عصر انتظار

قسمت سی و پنجم برنامه عصر انتظار با کارشناسی حجت الاسلام جعفری


 

بسم الله الرحمن الرحیم

تاریخ: 20/08/1401

برنامه: عصر انتظار

مجری:

بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

سلام و عرض ادب دارم خدمت همه شما بیننده های عزیز و ارجمند شبکه جهانی حضرت ولی عصر (عج)، در خدمت شما هستیم این هفته با برنامه عصر انتظار و طبق روال هر هفته این برنامه کارشناس محترم و عزیز مان استاد جعفری بزرگوار هم اینجا حضور دارند، با ایشان سلام علیک می کنیم و می رویم سراغ برنامه مان، سلام علیکم استاد خیلی خوش آمدید.

حجت الاسلام جعفری:

بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم، السَّلاَمُ عَلَى الْمَهْدِيِّ الَّذِي وَعَدَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ الْأُمَمَ

خدمت حضرتعالی همکاران محترم تان و بینندگان عزیز عرض سلام دارم و امیدوار هستم که خداوند این وعده الهی را که درباره حضرت مهدی (عج) فرموده است و همه مکاتب و همه ادیان به او قائل هستند، ان شاءالله هرچه زودتر محقق کند، و دوستی محبت و عدالت را در سراسر عالم حاکم کند.

مجری:

ان شاءالله، ان شاءالله که این دعای زیبای شما و این وعده زیبای الهی هرچه سریعتر محقق بشود و جهان و دنیای ما از این ظلم ها از این تاریکی ها و از این مشکلاتی که مردم با ادیان مختلف دارند تحمل می کنند برطرف بشود.

استاد یک سؤالی که بنده در مسیر استودیو که داشتم اینجا می رسیدم خدمت تا خیلی ذهنم را درگیر کرده بود این ایام با توجه به این مسائلی که پیرامون ما دارد می گذرد، شاید بین مردم هم زیاد مطرح بشود و یک شبهه اساسی است که قطعاً با پاسخ زیبای شما این مسئله برای ما برطرف خواهد شد، ما داریم در دنیایی زندگی می کنیم که همانطور که شما هم اشاره کردید الآن مشکلات مختلف از جنس های مختلف به مردم دارد وارد می شود، مشکلات اقتصادی هست، مشکلات اجتماعی، فرهنگی، نا عدالتی های مختلف دارد نصیب مردم می شود، شاید خیلی ها با خود شان فکر کنند ما در این وضعیت باید تلاش اول مان تأمین معیشت مان باشد، تأمین مشکلات اقتصادی باشد، تأمین غذا باشد، خیلی جا ها هستند در دنیا که مردم از گرسنگی دارند می میرند، کشور های آفریقایی هستند حتی یک تیکه نان ندارند بخورند تا زنده باشند، در این وضعیت ممنون می شوم که برای ما باز کنید و مشخص بکنید که  ضرورت عصر انتظار که اسم برنامه ما هم هست، ضرورت آن چه هست؟ چرا در این عصر مهمترین چیز برای بشریت می تواند انتظار منجی باشد.

حجت الاسلام جعفری:

بله ببینید سؤال خیلی خوبی است و فکر می کنم پاسخ آن در تأمل در خود سؤال هست، مختصر اول اجمالاً می گویم و بعد به صورت تفسیری وارد بحث می شویم به عنوان ضرورت طرح مباحث مهدویت، گرچه شاید با این جلسه کفاف ندهد ولی خب یک گفت و گویی را شروع می کنیم تا ببینیم که به کدام سمت پیش می رویم.

به صورت اجمالی این هست که مشکلات وقتی پدید می آید که یا هدف گم شده، هدف معلوم نیست یا برنامه ریزی در کار نیست یا دقت و نظم در کار نیست، یا منفعت طلبانی آمدند امور را در دست گرفتند و اینها دارند جهان را پیش می برند، و مستضعفان این وسط دارند له می شوند، که البته همین هم بر می گردد به اینکه ناآگاهی ها، عدم شناخت لازم، عدم جرأت برخورد با موانع، موضوعات مختلفی که پدید می آید و مشکلاتی که پدید می آید را باید ریشه یابی کرد، چرا این اتفاقات می افتد، ما وقتی نگاه می کنیم می بینیم که این کم کاری ها، این فضایی که در واقع افرادی که خود جنایت می کنند و بعد جنایت را در واقع به حالت طلبکارانه با جهان برخورد می کنند، افرادی که بالاترین آسیب ها را به جهان زدند، الآن حدود 400 سال از رنسانس گذشته، گرچه دست آورد های علمی به بشر عرضه شده ولی منفعت آن را بشر نبرده منفعت آن را ارباب های قدرت بردند، اندکی بردند و این موضوعی است که شما آثار آن را در طبیعت می بینید، آثارش را در بحران های مختلف که خود آنها می گویند، و این را ما داریم صحبت می کنیم، چون بحث شما بحث عصر انتظار هست و مخاطب شما یک مخاطب بین المللی هست، سخن ما یک سخن جهانی است، نه محدود به یک منطقه و جایی باشد، بحران های که امروزه بشر درگیر او هست، بحران های محیط زیست، بحران هایی که در واقع بر اساس لایه اوزون و حیوانات و آبزیان، این بلاهایی که سر طبیعت بشر آورده، این بلاهایی که بشر سر خودش آورده، بحران خانواده، فروپاشی هایی که وجود دارد، جنایت هایی که وجود دارد، و متأسفانه کار از اذیت و آزار انسان های هم نوع، کودک و اینها گذشته، شما ببینید حیوان آزاری چه فضایی را در جهان دارد، البته به صورت مدرن، حیوان ها را عقیم می کنند، خانگی می کنند، از فضای طبیعی خود شان خارج می کنند، چه بلاهایی سر حیوانات می آورند، شما ببینید اینقدر وضعیت این موضوع دردناک است که خود اینها می آیند موضوعات مختلفی را بررسی می کنند برای اینکه ما باید جلوی کودکان کوچکی که برای مسائل جنسی بکار برده می شوند، عذر می خواهم از ساحت مقدس بینندگان عزیز، آمار بالاترین آزار جنسی حیوانات به کشور هایی است که در جهان به عنوان متمدن ترین کشورها نام برده می شوند، سوئیس، هلند و همچین جاهایی، این نشان میدهد که خود بشر فهمیده است، اگر بفهمد برای اینکه چه بلایی سر خودش آورده، البته منفعت طلبان عالم فضای تبلیغاتی و رسانه ای را دارند که نمی گذارند بشر بفهمد، دائماً برای منافع خودشان، دائماً بر این تبلیغات اضافه می کنند، لذا وقتی نگاه می کنیم می بینیم که ما تمام این مسائلی که وجود دارد، تمام این گرفتاری هایی که وجود دارد، همه سر این است که بشر آن نسخه سازنده خودش را فراموش کرده، یک مثال ساده عرض کنم، دیدید گاهی وقت ها یک نرم افزار و یک برنامه ای را بر می گردانند به تنظیمات اولیه خودش، ریست می کنند، یعنی این را دوباره بر می گردانند به  تنظیمات اولیه خودش به خاطر اینکه این وسط به آسیب ها خورده به آفات خورده، به ویروس ها خورده این باید دوباره برگردد به آن دستور العمل اولیه کارخانه

مجری:

که مثلاً پاک و بدون مشکل هست

حجت الاسلام جعفری:

مثلاً، به آن اولی برگردد که از این ویروس ها ندارد، بشر آن نسخه اصلی خودش، نسخه فطرت خودش، نسخه وجدان خودش را کنار گذاشته، بشر خودش را از یک دستگاه جارو برقی، از یک دستگاه آبمیوه گیری، از او هم خودش را پایین تر آورده، یک جارو برقی یک آبمیوه گیری، یک راهنمایی دارد، هرچه مثلاً این لباسشویی پیچیده تر باشد، راهنمای مهمتری دارد، در این درجه آب جوش می آید، در این لباس های اینگونه را دارد اینطور می شورد، یعنی تمام مصنوعاتی که بشر خودش ساخته سازنده و کارخانه سازنده  برای اینکه افراد بتوانند از این محصول خوب استفاده کنند، و قابلیت های محصول را بکار بگیرند و محصول از بین نرود، برای او یک دستور العمل دادند، یک دفترچه راهنما دادند، کاتالوگ و بروشور دادند اما بشر مغرور می گوید من نیاز به این کاتالوگ و بروشور ندارم، اولاً چه کس گفته من را ساخته اند؟ من خودم هستم که این چیزی است که یک زره تأمل در آن کافی است برای اینکه باطل بودنش روشن باشد، روشن است این موضوع که بشر نمی تواند این پیچیدگی های عالم که هرچه ما تلسکوپ های قوی تری می سازیم به عظمت بالاتری از کهکشان ها پی می بریم، هرچه این تلسکوپ ها قویتر می شود ما بهت مان در جهان هستی بیشتر می شود که چه خبر است در عالم، خب اینها می تواند همینطور تصادف و بر اثر یک زره باشد؟ اینها بافتنی هایی است که همان بافنده هم خنده اش می گیرد که این بافتنی ها با هیچ قاعده علمی نمی سازد بنابر این، آنچه که هست این است که این بشری که در این گستره هستی و در این عالم وجود دارد و با این مسائل مختلف مواجه هست متوجه می شود که  من سازنده ای دارم، مرحله بعد، آیا من خودم می توانم برای خودم نسخه دستور العمل بنویسم، یعنی من می توانم به خودم بگویم اینگونه باید رفتار کنم این کار را باید انجام بدهم و چقدر آنچه که من می توانم برای خودم دستور العمل بپیچم، چقدر این می تواند فراگیر و همه نیازها و استعداد های من باشد، اصلاً من چقدر استعداد های خودم را شناختم، چقدر خودم را شناختم، بشر در کهکشان ها آنطور مبهوت است، در اَنفُس، آن آفاق است این اَنفُس است، در جان خودش هم با هزاران بهت مواجه است و این انسان تازه فیزیک عالم است، فیزیک هستی است، فیزیک بدن انسان است، و متافیزیک عالم که ما واقعاً مباحثی که در بحث روح و روان، این همه مباحث روانشناسی ولی باز همه اینها با هزاران ابهام مواجه هستند و متأسفانه  بر اساس فرضیه ها دارند کار را پیش می برند نه بر اساس شناخت، فرضیه فلان دانشمند روانشناسی این است، و خیلی هایش هم اثبات نشده، بعد هم خطا و آزمون است، بشر گاهی وقت ها مغرورانه می گوید بله ما تجربه می کنیم، بسیار خب بنده انسان 1401هستم، من باید تا چه زمانی منتظر باشم که 500 سال دیگر 1000 سال دیگر بشر بخواهد تجربه هایی به دست بیاورد و به من انتقال بدهد به درد من نمی خورد که، من که دوباره بر نمی گردم، من که عمر آنگونه ندارم که بخواهم ببینم، تازه اگر عمر آنگونه هم داشته باشم الآن را چکار کنم؟ بنابراین این منطق یک منطق غلطی است و تجربه بشر هم الآن هست، این تجربه ای که بشر پیش رفته و پیش تاخته چه برای بشر آورده؟ لذا منطق این را میطلبد که انسان خودش را از یک وسیله از یک نرم افزار از یک ماشین لباسشویی کمتر نبیند، خودش را یک انسانی ببیند که او هم نیاز به آن دفترچه راهنما دارد، نیاز به بروشور و کاتالوگ دارد، نیاز به این دارد که سازنده به او بگوید، این را ما می گوییم اضطرار به معنای نیاز فراوان، این نیاز وقتی ما به این دفترچه توجه نکردیم، وقتی به ین نسخه عمل نکردیم طبیعتاً دستگاه بهم می ریزد، وقتی به جای دکمه الف دکمه جیم را زدیم، این را بالا و پایین زدیم، افقی را عمودی زدیم، خب معلوم است به سر بشر می آید، همه چیز را بهم می ریزد، خب این بلایی که ما سر بشر آوردیم بخاطر عدم توجه به آن نسخه، من یک مثال دیگر عرض کنم، بعد بحث را پیش ببریم، نگاه کنید اگر جاده ای باشد و اگر حرکتی باشد و افرادی که در این مسیر دارند حرکت می کنند و راه می روند، و رانندگی می کنند، باید علائم راهنمایی و رانندگی برای او گذاشته بشود، چون و الّا حتماً هلاکت و دره و سقوط هست.

مجری:

یا علائم گذاشته بشود یا قبلاً طوری آموزش داده باشند که افرادی که دارند در آن مسیر می روند اینها در ذهن شان باشد، قاعده ای که شما می فرماید حتماً باید وجود داشته باشد.

حجت الاسلام جعفری:

بله به هر حال برای این مسیر و جاده باید ها و نباید هایی باید باشد، یعنی یکجا باید بگویند اینجا باید بپیچی، یکجا باید بگویند اینجا سرعت را باید کم کنی، یکجا باید سرعت بگیری، برای انسان که در حال حرکت است و می فهمد در حال حرکت است، می فهمد کودک بوده نوجوان شده، جوان شده بزرگ شده دارد یک مسیری را طی می کند

«إِنَّكَ كٰادِحٌ إِلىٰ رَبِّكَ كَدْحاً فَمُلاٰقِيهِ»

انشقاق/6

برای این انسانی که در مسیر است در جاده هست بدون تابلو راهنمایی و رانندگی یعنی هلاکت، یعنی نابودی، و این بلایی که در جهان پدید آمده سر این عدم توجه به تابلوی راهنمایی و رانندگی است، و عدم احساس نیاز به تابلوی راهنمایی و رانندگی است، ما وقتی می گوییم اضطرار معنایش این است، یعنی اینکه من با همه وجود حس کنم که نیاز به این آب دارم  اگر این آب را ننوشم از بین می روم، احساس نیاز و فهم نیاز به هوا، این می شود اضطرار، اضطرار به این معنا است، من یک مثال ساده تر عرض کنم، ما در هستی که قدم گذاشتیم پدران ما مادران ما، خدا رحمت کند همه گذشتگان را، ما وقتی در این هستی قدم گذاشتیم با یک قواعدی بود در هستی آنها هم بودند، آشنا بودیم، بالأخره یک جاذبه زمینی وجود دارد، چه بدانی جاذبه وجود دارد چه ندارد، چه این را دانشمند ها گفته باشند چه نگفته باشند، اصل این است که یک قوانینی در هستی برقرار است و ما می فهمیم که من وقتی نشستم روی زمین مینشینم به آسمان نمی روم مثل فضانورد ها، یعنی زمین یک جاذبه ای دارد، شیء را رها کنید می خورد زمین، قوانینی که در این زمین وجود داشته را  پدران و مادران ما با آن مأنوس بودند، ما هم با آن مأنوس هستیم، حتی اگر در یک جزیره ناشناخته هم قرار بگیرد انسان باز آن حس را دارد که بالأخره می فهمد زمین همین زمین است، آسمان همان آسمان است

مجری:

حتی اگر نتواند تشریح کند حس می کند وجود دارد این قواعد

حجت الاسلام جعفری:

بله هم حس می کند این وجود دارد هم با این مأنوس است یعنی این جزیره فرقی نمی کند زمین او آسمان او مثل زمین و آسمان ایران است، مثل زمین و آسمان دیگر جا هست، یک مقدار تفاوت دارد یکجا ممکن است آفتابش کمتر باشد ممکن است آفتابش بیشتر باشد، یکجا ممکن است زمستان آن طولانی تر باشد، روزش کمتر باشد روزش بیشتر باشد، اما قواعدش بالأخره یک زمینی است یک جاذبه ای است، روی این زمین است، لذا من روی این مثال نمی زنم خیلی نمی گویم اگر انسان در یک جزیره ناشناخته گیر بکند واقعاً مضطر است آب کجا است و الّا از تشنگی می میرد، غذا کجا است اینها درست است، ولی من مثال عمیق تر می زنم، فرض کنید یک فضاپیما و فضانوردانی به قصد رفتن بر روی یکی از سیاره های منظومه شمسی از زمین خارج شدند، این اتاق فرمان اینها را دارد هدایت می کند، اینها خارج شدند و ناخودآگاه ارتباط شان با اتاق فرمان قطع می شود، و حالا سوخت بیشتر یا هر چیزی روی یک سیاره ای فرود آمدند، یک جایی فرود آمدند، که اصلاً نمی دانند و اینقدر هم قدرت علمی ما بالا رفته که این فضاپیما حتی می تواند از کهکشان راه شیری هم خارج بشود، نه فقط تلسکوپ ها عکسی بگیرند، مات بیرون از این در این دریای عظیم میلیارد ها کهکشانی که می گویند الآن وجود دارد، میلیاردها کهکشان، این فضانوردها که رفتند روی یک سیاره ای معلوم نیست از کدام منظومه از کدام کهکشان و در کجا قرار دارند و ارتباط اینها هم با آن اتاق فرمان شان قطع شده، اینجا مفهوم اضطرار معلوم است، یعنی اینها تمام وجود شان بر این است که این ارتباط برقرار بشود، ما کجا قرار داریم؟ اصلاً قوانین اینجا چیست؟ آیا اگر ما در این فضاپیما را باز کنیم، آن سیاره چنان جاذبه ای دارد که ما را میخکوب بر زمین می کند و این وسایلی که برای ما تعبیه کردند برای کهکشان راه شیری و منظومه شمسی بوده اصلاً پاسخگوی آن کهکشان نیست، پاسخگوی آن منظومه ها نیست، آیا اینقدر اینجا فضای او داغ و ذوب کننده است که اگر درب این فضاپیما باز شود ممکن است همه ما از بین برویم و بسوزیم چه قواعدی بر آن حاکم است، چه اتفاقی برای ما خواهد افتاد، ما تا چه زمانی قرار است اینجا بمانیم، چطور می توانیم دوباره در مدار قرار بگیریم، اصلاً می توانیم برگردیم؟ چطور باید اطلاع بدهیم؟ این از کجا آمده ام، آمدنم بهر چه بود، به کجا می روم آخر ننمایی وطنم، این اضطرار تمثیل آن در این فضاپیما است، در حالت عادی ما گاهی وقت ها اضطرار را نمی فهمیم، خب من که دارم زندگی می کنم، حالا امام باشد نباشد، چکار داریم، مثل اینکه بگوید من دارم زندگی می کنم حالا اکسیژن دروغ است، خب بله شما بگو اکسیژن دروغ است، موقعی می فهمی، خدا شفا بدهد همه بیمارها را، موقعی می فهمی که آنجا است که آن دکتر و پرستار باید بیایند بالای سرت و اکسیژن را به تو برسانند که تازه اگر بتوانی نفس بکشی، اگر این ریه ها اینقدر سالم باشد که بتواند این نفس را بکشد، ولی این مفهوم اضطرار این است، برگردیم به سؤال شما، این همه مسائل و مشکلات مختلف، داخلی و خارجی، چرا مهدویت؟ جواب: دلیل این است که تمام این مشکلات حتی کسانی که در صف دشمنان قرار گرفتند و سرباز سیاهی لشکر دشمن هستند، آنها را منفعت طلب ها گاهی وقت ها می شناسند، دشمنان اهل بیت گاهی وقت ها بخوبی اهل بیت را می شناختند و دشمنی می کردند اما به آنها کاری نداریم، شیطان کاملاً انسان را می شناسد و با انسان درگیر است، قرآن می فرماید

«جَعَلْنَا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا شَيَاطِينَ الْإِنْسِ وَالْجِنِّ»

انعام/112

در مقابل همه پیامبران شیاطین انس و جن می ایستند، ما به آنها کاری نداریم به آن سردمدار ها کار نداریم که هم خطاب درگیری امام عصر (ع) هستند، همین ها هم با امام زمان درگیر می شوند، و امام با اینها درگیر است نه با عموم مردم، اما آن سیاهی لشکر ها، چرا در صف دشمن قرار می گیرند؟ بخاطر عدم شناخت و معرفت به حجت خدا، بخاطر شناخت و معرفت امام، مگر نشنیدیم بارها این را شنیدیم که افراد می آمدند گاهی وقت ها مثلاً به امام حسن مجتبی (ع) توهین می کردند، به اهل بیت توهین می کردند، و به پیغمبر توهین می کردند، بعد وقتی برخورد پیغمبر را می دیدند، منطق پیغمبر را می دیدند رفتار پیغمبر را می دیدند، رفتار اهل بیت (ع) را می دیدند، می فرماید

«الله أعلم حيث يجعل رسالته»

 خدا می داند چه خاندان و چه کسانی را برای این مسیر انتخاب کند

 همه رفتار آنها بر می گشت و خود اینها می شدند بهترین یاران، بهترین همراهان، بنابر این مشکل چیست؟ یکی یکی برویم جلو، پس مشکل دشمنان و سیاهی لشکر های دشمنان بخش عمده اش بخاطر عدم شناخت است، عدم معرفت است، چرا رفتار جاهلانه دارند؟ بخاطر عدم شناخت، «من مات و لم یعرف امام زمانه مات میتة جاهلیه»  هر کسی امام زمانش را نشناسد، این روایت متواتر شیعه و اهل سنت است، هر کس امام زمانش را نشناسد مرگ او مرگ جاهلی است، خب مرگ «کما تعیشون تموتون»، مرگ حاصل جمع زندگی انسان است یعنی زندگی اینها هم جاهلیت است، پس یک عده مقابل قرار می گیرند و رفتار جاهلانه دارند، دشمنی هایی که دارند، بدی هایی که دارند، رفتار های غلطی که با خانواده دارند، رفتار های غلطی که با محیط زیست دارند، رفتار های غلطی که با عالم دارند، این بلایی که سر بشر آوردند، سر چیست؟ سر عدم شناخت است سر جهل است سر عدم ارتباط با آن الگوی کامل است، با آن نسخه است، دقیقاً مثالی که زدم برای عزیزانی که بحث را دنبال می کنند، مثال همین است، این دستگاه برنامه اش بهم ریخته قاطی کرده، هنگ کرده، هنگ کرده کار نمی کند ولی قاطی کرده، باید دوباره بر گردد به نسخه اصلی، نسخه اصلی را باید ببینیم، ین بلایی که سر بشر آمده این است، بشر این منفعت طلبی هایش این ظلمش این جنایاتش  که می بینید متأسفانه گاهی وقت ها جنایت می شود یک فرهنگ می شود یک عادت مسخره کردن دیگران و خندیدن کشتن دیگران و خندیدن شما ببینید بعضی از این رفتارهایی که مثلاً انجام می دهند

مجری:

می شود زرنگی دزدی می شود زرنگی

حجت الاسلام جعفری:

زرنگی می شود احسنت، کلاه سر دیگران گذاشتن می شود زرنگی، همان تعبیری که آقا امرالمؤمنین فرمودند که قسم به خدا که معاویه اَدهی زرنگ تر از من نیست «و لكنَّهُ يَغدِرُ و يَفجُرُ» معاویه از من زرنگ تر نیست ولی او کلک می زند بر راه کلک می رود ببینید این بر مسیر غیر حق که برویم، پس ببینید یک سری از مشکلات سر این هست که در مشکلات رفتاری حتی در حوزه دشمنان بخاطر عدم شناخت است، حتی در حوزه افرادی که دوست هستند ادعای دوستی می کنند اما رفتار هایی است که انسان نمی پسندد، رفتار یک رفتار غلطی است این به چه چیزی بر میگردد؟ عدم توجه به نسخه است، یا به نسخه نگاه نکرده یا نسخه را بوسیده و روی طاقچه گذاشته مثل کسی که برود یک نسخه پیشگیرانه را می بیند یا نسخه درمانی را می بیند اما نسخه را عمل نمی کند توجه نمی کند؛ داستان این است بهانه می آوریم، بهانه های مختلفی که

مجری:

متأسفانه ما برای همه کم کاری های مان یک بهانه ای یا میتراشیم یا این توانایی را داریم ک از یک جایی پیدا بکنیم و بسازیم برای خود مان.

ما سؤال کردیم که در این عصری که حضور داریم و مشکلات مختلف از جاهای مختلف به شکل های متفاوت و متنوع به سمت مردم روانه هست، چرا انتظار باید اولویت ما باشد که شما توضیحاتی فرمودید من اینطور عرض کردم استاد که، در واقع آنطور که شما مثال زدید باید به تنظیمات اصلی مان برگردیم باید به آن اهداف اصلی ما برگردیم وقتی هدف گم می شود اعمال و رفتار ما هم تغییر می کند، وقتی که معیار مان تغییر می کند، فقط به دنبال مادیات هستیم خطا داریم اشتباه داریم، می بینیم که در همین جامعه ریشه خیلی از مشکلات خود مان هستیم، خود مان باعث خیلی از گرانی ها می شویم، خود مردم سر خود مردم کلاه می گذارند، به همدیگر رحم نمی کنند و ای مغایر آن قوانین و تنظیمات اصلی کارخانه است که شما فرمودید و داشتید وارد مبحث رسانه می شدید که اشاره کردید قدرت های بزرگ افرادی که ذی نفع هستند درست است علم بدست آوردند و تکنولوژی را به دست آوردند اما نتیجه این تکنولوژی جالب فرمودید که رفاه عموم مردم نشده، شده رفاه و ثروت و قدرت یک بخش خیلی کوچکی از دنیای ما مثلاً 5 درصد، 10 در صد، لیست این ثروتمندان بروز دنیا را که اعلام می کنند می بینیم که ثروت اینها چندین برابر می شود و کشورهایی که حتی به سمت ورشکستگی می روند روز به روز دارند افزایش پیدا می کنند، در خدمت شما هستیم با ادامه این مبحثی که برای ما داشتید.

حجت الاسلام جعفری:

ما یک نگاه کلان را داریم و در نگاه کلی این را عرض می کنیم که آنچه که بشر به سرش آمده از بی توجهی و  بی اهمیتی و عدم اعتناء به آن دفترچه راهنما و نسخه ای است که سازنده برای او در نظر گرفته است، به آن کار نداشته، وقتی به آن کار نداشته پیامد آن مشکلات متعدد است مثل کسی که به آن نسخه و روش سلامت توجه ندارد پیامد او بیماری است مثل آن کسی که بیمار شده به نسخه شفا و سلامتش کار ندارد پیامد او عمق بیماری است، تداوم بیماری و عمیق شدن بیماری است

مجری:

خدای نکرده از بین رفتنش

حجت الاسلام جعفری:

بله و هلاکت او است با این نگاه وقتی می بینیم می بینیم که اتفاقاً گره مشکلات در توجه به این موضوع است نه توجه فقط گفتاری، توجه گفتاری خوب است اما کافی نیست به اینکه من بگویم من نسخه ای دارم و من را نجات می دهد، این کافی نیست یک وقتی مرحوم میرزا جواد آقای ملکی تبریزی (ره) از عرفای بزرگ که قبر ایشان هم در شیخان قم هست رحمت خدا بر ایشان، این جمله را فکر می کنم از ایشان من خواندم فکر می کنم در کتاب المراقبات ایشان بود که می فرمودند که انسانی که فقط می گوید اعوذبالله من الشیطان الرجیم و خودش را از گناهان حفظ نمی کند  و از کید شیطان خودش را حفظ نمی کند و تلاشی نمی کند و قدمی بر نمی دارد فقط می گوید اعوذبالله من الشیطان الرجیم مثل آدمی است که گرگ هایی در بیابان به او حمله کردند و او می تواند وارد یک قلعه ای بشود وارد یک منزلی شود و در را ببندد اما ایستاده اینجا درب قلعه باز است برای او می تواند برود داخل قلعه درب قلعه را ببندد خودش را نجات بدهد از این گرگ ها اما در این بیابان ایستاده گرگ ها دارند به او حمله می کنند فقط می گوید من از این گرگ ها پناه می برم به این قلعه محکم، آنقدر می گوید تا گرگ ها او را میدرند و از بین می برند، گاهی وقت ها هم این است، گاهی وقت ها حتی ما می گوییم که ما امام زمان داریم معتقد هستیم به امام زمان ارادت به امام زمان داریم اما عملاً توجه نداریم دغدغه  های امام چیست؟ نسخه امام چیست؟ آن تکافل که هوای همدیگر را داشته باشیم چیست؟ وقتی یک برادر مؤمنی دچار گرفتاری می شود چقدر برای یاری او قدم بر می داریم؟، آن روایتی که من یک بار دی همینجا خواندم وقتی افرادی آمدند عرض کردند به امام فکر می کنم امام باقر یا امام صادق (ع) بود که عرض کردند که شما کلی یار دارید چرا قیام نمی کنید، بعد امام فرمودند که اگر یکی از اینها دچار مشکل مالی بشود آیا اینطور هست که دیگران کمکش کنند، گفت نه آقا هر کدام گرفتار کار خود شان هستند امام فرمود اینهایی که در بذل مال بخیل هستند در جان فشانی بخیل تر هستند، با اینها که نمی شود حرکتی را آغاز کرد، این خیلی نکته مهمی است بنابر این عرض بنده این هست که چرا مهدویت؟ جواب، بیان نسخه اصلی اهداف نسخه اصلی راه رسیدن، نسخه اصلی سلامت آن نسخه اصلی و آن دفترچه اصلی راه کار نجات انسان از تمام آشفتگی و بحران هایی است که بشر سر خودش آورده این اصل داستان است و این توجه نه فقط گفتن، من آن اعوذبالله من الشیطان رجیم که مثال زدیم نیست، به معنای بکار گیری و عمل کردن به معنای اینکه ما ببینیم وقتی این مفهوم انتظار روشن شد وقتی مفهوم مهدویت روشن شد آن وقت انسان قدم بر می دارد نه فقط بگوید رفتارش می شود رفتاری مطابق با نسخه، آن مسئول کارش را مطابق آن انجام می دهد آن مسئول متوجه می شود که باید مانع نفوذ آدم های بشود که از ایادی شیطان هستند، چون آن آدم نفوذی باعث می شود که تمام خدمات تو را زیر سؤال می برد هیچ تعارف هم نداریم

«لَا تَتَّخِذُوا بِطَانَةً»

آل عمران/118

این آیه قرآن هست در سوره آل عمران که از این افراد و دشمنان شما بطانه نگیرید، بطانه یعنی آن لباس زیرین، به چه معنا؟ به معنای آنکه دیگر با شما خلیط است، به شما نزدیک تر است او را نزدیک خودتان قرار ندهید مبادا به اصرار پنهان شما او واقف شود و این را متأسفانه گاهی وقت ها به بهانه های روشنفکری به بهانه های آزادی بیان به بهانه های دیگر ما میدان به دشمنان می دهیم و بعد هم از آنها ضربه می خوریم توجه به آن مفهوم و معرفت این است که وقتی کسی امام را بشناسد درک بکند جایگاه امام را درک بکند نیاز خودش را و اضطرار خودش را بر اینکه چاره ای جز این نسخه ندارد آن وقت با همه وجود به سمت او می رود ببینید ممکن است یک آدمی بداند آب در ظرف آب هست در آن پارچ هست در آن کوزه هست در هرچه هست، این معرفت صرف شناخت کافی نیست مثل همان اعوذبالله، صرف دانستن کافی نیست حتی دشمنان هم می دانستند گاهی وقت ها اما علاوه بر این باید بداند که اگر من این آب را نخورم از تشنگی خواهم مرد، بداند غیر از این آّب چیزی نیست که عطش من را برآورده بکند، آن وقت با همه وجود دنبال آب می دود، این مفهوم اضطرار است اگر انسان بفهمد

«السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا سَبِيلَ اللَّهِ الَّذِي مَنْ سَلَكَ غَيْرَهُ هَلَكَ‏»

سلام بر آن تنها راهی که غیر از این هلاک کننده است

اصلاً غیر از این نیست، وقتی پسر نوح در مقابل طوفانی که اتفاق افتاد پدر گفت که «ارکب معنا» با ما بیا همراه شو در این کشتی،

«سَآوِي إِلَىٰ جَبَلٍ يَعْصِمُنِي مِنَ الْمَاءِ»

می روم بالای کوهی من را نجات می دهد

هود/43

فکر می کرد آن آب و آن طوفان و آن دریای خروشان همین آب و دریایی است که او به یک کوهی پناه ببرد، در حالی که این نیست و حضرت نوح می فرماید که

«لَا عَاصِمَ الْيَوْمَ مِنْ أَمْرِ اللَّه»

هیچ راهی جز این نداری

و لذا روایتی که شیعه و اهل سنت دارند که

«مَثَلُ أهلِ بَيتي فيكُم كمَثَلِ سَفينَةِ نُوحٍ مَن رَكِبَها نَجا ، و مَن تَخَلّفَ عَنها هَلَكَ»

باید همراه بود و باید سوار شد بر سفینه و فرمودند مثل کشتی نوح است اگر همراه بودی نجات است والّا هلاکت است هیچ راهی غیر از این نداری اینکه انسان می گوید خیلی خب حالا قرآن و روایات و اهل بیت و امام زمان هم خوب است بد نیست یک تفریحی است حال خوب معنوی به آدم می دهد این مشکل را حل نمی کند

مجری:

باید استفاده کرد

حجت الإسلام جعفری:

باید استفاده کرد، باید او را به عنوان نسخه دستور العمل که وقتی که می گویند دروغ کلید هر بدی است یعنی از مسئول آن از آدم عادی از پدر از معلم از هر کسی بداند دروغ نباید بگوید، بداند این نسخه اصلی این را دارد کامل مطرح می کند این خیلی مهم است و نمی شود توجیه بکنیم مثل این سیاست مدارها ماکیاولی و اینها بگوییم هدف وسیله را توجیه میکند، دروغ بگو خیانت بکن هرچه این بلایی که الآن سر بشریت آمده، شما می بینید گاهی وقت ها به دروغ یک کیلیپی درست می کنند، یک ذهنیتی درست می کنند، گاهی وقت ها سیاست مداری بخاطر لجبازی با فلان آدم فلان گروه یک چیزی را که هنوز واقعیتش معلوم نشده می آید برایش بیانیه می دهد بعد هم وقتی فهمید اشتباه کرده اینقدر شهامت ندارد عذرخواهی کند و پیامد آن می بینید چه مسائلی را بر جامعه ایجاد می کند و  دشمنانی از او بهره برداری می کنند، همه اش سر این است که ادعای ایمان، ادعای شناخت داریم اما آن ایمان و شناخت در جان ما نیست، آن اضطرار نیست، اضطرار به حجت به این معنا یعنی نیاز شدید و فهم اینکه این تنها راه است و بر او ملتزم شدن، این خیلی بحث مهمی است، شما ببینید اتفاقی که دشمن رقم می زند، همیشه در طول تاریخ بوده مگر به پیغمبر نمی گفتند شاعر؟ مگر نمی گفتند مجنون؟ مگر نمی گفتند کذاب؟ چرا می گفتند؟ تا افراد از پیغمبر فاصله بگیرند تا نشنوند، این جریان رسانه ای در اسلام ستیزی، شیعه ستیزی انقلاب ستیزی، روحانیت ستیزی مهدویت ستیزی این جریان رسانه ای هدفش چیست؟ من یک سؤالی دارم واقعاً چون مخاطب این برنامه گاهی وقت ها برادران اهل سنت هم هستند من واقعاً به فطرت این عزیزان و فطرت همه مخاطبین عرض می کنم، واقعاً آیا اسلام، آیا شیعه، حالا افراد جاهلی همیشه بوده اند از شیعه و اهل سنت اینها که ملاک نیستند اینها که معیار نیستند حالا یک کسی یک توهینی بکند یک چیزی بگوید، و اولین توهین ها هم در تاریخ معلوم است از شیعیان نبوده من الآن نمی خواهم وارد این بحث شوم، آنها را هم ما تقبیح می کنیم، سب اصحاب پیامبر مثل امیرالمؤمنین و لعن او تا سالها بر منابر بود، این کار یک کار بسیار غلطی بود تعارف نداریم، در مقابل این شروع غلط و  احمقانه برخوردی هم مانند او بر خودش آورده هر دو غلط است اما عرض بنده این است که آن چیزی که وجود دارد این است که آیا شیعه آیا اسلام آیا انقلاب آیا مسیر اهل بیت خطری برای اهل سنت ایجاد کرده؟ آیا سردار عزیز ما سردار سلیمانی در سوریه در  عراق برای ایران آیا آنجا آمدند به افراد بگویند شما اهل سنت هستید یا شیعه هستید؟ آیا اهل سنتی که آزاد شدند و نجات پیدا کردند از وحشی هایی که به نام اسلام آمدند و ما اصلاً اینها را اسلام نمی دانیم، آیا به اینها می گفتند شما باید شیعه بشوید؟ ببینید این چه برخورد غلطی است که گاهی وقت ها بعضی افراد به این شیپور نفاق گاهی وقت ها به نام شیعه، گاهی وقت ها به نام اهل سنت میدمند چه نتیجه ای برای شما می گیرد؟ آیا فکر می کنند افراد مثلاً اگر فرض کنید اختلافی بین شیعه و اهل سنت رخ بدهد چه آن سنی چه آن شیعی، آیا جریانی که مسلط می شود، جریان مثلاً سنی که آمده چنین داعیه ای دارد کسی که خودش را به نام عالم اهل سنت می گوید و چنین داعیه دارد آیا منفعت این کار به اهل سنت بر می گردد؟ آیا کسانی که روی کار می آیند اهل سنت هستند که روی کار می آیند؟ آیا جریان داعش، جریان اهل سنت بود؟ پس چرا به اهل سنت رحم نمی کردند؟ چرا به هیچ کس رحم نمی کردند؟ این رفتار های وحشیانه رفتار های دینی بود؟ آیا اگر فرض کنید بر فرض که چنین نخواهد شد، کی شود دریا به پوز سگ نجس، مگر با این ایجاد اختلاف کردن های دشمنان و شبکه های ماهواره ای مگر این دریای وحدت جامعه اسلامی لطمه می بیند؟ اما من خطابم به آن آدم هایی است که گاهی وقت ها غافل هستند، آیا فکر می کنید که مثلاً اگر شما به این اختلافات دامن بزنید شیعه هراسی بکنید، انقلاب هراسی بکنید، ادعاهایی که خود تان هم می دانید غلط است ادعایی بکنید، آیا نتیجه اش به نفع اهل سنت خواهد بود؟ چرا اینگونه فکر می کنید؟ حضرت مهدی (ع) مطابق روایات شیعه و اهل سنت وقتی بیاید اسلام پیغمبر را احیا می کند، نام پیغمبر را احیا می کند، مهربانی را در جامعه گسترش می دهد، جنگ او با مستکبران عالم است، چرا او را شیعه و سنی بکنیم، چرا وهابیت می آیند دامن می زنند بیایند بگردند یک روایتی را، یک روایت جعلی بسازند تفسیر غلط بکنند تحلیل غلط بکنند بعد بگویند مهدی شیعه می آید سنی ها را از بین می برد، همچین چیزی ما نداریم، چرا افرادی متأسفانه اینها هم به همان عدم شناخت است پس ببینید من به چند موضوع اشاره کردیم گفتم ببینید مشکلات اقتصادی مشکلات جامعه بسیاری از آن بخاطر عدم توجه به آن نسخه اصلی و عدم در این مسیر قرار گرفتن است، شما مثال زدید گفتید بی رحمی هایی که نسبت به هم می کنیم، گرانی هایی که گاهی وقت ها خود مان ایجاد می کنیم، حتی آن مسئولی که به این موضوع توجه نمی کند، بله تحریم های دشمن ها دشمنی ها دشمن ها سر جای خودش، ولی کوتاهی می کند کم کاری می کند، همه اش بر می گردد به عدم توجه به نسخه اصلی این بخش را گفتیم.

بخش دوم: حتی این اختلاف های داخل جامعه یک بخشی از آن بر می گردد به القائاتی که دشمن می کند، و عدم شناخت ما نسبت به این موضوع، دشمن می خواهد مهدویت هراسی کند، اسلام هراسی کند، انقلاب هراسی کند، شیعه هراسی کند، خب چرا؟ چه هراسی؟ قدرتمند ترین مرد جهان معاصر ما از نظر علمی از نظر شجاعت امام رحمت الله علیه بود ایشان آمد، آیا عزت به شیعه فقط داد؟ چه کسی مثل ایشان برای نجات فلسطین که بسیار از آن اهل سنت هستند هزینه کرد؟ همه وجودش را همه اعتبارش را، خیلی از این مشکلاتی که کشور ما دارد فقط سر همین است که ما داریم از فلسطین حمایت می کنیم، از مستضعفان عالم داریم حمایت می کنیم، حمایت ما هم خیلی وقت ها حمایت گفتاری و بیانی است لازم نیست برای شان اسلحه بفرستیم، خب یک مقدار انصاف، یک مقدار شناخت و الّا جاهلیت است، این روایتی است که اهل سنت هم دارند، کسی که این مسیر را نشناسد و این فهم را نداشته باشد زندگی او جاهلیت است، مرگ او جاهلیت است و بعد از او خود حضرت آقا مقام معظم رهبری، شما ببینید آیا کسی هست مثل ایشان داعیه دار و مسیری که در واقع پدری برای همه جریان مسلمان های و حتی مستضعفان عالم شده ایشان، سردار سلیمانی عزیز به عنوان یک سردار عزیز آیا دغدغه اش جز دغدغه همین مسلمان ها و همه مستضعفان، مسلمان های شیعه، مسلمان های اهل سنت و جریان دشمن می آید این برادران را مقابل هم قرار می دهد و یکی از آن ابعادی که ایادی دشمن با تبلیغات خودشان هزینه می کنند، پول هزینه می کنند متأسفانه این است که می آیند حضرت مهدی را بد جلوه می دهند، چهره بد جلوه می دهند، و واقعاً می فهمیم و می رسیم بر اینکه برگردیم به این موضوع مهدویت چرا اولین دلیل آن فهم اضطرار به حجت است فهم اضطرار به آن نسخه است، فهم اضطرار اینکه ما موجودی هستیم که پیچیدگی ما استعداد های ما، قابلیت های ما و بعد قوانینی که بر هستی حاکم است که ما آگاه نیستیم، همه اینها می طلبد مثل یک ماشینی که در یک جاده ای دارد حرکت می کند، نیاز داریم به علائم مختلفی که به ما راه را بگویند، به ما چاه را بگویند، جاده را برای ما تبیین کنند، راه را برای ما تبیین کنند و این مسیر را برویم، لذا وحی می خواهیم و پیغمبری که وحی را تبیین کند، اگر کسی گفت «حسبنا کتاب الله» عملاً باید بگوید پیغمبر هم نمی خواهیم، چون اگر کتاب کافی باشد خب قرآن بر کوه جبل الرحمة نازل می شد، کتاب در اختیار مردم قرار می گرفت، اما پیغمبری می خواهد «لتبین للناس ما نزل الیهم»، یک پیغمبری می خواهد که «و لکم  فی رسول الله اسوة الحسنة» یک پیغمبری می خواهد که راه او، مسیر او، قدم او مبین باشد.

مجری:

اگر پیغمبر می خواهد بعد از آن باز افراد دیگری نیاز هستند

حجت الإسلام جعفری:

بله و اگر پیغمبر روزی

«إِنَّكَ مَيِّتٌ وَ إِنَّهُمْ مَيِّتُونَ»

زمر/30

اگر پیغمبر از دنیا می رود اوالأمری می خواهد که اطاعت آن مثل اطاعت پیغمبر مطلق باشد، شما هیچ وقت اطاعت مطلق ندارید، من نمی خواهم بحث های اعتقادی را اینجا وارد بشود، اما عرضم این است که اضطرار به حجت به این معنا است، لذا ما شناخت مهدویت حتی با نگاه اهل سنت، فهم مهدویت و توجه به این آینده زیبایی که به ما وعده داده شده  و خود را هماهنگ کردن با آن آینده ما را پیش برنده است و ما را به آن سمت هدایت می کند.

مجری:

خیلی هم عالی تا اینجا بحث را واقعاً زیبا توضیح دادید استاد لذت بردیم استفاده کردیم؛ مبحث اضطرار را شما مطرح کردید که در این شرایط انسان باید این اضطرار را حس بکند، حس بکند که نیاز دارد و بعد هم برود به سمت آن نسخه اصلی که شما اشاره کردید؛ حالا چند تا مصداق و مثال هم برای ما بزنید که اگر مردم جامعه آن رفتار درست نسخه اصلی را بخواهند بروند انجام بدهند  چه اثراتی در جامعه دارد چه فایده ای برای خود شان و اجتماع شان می تواند داشته باشد.

حجت الإسلام جعفری:

خیلی روشن است این موضوع وقتی من توجه به این موضوع داشته باشم که من مثال زدم گفتم وقتی مثلاً می فرمایند که دروغ کلید همه بدی ها است، این خیلی زندگی را تغییر می دهد فقط همین یک کلمه، اگر آدم توجه کند سعی  کند دروغ نگوید در حرفش در رفتارش تفاوت رفتارش و  ادعا هایش همه اینها هم دروغ است دیگر اگر آدم به همین موضوع توجه کند خیلی مسائل حل می شود صداقت خیلی موضوعات را حل می کند، یا مثلاً شما نگاه بکنید سر اینکه انسان نسبت به دیگران حس دلسوزی داشته باشد این تعبیر دلسوزانه که امام به تعبیر امام رضا (ع) پدری است مهربان و از مادر نسبت به فرزندش مهربان تر است به شما، خب مادر محبتش یک محبت غریزی است ممکن است به بچه دیگری این محبت را نداشته باشد ولی امام یک محبت جدایی و بدون چشم داشت دارد، خ این محبت اگر باشد آن وقت انسان می شود نسبت به همه با نگاه دلسوزی با محبت، نگاه او نگاهی است که وقتی که حتی با دشمنش هم مبارزه دارد می کند اینجا نمی رود دلش خنک بشود، برخورد امیرالمؤمنین با عمرو بن عبد ود را ببینید، مثل یک پزشکی که وقتی می خواهد جراحی بکند فقط به آن مقدار آن غده یا آن چیزی که باید برداشته بشود به همان مقدار حتی سعی می کند تا یک میلیمتر هم اضافه نرود، به همان مقدار حتی گاهی وقت ها با دلسوزی و با اشک این کار را انجام می دهد، چاره ای غیر از این ندارد، این دلسوزی محبت به دیگران دغدغه مندی نسبت به دیگران برای همه عالم یک وقتی آقا سید احمد آقا می گفتند خدا رحمتش کند می فرمودند که امان ناراحتی قلبی داشتند می گفت یکی از جاهایی که ما برای قلب امام نگران بودیم موقعی بود که آن موقع گرسنگان اتیوپی را نشان می دادند، آن موقع قحطی آمده بود در اتیوپی در آن سالها می گفت تلویزیون وقتی نشان می داد می گفت ما باید یا تلویزیون را خاموش می کردیم، کانال عوض می کردیم، امام وقتی می دید می گفت چنان گریه می کرد این پیر مرد تمام شانه هایش تکان می خورد، هیچ نسبت فامیلی باهم ندارند، اما گریه می کرد که این مستکبران عالم اموال اینها را ربوده اند و اینها به این گرفتاری باید قرار بگیرند، با این همه امکانات و این کودکانی که گرسنه هستند زنانی که گرسنه هستند، وقتی دل آدم برای مردم یمن نمی سوزد، وقتی دل آدم برای مردم لبنان نمی سوزد، برای غزه نمی سوزد، این نشان می دهد که یک جایی این نسخه خراب شده، توجه به این نسخه نکرده عمل به نسخه خراب شده، اضطرار به حجت یعنی توجه به این نسخه اضطرار به این حجت یعنی مفهوم این است که تنها راه نجات من توجه به این نسخه است که چه می گویند، آن موقع این چه می گویند امام نمی شود، بله اینها هم فرمودند برای ثواب آن، نه این چه می گویند یعنی تنها راه است، تنها نسخه است بر هر سخنی بر هر تجربه ای مقدم می شود، قرآن می شود مقدم بر هر چیزی نمی رود خاک بخورد، نمی رود فقط تبرک دیده بشود، نمی رود افراد بنشینند نشسته و خوابیده فقط بخوانند، و بعد مستکبران عالم بیایند ثروت های اینها را ببرند، گاو شیرده بکنند اینها را، این عدم توجه اضطرار به حجت همین است، وقتی اضطرار به حجت رخ ندهد اینها همین است، یعنی انسانهایی که ثروت های فراوانی دارند، ثروت های فراوان شان را در اختیار دشمن قرار می دهند، با دشمن همراهی می کنند، با دشمن همنوایی می کنند، و رسانه درست می کنند، شبکه های مختلف درست می کنند، برادر مسلمان دیگری را متهم می کنند از بین می برند، نابود می کنند، این برخی از آن مسائل است در حوزه خانواده هم همینطور است وقتی انسان بداند تعبیری که دین دارد نسبت به زن، زن ریحانه است رفتار حضرت پیغمبر با حضرت زهرا (س) را ببینید، این رفتار کدام عالم کدام یکی از این مدعیان چنین زندگی برای زن رقم زدند، وقتی برای خواستگار می آید در آن فضای جاهلیت و به ما یاد دادند که نظر دختر مهم است، شما همین الآن جهان را ببینید زن را به صورت کالایی دارند عرضه می کنند و میفروشند، تازه اینها رو هست، غیر رسمی اش هم که همه برده های اقتصادی هستند، برده های مفاسد دیگر هستند، این بلایی است که سر بشر آوردند، آن فیلم صنعتی که یک وقت چارلی چاپلین در آن بازی می کرد که همه چیز را پیچ و مهره می بینند، اصلاً زنها را آوردند به عنوان پیچ و مهره برای اینکه استفاده کنند از آنها بهرمند بشوند از آنها، و بهره ببرند از آنها و بردند، امروز هم که دم از زن می زنند به این معنا است زن را این می بینند و الّا آن زنانی که در عین عفت و حجاب بالاترین رتبه های علمی را ورزشی و رتبه های عالم را می برند چرا از آنها نامی نمی برند، چرا اصلاً آنها را زن نمی بینند، چرا اینها را قائل به زندگی و آزادی نمی بینند، اما آن چیزی که آنها می گویند، آن زندگی و آزادی که برای زن می گویند در ادامه اش هم فساد بردگی و همین بلایی که سر بشر آوردند و برای او دارند ادامه می دهند، انحطاط خانواده و اینها را دارند رقم می زنند، عدم توجه به نسخه این مسائل را دارد، اجازه بدهید بحث را یک کم ببریم جلوتر با یک موضوع دیگری و کمک بکنم بحث را در ادامه و آن این است که ببینید ما گفتیم چرا مهدویت؟ گفتیم یکی از آن مسائل این است که مهدویت و توجه به این نسخه و توجه به اینکه این تنها راه است گره ها و مشکلات را حل می کند، حتی نسبت به دشمنی که با منفعت طلبی آمده من اگر شناخت به مهدویت داشته باشم مقابل او می ایستم به او باج نمی دهم، اگر من این معرفت را داشته باشم با او کنار نمی آیم، اگر من معرفت داشته باشم تحت تأثیر تبلیغات او قرار نمی گیرم، به خودی خنجر نمی کشم، به خودی سیلی نمی زنم.

مطلب دوم این است که آثار اعتقاد به مهدویت چیست؟ حالا این را گفتیم اضطرار را اشاره کردیم حالا می رسیم به موضوع دوم، آثار اعتقاد به مهدویت چیست؟ چه اثری دارد که بین عرایضم اشاره شد، ولی باز بیشتر می پردازیم، مثلاً یکی از آن آثار اعتقاد مهدویت حس حضور است، یعنی اینکه از مهمترین آثار پر برکت توجه به مهدویت و ذکر و یاد امام عصر (ع) این است که انسان حضور امام و بودن او را درک می کند، حال در نگاه شیعی که مستند به دلایل نقلی و عقلی هست، امام عصر (ع) زنده است حی و حاضر است؛ روایتی از آقا امیرالمؤمنین علی (ع) هست که حضرت می فرمایند که

«فورب علي»

قسم به خدای علی

حقیقت غیبت از منظر روایات، محسن رحیمی جعفری، صفحه 54

 که حجت خدا زنده است، میان مردم در کوچه های مردم رفت و آمد می کند به خانه های مردم وارد می شود در بازارها وارد می شود، در شرق و غرب این عالم وارد می شود، سخن مردم را می شنود، بر جماعت مردم سلام می کند

«وَ إِذا جاءَكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِآياتِنا فَقُلْ سَلامٌ عَلَيْكُمْ كَتَبَ رَبُّكُمْ عَلَىٰ نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ»

انعام/54

تعبیری که به پیامبر دارد، این جایگاه را دارد، حالا این سلام چه معنایی دارد چه جایگاهی دارد؟ امام بر مردم سلام می کند آنها را می بیند و این روایت دارد که آنها او را نمی بینند، یک روایت هم دارد که می بینند و نمی شناسند، تا زمانی که آن وعده الهی برسد، حس حضور در این نگاه این است که وقتی امام می بیند، می بیند که امام هرچند غایب است و ظهور نکرده اما حضور دارد، و ما با جان خود مان حس می کنیم، با او راز و نیاز می کنیم، در دعای ندبه، زیارت آل یاسین، اصلاً  این توجه و این متوجه شدن این جایگاه را دارد که انسان خودش را در محضر و در منظر امام می بیند،

«قُلِ اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللهُ‌ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ»

عمل شما را خدا دارد می بیند پیامبر دارد می بیند، مؤمنین دارند می بینند

توبه/105

وقتی کسی آمد، عبدالله بن ابان نامی آمد به امام رضا (ع) عرض کرد آقا ما را دعا کنید، امام فرمودند مگر ما شما را دعا نمی کنیم؟ نامه اعمال تان را می بینیم، کارهای خوب تان را می بینیم برای تان دعا می کنیم، کارهای بد تان را می بینیم برای تان استغفار می کنیم وقتی فرد تعجب می کند امام می فرماید مگر قرآن نمی خوانی؟ که قرآن می فرماید

«قُلِ اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللهُ‌ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ»

عمل شما را خدا می بیند پیغمبر می بیند، مؤمنین می بینند

و در رأس مؤمنین امیرالمؤمنین است، علی (ع) هست، او طبیعتاً بعدش هم اهل بیت (ع) هست، خب توجه به اینکه تحت مراقبت ولی خدا است، امام راحل این جمله را می فرمودند، می فرمودند شما توجه بکنید که نامه اعمال ما مطابق روایات هفته ای دو بار خدمت امام زمان می رود، و من نگران این هستم که، ما که ادعای امام را داریم امام نامه اعمال را ببینند و خدای نکرده شرمنده بشوند از رفتار های ما؛ پس توجه به مهدویت حس حضور به فرد و جامعه می دهد، وقتی انسان خودش را در محضر امام ببیند، ببیند که امام دارد او را می بیند، رفتار او را می بیند، داستان عوض می شود و مهمترین اثر تهذیبی و اثر اخلاقی را دارد، خوب است اینجا برادران اهل سنت را هم در بحث شریک کنیم و آن این است، ببینید در نگاه شیعه سخن از امامی است که حی و حاضر است، در نگاه اهل سنت هم اگر کمی تأمل بشود چاره ای غیر از این ندارند، چون وقت گفتیم خلفای اثنی عشر، وقتی گفتیم اینها متواتر است، وقتی گفتیم که پشت سر هم هستند تا روز قیامت، این چاره ای غیر از این نیست، مجبور هستند، چون آنها اهل بیت را حتی نام می برند اسم می برند احترام قائل هستند چاره ای نیست، اما آنچه که هست این است که حتی آن نگاه اکثریت اهل سنت گرچه بعضی ها ولادت را هم گفتند، اکثریت اهل سنت که می گویند ما نمی دانیم حضرت متولد شده یا نشده «سیولد» متولد خواهد شد حتی بر آن نگاه باز اثر تربیتی عجیبی دارد توجه به مهدویت نه اثر جمود و  خانه نشستن و بی توجهی، نخیر نگاه به مهدویت اثر حرکت افزایی دارد، در نگاه شیعه که امام را حی و حاضر می بیند می گوید من در محضر امام هستم، رفتارم را درست کنم اخلاقم را درست کنم، کاری بکنم مطابق با امام باشد، امام دارد من را می بیند، در نگاه اهل سنت اگر به این موضوع توجه کنند این اثر را دارد که فرد می گوید این مهدی که خدا وعده داده این مهدی که از نسل پیغمبر است، این مهدی که «من ولد فاطمة» است عین روایاتی را می گویم که اهل سنت قائل هستند، این مهدی که «من ولد فاطمة» است، این مهدی که حضرت  عیسی (ع) «یصلی خلفه» پشت سر او نماز می خواند، این مهدی که هم نام پیغمبر است، این مهدی که عدالت را می آورد این مهدی که با ظلم و ستم میستیزد، این مهدی که سنت پیغمبر را احیا می کند، این مهدی که قرآن را احیا می کند، این مهدی قرار است بیاید و ما نمی دانیم چه روز او می آید.

مجری:

اینها در روایت های خود اهل سنت هست که فرموید؟ خیلی جالب است

حجت الإسلام جعفری:

بله، حالا این مهدی که ما نمی دانیم متولد شده یا نشده و بالأخره روزی ظهور خواهد کرد، و این وعده ای است که اصلاً تخلف بردار نیست «إن الله لایخلف المیعاد» چطور آدمی می تواند این مهدی را یاری کند؟ چطور آدمی می تواند در رکاب آن مهدی نقش اثر گذاری داشته باشد، لذا ببینید حتی از منظر اهل سنت توجه به مهدویت حرکت آفرین است، توجه به مهدویت اثر تهذیبی دار، اثر معرفتی دارد، اثر اخلاقی دارد، این خیلی بحث مهمی است بنابر این ما وقتی مطرح می کنیم اوج آن در نگاه شیعه است، حضرت آقا مقام معظم رهبری این جمله را یک وقتی با مجموعه دوستانی که در حوزه مهدویت فعالیت دارند این جمله را فرموده بودند، فرمودند هرچه دلها با مقوله مهدویت آشنا بشود و انس پیدا کند و حضور آن بزرگوار برای ما، ما مردمی که در دوران غیبت هستیم محسوس تر بشود و بیشتر حس کنیم و رابطه بیشتری داشته باشیم این برای دنیای ما و برای پیش رفت ما به سمت آن اهداف بهتری خواهد بود، یعنی هرچه توجه مهدویت باشد ما را بیشتر به سمت اهداف می برد، امام زمان قرار است صلح و عدالت بیاورد، جامعه باید به سمت صلح و عدالت حرکت کند، امام زمان (ع) با ظلم میجنگد، با ظالمان و مستکبران عالم، پس من نمیتوانم با مستکبران عالم در علم یا پنهان هماهنگ باشم، نمیتوانم با آنها همراه باشم، نمی توانم حرفم با آنها یکی باشد، اگر یک عالمی از شیعه، یک عالمی از اهل سنت سخن او سخنی بود که بایدن و ترامپ و اسرائیل پسندید و تکرار کرد و بر بدی خودش لجاجت کرد معلوم است یک جای کار می لنگد، من این مثال را خیلی جاها می زنم می گویم اگر یک جناح سیاسی یا آدم سیاسی، یک مسئولی یک آدمی در داخل کشور یا خارج از کشور یک شیعه یا اهل سنت، یک شبکه ماهواره ای، یک شبکه تلویزیونی یک کانال اینترنتی یا هر چیزی، اگر حرفی زد که این حرف با دشمنانی که رسماً کاریکاتور بر علیه پیغمبر می کشند، کاریکاتور بر علیه اسلام می کشند، توهین می کنند به اسم آزادی بیان، اگر حرف ما و مسیر ما با او یکی شد، یا دشمن آدم خوبی شده، چون ما آدم خوبی هستیم حتماً، که این محال است دشمن که به صراحت دشمنی خودش را پنهان نمی کند، و به تعبیر قرآن آن بغض و کینه آنها در قلوب آنها در واقع بیشتر هم هست، و یا اینکه من با دشمن همراه شدم، خیلی روشن است، اگر دشمن دارد از تجزیه کشور حرف می زند و من هم کاری دارم می کنم که به تجزیه کشور می انجامد خب باهم یکی شدیم اگر دشمن به اختلاف شیعه و اهل سنت دامن میزند و برایش مهم نیست شیعه کشته شود یا اهل سنت و می گوید هر دو کشته بشوند بهتر است و من دارم دامن به این موضوع می زنم پس من با دشمن همراه شدم، اگر دشمن انقلاب اسلامی را می خواهد بکوبد و من هم با او دارم می کوبم انقلاب اسلامی را به اسم های مختلف به بهانه های مختلف، بله اشکالات و اینها که شکی در آن نیست، البته انسان منصف باید باشد باید تحریم ها را ببیند دشمنی ها را ببیند همه را باید باهم ببیند ضعف ها را ببیند از بالا ببیند پیشرفت ها را ببیند، ما اخیراً در مقابل تهدیدی که بعضی ها فکر کردند که می توانند ایران تهدید کند که ما می خواهیم جنگ بکنیم، خبر از یک موشکی داده شد و سامانه ای که اصلاً متحیر می کند عالم را.

مجری:

فعلاً هیچ سامانه دفاعی برای این موشک تعریف نشده

حجت الإسلام جعفری:

هیچ چیز تا سالها هیچ سامانه دفاعی برای این اصلاً طراحی نشده، خب همچین مسائلی در قدرت علمی ما رتبه های علمی در جهان داریم که رتبه های بسیار بالایی هست، همه را باید باهم دید وقتی ما این را نبینیم با دشمن همنوا بشویم یک عامل مهم آن همین موضوع است که بی توجهی و عدم شناخت آن داستان مهدویت است من ببینم امام من چه می خواهد، دین از من چه می خواهد، خودم را همراه می کنم، مهدی که قرار است بیاید من از منظر اهل سنت می گویم، مهدی که قرار است بیاید او چه دغدغه هایی دارد من خودم را با او هماهنگ می کنم، مهدی نمی آید شیعه را بکشد، مهدی نمی آید سنی را بکشد، مهدی نمی آید کسی که قبله او  قبله مسلمین است، کتاب او کتاب مسلمین است، دین او دین مسلمین است، بر لجاجت نیست بر عناد نیست، بر مسیر حق است، مهدی قرار نیست او را بکشد بله اگر انحرافاتی باشد هدایت می کند

مجری:

حتی ادیان دیگر

حجت الإسلام جعفری:

بله حتی نسبت به ادیان دیگر هم حضرت مهدی قرار نیست که بیاید همه اینها را از بین ببرد بله آن جریاناتی که مقابل حضرت قرار می گیرند، از یهودی و مسیحی و مسلمان و کسانی که جزو مستکبران عالم قرار می گیرند، آنها مردم نیستند، آنها بخاطر دین شان نیست که حضرت با آنها میجنگد، بخاطر رفتار آنها است، بخاطر مسیری است که آنها اتخاذ می کنند، لذا این توجه به مهدویت یکی از نقاط مهم آن اثر تربیتی و اخلاقی و رفتاری است.

نکته دوم را هم اشاره می کنم با توجه به این، نکته دومی که هست این هست که مهدویت اثر بسیار با برکت ایجاد امید فردی و اجتماعی است، ما الآن این مسئله ای که متأسفانه جهان را در بر گرفته و بسیار جدی و مستندات فراوانی وجود دارد که اربابان قدرت دامن می زنند بر اینکه بشر را دارای ناامیدی بکنند تا بتوانند از آن بهره بگیرند، عالم را به این باور برسانند که تو نمی توانی تا بگویند توان فقط دست من است، به عالم به این باور برسانند که تو هیچ قدرتی نداری تا بگوید قدرت پوشالی من هستم، فیلم های مختلفی می سازند، قدرت پوشالی خود شان را نشان می دهند، گرچه دیدیم در این چند سال که چطور وقتی اسیر قدرت بچه های ما می شدند حتی لباس های شان را هم باید می رفتند آب می کشیدند خیس می کردند، اما دشمن این را القاء می کند، ایجاد ناامیدی، به مردم کشورهای مختلف القا کردند که شما نمی توانید، و گاهی مدیرانی را روی کار آوردند، فضای رسانه ای فضای تبلیغاتی درست کردند و مردم را گاهی وقت ها همراه کردند مدیران ناتوان روی کار آوردند تا به این کشور بباورند که تو نمی توانی، و اگر مدیران موفقی روی کار آمدند و خواستند قدمی بردارند در قدرت و توانایی آن مدیران را از بین ببرند، ترور شخصیتی کنند اگر ترور فیزیکی نتوانستند بکنند، و نگذارند این آدم ها داعیه دار بشوند، شما در طول تاریخ ببینید از کشته شدن های افراد مشکوک مثل امیر کبیر، کشته شدن افرادی مثل جمال عبدالناصر، همه اینها نمونه هایی است که تا دیدند افرادی باورمند و امید به موفقیت دارند اینها را نابود کنند، این روشی است که دشمن دارد

مجری:

شیخ زکزاکی و الی ما شاءالله افرادی که وجود دارند

حجت الإسلام جعفری:

بله، در روایت آمده روز حضرت عیسی (ع) به پیر مردی که مشغول کشاورزی بود نگاه می کرد بعد در ذهنش آمد که این اگر امید نداشته باشد چه اتفاقی در او می افتد؟ ناگهان پیرمرد بیل خودش را کناری گذاشت و  دراز کشید، بعد از مدتی حضرت عیسی از خدا خواست که خدایا امید را به دل او برگردان، ناگهان پیرمرد بلند شد شروع کرد کار کردن، حضرت آمدند کنار این کشاورز پرسیدند چه شد؟ گفت من مشغول کشاورزی بودم یکدفعه در ذهنم آمد که ای پیرمرد تا چه زمانی می خواهی کار کنی؟ برای چه کسی؟ چقدر زنده هستی برای چه کسی داری کار می کنی، می گوید بیل خود را رها کردم گفتم رها کن، اما بعد از مدتی به فکرم آمد که آدم تا زنده است باید کار کند، زندگی کند، نباید محتاج دیگران باشد، دوباره برخاستم مشغول کار شدم، این امید یک نمونه عملی آن، مهدویت این اثر را دارد که انسان می داند و با توجه به مهدویت این را با همه وجود درک می کند که پایان شب سیه سپید است، درک می کند

غم مخور ایام هجران رو به پایان می رود

این خماری از سر ما می گساران می رود،

پرده را از روی خوب خویش بالا می زند

توجه به اینکه آینده جهان آینده عالی است، پس در مقابل جریانی که آینده را برای ما سیاه نمایی می کند آینده را برای ما تیره جلوه می دهد ایادی شیطان، که ناامیدی بزرگترین گناه است و شیطان آن را ایجاد می کند، در مقابل این جریان، یک جریانی وجود دارد جریان ایجاد امید، و آن تفکر و نگاه به مهدویت و توجه به مهدویت است، داریم به بعضی از آثار اعتقاد به مهدویت اشاره می کنیم، یک حس حضور را گفتم، دوم ایجاد امید، توجه به مهدویت باعث می شود که انسان حس نکند که تمام شد، لذا گفتند انتظار الفرج من الفرج، اصلاً خود انتظار فرج خودش گشایش است  خودش باعث می شود که انسان حرکت کند تلاش کند، ولی اگر این امید از بین برود انسان تلاشش از بین می رود این«لا تیأسوا من روح الله» به این معنا است

«إِنَّهُ لا يَيْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الکافرون»

یوسف/87

از روح خدا از رحمت خدا مأیوس نشوید که جز کافران یعنی کسانی که اعتقاد به خدا ندارند کسی مأیوس نمی شود، این ناامیدی خیلی بحث مهمی است، لذا خداوند وعده داده

«وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ»

النور/55

این وعده ها ایجاد امید می کنند، وقتی ایجاد امید کرد، آن موقع انسان حرکت می کند تلاش می کند کوشش می کند

مجری:

با تلاش و کوشش است که به موفقیت نزدیک می شود

حجت الإسلام جعفری:

بله با تلاش و کوشش به موفقیت می رسد، خب ما وقتی نگاه می کنیم می بینیم این بحث امید هم حوزه فردی است هم حوزه اجتماعی است، من در مثال هایم مثال های اجتماعی هم زدم، یک جامعه که احساس کند که نه تو به هیچ نتیجه ای نمی رسی، آن نگاهی که قبلاً به مردم ما القاء می کردند که یک دسته آفتابه هم نمی توانند درست کنند، آن نگاه همه اش تو سری خوردن است، همه اش نگاه کردن به این و آن است، و یکی از علت هایی که با ما میجنگند سر این است که ما یک چیزی را به جهان یاد دادیم، نسخه ای که می توانید، در میان همه تحریم ها جنگ ها در همه اینها باز رتبه های بالای جهان را بیاورید، با همه مشکلات، کوچک ترین بخشی از این تحریم ها برای هر کدام از این کشور ها رخ بدهد بهم می ریزند، شما ببینید اروپا الآن چه بلایی سرشان آمده سر همین که گاز محدودیت هایی برایشان می آورد، زمستان هم از همین الآن رفتند تخت های نیمکت ها را توی پارک ها شکسته اند برای اینکه هیزم بشود، یک بخش کوچکی تازه تحریم نیست یک بخشی کوچکی در بخش گاز و این مردم در این سالها با همه این مشکلات، چرا؟ آن نگاه، نگاه امید، امید است که انسان را محکم نگاه می دارد و به لطف خدا آن جامعه که با نگاه به مهدویت شکل گرفت و با نگاه به عالمانی که در دوران غیبت نایب امام زمان هستند و ما موظف هستیم به اینها مراجعه کنیم در دوران غیبت و فقیهی که عهده دار امر و ولایت شد مدلی از امید را رقم زد که مادری با 3 تا شهید 4 تا شهید باز محکم ایستاده با صلابت تر از همه، یکی از این شهدایی که در این جریان آشوب ها مظلومانه به شهادت رسید و وحشیانی که او را به شهادت رساندند، اینها مرد نیستند، چون اینها سابقه دار ها هستند، منزل او را شما ببینید چه منزل ساده ای است، اما همان ها پای این مسیر ایستادند و تا زمانی که این آدم ها پای این مسیر ایستاده اند، داعش ها و این وحشی هایی که به شاه چراغ حمله کنند، اینها هیچ غلطی نمی توانند بکنند.

مجری:

بله، همانطور که فرمودید باید مثل شهدا زندگی کرد تا در نهایت هم اگر فرصتی پیش آمد افراد بتوانند به آن سعادت نائل بشوند و قطعاً همینطور است که شما فرمودید، انتظار می تواند یک امیدی ایجاد بکند برای آینده و آن امید باعث می شود ما تلاش بیشتری بکنیم و ان شاءالله که خداوند هم عنایت بکند به ما تا بتوانیم سک زندگی صحیحی داشته باشیم، همان نسخه اصلی کارخانه که شما فرمودید را اگر ما رعایت بکنیم و  خداوند کمک بکند بتوانیم رعایت کنیم، قطعاً تک تک این مشکلات حل خواهند شد، کما اینکه اگر آقا امام زمان (عج) هم تشریف بیاورند کمک می کنند انسان ها به آن نسخه اصلی در واقع برسند و با همان شکل هست که جامعه ایده آل اتفاق می افتد و  تک تک مشکلات ان شاءالله که حل خواهد شد.

خیلی متشکرم از شما خیلی لطف کردید زمان گذاشتید اینجا تشریف آوردید استفاده کردیم از این مطالبی که فرمودید من به شخصه خیلی لذت بردم قطعاً بیننده های عزیز مان هم استفاده بردند از این مطالب، همچنین شما بیننده های عزیز که برنامه خود تان عصر انتظار را نشستید و  تماشا کردید، بسیار از شما متشکرم لطفاً ما را از نظرات و پیشنهادات خودتان محروم نکنید، هر نکته ای که به ذهن تان می رسد و فکر می کنید کمک می کند به بهتر شدن برنامه خود تان از طریق پل های ارتباطی که همکاران من هر از گاهی زیرنویس می کنند برای برنامه ها با ما مطرح کنید، شک نکنید که کمک می کند به افزایش ارتقاء سطح برنامه ها؛ به پایان برنام نزدیک شدیم تا هفته آینده که باز هم در خدمت شما عزیزان و بزرگواران و سروران باشیم همه شما را به خداوند بزرگ و  منان می سپارم خدا یار و نگهدار شما.


عصر انتظار>

پاسخ به شبهات انتظار منجی مهدویت معیشت بشر معرفت شناخت امام اضطرار مهدویت ستیزی اسلام ستیزی سب و لعن مسیر اهل بیت ع امیرالمومنین ع آینده جهان امید تحریم