سایر قسمت ها
تاریخ بدون روتوش - بازخوانی نو از آیین زرتشت و ایران باستان

قسمت هشتاد و ششم برنامه تاریخ بدون روتوش با کارشناسی استاد حسینی
(فصل سوم)


دیگر قسمت ها

 

بسم الله الرحمن الرحیم

تاریخ:03/03/1402

برنامه: تاریخ بدون روتوش

استاد حسینی:

بسم الله الرحمن الرحیم، اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

عرض سلام و ادب و احترام خدمت شما بینندگان عزیز و ارجمند، بیننده قسمت دیگری از فصل سوم سلسله برنامه های تاریخ بدون روتوش هستید برنامه ای که قرار هست روشنگری کند، روشنگری کرده تا این جای کار، از این به بعد هم قرار است همین روال را ادامه بدهد، و مطالبی که در تاریخ در خصوص تاریخ در منابع تاریخی، در گفتار های عمومی تحریف شده، روتوش شده دروغ گفته شده، برخی از مطالب گفته نشده، قرار هست آنها را با شما مطرح بکنیم، در میان بگذاریم، مطالب مان روال قبل را خواهد داشت، در فصل اول دیدید در مورد زرتشت متمرکز بودیم، در فصل دوم بحث هخامنشیان را مطرح کردیم از قضیه فتح بابل تا آن سال خونین که داریوش رقم زده بود در ایران باستان، و در فصل سوم گفتیم می خواهیم بحث داریوش را و سایر پادشاهان هخامنشی را تا دوره اسکندر ادامه بدهیم و  اساس کار مان را دیگر کتیبه ها قرار می دهیم در این فصل، یعنی منبع اصلی در طرح موضوعات اساسی مان کتیبه ها است، کتیبه هایی که از شاهان هخامنشی به جای مانده است، بحث را پیش بردیم 86 قسمت از برنامه هست که خدمت شما هستیم و مطالبی را خدمت تان گفتیم، متناسب با آن پادشاهی که داریم کتیبه اش را مطرح می کنیم، مطلبی که در کتیبه اش آمده، موضوعاتی را داریم خدمت شما ارائه می کنیم.

سه سؤال اساسی پرسیده بودیم در فصل اول و دوم برنامه و جوابی دریافت نکردیم در مقابل آن، 7 سؤال دیگر اضافه کردیم به آن، شد 10 تا سؤال، و در این چند قسمتی که در فصل سوم خدمت شما بودیم، هم منتظر بودیم پاسخ بشنویم همچنان هم منتظر هستیم و منتظر خواهیم بود، نسبت به این 10تا سؤال ببینیم چه پاسخی ارائه می شود، سؤال پرسیدیدم، خیلی طبیعی است که اگر یک سؤالی پرسیده می شود و مطرح می شود، آن هم در چنین فضایی که ما بحث مان گفت و گو مان، محور های اساسی مان مشخص هست، شیوه مطلب و ارائه ما هم مشخص هست و واضح است، خب بیایند سعی بکنند حداقل جواب بدهند، همانطور که اوایل فصل اول تلاشی صورت گرفت بعد، دیگر این تلاش ها راه به جایی نبرد تا اینکه الآن ما شاهد این هستیم که خیلی تلاشی هم دیگر نمی شود برای جواب دادن نسبت به این سؤالات ما، الّا شاذ که هفته قبل نمونه اش را دیدیم؛ این هفته می خواهم بحث خود را جمع بندی بکنم، تا اینجا از فصل سوم آنچه که گفته شده و اهورامزدا چگونه بوده است را مختصر و فشرده خدمت تان عرض بکنم بعد یک نکات دیگر است به آنها هم امشب خواهم پرداخت، و به آن شخص هم امشب ان شاءالله می پردازم.

ما یک بحثی را مطرح کردیم در ابتدای نکاتی که داشتیم، گفتیم ما می خواهیم روی کتیبه های هخامنشیان و پادشاهان هخامنشی صحبت بکنیم، محور مان آنها است، حالا در کنارش بله آثار دیگر را هم بررسی می کنیم، نشان می دهیم، هفته گذشته در مورد اهورامزدا صحبت کردیم با شما، اما می خواهیم برویم یک مرور یک جمع بندی کنار هم برخی از آنچه که گفته شد، نشان داده شد، توضیح داده شد در جلسات قبل را، آن را فشرده خدمت شما عزیزان تقدیم بکنیم و بعد برویم سراغ بحث دیگر.

آنچه که ما گفتیم در برنامه تاریخ بدون روتوش، براساس کتیبه شاهان هخامنشی، یعنی در فصل سوم برنامه تاریخ بدون روتوش، چه گفته شد و چه جمع بندی قرار است تقدیم حضور شما عزیزان بشود؛ آنچه که به صورت مقدمه گفته شد، در تاریخ بدون روتوش بر اساس کتیبه های شاهان هخامنشی، یکی این بود که حرفی از اهورامزدا در هیچ کدام از کتیبه های کوروش وجود ندارد، برخی از آقایان تصور شان این است که کوروش هر کجا رفته گفته اهورامزدا، هر جا که نکته ای را نوشتند، تنفیض کرده و امضا کرده گفته اهورامزدا، کتیبه ای اگر دارد گفته اهورامزدا، یا منشور کوروش پر است از اهورامزدا، نه این تصور یک تصور اشتباه است، که قبلاً البته در مورد آن توضیح دادیم مفصل به آن پرداخته ایم، پس این تصور را باید بگذاریم کنار، در کتیبه های کوروش بحث اهورامزدا مطرح نیست، نکته بعدی، کوروش بر اساس کتیبه خود او بت های مختلفی را می پرستیده است، یعنی نه تنها اهورامزدا در کتیبه های اهورامزدا مطرح نیست، بت های دیگری را کوروش می پرستد، و مطالبی که کورش در کتیبه هایش آورده، تعریف و تمجید و پرستش نشان داده است که او می پرستیده است بت های دیگری را، و از اینها نام برده در کتیبه هایش، کتیبه دیگر حرفی نیست، یک مورخی که جای نوشته باشد شما بیایید به راحتی بگویید، حالا مثلاً دروغ گفته، کتیبه دیگر منتصب به شخص او است، همان سند و همان منبعی است که مورد استناد شما قرار می گیرد برای تجلیل از آن شخص، ما بر اساس آن داریم خدمت تان می گوییم؛ نکته بعدی، عرض کردیم نماد بت مردوک، یک بت بابلی به عنوان موشو خوشو در منطقه تخت جمشید کشف شده، ما هم مسئول ایرانی کاوش های پارسه را روی خط برنامه آوردیم و مفصل توضیح دادند، خودش ایشان مسئول سر تیم ایرانی اکتشافات آنجا هستند و توضیحات شان را ارائه دادند، یکسری تصاویر را برای ما فرستادند، تصاویر را ارائه دادیم برای شما، یک قسمت کامل فرمایشات کارشناس و سر تیم را باهم شنیدیم، پس کوروش که حرفی از اهورامزدا ندارد، این به کنار حرفی از بت های دیگری دارد و حتی بت داشته در معبدی که در تخت جمشید البته تازگی کشف شده، خیلی از آن زمان نمی گذرد؛ مسئله بعدی این بود که در مورد کمبوجیه و بردیا به عنوان دو فرزند کوروش، کمبوجیه و بردیا کلاً کتیبه ای ندارند اما معبد پارسه که اشاره کردیم بت موشو خوشو در آن هست در زمان کوروش و کمبوجیه بوده، براساس گفته سرتیم پژوهشی ایرانی همین کاوش های پارسه، یعنی کمبوجیه هم اینجا ذیل همین مسئله می گنجد، حالا بردیا گفتند برخی آمدند گفتند توسط برادرش کشته شد، یعنی یک فرزند دیگر فرزند دیگر را کشت، برخی می گوید گئومات دروغین بود، مثل داریوش مثلاً همچین ادعایی را مطرح کرده، بعضی ها می گویند نه بردیا همان بردیا است که ما عرض کردیم در بررسی ها کفه این استدلال کاملاً سنگین تر است که ما بگوییم بردیا واقعاً بردیا بود آن که داریوش کشت بردیا بود، این تصویر که در تخت جمشید می بینید داریوش پایش را روی یک بدن یک شخصی گذاشته است، واقعاً داریوش پا بر بدن فرزند کوروش گذاشته و او را کشته، البته این را هم اضافه بکنم در مورد دو نفر پادشاهان قبلی که کتیبه منتصب داشتند آنها را هم در موردش صحبت کردم و توضیح دادم، بحث انتصاب کتیبه های شان بود ارشام منه و آریارمنه این دو تا انتصاب کتیه های شان بود که به زبان کتیبه الآن آوردند می گویند این دو پادشاه نوشتند، می گویند که آن زبان اصلاً استفاده نمی شده در ایران باستان، مثل گفته بسیاری از زبان شناسان مورخین؛ نکته بعدی این بود که خشایارشاه معبد بت کوروش و کمبوجیه را تخریب کرده، خشایارشاه فرزند داریوش، کتیبه ای دارد معروف به کتیبه ضد دیو، رساله ضد دیو، می گوید یک دیو پرستانی بودند و دیوی بوده است و دیو کده ای، و من آن دیو کده را خراب کردم، خب آقای خشایارشاه و آقای داریوش هیچ وقت بر اساس آن کتیبه هایی که تا الآن کشف شده همه آنچه که ما داریم می گوییم در مورد کتیبه ها، کتیبه هایی است که تا الآن کشف شده و تا الآن ترجمه شده، طبیعتاً شاید چند روز دیگر، شاید چند سال دیگر کتیبه های دیگری مثلاً پیدا شود، آقای خشایارشاه می گوید که این دیو پرست ها را من کنار زدم، دیو معبد را و دیو دان را ویران کردم و اتفاقاً آن معبدی که بت موشو خوشو در آن بوده است در پارسه هم مورد تخریب و ویرانی قرار گرفته است، که اصلاً دیگر معروف شده است به تلّ  آجر، این آجر ها هم بهم ریخته به جز آن بخشی که بازسازی شده است یا سالم مانده مورد بازسازی قرار گرفته و مورد کاوش قرار گرفته، نکته بعدی این است که ما آمدیم پرداختیم به کتیبه های شاهان هخامنشی، مباحث دیگری را هم در ذیل اینها مطرح کردیم، همه را هم منتسب کردیم و مستند کردیم به کتیبه های هخامنشی، ترجمه هایی هم که ما برای شما می آوردیم، یا ترجمه پیر لوکوک بود، خانم نازیلا خلخالی زیر نظر دکتر ژاله آموزگار آمدند اینها را ترجمه کردند برگردان کردند، یا مثلاً نارون شارپ بوده است و ترجمه ای که نارون شارپ انجام داده که ما به شما اینها را مطرح کردیم البته جای آقای عبدالمجید ارفعی لازم بوده در کتیبه در مورد منشور کوروش مطرح کنیم، مطرح کردیم و بقیه مترجمین را، مثل آقای غیاث آّبادی و دیگران را دست به ترجمه بخش هایی از این کتیبه ها زدند، نکات دیگری که ما گفتیم این مسئله بود که خیلی درد آور بود، براساس کتیبه بیستون اثر باقی مانده از داریوش و از زمان خود داریوش، براساس کتیبه بیستون مناطق مختلف ایران پادشاهی داریوش را قبول نکردند، اصلاً کتیبه بیستون یک جنگ نامه ای است که داریوش نوشته که با ایرانی ها چکار کرد، متن آن را مفصل آمدیم ما آنجایی که لازم بوده را نشان دادیم، مطرح کردیم، ترجمه های مختلف آن را گفتیم، مردم ایران در نقاط مختلف، البته این ایران که می گویم طبیعتاً ایران آن روزی را دارم می گویم، ایران در زمان داریوش را دارم می گویم، بابل هم جزو آن هست، سکایه هم جزو آن هست، آن زمان دارند مرتب قیام می کنند، همان ابتدای به قدرت رسیدن داریوش مردم دارند قیام می کنند علیه داریوش و البته داریوش هم پاسخ شان را داده است، براساس کتیبه بیستون کشتار عظیمی توسط داریوش هخامنشی در ایران اتفاق افتاده است، یعنی اصلاً کتیبه بیستون که انسان می رود نگاه می کند و گاهی متعجب می شود از آن قدرتی که در ثبت این نوشته ها و آن تصویر بر روی کوه در زمان هخامنشیان وجود داشته، حالا ببینیم چه چیزی نوشته، آن تصویری که در آن کوه حک شده است، این تصویر چه تفسیری دارد اینها چه کسانی هستند، گفتیم ما همین متن را می خواهیم بگوییم که اگر انسان نگاه می کند به کتیبه بیستون علاوه بر اینکه یک تصویری را می بیند یک کاری را می بیند که در تاریخ ماندگار شده، می بیند سازنده اش کسی که دستور داده این ساخته شود این چه گفته در آن، گفتیم یکی این آمار کشتار مردم ایران را داده است و جالب است آن همه آماری که داریوش می آورد آخرش می گوید که من همه آن را نمی توانم به شما بگویم، باور تان نمی شود من چقدر ایرانی کشته ام، پس براساس کتیبه بیستون کشتار عظیمی توسط داریوش هخامنشی در ایران اتفاق افتاد؛ نکته بعدی، داریوش در ابتدای به قدرت رسیدن چشم در آورده و گوش و زبان و بینی هم بریده، چه کسانی را؟ همین ایرانی ها را، این دیگر مطلبی هست که خود داریوش دارد می گوید، خود داریوش حک کرده، ثبت کرده، و طرفداران داریوش و کورش هم اینها را ترجمه کردند، طرفداران هخامنشی اینها را ترجمه کردند، حالا شما بیا بگو این که دارید می گویید این فلان است، این حرف خود داریوش است می گوید من مخالفینم را چشم های شان را در آوردم گوش های شان را بریدم، زبان شان را قطع کردم، نکته بعدی که مطرح شد در این برنامه، بحث این بود که داریوش مخالفین خود را به صلابه کشیده یا چارمیل کرده است، مثلاً در ترجمه کیبه شاهان هخامنشی که آقای پیر لوکوک انجام داده است، خانم نازیلا خلخالی زیر نظر دکتر ژاله آموزگار اینها را به فارسی ترجمه کرده اند، چاپ های اول مسئله چارمیل کردن آمده، چاپ های بعدی را ایشان گفته ما آمده ایم یک اصلاحاتی را انجام دادیم، جلسه بعدی هست که با آقای دهبودی بوده آنجا اشاره ای نمی کند که چرا ما این کار را کردیم، چرا این واژه را تغییر دادیم، در ترجمه جدید دیگر خیلی خواستند اینها دقیق ترجمه بکنند، شده به صلابه کشیدن، حالا همان صلابه هم داستان دارد، به هر حال، چارمیل چه بود؟ من خیلی در لفافه بخواهم خدمت تان عرض بکنم و خیلی مختصر، چون قبلاً توضیح دادیم در مورد آن، این بود که ایرانی ها را می آورد داریوش و نیزه را وارد بدن اینها می کرد، از جای بدی هم وارد بدن اینها می کرد، تا از دهان اینها بیرون بزند، و برخی هم آمدند گفتند متخصص هم داشتند، برای این کار یکسری افرادی هم بودند که طوری این کار را می کردند یک مدت زنده هم بماند طرف، حالا این کار را می کردند یا این کار را نمی کردند به هر حال همچین اتفاقی را رقم می زده برای برخی از ایرانی ها، و خودش دارد می گوید من این کار را کردم، ما چاپ های مختلف را کنار هم آوردیم و تغییراتی که در چاپ های مختلف انجام شده را هم به شما نشان دادیم؛ مسئله دیگری که ما مطرح کردیم این بود که براساس کتیبه بیستون بخش زیادی از آریایی ها اهورامزدا را نمی پرستیدند، یعنی داریوش خودش دارد می گوید من با فلان گروه جنگیدم آن گروه هم آریایی هستند، من با فلان گروه جنگیدم چون این گروه اهورامزدا را قبول ندارند نمی پرستند، خب این هم یک اعتراف است که در کتیبه بیستون آمده است؛ مسئله بعدی، ما گفتیم یکی از آن نکاتی که برجسته است در کتیبه های هخامنشی، حداقل اینطور بگوییم در کتیبه های شاهان هخامنشی از داریوش به بعد منهای ارشام و آریامنه  که آن را هم توضیح دادیم در کنار اینها، این اهورامزدا است که برجسته است، پر کارکرد است، پر کاربرد است، برخی از مسائل نسبت داده می شود به او، برخی از اتفاقات به اسم اهورامزدا رقم می خورد، خب اینها چه بوده اند؟ اهورامزدا در کتیبه های شاهان هخامنشی، در کتیبه های شاهان هخامنشی نکته ای است ما این را مقدمه گفتیم و مطرح کردیم برای شما عزیزان و بزرگواران، اهورامزدای کتیبه ها همان اهورامزدای اوستا نیست، بعضی این اشتباه را می کنند، فکر می کنند مثلاً چون در کتیبه ها آمده اهورامزدا در اوستا هم آمده است اهورامزدا، پس شاهان هخامنشی اوستا دیدند، بعد اهورامزدا را در اوستا دیدند آوردند در کتیبه های شان، نکات صریحی را آوردیم در این زمینه که گفتیم این دو تا اصلاً باهم فرق دارند، و ریشه یابی هم کردیم بحث اهورامزدا را که از کجا آمده است، یعنی نمی توان گفت شاهان هخامنشی تحت تأثیر سخنان زرتشت در اوستا آمده اند از اهورامزدا یاد کردند، نکته بعدی این است که اهورامزدا مورد قبول بخش بزرگی از آریایی ها نبوده است براساس همان کتیبه ها، مسئله دیگری که ما گفتیم براساس کتیبه های شاهان هخامنشی این بود که اهورامزدا خدای یگانه نبوده، تصور اینکه پادشاهان هخامنشی فقط می گفتند اهورامزدا و بحث خدایان دیگر را کنار زدند نیست، البته عرض کردم دیگر، شاهان هخامنشی که داریم می گوییم منظور همان داریوش به بعد است، مثلاً کورش که دیگر اصلاً بحث اهورامزدا را ندارد، بت های دیگری است که مطرح کرده است، صراحتاً در متون شاهان هخامنشی در کتیبه های شان آمده است اهورامزدا و سایر خدایان، اهورامزدا و دیگر خدایان، جمع بسته شده اهورامزدا خدای یگانه نیست در این کتیبه ها، نمی شود شما یک جمله که در این کتیبه ها آمده است دو کلمه اول را که این بخش یکپارچه است واضح و مشخص است، کلمه اهورامزدا آمد، بگویید خب ببین اهورامزدا آمده، بلافاصله در کنار اهورامزدا، اهورامزدا عطف شده به سایر خدایان؛ مسئله بعدی اهورامزدا قبل از داریوش خدای برتر نبوده است، و یکسری اسناد هم در این خصوص برای شما نشان دادیم، که این را تصور نکنید یک خدای واحد قهار یگانه ای بوده است که قبل از داریوش و بعد او را مردم می پرستیدند یا شاهان دیگر او را می پرستیدند حالا داریوش هم ادامه داده راه آنها را، نه اهورامزدا قبل از داریوش یک خدای مقتدری نیست، در ذهن مردم یا پادشاهان، یعنی نه از اوستا گرفته شده نه آن سیاق را دارد در مورد اهورامزدا در مورد اینکه خدای یگانه باشد و چه باشد؛ نکته بعدی، اهورامزدا دلیلی برای حمله و کشتار ایرانیان است، یعنی در کتیبه های هخامنشی به صورت ویژه و به صورت خاص منظورم همان کتیبه بیستون است، چون متنش هم مفصل تر است به نسبت بقیه کتیبه ها، داریوش می گوید من با فلان قوم و فلان گروه از ایرانی ها جنگیدم، اینها را زدم، اینها را سرکوب کردم، یکی از دلایلش را این می آورد می گوید اینها اهورامزدا نمی پرستیدند، دلیل بر جنگ بوده، بعضی از این باستان گرایان آتئیست، حالا این هم خودش تناقض دارد باستان گرایان این همه خدایان مختلف داشتند، آتئیست ها منکر هر نوع خدایی هستند، بعد اینها با همدیگر جمع شدند، وقتی منطقی وجود نداشته باشد اینها کنار هم می تواند بیاید، اینها با همدیگر جمع شود، وقتی اصول عقلی و منطقی پشت اعتقاد نباشد، طرف ممکن است مثلاً آتئیست باشد باستان گرا هم باشد، الآن که دیگر بعضی ها اصلاً دارند تبلیغ زرتشتی گری می کنند با ذائقه آتئیستی، می گویند این اصلاً پیامبر نبوده است، برخی از این آقایان آمدند گفتند اصلاً الله بوده که باعث جنگ در تاریخ شده است، اولین بار الله بوده که آمده، به اسم الله جنگ هایی رخ داده است، گفتیم اهورامزدا را خدا می دانید یا نمی دانید، حداقل آن زمان خدا می دانستند یا نمی دانستند؟ داریوش می گوید من بخاطر اهورامزدا زدم و کشتم و چکار کردم ایرانی ها را، یکی از دلایلش این است؛ مسئله بعدی این است که اهورامزدا در کتیبه های هخامنشی، یعنی شاهان هخامنشی در کنار نام خدایان دیگر مانند آناهیتا، میترا و ارت آمده است، یعنی علاوه بر اینکه اهورامزدا، جمع می شود گاهی می گوید اهورامزدا و دیگر خدایان، بعضی وقت ها می گوید اهورامزدا و ارت، اهورامزدا و آناهیتا، اینها هم در کنار هم و مؤثر آمده اند که اینها خدایان باستان بودند؛ نکته بعدی، ما گفتیم اهورامزدا در اوستا را می خواهیم بررسی کنیم، تا اینجا که گفتیم این بخش دوم مطالب ما اهورامزدا در کتیبه شاهان هخامنشی بوده است، حالا می خواهیم بگوییم اوستا چه ویژگی هایی برای اهورامزدا داشته است، و چه ویژگی هایی برای اهورامزدا دارد، می رویم سراغ کتاب اوستا، چند تا از آن نکاتی که خدمت تان عرض کردیم را اینجا دوباره بازخوانی می کنیم، یک نکته اینکه اهورامزدا در اوستا مقدمه ای داشت، توضیحاتی داشت که ما  اسنادی را در این زمینه نشان دادیم برای شما، خب اوستا را می گویند کتاب مقدس زرتشتیان است، بخش گاتاها را می گویند قطعاً زرتشت نوشته است، اما بخش اوستا را می گویند که تفسیری است بر گاتاها، تا آن را نخوانیم این را متوجه نمی شویم، اما همه را گفته بودند که مقدس است، ما گفتیم آریایی ها چندگانه پرست و دیو پرست بودند، تصوری وجود دارد که برخی این توهم را دارند می گویند که ایرانی ها در طول تاریخ همیشه یگانه پرست بودند، همیشه یک خدا را می پرستیدند، و هیچ وقت اصلا ً خدایان دیگر را مورد پرستش قرار نمی دادند، این حرف ها واقعاً در بستر فضای اسناد و مباحث علمی اصلاً جایگاهی ندارد، چون از بدیهیات است که در ایران باستان خدایان مختلفی وجود داشته است که بتکده معبدش هم پیدا شده، چه پارسه باشد چه در شهر سوخته که 2500 سال قبل از هخامنشیان باشد، در آن موضوع هم کارشناس را روی خط برنامه آوردیم اینجا هم صراحتاً گفتند پیکرک پیدا شده، بت پیدا شده، و معبد پیدا شده، اینها پیکرک داشتند معبد داشتند می پرستیدند بت ها را، خب اشتباه بوده ولی بوده، حالا اینکه ما اصرار بکنیم که نبوده، هرودوت یک مطلبی گفته بود که ما آمدیم اینجا آن مطلب را نقد کردیم، پس آریایی ها چندگانه پرست بودند و دیو پرست بودند، یعنی اهوره ها و دیره ها را اینها در مجموع می پرستیدند، تفکیک بین خوب و بد بودن این خدایان دیو دانستن و خوب دانستن اینها، تفکیک بین دیوان و امشاسپندان و هر تقسیم بندی که می خواهیم بگوییم این متأخر از حرکت آریایی ها دانسته شده است، براساس آنچه که برخی از مورخین دارند می گویند و شواهدی هم برایش می خواهند مطرح کنند، و این آریایی های چندگانه پرست و دیو پرست می آیند، حالا براساس آنچه که الآن معروف و مشهور است از سمت شمال می آیند شرق ایران و از شرق ایران وارد ایران می شوند، براساس آن حرکت معروف و مشهوری که دیگر دانشگاه ها معمولاً دارند روی همین مسئله تمرکز می کنند و این را مطرح می کنند، حالا دلایل خودشان را هم دارند، شاید ما هم به بحث حرکت آریایی ها و دلایلی که گفتند این مسیر را طی کرد، بپردازیم، می گویند در این مسیری که آمده است و از آن منطقه هند هم گذر کردند و آمدند وارد ایران شدند، که آریایی ها می دانید قوم مهاجر نمی شود به تنهایی به آنها گفت، قوم مهاجر مهاجم هستند، یعنی درگیر می شوند با ایرانیانی که بومی هستند در ایران باستان که آن هم بحثش مفصل است من به جایش مطرح خواهم کرد برای شما که قضیه از چه قرار است، اصلاً دستور می آید که با اینها درگیر شوید و با اینها بجنگید که دیوها هستند، برخی هم می گویند این دیوها دقیقاً همان بومیان ایران باستان بودند، یعنی قبل از ورود آریایی ها بومی ها از بین برده شدند و آریایی ها که آمدند اینها را پس زدند، حالا این اتفاق در جای دیگر هم افتاده، مثلاً در قاره آمریکا هم شبیه همچین اتفاقاتی رقم خورده است، به هر حال این آریایی ها چندگانه پرست بودند خدایان مختلفی را می پرستیدند، تقسیم بندی هم نداشتند تا بعد از اینکه آن قضایای بحث ریگ وادها؛ نکته بعدی این است که اهورامزدا نام یکی از دیوها در شرق ایران بوده، اینها را اسنادش را آوردیم، اهورامزدا یکی از این دیوها بوده انتخاب شده است، توسط زرتشت به عنوان یکی از خدایان، اسناد هم به اندازه کافی در مورد هر کدام از اینها برای تان نشان داده ایم؛ اهورامزدا را زرتشت نیاورده است، بعضی ها می آیند می گویند پیامبر ایران و باستان بوده برای اولین بار اهورامزدا را آورده، اهورامزدا که خدای یگانه نیست الآن خدمت تان توضیح می دهم، اهورامزدا را زرتشت نیاورده است، اهورامزدا قبلاً بوده است، یکی از خدایان، یکی از دیوها یکی از عناصر بوده یکی از هرچه که اسمش را می خواهیم بگذریم، یکی از آن عناوینی بوده که مورد پرستش قرار می گرفته، به عنوان خدا حداقل شناخته شده بوده، زرتشت اولین نفری نیست که اهورامزدا را آورده است؛ مسئله بعدی، اهورامزدا خدای یگانه نیست، نه تنها اهورامزدا خدای یگانه نیست، بلکه اهورامزدا خدای مطلق هم نیست، یک تصریحی آوردیم از آقای مهرداد بها که خدای مطلق نیست، اصلاً یکسری از جاها دارند مشورت می کنند به او می گویند چه کار بکن و چه کار نکن و انجام بده، از این هم فراتر رفتیم مطالب دیگری نشان دادیم مثلاً در اوستا نام خدایان دیگر در کنار اهورامزدا آمده است، یعنی اهورامزدا کنارش خدای دیگری آمده است، خدایانی که قبلاً پرستیده می شدند، خب حالا اهورامزدا هم قبلاً پرستیده می شد قبل از زرتشت، این خیلی عجیب است که برخی تصور شان این است که در اوستا فقط اهورامزدا به عنوان خدا مطرح شده است، یعنی اگر کسی اوستا را بخواند و بتواند از اوستا محتوا را دریافت بکند و عبارات را ببیند متوجه خواهد شد که اهورامزدا تنها خدایی نیست که در اوستا آمده است، خیلی واضح و بدیهی است؛ در ادامه نکات دیگری را خدمت تان عرض کردیم، مثلاً عرض کردیم که اهورامزدا جفت و همسان با مهر معرفی شده است، اصلاً در اوستا در جاهای متعدد و مختلف مهر جفت اهورامزدا آورده شده، کنار هم، اهورامزدا و مهر خب اینها خدایان هستند دیگر، توضیحات اینها را قبلاً به شما داده ایم و در مورد آن صحبت کردیم آنجایی که لازم بوده از باستان گرایان آوردیم، و آنجایی که لازم بوده از زرتشتی ها آوردیم و از خود اوستا مطالبی را آوردیم صراحتاً خدمت شما نشان دادیم؛ نکته بعدی، خدایانی مانند تیر در اوستا همسان با اهورامزدا به تصویر کشیده شده اند، کنار هم گذاشته شده، مهر که جفت اهورامزدا است در بسیاری از عبارات، بله اینطور پر تکرار نیست که اهورامزدا و تیر ولی عباراتی برای اهورامزدا آمده که همان عبارات برای تیر هم آمده است، اینطور به تصویر کشیده شده است؛ مسئله بعد این است که اهورامزدا از سایر خدایان کمک می گیرد در اوستا، یعنی خدای کاملی نیست از بقیه خدایان دارد استمداد می کند طلب می کند، کمک می گیرد و اینگونه نیست که بگویید یک خداوندگار مطلقی است در اوستا، اهورامزدا یک قدرت مطلقی دارد و فقط او است که منشاء تمام امور است، او است که تدبیر کننده تمام امور است، نه اهورامزدا دارد کمک می گیرد از بقیه خدایان؛ مسئله بعد این است که آناهیتا و خدای باد بالاتر از اهورامزدا دانسته شده اند در اوستا که تصریح آقای شجریان وکیلی را هم در این زمینه آوردیم و دلایل آن را هم اینجا خدمت تان عرض کردیم، اصلاً دارد اهورامزدا نجوا می کند با خدایان دیگر، با آناهیتا، و استمداد که می کند آنجا نجوا هم دارد، و عبارات عبادت دارد اصلاً با آناهیتا، خود اهورامزدا، پس اهورامزدا دیگر در رأس نیست خدای مطلق هم نیست، در کنارش خدایان دیگری به تصویر کشیده شدند در اوستا بالاتر از او هم عناصر اثر گذار تری هست، خود آقای زرتشت یا دقیق تر بگوییم خود اوستا می گوید اهورامزدا برخی دیگر از خدایان را با صفت ترین می آورد، این هم ترجمه آقای جلیل دوستخواه و اینها را نشان دادیم به شما عبارات آن را؛ مسئله بعدی باز در مورد بحث اهورامزدا در اوستا یک نکته دیگری گفتیم، گفتیم اهورامزدا اصلاً دارای فرزند دختر و پسر است، همین اهورامزدای داخل اوستا دختر دارد پسر هم دارد، این مسئله که دیگر در آئین زرتشت می آید جلوتر  می رسد به دوره ساسانیان پدر هم پیدا می کند، آن هم یک پدر دو جنسه که می شود زروان، و پدری که هر دو جنس را دارد و خودش خودش را باردار کرده و در عین حال دوقلو هم دارد که اهورامزدا است و اهریمن، این مسئله که دارم می گویم در اوستا نیست، بحث زروانیست و تفکرات آئین زرتشت و موبدان زرتشتی به تعبیر آقای هاشم رضی موغان زرتشتی اینها مطرح کردند، این سیاقی است که در تاریخ ما با آن مواجه هستیم، خب اهورامزدا دختر دارد و فرزند دارد، پسر دارد در اوستا، در دوره ساسانیان هم پدر پیدا می کند، البته مادر به تصویر کشیده نشده، گفته پدرش هر دو جنس را دارد؛ نکته بعدی این است که اهورامزدا با دختر خود سپندارمذ آرمئیتی ازدواج می کند، این دیگر در اوستا است، مطلب واضح اوستا است که نشان دادیم بعضی از باستان گرایان اصلاً تعجب کرده بودند، که این مسئله ازدواج با محارم است این دیگر خود اهورامزدا است، و به شما نشان دادیم برخی ها آمدند گفتند اصلاً دلیل اینکه برخی از زرتشتی ها در طول تاریخ می آمدند و بحث ازدواج با محارم را به آن تشویق می کردند و ترغیب می کردند مردم را برای این کار، اصل مشروعیت شان را از همین ازدواج اهورامزدا می گرفتند، می گفتند اهورامزدا هم با دختر خودش ازدواج کرده، و نکته بعد این بود گفتیم که این ازدواج اهورامزدا با دختر آرمئیتی حاصلش می شود فرزند، حاصل ازدواج محارم اهورامزدا دختری به نام ارت می شود، یعنی اهورامزدا دخترش را هم باردار می کند، ارت چیست؟ توضیح هم دادیم ولی مجدد عرض می کنم، ارت یا ارد یا عبارات دیگری که برخی می گویند اردشیر از همین ارت گرفته شده بخش اولش یا اشا قانون اشا اشی و اینها و این عباراتی که در اوستا هم استفاده شده به عنوان راه راستین و این تعابیر را دارند برایش به کار می برند می گویند با این یکی است، چون واژه ارت در کتیبه شاهان هخامنشی آمده بود و آورده شده بود نشان دادم  که بعضی آمده بودند این عبارت ارت را، چون نام یکی از خدایان بوده کلمه را ترجمه کرده بودند که مشخص نشود که این به چه معنا است و به معنای یک خدا است، کلمه را ترجمه کرده بودند، آن را هم به شما نشان دادم، حاصل ازدواج اهورا مزدا و دخترش می شود دختری به نام ارت، چه اتفاقی می افتد برای این ارت آن هم باز در اوستا است، ارت که حاصل ازدواج محارم اهورامزدا با دخترش سپندارمذ آرمئیتی است زرتشت را دعوت می کند، ندا می دهد به زرتشت و ارت زرتشت را به گردونه خود می خواند و با او همبستر می شود، یعنی این حاصل ازدواج اهورامزدا هم می آید می رسد به زرتشت، بعضی ها می آیند می گویند نه اهورامزدا یک مثال است در عالم معنا است، به شما توضیح دادیم بحث مادی شدن اهورامزدا به چه شکل است و این روال از عالم مینوی چگونه آمده است به عالم ماده، این را دقیقاً جلسه قبل توضیح دادیم، آن شخص تماس گرفته بود می گفت نه این  امسش مؤنث است این خودش دخترش نبوده، خب چطور باردار شده، و اگر اینها وجود خارجی نداشتند در عالم مینویی بودند، چطور بچه آنها با زرتشت درهم می آمیزد، و تعبیرش این است، زرتشت می گوید دست راستش را دست چپش را، آن توصیفاتی که دیگر حالا قسمت قبل که آنجا گفتیم، مناسب این نیست شاید برخی خانوادگی نگاه می کنند، آنجا توصیفش را نشان دادیم از اوستا، خب این ارت را چکار می کنید با زرتشت، و از همه اینها مهمتر  الگوبرداری شده از این رفتار برای اینکه بگویند می شود ازدواج با محارم داشت، ما این را گفتیم و یک تعبیری را به کار برده بود اوستای آقای جلیل دوستخواه، ما آمدیم تعبیر را گفتیم، گفتند نه این تعبیر بپسود است بله همان بپسود است، یعنی همان ساییدن، تعبیر را می خواهید اینطور به کار ببرم یعنی دوست داشتی که این تعبیر را به کار ببرم که همان متن می گوید که چطور بگویم، اتفاقی که بین زرتشت و دختر اهورامزدا افتاده بود را با همین تعبیر به کار برده بودند، نهایت ایرادش این است که می گویند این فتحه نداشت روی واو، حالا این درست است دخترش این کار را کرد باردارش کرد، بعد بچه ای که به دنیا آمد رفت آنجا براساس اوستا با زرتشت ولی این فتحه نداشت این واو، حالا این را نگویند مثلاً چه بگویند، مثلاً پاسخ علمی بدهند نسبت به این مسائل؟ نه، البته ما همینجا باید تأکید کنیم روی این مسئله، ما زرتشتی ها را هموطن خودمان می دانیم آنهایی که در کشور هستند، آنهایی که اصلاً داخل کشور هم نیستند به هر حال انسان هستند، حقوق انسانی خودشان هست ما با خیلی از این زرتشتی ها رفاقت هم داریم، همین اخیراً نمایشگاه کتاب که بود ما رفتیم غرفه انتشارات زرتشتی ها، همین انتشاراتی که من دارم کتاب شان را هم نشان می دهم، کتاب جدیدی هم اتفاقاً تهیه کردیم حالا ان شاءالله به آن خواهیم پرداخت، خیلی باهم دوست و رفیق هستیم، صحبت می کنیم با همدیگر، حالا ممکن است آنها هم هر حرفی که ما می زنیم را دوست نداشته باشند، و این طبیعی است، مگر من هر حرفی که آنها در کتاب شان می نویسند را دوست دارم؟ نه، خب آنها هم ممکن است اینطور باشد، ولی این رفاقت سر جای خودش هست، و حالا جالب است ما این کتاب های شان را که نگاه کردیم من به یکی از مسئولان همان انتشاراتی خودش بود در آنجا عرض کردم، گفتم شما اگر کتابی را نیاز داشتی من کتاب های شما را چاپ های قدیمی اش را هم داریم، اگر گاهی نیاز داشتی خودتان نداشتی به ما بگویید ما موقتی به شما می دهیم این کتاب را اگر خواستید استفاده بکنید دوباره به ما برگردانید چون، ما کتاب خانه مان را داریم کتاب خانه خوب و مجهزی می کنیم براساس آن موضوعاتی که نیاز هست به آن پرداخته شود، فکر می کنم بیشترین توقف ما و گفت و گو ها و اینها را هم با همان انتشاراتی زرتشتی ها بوده است، اتفاقاً یکی از این بزرگواران بعد از اینکه صحبت کردیم و خندیدیم ایشان بنده خدا مادر شان هم مریض بودند گفتند خدا را شکر بعد یک مدتی ما خندیدیم، حالا شما دعا هم بفرمایید که مادر ایشان کسالت شان رفع شود در صورتی که به صلاح شان هست و خداوند بالاتری نعمت را به همه ما و همه زرتشتی ها هم بدهد ان شاءالله، بالاترین نعمت که نعمت ولایت هست؛ خلاصه اینطور هست ما بحث مان را مطرح می کنیم، اصلاً یکسری چیزها را هم نمی گوییم، یعنی من اگر این کتاب را اینجا آوردم، کتاب ازدواج مقدس را آورده ام اینجا، خود آقایان زرتشتی اگر بروند این را مطالعه کنند می دانند چه مطالبی در این کتاب آمده  است، دیدید چیز خاصی نگفتم من در راستای حرف خودم دیدم، آقای هاشم رضی زحمت کشیده ایشان جمع آوری کرده دیگر از همان مطالب کتاب آقای هاشم رضی یک جایی که تصریح داشته آدم مطرح کردم مطالب شان را و نشان دادم که چه چیزهایی آمده، و گرنه این کتاب اصلاً قوانین شرعی عرفی و حقوقی درباره انواع ازدواج و هرج مرج های جنسی، حقوق و موقعیت زنان در ایران باستان، و خودش هم می گوید یک مدت جلوی چاپ آن را گرفتند، به هر حال این مطالبی که گفته مستنداتی که آورده حداقل فیش های علمی که در کتاب آورده تا آنجا که من نگاه کردم فیشها فیشهای درستی بوده.

ده تا سؤال مطرح کردیم و مطالبی را عرض کردیم پاسخی نشنیدیم، روال کار مان را ادامه می دهیم بیشتر از قبل هم فعالیت می کنیم، اما یک اتفاقی افتاد در چند روز گذشته، یک آقایی بود آمد ایشان به برنامه ما پرداخت نکاتی را گفت در همان فصل های برنامه های قبل و مسئله ای را آمد گفت، گفت آقای حسینی که آمده این دارد علیه تشیع کار می کند این آمده هشتگ شیعه می پرسد را آورد که تشیع را سیبل بکند، تشیع زیر سؤال برود و این کارش چنین است و چنان است ما آدم های خوبی هستیم، ما طرفدار نظام جمهوری اسلامی هستیم، آقای حسینی دارد با این کارهایش لطمه می زند دیگر این برچسب ها، خودش خارج از کشور نشسته خودش فراری هست این حرف ها را آمده بود به ما گفته بود، خب این مسئله آمد مطرح شد ما هم آمدیم گفتیم چون ایشان این آقای مرتد ناصبی یک رویه منافقانه در پیش گرفته و می گوید من الآن زرتشتی هستم اما طرفدار جمهوری اسلامی خودش را داشت جا می زد، و اتفاقاً از جاهایی داشت در داخل کشور هم تقویت می شد ایشان، حالا اسمش را نیاوردم و نگفتم چون آن بزرگواران آمدند با ما صحبت کردند خیلی هم کمک کردند اتفاقاً به ما، بعد از اینکه متوجه شدند حرف های ما درست است، مثلاً ایشان توسط گروهی که حتی در قم بودند حمایت شد، حالا این انگیزه اینها چه بوده، انگیزه شان بد نبوده ولی به ضرر ما هم در نهایت نشد، بخاطر اینکه خیلی از مسائل و موضوعات را که لازم بود آمدند به ما گفتند و خیلی از مسائل را با ما در جریان قرار دادند به هر حال حمایت می شدند ایشان، ما گفتیم می خواهیم نشان بدهیم که ایشان منافق هست، ایشان آمدند همان موقع مسئله ای را مطرح کردند گفتند که نه من مگر مغز خر خوردم بیایم با آقای حسینی مناظره بکنم، من مخلص همه بچه شیعه ها هم هستم، گذشت جای من همین استودیو روبرو بود، فصل دوم همین روبرو نشسته بودم، عرض کردم گفتم این حرف من ضبط می شود و ثبت می شود، بنشینید روزی که همین شخص هم در مقابل اعتقادات شیعه شمشیر بکشد، آن موقع هم که کنایه ها و توهین هایش بود، علنی هم علیه اعتقادات شیعه کاری را بخواهد بکند و هم علیه نظام جمهوری اسلامی بخواهد فعالیت بکند، بعضی ها می گفتند که نه ایشان باستان گرا است، ایشان چه هست، این شخص جذب می کند جوان ها را چه کار می کند و چه کار نمی کند، حدود یک سال از آن حرف ما گذشت، اتفاقاتی در داخل ایران افتاد، وقتی این اتفاقات در داخل ایران افتاد ایشان آمد با چشم گریان زار زنان و خلاصه با آن حالتی که کلیپ هایش را پخش کردیم گریه که آقا ما شکست خوردیم، من اعتراف می کنم، گفت که ما اینجا می گفتیم ایزد نشان خامنه ای، دنبال این بودیم که اسلام را از این جوان ها بگیریم ولی اعتراف می کنم شکست خوردم و گفت بد هم شکست خوردم، هر چقدر دروغ گفته باشد این را خیلی راست گفت، شکست خورد بد هم شکست خورد، زمین خورد بد هم زمین خورد، من مدتها است از آن دوران دارم پیام های مختلف دریافت می کنم که آقا ما را حلال کنید ما اشتباه می کردیم، یک نکته هم اینجا بگویم داخل پرانتز در مورد کسانی که آمدند گفتند حلال کنید ما به این کمک می کردیم فکر می کردیم که شما آدم بدی هستید به شما توهین می کردیم که افراد مختلفی هم بودند ،در خواست کردید که من حلال کنم، من حلال تان نمی کنم، چرا؟ ممکن است بین اینها افرادی باشند موردی که حلال کنم اما آن بماند روز قیامت مشخص بشود که به چه صورت هست مسئله، علت اینکه حلال تان نمی کنم این است که، آقای امید دانا به مقدسات شیعه توهین می کرد کنایه می زد، شما علیه او موضع نگرفتید، منتظر ماندید در سیاست موضع بگیرد بعد موضع تان را عوض کردید، چون این کار را کردید من حلال نمی کنم با عرض پوزش از عزیزانی که این درخواست را داشتند از ما، مگر موردی که یک موردی بیفتد که داشتیم چندتایی آمدند حضوری ما را دیدند، این مسئله گذشت ایشان شروع کرد، نسبت به مقدسات شیعه نسبت به صدیقه طاهره رکیک ترین توهین های جنسی را مطرح کرده، نسبت به ابی عبدالله (ع)، نسبت به اهل بیت (ع) نسبت به پیامبر و یک بخش هایی از آن را ما اینجا پخش کردیم که خیلی صراحتاً آمد این تعبیر را به کار برد، من عذر خواهی می کنم که می گویم این را، آمد گفت ادرار به تمام مقدسات شیعه با آن لحن بارها هم تکرار کرد و ادامه داد، ریزش ها شروع شد، داخل کشور یکسری گروه ها آمدند سراغ بنده حقیر، همان هایی که به دنبال حمایت از این شخص مرتد ناصبی بودند، آمدند در کشور برای بنده دوره گذاشتند که آقا ما این مجموعه را داریم بیایید با اینها صحبت بکنید این مطالب در ذهن اینها در مورد ایران باستان و زرتشت که ممکن است تحت تأثیر افرادی باشند، حالا مثلاً ممکن است یکی همین شخص مرتد ناصبی باشد تمام بشود، یک دفعه واقعاً سبب خیر عجیبی شد، ما برنامه مان را که ادامه می دادیم، کاری نداشتیم ولی دیگر به گونه ای شده که ما الآن مرتب هم این دوره های ما ادامه دارد، مدارس داریم می رویم، دانشگاه ها داریم می رویم، نهاد ها داریم می رویم، مفصل هم داریم می رویم، مفصل هم داریم می رویم، یعنی بعضی وقت ها من دنبال این هستم که دیگر یک دانه از این کلاس ها کنسل شود که من به کارهای دیگرم راحت برسم، میانگین هفته ای 4 جلسه ما فقط با این نهادها و مسئولین داریم، اصلاً خیلی متفاوت شده اوضاع، این زمین خورد بد هم زمین خورد، ما کار خودمان را ادامه دادیم، همان روال عادی خودمان را ادامه دادیم، نه فحاشی کردیم نه توهین کردیم، حقایق را گفتیم، ایشان آمد آن اول گفت نه آقای حسینی جریاناتی هستند، ظاهراً تعبیری اینطوری به کار برده بودند که کف روی آ هستند، خب کف روی آب را هم دیدیم چه بود، الآن ما قسمت 86 برنامه تاریخ بدون روتوش را داریم می رویم، فصل 3 مان را شروع کردیم، با قدرت داریم ادامه می دهیم، شهر های مختلف، چند هفته پیش بنده یزد بودم، حالا گزارش هم از یزد گرفتیم برای تان پخش می کنیم، جاهایی که ما می رویم آنجا افرادی که اتفاقاً تحت تأثیر بیشتری قرار گرفتند، باختید بد هم باختید، ما کار خودمان را ادامه دادیم، آمدید گفتید ما زندگی لاکچری داریم ما پول مان زیاد است، باشد حالا از کجا آوردید و پول چه افرادی الآن آمده به دست شما رسیده، اینها را حالا باشد قبول می کنیم اصلاً، در عین حال ما همان روال خودمان را ادامه دادیم، پیش رفتیم، و همین روال خودمان را ادامه می دهیم، و هرچه زمان بگذر من بر پدال گاز بیشتر فشار می دهم در این مسیر خودمان، در مسیر حق، در همان چارچوب، خیلی کارها داریم می کنیم، یعنی واقعاً دوستان ما در مؤسسه زحل دارند به شدت تلاش می کنند، خیلی از روزها را اینها که خدمت تان می گویم، چون می خواهم این بحث را ادامه بدهم و بگویم نکاتی را در این مورد، ما بعضی وقت ها واقعاً 5 صبح کار را شروع می کنیم و خیلی کم پیش آمده است که مثلاً خورشید در آسمان باشد و ما کارمان تمام شود، حالا مگر جایی که آدم بخواهد بیشتر پیش خانواده باشد و به خانواده اش برسد، این موارد این چنینی، خیلی مواردی داریم متعدد همین امروز پیش یکی از دوستان من داشتم موارد را می گفتم، دست ما خیلی بازتر است اصلاً عجیب، و خداوند است که دارد کمک می کند، ما این وسط خودمان را هیچ چیز نمی دانیم مگر اینکه اراده الهی پشت این مسائل باشد، زمین خوردید به قول خودتان بد هم زمین خوردید.

چند نکته دیگر، ایشان بعد آمد گفت که تعبیر ایشان این بود دیگر، حالا گفتار و پندار و کردار نیک او دارد به رخ کشیده می شود، گفت این مذهبی ها خیلی بی شعور هستند مخالفین آنها بی نهایت بی شعور تر هستند، این تعبیر ایشان بود، خب الآن شدی مخالفین ما، یکی از دوستان گفتند، من اسمش را نمی آورم بخاطر این است که اسم او و معنای اسم او همخوانی با شخصیت او ندارد، امید دانا، همین شخص را دارم می گویم، بعد آمدند گفتند آقای حسینی ایشان اقتضاهای زمانه را نشناخته، گفتم این حرف ها چیست شما می زنید، اقتضاهای زمانه را نشناخته چیست، ما حرف هایی که داریم می آوریم کاملاً مشخص است که برای چه داریم می آوریم هدف مان هم واضح است، بعد ایشان گفت ما به بن بست رسیدیم، شکست خوردیم مگر مغز خر خوردیم بیاییم مناظره کنیم، و تعابیر دیگر، گفت ما اوت شدیم، در آفساید هستیم، و بعد برگشت و گفت نظام دارد جنایت علیه بشریت انجام می دهد، و گفت من تیغ حملاتم را به سمت نظام و مقدسات شیعه می گیرم، انگار مثلاً حالا چکار می تواند بکند، مثلاً حالا خیلی مطالب علمی دارد اسناد خیلی خاصی دارد، در یک درجه خاصی هست در یک لایه نفوذ خاصی هست که بگوید می تواند، همه زور تان را بزنید ببینیم چکار می توانید بکنید، الحمد الله رب العالمین با تمام آن انتقاداتی که خود ما هم داریم، نظام اسلامی هست شما هیچ کاری هم نتوانستید بکنید، مردم بیشتر از قبل نماز عید فطر را آمدند، بیشتر از قبل دارند هیئت ها را می آیند، هیئت های خودمان را دارند بیشتر از قبل می آیند هیئت های دیگر که شرکت می کنیم بیشتر دارند می آیند، نماز های جمعه و اینها دارد بیشتر می شود، نماز عید فطر نمونه اش بود دیدید که چطور شد، در شهر های مختلف حالا تهران که دیگر خیلی عجیب تر، اینها مثلاً حالا می خواهند چکار بکنند، آخرش حرف ما شد، همین آقا، البته این تعبیر آقا را هم صرفاً داریم در تقسیم بندی جنسیتی اش می گوییم و الّا خودشان می دانند مسئله ایشان چیست، حالا توهین به اهل بیت کسی بکند در روایات چه ویژگی هایی آمده، آخرش مجبور می شوید که دو تا تبلت بگذارید که این حرکات دست خودتان دیده نشود، بحث را باز نمی کنم اینجا، در همین حد دارم می گویم، یا داروهایی مصرف بکنید که مثلاً یک سری چیزها را بپوشاند، بعد بیایید بگویید چون من با دختر های زیادی بودم و دوست های زیادی داشتم در گذشته دختر بودند، عادات من اینطور زنانه شده، اگر اینطور باشد مثلاً اگر یک مردی در یک مجموعه ای کار بکند که آنها خانم باشند باید این هم اینطور باشد، نه این دلیلش چیزهای دیگر است، ناصبی هستید دشمن اهل بیت هستید معلوم است به چه وضعیتی گرفتار می شوید و گرفتار شده اید، گذشت تا هفته گذشته این دوست و شاگرد شان یا ادمین شان آقای رامیار آمد روی خط، گفت من فلانی هستم، گفتیم رامیار هستی دیگر، گفت نه با فامیلی خودم آمده ام، یک بحثی شد که دیگر شما دیدی اصلاً روی شن نشد اصلاً مطرح بکنند این بحث را، من از دوستان هم پرسیدم گفتم مطرح کردند، گفتند نه اصلاً مطرح نکردند این موضوع را، آمد اینجا گفت این دختر نبوده، اصلاً اسمش مؤنث هست، گفتم چطور باردار شده، گفتیم متن اوستا می گوید دختر اهورامزدا، شما چه دارید می گویید، گفتیم زرتشت چه زمانی زندگی می کرده؟ این گوشی تلفن شان را فاصله می دادند که اول عدد مشخص نشود، مثلاً می گفت 3771، این گوشی را حرکت می داد صدایش درست مشخص نشود، گفتیم درست بگو، گفت 3771 سال پیش، گفتیم آقای ادمین امید دانا همین مرتد ناصبی، این مرتد ناصبی گفته است که 8هزار سال زودتر نبوده است زرتشت، این آماری که شما دارید می گویید، براساس نفوذ است این آماری که داده می شود، شما نفوذی هستید یا نیستند؟ همه شان هم که خارج از کشور هستند رها کردند کشور را و رفتند آنجا و دنبال کارهای خودشان، ایشان گفته شاید آقای امید دانا اصلاً چیزی نداند راجع به زرتشت، خیلی خب بروید باهم مناظره کنید بحث بکنید به نتیجه برسید به ایشان بروید گوشزد بکنید چیزی در مورد زرتشت نمی داند، و عمومی اینها را اگر خواستید منتشر بکنید، بعد از این اتفاق که این آقای رامیار آمد در برنامه ما خیلی اوضاع برایشان بد شد چون دقایق آخر برنامه تماس گرفت که شبکه کنداکتور دارد، که برنامه الآن دیگر به اتمام می رسد بعد ایشان هم بیاید بگوید من رفتم پاسخ بدهم سؤالات شان نگذاشتند، اتاق فرمان زحمت کشیدند لطف کردند بدون اینکه اصلاً من درخواست بکنم، یعنی خودشان این کار را کردند، سریع کنداکتور را همان موقع امکانش وجود داشت جا به جا کردند و برنامه ما یک چیزی حدود 20-25 دقیقه اضافه ادامه پیدا کرد، همان جریان خط کش آوردن و اینها پیش آمد کلیپ دکتر موبد خورشیدیان را هم پخش کردیم برای شان، چه شد بعد از این؟ دیدند اینها جلوی همه دیگر بی آبرو شدند، نه ادب دارند نه اخلاق دارند، نه علمیت دارند نه روال درستی دارند، نه روال ثابتی دارند، امروز می گوید این خوب است فردا می گوید این دشمن است، یک کسی را می کنند یک زمانی مثل پادشاهان هخامنشی دو روز دیگر می آیند می گویند دیو هست، خب ثبات ندارید، بعد از اینکه آن همه درخواست کرده بودیم بیایید بحث و مناظره آن زمانی که می خواستیم نفاق شان مشخص شود و اینکه نمی توانند پاسخ بدهند مشخص شود، دو روز گذشته گفته که من سید محمد حسینی را دعوت می کنم به مناظره همانجا شروع کرده بدترین توهین را کردن، نسبت به اهل بیت توهین کرده، نسبت به مادر بنده که بارها توهین کرده، حالا در مقابل اهل بیت چیزی نیست اصلاً مطرح کردن در کنارش هم اصلاً درست نیست، اینقدر مهم نیست به نسبت اهل بیت، اهل بیت برای ما خط قرمز هستند، جوابش را هم می گیرد، ان شاءالله در دنیا و آخرت، بالأخره اینطور هم نیست که شما بیایید به مقدسات توهین بکنید و بدون پاسخ بماند، در دنیا و آخرت ان شاءالله عاقبت خوبی نیست برای کسی که بخواهد اینطور جسارت بکند، آمد شروع کرد فحاشی کردن که شما بیایید در مورد فلان مسئله و شروع کرد چند تا توییت رکیک جنسی در مورد اهل بیت زدن، بیایید بحث بکنیم با همدیگر، الآن بیاییم بحث بکنیم با همدیگر، آن دوره بود که نفاق داشتید خواستیم نفاق شما را مشخص کنیم، شما به قول خودتان خوردید بد هم خوردید، بد شکست خوردید، به قول خودتان رسیدید به بن بست، حالا می خواهید بیایید از ما در یوتویوب تان دوباره مجدد پول در بیاورید؟ مات که خط های برنامه که همیشه باز بوده، اگر فکر می کنید اینطور نیست از دوست تان آقای رامیار بپرسید از ادمین تان بپرسید که آمد روی خط تایم هم بیشتر به او دادیم، این بازی ها هم دیگر برای شما جواب نمی دهد، یک دست و پایی شما بخواهید این وسط بزنید جواب نمی دهد، دو روز گذشته آمده این را گفته، دیروز من اطلاع رسانی کردم که افتتاحیه کانون داریم در دانشگاه تهران، و من خودم سخنران آن جلسه هستم، افتتاح آن هست، کانون مهدویت دانشگاه تهران، اطلاع هم دادیم آدرسش را هم گفتیم بیایید، صبح گفته ایشان، آقای حسینی هم نمی گوید گفتار و کردار و پندار نیک همینطور میبارد از اینها دیگر، حسینی فلان فلان شده حالا توهین بدی هم کرده بود، من از توهین به خودم نمی گذرم، اما اینجا را استفاده می کنم برای اینکه فقط شما گفتار کردار و پندار نیک می خواهیم باهم ببینیم، می گویند اسلام را بگذار کنار بیا سراغ گفتار نیک پندار نیک کردار نیک ما، این است، این عبارتی هم که شیعیان را اینطور نوشته، پایین آن هم به اباعبدالله (ع) جسارت و توهین کرده است، خب آن کسی که منطق ندارد معلوم است می آید اینطور صحبت می کند، این هم از گفتار نیک، دیدید؟ به این دعوت می کند، یعنی ای شیعیان بیایید مثل ما حرف بزنید، حالا من وارد یک حیطه ای از قضیه زندگی ایشان هم نشدم اما حالا که به ابی عبدالله (ع) این توهین ها را کردید و بهانه را دست ما دادید می خواهم یک مطلبی را مطرح کنم.

بینندگان عزیز واقعیت این است که این را به شما به کنایه گفته بودم اینطور مطرح نکرده بودم از همان مواقعی که ایشان شروع کردن این منافق بازی را در آوردن برخی از دوستان و نزدیکان ایشان با من ارتباط گرفتند، برخی از کسانی بودند کارهای این مرتد ناصبی امید دانا را انجام می دادند، آمدند با من ارتباط گرفتند و یکسری اطلاعات را در اختیار من قرار دادند، کم کم می رویم جلو اسم هم می خواهم بیاورم مطلب را هم می خواهم نشان تان بدهم، یکی از این افراد که قبلاً کار کرده بودند از قدیم از مهمترین همکار های شان بود خانم پروین زمانی بود، ما در مورد این اتفاقات سیر مسئله این مرتد ناصبی امید دانا با خانم پروین زمانی مفصل صحبت کردیم، من با هیچ کدام از اینها هم عقیده نیستم، نه با خانم پروین زمانی هم عقیده هستم در موضوعات مختلف نه با افراد دیگر که می خواهم امشب اشاره کنم، صحبت کردیم پشت پرده هایی رو شد، مطالبی ایشان گفتند به ما در مورد خودشان در مورد اطرافیان شان که قضیه چه بوده، حالا اگر یک زمان صرفاً زندگی شخصی و خصوصی طرف باشد اولاً به من ربطی ندارد من با منطق او کار دارم ولی موضوع این است که همسر ایشان هم آمدند نسبت به امیرالمؤمنین جسارت کردند و فحاشی کردند، باز بحث را بیشتر از این باز نمی کنم، اما بالأخره خانم پروین زمانی مشاور خانوادگی شان بودند، ناصبی بازی وقتی در می آورید ناصبی گری می کنید به حضرت زهرا (س) جسارت می کنید خدا اینطور رسوا می کند شما را و مطالب تان به دست ما می رسد، بروید فکر بکنید در جریان چه چیزهایی قرار داده اید؛ نفر دیگری آمد با ما ارتباط گرفت از دوستان ایشان که یک آقا بود، من اسم او را الآن نمی آورم ولی یک وقتی که لازم شد می آورم، ما با این مسئله کار داریم، هر وقت که دوست داشته باشیم اراده بکنیم صلاح بدانیم به آن می پردازیم، نفر دیگری که نویسنده بود برای این مرتد ناصبی امید دانا، خانمی بود به اسم سعیده قاسمی نژاد، خانم سعیده قاسمی نژاد یکی از کسانی بود که در فضای مجازی علیه بنده خیلی فعالیت کرد، ایشان خودشان به من پیام دادند، خب متوجه شدند که این حرف های این مرتد ناصبی حرف های درستی نیست، من می گویم با هیچ کدام از اینها هم نظر نیستم در موضوعات مختلف، این مسئله را می خواهم بگویم صرفاً به عنوان کسی که در تیم ایشان بوده، حالا آمده بیرون یا نیامده دیگر خودتان می توانید قضاوت بکنید، برای من پیام می فرستادند مطالبی را ایشان فرمودند، یکی از مطالبی که برای من فرستادند را که من مؤیدی از شخص دیگری هم دارم که نزدیک ایشان هستند، را می خواهم به شما نشان بدهم و از ایشان هم اجازه گرفتم گفتم می خواهم من این را منتشر بکنم، امروز از ایشان اجازه گرفتم گفتم می خواهم منتشر بکنم، ایشان خیلی وقت پیش به من پیام داده بود تا حالا مطرح نکرده بودم، خانم سعیده قاسمی نژاد همان شخص که بسیار در فضای مجازی علیه من و برنامه ام مطالب متعددی گذاشت و حتی توییت های جعلی گذاشت، بعد آمد از من حلالیت طلبید، خب مطلبی که برای من فرستادند بصورت خلاصه حالا صرف نظر از یکسری مطالبی که برای من فرستادند حالا بماند فعلاً ببینیم چه گفته اند، خیلی از برنامه هایش را خودم برایش نوشتم تا اجرا کند و از سواد و هوش بسیار بسیار پایینی برخوردار است ،این آقای مرتد ناصبی امید دانا، اینقدر کار با این پسر سخت است حتی یک کلمه را نتوانست صحیح تلفظ کند امید شریفی دانا نه سلطنت طلب هست و نه حامی مخفی نظام یکی از خویشاوندان این شخص، اسمش را ما گرفتیم از طریق دیگری هم به من گفتند که این چه نسبتی دارد  اتفاقاً خیلی هم نزدیک هست به ایشان عضو سازمان مجاهدین خلق با ماهیت مارکسیستی و کمونیستی است و قبل از اینکه امید فعالیت سلطنت طلبی برجسته داشته باشد از مجاهدین حمایت می کرده و طبق یک نقشه، این مرتد ناصبی امید دانا چکار کرده بود؟ طبق یک نقشه چند مرحله ای و منافقانه به میان سلطنت طلبان نفوذ کرد بعد موفق شد این توهم را ایجاد کند که عامل نفوذی نظام هست، همکار این مرتد ناصبی بوده در این کار،  از فحاشی های سلطنت طلبان اعتبار کسب کرد و مجدد ضد نظام شد و این بازی را بارها و بارها قرار است تکرار کند چون قشر خاکستری در آنالیز و ارزیابی ما یک قشر سطحی نگر و کم سواد و ساده دل است مثل گله گوسفندان بی چوپان هستند، که فریب دادن شان دانش بالایی نمی خواهد اسناد هوادار مخفی مجاهدین بودنش را قبلاً یکبار توییت کردم ولی توییتر مجبورم کرد حذفش کنم فکر می کنم همسر امید گزارش کرد، اسناد را وقتی از سیستم خود پیدا کردم برای شما می فرستم، خودتان در یوتویوب منتشر کنید، که امید شریفی دانا از اول نفوذی منافقین بوده و خیلی ها را فریب داده، اسنادی که مرتبط با همین مسئله است و ایشان هم دارد اعتراف و اقرار می کند، تا به او کمک کنند، اطلاع دارم با یک مجاهد به اسم، آقای مرتد ناصبی اسمش را برای ما فرستادند، در تماس است و این دارد به تازگی به او خط می دهد و برایش هدف گزاری جدید می کند، حتی به عمد ویدیو های فلانی را توییت می کند تا اسم و چهره اش مشهور تر شود، و در مورد این گفته که این سازمان مجاهدین را دارد می گوید، اصطلاحاً مجاهدین منافقین هستند، اینها بی خود کسی را برجسته نمی کنند، همچنین فلانی را هم برجسته می کنند، اسم دیگری هم آورده، حالا ما این اسامی را گرفتیم، الآن دیگر این مطالبی که ما داریم نشان می دهیم دیگر نباید شما را متعجب بکند رفتار و همه چیز مشخص شد، شد آنچه که ما گفتیم، و نشد آنچه که آنها می خواستند، ما توکل بر خدا کردیم، توسل به اهل بیت کردیم شما دارید جسارت می کنید نسبت به اهل بیت، در دنیا و آخرت سر مان را ما بالا می گیریم، علی الحساب در دنیا سر تان را باید پایین بیندازید، ما دو تا چیز می خواستیم ثابت بکنیم با همان مناظرات که مطرح کردیم، یکی این بود که پاسخ برای سؤالات ما وجود ندارد، دو اینکه شما نفاق بازی در می آورید منافق بازی در می آورید، هر دو ثابت شده، پاسخ وجود ندارد به عنوان نمونه رامیار آمد روی خط، پاسخ شان را دیدید چطور بود، منافق بازی در می آورید دیگر شروع کردید نسبت به نظام و به اعتقادات شیعه خیلی علنی تر از قبل جسارت کردید و توهین کردید، شما کارتان به قول خودتان به بن بست رسید تمام شد، کار ما تازه شروع شده.

برویم سراغ تماس ها، آقای آقا فرنیا، سلام علیکم و رحمة الله

بیننده:

سلام و عرض ادب و احترام دارم خدمت شما و همه بینندگان محترم، از آنجایی که بنده در هفته های گذشته چند باری هم با برنامه شما تماس گرفتم شما و بینندگان محترم تان با بنده آشنایی دارید، من حدود یک سال با برنامه تاریخ بدون روتوش از طریق فضای مجازی آشنا شدم ،من به عنوان کسی که علاقه به تاریخ و عشق به باستان گرایی و ایران باستان داشتم به شدت چالش برانگیز و عجیب بود، و تا جایی که بنده اطلاع دارم فقط برنامه شما به شکل متمرکز و با تکیه بر اسناد و مدارک و رفرنس های موجود نقد باستان گرایی می کرد، از این جهت اداعاهایی را می شنیدم که برای اولین بار به گوشم می خورد، همانطور که در جریان هستید، بنده دانشجوی رشته تاریخ هستم و به شدت هم به تاریخ و مباحث تاریخی علاقه مند هستم، خب شخصیت خودم به این شکل هست که دوست دارم شبهاتی را در مورد  اندیشه هایی که دارم بشنوم تا به قاطعیت و حقانیت مطلب هم برسم، آرشیو برنامه های شما را هم از سایت شبکه ولی عصر(عج) از اولین قسمت شروع کردم به دانلود هر چقدر که گذشت برایم بیشتر چالش برانگیز و جذاب تر می شد، چون اولین بار بود که در مورد ایران باستان چنین مطالب و نقد هایی عنوان می شد که حقیقتاً این بی صدایی یا تک صدایی هم مورد تأسف هست واقعاً از طرفی تحقیق و ارائه شما که متکی بر اسناد مدارک است برایم خیلی جالب بود، البته سایر کارشناس های شبکه شما هم به همین منوال پیش می روند که واقعاً خیلی جای تحسین دارد، من یک خاصیتی که دارم این است که در لحظه چیزی را نمی پذیرم و هر چیز باید برایم با سند و مدرک به اثبات برسد یا اگر هم چیزی را که می پذیرم با تکیه بر همان اسناد و مدارک باید خلافش برایم ثابت شود، من یک سال طی کردم و تمام مطالب برنامه را با اسناد و مدارک بررسی کردم، ببینید استاد حسینی حقیقت تلخ است ولی اگر انسان به دنبال حقیقت باشد به شیرینی می پذیرد آن را، از جهتی خب من اعتقادات مذهبی هم دارم، این را با آنها هم مقایسه کردم، در آنجا تضاد های خیلی زیادی وجود دارد، نه تنها با اسلام بلکه با هر مکتب و باوری که مبتنی بر ذات و روح انسان باشد مشاهده کردم، به هر حال جمله معروفی هم هست که فرمود اگر دین ندارید آزاده باشید، آیا این نقد باستان گرایی و بت پرستی و تقدس سازی این ظلم و جنایات شاهان سلطه جو را چطور واقعاً می شود توجیه کرد، از این جهت وقتی یک اندیشه باطل باشد تضاد هایش هم می زند بیرون، هم از ملیت و ایران گرایی و باستان گرایی افراطی دم می زنند هم همه شان دنبال بیرون رفتن از این مملکت هستند، کوروش و داریوش می گویند و جنس خارجی را به ایرانی ترجیح می دهند، در جنگ 8 ساله هم که شما خودتان می دانید به کشور حمله نظامی شد همه شان سر از خارج و این شبکه های معاند و اینها در آوردند، هدفم از طرح این مسائل این بود که این مطالب را من خودم در محیط های علمی و در دانشگاه ها با اساتید و دانشجوها مطرح کردم، که از سوی دانشجوها حقیقتاً چیزی به جز فرار و فحاشی یا بی تفاوتی و تعصب بی فایده ندیدم، ولی خب برای اساتید که این مطالب را ما عنوان کردیم، خب به هر حال اسناد و مدارک محکم است و کسی هم که از یک بار علمی اطلاع دارد می داند، یا می پذیرفتند و از آنها خود داری می کردند، ولی در کلاس مطرح نمی کردند، بعضی های شان در کلاس درسی رد می کردند وقتی شخصی با آنها صحبت می کردیم می پذیرفتند، بعد مطلبی هم که خیلی برای من عجیب بود این که این مطالب را ما عنوان می کنیم، می گویند که این مطالب شما غیر علمی است، از نظر تاریخی و علمی، این سند است این مدرک است می گوید نه شما دارید آن برداشت مطلوب خودتان را از تاریخ اینجا بیان می کنید، برداشت مطلوب کجا بود، این سند هرودوت است، می گوید هرودوت هم ضد ایرانی بوده، خب من دیگر چکار کنم، به هر حال متأسفانه این مسائل هم وجود دارد در دانشگاه یک بی تفاوتی است یعنی اینکه شما می آیی با اینها بحث می کنی، فقط موقعی که بیایند این مطالب را عنوان کنند انگیزه و امید دارند شما وقتی که مطالب را علیه آنها عنوان می کنید بی تفاوتی شروع می شود.

استاد حسینی:

بله در فضای دانشگاه شما می فرمایید تجربه کردید و مطالب برنامه را هم با اساتید تان در میان گذاشتید، آقای فرنیا، خدا شاهد است ،خدا را باید شاهد بگیریم، چون شاید برخی تصور کنند، چون برخی افراد دیگر کارهای دیگری می کنند من آقای فرنیا را اصلاً نمی شناختم، یعنی می آمدند در برنامه آنچه که از ایشان می شناختم به عنوان یک منتقد بوده و در برنامه می آمده، الآن آقای فرنیا می شود بفرمایید اعتقاد تان چه تغییری کرده، چه نگرشی دارید با این مقدمه که فرمودید.

بیننده:

من عرض کردم، من به تاریخ خیلی علاقه مند بودم، هنوز هم علاقه مند هستم

استاد حسینی:

رشته تان تاریخ هست و همدیگر را دیده بودیم در دانشگاه ولی قبل از آن که تماس می گرفتید من آن موقع واقعاً نمی شناختم شما را

بیننده:

بله، خب می گویم من علاقه به تاریخ بسیار زیاد دارم، علاقه به باستان گرایی به شخصیت کوروش، این چیزهایی که شما مطرح می کردید به نوعی طاغوت شکنی بود برای من و امثال ما اینها را بررسی می کردید، من یک شخصیت جست و جو گری دارم، اتفاقاً خیلی من دوست دارم یک کسی بیاید ادعا بکند این چیزی که من قبول دارم را شاید اشتباه باشد، یک درصد، بیایند به ما بگویند، اتفاقاً این شبهات باعث تقویت باور ما می شود، یا اینکه متوجه می شویم این عقیده ای که ما داریم باطل است، لج بازی که نمی خواهیم بکنیم، به هر حال اینها را ما بررسی کردیم این روند را طی کردیم با اسناد و مدارک جست و جو کردیم، و فقط به این هم بسنده نکردیم رفتیم با اهل علم با کسانی که ادعا می کردند، با کسانی که تعصبی داشتند با اینها رفتیم مطرح کردیم، و هیچ جواب نشنیدیم هیچ کس هم نمی آمد جواب بدهد، بیا فرار است یا فحش است یا مسائل غیر اخلاقی که پیش می آید هست، دعوا می شود به نوعی، و حالا می رویم با استاد که به اصطلاح محترم است و وجهه علمی دارد می گوید این بحث غیر علمی است، غیر تاریخی است، خب دیگر آدم چه بگوید استاد حسینی دیگر.

استاد حسینی:

بله، شما فامیل تان فرنیا است؟

بیننده:

بله

استاد حسینی:

خب آقای فرنیا و تماس شان، به عنوان مخالف بارها تماس گرفتند با شبکه ما و صحبت کردیم با همدیگر، البته از همان ابتدا ایشان ادب شان سر جایش بود و من خوشحال می شدم تماس می گرفتند، بعد اتفاقی افتاد در برنامه ای بودیم ما، همدیگر را دیدیم و صحبت کردیم الآن هم که اینها را می فرمایید، خدا خیر تان بدهد، خیلی ارزشمند است اینکه تحقیق می کنید و تحقیق کردید و من فکر می کنم که براساس همان رشته تاریخ که شما دارید، هرچند افراط در باستان گرایی و اینها را داشتید اما الآن دیگر می توانید سیر درستی برای خودتان در نظر بگیرید و کار را پیش ببرید و ان شاءالله روز به روز موفق تر باشید، در کشف حقیقت و تبیین حقیقت، بسیار هم ممنونم که تماس گرفتید با ما

بیننده:

خیلی خوشحال شدم واقعاً از شما و برنامه تان تشکر می کنم بسیار ممنون خدا نگهدار.

استاد حسینی:

در پناه حق باشید خدا نگهدار شما باشد ممنوم از شما؛ اینکه این آقا بد شکست خورد نمونه هایش همین ها است، افراد دیگری هم البته بودند با ما در تماس بودند اما آقای فرنیا، ایشان را دیده بودید تماس هم می گیرند صحبت هم می کنند، بعضاً هم شده بود در اتاق فرمان که من بودم جزو تماس ها بودند ایشان و نکاتی را اگر خواستند مطرح کردند، به نظر من در اتاق فرمان هم با هم صحبت کرده بودیم، آن تماس هایی که بعد از برنامه من جواب می دهم، باز تماس بگیریم، مخالف که نداریم آن حرفش را می آیند می زنند اصلاً نیستند، خب دیگر نمونه اش هم درس عبرت شد باز دوباره هفته گذشته برای شان که تماس گرفته بودند.

تماس بعدی، آقای مطهری سلام علیکم

بیننده:

عرض سلام و ادب دارم خدمت بینندگان عزیز، هفته گذشته استاد داشتم برنامه شما را مشاهده می کردم و متوجه شدم که این شکستی که رامیار از خودش دارد می خورد، چقدر شبیه این کسانی است که قبلاً در برنامه حاضر می شدند، برایم خیلی جالب بود، گفتم این موضوع را با شما در میان بگذارم، در ابتدای صحبتم این موضوع را بیان کنم که آقای امید دانا و آقای رامیار، فقط توهین کردن و جسارت کردن را بلد هستند، و هیچ جایگاه علمی ندارند، هفته گذشته وقتی شما از رامیار سؤال پرسیدید زرتشت چه زمانی بوده، بعد ایشان به مخاطب احترام نگذاشت و گوشی را با فاصله از دهانش نگه داشت، من واقعاً بهم برخورد این کار، به همین مضحکی بود این کار آقای رامیار، که آن مخاطب که از قسمت اول فصل اول حاضر شد که آقای کامیاب بود، فرمود که زرتشت عصر یخبندان بوده، دقیقاً کار ایشان به همین مضحکی برای من بود.

استاد حسینی:

بله با همین منطق پیش می برند کار را، راه دیگری ندارد، خب حالا مثلاً سالی که گفت، 3771 سال قبل گفتم سند

بیننده:

نه استاد اصلاً این رامیار گوشی را از دهانش حدوداً سه بار این کار را انجام داد، به شعور مخاطب دارد توهین می کند، خیلی مضحک است کارش

استاد حسینی:

بله این رفتار شان واقعاً خنده دار بود و  سعی می کرد که انگار صدای من نمی آید گوشی را فاصله می داد، خب دیگر چکار شان کنیم این روال و روش شان هست جناب آقای مطهری، چکار بکنند، راه دیگری اگر شما پیشنهاد دارید بگویید با همان مسیر بیایند جلو

بیننده:

راهی من ندارم استاد

استاد حسینی:

الآن گفتار پندار و کردار نیک شان را هم که دیدید چطور به صحنه عمومی به نمایش گذاشتند

بیننده:

اصلاً گفتار پندار و کردار نیک اصلاً ندارند ،اینها گفتار ندارند اینها فقط بلاک می کنند یا ریپورت می کنند، از این کارها بلد هستند کار دیگری بلد نیستند انجام بدهند، شما فقط کافی است بروید یک کامنت مخالف بگذارید برای اینها، سریع بلاک، ریپورت، حذف این کار را انجام می دهند

استاد حسینی:

شما هم تجربه داشتید همچین اتفاقی را؟

بیننده:

بله، من یک کلمه برگشتم جواب آقای رامیار را در گروه شان دادم در جا من را حذف کرد از گروه شان، و همان مناظره ای که شما فکر کنم شب عید غدیر هم داشتید با ایشان،  من دوست داشتم که نگاه کنم این را داخل یکی از کانال ها بار گذاری شده بود رفتم نگاه کردم دیدم حتی از آن کانال هم حذف کرده آقای رامیار، ریپورت کرده ظاهراً آن کانال را

استاد حسینی:

دیگر باید بساط خودشان را اینطور جمع بکنند ، گذشته خودشان را اگر حذف کردند روال کار شان احتمالاً این است، همینطور گذشته خودشان را می خواهند پنهان بکنند گاهی حذف هم می کنند، حرف تان از اساس درست است که اینها با همچین شیوه ای پیش می آیند.

بیننده:

و وقتی هم از این آقای رامیار یک سند بخواهی، گفت بیایید برنامه ام را ببینید، من تعجب کردم از این حرف آقای رامیار، واقعاً چه دارد می گوید

استاد حسینی:

یک سؤال گفتید می گوید برود برنامه را ببین، خب برنامه شما که اصلاً سؤال های مختلف و متعدد گفتید، خلاف حرف آن کسی که ادمین شان هم هستید

بیننده:

اصلاً دارد چه می گوید این آقای نویسنده کتاب را نمی تواند تشخیص بدهد، یکبار کیس چپ تاریخ یونان را تحریف می کند،

استاد حسینی:

بله در مورد تاریخ یونان هم ایشان آمده بود یک حرفی زده بود ما آمدیم گفتیم

بیننده:

 با کیس چپش می آید تاریخ یونان را تحریف می کند

استاد حسینی:

اسطوره تاریخ شناسی یونان تیتر زده بودند یک نفر در خصوص ایشان منتشر کرده بودند

بیننده:

یا اصلاً یک کاری می کند که اصلاً عجیب و غریب، مثل آن جادوگر زرتشتی که برگشت گفت که، یکسری موبدان سرشناس هستند در هندوستان که همه می شناسند او را ولی من نمی شناسم اسمش را نمی دانم وقتی شما از او سؤال می پرسیدید

استاد حسینی:

بله به عنوان جادوگر زرتشتی آمده بود در برنامه، اصلاً من یک جایی احساس کردم اینها دارند شوخی می کنند، یعنی واقعاً تصورم این بود که دارد شوخی می کنند بعد دیدم نه جدی های شان این است، اصلاً نیاز نیست ادای شوخی در بیاورند، همینطور جدی صحبت می کنند انگار دارند شوخی می کنند، واقعاً عجیب است این مسئله؛ آقای مطهری ممنونم خدا خیر تان بدهد.

بیننده:

استاد حالا من بحث اشتراک ها می گذارم کنار، می آیم سر یک بحث دیگر، آقای امید چند شب پیش از شما دعوت کرد در کانال شان به مناظره، شما خودتان هم در حین برنامه فرمودید که این آقا اول باید بیاید با رامیار مناظره کند بفهمیم کدام شان می فهمد، آیا امید دانا چیزی از زرتشتی گری حالیش هست یا حالیش نیست ما این را بفهمیم بعد بیاید دعوت به مناظره کند

استاد حسینی:

الآن ما مثلاً فکر کنید با این مرتد ناصبی مناظره کنیم، که گفته بودیم آن موقع بیایند، و نمی آیند، فقط دنبال فحاشی هستند در بحث علمی اصلاً توانش را ندارد می خواهد دنبال فحاشی باشد، اصلاً بیاید فحاشی هم بکند بعد همان جا هم با فحش های خودش زیر سؤال برود، فردا چه می گوید، امثال رامیار چه می گویند، می گویند ایشان معلوم نیست اطلاعات زرتشتی داشته، همینطور که هفته پیش آمدند گفتند، اینها واقعاً یک جریانات متفرق عجیب و غریبی هستند از این بابت که فاصله ادعا با اطلاع، فاصله عمل با ادعا، اینها اصلاً یک درهم آمیختگی دارند که خودشان هم با خودشان اینطور دچار تناقض می شوند و دچار خود درگیری می شوند، هم با افراد خودشان، هم با خودشان، یعنی با گذشته خودشان، طرف تا دیشب داشت می گفت ایزد نشان خامنه ای، فردایش آمد و جسارت کرد

بیننده:

همان حرفی که خودشان زدند استاد، گفت مگر مغز خر خورده، حرف خودش هست، حرف من نیست

استاد حسینی:

بله تعبیرش این بود که مگر مغز خر خوردم با حسینی مناظره کنم، الآن عرض کردند که مناظره می کنند، این یعنی اینکه معلوم است یعنی چه

بیننده:

این مرتد ناصبی همانطور که خودتان فرمودید هیچ توهین و جسارتی استاد نمانده نسبت به اهل بیت (ع) نکرده باشند، البته فکر کنم من لفظ اشتباهی درباره آقای امید دانا بکار بردم، چون خداوند درون دشمنان اهل بیت نشانه هایی قرار داده که در مورد ایشان هم صدق می کند که سابقاً حرف هایی زده می شد و الآن هم زده می شود که چه اتفاقاتی برای ایشان در دوران زندان شان افتاده

استاد حسینی:

بله آن را هم که آمدند مطرح کردند، یعنی نقطه سفید نگذاشته در کارنامه خودش، آقای مطهری فرمایش شما را دریافت کردیم اگر ما جلسات بعد هم بتوانید بیایید ادامه فرمایش تان را داشته باشید

بیننده:

استاد فقط آخر حرف هایم یک کوچولو مانده، از آقای رائفی پور استاد دعوت می کنم که در برنامه حاضر شوند، که یا بیایند در مورد مبحث ذو القرنین یک مباحثه علمی کنند با شما یا مناظره کنند، در خصوص شخصیت ذو القرنین، یک سؤالی ایجاد شده که هیچ کس جوابش را نمی داند، طرفدار های آقای رائفی پور می گویند رائفی پور درست می گوید، مخاطبین برنامه شما هم می گویند که شما دارید درست می گویید، یک مناظره باید شکل بگیرد من از ایشان تقاضا می کنم که به این مناظره تن بدهند

استاد حسینی:

ممنونم از شما، آقای مطهری عزیز در پناه حق باشید، البته من ایشان را به هیچ عنوان در کنار این افراد قرار نمی دهم، یعنی سعی می کنم اگر اسم هم بیاورم اسم ایشان را در کنار دیگران قرار ندهم، اصلاً کلاً در روش و پژوهش شان در ادب و اخلاق و همه چیز شان، اگر منتشر کند بین تمام این افراد مدعی، امثال این مرتد ناصبی و اینها، آنها همه شان با ادب و با سواد خواهند شد

بیننده:

بله آقای رائفی پور گردن همه ما حق دارند، برای ما خیلی عزیز هستند

استاد حسینی:

حالا ممکن است بعضی ها بیایند بگویند که مثلاً نه ایشان تعابیر تندی هم دارد من به همان ها دارم می گویم، همه تان با ادب خواهید شد، ولی اگر ایشان بزرگواری کردند خواستند ادامه بدهند ما بحثی که داشته باشیم  ما خدمت شان هستیم البته با ایشان رفاقتی هم داریم و از مطالب شان هم استفاده می کنیم و نقد هم می کنیم و خیلی متفاوت هست با اینها، ولی به هر حال اگر خواستند تشریف بیاورند ما خدمت شان هستیم.

بیننده:

زنده باشید تشکر استاد، یا علی

استاد حسینی:

ممنونم آقای مطهری در پناه حق باشید یا علی خدا نگهدار شما، متشکریم که یادآوری کردند برخی از مطالب را که چه گذشته بود، جالب شده این روال کار این چند قسمت جالب شده، خداوند خودش اراده کرد و دید که مسئله و موضوع از کجا به کجا رسید

آقای سهامی از ایذه سلام علیکم و رحمة الله

بیننده:

سلام استاد حسینی شب تان بخیر، استاد من دو سه تا سؤال داشتم، سؤال اول یک توضیح مختصر در مورد کتیبه زرتشت که مرودشت کشف شده یک توضیح مختصر در این مورد بفرمایید، بعد در مورد قسمت قبلی و فصل اول من یک نکته خواستم بگویم، اینکه من خیلی منتظر بودم در فصل اول به این قضیه در مورد زمان زرتشت اشاره کنید، ولی خب مخفی ماند، آن هم اینکه ما تعریفی داریم از دوران ماقبل تاریخ، به دوران قبل از اختراع خط می گویند دوران ماقبل تاریخ، مطمئن نیستم ولی تا جایی که من می دانم قدیمی ترین سند مکتوب بشری متعلق به 5000هزار تا 5500 نهایتاً 6000 سال پیش در بین النهرین یا مصر است، خب این آقایان باستان گرا و زرتشتی چطور ادعا می کنند 8000 سال زمان زرتشت، 9000 سال 11000 سال، 12000 سال وقتی که بشر 5 الی 5500 سال است دارد تاریخ خودش را ثبت و ضبط می کند، چرا ادعایی فراتر از زمان ثبت تاریخ دارند این حضرات؟

سؤال سوم هم در مورد همان قسمت قبل است یک چیزی دیدم در مورد امام صادق (ع) گفتند که از ایشان پرسیدند نظر شما در مورد این ازدواج هایی که در مناطق مختلف دنیا بوده حالا خلاف اسلام بوده، حالا من نقل به مضمون می کنم، که با خواهرش ازدواج می کرده، چون حق به آنها نرسیده آنها حلال زاده هستند، حالا حرف آن آدم چه بود که مثلاً این پست را گذاشت؟ وقتی که امام صادق (ع) این را حلال زاده اعلام کرده شما چرا گیر می دهید، فکر کنم منظورش این بود، بعد یک مسئله دیگر هم هست الآن در مورد کتاب دو قرن سکوت، قرار است به آن بپردازید، اگر قرار است به آن بپردازید من این نکته را دیگر نگویم حالا بحث را بگذاریم برای کسان دیگری که می خواهند تماس بگیرند.

استاد حسینی:

کتاب دو قرن سکوت را قبلاً اشاره کردم به آنچه که ایشان آمدند در مقدمه کتاب گفتند ولی اگر نکته ای دارید شما بفرمایید به صورت خاص نمی خواهیم به این کتاب بپردازیم.

بیننده:

من یک نکته داشتم در مورد همان دو جمله اول که، در آن روزگاران که هیبت و شکوه دولت ساسانی سرداران امپراطوران روم را در پشت دروازه های قسطنطنیه به بیم و هراس می افکند، این روتوش تاریخ است دیگر، یک روتوش است جهت برانگیخته کردن احساسات ملی گرایانه و بعضاً فاشیستی، جوان، یک جوان خام مثلاً این را می خواند، من نمی خواهم بگویم لیسانس تاریخ دارم یا دکترای تاریخ دارم، فقط یک مطالعه ساده کردم متوجه شدم، حالا ما کار به دوره اشکانی نداریم، چون گفته دولت ساسانی، متوجه شدم که در دوره ساسانی سال 283 میلادی پایتخت ایران شهر تیسفون غارت و قتل عام شده ظاهراً، و بعد پای دولت ساسانی هیچ وقت نه به روم رسید در زمانی که پایتخت رومی ها شهر روم بود و چه بعدها که وقتی پایتخت به قسطنطنیه انتقال پیدا کرد هیچ وقت پای ایرانی ها به قسطنطنیه نرسید، فقط یک دوره ای اواخر دوره ساسانی پایتخت را محاصره کردند به کمک قوم آواره، که بعد این پایان آن جنگ هم به ضرر ایران تمام شد، حتی من دارم که در دوره شاپور دوم اواسط قرن 4 میلادی پایتخت ایران تقریباً محاصره شد، یعنی نزدیک بود سقوط کند، و حتی در آن آخرین جنگ هم باز هم نزدیک بود پایتخت سقوط کند، این جمله با یک مطالعه ساده تاریخ، همین جمله احساسی از نظر من از دو قرن سکوت با تاریخ جور در نمی آید، حالا شما اطلاع دارید که می گویند امپراطور روم در دوره ساسانی آمد پایتخت ایران را گرفت، حالا روایت هست که می گویند رعد برق زد، و یا مریض شد و این را سرداران نشانه غضب خداوند دانستند و فرار کردند و برگشتند

استاد حسینی:

بله ان شاءالله ما به دوره ساسانیان رسیدیم یکسری نکات را ان شاءالله در این خصوص هم عرض خواهیم کرد، ولی ممنونیم از مطلب تان، من اگر اجازه بدهید پاسخ بدهم نسبت به نکاتی که فرمودید، آقای سهامی عزیز، ممنونم از شما، فرمودید که یک کتیبه ای برای نخستین بار گفتند که نام زرتشت در مرودشت فارس، این EUROMEWS.  هست، این سایت آمده خبر را منتشر کرده برای نخستین بار کشف یک کتیبه با نام زرتشت در مرودشت فارس، خب بعضی ها تصور کردند این کتیبه هم عصر کتیبه داریوش و خشایار شاه و  کوروش قرار می گیرد، مطلب را ببینیم باهم، آمده نقل کرده و گفت که

شهرستان مرودشت به دلیل دارا بودن موقعیت خاص تاریخی کتیبه‌ها و اسناد مهم تاریخی و باستانی فراوانی در خود جای داده است. از دوره ساسانی سنگ نوشته‌ های متعددی دراین شهر بجا مانده

پس این مربوط به دوره ساسانی است این کتیبه، نکته مهم

پژوهشگران ایرانی از کشف یک کتیبه تاریخی که نام «زرتشت» بر روی آن حک شده خبر دادند. این کتیبه مربوط به اواخر دوره ساسانی در حوالی شهر استخر در مرودشت فارس کشف شده است.

نکته این است که برخی آمدند گفتند برای اولین بار کتیبه ای پیدا شد که نام زرتشت در آن آمده، اگر واقعاً این کتیبه اولین کتیبه ای است که نام زرتشت در آن آمده است، و در عین حال این کتیبه مربوط به اواخر دوره ساسانی است، یعنی نگردید به دنبال اسم زرتشت در اواسط و اوایل و قبل از دوره ساسانی و دوره هخامنشیان، این مؤید نکته ای است که ما گفتیم، حالا در مورد یکی از سؤالات که مرتبط با همین موضوع بود، بعداً باز در موردش توضیح عرض خواهیم کرد.

پرسیدید در مورد روایاتی که رفتند در مورد زرتشتی هایی که حاصل ازدواج محارم بودند پرسیدند که حلال زاده هستند یا نیستند، بله یک سری روایات داریم اینها ارث می برند نمی برند، اصلاً با محرم خودش طرف ازدواج کرده، آیا می شود ارث ببرند از همدیگر نمی شود چه و چه، برخی از اینها آمدند گفتند که نه اینها را به عنوان زنازاده نباید با اینها برخورد بکنیم، برخی از تعابیر که آمده این چنین هست، من یک نکته را عرض بکنم، در اینجا من دنبال موشکافی نیستم اما برخی از رابطه ها که حاصلش می شود یک فرزند و به دنیا می آید براساس شبهه بر آن حکم می شود، یعنی وطی را وطی بر شبهه می گیرند، یعنی آن وطی بر شبهه یا در بر موضوع بوده آن شبهه یا شبهه حکمی بوده است، حالا ممکن است براساس اینها ملحق بشود آن طرف به این مسئله یعنی بیاید با او معامله حلال زاده بشود، این خودش بحث خیلی مفصلی دارد، و برخی از حضرات آیات عظام اینها را در دروس خارج خودشان مطرح کردند مفصل بحث شده، من الآن نمی توانم اینجا نظر بدهم در این خصوص، ولی اصل مطلب شما که چنین روایاتی وجود دارد درست است، و اتفاقاً وجود یکسری از روایات که از اهل بیت پرسیدند مثلاً فلانی حاصل ازدواج با محارم است ارث او چه می شود، یعنی اینکه یک تعدادی نسبت به این حرف که برخی از زرتشتی ها گفته بودند عمل کردند بچه شان هم به دنیا آمده بود، کتیبه مرودشت را که عرض کردم ،خدمت تان، در مورد بحث زمان به وجود آمدن خط و این ادعاهایی که مطرح می شود در مورد 8-9یا11 هزار قبل بودن زرتشت هم نکته ای را فرمودید شما که مربوط به باستان گرایان بود باید توضیح بدهند ممنونم از شما.

متشکرم از شما بینندگان عزیز و ارجمند، این روالی است که ما داریم می رویم مصمم ثابت، محکم پیش می رویم کار مان را، افرادی دیگر دارند از ریل خارج می شوند، حق را ان شاءالله سعی می کنیم به گوش شما برسانیم با ما همراه باشید در قسمت های بعدی، یا علی مدد، خدا نگهدار.


  
  • رضایی

    12 خرداد 1402 - ساعت 21:35

    با آل علی هر که در افتاد،،،ور افتاد

    0 1
  • رضایی

    11 خرداد 1402 - ساعت 14:56

    درود خداوند بر مادر بزرگوار استاد حسینی عزیز

    0 1
  • forough.khodaei

    8 خرداد 1402 - ساعت 15:59

    فوق العادست باریکلا خدا ازتون راضی باشه....فاتحه مأیوس نادان همون امید نادان رو خوب خوندین خخخخ احسنت❤

    0 2

تاریخ بدون روتوش - بازخوانی نو از آیین زرتشت و ایران باستان>

تاریخ باستان دیو پرستان اهورامزدا اوستا مناظره باستان گرایان خدای زرتشت خویدوده مقدسات شیعه سپندارمذ ازدواج با دختر دین مزدایی اهریمن پاسخ به شبهات