راه روشن حجت الاسلام ابوالقاسمی

قسمت نوزدهم برنامه راه روشن با کارشناسی حجت الاسلام و المسلمین ابوالقاسمی
موضوع: نقد دگر اندیشان شیعی


بسم الله الرحمن الرحیم
تاریخ: 1400/06/18
برنامه:راه روشن

استاد أبوالقاسمی:
 

أعوذ باالله من الشیطن الرجیم بسم الله الرحن الرحیم الحمد الله رب العالمین اللَّهُمَّ صَلِّ عَلي مُحَمَّدٍ المُصْطَفي وَ عَلِيٍّ المُرْتَضي وَ فاطِمَةَ الزَّهْرآءِ وَ الحَسَنِ الرِّضا وَ الحُسَيْنِ المُصَفّي (المُصْطَفي) وَ جَمِيعِ الأَوْصِيآءِ مَصابِيحِ الدُّجي وَ صَلی علی مَن بِیُمنِهِ رُزِقَ الوَری وَ بِوُجودِهِ ثَبَتَتِ الاَرضُ وَ السَّماء مَولانَا صَاحِبَ اَلعَصرِ وَ اَلزَّمَان(عج).

عرض سلام و وقت بخیر دارم خدمت شما بینندگان عزیز و گرانقدر بینندگان شبکه جهانی حضرت ولی عصر از برنامه راه روشن برنامه ای که به شبهات دیگر اندیشان شیعی می پردازیم و به آنچه که کسانی که با نام شیعه مطرح می کنند و به عنوان شبهه در جامعه مطرح می شود پاسخ می دهیم إن شاءالله.

در ابتدای این برنامه در زمان شروع اش ما به شبهات آقای سروش جواب دادیم، بعد از آن به شبهات کسی که گفته بود که شیعیان تکفیری هستند و به صورت خیلی مفصل به آن پرداختیم که بعد این بعضی از عزیزان گفتند ما یقین کردیم که شیعیان تکفیری نیستند و طرف مقابلش تکفیری است و دنبال این بودند که این مطالب را هم خدمت شان بدهم که إن شاءالله مطالب را هم به زودی خدمت عزیزان تقدیم خواهیم کرد در سایت قرار می دهیم.

اما بحث دیگری که باز از همان شخص مطرح شده که دیگر مشخص خواهد شد چه کسی است، شبهۀ است که در مورد قرآن مطرح شد؛ صحبت های راجع به قرآن کرد و فرمود که قرآن آن قرائاتی که در اختیار ما است قرائات متواتری نیست تا رسول خدا (ص)، ما هیچ قرائتی نداریم که تا پیغمبر متواتر باشد، البته ایشان قبل از این همین بحث ها را به زبان عربی هم مطرح کرده بود خیلی مفصل تر و با بیان دقیق تر، بیان فارسی اش یک مقدار غیر دقیق بود، بیان عربی اش بسیار دقیق تر بود ولی به هر صورت یک سر و صدایی ایجاد کرد این شبهۀ که مطرح کرد و خیلی از گروه های ضد دین آمدند و سوءاستفاده کردند از این قضیه، یا وهابیت آمدند سوءاستفاده کردند از این قضیه از جمله من دیدم شبکه کلمه یک برنامه مفصل گذاشته بود الآن هم در انترنت هست در تاریخ 21/11/2020 (چند ماه قبل) با عنوان «دیدگاه آخوندها و تحریف قرآن از دیدگاه سید کمال حیدری» و بعد به این قضیه پرداخته بود که آقای سید کمال حیدری هم اعتقاد به تحریف قرآن دارد و قرآن را تحریف شده می داند؛ اصلاً صحبت های ایشان ربطی به تحریف قرآن نداشت و مشخص بود که اینها اصلاً نفهمیدند حرف های ایشان را، یعنی چیزی که ایشان مطرح کرده یک تیر بسیار زهرآگینی برای اعتقادات اهل سنت است و در یوتیوب هم می توانید این را ببینید نوشته:

مهم ترین مطالب ابن مبحث

(1) دلایل عدم تحریف

(2) سخنان سید کمال

(3) راستی آزمایی سخنان حیدری

(4) اسباب اعتقاد به تحریف قرآن

اصلاً قضیه تحریف قرآن نیست صحبت های ایشان ربطی به تحریف قرآن ندارد اگر چه من دیدم افراد دیگری هم که آمدند همین قضیه را مطرح کردند به عنوان تحریف قرآن از آن یاد کردند؛ این در واقع ثابت کردن صحبت های ایشان با جوابی که إن شاءالله داده می شود ثابت کردن این هست که هیچ مذهبی نمی تواند ادعا کند که من قرآن را در اختیار دارم به جز شیعیان اهل بیت (ع)، یعنی اگر واقعاً اینها صحبت های ایشان را بیاورند پخش بکنند فاتحه اعتقادات شان خوانده می شود حالا ما آن زمانی که در شبکه ولایت بودیم مفصل راجع به این قضیه صحبت کردیم که آیا اهل سنت می توانند به شیعه تهمت تحریف قرآن بزنند؟ دوازده مرحله قبل از مرحله تحریف قرآن را اهل سنت باید پاسخگو باشند که آقای سید کمال حیدری یکی از آن مراحل را مطرح کرده به شیعیان هم اشکال گرفته ولی متوجه نبوده که این شیعیان، یا نخواسته حالا صحبت خواهیم کرد نخواسته این قضیه را بگوید یا متوجه نبوده که این اشکال به شیعیان وارد نیست به ادله متعدد که حالا إن شاءالله به آنها خواهیم پرداخت، پس مشخص شد می خواهیم راجع به چه صحبت بکنیم، دوستانی هم که خیلی اصرار داشتند می گفتند که أبوالقاسمی این شبهه را جوابش بده ایشان راجع به قرآن صحبت کرده و چنین و چنان، ما إن شاءالله به صورت مفصل به شبهه ایشان و به جوابش خواهیم پرداخت، این یک مسئله.

شبکه های ضد دین هم آمدند شروع کردند راجع به صحبت ایشان روی صحبت ایشان مانور دادن که نگاه کنید سید کمال حیدری هم اعتقاد دارد که قرآن این قرآن نیست و این قرآن تحریف شده و چه و چه، یک کلیپی است طولانی است اما ببینیم که چه سوءاستفاده های از صحبت های ایشان شد و بعد بنده به صورت مفصل در این جلسه مقدمات بحث را مطرح خواهم کرد، این بحث یک بحث واقعاً تخصصی است یعنی یک بحث بسیار تخصصی در مسئله علوم قرآن است اگر کسانی می خواهند واقعاً راجع به اصل اینکه قرآن چطور حجت است و با چه دیدی ما به قرآن نگاه می کنیم مطلبی بیاموزند إن شاءالله اگر قدرت داشته باشم به لطف اهل بیت اینجا من عرض خواهم کرد، کلیپ را با همدیگر ببینیم.

کلیپ:

+این مرجع تقلید شیعه حالا و در مسیر نو اندیشی های دینی خود اعلام کرده قرآنی که امروز در دست است نسخۀ است که 180 سال بعد از پیامبر اسلام نوشته شده؛ او این مبحث را در توضیح مسئله کتک زدن زنان در قرآن مطرح می کند و با استفاده از منابع اثبات می کند که قرآنی که امروز در دست مسلمانان است نسخه تحریف شدۀ است از آنچه پیامبر اسلام گفته است.

سید کمال حیدری:

این نسخه را آوردم برای رفقا از «الجمهوریة الاسلامیة فی ایران منظمة الاوقاف والشوؤن الخیریة»، این کجاست این نسخه؟ ببینید آخر نسخه چه می نویسد؛ می گوید از جهت صحت کتابت و انطباق با قرائت عاصم به روایت حفص، این چه ربطی به پیغمبر دارد؟ عاصم 128 هجری است یعنی 120 سال 117 سال بعد از پیغمبر و حفص هم 190 از دنیا رفته یعنی 180 سال بعد از پیغمبر.

اینی که دست ما هست رفقا این قرآن نیست این آن است که حفص از عاصم و عاصم از تابعین و تابعین از اصحاب پیامبر و اصحاب پیامبر از پیامبر نقل کرده، یعنی چهار پنج واسطه می خورد، حالا من بحث را نمی خواستم از الآن بگویم و لاکنه بدانید که نگویید ایشان قرآن را می خواهد تحریف کند، شما ثابت کنید این قرائتی که دست ما است مال چه کسی است پیامبر است یا امام معصوم است.

به اتفاق همه مسلمان ها از همه روش ها و با همه روش ها، با همۀ مذاهب، با هر مبنای کلامی با هر چیزی همه می گویند این که دست ما هست حفص است از عاصم چون عاصم فقا می توانند مراجعه کنند این کتابی است از کتاب های خوب «المصحف وقراءاته» ببینید دقت را دیگر نمی گوید «القرآن و قراءاته» چون قرآن قرائت دارد یا ندارد؟ ندارد قرآن یکی است، آن که دست ما هست چه است دیگر؟ مصحف است که نماینده چه است؟ آن قرآن، حاکی آن قرآن، این کتاب چهار جلد است و یک مقدمه است این مقدمۀ آن کتاب است ایشان می گوید ما قرائتی داریم مال عاصم، هفت قرآئت است دیگر

 عاصم: أبوبکر عاصم بن أبی النجود متوفی 127 یا 128 هجری و معروف است عاصم بن بهدله.

می گوید ایشان دو راوی داشته یعنی دو نفر به طور مستقیم از عاصم نقل کرده، آقای خوئی در کتاب بیان شان التفسیرشان صفحه 131 می گوید:

ولعاصم ابن بهدلة الکوفی راویانی به غیر واسطه (مستقیم) از چه؟ از عاصم نقل کردند یکی حفص است دومی هم أبوبکر است و آن که الآن دست ما هست مال چه کسی است؟ مال حفص است نه از أبوبکر، حالا چرا؟ بحث هایش را بگذارید کنار، دقت کنید یکی از راویانش چه کسی است؟

«حفص بن سلیمان أبو عمر بن أبی داود الاسدی الکوفی الغاضری البزاز یعرف بحفیص».

+کمال حیدری در ادامه این بحث جنجالی خود با استناد به نوشته های خود مراجع دینی شیعه و سنی ثابت می کند کسانی که این روایت از قرآن را نوشته اند افرادی بوده اند که به فساد و دروغگویی شهرت داشته اند.

سید کمال حیدری:

حفص چه کسی است؟ خیلی مهم است حفص چه کسی است؟ این آقای خوئی، دقت کنید حرف بنده نیست حرف چه کسی است؟ حرف آقای خوئی است که یک آدم ملای محقق از بزرگان معاصرین «مستند العروة الوثقی کتاب الصلاة» جزء سوم در صفحه 474 دقت کنید عبارت را، می خواهید بنویسید بعداً بروید این را در بیاورید، می گوید: این حفص که این قرائت به او منتسب شده

«علی أن بعض هؤلاء التلامیذ»

مستند العروة الوثقی کتاب الصلاة، ج 3، ص 474

شاگردان چه کسی؟ شاگردان عاصم چون این قرائت از چه کسی آمده؟ از عاصم است، شاگردش چه کسی است؟ حفص است یا حفیص است

«معروفون بالفسق والکذب»

اینها چه بودند؟ نه فقط فاسق و دروغگو بودند، چه بودند؟ اصلاً مشهور بودند که آدم های چه هستند؟

«کحفص الراوی لقراءة عاصم»

من هم نمی خواهم تطبیق کنم تصریح آقای خوئی هست، در کجا؟ در مستندش، پس ما چه داریم می خوانیم؟ بحث فقهی من دارم نمی کنم رساله عملیه، رساله عملیه را رجوع کنید به مرجع تان، من بحث علمی دارم می کنم اینجا، دقت کنید، این یک مورد.

مورد دوم: این «البیان فی تفسیر القرآن» چه کسی است؟ امام اکبر زعیم الحوزة العلمیه آقای سید أبوالقاسم خوئی استاد مان، در صفحه 131 تا می رسد

«وقرأ ولد فلان فی فلان، وقال ابن أبی حاتم عن عبدالله عن أبیه: «متروک الحدیث»»

البیان فی تفسیر القرآن، امام اکبر زعیم الحوزة العلمیه آقای سید أبوالقاسم خوئی، ص 131

حدیثی اگر حدیث نبوی نقل کرد ایشان چه است؟ قبول کنیم یا ترک کنیم؟ می گوید ترک کنید چرا؟ چون دروغگو بوده

«وقال عثمان الدارمی: لیس بثقة»

این بزرگان اهل تسنن

«وغیره عن إبن معین، وقال إبن المدینی: «ضعیف الحدیث» وقال البخاری: «ترکوه» وقال مسلم: «متروک» وقال النسائی: «لیس بثقة» وقال وقال لا یکتب»

إلی آخر، لذا اینها آمدند گفتند حفص در حدیث دروغگو است در قرآن عادل است چون چیکار بکنند؟ اگر بگویند ایشان یک آدم دروغگو است پس این قرائت چه می شود؟ دیگر معتبر است یا غیر معتبر؟ مجبورند آمدند تمیز قائل بشوند بین نقل حدیث از حفص و نقل قرآن از عاصم،گمان نکنید فقط شیعیان این را می گویند اهل تسنن هم همین را می گویند؛ این آقای علامه البانی، علامه البانی از بزرگان علم حدیث معاصرین است «معجم اسامی الرواة» علامه محمد ناصرالدین البانی، جلد اول در صفحه 529

«حفص بن سلیمان بن المغیرة الأسدی القاری صاحب عاصم»

معجم اسامی الرواة، علامه محمد ناصرالدین البانی، ج 1، ص 529

ایشان هم می گوید:

«متروک الحدیث، ضعیف»

«الدار قطنی: غیر فلان»

«یضع الحدیث»

اصلاً نه فقط حدیثش را اخذ نکنید چون یک آدمی بوده جعل می کرده، من نمی دانم یک آدمی دروغ می گفته بر پیامبر و جعل حدیث می کرده بر پیامبر چطور وقتی می رسد به قرآن آدم صادق و عادل و امین می شود.

+هدف سید کمال حیدری از طرح این بحث آن است که نسخه فعلی قرآن را وحی منزل قلمداد نکند و اثر زمان 180 ساله و شخصیت راویان را در تحریف آن نشان دهد اما این تلاش او با قرائت غالب از قرآن بسیار تفاوت دارد قرائتی که حداقل ایرانیان در طول 42 سال حکومت اسلامی و حتی پیش از آن از مراجع دینی شنیده اند؛ آنها گفته اند قرآن تنها کتاب آسمانی است که تحریف نشده و به همان صورتی که از آسمان نازل شده بدون هیچ تغییری تا به امروز به دست مسلمانان رسیده است، پرسش اینجاست که اگر مسلمانان این استدلال آیت الله سید کمال حیدری را درست فرض کنند تکلیف اعتقادات محکم شان به قرآن تحریف ناشدنی چه خواهد شد؟ تکلیف احکامی که بر اساس این نسخه از قرآن صادر شده و تکلیف مجازات های که بر اساس این احکام صورت گرفته، جنگ های که به راه افتاده، خون های که ریخته شده و جان ها و زندگی های که ستانده شده و اگر این استدلال کمال حیدری را اشتباه بدانند تکلیف این آیت الله با این استدلال های جنجالی اش در چشم مسلمانان چه خواهد بود؟ شما در این باره چه فکر می کنید؟

استاد أبوالقاسمی:

ملاحظه کردید چطوری صحبت کرد راجع به این فرمایشات آقای سید کمال که می گوید ایشان قرآن نسخۀ است که 180 سال بعد از پیامبر نوشته شده است؛ این قرآن را نمی گوید این قرائت را، قرائت با قرآن فرق می کند مفصل راجع به آن صحبت خواهیم کرد إن شاءالله، بعد می گوید که آقای سید کمال دنبال این هست که اثر این را، این صحبت های سید کمال اثر راویان در تحریف را نشان می دهد؛ اصلاً بحث تحریف نیست باز این هم مفصل صحبت خواهد شد، بعد می آید می گوید که مسلمان ها می گویند که قرآن تنها کتابی است که تحریف نشده، یعنی می خواهد بگوید القا کند حرف سید کمال در واقع به تحریف قرآن بر می گردد که اساساً از جهت علوم قرآن این صحبت های ایشان به هیچ وجه ربطی به تحریف قرآن ندارد حالا مفصل صحبت خواهیم کرد، البته این که گفتیم خود سید کمال هم با توجه به اینکه فارسی اش خیلی مناسب نبود چند جملۀ می گوید؛ می گوید این قرائت قطعی قرآن نیست حفص از عاصم نقل کرده، قرآن یکی است قرائت ندارد؛ این که دارید شما مطرح می کنید این صحبت ها راجع به قرائت است یا راجع به خود قرآن است؟ این قرائت قطعی قرآن نیست، ایشان می گوید این قرائت قطعاً قرآن نیست، اینکه شما دارید مطرح می کنید باید بیایید بگویید این قرائت قرائت قطعی قرآن نیست؛ با هم فرق می کند راجع به آن صحبت خواهیم کرد.

اما برویم سراغ اصل قضیه که برای بیننده های عزیز مشخص بشود؛ مسئله تحریف قرآن اساساً یک مسئلۀ است که در مقابل تحریف سایر کتب آسمانی مطرح شده؛ شیعیان و بقیه فرق اسلامی مطرح می کنند روایات و ادلۀ را که دیگر کتب آسمانی تحریف شدند اما قرآن تحریف نشد، تحریف در تورات و انجیل به چه معنا است؟ باید مشخص بشود تحریف در آنها به چه معنا است تا تحریف نشدن قرآن برای مان معنی بشود، آیا در آنها نقطه جابجا نشده؟ حرکت جابجا، این چه است در تورات و انجیل که می گوییم آن چیزی که در مورد آنها هست در مورد قرآن نیست؟ این بحثی است که علمای شیعه پنج یا شش نفرشان این را مطرح کردند، در کتب اهل سنت اصلاً ندیدم که به این صورت به آن بپردازند اصلاً دنبال این حرف ها نیستند متوجه این حرف ها بعید می دانم بوده باشند، اینکه آمدند خواستند جواب بدهند اصلاً نمی فهمیدند خیلی های شان این حرف ها را، باید رُک در این قضایا صحبت بکنیم، اینکه فرق بین قرآن و سایر کتب آسمانی در چیست؟ معنای تحریف نشدن قرآن چیست؟ این که می گوییم قرآن تحریف نشده یعنی چه؟ یعنی یک حرکت جابجا نشده؟ حالا اینهمه قرائت ها اختلاف با همدیگر دارند، کلمۀ اضافه نشده؟ در بعضی از قرائت ها کلمه «هو» است و بعضی نیست، کلمه هم نمی توانید بگویید، پس چه است معنا؟ راجع به این مفصل باید صحبت کرد، اجمالاً الآن چون جلسه اول است می خواهیم خلاصۀ و یک دورنمایی از کل بحث خدمت عزیزان ارائه بکنیم اجمالاً این است که آن چیزی که اولین بار متن تورات نوشته شده، یعنی چه؟ یعنی فرض کنید الواحی که از آسمان آمده آن الواح یک متنی بوده، اینکه این متن چطور خوانده می شود زیر و زَبَرش چطور است این را کار نداریم اصلاً، این متنی که آمده از طرف خدا آیا عین آن متن به ما منتقل شده یا نشده؟ کاری به حرکات و زیر و زَبَر و نقطه و اینها نداریم، یعنی چه؟ یعنی اگر کسی بیاید یک نوشتۀ به شما نشان بدهد بدون نقطه و إعراب چونکه نطقه گذاری و إعراب توسط ابوالأسود دُؤَلی در زمان امیر مؤمنان علی بن أبی طالب انجام شد جزو شیعیان حضرت بود شاگرد حضرت بود به دستور حضرت این کار را انجام داد، قبل از آن قرآن نه نقطۀ داشته نه حرکتی، تورات و انجیل بدون نقطه و حرکت آن متن اولیه اش به دست ما رسیده یا نرسیده؟ هیچ کسی نمی تواند ادعا کند از موجودین مگر کسانی که معصوم هستند و نسخه اصلی در اختیارشان است (امام زمان (عج)) نمی تواند بگوید من دسترسی به متن اصلی تورات دارم آن متن اولیه، به آن مکتوب اولیه، به فارسی می گویند سیاحه، به عربی می گویند سواد، اصطلاحات مختلفی دارند، مکتوب اولیۀ تورات و انجیل به دست ما رسیده؟ اصلاً دست ما نرسیده که بخواهد رویش بحث بشود تحریف شده یا نشده، انجیل هم همینطور، آن مکتوب اولیه اصلاً دست ما نرسیده که حالا بگوییم تحریف شده نشده، اصلاً نیست هیچ چیزی و بعد آن مکتوب های دوم و سوم تغییرات زیادی پیدا کرده که خیلی هایش اصلاً حرف خدا نیست حرف پیغمبر نیست، اما در مورد قرآن اینچنین نیست آن مکتوب اولیه قرآن به همان نحوی که نگاشته شده است باید تعریف خاصی دقیقاً همان به دست ما رسیده این مسئله اول، اینکه می گوییم قرآن تحریف نشده من اجمالاً توضیح اش را دادم؛ یک چیزی در زمان پیغمبر (ص) بدون نقطه گذاری بدون إعراب بوده همان به دست ما رسیده این را آقای سید کمال حیدری اصلاً کتابی دارد در این قضیه «صیانة القرآن من التحریف» سید کمال الحیدری می آید در حدود صفحه 145 یا 146 در اینجاها راجع به جمع بندی که می کند می گوید:

«القرآن مجموعاً فی عهد نبی (ص) وبیده ومرتباً فی زمانه»

قرآن در زمان خود پیغمبر همه چیز آن گردآوری شد نوشته شد ثبت و ضبط شد

صیانة القرآن من التحریف، سید کمال الحیدری، ص 145-146

و حتی ایشان نظرش ترتیب سُوَر هم هست البته خیلی از علماء ترتیب سُوَر را قبول ندارند که آیا سوره ها هم به همین ترتیب بوده در قرآن های اولیه یا نه، ولی ایشان می گوید حتی اگر آنها را هم قبول نکنیم قطعاً در آیات ترتیب آیات دقیقاً همین ترتیبی که الآن در سوره ها هست بوده به همین نحو نگاشته شده، دقیقاً همانطور که آن موقع نگاشته شد بدون نقطه و إعراب، همان به دست ما رسیده، پس ایشان یک کتاب نوشته راجع به این قضیه؛ بحث بحث تحریف قرآن اصلاً نیست اما چون وهابی ها و اهل سنت اصلاً راجع به معنای تحریف کار نکردند نمی دانند معنای تحریف چیست فکر کردند این تحریف قرآن است، یک عده دیگر هم بی سواد بودند تحریف نسبت دادند، اما بحثی که ایشان مطرح کرده بحث اختلاف در نحوه خواندن آن مکتوب اختلاف شده، یعنی چه؟ جملۀ بدون نقطۀ بدون إعراب را بگذار جلویت؛ این را چطور می خوانی؟ نحوه خواندن این چیست؟ در این اختلاف شده، زیر و زَبَرهایش اختلاف شده یکی با زیر خوانده یکی زَبَر خوانده، یکی دو نقطه گذاشته یکی سه نقطه گذاشته یکی یک نقطه گذاشته، این کلمات فرق کرده نحوه خواندنشان؛ به اینها می گویند قرائت های مختلف، اینکه ما قرائت های مختلفی هم از قرآن داریم هیچ شکی در آن نیست، پس مرحله اول ما یک مکتوب متواتر داریم مکتوبی قرآن، سیاحه قرآن، سواد قرآن متواتر است هیچ شکی در آن نیست.

دوم: در ملفوظ قرآن، در نحوه قرائت قرآن، در حرف قرآن به اصطلاح روایات متقدم اختلاف شده که این چطور باید خوانده بشود، اهل سنت روایت دارند که اصلاً هفت طور نازل شد هفت حرف نازل شد، شیعه این را قبول ندارد شیعه می گوید یک طور از نزد خدا نازل شده چند طور هم نیست، هفت تا مدل نازل شده باشد هفت نفر خوانده باشند این حرف ها نیست نه، یک طور بوده آن یک طور هم خوانده شده بقیه آمدند اشتباه نقل کردند آن شفاهی را، نوشته را نه، نوشته را روی دست همدیگر می نوشتند عین هم می گفت حالا این را بخوان این را که بخوانی چطوری می خوانی؟ یکی با زیر می خواند یکی با زَبَر می خواند، پس اختلافاتی که هست در این قضیه است، این نکته دوم.

نکته سوم که ایشان مطرح می کند (آقای سید کمال حیدری) می گوید هیچ قرائتی هیچ کدام از این مدل خواندن ها، بحث اصلی ایشان اینجاست، تا پیغمبر (ص) سند صحیحی یا متواتر ندارد، یعنی چه؟ اینکه این به اصطلاح صفحه قرآن حرف اولش زیر باشد دومی زَبَر، بعدی با دو نقطه، بعدی با یک نقطه، این که الآن دارد حفص این مدلی نقل می کند آیا حفص و 50 نفر دیگر همین مدل از طبقه قبلی نقل کردند یا نه حفص تنها کسی است که این مدل نقل کرده؟ عاصم هم تنها مدلی است که استاد او تنها استاد او است که این مدلی نقل کرده، لذا بحث در مورد عدم تواتر قرائات از اصحاب اصلی قرائات است تا پیغمبر (ص)، اصلاً بحثش مکتوب قرآن نیست که حالا به اصطلاح ترشابی بیاید بگوید شیعه قائل به تحریف قرآن شد، عقیل هاشمی بیاید مثلاً بخواهد یک جواب بدهد؛ اصلاً نفهمیدند هیچ پرتِ پرت.

شیعه ها جواب های داده بودند من جواب ها را نگاه کردم این جواب های مطرح کردند یک سری نقصان های داشت ولی خیلی از نقصان ها را ایشان در آن عربی آمده جواب داده یعنی اگر دقت می کردند به صحبت های ایشان در برنامه های عربی اش خیلی دقیق تر از فارسی اش بود و حرفش خیلی بهتر مشخص می شد البته همان حرف عربی ایشان را هم بنده قبول ندارم و به صراحت به ایشان جواب می دهم، اینکه چرا اینطور صحبت کرده وقتی ما کلیپ های ایشان پخش بکنیم به یکی از دو نتیجه می رسیم؛ یا اینکه ایشان به دنبال این است که با مطرح کردن این سؤالات پی در پی در جاهای مختلف بگوید این سؤالات را فقط من بلدم بقیه بلد نیستند که خدا نکند اینطور باشد که همه این سؤالات هم جواب دارد، یعنی اگر خودش برای این جواب دارد و جواب نمی دهد نتیجه این می شود، اما اگر خودش برایش جواب ندارد می گوییم دچار شبهۀ شده مثل خیلی از کسان دیگر که دچار شبهه شدند و جوابش هم خیلی ساده است این شبهات که مطرح کرده.

این قرائت های که تا پیغمبر سند صحیح ندارد تا پیغمبر (ص) به اعتراف خود اهل سنت هیچ سند متواتر و صحیحی نیست برای این قرائت ها، به چه دلیل حجت است؟ چرا باید بخوانیم؟ اینجا علمای شیعه بحث های مختلفی مطرح کردند خیلی از آنها یک جواب خیلی ساده دادند که اصلاً آقای سید کمال حیدری این جواب را بِلکُل  مطرح نمی کند در بحث هایش نمی آورد و با یک جمله مغالطۀ از این رد می شود دقیقاً برعکس استدلال می کند اینجا؛ این را هم مفصل مطرح خواهیم کرد، خیلی ساده، اگر قرائاتی که آن زمان بود قرائات باطلی بود و نمی شد به رایج ترین، حداقل رایج ترین قرائت می گوییم ما قدر متیقنش را می گیریم، اگر نمی شد به رایج ترین قرائت آن زمان که قرائت حفص از عاصم بود در کوفه چون روایت های هم که می آوریم کوفی است، عمل کرد، قطعاً مبتلا به ترین مسئله بین شیعیان می شد، یعنی چه؟ یعنی شیعه هر روز دارد نماز می خواند 17رکعت نماز،در این 17 رکعت یا در همه اش حمد باید خوانده بشود، یا اینکه در صبح در هر دو رکعتش، ظهر دو رکعت عصر دو رکعت، مغرب دو رکعت عشاء هم دو رکعتش، یعنی در 10 رکعت از این 17 رکعت سوره حمد و یک سوره دیگر باید خوانده بشود، خب پس همه شیعه ها داشتند اشتباه قرآن می خواندند چون به قرائت های رایج می خواندند مبتلابه ترین مسئله شیعیان را ائمه نقل نکردند، خب اینکه خیلی ساده است، ائمه شیعه همین سکوت شان اگر بگوییم سکوت کردند که چند روایت هم دارد مؤید قرائات، اگر بگوییم سکوت کردند همین سکوت شان می شود تأیید ضمنی رایج ترین قرائت آن زمان، بنابر این یک معصوم رایج ترین قرائت را که قرائت حفص از عاصم است حداقل در محضر حضرت بوده تأیید کرده، خب این یک نکته، البته قرائت ابن مسعودی که بعضی دیگر داشتند امام یک کنایه ای به غلط بودنش زدند، کنایه ای به غلط بودن قرائت ابن مسعود نه اینکه قرائت خود ابن مسعود قرائتی که از ابن مسعود نقل می شده، امام یک کنایه ای زده اند مفصل به آن خواهیم پرداخت ان شاء الله؛ پی چون یک مسئله مبتلی به است همه علماء برداشت کردند رایج ترین قرائت که قرائت حفص از عاصم بوده خواندنش جایز است، خیلی ها این فتوا را دادند، به کتب فقهی مراجعه کنید، این را گفته اند، آقای سید کمال اینجا می آید برعکس می کند قضیه را که ان شاء الله مفصل به آن خواهیم پرداخت، می گوید نه چونکه مسئله خیلی مهم بوده است، باید ده ها روایت از امام می رسیده که درست است، خب وقتی که درست است که درست است نمی خواهد، همه دارند انجام می دهند، درست هم است، چرا امام بیاید بگوید نه حتماً درست است، نیاز ندارد به این قضیه. اینجا دقیقاً استدلال را سید کمال حیدری برعکس خواهد کرد به این قضیه می پردازیم، پس یکی از مغالته هایی که توسط ایشان صورت گرفته در آن مرحله است،اما اینکه ماگفتیم یک تیر زهر آگین برای اعتقادات اهل سنت است به این دلیل که سؤال می کنیم، آقای سنی علمای شما هم تصریح دارند که قرائت ها و نه مکتوب قرآن، هیچ کدام از قرائت ها تا پیغمبر (ص) نه سند صحیح دارد و نه متواتر، ما شیعیان یک معصومی داریم در عصر امام صادق، امام باقر، امام کاظم، امام رضا، تا امام هادی و امام عسکری (ع) هیچ نهی از قرائت رایج نداشتند هیچ، تأیید هم داشتند سه یا چهار روایت تأیید صریح داریم، دستور به خواندن قرائت رایج داریم، شما چطور مشکل را حل می کنید؟ ما که مشکل برایمان خیلی ساده حل شد ما یک معصومی داریم، گفته همین قرائت را بخوانید برای شما حجت است، اما اهل سنت چگونه حجیت قرائات خودشان را ثابت می کنند، اینجا دچار مشکل می شوند وهیچ پاسخی هم برایش نداشتند، لذا بالکل مسکوت گذاشتند، این مرحله قبلاز مرحله تحریف قرآن است، اگر بنا باشد تحریفی باشد باید شما حلش کرده باشیداین مرحله را، قرآن حجت به دست شما رسیده باشد بعد بگویید آنکه حجت بوده شیعیان می گویند تحریف شده،  که این هم باز دروغ است، اما شما اساساً برای حجیت هیچکدام از قرائات دلیل ندارید، اگر دارند علمای تان بسم الله رو بکنند، و باز این قضیه تیر خلاصی به طرفداران فکر قرآنی است، آقایانی که طرفدار فکر قرآنی هستید سؤال ساده یکی از این قرائت ها را برای ما به تواتر ثابت بکنید، ما شیعیان به تواتر ثابت می کنیم قطعی است برای ما که ائمه ما هیچ اعتراضی به قرائت رایج نداشتند تأیید هم کردند،و امام ما معصوم بوده برای ما می شود حجت اما شما می خواهید چکار بکنید، شما چگونه این راثابت می کنید، معصومی در آن دورانی که به تواتر رسید دیگر، قرائت متواتر شد، از حفص بیش از 20 نفر راوی اسم و رسم دار داریم آیا شما در مرحله خود حفص و به بالاتر حفص از عاصم ابو عبد الرحمن سلمی از امیر مؤمنان از پیغمبر (ص) آیا برای آنجا هم شما دلیلی دارید یا ندارید،آن مرحله قبل می توانید قرائت را متواتر ثابت کنید یا نه، من مثال می زنم برای شما یک چکی شما ببرید بانک یک جایش یک خط خوردگی داشته باشد، بانک نقد می کند آن را برای شما، می گوید برو امضای صاحب حساب را برای تأیید این خط خوردگی بیاور، دو دو تا چهارتا است یعنی یک دانه خط خوردگی در تاریخ چک باشد، در رقم چک باشد، شماره چک باشد در اسم باشد در امضا باشد، می گوید برو یک تأیید برایش بیاور؛ در یک مسئله مالی اینقدر دقت می شود آن وقت در مسئله عقیدتی آن هم در قرآن ما شیعیان امضای امام صادق (ع) را داریم پایش، شما چکار می کنید شماچطور؟ می برید پیش پیغمبر که پیغمبر دوباره پای قرآن را امضا کن؟ اینهایی که نقل کردند متواتر نبودند؟ این را می خواهید چکار بکنید، مثل صحیح بخاری می خواهید بگویید پیغمبر به خواب فلان آقا آمد گفت حرفی که در آن است کتاب من است، خب خدا هم به خواب یکی دیگر می آید که قرآن درست است اینطور می خواهید  حلش بکنید؟ نگویید قرآن معجزه است، آنکه قرآن معجزه است به مکتوبی قرآن مربوط است، به ملفوظی قرآن مربوط نیست به قرائت ها مربوط نیست، اینجا دچار مشکل می شوند، پس اصلاً آقایان قرآنی سلفی سنی حرف های آقای سید کمال را به نفع خودشان ندانند؛ هیچ این تمام شد پرونده اش بسته شد، بابی سوادی خودشان می آیند می گوید این تحریف قرآن را مطرح کرد، اصلاً ربطی به تحریف ندارد، تحریف یک مرحله بعد از این مرحله است،که شما در آنجا هم دچار مشکل می شوید، پس تا اینجا اجمالاً آقای سید کمال ادعا می کندکه ما هیچ قرائتی امضا شده توسط معصوم نداریم، متواتر تا معصوم هم ایشان ادعا می کند نداریم، که ماعرض کردیم داریم، بعد می آید می گوید احادیثی که مشروعتی قرائت های رایج را مطرح می کند یا صحیح نیست یا اگر هست به حدی نیست که یقین آور باشد، خب ما عرض کردیم که دوستان مغالطه کردند.

مرحله بعد، حالا که اینها هیچ کدام حجت نیست چکار بکنیم، ایشان می آید می گوید اختلافات بین قراء و روات اختلاف اجتهادی بوده، مثلاً حفص گفته اینجا این زیر خوانده بشود مناسب تر است، رفیقش گفته اینجا زبر خوانده بشود مناسب تر است، نفر بعد گفته اینجا ضمه خوانده بشود مناسب تر است، و لذا با اجتهادات خودشان قرائت درست کردند، چون اجتهاد آنها برای ما حجت نیست ما هم مجبور هستیم خودمان در آنجا اجتهاد کنیم.

خب چند اشکال ایشان را مطرح کردیم چند مرحله ای که ایشان برای استدلالش مطرح کرده را بیان کردیم مرحله اول اینکه ایشان اعتقاد دارد مکتوب قرآن متواتر است،  و قطعی است، این را همه مسلمان ها تقریباً قبول دارند غیر از گروهی از اهل سنت، که مفصل خواهیم پرداخت، در نحوه خواندن آن مکتوب اختلاف است، این دیگر اجماعی است همه قبول دارند که در آن اختلاف است، مرحله سوم، اهل سنت اینجا گیر کردند چون هیچ سند متواتری تا پیغمبر ندارند، شیعیان می گویند ما برای قرائات رایج در آن زمان حداقل اگر نگوییم بیشتر چون بعضی بیشتر از روایت برداشت کردند، برای قرائت رایج در آن زمان که قرائت حفص از عاصم بوده است، ما تأیید معصوم (ع) را داریم لذا مشکلی نداریم اما اهل سنت دچار مشکل شدند، آقای سید کمال می کند نه من تأیید معصوم را پیدا نکردم، برای من با سند صحیح نرسیده، یعنی در واقع سید کمال حیدری می گوید من شبیه اهل سنت شدم، تمام حرف هایی که می زند از این مرحله به بعد می شود فتوای اهل سنت، نه فتوای شیعه. مرحله بعدی می گوید این اختلافات اجتهادی بوده، گفتیم یعنی چه؟ یعنی دل بخواه خودشان زیر و زبر خواندند، این مسئله را ما در بعضی از قرائات درست می دانیم، بعضی از تغییر هایی که ایجاد شده اجتهادی است، اما بعضی اجتهادی نیست، و اغلب هم اجتهادی نیست، در کتاب غایت النهایه فی طبقات القرّاء، صفحه 230 باب الحاء بحث حفص که می آید مطرح می کند ترجمه حفص بن سلیمان بن مغیره که

«یعرف بحفیص اخذ القراءة عرضاً وتلقیناً عن عاصم و کان ربیبه ابن زوجته»

غایت النهایه، فی طبقات القرّاء، باب حاء ، بحث حفص، ص 230

بعد می آید می گوید که

«و أقراء الناس دهرا و کانت القراءة التی أخذ عن عاصم ترتفع إلی علی»

قرائتی که او از عاصم نقل می کرد به حضرت علی می رسید

«قلت یشیر إلیه ما روینا عن حفص أنه قال»

به این مطلب اشاره می کند آن چیزی که ما از حفص برایمان روایت شده

«قال قلت لعاصم»

حفص می گوید به عاصم گفتم

آقای عاصم من شاگر تو هستم، پسر خوانده ات هم هستم، ابوبکر هم شاگرد تو است چون از عاصم دو مدل نقل شده قرائت ابوبکر است و قرائت حفص، من یک مدل می خوانم ابوبکر یک مدل دیگر، یعنی خودت الکی به من یاد دادی؟ اینهایی که گفتی الکی بوده؟ ابوبکر «یخالفنی» چطور به او یاد دادی که او با ما فرق می کند

«فقال»

علت را می گوید، علت این است که حفص در کتب رجال شیعه معرفی شده، لذا عاصم می گوید من برای تو قرائت علی بن ابی طالب را خواندم، علی بن ابی طالب این مدلی می خواند، اما من یک مدل خواندن دیگر از عبد الله بن مسعود دارم، عبد الله اجتهادی خوانده، یا زر بن حبیش حداقل ادعا کرده عبد الله اینطور خوانده که آن روایتی هم که عرض می کنیم به همین دارد کنایه می زند، برای تو قرائت ابو عبد الرحمن سلمی از علی را خواندم برای ابوبکر شاگر معروف دیگرم قرائت زر بن حبیش از عبد الله بن مسعود را خواندم، لذا شما در 520 جا اختلاف کردید، پس این نبوده که اینها سر خود بیایند از خودشان اجتهاد بکنند، اگر زر بن حبیش دروغی گفته او اشتباه گفته یا عبد الله بن مسعود اجتهادی کرده، این ربطی به قرائت حفص از عاصم از ابو عبد الرحمن سلمی از حضرت علی ندارد، اینجا اجتهاد در کار نبوده اینجا نقل سماع بوده این خیلی نکته مهمی است، بله بعضی اجتهاد کردند اما بعضی دیگر عین همان که شنیده بودند نقل کردند، و لذا ائمه (ع) تأییدش کردند،  و خودش می گوید فقط و فقط در یک جا با خود عاصم اختلاف دارد

«و ذکر حفص أنه لم یخالف عاصم فی شیء من قرائته إلّا فی حرف روم «الله الذی خلقکم من ضعف» قرأه بالضم و قرأه عاصم بالفتح»

عاصم اینجا به فتحه خوانده

و حفص ضُعف خوانده، الآن هم ما قرائت عاصم را داریم می خوانیم یعنی ما حتی همین یک تغییری هم که خودش ایجاد کرده را قبول نکردیم همان اجتهادی که در یک جا داشته را قبول نکردند گفتند ما همان را که تو از استاد خودت از حضرت علی گرفتی همان را می پذیریم، 20تا شاگردش همه همینطوری از او گرفتند، این نکته خیلی برای ما مهم است که الآن هم  من ضعف ما داریم، بنابراین این قرائتی که الآن دست ما هست با آن چیزی که از قرائن به دست می آید و با تأییدی که معصوم دارد برای ما حجت است حرف حرف حضرت تقی (ع) هست یک شاهدی هم داریم برای اینکه دل مردم هم یک مقدار قرص بشود خیال شان راحت بشود مرحوم کربلایی کاظم خدای متعال إفاضه کرد قرآن را کامل به قلب او؛ قرآنی که به قلب او إفاضه شد یک قرائت غلط را که خدا به او نمی دهد قرائت درست را به او می دهد، غلط را که نمی خواند درست می خواند او، خدا مستقیم به قلبش انداخته حفظ شده، او که حافظ کل قرآن شد به قرائت حفص از عاصم می خواند، یعنی چه؟ یعنی خواندن او مطابق بود با قرائت حفص از عاصم، پس دل مردم هم قرص باشد حالا از جهت علمی اش ما ثابت می کنیم این قضیه را، مغالطه های که رخ داده، اشکالاتی که در استدلال هست را بیان می کنیم و اما از جهت خارجی اش هم خیلی ساده است لذا مرحوم شهید نواب صفوی وقتی که در زمان آقای بروجردی دارالتقریب به راه افتاد کربلای کاظم را برد مصر، آنجا به شیخ شلتوت نشانش داد که ببین این قرآن را خدا به ما شیعه ها داده شما مثل این دارید؟ از اول آن چیزی که موجب حفظ قرآن شده است تأیید معصوم شیعی است از جهت حجیت، حجیتش قطع نمی شود، اما شما دچار مشکل هستید، جدای از این همین الآن هم خدا به ما یک قرآن زنده داده شما مثلش را دارید؟ که آنجا خیلی تحت تأثر قرار گرفته بود و بعد از چند وقتی هم فتوا به حجیت مذهب شیعه داد.

تا اینجا را ما عرض کردیم، مرحله بعدی آقای سید کمال چونکه می گوید قرائت ها اجتهادی است که ما گفتیم نه قرائت ها همه اش اجتهادی نیست قرائت حفص از عاصم اجتهادی نبوده، ایشان می گوید چون اختلاف قرائت ها اجتهادی است ما هم اجتهاد می کنیم ما هم نگاه می کنیم که مناسب ترین عبارت برای این جمله چه می شود آن را انتخاب می کنیم، حالا نحوه اجتهاد چیست؟ الآن در اختلاف قرائت های که هست بیش از ده هزار و دویست و چهل سه جا اختلاف قرائت است ده هزار و دویست و چهل و سه جا شما اجتهاد می کنی؟ کدام مسئلۀ به اصطلاح قرائتی را می توانی شما صد در صد اجتهاد کنی؟ جای هست بتوانی صد در صد اجتهاد کنی که درست است؟ چندتا از اینها را می توانی آقای سید کمال حیدری؟ نتیجه این حرف شما چه می شود؟ ایشان می آید می گوید باید برویم مفردات لغوی را نگاه بکنیم بعد مغردات را در قرآن باید بررسی بکنیم، برای این باید برگردیم به کلام عرب جاهلی، حرف آنها را با عرب جاهلی، اینها بحث های تفسیری است که دیگر به مسئله قرائات مرتبط نمی شود، بله برای فهم تفسیر آن کلمه چیکار باید بکنیم به اینجا بر می گرداند.

اما اجمالاً ایشان من عرض کنم چرا این حرف ها را مطرح کرده؛ یک سؤال ضد دین را از ایشان پرسیدند چون برای اینکه به چاله نیفتد به چاه افتاده؛ راجع به آیۀ که در آن آمده که:

«فضربهن»

زنا ها را کتک بزنید

مگر می شود زن ها را کتک زد؟ ایشان می گوید نه این اول باید ثابت بشود قرائتش درست هست یا درست نیست، این جواب را صریح داد در مصاحبۀ بود مشخص بود که این ناشی از علم نبوده، چرا؟ چون در «فضربهن» که اختلاف قرائت نداریم یکی از جاهای که قرائتش اختلاف ندارد همین «فضربهن» است، بعد دچار مشکل شد چه جواب بدهد آمد گفت نه اختلاف قرائت اینجا نیست اما در ترجمه اش ما اشکال می کنیم ترجمۀ که آنها کردند فهمی که آنها داشتند اشتباه است ولی دیگر بخاطر اینکه آن اشتباهی که در آنجا مرتکب شده را بخواهد بیاید بپوشاند شروع کرد مفصل تشکیک کردن، تشکیک در مرحله اول، دوم، سوم و متوجه هم نیست، آقای سید کمال! این که شما دارید می گویید یک سؤال ساده؛ شما به فرض قرائت های رایج را از حجیت انداختی گفتی باید اجتهاد بکنیم، آمدی شما در تک تک کلمات خواستی اجتهاد بکنی آیا شما اجتهاد قطعی و یقینی می توانی بکنی؟ مثال خیلی ساده بزنم؛ در باب روایاتی که در نحوه قرائت مجمل هستند یک روایت بسیار معروف داریم:

«كلُّ شی‏ءٍ طاهرٌ حتّى تعلم أنه نجس»

«حتی تعلمُ» خوانده بشود یا «حتی تعلمَ»؟ «كلُّ شی‏ءٍ طاهرٌ حتّى تعلمَ، یا تعلمُ»؟ اینجا علماء اختلاف کردند و تقریباً هم به نتیجۀ نرسیدند بعضی ها یک نسخۀ پیدا کردند در آنجا نسخه قدیمی است بر اساس او توانستند بفهمند اینجا چه بوده، اما اغلب چون به آن نسخه دسترسی نداشتند دچار مشکل شدند؛ اینجا چیکار کنیم؟ می گوید این مجمل می شود چون مجمل می شود از حجیت می افتد هیچ کدام نمی شود استناد کرد نه «تعلمَ» نه «تعلمُ»، وقتی مجمل شد دیگر حجیت ندارد؛ با توجه به این فرمایش شما در اغلب آیات عقایدی و در اغلب آیات فقهی چون شما نمی توانید به یک نتیجه قطعی برسید تمام آنها می شود مجمل، شما می آمدید اخباری ها را مذمت می کردید که می گفتید قرآن حجت نیست؟ با فهمی که اشتباه از کلام اخباری ها داشتید که حالا آن هم خود اخباری ها هم آنجا به بیراهه رفتند و بعضی شان، بعضی ها اصلاً این اعتقاد را ندارند و شما هم آمدید از طرف دیگر خراب کردید آمدید می گویید چه؟ نتیجه حرف تان چه است؟ کل کلمات قرآن می شود مجمل و حجت نخواهد بود، چرا این حرف را زده؟ بخاطر اینکه یک مسئله خیلی سادۀ تفسیری را که با روایات می شود حل کرد با علوم روانشناسی روز به راحتی می شود حل کرد و توضیح داد و بلکه اعجاز قرآن را هم ثابت می کند ایشان می خواسته جواب بدهد با مدل خاص خودش خواسته جواب بدهد دچار مشکل شده، این را هم خوب باید دقت کنیم مدلی که ایشان در پیش گرفته قبلاً هم همین بحث بوده در بحث احادیث مهدویت آمد یک سری حرف های از ایشان مطرح شد؛ ایشان می گوید مدل من مدل اجتهادی است، یعنی چه؟ یعنی می آیم در چند جلسه فقط اشکالات را مطرح می کنم بعد می آیم در چند جلسه جواب ها را می دهم؛ اگر شما در آن جلسات جوابت جواب را گفتی آن طرفی که شبهه را مطرح می کند که نمی آید آن جلسه جواب را بیان کند فقط آن یک جلسۀ شبهه شما را می گیرد می برد چیکار می کند؟ پخش می کند، راجع به این هم که شما اصلاً جواب ندادی این قضیه را، بله مهدویت را تصریح کردید که امام زمان هست حضرت مهدی است و روایت صحیح السند هم دارد و چه و چه، راجع به خیلی مسائل دیگر هم که از شما پخش شده بود آمدید لطف کردید جواب دادید و جواب های تان هم هست، اما مسئله سر این است اصلاً این مدل مطرح کردن در رسانه اصلاً مناسب است که من بیایم چهار جلسه پنج جلسه فقط شبهات را بگویم بعد بروم دو جلسه سه جلسه ده جلسه هم جواب هایش را بگویم؟ مردم که آن ده جلسۀ شما را نمی نشینند نگاه بکنند بحث اجتهادی شما را، یا اصلاً اینها را اینطور بیرون ندهید یا نباید می دادید، یا اگر می دهید هر جا برسید باید جوابش را بدهید که متأسفانه یا بگوییم خوشبختانه در مسئله قرائات شما جوابی ندادید، خوشبخاته چرا؟ چونکه ثابت می شود برای کسی که منصف باشد نگاه کند بر اساس همین مبنای که آقایان سنی خواستند گیر بدهند بر اساس همین مبنا آن را که اهل سنت دارند هیچ دلیلی برای حجتش ندارند آن را که قرآنی ها دارند دلیلی برای حجتش ندارند، چطوری می خواهند این قرائت را ثابت بکنند؟ با توجه به این مسئله که ایشان مطرح کرده می آیند می گویند که ما باید برویم در مورد تک تک لغات قرآن اجتهاد بکنیم و این اجتهادات را مورد بررسی کامل قرار بدهیم تک تک کلمات را، ببینیم هر کلمۀ چه معنای دارد و حتی اگر در مورد آن کلمه اختلاف قرائت نباشد هم شاید اجماعی که در قرائت هست تصریح می کند شاید اجماعی که در قرائت هست اجتهادی است و این اجماع اجتهادی آنها هم برای من حجت نیست لذا بر اساس فرمایش ایشان نتیجه فرمایشش این می شود که هیچ کدام از قرائت ها حجت نیست حتی قرائتی که خود ایشان بخواهد اجتهاد کند و به آن برسد و در نتیجه قرآن می شود مجمل، وقتی مجمل شد دیگر از حجیت ساقط می شود نه اینکه قرآن تحریف شده است پس خوب دقت کنند آقایانی که خواستند جواب بدهند، وهابی ها که اصلاً نفهمیدند، اهل سنت که اصلاً این بحث ها را ندارند، ضد دین ها بد فهمیدند، بر اساس مبنای ایشان قرآن می شود مجمل نه تحریف شده، اما ما شیعیان به صورت مفصل إن شاءالله به این قضیه خواهیم پرداخت این مراحلی که ایشان بیان کرده را خیلی راحت به آن جواب می دهیم.

إن شاءالله که موفق باشید از همۀشما التماس دعا دارم والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته.

 

 

 

 


راه روشن>

شبکه ولی عصر راه روشن استاد ابوالقاسمی