفاف کنم. و این ها درس گرفتند و درس منفی گرفتند در دوره هخامنشیان و این نوع کشتار را متأسفانه اعمال کردند و به شما خواهم گفت. سپس همه مادهای مانده در شهر را از پیر و جوان را مسلح کرد و به جنگ پارسیان رفت ولی بازهم شکست خورد، درگیری بعدی بعد از بسیج عمومی مردم ماد علیه پارسا شکست می خورد و خود اسیر شد و همه سپاهیانش نیز کشته شدند بعد هم می گوید هارپاک در برابر آستیاک ایستاد خنده ها و اهانت های خود او را به سطوح آورده بود و بعد از آستیاک از هارپاک پرسید گفت تو بودی دسیسه چیدی؟ گفت بله من دسیسه چیدم. بعد گفت تو خیلی آدم احمقی هستی به خاطر این که خودت حداقل شاه می شدی و چرا کاری کردی که کوروش بر ماد شاه بشود باید یک کار می کردی خودت شاه بشوی. و نکته بعد مادها چه گناهی کرده بودند که الان باید در زیر یوغ پارساها قرار بگیرند و تو خائن هم هستی و در این قضیه جنایت کردی، البته اقای ثاقب فر در پاورقی باز این جا ورود پیدا کرده و به شدت منکر این شده که کسی زیر یوغ کسی دیگری آمده باشد. بعد می گوید به دین گونه آستیاک پس از 35 سال پادشاهی تاج و تخت خود را از دست داد. منتهی اخرش می گوید ختم به خیر شد بعد از این جنگ ها و کشتارها دیگر کوروش به قدرت می رسد و ختم به خیر هم می شود. این از آقای هرودوت است دیگر. پارس ها و مادها قبلش باهم جنگیده بودند آستیاک چهارمین پادشاه بود با جنگ و دسیسه بر کنار شده است این هم تاریخ هرودوت. می خواهیم تازه سراغ متن کتیبه بیستون برویم.

امشب متن ما یک مقدار درد آور من سعی می کنم یک مقدار سریع و تیتر وار نکات را بگویم چون یک جاهای اش تکرار است فقط آمار کشته ها، آمار جنایت های که علیه ایرانی ها از سمت داریوش است و آمار اسراء و این ها را جزء جزء به شما خواهم گفت این روش های که برای شکنجه و کشتار انجام می دادند به چه شکل بود؟ گفتیم وقتی داریوش به قدرت می رسد ایران یکپارچه اما پاره پاره (یکپارچه و پاره پاره به چه معنا است؟) یکپارچه یعنی این که تقریباً هم زمان بر اساس ادعای داریوش بر اساس زمان در یک سال به جز دو تا قیام دیگر، قیام آخر خوزستانی ها و قیام سکاها است همه در یک سال به ادعای داریوش انجام می شود اما پاره پاره بودنش به چه معنا است؟ به معنای این است که منطقه ها جدا جدا قیام می کنند و با هم هم پیمان نمی شوند که علیه داریوش قیام بکنند. یکی از مهم ترین دلایل عدم موفقیتی که انقلاب مردم آن موقع بر علیه داریوش انجام دادند احتمالاً همین بود که با همدیگر پیوسته نداشتند که هم زمان بخواهند اقدامی را انجام بدهند. بابل برای خودش، مرو برای خودش، خوزستان برای خودش و جاهای مختلف آن ترتیبی که در کتیبه بیستون آمده آن است که اولاً داریوش بردیا را به عنوان گئوماته مُغ می کشد که در موردش با شما مفصل صحبت کردیم.

وقتی بردیا را می کشد پارس و ماد احتمالاً با هم متحد شده بودند خواستید در موردش مفصل توضیح خواهم داد در خوزستان آتْرِینَه پسر فَدَرمَست که بر علیه داریوش قیام می کند در بابل نَدی تَبعیره پسر اَنی نعیره که گفت من نبوکت رچَرَه پسر نبونعید هستم قیام کرد بابل چند بار قیام می کند خوزستان چند بار قیام می کند ارمنی ها چند بار قیام می کنند. بعد داریوش می گوید پارس و خوزستان و ماد و آشور و مصر و پارت و مرو و ستَگوش و سکایه قیام می کنند کل ایران بر علیه داریوش دارد قیام می کند داریوش هم فقط دارد آدم می کشد و اسیر می گیرد. آمارها را خدمت تان عرض خواهم کرد. از ایرانی ها حداقل آن جا جزء قلمرو ایران شده پارس و ماد را چه می گویید؟ اصلاً بگویید بابلی و ایرانی نبودند. خوزستان را چه می گویید؟ در خوزستان مَرتیَه پسر چین چیخ رائیش گفت من اِیمنیش شاه خوزستان هستم قیام کرده بود این ترتیب بر اساس ترتیب کتیبه بیستون است که از تاریخی خیلی ترتیبش دقیق نیست چون یک جایی می بینیم آن کسی که علیه داریوش قیام کرده بود شکست داد کشته بعد یک قیام دیگری انجام داد.

بعد مادها قیام می کنند فَرور تیش تِیک یکی از جدی ترین قیام ها همان قیام فرور تیش است که داریوش می گوید ایشان گفت من خَشَس ریتَه هستم و پنج بار قیام می کنند پنج بار به عنوان نام فرور تیش و یا خود فرور تیش قیام می کند 3 بارش دادآرشی را آقای داریوش برای شکست و سرکوب شان داد اَرشی را می فرستد و 2 بار هم وَبومیتَه را می فرستد. در آن جاست که داریوش بینی و گوش می برد یک چشم را کور می کند زبان می برد و در کاخ در ملاء عام اعدام می کند جلوی زن و بچه شان سرهای این ها را برید تعداد را برای تان می گویم که ببینید خود داریوش چه مسائلی را مطرح کرده؟ جای دیگر پارتان و گرگان است که پیرو فرور تیش هستند قیام می کنند.

در منطقه پارت ها آقای داریوش پدرش ویشتاسپ را برای سرکوب این ها می فرستد و آن قیام را سرکوب می کند در مرو یا بلخ و باختر دامنه و حیطه منطقه اش را باید نگاه بکنیم ببینیم کجا است ولی به عنوان مرو آمده منتها بلخ و باختر را هم گفتند از لحاظ منطقه ای مشخص است که کجا است؟ در مورد ابعادش باید بحث بشود. در مرو و بلخ هم فُرادَه قیام می کند در پارس وحی یزداته است وحی یزداته هم جزء قیام های جدی است که گفت من بردیا یا پسر بردیا هستم که از نسل کوروش بوده است.

احتمالاً داریوش گفت بردیا دروغ گفته و این گئوماته مُغ بوده دروغ می گفته احتمالاً به خاطر یک سری افراد به اسم افراد دیگر هم قیام می کردند شاید و به ذهنش رسیده بود گفته بود آن های که واقعی است ما بگوییم دروغ ادعا می کند. در بابل برای بار دوم اَرخَه قیام می کند و گفت من بخت النصر پسر نبونعید هستم. این ها مال حوادث سال اول بود که داریوش کشت و کشتار راه انداخت (حمام خون در ایران علیه ایرانی ها که قیام می کردند راه انداخت) سال بعد هم خود داریوش می گوید خوزستان و سکاها هم قیام کردند اِلمان و نمادی که از سکاهای تیسفوت در سمت راست کتیبه بیستون کنده شده نفر آخری یک کلاه تیزی دارد آن نماد سکاهای تیسفوت است که سال دوم قیام می کنند.

یک لیست قیامی را هم در کتیبه بیستون آورده است در موردش صحبت کرده و مطرح کرده که کجاها قیام کردند و چه کارهای کرده؟ ولی من می خواهم سراغ متن کتبیه بروم تأمل بفرمایید نمی دانم با این توضیحاتی که بخواهم بدهم زمان می برد ولی سعی ام این است که ان شاء الله یک مقدار با سرعت بگویم بعداً برای تان جمع بندی بکنم چه اتفاقاتی افتاد؟ منتها می خواهم این ها را دانه دانه به شما نشان بدهم که از سمت آقای داریوش چه بلایی بر سر مردم ایران آورده شده است (قیام های ایران علیه داریوش) هم چنان منتظر هستیم مخالفین خواستند تماس بگیرند و روی خط بیایند. ما در مورد کتیبه نارمن شارپ ترجمه کتیبه بیستون که یک زبانش را ترجمه کرده با شما صحبت کردیم. البته در کتابش کتیبه ارشان، کتیبه آرمیانه و کتیبه خیلی جزئی و خرد کوروش را هم ترجمه کرده آقای لوکوک هم با ترجمه خانم خلخالی است و زیر نظر دکتر ژاله آموزگار است اگر خواستند امشب خانم دکتر ژاله آموزگار روی خط تشریف بیاورند می توانند بیایند می خواهیم امشب برویم سراغ بر گردانی که آقای لوکوک دارد. آقای لوکوک فقط ترجمه بخش فارسی باستان بیستون را نیاورده ترجمه ایلامی و بابلی اش را آورده ترجمه آرامی را هم ضمیمه کرده. سراغ متن برویم صفحه 219 یک جاهای را من می خواهم فقط از متن به شما نشان بدهم که ببینید قضیه به چه قرار است. کتاب کتیبه های هخامنشی جناب آقای پیر لوکوک ترجمه نازیلا خلخالی زیر نظر دکتر ژاله آموزگار چاپ سوم در مورد چاپ اولش و این که چه تغییراتی دادند به شما خواهم گفت.

خود خانم ژاله آموزگار یک جلسه ای داشته در مورد این که چرا در چاپ های بعدی یک سری عبارات را جا به جا کردیم یک جایی یادشان رفته تغییر بدهند در این چاپ هم هست به شما نشان خواهم داد چاپ اول سال 82 بود. با کتیبه بیستون کار داریم بند هشتم از کتیبه بیستون است که چه اتفاقاتی افتاده آقای داریوش می گوید مردی که وفادار بود من او را پاداش می دادم. کسی که خائن بود من او را تنبیه می کردم ما می خواهیم ببینیم این تنبیه چه است؟ جالب است در آخر کتیبه بیستون می گوید خدا لعنت بکند کسی که از این متن نگهداری نکند و خدا رحمت بکند کسی که این متن را منتشر می کند. ما می خواهیم همین کار را بکنیم آقای داریوش این حرف را زده به وصیتش شما عمل نکردید ما می خواهیم درست عمل بکنیم در برنامه به آن بپردازیم که چه چیزهای گفته؟ با این منطق هم سازگاری دارد خود آقای داریوش خواسته است.

بند شماره 8 در مورد تنبیه صحبت می کند یک مقدار بندها را سریع می روم آن جا که آمار دارد را می خواهم برای تان بیاورم و نوشته های کشتارها را بند شماره 13، صفحه 222 از بر گردان آقای لوکوک را می خواهم خدمت شما عرض بکنم. بند 13 می گوید من گئوماته مُغ را کشتم گئوماته مُغ را گفتیم بردیا پسر کوروش بود. آیا فقط بردیا را کشته است؟ نخیر وقتی که به بر گردان دیگر مراجعه می کنیم که بر گردان بابلی است در صفحه 223 می بینیم که در بابلی آورده من گئوماته مُغ و بزرگانی را که با او بودند کشتم آیا به همین جا ختم می شود؟ نخیر سراغ بند شماره 17 کتیبه می رویم یک توضیحاتی دارد که این جا کجا است؟ آیا ایلام است یا نه؟ چون شارپ می گوید این جا خوزستان بوده ایلام نمی آورد غیاث آبادی هم می گوید خوزیه بوده (حوزه تمدن را یکی بگیریم شاید با همدیگر جور در بیاید) آقای شروین وکیلی هم می گوید در خوزستان طرف خودش را شاه ایلام خواند. بند شماره 17 در مورد این کسی که قیام می کند چه می گوید؟ آسترینه در خوزستان است می گوید من آسترینه را کشتم پس نفر بعدی هم که قیام می کند از طرف آقای داریوش کشته می شود.

بند شماره 18 داریوش شاه می گوید در مورد بابلی ها صحبت می کند که من با بابلی ها چه کار کردم و چگونه آن ها را کشتم بند شماره 19 بابلی ها را چطور می کشد؟ غرق می کند یک تعداد زیادی از بابلی ها توسط داریوش غرق می شوند. بند 19 می گوید سپاه ندی تبعیره را کاملاً شکست دادم بقیه در آب انداخته شدند آب آن ها را برد این متن اصلی است. یعنی متن اصلی که می گویم منظورم بر اساس کتاب آقای پیر لوکوک است متن اصلی منظورم همان متن فارسی است که بعضی ها می گویند متن اصلی، خلاصه متن های دیگر است که در این جا آورده شده. بند 19 ایلامی و بابلی چه می گوید؟ در زبان ایلامی می گوید آن ها به سوی رودخانه فرار کردند. آن ها در آب برده شدند. بابلی چه می گوید؟ بابلی هم می گوید همه آن ها را کشتیم و هیچ زنده ای بر جا نگذاشتیم (بیرحمانه همه را کشتند و هیچ زنده ای باقی نگذاشتند) این بند 19 بود.

من مجبور هستم این مستندات را از متن کتیبه برای تان بخوانم که فردا یک نفر آمد نگوید شما از یک کتابی آوردید دشمن هخامنشیان و داریوش بوده، من دارم حرف های خود داریوش را می خوانم. داریوش برای کسی که این متن ها را بخواند دعا هم کرده. ستون دوم بند 20 در متن اصلی (یعنی متن فارسی) می گوید ندی تبعیره را در بابل کشتم در ادامه در زبان دیگری که بابلی است چه می گوید؟ می گوید ندی تبعیره را که در مورد کشتارش صحبت کرده به همراه بزرگانی آورده که با او بودند به صلابه کشیدند این صلابه چه است به شما خواهم گفت.

تمام 49 نفر را کشتند که که این جا به نسبت بقیه جاها آمار کمتری است البته می گوید بزرگانی که همراهش بودند را کشتم به نسبت آمار کمتری محسوب می شود به نسبت جاهای دیگری که داریوش می گوید چقدر آدم کشتم. بند شماره 23 می گوید داریوش شاه می گوید در این زمان من کاملاً‌ نزدیک ایلام بودم آن گاه ایلامیان از من ترسیدند مرتیه را که رهبرشان بود گرفتند و او را کشتند. طوری داریوش مردم ایران را سرکوب کرد که در ایلام وقتی که یک کسی می خواست قیام بکند خود مردم می گفتند داریوش در نزدیکی آن جا بود خودشان آن طرف را کشتند. این بند بیست و سوم بود.

بند شماره بیست و پنج را باهم نگاه کنیم داریوش شاه می گوید ببینیم چه گفته؟ این ها را نوشته تا در تاریخ ثبت بشود و ما با هم ببینیم اصل را در این بخش بر صداقت داریوش بگذاریم ببینیم چه گفته است. در مورد مادها صحبت می کند سپاه پارس و ماد که با من بودند اندک بودند یعنی پارس و ماد، جدی همراهش نبودند آن گاه من سپاهی فرستادم یک پارسی به نام وِیدرنه بنده من بود سردار ایشان کردم به او گفتم بروید سپاه ماد را که مرا نمی خواهند در هم بکوبید این ها دوباره با ماد درگیر شدند. مادها پشیمان شده بودند از این که قدرت به دست یک همچنین خاندانی افتاده دوباره دارند قیام می کنند.

این مسئله رفت و برگشت داشته بود پشیمان شده بودند این اتفاقات در برخی جاها در تاریخ افتاده که قیام کردند در زمان داریوش از همه بیشتر یعنی شما می بینید در یک سال چقدر مردم پشیمان می شوند در بابل و در جاهای دیگر می آیند قیام می کنند. در بابل چه می گوید؟ مادها را دارد می گوید؟ سپاه من کاملاً سپاه شورشیان را شکست داد این هم متن فارسی. سراغ متن بابلی می آییم در متن بابلی می گوید من چه کار کردم؟ 3827 نفر آن ها را کشتند و 4329 نفر را زنده گرفتند در آرامی (بر گردان آرامیش) چه می گوید؟ 5827 نفر آن ها را کشتم. چه کار کرده بودند؟ می دانید این آمار کشتار در آن زمان یعنی چه؟ داریم در مورد 2500 سال پیش با شما صحبت می کنیم در آن زمان یعنی چه؟ بند شماره بیست و ششم از کتیبه بیستون را بیاورم داریوش شاه می گوید چه می گوید؟ داریوش شاه می گوید من ارمنستان را کامل شکست دادم سپاه من سپاه شورشیان را کاملاً شکست داد. چون می گوید یک ارمنی به نام داد ارشی بنده من او را به ارمنستان فرستادم به او چنین گفتم برو سپاه شورشی که مرا نمی خوانند آن ها را در هم بکوب. آیا قضیه ارمنستان به همین جا ختم شد؟ نخیر بند شماره بیست و شش آرامی می گوید آن بخشی که به زبان برگردان آرامی است مطلبی که آورده یک آماری را می آورد می گوید 827 تن از آنان را کشتند و یک افتادگی دارد که بعد 06 باقی مانده از آن ها را زنده گرفتم باز یک کشتاری این جا اتفاق افتاد. این بند بیست و ششم.

بند شماره بیست و هفتم، من می دانم این ها را می خوانم برخی از آقایان اذیت می شوند ولی داریوش گفته یک مقدار اشکال ندارد ببینید واقعیت های تاریخی به چه شکل بوده است. متن اصلی اش چه می گوید؟ می گوید که سپاه من، سپاه شورشیان را کاملاً شکست داد این عبارت چند بار در جاهای مختلف تکرار می شود در متن کتیبه بیستون که شما ملاحظه بکنید در زبان آرامی چه می گوید؟ در بابلی می گوید 546 تن از آن ها را کشتند 520 نفر را زنده گرفتند در زبان آرامی می گوید 5046 تن از آنان را کشتند 520 را زنده گرفتند. این داریوش دادگر است داریم می بینیم که آقایان دادگر به او می گویند این کارها را با ایرانی ها کرده بند

 شماره بیست و هشتم داریوش شاه چه می گوید؟ در متن اصلی می گوید من ارمنستان را کامل شکست دادم سپاه من کامل شورشیان را شکست داد اما در متن بابلی می گوید 472 تن از آنان را کشتم 525 را زنده گرفتم این هم از بند بیست و هشتم از کتیبه بیستون.

اما زبان آرامی (برگردان آرامی) چه می گوید؟ 427 تن از آنان را کشتند و یک افتادگی دارد 02 نفر را زنده گرفتند تخمین می شود زد این ها را به دست بیاوریم زنده ها را اسیر می گرفتند چه کار می کردند؟ ان شاء الله به وقتش خواهم گفت. شاید بتوانید تصور بکنید با این کشتاری که راه انداختند در جنگ وقتی مردهای شان را می کشتند اگر تعدادی اسیر می شدند با آن اسراء چه کار می کردند؟

بند شماره بیست و هشتم در متن فارسی می گوید سپاه من کاملاً سپاه شورشیان را شکست داد و البته این بند 29 است که دارم خدمت تان می خوانم این اشتباه چاپ آقای لوکوک است (این جا علامت زده بودم که خدمت تان بگویم) بند 29 باز از شکست دادن کامل انقلابی های که در آن زمان بودند دارد صحبت می کند و در بابلی و آرامی این آمار را به شما و ما می دهد. 2034 تن از آنان را کشتند در زبان بابلی کتیبه و بر گردان آرامی می گوید 2034 تن مطابق است با متن بابلی آرامی در مورد کشتارها؛ 2034 نفر در یک منطقه در یکی از شورش هایشان در 2500 سال پیش گشتند. آیا به همین جا ختم می شود؟ نخیر باز در بند 30 بحث از شکست دادن کامل انقلابی ها است سپاه من کاملاً سپاه شورشی را شکست داد و این بند 30 که ملاحظه می فرمایید در بر گردان بابلی و آرامی هم در مورد کشته ها و اسراء صحبت کرده در بابلی می گوید 2045 تن از آنان را کشتند و 1558 نفر را زنده گرفتند در آرامی می گوید 1578 تن را زنده گرفتند و 2046 نفر را کشتند. آقای داریوش تمام شد کشتار بس است بوی خون ایران را بر داشت؟ نه ادامه دارد بند 31 در متن اصلی باز در مورد شکست کامل سپاه فرَورتی صحبت می کند من کاملاً سپاه فرورتی را شکست دادم و در ادامه اش به زبان بابلی و آرامی ملاحظه می فرمایید کشتار را ببینید چه کار کرده بودند؟ فرورتی، وقتی قیام می کند در یک منطقه به زبان آرامی 34425 نفر را کشتند هزار هشتصد و یک باز یک افتادگی دارد احتمالاً این 18 هزار باشد در مورد این ها می شود بعداً صحبت کرد اسیر گرفتم. چه کار کردید؟ به زبان بابلی 34425 تن از آنان را کشتیم و این جا 1801 ولی یک افتادگی دارد اگر یک عدد باشد می شود 18 هزار نفر را اسیر گرفتیم. بابا 34400 نفر را در یک منطقه کشتید؟ یک منطقه 2500 سال پیش 34 هزار نفر را کشتید؟ یعنی خرده هایش 400 نفر می شود خرده هایش می شود به اندازه کشتار برخی از جنگ های قبل از دوره هخامنشیان این جا خُرد یک دانه جنگ است آن هم در یک سالی است که اتفاق افتاد.

آخر کتیبه داریوش می گوید من خیلی کارهای دیگر کردم نگفتم. گفتم دیگر شما باورتان نمی شود نه آقای داریوش با این وضعیتی که راه انداخته بودید آن ها را هم می گفتید ما باورمان می شد آمارهای دیگر را هم می آ‌وردید.

 بند 32 آن جا که متن اصلی گفتم منظورم این است که متن اصلی که آقای لوکوک آورده منظورم همان بر گردان فارسی است وگرنه متن اول نیست. چه می گوید؟ می گوید فرورتی دستگیر شد به سوی من آورده شد بینی،‌ گوش ها، زبان او را بریدم و یک چشمش را در آوردم (داریوش دادگر دارد قیام مردم را سرکوب می کند) بر درگاه من او در زنجیر نمایش داده شد تمام سپاه او را دیدند سپس در اکباتان او را به صلابه کشیدم (صلابه چه است به شما می گویم) فعلاً من با همین متن کار دارم با همین ترجمه ای که بعداً تغییر داده شد فعلاً کار دارم. و مردانی که وفادار اصلی او بودند بینی و گوش را می برید چشم را کور می کرد زبان را می بریده به زنجیر می کشیده سر می برید 34 و 35 هزار نفر در یک منطقه می کشد آدم اسیر می گرفت باید چه کار می کرد که شما بگویید داریوش بیداد گر بود؟ این ها مناطق ایران است جالب است در ایلامی و بابلی نکاتی که آورده چه است در بر گردان متن بابلی و ایلامی در ایلامی بند 32 می گوید من سرشان را قطع کردم همگی آن ها را در دژ در همدان به نمایش گذاشتم.

در بابلی چه می گوید؟ می گوید اصیل زادگانش را کشتم در کل 47 نفر را در دژ همدان سرشان را بیرون از کنگره های دژ قطع کردم، این ها اگر در تاریخ فیلمبرداری شده بود چه تصویری از داریوش به نمایش گذاشته می شود؟ متنش را دارم می خوانم خود داریوش می گوید من این کار را کردم. این جا واسطه ای هم برای نقل وجود ندارد اصل متن در کتیبه بیستون است. ترجمه هم زیر نظر خانم دکتر ژاله آموزگار است که همین الان استاد در دانشگاه تهران هستند و باستان گرا، من در جلسات ایشان بودم این هم 32 تا شد. آقای حسینی تمام شد؟ نه هنوز به نصف بندها در کتیبه بیستون نرسیدیم.

بند شماره 33 مطلبی که می‌ آورد باز در مورد شکست شورش ها است و باز در مورد شکست سپاه صحبت می کند. سپاه من، سپاه شورشیان را شکست داد و شارپ می گوید چیسفَ تَخْمه (اسم کسی که را که آورده چیسفَ تخمه می‌ آورد) و در موردش که این اتفاق کجا افتاد بند 34 را اگر ادامه این بدانیم می گوید این، آن کاری است که من در سرزمین ماد کردم. آقای داریوش در سرزمین ماد چه کار کردید؟ بند 33 در بند اصلی که می گوید من این را شکست دادم چطوری شکست دادم؟ می گوید چیسفَ تَخمه را دستگیر کردند او را به سوی من آوردند. آن گاه من بینی و گوش هایش را بریدم و یک چشمش را در آوردم (آقای داریوش دادگر) در درگاه من او زنجیر شد به نمایش گذاشته شد تمام سپاه او را دیدند سپس در جایی که برخی ها گفتند منطقه اربیل شمال عراق است کردستان را هم احتمال دارد در بر بگیرد یا نگیرد. در توضیحاتش ببینیم آقای لوکوک چه گفت؟

او را به صلابه کشیدم باز در مورد صلابه بحث است بر گردان بابلی می گوید و زبان (یک بند افتادگی دارد) به نبرد پرداختند زبانش را کنده کشته شدگان و باز ماندگان سپاه شورشیان 447 نفر بودند این متن بر گردان بابلی اش است که ملاحظه می فرمایید. این هم بند 33، بند شماره 34  هم گفته بود این کاری است که من در ماد کردم.

بند 35 می گوید در پارت (منطقه شمال ایران، گرگان) که قیام کردند می گوید پدرم ویشتاسپ آن زمان در پارت بود مردم شمال ایران، مازندران کنونی و اطرافش، طبرستان پدر داریوش را نمی خواستند کنار زده بودند، سپاه او را ترک کرد یاغی شد پدر داریوش شاه نبود بر اساس این شمارش نمی شود شاه محسوب کرد. ولی این جا آقای داریوش از او استفاده می کند. آن گاه ویشتاسپ با سپاهی که به او وفادار بود به راه افتاد به فلان شهر می رسد ویشتاسپ کاملاً سپاه شورشی را شکست داد. پدر آقای داریوش یک همچنین وضعیتی داشته و پسر هم نشان داشته از پدر، ادامه بند 35 آن چیزی که به زبان بابلی آمده می گوید در منطقه پارت شمال ایران چه کار کردند؟ 6346 تن از آنان را کشتند 4346 تن را زنده گرفتند.

بند شماره 36 باز می گوید ویشتاسپ کاملاً‌ سپاه شورشی را شکست داد قیام ها بعضی وقت ها چند بار اتفاق می افتاد مردم خسته بودند این حکومت را نمی خواستند که هخامنشیان بودند تحمل بکنند جان دادند، خون دادند، گوش، بینی و زبان شان را بریدند باز قیام می کردند. بند شماره 36 در متن اصلی (متن فارسی) ویشتاسپ کاملاً سپاه شورشی را شکست داد، اما در بابلی می گوید 6570 تن از آنها را کشتند 4192 تن را زنده گرفتند. بعد می گوید سپس سر کرده شان و بزرگانی که با آن ها بودند را کشتند یک عدد افتاده 80 نفر است احتمالاً باید جمع بشود عدد در متن افتادگی داشته که نتوانستند دقیقش را ثبت بکنند. عناوینی که از روی کتاب پیر لوکوک نوشتم را برای تان می خوانم چندین بار ما متن را بررسی کردیم بند 35 که در بابلی 6036 نفر را کشتند 4346 نفر را هم اسیر کردند. بند 36 می گوید 6570 نفر را کشتند 4192 نفر را هم اسیر کردند که الان خدمت تان خواندم.

 بند 38 باز از شکست دادن کامل انقلابی ها صحبت می کند به زبان بابلی می گوید 46 تا از بزرگان شان را کشتند 522 و 2 عدد و رقم احتمالاً افتادگی کشته و 6572 اسیر یک منطقی بین کشته ها و اسراء می شود به دست آورد از یک فرمولی که آن افتادگی ها را حدودی بشود پیدا کرد که به چه شکل بوده؟ در زبان آرامی می گوید 5524 نفر کشته یک افتادگی باز دارد 6972 نفر اسیر، بند 41  آقای داریوش باز از شکست کامل وحی یزداته صحبت کرده می گوید 4404 نفر را کشته تعداد اسراء مشخص نیست افتادگی دارد متن آرامی می گوید 35404 نفر کشته. بند 43 باز از شکست کامل صحبت کرده به زبان بابلی می گوید 6246 نفر را کشتند 4464 نفر را اسیر کردند.

بند 43 می گوید به صلابه کشیدند بابلی می گوید 52 نفر را کشتد آرامی می گوید 52 کشته و اسیر بند 45 از شکست کامل صحبت می کند به زبان آرامی 4572 نفر کشته 376 و یک عدد افتاده به عنوان اسراء در زبان آرامی معرفی شده بند شماره 46 باز از شکست کامل، بابلی 4572 نفر کشته و اسیر، آرامی 4572 نفر کشته و 3760 نفر اسیر این کارهای بود که با مردم ایران کردند.

بند 47 در بابلی می گوید 42، 3 تا احتمالاً افتادگی وجود داشته باشد که معلوم نیست عددش چند تا است و چه رقمی بوده و آرامی هم افتادگی دارد یک عدد 5 کشته و اسیر دارد بند 50 می گوید بابلیان را به زنجیر بستند و آوردند در بابل به صلابه کشیدند در زبان بابلی اش می گوید که 4297 نفر را هم کشتند و اسیر کردند. این ها را آقای داریوش می گوید بعد آخرش می گوید اصلاً باورتان نمی شود من بگویم چه کارهای دیگری کردم من نمی گویم چون احساس می کنم مخاطب دیگر باورش نمی شود. چه کار باید می کرد چقدر آدم باید می کشت؟ این است که آقا می آید در مورد هخامنشیان به عنوان حکومتی یاد می کند که افتخار به آن توهم می شود.  این است که در مورد کوروش برخی های صحبت های کردند که این ها را نمی توانید الگو قرار بدهید.

 یک کلیپ ببینیم بعد بر می گردیم با تماس ها در خدمت تان خواهیم بود. صحبت های آقا در خطبه های نماز جمعه در مورد کوروش، در مورد شخصیت های مثل کوروش خیلی رک،‌ خیلی صریح در جمع عمومی آقا چه فرمودند کلیپ را ببینیم و بر گردیم تماس ها را دریافت می کنیم و نظرات مخالف را هم می شنویم و اگر پاسخی نسبت به سوالات ما بود شنونده آن ها هم هستیم.

کلیپ - مقام معظم رهبری:

این، آن انسان آزاد است که اگر شهوت و غضب او، تمایلات نفسانی او در دست او اسیر بودند و او اسیر شهوت و غضب نبود آن وقت او قوی تر است از هر آن کسی و هر آن تشکیلاتی که دارای قدرت مادی باشد اما اسیر و برده تمایلات نفسی خود باشد. ولذا در تاریخ هم وقتی شما نگاه کنید می بینید حکماء و دانشمندان و انبیاء و اهل معرفت علی رغم ضعف های ظاهری شان و نداشتن قدرت بر اسکندرها و کوروش ها و بقیه سلاطین و جهانگیران عالم پیروز شدند. در زمان خود پیروز نشدند اما در تاریخ پیروز شدند. از سلاطین و جهانگیران عالم جز نامی آن هم همراه با طعن و لعن انسان های هوشیار چیزی در تاریخ نمانده، اما بشر آن جا که زندگی می کند آن جا که می فهمد آن جا که دانش دارد آن جا که ایده های شریف را مطرح می کند آن جا که خصوصیات میک انسانی از او سر می زند در حقیقت دنباله رو پیغمبران و حکیمان و عارفان و همان کسانی است که فکرشان را بر تاریخ و بر بشریت عرضه کردند و پایش ایستادند و مبارزه کردند. اگر چه خودشان رفتند اما فکرشان ماند و تیرشان به هدف نشست.

استاد حسینی:

خیلی شفاف، خیلی صریح، خیلی واضح با آوردن اسم کوروش در خطبه های نماز جمعه و با مذمتش و با این که طعن و لعن انسان های آگاه را این ها دنبال خودشان دارند و با این که در آخر همه این ها در عین قدرت نمایی و کشور گشایی که داشتند مورد طعن و لعن افراد آگاه قرار گرفتند و شکست خورده واقعی شده اند آقا دارد این ها را می فرمایند. حالا یک کسی خوشش نمی‌ آید آن دیگر مشکل ما نیست حالا شما دوست داشته باشید یا دوست نداشته باشید مستند هم که داریم نشان می دهیم مبانی که آقا دارد مطرح می کند در مورد دوره هخامنشیان و کوروش درست است مستنداتی داریم که کسی نسبت به آن پاسخگو نیست.

3 تا سوال پرسیدیم 3 تا سوال را تکرار می کنم تماس مخالف را دریافت می کنیم آقایانی که مدعی هستید زرتشت پیامبر ایرانی پارسی گوی بود این زرتشت نبوتش را چه کار می خواهید بکنید؟ وقتی هنوز خود زرتشتی ها در مورد نبوتش به نتیجه نرسیدند و دعوا در بین زرتشتی ها در مورد نبوت زرتشت بسیار بالا است ادله کسانی که می گویند نبی بوده و ادله کسانی که می گویند نبی نبوده چرا این ها به نتیجه ای نرسیده است؟ در بین خود زرتشتی ها و الفاظ تندی هم رد و بدل شده در بین شان در این مورد که من مفصل در این مورد توضیح دادم در فصل اول تاریخ بدون روتوش.

 نکته بعدی زرتشت چه زمانی زندگی می کرد؟ واقعاً یک شخصیت الگو را شما می خواهید قرار بدهید چرا هیچ دوره ای از او مشخص نیست دیدید به شما نشان دادم اقوال بسیار زیاد است و باستان گراها اعتراف کرده بودند وقتی به دوره زرتشت می خواهیم فکر بکنیم در یک گردابی گرفتار می شویم که نتیجه اش جز بیشتر شدن نادانسته هایمان نیست و به نتیجه علمی نمی توانیم برسیم.

نکته بعدی گفتیم شما می گویید زرتشت پیامبر ایرانی است اوستا می گوید – اولا اوستا نمی گوید که کجا به دنیا آمده است زرتشت و در هیچ کدام از کتب اوستا نیامده است- و بعد در آنجا که منطقه فعالیتش در ایران معرفی شده است، خود اوستا توصیفی برای ایران دارد که با ایران جور در نمی‌ آید، و اگر کسی بخواهد بگوید که من زرتشتی هستم و زرتشت ایرانی بوده است، می گوییم که بر اساس اوستا شما چه استدلالی دارید که ثابت کنید ایرنی بوده است؟ آقای پور مهدی تماس اول هستند؟ اول مخالف بدهید! خانم رضایی دیگر جواب ندادند، فکر می کنم کلیپ ها را که پخش کردیم الآن دارند یک مقداری تفکر می کنند راجع به این مسئله. آقای پور مهدی سلام علیکم ورحمة الله.

بیننده آقای پور مهدی:

سلام استاد خسته نباشید.

استاد حسینی:

وعلیکم السلام آقای پور مهدی.

آقای پور مهدی:

من سریع حرف هایم را می گویم که اگر مخالف آمد زمان باشد برای ایشان، در هفته های گذشته یک سری افراد مخالف آمدند که حرف هایشان را نوشته ام و نکاتی را می گویم. گفته بودند که تمام دنیا کوروش و هخامنشیان را به عدالت و خوبی می شناسند، در کتاب هزاره های گم شده، در پاورقی اش صفحه 152 یک حرف خوبی نوشته شده است.

استاد حسینی:

آقای پرویز رجبی.

آقای پور مهدی:

بله.

امروز نیز ایرانیان به روایت شفاهی دلبستگی زیادی دارند و آماده اند با صمیمیت خبری را از دهان ده ها آشنا و نا آشنا با شاخ و برگ های فروان بشنود اما به خود فرصت خواندن همین خبر را در روزنامه ای ندهد، چنین می شود که ظرف چند روز از خبری کوتاه، خبری هیجان انگیز و جفت و جور پدید می آید و به ثبت تاریخی می رسد. اگر افتخار می کنند به این جور توهماتی که گفته شده است، و گفتند که شما با تاریخ ایران دشمنی دارید و دارید دوگانگی ایجاد می کنید، جوج اور یک نویسنده است یک حرف خوب گفته اند که هرچه یک جامعه بیشتر از حقیقت فاصله بگیرد افراد آن جامعه از کسانی که آن حقیقت را می گویند متنفر می شوند، شما چند سال با این افکار که این درست است زندگی کرده اید و سخت است که یک برنامه ای ساخته بشود که حقیقت را بگوید، و گفتند که دوگانگی ایجاد می کنید؛ دوگانگی را خیلی وقت است که افراد باستان گرا و اسلام ستیز با استفاده از آن توهمات تاریخی که ساخته اند و زرتشتی گری در کنارش، این دوگانگی را ایجاد کرده اند، حالا اگر در فضای مجازی فعالیت داشته باشند به راحتی می بینند، و در این مرحله جواب داده می شود، که از کی تا حالا خواندن کتاب تاریخی شده است دشمنی؟

استاد حسینی:

خود آقای داریوش می گوید این حرف هایی که من زده ام در کتیبه بیستون این ها را بگویید و پنهان نکنید.

آقای پور مهدی:

بله! دارند می گویند، به چه چیزی دارند افتخار می کنند؟

استاد حسینی:

یک لحظه اجازه می دهید آقای پور مهدی، گفته اند که یک مخالف پشت خط است، همه مطالبی که شما فرمودید و کلیپ هایی که من نشان دادم از آقا، ببینید در خطبه های نماز جمعه، ملاحظه بفرمایید، خطبه های نماز جمعه 19/10/65 خیلی علنی و خیلی رک و خیلی صریح، درمورد کوروش ها که جمع بسته است با اسکندر ها، اسکندر ها و کوروش ها و بقیه سلاطین و جهان گیران عالم، یعین مصداق هم در اینجا آورده است برایش قاعده را آورده است، دو تا مصداق هم اینجا مشخص است، چه فرموده است؛ از سلاطین و جهان گیران عالم جز نامی آن هم همراه با طعن و لعن انسان های هوشیار چیزی در تاریخ نمانده است، حالا کل دنیا بگویند که یکی خوب بوده است و یکی بد بوده است، انسان های هوشیار دارند چه کار می کنند؟ آقا می فرماید که طعن و لعن می کنند، حالا این کاری که ما اینجا داریم انجام می دهیم طعن و لعن هم نیست! ما اینجا فقط بدون روتوش مطلب می خوانیم، نه لعن کرده ایم آن ها، نه طعن زدیم به آن ها، که اگر می خواستیم طعن بزنیم به آن ها که یک باب هایی می شد باز بکنیم که... حتی من نسب را بحث نکردم درباره اش، یک قضایایی درمورد نسب است که اگر من بابش را باز می کردم که اصلا یک موضوعاتی مطرح می شد که کار خیلی بیشتر برایشان سخت می شد، و حالا مطرح نکردم، و همین هایی را که گفتیم بیایند شروع کنند به جواب دادن، ببینیم که به کجا می رسند.

آقای پور مهدی:

من حرف آخرم را سریع بزنم، در سال 88 آقای هوشنگ طالب پژوهشگر تاریخ و تمدن ایران، یک مصاحبه ای داشتند، که روتوش کردند، یک تیترش این است "کتاب ونیداد در جهان بی مانند است." کل حرف شان را می شود نقد کرد ولی یک حرفش جالب بود که روتوش شده گفتند که در واقع برای شکستن هر کدام از این پیمان ها یک نوع مجازات در نظر گرفته می شود. مثلاً گفتار پیمان شکن را به پرداخت 13 بار بیشتر از پیمانی که بسته محکوم کردند جزای پیمان شکن، پرداخت 600 برابر پیمان و گوسفند پیمان شکن 700 برابر پیمان؛ نگفته که این محکوم کردن چه است؟ در صفحه 690 اوستا در بخش وندیداد آمده که مجازات دست پیمان 600 تازیانه با اشترا و 600 تازیانه با سروَ چَرَنه است و گوسفند پیمان مجازاتش 2 تا 700 تازیانه گفتار پیمان را گفته بودند 13 بار بیشتر ولی این جا نوشته 13 تا تازیانه 2 بار، این هم یک روتوش بود جالب بود من دیدم.

استاد حسینی:

برادر عزیز فقط می شود سریع تر بگویید مخالف پشت خط منتظر است.

آقای پور مهدی:

بله یک وقت دیگر می آیم.

استاد حسینی:

در پناه حق باشید بازهم تشریف بیاورید ما صدای تان را بشنویم ان شاء الله مطالب تان را مطرح بفرمایید. آقا محمد از خراسان به عنوان مخالف سلام علیکم ورحمة الله

(بیننده آقای محمد از خراسان)

سلام اقای حسینی حال شما خوب است.

استاد حسینی:

الحمدلله خدا را شکر

اقای محمد:

سلامت باشید، درباره داریوش می خواستم بگویم ایشان اولاً اجبار داشتند بگویند من نهمین پادشاه هستم وقتی بردیا را بخواهید حساب بکند هشتمین می گوید.

استاد حسینی:

ترتیب چه شد؟ گفتید بردیا را حساب نکنیم هشتمین می شود؟

آقای محمد:

من حرف تان را به خوبی گوش کردم درباره این که گفت من نهمین پادشاه هستم بردیا را هم باید حساب می کرد بردیا را گفته بود از فرزندان کوروش نیست. اگر نیست می گفت پادشاه هشتم هستم.

استاد حسینی:

یعنی بردیا را حساب کرده؟

آقای محمد:

نه شما فرمودید که بردیا را به خاطر خودش گفته من نهمین پادشاه هستم پس بردیا هم جزء پادشاهان بوده در صورتی که خود داریوش این را جزء پادشاهان قبول نداشته البته چه ایرادی دارد هشتم بگوید؟

استاد حسینی:

می شماریم ببینیم چند تا می شود باید نهمین پادشاه بشود. (از آخر می شماریم) داریوش، ویشتاسب که شاه نبوده، ارشام دو، آریا منه سه، چیش پیش چهار، هخامنش هم که شاه نبود در موردش صحبت کردیم پنج کوروش اول، شش کورو دوم، هفت کوروش فاتح بابل، هشت کمبوجیه دوم، بردیا را هم که نمی شماریم این که هشت تا شد.

آقای محمد:

دفعه پیش فرمودید بردیا از نوادگان کوروش بوده من گفتم چه احتیاجی هست که یک پادشاه بخواهد خودش را نهم حساب کند در صورتی که آن فردی که زیر پای داریوش هست بردیا است.

استاد حسینی:

به خاطر این که تیره خودش، از تیره کوروش نیست و برای این که، این دو تا تیره را کنار هم قرار بدهد و یک خاندانی را معرفی بکند مجبور است که تیره دیگر را معرفی کند و بشمارد.

آقای محمد:

من می گویم باید هشتم می گفت

استاد حسینی:

آن را من نباید جواب بدهم بروید از آقای داریوش و طرفدارانش بپرسید چرا نهم گفتید؟ این که هشتم می توانست بگوید نگفته من که نباید جواب بدهم چرا هشتم نگفته.

آقای محمد:

می گویم این اشتباه را نمی خواست خودش برای خودش درست بکند

استاد حسینی:

حالا این اشتباه را کرده است

آقای محمد:

در کتیبه بنویسد اقرار به گناهانی بکند که برای خودش لعن دارد در این جو ما قرار نداریم که داریوش در چه حالی داشته که بعد از یک سال تمام افراد بلند بشوند پادشاهی را بگویند حق ما است هر کس هم دنبال پادشاهی است آن طوری که پیش تعریف کردید. همه اش می گفتند من پادشاه خوند هستم من پادشاه ارامنه هستم من پادشاه فلان هستم همه شان دنبال این می گشتند یک پادشاه نوپایی که جا گرفته آن را بزنند

استاد حسینی:

آقا محمد یعنی شما می گویید داریوش احتمالش وجود ندارد یک جایی چون یک کار خطائی را کرده یک جایی به اشتباه بخواهد ضمنی نسبت به این مسئله اعتراف بکند.

آقای محمد:

معمولاً پادشاهان همیشه

استاد حسینی:

معمولاً نبوده این طوری شده ما چه کارش کنیم بردیا را کنار می گذارم شما بشمار

آقای محمد:

این لوح به دستور داریوش نوشته نشده به دستور دشمن هایش نوشته شده به 3 زبان نوشته شده که چند نفر را کشته

استاد حسینی:

کتیبه بیستون امضای داریوش پایینش است چه دارید می گویید؟ از اساس بدیهات تاریخی را خواهش می کنم به هم نزنید حرف و تأیید خود داریوش است. دشمنانش در حکومتش آمدند و درباره داریوش نسب نامه نوشتند آخر این چه حرفی است شما می زنید؟

آقای محمد:

معمولاً پادشاهی که بخواهد افتخاراتش را می نویسند نه کارهای بیخودی که باعث دشمنی برای خودش می شود نمی نویسد

استاد حسینی:

من چه کار کنم داریوش نوشته خیلی از این ها به کشتار افتخار می کردند.

آقای محمد:

آن موقعیتی که ایشان قرار داشته باید سنجید. مثلاً در جنگ ایران و عراق که پدر من یکی از شهدای جنگ هست آن موقعی که آن ها تجاوز کردند شاید قابل مقایسه با این مسائل نباشد.

استاد حسینی:

آقا محمد جنگ ایران و عراق، جنگ بین دو تا کشور است کاری که داریوش کرده با مردم داخل کشور خودش کرده چه مقایسه اشتباهی دارید می کنید؟

آقای محمد:

درست است ولی همه این ها بلند شدند ادعای پادشاهی می کردند. چون کشور را می خواستند تکه تکه بکنند

استاد حسینی:

هخامنشیان چه کار کرده بودند هر که می گفت من شاه هستم سمتش می رفتند؟ چطوری رفتار کرده بودند که هر که به قول شما بلند می شد می گفت من شاه هستم سمتش می رفتند. چطوری حکومت کرده بودند که مردم می گفتند هر که می خواهد شاه باشد، باشد ولی داریوش نباشد

آقای محمد:

دفعه پیش شما این صحبت را نکردید من حرف های خودتان را گوش کردم شما فرمودید سر تا سر ایران از ارامنه و غیره و غیره بلند شدند می گفتند من فرزند فلانی هستم می خواهم پادشاه پارس باشم من می خواهم فرزند فلانک باشم پادشاهی این جا مال من است. این پادشاه این ها را چه کار کند یعنی مملکت را رها کند؟

استاد حسینی:

پادشاهی که با تحریک اسب و الاغش بخواهد به حکومت برسد از این بهتر نمی شود. کتیبه های هخامنشی آقای پیر لوکوک را نگاه کنید بند 63 آقای داریوش بعد از این که این ها را گفته من خشن نبودم نه من و نه خاندانم من بنا به عدالت رفتار کردم من خشونت نکردم آقای داریوش کاری که کرده را عین عدالت می دانست. شما الان نگاه می کنید متوجه می شوید که این همه آدم از ایرانی ها را کشتند این همه سرکوب کردند گوش بریدند، زبان بریدند، چشم کور کردند، به صلابه کشیدند و 4 میل کشیدن که خواهم گفت قضیه اش چه است شما الان می فهمی دیگر نمی شود این ها را بگوییم یک پادشاهی که ادعای عدالت داشته این کارها را انجام داده منتها هخامنشیان طوری رفتار کردند کار به داریوش می رسد این کارها را می کند می گوید این ها عدالت من بود. ببینید در دوره های قبلی اش چه کار کرده بودند

آقای محمد:

جو را باید نگاه کرد

استاد حسینی:

جو، مردم ایران علیه پادشاه قیام کردند جو چه را نگاه کنیم؟

آقای محمد:

مثلاً بعضی از مغول و چنگیز خان دفاع می کند با آن جوی که بوده

استاد حسینی:

همان طوری که یک عده از مغول و چنگیز دفاع می کنند یک تعدادی از کوروش و داریوش هم دفاع می کنند آفرین به شما.

آقای محمد:

نه می خواهم جو را بگویم

استاد حسینی:

جو چه بود؟ مردم ایران بودند که قیام کردند.

آقای محمد:

جوی که بر آن موقعیت حاکم بوده باید سنجید

استاد حسینی:

آقا محمد بسنجید مردم ایران، غیر از این نیست مردم ایران علیه داریوش قیام کردند این جَوش حالا بزند بکشد؟ در یک منطقه 34500 نفر در یک جا گردن بزند یک جا زبان ببرد یک جا چشم کور کند یک جا گوش ببرد در مناطق مختلف حمام خون راه بیاندازد بعد آخرش بگوید تازه این های که من گفتم یک بخشی اش است بگویم چه کار کردم باورتان نمی شود.

آقای محمد:

شاید بعدها درباره ایشان نوشتند.

استاد حسینی:

من دیگر چه بگویم شاید کتیبه بیستون را بعدها آمدند نوشتند دیگر یک کسی روی یک مسئله ای بخواهد تعصب داشته باشد کلام خود طرف را هم رد می کند. کتیبه، کنده کاری بوده در زمان خود طرف نوشته شده. روی کوه نوشته شده کوه کندند که این متن مانده در زمان خودش با امضای خودش و به تأیید هواداران خودش و با تأیید هوداران حالِ حاضر داریوش. ایشان می گوید شاید بعداً دشمنانش نوشتند خیلی باشد دیگر در مقابل منطق شما جواب علمی نمی شود داد. چون جنسی که شما مطرح می کنید علمی نیست که بشود جواب علمی نسبت به آن داده ما می گوییم باشد کتیبه بیستون را زدید نابود کردید برای این که زیر بار این نروید بیننده بعدی خانم رضایی سلام علیکم ورحمة الله

بیننده خانم رضایی از سیستان و بلوچستان:

سلام آقای حسینی بزرگوار. البته این سلسله شاهانی که شما به بیننده ها نشان دادید به نظر من یک ایراداتی دارد که اگر تصویر را بیاورید یک زمان های آن جا نوشته شده اگر بر اساس آن زمان ها بخواهیم بخوانیم که مطمئناً همان 9 تایی می شود که خودش گفته اما در مورد

استاد حسینی:

اشکال ندارد هخامنش زمان دارد آیا هخامنش شاه بود؟

خانم رضایی:

بله بود اگر نبود که زمان و تاریخ برایش نمی نوشتند

استاد حسینی:

حالا که زمان نوشته پس قطعاً بوده پس در نتیجه این آریا منه و کوروش اول که زمان شان تداخل دارد را شما چه کار می کنید؟

خانم رضایی:

ما در مورد دو سه روز قبل صحبت نمی کنیم خودتان الان در همین برنامه گفتید کتیبه، زمان هایش با هم یک تناقضاتی دارد در کتیبه تناقضات دارد ایرادی ندارد می شود به آن ها استناد کرد اما در این سلسله شاهان که آورده ایراد پیدا می کند؟

استاد حسینی:

هخامنش را آیا باستان گراها شاه دانستند یا ندانستند؟ می خواهید مطلب را با هم ببینیم؟ اصلاً نه حرف من نه حرف شما حرف یک باستان شناس را می بینیم

خانم رضایی:

اشکالی ندارد.

استاد حسینی:

اسکن را ملاحظه بفرمایید کتاب داریوش دادگر جناب آقای دکتر شروین وکیلی در قید حیات هست من هم از ایشان دعوت کردم گفتم خواستید در برنامه تشریف بیاورید ایشان مخالفت کردند. هنوز هم خواستند من در خدمت شان هستم. کتاب نوشته جدی ترین کتاب حال حاضر در دفاع از داریوش؛ داریوش دادگر جناب آقای دکتر شروین وکیلی این هم تصویر جلد 2 ملاحظه می فرمایید البته از مجموعه تمدن تاریخ ایران، جلد 2 که داریوش دادگر می شود به همراه شناسنامه کتاب ملاحظه می کنید.

ایشان چه می گوید؟ در صفحه 280 خوب بخوانید این حرف سید محمد حسینی نیست 8 تنی که از این خاندان پیش از داریوش بر تخت نشستند عبارتند از (ایشان شمارش می کند) کوروش، کمبوجیه شاه شاهان، کوروش و کمبوجیه و چیش پش شاهان اَنشان، ویشتاسپ هم حساب کرده آریا منه و ارشام که احتمالاً شاهان محلی پارت یا جایی در ایران شمالی بودند. این جا را نگاه کنید هخامنش به احتمال زیاد رهبر قبیله ای است که کوچ شاخه پارس ها را به درون ایران زمین رهبری کرد و او را نمی توان شاه یعنی فرمانروای قلمرویی یک جا نشین در نظر گرفت و داریوش نیز چنین نکرده است. شروین وکیلی است سید محمد حسینی نیست!

خانم رضایی:

الان بزرگوار شما استناد به احتمال حرف صاحب کتاب داریوش دادگر شروین وکیلی کردید، ایشان می گوید به احتمال زیاد اما اگر که بر گردیم به همان کتیبه ای که شما استناد می کنید، که بر می گردد می گوید من نهمین شاه از این شاهان هستم در نظر بگیریم ایراداتی که می گیرید این ها مال نزدیک به 3 هزار سال از هخامنشیان گذشته.

استاد حسینی:

نه 2500 سال پیش

خانم رضایی:

تاریخ شما دقیق تر بگویید. اما بزرگوار این مال دیروز نیست که ما به همین راحتی تاریخ را بدون این که یک سال عقب و جلو بزنیم به آن استناد کنیم

استاد حسینی:

یک سال عقب و جلو نیست. یک یا دو تا پادشاه جا به جا می شود شما می گویید اشتباه کرده شمرده نظام در نمی‌ آید نهایتش این است 9 تا از این ها با این استدلال در نمی آید. حالا مال 2500 سال پیش بوده و جور در نمی آید شما می گویید 2500 سال پیش عددها ممکن بود بالا و پایین شده باشد درست است؟

خانم رضایی:

بله

استاد حسینی:

این هم حرف ما است من حرف خاصی نزدم من هم گفتم جور در نمی آید ولی اگر بردیا را حساب کنیم جور در می آید هخامنش و ویشتاسپ را حساب نکنیم جور در می آید تمام شد.

خانم رضایی:

بر چه اساسی جور در می آید؟ بر اساس این که الان نظر من را به آن سو می برد به خواسته من نزدیک می شود یا این که در حقیقت این طوری است؟ بالاخره قبل از ما هم کسانی بود که تحقیق بکنند بردیا را در نظر بگیرند اما شما استناد به کتاب های می کنید همان کتاب ها را می آیند این حرف را نقد می کنند. بالاخره اگر شما می گویید این سلسله شاهان هخامنش است مطمئناً باید در نظر بگیرید که صاحب همین کتاب این ها را هم در نظر گرفته گفته این و این بوده، این بوده، این بوده

استاد حسینی:

من هم همین را می گویم صاحب این کتاب، هخامنش را پادشاه در نظر گرفته؟ آریا منه و کوروش را هم در نظر گرفته، چطوری آریا منه شاهِ‌ شاهان است در همان زمان کوروش اول هم شاه است.

خانم رضایی:

همین را داریم صحبت می کنیم

استاد حسینی:

من می گویم می دانم احتمالاً چه در ذهن شان بیاید ولی همین باعث شده که کتیبه ارشام و آریا منه را برخی در مورد اصالتش شک کنند البته بحث های تاریخی هم هست بر اساس کلام هاید ماری کخ هم هست. خانم رضایی جور در نمی آید این همه کشتار، جنایت و سرکوب گفتند از چه می خواهید دفاع بکنید؟

خانم رضایی:

بحث دفاع نیست

استاد حسینی:

بحث دفاع نیست پس چه است؟

خانم رضایی:

اگر اجازه بدهید چون من دفعه قبل هم صحبت تان را نمی شنیدم صدای من را قطع کردند و بعد متأسفانه قطع شدم اگر حرف تو در حرف می آید به خاطر بی ادبی نگذارید، ابداً قصد دفاع نیست بحث این است که حس می کنم در کارهای که شما الان دارید ارائه می دهید و عنوان می کنید که علمی است خیلی جاها چون در برنامه شما مناظره صورت نمی گیرد.

استاد حسینی:

دلیلش چه است؟ چرا مخالف نمی آید با ما صحبت بکند؟

خانم رضایی:

چرا نمی آید آن را باید از خودشان بپرسید شما استناد به یک

استاد حسینی:

شما که به ما ایراد می گیرید چرا به مخالفین نمی گویید این همه قسمت پخش شده الان 2 سال شد از شروع برنامه تاریخ بدون روتوش گذشت هفته قبل 2 سالگی اش بود چرا نمی آیند؟

خانم رضایی:

بزرگوار آن ها هم شما را می طلبند که بروید

استاد حسینی:

خانم رضایی برنامه این جا است من کجا بروم؟ مخاطب دارد این جا را می بیند

خانم رضایی:

همان جور که شما درخواست می کنید آن ها هم درخواست خودشان را دارند

استاد حسینی:

خانم رضایی شما توانستید با برنامه ما تماس بگیرید چرا آن ها نمی توانند تماس بگیرند؟

خانم رضایی:

این را خودشان جواب می دهند. هر وقت آن ها آمدند وارد مناظره شدند منِ بیننده هم مناظره تان را می بینم بر اساس آن قضاوت می کنم اما چون مناظره ای صورت نمی گیرد من جواب حرف های شما را، خودم پژوهشی ندارم می روم از مخالفان تان می شنوم ببینم کجاها شما درست گفتید کجاها آن ها دارند درست می گویند؟ اما بحث من سر این است که شما زرتشت را می گویید پیغمبر نبود چطور؟

استاد حسینی:

الان داریوش حل شد؟

خانم رضایی:

نه ایرادی ندارد در مورد داریوش صحبت می کنیم، شما هخامنش را گفتید اصلاً‌ امکان ندارد که شاه باشد.

استاد حسینی:

مطلب آقای شروین وکیلی باستان گرا را خواندم.

خانم رضایی:

دارد احتمالاً می گوید صد در صد که نگفته سند که زیرش نیاورده

استاد حسینی:

همان احتمال هم طرف مقابلش نیست سند نگفته برای بقیه شاهان چند تا سند می توانید برایش بیاورید؟

خانم رضایی:

بحث همین است آقای حسینی بزرگوار، صراحتاً شما می آیید در برنامه تان طوری صحبت می کنید که 1400 سال قبل که اسلام آمد ما با همین صراحت در موردش نمی توانیم صحبت کنیم صد جور سند را بررسی می کنیم ثقه و چه باشد ولی خیلی راحت در مورد 6 هزار سال قبل زرتشت، 3 هزار سال هخامنشینان راحت صحبت می کنید. این ها یک مقدار باید کنارش احتمال گذاشته بشود که شاید این اتفاقات بجز آن های که شما الان می خوانید که منشور کتیبه ها است آن ها را نمی توانیم رد کنیم این ها هست بوده اما آن ها هم باز به شرایط خودش اما عزیز من کتاب های را که شما می آورید می خوانید در همان کتاب ها باز دوباره می آید یک ردیاتی همان حرف خودتان را می زند.

استاد حسینی:

بله به خاطر این که کتاب، یک کتاب شیعه نیست کتاب یک منتقد تاریخ نیست نارمن شاد یک متعصب روی این بحث تاریخی است این را چه کارش کنم؟ آیا انتظار دارید من کتاب های که هر چه در آن آمده با اعتقادات من جور در می‌ آید بیاورم به آن استناد کنم؟

خانم رضایی:

همه کتاب ها همین است که در برنامه خودتان می خوانید.

استاد حسینی:

در مورد همین گفتم ارشام و آریا منه را کتیبه می گوید مال آن ها است من گفتم نه همان جا که خواندم گفتم در مورد بحث تشکیکش از لحاظ محتوایی و زبانی می گذرم اگر بنا باشد هر چه می آورم همه مطالبش را قبول داشته باشم دیگر آن منبع را شما قبول نمی کنید. شما همین الانش قبول نمی کنید عباراتی که می‌ آورم. خود داریوش گفته شما از زیر بارش در می روید ممنون خانم رضایی بیننده ها می بینند قضاوت می کنند چه کار کنیم برنامه بعدی هم چون ویژه برنامه است باید برسیم. خانم رضایی شما که پاسخ علمی به ما نمی دهید هر چه می گویید احتمال باشد. بزرگواران من هر حرفی در این مباحث این جا زدم یک احتمال کنارش می دهم شما بیایید مناظره بکنید احتمال من را اثبات بکنید که خلاف است.

خانم رضایی:

اقای حسینی شما کتاب را جلوی تان می گذارید بدون این که در نظر بگیرید این کتاب سند دارد با احتمال دارد صحبت می کند.

استاد حسینی:

ترجمه بیستون است سند چه است مگر هخامنشیان سند دارند؟ یک دانه سند برای من تا داریوش بیاور

خانم رضایی:

خودتان به این معتقد هستید که سندی وجود ندارد.

استاد حسینی:

ندارد ولی من مجبور هستم وقتی هیچی ندارد به همان کتیبه داریوش استناد کنم. خانم رضایی ممنونم فکر کنم بیننده ها هم دارند اذیت می شوند این که جواب علمی وجود ندارد صرفاً‌ توصیه های اخلاقی گونه است به خاطر این که آن خلاء پاسخ علمی را بپوشاند. چقدر ما منتظر بمانیم یک کسی بیاید به ما پاسخ علمی بدهد؟

برنامه ما ادامه دارد ممنونم از شبکه که برنامه ما را در این تایم و این زمان نگهداشت ویژه برنامه را به تایم و زمان بعد منتقل کرد، بسیار ممنونم از عزیزانی که در شبکه هستند. هر چه شما بخواهید توهین و جسارت بکنید از این طرف دوستان ما هستند که متوجه اوضاع و شرایط می شوند. از شما ممنونم فرصت گذشته است یا علی مدد خدا نگهدار!


تاریخ بدون روتوش>

داریوش کتیبه بیستون بردیا هخامنش مادها و پارسها تاریخ هرودت زرتشت ایرانی بود یا خیر؟