کلمه طیبه

قسمت هشتاد و دوم برنامه کلمه طیبه با کارشناسی حجت الاسلام یزدانی


 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

 

عنوان برنامه:  کلمه طیبه

تاريخ:   07 / 06 / 1401

استاد: حجت الاسلام والمسلمین دکتر یزدانی

مجری: حجت الاسلام والمسلمین مرعشی

مجری:

أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ  وَصَلی الله عَلیٰ مُحَمدْ وَالِه الطَاهِرینْ السَّلَامُ عَلی قَلب زَینَبَ الصَّبور

سلام عرض می کنم خدمت همه شما بینندگان عزیز و ارجمند شبکه جهانی حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) تسلیت عرض می کنم محضرتان شروع ماه صفر را، ماه اسارت و ماه ورود اسراء به شام را ان شاء الله که عزاداری ها، تعظیم شعائر مورد قبول درگاه احدیت واقع شده باشد ان شاء الله با برنامه کلمه طیبه در خدمت تان هستیم و این برنامه را تقدیم نگاه تان می کنیم این توفیق را داریم بهرمند می شویم از محضر استاد حضرت حجت الاسلام والمسلمین دکتر یزدانی ان شاء الله امشب هم بتوانیم نهایت بهره و استفاده را از محضرشان ببریم سلام عرض می کنم در خدمت تان هستیم.

استاد یزدانی:

سلام علیکم ورحمة الله اعوذ بالله من الشیطان اللعین الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم الحمد الله الذی اظهر الوجود ومنه بدأ کل حمدٍ والیه یعود والصلاة والسلام علی الشاهد والمشهود لکل موجود محمد المحمود و علی آله آل الله الودود خلفاء الله علی عالم الغیب والشهود سیّما الحجة ابن الحسن المهدی المنتظر الموعود (عج الله تعالی فرجه الشریف)

من هم سلام و عرض ادب دارم خدمت حضرتعالی و خدمت همه بینندگان عزیز شبکه جهانی حضرت ولی عصر من هم به نوبه خودم تسلیت عرض می کنم این ایام بسیار بسیار حزن انگیز برای شیعیان به دلیل ورود کاروان اسراء به شام و آن آزار و اذیتی که از شامیان و یزیدیان دیدند و امیدوار هستیم که خداوند با ظهور مولای مان آقا امام زمان این همه غم و غصه را برای همه شیعیان ان شاء الله جبران کند.

مجری:

ان شاء الله بالاخره تمامی این صحبت های که می شود هر زمانی که ندای مظلومی سر داده می شود همه ما در اقصی نقاط دنیا دنبال این هستیم که ببینیم کی بشود که دنیا سراسر عدل بشود و تمام این ظلم ها بر چیده بشود قطعاً بجز با ظهور مولا و صاحب مان حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف وارواحنا لتراب مقدمه الفداء) چنین واقعه ای ممکن نخواهد بود حضرت استاد در خدمت تان هستیم تا از حکومت سراسر عدل آن حضرت بشنویم

استاد یزدانی:

یک روایتی است از زبان حضرت حجت (علیه السلام) که شیخ مفید (رحمة الله علیه) در کتاب المزار خودش نقل کرده جزء توقیعاتی که از حضرت حجت (علیه السلام) وارد شده که در بخشی از این توقیع حضرت می فرماید:

«وَ لَوْ أَنَّ أَشْيَاعَنَا وَفَّقَهُمُ اللَّهُ لِطَاعَتِهِ عَلَى اجْتِمَاعٍ مِنَ الْقُلُوبِ فِي الْوَفَاءِ بِالْعَهْدِ عَلَيْهِمْ»

اگر شیعیان ما که خداوند همه آن ها را توفیق بدهد که طاعت خدا را داشته باشند، اگر شیعیان ما همه شان قلب هایشان یکی می شد، در چه چیزی؟ در وفای عهدی که با ما داشتند در بحث عهد به امامت و این‌ ها و این که همه شیعیان در وفای به عهد همدل می شدند

«لَمَا تَأَخَّرَ عَنْهُمُ الْيُمْنُ بِلِقَائِنَا»

اصلاً دوری ما و شیعیان ما تأخیر نمی افتاد

«وَ لَتَعَجَّلَتْ لَهُمُ السَّعَادَةُ بِمُشَاهَدَتِنَا عَلَى حَقِّ الْمَعْرِفَةِ وَ صِدْقِهَا مِنْهُمْ بِنَا»

و آن خوشبختی دیدار حضرت حجت خیلی سریع نصیب آن ها می شد.

كتاب المزار- مناسك المزار( للمفيد)؛ نويسنده: مفيد، محمد بن محمد (تاريخ وفات مؤلف: 413 ق‏)، محقق / مصحح: ابطحى، محمد باقر، ناشر: كنگره جهانى هزاره شيخ مفيد- رحمة الله عليه‏، قم‏: 1413 ق، ص11

خیلی نکته جالبی حضرت می فرماید که شیعیان ما همدل نیستند از آن زمان همین طور بوده از زمان شیخ مفید که این توقیع صادر شده تا الان دقیقاً همین طور است شیعیان همه همدل نیستند اگر همه همدل و همزبان باشند همه دنبال تعجیل در ظهور آقای مان باشند همه برای تعجیل فرج آن حضرت دعا کنند قطعاً خیلی سریع این قضیه اتفاق خواهد افتاد. ولی متأسفانه می بینیم که چه وضعیتی هست همین الان در عراق ببینید چه وضعیتی هست متأسفانه باعث شد امروز این اتفاقات بیافتد. شیعیان را نگاه می کنیم حتی خودمان را نگاه می کنیم همه دنبال آقا (حضرت حجت) نیستیم هر کس دنبال گرفتاری خودش هست هر کس دنبال منافع خودش هست هر کس دنبال حزب خودش هست، همه هم زبان و همدل نمی شویم برای ظهور مولا و آقای مان همه هم زمان دعا نمی کنیم و به این دلیل هست که تأخیر می افتد.

امیدوار هستیم حضرت خودش دعایی بکند و خداوند شیعیان را به خاطر کوتاهی هایی که می کنند ببخشد ان شاء الله به زودی شاهد ملاقات با حضرت باشیم و سعادت دیدار آن حضرت نصیب همه شیعیان بشود.

مجری:

الهی آمین این قلب ها ان شاء الله سریع تر زنگار زدایی بشود این اجتماع بر تقوا، اجتماع بر اشتیاق لقاء حضرت صاحب العصر والزمان اتفاق بیافتد که حضرت می فرمایند بعد از این اجتماع قلوب لحظه ای درنگ نمی شود. عزیزان سراغ کلیپ ها برویم کلیپ ها زیاد هستند معمولاً نمی رسیم تا آخر پیش برویم اما یک مقدار سرعت را بالاتر ببریم بتوانیم کلیپ های این جلسه را هم به صورت کامل پخش بکنیم کلیپ اول را با هم می بینیم بر می گردیم به نقد آن خواهیم نشست

کلیپ شماره 1- مفتی عبدالرحمن عمر زهی امام جمعه مسجد جامع الحسنین ایرانشهر:

بسم الله الرحمن الرحیم وبه نستعین در مورد خرید و فروش و تجارت مواد مخدر و در مورد زکات اموالی که از راه خرید و فروش مواد مخدر به دست می آید مطالبی در فضای مجازی مطرح بود و بسیاری از عزیزان از این بنده نا چیز درخواست توضیحش داشتند که بنده توضیحی در رابطه با این مسائل عرض کنم متأسفانه بعضی از عزیزان به دور از بررسی علمی، به دور از مطالعه و تحقیق صرفاً بر مبنای حدس و گمان و تخمین در رابطه با مسائل شرعی اظهار نظر می کنند که این به شدت محکوم است و نتایج نا درست است. این بنده نا چیز هم بحمد لله در جلسات مختلفی در مراسم دینی مختلف و خصوصاً در بیانات جمعه مسجد جامعه الحسنین همیشه اظهار نظر کردم و مؤدبانه و دلسوزانه خدمت وقتی مسلمانی برسم عرض کردم که تجارت تریاک و مواد مخدر نا درست و نا جایز است و سراسر زیان و ضرر دارد بعضی از مردم در رابطه با علماء معترض هستند علما به منزل مواد فروش می رود دعوتش را قبول می کند بر سر سفره اش می نشیند و از تاجران مواد مخدر برای مساجد، برای مدارس کمک دریافت می کند. از تاجران مواد مخدر، اموال زکات هم دریافت می کنند و از این جهت وجهه ای اهل علم را به شدت محکوم و ملامت می کنند در رابطه با این قضیه خدمت شما عرض می کنم تجارت و خرید و فروش مواد مخدر و تریاک نا جایز است؛ اما در اموالی که از تجارت مواد مخدر به دست می آید در آن اموال زکات واجب و لازم و ضروری است!

کسی که تاجر مواد مخدر است و از این راه اموالی به دست آورده باید زکاتش را پرداخت کند و علماء کرام، خدمتگزاران دینی و خدمتگزاران مدارس دینی می توانند از تاجران مواد مخدر زکات اموال را دریافت کنند برای مساجد، برای مدارس، برای فقراء کمک دریافت کنند و همچنین بر سفره تاجران مواد مخدر نشستن و ارتباط داشتن با تاجران مواد مخدر از لحاظ شرعی هیچ نوع ممانعت و هیچ نوع اشکالی ندارد.

فقهای امت، متقدمین و فقهای معاصر با صراحت این مسئله نوشتند و با استناد از اصول و دلایل شرعی بنابراین علماء و ارباب مدارس و خدمتگزاران دینی که از مواد فروش ها و تاجران مواد مخدر و تریاک زکات دریافت می کنند یا کمک دریافت می کنند به هیچ عنوان مورد ملامت و مورد محکومیت نیستند. پس این اظهار نظر که متأسفانه اهل علم... را به چاپلوسی متهم کنیم که بعضی از علماء چاپلوسی می کنند و به منزل تاجران مواد مخدر می روند... با او ارتباط دارند و محکوم می کنند این کاملاً گناه و نا درست و کاملاً‌ نا جایز است.

پس خلاصه و چکیده عرائض این طلبه نا چیز همین شد که مواد مخدر و تریاک... خرید، فروش، جابجا کردن نا جایز و نا درست است؛ اما مالی که از این راه ها در آید این مال تان زکات لازم است و علماء، مستمندان، مستحقین به دور از هیچ مشکل شرعی می توانند زکات این مال را دریافت کنند و از این مال برای مساجد، مدارس و برای فقراء کمک دریافت کنند این مسئله فقهی و مسئله شرعی است. امیدوارم ان شاء الله العظیم که ما هیچ وقت اجازه ندهیم به دور از تحقیق و بررسی خود سرانه و طبق فهم و فکر و برداشت خودمان اظهار نظر بکنیم و فتوا صادر کنیم.

مجری شبکه ولی عصر:

صحبت های امام جمعه مسجد جامع ایرانشهر را دیدیم و شنیدیم که شروع کلیپ ها هم با بحث مواد مخدر و تریاک و این ها بود ببینیم بحث امشب مان به کجا می رسد حضرت استاد این صحبت هایی که شد بیشتر راجع به تجارت بود این سفره ای که پهن است و دارند استفاده می کنند در خدمت تان هستیم.

استاد یزدانی:

در یک ماه اخیر بحث و نزاع جدل تندی بین سلفی ها و حنفی ها در سیستان و بلوچستان به وجود آمده که یک عده ای می گویند گرفتن زکات از مواد فروش، قاچاقچی و قاچاق بر و این های که تجارت مواد مخدر می کنند می گویند جایز است یک عده دیگر این را به شدت منکر می شوند.

مجری:

این آقا سلفی بود یا حنفی

استاد یزدانی:

ایشان حنفی و از طرفداران آقای ملا محمدعمر سربازی هستند و فتوای ایشان را دیدیم و شنیدیم یک بار دیگر فتوای ایشان را نشان بدهیم که فتوای معروفی است آقای مولوی علامه محقق حضرت محمدعمر سربازی در کتاب مجالس قطب الإرشاد خودش نقل کرده، از او سوال شده دادن درآمد مواد مخدر به مدارس و مساجد و فقراء چه حکمی دارد؟ ایشان مفصل جواب داده مواد مخدر به طور کلی نا جایز و فروش آن نیز نا جایز است. همان طور که این مفتی در کلیپ گفت اما اگر شخصی از راه مواد فروشی پول به دست آورد و آن ها را به مدرسه یا به مسجدی داد جایز است؛ زیرا این حرام لغیره است اگر حرام لعینه مثل سود و مال و شراب و دزدی باشد به هر صورت حرام می گردد و چون این حرام لغیره است به تغییر و تبدیل دست حرمت آن، رفع و زایل می شود و برای دهنده حرام و برای گیرنده جایز است. اگر مدیران مدارس بدانند که آن مال از مواد مخدر است باز هم تحویل گرفتن آن ها جایز نیست و به دهنده از دادن آن پول ثواب نمی رسد، البته در صورتی که نیت کار خیر باشد به او ثواب می رسد. یک کسی را پیدا کنید قاچاقچی مواد مخدر است تاجر مواد مخدر است قربة الی الله و به نیت ثواب می خواهد به یکی از مدارس پول بدهد و کمک کند زکاتش را بدهد این چون نیتش خیر است ثواب هم می برد. در صورتی که نیت او، کار خیر باشد به او ثواب می رسد.

 این فتوا، فتوای قدیمی است و خیلی از مدارس در آن جا راه درآمدشان همین بوده در طول این مدت البته سلفی ها به این دلیل که به عربستان وصل هستند پول از آن طرف می آید خیلی نیاز به پول مواد مخدر ندارند یا شاید خودشان هم تاجر مواد مخدر هستند به زکات مواد مخدر خیلی احتیاج ندارند؛ ولی این حنفی ها چون دست شان به هیچ جا بند نیست عربستان هم با این ها آن رابطه را ندارد طبیعی است که راهی برای در آوردن خرج شان داشته باشند.

مجری:

پس سرّ این اختلاف در همین است

استاد یزدانی:

دقیقاً، بحث زیادی در این مدت شده خیلی ها حرف زدند دیگر فرصت نبود ما کلیپ همه را پخش کنیم همین یک کلیپ بود و از آن طرف سلفی ها به شدت این ها را محکوم کردند کلیپ بعدی را ببینیم واضح تر می شود.

مجری:

ببینیم یکی از این سلفی های را که همان طور که استاد فرمودند زیاد نزاع ها پیش آمده و زیاد در این ماه اخیر مشاهده کردیم اما خیلی واضح اش را یکی از جملاتی را که هم در صحبت مولوی محمدعمر سربازی بود هم خودتان شنیدید در کلیپ اول بود که هیچ اشکالی ندارد این ها بخواهند زکات را به مدارس بدهند بخواهند مدرسه بسازند یا به طلاب بدهند ببینیم پاسخ این سلفی های که در مقابل شان جبهه گرفتند و بیان شان را القاء کردند.

کلیپ شماره 2- شیخ ابو مسعود شاهو زهی از مفتی های سلفی سیستان و بلوچستان:

 امروز در فضای مجازی جوانان ما را تشویق می کنند که بروید مواد مخدر تجارت بکنید بفروشید این تجارتش جائز است زکات بدهید مال تجارت، مال است آن مسجد، آن مدرسه، آن عالم، آن طلابی که به وسیله مواد مخدر عالم بشود و تغذیه بشود اسلام نیازی به او ندارد که ما بیاییم از مواد مخدر اسلام را تقویت بکنیم عالم پرورش بکنیم مسجد بسازیم مدرسه بسازیم با کدام دلیل؟ این مواد مخدری که همه ضررها را دارد همه اطباء و پزشکان جهانی، بین المللی، کفار حتی متفق القول هستند که همه مواد مخدر به انواع خودش هیچ نوع نفعی ندارد ضررِ ضرر است. هزار تا مورد بروید نگاه کنید در اینترنت بزنید هزار ضرر برایش شمردند ما چند تایش را می دانیم که برای خیلی عام فهم و ساده و عامیانه هستند که آن انسان عقلش را از دست می دهد صحت و سلامتی را از دست می دهد. این که عقلش از دست رفت دین از دست رفت ناموس را می فروشد دین را می فروشد هیچ چیزی نیست از حیوان بدتر است. آیا این مواد جایز است؟ می شود از این مواد زکات بگیریم این مال است حلال است؟ «إنّ الله طیب لا یقبل الا الطیب» الله پاک است پاکیزه را قبول می کند این پاک است؟ پاک است که جان و مال و ناموس مردم را می گیرد جناب مفتی زهی کجا درس خواندی؟ به کدام آیه و حدیث فتوا می دهی که با مواد مخدر زکات بدهید تجارت بکنید علماء بروند پیش صاحبان مواد مخدر چنده بگیرند از این فتوای خودت خجالت بکش توبه کن، ایمانت با این فتوایت رفت. رسول الله (صلی الله وسلم) فرمودند که عده زیادی هستند کسانی را که جاهل از کتاب و سنت هستند «یتخذون رؤوسا جهالا»؛ کسانی که ادعای علم دارند و جاهل از کتاب و سنت هستند می روند از آن ها فتوا می خواهند «فضلوا واضلوا» خودش گمراه است و دیگران را گمراه می کند. جوانان ما بروند کشتار بشوند پر پر بشوند برای مفتی صاحب پول بیاورند، از مواد مخدر جیبش را پر بکند 4 تا زن بگیرد ماشین مدل بالا و ویلا در اختیارش باشد که بروید مواد مخدر استفاده بکنید خجالت بکشند آن کسانی که فتوا می دهند شرم باد بر این فتوایش بر این سخنش از کدام آیه و حدیث چنین فتوایی آوردی؟ بعد اعلام می کند کسانی که در راه مخدر کشته شوند شهید هستند (الله اکبر) عزیزان من شهادت تعریفی از خودش دارد جوان را تشویق می کنی برود کشته بشود از راه حرام ارتزاق بکنی بعد اعلام شهادت می کنی. آیا با جان و مال و ناموس مردم این چنین مولوی ها بازی نمی کنند هوشیار باشید چنین افرادی خودشان در مواد مخدر گرفتار هستند خودش مواد فروش هستند خودش حرام می خورند. فتوای این ها ارزشی ندارد این ها عالم نیستند عزیزان من، جوانان ما را به کشتن می دهند بعد اعلام شهادت هم می کنند (لا حول ولا قوة الا بالله) بار الها ما را به سوی خودت به تقوا، ‌به ایمان، به کتاب و سنت، به خوف الله ما را به سوی خود بکشان از چنین ملاهای که مسجد و مدرسه و طلاب را به وسیله مواد مخدر تربیت می کنند بار الها ما به تو پناه می بریم که کفار از این مواد نفرت دارند، اما ما فتوا می دهیم جایز و حلال است. می گوید از درخت تولید می شود این دلیلش است. مگر آن مشروبی که به وسیله خرما به وسیله انگور به وسیله انار به وسیله میوه جات تهیه می شوند این ها درخت نیستند؟ شراب از چه درست می شود؟ از این مفتی سوال کنید شراب از چه درست می شود؟ از انگور، از خرما، از گندم، از جو، از همه میوه جات درست می شود آن هم درخت میوه هستند این ها چرا حرام هستند؟ علتش هم قرآن بیان کرد علتش این است که «رجسٌ» یک: پلید هستند عمل شیطان هستند.

مجری شبکه ولی عصر:

بینندگان عزیز کلیپ را باهم دیدیدیم، چند جایش تکبیر داشت به قول معروف این قدر محکم و صریح کردند بالاخره مخالفت های درون مذهبی که این ها دارند خیلی هم محکم در این مخالفت هایشان به نزاع با همدیگر می پردازند، این صحبت های که دارد می شود داریم می بینیم به تعبیر استاد سرّ این مطلب در چه است سلفی ها را می بینیم درآمدشان از یک جایی تأمین می شود این ها قطعاً با این درآمدی که دارند نتیجه اش را دیدیم این مکتب داعش پرور شده که دود این نوع درآمد وهابیت و عربستان در چشم همین جوان های می رود در چشم همین مردم ایرانی می رود که به همین صورت در یک نقطه ای این ها دارند فعالیت می کنند.

از آن طرف هم آن افراد دیگری که فرقه دیگری را پیش گرفتند به عنوان مذهب خودشان انتخاب کردند باز هم با این فتوایی که ما شنیدیم و دیدیم در همان کلیپ اول که تجارت مواد مخدر برای شان آزاد است آن هم دامن گیر همین جوان ها می شود و تک تک این ها عاملی می شود برای این که، این ها بخواهند حق را بپوشانند کسی که مشغول این صحبت ها و این کارها می شود قطعاً فرصت نمی کند بخواهد بیاید حق را برای خودش پیدا بکند.

ببیندگان همین اختلاف ها را ملاحظه بفرمایید به نظرم برای پیدا کردن مذهب حق همین کفایت می کند که ببینیم آن ها اختلافات شان در چه هست و دیگر افراد اختلاف شان در چه چیزی است. بابت حسن انتخاب تان نسبت به این کلیپ تشکر می کنیم اصل این جنجال به نظرم خیلی از این صحبت ها را واضح و نمایان می کند سراغ کلیپ بعد برویم کلیپ سوم را ببینیم

کلیپ شماره 3- عثمان الخمیس:

همچنین خروج حسین رضی الله عنه. بله ما می گوییم خروج او باعث مفسده شد. آیا عایشه، روز جمل در خروجش اشتباه کرد؟ می گوییم باید در برابر صحابه مؤدب بود نباید بگوییم که اشتباه کرده اند. ما نمی گوییم علی و زبیر و معاویه اشتباه کرده اند!

مجری شبکه ولی عصر:

این چهره برای همه شما قطعاً معرف حضورتان بود آقای عثمان الخمیسی که الان اگر نامی از وهابیت باشد، نامی از فقه معاصرشان باشد قطعاً‌ اسم ایشان در زمره افراد و چهره های شاخص به چشم می آید این یک بام و دو هوای که الان مشاهده کردیم خیلی وقت ها ما صحبت هایی می کنیم در کتب پیشینیان شان اما به وضوح دیدیم در همین عصر حاضر هم چنین چیزهایی هست و به وضوح این اختلاف را مشاهده کردیم توضیحش با حضرتعالی

استاد یزدانی:

آقای خمیس هست همان طور که شما فرمودید ایشان یک زمانی به بحث امام حسین (علیه السلام) که می رسید به پیروی از ابن تیمیه و بقیه اسلاف شان می گفتند امام حسین خروجش مفسده داشت اشتباه کرد (نعوذ بالله). البته بر اساس مبنا و روایاتی که در صحیح مسلم و جاهای دیگر است ایشان آن صحبت ها را می کرد اما به بحث امیر المؤمنین که می رسید این کسانی که علیه امیر المؤمنین خروج کردند و امیر المؤمنین آن ها را به درک واصل کرده آن جا می گوید حق نداریم بگوییم حتی اشتباه کردند در این حد حق نداریم بگوییم باید مؤدب بود!

در برابر طلحه و زبیر و معاویه، فلانی و فلانه باید مؤدب بود نباید بگوییم اشتباه کردند به امام حسین که می رسد می گوید خروجش فساد انگیز بود مفسده داشت این تعارض و تناقضی است که در رفتارهای این ها است بهترین شاهد و بهترین دلیل است که این ها با اهل بیت نیستند این ها پیروان اهل بیت نیستند این ها اهل بیت را دوست ندارند این ها دشمن اهل بیت هستند و همان پیروان بنی امیه و معاویه و اسلاف خودشان هستند.

مجری:

احسنتم واضح تر از این نمی شد در کلیپ هر دو تا صحبت از آقای عثمان الخمیس بود یکی یک مقدار در زمان جوانی اش بود یکی هم اواخر عمرش بود کلیپ بعد را ببینیم که باز مرتبط با همین موضوع است.

کلیپ شماره 4- شیخ مقصود حسن فیضی از سلفی های هندوستان:

گویا من خواب می دیدم که یزید بن معاویه را ملاقات کردم از یزید پرسیدم شما امام حسین را کشتی؟ گفت خیر من نکشته ام. دوباره پرسیدم خدا با شما چه معامله ای کرد؟ گفت خدا من را بخشید و به بهشت فرستاد.

مجری شبکه ولی عصر:

از این صحبت ها وقتی که مثل عثمان الخمیس این طوری می گوید چیز دیگری نباید انتظار داشت این ها می گویند امام حسین (علیه السلام) خروجش مفسده انگیز بود این آقا خواب می بیند یزید بخشیده شده است!

استاد یزدانی:

سلفی ها همین هستند دارند یواش یواش آن چهره واقعی خودشان را به همه مردم نشان می دهند که این ها پیرو رسول خدا نیستند بلکه یزیدی هستند بلکه پیرو بنی امیه هستند، آقا صریح می خواهد یزید را تبرئه بکند دلیلی برایش نیست می گوید من خواب دیدم چه خواب دیدی؟ خواب دیدم از یزید پرسیدم تو امام حسین را کشتی؟ می گوید نه من نکشتم. الان وضعیتت چطوری است؟ خدا من را بهشت فرستاد و من را بخشید عجب عجب!!

یعنی تمام همّ و غم و تلاش این سلفی ها و وهابی این است که هر طوری شده از یزید دفاع کنند و یزید را تبرئه کنند ما فقط این کلیپ را پخش کردیم که این یزیدی های امروز را مردم بهتر و بهتر بشناسند و این ها هیچ کدام نمی توانند خودشان را پیرو و دوستدار اهل بیت بدانند بلکه این ها دشمنان اهل بیت هستند.

مجری:

احسنتم، سندش هم اگر می خواهند نقل بکنند باید بگوید در خواب دید که یزید گفت من آدم خوبی هستم و بخشیده شدم این طور به قول حضرت استاد وقتی دلیلی پیدا نمی کنند به این نوع اراجیف باید دل ببندند کلیپ بعد را ببینیم

کلیپ شماره 5 – تصاویر ضبط شده از شبکه های معاند وهابی:

مولوی مراد زهی:

در این رابطه ما می توانیم عملکرد و برخورد خود حضرت علی (رضی الله عنه) و بیان موضع خودش را در رابطه با حضرت امیر معاویه را از کتب خود برادران شیعه ثابت بکنیم حضرت علی (رضی الله عنه)، حضرت امیر معاویه را به عنوان برادر و به عنوان مسلمان و به عنوان این که این ها کافر نیستند و منافق نیستند اعلام می کند. الان چند تا مطلب را اگر اجازه بدهید بگویم حضرت علی (رضی الله عنه) می فرمایند: «أَنَّ عَلِيّاً عَلَيْهِ السَّلَامُ لَمْ يَكُنْ يَنْسُبُ أَحَداً مِنْ أَهْلِ حَرْبِهِ إِلَى الشِّرْكِ وَ لَا إِلَى النِّفَاقِ، وَ لَكِنَّهُ كَانَ يَقُولُ: «هُمْ إِخْوَانُنَا بَغَوْا عَلَيْنَا»؛ یعنی طرف مقابل را اهل شرک و منافق نمی دانستند بلکه می گفتند همچنین که این عبارت نهج البلاغه است که «إِخْوَانُنَا بَغَوْا عَلَيْنَا» این ها برادران ما هستند که بغاوت کردند یعنی ما با همدیگر اختلاف سیاسی داریم. «إِنَّا لَمْ نُقَاتِلْهُمْ عَلَى التَّكْفِيرِ لَهُمْ، وَ لَمْ نُقَاتِلْهُمْ عَلَى التَّكْفِيرِ لَنَا، وَ لَكِنَّا رَأَيْنَا أَنَّا عَلَى حَقٍّ، وَ رَأَوْا أَنَّهُمْ عَلَى حَقٍّ». این هم کتاب بحار الانوار مجلسی، جلد 32، صفحه 320 است.

خدمتی:

جناب استاد شمرانی یک خطبه دیگر هست نامه دیگر هست نمی دانم نامه 85 هست یا چند هست؟ می فرماید که: «إِخْوَانُنَا بَغَوْا عَلَيْنَا»؛ این ها برادران ما بودند که سرکش شدند و فرقی بین ما و آن ها نیست ما مسلمان هستیم آن ها هم مسلمان هستند علی ابن ابیطالب به معاویه می گوید «إِخْوَانُنَا بَغَوْا عَلَيْنَا» فرق بین او این است که او خود را محق تر می داند به خلافت و زمامداری مسلمین و ما خود را اولی تر می دانیم فقط شما فرمودید که این ها تابع علی هستند این آخوندهای صفوی تابع علی نیستند اگر تابع علی بودند نسبت به معاویه و بقیه لااقل حکم عادلانه ای صادر می کردند!

مجری شبکه ولی عصر:

صحبت ها را دیدیدیم این طور نقل می کردند وقتی امیر المؤمنین این طور دارد بیان می کند که این ها برادران ما هستند بالاخره برادر هستند این ها با هم اختلافی نداشتند این ها با هم درگیری نداشتند ما مسلمان هستیم آن ها مسلمان هستند به «بغوا علینا» زیاد نپردازیم؛ پس شیعیان دروغ می گویند که طرفدار امیر المؤمنین هستند بلکه این ها خودشان طرفدار اهل بیت هستند، حضرت استاد در خدمت تان هستیم.

استاد یزدانی:

خیلی برای من عجیب است که یک شخصی از داخل ایران که در دار العلوم زاهدان استاد هست آن جا زندگی می کند، در سایه امنیتی که نظام جمهوری اسلامی برایش تدارک دیده می رود با شبکه های وهابی خیلی راحت همین امروز هم برنامه زنده در شبکه های وهابی داشت شبکه هایی که رکیک ترین و زشت ترین عبارات را درباره نظام، درباره امام راحل، درباره رهبری و درباره شهدای جمهوری اسلامی گفتند و می گویند.

زشت ترین و رکیک ترین فحش ها را این ها دادند که حتی بهائی ها و شبکه های آمریکایی نشین و لندن نشین هم این حرف ها را نزدند؛ ولی این آقا نمی دانم با چه جرأتی به چه مجوزی می رود در این شبکه های حاضر می شود و در همین برنامه ها صحبت می کند در همین برنامه ای که این آقا بود باز رکیک ترین فحش ها به سران نظام داده شد ایشان هم همان جا حاضر بود هیچ اشکالی هم نگرفت و خودش هم حرف های بسیار رکیکی زد اگر فرصت شد بعضی از آن ها را پخش می کنیم.

یکی از استدلال های که ایشان داشت این بود روایتی از امیر المؤمنین (علیه السلام) که ایشان می گفت در نهج البلاغه است که من در نهج البلاغه پیدا نکردم که امیر المؤمنین درباره صفینی ها گفته باشند

 «إِخْوَانُنَا بَغَوْا عَلَيْنَا فَقَاتَلْنَاهُمْ عَلَى بَغْيِهِم‏»

 ایشان این روایت را از بحار الانوار خواند ولی روایت را کامل نخواند. اصل روایت این طوری است که:

«جَاءَ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ الشَّامِ إِلَى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ»

شخصی از شام پیش حضرت علی ابن الحسین حضرت امام زین العابدین (علیه السلام)

«فَقَالَ أَنْتَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ»

تو علی ابن الحسین هستی؟

 « قَالَ نَعَمْ»

 بله من علی ابن الحسین هستم

«قَالَ أَبُوكَ الَّذِي قَتَلَ الْمُؤْمِنِينَ»

آیا پدر تو همان کسی است که مؤمنین او را کشت؟

«فَبَكَى عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ»

امام گریه کرد

«ثُمَّ مَسَحَ عَيْنَيْهِ فَقَالَ وَيْلَكَ كَيْفَ قَطَعْتَ عَلَى أَبِي أَنَّهُ قَتَلَ الْمُؤْمِنِينَ قَالَ لِقَوْلِهِ إِخْوَانُنَا قَدْ بَغَوْا عَلَيْنَا فَقَاتَلْنَاهُمْ عَلَى بَغْيِهِمْ»

استدلال آن مرد شامیِ ناصبی هم به همین جمله بود که امیر المؤمنین علی ابن ابیطالب فرموده باشند «إِخْوَانُنَا قَدْ بَغَوْا عَلَيْنَا فَقَاتَلْنَاهُمْ عَلَى بَغْيِهِمْ»؛ اهل صفین برادران ما هستند این ها بر ما بغی کردند (طغیان کردند) و ما به خاطر طغیان شان با آن ها می جنگیم به خاطر دین شان و به خاطر این ها نمی جنگیم می خواست بگوید امام حسین هم (نعوذ بالله باغی) بوده به خاطر همین توسط مؤمنین کشته شد. امام جواب داد

«وَيْلَكَ أَ مَا تَقْرَأُ الْقُرْآنَ»

آیا قرآن خواندی یا نخواندی؟

«قَالَ بَلَى»

بله خواندم

«قَالَ فَقَدْ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى وَ إِلى‏ مَدْيَنَ أَخاهُمْ شُعَيْباً وَ إِلى‏ ثَمُودَ أَخاهُمْ صالِحاً»

شما به این جمله استدلال می کنی که امیر المؤمنین فرموده اهل شام برادران ما هستند معاویه برادر ما است به این جمله استدلال می کنی حضرت شعیب هم به قوم خودش برادران من می گفت و خدا برادران قوم شعیب را گفته «أَخاهُمْ شُعَيْباً» شعیب برادر آن قوم کافر بود، قوم کافر که خدا آن ها را عذاب کرد و همه از بین رفتند. و همین طور حضرت صالح (علیه السلام) پیامبر خدا هست خدا هم می گوید صالح برادر قوم ثمود بود.

«أَ فَكَانُوا إِخْوَانَهُمْ فِي دِينِهِمْ أَوْ فِي عَشِيرَتِهِمْ»

آیا این ها برادر دینی شان بود یا چون از یک قبیله بودند خدا گفته شعیب برادر قومش هست و صالح برادر قومش هست.

«قَالَ لَهُ الرَّجُلُ لَا بَلْ فِي عَشِيرَتِهِمْ»

 آن شخص گفت چون از قومش بود امام هم جواب داد

«فَهَؤُلَاءِ إِخْوَانُهُمْ فِي عَشِيرَتِهِمْ وَ لَيْسُوا إِخْوَانَهُمْ فِي دِينِهِمْ»

بحار الأنوارالجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار (ط - بيروت)؛ نویسنده: مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، ناشر: دار إحياء التراث العربي، محقق/ مصحح: جمعی از محققان، ج32، ص345

معاویه برادر دینی امیر المؤمنین نبود چون از یک قوم هستند همه از قریش هستند از این جهت امیر المؤمنین علی ابن ابیطالب فرمود شما برادران ما هستید اما برادرانی که باغی هستید، حکم باغی هم مشخص است و کسی که علیه امام خودش قیام بکند و بغی کند حکمش را خودتان گفتید او مستقیم جهنم می رود و کشتنش واجب است و امیر المؤمنین هم کشتن معاویه را واجب می دانست.

بنابراین به این جملاتی که نه سند دارد نه حتی پیدا کردید در کجای نهج البلاغه است به این ها استدلال نکنید، این ها هیچ سودی به حال شما ندارد چیزی که واضح و روشن است بله برادران امیر المؤمنین هستند همان طوری که قوم ثمود برادر حضرت صالح بودند، همان طوری که قوم حضرت شعیب برادر آن ها بودند ولی خداوند همه آن ها را هلاک کرد و مستقیم جهنم برد.

مجری:

چقدر واضح و روشن شد همان طور که استاد فرمودند این در نهج البلاغه نیست اما اگر دوست دارید راجع به معاویه در نهج البلاغه بگردید چیزهای به چشم می خورد حتماً مراجعه بکنید و نظر حضرت مولا آقا امیر المؤمنین علی ابن ابیطالب (علیه السلام) را راجع به معاویه ببینید آن نظر نهج البلاغه است که شما در نهج البلاغه دنبال نظر امیر المؤمنین می گشتید. تلفن‌ ها زیر نویس شده ان شاء‌ الله تماس بگیرید اگر مطلبی هست دغدغه ای هست سوالی دارید مطرح بکنید ان شاء الله در خدمت تان خواهیم بود.

 (میان برنامه)

مجری:

لبیک یا حسین. عرض سلام مجدد خدمت همه شما بینندگان عزیز و ارجمند شبکه جهانی حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) الحمدلله این توفیق را داریم با برنامه کلمه طیبه در خدمت تان هستیم، محضر شما کلیپ هایی را تقدیم کردیم. سراغ کلیپ بعد برویم این چند وقت حتماً در جریان بودید زیاد صحبت شده راجع به معاویه و آن چیزی که واضح تر و روشن تر شد برای همه این که آیا معاویه، قداست دارد یا ندارد این که آیا وجاهتی نزد صحابه دارد یا ندارد، وجاهتی نزد امیر المؤمنین داشته یا نداشته زندگیش چطوری بود نسبش به چه نحوه ای بود الحمد لله بسیاری از موارد روشن شده.

در این شبکه ها هم مفصل صحبت های مختلفی انجام می شد، جا دارد بیشتر به آن پرداخته بشود کلیپ بعد را با هم ببینم ان شاء الله بر می گردیم و به نقد آن خواهیم نشست

کلیپ شماره 6- مولوی گرگیج مدیر دار العلوم گالیگش در استان گلستان:

و همچنین در 2 آیه دیگر که این محور را ما بگیریم خداوند به پیغمبر در سوره توبه آیه 73 می فرماید: (يا أَيهَا النَّبِي جَاهِدِ الْكُفَّارَ وَالْمُنَافِقِينَ وَاغْلُظْ عَلَيهِمْ) ای پیغمبر با کفار جهاد کن با منافقین جهاد کن (وَاغْلُظْ عَلَيهِمْ) به شدت با آن ها برخورد کن همان طوری که: (أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَينَهُمْ)، (وَمَأْوَاهُ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ) عین همین آیه دوباره در سوره تحریم آیه 9 آمده (يا أَيهَا النَّبِي جَاهِدِ الْكُفَّارَ وَالْمُنَافِقِينَ وَاغْلُظْ عَلَيهِمْ وَمَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ) عین الفاظ آیه، یکی هستند و در آیه 6 هست این 3 تا آیه را آوردم که اگر آن ها کافر و منافقین بودند وظیفه پیغمبر عوض می شد باید با آن ها می جنگید. اگر مسلمان بودند ما بحثی نداریم که پیغمبر با آن ها نجنگید

مجری شبکه ولی عصر:

به نظرم شبهه واضح بود نسبت به ابو سفیان و پسرش یا هر نسبتی که با او داشت. راجع به ابو سفیان و معاویه و این که اگر این ها واقعاً کافر و منافق بودند باید پیامبر با این ها می جنگید (طبق آیه قرآن) و این که نجنگیدند نشان می دهد که این ها کافر و منافق نبودند.

استاد یزدانی:

استدلال های عجیبی داشت به آیات عجیب و غریبی استدلال کرد نزدیک هفت هشت تا آیه آورد که اگر فرصت بود همه این هفت هشت تا آیه را می آوردیم و ثابت می کردیم که عجیب هست چنین آدم های به مدیریت یک مدرسه حوزه علمیه رسیده اند، یعنی پیش پا افتاده ترین مسائل قرآنی را هم بلد نیست و استدلال های می کند که مرغ پخته هم به آن می خندد (ایشان شیخ التفسیر می شود).

این ناصبی به این آیه استدلال کرد که خداوند فرمود:

(يا أَيهَا النَّبِي جَاهِدِ الْكُفَّارَ وَالْمُنَافِقِينَ وَاغْلُظْ عَلَيهِمْ وَمَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ)

ای پيامبر! با کفار و منافقين پيکار کن و بر آنان سخت بگير! جايگاه شان جهنم است، و بد فرجامی است!

سوره تحریم (66): آیه 9

این که منافق در زمان پیغمبر وجود داشت شک و شبهه ای نیست. سوره ای به نام منافقین داریم، شک و شبهه ای داریم در این که منافق در عصر پیغمبر وجود داشت؟ قطعا نه. سوره توبه درباره همین منافقین نازل شده و آیات فراوانی در قرآن کریم هست درباره وجود منافق در بین اصحاب پیغمبر؛ سوال می کنیم پیغمبر با کدام منافق جنگید؟ یک نفر منافق را پیدا کن که پیغمبر او را کشته باشد. تحدی می کنیم پیغمبر فلانی را گرفته آقای فلانی چون تو منافق هستی باید گردنت را بزنیم چرا نکرد؟ مگر خدا دستور نداد (جَاهِدِ الْكُفَّارَ وَالْمُنَافِقِينَ) با کفار و منافقین جهاد کن اگر جهاد به آن معنایی است که تو فکر می کنی تو تصور می کنی شما که شیخ التفسیر هستی تصور می کنی، پس پیغمبر باید تک تک منافقین را می کشت شما دیدید در جنگ احد یک سوم اصحاب پیغمبر منافق بودند تاریخ دارد مستندش را هم نشان می دهم نگویند نگفتی کجا بود؟ ابن کثیر نقل کرده و خیلی های دیگر من فقط از ابن کثیر نشان می دهم چون فرصت کم است.

ابن کثیر در کتاب البدایة والنهایة، جلد 4، چاپ وزارت اوقاف قطر، سال 1436 این کتاب چاپ شده صفحه 177 که پیغمبر وقتی به جنگ احد می رفتند

«فخرج رسول الله والمسلمون فسلكوا على البدائع وهم الف رجل والمشركون ثلاثة آلاف فمضى رسول الله حتى نزل بأحد»

پیغمبر وقتی از مدینه خارج شد هزار نفر بودند مشرکین 3 هزار نفر بودند وقتی پیغمبر قرار بود به منطقه احد برسد

«ورجع عنه عبد الله بن أبي ابن سلول في ثلثمائة فبقي رسول الله في سبعمائة »

البداية والنهاية؛ اسم المؤلف: إسماعيل بن عمر بن كثير القرشي أبو الفداء الوفاة: 774، دار النشر: مكتبة المعارف – بيروت، ج4، ص13 (نرم افزار الجامع الکبیر)

ابی ابن سلول 300 نفر از اصحاب پیغمبر را با خودش برد فقط 700 نفر باقی ماند یعنی تقریباً یک سوم اصحاب پیغمبر در زمان جنگ احد پیرو پیغمبر نبودند. پیرو عبدالله ابن اُبی ابن سلول منافق بودند پیغمبر چرا آن ها را نکشت؟ مگر خدا نگفته (جَاهِدِ الْكُفَّارَ وَالْمُنَافِقِينَ) تو که شیخ التفسیر هستی جواب بده این جواب اول ما که واضح و روشن است. جهاد با منافقین به یک صورت است جهاد با کفار به یک صورت دیگر است.

البته اگر شما به تفاسیر مراجعه می کردی من فقط یک تفسیر از تفاسیر اهل سنت را خدمت تان نشان بدهم ببینید این ها چه کار کردند این سوالی است که خیلی مفسران اهل سنت را به درد سر انداخته بارها از همدیگر پرسیدند خدا دستور داده (جَاهِدِ الْكُفَّارَ وَالْمُنَافِقِينَ) ولی پیغمبر حتی یکبار، یک منافق را هم نکشت با هیچ منافقی جهاد نکرد قضیه چه بوده؟ آقای فخر رازی در تفسیر کبیر یا تفسیر مفاتیح الغیب،‌ جلد 16، چاپ اول، چاپ 1401 در دار الفکر بیروت، صفحه 138 در ذیل آیه 74 سوره مبارکه توبه نظرات مختلف را می آورد که جهاد با کفار چه است جهاد با منافقین چه است قول اول، قول دوم، خودش قول سوم را می پسندد می گوید این قول سوم صحیح است که:

«الجهاد عبارة عن بذل الجهد»

جهاد یعنی چه؟ یعنی کسی نهایت تلاش خودش را بکند

«وليس في اللفظ ما يدل على أن ذلك الجهاد بالسيف أو باللسان أو بطريق آخر»

در قرآن نیامده که جهاد کن یعنی این ها را با شمشیر بکش، نگفت این ها را گردن بزن نگفت با زبان،‌ راهش را نگفت خدا گفته با کفار و منافقین جهاد کن؛ جهاد یعنی علیه آن ها تلاش کن.

«فنقول»

ما چه می گوییم؟

«إن الآية تدل على وجوب الجهاد مع الفريقين»

آیه دلالت می کند هم جهاد با کافر واجب است هم با منافق

«فأما كيفية تلك المجاهد فلفظ الآية لا يدل عليها»

اما این که پیغمبر چطوری با این ها بجنگد؟ با شمشیر بجنگد یا با زبانش بجنگد نگفت آیه در این باره صراحت ندارد.

«بل إنما يعرف من دليل آخر»

باید یک دلیل دیگر پیدا کنیم

«وإذا ثبت هذا فنقول»

وقتی این قضیه ثابت شد می گوییم

«دلت الدلائل المنفصلة على أن المجاهدة مع الكفار يجب أن تكون بالسيف»

ما دلائل دیگر داریم خارج از آیه که ثابت می کند جهاد با کافر واجب است با شمشیر باید باشد کافر را باید کشت کافر را البته پیغمبر می تواند بکشد و دستور بدهد

«ومع المنافقين بإظهار الحجة تارة»

با منافقین چطور جهاد کنیم؟ برویم با آن ها بحث و صحبت بکنیم حجت را بر آن ها تمام بکنیم.

«وبترك الرفق ثانياً»

دیگر با آن ها مهربان نباشیم با آن ها نرم حرف نزنیم.

«وبالانتهار ثالثاً»

التفسير الكبير أو مفاتيح الغيب؛ اسم المؤلف: فخر الدين محمد بن عمر التميمي الرازي الشافعي الوفاة: 604، دار النشر: دار الكتب العلمية - بيروت - 1421هـ - 2000م، الطبعة: الأولى، ج16، ص107

سوم را چه کار کنیم؟ به آن ها نهیب بزنیم (منافق) البته کلمه منافق را ندیدیم که پیغمبر درباره کسی گفته باشد تو منافق هستی اصلاً این طوری نداریم او که منافق است اظهار نمی کند، اگر منافق اظهار بکند که دیگر منافق به حساب نمی آید، کافر به حساب می آید باید گردنش را زد ولی تا زمانی که منافق است پیغمبر می داند که منافق هستی پیغمبر تو را می شناسد که آقای فلانی تو منافق هستی باید چه کار کند؟ پیغمبر با او حجت را تمام بکند با او به نرمی حرف نزند با او تند برخورد بکند اما نداریم پیغمبر حتی یک منافق را کشته باشد، یک منافق را گردن زده باشد دارید بیاورید.

 پس این همه منافق کجا رفتند؟ پیغمبر چرا گردن این ها را نزد؟ نه تنها با شمشیر گردن این ها را نزد عبدالله ابن ابی ابن سلول را پیغمبر چه کار کرد؟ وقتی مرد خودش دفنش کرد، حتی لباس خودش را بر او کفن کرد پیغمبر این طوری برخورد می کرد تا این ها شاید آدم بشوند شاید این ها بر گردند.

بنابراین شما می گوییم معاویه اگر منافق بود پیغمبر با او باید می جنگنید استدلال، استدلال احمقانه ای است استدلالی است که نسنجیده است نمی روی کتاب ها را بخوانی، نمی روی تفاسیر را ببینی هم تفاسیر شیعه و هم سنی را می دیدی جواب خودت را می گرفتی ولی چه کنیم که تو دنبال تحقیق نیستی دنبال حق و حقانیت نیستی. به هر صورتی شده می خواهی از معاویه دفاع بکنی ولی این قدر ضعیف دفاع می کنی که آبرو برای خود معاویه هم نگذاشتی. اگر معاویه زنده بود الان گردن تو را می زد با این دفاع بسیار مضحکی که داری.

 آقای ابن تیمیه دقیقاً همین حرف را زده در کتاب مجموع فتاوای زده است مجموع فتاوای ابن تیمیه، جلد 7، با دستور وزارت اوقاف عربستان چاپ شد سال 1425، صفحه 620 می گوید اگر منافقین را دیدیم

«فإذا أظهر المنافق من ترك الواجبات وفعل المحرمات ما يستحق عليه العقوبة عوقب على الظاهر»

اگر یک منافقی پیدا بشود که واجبات را ترک کند نماز نخواند کارهای حرام را سریع انجام بدهد آن کارهای حرامی را که مستحق حد و فلان است «عوقب علی الظاهر» باید به خاطر این کاری که اظهار کرده عقاب بشود.

«ولا يعاقب على ما يعلم من باطنه بلا حجة ظاهرة»

اما معاویه، نفاق خودش را در باطنش مخفی کرده تا زمانی که نفاق خودش را مخفی کرده ما نمی توانیم او را عقاب کنیم.

«ولهذا كان النبى صلى الله عليه وسلم يعلم من المنافقين من عرفه الله بهم وكانوا يحلفون له وهم كاذبون»

خدا و پیغمبرش برخی از منافقین را معرفی کرده بود بعضی از منافقین را می شناخت و آن ها می آمدند قسم می خوردند ما مؤمن هستیم در حالی که دروغگو بودند.

«وكان يقبل علانيتهم ويكل سرائرهم إلى الله»

پیغمبر با این که می دانست فلانی دروغگو است در عین حال از او قبول می کرد، اما باطنش را به خدا واگذار می کرد.

كتب ورسائل وفتاوى شيخ الإسلام ابن تيمية؛ اسم المؤلف: أحمد عبد الحليم بن تيمية الحراني أبو العباس الوفاة: 728، دار النشر: مكتبة ابن تيمية، الطبعة: الثانية، تحقيق: عبد الرحمن بن محمد بن قاسم العاصمي النجدي، ج 7، ص 620

 

 پیغمبر چه کار کند؟ یک منافق وقتی می‌ آید قسم می خورد من مؤمن هستم دیگر دلیل واضح و روشنی نیست پیغمبر نمی تواند قلبش را بشکافد به همه ثابت کند تو منافق هستی و بعد او را بکشد این استدلال، استدلال مضحک و احمقانه ای است. ما روایاتی در صحیح بخاری و جاهای دیگر داریم که بعضی ها می آمدند به پیغمبر می گفتند این منافق را اجازه بده بکشیم. این هم دلیل دیگری که پیغمبر منافقین را نکشته است.

صحیح بخاری است یک سری به صحیح بخاری می زدی صحیح بخاری که أصح کتاب بعد کتاب الله شما است. صحیح بخاری چاپ وزارت اوقاف عربستان سعودی در سال 1417 کتاب التفسیر، شیخ التفسیر کتاب تفسیر صحیح بخاری را یک مروری بکن حدیث 4905 فلانی از فلان تا صفحه 1055 دعوایی بین بعضی از منافقین شد

«كَسَعَ رَجُلٌ من الْمُهَاجِرِينَ رَجُلًا من الْأَنْصَارِ»

چه کارهای انجام می دادند (این جمله را چطوری ترجمه بکنم؟) یکی از مهاجرین با یکی از انصار کار بدی انجام داد. این مهاجرین چه کسی بود؟ دعوا در گرفت همدیگر را می خواستند کتک بزنند یکی آمد گفت:

«يا رَسُولَ اللَّهِ دَعْنِي أَضْرِبْ عُنُقَ هذا الْمُنَافِقِ فقال النبي صلى الله عليه وسلم»

اجازه بده من گردن این منافق را بزنم پیغمبر فرمود:

«دَعْهُ»

ولش کن!

 «لَا يَتَحَدَّثُ الناس أَنَّ مُحَمَّدًا يَقْتُلُ أَصْحَابَهُ»

الجامع الصحيح المختصر؛ اسم المؤلف: محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي الوفاة: 256، دار النشر: دار ابن كثير , اليمامة - بيروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقيق: د. مصطفى ديب البغا، ج 4، ص 1379، ح4622

ولش کن، چرا به چه دلیل؟ این همه منافق در بین صحابه بودند پیغمبر یکی یکی این و آن را بکشد 300 نفر در جنگ احد بود قطعاً خیلی بیشتر شده بود خیلی از این ها را می کشت مردم چه می گفتند؟ مردم می گفتند پیغمبر دارد اصحاب خودش را می کشد دیگر کسی سراغ اسلام نمی آمد، می ترسیدند ما اگر اسلام بیاوریم باز پیغمبر ما را می کشد به این دلیل بود که پیغمبر آن منافقین را نکشت با این که می شناختند. واضح است دعوا بین عبدالله ابن ابی و عده ای از انصار بود یکی از مهاجرین کار بد با یکی از انصار انجام داده بود و آن قضایا...

 روایت دیگر هم دقیقاً‌ همین داستان و قضیه است باز پیغمبر می گوید نه این منافقین را نمی کشیم چرا؟ چون می ترسیم مردم بعد از این شایعه بکنند که پیغمبر همه اصحاب خودش را می کشد. باز این نکته مهمی است که پیغمبر با آن منافق هم صحابی می گوید منافق است عبدالله ابن ابی است ولی باز پیغمبر اطلاق صحابی بر او می کند پس:

«الصحابة كلهم عدول»

صحيح ابن حبان بترتيب ابن بلبان؛ اسم المؤلف: محمد بن حبان بن أحمد أبو حاتم التميمي البستي الوفاة: 354، دار النشر: مؤسسة الرسالة - بيروت - 1414 - 1993، الطبعة: الثانية، تحقيق: شعيب الأرنؤوط، ج 1، ص 162

از همین روایت استفاده می شود که دروغ است و منافق هم می تواند صحابی باشد. پیغمبر منافق را صحابی خودش دانسته این هم دلیل بعدی. یک سری به قرآن بزن یک سری به تفاسیر بزن یک سری به صحیح بخاری بزن به کتاب التفسیر صحیح بخاری سر بزن و بعد بیا این ادعا را بکن و این استدلال مضحک را که اگر معاویه و ابو سفیان و فلانی و فلانی و فلانه منافق بودند پیغمبر باید گردن آن ها را می زد. علمای شما چیز دیگری می گویند پیغمبر هیچ منافقی را گردن نزد و نکشت به این دلایلی که خدمت تان گفتیم؛ ولی شما چه بگویم آدم با این ناصبی که به اهل بیت (علیهم السلام) توهین کرده بود حقش همین است که باید این طوری جواب داده بشود و این طوری ضایع بشود.

مجری:

بسیار عالی، خیلی آموختیم تشکر می کنم از محضرتان کلیپ بعد را ببینیم بر می گردیم به نقد آن خواهیم نشست.

کلیپ شماره 7- مولوی مراد زهی از اساتید دار العلوم زاهدان و از کارشناسان شبکه های معاند وهابی:

 من تحدی می کنم در هیچ روایت تاریخی، صحیح و ثابتی باشد وجود ندارد که حضرت معاویه (رضی الله عنه) دستور سب و لعن حضرت علی را صادر کرده بود و یا خودش خدای نا کرده به حضرت علی (رضی الله عنه) سب و لعن کرده بود این یکی از آن انتقادهای است که بیانیه مجمع به حساب جمعی از اساتید به عنوان افتراء این مطلب را مطرح کردند که در طول این مدت حضرت معاویه و دار و دسته اش به حضرت علی (رضی الله عنه) لعن و نفرین می کردند.

مجری شبکه ولی عصر:

دیدیم این ادعاهایی که دارد مطرح می شود حضرت استاد در خدمت تان هستیم.

استاد یزدانی:

آقای استاد دار العلوم زاهدان و کارشناس شبکه های وهابی، شبکه های بر انداز، شبکه های که دشمن نظام هست و رکیک ترین فحش ها را به نظام و امام و رهبری داده ولی ایشان آن جا حاضر می شود و با آن ها همکاری می کند خیلی عجیب است که چنین اجازه ای چه کسی به این داد تعجب می کنم. تحدی کرد که در هیچ روایت تاریخی وجود ندارد که معاویه دستور داده باشد که امیر المؤمنین را سب کنید (تحدی کرد) من تحدی اش را با روایت صحیح مسلم جواب می دهم. صحیح مسلم، چاپ دار السلام وزارت اوقاف عربستان سعودی، چاپ دوم، چاپ 1421، صفحه 1059، روایت 2404 از عامر ابن سعد ابن ابی وقاص از پدرش که:

«أَمَرَ مُعَاوِيَةُ بن أبي سُفْيَانَ سَعْدًا»

معاویه به سعد ابن ابی وقاص دستور داد چه دستوری داد؟ آن تکه اش را بزغاله خورد (آن تکه اش کلاً حذف شد) دستان امانتدار این محدثین این ها را نمی دانم چه کار کردند؟

«فقال ما مَنَعَكَ ان تَسُبَّ أَبَا التُّرَابِ»

یک جمله ای کامل از این وسط حذف شده و بعد معاویه می گوید چه شده چرا به ابا تراب فحش نمی دهی؟

«فقال أَمَّا ما ذَكَرْتُ ثَلَاثًا قَالَهُنَّ له رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم فَلَنْ اسبه لان تَكُونَ لي وَاحِدَةٌ مِنْهُنَّ أَحَبُّ الي من حُمْرِ النَّعَمِ»

من سه چیز از پیغمبر شنیدم پیغمبر فرمود هرگز بعد از آن به امیر المؤمنین فحش نخواهم داد که اگر یکی از ‌آن ها برای من بود از شتران سرخ مو برای من بهتر بود

صحيح مسلم؛ اسم المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسين القشيري النيسابوري الوفاة: 261، دار النشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت، تحقيق: محمد فؤاد عبد الباقي، ج4، ص1871، ح2404 (نرم افزار الجامع الکبیر)

سه تا فضیلت از فضائل امیر المؤمنین در ادامه می آید. این روایت خیلی واضح است معاویه به سعد ابن ابی وقاص دستور می داد که فحش بدهد وقتی او فحش نمی داد می گفت چرا فحش نمی دهی؟ و او این ادله را می آورد. این یک روایت در صحیح مسلم است.

خیلی از علمای دیگر گفتند (آن صحیح مسلم بود) در سنن ابن ماجه قزوینی که یکی از صحاح سته اهل سنت با تحقیق آقای محمد ناصرالدین البانی وهابی هم چاپ شده چاپ مکتبة المعارف ریاض عربستان سعودی، یک جلدی هست صفحه 37، حدیث 121 از سعد ابن ابی وقاص است آقای البانی می گوید سندش صحیح است.

«قَدِمَ مُعَاوِيَةُ في بَعْضِ حَجَّاتِهِ فَدَخَلَ عليه سَعْدٌ»

معاویه در بعضی از سفرهای حجش مدینه آمد و بر سعد ابن ابی وقاص وارد شد

«فَذَكَرُوا عَلِيًّا فَنَالَ منه»

بحث از امیر المؤمنین پیش آمد و معاویه «نالَ مِنه»، نالَ مِنه یعنی چه؟ آقای البانی در پاورقی توضیح داده است:

«نال معاویة من علی و تکلم فیه»

معاویه از علی بد گویی کرد و حرف های عجیب و غریب زد (حرف های رکیکی زد)!

 به حدی حرف رکیک بود که:

 «فَغَضِبَ سَعْدٌ وقال تَقُولُ هذا لِرَجُلٍ سمعت رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم يقول»

 سعد ابن ابی وقاص عصبانی شد و گفت این حرف را درباره کسی می زنی که پیغمبر فرمود:

«من كنت مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلَاهُ وَسَمِعْتُهُ يقول أنت مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ من مُوسَى إلا أَنَّهُ لَا نَبِيَّ بَعْدِي وَسَمِعْتُهُ يقول لَأُعْطِيَنَّ الرَّايَةَ الْيَوْمَ رَجُلًا يُحِبُّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ»

سنن ابن ماجه؛ اسم المؤلف: محمد بن يزيد أبو عبدالله القزويني الوفاة: 275، دار النشر: دار الفكر - بيروت، تحقيق: محمد فؤاد عبد الباقي، ج1، ص45 (نرم افزار الجامع الکبیر)

سه تا فضیلت از فضائل امیر المؤمنین را سعد ابن ابی وقاص آورد این روایت خیلی واضح است صریح است که معاویه به امیر المؤمنین فحاشی کرد و سعد ابن ابی وقاص هم ناراحت شد و اعتراض کرد. باز همین روایت در صحیح سنن ابن ماجه آقای ناصر الدین البانی، جلد 1، صفحه 58 هم دقیقاً با همان عباراتی که خدمت تان گفتم با همان توضیح آقای البانی آمده این روایت با سند صحیح شما می گفتی یک دانه روایت بیاور این هم دو تا روایت یکی از صحیح مسلم و دیگری از صحیح سنن ابن ماجه.

یک مطلب جالبی آقای ابن مجاور نقل کرده در کتاب صفة بلاد الیمن ومکه وبعض الحجاز که معروف به تاریخ المستبصر است. این کتاب در قاهره چاپ شده مکتب الثقافیة الدینیه در قاهره، صفحه شماره 309 این جمله خیلی عجیب است اول درباره حنابله صحبت می کند که حنابله چه مذهبی است؟ بین خودشان می گفتند:

«لا یکون الحنبلی حنبلیا حتی یبغض علیا سویّا»

حنبلی، حنبلی نمی شود مگر این که حتماً بغض امیر المؤمنین علی ابن ابیطالب را داشته باشد.

 کاری به آن نداریم این جمله بعدش مهم است

«إنّ أول من سب ابا تراب بالشام معاویة ابن أبی سفیان»

اولین کسی که به حضرت ابا تراب امیر المؤمنین علی ابن ابیطالب در شام فحاشی کرد زشت گویی کرد معاویة ابن ابی سفیان بود.

«وصارت عندهم سنة مؤکدة استمروا علیها إلی آخر دولتهم إلی الف شهر»

این داستان فحاشی بنی امیه به امیر المؤمنین بین پیروان ابو سفیان و معاویة ابن ابی سفیان سنت مؤکد شده بود تا آخر دولت بنی امیه استمرار داشت تا هزار ماه که همان هشتاد و خرده ای سال می شود تا آخر عمر دولت بنی امیه این استمرار داشت

«فسبه جمیع العالم ما خلا خوارزم»

تمام جهان اسلام به امیر المؤمنین فحاشی می کردند غیر از منطقه خوارزم همه عالم اسلامی به امیر المؤمنین فحاشی می کردند به خاطر سنتی که معاویة ابن ابی سفیان گذاشته بود. شما تاریخ می خواهی این هم تاریخ. روایت می خواهی این هم روایت، سند صحیح می خواهی این هم روایت با سند صحیح تحدی کردی این جواب تحدی که داشتی. باز مطالب دیگری در کتاب های دیگر هست فکر می کنم به همین اندازه کافی باشد تا به کلیپ های بعدی برسیم

مجری:

عزیزان بیننده هم پشت خط هستند فقط خیلی مختصر و کوتاه این تحدی ببینیم تا کجا رفته جوابش را آیا می توانیم بگیریم یا نه کلیپ بعد را ببینیم

کلیپ شماره 8 – از شبکه وهابی کلمه:

هاشمی:

گفته می شود در صحیح مسلم آمده که امیر معاویه رو به سعد ابن ابی وقاص کرد و گفت که: «ما مَنَعَكَ ان تَسُبَّ أَبَا التُّرَابِ»؛ این در صحیح مسلم آمده شما در این باره چه پاسخی می دهید؟

پاسخ – مولوی مراد زهی:

حضرت معاویه (رضی الله عنه) به عنوان یک سیاستمدار آن جا امَرَ نه این که دستور داد آن جا امِرَ هست یعنی وقتی که سعد را به عنوان امیر تعیین کرد از ایشان پرسید طبیعتاً افرادی در آن زمان وقتی خون یکدیگر را ریختند بالاخره افراطیونی هم در حزب شامی ها و در حزب حضرت معاویه (رضی الله عنه) وجود داشته افراطیونی هم در طرف مقابل در حزب امام علی (رضی الله عنه) وجود داشته یک سوالی ایشان می کند که مثلاً خیلی ها دارند این کار را انجام می دهند شما این کار را انجام نمی دهید به عنوان یک فرمانده به عنوان یک والی و فرمانده بسیار بزرگ یک سوالی می کند. این جا هم ثابت نیست حضرت سعد اهانت بکند و یا توهین بکند و یا حضرت معاویه ایشان را تعزیر بکند و تنبیه بکند که این دستوری که من دارم به شما می دهم شما بیا این جا سب و لعن بکن شما چرا سب و لعن نمی کنی؟

مجری شبکه ولی عصر:

بالاخره وقتی که با این سوال مواجه می شود باید توجیه بکند راهی ندارد.

استاد یزدانی:

ایشان توجیه عجیبی کردند گفتند روایت اَمَرَ نیست امِرَ است باز صحیح مسلم را ببینیم امَرَ هست یا امِرَ هست؟ صحیح مسلم، چاپ وزارت اوقاف عربستان سعودی اگر چشمش را روی این باز می کرد و صحیح مسلم را می دید در صحیح مسلم نوشته «أَمَرَ مُعَاوِيَةُ» من قشنگ بزرگش می کنم چشمش باز باشد «أَمَرَ مُعَاوِيَةُ» نه «أَمِرَ مُعَاوِيَةُ»؛ أَمِرَ مُعَاوِيَةُ یعنی در زمانی که معاویه، سعد ابن ابی وقاص را امیر قرار داد اولا چه کسی گفته امِرَ به این معنا است؟ ثانیاً شما یک مستند ضعیف از کتاب های خودتان پیدا کنید که معاویه، سعد ابن ابی وقاص را امیر یک جایی قرار داده باشد اصلاً‌ این ها با هم کنتاک داشتند سعد ابن ابی وقاص خلافت را برای خودش می خواست در برابر معاویه ایستاد با یزید بیعت نکرد. معاویه سعد ابن ابی وقاص را کشت شما یک مستند پیدا کن در یک کتابی که مثلاً‌ آقای معاویه، آقای سعد ابن ابی وقاص را امیر فلان منطقه قرار داد فرماندار فلان شهر یا فلان روستا قرار داد.

چرا دروغ می گویی؟ چرا این قدر وقیح هستی و این طوری از مولای خودت معاویه این قدر ضعیف و بد دفاع می کنی. این کارها را نکن این قدر امَرَ هست امِرَ نیست ثانیاً در هیچ تاریخی نیامده که سعد ابن ابی وقاص از جانب معاویه در یک جایی امیر، فرماندار و آمر شده باشد این دروغ هایی است که شما می گویید دروغ می گویی به خاطر این که از معاویه دفاع کنی و این خیلی زشت است برای یک آدمی که ریش سفید است و یک عمری در حوزه علمیه دار العلوم زاهدان بوده بعد این طوری راست در چشم مردم نگاه کنی و دروغ بگویی.

آقای مراد زهی تحدی می کنم یک روایت پیدا کن که سعد ابن ابی وقاص از جانب معاویه امیر شده باشد از این گذشته علمای شما توضیح دادند فدهُ المنعم شرح صحیح مسلم واضح و روشن این روایت را توضیح داد. فتح المنعم شرح صحیح مسلم آقای دکتر موسی شاهین لاشین که از اساتید مصر در قاهره است. در الازهر استاد است در دار الشروق این کتاب چاپ شده صفحه 322 دقیقاً همین روایت را توضیح می دهد چه می گوید؟

«أمر معاویة بن أبی سفیان سعدا»

معاویه به سعد ابن ابی وقاص دستور داد چه دستور داد؟ می گوید:

«المأمور به محذوف»

 مأمورٌ بِه حذف شده؛ حذف کردند چرا؟

«لصیانة اللسان عنه»

می خواستند از معاویه حفاظت کنند تا مردم نگویند معاویه چرا دستور داد؟ اصلش چه بود؟

«والتقدیر: أمره بسب علی (رضی الله عنه)»

معاویه به سعد ابن ابی وقاص دستور داد که به علی فحش بده و او نداد

«فقال: ما منعک أن تسب أبا تراب؟»

چه شده چرا به ابا تراب فحش نمی دهی؟ می گوید جمله فقالَ عطف شده به آن محذوف «امر بسب علی» اصل جمله چه بود؟

«أمر معاویة سعدا أن یسب علیا، فامتنع»

معاویه به سعد ابن ابی وقاص دستور داد که به علی فحاشی کن سعد امتناع کرد

«فقال له: ما منعک»

چرا به او فحش نمی دهی؟ و بعد آن ادله خودش را آورد این حرف را نووی هم زده توجیه کرده و بعد ایشان می گوید این توجیه خیلی زشت و بعیدی است

«والثابت ان معاویة کان یامر بسب علي»

ثابت است که معاویه دستور می داد به امیر المؤمنین فحاشی کنید.

 یک کم انصاف داشته باشید از معاویه می خواهی دفاع کنی دفاع کن خدا شما را با همان معاویه محشور کند و ما را با امیر المؤمنین چون نمی شود هر دو با همدیگر محشور بشوند دروغ نگو چرا دروغ می گویی؟ چرا جمله را عوض می کنی؟ چرا روایت را عوض می کنی؟ انصاف که نداری می دانم وجدان هم که نداری می دانم ولی یک کم برای بیننده هایت شعور قائل باش.

مجری:

آن آقا خوب فهمیده بود گفت خواب دیدم این طوری شده این هم بگوید من خواب دیدم این سب این طوری و آن طوری بود بالاخره این طوری بخواهد توجیه بکند. خیلی واضح و روشن بود حضرت استاد از محضرتان تشکر می کنم سراغ تماس های بینندگان عزیز برویم متأسفانه فرصت هم کم هست تا جایی که بتوانیم پاسخگوی عزیزان خواهیم بود. بیننده آقای جوکار از داراب پشت خط هستند در خدمت تان هستیم بفرمایید

بیننده آقای جوکار از داراب:

سلام و عرض ادب خدمت شما و کارشناس محترم دو تا سوال خیلی خلاصه خدمت تان عرض کنم یک این که واقعاً حضرت شهربانو همسر امام حسین بودند. دو آیا درست است که امام حسین در راه کوفه بودند یک کاروانی غارت شد (معذرت می خواهم این لفظ را به کار می برم) می خواهم ببینم چطور بود و جنگ بدر هم چه دلیلی داشت که پیامبر جلوی این کاروان را گرفت معذرت می خواهم این طوری صحبت کردم ولی خیلی دلم می خواهد بدانم ان شاء الله موفق باشید خدا به شما اجر بدهد.

مجری:

تشکر می کنیم از شما که همراه ما بودید. آقا مهدی از شیراز پشت خط هستند بفرمایید در خدمت تان هستیم

بیننده آقای مهدی از شیراز:

سلام علیکم ورحمة الله خدمت استاد عزیز و مجری محترم جناب اقای مرعشی. قبل از این که سوال اصلی ام را بپرسم می توانم دو تا نکته خدمت تان بگویم؟

مجری:

بله بفرمایید

آقای مهدی:

بنده از طریق تلویزیون متأسفانه نمی توانم شما را ببینم به خاطر همین از گوشی برنامه تان را دنبال می کنم اگر می شود جواب تان را موقعی بدهید که پای گوشی باشم (قطع نکنید). یک نکته دیگر این که با واتساپ زنگ زدم نمی دانم چرا جواب ندادید؟ سوالم در مورد حدیث «خلیفتین» است بنده واقفم که اهل بیت 14 معصوم هستند اما چرا پیامبر گفتند که خلیفه شان یکی کتاب خدا است و دیگری عترت اهل بیت شان. ما حضرت فاطمه (سلام الله علیها) را خلیفه نمی دانیم چرا پیامبر گفتند که عترت و اهل بیت شان هستند اما حضرت فاطمه با این که مقام شان بالا است ولی خلیفه نیستند.

مجری:

تشکر می کنیم آقا مهدی عزیز از شیراز همراه برنامه بودند. فرصت بسیار محدود هست 3 تا سوال دیگر هم داریم عزیزان دیگر هم داریم آقا علی از قم و دیگر عزیزانی که متأسفانه فرصت نمی کنیم تماس شان را وصل بکنیم به همین سوالات پاسخ بدهیم ان شاء الله در جلسات آینده در خدمت دیگر عزیزان خواهیم بود حضرت استاد بفرمایید نسبت به حضرت شهربانو آیا همسر حضرت آقا ابا عبدالله بودند؟

استاد یزدانی:

قطعاً این مسئله قطعی هست شک و شبهه ای در این نیست هم روایت شیعه و هم روایت سنی داریم، هم علمای شیعه، هم علمای اهل سنت، هم تاریخ نویس های ما، هم تاریخ نویس های آن ها این مسئله را تأکید کردند شهربانو دختر یزدجرد اسیر شد اختلاف هست که در چه زمانی بود؟ زمان امیر المؤمنین بود یا زمان خلفاء قبلی به هر حال امام حسین (علیه السلام) با ایشان ازدواج کرد نه به عنوان کنیز، حضرت امام سجاد (علیه السلام) و سایر ائمه ما همه از نسل شهربانو هستند.

این طوری اگر حساب بکنیم از نسل یزدجرد هم هستند، ائمه ما همان طوری که از نسل پیغمبر هستند از این طرف از نسل یزدجرد هم هستند در شک و شبهه ای در این نیست همان طوری که ابراهیم فرزند پیغمبر فرزند کنیز بود و مادرش کنیز بود و حاکم مصر به پیغمبر هدیه داده بود، این هم هیچ اشکالی ندارد و شک و شبهه ای در صحت این ازدواج نیست و کسی نمی تواند ایرادی به آن بگیرد.

مجری:

سوال دوم ایشان هم نسبت به جریان غارت کاروان بود

استاد یزدانی:

پیغمبر بزرگوار اسلام وقتی در مکه بود آن ها همه اموال مهاجرین را تصاحب کرده بودند، ابو سفیان و معاویه و هند جگر خوار (ائمه الکفر) همه اموال پیغمبر، اموال بنی هاشم، اموال همه مهاجرین را تصاحب کرده بودند و این ها حق داشتند، الان هم هر کسی بخواهد تجاوز بکند حقش همین است به خاطر این که حق خودش را بگیرد در قرآن آیه مبارکه 194 بقره آمده

(فَمَنِ اعْتَدَى عَلَيكُمْ فَاعْتَدُوا عَلَيهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَى عَلَيكُمْ)

و (به طور کلی) هر کس به شما تجاوز کرد، همانند آن بر او تعدی کنيد!

سوره بقره (2): آیه 194

اگر کسی به شما تعدی کرد و تجاوز کرد شما مثل همان باید با او انجام بدهید و پیغمبر هم اگر راه کاروان قریش را گرفت به خاطر این که آن ها اموال پیغمبر و مهاجرین را تصاحب کرده بودند پیغمبر می خواست مثل آن ها با آن ها مقابله به مثل بکند هیچ اشکالی هم ندارد.

مجری:

پس جواب سوال آقای جوکار واضح می شود تشبیهش به همین جریان، اتفاقی که حضرت آقا ابا عبدالله الحسین رقم زدند نسبت به آن کاروانی که وجود داشت و حق خودشان را گرفتند. آقا مهدی از شیراز نسبت به حدیث خلیفتین سوال داشتند سوال به این شکل بود که حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) جزء ائمه به حساب نمی آیند اما جزء عترت اهل بیت بودند پس چطور هست که پیامبر ایشان را داخل در خلیفتین می داند؟

استاد یزدانی:

حدیث خلفتین همان حدیث ثقلین است حدیثِ:

«إِنِّي‏ تَارِكٌ‏ فِيكُمُ‏ الثَّقَلَيْنِ‏ كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي وَ إِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَمْ تَضِلُّوا»

بحار الأنوارالجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار (ط - بيروت)؛ نویسنده: مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، ناشر: دار إحياء التراث العربي، محقق/ مصحح: جمعی از محققان، ج2، ص226

«إني تارك فيكم خليفتين كتاب الله حبل ممدود ما بين السماء والأرض أو ما بين السماء والأرض وعترتي أهل بيتي وانهما لن يتفرقا حتى يردا علي الحوض»

فضائل الصحابة؛ اسم المؤلف: أحمد بن حنبل أبو عبد الله الشيباني الوفاة: 241، دار النشر: مؤسسة الرسالة - بيروت - 1403 - 1983، الطبعة: الأولى، تحقيق: د. وصي الله محمد عباس، ج2، ص603

اما چرا حضرت زهرا (سلام الله علیها) خلیفه پیغمبر نیست؟ به این دلیل است که ما روایت صحیح در کتاب های خودمان داریم وقتی بحث ثقلین پیش می آید هم از امیر المؤمنین علی ابن ابیطالب هست هم از سایر ائمه ما که تک تک نام ثقلین را برده اند خود امیر المؤمنین می گوید اولش من هستم بعد پسرانم حسن و حسین هستند و 9 فرزند از نسل حسین (علیه السلام) روایت صحیح در کتاب های شیعه داریم. تک تک نام افراد ثقلین را شمردند و حضرت زهرا (سلام الله علیها) جزء این افراد نیست، نه امیر المؤمنین شمرده و نه پیغمبر و نه سایر ائمه وقتی از امیر المؤمنین سوال می کنند مصادیق ثقلین چه کسانی هستند؟ امیر المؤمنین می شمارد من، امام حسن، امام حسین و 9 نفر از فرزندانش هستند. حضرت زهرا را جزء این ها نشمردند ما تابع اهل بیت هستیم تابع همان ثقلین هستیم که می گویند مصادیق ثقلین این ها هستند.

مجری:

این مصادیق ثقلین است اما اهل بیت

استاد یزدانی:

حضرت زهرا قطعاً شامل آیه تطهیر است اما ثقلین که امامت را ثابت می کند حضرت زهرا جزء این ها نیست روایت صحیح فراوان در کتاب های خودمان داریم از آن طرف یکی از شئونات امامت خلافت است وقتی کسی خلیفه می شود باید مردم ارتباط داشته باشد با مردان غریبه، خودی، محرم، نا محرم با همه باید ارتباط داشته باشد و هیچ زنی نمی تواند به امامت برسد و حضرت زهرا (سلام الله علیها) از این جهت که زن هست درست حتی اطاعت از حضرت زهرا واجب است احادیثش برای ما حجت است. اما به مقام امامت عظمیٰ نرسید چرا؟ به این دلیل که زن هست و یکی از شروط امامت این هست که مرد باید باشد دلیلش هم واضح و روشن است که یک زن نمی تواند بر مردم حکومت کند بجنگد در جنگ ها برود حضرت زهرا مثل بقیه نیستند که سوار شتر برود بجنگد و شمشیر بکشد و آدم بکشد. حضرت زهرا (سلام الله علیها) اسوه ما است اطاعت از او بر ما واجب است، اما به مقام امامت عظمی نرسید امام از نظر ما فقط 12 نفر است حضرت زهرا را خیلی دوست داریم اما مقام امامت فقط برای 12 نفر بیشتر نیست.

مجری:

احسنتم ان شاء الله که بتوانیم متمسک به آن ذوات مقدسه باشیم حضرت استاد از محضرتان تشکر می کنم و همچنین تشکر می کنم از همه شما بینندگان عزیز و ارجمند که تا انتهای کلمه طیبه امشب هم همراه ما بودید موفق و منصور باشید ان شاء الله خدا نگهدار!

 


  
  • رضایی

    27 شهریور 1401 - ساعت 01:19

    با سلام.ممنونم از برنامه عالی شما.یکی از جهاد هایی که پیامبر اکرم با منافقین کردند این بود که برای اجرای آیه برائت از مشرکین ،این آیه را به یکی از منافقان دادند تا او این آیه را اجرا کند تا در عمل برائت و جهاد با منافقین و مشرکین را به نمایش بگذارد.آن منافق که در اول مامور ابلاغ آیه ی برائت بود،، چون او خود منافق بود،،رسول اکرم دستوری به مولا امیرالمومنین علی علیه السلام دادند تا این حکم را از او بگیرد و مولی امیرالمومنین از آن منافق این حکم را گرفت و از او هم برائت جست و هم از مشرکین. آن منافق کسی نبود به جز خلیفه اول

    0 2

کلمه طیبه>

شیعیان عهد امامت همدلی ظهور زکات مواد مخدر تریاک مسائل شرعی دشمنان اهل بیت ع معاویه گرگیج ابوسفیان منافق ناصبی سوره توبه قرآن جهاد پیامبر اکرم ص تاریخ مستبصر شام