سایر قسمت ها
کاوش - پاسخ به شبهات باستان گرایان درباره تاریخ اسلام

قسمت سیزدهم برنامه کاوش با کارشناسی حجت الاسلام و المسلمین روستایی


دیگر قسمت ها

 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

 

عنوان برنامه: کاوش

عنوان بحث: (پاسخ به شبهات باستان گرایان درباره تاریخ اسلام)

 

تاريخ: 06/ 03/ 1402

استاد: حجت الاسلام و المسلمین روستایی

مجری: سید محمد صفایی

مجری:

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ أللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِه محمد و عَجِل فَرَجَهُم وَاحشُرنا مَعَهم و لَعن اعدائَهم . سلام علیکم خدمت شما ببنندگان عزیز و ارجمند مومنین و مومنات گرامی فارسی زبانان ارجمند و دوست داشتنی در هر نقطه ای از جهان مفتخر و مسروریم از اینکه شنبه شبی دیگر شد و در خدمت شما هستیم با برنامه ی کاوش ویژه ی پاسخ به شبهات شبکه های باستان گرا پیرامون تاریخ صدر اسلام از شهر مقدس قم ودر جوار کریمه اهل بیت حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها و از شبکه جهانی حضرت ولیعصر عجل الله تعالی فرجه الشریف. ان شالله که تا پایان برنامه با ما همراه باشید و استفاده کامل رو از این برنامه ببرید راه های ارتباطی ما با شما هم برقرار است اگر تمایل داشتید می تونید از طریق شماره های تماس تماس بگیرید و نقطه نظرات خودتون رو پیرامون شبهات که مطرح میشه در برنامه ارائه بفرمایید همچون برنامه های گذشته در خدمت کارشناس ارجمند و استاد تاریخ جناب حجت الاسلام و المسلمین آقای دکتر روستایی هستیم این برنامه هم از محضرشون استفاده می کنیم آقای دکتر سلام علیکم خیلی خوش آمدید.

 

استاد روستایی:

علیکم السلام ورحمة الله،

بنده هم خدمت حضرتعالی و بینندگان عزیز و ارجمند شبکه جهانی حضرت ولیعصر اروحناه له الفدا عرض سلام و ادب و احترام دارم و خرسند هستم که دیگر بار توفیق نصیبم شد در خدمت عزیزانمون مهمان لحظه های خوششون باشم امیدوارم که با برنامه خوبی بتونیم در کنار عزیزانمون امشب رو سپری بکنیم

مجری:

ان شالله رب العالمین خیلی ممنون و مچکرم از جنابعالی خب بینندکان عزیز خب بینندگان عزیز با روال همیشگی  برنامه اشنا هستید ابتدا کلیپ هایی رو پخش می کنیم و انشاالله بعد از پخش این کلیپ ها که معمولا از شبکه های مرتبط به باستان گرایان و شبهاتی که پیرامون تاریخ صدر اسلام مطرح می کنن انشالله اون ها رو می بینیم و بعد هم پاسخ جناب استاد رو می شنویم خب یک مقدمه رو بفرمایید تا ان شالله بریم سراغ کلیپ اول

استاد روستایی:

خواهش می کنم عرض کنم خدمت شما در سلسله شبهه هاتی که این افراد مطرح می کنن یک بخشی اختصاص داره به نبی اکرم که خب معمولا شبهه هاتی که این افراد در رسانه های خودشون میان ذکر می کنن یا معطوف به بالاخره قرآن یا معطوف به شخصیت های برجسته صدر اسلامه که معمولا این شخصیت های برجسته و منظور نبی مکرم یا آقا امیرالمومنین یا ائمه هدا علیهم صلوات الله و السلام هست بحثی رو که امشب ما در نظر گرفتیم در واقع چند تا کلیپ رو از یکی دیگه از این اقایون انتخاب کردیم برمی  گرده به نبی خاتم صلوات الله سلام علیه و آله و هدف در واقع شبهه کننده زیر سوال بردن عصمت رسول خداست خب میاد در واقع بعضی از گزاره هایی رو مطرح می کنه که اجماع امت اسلام نیست یعنی بعضی که اصلا صحت نداره بعضیا هم که یه گروه خاصی یه طیف خاصی مثلا چیزی نقد کردم بدون تجزیه تحلیل بدونه یه بررسی دقیق و بدون حتی خواندن چند صفحه اینور اونور مطلب میاد یک چیزی رو گزینشی انتخاب می کنه و اون نظری که داره و اون در واقع رای که خودش مد نظرش هست رو بر اون بار می کنه تفکری که داره خب بحث اولمون برمی گرده به یک گزاره ای مربوط به خودکشی پیامبر میگه آقا ببین این آدم آدمیه که می خواد خودکشی بکنه پس بنابر این صلاحیت پیامبری نداره معصوم نیست و این که اینها همه میگن معصوم معصوم این غلطه این کلیپ اولمون هست که من فکر می کنم ببینیم با هم دیگه و بعد انشاالله درباره اش صحبت بکینم

مجری:

خواهش می کنم خیلی ممنون مشکرم پس دوستان کلیپ اول رو پخش کنن با هم به تماشا بنشینیم و انشالله مجددا برگردیم

کلیپ اول:

اولین داستانی که می تواند عصمت خود پیامبر اسلام را زیر سوال ببره مسئله قصد خودکشی او بود در دورانی که بعد از آمدن وحی اولیه به مدت حدود سه سال فطرت حاصل شد یعنی نه جبرئیلی آمد نه وحی بر او نازل شد پیامبر اسلام احساس کرد که این برگزیدن و در واقع برگزیده شدن او یک داستان یا یک خیال بوده بنابراین آن قدر در خود فرورفت با خود کلنجار رفت که به نحوی خواست خودکشی بکند نقل این خودکشی رو خب در کتاب های تاریخی و روایی آوردن اما آیه سه سوره ضحی این مسئله رو مشخص می کند یعنی جایی که خدا به پیامبر اسلام اشاره می کند ما ودعک ربک و ما قلا یعنی پروردگارت تو را رها نکرده و تو مورد خشم و غضب او نیستی این رها نکردن دلیلی داشته و این ناراحتی پیامبر اسلام نشان می دهد که او در نبوت خودش تشکیک کرده اگر شخصی رو معصوم بدانیم طبیعتا حق ورود به این نوع افکار در درون او بسته خواهد بود و او نمی تواند نسبت به خدای خودش تشکیک بکنه نسبت به نبوت خودش در یک تشکیک به سر ببره تا خدا بیاید و به او بگوید نه تو به نحوی هنوز هم همون رو نزد ما داری

مجری:

خب خیلی ممنون و مچکرم دیدیم کلیپ اول رو پیرامون عصمت پیامبر و خب قطعا ما و بالاخص حالا مسلمانان و بالاخص شیعیان قائل به عصمت تمام و کمال پیامبر اعظم و اهل بیت علیهم السلام هستیم منتها حالا ایشون تشکیک می کنه تو این قضیه میگه یک چنین فکری راه پیدا کرد در پیامبر و می خواهیم ببینیم که ماجرا از چه قرار بوده بفرمایید

استاد روستایی:

ببینید ایشون میاد یک مطلبی رو بیان می کنه بدون توجه به گزاره های دیگر و نظر عالمان اسلامی و تحلیل روایت ببینید من اصل این روایت در کتاب صحیح بخاری است که اصلا ما قبولی نداریم به عنوان شیعه این مطلب رو به عنوان یک فرقه ی بزرگ اسلامی چه در واقع حتی به تصریح عالمان وهابی که ما در جلسات گذشته هم مطالب شون نمایش دادیم بزرگترین فرقه اسلامی شیعه  است بله ما اصلا قبول نداریم به نظرش اینه که هیچ توجهی نمی کنه این یک به نظر اهل سنت هم که می خواد به قول معروف بپردازه اصلا نمیاد دیگر روایات پیامبر رو بررسی بکنه بعد دوتا سوره رو به هم می چسبونه که اندکی پیامبر مثلا می خواسته خودکشی کنه بعد خدا بلافاصه بگه ما تو رو نمی خواهیم رها بکنیم مجموعه ای از در واقع مطالب پراکنده رو سعی می کنه و هم بچسبونه که شبهه ای رو القا بکنه در حالی که غلطه ببینید این روایت در صحیح بخاری در کتاب التعبیر الاول

 ما بُدِئَ به رسول الله من الوحی الرویا الصالحه

  این چیزیه که صحیح بخاری گفته اصلا ما اینجوری مطرح نمی کنیم اصلا ابتدای وحی از نظر ما به گونه دیگری است که من حالا نمایش خواهم داد میگه آقا ببینید پیامبر نمی دونم وحی بر او نازل شد بعد نمی دونم حالا این راویش کیه این خیلی مهمه اینجا راوی عایشه است خب راوی عایشه بعد ماجرا رو میاد نقل می کنه که بله رویای صالحه ای بود بعد در حرا بود و بعد نمی دونم پیامبر جبرآ امد و به او گفت که تو قرائت کن اقرء بخون گفت من بلد نیستم بخونم بعد او را گرفت فشار داد تا اینکه نزدیک بود مثلا جان از تنش بیرون بره بعد رها کرد و دوباره گفت بخوان دوباره گفت نمی توانم دوباره بار دوم بار سوم همینجوری هی میگفت نمی تونم هی این فشار می داد و بعد بالاخره شروع کرد

 اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ 

سوره علق ایه 1

از روی چیزی هم نمی خواست بخونه میخواست حرفای اون رو تکرار کنه بعد میگه وارد بر خدیجه شد گفت همچین داستان پیش اومده من نمی دونم چیه ماجرا بعد منو بپوشون بعد من می ترسم بعد حضرت خدیجه گفت نه تو نترس خدا تور رو ضایعه نمی کنه تو نمی دونم مهمون نوازی تو عرض کنم که راستگو هستی و به ضعفا و اینا توجه می کنی و بعد میگه اینا با هم دیگه رفتن پیش ورقه بن نوفل که پسر عموی حضرت خدیجه بود و اون نصرانی بود و بالاخره چند تا زبان هم بلد بود هم سریانی بلد بود هم عربی بلد بوده و خلاصه انجیل رو با عربی و اینا می نوشته و اینها و او گفت که بله تو پیامبر شدی و او از پیامبری حضرت رو آگاه کرد بعد میگه یه مدتی وحی نازل نشد پیامبر محزون شد و چندین بار می خواست خودشو از بالای کوه پایین بندازه و هر وقت میخواست خودش رو پایین بندازه جبرئیل می گفت که نه شما پیغمبر هستی و به قول معروف آرام میشد دوباره بعد از یک مدتی وحی نمی آمد می خواست خودش رو پایین بندازه الی اخر ماجرا خب این یک روایت سراسر جعلیه اصلا ما قبول نداریم چرا قبول نداریم؟ ببینید من از ابتدا خیلی به سرعت عرض بکنم اولا روای این قضیه جناب عایشه  است خب ایا اساسا عایشه در اون موقع حضور داشته

مجری:

اصلا کجا بوده همسر پیامبر که نبوده قطعا

استاد روستایی:

ببینید اول بعثت خب اینا میگن عایشه اول بعثت به دنیا اومده یک دو سالی مثلا چند سالی قبل از بعثت خب مثلا یه بچه سه چهار ساله چطور شد این ابتدای بعثت رو هیچکی نمی دونه فقط یک بچه سه چهار ساله می دونه؟ خب فقط همین اینکه نمیشه این جور در نمیاد که این بدونه خب بابا یه صحابی دیگه یه کس دیگه که اونجا حاضر بوده باشه خب کو؟ خب این یک اول ماجرا بعد که میایم به ادامه می رسیم

مجری:

اگر ببخشید نقلش رو به هم بخواهیم بگیم از حضرت خدیجه نقل کرده باشه بازم جور نمیاد

استاد روستایی:

نگاه کنید نداره اینجا داره نقل می کنه

مجری:

معلوم نیست از کی داره نقل می کنه

 

استاد روستایی:

نه خودشه نگاه کنید اصلا من سند روایت رو نمایش بدم اینجا خدمت شما یحیی بن بکر لیث عن عقیل عن ابن شهاب حدثنی عبدالله بن محمد حدثنی عبدالرزاق اون یک سنده این یک سند سنده دومه

 حدثنی معمر قال الزهری که همون ابن شهاب زهریه فاخبرنی عروه عن عائشه عنها قالت: اول مابودی به رسول الله من الوحی الرویا الصالحه

مجری:

از کسی هم نقل نکرده

استاد روستایی:

نه اینجا اینجا روایت داره میگه از خودش خب خودش که اونجا نبوده آقا ما وقتی میخواهیم یک گزاره تاریخی رو چه در کتاب حدیثی آمده باشه چه هرجا آمده باشه وقتی میخواهیم گذاره تاریخی رو نقل بکنیم گزاره تاریخی زمان مند و مکا نمنده بابا شرطش اینه یه آدمی که داره ادعا می کنه لااقل اونجا بوده باشه یا واسطه اش رو بگه خب اینکه اصلا سنش قد نمیده اصلا سن تحمل راوی یه چیزیه که در اهل سنت بحث شده و حتی بعضیا اومدن تصریح کردن که اقا اکثرا گفتن هفت ساله این هفت سالش هم نبود اون موقع خب سن تحول روایت نداره بعد آیا راوی دیگری نبود که اینو ببینه فقط ایشون بود یعنی واقعا خود حضرت خدیجه که اونجا نبوده طبق این داستان داره میگه اومد خونه و گفت

 زملونی زملونی

منو بپوشون و حضرت خدیجه هم نبوده اونجا کی بوده اونجا اینجا پیامبر بود جبرئیل نکنه جبرئیل به جناب عایشه وحی کرده اومده گفته یا خود پیامبر گفته خب باید بگه سمعت رسول الله ما بسیاری از روایات جناب عایشه داریم که میگه سمعت عن رسول الله از پیامبر شنیدم یا مثلا قال رسول الله یا مثلا میگه حدثنی رسول الله این جور داریم ما میگه اونم نمیگه پس این اولش دوم یه مسئله ی دیگه که ما برای ارزیابی گذاره تاریخی همیشه مد نظرمون هست این هست که این گزاره با قواعد علمی ناسازگار نباشه خب عرضه بر علم یکی از در واقع پارامترهایی است که در اعتبار سنجی گزارش های تاریخی به کار میره خب آقا اینجا داره میگه آقا این می گفت تکرار کن بخون این چیزی که من می خونم رو بخون می گفت من نمی دونم این هی فشارش میداد آقا کدام عالم کدام اندیشمند در کدام اکادمی آمدن گفتن که فشار دادن در یادگیری تاثیر داره خب خود این فشارهای سه گانه ببینید میگه من گفتم آقا نمی تونم بخونم

 فَاَخَذَنِی فَغَطَّنی

 فشار میداد

حتی بلغ منی الجهد

داشت جانم بالا میومد بعد دوباره رهام می کرد گفت

 اقرء

گفتم ما

 انا بقارئ

نمی تونم بخونم و

 فَاَخَذَنِی فَغَطَّنی الثانیه

دوباره دوباره رها می کردم دوباره بخون نمی تونم دوباره از الثالثه خب کجا بابا از نظر علمی فشار دادن هیچ ربطی به به یادگیری نداره ما این همه مراکز اختراعات مثلا یادگیری داریم اگه اینجوری باشه باید به جای این همه مراکز اختلالات یادگیری یه جایی رو بزارن برای فشار دادن افراد بگن آقا این رو فشارش بدی یاد می گیره دیگه لازم نیست که مثلا بیایی ببین این همه روانشناس و این همه استاد و این همه پزشک و دکتر اینها بیان مثلا رو اینا کار بکنن

مجری:

یا نطقش باز میشه طرف نمی دونم لکنتش از بین میره

استاد روستایی:

این نیست مثلا نتونه فشارش بدی خب کجا کدوم اکادمی آمده این رو ثابت کرده کدوم دانشگاه کدوم مرکز علمی ما تقاضامون از آقایون وهابی کسانی که این عقیده رو دارن خب بیان ثابت بکنن یه آکادمی علمی معتبر دنیا بیان بگن که بله آقا مثلا فشار دادن این تاثیر مثلا در یادگیری داره خب این روایت اینم یه پارامتری برای کسانی که این روایته درست نیست نکته دیگه که تو این روایت وجود داره اینه که این فرد در نبوت خودش شک داره اصلا نمی دونه پیغمبر شده میاد به حضرت خدیجه میگه نمی دونم چه خبر شده یا خدیجه مالی چی شده فاخبرها الخبر میگه قضیه اینه قد خشیت علی نفسی خب این با تعالیم قرآنی ما سازگاری نداره ما در سوره ی آل عمران آیه داریم در این سوره مفصل صحبت می کنه میگه خداوند از انبیا میثاق گرفت گفت یه پیامبری خواهد آمد من میخواهم به شما نبوت بدم می خواهم به شما کتاب بدم این رو بدانید یک پیامبری خواهد آمد وظیفه ی شما اینه که به او ایمان بیارید و چکار بکنید و در واقع اون رو یاری بکنید ببینید آیه هشتاد و یکم سوره ی آل عمران

 وَإِذْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثَاقَ النَّبِيِّينَ

 خداوند از پیامبران پیمان گرفت

 لَمَا آتَيْتُكُمْ مِنْ كِتَابٍ وَحِكْمَةٍ

زمانی که می خواد به اینا کتاب و حکمت بده اون زمان میگه

 ثُمَّ جَاءَكُمْ

 میگه شرط این که من به شما کتاب و حکمت بدم چیه بعد از شما پیامببری خواهد آمد

 رَسُولٌ مُصَدِّقٌ لِمَا مَعَكُمْ

 چیزایی که شما گفتید رو تصدیق می کنه شما باید

 لَتُؤْمِنُنَّ بِهِ وَلَتَنْصُرُنَّهُ

 شما باید امروز که من می خوام بهتون کتاب و حکمت بدم بگو باید امروز ایمان بیاورید و این رو بدانید وظیفه یک کاری که شما اینه که اون رو یاری بکنید

سوره آل عمران آیه 81

 خب خدا از همه انبیاء پیشین میثاق گرفته که به ایشون ایمان بیاورند بعد خودش خبر نداره که پیامبر است؟ مگه میشه این یعنی از همه انبیا بالاتره خب این خودش خبر نداره این با قرآن

مجری:

تازه میره پیش یک نصرانی از نصرانی خبردار شود

استاد روستایی:

بله شما ببینید بره از یه نصرانی خبردار بشه این اصلا جور در میاد این با قرآن سازگاری نداره اینم باز یکی دیگه از اون پارامترهاییه که ما برای در واقع عرضه در واقع اعتبار سنجی روایات تاریخی در نظر می گیریم خب ناهماهنگی با قرآن ناهماهنگی با علم راوی هم که اصلا اونجا نبوده واسطه رو هم نگفته سن تحمل راوی هم اون سنی نیست که بتونه این روایت رو نقل بکنه بعد مثلا این بخواد از یکی مسیحی درس بگیره با به قول معروف اون ساحت اجتماعی که پیامبر در اون حضور داشته این سازگاری نداره اگه بخواد پیامبر اولین مسئله ی پیامبری شو از یه مسیحی یاد بگیره آیا مشرکین اون عصر نمیگن که این معلم مسیحی و یهودی داره کما اینکه بعضی از شهر شناسان آمدن ادعا کردن اینکه خواهد بود اساس پیامبری میره زیر سوال یعنی با اون موقعیت اجتماعی هم سازگاری نداره بنابراین خب این روایت از اساس باطله ما قبولی نداریم ببینید یعنی به این دلایل اصلا شما فرض کن من شیعه نیستم خب من به عنوان یک فرد محقق می خوام این روایت رو برم بزارم روی ترازو  بررسی بکنم خب نه بالاخره این اشکالات رو داره پس این روایت درست نیست از این جهت از طرفی یه مسئله دیگری که ما در این روایت باید بهش توجه بکنیم گفتار خود پیامبره در همین کتاب صحیح بخاری آقا چرا این آقا نمیاد نگرش جامعی داشته باشه لااقل به گفتار خود پیامبر صرف نظر از شیعه ببین ما هنوز وارد نظر شیعه نشدیم

مجری:

در اون مسئله فعلا بحث نمی کنیم

استاد روستایی:

آره ما درون مذهب اهل سنت داریم بحث می کنیم اونور از اون نگاه بله از اون نگاه آقا در همین صحیح بخاری روایتی داریم ببینید در صفحه هزار و صد و سی و یک همین چاپ بیت الافکار العملیه چاپ های یک جلدی عربستان سعودی هستش هزارصد و س و یک ببینید اینجا یه بحثی مطرح می کنه باب شرب السم و الدوا ببینید باب نوشیدن سم و دوا بعد اینجا میاد روایت پنج هزار هفتصد و هفتاد و هشت

 عن ابی هریره عن النبی من تردی من جبل فقتل نفسه فهو فی نار جهنم یتردی فیه خالدا مخلدا فیها ابدا

 هر کسی خودش رو از بالای کوهی بندازه پایین این در آتش جهنم خواهد بود مخلد جاویدان ابدا اینجا خواهد بود

 خود پیامبر میگه آقا هر کسی که بخواد خودشو بندازه پایین رو بندازه پایین همچین عقوبتی داره اون وقت خودش میاد خلاف این عمل بکنه و بخواد هی چندین بار اقدام به خودکشی بکنه این آیا سازگاری داره این قطعا سازگاری نداره با به قول معروف با رای نظر خود رسول خدا صلوات الله و سلام علیه و آله بنابراین خب این که از این حیث هم درست نیست اما یه نکته ی دیگری رو باز من بخوام خدمت شما بگم ایشون اومد سوره ضحی رو به این گره زد گفت بله این می خواست خودکشی کنه بعد خد گفت ما تو را رهات نکردیم که ببینید سوره ی این ماجرا راجع به چی بود اولین وحی پیامبر یعنی

اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ 

مجری:

سوره علق بود

استاد روستایی:

بله سوره علق ببینید

 اول ما بدئ من الوحی اول ما بدئ به رسول الله

خب اینه درسته که در اینجا هم اومد وقتی بعد از اون فشارها و این ها گفت چی بگم گفت

اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ 

 سوره علق هست دیگه خب ببینید من یه کتابی روی صفحم هست کتاب التمهید فی علوم القرآن جناب آیت الله محمد هادی معرفت در این کتاب در صفحه ی صد وشصت و هشت این کتاب ببینید صد و شصت و هشت بعدی صد و شصت و نه اینجا میاد شروع می کنه سوره های مکی رو نام بردن خب اولین سوره علقه بعد قلم نازل میشه بد مزمل بعد مدثر بد فاتحه بعد مسد بعد تکفیر بد اعلی بعد لیل بد فجر بعد ضحی بله یعنی بین سوره ی ضحی و بین سوره علق نه تا سوره نازل شده نه تا سوره نازل شده این میگه آقا پیامبر یقین نداشت به پیامبریش وحی دیر نازل می شد می خواست خودشو پرت کنه پایین خدا سوره ضحی رو نازل کرد

مَا وَدَّعَكَ رَبُّكَ وَمَا قَلَى

سوره ضحی آیه 3

خودت رو رها نکردیم خب آقا ما بیایم این تسویق بدیم به این جدول نزول آیات قرآن و صور قرآن این جا که داره میگه بین این دو تا سوره نه تا سوره نازل شده چی میگی آقا این می خواست خودکشی کنه سوره نازل نمی شد بعد خدا سوره ضحی رو نازل کرد بابا نه تا بین این نازل شده لااقل اینه که می تونی ببینی این جدوله رو و بعد بیایی یک همچین ادعایی بکنی بنابراین ببین آقای صفایی عزیز ادعایی که داره میکنه بر هیچ منوال نیست بر مبنای علمی استوار نیست یعنی هر جوری بخوای جمعش بکنی یه جوری توجیه بکنی حرف این آقای سلیمانی امیری رو  جور در نمیاد درست شد و افزون بر همه اینها گفتم که اصلا به قول معروف نظر شیعه رو در این زمینه ایشون ندیده لحاظ نکرده ببینید ما به قول معروف درباره مکان بعثت خب این غارا حراء بود و این حرفا بود دیگه ما در کتاب روضه الواعظین مرحوم فتال نیشابوری در اینجا به عنوان نظر شیعه یکی از نظرها میگه اقا روز بیست و هفتم رجب خداوند به قول معروف عرض کنم میکائیل و فرستاد و عرض کنم خدمت شما میکائیل آمد و تا می رسه پایین خداوند جبرئیل رو فرستاد که بیاد به سمت زمین میکاییل به اون پرسید که کجا می خوای بری گفت خداوند پیامبری فرستاده به من وحی کرده که من هبوط کنم و برم رسالت او رو بهش ابلاغ کنم میکائیل گفت

 فاجیع معک

منم با تو میام

خب گفت باش بعد اینا آمدن اینا کجا بودن

 فوجد رسول الله نائما بالابطحامیرالمومنین و جعفر بن ابی طالب

میگه امیرالمومنین اینور بود جعفر اینور رسول خدا بین اینا در ابطح  نزدیک کعبه خوابیده بود

فجلس جبرئیل عند راسه و میکائیل عند رجلیه و لم ینبهه جبرئیل إعظاما له

بیدارش نکرد به خاطر عظمت و احترام به پیامبر میکائیل به جبرئیل گفت

 الی ایهم  بعثت

گفت تو به کدوم اینا مبعوث شدی جبرئیل گفت

الی الاوسط

 وسطی

فاراد میکائیل ان ینبهه

میکائیل اومد بیدارش بکنه

 فمنعه جبرئیل

ثم انتبه النبی

 بعد پیامبر خودشون بیدار شدن

فادی الیه جبرئیل الرساله عن الله تعالی

 جبرئیل رسالت را آورد طبق این نقل که نظر شیعه است و در کتب مختلفی اومده و واقعش حقیر به خاطر اختصار داره یک به یک این ادرس ها رو نقل نمی کنم اصلا وحی در بیداری در خواب نیست دقت می کنید غار حراء نیست در ابطح درست شد خب این اقا اصلا به نظر شیعه هیچ توجهی نمی کنه با اینکه بزرگترین فرقه اسلامی حتی به اعتراف وهابیت شیعه هست خب چرا به این نظر توجه نمی کنی خب قاعده اش اینه بابا یه کسی که پژوهشگره باید یک نگرش جامعی داشته باشه هم به لحاظ قلمرو تحقیقش هم به لحاظ قلمرو به منابعش آقا تو قلمرو تحقیقت رو کدوم مذهب قرار دادی آیا اسلامه خب چرا بزرگترین فرقه اش رو ندیدی اگر اهل سنت بیا بگو اهل سنت خب حالا این قلمرو تحقیت قلمرو منابعت چی خب آقا شما اومدی صحیح بخاری رو دیدی چهار تا روایت اونورترش رو ندیدی این کتاب شیعه رو هم ندیدی علاوه بر اون یعنی ببینید هیچ روشی این آقا بهش پایبند نیست و بنابراین صحبتی که داره در مورد پیامبر می کنه از پشتوانه علمی برخوردار نیست

مجری:

خیلی ممنون احسنتم خیلی کامل و واضح شد داستان و جناب استاد به خاطر همینه که ما حالا در این برنامه برنامه متعددی که از این شبکه پخش شده کارشناسان متعدد این رو بررسی کردن که ما چیزی به عنوان صحاح نداریم در حقیقت این صحاحی که حالا مدعی هستن اهل سنت اصلا صحاح نیستن و چیزی در عنوان اسلامی به عنوان کتاب صحیح نداریم که کامل صحیح فقط قرآن کریم هست کتابی که منشأ وحیانی دارد و هیچ اشکالی در اون قطعا نیست و دست نخورده از تحریف است از هر گونه نقصان از هر گونه زیادت ولی کتاب های دیگر در دست خوش تحریف و دست کاری شده اند قطعا در طول تاریخ فلذا روایاتی که افرادی که بهش استناد می کنن قطعا باید بررسی شده باشه همون طوری که جناب استاد فرمودن باید این روایت را عرضه کنن با روایات دیگر با منابع دیگر با قرآن کریم با علم و یک نتیجه ای ازش حاصل بشود نتیجه ای که بشه بهش استناد کرد 

استاد روستایی:

البته من یک نکته ای خدمت شما عرض بکنم شما فرض بکنید که کتابی تحریف نشده باشه ببینید ما الان در هر علمی فرض بکنید چه حالا علم پزشکی باشه یا بالاخره رشته های مهندسی باشه هر چی باشه نظرات آپدیت میشه و دائم بررسی میشه تحقیقات جدید افزوده میشه تو علم حدیثم همین طوره ببینید ما حتی مثلا فرض می کنیم کتابای خودمون رو کافی مرحوم کلینی با اینکه کتاب معتبری است با اینکه نویسنده از علمای بزرگ شیعه است خب بیاییم بررسی بکنیم این نشانه پویایی یه مذهبه ما میگیم آقا اون مبنای خودش رو داشته یه چیزی آورده آیا صد درصد می خواسته به قول معروف بگه آقا الا و لابد تا قیام قیامت این حرف من صحیحه خب چنین چیزی نمی خواسته بگه نهایتش این بوده نهایتش که از نظر خودش گذاره مورد اعتماد بوده نهایتش

مجری:

قطعا

استاد روستایی:

خب از نظر خودش یه عالم خب هزاران عالم دیگه هم وجود دارند که بر اساس میزان علمی بررسی می کنن لذا چیزی که بخواد کسی ادعا بکنه صحیح بخاری صحیح مسلم به این عنوان کسی ادعا بکنه و به او اعتقاد داشته باشه این از نظر ما درست نیست بله ما از باب احتجاج احتیاج اون آقا رو صحیح می دانی پس باید بهش ملتزم باشی

 

مجری:

جدلا

استاد روستایی:

بله اون از باب احتجاش اما اینجوری الزام طرف مقابله در واقع اما در حالت عادی نه ما میایم همه چی رو بررسی می کنیم

مجری:

خیلی ممنون و مچکرم جناب آقای دکتر روستایی خب یک میان برنامه رو با هم دیگه ببینیم ایشالا و بعد از این میان برنامه برمی گردیم و کلیپ های دیگه رو هم خواهیم دید و استاد بررسی خواهند کرد

میان برنامه

مجری:

عرض خیرمقدم مجدد دارم خدمت شما بینندگان عزیز و ارجمند همچنان در خدمت شما هستیم با برنامه کاوش از شبکه جهانی حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف در بخش اول برنامه دیدید یکی از کلیپ ها و شبهاتی که پیرامون وجود مقدسه آقا رسول الله صلی الله علیه و اله و سلم مطرح شده بود و خب پاسخ تفصیلی هم داده شد و جناب استاد میریم به سراغ کلیپ دوم بفرمایید که موضوع کلیپ دوم چیست

استاد روستایی:

ببینید باز در کلیپ دوم همین آقایون باز هدفشون زیر سوال بردن عصمت و بعد میاد یک روایتی رو نقل می کنه که بله آقا پیامبر خاتم صلوات الله سلامه و آله به خدایان این بت پرستها فحش می داد از نستجیر بالله و عرض کنم خدمت شما اونا هم اومدن فحش دادن بعد خدا آیه نازل کرد

 وَلَا تَسُبُّوا الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَيَسُبُّوا اللَّهَ عَدْوًا بِغَيْرِ عِلْمٍ

سوره انعام آیه 108

شما دشنام نده اونا هم دشنام ندن بدون توجه خب باز نویسنده عذر می خوام باز این آقای گوینده اصلا توجه نمی کنه که این مطلب رو داره از کجا نقل می کنه از چه نویسنده ای نقل می کنه این یک دو توجه نمی کنه که روایتی رو که ذکر می کنه که بله اینا اومدن به ابوطالب گفتن ابو طالب هم گفت که آقا تو فحش نده و فلان و بیسار و این حرفا اصلا این روایت چی داره میگه ته روایت رو اصلا بیان نمی کنه محتوای روایت را به درستی به مخاطبش در واقع تحویل نمیده و تبیین نمی کنه روایات قبل و بعد این رو اصلا توجه نمی کنه و فقط می خواد یه حرفی زده باشه و پیامبر رو زیر سوال برده باشه کلیپ رو با هم ببینیم بعد ان شالله نقد می کنیم

مجری:

بله خیلی ممنونم و مچکر پس کلیپ دوم رو ببینیم و انشالله مجددا برمی گردیم

کلیپ دوم:

بعد از اینکه آیات اولیه قرآن نازل می شود و پیامبر اسلام قرار هست عشیره ی خودش رو انظار بده شروع به دشنام گویی در حق افرادی می کند که حتی حضور ندارند یعنی دشنام های پدر در واقع پدرانه ای که محمد به مشرکان قریش میداد در حالی که اون ها حضور نداشتن خب عمل قبیحی بود عمل زشتی بود شاید بگوییم ابوجهل با محمد مخالف بود اما پدر او یعنی هشام بن مغیره چکاره بود که محمد بخواهد به او دشنام بده در شرح گزارشات تاریخی می بینیم وقتی مشرکان نزد ابوطالب حاضر می شوند به صراحت سخن می گویند که محمد به پدران ما توهین می کنه شتم آبائنا یعنی میاید و پدران ما رو مورد نکوهش قرار میده و خب این عمل اخلاقی و غیر اخلاقی در ذهن هر انسانی قابل سنجش است که دشنام دادن توهین کردن و یا اصلا بدگویی کردن نسبت به کسی که در این دنیا نیست که بخواد از خودش دفاع بکنه عمل غیر اخلاقی است به همین دلیل زمانی که ابوجهل تصمیم به مقابله متقابل گرفت آیه صد و هشت سوره انعام نازل شد و پیامبر اسلام رو از دشنام دادن برحذر داشت من شرح این داستان رو از کتاب سیره ابن هشام می خوانم نکته مهمی است طبق خبری که به من رسیده است ابوجهل رسول خدا رو دید و از او پرسید ای محمد سوگند به خدا تو می باید دشنام دادن به خدایانمان را رها کنی در غیر این صورت به خدایی که تو می پرستی دشنام خواهیم داد پس می بینید که کار دشنام دادن رو پیامبر اسلام آغاز کرد و اون بود که شروع کرد به دشنام دادن چند جلسه مذاکره به نتیجه نرسید و این بار ابوجهل او رو تهدید میکنه که اگر این رویه رو ادامه بدی ما هم مقابله به مثل می کنیم همون گونه که تو رفتار کردی خواهیم کرد خب طبیعی بود چون در مکه دست بالا را مشرکان داشتن از نظر تعداد و قدرت در اینجا خداوند آیه ای رو نازل می کنه که می گوید نه دشنام ندهید تا آن ها هم به خدایان اون ها دشنام ندید که در واقع اون ها هم به خدای شما دشنام ندن پس می بینید فحاشی کردن و دشنام دادن عملی نیست که یک انسان معصوم از خطا معصوم از گناه و معصوم از اشتباه بخواد اون رو انجام بده طبیعی است که حتی در دایره اخلاق هم شما نمی توانید این مقوله رو به عنوان یک رفتار سنجیده ببینید

مجری:

خب دیدیم کلیپ دوم رو هم با هم دیگه پیرامون آیه ای که نازل شده است در سوره مبارکه انعام و خب مومنین می گوید که دشنام ندهید در حقیقت به معبودان کافران و چون که خب اون ها عکس العمل انجام میدن و به خداوند متعال دشنام می دهند حالا ایشون قطعا خواسته مثلا شان نزول آیه رو بگه و مرتبطش می کنه با پیامبر به پیامبر متصل می کنه بفرمایید

استاد روستایی:

ببینید همون طوری که عرض کردم اولا ایشون نه روایات قبل و بعد رو می بینه نه اون روایت رو به درستی ترجمه می کنه نه اینکه عرض کنم خدمت شما توجه داره که از چه نویسنده ای داره نقل می کنه و این نویسنده رفرنس هاش به کجا برمی گرده آدرسایی که میده اصلا به اینا توجه نمی کنه گزارش ماجرای ابوطالب رو هم به درستی نقل نمی کنه اما قسمت اول ببینید من برگردم از دو صفحه بعد این چیزی که ایشون داره نقل می کنه از السیره النبویه ابن هشام در جلد دوم صفحه دویست و چهار ببینید

 و قال ابن اسحاق و جلس رسول الله یوما فیما بلغنی

 خب بعد میگه اینجا در اون چیزی که به من رسیده تا میره جلوتر و موارد دیگری رو ذکر می کنه خب یا در صفحه قبلش در اینجا چی داره میگه آقا

 فذکر لی  ان رسول الله میگه

 ذکر لی ذکر شده برای من که رسول خدا چگونه عمل می کرد خب این چیزی که این داره می خونه بریم دو تا صفحه قبلش ببینیم اساسا پیامبر اهل فحش دادن بوده ببینید قال ابن اسحاق سیره نبویه این هشام مختصر سیره ابن اسحاقه خب میگه ابن اسحاق گفته

 وکانت قریش انما تسمی رسول الله مذمما

میگه قریش همچین چیزی به پیامبر نسبت می دادن

 که پیامبر ما رو مذمت می کنه تازه دشنام پدر هم توش نیست نیست که این میگه قریش می گفتن این اینجوریه خب بعد رسول خدا گفت این حرفا چیه می زنید قریش من میگم مذمم اسمش رو گذاشته بودن مزمم یعنی مذمت به قول معروف کننده

و انا محمد

اسم من ستایش شده و پسندیده است

 اسم من مذمت کننده و مذمت شده نیست مذمم نیست محمد است میگه اینا می گفتن مذمم برای اینکه تخریب کنن این شخصیت رو خب اینو چرا این آقا توجه نمی کنه

مجری:

قطعا از نگاه اونها مذمم بود دیگه

استاد روستایی:

بله اونا میگفت بت ها رو نپرستید نکته اش این بود که حالا من روایت ها رو خدمت شما عرض خواهم کرد خب این یک روایته خب ایشون دو صفحه قبلشه میگه بابا قریش اینجوری می نامید نه اینکه پیامبر واقعا همچین کاری می کرد درست شد و بعد تو رویات دیگه هم میگه اقا بعضیا روایت کردن یه چیزی گفتن خب حالا این بعضیا کی ان این بعضیا رو ما زمانی می تونیم بشناسیم که بدانیم این ابن اسحاقی که آقای ابن هشام اومده سیره اش رو خلاصه کرده از کیا نقل می کنه خب من این رو خیلی سریع نمایش بدم خدمت بینندگان عزیز ارجمندمون آقای ابن اسحاق شخصیتیه که به تصریح عالمان اهل سنت از یهود نقل می کنه و از مسیحیا نقل می کنه خب ببخشید شما توقع داری یهودی مسیحیا خوب بگن در مورد پیامبر خب ببینید کتاب الجامع لاخلاق الراوی و آداب السامع آقای خطیب بغدادی جلد دوم اینجا میاد میگه که در صفحه دویست و سی و سه میگه کتاب های مغازی که مشهورترینشون یکی کتاب ابن اسحاق یکی کتاب واقدیه بعد اینجا چی میگه میگه و اما ابن اسحاق میگه

 فاما ابن اسحاق فقد تقدمت منا الحکایه عنه

میگه ما جلوتر حکایتی گفتیم که

 انه کان یاخذ من اهل الکتاب آقای ابن اسحاق

 از اهل کتاب اخذ می کنه

 اخبارهم اخبار اون ها رو و ضمیمه می کنه کتاب های اونار رو به مطالب خودش و حتی به شعرا می گفت آقا شعر بگید اینجا من اضافه بکنم اصلا ابن اسحاق از دیگران می گیره خب شما میایی میگی آقا در اینجا اومده گفته فیما بلغنی خب فیما بلغنی از کی ازکجا از اهل کتاب خب اهل کتاب درباره پیامبر سلام و صلوات نمی فرستن که خب این یک کتاب کتاب بعد کتاب اسم الله و صفاته آقای بیهقی جلد سوم ببینید صفحه هزار و پنجاه و دو میگه آقا آقای محمد بن اسحاق این چه آدمیه میگه صاحبا الصحیح یعنی صحیح بخاری و صحیح مسلم اینا گفتن احتیاج به این آدم نمیشه خب بعد میاد مواردی رو در مورد این آدم در نقدی آدم میگه تا می رسه به اینجا میگه می دونی ایراد چی بهش گرفتن به آقای ابن اسحاق چون ایشون از اهل کتاب روایت می کنه یک

ثم عن ضعفاء الناس

از راوی های ضعیف نقل می کنه دو و سه

و تدلیسه اسامیهم

 اسم راویا رو عوض می کنه

 مثلا راوی فرض کنه ضعیفه اینو بر می داره یکی دیگه جاش می ذاره

مجری:

یک راوی قوی

استاد روستایی:

یا چیکار می کنه یا مثلا اقا اینجا این راویه رو که ضعیفه این مثلا بالای قویه پایینی هم قوی وسطی ضعیفه این ضعیفه رو بر می داره میگه این پایینی از بالایی نقل کرده

مجری:

حذفش می کنه

استاد روستایی:

به این می گن تدلیس پوشاندن حقیقت تدلس در ثبت تدلیس در موارد مختلفی که حالا در جای خودش باید بحث بشه میگه خب  این ایرادش اینه از اهل کتاب نقل می کنه از ضعفا نقل می کنه از اسم ها رو عوض می کنه خب آقای سلیمانی امیری لااقل این دیوارت رو روی پی بنا بزار که بشه نریزه ابن اسحاق این وضعیتش کتاب المقاصد الحسنه ببینید سخاوی هفتصد و چهل و شش میگه مغازی ابن اسحاق خیلی مشهوره

 و کان یاخذ عن اهل الکتاب

 که از اهل کتاب می گیره

 کتاب بعدی المصنوع فی معرفه الحدیث الموضوع مثل کتابی که نوشته شده برای معرفی حدیث جعلی اینجا آقای عرض کنم خدمت شما ملا علی قاری هروی نوشته اینا نسته عبدالفتاح ابو غده هم که تحقیق کرده کتاب رو در اینجا میگه آقا آقای محمد بن اسحاق مشهورترین کتاب رو داره مغازی که میگن همون سیره اش منظوره این خیلی کتاب مغازی داره کتابای بالاخره تاریخی داره مشهور ترینشم از مشهورترین کتابای ابن اسحاقه اما و کان ناقلا عن اهل کتاب این آقا از اهل کتاب نقل می کنه کتاب الجد الحثیث فی بیان ما لیس بحدیث باز ببینید اینجا میگه و صفحه صد و یازده

 و کتب ابن اسحاق فاکثرها عن اهل الکتاب

 از همه کتاب گرفته

 خب چیکار بکنیم ما کتاب اللولو المرصوع فیما لا اصل له او باصله موضوع می بینید اینجا چی میگه میگه آقای محمد بن اسحاق کتاباش درست نیست

فانه کان یاخذ من اهل الکتاب

 خب اینا مواردیه که آمده خب آقای سلیمانی امیری تو آمدی از این سیرن نبویه ابن هشام نقل کردی نفهمیدی سیره ابن هشام خلاصه سیره ابن اسحاقه نفهمیدی ابن اسحاق از ضعفا از اهل کتاب نقل می کنه بعد تازه همین ابن اسحاقم حرفش رو کامل ندیدی بابا دو صفحه قبلش میگه اینا میگن پیامبر مذمم اما میگه نه من محمدم من مذمم نیستم و بعدم همین ابن اسحاقی که باز از غیر می گیره میگه بابا

 فیما بلغنی

 رسیده ی نقلیه

 نمی خواد بگه معتبره اصلا برای مقام بیان این نیست اصلا فرض کن بگه معتبر از اهل کتاب گرفتم

مجری:

بازم تحت سواله

استاد روستایی:

اینم فرقی نمی کنه باز این نسبت به این مسئله اما نکته دیگه ایشون نگرش جامعی به منابع نداره کی گفت پیامبر به قول معروف به پدر اونا فحش میده این که نداریم اینا که نبود

مجری:

این که نبود

استاد روستایی:

این که نبود اصلا به خود بت ها هم فحش نمی داد کی به بت ها فحش میداد یه سری مسلمونا ببینید کتاب تفسیر صنعانی جلد دوم صفحه دویست و پونزده عبدالرزاق از معمر از این راوی قتاده

 کان المسلمون یسبون أصنام الکفار

 میگه مسلمونها نه پیامبر اینا به بت های کفار بد و بیراه می گفتن کفارم به خدا بد و بیراه می گفتن آیه نازل شد آقا نکنید این کارو اصلا لاتسبوا

مجری:

جمعه صیغه جمع هست

استاد روستایی:

اصلا خطاب به پیامبر نیست و الا می گفت لا تسب نکن این کار میگه لاتسبوا خطاب به مسلمینه این به مفرد و جمع آیه اصلا توجه نمی کنه روایات معتبر دیگری هم که آمده توجه نمی کنه خب این چقدر این ارزش داره آدم حرفش بینندگان عزیز توجه بکنند این کسانی که میان در با یه تیپ به قول معروف شیکی به خودم کربات زده میاد یه حرفی می زنه توجه نکن تهش اینه حرف منابع رو درست نمی بینه اما جناب آقای صفایی عزیز اون روایت حضرت ابوطالب

مجری:

حضرت ابوطالب

استاد روستایی:

خب ما بریم این روایت رو ببینیم ببینید این کتاب تفسیر طبری خیلی جاها آمده من ببینید می خوام مختصر و مفید بگم که وقت بینندگان مون رو نگیریم این تفسیر طبری که تفسیر بالاخره معتبریه بین اهل سنت و جایگاه خاص خودشون داره در جلد نهم این کتاب که ملاحظه می کنید صفحه چهارصد و هشتاد و یک ذیل آیه صد و هشتم سوره ی انعام یعنی همین آیه

 وَلَا تَسُبُّوا الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَيَسُبُّوا اللَّهَ عَدْوًا بِغَيْرِ عِلْمٍ

سوره انعام آیه 108

میگه آقا زمانی که حضرت ابوطالب در واقع زمان احتضارشون و مرگشون فرارسیده بود قریش آمدن و وارد شدن و و گفتن که بریم پیش ابوطالب و بهش بگیم که نهی کنه از برادرزاده اش به برادرزاده اش بگه به ما کاری نداشته باشه اینجوری ما به قول معروف حیا می کنیم که اون رو بکشیم بعد از مرگ ابوطالب بریم به ابوطالب بگیم بابا بهش بگو دست از سر ما برداره و اگر به قول معروف همچین کاری بخواهیم بکنیم این در عرب پسندیده نیست من خیلی حالا سریع عبارات رو عبور بکنم میگه ابوسفیان و ابوجهل و نذر بن حارث و امیه و و اوبی بن خلف یا ابیه بن خلف عقبه بن محیط عمر بن عاص و خلاصه اسبد بن البختری اینا آمدن

و بعثوا رجلا منهم یقال له المطلب

 فردی رو فرستادن و گفتن آقا تو برو اجازه بگیر که ما وارد بر ابو طالب بشیم

میگه اینا رفت اجازه گرفت و اینا این هف هشت ده نفر اومدن پیش حضرت ابوطالب

 فقال هولاء مشیخه قومک یریدون الدخول علیک

گفت آقا اینا بزرگان مون هستن می خوان بیان منزل شما اجازه میدی اذن میدی اینا وارد شدن گفتن ابوطالب تو بزرگ مایی تو آقای مایی

 و ان محمدا قد آذانا و آذی آلهتنا

 خب اینجا نداره که به بابای ما فحش داد

مجری:

دشنام داده

استاد روستایی:

این روایت ابوطالب که ایشون گفت دیگه میگه آقا این حضرت محمد صلوات الله و سلام علیه و آله ما رو و خدایان مون رو آزار میده یعنی به ما میگه شما بت پرست هستید میگه شما هیچ چیزای بالاخره بی جانی رو می پرستید شما توجه نکنید خدای یکتا رو بپرستید باعث آزارشون میشد دیگه بعد میگه آقا این بت های شما نمی فهمن خب این میگه آقا بت هامون هم آزار دیدن داستان اینه

 فنحب ان تدعوه

 ما دوست داریم صداش بزنیم

فتنهاه عن ذکر آلهتنا

 بهش بگید بابا نکن با خدایان اینا کاری نداشته باش

 ولندعه و إلهه

میگه ما هم باهاش کاری نداریم با خداش اون خدای خودش رو بپرسته ما خدای خودمون رو میگه که

 فدعاه

حضرت ابوطالب صدا زدن

 فجاء نبی الله

پیامبر آمدن

حضرت ابوطالب فرمودن

 هولاء قومک و بنو عمک

اینا قوم تو هستن پسر عمو های تو یعنی به عنوان در واقع نه اینکه پسر عموی واقعی قوم و قبیله ات هستن حضرت فرمودن

ما تریدون

 چی می خواهید؟ گفتن

نرید ان تدعنا و آلهتنا

ما را با خداهامون ول کن واگذارمون کن

و ندعک و الهک

ما هم تو رو به خدات رها می کنیم ابوطالب گفت که

 قد انصفک قومک

 آقا اینا منصفا دارن صحبت می کنن گرچه حالا این روایتم من قبول ندارم روایت دیگری داریم حتی همین تفسیر طبری که ابوطالب میگه ما پیامبر را تکذیب نمی کنیم ما این رو نبی می دانیم مانند حضرت موسی خود حضرت ابوطالب این را میگه که ما در برنامه های قبلیمون نمایش دادیم این رو حالا اینجا میگه که گفت آقا اینا منصفانه عمل می کنن این ها پیامبر فرمود

ارایتم إن أعطیتکم هذا هل انتم معطی کلمه إن تکلمتم بها ملکتم العرب

میگه ببینید من اینو اگه به شما بدم یه چیزی به شما بدم که به قول معروف آیا کلمه ای شما می دهید که باعث بشه مالک عرب بشوید

 من اینو بزارارم کنار چیزی دارید جایگزین و بالاخره بتونید تسلط پیدا بکنید من می خوام یه همچین چیزی به شما بدم بابا اینو رها کنید من می خوام کاری بکنم که شما مالک کل عرب بشید بتونید بر همه سروری کنید ابو جهل گفت که بله به جان پدرتون می خوایم اینو به ما بده و چیه گفت

 قولوا لا اله الا الله بگید لا اله الا الله

همین

فأبوا واشمأزوا

 میگه اینا ابا کردن و بدشون اومد

 قال ابوطالب یا ابن اخی قل غیرها

 برادرزاده حالا ولشون بکن یک چیزی بگو

 حضرت فرمود که اها گفت غیرش رو بگو

 فان قومک قد فزعوا منها

 قومت می ترسن از این لا اله الا الله گفتن

 حالا تو یه چیز دیگه بگو پیامبر فرمودن:

 یا عم؛ ما انا بالذی أقول غیرها

من چیز دیگه نمیگم تا اینکه خورشیدی بیاد رو این دستم بذارید و اگر خورشید رو روی دستم بذارید باز من غیر اینا نخواهم گفت چرا این حرف رو پیامبر زد می خواست که اونها رو در واقع مایوس بکنه

فغضبوا

 اینا غضبناک شدن

 و قالوا

 چی گفتن

 لتَکُفَّنَّ عن شتمک آلهتنا او لنشتمنک و لنشتمن من یامرک فذلک قوله فلیسب الله عدوا بغیر علم

اینا حالا که عصبانی شدن گفتن بد و بیرا به خدایان ما نگو یا اینکه ما بهت بد و بیراه می گیم یا کسی که تو ام بکنی به اونم بد و بیراه می گیم هرکی تو امر میکنی که بپرستیم بعد میگه آیه نازل شد اصلا پیامبر بد و بیرایی نگفته بله فقط داره میگه بگید لا اله الا الله نه فحش پدریه نه چیزیه اینا ازاین اذیت می شن وحضرت ابوطالب هم میگه آقا اینا می ترسن اینو بگن که عرض کردم حالا این تیکه ای که میگه اینا منصفن فلان قبول نداریم چون روایت متعددی مخالف این هستش اما حالا به هر صورت هر چی هم که باشه ما بزاریم کنار اینجا صحبت اینجاست فحش پدر کجایه؟ این یه مسئله ای است که کاملا واضح روشن ما داریم نشون میدیم خب این آقا بیاد معتبر این رو ثابت کنه دعای خودش رو در خدمت شما هستم

 

 

مجری:

خیلی ممنون و مچکر در حقیقت این شبه هم آشکار شد پاسخ به این ادعا که آقا رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم دشنام می دادن درحالی که اصلا ایشان مشهور بودند در میان عرب در دوره قبل از جاهلیت به راستگویی به امین بودن به اخلاق نیکو و پسندیده و همین باعث شد که اتفاقا دیگران به سمت ایشان گرایش پیدا کنند این اخلاق حمیده ای که حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و سلم داشتند خب کلیپ دیگری رو ببینیم با هم و ان شاالله با بخش پایانی برنامه در خدمت شما خواهیم بود

کلیپ سوم

داستان دیگر برمی گرده به رفتار پیامبر اسلام در بی توجهی به ابن ام مکتوم زمانی که با ولید بن مغیره در حال گفتگو بود در واقع با آمدن ابن ام مکتوم که کور یا نابینایی بود پیامبر اسلام با اینکه او مسلمان بود او رو به نحو امروزی ها تحویل نگرفت مورد پذیرش محبت آمیز قرار نداد و با ولید بن مغیره که مشرک بود در حال گفتگو بود و به واسطه همین مسئله سوره عبث نازل شد و خداوند سعی کرد پیامبر خودش رو متنبه بکنه که تو کار اشتباهی کردی یعنی خطا کردی که مومن و دوست مسلمان و برادر خودت رو رها کردی و مشغول گفتگو با یک مشرک شدی پس خطاکاری محمد در اینجا آشکاره حالا می توانیم بگیم او گناهی مرتکب نشد اما این خطا به قدری فاحش بود که خداوند برای این واقعه یک سوره نازل می کنه

مجری:

خب بینندگان عزیز کلیپ سوم و هم دیدیم با هم دیگه و باز هم پیرامون حضرت رسول اکرم محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و سلم و باز هم زیر سوال بردن عصمت آن جناب و اشاره به بعضی آیات قران کریم حالا این هفته کلیپ های ما این طور شد که اینها میان استناد می کنن به بعضی از آیات قران کریم پیرامون حضرت رسول صلی الله علیه و آله وسلم در حالی که اصلا شان نزول آیه چیز دیگری است خطاب آیه با افراد دیگری است  و جریان چیز دیگری ست ولی متاسفانه این رو منتسب می کنن به حضرت رسول خب جناب است بفرمایید پیرامون این کلیپ سوم توضیحاتی دارید بفرمایید در خدمتیم

استاد روستایی:

خواهش می کنم عرض کنم محضر مبارک شما ببینید باز چیزی که ایشون داره اینجا نقل میکنه کاملا باز خلاف بدون توجه به به قول معروف نظراتی که وجود داره بدون توجه به شخصیت پیامبر ببینید ما یک گزاره تاریخی رو که می خوایم در واقع معنا بکنیم و بفهمیم و بپذیریم یا رد بکنیم یک معیاری که برای ما وجود داره اون عرضه بر شخصیت تاریخی این فرده خب آیا اساسا این چیزی که در سوره ی عبث آمده اساسا با شخصیت پیامبر صلوات الله و سلام علیه و آله سازگاری دارد یا سازگاری ندارد این آیا می تواند مورد قبول واقع بشود یا نمی تواند ما بریم اول شخصیت پیامبر رو در واقع ملاحظه بکنیم و بعد بیایم بررسی بکنیم ببینیم آقا این حرف این آقایی که به قول معروف چیز مطرح می کنه چه مقدار درسته ما در قرآن سوره هایی داریم که بالاخره در یک تاریخی نازل شدن خب مثلا ما سوره ی قلم رو داریم من باز می خوام این جدول رو نمایش بدم در طبق چیزی که آقای معرفت ارائه میده دکتر کامیار ارائه میده و خیلی پژوهشگرهای قرآنی میان میگن سوره قلم دومین سوره نازل شده ی قرآن بله خب ببین دو میگه در ترتیب مصحفت شصت وهشتمین قرار گرفته اما ترتیب نزولش چیه دومین سوره است سوره ی عبث چندمین سوره است میشه چهارم سوره درسته بله خب حالا بریم توی قرآن ببینیم تو سوره قلم چه آیه ای آمده در سوره قلم

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم وَإِنَّكَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِيمٍ

سوره قلم آیه 4

قرآن داره میگه خلق صیغه مبالغه است یعنی تو خیلی با اخلاقی خیلی اخلاقت نیکویه خب این سوره که قبل از اون نازل شده شخصیت تاریخی که پیامبرداره اینجا قرآن داره برامون معرفی می کنه از پیامبر چیه شخصیتی که آخر اخلاقه چرا بهش گفتم امین آخر اخلاق بود در دوره جاهلیت حتی قرآنم که در سوره دوم قرآن اون بیست چهارمه یعنی بیست و دو سه سوره قبل داره میگه این فرد آخر اخلاقه خب حالا کسی آخر اخلاق باشه می تونه چهره در هم بکشه به خاطر یه نفر میشه اخم کنه به یه نابینا جور درنمیاد خب این شخصیت تاریخیه که قرآن داره به عنوان یه متن قطعی الصدور به ما معرفی می کنه این یک آیه آیات دیگری در قرآن داریم که میاد میگه آقا رسول خدا رحمه للعالمین یعنی نه فقط این دنیا ببینید سوره انبیا

 وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعَالَمِينَ

سوره انبیاء آیه 107

یا آیه دیگری داریم که می فرماید پیامبر صلوات الله و سلام علیه و آله شخصیتی هستند که خداوند ایشان رو بهش گفته اگه بد اخلاقی بکنی مطمئن باش دور و برت کسی نمیاد خودش اینو می دونه  ببینید الان عبارت رو من اینجا نمایش بدم این در سوره ی مبارکه ال عمران

فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ

اگه تو باید اخلاق باشی و قصی القلب باشی از دور شما پراکنده خواهند شد

سوره آل عمران آیه 158

 خب قرآن داره میگه اگر اینجوری باشی پراکنده میشن اونجا داره میگه تو رحمه للعالمینی در سوره ی قلم هم که درواقع بیست و دو سوره قبل از این سوره است و نازل شده اینجا خداوند چی می فرماید می فرماید که یا رسول الله شما شخصیتی هستی که آخر اخلاقی و دراقع اخلاق صالح در شما وجود داره بیست و دو سوره قبل اخر خب این پس نمی تونه این شخصیت تاریخی قطعا نمی تونه این گونه باشه این به لحاظ شخصیت تاریخی قرآنی به لحاظ دوره جاهلی هم که عرض کردیم که پیامبر شخصیتی است که بهش امین میگن به خاطر اون اخلاق پسنده و نیکوی ایشون که در جلسه قبل راجع بهش صحبت کردیم اما بریم از منظر مفسرین و متکلمین مسئله رو ببینیم یه شخصیتی ما در بین اهل سنت داریم به نام فخر رازی که این آقای سلیمانی امیری هم خیلی قبولش داره در بعضی از کلیپاش هست که فخر رازی رو خیلی قبول داره

مجری:

عجب

استاد روستایی:

خب این آقای فخر رازی یه کتابی داره به نام عصمه الانبیا خب الامام فخرالدین رازی متوفای سال ششصد و شش محمد حجازی مقدمه زده بر کتاب مکتب الصحاح الرئیسیه در واقع مکتبه الصحاح دینیه ببخشید این کتاب رو در قاهره چاپ کرد ببینید در این کتاب صفحه صد و پنجاه و دو میگه شبهه ی هشتم میگه بعضیا اومدن تمسک کردن به عبث و تولی و گفتن بله خداوند پیامبر را عتاب کرد چرا چون از ابن ام مکتوم که نابینا بود رو برگردوند خب حالا بریم ببینیم جواب آقای فخر راضی که آقای سلیمانی امیری هم خیلی قبولش داره چیه میگه

جوابه اولا لا نسلم ان هذا الخطاب متوجه الی النبی علیه صلوات الله و سلام علیه

اینو قبولی نداریم این اصلا مربوط به پیامبر باشه چرا میگه نگید که بعضی از اهل تفسیر اینجوری گفتن ها چرا چون من مفسر من فخر رازی که هم مفسرم هم متکلمم عالم کلام هست فخر رازی میگم

هذه روایه آحاد

این یه خبر واحده خب

فلاتقبل فی هذه المسئله

 اصلا شما در بحث عصمت پیامبر اینو بخوای مقابل عصمت پیامبر قرار بدی با توجه به این که خلاف قرآن موارد دیگه هم هست اصلا این قبول نیست مورد پذیرش نیست خبر واحد که نمی تونه اینو زیر سوال ببره نمی تونه برابری با قرآن بکنه به این معنا و با فرض بکنید که موارد دیگه این که هیچی اصلا یعنی آقای سلیمان امیری داره کشک می سابی

مجری:

از اساس باطله

استاد روستایی:

از اساس باطله خبر واحد اصلا جایگاهش این نیست این اول دو بعد دیگه ببین این معارض داره یه خبر واحدیه که در این مسئله قبول میشه علاوه بر این معارضای متعدد داره یک میگه ببین اول آمد پیامبر رو اگه بخوای بپذیری پیامبر رو تقسیر کرده به صفت چی عبوس بودن اخم و بودن

و لیس هذا من صفات النبی فی القرآن و لا خبر

 میگه نه در قرآن پیامبر به عبوس بودن توصیف شده نه در روایت دیگه حتی حتی نسبت به دشمنان و معاندین چه برسه به مومنین و کسانی که می خوان هدایت بشن میگه نسبت به دشمنا و معاندش هم این عبوس نیست چه برسه به کی به قول معروف کسی که بخواد هدایت بشه این یک وصفه بانه تصدی للأغنیاء و تلهی عن الفقراء و ذلک غیر لائق باخلاقه میگه پیامبر اومده توصیف کرده به اینکه پیامبر در واقع حواسش به پول داراست و از فقرا روی گردانه میگه بابا این هم با شخصیت تاریخی پیامبر نمی خونه اصلا ایرادی که به پیامبر می گرفتن چی بود آقا این اومده برده ها رو با ما سر یک سفره نشونده

مجری:

فقرا رو بها میده ارزش میده

استاد روستایی:

بلال و نمی دونم عمار و امثال آقا اینا رو آورده بغل ما نشونده اصلا ایرادشون این بوده پیامبر

مجری:

اغنیاء رو در حقیقت مقابله میکرد

استاد روستایی:

بله اون وقت این بابا نمی خوره آخه یه چیزی بگو بگنجه  ای دو سه

 انه لا یجوز ان یقال للنبی وَمَا عَلَيْكَ أَلَّا يَزَّكَّى

سوره عبس آیه 7

میگه این نمی تونه این جایز نیست که به پیامبر بگه که آقا اگه این به قول معروف اهل هدایت نبود مسئولیتی بر تو نیست این نمیشه اینجوری بگه چیزی بر تو نیست این نمیشه بگی چرا فان هذا الاغراء یترک الحرص علی إیمان قومه فلا یلیق بمن بعث بالدعا و التنبیه

 میگه آقا این نمی  سازه با کسی که امده آقا حرص داره بر به قول معروف اینکه قومو تربیت کنه قوم رو بیاره به سمت خدا این با کسی که خداوند اونو فرستاده برای اینکه اینار رو دعوت بکنه و خودشم حرص داره بر دعوت این همچین شخصی ما نمی تونیم بهش بگیم

 وَمَا عَلَيْكَ أَلَّا يَزَّكَّى

این خطابه مال این نیست نه آقا این اصلا وظیفش اینه همه رو هدایت بکنه و خود قرآنم میگه میگه آقا خب یه نکته دیگه هم من اضافه بکنم به حرف آقای فخر رازی خود قرآن اصلا میاد میگه آقا این پیامبر انقدر آدمیه که به قول معروف اینار رو حرص داره بر هدایت اینها که داره اذیت میشه میگه

مَا أَنْزَلْنَا عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لِتَشْقَى

سوره طه آیه 2

قرآن نیاوردیم که تو به مشقت بیفتی یا جای دیگه می فرماید که حریص علیکم آقا این حریص حقیقت شماست یه جای دیگه میگه خلاصه تو نمی تونی هرکسی رو که دوست داری هدایتش بکنی

إِنَّكَ لَا تَهْدِي مَنْ أَحْبَبْتَ

سوره قصص آیه 56

هرکسی رو دوست داری نمی تونی هدایت بکنی یعنی پیامبر اینقدر حرص داشت اون وقت بیاد بگه که نه این به این توجه نکرد به این فرد مگه میشه همچین چیزی اصلا جور درنمیاد بعد میگه اصلا فرض کن فرض کن خطاب با پیامبر هم باشه بی گناه نیست که میگه خداوند داره میگه بابا پیامبر حسن خلق داره

وَإِنَّكَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِيمٍ

سوره قلم آیه 4

 همون آیاتی که من قرائت کردم میگه اصلا اینجوری نیست این گناه که نیست ممکنه یه مورد نادری به وجود آمده باشه پیامبر مثلا داره صحبت می  کنه با این که هدایتش کنه این هی می پرده وسط حرف هی رشته ی کلام می خواد از دست پیامبر بگیره میگه خب پیامبر رو بهش توجه نکرد خدا میگه نه بهش توجه بکن عیب نداره دیگه تهش اینه نهایتش چیه

فیکون ذلک من باب ترک الاولی

 تهش اینه که از باب ترک اولی است خب ادامه میده آقای فخر رازی و میگه ببینید میگه آقا پیامبر شما نمی  تونی بگی آقا این طرف اشراف قریش می رفته چرا شما نمی تونی بگی که به قول من پیامبر به فقرا بی توجه بوده میگه تهش ترک اولاست چرا شاید این احتماله که آقای فخر رازی میده که ما این احتمال رو قبول نداریم ولی ایشون این احتمال میده میگه اصلا شاید این می خواسته اشراف قریش رو متمایل به اسلام بکنه که اسلام بواسطه اونا عزیز بشه این شکنجه مشرکین برداشته بشه و حرص داشته بر اونها لذا مثلا خداوند در قرآن میگه

 فَلَعَلَّكَ بَاخِعٌ نَفْسَكَ عَلَى آثَارِهِمْ إِنْ لَمْ يُؤْمِنُوا بِهَذَا الْحَدِيثِ أَسَفًا

سوره کهف آیه 6

یانو هم آورده بعد میگه حالا مثلا اینا یک دفعه این وسطه یک نابینا هم اومده و هی سعی کرده بپره وسط و پیامبر مثلا که توجه به اون نکرد ببینید شاید تهش اینه بیش از این نیست بنابراین آقای فخر رازی میاد میگه که آقا اصلا چنین حرفی از اساس باطل پس ببینید اولا خبر واحده بله ثانیا با شخصیت تاریخی پیامبر نمی سازه چه نسبت به حتی دشمنان شما ببین اگر پیامبر می خواست عبوسی به خرج بده یک روایتی هست که همه ی مردم ما این رو بارها شاید شنیده باشن ماجرای یک یهودی خاک میریخت روی  سر پیامبر یه روز خاک نریخت رفت عیادتش اونوقت این آدم این شخصیت تاریخی این میاد رو برگردونه از یه نابینا که آمده هدایت بشه این دوتا اصلا نکته دیگه آقا من چه زمانی از چه کسی رو برمی گردونم چه زمانی می خوام بهش بفهمونم کارت غلطه دیگه درسته من فرض کنید مثلا جلوی دو نفر نشستم دارم با یه آقایی صحبت می کنم اصلا فرض کنید این بچه هی میپره وسط هی نگاه گوشه چشمی بهش می کنم این کارت بده که بفهمه بره کنار دیگه حرف نزنه خب اینجا اساسا یکی کوره نابینا نمی بینه این اخم چه فایده ای داره؟ چی می خوادش بهش بفهمونه او که  به کارش ادامه میده نکته هست ها

مجری:

خود اینم یک نکته است

استاد روستایی:

یک نکته است آقا اگه بخواد خب هدف این

مجری:

باید صحبت میکرده باید یه کاری انجام میداده پیامبر اگر قرار بود نهیب بهش بزنه

استاد روستایی:

بله لااقل مثلا یک کلمه صادر میشد که بشوه بش بعد می گفت آقا این کلمه رو نگو یا وقتی دیگه

 عبس و تولی

یعنی عبوسانه برخورد کرد آدم چه موقع اخم میشه تو هم می کنه چشم خلاصه ابروهاش گره می خوره به هم دیگه زمانی که بخواد به طرف مقابلش بگه آقا کارت غلطه خب وقتی این نمی بینه اصلا همچین کاری عقلانیه یعنی آقای سلیمانی امیری به این میزان فکر نمی کنه اینم یه نکته دیگه نکته دیگری که باید باز نسبت به این مسئله ما ذکر بکنیم آقای صفایی عزیز این هست که ایشون نگرش جامع به منابع ندارد خب ما در منابع شیعی مرحوم سید مرتضی خاطرم هست چون سال های خیلی طولانی خیلی قبل مطالعه کردم این رو عرض کنم خدمت شما اونجا یه عبارتی داره مرحومه چیز مرحوم سید مرتضی که میگه اصلا این درباره مردی از بنی امیه است این نظر مرحوم سیده مرتضی اصلا در مورد به قول معروف چیز نیست در مورد پیامبر نیست بلکه رجلی از بنی امیه است این نظر عرض کنم خدمت شما مرحوم سید مرتضی خب این نظر یک عالم شیعی که اصلا در مورد عرض کنم چیز نیست درباره پیامبر نیست و درباره مردی از بنی امیه و جالب اینجاست که در بین اهل سنت هم این نظر وجود داره آقای زرکشی که نویسنده ی کتاب البرهان فی علوم القرآنه میگه و قوله

 عبس و تولی

میگه یه نظر اینه

 قیل انه امیه هو الذی تولی دون النبی

 خب میگه این یه قول دیگه داریم گفته شده ببینید این اصلا دقت بکنید این ناظر به قول ضعیف نیسته ها این داره یک زمانی ما در مقابل قول صحیح میاریم اون موقع میگیم در مقام تعریضه و قول ضعیف نیست ولی اینجا در مقابل قول صحیح نیست

 عبس و تولی

 آیه اول میگه

 قیل انه امیه

 این شخصی که صورتش رو به قول معروف به هم ریخت امیه بود

 هو الذی تولی دون النبی

اون الا تری نکته بسیار دقیقی میگه این عالمیه که هم بالاخره توی علوم قرآنی ید طولایی داره میگه نمی بینی که نگفته عبس تر ببین وقتی میگیم عبس تر یعنی شما رو ترش کردید شما اخم کردین اما داره میگه عبس در مورد

مجری:

شخص ثالث غایب

استاد روستایی:

یه آدم غایبیه میگه او روی برگردون از پیامبر او از پیامبر روی  برگردون امیه است نه پیامبر یعنی ممکنه در مقابل پیامبر همین امیه بوده باشد کس دیگه نه اصلا ببینیند در حین صحبت نه  نه صحبت نیست اصلا بحث صحبت نیست ببینید یه آقایی از پیامبر رو گردونده پیامبر هی به او اقبال کرده که اون رو هدایتش بکنه اون روی گردونده  آیه نازل شده عبس و تولی میدونی اون رو برگردونده خب البته فقط هم پیامبر نبوده مثلا پیامبر با یه فرد دیگری بود با یک نابینایی بوده او آمده و روی برگردونده میگه آقا این ناظر به امیه است مرحوم سید مرتضی هم این بحث رو میاره این قول رو میاره که اصلا این ناظر یک مردی عرض کنم خدمت شما از بی امیه است خب حالا شاید شما براتون سوال پیش بیاد آقا اگر ناظره به فردی از بنی امیه هست چرا اینجا بعضی آمدن گفتن پیامبر چرا بعضی گفتن

مجری:

چرا این قول رو مثلا ذکر کردن

استاد روستایی:

این برمی گرده به تاکتیک امویان ببینید ما در تاریخ یک مسئله ای رو داریم که به قول معروف بسیار مشهوره و ما این رو در شبکه ی خودمون بارها و بارها گفتیم خب اونم برمی گرده به بزرگ بنی امیه رفتارش نسب به پیامبر اون بزرگ بنی امیه کیه آقای معاویه بن ابی سفیان بله که دوره ی او دوره ای است که مملو از جعل علیه پیامبر بوده و اهل بیت شما ببینید ما در تاریخ داریم که بنی امیه چهار هزار حدیث آمدن جعل کردن از رسول خدا ببینید تاریخ الاسلام ذهبی نقل می کنه در جلد چهارده صفحه صد و بیست و هفت میگه از راوی نقل می کنه میگه راوی میگه از ابو اسامه شنیدم

وضعت بنو امیه علی رسول الله اربعه آلاف حدیث

 چهار هزار حدیث به پیامبر بستن اینا خب این یکی خود آقای معاویه بن ابی سفیان چه رفتاری داشت خود معاویه بن ابی سفیان نظرش این بود که الا و لابد باید نام پیامبر رو دفن بکنه علتش زمینه ی جعل این روایات اینه شما ببینید آقای مسعودی روایتی میاره در البته قبل از مسعودی هم اخبارالموفقیت آقای زبیر بن بکار آمده این روایت ببینید اخبار الموفقت زبیر بن بکار این زبیر بن بکار متوفای دویست و پنجاه و شش میگه که دقت بکنید میگه مثرت پسر مغیره بن شعبه گفت که با بابام بر معاویه وارد شدیم بابام همیشه وقتی که وارد بر معاویه میشد با او صحبت  میکرد و برمی گشت می گفت آقا معاویه چقدر عقل داره چقدر فلانه و از سیاستش میگفت و اینا بعد میگه یه شب پدرم رفت پیش معاویه و شب پیش مثلا شام فرض کنیم پیشع ماویه موند و عرض کنم خدمت شما بعدش اومد دیدیم که مغتما خیلی غمگینه یعنی چی چرا اینجوری میگه یه ساعتی صبر کردم و گفتم شاید اتفیاق افتاده یه مقداری به هم ریخته است و اینا دیدم نه انگار ادامه داره این اخمش گفتم

ما لی؟

چی شده

 أراک مغتما

می بینم همچین به هم ریخته ای

 از اول شب جوری چیه داستان گفت پسرم

 جئت من اکفر الناس

توی بعضی از نقل ها داره من عند اکفر الناس از پیش کافر ترین و خبیث ترین آدما دارم میام گفتم ع چی شد تو که رفتی با معاویه خلوت کردی هر وقت میومدی باهاش خلوت می کردی می گفتی آقا این خیلی ادم خوبیه و چقدر از بالاخره سیاست و حرفاش می گفتی این چیه جریان میگه ببین من رفتم پیشش بهش گفتم که معاویه تو سنت رفته بالا خب اگه بیای به قول معرفو با این بنی هاشم خوب برخورد بکنی صله رحم بکنی این رو دیگه اینقدر اذیتشون نکنی بهتره و ثوابش برات می  مونه معاویه گفت هیهات اصلا امکان نداره چرا برای چی میگه آقا شروع کرد شروع کرد ای

ذکر ارجو بقاءه

چی می خوای از من باقی بمونه بذارم باقی بمونه نه خیر آقا شما ببینید

ملک اخو تیم

 ابابکر به پادشاهی رسید و نمی دونم عدالت به خرج داد فلان کار انجام داد وقتی از دنیا رفت هیچ ذکری ازش باقی نموند فقط گفتن ابوبکر بعد از او نمی دونم عمر بن خطاب امد پادشاهی کرد فاجتهد تلاش کرد و نمی دونم کارای زیادی ده سال انجام داد اما زمانی که از دنیا رفت نام و یادشم از بین رفت

 اما و ان ابن ابی کبشه لیصاح به کل یوم خمس مرات اشهد ان محمد رسول الله

 میگه پسر ابن أبی کبشه این یک لقبیه که به پیامبر می دادن برای تحقیر ایشون میگه این روزی پنج مرتبه در مأذنه ها اسمش باقی مونده شهادت به رسالتش میدن

فأی عمل یبقی

 کدام عمل باقی می مونه

و ای ذکر یدوم بعد هذا لا أبا لک

چه ذکری بعد از این باقی می مونه بی پدر

 لا والله إلا دفنا دفنا

 جز اینکه من نام او رو دفن بکنم

 جز اینکه نام او رو فون بکنم خب این رو زبیر بن بکار در اخبار الموفقیات میاره همون جوری که خدمت شما عرض کردم در صفحه چهارصدو شصت و دو مسعودی در مروج الذهب در جلد چهارم در صفحه سی و چهار و سی و پنج این ماجرا رو میاره خب ببینید سیره روش منش هدف نمی دونم تمام کار ویژه ی معاویه و به تبع او امویان بر این قرار گرفته که نام پیامبر رو دفن کنن طبیعی است که روایتی که آیه ای که درباره ی مردی اموی نازل شده اینا بیان بچسبونن به پیامبر و پیامبر رو با اون مذمت کنن و متاسفانه امثال این آقا بدون توجه به این مسائل به این گسترده ای که عرض کردیم میان و موارد اینجوری رو بدون هیچ تحلیلی میان به مردم قالب می کنن و یه عده هم که اطلاعات نداشته باشن ممکنه متاسفانه تحت تاثیر قرار بگیرن شایسته است که بینندگان عزیز ارجمند ما این کلیپ ها رو بگیرن بررسی بکنن کلیپ های شبکه ما رو ببینن و اینارو منتشر بکنن که افراد دیگه گول این شخصیت ها رو نخورن

 

 

مجری:

احسنتم خیلی ممنون و مچکرم جناب آقای دکتر روستایی در حقیقت صحبت از پیامبری است که آنقدر حیا داشت انقدر اخلاق داشت وقتی از اصحابش دور ایشان جمع می شدند حتی نمی گفت که از کنار من بلند شوید و بروید و انقدر طولانی میشد این نشستن که آیه نازل می شود که بلند شید برید آیه نازل می شود که صدایتان رو بلند نکنید حتی اینقدر متذکر نمی شود پیامبر به اینها هشدار نمی دهد تا آیه نازل بشه

 استاد روستایی:

بله ما در قرآن فراوان داریم این موارد این چنینی رو که به قول معروف اینا می رفتن خونه ی پیامبر میشستن حتی اجازه نمی گرفتن یا اون آیاتی که میاد میگه رسول خدا را اونجوری که خودت رونو صدا می زنید صدا نزنید از نظر نمی تونید اینجوری بابا رسول خداست

مجری:

و ایشون هم حیا می کرد

استاد روستایی:

و ایشون هم حیا می کنه چیزی نمی گه بعد آیه نازل میشه میگه آقا بهشون بده ببین ادمی که انقدر با اخلاق بی خود نیست که قرآن میگه

وإِنَّكَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِيمٍ

بابا بیست دو سوره قبلش اینو گفته خب چرا شما توجه نمی کنی به این بیست و دو ساله قبل داره میگه خب این پیامبری که به قول معروف میگه آقا اذن بگیرید خونش برید آقا نشستید که پاشید دیگه اذیت نکنید نمی دونم اینجوری صددا نزنید خب این پیامبر که طبیعتا نمیاد به نابینا اونم خم بکنه و چهره در هم بکشه این طبیعتا با شخصیت پیامبر نمی خونه این در مورد امویان بوده که بالاخره در موردشون صحبت کردیم

مجری:

خیلی ممنون م مچکرم جناب آقای دکتر روستایی تشکر می کنم از شما بینندگان عزیز و ارجمند چه نیکو گفت جناب سعدی که ماه فرو ماند از جمال محمد سر نباشد به اعتدال محمد سعدی اگر عاشقی کنی و جوانی عشق محمد بس است و ال محمد تا برنامه اینده همه ی شما عزیزان را به خالق متعال می سپارم و سلام علیکم و رحمه الله و برکاته

 


  
  • رضایی

    9 خرداد 1402 - ساعت 15:06

    درود خداوند بر استاد روستایی عزیز

    0 1

کاوش - پاسخ به شبهات باستان گرایان درباره تاریخ اسلام>

پاسخ به شبهات عصمت اهل بیت ع پیامبر اکرم ص میثاق انبیاء منابع شیعه منابع اهل سنت تحریف علم حدیث قرآن اخلاق پیامبر ص دشنام دادن ولید بن مغیره عبس و تولی