سایر قسمت ها
کاوش - پاسخ به شبهات باستان گرایان درباره تاریخ اسلام

قسمت هجدهم برنامه کاوش با کارشناسی حجت الاسلام و المسلمین روستایی

كليپ اول : شبهات كارشناس شبكه معاند : استدلال علي (ع) ( در بحث امامت ) بحث خويشاوندي و ميراث بوده است در حالي كه عباس عموي پيامبر (ص) جلوتر بود و بحث امامت نبوده است
بررسي و پاسخ شبهات كارشناس شبكه معاند در كليپ اول درباره استدلال به خويشاوندي
اشاره اميرمومنان علي (ع) به بحث حديث اخوت در زمان رسول اكرم (ص) با استناد به منابع معتبر اهل سنت
مطرح كردن اميرمومنان علي (ع) به عنوان جانشين توسط رسول اكرم (ص) و ارتباطش با اخوت و برادري با استناد به منابع معتبر اهل سنت
فضيلت اخوت و برادري و ارتباطش با جانشيني رسول اكرم (ص) با استناد به منابع معتبر اهل سنت
مواردي كه رسول اكرم (ص) در كنار اخوت و برادري بارها در مورد اميرمومنان علي (ع) به آن اشاره كرده اند با استناد به منابع معتبر اهل سنت
آيا وارث بودن به معناي خليفه بودن است ؟
اميرالمومنين علي بن ابيطالب (ع) وارث علم رسول اكرم (ص) با استناد به منابع معتبر اهل سنت
آيا اميرالمومنين علي بن ابيطالب (ع) استدلال به خويشاوندي كرده اند و دليل و منابع آن چيست ؟
نظريه وارث در طول تاريخ ، از چه زماني و توسط چه كساني مطرح شد ؟
ماجراي نظريه وراثت در منابع معتبر شيعه چه بوده است ؟
نظريه وراثت در منابع معتبر اهل سنت از كجا شروع شد و چه مواردي بوده است ؟
كليپ دوم : شبهات كارشناس شبكه معاند : رسول اكرم (ص) وقتي ميخواست ابوبكر را با گوشه و كنايه براي بعد از خودش انتخاب كند ، پيش نماز گذاشت و مستقيم نگفت بعد از من خليفه است و شيعيان ميگويند در غدير دست امام علي (ع) بالا برده شد و انتخاب شد، اين وجود ندارد و خلاف عقل است ! و در هيچ جايي اين موضوع نيامده و در هيچ كتابي نيست و علي (ع) هم هيچگاه به غدير خم اشاره نكرده و حتي در نهج البلاغه هم نيست !
بررسي و پاسخ به شبهات كارشناس شبكه معاند در كليپ دوم و پاسخ با استناد به منابع متعدد و معتبر اهل سنت
آيا رسول اكرم (ص) ابوبكر را پيش نماز قرار داده است ؟ با استناد به منابع معتبر اهل سنت
ماجراي پيش نمازي ابوبكر در صحيح بخاري
مشكلات و تناقضاتي كه در روايات پيش نمازي ابوبكر وجود دارد !
آيا در نهج البلاغه اصلاً بحث خلافت اميرالمومنين علي بن ابيطالب (ع) در غدير خم نيست ؟
بررسي خطبه شقشقيه در نهج البلاغه و اعتراض اميرالمومنين علي بن ابيطالب (ع) به غصب خلافت
بررسي نامه 62 نهج البلاغه و بيان بحث خلافت با استناد به منابع معتبر
استدلال اميرالمومنين علي بن ابيطالب (ع) به ماجراي غدير با استناد به منابع معتبر شيعه
استدلال اميرالمومنين علي بن ابيطالب (ع) به ماجراي غدير با استناد به منابع معتبر اهل سنت
ماجراي غدير خم در منابع معتبر اهل سنت
تبريك خليفه دوم به اميرمومنان علي (ع) به عنوان جانشين رسول اكرم (ص) در غدير خم با استناد به منابع معتبر اهل سنت
دليل عمل نكردن خليفه دوم به بيعت خود با اميرمومنان علي (ع) در غدير خم به نقل از غزالي
خلاصه اي از پاسخ به شبهات كارشناس شبكه معاند در كليپ دوم
كليپ سوم : شبهات كارشناس شبكه معاند : در رفتن رسول اكرم (ص) به تبوك ، پيامبر (ص) حضرت علي (ع) را جانشين خود در مدينه نكرد و شخص ديگري بود و علي (ع) فقط وظيفه حفاظت از خانه و خانواده پيامبر (ص) را دارد !
بررسي و پاسخ به شبهات كارشناس شبكه معاند در كليپ سوم در مورد تبوك و بحث جانشيني
ماجراي تبوك چه بوده است ؟ با استناد به منابع معتبر اهل سنت
آيا رسول اكرم (ص) در ماجراي تبوك اميرمومنان علي (ع) را جانشين خود در مدينه قرار داد با استناد به منابع معتبر اهل سنت
خلاصه اي از پاسخ به شبهات كارشناس شبكه معاند در كليپ سوم


دیگر قسمت ها

 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

 

عنوان برنامه: کاوش

عنوان بحث: (پاسخ به شبهات باستان گرایان درباره تاریخ اسلام)

 

تاريخ: 24/ 04/ 1402

استاد: حجت الاسلام و المسلمین روستایی

مجری: حجت الاسلام و المسلمین مرعشی

مجری:

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ الحمد لله رب العالمین و صَلِّ الله عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِه الطاهرین عرض سلام و ادب و احترام دارم خدمت همه ی شما بینندگان عزیز و ارجمند شبکه جهانی حضرت ولیعصر عجل الله تعالی فرجه الشریف الحمدلله این توفیق رو داریم در این فرخنده ایام و فرخنده لیالی تقدیم بکنیم محضر همه شما گرامیان یکی دیگر از برنامه های این شبکه وزین رو برنامه کاوش که الحمدلله این توفیق رو داریم که در محضر حجت الاسلام و المسلمین دکتر روستایی هستیم برنامه ای هست که به پاسخگویی به شبهات باستان گرایان آتئیست ها و اون افرادی که بالاخره وجهه الحاد نو رو دارند متولی می شوند و در حقیقت عهده دار این نوع شبهات شدند ان شالله توفیق داشته باشیم و پاسخگوی به این شبهات باشیم سلام عرض می کنم حضرت استاد در خدمتتون هستیم

استاد روستایی:

علیکم السلام ورحمة الله،

بنده هم خدمت حضرتعالی و بینندگان عزیز و ارجمند شبکه جهانی حضرت ولیعصر اروحناه له الفدا عرض سلام و ادب و احترام دارم امیدوارم که هر کجای عالم که هستند ایام به کامشون باشه و طاعاتشون مورد قبول حضرت حق باشه و ان شالله که بتونیم با برنامه خوبی مهمان لحظه های خوش عزیزانمون باشیم .

مجری:

ان شالله خب عزیزان که همراه ما بودن مسلما مستحضر هستند که سبک و روال برنامه به چه شیوه ای هست اما برای اون افرادی که ممکنه به تازگی همراه ما شده باشن و مقدمه ای هم باشه برای شروع بحث یک مختصری از اون چیزی که بناست ان شاالله تقدیم بشه به بینندگان عزیز بفرمایید استفاده می کنیم

استاد روستایی:

خواهش می کنم عرض کنم خدمت شما از این جلسه ای که خدمت بینندگان عزیز و ارجمندمون هستیم فصل محرم رو آغاز می کنیم یعنی در واقع شبهاتی که درباره آقا اباعبدالله علیه صلوات الله و السلام البته با توجه به اینکه هنوز محرم الحرام چند روزی مونده که هلال ماو رؤیت بشه ما شبهات درباره عزاداری و عاشورا و اینا رو الان نمی گیم امشب یک شبهات دیگری درباره ی امام حسین که این آقایون مطرح کردند رو ذکر خواهیم کرد و ان شاالله در جلسه بعد که دیگه در ایام محرم طبیعتا خواهد بود ان شاالله شبهات متناسب با اون ایام اما بالاخره شاه بیت سخن ما در این ایام آقا ابا عبدالله علیه صلوات الله و السلام هستش خب یکی از شبهاتی که این ها مطرح می کنند به در باره امام حسین اینها بر این باور هستن که امام حسین علیه صلوات الله و السلام در دفاع از عثمان شرکت کرده و عرض کنم خدمت شما با امام حسن با هم دیگه رفتن و عرض کنم که خلاصه اینها توسط میگه عثمان رو معتقد که دوستداران امیرمومنان کشتن و بعد هم میگه امام حسین با مروان دشمن بود و بعد صحبت از خواستگاری مروان از ام کلثوم میکنه در بعد از مرگ عمر و یک سری گفتگوهایی بین امام حسین و مروان و بعد هم معتقده که امام حسن آدم مثلا صبوری بوده اما امام حسین نستجیر بالله آدم تعبیر خیلی زشتی می کنه آدم مثلا به عنوان هتاک و اینها ذکر می کنه خب این کلیپ اولی هست که این آقا بیان میکنه و دربارش صحبت می کنه و ان شالله با هم ببینیم و بعد بحث کنیم

مجری:

بسیار خب خب پس ما مستقیما بخوایم وارد هم این بحث بشیم چه بهتر که شبهه رو از زبان خود همون کسی که این شبهه رو بیان داشته بشنویم کلیپ شماره ی چهل و نه هشتاد با هم دیگه ببینیم این کلیپ رو ان شاالله برمی گردیم و به نقد اون خواهیم نشست

کلیپ اول:

حسین در دوران عثمان نقش دیگری هم داشته و اون نقش حفاظتی بوده که علی بن ابی طالب به حسن و حسین همین طور عبدالله بن زبیر داده بود تا به نوعی بتوانند از خلیفه محافظت بکنند هرچند خلیفه یعنی عثمان توسط برخی از در واقع شیعیان بعدی علی کشته شد اما حسن و حسین سعی کردن نقش حفاظتی خود رو به درستی ایفا بکنن و زمانی که خبر مرگ عثمان به علی رسید با لحن بدی با اونها صحبت می کنه و به او نها عتاب و خطاب حسین بن علی با مروان بن حکم مشکلات بزرگی داشته و با برخی از صحابه هم دچار مشکل بوده از جمله همین سعید بن عاص که بعد از مرگ عمر به نوعی از ام کلثوم خواهر حسن و حسین خواستگاری می کنه مبلغی رو هم پیش می فرسته و زمانی که به خواستگاری ام کلثوم می آید ظاهرا میبند که حسین حضور نداره و وقتی این مطلب رو از حسن سوال میکنه حسن می گوید که حسین خوش ندارد که چنین ازدواجی انجام بشه و ما می بینیم که سعید بن عاص از درخواست ازدواج خودش صرف نظر می کنه و حتی از گرفتن آن مبلغی هم که پیش فرستاده بود خودداری می کنه نکته جالب تری هست که در مدینه زمانی که مروان بن حکم والی مدینه بوده حسین بن علی با او بگو مگوهای بسیار زیادی داشته و حتی اشاره شده که به نوعی این دو نفر در دعاوی مختلف مالی و غیر مالی با یکدیگر دست به هتاکی هم می زدند و یکی از ایراداتی که ما با خوانش در واقع متون تاریخی به اون می رسیم این هست که هر اندازه حسن به نوعی دارای سعه صدر بوده و زبان به هتاکی نمی گشود ولی گزارشاتی وجود دارد که حسین ابایی از به کار بردن برخی الفاظ زشت نداشته حتی فحش هایی در خصوص مادر برخی از اشخاص داده از جمله به حر بن یزید ریاحی همین طور به مروان و به پیام رسانهایی که از طرف مردان یا دیگران می آمدند نکته دیگر این هست که در واقع ابن سعد در کتاب طبقات آورده که حسن و حسین پشت سر مروان نماز هم می گذاردند با اینکه با او مشکلی داشتند و به نوعی او رو یک والی غاصب می دانستند که از طرف معاویه حاکم اونجا شده اما با توجه به اینکه گزارشها نشان می دهد مروان همواره بر روی منبر علی و هم لعنت می کرده اما حسنین پشت سر او نماز هم می خواندند حتی درواقع در کتاب طبقات از قول محمد باقر هم آمده که به نوعی حسین در زیر منبر می نشست و از زمانی که خطبه مروان شروع می شد تا انتها این دو نفر به همدیگر دشنام هم می دادند اما حسین پشت سر او نماز هم می خواند برای همین روابط بین این افراد در حالی که دارای یک تنش بود مبتنی بر یک اصولی در بین اعراب بود که شاید برای دوستان بسیار سطحی باشه اما قطعا در جایی که ما در جلسه دوم به مباحث مربوط به همسران و فرزندان حسین خواهیم رسید نکات شگفت انگیزی برای شما روشن خواهد شد که چگونه ما نگاهی بسیار سطحی به مسائل مربوط به تاریخ اسلام داریم در حالی که این دشمنی های اعتقادی که ما برای خودمان ساختیم عملا دارای وجاهت تاریخی نیستند

مجری:

بسیار خب خب این صحبت ها رو مستقیما شنیدید صحبت هایی که بالاخره شاید بازگو کردنشون و بیانشون توی هر جمعی یه مقدار حالا بدون تعارف بگیم ی مقدار قساوت قلب بخواد اما از اونجایی که مخاطب ما شما بینندگان عزیز قشر قشر فرهیخته ای هست و قطعا مستقیما باید همین شبهه رو همون گونه که بیان شده بشنوید خب این هم تمام و کمال در خدمت شما قرار می گیره حضرت استاد در خدمتتون هستیم نسبت به پاسخ به این شبهه

استاد روستایی:

خواهش می کنم بسم الله رحمن الرحیم خب همینطوری که مستحضر هستید ایشون مسئله رو با این اغاز کرد که امام حسین در کنار امام حسن از کسایی بودن که مدافع عثمان بودن بله ببینید ما شایسته است اصل این خبر رو ببینیم و بعد بپردازیم به ادامه ی ماجر این کتاب تاریخ المدینه المنوره عمر بن شبه نُمَیرِی محقق فهیم محمد شلتوت اصلا این روایت رو از اینجا شروع می کنه ببینید در صفحه هزار و سیصد و سه جز چهارم این کتاب این سلسله سند از محمد بن یوسف بن سلیمان شروع میشه ادامه پیدا می کنه تا در صفحه بعد یعنی هزار و سیصد و چهار میرسه به آقایی به نام ابن ابی ذئب عن الزهری عن سعید بن مصیب خب بعد این قسمت روایت هست که میگه به امیرالمومنین خبر رسید که عثمان

 یراد قتله

 بالاخره قراره عثمان رو بکشن

 و بعد میگه ما مروان رو می خواهیم اما قتل عثمان رو خیر بعد میگه به امام حسن و امام حسین که برید شما در کنار خانه عثمان و او را رها نکنید و بعد زبیر پسرشون می فرسته طلحه پسرشو می فرسته و عده ای از اصحاب می فرستن که عثمان مثلا کشته نشه و بعدم میگه

رم الناس فیه بالسهام

مردم خلاصه به سمت اینها در واقع تیر می انداختن

 تا اینکه امام حسن علیه صلوات الله و السلام دم درب خانه عثمان زخمی شد خب این اصل روایت اما نسبت به این روایت من چندتا نکته نسبت به اصل سندش دارم حالا تا برسیم به محتوا و تا برسیم به محتوا روایت نه از نظر سند نه از نظر محتوا مورد قبول علمای اسلام نیست و خود حتی علمای اهل سنت این رو زیر سوال بردن اولا شما ببینید اینجا نقل از سعید بن مصیبه سعید بن مصیب طبق پژوهش های انجام گرفته تابعیه اصلا این در واقع معلوم نیست در اون حادثه حضور داشته باشه که بخواد این قصه رو دیده باشه و عرض کنم محضر مبارک شما یک روایت مستقیمی کرده باشه این نسبت به اصل آقای سعید بن مصیب که اینجا در واقع نامش ذکر شده و در این روایت ما با او مواجه هستیم به عنوان آخرین فردی که در سلسله سند وجود داره نکته بعدی نسبت به راویان قبل از آقای سعید بن مصیب راویانی که قبل از او وجود داشتن ببینید ما در این روایت شخصیتی رو داریم به اسم ابن ابیذه که من خدمت بینندگان عزیزمون نشون دادم اون چیز رو عرض کنم که نامش رو منتها قبل از مسئله ی ابن ابی ذئب ببینید ما باید این تاریخ وفات این سعیدم ببینیم نگاه کنید سعید بن مصیب بعد از نود از دنیا رفته بعد از سال نود سعید بن مصیب که به قول معروف از بزرگان تابعینه بعد از سال نود خب اینجا منابع چی گفتن گفتن به قول معروف ببینید

 مات سنه ثلاث و تسعین

 این نود سه

بعضیا گفتن نود و چهار بعضیا گفتن نود و پنج خب حالا این آقا اقوال مختلفی در مورد سنش وجود داره در مورد تاریخ وفاتش وجود داره که بالاخره این از بزرگان تابعین بود و اینها و بعضیا آمدن اینجوری که خاطرم میاد گفتن مثلا هفتاد و اندی بود سنش خب این آقا ایا اصلا اساسا در اون رخداد حضور داشت حضور نداشت چند سالش بود خیلی مشخص نیست حالا اصلا شما فرض بکنید که سعید بن مصیب در اون رخدادم حضور داشته باشه خب اصلا دیده باشه از این جهت مشکلی نداشته باشه رو ولی قبل از آقای سعید بن مصیب یک شخصی هست به نام ابن ابی ذئب خب این آقا از طرف علمای اهل سنت تضعیف شده شما ببینید من در همین کتاب اخبار اگر مانیتور من رو اتاق فرمان نمایش بدن در همین کتاب این صفحه هزار و سیصد و چهار بود اینجا هزار و سیصد و پنج ادامه روایت هزار سیصد و شش و وقتی روایت تمام میشه عمر بن شبه نمیری میگه

و هذا حدیث کثیر تخلیط

 این روایتیه که بسیار مخلوط شده با هم دیگه راست و دروغش با هم قاطیه

 منکر الاسناد لایعرف صاحبه الذی رواه عن ابن ابی ذئب

 اصلا کسی که از ابن ابی ذئب روایت کرده کی هست یعنی سند رو خود عالمه اهل سنت زیر سوال برده محتوا رو خود عالمه اهل سنت زیر سوال برده اما این آقا فقط میاد نقل می کنه خب بابا اگر یه چیزی رو نقل می کنی آخرشم بگو که ضعیفه خود علمای مسلمان این رو تضعیف کردن خب این رو نمی گن این شرافت علمی رو ندارن همین روایت در کتاب الرياض النضرة في مناقب العشرة مربوط به محب طبری آمده در جلد سوم در صفحه شصت و سه دقیقا همون سند ابن شهاب زهری بعد از آقای سعید بن مصیب می پرسه روایت رو و همون ماجرا همون سنده سن دیگه نداره خب این پس اصل روایت عالم اهل سنت سندش رو ایراد گرفت و گفت محتواشم چیه بسیار مخلوط راست و دروغ قاطی شده اما بریم باز از جنبه های دیگری بررسی بکنیم ببینیم آیا واقعا اساسا امام مجتبی علیه السلام اصلا پیش عثمان رفتن نرفتن در اون حادثه بودن نبودن و اساسا قاتلین عثمان چه کسانی هستن راجع به این باید گفتگو بکنیم چون ایشون معتقد بود که دوست داران امیرالمومنین بودن ببینید من یک سند دیگه نمایش میدم کتاب عقد الفرید در جلد پنجم عقدالفرید در چاپ دارالکت العلمیه ملاحظه بفرمایید یک که روایتی رو مطرح می کنه در صفحه پنجاه و هشت میگه

و کان علی کلما اشتکی الناس إلیه امر عثمان أرسل ابنه الحسن إلیه 

میگه امیرالمومنین وقتی هر کسی میومد که شکایت می کرد از بالاخره کارای عثمان امام حسن رو می فرستاد به عثمان تذکر بده

 فلا ما اکثر علیه

 زمانی که این مسئله زیاد شد

 قال له:

 عثمان گفت به کی به امام حسن

 اِن اباک یری أن احدا لا یَعلَم ما یَعلَم

 گفت بابای تو فکر کرده که هیچ کسی نمی دونه اون چیزایی رو که اون می دونه

 یعنی یه جورایی از خودش دفاع کرده عثمان که نه آقا چرا اینقدر به من تذکر میدید

و نحن أعلم بما نفعل

 خودمون می دونیم چیکار می کنیم داره که

فکف عنا

 خب

 فکف عنا

بیخیال ما بشید برید نیاید دیگه به ما بگید

فلم یبعث علی ابنه فی شیء بعد ذلک

میگه اصلا دیگه برای هیچی امیرالمومنین امام حسن رو پیش این آقا نفرستاد

 خب یعنی چی برای هیچی فی شیء

 ببینید نمیگه که این فی شیء در امور مردم ها نکره است فی شیء در هیچ موردی دیگه امام حسن رو پیش عثمان نفرستاد چرا چون عثمان قبول نداشت اشتباه کرده می گفت خودم بهتر می دونم چیکار کنم خب حالا اینم عاقبت عمل خودش بوده خب طبق این نقل اصلا امیرالمومنین دیگه امام حسن اصلا نفرستاد یعنی اون نقله علاوه بر اینکه عالم اهل سنت آمده زیر سوالش برده عالم دیگر اهل سنت یه نقل معارض با اون می فرسته که وقتی ما گفتیم آقا دیگه برای هیچی نفرستاد امام حسن رو یعنی دیگه حتی برای مرگ عثمان هم در محاصره عثمان هم امام حسن رو نفرستادن خب این از این اما نکته سوم و محور سوم ببینید در این نقل چی آمده بود دراین نقل اول ببینید خیلی جالبه میگه

بعث زبیر ابنه و بعث طلحه ابنه

 زبیر بچه اش رو فرستاد طلحه بچه اش رو فرستاد

خب این آقایون طلحه و زبیر آیا همونا نیستن که جنگ جمل رو درست کردن دقیقا اینها کسانیان که جنگ جمل رو درست کردن به خونخواهی عثمان و در واقع بر اساس متون تاریخی خود اینا قاتل عثمانن خود اینا ببینید من سند نشون میدم یک نمونه حاکم نیشابوری در مستدرک الصحیحن نقل می کنه جلد سوم در صفحه شماره صد و بیست و هشت میگه

 سمعت الحسن

 این راوی اسرائیل بن موسی از حسن بصری شنیده

جاء الزبیر و الطلحه الی البصره

میگه طلحه زبیر اومدن بصره

 فقال لهم الناس ما جاءکم

مردم گفتن خب اومدید بصره چیکار؟

قالوا نطلب دم عثمان

آمدیم برای خونخواهیه خون عثمان

 قال الحسن

حسن بصری میگه

 أیا سبحان الله أفما کان للقوم عقول

سبحان الله این مردم عقل نداشتن

 فیقولون والله ما قتل عثمان غیرکم

این مردم عقل نداشتن که بگن به خدا قسم عثمان رو نکشت جز شماها

 ببین حسن بصری در اون عصره در اون دوره است داره میگه مردم نمی دونستن که عثمان رو اینا خودشون کشتن خب کسی که قاتله بچه اش رو برای دفاع از عثمان می فرسته یعنی محتوا ایراد داره آقا امیرالمومنین امام حسن رو فرستاد نمی دونم زبیر بچه اش رو فرستاد طلحه بچه اش رو فرستاد خب این طلحه و زبیر که خودشون نقش داشتن اینم یه سند باز اسناد دیگه ارائه بدیم ببینید خود این آقای طلحه در همون کتاب طبقات الکبرایی که این آقای سلیمانی امیری داره بهش آدرس میده چاپ دارالصادر بیروت جلد سوم صفحه دویست و بیست و سه ملاحظه بفرمایید میگه

 بلغنی عن مروان الحکم

میگه به من خبر رسید که مروان بن حکم

 رمی طلحه یوم الجمل

 یه تیر رو طلحه زد در روز جمل

و هو واقف الی جنب عائشه

در واقع کنار عایشه وایستاد وایستاده بود

رمی بسهم

 یه تیری انداخت به سمت آقای طلحه

فأصاب ساقه

تو بعضی نقل ها داره ساقه تو بعضی نقل ها داره به گلوی طلحه خورد

ثم قال والله لا أطلب قاتل عثمان بعدک ابدا

 خب گفت به خدا قسم دیگه بعد از این که تو رو زدم دیگه خونه عثمان رو طلب نمی کنم چون اینو می دونستن طلحه باطله در اون نقل داشت اصحاب جمل تو بعضی نقلا نام جناب عایشه رو ذکر میکنن تو بعضی عقلا بالاخره عرض کنم در مورد زبیره و حتی همین طلحه و زبیر اصلا نمی ذاشتن آب به عثمان برسه بلاذری نقل میکنه و دیگران بنابراین این متنه پر از ایراده این متنی که این آقا داره نقل می کنه که بله آقا اینا به قول معروف کسانی بودن که امیرالمومنین فرستاد خب ادامه اش داره خب زبیر فرستاد طلحه فرستاد این نمی خونه با تاریخ این چه متنیه که تو انتخاب کردی خب بعد یه نکته دیگه ایشون گفت ایشون گفت که دوستداران امیرالمومنین عثمان رو کشتن خب ما اینجا که نقل کردیم آقای حسن بصری میگه بابا اصحاب جمل عثمان رو کشتن باز نقل دیگری داریم حالا نقل طلحه اش رو خدمت شما نمایش دادم نقلی معروف هست در انصاب الاشراف بلاذری در عرض کنم خدمت شما در جلد سوم چاپ دارالفکر صفحه شماره ی چهل و شش روایتی رو نقل میکنه از آقا امیرالمومنین سلام الله علیه که یک عبارتی رو به کار میبرن در مورد ماجرای جمل و اینها نسبت به جناب ام المومنین عایشه میگه امیرالمومنین فرمودن

ان حمیرا ارم هذه أرادت أن تقتلنی کما قتلت عثمان بن عفان

میگه ایشون اراده کرده من رو بکشه همون طوری که عثمان رو کشت

 این روایت هم سندش معتبره طبق مبانی خود اهل سنت عثمان توسط دوستداران امیرالمومنین کشته نشد کسان دیگری هستند خود این آقای مروان حکم که در واقع آمد و مقابل عرض کنم خدمت شما چیز قرار گرفت آمد مقابل امیر المومنین در جنگ جمل قرار گرفت به عنوان طلب خون عثمان خود این مروان کسی است که در قتل عثمان دخیله و بلکه به گفته ی منابع عالمان اهل سنت منابع تاریخی اتفاقا بیشترین نقش رو در قتل عثمان این آقا داره ببینید در تاریخ طبری در جلد یکم صفحه سیصد و هشتاد و دو چاپ دارالکتب العلمیه در مورد مروان که صحبت میشه میگه

مروان ممن یشعب ذلک الصدع و هو الذی قاتل عن أمیر المومنین عثمان بن عفان یوم الدار و الذی قاتل علی بن ابی طالب یوم الجمل

یه نقله اینجا از اون طرف از اون طرف ملاحظه بفرمایید در کتاب عرض کنم خدمت شما البدایه و النهایه ابن کثیر صفحه جلد یازده صفحه دویست و دوازده عبارتی رو نقل می کنه میگه اخر خط اول دارم می خونم

 و المروان کان أکبر الأسباب فی حصار عثمان

اصلا مروان بزرگترین سبب در محاصره عثمان بود

 بزرگترین سبب بود درست شد خود این مردان باز غیر از این مروان ما نقل های دیگری داریم در همین غیر از البدایه و النهایه البته من عرض کردم صفحه دویست و دوازده عذرخواهم صفحه هفتصد و دوازده ببینید جلد یازده صفحه هفتصد و دوازده البدایه و النهایه که همین عبارت رو اینجا ذکر می کنه خب این آقای علاوه بر آقای مروان باز ما افراد دیگری داریم که در واقع چیکار کردن آمدن و عرض کنم خدمت شما در قتل عثمان شریک بودن اون افراد چه کسانی هستن من اجازه بدید از تاریخ برای شما نقد می کنم تاریخ مدینه دمشق جلد چهل و ششم چاپ دار الفکر در صفحه شماره صد و هفتاد و هفت میگه

 أن عمرو بن العاص قال لعبد الله بن عباس

عمرو عاص به عبدالله بن عباس گفت که

 یا بنی هاشم أما و الله لقد تقلدتم بقتل عثمان 

قتل عثمان گردن شما است

قرم الإماء العوارک

میگه شما عذرخواهم مانند کنیزکانی که بالاخره قاعدگی دارن ولی سرشار از هوس هستن

 ببخشید شما چنین عجله ای داشتید برای قتل عثمان اطاعت کردید از فساق اهل عراق در عتاب عثمان و اینها و خلاصه عثمان رو کاری کردید که اهل مصر و اینها بیان عثمان رو بکشن و بیان بالاخره نظرشون این باشه که عثمان کشته بشه و خلاصه

و أنما نظر الناس ألی قریش و نظرت قریش إلی بنی عبد مناف و نظرت بنو عبد مناف إلی بنی هاشم

میگه ببینید مردم همه چشمشون به قریشه نمی دونم قریشیا چشمشون به بنی عبدمناف بنی عبدالمناف چشمشون به بنی هاشمه

 یعنی خلاصه اگه عثمان کشته شده ریشه اصلی شما هستید عبدالله بن عباس یک جوابی میده میگه به معاویه میگه میگه

یا معاویه ما تکلم عمرو الا أن رأیک

عمرو عاص حرف نمی زنه جز با اجازه ی تو

و إن أحق الناس أن لا یتکلم فی أمر عثمان لأنتما

اتفاقا سزاوارترین آدمایی که نباید در مورد قتل عثمان صحبت کنن شما دو تا هستید چرا

 اما انت یا معاویه فزینت له ما کان یصنع حتی حصر طلب نصرک

میگه تو اون آدمی هستی که برای عثمان کاراشو زینت دادی یعنی هر کاری می کرد تو می گفتی خوبه خوبه عالیه

مجری:

بله تشویق می کردی

استاد روستایی:

نمونه هایی داریم در تاریخ مثلا فرض بکنید که عباده بن صامت این گیر میداد به شراب فروشی معاویه خب بعد بالاخره به جرم های معاویه معاویه نامه می زد عثمان این اذیت می کنه تبعیدش کن این ورش کن اونورش کن و مثلا خب از صحابه پیامبر بود خیلی آدم حسابی بود خیلی آدم حسابی بود ولی خب مثلا داره میگه آقا چرا شراب می فروشی خب به جای اینکه بگن آقا نه خب این کارش درسته شما دار داره نهی از منکر میکنه ولی نامه می زدن که آقا اینو تبعیدش کن نامه می نوشت مالک اشتر کمیل کی کی اینا رو تبعید کن تمام اینا اسنادش موجوده منتها من نمی تونم بالاخره همه اینا رو نمایش بدم ضیق وقت برنامه به ما اجازه نمیده اما به هر صورت این جمله ای که آقای عبدالله بن عباس میگه فلش بک داره میزنه به اون ماجرا ماجراها در واقع اینکه تو براش زینت دادی انچه که بالاخره این آقا انجام میداد

حتی أذا حصر

 زمانی که این دیگه در محاصره قرار گرفت

 طلب نصرک

از تو درخواست یاری کرد

اما فأبطأت عنه

تو کندی کردی و این کارو نکردی

و احببت قتله

 تو دوست داشتی کشته بشه

و تربصت به

 هی این دست اون دست

کردی علاقه داشتی تو بعضی نقل ها داریم معاویه از افراد دیگه داریم تو این کارو کردی چون دوست داشتی خودت به حکومت برسی اصلا دنبال این بودی

 و اما أنت یا عمرو

 اما عمرو عاص تو

فأضرمت المدینه علیه

تو آمدی و مدینه رو علیه آقای عثمان چیکار کردی شعله ور کردی

مجری:

شوراندی

استاد روستایی:

شوراندی و بعد ادامه میده میگه که حالا که این کارو کردید و هربت الی فلسطین آمدی فرار کردی فلسطین پس

تسأل عن أنبائه

 اما جویای خبرش بودی که چی شد چه بلایی سرش اومد

فلما أتاک قتله

 زمانی که بالاخره خبر قتل عثمان بهت رسید

أضافتک عداوه علی أن لحقت بمعاویه

 اون دشمنی که با علی علیه صلوات الله و السلام داشتی اضافه شد به اون انگیزه هایی که برای چی داشتی برای به نون و نوا رسیدن داشتی و این باعث شد که به معاویه ملحق بشی

فبعت دینک منه بمصر

دینت رو در مقابل حکومت مصر فروختی

 به معاویه اتفاقا در بعضی از نقل ها هم داریم مثلا تاریخ الاسلام ذهبی نقل می کنه خود عمروعاص به معاویه میگه میگه

اترب أنا خالفنا علیا لفضل منا علیه

 اینکه ما با علی در واقع میایم مخالفت می کنیم معاویه آیا به خاطر فضیلتی است که ما بر علی داریم یا به قول معروف یه چیز دیگه است خودش میگه میگه آقا اصلا علت مخالفت ما با علی بن ابی طالب چیه دنیاست و دنیایی که ما مثل سگ به لاشه اون افتادیم ببینید کتاب تاریخ الاسلام ذهبی جلد دوم چاپ دارالغرب اسلامی در اینجا در صفحه شماره چهارصد و بیست و هشت می بینید

 اترب أنا خالفنا علیا لفضل منا علیه

 آیا معاویه این مخالفتی که ما با علی می کنیم آیا به خاطر برتری بر اوست نه والله نه به خدا

لا والله ان هی الا الدنیا

 فقط این عداوت مخالفت ما با علی دنیاست

نتکالب علیها

 و لاشه ی اون مثل کلب افتادیم

 و اَیمُ الله

 به خدا قسم

 لتقطعن لی قطعه من دنیاک

معاویه یا یه تیکه از دنیات رو به من بده یا تو رو رها می کنم

 فاعطاه مصر

معاویه مصر رو بهش داد

 اینکه عمرو عاص میگه عبدالله بن عباس به عمرو عاص میگه تو دینت رو در مقابل مصر فروختی اشاره به این ماجراست این مسئله افزون بر این کتابی که خدمت شما عرض کردم تاریخ مدینه دمشق در تاریخ المدینه المنوره هم بهش اشاره شده و آمده در همین کتاب در جزء چهارم با تحقیق فهیم محمد شلطوت ببینید اینجا یک بحثی رو مطرح می کنه در مورد اینکه آقای معاویه دوست داشت که عثمان کشته بشه ببینید اون دوست داشتن معاویه رو به گونه ی دیگه بیان کرد اون روایت کی بود روایت آقای عبدالله بن عباس بود اما این روایت روایت عبدالله بن سعد قریشیه این کیه این حاکمه مصر از طرف عثمانه عبدالله بن سعد قرشی

أمره عثمان علی مصر

 این حاکمه مصره یعنی از خودشونه خب در صفحه هزار و صد و پنجاه و سه ببینید میگه

 و قتل عثمان و هو بعسقلان

 میگه عثمان کشته شد این آقا تو عسقلان بود

 و نزا معاویه لأهل الشام

میگه معاویه بلاخره سعی کرد که اهل شامو رو بالاخره جذب خودش بکنه و بیاره سمت خودش

فکره ابن سعد أن یبایع معاویه

 میگه این آقا یعنی همین آقای عبدالله بن سعد قریشی میگه این کراهت داشت که با معاویه بیعت کنه چرا می گفت

ما کنت لأبایع رجلا أعرف أنه یهوی قتل عثمان

من دوست ندارم با مردی بیعت بکنم که او علاقه مند به کشته شدن عثمان بوده علاقه مند بوده یعنی ببینید اینکه معاویه و عمروعاص قاتل عثمانن صحابه ای مثل بن عباس می دانستن و اینکه معاویه قاتل در واقع عثمان هست علاوه بر ابن عباس این آقایی که از طرف خود عثمان حاکم مصره یعنی آقای عرض کنم خدمت شما عبدالله بن سعد اینم می دونه که معاویه همچین عقیده ای داشت البته افراد دیگه هم هستن صحابه دیگه هم هستن که من به خاطر ضیق وقت از اون عبور می کنم عرض کنم محضر مبارک شما بنابراین اینکه این آقا میاد میگه که آقا بله این ها دوستداران علی نمی دونم عثمان رو کشتن این درست نیست البته بعضی نقل ها داریم نه اینکه نداریم مثلا داریم که محمد بن ابی بکر نمی دونم ریش عثمان گرفت عمرو بن حمق به گونه دیگه به عثمان خنجر زد که ذهبی و دیگران نقل می کنن اما به نظر میرسه اونطور که من می فهمم به نظر میرسه اینا جعلیات امویان علیه امیرالمومنینه چون ببینید اینا تمام هم و غمشون تمام هم و غمشون این بود که علیه امیرالمومنین و شیعیان امیرالمومنین چیکار بکنن عیب تراشی بکنن برای امیرالمومنین و شیعیان امیرالمومنین شما ببینید در تاریخ طبری این مسئله آمده و این فقط کار معاویه هم نبوده ها قبل از معاویه هم اینجوری بوده ببینید کتاب تاریخ طبری جلد پنجم تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم در صفحه شماره عرض کنم دویست و پنجاه و سه یه ماجرایی رو نقل می کنه میگه معاویه وقتی مغیره رو منصوب کرد برای عراق و کوفه و اینها آمد منبر رفته و خلاصه حمد و سنای  الهی گفت و بعد گفت که

و قد أردت إیصاءک بأشیاء کثیره

میگه آقای مغیره من می خواستم عرض کنم خدمتشون اراده داشتم که توصیه کنم به تو به چه چیزی به عرض کنم مسائل زیادی

فأنا تارکها اعتمادا علی بصرک

به اعتمادی که به بصیرت تو دارم دیگه این کارو انجام نمیدم خب حالا ادامه بدیم تا برسه به اینجا میگه البته یه خصلت رو من توصیه اش رو به تو ترک نمی کنم و اون چیه

لا تتحم عن شتم علی و ذمه

ورع به خرج نده پرهیز نکن از دشنام علی و مذمت علی و ترحم بر عثمان و استعفار عثمان

و العیب علی أصحاب علی و الإقصاء لهم و ترک الاستماع منهم

و اینکه رها نکن چی رو

و العیب علی أصحاب علی

عیب تراشی برای اصحاب امیرالمومنین رها نکن دور کردن اون ها رو رها نکن گوش ندادن به حرف اون ها و در در واقع شیعیان عثمان رو دو خودت جمع کن اینا رو به خود نزدیک کن و خلاصه هواشون رو داشته باش حرفاشونو بشنو بعد مغیره چی جواب میده

قد جَرَبت و جُرَبت و عملت قبل لغیرک

میگه من این کارا رو تجربه کردم یعنی عیب تراشی برای کی امیرالمومنین و شیعیان شون و توهین و دشنام به امیرالمومنین و تجربه هم شدم یعنی منو تجربه کردن دیگران

و عملت قبل لغیرک

من این کارا رو برای غیر توام قبل تو انجام دادم

 حالا برید حساب بکنید مغیره از طرف چه کسانی منسوب بود مثلا فرض بکنید از طرف کی تو بصره بود و بعد از اون کجا و کجا خب از طرف کیا بود یعنی ببینید این کار حکومت بوده که برای دوست دارن امیر المومنین پاپوش درست کنن اصلا این مسئله ی عرض کنم قتل عثمان اینا خودشون می دونستن امیرالمومنین و دوست دارنش این کارو نمی کنن خب این اعترافی است که در منابع آمده اعترافی است که در منابع آمده شما عرض کنم خدمت شما من عبارتش رو الان خدمت بینندگان عزیز و ارجمندمون نمایش بدم و عرضم رو تمام بکنم ببینید سیر أعلام النبلاء شمس الدین ذهبی در جلد سیره خلفا در صفحه دویست و ده ملاحظه بفرمایید یه عبارتی داره مروان به عمر بن علی حسین میگه روایت کرد عمر بن علی بن حسین از کی از پدرش که علی بن حسین باشه که مروان نه عذر می خوام به علی بن حسین میگه

 ما کان فی القوم

در میان مردم

 أدفع عن صاحبنا من صاحبکم یعنی علیا عن عثمان

 میگه علی بن حسین که منظورش امام سجاده در بین مردم احدی به اندازه ی امیرالمومنین تلاش نکرد که عثمان کشته نشود خب ادامه میده بعد حضرت میگه

ما بالکم تسبونه علی المنابر

خب پس چرا شما به جرمه نمی دونم خلاصه قتل عثمان رو منبر به امیرالمومنین توهین می کنید

 قال لایستقیم الأمر إلا بذلک

 اصلا جزء با این کار سامان نمی گیره حکومت ما سامان نمی گیره و بعد هم میگن سندش قویه یعنی ببینید اگر دوستداران امیرالمومنین می خواستن عثمان رو بکشن آیا این جمله ی مروان درست بود که

 ما کان فی القوم أدفع صاحبنا من صاحبکم

 خب امیرالمومنین وقتی مثلا مانع قتل عثمان بشن نه اینکه با عثمان رابطه شون خوب باشه نه خیر امیرالمومنین خب اعتراضایی به عثمان دارن در صحیح بخاری اصلا ثبت شده که بالاخره عثمان بعضی سنت ها رو زیر پا می ذاشت سنت های نبوی و حضرت باهاش اختلاف داشتن و می فرمودند ما عرض کنم

کنت أدی علی سنه النبی لقول أحد

من سنت پیامبر به خاطر احدی کنار نمی گذارم با عثمان اختلاف داشتم و اینجوری که خاطرم میاد اون مشورت هایی هم که امیرالمومنین گاها توی حکومت ها دادن تو حکمت عثمان نیست حکومت خلفای قبل هست اینجوری به ذهنم میاد خب ببینید خب امیر المومنین با عثمان اختلاف داشت اما خب نمی خواست خلیفه کشی راه بیفته بنابراین وقتی خود مروان میگه هیچ کی به اندازه ی علی مقابله نکرد یعنی مردمو اذیت نکرد گفتگو نکرد در مورد عثمان جلوگیری نکرد هیچکی به اندازه این معلومه یعنی هم به قول معروف از اصحاب خودشم جلوگیری کرده بنابراین اون گزارش هایی که میگه عمرو بن حمق و نمی دونم محمد بن ابی بکر و اینا اومدن عثمان رو کشتن اینا پاپوشی برای شیعیان امیرالمومنین برای اینکه به قول معروف یه چیزی درست کردن یه پرونده سازی کنن که بعدا علیه اینا استفاده کنن وگرنه قاتل عثمان اصحاب جمل و مروان و معاویه و عمرو عاص اینا هستن در خدمت شما هستم

مجری:

بسیار خب بسیار عالی جز جزء مطالب کلیدی بسیاری رو توی همین فرصت اندک بررسی کردیم الحمدالله همه مستند و متکیه به استناداتی که از منابع خود اهل سنت شما بینندگان عزیز هم مشاهده کردید بسیار خوب تقریبا نیمی از برنامه سپری شده یک فاصله بگیریم بعد از میان برنامه ای کوتاه ان شاالله در خدمتتون خواهیم بود

میان برنامه

مجری:

عرض سلام مجدد خدمت همه شما بینندگان عزیز و ارجمند شبکه جهانی حضرت ولیعصر عجل الله تعالی فرجه الشریف بسیار خوب الحمدالله با برنامه کاوش در خدمتتون هستیم و کلیپی که بیان شبهه بود مشاهده کردید اگر از ابتدای برنامه همراه ما بودید این آقای سلیمانی امیری خب شبهات متعددی رو مطرح کرد و همین الان هم داشتم خدمت استاد عرض می کردم که خود این هم یک هنر بالاخره هر کسی که می خواد شبهه ای بندازه در فرصت بسیار کوتاه ی همینجوری به صورت رگباری بخوایم بگیم بدون هیچ حساب و کتابی شبهات متعددی رو بیان کردن بدون هیچ استناد و بدون هیچ استدلال و بدون هیچ پایه و اساسی بالاخره چنین چیزهایی رو بخوان بگن

استاد روستایی:

صدرش رو میگه ذیلش رو نمی گه اون ادعاهایی میکنه و الا این که خیلی هنرمنده ایشون 

مجری:

دقیقا چنین اتفاقی افتاد و ما هم دیدیم حالا یه مقداره چند تا از کلمات این آقایی که این شبهه انجام داده بود و این شبهه رو بیان کرده بود باقی موند به نظرم اگر مختصرا هم بهش بپردازیم بعد نخواهد بود یکی نسبت به اون جریانی بود که اشاره می کردن به خواستگاری که اتفاق افتاد توسط مروان نسبت به ام کلثوم و اینکه این باعث دشمنیه بیشتر شد یکی این مطلب بود یکی دیگه هم حالا بعد از اون هم ادامه داد نسبت به یک تطبیق و یک مناسبتی بین حضرت آقا امام حسن مجتبی علیه السلام و آقا امام حسین علیه السلام اگه اینجا هم نکاتی هست استفاده می کنیم از محضرتون

استاد روستایی:

ببینید اصلا بله من ان شاالله عرض می کنم اینکه اینا میگن آقا این مروان آمد خواستگاری ام کلثوم و اینها ناراحت شدن امام حسین ناراحت شد و فلان این حرفا اصلا بابا جان ما در منابع خود اهل سنت داریم که بعضیا اصلا وجود ام کلثوم رو اصلا انکار کردن که حضرت دختری به نام ام کلثوم داشته باشه و بعضیا حتی میگن آقا اصلا ام کلثوم حتی قبل از بلوغ از دنیا رفته مثلا ببینید عرض کنم خدمت شما اینجا من بعضی از موارد رو خدمت بینندگانمون عرض کنم بله ببینید کتاب سبل الهدا و الرشاد جلد یازده چاپ دارالکتب العلمی خب ملاحظه بفرمایید صفحه دویست و هشتاد و هشت میاد فرزندان امیرالمومنین و حضرت زهرا رو می شماره

و له من الولد الحسن و الحسین و المحسن و زینب الکبری  من فاطمه

 تموم شد ام کلثوم چون کو اصلا ام کلثومی ذکر نمی کنن بعضی از مورخین این یک نکته بعضیا میان میگن آقا بله ام کلثومی بود اما قبل از بلوغ از دنیا رفت اصلا به مروان و این جریانا نمی رسه قبل از بلوغ ببینید اینجا هم من نمایش بدم البته من فقط مصادر کمی نمایش میدم که بتونیم به قول معروف به بقیه ی حرفامون برسیم ببینید کتاب همون سبل الهدا و الرشاد چاپ قاهره یک چاپ دیگرشه که در واقع از یک ام کلثومی نام می بره اما در ادامه میاد ذکر می کنه که این ام کلثوم قبل از بلوغ از دنیا رفته ببینید یه ام کلثوم اینجا اضافه می کنه و رقیه بعد میگه

 مات محسن سقطا و مات ام کلثوم و لم تَبلُغ

اصلا قبل از بلوغ این بچه از دنیا رفت اصلا دیگه نمی مونه که بخواد مثلا فرض بکنید که

مجری:

خواستگار داشته باشه

استاد روستایی:

بله با کسی ازدواج بکنه و قبل از بلوغه می خواد با کسی ازدواج بکنه و بعد اون یکی با یکی دیگه ازدواج بکنم خب این اولا که اصلش مخدوشه خب و حتی در بعضی از نقل ها مثل کتاب آقای نبوی داریم که اصلا ام کلثوم دختر ابوبکر بود که با عرض کنم خدمت شما عمر ازدواج کرد اصلا ام کلثوم دختر امیرالمومنین نبود ببینید من یکی از این نقل ها رو نمایش بدم این تهذیب الاسماء آقای نبوی جلد دوم صفحه سیصد و شصت و نه وقتی که میاد در مورد خواهران عایشه صحبت بکنه میگه دو تا خواهر داشت عایشه یکی اسما بود یکی ام کلثوم

 و ام کلثوم هذه تزوج عمرو بن خطاب

 عمر با اون ام کلثومی ازدواج کرده که خواهر عایشه است و بعدم اگه مروانم خواستگاری رفته خواستگاری این رفته خب این رفته چه ربطی به امام حسن امام حسین داره خب اینو این آقای سلیمانی امری متاسفانه توجه نداره اما نسبت به اون که آمد گفت که بله نمی دونم نستجیر بالله امام حسین هتاک بود و فلان بود و امام حسن صبور بود ببینید اصلا مکتبه اهل بیت علیهم صلوات الله و السلام اصلا هتاکی درشون معنا نداره اینکه میگه آقا امام حسین آمد به حر مادر حر چیزی گفت حرف زشتی زد گفت

 ثکلتک امک

یعنی مادرت به عزات بنشینه

مادرت به عزات بشینه این فحش زشتیه آقای سلیمانی امیری این حرف اینه خود تو عربی بلد نیستی لااقل برو بخون این نکته دوم نکته ی دیگه ببینید اهل بیت علیهم صلوات الله و السلام یه میزان دارن ما مثلا درباره امام حسن یا امام حسین با بعضی از افراد داریم که به این بزرگواران جسارت کردن اما طرف نادان بوده حضرت با متانت و اینا باهاشون برخورد کردن به او مأوا دادن به او جا دادن تحویلش گرفتن اما در مورد بعضی از اشخاص خیر شما مثلا ببینید همین آقای مروان حکم همین آقای مروان حکم در همین البدایه و النهایه ابن کثیر در جلد یازدهم ببینید در همون گزارشی که گفتی مروان بیشترین سبب بود در به قول معروف محاصره عثمان اونجا داره که

و لما کان متولیا علی المدینه

 زمانی که مروان حاکم مدینه بود از طرف معاویه نستجیربالله هر جمعه بر روی منبر امیرالمومنین رو دشنام می داد

 فقال له حسن بن علی لقد لعن الله أباک الحکم و أنت فی صلبه علی لسان نبیه فقال: لعن الله الحکم و ما ولد

همین امام حسن آمد به مروان گفت چرا به حضرت توهین می کنی این دشنام می داد گفت پیغمبر تو رو بابای تو رو لعن کرد در حالی که تو از صلب او بودی و فرمود

 لعن الله الحکم و ما ولد

پیامبر می دونست تو چی کی هستی یا تو بعضی نقل های دیگه مثلا آقا امام حسن در مقابل معاویه گفتن گفتن که پیامبر فرمود

 لعن الله القاعد السائق

اون نقل معروفی که هست که پیامبر الراکب و السائق اون چیزو لعن کرده اون کس که سوار بر مرکب اون کس که اونو هول میده اون کس که از جو اون روکش می کشه پیامبر لعن کرد خطاب به معاویه همین امام حسن یعنی ببینید اینا بین دشمن تفکیک قائل میشن یک دشمنی که قابل هدایت باشد یعنی از روی غفلت دشمنی کنه مثل اون مرد شامی که داستانش با امام حسن مشهوره امام حسن میاد به او مأوا میده مکان میده جا میده غذا بهش میده اما یک دشمنی که مثل عمر و عاص و معاویه باشه اینها رو در واقع امام حسن علیه صلوات الله و السلام چیکار می کنه میاد اون مخاذی و اون عیوبشون رو ذکر می کنه امام حسین هم همینطوره با هم دیگه فرقی ندارن در خدمت شما هستم

مجری:

بسیار خوب الحمدالله پس این هم دیگه این شبهه هم کاملا پاسخش مشخص شد و بریم سراغ کیلیپ بعد قبل از اینکه کلیپ رو بخوایم شروع بکنیم نمی دونم این گره بحث اگر نکته ای چیزی هست به قبل از اینکه بخوایم به دیدن کلیپ بریم نکته رو بفرمایید ان شالله بعد از اون کلیپ رو ببینم

استاد روستایی:

واقعش کلیپ بعدیمون درباره ی یعنی کلیپ در واقع چهل و نه هفتاد و نه ایشون میاد ادعا می کنه که بله حسنین در جنگ های زمان عثمان حضور داشتن و در فتح آفریقا بودن و حتی در لشکر معاویه بودن و نمی دونم تحت فرمانده یزید جنگیدن یک چیزایی به قول معروف میاد ادعا می کنه حالا می خوایم این رو ان شالله با هم دیگه نقد کنیم

مجری:

بله کلیپ رو ببینیم با هم ان شاالله برمی گردیم بعد از دیدن کلیپ به نقد این صحبت ها خواهیم نشست

کلیپ دوم:

اما ما در دوران خلافت عثمان حضور حسین رو در برخی از جنگ ها می بینیم که در رکاب اموی ها بر علیه ایرانیان مصری ها و حتی بنا بر گزارشی در زمان معاویه در لشکر یزید برای او در فتح روم شرکت می کنند از جمله مواردی که ما می توانیم به در زندگی حسین و روابط او با خلفا اشاره بکنیم این هست که درتواریخی همچون تاریخ ابن خلدون از حضور حسن و حسین در نبرد آفریقا به سرکردگی عبدالله بن سعد بن ابی صرح برادر رضایی عثمان گزارشی آورده طبری هم روایت کرده که حسین در جنگهای مسلمانان و فارس ها در طبرستان و اطراف آن شرکت داشته و این مطلب رو بلاذری هم در فتوح البلدان آورده که فرماندهی آن سپاه به عهده سعید بن عاص بود و در سال حدودا بیست و هشت تا سی هجری چنین مواردی به وقوع پیوسته حتی اشاره شد که حسین در دوران معاویه هم در سال حدودا پنجاه و یک در فتح در واقع سرزمین های روم یا قسطنطنیه آن زمان در واقع در لشکر به فرماندهی یزید حضور داشته و در کنار اون ها بوده هرچند توأم همه با موفقیت نبوده این لشکرکشی ابن کثیر و ابن اساکر هم این مطلب رو تایید کرده

مجری:

بسیار خب این استاد لیست تاریخ دانه ها و تاریخ نویسارو خلاصه آورده بود گویا این مطلب یک مطلب متواتر هست که هیچ تاریخ نویسی نیست که نقل نکرده باشه حضور حضرت آقا امام حسین و آقا امام حسن مجتبی در این جنگ ها به فرماندهی خلفا رو

استاد روستایی:

بله خب حالا بریم ببینیم ببینیم آیا واقعا اینجوریه ببینید درباره اول فتح ایران ایشون صحبت کرد و بعد آفریقا و بعد هم دیگه اینا زیر نظر معاویه و یزید و این حرفا این چنین ما اول رویکرد خود امیرالمومنین رو نسبت به این فتوحات بگیم و بعد بریم انشاالله ادامه بحث ببینید کتاب مروج الذهب آقای مسعودی چاپ دارالفکر عبارتی داره در صفحه در جلد عرض کنم خدمت شما فکر می کنم دوم صفحه سیصد و هیجده در ذیل در واقع احوال عمر که نقل می کنه میگه عمر با افراد مشورت کرد که بالاخره چه کسیو بفرستیم برای جنگ و این ها و به قول معروف چه افرادی می تونن برن برای جنگ بعد یکی بهش گفت که

وابعث رجلا له تجربه بالحرب و  بصر بها

یه آدم با تجربه و با بصیرتی رو رو بفرست برای جنگ

قال عمر و من هو؟

 اون کیه که میگی تجربه داره و بصیرت داره

 قال علی بن ابی طالب

 بعد خلاصه عرض کنم خدمت شما تو بعضی نقل ها داریم که خود عمر میگه اینجوری که خاطرم میاد بلاذری داره میگه که خود علی قبول نمی کنه و کراهت داره تو بعضی نقل ها داره که

 قال فألقه و کلمه و ذاکره ذلک

تو این نقل داره که خب برو برو ملاقاتش بکن باهاش صحبت کن مذاکره کن در این زمینه

 فهل تراه مسرعا إلیه أو لا

 شما ببین آیا او خیلی با سرعت میاد یا نمیاد

 فخرج عثمان

 این پیشنهاد دهنده کیه عثمانِ عثمان میاد بیرون

 فلقی علیا فذاکره ذلک

با امیرالمومنین مذاکره می کنه که آقا میای بالاخره برای جنگ با ایران و بالاخره فرماندهی سپاه

فأبی علی ذلک و کرهه

گفت هرگز من نمیام و کراهت داشت از حضور قبول نکرد

 فعاد عثمان الی عمر فأخبره

 عثمان برگشت و به عمر خبر داد

خب ببینید این ابای امیرالمومنین از این مسئله این نشون دهنده چیه وقتی امیرالمومنین سلام الله علیه خودشون ابا دارن که در این فتح ایران و فتوحات و اینا شرکت بکنن ایا فرزندانشون رو می فرستن که این کارو انجام بدن

مجری:

خب اون هم به عنوان کسی که قرار فرماندهی جنگ رو به عهده بگیره امیرالمومین این ابا رو انجام داد چه برسه  به اینکه بخواد دیگه زیر دست دیگران باشه

استاد روستایی:

یا بخوادمثلا فرزندانشون زیر دست کسی دیگه باشن خب به اینکه اصلا جور در نمیاد اما نکته دیگه درباره فتح ایران ایشون گفت ابن خلدون طبری خب اولا به قول معروف در مورد ابن خلدون که خیلی ما حرف داریم اصلا ابن خلدون مورد اعتماد نیست ناصبیه دشمن اهل بیت و سندی هم ارائه نمیده ابن خلدون ما بیایم سراغ همون طبری که این آقا داره سند ارائه میده میگه طبری سندی آورده است خب این کتاب تاریخ طبری جلد چهارم کتاب چاپ دار المعارف صفحه شماره دویست و شصت و نه عبارت رو دقت بکنید میگه

حدثنی عمر بن شبه

عمر بن شبه روایت کرده تا میرسه به علی بن محمد عن علی بن مجاهد عن حنش بن مالک

 قال غزا سعید بن العاص من الکوفه سنه ثلاثین

میگه سعید بن عاص از کوفه سال سی آمد جنگی رو راه بندازه

 یرید خراسان

خب کیا همراش بودن حذیفه بود گروهی از اصحاب بودن حسن حسین عبدالله بن عباس عبدالله بن عمر عبدالله بن عمرو بن عاص عبدالله بن زبیر و خلاصه عبدالله بن عامر از بصره اینم اومد به سمت خراسان بعد خلاصه میاد تا به اینجا میگه آقا این آقای سعید جلوتر اومد و رسید به ابرشهر و رسید وقتی به اینجا رسید سعید

 فنزل سعید قومص

 خب میگه سعید در قومص یعنی ظاهرا همین سمنانه فعلی فرود آمد و اونا بالاخره از صلح کردن و اینها بعد بعد از نهاوند اینها به قول من صلح کردن

 فأتی جرجان

 رفت به جرجان و صلح کرد و خلاصه تا

 ثم أتی طمیسه و هی کلها من طبرستان

میگه همه اینا از طبرستان بوده و طبرستان جورجان و شهری در ساحل دریا

پس ببینید این آقا مسیر نهاییش خراسانه اما از کجا رد میشه از طبرستان این ها خب در این نقل شما می بینید نام امام حسن امام حسین هست حالا بررسی سندی بماند نقل بعدی در صفحه بعدشه در همان ببینید صفحه دویست و هفتاد در همان حوادث سال چندم سیم خب اینجا ببینید همون سند عینا عمر بن شبه علی بن محمد علی بن مجاهد حنش بن مالک تغلبی

غزا سعید سنه ثلاثین فأتی جرجان و طبرستان

 دقیقا همون سنده همون سال همون مکانه خب حالا کیا همراش هم عبدالله بن عباس عبدالله بن عمر ابن زبیر عبدالله بن عمرو بن عاص حسن و حسین کو توی نقل نیست یعنی اصلا همون سند معلوم نیست که شاید جعلیه اون نقل اول علاوه بر این پس ببینید طبری در دو صفحه پشت سر هم با یک سند یک مکان یک سال یک فرمانده میاره در یکیشون اصلا اسم امام حسین و امام حسن نیست در یکیشون هست اینا با هم دیگه نمی خونه این دو نقل معلومه یکیش درست نیست علاوه بر این آقا این حنش بن مالک تغلبی کیه آقای سلیمانی امیری برو شرح و حالش رو  بیار این کیه این یه آدم که در این سند روایت شما یک روایتی رو داری ادعا می کنی که اولا معارض دارد ثانیا سندش دارای ایراده بر بر پایه این روایت می خوای ثابت کنی و امام حسن و امام حسین در مثلا جنگ چیز بودن در جنگ ایران بودن خب امیرالمومنین که اصلشم قبول نداشتن اصل این فتوحات رو این نسبت به این اما یه نکته دیگری ایشون ادعا کرد و اون که امام حسن امام حسین گفت در آفریقا هم بودن در جنگ آفریقا خب اشکال نداره ما بریم تاریخ رو ببینیم ببینیم کجا در جنگ آفریقا بودن اتفاقا ما گزارش تاریخی داریم که این بزرگواران اصلا امام حسین در قصه جنگ آفریقا اصلا مریض بود اصلا نرفت نبود اونجا جای دیگه بود ببینید

مجری:

نه اینکه چیزی نداشته باشیم بلکه اونی هم که داریم برخلافش داریم

استاد روستایی:

خب این میگه آقا در جنگ آفریقا بودن کو کجا کدوم سند معتبر بفرمایید کتاب ثقات آقای ابن حبان جلد چندم جلد شماره دوم حوادث چه سالی میگه حوادث سال بیست و ششم ببینید

غزوه افریقیه

اصلا جنگ چیه آفریقا خب

 قدم المعاویه المدینه وافدا علی عثمان

با گروهی اومد پیش عثمان

و بعث عثمان بن عفان  عثمان بن ابی العاص الی فارس

 اینو فرستاد به فارس عبدالله بن ابی السعد بن ابی سرح رو فرستاد کجا به آفریقا همین فرمانده که آقا چیکار کرد نامش رو برد گفت امام حسین با اون بوده کیا باهاش بودن عبدالله بن عمر عبدالله بن زبیر عبدالله بن عمر اینا همراهش بودم بعد میگه آقا کجا رفتن کجا رفتن کجا رفتن تا میرسه به اینجا میگه

 واعتمر عثمان و دخل مکه لیلا

عثمان قصد عمره کرد شبانه وارد مکه شد

و کانا بین الصفا و المرو

 این بین صفا و مروه بود و خلاصه تا میاد ادامه میده تا میرسه به اینجا چون

ثم اعتمر عثمان فی رجب

تا اینجا که اسم امام حسن و امام حسین نبود در اون جنگ آفریقا بعد میگه عثمان در ماه رجب دوباره قصد عمره کرد خب کی با عثمان رفت عمره عبدالله بن جعفر والحسین بن علی اینا اصلا با عثمان رفتن عمره

 فمرض الحسین بن علی

 آقا امام حسین علیه صلوات الله و السلام در همون سفر بیمار هم شدن

فاقام عبدالله بن جعفر علیه بالسقیا و بعث إلی علی یخبره بذلک تا الی اخر

 ماجرا و بعدا میگه

 و أقام علی الحسین یمرضه

 تا الی اخر اصلا ببینید امام حسین در غزوه آفریقا که نیست هیچ اصلا رفته برای عمره مکه و اونجا هم مریض شده اصلا نیست اینا میاد میگه نه آقا حسین بن علی رفت اونجا و بعد نمی دونم خبر ندارید نمی دونم این امام حسین نمی دونم تو لشکر معاویه بود و بعد نمی دونم تو لشکر یزید بود و اصلا یک اباطیلی رو این به هم می بافه بدون توجه از اتاق فرمان ممنونم ببینید ما حتی منابعی داریم که امام حسین علیه صلوات الله و السلام اصلا و ابدا رابطه اش با معاویه اصلا خوب نبود به هیچ عنوان رابطه اش با معاویه خوب نبود ما در منابع عرض کنم خدمت شما تاریخی داریم اینجوری که خاطرم هست در بعضی از کتابا داریم که امام حسین علیه صلوات الله و السلام به معاویه میگن وقتی معاویه به امام حسین ایراد می گیره که یا حسین تو بیا با یزید بیعت کن کوتاه بیا بالاخره فتنه ایجاد نکن آشوب ایجاد نکن و این کارا رو انجام نده امام حسین علیه صلوات الله و السلام یه عبارتی داره میگه معاویه من فتنه ای بزرگتر از تو نمی دانم اصلا اساسا فتنه ای بزرگتر از تو من سراغ ندارم جناب آقای معاویه خب خود امام حسین معاویه رو قبول نداره و او رو به عنوان فتنه می داند حالا چطور امام حسین علیه صلوات الله و السلام بخواد بیاد و در زیر پرچم معاویه و نمی دونم یزید و این حرف ها بیاد قرار بگیره ببینید کتب معاویه نامه به امام حسین می نویسه و این ها نکاتی میگه بعد عرض کنم خدمت شما امام حسین جواب میده که و به قول معروف فتنه ای در این امت ببینید فکر می کنم عبارتش اینه که

 لاترد هذه الأمه فی فتنه و إنی لا أعلم لها فتنه أعظم من إمارتک علیها

دقت کنید این جمله امام حسین به معاویه است اصلا به معاویه میگه آقا من در این امت فتنه ای بزرگتر از عمارت تو سراغ ندارم اون وقت این امام حسین می تونه بیاد بره زیر مجموعه معاویه قرار بگیره بره بجنگه به نفع معاویه بعد بره به نفع یزید اصلا اون ماجرای قسطنطنیه و یزید اصلا خودش کلی حرف و حدیث تاریخ قبول ندارن علما این همین جوری میاد یک چیزی میگه بله بعدم تازه شانس آوردیم ادامه اش رو نگفت که مثلا گفتن آقا یزید بشارت بهشت داده شده و امثال این حرف بنابراین اصلا این با شخصیت تاریخی امام حسین نمی خوره با اینکه مقابله هایی که امام حسین کردن با معاویه و امام حسن با معاویه داشتن اساسا به هیچ عنوان این سازگاری نداره و فقط این یک ادعایی است که جناب آقای سلیمانی امیری مطرح می کنه و بالاخره ایشون هنرمند هم هستن در این که بخواد و به قول معروف دروغ پردازی پردازی هایی رو انجام بده من در خدمت شما هستم

مجری:

سلامت باشید بسیار عالی قطعا مستندات بسیار زیاد هستند و حالا وقت هم بسیار ضیق هست به تناسب فرصتی که هست فرصت بسیار محدوده اگر شد ان شالله یک کلیپ دیگه رو هم ببینیم کلیپ بعد کلیپ شماره ی چهل و نه شصت و یک رو با هم می بینیم ان شاالله برمی گردیم و به نفد اون خواهیم نشست

کلیپ سوم:

اما در مورد حسین بن علی داستانی ذکر می شود در برخورد با برخی از خلفا از جمله در واقع در طبقات ابن سعد آمده که روزی حسن زمانی که ابوبکر بر بالای منبر در حال سخنرانی بود اشاره کرده است که از منبر پدرم پایین بیا چنین داستانی رو در زمان حسین هم ذکر کردن ولی این بار عمر رو به جای او نشاندن شاید این داستان از یک منشأ واحدی برخوردار بوده باشد اما ظاهرا هم ابوبکر و هم عمر با فرزندان فاطمه دوستی بسیار زیادی داشتند و در در واقع همین کتاب طبقات موارد زیادی از حب عمر به حسین و حسن آمده از جمله اشاره شده است که روزی از یمن پارچه و حوله های آورده بودن و عمر اون رو بین افراد تقسیم کرد ناگهان چشمش به حسن و حسین افتاد و اشاره کرد که به حاکم یمن بنویسند که حتما برای او دو جامعه به اندازه حسن و حسین بفرستن تا او بتواند این ها رو به اون ها تقدیم کنه و به نوعی دلش ارام بگیرد یا اشاره شده است که عمر روزی در واقع تقاضای ملاقات و دوستی با حسین رو می کنه حسین زمانی که مراجعه می کنه میبند عمر با معاویه در حال حرف زدن هست عبدالله بن عمر بر پشت در ایستاده و حسین هم می ایستد و بعد از اندکی برمی گردد وقتی عمر حسین رو بعدها میبیند می گوید چرا سری به ما نمی زنی حسین اشاره میکند که آمدم و دیدم عبدالله بر در ایستاده در نتیجه بازگشتم و عمر اشاره میکنه که تو از عبدالله بن عمر یعنی فرزندش برای من عزیزتر هست و نکته مهم تر این هست که زمانی که عمر دیوانی رو تشکیل میده برای اینک بعد از فتح ایران غنائم رو بتواند از بیت المال به طریقه ای خاص بین اصحاب تقسیم بکنه پیامبر رو در راس قرار می گیره و بر اساس نسبت فامیلی با پیامبر طبقات مختلفی رو تعیین می کنه جالب این هست که عمر به واسطه علاقه ی پیامبر به حسن و حسین به این علاقه احترام می گذاره و حسن و حسین رو در صف اول قرار میده یعنی اون ها رو با اصحاب بدر در نظر می گیره در حالی که در زمان جنگ بدر نه حسن زنده بود و نه حسین و اون ها نزدیک به پنج هزار درهم حقوق می گرفتن همراه با پدرشان که یعنی به اندازه پدرشان حقوق می گرفتن پس ما می بینیم که عمر بن خطاب هیچ نگرانی و ناراحتی و کینه ای نسبت به علی و فرزندان او نداشته جالب این هست که خود عمر ام کلثوم دختر علی رو به عقد خود درمی آورد و به نوعی داماد علی هم می شود اما نگاه ایدئولوژیکی که امروز در بین سیاسیون واقع هست و بعدها از نظر اعتقادی در بین شیعیان از عمر موجودی ساخته اند که تو گویی در هر لحظه به دنبال توطئه بر آل علی بوده است

مجری:

بسیار خب خب شبهه رو با هم شنیدیم چقدر این شبهات آشناست ما حالا به عنوان یک فردی که قراره باستان گرا باشه قرار آتئیست باشه قراره اصل دین رو مورد هدف قرار بده ایشون این تریبون رو در دست گرفته و ما هم داریم این کلیپ ها رو به این عنوان مشاهده می کنیم اما شبهات همون شبهات شباهاتی که وهابیت بسیار تلاش میکنه تا اینها رو در بین جوامع شیعی جا بندازه و یکی از اون شبه ها هم همین شبهه ای که باز هم تکرار شد حالا در زبان این فرد با این عنوانی که داشت که رابطه و بالاخره مودتی که بین خلفا و اهل بیت بوده این چیزی نیست که قابل انکار باشه چطور ما این مطلب رو می تونیم مشاهده بکنیم

استاد روستایی:

ببینید عرض کنم خدمت شما اینی که آیا اینها با امیرالمومنین رابطه شون خوب بود یا نه و حتی با مادر امام حسن امام حسین اینو باید تاریخ رو ببینیم دیگه که آیا اینا رابطه شون خوب بود یا نبود آیا ما می خوایم عمر رو یک گونه ی دیگری نمایش بدیم یا منابع چیز دیگری دارن میگن ببینید و آیا اگر امیرالمومنین انتقادی به بعضی از افراد داشتن آیا مسئله ی شخصی بود یا مسئله چیز دیگری بود ببینید ایشون میگه اینا رابط شون خیلی خوب بود با صدای ارام صحبت میکنه که بالاخره خب ما ببینیم این این رابطه چگونه بوده ببینید این کتاب مصنف ابن ابی شیبه نسبت به یعنی در واقع نظر عمر بن خطاب نسبت به خانه ای که در اون خانه بالاتر از آقا امام حسن و امام حسین مادرشون حضرت صدیقه طاهره حضور داره پدرشون حضور داره خودشونم حضور دارن خب ببینید مصنف ابن ابی شیبه چاپ دار القبله جلد بیستم صفحه پونصد و هفتاد و نه روایت سی و هشت هزار و دویست ماجرای بیعت ابوبکر رو مطرح می کنه سند روایت هم بنا بر مصادر اهل سنت صحیح است ببینید ماجرای بیعت ابوبکر رو مطرح میکنه میگه آقا برای ابوبکر بیعت گرفته شد امیرالمومنین و زبیر وارد بر خانه حضرت زهرا  میشدن با ایشون مشورت می کردن به عمر خبر رسید آمد وارد بر حضرت زهرا شد گفت دختر رسول خدا من تو رو خیلی دوست دارم خب باباتم خیلی دوست داشتم اما

و ایم الله

 این علاقه ی من مانع نمی شه که اگر اینا دوباره جمع بشن تو خونه ی شما و نزد شما

 ان اجتمع هولاء النفر عندک

 اینا نزد شما بیان تو همین خونه

أن آمر بهم أن یحرق علیهم البیت

دستور میدم خونه رو بر سرشون آتیش بزنن یعنی خونه ای که تو هم توش هستی خونه ای که توش حسن و حسین من خیلی علاقه دارم ولی می خوام زندگی رو بسوزونم این شدنیه این معنا داره بعد عمر که میره اون ها میان و حضرت زهرا سلام الله علیها می فرمایند که شما خبر دارید که ایشان آمده و قسم خورده

حلف بالله لئن عدتم لیحرقن علیکم البیت

اگه شما برگردید خونه رو آتیش میزنه و به خدا قسم این کار رو خواهد کرد خب یه نقل نقل دیگه انساب الاشراف بلاذری جلد اول چاپ دار المعارف مصر صفحه پانصد و هشتاد و شیش ببینید

أن ابابکر ارسل إلی علی یرید البیعه فلم یبایع فجاء عمر و معه فتیله

عمر آمد با شعله آتش

 و فتلقته فاطمه علی الباب

 حضرت زهرا در خونه او را دید

 فقالت فاطمه یا ابن خطاب أتراک محرقا علی بابی

 آیا آمدی خونمو آتیش بزنی گفت بله این باعث میشه دین بابات تقویت بشه یعنی خونه خونه ای که متعلق به امیرالمومنین حضرت زهرا و حسنین و حضرت زینب کبری سلام الله علیها هست اینو می خواد آتیش بزنه میگه آقا دین پدرتو تقویت میکنه خب آقا این که منبع ما نیست آقای سلیمانی امیری شما میگید آقا این ها آمدن مثلا عمر بن خطاب رو یه گونه ی دیگری نمایش بدن آقا والا بلاذری شیعه نیست والا ابن ابی شیبه شیعه نیست آقای ابن ابی شیبه منبری متوکله متوکل عباسی که دیگه در به قول معروف در شرح حال متوکل عباسی آقای ابن اثیر در الکامل فی التاریخ میگه میگه

 انما یجالسه و ینادمه

همشین متوکل کی بودن

الذین قد اشتهروا بالنصب و البعض لعلی بن ابی طالب

 کسانی که اصلا معروف بودن به بغض و نصب امیرالمومنین

الکامل فی التاریخ ابن اثیر

 خب تاریخ آقای سلمانی امیری برو ببین متوکل بر منبر می رفت سی هزار عذر می خوام ابن ابی شیبه منبر می رفت سی هزار مخاطب داشت و مدح و ثنای متوکل می کرد خب این آقا منبری اون ناصبیه و اون آقا هم فقط با ناصبیا نشسته و برخاست می کنه و او داره گزارش میکنه که امیرالمومنین رو چگونه باهاش برخورد کردن این آقای بلاذری که ما اینجا داریم از نقل می کنیم مداح مامونه این هم نشین متوکله متوکلم ناصبیه این داره میگه همچین داستان نسبت به خانه ی اینها بود ما جور دیگه داریم نمایش میدیم خب این یک نمونه نمونه ی دیگه شوراندن علیه امیرالمومنین در بعضی منابع داریم ببینید کتاب التبیین فی انساب القریشیین آقای عرض کنم موفق الدین ابی محمد عبدالله بن احمد بن محمد بن قدامه مقدسی متوفای ششصد و بیست ملاحظه بفرمایید در این کتاب صفحه صد وشصت و چهار یک بحثی مطرح میشه میگه گروهی از قریش آمدن پیش عمر خب

 و فیهم سعید بن عاص

 سعید بن عاص هم بین اون ها بود بعد یه دفعه عمر گفت

 انک تتحدث انی قتلک أباک

 تو صحبت می کنی فکر می کنی من باباتو کشتم

من نکشتم بابا تو علی باباتو کشته علی باباتو کشته خب دقت می کنید من نکشتم یعنی اصلا صحبت امیرالمومنین نیست صحبت کس دیگه نیست و بعد خب همه که می دونستن دلاوری امیر المومنین و در جنگ بدر و نمی دونم احد و خیبر و حنین و همه این ها رو می دونستن بعد خود این سعید بن عاص آخرش میگه که اگه تو هم کشته بودی اشکال نداشت چون بابای من باطل بود و مسلمونا بر حق بودن دقت می کنید یعنی اینکه من نکشتم علی کشت علی کشت اصلا مگر صحبت امیرالمومنین اینجا این شوراندن علیه امیرالمومنین غیر از این ها مواردی داریم بله این گفت که امام حسن گفته امام حسین گفته بله اینا گفتن که از منبر بابای ما بیا پایین برو بالای منبر بابای خودت ملاحظه بفرمایید مصادر زیادی من اینجا دارم کتاب الریاض النضره فی مناقب العشره عرض کنم خدمت شما در جلد دوم صفحه صد و چهل و هشت هشام بن عروه از باباش عروه

قال قعد ابوبکر علی منبر رسول الله و جاء الحسن بن علی فصعد المنبر

میگه ابوبکر بر منبر پیغمبر نشسته بود بلکه جای امیرالمومنین بود در واقع امام حسن آمدن رفتن بالای ممبر گفتن

 انزل عن منبر أبی

از منبر بابای من بیا پایین

 فقال له ابوبکر منبر أبیک لا منر أبی

  بله این منبر بابای تو منبر بابای من نیست

 خب این نقل امام حسنه که ببینید مستندات زیادی من اینجا براش دارم کتاب های متعدد اما نقل دیگر درباره آقا اباعبدالله حسین علیه السلام با سند معتبر که کتاب های اهل سنت نقل کردن مثل سیر أعلام النبلاء شمس الدین ذهبی جلد سوم چاپ موسسه الرساله اصلا صفحه دویست و هشتاد و پنج سند هم معتبره اما راویان اصلا کسان دیگه ان این گفت شاید اینا یکی باشه اونجا هشام بن عروه از عروه بود ببینید

حماد بن زید حدثنا یحی سعید انصاری عن عبید بن حنین ان الحسین قال صعدت المنبر  إلی عمرو فقلت إنزل علی منبر أبی ذهب منبر أبیک

بروید از منبر بابای من بیا پایین برو بالا منبر بابای خودت عمر گفت

ان أبی لم یکن له منبر

بابای من ممبر نداشت

 و بعد خلاصه منو نشوند رو منبر گفت کی اینار رو بهت یاد داده و این ها و الی آخره ماجرا سندشم معتبره اولا دو نقل هست مختلفه این نیست که شما بگین آی اینا رابط شون انقدر خوب بود از این حرفا نمی زدن این شیعیان اینار رو درست کردن بابا این که کتاب سنی کتاب شمس الدین ذهبی عالم بزرگ رجال برادران اهل سنت اصلا از ما نیست آقای عرض کنم خدمت شما به طبری و دیگران اینا اهل سنتن ببینید بفرمایید همه این نقل هایی که ما اینجا داریم دقت بکنید اینا نقل هاییه که در مورد امام حسین علیه صلوات الله و السلام فقط یک لحظه اگر اتاق فرمان نمایش بدن صفحه ی منو معلوم میشه که ما چقدر اینجا مستندات داریم که عرض کنم خدمت شما امام حسین این حرفو به عمرم خطاب زد و چقدر مستندات داریم که امام حسن گفته

مجری:

ببینیم این تصویر لپ تاپ استاد رو عزیزان

استاد روستایی:

ببینید این فقط مستندات امام حسینه خب تازه اینه که ما اینجا اوردیم و الا بیشتر از اینا است این یکی مستند درباره ی امام حسنه کتابای مختلف همشون هم اهل سنت نه محب طبری نه نمی دونم ابن حجر هیتمی نه بلاذری نه ابن اساکر نه سیوطی نمی دونم نه متقی هندی و نه ابن الاعرابی و دیگه هم هیچ کدوم از اینا شیعه نیستن ما نخواستیم رابطه رو آقای سلیمانی امیری جور دیگه نمایش بدیم که آقا آی این اومد به اینا اینقدر حقوق داد اولا گزارش ها رو باید بررسی بشه ثانیا خب او به مثلا دیگرانم حقوق زیاد میداد و نمونش مثلا در بین زنان پیامبر به عایشه بیش از بقیه زنان حقوق میداد و بعضی ها اتفاقا حقوقشون رو قطع کردن اینا مواردیه که در تاریخ گزارش شده و شایسته است اگر می خواهید شبهه بکنید لااقل مطالعه کنید بعد شبهه بکنید

مجری:

بسیار خب خیلی ممنون متشکر بسیار استفاده کردیم از محضرتون همچنین تشکر می کنم از همه شما بینندگان عزیز و ارجمند که تا انتهای برنامه امشب هم همراه ما بودید ان شالله موفق و موید منصور باشید تا دیدار آینده خدانگهدار


کاوش - پاسخ به شبهات باستان گرایان درباره تاریخ اسلام>

پاسخ به شبهات محرم امام حسین ع امام حسن ع ام کلثوم س فتح ایران فتوحات اسلام رابطه با خلفا