سایر قسمت ها
کاوش - پاسخ به شبهات باستان گرایان درباره تاریخ اسلام

قسمت نوزدهم برنامه کاوش با کارشناسی حجت الاسلام و المسلمین دکتر روستایی


دیگر قسمت ها

 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

 

عنوان برنامه: کاوش

عنوان بحث: (پاسخ به شبهات باستان گرایان درباره تاریخ اسلام)

 

تاريخ: 14/ 05/ 1402

استاد: حجت الاسلام و المسلمین روستایی

مجری: سید محمد صفایی

مجری:

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ أللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِه طاهرین و عَجِل فَرَجَهُم وَاحشُرنا مَعَهم و لَعن عَن اعدائَهم السلام علیک یا اباعبدالله آجرک الله یا بقیه الله فی مصیبه جدک الحسین علیه السلام. عرض سلام و ادب و احترام دارم خدمت شما بینندگان عزیز و ارجمند همراهان همیشگی شبکه جهانی حضرت ولیعصر عجل الله تعالی فرجه الشریف قبول باشه طاعات و عبادات و عزاداری ها شما عزیزان در این ماه حزن و اندوه آل الله علیهم السلام و عرض تسلیت و تعزیت ما به محضر حضرت بقیه الله الاعظم اروحناه فدا ان شالله در راس همه ادعیه در این ماه و ماه صفر دعای موفور و سرور و فرج موفور و سرور آقا و مولامون باشه سلامتی حضرتشون باشه ان شالله رب العالمین درخدمت شما هستیم کما فی السابق طبق هر شنبه شب با برنامه کاوش ویژه پاسخ به شبهات باستان گرایان از شبکه جهانی حضرت ولیعصر عجل الله تعالی فرجه الشریف از شهر مقدس قم و جوار کریمه اهل بیت حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها و همچون برنامه های گذشته استفاده می کنیم از محضر کارشناس ارجمند جناب حجت الاسلام و المسلمین اقای دکتر روستایی آقا سلام علیکم عرض تعزیت و تسلیت دارم خدمت شما بفرمایید در خدمت شما هستیم.

 

استاد روستایی:

علیکم السلام ورحمة الله،

بنده هم خدمت حضرتعالی و بینندگان عزیز و ارجمند شبکه جهانی حضرت ولیعصر اروحناه له الفدا عرض سلام و ادب و احترام دارم امیدوارم که تا این لحظه طاعات و عبادات و عزاداری هاشون قبول درگاه حضرت حق واقع شده باشه و خادمان خودشان را در شبکه ولیعصر اروحناه له الفدا فراموش نکرده باشند خرسند هستم که توفیق نصیب شد در خدمت عزیزانمون باشم امیدوارم بتونیم با برنامه خوبی مهمان لحظه های عزیزانمون باشیم در خدمت شما هستیم

مجری:

خیلی ممنون و مچکرم و خوشحالم که مجددا در خدمت حضرت عالی هستیم و ان شالله برنامه ی بسیار مفیدی رو تقدیم حضور بینندگان عزیز رو ارجمند کنید خب بینندگان 

استاد روستایی:

خواهش می کنم من لازم می دونم حالا شاید بینندگان عزیزمون خیلی ندونن من برای یه زیارت قبولی به شما بگم شما الحمدلله خب خدا توفیق بهتون داد زائر بیت الله الحرام بودید در این ایام نورانی و حاجی شدید ان شاالله که در معیت حضر ولیعصر اروحناه له الفدا این سفر مکرر نصیبتون ان شاالله

مجری:

ان شالله نصیب و روزی تمام خوبان تمام دل دادگان و تمام عاشقان بگرداند ان شاالله حج بیت الله الحرام و همونطوری که فرمودید با رؤیت و دیدار امام ان شالله خاتمه پیدا کند خب بینندگان عزیز مستحضر هستن دیگه موضوع برنامه ما پاسخ به شبهات باستان گرایان هست و خب به دلیل تقارن با ماه محرم الحرام معمولا در این ماه و در این موسم شبهات شبهاتی که مطرح میشه از ناحیه ی باستان گرایان شبکه های معاند شبکه های وهابی پیرامون عزاداری برای حضرت سید شهدا آقا ابا عبدالله حسین علیه السلام هست و کلا حول محور حضرت سید الشهدا می چرخه شبهاتی که مطرح میشه لذا برنامه رو هم ما اختصاص میدیم به پاسخ به همین شبهات اگر نکته ای هست مقدمه ای هست بفرمایید ان شالله بریم سراغ کلیپ ها

استاد روستایی:

ببینید ما همونطوری که بینندگان عزیز و ارجمندمون مستحضر هستن در هر جلسه بعضی از شبهات این آقایون رو حالاگاهی اوقات آقای مشیری باشه گاهی اوقات آقای

سلیمانی امیری باشه مواردی رو مطرح میط کنیم و پاسخ می دیم ببینید یکی از حرف هایی که این آقای سلیمانی امیری مطرح می کنه میاد میگه که بله یزید بالاخره شرب خمر یزید یا مثلا عرض کنم خدمت شما میمون بازی یزید سبب عدم مشروعیت نمیشه میگه مثلا شیعیان میان میگن آقا این شراب می خورده مجلس رقص و آواز داشته میمون باز بوده این اصلا مربوط به مشروعیت یا عدم مشروعیت نمیشه بعد میاد دوباره شروع می کنه به امیرالمومنین علیه صلوات الله و السلام توهین کردن که بله آقا خلفایی مثل امیر المومنین با خون مردم و با مال مردم بازی می کردن و بعد یا مثلا مثل عثمان که مواردی رو داشته و این بالاخره باعث عدم مشروعیت نمیشه یعنی درقامت مدافع یزید حاضر میشه و مدافع عثمان و بعد هم مثلا توهین به امیر المومنین این اولین کلیپی هست که ما در نظر گرفتیم برای بینندگان عزیز و ارجمندمون و بالاخره این رو از زاویه های مختلف می خوایم بسنجیم ببینیم آیا این کارا باعث مشروعیت یزید میشه یا نمیشه یا بالاخره آقای یزید فقط همین کارا رو می کرده یا کارای دیگه هم انجام میداد این رو ان شاالله ببینیم و بعد در خدمتتون هستیم

مجری:

خیلی عالی پس کلیپ اول رو بی زحمت عزیزان پخش کنن با هم دیگه ببینیم ان شالله برمی گردیم

کلیپ اول:

در اینکه بسیاری به دنبال این هستند که یزید رو به سبب عدم انجام اعمال اسلامی به نوعی از مشروعیت بندازن هم خالی از وجه به دلیل اینکه اصولا بسیاری از خلفا بودن به دلایل مختلفی مرتکب گناهان خاصی می شدن برخی از اون ها با خون مردم بازی می کردن از جمله علی بن ابی طالب از جمله با اموال مردم بازی می کردند مثل عثمان بن عفان اما هیچ کدام از این ها سبب عدم مشروعیت آزن ها نشده بود چه برسد به به عنوان مثال شرب خمر مثلا یک شخص حاکم البته در روایات هم آمده که معاویه هم شرب خمر می کرده اما همین حسن و حسین در برابر او کرنش می کردند و در واقع اعتراضی نداشتن آن معاویه ای که خون بسیاری از مسلمانان رو می ریخت در نظر این افراد دارای مشروعیت بود اما یزید که به نوعی فقط حالا شربه خمر می کرد یا با میمون مثلا بازی می کرد یا مجالس آواز خوانی و رقص و شعر داشت برای این ها بسیار بد بود که به نوعی به اعتقاد من چون دلیلی متقن و قوی برای عدم مشروعیت این خلیفه نداشتن سعی کردن این موارد رو برجسته بکنن تا برای قیام خودشون یک حقانیتی جستجو بکنن

مجری:

بله خیلی خوش اومدید برنامه کاوش کلیپ اول رو دیدیم جناب استاد با همدیگه و در حقیقت فکر می کنم پروژه ی مشروع سازی یزید رو ایشون داره استارت می زنه که یزید رو می خواد موجه جلوه بده و گناهان یزید رو در حد حالا گناهان شخصی و فسق در حقیقت بیاره پایین و یک تعریزی هم میزنه به مولا امیر مومنان علی بن ابی طالب علیه السلام میگه خب امیرمومنان علی بن ابی طالب هم با جان مثلا مسلمانان فلان کرد عثمان هم فلان کار رو کرد پس در نتیجه یزید هم مانند پدرش معاویه دلیلی نبود که مثلا امام حسین قیام کن علیه ایشون بله بفرمایید

استاد روستایی:

ببینید عرض کنم خدمت شما خب از چند زاویه میشه به این مسئله نگاه کرد آیا اساسا جرمای یزید چی بود این یک زاویه بحثه و نکته بعدی این نسبتی که به امیر مومنان داد آیا درسته که مثلا میگ امیر مومنان با خون مثلا بازی کرد و در مورد عثمان و معاویه چطور من اجازه می خوام اول بحث امیرالمومنین بپردازم و بعد می پردازیم به یزید و عثمان و معاویه و این حرف اولا اینکه میگه امیرالمومنین با خون مردم بازی کرد کجا با خون مردم بازی کرده ببینید امیرالمومنین صلوات الله و سلام علیه یک شخصیتی است که وقتی به خلافت میرسد یه عده به وجود میاد به نام ناکثین ناکثین کسانی هستند که نکث بیعت می کنن یعنی بیعت خودشون رو می شکنن بله بیعتی با حضرت کردن و بعد بیعت می شکنن و با حضرت می جنگند خب با حضرت می جنگن و حضرت چقدر اینار رو نصیحت می کنه و قبلا هم در مورد روش جنگ حضرت هم صحبت کردیم خب چرا با امیرالمومنین می جنگن اهل جمل علت اساسی چیه ببینید علت اساسی اینه که از حضرت می خوان آقا تو بیا به سنت ابابکر عمر عمل کن ما باهات نجنگیم حضرت میگه نه من قرآن سنت پیغمبر ببینید در کتاب معان القرآن معان قرآن کریم آقای نحاص آمده میگه

 و فی الحدیث ان اصحاب الجمل قالوا لعلی بن ابی طالب علیه السلام أعطنا سنه العمرین یعنون أبابکر و عمر

 گفتن آقا بیا با سنت ابوبکر و عمر با ما رفته کن سنت ابوبکر و عمر رو برای ما اجرا کن

مجری:

چی بوده این سنت ببینید ویژه خواریه بوده

استاد روستایی:

نگاه کنید سنتی که ما در مورد این افراد می بینیم خب در عرصه های مختلفه مثلا تو بحث اقتصادی تو بحث تقسیم به قول معروف تقسیم بیت المال خب عمر یک ویژه تقسیم می کرد دیگه یعنی مثلا آقا تو مثلا فلان جا بودی تو فلان جان امیرالمومنین نگاه یکسان به همه داشت میگفت آقا این حرفا نداریم ما

إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ

سوره حجرات آیه 13

حالا اینکه مثلا تو تو فلان جنگ مثلا بودی اون یکی نبوده حالا به هر دلیلی نبوده خب من بخوام اینا رو بینشون فرق بزارم خب بالاخره صاحبان منفعت دنبال اون منفعته قبلی خودشون بودن می خواستن اون منفعته زنده بشه خب این یک نکته ای بود که خب امیرالمومنین علیه صلوات الله و السلام قبول نداشت یا مثلا ببینید مسامحه هایی که در مورد بعضی از احکام الهی میشد شما مثلا فرض بکنید وقتی شما میرید در سطح اون فرمانروآیان و حتی در سطح خود خلیفه یعنی می بینید مثلا شراب نبیذ حلال میشه یه عده شراب می خورن خب علی بن ابی طالب صلوات الله و سلام اصلا مخالفه با این بحثا میگه اون شراب ها بخوری حرامه خب اون کسی که بالاخره دنبال شراب خواریه می خواد همون زنده بشه اون موارد این چنینی یعنی ببینید یک سری بدعتها در دین یک سری حالا چه در جنبه اقتصادش باشه چه در جنبه فرهنگیش باشه یا مثلا شما ببینید ما مثلا در عزل و نصب ها خب مثلا مغیره بن شعبه که عمر منصوب می کنه تاریخ یعقوبی داری اصلا گناهکار بود و فسق و فجورش برای همه آشکار بود چون مغیره از دوران جاهلیت پرونده اش در حال راهزنی داره در دوره عمر حتی نستجیربالله بحث منافی عفت عمل منافی عفت با ام جمیل رو در پرونده خودش داره خب امیرالمومنین اینا رو نمی خواد امیرالمومنین یک مسئولین درواقع پاکی رو می خواد منصوب بکنه بله اگر کسی هم مثلا یه ذره جا به جا بکنه یه سری اموالی رو امیر المومنین یقه اش رو می چسبه مجازاتش می کنه ولی شما مثلا می بینید در مثلا در دوره این افراد مثلا در دوره خلیفه اول خالد بن ولید شراب خواری می کنه نستجیر بالله زنا می کنه بعد عرض کنم قتل نفس انجام میده نسبت به مالک بن نویره اما نه اصلا عوضش نمی کنه نه آقا این کار خوبی کرده این اجتهاد کرده خب امیرالمومنین با اینا کنار نمیان یا مثلا در دوره عرض کنم خدمت شما خلیفه دوم وقتی می بینیم که بعضی از افراد مثلا میان دزدی می کنن امثال قنفذ خب اموالشون رو ازش نمی گیرن یعنی و یا افراد دیگر که بالاخره در جای خودش باید گفتگو و بحث بشه خب تمام این صاحب منفعت ها میان مقابل امیر المومنین می ایستن شما ببینید مثلا کسانی که مقابل امیرالمومنین ایستادن اینا چیکاره ان اینا همه دنبال خلافت خودشون بودن مثلا همین آقای طلحه که در جنگ جمل مقابل حضرت میایسته خود این طلحه یک شخصیتی است که اساسا بعد از اینکه عثمان حتی کشته میشه میره کلید بیت المال رو برمیداره و تو خونه برای خودش بیعت میگیره و اصلا پشت صحنه معاویه میگه میگه زبیر تو با طلحه بیاید ما اول با تو بیعت می کنیم بعد بعد از تو با طلحه بیعت می کنیم که خلیفه باشید به ترتیب یعنی دنبال خودشون بودن دنبال به قول معروف اون منفعت خودشون بودن خب آمدن علم کردن که آقا نه تو سنت ابابکر عمر رو عمل کن یعنی چی یعنی هر کسی رو دوست داشتی نصب کن حالا می خواد این خلاف کار بشه مثل مغیره بن شعبه مثل خالد بن ولید می خواد آدم خوبی باشه مثل سلمان مثلا فرقی نمی کنه بیا هرجوری ما می خوایم اموال رو تقسیم بکن همین امیر المومنین می فرماید نه

مجری:

به این بهانه که ما صحابه بودیم بالاخره یک زمانی  کنار رسول الله بودیم

استاد روستایی:

بالاخره یکی میگه من بدر بودم یکی میگه تو احد بودم اما امیر المومنین میگه نگاه یکسانه این حرفا نیست ما ویژه خواری نداریم هر که

 إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ

سوره حجرات آیه 13

 ملاک علی بن ابی طالب صلوات الله و سلام علیه این هستش ولا غیر خب اینا گفتن آقا این سنت می خواهیم ببینید این معان القرآن نحاص باز غیر از کتاب معان قرآن نحاص ما در کتاب تفسیر سمعانی هم داره میگه

 و روی ان اهل البصره قالو لعلی رضی الله حین حاربوه مع عائشه یوم الجمل إنا نطلب منک سنه العمرین

ما می خواهیم سنت اونا رو اجرا بکنیم خب امیرالمومنین قبول نداشتن حتی در زمان خلافتشون وقتی در زمان شورای شش نفره عبدالرحمان بن عوف اومد گفت آقا من با تو بیعت می کنم به این شرط که سنت اینا رو عمل بکنی حضرت فرمودند نه من قبول ندارم قبول نداشتن حضرتم فرمودند آقا سنت رسول خود قرآن و اجتهاد و رای نظر خودم که نظر خودشونم چون نفس پیغممبر بودن ایشون نظرشون نظر رسول خداست تفاوتی نداره بین نظر امیر المومنین و نظر رسول خدا لذا حضرت نمی خواستن خب اینا اومدن بیعت شکنی کردن اینا دنبال اون در واقع کار خودشون بودن لذا آمدن و چه کردن این افراد آمدن به قصد جنگ با امیرالمومنین حرکت کردن خروج کردن بله خروج کردن شما اصلا ببینید تاریخ طبری در عرض کردم جلد چهارم چاپ دار المعارف مصر عبارتی رو میاره صفحه چهارصد و پنجاه و دو حوادث سال سی و شیش میگه

 فاجتمعوا فی بیت عائشه رضی الله عنها فأرادوا الرأی،

 اینا گفتن بالاخره چه کنیم نظرمونو جمع بکنیم

فقالوا: نسیر علی فنقاتله

بریم با علی بجنگیم و هدفم شهادت امیرالمومنین بود خود امیرالمومنین در روایت معتبر داره که بلاذری در انصاب الاشراف میگه حضرت میگه

أراد ان تقتلنی کما قتلت عثمان بن عفان

این فرمانده جمل می خواست من رو بکشه همونجوری که عثمان رو کشت و تمام اصلا هدف اینا دشمنی با امیرالمومنین بود بنابراین امیر المومنین سلام الله علیه با خون کسی بازی نکرده سه تا جنگ بهش تحمیل کردن خب حضرت آمده وقتی فرض کنید ناکثین میان بیعت می شکنن خروج می کنن لشکر می کشن میرن مثلا در نوخلیل اردو میزن خب حضرت چیکار بکنن اینجا جا وایستن تماشا بکنن یا بیان از کیان اسلامی دفاع بکنن وقتی معاویه میاد در قاسطین در واقع ظالمین کسانی که آمدن و ظلم کردن اینا میان و علیه امیرالمومنین لشکرکشی می کنن خب حضرت چه کنن شما ببینید نامه ای ام حبیبه خواهر معاویه به معاویه می نویسه که آقا بیا با علی بجنگ که حضرت ام سلمه میگه نه درست نیست حرف حبیبه گوش نمیده و بالاخره معاویه از حرف ام حبیبه طرفداری می کنه و میاد مقابل حضرت می ایسته چرا چون حضرت نمی خواست معاویه حاکم باشه چرا نمی خواست حاکم باشه اشرافی گری معاویه برای همه ثابته معاویه بالاخره انقدر اشرافی گری می کرد که حتی بالاخره عمری که خودش معاویه رو سرکار برده بود یک بار اون رو زد که آقا بسه دیگه این چی واسه حله ی خضرایی که پوشیدی و به قول معروف این همه تجملات و فلان و این حرفا البته خب بالاخره شاید بعضی از این دعوا هم یه جورایی سوری بود اما عرضم اینه که بالاخره یه برخوردهایی هم وجود داره این وسطه خب این آقا در واقع یه کارایی داره انجام میده که حتی دیگه صدای او هم در میاد یه جاهایی خب این معاویه می خواست بالاخره سنت کسرا و قیصر رو در اسلام داشته باشه و اشرافیگری خاص خودشون خب مستحضرید ما در منابع اهل سنت داریم که در زمان خلافت عثمان که آقای معاویه حاکم بود در شام بت تجارت می کرد شراب تجارت می کرد که عباده بن اسامه بهش اعتراض کرد خب کسی که به عنوان حاکم اسلامی بخواد بت تجارت بکنه برای هند و سن سرزمین هند و سن که هند و پاکستان امروزی یا بخواد مثلا شراب تجارت بکنه خب امیرالمومنین سلام الله علیه با این کنار نمیاد این حاکم اسلامی نیست این از اسلام بویی نبرده درست شد حالا علاوه بر اینکه روایت از پیامبر داشتیم که حضرت فرمودن این فرد

 یموت علی غیر ملتی

 اصلا بر دین اسلام نمی میرد

این چیزی بود که صحیح و سند در کتاب انصاب الاشراف بلاذری آمده  که حضرت فرمودن

 یخرج من هذا الفجر رجل یموت علی غیر ملتی

 از این شکاف یک فردی بیرون میاد که این بر ملت من از دنیا نمیره

 و بعد یه دفعه پسر عمرو عاص میگه میگه من برای بابام آب اماده کرده بودم که بابام وضو بگیره اما

فکنت کحابس البول

مثل ادمی که جسارتا مثلا قضای حاجت داره بهش فشار آورده

می خواد خودشو هی دست و پا داره می زنه هی پا پا پا به ما میشه میگه یه همچین استرسی یه همچین اضطرابی در وجودم بود که نکنه

مخافت ان یجیء ابی

نکنه بابای من از این شکافه بیاد یک دفعه فطلع معاویه

 معاویه اومد بیرون پیامر فرمود

 هو هذا

 اینکه گفتن بر غیر ملت من میمیره اینه خب پیامبر فرموده بودن این بر غیر ملت من میمیره آقا امیرالمومنین در جنگ جمل شما در جنگ صفین در نهج البلاغه داریم از آقا امیر المومنین در منابع اهل سنت داریم از عمار یاسر که فرمود

  فوالله ما اسلمو

 اینا اصلا مسلمان نیستن

 ولکن استسلموا

ادای اسلام رو درآوردن خب کسی که ادای اسلام رو درآورده

 و اسروا الکفر

 کفر خودشو پنهان کرده حالا

فاذا وجدوا علیه اعوان اظهروا

برای کفر خودشون یه یاوران پیدا کردن حالا شروع کردن اظهار کردن

 مقابل امیرالمومنین مقابل قرآن ناطق ایستادن خب امیرالمومنین اونجا چیکار کنه آقای سلیمانی امیری وایسته تماشا بکنه یا کسی که بت صادر می کنه کسی که شراب صادر می کنه این رو باهاش مقابله بکنه این با خون مردم بازی کردنه اگه مردم از نظر شما یه افراد عرق خوره نمی دونم خلاصه عرض کنم اهل بت و این بت پرست چیزها خب باشه شما بگو با خون بازی کرده خب این سیره امیرالمومنین اینه یا مثلا در ماجرای نهروان خب دوازده هزار نفر رو آمدن و مقابل حضرت قرار دادن اصلا هسته اولی خوارج رو حالا به حسب ظاهر وگرنه واقعش بالاتر از این حرفاست آقای معاویه درست کرد بالاتر از معاویه از قبلی های معاویه خوارجی درست کردن که حالا ما بعضا اشاره کردیم و الان موضوع اصلی بحث اون نیست اما اشعث بین قیس کندی و مسعر فدکی و نمی دونم امثال این ها رو خب کی معاویه پول داد اینار رو خرید اینا اومدن هسته اولی خوارج رو انجام دادن و شدن دوازده هزار نفر امیر المومنین سلام الله علیه در همین برنامه عرض کردم با نصیحت هشت هزار تا اینا رو برگردوند و هشت هزارتشون برگردوند خب این یعنی بازیگر کردن با خون مردم کسایی که مقابل حضرت نیستن بنابراین این حرفش در مورد امیرالمومنین که صد درصد باطلا در باطله اما درباره ی عثمان میگه با اموال مردم بازی کرد خب بله یک بذل و بخشش هایی داشت فدکی که مال اهل بیت علیهم صلوات الله و سلام بود داد به مروان نمی دونم عرض کنم حکم بابای مروان که مطرود رسول خدا بود ملعون بود از طرف رسول خدا و حتی ابابکر و عمر هم راهش نداده بودن عثمان اون رو برگردون و چه حله ای به دوشه و انداخت و چه پولی و چه چیزی براش خرج کرد عبدالله بن عرض کردم خدمت شما ابن ابی صرح این در واقع ابن اب صرح که مرتد شده بود در زمان رسول خدا اون رو اومد برش گردوند زیر پر و بالا خودش گرفت خب بذل و بخشش های اینجوری می کرد نمی دونم حسان بن ثابت و دیگران اونا که بالاخره در تاریخ آمده خب صحابه ریختن اونو کشتن مگر ما گفتیم مثلا اون مشروعه ما اصلا اگه این بذل و بخشش ها رو نمی کرد در مشروعیت او شک داریم اساسا نه شک دار بلکه یقین داریم ب چرا چرا یقین داریم چون ما خلافت رو الهی می دونیم ما غیر امیرالمومنین سلام الله علیه و آقا امام حسن مجتبی سلام الله علیه و ائمه بعد از این ها از امام حسین تا آقا امام زمان اروحان له الفداء و ما غیر از این اصلا خلافت کسی رو قبول نداریم پیامبر و بعد ائمه دوازده چرا چون خلافت الهی مال ایناست از قرآن قابل اثبات از منابع اهل سنت خلافت الهی قابل اثبات بارها و بارها و بارها در این شبکه چه این بنده حقیر چه حضرت استاد چه سایر کارشناسای شبکه این رو فریاد زدیم خب نه اصلا عثمان این بذل و بخشش ها رو نمی کرد ما مشروع نمی دانستیم به لحاظ علمی و فنی جسارت نمی کنیم توهین نمی کنیم دست عزیزان اهل سنت مون رو می فشاریم پیشانیشون روو می بوسیم اما بحث علمی صحبت علمی می کنیم و مطمئنیم عزیزانمونم اگر به قول معروف پاسخی داشته باشن میان رو خط میان مطرح می کنن و اگرم خب مطرح نکنن خب پاسخی ندارن حرفمون اینه ما صحبتیم برای دفاعی از حکومت عثمان نمی کنیم اما این نسبت به این دو نفر معاویه هم که تکلیفشو معلوم کردیم گفتیم که چکاره بود اما نسبت به آقای یزید

مجری:

حالا می خواد قبل از اینکه به یزید بپردازیم یک سوال رو مطرح کنیم همین شبهه ای که ایشون مطرح کرد که خب امام حسن هم با معاویه بیعت کرد سید الشهدا هم علیه معاویه قیام نکرد پس چرا این بیعت چی بود جریانش ما که مشروع نمی دانیم

استاد روستایی:

ببینید من این رو اگه اجازه بدید می خوام بعد از کلیپ بعدیمون که کامل بهش بپردازیم اما به طور کلی ما در برنامه های قبل این ایامی که توفیق نداشتیم محضر حضرت عالی باشیم

مجری:

خواهش می کنم

استاد روستایی:

اصلا من نامه امام حسین علیه صلوات و السلام را به معاویه منتشر کردم اینجا که حضرت فرمودن من فتنه ای بزرگ تر از امارتک معاویه فتنه ای بزرگتر از حکومت تو برای امت نمی بینم عین کلام امام حسین علیه صلوات الله و السلام نسبت معاویه است و عرض کنم نسبت به امام حسن اجازه بدید این بحث رو

مجری:

این دیگه باز شده شرح هم شده

استاد روستایی:

بله صحبت شده ولی در کلیپ بعدی هم باز به مناسبت یه مقداری دربارش صحبت خواهیم کرد اما نسبت به آقای یزید فرصت که هست بله ببینید اولا ببینیم کارایی که یزید انجام میداد چی بود این اولا ثانیا فهم خانواده اموی اصلا فهم امویان مشروعیت یزیده یا نه عدم مشوت یزیده ثالثا فهم جامعه مردم چیه آیا مشروع می دونن یزید رو یا مشروع نمی دانن رابعا فهم علمای اسلام اعم از شیعه و سنی اتفاق علمای اسلام چیه آیا یزید رو مشروع می دانند یا نمی دانن که اون وقت بدونیم که آقای سلیمانی امیری با کی طرفه این وسط ببینید آقا ابا عبدالله علیه صلوات الله و السلام در منازل مختلفی که از بالاخره مکه آمدن از مدینه رفتن مکه از مکه تا کربلا در منزل های مختلف صحبت کردن یکی از منازلی که وجود نازنین مقدس مبارک ابی عبدالله صلوات الله و سلام علیه در مورد یزید صحبت کردن در منزل عرض کنم البیضه در اون منزل تاریخ طبری جلد پنجم صفحه چهارصد و سه حوادث سال شصت و یک این مسئله رو میاد ذکر می کنه ببینید جمله ی امام حسین در مورد یزید چیه

ألا و إن هؤلاء قد لزموا طاعه الشیطان

اینا ملازمه طاعت شیطان اطاعت شیطان شدن

و ترکوا طاعه الرحمن

اطاعت خدا رو ترک کردن

و اظهروا الفساد

فساد رو در زمین ظاهر کردن

و عطلوا الحدود

حدود شرعی رو تعطیل کردن

و استاثروا بالفیء و احلوا حرام الله

 آمدن اون خیر تسلط داشتن و در واقع به نام خودشون کردن

 حرام خدا رو حلال کردن

 و حرموا حلاله

 و حلال خدا رو حرام کردن این فقط در حده میمون بازی نیست آقای سلیمانی امیری اصلا دیگه از اسلام چیزی یزید گذاشته که شما میای این رو صحبت می کنی که آقا این سبب مشروعیت نمیشه این آمده به عنوان حاکم اسلامی می خواد حکومت کنه ها خب حاکم اسلامی اگر از خدا اطاعت نکنه عبد شیطان شکایت کنه جامعه رو پر از فساد بکنه حدود الهی رو هم تعطیل بکنه اون چیزایی هم که مال خودش نیست تصرف بکنه حرام خدا رو حلال بکنه حلال خدا رو حرام بکنه این دیگه حاکم اسلامه چیه این حضرت فرمودن

و أن احق من غیر

من سزاوارترین فردی هستم که تغییر ایجاد بکنم مسئله یزید اینه

مجری:

قواعد رو به هم زده چارچوب ها رو بهم زده همه رو داره دگرگون می کنه

استاد روستایی:

همه رو داره بهم می ریزه ببینید دیگه این پسر اونه که بت صادر میکرد پسر اونه خب وقتی بابایی که ظاهر سازیم ظاهر و سعی می کنه حفظ بکنه بت صادر می کنه و شراب درآمدش از این راهه خب بچه چی می خواد در بیاد خب این یزیده این فقط در حد یه میمون بغل کردن یه سگ بغل کردن نیست این خیلی بالاتر از این حرفاست گرچه اون کارشم قطعا

مجری:

قطعا حرامه و باطله

استاد روستایی:

قطعا اشکال داره اما شما ببینید این در حد این شد این فهم آقا ابا عبدالله تاریخ طبری هم آمده گزارش کرده اما بریم تو خاندان اموی ببینیم فهم خانواده خودشون چیه

مجری:

خود بنی اومیه 

استاد روستایی:

اره آیا این یزید رو مشروع می دونن یا نه ببینید این آقای یزید یه پسری داره اسمش معاویه است

مجری:

معاویه بن یزید

استاد روستایی:

بله این معاویه بن یزید ببینید باباش رو چه جوری ارزیابی می کنه کتابی هست به نام مورد اللطافه فی من ولی السلطنه و الخلافه آقای جمال الدین ابوالمحاسن متوفای هشتصد و هشتاد و هشتصد و هفتاد و چهار خب جلد اول کتاب معاویه بن یزید بن معاویه میگه این رفت منبر شروع کرد علیه جدش معاویه صحبت کرد

 ایها الناس ان جدی معاویه نازع الامر أهله

جد من معاویه نزاع کرد در امر امامت با کسی که اهل امامت بود

 خب معاویه با کی نزاع کردبا  امیرالمومنین

 و من هو أحق به منه

با کسی نزاع کرد که سزاوارتر بود به خلافت

 لقرابته من رسول الله و هو علی بن أبی طالب و رکب بکم ما تعلمون حتی أتته مَنِیَتُه

 میگه ببینید با شما برخوردی کرد حاکم شد بر شما که خودتون می دونید چه کرد تا اینکه مرگش فرار رسید

 فصار فی قبره رهینا بذنوبه و أسیرا بخطایاه

میگه تو قبرش این گریبان گیرش گناهانش گرینانگیرشن و خطایش اون اسیر کردن

ثم قلد أبی الامر

بعد بابای من یزید آمد حکومت رو به عهده گرفت

فکان غیر أهل لذلک

بابای من یزید اهلیت خلافت نداشت

 آقای سلیمانی امیری پسرش داره میگه باباش اهلیت خلافت نداره

 و رکب هواه

 بر هوا و هوس خودش درواقع سوار شد مرکبش هوا و هوسش بود

 و أخلفه الأمل و قصر عنه الأجل

 به دنبال آرزوی خودش بود و یه سر چیزا بالاخره اجل هم بهش مهلت نداد

و صار فی قبره رهینا بذنوبه و أسیرا بجرمه

 میگه بابای من یزید در قبرش خلاصه گناههاش گریبانگیرشن اسیر جرمای خودشه اهلیت خلافت نداشت پسرش قبولش نداره اونوقت تو میای بعد هزار و چهارصد سال بیچاره از یزید دفاع می کنی بعد میگه شروع کرد از گریه کردن و اشکاش بر گونه هاش جاری شد و به قول معروف گفت که

إن من أعظم الأمور علینا

میگه از بزرگترین امور بر علیه ما بنی امیه این هست که علمنا می دانیم

 بسوء مصرعه و بئس منقلبه

ما می دانیم چه عاقبت بدی چه جایگاه بدی پدر ما داره چه کار بدی کرده چرا

و قد قتل عتره رسول الله

پدر من یزید عترت پیغمبر رو کشت

و اباح الحرم

 محرمات رو مباح کرد تو مدینه

 شما ببینید در واقعه حره اینا اومدن و ناموس مردم رو حلال کردن بر سرباز خودشون که هزار دختر باکره نستجیر باالله صاحب فرزند شدن بدون شوهر

و حرق الکعبه

بابای من کعبه رو آتش زد

 دقت می کنید خب این چیزاییه که پسر یزید میگه و لذا آمد و گفت من قبول ندارم من

 و ما أنا  بالمقلد ولا بالمتحمل تبعاتکم فشانکم امرکم

من دنبال رو اونا نیستم من به قول معروف نمی تونم اون تبعاتی که شما می خواید متحمل بشم و خودتون برید با خودتون

 اومد کنار از خلافت رها کرد رها کرد گرچه حالا ما انتقاد بهش داریم به جهات دیگه بالاخره به جای اینکه بیاد بگه آقا نه خلافت بر حق مال امام سجاده آمد گفت که

و شاوروا فی خلافتکم

 مشورت کنید در خلافت خودتون و به امام سجاد نداد این انتقاد ما به این هست اما صحبت این است که از نظر پسرش یه آدم مشروع نیست خب این در این کتاب آمده در کتاب النجوم الظاهره فی ملوک مصر والقاهره در جلد اول صفحه صد و شصت و چهار باز همین مسئله آمده و در کتاب الصواعق المحرقه آقای ابن حجر هیتمی این مسئله باز در صفحه سیصد و سیزده آمده که پدرش چه کرده ببینید میگه

 و قد قتل عترت رسول الله

 کشت عترت پیامبر رو

 و اباح الخمر خرب الکعبه

تمام اینار رو داره ذکر می کنه و اینکه بالاخره آقای یزید اهلیت خلافت نداشت تمام و اینار رو ذکر می کنه و در منابع دیگر هم این ماجرا آمده من فقط سه تا منبع به عنوان نمونه نمایش دم که آقا بدانه که در خاندان اموی هم کسانی بودند که یزید رو مشروع نمی دانستن اما نسبت به تلقی مردم بله شما ببینید از بعد از واقعه حره جناب آقای صفایی عزیز بعد از عذر میخوام واقعه کربلا خب یزید اومد یه سری بزرگان مدینه رو گفت بذار اینار یه ذره با پول سیرشون بکنم که اینا مدافع ما بشن اینار رو آورد جمع کرده بهشون پول داد یکی از اون افراد عبدالله بن حنظله بود پسر اون حنظله غسیل الملائکه خب این عبدالله بن حنظه رفت و پول خوبی یزید بهش داد بعد دید اوضاع خیلی خرابه اومد رفت تو جمع مردم یه صحبتی کرده این صحبتش خیلی جالبه که اصلا همین سب شد مردم مدینه مقابل یزید بایستن تلقی مردم ببینیم مشروعیتی یزید بوده مثل آقای سلیمانی امیری یا نه مخالفت با یزید کتاب طبقات ابن سعد جلد هفتم ملاحظه بفرمایید صفحه هفتاد میگه عبدالله بن حنظله آمد گفت

فوالله ما خرجنا علی یزید حتی خفنا أن نرمی بالحجاره  من السماء

میگه آقا ما وقتی خارج بر یزید شدیم رفتیم پیش یزید ترسیدیم از آسمون سنگ رو سرمون بباره چرا

ان رجلا ینکح الامهات و البنات و الاخوات و یشرب الخمر و یدع الصلاه

 میگه یزید آدمیه که نستجیر بالله با مادران و خواهران و دختران خودش نستجیربالله عمل منافی عفت انجام می دهد شراب می خوره نمازم نمی خونه

 این تلقی مرددم مدینه از این یکی از بزرگان مدینه است که بعد آمد به مردم مدینه گفت گفت آقا یا کمک من می کنید علیه یزید خروج بکنیم یا خودم با بچه هام با هفت تا پسرم مریم بر علیه یزید قیام می کنیم خب آقای سلیمانی امیری انقدر بیچاره شدی که از این آدم تو می خوای طرفداری بکنی این شدی وکیل مدافع این

ان رجلا ینکح الامهات و البنات و الاخوات و یشرب الخمر و یدع الصلاه

 اینه ماهیتش اگه نمی دونی بدون برای این می خوای چهار تا دلار رو بگیری از این کارت این چیزا بگیری

مجری:

یعنی مشهور بوده یزید به این اعمال یعنی از بس مشهور بوده این ها رو گفتن

استاد روستایی:

بله اصلا شما ببینید آقای سیوطی کتابی داره اون تاریخ الخلفا آقا معمولا تاریخ نویس حالا تاریخ نویس های مخصوصا درباری اینا به نفع خلافا می نویسن معمولش دیگه شما ببینید در تاریخ یزید این آقا چی نوشته همین کتاب تاریخ الخلفا بفرمایید صفحه صد و شصت و  هفت اصلا میگه سبب اینی که مردم مدینه یزید و خلعش کردن چی بود خلع یعنی چی یعنی آقا مشروعیت نداره میگه

 اسرف  فی المعاصی

 تو گناه اسراف می کرد

این و بعد این ماجرا رو میاره که بالاخره این این کاره بود این تاریخ یزیده این تاریخ یزید علمای اهل سنت هم گفتن خب اینم نسبت به تلقی مردم آخرین بحث بنده که باید خدمت شما باشم

مجری:

خواهش می کنم

استاد روستایی:

اما علمای اهل سنت چی میگن در این زمینه آیا علمای اهل سنت یزید رو مشروع می دونن خیر شما ببینید شذرات الذهب جلد اول در صفحه دویست و هفتاد و شش میگه

 نقل الاتفاق

 اتفاق نقل شده اجماع نقل شده بر اینکه خروج امام حسین بر یزید امر نیکویی بوده

 علی تحسین

 خط اول دارم می خونم

 علی تحسین خروج الحسین علی یزید

اتفاق هست اون وقت

 ثم إن جمهور

ببینید پاراگراف دوم خط اول میگه جمهور یعنی اکثریت قریب به اتفاق علما نظرشون چیه

رأوا جواز الخروج علی من کان مثل یزید

اهل سنتی که جواز خروج بر حاکم قبول ندارن یعنی میگن نمیشه بر حاکم خروج کرد میگن به مثل یزید مثل حجاج میشه در واقع خروج کرد

مجری:

در واقع خروج کرد علیه اینها

استاد روستایی:

این شدنی است اشکال نداره این جایزه درسته خب ببینید یعنی علمای اهل سنت هم یزید رو مشروع نمی دانن که خروج بر او را جایز می دونن

مجری:

به نوعی به کفرش رسیدن دیگه

استاد روستایی:

بله اصلا تصریح دارن بعضیا امثال تفتازانی امثال عرض کنم خدمت شما خاطرم هست آلوسی در روح المعانی میاره میگه

 فقد جزم بکفره

یه عده ای یقین کردن به کفرش و بعد اسامی رو ذکر می کنه اصلا اینا قبول نداشتن یزید رو خیلی از علما و کافر می دونستن اما خروج بر یزید عدم مشورت یزید رو علمای اهل سنت جایز می دونستن پس بنابراین امام حسین صلوات الله و سلام علیه یزید رو مشروع نمی داند دلایلش رو عرض کردیم که آقا یزید حلال رو حرام قاطی کرده بود حرام رو حلال کرده بود و حلال رو حرام کرده بود نمی دونم عرض کردم حدود الهی رو تعطیل کرده بود فساد در جامعه ایجاد کرده بود پسر یزید او رو مشروع نمی دانست معاویه بن یزید عبدالله بن حنظله اومد جرماشو گفت و بر اساس همون مردم مدینه بر یزید خروج کردن و خلعش کردن علمای اهل سنتم که اتفاق دارن که خروج امام حسین بر یزید کار درستی بود و بر امثال یزید باید خروج کرد و یزید رو مشروع نمی دانند حالا ان شاالله که آقای سلیمانی می دانه و خودش

مجری:

بله و واقعا چه میشه که کسی بخواد با یزید همزاد پنداری کنه و یزید رو توجیه کنه و مشروعیت سازی کنه یک مقدار باید در خودش و عقبه خودش تامل کنه خب اجازه میفرمایید یه میان برنامه ببینیم میان برنامه ای رو ببینیم حال و هوا عوض بشه و ان شالله مجددا برمی گردیم

میان برنامه

مجری:

عرض خیر مقدم مجدد دارم خدمت شما بینندگان عزیز و ارجمند همچنان در خدمت شما هستیم با برنامه کاوش از شبکه جهانی حضرت ولیعصر عجل الله تعالی فرجه الشریف ویژه پاسخگویی به شبهات باستان گرآیان شبهاتی که پیرامون وجود مقدس حضرت ابا عبدالله حسین علیه السلام و قیام ایشون مطرح میشه معمولا در این موسم ماه محرم و صفر این شبهات رو خیلی می شنویم از جاهای مختلف شبکه های مجازی شبکه های ماهواره ای شون مطرح میشه و لذا ما در خدمت جناب آقای دکتر روستایی در بخش قبلی برنامه کلیپی رو پخش کردیم و مفصل هم شد یعنی پاسخی بود از جنبه های متفاوت پرداخته شد به شخصیت فردی مثل یزیدبن معاویه و اینکه چرا یزید مشروعیت نداشت چون یزید حالا اساسا که مشروعیتش باطل است از دید شیعیان ولی خب علاوه بر اون خلفای قبلی علاوه بر پدر خودش و خالفهای قبلی اصلا یزید اساسا چارچوب ها و مبانی رو کلا زیر و رو کرده بود و جناب استاد فرمودن که فهم خود امویان فهم جامعه آن زمان فهم علمای اسلام همه بر این است که اساسا یزید خودش خروج کرده بود از دین و خارج شده بود وخیلیا به کفر او اصلا تصریح دارن لذا واقعا جایی باقی نمی مونه که کسی بخواد از یزید دفاع کنه و او رو مشروع جلوه بده خب جناب استاد در خدمت شما هستیم و کلیپ بعدی اگر توضیح هست بفرمایید

استاد روستایی:

ببینید کلیپ بعدی درباره اموال امام حسین علیه صلوات الله و سلام ایشون میاد میگه که بله امام حسین علیه صلوات الله و سلام اموال زیادی داشتن و مواهب خلفا به ایشون بوده یعنی جالبه مواهب خلفا به ایشون بوده و معاویه هم پول بهشون زیاد میداد و به قدری اموال حضرت زیادی بود که مثلا شب عاشورا به عمر سعد گفت که آقا من یزید مثلا اگه خونت رو ازت می گیره زندگی ات می گیره من بهت میدم به جاش و می خواد یه جوری امام حسین رو در واقع جیره خوار خلفا معرفی بکنه که ان شا الله این کلیپ رو با هم دیگه ببینیم و درباره اش صحبت می کنیم

 

مجری:

خیلی خب پس موضوع مشخص شد کلیپ دوم رو هم با هم دیگه ببینیم و ان شالله برگردیم.

کلیپ دوم:

حسین دارای ثروت زیادی هم بوده و این ثروت از همان زمان کودکی به او می رسید از جمله عرض کردم در زمانی که عمر بن خطاب بر آن ها مقرریهای بسیار زیادی وضع کرد و آنها را جز اصحاب بدر به حساب آورد او توانست صاحب ثروت بشود در زمان صلح حسن با معاویه که در ادامه بحث به آن خواهیم پرداخت حسین مقرری یک میلیون درهم سالیانه داشت در کنار این هم معاویه هر زمان حسین را می دید عطایای زیادی به او تقدیم می کرد و حسین بن علی دارای موالی و کنیزان و بردگان زیادی بود دارای اموالی بود که حتی بنا بر گزارش های تاریخی در روز قبل از عاشورا در مباحثه ای که با عمرسعد می کند در پاسخ این جمله عمر که اگر من دست از تو بردارم عبیدالله خانه من رو ویران خواهد کرد و املاک من را مصادره خواهد کرد حسین به او می گوید که از اموال خود در حجاز به او خواهد داد این نشان می دهد که حسین بن علی دارای ثروت بسیار زیادی بوده البته از در واقع بخشش هم ابایی نداشته بلکه هر زمانی که افرادی رو می دیده بنا بر گزارش تاریخی به فقرا و حالا افراد مختلفی که به حضور او می آمدن کمک های مالی هم می کرده

مجری:

بله پس موضوع کلیپ دوم مشخص شد پیرامون اموال حضرت سید الشهدا علیه السلام که البته خب ما تقریبا جناب استاد به این قضیه خودمونم واقف هستیم که حضرت ایشون حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام اموالی رو داشتن قاعدتا خود امیرالمومنین اموالی رو داشتن و به صورت مشروع منتها حرف اینجاست که چگونه این اموال به دست آمده بوده این آقا میاد یک اتهامی رو وارد می کنه اینجا که این اموال مثلا یک مقرری رو قرارداده معاویه مثلا اموال در حقیقت از سوی خلفای معاصر به ایشان رسیده بوده است نه از طریق مشروع از طریق کسب و کار خودشون یا از طریق مثلا حفر چاهی که امیرالمومنین مثلا انجام میداد و امثال اینا بفرمایید در خدمت شما هستیم

استاد روستایی:

بله عرض کنم محضر مبارکتون همونطوری که حضرت عالی هم فرمودید

مجری:

عرض کردم خدمتتون

استاد روستایی:

بزرگوارید این کلیپ دو بخش داره یه بخشش بررسی اینه که آیا اساسا امام حسین اموالی داشتن یا نداشتن این یک مسئله و مسئله دوم برمی گرده به اینکه این اموال از کجا بود آیا از خلفا بود یا خیر آیا مثلا خلفا می دادن یا نمی دادن این یه بحثی ببینید اولا امام حسین علیه صلوات الله و السلام خب مانند پدرشون امیرالمومنین اهل زمین و کشاورزی و این کارا بودن

مجری:

اهل کار بودن

استاد روستایی:

بله امیرالمومنین مثلا پدر امام حسین علیه السلام شما اگر اموال حضرت رو ببینید مثلا وقتی که پیامبرصلوات الله و سلام علیه میان فی رو تقسیم می کنن یک زمینی سهم امیرالمومنین میشه تو اون زمین حضرت چاهی حفر می کنن که داره که آب از این بیرون اومد مثل گردن شتر و اسم اون چاه رو گذاشتن ینبع و بعدم مثلا وقف کردن این چشمه رو در اختیار حاجیان و مسافران و این حرفا باشه و گفتن حتی به ارث نرس یعنی کار اینجوری اهل بیت علیهم صلوات الله و سلام داشتن یا مثلا کشاورزی امیرالمومنین که چه کشاورزی داشتن آبار علی چاه های علی امیرالمومنین صلوات الله و سلام علیه بله تا الانم هست آبار علی که حضرت در واقع امام صادق می فرماید امیرالمومنین با بیل کشاورزی می کرد و مواهب زمین رو استخراج می کرد و هزار برده مثلا از دست رنج خودشون مثلا آزاد می کردن و امثال این اموال که بالاخره در مناطق مختلفش مثلا اون منطقه ذوالحلیفه که شیش هفت مایلی مدینه هست حضرت آبار علی معروفه خب این چاه ها این زمین ها این نخلستان ها خب اینا بعدش به حسنین رسیدن اینجوری نبود که به قول معروف شما بگی آقا اینا هیچی نداشتن یه بخشش اموال شخصی خودشون بود دست رنج تلاش خودشون بود یه بخش هم مال پدرشون بود که اینا همه رو هم  همونجوری که این آقا گفت و از بخشش هم ابایی نداشته حضرت می بخشیدن این نکته اول درباره اموال امام حسین که امام حسین علیه صلوات الله و سلام اموال زیادی داشتن اما نکته دیگه آیا این رو خلفا به اهل بیت می دادن ببینید دو تا مسئله ست یه زمانی شما میگی آقا مثلا اون آقای خلیفه برای مشروعیت خودش برای اینکه اهل بیت علیهم صلوات الله و سلام رو حداقل در جلوی مردم مقابل خودش نشان ندهد ظاهر سازی بکنه همون حق از بیت المل رو که به دیگران میده به این هم میده خب این یه کاره یه حرف که  این بوده بله چون می دونید که بالاخره اهل بیت علیهم صلوات الله و سلام با این افراد مقابله می کردن ما در برنامه های قبلیمون ذکر کردیم آقا امام حسن علیه صلوات الله و سلام رفتن مقابل ابوبکر وایستادن گفتن

 انزل عن منبر ابی واسعد منبر ابیک

از منبر بابای من بیا پایین برو بالا منبر بابای خودت

کوچیک بودن سنی نداشتن در دور خلاف ابابکر اما می گفتن آقا ابا عبدالله علیه صلوات الله و سلام نسبت به عمر گفتن

انزل عن منبر ابی واسعد منبر ابیک

 از منبر بابای من بیا پایین برو بالا منبر بابای خودت

 مقابله می کردن اما اونا به خاطر اینکه جلوی مردم بالاخره یه مقداری اهل بیت رو  مقابل خودشون قرار ندن خب سعی می کردن همون چیزی که از بیت المال به دیگران هم میدن به اینا هم بدن 

مجری:

عدالت در ظاهر حداقل رعایت می کردن

استاد روستایی:

ظاهر کاره این یه بحثه اما آیا اموال اهل بیت از اینه نه خیر اینجوری نیست اینجوری نیست اموال اهل بیت عرض کردم از کشاورزی خودشون از زحمت و دسترنج خودشون که داشتن

مجری:

یا اینکه ویژه خواری بوده است

استاد روستایی:

اصلا و حتی جالبه حتی جالبه بعضی از همین خلفا اتفاقا حق اهل بیت رو بهشون نمی دادن تازه این آقا داره میگه خب ما یه سند تاریخی نشون بدیم که این آقا مثلا میاد میگه بله معاویه میداد به اینا و اینا حالا ببینیم واقعا اینجوریه کتاب البدع و تاریخ آقای مقدسی جلد ششم  مکتبه ثقات دینیه اینجا در صفحه پنج جلد شیش صفحه پنج میگه

 فلما حج معاویه

میگه معاویه حج به جا آورد

جاءه الحسن و الحسین و ابن عباس

 اینا اومدن پیشش

وسألوه أن یفی لهم بما ضمن

گفتن آقا اون چیزی که تو به قول معروف به عهده گرفتی وفا کن

 به اون عهدت بالاخره بحث سهم بیت الماله و خیلی چیزای دیگه اینار رو که شما در واقع به ذمه گرفتی به عهده گرفتی یفی بهش وفا کن

 أن یفی لهم

وفا کن برای آن ها بما چیو

 بما ضمن

 اون چیزی رو که به عهده گرفتی

 فقال معاویه

 معاویه چی جواب داد

 اما ترضون یا بنی هاشم أن توفر علیکم دماؤکم و انتم قتله عثمان

 بنی هاشم راضی نیستید که ما به قول معروف خلاصه خون شما رو حفظ کردیم در حالی که شما قاتل عثمانید

 و لم یعطهم مما فی الصحیفه شیئا

از اون چیزایی که تو این صحیقه ی خودش نوشته بود هیچی به اینا عطا نکرد نداد نمیداد

و لم یعطهم

عطا نکرد

 با اینکه مال این ها بود حق این ها بود همونم نمی داد آقای معاویه این آقا میگه معاویه داده مطالعه داره این خب این یک نکته نکته دوم آیا اصلا مفاد صلح امام حسن با معاویه اصلا مسئله مالی بوده مسئله پولی بوده که این آقا مثلا بیاد بگه بله اینا معاویه یه دارایی هایی رو به اینا میداد بر اساس بالاخره صلح و بر اساس این حرفا اصلا اینجوری نیست ببینید ما آنچه که بنابر پژوهشی که انجام دادیم ببینید یه زمانی شما میگی آقا بله فلان جا گفته خراب دار الجرد و فلان و بیسار اونا رو ولش کن اونا رو خواهر زاده معاویه نوشته اما چیزی که امام حسن صلوات الله و سلام علیه نوشت اصلا پولی از معاویه درخواست نکرد چون اصلا معاویه رو مشروع نمی دانست تصرف معاویه یا بزرگترهای معاویه در بیت المال اهل بیت مشروع نمی دونستن که بخوان اونا تصرف بکنن به عنوان بیت المال و به اینا بدن قبول نداشتن این رو چرا چون تصرف در بیت المال فرع بر اینه مبتنی بر اینه که اون طرف مشروع باشه بتونه به عنوان حاکم اسلامی تصرف بکنه

مجری:

جز حقوق امام هست

استاد روستایی:

اصلا این جزء در واقع اختیارات امامه بله در اختیارات امامه خب ببینید الفتوح ابن اعثم جلد چهارم مسئله رو نقل می کنه بحث

 ذکر بیعت الحسن بن علی لمعاویه کیف کان

 بعد میگه امام حسن علیه السلام آمدن و خواهرزاده معاویه رو گفتن اومد خواهر زاده معاویه یه چیزایی نوشت و اینها اما اونی که امام حسن گفت:

 ثم دعا الحسن بن علی بکاتبه

 امام حسن به کاتبشون فرمودن بنویس

هذا ما اصطلح علیه الحسن بن علی بن أبی طالب معاویه بن أبی سفیان

 این چیزی که امام حسن می خواد بر او صلح کن مفادش اینه

صالحه علی چی

ببینید چیزایی که امام حسن نوشته یک اولا ما میگیم تو حکومت بکن اما به شرط اینکه عمل کنی به کتاب خدا سنت پیامبر و سیره خلفای صالح خلفا صالح این یعنی کی خلفای صالح خدا یعنی انبیای الهی و رسول خدا و امیرالمومنین این خلفای صالح از دیدگاه امام حسن این یک دو معاویه حق نداره بعد خودش خلافت رو به کسی بده بلکه باید بزاره به عهده مسلمونا سه مردم در امنیت باشن هرجا هستن چه شام چه عراق چه تمام چه حجاز چهار اصحاب امیرالمومنین و شیعیان امیرالمومنین ایمن باشن نسبت به مال و جان و مال و زنان و اولادشون خب و معاویه باید به قول معروف باید به این عهد و وفای خودش به این میثاق خودش چیکار بکنه وفا بکنه و پنجم علیه امام حسن امام حسین و هیچ یک از اهل بیت پیامبر هیچ غائله ای درست نکنه چه در پنهان چه در آشکار هیچ کاری نکن این کجاش امور مالیه این صلح نامه امام حسنه اونی که امام حسن خواست اون که میگن نمی دونم خراب دار جرد و فلان و بیسار اون یه چیزای الکیه که خواهر زاده معاویه تو کاغذ نوشت گفت مفاد صلح اینه و این اصلا امام حسن علیه صلوات الله و سلام معاویه رو حاکم اسلامی نمی داند که بخواد او را تصرفش رو در بیت المال جایز بداند این نکته اول یا حتی شما ببینید عرض کنم خدمت شما بعد ادامه داره ادامه داره که

و شهد علی ذلک عبدالله بن نوفل بن الحارث و عمر بن أبی سلمه و فلان و فلان

میگه عبدالله بن نوفل که خواهر زاده معاویه هست عمر بن ابی سلمه و فلانی و فلانی و فلانی افراد مختلف بعد ادامه میده میگه

 ثم رد الحسن بن علی هذا الکتاب الی معاویه مع رسل من قبله ی لیشهدوا علیه بما فی هذا الکتاب

 بعد امام حسن علیه السلام آمدن این نامه رو با فرستادگان خودشون از طرف خودشون افرادی رو انتخاب کردن فرستادن پیش معاویه گفتن این نامه من برای اینکه شهادت بدن در مقابل معاویه به آنچه در کتاب نوشته شده چون می دونستن افرادی میان عوض می کنن سند سازی می کنن اینا رو می دونستن خب این فقط آیا ابن اعثم این رو نقل کرده نخیر شما ببینید قبل از ابن اعثم آقای بلاذری کتاب انصاب الاشراف جلد سوم چاپ دارالفکر ببینید صفحه دویست و هشتاد و هفت

 هذا ماصالح علیه الحسن بن علی معاویه بن أبی سفیان

یکی یکی همون موارد رو داره ذکر می کنه آقا معاویه باید به کتاب خدا سنت رسول خدا و سیره خلفای صالح عمل بکنه معاویه حق نداره خلافت رو بعد از خودش به کسی بده باید بین مردم باشه معاویه مردم باید در امنیت باشن نسبت به جان و مال و ناموسشون حق نداره غائله ای علیه امام حسن و امام حسین و اینها به قول معروف درست کنن تا اینجا فقط امام حسن رو گفته ولی اونجا امام حسینم بود و حق نداره احدی از صحابه رو بترسانه بعد میگه عبدالله بن حارث امر بن سلمه اینا رو آمد و شاهد گرفت حضرت

 و ردهما إلی معاویه

اینا رو فرستادش معاویه

 لیشهدا و یشهدا علیه

اینا شهادت بدن و بعد ادامه میده بعد میگه که به قول معروف معاویه به امام حسن گفت بلند شو صحبت کن بعد از که این ماجراها تموم شد امام حسن علیه سلام بلند شدن یه خطبه ای خواندن و اتفاقا در اون خطبه خودشون گفتن معاویه مشروعیت برای خلافت ندارن ببینید فرمودن امام حسن بلند شدن و خلاصه اول معاویه گفت آقا بلند شو صحبت کن امام حسن علیه صلوات الله و سلام فرمودن که من ابا می کنم این کارو انجام بدم ابا کردن معاویه قسم داد حضرت رو حضرت فقام

 فحمد الله و أثنی علیه 

بلند شدن حمد و ستایش الهی کردن و فرمودن

 ان اکیس الکیس التقی

 بالاترین زیرکی تقواست

 احمق الحمق بدترین احمقی چیه فسق و فجوره

 ایها الناس

 اگر ای مردم شما طلب کنید به قول معروف در بین جابلق و جابرس دو تا کوه بله بین اینها طلب بکنید مردی را که جدش رسول خدا باشه

ما وجدتموه غیری و غیر اخی الحسین

 غیر من و غیر داداشم حسین پیدا نمی کنی خداوند هدایت کرد شما رو به اولین از ما که پیامبر باشه

 و ان معاویه نازعنی حقا هو لی

 معاویه در یه حقی نزاع کردم که مال من بود

فترکته لصلاح الامه و حقن دماؤها

 من به خاطر صلاح امت و حفظ خون مردم آمدم این رو رها کردم و الی اخر که بالاخره در این مورد میگه در الفصول المهمه ابن صباغ مالکی هم همین مسئله از صفحه صد و پنجاه و چهار باز آمده و این مسئله کاملا ذکر شده تا الی اخر که امام حسن برا معاویه باز همون خطبه رو میخونه و می فرماید که معاویه در مورد حقی با من نزاع کرده که مال من بوده و مال معاویه نبوده پس بنابراین در محور دوم اساسا مفاد صلح امام حسن علیه صلوات الله و سلام مسئله مالی نیست مسئله مالی نیست

مجری:

یک مقدار مشخص شد دیگه دلیل این صلح امام حسن با معاویه چی بود دیگه

استاد روستایی:

بله حفظ خون مردم بوده و فقط نکته ای رو من البته در زمان بالاخره ایام صلح امام حسن باید بگیم اما جهت اینکه بالاخره فراموش نشه عرض کنم من خدمت بینندگان عزیز و ارجمند مون بگم اینکه امام حسن می فرمایند که خلافت رو بعد خودش حق نداره به کسی بده و شورای بین مردم قرار بده آیا این به این معنا است که امام حسن خلافت شورایی رو قبول داره هرگز هرگز قبول نداره چون امام حسن علیه صلوات الله و سلام بارها و بارها به آیاتی از قرآن و بعضی از فضائل استناد کردن مبنی بر اینکه خلافت حق اونا است اینو بارها فرمودن در همینم داره میگه

 ان معاویه نازعنی حقا هو لی

 مال منه تو بعضی نقل ها داریم دونه

 مال معاویه نیست تصریح داره امام حسن علیه صلوات الله و سلام چرا اینجوری می فرمایند ببینید اون جامعه اون روز عادت کرده به چی به یک بدعت بله و اونم چیزی به نام شورا و خلافت مردمی است در حال که یک بدعته و این بدعت به راحتی از ذهن این مردم بیرون نمی رود اگر این مردم بخواهند بفهمند که خلافت الهی است قطعا اصلا به معاویه نباید اجازه بدهند که بیاد بر مسند خلافت بشینه می دانند خلافت اهل بیت خلافت الهی است و خلافت الهی حق اهل بیته اما مردم این رو نمی فهمن این بصیرت وجود نداره خب امام حسن علیه صلوات الله و سلام بین دو چیز اینجا مخیرن یک بذارن استبداد اموی باشد معاویه بخواد اون سلطنت و اون ملوکیت قیصر و کسرهای خودش رو پی بگیره و امثال یزید شراب خوار میمون باز و حاکم بکنه یا اینکه نه بندازن بالاخره بین مردم که بالاخره یه فردی یه درصد بهتر از یزید بالا بیاد بله خب وقتی امام نمی تونن اون در واقع زمینه نیست که اون بصیرت برای مردم ایجاد بشه مردم نمی فهمن این رو امام مجبوره یه راهی رو انتخاب کنه که

 اقلا شر

 شرش کمتره

 

مجری:

بین فاسد و افسد فاسد رو انتخاب کنن

استاد روستایی:

بین فاسد و افسد فاسد رو انتخاب کنن قصه اش اینه بله وگرنه اساسا امام حسن مجتبی علیه صلوات الله و سلام خلافت شورای مردمی رو قبول ندارن میگه آقا آقای معاویه عین همون نامه امیرالمومنین سلام الله علیه که معاویه وقتی به حضرت ایراد کرد ایراد گرفت حضرت فرمودن که همونایی که با ابوبکر و عمر بیعت کردن با من بیعت کردن یعنی آقا طبق مبنای خودت دارم باهات حرف میزنم دیگه تو خلافت شورای اونا رو که نمی تونی زیر سوال ببری

مجری:

حداقل به اینکه باید پایبند باشی و پایبندم نبود

استاد روستایی:

بله اونوقت حضرت آقا امام حسن مجتبی علیه صلوات الله و سلام هم به خاطر همین یعنی هدف این بود که اولا بین فاسد و افسد بیان در واقع اون فاسد رو انتخاب کنن و ثانیا برای این مردم اون ماهیت معاویه رو کاملا آشکار کنن که مردم بفهمن معاویه و حتی همین هم پایبند نبود یعنی حتی همون سنت عمر ابوبکر هم قبول نداره خب همه هدف معاویه فقط خلافت بر مردم بود ولا غیر ما اینو بارها گفتیم

مجری:

و اینکه اصلا پسرش یزید و اینکه اصلا برگرده به اون دوران قبل از اسلامی یعنی کاملا حکومت برگرده به همون دوران

استاد روستایی:

بله اصلا هدف معاویه به قول معروف از حکومت خودش تصریح میکنه میگه آقا اصلا هدف من دین نیست ببینید کتاب مصنف ابن ابی شیبه داره نقل می کنه

 ما قاتلتکم

میگه معاویه وقتی آمد خلافت رو به عهده گرفت

صلی بنا الجمعه النخیله

در نخیله اومدن به قول معروف چیز کردن خلافت رو وقتی به عهده گرفتن نخیله در نماز ظهرش آمد چی گفت خطبه خواند

 ما قاتلتکم

 من با شما نجنگیدم  خلاصه

 تصلوا ولا تصموا

 برای اینکه نماز بخونید یا روزه بگیرید یا حج به جا بیارید یا زکات بدید

وقد اعرف انکم تفعلون ذلک

من که می دونم شما هم اینار رو انجام میدید

 ولکن انما قاتلتکم

 من با شما جنگیدم

لأتامر علیکم

 امارت بکنم پادشاهی بکنم بر شما

فقد اعطانی الله ذلک

 خدا بهم داد و شما بدتون میاد هدفشو داره میگه اصلا هدف اینه دنبال این دنبال چیز دیگه نیست یعنی حتی ببینید میگه ما آتانی برای این، این یعنی حتی این آدم اون میزان خلافت شورایی هم قبول نداره لذا شما ببینید وصیتی که به یزید می کنه میگه آقا من گردن خیلی گردن فرازا رو شکستم به خاطر تو به خاطر دنیای تو خواستم به قول معروف تو بیای بالا همه هدفش این یا وقتی مثلا میرن در به قول معروف موسم حج جاهای دیگه بیعت بگیرن امام حسین در جلسه هست دیگران هستن اصلا اون کسی که می خواد بهت بگیره شمشیر نشون میده تیغ بالا سر مردمه اینه وقتی مثلا عایشه رو صدا میزنه که مثلا بحث خلافت یزید رو باهاش مطرح بکنه میگه

 ان امر یزید قضا من القضا

  میگه اصلا خلافت یزید ناشی از قضای الهیه مردم حق تغییرشو ندارن همینم میاد مطرح می کنه اصلا مردم اختیار ندارن یعنی اندیشه جو رو در جامعه ایجاد کرده

مجری:

قبلش نظریه بد ایجاد میکنه

استاد روستایی:

بله اینو ایجاد کردن میگه خب این قضا الهیه هیچکیم حق تغییرشو نداره یعنی به هیچ عنوان نه به خلافت الهی معتقده نه به خلافت شورای معتقد این فقط دنبال اون سلطنت و ملوکیت خودشه لذا شما می بینید که علمای اهل سنت هم میگن میگن خلافت پیامبر سی ساله بعدش میشه

ملکا عجوزا

بر اساس اون روایت پیامبر سلطنت گزنده اون روایتی که در منابع اهل سنت آمده بر اساس اون میگن میگن بعداز اون سلطنت گزنده ماجرای معاویه اینه ولی خب بنابراین اساسا به قول معروف معاویه به هیچ ارزشی پایبند نیست اما امام حسن علیه سلام می دانند که معاویه چه کاره است و چه آدمیه رو این حسابه که حضرت صلوات الله علیه و السلام میان و مقابل معاویه عرض کردم خدمت شما می ایستن خب اما حالا مفاد صلح در نامه معاویه به امام چیه و آیا اصلا معاویه به این عمل کرد یا نکرد ببینید انصاب الاشرف اینم تشریح می کنه کما اینکه منابع تاریخی دیگه هم تصریح کردن در جلد سوم انصاب الاشراف ملاحظه بفرمایید اینجا در صفحه دویست و هشتاد و شش میگه

 فکتب معاویه کتابا

 میگه نامه نوشته هذا کتاب این نامه امام حسن در واقع این کی نوشت جالبه میگه

کَلَمَه عبدالله بن سمره

 مثل کلام عبدالله این عبدالله خواهر زاده معاویه است معاویه گفت بعد عبدالله بن سمره هم اونو گفت این قبول کرد بعد به قول معروف عمر بن سلمه و نمی دونم محمد اشعث و این ها رو فرستادن برای اینکه برای معاویه اون شروط رو به بنویسن خب

 لیکتب علی معاویه الشرط و یعطیاه الرضی

بعد آمدن اینو نوشتن که

هذا کتاب للحسن بن علی من معاویه بن أبی سفیان

 نامه برای امام حسن از طرف معاویه

انی صالحتک علی أن لک الأمر من بعدی

بعد من خلافت مال شما باشه

 و لک عهدالله و میثاقه و ذمته و ذمه رسوله محمد و اشد ما أخذه الله علی أحد من خلقه من عهد و عقد

 خب من هیچ غائله ای ایجاد نمی کنم

 و علی أن أعطیک

 من به شما عطا می کنم

 در هر سال یک میلیون در هم از بیت المال و اینکه خراج فسا و داربجرد هم مال شما باشه و اینکه شما به قول معروف

 تبعث إلیهما عمالک

 عمالت رو برای خراج به دار داربجرد و فسا بفرستید

 و تصنع بهما ما بدالک

 هر کاری می خواید انجام بدید بعد عبدالله بن عامر خواهرزاده معاویه رو نمی دونم عبدالله بن سلمه همدانی نمی دونم عبدالله بن سمره و محمد اشعث کندی اینا آمدن و شهادت دادن بعد جالبه امام حسن چی جواب میدن این جواب امام حسن جالبه

فلما قرأ الحسن الکتاب

چون آقا امام حسن اصلا اینا رو نمی خواستن نامه شون چیز دیگری بود امام حسن چی فرمودن

 یطمعنی معاویه فی امر لو أردت لم أسلمه

 این می خواد منو به طمع بندازه در یک امری که اگه من دنبال اون بودم اینو به معاویه می دادم

 من خودم که خلافت داشتم این می خواد بگه اصلا من خلافت به تو میدم اصلا تو مال این حرفا نیستی تو اصلا مشروعیت نداری که بخوای خلافت به من بدی تو می خوای بیت المال رو به من بدی نخیر اصلا مال این حرفا نیستی چون اصلا مشروعیت نداری بیت المال تصرف بکنی که بخوای به من بدی بعد امام نامه نوشتن و گفتن نخیر این نیست و اینه که من میگم خب حالا اصلا شما فرض بکنید آقا امام حسن مجتبی علیه صلوات الله و سلام هیچی هم برای معاویه نداشته باشن و همه چیزهایی که معاویه نوشته باشه درست باشه فرض بکنید خراج فسا و داربجرد فلان

مجری:

و سالی یک میلیون

استاد روستایی:

آیا اصلا معاویه اینا رو داد داد نخیر اصلا و ابدا ببینید کتاب انصاب الاشراف بلاذری داره یکی اون بالا خدمتتون عرض کردم البدعه و التاریخ مقدسی عرض کردم یکی اینجا انصاب الاشراف بلاذری جلد سوم بفرمایید میگه قالو مورخین گفتن صفحه دویست و هشتاد و نه جلد سه انصاب الاشراف مورخین چی گفتن چی گفتن

 ثم قاموا معاویه

 معاویه بلند شد

 و خطب الناس

 خطبه خواند برای مردم تو خطبه اش چی گفت

 الا انی شرطت فی الفتنه شروطا

من در اون فتنه ای که ایجاد شده یک شروطی قرار دادم

 اردت بها الألفه

 می خواستم دل به دست بیارم

 و وضع الحرب

 جنگ و بخوابونم چقدر این به قول معروف با خباثت حرف می زنه من می خواستم جنگ و جنگو تو درست کردی

مجری:

اساس فتنه خودتی

استاد روستایی:

اساس فتنه خودتی که آقا امام حسین علیه صلوات الله و سلام تو نامه خیلی قشنگ فرمودن که بزرگترین فتنه رو من امارت تو می دونم معاویه بر این امت خب حالا این داره که من می خوام تو اون فتنه که حالا خودشه اساسش من می خوام دل به دست بیارم من می خوام به قول معروف جنگو بخوابونم اما چی

ألا و انها تحت قدمی علا و انها تحت قدمی

مجری:

میذارم زیر پا

استاد روستایی:

زیر پام میزارم یعنی ببین همینم همین خراج نمی دونم فسا و داربجرد و نمی دونم فلان و فلان که خودش نوشته با مشاوره ی خواهر زاده اش و محمد بن اشعث و اینو اون حتی

 ألا انها تحت قدمی

مجری:

بالاتر از این خلافتی که قرار بود به امام حسن برسه بعد از خودش

استاد روستایی:

همه اینها

 ألا و أنها تحت قدمی

 زیر پام گذاشتم اون وقت این آقا بعد هزار و چهارصد سال شده کاسه داغتر از آش شده مدافع معاویه که بله آقا معاویه به امام حسن و امام حسین معاویه پول معاویه پول می داد اصلا معاویه

 ألا و انها تحت قدمی

 چی میگه چرا الکی میای یه حرفی میزنی بدون اینکه واقعا من نمیفهم حالا بیچاره تر از این فرد اونی است که حرف اینو باور کنه واقعا  وگرنه آخه بابا این اصلا سواد نداره این یک کلاس آکادمیک تاریخ نخونده یه چهار تا ورق براش نواشتتن برای اینکه این گرین کارتشه تمدید بشه و خلاصه اونجا بتونه بمونه و این دلارها پشت سر هم بیاد بالاخره داره یه حرفایی رو همین جور بلغور می کنه یک وقت میشه وکیل مدافع یزید یک وقت میشه وکیل مدافع معاویه یزید و معاویه که برای همه دیگه جرم و جنایتشون ثابته بله حالا چهارتا جوجه وهابی ممکنه از یزید معاویه دفاع بکنه اما واقع قصه اینه ببینید ما جناب آقای صفایی عزیز

مجری:

بله خواهش می کنم

استاد روستایی:

تمام این اسنادی که من از اول برنامه تا الان در هر کلیپی خوندم خب تمام این اسناد حالا غیر از اون بخش دارایی امیرالمومنین که اشاره کردم تمام اسنادی که نمایش دادم همه و همه و همه منابع اهل سنت

مجری:

بله اصلا منابع شیعی نبودش

استاد روستایی:

نه انصاب الاشراف مال شیعه است بلکه مال بلاذری است اصلا بلاذری آیا بلاذری با شیعه خوبه نه خیر بلاذری در تاریخ داریم مداح مامون بود مامون قاتل امام رضا بله این مداحش بود بلاذری در تاریخ داریم که همنشین متوکل عباسی بود از ندیمان متوکل بود که در تاریخ ابن اثیر میگه

 انما ینادمه و یجالسه الذین قد اشتهروا بالبغض و نصب علی بن ابی طالب

 هم نشینی این آدم اصلا هم ناصبی بودن کسایی که مشهوره به نسب بغض بودن خب بلاذری هم نشین متوکل بلاذری مداح متوکل مداح مامونه خب خب ما از این کتاب داریم نقل می کنیم یعنی کسی نیست که با ما عقد اخوت داشته باشه کسی نیست که طرف شیعه باشه نمی دونم عرض کنم مصنفه ابن ابی شیبه یا مثلا عرض کنم فتوح ابن اعثم ابن اعثم هم شیعه نیست محتوای کتابشو هر کسی ببینه یقین می کنه و در اینترنت نیز مقالاتی در زمینه عدم تشیع ابن اعثم اصلا وجود داره تمام اینها اینا تماما منابع اهل سنت گفته فصول المهمه ابن صباغ مالکی یا نمی دونم بدع التاریخ و تمام این مواردی که ما اومدیم ذکر کردیم تمام اینها منابع غیر شیعه است در تمام اینها آمده بود که به هر صورت بالاخره اهل بیت از معاویه چیزی نگرفتن بله من دارایی بالاخره اگه داشتن مال خودشون بوده بله امام حسین علیه صلوات الله و سلام دارایی داشتن به عمر سعد هم گفتن من بهت میدم امام حسن مجتبی علیه صلوات الله و سلام تو همون منطقه ینبع حضرت دارایی داشتن دارایی داشتن حتی اموال پدرشون بعضی خونه پدرشون در اختیارششون بود چون ما یه روایتی داریم فرصت دارم اشاره بکنم این روایت رو ما یک روایت داریم مرحوم شیخ طوسی نقل میکنه خیلی قشنگه یعنی آقای صفایی من از اون موقعی که این روایت دیدم اصلا حالم خرابه حالم خرابه که چه غیرتمندانی بودن پای امیرالمومنین چه افرادی بودن من فقط برای بینندگان مون که ممکنه عزیزی دلش بخواد و این رو سندشو ببینه خدمت بینندگان عزیز و ارجمندمون اینو نمایش میدم فقط سند رو ببینید کتاب امالی مرحوم شیخ طوسی یک روایتی رو نقل می کنه روایت بسیار زیبایی است در مورد یاران امیرالمومنین یک بحثی رو مطرح می کنه درباره ابورافع میگه ابورافع گفت که آقا من یه روزی به رسول خدا وارد شدم دیدم رسول خدا خواب هستن و یک ماری هم در گوشه ای از خانه هست و من ترسیدم که اگه مار رو بخوام بکشم یه دفه بالاخره بدوم دنبال بالاخره صدا پام میاده پیامبر بیدار بشه آمدم گفتم گفتم شایدم بالاخره بر پیامبر داره وحی نازل میشه چون بالاخره در قرآن گفته شده گاهی اوقات در حالت رویا بر پیامبر وحی نازل میشده یه بخشش این جایی خب میگه من گفتم شاید اینجوری باشه و به این خاطر پیامبر رو اصلا تکون نخوردم آمدم چیکار کردم فقط

فلا طجعت  بینه و بین الحیه

بین پیامبر و مار رو نشستم

 که اگر این مار اومد بالاخره نیشی بزنه من جلو راه باشم من منو نیش بزنه بعد میگه یه مقداری وایستادم پیامبر یه دفعه از خواب بیدار شدن آیه ولایت رو خوندن

 انما ولیکم الله

 و بعد فرمودن خدا رو سپاس که

 اتم لعلی نعمته هنیئا له بفضل الله الذی آتاه

خداوند در واقع گوارای علی قرار بده این فضل رو

و بعد گفتم که حضرت فرمودن که چرا اینجا نشستی گفتم ماجرا اینه که مار اینجا بود و و من واقعش بین شما مار نشستم حضرت فرمودن که مار رو بکش من مار رو کشتم بعد حضرت فرمودن ابو رافع تو در زمانی که مردم با علی می جنگن تو چگونه ای ابو رافع با علی هستی یا نه

و هو علی الحق و هم علی البطل و جهادهم حق لله

علی بر حق اونا بر باطلن جهاد با اون ها حق خداست

 و کسی که نتونه به قول معروف علی رو یاری بکنه باید به قلبش حداقل اگه بالاخره از لحاظ فیزیکی آقا نتونست بالاخره بیماری داشت مشکلی داشت نتونست باید با قلبش به قول معروف چیز بکنه این ها میگه گفتم یا رسول الله برای من دعا کنید که اگه امیرالمومنین علی علیه صلوات الله و سلام رو درک کردم بتونم حضرت رو تقویت کنم کمک حضرت بکنم در قتال بعد میگه پیامبر فرمودن که هر پیامبری امینی داره و امین من ابورافعه که در منابع غیر شیعه آمدن امین رو ابو عبیده جراح جلوه دادن نه خیر امین پیامبر ابوورافعه بعد میگه زمانی که امیرالمومنین رو مردم باهاشون بیعت کردن بعد از عثمان و طلحه و زبیر آمدن و حرکت کردن برای جمل اینجاش قشنگه آقای صفایی عزیز میگه

 فبعت داری بالمدینه

خونمو تو زمین تو مدینه فروختم

 و أرضا لی بخیبر

 یه زمینی تو خیبر داشتم اونم فروختم

و خرجت بنفسی و ولدی مع امیرالمومنین

همه داراییمو فروختم زن و بچه و عیالم دنبال امیرالمومنین راه افتادم

لأستشهد بین یدیه

 به خاطر که در رکاب امیرالمومنین به جنگ و جهاد بپردازم تو رکاب آقام شهید بشم

 فلم ازل معه حتی عاد من البصره

میگه کنار حضرت بودم تا حضرت از بصره برگشتن اومدن کوفه در مقر حکومتشون

 و خرجت معه الی صفین

آمدم در صفینم کنار حضرت قرار گرفتم

 فقاتلت بین یدیه بها

 آمدم مقابل حضرت با در کنار حضرت در برابر دشمنانشون جنگیدم در رکاب حضرت و به نهروان در نهروانم در رکاب حضرت بودم جنگیدم

 ولم ازل معه حتی استشهد

میگه با حضرت بودم بودم بودم تا حضرت به شهادت رسیدن

 فرجعت الی المدینه و لیس لی بها دار و لا أرض

مجری:

اومدم مدینه دیگه چیزی ندارم

استاد روستایی:

اموالمو خرج آقام کردم نه خونه دارم نه زمین دارم هیچی ندارم

فأقطعنی الحسن بن علی أرضا بینبع

 امام حسن مجتبی علی از اموالشون جانم به قربان امام حسن از اموالشون زمینی در ینبع به من دادن

 و قسم لی شطر دار امیرالمومنین

 آمدن یه تیکه از خونه امیرالمومنین رو برای من قرارادن گفتن ابو رافع بیا اینجا زندگی بکن

فنزلتها و عیالی

 خودمو زن و بچه ام تو خونه امیرالمومنین زندگی کردیم هنیئا لک

گواراش بشه ببینید چه آدمای با غیرتی توی راه اهل بیت میان خونه زندگی همه رو می فروشه میره دنبال آقا که با امامش باشه برای امامش هزینه بکنه جانش و مالش و همه چیشو و بعد امام حسن علیه السلام از مال خودشون میان به این میدن خونه پدرشون رو میان به این میدن اهل بیت اینجوری بودن بله امام حسین هم به عمر سعد گفت من به تو میدم جبران می کنم برات مال رو یزید مالتو می گیره من بهت اموال میدم خونتو می گیره خونه بهت میدم اما عمر سعد لایق نیست که در خونه امیرالمومنین زندگی بکنه عمر سعد لایق نمیشه در خانه اهل بیت علیه صلوات الله و سلام زندگی بکنه در خدمت شما هستیم

مجری:

احسنتم خیلی ممنون مچکرم واضح هست و در حقیقت امام مجتبایی که در تاریخ آمده است حالا بارها کل اموال یا نصف اموال رو حضرت انفاق می کردن به فقرا سیره شون این بود نه اینکه بخشی از اموال مثلا یک مقداری رو حالا این آقا اومد که انفاق های حضرات رو هم یه مقدار همچین کوچک نشون بده و حضرات کل اموال رو مثلا یا نصف اموال و دارایی روها رو می دادن انفاق می کردن بعد قطعا اینها منبعی داشته از دسترنج خودشون بوده است کار و زحمت و تلاش خودشون بوده از حضرات و از این راه هایی که این آقا می فرماید قطعا نبوده است

استاد روستایی:

نه ببینید خب این آقا همه رو مثل خودش فرض کرده من اینا یه افرادی ان که بالاخره عرض کردم جیره خوارن آمده اهل بیت علیهم صلوات الله و سلام رو هم مثل خودش فرض کنه جیره خوار فرض بکنه و آمده اینجا قیاسه به نفس میکنه در حالی که اینجوری نیست و من ببینید جناب آقای صفایی عزیز هیچ ارادتی به این فرد ندارم البته اطلاع نسبت به خانوادش دارم اما امیدوارم یه روزی بفهمه و برگرده بفهمه به خدا قسم ببینید جناب آقای سلیمانی امیری من اینجا با شما صحبت می کنم این دنیا ارزش این رو نداره که تو بشی وکیل مدافع یزید و معاویه لااقل اگه می خوای از یکی دفاع بکنی بیا از یه کسی دفاع کن که سرش به تنش می ارزه آخه یزیدم شد آدم آدم میمون بازی که اهل نستجیر بالله اهل عمل منافی عفت با مادران و خواهران و دختران و یه آدم که این وکیل مدافع این بشی برگرد به آغوش خانواده برگرد به کشور خودت و این رو بزار کنار توبه کن اینا غلطه نه دنبال اینا نرو آخرت خودتو خراب میکنی به خاطر چهار تا دلار این واقعا حیفه

مجری:

احسنتم حداقل مردانگی داشته باش وقتی صحبت می کنی خیلی ممنون مچکرم جناب آقای دکتر روستایی عزیز استفاده کردیم ایشالله باز هم در جلسات بعد در خدمت شما و بینندگان عزیز و ارجمند باشیم تشکر می کنم از شما بینندگان عزیز و ارجمند از همراهی شما التماس دعای فرج داریم در این شب ها در مجالس حضرتب اباعبدالله حسین علیه السلام و عرض پایانی ما این باشد که یارب الحسین بحق الحسین اشف صدر الحسین بظهور الحجه السلام علیکم و رحمه الله و برکاته

 


کاوش - پاسخ به شبهات باستان گرایان درباره تاریخ اسلام>

پاسخ به شبهات تاریخ اسلام امیرالمومنین علی ع اموال امام حسین ع شیعه انفاق یاران اهل بیت ع جنگ جمل صحابه مشروعیت یزید عمر سعد