مهدی یار

قسمت هشتاد و ششم برنامه مهدی یار با کارشناسی حجت الاسلام هوشیار


 

بسم الله الرحمن الرحیم

تاریخ:01/06/01401

برنامه: مهدی یار

مجری:

بسم الله الرحمن الرحیم، اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم، السلام علی المهدی الذی وعدالله عزوجل به الأمم و علی آبائه الطیبین الطاهرین المعصومین آجرک الله یا بقیة الله فی مصیبة اجدادک الطاهرین

عرض سلام و احترام خدمت شما بینندگان جان عاشقان و موالیان حضرات آل الله (صلوات الله علیهم اجمعین) در هر نقطه ای از جهان عرض تسلیت و تعزیت دارم شام شهادت حضرت زین العابدین سید الساجدین (ع) را به محضر آقا و مولای مان حضرت بقیة الله الأظم ارواحنا فداه و همچنین خدمت شما عاشقان و دوستداران حضرت شان ان شاءالله که به زودی زود قسمت و نصیب مان بشود زیارت آن امام همام در قبرستان بقیع در مدینه منوره در خدمت شما هستیم با برنامه مهدی یار کرسی مهدویت از شهر مقدس قم جوار کریمه اهل بیت حضرت فاطمه معصومه (س) و از شبکه جهانی حضرت ولی عصر (عج) در این برنامه استفاده می کنیم از محضر کارشناس ارجمند جناب حجت الإسلام و المسلمین هوشیار. حاج آقا سلام علیکم عرض تسلیت دارم خدمت تان بفرمایید.

حجت الاسلام هوشیار:

سلام علیکم و رحمة الله بسم الله الرحمن الرحیم، للّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً

در خدمت شما هستیم آقای صفایی، ان شاءالله که بحث خوبی باشد

مجری:

ان شاءالله خیلی ممنون و متشکرم.

یکی از موضوعاتی که مطرح می شود در دوران بخصوص پس از ظهور موضوع عدالت هست اساساً یکی از اهدافی که برای ظهور امام زمان ارواحنا فداه متصور هست بحث عدالت است اجرا کردن عدالت، جاری شدن عدالت در تمام زمین در تمام ابعادش، حالا ما به چگونگی این بحث فعلاً کاری نداریم که چگونه اجرا خواهد شد، چگونه محقق خواهد شد منتهی در این برنامه آن مفهوم عدالت برای ما مهم است، معنا شناسی عدالت که این عدالتی که حضرت محقق خواهند کرد به چه معنا هست، بفرمایید.

حجت الاسلام هوشیار:

همانطور که شما فرمودید بحث ما یک بحث مفهومی است بحث روشی و چگونگی قطعاً نیست که بحث روشی و چگونگی عدالت و گسترش عدالت لازمه اش یک جلسه دیگری است که صحبت بشود، الآن می خواهیم ببینیم که معنای عدالت چیست، و آن عدالتی که حضرت صاحب (ع) گسترش خواهند داد چیست و اساساً چرا تابلوی آخر الزمانی ما عدالت است، چرا در روایات نفرمودند که «یملا الارض ایماناً» یک چیزی دیگری این هم مفاهیم خوب داریم، مفاهیم مختلف مثلاً مهدی می آید ایمان را در سراسر زمین گسترش می دهد، مهدی می آید نوع دوستی را، مهدی می آید مفاهیم مختلف ارزشی زیاد است، چرا تأکید بر سر این است که

«یَمْلَأُ به الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا کَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً»

چرا خداوند می خواهد عدل را گسترش بدهد و چرا تابلوی حکومت مهدوی را با عدل مزین کرده، خب این سؤالی است که در سالیان سال مطرح شده پاسخ های مختلفی اندیشمندان و نویسندگان داشتند و به تبع درباره خود مفهوم عدل  و عدالتی که می خواهد در زمان مهدی (ع) گسترش پیدا بکند صحبت شده، لذا برداشت های مختلفی بوده فهم های مختلفی بوده، حتی فرقه های انحرافی هم ننشستند و مفهوم مورد نظر خودشان را از عدل و قسط را اعلام کردند و توضیح دادند، که هر کسی به یک طریقی، پس خداوند می خواهد عدل و قسط را در زمین گسترش بدهد، و روایات زیادی که متواتر است قطعاً  درباره این مسئله هست با مضامین مختلف، مثلاً در روایتی هست که پیامبر خدا فرمود که

«فَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ تَعَالَى يَبْعَثُ فِي أُمَّتِي سُلْطَاناً عَادِلًاً»

خداوند یک سلطان عادلی را مبعوث می می کند

«وَ إِمَاماً قَاسِطاً»

و یک امامی که قسط را اجرا می کند

«ای قائماً»

حالا درباره خود قسط به لحاظ لغوی حرف زیاد است خود قاسط به معنای ظالم هم هست و بعضی ها می گویند که قاسط نباید گفت، باید مقسط گفت، که حالا آیا از قسط گرفته شده، از قَسط گرفته شده با فتح قاف بخوانیم با کسر قاف بخوانیم که اگر قسط بگوییم به معنای ظلم است،

«یَمْلَأُ به الْأَرْضَ قِسْطاً»

یعنی ظلم را منتشر می کند، آیا درست این است که بگوییم که

««یَمْلَأُ به الْأَرْضَ قَسْطاً»

قَسط را که همان دادگری هست عدالت خواهی هست، حالا اینها غلط مصتلح است گویا، و صحیح آن همین است، که با قَسط بگوییم نه با کسر اما شما الآن کتب حدیثی را هم ببینید به همین شکل اعراب گذاری کردند و ما به سر زبان های مان قسط افتاده و همین را می گوییم، و الّا واقع بر این است که قسط همان ظلم است که اکثر آقایان در بانک ها قسط پرداخت می کنند و چقدر با سختی هم می دهند قسط را، پس روایات زیادی وجود دارد که می فرماید شخصی می آید عدل و داد را در زمین گسترش می دهد و در طول تاریخ به قدری این مسئله مهم بوده که گاهی سراغ سایر ائمه معصومین می رفتند مردم، می گفتند که آیا شما همان کسی هستید که صاحب این امر هستید،

«أنتَ صاحب هذا الأمر»

می گفتند نه من نیستم، صاحب این امر آن کسی است که با نشانه های مختلف است، بعد می گفتند که آیا شما همان قائم هستید؟ می گفت نه آن قائم کسی است که می آید

«یَمْلَأُ به الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا کَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً»

پس یک مسئله خیلی مهمی بوده که مورد انتظار مردم بود، هست و خواهد بود که مردم منتظر آن هستند که کسی بیاید و آن عدل را اجرا بکند، اما واقعاً عدل یعنی چه؟ منتظر کدام اتفاق هستیم ما؟ شما اگر بروید در خیابان بگویید یک حاکم عادلی می خواهد بیاید، آن حاکم عادل چکار باید بکند که از عادل بودن او راضی باشید شما هزاران تعریف می شنوید، یعنی خود مردم هم ای بسا نمی دانند آن عدلی که خدا می خواهد اجرا بکند کدام عدل است، و هر کسی نسبت به ذهنیت خودش درباره عدل چیزی ترسیم و تصویر کرده الآن عدل مورد نظر بنده با شما قطعاً فرق می کند عدل مورد نظر شما با همسایه تان قطعاً فرق می کند ممکن است شما در یک پروسه اداری دچار یک ظلمی شدید، آن چیزی که مد نظر شما بود و به شما نرسید را عدل می دانستید، در حالی که اگر آن را به من بگویید می گویم نه اتفاقاً آن ظلم است، آن عدل نیست که شما می گویی، شما به فکر خودت بودی، که می خواستی یک تراکم برای ساختمانت بگیری، درباره همسایه ظلم است، برای تو عدل است، لذا خود مردم هم شاید نمی دانند که دنبال چه چیزی هستند، کدام عدل است که می خواهد اجرا بشود، ما واژه عدل به قدری شیرین هست، که همه منتظر او هستند با تعاریف مختلف و شاید ای بسا عدل چیزی باشد غیر از همه آن چیزهایی که ما در ذهن مان هست، ما امشب می خواهیم درباره آن عدل صحبت بکنیم، خیلی ها درباره عدل صحبت کرده اند ما هم می خواهیم برداشت خودمان را بگوییم، و بینندگان گرامی تعریف ما از عدل و عدالت را در کنار سایر تعریف ها قطعاً قرار می دهند و ببینند که کدام مستند تر است و کدام مستدل تر است و آن را انتخاب بکنند، اما معنای عدل چیست، معنای عدالت چیست، یک سری تعریف لغوی وجود دارد که وضع شیء در جای خودش، یعنی شما هر چیزی را در جای خودش قرار بدهید، در جایگاه خودش قرار بدهی آن عدالت اتفاق افتاده، که مد نظر متکلمین هم همین است، اما آن عدالتی که می خواهد صورت اجتماعی پیدا بکند آن چیست، یک سری مفاهیم هستند ما در قرآن خواندیم آن مفاهیم ظاهراً بروز و نمود اجتماعی فعلاً پیدا نکردند، ما می خواهیم درباره آن صحبت بکنیم، چه چیزی است که قرآن درباره انسان گفته است و گفته من ذاتاً انسان را اینگونه خلق کردم اما تا به حال از زمان خلقت انسان تا به امروز آن محقق نشده، بروز و ظهور اجتماعی پیدا نکرده، این مد نظر عزیزان باشد تا برسیم به آن؛ اما واژه عدل و عدالت چیست؟ چه تعریف هایی هست، افلاطون در رساله جمهور تعریفی آورده لبیرال ها یک تعریفی آوردند که تعریف های کانتی و فلان هست، تعریف هایی را مارکسیست ها آوردند تعریف هایی را فرقه های مختلف آوردند، خود بهائیت تعریفی درباره عدل دارد، جریان های مختلف فکری، نحله ها سیاسیون غیر سیاسیون هر کسی یک چیزی گفته،

مجری:

همه تعاریف هم اثباتی است، کسی به عدالت که نقدی ندارد

حجت الاسلام هوشیار:

بله نقدی ندارند می گویم عدالت فه قدری شیرین است همه دنبال آن عدالت هستند اما برداشت ها فرق می کند مثلاً افلاطون در رساله جمهور نگاهش به این است که یک جامعه طبقاتی ما باید بسازیم و این جامعه طبقاتی نسبت به آن فضل شان بهره مند از آن جامعه بشوند، چیزی شبیه همان جامعه کاستی که در اندیشه زرتشتی ها یا در اندیشه هندوئیسم ها وجود داشته و الآن هم فعلاً وجود دارد، که هر طبقه ای بر اساس فضل شان باید از جامعه بهره مند بشود، این عدل است، مثل اینکه یک کارگر شما می آورید و او زیاد کار می کند به او باید مزد زیاد بدهید، کارگری می آورید کم کار می کند، به او مزد کم بدهید، می گوید در جامعه نسبت به فضل انسان ها هست که باید بهره مند بشود، این فضلش زیاد است پس پول بیشتر بگیرد، و معتقد است که یک فیلسوف شاهی باید در رأس این حکومت باشد، نظرش را صریح می گوید، و این فلاسفه باید حاکمان آن کشوری باشند که مد نظر من هست، چیزی شبیه مدینه فاضله فارابی و اینها که بحثش هست، یک عدالتی در قرائت های لیبرالی وجود دارد که اینها در دو گفتمان این را بحث می کنند، یکی گفتمان فایده گرایانه هست یکی گفتمان کانتی است، گفتمان فایده گرایانه اینها می گویند که ما هر چقدر که بتوانیم رفاه عمومی را زیاد بکنیم در جامعه یعنی پیشینه رفاه عمومی باشد این عدالت است، رفاه زیاد باشد مردم اذیت نشوند ماشین های خوب، خانه های خوب، یک چیزی شبیه گاو داری، گاو باید غذا و علوفه اش خوب بخورد خوب تمیز باشد خوب شیر بدهد، رفاه داشته باشد، به تعبیری یک چنین نگاهی در تعریف لیبرال ها در گفتمان فایده گرایانه وجود دارد و یک نگاه کانتی است که در گفتمان کانت عدالت به این معنا تعریف و تفسیر شده می گوید عدالت به معنای، یعنی معیار عدالت بر اساس آزادی و حقوق افراد است، می گوید هر فردی باید آزاد باشد در جامعه در خیابان هرطوری دوست دارد زندگی بکند، مثلاً با خودش سگ همراه داشته باشد، نداشته باشد گربه باشد نباشد، لخت بیرون برود نرود، هر گونه دوست دارد، عدالت به این است هر کسی هر گونه دوست دارد همان گونه باید زندگی بکند و آن می شود عدالت

مجری:

تعارض داشته باشد با آزادی دیگران یا نه؟

حجت الاسلام هوشیار:

احسنت، ممکن است که اگر من سگی را همراه خودم در جامعه می برم، در حق بچه همسایه ظلم می کنم می ترسد از آن، می گوید اشکال ندارد مهم این است که تو در بعد فردی حقت ادا بشود و این عدالت است پس لیبرال ها هم دوتا گفتمان دارند گفتمان فایده گرایانه و گفتمان کانتی که ناظر به بحث های فردی است، اما آن عدالتی که ما از علی (ع) به یادگار گرفتیم و می خواهیم آن نحو اکملش را در بحث مهدویت داشته باشیم چیست، صحبت می کنیم و توضیح می دهیم.

مجری:

احسنتم اتفاقاً این سؤال در ذهن خودم پیش آمد چون فرمودید که یک مفهوم یک تعریف جدیدی می خواهیم ارائه بدهیم گفتم که مگر در زمان امیرالمؤمنین، امیرالمؤمنین اشاراتی نداشتند یا اینکه سیره حضرت، ما حضرت را به عنوان نماد عدل و عدالت می شناسیم آیا آن چیزی که قرار است اتفاق بیفتد متفاوت از آن چیزی است که امیر اجرا کردند و پیاده سازی کردند، یا نه این تکمیل کننده آن است،

حجت الاسلام هوشیار:

بله، حالا برویم روی آن  مفهوم، من توضیح بدهم سؤال تان خیلی سؤال خوبی است،

«و لقد کرمنا بنی آدم»

خدا بنی آدم را تکریم کرده، این که «و لقد کرمنا بنی آدم» و او را برتر دانسته به او امکانات داده، این را خدا یک حالتی است بعد آن ذاتی مسئله را می بیند می گوید اصلاً من بنی آدم را در واقع انسان های با کرامتی خلق کردم، یعنی آقای صفایی از بدو تولد تا امروز و من بعد ایشان باید کرامت داشته باشد، یعنی او را در این مقام من خلقش کردم، او کریم است او کرامت دارد او ارزش دارد، با ارزش است جایگاه والایی دارد، او انسان است او بنده من است، خیلی مهم است، شما بگویید او بچه من است، یعنی جایگاه من بالا است او هم بچه من است، به طبع من جایگاه پیدا می کند، خدا می فرماید که این بنده من است، من او را خلق کردم، یعنی خیلی ارزش بالایی دارد «و لقد کرمنا بنی آدم» ما بنی آدم را کرامت دادیم، تکریمش کردیم به او جایگاه دادیم، شما از زمان آدم بگیرید بیایید تا به امروز بنی آدم در نمود اجتماعی چقدر به این حق شان رسیده اند، نرسیده اند، ممکن است شما بگویید بله در فلان روستا خیلی خوب بود، به فلان روستا کاری نداریم ما، یا به عنوان موردی بگویید که بله فلان عارف، فلان عالم، فلان زاهد می گویم نه این مهم نیست نمود اجتماعی باید داشته باشد، «و لقد کرمنا» این حق انسان است، این حق من است خدا مرا با کرامت خلق کرده، خدا من را با ارزش خلق کرده، و مهمتر از همه چیز من را خدا خلق کرده، می گوییم من بچه پدرم هستم، من بنده خدا هستم، خدا واژه شوخی برداری نیست خدا است یک حقیقت عجیب و نامتناهی است، من را خدا خلق کرده «و لقد کرمنا بنی آدم» خدا من را با ارزش خلقم کرده این حق من را چه کسی می خواهد به من بدهد، آن کرامت انسانی را چه کسی در کجا می خواهد به من بدهد که همه انبیاء آمدند و نشد، ظالمین مقابل ایستادند مانع شدند و نگذاشتند، علی (ع) شروع کرد استارت کار را زد مفاهیم گوهر بار که من امروز خیلی از نهج البلاغه می خواهم شاهد بیاورم مفاهیم متعددی درباره بحث عدالت گفت، آموزش داد به ما یاد داد که ما بفهمیم وقتی مهدی آمد، می خواهد اینطوری حال مان خوش باشد، علی خواست نگذاشتند، اما به شوخی می گویند این تو بمیری از آن تو بمیری ها نیست، اما وقتی مهدی فاطمه آمد دیگر این ماجرا فرق می کند خدا عهد کرده که این کار را انجام می دهد، اراده کرده که این اتفاق بیفتد، حتماً افتاق می افتد اگر زمین و زمان جمع بشوند و مانع راه بشوند و بخواهند نگذارند انسان به این حق گم شده اش برسد نمی توانند، واقعاً نمی توانند چون خدا خواسته اینجا ید الله دیگر وارد عمل شده، فعال شده و این دوران، دوران مهلتی بود برای ظالمین و دوران امتحانی بود برای دیگران، که ما صبر بکنیم، حقی که از دست دادیم صبر بکنیم ظالمان امتحان بشوند، از آن طرف قضیه، خب «ولقد کرمنا بنی آدم» من واژه عدالت را در بازگشت و احیاء کرامت انسانی می دانم یعنی اگر کسی از من بپرسد بگوید که عدالتی که امام زمان می خواهد اجرا بکند این عدالت یعنی چه؟ می گویم کرامت انسانی، امام زمان می خواهد کرامت انسانی که از دست ما رفته است را به ما برگرداند، کرامتی چه زمانی از دست می رود وقتی که ظلم زیاد باشد، جور زیاد باشد،

«یَمْلَأُ به الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا کَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً»

می آید عدل را منتشر می کند پر می کند همه جا، پر می شویم از عدل از حال خوب، پر می شویم از کرامت انسانی، و من توضیح خواهم داد بیشتر صحبت می کنی، کرامت انسانی چیست؟ من آن چیزی که هستم دیده می شوم، من علی محمدی هوشیار آن چیزی که هستم دیده می شوم، آن چیزی که باید باشم می شوم از بعد سیاسی از بعد اجتماعی از بعد فردی در کنار همسرم، در کنار بچه ام در کنار برادرم، در کنار پدرم، اما آیا واقعاً افراد آن استعدادهایی که دارند آن جایگاه هایی که دارند نسبت به استعداد و جایگاه شان امروز به آنها مزد داده می شود؟ نه، حتی من معتقد هستم که به لحاظ آن کرامت، چون می دانید که یک کرامت انسانی به معنای مفهوم کلی داریم، یک کرامت شناور داریم، که شما می توانی این کرامت را زیاد بکنی، یک کرامت پایه داریم یک کرامتی داریم که می تواند افزایش پیدا بکند، آن سهم کرامت انسانی را که حضرت به محض اینکه آمد به همه خواهد داد، آن سهم شان را و این عدالت را، این عدالت است، بعد ممکن است بگوید دیگر متوقف شدیم ما اینجا رشدی نیست، می گوییم نه اتفاقاً آن کرامت پایه را داده به شما،

مجری:

همان که دست می کشتند عقول کامل می شود

حجت الاسلام هوشیار:

آفرین، و تازه اینجا فضا باز می شود برای رشد انسان و به اندازه رشد شما به شما مزد داده می شود، مزد شما چیست در ابعاد مختلف، شما فضا برایتان فراهم است که بتوانید یک مثلاً رئیس مجموعه ای بشوید، چون استعداد شما به این است، اما آیا الآن در جامعه جهانی همه استعداد ها به اندازه استعداد خودشان مزد می گیرند؟ بر عکس است اتفاقاً ما می بینیم که آن کسی که مستعد تر است خانه نشین تر است، مثل علی بن ابی طالب، علی بن ابی طالب گل سر سبد جهان هستی است خانه نشین شد، سایر ائمه معصومین همینطور، و در برابر آن چه کسانی متولی شدند، و جایگاه گرفتند سید الشهدا با آن عظمتش او باید به آن وضعیت به شهادت برسد یزید بن معاویه لعنت الله فاسق فاجر او باید بیاید جایگاه بگیرد معاویه که در فسق علنی بود، این فرد بیاید جایگاه بگیرد بر منبر خلافت تکیه بدهد، علی بن ابی طالب (ع) باید خانه نشین بشود، بنی العباس همچنین بنی امیه همچنین، پس تا به حال کرامت انسانی درباره خود اهل بیت هم رعایت نشده، یعنی حق کرامتی خود اهل بیت هم به آنها داده نشده، و این حق کرامتی را یکبار جامعه باید به آن اشخاص بدهند یکبار یک دست برتری باشد در زمان ظهور حضرت صاحب آن دست برتر اراده می کند و جامعه با او همراه می شود که همه انسان ها به کرامت می رسند اما اینطور نیست که فقط امام زمان به مردم کرامت بدهد، فهم مردم به حدی می رسد که کرامت همدیگر را هم رعایت می کنند، و این نکته مهم بحث ما هست که ادامه خواهیم داد.

مجری:

ان شاءالله در حقیقت می توانیم بگوییم آن ظرفیت های بالقوه انسانی تبدیل به بالفعل می شود.

خب جناب استاد در بخش اول برنامه اشاره فرمودید این مفهوم عدالت را از نحله های مختلف مکاتب مختلف بررسی فرمودید و در پایان به این رسیدیم که، تعریفی را ارائه کردید که تعریف عدالت از این نگاهی که اشاره می فرمایید از نگاه دینی بازگشت و احیاء کرامت انسانی است، در حقیقت انسان ها به آن جایگاه والای خودشان برسند و تازه بعد از دوران ظهور تازه این محقق می شود و مرحله آغازش شروع می شود و انسان ها باز هم می توانند رشد و تعالی پیدا کنند، حالا می خواهیم ببینم این ابعاد کرامت انسانی چیست، آیا صرفاً ابعاد درونی دارد، صرفاً ابعاد بیرونی دارد، و ابعادش برای ما مشخص بشود بفرمایید.

حجت الاسلام هوشیار:

بله، پس عرض ما به این بود که معنای عدالت خیلی معنای والایی باید باشد که وقتی که می رویم نگاه می کنیم تعاریفی که درباره عدالت و آن عدالتی که حضرت می خواهد اجرا بکند، این را می بینیم یک تعریف سطحی و ظاهری را استشمام می کنیم، یا یک تعریف خیلی عجیب که آدم احساس نمی کند که آن ارزشی که به عنوان انسان دارد به او می خواهد برسد، نهاتیاً می خواهد بگوید که ما رفاه مند می شویم با این حالت، پول زیاد و فلان، من از این تعریف ها خوشم نیامد و لذا در بررسی هایی که داشتیم، دنبال این بودیم که یک مفهوم والایی پیدا بکنیم برای بحث عدالت، مقدس، که ما دنبال آن هستیم گمشده انسان چیست، دیدیم که گم شده انسان همان چیزی است که خدا او را به آن شکل آفریده است، و به او جایگاه داده است، آن مقام و پستی که خدا به انسان داده است، آیا در طول تاریخ به آن رسیده یا نه؟ انسان وقتی صحبت می کنند درباره اش آن انسانی که در نیجریه هست، آن انسانی که در آذربایجان هست، آن انسانی که در افغانستان هست، آن انسانی که در اقصی نقاط زمین است، درباره همه صحبت می کنیم، حتی آن کسی که کافر است درباره او هم صحبت می کنیم، آیا او در طول تاریخ خودش و اجدادش به آن جایگاهی که خدا او را بر اساس آن خلق کرده و برتر داده نسبت به حیوانات انسان به آن رسیده؟ گاهی می بینیم در نمود اجتماعی حیوان شرافتمند تر از انسان شده است در نمود اجتماعی، گربه ای را در خیابان ماشین می زند ده نفر جمع می شوند برای او مراسم تسلیت می گیرند، ناراحت می شوند، چقدر دلبری می کنند برای آن گربه ای که ماشین زده، اما وقتی که در کنار ماشین در خیابان چپ می کند چهار نفر از دنیا می روند نهاتیاً با گوشی شان فیلم می گیرند که بگذارند در صفحه شان چهار تا فالور اضافه بشود، این معلوم است که اصلاً ما انسان ها در آن جایگاه مان دیده نشدیم، تا به حال و خودمان نسبت به همدیگر همین نگاه را نداریم یعنی انسان به ما هو انسان را ما فراموش کردیم در حالی که خدا به ما یک پستی داده، آن پستی که دارم چیست؟ آن جایگاهی که من دارم چیست، رسیدیم ین نکته است، حالا ممکن است کس دیگری تعریف دیگری داشته باشد ما به این رسیدیم، و یک کتابی هم در دست تألیف داریم که درباره جامعه و حکومت مهدوی است که در چند ماه پیش رو ان شاءالله چاپ خواهد شد، برای اولین بار سعی کردیم آنجا درباره این مفهوم مفصل صحبت بکنیم که دوستان ان شاءالله اگر تفصیل بحث ها را خواستند به آن کتاب هم بعداً می توانند مراجعه بکنند، اما کرامت انسانی یکبار حالت درونی دارد، یکبار حالت بیرونی دارد، حالت درونی او این هست که من به عنوان یک انسان آن ارزش را بفهمم که من انسان هستم و من کرامت انسانی دارم، خود اینکه ما خودمان را جدی بگیریم 50 درصد مسئله هست، وقتی من فهمیدم که من انسان هستم و خدا به من یک پستی داده، یک ارزشی داده یک تابلویی به پیشانی من چسبانده «و لقد کرمنا بنی آدم»، خیلی از انحرافات حذف می شود، خیلی از خطاها حذف می شود، بعد با این باور می گویم آقا فقط که من نیستم بنی آدم، همسایه من هم بنی آدم است خدا او را هم جایگاه داده، نسبت به او هم ظلم نمی کنم، مشکل این است که ما فعلاً به این باور نرسیدیم که «و لقد کرمنا بنی آدم»، حضرت مهدی می آید اولاً ما را به این باور می رساند که ای انسان «و لقد کرمان بنی آدم» این را بفهم این را درک کن، هم درباره خودت، هم درباره دیگران، و این واقعاً 50 درصد ماجرا است این بعد درونی مسئله، فهم درونی انسان ها، یکبار بعد بیرونی دارد که شما فرمودید که من سعی می کنم موارد متعددی را مثال بزنم برای این وقت باقی مانده از نهج البلاغه هم استفاده بکنیم که بیشترین بحث های عدالتی آنجا مطرح شده.

مجری:

و فقط می توانیم بگوییم که یکی از منابع ما برای این تعریف نهج البلاغه هست، یکی از منابع اصلی ما رجوع به نهج البلاغه کلمات امیرالمؤمنین (ع) هست،

حجت الاسلام هوشیار:

بله که آن بعد بیرونی اش را صحبت بکنیم.

یکی از ابعاد کرامت انسانی چیست؟ کرامت انسانی در بعد سیاسی است کرامت انسانی در بعد سیاسی، برویم به محضر امیرالمؤمنین یک عبارتی را می فرماید نسبت به مردم خیلی عجیب است، واقعاً آدم گریه اش می گیرد به اینکه یک امامی داریم با این فهم بسیار عمیق و این نگاه بسیار لطیف و اینکه قدر آن امام را ندانستند الآن هم نمی دانند، می فرماید که : ای مردم

«فَلَا تُکَلِّمُونِی بِمَا تُکَلَّمُ بِهِ الْجَبَابِرَهُ»

وقتی با من حرف می زنید مثل سخن گفتن با جباران و ستمگراها مرا تلقی نکنید، و اینگونه با من حرف نزنید

نهج البلاغه، خ 216

شما در مقابل یک جبار خونخوار چطور حرف می زنید، دست روی دست و با ترس و فلان، قربان ببخشید، حضرت می گوید وقتی در مقابل من خلیفه قرار می گیرید مثل سخن گفتن با جباران نباشد حرف زدن تان آرام باشد، راحت باشد تو انسان هستی تو کرامت داری، خودت را دست کم نگیر، درست است من خلیفه هستم، درست است من حاکم هستم، اما تو هم انسان هستی، حضرت دارد القا می کند که کرامت انسانی ات را حفظ بکن، مستقل باشد روی پای خودت باشد

«وَ لاَ تَتَحَفَّظُوا مِنِّی بِمَا یُتَحَفَّظُ بِهِ عِنْدَ أَهْلِ الْبَادِرَهِ»

می گوید شما وقتی که پیش اهل ظلم و جور صحبت می کنید خیلی دقت می کنید که چه الفاظی استفاده بکنید که آقا به آن بر نخرود، خیلی محافظه کارانه حرف می زنید می گوید با من اینطور حرف نزنید، می گوید راحت باش پیش من، نلرز، دست روی دست نگذار، خیلی واقعاً عجیب است آدم گریه اش می گیرد،

«وَ لاَ تَتَحَفَّظُوا مِنِّی بِمَا یُتَحَفَّظُ بِهِ عِنْدَ أَهْلِ الْبَادِرَهِ»

خیلی راحت با من حرف بزن، چرا؟ «و لقد کرمنا بنی آدم»

«وَ لاَ تُخَالِطُونِی بِالْمُصَانَعَهِ»

وقتی با من حرف می زنید تصنعی حرف نزنید با من

 که بله شما دستور فرموده بودید ما خدمت شما رسیدیم، نه راحت باشد، چرا با مصانعه و ساختگی با من حرف می زنی، خودمانی باشد با من، من خلیفه ای که حاکم تو هستم، کلی هم نیرو دارم، می گوید راحت حرف بزن،

«وَ لاَ تَظُنُّوا بِیَ اسْتِثْقَالاً فِی حَقٍّ قِیلَ لِی»

فکر نکنید اگر به من حرف حق بگویید برای من سنگین بیاید

بیایید حرف حق را راحت بگویید، بیاید انتقاد بکنید، بیاید بگویید مشکلات را

«وَ لاَ تَظُنُّوا»

اصلاً گمان نکنید که

«اسْتِثْقَالاً فِی حَقٍّ قِیلَ لِی»

زمانی که درباره حق با من صحبت بکنید برای من سنگین بشود،

بگویم برو بچه بنشین سر جای خود به من علی می گویی این حرف را، می گوید اصلاً اینگونه نیست فکر نکنید

«وَ لاَ الْتمَاسَ إِعْظَام لِنَفْسِی»

فکر نکنید من خودم را از شما برتر می دانم

یعنی بگویم من حاکم هستم شما ده متر آن طرف تر بایست، یک نرده هم وسط بکشید که یک دفعه حمله نکند به من، می گوید نه آقا بیا جلو بنشین ببینم چه می گویی، به من علی حرف هایت را بگو، فکر نکن من خودم را گرفتم، این یعنی کرامت انسانی در بعد سیاسی، شما جامعه جهانی را ببینید چقدر با این اندیشه فاصله داریم ما، خیلی فاصله داریم، پسر علی می خواهد اینطور باشد، پسر علی آمد اینطور راحت آقای صفایی می خواهد برود جلویش بایستد، بعضی ها می گوید که اگر به خیمه امام زمان وارد شدی با او چگونه حرف خواهی زد؟ می گوید ما غلط بکنیم به خیمه اش وارد بشویم، ما از دور بشود عرض ارادتی بکنیم، می گوید نه علی می گوید اینطور نیست بیا زانو به زانوی من بنشین راحت حرف بزن، از مشکلات بگو، اگر اتفاقی افتاده بگو گمان نکن من ناراحت می شوم، این یعنی علی (ع) دارد به مخاطب القاء می کند «و لقد کرمنا بنی آدم» خودت را جدی بگیر، خودت را تحویل بگیر، بفهم که تو بنی آدم هستی و خدا به تو یک پستی داده، و دارد چکار می کند با این کار حضرت، این عدل است دیگر، عدل این است، گاهی به ما می گویند عدل ما ذهن مان می رود به تقسیم غنایم، اصلاً از این فضا خارج بشویم ما، چرا ما باید وقتی که اسم عدل و عدالت آمد فقط ذهن مان به اقتصاد و اینها می رود، یعنی همان نگاه گاو داری، که تقسیم بکنیم علوفه را به میزان آب را به موقع بدهید به میزان بدهید، بهداشت همه به موقع باشد، مراقب همه باشی، اصلاً این نگاه نیست، وقتی از عدل می خواهیم صحبت بکنیم باید برویم روی آن مضامین والا و ارزشمند این مسئله فکر بکنیم، مضمون ارزشمند عدل این است، که در بعد سیاسی تو کرامت داری لذا عدل اقتضا می کند با من علی ابن ابی طالب وقتی می خواهی حرف بزنی نلرزی نترس، فکر نکن اگر حرف حقی بگویی من ناراحت می شوم،

مجری:

و اینکه من علی هم با آن سلاطین متفاوت هستم

حجت الاسلام هوشیار:

و من با و خیلی فرق دارم،

مجری:

با قبلی های خودم متفاوت هستم، چرا جامعه به اینجا رسیده

حجت الاسلام هوشیار:

آفرین و می خواهد مفهوم علی را به جای مفهوم فرعون بگذارد، یعنی بگوید که فرعون را پاک کن از ذهنت، طاغوت را پاک کن علی را باور کن، مفهوم علی یعنی عدالت، خود عدالت است، علی یعنی کرامت انسانی، کرامت انسانی یعنی علی، و علی می خواهد بگوید که اینطور باشد با من و مهدی هم می خواهد این را نمود اجتماعی بدهد، جبابره نگذاشتند که امیرالمؤمنین بشود نمود اجتماعی به این باورها بدهد،

مجری:

البته خود افراد ظرفیت نداشتند دیگر، آن ظرفیت اجتماعی هم وجود نداشت

حجت الاسلام هوشیار:

در زمان امام مهدی (ع) همین است یعنی فکر نکنند که امام زمان وقتی می آید که همه خیلی فهیم و فلان هستند، اینطور نیست، روایت این را نمی گوید، بلکه حضرت می آید اول با ظالمین، ظالمین را حذف می کند حضرت، موانع اصلی را، منفعت طلب ها را اختلاس کنندگان را حذف می کند می کشد، بر می دارد از میان وقتی که اینها را برداشتی، ائمه کفر را کشتی به دستور قرآن، آن سلطان ها را از بین بردی، سلطان سکه و فلان را، اینها رفتند مردم می فهمند چند، چند هستند، گاهی ظلم ها در طبقات پایین بخاطر دیدن ظلم ها در طبقات بالا است، سلطان سکه و سلطان نفت و سلطان فلان، حضرت می آید این سلطان ها را از بین می برد آن سلاطین را از بین می برد، آن جبابره را از بین می برد، بعد که از بین برد به راحتی به انسان ها می گوید حالا انسان ببین تو کرامت داری، همه می گویند دمت گرم، ما دنبال همین بودیم، شما در غرب هم بروید یک مصاحبه بگیرید بگویید دنبال چه هستی تو، گمشده ات چیست؟ وقتی یک کمی با او صحبت کردی و به او کمک کردی و گفتی تو دنبال کرامت انسانی نیستی می گوید بخدا دنبال همین هستم، مسیحی هم باشد همین را می گوید، یهودی هم باشد همین را می گوید، گبر و کافر و زندیق و هرچه هم باشد من دنبال همین بودم چون این را خدا به او داده، این یک مسئله فطری است، «و لقد کرمنا بنی آدم» فطری است، ما واقعاً دنبال آن هستیم، چرا اگر به آقای صفایی در اینجا توهین بشود ناراحت می شود می رود، چون می گوید من کرامت دارم من ارزش دارم، این را از کجا می گوید، این فطری و درونی است، شما باور کردی که یک انسان هستی باور کردی که ارزش داری، باور کردی نباید کسی به شما توهین بکند، باور کردی این را، چرا؟ این باور سرچشمه اش کجا است، «نفتخت روحی» از آنجا است، چون خدا کرامت داده، بعد این گمشده شما را کسی می خواهد بیاید به شما بدهد، در ابعاد مختلف این می شود عدالت، عدالت این است گمشده ات را به تو می دهند، بعد فردی هم دارد اجتماعی هم دارد، خب کرامت انسانی در بعد سیاسی، من یک مثال زدم، و امیرالمؤمنی در جایی فرمود که

«مِلاک السِّیاسَةِ العَدلُ»

خیلی مضمون بالایی است،

 

مجری:

منابع اش را می فرمایید که اگر دوستان خواستند مراجعه کنند

حجت الاسلام هوشیار:

من اینها را از خطبه های مختلف یاد داشت کردم، و همه هم از نهج البلاغه هست اما فراموش کردم که صفحات را بنویسم، دوستان می توانند سرچ بکنند، من خیلی عذر می خواهم دعوی من بر این است که دوستان دیدند همیشه سعی می کنم و امروز وقت کم بود و امروز فراموش کردم که اینها را رفرنس هایش را بنویسم، کرامت انسانی در بعد رفاهی از امیرالمؤمنین ببینید چه می فرماید

«أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ لِي عَلَيْكُمْ حَقّاً وَ لَكُمْ عَلَيَّ حَقٌّ»

ای مردم یک حقی شما به گردن من دارید یک حقی هم من به گردن شما دارم

نهج البلاغه خطبه 34

«فَأَمَّا حَقُّكُمْ عَلَيَّ»

اما حق شما بر گردن من چیست؟ من خیلفه هستم من حاکم هستم شما حقی به گردن من دارید،

«فَأَمَّا حَقُّكُمْ عَلَيَّ فَالنَّصِيحَةُ لَكُمْ»

اینکه خیر خواه شما باشم

«وَ تَوْفِيرُ فَيْئِكُمْ عَلَيْكُمْ»

اینکه بیت المال را اینقدر زیاد بکنم که رزق و روزی و معیشت شما هم سالم بشود هم فراوان بشود

می گوید این حق من است به عنوان حاکم، من باید وضع مالی شما را خوش بکنم، یعنی از عدالت همه ذهن مان به این یک مسئله می رود، این یکی از آن چندین موارد است که من روی آن یکی هم اشاره کردم که بحث مالی هم درست است خیلی هم مهم است، چون اگر این را نمی گفتم شاید مخاطبین عزیز می گفتند که بحث پول و اینها که مهم نیست، خب چرا مهم است

مجری:

قبلش حضرت می گوید نصیحت،

حجت الاسلام هوشیار:

خب نصیحت آن هم خیر خواهی و این مسائل، اما کرامت انسانی در بعد رفاهی، من انسان باید در بعد رفاهی کرامت داشته باشم، چون خدا خواسته بهترین ها برای من باشد، چون در همان آیه قران خدا می فرماید که من دریا را خشکی را همه را بخاطر تو خلق کردم، تا تو کیف کنی، تا تو لذت ببری، و من تو را برتری دادم به حیوانات بخاطر اینکه به تو عقل دادم به تو شعور دادم یعنی یک بخش آیه این است که من به تو دریا ها را دادم به تو خشکی ها را دادم امکانات دادم، و من دوست دارم حال خوب تو را ببینم، مثلاً من به فرزندم پول می دهم می گویم که برو یک غذای خوب بیرون بخور، بعد بچه من این پول را می گذارد داخل جیبش پس انداز می کند، من می گویم پسرم من این را دادم تو برویم یک شام خوب بخوری، می گوید بابا خواستم پس انداز بکنم، می گویم نه من خواستم تو امشب کیف کنی، چرا منع کردی از خودت، خدا گاهی دوست دارد ما کیف بکنیم، اما بعضی از ظالمین منع می کنند نمی گذارند ما به آن حق مان برسیم، امام زمان می آید و کرامت انسانی در بعد رفاهی را به انسان می دهد، علی خواست ظالمین نگذاشتند، اما در زمان امام مهدی (ع) اراده خدا تعلق گرفته بر اینکه همه موانع حذف بشود و آن ید الله که فوق ایدی همه هست آن محقق بشود و همه ببینند، بفهمند که نه این خبر ها نیست خدا اگر خواست می شود و خدا اینبار خواهد خواست و اینبار خواهد شد.

کرامت انسانی در بعد آموزشی، خیلی جالب است در ادامه همان که حق خودش را و حق مردم را حضرت می فرماید، می فرماید که

«و تعلیمکم کیلا تجهلوا»

حق شما بر گردن من این است که من به شما علم یاد بدهم، تا جهل نشوید،

«وَ تَأْدِيبُكُمْ كَيْمَا تَعْلَمُوا»

و شما را تأدیب کنم شما را ادب یاد بدهم از طریق همان علمی که به شما آموخته بودم

یعنی من به عنوان انسان کرامتم در این است که جاهل نباشم، کرامت بر این است که جهل نداشته باشد، کرامت انسانی بر این است که معرفت داشته باشد، انسان جاهل دو پایش میلنگد، انسان جاهل کلاً میلنگد، کرامت من اقتضا می کند که من جاهل نباشم، کرامت من اقتضا می کند که من صاحب علم و معرفت و شعور و فهم باشم، حضرت می گوید این حقی است که بر گردن من است و من باید این را انجام بدهم، خب ظالمین نگذاشتند اما در زمان امام مهدی (ع) کرامت انسان در بعد آموزشی اتفاق می افتد؛ بعدی کرامت انسان در بعد عاطفی، حضرت به مالک می گوید که ای مالک

«فاخفض لهم جناحک»

نسبت به این رعیت خودت، مردمی که زیر دست شما هست، «فاخفض لهم جناحک»، می گوید این بالهای خود را زیر پای اینها بگستران، مثل یک مادر، مثل یک فرزند نسبت به پدر و مادر پیر که قرآن اشاره می کند، می گوید مالک تو هم اینگونه باش برای شان، اینها را به آغوش بگیر نگذار اینها اذیت بشوند، به اینها محبت کن، یعنی لطیف ترین عبارتی که شاید در قرآن هست، نسبت به پدر و مادر هست، که عاطفی ترین حالت را آنجا گفتند، حضرت به مالک می گوید که مالک تو هم این کار را انجام بده،

«وَ أَلِنْ لَهُمْ جَانِبَكَ»

با آنها با نرمش رفتار کن

«وَ ابْسُطْ لَهُمْ وَجْهَكَ»

با آنها گشاده رو باش

با اخم و فلان نه، تو چکاره هستی مگر به آنها اخم بکنی، تو یک کاری انجام دادی اینها پول شان شد ده تومان، باید به آنها اخم بکنی؟ می گوید نه تو وظیفه ات را انجام می دهی، کرامت انسانی در بعد عاطفی خیلی مهم است، و مردم چقدر حال شان خوب می شود وقتی می بینند یک مسئولی با آنها مهربان هست، ممکن است منم بگویم در خانه پدری داریم پول ندارد اما خیلی خوش اخلاق است، من با چنین فرزندانی زیاد مواجه بودم،  می گویند درست است پدر ما به لحاظ مالی خیلی وضعش خراب است اما خیلی آدم خوبی است اینقدر مهربان هست، اصلاً مردم هم از حاکم همین را می خواهند، حاکم عادل، حاکم عادل مهربان ممکن است وضع مالیت خوب نباشد اما آن حاکم به تو حال خوب می دهد، کیف می کنی، حالت خوش است، این همان کرامت انسانی است در بعد عاطفی، چندین مورد است وقت مان دارد تمام می شود.

یک مورد هم بگویم، کرامت انسانی در بعد رفتاری، امیرالمؤمنین می فرماید که ای مالک

«وَ آسِ بَيْنَهُمْ فِي اللَّحْظَةِ وَ النَّظْرَةِ»

وقتی داری با آنها حرف می زنی به همه، چند تا معنا دارد یکبار در حرف زدن می گوید به همه با یک چشم نگاه کن، یکبار در تقسیم اموال می گوید به همه با یک چشم نگاه کن، همه اینها را شامل می شود، می گوید وقتی با اینها مواجه بشویم با رعیت خودت

«وَ آسِ بَيْنَهُمْ فِي اللَّحْظَةِ وَ النَّظْرَةِ»

به یک چشم نگاه کن به اینها

«حَتَّى لَا يَطْمَعَ الْعُظَمَاءُ فِي حَيْفِكَ لَهُمْ، وَ لَا يَيْأَسَ الضُّعَفَاءُ مِنْ عَدْلِكَ عَلَيْهِمْ»

اگر تو این کار را انجام ندهی ظالمان درباره رعیت تو طمع می کنند می آیند سوء استفاده می کنند

می گویند ببینید این حاکم شما با یک چشم به همه نگاه نمی کند، بعد می گوید رعیت تو را فریب می دهند، می گوید به همه با یک چشم نگاه بکن، آقازاده و غیر آقازاده هم نباشد، بعد می گوید اگر اینطور بکنی ظالم هیچ موقع نمی تواند بیاید رعیت تو را فریب بدهد، و می گوید اگر اینگونه باشی رعیت هم درباره عدل تو ناامید نمی شوند

«وَ لَا يَيْأَسَ الضُّعَفَاءُ مِنْ عَدْلِكَ عَلَيْهِمْ»

بزرگترین مرض یک جامعه مرض ناامیدی هست، که حضرت آقا هم مقام معظم رهبری بارها فرمودند گفتند بعضی ها می خواهند سیاه نمایی کنند ناامید بکنند، چون به خوبی می دانند که اگر مردم ناامید بشوند دیگر چیزی باقی نمی ماند، و بعضی دشمن تلاش می کند که مردم را ناامید بکند، دیگر نمی شود دیگر درست نمی شود، اگر با یک نگاه، نگاه بکنید به رعیت می گوید این رعیت ناامید از عدل شما نمی شود و موارد مختلف، کرامت انسانی در انتصابات و فلان و اینها، به قدری موارد زیاد هست و نهج البلاغه به آنها پرداخته اما چه کنیم که ظالمان عصر نگذاشتند علی بن ابی طالب اجرا بکند اما درباره امام زمان اراده بر این تعلق یافته است که انسان از ابعاد مختلف به آن گمشده خودش یعنی کرامت انسانی برسد و این همان معنای عدالت مهدوی است ان شاءالله.

مجری:

ان شاءالله رب العالمین و ان شاءالله باشیم و ببینیم آن روزگار خوشی که زمین پر از عدل و داد می شود تشکر می کنم جناب استاد هوشیار استفاده  کردیم ان شاءالله که باز هم در برنامه های آینده از شما استفاده کنیم و همچنین تشکر می کنم از شما بینندگان و همراهان عزیز و ارجمند از همه شما عزیزان التماس دعای فرج و دعای خیر داریم و عرضه می داریم که یا رب الحسین به حق الحسین اشف صدر الحسین بظهور الحجة و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته.


مهدی یار>

عدل و قسط عدالت حکومت مهدوی امام عادل صاحب امر انتظار منتظر کرامت حضرت مهدی ع مقدس انسان نهج البلاغه امیرالمومنین ع کرامت انسانی علم رفتار مالک اشتر نا امیدی