مهدی یار

قسمت نود برنامه مهدی یار با کارشناسی استاد شریفی و حجت الاسلام پور آذر


 

بسم الله الرحمن الرحیم

تاریخ: 19/07/1401

برنامه: مهدی یار

استاد شریفی:

بسم الله الرحمن الرحیم  اللهم صل علی فاطمة و ابیها و بعلها و بنیها و سر المستودع فیها بعدد ما احاط به علمک

عرض سلام دارم خدمت همه شما خوبان عزیزان و بینندگان شبکه جهانی حضرت ولی عصر (عج) تبریک عرض می کنم این ایام را ایام امامت آقا حجت ابن الحسن (عج) و همچنین هفته وحدت را خدمت همه شما بینندگان عزیز این شبکه مقدس، خوشحالیم که بار دیگر در خدمت شما عزیزان هستیم با برنامه مهدی یار و همینطور که از هفته قبل وعده در خدمت مستبصر عزیز جناب آقای پور آذر هستیم با برنامه مهدی یار؛ سلام علیکم جناب سید بزرگوار خوش آمدید به برنامه در خدمت شما هستیم سلام علیک با بیننده ها داشته باشیم بر گردیم به برنامه خود مان

حجت الإسلام پور آذر:

علیکم السلام و رحمة الله خدمت شما برادر عزیز آقای شریفی خدا توفیق شما را زیاد کند که بتوانید خدمت بیشتری به مکتب اهل بیت بکنید، خدمت شما بینندگان عزیز عرض سلام و عرض ادب دارم و هفته وحدت را خدمت همه شما محبین اهل بیت تبریک عرض می کنم.

استاد شریفی:

خواهش می کنم بزرگوار هستید، خب همینطور که پیرو برنامه قبل که اولین برنامه ما بود که در خدمت سید عزیز بودیم وعده دادیم که در محضر ایشان به عنوان مسئول اصلی لجنه علمی جریان احمد بصری که امروز به عنوان مستبصر و ره یافته مجدد به مکتب اهل بیت در خدمت شان هستیم نقد کنیم این جریان را و دعوت کردیم، دعوت دوستانه برادرانه از همه افرادی که در این متأسفانه، بهتر بگوییم به دام این جریان افتادند در خدمت شان خواهیم بود اگر تشریف بیاورند، تلفنی حضوری، اسکایپ هر طور که دوست دارند، و یک گفت و گوی خوب و علمی را با جناب آقای سید پور آذر داشته باشند تا برای خود شان و م حق و حقیقت بهتر آشکار بشود و باز مجدد در اول این برنامه دعوت می کنیم از این برادران خواهران و  این عزیزان، ما جلسه قبل یک بیوگرافی از این عزیز و مقدمه ای را رسیدیم صحبت کردیم و موضوعی که قرار شد صحبت کنیم مهمترین ادله جریان احمد بصری حدیثی در کتاب الغیبة شیخ طوسی که خود شیخ طوسی بعد از بیان این روایت  که از این روایتی که توسط یک سری افراد مجهول الهویه و حتی ناصبی و کذابی که در سند وجود دارد و تعارض دارد با عقیده مسلم شیعی به عنوان اینکه ما 12 حجت خدا بعد از رسول خدا داریم که این روایت آمده است همین سند شش دانگ حقانیت مکتب اهل بیت که بحث روایت خلفای اثنی عشر را قصد دارد تخریب کند شیخ طوسی این کتاب را نوشت، اقوال مختلف و نظرات مختلف و فرقه های مختلفی را در این کتاب روایات شان را جمع کرد که به یک نتیجه برسد، جمع بندی، تواتر معنوی که حجت های الهی 12 هستند نه 24تا 13 تا8-تا 10تا 6 تا و غیره، و خود شیخ طوسی بعد از بیان این روایت و آخر باب تصریح می کند قول آن عده ای که مدعی هستند امامت بعد از امام زمان به فرزندش به عنوان سیزدهمین منتقل شده باطل بودن این از بدیهیات است، این روایتی که با هزار و یک اشکالی که به آن وارد است مهمترین و اولین ادله جریان احمد بصری است که معروف کردند روایت را به عنوان حدیث وصیت، ما در جلسه گذشته به طرح شبهه این مطلب رسیدیم و جوابش را گذاشتیم برای جلسات بعد که از جمله این جلسه، برای اینکه فضا را بهتر آشنا کنیم، با شما مخاطب عزیز ارتباط بهتری بگیریم، که این عقیده و این جریان نسبت به این حدیث چه مطلبی را بیان می کند یک کیلیپی هست، این کیلیپ را ببینیم، یکی از دوستان قدیمی جناب آقای سید پور آذر آقای عباس فتحیه از لیدر های اصلی این جریان است، با صوتی که مدعی هستند این صدای آقای احمد است، این کیلیپ را باهم ببینیم بعد من بر می گردم توضیحی خدمت شما خواهم داد و  در خدمت آقای سید پور آذر خواهیم بود ان شاءالله.

کیلیپ:

وصی و فرستاده امام مهدی (ع) سید احمد الحسن یمانی آل محمد الآن که داریم باهم صحبت می کنیم حدود 18 سال است که آمده

صدای احمد الحسن:

و امروز ای مردم با چه چیزی به سمت شما آمده ام؟ آیا وصیت رسول خدا (ص) که ذخیره به جا مانده از حضرت محمد (ص) و آل محمد (ع) برای صاحب حق یمانی و قائم آل محمد کافی نیست؟ و آیا علم و معرفت کافی نیست؟ و آیا انفراد از بین اهل زمین در برپا داشتن پرچم حاکمیت خداوند کافی نیست؟

آقای فتحیه:

احمد الحسن از بصره با همان اوصافی که اهل بیت (ع) فرموده بودند آمد و اولین کسی بود و تنها کسی بود که گفت این وصیت مرا معرفی کرده است

استاد شریفی:

همینطور که مشاهده فرمودید جناب آقای عباس فتحیه و صوتی که می گویند این صوت صدای آقای احمد بصری است، مهمترین ادله احمد وصیت است و ادعا این است که او اولین و تنها کسی است که به این حدیث استدلال کرده و این را یکی از مهمترین ادله حقانیت خودشان می دانند، در کتاب وصیت مقدس که از کتب معروف جریان احمد هست در این کتاب از صفحه 22 در این چاپ، چون در چاپ های دیگر صفحات فرق می کند یک ادعایی را مطرح کرده آقای احمد بصری به این عنوان که هیچ کسی، هیچ مدعی دروغینی نمی تواند به این حدیث وصیت احتجاج کند و هر کسی که به این حدیث احتجاج کرد صاحب اصلی آن هست، من از روی متن این قسمت را بخوانم نکته مهم اینجا است، می آید می گوید ادعای این فرد باطل باعث هلاک شدن او می شود، چون خدا و رسول خدا گفتند این وصیت نجات دهنده از گمراهی است و اگر قرار باشد یک مدعی دروغین بیاید احتجاج کند به این حدیث وصیت و بگوید من صاحب این وصیت هستم و او مدعی دروغین باشد، در واقع حکمت خدا زیر سؤال رفته لذا هر کسی که ادعا کند او هلاک می شود

ادعای فرد باطل باعث هلاک شدن او می شود قبل از اینکه این ادعا را برای مردم ظاهر کند

وصیت مقدس، احمد الحسن، ص22

یعنی هنوز ادعا نکرده است تصمیم می گیرد که بیاید مدعی دروغین به حدیث وصیت که احمد ادعا کرده احتجاج کند خدا رگ گردن او را می زند، او از دنیا می رود

زیرا فرصت دادن به او تا وصیت را مدعی شود دلیل بر نادانی ناتوانی یا دروغگویی فردی است که به افرادی که وعده عدم گمراهی بخاطر چنگ زدن به وصیت را داده است می باشد و این مواردی است که برای خدای حق مطلق سبحان محال است

بعد در ادامه اش هم تصریح می کند، همان حدیث وصیت را می آورد که پیغمبر در شب وفاتش نوشته

برای افراد باطل ادعای آن امکان نداشته با اینکه آنها زیاد هستند خدا هر مدعی دروغگویی را که ادعای به وصیت داشته باشد از این ادعا باز داشته با اینکه تعداد زیادی ادعای پیامبری امامت و مهدویت نمودند ولی هیچ وقت برای آنها چنین امکانی وجود نداشت که حجاب خدا را که بر این وصیت وجود دارد از بین ببرند و ادعا به وصیت کنند، این واقعیت مطلبی را که قلاً گفتم تأکید می کند، اینکه توصیف این نوشتار به اینکه در ذات خودش بازدارنده از گمراهی است به این معنا است

«عاصم من الضلال» به این معنا است

که فردی غیر از صاحب اصلی آن نمی تواند آن را ادعا کند، فردی که پیامبر آن را ذکر کرده است، در نتیجه هر فردی ادعای وصیت کرد راست گو و صاحب اصلی آن است

خروجی بحث این ست، احمد مدعی است که هر کسی آمد گفت و به این روایت احتجاج کرد او صاحب واقعی او است، چون مدعی دروغین اصلاً توانایی اینکه بخواهد به این حدیث احتجاج کند را ندارد زیرا قبل از احتجاج خدا او را ه هلاکت می رساند، این ادعای آقای احمد بصری است که ان شاءالله در چند قسمت، یعنی چند قسمت که می گوییم ادله اول مان بر رد احمد، ادله دوم، ادله سوم، ادله چهارم اینها را نقد خواهیم کرد که ببینیم اساساً حرف احمد اصلاً صحیح هست یا نیست و آیا با تاریخ و روایات سازگاری دارد، آیا کسی بجز احمد به همین حدیث وصیت احتجاج کرده است یا خیر و یکسری سؤالات و تحدی هایی که اتباع احمد باید پاسخگو باشند. بر گردیم در خدمت آقای سید پور آذر طرح شبهه مطرح شد، سید عزیز ادعای احمد را در خدمت شما و بینندگان عزیز هستیم.

حجت الإسلام پور آذر:

بله این مسئله مهمترین مسئله و چالشی ترین مسئله در بین ادعا های احمد الحسن هست و پله اول است یعنی کسانی که احمد الحسن را می پذیرند به عنوان امام، از اینجا آغاز می شود اعتقاد شان، و از اینجا وارد می شوند به این جریان، و اگر این را درست تبیین کنیم برای مردم، و درست بفهمند بدون سهل انگاری، دقت بکنند در این مسئله که آیا این ادعای احمد درست است یا نه خود شان متوجه می شوند در چه دامی گرفتار شدند، اینکه احمد الحسن مدعی است که ممتنع و محال است، عقلاً می گوید ممتنع است که مدعی کاذب به وصیت استناد دروغ بکند، این اصلاً ممکن نیست، این ادعای اختصاصی احمد است، یعنی می گوید فقط ادعای به وصیت کافی است برای اینکه پی ببریم او مدعی صادق است، این ادعای احمد الحسن هست، ولی اهل بیت (ع) برای شناخت مدعی چنین بیانی را ندارند، اهل بیت (ع) علائم مختلفی را بیان می کنند برای تشخیص مدعی صادق و هیچ جا به تنهایی وصیت را ملاک قرار ندادند، شده که از امام صادق (ع) پرسیده شده که اگر امام عصر در غیبت می روند و غیبت دارند کوتاه و طولانی، اگر کسی ادعای امامت او را بکند، چطور تشخیص بدهیم او صادق است؟ امام در پاسخ چه می گویند؟ آیا امام در پاسخ می گویند که ببینید آیا وصیت دارد یا نه؟ در پاسخ به این سؤال امام صادق فرمودند از او در مورد عَزائِم و مسائلی بپرسید که مثل او پاسخگو هست، از علم او سؤال کنید، حالا علم به دین و روایات اهل بیت (ع) علم به مسائلی که از غیر امام مخفی است، از مسائلی بپرسید که مثل او پاسخگو باشد، پس اهل بیت (ع) برای تشخیص مدعی نیامدند بگویند فقط وصیت کافی است، کسی ادعای وصیت کرد حتماً راست گو است، بلکه گفتند ما مجموعه ای از علائم داریم همه اینها را باید بررسی بکنیم، به این مجموعه علائم جمع نمی شود الا در مدعی صادق، ممکن است یک کسی بیاید به یکی از این علائم دست اندازی کند و خودش را تطبیق بدهد به آن علائم به نادرستی ولی نمی تواند همه این علائم را نسبت به خودش تطبیق بدهد و ادعا بکند، پس آن ادعای احمد الحسن که بر خلاف بیان اهل بیت هست این است که همین وصیت، ادعای وصیت کافی است برای اینکه بفهمیم شخص مدعی، مدعی صادق است

استاد شریفی:

و این ادعا برای هیچ کدام از ائمه ما به اینگونه مطرح نشده.

حجت الإسلام پور آذر:

هرگز در هیچ پیامبر و در مورد هیچ امامی به این شکل نبوده و بعداً بررسی خواهیم کرد مواردی که بیان می کنند، مثلاً حضرت موسی فقط با وصیت شناخته شد و موارد دیگر را که روایات را همه را ببینید، چرا فقط آن بخشی را که می خواهید به نفع خود تان استفاده کنید مطرح می کنید و باقی روایات را کنار می گذارید ما بیش از هزار تا روایت در مسائل مهدویت داریم، شما 200 تا روایت را گرفتید فقط به همان ها استناد می کنید، باقی روایات، روایات معصومین نیستند؟

استاد شریفی:

پس در گام اول یک نتیجه می خواهیم بگیریم طبق حرفی که شما فرمودید روش اثبات حقانیت انبیاء الهی و حجت های الهی، همه آنها یک روش بوده روش آقای احمد بصری یک چیز جداگانه است، یعنی یک ادعایی را مطرح کرده که در هیچ کدام از انبیاء الهی این ادعا مطرح نبود که بگویند یکی از ائمه یکی از انبیاء الهی که بگویند صرفاً فقط همین که من ادعا کنم صاحب این وصیت هستم که مثلاً نبی قبلی رسول قبلی، امام قبلی معرفی کرده همین به تنهایی کارش تمام شده است دیگر نه معجزه ای نیاز هست، نه کرامتی نیاز هست، نه علمی نیاز هست نه رؤیا و خوابی نیاز هست، نه همین ادعا به وصیت کفایت می کند، ما پس در ائمه قبلی و حجت های قبلی چنین روشی را نداشتیم.

حجت الإسلام پور آذر:

قطعاً این ادعا اختصاص به احمد الحسن دارد، در بیانش می آیند طوری بیان می کنند که مردم را فریب بدهند که همه انبیاء با نص شناخته می شوند، آن درست است ولی اینکه می گویید مدعی دروغین نمی تواند به نص استناد دروغ بکند و هر کسی صرف ادعای وصیت کرد، ادعای نص کرد کافی است این حرف شما است.

استاد شریفی:

الآن استاد من یک سؤال از شما دارم، این سؤال را می پرسم به این عنوان، بر گردیم به یک سال قبل شما، یعنی به عنوان آن آقای سید پور آذر لیدر عملی جریان احمد به من پاسخ بدهید، من از شما یک سؤال می خواهم بپرسم الآن، می خواهم بگویم احمد تا الآن ادعا کرده برای اثبات ادعایش چه دلیلی دارد؟ نکته مهم اینجا است  من یک ادعایی را مطرح می کنم، ما یکی از مشکلات مان در جامعه مان در مباحث دینی همین است، یک گله از بیننده ها بکنم، چون در بحث وهابیت و اهل سنت هم همین مسئله هست، بخصوص بحث رسانه ها و شبکه های وهابی، من بارها دیدم آقایان وهابی یک شبهه ای را مطرح می کنند، در فضای مجازی، مثال بزنم شمر دایی حضرت ابوالفضل بوده، دعوا قوم و خویش است، آقای شریفی این را جواب بدهید، می گویم اول شما ثابت بکنید که بوده آیا پرسیدید این متنی که نوشته شده آن آقای بی عقلی که در آن رسانه می نشیند صبح تا شب دروغ می گوید، دلیل تو چیست؟ اولاً ثابت بکن این را، ما یک مشکلی داریم در فضای بچه مذهبی های خودمان چون اکثر این بچه مذهبی های ما بچه های صادق و صاف و ساده هستند، فکر می کنند بقیه هم مثل خود شان هرچه که می آید این درست است دنبال جواب هستند، اصل این قضیه ثابت بشود، چون از ریشه قضیه دروغ است، الآن من می خواهم بگویم بارها شده طرف می آید می گوید این را گفتند جوابش چیست، خب اصل این قضیه ثابت است؟ تازه فکر می کند راست گفتید من اصلاً نپرسیدم این حرف شما دلیلش کجا است مدرکش کجا است؟ الآن احمد ادعا کرده اصلاً ادعای آن اول ثابت است؟ این سؤال من است از حضرتعالی.

حجت الإسلام پور آذر:

بله خب این مسئله همین است که اصلاً این ادعا دلیلی برایش وجود ندارد و ما روی همان سادگی که شاید در خیلی ها هست، در حضرت آدم (ع) بوده که می گوید گمان نمی کردم که کسی بتواند قسم دروغ به خدا بخورد «قاسمهما إني لكما لمن الناصحين» قسم خورد و حضرت هم باورکرد، ما هم همینطور ما فکر نمی کردیم در این مسئله مهم رفیق بنده بیاید دروغ بگوید، البته ایشان هم خودش قصد نداشت دروغ بگوید، فریب خورده بود،

استاد شریفی:

او هم روی سادگی شما باز به یک نحو دیگری؟ چون داستان جالب می شود، بیننده ها دقت کنید این نکته خیلی مهم بود آقای پور آذر اشاره کرد، خیلی راحت شخصیت خودش را شکست و این را گفت، یعنی یک طلبه یک روحانی کسی که در فضای عملی خودش جزو نخبگان آن مدرسه و آن فضای سطح خودش بوده، ایشان خیلی راحت می گوید من را همین سادگی و از روی همین اطمینانی که به دوستم و خبری که به من رسید این مطلب را باور کردم که آنجا تحقیق نکردم، فکر نکردم، خب وقتی ایشان این اتفاق برایش می افتد من و شما جا دارد یک مقدار فکر کنیم نسبت به این شبهاتی که دارد صبح تا شب در فضای مجازی در این گوشی های موبایل برای ما می آید، خیلی خود مان را دست پر نبینیم، خیلی ادعا نداشته باشیم، اینکه در روایت آمده در آخر الزمان صبح مؤمن شب کافر یا برعکس این، این زنگ خطری است برای ما که باید دقت کنیم در مباحث اعتقادی فتنه زیاد است اینطور به دام نیفتیم، ببخشید من وسط کلام شما یک پرانتز باز کردم چون احساس کردم نکته مهمی را مطرح کردید

حجت الإسلام پور آذر:

بله خیلی مهم است و باور کنید بیش از 90 درصد کسانی که پیرو احمد الحسن هستند از روی اعتماد به امثال من است که در این دام افتادیم، می گویند خب سید معمم روحانی مگر می شود دروغ بگوید؟

استاد شریفی:

بارها این را من شنیدم استاد، بارها نشستم با این اتباع احمد در شهرستان های مختلف یکی از جواب ها این بود اگر شما راست می گویید، این عده از طلبه هایی که در قم و مشهد ایمان آوردند به جریان احمد، آنها نفهمیدند شما فهمیدید؟ خدا را شاهد می گیرم بارها من این را از اتباع غیر طلبه عوام که جذب این جریان شدند من این را شنیدم که همین نکته ای که شما گفتید را مطرح کرده

حجت الإسلام پور آذر:

بله و غالباً اصلاً خود شان کتاب های احمد الحسن را نخوانده اند، یعنی جز تعداد انگشت شمار از پیروان احمد الحسن باقی کتاب ها را نخوانده اند، خیلی ها به ما مراجعه می کنند، مثلاً همین کتاب الوصیة المقدسه می گویند که احمد الحسن به این کتاب تحدی کرده است، اگر می توانید رد آن را بنویسید، خب می گویم احمد الحسن در این کتاب چند تا دلیل آورده برای ادعای خودش؟ اصلاً نمی دانند چند تا دلیل ذکر شده، می گویم در کتاب سرگردانی این مطلب را گفته، اصلاً کتاب سرگردانی را نخوانده اند، احمد الحسن 50 تا کتاب دارد که بیشتر آن کمتر از 100 صفحه است، کتاب های خیلی نیست، یعنی کسی که یک سال به احمد الحسن پیوسته در یک سال چندبار میتواند این کتاب ها را بخواند، ولی غالباً نمی خوانند و صرفاً روی این ادعا که وصیت پیامبر است غیرت دینی مردم را تحریک می کنند که ببینید چه کسانی با وصیت پیامبر مخالفت کردند؟ در سقیفه چه کسانی مخالفت کردند؟ چه کسانی نگذاشتند پیامبر وصیت کند ما از گمراهی نجات پیدا کنیم؟ الآن چه کسی پیرو وصیت است، مردم غیرت دینی شان نسبت به وصیت پیامبر تحریک می کنند و آنجا دیگر در یک حالت احساسی قرار می گیرد و دقت نمی کند که خیلی از این وصیت ها مورد سوء استفاده قرار گرفتند و انسان و مؤمن باید زیرک باشد، لذا من به آنها می گویم که این کتاب وصیت المقدسه را خودتان بخوانید ببینید پر از اشکالات است، کتابی که احمد الحسن معتقد است کسی اگر می تواند آن را رد بکند، تحدی کرده به این کتاب، چه چیزی را می خواهد در این کتاب اثبات بکند؟ این را اثبات بکند که  محال است مدعی دروغین به وصیت امام و پیامبری استناد دروغ بکند، خب این ادعا است دلیل شما بر این ادعا چیست؟ دلیل بیاورید، در کتاب الوصیة المقدسه آمده دلیل بیاورد، دو قسم دلیل بیان کرده، دلیل عقلی و ادله نقلی، ما می خواهیم در این جلسات اولاً ادله احمد الحسن را بیان بکنیم و خود تان ببینید واقعاً بینی و بین الله مراجعه بکنید نگاه بکنید این اشکالاتی که در کتاب هست، بعد بپردازیم به اینکه آیا احمد الحسن تنها کسی بوده که به وصیت استناد کرده؟

استاد شریفی:

قبل از اینکه شروع کنیم استاد، من اول ادعای احمد در رابطه با کتاب وصیت مقدس را خدمت بینندگان نشان بدهم که بعد وارد بحث بشویم؛ کتاب در محضر عبد صالح جلد2، دقت کنید بینندگان عزیز در اینجا تصریح می کند

کسانی که خود را آیات و مراجع می نامند و از روبرو شدن با من و مناظره ی مستقیم با من فرار می کنند

در محضر عبد صالح، ج2

این دروغ است ما سال گذشته کیک آقای احمد را هم خوردیم، استاد ما آیت الله حسینی قزوینی ایمیل رسمی زد از شبکه در برنامه زنده به مکتب نجف که خود احمد من را دعوت به مناظره کرده من حاضرم، خودش هم بیاید در خدمت هستم، می خواهد نمایند بفرستد من هم نماینده می فرستم، ولی هیچ خبری نشد، حالا ایشان در ادامه بحث ادعا کرده

چند روز پیش کتاب وصیت مقدس منتشر شد و در آن پاسخ دو مطلب وجود دارد، صدور وصیت و قطعیت دلالت آن بر مصداقش، هنگامی که وی چنین ادعایی می کند و...

به هر حال ادعا کرده که مخالفین ردیّه به این کتاب بزنند و اگر می توانند مراجع از همدیگر از قم و از نجف کمک بگیرید در رد این کتاب من شما پاسخ علمی بدهید و مناظره مکتوب راه بیفتد، در نقد کتاب وصیت مقدس، حالا استاد پور آذر تشریف آوردند برای نقد کتاب

حجت الإسلام پور آذر:

بله البته شیوه احمد الحسن من در این مدتی که متوجه شدم این است که برخی مطالب جنجالی را مطرح بکند خلاف مشهور را مطرح بکند تا دیگران به پاسخ آن بپردازند و سر زبانها بیفتد، یک مورد که خیلی مورد نقدی است بیان بکنم برای شما درمورد تفسیر

«إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِي خُسْرٍ»

العصر/2

یکی از پیروان شان پرسیدند خب چرا این تفسیر را بیان کردی؟ گفتم عمداً این را بیان کردم حرف بزنند، مطلب بگویند من جواب بدهم

استاد شریفی:

یعنی این را احمد پاسخ داده بوده یا مکتب؟

حجت الإسلام پور آذر:

نه خود احمد

استاد شریفی:

خب مکتوب است این؟

حجت الإسلام پور آذر:

نه این نقل از دوستان است

استاد شریفی:

این از آن نقل قول های پشت پرده جریان است، این خیلی نکته مهمی است، اهانت به امیرالمؤمنین را انجام داده فقط به این عنوان که چون باعث سر و صدا می شود و حرف من سر زبانها می افتد بیفتد ولو اینکه اهانت به امیرالمؤمنین اتفاق بیفتد، واقعاً سؤال نشد من یک مقدار فکر می کنم خارج از موضوع هم می رویم اما چاره ای نیست چون این بیان خاطرات شما و این اتفاقاتی که پشت صحنه افتاده شاید خودش برای مخاطب خیلی شیرین باشد، بعد از استبصار این خبر به شما رسید یا قبل از آن؟

حجت الإسلام پور آذر:

این برای خیلی سالهای گذشته است

استاد شریفی:

آیا به ذهن شما و دوستان تان نرسید که یک نفر اهانتی به امیرالمؤمنین انجام بدهد، یا حداقل یک حرفی که شایبه اهانت باشد، به این خاطر که اسمش سر زبانها بیفتد، این چطور حجت خدا است؟

حجت الإسلام پور آذر:

خب نگاه از طرف یک شخصی که در جریان است و معتقد به آن جریان است واقعاً قابل بیان نیست مگر اینکه خود انسان در آن موقعیت قرار بگیرد و آن زمان ما این تفسیر را از ایشان، بعد که کتاب شان را مطالعه کردم خودم هم در این زمینه برای دفاع از احمد الحسن یک مقاله ای نوشتم و منتشر کردم که این اهانت نیست، آن موقع نگاه مان این نبود، قبل از اینکه مطالعه بکنیم گفتم این خب خیلی حرف نادرستی است، من عرض کردم خدمت شما که با آقای فتحیه و دوستان دیگر خدمت آقای میرباقری رسیدیم، همان ماه اول که آقای فتحیه از اربعین برگشتند، جلسه قبل که بیان نکردم؟

استاد شریفی:

نه این را در یک جای دیگر در یک خاطره تعریف کردید

حجت الإسلام پور آذر:

آنجا اصلاً جلسه برای چیز دیگری بود متأسفانه آقای میرباقری رو دست خورد، خیال کرد برای یک بحث دیگری ما خدمت او رسیدیم، ولی آقای فتحیه نیتش چیز دیگر بود، آقای میرباقری همین را بیان کردند که احمد الحسن در مورد تفسیر «إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِي خُسْرٍ» چنین حرفی را زده، اگر گفته کافی است برای بطلان آن، خب آقای فتحیه این کتاب ها را نخوانده بود، هنوز اطلاع نداشت و انکار کرد گفت نه چنین حرفی را نزدند

استاد شریفی:

یعنی در مرحله اول خود آقای فتحیه هم می دانست که این حرف اهانت به امیرالمؤمنین است که بگوییم آن انسانی که در خسران است این آیه قرآن احمد می گوید این امیرالمؤمنین است

حجت الإسلام پور آذر:

بله لذا من می گویم طرح این مباحث ممکن است جواب هم داشته باشند اصلاً حالا جواب شان مقبول ما نباشد، نیت شان اصلاً توهین نباشد ولی چرا این همه مباحث داریم ما، چرا می آیید دست روی یکسری مباحث می گذارید که به زبانها بیفتید؟ شما اگر علم دارید، علم تان را اظهار کنید همه شما را بشناسند

استاد شریفی:

خیلی نکته مهمی بود بینندگان عزیز دقت کنید آقای پور آذر یک نکته ای را گفتند این جریان برای اینکه اسم آن سر زبانها باشد، روی آن نقاط حساس شیعه انگشت می گذارد، شخصیت امیرالمؤمنین، امیرالمؤمنین که ما او را چه شخصیتی می دانیم چه جایگاهی برایش قائل هستیم «إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِي خُسْرٍ» انسان در خسران است احمد می گوید این انسانی که در خسران است امیرالمؤمنین است، حالا توجیهات پشت توجیهات می آورد که منظور من این است، و این است، ولی حداقل یک شائبه اهانت به امیرالمؤمنین دارد، آقای پور آذر می فرماید وقتی از  احمد این را پرسیدند چرا این را گفت چون من سر زبانها بیفتم، ولو اینکه شائبه اهانت به امیرالمؤمنین هم داشته باشد، خب این یک نکته ای است که من نشنیده بودم حالا اولین بار این نکته را شما گفتید، ان شاءالله ادامه بحث را با شما داشته باشیم و از این خاطرات هم باز برای ما بیشتر بگویید.

حجت الإسلام پور آذر:

حالا نسبت به این کتاب الوصیة هم وقتی که این کارها را می کنند، همه مراجع را دعوت می کنند که بیایید رد بنویسید برای این کتاب، ما همان سالهای اول شاید سال دوم و سوم بود که این کتاب را مطالعه می کردیم، دیدیم که اینجا دلیل عقلی می خواهد اقامه بکند برای این ادعا که ممکن نیست مدعی دروغین به وصیت استناد دروغ بکند، چندبار احمد الحسن در این کتاب بیان می کند که دلیل عقلی این است، خب ما نگاه می کنیم اینجا دلیل عقلی وجود ندارد، ولی به عنوان دلیل عقلی مطرح می شود، چه هست آن دلیل؟ اولین دلیلی که احمد الحسن در این کتاب وصیة المقدسه می آورد برای اثبات آن ادعای اختصاصی خودش، اینکه مدعی صرفاً ادعای وصیت بکند کافی است برای صدق آن همین کافی است، اولین دلیلی که می آورد می گوید دلیل عقلی داریم، خب دلیل عقلی کجا است؟ می گوید وصیت در آیات و روایات توصیف شده به اینکه بازدارنده از گمراهی است و کسی که به آن تمسک کند گمراه نمی شود هدایت می شود و اگر طبق این توصیف آیات و روایات بازدارنده از گمراهی نباشد این باعث می شود که ما نسبت بدهیم به پیامبر و به خدا جهل و عجز و دروغ را که خلاف حکمت الهی است، این را بیان کردند این را به عنوان یک دلیل عقلی مطرح می کنند ولی این استدلال را با دقت گوش کنید و کتاب را هم مراجعه بکنید، اینجا بخواهیم با بیان منطقی این استدلال را بیان بکنیم، اینجا یک قیاس استثنائی شکل گرفته، قیاس استثنائی چیست؟ من اصطلاحات را که بیان می کنم می خواهم دوستان دقت بکنند برای اینکه بفهمند یک کسی مدعی صادق هست یا نیست، حضرت ولی عصر این راه را به ما نشان داده اند، در مورد مدعیانی که در زمان غیبت صغری بودند گفتند بروید کتابش را بخوانید خودتان می فهمید چقدر اشکال دارد، خب ما الآن این کتابی است که خودشان مدعی هستند که قابل نقد نیست، اشکالی در آن نیست، خب ایشان یک دلیلی مطرح می کنند و ادعا می کنند این دلیل عقلی است، بیان منطقی حرف ایشان این است می گوید که اگر وصیت متصف به بازدارنده از گمراهی باشد پس کسی به آن تمسک کند گمراه نمی شود، این مقدمه اول، مقدمه دوم: لکن وصیت متصف شده به بازدارنده از گمراهی بودن، نتیجه چیست؟ پس کسی به این تمسک کند گمراه نمی شود، این مقدمه اول و مقدمه دوم در قیاس استثنایی آن علت اصلی آن استثنا هست، می خواهیم بگوییم دلیلی که می خواهد بیان کند چیست؟ آن استثنا هست ،لکن وصیت متصف شده به بازدارنده بودن از گمراهی، خب این اتصاف وصیت به بازدارنده بودن یک بحث نقلی است عقلی نیست، بله ایشان برای اینکه مقدمه اول را اثبات بکند، یک دلیل عقلی می آورد می گوید اگر وصیت متصف به بازدارنده از گمراهی باشد پس کسی به آن تمسک کند گمراه نمی شود، مقدمه اول باید بین آن ملازمه باشد، دلیل عقلی می آورد می گوید اگر این ملازمه نباشد خلاف حکمت می شود، خدا بیاید یک وصیت را متصف کند به اینکه گمراه تان نمی کند ولی خلاف آن واقع بشود گمراه تان کند، این خلاف حکمت است، جهل است عجز است دروغ است، خب این مقدمه اول است، لکن پایه استدلال احمد الحسن در اینجا این است که وصیت متصف شده به بازدارنده بودن از گمراهی اینجا بحث نقلی است ما باید برویم ببینیم کجا این چنین سخنی آمده آیا سند آن درست است دلالت آن درست است؟ منظور خدا و پیامبر خدا در آنجایی که گفتند وصیت بازدارنده از گمراهی هست چیست؟

استاد شریفی:

یک نکته ای که با اتباع احمد که وقتی می نشینیم روی این بحث عاصم من الضلال که اینها مطرح می کنند که ما چنگ زدیم به این روایت به این حدیث وصیت و این دیگر بازدارنده از گمراهی است نجات پیدا کردیم و فرقه ناجیه ما هستیم، یعنی تعریف اینها از اینکه هر کس به حدیث وصیت چنگ زد اصطلاحاً و این حدیث را قبول داشت، یک حالت ایمان جبری است، یک کسی اگر به این حدیث متمسک شد، به صاحب این حدیث ایمان آورد، دیگر این ایمانش ایمان جبری است مثل تعریف معجزه

حجت الإسلام پور آذر:

جبری نگوییم بحث تعبدی است اینها می گویند که این راه شناخت است، شناخت واقعی است واقعاً من این را بیان کنم برای شما

استاد شریفی:

من چیزی که از اتباع می گویم، آنها می گویند ما دیگر گمراه نمی شویم، برداشت شان دقیقاً یک چیز به این شکل است

حجت الإسلام پور آذر:

بله،

استاد شریفی:

این حدیث عاصم من الضلال هست ما دیگر گمراه نمی شویم؛ بیننده ای داریم بیننده را بگیریم بعد باز در خدمت شما خواهیم بود، آقای احمد یار سلام علیکم

بیننده:

السلام علی من التبع الهدی

استاد شریفی:

و علیکم السلام آقای احمد یار در خدمت تان هستیم

بیننده:

من اول اظهار تأسف می کنم برای ایشان که نمک خوردند و نمکدان شکستند و الآن آمدند با معاندین و نواصب هم کلام شدند و علیه سید (ع) صحبت می کنند ولی من اواخر برنامه تان را دیدم در باطل بودن شما یک دلیل ساده می آورم اینکه سید (ع) فرمودند که هیچ کس غیر از من به این حدیث مبارک و حدیث وصیت استناد نمی کند کاملاً مشخص است، شما نگاه بکنید مدعیان دروغین مهدویت در طول این 1400 سال از قرن اول بودند، از محمد حنفیه که قرن اول بوده، افراد مختلفی که در قرن دوم بودند، مثل سفاح مثل عبدالله بن معاویه، در قرن سوم، ابو محمد شریعی، محمد بن نثیر نمیری قرن چهارم، حاکم به امر الله، قرن ششم ابو عبدالله مغربی، قرن هفتم محمد غورمانی، قرن ششم الرجل الجبلی،  قرن نهم سید محمد

استاد شریفی:

اینهایی که گفتید اصلاً می شناسید؟ اینها چه کسانی هستند؟

بیننده:

مهم نیست شما نمی شناسید کاری به من نداشته باش حرف من این است که هیچ کدام از اینها تا همین قرن خودمان از شیخیه و شیخ احمد احسایی بگیر از باب و بهاء الله بگیر اینها هیچ کدام، من تحدی می کنم همانطور که سید (ع) تحدی کرد و این از علم غیب سید (ع) هست از قدرت اهل بیت (ع) است که با قدرت تحدی می کند، هیچ کدام از اینها، شما یک نمونه بیاورید از این کسانی که من اسم بردم و ترسیدی بقیه آنها را اسم ببرم، یک نفر را تو بیاور که به حدیث وصیت استناد کرده باشد، گفته باشند مصداق آن حدیث وصیت که پیامبر فرموده وصیت کرده به سید (ع) یک نفر را بیاور که گفته باشد مصداق آن من هستم

استاد شریفی:

اگر آوردیم چه آقای احمد یار؟

بیننده:

نمی توانی بیاوری همانطور که سید (ع) تحدی کرد نه شما می توانی بیاوری نه آقای پور آذر که نمک خورده و نمکدان شکسته

استاد شریفی:

بزرگوار اگر آوردیم چه؟ من الآن دارم می گویم که افراد دیگر و جریانهای دیگر،

بیننده:

نمی توانی

استاد شریفی:

یک لحظه اجازه بدهید، اگر من الآن پاسخ سؤال شما را دادم و مدرکی را ارائه کردم که بجز احمد افراد دیگری هم به حدیث وصیت احتجاج کردند چه می فرمایید؟

بیننده:

وجود ندارد همانطور که شما نمی توانی ثابت بکنی که استناد حدیث وصیت دو تا است

استاد شریفی:

این موضوعی که شما ورود پیدا کردید برای جلسات آینده ما بود یک مقدار جلو رفتید ولی ما مجبور هستیم پاسخ شما را بدهیم

این کتاب، کتاب جریان شیخیه است در این کتاب در بحث رکن رابع و استدلال برای این عقیده در جریان یکی از انشعابات فرقه شیخیه صفحه 236 اخوی بزرگوار ایشان به همین حدیث کتاب شیخ طوسی و همان حدیث وصیت که شما مطرح کردید احتجاج می کند و همین روایت را می آورد این همان حدیث وصیت است تا آخرش که بعد از امام مهدی 12 مهدی خواهند آمد و به پسر اولش که برای او سه اسم است اسمی مانند اسم من و اسم پدرم و آن عبدالله است و احمد و اسم سوم مهدی است او اولین مؤمنین است تا آخر روایت، بعد می فرماید از این حدیث شریف بر می آید که بر شیعیان نیز مهدی می توان گفت، همان عقیده مهدیین که شما دارید و ایشان بزرگان شیعه هستن و هدایت یافته هستند و هدایت کنندگان هستند و غیر از 12 امم هستند، استدلال هم کرده و نیز کشف می کند باز در حدیث دیگری که اتفاقاً همین حدیث را دوباره احمد هم احتجاج کرده که به امام صادق گفتند که روایتی است از پدر شما که بعد از قائم 12 مهدی می آید بعد امام صادق گفت پدر من گفت 12 مهدی نگفت 12 امام و لکن ایشان قومی هستند از شیعیان دعوت می کنند مردم را به سمت ما و دقیقاً همان روایاتی که امروز احمد استدلال کرده جریان شیخیه همین روایات را استدلال کرده، بعد قبل از شیخیه افراد دیگر هم بودند، بعد از شیخیه هم افراد دیگر بودند که من در برنامه های آینده ان شاءالله اینها را مفصل خواهم آورد، آقای علیرضا بابای که مدعی است خراسانی در روایات است ایشان هم به همین حدیث وصیت  احتجاج کرده ان شاءالله بعداً می آورم، همین یک مورد، شما اسم شیخیه را آوردی، کتابی که الآن نشان دادم یکی از کتب جریان شیخیه است به همین روایت احتجاج کرده پاسخ تان چه بود عزیز؟

بیننده:

یکبار دیگر بخوان آن را من ندیدم در مانیتور

استاد شریفی:

خیلی خب این روایت، این همان روایت حدیث وصیت هست یا نیست، از کتاب غیبة از حضرت صادق از پدرش امام باقر حضرت زین العابدین امام حسین تا امیرالمؤمنین که فرمود رسول خدا در شبی که وفات کرد به حضرت امیر (ع) گفت که حاضر کن صحیفه و دواتی، پس املا کرد رسول خدا، همان حدیث هست یا نیست؟

بیننده:

کجا گفته من هستم

استاد شریفی:

تا آخر روایت، همین حدیث هست یا نیست؟

بیننده:

بله همین حدیث هست ولی کجا گفته من هستم

استاد شریفی:

خیلی خب پس حدیث را احتجاج کرده در چه موضوعی، بحث رکن رابع که یکی از عقاید شیخیه است در رابطه با وساطت فیض بین امام زمان و مردم،  حالا بحث آن مفصل است در عقیده شیخیه که جایش الآن اینجا نیست، این احتجاج شیخیه به این روایت در مورد آن عقده اش، پس آن یک مورد، حالا من یک سؤالی از شما دارم، اینجا مشخص است جوابی ندارید

بیننده:

این کتاب هایی که شما خودتان چاپ می کنید از اینها است،

استاد شریفی:

حالا آن را واگذار می کنیم قضاوت را به مخاطبین و بینندگان چون اینطور موارد که می رسد کتاب را هم ما چاپ کردیم من یه سؤالی از شما دارم، آقای سید پور آذر یک نکته ای را گفتند، یعنی بحث جلسه گذشته و امروز ما، حدیث وصیتی که شما ادعا می کنید بجز این حدیث وصیت، حدیث وصیت دیگر هم هست یا نیست؟

بیننده:

من با ایشان هیچ صحبتی ندارم

استاد شریفی:

سؤال من را پاسخ بدهید، بجز این حدیث وصیت که در کتاب الغیبة شیخ طوسی هست آیا حدیث وصیت دیگر هم هست یا نیست؟

ظاهراً که قصد ادامه نداشتند

حجت الإسلام پور آذر:

عرض کردم مشکل این است که دوستان حاضر به صحبت نیستند، الآن بحث ما این نیست که آیا کسی ادعای وصیت کرده یا نه، ادعای احمد الحسن این است که می گوید مدعی دروغین نمی تواند به وصیت استناد بکند می گوییم یک گزاره ای است یک ادعایی است دلیل باید داشته باشد، ادله اش را در کتاب الوصیه گفته آوردم نقد بکنید، گفتم ایشان یک دلیل عقلی آورده من از شما می خواهم برادر عزیز آقای احمد یار که ما همه مان نمک اهل بیت را خوردیم نه نمک احمد الحسن را، احمد الحسن نمک خورده و نمکدان شکسته که پای درس علما با آیات و روایات آشنا شده که بیاید شیعیان امیرالمؤمنین را از ولایت امیرالمؤمنین خارج بکند، حالا ما اشتباه کردیم متوجه اشتباه مان شدیم دشمنی با احمد الحسن نداریم، اصلاً نمی دانستیم ایشان وجود دارد یا نه، و دشمنی با کسی که جز در توهمات شما وجود دارد کار عاقلانه ای نیست، ما داریم حرف علمی مان را بیان می کنیم، طبق این کتاب هایی که مکتب منتسب به احمد الحسن منتشر کرده، اینها می گویند ما دلیل عقلی داریم، باور کنید این کتاب ها را بخوانید می بینید که دارد تکامل پیدا می کند، در اینجا دلیل عقلی را چه چیزی آورده، گفته وصیت چون متصف به بازدارنده از گمراهی بودن هست در کلام خدا و در کلام رسول خدا پس کسی گمراه نمی شود و خلافت حکمت خدا است، ما خودمان وقتی این را می خواندیم می فهمیدیم این دلیل عقلی درست نیست یک جای آین می لنگد اینجا بحث اتصاف در روایات است، بحث نقلی است بحث عقلی نیست، لذا ما آمدیم خود مان دلیل را کامل کردیم، گفتیم که عقل می فهمد که یکی از علامت های شناخت حجت خدا نص است پس نص علامت است عقلاً، نص یک علامت است، این علامت بودنش را نیازی نیست از روایات بفهمیم، خود عقل می گوید اگر کسی را می فرستادی به عنوان فرستاده باید برای معرفی نامه بفرستی نص و نوشته ای برایش بگذاری که دیگران با این نوشته بپذیرند خود احمد الحسن.

استاد شریفی:

این آقای احمد اصلاً تفاوت ادله عقلی و نقلی را نفهمیده، یک خلطی کرده

حجت الإسلام پور آذر:

اینجا اشتباه کرده لذا علاء سالم می آید دلیل عقلی می خواهد بیان بکند دیگر بحث اتصاف در آیات و روایات را نمی آورد، نمی گوید وصیت در آیات و روایات اتصاف شده به باز دارنده از گمراه بودن، عاصم من الضلاله بودن این را نمی آورد می گوید که وقتی که یک شخص حکیمی به شما می گوید برو سر کوچه یک شخصی این علامت را دارد، بعد رفتید دید آنجا چند نفر هستند این علامت را دارند خب نمی گویی او می خواست من را مسخره کند؟ اصلاً دیگر بحث اتصاف را نمی آورد با بیان های عرفی و عقلایی  عقلی می آید بیان می کند پس آن چیزی که در کتاب وصیت آمد جای دیگر اصلاح شد، اینجا می گوید دلیل عقلی ما این است وصیت اتصاف شده در روایات به عاصم من الضلاله بودن پس اگر عاصم نباشد اگر گمراه بکند خلاف حکمت خدا است، مقدمه اصلی آن این است اتصاف وصیت به این وصف عاصم من الضلالة بودن این را باید ببینیم کجا اتصاف شده

استاد شریفی:

می خواهیم نتیجه گیری کنیم، نتیجه اول اینکه آقای احمد بصری اصلاً      تفاوت عقلی با نقلی را نفهمیده

حجت الإسلام پور آذر:

 اینجا اشتباه کرده

استاد شریفی:

ادله نقلی را ادعا می آورد که آن را هم نفی خواهیم کرد، بعد از ادله نقلی می گوید ما ادله عقلی ارائه کردیم؛ این نکته هم که من مطرح کردم با اتباع احمد که نشستم گفتم اصلاً تعریف اینها از اینکه ما به این حدیث چنگ زدیم دیگر گمراه نمی شویم، این برداشت اشتباهی است که این آقایان از این مبنا دارند، که به وصیت پیامبر از این به بعد کسی چنگ بزند کسی گمراه نمی شود من یک سؤال دارم، از اتباع احمد پرسیدم پاسخ نگرفتم، از شما می خواهم بپرسم، که اگر در این دو سه دقیقه که داریم پاسخ داشته باشید ببینیم چه می گویید به عنوان یکی از اتباع احمد، من از اینها سؤال می پرسیدم الآن جریان احمد چند تا انشعاب پیدا کرده؟

حجت الإسلام پور آذر:

بیش از 4 تا انشعاب دارد

استاد شریفی:

اگر ریز تر شویم تا 8 تا رفتند ولی 4 تا اصل کاری همه شان هم به همین حدیث وصیت احتجاج کردند، همه هم مدعی هستند هر کسی به این حدیث وصیت احتجاج کند دیگر گمراه نخواهد شد، 4 تا جریان اصلی هر 4تا همدیگر را تکفیر می کنند یا نمی کنند استا؟

حجت الإسلام پور آذر:

بله همینطور است

استاد شریفی:

همه هم همدیگر را تکفیر می کنند، خب اینکه اشتباه در آمد، شما همه تان به همین حدیث وصیت تمسک جستید، همه هم می گویید هر کس به این حدیث وصیت تمسک بجوید اصلاً نشانه اش این است که دیگر گمراه نخواهد شد، بعد خودتان فرقه فرقه شدید همدیگر را هم تکفیر می کنید، بعد همه تان هم همینطور تبلیغ می کنید در مورد این حدیث وصیت، این چه عاصم من الضلالی بود

حجت الإسلام پور آذر:

بله در واقع آن روایت پیامبر خاتم در روز پنج شنبه که در خواست لوح و قلم داشتند برای نوشتن چیزی که «لَنْ تَضِلُّوا بَعْدِی» گمراه نشوید، این را درست نفهمیدند

استاد شریفی:

احسنت رسیدیم به همان خروجی که باید می رسیدیم که اساساً اینها متوجه نشدند که این سخن رسول خدا این نیست که هر کس آمد این روایت را برداشت و به نفع خودش استفاده کرد، بگوییم پس هر کسی که دارد سخن رسول خدا را می گوید که گمراه نخواهید شد، پس گمراه نخواهید شد ما پشت سر هر کسی راه بیفتیم هدایت یافتیم، تمام حرف من این بود که شما فرمودید، که سخن رسول خدا را اینها بد فهمیدند، بهترین راهش همین است که اینها الآن این انشعاباتی که پیدا کردند فرقه فرقه شدند خودشان، خودشان را دارند تکفیر می کنند باز به همین گونه و به همین روش هم استدلال می کنند.

ممنونم جناب آقای سید پور آذر عزیز ان شاءالله باز هفته های بعد در خدمت شما باشیم با ادامه این بحث، اگر حرفی و نکته پایانی دارید در خدمت تان هستیم.

حجت الإسلام پور آذر:

در نهایت همین تحدی بنده هست از پیروان احمد الحسن که از کتاب وصیت مقدس یک دلیل عقلی بر ما ارائه کنید، دلیل عقلی که احمد الحسن سه بار تکرار می کند ما دلیل عقلی ارائه کردیم، در این کتاب وصیت مقدس که می گوید ادله من را بیایید نقد بکنید تحدی کرده، یک دلیل عقلی بیاورید که احمد الحسن در کتاب وصیت مقدس ذکر کرده باشد، یکبار کتاب را بخوانید لطفاً.

استاد شریفی:

بسیار ممنون از شما، ممنونم بزرگوار هستید، از شما بینندگان عزیز که وقت تان را در  اختیار ما قرار دادید امیدواریم که این مطالب و موارد مفید واقع شده باشد، دعای اول و آخر ما نجات از فتنه ها، نجات از همه مشکلات، حال مردم ما این روزها خوب نیست، باید به این برسیم که حال ما موقعی خوب خواهد شد و آن خوب شدن واقعی که آقا و صاحب مان تشریف بیاورد

اللهم عجل لولیک الفرج.

 


  
  • رضایی

    5 دي 1401 - ساعت 20:53

    درود خداوند بر سید پور آذر

    0 0

مهدی یار>

فرقه یمانی عباس فتحی مدعی دروغین ادعای باطل حدیث وصیت مدعی صادق علائم آخرالزمان دلیل عقلی وصیت فرقه ناجی گمراهی وصیت مقدس