آفتاب یلدا

قسمت بیست و سوم برنامه آفتاب یلدا به کارشناسی حجت الاسلام و المسلمین کاشانی


 

بسم الله الرحمن الرحیم

تاریخ: 05/04/1401

برنامه: آفتاب یلدا

مجری:

بسم الله الرحمن الرحیم،  رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی وَیسِّرْ لِی أَمْرِی وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِّن لِّسَانِی یفْقَهُواْ قَوْلِی

سلام علیکم وقت شما بخیر خدا را شکر که یک بار دیگر توفیق پیدا شد که در خدمت شما باشیم با موضوع مهدویت در فرق و ادیان، سیر جدیدی که ان شاءالله در خدمت استاد عزیز خواهیم بود با نگاه کمی متفاوت از قبل خواهد بود با این دلیل که آنچه که در گذشته گفتیم مباحث مهدویت در نگاه فرق بود و این بار در مورد دین مسیحیت؛ اول برنامه خدمت استاد خواهیم بود و سلام عرض ادبی خدمت شان داریم ان شاءالله خودشان را هم معرفی بفرمایند،

حجت الاسلام و المسلمین کاشانی:

خواهش می کنیم بنده هم عرض سلام دارم خدمت شما و یکا یک بینندگانی که این توفیق امروز رفیق راه شد که بتوانیم دیداری با دوستان تازه کنیم و مطالبی را تقدیم شان کنیم.

مجری:

الحمد الله، خب استاد ما برنامه های گذشته وقتی بحث فرق و ادیان را داشتیم، اول سعی می کردیم یک نگاه شفاف تری مشخص تری نسبت به آن بستری که قرار است  موعود را در آن پردازیم داشته باشیم در ذهن ما مسیحیت ممکن است یک تعریف مبهمی داشته باشد، یک تعریف اصیل در دین اسلام دارد، ممکن است آنچه که الآن بحث می شود متفاوت باشد به معنی اینکه مسیحیت به معنی مرسوم آن باشد، یا اینکه نه اصلاً متفاوت از این دو تعریفی که بنده عرض کردم، خواهش می کنم که اول یک شرحی در مورد مسیحیتی که قرار است در مورد موعود آنها صحبت بشود، یا بهتر بگویم، با ادبیات و چارچوب و فرهنگ و زبان مسیحی امروزی می خواهیم بپردازیم این را برای ما روشن بفرمایید.

حجت الاسلام و المسلمین کاشانی:

ما نسبت به مسئله موعود و منجی، و اگر به لفظ دقیق مسئله بخواهیم نگاه بکنیم، اینکه قرار است یک آرمان شهری در آخرالزمان رخ بدهد که ظلم ها پایان بپذیرد، تبعیض ها تمام بشود، نابرابری ها به انتها برسد، صلح برقرار بشود، یک حکومت واحد جهانی بر جهان حکمرانی بکند، مرزها برداشته بشود، زمین صلح و نیکویی و زیبایی خودش را به رخ بشریت بکشاند، درندگان و چرندگان و همه جز خوبی و نیکی در جهان وجود نداشته باشد، یک چنینی زمانه ای، زمانه وعده داده شده توسط تمامی ادیان هست، یعنی ما در هر دینی که نگاه می کنیم به پیروان خودشان وعده دادند که

باز گردد عاقبت این در بلی

رو نماید یار سیمین بر بلی

 

ساقی ما یاد این مستان کند

بار دیگر با می و ساغر بلی

 

نوبهار حسن آید سوی باغ

بشکفد آن شاخه‌های تر بلی

اینکه ساقی ما یاد این مستان کند و دری باز بشود و جهانی دوباره بشود این وعده فقط اسلام نیست، وعده فقط شیعه نیست، همه این وعده را به پیروان شان دادند که منتظر باشید قرار نیست که همیشه سختی بکشید، قرار نیست که بشریت دائماً در رنج باشد، گفت که پایان شب سیه سپید است، این شب تمام می شود، این شب یک روزی به پایان می رسد، در این ادیان یهودیت به عنوان یکی از شاخص ترین ادیانی که به موضوع مهدویت اشاره خیلی شاخصی دارد، خب جزء یکی از ادیانی است که خیلی به این مسئله پرداخته است و اشاره کرده،  به پیروانش وعده آن روز را داده که یک روزی می رسد که ظلم ها پایان می پذیرد، یک روزی می رسد که زمین با ساکنانش صلح می کند، دیگر این زلزله ها و سیل ها و خشم های طبیعتی که ما شاهد آن هستیم پایان پذیر می شود فقر از بین می رود، هر کسی هست در روی زمین در فراخی و در نعمت و در شادابی زندگی می کند، خیلی به این روز وعده داده شده، و یک آیتمی در یهودیت وجود دارد به نام مسیح، که مسیح یا ماشیح می آید و این وعده بارها و بارها در عهد عتیق در تورات تکرار شده که منتظر باشید که ماشیح می آید و آمدن ماشیح که البته چندین ماشیح داشتند اینها، اصولاً ماشیح یک فرهنگی بوده در آن زمان من می خواهم به جهت اینکه تقریب به ذهن بشود برای بینندگان عزیز داستان غدیر را یادآوری کنم که در روز غدیر همه مردم آمدند دست بیعت دادند با امیرالمؤمنین، آن زمان فرهنگ بیعت  دست می دادند، بیعت می کردند، یا دست امیرالمؤمنین توسط پیغمبر بالا برده شد، دست نشانه دست گذاری بود که این افراد به آن سمت منصوب می شدند برای یک کار مقدسی

مجری:

نماد قدرت و برتری

حجت الاسلام و المسلمین کاشانی:

به هر حال یعنی دستی را به دستی داد، دستش را گرفت و منصوب کرد او را به این سمت، این یک نماد بود، در آن زمان مسح می کردند، یعنی دست بر روی سر می گذاشتند و لذا می گفتند مسیح، مسیح یعنی کسی که مسح شده، افراد یعنی حتی ما در داستان های کتاب مقدس داریم که باید توسط یک پیامبری مسح می شد پادشاه یعنی مثل بیعتی که ما داریم یا مثلاً تنفیذی که ما می کنیم، آن زمان مسح می کردند، یا تمامی جماعت می آمدند روی سر آن شخص را مسح می کردند، یک حالت این شکلی داشته، و به این افرادی که مسح می شدند می گفتند مسیح و ما مسیح های زیادی داشتیم در کتاب مقدس هم اسامی شان آمده، مثلاً داوود یا شائول یا کوروش اینها مسیح بودند، مسح شده خداوند بودند برای انجام یک مأموریت مشخصی، برای نجات قوم، برای نجات ایمان داران و مؤمنان اینها مأموریت داشتند، بعد اینها مسیح هایی بودند که قبل از آمدن آن مسیح نهایی یک مسیحی هست که آن مسیح نهایی است، مسح شده خداوند است، مسیح اسم شخص نیست، اسم عام است، یعنی مثلاً مهدی اسم معنی مهدی درست است که هدایتگر است ولی می تواند مصادیق دیگری داشته باشد که آن امام دوازدهم ما مصداق مهدی خواهد بود، خود مهدی یک لقب عام است که تنها مصداق آن می شود امام دوازدهم که شیعیان به آن معتقد هستند، مسیح هم همینطور است اسم حضرت عیسی بن مریم، عیسی است ولی لقبش مسیح است، یعنی این همان مسیحی بوده که به آن وعده داده شده که می آید، یکی از آن مسیح هایی بوده که باید می آمده و ما غیر از عیسی مسیح های دیگر هم داریم کوروش هم یک مسیح است در کتاب مقدس، یعنی در عهدین به کوروش لقب مسیح داده شده یا شائول یا طالوت که ما می شناسیم مسح شده است او هم یکی از مسیح هایی است که توسط سموئیل مسح شده.

مجری:

ببخشید استاد این تعابیری که می فرمایید این بر مبنای ادبیات اسلام و تاریخ اسلامی است یا بر مبنای تاریخ و ادبیات مسیحیت

حجت الاسلام و المسلمین کاشانی:

نه من صرفاً دارم داده های مسیحیت و یهودیت را بازگو می کنم

مجری:

آنها با همین تعبیر با همین فضا همین شکل می گویند

حجت الاسلام و المسلمین کاشانی:

نکته خوبی را اشاره کردید، این است که من دارم می گویم یک مسیحی و یک یهودی چگونه درباره موعود فکر می کنند و چه وجه شباهت هایی با آموزه های دینی ما دارد، آنچه که مسیحیان و یهودی ها به آن فکر می کنند و می اندیشند اینگونه می اندیشند که آنها مسیح مسح شده خداوند هستند و برای آمدن مسیح لحظه شماری می کردند که مسیح بیاید، مسیح خواهد آمد، این ادبیات در کتاب مقدس خیلی پررنگ است ولی تفاوت این است که مسیح مصادیق متعددی دارد، یک مسیح قرار است آخرین مسیح قرار است آن مسیح و آخرین ماشیح قرار است آن ماشیح آخر باشد، که الآن آموزه یهودیت حالا ان شاءالله از خطه یهودیت هم می آیند راجع به مباحث مطرح می کنند، آموزه ماشیح آنها هم معتقد هستند که ما در هر عصری یک ماشیح بالقوه داریم یعنی یک نفر از آدم هایی که الآن در زمین دارد زندگی می کند ماشیح است، یعنی یک وجه شبهی با ما دارد که ما هم معتقد هستیم که مهدی زنده است، و در میان ما دارد زندگی می کند

مجری:

یا اینکه ما می گوییم هیچ گاه زمین از حجت خدا خالی نمی شود.

حجت الاسلام و المسلمین کاشانی:

ولی تفاوت این است که آنها می گویند این می میرد و یک نفر دیگر می شود داوطلب ماشیح، اگر زمانه دست به دست هم داد و مقدرات فراهم شد و آن اتفاقاتی که باید رخ بدهد رخ بدهد، این بالقوه بالفعل می شود می شود همان ماشیحی که باید بیاید، آن آخرین موعودی که باید بیاید، ولی اگر زمانه دست به دست هم ندهد، نه این می میرد یک ماشیح دیگر یک نفر دیگر ماشیح بالقوه این زمین خواهد بود و ما نمی دانیم او کیست و کسی هم نمی شناسد او را ولی او بالقوه ماشیح است، یعنی این مأموریت به او داده شده که اگر شرایط به هم دست داد و مأموریت از طرف خداوند به او داده شد او قیام بکند و ظهور نهایی را فراهم بکند.

مجری:

الآن در ادبیات یهود حضرت مسیح که مسیحی ها اعتقاد دارند و ما هم به او احترام می گذاریم جزو همین مسیحا هست یا نه اصلاً جز ادبیات آنها نیست

حجت الاسلام و المسلمین کاشانی:

تفاوت مسیحیت و یهودیت از اینجا شروع شد که مسیح ادعای پیامبری کرد، عیسی بن مریم آمد اظهار پیامبری کرد، عده ای از یهودیانی که آن زمان زندگی می کردند به او به عنوان مسیح ایمان آوردند، و بسیاری شان هم تصور شان این بود که این همان آخرین مسیح است، آخرین ماشیح است، یعنی قرار است که وقتی که به او ایمان آوردند با این امید به او ایمان آوردند که این قرار است بیاید و این حکومت رومیان را نابود بکند و جهان را پر از عدل و داد بکند، تصور اینگونه داشتند، در حالی که می دانستند که مسیح های دیگری هم بودند که برای یک مأموریت خاص آمده بودند نه برای آن مأموریت نهایی اصلی، یعنی اینها همه مأموریت های خاص دارند، آن مأموریت نهایی اصلی به عهد آن مسیح و ماشیح پایانی است که باید بیاید، که ظهور می کند و جهان را پر از عدل و داد می کند، و وقتی که عیسی بن مریم طبق باور مسیحی ها به صلیب کشیده شد و طبق باور مسلمان ها به آسمان عروج کرد و آن کار نهایی را انجام نداد، خیلی ها یک دفعه دچار تردید شدند، مگر قرار نبود که جهان را پر از عدل و داد کند، قرار بود که بیاید جهانی را گلستان بکند،  پس چرا نکرد؟ در عهد جدید و در انجیل ما موارد زیادی را می بینیم که، این سؤال مطرح می شود که پس چه شد، چرا نشد؟ در یک بهتی فرو رفت جامعه مسیحی

مجری:

جامعه یهودی تازه مسیحی شده

حجت الاسلام و المسلمین کاشانی:

تازه مسیحی شده آن زمان، به این بهت اضافه کنیم که عیسی مسیح قبل از اینکه خواست به آسمان عروج کند، چون عروج به آسمان را هم مسلمان ها قبول دارند هم مسیحی ها، قبل از اینکه می خواهد به آسمان عروج کند به آن اطرافیانش که آنجا بودند به آنها وعده داد که این نسل در نگذرد که من بر می گردم، این در انجیل هست، من دارم آن چیزی را می گویم که باور مسیحیان و باور یهودیان هست، یعنی در ادبیات انجیلی و ادبیات کتاب مقدسی، من دارم باور آنها را بازخوانی می کنم، و می خواهم شباهت ها را مطرح بکند، تفاوت ها و شباهت ها را، این آیه در انجیل هست که من هنوز این نسل زنده است من بر می گردم، یک سال گذشت، دو سال گذشت، سه سال گذشت، چهار سال گذشت، پنج سال گذشت، ده سال گذشت، بیست سال گذشت نیامد، سی سال گذشت نیامد، یک عده ای مردند، این سؤال به وجود آمد که جوان هایمان پیر شدند، بچه هایمان بزرگ شدند، جوان هایمان پیر شدند پیرها مردند نیامد، چه شد؟ رفتند از رسولان سؤال کردند که چرا نیامد، ما منتظر او هستیم، رسولان به آنها وعده دادند که این فرمایشی که عیسی می گوید این نسل در نگذرد، یک مفهوم بلندی دارد، و تا زمانی که دجال نیاید مسیح ظهور نمی کند، اول باید دجال ظهور کند، باز همه جامعه مسیحی ها متوجه نشده که منظور عیسی چه بوده که من از این نسل در نگذرم، دیگر یک زمانی شد بیشتر آن نسلی که هم عصر عیسی بودند مردند، دیگر اینها گفتند که پس این چند تایی هم که باقی ماندند باید بیاید، چون عیسی نگفته تا این نسل همه شان زنده اند، گفته تا این نسل یک تعدادی شان زند هستند من می آیم دیگر، دیگر الآن آخرش هست دیگر مگر اینها چند سال دیگر عمر می کنند؟ مثلاً آنهایی که زمان حضرت عیسی بودند، یک عده دیگر دست از شغل کشیدند، گفتد دیگر قرار است بیاید، شاید این جمعه بیاید شاید، شاید این جمعه بعدی بیاید، دیگر دست از شغل و کار و زندگی کشیدند، که امسال دیگر حتماً می آید دیگر، ما در روایات مان چقدر تأکید شده کذب الوقاتون، اینها هم دقیقاً در انجیل هم هست، این هفته نیاید هفته بعد می آید دیگر، یک عده ای آمدند وقت تعیین کردند یا وقت حدودی تعیین کردند باعث شدند یک عده ای بخاطر آن باورهای پاکی که دارند فریب بخورند، دست از کار و زندگی کشیدند، نشستند بی کار فقط دعای فرج می خواندند، باز رسولان آمدند گفتند نه این کار را نکنید، این همه متن عهد جدید هست که دارم خدمت تان عرض می کنم، اول تا زمانی که دجال را ندیدید به آمدن مسیح مطمئن نشوید، دجال اول ظهور می کند بعد مسیح می آید، آن علائم باید رخ بدهد، یک سری علائم معین شده که مهمترین آن آمدن آنتی کرست هست، و دجال هست، و تا دجال نیامده مسیح نمی آید، یأجوج و مأجوج باید بیایند من همه این چیز ها در کتاب مقدس هست، در کتاب مقدس می گویند  جوج و ماجوج، ولی به تعبیر اسلامی یأجوج و مأجوج هست، این علائم باید رخ بدهد تا مسیح بیاید، عیسی مسیح به مسیحی ها گفت که من می آیم ولی آمدن من می دانید مثل چه می ماند؟ شما در یک شب تاریک نشستید منتظر صبح، از لحظه ای که  افق می شکافد و اولین تلعلع خورشید نمودار می شود، تا لحظه ای که خورشید تمام جهان را فرا می گیرد در صبح چقدر طول می کشد؟ یک چیز زمان کوتاهی هست، عیسی به اینها گفت از لحظه ای که علائم را دیدید تا لحظه ای که آن موعود ظهور می کند، همین قدر کوتاه است، حالا یک داستان خیلی قشنگی داریم ما در انجیل

مجری:

عذر خواهی می کنم هر آنچه می گویید انجیل موجود فعلی است؟

حجت الاسلام و المسلمین کاشانی:

دقیقاً من دارم باورهای مسیحیان موجود را بازخوانی می کنم،  و آن مسیحیت اصیل واقعی که تحریف نشده او ار ما نمی دانیم، یعنی اطلاعات کافی از او نداریم یک سری داده هایی  از او داریم ولی اطلاعات کامل نداریم، ولی من دارم آن چیزی را می گویم که امروز تک تک عزیزان و برادران خواهران عزیز مسیحی که هم در ایران حضور دارند هم در کشورهای دیگر حضور دارند، به این باورها ایمان دارند، یعنی باورهایی را دارم عرض می کنم که برای برادران عزیز و خواهران عزیز مسیحی یک باور ایمانی محسوب میشود و آنها به این اعتقاد دارند، عیسی مسیح در انجیل یک مثلی را می زند، این مثل برای مردم آن زمان مفهومش خیلی واضح بوده، حالا برای مردم ما شاید به اندازه مردم آن زمان واضح نبوده ولی ما هم الآن می توانیم درکی از آن داشته باشیم، دختران آرزو داشتند با شاهزادگان ازدواج کنند، و لذا می بینیم مثلاً یک شاهزاده یک حرم سرایی داشته و دختران زیبا، زیباترین دختران نصیب شاهزادگان می شده و آرزوی دختران این بوده که بروند در کاخ پادشاهی و آنجا بشوند ملکه قصر یا یکی از ملکه های قصر پادشاه بشوند، در چنین فرهنگی دارد صحبت می کند، در ادبیات مسیحی آن موعود آن کسی که قرار است ظهور کند نقش داماد را دارد،  و بقیه مردم نقش عروس را اجرا می کنند، تمثیلی که می خواهد بزند به این صورت است، این مثل را عیسی مسیح در انجیل مطرح می کند، و می گوید قرار است شاهزاده ای بیاید و قرار است با دخترانی ازدواج بکند، دختران شهر همه آرزو دارند که بشود عروس شاهزاده  عده ای برای اینکه اولین شخصی باشند که با شاهزاده ملاقات می کنند، می روند خودشان را آماده می کنند آرایش می کنند، و می روند بیرون شهر به انتظار شاهزاده می نشینند، اینهایی که رفتند بیرون شهر یک عده ای با خودشان روغن اضافه هم بردند برای چه روغن بردند، چون آن زمان شب چراغ باید روشن می کردند، چراغ با چه چیزی روشن می شد؟ نفت و گازوئیل و بنزین که نبود آن زمان با روغن اینها را روشن می کردند، با روغن حیوانی و گیاهی می ریختند در چراغ و این با روغن روشن می شد، خب هر کسی که رفته بیرون شب با خودش یک چراغی برده چونکه قرار است داماد شب بیاید، رفتند می دانند که به شب می خورند،  عده ای چراغ نبرده بودند، خب آنهایی که چراغ نبرده بودند، شب که شد دیدند هوا تاریخ شد برگشتند، چه کسانی ماندند؟ آنهایی که با خودشان چراغ برده بودند، با آمادگی کامل رفته بودند، با پیش بینی رفته بودند، طول کشید نیامد، نیامد، نیامد، روغن چراغ ها تمام شد، آنهایی که روغن چراغ هایشان تمام شده بود، چراغ هایشان خاموش شد، چه کار کنند، وسط بیابان چراغ خاموش برگشتند دیگر، اما یک عده ای ماندند، آنهایی که با خودشان روغن اضافه هم برده بودند،  که اگر یک وقتی طول کشید، اگر یک وقتی قرار بود شاهزاده ساعت ده شب بیاید شد دوازده شب، شد دو شب، نه شد چهار یا پنج صبح، طلیعه سحر و درخشش آفتاب نیامد ما با خودمان روغن اضافه هم ببریم آماده باشیم برای اینکه اگر طول کشید خودمان را از دست ندهیم ایمان مان را از دست ندهیم، امید مان را از دست ندهیم، آماده باشیم می آیند چون به ما گفتند حتماً می آید، آنهایی که طول کشیده بود، روغن شان تمام شده بود برگشتند، یک چند نفری باقی ماندند که روغن اضافه با خودشان برده بودند، که در چراغ دان شان بیاندازند، و داماد نیامد، اینها روغن اضافه ریختند، طلیعه های صبح شده بود دیگر تاریکی مطلق همه جا را گرفته سحر شده، آن لحظه آخر داماد از راه می رسد،  عیسی مسیح می گوید خوش بحال آنهایی که با خودشان روغن اضافه بردند، آنها با داماد به حجله می روند و بعد این مثل را عیسی می زند، و بعد می گوید که آماده باشید، منتظر باشید، آن روز اگر طول کشید خسته نشوید، نا امید نشوید، ما در روایات مان چقدر این مفهوم وجود دارد که نگه داشتن ایمان چقدر سخت است در آخرالزمان، عده ای صبح امید دارند ایمان دارند، ظهر بر می گردند بی ایمان هستند، ولی شما ایمان تان را از دست ندهید، چقدر روایت داریم، چقدر آیه داریم چقدر حدیث داریم، دقیقاً این حرف هایی بوده که عیسی هم با یک بیان دیگر به شاگردانش می گوید، می گوید اگر امام زمان تان دیر کرد خسته نشوید، نا امید نشوید، آخرش می آید، مگر می شود نیاید؟ من به یک عزیزی یکبار می گفتند اصلاً باور به موعود باور به یک آرمان شهر نهایی حتی از باور به خداوند فراگیر تر است، یعنی حتی آنهایی که کمونیست هستند حتی آنهایی که خدا را هم اعتقاد ندارند به انتظار یک روزی هستند که این ظلم ها تمام بشود، به هر حال این قانون طبیعت است که پایان شب سیه سپید است، ، این قانون طبیعت است که بعد از هر سر بالایی یک سر پایینی وجود دارد، نمی شود که همه اش سربالایی باشد، نمی شود که همه اش رنج باشد، نمی شود که همه اش نا امیدی باشد، نمی شود که همه اش ظلم باشد، نمی شود همه اش جنگ باشد، بچه های زنها درختان طبیعت حیوانات، همه عاصی هستند، فقط ما عاصی نیستیم هم عاصی هستند،

«ظَهَرَ الْفَسادُ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ»

روم /41

بالأخره این تمام می شود تمام نمی شود؟ مگر می شود که تمام نشود، مگر می شود که زور مردان همچنان چپاول کنند، و دنیا هم همچنان سکوت کند، یک روزی قرار نیست اینها تمام شود؟ یک روزی قرار نیست ما انتظاری را بکشیم، یک روزی قرار نیست ما زیبایی هایی را ببینیم، چرا آن روز می آید، آن وعده خدا است، این قانون طبیعت است، اصلاً ما به خدا هم اعتقاد نداریم به طبیعت اعتقاد داریم یا نداریم؟ یک سری قوانین، قوانین طبیعت هستند، قانون هایی در طبیعت وجود دارد که  2 به علاوه 2 می شود 4، تو به خدا اعتقاد داشته باش، به خدا اعتقاد نداشته باشد، این قانون قانون طبیعت است، یک عالمه ما قانون در طبیعت مان وجود دارد که اصلاً طبیعت با همین قوانینش می چرخد، با همین قوانینش زنده است، با همین قوانینش زندگی می کند، بعد یکی از قوانین طبیعت هم این است که پایان شب سیاه سفید است، و این شب تمام می شود، و همه ادیان وعده داده اند، و همه گفتند که منتظر باشید، همه گفتند خسته نشوید، همه گفتند که بالأخره می آید ولی طول می کشد، چون بالأخره باید غربال تان کنند، بالأخره باید آنهایی که مدعی هستند از آنهایی که واقعاً صادق هستند جدا بشوند،

«لَتُغْرَبَلُنَّ غَرْبَلَةً»

اینقدر غربال تان می کنند، خیلی های تان بُلوف می زنید، خیلی از ما لاف می زنیم، واقعاً لاف می زنیم، کجا می فهمیم لاف می زنیم، در موقعی که همه چیز خوب است و همه مان خوب هستیم، یک وقت هایی باید انتخاب بکنیم، کجا انتخاب می کنیم، چه چیزی را انتخاب می کنیم، امام زمان را انتخاب می کنیم؟ یا نه آن گزاره دو را انتخاب می کنیم، ما باید غربال بشویم و همه ادیان گفتند که خسته نشوید نا امید نشود، بزرگترین گناه نا امیدی است، نا امید نشوید خسته نشوید، می آید، و ای کاش ما باشیم آن کسانی که گفت

«مَتی تَرَانا و نَراک و نقرٌ عینا»

چشم مان به جمال شهلای تو روشن می شود و تو را به تماشا می نشینیم، و این همه زیبایی را می بینیم و شاهد هستیم و جان فشانی می کنیم برایش، این یکی از آرزوهای هر ایمان داری هست، من یک بار با پیروان یکی از این ادیان داشتیم با هم گفت و گو می کردیم، یهودی بودا ین بنده خدا، داشتیم با این سر یک موضوع علمی گفت و گو می کردیم یک جایی سوء برداشتی کرد از دست من ناراحت شد، واکنش او برایم قشنگ بود، ناراحت شد از دست من، من هم قصدی نداشتم ولی نمی دانم چرا ناراحت شد یک دفعه، یک پرسش علمی بود به جای گفت و گوی علمی باهم می کردیم، بعد به من گفت یک آیه در قرآن هست «يَسْتَفْتِحُونَ» یهودی ها در زمان پیغمبر قبل از اینکه پیغمبر بیاید به کفار طلب فتح می کردند، می گفتند که یک روزی می آید یک پیغمبری می آید و انتقام ما را از شما می گیرد، این آیه قرآن هست که بعد می گوید «فلمّا عرفوا» وقتی که شناخت او را آمد «کفروا» و دیگر به او ایمان نیاوردند و کافر شدند به او، ولی قبل از اینکه پیغمبر بیاید به کفار کُری می خواندند، که مثلاً یک پیامبری قرار است بیاید، صبر کن، می آید، دقیقاً همین حرف را به من زد، گفت که صبر کن بایست بگذار ماشیح که بیاید، آن وقت جواب تو را می دهم،  من می خواهم بگویم چقدر منتظر بود، من هم اینطوری منتظر هستم، آیا من لیستفتحنّ هستم، حالا یک کسی به حق من ظلم کرده بکند چه می شود؟، بسپاریم دست خودش، آن وقت امام زمان می فهمد به چه کسی لطف بکند به چه کسی لطف نکند، چه کسی اینجا کم لطفی کرده، یک سری کارها را باید بسپاریم به عهده او بگذاریم

مجری:

یعنی پشت مان را گرم بدانیم به یک کسی که می آید

حجت الاسلام و المسلمین کاشانی:

یعنی من آنجا از خودم یک کمی خجالت کشیدم، گفتم این مثلاً یهودی هست، ولی اینطور باور دارد به ظهور ماشیح آیا من هم اینطور باور دارم؟ که «لیستفتحنّ» باشم؟ «علی الذین کفروا» که مثلاً اینقدر نزدیک می بینم روزگار را، اینقد نزدیک می بینم و اینقدر واقعی هست در زندگی ما که در زندگی او واقعی هست، خیلی این چیزها نکات ارزشمندی هست، اینقدر ادیان در این اینجا حرف دارند برای گفتن

مجری:

حضرت مسیح برای ما مسلمان ها به طور خاص شیعه و به طور اخص منتظران یک دلبری خاص دارد، و تقارن ایشان و همراهی ایشان و معیت ایشان با امام زمان ارواحنا فدا برای ما خیلی دلنشین است، بحث رد مورد حضرت مسیح، مسیحیت ماشیح و نگاه مسحیان به موعود بود، شروعش با این تقارن زمانی یک روز بعد از روز دحوالأرض و به تعبیری زاد روز مبارک حضرت مسیح (ع) را به فال نیک می گیریم و ادامه صحبت را در خدمت استاد هستیم، بفرمایید.

حجت الاسلام و المسلمین کاشانی:

 در فضای ادیان که وقتی وارد بشویم می بینی که چقدر این عنصر مهدویت و عنصر آموزه اینکه ما منتظر یک روزی هستیم که چقدر شباهت چقدر نزدیک هست، چقدر آن کلام مشترکی که خداوند در قرآن می فرماید

«کلمة سواء بیننا و بینکم»

یکی از آن کلام مشترک این است که ما همه مان اعتقاد داریم که یک نفری می آید، همه مان اعتقاد داریم که اسمش مهم نیست چه می خواهی بگذاری، هرچه دوست داری اسمش را بگذار، اسمش را بگذار ماشیح، اسمش را بگذار بودا، اسمش را بگذار کالکی، اسمش را بگذار سوشیانت، هرچه دوست داری اسمش را بگذار ولی یک نفر یک عنصر قرار است، یک شخص قرار است ظهور کند، و یک شخص قرار است که دنیا را گلستان بکند، چندبار که دنیا نمی خواهد گلستان بشود، یک قرار است دنیا گلستان بشود، توسط یک شخص هم قرار است گلستان بشود، و این شخص هر نامی تو دوست داری برایش بگذار، خب ولی آیتم هایش خیلی به هم نزدیک هست، عزیزانی که هندوستان رفتند یک مثلث طلایی در هندوستان هست، که معمولاً این مثلث را می روند، آگراجیپور دهلی، جزو شهر هایی است که مثلاً آن تورهای توریستی معمولاً می برند، اما می برند ساختمان نشان می دهند، می روند تاج محل نشان می دهند، می روند بخصوص در شهر جیپور که یک شهر صورتی رنگ است، می روند محله های قدیمی شهر را نشان می دهند، یک جایی هست در شهر جیپور که اینجا را نمی روند نشان بدهند، و یکی از جاهای خیلی دیدنی شهر جیپور است، آن چیست؟ یک معبدی هست در شهر جیپور، موعودی که در هندوئیسم معتقد می آید، اسمش کالکی هست، که می آیند کالکی ظهور می کند آن آخرین آواتا و آخرین فرستاده خداوند است، معبدی در شهر جیپور هست اسم معبد هست، کالکی، Kalki Mandir این مندیر این کالکی این معبد، جایگاه و میعادگاه منتظران کالکی هست، یعنی آن کسانی که به انتظار کالکی روزشماری می کنند یا به هر حال یادی از کالکی را می خواهند زنده بکنند و تداعی بکنند، دور هم می خواهند جایی جمع بشوند وعده گاه و پاتوق دلدادگان  و عاشقان و منتظران موعود در آئین هندوئیسم

مجری:

بلا نسبت مثل مسجد سهله و مسجد مقدس جمکران

حجت الاسلام و المسلمین کاشانی:

حالا داستان اینجا است، در اینجا شما چه می بینید، در این معبد بروید چه می بینید، چیزی می بینید خیلی قشنگ است، یک مجسمه ای در این معبد وجود دارد، مجسمه چه هست؟ و یک سری نقاشی، هم مجسمه و هم نقاشی یک مردی را نشان می دهد که سوار بر یک اسب سفیدی است، یک اسب سفید سنگی آنجا درست کردند به عنوان مجسمه و این مردی سوار بر این اسب سفید هست و یک شمشیر به دستش دارد، و یک انگشتر هم به دست دیگرش دارد، از این شما چه می فهمید؟ اینها منتظر یک چنین آدمی هستند، اسمش را گذاشتند کالکی، مهم نیست اسمش را چه می گذاری، مهم این است که تو منتظر یک آدمی هستی که این مشخصه اش هست، این خصوصیتش هست، و برایش معبد ساختی و آنجا می روی و دعا می کنی، آنجا می روی با خدا راز و نیاز می کنی، آنجا می روی نذر ونیاز می کنی، منتظر یک چنین آدمی هستند، چقدر ما با هم آن جوهره ای که خدا در هر قومی و هر

«مِنْ أُمَّةٍ إِلَّا خَلا فِيها نَذِيرٌ»

هیچ قومی نیست که خدا بر ایشان نذیری فرستاده

فاطر/24

برای هندوستان هم خدا نذیری فرستاده، درست است که امروز آنها راه کج و راه بی راهه بردند، امروز ممکن است بت هایی را بپرستند ولی نه اینکه اینها هیچ وقت هیچ پیامبری نبوده، هیچ آیتمی از دین حقیقی خداوند در این دین اینها وجود ندارد، پس چرا اینقدر خوبی آنجا وجود دارد، اینقدر دستورات به اخلاق و چیزهای این شکلی وجود دارد، خب اینها نشان می دهد که یک اصلی در اینها بوده، حالا یک جاهایی اشتباه رفتند، یک جاهایی کج رفتند

مجری:

مثل عرب جاهلی که یک ته مانده هایی از ادیان توحیدی در تفکر شان مانده بوده

حجت الاسلام و المسلمین کاشانی:

در تفکر شان مانده بود دقیقاً و اینها منتظر یک آدمی هستند که سوار بر یک اسبی هست و ا تفاقاً یک چیز جالبی که بگویم، من یک مدتی هست آنجا در معابد زندگی کردم، و با اینها حشر و نشر داشتم، یک چیزی که خیلی برایم جالب بود که اتفاقاً مستندش را هم در این زمینه ساختم، این است که اینها در متون شان آمده که یک شخصی به نام محاماد، این متن برای دو سه هزار سال پیش است، می گوید یک ماحاماد نامی، از عربستان ظهور می کند، نام پدرش عبدالله است، نام مادرش آمنه است، به تعبیر هندی اش، ترجمه اش می شود بنده خدا، ترجمه اش می شود امن دهنده،  آمنه و در یک غاری باهاگوان با او صحبت می کند، و این در متون شان هست، و اتفاقاً الآن بزرگان شان، صراحتاً این را قبول دارند که ما در متون مان راجع به ماحاماد بشارت داده شده پیش گویی شده که یک شخصی می آید به این نام به این مشخصات با این خصوصیات و یک دین جدیدی را می آورد، ولی حالا می گویند او هم یکی از شخصیت های مقدس هست، اینکه اینطور به خودشان  تفهیم می کنند، ولی این در متون شان هست، یعنی می خواهم بگویم که اینقدر اینها نکات و عناصر واقعی صریح در متون شان باقی مانده، و این متون الآن جزو متون مقدس شان هست، که مستند پیامبر راجع به همین موضوع ساخته شده، دوستان می توانند مراجع بکنند،  نه این در متون شان وجود دارد که یک شخصی می آید یک دینی و آئینی می آید و بعد راجع به آن موعود هم گفته شده که می آید، فقط تفاوت می دانید چیست؟ تفاوت این است که وقتی که تو احساس می کنی که موعودی که  قرار است بیاید زنده است، وقتی تو احساس می کنی که آن موعود، به هر حال می آید قطعی است که می آید، یعنی هیچ دینی در اینجا تردید ندارد که موعود می آید، هیچ دینی تردید ندارد، حتی من با بخشی از ادیان حشر و نشر داشتم، یک فرقه ای هستند در ارمنستان به اسم مالاکان ها، این مالاکان ها یک فرقه مسیحی خاص هستند که خیلی جدا هستند از مسیحی ها، و خیلی نژاد خاصی هستند و با خودشان ازدواج درون گروهی دارند، خیلی از دیگران راه نمی دهند، از تکنولوژی استفاده نمی کنند، تلویزیون ندارند بخاری چوبی استفاده می کنند، از ماشین و لامپ و موبایل و اینها هم تا می توانند استفاده نمی کنند، خیلی سنت گرا هستند، و یک دهکده خیلی زیبایی دارند در ارمنستان، و اینها ساکن این منطقه هستند، اینطور به من می گفت، می گفت که احتمالاً در این سه چهار سال دیگر بیاید دیگر، و طوری خودشان را آماده کردند، حالا ما مطمئن هستیم که کذب الوقاتون، کسی که وقت تعیین کند اشتباه می کند، و در انجیل هم آمده هر کسی که وقت تعیین می کند دارد اشتباه می کند، و وقت قابل تعیین نیست برای آمدن ایشان، ممکن است بعدها رخ بدهد، ممکن است هر اتفاقی رخ بدهد، ولی من می خواهم بگویم که این قطعی است که می آید هیچ دینی جایی نیست که تردیدی داشته باشد در اینکه یک  موعودی باید بیاید، اینکه اسمش چیست اینکه جزئیاتش چیست، تازه اینها هم خیلی شباهت با همدیگر دارد، حالا ممکن است اختلافاتی هم در اینجا باشد، ولی این دیگر اصل مسئله را خدشه دار نمی کند، و یک چیزی فقط اینجا مشکل است که ممکن است من یادم برود که می آید، دیگر این تقصیر من نیست، ده ها پیغمبر خدا آمدند گفتند که می آید، قانون طبیعت می گوید می آید همه می گویند می آید و تو هم داری در ادیان مختلف نگاه می کنی می بینی همه منتظرش هستند، تو خیال نکن که فقط ما هستیم که صبح جمعه دعای ندبه می خوانیم، اصلاً یکی از دعاهای، هر یهودی در هر نماز روزش دعای 18 گانه دارد، که یهودی ها سه بار در روز نماز می خوانند،  صبح و ظهر و شب که مجموع نماز هایشان بین یک ساعت تا سه ساعت در روز طول بکشد، بستگی دارد که به چه صورتی بخوانند، نماز مفصلی است، نماز شان مثل ما اینقدر کوتاه نیست، در نماز یک دعای 18 گانه دارند، که یکی از فراز های 18 گانه اش این است که اللهم عجل لولیک الفرج،

مجری:

چه جالب، استاد بگذاریم با همین جمله زیبا برنامه را پایان ببریم و اللهم عجل لولیک الفرجی را می گوییم که قلب هر انسانی فراتر از همه باورهای واقعی اش یا دست سازش، یا خرافاتش این یک دانه را  بسته اش را سالم در قلب خدا نگاه داشته و می گوید که یکی می آید، مطالب خیلی جالب بود یک سری هایش انصافاً دفعه اول بود که حتی به حدودش من داشتم می شنیدم، یک وقت ما با دوستان یک بررسی می کردیم در بعضی از  کتاب ها اسم موعود در ادیان را به اسامی مختلف می گفت اما من اینقدر مطلب دسته اول ندیده بودم، اجازه بدهید این را تا همینجا نگاه داریم و در یکی دو دقیقه آخر آنچه که از اول تا حالا گفتیم را داشته باشیم این مطلب داغ را بگذاریم ان شاءالله جلسه بعد مفصل.

حجت الاسلام و المسلمین کاشانی:

ان شاءالله، خواهش می کنم من  حقیقت اینقدر بحث زیاد بود و من می خواستم از هر قسمتش بتوانم یک شاخه ای را اشاره بکنم، فقط جهت اینکه یک دور نمایی را بدهم به عزیزان بیننده که بحث موعود فقط برای تو نیست، فقط تو نیستی که صبح جمعه دعای ندبه می خوانی، فقط تو نیستی که بعد از هر نمازت بلند می شوی و می گویی السلام علیک یا صاحب الزمان، همه ادیان انتظارش را می کشند، و چه بسا بیشتر از ما انتظار می کشند، همه ادیان و آیتم هایشان چقدر به هم نزدیک است،  مثلاً ما درباره فرهنگ انتظار چقدر نزدیک هستیم، من دیگر بحث اسلامی اش را نگفتم چون شما حتماً مباحث را در جلسه گذشته اشاره کردید، که ما چقدر راجع به فرهنگ انتظار و منتظر بودن داده داریم حدیث داریم، روایت داریم،  و من متن انجیل را برایتان خواندم که آنجا هم چقدر تأکید شده که اینطور منتظر باشید، مثل آن عروسی که می خواهد به حجله برود و چقدر لحظه شماری می کند، و خودش همه چیز را فراهم می کند که یک وقت نکند خوابش ببرد، و عیسی مسیح می گوید نکند خوابت ببرد آن روزی که موعود می آید، نکند آماده نباشی، باید می گوید یک چشم زدن غافل از آن ماه  نباشی شاید که نگاهی کند آگاه نباشی، و این فرهنگ انتظار فرهنگی است که ما هم در روایات مان داریم و چه بسا عمیق تر و چه بسا غلیظ تر، در فرهنگ زمان ظهور و علائم ظهور همه اینها مباحثی است که باید دقیق، من فقط گرته ای از این داستان را فقط چند تا از آیتم هایش را همینطور گلچین کردم و الکلام یجر الکلام خدمت عزیزان بیننده تقدیم کردم، امیدوارم که مفید بوده باشد، و مطلب بدرد بخوری گفته باشیم ان شاءالله.

مجری:

لذت بردیم، می شود فقط  گفت که دردی به پاشد در افق گویا سواری می رسد یا علی.


آفتاب یلدا>

حضرت مهدی صلوات الله علیه موعود در مسیحیت و یهودیت منجی بشریت ماشیح موعود یهود انجیل و تورات دین جدید