سایر قسمت ها
کاوش - پاسخ به شبهات باستان گرایان درباره تاریخ اسلام

قسمت شانزدهم برنامه کاوش با کارشناسی حجت الاسلام و المسلمین روستایی

كليپ اول : شبهات كارشناس شبكه معاند : استدلال علي (ع) ( در بحث امامت ) بحث خويشاوندي و ميراث بوده است در حالي كه عباس عموي پيامبر (ص) جلوتر بود و بحث امامت نبوده است
بررسي و پاسخ شبهات كارشناس شبكه معاند در كليپ اول درباره استدلال به خويشاوندي
اشاره اميرمومنان علي (ع) به بحث حديث اخوت در زمان رسول اكرم (ص) با استناد به منابع معتبر اهل سنت
مطرح كردن اميرمومنان علي (ع) به عنوان جانشين توسط رسول اكرم (ص) و ارتباطش با اخوت و برادري با استناد به منابع معتبر اهل سنت
فضيلت اخوت و برادري و ارتباطش با جانشيني رسول اكرم (ص) با استناد به منابع معتبر اهل سنت
مواردي كه رسول اكرم (ص) در كنار اخوت و برادري بارها در مورد اميرمومنان علي (ع) به آن اشاره كرده اند با استناد به منابع معتبر اهل سنت
آيا وارث بودن به معناي خليفه بودن است ؟
اميرالمومنين علي بن ابيطالب (ع) وارث علم رسول اكرم (ص) با استناد به منابع معتبر اهل سنت
آيا اميرالمومنين علي بن ابيطالب (ع) استدلال به خويشاوندي كرده اند و دليل و منابع آن چيست ؟
نظريه وارث در طول تاريخ ، از چه زماني و توسط چه كساني مطرح شد ؟
ماجراي نظريه وراثت در منابع معتبر شيعه چه بوده است ؟
نظريه وراثت در منابع معتبر اهل سنت از كجا شروع شد و چه مواردي بوده است ؟
كليپ دوم : شبهات كارشناس شبكه معاند : رسول اكرم (ص) وقتي ميخواست ابوبكر را با گوشه و كنايه براي بعد از خودش انتخاب كند ، پيش نماز گذاشت و مستقيم نگفت بعد از من خليفه است و شيعيان ميگويند در غدير دست امام علي (ع) بالا برده شد و انتخاب شد، اين وجود ندارد و خلاف عقل است ! و در هيچ جايي اين موضوع نيامده و در هيچ كتابي نيست و علي (ع) هم هيچگاه به غدير خم اشاره نكرده و حتي در نهج البلاغه هم نيست !
بررسي و پاسخ به شبهات كارشناس شبكه معاند در كليپ دوم و پاسخ با استناد به منابع متعدد و معتبر اهل سنت
آيا رسول اكرم (ص) ابوبكر را پيش نماز قرار داده است ؟ با استناد به منابع معتبر اهل سنت
ماجراي پيش نمازي ابوبكر در صحيح بخاري
مشكلات و تناقضاتي كه در روايات پيش نمازي ابوبكر وجود دارد !
آيا در نهج البلاغه اصلاً بحث خلافت اميرالمومنين علي بن ابيطالب (ع) در غدير خم نيست ؟
بررسي خطبه شقشقيه در نهج البلاغه و اعتراض اميرالمومنين علي بن ابيطالب (ع) به غصب خلافت
بررسي نامه 62 نهج البلاغه و بيان بحث خلافت با استناد به منابع معتبر
استدلال اميرالمومنين علي بن ابيطالب (ع) به ماجراي غدير با استناد به منابع معتبر شيعه
استدلال اميرالمومنين علي بن ابيطالب (ع) به ماجراي غدير با استناد به منابع معتبر اهل سنت
ماجراي غدير خم در منابع معتبر اهل سنت
تبريك خليفه دوم به اميرمومنان علي (ع) به عنوان جانشين رسول اكرم (ص) در غدير خم با استناد به منابع معتبر اهل سنت
دليل عمل نكردن خليفه دوم به بيعت خود با اميرمومنان علي (ع) در غدير خم به نقل از غزالي
خلاصه اي از پاسخ به شبهات كارشناس شبكه معاند در كليپ دوم
كليپ سوم : شبهات كارشناس شبكه معاند : در رفتن رسول اكرم (ص) به تبوك ، پيامبر (ص) حضرت علي (ع) را جانشين خود در مدينه نكرد و شخص ديگري بود و علي (ع) فقط وظيفه حفاظت از خانه و خانواده پيامبر (ص) را دارد !
بررسي و پاسخ به شبهات كارشناس شبكه معاند در كليپ سوم در مورد تبوك و بحث جانشيني
ماجراي تبوك چه بوده است ؟ با استناد به منابع معتبر اهل سنت
آيا رسول اكرم (ص) در ماجراي تبوك اميرمومنان علي (ع) را جانشين خود در مدينه قرار داد با استناد به منابع معتبر اهل سنت
خلاصه اي از پاسخ به شبهات كارشناس شبكه معاند در كليپ سوم


دیگر قسمت ها

 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

 

عنوان برنامه: کاوش

عنوان بحث: (پاسخ به شبهات باستان گرایان درباره تاریخ اسلام)

 

تاريخ: 03/ 04/ 1402

استاد: حجت الاسلام و المسلمین روستایی

مجری: حجت الاسلام و المسلمین مرعشی

مجری:

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ أللّهُمَّ و صَلِّی الله عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِه طاهرین.

عرض سلام و ادب و احترام دارم خدمت همه ی شما ببنندگان عزیز و ارجمند شبکه جهانی حضرت ولیعصر عجل الله تعالی فرجه الشریف الحمدلله در شنبه شبی دیگر این توفیق نصیب مون شد با برنامه کاوش در خدمتتون باشیم برنامه ای که این افتخار رو داریم در محضر استاد گرانقدر حضرت حجت الاسلام و المسلمین روستایی هستیم ان شالله بتونیم امشب هم از محضرشون نهایت استفاده و بهره رو ببریم سلام عرض می کنم حضرت استاد در خدمتتون هستیم.

 

استاد روستایی:

علیکم السلام ورحمة الله،

بنده هم خدمت حضرتعالی و بینندگان عزیز و ارجمند شبکه جهانی حضرت ولیعصر اروحناه له الفدا عرض سلام و ادب و احترام دارم و امیدوارم که بتونیم با برنامه خوبی مهمان لحظه های خوش عزیزان مون باشیم از قاب تلویزیون و همچنین پیشاپیش ایام مبارک دهه ولایت رو خدمت بینندگان عزیز و ارجمندمون تبریک و تهنیت عرض می کنم امیدوارم که همه عزیزان غدیری باشند و غدیری زندگی بکنند و نسل شون غدیری باشه

مجری:

ان شالله دعای بسیار عالی ان شالله مستجاب به همین زودی زود ان شاالله خب عزیزانی که با برنامه ی کاوش همراه ما بودن اطلاع دارن از سیر برنامه و موضوعاتی که بررسی میشه اما حالا برای عزیزانی که به تازگی همراه ما شدند یا عزیزانی که بالاخره یکه هفته گذشته یک آمادگی ایجاد بشه برای شروع برنامه استفاده می کنیم مقدمه ای برای شروع برنامه بفرمایید

استاد روستایی:

خواهش می کنم عرض کنم خدمت شما همونجوری که بینندگان عزیز و ارجمندمون مستحضر هستن ما در برنامه ی کاوش میایم و شبهات افرادی رو که حالا به عنوان دفاع از باستان گرایی جلو آمدن یا حالا تحت عنوان آتیست میان شبهاتی رو نسبت به تاریخ اسلام و تاریخ تشیع مطرح می کنن ما در واقع به اون ها پاسخ میدیم خب در هفته های گذشته عرض کردیم که اینها با شخصیت های برتر صدر اسلام کار دارن یعنی شما ببین شخصیت های تاثیرگذار و برتر نه صرفا شخص تاثیرگذار مثلا ببینید با رسول خدا با امیرالمومنین علیه صلوات الله و السلام با ائمه طاهرین صلوات الله و سلام علیهم شبهاتشون حول این بزرگواران می چرخه شما اینکه مثلا تصور بکنید آیا مثلا در شبهات اینها مثلا درصدی به خالد بن ولید یا ابو هریره اینا می پردازن این جوری نیست نه اینکه اصلا نمی پردازه شاید حالا شما ببینید آقا یک در میلیون به اونا بپردازن اما نوع حرف اینها دور اطراف رسول خدا و ائمه طاهرین صلوات الله و سلام علیهم اجمعین می گرده چرا بخاطر اینکه اینا دریافتن اینا می دانند که اسلام ناب اسلام اهل بیت علیهم صلوات الله و السلام و می دانند که شیعه به عنوان افرادی که خودشون پیرو اهل بیت علیهم صلوات الله و السلام مطرح می کنن در دنیا بیش از سایرین تاثیر گذارن رو این حساب شبهاتشون حول این محور می چرخه ما در چند جلسه قبل برخی از شهات اینها رو درباره عصمت مطرح کردیم اما در این جلسه خب بنده چهار تا کلیپ در نظر گرفتم که برمی گرده به شبهاتی درباره ی امیر مومنان علی صلوات الله و السلام علیه بر بحث امامتشون بالاخره به مناسبت اینکه این ایام ایام عید سعید غدیر رو در پیش داریم و اینها من این مدل شبهات رو در نظر گرفتم اولین شبهه ای که در واقع می خوایم بهش بپردازیم شخصی به نام سلیمانی امیری میاد و شبهه ای مطرح می کنه درباره اینکه امیرالمومنین صلوات الله و السلام علیه اگر استدلال کردن به بحث امامت آمدن و بحث خویشاوندی رو مطرح کردن سایر شایستگی ها رو مطرح نکردن نوع حرفشون در بحث خویشاوندی بود و بعد در حالی که مثلا در بحث خویشاوندی عباس عموی پیامبر جلوتر بود و حرف این بنده خدا حول این مسئله می چرخه خب اگر صلاح بدونید کلیپ رو با هم دیگه ببینیم و بعد من ان شاالله یه خلاصه از جواب و جواب تفصیلی رو خدمت بینندگان عزیز و ارجمندمون ارائه خواهم داد

مجری:

بسیار خب خب پس با هم آماده هستیم این کلیپ رو که در حقیقت ایراد شبهه و بیان شبه از زبان خود اون کسی هست که قائل به این مطلب هست نه اینکه ما خودمون بخوایم بیایم شبهه  رو اونجوری که بنا هست و اونجوری که صلاح هست بیان بکنیم نه ببینیم با هم شبهه رو از زبان خود اون کسی که داره این شبهه رو می افکنه ببینیم با هم برمی گردیم

کلیپ اول:

در واقع خود پیامبر هم وقتی که ابوبکر رو می خواست انتخاب کنه با گوش و کنایه و به تعریض پیش نمازش گذاشت و نیود مستقیم بگه که آقا بعد از من این آقا خلیفه است اینکه رافضیا می گویند که دستش را برد بالا علی را در روز نمی دونم چی غدیر خم گفت بعد از من خلافت با ایشون اصلا همچین چیزی نمی تونست وجود داشته باشه اصلا خلاف عقل بوده میسر نیست هیچ کس هم یادش نیست چنین چیزی در هیچ کتابی هم نیومد چنین چیزی خود علی هم چیزی نگفت و تمام مدتی که بیکار بود و گاهگاه می گفت حق ما رو خوردن هرگز به غدیر خم اشاره ای نداره این کتاب نهج البلاغه حی و حاضر برید پیدا کنید اگه. دوست عزیزی پرسیدن که لطفا از آقای سلیمانی بپرسید استدلال خود علی برای اینکه خلیفه ی بعد از پیامبر است چه بوده بله این استدلال رو ما در بحث غدیر خم مطرح خواهیم کرد بیشترین استدلال علی بر خویشاوندی با پیامبر یعنی اینکه من نزدیک ترین کسب به پیامبر اسلام هستم هرچند در این هم یک شکی است چون عباس عموی پیامبر زنده بود زمان فوته بود دومین استدلال او بحث میراثه که از طریق فاطمه و افراد دیگر باید به او برسه و این عمده ادعایی است که علی مطرح می کنه بر خلاف آن چیزی که ما به عنوان غدیر خم می شناسیم و در نهج البلاغه جای پایی نداره علی بارها سخن از بحث حق خویشاوندی و اینکه ما به عنوان نزدیکان پیامبر اسلام حق خلافت رو داریم یا حداقل حق مشورت رو داریم که شما بدون مشورت با ما مثلا به خصوص در جریان انتخاب ابوبکر اقدام کردید و ما رو مطلع نکردید ولی عمده ی اون برمی گرده به خویشاوندی و میراث

مجری:

بسیار خب خب این از کلیپی که مشاهده کردید که این آخر بخصوص همین مطلبی بود که این شبهه ای بود که این آقای سلیمانی امیری ابراز کرد و استاد ما خدمتتون هستیم اصل اینکه اولا عمده همین مطلب هست یعنی اون چیزی که حضرت به اون استدلال می کنند همین خویشاوند بودن و این قرابت هست و در کنار اون آیا اصل خود چنین استدلالی رو کسای دیگه ای انجام ندادن آیا خود این دچار مشکلی هست استفاده می کنینم از محضرتون

استاد روستایی:

خواهش می کنم خب اون بخش اول کلیپ یعنی قبل از آقای سلیمانی امیری به اشتباه اون کلیپ پخش شد که ان شالله در ادامه بهش خواهیم پرداخت و مخصوصا اینکه آقای سلیمانی امیری در کلیپ هم گفت که آقا اصلا در مورد غدیر ما در نهج البلاغه چیزی نمی بینیم که حالا ان شاالله در کلیپ  بعدی اون رو خواهیم پرداخت اما ببینید ایشون داره میگه اصل و اساس و عمده استدلال حضرت به قرابت و خویشاوندی است خب و بحث ارث یعنی حرفی که ایشون میزنه و بعد هم میگه آقا این که ایشون در واقع قرابت داشته باشه این شک قرابتش بیشتر باشه چون عباس عموی پیامبر هست ما اولا باید استدلال حضرت رو ببینیم نه فقط بعد از غدیر بلکه در زمان حیات پیامبر ببینیم آیا استدلال حضرت عمده به خویشاوندی این نکته اول نکته دوم این بحث ارث و وراثت که ایشون مطرح می کنه آیا اساسا امیر المومنین به خاطر ارث بری اومده گفته آقا چون من ارث زنم ارث می بره من خلیفه ام کجا همچین چیزی گفتند من یا اینکه مثلا چون من پسر عموهم ارث می برم و خلیفه ام این رو هم باید بررسی بکنیم و نکته سوم اینجا اصلا اساسا این نظریه وراثت که مثلا کسی از طریق ارث بخواد خلیفه بشه اینو کی طرح کرد کی مطرح کرد و کی بهره برد از اون این چند محور رو باید بررسی بکنیم نکته ی اولم ما ببینید ما در کتاب مجمع الزواهد هیثمی در جلد نهم در چاپ دار الکتاب  العربی صفحه صد سی و چهار روایتی از ابن عباس وجود داره که میگه

 ان علیا کان یقول فی حیاه رسول الله

 امیر المومنین سلام الله علیه در حیات رسول خدا همیشه می فرمودن

 کان یقول یعنی استمرار داره اصلا صحبت غدیر هنوز نیست این در دوره ی رسالت قبل از غدیر جملاتی رو میگن درباره اینکه خداوند فرموده که پیامبر صلوات الله و سلام علیه و آله اگر از دنیا بروند یا کشته بشوند شما به عقب برمی گردید و برمی گردید به در واقع اون آراء جاهلی بعد می فرمایند به خدا قسم ما به عقب برنگشتیم بعد از آن که خدا ما رو هدایت کرد و اگر پیامبر از دنیا بره یا کشته بشه من می جنگم بر آنچه که پیامبر با آن جنگید تا زمانی که در دنیا باشم که این مفهوم در موارد متعددی از خود پیامبرم صادر شده که می فرمایند که من بر عرض کنم خدمت شما تنزیل جنگیدم تو برتاویل می جنگی یعنی من در واقع جنگیدم که به اینها ثابت کنم آقا قرآن از ناحیه خداست و شما باید از شرک و بت پرستی دست بردارید و شما می جنگید بر اینکه مراد واقعی از قرآن اهل بیت علیهم صلوات الله والسلام و باید به اسلام و اسلام اهل بیت علیهم السلام برگردیم بعد ادامه میدن حضرت

 والله انی لاخوه و ولیه و و ابن عمه و وارثه فمن أحق به منی

خب می فرمایند به خدا قسم من برادر اویم و ولی و یعنی جانشین او هستم و پسر عموی او و وارث او چه کسی از من سزاوارتره به اوست ما اگر اینو بخوایم تحلیل بکنیم آیا اینا به معنی خویشاوندیه اینکه میگه من برادر او هستم یعنی برادر مادری اوست نه خیر این برمی گرده به ماجرای اخوت در ماجرای اخوت یک مسئله ای وجود داره که نشانگر خلافت امیرالمومنین پیامبر خب مستحضرید این بحث اخوت رو چندین با بار انجام میده پیوند برادری بین اصحاب و هر بار امیرالمومنین رو با خودشون برادر می کنن نه باکسی دیگر بعد علتشون رو حضرت می فرمایند آقا چرا اینجوری حضرت می فرمایند که من تو رو برای خودم نگه داشتم تو در دنیا و آخرت با من هستی و اصلا جایگاه ویژه ای داری من یک نمونه از اینها رو خدمت بینندگان عزیز و ارجمندمون نمایش بدم راجع به حدیث اخوت که مواردی رو عرض کنم رسول خدا صلوات الله و سلام علیه و آله در بحث اخوت مطرح می کنند و در یکی از این حدیث های اخوت میان بحث عرض کنم خدمت شما

 انت منی به منزله هارون من موسی

رو مطرح می کنن که آقا بالاخره شما در ماجرای اخوت این رو بدان صرف برادر من به معنای اینکه یه عقد اخوتی با هم بستیم نیست بلکه تو به قول معروف برادر من در دنیا و آخرت هستی و تو شخصیتی هستی که عرض کنم خدمت شما جایگاهت برای من مثل جایگاه هارون برای موسی است یعنی جانشین منی

مجری:

خب جانشینی که باید خداوند اون رو امضا بکنه و امضا هم شده

استاد روستایی:

بله این تو جانشین من هستی این مواردیه که مثلا در حدیث اخوت به کرات این رو ملاحظه می کنید من عبارتش رو خدمت بینندگان عزیز رو ارجمندمون نمایش بدم

مجری:

بسیار خوب در جریان اخوتی که خیلی با این برادری که پیامبر با امیرالمومنین بست خیلی مرزها یعنی قرار بر این بود که انصار با مهاجرین برادر بشن قرار بر یک سری بالاخره اصولی اونجا قرار داده شد در صورتی که ما وقتی این نوع برادری رو بین آقا امیرالمومنین و پیامبر مشاهده می کنیم می بینیم که قطعا پشت پرده این ماجرا بالاخره اهداف و مصالح بسیار بلندتری مثل همین مسئله ی جانشینی و خلافت مشهود بوده

استاد روستایی:

شما بزرگوارید اینجا مثلا ببینید کتاب سنن نسایی و خیلی کتابای دیگه این رو داره میگه حضرت ام سلمه دیدن که در میزنن بعد پیامبر فرمودن

 قوموا یا ام السلمه قی فان بالباب رجل

برو جلوی در یه فردیه که حالا ویژگی های امیر المومنین یکی یکی شمردن

 و فرمودن که کسیه که خدا اون رو دوست داره پیامبر رو دوست داره او خدا و رسول رو دوست داره بعد حضرت ام سلمه میره در رو باز می کنه و بعد حالا طولانیه من فقط می خوام اون شاهد مثال رو بخونم

و قال: یا ام سلمه هل تعرفین هذا

شناختی این شخص کیه

 قالت: نعم هذا علی ابن ابی طالب

بله این علی بن ابی طالب رسول خدا فرمودن نه

هذا علی

خب شخصیتی است که گوشت او با گوشت من آمیخته است خون او با خون من آمیخته است

و هو منی بمنزله هارون من موسی الا انه لا نبی بعدی

این شخصیتیه که جایگاهش برای من مثل جایگاه هارون برام موسی جز اینکه بعد از من پیامبری نیست و بعد

 یا ام سلمه هذا علی سید مبجل مؤمل المسلمین و امیر المومنین و موضع سری و علمی و بابی الذی أوی الیه و هو وصی علی اهل بیتی و الاخیار من أمتی و هو أخی فی الدنیا و الآخره

ام سلمه این آقایی است که در واقع پیش شخصیتی است که پیشوای مسلمانان امیرالمومنین این محرم اسرار من محرم علم من باب منه اون بابی که از او باید وارد بشن این شخصیت وسیعه بر اهل بیت من و بر بهترین افراد امتمه خب این برادر من در دنیا و آخرته

و بعد باز ادامه میدن ام سلمه شهادت شاهد باش که علی با ناکسین و قاسطین و مارقین خواهد جنگید و بعد ابن عباس حالا ادامه میده که اینکه علی بن ابی طالب اونها رو به درک واصل بکنه این باعث رضایت خداست و صلاح امت و بله بر اهل ضلابت و گمراهی اینا غضبناک میشن و موارد دیگری که در ادامه حالا توضیح کاملش میاد ببینید وقتی پیامبر میگه امیرالمومنین برادر من در دنیاست و آخرت این مفاهیم پشته شه یعنی این شخصیت که این چنینیه برادر به این جهت خب شما ببینید هارونم برادر حضرت موسی بود خب در قرآن داره

وَٱجعَل لِّي وَزِيرا مِّن أَهلِي * هَرُونَ أَخِي * ٱشدُد بِهِ أَزرِي

 پشت اون پشتیبان من قرار ده

وَأَشرِكهُ فِي أَمرِي

 اونو به قول معروف در امر من شریک گردان

سوره طه آیه 29 الی 32

و بالاخره هارون دست راست حضرت موسی بود و جانشین حضرت موسی وقتی حضرت موسی رفت کوه طور خب اینکه میگه من برادر او هستم فلش بک میزنه به این موارد یعنی در واقع من برادر او هستم نه اینکه یه عقد اخوتی بستیم چون طلحه و زبیر هم عقد اخوت بستن عمر و ابوبکر هم عقد اخوت بینشون برقرار شد اما این برادری با اون برادری خیلی متفاوته

مجری:

یعنی چه بسا ما بخواهیم به این تعبیر بخوایم بگیم که حتما به خاطر اینکه وصی و جانشین شدن، شدن برادر به این معنا نه اینکه چون که برادر بودن

 

استاد روستایی:

بله به خاطر وصی جانشین بودنه وگرنه خیلیا با خیلیا دیگه برادرن شما موارد متعددی ما می بینیم که رسول خدا وقتی وارد مدینه میشن بین تمام اصحاب اخوت برقرار می کنن امیر المومنین میان میگن یا رسول الله شما چشمشون گریانه

 یا رسول الله آخیت بین اصحابک و لا توأخ بینی و بین أحد

آقا بین این همه برادری چیز کردی بین من و کس دیگه ای انجام ندادی می فرماید

یا علی انت اخی فی الدنیا والآخره

 خب روایت از این دست ما فراوان داریم که در مورد اخوت امیرالمومنین با رسول خدا صلوات الله و سلام علیه و آله هست و عرض کنم خدمت شما در این روایات رسول خدا میان و اون مسئله فضیلت برادری به این معنا که به قول معروف او برادر من است برادری که جایگاهش مثل جایگاه هارونه برای من یعنی اون برادری که جانشین یک اینکه تو با من هستی هم در دنیا هم در آخرت این یعنی چی در دنیا آخرت یعنی آقا مقام تو با مقام من برابر فقط اون نبوته نیست یعنی آقا اگر من نباشم تو این برادری به این معنی است میگه این همانی می  خواد به قول معروف ایجاد بکنه با این جمله لذا شما ببینید میگه آقا جایگاهت مثل هارونه

 الا انه لا نبی بعدی

خب یا مواردی داریم که مثلا

یا علی انت اخی فی الدنیا و الاخره و اقرب الخلق منی موقفا یوم القیامه

 علی جان تو شخصیتی هستی که برادر من در دنیا آخرتی و نزدیک ترین خلق به من در روز قیامت

 و منزلی

 و نزدیک ترین فرد به جایگاه من در قیامت خب

منزل من مواجه منزلک فی الجنه

منزل من روبروی منزل تو در بهشته جایگاهمون در کنار هم

و بعد ببینید

انت الوارث والوصی و الخلیفه فی لاهل و المال و المسلمین انت صاحب لوائی فی الدنیا و الآخره

 تا اخرش

 ولیک ولیی و ولیی ولی الله ، و عدوک عدوی و عدوی عدو الله

 تموم آنچه که پیامبر داره بیان می کنه در کنار

 انت اخی

 این بحث هم مطرح می کنه ببینید

انت الوارث والوصی و الخلیفه فی لاهل و المال و المسلمین

خب این برادری رو که حضرت داره اشاره می کنه داره فلش بک به این مفاهیم می زنه که در جامعه اسلامی در بین صحابه منتشر شده خب روایت قبلی دیدید که من از ابن عباس خوندم یعنی این مفاهیم اینقدر نهادینه شده در جامعه که ابن عباس هم می داند بعد این مفاهیم رو پیامبر اینقدر به دنبال این هست که نهادینه بکنه که به همسرشون ام سلمه که فدایی امیرالمومنین این بانو شروع می کنه ام سلمه آقا رو شناختی خب مگه ام سلمه نمی دونه این آقا کیه می دونن که شوهر دختر پیامبر داماده پیامبر اینو می دونن می دونن که پسر عموی پیامبره اما شروع می کنه به مقاماتش آقا این آقاییه که امید مسلمونا به این دارن این آقاییه که نمی دونم عرض کنم محضر مبارکتون امیرالمومنین وصی من خلیفه ی منه در بین مسلمین این موارد رو حضرت بیان می کنند خب پس اینجا در این روایت اولین فراز چی میگه میگه

والله انی لاخو     

 من برادر او هستم

 پس این برادری به معنای خویشاوندی نیست چون خویشاوندی به معنای برادری که اونا نداشتن یه عقد اخوتی است با اون مفاهیم و ولیه و جانشین او هستم خب

و ابن عمی

 پسر عم او هستم

که حالا این جریان داره به خاطر اینک افرادی که اطراف پیامبر بودند بعضلا می رفتن خودشون رو به عنوان خویشاوند معرفی می کردن که یه امتیازی داشته باشن که نمونه اش رو ما در برخورد جناب ابی بکر و عمر با مالک بن نویره می بینیم که میرن به مالک بن نویره میگن ما پدر زنهای پیامبریم ما فامیلیم حضرت یه ابن عم رو میگن

 و وارثه

من وارث او هستم

 این وارث آیا به معنای وراثت مالی است قطعا خیر معناش رو در اسکن بعدی خواهم گفت حضرت می فرماید

فمن احق به منا

کی از من علی سزاوارتر است یعنی ببینید غیر از

 ابن عم

 که من پسر عموی او هستم

 اینو بزاری کنار سه چهارم این استدلال می چرخه دور چی دور شایستگی های این فرد خویشاوندی نیست آقای سلیمانی امیری میگه عمده اش خویشاوندی است دیگه استدلالش که همیشه هم می کرده

 اخوه و ولیه وارثه

این سه تا هیچ کدومش هم خویشاوندی نیست که حالا توضیح بیشتر خواهم داد روایتشم معتبره

 رجاله رجال الصحیح

 راویان راویانه صحیح بخاری هستن

 خب این از این روایت اما نکته ی بعدی ایا این روایت این وارث بودن به معنای اینه که مثلا من خودم ارث می برم من بالاخره به خاطر اینکه ارث می برم خلیفه ام قطعا اینجوری نیست اجماع اهل سنت اینو نمیگه ببینید کتاب المستدرک الصحیحین حاکم نیشابوری جلد دوم یک مسئله ای رو میاره که خیلی جالبه آقای حاکم نیشابوری میگه از اسماعیل بن اسحاق قاضی روایت هست همونجوری

سمعت قاضی القضات ابی الحسن محمد بن صالح هاشمی یقول سمعت عمر القاضی یقول سمعت اسماعیل بن اسحاق قاضی یقول

ایشون چی میگه میگه گفتار قصم بن ظاهر عباس رو براش گفتم که بحث این هست که بالاخره آیا به قول معروف ارث با نسب یا غیر نسب با ولاء اینا هم هست یا نه شاهد من اینجاست میگه

و لا خلاف بین اهل العلم

اختلافی در بین اهل علم نیست که

 ان ابن العمه لا یرث من العم

میگه تا زمانی که عمو وجود داره پسر عمو ارث نمی برد

 فقد ظهر بهذا الاجماع

میگه اجماع بر این داریم که

ان علیا ورث علم من النبی دونه

علی بن ابی طالب از پیامبر ارث برد اما ارثش چیه علم پیامبر

دونهم

 غیر از اون سایر پسر عموها اونا هیچی نبردن

علی میراث بر علم رسول خدا است بعد حاکم میگه

 و بصحه ما ذکره القاضی

 میگه برای اینکه بگیم این قول قاضی که گفته آقا اختلافی بین اهل علم نیست که پسر عمو تا با وجود عمو ارث نمی بره و اجماع وجود داره که علی بن ابی طالب وارث علم پیامبره میگه می دونی دلیلش چیه همین روایته رو میاره زیرش همین روایت که علی بن ابی طالب در حیات رسول خدا این جملات رو می گفت تا میرسه به اینجا یه اضافه ای داره این نقل حاکم همون روایت همون سند اما یه اضافه داره

 والله انی لأخوه و ولیه و ابن عمه و وارث علمه فمن احق به منی

 وارث علم

مجری:

اونجا وارثه اینجا وارث علمه

استاد روستایی:

اینجا وارث علم پس ببینید برادری ولایت وارث علم بودن این سه چهارم این استدلاله که داره چی میگه که داره میگه امیرالمومنین در واقع شایستگی اش به این دلایله نه به دلیل اینکه من خویشاوندم خب این از این خب آقا کی خویشاوندی رو مطرح کرده آیا منابع ما مطرح کردن صرف خویشاوندی رو یا اگر اساسا مثلا خویشاوندی در یک جایی بعد از رسول خدا ذکر شده است آیا این به خاطر این بوده که واقعا ملاک خلافت خویشاوندی و فامیلیه آیا اینه اولا کی مطرح کرده منابع غیر شیعه صحیح بخاری داریم که میگه امیرالمومنین به ابوبکرگفت

 استبدت الینا بالامر

تو مستبدانه عمل کردی

 ما به خاطر قرابتی که با رسول خدا داشتیم یه نصیبی هم ما داشتیم خب اینو که ما قبول نداریم این در این کتاب اومده و اصلا ما اینو قبولی نداریم اما آیا جایی به طور کلی به طور کلی آیا جایی وجود دارد که امیرالمومنین صلوات الله و سلامه علیه از قرابت و فامیلی هم چیزی گفته باشن و اگه گفتن چرا؟ تو بعضی منابع اهل سنت این وجود داره چرا این رو گفتن به خاطر اینکه طرف مقابل آمد استدلال به خویشاوندی کرد حضرت فرمودند خب اگه به خویشاوندیه چون من که فامیل ترم که آقا تو نهایتش مثلا پدرزنی من هم پسر عمو هم هم دومادم یعنی از دو جنبه تازه علاوه بر اینکه امیر المومنین سلام الله علیه از قبل از اسلام در دامن پیامبرم بزرگ شده علاوه بر همه اینها علاوه بر اینکه امیرالمومنین خب مواساتهایی در حق پیامببر داشتن خب اینا هیچ کدوم ازصحابه این چنین نبودن بنابراین اساسا خب این حرفی که این آقای سلیمانی امیری می زنه اصلا درست نیست یعنی استدلال امیر المومنین به خویشاوندی نیست موردی اگر خویشاودی باشه در مقابل طرف مقابله که میگم خوب باش اگر به خویشاوندیه خب من خویشاوندترم

مجری:

استاد این نکته ای که این لا به لا حالا از اون سیری که خود حضرتعالی اون منهجی که خود حضرت عالی هم زیاد بهش اشاره می فرمایید اینه که یک سری احادیثی بوده و به دست ما نرسیده از لابه لای بعضی صحبت های دیگه ما می تونیم بهش برسیم حالا برعکسش هم طبیعتا همینجور هست دیگه یک روایتی که استناد میدن به جناب ابوبکر که نبوت و خلافت در یک خاندان جمع نمیشه خود همین سندهایی که می خواد بیاد خویشاوندی رو اثبات بکنه اتفاقا داره رد رد می کنه چنین صحبتی رو که پیامبر انجام داده باشه اگه چنین حدیثی وجود داشت که هیچ وقت قرابت باعث این نمیشه که یعنی اگر قرابتی باشه خودش مانع خلافت میشه خب پس این صحبت هایی که خودشون دارن میارن پس اینها چی هست پس اون روایت رو باز این میاد نفی می کنه

استاد روستایی:

بله اون روایت این چنینی هم وجود داره که بالاخره اینا میگن آقا بالاخره نبوت و امامت یا مثلا خویشاوندی اینا در هیچ جا جمع نمیشه خب این نشون دهنده اینه که اصلا دیگه اینو نمی خواد و حضرتم توجه نداره که بخواد مثلا این موارد باشه فراوان داریم از این دست روایت اما اساسا این نظریه وراثتی که این آقا داره بهش می پردازه اصلا کی مطرح کرد در تاریخ کی اصلا اومد درست کرد که آقا بله وراثت مهمه و عمو جلوتره او اگه وراثتی باشه اون باید خلیفه باشن ببینید ما یه نقل شیعی داریم و دو نقل اهل سنت در نقل شیعی کتاب احتجاج مرحوم طبرسی در جلد دوم این کتاب صفحه صد و سی و نه روایت شروع میشه گفتگویی است بین هارون الرشید و آقا موسی بن جعفر هارون الرشید یک سوالی از حضرت می پرسه که میگه ببین

 اخبرنی لم فضلتم علینا

 چرا شما بر ما برترید

 لا فضلتم علینا

چرا شما بر ما برتر شناخته می شوید

 چرا شما بر ما خودتون را برتر از ما می دانید ما و شما از یک شجره واحد هستیم و بنو عبدالمطلبیم ما و شما بالاخره یکی هستیم ما فرزندان عباسیم شما فرزندان ابوطالب هر دوشونم عموی پیامبرن قرابتشونم مساوی تازه ما نزدیک تریم میگه چرا میگه به خاطر  عبدالله و ابوطالب عرض کنم خدمت شما برادر پدر و مادری بودن عباس فقط برادر مادری بود

 و ابوکم العباس لیس هو من ام عبدالله و لا من ام ابی طالب

 آقا موسی بن جعفر ببین اگه قرابت خب ما که نزدیک تریم چه حرفایی می زنید بعد

قال: فلم ادعیتم انکم ورثتم النبی صلی الله علیه و اله و العم یحجب ابن العم و قبض رسول الله صلی الله علیه و آله و قد توفی أبو طالب قبله و العباس عمه حی؟

هارون می پرسه میگه خب عیب نداره اگه شما به پیغمبر نزدیک ترید چرا شما ادعا کردید که شما وارث پیامبرید در حالی که عمو مقابل پسر عموه تا عمو هست به پسر عمو ارثی نمی رسه پیامبر از دنیا رفت ابوطالب از دنیا رفته بود قبلش اما عباس زنده بود دیگه با وجود عباس به علی بن ابی طالب نمی رسه بنابر وراثت باشه ما خلیفه ایم خب آقا امام کاظم میگن که منو معاف کن از این مسئله هرچی دیگه می خوای بپرسی بپرس میگه نه باید اینو جواب بدی حضرت می فرماید خب عیب نداره من جواب میدم اما در امان هستم میگه بله در امان حضرت می فرمایند که ببینید این عبارتی که هست

إن فی قول علی بن ابی طالب علیه السلام أنه لیس مع ولد الصلب ذکر أکان أو انثی لأحد سهم إلا الأبوین و الزوج و الزوجه، و لم یثبت للعم مع ولد الصلب میراث ولم ینطق به الکتاب العزیز و السنه إلا أن تیما و عدیا و بنی أمیه

میگه ببینید امیرالمومنین آمدن در باب ارثیه حضرت زهرا فرمودند که تا زمانی که فرزند فرد وجود داره چه پسر باشه چه دختر احدی سهمی نمی برد مگر پدر و مادر یا زوج و زوجه غیر از بچه ایناست و عمو ارث نمی بره می دونی چرا این رو فرمودن چون عباس اون موقع ادعای ارث کرد اومد و حتی گفت اصلا فدک مال منه حتی به این صورت عباس میگم امیر المومنین اومدن این حرف زدن اما نه قرآن و نه سنت درباره اینکه عمو ارث میبره چیزی نگفتن جز اینکه تیم و عدی امیه بنی اومیه تیم یعنی قبیله جناب ابی بکر عدی قبیله جناب عمر بنی امیه هم که بنی امیه است این تیم و عدی در واقع کنایه از ابوبکر و عمر میگه اینا اومدن گفتن عمو پدره

 رایا منهم بلا حقیقه

 اصلا حقیقتی در کار نبود

 رای خود اینا بود هیچ روایتی هم از رسول خدا نبود اصلا اساسا نظریه وراثت رو اینا درست کردن خب این نقل شیعی که اینکه آقای سلیمانی امیری هم که حالا میاد میگه که بله این به قول معروف آمد مسئله دو تا بود استدلال علی یک ارث بود یکی فلان کجا امیر المومنین مسئله ارث رو مطرح کرده برای خلافت نه این رو مطرح نکردن بله آمدن مسئله فدک رو با اونا مقابله کردن اما نه از این حیث که آقا چون زن من ارث می بره من خلیفه ام نخیر آمدن گفتن آقا این حق حق دختر رسول خداست شما این رو برداشتید غصب کردید خدا هم فرموده

 لا ینال عهدی الظالمین

سوره بقره آیه 124

 عهد امامت به ظالمین نمی رسه این هدف حضرت امیر این بود نه چیز دیگه خب بعد بنابراین به این استدلال نکردن نظریه وراثتی که نمی دونم هرکی وارث باشه اون خلیفه است اصلا این یه نظریه ای بود که اولا ابوبکر و عمر و بنی اومیه درست کردن و ثانیا عباسیا هم از این بهره برداری کردن لذا شما می بینید در کتاب التدوین فی اخبار قزوین که مال رافعی هستش اینجا یک روایتی میاره خیلی جالبه در جلد چهارم صد و هشتاد و نه ببینید خیلی جالبه سندشو ببینید سند

 فضل بن احمد شعرانی وزیر عبدالله بن طاهر عبدالله بن طاهر والی خراسان مأمون از رشید یعنی هارون الرشید باباش از سلیمان بن علی از علی بن عبدالله بن عباس از عبدالله بن عباس قال رسول الله العباس وصی و وارثی

 یعنی یه سندی است که اصلا خود خلفای عباسی تو سندشن یه سند دیگه هم داره منصور دوانقی هم هست کلا این دوتا نقل اهل سنت وجود داره نظریه وراثت که ما مطرح نکردیم امیرالمومنین مطرح نکرد آقای سلیمانی امیری شما اول برو تتبعت رو کامل بکن بعد بیا شهره بکن بنابراین جناب آقای مرعشی عزیز شبهه ایشون رو ما در سه بخش خلاصه جواب دادیم اولا گفتیم مثلا شما چرا سراغ استدلال های بعد از غدیر میری در زمان حیات رسول خدا امیرالمومنین استدلال کردن بر امامت و جانشینی خودشون و بر خلافت خودشون به چهار مسئله اخوت که این اخوت رو توضیح دادیم به معنای چی بود به معنای این همانی بود یعنی این مقامش با پیامبر یکیه و جایگاه هارون رو داره خب بعد از اخوت گفتیم آمدن بحث غیر از اخوت یه بحث دیگه مطرح کردن که اون بحث چی بود بحث ولایت نه برادری ولایت و بعد بحث عرض کردم خدمت شما پسر عمویی و بعد بحث وراثت که وراثت علم بود سه چهارم این استدلال اصلا شایستگی های امیرالمومنینه در حالی که آقای سلیمانی امیری برعکس میگه میگه عمده ی استدلال علی خویشاوندی است این که اینجوری نبود بعد آمدیم عرض کردیم که عرض کنم محضر مبارک شما اصلا به اجماع مسلمین پسر عمو ارث نمی بره که بخواد امیرالمومنین خودش رو وارث معرفی بکنه که بخواد از کنار اون وارث بودن چیکار کنه به خلافت برسه این محور بعدی و خود علمای اهل سنتم گفتن آقا این اصلا وراث علی وراثت علمه و روایت رو آوردن و مرحله سوم اساسا این نظریه ی وراث رو عباسیان درست کردن برای اینکه خودشون بهره ببرن البته عباسیان خوش میوه ی کدام در واقع غنچه رو چیدن میوه غنچه ای رو که در واقع ابابکر و عمر و بنی امیه درست کردن اونها آمدن در مقابل اهل بیت عباس رو علم کردن که اون وارثه و بعد عباسیانم از این بهره بردن که عباس وارث پیامبر و ما باید خلیفه باشیم اصلا اساسا به امیرالمومنین ارتباطی ندارد و اگر امیرالمومنین جایی مسئله ی قرابت رو مطرح کردن در مقابل در واقع خلفا بوده که اونها بحث خویشاوندی و مطرح کردن حضرت فرمودن اگه به خویشاوندی است من که خویشاوند ترم اینطوره در خدمت شما هستیم

مجری:

بسیار عالی بسیار زیبا استفاده کردیم از محضرتون خب این از کلیپ اولی که پخش شد و شما بینندگان عزیز هم کلیپ رو دیدید و هم پاسخ اون رو دیگه مطلب واضح هست اگر کسی دنبال پیدا کردن حق و حقیقت باشه جای سوال و شبهه ای قطعا براش باقی نمونده کلیپ های زیادی هستن به همین سبک و به همین روال که شبهاتی رو مطرح می کنه این آقا که نماینده همونجور که استاد فرمایش کردن و توضیح دادن نماینده آتئیست بناست باشن نماینده کسایی که از اصل می خوان اسلام رو بزنن اما خب نتیجتا اون فرعی رو می زنن که اسلام بر او استواره این هم بالاخره جای تقدیر داره بالاخره این رو فهمیدن که چطور باید به اسلام حمله بکنن که چیزی از این مطلب باقی نمونه اما خب پاسخ ها و جواب های به این شبهات همونجوره که ملاحظه می فرمایید بسیار خب بریم یک فاصله بگیریم فاصله ای کوتاه می گیریم انشاالله برمی گردیم با ادامه ی برنامه در خدمتتون خواهیم بود

میان برنامه

مجری:

عرض سلام مجدد خدمت همه ی شما بینندگان عزیز و ارزشمند شبکه جهانی حضرت ولیعصر عجل الله تعالی فرجه الشریف بسیار خوب تا اینجای برنامه ی کاوش همراه شما بودیم و مشاهده فرمودید کلیپی رو که شبهه ای رو مطرح کرد و پاسخ اون رو در محضر استاد روستایی عزیز بودیم و پاسخ رو به خوبی شنیدیم کلیپ های دیگه ای هم هست حالا اگر فرصت باشه ما تا هرجایی که فرصت به ما این اجازه رو بده و برنامه اقتضاش رو داشته باشه ان شاالله در خدمتتون هستیم با کلیپ های بقیه کلیپ بعد کلیپ شماره ی چهل و هفت هفتاد و هفت هست که عزیزان اتاق فرمان اون رو پخش می کنند ان شاالله برمی گردیم و پاسخ اون رو و نقد این شبهه رو در محضر جناب استاد خواهیم بود

کلیپ دوم:

در واقع خودت پیغمبرم وقتی که ابوبکر که می خواست انتخاب کنه با گوشه و کنایه و به تعریض پیش نمازش گذاشت و نیامد مستقیم بگ که آقا بعد از من این آقا خلیفه است اینکه رافضیا می گویند که دستش را برد بالا علی رو نمی دونم در روز چیز غدیر خم گفت بعد از من خلافت بل ایشون اصلا همچین چیزی نمی تونست وجود داشته باشه اصلا خلاف عقل بوده میسر نیست هیچ کس هم یادش نیست چنین چیزی در هیچ کتاب نیامده چنین چیزی خود علی هم چیزی نگفت در تمام مدتی که بیکار بود و گاهگاه می گفت حق مار رو خوردن هرگز به غدیر خم اشاره ای نداره این کتاب نهج البلاغه حی و حاضر برید پیدا کنید اگر سخن علی بن ابی طالب چیزی در باب نج البلاغه پیدا کردید بیاید ببخشید غدیر خم پیدا کردید بیاید بفرمایید ما خودمون تصحیح کنیم یا کتابا رو تصحیح کنیم 

مجری:

بسیار خوب خب پس باید بفرمایید باید بگردیم و با این استفهام انکاری این آقا ببینیم ماجرا از چه قرار بوده

استاد روستایی:

خب این آقای بهرام مشیری هم خب چیزایی که براش نوشتن میگه دیگه میگه بله پیامبر با تعریض اومد ابوبکر و امام جماعت قرار داد و نگفت این خلیفه بعد از منه و گفت تو امام جماعت باش خب اولا که کی گفته پیامبر ابوبکر رو امام جماعت قرار داد ما صحیح بخاری روایات متعددی درباره امام جماعت بودن ابوبکر مطرح می کنه این صحیح بخاریه چاپ بیت الافکار دولیه ببینید اینجا بحث نماز ابوبکر رو مطرح می کنه که به قول معروف پیامبر گفت آقا مثلا ابوبکر بفرستید عایشه گفت نه نمی تونه خلاصه چند بار یه بار د وبار سه بار بعد گفت ابو بکر رو بفرستید بعد میگه که عرض کنم که ابوبکر رفت که نماز بخونه بعد پیامبر عرض کنم رفتن جلو و در حالی که حس کردن سبک شدن اینا گفتند منو ببرید بلند کردن پیامبر را بردن پاهاشون رو زمین کشیده میشد ابوبکر اومد بیاد عقب پیامبر گفت نه سر جات وایستا تا بالاخره پیامبر رفتن و کنار ابوبکر نشستن بعد در ادامه داره

و کان النبی یصلی و ابوبکر صلی بصلاته

 اصلا پیامبر خودشون نماز خوندن یعنی ابوبکر دیگه نماز امام جماعت کل مردم نشد بعد میگه

 و الناس یصلون الی صلاه ابی بکر

نماز جماعت دو چیز دو امام جماعته حالا بگیم دو تا لاین داره چه جوریه این به قول معروف دو بانده هست چه جوری چه تعبیری به کار ببریم که اصلا در اسلام هم چنین نمازی باطله خود اهل سنت هم تشریح کردن اما نقل دیگه داریم در همین صحیح بخاری که عرض کنم باز در مورد ابوبکر تا برسیم به اون نقلی که پیامبر عرض کنم خدمت شما ابوبکر رو می کشه کنار و ابوبکر نهایتا مکبر میشه نهایتا ابوبکر طبق نقل بخاری حالا من روایت زیاده نمی خوام همش رو قرائت بکنم خدمت بینندگان عزیزمون اما روایت هست که ابوبکر آمد بله اینجاست ببینید بله دقت بکنید این در صحیح بخاری روایت شماره هفتصد و دوازده چاپ بیت الافکار دولیه صفحه صد و پنجاه خب بابشم چیه باب

من اسمع الناس تکبیر الامام

 کسی که تکبیر امام رو به مردم برسونه

میگه پیامبر بیمار شد و بلال اذان گفت پیامبر فرمودن بگید ابوبکر نماز بخونه بعد عرض کنم خدمت شما عایشه میگه من گفتم این کم طاقته اگه جای شما بمونه گریه می کنه نمی تونه نماز بخونه بعد حضرت گفت نه بگید بره بخونه میگه من دوباره گفتم سه باره چهار باره پیامبر گفت شما مثل همون زنایی که دوره یوسف بودن و اینها و بگید ابوبکر نماز بخونه بعد میگه ابوبکر رفت که نماز بخونه پیامبر آمد در حالی که بین دو تا مرد می آوردن حضرت رو پاهاشون رو زمین کشیده میشد زمانی که ابوبکر پیامبر را دید آمدن آمد کنار پیامبر گفت نه نمازت رو بخون ابوبکر اومد کنار

 و قعد النبی الا جنبه و ابوبکر یسمع الناس التکبیر

 خب میگه پیامبر کنار اون نشست و شروع کرد نماز خوندن ابوبکر مکبر بود

مجری:

به گوش مردم میرسوند

استاد روستایی:

صدای تکبیر رو به گوش مردم میرسوند وگرنه اینکه بگیم آقا پیامبر نماز می خوند بعد ابوبکر به پیامبر اقتدا کرد مردم به ابوبکر افتدا کردن این که اصلا باطله اصلا قبول نیست این دو بانده که نیست که این مگه به قول معروف بانده پروازه که دوتا هواپیما با هم اومدن اینک نمیشه که هر دو مردمو ببرن بالا اینکه نمیشه که این اصلا داره که به این تکبیر رو به مردم می رسوند و من سوالم اینجاست اگر در واقع پیامبر قراره اینکه ابابکر امام جماعت بشه و او رو به عنوان امام جماعت قرار بده چرا با این حالی که پاش به زمین کشیده میشه میره جلو و خودش وای می ایسته نماز میخونه و بعدم ابوبکر میاد پشت سر ایشون مثلا اقتدا بکنه خب اگه من حالم انقدر بده نمی تونم برم خب این آقا میره دیگه چه کاریه خود اینکه میاد و ابوبکر میاد مکبر میشه یعنی اینکه اصلا پیامبر ابوبکر رو نفرستاده برای نماز و خود این روایت تحلیلش خیلی مفصله بخوایم بگیم آقا اگر واقعا پیامبر همچین دستوری داد خب آقا چرا یک بار دو بار سه بار چهار بار همسرش با او مخالفت کردخب آقا

أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ

سوره نساء آیه 59

مگه خدا نگفته مگه خدا نگفته

ما آتاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ

سوره حشر آیه 7

هر چی پیامبر فرمود عمل بکنید واسه چی مخالفت کرده اینا همه تحلیل هایی است که ما وقتی پیامبر مثلا به ابوبکر گفت نماز بخون چرا این اومد بیاد کنار

 فتاخر ابوبکر

 چرا ابوبکر اومد کنار خب باید می خوند دیگه پیامبر بهش گفت

صل

 بخون

خب چرا خلاف پیامبر عمل کرد اینا همه مشکلاتی که در این روایته وجود داره پس اساسا اینک پیامبر ابوبکر رو فرستاده باشه برای امام جماعت شدن این اصلا مخدوشه این اصلا قبول نیست این نکته اول نکته ی دوم بر فرض بر فرض بر فرض که پیامبر گفته باشه آقا تو امام جماعت بشو آقا امام جماعتی یعنی اینکه صلاحیت مثلا حکمرانی داره الان ما مثلا توی کشور خودمون خیلی از کسانی داریم که امام جماعت ان آیا اینا همه شرایط رهبری جامعه رو دارن یا مثلا در کشور های اسلامی سایر کشورها در همین عربستان سعودی و نمی دونم لبنان بحرین و خیلی خیلی کشورهای دیگری که اطراف ما هستن و مسلمون اندونزی مالزی خیلی امام جماعت وجود داره یعنی این امام جماعت ها حتی اگه خلیقه بگه تو امام جماعت بشو یعنی به قول معروف شایستگی رهبری جامعه رو داره خب این استدلالی است که خود آقای مشیری هم بهش میخنده اگه بخواد فکر بکنه خب اما اینکه گفتن آقا در نهج البلاغه اصلا این بحث خلافت امامت امیرالمومنین غدیر خم نیست خب ببینیم هست یا نیست ببینید ما در نهج البلاغه یه کتابی هست به نام تمام نهج البلاغه  ببینید یه خطبه ای داریم به نام خطبه ی شقشقیه خب که در نهج البلاغه های عادی خطبه شماره سه است این تمام نهج البلاغه خطبه شماره بیست و چهار میشه میگه امیرالمومنین فرمودن

 لما ذکر الخلافه عنده و تقدم من تقدم علیه

 زمانی که پیش امیرالمومنین بحث خلافت مطرح شد و اینکه بالاخره اون کسی که برای ایشون مقدم شد و خلافت و در واقع گرفت میگه حضرت یک نفسی کشیدن و فرمودن

 اما والله لما تقمصها ابن ابی قحافه

تو بعضی نقل ها داریم که لقد تقمصها فلان تو بعضی نقل ها داریم

 لقد تقمصها اخو تیم

میگه جامه خلافت رو پسر ابوقحافه که ابوبکرِ پوشید

 و انه لیعلم ان محلی منها محل القطب من الرحی

ابابکر می دانست که جایگاه من در خلافت مثل جایگاه سنگ و آسیابه جایگاه محوری دارم خلافت مال منه و بعد شروع کردن مواردی رو فرمودن و تا رسیدن به اینجا گفتن بالاخره من دیدم مردم رفتن با او بیعت کردن و بالاخره رفتن سمت او بعد من آمدم چیکار کردم

 فرایت ان الصبر الات علی هاتا احجی فصبرت و فی العین قذی و فی الحلق شجا لما أری تراثی نهبا

میگه من دیدم که تو تراث منو به غارت میبرن اما دیدم که باید صبر بکنم اینجا صبر بهتره صبر کردم در حالی که خار در چشم و استخوان در گلو خار در چشم و استخوان در گلو بودن خب این یک بخش اعتراض حضرت مسئله غصب خلافت اما در نهج البلاغه آقای صبحی صالح شما ببینید نامه ای هست نامه ی شصت و دو نهج البلاغه که وقتی امیرالمومنین مالک اشتر رو می فرستن به قول معروف به عنوان فرمانروای مصر این نامه رو به همراه مالک برای اهل مصر می فرستن بعد شروع می کنن میگن بدانید که خداوند سبحان پیامبر رو مبعوث کرد به عنوان نظیر برای مردم عالم و شاهد بر مرسلین بعد میگه

لما مضی علیه السلام تنازع المسلمون الامر من بعده

 بعد که پیامبر از دنیا رفتن مسلمون ها در امر بعد از پیامبر نزاع کردن یعنی امر منظور امامت خلافته بعد میگه من اصلا به خیالم نمیومد که بخواد عرب

أن العرب تزعج هذا الامر من بعده عن أهل بیته

اینکه این امر خلافت رو از اهل بیت پیامبر بگیرن

 ولا انهم منحوه عنی من بعده

 اصلا من تصور نمی کردم که اینا بخوان از من از من علی بعد از پیامبر بگیرن آقا خلافت مال من بود همه می دونستن که پیامبر منو مشخص کرده بعد میگه وقتی من دیدم که اینا رفتن مردم

فما راعنی إلا انثیال الناس علی فلان یبایعونه

میگه دیدم که مردم رفتن با او دارن بیعت می کنن کنار نشستم و به قول معروف یکدفعه با این مواجه شدم که

 الناس قد رجعت عن الاسلام یدعون الی محق دین محمد

دیدم که مردم دارن از اسلام برمی گردن و دین پیامبر رو دارن نابود می کنن

فخشیت ان لم أنصر الإسلام و أهله أن أری فیه ثلما أو هدما تکون المصیبه به علیَ أعظم من فوت ولایتکم التی انما هی متاع أیام قلائل یزول منها ما کان کما یزول السراب أو کما یَتَقشِع السحاب فنهضت فی تلک الأحداث حتی  زاح الباطل و زهق واطمأن الدین و َتنَهنَه

 چی فرمودن میگه وقتی دیدم اینجوری دیدم اگه اسلام رو و اهل اسلام رو یاری نکنم شکافی در این دین خواهم دید یا انهدامی در این دین خواهم دید که این مصیبتش از سرپرستی و ولایت بر شما بیشتره این سرپرستی خلافت بر شما متاع چند روزه ی دنیاست که زود میره همونجوری که کسی که مثلا دنبال اب مثلا سراب رو می بینه مثل سراب که زود از بین میره یا مثل ابرهای پراکنده اثری نداره لذا من گفتم ولش کن برم اسلام رو یاری بکنم پس ببینید اینجا امیرالمومنین بحث خلافت خودشون رو دارن مطرح می کنن حقانیت خودشون رو بعد از رسول خدا دارن مطرح می کنن این نیست که آقای مشیری بگه نه آقا کجای نهج البلاغه است خب در نهج البلاغه که تازه من دو موردش رو انتخاب کردم موارد دیگه هم هستن اما از اینها بگذریم ببینید آقای مرعشی عزیز آیا اساسا تمام سخن امیرالمومنین در نهج البلاغه آمده ما موارد متعدد داریم هم در کتب شیعه هم در کتب اهل سنت که امیرالممنین استدلال کردن به ماجرای غدیر خب ببینید این کتاب کافی مرحوم کلینی تمام راویان هم معتبرن ببینید من اینجا روی صفحه مانیتور من اگر دوستان عزیز و ارجمندمون ملاحظه بفرمایند من دونه دون راویان شماره زدم و روشون کار کردیم علی ب ابراهیم ابراهیم بن هاشم حماد بن عیسی ابراهیم بن عم یمانی سلیم بن قیس اینا روش کار کردیم اما اجازه بدید من اصل روایت رو نمایش بدم کتاب کافی مرحوم کلینی جلد هشتم منشورات الفجر صفحه صد و هشتاد و دو اصل روایت شروع میشه که سلیم از سلمان شنیده که میگه بله زمانی که پیامبر از دنیا رفت و بالاخره مردم اون کار رو انجام دادن ابابکر و عمر و ابوعیده جراح و اینا اومدن با انصار یک خشوونتهای یک دعواهایی داشتن و اینها تا میرسه به اینجا میگه آقای سلمان میگه

فأتیت علیا و هو یغسل رسول الله صلی الله علیه و آله

 رفتم پیش امیر المومنین دیدم امیر المومنین داره پیامبر رو غسل میده و گفتم آقا داستان اینه ابابکر الان روی منبره و به قول معروف یک همچین داستانیه

انه الساعه علی منبر رسول الله و الله ما یرضی أن یبایعوه بید واحده أنهم لیبایعونه بیدیه جمیعا بیمینه

میگه اینا باهر دو دستش دارن بیعت می کنن

بیمینه و شماله

با دست چپ و راستش دارن بیعت می کنند

 بعد میگه حضرت فرمودن ای سلمان تو می دونی اولین کسی که باهاش بیعت کرد کی بود میگه نه نمی دونم بعد مطالبی رو بیان می کنن تا میرسه به اینجا

 اخبرنی رسول الله ان ابلیس و رؤساء اصحابه شهدوا نصب رسول الله إیای للناس بغدیر خم بأمر الله عز و جل

 آقای مشیری دقت کنید میگه رسول خدا به من خبر داد که ابلیس و روسای اصحاب ابلیس در روز غدیر خم شاهد بودن که پیامبر من رو منصوب کرد به دستور خداوند برای مردم من رو منصوب کرد یعنی امامت جامعه

 فاخبرهم

به اونها خبر داد

 أنی أولی بهم من أنفسهم

من سزاوارتر به اونها هستم از خودشون

و أمرهم أن یبلغ الشاهد الغائب

به اونا دستور داد که شاهدان به غائبان برسانن خب این یک مورد موارد بسیار زیاده ما ببینید در سایت ولیعصر گذاشتیم حداقل یازده روایت از امیرالمومنین گذاشتیم در یکی از مقالاتمون حالا موارد دیگه بماند حالا ان شاالله که آقای مشیری اونجا مشاهده بفرمایند فقط یازده مورد از امیرالمومنین همش یک دونه شو دارم نمایش میدم غیر از این در منابع اهل سنت هم ما داریم کتاب السنه آقای ابن ابی عاصم جلد اولش ببینید روایت سند اسناده حسن روایت سندش معتبره ماجرا چیه

 عن علی امیر المومنین ان النبی قام

 میگه پیامبر ایستادن در به قول معروف روی تنهای درخت

بخم

 غدیر خم دست امیرالمومنین هم گرفته بودن فرمودن

 ایها الناس ألستم تشهدون أن الله ربکم

شما شهادت میدید که خدا پروردگارتونه بله آیا شهادت نمیدید که خدا و رسول اولا از شما هستن نسبت به خودتون گفتن بله آیا شهادت نمیدید که خدا و رسول مولای شما هستن بله

 فمن کنت مولاه فإن هذا مولاه

امیر المومنین دارن استناد می کنن که پیامبر این کارو انجام داد خب یا به قول معروف در نقل دیگه کتاب  المطالب العالیه مال آقای ابن حجر عسقلانی در جلد شونزدهم روایتی که بعدشم میگه

هذا اسناد صحیح

 همین عبارت رو میاد ذکر می کنه بحث اینک پیامبر از اونها یکی یکی در واقع اعتراف می گیره وقتی میگن بله میگه

فمن کان الله و رسولهم مولاه فإن هذا الله و قد ترکت فیکم ما إن أخذتم به لن تضلوا کتاب الله تعالی سببه بیدی و سببه بأیدیکم و أهل بیتی

من بین شما مردم یه چیزی گذاشتم که اگر به این تمسک بکنید اخذ بکنید هرگز گمران نمی شید یکی کتاب خداست که در واقع در سببش در دست من و دست شماست و دومی اهل بیت من هستن اگه به اینها تمسک بکنید گمراه نخواهید شد اینم باز نقل دیگر اهل سنت باز در کتاب اتحاف الخیره المهره بزوائد المسانید العشره اینجا باز در جلد هفتم این کتاب باز همین ماجرا امده است و بعدم میاد میگه

رواه ابن اسحاق بسند صحیح

 بعد میگه این روایت غدیر خم رو نسائی و دیگران هم روایت کردن الی اخر ملاحظه می فرمایید خب اینم بعضی از موارد استدلاله و بعضی از گفتارهای پیامبره و نداره که

 من کنت  ولیه فعلی ولیه

که خود علمای حتی گرایش یافته به وهابیت مثل امیر سنانی میگن این

 من کنت ولیه

یعنی اولی

فعلی ولیه

 یعنی اولی به خلافت بعد میگن آقا این اولی یعنی رهبر یعنی سرپرست یعنی خب اینا همه هست آقای مشیری میگه که با عقل جور درنمیاد آقای مشیری عمر بن خطاب در غدیر با امیرالمومنین بیعت کرد بیعت کرد بعد از اینکه جمله ی پیامبر رو شنید و به امیرالمومنین تبریک گفت تو چی میگی با عقل جور در نمیاد موارد متعددی ما این رو از عمر بن خطاب داریم که به قول معروف ایشون آمده و با امیرالمومنین بیعت کرده که یک نمونه اش رو امام محمد غزالی توضیح میده و تحلیل می کنه ببینید مجموعه رسائل غزالی رساله ی بیست و سوم که بحث رساله سر العالمینه میگه ببین اجماع وجود داره که پیامبر در روز غدیر فرمودن

من کنت مولاه فعلی مولاه فقال عمر بخ بخ یا ابالحسن لقد اصبحت مولای و مولا کل مولا

تو مولای من و مولای همه ی مردم شدی

و هذا بعد آقای غزالی تحلیل می کنه

و هذا تسلیم و رضا وتحکیم

این جمله عمر یعنی تسلیم ولایت امیر المومنین شد رضایت داد و حکم داد بعد میگه بله بعد از اینها بحث هوا و هوس و حب ریاست غلبه کرد و آمدند مقابل امیر المومنین ایستادند اینو بعد آقای غزالی تحلیل می کنه پس آقا در غدیر خم مسئله امامت بوده است و امیر المومنین هم به آن استناد کرده است در نهج البلاغه هم به مسئله اینا استناد کردند و مسئله در واقع ولایت و خلافت خودشون بنابراین حرف آقای مشری هم غلطه اگر من در چند جمله بسیار کوتاه بخوام خلاصه عرایضم رو بگم این مسئله امامت جماعت ابابکر که آقای مشیری استناد کردند اولا خود این مخدوشه از روایت بخاری بر میاد که ابوبکر مکبر بوده

یسمع الناس التکبیر

ثانیا برفرض که پیامبر ابوبکر رو به عنوان امام جماعت گذاشته باشه کی گفته امام جماعت بودن یعنی خلافت خب خیلی امام جماعت در کشور خودمون و کشورهای دیگه داریم یعنی اینکه دیگه همه اینا شایسته امامت اند شما فرض بکنید اصلا ما در خیلی از کشورها ولی امر جامعه حاکم جامعه میاد حکم امام جمعه ها رو می زنه آقا تو امام جمعه تو امام جمعه تو امام جمعه یا مثلا آقا در این مراسم تو به جای من نماز بخون اذن میده این یعنی اینکه او رهبر جامعه است اینجوری که نیست همچین چیزی اصلا منطقی نیست درست نیست علاوه بر اینکه اصلا اساسا عدالت در امام جماعت و شرایطی که باید او رعایت کنه یک چیزه اداره کلان جامعه چیز دیگری است و مضافا بر اینکه پیامبر مکرر امام جماعت هایی در طول زندگی شون جای خودشون گذاشتند خب اونها هم باید می شدن خلیفه نکته دوم گفتند در نهج البلاغه هیچ اشاره ای به مسئله امامت امیر المومنین مسئله غدیر و اینا نشده که ما دو مورد را ذکر کردیم بحث غصب خلافتشون و اینکه مردم رفتن با کسی دیگر بیعت کردند حضرت اشاره فرمودن مورد سوم گفتیم آقا روایت صحیح السند داریم در کافی و جاهای دیگه که امیر المومنین علی علیه صلوات الله و السلام به مسئله امام و غدیر و نصب خودشون استناد کردند در کتب اهل سنت باز هم از صحیح این رو داریم علمای اهل سنت هم این رو تقریر کردند و بیان کردند در خدمت شما هستم

مجری:

سلامت باشید پس این سوال را باید به خود آقای مشیری برگرداند که شما برید یک مقدار تتبع بکنید یک مقدار برید اطلاعاتتون رو بالاتر ببرید که یکی از این جنبه که آیا هر چیزی که از آقا امیر المومنین هست باید لزوما در نهج البلاغه آمده باشه این یک سوال و در طرف مقابل این همه اسانید این همه مستندات مختلفی که حضرت استاد هم نمایش دادند نسبت به اصل مسئله ولایت و وصایت مطرح شده اما گویا شما چشم دیدن این مطالب رو ندارید بسیار خب استاد اگر مقدمه ای هست برای کلیپ بعدی بفرمایید و الا بریم کلیپ را ببینیم

استاد روستایی:

ببینید کلیپ بعدمون بر می گرده به یک مسئله تبوک در واقع یکی از این آقایون دوباره میاد ادعا می کنه که بله آقا در ماجرای تبوک اصلا جانشین پیامبر امیر المومنین نبود و محمد مسلمه بود اصلا پیامبر امیر المومنین رو جانشین خودش قرار نداد پیامبر نگفت علی خلیفه است از این حرف های این چنینی اجازه بدید کلیپ رو باهم دیگه ببینیم و بعد ان شالله برگردیم و نقد بکنیم

مجری:

بسیار خوب کلیپ شماره چهل و هشت سی و یک عزیزان اتاق فرمان این کلیپ رو آماده بکنند با هم ببینیم این کلیپ رو بر می گردیم و به نقد اون خواهیم نشست

کلیپ سوم:

یا در مورد بحث رفتن به تبوک نشان خواهیم داد که اتفاقا پیامبر علی رو جانشین خودش در مدینه نکرد بلکه محمد بن مسلمه یا ابن عرفطه در واقع جانشین او بودند و علی فقط وظیفه حفاظت از خانه و خانواده پیامبر را داشت اینها را بررسی خواهیم کرد جنبه های مشکل آن را نشان خواهیم داد و سعی خواهیم کرد برای عزیزان مشخص کنیم که متکلمان شیعه نتوانستند یک تبیین دقیق و درستی بدهند

مجری:

 بسیار خب بله این هم از جریان تبوک و جانشین حضرت آقا امیر المومنین که حالا از اون ور یک تلاشی هست بر اینکه بگن صرف اینکه امام جماعت میشن همین کافیه دیگه این دیگه کنایه و اصرح من التصریح هست و اینا که ایشون باید جانشین بشه اما حالا نسبت به مراتب دیگه ای از همین نوع جانشینی که اگر بنا بر کنابه بودنش باشه این دیگه واقعا صریح تر هست چی بوده جریان تبوکی که اتفاق افتاده و این صحبت هایی که این آقا میگه

استاد روستایی:

عرض کنم محضر مبارک شما ببینید ما زمانی می تونیم تبوک رو درست بفهمیم که در واقع تمام اون حوادث پیرامونی تبوک رو درک بکنیم که اصلا جریان تبوک چی بود کی جانشین شد کی جانشین نشد و بعد بریم بررسی بکنیم ببینیم حالا این آقایی که ایشون داره به قول معروف نام می بره دو نفری که نام برد که تازه یکیشونم اسمشو غلط گفت آیا اینا جانشین بودن اصلا علمای اهل سنن در این زمینه چیزی فرمودن نگفتن و چه جوریه ماجرا ببینید ما در ماجرای تبوک یک توطئه ی منافقین رو داریم که اینها میان و در عرض کنم خدمت شما در کتاب های مختلف اومده که

 ان الناس من المنافقین یثبتون الناس انه فی غزوه تبوک

میان یک سری از منافقین میرن با هم دیگه جلسه می زارارن و میگن مردم در رکاب پیامبر در غدیر در تبوک نرن اینا کجا میرن به قول معروف اینا میان ابن اسحاق میگه میگه اینها جمع شدن در خانه ی شویکر یهودی یعنی یک سری منافقین در خانه شویکر یهودی جمع شدن که مردمو نذارن برن و با پیامبر باشن تو بعضی نقل ها داریم در خانه سویلم یهودی این نقل داره شویکر خیلی نقل ها نقل سویلم داره خب بعد پیامبر متوجه میشه و میگه این خانه رو بر سر اینها آتش بزنید که اینا دارن توطئه می کنن در پایتخت اسلامی اصلا یعنی در ماجرای به قول معروف تبوک یک توطئه ای قرار گرفته که کودتایی در حکومت اسلامی ایجاد بشود و در غیاب پیامبر این ها بیان و خانه رو در واقع عذر می خوام پایتخت جامعه اسلامی رو غصب بکنن هدف اینه تو این قصه پیامبر میان آقا امیرالمومنین رو جانشین خودشون قرار میدن برای کل مدینه چگونه است این ماجرا ببینید در این نقل مسند رویانی داریم که از کتابای اهل سنت و از منابع متقدم نویسنده سال سیصد و هفت از دنیا رفته ابتدای قرن چهار اینجا ببینید روایتی رو نقد می کنه در صفحه دویست و هفتاد و هشت میگم وقتی ماجرا این شد زید بن ارقم هم میگه  

میگه پیامبر علیه صلوات الله و السلام به امیرالمومنین چی گفتن گفتن

 انه لابد من أن تقیم أو أقیم

 یا تو باید بمونی علی جان یا من باید بمونم

پایتخت در خطره می خوان بگیرن خب امیرالمومنین علی علیه صلوات الله و السلام داره که اینجا رفتن به دنبال پیامبر وقتی جانشین پیامبر شدن یه سری مردم گفتن ما

خلفه الا لشیء کرهه منه

 پیامبر این رو اینجا نذاشتن مگه که از علی بدش میاد

 حضرت ناراحت شدن رفتن دنبال پیامبر بعد به حضرت فرمودن

ما جاء بک یاعلی

علی جان چی شده که شما اومدی اینجا

حضرت فرمودن که یا رسول الله من از مردم شنیدم که گمان می کنن شما از دست من ناراحتی که من اینجا گذاشتی حضرت خندیدن و فرمویدن

 الا ترضی أن تکون  متی کهارون من موسی غیر أنک لست بنبی

آیا تو راضی نیستی که در واقع برای من جایگاهت مثل جایگاه هارون برای موسی باشه جز اینکه تو پیامبر فقط نیستی گفتن بله رسول الله حضرت فرمود

 فانه کذلک تو هم

تو همینجوری

خب شما ببینید اصلا جایگاه هارون چی بود حضرت موسی یکه و تنها رفت کوه طور هارون ولایت پیدا کرد بر تمام امت داره ولایت به امیرالمومنین میده برای حفظ کیان جامعه اسلامی و پایتخت جامعه اسلام تو نقل های دیگری هم داریم این که پیامبر همه ی مردم رو جمع کردن گفتن بیاید و بعد اینو در جمع مردم گفتن خب پس اینجا

لابد من أن تقیم أو أقیم

خب نقل دیگری داریم که حضرت فرمودن مدینه علی جان جز با من یا تو اصلاح نمیشه در همین ماجرای تبوک ببینید المستدرک الصحیحن جلد دوم صفحه سیصد و شصت وهفت روایت از امیرالمومنین علیه صلوات الله و السلام که به قول معروف میگه که آقا وقتی رسول خدا می خواستن برن در همه جنگ ها منو با خودشون می بردن اینجا من رو نبردن و من گریه کردم حضرت فرمودن خب چرا گریه می کنی میگه گفتم که قریش دارن فردا پس فردا بعدا میگن آقا این پسر عموشو گذاشت خارش کرد و او به قول معروف اون رو قبول نداره حضرت فرمودن ببین من این جنگ که دارم میرم این نیست که تو رو قبول نداشته باشم چون حضرت فرمودن آقا من واقعا می خوام در این راه بیام می خوام کمک کنم و اینها من می خوام با قدم هام موجب غیض  کفار باشم حضرت فرمودن ببین علی جان اینکه قریش همچین حرفایی می زنن

فإن لک بی اسوه

 تو باید من الگوت باشم

به من می گفتن ساحر کاهن کذاب حالا به تو هم بگن

 اما ترضی

آیا راضی نیستی

 که تو جایگاهت برای من جایگاه هارون نسبت به موسی باشه جز این که تو پیامبر نیستی بعد ادامه فرمودن مطالبی رو فرمودن تا رسیدن به اینجا

فإن المدینه لا تصلح إلا بی أو بک

 مدینه جز با من یا تو اصلاح نخواهد شد در این شرایط

 هذا حدیث صحیح الاسناد

 حاکم میگه این صحیحه گر چه بخاری و مسلم نقلش نکردن خب پس پیامبر در وقتی که منافقین توطئه کردن که مردم در لشکر پیامبر شرکت نکنن توطئه خنثی شد گفتن علی جان یا باید تو بمانی یا من مدینه جز با من یا تو اصلاح نخواهد شد این رو فرمودن چون منافقین می خواستن باز امیرالمومنین رو یک جوری بفرستن که بتونن اونجا رو بگیرن خب رسول خدا در اینجا چه کردن آمدن امیرالمومنین رو بر کل مدینه حاکم قرار دادن خب من یک نقل و خدمت شما میگم نقل ها متعدده در کتاب فضائل الصحابه احمد بن حنبل روایت جلد اول روایت نهصد و پنجاه و ششم که سندشم صحیحه اینجا داره که امیرالمومنین ببینید

استخلف علیا علی المدینه

فقط هم یه نقل نیستا نقل های دیگه هم داریم من به خاطر رعایت اختصار و مدت زمان برنامه جناب آقای مرعشی همه ی نقل ها رو ذکر نمی کنم

استخلف علیا علی المدینه

 نه اینکه فقط بر خانواده نه علی المدینه

خب این روایت روایت سعد ابی وقاصه از ابن عباسم داریم نقل دیگه هم داریم اینی که کسان دیگه بودن یه نقله ابن اسحاقه که ابن اسحاقم شخصیتیه که ما در برنامه های قبل گفتیم ابن اسحاق شخصیتیه که از اهل کتاب حرفاشو می گیره اهل کتابم که توی یهود خیبر خلاصه غیره که دشمن امیرالمنین هستند اونا که نمیان به نفع امیرالمومنین حرف بزنن گزارش ابن اسحاق پشتوانه ی علمی نداره من مفصل این رو در رساله دکترای خودم پاسخ دادم اما خب بالاخره اینجا ظرفیت اونو نداره که من بیام یکی یکی اون موارد رو ذکر بکنم اما این روایت سعد ابی وقاصه سعد ابی وقاصش رو انتخاب کردم چرا روایت ابن عباسو نگفتم ببینید سعد ابی وقاص شخصیتی که رابطه خوبی با امیرالمومنین نداره شخصیتی که با امیرالمومنین بیعت نمی کنه در خلافت حضرت اما میگه خوش ترم آن باشد که سر دلبران یه عبارت همچین چیزی هست که میگه چقدر خوبه که بالاخره در کلامه دیگرم بیاد یه همچین شعریه که این خیلی خوبه که بالاخره اون نیکی

مجری:

گفته آن است در حدیث دیگران

استاد روستایی:

یعنی این به قول معروف در حدیث دیگران بیاد این فضائل امیرالمومنین علیه صلوات الله والسلام خب آقای سعد داره میگه چیه میگه این در واقع آمد 

استخلف علینا علی المدینه

 استخلف علیا علینا یه نقلی علینا داره یه نقلی علیا داره علی المدینه خب سندشم که معتبر خب حالا از اینکه بگذریم آقای سلیمانی امیری اسم دو نفر رو برد که آقا ما نشان خواهیم داد که محمد بن مسلمه بوده و بعد آمد گفت که آقا ما نشان خواهیم داد که نمی دونم عرض کنم خدمت شما ابن عَرفطه ایشون گفت در حالی که غلط داره تلفظ می کنه حالا باید ببینیم علمای اهل سنت گفتن جانشین کیه و واقعا اونا بودن یا کس دیگه بود ببینید صالحی شامی مورخ خودش کتابی داره به نام سبل الهدی و الرشاد فی سیره خیر العباد در جلد پنجم این کتاب عبارتی رو داره در صفحه چهارصد وچهل و دو میگه

 واستخلف رسول الله علی المدینه محمد بن مسلمه الانصاری

 میگه یه نقل اینه که پیامبر اینو قرار داده

 و ذکر الدراوردی أنه استخلف عام تبوک سباع بن عُرفُطه

آقای سلیمانی امیری عرفطه دقت کنید اینه تلفظش میگه دراوردی گفته این آقا رو انتخاب کرد بعد میگه بعضیا گفتن ابن ام مکتوم بعد میگه دراوردی گفته

 و ثابت عندنا محمد بن مسلمه بعد میگه وقیل علی بن ابی طالب و قال ابو أمر و تبعه ابن دحیه: و هو الأثبت

 بابا أثبت و نظر درست چیه جانشین پیامبر علی ابی طالب بود نه محمد بن مسلمه و نه سباع بن عرفطه اینا نبودن بعد میگه

قلت

 حالا من به شما میگم من به شما میگم من صالحی شامی بود

و رواه و عبدالرزاق فی المصنف بسند صحیح عن سعد بن ابی وقاص

 عبارت چیه

أن رسول الله صلی الله علیه و آله لما خرج إلی تبوک استخلف علی المدینه علی بن ابی طالب و ذکر الحدیث

میگه بابا این سند صحیحه علی بن ابی طالب محمد بن مسلمه کجا بوده نمی دونم سباع بن عرفطه کجا بوده اینا نیستن ببین جناب آقای سلیانی امیری تو چی رو خواهی نشان داد علمای اسلامی دارن میگن علی بن ابی طالب سند صحیح هم داره هم من اون روایت سعد ابی وقاص رو  از فضائل الصحابه آقای احمد بن حنبل نشان دادم و هم از اینجا و اساسا جناب آقای مرعشی اینه که علی بن ابی طالب علیه صلوات الله و السلام این به عنوان جانشین پیامبر نباشد در دوره های بعد جعل شده در دوره بعد در یه سری کتب وارد شده حالا من اینجا دیگه ظرفیت برنامه نیست که بیام قشنگ بریزم بیرون مطالب رو بگم بالاخره آقا در چه کتابی در چه تاریخی مولفش مال کیه اینا همه من قبلا مفصل پاسخ دادم

مجری:

جانشینی کلی یا جانشینی نسبت به هم جریان تبوک

استاد روستایی:

نه همین تبوک تو این قصه تبوک که اصلا اینکه آمدن گفتن نه آقا یکی دیگه بود این از کی وارد شده یا اینکه آمدن حتی حتی این میزان تغییر این میزان تغییر که آقا علی بن ابی طالب جانشینه برای مدینه نیست جانشین برای اهل بیت پیامبره فقط برای اهل بیت داخل خانواده ی پیامبر می خواست خونه پیامبر رو حفظ بکنه این خب حتی این میزان از کی وارد منابع اسلام شده من اینا رو در آوردم همین اما خب بالاخره ظرفیت برنامه بالاخره زمان برنامه و مراعات حال بینندگان و عزیزکنیم و همه اینار رونمی گیم اما آخرین نکته رو بگم در همین ماجرای تبوک امیر المومنین رو پیامبر مشخص کردن به عنوان جانشین خودشون اونم برای چی نه برای یک نفر برای همه ی مومنین ببینید کتاب السنه آقای ابن ابی عاصم این رو نوشته خب کی این رو تحقیق کرده آقای محمد ناصرالدین البانی که از در واقع علمای وهابی بود که چند سال پیش از دنیا رفت در این کتاب چاپ مکتب الاسلامی که مال عربستان هست در جلد دوم الجزء الثانی در صفحه پانصد و شصت و پنج روایت هزار و صد و هشتاد و هشت که آقای البانی وهابی میگه اسناده حسن سند معتبره ببینید در همین ماجرای تبوک ماجرا که ابن عباس روایت می کنه میگه رسول خدا فرمودن

 انت منی بمنزله هارون من موسی إلا انک لست نبیا انه لا ینبغی أن اذهب و أنت خلیفتی فی کل مومن من بعدی

 اصلا علی جان شایسته نیست من برم لا ینبغی أن اذهب جز اینکه

أنت خلیفتی فی کل مومن من بعدی

تو جانشین من باشی در میانه همه ی مومنان نه فقط در اهل بیت نه فقط به قول معروف برای یه عده خاص در مدینه نه خیر

 فی کل مومن بعدی

 بعد از اون هر مومنی بیاید این فرمایش رسول خداست بنابراین ببینید این شبهه هم کاملا بی اساس بود و من خیلی خلاصه در چند محور این مسئله رو عرض می کنم خدمت بینندگان عزیز و ارجمندمون در ماجرای تبوک جانشینی که صورت گرفت به جهت این بود که قرار بود در پایتخت جامعه اسلامی کودتا صورت بگیره توطئه ای بود منافقین و یهود آمدن در خانه ی سویلم یا خانه ای شویکر دو تا نقلی که وجود داره اینا جمع شدن گفتن آقا کسی کنار پیغمبر نباشه با پیامبر نرود پیامبر فهمیدن که این کودتاست گفتن خونه آتیش بزنید بعد چون عمق فاجعه خیلی بالا بود حضرت اومدن گفتن

 یا علی أما أن تقیم أو أقیم

یا من یا تو این

 یعنی چی یا من تو یعنی یک این همانی بین ما وجود داره بله خب یا من یا تو باید بمانیم و مدینه جز با من یا تو در این شرایط اصلاح نخواهد شد حضرت رو حاکم بر کل مدینه قرار دادن و امدن و فرمودن امیرالمومنین در واقع خلیفه ی من بر تمامی مومنانه و از نظر عالمان اسلامی این جمله ی این آقای سلیمانی امیری که آمد گفت آقا نه محمد بن مسلمه بوده نمی دونم سباع ابن عرفطه بوده اینا بودن نه خیر علمای اهل سنت رد کردن روایت معتبر وجود داره که امیرالمومنین جانشین پیامبر در مدینه بود که روایت هم مصنف عبدالرزاق بود و هم روایت احمد بن حنبل در فضائل الصحابه که خدمت بینندگان عزیز و ارجمندمون ارائه شد

مجری:

الحمدالله خدا رو شکر خیلی ممنون متشکر بسیار استفاده کردیم جناب استاد روستایی عزیز ان شاالله در برنامه های آینده حالا کلیپ هایی هم در ادامه بودم متاسفانه فرصت نشد تا بهشون بپردازیم ان شاالله اینها رو تکمیل خواهیم کرد بالاخره ایام ایام دهه ولایت هم نزدیک میشه این بحث ها هم داره نزدیک میشه به اون سمت و سویی که ان شاالله حق مطلب رو بتونیم تا جایی که در توانمون هست ادا بکنیم ان شاالله که شما بینندگان عزیز هم همراه ما باشید در برنامه های آینده ان شاالله موفق و موید و منصور باشید تا دیدار آینده خدانگهدار

 


  
  • رضایی

    7 تير 1402 - ساعت 15:34

    عاشقتونم استاد روستایی عزیز.سلام الله علیک

    0 1

کاوش - پاسخ به شبهات باستان گرایان درباره تاریخ اسلام>

پاسخ به شبهات اهل بیت ع عصمت امیرالمومنین علی ع غدیر انتصاب امام نهج البلاغه ماجرای تبوک خلافت ابوبکر امام جماعت