سایر قسمت ها
کاوش - پاسخ به شبهات باستان گرایان درباره تاریخ اسلام

قسمت چهاردهم برنامه کاوش با کارشناسی حجت الاسلام و المسلمین روستایی


دیگر قسمت ها

 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

 

عنوان برنامه: کاوش

عنوان بحث: (پاسخ به شبهات باستان گرایان درباره تاریخ اسلام)

 

تاريخ: 20/ 03/ 1402

استاد: حجت الاسلام و المسلمین روستایی

مجری: سید محمد صفایی

مجری:

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ أللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِه محمد و عَجِل فَرَجَهُم وَاحشُرنا مَعَهم و لَعن عَن اعدائَهم . سلام علیکم خدمت شما ببنندگان عزیز و ارجمند فارسی زبانان و فرهیختگان در عرصا نقاط جهان عرض سلام و ادب و احترام دارم. مفتخریم که در خدمت شما هستیم با شنبه شبی دیگر با برنامه ی کاوش ویژه ی پاسخ به شبهات باستان گرایان از شهر مقدس قم و جوار کریمه اهل بیت حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها و از شبکه جهانی حضرت ولیعصر عجل الله تعالی فرجه الشریف. ان شالله که امشب تا انتهای برنامه با ما همراه خواهید بود و موضوع برنامه ای که در خدمت کارشناس ارجمند جناب حجت الاسلام و المسلمین آقای دکتر روستایی هستیم پیرامون وجود مقدس و نازنین پیامیر گرامی اسلام حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و سلم و شبهاتی که نسبت به ایشون مطرح می شود از شبکه های باستان گرا ان شالله مطرح خواهد شد کلیپ هایی آماده شده و پاسخ های استاد رو هم خواهیم شنید آقای دکتر روستای سلام علیکم شبتون بخیر

 

 

استاد روستایی:

علیکم السلام ورحمة الله،

بنده هم خدمت حضرتعالی و بینندگان عزیز و ارجمند شبکه جهانی حضرت ولیعصر اروحناه له الفدا عرض سلام و ادب و احترام دارم و امیدوارم که تا به این لحظه طاعات شون مورد قبول درگاه حضرت حق واقع شده باشه و آرزومندم که امشب بتوانیم با برنامه خوبی از قاب تلویزیون مهمان لحظه های خوش عزیزان مون باشیم در خدمت شما هستم

مجری:

ان شالله رب العالمین خیلی ممنون و مچکرم خب عرض کردم که موضوع برنامه امشب پیرامون وجود نازنین حضرت رسول اکرم محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و سلم هست و خب شبهاتی که بعضا متاسفانه مطرح می شود و تقریبا یکی از بیشترین هجمعه هایی که شبکه های باستان گرا و باستان گرایان می آوررند نسبت به وجود نازنین پیامبر خاتم هست و ایشان را هدفدار متهم می کنند و گویی که مثلا اگر ایشون رو مثلا از دور خارج شد خارج کنند وجود خودشون بیشتر اثبات می شود یا وجود مثلا پیامبری که بهش تمسک می کنند چنین هست بفرمایید مقدمه ای

استاد روستایی:

مسئله هم این هست که شما میگید هم یک ابعاد دیگری هم میشه براش تصور کرد و اون اینکه اینها در سطح دنیا میان بررسی می کنن می بینن که اون دینی که بیشتر با روح و جان مردم ارتباط می گیره و جذب بیشتری داره دین اسلامه یعنی شما ببینید خیلی از ادیان ها آمده به اسم حالا عرفان های نوپدید حالا یا ادیان ابراهیمی یا غیر ابراهیمی و یه تعابیری عرض می کنه و طبیعتا یک پیروانی رو هم جذب خودشون می کنند و اما اون عمقی که در اسلام وجود داره خب در جاهای دیگه نیست مثلا شما ببینید فرض کنید عرفان اوشو خب این میاد اون نهایت تقرب فرد رو مثلا در مسئله مثلا عذرخواهم از بینندگان عزیز در مسئله سکس مثلا میبینه

مجری:

بله مسائل جنسی

استاد روستایی:

مسایل جنسی یا حالا دلای نما نمی دونم سای بابا و دیگه هرکدوم به نوع خودشون بالاخره میان یک تعالیمی رو ارائه میدن اما محدود و در جغرافیای محدود و افراد محدودی رو اینا می تونن نهایتا جذب بکنن و خیلی از افرادی که جزم اینا شدن بعدا به پوچی این بالاخره عرفان های دست ساز بشر یا به تعبیری بگیم که انحرافی راحت پی می برن و بالاخره از او جدا می شن اما دین اسلام یک عمری داره این یک نکته است نکته دیگه در دین اسلام هم کامل ترین تعالیم به لحاظ بعد معرفتی که این فقط عرض کنم ادعای بنده نیست شما مثلا ببینید بعضی از مستشرقین مثل مثلا هانی کربن یا امثال ها مثلا میان به این ها اعتراف می کنن که بین همه خب تشیع رنگ و بوی دیگری دارد یعنی مثلا نگاهی که تشیع به پیامبر داره با نگاه سایر مسلمین خب مثلا ما می گیم آقا این فرد معصومه در تمام ابعاد زندگی نه فقط در ابلاغ وحی و نه فقط معصومه از کبائر بلکه معصومه از صغیره و نه فقط معصوم از کبیره و صغیر بلکه ترک اولی مرتکب نمی شه یا مثلا در ابعاد دیگر زندگی اون حضرت چه مثلا روایاتی که داریم درباره برخورد با همسرانشون روایتی که داریم درباره به قول من اصلا اساسا نگاه رسول اکرم صلوات الله و سلام علیه و آله به جنس بانوان و زنان خب این نگاه در سایر مذاهب نیست نه تنها در سایر مذاهب نیست بلکه در ادیانی مثل ادیان مسیحیت یا یهودیت هم نیست یعنی ادیانه ابراهیمی یا حتی در این تعالیم امروزی هم که بعضی ها میان ارائه میدن و اسم عرفان های نو پدید در اینها هم یافت نمیشه خب لذا می ببینم که اگر جذب به این اسلام فراوان بشه طبیعتا جریان های فمینیستی از رونق میفته اگه بفهمن اسلام و تشیع نگاهش مثلا درباره ی بانوان چیست اگر پیامبر خاتم و امیر مومنان علی صلوات و سلام علیه و ائمه معصومین صلوات الله و سلام علیهم  به درستی بشناسم خیلی از اینها در واقع از اون سکه شون از رونق میفته و دیگه بازاری برای خودشون ندارن رو این حساب سعی می کنن از جنبه های مختلف و به گونه های متعدد این تعالیم رو و شخص وجود نازنین و مقدس و مبارک پیامبر خاتم صلوات الله و سلام علیه و آله و ائمه معصومین در صدر آنها آقا امیر المومنین صلوات الله و سلام علیه رو به گونه های مختلف زیر سوال ببر

مجری:

بله دقیقا

استاد روستایی:

که اتفاقا موضوع برنامه ما هم امشب در همین راستا است یعنی شما می بینید درباره عصمت پیامبر اون کارشناس می خواد صحبت بکنه اما از چند بعد آمده و مسئله ی عصمت رو زیر سوال برده یعنی دقیقا اون ویژگی های مثبت پیامبر رو در یک جای گرفته بعد آمده سعی کرده به گونه ای دیگه روایت بکنه البته داستان کلیپ اول ما با دو کلیپ بعدی ما متفاوته  در راستای کلیپ اول من یک توضیح مختصری بدم و بعد ان شاالله کلیپ رو ببینیم سخن از تسلط نستجیز بالله شیطان بر پیامبر است یعنی یک مسئله ی بله یه افسانه ای به نام افسانه غرانیق که بالاخره در طول تاریخ در بعضی از کتاب های تفسیری در بعضی از کتاب های تاریخی احیانا رد پایی ازش پیدا میشه آمدن و حتی در بعضی از کتاب های حدیثی این راه اومدن مطرح کردن یعنی اون چیزی که یکی از بن مایه های کتاب آیات شیطانی سلمان رشدی هم بود یکی از بن مایه هایی که بر اساس او آمد و حمله کرد به باورهای اسلامی اینا میان ادعا می کنن که بله یک پیامبر با مشرکین آمدن و به جمع بندی نرسیدن یعنی پیامبر به این نتیجه رسید که نه آقا حریف این مشترکین نمی شه بعد گفت نه آقا اینا رو به رسمیت بشناسیم و کوتاه اومد در مقابلشون و گفت بله بالاخره بت های شما هم روز قیامت شفاعت می کنن و و بعد هم عرض کنم خدمت شما به بت ها سجده کردن و یه پیامبر فرمود اینها غرانیق الاولی یعنی پرستوهای بلندپروازن این بود اینا شفاعت می کنن و بعد سجده کرد و خلاصه مسلم اینا رو پذیرفتن و بعد شیطان القائاتی بر زبان پیامبر آورد و امثال این حرفا یک موارد این چنینی  رو میاد مطرح می کنه یا که مثلا بیاد عصمت پیامبر رو زیر سوال ببره و حالا حواشی دیگری هم این کلیپ داره که فکر می کنم ابتداء کلیپ و ببینیم و بعد ان شالله به نقدش بپردازیم

مجری:

بله قطعا پس کلیپ اول رو لطفا پخش کنید دوستان و انشالله خواهیم دید و بر می گردیم

کلیپ اول:

اما یکی از دشوارترین مسائلی که عصمت پیامبر اسلام رو نقض می کنه داستان غرانیق است داستان از این قرار است که وقتی پیامبر اسلام دید که بدون موافقت بزرگان قریش قادر به این مسئله نیست که اسلام رو منتشر بکنه بخشی از این افراد به حبشه مجبور شدن برن عده محدودی هم توسط پیامبر اسلام ماندند و در شهر مکه زندگی کردند او سعی کرد نوعی تمایلات درونی خودش رو برای سازش مصالحه و آشتی با مشرکان به کار بگیره و ان آوردن آیات غرانیق بود یعنی زمانی که در سوری نجم سخن از این رفت که لات و منات و عزی به عنوان سه بت هستند بعد از خواندن ان آیات آمد و سخن از این کرد که این بتان همانند پرندگان بلندپروازی هستند

 تِلْکَ الْغَرانیْقُ الْعُلى وَ ان شَفَاعَتَهُنَّ لَتُرْتَجى

 در واقع روی سخنش این است که این ها هم چه بسا شفاعتشان وقتی می گوید

 وَ ان شَفَاعَتَهُنَّ

 یعنی شفاعت اینها هم می تواند مورد رضایت خداوند باشد

 لَتُرْتَجى

پس بنابراین این آیه زمانی در قرآن وجود داشت و جز آیات قرآن بود مؤید این مسئله را هم من در گذشته عرض کردم آیه پنجاه و دو سوره حج هست جایی که اشاره کرده قبل از تو هم انبیایی بودند که وقتی قرآن می خواندند یا وقتی کتاب اسمانی می خواندند یا کلام وحی رو می خواندند شیطان در دهان اونها یا در کلام اونها القائاتی انجام میداد اما خداوند اون رو رفع کرد یعنی اشکال تو رو پوشاند و جالب این هست که در یکی دو آیه ی بعد این مسئله رو به یک آزمایش تشبیه می کنه پس طبیعتا برای آزمایش بودن عرض کردیم باید این آیه برای مدتی مانده باشد که افراد بتوانند خودشون رو با اون بسنجند وقایع تاریخی هم موید همین مسئله است یعنی وقتی محمد این آیات غرانیق رو خوان یک اشتی میان مشرکان و پیامبر اسلام برقرار شد حتی خبر آن به حبشه هم رسید یک عده ای در میانه راه بازگشتند یعنی از حبشه برگشتند به طرف مکه پس نشان می دهد که این مسئله زمانمند بوده دارای زمان بوده اما اینکه کسی بگوید خود خداوند آمد و اون رو رفع کرد بله خداوند اگر بپذیریم او رو رفع کرد اما این نافی عدم عصمت پیامبر نیست مثل اینکه من که مدعی عصمت هستم گناهی بکنم خطایی بکنم و پدر من بیاید اون رو رفع بکنه رفع این خطا و گناه از جانب پدر من عصمت من رو مثبت نمی کنه اثبات نمی کنه بلکه من غیر معصومم بنابراین وقتی پیامبر اسلام نتوانست در ارسال وحی معصوم باشد این خداوندش بود که وارد شد و اون آیات رو حذف کرد اما از دل این داستانی که خود مسلمانان و قرآن هم برای ما به یادگار گذاشتن می توانیم به صراحت عدم عصمت پیامبر اسلام رو حتی در ابلاغ وحی هم استخراج کنیم داستان دیگر برمی گردد به مسئله ی معراج جایی که پیامبر اسلام که خب دیرزمانی در میان مشرکان زندگی کرده بود در میان خانواده ی خودش زندگی کرده بود و مدعی شد که من شبانه به آسمان رفتم یعنی خروج کردم به آن آسمان هرچند داستان اسراء رو هم آورد یعنی سیر شبانه از مکه به بیت المقدس و این دو داستان خب توام شدند برخی ها این ها رو در دو زمان جداگانه دانستند کاری به این مسئله نداریم ولی بحث بر این است که وقتی محمد مدعی شد به آسمان ها رفته در آنجا انبیاء الهی رو دیده برخی تعالیم رو دیده بهشت و جهنم رو مشاهده کرده این مسئله حتی نزد خود مسلمانان پیروان یا پیروان محمد هم قابل قبول نبود یعنی آن ها وقتی این داستان رو شنیدن در درون خودشون به عقل و حکمت و خرد محمد هم تشکیک کردند داستان رو یعنی داستان ارتداد بسیاری از مسلمانان که در بخش یارانش می تونیم اون رو بسنجیم باز هم این رو ابن هشام در جلد اول آورده نقل قولی است از حسن بصری و این گونه می کرد حسن بصری می گوید خداوند متعال در شان گروهی از مسلمانان که پس از این واقعه یعنی واقعه معراج مرتد شده بودند این آیه را نازل کرد که آیه شصت سوره اسراء هست که به معنای سیر شبانه است پس می بینید برخی از یاران خود پیامبر اسلام هم نسبت به برخی دیدگاه های او به دیده عصمت نگاه نمی کردند که هرچه او گفت درسته او دارای یک سری ویژگی های خاصی است که می تواند سیر شبانه بکنه و به او و به قول او اینجوری اعتماد نداشتن

مجری:

خب با هم دیگه کلیپ اول رو دیدیم و شنیدیم در حقیقت ادعایی داشت ایشون پیرامون دو واقعه متفاوت تکی افسانه ی غرانیق به اصطلاح و خب یکی هم معراج پیامبر و اینها رو دستاویز قرار میداد چند شبهه رو هم همزمان مطرح کرد جناب استاد حالا غیر از اینکه عصمت پیامبر رو زیر سوال برد اون عصمتی که قدر متیقن هست در ابلاغ وحی در ابلاغ وحی حتی اون رو هم زیر سوال برد تحریف قرآن رو هم به نوعی دیگر مطرح کرد و انشالله الان پاسخ جناب آقای دکتر روستایی رو خواهیم شنید بفرمایید در خدمت شما هستیم

استاد روستایی:

عرض کنم محضر مبارک شما خب ببینید این کلیپی که شما ملاحظه فرمودین ایشون داره سعی می کنه عصمت پیامبر رو به گونه های مختلف زیر سوال من یعنی یک ماجرایی رو به عنوان غرانیق در نظر گرفته و عرض کنم خدمت شما میاد میگه که بله این پیامبر عرض کنم خدمت شما شیطان برش غلبه کرد پذیرفت یه عده رو فرستاده بود مکه اینجا مدینه فرستاده بود و و بعد پذیرفت و یه عده هم حبشه رفته بودن و با مشرکین کنار اومد و آیاتی نازل شد اصلا بدونه اینکه توجه بکنه که هجرت به مداینه اصلا چه موقعی رخ داده بدون توجه به این مسئله بدونه اینه که توجه بکنه به اینکه اصلا آیا اساسا هجرت به حبشه یعنی دو هجرت به حبشه رو مسلمانان قبول دارن علما قبول ندارن از نظر مورخین چون ماجرای غرانیق مبتنی بر دو هجرت به حبشه هست بدون اینکه این رو اصلا توجه بکنه بدون اینکه بیاد آرا علمای اسلامی رو در زمینه ی حبشه و غرانیق اصلا در نظر بگیره هیچ اصلا هیمن که میاد یک چیزی رو مسلم میگیره و بعدم میگه که بله این اتفاق افتاد من اجازه بدید چند تا مسئله رو بیان بکنم و تا برسم به بحث غرانیق ایشون اومد گفت که  بله آقا پیامبر عده ای رو فرستاده بود مدینه یه عده هم حبشه و بعد ماجرای غرانیق اصلا هجرت به حبشه کیه؟ چه سالیه بر فرضی که بپذیریم خب و بازگشت نخستین اونا کیه؟ اصلا چندین سال قبل از هجرت به مدینه است اصلا هجرت به مدینه سال ها بعد از این اتفاق افتاده این نکته ی اول که حالا من به خاطر اینکه می خوام خیلی کوتاه و مختصر صحبت بکنم نمی خوام خیلی ابعاد مختلف رو به کار ببرم یکی یکی بخوام یکی یکی بخوام ذکر بکنم این نکته اول نکته دوم ایشون گفت که بله پیامبر دیگه دید که باید با اینا کنار بیاد خب ما مواردی رو در طول تاریخ داریم که اگر قراره بر کنار اومدن بود باید پیامبر کنار میومد دیگه

مجری:

فشار بیشتری هم بر پیامبر آوردن

استاد روستایی:

شما ببینید مثلا آقای مقدسی بر البدء و التاریخ نقل می کنه در جلد چهارم که بله آقا حتی اینها اومدن

 اقبلو عل یرغبون فی المال و الانعام و یعرضون علیه الازواج

میگه اومدن به پیامبر گفتن آقا ما تشویق کردن آقا ما بهت پول میدیم نمی دونم گله هایی به شما میدیم انعام حیوانات رو می گفتن گله در اختیار شما قرار میدیم بهترین زنان رو به شما میدیم شما بیا با بت های ما کار نداشته باش شما بیا به قول معروف کنار برو با این دین ما کار نداشته باش حضرت فرمودن نخیر

قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى

سوره شوری آیه 23

 شما باید پیروی بکنید این حرفا نیست اینجوری نیست و اصلا من دنبال این مسائل دنیوی نیستم خب این چیزی است که آقای مقدسی میاد نقل می کنه اگر پیامبر قرار بود کوتاه بیاد خب وقتی این همه مال میدن پول میدن نمی دونم حیوان میدن زن میدن یا گاو و گوسفند و این همه گرفتن کنار نمیاد این یه نمونه نمونه دیگه که ما در برنامه های قبلیمون باز نقل کردیم اون ماجرایی بود که خود ایشون اومد تحریف کرده روایت حضرت ابوطالب رو در زمان احتضار اینها بیان کرد که در اونجا ببینید باز تفسیر طبری جلد نهم مطلبی رو نقل می کنه در این روایته که وقتی اونا میان می خوان وارد بر پیامبر بشن خب ببینید چه کسانی هستن ابوسفیان ابوجهل نضربن حارث امیه اوبی امیه و  ابی ابی بن عرض کنم خدمت شما خلف اومیه بن خلف و ابی بن خلف عقبه بن ابی محیط عمروعاص اسعد بن بختری اینا یکی دوتا نیستن و آدمای الکی هم نیستن آدمای سرشناسن که تعبیر اینه

 مشیخهُ قومک

بزرگان قوم

 خب اینا میان پیش پیامبر و اول پیش حضرت ابوطالب میان میگن تو بزرگ ما آقای مایی پیامبر آمده با بت های ما چیکار داره کار داره یعنی بت های ما رو رد می کنه

قد آذانا و آذی آلهتنا خب فنحب ان تدعوه فتنها

ما می خواهیم دوست داریم که تو اون رو صداش بزنی و بگی آقا با خدآیان ما کار نداشته باشه ما هم با خدای او کار نداریم خب حضرت ابوطالب میاد حضرت رسول رو صدا میزنه و به قول معروف از ایشون می خواد که بله آقا اینا آمدن افراد در واقع یک چنین تقاضایی از تو دارند حضرت می فرمایند که می بینید به قول من یک کلمه ای برای شما آوردم که بالاخره اگر شما این رو رعایت بکنید اگر شما به این در واقع عمل بکنید مالک عرب می شید و و خیلی موارد دیگه خب بحث

 لا اله الا الله

بعد اینا قبول نمی کنن بعد حضرت میگه آقا شما اصلا هرکاری بکنید ببینید

 یا عم ما ان بالذی اقول غیرها حتی یاتونی بالشمس فیضعوها فی یدی و لو آتونی بالشمس فوضعوها فی یدی ما قلت فی غیرها

 خورشیدم بیارید دو دستی به من تقدیم بکنید من غیر از این نخواهم گفت

 یعنی چی خورشید رو دو دستی به من تقدیم بکنید ببینید خورشید یکی از عوامل حیات در این عالمه شما فرض کنید اگه خورشید نباشه سرمایی که دنیا رو می گیره همه یخ میزن نه گیاهی رشد می کنه نه هیچ هیچی نه انسانی نه حیوان هیچی یعنی حضرت میگه ببین  اگه نبض این عالم رو هم نبض حیات رو در این عالم تو دست منم بذارید بگید آقا دست بردار من دست بردار نیستم میگم این

 لا اله الا الله

 رو باید بگید خب آیا پیامبری که چنین شخصیت تاریخی دارد آیا این می تواند بیاد بگه خب حالا مشرکین بیایم با هم کنار بیایم و بعد بت های شما رو هم به رسمیت بشناسیم این اصلا با شخصیت تاریخی این فرد نمی سازه این نکته اول و بخش اول در مورد سخن آقای سلیمانی امیری اما نکته دوم آیا افسانه غرانیق را که آقای سلیمانی امیری ادعا می کنند و به پیامبر نسبت می دهد آیا علمای اسلام قبول دارند یا خیر ببینید من چند تا کتاب نمایش میدم احکام القرآن آقای ابن عربی ابن عربی مالکی جلد سوم یا قسم سوم در واقع اینجا ملاحظه بفرمایید در صفحه سیصد و هفت ماجرای غرانیق رو اینجا میاد ذکر می کنه بعد چی میگه میگه

 و ماهدی لهذا الا الطبری

 میگه طبری در مورد این مطالبی آورده یعنی اولین نفری که در واقع به نوعی آمده مفصل به این پرداخت آقای طبری میگه

ذکر فی ذلک روایات کثیره

اما چی؟

کلها باطله لا اصل لها

 تکلیف معلومه

مجری:

اصل و ریشه نداره

استاد روستایی:

میگه اصلا ریشه نداره اینا یک سری روایات آقای طبری آورده که حالا ریشه خیلی از این ها سیف و عمر امثالهم هستن خب

مجری:

در حقیقت در آقای طبری نفوذ کرده اگر حساب کنیم

استاد روستایی:

دیگه حالا  بالاخره میگه این چیزی که در کتاب تفسیر طبری هست طبری که البته از قبل دارد از نظر آقایون اما بالاخره روایاتی آورده که کلش باطله اصل و اساس نداره آقای سلیمانی امیری محتوای استدلال شما همین قده ببینید به این می خوای استناد بکنی این یک آقای فخر رازی نفردوم

مجری:

طبری در تفسیرش آورده

استاد روستایی:

بله بله در تفسیرش آورده آقای فخر رازی نفر دوم در جلد بیست و دوم تفسیر الکبیر چی میگه ایشون ایشون میاد ماجرای غرانیق رو که از قبل نقل می کنه میگه

هذا روایه عامه المفسرین الظاهریین

میگه این روایتیه که عموم مفسرین ظاهرگرا اونم نه همه مفسرین، مفسرین ظاهرگرا میان مطرح می کنن

 اما اهل و تحقیق اهل تحقیق چی می گن فقد قالوا هذه الروایه باطله موضوعه اهل تحقیق اصلا می گن روایت غرانیق هم باطله  هم جعلی بعد میگه این آقایون اهل تحقیق به چی استناد می کنن که میگن هم باطله هم جعلی

 بالقرآن و السنه و المعقول

 قرآن سنت دلیل عقلی

 بعد میاد از قرآن شروع می کنه آیاتی رو ذکر می کنه

وَلَوْ تَقَوَّلَ عَلَيْنَا بَعْضَ الْأَقَاوِيلِ * لَأَخَذْنَا مِنْهُ بِالْيَمِينِ * ثُمَّ لَقَطَعْنَا مِنْهُ الْوَتِينَ

سوره حاقه آیه 44 الی 46

که هرکی بخواد این از خودش چیزایی بگیه و یا بعضی از گفتارهای دیگه رو بگه ما رگ گردن این رو می زنیم رگه قلبش رو از بین می بریم خب این یک آیه، آیات دیگری میاره که

قُلْ مَا يَكُونُ لِي أَنْ أُبَدِّلَهُ مِنْ تِلْقَاءِ نَفْسِي

سوره یونس آیه 15

 بابا من پیامبر به اینا بگو بگو من از طرف خودم که نمی تونم قرآن رو تغییر بدم تبدیل بکنم

 إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا يُوحَى إِلَيَّ

من فقط وحی بهم میشه یا همین آیات اول سوره نجم خب این ماجرای غرانیق ذیل آیه نوزده و بیست سوره نجم هست دیگه که میگه که آقا

 أَفَرَأَيْتُمُ اللَّاتَ وَالْعُزَّى * وَمَنَاةَ الثَّالِثَةَ الْأُخْرَى

سوره نجم آیه 19 و 20

 اینا تو قرآنه آیا بت خلاصه منات و لات عزی رو می بینی این تا اینجاش تو قرآنه بعد این آقای می گن شیطان غلبه کرد و اومد گفت که

تِلْکَ الْغَرانیْقُ الْعُلى وَ ان شَفَاعَتَهُنَّ لَتُرْتَجى

 که این آقا حتی تلفظ اینا رو هم بلد نیست لااقل مرد خدا برو یه قرآن اعراب دار یه کتاب اعرابدار ببین که هم آیات رو درست بخونی هم این چیزایی که می خوای به قرآن ببندی و لااقل درست بکنی سرچی توی فقط که کاغذ که بهت میدن که نیست که برو نگاه کن خب حالا میان میگن که

 تِلْکَ الْغَرانیْقُ الْعُلى وَ ان شَفَاعَتَهُنَّ لَتُرْتَجى

  حرف شیطانه خب ببینیم اصلا با همین سوره با همین سوره نجم این سازگاری داره اول در آیه سوم چهارم سوره نجم چی میگه میگه

وَمَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى * إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى

سوره نجم آیه 3 و 4

پیامبر از روی هوا و هوس حرف نمی زنه هر چی بفرماین وحیه هر چی بفرمایند وحی اونوقت وقتی میگیم هر چی بفرمایند وحیه میشه بگیم آقا مثلا اونی که گفتش شیطان گفته

مجری:

جور در نمیاد اینجوری بعدا هم شبهه می کنن  که خب بقیه اش هم ممکنه شیطون گفته باشه

استاد روستایی:

بله خب ببینید بعد آقای فخر رازی تحلیل می کنه میگه

فلو انه قرأ عقیب هذه الآیه تلک الغرانیق العلی

 میگه اگه بعد از این آیه

 وَمَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى * إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى

 بعد از این آیه و آیاتی که اون بالا گفتیم که هر چی بگه وحیه اگه بعد از اینا بخواد

تلک الغرانیق العلی رو بخونه

لکان قد ظهر کذب الله تعالی

 بابا خدا دروغ گفته نعوذ بالله در حالی که اینجوری نیست هیچ مسلمانی اینو نمیگه آیات دیگری آقای فخر رازی میاره بعد میگه

و اما السنه

حالا می خواد بره سراغ چی؟ سنت

مجری:

اون پاسخ قرآنی بود

استاد روستایی:

اون پاسخ قرآنیش بود میگه اما سنت میگه روی عن محمد بن اسحاق ابن خزیمه یا عرض کنم که تو بعضی نقلا بعضی دیگه گفتن که ابن اسحاق از ابن خزیمه روایت کرده که

 انه سئل

خب میگه آقای ابن خزیمه ازش سوال شد

 عن هذه القصه

 ابن خزیمه از علمای بزرگ محدث اهل سنته خب میگه بهش گفتن آقا این قصه قرانیق ماجراش چی درسته غلطه چیه گفت

 هذا وضع من الزنادقه

 اصلا زندیق ها آمدن این رو جعل کردن

 اصلا اینو قبول نداریم ببینید ابن خزیمه محدثه بسیار ظاهرگراست اما با این وصف با اینکه حدیث شناسه با اینکه یک حدیث شناس ابن خزیمه ظاهرگرا هم هست اما با این وضع میگه وضع زنادقه است ما قبول نداریم این رو خب بعد آقای فخر رازی ادامه میده میگه

 و قال امام ابوبکر از امام ابوبکر احمد بن الحسین بیهقی هذه القصه

میگه آقای بیهقی هم این داستان آورده خب و چی گفته گفته

 غیر ثابته من جهه النقل

 اصلا ثابت نیست اصل ریشه نداره از نظر احادیث و نقل و این حرفا و بعد میگه

ثم اخذ یتکلم فی أن رواه هذه القصه مطعون فیهم

 آمده گفته یکی یکی راویان این داستان همه مورد طعنن قبول نیست آدم های ضعیفی ان خب بعد عرض کنم خدمت شما میاد در ادامه میگه اما دلیل عقلی چند تا دلیل عقلی میاد ذکر می کنه میگه اگر کسی بخواد جایز بدونه که پیامبر به بت ها سجده کرده

 فقد کفر

همچین آدمی کافره چرا؟

لان من المعلوم بالضروره 

اصلا میگه ببین خیلی این واضحه که

ان اعظم سعیه کان فی نفی الاوثان

 اصلا تمام تلاش این پیامبر رسالت این پیامبر در طول عمرش چی بود؟ نفی بت ها بود

 حالا بگیم به بت سجده کرد! اصلا مگه میشه همچین چیزی این یک دو

 انه علیه السلام ما کان

میگه پیامبر اصلا در اون اوایل این امکان به قول معروف نماز و قرائت قرآن و اینا نزد کعبه خیلی براش نبود چرا به خاطر ایمنی از آزار مشرکین  که اونا دستشون بهش نرسه یه وقتایی خلوت می کرد اصلا در خلوت در پنهانی عبادات رو انجام میداد بله اون اول اول اولی گزارشی داریم که گفتن آقا این کیه گفت آقا این پیامبر است و اونم حضرت خدیجه همسرشون امیر المومنین این مدعی پیامبری است یه همچین گزارشی داریم ولی از اون موقعی که اومدن و با مشرکین درگیر شدن آقای فخر راضی میگه بابا بیا قشنگ ببین دو دوتا چهار تای عقلی کن اصلا تو اون شرایط پیامبر می تونست جلو اینا خیلی عبادت و اینا رو انجام بده که حالا مثلا بخواد اینا بیان بگن که خب حالا این اینقدر سجده می کرد بعد اومد مجبور شد بگه مشرکین بیا همه با هم به بت ها سجده بکنیم اصلا سجده نمی کرد جلو اینا که بخواد مشکلاتی از این درست به وجود بیاد دشمنی اون ها رو با پیامبر ذکر می کنه و به قول معروف موارد دیگری رو میاد ذکر می کنه بعد میگه

 و خامسها و هو اقوی الوجوه

 میگه پنجمین دلیل که دیگه قوی ترین وجهی است که آقای فخر راضی میاره

 میگه اگر ما این رو جایز بدونیم بگیم آقا اصلا غرانیق درست فرض کن نستجیربالله پیامبر آمده با مشرکین کنار اومده شیطان اومده به زبان پیامبر یک سری آیاتی رو آورده پیامبر هم نفهمیده نعوذ بالله فرض بکنید که مثلا این فکر کرده جبرئیله که داره میگه

 تلک غرانیق العلی

 و این حرفا داره می زنه پیامبر نفهمیده بعد مدت ها طول کشیده به قول آقای سلیمانی امیری و بعد فهمیده میگه اگه بخواهیم ما اینو بپذیریم اصلا میشه به تعالیم همچین آدمی اعتماد کرد

مجری:

بله درسته

استاد روستایی:

یه آدمی که الان از شیطان در امان نیست ما می تونیم بقیه حرفاشم گوش بدیم

مجری:

قبل و بعدش

استاد روستایی:

اصلا اصل رسالت این آدم میره زیر سوال آخه این چه حرفیه ببینید میگه

 لو جاوزنا ذلک ارتفع الأمان عن شرعه و جوزنا فی کل واحد من الأحکام و الشرائع

میگه بعد آیات دیگر قرآن باطل میشه و موارد دیگری که آقای فخر رازی ذکر می کنن بعد هم میگه ببین آخرش رو بهت بگم ماجرای غرانیق فرض کن درست باشه یه خبر واحده این خبر واحد با دلایل نقلیه و عقلیه متواطر اصلا نمی تونه برابری بکنه روشمند بخوایم بحث بکنیم خب اینم حرف آقای فخر رازی کتاب دیگه داریم به نام الاسرائیلیات و الموضوعات فی کتب تفسیر آقای دکتر محمد بن محمد ابو شَهبَه خب این آقا استاد الازهر مصر متوجه هستید در این کتاب  الاسرائیلیات و الموضوعات ماجرای غرانیق رو این بالا میاره خب بعد میگه تمام روایاتی که در اینجا وجود داره سندشون به قول معروف یا ضعیفه یا منقطعه میگه نهایت طریقی که بعضی از کسانی که اینو پذیرفتن وجود داره دو تا روایت مرسله که روایت مرسله از نظر اهل سنت در شمار روایت ضعیفه و قابل احتجاج نیست ابن صلاح این رو مفصل بحث میکنه میگه اصلا اکثر نقاد حدیث و محدثین این رو قبول ندارن مرسل رو اصلا قبول ندارن به عنوان یک روایتی مطرح می کنن که ضعیفه خب بعد ایشون چی میگه خودش تحلیل خودش میگه این قصه

 غیر ثابته

 اصلا ثابت نیست نه از جهت نقل نه از جهت عقل بعد میاد میگه که بسیاری از محققین و محدثین اینو ردش کردن میگه آقای بیهقی گفته

 غیر ثابته

این اصلا ثابت نیست قاضی عیاض گفته اصلا علمایی که اهل روایت صحیح آوردن هستن و با سند متصل ثقه میارن این رو ذکر نکردن و این رو بعضی از مفسرین و مورخین آوردن اونایی که هر چیز عجیب و غریبی رو میارن هر چیز ضعیف و صحیحی رو میارن بعد میگه

 اکثر طرق عنهم فیها ضعیفه واهیه

همه اینها اکثرشون ضعیف و واهیه و بعد میاد میگه آقا خیلی از این ها اصلا بعضی از اینها از آقای کلبی رسیده ضعف این آقا واضحه و اصلا نمیشه از این روایت کرد کذب این واضح است و موارد از این دست خوب اینم یک استاد الازهر مصر که میاد این مسئله رو باز نقد می کنه از اینا بگذریم

مجری:

یعنی میگه جز اسرائیلیات است دیگه 

استاد روستایی:

اصلا قبول نداره ببینید اصلا اسم کتاب چیه الاسرائیلیات و الموضوعات میگه چیزهایی که جعلیه یا وارداتیه بحث اینه که وارداتیه قبولش نداره

مجری:

اصلا از اساس باطله

استاد روستایی:

اما یک محوری دیگه هم من بحث بکنم ببینید ایشون اومد چی گفت گفت آقا این خبر به یه عده در حبشه رسید و اونا برگشتن خب و بعد مدت ها این آیه در قرآنون بود ببینید ما حساب بکنیم مکه اطراف جده ببینید از نظر این

مجری:

جغرافیا و موقعیت

استاد روستایی:

میتونن سرچ کنن تو اینترنت بالاخره مپ هست گوگل مپ ببینید این جده اینم اون طرف حبشه ای که اینا بودن روی صفحه ی مانیتور من اگر این رو نمایش بدید از جده تا حبشه چند کیلومتر زده ببینید هشتصد و هشتاد و هفت کیلومتر هشتصد و هشتاد و هفت کیلومتر خب شما حساب بکنید در اون زمان نه قطار سریع السیر بود نه هواپیما بود نهایتش یه الاغ یا اسب یا شتری بود ا دیگه اینا اگه می خواستن با این همه بار و بنیه سفر بالاخره طرف هشتصد و هشتاد و هفت کیلومتر می خواد راه بره به نیم ساعت نیست که کلی آذوقه داره آب داره تشکیلات داره باید ببره بیاره دیگه این هشتصد و هشتاد و هفت کیلومتر رو اگه اینا می خواستن خبر بهشون برسه و بیان چقدر طول می کشید چقدر طول می کشید یعنی شما حساب کنید یه نفر می خواد هشتصد و هشتاد و هفت کیلومتر راه بره با یه الاغ یا با یک شتر یا با

مجری:

بخشیش آب هست باید از دریا عبور بکنن

استاد روستایی:

بخشیش آب هست از توی دریا عبور می کنند خب قایقی کشتی چیزی پیدا کنن تازه کشتی های  امروز غول پیکر امروزی نبوده که اون حرکت های چیزاش باشه چه جوری می خواد بره خیلی مسیر کنده شش ماه اقلا باید طرف توی راه باشه که بره خبر رو برسونه حالا اون همه آدم راه بیفتن بیان شما فرض کن یه نفر با یک اسب تیز رو بره و بعد بخواد از آبم رد بشه و فلان اقلا یه نفر شش ماه طول می کشه بره حالا شما حساب کن یه دفعه صد تا آدم دویست تا آدم زن و بچه و فلان و بیسار و اینا این همه راه رو بخوان بیان اینا مثل اون یه نفر نمی رن طبیعتا دو برابر اون یه سال هم می خوان تو راه باشن یک سال و نیم باید چی باشه مردم سرکار باشن که در واقع این پیامبر این مطلب رو گفته باشه و یه سال و نیم صبر کنیم تا بعد جبرئیل تازه بیاد خبر رو برسون که آقای این مسئله غلط خب آیا اساسا با تاریخ نزول آیات قرآنی سازگاری داره اصلا نداره با تاریخ نزول آیات قرآنی آیاتی که بعد از این نازل شده جبرئیل اومده سوره ای که بعد از این اومده بلافاصله دو سال بعد نیومده سوره یک سال بعد نیومده و از اون طرف شما حساب بکنید اگر اصلا بریم تو اون اجتماع زندگی بکنیم شما برید مثلا در اون عصر مکی خیلیا شهید شدن پدر و مادر عمار نمونه اش دیگه خیلیا زیر شکنجه مشرکین شایید شدن بعضی از این افرادی که رفتن حتی در حبشه در حبشه همسرشون فوت کرد یا در بین راه خب حالا پیامبر برای چی اینا فرار کردن رفتن حبشه برای اینکه نخواستن با بت سازش بکنن اگر حالا اینا بعد از این همه فشار مسافرت و اینکه شما بری در یک کشور غریب نه زمینت هست نه املاکت هست

مجری:

آوارگی دیگه دیگه در واقع

استاد روستایی:

آواره طرف رفته کلی آواره شده بعد یک سال و نیمم آواره بشه برگرده یک سال یک سال و نیم برگرده اینا با پیامبر چه برخوردی خواهند کرد آیا نمی گن اگه این بت ها خوب بود از اصل و اساس مگر ما بیکار بودیم عمار یقه اش رو نمی گیره بگه آقا چرا پدر و مادر من کشته شدن و دیگران اصلا این اتفاق نمی افته در عرصه شما قطعا میفته خب کو آقای سلیمانی امیری گزارش رو بهم نشون بده

مجری:

یک اعتراضی بالاخره

استاد روستایی:

یک اعتراضی یه چیزی اگه این باشه اون وقت اگر به قول معروف این مسئله درست باشه اصلا ارسال رسول برای چی یعنی این پیامبر صلوات الله و سلام علیه و آله که خودش می دانه در قرآنم داریم که بالاخره قبل از تو انبیایی آمدن موقعی که می خواستن به خدا به اونا کتاب بده میثاق از اونا گرفته پیمان از اونا گرفته ببخشید جسارتا آیا اون افراد اون کسانی که قبلا بودن برای چی اومده بودن آیا غیره برای مبارزه با بت اومده بودن خب یعنی این پیامبر تجربه اونا رو هم خبر نداره نمی دونه حضرت موسی برای چی اومد عیسی برا چی اومد نمی دونم و انبیای دیگه تازه اینجا فهمیده بت ها خوبه خود این پیامبر به خدا اعتراض نمی کنه خدا اگه بت بد بود چرا این همه انبیا کشته شدن یعنی اینقدر متوجه نمیشه یعنی شما ببینید یه چیزی ب این آقای سلیمانی امیری داره دست روش میزه که کاملا باطله یعنی یه ادنا فکری کسی بخواد بکنه می فهمه بعد میاد میگه بله آقا آیه به قول معروف پنجاه و دو سوره حج که گفته همه پیامبران رو شیطان براشون تسلط کرد و بر دهانشون انداخت بیایید آیه رو بخونیم

وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ وَلَا نَبِيٍّ إِلَّا إِذَا تَمَنَّى أَلْقَى الشَّيْطَانُ فِي أُمْنِيَّتِهِ فَيَنْسَخُ اللَّهُ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ

سوره حج آیه 52

این چی می خواد بگه این آیه معناش چیه این میگه دهان کجای آیه نوشته دهان؟ میگه ما نفرستادیم قبل از تو پیامبری رو و نبی رو جز اینکه زمانی که آرزو کرد که در واقع یک آرزویی کرد که مردم رو هدایت بکنه و در واقع مردم رو به راه راست بیاره

أَلْقَى الشَّيْطَانُ فِي أُمْنِيَّتِهِ

در مسیر آرزوی این پیامبر شیطان القائاتی کرد یعنی چی یعنی اومد مردم رو وسوسه کرد که جذب این پیامبر نشن بعد میگه خداوند القائات شیطان رو برداشت نسخ کرد چه جوری با بیان طریق هدایت اصلا این آیه ربطی به اونی که او میگه نداره کجاش دهان اون پیامبر نوشته و بعدم میگه که خب چرا این اتفاق افتاد چرا خدا حکم کرد چرا آیاتش رو نشون داد

 لِيَجْعَلَ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ فِتْنَةً لِلَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ

سوره حج آیه 53

 به خاطر اینکه القائات شیطان رو آزمایشی قرار بده برای کسانی که در قلبشون بیماری و مرض هست یعنی آدم های منافع آدم هایی که به قول معروف شکاکن اینها میگه این برای این بود خب یعنی خدا چرا اجازه داد القائات از شیطان مطرح بشه خب خدا انسان رو مختار آفریده میگه آقا این القائات مطرح بشه

 إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا

سوره انسان آیه 3

یک عده شاکران یک عده کفران می کنن پس این آیه هم هیچ ربطی به اون چیزی که ایشون میگه نداره در خدمت شما هستم

مجری:

خیلی ممنون و مچکرم جناب آقای دکتر روستایی به صورت تفصیلی و مفصل افسانه غرانیق در حقیقت مورد بررسی قرار گرفت ادله ی مختلفی قرآنی و روایی و عقلی مطرح شد در رد این داستانی که متاسفانه بعضا در برخی کتب بالاخره هست و مورد دستاویز قرار می گیره خب یک میان برنامه رو به اتفاق هم ببینیم و ایشالله مجددا برمی گردیم با کلیپ های دیگر

میان برنامه

مجری:

عرض خیر مقدم مجدد خدمت شما بینندگان عزیز و ارجمند در خدمت شما هستیم همچنان با برنامه کاوش از شبکه جهانی حضرت ولیعصر عجل الله تعالی فرجه الشریف خب در بخش قبل برنامه کلیپی رو دیدیم پیرامون داستان غرانیق و خب اون القائات شیطانی و مشخص شد که محور برنامه امشب وجود مقدسه آقا رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم هستند خب کلیپ دیگری هم آماده شده است قبل از اینکه کلیپ رو ببینیم توضیحات آقای دکتر روستایی رو بشنویم

استاد روستایی:

خواهش می کنم ببینید یکی از مواردی که در به عنوان کوئن مثبت در شخصیت پیامبر وجود داره بحث نظرخواهی و مشورت با افراد خب و این هم نه با عصمت او تنافی داره یعنی اینجوری نیست که اون نیاز به مشورت داشته باشه اما شما فرض بکنید که مثلا این پیامبر می خواد بره بجنگه خب با چه جامعه ای رو به رو است جامعه ای که خیلی از اون افراد این جامعه خودشون جنگاورای چی هستن حرفه ای هستن و طبیعتا صاحب نظرن برای خودشون و توقع دارند که نظرشون شنیده شود اگر این پیامبر بیاد با این ها مشورت نکنه خب و بعد هر اتفاقی بیفته حالا اگر پیروزی باشه ممکنه چیزی نگن اما اگر ذره ای مثلا شکست باشه خب طبیعتا از گوش کنار حرف هایی بلند خواهد شد که بالاخره آقا شما به حرف ما گوش ندادی و انسجام اون جامعه به هم می ریزه طبیعیه که در این جامعه اگر بخواد برچسب دیکتاتوری نخوره باید چیکار کنه باید مشورت بکنه لذا قرآن بهش دستور میده

 وَشَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ 

 با اینا مشورت کن در امور

فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ

مجری:

دیگه اگه تصمیم گرفتی نظر نهایی با خودته

استاد روستایی:

دیگه نهایت مرجع نهایی خودتی خودتی توکل به خدا کن برو جلو خب این یک کوئن مثبت در زندگی بیامبر که با شرایط زمانه و مکانه و مکان کاملا سازگاره خب حالا این آقایون میان همین را رو تبدیل به کوئن منفی می کنن و بعد یک روایت نادرستی ارائه میدن که این رو با هم دیگه ببینیم راجع بهش صحبت می کنیم

مجری:

خب پس کلیپ دوم رو با اتفاق هم ببینیم و برگردیم

کلیپ دوم:

در همه جنبه ها معصوم است آن گونه که شیعه میگه طبیعی است که نمی توانید با او مشاوره کنید چون شور و مشورت در این است که شما می خواهید دیدگاهی به شخص ارائه کنید که شاید مطلوب تر و بهتر از دیدگاه خود او باشه یا می خواهید به او اعتراض بکنید طبیعتا این اعتراض هم مستلزم این است که شما طرف رو خطاکار بدانید یا دچار یک اشتباه بدانید که بخواید او رو گوشزد بکنید که باید از این کار تبعیت بکنید بنآبراین کسی که دارای عصمت است نبایستی در برآبر دیگران دارای رای ضعیف باشد دارای نقاط ضعفی باشد که یک انسان خطاکار بتواند اون رو بپوشاند ما در وقایع نظامی و جنگی پیامبر اسلام هم این داستان ها رو می بینیم به عنوان مثال حُبآب بن منذر کسی بود که در جنگ بدر به پیامبر اسلام گفت آیا این جایی که شما انتخآب کردید به عنوان موضع و مکانی که لشکر باید قرار بگیرد دستور خداوند آیا وحی گفت نه نظر شخصی خود منه منذر به او اشاره کرد که نه بهتر است که ما به سر چاه های بدر بریم همه ی چاه ها رو از بین ببریم و کور کنیم فقط یک چاه باشه و یک حوضچه ای بسازیم که خودمون از اون استفاده بکنیم و افراد مشرک از اون بهره نبرن از این آب یعنی آب رو بر روی اون ها ببندیم حالا ببینیم آن نقلی که واحدی آورده نشان می دهد که جبرئیل هم وارد داستان میشه به جای اینک بخواد از پیامبر حمایت بکنه و نظر او رو بپذیره نظر حباب بن منذر رو می پذیره واقدی این گونه اشاره میکنه حباب گفت در این صورت اینجا اردوگاه خوبی نیست ما را به نزدیک ترین آب برسان و من همه چاه های آن را می شناسم در آنجا چاهی است که آبش شیرین و زیاد است و تمام نخواهد شد کنار آن حوض می سازیم و ظرف های لازم را در آن می نهیم جنگ می کنیم دهانه چاه های دیگر را هم کور می کنیم جبرئیل بر پیامبر نازل شد و گفت رأی درست همان است که حبآب به آن اشاره کرد یعنی رای تو خطاه تو اشتباه در واقع حرف زدی رای درست نظر درست مال کسی است که غیر معصومه توی معصوم متوجه نیستی چی داری میگی و پیامبر صلی الله فرمود ای حبآب به رای صحیح اشاره کردی و حرکت فرمود و چنان کرد صفحه چهل کتآب مغازی واقدی پس می بینید که محمد در استراتژی های جنگی هم انسانی نبود که صرفا با نظر خودش یا وحی الهی کار بکنه گاهی نظرات دیگران بر نظر او می چربید در کنار این هم از منظر برون دینی اگر بخوایم به رفتار محمد در کور کردن چاه و بستن آب بر روی مشرکان و مخالفینش نگاه بکنیم می بینیم که اگر شیعه ای که در مقام قضاوت می گوید عمر سعد و شمر آب رو بر حسین بستن و کار غیر اخلاقی انجام دادن که البته این گونه نبود و اون رو مذموم می دانند در برآبر این نقطه چه کار خواهند کرد جایی که پیامبر اسلام آب رو بر روی دیگران می بنده تا در گرمای حجاز بتواند با اون ها مقابله کنه و اون ها رو بکشه پس می بینید نه تنها این کار یک کاری اخلاقی نیست بلکه حتی نظری هم که پیامبر اسلام تایید شده جبرئیل هم می بیند نشانه عدم عصمت و آگاهی او از بسیاری از آراء نظامی است همین مسئله در جنگ احد رخ داد جایی که پیامبر اسلام به رای جوانان گردن نهاد در برابر رای که بزرگان گفته بودند که از مدینه خارج نشویم ولی ایشان گفت خیر بهتر است برویم به بیرون و پیامبری که لباس نظامی پوشیده در درون شهر نمی مونه اون رو در نمیاره و با اینکه نظر اولیه ی او بر این بود که در مدینه بماند اما تسلیم رای جوانان شد که خودش عصمت او رو نقض می کنه اما با شکسته در اوحد نشان داد که همین استراتژی مذبزبانه او هم نتوانسته عصمت او رو نشان بده یعنی اگر اگر بگوییم او بر فرض اشتباه کرد عصمت او نظر جوانان این بود که از شهر خارج بشویم او به خاطر اینک می دانست در این جنگ پیروز می شود آمد و خارج شد بخواهند عصمت او را هم اثبات بکنند ما می بینیم ایشان ابتدا رأی جوانان را پذیرفت بلکه بر خلاف نظر خودش بود و بعد هم به خاطر همین اشتباه شکستی که در جنگ احد خوردن سبب شد که خون های زیادی از مسلمانان ریخته بشه یک پیامبر یا یک فرمانده معصوم طبیعتا در استراتژی های جنگی خودش این اشتباهات فاحش رو انجام نمیده

مجری:

 خب ما هم شنیدیم این شبهاتی که در کلیپ دوم مطرح شد و خب انسان هم حیران می مونه اینها شبهه ها رو به گونه ای مطرح می کنن اگر پیامبر مشورت کنه میگن که خب پس پیامبر معصون نبوده اگر پیامبر مشورت نکنه میگن خب پیامبر دیکتاتور بوده اگر مثلا جنگ به شکستی انجامد میگن خب تقصیر پیامبر بوده حالا اصلا بررسی نمی کنن جناب استاد که واقعا خب دلیل شکست مثلا چی بوده خب عواملی بوده از عوامل مثلا شکست در جنگ احد چه بوده چیکار کردن بعضیا چیکار کردن تنگه رو خالی کردن او بله که منجر به شکست شد دیگه در حقیقت اینجا تقصیر و گناه پیامبر چیه اینها همه رو می ندازن گردن پیامبرش بفرمایید

استاد روستایی:

ببینید اولا درباره حباب بن منذر و عرض کنم خدمت شما این ماجرای رای و نظر او در جنگ بدر بازم این آقا سرچش کافی نیست یعنی نگرش جامع به منابع نداره اصلا در باب اینکه این حباب بن منذر در بدر بوده یا نبوده اختلاف وجود داره اول در مورد اصل وجود این آدم

مجری:

که آیا بوده یا نبوده

استاد روستایی:

بله ببینید میگه واقدی گفتن در بدر بوده اما ابن اسحاق قبول نداره این پس اختلاف در بین مورخین وجود داره نکته ی اول اما نکته دوم بریم روایت واقدی رو ببینیم ببینیم کجاش خطای پیامبره ببینید این مغازی واقدی خب روایت حدثنا محمد حدثنا واقدی تا میرسه به ابن عباس

قال: نزل جبرئیل علی رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم فقال: الرأی ما أشار به الحباب

رسول خدا هم فرمودن

یا حباب أشرت بالرای فنهض رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم ففعل کل ذلک

این کل روایت این آقاست بعد دیگه میره تو روایت های  دیگه خب خب تو این روایته کجاش اومده که پیامبر یه چیز گفت حباب یه چیز دیگه گفت که این می خواد از این عدم عصمت در بیاره کجاش پیامبر داره با افراد مختلف صحبت می کنه حباب بن منذر نظر صحیحی میگه می پذیره کجاش اومده که پیامبر خلاف حباب بود این نکته دوم نکته ی سوم اصلا فرض بکنید در این روایت آمده باشه که پیامبر خلاف حباب بن منذر گفته باشه خب راوی این ماجرا کیه ابن عباسه ابن عباس در زمان جنگ بدر چند سالشه این خیلی مهمه ما در تاریخ داریم که ابن عباس زمانی که پیامبر از دنیا رفتن پونزده ساله بوده

مجری:

از دنیا رفتن پونزده ساله بوده

استاد روستایی:

زمانی پیامبر از دنیا رفتن پانزده ساله بوده خب جنگ بدر کیه سال به قول معروف همون آخر سال اول اول سال دومه بله یعنی ابن عباس حدود شش سالشه آقا برو ببین در غالب علمای اهل سنت در مورد سن تحمل راوی چی گفتن اصلا سن تحمل راوی رو نداشته در اون زمان ابن عباس که ما روایتش رو بپذیریم فرض اینکه فرض اینکه به قول معروف در اون روایت بد اومده باشه که حباب خلاف پیامبر هم هست که در روایت چنین چیزی نیامده خب اکرمه بن ابی جهل که قبل از بین عباس یه آدم ناصبیه با اهل بیت مشکل داره چه با پیامبر باشه چه با سایر اهل بیت این آدم سابقه ارتداد داره می خوای حرف این رو علیه بیامبر بپذیری از همه اینا بگذریم همه ی اینا بگذریم آقای سلیمانی امیری می دونستی که اصلا کتاب واقدی کتاب خودش نیست خدشه درش وجود داره ما یک راوی در شیعه داریم که نامش هست ابراهیم علمای شیعه یه حرفی دارن علمای شیعه هم که دارم میگم مثل آقای نجاشی مرحوم نجاشی مرحوم شیخ طوسی یعنی استوانه های قدر قدرت رجال شیعه خب اینا یک عبارتی دارن عبارت رو من می خوام با هم دیگه در نرم افزار ببینیم ببینیم چیه ماجرا اصلا این کتاب های آقای واقدی مال خودشه یا مال خودش چی نیست ببینید من کتابی که الان روی صفحه ی مانیتورم هست کتاب رجال نجاشی اینجا در مورد ابراهیم بن محمد بن ابی یحیی صحبت می کنه خب میاد میگه این آدم کیه

 ابو اسحاق مولی أسلم مدنی

 این اهل مدینه بود از امام باقر از امام صادق روایت داره

و کان خصیصا

از خصیصین ائمه بوده بعد میگه

 والعامه لهذه العله تضعفه

به خاطر همین علت که این خیلی مقرب درگاه ائمه بود آمدن و تضعیفش کردن بعد میگه

 و حکی عن بعض أصحابنا عن بعض المخالفین

میگه در واقع بعضی از علمای ما روایت کردن از بعضی از مخالفین

  أن کتب الواقدی سائرها إنما هی کتب ابراهیم بن محمد بن ابی یحیی نقلها الواقدی و ادعاها

اصلا تمام کتاب هایی که واقدی نوشته کتاب های ابراهیم بن محمد بن ابی یحیی بوده واقدی نقل کرده و ادعا کرده مال خودمه سرقتیه سرقت کتاب هایش

مجری:

سرقت علمی کرد

استاد روستایی:

سرقت علمی کرده آخه تو میای به واقدی استناده می کنی آخه من چی بگم به تو ببینید یعنی اصلا یه کسی که نه درست بلده تلفظ بکنه نه واژگان رو می دونه میاد سراغ واقدی یه چیزی مطرح می کنه بابا یه دو کلاس تاریخ اول بیا دو واحد بالاخره مجازی هم می خوای برات کلاس می ذاریم یاد بگیر بعد بیا شبهه کن علیه شیعه این طرح واقدی دیگه کتابای یا نه خب این حالا ما نمی خوایم ببین من الان نمی خوام بگم ما احتجاج نکنیم به واقدی بله ما در مقابل دیگرانی که واقدی رو قبول دارن احتجاج می کنیم به واقدی مسئله نیست اما تو که می خوای به من شیعه احتجاج بکنی حواست باشه کتابای واقدی مال خودش نیستیا کسی که سرقت علمی کرده من سوال می پرسم جناب آقای صفایی انصافا بدونه رو در وایسی کسی که سرقت علمی بکنه امکان داره که مطالبی اضافه بکنه یا امکان نداره

مجری:

بله دیگه ممکن است خودش حالا کم و زیاد کنه

استاد روستایی:

بالاخره ببین طرف یه جوری می خواد رد گم کنه ی کاری می کنه که

مجری:

بله دیگه دقیقا این کارو می کنه که بگه مثلا من خودم نوشتم

استاد روستایی:

یک چیزی می خواد درست کنه ببینید اینا هست مگه ما در صدر اسلام نداریم عده ای می خواستن به قول معروف جای پیامبر رو بگیرن می گفتن خدا موافق ماست یعنی اون موافقاتی که هست که خداوند در سه جا موافقت کرد با فلان شخص و اینها طرف می خواد جای پیامبر رو بگیره خب موافقت خدا میگه خدا با منه با من هماهنگ خب این هست این مسئله وجود داره طرف کتاب آقای چیزو دزدیده واقدی رو این مرحومه نجاشی این رو گفته من مرحوم شیخ طوسی هم در فهرست شون اینجیوری که خاطرم هست همین مطلب رو میان ذکر می کنن خب اینا از پس بنابراین این روایته که چیزی ازش در نیومد برای آقای سلیمانی امیری اما بریم سراغ جنگ احد خب در جنگ احد هم پیامبر آمد یک مشورت هایی انجام داد اما علت تضعیف سپاه مسلمین در جنگی احد چیه چندتا مسئله است ببین ما در همون سیره النبویه ابن هشام اگه نگاه بکنیم همون اول کار در جنگ احد آقای عبدالله بن ابی با یک سوم لشکر برمی گرده با یک سوم لشکر برمی گرده خب این آیا به قول معروف تضعیف میشه سپاه یا تضعیف نمیشه این چیزی که آقای ابن هشام و به قول معروف دیگران هم این رو روایت کردند که در کتاب السیره النبویه اش ابن حشام این مسئله رو میاره و بهش می پردازه که بالاخره آقای عبدالله بن ابی این یک بخش ماجراست من این رو نمایش بدم این کتاب السیره النبویه ابن هشام هست اینجوری که خاطرم میاد در این جلد صفحه ی شصت و چهار این جلد بود این شصت و یک اینجوری که یادم میاد چون مطالعه مال قبله و باید به قول معروف دقیق مراجعه بکنم و خب ظاهرا در جلد دومش هست این جلد نیست بله این حالا الان من تا پیدا می کنم و خدمت بینندگان عزیز و ارجمندمون ارائه میدم که در ماجرای غزوه احد آقای ابن هشام این مسئله رو کاملا میاد و بهش می پردازه که عبدالله بن ابی آمد و اینکار بله اینهاش اونجاست بله در جلد دوم صفحه شصت و چهار من اشتباه گفتم جلد اول ببینید این صفحه شصت و چهار جلد دومه

 انخذال المنافقین

 همین اول میاد از ابن اسحاق نقل می کنه میگه آقا در همون اول

 حتی اذا کانوا بالشوط بین المدینه و احد

در منطقه شوط بین مدینه و احد که رسیدن

 انخزل عنه عبدالله بن ابی بن سلول بثلث الناس

یک سوم مردم رو این برد این آدم برد چرا گفت پیامبر مطابق نظر من عمل نکرده ببین

 قال:أعطاهم و عصانی

از ما اطاعت کرد من و حرف منو گوش نداد

 یعنی ببینید پیامبر در یک چنین جامعه ای طرف هست با این جامعه روبروه که در این جامعه یه دفعه اگه مثلا به حرف یکیم گوش نداده یک سوم لشکر رو می برن

مجری:

یعنی مشورت هم میکنه پیامبر

استاد روستایی:

مشورتم می کنه بله اینا یه همچین چیزی خب حالا علت دیگر ماجرای احد چیه همین آقای واقدی که این آقای سلیمانی امیری قبولش داره نقل می کنه در جلد اول مغازی میاد میگه مطلب رو بفرمایید صفحه دویست بیست و نه میاد میگه رسول خدا رفت سراغ اونایی که بهشون گفته بود در این تنگه بمونید بله به اون ها چی گفت

 قوموا علی مصافکم هذا

 همینجا بمونید

 فاحموا ظهورنا

 از پشت حمایت بکنید ما رو

 فان رأیتمونا قد غنمنا لا تشرکونا

میگه اگه دیدید ما داریم غنیمت هم جمع می کنیم با ما شریک نشید همین جا بمونید اگر دیدید که ما داریم کشته می شیم

فلا تنصرونا

ما رو یاری هم نمی خواد بکنید

 آقا تکون نخور از همین جا بمون خب بعد میگه

فلما انهزم المشرکون و تبعهم المسلمون

 میگه زمانی که مشرکین شکست خوردن  و مسلمونا دنبالشون کردن

یضعون السلاح فیهم حیث شاءوا حتی أجهضوهم عن العسکر و وقعوا ینتهبون العسکر

بعد میگه وقتی این اتفآقات افتاد و این مسائل و اونا سلاحشون زمین گذاشتن و مسلمین دنبالشون کردن این حرفا بعضی از این تیرانداز ها گفتن

 لم تقیمون ها هنا فی غیر شیء

 برای چی اینجا وایستیم

قد هزم الله العدو

خدا دشمن رو شکست داد دیگه

هولاء إخوانکم

ببینید اونا برادرن شما هستن

و دارن لشکر اونها رو غارت می کنن دارن مطالبشون دارن چیراشونو می برن غنیمت می برن و بعد وارد شدن رفتن جلو و بعد از اینه که اینا حرکت کردن اون تنگه رو خالی کردن ادامه میده میگه آقای خالد بن ولید دید که صحنه خالیه حتی حتی جالبه حتی اینجا جالبه که میگه

 فلما اختلفوا

 زمانی که اینا با هم دچار اختلاف شدن و گفتن مشرکین شکست خوردن بریم دنبال غنائم و این حرفا

خطبهم أمیرهم عبدالله بن جبیر

میگه اومد این صحبت کرد

 و کان یومئذ مُعلِما بثیاب بیض

میگه این لباس سفید پوشیده بود بین همه معلوم بود آمد گفت که

ثم أمر بطاعه الله و طاعه رسول الله

گفت آقا اطاعت خدا کنید ا طاعت رسول خدا کنید

 ألا یخالف لرسول الله امر

 آقا مخالفت نکنید اینا گوش ندادن و هیچ اونجا واینستادن و عرض کنم خدمت شما هر چی گفت آقا بالاخره

یا قوم اذکروا عهد نبیکم إلیکم 

 پیمان پیامبر

و أطیعوا امیرکم

 بابا گوش بدید

فأبوا و ذهبوا الی عسکر المشرکین

رفتن برای جمع غنائم و خلاصه مشغول جمع غنائم شدن بعد در ادامه میاد ادامه میده این مسئله رو تا میرسه به ماجرای خالد بن ولید میگه آقای خالد بن ولید وقتی که دید صحنه خالی شد حمله کرد و بعد ورق اونجا برگشت اینجا در ادامه این مسئله رو ذکر می کنه که بالاخره وقتی که دیدن که ببینید

نظر خالد بن ولید الا خلأ الجبل و قله اهل

 دید که بله این تنگه دیگه خالی شده افراد کمی اینجا هستن و خلاصه شروع کرد با خودش و اکرمه بن ابی جهل با یک لشکری رفتن به سمت اونها و اونها رو از بین بردن و و بعد ماجرای به قول معروف شکست مسلمین پیش آمد و بعد اینجا چی میگه در ادامه میگه

 و نادی ابلیس و تصور فی صوره جعال بن سراقه

 میگه آقای ابلیس شیطان این جا نداد داد در صورت جعال بن سراقه ظاهر شده بود گفت

 ان محمدا قدقتل

 پیامبر کشته شده

ثلاث صرخات

 سه بار داد زد

 این و گفت ابلیس خب اینا که تنگه رو خالی کردن خالد بن ولید اومده دور زده لشکر مشرکین رو خب حالا إبلیس آمد چیکار کرد

مجری:

شایعه انداخت

استاد روستایی:

ثلاث صرخات شایعه انداخت حالا اینجا یه عده فرار کردن که ما در تاریخ داریم مثلا ببینید عرض کنم خدمت شما آقای عثمان بن عفان فرار می کنه بله ببین

و قد کان الناس انهزموا عنه

 اینا فرار کردن

 اینو کی میگه ابن کثیر در البدایه و النهایه در جلد پنجم صفحه سیصد و نود و یک میگه میگه اینا فرار کردن بعد میاد یکی یکی نام می بره میگه

و فر عثمان بن عفان و سعد بن عثمان عقبه بن عثمان رجلان من الانصار حتی بلغوا  الجعلب

میگه اینا رفتن تا به منطقه جعلب رسیدن سه روز راه از مدینه جعلب یعنی صد و پنجاه کیلومتر اونورتر خب رفتن به ناحیه رسیدن این ها سه روز هم اونجا وایستادن بعد برگشتن بعد رسول خدا گفت

 لقد ذهبتم فیها عریضه

 به چه مکان وسیعی هم رفتید

 خب اینا یک عده فرار کردن ما باز نمونه دیگر داریم که آقای عرض کنم سیوطی نقل می کنه و طبری هم نقل می کنه که میگه وقتی که به قول معروف گفتن که پیامبر از دنیا رفته اینجا داره که یک فردی بالا می رفت از کوه و می گفت که خلاصه من مانند بز کوهی بالا می رفتم این روایت رو هم سیوطی نقل می کنه در دور المنثور و هم آقای طبری ببینید

 انزو کأننی أروی

 من یه مقداری با کیفیت بهتر در نرم افزار نمایش بدم ببینید

 کاننی أروی

 این عبارتی که در نرم افزار در کتاب تاریخ طبری هم آمده اینجوری که خاطرم هم هست که بالاخره در مورد خلیفه ی دوم این مسئله رو ایشون میاره و میگه من به قول معروف به همین صورت فرار می کردم در مانند حالا ترجمه کردن به بز کوهی حالا کاری ندارم ببینید این مسئله است که در تاریخ آمده علت شکست مسلمین اینه

مجری:

استراتژی که پیامبر طراحی کردن و اونها عمل نکردن خالی کردن

استاد روستایی:

تموم شد رفت وقتی که اینها حرف پیامبر رو گوش نمیدن وقتی اینها قبول نمی کنن که پیامبر به قول معروف چی فرمودن خب چرا این آقای سلیمانی امیری اینو می ندازه گردن پیامبر خب لذا به قول معروف ما باید لااقل اگه کسی دینم نداره باید جوانمرد باشه نمیشه که همینجوری شما بیای پیامبر رو متهم بکنی بگی آقا این چون به قول معروف مشورت کرد پس معصوم نیست و بعد هم باعث شکست شده نه آقا این باعث شکست نشده این فرد عرض کنم خدمت شما شخصیتیه که چقدر اینا رو تاکید بهشون کرده که آقا شما حق ندارید از اینجا برید حق ندارید از اینجا برید سر جاتون باید وایستید از جاتون تکون نخورید اما اینها گوش نمیدن و صحنه رو خالی می کنن و وقتی صحنه رو خالی کردن خب این طبیعیه که در واقع این مشکلات به وجود میاد و لشکر اسلام شکست می خوره اینم علت شکست لشکر اسلام در خدمت شما هستم

مجری:

خیلی ممنون و مچکرم واضح شد جناب آقای دکتر روستایی پیرامون این کلیپ دوم و شبهاتی که مطرح کرد آقای سلیمانی امیری و عرض کردم که در ابتدا اگر پیامبر مشورت کنند می گویند که خب پس معصوم نبوده است اگر مشورت نکنند می گویند خب پیامبر دیکتاتور بوده است خود رای بوده است چه پیامبری است و به هر بهانه ای می خواهند این وجود نازنین رو زیر سوال ببرند خب ما حدود ده دقیقه ای فرصت هست نمی  دونم آیا به کلیپ سوم برسیم آقای دکتر روستایی یا نه

استاد روستایی:

البته خب کلیپ سوممون یک مقدار طولانیه

مجری:

ممکنه نرسیم

استاد روستایی:

اما از نظر من مانعی نداره که بخواهیم اون رو هم مورد بررسی قرار بدیم

مجری:

می خواهید کلیپ رو سریع پخش کنن یا مطلب دیگری است

استاد روستایی:

نه من بعضی از عبارات وجود داره که اینها رو باید خدمت بینندگانمون نمایش بدم در مورد عرض کنم خدمت شما همین فرارهایی که

مجری:

خب پس اجازه بدید یک میان برنامه کوتاه ببینیم بعدش برگردیم همین فرار ها رو بررسی کنیم دیگه

استاد روستایی:

عیبی نداره چشم

مجری:

شاید به کلیپ سوم نرسیم پس یک میان برنامه کوتاه ببینیم و ایشالله برمی گردیم پیرامون این موضوع که اتفاقا موضوع خیلی جالبی هم هست در تاریخ انشالله بررسی خواهد کرد

میان برنامه

مجری:

خب خیلی خوش آمدید بینندگان عزیز و ارجمند با بخش پایانی برنامه کاوش در حدود پنج تا ده دقیقه در خدمت شما خواهیم بود با یک موضوع در حقیقت میشه گفته جذاب تاریخی چون در واقعه احد خب جناب استاد فرمودن دیگه یک فرارهایی اتفاق افتاد خب خلفا دیگه به زبان خودشون هم اقرار کردن که ما به کجاها فرار کردیم و جناب استاد استناد های این رو پیدا کردن در حقیقت از خود منابع معتبر اهل سنت و انشالله الان پیرامون همین موضوع صحبت خواهند کرد بفرمایید در خدمتیم

استاد روستایی:

بله عرض کنم خدمت شما ببینید یه دو تا مسئله رو ما باید بهش بپردازیم و اون اینکه در فرار بعضی از افراد علت های در واقع شکست در جنگ احد رو داشتیم عرض می کردیم گفتیم یه عده اومدن تنگه رو خالی کردن فقط ابلیس آمد و ندا داد که پیامبر کشته شده در این مورد ما داریم که یک سری اومدن فرار کردن

مجری:

تصور کردن که جنگ مغلوبه شده است دیگه

استاد روستایی:

شما ببینید این تفسیر طبریه تفسیر طبری کتابیه که حتی ابن تیمیه قبولش داره میگه اصح تفاسیر حتی ابن تیمیه وهابی خب اینجا روایتی نقل می کنه میگه

 ابوبکر بن عیاش عن عاصم بن کلیب عن ابیه خطب عمر یوم الجمعه فقرا آل عمران

سوره آل عمران رو خوند و تا رسید به

 وَمَا أَصَابَكُمْ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ

سوره آل عمران آیه 166

 به این آیه که رسید گفت

لما کان یوم أحد هزمناهم فررت حتی صعدت الجبل فلقد رأیتنی أنزو کأننی أروی و ناس یقولون قتل محمد

میگه من فرار کردم گویا می دیدم که مثل یک بز کوهی جست و خیز دارم روی کوب مردم که می گفتن پیامبر کشته شد

یعنی علت شکست این بود و اینی که جان پیامبر سلامت ماند امیرالمومنین بود ما در به قول معروف داریم در جنگ احد که امیرالمومنین با پیامبر بیعت بست بر مرگ که گفت اگر به قول معروف من تا پای جان پای شما هستم و تو همین ماجرا هست که پیامبر می فرمود آقا فلان قبیله امیرالمومنین حمله می کرد فلان قبیل حمله می کرد که پیامبر فرمودن که

 انه منی

علی از منه و منم از علی هستم

 انه منی و انا منه

جبیره گفت

 انا منکم

 منم از شما هستم

 پیامبر فرمودن که ببینید این اقدامی که علی داره می کنه جبیره گفت این مواساته از خودش گذشته کلا داره فراموش کرده خودش رو و داره در واقع برای شما تمام جانش رو فدا می کنه امیرالمومنین این چیزی که در قول معروف تاریخ ذکر شده و در جنگ احد حضرت اومدن بیت بر مرگ بستن ببینید

 قال قال  محمد بن عمر و کان علی ممن ثبت مع رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم یوم أحد حین انهزم الناس و بایعه علی الموت

طبقات الکبری ابن سعد جلد سه صفحه بیست و سه نقل می کنه این رو میگه ببینید در جنگ احد وقتی اینا شکست خوردن رفتن پیامبر تنها شده بود امیرالمومنین بیعت بر مرگ بست گفت آقاجون من تا پای جان پات هستم و دور پیامبر می چرخید و نذاشت به پیامبر آسیب برسه و گرنه علت شکست که پیامبر نبود امیرالمومنین نبود علت شکست اونا بودن که فرار کردن اونا بودن که تنگه رو خالی کردن این نسبت به این مسئله اما یه مسئله دیگری که من یادم رفت که در همون کلیپ

مجری:

شبهه ی دیگه مطرح کرده بود پیرامون پر کردن چاه ها بله

استاد روستایی:

ما در همون نقل واقدی ایشون ای کاش یه ذره شرافت داشت یه ذره اینور اونورش رو هم ی چهارتا صفحه این ور اون ورشم میدید در همونجا اومده وقتی اینا گفتن آقا  چاه های آب رو پر کنین که مشرکین اب نخورن پیامبر گفت نه بذارید آب آشامیدنی شون رو بردارن مانع آب خوری نشین آب خوردن اینا مانع نشید بزار آبشون رو بردارن بخورن خب چرا این آقا نقل نمی کنه در همون کتاب واقدی این مسئله اومده خب لذا این آقا میاد و میگه بله در صفحه نمی دونم چهل واقدی خب بابا ی صفحه اینور اون ورش رو ببین صفحه شصت و یک جلد اولم ببین شما خب اونجا آمده که پیامبر اتفاقا گفت مانع آب خوردن مشرکین نشوید اون وقت این میاد وصل می کنه به کربلا که انقدر اینا یه آدمای خبیثی بودن که به یک کودک رحم نمی کنن

مجری:

تازه میگه آب رو هم نبستن

استاد روستایی:

نه اینا نکردن این کار رو  دیگه اگرم کرده باشن در جواب اون بوده من الان انشالله ایام محرم مفصل به اینا خواهم پرداخت که این چیزایی که این آقا داره ذکر می کنه اما در همون کتاب واقدی بابا یه صفحه اون ورترشم ببین این اگه صفحه مثلا شصت و دو هست صفحه شصت و یک یک صفحه قبلش رو ببین اصلا اینجوری نیست که اینا آمده باشن و به قول معروف مثلا پیامبر گفته باشه آقا نه آب ببندید کفار آب نخورن نه اتفاقا پیامبر اینجوری نبود گفت بذارید آبشون رو بنوشن و خیلی از مورخین اصلا اون ماجرای بستن شما را قبول ندارن درست شد خب این آقا نمی خواد اینار رو نقل بکنه یا مثلا اومد گفت که بله بیامبر رفت معراج و خیلیا قبول نداشتن و نمی دونم مرتد شدن و فلان شدن و بیسار شدن یعنی این نشون دهنده این است که پیامبر رو نمی دونم نعوذ بالله کسی قبول نداشته خب این ماجرای عرض کنم معراجی هم که این آقا میاد ذکر می کنه اصلا کی گفته که همه پیامبر رو قبول نداشتن اولا روایت حسن بصریه ببینید اینا من یادم رفته بود بگم حسن بصیری تابعیه اصلا اون موقع در دنیا نبوده که بخواد اینو دیده باشه و نقل کرده باشه این یک دوم در این روایت اومده پیامبر به ابوبک لقب صدیق داد اصلا روایت صحیح نداریم که به ابوبکر لقب به صدیق داده باشه هر روایتی آوردن ما خدشه درش می کنیم بارها گفتیم این رو در شبکه خب حسن بصری که نبوده اون روایت رو هم که پیامبر گفته باشه ابوبکر صدیقه اونم که سندش معتبر نیست بعد حسن بصری تازه چی میگه میگه خداوند درباره مرتدین این آیه رو نازل کرده

 فیمن ارتد

 درباره کسانی که مرتد شدن نه کل مسلمین کجاش داره کل مسلمین مرتد شدن خب ایشون درست نقل نمی کنه متاسفانه و سعی می کنه به قول معروف فقط شبهه بکنه در خدمت شما هستم

مجری:

احسنتم خیلی ممنون و متشکرم جناب آقای دکتر روستایی استفاده کردیم در این برنامه انشالله در برنامه های بعدی و هفته های آینده هم در خدمت شما و بینندگان عزیز ارجمند خواهیم بود تشکر می کنم از شما بینندگان همراهان عزیز و ارجمند جان عالم به فدای آن کسی که آن وجود نازنینی که تمام جان خودش رو فدای نبی مکرم خاتم حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و سلم کرد یعنی مولایمان امیرمومنان علی بن ابی طالب صلوات الله علیه که کرار بود و نه فرار از همه شما عزیزان التماس دعای فرج و دعای خیر داریم ما را از رعای خیر خودتون فراموش نکنید ما هم ایشالله دعاگو خواهیم بود تا برنامه دیگر و دیدار دیگر بدرود


کاوش - پاسخ به شبهات باستان گرایان درباره تاریخ اسلام>

پاسخ به شبهات پیامبر اکرم ص دین اسلام تشیع عصمت پیامبر ص قرآن مشورت وحی ادیان جنگ احد عرفان های انحرافی سلیمان امیری