سایر قسمت ها
حبل المتین _ امامت الهی از منابع شیعه و اهل سنت

قسمت صد و شصت برنامه حبل المتین با کارشناسی آیت الله سید محمد حسینی قزوینی


دیگر قسمت ها

 بسم الله الرحمن الرحیم

25/10/1401

موضوع: تفاوت عجیب و قابل تأمل کیفیت روایات شیعه و روایات اهل سنت!!

برنامه حبل المتین

فهرست مطالب این سخنرانی:

تفاوت عجیب و قابل تأمل کیفیت روایات شیعه و روایات اهل سنت!!

اعتراف علمای اهل سنت به جعلی بودن بسیاری از احادیث خود!

روایاتی عجیب در منابع اهل سنت که با غسل و نماز انتخاب شده است!

دستور مستقیم پیامبر اکرم به تدریس کتاب «صحیح بخاری»!!!

عادت مردم هرات افغانستان در اقتدا به یک سنت عجیب پیامبر وهابیت!!

قانون مقایسه در قرآن کریم برای کشف حق و باطل!

تماس‌های بینندگان برنامه

چگونگی قتل «عثمان بن عفان» توسط مسلمانان!

مجری:

بسم الله الرحمن الرحیم

من بی تو دمی قرار نتوانم کرد

احسان تو را شمار نتوانم کرد

گر بر تن من زبان شود هر مویی

یک شکر تو از هزار نتوانم کرد

الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایة امیرالمؤمنین علی بن أبی طالب و الأئمة المعصومین (علیهم السلام)

اللهم صل علی فاطمة و أبیها و بعلها و بنیها بعدد ما أحاط به علمک اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

سلام عرض می‌کنم خدمت تک تک شما دوستان عزیزم، همراهان گرانقدر و بیننده‌های نازنین «شبکه جهانی حضرت ولی عصر». خیلی خوش آمدید به برنامه زنده «حبل المتین» در یک یکشنبه شب دیگر.

روز یکشنبه عطر و بوی فاطمی و علوی به مشام می‌رسد. حتماً می دانید روز یکشنبه روزی است که منتسب به حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا (سلام الله علیها) و وجود نازنین مولا و آقاجانمان امیرالمؤمنین علی بن أبی طالب (سلام الله علیه) است.

ایام هم ایام بسیار مبارکی است. همچنان در حال و هوای ولادت باسعادت و نورانی و موفور السرور حضرت صدیقه طاهره فاطمه کبری (سلام الله علیها) پاره تن رسول خدا و همسر علی مرتضی (سلام الله علیهما) هستیم.

خیلی خیلی به شما تبریک عرض می‌کنم، به ویژه به بانوان و خانم‌ها و زنان مؤمن و ولایی و زهرایی و علوی. ان شاءالله که همیشه در مسیر اهلبیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) باشید.

با افتخار با شما هستیم طبق معمول امشب. ان شاءالله بعد از مقدماتی که در محضر حضرت استاد خواهیم بود، کلیپی را از یکی از شبکه‌های وهابی پخش می‌کنیم.

البته به دلیل اینکه این کلیپ بخش‌های مختلفی داشت و از جنبه‌های مختلفی شبهه مطرح شده بود، ما به خاطر همین همه جنبه‌ها و ابعاد مختلف این کلیپ را چند هفته‌ای است که برای شما پخش می‌کنیم و پاسخ می‌دهیم.

ان شاءالله اگر فرصت شد در بخشی از برنامه هم در خدمت دوستان عزیز بیننده خواهیم بود. بازهم با خیال آسوده و راحت دعوت می‌کنیم از آقایان وهابی که مدعی هستند و خودشان را عالم و باسواد می‌دانند تا جهت گفتگو با «شبکه جهانی حضرت ولی عصر» در ارتباط باشند. اگر این افراد اهل گفتگو و مناظره و مرد میدان هستند، بسم الله! این شبکه این آمادگی را دارد.

جا دارد به نکته دیگری هم اشاره کنم. حتماً شاید مطلع شدید که اخیراً توهین و جسارتی به ساحت حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا (سلام الله علیها) توسط یکی از ورزشکارانی که با نان ملت و حمایت مردم به جایی رسیده، صورت گرفته است.

این شخص به ساحت حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا توهین کرده است. بشکند آن قلم، بشکند آن دهان و بشکند آن دستی که بخواهد به مادر سادات و مادر ما حضرت فاطمه زهرای مرضیه توهین کند در هر جایگاه و هر مقام و منزلتی که باشد.

همه مسلمانان و محبان و ارادتمندان به حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) حتماً جواب این توهین را خواهند داد.

امشب هم طبق معمول برنامه زنده «حبل المتین» توفیق داریم در محضر سرور عزیز و گرانقدرمان استاد فرزانه حضرت آیت الله حسینی قزوینی عزیز و بزرگوار باشیم. حضرت استاد سلام علیکم و رحمة الله، خوش آمدید؛

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

السلام علیک یا بقیة الله فی أرضه السلام علیک یا میثاق الله الذی أخذه و وکده السلام علیک یا وعد الله الذی ضمنه السلام علیک یا صاحب المرئی و المسمع فما کان لنا شیء الا و انتم له السبب و الیه السبیل

سلام علیکم و رحمة الله و برکاته؛ خدمت همه بینندگان عزیز و گرامی خالصانه‌ترین سلامم را تقدیم می‌کنم و موفقیت روزافزون برای همه گرامیان از خداوند منّان خواهانم.

این ایام که به مناسبت میلاد یگانه باقیمانده رسالت حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) و أم الائمة النجباء ایام شادی اهلبیت عصمت و طهارت هست را تبریک عرض می‌کنیم.

همانطور که عزیزمان جناب آقای «اسماعیلی» هم اشاره داشتند، بعضی افراد به قدری پست و رذل هستند و نطفه ناپاکی دارند و لقمه ناپاکی خورده‌اند و شیر ناپاکی خورده‌اند که برای آنکه بتوانند ویزا بگیرند به حضرت صدیقه طاهره جسارت می‌کنند.

مردم این را بدانید که من دارم عرض می‌کنم حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) نسبت به مادرشان غیور است. حضرت بقیة الله الأعظم به حول قوه الهی آنچنان سیلی به ایشان می زند که برای همه عبرت باشد.

دوستان عزیز این پیش بینی را از من داشته باشید و ببینید سیلی حضرت ولی عصر به این آدم خبیث و رذل چگونه خواهد بود.

ما مباحث خود را با نام نامی حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) آغاز می‌کنیم. گرچه ایام ولادت است، اما بنی امیه برای شیعه و اهلبیت جایی برای شادی نگذاشتند.

شادی ما روزی است که مولایمان حضرت بقیة الله الأعظم بیاید و انتقام مادرش حضرت صدیقه طاهره و جدش امیرالمؤمنین و حضرت سیدالشهدا و مظلومان عالم را بگیرد. آن روز، روز شادی شیعیان بلکه شادی جمیع خلائق خواهد بود.

حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) از طرفی برای پدر، مادر بود به همین خاطر «أم أبیها» لقب گرفت. حضرت فاطمه زهرا تنها زن در عالم هستی است که به این لقب و این کنیه اشتهار پیدا کرده است. شیعه و سنی همه در این زمینه مطلب آورده‌اند.

حضرت فاطمه زهرا برای پدر نه تنها دختر بود بلکه برای پدر مادری کرد. حضرت صدیقه طاهره در دفاع از حریم ولایت هم سرآمد عالم هستی است.

حضرت فاطمه هزار با هرآنچه در توان داشتند در آن بحرانی که دهان صحابه دوخته شده بود و مهاجرین و انصار از ترس لب فرو بسته بودند، حضرت صدیقه طاهره فریاد برآورد و از امیرالمؤمنین دفاع کرد.

بنا به نقل کتاب «الکوکب الدری» صفحه 196 حضرت صدیقه طاهره وقتی متوجه شدند که امیرالمؤمنین را به طرف مسجد بردند، با وجود آنکه سینه مجروح و پهلو شکسته و کمر مجروح بود و از سینه و پهلو و کمر حضرت خون می‌چکید به مسجد رفتند.

حضرت فاطمه زهرا با همان حال رفت و امیرالمؤمنین را از دست دشمنان نجات داد و از مسجد بیرون آورد. حضرت فاطمه زهرا شانه امیرالمؤمنین را بوسید و فرمود:

«نفسی لنفسک الوقاء روحی لروحک الفداء»

جان زهرا پیش مرگ تو و روح زهرا فدای تو.

«ان کنت فی خیر کنت معک و ان کنت فی شر کنت معک»

در تمام خوشی‌ها و ناخوشی‌ها زهرا در کنار توست.

اگر مسلمانان به تو پشت کردند و لب فروبستند و راحتی دنیا را انتخاب کردند و آخرت را فروختند، حضرت فاطمه زهرا یگانه یاور تو با تو هست.

حضرت فاطمه زهرا در این مسیر هم مشقات زیادی را متحمل شد. یکی از شعرا شعر زیبایی دارد و می‌گوید:

طرفدار علی بودم که بین آن همه دشمن

نشد جز شعله آتش در آنجا کس طرفدارم

گهی در خانه گه بین در و دیوار و گه کوچه

خدا داند چه آمد بر سرم، کشتند صد بارم

حضرت صدیقه طاهره نهایت تلاش خود را به کار برد و از امیرالمؤمنین دفاع کرد. اگر دفاع حضرت فاطمه زهرا نبود، معلوم نبود سرنوشت چگونه رقم می‌خورد.

به خون دیده بنویسید بر دیوار این کوچه

که اینجا کشته راه ولایت گشته بانویی

امروز باید بهترین درسی که از حضرت صدیقه طاهره بگیریم، دفاع از حریم ولایت و امامت است.

سیل شبهاتی که به مکتب شیعه متوجه است چه از ناحیه استکبار جهانی باشد و چه از ناحیه صهیونیسم بین المللی باشد و چه از ناحیه وهابیت پلید باشد و چه از ناحیه بعضی سلبریتی های وطن فروش باشد، نباید در برابر این هجمه‌ها ساکت بمانیم.

ساکت نشستن برخلاف سیره حضرت صدیقه طاهره است. ساکت نشستن دعب شیعه نیست. شیعه در طول تاریخ فریاد را بر سکوت ترجیح داد و خروش را بر آرامش ترجیح داد.

این فریاد و خروش و خون جوشان شیعه بود که در این چهارده قرن و اندی سال این مذهب را به پا داشت.

یکی از بزرگان اهل سنت می‌گوید: فشاری که بر شیعه در تاریخ آمده است، اگر بر هرکدام از این مذاهب آمده بود منقرض شده بود و از زبان‌ها افتاده بود و نسیا منسیا شده بود.

ان شاءالله این مذهب باقی خواهد ماند و این نظام باقی خواهد ماند تا صاحب این نظام و صاحب این ولایت حضرت بقیة الله الأعظم بیاید و جمهوری اسلامی برخاسته از فرهنگ اهلبیت را مرکز اولیه و هسته اولیه برای تشکیل حکومت جهانی قرار بدهد.

وطن فروشان و دشمنان یقین بدانند که هر توطئه‌ای کنند خداوند عالم و حضرت بقیة الله الأعظم توطئه آنها را نقش برآب خواهد کرد، همانطور که در این چهل و اندی سال کرده است.

این افراد از همان روزهای اول گفتند: شش ماه دیگر کار نظام تمام است، یک سال دیگر کار نظام تمام است، دو سال دیگر کار نظام تمام است.

آن‌ها امسال اعلام کردند که دیگر نظام آبان را نخواهد دید. حال آبان که تمام شد هیچ، دی هم دارد تمام می‌شود. کسانی که علیه ما نقشه طراحی کرده بودند، همه‌شان همانند «صدام» گرفتار عذاب الهی هستند.

الحمدلله این نظام پابرجا هست و یقیناً ان شاءالله به حول قوه الهی پابرجا خواهد ماند. به تعبیر امام خمینی (رضوان الله تعالی علیه) این حکومت را دو دستی تقدیم صاحبش حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) خواهیم کرد.

مجری:

ان شاءالله! حضرت استاد از شما خیلی ممنونم. در هر صورت هرکدام از ما باید جهاد کنیم. جهاد ما در این عرصه و در این دوره همان تبیین واقعیت و حقیقت‌هاست.

همانطور که مقام معظم رهبری فرمودند، امروز گاهی می‌توانیم در جمع خانوادگی خودمان یا میان فامیل مسئله‌ای که در خصوص دین و بحث ولایت و امامت و مسائل دینی شبهه شده است را مطرح کنیم.

الحمدلله «شبکه جهانی حضرت ولی عصر» هم همیشه این مباحث را مطرح می‌کند و دست شما هم از این جهت پر است. شبهات را مطرح کنید و پاسخ بدهید.

همچنین در خصوص مباحث سیاسی که گاهی مطرح می‌شود و تهمت‌های ناروایی که می‌زنند و گاهی مطالبی که گفته می‌شود، به هر صورت ما باید حتماً این کار را انجام دهیم و به این وظیفه و تکلیف خودمان عمل کنیم.

دوستان عزیزم همانطور که خدمت مبارکتان عرض کردم، ما کلیپی را از یکی از شبکه‌های وهابی پخش می‌کنیم.

عرض کردم ما گاهی اوقات خجالت می‌کشیم از جایگاه و مقام و منزلت کارشناسان که واژه "کارشناس" را نسبت به این افراد به کار ببریم. نهایت ارفاقی که می‌توانیم به این افراد کنیم، این است که به آنها "گوینده‌های وهابی" بگوییم.

به دلیل اینکه این گوینده مطالب زیادی را مطرح کرده است، ما چند هفته‌ای است که به ابعاد مختلف نکاتی که در این ویدئو و کلیپ هست می‌پردازیم. این کلیپ را ببینیم تا ذهنیت شما آماده شود، سپس سؤالاتی دارم که از محضر حضرت استاد خواهم پرسید.

کلیپ:

"معصوم فرموده و روایت از معصوم روایت است. این من درآوردی خود آخوندهاست. شما چرا می‌خواهید دنیا را وادار کنید به ادامه دادن و تقلید از یک دین من درآوردی خودتان؟!

چرا می‌خواهید مردم را وادار کنید به تبعیت از یک دین ساختگی و یک مذهب بدون سند خودتان؟!

ما با عترت چکار کنیم؟! عترت چیست؟! عترت خانواده پیامبر هستند. ما باید از روش پیامبر و راه رسول الله پیروی کنیم یا از زنان پیامبر و علی بن أبی طالب و امام حسن و امام حسین و سایرین پیروی کنیم؟!"

ما در برنامه‌های گذشته به بخشی از این کلیپ پاسخ دادیم، منتها وقتی نام اهلبیت و نام معصومین (علیهم السلام) می‌آید نوع بیانشان تمسخر آمیز و اهانت آمیز و توهین می‌شود.

حضرت استاد! این وهابی هم با همان تمسخر و بی ادبی که لایق و شایسته خودش هست، بحث احادیث معصومین را زیر سؤال برد و اشاره کرد که این روایات همگی مقطوع هستند. لطفاً در این بخش به این قسمت از سؤالشان پاسخ بفرمایید.

تفاوت عجیب و قابل تأمل کیفیت روایات شیعه و روایات اهل سنت!!

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین الحمدلله و الصلاة علی رسول الله و علی آله آل الله لاسیما علی مولانا بقیة الله و اللعن الدائم علی اعدائهم اعداء الله إلی یوم لقاء الله

أفوض أمری إلی الله إن الله بصیر بالعباد حسبنا الله و نعم الوکیل نعم المولی و نعم النصیر یا أبا صالح المهدی ادرکنی

ایشان ابتدا می‌گوید: "معصوم گفته است" شما در کتاب‌های خودتان مگر همه روایاتتان به معصوم نمی‌رسد؟! شما معصوم را تنها در پیغمبر اکرم منحصر کردید.

فاصله زمانی رحلت «بخاری» تا زمان رحلت پیغمبر اکرم دویست و چهل و شش سال است. آقای «خدمتی» چطور آقای «بخاری» توانست سندش را به پیغمبر اکرم ثابت کند؟! این را برای ما واضح و روشن بگویید.

شما هرچه دارید از «بخاری» و «مسلم» دارید. این در حالی است که «بخاری» متوفای 256 هجری است، یعنی دویست و چهل و شش سال بعد از رحلت پیغمبر اکرم از دنیا رفته است. شما در فاصله 246 سال چطور از معصوم روایت نقل می‌کنید؟!

همچنین «مسلم» متوفای 261 هجری است، یعنی 251 سال با رحلت پیغمبر اکرم فاصله داشته است. «احمد بن حنبل» 231 سال با پیغمبر اکرم فاصله دارد. «نسائی» متوفای 303 هجری است، یعنی 293 سال با پیغمبر اکرم فاصله دارد.

این روایات را از کجا درآوردید؟! اگر شیعه از معصوم نقل می‌کند، معصومین تا سال 265 هجری در صحنه بودند. امام حسن عسکری (علیه السلام) تا سال 260 هجری در قید حیات بودند.

همان زمانی که «بخاری» روایات خود را با بیست یا سی واسطه از پیغمبر اکرم نقل می‌کند، معصومین شیعه در عصر حاضر موجود است. این چه حرفی است که شما می‌زنید؟!

من در اینجا عبارتی را از «مرحوم شیخ حر عاملی» صاحب کتاب «وسائل الشیعه» نقل کنم. در کتاب «وسائل الشیعه» جلد سی صفحه 165 آمده است:

«یزید علی ستة آلاف و ستمائة کتاب، علی ما ضبطناه»

در زمان ائمه اطهار بیش از شش هزار و ششصد کتاب توسط اصحاب ائمه اطهار نوشته شده است.

وسائل الشیعة، نویسنده: شیخ حر عاملی، محمد بن حسن، محقق / مصحح: مؤسسة آل البیت علیهم السلام، ج 30، ص 165، باب الفائدة الرابعة

ما در پاسخ به کلیپ‌های بعد که از ایشان داریم، بازهم به این موضوع اشاره خواهیم کرد. این کتاب‌ها توسط راویانی نوشته شده است که روایات را مستقیم از امام معصوم و کسی که وحی در خاندان آنها بوده است، شنیدند. در روایت آمده است:

«أن النبی قال لعلی أنت تبین لأمتی ما اختلفوا فیه من بعدی»

پیغمبر اکرم به علی بن أبی طالب فرمود: تنها تو می‌توانی موارد اختلافی امت مرا حل کنی.

المستدرک علی الصحیحین، اسم المؤلف: محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاکم النیسابوری، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1411 هـ - 1990 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: مصطفی عبد القادر عطا، ج 3، ص 132، ح 4620

و:

«أنا مدینة العلم وعلی باب‌ها»

من شهر علم هستم و علی بن أبی طالب در این شهر است.

فیض القدیر شرح الجامع الصغیر، اسم المؤلف: عبد الرؤوف المناوی، دار النشر: المکتبة التجاریة الکبری - مصر - 1356 هـ، الطبعة: الأولی، ج 3، ص 46، باب أنا دار الحکمة

و:

«أنا دار الحکمة وعلی باب‌ها»

من خانه حکمت الهی هستم و علی بن أبی طالب در خانه است.

فضائل الصحابة، اسم المؤلف: أحمد بن حنبل أبو عبد الله الشیبانی، دار النشر: مؤسسة الرسالة - بیروت - 1403 - 1983، الطبعة: الأولی، تحقیق: د. وصی الله محمد عباس، ج 2، ص 634، ح 1081

شما چه دارید؟! از میان کتب اربعه ما کتاب «کافی» شانزده هزار و صد و نود و نُه روایت دارد. «کلینی» شش هزار و ششصد کتابی که در عصر ائمه اطهار تدوین شده است را آورده است.

آقای «خدمتی» پنبه را از گوش خود دربیاور تا این مطالب را بشنوی. همچنین کسانی که فریب این کارشناسان را می‌خورند، قدری دقت کنند. بنده از جوانان اهل سنت، دانشجویان، علما و طلاب که برنامه ما را می‌بینند تقاضا می‌کنم دقت کنند.

کتاب «کافی» تألیف «کلینی» نیست، برخلاف کتاب «صحیح بخاری» که تألیف «بخاری» است.

«کلینی» آمده از میان شش هزار و ششصد کتابی که در عصر ائمه اطهار نوشته شده است، «اصول اربعمئة» را استخراج کرده است. در حقیقت چهارصد کتاب از اصحاب امیرالمؤمنین و امام حسن و امام حسین تا امام حسن عسکری گلچین شده بود.

«اصول اربعمئة» در حقیقت مرجع علما و بزرگان بوده است. اگر می‌خواستند از یک عالم سؤالی بپرسند، به این اصول چهارصد گانه مراجعه می‌کردند و حکم را از آنجا استنباط می‌کردند. «کلینی» این چهارصد جلد کتاب را مبوب کرد.

«زراره» خدمت امام صادق (علیه السلام) آمده است و از مسئله نماز میت و نماز قصر و نماز تمام و طهارت و غسل و زکات و حج و میراث سؤال پرسیده و امام صادق در یک جلسه پاسخ فرموده‌اند. «زراره» هم فرمایشات امام را در اصل خود آورده است.

«کلینی» این روایت را که در ده موضوع بوده را با همان سند آورده است به این ترتیب که روایات مربوط به نماز را در «کتاب الصلاة» آورده است، روایاتی که مربوط به طهارت است را در «کتاب الطهارة» آورده است، روایات مربوط به ارث را در «کتاب الإرث» برده است.

ایشان روایات مربوط به حج را به «کتاب الحج» برده است. «کلینی» این چهارصد جلد کتاب را مبوب کرده یعنی آنها را فیش برداری کرده است.

«کلینی» برای کتاب «کافی» بیست و یک سال شبانه روز زحمت کشیده است. چنین نبود که «کلینی» شب بخوابد و صبح بلند شود یک کتاب «صحیح» بنویسد و دست مردم بدهد.

بنابراین کتب اربعه که مشهورترین آن «کافی» هست که شانزده هزار و صد و نود و نُه روایت دارد، چنین جمع آوری شده است.

آقای «خدمتی» تمام صحاح سته شما چقدر روایت دارد؟! شما مراجعه کنید و ببینید آقای «ابن اثیر جزری» مکررات صحاح سته را کنار گذاشته است. به عنوان مثال وقتی روایتی را هم «بخاری» و هم «مسلم» نقل کرده‌اند، آن روایت را کنار گذاشته است.

در نتیجه تمامی روایات صحاح سته نُه هزار و چهارصد و هشتاد و سه روایت شده است. این یعنی تعداد روایات صحاح سته به ده هزار روایت نرسیده است.

این در حالی است که تنها کتاب «کافی» شانزده هزار و صد و نود و نُه روایت دارد، یعنی یک و نیم برابر تعداد روایات صحاح سته!!

کتاب «تهذیب الأحکام» اثر «شیخ طوسی» سیزده هزار و پانصد و نود روایت دارد که بازهم پانصد روایت از صحاح سته شما بالاتر است. کتاب «من لا یحضره الفقیه» پنج هزار و نهصد و شصت و سه روایت دارد.

این‌ها نشانگر این است که علمای بزرگ ما و ائمه اطهار (علیهم السلام) نسبت به سنت حساسیت داشتند و در طول این دویست و پنجاه سال سنت را حفظ کردند.

علاوه بر این وقتی امام صادق (علیه السلام) روایت نقل می‌کند، همانند «ابوهریره» نیست که بگوید:

«هذا من کیسِ أبی هُرَیرَةَ»

این سخن از کیسهٔ ابو هریره است.

مرحوم آیت الله العظمی بروجردی در کتاب «جامع أحادیث الشیعة» جلد اول هفتاد و سه روایت از ائمه اطهار آورده است که فرموده‌اند: حدیث ما از پدرمان و پدرمان از پدرشان از امیرالمؤمنین و از پیغمبر اکرم نقل کردند.

مجری:

یعنی تمامی این احادیث سلسلة الذهب هستند.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

بله، همگی سلسلة الذهب هستند. به عنوان نمونه در کتاب «کافی» روایتی آمده که صحیحه است. «حماد بن عثمان» می‌گوید:

«سَمِعْنَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یقُول حَدِیثِی حَدِیثُ أَبِی وَ حَدِیثُ أَبِی حَدِیثُ جَدِّی وَ حَدِیثُ جَدِّی حَدِیثُ الْحُسَینِ وَ حَدِیثُ الْحُسَینِ حَدِیثُ الْحَسَنِ وَ حَدِیثُ الْحَسَنِ حَدِیثُ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع وَ حَدِیثُ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ حَدِیثُ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ حَدِیثُ رَسُولِ اللَّهِ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَل »

امام صادق (علیه السلام) می‌فرماید: حدیث من حدیث پدرم امام باقر است و حدیث پدرم حدیث جدم امام سجاد است و حدیث جدم حدیث امام حسین است و حدیث امام حسین حدیث امام حسن است و حدیث امام حسن حدیث امیرالمؤمنین است و حدیث امیرالمؤمنین حدیث پیغمبر اکرم است و حدیث پیغمبر اکرم قول خداوند تبارک و تعالی است.

کافی، نویسنده: کلینی، محمد بن یعقوب، محقق / مصحح: غفاری علی اکبر و آخوندی، محمد، ج 1، ص 53، ح 14

شما یک مورد همانند این روایت برای ما بیان کنید که از «بخاری» تا رسول اکرم راویان را ذکر کرده باشد!! شما یک روایت سلسلة الذهب از «احمد بن حنبل» تا رسول گرامی اسلام برای ما بیان کنید که 231 سال از زمان رسول اکرم فاصله داشته است!!

بنده عرض کردم ما حدود هفتاد و سه روایت در این زمینه داریم، یکی دو مورد نیست. به عنوان مثال «شیخ مفید» در کتاب «أمالی» همین تعبیر را از امام باقر نقل کرده است که می‌فرماید:

«إِذَا حَدَّثْتَنِی بِحَدِیثٍ فَأَسْنِدْهُ لِی فَقَالَ حَدَّثَنِی أَبِی عَنْ جَدِّی عَنْ رَسُولِ اللَّهِ ص عَنْ جَبْرَئِیلَ ع عَنِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَل»

هر حدیثی که من می گویم از پدرم و جدم از رسول الله و از جبرئیل و از خداوند تبارک و تعالی رسیده است.

«وَ قَالَ یا جَابِرُ لَحَدِیثٌ وَاحِدٌ تَأْخُذُهُ عَنْ صَادِقٍ خَیرٌ لَک مِنَ الدُّنْیا وَ مَا فِیهَا»

امام باقر می‌فرماید: ای جابر! اگر یک حدیث از یک امام صادق و راستگو بدست بیاوری، ارزش آن از تمام دنیا و ما فی الدنیا بالاتر است.

الأمالی، نویسنده: مفید، محمد بن محمد، محقق / مصحح: استاد ولی، حسین وغفاری علی اکبر، ص 42، ح 10

این سند روایت‌های ماست. شما هم بفرمایید سند روایت‌هایتان را برای ما بیان کنید. ما از کتاب «صحیح بخاری» روایت آوردیم که «ابوهریره» روایتی نقل می‌کند و می‌گوید: من از پیغمبر اکرم شنیدم. وقتی از او می‌پرسند: آیا از پیغمبر اکرم شنیدی؟! می‌گوید:

«لَا هذا من کیسِ أبی هُرَیرَةَ »

نه، این سخن از کیسهٔ ابو هریره است.

الجامع الصحیح المختصر، اسم المؤلف: محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی، دار النشر: دار ابن کثیر, الیمامة - بیروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقیق: د. مصطفی دیب البغا، ج 5، ص 2048، ح 5040

این روایت در کتاب «صحیح بخاری» آمده است! الحق و الانصاف بنده خودم گاهی اوقات خجالت می‌کشم این مطالب را بیان کنم.

ما از آقایان اهل سنت تقاضا داریم بیایند قدری نسبت به صحاح مخصوصاً «صحیح بخاری» و «صحیح مسلم» تجدید نظر کنند.

گذشت آن زمانی که بر این عقیده بودید که هرچه «محمد بن اسماعیل بخاری» آورده است وحی منزل است.

آقایان چیزهایی درست کردند و می گویند: هرکسی می‌خواهد کتاب خدا را ببیند، کتاب «بخاری» را ببیند!! این‌ها یک سری حرف‌هایی است که انسان واقعاً نمی‌تواند به آنها اعتماد کند.

اعتراف علمای اهل سنت به جعلی بودن بسیاری از احادیث خود!

جواب دوم به این کارنشناس وهابی این است که در کتاب «تاریخ مدینة السلام» جلد اول از قول «یحیی بن معین» که یکی از بنیانگذاران علم رجال اهل سنت است و استاد الاساتید است، آمده است:

«وأی صاحب حدیث لا یکتب عن کذاب ألف حدیث»

کدام محدثی داریم که از کذاب هزار روایت نقل نکرده باشد!

تاریخ بغداد، اسم المؤلف: أحمد بن علی أبو بکر الخطیب البغدادی، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت -، ج 1، ص 43، باب بقیة الأخبار التابعة لحدیث أبی عثمان عن جریر لکونها فی معناه

آقای «خدمتی» خجالت بکش! آقای «شعبة بن حجاج» کسی است که «ابن حجر عسقلانی» در کتاب «تهذیب التهذیب» جلد چهارم صفحه 301 درباره او می‌گوید:

«أمیر المؤمنین فی الحدیث»

سپس می‌نویسد:

«وقال بن سعد کان ثقة مأمونا ثبتا حجة صاحب حدیث»

تهذیب التهذیب، اسم المؤلف: أحمد بن علی بن حجر أبو الفضل العسقلانی الشافعی، دار النشر: دار الفکر - بیروت - 1404 - 1984، الطبعة: الأولی، ج 4، ص 301، ح 590

حال ما نمی‌فهمیم معنای آن چیست. «ذهبی» گل سرسبد علمای اهل سنت در کتاب «سیر أعلام النبلاء» جلد هفتم صفحه 226 می‌نویسد:

«شعبة یقول ما أعلم أحد فتش الحدیث کتفتیشی»

شعبة بن حجاج می‌گوید: من کسی را سراغ ندارم که مثل من در احادیث تحقیق کرده باشد.

«وقفت علی أن ثلاثة أرباعه کذب»

من به این نتیجه رسیدم که سه چهارم احادیث ما دروغ است!

سیر أعلام النبلاء، اسم المؤلف: محمد بن أحمد بن عثمان بن قایماز الذهبی أبو عبد الله، دار النشر: مؤسسة الرسالة - بیروت - 1413، الطبعة: التاسعة، تحقیق: شعیب الأرناؤوط, محمد نعیم العرقسوسی، ج 7، ص 226، باب 80 شعبة ع

به گفته ایشان هفتاد و پنج درصد احادیث اهل سنت دروغ است. من کاری با اهل سنت ندارم. این آقا که دارد اینطور به اهلبیت و معصومین جسارت می‌کند و می‌گوید: "معصوم را چکار کنیم، گلاب بریزیم و بخوریم"به این روایات پاسخ بدهد!!

ما نه فحش می‌دهیم و نه توهین می‌کنیم، بلکه می گوییم: آقای «خدمتی» رئیس «شبکه کلمه» که ماهیانه فلان مبلغ هم حقوق می‌گیرید، به ما جواب بدهید. بحث علمی که دعوا ندارد!

آقای «محمد حسین هیکل» یک شخصیت برجسته جهان معاصر است و همگان او را قبول دارند. ایشان کتابی به نام «حیاة محمد» دارد. او در این کتاب از قول «دارقطنی» نقل می‌کند و می‌گوید:

«الحدیث الصحیح فی الحدیث الکذب کالشعرة البیضاء فی جلد الثور الأسود»

حدیث صحیح ما در مقایسه با حدیث دروغ مثل موی سفید در پوست گاو سیاه.

حیاة محمد صلی الله علیه وآله وسلم، المؤلف: محمد حسین هیکل (المتوفی: 1376 هـ)، ص 41، باب أثر المنازعات السیاسیة الإسلامیة

چقدر سخت است که انسان بخواهد در گاو سیاه دنبال موی سفید بگردد!! ایشان به صراحت می‌گوید که حدیث صحیح ما در برابر احادیث دروغی ما یافتن مثل موی سفید در پوست گاو سیاه است. آیا این را هم ما گفتیم؟!

البته «عبدالحلیم جندی» که یکی از شخصیت‌های برجسته مصری و عالم پرآوازه اهل سنت هست هم همین تعبیر را در کتاب «ابو حنیفه بطل الحریّةِ والتسامح فی الاسلام» دارد و می‌نویسد:

«الحدیث الصحیح فی الحدیث الکذب – کما قال الدارقطنی - کالشعرة البیضاء فی جلد الثور الأسود»

این‌ها را به ما جواب بدهید، ما که حرفی نداریم. «ابن عبدالبر» حرف بسیار عجیبی زده است. حرف ایشان واقعاً تکان دهنده و وحشتناک است.

«ابن عبدالبر» متوفای 465 هجری هست و معاصر «سید مرتضی» و «شیخ طوسی» و دیگران بوده است. ایشان در کتاب «التمهید» جلد اول صفحه 44 از قول «حماد بن زید» که یکی از روات اهل سنت است، می‌نویسد:

«وضعت الزنادقة علی رسول الله اثنی عشر ألف حدیث بثوها فی الناس»

زنادقه دوازده هزار روایت از رسول خدا جعل کردند و در میان مردم منتشر کردند.

التمهید لما فی الموطأ من المعانی والأسانید، اسم المؤلف: أبو عمر یوسف بن عبد الله بن عبد آلبر النمری، دار النشر: وزارة عموم الأوقاف والشؤون الإسلامیة - المغرب - 1387، تحقیق: مصطفی بن أحمد العلوی, محمد عبد الکبیر البکری، ج 1، ص 44، باب بیان التدلیس ومن یقبل نقله ویقبل

ما این روایات را چکار کنیم؟! «خطیب بغدادی» در کتاب «تاریخ بغداد» جلد دوم صفحه 8 روایتی آورده است. کتاب «صحیح بخاری» با حذف مکررات، دو هزار و هفتصد و اندی روایت دارد. «خطیب بغدادی» می‌نویسد:

«قال محمد بن إسماعیل أخرجت هذا الکتاب یعنی الصحیح من زهاء ستمائة ألف حدیث»

محمد بن اسماعیل می‌گوید: من احادیث کتابم را از میان ششصد هزار روایت انتخاب کردم.

تاریخ بغداد، اسم المؤلف: أحمد بن علی أبو بکر الخطیب البغدادی، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت -، ج 2، ص 8، ح 424

از اینجا پی توان بردن که در دریا چه طوفان است! به گفته ایشان «بخاری» ششصد هزار روایت را پایین و بالا کرده و از میان آنها سه هزار روایت را استخراج کرده است.

«ابن عساکر» در کتاب «تاریخ مدینة دمشق» و «ابن جوزی» در کتاب «المنتظم» هم این روایت را نقل کرده است. خیلی جالب است که «ابن جوزی» در کتاب «المنتظم فی تاریخ الملوک والأمم» از قول «بخاری» می‌نویسد:

«وأخرجت هذا الکتاب من زهاء ستمائة ألف حدیث وما وضعت فی کتاب الصحیح حدیثا إلا اغتسلت قبل ذلک وصلیت رکعتین»

من روایت‌هایم را از میان ششصد هزار روایت انتخاب کردم. هر حدیثی که می‌خواستم بنویسم ابتدا غسل کردم و دو رکعت نماز خواندم و بعد حدیث را نوشتم.

المنتظم فی تاریخ الملوک والأمم، اسم المؤلف: عبد الرحمن بن علی بن محمد بن الجوزی أبو الفرج، دار النشر: دار صادر - بیروت - 1358، الطبعة: الأولی، ج 12، ص 115، ح 1586

حال ما از این وهابی سؤال می‌کنیم که برای نوشتن روایت غسل نماز لازم نیست، بلکه نیاز هست که شما حدیث شناس باشید و رجال و متن روایت را بررسی کنید.

باید ببینید که این روایت شاذ است یا نادر است، مخالف مشهور است، مخالف قرآن است، موافق قرآن است، راویان آن ثقه هستند یا خیر.

بین آقای «بخاری» که متوفای 256 هجری هست تا سال 11 هجری چقدر فاصله است؟ رسول اکرم روایات را که در آخر عمر نقل نکردند. از زمانی که پیغمبر اکرم به مکه و مدینه آمدند، روایات را نقل کردند.

در حقیقت «بخاری» با رسول گرامی اسلام 256 سال فاصله دارد. واسطه‌هایی که هستند ثقه هستند یا ثقه نیستند. راه انتخاب حدیث، این است، نه غسل کردن و نماز خواندن!

اگر یک عابد هم بیاید ادعا کند که من دو رکعت نماز می‌خوانم و غسل می‌کنم و دستم را می‌چرخانم و یک حدیث انتخاب می‌کنم، درست است؟! این که راه تشخیص روایت صحیح از غیر صحیح نیست!

«مسلم» که بعد از ایشان کتاب «صحیح» خود را نوشته است. ایشان می‌گوید: من روایات خود را از میان سیصد هزار روایت انتخاب کردند. این در حالی است که قبلاً کتاب «صحیح بخاری» نوشته شده است.

با تمام این احوالات در کتاب «تاریخ دمشق» جلد 58 صفحه 92 روایتی آمده است که راوی می‌گوید:

«سمعت مسلم بن الحجاج یقول صنفت هذا المسند الصحیح من ثلاث مائة ألف حدیث مسموعة»

شنیدم مسلم بن حجاج می‌گوید: من روایات صحیح خود را از میان سیصد هزار روایت انتخاب کردم.

تاریخ مدینة دمشق وذکر فضل‌ها وتسمیة من حلها من الأماثل، اسم المؤلف: أبی القاسم علی بن الحسن إبن هبة الله بن عبد الله الشافعی، دار النشر: دار الفکر - بیروت - 1995، تحقیق: محب الدین أبی سعید عمر بن غرامة العمری، ج 58، ص 92، ح 7417

مجری:

استاد داشتم فکر می‌کردم همین آقای «بخاری» که این حرف را زده است، بد نیست انسان گاهی دوری در میان احادیثی که رفته با غسل و نماز انتخاب کرده بزند تا ببینیم اصلاً چه روایاتی هست!

روایاتی عجیب در منابع اهل سنت که با غسل و نماز انتخاب شده است!

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

حال که بحث به اینجا رسید، مجبورم روایتی را نشان دهم. در کتاب «صحیح بخاری» که نویسنده ادعا می‌کند برای انتخاب هر روایت غسل کرده و دو رکعت نماز خوانده است، روایتی آمده است.

در این کتاب نسبت به حضرت موسی (علی نبینا و آله و علیه السلام) که از انبیاء اولوالعزم است و جز صدیقین است و قرآن کریم از آن بزرگوار به مخلص یاد می‌کند، روایتی آمده است.

در روایتی از قول «ابوهریره» آمده است که خداوند عالم ملک الموت را فرستاد و وقتی آمد حضرت موسی را قبض روح کند، حضرت موسی سیلی محکمی به صورت حضرت عزرائیل زد.

حضرت عزرائیل نزد خداوند عالم رفت و عرضه داشت: خدایا مرا نزد بنده‌ای فرستادی که قبل از آنکه من او را قبض روح کنم سیلی محکمی زد و چشمم از حدقه بیرون آمد.

«فَرَدَّ الله علیه عَینَهُ»

خدا هم چشم عزرائیل را به او برگرداند.

الجامع الصحیح المختصر، اسم المؤلف: محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی، دار النشر: دار ابن کثیر, الیمامة - بیروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقیق: د. مصطفی دیب البغا، ج 1، ص 449، ح 1274

خداوند جلسه آشتی کنانی بین حضرت موسی و حضرت عزرائیل برگزار کرد! من نمی‌دانم این روایات را با چه دل و جرئتی می‌نویسند.

حال فرض گیریم «بخاری» این روایت را آورده است، آقای «ابن حجر» که متوفای 852 هجری است و نُه قرن بعد از رحلت پیغمبر اکرم از دنیا رفته است روایتی در این زمینه آورده است.

آقای «ابن حجر» شما که عقلتان می‌رسد و کتاب‌های رجالی شما کتب سرآمد رجال اهل سنت است، چرا چنین روایتی آوردید! ایشان در کتاب «فتح الباری» شرح کتاب «صحیح بخاری» می‌نویسد:

«فلطم موسی عین ملک الموت ففقأها»

حضرت موسی چنان سیلی زد که چشم ملک الموت از حدقه درآمد.

معمولاً زمانی که سیلی می‌زنند گوش طرف مقابل کر می‌شود یا دندان‌هایش خرد می‌شود، اما نمی‌دانیم این چه سیلی بوده است که چشم ملک الموت از حدقه درآمده و بیرون افتاده است!

«کان ملک الموت یأتی الناس عیانا فأتی موسی فلطمه ففقأ عینه»

ملک الموت هم چشم درآمده‌اش را در دست گرفت و به خداوند عرضه داشت: ببین مرا نزد بنده‌ای فرستادی که چشم مرا درآورده است.

فتح الباری شرح صحیح البخاری، اسم المؤلف: أحمد بن علی بن حجر أبو الفضل العسقلانی الشافعی، دار النشر: دار المعرفة - بیروت، تحقیق: محب الدین الخطیب، ج 6، ص 441، قوله باب وإذ قال موسی لقومه أن الله یأمرکم أن تذبحوا بقرة الآیة

نتیجه روایاتی که بعد از خواندن دو رکعت نماز و غسل کردن انتخاب شده، این است!

باز هم در کتاب «صحیح بخاری» نقل شده است که روزی حضرت موسی می‌خواست غسل کند. حضرت لباس‌هایش را درآورد و داخل یک جوی آب نشست.

زمانی که حضرت موسی غسل کرد و خواست لباس‌هایش را بپوشد، سنگ حرکت کرد و شروع به دویدن کرد. حضرت موسی دنبال سنگ راه می‌افتاد و می‌فرمود:

«ثَوْبِی حَجَرُ ثَوْبِی حَجَرُ»

ای سنگ لباسم را برگردان، ای سنگ لباسم را برگردان.

«حتی انْتَهَی إلی ملأ من بَنِی إِسْرَائِیلَ فَرَأَوْهُ عُرْیانًا»

حضرت رفت تا به قبیله بنی اسرائیل رسید و آنها دیدند حضرت موسی لخت و عریان است.

الجامع الصحیح المختصر، اسم المؤلف: محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی، دار النشر: دار ابن کثیر, الیمامة - بیروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقیق: د. مصطفی دیب البغا، ج 3، ص 1249، ح 3223

ای کاش این آقا می‌آمد و جوابی برای این روایت می‌داد! جالب اینجاست که می‌گوید: بنی اسرائیل تصور می‌کردند حضرت موسی مردانگی ندارد.

خداوند خواست حضرت موسی با این وضعیت جلوی قوم بنی اسرائیل ظاهر شود تا مردم ببینند که حضرت موسی مرد است!!

این بدان معناست که حضرت موسی که پیغمبر اولوالعزم است وقتی بگوید من مرد هستم از او قبول نمی‌کنند. حتماً باید حضرت لخت و عریان ظاهر شود تا مردم ببینند که او مرد است. خدا می‌داند انسان از گفتن این روایات حیا می‌کند.

در رابطه با حضرت ابراهیم عبارات وقیحانه‌ای در کتاب «صحیح بخاری» آمده است که از گفتن آنها خجالت می‌کشم.

همچنین در کتاب «صحیح بخاری» آمده است که در یک فاصله زمانی وحی نیامد. پیغمبر اکرم بالای کوه رفت تا خود را به پایین پرتاب کند. جبرئیل آمد و گفت: یا رسول الله! تو را به خدا خودکشی نکن. حال باید بعد از این آیات دیگری بیاید.

رسول اکرم متقاعد شد و خودکشی نکرد. بازهم بعد از مدتی وحی نیامد. پبغمبر اکرم بازهم بالای کوه رفت و می‌خواست خود را به پایین پرتاب کند.

این روایات چیست؟! اگر این روایات در کتاب «کافی» باشد، ما می گوییم کتاب «کافی» هم روایات صحیح دارد و هم روایات ضعیف دارد و این روایت جزء روایات ضعیف است. حال آنکه شما می گویید کتاب «صحیح بخاری» از ابتدا تا انتها صحیح است.

دستور مستقیم پیامبر اکرم به تدریس کتاب «صحیح بخاری»!!!

جالب اینجاست که در کتاب «تهذیب الاسماء و اللغات» اثر آقای «نووی» متوفای 676 هجری مطلبی در این زمینه آمده است. ایشان معاصر «محقق حلی» استاد «علامه حلی» و خود ایشان بوده است.

آقای «نووی» در این کتاب از قول «شیخ أبی زید» و دیگران نقل می‌کند که من پیغمبر اکرم را در خواب دیدم. حضرت به من گفتند:

«إلی متی تدرس الفقه ولا تدرس کتابی»

تا کی می‌خواهی کتاب شافعی را تدریس کنی؟! چرا کتاب مرا تدریس نمی‌کنی؟!

«قلت وما کتابک یا رسول الله»

من عرض کردم: یا رسول الله! کتاب شما کدام است؟

وقتی من این روایت را خواندم، ابتدا تصور کردم که رسول اکرم فرموده‌اند چرا قرآن کریم را تدریس نمی‌کنی.

«قال جامع محمد بن إسماعیل البخاری أو کما قال»

پیغمبر اکرم فرمود: کتاب من جامع محمد بن اسماعیل «صحیح بخاری» است.

تهذیب الأسماء واللغات، اسم المؤلف: محی الدین بن شرف النووی، دار النشر: دار الفکر - بیروت - 1996، الطبعة: الأولی، تحقیق: مکتب البحوث والدراسات، ج 1، ص 92، فصل فی اسم صحیح البخاری وتعریف محله وسبب تصنیفه وکیفیة جمعه وتألیفه

با این وجود پیغمبر اکرم فرموده‌اند که کتاب «صحیح بخاری» کتاب من است، نه قرآن کریم! ایشان این را به عنوان یک امر مقطوع به آورده است.

عادت مردم هرات افغانستان در اقتدا به یک سنت عجیب پیامبر وهابیت!!

بنده روزی با چند تن از دانشجویان دانشگاه أم القری در پشت بام بیت الله الحرام با همدیگر مناظره می‌کردیم. ما با آنها جلسه بسیار خوبی داشتیم و بچه‌های مؤدبی هم بودند.

بنده به یکی از دانشجویان گفتم: اگر کسی بگوید من پدر تو را دیدم که در خیابان عزیزیه ایستاده ادرار می‌کرد، چکار می‌کنی؟! او گفت: من در دهان این شخص می‌زنم. بنده گفتم در کتاب «صحیح بخاری» چندین مورد آورده است که «حذیفه» می‌گوید:

«أتی النبی سُبَاطَةَ قَوْمٍ فَبَالَ قَائِمًا»

پیغمبر اکرم کنار کوچه‌ای آمد و ایستاده ادرار کرد.

الجامع الصحیح المختصر، اسم المؤلف: محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی، دار النشر: دار ابن کثیر, الیمامة - بیروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقیق: د. مصطفی دیب البغا، ج 1، ص 90، ح 222

بنده گفتم: شما برای پدرت حاضر نیستی چنین حرفی را قبول کنی، اما نسبت به رسول الله این حرف را قبول می‌کنی؟! این روایت در کتاب «صحیح بخاری» آمده است. این روایات را چکار می‌کنید؟!

به جهت اینکه من آدرس جلد و صفحه و شماره حدیث را دادم، ایشان نمی‌توانست آن را انکار کند.

جالب این است که آقای «نووی» را «فقیه الأمة» می‌دانند و برای او احترام زیادی قائل هستند. ایشان علی رغم اینکه شافعی است، اما هم حنفی‌ها و هم حنبلی‌ها و هم مالکی‌ها برای او احترام قائل هستند.

ایشان که مرد ملایی هست، کتابی به نام «المجموع» دارد که معادل کتاب «جواهر الکلام» ماست و یک فقه مبسوط است. ایشان در این کتاب روایت ایستاده بول کردن پیغمبر اکرم را می‌آورد و می‌نویسد:

«وَصَارَ هَذَا عَادَةً لِأَهْلِ هَرَاةَ یبُولُونَ قِیامًا فِی کلِّ سَنَةٍ مَرَّةً إحْیاءً لِتِلْک السُّنَّةِ»

مردم هرات هر سال یک بار ایستاده ادرار می‌کردند برای اقتدا به سنت پیغمبر اکرم.

المجموع شرح المهذب ((مع تکملة السبکی والمطیعی))، المؤلف: أبو زکریا محیی الدین یحیی بن شرف النووی (المتوفی: 676 هـ)، الناشر: دار الفکر، ج 2، ص 84، باب الاستطابه

این عبارت مربوط به قرن ششم و هفتم است و مربوط به الآن نیست، من از آقایان هراتی معذرت می‌خواهم.

آقای «خدمتی» شما که دائماً "سنت، سنت" می‌کنید، "سنت" این است. شما که می گویید ما با سنت کار داریم، این هم سنت است!

این سنت پیغمبر اکرم است که مردم اهل هرات می گویند: ما هر سال یک بار ایستاده ادرار می‌کنیم تا سنت پیغمبر اکرم احیا شود.

من جمله‌ای از این دانشجویان سؤال کردم و رنگ یکی از آنها همانند چغندر قرمز شد. اگر آنها راهی داشتند، همانجا ما را سیلی باران می‌کردند.

بنده گفتم: آقای «عقیلی» یکی از علمای بزرگ علم رجال است. ایشان در کتاب «الضعفاء» نقل می‌کند و می‌گوید: «جریر» نقل می‌کند که به طرف «سماک بن حرب» رفتم و از او نقل روایت می‌کردم.

یک روز دیدم که دارد ایستاده ادرار می‌کند. بعد از او دیگر از او روایت نقل نکردم. استادی که ایستاده ادرار کند، ارزش نقل روایت ندارد!

بنده گفتم: چطور شما معتقدید که وقتی راوی ایستاده ادرار کند از عدالت ساقط است، اما نسبت به رسول اکرم چنین عقیده‌ای ندارید؟! آقایان دیدند بنده یک مورد هم از علمای شیعه نقل نکردم و هرچه گفتم کتاب را روی آنتن بردم.

حال که بحث به اینجا رسید، باید روایتی را نقل کنم. بنده از تمام خانم‌هایی که پای گیرنده هستند شرمنده هستم. در کتاب «صحیح بخاری» حدیث 265 از قول «أنس بن مالک» نقل شده است:

«کان النبی یدُورُ علی نِسَائِهِ فی السَّاعَةِ الْوَاحِدَةِ من اللَّیلِ وَالنَّهَارِ وَهُنَّ إِحْدَی عَشْرَةَ قال قلت لِأَنَسٍ أو کان یطِیقُهُ قال کنا نَتَحَدَّثُ أَنَّهُ أُعْطِی قُوَّةَ ثَلَاثِینَ وقال سَعِیدٌ عن قَتَادَةَ إِنَّ أَنَسًا حَدَّثَهُمْ تِسْعُ نِسْوَةٍ»

الجامع الصحیح المختصر، اسم المؤلف: محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی، دار النشر: دار ابن کثیر, الیمامة - بیروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقیق: د. مصطفی دیب البغا، ج 1، ص 105، ح 265

بنده از ترجمه این عبارت معذورم و تنها عبارت عربی آن را می‌خوانم!! ملاحظه کنید این تعابیر نسبت به رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به کار برده شده است، همو که قرآن کریم می‌فرماید:

(وَ إِنَّک لَعَلی خُلُقٍ عَظِیم)

و تو اخلاق عظیم و برجسته‌ای داری.

سوره قلم (68): آیه 4

این در حالی است که «أحمد بن حنبل» در کتاب «مسند» خود جلد چهل و پنج صفحه 564 می‌نویسد: هرکسی مسائل خانوادگی خود را در میان مردم مطرح کند، مثل او همانند شیطان است!!

به گفته «احمد بن حنبل» هرکسی مسائل خانوادگی خود را برای مردم مطرح کند، شیطان صفت است. ما نمی‌دانیم چکار کنیم!!

آقای «خدمتی» شما که دائماً دم از "سنت" می‌زنید و می گویید که اهلبیت را می‌خواهیم چکار کنیم، به این سنت پاسخ دهید.

بنده از اتاق فرمان می‌خواهم این مباحث مرا به صورت کلیپ درآورند، مخصوصاً قسمت‌های اخیر که آقای «اسماعیلی» سؤال پرسیدند. خدا می‌داند من نمی‌دانستم ایشان چه می‌خواستند سؤال بپرسند.

مجری:

حاج آقا واقعاً برای من سؤال شده است. من می گویم که یک آدمی از میان چند صد هزار حدیث رفته است برای هر حدیث غسل کرده و نماز خوانده است.

اصلاً بحث شیعه و سنی را کنار می‌گذاریم. برای من خیلی مهم است که بدانم این آدم با این ویژگی چه روایاتی انتخاب کرده است. شما که می گویید اینها نمونه‌هایی از این احادیث است.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

حال اینکه در رابطه با خداوند متعال چه دارند، در رابطه با پیامبران چه دارند و در رابطه با قیامت چه دارند بماند.

مجری:

خیلی چیزهایی که ما نمی‌توانیم بگوییم.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

بله، این حدیث را هم نتوانستم معنا کنم. هرچه به خودم جرئت دادم تا این حدیث را معنا کنم، نتوانستم و خجالت کشیدم.

ما نسبت به شهردار منطقه نمی‌توانیم چنین حرفی بزنیم. ما اگر پشت سر کدخدای محل چنین حرفی بزنیم، پدر انسان را درمی آورند. حال نسبت به رسول اکرم، اشرف انبیاء الهی و اشرف خلائق و عصاره عالم هستی که «لو لاک لما خلقت الأفلاک» است؛ این حرف مطرح شده است.

حال اگر این مطلب در کتب مسند آمده بود، می‌گفتیم که این روایت ضعیف است. این در حالی است که شما می گویید روایات این کتاب از ابتدا تا انتها صحیح است و یک روایت ضعیف هم در این کتاب نیست. حال این روایت نمونه بود.

قانون مقایسه در قرآن کریم برای کشف حق و باطل!

بنده به یاد دارم شاید سی و پنج سال قبول بود که بنده شاید چهار ماه تمام کارهایم را کنار گذاشتم تا به روایاتی که در کتاب «صحیح بخاری» و «صحیح مسلم» هست نگاهی کنیم.

بنده می‌خواستم ببینم در مقایسه با کتاب «کافی» و «تهذیب الأحکام» و «من لا یحضره الفقیه» و «الاستبصار» چه امتیازی دارد.

خدا را شاهد می‌گیرم و قسم به والله العلی الأعلی که هرگاه این کتاب را خواندم ایمانم به اهلبیت یک درجه بالاتر رفت و عشقم به اهلبیت یک درجه بیشتر شده است.

بنده به یاد دارم سال 1353 بود که از طرف آیت الله العظمی مرعشی نجفی به ما مأموریت دادند که بیایید نسخه‌های مختلف کتاب «صحیح بخاری» را مقایسه کنید تا ببینیم روایت‌هایی که در چاپخانه‌ها تغییر دادند کدام است.

در حقیقت ما مأمور شدیم تصحیفات و تحریفات کتاب «صحیح بخاری» را پیدا کنیم. بنده در ذهن دارم ما حدود یازده نفر بودیم که در کتابخانه آیت الله العظمی مرعشی نجفی واقع در خیابان ارم اتاقی به ما داده بودند و به این کار می‌پرداختیم.

ما یازده دوره کتاب «صحیح بخاری» با چاپ‌های مختلف نظیر چاپ استانبول و چاپ پاکستان و چاپ هند و چاپ مصر و چاپ عربستان سعودی و چاپ بیروت را در اختیار داشتیم.

ما هر نفر یک نسخه از این کتاب داشتیم و همانند قرائت قرآن کریم می‌خواندیم و چاپ‌ها را مقابله می‌کردیم. بنده در ذهن دارم یک سال یا دو سال کار ما این بود.

ما هر روز که از جلسه بیرون می‌آمدیم، احساس می‌کردیم نورانیت اهلبیت تمام وجود ما را فراگرفته است و عشق به اهلبیت از وجود ما شعله ور است.

ما کتاب «کافی» و «تهذیب الاحکام» و «وسائل الشیعه» را دیدیم و با کتاب‌ها ناآشنا نبودیم. ما روایات کتاب «صحیح بخاری» را با آنچه که در کتب شیعه هست مقایسه می‌کردیم، آنوقت به حقانیت مذهب اهلبیت بیشتر پی می‌بردیم. قرآن کریم می‌فرماید:

(هَلْ یسْتَوِی الَّذِینَ یعْلَمُونَ وَ الَّذِینَ لا یعْلَمُون)

آیا کسانی که می‌دانند با کسانی که نمی‌دانند یکسانند؟

سوره زمر (39): آیه 9

و:

(هَلْ تَسْتَوِی الظُّلُماتُ وَ النُّور)

ظلمت‌ها و نور برابرند؟

سوره رعد (13): آیه 16

قانون مقایسه در قرآن کریم یک قانون ثابت است، یعنی ظلمت را با نور و علم را با جهل و شب را با روز و دانستن را با ندانستن مقایسه می‌کند. خیلی جالب است که آیه 17 و 18 سوره مبارکه زمر می‌فرماید:

(فَبَشِّرْ عِبادِ الَّذِینَ یسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیتَّبِعُونَ أَحْسَنَه)

بنا بر این بندگان مرا بشارت ده، کسانی که سخنان را می‌شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می‌کنند.

سوره زمر (39): آیات 17 و 18

مجری:

ممنون و متشکرم. این را بگویم خدمت بینندگانی که شاید اواسط فرمایشات حضرت استاد به جمع ما اضافه شدند اینکه ما به سراغ برخی از کتاب‌های اهل سنت رفتیم، دلیلش خودشان هستند.

وقتی این آقا در شبکه خود با کمال جسارت و وقاحت احادیث معصومین را مورد تمسخر قرار می‌دهد، نتیجه این می‌شود که دست ما بند می‌شود به اینجا که بیاییم یک سری مطالبی را مطرح کنیم.

استاد من داشتم فکر می‌کردم که اهل سنت ظاهراً «ختم بخاری» دارند، به طوری که در ماه رجب می‌نشینند و کتاب «صحیح بخاری» را ختم می‌کنند.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

بله، اهل سنت به جای ختم قرآن کریم، «ختم بخاری» دارند. البته این موارد خط قرمز ماست و بهتر است وارد این مباحث نشویم.

مجری:

بنده می‌خواهم بگویم این مطالب مصداق بارز "مشت نمونه خروار" بود که حضرت استاد اشاره کردند. ما به نور متصل هستیم. ما به مولایمان حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) متصل هستیم که جان و نفس رسول گرامی اسلام هستند.

امیرالمؤمنین هم به اقیانوس بیکران نبی گرامی اسلام متصل هستند و همینطور انوار مقدس و نورانی صلب در صلب منتقل شده تا رسیده است به وجود نازنین حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف).

هرآنچه به ما می‌رسد، همه نور است. کلام آن بزرگواران نور است. بیان آن بزرگواران نور است. تمام این روایات و احادیثی که به ما رسیده است همگی نور و نورانیت است.

ما با تمام وجودمان افتخار می‌کنیم که آقا و مولا و نور چشم و امام و ولی و وصی و خلیفه و سرور همه مردان عالمی چون امیرالمؤمنین داریم.

یا علی ذاتت ثبوت قل هو الله أحد

نام تو نقش نگین امر الله الصمد

لم یلد از مادر گیتی و لم یولد چو تو

لم یکن بعد از نبی مثلت له کفوا أحد

الحمدلله رب العالمین این تشبیهی که نبی مکرم و معظم فرمودند و امیرالمؤمنین را به سوره قل هو الله تشبیه کردند.

اگر یک بار سوره قل هو الله را بخوانیم خداوند ثواب یک سوم ختم قرآن کریم را به ما می‌دهد. اگر دوبار سوره قل هو الله را بخوانیم خداوند ثواب ختم دو سوم قرآن کریم را به ما می‌دهد و اگر سه بار بخوانیم خداوند ثواب یک ختم قرآن کریم را به ما می‌دهد.

اگر کسی با زبان و قلب و دل و جان و اعمال و رفتارش محبت امیرالمؤمنین را داشته باشد، ان شاءالله دینش کامل است.

با افتخار با برنامه زنده «حبل المتین» از «شبکه جهانی حضرت ولی عصر» در خدمت شما هستیم. ما یکشنبه شب‌ها در خدمت شما می‌رسیم و در این لحظه هم می‌خواهیم در خدمت بینندگانمان باشیم.

تماس‌های بینندگان برنامه:

آقای محمد از مازندران پشت خط ارتباطی ما هستند. سلام علیکم، شبتان بخیر:

بیننده (آقا محمد از مازندران – شیعه):

بسم الله الرحمن الرحیم. خدمت مجری محترم و استاد عزیز و دوست داشتنی خالصانه‌ترین سلامم را تقدیم می‌کنم.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

سلام علیکم و رحمة الله.

بیننده:

می‌خواستم چند مورد از فضیلت‌های امیرالمؤمنین را سریع بگویم.

مجری:

بفرمایید.

بیننده:

تنها کسی که در کعبه متولد شد، علی بن أبی طالب بود. تنها کسی که آنقدر روی خاک نشست تا لقب «أبوتراب» گرفت، علی بن أبی طالب بود.

تنها کسی که فقط یک ذره او در روز خندق ثوابش از عبادت تمام جن و انس تا روز قیامت بالاتر است، علی بن أبی طالب بود. تنها کسی که دشمن او هفتاد بار گفت: "اگر علی نبود هلاک می‌شدم"، علی بن أبی طالب بود.

تنها کسی که وقتی برایش شیر آوردند، گفت: "نصف شیر را به قاتل بدهید"، علی بن أبی طالب بود. تنها کسی که اهل سنت به او «کرم الله وجهه» گفتند، علی بن أبی طالب بود.

تنها کسی که بیش از صد هزار شاهد در روز غدیر خم داشت، اما نتوانست حق خود را بگیرد علی بن أبی طالب بود. تنها کسی که وقتی به او گفتند بدون نقطه سخنرانی کن سخنرانی کرد، علی بن أبی طالب بود.

تنها کسی که آیت الله قزوینی گفت: "دوست دارم در راه او شهید شوم"، علی بن أبی طالب بود. تنها کسی که آیت الله قزوینی گفت: "بدون او اصلاً زندگی در دنیا معنا ندارد"، علی بن أبی طالب بود.

می دانید چرا پیغمبر اکرم به امیرالمؤمنین فرمود زره خود را بفروش؟! زیرا می‌دانست که حیدر بی زره هم حیدر است.

به دلیل اینکه حاج آقا قزوینی خیلی حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) را دوست دارد، این را هم بگویم که تنها کسی که حضرت علی فرمود: "وقتی نگاهش می‌کنم تمام غم و غصه‌هایم از بین می‌رود" حضرت فاطمه زهرا بود.

خدایا در هر برنامه آقای «اسماعیلی» می‌گوید: "آقاجانم امیرالمؤمنین". حاج آقا قزوینی عمر خود را وقف مولا علی بن أبی طالب کرده‌اند.

امیرالمؤمنین نسبت به خداوند عالم چنان عشقی داشتند، تا آنجا که در دعای کمیل فرمود: اگر مرا در آتش جهنم بیندازی، از وسط آتش جهنم داد می‌زنم و می گویم خیلی دوستت دارم.

اگر همه مردم دنیا علی بن أبی طالب را دوست داشتند، اصلاً خداوند آتش جهنم را خلق نمی‌کرد. خدایا به حق عشقی که امیرالمؤمنین نسبت به تو داشت، «عجل لولیک الفرج»!

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

احسنت، بارک الله آقا محمد.

مجری:

خیلی ممنون و متشکرم. تشکر از شما محمد آقا از دیار مازندران. تشکر می‌کنم، خداوند به شما سلامتی بدهد.

بیننده عزیز بعدی ما آقای محمدی از دیار نصف جهان اصفهان هستند. آقای محمدی سلام علیکم، شب شما بخیر:

بیننده (آقای محمدی از اصفهان – شیعه):

سلام علیکم جناب حاج آقا «اسماعیلی»، شب شما بخیر. همچنین سلام عرض می‌کنم خدمت حضرت آیت الله قزوینی، أیده الله تعالی.

با تشکر از برنامه خوبتان اجازه می‌دهید دو دقیقه شعری از «فردوسی» در تعارض با این آدم بی ادبی که خدمت حضرت فاطمه زهرا جسارت کرده بود بخوانم؟! من چند خط شعر از «فردوسی» را قدری دستکاری کرده‌ام.

مجری:

بفرمایید.

بیننده:

بسم الله الرحمن الرحیم

خردمند گیتی چو دریا نهاد

برانگیخته موج از او تندباد

چو هفتاد کشتی در او ساخته

همه بادبان‌ها برافراخته

میان یکی خوب کشتی عروس

برآراسته همچو چشم خروس

پیمبر بدو اندرون با علی

همه اهلبیت نبی و وصی

درخشان ستاره وجود بتول

همان بضعه پاک و ناب رسول

اگر بود خوبی چو یک پیکره

بلاشک نهفته است در فاطمه

درخشد چنان گوهری در جهان

همان افتخار همه شیعیان

بود روشنایی چشم علی

مدافع ز شأن ولی و وصی

نباشد جز از بی پدر دشمنش

که یزدان به آتش بسوزد تنش

به دل هرکه بغض ولا کرد جای

ز مادر بود عیب آن تیره رأی

چسان بشکند آن چنان قهرمان

ز عوعوی بی شرم پتیارگان

اگر خلد خواهی به دیگر سرای

به نزد نبی و وصی گیر جای

گرت زین بد آید گناه من است

چنین دان که این راه، راه من است

بر این بودم و هم بر این بگذرم

یقین دان که خاک پی حیدرم

و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین

مجری:

خیلی ممنون و متشکرم. موفق باشید آقای محمدی از اصفهان. آقای بهادری از کرج بیننده عزیز بعدی ما هستند. خدمت شما سلام عرض می‌کنم، بفرمایید:

بیننده (آقای بهادری از کرج – شیعه):

خدمت حاج علی آقا اسماعیلی و حضرت آیت الله حسینی قزوینی سلام عرض می‌کنم.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

سلام علیکم و رحمة الله.

بیننده:

حضرت استاد شش عالم فقیه اهل سنت مانند «بخاری»، «مسلم»، «ابوداود»، «نسائی»، «ترمذی» و «ابن ماجه» می گویند یک روایت از چهار فقیه اهل سنت مانند «ابوحنیفه» و «مالکی» و «شافعی» و «حنبلی» که چند ده سال از مؤلفین عالمان «صحاح» جلوتر بودند، گفتند: ما این چهار رئیس مذهب را به طور کلی قبول نداریم.

آن‌ها گفتند که ما یک روایت از این آقایان در کتاب‌هایمان نداریم. همین آقایان صاحبان صحاح از ائمه ما پنج درصد آوردند.

سؤال من این است که در زمان فتنه طبق چه روایتی اهل سنت این شش عالم صحاح سته همگی حجت شدند؟! این افراد آیا پیامبر را دیده بودند؟! آیا آنها صحابه را دیده بودند؟! اصلاً چنین چیزی نبوده است!

آن‌ها مذاهب را از خلفای راشدین هم نگرفتند. طبق نقل هزاران حدیث از روایات اهل سنت این مذاهب در دوران فتنه به وجود آمده است.

سؤالی که من از آقایان وهابی دارم این است که طبق چه آیه‌ای حجیت در دوران فتنه درست شده است؟! طبق چه آیه‌ای در دوران فتنه حجیت انتخاب شده است؟! چه کسی آن را انتخاب کرده است؟!

من از کجا بدانم که «بخاری» و «مسلم» و چهار نفر صاحبان صحاح همگی حجیت دارند؟! به عنوان مثال در کتاب «سنن بیهقی» خبر 10406 آمده است که «عبدالله بن عمر» زیارتنامه ساخت.

او روبروی قبر پیامبر اکرم و ابوبکر و عمر بن خطاب می‌رفت و زیارتنامه می‌خواند و می‌گفت: «السلام علیک یا رسول الله السلام علیک یا أبوبکر السلام علیک یا عمر»!

سؤال اینجاست که چرا وقتی ما شیعیان می گوییم: «السلام علیک یا رسول الله» و «السلام علیک یا أبا عبدالله»، اشکال دارد؟! اگر اشکال دارد زیارتنامه «عبدالله بن عمر» هم اشکال دارد.

آقایان وهابی چرا وقتی به ابوبکر و عمر بن خطاب می‌رسید موحد مطلق می‌شوید؟! به عنوان روایات جعلی که در زمان فتنه ساختند از کتاب «کنزالعمال» برایتان بخوانم.

کسانی بودند که قلم به مزد بودند، یعنی به پیغمبر اکرم و به قرآن و مسلمین خیانت کردند.

یکی از روایات جعلی از کتاب «کنزالعمال» خبر 32625 و 32626 چنین است که رسول خدا فرموده است: تمام انبیاء و پیامبران در روز قیامت محاسبه می‌شوند، اما ابوبکر محاسبه نمی‌شود زیرا فوق آنهاست. در کتاب «کنز العمال» خبر 32682 آمده است:

«أبو بکر وعمر منی بمنزلة هارون من موسی»

کنز العمال فی سنن الأقوال والأفعال، اسم المؤلف: علاء الدین علی المتقی بن حسام الدین الهندی، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1419 هـ-1998 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: محمود عمر الدمیاطی، ج 11، ص 259، ح 32682

بازهم در کتاب «کنز العمال» آمده است: در روز قیامت کسانی که بهشتی هستند به بهشت می‌روند و کسانی که جهنمی هستند به جهنم می‌روند. دو نفر گیر می‌کنند؛ یکی از آنها علی بن أبی طالب و دیگری معاویه است.

سؤال من این است که چرا پیامبر اکرم ریشه این صحابه را کافر معرفی کرده است که حدیث «عدو من جاهلیة» که همه آن «قال عایشه» و «قال ابوبکر» آمده است؟!

چرا پیامبر اکرم ریشه این صحابه را که کافر معرفی کرده است، همگی عظمت پیدا کردند؟! چرا در کتب اهل سنت یک بار «قال الزینب» نیست که بفرماید اسلام این است؟!

چرا کلام خانم عایشه که از زبانش جاری می‌شود اسلام است، اما خطبه حضرت زینب (سلام الله علیها) اسلام نیست؟! حضرت زینب کبری گناهش این است که دخترِ دختر پیامبر اسلام است.

بنابراین همه دنیا بدانند که جرم خاندان پیامبر این است که خاندان وحی هستند. چرا در خاندان تطهیر شده «قال الزینب» نیست؟! بنابراین شما وهابیون با خاندان پیامبر دشمن هستید.

حضرت زینب در خانه حضرت فاطمه زهرا و علی بن أبی طالب بزرگ شده و تربیت شده این خاندان است. والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته

مجری:

خیلی ممنونم. تشکر می‌کنم از شما جناب آقای بهادری که بزرگواری فرمودید و از فرمایشاتتان استفاده کردیم.

استاد تلفن دیگری هم داریم، ایشان را هم دریافت کنیم. آقای حسین وند از خرم آباد بیننده عزیز بعدی ما هستند. آقای حسین وند خدمت شما سلام می گویم، شبتان بخیر؛

بیننده (آقای حسین وند از خرم آباد – شیعه):

سلام علیکم و رحمة الله.

مجری:

سلام علیکم، احوالتان چطور است؟

بیننده:

خوب هستید؟ خداقوت.

مجری:

بفرمایید، در خدمت شما هستیم.

بیننده:

بنده سلام و عرض ادب خدمت حضرت آیت الله حسینی قزوینی و دیگر بینندگان عزیز برنامه دارم.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

سلام علیکم و رحمة الله و برکاته.

بیننده:

بنده می‌خواستم مطلبی را از حاج آقا سؤال کنم. آن مطلب روایتی است که علمای اهل سنت بعد از سال‌ها نشستند و با کلی زحمت و تلاش روایات ضعیف را گفتند که ما از کتاب «تاریخ طبری» جدا کنیم و کتابی به نام «صحیح تاریخ طبری» درست کنیم.

کتاب «صحیح تاریخ طبری» روایات عجیب و غریبی دارد. بگذریم از اینکه صحابه آن بلا را سر «عثمان بن عفان» خلیفه سوم آوردند و آن توهین زشت را نسبت به همسرش به کار بردند که «عثمان» هیچ غیرتی از خود نشان نداد و از ناموسش دفاع نکرد.

سؤالی که من از آیت الله قزوینی دارم این است که در این کتاب روایتی آمده که می‌گوید:

«جاء المؤذن إلی عثمان فآذنه بالصلاة»

مؤذن به عثمان گفت: تشریف بیاورید که نماز بخوانیم.

«فقال لا أنزل أصلی اذهب إلی من یصلی»

عثمان گفت: من نماز نمی‌خوانم، به کسی دیگر بگویید که نماز بخواند.

تاریخ الطبری، اسم المؤلف: لأبی جعفر محمد بن جریر الطبری، دار النشر: دار الکتب العلمیة – بیروت، ج 2، ص 694، باب ذکر الخبر عمن کان یصلی بالناس فی مسجد رسول الله حین حصر عثمان

در ادامه روایت آمده است که امیرالمؤمنین نمازی که عثمان آن را تعطیل کرده بود، اقامه کردند و به «سهل بن حنیف» دستور دادند که نماز را بخواند.

سؤال من از محضر شما این است که می‌خواهم بپرسم اهل سنت بزرگوار اینجا سه تهمت به خلیفه سوم عثمان بن عفان زدند.

تهمت اول این است که متأسفانه تهمت بی غیرتی به ایشان زدند، زیرا به خاطر ترس از جان خودش نماز را ترک کرد. ستون دین غیر از نماز چیز دیگری نیست، اما عثمان بن عفان ستون دین را تعطیل کرد. بنابراین این تهمت بی غیرتی و ترس است.

تهمت دوم تهمت کفر است که اهل سنت به عثمان بن عفان زدند، زیرا تمامی مسلمانان اتفاق نظر دارند که هرکسی نماز را ترک کند کافر است.

تهمت سوم که اهل سنت به عثمان بن عفان زدند تهمت بی عرضگی است، زیرا کسی که نمی‌تواند ستون دین یعنی نماز را برپا کند این شخص عرضه و لیاقت خلافت را ندارد.

من از محضر آیت الله قزوینی این سؤال را دارم که می گویم: این آقا را با امام حسین (علیه السلام) مقایسه کنید که وسط تیرها و نیزه‌ها نماز جماعت اول وقت را ترک نکردند و آن را اقامه کردند.

مجری:

سلامت باشید، تشکر می‌کنم، ممنون از شما. البته ما هیچکسی را در این عالم وجود نمی‌توانیم مقایسه کنیم با چهارده معصوم پاک و مطهر که آن بزرگواران برگزیدگان عالم هستند. استاد اگر نکته‌ای هست بفرمایید.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

من از دوستانی که زنگ می‌زنند خواهش می‌کنم بزرگواری کنند و قدری ادبیات غدیری را رعایت کنند.

تقاضا می‌کنم نسبت به بزرگان اهل سنت بعضی از الفاظی که صلاح نیست را به کار نبرید. بنده خودم از شنیدن این الفاظ خوشم نمی‌آید، چه رسد به اهل سنت!

بنده بارها گفتم و فرزندانم را هم طوری تربیت کردم که این الفاظ را به کار نبرند. بنده یک مرتبه تحدی کردم و گفتم: اگر کسی از بچه‌های من یک بار شنیده باشد که به مقدسات اهل سنت توهین کرده باشد، من به او جایزه می‌دهم.

ما منطق داریم، حرف برای گفتن داریم و هیچ شبهه‌ای نیست که ما برای آن جوابی نداشته باشیم. به تعبیر امام صادق (علیه السلام) امامت ما از آفتاب روز روشن‌تر است. نیازی نیست که تعابیر ما تعابیر تند باشد.

البته این روایت مربوط به کتاب «تاریخ طبری» نیست. در کتاب «تاریخ طبری» جلد سوم صفحه 447 همین تعبیری که ایشان آوردند را آورده است.

آقای «ابن جوزی» در کتاب «المنتظم» که معتبرتر از کتاب «تاریخ طبری» است، در جلد پنجم صفحه 57 همین روایت را آورده است. همچنین قبل از اینها کتاب «طبقات الکبری» جلد پنج صفحه 255 این روایت را آورده است.

همچنین در «فتاوی شبکه اسلامی لجنه فتوای وهابیت» هم این روایت نقل شده است. یک مورد و دو مورد نیست که بگوییم متعلق به کتاب «تاریخ طبری» بوده است.

مشکل همین است که وقتی انسان از اهلبیت جدا می‌شود، گرفتار سنگلاخ‌ها و خوار و خاشاک و بیراهه می‌شود.

چگونگی قتل «عثمان بن عفان» توسط مسلمانان!

تمام مشکلات همین است که اگر اهلبیت را کنار گذاشتیم و به سراغ دیگران رفتیم، نتیجه این می‌شود که یک سری مسائلی پیش بیاید. در کتاب «تاریخ طبری» نقل شده است:

«لما رأی الناس ما صنع عثمان کتب من بالمدینة من أصحاب النبی إلی من بالآفاق منهم وکانوا قد تفرقوا فی الثغور إنکم»

نتیجهٔ انتخاب نادرست این شد که مردم دیدند عثمان کارهای نادرستی انجام داده است و صحابه پیغمبر که در مدینه بودند به اصحابی که خارج از مدینه بودند نامه نوشتند.

«إنما خرجتم أن تجاهدوا فی سبیل الله عز وجل تطلبون دین محمد فإن دین محمد قد أفسد من خلفکم»

و به اصحاب گفتند شما جهاد در سبیل الله می‌کنید، اما خلیفه شما دین پیغمبر را فاسد کرد.

«وترک فهلموا فأقیموا دین محمد فأقبلوا من کل أفق حتی قتلوه»

به مدینه برگردید و دین پیغمبر را به پا دارید. صحابه از گوشه و کنار کره زمین به مدینه آمدند و دست به دست هم دادند و عثمان را کشتند.

تاریخ الطبری، اسم المؤلف: لأبی جعفر محمد بن جریر الطبری، دار النشر: دار الکتب العلمیة – بیروت، ج 2، ص 662، باب ذکر الخبر عن قتله وکیف قتل

همچنین کتاب «الکامل لابن اثیر» این قضیه را قشنگ‌تر نقل کرده است. «ابن اثیر» متوفای 630 هجری است، در حالی که «طبری» متوفای 310 هجری است. این دو نفر سیصد و اندی سال با همدیگر تفاوت دارند. ایشان در جلد سوم می‌نویسد:

«فإن دین محمد قد أفسده خلیفتکم»

خلیفه شما دین پیغمبر اکرم را فاسد کرده است.

«فأقیموه»

بیایید دین پیغمبر اکرم را به پا دارید.

الکامل فی التاریخ، اسم المؤلف: أبو الحسن علی بن أبی الکرم محمد بن محمد بن عبد الکریم الشیبانی، دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1415 هـ، الطبعة: ط 2، تحقیق: عبد الله القاضی، ج 3، ص 58، باب ذکر مقتل عثمان

این افراد خودشان می‌برند، خودشان می‌دوزند آنوقت می گویند که شیعیان به ما اهانت می‌کنند و کتب شیعه نسبت به صحابه جسارت کرده است!!

شما ابتدا کتب خودتان را اصلاح کنید، ما هم می گوییم که ما کتاب صحیح از اول تا آخر نداریم. کتاب «کافی» هم روایت صحیح دارد و هم روایت ضعیف دارد.

ما روایات صحیح را قبول می‌کنیم و اگر روایتی مخالف قرآن کریم و سنت قطعی بود را به فرموده امام صادق به دیوار می‌کوبیم!

در مقابل شما که کتاب «صحیح بخاری» و «صحیح طبری» نوشته‌اید، به این مطالب پاسخ بدهید.

اخیراً اهل سنت کتاب «صحیح تاریخ الطبری للإمام أبی جعفر محمد بن جریر طبری» نوشته‌اند. «محمد بن طاهر برزنجی» و «محمد صبحی حسن خلاق» مؤلفین این کتاب هستند.

ایشان در بحث تاریخ هم عبارت «الصحیح و الضعیف و المسکوت عنه» آوردند. نویسنده از جلد هشتم به بعد «ضعیف التاریخ الطبری» نوشته‌اند. به عبارت دیگر کتاب دوازده جلدی «تاریخ طبری» هفت جلد آن «صحیح» و پنج جلد دیگر «ضعیف» شده است.

ما می گوییم بحث‌هایی که آقای «طبری» آورده است تنها در یک جلد، پانصد روایت از «سیف بن عمر» آورده است، فردی که اهل سنت خود معتقدند حدیث ساز و جعال و زندیق و دروغگو بوده است.

مجری:

حضرت استاد از شما خیلی ممنونم. خداوند به شما عزت و سلامتی و عاقبت بخیری بدهد. امشب هم بهره بردیم و لذت بردیم از بیان شما و مطالبی که ارائه فرمودید. خداوند به شما سلامتی بدهد.

همچنین تشکر می‌کنم از تک تک شما دوستان عزیز. برخی از دوستان هم مثل آقای مرادی از کرج نتوانستیم خدمتشان باشیم. ان شاءالله در برنامه‌های بعدی در خدمتشان هستیم.

با تمام وجودمان دعا می‌کنیم برای ظهور و فرج آقاجانمان حضرت ولی عصر (ارواحنا و ارواح العالمین له الفداء) و با شما خداحافظی می‌کنیم.

اللهم عجل لولیک الفرج

در پناه حضرت حق و زیر سایه آقاجانمان حضرت مرتضی علی باشید.

خدانگهدار

والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته

 

 

 

 


حبل المتین _ امامت الهی از منابع شیعه و اهل سنت>

ولایت و امامت پاسخ به شبهات کتب اهل سنت خاندان وحی قرآن مناظره اهل بیت ع آیت الله قزوینی