سایر قسمت ها
اخلاق علوی سیره مهدوی

قسمت بیست و نهم برنامه اخلاق علوی و سیره مهدوی با کارشناسی آیت الله سید محمد حسینی قزوینی
موضوع: «گرفتاری در بیماری» عاملی برای از بین رفتن آثار گناه در انسان!


دیگر قسمت ها

 بسم الله الرحمن الرحیم

10/09/1401

موضوع: «گرفتاری در بیماری» عاملی برای از بین رفتن آثار گناه در انسان!

برنامه اخلاق علوی و سیره مهدوی

فهرست مطالب این برنامه:

جلوه ای از حکومت جهانی حضرت ولی عصر (سلام الله علیه)

مروری بر مطالب مطرح شده در جلسات گذشته

مناجاتی که همه ائمه (علیهم السلام) آن را می خواندند!

از چه راهی می توانیم به حضور قلب در نماز برسیم!؟

«گرفتاری در بیماری» عاملی برای از بین رفتن آثار گناه در انسان!

روایتی بسیار تکان دهنده و قابل توجه خانواده ها

تماس های بینندگان برنامه

مجری:

أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم‏، بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ الْحَمْدلِلَّهِ رَبِّ العالَمين‏ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِينَ

عرض سلام و ادب و احترام دارم خدمت همه شما بینندگان عزیز و ارجمند شبکه جهانی حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف).

الحمدلله این توفیق نصیبمان شد باز در شب جمعه ای دیگر در سید اللیالی با برنامه اخلاق علوی سیره مهدوی خدمت شما برسیم، ان شاء الله که بتوانیم اخلاقمان را به اخلاق آقا امیرالمؤمنین علی ابن ابی طالب (علیه السلام) نزدیک بکنیم و بتوانیم جزء یاران و پا در رکابان حضرت مهدی موعود (سلام الله علیه) ان شاء الله باشیم.

در این برنامه پیگیر این مطلب بودیم که سیره و اخلاقمان را طوری قرار بدهیم که نام مان در زمره اصحاب آن حضرت قرار بگیرد.

الحمدلله این شبها در محضر حضرت استاد حضرت آیت الله حسینی قزوینی هستیم ان شاء الله بتوانیم نهایت استفاده و بهره از محضرشان ببریم. ابتدائا یک عرض سلام و ادبی محضرشان داشته باشیم و مثل همیشه آغازگر و حسن مطلع این برنامه نام و ذکری از حضرت زهرای مرضیه (سلام الله علیها) باشد.

این دلهای ما زنگار زدایی بشود آماده بشویم برای تلألوء پرتو حق ان شاء الله که به قلبهایمان سرشار بشود سلام عرض می کنم در خدمتتان هستیم.

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

سلام علیکم ورحمة الله وبرکاته.

السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا بَقِيَّةَ اللَّهِ فِي أَرْضِه،‏ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا مِيثَاقَ اللَّهِ الَّذِي أَخَذَهُ وَ وَكَّدَهُ- السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا وَعْدَ اللَّهِ الَّذِي ضَمِنَه‏، السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا صَاحِبَ الْمَرْأَى وَ الْمَسْمَع‏ فَمَا شَيْ‏ءٌ مِنَّا إِلَّا وَ أَنْتُمْ لَهُ السَّبَبُ وَ إِلَيْهِ السَّبِيل السَّلَامُ عَلَيْكَ یَا مَنْ بِيُمْنِهِ رُزِقَ الْوَرَى وَ بِوُجُودِهِ ثَبَتَتِ الْأَرْضُ وَ السَّمَاء

خدمت بینندگان عزیز و گرامی خالصانه ترین سلامم را تقدیم می کنم موفقیت روز افزون برای همه گرامیان از خدای منان می خواهم.

همانطوری که عزیزمان اشاره کردند مطلع عرائض ما یادی از صدیقه طاهره (سلام الله علیها) باشد به امید آنکه دین، دنیا و آخرت همه را بیمه آن بزرگوار بکنیم ان شاء‌ الله

شرمنده ام ز شوهر مظلوم خود علی * دست شکسته حامی مولا نمی شود

بر روی قبر من بنویسید دوستان * سیلی زدن مودت زهرا نمی شود

خدای عالم در قرآن فرمود:

(قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى)

بگو: من هيچ پاداشی از شما بر رسالتم درخواست نمی ‌کنم جز دوست‌ داشتن نزديکانم [= اهل بيتم‌]

سوره شوری (42): آیه 23

در این آیه پاداش رسالت نبی گرامی را مودت و محبت اهل بیتش قرار داد

بر روی قبر من بنویسید دوستان * سیلی زدن مودت قربی نمی شود

بر باب خانه ام بنویسید رهبری * مثل امام فاطمه تنها نمی شود

جز طفل من که یار علی گشت پشت در * شش ماهه ای فدایی بابا نمی شود

من پشت در ز پای فتادم یکی نگفته است * زهرا چرا ز روی زمین پا نمی شود

سقط جنین و سیلی و ضرب غلاف تیغ * این احترام ام ابیها نمی شود

وَسَيعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَي مُنْقَلَبٍ ينْقَلِبُونَ

مجری:

احسنتم، طیب الله انفاسکم ذکر حضرت زهرای مرضیه صدیقه طاهره (سلام الله علیها) که می آید در تمامی آن قلبهای صاف و صادق تأثیر خواهد گذاشت، التیام آن هم تنها نام منجی موعود حضرت صاحب الزمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است. حضرت استاد آماده هستیم از حکومت آن حضرت بشنویم تا ان شاء الله این دلها التیام پیدا بکند و اشتیاق ما برای دیدن آن حضرت بیشتر بشود.

جلوه ای از حکومت جهانی حضرت ولی عصر (سلام الله علیه)

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

مرحوم میرزای نوری صاحب مستدرک کتابی دارد به نام النجم الثاقب در جلد 1، صفحه 517 یک روایتی را نقل می کند.

«وروى عن فضالة بن أيوب، قال: حدّثنا عبد الله بن سنان سأل أبي من أبي عبد الله عليه السلام»

روایت ظاهراً صحیحه است عبدالله ابن سنان می گوید پدرم از امام صادق سوال کرد:

«عن السلطان العادل»

از دیدگاه شما سلطان عادل چه کسی است؟

حضرت فرمود:

«هو من افترض الله طاعته بعد الأنبياء والمرسلين على الجنّ والانس أجمعين»

سلطان عادل کسی است که خداوند اطاعت او را بعد از انبیاء و مرسلین بر تمام جن و انس واجب کرده است.

«وهو سلطان بعد سلطان إلى أن ينتهي إلى السّلطان الثاني عشر»

پادشاهی، امامی بعد از امامی تا به سلطان دوازدهم منتهی شود.

«فقال رجل من أصحابه: صف لنا من هم يابن رسول الله؟»

یکی از اصحابش عرض کرد آقا جان دوازده سلطانی که گفتید را برای ما توصیف کنید.

النجم الثاقب؛ نويسنده : ميرزا حسين النوري الطبرسي (وفات : 1320) تحقيق: تقديم وترجمة وتحقيق وتعليق: السيد ياسين الموسوي، ناشر: أنوار الهدى، قم: 1415، ج1، ص517

این روایت و امثال این روایتها نشان می دهد که ائمه (علیهم السلام) حق حکومت داشتند بعضی از وهابیهای پلید یا بعضی از آخوندهای مذهب فروخته - ما وطن فروش داریم ولی مذهب فروش بیش از وطن فروش داشتیم - اینها یک سری مطالبی را مطرح می کنند می گویند ائمه (علیهم السلام) حق حکومت نداشتند مردم اگر انتخاب می کردند اینها حاکم بودند در غیر این صورت نه.

ظاهراً نه قرآن را متوجه شدند و نه سنت را فهمیده اند در قرآن کریم دارد که:

(إِنَّمَا وَلِيكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ)

سرپرست و ولی شما، تنها خداست و پيامبر او و آنها که ايمان آورده ‌اند؛ همان ها که نماز را برپا می ‌دارند، و در حال رکوع، زکات می ‌دهند.

سوره مائده (5): آیه 55

ولایت تامه ای که برای خدا است خداوند این را برای نبی مکرم و امیرالمؤمنین (سلام الله علیهم اجمعین) اثبات کرده است و بیش از 300 روایت در منابع شیعه و سنی داریم که بحث امامت، حکومت و ولایت ائمه (علیهم السلام) را برای مردم بیان کردند.

نبی مکرم می گوید خدای عالم در قرآن آیه 6 سوره احزاب می گوید:

(النَّبِي أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ)

پيامبر نسبت به مؤمنان از خودشان سزاوارتر است

سوره احزاب (33): آیه 6

بعد از من علی ابن ابی طالب (أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ) است بعد از او امام حسن و امام حسین تا حضرت ولی عصر؛ معنی (أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ) چیست؟ کتاب های تفاسیر شیعه و سنی را ببینید:

«(النَّبِىُّ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ) في كل شيء من أمور الدين والدنيا (مّنْ أَنفُسِهِمْ)»

الكشاف عن حقائق التنزيل وعيون الأقاويل في وجوه التأويل؛ اسم المؤلف: أبو القاسم محمود بن عمر الزمخشري الخوارزمي الوفاة: 538، دار النشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت، تحقيق: عبد الرزاق المهدي، ج3، ص531

ولذا در اینجا هم نبی مکرم از کلمه سلطان استفاده می کند یعنی ائمه حق تشکیل و تأسیس حکومت و اجرای عدل دارند. وظیفه شان و از شئوناتشان تشکیل حکومت دینی و اجرای عدالت و رفع ظلم است.

بعد راوی می گوید یابن رسول الله برای ما اینها را بیان کنید حضرت فرمود خداوند در قرآن می گوید:

(أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ)

اطاعت کنيد خدا را! و اطاعت کنيد پيامبر خدا و اولو الأمر [= اوصيای پيامبر] را!

سوره نساء (4):‌ آیه 59

«والذين خاتمهم الذي ينزل في زمن دولته عيسى عليه السلام من السماء ويصلّي خلفه وهو الذي يقتل الدجال»

دوازدهمین سلطان و حاکم، کسی است که در زمان حکومت او عیسی از آسمان به زمین می آید پشت سر او نماز می خواند. او کسی است که دجال را از بین می برد.

مراد از دجال یک وجود خارجی است یا نه مراد از دجال یک فرهنگ فاسدی است که امروز در فضای مجازی داریم می بینیم. یا مراد از دجال استکبار جهانی است که دارد مثل دجال خون مردم را می مکد و به بهانه های مختلف زن، مرد و کودک را در کشورهای مختلف به خاک و خون می کشد. حضرت همه را به درک واصل می کند

«ويفتح الله على يديه مشارق الأرض ومغاربها ويمتد سلطانه إلى يوم القيامة»

به دست حضرت ولی عصر شرق و غرب عالم فتح می شود و سلطنت و حکومت حضرت مهدی (ارواحنا فداه) تا قیام قیامت است.

النجم الثاقب؛ نويسنده : ميرزا حسين النوري الطبرسي (وفات : 1320) تحقيق: تقديم وترجمة وتحقيق وتعليق: السيد ياسين الموسوي، ناشر: أنوار الهدى، قم: 1415، ج1، ص517

بعد از پایان سلطنت و حکومت مهدوی، قیامت آغاز خواهد شد. اینکه می گوید: «ويمتد سلطانه إلى يوم القيامة»، روایات متعدد داریم بعد از حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) بعضی از ائمه (علیهم السلام) مثل حضرت امیر (سلام الله علیه) و آقا امام حسین (سلام الله علیه) بعضی ائمه دیگر هم می آیند و در کره زمین حکومت می کنند تا روزی که نفخ صور دمیده شود و قیامت آغاز شود و خلق عالم همه در محضر حق برای حساب پس دادن حضور پیدا کنند.

مجری:

ان شاء الله آن لحظات را ببینیم و لذت ببریم و طعم زندگی حقیقی را بچشیم.

«اللَّهُمَّ إِنَّا نَرْغَبُ إِلَيْكَ فِي دَوْلَةٍ كَرِيمَةٍ تُعِزُّ بِهَا الْإِسْلَامَ وَ أَهْلَهُ وَ تُذِلُّ بِهَا النِّفَاقَ وَ أَهْلَه‏»

الكافي (ط - الإسلامية)؛ نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الاسلامیة، ج3، ص422

حضرت استاد اگر امکانش است برای عزیزانی که ممکن است به تازگی همراه ما شده باشند و همچنین عزیزانی هم که همراه ما بودند اما یک هفته گذشته است یک مروری بر آن مطالبی که ذکر شده بفرمایید ان شاء‌ الله وارد مبحث جدید بشویم.

مروری بر مطالب مطرح شده در جلسات گذشته

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم‏، بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ وَبِهِ نَسْتَعين وَهُوَ خَيرُ نَاصِرٍ وَ مُعِينْ الْحَمْدُلِلَّه ‏وَ الصَّلَاةِ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ وَعلَیٰ آلِهِ آل الله لَا سِيَّمَا علَیٰ مَوْلانَا بَقِيَّةَ اللَّه‏ وَ الّلعنُ الدّائمُ‏ علَیٰ أَعْدائِهِمْ أعداءَ الله إلىٰ يَوم لِقَاءَ اللّه

عرض کردیم افرادی جزء اصحاب حضرت مهدی هستند که به مرحله بالای توحید و معرفت حق رسیده باشند.

«رِجَالٌ مُؤْمِنُونَ عَرَفُوا اللَّهَ حَقَّ مَعْرِفَتِه‏»‏

الفتوح؛ نويسنده: أحمد بن أعثم الكوفي (وفات: 314)، تحقيق: علي شيري، ناشر: دار الأضواء للطباعة والنشر والتوزيع، 1411ق، ج2، ص320

گفتیم برای رسیدن به آن مرحله از توحید و معرفت واقعی و حقیقی الله، یک مسیرهایی را باید طی کنیم. به دوازده نکته اشاره کردیم که این دوازده نکته باید باشد تا ما بتوانیم به آن مرحله از معرفت خدای عالم برسیم.

اشاره شد که جز توجه به خدا چیز دیگری نیست این توجه به حق باید از سنخ احدی و صمدی باشد

(قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ * اللَّهُ الصَّمَدُ)

بگو: خداوند، يکتا و يگانه است؛ خداوندی که همه نيازمندان قصد او می ‌کنند.

سوره اخلاص (112): آیات 1 و 2

بعد گفتیم یک سری گناهان و معاصی از ما سر زده است باید تلاش کنیم اثرات این گناهان از بین برود و اثرات این گناه هم جز با اعمال صالح برداشتنی نیست.

یک نکته ای را بگویم بعد اشاره کنم به اعمال صالحی که باعث می شود گناهان ما بخشیده شود و زمینه پرواز ما به طرف حق باز بشود. آنچه که از روایات و آیات استفاده می کنیم مخصوصاً از آیه:

(أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ قَالُوا بَلَى شَهِدْنَا)

فرمود: «آيا من پروردگار شما نيستم؟» گفتند: «آری، گواهی می ‌دهيم!»

سوره اعراف (7): آیه 172

آقایان عالم زَر را به عالم مثال تعبیر می کنند یا عالم اسماء که از این عالم ماده چند عالم بالاتر است. در آنجا خداوند فرمود: (أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ) آیا من پروردگار شما نیستم؟ نفرمود «ألستُ‌ بإلاهِکُم، ألستُ بخالِقکم، ألست برازقکُم، ألست بمالککُم» فرمود (أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ).

در واژه «رب» نکات زیادی خوابیده است. ما باید مسئله رب را در خودمان احیاء بکنیم هم در مرحله فعل، احساس کنیم «لا حول ولا قوة الا بالله» هیچ فعلی در عالم هستی نیست مگر به حول و قوه الهی. بعد از این که، از این مرحله گذشتیم به مرحله صفت می رسیم تمام صفات ما هر چه داریم همه از خدا است.

«لا حول ولا قوة الا بالله لا صفتَ الا بالله العلی العظیم»

ما علم داریم، قدرت داریم صفات دیگر داریم همه اینها مال خدا است. بعد از مسئله فنای صفت گذشتیم به فنای ذات می رسیم آنجا بالاترین مرحله است ذاتی در عالم جز ذات حق نیست:

(وَلِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَالْمَغْرِبُ فَأَينَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ وَاسِعٌ عَلِيمٌ)

مشرق و مغرب، از آن خداست! و به هر سو رو کنيد، خدا آنجاست! خداوند بی ‌نياز و داناست!

سوره بقره (2): آیه 115

مناجاتی که همه ائمه (علیهم السلام) آن را می خواندند!

این عالم هر چه است جلوه اوست تصور می کنیم ما هستیم او و غیر از او چیز دیگری نیست. در مناجات شعبانیه یک فرازی است به دوستان توصیه می کنم این فراز را حفظ کنند و در سجده نماز و قنوت نمازشان تکرار کنند یک دنیا معارف دارد. تقریباً‌ تنها مناجاتی است که همه ائمه این را می خواندند.

مثلاً دعای کمیل برای حضرت امیر است. دعای روز عرفه برای آقا امام حسین است. دعای ابو حمزه ثمالی برای امام سجاد است، ولی مناجات خمس عشر (شعبانیه) برای تمام ائمه است همه می خواندند.

 آنجا که می گوید:

«إِلَهِي هَبْ لِي كَمَالَ الِانْقِطَاعِ إِلَيْكَ»

تمام معارف اینجا خوابیده است مرحله فناء فعلی یا توحید فعلی، توحید صفاتی و توحید ذاتی را می خواهیم رد بشویم به اینجا برسیم «إِلَهِي هَبْ لِي كَمَالَ الِانْقِطَاعِ إِلَيْكَ»، خدایا کار کن من همه چیز را از تو ببینم از همه منقطع بشوم، نه از دیگران از آنچه که من تصور می کنم حول و قوه ای دارم من هستم حرف می زنم من هستم حرکت می کنم من هستم غذا می خورم من هستم راه می روم از همه اینها منقطع بشود همان تعبیر: «لا حول ولا وقوة الا بالله» بعد می گوید:

«وَ أَنِرْ أَبْصَارَ قُلُوبِنَا بِضِيَاءِ نَظَرِهَا إِلَيْكَ»

خدایا چشمان قلب ما را با نگاه به خودت نورانی کن

از مرحوم محمد جواد انصاری که از عرفای دل سوخته و قلب سوخته بود سوال کردند آیا می شود امام زمان را دید؟ گفت خدای امام زمان را هم می شود دید. آن آقایانی که مخالف بعضی از مسائل عرفانی هستند بیایند اینجا زانوی ادب به زمین بزنند ببینند واقعاً می شود خدا را دید؟ این که حضرت موسی (علی نبینا وآله وعلیه السلام) فرمود:

(رَبِّ أَرِنِي أَنْظُرْ إِلَيكَ)

پروردگارا! خودت را به من نشان ده، تا تو را ببينم!

سوره اعراف (7): آیه 143

توجیه می کنند که از قول قومش گفت نه عزیزم اینها نیست.

 «وَ أَنِرْ أَبْصَارَ قُلُوبِنَا بِضِيَاءِ نَظَرِهَا إِلَيْكَ حَتَّى تَخِرَقَ أَبْصَارُ الْقُلُوبِ حُجُبَ النُّورِ»

باید چشم قلب ما حجاب های نور را یکی پس از دیگری پاره کند. حجابهای نور چیست؟ ما در حجاب ظلمانی هستیم حجاب غیبت، حجاب دروغ، حجاب حسد، حجاب بخل، حجاب تحقیر دیگران و هزاران حجابی که این گناهان برای ما درست کرده است. اینها حجابهای ظلمانی است ما هنوز نتوانستیم حجابهای ظلمانی را کنار بزنیم.

بحثی که ما داریم هفت موردی که باعث می شود گناهان بخشیده شود برای حجاب های ظلمانی است. حجابهای ظلمانی پاره شد آنجا انسان به حجاب نورانی می رسد آنجا رحمانیت حق را می بیند. یعنی در تمام عالم هر چه وجود است از خدا می بیند رحیمیت حق را می بیند هر کجا کمال وجود است از خدا می بیند.

باز در حجاب رحمانیت گیر کرده، در حجاب رحیمیت گیر کرده، در حجاب غفاریّت گیر کرده، در حجاب رزاقیت گیر کرده است همه اینها حجاب هستند. این هزار و یک اسمی که در دعای جوش کبیر می خوانیم تمام اینها حجاب است. در اینجا امام می فرماید: «حَتَّى تَخِرَقَ أَبْصَارُ الْقُلُوبِ حُجُبَ النُّورِ»، حجاب نورانی را هم بشکند

«فَتَصِلَ إِلَى مَعْدِنِ الْعَظَمَةِ»

من به معدن عظمت برسم!

یعنی آن جایی که دیگر فقط تو را ببینم صفات و اسماء تو را نبینم.

همان جایی که:

(ثُمَّ دَنَا فَتَدَلَّى فَكَانَ قَابَ قَوْسَينِ أَوْ أَدْنَى)

سپس نزديک آمد و نزديکتر شد تا [فاصله‏اش] به قدر [طول] دو [انتهاي] کمان يا نزديکتر شد.

سوره نجم (53): آیه 9

امام صادق (سلام الله علیه) می گوید:

«ما زلتُ اردّد هذه الآية يعنى «إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَ إِيَّاكَ نَسْتَعِينُ» حتّى سمعتُ من قائله»

من آیه (إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَ إِيَّاكَ نَسْتَعِينُ) را به قدری تکرار می کنم تا از خود خدا می شنوم.

روضة المتقين في شرح من لا يحضره الفقيه( ط- القديمة)؛ نويسنده: مجلسى، محمدتقى، تاريخ وفات مؤلف: 1070 ق‏؛ محقق: موسوى كرمانى، حسين و اشتهاردى على پناه‏، ناشر: مؤسسه فرهنگى اسلامى كوشانبور، قم‏،1406 ق‏؛ ج 13، ص 120

 بعد در ادامه مناجات شعبانیه می گوید:

«وَ تَصِيرَ أَرْوَاحُنَا مُعَلَّقَةً بِعِزِّ قُدْسِك‏»

خدایا تمام این حجابهای نورانی را کنار بزنم به عزت قدس خودت برسم.

إقبال الأعمال (ط - القديمة)؛ ابن طاووس، على بن موسى، محقق/ مصحح: ندارد ناشر: دار الكتب الإسلاميه، ج2، ص687

یعنی آنجایی که دیگر از اسماء و صفات خبری نیست آن جایی که:

محمد دیدن و موسی شنیدن * شنیدن کَی بود مانند دیدن!

از چه راهی می توانیم به حضور قلب در نماز برسیم!؟

از تعابیر دیگری که در مناجات شعبانیه است صرف نظر می کنم ولی همین عبارت: «إِلَهِي هَبْ لِي كَمَالَ الِانْقِطَاعِ إِلَيْكَ وَ أَنِرْ أَبْصَارَ قُلُوبِنَا بِضِيَاءِ نَظَرِهَا إِلَيْكَ حَتَّى تَخِرَقَ أَبْصَارُ الْقُلُوبِ حُجُبَ النُّورِ فَتَصِلَ إِلَى مَعْدِنِ الْعَظَمَةِ وَ تَصِيرَ أَرْوَاحُنَا مُعَلَّقَةً بِعِزِّ قُدْسِك‏» را حفظ کنیم و در قنوت و سجده نمازمان با حضور بگوییم.

به تعبیر یکی از بزرگان حضور قلب روح عبادت و دعا است، نمازی که حضور ندارد روح ندارد دعایی که حضور قلب ندارد روح ندارد و حضور قلب در حقیقت کلید قفل کمالات است. اگر کسی می خواهد به کمالات برسد در این کمالات قفلی است باید این قفل را باز کنند. حضور قلب آن کلید است و باب الأبواب رحمت های واسعه الهی است.

درب اصلی اگر گشوده شود مابقی درها پشت سر هم گشوده خواهد شد این عبارت از حضور قلب است که ما بدانیم با چه کسی حرف می زنیم و چطوری حرف می زنیم.

یک روز قبل از برنامه یکی از دوستان سوال کرد شما گفتید در نماز باید طوری نماز بخوانیم که نه به الفاظ توجه داشته باشیم نه به معانی؛ این که نمی شود. ایشان همین جا آمد و یک جمله ای به من گفت گفتم این جمله ای که به من گفتی لفظ یا معنا در نظرت بود؟ گفت نه؛ گفتم همین را در حرف زدن با خدا داشته باشیم.

الان دارم با شما بینندگان صحبت می کنم آیا من که با شما دارم صحبت می کنم به: «ص، ح، ب، ت» توجه دارم؟ نه. من یقین دارم شما دارید برنامه را می بینید اصلاً‌ توجه به الفاظ و حتی توجه به معانی هم نیست.

یعنی به قدری الفاظ در معانی غرق است و معانی در مخاطب غرق است فقط ما مخاطب را می بینیم و چیز دیگری نمی بینیم اگر با خدا حرف می زنیم این طوری حرف بزنیم اصلا توجهی به لفظ و معنا نداشته باشیم.

یعنی طوری باشد ما داریم خدا را می بینیم با او حرف می زنیم اصلاً توجهی به الفاظ و معانی نداریم فقط او را می بینیم احساس می کنیم با او حرف می زنیم.

یکی از بزرگان گمان می کنم از مرحوم میرزا جواد آقا ملکی است. می گوید به یک بچه متن عربی می دهند می گویند پیش سلطان و فلان حاکم این را بخوان این بچه هم اصلاً‌ به هیچ وجه یک کلمه را متوجه نیست پیش سلطان می رود شروع می کند خطاب به سلطان این متن را می خواند، نه کاری به لفظ و معنا دارد احساس می کند در محضر سلطان، ملک و بزرگی نشسته است دارد با او حرف می زند.

البته این ابتدای امر درست نمی شود مرحوم شهید ثانی (رضوان الله تعالی علیه) در کتاب آداب الصلاتش می گوید ابتدا باید دقت کنیم معانی الفاظ را در نظر بگیریم بعد از مدتی دقت کنیم معانی هم کنار برود حضور قلب پیدا کنیم مراحلی را ایشان در آداب الصلاة ذکر کرده است دوستان مراجعه کنند در سایت هم است.

آداب الصلاة مرحوم میراز جواد آقای ملکی، مرحوم شهید ثانی، مرحوم امام (رضوان الله تعالی علیهم)، همه اینها مطالبی آوردند که باید با اینها مأنوس باشیم.

در هر صورت دقت کنیم به این دنیا برای رسیدن به کمال آمده ایم برای خوردن و خوابیدن نیامده ایم. نیامده ایم برای اینکه یک مالی جمع کنیم صاحب فرزند و امکاناتی بشویم نه، این امکانات وسیله ای است که ما به کمال برسیم. آن کمالی که خداوند برای او ما را آفریده است در روز ألست هم آن کمالات را برای ما یادآور شده همه ما هم گفتیم «بَلیٰ شَهِدنا»‌ و خدا را هم آن جا مشاهده کردیم.

یک شعری است گمان می کنم شعر از حافظ باشد می گوید:

فاش می گویم و از گفته خود دلشادم * بنده عشقم و از هر دو جهان آزادم

طائر گلشن قدسم چه دهم شرح فراق * که در این دامگه حادثه چون افتادم

من ملک بودم و فردوس برین جایم بود * آدم آورد در این دَیر خراب آبادم

نیست بر لوح دلم جز الف قامت دوست * چه کنم حرف دیگر یاد نداد استادم

کوکب بخت مرا هیچ منجم نشناخت * یا رب از مادر گیتی به چه طالع زادم

امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) می فرماید:

«يَا لَيْتَنِي لَمْ تَلِدْنِي أُمِّي‏»

خدایا شرمنده ام ای کاش مادر مرا را نزاییده بود و بزرگم نکرده بود.

الدروع الواقية؛ نويسنده: ابن طاووس، على بن موسى، تاريخ وفات مؤلف: 664 ق‏، ناشر: مؤسسة آل البيت عليهم السلام‏، بيروت‏، 1415 ق؛ ص 276

کوکب بخت مرا هیچ منجم نشناخت * یا رب از مادر گیتی به چه طالع زادم

پاک کن چهره حافظ به سر زلف ز اشک * و رنه این سیل دمادم ببرد بنیادم

ان شاء الله خدای عالم به ما کمک کند و بتوانیم به آن مرحله بالایی که خدا برای او ما را آفریده است و در عالم اسماء و روز الست همه این مسائل را به ما نشان داده است. (فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيهَا) بتوانیم به آن جا برسیم.

مجری:

ان شاء الله. ما همچنان همراه شما عزیزان هستیم و دنبال راهکارهای عملی هستیم برای رسیدن به این مراتب. حضرت استاد اشاره فرمودند یکی از اولین قدمهایی که باید در راستای رسیدن به این کمال بر داریم این است که خودمان را از این پابندها و وابستگیهایی که ما را در زمین گیر انداخته است رها بکنیم.

«فَاقْبَلْ عُذْرِي وَ ارْحَمْ شِدَّةَ ضُرِّي وَ فُكَّنِي مِنْ شَدِّ وَثَاقِي...»

مصباح المتهجد و سلاح المتعبد؛ طوسى، محمد بن الحسن‏؛ ناشر: مؤسسة فقه الشيعة ، ج‏2، ص 846

قرار شد بشنویم از حضرت استاد آن راهکارهای عملی که موجب محو گناهان می شوند آن گناهانی که سر تا پای انسان را فرا می گیرد و به انسان اجازه نمی دهد تا بخواهد عروج بکند و به معراج برسد. چه کار بکنیم که اینها از ما کنده بشوند و ما هم از آنها خالی بشویم و بتوانیم سبک بشویم تا به پرواز در بیاییم. یکی از آن راهها توسل به حضرت سید الشهداء (علیه السلام) بود. دومین آن ها احترام به والدین بود.

سومین راهکار را می خواهیم در قالب یک شبهه ای که ممکن است برای عزیزان پیش بیاید مطرح کنیم. ممکن است افرادی تصور بکنند چرا بعد از این که ایمان آوردیم و ترک گناه کردیم چرا همچنان یک سری بیماری سراغ ما می آید؟

«گرفتاری در بیماری» عاملی برای از بین رفتن آثار گناه در انسان!

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

کلیپی که الان پخش شد من خیلی لذت بردم هم بحث «ألست بربکم» را داشت هم آخرش یک فراز خیلی جالبی بود که مرتبط به بحث ما است خطاب به حضرت دارد:

غزلم اگر تو بسازیم و نَیَم اگر بنوازیم * به نسیم یاد تو راضیم نه گلایه ای نه شکایتی.

خیلی شعر قشنگ است.

نه مرا ببین رصدم نکن و نظر به خوب و بدم نکن * ز درت بیا و ردم نکن که تو از تبار کرامتی!

خدا رحمت کند کسانی که این اشعار زیبا و عرفانی را می گویند و رحمت کند اینهایی که با صدای زیبایشان اینها را می خوانند واقعاً به آدم حال می دهند.

یکی از نعمت های الهی که قبلاً‌ هم اشاره داشتیم توبه کردن از گناه است. اگر شرایط توبه داشته باشد، باعث می شود دیگر عذابی نباشد. غیبت کردیم رفتیم از صاحبش رضایت گرفتیم، استغفار کردیم نمازمان را ترک کرده بودیم قضایش را خوانیدم. روزه خورده بودیم کفاره اش را دادیم یا قضایش را به جای آوردیم.

این اعمالی است که گناهان بخشیده می شود فردای قیامت خدا به خاطر این غیبت ما را به جهنم نمی برد، به خاطر این نماز به جهنم نمی برد خدایا اگر چهار روز نمازم قضاء شده بود خواندم تو دستور داده بودی قضاء کنم گفتم چشم.

ولی آیا اثرات این گناه هم با توبه کردن می رود یا نمی رود؟ مثال زدم مثل لیوانی روی میز است تصور می کند شربت است می خورد بعد معلوم می شود شراب بوده است. مستی برایش می آید چه بفهمد چه نفهمد چه بداند چه نداند اثر وضعی دارد.

یا مثلا کسی خدمت رسول اکرم می آید می گوید یا رسول الله پدر من در سپاه دشمن است اجازه می دهید بروم پدرم را بکشم؟ حضرت می فرماید وظیفه ات است ولی بدان اگر پدرت را کشتی جوان مرگ می شوی، اثر وضعی کشتن پدر ولو پدر کافر باشد جوان مرگ شدن است.

اعمال در دنیا به قول امروزی ها کنش و واکنشی دارد، گناهان ما هم با توبه از عذاب خدا خلاص می شویم، ولی آن اثرش در روح ما است تاریکی هایش در روح ما است این همان تعبیر حضرت امیر در دعای کمیل است:

«وَ فُكَّنِي مِنْ شَدِّ وَثَاقِي»

خدایا این گناهانی که مثل زنجیر من را در زمین گرفتار کرده را از پایم باز کن.

مصباح المتهجد و سلاح المتعبد؛ طوسى، محمد بن الحسن‏؛ ناشر: مؤسسة فقه الشيعة ، ج‏2، ص 846

اثرات گناه باعث می شود ما به کمالات نرسیم اثر گناه باعث می شود ما حضور قلب در نماز و در دعا پیدا نکنیم. اثر گناه این است که ما از معارف و رسیدن به آن معرفت الهی و توحید واقعی و معرفت واقعی و تشرف خدمت حضرت ولی عصر محروم بشویم این اثرات گناه است.

اینهایی که داریم عرض می کنیم اعمال صالحی است که اثر گناه را از بین می برد نه گناه را از بین می برد، گناه با توبه رفت اثر گناه را از بین می برد. یکی از چیزهای که اثر گناه را از بین می برد بیماری است. جابر بن عبدالله انصاری (رضوان الله تعالی علیه) از رسول اکرم نقل می کند که فرمود:

«لَا يَمْرَضُ مُؤْمِنٌ وَ لَا مُؤْمِنَةٌ إِلَّا حَطَّ اللَّهُ بِهِ مِنْ خَطَايَاه‏»

هیچ مرد و زن مؤمنی نیست که بیمار می شود و به خاطر این بیماری تمام خطاها پاک می شود.

مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل؛ نورى، حسين بن محمد تقى، محقق/ مصحح و ناشر: مؤسسة آل البيت عليهم السلام، ج‏2، ص64

یعنی اثراتش از بین می رود. اینی که در آنجا نوشته شده است هم از بین می رود در بعضی از روایات داریم خداوند به زمین خطاب می کند فراموش کن فردا شهادت نده از ذهن ملائکه پاک می کند حتی ملائکه هم از ذهنشان پاک شد فردای قیامت از چیزی خبر ندارند به جوارح دستور می دهد اینها را پاک کن دیگری چیزی نماند.

زراره از امام باقر یا امام صادق نقل می کند که حضرت فرمود:

«سَهَرُ لَيْلَةٍ مِنْ مَرَضٍ أَوْ وَجَعٍ أَفْضَلُ وَ أَعْظَمُ أَجْراً مِنْ عِبَادَةِ سَنَةٍ»

یک شب انسان با بیماری صبح کند بهتر از یک سال عبادت است

الكافي ( ط- الإسلامية)؛ نويسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق‏؛ محقق / مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد؛ ناشر: دار الكتب الإسلامية، تهران‏: 1407 ق‏، ج3، ص 114، بَابُ ثَوَابِ الْمَرَض‏، ح6

ما وقتی بیمار بشویم زمین و آسمان را به هم می زنیم ای خدا چرا بیمار شدیم چه شد و چه نشد؛ فرزندم بیمار شد مادرم بیمار است در حالیکه اینها یک سری نعمتهای الهی است خداوند می خواهد اثرات گناه را از پرونده ما بر دارد و زمینه پرواز ما را فراهم کند.

من از دوستان تقاضا دارم عبارت امام سجاد را خوب دقت کنند خیلی عجیب است یعنی یک درس معرفتی جالبی است دعای آقای امام سجاد در صحیفه سجادیه، دعای شماره 15 حضرت این دعا را وقتی بیمار می شدند یا گرفتار می شدند می خواندند می گوید:

«اللَّهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ عَلَى مَا لَمْ أَزَلْ أَتَصَرَّفُ فِيهِ مِنْ سَلَامَةِ بَدَنِي»

خدایا برای سلامتی که به من دادی تو را شکر می کنم.

 و نه تنها برای این بلکه:

«وَ لَكَ الْحَمْدُ عَلَى مَا أَحْدَثْتَ بِي مِنْ عِلَّةٍ فِي جَسَدِي»

همین که بیماری در جسد من به وجود آمد چشمم درد گرفت دندانم درد گرفت سرم درد گرفتم، معده ام درد گرفت، زانویم درد گرفت و... خدایا تو را شکر می کنم.

ماها فقط بلد هستیم یک نعمتی خدا به ما داد بگوییم خدایا شکرت ولی یک بلا و گرفتاری به ما داد جزع و فزع می کنیم ای وای چرا این طوری شد! من که اهل نماز و عبادت هستم چرا گرفتار شدم؟

بعد این جمله اش جالب است دوستان عزیز به خوبی دقت کنند پای درس عرفان امام سجاد بنشینیم. حضرت عرضه می دارد خدایا:

 «فَمَا أَدْرِي أَيُّ الْحَالَيْنِ أَحَقُّ بِالشُّكْرِ لَكَ وَ أَيُّ الْوَقْتَيْنِ أَوْلَى بِالْحَمْدِ لَكَ»

نمی دانم کدامیک از این دو حالت سزاوتر به شکر و حمد و ستایش توست.

«أَ وَقْتُ الصِّحَّةِ الَّتِي هَنَّأْتَنِي فِيهَا طَيِّبَاتِ رِزْقِكَ وَ نَشَّطْتَنِي بِهَا لِابْتِغَاءِ مَرْضَاتِكَ وَ فَضْلِكَ وَ قَوَّيْتَنِي مَعَهَا عَلَى مَا وَفَّقْتَنِي لَهُ مِنْ طَاعَتِكَ أَمْ وَقْتُ الْعِلَّةِ الَّتِي مَحَّصْتَنِي بِهَا»

آیا آن زمانیکه سالم بودم و از نعمتهای تو استفاده کردم و غذاهای لذیذ خوردم، شربت های لذیذ خوردم. و عبادت تو را کزدم. یا آن وقتی که من را بیمار کردی با آن بیماری تمام گناهان من را شستی!

«مَحَّصْتَنِی» یعنی پاک کردی مثل کسی که لباسش چرک است با مواد شوینده می شوید تمام چرک ها را از بین می برد. می گوید این بیماری که به من دادی تمام چرک و چروک گناهانم را از بین بردی آیا اینجا بیشتر باید شکر کنم؟

«وَ النِّعَمِ الَّتِي أَتْحَفْتَنِي بِهَا تَخْفِيفاً لِمَا ثَقُلَ بِهِ عَلَيَّ ظَهْرِي مِنَ الْخَطِيئَاتِ وَ تَطْهِيراً لِمَا انْغَمَسْتُ فِيهِ مِنَ السَّيِّئَاتِ وَ تَنْبِيهاً لِتَنَاوُلِ التَّوْبَةِ وَ تَذْكِيراً لِمَحْوِ الْحَوْبَةِ بِقَدِيمِ النِّعْمَةِ»

خدایا این بیماری که به من تحفه دادی تخفیفی بود بر گناهانی که بر دوش من سنگینی می کرد  و من را پاک کردی در گناهانی که فرو رفته بودم و من را متنبه کردی که از گناهانم توبه کنم و من متذکر شدم که برای محو گناهان خانمان سوزم از استغفار استفاده کنم.

نگاه ما با نگاه امام سجاد چقدر تفاوت دارد؟ خیلی جالب است. من روی این جمله مقداری عرض دارم. بعد می گوید:

«وَ فِي خِلَالِ ذَلِكَ»

در این بیماریهایی که به من دادی دو ملکی مأمور راست و چپ من، بهترین اعمال را برای من نوشتند.

«مَا لَا قَلْبٌ فَكَّرَ فِيهِ»

این هم خیلی جالب است در روایت داریم وقتی یک بنده ای هر شب نماز شب می خواند یک شب بیمار شد تب و لرز گرفت نتوانست، خدای عالم به این دو ملک دستور می دهد آن نماز شبی که هر شب این بنده من می خواند امشب که بیمار شده است (من بیمارش کردم) در پرونده اش بنویسید.

هر سال سالم بود روزه گرفت امسال بیمار است نمی تواند روزه بگیرد خدا به این دو ملک می گوید همان ثوابی که هر سال این بنده من روزه می گرفت در پرونده اش می نوشتید، تمام اینها را بنویسید.

زیارت عاشوراء می خواند، زیارت جامعه کبیره می خواند، دعای کمیل می خواند، دعای ندبه می خواند ولی با این بیماری دیگر نمی تواند، خدای عالم می گوید تمام آن کارهایی که در دوران سلامتی انجام می دهد برایش بنویسید. چقدر خدای مهربان و بزرگی داریم!

حضرت می گوید خدایا در خلال این بیماری دو مأموری که در سمت چپ و راستم هستند بهترین عمل ها را در پرونده ام نوشتند عملهایی که:

«مَا لَا قَلْبٌ فَكَّرَ فِيهِ وَ لَا لِسَانٌ نَطَقَ بِهِ وَ لَا جَارِحَةٌ تَكَلَّفَتْهُ إِفْضَالًا مِنْكَ عَلَيَّ إِحْسَاناً مِنْ صَنِيعِكَ»

اصلاً قلب من به فکر آنها نبود، زبان من برای آن عبادتها باز نشد، اعضا و جوارحم عملی انجام نداد، همه تفضل و احسان تو بر من بود.

الصحيفة السجادية؛ على بن الحسين عليه السلام، محقق / مصحح: ندارد، ناشر: دفتر نشر الهادى - قم، 1376ش. ص76

در این دوران بیماری بدون اینکه نماز بخوانم روزه بگیرم کاری انجام بدهم ملائکه همه را در پرونده ام نوشتند. چقدر زیباست! این را می گویند معرفة الله! همان:

«عَرَفُوا اللَّهَ حَقَّ مَعْرِفَتِه‏»‏

كشف الغمة في معرفة الأئمة (ط - القديمة)؛ نویسنده: اربلى، على بن عيسى، محقق / مصحح: رسولى محلاتى، هاشم‏، ناشر: بنى هاشمى - تبريز، ج‏2، ص478

اینکه فقط شعار بدهیم بله ما خدا را قبول داریم خدا چنین است چهار رکعت نماز می خوانیم به سر خدا منت می گذاریم، خدایا من این همه نماز خواندم و روزه گرفتم چرا دعاهای من را به اجابت نمی رسانی؟ گویا مثل این که خدا را - نستجیر بالله - بنده خودمان فرض می کنیم یعنی جایمان عوض شده است!!

بعد جمله ای که می گوید: «تَنْبِيهاً لِتَنَاوُلِ التَّوْبَةِ» یکی از ویژگیهای مؤمن این است وقتی گرفتار می شود بیمار می شود دستش می سوزد زمین می خورد، قلبش درد می کند چشمش درد می کند دندانش درد می کند می داند بر اینکه اینها در اثر یک سری گناهانی بود انجام داده است.

بلافاصله در پرونده اش مراجعه می کند امروز چه خطایی کردم؟ سر چه کسی داد زدم؟ نسبت به چه کسی بخل ورزیدم؟ چه گناهی انجام دادم که خدای عالم این مشکل را برای من پیش آ‌ورد؟

دوستان عزیز امام صادق (سلام الله علیه) می فرماید:

«أَمَا إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ عِرْقٍ يَضْرِبُ وَ لَا نَكْبَةٍ وَ لَا صُدَاعٍ وَ لَا مَرَضٍ إِلَّا بِذَنْبٍ»

حتی نبض شما که تند می زند قلب شما که به تپش می افتد، اتفاق بدی می افتد، بیماری و سردردی می گیرید، همه اینها به خاطر گناهی است که از شما سر زده است.

 خدای عالم در قرآن می فرماید:

(وَمَا أَصَابَكُمْ مِنْ مُصِيبَةٍ فَبِمَا كَسَبَتْ أَيدِيكُمْ وَيعْفُوا عَنْ كَثِيرٍ)

هر مصيبتی به شما رسد به خاطر اعمالی است که انجام داده ‌ايد، و بسياری را نيز عفو می ‌کند!

سوره شوری (42): آیه 30

حضرت در ادامه فرمود:

«وَ مَا يَعْفُو اللَّهُ أَكْثَرُ مِمَّا يُؤَاخِذُ بِهِ.»

گناهانی که خدا بخشیده است بیشتر از آنی است که شما را به خاطر آن گرفتار کرده است.

الكافي ( ط- الإسلامية)؛ نويسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق‏؛ محقق / مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد؛ ناشر: دار الكتب الإسلامية، تهران‏: 1407 ق‏، ج2، ص 269، بَابُ الذُّنُوب‏، ح3

حالت مؤمن همان تعبیر امام سجاد است که فرمود «لِتَنَاوُلِ التَّوْبَةِ» وقتی گرفتار می شویم به فکر پرونده خودمان می افتیم. من امروز،‌ دیروز و هفته گذشته چه گناهی انجام دادم؟ متنبه می شویم لذا بیماریها نعمتی از طرف خداوند است ما به فکر گناه باشیم.

در روایت داریم بنده فاسق،‌ فاجر و کافر هر چه گناه می کند خدای عالم به او الهام نمی کند به دلش نمی اندازد توبه کند لذا گناه می کند.

(وَالَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنَا سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَيثُ لَا يعْلَمُونَ)

و آنها که آيات ما را تکذيب کردند، به تدريج از جائی که نمی ‌دانند، گرفتار مجازاتشان خواهيم کرد.

سوره اعراف (7): آیه 182

ناگهانی او را می گیریم هر چه التماس می کند من را بر گردانید می گوییم خبری نیست. ولی دارد مؤمن بعضاً‌ 20 یا 40 سال قبل گناهی انجام داده است بعد از این همه سال یک دفعه به یادش می افتد و توبه می کند.

مثلا بچه بودیم جوان بودیم داشتیم می رفتیم فلان جا از باغ کسی سیبی خوردیم. از کشاورزی یک طرفی رد شدیم محصولاتش زیر دست و پایمان رفت. یا از یک میوه فروشی رد می شدیم میوه فروش مشغول بود از میوه هایش مقداری بر داشتیم و خوردیم از او رضایت نگرفتیم. قنادی چند شکلات برداشتیم بدون این که از صاحبش اجازه بگیریم خوردیم.

مؤمن بعد از چندین سال به یادش می افتد که فلان روز گناه کرده است، استغفار می کند این استغفار گناه 40 ساله قبلش را محو می کند و از بین می برد، یا مورد بخشش قرار می دهد. ولی کافر و فاسق کسی که خدا دوستش ندارد مدام گناه می کند خدا نعمت می دهد اصلاً‌ به فکر این که توبه کند نمی افتد. لذا حضرت می فرماید بیماری ها مرا به یادت توبه و گناهان و استغفار از گناهانم می اندازد این را خوب دقت کنیم.

باز در کافی شریف است:

«إِنَّ الرَّجُلَ يُذْنِبُ الذَّنْبَ فَيُحْرَمُ صَلَاةَ اللَّيْلِ وَ إِنَّ الْعَمَلَ السَّيِّئَ أَسْرَعُ فِي صَاحِبِهِ مِنَ السِّكِّينِ فِي اللَّحْمِ.»

انسان غیبت می کند دروغ می گوید آن شب موفق نمی شود نماز شب بخواند گناه، نسبت به صاحبش از چاقو که در گوشت اثر می گذارد بیش از این اثر می گذارد. گناه مثل چاقوی تیزی است که برندگی دارد امام صادق فرمودند:

«مَنْ هَمَّ بِسَيِّئَةٍ فَلَا يَعْمَلْهَا»

گناهی به ذهنتان می آید می خواهید غیبتی بکنید بلافاصله آب دهانتان را قورت بدهید غیبت نکنید. یک دفعه یک جایی می خواهید دروغی بگویید بلافاصله متذکر بشوید از این دروغ برگردید. یک دفعه می خواهید نسبت به کسی بدی بکنید سرش داد بکشید خودتان را کنترل کنید. می گوید وقتی به فکر گناه می افتید تلاش کنید این گناه از شما سر نزند. بعد می گوید:

«فَإِنَّهُ رُبَّمَا عَمِلَ الْعَبْدُ السَّيِّئَةَ فَيَرَاهُ الرَّبُّ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى»

بنده ای گناه می کند خدا او را می بیند

بعد خدا می گوید:

«وَ عِزَّتِي وَ جَلَالِي لَا أَغْفِرُ لَكَ بَعْدَ ذَلِكَ أَبَداً»

قسم به عزت و جلالم دیگر بعد از این تو را نخواهم بخشید.

الكافي ( ط- الإسلامية)؛ نويسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق‏؛ محقق / مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد؛ ناشر: دار الكتب الإسلامية، تهران‏: 1407 ق‏، ج2، ص 272، بَابُ الذُّنُوب‏، ح16و 17

از طرفی می گوییم:

«وَ أَيْقَنْتُ أَنَّكَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ فِي مَوْضِعِ الْعَفْوِ وَ الرَّحْمَةِ»

و از آن طرف هم می گوییم:

«وَ أَشَدُّ الْمُعَاقِبِينَ فِي مَوْضِعِ النَّكَالِ وَ النَّقِمَة»

تهذيب الأحكام (تحقيق خرسان)؛ نویسنده: طوسى، محمد بن الحسن، ناشر:  دار الكتب الإسلاميه، محقق/ مصحح: خرسان، حسن الموسوى‏، ج3، ص 108

خداوند می گوید:

(نَبِّئْ عِبَادِي أَنِّي أَنَا الْغَفُورُ الرَّحِيمُ)

بندگانم را آگاه کن که من بخشنده مهربانم!

سوره حجر (15): آیه 49

به بنده هایم خبر بده من خدای مهربان هستم از آن طرف بلافاصله می گوید عذاب من، عذاب شدیدی است یک طرف می گوید:

(إِنَّ اللَّهَ يغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا)

خدا همه گناهان را می ‌آمرزد

سوره زمر (39): آیه 53

یک طرف دیگر می گوید:

(إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ ذُو انْتِقَامٍ)

خدا شکست‏ناپذير انتقام‏گيرنده است

سوره ابراهیم (14): آیه 47

لذا دقت بکنیم همواره مؤمن در بین رجاء و خوف باشد هم از گناهانش بترسد هم به رحمت خدا امیدوار باشد.

روایتی بسیار تکان دهنده و قابل توجه خانواده ها

 در ذیلش یک روایت خیلی تکان دهنده ای است امام صادق می فرماید حضرت رسول اکرم فرمود:

«إِنَّ الْعَبْدَ لَيُحْبَسُ عَلَى ذَنْبٍ مِنْ ذُنُوبِهِ مِائَةَ عَامٍ‏»

بنده به خاطر یکی از گناهانش صد سال در آتش جهنم زندانی می شود.

این زندانی شدن در جهنم یک چیز است ولی ذیلش بدتر از این است:

«وَ إِنَّهُ لَيَنْظُرُ إِلَى أَزْوَاجِهِ فِي الْجَنَّةِ يَتَنَعَّمْن»

نگاه می کند زن و بچه اش در بهشت دارند از نعمتهای بهشتی استفاده می کنند.

الكافي ( ط- الإسلامية)؛ نويسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق‏؛ محقق / مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد؛ ناشر: دار الكتب الإسلامية، تهران‏: 1407 ق‏، ج2، ص 272، بَابُ الذُّنُوب‏، ح19

این به خاطر یک گناهش صد سال، نه یکی دو سال و یکی دو روز به خاطر یکی از گناهانش در جهنم دارد عذاب می کشد بالا نگاه می کند می بیند بستگانش در بهشت صفا می کنند از نعمتهای خدا استفاده می کنند این در اینجا التماس می کند از آن نعمتها یک چیزی هم برای ما بفرستید خطاب می آید:

(إِنَّ اللَّهَ حَرَّمَهُمَا عَلَى الْكَافِرِينَ)

خداوند اين ها را بر کافران حرام کرده است!

سوره اعراف (7): آیه 50

خدا این بهشت را بر شما مادامی که در جهنم هستید حرام کرده است ولذا یک مقداری دقت بکنیم بیماری ها و مشکلاتی که برای ما می آید اولاً به گذشته مان بر گردیم چه گناهانی انجام دادیم و استغفار بکنیم و خدا را هم شاکر باشیم که بیماریها باعث می شود اثرات گناه از بین برود. تأثیرات گناه مثل مستی که از شراب می آید این اثرات گناه را بیماریها از بین می برد.

مجری:

بسیار عالی! پس بیماری ها هر دو کار را برایمان انجام داد هم گناه را از بین برد همان طوری که فرمودید طبق روایت ما را به سمت توبه می برد اگر اصل گناهی هم باقی مانده باشد ان شاء الله با توبه، خود آن اصل را هم از بین می برد. مباحث بسیار زیاد هستند همان طور که مطلع هستید و بارها هم گفتیم اولویت با تماسهای شما بینندگان عزیز و ارجمند است.

تماس های بینندگان برنامه:

بیننده (آقای بهادری از کرج – شیعه):

بسم الله الرحمن الرحیم عرض سلام و شب بخیر دارم خدمت حضرت آیت الله حسینی قزوینی و جناب اقای مرعشی دو سید بزرگوار. ولادت با سعادت بزرگ بانوی انقلاب کربلا حضرت زینب کبری را خدمت همه عزیزان مخصوصاً‌ شیعیان عرض تبریک و تهنیت دارم. داستانی می خواهم تعریف کنم در کتاب الفصول مختاریه سید مرتضی، صفحه 74 و کنج الفوائد ابو الفتوح، صفحه 135 و احتجاج طبرسی، جلد 2، صفحه 149 می گوید شخصی بود به نام فضل ابن حسن فردی بود بسیار به مذهب شیعه خیلی متعصب بود و از نظر مبانی مذهب آدم با سوادی بود.

وارد درسی شد که متعلق به جناب ابو حنیفه بود فضل ابن حسن به همراهش گفت می روم با این عالم سنی مذهب مباحثه می کنم تا او را ملزم نکنم از این مکان نمی روم چون من معتقد به مذهب حق هستم و حق هیچ وقت مغلوب نمی شود در فرصتی مناسب از جا بلند شد گفت ایها العالم من برادری دارم که رافضی است هر چه می خواهم به او بفهمانم که آقایان جناب ابوبکر و عمر بعد از پیامبر اکرم افضل امت و خلیفه به حق بوده قبول نمی کند می گوید علی ابن ابی طالب افضل و خلیفه به حق بوده است. شما یک دلیل قاطعی به من بگویید به او بفهمانم و او را به راه راست بیاورم.

ابو حنیفه گفت به برادرت بگو بهترین و روشن ترین دلیل این است که پیامبر همواره در جنگ ها ابوبکر و عمر را کنار خودش می نشاند و علی را مقابل نیزه و شمشیر دشمن می فرستاد، این نشان می دهد که این دو نفر، محبوب پیامبر بودند چون حضرت می خواست که آنها بعد از خودش، جانشین بعد از خود باشند لذا جان آنها را حفظ می کرد. ولی چون علی را دوست نمی داشت طردش می کرد و به میدان می فرستاد تا کشته شود این بهترین دلیل بر افضیلت ابوبکر و عمر است.

 فضل گفت بله من این را به برادرم می گویم ولی او از قرآن به من جواب می دهد که خداوند در سوره نساء می فرماید:

(وَفَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِينَ عَلَى الْقَاعِدِينَ أَجْرًا عَظِيمًا)

خداوند وعده پاداش نيک داده، و مجاهدان را بر قاعدان، با پاداش عظيمی برتری بخشيده است.

سوره نساء (4): آیه 95

طبق این آیه چون علی مجاهد بوده افضل از ابوبکر و عمر است جناب ابو حنیفه گفت به او بگو از این بهتر می خواهی که ابوبکر و عمر قبرشان در کنار پیغمبر و چسبیده به قبر پیغمبر است ولی علی ابن ابی طالب قبرش در عراق است.

فضل گفت بله این را به برادرم گفتم اما او می گوید غاصبانه در کنار پیغمبر دفن شدند برای این که خداوند در قرآن کریم سوره احزاب می فرماید:

(يا أَيهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَدْخُلُوا بُيوتَ النَّبِي إِلَّا أَنْ يؤْذَنَ لَكُمْ إِلَى طَعَامٍ)

ای کسانی که ايمان آورده ‌ايد! در خانه‌ های پيامبر داخل نشويد مگر به شما برای صرف غذا اجازه داده شود

سوره احزاب (33): آیه 53

رسول اکرم در خانه خودش دفن شده است و آن دو نفر بدون اذن در خانه آن حضرت دفن شدند. جناب ابو حنیفه از این گفتگو سخت ناراحت شد. بعد از تأملی با لحنی تند گفت به برادرت خبیثت بگو آنها غاصبانه در خانه پیغمبر دفن نشدند بلکه عایشه و حفصه که دختران ابوبکر و عمر بودند و همسران پیغمبر هم بودند از پیامبر مهریه طلبکار بودند برای همین طلبکاری پدرشان را در منزل خودشان دفن کردند.

فضل گفت بله من این مطلب را به برادرم گفتم ولی او باز از قرآن آیه برایم می آورد که پیامبر به همسرانش مهریه بدهکار نبود. ای پیامبر ما همسران تو را که مهریه شان را پرداختی بر تو حلال کردیم؛ پس طبق این آیه پیامبر، مِهر زنانش را داده است وقتی از دنیا رفت به زنانش بدهکار نبود.

جناب ابو حنیفه تأمل کرد گفت به برادرت بگو درست است همسران پیغمبر مهریه طلبکار نبودند اما سهم الإرث که از ما ترک پیامبر داشتند یعنی آنچه که پیامبر بعد از خودش باقی گذاشته است همین خانه اش بود و شرعاً سهمی از خانه به همسرانش می رسیده است و چون عایشه و حفصه وارثین پیغمبر بودند پدرانشان را در سهم الإرث خودشان دفن کردند بنابراین، این کار آنها غصبی نبوده.

فضل ابن حسن گفت بله ولی او می گوید که شما آقایان سنی مذهب مگر نمی گویید پیامبر گفته ما پیامبران ارث نمی گذاریم

«نحن معاشر الأنبياء لا نورّث ما تركنا صدقة»

الكشف والبيان (تفسير الثعلبي )؛ اسم المؤلف: أبو إسحاق أحمد بن محمد بن إبراهيم الثعلبي النيسابوري الوفاة: 427 هـ - 1035م، دار النشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت - لبنان - 1422هـ-2002م، الطبعة: الأولى، تحقيق: الإمام أبي محمد بن عاشور، مراجعة وتدقيق الأستاذ نظير الساعدي، ج4، ص359

هر چه از ما باقی مانده صدقه است پس طبق این گفته خودتان عایشه و حفصه سهم الإرث نداشتند به همان دلیل که شما حضرت فاطمه (سلام الله علیها) از فدک محروم کردید و گفتید پیامبر ارث نمی گذارد آیا دختر از پدر ارث نمی برد اما همسر از شوهر ارث می برد؟ سخن که به این جا رسید ابو حنیفه حسابی از کوره در رفت و گفت این مرد را بیرون کنید که او شیعه است.

هدیه ای بود به محضر مبارک امام زمان و شیعیان علی ابن ابی طالب «والسلام علیکم ورحمة الله وبرکاته»

مجری:

علیکم السلام احسنتم طیب الله ان شاء الله که این مناسبت بر شما و همه شیعیان مبارک و میمون باشد. جناب آقای رامیار از شوشتر بفرمائید.

بیننده (آقای رامیار از شوشتر – شیعه):

سلام عرض می کنم، حاج آقا یک سوالی از محضر شما دارم من شبکه کلمه را دنبال می کنم راجع به زنهای که کشف حجاب می کنند زنگ زدم صحبت کردم می گوید این گناه نیست می خواهم از حاج آقا بپرسم آیا گناه کبیره دارد یا نه؟

من یکی از مخالفان سخت این شبکه هستم بعضی وقتها یک حرفهایی می زنند آدم کم می آورد. البته سواد آن چنانی در مقابل اینها نداریم، من امشب حاج اقا را که دیدم گفتم تماس بگیرم و از ایشان بپرسم.

مجری:

همین راهکاری که خودتان انتخاب کردید قطعاً بهترین راه است نه تنها شما همه عزیزانی که اگر شبهه و سوالی برای شان پیش می آید اولویت این شبکه با شما بینندگان عزیز است که پاسخگوی سوالات شما باشد و در اختیارتان است. حضرت استاد در خدمتتان هستیم

حضرت آیت الله حسینی قزوینی:

بحث این که آیا حجاب جزء مسائل اصلی قرآن است یا نه؟ البته جناب آقای دکتر جباری مفصل صحبت کردند شما اگر آرشیو شبکه ولی عصر بحثهای جناب آقای دکتر جباری را که از اساتید برجسته حوزه و دانشگاه هستند ملاحظه کنید ایشان کاملاً‌ این بحث را مطرح کردند. برنامه آیینه تاریخ، جمعه ها ساعت 6 و نیم پخش می شود در آرشیو هم برنامه آیینه تاریخ است.

اولاً نسبت به همسران پیغمبر، خدای عالم در قرآن سوره احزاب می فرماید:

(يا أَيهَا النَّبِي قُلْ لِأَزْوَاجِكَ وَبَنَاتِكَ وَنِسَاءِ الْمُؤْمِنِينَ يدْنِينَ عَلَيهِنَّ مِنْ جَلَابِيبِهِنَّ ذَلِكَ أَدْنَى أَنْ يعْرَفْنَ فَلَا يؤْذَينَ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِيمًا)

ای پيامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو: «جلبابها [= روسری ‌های بلند] خود را بر خويش فرو افکنند، اين کار برای اينکه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگيرند بهتر است؛ (و اگر تاکنون خطا و کوتاهی از آنها سر زده توبه کنند) خداوند همواره آمرزنده رحيم است.

سوره احزاب (33): آیه 59

پوشش باعث می شود زنها در معرض چشم چرانها نباشند. در معرض افرادی که دنبال شهوت رانی هستند و تعرض به زنهای مؤمنین هستند نباشند. آیه قرآن است با آیه قرآن نمی شود شوخی کرد دستور هم به همسران پیغمبر و هم به نساء المؤمنین است از این بهتر و واضح تر؟

در قرآن آیه 59 سوره احزاب داریم کاملاً واضح و روشن است تفاسیر را نگاه کنید. کل پوششهایی که تمام بدن را تحت پوشش قرار بدهد یعنی لباس های بدن نما و تنگ و امثال این نباشد. خانمی که بیرون می آید وقتی با این وضع به قولی با آرایش های آنچنانی با بد حجابی یا بی حجابی بیرون می آید چهار جوانی که امروز امکان ازدواج برایش فراهم نیست این خانم را با این وضع می بیند چه کار می کند؟ آیا می تواند جلوی هوای نفسش را بگیرد؟ می رود کارهای خلاف و خلاف عفت انجام می دهد.

یا اگر کسی که همسر دارد می بیند یک خانمی با آرایشهای آنچنانی بیرون آمده است نسبت به همسر خودش مقداری حالت بدبینی و ناراحتی پیدا می کند. اینها باعث می شود زندگی ها پاشیده شود جوانها به گناه بیافتند.

 چند روز پیش در یکی از گروه ها دیدم ظاهراً در خط واحد بود می گفت یکی دو نفر از خانمها با حجاب نادرست بودند می گفتند و می خندیدند یکی از آقایان سیگار را در آورد شروع به کشیدن کرد حسابی دودش گرفت. این خانم شروع به اعتراض کرد، این آقا برگشت گفت خانم شما با وضع اینچنین بیرون آمدی می گوییم چرا بیرون آمدی می گویید شما نگاه نکن من هم دارم سیگار می کشم شما بو نکش! چطور شما در حجاب آزاد هستی ولی من در سیگار کشیدن آزاد نیستم؟ گفت این دو خانم سرشان را پایین انداختند یواش یواش روسری ها را بالا آوردند.

ببینید یک سری مسائلی است حقوق اجتماعی را از بین می برد حقوق افراد را از بین می برد، شما برو در داخل خانه ات هر کاری می خواهی انجام بده ولی وقتی به اجتماع آمدی، اجتماع یک سری محدودیت های دارد، اگر شما بگویی من آزاد هستم می خواهم لخت بگردم مسئله ای نیست آن هم می آید یک بلندگوی پر سر و صدا دستش می گیرد شروع می کند داد و بیداد کردن شما اعتراض نمی کنی گوش مان کر شد می گوید من هم آزاد هستم یک مثال ساده اش است.

چطور شما در کشف حجاب آزاد هستی ولی من برای این که از بلندگو استفاده می کنم یا شروع کند داد و بیداد راه انداختن و صداهای ناهنجار در آوردن، چرا شما آن جا می گویید افراد را اذیت می کنید برو خانه ات داد بکش شما هم برو خانه ات بی حجابی کن چرا در جامعه آمدی داری بی حجابی می کنی؟

همچنین در سوره نور دارد:

(وَقُلْ لِلْمُؤْمِنَاتِ يغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَيحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا يبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا)

و به زنان با ايمان بگو ديدگان خود را [از هر نامحرمي] فرو بندند و پاکدامني ورزند و زيورهاي خود را آشکار نگردانند مگر آنچه که طبعا از آن پيداست.

 سوره نور (24): آیه 31

فرمود زینت های خودشان را حق ندارند غیر از شوهران و محارم شان به کسی نشان بدهند، آیا این صورتی که آرایش های غلیظ و چنین و چنان کرده است جزء زینت است یا نه؟ این که آستینش باز است طلا و ... دیده می شود جزء زینت است یا نه؟ این که می گوید (وَلَا يبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا) ولی کف دست و گردی صورت بدون آرایش،‌ بدون این که جلب نظر کند.

اضافه بر این که همه بزرگان آقایان اهل سنت حتی مفتیان فعلی شدیدا معتقد به پوشش زنها هستند. آن روز دیدم از بن باز سوال می کنند می گوید زنها باید حتماً با پوشیه بیرون بیایند، زن حق ندارند بدون پوشیه بیرون بیاید. آقایان مفتیان داخل کشور ما همه شان فتوا دادند زن با محرمش می تواند به بازار و دکتر برود، بدون محرم حق ندارد اگر هم بیرون می رود باید پوشیه داشته باشد با صورت باز نمی تواند برود.

شما بیایید فتاوای مفتیان خودتان را درست کنید به جای این که این طور در شبکه مطالبی خلاف قرآن بگویید برای این که چهار تا وطن فروش و چهار تا عامل اسرائیل، صهیونیست و آمریکا افتادند دنبال کشف حجاب شما به جای این که آیات قرآن برای این ها بخوانید حداقل برای اهل سنت داخل کشور فتاوای مفتیان تان را بگویید، شما هم مروج بی حجابی هستید. نمی دانم کجای کار هستند و دنبال چه هستند؟

 مجری:

بسیار عالی خیلی ممنون و متشکر حضرت استاد بسیار استفاده کردیم و از محضرتان بهره بردیم و تشکر هم می کنم از همه شما بینندگان عزیز و ارجمند که این جلسه هم همراه ما بودید ان شاء الله که موفق و مؤید و منصور باشید تا دیدار آینده خدا نگهدار!


اخلاق علوی سیره مهدوی>

حکومت جهانی حضرت ولی عصر عج ولایت اهل بیت ع اجرای عدالت حکومت مهدوی معرفت الله توجه به خدا اعمال صالح بخشش گناهان مناجات شعبانیه احترام به والدین نعمت بیماری حجاب روسری زینت