آفتاب یلدا

قسمت بیست و چهارم برنامه آفتاب یلدا به کارشناسی حجت الاسلام و المسلمین رضوی


 

بسم الله الرحمن الرحیم

تاریخ: 12/04/1401

برنامه: آفتاب یلدا

مجری:

بسم الله الرحمن الرحیم خدا را شکر فرصت دیگر پیدا شد در این مکان و این زمان از برنامه آفتاب یلدا از شبکه جهانی حضرت ولی عصر ارواحنا فداه در خدمت شما هستیم، اگر برنامه های گذشته ما را دیده باشید آنچه که در قسمت های اول و پارت اول در این برنامه به آن پرداختیم، بحث مهدویت در فرق بود، در سری جدید نگاه بازتری خواهیم داشت و در ادیان و مذاهب هم به بحث  منجی قرار است بپردازیم با حضور اساتید ارجمند و بزرگوار، ابتدای برنامه هست، سلام و عرض ادب داریم خدمت استاد عزیز، و بفرمایید با بینندگان.

حجت الاسلام و المسلمین رضوی:

بسم الله الرحمن الرحیم، بنده هم عرض سلام دارم خدمت شما و بینندگان عزیز این شبکه امیدوارم که در این ایام مبارک ماه ذی الحجه نهایت بهره را از این دهه ذی الحجه ان شاءالله ببریم و همدیگر را دعا کنیم.

مجری:

آنچه که بتوانیم در این زمان برنامه حداقل یک ورود داشته باشیم یا به بخش هایی بپردازیم در مسیحیت تعریفی از منجی وجود دارد، یا یک مصداق بهتر بگویم از منجی برای خودشان تعریف کردند، وقتی هم از مسیحیت صحبت می کنیم قرار ما این است که مسیحیتی است که الآن در دین فعلی رایج است، و اکثر قرائت های موجود است، می خواهیم یک چنین تصویری از منجی در مسیحیت داشته باشیم، این طرف هم اسلام عزیز ما هست، حالا چه خوب است که بیاییم ببینیم که آنچه که مسیحیت با تمام نکاتی که دارد، با اغماز و با همان برداشتی که دارند شباهت های آنها و شاید در مرحله بعدی فرصتی بشود،  اختلافات آنها از تعریف منجی مصداقی آنها و منجی که در اسلام از آن تعریف شده و وجود دارد به آن بپردازیم.

حجت الاسلام و المسلمین رضوی:

بسم الله الرحمن الرحیم،  اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم، همانطور که فرمودید قرار است درباره منجی در اسلام و مسیحیت صحبت کنیم، من بحث را اینگونه ان شاءالله ارائه خواهم داد، 14 ویژگی برای آقا امام زمان در آیات و روایات ما وجود دارد، که عین این 14تا ویژگی را اهل کتاب خصوصاً مسیحیت برای منجی شان قائل هستند، و از این اشتراک معتدٌ به و معتنابه داریم البته خب یک اختلافاتی هم داریم اختلافات اساسی هم داریم، آنها را هم ان شاءالله به جای خود اشاره می کنیم، پس در مرحله اول می خواهم اشتراکات را بگوییم، و ما هر وقت این مباحث را تقدیم می کنیم به بینندگان و خصوصاً بعضی مخاطبین مان که ممکن است اهل سنت باشند، عرض می کنیم، ما نمی خواهیم معارف و مطالب را از اهل کتاب بگیریم تا بعضی نسبت های ناپسندی که وهابیت ارائه می کنند را بنشینیم گوش کنیم، ما می خواهیم بگوییم که این بحث منجی گرایی یک ضرورتی است در تمام ادیان الهی، اسلام مسیحیت یهود، و اشتراکات فراوانی هم داریم، اینطور که ما بخواهیم،  مطالبی را بگوییم که ما نداریم بعد از کتاب های آنها بخواهیم ثابت کنیم، نه تمام مطالبی را که ما می خواهیم بگوییم از مسلّمات قرآن و روایات است،  یعنی در اسلام قطعی است، آن وقت می آییم می گوییم که ایها النصاری این مطالب ما را شما هم تا یک حدودی دارید، و یک سری اختلافات هم داریم، که آن اختلافات نکات برتری اسلام است.

مجری:

استاد نکته جالب این است که اصلاً این منش قرآنی است، یعنی وقتی که می فرماید بفرماید که

«لَقَدْ كَتَبْنا فِي الزَّبُورِ»

انبیاء/105

شروع این بحث را نمونه ای از ادیان گذشته می داند

حجت الاسلام و المسلمین رضوی:

احسنت این یک روش قرآنی است، این را ما سابق در برنامه های متعددی که در این شبکه داشتیم، عرض کردیم در موضوعات مختلفی که ورود کردیم یکی بحث بشارت ها یکی بحث موعود گرایی و مباحث دیگری که بوده عرض کردیم، یک روش قرآنی است،  در قرآن کریم

«وَمُبَشِّرًا بِرَسُولٍ يَأْتِي مِنْ بَعْدِي اسْمُهُ أَحْمَدُ»

الصف/6

انبیاء کتاب قرآن کریم عیسی بن مریم قرآن کریم مسلمان ها دارد بشارت می دهد به آمدن پیامبر مکرم اسلام و آمدن پیامبر مکرم اسلام، و قضایای این پیامبر آخر الزمان در کتاب های آسمانی قبل آمده، قرآن هم در آیات متعددی این قضیه را گوش زد می کند، مثلاً در آن آیه دارد که وقتی اهل کتاب ایمان می آورند و تعصب را می گذارند کنار، می بینند که اوصاف پیامبر اکرم کامل در کتاب مقدس شان بیان شده، و این یک مسئله قرآنی است، نکته خوبی را اشاره کردید روایات ما هم همین را د ارد، لذا از این جهت ما می خواهیم ان شاء الله به این قضیه بپردازیم، شاید برای بعضی بینندگان ما هم جذاب و جالب باشد بدانند، که بسیاری از معارف اسلام ناب از همین کتب مسیحیت قابل اثبات است، کما اینکه بسیاری از معارف شیعه بلکه تمام معارف شیعه از اصول دین ناب او گرفته تا امامت آقا امیرالمؤمنین و اولادش تا فروع دین ما مثل همین سجده بر خاک و مباحث دیگری که گاهاً یک مباحث تحقیقی جذابی را برای بیننده ها ایجاد می کند می بینیم که ما شیعیان اینجا هم دست برتر داریم و قابل اثبات بدون هیچ تعصبی که دیگر بحث هایش شده، و از امتیازات مذهب حق همین است، مذهب حق و دین حق باید بتواند خودش را ثابت بکند،  حالا به انحاء مختلف، برهان عقلی یک راهش هست، آیات کتابش یک راهش هست،  و یک راهش هم از کتب سایر ادیان گزاره هایی را می آورد می گوید اینها نشانه های حقانیت من است.

نکته اولی که قبل از اینکه من اشتراکات را بیان کنم، بلکه اصلاً یکی از اشتراکات همین است،  موعود تمام ادیان از قبل مشخص شده، اولین اشتراک در ادیان و مذاهب اسلامی نسبت به موعود گرایی این است، موعود تمام ادیان از قبل مشخص شده،

مجری:

موعود معین است نه موعود مبهم

حجت الاسلام و المسلمین رضوی:

احسنت،  و حتی نام و خصوصیاتش هم آمده، شما نگاه کنید، مسیحیت یهود، ماشیح را دارد، اسمش را می آورد، نسبش را بیان می کند، اوضاع و احوال زمان ظهورش را می گوید، در آئین یهود، در مسیحیت همچنین، اوصاف منجی و موعود شان را می گوید، منجی و موعود مسیحیت حضرت عیسی بن مریم است، که قرار است برگردد و دنیا را پر از عدل و داد کند و خوبان را به سزای اعمال شان برساند، اسمش آمده عیسی بن مریم است، خصوصیاتش نحوه ظهورش در اسلام باز اسم موعود آمده، مهدی و جالب است که هم در اسلام شیعی و هم در اسلامی که غیر شیعی است، با فرقه های مختلفی که دارد، باز می بینیم جالب است در اسلام غیر شیعی یعنی در اهل تسنن ما می بینیم آنها معتقد هستند پیامبر اکرم وصی مشخص نکرد، هیچ چیز در موردش نگفت، اما جالب است که درباره آخرین وصی و آخرین نفری که از اهل بیت پیغمبر قرار است بیاید

«یملأ الأرض قسطاً و عدلا»

اسمش را گفتند، اسم مادر بزرگوارش را گفتند،

«المهدی حق و هو من ولد فاطمه»

یکی از روایات است،  معتبر اهل سنت، است، «من ولد فاطمه» حتی می گویند از اسم چه کسی است، کنیه اش هم در روایات اهل سنت آمده، و خصوصیات و جزئیات نحوه ظهور حضرت هم آمده، منتهی در کلام اهل سنت آن که هست می گویند ایشان به دنیا نیامده، خب حالا دیگر چرا اینطور می گویند، آن بحث خودش هست، پس اولین نکته موعود تمام ادیان با اسم و رسم نحوه ظهور مشخص شده، این اولین نکته اشتراکی

مجری:

استاد این نکته خیلی طلایی است به چه معنی، آنچه که غرب امروز با یک قرائت متفاوت از حتی مسیحیتی که خودشان اعتقاد دارند ارائه می د هند در فیلم های سینمایی هالیوودی شان موعود را یک شخصیت مبهم بدون تعریفی از پدر و مادرش و مکان و زمانش معرفی می کنند،  یک بحث مفصلی است فقط خواستم یک اشاره بکنم این خیلی نکته طلایی است که آنها قرار است منجی وارد بکنند، آن که دارد سیاست هالیوود را معرفی می کند، که موعودی هست که مختصات ندارد، پدر مادر ندارد، پدر و مادر مشخص و معینی ندارد، که حالا بحث طولانی است، بفرمایید این نکته شما جالب بود.

حجت الاسلام و المسلمین رضوی:

این نکته شما را من بعد از برنامه یک وقتی با همدیگر مرور کنیم ببینیم منظور شما کدام فیلم ها و برنامه ها است چون از نظر اعتقاد مسیحی منجی مشخص است چه کسی است، موعود مشخص است چه کسی هست،  حالا باید ببینیم این نگاه از کدام فیلم ها و برنامه ها است که ان شاءالله اگر بشود جلسه بعد مطرح شان کنیم، این یک نکته؛ حالا چرا این گونه رقم خورده، بخاطر این است که شاید بتوانیم بگوییم ویژگی دوم، اگر بخواهیم اینها را هم جزو ویژگی ها حساب بکنیم، 14 تا بیشتر می شود، من آن 14 تا که نوشتم غیر از این نکاتی است که الآن دارم می گویم، و آن هم این است که وظیفه ای که به عهده منجی و موعود است یک وظیفه بسیار مهمی است، یک وظیفه مهمی است که آرزو و آمال تمام بشریت است، و آن این است که تمام دنیا یک صدا بشود، تمام دنیا یک صدا خدا را بخوانند، و امنیت و صلح جهانی برقرار بشود و همه در رفاه باشند، یک آرزوی فطری بشر است، در بحث مهدویت یکی از ادله ای که می آورند می گویند یک چنین خواسته ای یک نیاز فطری و می گویند که معقول نیست که خدا این نیاز و خواست فطری را در انسان ها قرار بدهد ولی محقق نکند، پس وظیفه ای که منجی دارد یک وظیفه بسیار مهم است، یک وظیفه منطقه ای نیست، یک منطقه از عالم یک نژاد خاص هم نیست، منجی مسیحیت اسلام، یک منجی محدود نیست، یهود منجی شان نژاد پرست است، اما اسلام و مسیحیت منجی شان بین المللی است، دست همه را قرار است بگیرد حالا باز یک اختلافاتی دارد که باز به جای خود بگوییم

فرق دوم، یا با توجه به این نکات باید بگوییم نکته سوم در خصوصیات منجی این است که منجی در اسلام، اسلام که می گوییم منظور همین قرائت خاص شیعی است، چون اگر بخواهیم قرائت های دیگر را هم دخیل کنیم وقت کم می آوریم، یکی از خصوصیات منجی در اسلام و مسیحیت، بحث تولد اعجاز گونه است، تولد معجزه آسا در اسلام و مسیحیت نسبت به موعود، من باز هم دوباره تکرار کنم، در آئین مسیحیت موعود و منجی حضرت عیسی بن مریم است، که البته از نظر آنها خدا و پسر خدا است، و بر می گردد یک زمانی و زمین را پر از عدل و داد می کند، ما معتقد هستیم منجی که می آید مخلوق خدا است اما امام معصوم است، البته این را همینجا در پرانتز بگویم ما داریم همچین بحثی را  که بعضی ها خواستند حتی بگویند فرقلیط هم منظور حضرت مهدی ارواحنا له الفداه است من دیدم در بین نسخ خطی کتابی که ثابت می کند این فارقلیطی که ما می گوییم حضرت رسول مکرم اسلام (ص) است در انجیل آنها معتقد هستند که نه منظور حضرت مهدی است، منتهی قول مشهور و رایج این است که منظور رسول مکرم اسلام است، دقت کنید، من یک نکته ای درباره حضرت عیسی بن مریم بگویم دقت کنید حضرت عیسی در آئین اسلام یک پیامبر است یک مخلوق است، و در آخرالزمان د زمان ظهور حجت بن الحسن، جزو عقاید ما است که می آید و به کمک امام زمان و دنیا را پر از عدل و داد می کند، خب خیلی هم اهرم خوبی است برای آقا امام زمان وجود عیسی بن مریم، چون همین الآن اگر ظهور محقق بشود ان شاءالله اکثر مردم دنیا از نظر جمعیتی مسیحی هستند، وقتی ببینند عیسی بن مریم شان پشت سر امام زمان ارواحنا له الفداه دارد نماز می خواند و فرستاده حضرت است برای تبلیغ دین، این باعث می شود که اکثر مردم دنیا با علاقه ایمان بیاورند و بسیاری از دشمنی ها از بین می رود، مخالفت ها از بین می رود، و خون ریزی ها دیگر انجام نمی شود، منحصر می شود به یک عده از طواغیت و افراد لجوج، نوع مردم دنیا می دانیم وقتی منجی ظهور کند، قبولش می کنند، اکثر مردم دنیا، هندو ها بودایی ها، حتی یهودی ها مسیحی ها، وقتی منجی ان شاءالله ظهور بفرماید یعنی حضرت حجت ابن الحسن ارواحنا له الفداه یک طوری است که به دل همه می نشیند، از نظر احساسی، از نظر علمی و معجزه و بقیه چیزها هم حضرت حقاینتش را ثابت می کند، گمشده همه قلب ها است، بعداً که حضرت را ببینند می فهمند که چه اشتباهات کردند در تعبیر از ایشان، درباره عیسی بن مریم در آئین مسیحیت دقت کنید، این را هم قبل از اینکه اشتراکات و افتراقات را بگویم خوب است که بدانیم، عیسی بن مریم در آئین مسیحیت دوتا جایگاه دارد، دوتا کارکرد دارد، یک جایگاه و کارکرد منجی گرایانه تعبیر بکنیم، دارد در کتاب مقدس، و یک کارکرد دیگری هم که دارد میانجی گرایانه است، یعنی هم میانجی هست هم منجی است، عیسی بن مریم، میانجی است یعنی چه؟ در عقاید مسیحیت، مسیحی ها معتقد هستند تمام انسان ها بعد از آن گناه حضرت آدم تمام انسان ها آلوده به گناه شدند و هیچ کس زمینه نجاتش فراهم نبود، تا اینکه خداوند تبارک و تعالی پسرش را که خدا است، می فرستد روی زمین میانجی می شود، بین بشر و اولاد حضرت آدم که ذاتاً گنهکار به دنیا آمده اند، از نظر آنها و بین خدا، با قربانی شدن عیسی بن مریم طبق اعتقادات مسیحیت زمینه نجات فراهم می شود، و تمام گذشتگانی که بدون نجات مردند رفتند جهنم و تمام آیندگانی که قرار است بعد از این بیایند با این فدیه و قربانی شدن پسر خدا زمینه نجات شان فراهم می شود، این کارکرد حضرت عیسی را می گویند کارکرد میانجی گرایانه، یعنی آن داستان هایی که داریم تولد حضرت عیسی به دنیا آمد، یهودی ها با او مخالفت کردند ایشان را گرفتند در آموزه های اسلامی داریم به صلیب کشیده نشد،

«ما قتلوا و ما صلبوا»

اما در آموزه های مسیحی داریم ایشان را گرفتند به صلیب کشیدند و کشته شد، آنها معتقد هستند بعد از این به صلیب کشیده شدن و ریختن خون ایشان، ایشان میانجی شدن و زمینه نجات انسانی که ذاتاً گنهکار است فراهم شد، حالا چطور می شود آدم ذاتاً گنهکار می شود اینها را باید در برنامه های نقد مسیحیت گفت، این یک کارکرد، کارکرد میانجی گرایانه، یک کارکرد دیگری هم دارد آن هم این است که می گویند آن عیسی بن مریمی که آمد یعنی پسر خدا و دو سال و سه سال تبلیغ کرد بعد به صلیب کشیدند او را، دفن کردند، بعد از سه روز زنده شد رفت به آسمان پیش خدای پدر می گویند این عیسی بن مریم یک زمانی بر می گردد و دنیا را پر از عدل و داد می کند و هزاره خوشبختی و زندگی خوب در دنیا شروع می شود، به این می گویند آمدن منجی بازگشت منجی، آمدن موعود، موعود مسیحیت یعنی این، یعنی برگشت دوباره عیسی بن مریم به دنیا طبق آموزه های آنها و از بین بردن طواغیت و دشمنان و بعد هم برپا کردن یک زندگی خوب در نهایت رفاه و آسایش روی زمین؛ در آموزه های ما، ما معتقد هستیم 124 هزار پیغمبر مکرم آمدند آخرین شان رسول مکرم اسلام بود بعد ائمه ما یکی پس از دیگری آمدند و شرایط اجازه نداد اینها صلح و توحید جهانی را بر قرار کنند، اما خداوند آخرین وصی پیغمبر اکرم را نگه داشت ان شاءالله یک زمانی که وقتش باشد ظهور می کند و دنیا را پر از عدل و داد می کند، و همه دنیا یک صدا خدا را پرستش می کنند، این اجمال داستان موعود گرایی در اسلام و مسیحیت است، ما به آن کارکرد اول عیسی بن مریم کاری نداریم که میانجی گرایانه باشد، و البته شبیه آن را ما در اسلام داریم ولی مثل او نیست، ما هم میانجی به تعبیر ما شفیع است، منتهی ما که می گوییم شفیع ما انسان را ذاتاً گنهکار نمی دانیم، ما می گوییم انسان ها ذاتاً خوب هستند ممکن است آلوده بشوند، بعد می آیند اینها را شفیع می کنند، بله در آن زیارت جامعه کبیره داریم که

«إنّ بَيْنى وَ بَيْنَ اللّهِ عز و جل ذُنُوبا لا يَأْتى عَلَيْها إلّا رِضاكُمْ»

بین ما و بین خداوند یک گناهانی است که فقط رضایت شما می تواند حل کند آن را

ما به معنای شفاعت داریم، حالا جالب است که در بعضی از کتب قدیمی مسیحی من دیدم آنها می گویند شفیع ما عیسی بن مریم است، شفیع پیامبر اکرم و اهل بیت شما نیست، یعنی یکی از مناظراتی که از قدیم بین مسیحیت و اسلام بوده با این زبان این قضیه بوده، آنها می گویند شفیع عیسی بن مریم است، و خصوصاً ذیل آیه آیت الکرسی آن را مطرح می کنند و می گویند اینکه شفاعت می کند عیسی بن مریم است ادله خودشان را می آورند آن زمان و ما هم که بحث های خودمان را؛ حالا با توجه به این نگاه می آییم بقیه اشتراکات را بگوییم اولین نقطه ای که در مشترکات بین اسلام و مسیحیت به چشم می خورد، تولد معجزه آسا است، شما داستان تولد آقا امام زمان را نگاه کنید، حضرت حجت وقتی می خواهند به دنیا بیایند اصلاً آثار وضع حمل در مادر شان نرجس خاتون دیده نمی شود، که دارد که عمه حضرت تعجب می کنند، می گویند چه شد ما که چیزی نمی بینیم حضرت امام عسکری می فرمایند صبر کنید عمه جان می رسد وقت آن؛ بعد با آن نحوه خاص به دنیا می آیند در حاله ای از نور به دنیا می آیند، سر مبارک به زمین شهادتین را می گویند، و شهادت می دهند به حقانیت آمدن خودشان، خودشان را معرفی می کنند، و بعد هم که در روایت داریم که یک روز مادر بزرگوار شان نرجس خاتون ناراحت و افسرده است، چه شده؟ یک پرنده ای از آسمان آمد قنداقه را برد بالا که داستانش را همه می دانید، سه روز قنداقه آقا امام زمان مهمان عرشیان بود، و آنها به زیارتش نائل شدند بعد از سه روز برگشتند، این نکاتی که در تولد معجزه آسای حضرت است یا دارد که یک مدت کمی از ولادت حضرت گذشته بود شخصی خدمت حضرت بود منزل حضرت بود، عطسه می کند، می گوید یک وقت دیدم این آقا زاده می گوید «یرحمک الله» بعد می گوید من تعجب می کنم، بعد می گوید یک وقت دیدم فرمودند که عطسه رحمت است تا سه روز از مرگ در امانی، این هم از داستان ولادت حضرت؛ و نکات دیگری که هست که چه آثاری از امامت در ظاهر ایشان بود، آن هم بماند، درباره حضرت عیسی بن مریم هم که خب تولد باز معجزه آسا است، درباره امام زمان به یک لونی بود، البته اینها در معارف شیعی است، ما توقع نداریم بقیه به این راحتی از ما قبول بکنند، مگر اینکه بیایید بحث کنیم، اول حقانیت این مکتب و مذهب ثابت بشود، تا بعد بتوانیم اینها را طبق فرمول ثابت کنیم، در آئین مسیحیت هم حضرت عیسی کلمة الله است از نظر آنها خدا است چطور به دنیا می آید؟ از حضرت مریم، آنها معتقد هستند حضرت مریم نامزد داشته ولی به اراده و خواست خداوند این کلمه در رحم حضرت مریم قرار می گیرد بدون اینکه حضرت مریم با شوهر شان ازدواج رسمی کرده باشند تماسی داشته باشند، و باردار می شوند به ایشان و ایشان به دنیا می آیند، یکی از اشتراکات و نکات جالب در ولادت هر دو بزرگوار ولادت مخفیانه است، هم در داستان های حضرت عیسی بن مریم در همین اناجیل هست که وقتی مادرش باردار می شود، خب بدون شوهر، اول از همه شوهر از او می برد، چون در عقاید مسیحیت معتقد هستند نامزد داشته یوسف نجار بوده، در معارف اسلامی ایشان هیچ نامزدی نداشته بعداً هم هیچ وقت ازدواج نمی کند، ولی در داستان های انجیل دارد که ایشان نامزد داشتند و ازدواج می کنند بعداً و صاحب اولاد متعددی هم می شوند، برادر خوانده یک عالم پیدا می کند حضرت عیسی، ولی نکته ای که هست این است که چون ولادت معجزه آسا بود نمی توانست به مردم بگوید، شوهرش دچار تردید شد می خواست از ایشان کناره بگیرد روح القدس از طرف خدا آمد و به شوهرش ثابت کرد که این زن پاک است، او هم آمد هوایش را داشته باشد و بالأخره به صورت پنهانی به دنیا آمد؛ حضرت حجت روحی له الفداه هم بسیار به صورت پنهانی به دنیا آمدند، چون اخبار ظهور منجی و موعود در اسلام را خلفای جور خصوصاً خلفای بنی عباس شنیده بودند، و در بعضی نقل ها داریم برایشان مسلّم بود، روایت داریم برایشان مسلّم بود که حضرت مهدی نامی می آید، یک روایتی داریم 

«وَضَعَ بَنو اُمَیَّةَ وبَنُو العَبّاسِ سُیوفَهُم عَلَینا لِعِلَّتَینِ»

به دو دلیل بنی عباس و بنی امیّه با ما سر جنگ داشتند و می خواستند ما اهل بیت را از بین ببرند

یک علتش همین بود، چون می دانستند آن کسی که ریشه ظلم و بی داد را می کند از این خانواده است، لذا به زمان امام عسکری (ع) که رسید دیگر سخت ترین شرایط را داشتند که باید این تولد پنهانی انجام بشود، و در داستان های آقا امام زمان هم داریم امام عسکری (ع) ایشان را به هر کسی نشان نمی دادند، باید صاحب سر می بودند، افشا نمی کردند، ولی به تک و تکی از خواص نشان می دادند که به شیعه ها بگویند، ولادت حضرت عیسی بن مریم هم به عنوان موعود و منجی در آئین مسیحیت ما می بینیم پنهانی است بخاطر اینکه به صورت متعارف به دنیا نیامدند، یک اشتراک دیگری هم که داریم جالب است این است که هر دو از نسل داوود نبی هستند، این را ما به عنوان امتیاز برای حضرت مهدی تلقی نمی کنیم، چون همین انتساب شان به رسول مکرم اسلام بالاترین شرافت است، انتساب به رسول مکرم اسلام کار را تمام می کند، اما در آئین مسیحیت وقتی می خواهند حضرت عیسی را نام ببرند می گویند عیسی بن داوود، یا می گویند عیسی بن ابراهیم بن داوود، معمولاً با حضرت داوود اسم ایشان را همراه می کنند، اگر متون دینی شان را ببینید، چرا؟ بخاطر اینکه  حضرت داوود کسی بود که آن حکومت را تشکیل داد و مقدمات ساختن هیکل را فراهم کرد، و قرار است که ایشان آن وعده ای را که خداوند به داوود نبی داده،  عیسی بن مریم محقق کند، لذا حضرت عیسی از نظر مسیحیت خدا است و پسر خدا، اما از نظر نسب چون از رحم حضرت مریم به دنیا می آید، حضرت مریم از اولاد حضرت داوود است، شجرة نامه حضرت عیسی را که در کتاب مقدس نگاه کنید می بینید دیگر که در سلسله نسب نامه ایشان انبیاء متعددی هستند، یکی حضرت ابراهیم است یکی حضرت داوود است، و ایشان می شوند از اولاد داوود، البته این نسب نامه همینجا بگویم ایراد های متعددی دارد، چون دارد که نسب نامه عیسی بن مریم ولی در عمل می شود نسب نامه حضرت مریم،  دقت کردید؟ چون باید از طریق پدر باشد، ولی اینجا می بینیم آخرش می رسد به حضرت مریم، نه به شوهر شان یوسف نجار، یک اشکالات دیگری هم این نسب نامه دارد مثل ناپاک بودن این اجداد که خیلی گناهان کبیره متعددی را  انجام دادند، همینجا بخواهم یکی از تفاوت ها را بگویم، شما حساب بکنید تفاوت پنجم هست، پاکی نسب نامه حضرت مهدی ارواحنا له الفداه یکی از ویژگی ها است، یعنی حضرت مهدی آباء شان و هم جدات شان

مجری:

«اصلاب شامخه و ارحام مطهره»

حجت الاسلام و المسلمین رضوی:

احسنت،

«أَشْهَدُ أَنَّكَ كُنْتَ نُوراً فِي الْأَصْلَابِ الشَّامِخَةِ وَ الْأَرْحَامِ الطَّاهِرَةِ»

هم پیامبر اکرم با یک اصلاب و رحم های پاک نور شان به این عالم منتقل شد، یعنی اجداد شان همه یکی پس از دیگری پاک بودند، هم حضرت حجت روحی له الفداه، اما شما شجره نامه حضرت عیسی بن مریم را نگاه کنید در کتاب مقدس که در واقع شجره نامه مادر شان هست، می بینید متأسفانه کسانی در شجره نامه حضرت عیسی هستند، چهار تا زن اسمش در شجره نامه حضرت عیسی مطرح می شود، این چهار تا زن را احوالات شان را نگاه کنید، سه تای شان تصریح شده که زنا کار هستند، بت شبع زن اوریای حتی، و آن سه تای دیگری که می آورد، حالا یکی از آنها یک مقدار روت یا راؤ یک مقدار، بحث اینکه تن داد به این قضیه یک مقدار قابل ان قلت است ولی آن سه تای دیگر تصریح شده نعوذ بالله زنا کار بودند

مجری:

اینها طبق قرائت  انجیل امروزی است وگر نه جزو اعتقادات ما نیست

حجت الاسلام و المسلمین رضوی:

بله، بعضی از  آباء عیسی بن مریم در کتاب مقدس اینها اهل گناهان کبیره بودند،  یکی همین داوود است، نعوذ بالله ما اینها را قبول نداریم، اینها نسبت های ناروای کتاب مقدس است، می گوید یکی از اجداد عیسی بن مریم که همین شخص باشد که دوباره اسم شان را نیاوریم بخاطر قداست اسم، دارد که نعوذ بالله زنای محسنه می کند، و شیفته یک زن شوهر دار می شود با او رابطه برقرار می کند، و بعد شهورش را می کشد با یک دسیسه که آبرویش نرود،  یکی زا اجداد ایشان در شجره نامه نعوذ بالله حضرت سلیمان است، حضرت سلیمان در روایات و آیات ما یک پیغمبر  معصوم و پاک است، اما در داستان های کتاب مقدس داریم که می رود دنبال زنهای بی دین و لاابالی با آنها ازدواج می کند با زنهای بت پرست و بعد هم بت پرست می شود، و بعد برای بت ها بت خانه می سازد، یعنی کسی که وصی و جانشین داوود نبی است او هیکل سلیمان را درست می کند، معبد سلیمان را، مؤسس و سازنده اش چه کسی است؟ کسی است که خودش به زنا آلوده می شود و بعد هم بت پرست می شود و بت خانه می سازد، خب این شجره نامه عیسی بن مریم من دو سه تا نمونه اش را گفتم، شما حالا بروید شجره نامه حضرت مهدی (عج) را ببینید؛ حالا این را داشتیم می گفتیم که این هم یک تفاوت گفتیم که هر دو از نسل داوود هستند، چرا؟ چون گفتیم یکی از اجداد حضرت عیسی طبق شجره نامه شان یا به تعبیر دقیق تر اجداد حضرت مریم داوود نبی است حضرت حجت ارواحنا له الفداه هم که مادرشان نرجس خاتون است، نرجس خاتون طبق آموزه های روایی ما مادر نرجس خاتون از اولاد شمعون است، و شمعون پسر عمه حضرت مریم هست، این را در بعضی نقل ها و روایات مان داریم، این هم یک تفاوت دیگر، یک تفاوت دیگر را من اینجا بگویم،  یک تفاوت بسیار مهم،

مجری:

شباهت یا تفاوت؟

حجت الاسلام و المسلمین رضوی:

شباهت، حالا اینجا یک تفاوت بگوییم، یک تفاوت بسیار مهم در مباحث موعود گرایی در اسلام و مسیحیت این است، آن هم این است که این منجی که گفتیم در هر دو به دنیا آمدند در هر دو آمدند روی زمین یک اشتراکاتی داشتند در نحوه ولادت و نسب و اینها، وقتی به آئین مسیحیت نگاه می کنیم می گوییم موعود و منجی شما کجا است؟ می گویند آسمان، می گویند رفته بالا روی زمین نیست،  روز زمین نیست، رفته کنار خدای پدر نشسته، به اهل سنت می گوییم، موعود این کسی که هم کنیه پیامبر اکرم است و از اولاد فاطمه است کجا است، می گویند هنوز به دنیا نیامده، به شیعه می گویی این موعود کجا است، می گوید که به حکم عقل و به حکم آیات قرآن و به حکم روایات روی زمین است،  و این یکی از امتیازات این مکتب است که مسیحیت ندارد، شما وقتی احساس بکنی که این منجی و موعود الآن روی زمین است، به احوال و کارهای تو ناظر است، به تعبیری بعضی از روایات ما حتی روی فرش های خانه شما ممکن است بیاید، و به تعبیر روایات معتبر ما اگر خودت را لایق حضرت بکنی، ممکن است غیبت به این زودی ها به سر نرسد و ظهور محقق نشود، چون فقط خوب شدن حضرت عالی که کافی نیست، اما می توانی در دوران غیبت حضرت حجت را ببینی، تو تصورش را بکن داری روی زمینی راه می روی که حضرت حجت هم روی همین زمین است،

مجری:

همان هوایی را نفس می کشی که آن نازنین دارد نفس می کشد

حجت الاسلام و المسلمین رضوی:

احسنت، در آن وقتی نماز می خوانی که حضرت دارد نماز می خواند، لذا بعضی می فرمایند نماز تان را اول وقت بخوانید، به برکت نماز حضرت برود بالا، روی زمین نماند این نماز، و به تعبیری یکی از مستشرقین من یک وقتی دیدم، ایشان می گفت که در بحث موعود گرایی یکی از امتیازات مسلمان های شیعه این است که معتقد هستند آن منجی و موعود الآن وجود دارد و روی زمین است، اهل سنت می گویند وجود ندارد، مسیحی ها می گویند وجود دارد آمده یکبار روی زمین رفته بالا، ما معتقد هستیم آمده روی زمین و هنوز هم روی زمین است.

مجری:

موعود شیعه موعود فانتزی موهوم مبهم، ناشناخته نیست این ویژگی موعود نازنین ما است، در روی زمین در جمع انسان ها موعود الهی با وجود پر برکت شان در حال عبور و مرور و زندگی یومیه و حضور و آنچه که دل ما را خوش می کند همین حضور ایشان در همین فضا و اتمسفر و هوایی است که ما نفس می کشیم، ان شاءالله بیش از پیش لایق همراه بودن و همجنس شدن و تناسب با آن عزیز نازنین و وجود  بی همتا را داشته باشیم، استاد ادامه صحبت ها را در خدمت تان هستیم.

حجت الاسلام و المسلمین رضوی:

بله، خیلی سریع بخواهم ادامه بدهم مطالبم را در اشتراکات بین موعود در اسلام و مسیحیت اشتراک بعدی که به ذهن می رسد بحث غایب شدن است، هم در اسلام و هم در مسیحیت داریم که این موعود آمد روی زمین، آن منجی روی زمین بود، اما زمینه تشکیل حکومت جهانی را نداشت، در آئین مسیحیت می گویند پسر خدا برگشت بالا رفت پیش خدای پدر در آئین اسلام با قرائت تشیع داریم که حضرت به دنیا آمدند در 5 سالگی پدر بزرگوار شان از دنیا رفتند به شهادت رسیدند امام عسکری (ع) بعد ایشان عهده دار رهبری شیعیان به واسطه فیض خدا و خلیفه خدا روی زمین بودند دوران غیبت صغری توسط چهار نایب خاص با مردم ارتباط داشتند، و بعد هم غیبت کبری شروع می شود و نایب خاصی هم در بین نیست، غیبت می کنند، در آئین مسیحیت غیبت به این نحو است که می رود بالا، و ما این را اعلام کردیم در اینکه که هر دو غایب می شوند مشترک هستند، اما یک اختلافی دارند و آن این است که غیبت حضرت حجت درباره ما به معنای این است که حضرت را نمی شناسیم، و زمینه قیام شان فعلاً نیست، اما درباره مسیحیت به این معنا است که رفته بالا اصلاً روی کره زمین نیست، این یکی دیگر از اشتراکات؛ یکی دیگر از اشتراکات درباره این دو موعود و منجی بحث اختلاف عقیده درباره آنها است،  حضرت عیسی (ع) وقتی در عالم مسیحیت ظهور کرد و بعد به اعتقاد آنها به صلیب کشیده شد، بعداً درباره ایشان اختلاف شد، ما مثلاً در کتاب مسیحیت و بدعت های، اگر اشتباه نکنم برای خانم جوآن اگریدی باید باشد، ایشان دارد که، در همان اوایل کتاب دارد می گوید تا اواسط قرن دوم میلادی هیچ کس عیسی مسیح را خدا نمی دانست، اصلاً کسی نمی گفت ایشان خدا است، و بعد کم کم الوهیت ایشان و الوهیت روح القدس و اینها دیگر از سال 325 میلادی رقم خورد، اختلافش شدیدی شد، بزرگترین و مهمترین اختلاف درباره حضرت عیسی این است که فکر کردند ایشان به صلیب کشیده شده، ولی ما معتقد هستیم این نیست، بزرگترین اختلاف بعدی درباره ایشان این است که قائل به الوهیت ایشان شدند، و حال اینکه ایشان خدا نیست، اصلاً خدا نمی تواند باشد، یک همچین اختلافاتی درباره ماهیت ایشان و نحوه از بین ما رفتن شان، و بعد هم که دیگر اختلافات فراوان دیگری که باعث شد انشقاق های بزرگ در عالم مسیحیت رخ بدهد، در کاتولیک پروتستان، ارتدوکس ، و بعد حتی فرقه های مسیحی داریم، مثل شاهدان یهوه و دیگران که ما می بینیم که تفسیر ها و نکات مختلفی را درباره حضرت عیسی دارند و یکی از اشکالاتی که شاید الآن دامن مسیحیت و جهان غرب را گرفته باشد، این عدم اعتقاد به عیسی بن مریم است، یعنی خیلی ها در غرب شناسنامه ای مسیحی هستند، عملاً اعتقادی به این چیزها ندارند،  اینکه یک روزی می آید، عیسی بن مریم می آید روی زمین کارهایی می کند برای ما خیلی هایشان دیگر رفتند به این سمت که خدا و منجی و همچین چیزی در کار نیست، و الّا می آمد همه عالم را در دست می گرفت و بعضی ها هم احساس بی نیازی می کنند می گویند ما با این شرکت هایی که داریم با این کارهایی که می کنیم، می خواهیم چه کار این آقا را، هر کسی با یک ذهنیت خودش را توجیه کرده که نیازی نداریم، در اسلام هم تحریفات شروع شد، اولین تحریفی که دامنگیر اسلام شد تا زمان ولادت حضرت تمام مسلمان ها چه شیعه چه پیروان مکتب خلفا منتظر آمدن امام زمان بودند، خلفای جور عباسی حضرت را و بیت شان را شدید تحت نظر داشتند، همین که حضرت به دنیا آمد و غیبت شروع شد،  انکار شروع شد، که اگر هست چرا نمی ببینیم، اگر هست چرا نمی آید با این طواغیت بجنگد، اگر هست چرا فلان نمی شود، سؤال و اشکالاتی که وجود داشت، و فقط آنهایی که گوش شان به فرمایشات اهل بیت بود توانستند حق را از ناحق تشخیص بدهند، کسی که تماسی با اهل بیت ندارد مشخص است که به این راحتی هم به این قضایا منتقل نمی شود، پس همین که حضرت به دنیا آمدند انکار ها شروع شد، و اول از همه پیروان مکتب خلفا از این قضیه دیگر سر باز زدند، گفتن پس آن منجی هنوز به دنیا نیامده، بعد هرچه غیبت طولانی تر شد، ما می بینیم که خیلی هایی که شیعه هستند و اعتقاد دارند در روایت داریم خیلی هایی که اعتقاد به آمدن حضرت دارند با طولانی شدن زمان غیبت دست از اعتقاد شان به حضرت بر می دارند،  یک عده می گویند اصلاً دنیا نیامده، همان که بقیه وهابی ها می گویند درست است، یک عده می گویند اگر بود باید می آمد دنیا را پر از عدل و داد می کرد، پس امام زمان یا به دنیا نیامده یا اصلاً وجود ندارد، این حرف ها را رها کنید، تمام شد رفت و در روایات فراوان به ما تذکر دادند، مراقب باشید بخاطر طولانی شدن دوران غیبت در حضرتش تردید نکنید، این یک نکته، پس اختلاف عقیده درباره آنها یکی از اشتراکات است، کما اینکه ما می بینیم، اختلاف عقایدی که در مذاهب اسلامی است در نسبت به حضرت و در مسیحیت، و انکار آمدن، بخاطر طولانی شدن غیبت از عوارض دوران غیبت است آنهایی که آمادگی ندارند، خودشان را بیمه نمی کنند، واکسینه نمی کنند با معارف چه عقلانی چه وحیانی لطمه می خورند، و یکی از اشتراکات این است که بحث عمر طولانی است، و ما می بینیم که هم حضرت مسیح در آئین مسیحیت هم حضرت مهدی در آئین اسلام، البته مسیحیت چون ایشان را خدا می داند، دیگر نمی خواهد برهان اقامه کند که آمد روی زمین به دنیا آمد بعد رفت بالا پیش خدا، می گویند خب خدا است، خدا که باید همیشه باشد، لذا به او می گویند مولود ازلی، یعنی از حضرت مریم به دنیا آمد اما مولود ازلی هست، حالا بعد توضیح که میدهیم به بن بست هایی می خورند و آخرش می گویند یک رمز است، این مولود بودنش از حضرت مریم به این معنا نیست که آن موقع فقط به وجود آمده،  اینها می گویند مولود ازلی هست از وقتی خدای پدر بوده این خدای پسر هم بوده، آنها نیاز به برهان منطقی برای اثبات طول عمر ندارند چرا؟ چون معتقد هستند خدا است، لذا یکی از ویژگی های موعود که عصمت است، و ما معتقد هستیم، باید باشد آنها هم قائل هستند، مسیحیت قائل هستند، منجی و موعود معصوم است، اما چرا؟ چون خدا است، اهل کتاب انبیاء را معصوم نمی دانند، گفتم بعضی از اجداد عیسی کتاب مقدس پیغمبرانی بودند که بدترین گناهان کبیره را انجام دادند، فقط درباره حضرت عیسی قائل به عصمت هستند آن هم نه چون منجی هست، و منجی و موعود باید معصوم باشد، نه، چون خدا و پسر خدا است، اما ما معتقد هستیم منجی و موعود عالم حضرت حجت بن الحسن است، و به حکم عقل و به حکم آیات و روایات باید عصمت داشته باشد، بحث عمر طولانی را داشتم می گفتم، آنها نیازی نیست دلیل بیاورند برایش چون قائل هستند خدا است، اما ممکن است به ما اشکال کنند هم آنها هم بعضی از مسلمان های خودمان، چطور می شود یک انسانی این همه مدت عمر کند، خب الآن بیش از 1200 سال کمتر از ولادت حضرت می گذرد، این چطور جور در می آید، خوب دقت کنید، در بحث عمر طولانی فقط اجمالاً ما می گوییم اولاً محال عقلی نیست،  یعنی هیچ اشکال عقلی ندارد، یعنی کسی نمی تواند بیاید بگوید عقلاً دو دو تا چهار تا است کسی نمی تواند عمر طولانی داشته باشد، نه اولاً اشکال عقلی ندارد، سؤال دومی که ممکن است می گویند خب هرچه که محال عقلی نبود مگر می شود؟ ما می گوییم بله، خیلی چیز ها است از نظر ما محال عقلی هم نیست، اما محال عادی و طبیعی است ولی واقع شده، طبیعتاً و عادتاً محال است یک انسان هزار سال عمر کند،  اما واقع شده، یکی حضرت نوح، در قرآن کریم فقط 950 سال فقط نبوت کرد، حدود 1500 سال عمر شان هست، این در قرآن ما هست، ممکن است بگویید از معارف مسیحی شاهد بیاورید، می گوییم چشم، شما بروید داستان های کتاب مقدس را بخوانید، اوصیا و جانشین های حضرت آدم یکی پس از دیگری می آیند، طبق داستانهای کتاب مقدس، عمرهای شان را نگاه کنید، عمرهای از 700 سال شروع می شود تا 100 سال یعنی هم اهل سنت عالم واقف هستند که در قرآن و روایات بین فریقین انبیاء و کسانی بودند که خدا عمر طولانی به آنها داده،  هم اهل کتاب نمونه این را در داستان های کتاب مقدس شان دارند، لذا عمر طولانی حضرت را کسی نمی تواند اشکال کند، هم اشکال عقلی نمی تواند بکند، هم اشکال نقل، نمی تواند بگوید سنت الهی بر یک چنین امری تعلق نگرفته، لازم باشد خداوند این کار را می کند هیچ اشکال عقلی هم ندارد.

مجری:

خب استاد ما حدود دو دقیقه فرصت داریم، اگر صلاح می دانید آنچه که از شباهت ها و اشاره ای هم به تفاوت ها داشتید یک مرور داشته باشیم و ان شاء الله برنامه آینده ادامه اینها را در خدمت تان باشیم.

حجت الاسلام و المسلمین رضوی:

ما اینطور شروع کردیم، گفتیم بحثی را در منجی در اسلام و مسیحیت طبق اشتراکات می رویم جلو اینطور می گوییم که یک کم جذاب تر باشد، گفتیم اولین اشتراکی که دارند این است که خصوصیات منجی هم در اسلام هم در مسیحیت بیان شده، بخاطر اهمیت قضیه نکته دوم این بود که منجی در اسلام و در ادیان دیگر قرار است کار مهمی انجام بدهد، کار مهم او این است که تمام دنیا را موحد و خدا پرست بکند، و در رفاه بالاترین حد رفاه زندگی دنیوی قرار بدهد، سوم عرض کردیم که ولادت هر دو معجزه آسا بوده، حضرت عیسی از مادر به دنیا آمد بدون پدر بود، در اسلام که پدر و مادر داشتند اما به آن صورت خاص در روایات ما به دنیا آمدند، نکته چهارم این بود که گفتیم در مسیحیت و اسلام هر دو می رسند به حضرت داوود (ع) ولو گفتیم درباره حضرت حجت از طریق مادر است، درباره حضرت داوود، و عیسی بن مریم هم از طریق مادر است منتهی خب حالا اشکالات را ما فعلاً مد نظر نگرفتیم و عرض کردیم همین شرافت انتساب به رسول مکرم اسلام کفایت است، جدای از اینکه خود آقا امام زمان هم وجودش یک وجودی است که کافی و وافی است، این هم یک نکته چهارم بود؛ پنجم بحث تولد پنهانی بود، هر دو پنهانی به دنیا آمدند، چون در خط بود جان شان، هم حاکم زمان حضرت عیسی بن مریم، در داستان های اناجیل الآن داریم مسیحیت می خوانند این داستان ها را که منتظر بود که یک همچین موعود و منجی به دنیا بیاد بکشد، زمان حضرت حجت هم خلفای عباسی مترصد بودند حضرت را از بین ببرند بعد از ولادت، و خواست خدا این بود که به هر دو آسیب نرسد؛ و پنجم عرض کردیم غیبت و دیده نشدن از ویژگی ها بود، هر دو بعد از اینکه آمدند روی زمین غایب شدند با این تفاوت که در مسیحیت می گویند رفت به آسمان، اسلام می گوید که نه هر دو روی زمین هستند؛ ششم این بود که گفتی درباره اینها اختلاف عقیده می شود، اختلاف عقاید مختلفی که درباره حضرت عیسی بود یک عده گفتند انسان است، بعد یک عده گفتند خدا است، و اوصاف مختلفی که باعث شده که انشعابات مختلفی در مسیحیت شکل بگیرد، هفتم اگر اشتباه نکنم، انکار آمدن بود که گفتیم بعد از اینکه اینها غایب می شوند عده زیادی بخاطر سختی ها و مشکلات عصر غیبت دوام نمی آورند، معرفت و بصیرت هم که کم است،  لذا انکار می کنند حضرت را؛ و مورد  هفتم عمر طولانی است که هر دو بزرگوار عمر طولانی دارند، عرض کردیم حضرت عیسی چون خدا است محذوری ندارد، درباره حضرت حجت هم دوتا نکته را گفتیم، غیر از اینها تقریباً 8 یا 10 مورد دیگر می ماند که اگر عمری بود جلسه بعد باهم مرور می کنیم.

مجری:

ان شاءالله بسیار عالی درست شما درد نکند استفاده کردیم، امید است خدا توفیق عنایت کند در برنامه های بعد خدمت تان باشیم صحبت کردن از آن امام نازنین شیرین است دلنشین است آرامش بخش است برای شما آرامش جاویدان آرزو داریم یا علی.

 


آفتاب یلدا>

منجی در مسیحیت اشتراکات در بحث مهدویت منجی گرایی موعود مسیحیت آخرین وصی پیامبر صلی الله علیه و آله غایب شدن منجی طولانی شدن زمان غیبت