سایر قسمت ها
کاوش - پاسخ به شبهات باستان گرایان درباره تاریخ اسلام

قسمت پانزدهم برنامه کاوش با کارشناسی حجت الاسلام و المسلمین روستایی


دیگر قسمت ها

 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

 

عنوان برنامه: کاوش

عنوان بحث: (پاسخ به شبهات باستان گرایان درباره تاریخ اسلام)

 

تاريخ: 27/ 03/ 1402

استاد: حجت الاسلام و المسلمین روستایی

مجری: حجت الاسلام و المسلمین مرعشی

مجری:

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ الحمد لله رب العالمین و صَلِّ الله عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِه طاهرین عرض سلام و ادب و احترام دارم خدمت همه ی شما بینندگان عزیز و ارجمند شبکه ی جهانی حضرت ولیعصر عجل الله تعالی فرجه الشریف خب به رسم شنبه شب ها برنامه کاوش تقدیم حضور شما بینندگان عزیز و ارجمند میشه و بنده این افتخار رو دارم در در محضرتون باشیم در این شب بسیار ان شاالله قابل استفاده تقدیم بکنیم محضر همه ی شما گرامیان این برنامه رو و همونجور که مطلع هستید در برنامه کاووش این افتخار رو داریم در محضر حضرت حجت الاسلام و المسلمین دکتر روستایی باشیم ان شاالله امشب هم از محضرشون بهره مند بشیم طبق اون چیزی که پیگیری کردید حتما همراه ما بودید با شبهاتی که مطرح میشه با پاسخ هایی که داده میشه ان شاالله امشب هم بتونیم تا انتها همراه نگاه مهربان شما بینندگان عزیز و ارجمند باشیم سلام عرض می کنم استاد در خدمتیم   

استاد روستایی:

علیکم السلام ورحمة الله،

بنده خدمت حضرتعالی و بینندگان عزیز و ارجمند شبکه جهانی حضرت ولیعصر ارواحنا له الفدا عرض سلام و ادب و احترام دارم امیدوارم که تا به این لحظه در هر کجای عالم هستن توفق یارشون باشه و اعمالشون مورد قبول حضرت حق واقع شده باشه امیدوارم که بتونیم با برنامه خوبی از قاب تلویزیون مهمان لحظه های خوش عزیزانمون باشیم

مجری:

ان شاالله سلامت باشید از محضرتون بهره مند میشیم خب اصل برنامه حتما عزیزانی که همراه ما بودن مشاهده کردن که به چه سبک و سیاقی هست اما اگر امکانش هست یک مختصری از اون چیزی که در برنامه می گذره و شمه ای از اون چیزی که بناست ان شاالله بیان بشه بیان بفرمایید تا مقدمه ای باشه برای شروع برنامه امشب

استاد روستایی:

بله عرض کنم محضر مبارک حضرتعالی همون جوری که بینندگان عزیز و ارجمند شبکه جهانی حضرت ولیعصر با این برنامه همراه هستن و مستحضرند در این هفته های متمادی ما برخی از شبهاتی که افرادی که به عنوان باستان گرا یا بعضا به عنوان آتئیست مطرح هستن در این برنامه مطرح میشه البته اون دسته از شبهاتی که مربوط هست به تاریخ اسلام و تاریخ تشیع به خاطر اینه که روش کارشناسان شبکه جهانی حضرت ولیعصر بر خلاف این آقایون این هست که ما در تخصص خودمون سعی می کنیم حرف بزنیم گرچه این آقایون سعی می کنن در هر وادی وارد بشن و علی رغم این که بارها هم گفته شده و توضیح دادیم که اینها از دانش تاریخ بی بهره ان یعنی به صورت آکادمی که مطلقا نخوندن و از نظر روش بحث هم که متاسفانه مسلط نیستن و در این وادیها وارد می شن اما ما سعی می کنیم که در همون وادی که بلدیم در همون مسئله وارد بشیم خب ما شبهات تاریخ اسلام که در تشیع اینا مطرح می کنن رو اینجا مورد واکاوی و نقد قرار میدیم چند هفته ای است که ما به بحث عصمت داریم می پردازیم اونم قسمت نبی خاتم صلوات الله و سلام علیه و آله بخاطر اینه که ببینید ما وقتی سخنان این افراد روم بررسی می کنیم می بینیم با شخصیت های بزرگ و تاثیرگذار اسلام اینها کار دارن و اگر به صورت دقیق و ویژه بخوام عرض بکنم شبهات اینها حول امیرالمومنین علیه صلوات الله و سلام و رسول خدا صلوات الله و سلام علیه و آله می گرده و ذوات مقدس معصوم صلوات الله و سلام علیهم وگرنه شما اگه فکر کنید مثلا فرض بکنید که اینها بیان نقد جدی به برخی از صحابه مثل مثلا ابوحریره نمی دونم خالد بن ولید و اینا داشته باشن به این صورت تخصصی و مفصل بخوان مثلا در برنامه هایی به اینا بپردازن اینجوری نیست اینا معمولا با اونا کار ندارن چون اونا ظاهرا با اینها هم راستا هستن از نظر خود این آقایون اما ایرادی که می گیرن معمولا به شخصیت پیامبر خاتم و امیرالمومنین و ائمه معصومین صلوات الله وسلام علیهم اجمعین  هستش چرا ما علتش رو بارها در برنامه ها گفتیم مثلا میان فرض بکنید بررسی می کنن می بینن که بزرگترین فرقه در عالم همونجوری که ما مستندش رو نمایش دادیم شیعه ی دوازده امامی است و تاثیرگذارترین فرقه در عالم هم هست روی این حساب میان چتر خودشون رو اینجا پهن می کنن و خیمه می زنن در خلاصه سرزمین تشیع که بخوان مثلا به خیال خام خودشون عده ای رو با خودشون همراه کرده باشن اما خب ما سعی می کنیم روشمند بر اساس دانش تاریخ و متد علمی بیایم شبهاتی که اینها مطرح می کنن رو بر اساس منابع موجود اسلامی مورد نقد و بررسی قرار بدیم خب اگر امکانش وجود داره من یه مقداری راجع به کلیپ امشبمونم توضیح بدم خدمت بینندگانمون ببینید همونجایی که عرض کردم بحث ما درباره ی عصمت رسول خدا صلوات الله و سلام علیه و آله هست یکی از مواردی که این آقایون میان مطرح می کنن صحبت از تحریم برخی از مسائله ما در قرآن سوره ای به نام تحریم داریم در ابتدای اون سوره خداوند با پیامبرش صحبت می  کنه که چرا بعضی چیزها رو برای خودت حرام کردی بل خب تلقی این آقایون از اون سوره این هست که پیامبر آمده خلاف عدالت نستجیر بالله عمل کرده و بعد هم مجبور شده یک سری چیزها رو برای خودش حرام بکنه خب اما آیا واقع همینه یا این نیس قطعا این باید مورد نقد و بررسی قرار بگیره لذا من پیشنهاد میدم که این کلیپ رو ابتدا با هم دیگه ببینیم و بعد انشاالله در مورد اون صحبت بکنیم

مجری:

ان شاالله بسیار خب پس منتظر باشیم ببینیم این افرادی که خودشون رو سردمدار این می دونن که بالاخره پیامبری که آمده یا پیامبر راستین نبوده یا دینی که هستین درستی نیست و اینها این شبهات رو مستقیما از زبان خودشون می شنویم طبیعتا دیگه خیلی از پیش داوری ها خیلی از توی نقل قول ها ممکنه یک سری افراد بگن که جهت گیری هایی صورت می گیره دیگه چنین چیزی صورت نمی گیره دیگه مستقیما بشنویم از خود گوینده این کلام و بعد از اون ان شاالله به نقد اون خواهیم نشست و از محضر استاد ان شالله استفاده خواهیم کرد بریم کلیپ رو ببینیم و برمی گردیم

کلیپ اول:

اما داستان  روابط پیامبر اسلام با زنان  و کنیزان  او هم در این محل مورد تامله داستان  برمی گرده زمان ی که حفصه از خان ه خارج میشه پیامبر اسلام با کنیز او یعنی ماریه شروع می کنه به روابط زناشویی وقتی حفصه برمی گرده پیامبر اسلام که در مورد خب عدالت در مورد زنان  یکه کار ناعادلانه ای انجام داد کار خطایی رو انجام داد بلافاصله قسم یاد می کند که من ماریه رو بر خودم تحریم کردم تو از این وقایع به عایشه چیزی نگو هرچند پیوندهایی میان عایشه و حفصه به قدری قوی بود که او هم در جریان  قرار می گیره اما در اینجا الله وارد این نزاع میشه یک نزاع خانوادگی و در آیات ابتدایی سوری تحریم اشاره می کند چرا چیزی رو که خدا بر تو حلال کرده تو حرام می کنی یعنی تو می توانی به آن  زن اعتماد داشته باشی هیچ مشکلی هم نیست خب محمد سوگند هم یاد کردی در اینجا خداوند برای این هم یک راه حل می گذره و به محمد می گوید که خب شما کفاره سوگند خودت رو بده بنابراین می بینیم که پیامبر اسلام برای آن  تمایلات خودش یک حکمی رو که حلال بود حرام کرد و یه سوگند نابجایی هم خورده بود که مجبور شد اونها رو با کفاره درواقع جبران  بکنه خب شما حداقل گناهکاری محمد رو هم کنار بگذاری در خطاکاری او نمی توانی تشکیک بکنی داستان  این بی عدالتی پیامبر اسلام در حق زنانش بسیار مفصله من عرض کردم پیشترها هم زمانی بود که بخشی از زنان  پیامبر اسلام نسبت به عواطف او و حتی ترجیح دادن عایشه به زنان دیگر او را مورد پرسشگری قرار می دادند عدالت او رو زیر سوال می بردند آیه پنجاه و یک سوره ی احزاب که اشاره می کنه نوبت هر کدام از زنان  خود را که می خواهی موخر و مقدم کن برگرفته از همین دیدگاه است یعنی کسانی آمدند از زنان  او که مهمترینش زینب بنت جحش بود به پیامبر اسلام اشاره کردند که شما عدالت و در حق همسران  خودت رعایت نمی کنی چند بار فاطمه و عباس رو واسطه کردند جهت اظهار این بی عدالتی ولی خب پیامبر اسلام هم به فاطمه گفت اگر پدرت رو دوست داری به عقاید او هم احترام بگذار پس نه فاطمه در برابر زنان  محمد گفت نه او معصومه هر کاری بکنه درسته او خطا نمی کنه بلکه واسطه شد که پدر او حداقل عدالت رو رعایت بکنه و نه زنان  پیامبر اسلام چنین اعتقادی نسبت به همسر خودشون داشتند که او معصومه که اگر معصوم می بود که دست به خطاکاری نمیزد

مجری:

بسیار خب دیدیم با هم این کلیپ رو و مثل شبهای گذشته ای که در این برنامه مشاهده کردید این انگها یا بگیم این بالاخره ادله ای که اینها میارن تا بخوان  عصمت رو از پیامبر نفی بکنند یا به بیان ی عدم عصمت رو اثبات بکنن خب دنبال مصادیق مختلف می  گردند از روآیات از تاریخها از آیات مختلفی بهره می گیرن که در اینجا یکی از آیات قرآنی که وجود داشت آیات ابتدایی سوره  ی مبارکه تحریم بود که نسبت به شان نزولشون نسبت به بیانی که آیه داشت و منافاتی که با این بحث داره با بحث عصمت داره بالاخره سخنان ی داشتند و شنیدید شما استاد حالا اینها نسبت به اصل خود جریان  ما بخوایم ابتدا بشنویم اصل خود همین آیات ابتدایی سوره ی تحریم چی هست جریان  چی شده که این آیات نازل شده ایا همین جریانی که نقل کرد این فرض آیا یعین چیزی صادق هست یا جریانات دیگه ای بوده

استاد روستایی:

بسم الله رحمن الرحیم عرض کنم محضر مبارک شما ببینید ایشون آمد و به طور کلی یک بحثی رو برا خودش در نظر گرفت که بله آقای آیات صحبت از حرام کردن چیزی بر پیامبر بعد آمد این رو ان طباق داد و مسئله ی ارتباط پیامبر با ماریه قبطیه و در روز حفصه و بعد گفت او عدالت رو به خرج نداده بعد مثلا اون یعنی معصوم نیست مثلا و بعد به خاطر اینکه جبران  کنه آمده رازی رو با او در میان گذاشته و بعد به او گفته که تو با عایشه نگو و بعد میگه بارها و بارها نستجیر بالله به خاطر عدم عدالت او آمدن و به حضرت زهرا استناد کردن چیز کردن کمک خواستن و عباس و اینها بالاخره رفتن محضر پیامبر تا الی آخر ماجرا که آمد تقسیم بندی خواست بحث هاش رو بر اینها استوار کرد ببینید ما نکته اول خب شایسته است که وقتی درباره یک مسئله ای می خوایم صحبت بکنیم بیایم و یک نگرش جامعی به منابع داشته باشیم یک محقق یک پژوهشگر نمی تونه هیچ وقت بدون یک نگرش جامع و دقیق یک حکمی رو در واقع مطرح بکنه و بر اساس اون نتیجه بگیره ما بر این اساس آمدیم و بعضی از تفاسیر شیعه و سنی رو مورد مطالعه قرار دادیم در این زمینه و حتی بعضی از کتب کلامی رو ببینیم واقعا عالمان  اسلامی درباره این مسئله چه گفتن یعنی من نیومدم فقط از دیدگاه شیعه بخوام بحث بکنم که کسی بگه که آقا ببین این درون مذهبی داره جواب آقا رو میده نه این آقا اصل پیامبر اسلام رو در مورد خطاب قرار میده و من هم از عالمان  اسلام باید پاسخش رو بدم طبیعتا کتاب از الطبیان فی تفسیر القرآن  که معروف هست به تفسیر شیخ طوسی از علمای امامیه که در قرن چهارم و پنجم می زیسته ایشون جلد دهم این کتاب چاپ دار احیاء تراث العربی در صفحه چهل و چهار وقتی میاد راجع به آیه به قول معروف یک تا پنج سوره تحریم صحبت می کنه می  رسه به این قسمت

هذا خطاب من الله تعالی للنبی و عتاب له  علی تحریم ما اباحه الله

  میگه خداوند داره با پیامبریش صحبت می کنه و او را مورد عتاب قرار میده و تحریم چیزی که بالاخره خداوند بر او مباح کرده و بر او حلال کرده بعد خودش یه توضیح میده اول کار که

ولا یدل علی انه وقعت منه معصیه

نخیر این فکر نکنید که این پیامبر معصیتی انجام داده خلاف عدالتی به قول اون آقا انجام داد نه گاهی اوقات عتاب بر یک امر اولی قرار می گیره که بالاخره میگه یا مثلا برای اینکه مثلا چرا این واجب رو ترک کردی ببین کما همونجور که بر ترک واجب قرار می گیره گاهی اوقات بر ترک اولی هم قرار می گیره و بر یک امری قرار می گیره که اولی اینه که خلاف اون امر انجام بشه خب این شیخ اول این بحث رو مطرح کنه بعد میرسه به اصل سبب نزول آیه میگه

و قیل فی سبب نزول قوله (یا ایها النبی) قولان

دو تا قول وجود داره یک قول قول

 زید بن اسلم مسروق و عرض کنم که قتاده قتاده و الشعبی و ابن زید و الضحاک

خب این یک قوله که میگه پیامبر اینا هم بالاخره شخصیت های ویژه ی مورد احترام اهل سنت هستن میگه

ان النبی حرم علی نفسه ماریه القبطیه بیمین انه لایقر بها

 خب با سوگند بر خودش حرام کرد مال دوتا بحث در ادامه خواهم گفت آیااصلا از شان و شئونات پیامبر هست که ابتدا به ساکن حرام خدا رو حلال کنه یا حلال خدا رو حرام بکنه آیااین هست که قطعا این نیست اما آیا به جهت عارضی آیا عارضی می شود یک حلالی حرام بشود یا این آیا شدنی است که یه حلالی حرام بشه این

مجری:

بله آیا سبقه ای هم داره

استاد روستایی:

و حتی در احکام برای ماها این  امکان  پذیر هست که حالا توضیح میدم خدمت شما خب میگه با یک سوگندی ماریه رو بر خودش در واقع حرام کرد به اینکه به او نزدیک نشود چرا به خاطر به دست آوردن رضایت حفصه چرا

 لانها غارت علیه من أجلها

 به خاطر اینکه حفصه آمد و به قول معروف به جهت ماریه بر پیامبر یک اعتراضی رو وارد کرد و ایرادی رو وارد کرد بعد میگه حسن گفته یعنی حسن  بصری

 حرم رسول الله

رسول خدا برای خودش حرام کرد

 چیو ام ولدی ابراهیم مادر ابراهیم رو ام ولد خودشه که ماریه قبطیه باشه

 و هی ماریه القبطیه علی نفسه

بعد آمد به زوجه خودش که حفصه بود یک رازی رو گفت

 فأفضت به علی عائشه

حفصه به عایشه خبر داد

 بعد میگه حفصه دختر عمر بود و رفت پیش عایشه پیامبر بهش گفت ب عایشه نگی این رفت به عایشه گفت و بعد خلاصه که رسول خدا بالاخره با ماریه چنین برخوردی رو داشته و به قول معروف اونم با هم دیگه آمدن و مطالبی رو نسبت بهپیامبر بیان کردن و پیامبر این مسئله تحریم رو در ادامه اش مطرح کرد خب این یک قول اما قول دوم

 ما رواه عبدالله بن شداد بن هلال ان النبی کان  شرب عند زینب شراب عسل کانت تصلحه له

 میگه پیامبر پیش زینب بنت جحش که همسر دیگش بود رفت شربت عسل خورد اون شربت عسلی که به قول معروف زینب بنت جحش برای حضرت درست کرده بود

 فکان یطول مکثه عندها

خب طول کشید دیگه بالاخره

 آدم دم درب که شربتو نمی خوره طبیعتا دیگه میگه آقا بفرمایید داخل بشینید یه چند دقیقه ای می شینه و معمولا شربتو که وسط زمستونم که نمی خورن تابستون می خورن خب میره داخل می شینه که یه مقداری دمای بدنشون خنک بشه و بعد مثلا این شربتو بخوره و اینها خب طول می کشه

 فکره ذلک عائشه و حفصه

این دوتا بدشون اومد که چرا ایشون مثلا رفته پیش همسرش نشسته

فقالت له إنا نَشُمُ مِنکَ ریحُ  المغافیر

میگه اینا گفتن که به پیامبر هر دوشون تو بعضی نقل ها داریم اینا با هم دیگه تبانی کردن به پیامبر گفتن ما بوی مغافیر از تو می شنویم حتی حس می‌کنیم

و هی بقله متغیره متنفره یا متغیره الرائحه

 لفظ‌های مختلفی داره

 متغیره الرائحه

این یک گیاهه که به قول معروف رائحه و بوی خوشی نداره مفسرین این رو گفتن و آقای زجاج هم میگه گیاه بدبویی است بعد پیامبر آمد گفت خب عیب نداره اگه واقعا شما به قول معروف از این شربت عسلی که من خوردم بوی مغافیر حس می کنید باشه من قسم می خورم دیگه شربت عسل نخورم خب مثل اینکه دقیقا من بیام مثلا بگم که آقا از این به بعد قسم می خورم که مثلا از این شربت آلبالو مثلا نخورم آیا این میشه خب بله با سوگند حرام می تونم بکنم بر خودم گرچه ذاتا نمی تونم بگم آقا این حرام هست نه آقا در شان و شؤن من نیست من که شارع نیستم اما به عنوان  چیز میشه به عنوان  سوگند خب پیامبرم اومد حرام کرد بر خودش اون شربت عسلی رو که پیش زینب خورده بود بعد میگه گفته شده که

ذکرت ذلک له حفصه فحرمه النبی علی نفسه

بعضیا میگن که حفصه این حرفو زد به پیامبر که بالاخره این بوی مغافیر میده و بر خودش حرام کرد و میگه عرض کنم

و من قال: انها نزلت بسبب ماریه

 اونایی که میگن به خاطر ماریه نازل شده

 انه قال

 اینطور میگه اون راوی که دیگه پیامبر فرمود

هی علیه حرام

این بر من حرام ماریه بعد خداوند

 فجعل الله فیه کفاره یمین

خداوند کفاره یمین بر پیامبر قرار داد

 گفت نه تو برو به اون نزدیک شو و لازم نیست همین همین که دوباره برگردی پیش ماریه این دیگه کفاره ی یمین حساب بشه و دیگه مشکلی نداره خب اینو کی گفته ابن عباس و حسن بصری

 و من قال: ان التحریم کان فی شراب کان یعجبه قال: انه حلف علی انه لا یشربه فعاتبه الله علی تحریم ما أحل الله له

میگه اونایی هم که میگن آقا این ماجرای تحریم که خداوند گفه چرا حلال خدا رو بر خودت حرام کردی این درباره اون شربتی است که خیلی بالاخره گوارا بود و پیامبر خوشش میومد و بعد قسم خورد که عیب نداره حالا که شما بوی مغافیر حس می کنید من از این نمی خورم خود خدا گفت نه چرا این کارو می کنی گوش نده به این حرفا کار خودتو بکن ببینید این عتاب به این معناست کار خودتو بکن این چه ببین همیشه عتاب آقای مرعشی برای معصیت که نیست مثلا حضرت موسی تو قرآن داریم هارون رو عتاب می کنه

 قَالَ يَا ابْنَ أُمَّ لَا تَأْخُذْ بِلِحْيَتِي وَلَا بِرَأْسِي

سوره طه آیه 94

 با اون شدت و هدت با اینکه هارون نه خلاصه گوساله پرستیده نه تشویق کرده که گوساله بپرستن یه عتابی است و حضرت موسی داره اون رو می کنه که دیگران  حساب و کار خودشون رو بکنن گاهی اوقات این عتاب ها این شکلیه آموزشیه خداوند میاد پیامبرش رو عتاب می کنه که دیگران و بندگانش بفهمن که آقا نه شما با یک سوگند هم این کارو نکنید. برای خودتون اینکار یه ارشاده در واقع این عتاب یک نوع ارشاد

مجری:

یعنی اگه سوال به این شکل باشه که بالاخره الان علی ای حال ما الان وقتی که آیه رو داریم مشاهده می کنیم

 يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ لِمَ تُحَرِّمُ مَا أَحَلَّ اللَّهُ لَكَ تَبْتَغِي مَرْضَاتَ أَزْوَاجِكَ

سوره تحریم آیه 1

 بالاخره اگه یک نفر ممکنه بیاد بگه که بالاخره آیا لحن آیه لحن عتاب نیست پس پاسخ به همین شکل باید باشه

استاد روستایی:

بله حالا باز بیشتر هم توضیح خواهم داد در ادامه که باشه خب عتابه ولی کی گفت عتاب حتما به خاطر عدم عدالته کی گفت به خاطر معصیته خب اتفاقا خود اون

تَبْتَغِي مَرْضَاتَ أَزْوَاجِكَ

 قرینه بسیار مهمیه که راجع بهش ان  شاالله صحبت می کنم خب مرحوم شکل طوسی در ادامه میاد بیان  می کنه این در صفحه چهل و چهار و چهل و پنج بود در صفحه چهل و شیش میاد و بحثی رو انجام میده میگه ببینید در ادامه گفت

 قَدْ فَرَضَ اللَّهُ لَكُمْ

خداوند بر شما واجب کرده که بالاخره به اون سوگنداتون پایبند باشید بعد میاد میگه که ببینید میگه زمانی که شما خداوند مقدر کرده برای شما که بالاخره سوگند دیر شد دارید انجام میدید و زمانی که انجام دادید این کار رو مثلا چه آثاری براش مترتبه میگه

 ذلک یدل علی انه صلی الله علیه و آله و سلم کان حلف دون ان یکون قال: هی علی حرام

 میگه این دلالت بر این نمی کنه که پیامبر قسم خورده که این کارو انجام نده یعنی گفته این بر من حرامه

لان ذلک لیس بیمین عند اکثر الفقهاء قال الحسن فرض الله تحله الیمین

 میگه حسن بصری آمده گفته که خداوند یمین رو قرار داده و کفاره هم برام مومنین قرار داده اما پیامبر کفاره نداره که چون خداوند همه ی به قول من موارد مربوط به ایشون رو بخشیده و بعد حالا پیامبر آمدن قسم خوردن که چی مثلا از این به قول معروف غذا نخورن یا مثلا فرض کنید میگه دیگران هم می تونن همچین کاری انجام بدن که بگن آقا مثلا ما این غذا رو بخوریم یا این غذا رو کم ازش بخوریم یا ازش نخوریم میگه این شدنیه اما پیامبر در هر صورت کفاره رو نداره و خداوند ایشون رو استثنا کرده و بالاخره یک سوگندی خورده این نبوده که ابتدا حرام خدا رو بر خودش حلال حلال خدا رو برای خودش حرام بکنه نکته بعدی خب کتاب تفسیر کشاف رو باید ببینیم که یک کتاب به قول معروف اهل سنت و تفسیر قرآنی است که توسط زمخشری نوشته شده متوفای پونصد و سی و هشت ایشونم قرن پنجم و قرن ششم زندگی می کرده در جلد ششم کتاب صفحه صد و پنجاه و سه میگه روایت شده ببینید ایشونم میگه روایت شده یعنی دو تا روایته بعد ادامه میده میگه روایت شده که رسول خدا با ماریه در روز عایشه خلوت کرد اون می گفت روز حفصه این میگه روز عایشه

و علمت بذلک حفصه

حفصه هم متوجه شد

 فقال لها اوکتمی علی

وقتی حفصه متوجه شد که پیامبر مثلا در روز عایشه کنار ماریه نشسته خب گفت بیخیال دیگه دردسر درست نکن هیچی نگو

قد حرمت ماریه علی نفسی

من ماریه رو بر خودم حرام کردم و  یه بشارتی به تو میدم اینکه

 ابابکر و عمر یملکان  بعدی امر امتی

 بعد من امر امت رو به عهده میگیرن خب

 فاخبرت به عائشه و کانتا متصادقتین

میگه حفصه رفت به عایشه گفت

 عایشه باهاش رفیق بود می رفتن با هم دیگه بالاخره با هم صحبت کردن گفت ببین پیامبر اینجوری گفته بعد میگه

 وقیل خلا بها فی یوم حفصه

 روایت دیگه، میگه روایت دیگه میگه نه در روز حفصه با ماریه خلوت کرد

فأرضاها بذلک و استکتمها فلم تکتم

 میگه پیامبر او را آمد رضایت شو جلب بکنه بگه دیگه ناراحت نشو ما کنار این نشستیم من او را بر خودم مثلا حرام کردم بیخیال دردسر درست نکن شروع نکن شلوغ نکن بعد اینم پیش خودت باشه و بعد ایشون کتمان  نکرد پیامبرم آمد اون رو طلاق داد و از بقیه زنانش فاصله گرفت حدود بیست و نه روز در خانه ماریه و بعدم میگه در این باب عمر آمد به حفصه گفت

 لو کان فی آل الخطاب خیر لما طلقتک

 اگر در آل خطاب خیری بود پیامبر تو را طلاق نمی داد تا جبرئیل نازل شده گفت اینو برگردون و این نمی دونم اهل روزه هست و اهل نماز شب هست و اهل فلان و بهمان و این حرفا و از زنان  بهشتی ات هست حالا اینم از حواشیه که اهل سنت در ادامه اش ذکر کردن

و روی

دوباره روایت سوم

 انه شرب عسلا فی بیت زینب بنت جحش

 میگه روایت سوم اینه که پیامبر آمد شربت عسلی در خانه زینب بنت جحش خورد

فتواطأت عائشه و حفصه

عایشه و حفصه آمدن چیکار کردن تبانی کردن با هم دیگه گفتن

 فقالتا له: إنا نشم منک ریح المغافیر

ما از تو بوی مغافیر حس می کنیم و خلاصه رسول خدا هم گفت آقا اشکال نداره من اینو بر خودم حرام کردم که خدا هم می فرماید

لِمَ تُحَرِّمُ مَاأَحَلَّ ٱللَّهُ لَكَ

 چرا تو آمدی مثلا با این قسم و اینها اینو برای خودت حرام کردی و الی آخر خب ببینید اینم نظر آقای زمخشری  پس چه از نظر شیخ طوسی چه از نظر زمخشری آقا روایت های متعددی در این زمینه وجود داره این نیست که آقای سلیمانی امیری بیاد فقط بگه آقا مال عائشه و حفصه بود و ایشون عدالت رو رعایت نکرد و فلان  اصلا بدون توجه به اون آیه حرفی بزنه پس در اصل و اساس این مسئله مشکوکه روی روی روی روایت شده روایت شده کدومشه که شما میایید فوری به چه عنوان  به چه میزان شما میای این یکی رو برمی گزینی و بد روی خودش بدون توجه به قیودی که در آیه آمده بر فرضی که این باشه شما میای و در واقع حکم میدید خب حالا بریم تفسیر المیزان  علامه طباطبایی رو بررسی بکنیم ببینیم علامه طباطبایی در این زمینه چی گفته که از مفسرین به نام شیعه است در جلد نوزدهم تفسیر المیزان  صفحه سیصد و چهل و چهار میاد میگه که خداوند پیامبرش رو مورد عتاب قرار داد به خاطر اینکه حرام کرد حلال خدا رو برای خودش برای رضایت بعضی از زنان بعد علامه طباطبایی می فرمایند که

 و مرجعه الی عتاب تلک البعض و الانتصار له

میگه مرجع این عتاب و خطاب برمی گرده به اینکه خدا داره اون اتفاقا بعضی از زنان  رو عتاب می کنه و داره پیامبر رو یاری می کنه میگه سیاق  آیات بر این دلالت می کنه بعد توضیح میده میگه ببینین اولا در اول آیه آمده گفته که شما چرا حرام کردی حلال خدا رو برای خودت برای رضایت این زنا خب میگه یک خطابی است که مخلوط با عتابه یعنی یه فقط صرفه یک مخاطب قرار دادن نیست یه زمانی مثلا که

 و ما تلک بیمنک یا موسی

 موسی اون چیه دستت؟

 خب این یه خطاب اما ی زمانی  نه علاوه بر خطاب میاد یه عتابی هم قاطیش می کنه خب چرا به خاطر اون تحلیل بعد میگه که

 ولم یصرح تعالی به

خدا اون تحریمه رو که چی بوده چیزی که حرام شده رو تصویبش نکرده

 ولم یبین انه ما هو

 نگفته اون چی بوده تبیین نکرده و ماذا کان

  و چه زمانی این بود چه وقتی بود غیر از اینکه یه جمله گفته

 تبتغی مرضاه ازواجک

این میگه این به چی اشاره داره

یومی انه کان عملا من الأعمال المحلله

این اشاره به این داره که این مسئله ای رو که پیامبر  بر خودش حرام کرد یکی از اعمال حلال بود که چی که پیامبر

التی یقترفها النبی صلی الله علیه و آله وسلم لا ترتضیه ازواجه

پیامبر این کارو انجام داد اما زنانش دوست نداشتن

فضیقن علیه علی أن یترکه و لا یاتی به بعد

 اومدن تنگ گرفتن و سخت گرفتن بر پیامبر

 و آذینه

و پیامبر رو آزار دادن و ایراد بهش گرفتن اشکال گرفتن هی اشکال تراشی کردن

 حتی أرضاهن بالحلف

تا اینکه خواست با یه قسم اینا رو دیگه راضیشون کنه یعنی اصل کار حرام بود نبوده حلال بوده اما تحت فشار اینها و آزار و اذیت اینها برای رضایت اینها گفته خب باشه سوگندی خورده که این رو ترک کنه دیگه سمتش نره خب یه تحلیل بسیار دقیق بعد میگه ببین این اینجایی که میگه

لم تحرم ما احل الله لک

مراد از این تحریم چیه

 المراد بالتحریم التسبب الی الحرمه بالحلف

میگه مراد از تحریم اون چیزیه که سبب حرمت شده با سوگند یعنی اون چیزی که منجر به حرمت شده با سوگند

علی ما تدل علیه آیه التالیه  الان 

میگه آیه بعدی به قول معروف بر این دلالت می کنه آیه رو ذکر می کنه بعد میگه پیامبر آمد قسم خورد بر اون و از شان یمین هم این هست که شان قسمم اینه که واجب می کنه بر شما عارض می کنه موجب میشه که یک وجوبی بر شما عارض شود اگر این حلف و این قسم بر فعل باشه این وجوب میاره اگر این حلف و این قسم بر حرمت چیزی باشه خب میگ این آقا حرام میشه پس شما می تونی قسم بخوری مثلا که من می تونم قسم بخورم که از این به بعد با مهر کربلا نماز بخونم دیگه واجب میشه می تونم قسم بخورم از این به بعد مثلا این چایی نخورم مثلا خب این میشه حرام دیگه پس شما بسته متعلقه اون قسمت

و اذاکان

  میگه زمانی که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم قسم خورد بر ترک آن چه که خدا بر او حلال کرده پس به واسطه این سوگند بر خودش اون رو حرام کرد

 خب و لیس المراد بالتحریم تشریعه صلی الله علیه و آله و سلم علی نفسه الحرمه فیما شرع الله له فیه الحلیه فلیس له ذلک

 میگه اینجا مراد از تحریم این نیست که پیامبر بیاد یه حکم واقعی خدا رو که این حکم حلال الی الابد بگه حرام بدونه قسم بدون هیچی نه راسا بخواد بگه حرام در تشریعات الهی نیومد این کارو بکنه چون اصلا در شئونات پیامبر نیست حلال خداوند تا قیامت حلاله حرامش هم تا قیمت حرامه نیومدن رسا این کار رو کنه نه عارضا این کار صورت گرفته اینکه برای هر بنده ای و هر بنده مکلف مسلمان  این مسئله می تونه رخ بده بعد میگه ببین

تبتغی مرضاه ازواجک

این به چی دلالت می کنه میگه این دلالت می کنه بر اینکه طلب کرده به واسطه این تحریم رضایت اون ها میگه این بدل از چیه میگه بدل از

 تحرم

یا ایها النبی

 اون اول آیه که بیان  کرد

لم تحرم ما احل الله لک

 میگه این جمله ی

 تبتغی مرضاه ازواجک

بدل اون

 تحرم ما احل الله لک

 یعنی چی یعنی این میگه این اگه بدل این باشه یعنی شما حرام کردی به خاطر رضایت این ها یعنی رضایت این ها باعث این مسئله شده و در واقع اگر من دارم تو رو عتاب می کنم اون کسانی رو دارم عتاب می کنم که به خاطر رضایت اونا این کار شده اونایی که تو رو تحت فشار قرار دادن اونایی که آمدن و به قول معروف تو رو آزار دادن مسئله اینه میگه یا اینه یا حال از فاعله این تحرم

 خب این یک یکی از این دو حالت

و الجمله قرینه

 جمله قرینه است بر اینکه عتاب در حقیقت متوجه علیهن

به اون زنان  بعد میگه می دونی موید این چیه مویدش اینه که در ادامه آیات آورده که

إِنْ تَتُوبَا إِلَى اللَّهِ فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُكُمَا

سوره تحریم آیه 4

 اگه توبه بکنید خدا می بخشه پس معلومه که اونا یه خطایی کردن که خداوند داره به واسطه ی اون پیامبرشو عتاب می کنه و در واقع داره اونا رو مورد مخاطب قرار میده که به قول معروف رضایت اون ها باعث این مسئله شده یعنی می خواد بگه زنان  پیامبر ای دو زنی که با هم تبانی کردید چرا پیامبر رو در مضیقه قرار دادید چرا پیامبر رو آزار دادید که مجبور بشه یک حرام عارضی برای خودش ایجاد بکنه حالا چه شربت عسل باشه چه نشستن کنار یک ام ولد خودش باشه و خلوت با یه ام ولد باشه فرقی نمی کنه اینم دیدگاه علامه طباطبایی آخرین دیدگاه رو عرض می کنم در خدمت شما باشم دیدگاه آقای فخر رازی که از علمای مفسر و متکلم اهل سنت ایشون خب بالاخره یک در عین اینکه مفسر اهل سنت هست یک متکلم اشعریه کتابی داره به نام عصمه الانبیاء در این کتابش در صفحه شماره صد و پنجاه و پنج به عنوان  شبهه دوازدهم آیه رو میاره خب میگه ظاهر آیه اشعار به این داره که پیامبر کاری انجام داده که جایز نیست بعد میگه من جواب می خوام بهت بدم

 ان التحریم ما احل الله

 این حرام کردن آنچه را که خدا در واقع حلال کرده اینکه

 لیس بذنب

 این اصلا گناه نیست

 به دلیل طلاق والعتاب میگه شما مواردی دارید مثلا فرض بکنید که می تونید این رو حرام بکنید برای خودتون مثلا کسی می تونه طلاق رو برای خودش مثلا حرام بکنه و امثال اینها آیا این اشکالی داره نه اشکال نداره می شود چنین کاری رو انجام داد اما عتابی که صورت گرفته چیه

فإن النهی عن فعل ذلک لابتغاء مرضاه النساء

 میگه این نهی که خداوند کرده برای اینکه پیامبر می خواسته رضایت اونار رو به دست بیاره

أو لیکون زجرا لهن عن مطالبته  مثل ذلک

میگه یا نه این عتاب برای اینه که اونا رو نهی بکنه بگه دیگه نکنید از این کارا ها دقیقا مثل همون عتابی که حضرت موسی نسبت به هارون داشتن که یقه اونو گرفتن با اینکه نه اون  گوساله پرست شده بود نه اینکه دیگران  رو تشویق به گوساله پرستی کرده بود می خواست حساب کار دست دیگران بیاد میگه این عتاب هم می تونه برای این باشه که آقا زنان چرا پیامبر رو اذیت کردید مثل اینکه شما به غیر خودتون میگید که

 لم قبلت امر فلان

  چرا فلان مثلا امر رو قبول کردی یا امر فلان  شخص رو قبول کردی چرا اقتدا کردی به فلان شخص

 و هو دونک

در حالی که اون پایین تر از توست

و آثرت رضاه و هو عبدک

 و چرا مثلا تو آمدی رضایت او رو دنبال کردی در حال که او بنده ی تو بود

فلیس هذا عتاب ذنب و إنما هو عتاب تشریف

 عتاب گناه نیست این یک ارشادیه نکن این کارا رو به این معناست خب ببینید پس بنابراین اولا در یک جمع بندی بخوام عرض بکنم حرفی که این آقا داره میزنه اولا مسلم نیست که شان نزول آیه مسئله عایشه و حفصه باشه این اولا ثانیا بر فرضی که اون باشه اتفاقا عتاب و خطاب متوجه اوناست چون اونا پیامبر رو اذیت کردن در خود آیه ام سیاق آیه هم همین داره میگه ادامه اش داره بحث توبه اونا رو مطرح می کنه یه کلمه نمیگه پیامبر توبه بکن از این کارت توبه اونا رو داره مطرح می کنه شما باید توبه بکنید اگه تازه بعدشم ادامه میده میگه

 و ان تظاهرت علیه

 اگه بخوای علیه اگه بخواید شما دو نفر علیه اون رسول خدا دوباره خلاصه توطئه ای بکنید

 فإن الله هو مولاه  و جبرئیل و صالح المومنین

 خداوند پشتیبانشه و سرپرست اوست جبرئیل

 نمی دونم عرض کنم خدمت شما صالح المومنین که امیر المومنین است اینا همه پشتیبان او هستن شما نمی تونید این کار انجام بدید خب اینا همه نشونگر اینه که بر فرض که در مورد اون دو زن باشه خب این در واقع چیه داره اون ها رو عتاب قرار میده البته در هر دو سالی که من میگم بر فرضی که در مورد اون دو زن باشه یعنی چه در فرض اینکه با ماریه خلوت کرده باشه و اون دو زن عتاب بشن چه در فرض شربت عسل و عتاب و خطاب اون دو زن به خاطر تبانی شون و اون نسبت بدی که دادن در هر صورت اونا دارن مورد عتاب قرار می گیرن و اصلا پیامبر اینجا نه عدالتش زیر سوال رفته نه چیزی شربت عسل خورده خب این جرمه؟ آدم شربت بخوره شما مثلا به قول معروف ولو اینکه چندتا همسر داشته باشید روز یکی دیگه هم باشه حالا یکی میاد میگه آقا بیا این لیوان آب رو  من ابو بخور نخورم اینو کجای قرآن کجای روایات گفته این حرامه یا مثلا یکی میگه خب فلانی یه دقیقه بشین کارت دارم درسته روز روز اونه بله روز روز اونه حالا اگه یک دقیقه به حرف این گوش بده اینکه حرام نیست در حد اونم اجحاف نمیشه خب اون همین رو جبران می کنه فرض کنید اگه مثلا ده دقیقه پیش ایشون نشسته یک ساعتم پیش ایشون نشسته خب برای اونم جبران می کنه این هیچ مسئله ای نداره

مجری:

حالا استاد نکته ای که حالا نسبت به شربت عسلشم بیشتر به چشم میاد ما توی سوره آل عمران آیه نود و سوم چنین جریانی رو ظاهرا نسبت به حضرت یعقوب می بینیم که آیه قران  هست

 كُلُّ الطَّعَامِ كَانَ حِلًّا لِبَنِي إِسْرَائِيلَ إِلَّا مَا حَرَّمَ إِسْرَائِيلُ عَلَىٰ نَفْسِهِ

سوره آل عمران آیه 93

اونجا حضرت یعقوب چنین اختیاری داشت نه عتابی هست نه چیزی هست که حتی بر خودش چیزی رو حرام بکنه و برای تمام بنی اسرائیل هم حرام شد حالا این چه سری هست که اگر پیامبر بیاد یک چنین کاری بکنه قراره عتاب بشه این بالاخره خودش نشون دهنده ی تهافت هایی هست که بالاخره این آقایون باید اینها رو حل بکنند

استاد روستایی:

و ببینید شما نگاه کنید این قرینه هست ببین اینجا که حضرت یعقوب عتاب نمیشه درست شد خب اینجا هم پیامبر عتاب نشده تبتغی مرضاه ازواجک یعنی بابا اونا به قول معروف سبب این کار شدن لذا خدا داره اونا رو عتاب می کنه نه بیامبر را خب این پیامبر اتفاقا همچین اختیاری داره آقا منم همچین اختیاری دارم

مجری:

بله حضرت یعقوب چنین اختیاری داشت و انجام داد و امضا هم شد

استاد روستایی:

بله امضا هم شده بنابراین این یک مسئله ای نیست که بخوان آقایون روش شبهه بکنن ما فکر می کردیم شبهات  اینا خیلی قوی تره  این که چیزی نیست ما در خدمت شما هستیم

مجری:

بسیار خب خیلی عالی انسان  با این دید هم ببینه این آیات رو به نظرم شیرینی هم بیشتر میشه یعنی ما اتفاقا با روال خودمون وقتی که نگاه می کنیم می بینیم توی حالا برداشت بنده هست از فرمایشات حضرتعالی که یه سری وقتا مثلا یک عزیزی پا میشه یه کاری رو انجام میده میاد کمکی برای اینکه به ما کمکی کرده باشه عتابش می کنیم آقا چرا این کارو انجام دادی مسلما این عتاب ما هیچ وقت به این نیت نیست که ما از چنین فردی دلخور شده باشیم اتفاقا به خاطر دلسوزی هست که بیشتر هست و عتاب همونجور که در ادامه آیات هم دیدیم و اشاره فرمودید اشاره به همین افرادی هست که بعدا ذکر میشه و بحث توبه کردن اون دو نفر هم میاد بسیار عالی خیلی استفاده کردیم ما ان شاالله کلیپ های دیگه ای رو هم بیان  خواهیم کرد یعنی پخش خواهیم کرد و به نقد اونها هم خواهیم نشست اگر اجازه بدید یک فاصله ی کوتاه بگیریم ان شالله برمی گردیم در خدمتتون خواهیم بود

میان برنامه

مجری:

عرض سلام مجدد خدمت همه شما بینندگان  عزیز و ارجمند شبکه جهانی حضرت ولیعصر عجل الله تعالی فرجه الشریف خب الحمدلله این توفیق رو داریم همچنان  همراه شما هستیم با برنامه کاوش و همونجور که در ابتدای برنامه هم مشاهده فرمودید ما یک چند وقتی هست مشغول شدیم در این برنامه در محضر حضرت استاد استفاده کردیم از محضرشون و نسبت به نقد صحبت هایی که دنبال این هستن تا عصمت رو و پاک دامنی رو به شکل های مختلفش از پیامبر سلب بکنن و با این کارشون به این تصور که میتونن بالاخره خللی وارد بکنن در دین مبین اسلام و اون افکار انحرافی خودشون رو بتونن پیش ببرن خب ما اینها رو به نقد نشستیم اینها رو بیان  کردیم و بحمدلله هم این جلسه هم یکی از اون شبهات رو همه شنیدید و لطف فرمودن حضرت استاد استفاده کردیم از محضرشون و پاسخ رو دادن خب اگر اجازه بدید ما کلیپ بعدی رو ببینیم اگر نکته ای نیست بسیار خوب بریم سلامت باشید کلیپ دوم رو ان شاالله با هم می بینیم برمی گردیم و باز هم به نقد این کلیپ خواهیم نشست

کلیپ دوم:

در میان  زنان  پیامبر اسلام شیعیان  به ام سلمه خیلی علاقه مندند به دلیل اینک خب یک سر روابطی حداقل او با شیعیان او  می تواند برقرار بکنه از اینکه خب از دوستداران  علی بوده یا با حسین ملاقات هایی داشته و اینها ولی یک نقل قولی من از ام سلمه می آوررم که شما خودتون حدیث مفصلی می توانید بخوانید از این داستان ها وقتی زن محبوب شیعیان  حداقل ام المومنین محبوب شیعیان  اینگونه پیامبر را مورد تشکیک قرار می دهد دیگر بر زنان  دلیری چون عایشه و حفصه و دیگران  که کمتر در برابر پیامبر اسلام خاضع و خاشع بودند تکلیف مشخصه از بابه اعتراضات ابن سعد این رو در جلد هشتم کتاب طبقات خودش در بخشی که مربوط به ام سلمه هست آورده در یکی از سفرهای رسول خدا که همسرانش ام سلمه و صفیه دختر حریر همراهش بودند رسول خدا هودج صفیه را هودج ام سلمه پنداشت یعنی اشتباه کرد و آن  روز نوبت ام سلمه بود پیامبر صلی الله شروع به گفتگو با صفیه کرد خب اگر هودج رو اشتباه کردی دیگه زن خودت رو که اشتباه نمی کنی میری می دونی اون صفیه است حالا چون تو علاقه مند بوده مشغول صحبت با صفیه شد ام سلمه به غیرت آمد رسول خدا هم متوجه شدند که آن هودج صفیه است پیش هودج ام سلمه برگشتند ام سلمه گفت شما که پیامبر خدایی در روزی که نوبت من است با این دختر یهودی زاده سخن می گویی یعنی شما نوبت من رعایت نکردید رفتید پی اون تمایل خودتون و شروع کردید به سخن گفتن با او به هر حال بعد ام سلمه اشاره می کنه که من از این گفته پشیمان  شدم و آمرزش خواهی می کردم خب طبیعیه زنان  محمد به قدری در برابر او ب خصوص این ام سلمه و حالا زنانی مثل سوده خاشع بودند که می ترسیدن حتی این اعتراضات هم اگر ما می کنیم یک آیه نازل نشه که پیامبر اسلام  ما رو طلاق بده و اون وقت نزد مسلمانان  شخص منفوری بشویم پس می بینید این اعتراضات وجود داشت و ام مسلمه به صراحت میگه که شما که پیامبر هستی و چنین ادعایی رو داری چگونه در نوبت من عدالت رو رعایت نمی کنی و مشغول صحبت کردن و گفتگو با زن دیگر خود هست

مجری:

بسیار خوب خب شنیدید این صحبت ها رو هم باز این آقا با این بیان می خواست بگه که بله این عصمت یک چیز خیالی و توهمی هست و اون چیزی که وجود داره در خود افکار همسران  پیامبر حتی حضرت ام سلمه سلام الله علیها هم ما می بینیم که چنین شانی رو برای پیامبر قائل نبوده در خدمتتون هستیم با پاسخ شما.

استاد روستایی:

خواهش می کنم ببینید خب باز ایشون متاسفانه بدون توجه به اون روش تاریخ نگاری و عرض کنم خدمت شما اسناد و روایات تاریخی و بدون اون نگرش جامع آمد و یک نظری رو ارائه داد ببینید اصل روایت در طبقات ابن صد در جلد هشتم صفحه نود و پنج خب ایشون فراری از اینکه سند رو نمایش بده محمد بن عمر حدثنا عبدالرحمن بن ابی الزناد عن عبدالرحمان  بن حارث میگه رسول خدا در بعضی از سفرهاشون که می رفتن در اون سفر صفیه بنت حریر ین اخطب و حضرت ام سلمه سلام الله علیها با پیامبر بودن رسول خدا رفتن به سمت هودج صفیه

و هو یظن انه هودج ام سلمه

تصورش این بود که این  هودج ام سلمه است چون بالاخره هودج که نشون نمیده شتری است و یک کجاوه ای روشه حالا این هم همه شبیه همه معلوم نیست که کدومه خب گمان  می کردن هودج ام سلمه است

 و کان ذلک الیوم یوم ام سلمه

یعنی کاملا بر اساس عدالت دارن میرن کجا به سمت هودجی که تصورشون اینه که هودج ام سلمه است خب

فجعل الله رسول الله یتحدث مع صفیه

شروع کردن صحبت کردن با اون خانمی که در وقاع اون خانم کی بوده در پشت پرده هودج صفیه است یک دفعه ام سلمه متوجه میشه و غیرت برش میداره

 و علم رسول الله بعد أنها صفیه

بعد پیامبر یک دفعه متوجه شد ای بابا این صفیه است ام سلمه نیست یعنی شما فرض کنید ببینید یعنی اینا اینقدر این واقعه به هم نزدیکه یه کسی میره مثلا کنار هودج قرار می گیره مثلا میگه که همسر من چطوری حال شما خوبه خب این جملات اون همسری که تو هودج بغلیه می شنوه بله و بعد ناراحت میشه بعد اون یکی میگه خوبم بعد این میفهمه اون نیست ببینید خیلی مسئله خیلی نزدیکه خیلی طبیعیه بعد وقتی پیامبر فهمید

فجاء الی ام سلمه

 بلافاصله یعنی تا متوجه شد اومد پیش ام سلمه فجاء این فای تفریعه بلافاصله این کاره اتفاق افتاد

قالت

حالا ام سلمه چی گفت گفت تو با یک دختره و در واقع اون دختر یهود اون زن یهودی خودت در روز من آمدی و به قول معروف مثلا هم صحبت شدی و تو پیامبر هستی بعد ام سلمه میگه من پشیمان شدم از این گفتارم

فکانت تستغفر منها

  همیشه از این استغار می کردم

از این کارم بعد به رسول خدا هم گفتم شما برای من طلب بخشش بکنید اون غیرت زنانگی بر من چیره شد خب اولا در این روایت اون آب و تاب و به قول عوامانه اون پیاز داغه که این آقا زیاد می کنه نیست که بگه آقا ای تو هودج اشتباه گرفتی زن خودتم نشناختی نه آقا تو روایت داره میگه آقا تصور این بود که این هودج ام سلمه هست رفت شروع کرد تا صحبت کرد بلافاصله متوجه شد که این هودج ام سلمه نیست و صفیه است برگشتند سمت ام سلمه و در واقع اعتراضی که اینجا نستجر بالله به جناب ام سلمه نسبت داده شده یک اعتراض بی جایی است که بعد ام سلمه شروع کرد و نه تو با اون یهودی این کار رو کردی اصلا با شخصیت  مسلمان  نمی سازه حالا کار ندارم اما قبل از اینکه بخوام به اون مسئله بپردازم عرض من اینه اولا جناب آقای سلیمانی امیری شما باید نگرش جامع به منابعه داشته باشید و هر روایتی رو که دیدی نقل نکنی نمیشه من یه تیکه ای رو بردارم بعد و تمام حکم خودم رو بر این استوار بکنم خب شما این روایت رو دیدی روایت دیگر دیگه رو ندیدی باید جمع بین روایات کرد و آیا این روایت توان  مقابله با اون روایات رو داره یا نداره روایات مقابلش و اساسا اون کسی که به قول معروف به زنان  تعصب به خرج می داده حسودی می کرده ایراد می گرفته حتی به صفیه حتی به ام سلمه حتی به ماریه حتی به حضرت خدیجه اون کیه  کس دیگه است که حالا اینا رو باید کامل دید اما اجازه بدید من اول پیرامون سند این روایت صحبت بکنم ببینید

 اخبرنا محمد بن عمر حدثنا عبدالرحمان  بن ابی الزناد عن عبدالرحمان ابن حارث

خب

 کان قال رسول الله عبدالرحمن بن حارث

 داره میگه که رسول خدا اینجوری بود در بعضی از سفرها خب شما از این چی می فهمید از این می فهمید که این آقا اونجا حاضر بوده و دیده همچین ماجرایی رو حالا داره روایت می کنه ما بریم این شرح حال این سه نفر رو ببینیم ببینیم اساسا این روایت مورد اعتماده یا نیست خب اول عبدالرحمان بن حارث همین کسی که میگه

 کان  رسول الله فلان  فی بعض اسفاره

اولین راوی ببینید این تهذیب الکمال مزیه  من خیلی مختصر و مفید اینا رو می خوام بپردازم جلد هفدهم این کتاب چاپ موسس الرساله صفحه سی و هفت ببینید عبدالرحمن بن حارث بن عبدالله بن عیاش بن امیر ربیعه تا آخر اسمشو ذکر می کنه خب شرح حالش رو که میاره بریم آخر ترجمه صفحه سی و هشت

 ولد عام الجحاف سنه ثمانین

 میگه این در سال جحاف یعنی سالی که طاعون فراگیر شد سال هشتاد به دنیا اومده

سنه و ثمانین

 پیامبر چه سالی از دنیا رفته دو ماه اول سال یازده این کی به دنیا اومده سال هشتاد اقلا شصت و نه سال بعد از در واقع شهادت پیامبر این شصت و نه سال بعد به دنیا اومده آقای سلیمانی امیری کجا بود اونجا که این واقعه رو نقل بکنه تو به این هم توجه نمی کنی خب این یک اما بریم سراغ راویه بعدی عبدالرحمان  بن ابی الزناد اصلا شما فرض کنید اون آدم اصلا اونجا بوده بریم راوی بعدیش رو ببینیم باز همین تهذیب الکمال جلد هفدهم عبدالرحمان  بن الزناد اسمه عبدالله بن ذکوان  القرشی مولاهم أبو محمد المدنی خب این آقای عبدالله بن ذکوان  یا همون در واقع عذر می خوام عبدالرحمان بن ابی الزناد که ابی الزناد اسمشه عبدالله بن ذکوان این عبدالرحمان بن ابی الزناد ببینید چه شخصیه ببینید صفحه نود و هشت

 قال صالح بن احمد بن حنبل عن أبیه مضطرب الحدیث

 صالح از باباش احمد نقل می کنه میگه آقا این عبدالرحمان بن ابی الزناد مضطرب الحدیثه

 اصلا احادیثش قر و قاطیه عرض کنم که احمد بن محمد بن قاسم بن محرز از یحیی بن معین نقل می کنه

 لیس ممن یحتج به أصحاب الحدیث لیس بشیء

 این از اون آدمایی نیست که اصحاب حدیث به حرفش احتجاج بکنن اصلا به درد نمی خوره

مفضل بن غسان الغلابی و معاویه بن صالح از یحیی بن معین ضعیف

باز نقل می کنن که گفت

 ضعیفٌ

 این آدم ضعیفه خب عباس الدوری از یحیی بن معین نقل می کنه ابن ابی الزناد دوون دراوردی

 لا یحتج بحدیثه

این از آقای عبدالعزیز دراوردی پایین تره و به حدیثش احتجاج نمیشه آقای محمد بن عثمان  بن ابی شیبه از علی بن مدینی

کان عند أصحابنا ضعیفا

نزد اصحاب ما ضعیف

 آقای یعقوب بن شیبه میگه ثقه هست راستگوه اما

 وفی حدیثه ضعف

آقا در جایگاه خودش ممکنه راست بگه اما احادیش در احادیثش ضعف وجود داره عمر بن علی میگه

فیه ضعف

 این ضعف درش وجود داره نسایی میگه

 لایُحتج بحدیثه

 ابواحمد بن عدی میگه

 و بعض ما یرویه لا یتابع علیه

 بعضی احادیثش اصلا  نمیشه ازش پیروی کرد و تبعیت کرد خب اینم راوی دوم که به قول معروف آقای سلیمانی امیری داره از اینا نقل می کنه اما راوی سوم یعنی محمد بن عمر واقدی سیر اعلام النبلاء آقای شمس الدین ذهبی جلد نهم ببینید صفحه چهارصد و پنجاه و چهار

علی ضعفه المتفق علیه

 اتفاق وجود داره بر صعف این آدم اینم راوی سومشه ادامه میده

و خلط الغث بالسمین

 این خوب و بد با هم قاطی کرده

و الخرز بالدر الثمین

 گیاهان هرزه رو آمده با دور قاطی کرده یعنی خار و خاشاک و گیاهان  هرزه رو با دور قاطی کرده

 فاطرحوه لذلک

 به خاطر همین علما چیکار کردن کنارش زدن قبولش نکردن خب باز کتاب بعدی میزان  الاعتدال آقای شمس الدین الذهبی جلد سوم واقدی احمد حنبل گفته

 هو کذاب یقلب الاحادیث

احادیث رو برمی گردونه  قلب می کنه قاطی می کنه کذاب

 ابن معین گفته

 لیس بثقه

 ی جا گفته

 لا یحتج حدیثه

بخاری و ابو حاتم گفتن

 متروک

 ابو حاتم و نسائی گفتن

 یضع الحدیث

جعل می کنه الغلابی گفته

فیه ضعف

ابن عدی میگه احادیثه

 غیر محفوظ

 والبلاء منه

 بابا ایراد از همین آدمم هست خب ابوغالب پسر دختر معاویه بن عمر میگه از ابن مدینی شنیدم میگه که

 واقدی یضع الحدیث

واقدی حدیث جعل می کنه خب اینم از این خب ببینید این سه تا راویه که آقای سلیمانی امیری در واقع خشت خودش و بنای خودش رو بر اون ها بله بر روایت این ها داره بنا میذاره تازه ما در جلسات قبل هم گفتیم این آقای واقدی روایت از خودش نداره اصلا کتاب واقدی هم دزدیه اینجا از کتابشون نیست داره از یک راوی دیگه نقل می کنه حتی این آدم کتاباش دزدیه اصلا کتاب های آقای واقدی متعلق هست به عرض کنم که ابراهیم بن محمد بن ابی یحیی ابو اسحاق که از علمای شیعه هست که ما از کتاب مرحوم رجال نجاشی و فهرست شیخ طوسی این و نمایش دادیم اصلا کتابای این آدم مال خودش نیست این سارقه خب شما ببینید این آمده از یه آدم سارق که این همه گفتن

 یضع الحدیث کذاب

 آمده این سارق از یکی دیگه داره نقل می کنه که

ضعیف لیس بشیء

اون یکی داره از یکی دیگه نقل می کنه که شصت و نه سال هفتاد سال بعد پیامبر تازه به دنیا اومده اون وقت میگه آی اهل عالم پیامبر عدالت ندارد بابا لااقل برو یک روایت قوی تر پیدا کن این چه مدلشه

مجری:

ما از این طرف یک سری روایات داریم سلسله الذهب بهشون میگن اینار رو باید نمی دونم سلسله الحجر بزاریم چیز بدتری نگیم سلسله الحجر بذاریم برای اون هایی سخته اینجوری پیدا کردن این سلسله ای که همشون بالاخره هر نوع بلایی که بخواین سرشون اومده اینها ظاهرا

استاد روستایی:

بله این نکته پس اول در مورد سند در مورد دلالت ببینید اصلا اساسا حضرت ام سلمه سلام الله علیها به شدت به شدت به پیامبر پایبند بود و عاشق پیامبر بود به هیچ عنوان  اینجوری ایراد نمی گرفت شما ببینید در ماجرای جمل من خیلی مختصر عرض می کنم چون می خوام موارد دیگری رو خدمت بینندگان  عزیزمون ارائه بدم در ماجرای جنگ جمل شما می بینید که حضرت ام سلمه به امیرالمومنین چی عرض می کنه یا علی اگر نهی پیامبر نبود که بالاخره بر اساس آیه قرآن فرموده

 وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ

سوره احزاب آیه 33

من میومدم در رکاب شماها ولی من پایبند به دستور رسول خدام خب زنی که این میزان  بعد از حتی شهادت همسرش به دستورات او و اون به قول معروف به تعالیم او و آموزه های او پایبنده آیا این می تونه اساسا بیاد مثلا این به صرف یک اشتباهی که صورت گرفته فرض بکنید که فرض کنید که صورت گرفته باشه گرچه ما اینو قبول نداریم چون با عصمت پیامبر این سازگاری نداره این مسئله اما فرض کنیم که صورت گرفته باشه این میاد به صرفه یه اشتباه شروع کنه به پیامبر چیز گفتن که آقا تو با اون دختر یهودی مگه صفیه یهودی بود صفیه بله یک زمانی زمانی که با پیامبر ازداج نکرده بود یهودی بود اما بعدا که در واقع آمد و با پیامبر ازدواج کرد اصلا یهودی نبود مسلمان  بود که بیاد طعنه او بزنه اما اون کسی که در واقع به صفیه طعنه میزد ایراد می گرفت و او را یهودی می خواند ام سلمه نیست یه خانم دیگه است ببینید آقای سلیمانی امیری با سند داغون داره یک چیزی به ما ارائه میده ما با سند معتبر ارائه بهش میدیم ببینید کتاب سبل الهدی و الرشاد جلد نهم روایتی رو نقل می کنه در صفحه صد میگه ابویعلی نقل کرده به

سند لابأس به

به سندی که ایرادی بهش وارد نیست ابوشیخ بن حبان

 تو بعضی نقل ها داریم حیان به

 سند جید قوی

 با یک سند نیکو و قوی نقل کرده

 از عایشه که میگه ماجرا یک سفری رو میگه که عایشه و صفیه همراه پیامبرن اون متاعی که بر روی شتر عایشه هست شتر عایشه جوان  متاع کمه و شتر سریع میره متاعی که روی شتر صفیه است سنگین شتر سنش بالاست ارام میره خب این باعث میشه قافله هی توقف بکنه به خاطر صفیه پیامبر برای اینکه این ماجرا رو حل بکنه و قافله معطل نشن میان این بار این شترا رو با هم دیگه عوض می کنن بار بیشتر روی شتر جوانتر میزارن بار کمتر رو روی شتر پیرتر می زارارن بعد اینجاست که به قول معروف وقتی میگه میگه

حولوا متاع صفیه علی جمل عائشه حتی یمضی الرکب

اینجاست که عایشه میگه من آمدم گفتم

 یا لعباد الله غلبت هذه الیهودیه علی رسول الله

آی مردم بیایید جمع بشید ببینید که این یهودیه بر پیامبر غلبه کرده

 اون که اصلا یهودی نیست بعئ پیامبر توضیح میدن بابا اون باره که در شتر شما بود کم بود بار  شتر این زیاد بود باعث شد

فأبطأ بالرکب

باعث شد که بالاخره قافله کند بشه ما اومدیم این کارو کردیم بعد میگه

 ألستت تزعم أنک رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم

 ماجرا اینه ماجرای شک وشبهه در پیامبر که پیامبر می فرماید میخندم میگه مگر در من شکه اخه چه حرفیه تو میزنی بعد میگه که دوباره میگه موید پیغمبر نیست چرا عدالت به خرج نمیدی اتفاقا عین عدالت داره به خرج میده بابا این همه کاروان الاف هستند حالا می خواد بار شتر ها رو جابه جا بکنه که سریع تر حرکت بشه که این همه آدم الاف نش حالا کی لحظه اول اون بار شتر ها رو گذاشته خدا می داند پیامبر وقتی متوجه میشه که کاروان  به خاطر یک شتر کند رو دارن معطل میشن خب این بارش رو سبک می کنه که کاروان معطل نشه این عین عدالته حالا اون خانم میاد اعتراض می کنه پس اونی که صفیه رو یهودی خوانده اون ام سلمه نیست عایشه است درست ماجراشم عدم عدالت پیامبر نیست کاملا او نادرست داره حرف میزنه و پیامبر بر عدالت هستش باز همین مسئله در سبل الهدی و الرشاد در جلد دوازدهم صفحه ی هفتاد و نه هم آمده که بازم میگه سندش معتبره باز در سمط النجوم العوالی فی أنباء الأوائل و التوالی در جلد اول صفحه چهارصد و پنجه و یک باز این مسئله آمده که تصریح می کنه سند معتبره اما یک سند دیگه می خوام نمایش بدم و اونم اینه که نسبتت به ارتباط خوب حضرت ام سلمه با رسول خدا که اصلا ام سلمه زنی نیست که بخواد به رسول خدا ایراد بگیره شما ببینید در همین کتاب طبقات الکبری ابن سعد در جلد هشتم متاسفانه این آقای سلیمانی امیری همون جلد هشتم طبقات و همون شرح حال ام سلمه رو هم درست نمیره بخونه که روایات دیگه رو هم ببینه ببینید روایت اینجا هستش که میگه از عایشه شنیدم روزی که

 سمعت عائشه تقول یوما دخل علی یوما رسول الله

 میگه یک روز از عایشه شنیدم که می گفت که یه روز رسول خدا بر ما وارد شده به حضرت گفتم

أین کنت منذ الیوم

آقا از صبح کجا بودی

 قالت یا حمیراء حمیراء کنت عند ام سلمه

 

پیش ام سلمه بودم

 فقلت ما تشبع من ام سلمه

از ام سلمه سیر نمیشی ببین اصلا این از ام سلمه سیر نمیشی یعنی چی یعنی ارتباط پیامبر با ام سلمه خیلی خوبه و اون کسی که ایراد می گیره یه روز به صفیه ایراد می گیره یه روز به ام سلمه ایراد می گیره یه روز به حضرت خدیجه ایراد می گیره که داره که من به هیچ زنی مثل خدیجه حسد نورزیدم یه روز به ماریه قبطیه ایراد می گیره که من به زنی به به زیبایی زنی مثل زیبایی مثلا ماریه قبطیه حسد نورزیدم حتی یه بار داره که غیر از این روایته داره که ام سلمه بسیار زیبا بود من به اونم حسادت می ورزیدم اون کسی که در واقع به پیامبر گیر میده به خاطر ارتباط با همسرانش ام سلمه نیست یکی دیگه است بعد پیامبر خندیدن و عرض کنم مثالی برای اون زدن و یه گفتگویی صورت گرفت تا اخر که باز پیامبر با خنده سعی کردن کریمانه  این مسئله رو رد بکنن بنابراین این روایتی که آقای سلیمانی امیری بهش آمده استناد کرده به لحاظ سندی ضعیف است یک دو با شخصیت تاریخی جناب ام سلمه سازگاری ندارد گفتیم که حتی ام سلمه بعد از پیامبرم پایبند به ایشون یعنی اینقدر علاقه به این ادم داره ما بعد از شهادت حضرت رسول زنان  رو می بینیم که پایبند نیستن خب شما ام حبیبه رو می بینی که جنگ صفین راه می ندازه نمی دونم حفصه و عایشه می بینی که جنگ جمل راه می ندادن و حتی حفصه می خواست همراه او بره که عبدالله بن عمر مانع شد اینا پایبند نبودن اما حضرت ام سلمه اینقدر پایبنده که میاد عرض ارادت به امیرالمونین می کنه میگه آقا من خودم نمی تونم بیام دستور دارم پیامبر فرمودن اونجا دیگه آقای سلیمانی امیری بحث طلاق اون نیست که به شما میگی آقا آی می ترسیدن طلاقشون بدن این حرفا نیست که بخوان  منفور بشن این حرفا نه اونجا که دیگه پیامبر از دنیا رفته خب می تونست مثل عایشه عمل بکنه اما نمی کنه بعد به حضرت می فرمایند که عرض می کنه که به امیرالمومنین آقا جان  خودم نمی تونم بیام اما یه شخصی رو می  فرستم در رکاب شما که

أعز

 عزیزتر است از جانم

 و اون پسرمه می فرستم که با شما بیاد و در رکاب شما بجنگه خب ببینید این رابطه این خانم با رسول خدا اینه و اون کسی هم که ایراد به پیامبر می گرفت نسبت به همسرانش ام سلمه نیست و عایشه است و پیامبرم عدالت رو رعایت کرده او بر سبیل غیر عدالت و بر سبیل نادرستی پیامبرداره ایراد می گیره در خدمت شما هستم

مجری:

بسیار عالی بسیار زیبا بحمدالله باز هم هم شبهه پاسخ داده شد و هم گوشه دیگه دیگه از فضائل محبان  اهل بیت افرادی که بالاخره حقیقتا و واقعا ما باید از اونها بیاموزیم رفتار پیامبر گونه رو بر ما واضح شد خب این هم از کلیپ دوم نمی دونم اگر فرصت بشه ما کلیپ های بعدی رو هم پخش بکنیم کلیپ سوم رو با هم ببینیم ان شاالله سریعا برگردیم و در خدمتتون باشیم با پاسخ کیلپ سوم

کلیپ سوم:

پیامبر اسلام گاهی در حق زنان  خودش هم رفتارهایی انجام میداد که چندان  زیبنده نبود حداقل در گفتار از جمله نفرینی که در حق عایشه می کنه و بعد برمی گرده نکته ای که در اینجا هست که همین بازگشت محمد از آن  نفرین و اینک خودش اقرار می کنه که من هم خطا می کنم اشتباه می کنم ممکنه لغزش زبانی داشته باشم چیزی بگم که پسندیده نیست رو واقدی به شکل مبسوطی آورده داستان  برمی گرده به اینکه مغیره بن معاویه که اسیر بود اون زمان  زندان  وجود نداشت در کنار خانه محمد بود عایشه از او غافل میشه و او فرار می کنه وقتی محمد به خانه برگشت دید مغیره فرار کرده و به همین دلیل از عایشه ناراحت شد حالا بقیه داستان  رو واقدی این گونه می آورد پیامبر صلی الله برگشتند و مغیره را ندیدند پرسیدند اسیر کجاست گفتم به خدا نفهمیدم همین الان  اینجا بود و من از او غافل شدم پیامبر صلی الله فرمود خدا دستت را قطع کند خب بعد پیامبر میره از خانه اش بیرون خبر میدن که مغیره دستگیر شد عایشه گوید پیامبر صلی الله پیش من آمدند و من دست خود را می مالیدم فرمود تو را چه می شود گفتم می خواهم نگاه کنم ببینم دستم چگونه قطع می شود مگر شما چنین نفرین نکردی گوید پیامبر رو به قبله ایستاد و دستهای خود را برافراشت و عرض کرد پروردگارا من هم انسانم گاه خشمگین می شوم و گاه اندوه می خورم همچنان  که هر بشری چنین است بنابراین می بینید که باز هم حداقل نزد زنان  پیامبر اسلام اثبات شده بود که ایشان  از خطا مبرا نیست و می تونه اشتباهاتی هم مرتکب بشه

مجری:

بسیار خب حالا ما فرصت بسیار اندکه اما نکته ی جالبی که اینجا هست توی تک تک این کلیپ هایی که دیدیم توی تک تک این صحبت هایی که اینا آقا می کنه رد پای یک نفر ما بالاخره بهش بر می خورم و می بینیم که اگر بنا باشه عصمت پیامبر خدشه دار بشه بالاخره یک به یک وجه ی قراره به یک فردی از همسران  پیامبر برگرده که متعین هم هست در یک شخصی حال حداقل توی این جریانی که ما امشب داشتیم اون فرد مشترک بود و همچنان  هم تکرار میشه در خدمتتون هستم حضرت استاد

استاد روستایی:

خواهش می کنم عرض کنم ببینید اینجا من اول اصل روایت نمایش بدم روایت اینه

 قال محمد بن ابراهیم فاخبرنی ذکوان مولا عائشه عن عائشه

خب کتاب کتاب آقای واقدیه درسته خب این آقا متوفای دویست و هفت البته اقوال دیگری هم هست هم همون دوست و هفتو می گیریم بیشتر هم بعضا خاطرم هست گفتن دویست و هفت خب داره میگه

 قال محمد بن ابراهیم فاخبرنی ذکوان مولی عائشه عن عائشه

خب عایشه کی از دنیا رفته سال پنجاه و هشت یا پنجاه و هفت گفتم ذکوان مولی عائشه کی از دنیا رفته ما بریم نگاه بکنیم این نرم افزاره عرض کنم خدمت شما المکتبه الشامله ذکوان ابو عمر مولی عائشه خب اینجا وقتی میاد راجع به به قول معروف به فوت این آدم صحبت بکنه میگه مات لیالی الحره شبای جنگ حره جنگ حره سال شصت و دو و شصت و سه حدود گفتن خب یعنی اگه عایشه پنجاه و هشت از دنیا رفته باشه چهار سال بعد از عایشه بعد هیث بن عدی میگه من تصورم اینه که این در به قول معروف حره جنگ حره کشته شد در ذی حجه سال شصت و سه خب پس نفر اول سال پنجاه و هشت یا پنجاه و هفت نفر دوم سال شصت و سه خب این نفر سوم که از این ادم بخواد شنیده باشه شما فرض کنید این تو حالت احتضار ازش شنیده خوبه یعنی سال شصت و سه ازش شنیده این چقدر باید عمر بکنه که سنش برسه به واقدی و واقدی از او روایت بکنه صد سال صد و بیست سال صد و سی سال چقدر باید عمر بکنه علاوه بر اینکه این ذکوان  جز شیوخش محمد ابراهیم گفته نشده جزء شیوخ ذکوان  حالا فرض بکنید که آقا اصلا یه کسس پیدا کرد باشه این شیخ این خب این محمد بن ابراهیم فاصله اش تا آقای واقدی چقدره این پس اصلش مرسله اما شما فرض بکنید که این روایت هم چی باشه مرسلم نباشه خب مرسل نباشه فرض بکنید که محمد ابن ابراهیم آدم ثقه ای باشه خب فرض بکنید که ذکوان هم ثقه باشه فرض بکنید که عایشه هم خارج از عدالت حرفشو نزده باشه گر چه مورد قبلی ما ثابت کردیم که پیامبر کاملا کار عادلانه  انجام داد ایشون پیامبر رو متهم کرد به عدم عدالت یعنی ایشون به عدم عدالت متهمه نه پیامبر فرض بکنید اینجوری بوده باشه ما در جلسات قبل گفتیم اساسا مغاذی واقدی دزدیه می دونید ببینید من یک بار دیگه اون سند رو نمایش میدم که اساسا کتاب های آقای واقدی دزدیه ببینید مرحوم نجاشی در رجال نجاشی در باب ابراهیم صفحه هیفده

ابراهیم بن محمد بن ابی یحیی

 میگه

 وکان  خصیصا و العامه لهذه العله

 از خصیصین ائمه بوده و خاص به روایت اهل بیت بوده و به خاطر همین هم غیر شیعیان  اون رو تضعیف کردن میگه بعضی از اصحاب ما علمای ما از بعضی از مخالفین روایت کردن که

أن کتب الواقدی سائرها انما هی کتب ابراهیم بن محمد بن ابی یحیی نقلها الواقدی و ادعاها

 میگه از خود اهل سنت اصحاب ما شیعیان از خودم اهل سنت نقل کردن تمام کتب واقدی کتاب های ابراهیم بن محمد یحیی است

واقدی برای خودش ورداشته و ادعا کرده خب این آدم دزده آدمی که کتاب دیگران  رو ورمیداره آقای مرعشی من سوال می پرسم آدمی که کتاب دیگران رو برمیداره احتمال نداره که چهارتا چیز دیگه بهش اضافه بکنه که ردگم کنی باشه احتمال وجود داره مرحوم شیخ طوسی در الفهرست در همون اول الفهرست میاد ببین باب همزه باب ابراهیم اولین شماره همین رو میاره

کان خاصا بحدیثنا و العامه تُضعفه لذلک

 بعد میگه یعقوب ابن سفیان در کتاب خودش آمده در تاریخ خودش گفته علت تضعیفش اینه که این

 ینال  من الاولین

 اون اولین رو بالاخره لعنشون می کرد و نکات در موردشون می گفت بعد میگه بعضی از ثقات عامه ثقات اهل سنت آمدن گفتن کتابای واقدی کتاب های ابراهیم بن محمد بن ابی یحیی است که واقدی این رو برداشته و ادعا کرده و چیزی به ابراهیم نسبت نداده من حتی در کتاب ابن جوزی پیدا کردم میگه که آقا واقدی بسیار از این آدم نقل می کنه اما نمیگه اسم این آدم رو حتی ابن جوزی این مسئله رو تصریح کرده اینم از علمای اهل سنت خب این کتاب کتاب دزدی از اینا که بگذریم متن روایت چیه من خیلی سریع عرض بکنم میگه بله یه اسیری بود و پیامبر به عایشه سپرد و بعد خلاصه عایشه از اون غافل شد و بعد پیامبر گفت که خدا دستتو قطع کنه و بعد رفته و و مردم اینو بگیریدشون یارو رفتن گرفتن و آوردن و اومد گفت داره دستشو اینجوری می کرد چیکار داری می کنی گفت می خوام ببینم چطور دستم قطع شد تو نفرینم کردی بعد میگه رو به قبله وایستاده گفت من بشرم و اگر کسی رو نفرین کردم مومن یا مومنین رو خدا این رو براش رحمت قرار بده خب ببینید اصلا اساسا این روایت نه با سیره و سنت پیامبر سازکاری داره خب این روایته و نه عرض کنم خدمت شما با روایات دیگر پیامبر ما یک روایتی داریم ی روایت داریم که شیعه و سنی نقل کردن مربوط به حدیث رفع خب در حدیث رفع میگه چند تا چیز برطرف شده یکیش در مورد چیه کسی که حواسش نباشه یه اتفاقی بیفته خب کسی که حواسش نباشه خود پیامبر گفته

رفع عن امتی تسع

 نه تا چیز از امت من برداشته شده

 یکیش اینه یکیشون خطاب و نسیان  موارد این چنینی خب این خودش داره

 میگه غفلت عنه

 من غافل شدم از این خب این قافشا هواش نبوده توجه نکرده فرض بکنید این که با حدیث پیامبر سازگاری نداره که بخواد بیاد دوباره بر اساس یه کاری که بالاخره از روی عمد نبوده کسی رو نفرین کنه این نکته ی اول نکته ی دوم اینه که بگه آی من یه بشری هستم غضبناک میشم تاسف می خورم مثل بقیه اگر هر کیو لعنت کردم خدای اینو رحمت براش قرار بده این اتفاقا خلاف سیره ی پیامبر، پیامبر که بی جهت لعن نمی کنن لعن اساسا معیار و مناط داره کسی که لعن به معنای طرد از رحمت خداست دیگه کسی که جرمی مرتکب بشود پیامبر این رو لعنت می کنه مسئله شخصی نیست که بگم آقا حالا من یه اشتباهی کردم دیگه خدا بیخیال این رحمت قرار بده اصلا مسئله شخصی نیست ما در سنت و سیره ی پیامبر خیلی به قول معروف دوست دارم بیشتر توضیح بدم اما به نظرم آخره برنامه مونه خیلی وقت نمی کنیم اما ببینید موارث فقط من نمایش بدم اینجا از این مورد یکم تا مورد عرض کنم خدمت شما هفتم لعن های که پیامبر نسبت به افراد مجرم انجام داده لعن معاویه و برادرش و ابوسفیان  نمی دونم لعن ابوموسی اشعری لعن حکم بن ابی العاص لعن معاویه و عمروعاص و قوم مغیره لعن به مروان جدا باز لعن برخی که به قول معروف عرض کنم خدمت شما افراد که پیامبر در نمازشون در قنوت نماز در نمازشون لعن می کردن لعن بر کسانی که از جیش اسامه تخلف کرده باشن تمام اینها مواردیه که پیامبر مجرمین رو لعن کردن مجرمین رو نه غیرمجرم رو پیامبر که نمیاد به قول معروف  بله بشر عادی هم اگه بخواد غضبناک بشه الکی بخواد کسی رو لعن بکنه این گناه معصیته همچین کاری گناه پیامبر که همچین کاری انجام نمیده پیامبر عبدالله بن ابی رو که یک سوم لشکر رو برد عبدالله بن ابی که راس منافقین بود اونو نکشتن اونا باهاش اون برخورده خشن رو نکردن حتی عبدالله بن ابی که در احتضار بود پیامبر بهش گفت مگه نگفتم با یهودیا رفاقت نکن خب می کشنت حتی با اونم اینجوری داره صحبت می کنه چه برسه به همسر خودش بنابراین نقل غیر معتبره با روایات نبوی سازگاری نداره و با سنت و سیره ی پیامبر در مورد لعن اصلا نمی سازه

مجری:

طیب الله بسیار خوب هرچند فرصت اندک بود اما به نظرم اون افرادی که دنبال حق و حقیقت بودن ان شاالله به اصل کُنه مطلب رسیدن و دیگه شبهه ای براشون باقی نمونده تشکر می کنم از محضرتون استفاده کردیم همچنین تشکر می کنم از محضر همه ی شما گرامیان  که تا انتهای برنامه امشب هم همراه ما بودین ان شالله موفق و موید و منصور باشید تا دیدار آینده خدا نگهدار

 


کاوش - پاسخ به شبهات باستان گرایان درباره تاریخ اسلام>

شیعه اهل بیت ع پیامبر اکرم ص امیرالمومنین علی ع تاریخ اسلام عصمت سوره تحریم عدالت نسبت به همسر همسران پیامبر ص معصوم پاسخ به شبهات باستان‌گرایی